سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۴/۰۷

یکشنبه: 7/4/1388
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایران: ظاهر آرام، اعماق توفانی
دويچه وله : در فاصله روزهای جمعه پنجم تا یکشنبه هفتم تیر ماه، چند گزارش مهم از شدت یافتن سرکوب، تشدید بحران بین‌المللی و تلاش‌های پنهان و آشکار برای پیشگیری از سربرکشیدن تنش‌های تازه حکایت داشت. عدم روادید آمریکا برای معاون احمدی‌نژادروز جمعه (۵ تیر ماه) محمد خرازی سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد اعلام کرد که دولت آمریکا از صدور روادید برای پرویز داوودی معاون اول احمدی‌نژاد و هیئت همراه وی خودداری کرده است. داوودی تصمیم داشت در نشست مالی سازمان ملل متحد شرکت کند. این نشست در روزهای جمعه تا یکشنبه با شرکت نمایندگان بیش از ۱۴۰ کشور در نیویورک برپا شد.
بزرگترین تظاهرات ایرانیان و روابط تیره تهران و لندنروزهای شنبه و یکشنبه، در برلین، کلن، فرانکفورت و چند شهر دیگر آلمان و اروپا هزاران نفر دست به تظاهرات و راه‌پیمائی زدند و خواستار ابطال انتخابات شدند. "مرگ بر دیکتاتور" یکی از شعارهای اصلی تظاهرکنندگان بود. در فرانکفورت و کلن، گروهی از سیاستمداران احزاب مختلف، دوشادوش ایرانیان در تظاهرات شرکت کردند و طی سخنرانی‌هائی همبستگی خود را با مردم ایران اعلام کردند.در ایران، دستگیری کارمندان ایرانی سفارت انگلستان در صدر خبرهای تازه قرار داشت. پایگاه اینترنتی نشریه "ولت" آلمان منتشر در این مورد نوشت: «در ایران ظاهرا هشت کارمند ایرانی سفارت انگلستان به اتهام دخالت در اعتراضات اخیر علیه نتیجه انتخابات دستگیر شده‌اند». اما یک سخنگوی وزارت خارجه انگلستان در لندن گفت:« براساس اطلاعات ما، تعداد دستگیرشدگان نه یا ده نفر است. ما مشغول تحقیق پیرامون تعداد دقیق آن‌ها هستیم.»بعد از ظهر روز یکشنبه (۷ تیر ماه) دیوید میلیباند وزیر خارجه انگلستان اقدام جمهوری اسلامی را "ایجاد فشار و وحشت" خواند و خواستار آزادی فوری کارمندان سفارت شد.در پی ناآرامی‌های اخیر، مناسبات ایران و انگلستان به شدت تیره شده است. هفته گذشته، ابتدا جمهوری اسلامی ایران دو دیپلمات انگلیسی را اخراج کرد و چند روز بعد، دولت انگلستان در واکنشی مشابه، از دو دیپلمات ایرانی خواست که خاک این کشور را ترک کنند.
وضعیت خطرناک دستگیر‌شدگان خبر دستگیری مجروحان زدوخوردهای اخیر در بیمارستان‌ها را "روت یوتنر" از مسئولان عفو بین‌الملل در مصاحبه‌ای با پایگاه اینترنتی نشریه آلمانی "دی سایت" اعلام کرد. او گفت: «نیروهای امنیتی، ردپای مجروحان را تا بیمارستان‌ها دنبال می‌کنند و آن‌ها را در آنجا به اسارت در می‌آورند. دستگیرشدگان به زندان‌های مخفی انتقال می‌یابند. وضعیت زندان‌ها بسیار بد است. تا ماه مارس امسال، دست کم دو زندانی سیاسی در زندان‌های ایران جان خود را از دست داده‌اند.»در حالی که منابع رسمی در ایران تعداد بازداشت‌شدگان درگیری‌های دو هفته اخیر را ۴۵۰ نفر اعلام کرده، نماینده‌ی سازمان عفو بین‌الملل در مصاحبه خود گفت: «ما، بر اساس اطلاعاتی که از منابع گوناگون کسب کرده‌ایم، تعداد دستگیرشدگان را بیش از ۲ هزار نفر برآورد می‌کنیم.»ولت آنلاین به نقل از شبکه تلویزیونی سی ان ان گزارش داد که حتی پزشکان بیمارستان‌ها حق ندارند مشخصات خانوادگی مجروحان و دلیل مجروح شدن آن‌ها را ثبت کنند. براساس همین گزارش، ناامنی بیمارستان‌ها سبب شده است که بسیاری از مجروحان از ترس دستگیری به بیمارستان مراجعه نکنند.تحرکات پشت‌پرده مراجع تقلیددر شرایطی که اعتراضات خیابانی در نتیجه سرکوب شدید و بی‌رحمانه معترضان ظرف چند روز اخیر محدود شده است، گزارش‌های مختلف از تشدید تحرکات پشت پرده برای حل بحران حکایت دارند. از جمله، خبرگزاری کار ایران و روزنامه اعتماد خبردادند که آیت‌الله شبیری زنجانی و آیت‌الله صافی گلپایگانی، برای بررسی حوادث اخیر دیداری محرمانه داشته‌اند. همین دو منبع نوشتند که روحانیون بلندپایه قم در صدد یافتن راهکارهائی برای حل مسائل هستند. در آخرین روزهای هفته گذشته، برخی از اعضای شورای نگهبان با آیت‌الله موسوی اردبیلی، صافی گلپایگانی و جوادی آملی دیدار کردند. موسوی اردبیلی در این دیدار اعلام کرد که خشونت علیه معترضان به نظام آسیب رسانده و برای جلوگیری از ریختن مردم به خیابان‌ها، باید محلی برای بیان اعتراضات در نظر گرفته شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مراسم سوگواری شهید کیانوش آسا در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد
خبرنامه امیرکبیر: همانطور که پیش تر اعلام شده بود مراسم سوگواری شهید کیانوش آسا دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شیمی، از شهدای دانشجوی اخیر ایران، امروز از ساعت ۱۲ در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد.
با وجود تهدیدهای فراوان و تماسهای مکرر وزارت اطلاعات و حراست دانشگاه با فعالین دانشجویی دانشگاه علم و صنعت و خانواده هایشان، مراسم یاد بود شهید کیانوش آسا و راهپیماییی اعتراضی در دانشگاه علم و صنعت با استقبال گسترده دانشجویان دانشگاه نیمه تعطیل علم و صنعت برگزار شد.
دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ابتدا در برابر دانشکده شیمی تحصیل شهید کیانوش آسا حضور یافتند سپس با راهپیمایی به سمت مسجد دانشگاه رفته و پس از تکرار شعارهای “الله اکبر”، “برادر شهیدم حقتو پس می گیرم”، “حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست”، “دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد”، “عزا عزاست امروز روز عزاست امروز، دانشجوی ایرانی صاحب عزاست امروز”، “مرگ بر دیکتاتور”، “کشتی جوانان وطن الله اکبر، کردی هزاران در کفن الله اکبر”، و با قرائت آیاتی از قرآن به سوگواری در روبروی مسجد دانشگاه پرداختند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر این مراسم امروز در حالی توسط دانشجویان برگزار شد که مدیریت دانشگاه قصد برگزاری مراسمی نمایشی در داخل مسجد دانشگاه داشت، که دانشجویان به تحریم این برنامه پرداخته و بیرون از مسجد به سوگواری پرداختند.
دانشجویان پس از شعار دادن در مقابل مسجد، در صحن دانشگاه به راهپیمایی کرده و در مقابل درب اصبلی دانشگاه حضور یافته و شعارهایی در آنجا سر دادند.
در پایان نیز دانشجویان با ادامه راهپیمایی در صحن علنی دانشگاه مجددا به سمت دانشکده شیمی رفتند و در آنجا بیانیه های گروه های مختلف دانشجویی قرائت شد. دوستان و همدانشکده ای های شهید آسا اعلام نمودند که تا پایان هفته هر روز از ساعت ۸ تا ۱۷ به مانند دو روز گذشته در برابر دانشکده شیمی به تحصن نشسته و با روشن کردن شمع در کنار عکس شهید آسا و پخش قرآن به سوگواری و زنده نگه داشتن نام و یاد شهید گلگون کفنشان خواهند پرداخت.
همچنین تعدادی از دانشجویان و از جمله دوستان کیانوش اعلام نمودند در اعتراض به شهادت مظلومانه شهید کیانوش آسا و به خصوص بی مسئولیتی حاکمان در قبال اینگونه جنایت تا اطلاع ثانوی در جلسات امتحان حاضر نخواهند شد. پیشتر نیز تعدادی از امتحانات دانشکده مهندسی شیمی به دلیل عدم حضور دانشجویان لغو شد. لازم به ذکر است در پی اعتراضات هفته های پیش، برنامه امتحانی دو هفته اول در دانشگاه علم و صنعت لغو و به تاریخ بعد از ۲۰ تیر موکول شده بود.
دانشجویان امروز به نشان سوگواری پیراهن مشکی و همچنین دستبندهای سیاه بر دست داشتند.
همچنین قرار است در شب های آتی مراسم سوگواری برای شهید آسا در صحن عمومی دانشگاه و خوابگاه ها ادامه داشته باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تظاهرات را باید به بازار کشاند
وبلاگ سهرابستان
بازار تهران نقش عظیمی در اقتصاد تهران و کل کشور داشته و تقریباً مهمترین ساختار اقتصادی یکپارچه پایتخت می باشد. تراکم شعب بانکها در بازار بسیار شدید بوده و بیشترین گردش پول در همین شعب بازار است، بانکها بطرز عجیبی به این گردش بالای نقدینگی شعب بازارشان وابسته هستند.
تظاهرات خیابانی فقط برای اعلام موجودیت است ولی آنچه سرنوشت جنبش سبز را روشن می کند موفقیت در اعتصابات عمومی است. اعتصابات سراسری علاوه بر خسارات سنگین مالی که به حکومت وارد می کند باعث گسترش نارضایتی در کشور می گردد.
اگر بنا به اعتصابات باشد، مطمئن باشید که بازار آخرین جایی خواهد بود که شاید به اعتصابات بپیوندد. گردش پول در بازار میلیاردی است و طرفنظر کردن از چنین مبالغی برای بازاریان بسیار سخت است. در خلال انقلاب 57 نیز کشاندن تظاهرات به بازار باعث تعطیلی آن شد و بنام اعتصاب بازاریان ثبت شد. بازاریان بسیار پولدار و بهمین نسبت بسیار محافظه کار بوده و دلیلی نمی بینند که ریسکی را بپذیرند. بمحض بروز سروصدا و تظاهرات آنها ترجیح می دهند بازار را تعطیل و راهی منزل یا باغ کرج و یا ویلای شمال شوند. چند روزی را هم احتیاطاً صبر می کنند تا اوضاع کاملاً عادی شود.
بازار تهران روزانه هزاران مراجعه کننده از سراسر ایران دارند و هر خبری در بازار شود بلافاصله توسط این شاهدان عینی به شهرستانها منتقل می شود و صدای جنبش سبز بسرعت در شهرستانها هم شنیده می شود.
بازار تهران در کنار بازار سایر شهرها بزگترین تامین کننده مالی روحانیت می باشد و بهمین دلیل روابط بسیار صمیمانه ای هم با آنها دارند. هر مسجدی بکمک چند حامی مالی بازاری اداره می شود و حوزه های علمیه و مدارس دینی نیز وابسته به وجوهات شرعی بازاریان هستند. اگر بازار تعطیل و درآمد بازاریان تهدید شود آنها بیشترین فشار را به روحانیت خواهند آورد که اوضاع را جمع و جور کند. توجه داشته باشید که بازار تابع ایدئولوژی خاصی نبوده و دارای گرایش سیاسی خاصی نیست، ماهیت بازار بر مبنای گردش پول و سرمایه و تحصیل سود و منفعت است، آنها اگر می خواستند کار سیاسی کنند که در بازار نبودند، بازار فقط جای پول درآوردن است. حتی اگر درصدی از بازاریان هم قلباً مایل به تعطیلی بازار و اعتصاب باشند، که در حال حاضر تعدادشان کم نیست، از ترس تعقیب سیاسی حکومت جرات اینکار را ندارند و منتظر بهانه ای هستند که بستن بازار را بر گردن آن انداخته و خود را مبرا نشان دهند. باید برای کسب این بهانه به بازاریان کمک کرد.
در صورت بروز تظاهرات در بازار بلافاصله ترافیک گسترده ای در مرکز شهر بوجود می آید که در صورت ادامه، سراسر شهر را در بر گرفته و مانع جدی برای جابجایی نیروهی گارد می شود. در خود بازار نیروی گارد فقط می تواند تعداد محدودی را وارد نماید و بدلیل عدم امکان پشتیبانی نیروی موتوریزه (موتور و خودروهای مختلف)، نیروی گارد احساس ترس داشته و همچنین بدلیل پیچیدگی بازار و شباهت زیاد قسمتهای مختلف بازار با یکدیگر و وسعت گسترده بازار، امکان گم شدن و متفرق گردیدن نیروهای گارد زیاد بوده و بهمین دلیل فقط در دهانه های بازار عملیات خواهد نمود و وارد عمق بازار نمی شوند. نیروی پیاده گارد به هیچ وجه از نیروی موتوریزه فاصله زیاد نمی گیرد.
برای تظاهرکنندگان نیز بازار پوشش خوبی دارد زیرا روزانه دهها هزار نفر برای خرید راهی بازار شده و حضور در آنجا بر خلاف حضور در خیابانها و میادینی که از قبل برای راهپیمائی اعلام شده بخودی خود دلیل جرم و دستگیری نمی باشد و لذا پس از اتمام تظاهرات، مردم می توانند بسلامتی از بازار خارج و راهی منازل خود شوند.
روز شنبه 30 خرداد عامل اصلی موفقیت گارد در جلوگیری از بهم پیوستن دسته های چند هزار نفری تظاهرکنندگان و بوجود آمدن جمعیت عظیمی که دیگر امکان سرکوب آن وجود نداشته باشد، استفاده از هلیکوپتر و فرماندهی هوایی بود. فرماندهان گارد دائماً آخرین وضعیت دسته های تظاهرکنندگان را مشاهده و متناسب با جمعیت، اقدام به جابجایی نیرو می کردند. در بازار بدلیل سرپوشیده بودن معابر و نبود دید هوایی، گارد از این امکان ویژه نیز محروم می گردد.
حتی هفته ای یکبار تظاهرات هم موجب تعطیلی دائمی بازار و توقف گردش خون در پیکر اقتصادی حکومت گردیده و اثرات جانبی مخربی خواهد داشت، همچنین افرادی و نهادهایی که بازار حمایت مالی آنها را بر عهده دارد و در راس آنها روحانیت، تحت فشار بازاریان اقدام به فشار بر حکومت از داخل نموده و باعث کوتاه آمدن و عقب نشینی تدریجی حکومت خواهند شد.
تعطیلی بازار زمینه ساز بروز اعتصابات در سایر صنوف و ادارات خواهد بود. اعتصابات است که با اثرات عظیم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود هر رژیمی را بزانو در می آورد. حکومت ابزار و سلاحی برای سرکوب اعتصابات ندارد. اعتصابات شکافها و اختلافات داخلی حکومت را تشدید کرده و باعث خواهد شد که جنبش سبز به فردایی روشن که ایران عزیزمان شب را سپری و روز فرحبخش شادکامی و کامیابی خود را شروع کرده است دست یابد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"اندی" همراه با Bon Jovi از انقلاب ایرانیان می خواند:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دستگیری مادران معترض به بازداشت‌ها
بیش از ۲۰ نفر از زنانی که روز گذشته، ششم تیرماه در اعتراض به بازداشت‌های اخیر و خشونت‌های اعمال شده علیه معترضان، در پارک لاله تهران گرد هم آمده بودند، از سوی نیروی انتظامی دستگیر شدند.
تارنمای «تغییر برای برابری»، از انتقال تعدادی از دستگیرشدگان به بازداشتگاه شاپور خبر داده‌است.بنا به گزارش‌های رسیده نیروی انتظامی روز گذشته با ممانعت از ورود زنان سیاه‌پوش به پارک لاله، معترضان را مورد ضرب و شتم قرار داد.
یک شاهد عینی گفته‌است که تعدادی از زنان میانسال، در سکوت بر نیمکت‌های پارک نشسته بودند و تعدادی از آن‌ها شمع‌هایی با روبان سیاه در دست داشتند.
به گفته وی مادرانی که فرزندانشان در اعتراضات اخیر بازداشت یا ناپدید شده‌اند، با در دست داشتن عکس آن‌ها در برنامه شرکت کرده بودند.
بنا به این گزارش نیروی انتظامی حضور پررنگی در پارک لاله داشت و ماشین‌های پلیس، نیروی گارد و زنان پلیس برای ممانعت از تجمع مادران در این پارک مستقر شده بودند.
جمعی از زنان ایران هفته گذشته در بیانیه‌ای که با عنوان «مادران عزادار» منتشر شد، اعلام کرده‌ بودند: «تا آزادی کلیه زندانیانی که برای اعتراض به تقلب‌های انتخاباتی دستگیر شده‌اند و پایان دادن به خشونت‌ها، و مجازات قاتلان فرزندان‌مان، هر هفته ساعت ۷ بعدازظهر در حوالی محل شهادت ندای عزیزمان با سکوت به سوگ می‌نشینیم.»
ندا آقاسلطان، در راهپیمایی شنبه ۳۰ خرداد به ضرب گلوله کشته شد. تصویر ویدئویی که از لحظه مرگ این زن جوان گرفته شده در بسیاری از شبکه‌های خبری جهان به نمایش درآمده‌است.طی پانزده روز اخیر، بیش از ۱۱۰۰ نفر از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، دانشجویان، فعالان حقوق بشر و شهروندان معترض به نتایج انتخابات بازداشت شده‌اند.
گزارشگران بدون مرز اعلام کرده که گزارش‌های متعددی از شکنجه بازداشت‌شدگان اعتراضات اخیر ایران دریافت کرده‌است.
آمار رسمی، شمار کشته‌شدگان درگیری‌های اخیر را ۱۷ نفر اعلام کرده‌است. گزارش‌های تأئیدنشده تعداد جان‌باختگان پانزده روز اخیر را «تا ۱۵۰ نفر» ذکر کرده‌اند.
«مادران عزادار» اعلام کرده‌اند برای پایان دادن به خشونت‌ها و مجازات قاتلان فرزندان‌شان، هر هفته ساعت ۷ بعدازظهر در سکوت به سوگ می‌نشینند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تجمع اعتراضی امروز مردم در مقابل مسجد قبا در خیابان شریعتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسدود شدن فعالیت یک "سرور" در آمریکا
سرور سایت های "خبری" دولتی ایران به دستور اف بی آیinsideofiran.com امروز 28 ژوئن (یکشنبه7 تیرماه 1388 ) مسدود شد. درپی حوادث اخیر و سرکوب اعتراضات مردمی که پس از انتخابات ریاست جمهوری در کشور روی داد، دولت آمریکا در اقدامی شایسته و بجا، یکی از سرورهای سایت های ایرانی را که بیش از 80 سایت با موضوعات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خبری که با هدف لجن پراکنی و نفاق افکنی میان مردم فعالیت می کردند را بدون هشدار قبلی و با دستور اف بی آی از دسترس خارج کرد.دلیل اعلام شده برای مسدود کردن این سایت ها، انتشار تصاویری از معترضین هفته اخیر است که در این سایت ها به نام آشوبگر و اغتشاشگر از آن ها نام برده شده، و از مردم خواسته شده بود انها را شناسایی کنند.شماری از سایت هایی که از دسترس خارج شده اند : مذهب نیوز، مرجعیت ثقلین، فردا نیوز، عصر ایران، آینده نیوز، پارسینه، شفاف، سایه نیوز، بورس نیوز، بولتن، همصدا، شیعه نیوز، پرس تی وی بیروت، کازرون نما، لاهیگ، پول نیوز، جرس نیوز، کمیاب نیوز، رویداد، آرم نیوز ، بوشهر نیوز، آگاهی ، ایبنانیوز، سوتیتر، پیمانه، البرز، ایونا، سیبنا ، بشری نیوز، سایت شخصی دکتر محسن رضایی و دهها سایت دیگر. پس از گذشت چند روز از این اقدام، برخی از سایت های مذکور با تغییر سرور مجددا فعالیت خود را آغاز کرده اند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شغال بیشه مازندران را
نگیرد جز سگ مازندرانی
انتقاد "اوباشان قدیمی:هادی غفاری" از "سیدعلی گدا"


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکشنبه: 7/4/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بازداشت کارمندان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران/ ميليبند خواستار آزادی کارمندان شد
سفارت بریتانیا در تهران به اتهام نقش داشتن در نا آرامی های اخیر ایران ، دیوید میلیبند وزیر خارجه بریتانیا این اقدام را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری این افراد شده است.
خبرگزاری فارس که خبر دستگیری کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران را منتشر کرده مدعی شده این هشت نفر در برپایی "آشوب های اخیر" نقش موثری داشته اند.
آقای میلیبند در بیانیه ای این اقدام مقام های ایران را "آزار و اذیت" و"ارعاب" نامیده و آن را غیر قابل قبول خوانده. وزیر خارجه بریتانیا گفته کشورش به طور رسمی نسبت به این اقدام اعتراض خواهد کرد.
پیشتر وزارت خارجه بریتانیا در بیانیه ای کوتاه اعلام کرده بود در روزهای اخیر گزارش های ضد و نقیضی درباره دستگیری شماری از اتباع این کشور یا کسانی که به نوعی با این کشور در ارتباط بوده اند دریافت کرده که آنها را با مقام های ایرانی در میان می گذارد.
اخراج دیپلمات هابه دنبال اعتراض ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران و نا آرامی های ایجاد شده پس از آن ، ایران با طرح اتهام دخالت بریتانیا در این رویدادها ، دو دیپلمات بریتانیایی را از تهران اخراج کرده بود.
این اقدام واکنش بریتانیا را به دنبال داشت و دولت بریتانیا نیز در واکنش به این اقدام به سفارت ایران در لندن اطلاع داد که دو دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج می کند. گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا روز سه شنبه دوم تیر گفت که این اقدام پاسخی است به اخراج دو دیپلمات بریتانیایی از ایران.
آقای براون گفت از اینکه ایران کشورش را در چنین موقعیتی قرار داده بسیار متاسف است، اما بریتانیا همچنان علاقه مند است تا رابطه خوبی با این کشور داشته باشد و همچنان از حکومت ایران می خواهد تا به حقوق بشر و آزادی های دمراتیک مردم ایران احترام بگذارد.
تنش در روابط ایران و بریتانیابه دنبال نا آرامی ها در شهرهای مختلف ایران در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ، علی خامنه ای، در انتقاد از دولت های خارجی که به برخورد با معترضان انتقاد کرده بودند، دولت بریتانیا را "خبیث" خواند.
به دنبال این سخنان خامنه ای، برخی از تشکل های دانشجویی در اعتراض به " دخالت های بریتانیا در امور داخلی ایران" در برابر سفارت بریتانیا در تهران تجمع کردند.
صادق محصولی وزیر کشور ایران هم که وزارتخانه تحت اداره او با اتهام تقلب در آرا روبرو است گفت: " انگلیس، آمریکا و همچنین رژیم غاصب صهیونیستی (اسرائیل) از عوامل اصلی اغتشاشات اخیر تهران" هستند.
غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات ایران نیز اتهامات مشابهی را به گروه هایی از تظاهرکنندگان وارد کرد. آقای اژه ای گفت بسیاری از آنهایی که در ناآرامی های پس از انتخابات شرکت داشتند از “حمایت مالی” آمریکا، سازمان سیا و سازمان مجاهدین خلق برخوردارند. او نیز آمریکا، بریتانیا و اسرائیل را به عنوان کشورهایی که “نقشی عمده” در ناآرامی های اخیر ایران بازی می کنند، توصیف کرد.
دولتهای آمریکا و بریتانیا خشونت علیه تظاهرکنندگانی که به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعتراض دارند را محکوم کرده و اتهام دخالت در امور ایران را رد کرده اند.

بی بی سی
ميليبند خواستار آزادی کارمندان ایرانی سفارت بریتانیا شد
وزير خارجه بريتانيا خواستار آزادی کارمندان ايرانی سفارت اين کشور در تهران شد. نيروهای امنيتی ايران هشت نفر از کارمندان ايرانی سفارت بريتانيا را بازداشت کرده اند.
به گزارش رویترز ديويد ميليبند در کنفرانس مطبوعاتی در کورفو يونان به خبرنگاران گفت: «ما می خواهيم که اين افراد بدون اينکه صدمه ای ببينند آزاد شوند.»
وی بازداشت کارمندان سفارت اين کشور را «آزار و اذيتی غير قابل قبول خواند.»
خبرگزاری نیمه رسمی فارس روز یکشنبه اعلام کرد که نيروهای امنيتی ايران هشت نفر از کارمندان ايرانی سفارت بريتانيا در تهران را دستگير کرده اند.
این خبرگزاری با اعلام اين خبر افزود که «این هشت نفر به اتهام نقش آفرينی در اغتشاشات و آشوب های اخير بازداشت شده اند.»
اين در حالی است که گوردون براون، نخست بريتانيا روز سه شنبه اعلام کرد: «در واکنش به دستور جمهوری اسلامی برای خروج دو ديپلمات بريتانيايی از تهران، لندن دو ديپلمات ايرانی را اخراج کرده است.»
آقای بروان به قانونگذاران بريتانيايی گفت: «با تاسف بايد به اطلاع برسانم که ايران روز گذشته در اقدامی ناموجه و با طرح اتهام های بی اساس اقدام به اخراج دو ديپلمات بريتانيايی کرده است.»
وی افزود: «در پاسخ به اين اقدام، ما اوايل امروز به سفير ايران اطلاع داديم که دو ديپلمات ايرانی را از سفارت اين کشور در لندن اخراج کرده ايم.»
اخراج ديپلمات های بريتانيا و ايران از کشورهای يکديگر تازه ترين برخورد ميان تهران و لندن محسوب می شود که از هفته پيش به دليل اتهام های مقام های جمهوری اسلامی در باره دخالت بريتانيا در نا آرامی های ايران وارد مرحله پر تنشی شده است.
مقامات ايرانی بارها کشورهای غربی به خصوص آمريکا و بريتانيا را متهم کرده اند که در نا آرامی های ايران نقش داشته اند.
منوچهر متکی، وزير خارجه ايران نیز در اواخر خرداد ماه در سخنرانی برای ديپلمات‌های خارجی گفت که «بريتانيا بيش از دو سال است که عليه انتخابات رياست جمهوری در ايران توطئه چينی می‌کند.»
وی که در تهران سخن می‌گفت، افزود: «بريتانيا می‌خواست که هيچکس در رأی‌گيری شرکت نکند و اين خط مشی رسانه‌های بريتانيايی بود.»
ديويد ميلی‌بند، وزير امور خارجه بريتانيا، پيشتر ،گفته بود که سرکوب اعتراضات مردمی در ايران توسط دولت نهم «بيانگر خشونت يک حکومت نسبت به ملت خود» است.
اعتراض ها به نتايج انتخابات رياست جمهوری از حدود دو هفته پیش در ايران آغاز شده و نيروهای بسيجی و امنيتی به شدت با معترضان برخورد کرده اند. تا کنون کشته شدن حداقل "سی و شش" نفر در اين درگيری ها بطور رسمی و از سوز نهادهای دولتی تاييد شده است در حالی که ارقام واقعی در سطح سراسر ایران خیلی بیشتر از اینهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لکاته ای بنام فاطمه رجبی
خانم فاطمه رجبی که با حفظ سمت بانوی فحاش و هتاک ایران، به عنوان همسر سخنگوی دولت، همسر عضو شوراي نگهبان، همسر وزير دادگستري و همسر رئيس ستاد مبارزه با قاچاق كالا به رسمیت شناخته می شوند، لاریجانی و باهنر رییس و نایب رییس مجلس شورای اسلامی را فتنه گر و خاتمی، موسوی و هاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران را دجال‌ها و سفياني‌ها نامیده و در مقابل "عنتری نژاد" را که شوهرش را در مشاغل بسیاری منصوب کرده است تشبه به علی(ع) کرده که شمیشیر عدالت خواهی حضرتش را برای برقراری عدالت ازنیام کشیده است.
البته برای خانم رجبی قابل درک است که بالاخره باید برای خوش رقصی در برابر کسی که برای شوهرش را تا این حد اشتغال زایی کرده است، او را تا عرش اعلاء بالا ببرد. اما معلوم نیست ایشان که شعار ولایت مداریش، گوش فلک را کر کرده است و از کنار این شعار به درجات اعلا رسیده است چگونه در حالی که مقام رهبری آقای هاشمی را از نزدیکان و دوستان خود و انقلاب خوانده و او را بر مهمترین ارکان نظام منسوب کرده است، خطاب دجاله و سفیانی می دهد؟
البته قابل درک است که زنی مثل ایشان که به خاطر اخراج از مدرسه از آقای خاتمی کینه به دل گرفته و از طرفی احمدی نژاد همسرش را به دهها منصب کشوری منصوب کرده است، باید این گونه عقده های خود را تخلیه کند.

متن کامل یادداشت همسر الهام در انصار نیوز نوشت:
شاهد تكرار مظلوميت علي در انتخابات رياست‌جمهوري هستيم. ده روز از انتخابات مي‌گذرد. احمدي‌نژاد با ۵/۲۴ ميليون راي پيروزي شگفت‌آوري كسب كرده است، و البته مشاركت ۴۰ ميليوني مردم، بي‌سابقه‌ترين راي اعتماد به يك دولت در جمهوري اسلامي بوده است.
اين يعني احمدي‌نژاد پاك‌ترين و مطمئن‌ترين رئيس‌دولت‌ها در طول سي‌سال عمر جمهوري اسلامي، اما: هاشمي رفسنجاني، مافياي قدرت و ثروتش را از قبل از انتخابات به راه انداخت تا ملت را و نظام و اسلام را در صورت شكست ناپاكي‌ها، تبعيض‌ها، ثروت‌اندوزي‌ها و قدرت‌مداري‌هاي خود و خانواده و مديرانش از پاي درآورد. چنين است كه خانواده او دست به جنايات خياباني زدند و خود او در مخفي‌گاه نظاره‌گر و فرمانده سياست‌هاي اين كارزار.
موسوي خون ريخت، چرا كه خونخوار شده است، از بغض عدالت و پاكي احمدي‌نژاد.
كروبي و خاتمي به همراه او كاسه‌هاي خون مردم را سر مي‌كشيدند، چرا كه از فرط كينه مردم به دليل آراي آنها به پاكي و صداقت احمدي‌نژاد تشنه خون شدند.
لاريجاني و باهنر، فتنه‌گرانه به مصاف عدالت و پاكي آمدند تا دَينشان به هاشمي ادا كنند و البته در كارزار تباهي‌ها با صداقت‌ها شريك.
اما آنها نمي‌دانند كه مردم، مي‌بينند، مي‌شنوند، مي‌فهمند، و در كارنامه آينده اين قدرت‌طلبان نمره مي‌گذارند. نمره‌هايي با كمي و فقط كمي فاصله با نمره هاشمي، موسوي و خاتمي. اين است راست ناراست، شريك و رفيق قافله چپ منحرف. الهي ما را قرار بده، غير مغضوبين و ضالين.
در مقابل اين طيف مهاجم، برانداز و بنيان‌فكن، تيرانداز و فتنه‌گر، احمدي‌نژاد راست‌قامت ايستاده است و همراه او و در كنار او، يك ملت، و او با پشتوانه ولايت‌فقيه. ملتي طالب عدالت، دوستدار صداقت، خواهان پاكي‌ها، و البته شيفته اقتدار. چنين است كه احمدي‌نژاد در تكرار تاريخ صدر اسلام، مي‌شود نماد پاك‌ترين‌ها، مقتدر‌ترين‌ها، اما مظلوم‌ترين‌ها.
اف بر اين قدرت‌پرستي شرك‌آلود و اف بر اين دسته‌بندي عدالت‌ستيز، دروغ‌گو و اجير.
اينك در تاريخ ايران، مهد فرهنگ و تمدن و تنها كشور شيعي، ثبت مي‌شود كه: احمدي‌نژاد، پاك‌ترين، مقتدرترين اما مظلوم‌ترين رئيس‌جمهور است، زيرا شمشير عدالت را به تبعيت از علي عليه‌السلام، عليه برندگان بيت‌المال و آقازاده‌هاي فاسد و پيرشده از خوردن و بردن، از نيام بركشيدند، ولي امروز هزار و چهارصد سال پيش نيست، مظلوميت علي عليه‌السلام، حقانيت همه عدالت‌خواهان راستين را در تاريخ شيعه، ثبت كرده است. به همين جهت ملت ايران احمدي‌نژاد پاك و مظلوم را در اقتدار عليه مافياگران حمايت مي‌كند، تا ظهور حجت حق عليه اين دجال‌ها و سفياني‌ها را بسترسازي نمايد و آن روز اين گروه مهاجم عدالت‌ستيز را ندا دهد: «بگو بسوز كه مهدي دين‌پناه رسيد»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرغ سحر ناله سر کن
این مطلب در بهار ۱۳۸۲ نوشته شده است. اما امروز در پاسخ به هجونامه انصار نیوز و سایت پارلمان نیوز ایران، باز نشر می شود. (توهین و ادبیات سخیف آقایان علیه استاد محمد رضا شجریان را در این لینک بخوانید: http://ansarnews.com/news/2072 و http://parlemannews.com/index.aspx?n=1380)

تقدیم به خسرو آواز ایران.
در دايره‌ تنش‌ها و پهنه‌ چالش‌هاي‌ زندگي‌ همچو ديگر مردم‌ گرفتار و به‌ تب‌ِ گردش‌ِ ناموزون‌ِ روز و شب‌ِ ناهمگونش‌ دچار… و اگر اندكي‌ آرامشي‌ در واپسين‌ساعات‌ روزي‌ پا در گريز فراهم‌ شود و در همي‌ تنش‌ و چالش‌هاي‌ گرفتاري‌ فرصتي‌ دست‌ دهد، به‌ دور از خستگي‌ كار، لحظه‌اي‌ دل‌ در گروه‌ حال‌ و هواي‌ جذاب‌و عارفانه‌ موسيقي‌ نهادن‌، مرهمي‌ است‌ آشنا.
افرادي‌ همچو من‌ كه‌ شيفته‌ موسيقي‌ سنتي‌اند و با شنيدنش‌ در درياي‌ انديشة‌ خويش‌ غوطه‌ مي‌خورند و لذت‌ مي‌برند؛ حال‌ و هوايي‌ جذاب‌ و وزين‌ و مملو ازلطف‌ و حلاوت‌، لحظاتي‌ اندك‌ كه‌ ما از بند اوهام‌ نوع‌ بشر فارغ‌ و رها مي‌شويم‌.
آن‌ حال‌ و هوايي‌ عارفانه‌، جذاب‌ و وزين‌، مملو از لطف‌ و حلاوت‌، لحظه‌ و آني‌ كه‌ براستي‌ كه‌ آدمي‌ از بند اوهام‌ مي‌رهاند شايد اندك‌ فراهم‌ آيد و چنين‌ لحظه‌اي‌انگار در كنسرت‌ و صدايي‌ پرشكوه‌ گاهي‌ فراهم‌ مي‌گردد. صدايي‌ كه‌ رسالت‌ِ پيام‌ و فراخناي‌ انديشه‌ اشعار انتخابي‌اش‌، شخص‌ را بر آن‌ مي‌دارد تا بر ذوق‌آوازه‌خوان‌ چيره‌دست‌ درود فرستد و به‌ همنوازان‌ وفا پيشه‌اش‌ كه‌ به‌ نيكويي‌ همدلي‌ مي‌كنند و مرحبا گويند.
آوازه‌ دلفريب‌ و نغمه‌ دل‌نواز شجريان‌ در اين‌ تشويش‌ها و دغدغه‌هاي‌ زمانه‌، همچون‌ پرند يا حريري‌ است‌ انگار، كه‌ با نواي‌ دلنشينش‌، نرم‌ در مشام‌ جان‌مي‌پيچد… بانگ‌ آوازش‌ گفته‌ها دارد… در بين‌ اشعارش‌ پرده‌ مهر را بر روي‌ پندار مي‌گشايد تا تشويش‌ يا شقاوتي‌ اگر هست‌ در آن‌ بميراند و شايد برودت‌ قلبهارا. وي‌ با صداي‌ غريب‌ و پرسوز و نهيبش‌، كلامي‌ زيبا ساز مي‌كند و پيامي‌ آشنا؛ و صحراي‌ خلوت‌ كساني‌ همچون‌ مرا برآشفته‌ مي‌كند و درهاي‌ فروبسته‌ هر دلي‌را مي‌جنباند.
در سكوت‌ و خاموشي‌ زمانه‌، غريو زندگي‌ و اميد سر مي‌دهد تا شايد به‌ خفتگان‌ خفته‌ و خسته‌ رواني‌ همچو من‌ و ديگر شنوندگان‌ شوقي‌ ببخشد كه‌ لحظه‌اي‌دل‌ از دروغ‌ و فريب‌ و تقدير سياهي‌ زمانه‌ برهانند، ذره‌اي‌ از آفتاب‌ عشق‌ بيدار را حس‌ كنند و در تصوير انديشه‌هاي‌ آزاديخواهانه‌ و انساني‌ شاعر و شعر آهنگين‌آن‌ تأمل‌ و درنگي‌ كوتاه‌ داشته‌ باشند.
شجريان‌ ـ گويي‌ مي‌خواهد تا در تيرگي‌ جانها و ويرانه‌ سرايي‌ خاموش‌ كه‌ كسي‌ به‌ چهره‌اش‌ شوقي‌ نمي‌آيد، شوري‌ برافروخته‌ كند و همگان‌ خفته‌ در سرد چال‌ِزمانه‌ را از خوف‌ و خيالي‌ برهاند، مردماني‌ رنجور، مظلوم‌، فريب‌ خورده‌ و زودباور.
در رگ‌ و پي‌ ايشان‌ جنبيدني‌ در اندازد و در فواره‌ سياهي‌ها و ظلم‌هاي‌ آشكار اشك‌ شوقي‌ به‌ چشمان‌ پرخون‌ و آكنده‌ از خشم‌ در اندازد و در پرده‌ كنايه‌ آواز وگوشه‌ تصنيف‌ بگويد؛ در غم‌ و خفقان‌ كاويدن‌ بس‌ است‌! رؤيا گونه‌ بگذر! سركين‌ و عناد را نهفته‌ كن‌! لب‌ به‌ گفتة‌ مهر و صفا و پاكي‌ بگشايي‌، وجهة‌ هراس‌ و ساية‌اوهام‌، ز دل‌ِ بِزداي‌! كه‌ اين‌ است‌ راز عشق‌ انساني‌ و آسماني‌.
گاهي‌ با شنيدن‌ صدايش‌، آنچنان‌ به‌ فكر فرو مي‌روم‌ كه‌ انگار ساعتم‌ خوابيده‌ است‌ و عقربه‌هاي‌ گرسنه‌اش‌ مجال‌ مرگ‌ يافته‌اند تا لحظه‌اي‌ شايد طعم‌ نشاط‌ را به‌چشم‌ و يا باورش‌ كنم‌ و در نظرم‌ جلوه‌اي‌ از شور آيد… اما نه‌! تيك‌ تيك‌ عقربة‌ تصنيف‌ِ گذرِ زمان‌ را با سازها در مي‌آميزد.
گاهي‌ باورم‌ به‌ يقين‌ نمي‌رسد، در كنار آن‌ تحرير دلنشين‌، فرياد در گلو مانده‌ مردماني‌ چشم‌ به‌ انتظار در گوشم‌ زنگ‌ مي‌زند، كه‌ با صبر و استقامت‌ فريادرسي‌ رامي‌طلبند و زير آوار ظلم‌ و خفقان‌ و موهومات‌ ناله‌ مي‌كنند و در مرداب‌ سياهي‌ زجر مي‌كشند، انگار سالهاست‌ طعم‌ شادي‌ و شور و نشاط‌ را فراموش‌ كرده‌اند ياهمچو من‌ ديگر باور ندارند؛ سياهي‌ از ديوارها بالا رفته‌ است‌ و گلوها را مي‌فشارد، تا صدايي‌ برنخيزد.
انگار گاهي‌ شنوندگان‌ در كنسرت‌هاي‌ شجريان‌، همه‌ خفته‌اند، شايد مرده‌! مردگاني‌ كه‌ در خاموشي‌ و سياهي‌ در شهر، انگار رمزِ كمال‌ِ شكفتن‌ را نمي‌دانند ـرسالت‌ شكفتن‌، جسارت‌ دوباره‌ از خاك‌ جستن‌ ـ كه‌ گويي‌ سالهاست‌ در اين‌ وضع‌ زيسته‌اند، نغمه‌ دل‌ نواز و جوشش‌ِ صداي‌ِ شجريان‌، همچو موجي‌ بر تخته‌سنگ‌هاي‌ پيكر اين‌ مردگان‌ مي‌خروشد تا شايد ز بيخ‌ و بن‌ بر كند”
تا بياموزند كه‌ لحظه‌اي‌ توهم‌ و خيال‌ آن‌ كه‌ در كوچه‌هاي‌ بن‌بست‌ زندگي‌، جز خَش‌ِ خَش‌ِ برگهاي‌ هزار هزار درختان‌ خشكيده‌ و ناله‌هاي‌ غم‌ و مويه‌ موسيقي‌ ونوايي‌ نيست‌، در دل‌ مسخ‌ شود و محو. همگان‌ بر اين‌ انديشه‌اند كه‌، آوازش‌ زمزمه‌ راه‌ درياست‌، دريايي‌ از خاطره‌، انديشه‌، عقيده‌ و مرام‌، درياي‌ از رهايي‌ وعصيان‌ و جوييدن‌، دريايي‌ از شور و نشاط‌ و سرور… كه‌ حضارش‌ را به‌ آن‌ فرا مي‌خواند. گويي‌ از تكرار اشعار آوازش‌ ابايي‌ ندارد، سوز اشعار را در يادها تكرار مي‌كند تا شايد در ذهن‌ ما نقش‌ ببندد و به‌ فراسوي‌ انديشه‌ها و باورها رهنمون‌ كند، تارهيدن‌ از سكوت‌ بي‌مصرف‌ غم‌ و به‌ هياهوي‌ امواج‌ شور و شعق‌ زيستن‌ و پيوستن‌… هر چند كه‌ نيك‌ مي‌داند، محال‌ است‌ محال‌!
باز اين‌ موسم‌ خستگي‌ نمي‌گريزد و فرياد غم‌ و مويه‌ همچو پتك‌، سخت‌ بر سرها مي‌نوازد، زيرا چراغي‌ ببايد تا نوري‌ بيافشاند، باراني‌ ببايد تا بشوراند، بهاري‌ببايد تا سردي‌ رخت‌ بربندد و خنده‌اي‌ بيايد تا گريه‌ ننوازد و طلوعي‌ بيايد تا سياهي‌ و ظلمت‌ شب‌ تار بگريزد. و آواز شجريان‌… بهانه‌اي‌ است‌ براي‌ شنيدن‌ و دريافتن‌ اين‌ راز و پرداختن‌ به‌ او تنها بسان‌ الگويي‌ است‌ تمام‌ عيار؛ بدون‌ اغراق‌ و تنها با رعايت‌ شرط‌ انصاف‌ وگونه‌اي‌ برداشت‌ شخصي‌. شجريان‌ در آوازش‌ اشعار را در عين‌ جستن‌ و اختيار برمي‌گزيند، با قريحه‌ فطري‌ و ذوق‌ عيان‌ و خلاق‌ زمزمه‌ مي‌كند؛ اشعاري‌ از حافظ‌، مولانا و سعدي‌، شاعراني‌ كه‌ در فضاي‌ اجتماعي‌ خويش‌ به‌ كنج‌ پريشان‌ و درون‌ خويش‌ نگريسته‌ و به‌ حال‌ نيرنگ‌ موهوم‌ باف‌هاي‌ مُتحجّر و فريب‌ سفله‌ كيشان‌ و ظالمان‌ زمانه‌گريسته‌اند، تا جامعه‌ به‌ خشم‌ آيد و زنجير بندگي‌ و بردگي‌ فضاي‌ خفقان‌ زده‌ خويش‌ را بگسلانند و بپوسانند، و وقاحت‌ و خفت‌ِ اهريمنان‌ِ سفله‌زادِ خشونت‌ پيشه‌را رسوا،… غلغله‌ عشق‌ و آزادي‌ و انسانيت‌ را دگرباره‌ در باورها زنده‌ كنند.
اشعاري‌ زيبا كه‌ در تعبيرش‌ هيچ‌ كوششي‌ لازم‌ نيست‌ و تكرارش‌ همچو نقشي‌ خوش‌ نگار بر دل‌ بي‌باور همگان‌ مي‌ماند… تا شايد در زير آوار گمانهاي‌ باطل‌،خلق‌ ديار خويش‌ را بيدار كند و هوشيار. در امتداد وحشت‌ باورها، درخت‌ عقيده‌ و ايمان‌ را باورتر كنند و سايه‌ ايمان‌ و اعتقاد را گسترده‌تر و شايد بار استقامت‌را گران‌تر… شايد به‌ اميد روزگاراني‌ بهتر. “زيرا جز استقامت‌، وطن‌ علاج‌ دگر ندارد!” روزگاراني‌ مملو از صلح‌ و آرامش‌ و پاكي‌؛ بدور از جنگ‌ِ قدرت‌ و ظلم‌ و خفقان‌. شجريان‌، تنها بسان‌ هنرمندي‌ حرفه‌اي‌ و آگاه‌ و روشن‌راي‌، اشعار اين‌ شاعران‌ را رونق‌ ساز و آواز خويش‌ مي‌كند. نرمشانه‌ نگه‌ در نگاه‌ حاضران‌ مي‌افكند، گاه‌ به‌ سازها خيره‌ مي‌ماند… گويي‌ گرهي‌ در گلو دارد و حسرتي‌ در فرياد… از چه‌؟ از گزند و سرزنش‌ بيداد زمانه‌ ياخوشدلي‌ هم‌ صحبتانش‌؟ از پيوند و طراوت‌ ميلاد؟ يا… نمي‌دانم‌! راز دوباره‌ زيستن‌ و تناسل‌ ملتش‌ و نسل‌ جواني‌ كه‌ به‌ خيل‌ شنوندگان‌ ديگرش‌ مي‌پيوندند درپيغام‌ داشت‌؟…
در ديار غربت‌ گاه‌ به‌ گاهي‌، گر دست‌ دهد راهي‌ كنسرت‌ او مي‌شوم‌. در احساس‌ غريبي‌ از خاطرات‌ ارزند و تاراج‌ نشده‌ ذهنم‌ از صداي‌ شجريان‌ و آوازهاي‌پرهيجان‌ و همهمه‌اش‌ با صدايي‌ كه‌ ديگر ساز و شعر نمي‌شناسد به‌ آساني‌ فرو مي‌رود و اوج‌ مي‌گيرد. نگه‌ در نگاهها حضار عاشق‌ و مشتاقش‌ مي‌افكند، كه‌ آن‌گاه‌ در دستگاهي‌ ناله‌اي‌ خوش‌ سر مي‌دهد و نيك‌ مي‌داند كه‌ در چه‌ فضا و حال‌ و احوالي‌ مي‌خروشد. ناله‌اي‌ كه‌ مي‌گويد آزادي‌ و باور اراده‌ رشد، هدف‌ هنرمندان‌ متعهد است‌، در ساختن‌زندگي‌ در جريان‌ رشد، همواره‌ به‌ ياد دارند كه‌ انسانها از زور و خشونت‌ و قساوت‌ و خيانت‌مي‌رهند و با آزادي‌ توان‌ بنا كردن‌ جامعه‌ آزادها را دارند.
هنر خودجوش‌ براي‌ پي‌ بردن‌ به‌ همان‌ اراده رشد است‌ كه‌ واژه‌هاي‌ پاك‌ شاعران‌ و نواي‌خوش‌ نوازندگان‌، كلمه‌هاي‌ خبيثه‌ حاكي‌ از قدرت‌ و خودبيگانگي‌ را از اوهام‌ مي‌زدايند. هنرمند متعهد، آماج‌ تيرهاي‌ بلا و بهتان‌ است‌، اما وارونه‌ كردن‌ واقعيت‌ و حقيقت‌ امري‌محال‌ است‌ محال‌، به‌ يُمن‌ ايستادگي‌ همان‌ هنرمندان‌ است‌ كه‌ جامعه‌ بيش‌ از هر زمان‌ آسايش‌را مي‌طلبد. و شجريان‌ خود مي‌گويد ” آواز سروش‌ برخاسته‌ از نهاد مردمان‌ آن‌ ملت‌ است‌. و هيچگاه‌هنرمند آگاه‌ از موقعيت‌ اجتماعي‌ جامعه‌اش‌ به‌ دور نيست‌.” هنرمند دلسوخته‌ و روش‌ راي‌ نيزهيچگاه‌ بساط‌ ثناگويي‌ و ريا را نمي‌گستراند. البته‌ رسالت‌ او همگام‌ با هنرنمايي‌ نوازندگان‌عاشق‌ پيشه‌ و چيره‌دست‌ است‌. و همدلي‌ و ذوق‌ نيكوي‌ او با همنوازان‌ وفا پيشه‌اش‌ قابل‌ تحسين‌. تسلط‌ بي‌همتا وظرافت‌هاي‌ خاص‌ حنجرة‌ شجريان‌ در اوج‌ گرفتن‌ و فرود استحكام‌، تازگي‌ و تحرك‌ تازه‌اي‌ به‌صدايش‌ مي‌دهد و آهنگسازان‌ كهنه‌ كار هم‌ با تمهيدي‌ به‌ موقع‌ سامان‌ مي‌دهند.
صدايي‌ با بافتي‌ بسيار منظم‌، پخته‌ و ظريف‌، كه‌ نشانگر ذوق‌ و توانايي‌ اوست‌. تفاوت‌صداي‌ شجريان‌ با ديگران‌ در ايجاد نوعي‌ اعتماد و حس‌ خاصي‌ است‌ كه‌ صدايش‌ در دل‌شنوندگان‌ ايجاد مي‌كند، از يك‌ ديدگاه‌، صدايي‌ است‌ كه‌ معرف‌ شخصيت‌، تفكر و انديشه‌ ومرتبة‌ هنري‌ اوست‌. و هر اجراي‌ جديدش‌ حرفي‌ تازه‌ براي‌ گفتن‌ دارد، حرفي‌ از شرايط‌ واوضاع‌ زمانه‌ و حرفي‌ كه‌ فرياد ملت‌ اوست‌، بيشتر از آنكه‌ به‌ تحرير و روش‌ خوانش‌ بپردازد،پيام‌ و معني‌ شعري‌ را به‌ شنونده‌ منتقل‌ مي‌كند. و اين‌ تفاوت‌ او به‌ پيشينيانش‌ مي‌باشد. هر چندكه‌ تحرير دلفريبش‌ به‌ گونه‌اي‌ ادبيات‌ غني‌ اين‌ مرز و بوم‌ را در خاطره‌هاي‌ مردمان‌ اين‌ ديارزنده‌ مي‌كند و همگان‌ را با شادي‌هاي‌ از ياد رفته‌ و پيوندي‌ دگر مي‌دهد.
كجاست‌ آن‌ زماني‌ كه‌گفت‌:
اين‌ خنياگر نگارستان‌ هنر، قدر حرمت‌ خاصي‌ در ادبيات‌ و فرهنگ‌ ما دارد. و دوست‌داشتم‌ الان‌ به‌ شجريان‌ بگويم‌، مردم‌ فعلي‌ ايران‌، صداي‌ شما را تنها در اين‌ تصنيف‌ مي‌شناسد:

مرغ‌ سحر ناله‌ سر كن‌
داغ‌ مرا تازه‌تر كن
‌بلبل‌ پر بسته‌ ز كنج‌ قفس‌ در آ
نغمه‌ آزادي‌ نوع‌ بشر سرا..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگزاری مراسم سوگواری شهادت کیانوش آسا در دانشگاه علم و صنعت

برگزاری مراسم سوگواری و بزرگداشت شهید کیانوش آسا دانشجوی دانشگاه علم و صنعت امروز در این دانشگاه برگزار خواهد شد.
این مراسم از ساعت ۱۲ در مقابل دانشکده شیمی دانشگاه علم و صنعت برگزار می شود.
همچنین بنابر گفته دانشجویان قرار است پس از مراسم سوگواری در دانشگاه علم و صنعت، دانشجویان در صحن این دانشگاه راهپیمایی کنند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر کیانوش آسا دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شیمی دانشگاه علم و صنعت و اهل کرمانشاه بود که در روز ۲۵ خرداد ماه توسط نیروهای نظامی به شهادت رسید.
پس از شهادت کیانوش آسا، دانشکده شیمی دانشگاه علم و صنعت به حالت نیمه تعطیل در آمده و امتحانات در آن لغو شده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکشنبه: 7/4/1388
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیامی از یک دوست ...
...... جان خسته نباشی که میدونم هستی. و باز هم میدونم که با همه نیرویت تلاش داری که جای خالی یکی از فداکارترین و پرکارترین یارانت، یعنی "پریسای" بیباک و قهرمان را جوری پرکنی..! یادش بخیر که او هم یکی از "ندا"های این سرزمین بود. یکی از با شهامت ترین آنها. شیرزنی که لااقل سالها مبارزه کرد و بعدش جان باخت...
مطلبی جدید نوشتم که برایت می فرستم اگر دلت خواست ازش استفاده کن با این توضیح که مانند همیشه، این را برای "روز" هم فرستادم اما آنها تا به روز برسانند، شما انتشارش دادین....
فدای همه شما بروبچه های سلحشور و دلیر و با شهامت. "نوشابه"
*****
ستاد کودتا باز اعتراف گرفت
نوشابه امیری

سال هاست قیافه "احمد جانفشان وظیفه" را پیش رو دارم. او اولین نفری بود که بعد از استقرار "نظام اسلامی"، "اعتراف" کرد. یادم نیست عضو کدام گروه و دسته بود؛ اما هر چه بود اولین کسی بود که در برابر دوربین "آقایان" نشست. بسیارجوان؛ شاید هفده هجده ساله. بی پناهی از سر ورویش می بارید. از این می گفت که فریب خورده و از اینکه خوشحال است که با مهر "برادران" به "آغوش اسلام" بازگشته. از این می گفت که "در انتظار رافت اسلامی" ست....
سرم را در میان دست هایم گرفته بودم و زار می زدم. نمی فهمیدم موضوع چیست؛ ندیده بودیم این چیزهارا در عصر "ستم شاهی".
آن روزها هر کس می گفت "دیدید می خواستند با مملکت چه کنند!" جوابی نمی دادم. جوابی نداشتم. کس دیگری هم جواب نداشت، تا یک به یک نوبت همگان شد. از آیت الله شریعتمداری، تا نورالدین کیانوری، ازمهندس عزت الله انتظامی تا علی افشاری، از رامین جهانبگلو تا هاله اسفندیاری، از.....
اما حالا که همه و همه را در سیمای جمهوری اسلامی دیده و حرف های واحدی از همه آنان شنیده ایم، می دانم و می دانیم که آبشخور این نمایش های مهلک تلویزیونی کجاست. حالا می دانیم آن باند مافیایی که از اولین روزهای بهمن 57 طرح کودتای خزنده را ریخت، چگونه با هر گام که به پیش رفت، کس و کسان دیگری را به جای خود، پشت به پرده هایی آبی نشاند. حالا می دانم و می دانیم که همه این نمایش های غیرانسانی برای آن بود و هست که ستاد کودتا، کار خویش را پیش ببرد.
احمد جانفشان وظیفه، اولین نفر نبود، سیدامیرحسین مهدوی نیز آخرین نفر نیست. این ستاد، در خون و سرکوب زنده است.
داستان اینک بسیار روشن است. "برادران" از اولین روزهای شورش 57 درکلیه ارگان های نظامی، اقتصادی، امنیتی و نظامی لانه کردند. از همان روزها، طرح کودتای امروز را چیدند. در هر نوبت، با ترفندی و با طراحی توطئه ای، یکی از مهره های خویش را در شطرنج سیاسی ایران، جلو بردند و یک گام پیش آمدند. هر بار هم برای بر پا کردن خاک، آنچه خودبه صورت "خزنده" کرده بودند و می کنند، به دیگری نسبت دادند. الگوهم همیشه واحد بوده است:دستگیری مزدوران غرب و شرق؛مباحثه از جنس مباحثات "برادر حسین" در سلول های انفرادی، ارشادو سپس "اعتراف".
آری؛ درست همان گاه که مابه تماشای افتادن سربازی و یا خوردن فیلی نشسته بودیم و نشسته ایم، کودتا چیان اصلی، مهره دیگری را پیش بردند و می برند.
چنین بود که نوبت رسید به حلقه ارومیه و باند مافیایی ـ نظامی امروز؛ تا فردا نوبت که باشد. فردایی که دیگر مهره ای در زمین سیاست ایران باقی نمانده باشد و آقایان، مست از باده قدرت، فریاد برآورند: کیش و مات.
اما مشکل این طرح اینجاست که "برادران" بر این باورند که بازی سیاست در جهان امروز، یک دوریست. یک بار می بری و بعد تکیه می زنی به تخت. تمام. یکی می شود رهبر مادام العمر، دیگری رئیس جمهور دائمی. یکی می برد همه محصول مملکت و اسمش همچنان می ماند صادق و آن یکی دهانش همیشه باز برای آنکه در جمع نمازگزاران بگوید:درآورید ریشه فتنه را. شمشیر علی دو لبه دارد.... آقایان، تا امروز کودتای "خزنده" را خوب پیش برده اند؛اما در غیاب بازیگر اصلی؛ مردم. مردمی که امروز با همه "ندا"هایشان در خیابان اند؛ یا در خانه اند و پر زخشم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهمن کشاورز: سنگسار به دلیل مصلحت نظام تعلیق شد
سنگسار به دلیل مصلحت نظام تعلیق شد سرمایه: مجازات سنگسار که از سال ها پیش مورد انتقاد شدید حقوقدانان، فعالان حقوق بشر و زنان بود، بالاخره چندی پیش از سوی رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی به دلیل آنچه که «مصلحت نظام» نامیده شد، «لغو» شد.
این درحالی است که بنا به گفته بهمن کشاورز، حقوقدان، حدود الهی از جمله سنگسار، هرگز به طور کامل و قطع، حذف یا لغو نمی شود و این امکان وجود دارد که سال ها بعد و مجدداً به همان دلیل «مصلحت نظام» از حالت تعلیق به حالت اجرایی درآید هرچند به نظر می رسد امکان اجرایی شدن مجدد آن در درازمدت و کوتاه مدت وجود ندارد.
هفته گذشته و در اوج ناآرامی های ناشی از نتایج انتخابات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، حجت الاسلام «علی شاهرخی» رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی از حذف مجازات سنگسار، ارتداد و قطع دست در لایحه جدید مجازات اسلامی خبر داد و به ایرنا گفت: «کمیسیون قضایی مجلس در بررسی لایحه مجازات اسلامی به این نتیجه رسیده است که برای رعایت مصلحت نظام، برخی حدود اسلامی از جمله سنگسار در قانون بیان نشود.»
شاهرخی افزود: «اسلام در اجرای برخی حدود از جمله سنگسار، سختگیری کرده و شرایطی را تعیین کرده است که اثبات آن به ندرت اتفاق می افتد؛ از این رو اعضای کمیسیون قضایی و حقوقی به این نتیجه رسیدند که ضرورتی به ذکر برخی حدود در قانون نیست. در این لایحه همچنین آمده است که درباره آنچه از حدود الهی بیان نشده، باید به منابع معتبر اسلامی مراجعه شود.»
شاهرخی، دیگر حدودی که در لایحه مجازات اسلامی مطرح نشده است را «ارتداد و قطع ید» بیان کرد.
بهمن کشاورز در همین زمینه به روزنامه «سرمایه» گفت: «برای روشن شدن نسبت حدود الهی چون سنگسار، با قوانین جزایی ایران، باید پنج مورد را توضیح داد: اول و قبل از هر چیز باید گفت که حدود الهی به طور کلی قابل تعطیل نیست و رجم نیز که بنا به برخی از اقوال ك که گمان می کنم غلبه داشته باشدك داخل در حدود است. هرچند که نظر به نیامدن آن در قرآن مجید برخی در این مورد تامل دارند. قانونگذار ایران، بر همین مبنا از اولین دوره قانونگذاری تا کنون رجم را داخل در مجازات ها آورده است. اینکه چند مورد این مجازات تا کنون اجرا شده، بحث اجرایی و موضوعی است. همچنین وارد این بحث نمی شویم که تحقق موجبات صدور مجازات رجم منوط و موکول به جمع شدن شرایطی است که عملاً تحقق آن را چیزی در حد محال می نمایاند.»
این حقوقدان برجسته افزود: «به طور خلاصه عرض می کنم در این مورد تعیین مجازات یا باید بر مبنای اقرار متهم باشد و آن هم با شرایطی که فعلاً امکان تحقق آن تقریباً وجود ندارد و یا بر مبنای شهادت که شرایط تحقق آن نیز به نوعی تعلیق به محال شده است و تنها می ماند علم قاضی که با توجه به اینکه شرایط تحقق زنای موجب رجم چنان است که گمان می کنم کمتر کسی حاضر باشد بدون مشاهده و ملاحظه با علم خود به وقوع آن قائل شود، در عمل موجبات صدور حکم کمتر تحقق می یابد.»
او سپس نتیجه گیری کرد: «این مقدمات مطرح شد تا نتیجه گیری کنیم که مشخص شود در صورت اتخاذ تدبیری که مجازات رجم را عملاً محدود کند، نمی توان گفت حدود الهی به طور فاحشی تعطیل شده است.»
این کارشناس برجسته حقوق مجازات ایران، همچنین به ضرورت حضور پیامبران معصوم برای اجرای حدود الهی اشاره کرد و گفت: «دوم اینکه برخی فقها معتقدند حدود الهی صرفاً در زمان حضور معصوم علیه السلام باید اجرا شود و نیز باید توجه کرد که به این ترتیب اجرای حدود منوط به ظهور حضرتش خواهد بود.»
این حقوقدان می افزاید: «سوم اینکه باید توجه داشت بنا به استناد مواردی چون دارالحرب که اجرای حد الهی متوقف می شود، وجوب اجرای حدود الهی نیز مطلق نیست.»
او به دشواری اجرای سنگسار به عنوان حد الهی اشاره می کند و می گوید: «چهارمین نکته این است که خداوند به عنوان صاحب حق، در بیشتر موارد کمتر از بندگانش به استیفای حقوق فرد اصرار دارد. به همین علت نیز شرایط تحقق حدود از جانب او چنان دشوار تعیین شده است که تحقق آن در عالم واقع و خارج بعید به نظر می رسد.»
بهمن کشاورز در نتیجه گیری نهایی خود می گوید: «پنجم اینکه با این مقدمات می توان به این نتیجه رسید که هرگاه مصالح جامعه اسلامی به ویژه در شرایطی که به طور اعتباری در حال معارضه با عالم خارج باشد و قضاوت جهانی برای این جامعه اهمیت داشته باشد و در سطح داخلی نیز اجرای مجازاتی باعث تشنج در افکار و اذهان مردم بشود، حکومت می تواند بنا به مصالح اجرای این مجازات یا سایر حدود را معلق کند بدون آنکه آن را تعطیل کرده باشد. بدیهی است اجرای مجازات هایی از این گونه فقط در حالی قابل اعاده است که شرایط و مقتضیاتی که گفتیم در جهت قابل قبول شدن اجرای آن تغییر کرده باشد که گمان نمی رود چنین تغییر شرایطی را نه در میان مدت و نه در درازمدت، بتوانیم شاهد باشیم.»
روزنامه سرمایه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فیگارو: جنگ ابزارهای خوفناک سرکوبی در ایران
سایت فرهنگ ایران

نوشته ی جورج مال - برگردان از دکتر نیما فرمین

****
از ده روز پیش تاکنون، صدها تن پنهانی دستگیر شده اند. رژیم با امکانات گسترده یی که دارد، در زمین، از هوا ، با باتوم و یا گاز اشگ آور، با ماشین های آب پاش و با فشنگ های واقعی ، با گستاخی تظاهرکنندگان را سرکوب کرده ، و رهبران سیاسی را مرعوب نموده، و خبرنگاران ویژه خارجی را که به ایران آمده اند، ناگزیر به ترک ایران کرد. خامنه یی در سخنرانی روز آدینه به تظاهرکنندگان دستور داد، به اعتراض خود پایان دهند، یکان های ضدشورش آزادی عمل پیدا کردند. یکی از دیپلمات های عرب در تهران می گوید، در رژیم ملایان بیلان کشتار مردم، ولو آن که بسیار زیاد باشد، امری پذیرفته شده است، و از آن ترسی ندارند. وی می افزاید، در یک رژیم خون آشام سرکوبی بخشی از اقتدارات دولت است. در رویارویی با مردم، گروه های ضد اغتشاشات، با همکاری نیرو های انتظامی، بسیجی ، پاسداران و عوامل ناشناس انجام می شود. هنگامی که تجمع مردم با باتوم در هم شکسته می شود، و مردم ناگزیر به کوچه های نزدیک فرار می کنند، موتورسوار ها به مردم هجوم می آورند. بسیجی ها با موتور هایشان به جستجو می پردازند، در این کار آن ها به تنهایی عمل نمی کنند. از سوی هلیکوپتر های سفید و آبی نیروهای انتظامی ، که در بالای سر آن ها پرواز می کنند،راهنمایی می شوند. یک کارشناس یادآور می شود، بدین ترتیب هلیکوپترها به فوریت از آنچه در کوچه ها می گذرد آگاه می شوند. دوشنبه گذشته، مامورین شهرداری تهران شمار تظاهرکنندگان را 3 میلیون برآورد کرده اند. از سقوط شاه در سال 1979تا کنون، چنین تظاهرات گسترده یی دیده نشده است. برخی یادآورشده اند، که چند ساعت پس از این تظاهرات پنج تن دانشجو؛ سه پسر و دو دختر، با انتقام جویی از این تظاهرات در خوابگاه دانشگاه تهران، وحشیانه به قتل می رسند. برای جبران خسارت به خانواده های آنان معادل 240 یورو، پرداخت شده است. این چند جوان از روی نشانی های داده شده، و دوربین های نصب شده در خیابان های شهر شناسایی شده و لو رفته اند.

دشنه ها

بسیجی ها از روی کلاه مخصوص و ریشی که چندین روز کوتاه نشده، به آسانی باز شناخته می شوند. در میان تطاهرکنندگان، عده یی با دشنه مردم را به وحشت می آورند. شاهدان می نویسند، در بلوارفاطمی ، در نزدیکی میدان آزادی، که دوهزار تن شعار می دادند، این دشنه به دستان به یک دختر یورش آوردند. که با سر رسیدن نزدیک به دو هزار تظاهر کننده ، دو بسیجی از آن جا دور می شوند، یکی از این دو بسیجی ، سر خود را در باندی پوشانده بود. دولت از این وقایع سخنی به میان نمی آورد. در میان نیروهای انتظامی تلفاتی نیز وجود دارد.
در چند ماه گذشته، با استفاده از نزدیکی به بازارسیاه، اسلحه افغانی وعراقی، خانواده ها بیش از پیش مسلح شده اند. پس از یک هفته ازآغاز تظاهرات، یکان های سپاه پاسداران در همه جای شهر جای گرفته اند. حضورسپاهیان در روز ها زیاد به نظر نمی آید ، ولی در شب هنگام، دربرخی از محله های شمال شهرکه محل تظاهرات است، به محاصره پاسداران درمی آید، و از ساعت9 شب ، پست های کنترل زیادی برپا می کنند. به محض این که گروهی از جوانان با فریاد، خشم خود را بازگو می کنند، پاسداران شدیدا آنان را مورد ایراد ضرب قرار می دهند. به گواهی یکی از ساکنین محله ولی عصر در تهران ، پاره یی از پاسداران به بیمارستان می روند، و جراحان را از کار های درمانی برای نجات زخمی شدگان، باز می دارند. در این کار های پست، آنان از پشتیبانی مامورین وزارت اطلات و امنیت رژیم، که برای جلوگیری از سر دادن شعار الله اکبر از شوی مردم آمده اند، نیز برخوردار می شوند. زیرا شبانگاه هزاران جوان در روی پشت بام های خود، شعار الله اکبر سر می دهند.

تیزگوشی وحشتناک رژیم

با وجود آن که در برابر جاه طلبی ها و بلند پروازی های جمهوری اسلامی برای دست یافتن به انرژی اتمی، مجازات های اقتصادی براین رژیم تحمیل شده است، با این حال ملایان توانسته اند، برای گوش کردن گفتگوهای تلفن های همراه مردم، دستگاه های پیشرفته یی از شرکت های آلمانی خریداری کنند. از سرکوبی تا بازداشت ها، مانورهای مرعوب ساختن رهبران سیاسی مخالفین را باید به آن افزود، به همین انگیزه آنان از گفتگو با روزنامه های خارجی خودداری می کنند. دیپلمات دیگری یادآور شده است ، کسانی که بازداشت شده اند، پیش از این که آنان را آزادکنند، به آنان فهمانده می شود ، که باید از پشتیبانی مخالفین دست بردارند. فشار بر روزنامه نگاران خارجی نیز شدت یافته است، دو مامور پلیس به هتلی که روزنامه نگاران در آن سکونت داشتند آمده و این پیام را بازگو کردند. اجازه اقامت شما در نیمه شب به پایان می رسد، در صدد تجدید مدت اقامت خود نباشید. از نیمه شب به بعد اقامت شما غیرقانونی است. هیچ کس امنیت شما را تضمین نمی کند، همه روزنامه نگاران و یا بیشترین آن ها باید تهران را تا پایان هفته ترک کنند. یکشنبه شب، یک روزنامه نگار کانادایی نیوزویک دستگیر شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پس از نوال السعداوی و جون بائز، ژیژک و بسیاری از اساتید برجسته دانشگاهی، نوام چامسکی نیزاز جنبش مدنی مردم ایران حمایت کرد
در هفته اخیر شاهد حمایت متفکران و هنرمندان برجسته دنیا از حرکت های اعتراضی مردم ایران بودیم، از جمله نوال السعداوی فمینیست برجسته مصری و جون بائز، چهره برجسته موسیقی فولک و یکی از فعالان جنبش ضد جنگ و عدم خشونت در آمریکا ، پیتر هالورد، آلبرتو توسکانو، اسلاوی ژیژک، ژاک رانسیر، جورجو آگامبن، النکا زوپانچیچ و اتین بالیبار و.... نوآم چامسکی زبان‌شناس، فیلسوف و استاد دانشگاه ام آی تی که از سرشناس‌ترین فعالان سیاسی جهان به شمار می‌آید نیز طی روزهای گذشته از تظاهرات‌کنندگان ایرانی حمایت کرد. دولت ایران به واسطه‌ی مواضع روشنفکرانه، مستقل و انتقادیی که چامسکی در قبال سیاست‌های دولت آمریکا اتخاذ می‌کند گهگاه از این متفکر نقل قول می‌کند. متن حمایت چامسکی به قرار زیر است:
پیام نوام چامسکی به مردم ایران
نتایج انتخابات حتا ذره‌ای هم معتبر به نظر نمی‌رسد. شجاعت و پایداری تظاهرات‌کنندگان شایان‌توجه، تحسین‌برانگیز و دارای اهمیت تاریخی تام و تمام است. انتخابات باید باطل شود و هرگونه استفاده از زور شدیداً محکوم است.
" نوام چامسکی"
پيام نوال السعداوي نويسنده سرشناس عرب و فمينيست مصري به زنان و مردان ايرانی
پيام کوتاه نوال السعداوي به زنان و مردان ايراني که در خيابان ها تظاهرات مي کنند.
اين انقلاب مردم ايران است عليه ديکتاتورهاي داخلي و خارجي و عليه استثمار، انقلابي عليه قدرت هاي محلي و جهاني، قدرت هاي سياسي، اقتصادي و مذهبي. زنان و مردان ايراني، پير و جوان، عليه سرکوب، نابرابري، بي عدالتي و سلطه مي رزمند.
اين صداي مردم ايران است. صدايي که به روشني در سراسر دنيا طنين انداخته و شنيده مي شود. هيچ قدرتي نمي تواند آنها را ازرسيدن به اهدافشان بازدارد. هيچ قدرتي نمي تواند خون آنها را پايمال کند.
"نوال السعداوي"

پیام جون بائز به مردم ایران
جهان با دیدن شما به قدرت رفتار غیر خشونت آمیز پی برد. زمانی که با آرامش در مقابل ترس نشسته بودبد، ما صدای غرش شما را از میان سکوتتان شنیدیم و آن را در چشمانتان دیدیم. شجاعت شما ما را تحت تاثیر قرار داده است و فداکاری تان الهامبخش مان است.من از اینکه زنده ام تا شاهد این جنبش باشم، احساس خوشبختی می کنم. دعا ها، عشق و حمایتم را بسویتان می فرستم.
"جون بائز"

***
جوان بائزدر ویدیویی آهنگ "ما پیروز خواهیم شد" را به دو زبان فارسی و انگلیسی خوانده است. "ما پیروز خواهیم شد" یکی از قطعاتی است که بائز در فستیوال موسیقی وودستاک سال 1969 اجرا کرده بود.
در پی ناآرامی های اخیر پس از انتخابات در ایران، جوان بائز در وب سایت رسمی خود پیامی برای مردم ایران فرستاده است. در این وب سایت نوشته شده که جوان بائز مانند همه مردم جهان اخبار وقایع اخیر در ایران را دنبال کرده است. او در این پیام خطاب به مردم ایران می گوید: "دنیا از طریق شما به قدرت عدم خشونت پی برده است. هنگامی که شما مسالمت جویانه در مقابل خشونت قرار می گیرید ما صدای نیروی عدم خشونت را در غرش سکوت شما می شنویم و در چشمانتان می بینیم. ما تحت تاثیر شجاعت شما قرار گرفته ایم و از فداکاری های شما الهام گرفته ایم."
جوان بائز ابراز خوشحالی کرده است که زنده مانده تا شاهد این جنبش باشد.
این ویدئوی پراحساس او را در زیر مشاهده کنید:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکشنبه: 7/4/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

انتقال نبرد از فضای خیابان به فضای اینترنتی
ساعتی قبل (مقارن ساعت 4:30 بامداد - امروز یکشنبه به وقت تهران) خبرگزاری آسوشیتد پرس گزارش داد در حالی که مقام های جمهوری اسلامی در خیابان ها تظاهرات اعتراضی را درهم کوبیده اند، نبرد در فضای اینترنتی جریان دارد. بنا بر این گزارش، گروه "هکتیویست" ها یا "فعالان هکر" که خواستار آزادی های اینترنتی اند، می گویند در مقابله بافیلتر شدن وب لاگ ها، سایت های خبری و غیره، توسط دولت، آنان نیز به مقابله با سایت های رهبران ایران رفته اند. به گزارش اسوشیتد پرس دو خبرگزاری جمهوری اسلامی یعنی"ایرنا، و فارس" هم اکنون غیرقابل دسترس شده اند. اما سایت های رسمی دیگر مانند سایت رهبر جمهوری اسلامی(سیدعلی گدا) هنوز باز است.
این در حالی ست که اریک ریموند، یکی از موسسان جنبش آزادی منابع، سایتی با نام "ندانت" ایجاد کرده است. این سایت به یاد " ندا آقا سلطان" 27 ساله نام گذاری شده است. همچنین سایت دیگری با نام فریدوم ساکر، یا "مکنده آزادی"، هشت سایت دولتی ایرانی از جمله وبلاگ احمدی نژاد را نشان می دهد که تحت حمله دائمی قرار دارند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

احیای تلاش ها برای تحریم صادرات بنزین به ایران
بحران انتخاباتی ایران تلاش برخی از اعضای کنگره آمریکا را برای تحریم واردات بنزین ایران احیا کرده است.
کمیته بودجه مجلس نمایندگان کنگره هنگام تصویب طرح بودجه سالانه وزارت امور خارجه آمریکا، یک ماده الحاقی به این طرح ضمیمه کرده است که اعطای وام و اعتبار به شرکت های خارجی تامین کننده بنزین ایران را منع می کند.
بر اساس برخی از برآوردها، ایران حدود ۴۰ درصد از بنزین مورد نیاز خود را از خارج وارد می کند.
به گفته مارک کرک، عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا، یکی از صادرکنندگان اصلی بنزین به ایران یعنی شرکت هندی ریلاینس، هدف اصلی این الحاقیه است.
بخش اعظم بنزین وارداتی ایران توسط شرکت ریلاینس، شرکت فرانسوی توتال، شرکت های سوییسی ویتول و گلنکور و شرکت بریتانیایی بریتیش پترولیوم تامین می شود.
شرکت بیمه لویدز لندن بیمه کننده بیشتر محموله های بنزین صادراتی به ایران است.
مارک کرک که الحاقیه یادشده را تهیه کرده است می گوید، “بانک صادرات و واردات آمریکا” در سال های گذشته وام هایی را به ارزش تقریبی ۹۰۰ میلیون دلار در اختیار شرکت ریلاینس قرار داده است.
او درصدد جلوگیری از تکرار اعطای وام های مشابه ای به شرکت ریلاینس در سال مالی ۲۰۱۰ که در ماه اکتبر امسال آغاز خواهد شد است.
اما برخی از اعضای دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا مانند جیمز موران، نمانیده ایالت ویرجینیا، با اعمال محدودیت های مالی علیه تامین کنندگان بنزین ایران مخالفند و آن را دخالت در امور داخلی ایران دانسته اند.
مجلس نمایندگان آمریکا به زودی طرح بودجه سالانه وزارت امور خارجه آمریکا که شامل الحاقیه وضع محدودیت ها علیه شرکت های تامین کننده بنزین ایران است را بررسی خواهد کرد و احتمال رد این الحاقیه هنوز وجود دارد.
مقام های دولت ایران بارها تاکید کرده اند که برای مقابله با هرگونه تحریم بنزین وارداتی به این کشور آماده اند و چنین تحریمی شکست خواهد خورد.

طرح تحریم بنزین
تلاش اصلی در کنگره آمریکا برای تحریم بنزین وارداتی ایران از ماه آوریل امسال آغاز شد.
مجالس سنا و نمایندگان کنگره در اواخر ماه آوریل طرح تحریم واردات مواد نفتی پالایش شده از جمله بنزین و گازوئیل ایران را تدوین کردند. این طرح به اختصار "ایرپسا" نام دارد.
در صورت تصویب و اجرای این طرح، شرکت های تامین کننده نفت و گازوئیل ایران دسترسی به بازار آمریکا را از دست خواهند داد، مگر آن که ارتباط خود با ایران را قطع کنند.
طرح "ایرپسا" بنابر تصمیم مقام های ارشد حزب دموکرات که کنترل کنگره را در دست دارند، در عمل وارد پروسه قانونگذاری نشده است.
هاورد برمان، رئیس دموکرات کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان، در آن زمان تاکید کرده بود که به دلیل حمایت از استراتژی کاخ سفید برای مذاکره مستقیم با ایران، قصد ندارد آن طرح را در "آینده نزدیک" به تصویب برساند.
ولی در پی برخوردهای خشونت بار دولت ایران با مردم معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، به نظر می رسد که دولت آمریکا در استراتژی مذاکره مستقیم با ایران تجدید نظر کند.
موضع اوباماباراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، روز جمعه (۲۶ ژوئن) اعلام کرد که برخورد به گفته او خشن دولت ایران با مردم معترض بر تلاش او برای گفتگوی مستقیم با ایران تاثیر خواهد گذاشت. او جزئیاتی در این خصوص ارائه نکرد.
بسیاری از چهره های محافظه کار در واشنگتن واکنش های اولیه آقای اوباما به ناآرامی ها در ایران را ضعیف دانسته اند و از آن انتقاد کرده اند.
سه سناتور آمریکایی از جمله سناتور جمهوریخواه جان مک کین، هم اکنون درصدد تدوین طرحی برای آن چه آن ها مبارزه با سانسور خبری و افزایش دسترسی ایرانی ها به اطلاعات خوانده اند، هستند.
سناتور مک کین نتیجه انتخابات ایران را غیرمشروع خوانده و خواهان ابطال آن است، موضع تندی که هنوز باراک اوباما آن را بیان نکرده است.
با این همه، فشار بر رئیس جمهوری آمریکا برای تجدید نظر اساسی در سیاستش در قبال ایران نه فقط از سوی جناح محافظه کار بلکه از سوی برخی از محافل لیبرال و تمایل به چپ در حال افزایش است.
سردبیران روزنامه واشنگتن پست که عمدتا تمایلات لیبرال دارد، روز شنبه (۲۷ ژوئن) با انتشار مقاله ای برای اولین بار موضوع " تغییر رژیم" در ایران را مطرح کرده اند و این گزینه را " واقع گرایانه" خوانده اند.
این موضوع جنجالی پیشتر توسط محافل محافظه کار به ویژه نومحافظه کاران در واشنگتن مطرح می شد.
به نوشته سردبیران واشنگتن پست: “تنها راه ممکن به سمت پایان خطر ایران آن چیزیست که مردم معترض خواسته اند: " تغییر رژیم."
ناظران بعید می دانند که تمام معترضین به نتیجه انتخابات ایران خواهان تغییر حکومت ایران باشند. از سوی دیگر، دولت باراک اوباما تاکنون بر رویکرد دیپلماتیک در برابر دولت ایران تاکید داشته، اما صراحتا گزینه نظامی را هم رد نکرده است.
به گفته باراک اوباما، مذاکرات بین المللی با دولت ایران در چهارچوب گروه "پنج به علاوه یک" ادامه خواهد یافت. دولت آقای اوباما پیشتر هشدار داده بود که در صورت شکست مذاکرات اتمی، ایران با تحریم های فلج کننده روبرو خواهد شد.
دولت ایران تاکید دارد که فشارهای آمریکا و تحریم های بین المللی بر سیاست اتمی این کشور اثری ندارد.

کامبیز فتاحی (بی- بی - سی)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گور خود را می کنید!

وبلاگ زیتون

اولش مردم راضی بودند به عوض شدن رئیس جمهور. با امید به عوض شدن شرایط رفتیم رإی دادیم.بعد از تقلب عجولانه و تبریک عجولانه تر رهبر, مردم خیلی محترمانه گفتند ما قبول نداریم, آرا باید بازشماری بشود. هنوز راضی بودیم, رهبر باشد, تشخیص مصلحت باشد. شواری نگهبان باشد, به جهنم! حتی آن قانون اساسی کوفتی با هزار اشکال سرجاش باشد. فقط احمدی نژاد نباشد...خودمان سر صندوق ها بودیم خبر داشتیم حدودا هر کس چند رای آورده, پس اعتراض کردیم. تجمع کردیم. هر جا می رفتیم احمدی نژاد هم همانجا تجمع می گذاشت. با وقاحت ما را خس و خاشاک و کثافت خطاب کرد.تجمع ها ادامه پیداکرد. این بار به گفته شهردار سه میلیون نفر در راهپیمایی مسالمت آمیز در تهران شرکت کردند . بدون یک کلمه توهین و فحش. خودشان باورشان نمی شد و باچشم های گشاد به این منظره نگاه می کردند. آخرش یکیشان تاب نیاورد و تیراندازی کرد.. .در تلویزیون مرتب به مردم معترض اوباش و اغتشاش گر گفته می شد. تحلیل گرانی آمدند و هر چه مزخرف و دروغ از دهنشان بیرون آمد گفتند و برایمان خط و نشان کشیدند. عصبانی تر شدیم.موبایل و اس ام اس و یاهو و فیس بوک و... به رویمان بستند روی تلویزیون های ماهواره ای پارازیرت انداختند. متحد تر شدیم.شب ها روی پشت بام دروغ گویی و دیکتاتوری این ها را فریاد زدیم. و مجبور شدیم(علی رغم لاییک بودن بعضی هایمان) از ظلم و جور شان به خدایی که ادعا داشتند می پرستندش و از او می ترسیدند پناه ببریم و الله اکبر بگوییم...برای گرفتن حقمان هر روز به خیابان رفتیم. با وقاحت گفتند اینها عامل بیگانه اند. از اوباما و سارکوزی و براون دستور می گیرند. بمب گذار و مجاهد تقلبی تراشیدند و به تلویزیون آوردند. مکالمه تلفنی تقلبی پخش کردند که مثلا زنی از انگلیس رهبری جنبش را در دست دارد.هرچه دروغ گفتند و سعی کردند از هم جدایمان کنند متحدتر شدیم و عزممان برای گرفتن حقمان جزم تر شد. دیگر نمی توانستیم در خانه بمانیم. بهمان توهین شده بود. هر روز با همدیگر در خیابان قرار می گذاشتیم.اما هر روز بدون دلیل مردم را به خاک و خون کشاندند. بیش از ده نوع نیروی ویژه مثل سگ هار به جان مردم انداختند.راهپیمایی بزرگتری را تدارک دیدیم.خیلی از روزنامه نگارها, وبلاگ نویس ها و روشنفکران شچاعی که فکر می کردند رهبری جنبش در دست آنهاست دستگیر کردند و طبق خبرها چند نفرشان هنوز زیر وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دارند.رهبر در نماز جمعه آمد به جای میانجی گری , اعتقادمان را به سخره گرفت. و با آوردن کل سپاهش از سراسر ایران خواست ارعابمان کند.فهمیدیم ارتش 20 میلیونی بسیج که قرار بود از منافع ملت دفاع کند برای رویارویی با مردم تربیت شده اند.رئیس نیروی انتظامی با دماغ سفیدشده از شدت ترس آمد تلویزیون برایمان خط و نشان کشید که هر کس فردا به خیابان بیاید جانش پای خودش است.کسانی که تا به حال ملتفت نشده بودند که خیابان ها هم مثل تمام ثروت این مملکت ارث پدری ایشان است و ابراز اعتراض در آن قدغن است حالیشان شد.خیلی هامان وصیت نامه نوشتند. خیلی هامان باورمان نمیشد رژیمی که با راهپیمایی میلیونی مردم آمده و سوار شده, بیاید روی همان مردم آتش بگشاید.دیروز گاز اشک آور و اسید و گلوله و باتوم بود که و حشیانه بر سر و روی مردم فرود می آمد. در بیمارستان ها و درمانگاه ها هم در امان نبودیم. خیلی ها به توصیه دکترها مجبور شدند با اسم دروغین و بدون استفاده از دفترچه بیمه از شکستگی های دست و پایشان عکس بگیرند و یا بخیه شوند. تا تحت تعقیب قرار نگیرند.چه جوان هایی را سوار وانت و کامیون کردند و تا می خوردند با باتوم زدنشان و چون در زندان دیگر جایی نداشتند با لگد از ماشین به پایین پرتشان کردند.به زن حامله و پیرزن و پیرمرد هم رحم نکردند.چشم ها همه از گاز اشک آور سرخ بود.بهترین صحنه ها همکاری مردم و باز گذاشتن درهای خانه به روی معترضین وبدترین صحنه دیدن پیکر دختر زیبای ایران, ندا در فیلم بود که اشک به چشمان همه مان آورد...امشب الله اکبرها سوز دیگر داشت. شعار مرگ بر دیکتاتور شدت بیشتری داشت. خیلی ها بعد از الله اکبر مرگ بر رهبر هم اضافه کرده بودند... و ندا جان, ندا جان راهت ادامه دارد...دیگر مردم فقط به عوض شدن رئیس جمهور راضی نیستند. دیگر رهبر و بقیه بالایی ها را نمی خواهند.همه احساس انزجار و نفرت داریم از حکومتی که به روی مردم پاک کشور گلوله می ریزد.

تا آخرش با هم می مانیم. چون "اینان هراسشان ز یگانگی ماست."

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیگارو: بوی انقلاب، نا امیدی بازاریان
سایت فرهنگ ایران

نوشته ی ژرژ مالبرونو، روزنامه نگار فیگارو در ایران

برگردان از دکتر نیما فرمین

**

بازاریان ایرانی روی پیروزی اصلاح طلبان حساب می کردند، و امیدوار بودند، مجازات های بین المللی، که کشور را با دشواری هایی روبرو کرده است، برداشته شود.علی یکی از بازاریان، همه چیز برای خوشبخت زیستن دارد. او محموله هایی از تابلو های الکتریکی برای انتخابات رئیس جمهوری به ایران وارد کرده است، و بسیار سودبخش بوده است، این بازرگان جوان و فعال ایرانی سالیان دراز، همه جهان را برای یافتن فرآورده های جدید زیر پا گذاشته است .در این انتخابات، میر حسین موسوی کاندیدای اصلاح طلبان که مورد علاقه او است، انتخاب نشده است. « کسی که دست کم کار بازرگانی را می شناسد» وی طرفدار اقتصاد آزاد است ، پدرش بازاری است و قبلا با او دیداری داشته است.مانند بسیاری از بازرگانان و صاحبان صنایع، امیدوار بوده است، که موسوی برگزیده شود، تا بتواند ایران را از محاصره اقتصادی وتنگنای کنونی بیرون آورد، زیرا در وضع موجود به بازرگانان این کشور آسیب می رساند. علی افسوس می خورد که با بودن احمدی نژاد بانک های خارجی برای تامین هزینه ها ی خرید، و وارد کردن کالا های بازرگانی، به بازرگانان ایرانی اعتبار لازم را نمی دهند، و به این علت بیلان کارش کاهش یافته است.علی امیدوار بوده، که رئیس جمهور جدید بتواند، مجازات های بین المللی را که به واسطه برنامه انرژی هسته یی بر ایران تحمیل شده است، از میان بردارد. زیرا این مجازات ها باعث افزایش قیمت ها شده، که مصرف کنندگان باید آن را بپردازند. علی با تلخکامی می افزاید، چگونه احمدی نژاد ادعا می کند، که با مردم وبویژه طبقه فقیر و کم درآمد نزدیک است!، در حالی که بواسطه اشتباهات او است، که این مردم ناگزیرند، برای خرید نیازمندی های خود بهای زیادی رابپردازند.علی زیاده گویی رئیس جمهور بنیادگرای افراطی را نسبت به اسرائیل تائید نمی کند. زیرا نباید با شعار، اسرائیل باید از نقشه جهان برداشته شود، مردم را برانگیزد، بر عکس باید کاری کرد که آرامش برقرار شود. از سوی دیگر امروز دیگر سرمایه گذاران بین المللی برای سرمایه گذاری به ایران نمی آیند. در حالی که با داشتن نفت، گاز و طبقه مهم بازاریان ، کارهای بسیاری است، که باید انجام شود.
بوی انقلاب

علی هر روز، و ساعت به ساعت، رویارویی خطرناک جوانان تظاهرکننده و نیروی سرکوبگر رژیم را زیر نظردارد، تا آنجا که گاهی از دفتر کارش بیرون می رود، و از حملات سرکوبگران به جوانان عکس می گیرد.علی با دوره ی پیش از انقلاب سال 1979نیز آشنایی دارد، زیرا در آن زمان شانزده ساله بوده است. او می افزاید، شب هنگام که همسایه ها، و صدها ایرانی دیگر دربام های خانه خود شعار الله اکبر سرمی دهند، من بوی انقلاب را احساس می کنم.به وارونه سرکوبی شدید تظاهرکنندگان مخالف رژیم، نا رضایی ها پایان نمی گیرد، حتی اگر موسوی از جوانان بخواهد، از اعتراض خود دست بردارند، آن را نمی پذیرند. اکنون بسیاری تاسف می خورند، که چرا او جوانان را به آرامش فراخوانده است. علی پیش بینی می کند هرچه نارضایتی ها ادامه پیدا کند، راه برگشت دشوارتر می گردد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در سکوت زندان اوین چه می گذرد؟
گزارشگران بدون مرز: از زندان‌های ایران خبری به بیرون نمی‌رسد. هر روز خانواده های زندانیان در برابر زندان صف می‌کشند، تا خبری از عزیزان خود بدست آوردند، این جستجوی ناامیدانه در سراسر کشور تکرار می شود. لیست چند صد نفری ( بیش از ٧٠٠ نفر) که در برابر زندان اوین به دیوار زده شده است، که بدون شک کامل نیست. تقاضای ملاقات خانواده‌ها از سوی مسئولان قضایی رد می‌شود. درهای زندان بسته است.
خانواده‌های روزنامه نگاران و وب‌نگاران بازداشت شده از اوین به دادگستری و از دادگستری به اوین کشانده می‌شوند تا در آخر بشنوند " اینجا نیست بروید تا خبرتان می‌کنیم"
" خانواده های صدها زندانی در زندان اوین حق دارند عزیزان خود را ملاقات و از علت بازداشت آنها مطلع شوند. خطر به ويژه زندانیان بند ٢٠٩ را تهدید می‌کند. ما از مقامات مسئول می‌خواهیم اجازه دهند تا نمایندگان رسانه‌های مستقل و سازمان های مدافع حقوق بشر از این زندان و این بند بازدید کنند.
" گزارشگران بدون مرز گزارشات متعددی از شکنجه کردن بازداشت شدگان دریافت کرده است. پاسداران و نمایندگان سعید مرتضوی دادستان انقلاب تهران با برخی از روزنامه نگاران و وب‌نگاران زندانی رفتار خشونت‌آمیز دارند.
گزارشگران بدون مرز در روز جهانی مبارزه با شکنجه از جامعه جهانی می‌خواهد همه‌ی توان خود را برای شکستن سکوت در باره زندانیان عقیدتی اوین بکار گیرند. امروز زندان اوین همچون استادیوم ورزشی سانتیگو شیلی در بعد از کودتای ١٩٧٥ پینوشه، به زندانی خونین که خودسری در آن حکومت می کند تبدیل شده است. "

گزارشگران بدون مرز در گذشته بارها از موارد شکنجه در این زندان گزارش داده است. زهرا کاظمی عکاس خبرنگار ایرانی کانادایی در همین زندان در اثر شکنجه به قتل رسید و مرگ مشکوک امیدرضا میرصیافی وبلاگ نویس نیز در همین زندان روی داد.
رکسانا صابری که اخیرا از همین زندان و بند ٢٠٩ آزاد شده است گفته است" من نگران همه آنهایی هستم که در آنجا زندانی شده اند، فکر می‌کنم آنها در شرایطی بسیار دشوارتر از من قرار دارند. برخی از آنها احتمالا شکنجه جسمی می‌شوند."
گزارشگران بدون مرز از دستگیری عکاس خبرنگار مهدی زابلی همکار روزنامه همشهری در تاریخ ٣٠ خرداد ماه مطلع شده است. این خبرنگار که از ناحیه سر زخمی شده بود، از بیمارستان به زندان اوین منتقل شده است.
دو روزنامه نگار دیگر بوشهری امان اله شجاعی و ماشااله حیدرزاده در تاریخ ٤ تیر ماه شده بود، با سپردن وثیقه سنگین از زندان آزاد شدند. گزارشکران بدون مرز از تاریخ ٣٠ خرداد از رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران همچون ده‌ها روزنامه نگار دیگر بی اطلاع است.
جمهوری اسلامی ایران امروز با ٣٣ روزنامه نگار زندانی، بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان است.
اسامی روزنامه نگاران دستگیر شده از تاریخ ٢٣ خرداد ١٣٨٨
تهران : عبدالرضا تاجیک، مهسا امرآبادی، احمد زیدآبادی ،کیوان صمیمی بهبهانی،بهزاد باشو، سید خلیل میراشرفی، سمیه توحیدلو ،محمد عطریانفر، سعید حجاریان،محمد علی ابطحی،سعید لیلاز، محمد قوچانی، علی مزروعی، ژیلا بنی یعقوب ،بهمن احمدی امویی، مصطفی قوانلو قاجار، مازیار بهاری،ایاسون آتهاناسیادیس. علیرضا بهشتی پور شیرازی، مهدی زابلی. و ٢٥ نفر از کارکنان روزنامه کلمه سبز.
مشهد : روح اله شهوار
رشت : مجتبا میرمحسن
کرج : فریبرز سروش

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکشنبه: 7/4/1388 (ساعت: 2:00 بامداد)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاران همزمان با درنوردیده شدن ابعاد خیزش انقلابی ما در تمامی جهان، آوا و فریاد اعتراض ما به بیعدالتی ملایان بی شرافت و دزد و دروغگو و بی هویت؛ مرزها و دیوارهای کشیده شده گرداگرد میهن ما و هم میهن ما را بر سر "رژیم ولایت وقیح و اوباشان آنان" خراب کرد و جهانیان را متوجه این حقیقت عریان ساخت که:
ایرانیان آن قوم "بَدَوی" و بیابانگرد و عقب مانده که ما تصور می کردیم نیستند. اینان ملتی قوی و با ارده اند که برای بدست آوردن آنچه که حق آنان است از جان مایه نهاده و خون خویش را برخاک میهن نثار می سازند.
در واکنش به این برداشت جدید، که باعث اعاده حیثیتی گردید که ملایان غاصب و اشغالگر؛ از ایران و ایرانی برباد داده بودند، اینک تمامی مردم در چهارسوی دنیا، برای جانباختگان ما "یادمان" بر گزار می کنند، بالون به آسمان رها می کنند، ویدئو کلیپ و موزیک با عکس هائی از قیام دو هفته اخیر ما می سازند و نقاشان و هنرمندان "پرتره"هائی بس زیبا ساخته و با افتخار در دنیا انتشار میدهند تا همبستگی و همدردی خویش را با ایران و ایرانی به سمع و نظر همگان برسانند. به چند نمونه زیر توجه نمائید:
**
پرتره ای از آخرین نگاه " ندا" مظهر قیام و جنبش نوین ایرانزمین.

نقاشی زیبائی درباره ارسال خبرهای ایران به چهار سوی جهان فقط به کمک تلفن های موبایل و پیامک.

مقایسه نمودن شیرزنان انقلابی ایران با "مجسمه" آزادی در نیویورک که نمادی از استقلال و آزادی آمریکاست.

نمادی از اتحاد و همبستگی (مشت گره کرده) و جانباختگانی که برای اتحاد خون خویش را هدیه کردند (گل های گرداگرد مشت گره کرده).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکشنبه: 7/4/1388 ( ساعت 00:50 بامداد )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حمله بی سابقه حامیان احمدی نژاد به شجریان

پس از آنکه محمدرضا شجریان در اعتراض به گفته های محمود احمدی نژاد مبنی بر اینکه معترضان به نتیجه انتخابات مشتی خس و خاشاک هستند، از صدا و سیما خواست آهنگ هاو سرودهای وی را پخش نکنند، "سایت انصار نیوز" ضمن نوشته ای،علاوه بر آن که شخصیت هنری استاد شجریان رابا الفاظی رکیک مورد حمله قرار داد، به کل جامعه هنری کشور نیز به شکل بی سابقه ای توهین کرد.
این اقدام کم سابقه (که از متن نوشته مشخص است چند ساعت پیش نوشته شده، اما دقایقی قبل انتشار یافته) در حالی از سوی یکی از سایت های حامی دولت و اقتدارگرایان سر می زند که در پی اعتراضات گسترده مردمی به نتیجه انتخابات، اکثریت جامعه هنری ایران به اقدامات دولت به صورتی گسترده اعتراض کردند.
محمد رضا شجریان هفته گذشته در اعتراض به سرکوب های اخیر ابتدا در نامه ای خطاب به عزت الله ضرغامی از وی خواست آهنگ ها و سرودهای وی را از صدا و سیما جمهوری اسلامی پخش نکند؛ وی سپس ضمن لغو تمامی کنسرت های داخلی خود، در مصاحبه ای با شبکه فارسی بی بی سی با اعلام حمایت از اعتراضات مشروع و قانونی مردم به نتیجه انتخابات،و میرحسین موسوی به عنوان کاندیدای مورد حمایت خود، با مردم و به ویژه با خانواده های کشته شدگان اخیر ابراز همدردی کرد.
به دنبال این موضغ گیری،حامیان دولت کودتا وارد عمل شدند و نوک حمله را متوجه هنرمندان کشورکردند.در همین راستا بعد از دستگیری حسین زمان، خواننده سرشناس ایرانی و مهتاب نصیرپور، بازیگر پرسابقه تئاتر، امروز هم انصار نیوز، به استاد شجریان تاخت. متن این نوشته که تحت نام مجهولی آمده در زیر می آید تا معلوم شود حامیان دولت کودتا دارای چه نوع ادبیاتی هستند:
**

"پس از پیام تبریک مقام معظم رهبری برای مشارکت بالای مردم در انتخابات، تکلیف خویش دانستم تا دست به قلم نبرم و برای بهانه ندادن به فتنه‌گران، به سهم خویش کمکی در حفظ آرامش کرده باشم، اما مصاحبه محمدرضا شجریان با بی‌بی‌سی فارسی را که شنیدم طاقت از کف دادم .زمانی او را "استاد" می خواندم، اگر کسی نامش را بدون پیشوند استاد در برابرم می‌برد محترمانه تذکرش می‌دادم که: شجریان نه! استاد شجریان.
سال 74 وقتی در نامه‌یی سرگشاده به دکتر لاریجانی، تقاضای حق و حقوق مادی پخش آثارش را نمود، صرف‌نظر از اینکه انتظارش برای دریافت "مزد حنجره‌اش" از صداوسیما تا چه میزان بجا یا
نابجا بود، نوع ادبیات تبخترآمیز شجریان در آن نامه و سرگشاده بودنش، قلب بسیاری از کسانی که او را از فرهیختگان عالم موسیقی ایران زمین می‌شمردند جریحه‌دار شد،من نیز به عنوان یکی از ارادتمندان این آوازخوان ایرانی از حرکت ناپخته او مکدر شدم، لکن همانند سازمان صداوسیما سعه صدر به خرج دادم و شجریان را صرفا از سرزمین دلم اخراج، ولی صدایش را در گوشم ابقاء کردم و از آن پس "ستاد شجریان" در ذهن و زبان بنده به "شجریان"تنزل یافته و سهم شنیداری صدایش را با دیگر سنتی‌خوانان این کشور یکسان قرار دادم.
البته مبنای قضاوت، تنها آن نامه سرگشاده به لاریجانی نبود، بلکه پیش از آن نیز دیکته شجریان نزد همه کسانی که فراتر از حنجره‌اش سوابق او را داشتند، غلط‌های متعدد داشت، لیکن بزرگواری ملت هنردوست ایران، در همیشه تاریخ، حداکثر گذشت را داشته است، آنهم نسبت به هنرمندانی که علی‌رغم داشتن "دانش هنر"، از "بینش هنری" لازم برخوردار نبوده‌اند .
اینکه کسی با داشتن یک حنجره قوی و مسلط و چهره‌یی زیبا، برای مردم دل‌فریبی کند و یک کاراکتر مهربان و دارای روح لطیف را به خورد یک ملت بدهد، اما با قساوت تمام به عنوان یک شکارچی، منابع طبیعی این ملت را آماج تفنگ و کارد خود قرار دهد یک پارادوکس غیرقابل هضم است .
اینکه یک آوازخوان ماهر، خود را "مردمی" بخواند و در محفل دوستان افاضه فیوضات کند که: "من آروغ هم بزنم این مردم مرا تحسین می‌کنند" نشان از غرور و کبر است، نشان از حقیر شمردن شعور مردم این سرزمین است .
من دشمن کراوات و کراواتی‌ها نیستم، اما اینکه کسی با تاختن بر موسیقی پاپ و سخیف‌شمردن موسیقی غربی، خود را علمدار حفظ "سنت" نشان دهد و همچنان با آویختن زنار[کراوات]بر گردن، خود را دلبسته فرهنگ غربی به‌جا مانده از دوره طاغوت بداند نفاق با مردم است .
نمی‌خواهم وارد زندگی خصوصی شجریان شوم که جناب ایشان از اسلام آنچه را که خوشایندشان است، بر می‌تابد مانند تعدد زوجات و آن قضایای ...
اما چه قدر خوب است که انسان یا زنگی زنگ باشد یا رومی روم، خصوصا کسی كه خود را در ردیف نخبگان یک ملت تصور نماید.
شجریان سی‌سال است که مشخص نیست با نظام جمهوری اسلامی قهر است یا آشتی؟ سی‌سال است که با دست پس می‌زند و با پا پیش.
برای پخش صدایش از آنتن مقدس رسانه نظام عشوه‌های شتری می‌آید اما با امتیازات متعدد آشکار و نهانی که در ادامه مطلب به آن اشاره خواهد شد کاملا آشتی است.
همان سال 74 با "نادیده گرفتن" گستاخی شجریان در نامه سرگشاده‌اش به لاریجانی مخالف بودم و به عنوان یک ایرانی که سهمی از آنتن ملی دارد، معتقد بودم باید همان‌گونه که خودش در نامه‌اش خواسته است، نادیده گرفته شود، اما این‌گونه نشد و نگاه بزرگوارانه دکتر لاریجانی به این موضوع، متاسفانه به تبختر و نخوت این آوازخوان باسابقه، دامن زد و همین شد که، محمدرضا شجریان روی آنتن بی‌بی‌سی با همان حنجره‌یی که برای این ملت "ربنا" خوانده است، در اقدامی خائنانه، سخنان رییس‌جمهور را در "خس و خاشاک" خواندن آشوبگران، به تمسخر و توهین گرفته و خود را تلویحا جزو آشوبگران و فتنه‌گران خیابانی قلمداد کرده و عنوان نمود که در نامه‌یی به ضرغامی درخواست کرده تا صدای "غیرمردمی‌اش" از آنتن صداوسیما پخش نشود. او با این موضع فتنه‌جویانه، به این دروغ دامن زد که منظور احمدی‌نژاد از خس و خاشاک همه 12‌میلیون نفری بوده‌اند که به موسوی رای داده‌اند، و این خیانتی نابخشودنی است. رییس‌جمهوری که در طی چهار سال دولت نهم، بعضا توهین‌های ارسالی مخالفانش را نیز در بخش نظرات وبلاگش در دیدگاه عموم قرار می‌داد .
حتی "اوبامای متغیر" نیز می‌داند که تخریبگران و آشوبگران خیابانی[نه همه ی تجمع‌‌کنندگان سبز] عده‌ای قلیل‌اند که بسیاری از رای‌دهندگان به موسوی نیز از آنها تبری می‌جویند و صدالبته منظور نظر احمدی‌نژاد همان چند صدنفری است که حسابشان با کرام‌الکاتبین است و خس و خاشاکی بیش نیستند.
شجریان در ادبیاتی گستاخانه به رسانه جاسوس بی‌بی‌سی گفت که: "با پخش ترانه‌هایم در این روزها تنم می‌لرزد، مردم در بهت و ماتم فرو رفته‌اند."
او همچنین اضافه کرد که : "من در سال 74 هم گفته‌ام که از پخش صدایم از هیچ‌کدام از آنتن‌های صداوسیما راضی نیستم".
این گفته شیطنت‌آمیز شجریان، سعی در القاء این نکته به آشوبگران سبز داشت که "من از سال 74 سبز بوده‌ام"، تا این چنین سابقه‌‌ي طلب "حنجره مزد" خویش را از رسانه ملی پاک کند.
اینکه شجریان نیز مانند معتمد آریا و دیگر "هنرنمامندان" این سرزمین با موج سبز بوی کباب شنیده‌اند و هر کدام از ظن خویش یار این موج فتنه شده‌اند، امری است علی‌حده، اما اگر کسانی مانند محسن مهملباف بدهی "استاد" شدن‌شان را به این نظام فراموش کرده و در آن‌سوی مرزها زنجیر پاره کرده‌اند را به لقای اینکه پرده از چهره برانداخته‌اند و آن‌روی ... خود را نشان می‌دهند و چیزی برای پنهان کردن نگذاشته‌اند ببخشیم، شما (شجریان) را چه کنیم که سی‌سال است از قبل نازی که جمهوری اسلامی از شما خریده، دکان دونبش گلویتان را تبدیل به یک فروشگاه زنجیره‌ای برای خاندان خود نموده و اکنون سر بزنگاه، نمک به حرامی را علنا به حد اعلی رسانده‌اید؟
خدا را گوه می‌گیرم که هیچ‌کدام از این سخنان را به قصد اسائه ادب نمی‌گویم بلکه حقیقتا واجد آنید.
شما نبودید که حاضر نشدید نامه تسلیت هنرمندان به مناسبت فوت مرحوم حاج سید احمد را امضاء کنید؟ و تنها دلیل اینکار را "وارد نشدن به سیاست" عنوان کردید؟ اکنون چه شده که به ناگاه سیاسی شده‌اید؟ به خیابان می‌روید و در غائله سبز، انگشت پیروزی تکان می‌دهید؟ حقیقتا گفتن تسلیت برای داغدار شدن ملت در غم فقدان یادگار حضرت امام ورود به سیاست بود، اما تعبیری که از "خس و خاشاک خواندن تخریب‌گران خیابانی" توسط رییس‌جمهور نمودید و خود را همپالگی آنان قلمداد فرمودید، ورود نابخردانه به سیاست نیست؟
راستی شما که اکنون برای خس و خاشاک خواندن چند صد نفر خرابکار خیابانی، تمام ملت را مبهوت و ماتم‌زده می‌دانید و داغدار این بهت ملت! هستید، در ماتم از دست‌دادن فرزند امام که ملت شوکه و مصیبت‌زده بودند چگونه توانستید دل ملت را از یک تسلیت خشک و خالی محروم کنید؟ هر چند که تسلیت کسی چون شما برای ملت ، فی‌نفسه ارزش خاصی ندارد، لیکن منظور از این یادآوری، صرفا آشکار کردن نفاق شماست .
جناب شجریان، اگر شما را طبق فرموده رهبرمعظم انقلاب در 14‌خرداد امسال در دسته خائنان فتنه سبز قرار ندهیم ناچاریم شما را در رسته "بسیار غافلان" جای دهیم که در آن صورت، با این همه بینه و برهانی که اظهر من الشمس است تا بفهمید که این توطئه از کجا آب می‌خورد، ناچاریم برای شما پایین‌ترین ضریب هوشی ممکن را قائل شویم.
راستی آیا در نامه‌تان به ضرغامی نوشتید که صدای شازده پسرتان را نیز از آنتن ملی پخش نکنند؟
به راستی این نمک به حرامی نیست که طی دو سال اخیر صدای مخملی همایون‌تان از همین آنتن به مردم شناسانده شد و خدا می‌داند چه میزان زمان و هزینه لازم داشتید تا پیوستن پسرتان به دکان‌تان را به هفتاد میلیون مخاطب اطلاع‌رسانی کنید؟ همایون شما از سال 72 با کاست "یاد ایام" کنار شما تنبک به دست، ظاهر شد و تنها کسانی مانند من که ارتباط تنگاتنگی با صدای شما داشتند این را می‌دانستند، اما صدای نازنین فرزندتان طی دوسال گذشته به واسطه آنتن صداوسیما همه‌گیر شد نه لوح‌های فشرده شرکت دل آواز .
به راستی چرا برای اسپانسر رایگان فرزندتان اعتراضی نداشتید و زبان در کام داشتید؟ چرا؟ چون برایتان عایدی داشت؟ واقعا این رانت بزرگی نیست که هزاران فرزند این ملت با داشتن صدایی خوش و علم خواندن، از چنین مزیتی برخوردار نیستند؟ شاگردان کارگاه آوازتان خیلی خوب این نکته را درک می‌کنند.
ولی بدهکاری شما به رسانه ملی و نظام تنها این نیست.
در بی‌بی‌سی ضجه زدید که مردم بهت زده و ماتم زده هستند و به فرزند راستین ملت[احمدی‌نژاد] تاختید و خود را دلسوز ملت جا زدید، این نشان می‌دهد که شما ذهن و دل پاک و معصوم میلیون‌ها جوان متولد دهه 60 را هدف قرار داده‌اید چرا که با این گفته خویش ثابت کردید از حافظه تاریخی جوان‌هایی که سابقه شما را درزمان جنگ تحمیلی نمی‌دانند هراسی ندارید .
من به همه جوانان 18 تا بیست و پنج سال کشور عزیزمان یادآوری می‌کنم و شهادت می‌دهم که :
هیچ‌کس، در زمانی که دشمن کثیف بعثی شمشیر خود را برای جان و مال و ناموس این ملت از روبسته بود و جوانان رشید این کشور، روی خاک گرم جنوب در خون خویش غوطه‌ور بودند، ندید و نشنید که محمدرضا شجریان به درون جبهه‌ها رفته و دل شیرمردان این مرز و بوم را با صدای خویش گرم کند.
دوستان و یاران هم‌وطن: من نیز چون شما در زمان جنگ شش روزه اعراب و اسراییل هنوز متولد نشده بودم، اما گواه تاریخ، چیزی نیست که من یا شما بتوانیم به راحتی از آن بگذریم و به فرموده قرآن، ما باید با مرور تاریخ برای حال و آینده خود عبرت بگیریم، نکته‌یی که امثال شجریان، تنها و تنها، مدل ماکیاولی آن را ملکه اعمال و رفتار خویش قرار می‌دهند .
همه می‌دانند "ام کلثوم"خواننده زن مصری کیست؟ او در جنگ اعراب و اسراییل برای کمک مالی به جبهه اعراب، "نام خویش" را در بلیط‌های بخت‌آزمایی قرار داد تا هوادارانش به هوای به همسری گرفتن ام‌کلثوم اقدام به خریدن بلیط‌های بخت‌آزمایی نمایند و بدین‌سان یک زن آوازه‌خوان "بینش هنری‌اش" در قیاس کسی مانند شجریان به مراتب بیشتر بود.
متاسفانه سخاوت نظام و رسانه ملی با این فرد، طی سه‌دهه گذشته موجب شده تا امر بر او مشتبه شود که شجریان یعنی همه موسیقی ایران زمین .
جامعه‌شناسی این آوازخوان به اصطلاح مردمی آن قدر پایین است که نمی‌داند، در بستر هجوم انواع موسیقی غربی از راک و جاز گرفته تا پاپ و رپ، ذائقه جوانان در حال فرار از موسیقی سنتی است و امثال شجریان برای دیده شدن و شنیده شدن و ماندگار ماندن صدا و هنرشان سخت نیازمند لطف و همکاری رسانه ملی هستند.
جناب شجریان، شما حقیقتا گمان کرده‌اید که مردم ایران ماه رمضان‌شان سر نمی‌شود، مگر با صدای ربنای شما؟
حقیقتا شرم نمی‌کنید از اینکه سال هاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی با وجود این همه مداح خوش الحان در کشور، فقط و فقط با پخش ربنای شما، برایتان جایگاهی معنوی و محترم به هم زده است؟ و این بزرگ‌ترین بدهی "مادی" و معنوی شما به رسانه ملی ایرانیان است.
اینجانب از رییس غیور رسانه ملی عاجزانه درخواست دارم تا صدا و تصویر شجریان و خاندانش را برای همیشه از آنتن[همانگونه که خودش خواسته است]کنار بگذارد تا زمانی که این آوازخوان فرصت‌طلب به خویش آید و بداند که بیشترین شنوندگان صدایش در همان جمعیت 24‌میلیونی که به احمدی‌نژاد رای دادند هستند، نه کسانی که رنگ سادات را به دم سگ بسته و اکثرشان دیوانه موسیقی ساسی‌مانکنی‌اند، نه "نوا"ی شما.
جناب شجریان فراموش کرده اید که :
اگر "حسین فهمیده" پیکرش را فدای من و شما نمی‌کرد، اگر "همت" جانش را به من و شما هدیه نمی‌نمود، اگر "متوسلیان" لشکر محمد رسول الله را به راه نمی‌انداخت، اگر مردم دزفول زمانی که شما در کوه‌های شمال به شکار قوچ مشغول بودید و در تهران آروغ می‌زدید زیر جهنم موشک‌های اسکاد نمی‌ماندند و قطعه قطعه نمی‌شدند و اگر جهان‌آرا آن حماسه را خلق نمی‌کرد، اکنون نه شما با کراوات زیبایتان در کنسرت‌های داخل و خارج صدایتان رابه رخ همه می‌کشیدید، نه دخترتان مژگان شجریان می‌توانست برای کاست‌های شما و همایون عزیزتان طرح جلد کاست بکشد و معروف شود و نه آنتنی بود تا از رانت آن برای پسرتان بهره‌برداری کنید، شاید بگویید که صداوسیما، خود خواسته صدای فرزندنتان را پخش می‌کند که این عشوه‌ای کریه بیش نیست، چرا که از قدیم گفته‌اند سکوت علامت رضایت است.
آقای شجریان، رو راستی را از ساسی‌مانکن بیاموزید.
باور کنید که شما، ام‌کلثوم که چه عرض کنم، ساسی‌مانکن هم نیستید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هشدار در مورد 'پروژه اعتراف گیری' در ایران
جبهه مشارکت ایران اسلامی نسبت به احتمال "تسویه حساب گسترده" با "مخالفان سیاسی قانونی" توسط جریان حاکم بر ایران هشدار داد و انتشار بعضی مطالب مربوط به "اعترافات" بازداشت شدگان را تقویت کننده این احتمال دانست.
در بیانیه جبهه مشارکت که دیروز شنبه ۶ تیر منتشر شد، آمده است: "آنها (جریان حاکم) در پی این هستند که حالا که اتهام کودتای انتخاباتی را به جان خریده اند، به سان بی آبرویی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، یکباره خود را از شر هرگونه رقیب و مخالف قانونی و دیده بان مدنی و هر شخص حقیقی و حقوقی دست و پاگیر دیگری راحت کنند".
جبهه مشارکت که از حامیان اصلی نامزدی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری ایران بود، در بیانیه خود نوشته است که طرح اتهام "کودتای مخملی"، بدون سند مطرح شده است و حالا قصد دارند آن را "به هر نحوی" اثبات کنند.
این حزب سیاسی از مراجع تقلید، مقامات مستقل قضایی و رئیس قوه قضائیه، احزاب و گروه ها خواسته است نسبت به وارد کردن "اتهامات سنگین با استفاده از اهرم های فشار غیرقانونی" به "فرزندان صادق نظام و انقلاب" واکنش نشان دهند.
در بیانیه جبهه مشارکت آمده است: "هرگونه اعترافی که در زندان و تحت فشار از بازداشت شدگان گرفته شود، قانونی و قابل استناد نبوده و این شیوه نخ نما تنها در این وضعیت گرهی به گره های کور خودساخته اقتدارگرایان برای نظام خواهد افزود".
اظهارات غیرمنتظره
همزمان، اظهارات غیرمنتظره یکی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب در رسانه های ایران منتشر شده است.
بر اساس گزارش خبرگزاری های داخلی ایران، امیرحسین مهدوی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی روز شنبه ۶ تیر در یک کنفرانس مطبوعاتی در محل خبرگزاری دانشجویان ایران حاضر شده و به تندی از آقای موسوی و سازمان مجاهدین انقلاب انتقاد کرده است.
آقای مهدوی که سردبیری روزنامه "اندیشه نو" را در ستاد مرکزی میرحسین موسوی به عهده داشته، در اظهارات خود از عملکرد اخیر آقای موسوی انتقاد کرده و گفته است که "القای نگرانی در مورد سلامت انتخابات" در حالی صورت می گرفت که ناظران آقای موسوی "در قریب به اتفاق صندوق ها" حضور داشتند و "نگرانی در مورد سلامت انتخابات وجود نداشت".
این در حالی است که آقای موسوی می گوید برگزار کنندگان انتخابات برای حضور ناظران نامزدها در شعبه های اخذ رأی مشکلات بسیار ایجاد کرده و در بسیاری موارد جلوی کار آنها را گرفته اند.
امیرحسین مهدوی در اظهارات روز شنبه خود همچنین از نحوه تصمیم گیری در سازمان مجاهدین انقلاب انتقاد کرده و گفته که "حلقه بسته" تصمیم گیری در این سازمان باعث یأس اعضای آن می شده است.
سایت اینترنتی نوروز نام آقای مهدوی را در فهرست بازداشت شدگان حوادث اخیر آورده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ