شنبه: 26/10/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
-
*****
برخورد با دانشجویان سراسر ایران، از مشهد تا دزفول
با اوجگیری برخورد با دانشجویان در دانشگاههای مختلف ایران در روزهای پس از ۱۶ آذر و عاشورای امسال، شماری دیگر از دانشجویان به تازگی دستگیر یا مشمول احکام انضباطی شدهاند.خبرنامه امیرکبیر گزارش داده است که امین الهی، دانشجوی رشته مهندسی پزشکی، در روز ۱۶ دیماه در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است. میلاد ویسی، دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی بندر انزلی و از فعالین ستاد میرحسین موسوی در زمان انتخابات، دانشجوی دیگری است که بر پایه گزارشها بازداشت شده است. همچنین گزارش شده است که محمد امین ولیان، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علوم پایه دامغان، به همراه یکی از دوستانش سهشنبه هفته گذشته توسط نیروهای امنیتی روبهروی در دانشگاه بازداشت شده است. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، روز پنجشنبه همچنین در دومین سالگرد مرگ ابراهیم لطفاللهی، دانشجوی حقوق دانشگاه پیام نور سنندج، دستکم ۱۰ نفر که در میان آنها فعالان دانشجویی نیز حضور داشتهاند دستگیر شدهاند؛ مختار زارعی، مهدی دعاگو، لقمان احمدی، خلیل شهبازی، سیوان اداک، دارا حسینی دبیر، آزاد لطفوری و امید شیخی از جمله افرادی هستند که بازداشت آنها در این مراسم گزارش شده است. ابراهیم لطفاللهی در ۱۵ دیماه ۱۳۸۶ توسط ماموران اطلاعات سندج بازداشت شد و ۱۰ روز بعد خبر مرگ وی به خانوادهاش داده شد. خبرنامه امیرکبیر همچنین گزارش داده است برخی از ۳۶ دانشجوی بازداشتی دانشگاههای آزاد، فردوسی، خیام و سجاد مشهد که روزهای نهم و دهم دیماه بادشت شده بودند به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شدهاند که گفته میشود برخی از آنها نیز در سلول انفرادی نگهداری میشوند. برپایه این گزارش، ۱۵ تن از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد مشهد که برخی از آنها نیز در بازداشت به سر میبرند هر یک با حکم دو ترم محرومیت از تحصیل روبهرو شدند.در پی برخورد با دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، هفته گذشته ۵۶ نفر از استادان این دانشگاه با انتشار بیانیهای اعتراض خود را به اطلاع ریاست دانشگاه رساندند. خبرنامه امیرکبیر همچنین گزارش داده است که ۱۸ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد دزفول به دلیل شرکت در تجمعات ۱۳آبان، ۱۶ آذر و ۲۵ آذر با احکام نیمسال محرومیت، دو نیمسال محرومیت، تبعید به واحدی در منطقه و تبعید به واحدی خارج از منطقه روبهرو شدهاند. بر پایه این گزارش، امید آزادی، حسین رحیمی، جمشید جمشیدی، رضا پریدار، میترا پریدار، غفور فرخیان، حسین ناهیدی، حسین بیاتی، دارا صباحی،حسن بقایی، رضا دیناروند، نگین علیزاده شیرازی، سعیده محقق و محمدرضا جعفری از جمله دانشجویان دانشگاه آزاد دزفول هستند که با احکام محرومیت از تحصیل یا تبعید مواجه شدهاند. این گزارش میافزاید اکثر این دانشجویان به جز محکومیت از سوی کمیته انضباطی دانشگاه از سوی نهادهای امنیتی نیز مورد بازخواست و بازجویی قرار گرفتهاند.از سوی دیگر کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران از وضعیت فعالان دانشجویی و مدنی شیراز که در آذرماه بازداشت شدهاند، ابراز نگرانی کرده است. هادی قائمی، سخنگوی کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، در این باره گفته است: «وضعیت بازداشتشدگان و ناپدیدشدگان در شهرستانها بسیار وخیم است؛ از یک طرف خانوادهها بهشدت تحت فشارند که اطلاعرسانی نکنند و از طرف دیگر مقامات در شهرستانها به هیچ وجه در قبال اعمال خود به خانوادهها پاسخگو نیستند.» هادی قائمی همچنین گفته است که سازمانهای حقوق بشر بینالمللی هنوز نمیدانند که در جریان حوادث اخیر چند نفر در خیابانها و چند نفر به طور «هدفمند بهویژه در شهرستانها» بازداشت شدهاند و در چه وضعیتی هستند. علی نیکویی، علی تارخ، آگنجی، پیمان جهانگیری، راضیه جعفری از جمله فعالان دانشجویانی هستند که در شیراز بازداشت شدهاند و کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران درباره سرنوشت آنها ابراز نگرانی کرده است.
*****
هويت دو زندانی در انتظار اجرای حکم سنگسار اعلام شد
حکم سنگسار دو متهم يک پرونده به اتهام زنای محصنه در دادگاه تجديد نظر استان آذربايجان غربی تاييد شد. به گزارش واحد زندانيان مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، پيرو گزارش پيشين در اين رابطه "سريمه عبادی، ۳۰ ساله، دارای دو فرزند" و "بوعلی جانفشانی، ۳۲ ساله و دارای يک فرزند" هويت و مشخصات دو متهم پرونده فوق الذکر اعلام می شود.
اين دو شهروند پيش تر از سوی دادسرای عمومی شهر اروميه به اتهام زنای محصنه به سنگسار محکوم شده بودند که اين حکم چهارشنبه هفته گذشته مورخ ۱۶ ديماه در شعبه ۱۲ دادگاه تجديد نظر استان تائيد شد. هم اکنون هر دو متهم در زندان مرکزی اروميه به سر می برند. لازم به ذکر است علاوه بر پروسه مبهم قضايی اين حکم در حالی صادر می شود که متهمان فاقد وکيل مدافع منتخب و امکان دفاع از خود بوده اند.
صدور احکام سنگسار در ايران يکی از موارد برجسته اعتراضی مدافعان حقوق بشر محسوب می شود که علاوه بر موضوع سلب حيات بسياری آن را نوعی شکنجه مرگ آور می خوانند.
*****
«با کد وارد شوید، ایمیلتان کنترل نمیشود»
دویچه وله: فرمانده نیروی انتظامی ایران گفته است که تمامی ایمیلها و اساماسها کنترل میشوند و ما میدانیم از کجا فرستاده میشوند. محمود تجلیمهر کارشناس آیتی میگوید اگر ایمیلی با کد مخصوص باز شود، امکان کنترل آن وجود ندارد.
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران در حاشیه نشست تخصصی پلیس مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد اساماسها و ایمیلها کنترل میشوند.
به گزارش خبرگزاری کار ایران، ایلنا وی گفته است: «ایمیلها و اساماسها از جایی فرستاده میشود که کاملا در کنترل ما قرار دارد. تصور نکنند که آنتی پروکسی جلویش را میگیرد و این تصور اشتباه را نداشته باشند که کنترل نمیشوند چرا که تا کنون در رابطه با آنها نیز مدارا میشده است».
محمود تجلیمهر کارشناس آیتی و کامپیوتر میگوید اساماس را میشود کاملا کنترل کرد اما برای مقابله با کنترل ایمیل راههای زیادی وجود دارد.
دویچهوله: آقای تجلیمهر، فرماندهی نیروی انتظامی ایران اعلام و یا بهتر است بگوییم تهدید کرده که تمامی ایمیلها و اساماسها کنترل میشود و ما میتوانیم کسانی را که از این طریق تجمعات را سازماندهی میکنند، شناسایی و دستگیر کنیم. آیا امکان کنترل ایمیل وجود دارد یا خیر؟
محمود تجلیمهر: بله، امکان کنترل ایمیل وجود دارد. به شرطی که کاربران از امکانات کد و دیگر امکانات امنیتی استفاده نکنند. ایمیلهایی که با یاهو فرستاده میشود را معمولا میتوان کنترل کرد. به این ترتیب که میتوان پیامها را در وسط راه گرفت و باز کرد.
ایمیلهایی که با جیمیل فرستاده میشود؛ در سِتینگ (Setting) جیمیل میتوانید بخشی را انتخاب کنید که ایمیلها را با اچتیتیپیاس (HTTPS) بفرستد. اگر این قسمت علامت نخورده باشد، امکان کنترل این ایمیلها هم وجود دارد. اگر این قسمت علامت زده شود، امکان کنترل ایمیلها وجود ندارد و جیمیل از این نظر مقداری مطمئنتر است. ولی به طور کلی، ایمیلی که کد نشده باشد و رمزی نشده فرستاده شود، امکان کنترلاش وجو دارد.
در ایران برخی از کاربران، به خصوص هنگام استفاده از جیمیل وقتی وارد باکس ایمیلشان میشوند، پیامهایی دریافت میکنند مبنی بر این که کاربر دیگری دارد با ایمیل شما کار میکند و الان امکان کار کردن برای شما نیست. آیا ممکن است این پیام برای رد گم کردن باشد و یا این که کنترل میتواند به حدی باشد که دو نفر همزمان با یک آیدی وارد یک میلباکس بشوند؟
سیستم این اجازه را نمیدهد که دو نفر همزمان با یک اسم کاربری وارد ایمیل باکس بشوند. این حالت فقط در صورتی میتواند پیش بیاید که اسم کاربری و پسورد فرد قبلا لو رفته باشد.
مثلا اگر در مقطعی پیش از آن، ارتباط اینترنتی تحت کنترل باشد، وقتی کاربری اسم و پسوردش را میزند، اطلاعات کاربریاش لو میرود. یا اگر بدون این که کاربر متوجه باشد، روی کامپیوترش نرمافزاری به نام «تروجان» نصب شده باشد، تمام اطلاعات لو میرود. این نرمافزار، نرمافزاری است که تمام آنچه را شما در صفحه کلیدتان تایپ میکنید ضبط میکند و به جایی میفرستد.
فرماندهی ناجا گفته است کسانی که ایمیل و اساماس میفرستند، تصور نکنند که «آنتی پروکسی» میتواند جلوی کنترل را بگیرد. ممکن است در مورد آنتیپروکسی توضیحی بدهید؟
من نمیدانم که منظور ایشان از آنتیپروکسی دقیقا چه بوده است. احتمال دارد منظور آنتی فیلترینگ بوده باشد. آنتیفیلترینگها نرمافزارهایی هستند که در ایران استفاده میکنند که بتوانند فیلترها را دور بزنند و یا این که فیلترها نتوانند ارتباط آنها را کنترل کنند و مثلا جلوی سایتهایی را بگیرند.
در مجموع آنها این امکان را ندارند؛ یعنی اگر از نرمافزارهای آنتیفیلترینگی که با روش ویپیان (WPN) کار میکنند استفاده کنند، نیروهای امنیتی امکان کنترلش را ندارند.
در رابطه با اساماس کاملا حق با فرماندهی ناجا است؛ یعنی تمام اساماسهایی که فرستاده میشود، همه قابل کنترل هستند. چون کل شبکه در اختیارشان است و میتوانند در هر مرحلهای کنترل کنند که اساماس از کجا میآید و به کجا میرود. امکان امن سازی اساماس بین دو تا کاربر، اصلا وجو ندارد.
آیا امکان ردیابی کاربر از طریق ایمیل وجود دارد؟ یعنی وقتی کسی وارد ایمیلش میشود، میتوان تشخیص داد که کجاست و از کجا وارد شده است؟
بله امکان آن وجود دارد. منتها اگر کاربر از نرمافزارهای آنتیفیلتر و فیلترشکنهایی که بر اساس ویپیان کار میکنند استفاده کند، این امکان از بین میرود.
اگر این کار را نکند و کاملا معمولی وارد اینترنت شود، امکان شناختن او وجود دارد. چون آدرس آیپی او ضبط میشود. آدرس آیپی هم کاملا مشخص است که در اختیار کدام آاسپی است و در پروتکلهای آنان هم ضبط میشود که کدام کاربر با کدام شماره تلفن وارد شبکه شده است. همهی اینها قابل پیگیری است.
*****
«نگرانی دولت از بحران های کارگری در ایران»
رادیو فردا: شورای تامين استان تهران و ریيس سازمان صنايع و معادن اين استان در جلسه ای مشترک، بحران های کارگری پيش رو و وضعيت کارخانه های بحران زدۀ پايتخت را مورد بررسی قرار داده اند.
بحث بحران های کارگری، به ويژه پس از سياست های اقتصادی دولت محمود احمدی نژاد در ايران مطرح شده که ورشکستگی کارخانه ها را به دنبال داشته است.
اين موضوع به نوبه خود، موجب عقب افتادگی در پرداخت حقوق کارگران بسياری از کارخانه ها برای چند ماه و يا اخراج بی رويه آنان شده است.
اين در حاليست که نرخ بيکاری، به گفته اکثر کارشناسان اقتصادی، به رغم تلاش دولت و حتی دستکاری در آمار، دو رقمی بوده و بيش از ۱۱ درصد است.
اين وضعيت که نارضايتی کارگران را به همراه داشته، اغلب به شکل اعتصاب و يا تجمع در داخل کارخانه ها و يا در مقابل ساختمان های دولتی بروز يافته است.
در اين ارتباط، می توان به اعتراض های روزهای اخير کارگران شاغل در ايستگاه در دست احداث متروی پل صدر، رانندگان کاميون های حمل ونقل کارخانه ذوب آهن اصفهان، لاستيک البرز تهران، کارخانه فرنخ ومه نخ قزوين، شهرک صنعتی فولاد و مجتمع فولاد آلياژی ملاير و کندلوس تنکابن اشاره کرد.
پيشتر نيز گزارش هايی در مورد اعتصاب يا اعتراض کارگران کارخانه لوله سازی اهواز، صنايع مخابراتی راه دور شيراز، فاز سه پالايشگاه بزرگ آبادان و طرح توسعه پالايشگاه قديمی بندرعباس انتشار يافته بود.
بيژن حکمت، تحليلگر سياسی در پاريس، در گفت وگو با رادیو فردا دیدگاه خود را در خصوص مسایل کارگری در ایران مطرح کرده است.
رادیو فردا: نظر شما درباره بررسی بحران های کارگری در نشست شورای تامين استان تهران و رئيس سازمان صنايع و معادن اين استان چیست؟
بیژن حکمت: مدت هاست که يکی از خواسته های کارگران در اکثر اعتراض ها و اعتصاب ها، دريافت حقوق به عقب افتاده شان است که در برخی موارد به ۱۴ ماه نيز رسيده است. اين در حاليست که حقوق آنها حتی پاسخگوی نيازهای زندگی آنها نيست و کارگران از زندگی فلاکت باری برخوردارند.
در اين شرايط، به گفته اقتصاددانان، با سياست دولت برای افزايش قيمت ها که قرار است تحت عنوان هدفمند کردن يارانه ها انجام بگيرد، شاهد تورم بسيار زيادی خواهيم بود که در نتيجه، وضعيت از آنچه که الآن هست، وخيم تر خواهد شد.
رشد اعتراض های کارگری باعث شده است که مقام های جمهوری اسلامی ايران ضمن نگرانی از این روند تلاش کنند تا با برخورد امنيتی مانع اين اعتراض های کارگری شوند.»
به نظر شما، آيا برخورد امنيتی با اعتراض کارگران برای حکومت نتيجه ای در بر خواهد داشت؟
اين طور فکر نمی کنم، زيرا اگر برای مثال به مورد شرکت نيشکر هفت تپه نگاه کنيم، خواهيم ديد که اخراج گروهی از کارگران و يا زندانی کردن رهبران کارگران، به معنای پايان اعتراض های کارگران اين کارخانه نبوده است.
همينطور در ساير واحدهای صنعتی، به نظر من، جلوی اعتراض های کارگری را بسيار سخت تر از ساير حرکت های اجتماعی می توان گرفت. اين حرکت ها در صورت اتصال به هم در سراسر کشور می توانند به هم کمک کنند و موجب شوند که خواسته ها و مطالبات کارگران به طور خيلی جدی تری در مقابل حکومت قرار بگيرد.
در هر حال، فکر نمی کنم مقام های جمهوری اسلامی ايران به رغم سياست تامينی و سياست امنيتی که در تمامی امور پيش گرفته اند، بتوانند اصولا جلوی تظاهرات عمومی را بگيرند و يا اعتراض هاي کارگری را سرکوب کنند. البته ممکن است که در برخی مناطق بتوانند جلوی اين تظاهرات و اعتراض ها را بگيرند، ولی در شرايط فعلی و در جو سياسی کنونی قادر به کنترل کامل آنها نخواهند بود و به تدريج شاهد رشد اعتراض ها خواهيم بود.
شما به جو سياسی کنونی در ايران اشاره داشتيد. برخی از تحليلگران بر اين باورند که جنبش سبز در ايران تا زمانی که توده های فقير و به ويژه، کارگران به آن نپيوندند، نمی تواند در تحقق خواسته های خود موفق باشد. شما فکر می کنيد که احتمال تحقق اين پيوستگی تا چه اندازه امکان پذير است؟
مسئله اساسی، مسئله پيوند مزدبگيران با جنبش سبز است. نمی توان گفت که مزدبگيران در اين جنبش شرکت ندارند، اما حضور آنان، به ويژه کارگران واحدهای صنعتی و نيز کارگران خدماتی، چشمگير نيست.
شايد يکی از عوامل آن اين باشد که کسانی که شعارهای جنبش سبز را مطرح می کنند، تاکنون به مقدار زيادی به مسايل و مشکلات کارگران و خواسته های آنان، از جمله دريافت به موقع حقوق، برخورداری از حداقل دستمزدی که پاسخگوی نيازهای يک خانواده کارگری باشد و سرانجام، تشکيل اتحاديه های مستقل کارگری، بی توجه بوده اند.
در اين ارتباط، می توان به منصور اسانلو، رئيس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، اشاره کرد که به خاطر فعاليت های سنديکايی در زندان است، اما در جنبش سبز نامی از او نمی بينيم.
بايد توجه داشت که طرح اين خواسته ها و نيز مشکلات کارگران می تواند حرکت کارگری را به جنبش دموکراتيک کنونی در ايران پيوند بزند و به موفقيت آن کمک کند.
*****
دانشگاه بدون دانشجویان
رادیو فرانسه: گروهی از دانشجویان معترضی که پس از تجمعات آرام خود در روزهای مخصوص دانشجوئی در تهران و شهرستانها شناسائی شده اند، اخراج شده اند وگروهی دیگر بعنوان احکام انضباطی بامحرومیتهای تحصیلی روبرو هستند و بعضی نیز به حوزه های آموزشی دیگر تبعید شده اند. "بابک اکبری فراهانی"، دانشجوی فعال جنبش سبز با اشاره به فضای امنیتی حاکم در دانشگاههای ایران محیط دانشگاه را برای فعالیت های علمی مناسب نمی بیند.
دانشجویان معترضی که پس از تجمعات مسالمت آمیز وآرام خود درروزهای مخصوص دانشجوئی در تهران و شهرستانها شناسائی شده اند، اکنون با انواع فشارها روبروهستند. گروهی از آنها اخراج شده اند وگروهی دیگر بعنوان احکام انضباطی بامحرومیتهای تحصیلی روبرو هستند و بعضی نیز به حوزه های آموزشی دیگر تبعید شده اند.
دردانشگاهی که دانشجویان غایبند واستادان معترض وناراضی هستند، چگونه می توان درس خواند وکارآموزشی دراین حوزۀ علمی چگونه پیش می رود؟
"بابک اکبری فراهانی"، دانشجوی فعال جنبش سبز و عضو "کمیتۀ مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی در فرانسه"، با اشاره به فضای امنیتی حاکم در دانشگاههای ایران محیط دانشگاه را برای فعالیت های علمی مناسب نمی بیند و می گوید برخلاف اینکه دانشگاه باید محل تبادل افکار در همه سطوح باشد، امکان اندیشه و تفکر آزاد در این بخش آموزشی وجود ندارد و فعالیت علمی در این شرایط بی حاصل است، از اینرو دانشجویان با اقداماتی نظیر عدم شرکت در کلاسها و یا جلوگیری از برگزاری امتحان و...اعتراض خود را بیان می کنند.
به نظر این فعال دانشجوئی، دانشجویان در ایران همواره پیشاپیش سایر اقشار مردم از آزادی دفاع کرده اند و به همین علت است که مغضوب واقع شده اند و با دستگیری و فشار بر آنان می خواهند رابطه این بخش را با بقیۀ اقشار جامعه قطع کنند.
بابک اکبری فراهانی، در مورد صدور احکامی نظیر "تبعید" برای تعدادی از دانشجویان، به عزم راسخ دانشجویان در ادامه اعتراض های خود اشاره می کند و می گوید، جمهوری اسلامی که همه راههای ممکن را برای ترساندن جوانان دانشجو امتحان کرده است، به ابتکارات جدید و بی سابقه دست می زند. وی یادآوری می کند که اقدامات غیر معمولی از این دست در مورد سایر بخش های اجتماعی هم بکار برده شده است که حقوقدانان را به تعجب وا می دارد.
*****
افزایش مصرف سیگار میان دختران دانشآموز
معاون سلامت وزارت بهداشت گفت: گزارشات ما نشان داده که مصرف سیگار و دخانیات میان دانشآموزان دختر در حال افزایش است اما درصد قابل توجهی نیست چراکه به طور کلی ابتلای زنان ما به اعتیاد بسیار پایین است.
حسن امامیرضوی در رابطه با پایین آمدن سن دخانیات به حدود 12 سال در کشور در رابطه با برنامههای این وزارتخانه افزود: در حال حاضر مساله دخانیات بیش از همه قشر دانشآموز و جوان ما را تهدید میکند که این امر نه به دلیل کشش واقعی آنها به سیگار است بلکه در رده نوجوانان و جوانان گرایش به مصرف قلیان و سیگار مسالهای شخصیتی است چراکه با مصرف آن احساس بزرگ بودن میکنند.
او ادامه داد: وزارت بهداشت در سطح پیشگیری مصرف دخانیات در نوجوانان و مدارس برنامههای متعددی را دارد که اغلب بر روی موضوع سطح زندگی و آموزش مهارتهای آنها است. معاون سلامت وزارت بهداشت گفت: تا زمانی که به بحث مهارتهای زندگی پرداخته نشود و والدین و مردم به این موضوع نپردازند که سبک زندگی و کسب مهارتهای آن را باید در خود تقویت کنند گرایش به سیگار و دخانیات کاهش نمییابد.
امامیرضوی تصریح کرد: به نظر میرسد مصرف سیگار و دخانیات که در میان نوجوانان و جوانان به نوعی از طریق مشاهده در میان همسالان در حال گسترش است معلولی است که علت آن را باید در سطح زندگی خانوادههایشان دنبال کرد.
*****
دادگاه بازداشتشدگان انتخاباتی برگزار میشود
هفتهی آینده پرونده هشت تن از فعالان سیاسی و اعضای جبهه مشارکت برای رسیدگی به دادگاه ارسال میشود. همچنین ۱۶ پرونده مربوط به کسانی که در روز عاشورا دستگیر شدهاند نیز در دادگاه انقلاب رسیدگی خواهد شد.
آذر منصوری، داوود سلیمانی و مهدی محمودیان از اعضای جبهه مشارکت بعد از سپری کردن ماهها بازداشت در زندان اوین، قرار است که هفته آینده محاکمه شوند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دادسرای انقلاب تهران، همچنین پروندههای عیسی سحرخیز، محمدرضا رجبی، هادی عرب قبادی و امیرعلی آقایاری نیز به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
عیسی سحرخیز روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی از سیام خرداد ماه در بازداشت به سر میبرد. بنا به اظهارات خانوادهی وی، این روزنامهنگار در هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دچار شکستگی استخوان سینه شده است.
نسرین ستوده وکیل سحرخیز میگوید با گذشت بیش از هفت ماه از بازداشت موکلش و با اینکه پرونده او تکمیل شده و به دادگاه ارسال شده است، وی هنوز نتوانسته این پرونده را مشاهده کند.
ستوده میگوید: «من و دیگر وکلای این پرونده تا به حال موفق به مطالعهی پرونده نشدهایم. اما با توجه به این که پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شده، طی هفتهی آتی برای مطالعهی آن حتما به دادگاه مراجعه خواهم کرد تا هم از اتهام موکلام و هم از دلایل و محتویات پرونده مطلع شوم».
وضعیت کیوان صمیمی
نسرین ستوده در مورد موکل دیگرش کیوان صمیمی خبر میدهد که احتمالا روز شنبه ۲۶ دیماه دومین جلسه دادگاه او برگزار خواهد شد.
کیوان صمیمی، مدیر مسئول ماهنامه توقیفشده «نامه» و عضو شورای مرکزی «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات در ایران به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد.
خانم ستوده وکیل آقای صمیمی در مورد اتهامات موکلش چنین میگوید: «در مورد آقای صمیمی دو اتهام مطرح شده؛ تبانی و اجتماع به قصد برهم زدن امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به قصد تشویش اذهان عمومی. در این ارتباط از سوی بنده و همکارم آقای دکتر مولایی به دادگاه اعلام شد که اولا بسیاری از مستندات بازجویی اطلاعات صحیح نیست. اساسا اظهاراتی به موکل من نسبت داده شده که اظهار ایشان نبوده است. ثانیا آنچه در پرونده به عنوان مدارک جرم علیه آقای صمیمی توسط وزارت اطلاعات ارائه شده، اسناد گزینشی است که همگی علیه موکل من تهیه شده است».
گذشته از مستندات پرونده کیوان صمیمی که از نظر وکلایش ناقص و گزینشی و حتی ناصحیح است، نسرین ستوده میگوید اساسا اتهامات وارده بر موکلش نیز بیاساس است: «اولا تبانی و اجتماع در مورد آقای صمیمی هرگز مصداق پیدا نمیکند زیرا که اساسا ایشان کار مجرمانهای انجام ندادهاند. آنچه فعالیت ایشان را تشکیل میداد، یک سری اقدامات قلمی و مسالمتآمیز بود که تحت هیچ عنوان نمیشود آن را مجرمانه تلقی کرد. دوم این که ایشان بارها، چه قبل از زندان و چه بعد از زندان، اعلام کردهاند که در جهت حفظ نظام تلاش میکنند، در حالی که یکی از اتهامات اصلی ایشان تبلیغ علیه نظام عنوان شده است».
نسرین ستوده همچنین میگوید وزارت اطلاعات از قاضی پرونده کیوان صمیمی درخواست کرده تا حکم سنگینی برای او صادر کند. ستوده اظهار امیدواری میکند که علیرغم این درخواست، قاضی استقلال رایش را حفظ کرده و با توجه به اینکه مدارک موجود نمیتواند جرم آقای صمیمی را اثبات کند، حکم به برائت او دهد.
ارسال پرونده ۱۶ نفر به دادگاه انقلاب
همچنین خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا اعلام کرد پرونده ۱۶ تن از دستگیرشدگان روز عاشورا برای رسیدگی به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
این خبرگزاری به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دادسرای انقلاب تهران نوشته است در یکی از پروندهها طبق کیفرخواست صادره، برای متهم درخواست مجازات به اتهام محاربه شده است.
اتهام سایر متهمان نیز اجتماع و تبانی علیه امنیت و فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان شده.
بعد از حوادث روز عاشورا در ایران، وزیر اطلاعات، وزیر کشور و دادستان تهران اعلام کردهبودند که به اتهامات دستگیرشدگان روز عاشورا بدون چشمپوشی و ارفاق و با قاطعیت رسیدگی خواهد شد.
*****
چرا از روزنامهنگاران انتقام میگیرند؟
وب سایت تا آزادی روزنامهنگاران زندانی
چرا روزنامهنگاران این روزها تحت بدترین شرایط و فشارها زندگی میکنند. چرا آنها بیش از همه قشرهای نخبه کشور و حتی فعالان سیاسی دستگیر و روانه زندان میشوند و چرا آنها به سنگینترین حکمهای قضایی محکوم میشوند؟ اینها سوالاتی است که ذهن خیلی از روشنفکران، نخبگان سیاسی و بیش از همه خود روزنامهنگاران را به خود مشغول کرده است. بعد از انتخابات ریاست جمهوری شاهد موج وسیع دستگیری روزنامهنگاران بودیم.
روزنامه نگارانی که وظیفه شغلی شان اطلاع رسانی است وظیفهای که در همه زندگی حرفهای شان آموختهاند اینکه وقایع را بدون کم و کاست و موضع گیری فقط گزارش کنند. اما پاسخ آنها از سوی حکومت بیکاری، دستگیری و زندانهای طولانی مدت بوده است. حکمهای اخیر روزنامهنگاران زندانی چون بهمن احمدی امویی روزنامهنگار اقتصادی به هفت سال و چهارماه حبس و همچنین سعید لیلاز دیگر تحلیل گر مسائل اقتصادی به نه سال زندان و … گاه باورش هم در ذهن نمیگنجد و این سوال را باز هم پررنگ تر میکند. اینکه چرا ایران با ۴۲ روزنامهنگار زندانی بزرگترین زندان روزنامهنگاران جهان نام گرفته و روزنامهنگاران در آن سنگین ترین هزینههای مادی و معنوی را میپردازند. کارشناسان و روزنامهنگاران در پاسخ به این سوالها نظرهای متفاوتی دارند.
غیبت اجباری روزنامهنگاران
«روزنامهنگاران را آزاد کنید و سیاستمداران اقتصاددان شده و تاجر شده را به زندان بیندازند.» تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران این را میگوید و در ادامه در تحلیل خود درباره صدور حکمهای سنگین برای روزنامهنگاران دربند تاکید میکند : «که شرایط جامعه به گونهای شده که سیاستمداران کار سیاست را رها کردهاند و فکرشان متوجه اقتصاد و تجارت شده و این روزنامهنگاران بودهاند که عرصه خالی سیاست را پر کردهاند.»
این جامعه شناس تحلیلهایش را از مفهومی به نام غیبت اجباری آغاز میکند: «زندانی شدن روزنامهنگاران نوعی غیبت اجباری است و میخواهند کاری کنند تا روزنامهنگاران نتوانند به زندگی برگردند.»
او میگوید: «به نظر میرسد در جامعهی ما، روزنامهنگاران و کسانی که به بیان زوایای امور میپردازند در شرایطی که نیاز به نظر نیست؛ باید غایب شوند. اگر روزنامهنگاران خودشان اوضاع را آنطور که در جریان است قبول میکردند دیگر نیازی به غیبت اجباری برای آنها وجود نداشت. به دلیل عدم قبول غیبت اجباری است که زندانی شدهاند و برای اینکه امکان اقدامهای بعدی برایشان سلب شود سرعت در صدور حکم و آن هم احکامی بسیار سنگین مطرح میشود.»
اما چرا روزنامهنگاران زندانی میشوند؟ تحلیل این جامعه شناس برای جواب به این سوال به درست عمل نکردن سیاسیون در جامعه باز میگردد: «به نظر میآید روزنامهنگاران به دلیل عدم کارآیی کنشگران سیاسی در ایران، سیاسی شدهاند و بیشتر کنش سیاسی داشتهاند تا کنش فکری و مطبوعاتی. روزنامهنگاران به دلیل بیان سخن سیاسی است که زندانی شدهاند. اگر سیاستمداران در ایران کنش سیاسی میداشتند دیگر روزنامهنگاران نمیبایستی کنش سیاسی داشته باشند.
در این شرایط وقتی گروهی کارشان را به خوبی انجام نمیدهند دیگران متعهد به انجام کار هستند. این مانند نوع حضور سیاستمداران در حوزه اقتصادی است. چون تجار در حوزه اقتصادی کار خود را درست انجام نمیدهند سیاستمداران متعهد به انجام امور اقتصادی شده و بیشتر سیاستمداران برای انجام امور تجاری و اقتصادی به حوزه سیاسی وارد میشوند و در نتیجه، کار سیاسی بدون تکلیف میماند و دیگرانی چون روزنامهنگاران به این عرصه وارد میشوند.»
آزاد ارمکی درباره راههای خروج از این وضعیت میگوید: « راههای متعددی وجود دارد. اصلی ترین تلاش انجام امور به واسطه صاحبان کار است. بهتر است سیاستمداران کشور به کار سیاسی بپردازند و از دخالت در امور اقتصادی اجتناب کنند تا روزنامهنگاران کار سیاسی نکنند. تا زمانی که سیاستمداران به کار مدیریتی و اقتصادی مشغول هستند و از انجام کارها به واسطه تجار و بازاریها جلوگیری میکنند وکارشان روی زمین میماند روزنامهنگاران به این کار خواهند پرداخت. در این صورت بهتر است نگاهی به حوزه سیاسیون بشود تا زندانی کردن روزنامه نگاران.»
او ادامه میدهد: « راه حل دیگری نیز وجود دارد آن هم به زندان انداختن سیاستمدارانی که به حوزه مدیریتی و اقتصادی وارد شده و از اقتصاددانان و تجار اقتصاددان تر شده و کار اقتصادی بیشتری انجام میدهند. باید روزنامهنگاران ر ا آزاد کنند و سیاستمداران اقتصاددان شده و تاجر شده را به زندان بیندازند.».
اصلا چرا اصرار است تا احکام افراد در زندان صادر شود و آن هم احکام سنگین؟ این استاد دانشگاه دلیل اصلی را خارج کردن روزنامهنگاران از صحنه حیات میداند : « میخواهند کاری بکنند که دیگر این گروه نتوانند به زندگی برگردند. در گرفتاری شان بمانند تا بمیرند. این هم یکی از راه حلهای فوری و فوتی است که همه را راحت میکند. هم حوزه سیاست، آرام میشود و هم اینکه سیاستمداران به کار اقتصادی میپردازند و هم روزنامهنگاران متعهدی که کار بر زمین مانده را متعهد شده بودند از بین میروند. این راه حل خوبی است. البته تا زمان حال و معلوم نیست که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد.».
او میگوید: « ممکن است در آینده مشکلات دیگری بروز کند و ما به روزنامهنگار حرفهای که حد فاصل کار سیاسی و مطبوعاتی را میشناسند نیاز داشته باشیم و کار تخصصی بر زمین بماند و دوباره از سیاستمداران درگیر کار اقتصادی درخواست کنیم که به کارمطبوعاتی بیایند. این بار مشکلات جدیدتری بروز خواهد کرد.»
صدور احکام سنگین از نظر این جامعه شناس به معنی خارج کردن روزنامهنگاران از حوزه اثرگذاری است: « البته یک نکته دیگر نیز به نظر من وجود دارد که بد نیست به ان اشاره شود. روزنامهنگاران در ایران به دلیل شرایط خاص و دامنه تحولات اجتماعی و فرهنگی نقشهای متعددی را متعهد شدهاند. جلوداری این نیروی اجتماعی در تحول خواهی در جامعه ایرانی امری تاریخی بوده است. در دوره جدید نیز این وضعیت تکرار شده است. برای اینکه جلوی تحول خواهی گرفته شود بهترین راه تشخیص داده شده حذف این نیرو از دامنه اثرگذاری است. صدرو احکام سنگین میتواند به حذف این نیرو انجامیده و جهت حرکتهای اجتماعی و فرهنگی ایران تغییر دهد. »
آیا واقعا حرکتهای اجتماعی در ایران با حذف روزنامهنگاران به پایان خواهد رسید؟ ارمکی میگوید: «این بحثی است که جایی دیگر باید به آن پرداخت. من به عنوان جامعه شناس معتقدم که جامعه ایرانی در جریان نوخواهی است و برای تحقق آن نیرویی دیگر در عدم حضور نیروهای موثر امروز جتسجو خواهد کرد. در نتیجه بهتر است به جای رادیکال کردن اوضاع توافق بین نیروها شکل گرفته و حرکت اجتماعی در جریان با آرامش و عدم خشونت پیش رود.
انتقام از روزنامهنگاران
«در دو دهه اخیر روزنامهنگاران زندگی حاکمان را تلخ کردهاند و این دستگیریها و صدور حکمهای سنگین گرفتن انتقام از آنهاست.» حسین قاضیان، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی این را میگوید و به شرایط به وجود آمده پس از انتخابات اشاره میکند: « شرایط پس از انتخابات برای حاکمان امکان انتقام گرفتن از روزنامهنگاران را فراهم کرد. اگر تا کنون آنها (حاکمان) روزنامهنگاران را با حکمهای سنگین روانه زندان نمیکردند دلیلش نبودن شرایط بود حال که این شرایط از نظر آنها فراهم است پس این کار را میکنند.»
همچنین حکمهای سنگینی که برای روزنامهنگاران در حال صدور و تایید نهایی است میتواند عامل ترساندن بقیه روزنامهنگاران نیز به شمار رود. قاضیان به این نکته نیز اشاره میکند و میگوید: « آنها درصدد زهر چشم گرفتن از باقی روزنامهنگارانی هستند که ممکن است به دنبال یا در رویای روزنامهنگار مستقل بودن باشند و بخواهند وظیفهی حرفهای اطلاع رسانیشان را دنبال کنند. تا به این ترتیب، در عمل همهی کسانی که بیرون باقی مانده اند، حساب کار دستشان بیاید و مجبورباشند آسه بروند و آسه بیایند که گربهی حکومت شاخشان نزند و این یعنی همان نرسیدن اطلاعات نصفه نیمه به همین تعداد خوانندگان قلیل مطبوعات است که خواستهی آنهاست.»
او میگوید: « در نهایت نه تنها بسیاری ممکن است به مرور دست از روزنامهنگاری بردارند یا روزنامهنگاری کارمندی را در پیش بگیرند، بلکه از جذب نیروهای به درد بخور به مطبوعات هم جلوگیری میشود. »
روزنامهنگاران کمترین حامی را دارند
مهسا امر آبادی، روزنامهنگار که خود پس از انتخابات تجربه دستگیری و به زندان رفتن را داشته است و هم اکنون نیز همسرش مسعود باستانی با حکم شش سال حبس،در زندان اوین به سر میبرد دلیل فشارهای مضاعف بر روزنامهنگاران را به چند دلیل میداند : « یکی از دلایلی که همه متفق القول هستند، پیشگیری از خبررسانی و اطلاع رسانی به مردم است. به این معنا که روزنامهنگاران و خبرنگاران میتوانند اخبار را بدون اغراض شخصی و تنها به صرف خبر بودن، منتشر کنند و مردم هم اصولا به روزنامهنگاران مستقل اعتماد بیشتری دارندروزنامه نگارانی که به خاطر شغل و حرفه شان آموزش دیدهاند. ».
به عقیده او دلیل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، وصل نبودن روزنامهنگاران به منابع قدرت و ثروت است. یعنی بازداشت روزنامهنگاران و صدور احکام سنگین برای آنها میتواند کم ترین هزینه را برای حکومت داشته باشد. روزنامهنگار و خبرنگار اصولا منتقد است. منتقد دولت، حکومت گران، احزاب، فعالان سیاسی و حتی احزاب منتقد دولت حاکم از این رو هیچ فرد مسئول و فعال سیاسی از گزند انتقاد روزنامهنگاران در امان نبوده است و شاید طبیعی باشد که اکنون هم افراد رده بالا و صاحب نفوذ در حکومت برای آزادی و حتی تقلیل حکم روزنامهنگاران رایزنی و مذاکره نکنند..
او ادامه میدهد» : باید قبول کرد که افراد تاثیرگذار بر مسئولان و حاکمان برای فعالان حزبی و فعالان سیاسی نزدیک به خود رایزنی و مذاکره میکنند اما طبیعی است که روزنامهنگاران که به هیچ فرد و حزب خاصی وابسته نیستند و در مواردی منتقد آنها هم هستند تنها بمانند و کسی برای آزادی آنها تلاشی نکند.»
او تاکید میکند : «متاسفانه این مثال قدیمی که روزنامهنگاران مرغ عروسی و عزا هستند، در ایران مصداق پیدا کرده و بازداشت گسترده و طولانی مدت و اخیرا این احکام سنگین هم نمونه بارز آن است.»
او میگوید : « روزنامهنگاران و خبرنگاران بیشترین نقش را در به صحنه کشاندن مردم در انتخابات داشتهاند و خواستار مقام دولتی، قدرت یا پول هم نبوده اند، شاید تنها خواسته انها کارکردن در روزنامه، عدم توقیف روزنامه شان و یا حقوق سر موقع بود. امیدوارم مسئولان متوجه این نکته شوند که روزنامهنگاران تنها به کار حرفهای خود مشغول بودند و قطعا در دولت بعدی هم فارغ از این که چه کسی پیروز انتخابات شود، منتقد دولت باقی میماند»
روزنامهنگاران از پای نمینشینند
محکومیت مادام العمر از هر گونه نوشتن و اظهار نظر کردن یک روزنامهنگار چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا جز ترس معنای دیگری دارد؟» یکی از روزنامه نگارانی که این روزها به جای تحریریهی یک روزنامه به دلیل توقیف روزنامهاش در خانه نشسته و اخبار را رصد میکند؛ اینها را میگوید.
وقتی او با این پرسش مواجه میشود که چرا حکمهای صادر شده برای روزنامهنگاران دربنداین گونه است؛ او حکمهای سنگینی را که این روزها برای روزنامهنگاران دربند صادر میشود ناشی از نقش موثر آنها در جامعه میداند اما تعجبش را پنهان نمیکند : «نقش روزنامهنگاران در اطلاع رسانی و تسریع روند آگاهی مردم بسیار موثر است. اما هر وقت حکمهای هر یک از این روزنامهنگاران دربند را میشنوم بسیار تعجب میکنم. مگر جرم آنها چه بوده است؟ هر چه فکر میکنم به نتیجهای نمیرسم که یک تحلیل گر اقتصادی همچون سعید لیلاز به نه سال حبس و یا بهمن احمدی امویی به هفت سال حبس محکوم شوند؟»
احمد زیدآبادی روزنامه نگاری که در حوادث پس از انتخابات به زندان افتاد مثالی است که این روزنامهنگار میزند: « احمد زید آبادی در طول هشت ماهی که در زندان بوده ظاهرا تحت فشارهای شدید بوده وقتی عکس او در زندان، در سایتها منتشر شد باور نمیکردم که این همان روزنامهنگار سابق است. اما مسئولان دولت به این فشارها بسنده نکرده و حکمی برایش صادر کردند که نه تنها تعجب آور که بسیار عجیب و غریب بود و به نظر میرسید این حکم در دادگاه تجدید نظر بشکند اما در کمال تعجب این حکم تایید شد و احمد زیدآبادی به شش سال زندان و محکومیت مادام العمر از هر گونه فعالیت اجتماعی و سیاسی محکوم شد و نیز حکم صادر شدهی تبعید به گناباد محکوم شد.
این روزنامهنگار میگوید: « نمیدانم صدور احکام این چنینی چه معنایی دارد اما از صدور این حکمها بوی ترس و مانور رعب به مشام میرسد.روزنامهنگاران با دولت زاویه مستقیم دارند. چرا که کار اصلی یک روزنامهنگار نقد دولت است و نقطه ضعفهای آن دولت را بیشتر از دیگران و با نگاهی انتقادی و تیز بین میبیند. »
اما آیا این روند و صدور احکام تاثیری در کم شدن تعداد روزنامهنگاران دارد؟ این سوالی است که این روزها برخی پاسخش را مثبت میدانند و به مهاجرت روزنامهنگاران اشاره میکنند ؛ اما تعدادی از روزنامهنگاران معتقدند یک روزنامهنگار حرفه ای، در هر شرایطی کار حرفهای خود یعنی خبر رسانی را انجام میدهد. در حال حاضر تقریبا تمامی روزنامههای طیف اصلاح طلب توقیف شدهاند و بقیه نیز از نوشتن بسیاری از واقعیتها منع شدهاند. سایتهای مستقل هم فیلتر هستند اما باز هم اخبار منتشر میشود. به راستی این روزنامهنگاران که این اخبار را منتشر میکنند؛ کجا هستند؟ تحریریهای که وجود ندارد تا آنها در آنجا باشند، حقوق و دستمزدی هم ندارند اما آنها همچنان کار حرفهای خود را به عنوان روزنامهنگار انجام میدهند. دولتمردان بدانند که روزنامهنگاران حتی با همه این فشارها از پای نمینشینند.
اسامی روزنامهنگاران دربند
نسرین وزیری: خبرنگار پارلمانی خبرگزاری اصلاحطلب ایلنا و خبرآنلاین نزدیک به علی لاریجانی که در تاریخ ۸ دی ماه بازداشت شد.
بهمن احمدی امویی: روزنامه نگار روزنامههای اصلاح طلب ایران و تحلیل گر مسائل اقتصادی، در شامگاه ۳۰ خردادماه بهمراه همسرش بازداشت شد. احمدی امویی در دادگاه بدوی به هفت سال و چهار ماه حبس تعزیری و سی و چهار ضربه شلاق محکوم شد.
ساسان آقایی: روزنامهنگار و فعال سیاسی درپی نامهی ۲۹۳ نفر از روزنامهنگاران به علما و مراجع تقلید در روز اول آذرماه بازداشت شد.
مسعود باستانی: روزنامهنگار و فعال سیاسی صبح روز ۴ تیرماه درحالیکه برای پیگیری امور همسرش مهسا امرآبادی که در بازداشت بسر میبرد به دادگاه انقلاب تهران مراجعه کرده بود، با حکم قضایی بازداشت شد. مسعود باستانی پس ازسه ماه ونیم که در بازداشت به سر میبرد در دادگاه بدوی به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.
عمادالدین باقی: فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی سابق، روزنامهنگار منتقد و بینانگذار کمیته دفاع از حقوق زندانیان،در روز ۷ دی ماه بازداشت شد.
علیرضا بهشتی شیرازی: نویسنده،روزنامه نگار و ناشر و سردبیر روزنامه کلمه سبز که در تاریخ ۷ دی ماه بازداشت شد. بهشتی شیرازی مشاور ارشد میرحسین موسوی است که در دوران نخست وزیری وی نیز عهده دار مدیریت روابط عمومی نیز بوده است.
رضا تاجیک: روزنامهنگار و فعال ملی مذهبی که در تاریخ ۸ دی ماه در مقابل دفتر روزنامه اعتماد بازداشت شد.تاجیک پیش از این در پی دستگیریهای پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، بمدت ۴۶ روز در زندان بسر برد.
بهرنگ تنکابنی: سردبیر مجله نخصصی موسیقی «فرهنگ و آهنگ» و نیز فرزند لیلی فرهاد پور از روزنامهنگاران ایرانی که در تاریخ ۱۵ دی ماه در محل کار خود بازداشت شد.
مهدی حسین زاده: تحلیل گر اقتصادی و روزنامهنگار که پیش از این سردبیر روزنامه توسعه بوده و در روزنامههای اعتماد و همبستگی در سرویس اقتصادی کار میکرده است بازداشت شد.مهدی حسین زاده، در انتخابات ریاست جمهوری نهم، در اتاق فکرهاشمی رفسنجانی فعالیت میکرده و اکنون با اتهام جاسوسی مواجه است. وی کماکان با قرار اولیه تامین وثیقه ۵۰۰ میلیون ریالی و نه با قرار بازداشت موقت دربند است.
محمد جواد حصاری: عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و رئیس شاخه خراسان این حزب که در تاریخ دهم دی ماه بازداشت شد. وی پیش از این نیز در سال ۷۶ به عنوان سردبیر روزنامه توس بازداشت و روانه زندان شده بود.
علی حکمت: سردبیر روزنامه اصلاح طلب «خرداد» که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
مهسا حکمت: خبرنگار روزنامه اعتماد که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
محمد داوری: سردبیر سحام نیوز( سایت رسمی حزب اعتماد ملی ) در روز ۱۷ شهریور بازداشت شد. محمد داوری در روز اول آذر ماه به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام،اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی محاکمه شد. محمد داوری فردی بوده که به خواسته مهدی کروبی و پس ازهماهنگی با هر فرد، از افراد مدعی تجاوز جنسی اقدام به فیلمبرداری جهت ارایه آن به مسوولان مینمود.
مصطفی دهقان: از روزنامهنگاران حوزه اجتماعی تعدادی از نشریات که در شامگاه جمعه ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
مهرداد رحیمی: وبلاگ نویس، فعال حقوق بشر، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد حقوق بین الملل و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
رضا رفیعی فروشانی: روزنامه نگارآزاد، در روز ۵ تیرماه بازداشت شد. رضا رفیعی فروشانی متهم به جاسوسی و دریافت ۴ هزار درهم، به ۷ سال تعزیری و ۵ سال تعلیقی محکوم شد.
محمدرضا زهدی: سردبیر روزنامه توقیف شده آریا که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
احمد زیدآبادی: روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب و دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی در ۲۳ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. احمد زیدآبادی در تاریخ دوم آذر ماه به پنج سال زندان در تبعید در گناباد محکوم شد.این حکم در تاریخ ۱۱ دیماه از سوی دادگاه تجدیدنظر تایید شد.علیرغم صدور قرار وثیقه برای دکتر احمد زیدآبادی و تودیع آن از سوی خانواده، دبیر کل سازمان ادوار تحکیم کماکان در زندان اوین بسر میبرد.
عیسی سحر خیز: از چهرههای فعال سیاسی و مطبوعاتی، مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران اصلاحات و نیز از بنیانگذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران در تاریخ ۱۲ تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. اتهامات وی توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب از طریق مصاحبه با رسانههای خارجی است. پرونده مشابه دیگری برای این روزنامهنگار دربند شعبه ۱۰۵۹ مجتمع قضایی کارکنان دولت در جریان است.
منصوره شجاعی: پژوهشگر حوزه زنان و ازفعالان حقوق زنان، عضو کمپین یک میلیون امضا، روزنامه نگار، مترجم و نویسنده مجلههایی همچون زنان و جنس دوم و نیز سایتهای تریبون فمینیستی و زنستان و مدرسه فمینیستی که در تاریخ ۷ دی ماه بازداشت شد.
ماشاالله شمس الواعظین: روزنامه نگار و سخنگوی انجمن دفاع از مطبوعات ایران که بامداد سه شنبه ۸ دی ماه طی حکم بدون نام و دستنویس در منزلش دستگیر شد.
آروین صداقتکیش: پژوهشگر موسیقی، و یکی از نویسندگان مجله تخصصی موسیقی «فرهنگ و آهنگ» که در روز ۶ دی ماه بازداشت شد.
مزدک علی نظری: خبر بازداشت مزدک علی نظری، روزنامهنگار و سردبیر سایت «خبرنگاران صلح» با تاخیر در روز ۲۱ آبان ماه اعلام شد. علی نظری در سال ۸۶ یکی از برندگان جایزه شادروان «مهران قاسمی» بود که از سوی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران برای یادبود این رونامه نگار فقید برگزار شد.
کیوان صمیمی: از فعالان ملی و مذهبی و مدیرمسوول نشریه توقیف شده «نامه» و عضو شورای مرکزی «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات»، در ۲۶ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. دادگاه کیوان صمیمی در روز دوم آذرماه در شعبه ۱۶ دادگاه انقلاب اسلامی تشکیل شد و اتهام » تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت کشور از طریق تجمع و تبانی» علیه ایشان مطرح شد. وی در پی موافقت قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با مرخصی ۱۰ روزه، از زندان آزاد شد.
کیوان فرزین: مدیر مسئول مجله نخصصی موسیقی «فرهنگ و آهنگ» که در تاریخ ۱۵ دی ماه در محل کار خود بازداشت شد.
مرتضی کاظمیان: فعال سیاسی، روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی کانون دفاع از آزادی مطبوعات که ساعت یک بامداد چهارشنبه ۸ دی ماه بازداشت شد.
پریسا کاکائی: وبلاگ نویس، فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
روزبه کریمی: روزنامه نگار،دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق بشر و عضو سازمان دانش آموختگان ایران که در تاریخ ۱۲ دی ماه بازداشت شد.
نادر کریمی جونی: سردبیر و روزنامهنگار نشریاتی چون «گزارش، فکر، جهان صنعت، و سیاست روز» در ابتدای آذرماه سال ۸۷ به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این روزنامهنگار به دلیل درصد بالای جانبازی در جنگ نیازمند رسیدهگی مداوم پزشکی است.شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب کریمی جونی را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور، تبانی و جاسوسی به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
کوهیار گودرزی: فعال حقوق بشر، وبلاگ نویس، روزنامه نگار، دبیر کنونی کمیته گزارشگران حقوق بشر، از برنامه سازان بخش حقوق بشر رادیو زمانه، عضو کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت و از دانشجویان اخراجی دانشکده مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی شریف که در تاریخ ۲۹ آذرماه بازداشت شد.
سید مسعود لواسانی: روزنامهنگار و وبلاگنویسی که از ۴ مهرماه در منزل بازداشت شده است و پس از حدودا چهار ماه بازداشت به هشت سال و نیم زندان از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب محکوم شد.همچنین به دستور قاضی از ملاقات با فرزند دو سالهاش محروم میباشد.
سعید لیلاز: ۲۷ خرداد سعید لیلاز روزنامهنگار اقتصادی و عضو هئیت سردبیری تحریره روزنامه سرمایه، ۲۷ خردادماه ۱۳۸۸ در منزلش دستگیر شد. شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، سعید لیلاز را به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام، نگهداری اسناد طبقه بندی شده و ارتباط با بیگانگان به ۹ سال حبس تعزیری محکوم کرد. حکم صادره برای این روزنامه نگار، سنگین ترین حکم صادر شده برای زندانیان مطبوعاتی اخیر بوده است.
جواد ماهزاده: داستان نویس و روزنامهنگار صبح ۲۹ مهرماه بازداشت شد. جواد ماهزاده نویسنده رمان « لبخندت را از من نگیر» یک هفته پیش از بازداشت نیز نوشتاری به مناسبت ۶۶ سالگی محمد خاتمی منتشر نمود.
مهدی محمودیان: فعال حقوق بشر و روزنامهنگار اصلاحطلب ۲۵ شهریورماه توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت شد. بازجویان از مهدی محمودیان خواستهاند تعهد بدهد برای چهار سال از تهران خارج شود و روزنامهنگاری را برای همیشه کنار بگذارد تا از زندان رهایی یابد.درتاریخ ۲۱ دی ماه منابع خبری از ضرب و شتم شدید وی توسط ماموران زندان خبر دادند.
بدرالسادات مفیدی: روزنامه نگار و دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران که در تاریخ ۸ دی ماه بازداشت شد.
محمدرضا مقیسه: روزنامه نگار و سردبیر مجله پرتیراژ بیست سالهها در حوزه جوانان و نیز عضو کمیته پیگیری امور بازداشت شدگان و آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات که در تاریخ ۲۲ مهرماه بازداشت شد.
کیوان مهرگان: شاعر، روزنامهنگار و دبیر سیاسی ضمیمه اعتماد که در تاریخ ۸ دی ماه بازاشت شد.
شیوا نظرآهاری: فعال حقوق بشر، سخنگوی فعلی کمیته گزارشگران حقوق بشر، فعال حقوق کودکان کار، عضو کمپین یک میلیون امضا، روزنامهنگار، وبلاگ نویس، و از دانشجویان محروم از تحصیل میباشد که در جریان نا آرامیهای پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، روز یک شنبه، ۲۴ خرداد ماه ۱۳۸۸، توسط نیروهای اطلاعاتی در محل کار خود بازداشت شد و در اول مهرماه با تودیع قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان آزد شد. وی مجددا در تاریخ ۲۹ آذرماه در حالیکه عازم قم برای شرکت در مراسم خاکسپاری آیت الله منتظری بود بازداشت شد.
حسین نورانی نژاد: رئیس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی در روز ۶ شهریور ۱۳۸۸ بازداشت شد. تا کنون اطلاع دقیقی از پرونده اتهامی حسین نورانی نژاد به خانواده و وکیلاش داده نشده و تنها پس از ۶۰ روز دادستان تهران اتهام وی را مربوط به سایت خبری «نوروز» که سایت غیر رسمی حزب مشارکت است، عنوان کرده است. نورانی نژاد در تاریخ ۲۷ دی ماه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب محاکمه خواهد شد.
رضا نور بخش: سر دبیر روزنامه فرهیختگان و مدیر مسئول سایت خبری جمهوریت در روز ۱۳ مرداد بازداشت شد. رضا نوربخش در دادگاه بدوی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر، او را به سه سال حبس قطعی محکوم کرد.
محمد نوری زاد: روزنامه نگار،مستند ساز و کارگردان تلویزیون که یک تماس تلفنی به دادسرا احضار شده بود به اتهام توهین به مسئولین و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۹ آذرماه بازداشت شد.او که از منتقدین دولت احمدی نژاد است اخیرا در یادداشتی که در وبلاگ شخصی خود منتشر کرده بود از صادق لاریجانی انتقاد کرده بود.
*****
تازه ترين اخبار از زلزله مهيب در پايتخت هاييتي
آمار قربانيان بيش از 100 هزار نفر برآورد شد
فاصله مرگ و زندگي در پورتوپرنس پايتخت با خاک يکسان شده
برخورد با دانشجویان سراسر ایران، از مشهد تا دزفول
با اوجگیری برخورد با دانشجویان در دانشگاههای مختلف ایران در روزهای پس از ۱۶ آذر و عاشورای امسال، شماری دیگر از دانشجویان به تازگی دستگیر یا مشمول احکام انضباطی شدهاند.خبرنامه امیرکبیر گزارش داده است که امین الهی، دانشجوی رشته مهندسی پزشکی، در روز ۱۶ دیماه در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است. میلاد ویسی، دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی بندر انزلی و از فعالین ستاد میرحسین موسوی در زمان انتخابات، دانشجوی دیگری است که بر پایه گزارشها بازداشت شده است. همچنین گزارش شده است که محمد امین ولیان، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علوم پایه دامغان، به همراه یکی از دوستانش سهشنبه هفته گذشته توسط نیروهای امنیتی روبهروی در دانشگاه بازداشت شده است. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، روز پنجشنبه همچنین در دومین سالگرد مرگ ابراهیم لطفاللهی، دانشجوی حقوق دانشگاه پیام نور سنندج، دستکم ۱۰ نفر که در میان آنها فعالان دانشجویی نیز حضور داشتهاند دستگیر شدهاند؛ مختار زارعی، مهدی دعاگو، لقمان احمدی، خلیل شهبازی، سیوان اداک، دارا حسینی دبیر، آزاد لطفوری و امید شیخی از جمله افرادی هستند که بازداشت آنها در این مراسم گزارش شده است. ابراهیم لطفاللهی در ۱۵ دیماه ۱۳۸۶ توسط ماموران اطلاعات سندج بازداشت شد و ۱۰ روز بعد خبر مرگ وی به خانوادهاش داده شد. خبرنامه امیرکبیر همچنین گزارش داده است برخی از ۳۶ دانشجوی بازداشتی دانشگاههای آزاد، فردوسی، خیام و سجاد مشهد که روزهای نهم و دهم دیماه بادشت شده بودند به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شدهاند که گفته میشود برخی از آنها نیز در سلول انفرادی نگهداری میشوند. برپایه این گزارش، ۱۵ تن از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد مشهد که برخی از آنها نیز در بازداشت به سر میبرند هر یک با حکم دو ترم محرومیت از تحصیل روبهرو شدند.در پی برخورد با دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، هفته گذشته ۵۶ نفر از استادان این دانشگاه با انتشار بیانیهای اعتراض خود را به اطلاع ریاست دانشگاه رساندند. خبرنامه امیرکبیر همچنین گزارش داده است که ۱۸ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد دزفول به دلیل شرکت در تجمعات ۱۳آبان، ۱۶ آذر و ۲۵ آذر با احکام نیمسال محرومیت، دو نیمسال محرومیت، تبعید به واحدی در منطقه و تبعید به واحدی خارج از منطقه روبهرو شدهاند. بر پایه این گزارش، امید آزادی، حسین رحیمی، جمشید جمشیدی، رضا پریدار، میترا پریدار، غفور فرخیان، حسین ناهیدی، حسین بیاتی، دارا صباحی،حسن بقایی، رضا دیناروند، نگین علیزاده شیرازی، سعیده محقق و محمدرضا جعفری از جمله دانشجویان دانشگاه آزاد دزفول هستند که با احکام محرومیت از تحصیل یا تبعید مواجه شدهاند. این گزارش میافزاید اکثر این دانشجویان به جز محکومیت از سوی کمیته انضباطی دانشگاه از سوی نهادهای امنیتی نیز مورد بازخواست و بازجویی قرار گرفتهاند.از سوی دیگر کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران از وضعیت فعالان دانشجویی و مدنی شیراز که در آذرماه بازداشت شدهاند، ابراز نگرانی کرده است. هادی قائمی، سخنگوی کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، در این باره گفته است: «وضعیت بازداشتشدگان و ناپدیدشدگان در شهرستانها بسیار وخیم است؛ از یک طرف خانوادهها بهشدت تحت فشارند که اطلاعرسانی نکنند و از طرف دیگر مقامات در شهرستانها به هیچ وجه در قبال اعمال خود به خانوادهها پاسخگو نیستند.» هادی قائمی همچنین گفته است که سازمانهای حقوق بشر بینالمللی هنوز نمیدانند که در جریان حوادث اخیر چند نفر در خیابانها و چند نفر به طور «هدفمند بهویژه در شهرستانها» بازداشت شدهاند و در چه وضعیتی هستند. علی نیکویی، علی تارخ، آگنجی، پیمان جهانگیری، راضیه جعفری از جمله فعالان دانشجویانی هستند که در شیراز بازداشت شدهاند و کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران درباره سرنوشت آنها ابراز نگرانی کرده است.
*****
هويت دو زندانی در انتظار اجرای حکم سنگسار اعلام شد
حکم سنگسار دو متهم يک پرونده به اتهام زنای محصنه در دادگاه تجديد نظر استان آذربايجان غربی تاييد شد. به گزارش واحد زندانيان مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، پيرو گزارش پيشين در اين رابطه "سريمه عبادی، ۳۰ ساله، دارای دو فرزند" و "بوعلی جانفشانی، ۳۲ ساله و دارای يک فرزند" هويت و مشخصات دو متهم پرونده فوق الذکر اعلام می شود.
اين دو شهروند پيش تر از سوی دادسرای عمومی شهر اروميه به اتهام زنای محصنه به سنگسار محکوم شده بودند که اين حکم چهارشنبه هفته گذشته مورخ ۱۶ ديماه در شعبه ۱۲ دادگاه تجديد نظر استان تائيد شد. هم اکنون هر دو متهم در زندان مرکزی اروميه به سر می برند. لازم به ذکر است علاوه بر پروسه مبهم قضايی اين حکم در حالی صادر می شود که متهمان فاقد وکيل مدافع منتخب و امکان دفاع از خود بوده اند.
صدور احکام سنگسار در ايران يکی از موارد برجسته اعتراضی مدافعان حقوق بشر محسوب می شود که علاوه بر موضوع سلب حيات بسياری آن را نوعی شکنجه مرگ آور می خوانند.
*****
«با کد وارد شوید، ایمیلتان کنترل نمیشود»
دویچه وله: فرمانده نیروی انتظامی ایران گفته است که تمامی ایمیلها و اساماسها کنترل میشوند و ما میدانیم از کجا فرستاده میشوند. محمود تجلیمهر کارشناس آیتی میگوید اگر ایمیلی با کد مخصوص باز شود، امکان کنترل آن وجود ندارد.
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران در حاشیه نشست تخصصی پلیس مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد اساماسها و ایمیلها کنترل میشوند.
به گزارش خبرگزاری کار ایران، ایلنا وی گفته است: «ایمیلها و اساماسها از جایی فرستاده میشود که کاملا در کنترل ما قرار دارد. تصور نکنند که آنتی پروکسی جلویش را میگیرد و این تصور اشتباه را نداشته باشند که کنترل نمیشوند چرا که تا کنون در رابطه با آنها نیز مدارا میشده است».
محمود تجلیمهر کارشناس آیتی و کامپیوتر میگوید اساماس را میشود کاملا کنترل کرد اما برای مقابله با کنترل ایمیل راههای زیادی وجود دارد.
دویچهوله: آقای تجلیمهر، فرماندهی نیروی انتظامی ایران اعلام و یا بهتر است بگوییم تهدید کرده که تمامی ایمیلها و اساماسها کنترل میشود و ما میتوانیم کسانی را که از این طریق تجمعات را سازماندهی میکنند، شناسایی و دستگیر کنیم. آیا امکان کنترل ایمیل وجود دارد یا خیر؟
محمود تجلیمهر: بله، امکان کنترل ایمیل وجود دارد. به شرطی که کاربران از امکانات کد و دیگر امکانات امنیتی استفاده نکنند. ایمیلهایی که با یاهو فرستاده میشود را معمولا میتوان کنترل کرد. به این ترتیب که میتوان پیامها را در وسط راه گرفت و باز کرد.
ایمیلهایی که با جیمیل فرستاده میشود؛ در سِتینگ (Setting) جیمیل میتوانید بخشی را انتخاب کنید که ایمیلها را با اچتیتیپیاس (HTTPS) بفرستد. اگر این قسمت علامت نخورده باشد، امکان کنترل این ایمیلها هم وجود دارد. اگر این قسمت علامت زده شود، امکان کنترل ایمیلها وجود ندارد و جیمیل از این نظر مقداری مطمئنتر است. ولی به طور کلی، ایمیلی که کد نشده باشد و رمزی نشده فرستاده شود، امکان کنترلاش وجو دارد.
در ایران برخی از کاربران، به خصوص هنگام استفاده از جیمیل وقتی وارد باکس ایمیلشان میشوند، پیامهایی دریافت میکنند مبنی بر این که کاربر دیگری دارد با ایمیل شما کار میکند و الان امکان کار کردن برای شما نیست. آیا ممکن است این پیام برای رد گم کردن باشد و یا این که کنترل میتواند به حدی باشد که دو نفر همزمان با یک آیدی وارد یک میلباکس بشوند؟
سیستم این اجازه را نمیدهد که دو نفر همزمان با یک اسم کاربری وارد ایمیل باکس بشوند. این حالت فقط در صورتی میتواند پیش بیاید که اسم کاربری و پسورد فرد قبلا لو رفته باشد.
مثلا اگر در مقطعی پیش از آن، ارتباط اینترنتی تحت کنترل باشد، وقتی کاربری اسم و پسوردش را میزند، اطلاعات کاربریاش لو میرود. یا اگر بدون این که کاربر متوجه باشد، روی کامپیوترش نرمافزاری به نام «تروجان» نصب شده باشد، تمام اطلاعات لو میرود. این نرمافزار، نرمافزاری است که تمام آنچه را شما در صفحه کلیدتان تایپ میکنید ضبط میکند و به جایی میفرستد.
فرماندهی ناجا گفته است کسانی که ایمیل و اساماس میفرستند، تصور نکنند که «آنتی پروکسی» میتواند جلوی کنترل را بگیرد. ممکن است در مورد آنتیپروکسی توضیحی بدهید؟
من نمیدانم که منظور ایشان از آنتیپروکسی دقیقا چه بوده است. احتمال دارد منظور آنتی فیلترینگ بوده باشد. آنتیفیلترینگها نرمافزارهایی هستند که در ایران استفاده میکنند که بتوانند فیلترها را دور بزنند و یا این که فیلترها نتوانند ارتباط آنها را کنترل کنند و مثلا جلوی سایتهایی را بگیرند.
در مجموع آنها این امکان را ندارند؛ یعنی اگر از نرمافزارهای آنتیفیلترینگی که با روش ویپیان (WPN) کار میکنند استفاده کنند، نیروهای امنیتی امکان کنترلش را ندارند.
در رابطه با اساماس کاملا حق با فرماندهی ناجا است؛ یعنی تمام اساماسهایی که فرستاده میشود، همه قابل کنترل هستند. چون کل شبکه در اختیارشان است و میتوانند در هر مرحلهای کنترل کنند که اساماس از کجا میآید و به کجا میرود. امکان امن سازی اساماس بین دو تا کاربر، اصلا وجو ندارد.
آیا امکان ردیابی کاربر از طریق ایمیل وجود دارد؟ یعنی وقتی کسی وارد ایمیلش میشود، میتوان تشخیص داد که کجاست و از کجا وارد شده است؟
بله امکان آن وجود دارد. منتها اگر کاربر از نرمافزارهای آنتیفیلتر و فیلترشکنهایی که بر اساس ویپیان کار میکنند استفاده کند، این امکان از بین میرود.
اگر این کار را نکند و کاملا معمولی وارد اینترنت شود، امکان شناختن او وجود دارد. چون آدرس آیپی او ضبط میشود. آدرس آیپی هم کاملا مشخص است که در اختیار کدام آاسپی است و در پروتکلهای آنان هم ضبط میشود که کدام کاربر با کدام شماره تلفن وارد شبکه شده است. همهی اینها قابل پیگیری است.
*****
«نگرانی دولت از بحران های کارگری در ایران»
رادیو فردا: شورای تامين استان تهران و ریيس سازمان صنايع و معادن اين استان در جلسه ای مشترک، بحران های کارگری پيش رو و وضعيت کارخانه های بحران زدۀ پايتخت را مورد بررسی قرار داده اند.
بحث بحران های کارگری، به ويژه پس از سياست های اقتصادی دولت محمود احمدی نژاد در ايران مطرح شده که ورشکستگی کارخانه ها را به دنبال داشته است.
اين موضوع به نوبه خود، موجب عقب افتادگی در پرداخت حقوق کارگران بسياری از کارخانه ها برای چند ماه و يا اخراج بی رويه آنان شده است.
اين در حاليست که نرخ بيکاری، به گفته اکثر کارشناسان اقتصادی، به رغم تلاش دولت و حتی دستکاری در آمار، دو رقمی بوده و بيش از ۱۱ درصد است.
اين وضعيت که نارضايتی کارگران را به همراه داشته، اغلب به شکل اعتصاب و يا تجمع در داخل کارخانه ها و يا در مقابل ساختمان های دولتی بروز يافته است.
در اين ارتباط، می توان به اعتراض های روزهای اخير کارگران شاغل در ايستگاه در دست احداث متروی پل صدر، رانندگان کاميون های حمل ونقل کارخانه ذوب آهن اصفهان، لاستيک البرز تهران، کارخانه فرنخ ومه نخ قزوين، شهرک صنعتی فولاد و مجتمع فولاد آلياژی ملاير و کندلوس تنکابن اشاره کرد.
پيشتر نيز گزارش هايی در مورد اعتصاب يا اعتراض کارگران کارخانه لوله سازی اهواز، صنايع مخابراتی راه دور شيراز، فاز سه پالايشگاه بزرگ آبادان و طرح توسعه پالايشگاه قديمی بندرعباس انتشار يافته بود.
بيژن حکمت، تحليلگر سياسی در پاريس، در گفت وگو با رادیو فردا دیدگاه خود را در خصوص مسایل کارگری در ایران مطرح کرده است.
رادیو فردا: نظر شما درباره بررسی بحران های کارگری در نشست شورای تامين استان تهران و رئيس سازمان صنايع و معادن اين استان چیست؟
بیژن حکمت: مدت هاست که يکی از خواسته های کارگران در اکثر اعتراض ها و اعتصاب ها، دريافت حقوق به عقب افتاده شان است که در برخی موارد به ۱۴ ماه نيز رسيده است. اين در حاليست که حقوق آنها حتی پاسخگوی نيازهای زندگی آنها نيست و کارگران از زندگی فلاکت باری برخوردارند.
در اين شرايط، به گفته اقتصاددانان، با سياست دولت برای افزايش قيمت ها که قرار است تحت عنوان هدفمند کردن يارانه ها انجام بگيرد، شاهد تورم بسيار زيادی خواهيم بود که در نتيجه، وضعيت از آنچه که الآن هست، وخيم تر خواهد شد.
رشد اعتراض های کارگری باعث شده است که مقام های جمهوری اسلامی ايران ضمن نگرانی از این روند تلاش کنند تا با برخورد امنيتی مانع اين اعتراض های کارگری شوند.»
به نظر شما، آيا برخورد امنيتی با اعتراض کارگران برای حکومت نتيجه ای در بر خواهد داشت؟
اين طور فکر نمی کنم، زيرا اگر برای مثال به مورد شرکت نيشکر هفت تپه نگاه کنيم، خواهيم ديد که اخراج گروهی از کارگران و يا زندانی کردن رهبران کارگران، به معنای پايان اعتراض های کارگران اين کارخانه نبوده است.
همينطور در ساير واحدهای صنعتی، به نظر من، جلوی اعتراض های کارگری را بسيار سخت تر از ساير حرکت های اجتماعی می توان گرفت. اين حرکت ها در صورت اتصال به هم در سراسر کشور می توانند به هم کمک کنند و موجب شوند که خواسته ها و مطالبات کارگران به طور خيلی جدی تری در مقابل حکومت قرار بگيرد.
در هر حال، فکر نمی کنم مقام های جمهوری اسلامی ايران به رغم سياست تامينی و سياست امنيتی که در تمامی امور پيش گرفته اند، بتوانند اصولا جلوی تظاهرات عمومی را بگيرند و يا اعتراض هاي کارگری را سرکوب کنند. البته ممکن است که در برخی مناطق بتوانند جلوی اين تظاهرات و اعتراض ها را بگيرند، ولی در شرايط فعلی و در جو سياسی کنونی قادر به کنترل کامل آنها نخواهند بود و به تدريج شاهد رشد اعتراض ها خواهيم بود.
شما به جو سياسی کنونی در ايران اشاره داشتيد. برخی از تحليلگران بر اين باورند که جنبش سبز در ايران تا زمانی که توده های فقير و به ويژه، کارگران به آن نپيوندند، نمی تواند در تحقق خواسته های خود موفق باشد. شما فکر می کنيد که احتمال تحقق اين پيوستگی تا چه اندازه امکان پذير است؟
مسئله اساسی، مسئله پيوند مزدبگيران با جنبش سبز است. نمی توان گفت که مزدبگيران در اين جنبش شرکت ندارند، اما حضور آنان، به ويژه کارگران واحدهای صنعتی و نيز کارگران خدماتی، چشمگير نيست.
شايد يکی از عوامل آن اين باشد که کسانی که شعارهای جنبش سبز را مطرح می کنند، تاکنون به مقدار زيادی به مسايل و مشکلات کارگران و خواسته های آنان، از جمله دريافت به موقع حقوق، برخورداری از حداقل دستمزدی که پاسخگوی نيازهای يک خانواده کارگری باشد و سرانجام، تشکيل اتحاديه های مستقل کارگری، بی توجه بوده اند.
در اين ارتباط، می توان به منصور اسانلو، رئيس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، اشاره کرد که به خاطر فعاليت های سنديکايی در زندان است، اما در جنبش سبز نامی از او نمی بينيم.
بايد توجه داشت که طرح اين خواسته ها و نيز مشکلات کارگران می تواند حرکت کارگری را به جنبش دموکراتيک کنونی در ايران پيوند بزند و به موفقيت آن کمک کند.
*****
دانشگاه بدون دانشجویان
رادیو فرانسه: گروهی از دانشجویان معترضی که پس از تجمعات آرام خود در روزهای مخصوص دانشجوئی در تهران و شهرستانها شناسائی شده اند، اخراج شده اند وگروهی دیگر بعنوان احکام انضباطی بامحرومیتهای تحصیلی روبرو هستند و بعضی نیز به حوزه های آموزشی دیگر تبعید شده اند. "بابک اکبری فراهانی"، دانشجوی فعال جنبش سبز با اشاره به فضای امنیتی حاکم در دانشگاههای ایران محیط دانشگاه را برای فعالیت های علمی مناسب نمی بیند.
دانشجویان معترضی که پس از تجمعات مسالمت آمیز وآرام خود درروزهای مخصوص دانشجوئی در تهران و شهرستانها شناسائی شده اند، اکنون با انواع فشارها روبروهستند. گروهی از آنها اخراج شده اند وگروهی دیگر بعنوان احکام انضباطی بامحرومیتهای تحصیلی روبرو هستند و بعضی نیز به حوزه های آموزشی دیگر تبعید شده اند.
دردانشگاهی که دانشجویان غایبند واستادان معترض وناراضی هستند، چگونه می توان درس خواند وکارآموزشی دراین حوزۀ علمی چگونه پیش می رود؟
"بابک اکبری فراهانی"، دانشجوی فعال جنبش سبز و عضو "کمیتۀ مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی در فرانسه"، با اشاره به فضای امنیتی حاکم در دانشگاههای ایران محیط دانشگاه را برای فعالیت های علمی مناسب نمی بیند و می گوید برخلاف اینکه دانشگاه باید محل تبادل افکار در همه سطوح باشد، امکان اندیشه و تفکر آزاد در این بخش آموزشی وجود ندارد و فعالیت علمی در این شرایط بی حاصل است، از اینرو دانشجویان با اقداماتی نظیر عدم شرکت در کلاسها و یا جلوگیری از برگزاری امتحان و...اعتراض خود را بیان می کنند.
به نظر این فعال دانشجوئی، دانشجویان در ایران همواره پیشاپیش سایر اقشار مردم از آزادی دفاع کرده اند و به همین علت است که مغضوب واقع شده اند و با دستگیری و فشار بر آنان می خواهند رابطه این بخش را با بقیۀ اقشار جامعه قطع کنند.
بابک اکبری فراهانی، در مورد صدور احکامی نظیر "تبعید" برای تعدادی از دانشجویان، به عزم راسخ دانشجویان در ادامه اعتراض های خود اشاره می کند و می گوید، جمهوری اسلامی که همه راههای ممکن را برای ترساندن جوانان دانشجو امتحان کرده است، به ابتکارات جدید و بی سابقه دست می زند. وی یادآوری می کند که اقدامات غیر معمولی از این دست در مورد سایر بخش های اجتماعی هم بکار برده شده است که حقوقدانان را به تعجب وا می دارد.
*****
افزایش مصرف سیگار میان دختران دانشآموز
معاون سلامت وزارت بهداشت گفت: گزارشات ما نشان داده که مصرف سیگار و دخانیات میان دانشآموزان دختر در حال افزایش است اما درصد قابل توجهی نیست چراکه به طور کلی ابتلای زنان ما به اعتیاد بسیار پایین است.
حسن امامیرضوی در رابطه با پایین آمدن سن دخانیات به حدود 12 سال در کشور در رابطه با برنامههای این وزارتخانه افزود: در حال حاضر مساله دخانیات بیش از همه قشر دانشآموز و جوان ما را تهدید میکند که این امر نه به دلیل کشش واقعی آنها به سیگار است بلکه در رده نوجوانان و جوانان گرایش به مصرف قلیان و سیگار مسالهای شخصیتی است چراکه با مصرف آن احساس بزرگ بودن میکنند.
او ادامه داد: وزارت بهداشت در سطح پیشگیری مصرف دخانیات در نوجوانان و مدارس برنامههای متعددی را دارد که اغلب بر روی موضوع سطح زندگی و آموزش مهارتهای آنها است. معاون سلامت وزارت بهداشت گفت: تا زمانی که به بحث مهارتهای زندگی پرداخته نشود و والدین و مردم به این موضوع نپردازند که سبک زندگی و کسب مهارتهای آن را باید در خود تقویت کنند گرایش به سیگار و دخانیات کاهش نمییابد.
امامیرضوی تصریح کرد: به نظر میرسد مصرف سیگار و دخانیات که در میان نوجوانان و جوانان به نوعی از طریق مشاهده در میان همسالان در حال گسترش است معلولی است که علت آن را باید در سطح زندگی خانوادههایشان دنبال کرد.
*****
دادگاه بازداشتشدگان انتخاباتی برگزار میشود
هفتهی آینده پرونده هشت تن از فعالان سیاسی و اعضای جبهه مشارکت برای رسیدگی به دادگاه ارسال میشود. همچنین ۱۶ پرونده مربوط به کسانی که در روز عاشورا دستگیر شدهاند نیز در دادگاه انقلاب رسیدگی خواهد شد.
آذر منصوری، داوود سلیمانی و مهدی محمودیان از اعضای جبهه مشارکت بعد از سپری کردن ماهها بازداشت در زندان اوین، قرار است که هفته آینده محاکمه شوند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دادسرای انقلاب تهران، همچنین پروندههای عیسی سحرخیز، محمدرضا رجبی، هادی عرب قبادی و امیرعلی آقایاری نیز به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
عیسی سحرخیز روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی از سیام خرداد ماه در بازداشت به سر میبرد. بنا به اظهارات خانوادهی وی، این روزنامهنگار در هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دچار شکستگی استخوان سینه شده است.
نسرین ستوده وکیل سحرخیز میگوید با گذشت بیش از هفت ماه از بازداشت موکلش و با اینکه پرونده او تکمیل شده و به دادگاه ارسال شده است، وی هنوز نتوانسته این پرونده را مشاهده کند.
ستوده میگوید: «من و دیگر وکلای این پرونده تا به حال موفق به مطالعهی پرونده نشدهایم. اما با توجه به این که پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شده، طی هفتهی آتی برای مطالعهی آن حتما به دادگاه مراجعه خواهم کرد تا هم از اتهام موکلام و هم از دلایل و محتویات پرونده مطلع شوم».
وضعیت کیوان صمیمی
نسرین ستوده در مورد موکل دیگرش کیوان صمیمی خبر میدهد که احتمالا روز شنبه ۲۶ دیماه دومین جلسه دادگاه او برگزار خواهد شد.
کیوان صمیمی، مدیر مسئول ماهنامه توقیفشده «نامه» و عضو شورای مرکزی «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات در ایران به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد.
خانم ستوده وکیل آقای صمیمی در مورد اتهامات موکلش چنین میگوید: «در مورد آقای صمیمی دو اتهام مطرح شده؛ تبانی و اجتماع به قصد برهم زدن امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به قصد تشویش اذهان عمومی. در این ارتباط از سوی بنده و همکارم آقای دکتر مولایی به دادگاه اعلام شد که اولا بسیاری از مستندات بازجویی اطلاعات صحیح نیست. اساسا اظهاراتی به موکل من نسبت داده شده که اظهار ایشان نبوده است. ثانیا آنچه در پرونده به عنوان مدارک جرم علیه آقای صمیمی توسط وزارت اطلاعات ارائه شده، اسناد گزینشی است که همگی علیه موکل من تهیه شده است».
گذشته از مستندات پرونده کیوان صمیمی که از نظر وکلایش ناقص و گزینشی و حتی ناصحیح است، نسرین ستوده میگوید اساسا اتهامات وارده بر موکلش نیز بیاساس است: «اولا تبانی و اجتماع در مورد آقای صمیمی هرگز مصداق پیدا نمیکند زیرا که اساسا ایشان کار مجرمانهای انجام ندادهاند. آنچه فعالیت ایشان را تشکیل میداد، یک سری اقدامات قلمی و مسالمتآمیز بود که تحت هیچ عنوان نمیشود آن را مجرمانه تلقی کرد. دوم این که ایشان بارها، چه قبل از زندان و چه بعد از زندان، اعلام کردهاند که در جهت حفظ نظام تلاش میکنند، در حالی که یکی از اتهامات اصلی ایشان تبلیغ علیه نظام عنوان شده است».
نسرین ستوده همچنین میگوید وزارت اطلاعات از قاضی پرونده کیوان صمیمی درخواست کرده تا حکم سنگینی برای او صادر کند. ستوده اظهار امیدواری میکند که علیرغم این درخواست، قاضی استقلال رایش را حفظ کرده و با توجه به اینکه مدارک موجود نمیتواند جرم آقای صمیمی را اثبات کند، حکم به برائت او دهد.
ارسال پرونده ۱۶ نفر به دادگاه انقلاب
همچنین خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا اعلام کرد پرونده ۱۶ تن از دستگیرشدگان روز عاشورا برای رسیدگی به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
این خبرگزاری به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دادسرای انقلاب تهران نوشته است در یکی از پروندهها طبق کیفرخواست صادره، برای متهم درخواست مجازات به اتهام محاربه شده است.
اتهام سایر متهمان نیز اجتماع و تبانی علیه امنیت و فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان شده.
بعد از حوادث روز عاشورا در ایران، وزیر اطلاعات، وزیر کشور و دادستان تهران اعلام کردهبودند که به اتهامات دستگیرشدگان روز عاشورا بدون چشمپوشی و ارفاق و با قاطعیت رسیدگی خواهد شد.
*****
چرا از روزنامهنگاران انتقام میگیرند؟
وب سایت تا آزادی روزنامهنگاران زندانی
چرا روزنامهنگاران این روزها تحت بدترین شرایط و فشارها زندگی میکنند. چرا آنها بیش از همه قشرهای نخبه کشور و حتی فعالان سیاسی دستگیر و روانه زندان میشوند و چرا آنها به سنگینترین حکمهای قضایی محکوم میشوند؟ اینها سوالاتی است که ذهن خیلی از روشنفکران، نخبگان سیاسی و بیش از همه خود روزنامهنگاران را به خود مشغول کرده است. بعد از انتخابات ریاست جمهوری شاهد موج وسیع دستگیری روزنامهنگاران بودیم.
روزنامه نگارانی که وظیفه شغلی شان اطلاع رسانی است وظیفهای که در همه زندگی حرفهای شان آموختهاند اینکه وقایع را بدون کم و کاست و موضع گیری فقط گزارش کنند. اما پاسخ آنها از سوی حکومت بیکاری، دستگیری و زندانهای طولانی مدت بوده است. حکمهای اخیر روزنامهنگاران زندانی چون بهمن احمدی امویی روزنامهنگار اقتصادی به هفت سال و چهارماه حبس و همچنین سعید لیلاز دیگر تحلیل گر مسائل اقتصادی به نه سال زندان و … گاه باورش هم در ذهن نمیگنجد و این سوال را باز هم پررنگ تر میکند. اینکه چرا ایران با ۴۲ روزنامهنگار زندانی بزرگترین زندان روزنامهنگاران جهان نام گرفته و روزنامهنگاران در آن سنگین ترین هزینههای مادی و معنوی را میپردازند. کارشناسان و روزنامهنگاران در پاسخ به این سوالها نظرهای متفاوتی دارند.
غیبت اجباری روزنامهنگاران
«روزنامهنگاران را آزاد کنید و سیاستمداران اقتصاددان شده و تاجر شده را به زندان بیندازند.» تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران این را میگوید و در ادامه در تحلیل خود درباره صدور حکمهای سنگین برای روزنامهنگاران دربند تاکید میکند : «که شرایط جامعه به گونهای شده که سیاستمداران کار سیاست را رها کردهاند و فکرشان متوجه اقتصاد و تجارت شده و این روزنامهنگاران بودهاند که عرصه خالی سیاست را پر کردهاند.»
این جامعه شناس تحلیلهایش را از مفهومی به نام غیبت اجباری آغاز میکند: «زندانی شدن روزنامهنگاران نوعی غیبت اجباری است و میخواهند کاری کنند تا روزنامهنگاران نتوانند به زندگی برگردند.»
او میگوید: «به نظر میرسد در جامعهی ما، روزنامهنگاران و کسانی که به بیان زوایای امور میپردازند در شرایطی که نیاز به نظر نیست؛ باید غایب شوند. اگر روزنامهنگاران خودشان اوضاع را آنطور که در جریان است قبول میکردند دیگر نیازی به غیبت اجباری برای آنها وجود نداشت. به دلیل عدم قبول غیبت اجباری است که زندانی شدهاند و برای اینکه امکان اقدامهای بعدی برایشان سلب شود سرعت در صدور حکم و آن هم احکامی بسیار سنگین مطرح میشود.»
اما چرا روزنامهنگاران زندانی میشوند؟ تحلیل این جامعه شناس برای جواب به این سوال به درست عمل نکردن سیاسیون در جامعه باز میگردد: «به نظر میآید روزنامهنگاران به دلیل عدم کارآیی کنشگران سیاسی در ایران، سیاسی شدهاند و بیشتر کنش سیاسی داشتهاند تا کنش فکری و مطبوعاتی. روزنامهنگاران به دلیل بیان سخن سیاسی است که زندانی شدهاند. اگر سیاستمداران در ایران کنش سیاسی میداشتند دیگر روزنامهنگاران نمیبایستی کنش سیاسی داشته باشند.
در این شرایط وقتی گروهی کارشان را به خوبی انجام نمیدهند دیگران متعهد به انجام کار هستند. این مانند نوع حضور سیاستمداران در حوزه اقتصادی است. چون تجار در حوزه اقتصادی کار خود را درست انجام نمیدهند سیاستمداران متعهد به انجام امور اقتصادی شده و بیشتر سیاستمداران برای انجام امور تجاری و اقتصادی به حوزه سیاسی وارد میشوند و در نتیجه، کار سیاسی بدون تکلیف میماند و دیگرانی چون روزنامهنگاران به این عرصه وارد میشوند.»
آزاد ارمکی درباره راههای خروج از این وضعیت میگوید: « راههای متعددی وجود دارد. اصلی ترین تلاش انجام امور به واسطه صاحبان کار است. بهتر است سیاستمداران کشور به کار سیاسی بپردازند و از دخالت در امور اقتصادی اجتناب کنند تا روزنامهنگاران کار سیاسی نکنند. تا زمانی که سیاستمداران به کار مدیریتی و اقتصادی مشغول هستند و از انجام کارها به واسطه تجار و بازاریها جلوگیری میکنند وکارشان روی زمین میماند روزنامهنگاران به این کار خواهند پرداخت. در این صورت بهتر است نگاهی به حوزه سیاسیون بشود تا زندانی کردن روزنامه نگاران.»
او ادامه میدهد: « راه حل دیگری نیز وجود دارد آن هم به زندان انداختن سیاستمدارانی که به حوزه مدیریتی و اقتصادی وارد شده و از اقتصاددانان و تجار اقتصاددان تر شده و کار اقتصادی بیشتری انجام میدهند. باید روزنامهنگاران ر ا آزاد کنند و سیاستمداران اقتصاددان شده و تاجر شده را به زندان بیندازند.».
اصلا چرا اصرار است تا احکام افراد در زندان صادر شود و آن هم احکام سنگین؟ این استاد دانشگاه دلیل اصلی را خارج کردن روزنامهنگاران از صحنه حیات میداند : « میخواهند کاری بکنند که دیگر این گروه نتوانند به زندگی برگردند. در گرفتاری شان بمانند تا بمیرند. این هم یکی از راه حلهای فوری و فوتی است که همه را راحت میکند. هم حوزه سیاست، آرام میشود و هم اینکه سیاستمداران به کار اقتصادی میپردازند و هم روزنامهنگاران متعهدی که کار بر زمین مانده را متعهد شده بودند از بین میروند. این راه حل خوبی است. البته تا زمان حال و معلوم نیست که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد.».
او میگوید: « ممکن است در آینده مشکلات دیگری بروز کند و ما به روزنامهنگار حرفهای که حد فاصل کار سیاسی و مطبوعاتی را میشناسند نیاز داشته باشیم و کار تخصصی بر زمین بماند و دوباره از سیاستمداران درگیر کار اقتصادی درخواست کنیم که به کارمطبوعاتی بیایند. این بار مشکلات جدیدتری بروز خواهد کرد.»
صدور احکام سنگین از نظر این جامعه شناس به معنی خارج کردن روزنامهنگاران از حوزه اثرگذاری است: « البته یک نکته دیگر نیز به نظر من وجود دارد که بد نیست به ان اشاره شود. روزنامهنگاران در ایران به دلیل شرایط خاص و دامنه تحولات اجتماعی و فرهنگی نقشهای متعددی را متعهد شدهاند. جلوداری این نیروی اجتماعی در تحول خواهی در جامعه ایرانی امری تاریخی بوده است. در دوره جدید نیز این وضعیت تکرار شده است. برای اینکه جلوی تحول خواهی گرفته شود بهترین راه تشخیص داده شده حذف این نیرو از دامنه اثرگذاری است. صدرو احکام سنگین میتواند به حذف این نیرو انجامیده و جهت حرکتهای اجتماعی و فرهنگی ایران تغییر دهد. »
آیا واقعا حرکتهای اجتماعی در ایران با حذف روزنامهنگاران به پایان خواهد رسید؟ ارمکی میگوید: «این بحثی است که جایی دیگر باید به آن پرداخت. من به عنوان جامعه شناس معتقدم که جامعه ایرانی در جریان نوخواهی است و برای تحقق آن نیرویی دیگر در عدم حضور نیروهای موثر امروز جتسجو خواهد کرد. در نتیجه بهتر است به جای رادیکال کردن اوضاع توافق بین نیروها شکل گرفته و حرکت اجتماعی در جریان با آرامش و عدم خشونت پیش رود.
انتقام از روزنامهنگاران
«در دو دهه اخیر روزنامهنگاران زندگی حاکمان را تلخ کردهاند و این دستگیریها و صدور حکمهای سنگین گرفتن انتقام از آنهاست.» حسین قاضیان، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی این را میگوید و به شرایط به وجود آمده پس از انتخابات اشاره میکند: « شرایط پس از انتخابات برای حاکمان امکان انتقام گرفتن از روزنامهنگاران را فراهم کرد. اگر تا کنون آنها (حاکمان) روزنامهنگاران را با حکمهای سنگین روانه زندان نمیکردند دلیلش نبودن شرایط بود حال که این شرایط از نظر آنها فراهم است پس این کار را میکنند.»
همچنین حکمهای سنگینی که برای روزنامهنگاران در حال صدور و تایید نهایی است میتواند عامل ترساندن بقیه روزنامهنگاران نیز به شمار رود. قاضیان به این نکته نیز اشاره میکند و میگوید: « آنها درصدد زهر چشم گرفتن از باقی روزنامهنگارانی هستند که ممکن است به دنبال یا در رویای روزنامهنگار مستقل بودن باشند و بخواهند وظیفهی حرفهای اطلاع رسانیشان را دنبال کنند. تا به این ترتیب، در عمل همهی کسانی که بیرون باقی مانده اند، حساب کار دستشان بیاید و مجبورباشند آسه بروند و آسه بیایند که گربهی حکومت شاخشان نزند و این یعنی همان نرسیدن اطلاعات نصفه نیمه به همین تعداد خوانندگان قلیل مطبوعات است که خواستهی آنهاست.»
او میگوید: « در نهایت نه تنها بسیاری ممکن است به مرور دست از روزنامهنگاری بردارند یا روزنامهنگاری کارمندی را در پیش بگیرند، بلکه از جذب نیروهای به درد بخور به مطبوعات هم جلوگیری میشود. »
روزنامهنگاران کمترین حامی را دارند
مهسا امر آبادی، روزنامهنگار که خود پس از انتخابات تجربه دستگیری و به زندان رفتن را داشته است و هم اکنون نیز همسرش مسعود باستانی با حکم شش سال حبس،در زندان اوین به سر میبرد دلیل فشارهای مضاعف بر روزنامهنگاران را به چند دلیل میداند : « یکی از دلایلی که همه متفق القول هستند، پیشگیری از خبررسانی و اطلاع رسانی به مردم است. به این معنا که روزنامهنگاران و خبرنگاران میتوانند اخبار را بدون اغراض شخصی و تنها به صرف خبر بودن، منتشر کنند و مردم هم اصولا به روزنامهنگاران مستقل اعتماد بیشتری دارندروزنامه نگارانی که به خاطر شغل و حرفه شان آموزش دیدهاند. ».
به عقیده او دلیل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، وصل نبودن روزنامهنگاران به منابع قدرت و ثروت است. یعنی بازداشت روزنامهنگاران و صدور احکام سنگین برای آنها میتواند کم ترین هزینه را برای حکومت داشته باشد. روزنامهنگار و خبرنگار اصولا منتقد است. منتقد دولت، حکومت گران، احزاب، فعالان سیاسی و حتی احزاب منتقد دولت حاکم از این رو هیچ فرد مسئول و فعال سیاسی از گزند انتقاد روزنامهنگاران در امان نبوده است و شاید طبیعی باشد که اکنون هم افراد رده بالا و صاحب نفوذ در حکومت برای آزادی و حتی تقلیل حکم روزنامهنگاران رایزنی و مذاکره نکنند..
او ادامه میدهد» : باید قبول کرد که افراد تاثیرگذار بر مسئولان و حاکمان برای فعالان حزبی و فعالان سیاسی نزدیک به خود رایزنی و مذاکره میکنند اما طبیعی است که روزنامهنگاران که به هیچ فرد و حزب خاصی وابسته نیستند و در مواردی منتقد آنها هم هستند تنها بمانند و کسی برای آزادی آنها تلاشی نکند.»
او تاکید میکند : «متاسفانه این مثال قدیمی که روزنامهنگاران مرغ عروسی و عزا هستند، در ایران مصداق پیدا کرده و بازداشت گسترده و طولانی مدت و اخیرا این احکام سنگین هم نمونه بارز آن است.»
او میگوید : « روزنامهنگاران و خبرنگاران بیشترین نقش را در به صحنه کشاندن مردم در انتخابات داشتهاند و خواستار مقام دولتی، قدرت یا پول هم نبوده اند، شاید تنها خواسته انها کارکردن در روزنامه، عدم توقیف روزنامه شان و یا حقوق سر موقع بود. امیدوارم مسئولان متوجه این نکته شوند که روزنامهنگاران تنها به کار حرفهای خود مشغول بودند و قطعا در دولت بعدی هم فارغ از این که چه کسی پیروز انتخابات شود، منتقد دولت باقی میماند»
روزنامهنگاران از پای نمینشینند
محکومیت مادام العمر از هر گونه نوشتن و اظهار نظر کردن یک روزنامهنگار چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا جز ترس معنای دیگری دارد؟» یکی از روزنامه نگارانی که این روزها به جای تحریریهی یک روزنامه به دلیل توقیف روزنامهاش در خانه نشسته و اخبار را رصد میکند؛ اینها را میگوید.
وقتی او با این پرسش مواجه میشود که چرا حکمهای صادر شده برای روزنامهنگاران دربنداین گونه است؛ او حکمهای سنگینی را که این روزها برای روزنامهنگاران دربند صادر میشود ناشی از نقش موثر آنها در جامعه میداند اما تعجبش را پنهان نمیکند : «نقش روزنامهنگاران در اطلاع رسانی و تسریع روند آگاهی مردم بسیار موثر است. اما هر وقت حکمهای هر یک از این روزنامهنگاران دربند را میشنوم بسیار تعجب میکنم. مگر جرم آنها چه بوده است؟ هر چه فکر میکنم به نتیجهای نمیرسم که یک تحلیل گر اقتصادی همچون سعید لیلاز به نه سال حبس و یا بهمن احمدی امویی به هفت سال حبس محکوم شوند؟»
احمد زیدآبادی روزنامه نگاری که در حوادث پس از انتخابات به زندان افتاد مثالی است که این روزنامهنگار میزند: « احمد زید آبادی در طول هشت ماهی که در زندان بوده ظاهرا تحت فشارهای شدید بوده وقتی عکس او در زندان، در سایتها منتشر شد باور نمیکردم که این همان روزنامهنگار سابق است. اما مسئولان دولت به این فشارها بسنده نکرده و حکمی برایش صادر کردند که نه تنها تعجب آور که بسیار عجیب و غریب بود و به نظر میرسید این حکم در دادگاه تجدید نظر بشکند اما در کمال تعجب این حکم تایید شد و احمد زیدآبادی به شش سال زندان و محکومیت مادام العمر از هر گونه فعالیت اجتماعی و سیاسی محکوم شد و نیز حکم صادر شدهی تبعید به گناباد محکوم شد.
این روزنامهنگار میگوید: « نمیدانم صدور احکام این چنینی چه معنایی دارد اما از صدور این حکمها بوی ترس و مانور رعب به مشام میرسد.روزنامهنگاران با دولت زاویه مستقیم دارند. چرا که کار اصلی یک روزنامهنگار نقد دولت است و نقطه ضعفهای آن دولت را بیشتر از دیگران و با نگاهی انتقادی و تیز بین میبیند. »
اما آیا این روند و صدور احکام تاثیری در کم شدن تعداد روزنامهنگاران دارد؟ این سوالی است که این روزها برخی پاسخش را مثبت میدانند و به مهاجرت روزنامهنگاران اشاره میکنند ؛ اما تعدادی از روزنامهنگاران معتقدند یک روزنامهنگار حرفه ای، در هر شرایطی کار حرفهای خود یعنی خبر رسانی را انجام میدهد. در حال حاضر تقریبا تمامی روزنامههای طیف اصلاح طلب توقیف شدهاند و بقیه نیز از نوشتن بسیاری از واقعیتها منع شدهاند. سایتهای مستقل هم فیلتر هستند اما باز هم اخبار منتشر میشود. به راستی این روزنامهنگاران که این اخبار را منتشر میکنند؛ کجا هستند؟ تحریریهای که وجود ندارد تا آنها در آنجا باشند، حقوق و دستمزدی هم ندارند اما آنها همچنان کار حرفهای خود را به عنوان روزنامهنگار انجام میدهند. دولتمردان بدانند که روزنامهنگاران حتی با همه این فشارها از پای نمینشینند.
اسامی روزنامهنگاران دربند
نسرین وزیری: خبرنگار پارلمانی خبرگزاری اصلاحطلب ایلنا و خبرآنلاین نزدیک به علی لاریجانی که در تاریخ ۸ دی ماه بازداشت شد.
بهمن احمدی امویی: روزنامه نگار روزنامههای اصلاح طلب ایران و تحلیل گر مسائل اقتصادی، در شامگاه ۳۰ خردادماه بهمراه همسرش بازداشت شد. احمدی امویی در دادگاه بدوی به هفت سال و چهار ماه حبس تعزیری و سی و چهار ضربه شلاق محکوم شد.
ساسان آقایی: روزنامهنگار و فعال سیاسی درپی نامهی ۲۹۳ نفر از روزنامهنگاران به علما و مراجع تقلید در روز اول آذرماه بازداشت شد.
مسعود باستانی: روزنامهنگار و فعال سیاسی صبح روز ۴ تیرماه درحالیکه برای پیگیری امور همسرش مهسا امرآبادی که در بازداشت بسر میبرد به دادگاه انقلاب تهران مراجعه کرده بود، با حکم قضایی بازداشت شد. مسعود باستانی پس ازسه ماه ونیم که در بازداشت به سر میبرد در دادگاه بدوی به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.
عمادالدین باقی: فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی سابق، روزنامهنگار منتقد و بینانگذار کمیته دفاع از حقوق زندانیان،در روز ۷ دی ماه بازداشت شد.
علیرضا بهشتی شیرازی: نویسنده،روزنامه نگار و ناشر و سردبیر روزنامه کلمه سبز که در تاریخ ۷ دی ماه بازداشت شد. بهشتی شیرازی مشاور ارشد میرحسین موسوی است که در دوران نخست وزیری وی نیز عهده دار مدیریت روابط عمومی نیز بوده است.
رضا تاجیک: روزنامهنگار و فعال ملی مذهبی که در تاریخ ۸ دی ماه در مقابل دفتر روزنامه اعتماد بازداشت شد.تاجیک پیش از این در پی دستگیریهای پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، بمدت ۴۶ روز در زندان بسر برد.
بهرنگ تنکابنی: سردبیر مجله نخصصی موسیقی «فرهنگ و آهنگ» و نیز فرزند لیلی فرهاد پور از روزنامهنگاران ایرانی که در تاریخ ۱۵ دی ماه در محل کار خود بازداشت شد.
مهدی حسین زاده: تحلیل گر اقتصادی و روزنامهنگار که پیش از این سردبیر روزنامه توسعه بوده و در روزنامههای اعتماد و همبستگی در سرویس اقتصادی کار میکرده است بازداشت شد.مهدی حسین زاده، در انتخابات ریاست جمهوری نهم، در اتاق فکرهاشمی رفسنجانی فعالیت میکرده و اکنون با اتهام جاسوسی مواجه است. وی کماکان با قرار اولیه تامین وثیقه ۵۰۰ میلیون ریالی و نه با قرار بازداشت موقت دربند است.
محمد جواد حصاری: عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و رئیس شاخه خراسان این حزب که در تاریخ دهم دی ماه بازداشت شد. وی پیش از این نیز در سال ۷۶ به عنوان سردبیر روزنامه توس بازداشت و روانه زندان شده بود.
علی حکمت: سردبیر روزنامه اصلاح طلب «خرداد» که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
مهسا حکمت: خبرنگار روزنامه اعتماد که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
محمد داوری: سردبیر سحام نیوز( سایت رسمی حزب اعتماد ملی ) در روز ۱۷ شهریور بازداشت شد. محمد داوری در روز اول آذر ماه به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام،اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی محاکمه شد. محمد داوری فردی بوده که به خواسته مهدی کروبی و پس ازهماهنگی با هر فرد، از افراد مدعی تجاوز جنسی اقدام به فیلمبرداری جهت ارایه آن به مسوولان مینمود.
مصطفی دهقان: از روزنامهنگاران حوزه اجتماعی تعدادی از نشریات که در شامگاه جمعه ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
مهرداد رحیمی: وبلاگ نویس، فعال حقوق بشر، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد حقوق بین الملل و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
رضا رفیعی فروشانی: روزنامه نگارآزاد، در روز ۵ تیرماه بازداشت شد. رضا رفیعی فروشانی متهم به جاسوسی و دریافت ۴ هزار درهم، به ۷ سال تعزیری و ۵ سال تعلیقی محکوم شد.
محمدرضا زهدی: سردبیر روزنامه توقیف شده آریا که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
احمد زیدآبادی: روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب و دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی در ۲۳ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. احمد زیدآبادی در تاریخ دوم آذر ماه به پنج سال زندان در تبعید در گناباد محکوم شد.این حکم در تاریخ ۱۱ دیماه از سوی دادگاه تجدیدنظر تایید شد.علیرغم صدور قرار وثیقه برای دکتر احمد زیدآبادی و تودیع آن از سوی خانواده، دبیر کل سازمان ادوار تحکیم کماکان در زندان اوین بسر میبرد.
عیسی سحر خیز: از چهرههای فعال سیاسی و مطبوعاتی، مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران اصلاحات و نیز از بنیانگذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران در تاریخ ۱۲ تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. اتهامات وی توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب از طریق مصاحبه با رسانههای خارجی است. پرونده مشابه دیگری برای این روزنامهنگار دربند شعبه ۱۰۵۹ مجتمع قضایی کارکنان دولت در جریان است.
منصوره شجاعی: پژوهشگر حوزه زنان و ازفعالان حقوق زنان، عضو کمپین یک میلیون امضا، روزنامه نگار، مترجم و نویسنده مجلههایی همچون زنان و جنس دوم و نیز سایتهای تریبون فمینیستی و زنستان و مدرسه فمینیستی که در تاریخ ۷ دی ماه بازداشت شد.
ماشاالله شمس الواعظین: روزنامه نگار و سخنگوی انجمن دفاع از مطبوعات ایران که بامداد سه شنبه ۸ دی ماه طی حکم بدون نام و دستنویس در منزلش دستگیر شد.
آروین صداقتکیش: پژوهشگر موسیقی، و یکی از نویسندگان مجله تخصصی موسیقی «فرهنگ و آهنگ» که در روز ۶ دی ماه بازداشت شد.
مزدک علی نظری: خبر بازداشت مزدک علی نظری، روزنامهنگار و سردبیر سایت «خبرنگاران صلح» با تاخیر در روز ۲۱ آبان ماه اعلام شد. علی نظری در سال ۸۶ یکی از برندگان جایزه شادروان «مهران قاسمی» بود که از سوی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران برای یادبود این رونامه نگار فقید برگزار شد.
کیوان صمیمی: از فعالان ملی و مذهبی و مدیرمسوول نشریه توقیف شده «نامه» و عضو شورای مرکزی «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات»، در ۲۶ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. دادگاه کیوان صمیمی در روز دوم آذرماه در شعبه ۱۶ دادگاه انقلاب اسلامی تشکیل شد و اتهام » تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت کشور از طریق تجمع و تبانی» علیه ایشان مطرح شد. وی در پی موافقت قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با مرخصی ۱۰ روزه، از زندان آزاد شد.
کیوان فرزین: مدیر مسئول مجله نخصصی موسیقی «فرهنگ و آهنگ» که در تاریخ ۱۵ دی ماه در محل کار خود بازداشت شد.
مرتضی کاظمیان: فعال سیاسی، روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی کانون دفاع از آزادی مطبوعات که ساعت یک بامداد چهارشنبه ۸ دی ماه بازداشت شد.
پریسا کاکائی: وبلاگ نویس، فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر که در تاریخ ۱۱ دی ماه بازداشت شد.
روزبه کریمی: روزنامه نگار،دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق بشر و عضو سازمان دانش آموختگان ایران که در تاریخ ۱۲ دی ماه بازداشت شد.
نادر کریمی جونی: سردبیر و روزنامهنگار نشریاتی چون «گزارش، فکر، جهان صنعت، و سیاست روز» در ابتدای آذرماه سال ۸۷ به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این روزنامهنگار به دلیل درصد بالای جانبازی در جنگ نیازمند رسیدهگی مداوم پزشکی است.شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب کریمی جونی را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور، تبانی و جاسوسی به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
کوهیار گودرزی: فعال حقوق بشر، وبلاگ نویس، روزنامه نگار، دبیر کنونی کمیته گزارشگران حقوق بشر، از برنامه سازان بخش حقوق بشر رادیو زمانه، عضو کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت و از دانشجویان اخراجی دانشکده مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی شریف که در تاریخ ۲۹ آذرماه بازداشت شد.
سید مسعود لواسانی: روزنامهنگار و وبلاگنویسی که از ۴ مهرماه در منزل بازداشت شده است و پس از حدودا چهار ماه بازداشت به هشت سال و نیم زندان از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب محکوم شد.همچنین به دستور قاضی از ملاقات با فرزند دو سالهاش محروم میباشد.
سعید لیلاز: ۲۷ خرداد سعید لیلاز روزنامهنگار اقتصادی و عضو هئیت سردبیری تحریره روزنامه سرمایه، ۲۷ خردادماه ۱۳۸۸ در منزلش دستگیر شد. شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، سعید لیلاز را به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام، نگهداری اسناد طبقه بندی شده و ارتباط با بیگانگان به ۹ سال حبس تعزیری محکوم کرد. حکم صادره برای این روزنامه نگار، سنگین ترین حکم صادر شده برای زندانیان مطبوعاتی اخیر بوده است.
جواد ماهزاده: داستان نویس و روزنامهنگار صبح ۲۹ مهرماه بازداشت شد. جواد ماهزاده نویسنده رمان « لبخندت را از من نگیر» یک هفته پیش از بازداشت نیز نوشتاری به مناسبت ۶۶ سالگی محمد خاتمی منتشر نمود.
مهدی محمودیان: فعال حقوق بشر و روزنامهنگار اصلاحطلب ۲۵ شهریورماه توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت شد. بازجویان از مهدی محمودیان خواستهاند تعهد بدهد برای چهار سال از تهران خارج شود و روزنامهنگاری را برای همیشه کنار بگذارد تا از زندان رهایی یابد.درتاریخ ۲۱ دی ماه منابع خبری از ضرب و شتم شدید وی توسط ماموران زندان خبر دادند.
بدرالسادات مفیدی: روزنامه نگار و دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران که در تاریخ ۸ دی ماه بازداشت شد.
محمدرضا مقیسه: روزنامه نگار و سردبیر مجله پرتیراژ بیست سالهها در حوزه جوانان و نیز عضو کمیته پیگیری امور بازداشت شدگان و آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات که در تاریخ ۲۲ مهرماه بازداشت شد.
کیوان مهرگان: شاعر، روزنامهنگار و دبیر سیاسی ضمیمه اعتماد که در تاریخ ۸ دی ماه بازاشت شد.
شیوا نظرآهاری: فعال حقوق بشر، سخنگوی فعلی کمیته گزارشگران حقوق بشر، فعال حقوق کودکان کار، عضو کمپین یک میلیون امضا، روزنامهنگار، وبلاگ نویس، و از دانشجویان محروم از تحصیل میباشد که در جریان نا آرامیهای پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، روز یک شنبه، ۲۴ خرداد ماه ۱۳۸۸، توسط نیروهای اطلاعاتی در محل کار خود بازداشت شد و در اول مهرماه با تودیع قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان آزد شد. وی مجددا در تاریخ ۲۹ آذرماه در حالیکه عازم قم برای شرکت در مراسم خاکسپاری آیت الله منتظری بود بازداشت شد.
حسین نورانی نژاد: رئیس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی در روز ۶ شهریور ۱۳۸۸ بازداشت شد. تا کنون اطلاع دقیقی از پرونده اتهامی حسین نورانی نژاد به خانواده و وکیلاش داده نشده و تنها پس از ۶۰ روز دادستان تهران اتهام وی را مربوط به سایت خبری «نوروز» که سایت غیر رسمی حزب مشارکت است، عنوان کرده است. نورانی نژاد در تاریخ ۲۷ دی ماه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب محاکمه خواهد شد.
رضا نور بخش: سر دبیر روزنامه فرهیختگان و مدیر مسئول سایت خبری جمهوریت در روز ۱۳ مرداد بازداشت شد. رضا نوربخش در دادگاه بدوی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر، او را به سه سال حبس قطعی محکوم کرد.
محمد نوری زاد: روزنامه نگار،مستند ساز و کارگردان تلویزیون که یک تماس تلفنی به دادسرا احضار شده بود به اتهام توهین به مسئولین و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۹ آذرماه بازداشت شد.او که از منتقدین دولت احمدی نژاد است اخیرا در یادداشتی که در وبلاگ شخصی خود منتشر کرده بود از صادق لاریجانی انتقاد کرده بود.
*****
تازه ترين اخبار از زلزله مهيب در پايتخت هاييتي
آمار قربانيان بيش از 100 هزار نفر برآورد شد
فاصله مرگ و زندگي در پورتوپرنس پايتخت با خاک يکسان شده
هاييتي از جاده يي باريک مي گذرد که زمان نام دارد. ديگر از چند ده هزار نفري که هنوز زير آوار مانده اند نمي توان به عنوان آدم زنده يادکرد، چراکه امروز شنبه پنج روز از زمين لرزه ويرانگر هفت ريشتري آن سامان گذشته است و زندگان اوليه به علت نبود امکانات نخستين براي بيرون کشيدن شان اکنون به جنازه تبديل شده اند. جنازه هايي که اينک بايد به سرعت از ميان آوار خارج شده، به خاک سپرده شوند تا اين بار اپيدمي مرگ ناشي از فساد آنها، بقيه ساکنان شهر را به گورستان نکشاند. گرچه آمارهاي کنوني از حدود 50 هزار کشته حکايت دارد، ولي با شمارش آن گروه که زير آوارها مانده اند پيش بيني ها از خط مرگ به 100 هزار نفر مي رسد.
پايتخت هاييتي به شهر ارواح تبديل شده است
پايتخت هاييتي به شهر ارواح تبديل شده است
با گذشت چهار روز از زمين لرزه3/7 ريشتري در اين شهر اجساد 50 هزار نفر از زير آوار بيرون کشيده شده اما همه مي گويند تعداد بيشتري قرباني زير شهر ويران، مدفون هستند و احتمالاً تعداد کشته شدگان از 100 هزار نفر نيز تجاوز کند. اين زمين لرزه ساعت 17 سه شنبه هفته گذشته به وقت محلي پايتخت هاييتي در 15 کيلومتري جنوب غرب «پورتوپرنس» در عمق هشت کيلومتري زمين به وقوع پيوست و در همان لحظات اوليه جهانيان را متوجه فاجعه بزرگي کرد که در اين کشور فقيرنشين رخ داده است. لرزش زمين علاوه بر زنده به گور کردن تعداد زيادي از شهروندان هاييتي اين کشور را به طور کامل فلج کرده است به گونه يي که اکثر راه هاي ارتباطي، جاده ها و بزرگراه هاي اين کشور به طور کامل تخريب شده و کاخ رياست جمهوري، منازل و ساختمان هاي ديگر نيز فرو ريختند. خبرگزاري فرانسه گزارش داد؛ هم اکنون هيچ کس مسووليت اداره کشور را بر عهده ندارد و رئيس جمهور «هاييتي» نيز در ميان مجروحان اين زمين لرزه است. در اکثر نقاط پايتخت صداي تيراندازي شنيده مي شود، چرا که بر اثر وقوع زمين لرزه امور داخلي کشور به طور کامل به هم ريخته و ميزان خشونت افزايش يافته است. ضمن اينکه با تخريب زندان «پورتوپرنس» بسياري از محکوماني که به خاطر قرار گرفتن در ساختمان مستحکم، از فاجعه مرگبار جان به در برده، گريخته اند. ماموران شهرداري «هاييتي» در تلاش براي بازگشايي راه ها و جاده هاي ارتباطي هستند، اما به دليل ميزان بالاي تخريب، پاکسازي راه ها پس از سه روز همچنان ادامه دارد. در اين بين کشورهايي همچون «ايالات متحده امريکا»، «فرانسه»، «آلمان» و «ايتاليا» کمک به آسيب ديدگان هاييتي را با استفاده از هواپيما به اين کشور منتقل کردند. همچنين سازمان ملل متحد و صليب سرخ جهاني نيز براي کمک به آسيب ديدگان اين زمين لرزه، داوطلباني را به اين کشور اعزام کرده اند اما دماي 32 درجه سانتيگرادي بر دشواري عمليات نجات افزوده و احتمال شيوع بيماري هاي واگيردار را بيشتر کرده است.
اين روزها اکثر خانواده هاي «هاييتي» به دنبال اعضاي خانواده خود هستند تا آنها را از زير آوار ساختمان ها و منازل بيرون بکشند و دفن کنند. اين در حالي است که تراکم جمعيت دو ميليون نفري در «پورتوپرنس» باعث شده شمار تلفات در اين شهر که نزديک کانون زلزله بود از حد تصور فراتر برود. در گزارش رسانه هاي بين المللي آمده است؛ امريکا و کشورهاي ديگر بيش از 100 ميليون دلار براي تهيه غذا، آب آشاميدني و پناهگاه به اين کشور کمک کرده اند اما ساماندهي اين کمک ها و کنترل عمليات نجات بسيار دشوار است. در اين بين سران هاييتي اعلام کرده اند در حال حاضر بيش از هر چيزي به بيمارستان صحرايي نياز دارند. به هر حال اوضاع در اين کشور امريکاي جنوبي به شدت بحراني است و براي بازگرداندن زندگي به اين شهر ويران به کمک هاي بيشتري نياز است.
*****
آتش در چهارسوق بازار تهران
يک بار ديگر بازار تهران طعمه حريق شد. اين بار شعله ها در چهارسوق زبانه کشيد و به 25مغازه خسارت وارد کرد. تيموري معاون عمليات آتش نشاني تهران درباره جزييات اين حادثه گفت؛ وقوع حريق در پاساژي واقع در چهارسوق بازار تهران در ساعت 28/17 ديروز به آتش نشاني اعلام شد و ايستگاه هاي يک، سه و چهار در محل حادثه حضور يافتند و آتش نشانان مشاهده کردند طبقه دوم يک پاساژ که 25 مغازه در آن وجود داشت دچار حريق شده است.
وي اظهار کرد؛ حريق از يک مغازه که خانه کارگري محسوب مي شد و سرايدار پاساژ در آن زندگي مي کرد، آغاز شده و به چهار مغازه ديگر سرايت کرده بود. تيموري ادامه داد؛ نکته قابل توجه اين است که زماني که ماموران آتش نشاني به محل حادثه رسيدند، مشاهده کردند در اصلي پاساژ به وسيله جوشکاري مسدود شده و صاحب اصلي پاساژ به دليل اختلافات ارثي اين کار را کرده است در نتيجه آتش نشانان مجبور شدند از پاساژ ديگري که نزديکي محل حادثه بود وارد پاساژ حادثه ديده شوند. به گفته معاون عمليات سازمان آتش نشاني تهران حريق حدود ساعت 45/18 به صورت کامل اطفا شد. تيموري با اشاره به اينکه اغلب مغازه هاي اين پاساژ فروشگاه لوازم التحرير و پوشاک است، ادامه داد؛ علت وقوع اين حادثه در دست بررسي کارشناسان آتش نشاني قرار دارد.
*****
بررسی روزنامه های بامداد امروز - شنبه ۲۶ دی
مناظرههای تلویزیونی موضوع اصلی روزنامههای امروز بوده است. زلزله هائیتی و سخنان ائمه جمعه نیز مورد توجه روزنامههای امروز قرار گرفته اند.
اين روزها اکثر خانواده هاي «هاييتي» به دنبال اعضاي خانواده خود هستند تا آنها را از زير آوار ساختمان ها و منازل بيرون بکشند و دفن کنند. اين در حالي است که تراکم جمعيت دو ميليون نفري در «پورتوپرنس» باعث شده شمار تلفات در اين شهر که نزديک کانون زلزله بود از حد تصور فراتر برود. در گزارش رسانه هاي بين المللي آمده است؛ امريکا و کشورهاي ديگر بيش از 100 ميليون دلار براي تهيه غذا، آب آشاميدني و پناهگاه به اين کشور کمک کرده اند اما ساماندهي اين کمک ها و کنترل عمليات نجات بسيار دشوار است. در اين بين سران هاييتي اعلام کرده اند در حال حاضر بيش از هر چيزي به بيمارستان صحرايي نياز دارند. به هر حال اوضاع در اين کشور امريکاي جنوبي به شدت بحراني است و براي بازگرداندن زندگي به اين شهر ويران به کمک هاي بيشتري نياز است.
*****
آتش در چهارسوق بازار تهران
يک بار ديگر بازار تهران طعمه حريق شد. اين بار شعله ها در چهارسوق زبانه کشيد و به 25مغازه خسارت وارد کرد. تيموري معاون عمليات آتش نشاني تهران درباره جزييات اين حادثه گفت؛ وقوع حريق در پاساژي واقع در چهارسوق بازار تهران در ساعت 28/17 ديروز به آتش نشاني اعلام شد و ايستگاه هاي يک، سه و چهار در محل حادثه حضور يافتند و آتش نشانان مشاهده کردند طبقه دوم يک پاساژ که 25 مغازه در آن وجود داشت دچار حريق شده است.
وي اظهار کرد؛ حريق از يک مغازه که خانه کارگري محسوب مي شد و سرايدار پاساژ در آن زندگي مي کرد، آغاز شده و به چهار مغازه ديگر سرايت کرده بود. تيموري ادامه داد؛ نکته قابل توجه اين است که زماني که ماموران آتش نشاني به محل حادثه رسيدند، مشاهده کردند در اصلي پاساژ به وسيله جوشکاري مسدود شده و صاحب اصلي پاساژ به دليل اختلافات ارثي اين کار را کرده است در نتيجه آتش نشانان مجبور شدند از پاساژ ديگري که نزديکي محل حادثه بود وارد پاساژ حادثه ديده شوند. به گفته معاون عمليات سازمان آتش نشاني تهران حريق حدود ساعت 45/18 به صورت کامل اطفا شد. تيموري با اشاره به اينکه اغلب مغازه هاي اين پاساژ فروشگاه لوازم التحرير و پوشاک است، ادامه داد؛ علت وقوع اين حادثه در دست بررسي کارشناسان آتش نشاني قرار دارد.
*****
بررسی روزنامه های بامداد امروز - شنبه ۲۶ دی
مناظرههای تلویزیونی موضوع اصلی روزنامههای امروز بوده است. زلزله هائیتی و سخنان ائمه جمعه نیز مورد توجه روزنامههای امروز قرار گرفته اند.
تیترهای اول
"تب تند مناظره ها" عنوان اول ابتکار است و ابرار "مناظره های تلویزیونی نباید ساختگی باشد" را به عنوان تیتر اصلی خود برگزیده است.
"تحرك و جلسات ویژه در دولت" گزارش اصلی روزنامه ایران است، تهران امروز خبر داده "چهار غول اقتصادی از خرید سهام منع شدند" و "دادگاه ویژه برای مطالبات بانكی؟" عنوان اول دنیای اقتصاد است.
"هائیتی" جدال با مرگ و دیگر هیچ" عنوان اصلی جام جم است، وطن امروز در صدر گزارش های خود از "فاجعه در هائیتی" خبر داده است.
"فتوای جهاد دویست نفر از علمای یمن علیه تهاجم نظامی آمریکا و بیگانگان" عنوان اصلی روزنامه جمهوری اسلامی است و کیهان همین خبر را با تیتر "هشدار 150 عالم یمنی :آمریکا از یمن بیرون نرود بیرونش می کنیم."
جوان در عنوان اصلی خود از "هدف موساد از ترور دانشمند فیزیک ایرانی" نوشته و خراسان در تیتر اصلی خود نوشته " ترور شهید دکتر علی محمدی انگیزه دشمنان برای ضربه زدن به جهاد علمی کشور را افشا کرد".
تحسین مناظره
تحسین مناظره
مردم سالاری در سرمقاله خود ضمن تحسین از مناظره های سیاسی تلویزیونی چند انتقاد هم مطرح کرده از جمله این که به جای افراد جناح های سیاسی نباید کسانی دعوت شوند مانند حسین شریعتمداری مدیر کیهان که از جناح اصولگرا نیستند و چهره های اصلی اصولگرائی را قبول ندارند. به نوشته این مقاله مدیر روزنامه کیهان در مناظره تلویزیونی اول بیشتر صحبت های خود را به اجرای قانون اختصاص داد و البته الزام به اجرای قانون را فقط برای اصلاح طلبان در نظر می گرفت و هر کاری که توسط حامیان دولت صورت گرفته بود از نظر وی کاملا قانونی جلوه می کرد. وی تجمع حامیان میرحسین موسوی در روز 25 خرداد غیر قانونی اعلام می کند در حالی که یک روز قبل از آن حامیان احمدی نژاد در یک اقدام سریع تجمعی را با حضور شخص احمدی نژاد در میدان ولیعصر تدارک دیده بودند، که آن هم هیچ مجوزی نداشت.
در ادامه این مقاله آمده این مناظره نشان داد برخی فقط قائل به تفکر خود هستند و تفکرات مخالف را بر نمی تابند. در حالی که در جامعه تفکرات مختلفی وجود دارد و نمی توان یک کشور را فقط در اختیار یک تفکر خاص قرار داد. این همان خطری است که بسیاری از اصلا ح طلبان نسبت به آن هشدار داده اند و اعتقاد دارند که تفکری خاص در پی حذف تفکرات مخالف است.
انتقاد از مناظره
انتقاد از مناظره
رسالت در سرمقاله خود به شدت از مناظره های تلویزیونی انتقاد کرده و نوشته مردم در رفراندوم تاریخی9 دی ماه88 حکم خود را در مورد سران فتنه و فتنه گران و در یک قطعنامه سراسری صادر کردند لذا جایی برای بحث در سطح ملی باقی نمی ماند.
به نظر سردبیر رسالت ادامه برگزاری این مناظرات نادیده گرفتن نتیجه قانونی حضور حماسی مردم در انتخابات22 خرداد و نیز نادیده گرفتن رفراندوم تاریخی و ماندگار ملت ایران در روز9 دی ماه88 است. لذا از نظر زمانی حداقل7 ماه دیرتر برگزار می شود .
سابقه مناظره ها
سابقه مناظره ها
آرمان در سرمقاله خود با اشاره به جدل هائی که بر سر دور تازه مناظره های تلویزیونی در گرفته نوشته مناظره بر سر مسائل سیاسی و اعتقادی اگر چه در تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی سابقه دارد اما گویی هنوز نتوانسته در مناسبات سیاسی و اجتماعی ما جایگاه واقعی خود را پیدا کند. گزارش آرمان با اشاره به سوابق مناظره به روزهای اول انقلاب نوشته جامعه ملتهب وبه شدت سیاسی شده بود و به غیر از مناظراتی که در سطح دانشگاه ها روزنامه ها وحتی کوچه و خیابان از سوی فعالان سیاسی گروه های مخلتف برگزار می شد، کسانی مانند دکتر بهشتی، آیت الله مصباح یزدی، دکتر عبدالکریم سروش از طرف نظام نوپای اسلامی و نورالدین کیانوری و بابک زهرایی در مناظره ها، عزم نظام سیاسی را برای روشن شدن فضا نشان می داد.
هفت ماه دیر
هفت ماه دیر
علی وکیلی در سرمقاله ابتکار نوشته مناظره های تلویزیونی همان است که مسئولان صدا و سیما وعده آنرا می دادند و تب آن در زمان انتخابات به اوج رسید،اما رسانه ملی به هر دلیل،حاضر نشد در زمان لازم به این مهم بپردازد و اکنون اگر چه دیر هنگام، حاضر شده است به این خواست پاسخ دهد. به نظر نویسنده این مقاله دیر هنگامی این اقدام خود موجب تبعات و آسیب هایی شده و می شود چرا که با گذشت 7 ماه از انتخابات و زنجیر اتفاقات ریز و درشت، وضعیت به گونه ای شده که همگان خواهان برگشت آرامش به فضای عمومی هستند و طبیعی است برگرداندن آرامش با نبش قبر گذشته ها محقق نمی شود.بازخوانی گذشته با روایت های متناقض و گاه بدون رعایت انصاف نه فقط موجب تنویر افکار عمومی نیست که بلکه نمک پاشیدن بر زخم های جامعه است . انتقاد دیگر ابتکار این است که فضایی که اکنون در آن بسر می بریم لبریز از بدبینی،تهمت و افترا است در چنین فضایی امکان گفتگوی سالم فراهم نیست، جامعه در حال حاضر احتیاج به آرامش و اعتدال دارد تا اولاً فضای غبارآلود، شفافتر شود، و ثانیاً جامعه بهلحاظ روانی، «استراحت» كند. بیدار كردن دیو خفته افراطیگری از سوی هر طرف كه باشد ـ اعم از مخالفین و موافقین ـ قابل قبول نیست.
اصلاح طلبان نمی آیند
اصلاح طلبان نمی آیند
بیژن مقدم در مقاله ای در جام جم ضمن انتقاد از طرف های منقد دولت در مناظره های تلویزیونی نوشته مناظرهها نباید به محلی برای طرح بیانیههای سیاسی از پیش نگاشته شده تبدیل شود، بلكه باید گرههای كور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در آن گشوده شده و از طرح مباحثی پرهیز شود كه ریشه در مسائل شخصی و گروهی دارد . در بخشی از این مقاله ضمن انتقاد از دکتر جواد اطاعت که در آخرین مناظره در هواداری اصلاح طلبان سخن گفت آمده اقتصاد یك علم است؛ بدیهی است وقتی یكی از طرفین مناظره بدون توجه به موضوع مناظره بحثی اقتصادی را مطرح میكند، در درجه اول خود باید در آن حوزه صاحبنظر بوده و در ثانی طرف مقابل او نیز از چنین تسلطی برخوردار باشد تا مباحث در قالب كارشناسی به نتیجه برسد . نه پراكندهگویی مانند دكتر جواد اطاعت. نویسنده نشریات محافظه کار در مقاله جام جم ادعا کرده که بسیاری از اصلاح طلبانی که برای مناظره تلویزیونی دعوت شده اند حاضر به شرکت در این برنامه ها نیستند و افزوده این مناظره ها میتواند دستاورد بزرگی برای كشور داشته باشد. افرادی كه در مناظرهها شركت میكنند باید از سطح و وزن قابل قبولی برخوردار بوده و به قواعد یك مناظره روشنگر پایبندی نشان دهند .
افشاگری تازه
افشاگری تازه
جوان در گزارشی که آن را پراهمیت ترین خبر امروز خود قرار داده نوشته دکتر علیمحمدی نماینده ایران در طرح سزامی بوده که یک طرح علمی برای شتابگرهاست و مرکزش در اردن و ایران، اسرائیل و اردن فعال ترین اعضای آن هستند و ایران قرار بود محل این استقرار پروژه سزامی باشد اما به دلیل مخالفت های اسرائیل و محدودیت های ایران عملی نشد ولی دکتر علیمحمدی با جدیت این طرح را دنبال می کرد. بنا به گزارش جوان گرچه سازمان انرژی اتمی اعلام کرده که مسعود علیمحمدی دانشمند هسته ای نبوده است اما اگر پزوژه سزامی به نتیجه برسد حاصل آن مستقیم در فن آوری هسته ای به کار خواهد افتاد و این خود دلیلی است بر دست داشتن اسرائیل در ترور این استاد معتبر. بر اساس این اطلاعات روزنامه جوان بر خلاف دیگر ناآرامی های داخلی را بی ارتباط با ترور دکتر علیمحمدی دانسته و نوشته حتما ترور کار اسرائیل بود و دو مقصود از این مترتب بود اول جلوگیری از پیشرفت شتابگر ها در زمینه هسته ای و دیگر جلوگیری از پیشرفت های علمی هسته ای ایران.
دو هدف دشمنان
دو هدف دشمنان
روزنامه جمهوری اسلامی سرمقاله خود را به پی آمدهای ترور دکتر علیمحمدی اختصاص داده نوشته قدرت های بزرگ جهانی به همان دلایلی که با انقلاب ایران مخالف بودند و می دانستند از رهگذر انتشار تفكر آزادیخواهی ناشی از این انقلاب اكنون در نقاط مختلف منطقه خاورمیانه و جهان با خیزش های ضد استعماری و ضداستكباری مواجه می شود، با پیشرفت علمی ایران نیز مخالف هستند. به نوشته این مقاله امروز جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از رشته های علوم از جمله پزشكی صنایع دفاعی و فناوری هسته ای در ردیف معدود كشورهای رتبه بالای جهان قرار دارد. به همین دلیل تردیدی نیست كه آمریكا و انگلیس و اسرائیل از هر راهی كه بتوانند درصدد جلوگیری از پیشرفت علمی ملت ایران بر می آیند و اهداف خود را حتی از طریق ترور دنبال می کنند . در ادامه این مقاله آمده دشمنان ملت ایران با ترور دانشمندان حداقل دو هدف را دنبال می كنند اول آنكه راه پیشرفت های علمی را مسدود نمایند و دوم آنكه با تبلیغات گمراه كننده ما را حتی بر سر اینكه عامل ترور كیست به جان همدیگر بیاندازند و به دعواهای سیاسی مشغول نگهدارند.
پیشنهاد برای برنامه
مردم سالاری درباره برنامه پنجم که توسط دولت تهیه شده نوشته اجرای برنامه چهارم که مراحل قانونی و شرعی خود را طی کرده واجب است از همین رو مجلس اول باید تحقیق و تفحص درباره این برنامه را به سامان برساند و اگر قرار بر تمدید این برنامه است بودجه سال 89 بر اساس آن تنظیم شود. به نوشته مردم سالاری اگر مجلس اجرای برنامه چهارم را در حد قابل قبول تایید کرد، ابتدا برنامه پنجم توسعه را که قبلا اساس آن تعیین و ابلاغ شده همراه با سند چشم انداز، تصویب می کند و بر اساس آن بودجه سالانه را مورد بحث و بررسی قرار می دهد و هم از دولت می خواهد علت عدم ارائه گزارش سالانه چگونگی اجرای برنامه را توضیح دهد.
هدف گم شده
پیشنهاد برای برنامه
مردم سالاری درباره برنامه پنجم که توسط دولت تهیه شده نوشته اجرای برنامه چهارم که مراحل قانونی و شرعی خود را طی کرده واجب است از همین رو مجلس اول باید تحقیق و تفحص درباره این برنامه را به سامان برساند و اگر قرار بر تمدید این برنامه است بودجه سال 89 بر اساس آن تنظیم شود. به نوشته مردم سالاری اگر مجلس اجرای برنامه چهارم را در حد قابل قبول تایید کرد، ابتدا برنامه پنجم توسعه را که قبلا اساس آن تعیین و ابلاغ شده همراه با سند چشم انداز، تصویب می کند و بر اساس آن بودجه سالانه را مورد بحث و بررسی قرار می دهد و هم از دولت می خواهد علت عدم ارائه گزارش سالانه چگونگی اجرای برنامه را توضیح دهد.
هدف گم شده
علی سرزعیم در سرمقاله دنیای اقتصاد با این اشاره که بالاخره سیاست هدفمند کردن یارانهها که سالها به عنوان موضوع یكی از چالشهای اقتصاد ایران مطرح بود، به شکل قانونی درآمد یادآوری کرده تا همین چندی پیش این سیاست، مطرود شناخته میشد و توصیه بانک جهانی برای تضعیف اقتصاد ایران تلقی میشد؛ اما جالب اینجا است که اینک در کانون توجه دولت قرار گرفته و مهمترین دستور کار دولت برای سالهای آتی قلمداد میشود. اقتصاددان نویسنده این مقاله با اشاره به سخنان تازه محمود احمدی نژاد که گفته است پس از چند سال از اجرای این طرح فقر و بیکاری در کشور به کلی ریشهکن خواهد شد، نوشته چنین برداشت میشود که اقتصاددانان مورد اعتماد دولت دراین مسیر بیش از حد پیش رفته و انتظارات نابهجا از کارکرد این سیاست ایجاد نمودهاند و بیم آن میرود که وقتی انتظارات غیرواقعی با دنیای سرد واقعی روبهرو شود. سرمقاله دنیای اقتصاد تاکید کرده که هدفمند کردن یارانهها دو کارکرد خیلی مهم دارد: بهبود توزیع درآمد و اصلاح رفتار مصرفکننده. هر دو این امور در سطح خرد اتفاق خواهد افتاد و اساسا انعکاس فوقالعاده و چشمگیری در سطح کلان نخواهند داشت.
برای جیب های ُپر
برای جیب های ُپر
تهران امروز نوشته تا دیروز دلواپس بودیم كه مبادا برنامه پنجم توسعه از سوی دولت به موقع ارائه نشود امروز باید نگران باشیم كه آنچه به مجلس ارائه شده به برنامه توسعه شباهت ندارد و بیشتر شبیه انشای خوب اما بدون شاخصهای روشن و مشخص است. به نوشته این مقاله اگر قرار بود كشور بدون برنامههای دقیق، روشن و مشخص پیشرفت كند دلیلی نداشت كه رهبر جمع كثیری از نخبگان كشور را مكلف به ارائه پیشنهاد برای سند چشمانداز و سیاستهای كلی برنامههای توسعه كنند. برنامه قرار است قانون شود و قانون در ذات خود باید شفاف، بدون ابهام و روشن باشد. اینكه متنی بنویسیم كه هركس بتواند در جیبش بگذارد، نه هنر است و نه باعث توسعه كشور میشود بلكه باید برنامهای نوشت كه جیب مردم را درست پر كنیم.
پیشنهاد عملی
پیشنهاد عملی
دکتر مسعود نیلی در مقاله ای در آرمان با اشاره به کمبود زمان نمایندگان مجلس برای رسیدگی به برنامه پنجم یادآوری کرده دو ماه زمان باقی است در حالی که بودجه خود سه ماه زمان می برد و هنوز لایحه آن به مجلس نرسیده و وقتی رسید مجلس باید به هر دو کار مشغول باشد. معاون سابق سازمان برنامه که خود در تهیه چهار لایحه بودجه دست در کار بوده در این مقاله اضافه کرده بهتر بود دولت تغییرات مد نظر خود را در نظام قیمتها، همراه با آثار و پیامدهای برآورد شده در برنامه پنجساله میگنجاند و این لایحه را در شهریور به مجلس تقدیم میکرد. به هر حال از آنجا که بنظر میرسد مجلس محترم تنها میتواند از میان گزینههای مختلف انفعال، کم زیانترین را انتخاب کند. نویسنده مقاله آرمان سرانجام پیشنهاد کرده قانون برنامه چهارم که در شکل موجود هم نقشی در تصمیمات مهم ندارد، برای سال آینده تمدید شود و مجلس زمان بسیار محدود باقیمانده را صرف بودجه سال آینده کند که آن خود نیز اگر قرار است در برگیرنده تحولات قیمتهای یارانهای باشد از اهمیت ویژه برخوردار است. در غیر اینصورت داشتن تصویر برنامه مصوب پنجسال آینده در کنار بودجه دو یا سه دوازدهم برای سال اول برنامه، خنده دار خواهد بود.
*****
4 شركت بزرگ دولتی درلیست سیاه بورس
چهار مجموعه سرمایهگذاری مهر اقتصاد، شستا و صبا تامین و توسعه معادن فلزات و صندوق بازنشستگی فولاد به دلیل عدم پرداخت اقساط و بدهی وارد لیست سیاه این سازمان شده و از حضور در مزایده و عرضه سهام شركتهای دولتی محروم شدند.
به نوشته تهران امروز در حالی سازمان خصوصیسازی در اقدامی غیرمنتظره چهار بازیگر بزرگ بورس كه حدود 27 درصد ارزش بورس تهران را در اختیار دارند از ادامه مشاركت در خرید سهام دولتی منع كرده كه تاكنون بخش عمدهای از خرید بلوكهای سهام دولتی توسط این چهار گروه صورت گرفته است.
نحوه اجرای سیاستهای كلی اصل44 و واگذاری شركتهای دولتی كه بارها توسط كارشناسان اقتصادی مورد انتقاد قرار گرفته است، اینبار وارد فاز جدیدی شد. انحراف 48 درصدی دستگاههای دولتی نسبت بازگشت مبلغ حاصل از واگذاری سهام دولتی به خزانه كه چندی پیش توسط كمیسیون اقتصادی مجلس گزارش شد، مصداقی برای عدم موفقیت سازمان خصوصی سازی در واگذاری سهام دولتی است.
این در حالی است كه تنها واگذاری بخش خصوصی نیز ناموفق ماند و همچنان سازمان خصوصیسازی بر باطل نشدن این معامله اصرار دارد. داستان جدید ضعف در نحوه اجرای اصل 44 از آنجایی شروع شد كه برخی از خریداران بلوكهای عمده شركتهایی مانند ملی مس، فولاد مباركه، ایرالكو و تراكتورسازی نتوانستند در برابر تامین 20 درصدی وجه نقد معاملات بیش از 100میلیارد تومانی نسبت به پرداخت اقساط شش ماهه تعیین شده در موعد مقرر اقدام كنند تا سازمان خصوصیسازی زیر فشار قرار گیرد.
به گفته كارشناسان، شاید این چهار گروه به پشتوانه دولتی بودن است كه در پرداخت اقساط خود تعلل میكنند. مدیرعامل صندوق بازنشستگی كاركنان فولاد در اینباره به فارس گفت: این صندوق هر چند 50 میلیارد تومان اقساط خرید سهام فولاد مباركه را پرداخت نكرده اما در عوض 7.9 هزار میلیارد تومان از دولت طلب دارد. وی ادامه داد: از طرف دیگر اگر راهحلی برای حل این موضوع نباشد، اولویت اصلی ما پرداخت حقوق و دستمزد به 80 هزار بازنشسته معادن زغالسنگ است.
در همین حال فارس گزارش داد، رئیس این سازمان یعنی غلامرضا حیدری كرد زنگنه در حالی تاكنون مبلغ اقساط معوق را اعلام نكرده و همواره بر موفق و بینظیر بودن واگذاری شركتهای ایرانی در دنیا تاكید كرده كه اینبار برای حل معضل عدم پرداخت بدهیها و اقساط از قوه قهریه استفاده كرده است. بدین ترتیب این سازمان در مرحله اول با درج اطلاعیهای در یكی از روزنامههای سراسری (به تاریخ 19 دی 88) اعلام كرده «خریداران قبلی سهام بلوكی اقساطی از سازمان خصوصیسازی كه براساس قراردادهای منعقده، دارای اقساط سررسید و بدهی هستند تا تسویه بدهیهای قبلی، مجاز به شركت در مزایده و خرید مجدد سهام عرضه شده توسط این سازمان نیستند.» این اقدام در شرایطی با بیاطلاعی و در نتیجه عدم نگرانی اكثر فعالان بازار سهام در هفته گذشته مواجه شد كه سازمان خصوصیسازی در دومین مرحله نامهای را سهشنبه گذشته به شركت بورس ارسال و اعلام كرد، چهار مجموعه شستا و صبا تامین، سرمایهگذاری مهر اقتصاد، صندوق كاركنان فولاد و توسعه معادن و فلزات در زمره خریدارانی قرار دارند كه مجاز به شركت در مزایده و خرید مجدد سهام عرضه شده توسط سازمان خصوصیسازی نیستند.
این شركتها در حالی وارد لیست سیاه سازمان خصوصیسازی شدند كه نام خریدار بلوك 30.5 درصدی فولاد خوزستان (محمد جابریان) كه بهجز واریز 172 میلیارد تومان هیچ مبلغ دیگری از ارزش 1364 میلیارد تومان پرداخت نكرده، نیامده است. از سوی دیگر، در این فهرست به دیگر خریداران با سابقه ناخوشایند مانند متقاضی خرید بلوك پنج درصدی بانك تجارت (كه قادر به پرداخت وجه نقد معامله نشد تا این دادوستد باطل شود) اشارهای نشده است.
300 میلیارد تومانی كه داده نشد بررسیهای به عمل آمده از جزئیات این اقدام سازمان خصوصیسازی نشان میدهد 4 مجموعه یاد شده و خریدار بلوكهای مدیریتی و از 200 تا هزار و 60 میلیارد تومانی شركتهای ملی مس، فولاد مباركه، ایرالكو و تراكتورسازی نتوانستهاند بیش از یك قسط را پرداخت كنند و سازمان خصوصیسازی در شرایطی از اعلام رقم دقیق اقساط پرداخت نشده پرهیز كرده اما تخمین زده میشود حدود 300 میلیارد تومان اقساط پرداخت نشده است. از این حجم، مبلغ 42 میلیارد تومان مربوط به توسعه معادن و فلزات، 20 میلیارد تومان به صبا تامین، بالغ بر 100 میلیارد تومان به شستا، 50 میلیارد تومان به صندوق كاركنان فولاد و مابقی مربوط به مهر اقتصاد است. با منع خرید سهام دولتی توسط این چهار گروه باید دید سازمان خصوصی سازی از این پس بلوكهای سهام دولتی را كه پرداخت مبالغ آن در توان بخش خصوصی نیست به كدام بخش واگذار خواهد كرد؟ از سوی دیگر، تكلیف بدهی خریداران سهام شركتهای یادشده چه خواهد شد و آیا سازمان خصوصیسازی كه برای گرفتن حق نداشته خود از جابریان از قوه قضائیه استفاده كرده است، برای دریافت اقساط از شبهدولتیها هم چنین اقدامی خواهد كرد؟
*****
دکتر شریف: نه موفق به ملاقات با عبدالله مومنی شدهام، نه موفق به ثبت وکالتنامه
پس از گذشت حدود 7 ماه از بازداشت عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانشآموختگان ایران، تا کنون وکیل وی دکتر محمد شریف موفق به ملاقات با وی نشده و حتی موفق به ثبت وکالتنامه نیز نشده است.عبدالله مومنی، شامگاه 31 خردادماه در دفتر ستاد شهروند آزاد (مطالبه محوران حامی برنامه های مهدی کروبی) واقع در میدان ونک بازداشت شد. گزارشها حاکی از ضرب و شتم وی به هنگام بازداشت است.پس از برگزاری دادگاههای موسوم به رسیدگی به عوامل دخیل در حوادث پس از انتخابات، این فعال سیاسی با حکم سنگین هشت سال حبس تعزیری مواجه شد.وکیل وی، دکتر محمد شریف در مورد آخرین وضعیت پرونده وی میگوید: « بنده و همکارم خانم مغزی هنوز متاسفانه پرونده ایشان را نخوانده ایم که در مورد آن اظهار نظر کنیم و بدیهی است تا زمانی که حکم قطعی دادگاه تجدیدنظر صادر نشود در مورد خبر رسانی هم باید به شکل محدود عمل کنیم.»دکتر شریف در ادامه میافزاید: «بنده وکالت عبدالله مومنی و دکتر زیدآبادی را باهم به شعبه بازپرسی مربوطه بردم که بعدا به من اعلام شد آقای مومنی اعلام کردند به وکیل نیاز ندارند.»
این در حالی است که پس از این اظهارات مسئولان قضایی، دادگاههای موسوم به رسیدگی به عوامل دخیل در حوادث پس از انتخابات برگزار شد و عبدالله مومنی نیز یکی از متهمین حاضر در این دادگاهها بود.دکتر شریف: «همانطور که دیدید ایشان را به محاکماتی که از تلویزیون شاهد بودیم، آوردند و بنده هم مجبور شدم تا دادگاه تجدیدنظر صبر کنم و علیرغم مراجعات متعدد نتوانستم وکالتنامه را ثبت و پرونده را مطالعه کنم. در نهایت بنده موفق شدم از رییس دادگاه تجدیدنظر نامهای مبنی بر اجازه ملاقات با حضور کارشناس بگیرم.در روز تعیین شده بنده از ساعت 9ونیم جلوی زندان اوین بودم، ساعت 11 موفق شدم وارد زندان شدم و نامهی رییس دادگاه را جهت مطالعه ارائه نمودم. ساعت 2 متهمین گروه گروه برای ملاقات با وکلا آمدند ولی آقای مومنی را نمی آورند. بالاخره پس از انتظار زیاد به من گفته شد که ملاقات نمیدهیم. در این مواقع دیگر چه کاری از وکیل برمیآید؟ کسی که بنده با او صحبت میکردم یک سرباز وظیفه بود و اعتراض من در این مواقع به جایی قد نمیدهد. به بنده که اجازه نمیدهند با مسئولین بازداشتگاه آقای مومنی ملاقات داشته باشم. بنابراین اعتراض نتیجه ای در بر نداشت و من برگشتم.»دکتر شریف در نهایت وضعیت کلی پرونده عبدالله مومنی را اینچنین تشریح مینماید: « در کل وضعیت پرونده عبدالله مومنی به این ترتیب است که در مرحله بدوی بنده به عنوان وکیل موفق نشدم از ایشان دفاع کنم. در مرحله تجدیدنظر نیز هنوز وکالت نامه بنده ثبت نشده که بتوانم پرونده ایشان را بخوانم و لایحه دفاعی بنویسم.»برخورد مسئولان قضایی در رابطه با پرونده این فعال سیاسی بر خلاف اصل 35 قانون اساسی است. بر اساس این اصل: « در همه دادگاهها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد.»
*****
بازداشت 10 نفر از اعضا جبهه متحد کرد و اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کرد
ظهرروز پنجشنبه 24 دی ماه مراسم دومین سالگرد شهادت ابراهیم لطف الهی به دعوت خانواده وی و اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کُرد تحت تدابیر شدید امنیتی بر سر مزار این دانشجوي كُرد در بهشت محمدی شهر سنندج برگزار شد. در این مراسم که گروههایی از شهروندان سنندجی و جمعی از فعالان دانشحویی و مدنی از شهرهای سنندج، کرمانشاه، ارومیه، مریوان حضور داشتند نیروهای امنیتی لباس شخصی دست کم 10 نفر به نامهای مختار زارعی، عضو شورای مرکزی جبهه متحد کُرد، آزاد لطفوری عضو جبهه متحد کُرد ، مهدی دعاگو، لقمان احمدی، خلیل شهبازی، سیوان اداک، دارا حسینی دبیر و اعضای شورای مرکزی اتحادیه دمکرانیک دانشجویان کُرد، امید شیخی از فعالان مدنی سنندج و تعدادی دیگر را بازداشت کردند. جبهه متحد کرد و اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کرد از حامیان مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری امسال بودند. ابراهیم لطف الهی دانشجوی حقوق دانشگاه پیام نور سنندج بود كه 15 دی ماه 1386 توسط ماموران اداره اطلاعات اين شهر بازداشت و 10 روز بعد خبر مرگ وی به خانوادهاش اعلام شد. هر چند اداره اطلاعات سنندج علت مرگ این دانشجوی کُرد را خودکشی عنوان کرد، اما از سوي ديگر گفته ميشود وي بر اثر شدت شكنجه جان خود را از دست داده است.
*****
4 شركت بزرگ دولتی درلیست سیاه بورس
چهار مجموعه سرمایهگذاری مهر اقتصاد، شستا و صبا تامین و توسعه معادن فلزات و صندوق بازنشستگی فولاد به دلیل عدم پرداخت اقساط و بدهی وارد لیست سیاه این سازمان شده و از حضور در مزایده و عرضه سهام شركتهای دولتی محروم شدند.
به نوشته تهران امروز در حالی سازمان خصوصیسازی در اقدامی غیرمنتظره چهار بازیگر بزرگ بورس كه حدود 27 درصد ارزش بورس تهران را در اختیار دارند از ادامه مشاركت در خرید سهام دولتی منع كرده كه تاكنون بخش عمدهای از خرید بلوكهای سهام دولتی توسط این چهار گروه صورت گرفته است.
نحوه اجرای سیاستهای كلی اصل44 و واگذاری شركتهای دولتی كه بارها توسط كارشناسان اقتصادی مورد انتقاد قرار گرفته است، اینبار وارد فاز جدیدی شد. انحراف 48 درصدی دستگاههای دولتی نسبت بازگشت مبلغ حاصل از واگذاری سهام دولتی به خزانه كه چندی پیش توسط كمیسیون اقتصادی مجلس گزارش شد، مصداقی برای عدم موفقیت سازمان خصوصی سازی در واگذاری سهام دولتی است.
این در حالی است كه تنها واگذاری بخش خصوصی نیز ناموفق ماند و همچنان سازمان خصوصیسازی بر باطل نشدن این معامله اصرار دارد. داستان جدید ضعف در نحوه اجرای اصل 44 از آنجایی شروع شد كه برخی از خریداران بلوكهای عمده شركتهایی مانند ملی مس، فولاد مباركه، ایرالكو و تراكتورسازی نتوانستند در برابر تامین 20 درصدی وجه نقد معاملات بیش از 100میلیارد تومانی نسبت به پرداخت اقساط شش ماهه تعیین شده در موعد مقرر اقدام كنند تا سازمان خصوصیسازی زیر فشار قرار گیرد.
به گفته كارشناسان، شاید این چهار گروه به پشتوانه دولتی بودن است كه در پرداخت اقساط خود تعلل میكنند. مدیرعامل صندوق بازنشستگی كاركنان فولاد در اینباره به فارس گفت: این صندوق هر چند 50 میلیارد تومان اقساط خرید سهام فولاد مباركه را پرداخت نكرده اما در عوض 7.9 هزار میلیارد تومان از دولت طلب دارد. وی ادامه داد: از طرف دیگر اگر راهحلی برای حل این موضوع نباشد، اولویت اصلی ما پرداخت حقوق و دستمزد به 80 هزار بازنشسته معادن زغالسنگ است.
در همین حال فارس گزارش داد، رئیس این سازمان یعنی غلامرضا حیدری كرد زنگنه در حالی تاكنون مبلغ اقساط معوق را اعلام نكرده و همواره بر موفق و بینظیر بودن واگذاری شركتهای ایرانی در دنیا تاكید كرده كه اینبار برای حل معضل عدم پرداخت بدهیها و اقساط از قوه قهریه استفاده كرده است. بدین ترتیب این سازمان در مرحله اول با درج اطلاعیهای در یكی از روزنامههای سراسری (به تاریخ 19 دی 88) اعلام كرده «خریداران قبلی سهام بلوكی اقساطی از سازمان خصوصیسازی كه براساس قراردادهای منعقده، دارای اقساط سررسید و بدهی هستند تا تسویه بدهیهای قبلی، مجاز به شركت در مزایده و خرید مجدد سهام عرضه شده توسط این سازمان نیستند.» این اقدام در شرایطی با بیاطلاعی و در نتیجه عدم نگرانی اكثر فعالان بازار سهام در هفته گذشته مواجه شد كه سازمان خصوصیسازی در دومین مرحله نامهای را سهشنبه گذشته به شركت بورس ارسال و اعلام كرد، چهار مجموعه شستا و صبا تامین، سرمایهگذاری مهر اقتصاد، صندوق كاركنان فولاد و توسعه معادن و فلزات در زمره خریدارانی قرار دارند كه مجاز به شركت در مزایده و خرید مجدد سهام عرضه شده توسط سازمان خصوصیسازی نیستند.
این شركتها در حالی وارد لیست سیاه سازمان خصوصیسازی شدند كه نام خریدار بلوك 30.5 درصدی فولاد خوزستان (محمد جابریان) كه بهجز واریز 172 میلیارد تومان هیچ مبلغ دیگری از ارزش 1364 میلیارد تومان پرداخت نكرده، نیامده است. از سوی دیگر، در این فهرست به دیگر خریداران با سابقه ناخوشایند مانند متقاضی خرید بلوك پنج درصدی بانك تجارت (كه قادر به پرداخت وجه نقد معامله نشد تا این دادوستد باطل شود) اشارهای نشده است.
300 میلیارد تومانی كه داده نشد بررسیهای به عمل آمده از جزئیات این اقدام سازمان خصوصیسازی نشان میدهد 4 مجموعه یاد شده و خریدار بلوكهای مدیریتی و از 200 تا هزار و 60 میلیارد تومانی شركتهای ملی مس، فولاد مباركه، ایرالكو و تراكتورسازی نتوانستهاند بیش از یك قسط را پرداخت كنند و سازمان خصوصیسازی در شرایطی از اعلام رقم دقیق اقساط پرداخت نشده پرهیز كرده اما تخمین زده میشود حدود 300 میلیارد تومان اقساط پرداخت نشده است. از این حجم، مبلغ 42 میلیارد تومان مربوط به توسعه معادن و فلزات، 20 میلیارد تومان به صبا تامین، بالغ بر 100 میلیارد تومان به شستا، 50 میلیارد تومان به صندوق كاركنان فولاد و مابقی مربوط به مهر اقتصاد است. با منع خرید سهام دولتی توسط این چهار گروه باید دید سازمان خصوصی سازی از این پس بلوكهای سهام دولتی را كه پرداخت مبالغ آن در توان بخش خصوصی نیست به كدام بخش واگذار خواهد كرد؟ از سوی دیگر، تكلیف بدهی خریداران سهام شركتهای یادشده چه خواهد شد و آیا سازمان خصوصیسازی كه برای گرفتن حق نداشته خود از جابریان از قوه قضائیه استفاده كرده است، برای دریافت اقساط از شبهدولتیها هم چنین اقدامی خواهد كرد؟
*****
دکتر شریف: نه موفق به ملاقات با عبدالله مومنی شدهام، نه موفق به ثبت وکالتنامه
پس از گذشت حدود 7 ماه از بازداشت عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانشآموختگان ایران، تا کنون وکیل وی دکتر محمد شریف موفق به ملاقات با وی نشده و حتی موفق به ثبت وکالتنامه نیز نشده است.عبدالله مومنی، شامگاه 31 خردادماه در دفتر ستاد شهروند آزاد (مطالبه محوران حامی برنامه های مهدی کروبی) واقع در میدان ونک بازداشت شد. گزارشها حاکی از ضرب و شتم وی به هنگام بازداشت است.پس از برگزاری دادگاههای موسوم به رسیدگی به عوامل دخیل در حوادث پس از انتخابات، این فعال سیاسی با حکم سنگین هشت سال حبس تعزیری مواجه شد.وکیل وی، دکتر محمد شریف در مورد آخرین وضعیت پرونده وی میگوید: « بنده و همکارم خانم مغزی هنوز متاسفانه پرونده ایشان را نخوانده ایم که در مورد آن اظهار نظر کنیم و بدیهی است تا زمانی که حکم قطعی دادگاه تجدیدنظر صادر نشود در مورد خبر رسانی هم باید به شکل محدود عمل کنیم.»دکتر شریف در ادامه میافزاید: «بنده وکالت عبدالله مومنی و دکتر زیدآبادی را باهم به شعبه بازپرسی مربوطه بردم که بعدا به من اعلام شد آقای مومنی اعلام کردند به وکیل نیاز ندارند.»
این در حالی است که پس از این اظهارات مسئولان قضایی، دادگاههای موسوم به رسیدگی به عوامل دخیل در حوادث پس از انتخابات برگزار شد و عبدالله مومنی نیز یکی از متهمین حاضر در این دادگاهها بود.دکتر شریف: «همانطور که دیدید ایشان را به محاکماتی که از تلویزیون شاهد بودیم، آوردند و بنده هم مجبور شدم تا دادگاه تجدیدنظر صبر کنم و علیرغم مراجعات متعدد نتوانستم وکالتنامه را ثبت و پرونده را مطالعه کنم. در نهایت بنده موفق شدم از رییس دادگاه تجدیدنظر نامهای مبنی بر اجازه ملاقات با حضور کارشناس بگیرم.در روز تعیین شده بنده از ساعت 9ونیم جلوی زندان اوین بودم، ساعت 11 موفق شدم وارد زندان شدم و نامهی رییس دادگاه را جهت مطالعه ارائه نمودم. ساعت 2 متهمین گروه گروه برای ملاقات با وکلا آمدند ولی آقای مومنی را نمی آورند. بالاخره پس از انتظار زیاد به من گفته شد که ملاقات نمیدهیم. در این مواقع دیگر چه کاری از وکیل برمیآید؟ کسی که بنده با او صحبت میکردم یک سرباز وظیفه بود و اعتراض من در این مواقع به جایی قد نمیدهد. به بنده که اجازه نمیدهند با مسئولین بازداشتگاه آقای مومنی ملاقات داشته باشم. بنابراین اعتراض نتیجه ای در بر نداشت و من برگشتم.»دکتر شریف در نهایت وضعیت کلی پرونده عبدالله مومنی را اینچنین تشریح مینماید: « در کل وضعیت پرونده عبدالله مومنی به این ترتیب است که در مرحله بدوی بنده به عنوان وکیل موفق نشدم از ایشان دفاع کنم. در مرحله تجدیدنظر نیز هنوز وکالت نامه بنده ثبت نشده که بتوانم پرونده ایشان را بخوانم و لایحه دفاعی بنویسم.»برخورد مسئولان قضایی در رابطه با پرونده این فعال سیاسی بر خلاف اصل 35 قانون اساسی است. بر اساس این اصل: « در همه دادگاهها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد.»
*****
بازداشت 10 نفر از اعضا جبهه متحد کرد و اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کرد
ظهرروز پنجشنبه 24 دی ماه مراسم دومین سالگرد شهادت ابراهیم لطف الهی به دعوت خانواده وی و اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کُرد تحت تدابیر شدید امنیتی بر سر مزار این دانشجوي كُرد در بهشت محمدی شهر سنندج برگزار شد. در این مراسم که گروههایی از شهروندان سنندجی و جمعی از فعالان دانشحویی و مدنی از شهرهای سنندج، کرمانشاه، ارومیه، مریوان حضور داشتند نیروهای امنیتی لباس شخصی دست کم 10 نفر به نامهای مختار زارعی، عضو شورای مرکزی جبهه متحد کُرد، آزاد لطفوری عضو جبهه متحد کُرد ، مهدی دعاگو، لقمان احمدی، خلیل شهبازی، سیوان اداک، دارا حسینی دبیر و اعضای شورای مرکزی اتحادیه دمکرانیک دانشجویان کُرد، امید شیخی از فعالان مدنی سنندج و تعدادی دیگر را بازداشت کردند. جبهه متحد کرد و اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کرد از حامیان مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری امسال بودند. ابراهیم لطف الهی دانشجوی حقوق دانشگاه پیام نور سنندج بود كه 15 دی ماه 1386 توسط ماموران اداره اطلاعات اين شهر بازداشت و 10 روز بعد خبر مرگ وی به خانوادهاش اعلام شد. هر چند اداره اطلاعات سنندج علت مرگ این دانشجوی کُرد را خودکشی عنوان کرد، اما از سوي ديگر گفته ميشود وي بر اثر شدت شكنجه جان خود را از دست داده است.
__________________________________________________