سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۹/۰۳

سه شنبه: 3/9/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زمان: 00:05 بامداد سه شنبه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیام دانشجویان ایران برای اتحادیه دانشجویان اروپا
روز شنبه سی ام آبانماه برابر با 21 نوامبر نشستی از سوی اتحادیه دانشجویان اروپا به مناسبت روز دانشجو، با عنوان "دموکراسی و نقش دانشجویان برای توسعه دموکراسی" تشکیل شد.
بهاره هدایت عضو دفتر تحکیم وحدت و سخنگوی اتحادیه دانشجویان ایران، پیام زیر را از سوی تمام تشکل های دانشجویی ایرانی برای این نشست ارسال کرد.
*****
بیانیه دفتر تحکیم وحدت به مناسبت آغاز آذر ماه، یادآور مبارزات جنبش دانشجویی ایران
دفتر تحکیم وحدت، اتحادیه انجمن های اسلامی دانشگاه‌های ایران به مناسبت آغاز ماه آذر ماه مبارزات جنبش دانشجویی ایران بیانیه ای صادر کرد.
یر، دفتر تحکیم وحدت در بیانیه خود ضمن هشدار نسبت به گسترش سرکوب و اختناق، به حاکمیت گوشزد کرده است که از تاریخ درس بگیرد. در این بیانیه همچنین آمده است که ”نظام فعلی با رفتار خود می خواهد قانون شکنی، دروغ گویی و انحطاط اخلاقی را در سطح عموم به امری طبیعی تبدیل کند.”
دفتر تحکیم وحدت ضمن اشاره به روند گسترش بازداشت و صدور احکام مختلف برای دانشجویان و ضمن اشاره به دانشجویان و فعالین سیاسی و اجتماعی دربند خواستار آزادی بی قید شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی شده است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
ملت شریف ایران:
در طی چند ماه گذشته حاکمیت انحصار طلب اخرین تلاش ها را برای یک دست کردن قدرت از یک سو و نیز تمهیدات لازم برای جلو گیری از اعتراضات احتمالی دانشجویی در سالگردشهادت سه اذر اهورایی توسط دولت کودتا در اذر 1332 را انجام می دهد.
بازداشت گسترده دانشجویان و نیز احکام سنگین دادگاه های انقلاب که بی شباهت به دادگاه های تفتیش عقاید در قرون وسطی نیست در شرایطی به صورت عجولانه و پر شتاب صورت می گیرد که سازمان امنیتی و نظامی حاکم ناتوانی خود را در کنترل شرایط بحرانی نشان داده است و از پیدا کردن پاسخی در برابر پرسش های عمومی و اقناع افکار عمومی در استحکام مشروعیت خود در مانده است.
به هرروی دولتی که اراده عمومی و جنبش فراگیر را به انقلاب رنگی و بیگانگان نسبت می دهد خود در باتلاق سر سپردگی به چین و روسیه و نیز بی اصالتی در برابر غرب متهم است و نتوانسته است افکار عمومی را در برابر ماجراجویی های مدیریت جهانی خود اقناع کند.
هموطنان عزیز:
تاریخ ایران سرشار از مستبدینی است که خون فرزندان این سرزمین را به تاراج برده اند و جز زمین سوخته برای نسل های بعد ارمغانی نداشته اند.
از انهایی که مجلس ملی را به توپ بسته اند و آزادی خواهان را به دار کشیده اند تا حکومتی که به نام جمهوری بار دیگر سلطنت را بر این کشور تحمیل کرده و دستاورد فرهنگی انها برای کشور تنها دیکتاتوری کشف حجاب بوده و نیز در نزدیک تر حکومتی که دولت ملی را با کودتا روبرو کرده اند همگی در یک زمره قرار دارند.
انقلاب رهایی بخش ملت ایران که در سایه سه شعار ازادی ،عدالت و استقلال به وقوع پیوست پس ازگذشت سه دهه از شعار پر طمطراق "میزان رای ملت" دچار بحران مشروعیت گردیده است و چاره کار راجز در این نمی بیند تا تنها با کمک میراث به جای مانده از دیکتاتوری های ماقبل انقلاب سرکوب گسترده را عایده ملتمان نماید.
جریان سیاسی –نظامی حاکم آتشی را افروخته که دود ان در چشم تمام هم میهنانمان رفته است. و کار به جایی رسیده است که تنها بی حیثیتی و بی اعتمادی نسبت به ایران و ایرانی در تمام دنیا به وجود آید.
امروز جریانی روی کار آمده که اگر چه هنوز اعلام نکرده که مایل به تاسیس حزب رستاخیز است اما عملا کشور را به ان سو هدایت میکند، اگر رسما اعلام نمی کند که مردم ناراضی بیایند و روادید خروج از کشور را دریافت کنند در باطن همین را زمزمه میکنندو با بازداشت بی وقفه دگر اندیشان انها را در دو راهی زندان و یا ترک دیار قرار داده است.
دفتر تحکیم وحدت از موضع حفظ منافع و حقوق ملت به جریان افراطی و خشونت گرا هشدار میدهد که از سیاست منتهی به سرکوب و حذف جنبش سبز دست بردارند و این جنبش را به رسمیت بشناسند و به جای سرکوب آن وارد گفتگو و پاسخ دهی به مطالبات حق طلبانه آن شوند. از تاریخ درس بگیرند تا روزی نرسد که پیام ملت را دیر تر از موعود خود دریافت کنند و کار بجایی برسد که تنها شیب سقوط و انحطاط سیاسی شامل حال انها گردد. و از این نظام نه جمهوریتی باقی بماند و نه قرائتی از اسلام. تا ایندگان از جمهوری که ساخته اید به نام دیکتاتوری یاد کنند و اسلام را بنیاد گرایی بخوانند.
هم وطنان گرامی:
فعالان سیاسی در حال حاضر در سخت ترین شرایط خود در پس از وقوع انقلاب قرار دارند ،حداقل ازادی های سیاسی برای برگزاری یک جلسه ساده نیز از انها گرفته شده است، با وجود چنین شرایطی از عموم ملت مان می خواهیم در مراسم های ادواری پیش رو مانند گذشته مشی مسالمت امیز خود را که نوید پیروزی گل بر گلوله است گسترده تر کنند و شعار های مطرح شده را در محتوای ترسیمی از سوی جنبش سبز به عنوان یک جنبش مدنی و فراگیر بیان کنند، و از تند شدن فضا به سود رادیکالیسم سرکوب گر جلو گیری کنند، که تمام تلاش ما حفظ ایران در مقابل کوته فکرانی است که به حفظ باند و جناح خود به نام نظام اسلامی می اندیشند. زیرا جنبش سبز با وجود سخت گیری های موجود واجد ارزش ها و هویت هایی است که وجود ان را تضمین می کند از جمله باور به عدم خشونت، مدارا مداری ،تاکید بر قانون اساسی و اخلاق مداری که وجه متمایز ما از انانی است که روزی حکم دادگاهی را که در تجدید نظر قرار دارد به اشد مجازات تبدیل می کنند و دست آخر تمامی جنایات صورت گرفته در کهریزک را بر گردن پزشک وظیفه ای می اندازند تا خاطره محاکمات فجایع کوی دانشگاه و ریش تراش مسروقه را زنده کنند. هر چند مصائب تنها به مرکز مربوط نمی شود، تیغ سانسور از دانشگاه ها و علوم انسانی به حوزه های علمیه اهل تسنن نیز کشیده شده است و هم وطنان غیور و مرز نشینمان اگر نداشتن مسجدی در پایتخت ام القرای جهان اسلام و حق انتخاب شدن در قانون اساسی برایشان مسبوق بود باید امروز تفتیش در امور مدیریت و نحوه تدریس را در مدارس خود تحمل کنند.
نظام فعلی با رفتار خود می خواهد قانون شکنی، دروغ گویی و انحطاط اخلاقی را در سطح عموم به امری طبیعی تبدیل کند. در چنین شرایطی دانشگاه بعنوان فرزندان شما ملت ازادی خواه عموم را به صبوری، حق طلبی ،امید واری و مقاومت دعوت می کند.
ملت عزیز ایران:
گستره فشارها برعموم ایرانیان در نهایت خود قرار گرفته است، فرزندان شما در دانشگاه کمترین انتقادشان به شرایط موجود با سخترین واکنش ها روبرو می گردد، در کنار ممنوع الورود بودن بسیاری از دانشجویان منتقد به درون دانشگاه ها، گستره احکام کمیته های انظباطی فراتر از تصورات و آمارها قرار گرفته است. و موج گسترده بازداشت فعالان دانشجویی در شهر های مختلف کشور روز به روز در حال افزایش می باشد.
از سوی دیگر نگرانی های شدیدی در مورد وضعیت جسمانی بازداشت شدگان چند ماه گذشته از جمله در مورد دکتر محمد ملکی، عبدالله مومنی و دکتر احمد زید آبادی و مهندس بهزاد نبوی وجود دارد، از این روی دفتر تحکیم وحدت نسبت به وضعیت جسمانی افراد یاد شد بخصوص عضو مظلوم و در بندمان عباس حکیم زاده به محافل امنیتی و قضایی هشدار می دهد و هر گونه مسئولیت نسبت به وضعیت صحت سلامت انها را بر عهده عوامل مسئول در بازداشت افراد یاد شده و سایر زندانیان سیاسی می داند. و نیز نگرانی خود را از وضعیت نامشخص مهندس کیوان صمیمی و دکتر مصطفی تاج زاده و نیز احکام بی ضابطه از سوی دادگاه انقلاب اعلام می داریم.
در پایان دفتر تحکیم وحدت بازداشت گسترده ی دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه های مختلف همچون سورنا هاشمی، مهرداد بزرگ، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، علیرضا موسوی، سینا شکوهی، البرز زاهدی، رسول عالی نژاد، بهروز فریدی، ندا اسکندری، خدیجه قهرمانی، سهیل محمدی، علی پرویز، سلمان سیما، کوهزاد اسماعیلی، حسن اسدی زیدآبادی، محمدصادقی، حجت شریفی، نفیسه زارع کهن و موسی ساکت را نشان از ترس بی امان حاکمان از خروش جنبش دانشجویی در روز 16 آذر دانسته و خواستار آزادی بی قید شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی مبباشد.
مرغ سحر ناله سر مکن
دیده گان خسته، تر مکن
ما ز آه و ناله خسته ایم
ما غمین و دل شکسته ایم
گوشمان ز ناله کر مکن
نغمه های شادمانه خوان
صد سروده جاودانه خوان
با نوای عاشقانه خوان
ناله سر مکن
ظلم ظالمان همیشه هست
جور بی امان همیشه هست
مکر دشمنان همیشه هست
بر دهان ظلمان بزن،
ناله سر مکن.
--
دفتر تحکیم وحدت
*****
نیاز ما و ناز روسها: از ماست كه بر ماست

بدعهدی روسها در قبال قراردادهای دوجانبه با ایران دیگر آنقدر به یك رویه همیشگی و عادی تبدیل شده است كه اگر روزی قراردادی با روسیه به موقع و یا حتی با تأخیر چندساله به سرانجام رسید باید متعجب باشیم. به نظر می رسد از آب گل آلود مناسبات ایران و غرب روسیه بهتر از هر ماهیگیر دیگری به شكار مشغول است و ما نیز به علت نبود گزینه های دیگر چاره ای جز رفتن زیر بار ناز و كرشمه های روسها نداریم.
صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران در مصاحبه با فرارو درباره سیاست خارجی روسیه در قبال ایران گفت: «ما مسئله را اگر از منظر خودمان بررسی به همین نتیجه ای می رسیم که مردم ایران امروز رسیده اند این که روس ها سیاسی کاری می کنند و به ما وعده می دهند و بعد وعده را اجرا نمی کنند و قس علی هذا...» صادق زیباکلام بر این باور است که ما نمی توانیم به روس ها اعتراض کنیم، وی می گوید: «این طور نیست که ما به روس ها منت بگذاریم که ما این پروژه را به شما واگذار کردیم، در حقیقت این روس ها هستند که بر سر ما منت می گذارند و می گویند ما کارهایی را برای شما انجام می دهیم که شما در انجام آن در مانده اید و هیچ کس هم حاضر نیست آن کار را برای شما انجام دهد.» وی افزود: «ما باید رابطه با روسیه را از منظر روس ها هم نگاه کنیم، از این نگاه وعده هایی که آنها به ما می دهند و تحقق پیدا نمی کند خیلی هم غیر طبیعی نیست، چرا که روس ها به ما می گویند که شما برای مسائلی به ما مراجعه می کنید که عملا چاره ای ندارید و کشور دیگری حاضر نیست آن کار را برای شما انجام دهد.»
این استاد دانشگاه در ادامه اظهار کرد: «به عنوان مثال هیچ کشور دیگری حاضر نبود نیروگاه بوشهر را تکمیل کند؛ آیا آلمان ها پس از انقلاب حاضر بودند این نیروگاه را تکمیل کنند؟ خیر؛ هیچ کشور دیگری هم حاضر نبود این نیروگاه را تکمیل کند اما روس ها حاضر شدند که این نیروگاه را به پایان برسانند.» زیبا کلام ادامه داد: «روس ها به ما می گویند؛ شما اگر بخواهید کارخانه ای در کشورتان بسازید چه کشوری حاضر است این کار را به انجام برساند؟ اگر شما ایرانی ها حق انتخاب داشتید هیچ وقت می آمدید چیزی را از ما روس ها بگیرید؟ شما همیشه رفته اید گزینه بهتر و ارزانتر را انتخاب کرده اید و در مواردی که هیچ کسی حاضر به همکاری با شما نبوده است، به ما مراجعه کردید.»
زیبا کلام معتقد است ما نمی توانیم به روس ها اعتراض کنیم، وی در این باره گفت: «بنابراین این طور نیست که ما به روس ها منت بگذاریم که ما این پروژه را به شما واگذار کردیم، در حقیقت این روس ها هستند که بر سر ما منت می گذارند و می گویند ما کارهایی را برای شما انجام می دهیم که شما در انجام آن در مانده اید و هیچ کس هم حاضر نیست آن کار را برای شما انجام دهد.»
این تحلیل گر مسائل سیاسی افزود: «درخصوص موشک های اس٣٠٠ هم همین گونه است هیچ کشوری حاضر نیست به ما دفاع ضد هوایی درست و حسابی تحویل دهد. وقتی که ما چاره ای دیگری نداریم و حق انتخاب دیگری هم نداریم، خیلی نمی توانیم از روس ها طلبکار باشیم.» وی در ادامه اظهار کرد: «روس ها به ما می گویند، اگر خود آلمانها حاضر بودند نیروگاه بوشهر را تکمیل کنند، آیا شما حاضر بودید با ما قرارداد ببندید؟ قطعا خیر، حالا که شما هیچ چاره ای ندارید خیلی نباید به ما فشار بیاورید، بلکه این ما هستیم که به شما دیکته می کنیم که تحت چه شرایطی این کار را انجام می دهیم و تحت چه شرایطی این کار را انجام نمی دهیم.»
زیباکلام گفت: «ما خودمان مقصر هستیم چرا که از نظر بین المللی کشور را در وضعیتی قراردادیم که با هیچ کشور دیگری رابطه اقتصادی نداریم، صنایع پیشرفته را هیچ کشوری دیگری به ما نمی دهد و ما در جایگاهی قرار گرفته ایم که مثلا در صنعت نفت و گاز مالزیایی ها و چینی ها حاضر هستند که سرمایه گذاری کنند، حتی کره ای ها و ژاپنی ها و هیچ یک از شرکت های بزرگ اروپایی مانند شل و توتال حاضر به سرمایه گذاری در ایران نیستند. بنابراین ما مجبور هستیم به ساز مالزیایی ها و ترک ها و چینی ها برقصیم.»
این استاد دانشگاه با اشاره به مسئله تحریم، گفت: «ما در خصوص تحریم می گوییم، تحریم ما را نیرومند تر کرده است و ما را به خودکفایی رسانده است اما این یک طرف قضیه است، تحریم ها باعث شده است حق انتخاب ما در عرصه بین المللی بسیار کاسته شود و ما نتوانیم از تکنولوژی پیشرفته و مدرن و به صرفه استفاده کنیم.» وی فشار آمریکا و اروپا به روسیه را بسیار شدید ارزیابی نمود و اظهار داشت: «روس ها با ما در پروژه هایی سهیم هستند که به شدت از سوی غربی ها زیر نظر هستند، هر اندازه که ما خواستار راه اندازی نیروگاه بوشهر هستیم به همان میزان ١+۵ یا کشورهای اروپایی و آمریکا نگران هستند که نیروگاه بوشهر راه اندازی شود.»
این تحلیلگر سیاسی افزود: «همان اندازه که ما روس ها را زیر فشار قراردادیم که چرا نیروگاه بوشهر را راه اندازی نمی کنید آنها به همان اندازه زیر فشار اروپا و امریکا قرار دارند، همان قدر که ما از روسها انتظار داریم که در بحث هسته ای به ما کمک کنند، آنها از سوی غربی ها تحت فشار هستند که به هیچ وجه نباید در خصوص مسئله هسته ای به ایران کمک کند.» زیبا کلام سیاست روسیه در قبال ایران را کج دار و مریز ارزیابی کرد و گفت: «روسها از یک سو به خاطر منافع اقتصادی و سیاسی و منطقه ای می خواهند ما را از دست ندهند و در عین حال متوجه هستند که خیلی هم به ایران کمک نکنند که اروپا و آمریکا را برنجانند، بنابراین روسها در عمل در مسئله تحریم هسته ای می گویند تحریم های شدید علیه ایران را اجرا نکنید و همین باعث خوشحالی ایران می شود و ما قرار داد بیشتری با آنها منعقد می کنیم، اما در عین حال روسها هیچ وقت تحریم ها را وتو نکرده اند.» وی ادامه داد: «در واقع ما آنقدر برای روس ها ارزش نداریم که بیایند قرص و محکم به خاطر ایران در مقابل غربی ها بایستند به عبارت دیگر روسها سیاست کج دار و مریز را با ایران دنبال می کنند، طوری عمل می کنند که ما را از دست ندهند و در عین حال به گونه ای عمل می نمایند که غربی ها را از دست ندهند.»
این استاد علوم سیاسی، سیاست روسیه درقبال ایران را متمایل به غرب دانست و افزود: «روسیه در مقاطعی که نتوانسته سیاست کج دار و مریز اش را ادامه دهد و مجبور شده اند که بین ما و غربی ها یکی را انتخاب کنند، بدون هیچ تردیدی غربی ها را انتخاب کرده اند. نکته دیگر این است که حجم مبادلات اقتصادی و تجاری روسیه و غرب با ایران قابل قیاس نیست.» زیبا کلام تاکید کرد: «این مشکلی است که ما خودمان با دست خودمان به وجود آورده ایم. ایران کاری کرده است که باید فقط چشم امیدش به روسها باشد.» وی در پایان افزود: «با این توضیحات این سوال مطرح می شود که چرا ما باید خودمان را در وضعیت قرار دهیم که در عرصه بین المللی فقط چند کشور مثل روسیه، چین، مالزی و ترکیه حاضر به سرمایه گذاری در ایران باشند؟ و خوشحال باشیم از این که مثلا ترک ها حاضر شدند در پارس جنوبی سرمایه گذاری کنند.»
*****
از میان ایمیل های رسیده:
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / برای احمد زيدآبادی
"خبر را که شنیدی، شاید بهت‌آور باشد‌. چون بسیاری دیگر از اتفاق‌هایی که در جمهوری اسلامی ایران انتظارش می‌رود نباید چندان عجیب نیز نباشد. گناهی نکرده اتهامی ثابت نشده و 6 سال حبس و 5 سا ل تبعید، ‌برای احمد زیدآبادی که تنها جرمش انتقاد بود و بس."
پس از 155 روز بازداشت غیر‌قانونی و بیش از 120 روز انفرادی اینک او را نه تنها به حبس بلکه به تبعید نیز محکوم می‌کنند و برای مادام‌العمر نیز از حقوق اجتماعی اش محروم می‌کنند. جای تعجب است که در طول دهه گذشته و پس از اولین بازداشت او که با 5 سال محرومیت اجتماعی نیز همراه بود این نظام چه حقوقی به او عطا کرده بود که اینبار آن را به مادام‌العمر تبدیل می‌کند.
محرومیت از کار چه بزور قانون و چه با فشار مرتضوی مخلوع از فعالیت مطبوعاتی - عدم اجازه تدریس در دانشگاه بعنوان یک دانش آموخته طراز اول دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران علیرغم داشتن مدرک دکتری و... دیگر چه حقوقی بوده که از او سلب نکرده باشند‌. اینک نیز نه تنها او را به بند کشیده‌اند بلکه با خیالات متوهمانه خود از انقلاب مخملی که خواب آن را ماهها پیش از انتخابات دیده بودند به 6 سال حبس نیز محکوم می کنند.
باید تبریک گفت به نظامی که دو قوه قضایش که هر کدام مدعی اصلاحات جدی در قوه قضائیه بودند یکی موفق تر از دیگری در زیر پا گذاشتن مر قانون از یکدیگر سبقت گرفته و آنچه در توان داشتند برای چنین شخصی (زیدآبادی)که باید سرمایه چنین کشوری باشد سنگ تمام گذاشتند و آنچه در توانشان بود حکم صادر کردند.باید بسی تبریک گفت به این نظام که منتقد رهبریش را اینگونه مستوجب غذاب می‌داند.
از نگاهی دیگر شاید و البته بدون شک صدور چنین حکم خنده داری مو جی از ناراحتی را برای دوستداران دکتر زیدآبادی و علی‌الخصوص همسر و فرزندانش به همراه آورده باشد که بدون شک نه تنها در طی 155 روز گذشته آرامشی در فضای سرد خانه شان حاکم نبوده بلکه از آن بازداشت نامودبانه و قصد سرقت و تعرض به خانه زیدآبادی به قصد جمع آوری مدارک-وعده های دروغین آزادی به قید وثیقه و تهدید های مکرر بازداشت اعضای دیگر خانواده و در انتها صدور چنین حبس طولانی مدتی دیگر چه هدیه گرانقیمت تری از نظام می توان انتظار داشت که نثار او و خانواده اش نکرد. تنها یک کلام باقی است:
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
*****
حاجي زاده؛ خريد موشک هاي اس-300 پيگيري مي شود
فرمانده نيروي هوا فضاي سپاه تاکيد کرد؛ جمهوري اسلامي در زمينه نيازمندي هاي دفاعي خود منتظر ديگران نمي ماند و تامين امنيت فضاي کشور و سرزمين مقدس اسلامي ايران را نيز وابسته به دريافت سامانه موشکي اس-300 نخواهد کرد، هر چند تحقق قرارداد خريد موشک هاي اس-300 توسط وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح در حال پيگيري است. به گزارش سپاه نيوز، سردار سرتيپ پاسدار امير علي حاجي زاده ديروز در آغاز مرحله دوم رزمايش مدافعان آسمان ولايت گفت؛ اين رزمايش در ادامه سلسله رزمايش هايي که در طول سال به صورت محدود و منطقه يي براي همه يگان هاي پدافندي در ارتش و سپاه پيش بيني شده است، به مدت پنج روز برگزار خواهد شد و بخش وسيعي از کشور را دربر خواهد گرفت و در فرآيند آن شرايط واقعي يک جنگ را تجربه خواهيم کرد و همه امکانات پدافندي و سيستم هاي جنگ الکترونيک خود را به کار خواهيم گرفت.
فرمانده نيروي هوا فضاي سپاه در واکنش به تهديدات اخير رژيم صهيونيستي نيز تصريح کرد؛ تهديدات رژيم صهيونيستي بيشتر يک جنگ رواني است و ما مطمئنيم آنها قادر به انجام هيچ حرکتي عليه ما نيستند چراکه تصور درستي از واکنش ما ندارند و به شدت نگران ميزان واکنش ما و تبعات اقدام خود هستند. اما به هرحال ما نظامي هستيم و از آمادگي لازم براي پاسخ به هرگونه تهديدي برخورداريم و هيچ تهديدي را ناديده نخواهيم گرفت و آن را به فرصت تبديل خواهيم کرد. وي با بيان اين جمله که «سگي که بتواند گاز بگيرد پارس نخواهد کرد»، ادامه داد؛ آنها در هر نقطه از جهان که توانسته اند يک حرکت نظامي انجام بدهند درنگ نکرده اند اما هرگونه اقدامي عليه نظام مقدس ما براي آنان تبعاتي در پيش دارد که قابل پيش بيني نيست و مطمئن باشيد در چنين صورتي همان اتفاقي که براي تانک هاي مرکاوا در جنگ 33 روزه افتاد، براي جنگنده هاي آنان نيز روي خواهد داد و جنگنده هاي F15 و F16 آنها قطعاً در تله پدافندي ما گرفتار و نابود خواهند شد. سردار حاجي زاده در ادامه يادآور شد؛ اگر هم احياناً هواپيمايي از آنها بتواند از چنگال پدافند هوايي ايران بگريزد قبل از فرود، پايگاه هايي که اين هواپيما ها از آنجا برخاسته اند مورد اصابت موشک هاي ويران کننده زمين به زمين ما قرار خواهند گرفت. فرمانده نيروي هوافضاي سپاه تاکيد کرد؛ ممکن است شروع چنين جنگي با صهيونيست ها باشد اما بدون ترديد پايان آن با اراده ما خواهد بود.
*****
مخالفت متکي با دخالت امريکا در موضوع تقسيم خزر
منوچهر متکي در مورد اظهارات مداخله جويانه يک مقام وزارت خارجه امريکا مبني بر پيشنهاد کمک به ترکمنستان و آذربايجان در حل مباحث ميان اين دو کشور در مورد تقسيم خزر گفت؛ معتقديم کشورهاي منطقه خود يکديگر را درک مي کنند و اگر موضوعي وجود داشته باشد به راحتي مي توانند خودشان درباره آن تصميم گيري کنند. حضور نيروهاي خارجي در اين دريا را درست نمي دانيم.
به گزارش ايسنا منوچهر متکي وزير امور خارجه با بيان اينکه بايد ديد نقشه اصلي امريکايي ها در مورد درياي خزر چيست، خاطرنشان کرد؛ ابعاد آنچه از قول امريکايي ها در رسانه ها مطرح شده است براي ما روشن نيست. نمي دانيم آذربايجان و ترکمنستان چه مشکلي با هم دارند که امريکا مي خواهد براي آنها حل کند. او با بيان اينکه تحديد حدود به ويژه در دريا مباحث فني زيادي را شامل مي شود و از موضوعات زمان بر است، اضافه کرد؛ در خليج فارس با بعضي از کشورها ده ها سال است که موضوع تحديد حدود را داريم. بحث با اين کشورها از مدت ها قبل شروع شده است. اما در درياي خزر در چهار سال گذشته تقريباً توانستيم به مباني مشترک براي تصميم گيري برسيم و موارد اختلافي را تعريف کنيم و بر اساس قوانين و مقررات بتوانيم به تصميم گيري منصفانه برسيم. نمي توان زمان تعريف کرد اما اراده کشورها اين است که اين بحث نهايي شود. وي با بيان اينکه 70 درصد کار در حوزه رژيم حقوقي نهايي شده است، افزود؛ ما در چارچوب ها و مباني تصميم گيري و توافق کرديم. متکي در زمينه بيست وهفتمين اجلاس گروه کاري کشورهاي ساحلي درياي خزر براي تهيه کنوانسيون رژيم حقوقي درياي خزر که قرار است در تهران برگزار شود، گفت؛ بر اساس تصميم سران کشورهاي ساحلي درياي خزر قرار است اجلاس تخصصي ديگري در باکو نيز برگزار شود که در آن در امور انتظامي، مبارزه با قاچاق بحث و تبادل نظر شود.
محکوميت ادعاي امير امارات
در همين حال سخنگوي وزارت امور خارجه ادعاهاي مرتبط با سه جزيره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسي در پيام امير امارات متحده عربي به مجلس اين کشور را بي اساس دانست و آن را رد کرد. به گزارش ايرنا به نقل از اداره کل اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه، رامين مهمانپرست با اشاره به اينکه اين سه جزيره همواره در طول تاريخ جزء لاينفک سرزمين ايران بوده است، بر مواضع اصولي جمهوري اسلامي ايران در اين خصوص تاکيد و اعلام کرد؛ ايران بارها آمادگي خويش را براي رفع سوء تفاهم در خصوص ابوموسي از طريق گفت وگوي دوجانبه بين جمهوري اسلامي ايران و امارات اعلام کرده است.
کنترل ارتش بر 20 درصد درياي خزر
ازسوي ديگر فرمانده نيروي دريايي ارتش اعلام کرد ارتش جمهوري اسلامي ايران 20 درصد از درياي خزر را که منطقه مربوط به ايران است تحت کنترل دارد. به گزارش مهر، امير دريادار حبيب الله سياري در نشست خبري که ديروز برگزار شد، با تاکيد بر افزايش توان امروز جمهوري اسلامي ايران گفت؛ ماموريتي که امروز نيروي دريايي در حال انجام آن است حضور در خليج عدن و تامين امنيت خطوط نفتکش در درياي سرخ و خليج عدن است که بازتاب بين المللي گسترده يي نيز داشته است. فرمانده نيروي دريايي ارتش در پاسخ به سوال خبرنگاري درباره تجهيزات نظامي در درياي خزر عنوان کرد؛ درياي خزر، درياي صلح و دوستي است و ما هيچ گاه به دنبال افزايش تجهيزات نظامي در اين دريا نيستيم و اين جزء توافقات کشورهاي ساحلي درياي خزر است که اجازه ورود به کشورهاي فرامنطقه يي را ندهند، ضمن اينکه 20 درصد از منطقه جمهوري اسلامي ايران تحت کنترل نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران است. وي همچنين در پاسخ به سوال ديگري در خصوص امکان برگزاري رزمايش در خليج عدن عنوان کرد؛ ما در اين منطقه حضور عملياتي داريم و نياز به رزمايش نيست.
*****
فقط چهار استاندار تغيير کردند
نجار تغييرات صورت گرفته در وزارت کشور را برنتافت و آن را فقط چهار تغيير دانست.
به گزارش ايسنا وزير کشور درباره علت تغيير استانداران گفت؛ تغييرات به طور کلي در سازمان امر خوبي است، منتها بايد متناسب با نيازها باشد. ما نيز در حال بررسي هستيم که اگر جايي تشخيص دهيم نيازي به تغيير است، آن را انجام دهيم. مصطفي محمدنجار در حاشيه همايش بسيجيان وزارت کشور در جمع خبرنگاران همچنين در پاسخ به اين سوال که چرا تغييرات محدود نيست، اظهار کرد؛ هم اکنون نيز اين تغييرات کم بوده است. ما تعداد 12 استاندار را تغيير داديم. شش نفر از اين 12 نفر معاون وزير شده اند. دو نفر از اينها نيز وارد هيات دولت شده اند، بنابراين ما تنها چهار تغيير اعمال کرده ايم. وي تصريح کرد؛ در وزارت کشور، در اين چهار سالي که قرار است در خدمت عزيزان باشيم، هرجا که احساس کنيم در هر رده يي نياز به تغيير است، اين تغيير را انجام مي دهيم.
*****
ادامه پيگيري مرگ پزشک کهريزک
ایلنا: مسعود پزشکيان عضو کميسيون بهداشت و درمان مجلس که هفته گذشته دليل مرگ پزشک کهريزک را از پزشکي قانوني استعلام کرده بود، در پاسخ به سوالي که به نتيجه اين استعلام اشاره داشت، گفت؛ هنوز پاسخ اين استعلام از سوي پزشکي قانوني داده نشده است.
نماينده تبريز در گفت وگو با ايلنا در پاسخ به سوالي مبني بر مدت زمان قانوني براي پاسخ چنين استعلاماتي، اظهار داشت؛ بنا بر قوانين موجود، مهلت روند اداري براي استعلام از پزشکي قانوني بدون دستور قوه قضائيه يک ماه و با دستور قوه قضائيه يک هفته است. در حال حاضر 5، 6 روز از استعلام از پزشکي قانوني مي گذرد و من همچنان در حال پيگيري هستم. پزشکيان با اشاره به برخي اظهارنظرها مبني بر خودکشي اين پزشک، يادآور شد؛ خودکشي کسي که هيچ مشکل و بيماري نداشته است و در جرياني مثل بازداشتگاه کهريزک حضور داشته است؛ از نظر ما جاي سوال دارد.
عضو فراکسيون خط امام مجلس شوراي اسلامي در پاسخ به سوالي مبني بر اينکه پزشکي قانوني قبل از صدور جواز تدفين، به کالبد شکافي پرداخته است يا نه، خاطرنشان کرد؛ به احتمال قوي مقوله کالبدشکافي از سوي پزشکي قانوني صورت گرفته است که اين سازمان قصد ارائه گزارش دارد و بايد پاسخ استعلام ما را بدهد. به گفته وي خانواده اين پزشک هم از انجام کالبدشکافي جنازه فرزندشان بي خبرند، چرا که پيش از تدفين امکان بازديد از جسد وي را نيافته اند. اما به هر حال بايد علت مرگ از سوي پزشکي قانوني اعلام شود.
پزشکيان در پاسخ به سوالي ديگر مبني بر اينکه چطور پس از تدفين اين فرد، امکان کالبدشکافي مجدد ميسر مي شود و آيا اين اقدام نيازمند نبش قبر خواهد بود يا نه، گفت؛ چنانچه علت دقيق مرگ از سوي پزشکي قانوني اعلام شود، ديگر نيازي به اين کار نخواهد بود. وي گفت؛ در حال حاضر شهاب الدين صدر رئيس کميسيون بهداشت و درمان و خانواده اين پزشک در حال پيگيري هاي بيشتر در مورد علت مرگ هستند. پزشکيان با اشاره به برخي شايعه ها مبني بر سکته قلبي اين پزشک نيز گفت؛ پزشکي قانوني به هيچ عنوان علت مرگ را سکته قلبي اعلام نکرده است و چنين موضوعاتي تنها در حد شايعه است.
*****
شهرام جزايري در اوين است
مديرکل زندان هاي استان تهران با بيان اينکه شهرام جزايري در اندرزگاه 8 اوين تحمل کيفر مي کند، گفت؛ جزايري از زمان دستگيري بعد از فرار به هيچ وجه تاکنون به مرخصي اعزام نشده است. سهراب سليماني در باره انتشار اخباري از سوي يکي از زندانيان مبني بر اينکه شهرام جزايري در مرخصي به سر مي برد و از امکانات ويژه در زندان برخوردار است به ايسنا گفت؛ شهرام جزايري مثل ديگر زندانيان به هواخوري مي رود، از فروشگاه خريد مي کند و تلفن نيز مي زند. وي در ادامه گفت؛ در سالن محل نگهداري شهرام جزايري يک خط تلفن وجود دارد که همه از آن استفاده مي کنند. زنداني که اين اخبار از سوي وي منتشر شده در سالن 9 بوده در حالي که شهرام جزايري در سالن 8 نگهداري مي شود.
مديرکل زندان هاي استان تهران درباره سخنان اين زنداني مبني بر اينکه شهرام جزايري از فروشگاه زندان بدون صف، خريد مي کند و افرادي وسايل خريداري او را به بند منتقل مي کنند، افزود؛ خريد از فروشگاه زندان با توجه به ميزان پولي که اجازه ورود به زندان داده مي شود، آزاد است و اينکه رابطه شخصي بين شهرام جزايري و فروشگاه وجود دارد، موضوع مهمي نيست، زيرا چيز ممنوعي در فروشگاه وجود ندارد. در فروشگاه تمام اجناسي که وارد مي شود، اجناس آزادي است که افراد مي توانند خريد کنند و هر فرد با توجه به بضاعتش خريد مي کند که هيچ ايرادي به اين موضوع نيست. سليماني درباره بخش ديگري از سخنان اين فرد مبني بر اينکه شهرام جزايري به مرخصي رفته است، گفت؛ شهرام جزايري از زمان بعد از فرار که دستگير شد، به هيچ وجه تاکنون به مرخصي نرفته است و به هيچ وجه وسيله يي بيش از ديگر زندانيان در اختيار ايشان نيست و کسي نمي تواند ادعا کند آقاي شهرام جزايري فلان وسيله غيرمتعارف را در زندان دارد. او وسايلي که ديگر زندانيان دارند، در اختيار دارد.
*****
پرونده «قيامدشت» را پليس امنيت پيگيري مي کنند
رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ با بيان اينکه رسيدگي به پرونده «قيامدشت» در دست پليس آگاهي نيست، دليل اين موضوع را وجود شبهه در اين پرونده عنوان کرد.
سرهنگ محمديان در گفت وگو با ايسنا در رابطه با حادثه تجاوز به عنف در «قيامدشت» افزود؛ پرونده «قيامدشت» در اختيار پليس آگاهي نبوده و اصلاً اين پرونده به اين پليس تخصصي ارجاع داده نشده است. وي در پاسخ به اينکه رسيدگي به جرائمي همچون تجاوز به عنف در حوزه پليس آگاهي نيست، اظهار کرد؛ به دليل وجود شبهه در اين پرونده، موضوع از سوي پايگاه نهم پليس امنيت پيگيري مي شود. همچنين نايب رئيس کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي از بررسي آخرين اطلاعات و تحولات در ارتباط با حوادث لواسان، قيامدشت و کهريزک با حضور غلامحسين محسني اژه يي دادستان کل کشور خبر داد. حسن سبحاني نيا نماينده نيشابور در گفت وگو با ايلنا اظهار داشت؛ در جلسه گذشته اين کميسيون پيش از تعطيلات مجلس نيز اين حوادث مورد بررسي قرار گرفت و اعضا نظرات خود را در اين مورد ابراز داشتند. وي افزود؛ لازم است بررسي هاي بيشتر در اين مورد با حضور مسوولان مربوطه صورت گيرد و اين کميسيون در نظر دارد با دعوت از مسوولان امنيتي و انتظامي کشور اين حوادث را از بعد امنيتي آن پيگيري کند. نماينده مردم نيشابور خاطرنشان کرد؛ کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در نظر داشت از اژه يي دادستان کل کشور دعوت به عمل آورد و احتمالاً هفته آينده با حضور ايشان اين حوادث پيگيري مي شود. چنانچه ضرورتي داشته باشد گزارش به دست آمده به رئيس مجلس ارائه مي شود.
*****
نشست پاييزه شوراي حکام آژانس از پنجم آذر آغاز مي شود
نشست فصلي شوراي حکام آژانس بين المللي انرژي اتمي پنجم و ششم آذرماه به مدت دو روز برگزار مي شود. به گزارش ايسنا کميته هاي کاري و فني آژانس نيز براي بررسي همکاري هاي فني ميان اعضا از ديروز آغاز شد و به مدت سه روز برگزار مي شود و گزارش کار اين کميته ها در نشست اصلي شوراي حکام ارائه خواهد شد. اين نشست آخرين نشست کاري محمد البرادعي به عنوان مديرکل آژانس در دوران مسووليتش است. يوکيا آمانو جايگزين البرادعي در آژانس بين المللي انرژي اتمي از ماه دسامبر اين مسووليت را بر عهده مي گيرد. همچنين بررسي گزارش هاي البرادعي درباره ايران و سوريه نيز در روزهاي پنجشنبه و جمعه در دستور کار قرار دارد.
*****
مزايده دوباره براي معدن انگوران منتفي شد
معاون وزير صنايع در امور معدن و صنايع معدني با بيان اينکه مزايده مجددي براي واگذاري معدن روي انگوران انجام نخواهد شد، گفت؛ در صورت موافقت هيات دولت بهره برداري از اين معدن توسط کنسرسيومي متشکل از تمام توليدکنندگان صنعت سرب و روي انجام خواهد شد.
محمدمسعود سميعي نژاد در گفت وگو با فارس اظهار داشت؛ وزارت صنايع قصد واگذاري پروانه بهره برداري از معدن انگوران را ندارد و فقط بهره برداري از اين معدن به کنسرسيومي متشکل از نمايندگان تمام توليدکنندگان سرب و روي کشور سپرده مي شود. وي ادامه داد؛ وزارت صنايع و معادن واگذاري عمليات بهره برداري از معدن روي انگوران به کنسرسيوم توليدکنندگان را براي مدت 10 سال خواستار است که اين رقم بايد توسط کارشناسان دستگاه هاي مربوطه مورد ارزيابي قرار گيرد. سميعي نژاد افزود؛ در صورت سپردن عمليات بهره برداري از معدن انگوران به کنسرسيوم توليدکنندگان روي کشور، خاک اين معدن توسط توليدکنندگان استخراج مي شود و به فروش مي رسد.
وي در مورد چگونگي محاسبه قيمت خاک روي انگوران نيز گفت؛ پيشنهاد وزارت صنايع محاسبه قيمت خاک بر اساس درصدي از قيمت هاي جهاني شمش روي است که مورد قبول انجمن هاي سرب و روي و ذوب نيز هست و مطابق با تغييرات قيمت هاي جهاني افزايش يا کاهش مي يابد. معاون وزير صنايع ابراز اميدواري کرد چگونگي بهره برداري از معدن روي انگوران تا ماه آينده مشخص شود. وي تاکيد کرد؛ پروانه بهره برداري از معدن انگوران همچنان در اختيار شرکت تهيه و توليد مواد معدني باقي خواهد ماند.
سميعي نژاد در پاسخ به اين سوال که آيا پيشنهاد وزارت صنايع در راستاي همان پيشنهاد توليدکنندگان روي براي واگذاري معدن انگوران به کنسرسيوم متشکل از همه فعالان صنعت روي مطرح مي شود، گفت؛ اين پيشنهاد در همان راستا مطرح شده ولي به شکل ديگر و با ساز و کارهاي مد نظر وزارت صنايع صورت مي گيرد.
*****
200ميليون کودک در جهان از گرسنگي رنج مي برند
بر اساس گزارش جديدي که توسط يونيسف منتشر شد، حدود 200 ميليون کودک در دنيا به علت تغذيه نامناسب از رشد ناقص رنج مي برند. رئيس آژانس غذاي سازمان ملل همچنين از مردم جهان خواست روز قبل از نشستي که قرار است براي رسيدگي به موضوع گرسنگي در جهان برگزار شود، به مدت 24 ساعت روزه بگيرند. «ژاک ديوف» - رئيس سازمان غذا و کشاورزي سازمان ملل - ابراز اميدواري کرد که روزه گرفتن وي و ديگران باعث انجام اقدامات مناسب توسط رهبران جهان شود که قرار است در نشست شرکت کنند.
براساس گزارش يونيسف، 200 ميليون کودک زير پنج سال در جهان به علت فقدان مواد مغذي در غذايشان از رشد ناقص رنج مي برند. بر اساس اين گزارش، 90 درصد اين کودکان در آفريقا و آسيا به سر مي برند و اينکه يک سوم تمامي مرگ و ميرها در اين سن بر اثر سوءتغذيه رخ مي دهد. آسيا در اين خصوص پيشرفت هايي داشته و ميزان رشد ناقص از 44 درصد در سال 1990 به 30 درصد در سال گذشته رسيده است. اين در حالي است که ميزان رشد ناقص در آفريقا از 38 درصد در سال 1990 به 34 درصد در سال گذشته رسيده است. در اين ميان آسياي جنوبي بيشترين مشکل را در اين خصوص دارد و کشورهاي افغانستان و نپال، هند، بنگلادش و پاکستان، 83 ميليون کودک گرسنه زير پنج سال را در خود جاي داده اند. «ان ام ونسان» - مدير اجرايي يونيسف - نيز طي بيانيه يي اظهار کرد؛ اگر امروز توجه کافي به اين موضوع نشود، فردا هزينه هاي ناشي از اين مشکل به مراتب بالاتر خواهد بود.
*****
اکوسيستم درياي خزر نيازمند اقدام عاجل بين المللي است
رئيس سازمان هواشناسي گفت؛ تغييرات ثبت شده در ايستگاه هاي هواشناسي و کشتي هايي که در محدوده درياي خزر در تردد هستند، نشان مي دهد از اوايل قرن بيستم ميزان آلودگي مدام در حال افزايش بوده و اگر اقدام عاجلي صورت نگيرد شاهد از بين رفتن اکوسيستم موجود در اين دريا خواهيم بود که بزرگ ترين درياچه جهان به حساب مي آيد.
به گزارش ايلنا، بهرام صناعي رئيس سازمان هواشناسي گفت؛ آب و هوا و محيط زيست از ارکان بنيادين زندگي بشر امروز محسوب مي شود و با پيشرفت و توسعه در جهان حفاظت از آن روزبه روز اهميت بيشتري مي يابد. وي ادامه داد؛ تغييرات سريع آب و هوايي، کاربرد انرژي هايي با آلايندگي بالا طي قرن گذشته، از بين رفتن پوشش گياهي جنگل ها و آلودگي آب هاي آزاد و درياچه هاي بسته از جمله تاثيرات ژرف و گاه غيرقابل بازگشتي است که بشر امروز با آنها روبه رو است و در آينده نيز با آن مواجه خواهد بود. معاون وزير راه و ترابري تصريح کرد؛ انسان با بي توجهي به قوانين حاکم بر طبيعت و عدم شناخت مسائل زيست محيطي مرتبط با آن عامل اصلي اين تغييرات است.
وي ادامه داد؛ برقراري ارتباط علمي و فني بين پنج کشور حاشيه درياي خزر ضروري است و به نظر مي رسد يکي از اهداف اين اجلاس ايجاد، توسعه و تقويت ايستگاه هاي ديده باني هواشناسي دريايي و اقيانوس شناسي فيزيکي و تعيين راهکارهايي براي مبادله اطلاعات اين ايستگاه ها بين کشورهاي حاشيه درياي خزر است. صناعي تصريح کرد؛ در سال هاي اخير شاهد وقايع اسفباري در زمينه آلودگي محيط زيست و تاثير آن بر آبزيان منطقه بوده ايم که به اين ترتيب بر اقتصاد مبتني بر صيد انواع آبزيان نيز تاثير گذاشته و همچنين تخريب جنگل ها، خسارات مالي و جاني فراوان به دنبال داشته است.
*****
برپايي بازارچه نيکوکاري براي حمايت از کودکان معلول
براي حمايت از کودکان معلول جسمي- حرکتي، مجتمع آموزشي نيکوکاري رعد اقدام به برپايي بازارچه يي در محدوده شهرک غرب تهران کرده است.
صديقه اکبري مديرعامل انجمن آموزشي نيکوکاري رعد در گفت وگو با ايلنا با بيان مطلب فوق تاکيد کرد؛ اين بازارچه نيکوکاري مانند ساير بازارچه هاي برگزار شده در سراسر کشور برگزار مي شود و اين بازارچه حاصل کارهاي توليدي کودکان از جمله نقاشي، قالي بافي، معرق و... بوده که به عنوان محصولات دستي کودکان به فروش مي رسد. او افزود؛ هزينه برپايي اين بازارچه به نفع کودکان معلول جسمي- حرکتي صرف مي شود و غرفه هاي اجاره داده شده به صورت رايگان يا نيمه رايگان در اختيار متقاضيان قرار مي گيرد.
به گفته مديرعامل مجتمع آموزشي نيکوکاري رعد برپايي بازارچه فوق بهترين روش جلب کمک هاي انسان دوستانه براي کودکان جسمي- حرکتي است. بازارچه فوق از 12 آذر (همزمان با روز جهاني معلولان ) به مدت چهار روز واقع در شهرک غرب، فاز دوم، خيابان هرمزان، خيابان پيروزان جنوبي پلاک 4 برپا مي شود.
*****
مشکل آب تهران ربطي به شهرداري ندارد...!!!!
سخنگوي شهرداري تهران گفت؛ موضوع آلودگي آب تهران ارتباطي به شهرداري تهران ندارد و شهرداري در اين زمينه مسووليتي ندارد.
به گزارش ايلنا محمدهادي ايازي با اعلام اين خبر گفت؛ ظرفيت گرمخانه هاي تهران به هزار نفر افزايش يافته است و اين افراد در مراکز خاوران، بهمن و لويزان استقرار مي يابند. وي افزود؛ اميدواريم تعداد افرادي که از گرمخانه استفاده مي کنند بيشتر از هزار نفر نشود، اما اگر برودت هوا شديد باشد تمهيداتي پيش بيني شده تا اين افراد در اماکن جديد مستقر شوند.
ايازي در مورد مشکل آلودگي آب تهران نيز ادامه داد؛ اين موضوع ارتباطي به شهرداري تهران ندارد و شهرداري در اين زمينه مسووليتي ندارد و پيگيري شوراي شهر نيز به اين دليل است که آنها منتخبان مردم هستند و با دعوت از دستگاه هاي مربوطه گزارش کار آنها را دريافت مي کنند و ما اميدواريم با ايجاد مديريت واحد شهري در اين بخش مسووليت پيدا کرده و پاسخگو باشيم.
*****
نکوداشت محمدامين ميرفندرسکي در دانشگاه تهران
نکوداشت محمدامين ميرفندرسکي همزمان با هفتادمين سالروز تاسيس دانشکده هنرهاي زيبا در تالار شهيد آويني دانشگاه تهران برگزار مي شود. اين مراسم در نخستين روز «گفتمان معماري» در تالار شهيد آويني پرديس هنرهاي زيبا با عنوان «محمدامين ميرفندرسکي؛ نوآوري در آموزش و آفرينش فضا» چهارم آذر ماه برگزار مي شود. در برپايي اين مراسم، پرديس هنرهاي زيبا دانشگاه تهران، مهندسان مشاور ابردشت، کانون ايرانيان دانش آموخته در ايتاليا، جامعه مهندسان مشاور ايران، انجمن صنفي مهندسان مشاور معمار و شهرساز، انجمن مفاخر معماري ايران، جامعه مهندسان معمار و کانون فارغ التحصيلان هنرهاي زيبا همکاري دارند. اين مراسم روز چهارشنبه چهارم آذر ماه از ساعت 17 تا 20 برپا خواهد شد.
*****
ساعت مريض شهرام شيدايي ايستاد
شهرام شيدايي شاعر معاصر عصر ديروز به دليل ابتلا به بيماري سرطان حنجره در سن 38 سالگی در منزل خود درگذشت.
از شهرام شيدايي کتاب هايي همچون «آتشي براي آتشي ديگر»، «آدم ها روي پل» و «خنديدن در خانه يي که مي سوخت» منتشر شده است. پيکر مرحوم شيدايي روز چهارشنبه چهارم آذرماه در کرج تشييع و در بهشت سکينه کرج و در کنار مزار پدر وي به خاک سپرده مي شود. مراسم يادبود شيدايي روز جمعه ششم آذرماه در مسجد حضرت رسول جهان شهر ساعت 15 برگزار مي شود.
*****
115 اعدام بعد از انتخابات
نیویورک تایمز: مايکل اسلکمن
به گفته کارشناسان مسائل ايران، اين کشور درحالی موج جديدی از اعدام ها و احکام اعدام را به راه انداخته است که دولت از کشتارهای قضائی به عنوان حربه ای در ارعاب مخالفان و سرکوب ناآرامی های قومی و گروه های حقوق بشر استفاده می کند.
در ايران سابقه تشديد اعدام ها در مواقع بروز بحران وجود داشته است، اما به گفته گروه های حقوق بشر، شواهد محکمی وجود دارد که احکام فعلی در پاسخ به بحران سياسی به وجود آمده متعاقب انتخابات رياست جمهوری خردادماه صادر شده اند. در ماه جاری، پنجمين فرد مرتبط با اعتراضات اخير نيز به مجازات اعدام محکوم شد.
در رويدادی جديد، دولت با افزودن اتهام ديگری به يک فعال کرد، وی را به دار آويخت و به نگرانی ها درخصوص تشديد مجازات پرونده های با ابعاد سياسی دامن زد.
بر اساس آماری که گروه های حقوق بشر از خبرگزاری های ايران گردآوری کرده اند، در فاصله کوتاهی ميان انتخابات خردادماه و تنفيذ حکم رياست جمهوری محمود احمدی نژاد، 115 نفر اعدام شده اند. به گفته گروه های حقوق بشر و کارشناسان مسائل ايران، هرچند اعدام ها عمدتاً به مجرمان تبهکار و قاچاقچيان مواد مخدر مربوط می شد، اما به نظر می رسد روند و تعداد کشتارها به منظور ارسال پيامی برای مخالفان تنظيم شده باشد.
حسين عسگری استاد امور بين الملل دانشگاه جورج واشنگتن می گويد: «رژيم هرگز تصور نمی کرد مردم پس از انتخابات، چنين آشکارا دست به تظاهرات بزنند. اعدام ها به منظور ترساندن مردم است. کاملاً مشخص است که چنين هدفی وجود دارد.»
اجرای احکام اعدام، در بحبوحه تشديد انتقادات به عملکرد حقوق بشر ايران درمقطع پس از انتخابات صورت می گيرد. مسؤولان سابق کشور، روشنفکران و روزنامه نگاران پس از يک نمايش کوتاه از دادگاه در تلويزيون، با احکام طولانی مدت زندان روبرو شده اند. برخی از زندانيان می گويند مورد شکنجه، تجاوز و آزار مسؤولان زندان ها قرار گرفته اند.
به گزارش يکی از وب سايت ها در ايران، محمد علی ابطحی، معاون رياست جمهور سابق ايران، به جرم «اقدام عليه امنيت ملی، تبليغ عليه نظام جمهوری اسلامی، توهين و تحقير رئيس جمهور و ايجاد اغتشاش در نظم عمومی» به تحمل شش سال زندان محکوم شده است. وی به قيد وثيقه آزاد شده و در انتظار دادگاه تجديد نظر می باشد.
سازمان ملل متحد هفته گذشته با تصويب پيش نويس يک قطعنامه، ايران را به دليل موارد متعدد تخطی از حقوق بشر مورد انتقاد قرار داد.
هادی قائم استاد سابق فيزيک که اکنون جنبش بين المللی برای حقوق بشر در ايران را اداره می کند، گفت: «تشديد اعدام ها در دوران اخير، خصوصاً اعدام زندانيان سياسی، تلاشی برای ارعاب و ترويج فضای ترس و وحشت ميان مردم است، و پيام آن اين است که آنها آماده استفاده از هرگونه ابزار قدرت برای سرکوب مخالفان هستند و مشارکت در اعتراضات برای مردم هزينه به دنبال خواهد داشت.»
ايران ظرف سال های اخير پس از چين بيشترين آمار اعدام ها را داشته است. به گزارش سازمان عفو بين الملل، رياست جمهوری احمدی نژاد، با چهار برابر شدن تعداد آمارها از 86 مورد در سال 2005 به 346 مورد در سال 2008 همراه بوده است.
دروری دايک محقق سازمان عفو بين الملل گفت، بالا رفتن تعداد آمارها در زير سايه بحران های سياسی، اقدام غيرعادی از سوی مقامات ايران ارزيابی نمی شود. ايران در سال 1988 و پس از موافقت با آتش بس در جنگ عراق، هزاران زندانی سياسی را که در ابتدا به اعدام محکوم نشده بودند و در حال گذراندن دوره زندان بودند، اعدام کرد.
وی گفت: "به نظر می رسد در طيف وسيعی از مسؤولان ايران، از نيروی انتظامی گرفته تا قوه قضائيه، علاقه وافری برای اعمال خشونت، وجود دارد. به نظر می رسد میزان شقاوت و سنگدلی بالایی وجود داشته باشد."
بنا بر اعلام سازمان عفو بين الملل، در نيمه اول سال 2009، تعداد 196 اعدام در ايران رخ داده است. در فاصله 22 خرداد و تنفيذ حکم رياست جمهوری احمدی نژاد در 14 مرداد ماه، تعداد اعدام ها به 2 مورد در روز افزايش يافت. در سال جاری نيز تا کنون 359 اعدام وجود داشته است. البته تعيين تعداد دقيق اعدام ها مشکل است زيرا سازمان عفو بين الملل تنها به اخبار اعلام شده از سوی منابع خبری دولت استناد می کند.
به گفته گروه های حقوق بشر، دولت از زمان تشديد اعدام ها در فضای پس از انتخابات، به درنظرگرفتن چنين مجازاتی برای افراد وابسته به جدائی طلبان، باوجود آنکه اين افراد خود هيچ عمل خشونت طلبانه مرتکب نشده اند، تمايل پيدا کرده است.
نگرانی از اعدام ها با انگیزه سياسی، به ويژه پس از اعدام احسان فتاحيان 28 ساله تشديد شد. وی به عضويت در گروه مسلح کومله محکوم شده بود. فتاحيان در ابتدا به تحمل 10 سال زندان محکوم شد، اما دولت با افزودن اتهام محارب (دشمن خدا) به وی، او را در 20 آبان ماه به دار آويخت.
به گزارش وب سايت های مخالف دولت، اجازه ديدن جنازه فتاحيان به خانواده وی داده نشده و دولت مانع از برگزاری مراسم سوگواری برای او شده است.
به گفته گروه های حقوق بشر کرد، يک گروه ويژه اعدام به استان کردستان در غرب ايران فرستاده شده و 12 زندانی در اين استان در نوبت اعدام قرار دارند. راهی برای تأييد ادعای اين گروه وجود نداشت.
به گزارش خبرگزاری های ايران، برخی از نمايندگان کرد مجلس ايران پس از ماجرای اعدام آقای فتاحيان، ضمن نوشتن نامه ای به رئيس قوه قضائيه، خواستار توقف اجرای احکام اعدام عليه زندانيان کرد شده اند.
سخنگوی هیئت نمايندگی ايران در سازمان ملل از ارائه پاسخ به دو نامه که درباره مجازات های اعدام از آنها سؤال کرده بود، خودداری کردند.
ايران از زمان بحران انتخابات، مانع از فعاليت خبرنگاران خارجی در کشور شده است. با اين حال، مقامات ايران در گذشته از اجرای مجازات اعدام دفاع کرده اند.
آقای احمدی نژاد در سخنرانی سال 2007 خود در دانشگاه کلمبيا گفته بود: "ما قانون داريم. کسانی که قانون عمومی را با استفاده از سلاح زير پا می گذراند، مردم را می کشند، بی ثباتی ايجاد می کنند، مواد مخدر در مقادير کلان می فروشند، به مجازات اعدام در ايران محکوم می شوند. بعضی از اين اعدام ها، البته تعداد کمی از آنها، در ملأ عام اجرا می شوند. اين ها قوانينی است که بر اصول دموکراتيک استوار هستند."
اما آقای قائمی می گويد گاهی احکام اعدام شامل کسانی می شود که امکان مناسب دفاع از خود را در دادگاه هائی که ساختار و روند آنها زير سؤال است، نداشته اند.
او افزود: "اين نگرانی وجود دارد که موج جديدی از افزايش اعدام ها در پيش است. بيشترين نگرانی هم از اين است که اعدام زندانيان سياسی از سر گرفته شده است."
*****
پیش به سوی 16 آذر سبز
رشيد اسماعيلي
به یاد شهید عزت ابراهیم نژاد تقدیم به دوستان در بندم محمد پورعبدالله، عباس حکیمی زاده، حمید قهوه چیان، سلمان سیما، مهرداد بزرگ، سورنا هاشمی، علیرضا موسوی، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، سینا شکوهی و البرز زاهدی
دانشگاه در همۀ این سالهای سرکوب و اختناق کابوس اقتدارگرایان بوده است؛صدایی که خواب خوش انحصار و استبداد را آشفته می کرد.
در همۀ این سالها هیچ نهادی به اندازه دانشگاه محل نگرانی حاکمیت و طبیعتا تحت فشار نبوده است. دانشگاه و دانشگاهیان در این سی سال فراز و فرودهای بسیاری را به چشم دیده اند؛ یک بار به تیر انقلاب فرهنگی گرفتار آمده و سالها نیز از ترکشهای آن انقلاب منحوس بهره مند شده اند: تغییر بی قاعده متون درسی، محرومیت استادان دگر اندیش از تدریس و محرومیت دانشجویان منتقد و معترض و ناهمرنگ و از تحصیل و سرکوب آزادیهای آکادمیک، تنها بخشی بوده است از حکایت مکرر تازیانه های ممتد فاشیسم اسلامی بر پیکرۀ دانشگاه. خاطره حملات وحشیانه و فاجعه بار سالهای 78، 82 و 88 به کوی دانشگاه تهران و برخی دیگر از دانشگاههای کشور در اصفهان و تبریز و مشهد نیز هنوز در یادها زنده است، بی آنکه هیچ یک از آمران و عاملان آن حملات به پای میز محاکمه کشیده شوند یا عدالت دستیار و دستگیر قربانیان آن فجایع شود.
دانشگاه اما با همین پیکر نیمه جان هم کابوسی بود و هست برای همان ها که با آزادی گریزی آغازیدند و با خرد ستیزی و کتاب سوزی ادامه دادند ونهایتا کارشان به تجاوز و آدم کشی هم رسید.
دانشگاه سالهای سال از معدود سنگرهای آزادیخواهی در این سرزمین بود حالا ولی دانشگاه تنها نیست، امروز ایران کوچه به کوچه و خیابان به خیابان، سنگر آزادیخواهی و استبداد ستیزی است. امروز جبهه استبداد و کودتا لحظه ای خواب آرام ندارند، آنها دیگر مسئله شان کابوس گاه به گاه دانشگاه نیست، آنها اکنون با کابوسی همیشگی و سخت دهشتناک تر مواجهند، کابوسی که لحظه ای رهایشان نمی کند: کابوس مردم.
در چنین شرایطی است که 16 آذر دیگری در راه است. در شرایطی که یک جنبش گسترده اجتماعی علیه حکومت وجود دارد، جنبشی که سرانجام با فعال شدن همه شهروندان مخالف و ناراضی گسترده تر هم خواهد شد. جنبشی که رهبری و خواستها و نمادهای خاص و مشخص دارد و حتی شیوه سازماندهی خود را نیز به وجود آورده است. جنبشی که بی سر نیست بر عکس هزاران سر ِخود- رو دارد و البته موسوی و کروبی که شجاعانه ایستاده اند را نیز. جنبشی که با قتل و شکنجه و تجاوز هم از وزن و حضور سنگین اجتماعی خویش نکاست:جنبش سبز
حاکمیت همواره از 16 آذر می هراسیده است این بار اما هراس از 16 آذر تقارنی مبارک با وحشت از جنبش سبز هم دارد! موجودی که "بسیار" ترسیده باشد همیشه دست به عکس العملهای غیرمعقول و غریزی می زند، بازداشت گسترده فعالین دانشجویی لیبرال و تحکیمی و طیفهای دیگر فعالین دانشجویی نشان دهنده یک نمونه از این عکس العملهای غریزی و غیر معقول یک موجود ترسو است. دولت کودتا اکنون می ترسد، از دانشگاه، از دانشجویان، از معلمان، از کارگران، از روزنامه نگاران از پزشکان و در یک کلمه از مردم. کنش و واکنشهای ماههای اخیر کودتاچیان را تنها با یک کلمه می توان توصیف کرد:ترس
این برخوردها و سرکوبها نشانه اقتدار نیست، نشانه ضعف و وحشت است. احمدی نژاد و حامیان ریز و درشتش می ترسند، این را می شود در چشمهایشان خواند، گرد همایی مقامات عالیرتبه نظام اکنون به گرد هم آمدن جماعت سوته دلی می ماند که اگر چه شاید بر زبان نرانند اما در دل سخت از آینده خویش بیمناکند :رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون !
بازداشت گسترده فعالین دانشجویی که در روزهای اخیر با دستگیری اعضای دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال اوج گرفته و احتمالا تا 16 آذر و مدتی پس از آن ادامه خواهد داشت معنایی ندارد جز ترس حاکمیت از یک روز سبز دیگر و این بار از 16 آذر سبز. مسلما بازداشت فعالین و رهبران دانشجویی برخلاف آنچه برخی تحلیلگران امنیتی می اندیشند هیچ تاثیری در کنترل دامنه اعتراضات دانشجویی در 16 آذر نخواهد داشت، همانطور که بازداشت صدها تن ازروزنامه نگاران و فعالین سیاسی اصلاح طلب و تحولخواه هیچ تاثیری بر کنترل امواج جنبش مردمی نداشته و ندارد.
نهادهای امنیتی فکر می کنند که با دستگیری یا اعمال فشارهای گوناگون بر فعالین دانشجویی شناخته شده می توانند اعتراضات دانشجویی را کنترل کنند، این پیش فرض اما کاملا غلط است چرا که آنها به مهمترین ویژگی فصل جدید جنبش دانشجویی پس از کودتای 22 خرداد توجه نمی کنند: این جنبش اکنون " خود- سازمانده"، "خود- خبررسان" و "خود-راهبر" است، از این رو حتی اگر همه فعالین شناخته شده دانشجویی هم بازداشت شوند و تمام مدت سال تحصیلی را در زندان بگذرانند باز هم اعتراضات دانشجویی به نحوی گسترده ادامه خواهد یافت.
بازداشت و اعمال فشار بر فعالین و گروههای دانشجویی دستاوردی برای دولت کودتا نخواهد داشت، همانطور که بازداشت و شکنجه فعالین سیاسی و مدنی در خارج از دانشگاه نیز هیچ دستاوردی برای کودتاچیان نداشته و تنها عرصه را بر آنها تنگ تر کرده است. دولت کودتا در خیابانها با احزاب و فعالین سیاسی طرف نیست بلکه طرف حساب آن مردم هستند، مردم به جان آمده ای که خیال عقب نشینی ندارند. در دانشگاهها نیز وضعیت تفاوتی ندارد، در دانشگاهها هم طرف حساب کودتاگران دفتر تحکیم وحدت، لیبرال ها یا مارکسیست ها نیستند، دولت کودتا اکنون با "همه دانشجویان" طرف است، حالا هر چه هم که فعالین دانشجویی را دستگیر کنید یا محروم از تحصیل کنید این جنبش "خود- سازمانده" و "خود- راهبر" باز هم به مسیر خود ادامه خواهد داد.
باری شک نکنید که یک روز سبز دیگر در راه است؛ این بار 16 آذر سبز. دانشجویان از هم اکنون عزم خود را برای برگزاری با شکوه این روز جزم کرده اند و بازداشت فعالین دانشجویی این عزم را جزم تر و همبستگی دانشجویان را بیشتر خواهد کرد. مردم پیروز خواهند شد، دولت غاصب کودتا رفتنی است؛ پس پیش به سوی 16 آذر سبز، بار دیگر:
آفاق از صدای سبز تو روشن است
خاموشیت مباد که فریاد میهنی
*****
تلاش برای رفع پلمب دفتر جبهه مشارکت
سخنگوي حزب مشارکت از پيگيری حقوقی برای رفع پلمب دفتر این حزب خبر داد.
به گزارش ایسنا حسین کاشفی ضمن انتقاد از پلمب دفتر حزب مشارکت در 22 خرداد گفت: "جلسات شورای مرکزی حزب ادامه دارد، اما شرایط خاص پیش آمده بخشی از برنامه‌های عادی حزب را تحت تاثیر قرار داده و در جلسات به پیگیری مسائل حقوقی بازداشت شدگان و تحلیل مسائل سیاسی روز می پردازیم."
وی در ادامه افزود: "بلافاصله پس از آنکه در شامگاه 23 خرداد دفتر حزب به دلایل غیرمستندی پلمب شد پیگیری حقوقی را برای ادامه فعالیت حزب آغاز کردیم. در آن زمان آقای شاهرودی هنوز ریاست قوه قضائیه را بر عهده داشت و نامه یی نوشتیم. پس از آنکه آقای لاریجانی به عنوان رئیس قوه قضائیه منصوب شد، همان نامه را به ایشان نیز ارسال کردیم و رفع پلمب دفتر مرکزی حزب را خواستار شدیم، چرا که ما حزبی قانونی هستیم."
کاشفی تصریح کرد: "همچنان پیگیری‌ها درباره رفع پلمب حزب و آزادی اعضای بازداشت شده ادامه دارد اما هنوز هیچ جوابی نگرفته‌ایم."
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
درباره استراتژی "گل در برابر گلوله" در روز ۱۶ آذر:
پشت به "تيان آن مِن"
حاکمان نظامی بر مبنای يک "تحليل اشتباه" با جنبش مواجه شده اند. لذا سرکوب خشونت آميز را به هرگونه وفاق و مذاکره يا سازش ترجيح می دهند. آن ها می خواهند با استفاده از ابزارها و تکنيک های امنيتی "اغتشاشات" را سرکوب کنند. برای رسيدن به اين هدف، بايد کاری کنند تا تجمعات راديکاليزه شده و به خشونت کشيده شود. لذا بر روی تحريک احساسات عمومی برای انجام خشونت متقابل در انتقام از سرکوب روز ۱۳ آبان حساب باز کرده اند. روز ۱۶ آذر بهترين فرصت برای سوء استفاده از احساسات دانشجويی خواهد بود.
آيا در روز شانزدهم آذر امسال فاجعه «تيان آن من» ديگری رخ خواهد داد؟ برخورد سخت حزب کمونيست چين با دانشجويان در ميدان «تيان آن من» در ۴ ژوئن ۱۹۸۹، منجر به کشته و زخمی شدن صدها تن از مردم چين شد. به ظاهر اعتراضات سرکوب شد و حکومت کمونيستی به راه خود ادامه داد. ضمن آنکه «ژائو زيانگ»، رهبر چين و دبيرکل حزب کمونيست، نيز که خواهان مذاکره و رسيدن به توافق با دانشجويان بود، از طرف حزب برکنار و به مدت ۱۶ سال تا زمان مرگش در حبس خانگی به سر برد. برای آن ها که مدينه فاضله شان کشور چين است، احتمالا سرکوب چينی نيز الگوی مناسبی برای برخورد با جنبش سبز خواهد بود.
يک تحليل اشتباه
در ذهن همه فعالين سياسی اين سوال مطرح است که چرا هسته مرکزی حاکميت ايران هيچ تمايلی به پذيرش، به رسميت شناختن، يا حتی ديدن جنبش سبز ندارد. گويی از نظر آن ها اساسا هيچگاه چنين جنبشی وجود نداشته است. آيا حاکميت اين جنبش را می بيند اما به روی خود نمی آورد و يا اساسا ناتوان از ديدن چنين جنبشی است؟
هفته گذشته کاظم انبارلويی در مصاحبه با نشريه مثلث در پاسخ به اين سوال که برای خروج از «وضعيت فعلی» چه بايد کرد، گفت: «خيلی وقت است که از وضعيت فعلی بيرون رفته ايم (!) اغتشاشاتی که اکنون به حداقل رسيده، نشان می دهد که مشکل حل شده است.» اظهارات انبارلويی و امثال وی آشکار می سازد که ايشان به عمد و يا نادانسته وجود جنبشی عظيم را ناديده گرفته يا باور ندارند.شيوه برخورد نيروهای امنيتی با فعالين سياسی و مردم معترض در تظاهرات مختلف ، نشان می دهد که چيزی به عنوان جنبش سبز از طرف حاکميت به هيچ وجه پذيرفته نيست. پس به زعم ايشان آنچه در طی ماه های اخير رخ داده تنها اعتراض های محدود و هدايت شده از طرف رسانه ها و عوامل خارجی بوده است که می توان آن را با شيوه های امنيتی کنترل و سرکوب کرد. تمام استراتژی های امنيتی و سياسی حاکميت برمبنای چنين تحليلی استوار شده است.خلاصه اين تحليل اينچنين است: از گذشته در تهران حدود ۲۰ درصد (اکنون حدود دو ميليون نفر) مردم معترض وجود دارد. اين مردمان از قبل هم وجود داشته اند اما منفعل و خانه نشين بوده اند. ايشان همواره در وضعيت قهر با حاکميت قرار داشته و در دوره های انتخاباتی در موضع تحريم بوده اند و به همين دليل هيچگاه رای شان ديده و محسوب نشده است (حتی در پشت پرده) . اين مردمان خاموش و منفعل هيچگاه خطری برای حکومت محسوب نمی شده اند چرا که نه سازمانی داشته اند و نه رهبری منسجمی و البته در اهدافشان هم اختلاف نظر و پراکندگی قابل ملاحظه ای وجود داشته است. «اما» ناگهان «تقارن» حوادث و اتفاقات انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ در اين طيف از مردم يک «اميد کاذب» ايجاد کرد؛ اميد به اينکه می شود از طريق حضور در جريان های قبل و بعد از انتخابات، با هزينه کم، تغييری اساسی در بنيان نظام سياسی ايجاد کرد. بدين ترتيب آن قشر منفعل و پنهان و غيرمنسجم ناگهان فعال و علنی شدند و درچارچوب ستادهای انتخاباتی انسجام يافته و به خيابان ها آمدند. اغتشاشات و تظاهرات پس از انتخابات نيز کار بخشی از همين دو مليون نفر اميدوار کاذب (!) بوده است. حال راه حل چيست؟ اگر اين مردم چند مرتبه به خيابان ها بيايند و هربار با قاطعيت هرچه بيشتر حاکميت مواجه شوند و پس از مدتی مشاهده کنند که اتفاقی نيافتاده است، اميدشان به تغيير به تدريج رنگ می بازد و به خانه های خود باز می گردند. به اين ترتيب نظام بحران را پشت سر گذاشته و زندگی بارديگر شيرين می شود.
تحليل فوق کم وبيش با همين محتوی اما طبيعتا با جملاتی پرطمطراق و دهان پرکن شامل انواع اصطلاحات و واژگان امنيتی و البته با امضای چند کارشناس متخصص امنيت با مدرک دکتری، در بولتن ها، گزارشات و جلسات مختلف ارائه و منجر به انتخاذ تصميماتی حساس در سطح ملی می شود. رد پيشنهاد وفاق، عدم مذاکره با رهبران جنبش، عدم پذيرش وجود بحران، به رسميت نشناختن جنبش سبز و در نهايت برخورد بسيار خشونت آميز با معترضان نشانگر آن که تمام تصميمات بر مبنای تحليل فوق اتخاذ می شوند.شکی نيست که تحليل فوق از لحاظ مبنايی بسيار اشتباه است؛ جنبش حقيقتا وجود دارد؛ اين جنبش سطحی نبوده و بسيار عميق است. مطالبات آن جدی است و عدم پاسخگويی به اين مطالبات نظام را به شدت دچار بحران در سطوح مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سياسی می کند. تداوم بحران ها مشروعيت نظام را به صورت جدی مخدوش کرده و ثبات سياسی را از بين می برد. اما با وجود طرح اين مباحث از سوی اساتيد دانشگاه و روشنفکران و هشدار و تذکر مکرر به حاکميت، باز هم توجه ای به اين مسائل نشده است. البته يک دليلش می تواند اين باشد که به اعتقاد حاکمان، تئوری های فوق محصول «علوم انسانی غربی» هستند و به کار «شرق اسلامی» نمی آيند. به عقيده ايشان، مبنای مشروعيت و مبنای کارآمدی در دولت اسلامی با آنچه در غرب بوده و تعريف شده کاملا متفاوت است.
انشقاق در سازمان مجازی و تضعيف رهبر فرضی
از سويی ديگر حاکميت فرض می کند که حتی اگر اين جنبش ها و اين بحران ها جدی و واقعی باشد، می توان آن را با استفاده از منابع مالی و ابزار امنيتی کنترل کرد. می توان در سازمان جنبش شکاف ايجاد کرد و رهبری آن را با جنگ روانی و با استفاده از تکنيک های نرم افزاری تضعيف کرد. درست است که سازمان متکثر و مجازی جنبش دليل تداوم آن تا اين لحظه بوده است اما از همين تکثر و عدم تمرکز موجود در جنبش نيز می توان برای ايجاد اختلاف و انشقاق در آن استفاده کرد. با اعمال فشار روانی بر رهبران جنبش برای اعلام شفاف مواضع و مرزبندی ها، عملا در ميان اعضای جنبش ريزش نيرو به وجود خواهد آمد. از طرفی اگر رهبران اصلاح طلب در مورد اهداف و شعار ها اعلام موضع نکنند، رهبری جنبش به خارج از کشور منتقل شده و به سمت اهداف راديکال کشيده خواهد شد. اين همان چيزی است که حاکميت می خواهد و در آن صورت با مشروعيت بيشتر و توجيهات قابل قبول تری دست به سرکوب جنبش خواهد زد. بنابراين رهبران جنبش ناچارخواهند شد تا برای جلوگيری از انحراف و در نتيجه سرکوب جنبش به اعلام مواضع صريح تر بپردازند.
چه اتفاقی رخ داده است که آقای عسگر اولادی ناگهان نظر خود را مبنی بر وفاق با موسوی و خاتمی تغيير داد و گفت که ايشان از خط قرمزها گذشته اند و خود تبديل به خط قرمز شده اند؟ همه چيز به تحولات پس از ۱۳ آبان باز می گردد. خشونت کفه ترازو را به نفع حاکمان نظامی سنگين تر کرده است. اين را پيش از اين بسياری از صاحبنظران نيز گفته بودند؛ در فضای بحران و خشونت اين نظاميان هستند در معادلات سياسی برتری پيدا می کنند. به همان اندازه که تظاهرات مسالمت آميز روز قدس جريان را به نفع جنبش سبز تغيير داد، تظاهرات خشونت آميز ۱۳ آبان نيز باعث شد که اصولگرايان تا حدودی ابتکار عمل را در دست گيرند. آن ها تصور می کنند که توانسته اند تظاهرات ۱۳ آبان را سرکوب کنند و از اين بابت در پوست خود نمی گنجند. مهم نيست که برای اين کار ميلياردها تومان هزينه کرده و يا ده ها هزار نيروی نظامی و شبه نظامی را بسيج کرده باشند؛ مهم آن است که تصاوير ميليونی روز قدس ديگر تکرار نشد و آن ها اکنون می توانند جنگ روانی جديدی عليه رهبران جنبش سبز آغاز نمايند. درواقع از آن ها می خواهند که نسبت خود را با نظام روشن کنند.نتيجه اين فشارها و نتيجه اين جنگ روانی احتمالا اين خواهد شد که موسوی و کروبی از مردم بخواهند که روز ۱۶ آذر در خارج از دانشگاه ها تجمع نکنند ويا شعارهای تند سر ندهند. اما از آنجا که «خوشبختانه يا متاسفانه» سازماندهی جنبش به صورت مجازی است و اين رهبران فرضی تسلط کامل بر فضای مجازی ندارند، بسياری از سايت های اينترنتی و شبکه های ماهواره ای وابسته به نيروهای اپوزيسيون خارج از کشور از مردم خواهند خواست که روز ۱۶ آذر به خيابان ها بيايند. در نتيجه نمود بيرونی اين وضعيت آن خواهد بود که موسوی و کروبی بر جنبش رهبریتی ندارند و ديگر مردم به حرف های ايشان توجه نمی کنند. در واقع ابتکار اصولگرايان در راه اندازی اين بازی، رهبری جنبش را تضعيف کرده و سست شدن پايگاه اجتماعی ايشان را به نمايش خواهد گذاشت. فردای روز ۱۶ آذر نيز بمباران روانی بر سر موسوی و کروبی فرو خواهد ريخت که مرزبندی خود را با مردمی که عليرغم توصيه های ايشان به خيابان ها آمده اند و با نيروهای پليس درگير شده اند وشعارهای ساختارشکن سرداده اند، مشخص کنند. اين يعنی آغاز انشقاق در جنبش. از طرف ديگر، در این جنبش سبز مردمی هيچ کسی الزامی ندارد که مرزبندی خود را با تمام گرايش های موجود در جنبش سبز اعلام کند يا دائما نسبت خود را با نظام سياسی تعريف نمايد.اين نظام است که بايد نسبت خود را با جنبش مردمی مشخص کند نه برعکس. اين نکته ای کليدی و رمز ماندگاری جنبش سبز خواهد بود.
۱۶ آذر ۸۸ و استراتژی «گل در برابر گلوله»
حاکميت بسيار تلاش کرده و می کند تا جنبش ميليونی سبز را به تظاهرات ده هزارنفری دانشجويی تقليل دهد. درصورتی که کار به اغتشاش و تظاهرات خشونت آميز بيانجامد، حاکميت از «حق قانونی استفاده مشروع از زور» برخوردار خواهد بود. ضمن آنکه با بالاتر رفتن هزينه ها که بيشتر از متوسط توان اعضای جنبش است، جنبش دچار ريزش نيروی گسترده خواهد شد. نتيجه چيزی جز تبديل جنبش فراگير به اغتشاش محدود و در نهايت سرکوب قانونی توسط پليس نخواهدبود. اپوزيسيون برانداز خارج از کشور، دانسته يا نادانسته، به تحقق اين سناريو کمک کرده است. بسيار روشن است که اپوزيسيون ساختارشکن آغاز کننده اين جنبش نبوده اند اما قطعا می توانند پايان دهنده آن باشند.می توان اينگونه جمع بندی کرد: حاکمان نظامی بر مبنای يک «تحليل اشتباه» با جنبش مواجه شده اند. لذا سرکوب خشونت آميز را به هرگونه وفاق و مذاکره يا سازش ترجيح می دهند. آن ها می خواهند با استفاده از ابزارها و تکنيک های امنيتی «اغتشاشات» را سرکوب کنند. برای رسيدن به اين هدف، بايد کاری کنند تا تجمعات راديکاليزه شده و به خشونت کشيده شود. لذا بر روی تحريک احساسات عمومی برای انجام خشونت متقابل در انتقام از سرکوب روز ۱۳ آبان حساب باز کرده اند. روز ۱۶ آذر بهترين فرصت برای سوء استفاده از احساسات دانشجويی خواهد بود. همچنين در اين ميان با اعمال فشار گسترده و هماهنگ بر رهبران جنبش آن ها را وادار به موضع گيری در برابر شعارهای ساختارشکن و تظاهرات خشونت آميز می کنند. اگر رهبران جنبش در اين دام بيافتند، قطعا تضعيف رهبری ايشان و انشقاق در بدنه جنبش را به دنبال خواهد داشت. ابتکار جناح اصولگرا در پياده سازی اين سناريو پس از ۱۳ آبان چنان ايشان را ذوق زده کرده که امثال عسگر اولادی را از هرگونه وفاق منصرف ساخته است. اما نکات مهم ديگری وجود دارد که در معادلات و محاسبات اصولگرايان ناديده مانده است. برخی از اين نکات به طور خلاصه به شرح زير است:
۱- گاندی گفت وقتی شما مطالبه ای داريد، اول مسخره تان می کنند، بعد ناديده تان می گيرند، بعد سرکوبتان می کنند و درنهايت شما پيروز می شويد! اظهارات قائم مقام وزارت اطلاعات مبنی بر حضور ۴۰ هزار نفر در راهپيمايی روز قدس و ۵ هزار نفر در راهپيمايی روز ۱۳ آبان و اظهاراتی از اين دست نه تنها به زعم ايشان موجب تحقير و تضعيف روحيه اعضای جنبش سبز نخواهد شد بلکه جنبش را وارد «پروسه اثبات خويشتن» می کند. يعنی اين احساس تحقير شدگی و ناديده گرفته شدن توسط حاکميت انگيزه دوچندانی به اعضای جنبش برای حضور رسمی تر و علنی تر در مراسم ها و برنامه های مختلف می بخشد. بنابراين اگرچه علوی در انديشه هدايت يک جنگ روانی است اما قطعا متوجه اين امر نيست که «انکار تحقيرآميز جنبش» موجب تداوم و استقامت آن خواهد شد.
۲- «خواندن نماز جمعه با کفش» يک مثال از صدها مثال جالب از «عمل گرايی و واقع گرايی» اعضای جنبش است. ظاهرا اين دو پارامتر کليدی از چشمان حاکمان دور مانده است. هم اعضا و هم رهبران جنبش واقع گرا و عملگرا هستند و اين بدان معنا است که درجه تحريک پذيری و عمل احساسی آن ها به نسبت پايين تر است. اين جنبش به سرعت می تواند خود را تحليل کرده و انحرافات را تصحيح نمايد. يک نوع بازبينی، بازسازی و «خود- کنترلی» واقع گرايانه در عملکرد جنبش ديده می شود. شايد در مقاطعی جنبش به انحراف برود اما به سرعت مسير خود را اصلاح و اشتباهات را جبران می کند. لذا ممکن است درجه بالای اعمال خشونت از سوی نيروی انتظامی در روز ۱۳ آبان تا مدتی موجب بروز واکنش های احساسی شده باشد اما جنبش پتانسيل بالايی در کنترل خويش دارد. نيروی انتظامی و نيروهای شبه نظامی با اعمالی مانند حمله مستقيم به زنان قصد تحريک احساسات مردم و کشاندن آن ها به تقابل خشونت آميز را داشته اند. اينگونه خرج ذکاوت شايد به درد «جمهوری کومور» بخورد اما قطعا به کار ايران با يکصد سال تاريخ دموکراسی خواهی نمی آيد. لذا هيچ بعيد نيست که اشتباه استراتژيک ۱۳ آبان اين بار در ۱۶ آذر تصحيح شده و نقشه حاکمان نظامی نقش بر آب شود.
۳- «انديشه عدم خشونت و مبارزه مسالمت آميز» تنها يک شعار لوکس متعلق به طبقه متوسط نيست، بلکه «استراتژی اصلی» جنبش به شمار می رود. رهبران جنبش و بسياری از گروه های سياسی و غيرسياسی همبسته با جنبش با تمام ابزار تبليغاتی و اطلاع رسانی خود بر اين استراتژی تاکيد کرده و خواهندکرد. شايد در مواردی برخی از شرکت کنندگان در راهپيمايی ها به دليل القائات خارج از کشور دست به خشونت متقابل و انتقام جويی از شبه نظاميان بزنند اما قطعا فضای خشونت فضای غالب بر جنبش در آينده نخواهد بود. اين خود تضمين کننده سلامت و تداوم جنبش می باشد.
۴- همانطور که بسياری از صاحبنظران گفته اند دو عامل ديگر وجود دارد که باعث تشديد جنبش خواهد شد. يکی «شورش نان» است که احتمالا در پی اجرای طرح هدفمندکردن يارانه ها و گسترش نارضايتی مردم از وضع اقتصادی بوجود خواهد آمد. در اين حالت احتمال می رود جنبش طبقات پايين به جنبش طبقه متوسط بپيوندد و جنبشی به مراتب عظيم تر با مطالبات عميق تر شکل گيرد. دوم فشار بين المللی است که در پی بن بست مذاکرات اتمی با غرب و شکست احمدی نژاد در ايجاد رابطه با آمريکا بسيار بيشتر خواهد شد. اين عامل نيز به طور غيرمستقيم بر تداوم جنبش سبز خواهد افزود. اشتباهات اقتصادی و بين المللی دولت دهم اين ذهنيت را ايجاد می کند که آينده از آن جنبش سبز خواهد بود. همين اميد به آينده يکی ديگر از عوامل انگيزه بخش به اعضای جنبش برای ادامه راه می باشد.
۵- جنبش سبز به کوه يخی می ماند که تنها قله آن بيرون از آب مانده است. اصولگرايان با تمام توان درصدد ازبين بردن اين قله از ديد انظار عمومی هستند. اما قطعا نمی توانند تمام کوه يخ را از بين ببرند. کنترل امنيتی حتی در صورت موفقيت تنها به پاک کردن صورت مسئله می انجامد و نه حل آن . طبيعی است مطالبات همچنان باقی مانده و در زمان ديگر و به صورت جدی تر مطرح خواهد شد. شايد نمودهای بيرونی فروکش کند اما به زودی و در پی حادثه ای ديگر دوباره جنبش بر می خيزد. اين حرکت سينوسی اينبار «ميرا» نيست چراکه با مکانيسم های درونی هراز چندی به بازسازی و احيای خود می پردازد؛ مانند ويروسی است که جهش پيدا کرده و هربار با مشخصاتی جديد و به صورت جهش يافته ظهور پيدا می کند. همانطور که بارها صاحب نظران متذکر شده اند، اين جنبشی نيست که بتوان آن را کنترل و سرکوب کرد.
***
۱۶ آذر صحنه آزمون بسياری از نکات فوق است. اينکه تا چه حد جنبش واقع گرا و عملگراست؛ اينکه تا چه ميزان انديشه عدم خشونت و مبارزه مسالمت آميز در ميان مردم به عنوان يک اصل مطرح است؛ اينکه استراتژی «گل در برابر گلوله»، مورد قبول مردم و دانشجويان است يا خير؛ اينکه رهبران جنبش همچنان نفوذ فکری و کلامی بر جنبش دارند يا خير؛ اينکه عقلانيت حاکميت در ديدن و پذيرش جنبش تا چه حد است و ... ؛ آيا عسگراولادی بار ديگر نظر خود را تغيير داده و سخن از وفاق ملی خواهد گفت؟
وقتی «ژائو زيانگ» در سال ۲۰۰۵ درگذشت، دولت چين که در اوج اقتدار و سرمست از موفقيت های اقتصادی و تبديل شدن به يک ابرقدرت جهانی بود، حتی اجازه نداد که برای اين رهبر سابق حزب کمونيست و مخالف سرکوب دانشجويان در ميدان »تيان آن من»، مراسمی به مناسبت درگذشت اش برگزار شود. حزب کمونيست می ترسيد که اين مراسم موجب شعله ور شدن مجدد اعتراضات شود. پس از ۱۶ سال نه تنها مشکل حل نشده بود که حتی «ابرقدرت چين» از جنازه ژائو زيانگ هم می ترسيد.
*****
هراس نیروهای کودتا در آستانه 16 آذر
محکومیت گسترش خشونت در دانشگاه ها
سامناک آقایی

از اولین روز های هفته جاری در حالیکه فشارهای همه جانبه محافل امنیتی و بسیج دانشجویی بیشترشده، موجی از اعتراضات دانشجویی نیز دانشگاه های کشور را در برگرفته است. از یک سو بازداشت، احضار و صدور احکام حبس، شلاق و محرومیت از تحصیل برای شمار زیادی از دانشجویان شدت گرفته و از سوی دیگر با نزدیک تر شدن به 16 آذر اعتراضات و تجمعات دانشجویی در دانشگاه های کشور در حال گسترش است.
به دنبال بازداشت گسترده فعالان دانشجویی طی روزهای اخیر و احضار مهدی عربشاهی، دبیر دفتر تحکیم دانشجویی، این تشکل دانشجویی به مناسب آغاز آذرماه و همچنین در اعتراض به تداوم بازداشت ها و شرایط سخت فعالان دربند
بیانیه ای صادر کرد و نسبت به گسترش سرکوب و اختناق در دانشگاه ها و جامعه هشدار داد.
در این بیانیه با اشاره به اینکه "نظام دچار بحران مشروعیت شده" نسبت به گسترش سرکوب و اختناق در دانشگاه ها و جامعه هشدار داده شده و از حاکمیت خواسته شده است از تاریخ درس بگیرد.
دفتر تحکیم در این بیانیه علاوه بر اعتراض به موج گسترده بازداشت فعالان دانشجویی در شهرهای مختلف کشور و برخوردهای بی سابقه امنیتی و قضایی، نسبت به شرایط سخت فعالان دانشجویی، سیاسی و اجتماعی دربند ابراز نگرانی کرده و خواستار آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی شده است.در بخش دیگری از بیانیه دفتر تحکیم دانشجویی ضمن انتقاد شدید و صریح از برخورد حاکمیت با مردم در پی کودتای 22 خرداد، آمده است: "نظام فعلی با ادامه این رفتارهای خود بیش از پیش می خواهد قانون شکنی، دروغ گویی و انحطاط اخلاقی را در سطح عمومی جامعه به امری طبیعی تبدیل کند.
بیانیه دفتر تحکیم وحدت می افزاید: "در طی چند ماه گذشته حاکمیت انحصار طلب آخرین تلاش ها را برای یک دست کردن قدرت از یک سو و نیز تمهیدات لازم برای جلو گیری از اعتراضات احتمالی دانشجویی در سالگرد شهادت سه آذر اهورایی توسط دولت کودتا در آذر 1332 را انجام می دهد."
دفتر تحکیم در پایان بیانیه خود، بازداشت گسترده فعالان دانشجویی در آستانه شانزده آذر را "ترس بی حد حاکمان از خروش دانشجویان» در روز دانشجو دانسته و آورده است: "دفتر تحکیم وحدت بازداشت گسترده ی دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه های مختلف همچون سورنا هاشمی، مهرداد بزرگ، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، علیرضا موسوی، سینا شکوهی، البرز زاهدی، رسول عالی نژاد، بهروز فریدی، ندا اسکندری، خدیجه قهرمانی، سهیل محمدی، علی پرویز، سلمان سیما، کوهزاد اسماعیلی، حسن اسدی زیدآبادی، محمدصادقی، حجت شریفی، نفیسه زارع کهن و موسی ساکت را نشان از ترس بی امان حاکمان از خروش جنبش دانشجویی در روز 16 آذر دانسته و خواستار آزادی بی قید شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی میباشد."
ادامه بازداشت ها و برخوردهای قضایی
در اولین روز هفته شش فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی تهران در یک کافی شاپ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. منابع دانشجویی اسامی این شش تن را علی رضا موسوی، احمدطاهری، علی رضا زرگر، حمید قهوچیان، امیر کاظم پور و یاسر معصومی اعلام کردند و نوشتند: این شش فعال دانشجویی دانشگاه علامه در حالی بازداشت می شوند که روز پنج شنبه شش تن دیگر از فعالان و دانش آموختگان لیبرال همین دانشگاه به نام های البرز زاهدی، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، سینا شکوهی، مهرداد بزرگ و سورنا هاشمی دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده شده اند.
دستگیری دانشجویان علامه در حالی است که هنوز به رغم گذشت بیش از دو هفته از بازداشت اعضای مرکزی سازمان دانش آموختگان، تعدادی از فعالان دانشگاه پلی تکنیک و چند تن از فعالان واحد مرکز و جنوب دانشگاه آزاد و همچنین هفت دانشجوی کرد بازداشت شده در تهران هنوز هیچ خبری در خصوص سرنوشت و وضعیت آنان بدست نیامده است.
به نوشته خبرنامه امیر کبیر، در ادامه این بازداشت ها روز گذشته درایلام نیز علاوه بر دستگیری دو فعال دانشجویی به نام های آرش خاندل و مراد باصره، برخی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه ایلام توسط نیروهای خودسر بازداشت و روانه زندان شدند. علت بازداشت دانشجویان ایلامی مشخص نیست.
همزمان با این بازداشت ها، دادگاه انقلاب بابلسر 8 تن از فعالان دانشجویی را به اتهام اخلال در نظم دانشگاه در مجموع به 48 ماه حبس تعزیزی و هر کدام را به 15 ضربه شلاق محکوم کرد.
در دادنامه صادره برای این دانشجویان مصادیق اتهامات "اغتشاش در دانشگاه"، "پاره کردن بنر مصور به تصویر آقای احمدی نژاد"، "جلوگیری از برگزاری امتحانات"، و "ایجاد بی نظمی" در دانشگاه ذکر شده و "با انطباق با ماده ی 618 قانون مجازات اسلامی هر یک از متهمین به شش ماه حبس تعزیری و 15 ضربه شلاق" محکوم شده اند.این رای در حالی صادر می شود که دانشجویان با رد این اتهام و اعتراض به ضرب و شتم توسط اداره اطلاعات بابل، "اخلال در نظم" را جرم اراذل و اوباش نیروهای بسیجی و لباس شخصی دانسته اند.
تداوم اعتراضات در شیراز و تهران
همزمان با صدور این احکام وگسترش بازداشت ها و برخوردهای کم سابقه با فعالان دانشجویی، اعتراضات دانشجویی در چندین شهر کشور ادامه یافت. در برخی از شهرها از جمله در شیراز گروه های دانشجویی علاوه بر برگزاری تجمع و تحصن اعتراضی، با انتشار بیانیه ها و فراخوان ها یی به مناسب روز دانشجو، همه دانشگاه های کشور را در آستانه شانزده آذر به اعتصاب عمومی دعوت کردند.
گزارش ها حاکی ست که در دانشگاه شیراز دانشجویان در قبال افزایش فشارها توسط نهادهای امنیتی خارج از دانشگاه و برخوردهای بی سابقه کمیته انضباطی و حراست این دانشگاه واکنش نشان دادند. واکنش های اعتراضی دانشجویان از پنج شنبه گذشته به دنبال احضار و بازداشت دو دانشجوی دختر به نام های ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی گسترش یافته است.
پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان پلی تکنیک تهران در مورد تداوم اعتراضات دانشجویان دانشگاه شیراز می نویسد:با بازداشت تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه شیراز توسط اداره اطلاعات این شهر و نیروهای امنیتی و نیز احضار ده ها دانشجو توسط كمیته انضباطی و صدها دانشجو توسط حراست و تهدید دانشجویان توسط این نهاد، دانشجویان نیز با پخش شبنامه ها و بیانیه ها و نیز اعتصاب غذا به شرایط امنیتی این دانشگاه و افزایش فشارها اعتراض كردند.
در ادامه این گزارش با اشاره به اقدامات اعتراضی دانشجویان آمده است:در تازه ترین و جالب ترین اقدام، نشریه ای بدون مجوز به نام "شبنامه اعتراض" در سطح گسترده ای در میان دانشجویان دانشگاه شیراز پخش شده است. این نشریه با تیتر "ما بیشماریم..."، در 8 صفحه و به همراه مقالات و نیز اخبار شیراز و ایران منتشر شده است. در لوگوی این نشریه آمده است: "شبنامه اعتراض؛ نشریه ای برای بی خداها و با خداها، ماركسیست ها و لیبرال ها، چپ ها و راست ها، زنان و مردان؛ نشریه ای برای آزادی. این نشریه همچنین در اقدامی جالب در شناسنامه ی خود ریاست دانشگاه، رئیس كمیته انضباطی و مسئولین حراست را به عنوان مدیر مسئول، سردبیر و عوامل اجرایی نشریه معرفی كرده است. در سر مقاله ی این نشریه آمده است:اگر آنها مظهر قانون اند پس این نشریه غیر قانونی است تا مكانی باشد برای سخنان بی سانسور و دردهایی كه برای بیان نیازی به مجوز نداشته باشند. این نشریه ماحصل تمام فشارهایی است كه مدیریت دانشگاه به قدرت كمیته امنیتی انضباطی، حراست و كمیته ناظر بر نشریات بر تمام دانشجویان اعمال كرد و دسترنج تمام نگاه های امنیتی، قیم مآبانه و غرض ورزانه به نوع دانشجو است. امید كه روزی تمام فكرها وعقیده ها و انسانها بی پرده سخن بگویند.
خواجه نصیر
روز یک شنبه در تهران نیز بزرگ ترین ومسالمت آمیز ترین تجمع دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر تهران که در اعتراض به تداوم بازداشت علی پرویز و سهیل محمدی دو فعال دانشجویی این دانشگاه برگزار شد، با حمله نیروهای امنیتی و بسیجی به خشونت کشیده شد.
خبرنامه امیر کبیر در خصوص تجمع اعتراضی دانشجویان خواجه نصیر گزارش داد:پس از اعلام برگزاری تجمع اعتراضی از سوی دانشجویان خواجه نصیر در روز یکشنبه 1 آذر، از صبح امروز نیروهای لباس شخصی که با هماهنگی بسیج دانشگاه خواجه نصیر از بیرون دانشگاه به صورت سازماندهی شده آورده شده بودند، محوطه دانشکده را اشغال کردند. آنها تلاش کردند تا با نصب پرچمهای حزب الله در سر در دانشکده مانع برگزاری تجمع اعتراضی دانشجویان شوند. آنها هم چنین با فحاشی نسبت به میرحسین موسوی و کروبی سعی در تحریک احساسات دانشجویان معترض داشتند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: از ابتدای روز حراست دانشگاه از ورود دانشجویان سایر دانشکده ها که برای شرکت در تجمع به دانشکده عمران رفته بودند، جلوگیری می نمود. هنگامی که تعداد دانشجویان پشت درهای دانشکده به بیش از 500 نفر رسید، نیروهای یگان ویژه و انتظامی در محل حضور یافته و دانشجویان را از جلوی دانشکده متفرق کردند. سپس نیروهای یگان ویژه و گارد ضدشورش کنترل در ورودی را به دست گرفته و مانع ورود دانشجویان به دانشگاه شدند. دانشجویان سایر دانشکده ها که با ممانعت نیروی انتظامی و یگان ویژه رو به رو شده بودند به دانشکده مکانیک این دانشگاه رفته و تجمع خود را در آن دانشکده برگزار نمودند. دانشجویان با سر دادن شعارهایی خواستار آزادی علی پرویز و سهیل محمدی شده و اعمال سیاستهای سرکوبگرانه دولت کودتا را در دانشگاه محکوم نمودند.
احضار دبیر دفتر تحکیم وحدت
مهدی عربشاهی، دبیر دفتر تحکیم وحدت دانشجویی نیز دیروز از سوی شعبه 1053 دادگاه عمومی و جزایی مجمع قضایی عدالت تهران احضار شد. بنابه گزارش منابع خبری این فعال دانشجویی صبح روز گذشته احضاریه ای از طرف دادگاه عمومی دریافت کرده که در آن علت احضار، اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق تجمع غیر قانونی اعلام شده است.
دبیر دفتر تحکیم در حالی به دادگاه احضار می شود که چند روز پیش عباس حکیم زاده، دبیر سیاسی این تشکل دانشجویی هم در منزل خود دستگیر شد و به زندان اوین انتقال یافت.
*****
ايران تقاضای جلال طالبانی مبنی بر لغو حکم اعدام دو کرد را پذيرفت
خبرگزاری هرانا_حقوق شهروندی,اندیشه وبیان,
به گزارش خبرکزاری بین المللی فرانسه,خبرگزاری ديده بان حقوق بشر کردستان هم دیروز دوشنبه نوشت که حکم اعدام شيرکو معارفی و حبيب الله لطيفی ملغی شد و پروندۀ آنها جهت دادرسی دوباره به يکی ازشعب ديوان عالی ايران ارسال شد. پيش از آن سايت اينترنتی روزنامۀ "آئينه" خبرداده بود که جلال طالبانی در سفری غير رسمی و از پيش اعلام نشده به تهران از طريق محمود احمدی نژاد همتای ايرانی اش از رئيس قوۀ قضايی جمهوری اسلامی خواستار لغوحکم اعدام آنها شده بود.
ديده بان حقوق بشرکردستان توضيح داده است که رئيس جمهوری عراق قبلاً پيرامون لغو"احکام فعالان کرد با مسئولان نظام از جمله آيت الله لاريجانی، رئيس قوۀ قضايی" صحبت کرده بود. ولی اين باردر ديداری "غيررسمی و در فضايی کاملاً دوستانه با رئيس قوۀ قضائی ايران گفتگو کرده، نتيجۀ آن عفو اين دو متهم و لغو احکام بوده است".
اين دو از جمله به مبارزۀ مسلحانه علیۀ دولت ايران متهم شده بودند. هفتۀ پيش نيز دو تن از نمايندگان اقليت کرد مجلس شورای اسلامی خواستار لغو حکم اعدام شده، نسبت به خطرايجاد شکافی درميان کردها و حکومت هشدار داده بودند. آنها به دنبال اعدام شهروند کرد احسان فتاحيان، نامه ای به آيت الله لاريجانی ارسال داشته بودند. کردستان ايران واقع در مرزعراق غالباً دستخوش نا آرامی است. از جمله اعضای "جنبش جدائی طلب پژاک" نزديک به حزب کارگران کرد پ ـ کا ـ کا، غالباً علیۀ رژيم ايران دست به عمليات مسلحانه می زنند. ۷ درصد از جمعيت ايران کرد بوده اکثر آنها سنی مذهب هستند.
*****
دادگاه ضیاءالدین نبوی 18 آذر ماه برگزار می شود
دادگاه ضیاءالدین نبوی، از دانشجویان ستاره‌دار و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، روز 18 آذرماه در شعبه 26 دادگاه انقلاب برگزار خواهد شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضیاءالدین نبوی که در روز 25 خردادماه به همراه دختر عمویش- عاطفه نبوی- و چند تن از دوستانش در منزل بازداشت شده بود، هم‌اکنون پس از گذشت بیش از 5 ماه ، در شرایط بلاتکلیفی در بند 350 زندان اوین نگه‌داری می شود.
وی در مدت حضورش در بند 209 و در جریان بازجویی‌های انجام شده، چندین بار مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت.
گفتنی است اتهام ضیاءالدین نبوی، ارتباط باسازمان مجاهدین خلق ذکر شده است که به گفته وکیل وی؛ کلیه اتهامات وارده به دلیل نسبت‌های فامیلی ایشان است و هیچ مصداق و مدرکی در مورد ارتباط وی با سازمان مذکور وجود ندارد.
لازم به ذکر است که پس از برگزاری انتخابات، نیروهای امنیتی حداقل 6 عضو شورای دفاع از حق تحصیل را بازداشت کردند که در این میان، ضیاءالدین نبوی، مجید دری و پیمان عارف، هم‌چنان در زندان به سر می‌برند. هم‌چنین محمد صادقی عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم نیز که در فیلم انتخاباتی مهدی کروبی به عنوان یکی از دانشجویان ستاره‌دار، حرف زده بود، هم‌اکنون در بازداشت است.
*****
دو فعال حقوق زنان از اتهام اقدام علیه امنیت کشور تبرئه شدند
سایت تغییر برای برابری - سارا ایمانیان و ناهید کشاورز از اعضای کمپین یک میلیون امضاء با حکم دادگاه تجدید نظر شعبه 36 تبرئه شدند. در رای صادره که در تاریخ 2 آذر به وکیل ایمانیان و کشاورز ابلاغ شده، آمده است: «نظر به اینکه اقدام مرتکبین در جمع آوری امضاء یک میلیون نفری به عنوان اعتراض به حقوق زنان، تبلیغ علیه نظام تلقی نمی شود و تقاضای انعکاس آن به مقامات مختلف از جمله مجلس شورای اسلامی جهت اصلاح را مطرح کرده است، لذا دادگاه، توجه اتهامات را مدلل نیافته و اساسا به مصلحت نظام و کشور نیست که افراد جامعه که خود را ملزم به فعالیت درون آن می دانند، با اتهاماتی فاقد مبانی، تحت تعقیب قرار گیرند. لذا دادگاه ضمن پذیرش تقاضا، حکم صادره را نسبت به نامبردگان (سارا ایمانیان و ناهید کشاورز) لغو و رای بر برائت آنان از اتهامات می نماید.»
دادگاه بدوی کشاورز و ایمانیان در تاریخ 28 فروردین 1388 برگزار شد و درآن روز دو پرونده 13 اسفند 1385 (مربوط به تجمع زنان در مقابل دادگاه انقلاب) و 13 فروردین 1386 (مربوط به جمع آوری امضاء در پارک لاله) در دادگاه با هم مطرح شد. در حکم صادره از سوی رئیس شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامی تهران، محمد مقیسه، ناهید کشاورز با اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم به سه سال حبس تعلیقی به مدت دوسال و سارا ایمانیان نیز با اتهامات مشابه محکوم به یک سال و شش ماه حبس تعلیقی به مدت دو سال شد.
نسرین ستوده وکیل ایمانیان و کشاورز در خصوص رای صادره از دادگاه تجدید نظر می گوید: «در حالی این رای صادر شده است که خانم کشاورز و ایمانیان با قرار صادره از سوی سبحانی که بازپرس شعبه دوم امنیت بود، بدون ارائه دلایل کافی در بازداشت موقت بودند.» وی سپس اظهار امیدواری می کند که صدور چنین احکامی باعث شود افراد بدون دلیل، بازداشت نشوند و این حکم در پرونده هایی که هم اکنون در حال رسیدگی است مورد توجه قرار گیرد و کسانی را که صراحتا اعلام می کنند قائل به انتقاد در داخل نظام هستند، معاند تشخیص داده نشوند و به عنوان انتقاد به آنها آراء سنگین حبس داده نشود.
صدور حکم تبرئه برای سارا ایمانیان و ناهید کشاورز در حالی است که هم اکنون مهرنوش اعتمادی از اعضای کمپین یک میلیون امضاء در اصفهان به دلیل فعالیت در این حرکت جمعی، در بازداشت به سر می برد.
*****
واکنش رژیم به گزارش سازمان بین المللی شفافیت
خبرگزاری مهر: رئیس سازمان بازرسی کل کشور قرار دادن جمهوری اسلامی در رتبه 168 نظامهای اداری فاسد جهان از سوی سازمان بین المللی شفافیت را ظالمانه و ناصحیح خواند.
مصطفی پورمحمدی در حاشیه سفر روز گذشته به مازندران در گفتگو با خبرنگار مهر در آمل اظهار داشت: این سازمان چندی قبل آمار و گزارشی از وضعیت نظام های فاسد اداری 180 کشور جهان منتشر کرد و ایران را در میان نظامهای اداری در میان این کشورها در رتبه 168 قرار داد.
وی افزود: این رتبه کاملا ظالمانه، ناصحیح، جانبدارانه و کاملا سیاسی است و در چند روز اخیر هم به مقامات این سازمان اعتراض کرده ایم.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با تاکید بر اینکه اطلاعات داده شده از نظام اداری ایران به سازمان شفافیت با استناد به روزنامه ها و خبرگزاری ها بوده است، مدعی شد: فاصله واقعی ایران در نظام سلامت اداری بسیار کمتر از آمار انتشار یافته آنان است.
پورمحمدی اضافه کرد: از مسئولان این سازمان خواسته ایم که اطلاعاتی را که از نظام اداری ایران می خواهند از مراجع قانونی همچون سازمان بازرسی کل کشور بگیرند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور اشکال عمده در این بخش را تعلل برخی ادارات در ایران در ارائه آمار و اطلاعات دقیق از وضعیتشان بیان کرد و افزود: متاسفانه ادارات در کشور، آمار و اطلاعات دقیقی را ارئه نمی کنند و در ارائه آمار به سازمان بازرسی نیز با تعلل برخورد می کنند.
پورمحمدی اضافه کرد: از برخی از ادارات انتظار داریم تا زودتر آمار و اطلاعات را در اختیار ما قرار دهند.
وی تاکید کرد: در هر صورت باید اصلاحاتی در نظام اداری کشور ایجاد شود.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور خاطرنشان کرد: باید در این خصوص فشار بیاوریم و در این بخش با تبلیغات گسترده و پیگیری از مراجع دیپلماسی، جایگاه ناحقی را که به ما دادند اصلاح خواهیم کرد.
*****
تحصن دانشجويان واحد ماهشهر دانشگاه پلي تكنيك
اعتراضات دانشجويي به واحد ماهشهر دانشگاه پلي تكنيك هم رسيد. به گزارش خبرنامه اميركبير در روز جمعه 29 آبان پيمان صادقي عضو مركزي شوراي صنفي واحد (شوراي صنفي هسته مركزي فعاليت هاي دانشجويي اين واحد است) در مقابل درب دانشگاه بدست افرادي ناشناس با چهره اي پوشيده مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به بيمارستان انتقال يافت. عليرغم پيگيري هاي گسترده دانشجويان، مسئولين در كمال تعجب از پاسخگويي صريح و كمك براي شناسايي ضاربان سر باز مي زنند. در پي اين حادثه نارضايتي دانشجويان از بي مسئوليتي مديران دانشگاه شدت گرفته است. دانشجويان نسبت به عدم تامين امنيت جاني خود و بي تفاوتي و بي مسئوليتي مديران دانشگاه در اين مورد معترض هستند اعتراضات دانشجويي در اين واحد همچنان ادامه دارد و دانشجويان تاكيد كرده اند كه تا احقاق كامل حقوق خود به اعتراض ادامه خواهند داد. اين اعتراضات از روز شنبه 30 آبان آغاز شده و همچنان ادامه دارد. دانشجويان خواستار ديدار با رهايي رئيس دانشگاه پلي تكنيك تهران هستند.
*****
باز هم بحث تفکیک جنسیتی در دانشگاهها
شهرزادنیوز: وقتی فردی به سن تکلیف اجتماعی و قانونی و شرعی می‌رسد، اختلاط جنسیتی در دانشگاه‌ها مانعی در راه پیشرفت او نیست.
فاطمه راکعی، دبیر کل "جمعیت زنان مسلمان نواندیش"، با بیان این مطلب، ضمن مخالفت با تفکیک جنسیتی دانشگاه‌ها، گفت که طرفداران جداسازی جنسیتی در دانشگاه‌ها با حضور زن در اجتماع مخالفند و می‌خواهند که زنان در دنیایی جدا از مردان زندگی کنند و احترامی برای شأن انسانی زن و مرد قائل نیستند.
وی ضمن انتقاد از سخنان فضلعلی، نماینده ولی فقیه در دانشگاه خواجه نصیر طوسی، اظهار داشت کسانی که حضور دختر و پسر در دانشگاه‌ها را به پنبه و آتش و گوشت و گربه تشبیه می‌کنند، به جامعه فرهیخته ایران توهین می‌کنند.
از سوی دیگر، مریم بهروزی، دبیر کل "جامعه زینب"، از جناح محافظه‌کار، ضمن اعلام موافقت کلی با تفکیک جنسیتی دانشگاه‌ها، گفت که اگر در جایی امکان جداسازی وجود نداشته باشد، اختلاط اشکال ندارد. به نظر وی، نشست مشترک زنان و مردان نماینده در کمیسیون‌ها و جلسات یا وزرای زن و مرد در جلسات کابینه دولت اشکالی ندارد، اما در دانشگاه‌ها، به باور او، دلیلی ندارد دختر و پسر کنار هم تحصیل کنند.
همچنین موسوی تبریزی، عضو اسبق مجلس خبرگان، و انصاری راد، کارشناس مسائل حوزوی، در گفتگوهای جداگانه با خبرگزاری ایلنا، گفتند که اختلاط جنسیتی در دانشگاه‌ها از نظر شرعی اشکالی ندارد و در جامعه امروز نمی‌توان بین زن و مرد و دختر و پسر دیوار کشید.
*****
خانوادۀ زندانی سیاسی، یک پدیدۀ مدنی جدید؟
اگر زندانی سیاسی یک واقعیت پایدار و دیرینه در فرهنگ سیاسی ایران است، واژۀ "خانواده های زندانیان سیاسی" به عنوان یک جزء مهم جامعۀ مدنی، به ویژه از چند ماه در رسانه ها حضور چشمگیری یافته است. پیش از این، با شنیدن کلمۀ زندان کسانی را در نظر می آوردیم که در آن گرفتارند یا در آن شغل و مقامی دارند. امروز، به خاطر فعالیت دنباله دار خانواده های زندانیان سیاسی که در بیرون زندان ولی درگیر زندانند، این عبارت حضور اجتماعی بارزتری یافته است.
درگفتگو های جداگانه ای با چند تن از اعضاء خانواده های چند زندانی سیاسی تصویری از وضعیت کسانی را جستجو کردیم که عزیزی را درزندان دارند. ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و فعال زنان، که همسرش، بهمن احمدی اموئی، پنج ماه است در زندان بسر میبرد، در جایی گفته است که "همسر زندانی سیاسی بودن خود یک شغل تمام وقت است". این شغل از مراجعه به نهاد های مختلف قضایی و امنیتی گرفته تا پر کردن جای خالی انسان زندانی در دنیای عاطفی و واقعیت های کوچک روزمره، چیزی بیش از یک شغل تمام وقت است و آسیب های عاطفی و روانی بسیاری را به همراه دارد. از همین رو می توان آرزو کرد که این همسران هرچه زودتر از این "شغل" فارغ شوند تا بتوانند به حرفۀ سازنده تری روی آورند.
مهدیۀ محمدی، همسر احمد زیدآبادی، روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی، در طبقه بندی مشکلاتش بزرگترین مشکل را نبود همسرش در خانواده میداند. او میگوید این سومین باریست که همسرش زندانی میشود. اما این بار دشواری ها به یک کابوس تبدیل شده اند. کوچکترین فرزند خانوادۀ زیدآبادی هشت ساله است. او در روز دستگیری پدرش تا چند ساعت در بهت بوده است و نمی فهمیده که پدرش را چرا و به کجا برده اند. سپس دو ماه را در سکوتی غمبار گذرانده است. سکوتی که در شب اولین ملاقات به شور و شعفی بی پایان تبدیل شده است. در روز ملاقات مأموران زندان چنان رفتار تحقیر آمیز و آزار دهنده ای با خانواده می کنند که سکوت بار دیگر بر وجود کودک مستولی می شود با این تفاوت که هر چند لحظه یکبار به خودش سیلی می زده است. مهدیۀ محمدی می گوید روزی که دادگاه محمد علی ابطحی را دیده است بسیار خوشحال شده چون فهمیده است که مقامات چنین اعترافاتی را می خواهند . پس جان همسرش میتواند در خطر نباشد. او البته می افزاید که احمد زید آبادی چنین فکر نمی کند و بی شک مردن را به انجام چنین اعترافاتی ترجیح می دهد.
قدسی میرمعز، همسر دکتر محمد ملکی، رئیس دانشگاه تهران در دولت مهندس بازرگان، می گوید نگرانی های خانواده های زندانیان سیاسی اول مربوط به سلامتی و امنیت جانی آن ها ست. سپس دلواپسی ها از اتهاماتیست که به زندانی میزنند. او نیز تا به حال همسرش را سه بار در پشت میله های زندان دیده است. اولین بار در دهۀ شصت بوده است . محمد ملکی در آن زمان به جرم اعتراض به بستن دانشگاه ها پنج سال زندانی کشیده است. بار دیگر در سال هشتاد و دو هفت ماه را در سلول انفرادی گذرانده است و اینبار چهار ماه است که در اوین است. در حال حاضر او در بیمارستان های تهران به دنبال همسرش می گردد، چون کسی از زندان به او خبر داده است که محمدملکی را به بیمارستان منتقل کرده اند. او می گوید کسی در زندان پاسخگو نیست و با توجه به بیماری های متعدد همسرش ، او در بیخبری هراس آوری بسر می برد.
مهسا امرآبادی، روزنامه نگار جوانی است که خود در جریان اعتراضات پس از انتخابات هفتاد و دو روز در بازداشت بوده است. همسرش مسعود باستانی، روز نامه نگار، به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است. مهسا امرآبادی می گوید در وحلۀ نخست خبر شش سال حبس بکلی پریشانش کرده بود و فکر می کرد زندگیش به بن بست رسیده است. اوکه در روزنامۀ اعتماد ملی کار می کرد امروز بیکار است و تمام روزنامه هایی که ممکن بود وی در آن ها مشغول به کار شود توقیف شده اند. با این حال وی با نگاهی امیدوار به آینده نگاه می کند. می گوید از همبستگی مردم با خانواده های زندانیان دلگرم است. او تجربه درد و کار مشترک با دیگر خانواده های زندانی را تجربه ای بسیار جالب و زیبا توصیف می کند و می گوید همۀ تصمیماتی که خانواده ها برای انجام اقدامات در دادسرا یا در دادگاه انقلاب می گیرند با بحث و نظرخواهی و بطور دموکراتیک گرفته می شود و همبستگی عجیبی در میان همۀ خانواده ها، اعم از کسانی که قبلاً وزیر و کیل بوده اند یا روزنامه نگار و یا مردم گمنام، دیده می شود.
سپهرناز پناهی، همسر سعید لیلاز، روز نامه نگار و کارشناس اقتصادی، می گوید پنج ماه است که همسرش در زندان بسر میبرد. این پنج ماه به اندازۀ پنجاه سال بر زندگیش سنگینی کرده است. او دو فرزند دارد که سخت به پدرشان وابسته اند. اما او بیشتر نگران وضع مادر سعید لیلاز است که بیمار است و سخت به فرزندش نیاز دارد. او می گوید سخت ترین دوران، زمان بازجویی است. چون خانواده در بیخبری کامل بسر می برد و نمی داند عزیزش زنده است یا مرده. سپس سنگینی اتهامات نگرانی بر انگیز می شود. او می گوید از زمانی که تغییراتی در دادسرا ایجاد شده است و با آمدن دادستان جدید به جای قاضی سعید مرتضوی رفتار مسئولان تا اندازه ای تغییر کرده و امیدوار کننده شده است. او نیز از پیوند دوستی میان خانواده های زندانی سخن می گوید: " در شرایط عادی، سال ها وقت لازم است تا یک ارتباط نزدیک و دوستانه بین انسان ها برقرار شود. ولی راه مشترک و درد مشترک میان خانواده ها باعث شده است یک اتحاد و دوستی عمیق در همین مدت کوتاه بین ما بوجود آید". او از خانواده هایی صحبت می کنند که عزیزانشان از زندان آزد شده اند ولی همچنان در تجمعات شرکت می کنند ، زیرا نمی خواهند این پیوند سست شود.
*****
تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه قزوین
دانشجویان دانشگاه بین‌المللی قزوین در اعتراض به بازداشت فعالان دانشجویی دیروز در این دانشگاه تجمع کردند:

*****
احضار نزدیک به 100 دانشجوی دانشگاه آزاد اهواز
نزدیک به 100 دانشجوی دانشگاه آزاد اهواز به کمیته انظباطی این دانشگاه احضار شدند. به نظر می رسد ترس از اعتراضات دانشجویی گسترده در روز 16 آذر دلیل اصلی تشدید برخورد با دانشجویان می باشد.
پس از اعتراضات دانشجویی دانشگاه آزاد اهواز و خصوصا تجمع دانشجویان این دانشگاه در روز 13 آبان که منجر به تعطیلی این دانشگاه شد اعمال فشار و تهدید دانشجویان افزایش چشمگیری داشته است.
در این میان نزدیک به یکصد دانشجوی این دانشگاه به کمیته انظباطی احضار و ضمن تهدید به اخراج و تعلیق های بلند مدت برای برخی از این افزراد نیز احکام سنگین انظباطی صادر شده است.
در همین حال خبر می رسد که بیش از ۵۰ نفراز دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد نیز به دلیل آنچه که از سوی مسوولین حضور در تجمع ۱۳ آبان خوانده شده، به کمیته انظباطی فراخوانده شدند.
گزارش ها حاکی از آنست که نصب دوربین های مداربسته در فضای دانشگاه و دانشکده ها، همچنین اجرای طرح جداسازی جنسیتی سرویس های رفت و آمد و نیز تشدید فضای امنیتی اعتراض هایی را پس از ۱۳ آبان در پی داشته است.
در روزهای اخیر و با نزدیک شدن به 16 آذر، روز دانشجو، برخی از فعالان دانشجویی در شهرهای مختلف ایران، احضار یا بازداشت شده اند.
*****
اشپيگل : مبارزه نسل جوان ایران برای آزادی
مجله آلمانی "اشپیگل" در شماره این هفته خود گزارشی دارد درباره فریبا پژوه، روزنامه‌نگار ایرانی، که از ۳۱ مرداد تاکنون در زندان اوین است. "اشپیگل" در نمونه فریبا پژوه، روزگار مبارزان جوان ایران را به تصویر می‌کشد.
اولریکه پوتس و ماتیو فون رور، دو خبرنگار کارشناس خاورمیانه "اشپیگل"، گزارش خود را به نحوی تنظیم کرده‌اند که خواننده آلمانی بتواند تصوری عینی‌تر از شیوه رفتار دولت جمهوری اسلامی با روزنامه‌نگاران و نسل جوان معترض ایران داشته باشد.
تماس تلفنی سازمان اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی با فریبا پژوه آغازگر گزارش است: ماموران امنیتی می‌خواهند با خبرنگار و وبلاگ‌نویس جوان صحبت کنند. فریبا پژوه حدس می‌زند که حادثه‌ا‌ی ناگوار در انتظار اوست. چند روز بعد، در اولین روز از ماه رمضان، چند مرد برای دستگیری او می‌آیند و صبر می‌کنند تا او و مادرش، با دستانی لرزان با چای و خرما افطار کنند.
«ماموران مؤدبی که دروغ می‌گویند»
مادر فریبا پژوه تعریف می‌کند که مردان «مؤدب بوده‌اند» و یک ساعت تمام کمدها، کشوها و کامپیوتر را بازرسی کرده‌اند. مردان فریبا را با خود می‌برند، قول می‌دهند که او را پس از یک ساعت بازگردانند؛ دروغ می‌گویند.
"اشپیگل" فریبا پژوه را زنی ظریف با چهره‌ای دخترانه و زیبا توصیف می‌کند که از آن آخرین شب مرداد ماه تا امروز در بند ۲۰۹ زندان بدنام اوین به سر می‌برد؛ یکی از بیش از صد روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویسی که رژیم ایران در پی اعتراضاتی که به اعلام نتایج انتخابات به نفع محمود احمدی‌نژاد شد، دستگیر کرد.
"اشپیگل" می‌نویسد که فریبا پژوه در زندان از افسردگی و نامنظم بودن ضربان قلبش که ناشی از فشار عصبی است، رنج می‌برد. خانواده او در نخستین ماه اجازه دیدار با او را نیافتند، سپس به آنها اجازه داده شد هر هفته یک بار فرزندشان را ببینند که آن‌هم گاه رعایت نمی‌شد. وکیل او هرگز با او صحبت نکرده و تازه پس از دو ماه فهمیده که اتهام موکلش در ابتدا جاسوسی و سپس "تبلیغ علیه نظام" بوده است.
جوانی‌ای مصروف به کسب آزادی
"اشپیگل" می‌نویسد: «فریبا پژوه متعلق به نسلی از ایرانیان است که از همان دوره جوانی برای دست یافتن به آزادی می‌رزمند.» او را نخستین بار هنگامی که ۱۸ سال داشت، دستگیر کردند؛ روزنامه‌نگار شد و برای روزنامه‌های اصلاح‌طلب درباره موضوعهای اجتماعی نوشت.
او را در سال ۲۰۰۸ برای بار دوم دستگیر کردند؛ وقتی که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می‌خواست به آن کشور سفر کند: «هنگامی که امسال اعتراضات علیه رژیم کشور را به لرزه درآورد، شبانه‌روز به عنوان مترجم برای خبرنگاری کلمبیایی کار می‌کرد و این امری بود که باعث مظنون‌تر شدن بیشتر مقامات به او می‌شد. به دوستانش گفته بود که می‌داند در خطر است، اما آرزوی آینده‌ای بهتر را برای ایران دارد.» فریبا پژوه در وبلاگ خود نوشته بود که قلم دشمن جهالت است و او به قلم خود قسم خورده است.
ماه‌ها زیر بازجویی
"اشپیگل" در مورد وضعیت حبس این روزنامه‌نگار جوان ایرانی گزارش می‌دهد؛ اینکه ماه اول را در "قبر" گذرانده، مفهومی که به اتاقک‌های زیرزمینی در اوین اطلاق می‌شود. در زندان انفرادی بوده، جایی که جسم و روح با هم فرسوده می‌شود؛ زندانیان چند بار در روز برای بازجویی احضار می‌شوند، کتک می‌خورند و بدنشان را بازرسی می‌کنند. آنان پس از مدتی می‌توانند با وجود چشم‌بندی که بسته‌اند، بازجوهای خود را از هم تشخیص دهند: از روی کفش آنها یا میزان خشونتی که به کار می‌گیرند. بازجوها کتک می‌زنند، تهدید می‌کنند، فحش می‌دهند، بعد سعی در فریب دادن می‌کنند که اگر اعتراف کنی، به زودی آزاد می‌شوی.
فریبا پژوه را پس از یک ماه در اوین به طبقه بالاتر منتقل می‌کنند. جایی که یک هم‌سلولی دارد، هنگامه شهیدی، که او هم خبرنگار است. این دو دست به اعتصاب غذا می‌زنند. پس از پنج روز هر دو را به بیمارستان انتقال می‌دهند. هنگامه شهیدی آزاد می‌شود، فریبا پژوه به سلولی جدید منتقل می‌گردد.
به گزارش "اشپیگل"، فریبا پژوه هم‌اکنون در اتاقکی به مساحت۱۰ متر مربع به سر می‌برد، با سوراخی کوچک که از آن نور به درون می‌تابد. سلول شب‌ها سرد است. او باید روزانه ۸ قرص بخورد: سه قرص برای قلبش، سه قرص ضدافسردگی و ۲ قرص خواب.
به خانواده‌ها "قول رسیدگی" می‌دهند
خانم فریده پژوه، مادر فریبا، می‌گوید که هنوز هم دخترش را هر روز برای بازجویی می‌برند. دخترش وضع روحی خوبی ندارد و موهایش با وجود سن کم، سپید شده است. مادر هر روز از این اداره به آن اداره می‌رود، قول‌های بسیاری به او می‌دهند. سازمان‌های حقوق بشر برای آزادی دخترش تلاش کرده‌اند، اما هیچ اتفاقی نیفتاده است. با وجود آنکه گفته شده مدارک پرونده تکمیل است، اما خبری از موعد برگزاری دادگاه نیست.
"اشپیگل" می‌نویسد، هفته پیش خانواده فریبا پژوه از سر استیصال ۸ ساعت در دادگاه انقلاب بست نشست تا توانست با دادستان تهران، عباس جعفری دولت‌آبادی، دیدار کند که مثل دیگران به آنها قول داد که به موضوع رسیدگی خواهد کرد.
*****
بازداشت دو تن دیگر از دانشجویان دانشگاه های تهران
محمد نیک خواه و حمید قهوه چیان، دو تن از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی پنج شنبه هفته گذشته توسط وزارت اطلاعات بازداشت شدند.
نیک خواه دانشجوی فلسفه دانشگاه علامه و قهوه چیان دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی در دانشگاه شهید بهشتی هستند. از زمان بازداشت تا کنون از وضعیت این افراد اطلاعی در دست نیست و گمانه زنی ها بر بازداشت این دو تن توسط وزارت اطلاعات می رود.
هم چنین بعد از بازداشت حمید قهوه چیان، منزل پدری وی مورد تفتیش قرار گرفته است. با توجه به شمار زیاد دانشجویان بازداشتی در هفته گذشته و عدم تماس هیچ یک از آن ها با منزل یا وکیل خود، نگرانی نسبت به آنان افزایش یافته است.
*****
پیام‌مان، پیام‏مقاومت و ایستادگی در برابر ماشین سرکوب دولت کودتاست / 16 آذر سبز، در راه است
جمعی از دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه‏های ایران، در تازه‌ترین بیانیه خود اعلام کردند "ضمن حمایت قاطع از اعضای زندانی خود و با فشردن دست همه آنها که دولت کودتا را بزرگترین خصم آزادی و منافع ملی می‏دانند، از هم‌اکنون 16 آذر سال 88 را به یاد همه شهدای جنبش سبز، "16 آذر سبز" نام‌گذاری می‌کنند و باور دارند حتی اگر تا روز 16 آذر، تک‌تک فعالین دانشجویی لیبرال، تحکیمی، چپگرا، ملی گرا، ملی-مذهبی، مشارکتی و... نیز بازداشت شوند و به زندان بیفتند باز هم 16 آذر سبز و باشکوهی در پیش است، 16 آذری که کابوس سقوط دولت کودتا را آشفته‌تر خواهد کرد." متن این بیانیه به شرح زیر است:
شانزده آذر دیگری در راه است، اعتراضات دانشجویی طی این سالها همیشه عاملی بوده برای برآشفتن خواب خوش اقتدارگرایان، این بار اما شانزده آذر در حالی فرا می رسد که جنبش قدرتمند ملت ایران بیش از پنج ماه است که کابوسی دهشتناک را به اقتدارگرایان کودتاچی و باندهای فاسد نظامی-اقتصادی حامی آنها تحمیل کرده است. دولت کودتا که به رغم همه‌ی سرکوبها و اعمال وحشیانه و غیر انسانی‌اش در ماههای اخیر، موفق به کنترل امواج گسترده‌ی جنبش مردمی نشده است، اکنون از سر ضعف و استیصال می‌‌کوشد عقده اقتدار خویش را با بازداشت فعالین دانشجویی و صدور احکام سنگین زندان برای فعالین سیاسی اصلاح‌طلب و تحول‌خواه التیام بخشد، از قضا اما اینگونه برخوردها نشان از عجز روزافزون دولت کودتا و نزدیکی هر چه بیشتر آن به شیب تند سقوط است.
هجوم برنامه‌ریزی‌ شده‌ی نیروهای امنیتی به یک جلسه‌ی تئوریک و معمول خانگی و بازداشت هفت تن از اعضای گروه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران (مهرداد بزرگ، سورنا هاشمی، علیرضا موسوی، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، سینا شکوهی و البرز زاهدی) را نیز باید در راستای همین عجز و استیصال ارزیابی کرد. آمران و عاملان این‌گونه بازداشت‌ها خود بهتر می‌دانند که سرکوب و خشونت و زندان دیگر درمان این درد و مرهم این زخم نیست، دیگر نه تنها فعالین سیاسی و دانشجویی که مردم هم از زندان و سرکوب ترسی به دل راه نمی دهند.
"دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران" که به عنوان یک گروه فکری-دانشجویی تا کنون همۀ همت و توان خود را در راه گسترش اندیشۀ آزادی و نهادینه کردن پارادایم دموکراسی و حقوق بشر در دانشگاههای کشور به کار بسته است اکنون نیز بی‌توجه به فشارهای وارده به راه خود ادامه می دهد. گروه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال مفتخر و متعهد است که به سهم ناچیز خود، هم‌چون ماههای گذشته در مسیر مبارزه با دولت غیرقانونی کودتا و استبداد دینی-نظامی حاکم، در کنار مردم و دانشجویان بایستد و به کوشش خود برای تحقق اهداف جنبش سبز ملت ایران و به ثمر نشستن خون شهدای این جنبش ادامه دهد.
اکنون که تعداد زیادی از اعضای ما بازداشت شده‌اند و تعداد دیگری نیز با خطر بازداشت مواجه‌اند ما به صراحت اعلام می‌کنیم که پیام‌مان پیام مقاومت و ایستادگی در برابر ماشین سرکوب دولت کودتاست. دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال خود را به دفاع از خواستهای جنبش سبز و رهبری آن متعهد می‌دانند و مقاومت و مبارزه مسالمت‌آمیز و عاری از خشونت را بهترین را نیل به این خواستها و آرمانها می دانند.
اکنون که شلاق سرکوب، تن و بدن همه‌ی ایرانیان را نشانه گرفته است چاره ای جز همبستگی علیه سرکوبگران نیست، طیفهای مختلف دانشجویی نیز با آگاهی کامل از این واقعیت دست در دست هم به مقاومتی مشترک برای حفظ دانشگاه این سنگر گرانقدر آزادی دست خواهند یازید. ما خواهان آزادی همه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی از همه‌ی زندانهای ایران و لغو مجازاتهای حبس و اعدامی هستیم که در هر جای ایران برای فعالین سیاسی یا فعالین حقوق بشر صادر شده است.
ما خواهان پایان فشارها بر نهاد دانشگاه و کوتاه‌شدن دست نظامیان از اداره دانشگاه‌ها هستیم. ما خواهان آزادی کلیه فعالین دانشجویی در بند، با هر گرایش فکری و سیاسی در تهران و دیگر شهرهای ایران هستیم.
گروه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران، ضمن حمایت قاطع از اعضای زندانی خود و با فشردن دست همه آنها که دولت کودتا را بزرگترین خصم آزادی و منافع ملی می دانند، از هم‌اکنون 16 آذر سال 88 را به یاد همه شهدای جنبش سبز، "16 آذر سبز" نام‌گذاری می‌کند و باور دارد حتی اگر تا روز 16 آذر، تک‌تک فعالین دانشجویی لیبرال، تحکیمی، چپگرا، ملی گرا، ملی-مذهبی، مشارکتی و... نیز بازداشت شوند و به زندان بیفتند باز هم 16 آذر سبز و باشکوهی در پیش است، 16 آذری که کابوس سقوط دولت کودتا را آشفته‌تر خواهد کرد.
دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران
*****
نگرانی از «وخامت» وضعیت روزنامه‌نگاران
در حالی که جمعه ٢٩ آبان یکی از کمیسون‌های سازمان ملل متحد ایران را برای نقض فاحش حقوق بشر به ویژه پس از سرکوب اعتراضات به انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد و استفاده از شکنجه و رفتار غیر انسانی با متهمان" محکوم کرده است، وخامت و سیاهی همچنان بر وضعیت رزونامه نگاران حاکم است.
گزارشگران بدون مرز در این باره اعلام می‌کند : " علیرغم محکومیت روشن ایران از سوی سازمان ملل این کشور به شکنجه روزنامه‌نگاران و دیگر مخالفان زندانی در عدم شفافیت کامل و در پشت درهای بسته ادامه می‌دهد. مجمع عمومی سازمان ملل باید برای بازداشت‌ها و محکومیت‌های غیرقانونی و خودسرانه روزنامه‌نگاران و مخالفان و فعالان سیاسی جمهوری اسلامی ایران را محکوم کند."
ساسان آقایی روزنامه نگار فرهیختگان و همکار بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب در تاریخ اول آذر ماه ١٣٨٨ بازداشت شد. ماموران امنیتی پس از بازرسی منزل و ضبط وسائل شخصی، این روزنامه‌نگار و مدیر وبلاگ تریبون آزاد را به همراه خود برده و به محل نامعلوی منتقل کردند. ساسان آقایی سومین روزنامه نگار زندانی روزنامه فرهیختگان است دو همکار دیگر وی رضا نوربخش و مسعود باستانی هر کدام اخیرا به شش سال زندان محکوم شده اند.
رضا رفیعی فروشانی روزنامه نگار مستقل و همکار بسیاری از رسانه های داخلی و بین المللی نیز به پنج سال حبس قطعی و ٧ سال زندان تعلیقی محکوم شده است.
دوم آذر ماه محکومیت زندان احمد زید آبادی نیز اعلام شد . این روزنامه‌نگار به پنج سال زندان و تبعید به گناباد محکوم شده است. وثیقه این روزنامه نگار از سوی دادگاه افزایش یافته است وی برای آزادی موقت باید ٣٥٠ میلیون تومان پرداخت کند.
محمد علی ابطحی وب نگار وب‌نوشت در تاریخ اول آذر ماه با سپردن ٧٠٠ میلیون تومان وثیقه پس از ١٦١ روز بازداشت آزاد شد. این روحانی وبلاگ نویس معروف به شش سال زندان محکوم شده است.
پنج روزنامه نگار محکوم شده اول بار در سری دادگاه های استالینی برگزار شده در تهران محاکمه شده اند. برخی از آنها در این نمایش مجبور به قرائت نامه ای از اعتراف اجباری خود شد بودند . از اغاز محاکمات وکلای زندانیان از دسترسی به پرونده موکلین و یا ملاقات با آنها محروم بوده اند. وکلای تسخیری ناشناسی نزدیک به نهادهای امنیتی از سوی دادستانی تهران برای دفاع از زندانیان برگزیده شده اند.
گزارشگران بدون مرز یاد آور می شود که از ٢٢ خرداد مقامات امنیتی قضایی زندان اوین در باره وضعیت زندانیان از اطلاع‌رسانی به خانواده ها خودداری می‌کنند . اعمال فشار بر روزنامه نگاران زندانی همچنان ادامه دارد. آنها هر لحظه می توانند برای بازجویی فراخوانده شوند، ملاقاتشان بدون هیج دلیلی ممنوع و برای آری یا نه گفتن به یک پرسش به سلول انفرادی منتقل شوند.
گزارشگران بدون مرز اخیرا از وضعیت دشوار مهدی حسین زاده مطلع شده است. این روزنامه‌نگار که از تاریخ ٩ مرداد ماه در بازداشت بسر می‌برد شدیدا مورد بد رفتاری و شکنجه قرار گرفته است. مقامات قضایی تاکنون در باره پرونده و اتهامات وی سکوت کرده اند.
ژیلا بنی یعقوب روزنامه‌نگاری که خود اخیرا از زندان آزاد شده است نگران سلامت همسرش بهمن احمدی اموی است که همچنان در زندان بسر می‌برد. این روزنامه نگار بعد از ٦٥ روز سلول انفرادی به بند ٣٥٠ منتقل شده بود اما در پی اعتراض به وضعیت نابسامان زندان و این بند مجددا به سلول انفرادی در بند ٢٠٩ بازگرداننده شده است. ژیلا بنی یعقوب به گزارشگران بدون مرز اعلام کرد " آخرین بار دوشنبه هفته گذشته با او ملاقات کردم که به شدت بیماری بود و تب داشت . ما نگران هستیم که از نظر مراقبت های پزشکی و دارو و درمان به موقع در دسترس شان قرار نگیرد . هنوز پس از پنج ماه بهمن اجازه پیدا نکرده است که با وکیلش دیدار کند و وی دسترسی به پرونده ندارد و اتهامات را نمی‌داند."
*****
عاطفه نبوی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد
عاطفه نبوي، فعال دانشجويي كه در جريان اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوري در شام‌گاه 25 خردادماه بازداشت شده بود، از سوي شعبه 12 دادگاه انقلاب به رياست قاضي قمي به تحمل 4 سال حبس تعزيري محكوم شد.
عاطفه نبوي هفته گذشته در شعبه 12 دادگاه انقلاب به اتهامات "ارتباط با سازمان مجاهدين" و "شركت در تظاهرات غيرقانوني 25 خردادماه" مورد محاكمه قرار گرفت. در حكم صادره از سوي دادگاه، وي از اتهام ارتباط با سازمان مجاهدين، تبرئه شده است. اما به اتهام " اخلال در نظام عمومي" و " اجتماع و تباني عليه نظام از طريق شركت در تظاهرات غيرقانوني" مورد محكوميت قرار گرفته است.نسرين ستوده وكيل اين فعال دانشجويي در خصوص حكم سنگين صادره عليه موكلش مي‌گويد:" اين حكم نمونه يك حكم غيرعادلانه است. اين‌كه خانم نبوي به دليل سوابق سياسي خانوادگي و فاميلي به چنين مجازات سنگيني محكوم بشوند، با هيچ منطق حقوقي سازگار نيست."ستوده مي‌گويد:"محور بازجويي‌ها و سوال‌هاي مطرح شده در جلسه دادگاه نيز، بر خلاف همه قواعد حقوقي، سوابق خانوادگي و فاميلي عاطفه نبوي بوده و اصل شخصي بودن جرم و مجازات به هيچ وجه مورد توجه قاضي قرار نگرفته است."ستوده اضافه مي‌كند:" من اميدوارم با توجه به ناعادلانه بودن اين حكم، در دادگاه تجديدنظر به استدلال‌هاي حقوقي اين پرونده توجه شود و حكم بر برائت خانم نبوي صادر شود. زيرا كه هيچ منطقي نمي‌پذيرد كه جامعه‌اي، روشنفكران خودش را به دليل شركت در يك راهپيمايي سكوت با شعار" راي من كجاست" به 4 سال حبس تعزيري محكوم كند.عاطفه نبوي پس از بازداشت به بند 209 زندان اوين منتقل شد و به مدت 95 روز در اين بند به سر برد، وي سپس به قرنطينه متادون و بند عمومي انتقال يافت.صدور حكم سنگين 4 سال حبس تعزيري براي اين زنداني سياسي در شرايطي صورت مي‌گيرد كه دادگاه‌هاي ايران در سال‌هاي گذشته تا حد امكان از صدور احكام سنگين حبس تعزيري عليه فعالان زن خودداري كرده بودند.
*****
انتقال رسول بداقی به بند 350 زندان اوین
رسول بداقی عضو مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران بعد از دو ماه بازداشت در سلول‌های انفرادی بند 209، امروز به بند 350 زندان اوین منتقل شده است.
به گزارش واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رسول بداقی عضو مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران و کانون صنفی معلمان که از 11 شهریور ماه بازداشت شد بود، به بند 350 زندان اوین که تبدیل به بند نگه‌داری زندانیان سیاسی شده است، منتقل شد.
روز گذشته نیز تعدادی دیگر از زندانیان، هم‌چون جعفر اقدامی دیگر عضو مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران نیز به این بند منتقل شده بود.
رسول بداقی در شهریور ماه بازداشت و تا به امروز در بند 209 زندان اوین به سر می‌برد.
*****
گزارش بازداشت دانشجویان طی آبان ماه؛ بازداشت 60 دانشجو در یک ماه
شاید اگر یک سال پیش چنین گزارشی نوشته می شد باورش برای همگان سخت بود و عده ای نمی پذیرفتند که بازداشت ها به این حد گسترده و پرتعداد باشد. اما 22 خرداد همه چیز را تغییر داده است و امروز حاکمیت دستپاچه و سراسیمه به نیروهای امنیتی خود مجوز هر اقدامی را داده است. مجوزی که جز معنای برخورد و سرکوب و بازداشت و شکنجه ندارد.
با نزدیک شدن به 16 آذر، روز دانشجو، فشارها بر دانشجویان شدت یافته و با احتمال برگزاری تجمعات و اعتراضات دانشجویی پیش بینی می شود که تا روزهایی پس از 16 آذر نیز این بازداشت ها ادامه یابد. اما در سال 88 به رغم بازداشت های گسترده، بازداشت ها بوی دانشجویی نمی دادند و پرشمار دانشجویان بازداشت شده خرداد و تابستان 88 هم در جریان بازداشت سبزها قرار می گرفتند.
13 آبان کم کم به شدت تاثیر دانشجویان در روند اعتراضات گسترده علیه حاکمیت افزود و نزدیکی به 16 آذر نیروهای سرکوب را بر آن داشت تا نگاهی جدی تر به دانشگاه ها داشته باشند. بازداشت ها از چند روز قبل از 13 آبان در دانشگاه های مختلف شروع شد. از ابتدای مهرماه با موج گسترده احضاهای کمیته انضباطی و حراست و حتی وزارت اطلاعات، دانشجویان به سکوت فراخوانده شده بودند و تعلیق و اخراج نیز اتفاقی عادی در بسیاری دانشگاه ها شده بود تا دانشگاه ها را به محیطی آرام برای دانشجویان تبدیل نماید. به جز بازداشت ها و احضارهای پراکنده در 2 هفته اول آبانماه باید بازداشت های دانشجویی را از 13 آبان پی بگیریم. بازداشت هایی که در هفته گذشته شدت گرفته و آینده اش نیز روشن نیست.
در دانشگاه خواجه نصير، علی پرويز و سهيل محمدی یک روز قبل از 13 آبان بازداشت شدند. اين دو فعال دانشجويی پس از حضور صفار هرندی در دانشگاه و اعتراضات دانشجويان دانشگاه خواجه نصير به سخنان هتاکانه وی با يورش ماموران امنيتی به منازلشان بازداشت شدند و ادامه بازداشت آنان همچنان هر روز اعتراضات دانشجویی را در این دانشگاه در پی داشته است. اعتراض های دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر و این بازداشت ها در حالی صورت گرفته است که رسانه‌های حاکمیت اظهار داشتند که صفارهرندی بدون هیچ گونه مشکلی در دانشگاه سخنرانی کرده است.
در دانشگاه مازندران، 5 دانشجوی این دانشگاه با شکل گیری تجمع 12 آبان در دانشگاه بازداشت شدند. اشكان ذهابيان برای هشدار 10 آبان ماه و سياوش رضاييان 11 آبان بازداشت شدند. رضائیان يك روز بعد آزاد و براي بار دوم در 15 آبان بازداشت شد. بهنام فرازمند، زاوش گرايلي و مهدی داودیان بعد از تجمع بازداشت شدند.
در اصفهان علی مشمولی در جریان اعتراضات مردمی 13 آبان با یورش نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد. علی مشمولی طی هفته جاری آزاد شد. امین وطانی دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف نیز دوشنبه شب 11 آبان با یورش نیروهای امنیتی بازداشت شده و به مکان نامعلومی انتقال داده شده بود. وی هفته گذشته از زندان آزاد شد.
یاشار دارالشفا دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران و دبیر سابق تشکل اصلاح طلب دانشگاه قزوین نیز طی ماه آبان بازداشت و آزاد شد. مرتضی اسدی دانشجوی دانشگاه علامه نیز در 16 آبان بازداشت شد و از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.
پلی تکنیکی ها هم بازداشتی داشتند اما اینبار از تفرش شروع شد. 7 دانشجوی پلی تکنیک واحد تفرش با اعلام برگزاری تجمعی در روز 13 آبان در روز 11 آبان بازداشت شدند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، حمید عظیمی، محمد اسعدی، سعید قاسمی، امین عربی، علی مطلبی، کورش یکان و محسن ادبی پور توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند و چند روز بعد نیز با بازداشت محسن پریزاد، سیاوش بیگ مدیان، ایزد جابری و مسعود مرادی شمار تفرشی های پلی تکنیک به 11 رسید. پویا شریفی دانشجوی کارشناسی ارشد پلی تکنیک و دانشجوی کارشناسی دانشگاه علم و صنعت نیز که در ستاد میرحسین در جریان انتخابات فعال بود صبح 13 آبان در منزلش بازداشت شد. وی چهارشنبه شب 27 آبانماه از زندان آزاد شد.
محمد هاشمی عضو دفتر تحکیم وحدت نیز در ظهر روز 13 آبان بازداشت و پس از ساعاتی آزاد شد. ماموران وزارت اطلاعات در شب قبل از آن به منزل وی مراجعه کرده و خانه وی را تفتیش کرده بودند. در آستانه روز 13 آبان به اعضای سازمان ادوار تحکیم وحدت نیز مجدداً حمله شد. در این روز حسن اسدی زیدآبادی و محمد صادقی 2 تن از اعضای سازمان دانش آموختگان بازداشت شدند.
فرزاد اسلامی از دانشجویان دانشگاه آزاد نیز بازداشت شد تا برای اولین بار نیروهای امنیتی نشان دهند که دیگر از اعتراضات هفتگی و گسترده دانشجویان آزاد به تنگ آمده اند. ماموران وزارت اطلاعات برای بازداشت سلمان سیما نیز به منزل وی یورش بردند اما وی در منزل نبود تا 10 روز بعد او نیز برای بار دوم به زندان برود. گرچه فرزاد اسلامی با صدور وثیقه آزاد شد اما سلمان سیما همچنان در زندان و در وضعیت نگران کننده ای به سر می برد.
در کاشان 3 دانشجوی این شهر امیرحسین چیت ساززاده، امین حیدری و مجید شهرابی پس از سه روز بازداشت در زندان کاشان به زندان مرکزی اصفهان منتقل شدند. این سه دانشجو در تاریخ نهم آبان ماه در بیرون از دانشگاه توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شدند.
اما بخش زیادی از بازداشت ها در شیراز و پس از اعتراضات دانشجویی در روز 13 آبان صورت گرفت. بازداشت دانشجویان دانشگاه شیراز در برخی موارد همراه با ضرب و شتم توسط نیروهای لباس شخصی و با کمک نیروی انتظامی صورت گرفت.
گرچه بازداشت ها از تجمع 13 آبان شروع شد اما تاکنون حتی نام برخی از بازداشت شدگان منتشر نشده است. به گزارش خبرنامه امیرکبیر خبرها از بازداشت بیش از 20 دانشجو در مقابل دانشگاه شیراز حکایت دارد. بنایی، جلالی، سعید رضایی، زاهدی، ظهوریان، عارف، پورفتحی، طاهری، صفرپور و پورسلطان از جمله دانشجویانی هستند که در زندان عادل آباد در شیراز همچنان در بازداشت هستند. به همراه این دانشجویان دکتر مسیح الله حقیقت جو نیز در زندان به سر می برد.
علی صالح پور، کاظم رضایی، یحیی طاووسی، ندا اسکندری، خدیجه قهرمانی، نظری، شیروانی و باقری از دیگر دانشجویان دانشگاه شیراز نیز در زندان اطلاعات شیراز (پلاک 100) در بازداشت به سر می برند.
با وجود تمامی این بازداشت ها، همچنان هم فضای امنیتی سنگینی بر دانشگاه شیراز حاکم است و بازداشت ها نیز همچنان ادامه دارد. در آخرین مورد، بعد از ظهر روز سه شنبه 26 آبان ماه ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی دو دانشجوی دختر دانشگاه شیراز بازداشت شدند.
پنجشنبه ۲۸ آبان، نیز موج جدیدی از بازداشت ها شروع شد. عباس حکیم زاده دبیر سیاسی دفتر تحکیم صبح در منزلش بازداشت شد. حکیم زاده در حالی که 134 روز از آخرین آزادی اش با وثیقه می گذشت برای سومین بار بازداشت شد.
در عصر همان روز نیز حمید قهوه چیان، احمد میرطاهری، علیرضا زرگر، امیرکاظم پور و یاسر معصومی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بازداشت شدند.
شب همان روز نیز نیروهای امنیتی با هجوم از قبل برنامه‌ریزی شده، دست کم هفت عضو دانشجویان و دانش‌ آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران را بازداشت کردند. مهرداد بزرگ، سورنا هاشمی، علیرضا موسوی، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، سینا شکوهی و البرز زاهدی دانشجویانی بودند که در جلسه این دانشجویان در آستانه آذرماه بازداشت شدند.
پنج شنبه شب هم دو تن از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد تبریز به نام‌های رسول عالی نژاد و بهروز فریدی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. بدین ترتیب تنها در روز پنج‌شنبه ۲۸ آبان حداقل 15 دانشجوی در نقاط مختلف ایران بازداشت شدند.
با احتساب تمامی دانشجویان بازداشت شده طی ماه آبان در سراسر ایران، حداقل 60 دانشجوی تنها در ماه آبان بازداشت شدند.
لازم به ذکر است در 2 روز اول آذر ماه نیز حداقل 7 دانشجو در نقاط مختلف کشور بازداشت شدند. آرش خاندل و مراد باصره از فعالین دانشجویی دانشگاه ایلام به همراه تعدادی از اعضای انجمن اسلامی این دانشگه و همچنین پيام حيدر قزوينی، فرهاد فتحی و سعيد سكاكيان دانشجویان دانشگاه قزوین بازداشت شدند.
بی‌شک این حجم بازداشت دانشجویان نشان از ضعف و نگرانی حکومتی است که پایگاه خود در بین مردم از دست داده و مرتبا مورد اعتراض دانشجویان قرار می گیرد. تکمیلی:عطا علیزاده (عضو هیئت موسس انجمن اسلامی دانشجویان دانششگاه آزاد تبریز) و بهنام نیک زاد (دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز) نیز روز 13 آبان بازداشت و در روز 24 آبان با قرار وثیقه آزاد شدند که در این گزارش اسامی آنان از قلم افتاده است.
*****
ادامه انتشار همشهری بلامانع است
مهر: قوه قضائیه دستور رفع توقیف موقت روزنامه همشهری را صادر کرد.
به گزارش یک منبع آگاه ، دادگستری کل استان تهران توقیف موقت روزنامه همشهری را که عصر دوشنبه توسط معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام شده بود ، امروز سه شنبه لغو کرد و بدین ترتیب همشهری منعی برای انتشار نداشته و فردا منتشر خواهد شد.
در پی چاپ سهوی تصویر معبد لوتوس هندوستان در متن یک آگهی مربوط به گردشگری در شماره یکشنبه روزنامه همشهری ، هیئت نظارت بر مطبوعات روز گذشته تشکیل شده و بنابر اطلاعیه اولیه دبیرخانه این هیئت ، به این روزنامه تذکر کتبی داده و پرونده این تخلف را نیز برای رسیدگی به دادگاه ارسال کرده بود. همشهری نیز در شماره دوشنبه خود از این اشتباه عذرخواهی نموده بود.
در عین حال محمد علی رامین معاون وزیر ارشاد و دبیر هیئت نظارت بر مطبوعات صبح امروز از استمرار توقیف همشهری تا زمان تشکیل دادگاه خبر داده بود.
از سوی دیگر صبح امروز نیز اکثریت شورای شهر تهران با انتقاد از توقیف روزنامه همشهری و اشاره به موارد اشتباه مشابهی که پیش از این توسط برخی مطبوعات صورت گرفته بود خواستار سعه صدر مدیران مربوطه و پرهیز از برخوردهای دوگانه با مطبوعات و دادن بهانه های تبلیغاتی به بدخواهان شده بودند.
پیش از این یک عضو هیات نظارت بر مطبوعات نیز تاکید کرده بود دلیل توقیف روزنامه همشهری منطقی نیست.
ناصر سراج افزوده بود: من معتقدم این مشکل به زودی برطرف خواهد شد . توقیف این روزنامه پر تیراژ کار درستی نبوده و اتهام وارد شده از درجه اعتبار ساقط است.
سراج با بیان اینکه از جمله افرادی بوده است که از تایید توقیف همشهری خودداری کرده تصریح کرد: به نظر من باید اندکی شکیبا بود و این مشکل با صبر و سکوت برطرف خواهد شد.
وی در پایان گفت: روزنامه همشهری ‌مدتی قبل در ویژه نامه ای با 400 هزار تیراژ مخالفت خود را با فرقه بهائیت اعلام کرده است و زدن این اتهام به این روزنامه اصولگرا دور از ذهن است.
*****
انتقال کبری زاغه‌دوست از بازداشت‌شدگان بهشت زهرا به بند عمومی پس از 4 ماه بازداشت در بند 209
کبری زاغه‌دوست از بازداشت‌شدگان مراسم چهلم شهدای انتخابات، پس از 4 ماه بازداشت دربند 209 ساعتی پیش به بند عمومی نسوان زندان اوین منتقل شد. این زندانی سیاسی که در این مدت به شدت جهت اعترافات دروغین تحت فشار قرار داشته، نزدیک به 4 ماه است که در شرایط بلاتکلیفی در زندان نگهداری می‌شود.
این درحالی است که قرار وثیقه 50 میلیون تومانی صادر شده برای وی، هنوز به اجرا در نیامده و بازپرس پرونده به پدر این زن زندانی اعلام کرده، تنها در صورتی وثیقه را می‌پذیرد که او از همسرش- مصطفی اسکندری- طلاق بگیرد.
کبری زاغه‌دوست می‌گوید: " اواخر شهریور ماه، زمانی که هم‌سلولی‌هایم را به بند متادون انتقال دادند، مرا به بازجویی بردند و در آن‌جا دو نفر مرا مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند و مرتب می گفتند: باید هر چه ما می‌گوییم، بنویسی."
او اضافه می‌کند:" بارها، همسرم را مقابل من و من را در برابر وی کتک زدند، تا به آنچه وجود نداشته، اعتراف کنیم."
اعمال فشارهای سنگین علیه کبری، در شرایطی صورت گرفته است که وی و همسرش هیچ‌گونه فعالیت سیاسی در گذشته نداشته‌اند و در اعتراضات پس از انتخابات نیز شرکت نمی‌کردند.
به گفته زاغه دوست، وی به اتفاق همسرش در اواخر مراسم چهلم شهدای انتخابات در بهشت زهرا حاضر شدند که توسط ماموران وزارت اطلاعات مورد بازداشت قرار گرفتند. این زن و شوهر، سپس به بند 209 انتقال یافتند.
مصطفی اسکندری، همسر زاغه دوست، مدت زمان زیادی را در سلول انفرادی به سر برده است. آخرین اخبار در دو هفته گذشته، حاکی از انتقال مجدد وی به سلول انفرادی بود.
زاغه‌دوست هم‌چنین می‌گوید:" در دیداری که با یکی از نمایندگان قوه قضائیه در زندان داشتم، تمام آنچه در مورد من اتفاق افتاده بود را به ایشان منتقل کردم و او قول پیگیری داد. اما تاکنون، نه تنها پیگیری‌ای انجام نشده، بلکه از آزادی من نیز جلوگیری می‌شود.
*****
تهديدخانواده هاي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي شيراز توسط حراست دانشگاه
با نزديك شدن به روز 16 آذر، موج تهديد و ارعاب دانشجويان به دانشگاه علوم پزشكي شيراز رسيده است. اخيرا حراست دانشگاه علوم پزشکی شیراز در اقدامی غيرقانوني و غير اخلاقي با خانواده تعدادی از دانشجویان تماس گرفته است و ادعا كرده كه درصورت شرکت کردن فرزندشان در تجمعات دانشجویی برای آن ها پرونده انضباطی تشکیل خواهد شد. قابل ذکر است این دانشجویان از ورودیهای جدید دانشگاه بوده اند که در تجمع 13 آبان حضور داشته اند. پس از آن در جلسه ای با شرکت خانواده ی این دانشجویان و معاونت دانشجویی دانشگاه درباره انجام هر گونه فعالیت سیاسی به آنها هشدار داده شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ