سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۴/۳۱

چهارشنبه:31/4/1388 (زمان:00:22 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: تقاضا داریم برای بازنشر مطالب انتشار یافته درین "وبلاگ" نام و نشانی منبع اصلی را ذکر نمائید. متشکریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاران بامداد بر همگی پیروز. میرویم که روزی دیگر را آغاز کنیم.
باز هم نسخه و داروی ارسالی از سوی یاران و هم میهنان آنسوی مرزها کور کرد که شفا نبخشید. دستور نافرمانی عمومی با استفاده از یک وسیله برقی قوی برای ده دقیقه، به منظور از کار انداختن نیروگاههای برق (یعنی نابودی ثروت های ملی خودمان) تاثیری آنچنانی نداشت.
به گزارش یاران ما با اختلال هائی در نیروگاه مرکز میدان "ژاله" برق مناطقی چون خیابان پیروزی، خیابان دماوند و تهرانپارس شاید حدود چیزی بین 3 تا 5 دقیقه قطع و بلافاصله وصل شد. همچنین با ایجاد اشکالاتی در مرکز نیروگاه خیابان ستارخان، در مناطقی چون شهرک غرب، کوی گیشا، ستارخان، رودکی و سلسبیل نیز به همین ترتیب حدود 10 دقیقه ای برق قطع شده بود که بلافاصله وصل شد اما خود مردم، طبق قراری قبلی و در ادامه حضور همه جانبه خویش برای بزرگداشت نخستین "ماه گرد" خیزش 30 خرداد 88 و نیز گروهی (جبهه ملی ها) برای بزرگداشت پنجاه و هشتمین سالگرد قیام سی ام تیر سال 1330 در میدان هفت تیر تجمعی اعتراضی داشتند که این تجمع و سایر تجمعات، توسط اوباشان و مزدوران رسمی و لباس شخصی رژیم بسختی درهم کوبیده شد، و معترضین به شدت پراکنده، مضروب و مجروح گشته و نیز گروهی نامعلوم اما زیاد دستگیر و راهی بازداشتگاههای مخوف و زندان های تودرتوی ملایان ولایت وقیح شدند.
یکی از یارانمان نیز خبر داد که در "ابن بابویه" اوباشان رسمی و لباس شخصی های بسیجی ضمن تکرار همین وقایعی توضیح داده در بالا، ضمن دستگیری گروهی؛ اکثر مقبره های جانباختگان وقایع 30 تیر سال 1330 را درهم کوبیده و آنجا را مبدل به ویرانه ای نمودند.
اما مجموعه این مسایل باعث گردید که از حدود ساعت 9 شب گذشته (سه شنبه 30 ام تیرماه) تا دقایقی پیش سیستم های اینترنت، تلفن های دستی، سیستم "پیامک" سیستم "تله فاکس" و خلاصه هر وسیله ای که بتوان با آن به دنیای آزاد خبررسانی کرد مختل گردید.
نیم ساعت پیش، عاقبت پس از بیش از دو ساعت تلاش و تکرار دوباره و دوباره و .... توانستیم وارد اینترنت و وارد سایت خویش شویم و ضمن بازدید از "میل باکس" آغاز به "بروز رسانی" سایت خویش نیز بنمائیم.
لینک ویدئوی زیر که مربوط به گوشه ای از درگیری شبانه مردم در یکی از مناطق تهران می باشد از طریق یکی از یاران خارج از میهن بصورت ایمیل برایمان ارسال شده که ما آن را دانلود کرده و در زیر به نمایش می گذاریم:
*****
جمهوریت نظام در سن سی سالگی ناکام از بین ما رفت
چهل روز گذشت

چهل روز از ترانه شادی و آواز آزادی ایران گذشت. چهل روز از سروری که سوگ شد و سرودی که فریاد، گذشت. چهل روز از بزرگترین دزدی قرن، از تاراج آخرین آرمانهای یک انقلاب و از سرقت رای یک ملت گذشت.
تیغ آفتاب چو امروز سر زند، چهل روز از بریدن شاهرگ مردمسالاری در سرداب وزارت کشور خواهد گذشت. کودتای ضدملی 22 خرداد در حالی چهل روزه شد که فریاد الله اکبر خواب را از چشمان کودتاگران ربوده؛ تورانیانی که بیشه را خالی از شیران پنداشتند و دست به خون سیاوشان آلودند.
در گذر حوادث و زیر و زبر روزگار است که گوهر آدمیان آشکار می‌شود. در آنچه گذشت و می‌گذرد، پرده‌ها فرو افتاد و نهان‌ها نمایان شد. روس‌پرستی و چین‌دوستی آنان که فریاد استقلال‌شان گوش فلک می‌درید، هویدا شد. میهن‌پرستی و دینداری جوانانی که بر آنان محتسب‌وار گشت ارشاد گماشته بودند، به رغم خفاشان چون خورشید درخشید. راست افراطی که خود را خط‌کش عالم امکان می‌خواند و راست میانه که به امید غنیمت، نام و لگام به افراطیان داد تا نان خورد و کام گیرد، هر دو نشان دادند که فریاد اناالحق‌شان از کدام باده قدرت برمی‌خیزد. در این قیامت تبلی‌السرائر، مردم و دولت، عالم و عامی، چپ و راست، محافظه‌کار و اصلاح‌طلب هر یک خواسته و ناخواسته کنه پنهان وجودشان را به نمایش گذاشتند. چه بسیار سواران که به سوراخ خزیدند و چه بسیار سیزده‌سالگان که سینه سپر داشتند. چه بسیار سرداران که سر در برف فرو کردند و چه بسیار خفتگان که چشم به بیداری گشودند. امروز که محک تجربه به میان آمده، دیگر جای هیچ ملاحظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی نمانده.
به هنگام خروش مردم ایران به رهبری امام خمینی، آخوندهای درباری خاموشی گزیدند و آخوندهای سرکاری برای اسباب‌جویی به وسایل الشیعه رو آوردند و با غواصی در بحارالانوار در به در دنبال احادیث تقیه می‌گشتند تا بر سکوت ترس‌خورده‌شان لباس شرع محمد بپوشانند. گویی امروز نیز گروهی از روحانیان به همان ریسمان پوسیده آویخته‌اند تا زحمت طرفداری از حق پایمال شده مسلمین را به خود ندهند!
سرباز یک عمر حقوق می‌گیرد تا یک روز مبادا برای کشورش بجنگد. عالمان اسلام هم عمری علم می‌آموزند تا آن روز که کعب‌الاحبارها "بافته‌های خود را سخن خدا" خواندند، راست را بگویند و حق را پاس دارند. در کشاکش جنگ نیلوفر و داس چه نشسته‌اند؟! کدام تقوا در نبرد ریا و حقیقت، رای به تقیه می‌دهد؟! آنان که در رد دوچرخه‌سواری زنان و ورزشگاه رفتن بانوان فتوا می‌دادند، امروز کجا هستند؟! آنان که دیروز برای چند مقاله تحصن می‌کردند و کفن می‌پوشیدند، گلگون کفنان امروز را نمی‌بینند که خاموش‌اند؟! روزگاری افتخار روحانیت شیعه، مردمداری‌اش بود و استقلالش از حکومت‌های عادل و ظالم. روزگاری روحانیان بر خود می‌بالیدند که پای هیچ قرارداد استعماری‌ای را امضا نکرده‌اند. آیا امروز از خوف لیاخوف‌ها بر طومار ظلم، مهر تایید می‌زنند؟ سران روحانیت سر سودا به کدام چاه جمکران فرو برده‌اند که صدای هل من ناصر خلقی را می‌شنوند و ساکت‌اند؟ علمشان را از کدام حوزه گرفته‌اند که از ذره‌ای عمل عاجزند؟
خبرت هست که از هرچه در او چیزی بود
خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان
در همه ایران امروز نمانده ست اثر؟
نیست یک پی ز خراسان که نشد زیر و زبر؟
آقایان! شمایی که ردای خود را لباس پیغمبر می‌شمارید، نمی‌دانید که فرمود "آن که شبی را به روز رساند و به کار مسلمانان نپردازد مسلمان نیست"؟ 1400 سال شیعه بر خود بالیده که خروج بر حاکم جائر مسلمان نه تنها حرام نیست، بلکه واجب است. 1400 سال مسلمانان بر امیرالمومنین نازیده‌اند که به رغم نوپایی و لرزانی حکومتش، بنده‌ی مصلحت نشد و حتی یک روز استانداری معاویه را تحمل نکرد تا شریک ظلم او نشود. شما که خود را وارث علی می‌خوانید، چگونه برای جان و آبروی خود چوب حراج بر مرده ریگ آن گوهر دردانه می‌زنید؟!
ای بزرگانی که تاکنون خاموش مانده‌اید، گرچه سکوت بهتر از همراهی با ستم است، اما سکوت نشانه‌ی رضا هم می‌تواند باشد! شما عالم کدام اسلامید که مسلمانان را می‌کشند و دم برنمی‌آورید؟! شمایی که به مشایی اعتراض کردید که چرا دم از دوستی با اسراییل می‌زند، وقتی در پایتخت ایران اسراییل‌وار بر نمازگزاران جمعه آتش گشودند، چرا ساکت ماندید؟! شما بر کدام سنت‌اید؛ رسم شریح قاضی یا راه شهید اول شمس‌الدین محمد عاملی؟! شما کدام کتاب خوانید؛ وصیت‌نامه‌ی پطرکبیر و اسراییلیات طبری یا قرآن محمد و نهج‌البلاغه‌ی علی؟! شما از کدام تبارید؛ قاضی شارح یا شیخ حسن جوری؟! شما شاگرد کعب‌الاحبار هستید یا میرزای نایینی و آخوند خراسانی؟!
بر مسلمانان زاع نوع کنند استسخاف
هست در روم و ختا امن مسلمانان را
که مسلمان نکند صد یک از آن با کافر
نیست یک ذره سلامت به مسلمانی در
وقتی به نام اسلام مسلمانان را تکفیر می‌کنند و در برابر مردم بی‌دفاع دست به اسلحه می‌برند، آن که فتوا دهد در صف عبدالله بن وهب و شریح قاضی ایستاده و آن که خاموش ماند و بر تحریف چشم بندد، در کنار ابوموسی اشعری نشسته. تا شما چه برگزینید، اما روا نباشد خون‌ریز را حمایت!
آنان که بخشی از کتاب خدا را پنهان دارند و به بهایی ناچیزش می‌فروشند، در درون جز آتش نیندوزند و به روز رستاخیز هیچ بهره‌ای از سخن و پالایش خدا نبرند. هدایت فروختند و گمراهی خریدند. آمرزش دادند و عذاب ستاندند. پادافره پردردی بکشند، شگفتا که پروایی ندارند و بر آتش دلیرند!
ایرانیان این روزها چون عمار یاسر، صحابی بزرگ آن سحاب رحمت، تلخی تازیانه‌ی پسر چلپاسه را بر گرده خود می‌چشند و تفسیر تحریف آمیز قرآن را از زبان یهودی زادگان نومسلمان می‌شنوند؛ دریغا! قرآنی که سلمان فارسی‌ها با آیه آیه‌اش سجده عشق رفته‌اند، امروز به دست کعب‌الاحبارهای ریز و درشتی افتاده که دیروز در برابر دژخیمان شاه و ارتش صدام موش در سوراخ بودند و امروز پیش روی ملت ایران سگ هار. خفاش‌وار می‌گویند "گذشته از امروز جداست و پیشینه را بهره‌ای در این پیشگاه نیست!" چگونه است که تا دیروز خانواده‌ی شهدا عزیز بودند، اما اکنون وابسته به بیگانه‌اند؟! چگونه است تا دیروز ملت ایران پرشور بود و حماسه‌آفرین و شهیدپرور و امروز فریب‌خورده است و اغتشاشگر و خس و خاشاک؟! چگونه است که اگر از آنان باشد، سابقه‌ی انقلابی‌اش معیار است و اگر مخالفتشان کند، طلحه می‌شود و زبیر؟
خدایا چگونه چنین بی‌محابا بر طبل خودپرستی می‌کوبند؟! شگفتا از خودمحوری کسانی که چون بر تخت نشینند، پهلو به پهلوی سلیمان نبی زنند و چون از قدرت دور افتند، خود را در تنهایی همچون امیرمومنان خوانند! درود بی‌پایان خداوند بیکران بر علی که فرمود: آدمیان را با حق سنجند، نه حق را با آدمیان!
شگفتا از آنان که میزان را وضع حال افراد دانند و همواره از طلحه و زبیر نام می‌آورند و نمی‌دانند پیامبر خدا یاری نیز به نام ابوذر داشت که پس از مرگ پیامبر به جرم مخالفت با اسلام تبعید شد! قرآن فقط "لا اله" نیست "الا الله" اش را هم بخوانند! یادشان رفته که آن راستگوترین مرد زیر آسمان، آن پابرهنه عاشق محمد، به سزای مخالفت با خلیفه‌ی محمد در برهوت ربذه درگذشت. یادشان رفته که علی، آن پدر خاک و آن پیشتاز اسلام، را در مسجد پیامبر کت بستند و پیش چشم فرزندان خردسالش به جرم مخالفت با اسلام بر او شمشیر کشیدند. یادشان رفته شریح قاضی فتوا به کفر حسین داد و فرمان قتل او با شمشیر جدش. آنان که چنین کردند، همگی ملاک را وضع حال افراد می‌دانستند، وضع حالی که البته معیارش "خس" بود نه حق. که "حق سنگین است و گوارا، و باطل سبک اما در کام چون سنگ خارا".
امید که نرمی حق بر سختی دل غلبه کند؛ چه "آن که سخن حقش گران آید باطل را گران‌بارتر یابد!" بود که "دل‌ها سخت‌تر از سنگ" نشده باشند که "گاه از سنگستان جویباران شکافد". مگر محمد مصطفی نفرمود: "الناس آل الله"؟ چگونه است که فرزندان مردم، آری این فرزندان خاندان خدا را، به جرم جنگ با خدا می‌کُشند و در بند می‌کِشند؟ آنان که همه را چون زبیر می‌پندارند، از یاد برده اند که او از شرم شیر خدا از میدان جنگ گریخت و بر او شمشیر نکشید؟ چگونه است که اینان بر خاندان خدا تیغ تیز می‌کشند؟! دغل‌کارانه به مهدی موعود، به آن امام زنده و همای رحمت بال بگشوده، نامه می‌نویسند و زمامداری کریه خود را دولت کریمه می‌خوانند. خوب است آنان که خواب حمایت خسروی و عنایات مهدوی را می‌بینند، اندکی چشم بگشایند تا جامه‌ی آتشین دجال را بر تن خویش بینند.
ای بسا کس را که صورت راه زد
قصد صورت کرد و بر الله زد!
ای علمای اسلام! ای کفن پوشان دیروز! ای کسانی که نام بسیج، این "لشگر مخلص خدا"، را بر خود نهاده‌اید! امروز باید فریاد وا اسلام سردهید که تیغ به دست زنگی مست افتاده و بنی‌عباس به نام بنی‌هاشم و به کام بنی‌امیه سکه زده! اینان که امروز دشنام می‌شنوند، کتک می‌خورند، کشته می‌شوند، پیکرشان را پس ندهند، دور از چشم مردم خاکشان کنند و بر گورشان بتون بریزند، مگر کیستند جز مردمان ایران؟! مگر کیستند جز فرزندان این مرز و بوم که روزی به شما اعتماد کردند که قاتق نانشان باشید و حال قاتل جانشان شده‌اید؟! اینان، آری همینان که از بیداد شما دادخواهی به آسمان می‌برند و هر شب خدای را به بزرگی بیکرانش می‌خوانند، خواهران و برادرشان شما هستند، نه معلمان روسی و مشاوران چینی و اشخاص بی خاصیتی امثال مشایی!
ناگهان آسمان غباری شد! اشک! سرفه! خفه! لگد! زنجیر!
تو به ایمان خود عمل کردی! که به دشمن دمی امان ندهی
من ولی دوست! من ولی مشتاق!‌ من فقط معترض! فقط دلگیر ...
کاش می‌شد خودم، خودت باشیم ! گوش بر حرف این و آن ندهی!
این طبیعی است که حکومت‌ها، حافظ اقتدارشان باشند ...
ولی ای کاش دست سربازت ، پرچم صاحب‌الزمان ندهی!
دریغ که کودتاگران دیری است دین به دنیا فروخته‌اند و پروای آتش الهی ندارند تا "از ستم بر کسی که پناهی جز خدا ندارد بترسند". اما ایرانیان اهل کوفه نیستند که با کشتن مسلم بن عقیل بهراسند و با مهمان خود نیز بجنگند! گرفتیم که رییس‌جمهور منتخب، میرحسین موسوی را کشتید، کروبی دلیر را به خاموشی کشاندید، هاشمی مدبر را برانداختید و خاتمی دلسوز را به سازش نشاندید؛ با خون سیاوش چه خواهید کرد؟! اگر تفرعن و تغافل و تکاثر لختی اجازه داد از سر تفرج سر به خیابانی بزنید و ببینید کز خون جوانان وطن لاله دمیده! آنان که امروز لیاخوف‌وار مردم را به توپ می‌بندند، آیا حساب ستارخان‌ها و باقرخان‌ها را کرده‌اند؟! خداوند چه راست فرمود که :
نه دلشان سخن حق را دریابد، نه دیدگانشان دیدن تواند و نه گوششان شنیدن یارد. این دوپایان در غفلت غنوده از چهارپایان نیز گمراه‌ترند!
کوره‌ی برافروخته‌ی آزمون بزرگ امروز، تحقق معنای همان شعار دیروز است: "اگر تقلب شود، ایران قیامت شود!" آری قیامت شد و پرده ها فرو افتاد، هم عیارها نمایان شدند و هم عیّارها. معلوم شد اصلاح‌طلبان چند مرده حلاج‌اند و طالب مردم‌اند یا قدرت، و آشکار شد اصول‌گرایان به اصل راستی و درستی قائل‌اند یا گرا به عجوزه‌ی هزار داماد دنیا می‌دهند. هم درستی شرکت در انتخابات عیان شد و هم نادرستی تحریم. هم صحت آن انتقادها بر بی‌تدبیری و بی‌ارادگی دولت هشتم آشکار شد و هم خطا بودن تخطئه‌ی هاشمی. هم درستی تفکیک میان راست افراطی و محافظه‌کاران میانه‌رویی چون قالیباف و ناطق نوری ثابت شد و هم خیمه‌شب‌بازی جنگ‌های زرگری کسانی چون باهنر و توکلی با احمدی‌نژاد بر همگان معلوم شد. بر خلاف تبلیغات بیشتر سخنگویان اصول‌گرایی، رقابت مدنی در سپهر سیاسی نزاع حق و باطل نیست. اما اگر قرار بر قیاس حق و باطل باشد، بی‌گمان پیشکسوتان انقلاب و کهنه سربازان دلیر جنگ به جایگاه حق سزاوارترند تا تازه به دوران رسیدگان نوکیسه کودتاچی. با بر هم زدن ناجوانمردانه‌ی بازی مردمسالارانه‌ی انتخابات و خس و خاشاک خواندن ایرانیان از سوی رییس دولت نهم، طوفانی به پا شد که سپهر سیاست‌ورزی ایران را به میدان جنگ آزادی و استبداد بدل ساخت.
ای شریعتمداران و روحانیان! ای سکولارها و دگراندیشان! ای اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان! ای روشنفکران و سنت‌گرایان! امروز ایران و ایرانی در خطر است و جای هیچ جانبداری جناحی و سکوت مصلحتی نمانده؛ چرا که مصلحتی بالاتر از حقیقت نیست. نه فتوای دین به زر و زور و تزویرفروختگان مرده را زنده می کند و نه انتقام‌کشی‌های کینه در دل انباشتگان. نه حمله آمریکا و اسراییل به کودتاگران مشروعیت می‌بخشد و نه پشتیبانی روسیه و چین.
ای ایرانیان! مصلحت‌اندیشی‌های منفعت‌طلبانه‌ی دیروز و حب و بغض‌های شخصی و جناحی را به کناری بنهید. شکاف آزادی و استبداد چنان بزرگ است که کسی را یارای پای نگه داشتن در هر دو سوی آن نیست. امروز روز دیگر سرخ و آبی نیست. یارکشی عمومی است برای تیم ملی که به مصاف استبداد سیاه در داخل می‌رود و به جنگ باج دهی به روسیه و چین و امارات و عراق در خارج. دست در دست هم نهیم و تن به بیداد ندهیم. سر مارهای ضحاک را باید به سنگ کوفت و کین سیاوش را از افراسیاب و سودابه این هر دو باید ستاند. هر نفر یک رسانه بود و هر تن یک ستاد. آری هر ایرانی یک کاوه است، هر ایرانی یک کیخسرو است!
فریدون فرخ فرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکوی
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
تو داد و دهش که فریدون تویی
*****
از میان صدها پیام و ایمیلی که در فاصله حدود سه ساعت(بین ساعت 9 تا 12 نیمه شب) اختلال در شبکه اینترنت و عدم دسترسی به اینترنت در "میل باکس" ما انباشته گردیده، یکی از مهمترین و جالب ترین آنها را انتخاب کرده ایم که انتشار دهیم.
این ایمیل که بنا بدرخواست ارسال کننده؛ از نوشتن نام ایشان خودداری می ورزیم، کلیپ است که نشان دهنده تماس تلفنی یک خانم 66 ساله با شخصی یا رسانه ای در خارج از میهن می باشد. بروی لینک زیر کلیک کرده و آن را تماشا کرده و به آن گوش فرادهید:
*****
گزارشی از دیده بان حقوق بشر
زندانیان برای متهم کردن اصلاح طلبان برجسته تحت فشارهستند
سازمان دیده بان حقوق بشر دیروز گزارش داد که مقامات ایرانی هواداران کاندیداهای اصلاح طلب ریاست جمهوری را تحت فشارگذاشته اند تا چهره های برجسته اصلاح طلب رابه دست داشتن در اقدامات غیرقانونی متهم کنند. مقامات امنیتی همچنین فشار بر روی خانواده های زندانی به منظور سکوت پیشه کردن درمورد پرونده زندانیان را شدت بخشیده اند. برخی از افرادی که به تازگی از زندان آزاد شده اند وبرخی از خانواده های زندانی برای دیده بان حقوق بشر این فشارها را شرح داده اند. در تاریخ ۱۵ جولای ۲۰۰۹، غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات ایران به خبرنگاران گفت که پخش تلویزیونی اعترافات گرفته شده از افراد زندانی به تصمیم دستگاه قضایی بستگی دارد. جواستورک معاون بخش خاورمیانه وشمال آفریقای دیده بان حقوق بشرگفت: "این وحشتناک است که وزیراطلاعات در مورد پخش اعترافات کسانی صحبت می کند که هفته ها بدون دسترسی به وکلای خود در زندان بوده اند. اظهارات وزیر نگرانی وهراس ما از اینکه چنین اعترافاتی تحت فشار اخذ شده باشد را مورد تاکید قرار می دهد." بعد از انتخابات ۱۲ ژوییه ریاست جمهوری ، دولت صدها مخالف سیاسی وهواداران کاندیداهای اصلاح طلب، میرحسین موسوی ومهدی کروبی، را دستگیر کرده است. مقامات رسمی در بسیاری از موارد از اینکه اطلاعاتی را در خصوص وضعیت زندان اراپه کنند خودداری کرده اند. برخی از رهبران اصلاح طلب مانند مصطفی تاج زاده، بهزاد نبوی وحمزه غالبی از یک ماه پیش - زمان دستگیری شان - تا کنون هیچ تماسی با خانواده های خود نداشته اند. یکی از افرادی که به تازگی از زندان اوین آزاد شده است وضعیت این زندان را "بسیاردشوار" توصیف کرد. او به دیده بان حقوق بشر گفت که مقامات مربوطه اعترافات یکی از مسوولین ستاد موسوی را ضبط کرده اند که در آن وی اظهار می کند که تاج زاده و دیگر سیاستمداران اصلاح طلب برای ناآرامی های بعد از انتخابات مسوول هستند. (http://www.hrw.org/en/news/2009/06/19/iran-halt-crackdown) یکی دیگر از زندانیانی که چندین هفته درزندان اوین سپری کرده است نیز به دیده بان حقوق بشرگفت مقامات حامیان جوان را مجبور کرده اند که علیه چهره های برجسته اصلاح طلب اعتراف کنند. این زندانی آزاد شده به دیده بان حقوق بشر گفت: "من زندانیانی را دیدم که دست یا پای آنها در گچ بود و یا روی بدنشان آثار کبودی به چشم می خورد. برخی از حامیان جوان موسوی تحت فشار قرارگرفته اند تا علیه چهره های برجسته اصلاح طلب "اعتراف" کنند." پدریکی از زندانیانی که براساس اظهارات یادشده برای چنین اعترافاتی تحت فشار قرار گرفته است به دیده بان حقوق بشر گفت که پسرش در یک تماس کوتاه تلفنی گفته است که حالش "خوب" است. وقتی پدرش به او گفت که وکیلی پرونده او را پیگیری می کند او پاسخ داد که به وکیل احتیاج ندارد چرا که هیچ کس نمی تواند به او کمک کند. "او سپس بغض وگریه کرد که درهمین زمان تلفن قطع شد." پدر این زندانی سیاسی به دیده بان حقوق بشر گفت: "خانواده ما با روح قوی پسرمان کاملا آشناست و لحن صداو گریه او برای ما به شدت نگران کننده است. " سومین زندانی آزاد شده به دیده بان حقوق بشر گفت که وقتی زندانی ها اجازه می یابند که تماس کوتاهی با منزل خود بگیرند، این تماس درحضور زندانبانها صورت می گیرد که به آنها می گویند اجازه دارند چه مطالبی بگویند: "زندانی می داندکه اگر چیزی درمورد وضعیت زندان واینکه چگونه با زندانیان رفتار می شود بگوید، مورد آزار واذیت قرار خواهد گرفت. " تاج زاده، که به عنوان معاون وزیر کشور در دولت ریاست جمهوری سیدمحمدخاتمی خدمت کرده است هدف اعتراف گیری های اجباری مشابهی در گذشته بوده است. در سال ۲۰۰۴، چهار روزنامه نگار زندانی اعتراف کردند که تاج زاده و دیگر اصلاح طلبان آنها را فریب دادند تا مقالاتی را برعلیه امنیت ملی بنویسند وبه سیاه نمایی چهره نظام بپردازند. (http://www.hrw.org/en/news/2004/12/19/iran-judiciary-uses-coercion-cover-torture)چند روز پس از آنکه مقامات اعترافات افراد یاد شده را از تلویزیون پخش کردند، دو نفر از این روزنامه نگاران به کمیته حقیقت یابی که توسط رییس جمهور تشکیل شده بود گفتند که اعترافات تحت شکنجه های فیزیکی و روحی از آنها اخذ شده است. یکی از این روزنامه نگاران به دیده بان حقوق بشر گفت که درآن زمان یکی از بازجویان به او گفت که "تاج زاده درمیان اصلاح طلبانی است که دیر یا زود تاج زاده نیز سروکارش به زندان خواهد افتاد." همسر یکی از چهره های اصلاح طلب که هم اکنون در زندان اوین به سر می برد به دیده بان حقوق بشر گفت که مقامات او را تحت فشار قرار داده اند تا با رسانه ها صحبت نکند. او گفت که با این موضوع موافقت کرده به شرط آنکه همسرش زندان را سلامت ترک کند: "اگر آنها به او صدمه بزنند ویا سعی کنند بازی های دیگری را انجام دهند ما ساکت نخواهیم ماند. آنها می گویند چیزی نگویید وبه دیگران بگوییک که شرایط زندان خوب است و شکایتی نداریم. اما این برخلاف چیزهایی است که می دانیم. بازجویی ها مخصوصا بسیار نگران کننده هستند. آنها فقط در خصوص مساپل سیاسی پرسش نمی کنند. آنها درمورد جزییات زندگی شخصی افراد می پرسند تا به این وسیله شاید نقطه سیاهی را در زندگی شان پیدا کنند تا بتوانند برعلیه زندانی به کار گیرند و علیه او پرونده سازی کنند." برای مشاهده گزارش های مربوط به ایران لطفابه لینک زیر مراجعه کنید: http://www.hrw.org/en/middle-eastn-africa/iran برای اطلاعات بیشتر لطفا باافراد زیر تماس حاصل کنید:
درواشینگتن، جو استورک (انگلیسی): (۱۲۰۲۶۱۲۴۳۲۷+)، (۱۲۰۲۲۹۹۴۹۲۵+)
درلندن، تام پورتپوس (انگیسی): (۴۴۲۰۷۷۱۳۲۷۶۶+) و یا(۴۴۷۹۸۳۹۸۴۹۸۲+)
درپاریس، ژان ماری فاردپو (فرانسوی، انگلیسی، فرانسوی): (۳۳۱۴۳۵۹۵۵۳۵ +) ویا موبایل (۳۳۶۴۵۸۵۲۴۸۷ +)
*****
عماد افروغ: می‌ترسم نه علی بماند و نه حوضش
انسان‌ها هم در برابر اعمالشان مسئولند و هم در برابر بی‌عملی‌شان؛ یعنی آنجایی که کاری باید بکنند، نکنند و آنجایی که نباید کاری انجام دهند مرتکب آن شوند. هم بی‌عملی نتایج سوء دارد و هم عمل نا‌به‌جا که در هر صورت فاعل نسبت به آن مسئول است.
هرکس بر اساس دیدگاه و حتی گلایه‌های خود عمل و بی‌عملی را انجام می‌دهد. در این میان نمی‌شود برای همه نسخه واحدی پیچید که معلوم کننده عمل و بی‌عملی باشد. سخت است باید همه‌جانبه نگریست. باید عمل‌ها و بی‌عملی‌ها را در شرایط و زمان خود قرار داد و تحلیلی از شرایط به دست آورد و مقوله را تحلیل کرد. ممکن است تحلیل‌ها و آسیب‌شناسی‌ها متفاوت باشد.
اما چه کسی تعیین می‌کند چه چیزهایی گفتنی و چه چیزهایی نگفتنی است. در اینجا یک ملاک قابل پذیرش است. رهبر انقلاب درباره شاخص عقلانیت فرمودند: «خود قضاوت کنیم که آیا سخنان و موضع‌گیری‌های ما برای رضای خدا و با نیت اخلاص است یا اینکه برای جلب توجه برخی افراد». هیچ‌کس نمی‌تواند این ملاک را تعیین کند. امروز داوران خدایی زیاد داریم که خودشان خدا و دیگران غیرند. این نگاه الهی نیست؛ ‌شیطانی است. افراد خودشان می‌توانند قضاوت کنند، اگر آنها را رشید و بالغ بدانیم.
نمی‌شود کسانی را که مخصوصاً در دل انقلاب اسلامی‌اند محکوم کرد و به قول آقایان گفت آنها از قطار انقلاب پیاده شدند و یا با اتهام‌ها پیاده‌شان کرد و بعد فکر کرد که این قطار می‌تواند با علی و حوضش به مقصد برسد. نمی‌شود بیاییم نخبگان را هم دسته‌بندی کنیم و خودی و غیرخودی به آنها نسبت دهیم، مخصوصاً نخبگانی که در دل انقلاب اسلامی تعریف می‌شوند. حرف‌ها باید در بستری از تعامل و ملاطفت و فرصت برابر شنیده شوند. هیچ‌کس نمی‌تواند در همان ابتدا فصل‌الخطاب باشد.
رهبرانقلاب فرمودند: «همه باید مراقب گفتار و مواضع و حتی نگفتن‌های خود باشند.» فکر می‌کنم آنچه باید توجه‌مان را به آن معطوف کنیم بازگشت اعتماد از دست رفته است. این اعتماد باید احیا شود. اگر یک جامعه می‌خواهد هدفی را دنبال کند باید به دنبال وحدت در عین کثرت باشد؛ وگرنه نفاق اتفاق می‌افتد. امروز شاهدیم جناحی با سطحی‌اندیشی و مصادره به مطلوب کردن اندیشه‌ها ایجاد نفاق می‌کند. باید در جهت تقویت وحدت در عین کثرت در جهت ترمیم اعتماد از دست رفته تلاش کرد و بار دیگر اصل حاکمیت و انقلاب اسلامی و مبانی ارزشی و اهداف انقلاب زنده شود و در بستری از «شدن» قرار بگیرد.
این وضعیت باید ترمیم و اصلاح شود. نخبه باید این را بگوید. این جزء گفتن‌هاست. اگر نگوید مسئول است. باید بگوییم چرا به مردم گفتید مخملی؟ چرا آنها را متهم کردید به نظام‌های سوسیالیستی چین و روسیه؟ چرا برخورد قهرآمیز داشتید؟ چرا دلجویی نمی‌کنید؟ چرا دیه نمی‌دهید؟ چرا میزگردی که سلایق مختلف حرف‌هایشان را بزنند تشکیل نمی‌دهید؟ چرا به کسانی که تهمت زده‌اید اجازه دفاع نمی‌دهید؟ کجای این حرکت‌ها اخلاقی و نبوی است؟ نمی‌شود هرجا خلاف منافع گروه و دسته بود بگوییم غیر الهی و غیردینی است. خودمان را محور الوهیت بدانیم و به دیگران اجازه نفس کشیدن هم ندهیم. باید در این خصوص بر اساس آموزه‌‌های عقلانی رفتار کرد. عقلانیتی که شاخصه‌های آن در بیانات رهبر انقلاب تعیین شد.
باید از کسانی که مخملی نامیدیم و مخملی نبودند دلجویی کرد. خانواده جان‌باختگان‌ باید مورد خطاب مهربانانه و لطیف جمهوری اسلامی قرار بگیرند و دیه آنها از باب نماد ترمیم پرداخته شود تا نشان دهد جمهوری اسلامی حتی در شرایط بحرانی دست از اخلاق و دین و مردم‌سالاری نمی‌کشد. به علاوه صدا و سیما هم باید دست از رفتارهای یک طرفه بردارد.
بنده سخت متوجه گفتن‌ها و نگفتن‌ها هستم. اگر می‌خواستم تحت تأثیر قرار بگیرم به تلفن‌ها و درخواست‌های مصاحبه با رسانه‌های خارجی جواب مثبت می‌دادم. اما این کار را نکردم به امید اینکه در داخل به حل مسائل بپردازیم، اما رسانه ملی گزینشی رفتار می‌کند. این نمی‌شود که یک طرف آزاد برای هر عملی و طرف دیگر مدام برای خود نگفتن تعریف کند.
در بستری از عقلانیت و شفافیت باید تعیین شود که چه چیزی گفته شود و چه چیزی گفته نشود. به نظر من گفتنی‌ها و نگفتنی‌ها معلوم است.
*****
مردم حاضر، مامورین خسته
جلال کیهان منش
در سالگرد 30 تیر،هزاران نفر از معترضان به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، برای چندمین بار به خیابان هاآمدند و با تجمع و دادن شعار، اعتراض خود رابه وضعیت موجود به نمایش گذاشتند. تظاهر کنندگان که عمدتا دستبند و یا سربند های سبز پارچه ای داشتند و عکس هایی از میر حسین موسوی را حمل می کردند،در این تظاهرات بار دیگر فریاد "مرگ بر دیکتاتور" سردادند.
ده ها هزار نفر از معترضین، دیروز همزمان با قیام تاریخی 30 تیر 1331 که منجر به بازگشت دکتر مصدق به نخست وزیری شد، از حدود ساعت 5 عصر در اطراف میدان هفت تیر تجمع کردند؛ این در حالی بود که به روال یک ماه گذشته، خیابان های تهران در اشغال ماموران امنیتی، نظامی، انتظامی و لباس شخصی بود که به ویژه حد فاصل خیابان کریم خان، از میدان هفتم تیر تا میدان ولی عصر و در ادامه تا میدان انقلاب را اشغال کرده بودند.
ماموران همچنین در خیابان های مفتح، بهار و مدرس ـ در شمال و جنوب میدان هفت تیرـ موضع گرفته و آماده سرکوب بودند. ظهر دیروز سردار رادان، رئیس نیروی انتظامی شهر تهران هم در گفت و گو با خبرگزاری های دولتی ـ امنیتی از جمله فارس، ایسنا، مهر و ایرنا اعلام کرده بود: "شایعاتی مبنی بر برگزاری تجمع در تهران به گوش می رسد. وظیفه پلیس برخورد با تجمع های غیر قانونی است و با این تجمع نیز برخورد خواهد شد".
تجمع دیروز هم مانند دیگر تجمعات اخیر، خودجوش و مردمی بود و میر حسین موسوی و مهدی کروبی، در مورد برگزاری آن اطلاعیه ای نداده واعلام نکرده بودند که در تجمع حضور خواهند یافت. با این حال گروه عظیمی از مردم در این تجمع حاضر شدند و به گفته ناظران، تعداد آنان با تجمع بهارستان قابل مقایسه بود.
مردم از حدود ساعت 5 در دسته های دو یا سه نفره و گاهی هم به تنهایی برای پیوستن به این تجمع خودجوش، که خبر برگزاری آن در فضای مجازی داده شده بود، راهی میدان هفت تیر شدند.از ساعت پنج و نیم به بعد بود که ماموران به رفت و آمد ها حساس شدند و در مقام مقابله باآن و متفرق کردن مردم برآمدند.
آنچه دیده می شد این بود که حضور مردم در پیاده رو شرقی میدان هفتم تیر، پارک میدان و نیز در پیاده رو جنوبی میدان و مقابل خیابان مفتح جنوبی بسیار زیاد تر از حد معمول بود و به تجمع شباهت داشت. از این رو ماموران ضد شورش که لباس سیاه ضد ضربه به تن داشتند و مجهز به کاسکت، باتوم، سپر و ماسک ضد گاز بودند، در چند نوبت با هجوم به سمت مردم سعی کردند آنها را پراکنده کنند. اما مردمی که پراکنده می شدند به سمت دیگر میدان هجوم می بردند. آنها از جنوب میدان به شرق می رفتند و در آنجا زیر تابلوی دفتر روزنامه کلمه سبز جمع می شدند. با جمع شدن مردم در این نقطه، ماموران به مقابل مسجد الجواد هجوم می بردند و به جمع مردم حمله می کردند، اما مردم یا به سمت خیابان بهار و بزرگراه مدرس می دویدند، یا در پارک غرب میدان مستقر می شدند و یا راه میدان ولی عصر را در پیش می گرفتند و سپس از پل عابر پیاده به سمت جنوب خیابان کریم خان می رفتند و دوباره به میدان هفت تیر باز می گشتند.
این تعقیب و گریز و بازگشت دوباره، برای ساعت ها در میدان تکرار شد، به گونه ای که ماموران آشکارا خسته به نظر می رسیدند. آن هم در حالیکه برخی از آنان کوله های سنگینی به پشت داشتند که بعد مشخص شد محتوی گاز اشک آور است.
بعضی از مامورین که خستگی از صورت و رفتار آنان می بارید، به فرماندهان خود بد و بیراه می گفتند. به ویژه آنکه این ماموران با لباس ضخیم، سنگین و کلاه در هوای 42 درجه ای تهران به شدت تحت فشار بودند. به همین دلیل برخی از آنان حتی حالی برای ضرب و شتم نداشتند، در حالیکه مامورانی که با لباس پلنگی و یا لباس شخصی حضور داشتند به معترضین دشنام می دادند و باگفتن الفاظ رکیک به مردم توهین می کردند. همین مامورین چند بار با باتوم و گاز اشک آور به مردم یورش بردند؛ به ویژه در ابتدای بزرگراه مدرس و پارک میدان هفتم تیر که این مساله چند بار تکرار و چندین گاز اشک آور نیز شلیک شد.
در برابر، مردم نه تنها احساس خستگی نمی کردند، بلکه در هر بازگشت، با نیروی تازه ای به شعاردادن می پرداختند. جالب اینکه در این حرکت اعتراضی نیز حضور زنان و افراد سالخورده چشمگیر بود. آنها که طی تجمع های دو ماه گذشته، راه های جدیدی برای مقابله با این نیروهاآموخته اند، این بار هم به شیوه ای فرسایشی هم ماموران را به دنبال خویش می کشاندند و هم به مضروبین کمک می کردند. در این میان چند زن میانسال، ماسک های معمولی هوا را که آغشته به سرکه کرده بودند، میان جمعیت توزیع می کردند و می گفتند از این ماسک نفس بکشید تا چشمتان نسوزد.
جمعیت معترض با این تعقیب و گریز تا ساعت ها در میدان هفت تیر حضور داشت و عاقبت حدود ساعت 8 از حجم آن کاسته شد. این نکته نیز دیگر به یک عرف تبدیل شده است که تجمعات قبل از تاریکی هوا خاتمه یابد تا ماموران نتوانند با استفاده از خاموشی تعداد بیشتری را بازداشت کنند.
در تجمع دیروز میدان هفت تیر تعداد زیادی تیر هوایی هم شلیک شد. تیر هایی هم از اطراف میدان شلیک شد که هوایی بودن آن هنوز معلوم نیست. همچنن تعدادی نیز بازداشت شدند. بازداشت حداقل 10 نفر توسط معترضین مشاهده شده است اما هنوز مراجع رسمی هیچ آماری را اعلام نکرده اند.
تجمع بعدی: روز تحلیف احمدی نژاد
تجمع بعدی معترضین هنوز مشخص نیست، اما حامیان موسوی و کروبی اعلام کرده اند که تجمع بزرگ و سراسری آنان در اعتراض به نتیجه انتخابات 22 خرداد، در روزی است که مراسم تحلیف احمدی نژاد برگزار خواهد شد و محل تجمع هم میدان بهارستان خواهد بود.
از این رو نیروهای امنیتی و نظامی در تهران بصورت 24 ساعته در آماده باش کامل هستند و تا اطلاع ثانوی تمام مرخصی ها لغو شده است. حتی به فرماندهان کل لشکرهای سپاه و فرماندهای نیروی انتظامی دستور داده شده تا اطلاع ثانوی، شب ها نیز در محل خدمت خود باشند.
*****
داغ و پیشانی و ضرغامی ها....!!
محمد نوری زاد دیروز سه شنبه، در مطلبی تحت عنوان "داغ و پیشانی و ضرغامی ها!" نکاتی را پیرامون مدیريت صدا و سیما طرح کرده است که در زیر می خوانید:
این روزها را باید فصل برگریزان امثال ضرغامی نام نهاد. برای خوب رفتن ، و برای درخاطره ها ماندن ، به بهانه های بسیاری نیاز هست.
عده ای می گویند : این داغ است که می ماند. یعنی داغ است که به دلیل گداختگی اش ، پتانسیل مطلوبی برای درخاطره ها ماندن اختیار می کند. اگرچه خیزگاه این داغ نیز مهم است. داغ های فراوانی می شناسیم که از خاطره ها رفته اند.
اما چگونه است که کربلا ماندنی شده؟ پس برای خوب رفتن به بهانه نیاز است. جماعتی نیز البته براین عقیده اند که چنان با خوب و بد باید تا کنی که مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند. این سخن باهمه جذابیتش از درستی تهی است.
من می گویم : برای خوب رفتن ، زیستن را باید بهانه کرد . آنهایی که بهنگام رفتن ، نشانه هایی از زیستن مردمانشان را رقم زده اند ، خوب می روند.
یعنی کسانی که درطول زندگیشان ، حتی بقدر برداشتن یک سنگ از پیش پای مردمان نقش داشته اند . که این سخن نیز برای خود مختصاتی دارد که به حواشی آن نمی پردازم . ضرغامی اما با همه انرژی متراکمی که برای پاکسازی صدا و سیما از بدحجابی و بی حجابی بخرج داد ، درکشاکش رفتن است و رفتنش به رفتن جنازه ای می ماند که دستش از کجاوه تابوت بیرون است تا مگر کسی خیری درآن بیفکند.
دست های ضرغامی اما از دروغ سرشار است . و من مشکل ضرغامی را درهمین انبانی که باخود می برد می دانم.
ضرغامی در طول این پنج سال گذشته ، فراوان به مردم دروغ گفت.
من بارها او را از دروغ گویی و سانسور پرهیز داده ام . چه حضورا و چه با نگارش مکتوبات هرازگاه . ضرغامی اما هیچگاه خیرخواهی مرا باور نکرد.
به او گفتم و نوشتم که سانسور را به حداقل برساند و داغ رسانه پرسانسور جمهوری اسلامی را از پیشانی اش پاک کند. قبول نکرد.
به او گفتم مدیران سست و بی سواد و بی لیاقت را از گردونه صداوسیما به جای دیگری گسیل کند قبول نکرد. به او گفتم این فرسنگها عقب ماندن از مردم را با انعکاس آلام و آرزوها و خواسته های مردم جبران کند قبول نکرد.
به او گفتم اسلام او اسلام جامانده در قرنها پیش است و عاجز از مواجهه با سایر نحله های فکری قبول نکرد.
به او گفتم به انشقاق و گزینش مردم و برتری بخشیدن جماعت قلیل حزب اللهی ها اصرار نورزد قبول نکرد.
به او گفتم در باره اجرای احکام الهی از خدا جلوتر نیفتد قبول نکرد.

آنقدر ضرغامی به مردم دروغ گفت که فاجعه انتخابات اخیر از حیثتش آویخت و او را درگردابی افکند که همان مختصر مجاهدت بالزعمش را نیز به طوفان سپرد.
ضرغامی در این یک ماه گذشته با دروغ ریسمان های بسیاری ساخت و با این ریسمان ها بجای آسمان ، به قعر خاطره های تلخ مردم سقوط کرد.
او فرشی از تاروپود دروغ بافت و تلاش کرد آن را با رسانه اش زیر پای مردم پهن کند . ضرغامی خواهد رفت اما با دستهای تهی از خیر . و دستهایی که از دروغ سرشارند تا همه پهنای او و گذشته او را آلوده کنند.
ضرغامی خواهد رفت و درجایی دیگر به کاری دیگر مشغول خواهد شد اما باید با همین یک ماهی که دروغ های آشکار را رنگامیزی کرد آینده را سرکند. او خواهد زیست اما با تپش دروغهایی که به خورد مردم داده . و با سنگینی آوار و چهره مخوفی که از دین خدا آراسته.
و با داغهایی که به این زودی ها سرد نمی شوند و ضرغامی این داغها را هرگز ندید و اصرار داشت که داغی درکار نیست. ضرغامی ها خواهند زیست اما با تبی که داغی اش را از داغ مردم به عاریت دارد.
*****
اتحاديه اروپا: حکومت ايران با مسئله مشروعيت از نظر رای دهندگان روبه رو است
وزير امور خارجه سوئد، رييس دوره ای اتحاديه اروپا، چهل روز پس از انتخابات جنجالی رياست جمهوری ایران در موضع گيری تازه ای گفته است: حکومت ايران با مسئله مشروعيت از نظر رای دهندگان مواجه است کارل بيلت، وزير امور خارجه سوئد روز سه شنبه گفت: آنها (رهبران ايران) بايد به مشروعيت حکومت خود از منظر رای دهندگان توجه کنند.آقای بيلت که در کميته روابط خارجی اتحاديه اروپا صحبت می کرد، افزوده است: بايد منتظر نتيجه رويدادهای ايران بود.پس از آن که وزارت کشور ايران اعلام کرد محمود احمدی نژاد در انتخابات ۲۲ خردادماه به پيروزی رسيده است، تهران و برخی شهرهای ايران شاهد تظاهرات معترضان به انتخابات بوده است.در حالی که مقامات دولتی ايران می گويند ۲۰ نفر در اعتراضات به نتيجه انتخابات کشته شده اند، گروه های طرفدار حقوق بشر می گويند تعداد کشته شدگان بسيار بيشتر از آمار رسمی است.مير حسين موسوی و مهدی کروبی دو نامزد اصلاح طلب انتخابات می گويند: با توجه به تخلف و تقلب گسترده در انتخابات نتیجه آن بايد ابطال شود.آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، و شورای نگهبان با رد هرگونه تقلب، صحت انتخابات رياست جمهوری را تاييد کرده اند.وزير امور خارجه سوئد که کشورش به تازگی رياست دوره ای اتحاديه اروپا را برعهده گرفته است بر تصميم اتحاديه اروپا برای ادامه روابط با ايران تاکيد کرد ولی گفت: اروپا خواهان روابط با مردم ايران نيز هست.کارل بيلت تصريح کرد:ما نياز داريم با مسايلی که با ايران مرتبط هستند، مواجه شويم، با مسايلی که در خيابان های تهران اتفاق می افتد و در موارد مهم نيز همين طور.به دنبال بازداشت کارمندان محلی سفارت بريتانيا در تهران اتحاديه اروپا به ايران هشدار داده بود که دست به اقداماتی خواهد زد. ايران همگی 9 کارمند بازداشت شده را آزاد کرده است.در همين زمينه، کميسيون روابط خارجی اتحاديه اروپا دو هفته پيش اعلام کرده بود در صورتی که ايران راه حل گفت ‌و گو برای حل مسئله نتيجه انتخابات را رد کند، اين اتحاديه وضع تحريم‌ های بيشتر را بررسی خواهد کرد.بنيتا فررو – والدنر، کميسر روابط خارجی اتحاديه اروپا، گفته بود: «اگر [در جهت حل مسئله انتخابات] اتفاقی نيفتد، راه حل تحريم‌های بيشتر و تشديد تحريم‌های گذشته بار ديگر در اتحاديه اروپا مطرح خواهد شد.»در همين زمينه، محسن مخملباف، کارگردان سرشناس ايرانی، از پارلمان اروپا خواسته بود برای به رسميت نشناختن انتخابات رياست جمهوری ايران کشورهای عضو اتحاديه اروپا را تحت فشار قرار دهند.اين کارگردان ايرانی که به عنوان سخنگوی طرفداران مير حسين موسوی شناخته شده، همچنين گفته بود: ما از اروپا می خواهيم که مسئله به رسميت شناختن محمود احمدی نژاد را معلق کند.
*****
جنگ زرگری ...!!
سایت تابناک - كدخبر: ۵۶۴۹۷
نظر رهبر درباره برکناری ‌مشایی کتبا ابلاغ گردیده است
این خواسته در احترام به نظر رهبر معظم انقلاب و در قدرشناسی از نگاه علما و مراجع تقلید، چند ماه قبل از رییس‌جمهور درخواست شد و امروز نیز به طور جدی و موکد در دستور کار نمایندگان مردم در مجلس است.گفتنی است، در همین حال واحد مرکزی خبر به نقل از احمدی نژاد اعلام کرد که مشایی در پست معاونت اولی دولت دهم باقی خواهد ماند.
حالی که پیش از این "تابناک" از تذکر یک مقام عالیرتبه نظام به رئیس جمهور درباره انتصاب رحیم مشایی به عنوان معاون اول دولت دهم خبر داده بود، نایب رییس اول مجلس امروز گفت: نظر مقام‌معظم رهبری نیز مبنی بر کنار گذاشتن آقای رحیم‌مشایی از سمت‌های معاونت ریاست‌جمهور کتبا به رییس‌جمهور ابلاغ گردیده است.حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمحمدحسن ابوترابی‌فرد در گفت‌وگو با ایسنا تاکید کرد: باید بدون کمترین درنگ، حکم عزل و یا قبول استعفای مشایی توسط ریاست جمهور اعلام شود.وی این مساله را مطالبه‌ جدی رهبر انقلاب و خواست اکثریت قاطع نمایندگان مجلس دانست و تصریح کرد: این خواسته در احترام به نظر رهبر معظم انقلاب و در قدرشناسی از نگاه علما و مراجع تقلید، چند ماه قبل از رییس‌جمهور درخواست شد و امروز نیز به طور جدی و موکد در دستور کار نمایندگان مردم در مجلس است.نماینده مردم قزوین با بیان این‌که باید در اطاعت از نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، احترام به مراجع عظام و در پاسخ مثبت به نگاه قاطع مجلس شورای اسلامی نسبت به قبول استعفا و یا عزل رحیم مشایی اقدام شود، یادآور شد: باید در یک تعامل منطقی، عقلانی، اخلاقی و قانون‌مدار همان طور که در بیانات رهبر معظم انقلاب در روز بعثت پیامبر اکرم(ص) تبیین گردید، برای انتخاب مدیران ارشد نظام و فراهم آوردن زمینه‌ افزایش کارآیی نظام جمهوری اسلامی، تلاش نمود.گفتنی است در همین حال واحد مرکزی خبر به نقل از احمدی نژاد اعلام کرد که مشایی در پست معاونت اولی دولت دهم باقی خواهد ماند.
*****
کاری بکنیم که اوضاع وخیم ترنشود
یاران، هم میهنان و حامیان جنبش همبستگی دانشجویان ایران در داخل خاک خونین گشته و خارج از مرزهای میهن، تقاضا داریم به این مقاله خوب توجه نمائید.
ما هیچ ادعایی بر این که چنین و چنان هستیم نداریم. مشتی جوانان فارغ التحصل یا درحال تحصیل هستیم که قطره ای از اقیانوسی عظیم محسوب می شویم، اگرچه که تعداد اعضای رسمی و فعال ما بیش از سی و پنجهزار نفر است. اما همین قطره کوچک گاهی کارهائی می تواند انجام دهد که دیگران از انجامش بیم دارند یا توانایی انجامش را ندارند. از جمله این کارها، یکی این است که یاران جان برکف ما در اکثر نهادها و دوایر و مراکز حساس دولتی رخنه کرده و بگونه ای شاغل هستند. این بدان معناست که این رادمردان و شیرزنان از جان گذشته، با ما پیمان بسته و بنام "ملت و میهن" سوگند یاد کرده اند که ولو به بهای جان و خون خویش، مهمترین گزارشات و فعل و انفعالات پشت پرده رژیم را کشف و برای آگاهی رسانی به ملت و هم میهنان، به ما برسانند.

حدود دو ماه پیش، در تاریخ سیزدهم خرداد ما سال جاری، زمانی که اوج رقابت های منتصبین از سوی رهبر اوباشان آغاز شده بود و هنوز کار به تلویزیون و منازعه های آنچنانی و پرده دریها نکشیده بود، یاران نفوذی ما در سه مرکز : " نهاد ریاست جمهوری – نهاد رهبری – و دفتر برنامه ریزی های سیاسی سپاه پاسداران " برایمان خبری وحشت آور آوردند که حاکی از آن بود که در نشستی مخفیانه بین سران سپاه، سیدعلی گدا، و محمود عنتری نژاد، سران ارشد و فرماندهان سپاه پاسداران به سیدعلی گدا هشدار داده اند که اگر حمایت بی چون و چرای خویش را نسبت به احمدی نژاد اعلام ننماید، آنان (یعنی سپاه قلدران) طی کودتائی زمام تمامی امور را بدست گرفته و او را نیز از رهبری برکنار خواهند نمود . این نشست و هشدار شدید، نتیجه اش آن شد که دو روز بعد "ولی وقیح" در یک سخنرانی تلویزیونی، خیلی واضح و روشن اعلام کرد که از خدمتگزاران میهن حمایت می کند و دیگر این که سپاه حق دارد در امر حیاتی انتخابات شرکت و دخالت داشته باشند.
علاوه بر این در همان نشست مخفی آن شب کذائی، از سیدعلی گدا خواسته شده بود که باید بعنوان "ولی فقیه" از موقعیت خویش بعنوان "مقام رهبری" استفاده کرده و طی حکمی حکومتی (فتوا) به بهانه جلوگیری از دوگانگی در جامعه مسلمین و پیشگیری از نفاق و سواستفاده خارجیان از موقعیت های انتخابات برای سمپاشی در جامعه، مقام ریاست جمهوری را "مادام العمر" اعلام نماید که "سیدعلی گدا" قول داد پس از انتصاب مجدد احمدی نژاد و تنفیذ و تحلیف این مقام به وی، بفاصله کوتاهی چنین حکم حکومتی (فتوایی) را به مجلس دست نشانده خواهد داد.

ما این اخبار را در "وبسایت" قبلی خود که به قیمت خون و جان "پریسای"ی عزیزمان و نیز پنج نفر از رشیدترین یارانمان محل آن کشف و با شکنجه رمز ورود به آن از زبان یارانمان اقرار گرفته شد و سپس، هم یارانمان را کشتند و هم "سایت" ما را از صفحه اینترنت و از صفحه روزگار محو کردند انتشار دادیم که متاسفانه نه صدها هزار نفر از بازدید کنندگان هر روزه سایت قبلی و فعلی ما در داخل میهن و نه هزاران نفری که خارج از میهن گهگاهی باین سایت یا وبلاگ فعلی ما مراجعه می کنند، از هیچ کس واکنشی منصه ظهور نیافت.
حتا آنانی که ما برایشان احترام قایل هستیم و در خارج از میهن دستشان به جاهایی بند است، این خبر را جدی نگرفتند و دیدیم که عاقبت کودتا اتفاق افتاد اما نه بر علیه "سیدعلی گدا" بلکه بر علیه دیگر منتصبین برای مقام ریاست جمهوری و از آن مهمتر، بر علیه ملت زجر کشیده و ستمدیده...!!
آقایان ، بانوان، هم میهنان خارج از میهن اگر روز سیزدهم خرداد سال جاری، گفته و نوشته ما را باور می کردید و کاری انجام می دادید، شاید امروز میهن ما وضعیتی دیگر داشت. شاید نداها، سهراب ها، پریساها و صدها تن دیگر از بهترین فرزندان این سرزمین اینک زیر خاک سرد و سیاه نخفته بودند.

اینک با پیش آمدن اختلافی درباره انتصاب رحیم مشایی از سوی احمدی نژاد بعنوان معاون اول رییس جمهور درروز جمعه گذشته، و "وتوی" این انتصاب از سوی "خامنه ای" که دیروز رسمن اعلام شد، نیم ساعت پیش یعنی حدود ساعت چهار بامداد روز چهارشنبه سی و یکم امرداد ماه سال هزارو سیصد و هشتاد و هشت یکی از همین یاران نفوذی ما در "نهاد رهبری" نزد ما آمده و خبر آورده که بدنبال همین اختلاف نظر، دوباره شب گذشته بین ساعت ده تا یازده شب، باز هم نشستی بین همان گروه نامبرده در بالا تشکیل شد و دوباره به "خامنه ای" هشدار داده شد که اگر در عدم انتصاب رحیم مشایی پافشاری نموده و احمدی نژاد را در فشار بگذارد، و یا این که پس از مراسم تحلیف رییس جمهوری، هرچه زودتر فتوای مربوط به مادام العمر بودن رییس قوه مجریه را اعلام نکند، مقام رهبری او در خطر سقوط است که باز هم آقای "ولی وقیح" کوتاه آمد و قول داد حداکثر ظرف دو ماه پس از مراسم تحلیف این حکم حکومتی یا فتوا را صادر خواهد کرد.

ما این بار از تمامی یاران خویش در داخل میهن تقاضا داریم از تجمعات اعتراضی خسته نشده و درین تجمعات و تظاهرات از دادن شعارها اعتراضی به نفع موسوی یا هر شخص دیگری خودداری کرده و شعار محوری فقط و فقط "یک همه پرسی آزاد" برای تعیین نوع سیستم و حکومت آینده در ایران باشد.
از یاران خارج از میهن نیز تقاضا و انتظار داریم که با جلب توجه مقامات ذیربط خارجی و جوامع بین المللی از کودتایی جدید دال بر مادام العمر نمودن مقام ریاست قوه اجرایی در ایران ممانعت نمایند.

آقایان، خانم ها، هم میهنان گرامی به ما اعتماد کنید. به خاک مقدس میهن سوگند یاد می کنیم که ما این خبر را از خودمان نساخته ایم همچنان که خبر سیزدهم خرداد ماه واقعی بود و دیدید که هفده روز پس از آن در تاریخ سی ام خرداد کودتا انجام شد.
ما امروز این مقاله را برای ثبت در تاریخ در "وبلاگ" خویش می نویسیم و قضاوت درباره آن را به آیندگان حوالت میدهیم.
*****
مقاله ای برگزیده از میان ایمیل های دریافتی
پاسداران انقلاب، حاکمان واقعی ایران
زنان بسیجی زیر فرمان آیت الله خامنه ای
دلفین مینویی، فرستاده ویژه فیگارو، بیروت
برگردان از سوسن دادرس


از هنگام سرکوب تظاهر کنندگان مخالف احمدی نژاد در ایران ، نقش سپاه پاسداران در کشورافزایش یافته است. نقاب ها از چهره ها فرو افتاده است. نیرویی که از دیر باز« ارتش سایه » نامیده می شد، خود را اربابان تازه ایران می دانند.
یک عضو سابق نیروهای زبده رژیم گفت ؛ که از آغاز بحران سیاسی در ایران ، حفاظت تهران در دست سپاه می باشد. در تلویزیون دولتی، هرروز بر ساعات برنامه های خنثی سازی « انقلاب مخملی» افزوده می شود.
قدرت پاسداران روز بروز افزایش می یابد، از این پس آنان همه قدرت را در دست دارند. سردار یدالله جوانی، رئیس اداره سیاسی – عقیدتی سپاه پاسداران، در آخرین اعلامیه اش که روز دوشنبه 29 تیر ماه ، در سایت خبرگزاری سپاه پاسداران درج شده است گفت« انتخابات 22 خرداد به ما اجازه داد تا قدرت را در دست بگیریم. این یک تغییر سیاسی بزرگ می باشد».

برملا شدن رازی پنهان!
از آغاز برپایی سپاه پاسداران در سی سال پیش « سپاه تبدیل به یک مجموعه سیاسی- اجتماعی-اقتصادی شده است، و نفوذ آن حتی در کوچکترین گوشه های زندگی در جامعه گسترش یافته است».
در یک پژوهش تازه صدو پنجاه صفحه ای، در باره سپاه پاسداران که از سوی موسسه آمریکایی (Think-Tank American Random Corporation)، انجام شده است، تخمین زده می شود که پاسداران امروز یک نیروی 130 هزار نفری می باشند، و با نیرو های بسیجی زیر فرمان خود تظاهرات را سرکوب می کنند.
زمان تغییر کرده است، هنگامی که آیت الله خمینی سپاه پاسداران را به موازات ارتش بنیاد نهاد برای مبارزه با کودتای احتمالی ارتش بود، ولی به سرعت پاسداران نقش دو گانه ای را بازی کردند: مبارزه با دشمن خارجی، عراق صدام حسین، و شکار مخالفان داخلی بویژه مجاهدین خلق، که یک گروه مسلح ضد جمهوری اسلامی بود.

دو مکتب تفکر
پس از پایان جنگ ایران و عراق (1988-1980)، نفوذ سپاه گسترش زیادی یافت و ماًموریت های دیگری به آن واگذار شد. رزمندگان سابقاکنون قهرمانان ملی بشمار می آمدند. مسئولیت های بزرگ اقتصادی به آنان واگذار شد، از اداره صنایع نفت گرفته تا خریدهتل های لوکسی که توسط بنیاد های مذهبی مصادره شده بودند.
قدرت تازه ای که نمی توانست هیچ رقیبی را تحمل کند. نمونه آن بستن فرودگاه بین المللی تازه تاًسیس امام خمینی در تهران، که بهره برداری آن به یک شرکت ترک واگذار شده بود.
بنظر ( Random Corporation)، قدرت پاسداران روحانیون را نیز تهدید می کند، این نیروی گسترش یافته در زمینه های انرژی اتمی و موشک سازی، با در دست داشتن بازار سیاه، به واردات قاچاق از طریق شش اسکله ای که در بنادر ایران در اختیار آنان است می پردازد.
در پایان جنگ ایران و عراق، پس از یک توقف کوتاه دانشگاهی، برخی از پاسداران به سیاست روی آوردند
برنارد هورکاد، جفرافی دان و متخصص ایران می گوید « یک نسل تازه طبیعی» در مقایسه با اعضای نهضت مقاومت ملی فرانسه در دوران جنگ دوم جهانی بوجود آمده است.
در آغاز سال 2000 میلادی ، دو مکتب تفکر، در سپاه پاسداران به موازات هم بوجود آمد. در یکسو « واقع بینان» مانند علی لاریجانی رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی، و یا محسن رضائی، سرکرده سابق سپاه پاسداران که در سال 1997 لباس نظامی را کنار گذاشت، وامیدش را برای به نتیجه رسیدن مذاکرات اتمی ایران از دست داده است. و از سوی دیگر « بنیاد گرایان» که اداره برخی از صنایع استراتژیکی مانند نفت را در دست دارند، و تمایلی به آشتی و بازگشایی ایران بسوی غرب ندارند. همین گروه بودند که برای حفظ منافع کلان اقتصادی خود، رهبر را برای پشتیبانی از احمدی نژاد تحت فشار گذاشتند. اصلاح طلبان و تظاهر کنندگان به آن کودتا لقب دادند.
شایعات زیادی در باره انتصاب سردار رستم قاسمی، یکی از فرماندهان سپاه پاسداران به وزارت نفت شنیده می شود. سردار جوانی رئیس اداره سیاسی عقیدتی سپاه پاسداران، در گفتگوی خود با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایرنا گفت:« امروز دو جریان دیده می شود، کسانی که از انقلاب و تثبیت آن دفاع می کنند، و کسانی که خواهان واژگونی آن می باشند»، برای « حفظ نظام» باید قدرت را در دست گرفت.

31 تیر ماه- 22 ژوئیه 2009
تارنمای فرهنگ ایران
http://www.farhangiran.com/
*****
اعتراض بر علیه وزیر علوم
اکادمی علوم نیویورک و انجمن ریاضی ژاپن: وزیر علوم ایران از اعضای ما نیست؛ اگر عضویتش را تکذیب نکند، از او شکایت می کنیم.
رخداد پس از برملا ساختن این موضوع که وزیر علوم جز هیچ یک از برترین رباضی دانان جهان نیست، اطلاع یافت که زاهدی، خود را عضو اکادمی بین المللی و معتبر علوم نیویورک و انجمن ریاضی ژاپن معرفی کرده است.
رخداد طی مکاتبه ای با این دو انجمن و اکادمی بین المللی با خبر شد که وزیر علوم کابینه احمدی نژاد باز هم دروغ گفته است. نمایندگان این دو انجمن و اکادمی بین المللی در پاسخ به این سئوال که ایا اقای زاهدی جز اعضای این دو انجمن می باشد اعلام کردند: وزیر علوم ایران هیچگاه در بین اعضای ما نبوده است.
نماینده اکادمی بین المللی علوم نیویورک در پایان تاکید کرد: پس از اینکه ما از سو استفاده های اقای زاهدی با عضو نامیدن خود در اکادمی علوم نیویورک با خبر شدیم، این هشدار را به وزیر علوم ایران می دهیم که اگر عضویت خود را تکذیب نکنند از ایشان شکایت می کنیم. ،
سوابق و تجربيات اعلام شده ی وزیر علوم در زمينه هاي علمي - تحقيقاتي و آموزشي به شرح زیر است:
1- عضو انجمن رياضي ايران از سال 1362 تاكنون
2- استاد دانشگاه شهيد باهنر کرمان
3- عضو انجمن بين‌‏المللي سيستم‌‏هاي فازي از سال 1370 تاكنون
4- عضو انجمن رياضي كشور ژاپن از سال 1374 تاكنون
5- عضو آكادمي علوم نيويورك از سال 1376 تاكنون
6- عضو و رييس انجمن سيستم‌‏هاي فازي ايران
7- ارائه بيش از صد مقاله در كنفرانس‌‏هاي علمي داخلي و خارجي
8- چاپ بيش از 85 مقاله در مجلات علمي بين المللي
9- سخنراني علمي در كشورهاي آلمان - اتريش - ارمنستان - اسلواك - اكراين - ايتاليا - چك - چين - ژاپن - سوريه - كانادا - كره جنوبي - مجارستان - يونان - تركيه - پاكستان - روسيه - هند و9- داوري مقالات علمي در مجلات معتبر بين المللي و مجلات معتبر داخل كشور
10- انجام بيش از 26 طرح تحقيقاتي از جمله دو طرح ملي كه دريكي از اين طرح‌‏ها نظريه جديدي ارائه شده كه هم اكنون دانشمنداني در كشورهاي ژاپن، كره و چين روي آن نظريه كار مي‌‏كنند.
11- پژوهشگر نمونه دانشگاه سال‌‏هاي 1374 تا1377
12 - پژوهشگر نمونه استان سال‌‏هاي 1375 تا 1378
13- استاد نمونه دانشگاه‌‏هاي كشور سال1375
14- انتخاب رساله دوره دكترا به عنوان رساله برگزيده دكتراي رياضي كشور در اولين جشنواره رياضي دانشگاه تهران
15- انتخاب به عنوان مرد علمي سال 1997 تا 1998 توسط مركز بين المللي كمبريج
16- انتخاب و معرفي در ليست برترين رياضي دانان جهان توسط انجمن رياضي آمريكا در سال‌‏هاي 1998 تا 2002
17- پژوهشگر نمونه دانشكده رياضي سال‌‏هاي 1380 تا 1382
*****
ادامه بازداشت قوچاني پس از انقضاي مهلت قانوني
مريم باقي، همسرمحمد قوچاني با گذشت يك ماه از بازداشت سردبير روزنامه اعتماد ملي درباره نحوه دستگيري و ادامه بازداشت همسرش گفت: «طبق اصل32 قانون اساسي کسي را نمي‌توان بازداشت کرد مگر به حکم قانون.ما اساسا به بازداشت آقاي قوچاني كه در نيمه شب و توسط 7 -6 مامور امنيتي در حالي كه او بيمار بود اعتراض داريم. بايد آنقدر اتهام مستدل و موجه باشد كه بدين شكل دستگيري انجام شود و فقط در مورد قاتل و جنايتكار چنين روشي به كار مي‌گيرند. حال آنكه قوچاني روزنامه‌نگار و هميشه مواضعش روشن بوده و اگر سوالي هم از او بود بيرون از زندان قابل پيگيري و پرسش بود. مگر او فرار مي‌كرد؟! درباره آقاي قوچاني و بسياري از بازداشت‌شدگان مواد قانون آيين دادرسي كيفري بسياري از جمله مواد 112، 119 و 121 صريحا نقض شده است. باقي افزود: کساني که مدعي رعايت قانون هستند و معترضان اخير را به قانون دعوت مي‌کنند اگر در ادعاي خود صادق هستند چرا درباره اينهمه قانون‌شکني يا در برابر اين همه بي‌قانوني ساکت هستند؟ چرا هيچ‌کس به خانواده زندانيان جوابگو نيست و مرجعي براي شنيدن و رسيدگي به تظلمات ما وجود ندارد؟ طبق قانون، مدت بازداشت حداکثر 24 ساعت است و ادامه بازداشت بيش از 24 ساعت جرم است و مرتکب به مجازات قانوني محکوم خواهد شد و قانونگذار برحسب ضرورت و براي موارد خيلي خاص که نياز به تحقيقات بيشتر وجود دارد اجازه تمديد بازداشت تا يک ماه را صادر کرده است. در مورد آقاي قوچاني با توجه به اينكه بازجويي او بيش از دو هفته است كه تمام شده براي ادامه اين بازداشت هيچ دليل قانوني، شرعي و اخلاقي وجود ندارد. ضمن اينكه در مورد افرادي مانند آقاي قوچاني اگر نياز به تحقيق بيشتري هم وجود داشته باشد مي‌توانند با قرار التزام يا کفالت در بيرون زندان از آنان تحقيق کنند. طبق قانون متهم بايد بلافاصله پس از بازداشت تفهيم اتهام شود و براي او قرار بازداشت صادر شود و او حق اعتراض به قرارصادره را دارد اما تا امروز نشنيده‌ايم و مطلع نيستيم كه براي آقاي قوچاني قرار بازداشت هم صادر و ابلاغ شده باشد و اگر هم صادر شده بود بايد چند روز پس از بازداشت آزاد مي‌شد چون بيش از دوهفته است كه بازجويي ندارد. وي گفت: اکنون مدت يک ماه بازداشت فرضي هم منقضي شده است و هيچ وجه قانوني براي ادامه نگهداري ايشان در زندان وجود ندارد.چرا به اين رفتارها پايان داده نمي‌شود و از ديگران توقع صبوري دارند؟ تاكنون وكيل براي قوچاني نپذيرفته‌اند و هنوز هم هيچ كس از تبديل قرارسخن نگفته است و هيچ مرجع قضايي به طور روشن پاسخگو نيست.
*****
طرح برخي نمايندگان كنگره عليه ايران
سناتورها به‌دنبال تحريم بانك مركزي
خبرگزاري فرانسه از واشنگتن گزارش کرد که برخي نمايندگان کنگره آمريکا، فشار خود بر باراک اوباما را افزايش داده‌اند تا در صورتي که تهران تا اواخر سال جاري ميلادي برنامه‌هاي هسته‌اي خود را متوقف نکند، تحريم‌هاي اقتصادي شديدتري بر ضد ايران وضع کند. جان کيل و جان مک‌کين(رقيب باراك اوباما در انتخابات رياست جمهوري) ـ سناتورهاي جمهوريخواه ـ جوزف ليبرمن ـ سناتور مستقل ـ و اون باي ـ سناتور دموکرات ـ از اوباما خواسته‌اند تا در صورتي‌که راهکارهاي ديپلماتيک به بن‌بست برسند، بانک مرکزي جمهوري اسلامي را تحريم کند. اين قانونگذاران آمريکايي طرحي را آماده کرده‌اند که از اوباما مي‌خواهد در صورتي‌که تهران پيشنهاد رئيس جمهور آمريکا براي گفت‌وگوهاي مستقيم را تا پيش از نشست سران گروه 20 در اواخر سپتامبر نپذيرد، يا از توقف غني‌سازي اورانيوم و فعاليت‌هاي هسته‌اي تا دو ماه پس از آن سر باز بزند، عليه اين کشور وارد عمل شود. به گفته کيل ـ سناتور جمهوريخواه ـ اگر بپذيريم که گفت‌وگو با تهران راهگشاست، نبايد زمان را از دست داد. طرح يادشده که اصلاحيه‌اي بر بودجه‌سالانه دفاعي ايالات متحده است، تهران را به تحريم‌هاي اقتصادي شديدتري از سوي آمريکا تهديد مي‌کند، مگر اينکه تحريم‌هاي سازمان ملل متحد عليه جمهوري اسلامي ايران تشديد شوند. به گزارش دويچه وله، در همين حال ليبرمن ـ سناتور مستقل ـ ضمن استقبال از پيشنهاد اوباما براي گفت‌وگوي مستقيم با تهران هشدار داد که ايراني‌ها بايد توجه داشته باشند که اين يک پيشنهاد مدت‌دار است. به ادعاي مک‌کين ـ سناتور جمهوري‌خواه ـ اين طرح نشان مي‌دهد که تهران بايد هر چه سريع‌تر رويه‌ خود را تغيير دهد، در غير اين صورت به‌دليل همراهي‌نکردن با جامعه بين‌المللي، با تحريم‌هاي شديدتري مواجه خواهد شد! به اعتقاد کارشناسان، تهديدهاي اين‌چنيني از سوي مقامات آمريکايي بيشتر جنبه ناآرام کردن اوضاع را دارد.
سابقه تحريم‌ها
موج تازه تحريم‌هاي آمريکايي بر ايران از سال 2006 و با بانک صادرات شروع شد. در سپتامبر آن سال «استوارت لوي» معاون وزير خزانه‌داري آمريکا در امور مبارزه با تروريسم، بانک صادرات ايران را به ياري‌رساني به گروه حزب‌الله که از منظر دولتمردان آمريکا گروهي تروريستي تلقي مي‌شود، متهم کرد. اين مقام آمريکايي ادعا کرد حزب‌الله لبنان از سال 2001، 50 ميليون دلار از پول‌هاي در گردش بانک‌هاي آمريکايي را از طريق بانک صادرات دريافت کرده و به همين دليل بانک صادرات ايران مجاز به ارتباط با موسسه‌هاي مالي در آمريکا نيست. در ايران گروه لبناني حزب‌الله گروهي مقاوم و ملي شناخته مي‌شود و نزد افواه هم موضوع کمک رساني نظام به حزب‌الله بر کسي پوشيده نيست. با عدم پذيرش توقف غني سازي اورانيوم از سوي تهران و موافقت اعضاي دائم شوراي امنيت به ارجاع پرونده ايران از آژانس انرژي اتمي به شوراي امنيت، روند فشارها نيز بر ايران تشديد شد. شرط توقف تحريم‌ها «توقف کامل غني‌سازي» اعلام شده است و طي سال‌هاي گذشته ايران از پذيرفتن اين امر امتناع و سعي کرده با همکاري با آژانس شرايط را به سود خود سپري کند و طرف‌هاي مقابل را به قبول شرايط تازه‌تر وادارد. تداوم اين روند به تصويب قطعنامه‌هاي دوم و سوم و چهارم شوراي امنيت در سال‌هاي 2007 و 2008 منتهي شد. درست يك ماه پس از اعلام تصميم دولت آمريکا مبني بر قطع مراودات تجاري موسسات اين کشور با شرکت کشتيرانى جمهورى اسلامى به جرم جعل مدارک براي حمل اسلحه و محموله‌هاي نظامي، بانک توسعه صادرات نيز با اتهامي نظامي مواجه شد. اخبار تحريم شرکت‌ها و بانک‌هاي ايراني را «استوارت لوي» در روزهاي چهارشنبه اعلام مي‌كرد. كسي كه معاون بانكي وزير اقتصاد در دوره دانش جعفري يكي از دستاوردهاي وزير معزول را بازي شطرنج پيچيده با اين مقام آمريكايي و خنثي كردن فتنه‌هاي او عنوان كرد.در آن زمان اعلام شد بر اساس تصميم وزارت خزانه داري ايالات متحده حساب‌هاي بانکي و اموال و دارايي‌هاي بانک توسعه صادرات ايران در آمريکا مسدود و توقيف مي‌شود. ضمن اينکه مطابق رويه‌اي که در سابق نيز اعمال مي‌شد شرکت‌ها و شهروندان آمريکايي از اين پس اجازه مراوده مالي با اين بانک ايراني را نخواهند داشت. وزارت خزانه داري آمريکا بانک توسعه صادارت ايران را متهم به ارائه خدمات مالي به وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح و به‌طور خاص برنامه‌هاي مربوط به توليد موشک‌هاي بالستيک در ايران کرده است. بانك سپه،ملي و ملت نيز با بهانه‌هاي مشابهي مشمول تحريم شدند گرچه اين تحريم‌ها از سوي مقامات كشور بي اهميت قلمداد شده است. در 18 تير، شعبه دوم بخش بدوي دادگاه اروپا، مرجع رسيدگي به اختلافات حقوقي در اتحاديه اروپا، دادخواست بانک ملي لندن براي صدور حکم آزاد کردن دارايي‌هاي مسدود شده بانک را ناموجه خواند و به اين ترتيب، تصميم کشورهاي عضو اتحاديه اروپا در وضع تحريم عليه اين بانک را مورد تاييد قرار داد. ارجاع شکايت بانک ملي لندن به دادگاه اروپا پس از رد دادخواست مشابهي در دادگاه عالي لندن در سال گذشته صورت گرفت که طي آن، وکلاي بانک ملي لندن از اين دادگاه خواسته بود تصميم دولت بريتانيا در تحريم بانک را غيرقانوني اعلام کند. قضات دادگاه عالي بريتانيا به عدم صلاحيت خود در رسيدگي و صدور راي در اين زمينه راي دادند و به بانک ملي لندن توصيه کردند که شکايت خود را در دادگاه اروپا، مرجع رسيدگي به شکايات عليه اقدامات مرتبط با اتحاديه اروپا، مطرح کند. بانک ملي لندن در دادخواست خود به دادگاه اروپا اعلام کرده بود که به عنوان يک موسسه مستقل، نبايد مشمول تحريم‌هاي بين المللي عليه بانک ملي ايران، وابسته به دولت جمهوي اسلامي، شود. در ماه ژوئن سال گذشته، اتحاديه اروپا بانک ملي ايران و تمامي زير مجموعه‌هاي آن را به دليل آنچه که حمايت مالي از فعاليت‌هاي هسته‌اي جمهوري اسلامي خواند مشمول تحريم‌هايي قرار داد.مديران بانكي معتقدند تخريم‌هاي بانكي ايران به مسائل سياسي آلوده است و وجاهت قانوني ندارد.
*****
خبرهایی از وضعیت بازداشت شدگان اخیر در اوین
طبق اظهار نظر خانواده های بازداشتی و اسامی منعکس شده بر در زندان ، در نماز جمعه هفته گذشته ٰ‌40 نفر بازداشت شده اند که اسامی آنها در پشت در زندان اوین نیز هست . خانواده ها که برای پیگیری وضعیت بازداشت شده خود آمده بودند اعتراض داشتند که آیا شرکت در نماز جمعه جرم است. به آنها هیچ گونه پاسخی داده نشد. به گفته مادر یکی از بازداشتی های روز جمعه در جواب اعتراض وی به او گفته اند که پسرش عکس موسوی را به همراه داشته و همین جرم او راسنگین کرده است.
نیمه شب جمعه پس از بازداشت برخی از نمازگزاران عده ای شبانه در خانه های شان دشتگیر شدند. آنهابازداشتی های هفته اول پس از انتخابات بودند که با وثیقه آزاد شده بودند اما بنا به گفته معاون امنیت برای تکمیل پرونده و بازبینی آن دوباره بازداشت شده اند. یکی از خانواده ها تعریف می کرد که ساعت 12 شب به خانه آنها آمدند با حکم بازداشت پسر 18 ساله اش که تنها چند روزی با گذاشتن وثیقه ای به مبلغ 250 میلیون تومان آزاد شده بود. به آنها گفته بودند که حکم بازداشت 200 نفر از افرادی که قبلا با وثیقه و یا کفالت آزاد شده اند را دارند.
به گفته برخی از بازداشتی های اخیر که با خانواده خود در تماس بودند 50 نفر را در نیمه شب جمعه به این طریق بازداشت کرده اند. این مساله بسیاری از خانواده که برای پیگیری وضعیت فرزاندانشان به دادگاه انقلاب آمده بودند را نگران ساخت چرا که نمی دانستند در صورت آزادی فرزندانشان وضعیت آنها چگونه خواهد بود. یکی از خانواده ها اظهار می داشت که معاون امنیت به وی متذکر شده که فرزند تو در جای امن تری است چرا که بسیاری از افراد دوباره بازداشت شده اند.
برخی از این خانواده ها عنوان داشتند که فرزندانشان بار اولی که دستگیر شده بودند در کلانتری زمانی که هنوز به اوین منتقل نشده بودند مورد ضرب و شتم بسیاری قرار گرفته اند. مادر یکی از دستگیرشدگان می گفت که فرزند 20 ساله اش در کلانتری یوسف آباد پیش از انتقال به اوین به مدت 11 ساعت پیاپی مورد ضرب و شتم قرار داشته مادر دیگری از ضرب و شتم فرزند 28 ساله خود و شکستن انگشتان دستش می گفت.
به گفته برخی از خانواده های بازداشتی های روز 23 و 24 خرداد ‌حدود 300 نفر از بازداشتی های این دو روز هم چنان در زندان اوین هستند و با توجه به اتمام بازجویی های آنها معلوم نیست که ادامه بازداشت شان به چه دلیل است. مادر یکی از بازداشتی ها عنوان کرد که در این مدت 40 روز تنها یک بار توانسته با فرزند خود مکالمه تلفنی داشته باشد و معاون امنیت از پذیرش وی و پاسخگویی در رابطه با فرزند او امتناع می کند.
برخی از بازداشت شدگان در ارتباط با تجمع دانشجویان ستاره دار پیش از انتخابات دستگیر شده اند. آنها در 209 هستند و از وضعیتشان خبر چندانی در دست نیست. به گفته همسر یکی از بازداشتی های مذکور نیروهای امنیتی پس از انتخابات به خانه یکی از آنها آمده و حدود 8 نفر را دستگیر کرده اند. وی که ساکن تهران نیست عنوان داشت که تنها یک بار همسرش تماس برقرار کرده و عنوان داشته که در بند 209 بازداشت است. او از دشواری پیگیری وضعیت همسرش با توجه به دوری راه می گفت و با وجود اخبار نگران کننده از وضعیت بازداشتی ها و خبرهای ناگوار از جان باختگان اخیر از وضعیت همسر خود به شدت نگران بود و معتقد است که اگر همسرش سالم است چرا هیچ گونه تماسی ندارد.
*****
رابطه چیز ... با "شقیقه"
موج سبز آزادی : شنیده شده که منابع قضایی و امنیتی به تازگی به خانواده‌ی بازداشت‌شدگان اعلام کرده‌اند اکثر زندانیان پس از مراسم تحلیف رئیس دولت کودتا آزاد می‌شوند.آنها همچنین می‌گویند به غیر از چند نفر از بازداشت‌شدگان، پرونده‌ی اکثر بازداشت‌شدگان به زودی بسته خواهد شد. این در حالی است که گزارش‌ها از انتقال پرونده‌ی عده ای از بازداشت‌شدگان به زیر دست بازجویان جدید حکایت می‌کنند.همچنین مشخص نیست تحلیف رئیس‌جمهور تقلبی چه ارتباطی با زندانیانی دارد که دولت ادعا می‌کند قصد انقلاب مخملی داشته‌اند، مراجع قضایی آنها را به جرایم امنیتی متهم می‌کنند و نماینده‌ی ولی فقیه در سپاه ادعا می‌کند که علیه آنها سند و مدرک دارد.در واقع به نظر می‌رسد تنها نگرانی برنامه‌ریزان دولت کودتا، ساکت نگه داشتن مردم و خاموش کردن اعتراضات عمومی به کودتای انتخاباتی است، وگرنه هیچ سند و مدرکی علیه دهها فعال سیاسی، مدنی و مطبوعاتی که در یک ماه و چند روز گذشته بازداشت شده‌اند، وجود ندارد.
*****
موسوی: آگاهی مردم سرنوشت‌ساز است
گزارش جلسه ميرحسين با گروهي از اساتيد دانشگاه و مديران رسانه‌ها
ميرحسين موسوي صبح امروز در ديدار با گروهي از مديران رسانه‌ها، اساتيد دانشگاه و روزنامه‌نگاران بر ادامه پيگيري مدني مطالبات تاكيد كرد و گفت: در چنین شرایطی، آگاهی مردم سرنوشت‌ساز است.
به گزارش ايلنا، وي گفت: قانون اساسي ايران اين پتانسيل را دارد كه مردم از هر گروه و طيفي بتوانند دور آن حلقه بزنند و مطالبات خود را پيگيري كنند.
مهندس موسوي تصريح كرد: در آينده بايد ذيل شعارهايي جمع شد كه بتوانند اجماع عمومي را ايجاد كنند. نماد سبز در ماه‌هاي گذشته نشان داد كه مي‌توان افراد بسياري را با گرايش‌ها و منافع مختلف در كنار يكديگر قرار داد، به نحوي كه همه آنها بر سر حداقل‌هايي به توافق برسند. چنين چيزي بايد مبناي شعارهاي آينده باشد و برقراي اجماع بدون شك يكي از اهداف اصلي است.
وي ادامه داد: از همين منظر بايد به قانون اساسي توجه كرد؛ يعني آن را مانند نماد سبز در سر لوحه پيگيري مطالبات آينده قرار داد چون خاصيت ايجاد اجماع ميان اقشار مختلف اجتماع را دارد.
مهندس موسوي با اشاره به اين كه بايد چارچوبي را براي برچيدن حصارها طراحي كرد، خاطر نشان ساخت: ما در انتخابات قدرت همگاني را تجربه كرديم؛ قدرتي كه مي‌تواند هيچ قيد و بندي نداشته باشد، براي همين مي‌خواهيم با يك مركزيت كوچك سياسي متشكل از برخي چهره‌هاي سياسي زمينه تولد يك هويت بزرگ اجتماعي را ايجاد كنيم. به عبارتي جايگزيني هويت اجتماعي به جاي يك هويت سازماني در چشم‌انداز آينده وجود دارد و در اين مسير استفاده از اجماع قانون اساسي بسيار كارساز است.
نخست‌وزير دوران امام‌خميني(ره) ادامه داد: اگر به اين شكل عمل شود، ضريب آسيب‌پذيري نيز كاهش مي‌يابد. تجربه نشان داده است كه احزاب در ايران آسيب‌پذير هستند اما اگر هويت اجتماعي شكل گيرد، نمي‌توان آن را از حركت بازداشت، چون زندگي در هر نقطه‌اي از ان كه قطع شود بقيه اجزا به زندگي خود ادامه مي‌دهند؛ يعني اگر در اين حركت ملي 10 نفر نيز كنار زده شوند باز هم اين جريان مي‌تواند حركت كند. جالب اينجا است كه قانون اساسي نيز اين به هويت‌سازي اجتماعي تاكيد كرده است.
ميرحسين موسوي در ادامه سخنانش با اشاره به اين كه اصل مردم هستند، يادآور شد: قدرت هميشه ميل به مطلق شدن دارد و تنها تحركات مردمي مي‌تواند اين ميل را مهار بزند. براي همين حضور مردم در شكل‌گيري گفتمان موردنياز در صدر نيازها قرار دارد، آن هم در وضعي كه اين روزها حتي حضور فردي مثل هاشمي رفسنجاني را نيز تحمل نمي‌كنند.
وي در تحليل چنين شرايطي كه آستانه تحمل در آن كوتاه شده است، گفت: در چنين شرايطي آگاهي مردم مي‌تواند سرنوشت‌ساز باشد. بايد مردم را آگاه و پيرامون گفتماني رو به كمال نگه داشت تا مشكلات در آينده رشد شديدي نداشته باشند.
وي گفت: اين رويكرد در حال حاضر بيش از هر زمان ديگري موردنياز است، چون از اين پس با دولتي سر و كار داريم كه نخبگان تمايلي براي كار كردن در اين دولت ندارند و از سوي ديگر دولت نيز تمايلي براي استفاده از تجربه نخبگان ندارد، اين يعني فقدان كارآمدي و مشروعيت كه هم مي‌تواند مشكلات داخلي را افزايش دهد و هم زمينه رشد مشكلات خارجي را دامن بزند.
ميرحسين موسوي تصريح كرد: در اين شرايط تحركات نمايشي دولت نيز نمي‌تواند جوابگوي حل مشكلات باشد و بدون شك پيامد فعاليت‌هاي دولت بخش‌هاي زيادي از نظام را در تيررس اتهامات قرار مي‌دهد. براي همين تنها شانسي كه براي برون رفت از اين بحران وجود دارد اهميت دادن به علاقه مردم است؛ علاقه‌اي كه با جمع شدن حس اعتراض‌هاي مدني در كنار تدبر مي‌تواند زمينه شكوفايي سياست را در آينده مهيا كند.
نخست‌وزير سال‌هاي نخست انقلاب با اشاره به اين كه آينده پر از نشاط سياسي خواهد بود، گفت: راه برون‌رفت از بحران‌هاي موجود بازگشت به خواست واقعي مردم است.
لازم به ذكر است كه در ابتداي اين جلسه، حاضران ديدگاه‌هاي خود درباره وضعيت سياسي حال حاضر كشور بيان و راه‌كارهاي پيشنهادي براي برون‌رفت از اين بحران را ابراز كردند.
*****
برگزیده ای از پیام های رسیده
در میان پیام های سرشار از مهر و محبتی که امروز دریافت کرده ایم، ایمیلی داریم از یک بانوی بزرگوار(و ناشناس برای ما) از آمریکا. این بانوی لینک ویدئویی را که دو روز پیش در یوتیوب به نمایش نهاده برایمان ارسال کرده است. با هم این ویدئو را تماشا کنیم. عنوان این پیام است:
Open Letter

*****
رابطه چیز ... با "شقیقه"
موج سبز آزادی : شنیده شده که منابع قضایی و امنیتی به تازگی به خانواده‌ی بازداشت‌شدگان اعلام کرده‌اند اکثر زندانیان پس از مراسم تحلیف رئیس دولت کودتا آزاد می‌شوند.آنها همچنین می‌گویند به غیر از چند نفر از بازداشت‌شدگان، پرونده‌ی اکثر بازداشت‌شدگان به زودی بسته خواهد شد. این در حالی است که گزارش‌ها از انتقال پرونده‌ی عده ای از بازداشت‌شدگان به زیر دست بازجویان جدید حکایت می‌کنند.همچنین مشخص نیست تحلیف رئیس‌جمهور تقلبی چه ارتباطی با زندانیانی دارد که دولت ادعا می‌کند قصد انقلاب مخملی داشته‌اند، مراجع قضایی آنها را به جرایم امنیتی متهم می‌کنند و نماینده‌ی ولی فقیه در سپاه ادعا می‌کند که علیه آنها سند و مدرک دارد.در واقع به نظر می‌رسد تنها نگرانی برنامه‌ریزان دولت کودتا، ساکت نگه داشتن مردم و خاموش کردن اعتراضات عمومی به کودتای انتخاباتی است، وگرنه هیچ سند و مدرکی علیه دهها فعال سیاسی، مدنی و مطبوعاتی که در یک ماه و چند روز گذشته بازداشت شده‌اند، وجود ندارد.
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ