سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۵/۱۱

یکشنبه:11/5/1388 (زمان: 00:11 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: تقاضا داریم برای بازنشر مطالب انتشار یافته درین "وبلاگ" نام و نشانی منبع اصلی را ذکر نمائید. متشکریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاران، همرزمان و هم میهنان عزیز درود بر شما و بامدادتان گرامی باد. اندکی پس از نیمه شب شنبه و در واقع آغاز بامداد یکشنبه است و ما "پست" امروز را با نگاهی بر وقایع دیروز شروع می کنیم.
همانگونه که در "پست" دیروز مشاهده کردید بیشترین سهم اخبار و گزارشات ما درباره جلسه نمایشی محاکمه میهن پرستان، و نیز خائنین به میهن در بیدادگاه رژیم اختصاص یافته بود. در جمع یکصد نفری که دیروز مثلن به محاکمه کشیده شدند، بیش از نود نفر میهن پرستان و بیگناهانی بودند که فقط به جرم آرمانخواهی و آزدگی و خیزش برای رهایی دستگیر و شکنجه شدند، به آنان سخت ترین اهانتها و فشارها وارد گردید تا باصطلاح اقرار نمایند که خیزش آنان بدستور عوامل بیگانه و یا گروههایی مانند مجاهدین خلق و غیره بوده که البته و صد البته، میهن پرستان واقعی، عده ای به بهای از دست دادن زندگی و حیات خویش و گروه بیشماری با تحمل سخت ترین شکنجه ها در مقابل این خواست رژیم تسلیم نشدند و سر فرود نیاوردند.
اما درین گروه یکصد نفری دیروز، ده نفری هم از همریشان و هم کیشان خود ملایان و اوباشان رژیم بودند که به راحتی (برای حفظ جان کثیف و بی ارزش خویش) هرآنچه را که رژیم خواسته بود پذیرفتند و هم در بیدادگاه دیروز مطالب دیکته شده را به آسودگی و با بی پروایی و بی چشم و رویی ابراز کردند و هم مقابل دوربین نشسته و غذایی لذیذ برای رسانه های رژیم از جمله تلویزیون آنها فراهم آوردند.
از جمله این ناکسان بی آبرو، شیخ و ملای بی اصل و نسب و خود فروخته ای بنام "ابطحی" بود که تا اندک زمانی پیش از دستگیری، عناوینی دهن پرکن چون عضو جامعه ی روحانیت مبارز (..!!!!) و نیز یار غار و رفیق گرمابه و گلستان آخوندی دیگر یعنی آقای خاتمی، رییس جمهور پیش از احمدی نژاد بود، همان کسی که هنوز با؛ یا بدون دستور خود رژیم، گلو پاره می کند و سینه چاک میزند که "بله... به جوانان ظلم کرده اید و....."
ما دیروز مطلب مفصلی درباره همین موضوع تحت عنوان "گرگها یکدیگر را میدرند" نوشتیم. این عنوانی است که ما ظرف دو ماه اخیر چندین بار برای نوشتارهای انتقادی و روشنگرانه بکار گرفته ایم و این سلسله گفتارها با همین عنوان، باز هم و باز هم و باز هم.... تکرار خواهد شد زیرا که براستی این افشاگریها روشنگر این مطلب است که بر خلاف ضرب المثل معروف، "کارد" اگر لازم باشد دسته خودش را هم می بُرَد.
می گویند برای آزمایش مهر و محبت مادری در حیوانات، میمونی را همراه با بچه اش در حمامی جای دادند و سپس درجه دما و گرمای کف حمام را آنقدر بالا بردند که میمون احساس سوزشی شدید در پاهایش کرد و بیدرنگ بچه اش را کف حمام خوابانید و بر پشت او ایستاد که پاهایش نسوزد....
اینک میمون هایی چون "عنتری نژاد و خامنه ای و ..." نیز برای آن که پاهایشان در حمام داغی که ملت ستمدیده برایشان تدارک دیده نسوزد، فرزندان خویش چون ابطحی ها را زیر پایشان لگد مال کرده و بر پشت آنان می ایستند... تف به شرف و غیرت ناداشته شمایان... شمایانی که ادعا دارید که از "تازی نامه" خودتان یعنی قرآن پیروی می کنید.
حتا در آن تازی نامه نیز دروغگویی مشمئز کننده و جزو گناهان کبیره محسوب گردیده است.
در زیر ویدیوی اعترافات و افشاگری ملای بی شخصیت و بی هویت، ابطحی را تماشا کنیم:


*****
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 613967
گزارش ايرنا از نشست مطبوعاتي چهار متهم به ايجاد آشوب هاي اخير
کيان تاجبخش:انتخابات بهانه اي براي ايجاد انقلاب مخملي بود
"يحيي کيان تاجبخش " يکي ديگر از متهمان پرونده ايجاد آشوب هاي اخير در تهران در نشست خبري مشترک خود با "مازيار بهاري" متهم ديگر اين پرونده گفت:انتخابات 22 خرداد بهانه اي براي اجراي برنامه از پيش تعيين شده به منظور ايجاد انقلاب مخملي بود.
به گزارش خبرنگار قضايي و حقوقي ايرنا، تاجبخش در نشست خبري خود در حاشيه نخستين جلسه دادگاه رسيدگي به پرونده آشوب هاي اخير در تهران گفت : عوامل اصلي اغتشاشات اخير مجموعه دستگاه‌هاي پنهان و نيمه‌پنهان سرويس‌هاي اطلاعاتي آمريکا و برخي کشورهاي غربي بودند. تاجبخش که در سال 86 نيز به اتهام تلاش براي براندازي نرم دستگير و زنداني شد و سپس اعترافات وي به همراه اعترافات هاله اسفندياري و رامين جهانبگلو از تلويزيون ايران پخش شد، افزود: حوادثي که پس از انتخابات رياست جمهوري دهم رخ داد، تصادفي نبود و نتيجه برنامه‌ريزي نسبتا درازمدت بود. وي افزود: عوامل اصلي اغتشاشات اخير مجموعه دستگاه‌هاي پنهان و نيمه‌پنهان و حتي مخفي و سرويس‌هاي اطلاعاتي آمريکا و برخي کشورهاي غربي بودند و انتخابات يک بهانه و فرصتي براي اجراي يک نوع برنامه از پيش تعيين شده براي منظور ايجاد انقلاب مخملي بود . اين متهم در ادامه افزود: اين انقلاب مخملي با استفاده از تاکتيک‌هاي مختلف همچون ايجاد شبهه در خصوص صيانت از آرا و زير سئوال بردن نظام‌ انتخاباتي و نهادهاي برگزار کننده انتخابات، پيگيري شد. وي تصريح کرد: "ريشه اين شورش‌ها و عمليات‌ها به گذشته دور برمي‌گردد که نهادهايي در آمريکا از 20 تا 30 سال پيش براي پيشبرد برنامه‌هاي براندازانه در قالب ترويج دموکراسي يا تغيير رژيم‌ها تاسيس شدند ." وي اضافه کرد: "منشاء تفکر و ايدئولوژي چندين اتاق فکر در آمريکا مانند موسسه رند، ميراث آمريکايي و موسسه پروژه براي قرن جديد آمريکاست که تلاش مي‌کنند ايدئولوژي آمريکايي را به عنوان ايدئولوژي برتر مطرح کنند ". کيان تاجبخش گفت: از سال 1983 يعني چهار سال بعد از انقلاب اسلامي در ايران نهادهاي آشکاري همچون صندوق حمايت از دموکراسي که در زمان رياست جمهوري رونالد ريگان تاسيس شد، براي پيشبرد برنامه‌هاي براندازي در قالب پيگيري دموکراسي و حقوق بشر به وجود آمد و در کنار اين نهادها نيز، نهادهايي نيمه پنهان و حتي پنهان فعال شدند و تقريبا از 10 سال قبل افراد و احزابي در داخل ايران با فعالان سياسي داخل آمريکا به مذاکرات پنهان پرداختند. اين متهم يکي ديگر از برنامه هاي نيمه پنهان را برنامه TRACK2 يا رديف دو بيان کرد و افزود: کساني که از طرف غربي‌ها براي گفت وگو به غرب دعوت مي ‌شدند، از سوي بنيادهايي مانند سوروس و راکفلر حمايت مالي و سازماني مي شدند و هر چهار ماه يا شش ماه يک بار در سوئد و سوئيس دور هم جمع مي شدند و در قالب پروژه رديف 2 با هم گفت وگو داشتند. وي ادامه داد: از آنجا که ارتباط رسمي ديپلماتيک بين ايران و آمريکا برقرار نيست و امکان مذاکره بين مقام هاي رسمي دو کشور وجود ندارد، لذا اين اتصالات از طريق جريان اصلاح طلب و گروه‌هاي همسو در آمريکا انجام مي شود که اين ها جز با هماهنگي سرويس‌ هاي اطلاعاتي و نظامي ، سيا ، کاخ سفيد و وزارت خارجه نيست. تاجبخش گفت: "عوامل مستقيم فعال در پروژه رديف 2 آقايان ناصر هاديان و هادي سمتي از اساتيد دانشگاه بودند که به سوئد و سوئيس مي‌رفتند و جريانات ديگر يعني احزاب سياسي اصلاح طلب مانند حزب مشارکت نيز از طريق اين افراد با نهادهاي آمريکايي ارتباط برقرار مي‌کردند و اشخاصي چون مصطفي تاج‌زاده و سعيد حجاريان از طريق عوامل پروژه مذکور در قالب پروژه‌هاي تحقيقاتي و عملياتي با بنياد سوروس و ديگر موسسات فعال در عرصه انقلاب‌هاي رنگين ارتباط برقرار مي‌نمودند ". تاجبخش افزود: بازگشت به 20 سال پيش نشان مي‌ دهد که محمد عطريانفر از سران حزب کارگزاران در سال 75 به دعوت بنياد سوروس در راس يک هيات رسانه اي به آمريکا سفر کرد و در آنجا با شخص آقاي سوروس ملاقات کرد و روند تعامل اصلاح طلبان با موسسات آمريکايي از همانجا آغاز شد. وي افزود: خانم فاطمه حقيقت‌جو از سوي آقاي سوروس بورسيه تحصيلي براي يک سال تحصيل در يکي از دانشگاه‌هاي آمريکا گرفت و بيشتر دعوت ها به واشنگتن از افراد مختلف در حوزه‌هاي گوناگون از طرف خانم هاله اسفندياري در موسسه وود روويلسون صورت مي گرفت . بيشتر برنامه ايران از طرف موسسه روويلسون و سوروس و کارنگي و راکفلر بود که در اين ميان موسسه ويلسون ابتدا خود را غير دولتي و مستقل جلوه مي‌داد اما واقعيت اين بود که اين موسسه محصول کنگره آمريکا بود. تاجبخش اضافه کرد: ارتباط ويلسون و سوروس نزديک است و آقاي سمتي 3 سال بورسيه ويلسون بود و آقاي هاديان هم 2 سال بورسيه شخص آقاي گري سيک در دانشگاه نيويورک بود و اين برنامه از مدت ها قبل شکل گرفته بود. متهم اغتشاشات اخير در بخش ديگري از اين نشست خبري در خصوص انقلاب‌هاي رنگين گفت: انقلاب رنگي موضوعي است که به تازگي در ادبيات سياسي جاي گرفته که در واقع دعوايي بين جناح‌هاي سياسي است که در راس قدرت قرار دارند . وي گفت: گرجستان به نمادي از اين نوع انقلاب‌ها تبديل شده اما شرايط جمهوري اسلامي با کشورهاي ديگر در اين زمينه کاملا متفاوت است. وي افزود: دليل عدم موفقيت انقلاب رنگي در ايران محبويت انقلاب اسلامي و علاقه مندي طيف گسترده مردم به جمهوري اسلامي و ولايت فقيه و حفظ استقلال جمهوري اسلامي در طول 30 سال گذشته بوده است و اگر ايراني‌ها قدردان ثبات امنيت در کشور خود نباشند، به آرمان ‌هاي انقلاب 57، آرمان هاي بنيانگذار نظام و تلاش‌ هايي که مردم براي ايجاد امنيت در کشور خود انجام داده اند و به خون شهدا ظلم کرده اند. تاجبخش با بيان اينکه شرايط اجتماعي و سياسي ايران به گونه‌اي است که مردم همواره در صحنه هستند، ادامه داد: تفاوت جمهوري اسلامي با ديگر کشورها تعارض عميق ميان فلسفه سياسي مرد‌م‌سالاري ديني و ليبرال دموکراسي غربي است ولي اصلاح طلبان سياسي از 15 سال قبل در اين زمينه دچار تناقض شديد شده اند. وي افزود: "جمهوري اسلامي بر مبناي يک حرکت ديني و ملي و تاريخي و سنتي پايه‌گذاري شده و يکي از مشکلات اين است که در دعوت گسترده از سران جريان سياسي اصلاح طلب، شعارها و محورهاي جريان اصلاح طلبي سياسي مانند جامعه مدني و دموکراسي و حقوق بشر که در تعارض با افکار امام بود، باعث سردرگمي اصلاح طلبان و سردرگمي و فريب افراد شد ". کيان تاجبخش يادآور شد: آقاي احمدي‌نژاد در آخرين فراز نامه خود به جورج بوش نوشته بود که بين ليبرال دموکراسي غربي تعارض و تناقض با محورها و ارکان نظام جمهوي اسلامي وجود دارد و جمهوري اسلامي که بر جوهره ولايت فقيه استوار است، با نظام غربي تفاوت دارد و پايبندي اکثريت قاطع مردم ايران به فلسفه سياسي جمهوري اسلامي باعث مي شود انقلاب رنگي در ايران با اقبال مواجه نشود و شکست بخورد. اين متهم اغتشاشات اخير گفت: سازمان ‌هاي آشکار دولتي آمريکايي مانند NED در کشورهايي مانند مصر فعال هستند که آمريکا در آنجا حضور رسمي دارد و مي‌تواند دفتر ترويج دموکراسي را بازگشايي کند اما در ايران که آمريکا پايگاه رسمي ندارد، بايد از نهادهاي پوششي استفاده کند و ورود بنياد سوروس در پروژه ايران در اين راستا بود. وي افزود: بنياد سوروس براي اينکه بتواند در حوزه ايران فعاليت کند نياز به مجوز دولتي آمريکا داشت که البته آمريکايي‌ها به دليل تحريم ايران به راحتي مجوز نمي‌دهند اما باوجود اختلاف نظر ميان شخص سوروس و بوش به سادگي اين مجوز به بنياد سوروس اعطا شد و حتي در اين زمينه با کاخ سفيد، وزارت خارجه و پنتاگون و سيا هماهنگي شده بود. کيان تاجبخش تصريح کرد: ورود سورس و جريانات مشابه به ايران، عملا از دو بستر احزاب اصلاح طلب و NGOهاي همسو با تفکر و ارزش‌هاي غربي صورت گرفته و در يک مورد سهراب رزاقي از معاونان و دوستان آقاي حجاريان از سوروس بيش از 300 ميليون تومان براي عملياتي کردن يک برنامه 5 ساله دريافت کرده که اين رقم از طريق يکي از موسسات پوششي هلندي پرداخت شده بود. وي افزود: عوامل اصلي اغتشاشات اخير، مستقيم يا غيرمستقيم با مجموعه شبکه‌ها و نهادهاي غربي مرتبط بودند. وي در ادامه گفت: از هر گونه رابطه و همکاري با اين مجموعه‌ها اظهار پشيماني مي کنم و از رهبر معظم انقلاب و مردم تقاضاي عفو دارم. تاجبخش در عين حال گفت افتادن در دام نهادهاي آمريکايي ناشي از عدم درک اصلاح‌طلبان از اختلاف ميان دموکراسي ليبرال غربي و مردم سالاري ديني است. 1592 اجتمام**1572/
*****
صفحه نخست "روزی"نامه کیهان (که تا چهار یا پنج ساعت آینده توزیع آن در سراسر ایران آغاز خواهد شد) و یادداشت روز آن نوشته: سگ تازی و غلام حلقه بگوش آستان خلافت، حسین بازجوی بدبخت و روسیاه. این مردک یاوه گوی در صدر لیست "گروه اعدام های انقلابی" ما قرار دارد که امیدواریم بزودی خاک پاک میهن را از شر وجود نحس و کثیف او پاکسازی نماییم:

غبار فتنه كه فرو مي نشيند... (يادداشت روز)

1- «فتنه» كه برمي خيزد، غبار در فضا مي ريزد و ناظران، واقعيت هاي ميدان فتنه را آنگونه كه هست نمي بينند. اين طبيعت فتنه و ترفند فتنه انگيزان است. به قول حضرت امير عليه السلام، اگر حق و باطل بي پيرايه عرضه شوند كسي به اشتباه نمي افتد و در پي «آب» به سوي «سراب» نمي رود، ولي فتنه انگيزان پاره اي از حق و پاره اي از باطل را به هم مي آميزند تا راه بر راهيان پوشيده بماند و زبان بدانديشان به طعنه و توهم گشوده باشد.و اما، عمر فتنه كه به پايان مي رسد و غبارها كه فرو مي نشيند، «بايسته»ها و «ناشايسته»ها كه درهم تنيده بودند، از هم جدا مي شوند و حق و باطل همانگونه كه هستند ديده مي شوند. فريب خوردگان انگشت حسرت به دندان مي گزند و مهر رسوايي بر پيشاني فتنه انگيزان مي نشيند، در اين هنگام به گفته اميرمومنان(ع)، آنان كه فريب خورده اند، به فريب دادگان خويش لعنت مي فرستند و از سران فتنه بيزاري مي جويند.2- «فتنه» را «خواص آلوده» برپا مي كنند، آن عده از خواص كه پيش از اين، سابقه خوب و قابل قبولي داشته اند ولي بعدها در گذر ايام به چرب و شيرين دنيا آلوده و سپس به كانون هاي بيروني قدرت وابسته شده اند و يا كساني كه از آغاز آلوده بوده اند و به فريب در حلقه خواص نفوذ كرده و هنگامي كه فرصت را مناسب ديده اند، هويت واقعي خود را بيرون ريخته اند. خواص آلوده چه آنان كه سابقه خوبي داشته اند و چه آنها كه به نفوذ در اين حلقه راه يافته اند، به هنگام فتنه انگيزي در يك صف قرار مي گيرند. خواص آلوده از سابقه نيك خود به عنوان تابلو استفاده مي كنند و با اين تابلو كه فريبنده است در ميان مردم ظاهر مي شوند ولي هويت استحاله شده خويش را كه نفرت انگيز است از نگاه اين و آن پنهان مي دارند. حال اگر مسير حركت جامعه به سوي خير و صلاح و عدالت و تقوي باشد، خواص آلوده-بخوانيد منافقان- آينده خويش را در خطر مي بينند و براي مقابله آماده مي شوند... «فتنه» از اين نقطه آغاز مي شود. خواص آلوده در اين حالت و چنانچه به تنهايي قدرت مقابله نداشته باشند، دست قدرت هاي بيگانه را به ائتلاف مي فشارند.3- كيهان از چند سال قبل با ارائه اسناد و مدارك غيرقابل ترديد و كاملاً آشكار، از شكل گيري «جريان نفاق جديد» در داخل كشور و ارتباط مستقيم اين جريان با سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا، انگليس و اسرائيل خبر داده بود و با تكيه بر همين اسناد از 7 ماه قبل تاكنون، رخدادهاي اخير و مخصوصاً آشوب هاي بعد از انتخابات را پيش بيني كرده بود كه ديروز صحت آن پيش بيني ها آشكار شد.ديروز، در اولين جلسه دادگاه علني جمعي از عوامل فتنه و آشوب هاي اخير، كه جاي چند تن از خواص آلوده به عنوان متهمان اصلي در آن خالي بود، بسياري از واقعيت هاي تلخ به گونه اي مستند و غير قابل انكار برملا شد و كمترين ترديدي باقي نماند كه مسئوليت فتنه اخير را تعدادي از خواص آلوده به عنوان يك مأموريت بيروني برعهده داشته اند. به يقين در ادامه جلسات علني دادگاه از واقعيات بيشتري پرده برداري خواهد شد. مثلاً اين كه كيان تاجبخش جاسوس نشان دار «سيا» مستقيماً با خاتمي در ارتباط بوده است. او در جريان آشوب هاي 18 تير ماه 78 نيز بازداشت شده بود كه شبانه با دستور صريح يكي ازهمان خواص آلوده آزاد شد! و يا، رامين جهانبگلو جاسوس ديگر آمريكايي، مأموريت خود براي فتنه و آشوب را مستقيماً و بي پرده با خاتمي و موسوي و چند تن ديگر از سردمداران اصلاحات در ميان مي گذاشته است و يا آقاي ... مخفيانه به آمريكا سفر كرده و با «جرج سوروس» رهبر كودتاهاي مخملي در منزل شخصي وي به تبادل نظر مي نشيند و يا جان كين نظريه پرداز و طراح آشوب هاي خياباني- در كشورهاي مخالف غرب- و عضو برجسته MI6 انگليس در سفر به ايران با تعدادي از خواص آلوده و دست اندركار آشوب هاي اخير ملاقات مي كند و از طريق آنها به ديدار يكي از علما مي رود و مي كوشد از سادگي توأم با صداقت وي به نفع مدعيان اصلاحات استفاده كند و متأسفانه موفق هم مي شود و يا هاله اسفندياري عضو ارشد كميته آمريكايي روابط اجتماعي اسرائيل (AIPAC)، مدير ارشد برنامه خاورميانه مركز وودر ويلسون و مشاور بنياد صهيونيستي NED كه اخيرا مبلغ 400 ميليون دلار براي حمايت از آشوبگران در ايران اختصاص داده بود از مدت ها پيش تماس هاي حضوري مستمري با سركردگان كنوني جبهه اصلاحات داشته است و يا، «ژانت آفاري» بهايي و همكار رسمي موساد به دعوت زهرا رهنورد همسر ميرحسين موسوي به ايران مي آيد و ضمن سخنراني در دانشگاه الزهرا(س)، نشست هاي متعددي با ميرحسين موسوي و چند تن ديگر از دار و دسته وي داشته است و يا....4- غبار فتنه كه فرو مي نشيند، دو رخداد به طور همزمان اتفاق مي افتد؛الف: فريب خوردگان زانوي پشيماني در بغل مي گيرند كه اگر دست به جرم و جنايت نزده باشند، قابل دلجويي هستند. كساني كه در آغاز آشوب ها به فريب سران فتنه و بي آن كه از اصل ماجرا باخبر باشند به خيابان ها آمدند و بعدها به تدريج و با پي بردن به هويت واقعي از فتنه انگيزان از آنها كناره گرفتند تا آنجا كه در آشوب پنج شنبه گذشته، تعداد بسيار اندكي از اين طيف حضور داشتند و صحنه در اختيار موسوي و خاتمي و جمعي از اراذل و اوباش بود كه مطابق اسناد موجود از سوي سران فتنه براي قمه كشي و عربده جويي با هدف به اصطلاح گرم كردن تنور آشوب، اجاره شده بودند. ب: دومين رخداد، رسوايي خواص آلوده و فتنه انگيز و برملا شدن خيانت و جنايت آنهاست. سران فتنه مصداق بارز مفسد في الارض هستند كه قتل مردم بي گناه، برهم زدن آرامش مردم، همكاري با دشمنان بيگانه و... از جمله جنايات نابخشودني آنان است. بنابراين محاكمه و مجازات عوامل مياني فتنه، اگرچه ضروري است ولي مسئولان محترم بايد توجه داشته باشند كه محاكمه آنان نمي تواند پايان ماجرا باشد و چنانچه با سران اصلي فتنه كه ناشناخته نيستند، برخورد جدي نشود، محاكمه و مجازات عوامل مياني مي تواند براي آنها حاشيه امن ايجاد كند تا كماكان به فتنه انگيزي ادامه دهند.

حسين شريعتمداري

*****
دو مطلب زیر از روزنامه اعتماد که تا ساعاتی دیگر توزیع خواهد شد، نقل می گردد:

عباسپور؛عملکرد ناجا در کوي را تاييد نمي کنيم
گروه سياسي؛ مسوولان نيروي انتظامي در مورد نحوه ورود خودشان و لباس شخصي ها به کوي دانشگاه تهران، شيراز و اصفهان حاضر نيستند حقيقت را بگويند و اقدام به گفتن توضيحات ضد و نقيضي کرده اند که با واکنش کميته حقيقت ياب مجلس مواجه شده است. چهارشنبه هفته گذشته سردار رادان و چند مسوول رده بالاي نيروي انتظامي به کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس احضار شدند تا توضيح دهند چرا بدون کسب مجوز از رئيس دانشگاه تهران وارد دانشگاه شدند و در عين حال چرا اجازه دادند لباس شخصي ها به کوي دانشگاه تهران بروند و با وجود اطلاع از ورود لباس شخصي ها به کوي دانشگاه چرا با تاخير وارد ماجرا شدند. به گفته رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات هيچ يک از مسوولان عالي رتبه نيروي انتظامي پاسخ روشني به اين سوالات نمي دهند و نه تنها توضيحات اين دفعه آنها با توضيحاتي که پيش از اين دادند تفاوت 180 درجه يي دارد، بلکه حتي گزارش هاي برخي از دانشجويان موجه مرتبط با دفتر مقام معظم رهبري مبني بر توهين هاي نيروي انتظامي به دانشجويان را هم تکذيب کرده اند. بر همين اساس هم مجلسي ها نتيجه گرفتند اولاً مسوولان نيروي انتظامي کشور با متانت با دانشجوها برخورد نکردند و در مواردي که بايد در محل حاضر مي شدند، آنقدر تاخير کردند تا لباس شخصي ها اقدامات غيرقانوني خود را انجام دهند و در مواردي هم که خود وارد ماجرا شدند با دانشجويان رفتار مناسبي نداشته اند. اين اظهارات را در حالي رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس روز گذشته در گفت وگو با خبرگزاري ها عنوان کرده که بيشتر از يک ماه است از ورود لباس شخصي ها و دخالت هاي نيروي انتظامي در حمله به دانشجويان مي گذرد و آنها در اين چند مدت، مکرراً توضيحات متناقضي در مورد دلايل ورود به دانشگاه و نحوه برخورد با دانشجويان ارائه کردند که مجلس را معترض کرده است. به اين ترتيب موضوع کوي دانشگاه بار ديگر با اظهارات «جديد» رادان وارد مرحله تازه يي شد. البته عباسپور گفته اين توضيحات را نپذيرفتند و به مسوولان نيروي انتظامي هم گفتند در اين اتفاقات ضعيف عمل کردند و بهتر است به جاي اصرار بر خاطي نبودن، سعي کنند از دانشجويان کشور دلجويي کنند.در اتفاقات اخير تنها کميته حقيقت ياب مجلس بود که از ابتداي موضوع حمله لباس شخصي ها به کوي دانشگاه تهران حاضر شد با حضور در کوي دانشگاه تهران و بررسي هاي ميداني تحقيق در اين مورد را آغاز کند. از ابتداي بررسي ها هم تيم منتخب لاريجاني سه گروه «لباس شخصي ها»، «نيروي انتظامي» و «رئيس دانشگاه تهران» را از مسوولان اتفاقات رخ داده در شامگاه 24 خرداد در تهران عنوان کرد. هم اکنون هم ضد و نقيض گويي هاي نيروي انتظامي در حالي است که تاکنون گزارش کميته حقيقت ياب مجلس در مورد ماجراي ورود لباس شخصي ها و نيروهاي انتظامي به دانشگاه تهران با اعتراض هاي رئيس دانشگاه تهران، نيروي انتظامي و شوراي تامين استان روبه رو شده است. اين موضوع نيروي انتظامي و لباس شخصي ها با چه مجوزي وارد کوي دانشگاه شدند، مورد مناقشه قرار گرفته است. در همين ارتباط محسن کوهکن از اعضاي هيات رئيسه مجلس اعلام کرده بود، نيروي انتظامي با مجوز شوراي تامين استان وارد کوي دانشگاه نشد بلکه فرهاد رهبر رئيس دانشگاه تهران خود از نيروهاي انتظامي خواسته است وارد کوي دانشگاه و همچنين محوطه دانشگاه شوند. اما فرهاد رهبر به سرعت اين سخنان را تکذيب کرد و البته در عين حال ورود نيروي انتظامي در کنار لباس شخصي ها به کوي دانشگاه را مورد تاييد قرار داد. اما عباسپور هم که رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات است، سخنان فرهاد رهبر را تاييد کرد و شوراي تامين استان را مسوول دانست. به اين ترتيب اين مناقشه تاکنون پايان نيافته است.به هر حال علي عباسپور ديروز عنوان کرد مسوولان نيروي انتظامي در کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس حضور يافته و راجع به واقعه کوي دانشگاه توضيحاتي ارائه دادند، اما بخش هايي از گزارشي که به کميسيون ارائه شد با گزارشي که فرماندهان نيروي انتظامي چند روز پس از حادثه کوي دانشگاه به کميته حقيقت ياب مجلس ارائه دادند، مغايرت داشت. حتي برخي از اعضاي کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس در مصاحبه و بازديد از کوي دانشگاه و گزارشي که دانشجويان عضو دفتر نهاد مقام معظم رهبري و برخي دانشجويان که عضو هيات علمي بوده و دوره دکتراي خود را در دانشگاه تهران گذرانده و در کوي دانشگاه سکونت داشتند و افرادي مورد اعتماد هستند، گزارشاتي ارائه دادند، که در نهايت مغايرت با گزارش نيروي انتظامي را نشان مي داد. لذا گزارش مطلوبي برآورد نمي شود. به گفته عباسپور بر اساس اطلاعات موثقي که در بررسي هاي ميداني براي کميته حقيقت ياب مجلس محرز شده در حادثه کوي دانشگاه نيروي انتظامي بايد متانت بيشتري به خرج مي داد، ضمن آنکه بايد قوانين مدوني را براي حضور نيروهاي انتظامي و نيروهاي امنيتي در دانشگاه ها وضع کرد.در مورد دانشگاه اصفهان هم رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس مي گويد؛ «نيروي انتظامي با تاخير وارد عمل شد همچنين درباره دانشگاه شيراز که نيروي انتظامي بدون هماهنگي وارد دانشگاه شده بود، سوالاتي از نيروي انتظامي پرسيده شد اما در نتيجه متوجه شديم حقايق به طور کامل در کميسيون آموزش گزارش نشده است.»عباسپور مسوولان دانشگاه تهران را هم مقصر دانسته و گفته است در حوادث اخير و حرکت هاي دانشجويي نقش وزارت علوم، تحقيقات و فناوري بسيار ضعيف بوده و اين وزارتخانه بايد حرکت هاي دانشجويي را پيش بيني و کنترل کند. در پيشرفته ترين کشورهاي دنيا شاهد هستيم که براي حرکت ها و فعاليت هاي دانشجويي ضوابط دقيقي از سوي دانشگاه ها اعمال مي شود و علاوه بر اينکه دانشجو خود را به اجراي اين ضوابط پايبند مي داند، چنانچه کوچک ترين تخطئي را دانشجويان يا تشکل هاي دانشجويي از اين ضوابط انجام دهند، بلافاصله مسوولان دانشگاه وارد عمل شده و تذکر مي دهند.
***
پاسخ مجمع تشخيص مصلحت نظام به اعتراف گيري
معلوم نيست اعترافات در چه شرايطي بيان شده است
گروه سياسي؛ مجمع تشخيص مصلحت نظام روز گذشته به دنبال اولين جلسه دادگاه فعالان سياسي اطلاعيه يي را صادر کرد. در اين اطلاعيه آمده است؛ «با توجه به اظهارات يکي از بازداشت شدگان اخير در خصوص هم قسم شدن آيت الله هاشمي رفسنجاني با آقايان خاتمي و موسوي در جهت پشتيباني از همديگر، به اطلاع مي رساند اين خبر از اساس کذب محض است و معلوم نيست در چه شرايط و ملاحظاتي بيان شده است.جهت تنوير افکار عمومي به اطلاع مي رساند در ديداري که بعدازظهر شنبه و بعد از جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام و نه روز دوشنبه با حضور آقايان خاتمي، موسوي و حاج حسن خميني انجام شده بود، آقاي خاتمي اعلام مواضع خود را به تشکيل جلسه مجمع روحانيون مبارز موکول کرده و آقاي موسوي نيز مواضع خود را با صدور بيانيه يي که قبلاً منتشر شده اعلام کرده و آيت الله هاشمي رفسنجاني نيز در آن جلسه بر رعايت موازين قانوني در اعلام مواضع و پيگيري خواسته ها تاکيد کرده بودند و همان گونه که آيت الله هاشمي رفسنجاني در نامه مورخ 19/3/88 خود تصريح کرده اند، در اين انتخابات از هيچ يک از نامزدها حمايت نداشتند و در جريان حوادث بعد از انتخابات کوچک ترين دخالتي نکرده اند و نظر ايشان براي برون رفت از وضع نامناسب جاري همان است که در خطبه هاي نماز جمعه مورخ 26/4/88 بيان کرده اند. پس هر گونه مطلبي خارج از اين چارچوب کذب محض مي باشد. ان شاء الله همه ما در بيان مطالب و همچنين اعتراف گرفتن از بازداشت شدگان اخير براي خوشايندي يک جريان خاص، اصل و اساس نظام را زير سوال نبريم.»
*****
توجه: بیانیه زیر دقایقی پیش ( در ساعت 1:20 بامداد) بصورت تلفنی از ستاد مرکزی جنبش همبستگی به ما اطلاع داده و خواسته شد که آن را بلافاصله انتشار دهیم:
**
در مورد سوءتفاهمی که بین نام "گلناز" یعنی نام جدیدی که "ستاره" عامل خودفروخته رژیم با استفاده از آن به عملیات پلید خویش در راستای گرفتاری میهن پرستان انجام میدهد؛ و نیز یکی از هم میهنان که با نام "گل ناز" در خارج از میهن به تلاش برای رهایی میهن مشغول هستند و کارهایشان مورد تایید یکی از عزیزترین یاران ما یعنی آقای دکتر بحری میباشد، بسیار متاسف هستیم و پوزش خویش را از این بابت به حضور ایشان، به حضور سرکارخانم "گل ناز" و سایر ایراندوستان و میهن پرستان تقدیم میداریم.
کمیته مرکزی جنبش همبستگی دانشجویان ایران
*****
بازداشت مادر یکی از کشته شدگان اخیر
تغییر برای برابری: "مادران عزادار" اعلام کرده اند که مادر یکی از کشته شدگان اخیر در کرمانشاه بازداشت شده و هیچ اطلاعی از سرنوشت وی در دست نیست.
بنا به این گزارش زهرا (بهجت) نوذری ، مادر پویا مقصود بیگی دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که برای اعتراض و دادخواهی به کشته شدن فرزندش بدن خود را گل گرفته و در مقابل اداره اطلاعات کرمانشاه به تنهایی تحصن کرده بود، در ساعت 10 شب اولین روز تحصن خود دستگیر شده است.
پویا مقصود بیگی در تاریخ 30 خرداد88 توسط نیروهای امنیتی کرمانشاه دستگیر و تحت شکنجه های وحشتناک در زندان کرمانشاه قرار می گیرد و پس از آزادی فوت می کند.
زهرا نوذری در جوانی همسر خود را از دست داده و دو فرزند خردسال اش را با کار طاقت فرسای خیاطی اداره کرده و در آستانه فارغ التحصیلی فرزند ارشدش او را به طرز فاجعه آمیزی از دست داده است .
اقوام و آشنایان زهرا به شدت تحت فشار هستند و سکوت اختیار کرده اند .
مادران عزادار اعلام کر ده اند که خواهان آزادی فوری این مادر داغدار و عزادار و مجازات عاملان و آمران فجایع پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری هستند .
*****
خانواده‌های زندانیان: مردم ما را تنها نگذارند
تجمع اعتراضی، ساعت 11 امروز جلوی دفتر رئیس قوه قضائیه
بر اساس خبرهای رسیده خانواده های زندانیان قصد دارند امروز (یکشنبه) ساعت 11 جلوی دفتر آیت‌الله هاشمی شاهرودی جمع شوند و اعتراض خود را به این دادگاه فرمایشی و اعتراف‌گیری زیر شکنجه اعلام کنند.
به گزارش «موج سبز آزادی» خانواده‌های زندانیان از آحاد مردم نیز خواسته‌اند که آنها را در این حرکت حق‌طلبانه تنها نگذارند.
بر اساس این گزارش، دفتر رئیس قوه قضائیه در این آدرس قرار دارد: خیابان ولیعصر، روبه‌روی خیابان جامی، خیابان پاستور شرقی، روبه‌روی مجمع تشخیص مصلحت نظام، دفتر آیت‌الله هاشمی شاهرودی.
*****
نحوه پوشش خبر دادگاه متهمان حوادث اخیر
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۵۷۸۵۱
ناهماهنگی در فراهم‌آوری امکان حضور خبرنگاران در دادگاه متهمان اخیر، نمایندگان رسانه‌ها را سرگردان کرد.به گزارش خبرآنلاین حضور نمایندگان تمامی رسانه‌ها در این دادگاه پذیرفته نشد و اجازه ورود به هیچ خبرنگار خارجی داده نشد. خبرنگاران داخلی نیز به جز معدود خبرنگاران خبرگزاری‌ها امکان حضور نیافتند.در این میان تیم خبری press tv که متعلق به بخش برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است در نظر داشت در جریان محاکمه امروز در مجتمع امام خمینی(ره) در دادگاه حضور یابد با ممانعت ماموران مواجه شد.به گزارش خبرآنلاین فیلم بردار این تیم خبری بی اطلاع از ممنوع بودن تصویر برداری از محل دادگاه عمومی و انقلاب تهران،دوربین خود را در مقابل این دادگاه قرار داده و مشغول تهیه فیلم از عبور و مرور متهمان و افراد حاضر در محل بود.ماموران انتظامی به محض اطلاع از این موضوع با او برخورد کرده و در حالی که با اصرار تیم خبری مذکور از شکاندن دوربین مذکور صرف نظر کردند، فیلم آن را ضبط نموده و مانع از ورود این تیم خبری به سالن اجتماعات اداره کل دادگستری تهران (مجتمع امام خمینی) که محل برگزاری محاکمات بازداشت شدگان اخیر بود، شدند.
*****
برگزاری دادگاه فرمایشی را محکوم می‌کنیم
فعالان حقوق بشر در ایران

آن‌چه از نقض گسترده‌ی حقوق‌بشر در طی یک ماه گذشته در ایران اتفاق افتاد با هیچ کدام از قوانین داخلی حکومت ایران و قوانین بین‌المللی که ایران آن‌را امضا کرده و نسبت به آن تعهد دارد منطبق نبوده و نیست. مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران پیش‌تر به نحوه‌ی بازداشت و شکنجه‌ی زندانیان در راستای پروژه‌های اعتراف‌گیری هشدار داده بود و از مسئولان قضایی خواسته بود این شکل از نقض حقوق‌بشر را در ایران پایان داده و نسبت به رعایت حقوق متهمان توجه کند.متاسفانه نه تنها به این موضوع مهم هم‌چون گذشته توجهی نشد، بل‌که دستگاه‌های امنیتی با اختیارات تام و فراقانونی خود در اقدامی غیرانسانی به تشکیل دادگاهی فرمایشی مبادرت کردند. امروز در حالی یک‌صد تن از متهمان حوادث اخیر به دادگاهی که ناظران رسانه‌یی آن تنها از رسانه‌های هوادار دولت بودند، محاکمه شدند که دردادگاه برگزار شده هیچ نشانی از معیارهای قانونی و حقوق‌بشری وجود نداشت. همه‌ی این‌ها در حالی است که روند بازداشت این افراد از ابتدا تا کنون و در تمامی مراحل بازجویی و پرونده‌سازی بر خلاف موارد قانون اساسی هم‌چون اصل‌های 23 و 32 و 35 و 37 و 38 و 39 بوده است.چه‌گونه ممکن است کسانی که از ابتدای حوادث بعد از 22 خرداد در زندان بوده‌اند در اتفاقات به وجود آمده نقشی داشته باشند؟ چه‌گونه می‌توان اعتراض میلیون‌ها نفر از مردم ایران را به برگزاری چنین دادگاهی که در آن حتا وکیل متهمان از آن خبر نداشته است به انقلاب مخملی نسبت داد؟ دادگاهی که در آن وکیل متهمان نتوانسته در دادگاه حاضر باشد و او را به دادگاه راه نداده‌اند چه‌گونه می خواهد دادگاهی برای اجرای عدالت باشد؟ چه‌گونه روزنامه‌نگاران و خبرنگاران بر اساس کار حرفه‌یی‌شان متهم شده و نسبت به وظیفه‌ی شغلی خود ایمن نیستند و باید در چنین دادگاهی محاکمه بشوند؟صد‌ها تن از آزاد شده‌گان حوادث اخیر بعد از خروج از زندان پرده از شکنجه‌ها و فشارهای زیاد بر روی خود و دیگر زندانیان برداشته‌اند و سخن گفته‌اند که با هیچ منطق و قانونی سازگار نیست. وضعیت زندان‌ها آن‌قدر بحرانی است که مجبور به تعطیلی بازداشت‌گاهی هم‌چون کهریزک می‌شوند و وضعیت زندانیان آن‌قدر وخیم است که آن‌ها را از جلوی چشم نماینده‌گان مجلس که برای بازدید به اوین رفته‌اند دور می‌کنند.هم‌چنین وضعیت زندانیان آن‌قدر مبهم است که دستگاه‌های مسئول از قبول مسئولیت یک بازداشت‌گاه سر باز می‌زنند و بسیاری از بازداشت‌گاه‌ها حتا در داخل خود زندان اوین از دسترس قوه‌ی قضاییه دور مانده است و رئیس آن اختیارات کافی برای اداره و نظارت بر آنان را در اختیار ندارد.مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران برگزاری این دادگاه که در آن متهمان پس از محدویت‌هایی هم‌چون عدم ارتباط با خانواده و وکیل و فشارهای غیر انسانی وادار به اعتراف علیه خود کرده‌اند را غیرقانونی خوانده و نگه‌داری و محکومیت متهمان این پرونده را در زندان بر خلاف موازین حقوق‌بشر و تعهدات بین‌المللی حکومت ایران می‌داند. بنابر گفته‌ی خانواده‌ها متهمان حاضر در دادگاه مجبور به مصرف قرص‌هایی بوده‌اند که هوشیاری آنان را مختل کرده است. از نظر این مجموعه متن کیفرخواست ارائه شده در این دادگاه فاقد وجهه‌ی حقوق‌ بوده و بیش‌تر بیانیه‌یی توهین‌آمیز نسبت به معترضان در ایران است.مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران با محکوم کردن این دادگاه و رد اتهام‌های مطرح شده علیه فعالین سیاسی و مدنی و علیه متهمان حاضر در دادگاه و خارج از دادگاه که نام‌شان آورده شده است، خواهان آزادی هرچه سریع‌تر و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی است. این مجموعه این دادگاه و نحوه‌ی تشکیل این دادگاه را به هیچ عنوان منطبق بر قانون و موازین حقوق‌بشر نمی‌داند و آن را دادگاهی سیاسی بر علیه اعتراض‌های مسالمت‌آمیز مردم ایران می‌داند.
*****
مزدوران رژیم به خانواده زندانیان:
ده سال است روی پرونده تان کار می کنیم
زهرا مجردی، همسر محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت، درگفت وگو با روز گفت که زندانیان اصلاح طلب در شرایط بسیار سختی هستند وپروژه اعتراف گیری محصول برنامه بلند مدتی است که علیه اصلاح طلبان طراحی شده است.
وی خاطرنشان کرد به برخی اصلاح طلبان گفته شده که نزدیک به یک دهه است که روی پرونده آنها کار می شود وزندگی حرفه ای وشخصی آنها تحت نظر بوده است.
وی معتقد است که این اعتراف گیری پروژه ای بوده که قسمت های مختلف آن طی سالهای گذشته وتوسط افراد مختلف نوشته است: "با این حال آنها به مقصود خود نمی رسند چرا که مردم ما هوشیار هستند واین بی حرمتی به مردمی است که این افراداز خدمتگزاران نظام بوده اند ونمی توان خدمات آنهارا با برگزاری چنین نمایش شومی خدشه دار کرد."
زهرا مجردی در خصوص برگزاری دادگاه خاطرنشان کرد: "آقای میردامادی دیشب تلفن زدند وهمین یک سری کارهای وکیل را پیگیری می کردند. خیال می کردند امروز دادگاهی است که پرونده را رسیدگی می کند و نمی دانستند در دادگاه چه خواهد گذشت. به یکی ازوکلای آقای میردامادی بدون اینکه بدانند وی در دادگاه است گفته بودند بیا در دادگاه شرکت کن. یکی دیگر از وکلای ایشان وقتی به دفتر دادستان مراجعه می کند ومی گوید که چرا نمی گذارید من به دادگاه بروم می گوید این دادگاه نیست چون بعدا شما را صدا می کنیم که بیایید پرونده را بخوانید. این جلسه ای است که به درخواست برخی از متهمین برگزار شده است وامروز دادگاهی وجود ندارد. یک کیفرخواست کلی است که بعدا کیفرخواست تک تک افراد گفته می شود."
این عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی تاکید کرد: "یک چنین دادگاهی در تاریخ جمهوری اسلامی بینظیر است. چون بالاخره کیفرخواست ودادگاه یک تعریفی که این دادگاه شامل هیچ کدام نمی شد".
وی درخصوص امکان آزادی همسرش گفت: "با توجه به قولهایی که داده اند خودم احساسم این است که اختلاف نظری بین آقایان وجود دارد که این دادگاه را تحت فشار افکار عمومی وبرخی مسوولینی که مخالف این اعترافات بودند با چنین عجله ای برگزار کردند. به جهت همین که کیفرخواست خیلی بی تدبیر وعجولانه بود و مثلا فردی که اصلا عضو حزب مشارکت نبود (محمدرضا تاجیک، رئيس مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست جمهوري دولت خاتمي) به عنوان عضو مشارکت نام برده شده بود. خیلی عجولانه خواسته بودند که دادگاه برگزار شود وافرادی را نشانده بودند آنجا که همه با هم یک کاسه کنند. ولی کسی که در ۴۵ روز تحت شرایط سختی باشد که همه ما می دانیم چگونه است و مطالبی بگوید هیچ ارزشی ندارد."
مجردی اظهار داشت: "برای ما تعریف کرده اند که تهدید خانواده وحتی ضرب وجرح و دیگر تکنیک هایی استفاده میشود برای اعتراف گیری که افراد به چنین نقطه ای می رسد. اما این حنا دیگر رنگی ندارد. اعتراف گیری روی جامعه اثری ندارد و هر چقدر هم روش مانور داشته بشود مردم می دانند که افراد تحت شرایط عادی چنین مساپلی را مطرح نمی کنند".
*****
انفجار بمب اهواز را لرزاند
بنا بر گزارش‌های رسیده از اهواز، صدای انفجار، حدود ساعت 2:45 بامداد این شهر را لرزانده است.
به گزارش «نوروز» دقایقی پیش در اهواز صدای بلند انفجار شنیده شده به نحوی که صدای آن در نقاط مختلف اهواز به گوش رسیده است. ‫موج انفجار صدای آژیر اکثر ماشین‌ها را به صدا در آورده است‬، ‫صدا ماشین و موتورهای نظامی درخیابان‌ها شنیده می‌شود‬.بنا به گزارش‌های رسیده ‫انفجار در نزدیکی محله کیانپارس اتفاق بوده است. گفتنی است نیروهای امنیتی و پلیس حاضر در محل اجازه حضور خبرنگاران و عکاسان را در محل انفجار تا این لحظه نداده اند و منطقه انفجار را بسته اند.
*****
همسر ابطحی:
اوج بی وجدانی را دیدیم
فهیمه موسوی نژاد در مصاحبه با روز گفت چیزی که با پخش این اعترافات می توان فهمید این است که تنها چیزی که در میان برخی دست اندرکاران وجود ندارد اخلاق و وجدان است. وی تصریح کرد: "این معرکه ای که راه انداخته اند نمی تواند سابقه وتجربه پاک چنین افرادی رادر نزد مردم تحت تاثیر قرار دهد. اعتراف گیری یک تو دهنی به کل نظام است وهیچ کس بیشتر از نظام صدمه نمی خورد چرا که این افراد متعلق به نظام هستند وکارنامه سنگینی در خدمت به کشورشان دارند."
وی گفت که با خانواده آقای خاتمی صحبت کرده اند وآنهابا دلداری دادن وی گفته اند که این سخنان محکوم است. قراراست سیدمحمد خاتمی به زودی بیانیه ای را در این خصوص منتشر کند.
موسوی نژاد افزود: "صحبت هایی که ایشان می کرد و بخش هایی از آن در خبرگزاری فارس آمده بود اصلا ادبیات آقای ابطحی نبود. ما به عنوان خانواده با ادبیات ایشان آشنا هستیم. بسیاری از مردم هم خواننده وبلاگ ایشان بودند. جملات و متنی که استفاده کردند متعلق به ایشان نبود. لحن ایشان مانند زمان هایی بود که خیلی عصبانی وناراحت است وانگار که با فشاری این حرفها را می زند. حالت عادی نداشت."
وی با اشاره به پخش اعترافات گفت: "من به فرزندانم گفتم که ما از موقعی که یادمان است ایشان هر کاری کرده برای حفظ نظام بوده و همیشه سعی می کرده که مبلغ خوبی برای نظام باشد و هر نظری که داشته فقط از لحاظ دلسوزی بوده برای اینکه شرایط بهتر باشد. من از این دولت همین توقع را هم داشتم. با توجه به شناختی که از آنها داشتم و شاید بگویم با شناختی که در همین چهل وچند روز از آنها پیدا کردم. از برخوردهایی که آنها به عنوان خانواده زندانیان با ما داشتند. بارها با ما درتماس بودند وهر باربه ما تذکر می دادند. هر سه چهار روز یک بار یک جوری خانواده ما را به هم می ریختند. یک روز دامادمان را می گرفتند یک روز دیگرفرد دیگری از خانواده را می گرفتند. یک روز زنگ می زدند تذکر می دادند وروز دیگر می ریختند خانه را می گشتند."
موسوی نژاد افزود: " در طی مدت این چهل وسه روز سه بار با آقای ابطحی صحبت کردیم. برای یکی از این تماس ها ما را به اوین کشاندند و حتی گفتند یک سیم کارت برای ما بیاورید که بگذاریم در یک موبایل که آقای ابطحی باشما صحبت کند. یک سری اذیت هایی کردند که در آنها اوج بی وجدانی وبی اخلاقی بود. قبلا هم این سابقه را از آنها داشتیم. دوستان دیگر وخیلی کسان دیگر هم این تجربه را داشتند. نمی دانند که این کارها هیچ تاثیری ندارد و مردم می دانند این افراد تحت چه شرایط طاقت فرسایی بوده اند."
همسرسیدمحمدابطحی افزود: "ایشان اشاره کرده بود به قرصی که چند شب است به او می دهند. من اثرات آن را نمی دانم. برخی از دوستان می گفتند که همین کاررا با آقای سحابی کرده بودند یعنی قرص های مشابهی را هم به ایشان داده بودند، به نحوی که وقتی برخی برای ملاقات با وی می روند می گویند اصلا این سحابی با آن سحابی که ما می شناختیم متفاوت بود. این ابطحی هم آن ابطحی خودمان نبود. یک داروهایی استفاده می کنند. من اطلاعات دقیق از تاثیرات این داروها ندارم اما حالت ایشان عادی نبود."
وی در مورد آزادی همسرش گفت: "ما امیدواریم اما با صحبتی که با ایشان داشتیم وآن دو نفر کارشناسی که همراه ایشان در ملاقات بودند وقبل از آن با آنها صحبت کرده بودم اصلا نفهمیدم که چه کار خواهند کرد. یک بار می گویند که تمام می شود ویک بار می گویند که اگر ملاقات خوبی داشته باشید و بازتاب ملاقاتتان خوب باشد شاید به شما مرتب ملاقات بدهیم. ما مدتها فکر می کردیم چنین روزی خواهد آمد. یک موقعی گفتند که اعترافات را پخش می کنند. همه می دانند این بحث ها از نظر حقوقی بی اعتبار است. کسی که چهل وپنج روز در انفرادی بوده و آن زمانی که با خانواده صحبت کرده در شرایط تحت فشاربوده نمی تواند در شرایط عادی باشد. یک شب نیمه شب او را از خواب بلند کرده اند که با خانواده اش صحبت کند، روز دیگر وسط بازجویی به ما زنگ زد که اصلا صدایش در نمی آمد که با ما حرف بزند. شرم آور است که افراد را در چنین شرایطی می گذارند."
*****
گزارشگران بدون مرز:
مضحکه محاکمه معترضان و روزنامه‌نگاران را محکوم می کنيم
گزارشگران بدون مرز نگرانی شديد خود را از آغاز به اصطلاح " محاکمه" مسوولان و شرکت‌کنندگان در "اعتشاشات" اعلام می‌کند. در ميان " عوامل ميدانی " چندين روزنامه‌نگار نيز ديده می‌شود که در پی اعتراضا گسترده به تخلف و تقلب در انتخاب محمود احمدی نژاد به رياست جمهوری در ٢٢ خرداد بازداشت شده بودند. خطر اتهام محاربه برخی از آنها را تهديد می‌کند.
گزارشگران بدون مرز در اين باره اعلام می‌کند "يک بار ديگر در مضحکه‌ای به نام دادگاه حقوق متهمان زيرپا گذاشته شد. آن دسته از متهمانی که وکيل داشتند، وکلايشان از برگزاری دادگاه بی خبر بودند و تعدادی ديگر را به محل برگزاری محاکمه راه ندادند. دادگاه انقلاب هيچکدام از موازين داخلی و بين المللی را رعايت نمی کند. اين يک دادگاه نبود جلسه بازجويی تزئين شده به شکل دادگاه بود. ما خواهان اعزام نمايندگان سازمان ملل متحد و کميسر عالی حقوق بشر به ايران برای بازديد از زندان و ملاقات با زندانيان هستيم."
محمد علی ابطحی وب نگار وبلاگ وب‌نوشت که در تاريخ ٢٦ خرداد ماه بازداشت شده بود و محمد عطريانفر مدير مسئول بسياری از روزنامه های ايران که در تاريخ ١٥ خرداد بازداشت شده بود از جمله " عوامل ميدانی " بودند که به همراه ده ها نفر ديگر با اتهاماتی چون " شرکت" و يا عکس و فيلم برداری از تظاهرات به اين دادگاه آورده شده بودند.
در کيفرخواست اين افراد "متهم" به " اقدام عليه امنيت ملی، تخريب اموال شخصی مردم " و انقلاب مخملی" وبرهم زدن نظم عمومی شده‌اند. در بخش هايی از اين کيفرخواست به " اعترافات" روزنامه نگاران و متهمان استناد شده ااست، از جمله به "اعترافات" مازيار بهاری خبرنگار نيوزويک که در تاريخ ٢٦ خرداد بازداشت شده بود. و يا بدون نام بردن صريح به اعترافات "يک جاسوس اسرائيلی" که احتمالا اشاره به حسين درخشان وبلاگ نويس ايرانی است، که از تاريخ ١١ آبان ماه به گفته خانواده اش در زندان بسر می‌برد.
صالح نيکبخت وکيل ده تن از زندانيان و از جمله محمد علی ابطحی، محمد عطريانفر، مازيار بهاری و محسن ميردامادی به گزارشگران بدون مرز اعلام کرد : " من تا ساعت يازده صبح امروز از برگزاری دادگاه موکلان خود خبر نداشتم. بعد هم به محل دادگاه رفتم مرا به محل برگزاری محاکمه راه ندادند. پس از اصرار من آقای مرتضوی دادستان تهران گفت از فردا می توانيد در دادگاه شرکت کنيد. اما اين دادگاه به دليل عدم حضور وکلای متهمان بنا بر اصل ١٣٥ قانون اساسی مصوبه شورای تشخيص مصلحت غير قانونی است و اظهارات زندانيان در اين دادگاه هيج ارزش قانونی ندارد. من تا امروز نتوانسته ام با موکلين خود ملاقات و يا پرونده آنها را ببينم"
در اين دادگاه فقط رسانه های نزديک به دولت و نهادهای قضايی – امنيتی حضور داشتند. و از حضور خبرنگاران مستقل جلوگيری شده بود. خبرگزاری امنيتی فارس اعلام کرده است که برخی از متهمان اگر به محاربه متهم شوند به اشد مجازات محکوم خواهند شد.
*****
بهزاد مهاجر شهیدی دیگر در راه آزادی ایران
بهزاد مهاجر، از دستگیرشدگانی که در تجمع روز 25 خرداد بازداشت شده بود، به شهادت رسیده است.
خانواده وی پس از 46 روز بی خبری روز گذشته جسد وی را در سردخانه کهریزک شناسایی کردند.
بهزاد مهاجر 47 سال داشته و طی این مدت اقوام او به دنبال نشانی بهزاد به دادگاه انقلاب، زندان اوین و مراکز قضایی مراجعه کردند، اما مسئولین از ارائه پاسخ مشخص به آنها خودداری می کردند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر روز گذشته و پس از 47 روز آزار و اذیت این خانواده، جسد بهزاد مهاجر به خواهر وی نشان داده شده است.
خانواده مهاجر تأکید کردند جسد بهزاد روز 31 خردادماه تحویل پزشکی قانونی شده است اما تا دیروز شنبه در خصوص کشته شدن فرزندشان خبری به این خانواده سرگردان داده نمی شده است.
به نظر می رسد وی بر اثر اصبت گلوله در سینه اش درگذشته است.
جسد وی صبح امروز به خانواده اش تحویل داده و ساعت 12 امروز در قطعه 208 بهشت زهرا تشییع خواهد شد.
*****
احمدي‌نژاد: دانشگاه باید با فرهنگ و اندیشه بسیجی اداره شود
«بگذاريد مراسم تحليف برگزار شود، دولت كارش را شروع كند، يقه‌شان را مي‌گيريم و سرشان را مي‌چسبانيم به سقف» اين بخشي از گزارش غيررسمي تازه‌ترين سخنراني محمود احمدي‌نژاد است كه ديروز در سايت «فردا» منتشر شد.
احمدی نژاد جمعه گذشته به مشهد سفر كرده بود تا در افتتاحيه يازدهمين هم‌انديشي اساتيد بسيجي سخنراني كند؛ اما متني كه پايگاه اطلاع‌رساني دولت براساس اظهارات وي تنظيم كرد در مقايسه با آنچه سايت فردا منتشر كرده است، تفاوت‌هاي معني‌داري دارد. براساس اين گزارش در پايان مراسم يادداشت‌هاي خبرنگاران ضبط شد تا خبر جلسه تنها همانطور كه بايد، منتشر شود با اين حال سايت فردا گزارش داد كه احمدي‌نژاد در اين مراسم اطلاع خود را از عصبانيت كساني كه «آنها» خطاب مي‌كرد به حضار رساند و با بيان اينكه «دوره جديدي آغاز شده است» تاكيد كرد: «بگذاريد مراسم تحليف برگزار شود، دولت كارش را شروع كند، يقه‌شان را مي‌گيريم و سرشان را مي‌چسبانيم به سقف». احمدي‌نژاد براي تحقق آرمان خود از اساتيد بسيجي كه آنها را «همكاران عزيزم» خطاب مي‌كرد خواست تا در اين راه به او كمك كنند و با يك حركت، ‌همه جريان منتسب به «آنها» را به زباله‌دان تاريخ بريزند كه اين درخواست با تكبير حضار همراه شد. وي در بخش ديگري از سخنان خود بدون اشاره به تاخير در اجراي دستور رهبر معظم انقلاب مبني بر عزل مشايي از سمت معاون اولي، دولت را با «انديشه ولايي» معرفي كرد و گفت: «در روزهاي اخير عده‌اي با خيال خام خود به تكاپو افتادند تا رابطه دولت و رهبري عزيز را خدشه‌دار جلوه دهند و با جار و جنجال، جدايي و فاصله بين دولت و رهبري را القا كنند.» احمدي‌نژاد که در اين سخنراني نامي از معاون اول مستعفي‌اش نبرد، همه آنچه درباره انتصاب مشايي رخ داد را جريان رسانه‌اي خواند و با «احمق» خطاب کردن جريان‌سازان رسانه‌اي گفت: «وارد شدن بدخواهان در چنين عرصه‌اي و القاء چنين شبهاتي حرکتي بي‌نتيجه است و آنها قطعا چنين آرزويي را به گور خواهند برد و اين راه به روي شياطين بسته است». رئيس دولت نهم با اشاره به انتخابات رياست‌جمهوري دوره دهم افزود: «مردم در اين انتخابات استيلاي قدرت، ثروت، حزب و رسانه را در هم شكستند و الگوي جديدي براي بشريت ارائه كردند.» احمدي‌نژاد حزب و رسانه را ابزار نظام سلطه خواند و اضافه كرد: «احزاب و مردم از هم جدا هستند، احزاب وابسته به قدرت‌اند و مردم نقشي در احزاب ندارند.» وي در بخش ديگري از سخنراني‌اش از حوزه و دانشگاه به عنوان مراکز نخبه‌پرور نام برد که هر دو در همه سال‌هاي پس از انقلاب عملکرد ضعيفي داشته‌اند. او در اين باره بيشترين قصور را متوجه دانشگاه آزاد اسلامي دانست و گفت: «دو‌بار خواستيم دانشگاه آزاد را درست کنيم؛ فرمودند دست نگه داريد. اينها مملکت را به هم مي‌ريزند.» همچنين به نوشته روزنامه خبر، رئيس‌جمهور با انتقاد از تعامل برخي دانشگاه‌ها با بسيج دانشجويي درباره برخورد با آنها گفت: «رئيس دانشگاهي به بچه‌ها گفت: دادن جايي براي فعاليت بسيج در دانشگاه براي من هزينه دارد. من گفتم حضور تو هم در اين دانشگاه براي من هزينه دارد». وي افزود: «دانشگاه بايد با فرهنگ و انديشه بسيجي اداره شود و پرچم فرهنگ بسيج به عنوان پرچم عزت، آزاديخواهي و روحيه نشاط بايد در دانشگاه برافراشته شود.»
*****
مهاجرانی: اعترافات پرده سوم یک نمایش بود که از روز انتخابات شروع شد
عطاءالله مهاجرانی، وزیر دولت اصلاحات که مهمان برنامه‌ی"شصت دقیقه" بی‌بی‌سی فارسی دیروز بود، درباره‌ی اعترافات دیروز صبح گفت که این دادگاه نمایشی، پرده‌ی سوم از سناریویی بود که از روز برگزاری انتخابات به اجرا گذاشته شده است. دربرابر اشاره‌ی مجری برنامه به نقل قولی که می‌گفت "اكنون كه دانه‌ريزها در دادگاه اعتراف كردند بايد به سراغ دانه‌درشتها رفت"‌ مهاجرانی گفت به نظر می‌رسد این سناریو پرده‌ی چهارمی هم خواهد داشت که آن ضربه زدن به هاشمی، موسوی و خاتمی است و در واقع اعترافات این محاکمات مقدمه‌ی آن پرده‌ی چهارم است.
او درباره‌ی سخن ابطحی مبنی بر هم‌قسم شدن هاشمی، موسوی و خاتمی و تکذیبیه‌ی مجمع تشخیص گفت کسی که آقای هاشمی را بشناسد یا ذره‌ای باریک‌بینی سیاسی داشته باشد به خوبی می‌داند که باتوجه به شخصیت و منش هاشمی و جایگاهش به عنوان رییس مجمع تشخیص، هم‌قسم شدن او با یکی از کاندیداها به این شکلی که مطرح شده، غیرممکن و بی‌معنی است و به جمله‌ی آخر تکذیبیه‌ی مجمع در اشاره به نوع اعتراف‌گیری از دستگیرشدگان توجه داد.
مهاجرانی همچنین گفت آن‌ها در پی حذف کامل سران و احزاب اصلاح‌طلب و هاشمی که از نظر آن‌ها معمار اصلی اصلاحات است هستند.
*****
فخرالسادات محتشمي پور
هتك حرمت زنان ايراني به چه قيمتي؟!!!
حفظ حرمت زنان از وي‍ژگي هاي مثبت جوامع سنتي است كه معمولا توسط همه مردان مورد توجه قرار دارد. هرچند پس زمينه اين رعايت و احترام، نگرش مردسالاري است كه زن را ناموس دانسته و حفظ آن را وظيفه مرد مي داند اما نفس حرمت نگاه داشتن ها موجب نوعي مصونيت و امنيت نسبي براي زنان در اين گونه جوامع است كه در ايران به دليل غلبه فرهنگ اسلامي، حرمت زنان بيش از ديگر جوامع حفظ مي شده است . همين مصونيت باعث شده كه در طول تاريخ، زنان حتي با ورود در عرصه هاي سياسي كمترين آسيب را ببينند. با ورق زدن تاريخ كشورمان صحنه هايي را از اين نوع مواجهه ها مشاهده مي كنيم كه نمونه بارز آن مربوط به واقعه قحطي نان در زمان ناصرالدينشاه است كه زنان با در آغوش گرفتن فرزندان گرسنه شان پس از ضرب و شتم مأموران راه بر كالسكه شاه بستند و پاسخ خواستند و اگر نبود وعده هاي شاه براي ختم اين غائله، جان او به مخاطره مي افتاد اما همان سنت رعايت حرمت زنان و هراس از خشم مردم مانع برخورد جدي خشونت آميز با زنان خشمگين شد و نيز حاشيه امني كه براي زنان در حوادث مربوط به نهضت مشروطه وجود داشت از چشمان واقعه نگاران آن روزها دور نمانده است . حتي در ر‍ژيم پهلوي نيز برخورد با زنان سياسي ضد رژيم با وسواس و حساسيت بيشتري صورت مي گرفت و تلاش زيادي براي موجه نشان دادن برخوردهاي سخت با زنان به اتهاماتي مردم پسند اعمال مي شد . جاي بسي تأسف است كه امروز در جمهوري اسلامي كه حاصل خون شهيدان راه آزادي و آزادگي است، تنها پس از گذشت سي سال همه ارزش هايي كه به شكرانه آن، اكثريت قريب به اتفاق مردم به آن آري گفتند، شاهد زيرپا گذاردن همه آن ارزش ها و از همه ناگوارتر حرمت شكني از زنان دردكشيده از دوران مبارزه و انقلاب و دفاع مقدس و همه روزهاي سخت اين سي سال هستيم .
امروز سوال ما زنان ايراني از حكومت مداراني كه به ظاهر پرچم اسلاميت و مهدويت و عدالت علوي را بر سردست گرفته و جنايت مي كنند،اين است :
به راستي جرم ما چيست كه بايد شاهد در خون غلطيدن عزيزانمان در كوچه خيابان هاي ديارشان تنها براي دفاع از رأي و انديشه و نظرشان، باشيم ؟
جرم ما چيست كه بايد ناظر ضرب و شتم و هتك زن و مرد و پير و جوان و خردسال وسالمند ايراني در هر تجمع آرام و هر مراسم يادبود و فعاليت نوع دوستانه اي، باشيم ؟
جرم ما چيست كه بايد هر روز نگران عزيزان دربندمان باشيم كه ناخواسته بايد بازيگر سناريوي از پيش تعيين شده شما باشند و اگر به اين خواست شيطاني تن ندادند سرنوشت محتومشان شكنجه هاي قرون وسطايي توسط شكنجه گراني است كه مع الاسف در شناسنامه شان مهر مسلماني خورده است؟
و جرم ما چيست كه بايد خود نيز هرآن آماده هجوم مأموران جور به خانه هايمان باشيم براي ربوده شدن و منتقل شدن به ناكجا آبادي كه تا مدت ها هيچ كس از آن خبري و اثري نخواهد داشت و يك مكالمه تلفني چند دقيقه اي پس از يك ماه و نيم يا بيشتر سجده شكر را واجب مي كند؟
زنان ايراني امروز همراه مردانشان، همراه فرزندانشان و در كنار همه خانواده هاي آگاه و استوار ايراني، درصحنه حضور داشته و خواهند داشت و اين برابري در تحمل آلام شهروندان ايراني و سهم بردن از ضرب و شتم و حبس و حتي شهادت را پا به پاي مردانشان، نقطه عطفي در جنبش سبز ايران مي دانند كه با شعار برابري آغاز شد و استمرار آن با حضور شهروندان آگاه و همراهي مراجع بيدار، علماي فاضل و انديشمندان دردآشنا و همه آزاد انديشان عالم، اميد را در دل ها براي احياي مجدد ارزش ها و آرمان هاي اوليه انقلاب اسلامي، شعله ور مي كند.
*****
بهشتی: اوباش از زندانیان بازجویی می کنند
تعداد کشته ها ممکن است تا 365 نفر باشد
بهرام رفیعی

چند روز پس از اعلام خبر تعطیلی بازداشتگاه کهریزک از سوی مقامات رسمی کشور به دلیل "غیراستاندارد" بودن واکنش ها نسبت به چرایی تعطیلی این بازداشتگاه همچنان ادامه دارد و هر روز ابعاد تازه تری از زوایای پنهان سوله هایی که تا کنون چند نفر از معترضان به انتخابات جان خود را در آن به دلیل ضرب و شتم توسط بازجویان و شرایط نامناسب از دست داده اند، آشکار می شود.
در همین ارتباط روز گذشته علیرضا بهشتی یکی از مشاوران ارشد میرحسین موسوی در گفت و گویی با وبسایت رسمی فراکسیون اقلیت مجلس، با اظهار بی اطلاعی از تعداد و سرنوشت بازداشتی های کهریزک اعلام کرد: "بر اساس برخی اطلاعاتی که به ما رسیده (هنوز خیلی نسبت به موثق بودنش مطمئن نیستم) تعداد زیادی از افراد بازداشتگاه کهریزک دو روز پیش از دستور تعطیلی به اصفهان منتقل شده اند."
فرزند آیت الله بهشتی با اشاره به این که اطلاعات او برگرفته از "گفته های خانواده بازداشت شدگان" است درباره تعداد بازداشت شدگان اخیر نیز اعلام کرد که "حدود 1700 اسم جمع شده اما حتما این همه اسامی نیست و نکته دیگر اینکه چه تعداد از این اسامی زنده هستند، مشخص نیست."
او همچنین با اعلام این که از کشته شدگان در بازداشتگاه ها و تجمعات اعتراضی "آمار دقیقی نداریم" همچنین تاکید کرد: "من تعداد 365 کشته را شنیده ام، اما اگر الان یک رقمی را اعلام کنیم اما از آنچه که هست بیشتر باشد، متهم می شویم به اینکه جنگ روانی راه می‌اندازیم."
مشاور میرحسین موسوی همچنین گفت "ما اطلاعاتی داریم از اینکه برخی از افرادی که در طرح امنیت اجتماعی بعنوان افرادی که از لحاظ اجتماعی ناآرام و تحت اوباش بازداشت شدند و پیش از این از آنها تعهد گرفته بودند، اکنون آنها را در تجمعات و در بازداشتگاه‌ها در مرحله نگهداری و... به کار گرفته‌اند."
علیرضا بهشتی همچنین درباره کسانی که بازجویی از معترضان در بازداشتگاه های مختلف مثل کهریزک را برعهده دارند نیز تصریح کرد: "به غیر از افرادی که تحت عنوان اوباش پیش از این تعهد گرفته و اکنون به کار گرفته شدند، برخی از این‌ها از بخش‌های رسمی حکومت هستند. برخی متعلق به بسیج هستند. برخی لباس شخصی‌هایی هستند که نمی‌توان آنها را جزء بسیج حساب کرد. بخشی اطلاعات سپاه هستند."
غیر استاندارد یعنی چه؟
دو روز پیش از اظهارات نماینده میرحسین موسوی در کمیته مشترک اصلاح طلبان برای پیگیری وضعیت بازداشت شدگان اخیر سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین ایران نیز با انتقادات شدیدی به تعطیلی بازداشتگاه کهریزک واکنش نشان داد.
سید محمد خاتمی در دیدار با نمایندگان فراکسیون خط امام مجلس با اشاره به دستور آیت الله خامنه ای درباره تعطیلی بازداشتگاه کهریزک گفت: "خون‌هایی ریخته شد، به خانواده‌های فراوانی آسیب‌های روحی و مادی وارد آمده است. ملت مورد اهانت قرار گرفته است. رفتارهای بد و غیر قانونی و غیر شرعی با مردم و با بازداشت‌شدگان صورت گرفته است که اینها همه باید ریشه‌یابی و حقیقت هم برای مردم روشن شود و هم با ریشه قضایا برخورد جدی شود".
رییس جمهور اصلاحات در ادامه اظهاراتش "عدم استاندارد بودن" بازداشتگاه کهریزک و طرح آن از سوی برخی از مقامات را بشدت مورد انتقاد قرار داده و پرسید: "غیر استاندارد یعنی چه؟یعنی مثلا هواکش آن درست نبود یا دستشویی ها تمیز نبوده است؟خیر!جنایت‌هایی رخ داده است؛ جان‌هایی باخته شده است و رفتارهایی با جوانان و زنان و مردان عزیز صورت گرفته است که وقتی در زندان‌های در دست بیگانگان صورت می گیرد همه بر آشفته می شوند و فریاد می زنند و امروز باید با این مسائل برخورد شود".
سیدمحمد خاتمی با یادآوری فتواهای بسیاری از مراجع تقلید شیعه درباره حرام بودن برخورد سرکوب گرانه با معترضان به انتخابات تصریح کرد: "رفتارهای خلاف شرع و عرف و قانون که به هنگام بازداشت با آنها و بستگان آنان شده است و رفتارهای نادرستی که به نام بازجویی شده و می‌شود، اینها همه برای انقلاب و جامعه زیان بار و بر خلاف قانون و انصاف است".
رئیس دولت اصلاحات همچنین خواستار برخورد قانونی با عاملان بازداشت ها و ضرب و شتم و قتل بازداشت شدگان شده و اظهار داشت: "باید با عاملان این رفتارها و اقدامات برخورد قانونی شود و حق و حرمت‌هایی که مورد تعدی قرار گرفته است جبران شود".
بازی تکذیب و تایید
درحالی که هفته گذشته و پس از دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک قائم مقام دادگستری تهران اعلام کرد که دستور تعطیلی این بازداشتگاه از دو سال پیش صادر شده است، فرمانده نیروی انتظامی تهران و دادسرای تهران که نقش پررنگ تری در بازداشت های اخیر معترضان به نتیجه انتخابات را دارند، نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند.
حمید درخشان نیا قائم مقام دادگستری تهران اعلام کرده بود که "دوسال پیش رییس کل دادگستری تهران به دلیل این که در بازداشتگاه کهریزک برخوردهای غیر قابل توجیهی صورت گرفته و از طرفی زیر نظر سازمان زندانها نبوده دستور تعطیلی اش را صادر کرده است".
با این حال دادسرای تهران اظهارات آقای درخشان نیا را تکذیب کرده و گفت: "رییس کل دادگستری استان تهران در دو سال قبل که این بازداشتگاه را رو به بهبود دانسته است".
از سوی دیگر نیز فرمانده نیروی انتظامی تهران با اعلام این که "کمیته ای از سوی این نهاد در حال بررسی وضعیت بازداشت گاه کهریزک است" اعلام کرد: "بازداشتگاه كهریزك زیر نظر مراجع قضایی بوده و نیروی انتظامی تنها می‌تواند، هر فردی را 24 ساعت در بازداشتگاه نگه دارد و تنها زمانی كه حكم قضایی داشته باشد، فردی را زمان بیشتری بازداشت می‌كند و این در حالیست كه بازداشتگاه كهریزك نیز یك بازداشتگاه موقت محسوب نمی‌شد".
*****
بيانيه جبهه دمكراتيك ايران به مناسبت 14 مرداد
هم میهنان
گرامیدر حالی به سالروز تاریخی ۱۴ امرداد نزدیک می شویم که میهن در بحران و انقلاب به سر می برد. اگر بخواهیم دقیق و مسوولانه به شرایط کنونی نظری بیفکنیم جز این واقعیت تلخ فهمیده نمی شود که اقلیتی خشونت طلب در مقابل اراده ی ملی ایستادگی می کنند و می خواهند اراده ی خود را بر ملت تحمیل نمایند.در صورتی که در ۱۴ امرداد ۱۲۸۵ خورشیدی مظفرالدین شاه سند مشروطیت را امضا می کند تا قدرت شاه را در چارجوب قانون محدود کرده و در کشور قانون جایگزین اراده ی حکومت فردی شود اما ۱۰۳ سال پس از ان واقعه ی تاریخی، بار دیگر اراده ی فردی و فرا قانونی حاکم می شود . اگر ان روز به نام شاه اعمال اراده ی فردی صورت می گرفت امروز به نام خدا این کار صورت می پذیرد.
هم میهنان گرامی!
ایا این حق ما مردم نیست تا خواهان جایگزینی حاکمیت ملی به جای حاکمیت فردی یا اراده ی فقیه بشویم و قانون ازادی و عدالت را بر امور خود حاکم نماییم؟یا این حق گروهی اندک از فقیهان است که به نام حاکمیت الهی در مقابل حاکمیت ملی قرار گرفته و از ازادی رای،بیان،حزب،تجمعات و انتخابات پیشگیری نمایند؟ایا انصاف است که پس از ۱۰۳ سال بار دیگر اراده ی فردی در مقابل اراده ی ملی قرار بگیرد؟پس حاصل انقلاب مشروطه و حرکت ملی دکتر مصدق و انقلاب بهمن ۵۷ چه بود؟ در ان وقایع تاریخی نیز یک اقلیت با اعمال اراده ی فردی و خودکامگی در مقابل اکثریت و بلکه حاکمیت ملی قرار گرفته و عملا مشروعیت حاکمیت ملی را به چالش کشیدند.
هم میهنان گرامی!
در شعار های تظاهرات کنند گان اخیر، این شعار محوری قرار داشت:استقلال- ازادی- جمهوری ایرانی. این شعار در انقلاب بهمن ۵۷ نیز از پایه ای ترین شعار های مردم بود. با این تفاوت که در انقلاب دموکراتیک اخیر،به جای کلمه ی اسلامی کلمه ی ایرانی گذاشته شده است. برای این که در ۳۰ سال اخیر مردم دریافتند که نظام دینی عملا در نفی جمهوریت و نفی حاکمیت ملی قرار می گیردو ازادی مردم عملا سلب می‌شود.یعنی پس از ۱۰۳ سال هنوز جنگ مشروطه و مشروعه یا حاکمیت قانون با حاکمیت اراده ی فردی ادامه پیدا کرده است.در وضعیت فعلی با لحاظ تجربه ی تاریخی،این ملت ایران اند که می خواهند با جایگزین کردن اراده ی عمومی و ملی به روش دموکراتیک به جای اراده ی ایدئولوژیک و فردی برای همیشه دموکراسی معطوف به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را در این مرز و بوم مستقر سازند و امر حکومت را از هر نوع ایدئولوژی اعم از دینی یا سلطنتی و یا طبقاتی که پذیرش ان مستلزم به رسمیت شناختن حقوق ویژه برای فرد یا طبقه و یا صنف و خوانواده ی خاص است را تفکیک نمایند.
هم میهنان گرامی!
در این هنگامه است که اقلیت حاکم که از قدرت بالایی برخوردار است و همه ی امکانات ملی را به انحصار خود در اورده است،دست به هر جنایتی زده و می زند تا بتواند جلوی این خیزش ملی را بگیرد. حتا ابایی ندارد تا زندانیان سیاسی را به گرو گان گرفته و با راه اندازی دادگاه های فرمایشی ان ها را مجبور به اعتراف علیه خود زندانی نماید!به راستی که این اقلیت خشونت طلب که اهداف پلید خود را زیر پوشش دین و انقلاب و حتا شهدای جنگ و انقلاب و ار مان های مقدس ،پنهان کرده است با چنین کارهای غیر مسوولانه،ضد بشری و قدرت طلبانه با امنیت ملی و سرنوشت یک کشور بازی می کند.
هم میهنان گرامی!
اقلیت حاکم حتا به لحاظ دینی و انقلابی از مشروعیت افتاده است. یعنی نه تنها کسی نتیجه ی انتخابات غیر سالم،غیر ازاد و غیر دموکراتیک او در سال های گذشته و به ویژه در انتخابات اخیر را قبول ندارد،بلکه مراجع دینی ،شخصیت های روحانی و گروه های اسلامی و انقلابی اعلام کرده اند که این اقلیت فاقد مشروعیت دینی و انقلابی است.در واقع ان ها نمی توانند خود را نماینده ی خانواده ی شهدا یا خانواده های مذهبی یا مدافع شهدای جنگ و انقلاب معرفی کنند. و این اقلیت که خود را در دو زمینه ی ملی و اسلامی خلع شعار می بیند به خشونت عریان رو می اورد تا هر صدای مخالفی را در نطفه خفه کند.هم میهنان گرامی!در این شرایط سرنوشت ساز که رستاخیز ملی برای رسیدن به حاکمیت ملی،دموکراسی،حقوق بشر و حکومت قانون به راه افتاده است،هیچ راهی جز همبستگی و پشتیبانی از جنبش مردمی وجود ندارد. به همین دلیل است که جبهه ی دموکراتیک ایران همگام با سایر احزاب و گروه ها و مردم اگاه در گرد هم ایی مسالمت امیز ۱۴ امرداد شرکت می کند و فریاد ازادی خواهی و قانون گرایی را سر می دهد. بدون تردید این تشکل هر نوع خشونت ورزی از سوی هر فرد و نهاد را رد کرده و خواهان استمرار اعتراضات ارام برای رسیدن به حقوق مسلم مردم است.حق ازادی از بالاترین حقوقی است که از سوی رژیم سلب شده است.زنده باد ازادی-گسسته باد زنجیر استبداد-برقرار باد دموکراسی.جبهه ی دموکراتیک ایران
*****
راهپیمایی مادران عزادار در پارک لاله
تغییر برای برابری- شنبه 10 مرداد گروهی از مادران به نشانه اعتراض به کشته شدگان و بازداشت شدگان حوادث اخیر در پارک لاله گردهم آمدند. از ساعت 6:30 کم کم مادران در حوالی آبنمای پارک در جمع های چند نفره نشستند. و در ساعت 7:15 جمعی متشکل از حدود 40 نفر آنها در گوشه ای از آبنما جمع شدند.
نیروهای پلیس و لباس شخصی ها دور آبنما رفت و آمد می کردند و مادران را تحت نظر داشتند.
از ساعت 7:45 گروه 40 نفره مادران اقدام به راهپیمایی دور میدان را کردند که جمع های کوچک دیگر نیز به آنها پیوستند .
راهپیمایی این جمع نظر مردم پارک را به خود جلب کرد . مردم علت راهپیمایی را می پرسیدند و عده ای هم دستهایشان را به علامت پیروزی برای مادران بالا می بردند.
چندین نفر از مردم عادی نیز به راهپیمایی پیوستند. نیروی پلیس که انتظار این حرکت را نداشت تنها در اطراف میدان این جمع را محاصره کرده بود و با ماشین از میان جمع عبور میکرد تا پراکنده شان کند.چند نفر از آنها نیز از زنان عکس میگرفتند.
این راهپیمایی 20 دقیقه طول کشید و در ساعت 8:05 مادران جمع شدند دستها را به علامت پیروزی بالا گرفتند و پراکنده شدند.
تجمع مادران عزادار قرار است شنبه هر هفته ساعت 7 عصر در پارک های شهر برگزار شود.
*****
صالح نیکبخت: از تشکیل دادگاه خبر نداشتم/ روال دادگاه بازداشت‌شدگان قانونی نیست
دادگاه حدود ۱۰۰ متهم به شرکت در "اغتشاشات" اخیر در غیاب وکلای مدافع آنان برگزار شد. صالح نیکبخت، وکیل برخی اصلاح‌طلبان دربند، پشت در دادگاه ماند. نیکبخت در گفت‌وگو با دویچه وله از این دادگاه و شکنجه در زندانها می‌گوید.
صالح نیکبخت وکالت عده‌ی زیادی از افرادی را برعهده دارد که بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره‌ی دهم دستگیر شده‌اند. از جمله موکلان او در کنار دانشجویان و جوانانی دیگر، چند روزنامه‌نگار و سیاستمداران اصلاح طلب هستند. محمدعلی ابطحی نیز که در روز شنبه (۱۰ مرداد)، نخستین روز دادگاه محاکمه‌ی "اغتشاشگران"، به "اقرار" پرداخت و اتهامات معاون دادستان را پذیرفت، جزو موکلان نیکبخت است. صالح نیکبخت در مصاحبه با دویچه وله گفت که به او اطلاع نداده بوده‌اند که دادگاه برخی از موکلان وی امروز جریان خواهد یافت. وی گفت پیش از این هیچگاه موفق به دیدار با موکلان خود نشده و از دادستان تهران، سعید مرتضوی، درخواست ملاقات کرده، اما پاسخی به او داده نشده است. تلاش وی نیز برای ورود به جلسه‌ی دادگاه بی‌ثمر مانده است. وی افزود که روال دادگاه طبق قانون پیش نرفته، چون متهم با وکیل خود ملاقاتی نداشته و در جلسه‌ی دادگاه وکیلی برای دفاع از متهم حضور نداشته و در این شرایط حتی اگر متهم اقرار کند، اقرار وی نمی‌تواند قانونی باشد؛ اینگونه جلسات دادگاه شأنی برای دستگاه قضایی کشور ایجاد نمی‌کند. نیکبخت در بخش دیگری از مصاحبه به عنوان سخنگوی انجمن دفاع از حقوق زندانیان به پرسش‌هایی در باره‌ی آمار بازداشت‌شدگان پس از انتخابات پاسخ داد و نیز در باره‌ی زندان‌های مخفی سخن گفت و مسئولان چنین زندان‌هایی که در آن منتقدان به دولت به شدت شکنجه شده و می‌شوند. این وکیل دادگستری خواستار معرفی و مجازات آمران و عاملان شکنجه‌ی بازداشت‌شدگان در زندانها شد.
دویچه وله: آقای نیکبخت، اسم چند تن از موکلان شما امروز در رسانه‌ها آمده بود که برایشان دادگاه تشکیل داده‌اند. گذاشتند شما در جلسه‌ی دادگاه حاضر بشوید؟
محمدصالح نیکبخت: نخیر. من اطلاعی از تشکیل جلسه برای آنها نداشتم. علی‌رغم اینکه من در تاریخ ۳۱ تیر ماه، یعنی ۱۱ روز پیش، موضوع عدم ملاقات موکلین‌ام با خانواده و با خودم را مطرح کردم و مجدداً روز چهارم مرداد ماه همان نامه را که در سه صفحه نوشته بودم و در سایت‌‌ها هم منتشر شده - که گویا خانواده‌ها به صورت تایپ شده منتشر کردند - برای دادستان تهران نوشتم و گفتم که من وکیل اینها هستم و به من در ابتدا اعلام بکنید که اینها کجا هستند و در چه وضعیتی هستند و بعد درخواست کردم، اجازه داده بشود که من با آنها ملاقات بکنم. متأسفانه نه به من اطلاع دادند و نه اعلام کردند که جلسه‌ی دادگاهشان چه موقع است. امروز نزدیک‌های ساعت ۱۱ مطلع شدم که موکلین ‌ما را هم به دادگاه برده‌اند. وقتی به دادگاه رسیدم، دیدم جلسه‌ی دادگاه برگزار است. در میان وکلای دادگستری فقط بعضی از آقایان وکلا را دعوت کرده و ما را دعوت نکرده بودند. من به تلفن‌های خودم، همچنین تلفن دفترم و تلفن خانه نگاه کردم، دیدم نه، اینها برای حضور در دادگاه امروز نه به من زنگ زده‌اند و نه پیغامی برای من گذاشته‌اند. مضافاً اینکه، وکیل نمی‌تواند درست در همان روز جلسه‌ی دادگاه حضور پیدا کند، بدون اینکه با موکلین‌اش قبلاً صحبت کرده باشد و از وضعیت پرونده و نحوه‌ی بازجویی از آنها و نحوه‌ی محاکمه و همچنین در مورد مطالبی که در پرونده‌اش است و باید وکیل بخواند، من هیچ گونه اطلاعی نداشتم. حتا اگر حاضر هم می‌شدم، نمی‌توانستم کاری بکنم. باوجود این، من نزدیکهای ساعت یازده و نیم به دادگاه رسیدم، ولی من را راه ندادند و گفتند دیگر نمی‌توانید وارد دادگاه بشوید.
این به معنی آن است که دستگاه قضایی یا دادستان که شما به او نامه نوشتید، وکالت شما را قبول ندارند؟
البته فکر نمی‌کنم به این معنا باشد. چون طبق مصوبه‌ی مجمع تشخیص مصلحت که حتا بالاتر از مجلس است و جزو قوانینی است که نمی‌توانند انکارش بکنند، اگر متهمی اعلام بکند که اجازه ندادید وکلای ما بیایند، بنابراین محاکمه‌ی ما غیرقانونی است، از لحاظ قوانین آن حکم اعتبار قانونی ندارد. منتها من تصور می‌کنم امروز جلسه‌‌ای مقدماتی بود برای اینکه به صورت خیلی گسترده‌ای از خبرنگاران رسانه‌های گروهی ایران و رادیو و تلویزیون دعوت کرده بودند و احتمالاً فیلم هم می‌گیرند و پخش می‌کنند. ولی هر چه ما اصرار کردیم، گفتند امروز کیفرخواست عمومی را خواندیم و هنوز کیفرخواست اختصاصی موکلین شما را نخوانده‌ایم. و وقتی من با سراسیمگی و ناراحتی به دفتر دادستان تهران مراجعت کردم و ایشان آنجا نبودند، ظاهرا وضعیت را به ایشان اعلام کرده بودند، چون در ساعت حدود ۱/۵ پیامکی برای من گذاشته بودند که با دفتر دادستانی تماس بگیرم. وقتی رفتم آنجا، دادستان گفت، شما امروز هم می‌توانستی در هر جلسه‌ای بیایی و گفتند ما چندین بار با شما تماس گرفتیم. البته همان طور که من گفتم، اثری از این تماس‌ها را ندیدم. ولی به من گفتند، شما می‌توانید در جلسات آینده در جلسه‌ی دادگاه شرکت بکنید. تصور می‌کنم جز به افراد معدودی از وکلا به کسی دیگر اعلام نکرده بودند، یا آنها هم مانند من مطلع نشده بودند و به جلسه‌ی دادگاه راه پیدا نکردند.
گفتید در جلسات دیگر. این جلسات کی هستند؟
این جلسات قرار است از پس فردا ادامه پیدا بکند.
با توجه به مراسم تحلیف آقای احمدی‌نژاد که قرار است دوشنبه باشد، فکر می‌کنید کار این دادگاه تا دوشنبه تمام نشود که به اصطلاح "اعتراف‌ها" انجام شده باشد؟
نه، این جلسه مطمئنا تا آن روز تمام نمی‌شود. برای اینکه امروز فقط دو نفر از متهمین آقایان ابطحی و عطریانفر صحبت کردند. یکی از آنان هم آقای ابطحی بود که من وکیلش هستم که در جلسه‌ی دادگاه به این شکل نتوانستم شرکت بکنم. وکیل آقای عطریانفر هم نمی‌دانم کی هستند. ولی وکیلی از ایشان یک دفاعی به عمل نیاورده است. معمولاً روال دادگاه، طبق آنچه در قانون نوشته شده - و گاه آنچه در قانون نوشته می‌شود با آنچه در واقعیت است یک دنیا فاصله دارد - به این شکل است که ابتدا کیفرخواست خوانده می‌شود، بعد از متهم یا وکیل او درخواست می‌شود که از خودشان دفاع کنند. قبل ازاین هم دادگاه تحقیقاتی را که لازم باشد از متهم می‌کند. بعد ازآن از وکیل و متهم خواسته می‌شود اگر دفاعی دارد در کیفرخواست بیان بکند و اگر شاهد و کارشناسی لازم دارد، معرفی بکند. این گونه موارد هیچ کدام، دست‌کم در مورد آقای ابطحی، مطرح نشده است. این گونه جلسات دادگاهها هم من فکر می‌کنم بجای اینکه شأنی برای دستگاه قضایی کشورایجاد کند و موفقیتی تلقی بشود، ولو این که افرادی بیایند و اعلام و اعتراف بکنند که ما این کارها را کردیم، عملا به نوعی در افکارعمومی کشور ما فقط آن کسانی را راضی می‌کند که قبلا هم بدون نیاز به پخش این گونه محاکمات خودبخود از این وضعیت راضی بوده‌اند. وگرنه این کار نه جنبه‌ی حقوقی‌اش رعایت شده است و نه از لحاظ مقررات قانونی طوری است که برای مردم کشور رضایت وجدانی و اخلاقی به همراه داشته باشد که بگویند به معنای واقع این افراد متهم هستند به آنچه به آن اقرار کرده‌اند.
شما گفتید که به درون جلسه‌ی دادگاه نتوانستید بروید. اما خبردار شدید از آنچه هم‌اکنون، از جمله از طریق خبرگزاری فارس انتشار پیدا کرده است، که برای مثال آقای ابطحی چه چیزهایی گفتند؟
حقیقت‌اش این است که من به داخل جلسه‌ی دادگاه نرفتم. ولی موقعی که من در سالنی بودم و تقلا می‌کردم از طریق معاون دادسرای تهران و همچنین بعضی از کارکنان مراجعی که این متهمان در اختیار آنها هستند - که نمی‌خواهم فعلا نامی از آنها ببرم – به دادگاه راه یابم، یکی از وکلای دادگستری که پرونده‌ی ایشان هم در این جلسه نبود، ولی گفت که او را صبح احضار کرده‌اند، به اعتبار اینکه در جلسه‌ی دادگاه بود، به من گفت که دو نفر، آقایان ابطحی و عطریانفر، صحبت کردند.
ولی محتوایش را با شما درمیان نگذاشتند؟
اینها دیگر چیزی به من توضیح ندادند. جلسه‌ی دادگاه نه تنها بر روی من، بلکه بر روی بسیاری دیگر از وکلای دیگر هم بسته شده بود. تنها دو نفر وکیل را دیدم که در این جلسه شرکت کرده بودند و من از طریق آنها مطلع شدم که چه کسانی آمده‌اند. وکلای هیچ کدام از اینها حاضر نبودند. نه موکلین من، نه بقیه‌ی‌افرادی که در آنجا بودند. اتهاماتی که از طریق خبرگزاری فارس انتشار پیدا کرده است، پرونده‌ی ضخیمی است از اتهامات علیه متهمان، ازجمله موکلان شما، مثلاً طراحی حوادث اخیر برای تحقق "انقلاب مخملی" و در کانون آن هم مسئله‌ی تقلب در انتخابات مطرح بشود و مردم را به خیابانها بکشانند. و از فحوای سخنان آقای ابطحی برمی‌آید که این اتهامات را می‌پذیرند. ما می‌خواستیم ارزیابی شما را از این اتهامات و از این به اصطلاح "اقاریر" بشنویم. همان طور که گفتم دادگاهی که متهم اجازه‌ی ملاقات با وکیلش را پیدا نکند یا با وکیلش ملاقات نکرده باشد، یا وکیلی حاضر نشود از او دفاع بکند، بیان این‌گونه اتهامات، ولو این که خود متهم هم اقرار به آن بکند، نمی‌تواند موجه و قانونی باشد. برای اینکه اگر چنین موضوعی صحت می‌داشت و مدارک مستدل و مستندی بود، من فکر می‌کنم بهترین راه‌حل این بود که این دادگاهها روال قانونی خودش را کاملا حفظ بکند و به متهم هم اجازه داده بشود که با وکیل خودش صحبت بکند. از طرف دیگر به وکیل اجازه داده می‌شد تمام این اسناد، مدارک و این اعترافات را بخواند و بعد از میان آنها حق داشته باشد انکار بکند، تردید بکند در این گفته‌ها و رد بکند این اظهارات را یا این که تجزیه‌و تحلیل بکند که آیا این اظهارات کلا روی روال قانونی بوده و در شرایط عادی بوده و غیره‌و ذلک. والا به همین شکل جمعی را جمع کنند و ببرند در دادگاهی و بخوانند و بگویند که آقا ببینید، این افراد این طوری اقرار کرده‌اند، بدون این که آنها بتوانند کیفرخواست را بشنوند یا بخوانند، به نظر نمی‌رسد این از لحاظ افکار عمومی کشور ما مورد قبول واقع بشود. هرچند که اساساً قانونی هم نیست، روال قانونی هم رعایت نشده است.
*****
مراسم هفتم شهادت امیر جوادی فر روز دوشنبه برگزار می شود
مراسم هفت امیر جوادی فر، یکی از شهدای راه آزادی که در تاریخ 18 تیر بازداشت شده و به شهادت رسید، فردا دوشنبه 12 مرداد، ساعت 6 بعد از ظهر در قطعه 211 بهشت زهرا برگزار می شود.
امیر جوادی فر دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین در تجمع روز 18 تیر بازداشت شد و بر اثر شکستگی بینی و دست به بیمارستان فیروزگر منتقل شد. خانواده وی به بیمارستان مراجعه می کنند و وی را تحت درمان قرار می دهند در حالی که تحت بازداشت مأمورین بود. به گزارش خبرنامه امیرکبیر در روز جمعه 19 تیر پس از مرخص شدن از بیمارستان پلیس امنیت امیر جوادی فر را بازداشت می کند، اما تا تاریخ 3 مرداد خانواده امیر از او هیچ خبری نداشتند تا اینکه از پلیس امنیت شهر ری با آنها تماس گرفته و می گویند بروید جسدش را از پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرید.
برای تحویل جسد از خانواده امیر تعهد می گیرند که بگویند فرزندشان بر اثر بیماری درگذشته و در مراسم تشییع اون نیز غیر از فامیل و اقوام شرکت نخواهند کرد.
پیکر این شهید روز دوشنبه 5 مرداد به خاک سپرده شد. مراسم هفت امیر جوادی فر، از شهدای راه آزادی فردا در بهشت زهرا برگزار خواهد شد.
*****
حضور دسته جمعی اعضای خبرگزاری سپاهی فارس در دادگاه روز گذشته
دادگاه غیرقانونی و نمایشی روز گذشته روز گذشته به محلی برای پیک‌نیک مدیران و خبرنگاران خبرگزاری افراطی فارس مبدل شده بود.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره) مجلس «پارلمان‌نیوز»، در دادگاه نمایشی روز گذشته که حاصل تلاش بی‌وقفه سه ضلع مثلث دروغ و تهمت یعنی خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان و روزنامه جوان بود، اکثر دست‌اندرکاران این سناریو حاضر بودند.
در دادگاه روز گذشته پیش از آنکه کیفر خواست ادعایی دادستانی تهران قرائت شود، متن کامل آن بر روی خبرگزاری فارس منتشر شد.
همچنین روز گذشته مقدم‌فر-مدیرعامل-، صالحی‌آرا -مدیر روابط عمومی-، رضا داوری- جانشین سردبیر-، مظاهری -منشی- به همراه شش نفر از خبرنگاران فارس در جلسه دادگاه و کنفرانس مطبوعاتی بعد از آن حاضر بودند.
همچنین اجرای یکی از کنفرانس‌های خبری که روز گشذته برگزار شد بر عهده دلیریان و بیات از خبرنگاران خبرگزاری فارس بوده است.
بدین ترتیب و با حضور بیش از ده نفر از مسئولان و خبرگزاری فارس، در حالی‌که نه خانواده‌ها، نه وکلای مدافع و نه حتی نماینده رسانه‌های مستقل به این دادگاه راه داده نشده بودند، نمایش دیروز در واقع به پیک‌نیکی برای اعضای این خبرگزاری برای به تماشا نشستن زحمات چند ماهه اخیر خود و رفع خستگی آنها مبدل شده بود.
*****
اعتراضی خانواده های زندانیان سیاسی در مقابل دفتر شاهرودی،دادگاه انقلاب و زندان اوین
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران :
بنابه گزارشات رسیده خانواده های زندانیان سیاسی قیام مردم ایران در مقابل دفتر شاهرودی،دادگاه انقلاب و زندان اوین تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواستار پایان دادن به شوهای وحشت و آزادی فوری و بی قید وشرط عزیزان خود شدند.امروز حدود 60 نفر از خانواده دستگير شده ها به دادگاه انقلاب مراجعه كردند و منتظر بودند كه ببينند آيا امروز ليستي از اسامي براي گذاشتن كفالت و يا وثيقه اعلام مي شود يا نه كه تا ساعت 10:30 اسمي اعلام نشد.حدود ساعت 10:30 تعدادي از خانواده ها جمع شدند و به سمت قوه قضاييه رفتند و عده اي ماندند تا شايد خبري از عزيزانشان بگيرند و به خانواده هاي ديگر نيز اطلاع دهند .حدود ساعت 11:5 خانواده ها به قوه قضاييه رسيدند تعدادي ديگر از خانواده ها زودتربه آنجا رفته بودند رفته رفته كه به تعداد خانواده ها افزوده شد همچنین بر تعداد نیروهای سرکوبگر خود در جلوی درب ورودی برای کنترل خانواده ها می افزودند. يك اتومبيل نيروي انتظامي هم براي كنترل اوضاع به آنجا فرستاده شد.به خوبي نگراني و اضطراب و خشم در چشمان خانواده ها ديده ميشد به خصوص خانواده هايي كه در اين مدت هيچ گونه خبري از عزيزشان نداشتند و در اين مدت به هر كجا كه مي توانستند مراجعه كرده بودند اما جوابي دريافت نكرده بودند.خانواده ها خواستار ملاقات با شاهرودي بودند .عده اي از خانواده ها نيز نامه اي به شاهرودي نوشته و خواستار آزادي فوري فرزندان خود شده بودند.نیروهای سرکوبگر در جلو قوه قضاييه مانع اعتراضات خانواده ها مي شدند .ساعت 11:55به خانواده ها گفته شد يك نفر به نمايندگي از طرف همه شما نامه بنويسد و يا هر فردي خود نامه اي بنويسد ما به شاهرودي مي دهيم و چند روز ديگر نماينده اي از طرف شما براي پيگيري بيايد كه صداي الله اكبر و اعتراض خانواده ها بالا رفت و مي گفتند چقدر نامه بنويسيم و جواب نگيريم چقدر دروغ 40 روزه ما را با دروغ از اين دادگاه به اون دادگاه و زندان مي فرستيد چقدر ظلم، شما اينجاييد كه به ما جواب دهيد با بچه هاي ما چكار كرديد ، چه بلايي سرشون آورديد.كه نیروهای سرکوبگر جلو درب به طرف خانواده ها رفتند و با دادو فرياد گفتند اگر مي خواهيد به كارتان رسيدگي شود داد و فرياد نكنيد.تعدادي از خانواده ها نامه را نوشتند وحدود 40 نفر از خانواده ها محكم ايستادند و گفتند تا شاهرودي را نبينيم از اينجا نمي رويم هر چقدر نامه نوشتيم و جوابي نگرفتيم كافيست.هر از چند دقيقه اي سربازان مي آمدند و مي گفتند نامه بنويسيد اگر شاهرودي وقت داشت شما را خواهد ديد .يا روز ديگري را براي ملاقات با شما تعيين خواهد كرد .بيشتر خانواده ها تا ساعت 13:45 منتظر ايستادند اما تا آن لحظه هيچ كس جوابگوي آنها نشد.
همچنین در سالن ملاقات زندان اوين هم حدود 30 نفر از خانواده ها تجمع کرده اند و خواستار ملاقات با عزيزان خود و آزادی آنها هستند، كه تنها پول و لباس از آنها گرفته شد و اجازه ملاقات به آنها داده نشد.
لیست جدیدی از اسامی دستگیرشدگان قیام مردم ایران جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.
1- امير قليچ خاني 26 ساله ليسانس فلسفه پنجشنبه 8 مرداد در هفت تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص2- امير حسين قرباني 25 ساله دانشجوي طراحي صنعتي پنجشنبه 8 مرداد در هفت تير بازداشت و بعد از انتقال به كلانتري به اوين منتقل شده3- كيومرث ملك زاده 25 ساله فوق ديپلم عمران پنجشنبه 8 مرداد در حوالي مصلي بازداشت و به اوين منتقل شده4-آرش چلنگري 28 ساله پنجشنبه 8 مرداد در مفتح بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص5-احسان حاجيزاده 24 ساله فوق ديپلم كاميوتر پنجشنبه 8 مرداد در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده6- شهرام احمدي 30 ساله پنجشنبه 8 مرداد در خيابان بهشتي توسط لباس شخصي ها بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص7- وحيد حشمت پور 29 ساله ليساني تربيت بدني جمعه 26 تير در خيابان قدس بازداشت و به اوين منتقل شده8- بهراد خالقي 19 ساله جمعه 26 تير در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده9- محسن مير علوي از سه شنبه 26 خرداد كه در تجمعات آرام ميدان آزادي شركت كرد هيچ گونه اطلاعي از وي نيست10جمشيد فاتحي31ساله جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده11- احمد دماوندي 27 ساله فوق ليساني مديريت بازرگاني پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و تا امروز هيچ اطلاعي از وي نيست12- ابراهیم دماوندی ،جمعه 26 تیر ماه دستگیر شغل معلم دبیرستان
13- محسن عيوضي 21 ساله ديپلم پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده14-سينا جليلي 20 ساله دانشجوي عمران پنجشنبه 18 تير بازداشت و به كلانتري 148 منتقل و سپس به اوين منتقل شده15- حسين وفا 25شنبه 30 خرداد در تجمعات شركت كرده و از آن روز هيچ گونه اطلاعي از وي نيست
شاهرودی که توسط ولی فقیه علی خامنه ای نصب شده است و تا به حال در تایید و صدور احکام اعدام کودکان،اعدام های دست جمعی،اعدام زندانیان سیاسی،سنکسار و قطع عضو نقش داشته و دستش به خون هزاران ایرانی بی گناه آغشته است. او که از امکانات ملی استفاده می کند تا جوابگوی مردم و مشکلات آنها باشد ولی در جائی که از عدالت قربانی می شود و دفتر قوه قضائیه نامیده می شود خانواده های زندانیان مورد اهانت مامورینش قرار می گیرند و او هم حاضر به پاسخگویی نیست.
*****
ابهام در سرنوشت سياسی لاريجانی
روزنامه ابتکار: در روزهاي اخير بحث تفکيک رياست فراکسيون اصولگرايان از رياست مجلس به موضوع اصلي در مجلس در کنار بحث انتخاب کابينه و حوادث اخير تبديل شده است. به گزارش جهان،ماجرا از آنجا آغاز شد که ورود لاريجاني به برخي از مسائل سياسي روز بويژه موضع گيري وي در قبال تحولات پس از انتخابات باعث بروز برخي ناراحتي ها و کدورت ها در مجلس و دولت گرديد و واکنش برخي از اصولگراها را در پي داشت. در همين حال از چند هفته پيش هم اخباري مبني بر واگذاري مسند رياست مجلس به فرد همسو و هماهنگ تر با دولت به گوش مي رسيد. هر چند برخي اين اخبار را جدي نگرفتند اما به مرور زمان موضوع جدي شد و اخبار رسيده حاکي از آن است که احتمالا با تداوم شرايط موجود برخي نمايندگان تلاش هاي خود را براي جايگزين کردن فرد ديگري بجاي لاريجاني سرعت خواهند بخشيد. تلاش براي بالابردن محبوبيت و اقبال عمومي و مطرح ساختن خود بعنوان يک نامزد موثر براي انتخابات بعدي رياست جمهوري از جمله انتقاداتي است که مخالفان لاريجاني به وي وارد مي سازند که البته با توجه به عملکرد لاريجاني، اين موضوع دور از ذهن نيست و عقل حکم مي کند که اين مصلحت و آينده نگري را در بخشي از رفتارهاي لاريجاني تعقيب کرد. انتقاد از شوراي نگهبان و برخي ديگر از اظهار نظرهاي لاريجاني که بر خلاف مشي قبلي وي بوده است را مي توان در همين قالب تعبير و تفسير کرد. ورود علي اصغر زارعي نماينده تهران به صحنه و طرح مسئله عدم تمايل لاريجاني به ادامه رياست بر فراکسيون اکثريت اصولگرايان نقطه آغازين تحرکات جديد است. به نظر مي رسد در گام اول مخالفان وي تلاش دارند لاريجاني را از رياست فراکسيون اصولگرايان بيندازند و در مرحله دوم بحث حذف وي از رياست مجلس را پيش ببرند که به نظر اين سناريو منطقي تر و قابل اجراتر است. برجسته کردن موضوع قرار گرفتن ديگر برادر لاريجاني بر مسند قوه قضاييه و طرح برخي پرسش ها و ابهام ها در خصوص رياست دو برادر بر دو قوه مقننه و قضاييه نيز شايد با همين هدف و فضاسازي براي حذف راحتتر لاريجاني صورت گرفته باشد. مرکز توجه مخالفان در مواجهه با لاريجاني برجسته نمودن تفاوت رياست فراکسيون به عنوان مجمع حزبي با کارکردهاي سياسي مشخص و رياست مجلس به عنوان يکي از قواي سه گانه کشور است که اظهار نظر از منظر رياست فراکسيون اصولگرايان مواضع رياست مجلسي لاريجاني را تحت الشعاع قرار مي دهد و محدوديت هايي را متوجه وي مي کند.
*****
این اعترافات از کجا آمد؟!!
آينده : در حالی که پخش بخش‌های برگزیده از سخنان حجت الاسلام محمد علی ابطحی، محمد عطریانفر، کیان تاجبخش و مازیار بهاری از سیما، واکنش‌های متفاوتی در میان جناح‌های سیاسی، مردم و افکار عمومی داشته، سناریوهای متفاوتی درباره منشأ شکل‌گیری و اظهار این اعترافات و فرجام آن‌ها مطرح شده است.
به گزارش خبرنگار آینده، سناریویی که صداوسیما و رسانه‌های حامی دولت نظیر فارس و ایران در پی القای آنند، این است که افراد مذکور با استفاده از تفکر در محیط آرام و به دور از هیاهوی زندان و احتمالاً پس از ارائه برخی مستندات و اطلاعات درباره کودتای مخملی، منقلب شده و با پشت‌پا زدن به گذشته خود، به حقیقت رسیده و آن را در قالب این اعترافات بیان کرده‌اند.
طبق سناریوی دوم که در بخشی از افکار عمومی به صورت جدی مطرح است، متهمان پس از فشارهای وارد، شده و تهدید و تطمیع‌هایی حاضر به بیان این مطالب شده‌اند، هر چند این مطالب سخنان واقعی آنان نیست و در حالت آزادی و خارج از محیط بازداشت، اعتقادات دیگری دارند. با این وصف برخی افراد ‌نظیر ابطحی و عطریانفر یا چهره‌های غیرسیاسی‌تر همانند تاجبخش و بهاری در برابر فشارهای مذکور تسلیم شده‌اند، هر چند دیگرانی چون بهزاد نبوی و مصطفی تاج‌زاده، حاضر به همکاری نشده‌اند.
طبق قرائت دیگر این سناریو،‌ پشت صحنه راضی شدن افراد مذکور به اعتراف، برخی نقطه ضعف‌هاست که افراد مذکور را راضی یا به عبارت بهتر مجبور به بیان این مسایل کرده است. بر اساس سناریوی سوم نیز حضور این متهمان در فضای خلأ خبری و احتمالاً ارائه کانالیزه برخی اخبار و اطلاعات که ناشی از قطع تمام ارتباطات با خارج از زندان بوده، منجر به این اعترافات شده است.
در این میان، سناریوی دیگری که اصلاح‌طلبان آن‌را مطرح می‌کنند، بر این باور است که اعترافات اخیر نکته چندانی نداشته و افراد مذکور تلاش کرده‌اند از فرصت استفاده کرده و در لفافه برخی مسایل را به افکار عمومی منتقل کنند. اظهارات ابطحی نظیر «همان‌طور که دیروز همین‌جا خدمت برادران گفتم»، «سلول انفرادی جای بدی نیست»، «اگر نمی‌گفتم،‌ یک ماه بیشتر می‌ماندم» و یا سخنان عطریانفر که گفت «رهبری سرچشمه اقتدار است» و یا «بعد از آزادی از زندان شاه در فروردین 57 احتمال نمی‌دادم طاغوت سقوط کند»، استناد می‌کنند.
این گزارش می‌افزاید: درباره فرجام چهره‌های سیاسی مذکور پس از اعترافات و دادگاه هم پیش‌بینی‌های مختلفی قابل انجام است.
در سال‌های اخیر در جمهوری اسلامی پروژه اعترافات یکی درباره «علی افشاری» و دیگری درباره «هاله اسفندیاری»، «کیان تاجبخش» و «رامین جهانبگلو» اجرا شد که به غیر از آن‌ها به رغم اعترافات تلویزیونی، پس از خروج از زندان و یا کشور، رویکرد قبلی خود را ادامه دادند و حتی افشاری با گرفتن بورس تحصیلی در مقطع دکتری، به همکاری با عوامل کاخ سفید روی آورد.
در مقابل چهره‌هایی چون عباس عبدی و غلامحسین کرباسچی پس از طی دوران محکومیت خود،‌ و یا عفو از رهبری، با اندکی تعدیل، مواضع قبلی خود را حفظ کردند.
در پایان این گزارش آمده است: در حالی که طبق گفته تجری، عضو کمیسیون ویژه مجلس، مقدمات برگزاری دادگاه فراهم نبوده، به نظر می‌رسد تعجیل در برگزاری دادگاه پیش از مراسم تنفیذ و تحلیف، با هدف از بین بردن مشروعیت اعتراضات به انتخابات انجام شده، ‌در حالی که برخی معتقدند برخی ویژگی‌های خاص دادگاه مذکور، بیشتر به کاهش مشروعیت انتخابات انجامید.
*****
ایرنا از طرح فراری دادن خاتمی از کشور خبر داد
ایرنا : طرح فراري دادن محمد خاتمي از کشور با هدف تشکيل اپوزيسيون جديد عليه جمهوري اسلامي ايران در اروپا از سوي يک گروهک مدعي ملي گرايي تدوين و ارايه شده است.
اين گروهک مدعي ملي گرايي و آزاديخواهي عصر جمعه و همزمان با انتشار خبر آغاز محاکمه سران ستاد آشوب و عناصر خياباني آنها طرحي را به چند چهره روحاني نماي مدعي اصلاحات ارايه دادند که طي آن محمد خاتمي به علت احتمال فاش شدن نقش او در پروژه اغتشاشات و روابط پنهان خارجي اش در جريان اعترافات دستگير شدگان بايد از کشور خارج و در سوييس مستقر شود.
براساس اين طرح محل فعاليت خاتمي در ژنو موسوم به موسسه بين المللي گفت و گوي فرهنگ ها و تمدن ها مي تواند محل خوبي براي ادامه تماس هاي سياسي و روابط مالي با حاميان غربي اصلاح طلبان (آمريکا و انگليس و ...) و پايگاهي امن جهت مخالفت با نظام جمهوري اسلامي ايران باشد.
به نظر مي رسد دريافت گزارش هايي درباره فعاليت هاي خاتمي طي سال هاي گذشته در پوشش دفتر ژنو، جريان هاي براندازي را بر آن داشت تا از اين ظرفيت در جهت اهداف ضد ايراني خود استفاده کنند. خبرهاي دريافتي از مواضع و روابط اعلام نشده خاتمي نشان مي دهد که مناسبات و مواضع امر مي تواند از نظر دشمنان جمهوري اسلامي يک فرصت محسوب شود. شنيده ها از وجوه نکات قابل ملاحظه اي در اين زمينه در ميان اعترافات بعضي دستگير شدگان آشوب ها پس از انتخابات حکايت مي کند.
ظاهرا برخي عناصر سياسي و امنيتي آمريکايي و اروپايي نشاني محل فعاليت خاتمي در ژنو را به خوبي مي دانند و خاطرات دلچسبي از اين محل دارند. بعضي تحليل گران و آگاهان سياسي کشورمان "موسسه گفت و گوي فرهنگ ها و تمدن ها" را يک نام مستعار براي محل فعاليت خاتمي در ژنو مي دانند. دفتر اين موسسه در تهران در حوالي ميدان آرژانتين واقع شده است.
*****
یادداشتی از رئیس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت:
در حاشيه ي دادگاه فرمايشي/حق و باطل آشكار است
1- كساني در دادگاه دي­روز حرف زدند كه توانسته بودند با ترفندهاي مختلف و فشارهاي فراوان آن ها را بشكنند. البته به نظرم ابطحي و عطريانفر اعتراف هاي جالبي كردند. آن جايي كه ابطحي به عنوان شيفته ي هميشه گي خاتمي وي را به خيانت متهم كرد يا عطريانفر كه نقش حر در تئاتر دي­روز را بر عهده گرفت و گفت وقتي از زندان شاه آزاد شد گمان نمي كرد طاغوت شاه سقوط كند، گوياي همه چيز بود. آن ها در عين حال آن قدر پرت گفتند تا همه بفهمند آن تو چه خبر بوده. احمق ها نمي فهمند كه اعتراف ها را بايد در سطحي تنظيم كنند و دست زنداني بدهند كه دست كم هواداران خودشان را به باور برساند. خالي بندي هم حساب دارد. منت خداي را كه دشمنان ما را از احمق ها قرار داد.
2- متن دادخواست و كل روند دادگاه شكل بسيار شتاب زده و نپخته يي داشت. دوستي خيلي جدي مي گفت كه به نظر مي رسيد بخش عمده يي از دادگاه دي­روز، شب قبل از آن برنامه ريزي هول هولكي شده.
3- همان طور كه بالاخره معلوم نشد چطور رييس جمهور 24 ميليوني اين قدر براي رياست مشكل دارد و در كشور به جاي جشن و پايكوبي رياست جمهوري چنين مرد مورد اجماعي، تظاهرات و درگيري به راه افتاده، همان طور هم معلوم نشد چرا دادگاه متهماني كه هيچ دفاعي از خود ندارند و تنها قرار است بيانيه ي تحليل عليه خود و اعتقاداتشان بيان شود، اين طور پنهاني برگزار شد. نه كسي درست فهميد محل دادگاه كجاست نه اجازه دادند خبرنگاران مستقل بيايند و نه حتا خانواده و و كلا را در جريان قرار دادند. راست مي گفت احمدي نژاد كه دروغ گو ترسوست.
4- ميردامادي، بهزاد نبوي، عبدالله رمضان زاده، امين زاده و صفايي فراهاني چهره هايي بودند كه تا حالا موفق به شكستن آن ها نشده اند. آن ها كه همه گي بدون اطلاع قبلي خود و حتا وكلا و خانواده هايشان در غير قانوني ترين شكل ممكن در دادگاه حضورشان داده بودند و آن ها را با فاصله از هم نشانده بودند كه با هم تبادل اطلاعات نكنند، بنا بود كه اعتراف هاي ابطحي و عطريان را ببينند تا تحت تاثير آن بشكنند. آقايان خوب است به اين سوآل پاسخ دهند كه چرا از يكي مثل نبوي يا ميردامادي شروع نكردند؟
5- تاج زاده و حجاريان سرشناس ترين غايبان دادگاه دي­روز بودند در حالي كه سعي كرده بودند ديگر چهره هاي كاملن شاخص را به اين دادگاه بكشانند. اگر غيبت حجاريان را به حساب وضعيت جسماني اين عزيز بدانيم، نبود تاج زاده معناي ويژه­يي داشت. تحليل من اين است كه آن ها حتا از حضور تاج زاده به عنوان ناظر در دادگاه واهمه داشتند تا يك وقت تاترشان را به هم نزند. در مورد تاج زاده اخباري دارم مبني بر اين كه 4 روز به او گرسنه­گي داده اند و خبر ديگري هم حكايت دارد كه يك دندان وي بر اثر اصابت يك جسم سخت! شكسته است. اما تاج زاده چنان مقاومتي كرده و بازجوها را با قدرت تحليل و هوش ذاتي اش به هم پيچانده كه در برابر او كاملن درمانده اند.
6- لاغري و صورت هاي به هم ريخته ي همه ي بازداشتي ها حرف هاي بسياري داشت.
7- باور كنيد من دارم شك مي كنم كه افرادي از سيا يا گشتاپو يا همين سازمان هاي عجيب و غريب كه اسمشان را حسين شريعتمداري و پيام فضلي نژاد به­تر بلدند، به دستگاه هاي امنيتي و قضايي ما نفوذ كرده اند تا آن ها را از فرط بي آبرويي از درون نابود كنند. يعني چهار تا آدم عاقل برش دار در اين بخش ها نيستند كه بفهمند دوره ي اين شوهاي رسوا تمام شده و اين كارها به راحتي به ضد خود بدل مي شود. دي­شب تا حالا افراد عادي و غير سياسي زيادي را مي بينم كه يا به اين تاتر خنديده اند و يا از تماشاي اين شو به شدت عصباني شده اند اما هيچ كس به ابطحي و عطريان حتا غر هم نزد.
8- در اين ماجرا حق و باطل بيش از حد عيان شده. آن چه در 50 روز اخير در خيابان ها ديده ايم، با اين شهداي بي گناهي كه داده ايم، با اخباري كه از بازداشت گاه ها به گوش رسيده و حالا با اين نمايش ها واقعن ديگر عذري از كسي پذيرفته نيست كه من گول خوردم و تحت تاثير تبليغات و تلويزيون و اين حرف ها قرار گرفتم. بحث فراتر از تقلب و تخلف در انتخابات است و صورت ديگري يافته. يك طرف با پول و رسانه ي انحصاري و داغ و درفش و نيرنگ ظلم عريان مي كند و طرف ديگري با دست خالي و الله اكبر، مظلومانه از حق خود دفاع مي كند. حد وسطي باقي نمانده و نسبيتي در كار نيست. از اين پس فقط شرافت و آزاده گي آدم هاست كه موضع آن ها را تعيين مي كند نه قوه ي تحليل. بيان موضع البته ويژه گي ديگري علاوه بر اين ها مي خواهد، شجاعت.
*****
مشت نمونه‌ي خروار
مرتضی کاظمیان
در اين روزهاي پر حادثه و چالش پس از انتخابات 22 خرداد، صحبت كردن از تركيب احتمالي كابينه‌ي احمدي‌نژاد مطمئنا" خوشايند قريب به اتفاق مخاطبان اين ستون نيست. اما خبرهايي كه در اين خصوص منتشر شده، چنان جذاب و قابل تامل است كه فروگذاشتن آنها دست‌كم براي نگارنده، آسان نيست.خبري كه دستمايه‌ي نگارش اين يادداشت شده را هفته‌ي گذشته، خبرگزاري رسمي دولت احمدي‌نژاد (ايرنا) منتشر كرد. بر مبناي اين خبر ـ كه مي‌توان به نقل از منابع رسمي تلقي‌اش كرد ـ هيات مشورتي‌اي كه احمدي‌نژاد براي انتخاب وزرا برگزيده، فهرستي از افراد پيشنهادي‌ خود را تهيه و به احمدي‌نژاد ارائه كرده است. چنان كه خبرگزاري جمهوري اسلامي در خبر خود اعلام كرده، اين فهرست محصول مطالعات و جمع‌بندي‌هاي اوليه‌ي هيات 10 نفره مشورتي انتخاب کابينه، براي وزارتخانه‌ها و معاونت‌هاي رييس‌ جمهور است. تحليل تمامي اسامي پيشنهادي، در حوصله‌ي اين يادداشت نيست؛ اما در زير، به برخي وجوه قابل توجه آن به اجمال اشاره مي‌شود.برخي از اسامي پيشنهاد شده، به شكل غريبي براي چند وزارتخانه در نظر گرفته شده و نامزد شده‌اند. اين‌كه چگونه اين افراد واجد اين ميزان از تخصص و تجربه و دانش در رشته‌ها و حوزه‌هاي گوناگون هستند، از جنس همان پرسش‌هاي بي‌پاسخي است كه در مناظره‌هاي انتخاباتي «به قدر لازم» تبيين شد. موارد زير قابل اشاره‌اند:صادق محصولي، وزير كنوني كشور، افزون بر وزارتخانه‌ي كنوني براي وزارتخانه‌هاي دفاع، نفت، و كار و امور اجتماعي نيز پيشنهاد شده است.علي سعيدلو، معاون اجرايي احمدي‌نژاد، شايسته‌ي اداره‌ي وزارتخانه‌هاي نفت، كشور، بازرگاني، و سازمان تربيت بدني، دانسته شده است. و البته محمد علي‌آبادي، رييس كنوني سازمان تربيت بدني براي وزارتخانه‌هاي نيرو، نفت، مسكن، و راه و ترابري، واجد صلاحيت ارزيابي شده است.مورد جالب‌تر مربوط است به كامران دانشجو، مسئول اصلي برگزاري انتخابات رياست جمهوري دهم؛ مدير كل ستاد انتخابات وزارت كشور براي معاونت‌ توسعه منابع و سرمايه انساني، معاونت علمي و فناوري، وزارت کار و امور اجتماعي، و نيز وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، لايق و كاردان برآورد شده است.علي احمدي، وزير كنوني آموزش و پرورش كه گفته مي‌شود نسبت خويشاوندي با احمدي‌نژاد دارد، براي وزارتخانه‌هاي علوم، تحقيقات و فناوري، كار و امور اجتماعي، تعاون، و نيز معاونت علمي و فناوري درنظر گرفته شده است.ديگر موارد قابل اشاره عبارتند از: محرابيان، وزير كنوني صنايع، افزون بر سمت كنوني، براي اداره‌ي وزارتخانه‌ي نفت، و نيز عهده گرفتن معاونت برنامه‌ريزي و نظارت راهبردي؛ سردار نجار، وزير كنوني دفاع، افزون بر اين سمت براي وزارتخانه‌هاي صنايع و نفت؛ سردار رويانيان، رييس كل راهنمايي و رانندگي كشور براي وزارت كشور و رياست سازمان تربيت بدني؛ سيد مهدي هاشمي براي وزارتخانه‌هاي مسكن، راه و ترابري، تعاون، رفاه، و نيز معاونت اجرايي؛ و ثمره هاشمي، دستيار و مشاور ارشد احمدي‌نژاد براي اداره‌ي وزارتخانه‌هاي فرهنگ و ارشاد اسلامي، و امور خارجه.موارد جزئي‌تري هم در فهرست پيشنهادي وجود دارد كه به نوبه‌ي خود قابل توجه‌اند، مانند پيشنهاد مسعود ده‌نمكي براي اداره‌ي وزارتخانه‌ي فرهنگ و ارشاد اسلامي...اين فهرست پيشنهادي، حكايت «مشت نمونه‌ي خروار» مديريت در ايران امروز است. احمدي‌نژاد در مناظره‌ مشهورش با كروبي، بر او خرده گرفت كه چرا در سخنان و نقدهاي خود، دائم به «كارشناسان» ارجاع مي‌دهد. از نظر احمدي‌نژاد، رئيس جمهور خود بايد «كارشناس» باشد (نقل به مضمون). كروبي البته در آن مناظره از بيان اين پاسخ، غفلت كرد كه: «مگر خود شما (احمدي‌نژاد) در همه‌ي رشته‌ها خبره و كارشناس و صاحب‌نظريد؟ و مگر چند مدرك تخصصي داريد؟» اين پرسش مطرح نشد، اما احمدي‌نژاد، بي‌ آن‌كه پاسخ آن را به صراحت بيان كند، بارها و بارها، و اينجا و آنجا، در عمل و به‌صورت غيرمستقيم، نشان داده است كه خود را «داناي كل» و «آقاي همه‌فن حريف» مي‌داند. انصاف مي‌بايد كه «اعتماد به نفس» احمدي‌نژاد، باورنكردني است. خروجي چنين رئيس دولتي، و نتيجه‌ي طبيعي گروه مشورتي‌اي كه او برمي‌گزيند تا وزراي آتي‌اش را پيشنهاد كنند، جز فهرست قابل تامل بالا نمي‌تواند باشد. براي احمدي‌نژاد، اصل، انتخاب افرادي است كه واجد حداكثر همراهي و البته تمكين و تعهد نسبت به او، باشند. كنار نهادن افرادي چون پورمحمدي و رهبر و مظاهري و دانش جعفري از تركيب هيات دولت و همراهان كابينه در ماه‌هاي گذشته، و يا حتي همين چند روز پيش، بركناري رسمي محسني اژه‌اي و حذف غيررسمي صفار هرندي، به قدر لازم، معنادار است.و اين، هنوز آغاز «قصه» است. «داستان محمود احمدي‌نژاد و همفكران و تيم همراه‌اش» و حوزه‌ي اقتداري كه نصيب ايشان شده است، تا اطلاع ثانوي ادامه خواهد داشت. اين حكايت، البته هر روز كه مي‌گذرد، منتقدان بيشتري مي‌زايد. چنان كه اينك، و هنوز از عمر دولت نخست او چند روزي مانده، صداي اعتراض بسياري از همفكران و حاميان ديروز، بلند شده است. جماعتي كه «كمي دير» شاخك‌هايشان «پيغام» جريان مسلط در قوه مجريه را گرفت. كمي دير؛ به اندازه‌ي زماني كه از انتخابات 22 خرداد مي‌گذرد. و اين يادداشت، تنها «مشت نمونه خروار» بود. «خروارها» معلوم شده و «خروارها» مانده…
*****
دادگاه متخلفان را هم برگزار کنید
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۵۷۹۰۰
محسن رضایی در نامه‌ای به آیت الله‌ هاشمی شاهردی، خواستار رسیدگی به پرونده متخلفان رخدادهای اخیر همزمان با اغتشاشگران از سوی قوه قضاییه شد. به گزارش «تابناک»، متن این نامه که در سایت شخصی وی آمده به شرح زیر است:
**
حضرت آیت‌الله‌ هاشمی شاهرودی ریاست محترم قوه قضاییه
با اهدای سلام
حوادث اخیر که موجب خسارات بزرگی به مردم و نظام جمهوری اسلامی شد، توسط دو گروه به وجود آمد؛ یک گروه اغتشاشگران و گروه دوم متخلفان كه شامل افراد خودسر و مأموراني است كه مقررات را زير پای گذاشتند.
لذا دو نوع متهم و دو نوع دادگاه باید تشکیل شود، در غیر این صورت، عدالت و احقاق حق صورت نمی‌گیرد و ممکن است ناامنی هم پایان نیابد و آرامش به جامعه برنگردد. دادگاهی که تشکیل شده عمدتا به متهمین نوع اول اختصاص یافته است. لذا این پرسش مطرح است که دادگاه دوم چه زمانی تشکیل می‌شود و چرا نباید همزمان با دادگاه اول تشکیل شود؟
برای توضیح بیشتر لازم می‌دانم به این نکته اشاره کنم که در حوادث اخیر چهار گروه فعال بودند:
1ـ مأموران و نهادهای حکومتی که وظیفه برقرای نظم و امنیت را بر عهده داشتند. این گروه ضمن انجام وظیفه آسیب دیده و مجروحین و شهدایی هم داشته‌اند.
2- متخلفان از قانون و مقررات که به کوی دانشگاه حمله کرده‌اند و یا در خیابان‌ها به مردم معترض، حمله‌ور شده‌اند یا در بازداشتگاه‌ها، مقررات را زیر پای گذاشته و با متهمین و دستگیرشدگان برخوردهای غیر انسانی و غیر اسلامی داشته‌اند.
3- مردم معترض که با آرامش و سکوت درصدد بیان اعتراضات و خواسته‌های خودشان بوده‌اند که از سوی متخلفان و اغتشاشگران مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند که تعدادی از جان باختگان و شهدا از مردم هستند.
4- اغتشاشگران که در خیابان‌ها به مردم و مأموران حکومتی و اموال عمومی حمله‌ور شده و خساراتی را وارد کرده‌اند.
گروه‌های اول وسوم یعنی مردم و مأموران دولتی که بیشترین آسیب‌ها را دیده‌اند، قربانی حوادث اخیر بوده‌اند و گروه‌های دوم و چهارم که متخلفان و اغتشاشگران بوده‌اند بیشترین آسیب‌ها را وارد کرده‌اند.
بنابراین دو نوع دادگاه برای رسیدگی به این دو گروه اخیر باید تشکیل شود. دادگاه مربوط به اغتشاشگران و دادگاه مربوط به متخلفان.
ظاهرا دادگاهی که از دیروز تشکیل شده مربوط به متهمین به اغتشاش است و جای دادگاه متخلفان خالی است. این دادگاه باید به متخلفان زیر رسیدگی کند:
1- حمله کنندگان به کوی دانشگاه تهران و کلاس‌های دانشگاه اصفهان.
2- عاملان ضرب و شتم دستگیر شدگان از جمله محسن روح الامینی.
3- عوامل ضرب و شتم مردم معترض و آرام در خیابان‌ها.
البته اینکه پشت سر متخلفان و همچنین پشت سر اغتشاشگران چه کسانی بوده‌اند و مباشرت آنها به چه میزان بوده است نیز باید رسیدگی شود که آن هم می‌تواند در همین دادگاه‌ها صورت گیرد.
ولی اگر دادگاه دوم تشکیل نشود، نه تنها عدالت به طور کامل صورت نگرفته بلکه خسارت دیگری به نظام جمهوری اسلامی وارد می‌شود و اشتباهات زنجیره‌ای ادامه می‌یابد و مانع استقرار آرامش در جامعه خواهد شد.
امروز جامعه ما هم به امنیت نیاز دارد و هم آرامش. اقتصاددانان ما معتقدند هر چه دیرتر امنیت و آرامش به جامعه برگردد، میلیون‌ها تومان به اقتصاد ملی و رفاه جامعه آسیب وارد خواهد کرد.
قوه قضاییه در چنین شرایطی است که می‌تواند به عنوان مدعی العموم دادگاه دوم را تشکیل و متخلفان را به دادگاه بکشاند.
محسن رضایی
*****
اعلام زمان دومين جلسه دادگاه متهمان
تابناک - كدخبر: ۵۷۹۸۳
شعبه ‌١٥ دادگاه انقلاب اسلامي تهران طي اطلاعيه‌اي اعلام كرد: دومين جلسه محاكمه عوامل موثر در آشوب‌هاي اخير روز پنج‌شنبه ‌١٥/٥/٨٨ برگزار مي‌شود.به گزارش ایسنا در اين اطلاعيه آمده است: با توجه به اين‌كه از سوي دادستاني تهران جرايم ارتكابي در آشوب‌ها و فتنه‌هاي اخير به عنوان يك جرم سازمان يافته و از پيش برنامه‌ريزي شده اعلام شد كه عوامل موثر در آن سه دسته شامل ‌١- طراحان و آمران و محركين آشوب‌ها ‌٢- گروه‌هاي معاند و متصل به سرويس‌هاي بيگانه ‌٣- افراد فرصت‌طلب و اراذل و اوباشي كه به تحريق و تخريب اموال عمومي و خصوصي پرداخته و نسبت به اخلال در نظم و امنيت جامعه موثر بوده‌اند، مي‌باشند.دادستاني تهران به منظور اثبات اين امر كه فتنه اخير از قبل طراحي شده و برنامه‌ريزان آن شناسايي و عوامل موثر در اين آشوب‌ها و دخالت‌هاي بيگانه احراز شده است، مقدمه‌اي را به عنوان ادعانامه عمومي دادستاني تهران به منظور تبيين اين جريان در ‌٥٧ برگ تنظيم كه اين مطلب در رابطه با همه متهمين تحت تعقيب مشترك مي‌باشد.جلسه مورخ ‌١٠/٥/٨٨ دادگاه انقلاب جهت قرائت اين ادعانامه عمومي دادستاني تهران اختصاص يافت تا متهمين با علم به اين ادعا در زماني كه كيفرخواست‌هاي انفرادي آن‌ها با ذكر نوع اتهامات و جرايمي كه هر يك در صحنه اغتشاشات مرتكب شده‌اند و ميزان دخالت آن‌ها در فتنه اخير قرائت مي‌شود و دلائلي كه در كيفرخواست انفرادي ايشان احصاء گرديده و تفهيم اتهام مي‌گردد نسبت به ادعانامه عمومي و كيفرخواست انفرادي از خود دفاع نمايند. بديهي است هر يك از اين متهمين مي‌توانند در زمان مذكور و نوبت تعيين شده شخصا از خود دفاع و تكميل دفاعيات را به وكيل خود نيز ارجاع دهند.در جلسه مورخ ‌١٠/٥/٨٨ پس از قرائت ادعانامه عمومي توسط معاون محترم دادستان تهران تعدادي از متهمين حاضر در جلسه به صورت كتبي از دادگاه درخواست نمودند كه فرصتي به آنان داده شود تا در رابطه با كليات ادعانامه و مطالب مشترك جهت روشن شدن ذهن دادگاه و تنوير افكار عمومي مطالب خود را بيان نمايند. دادگاه نيز به نوبت دريافت درخواست فرصت لازم را جهت اداي توضيحات مورد نظر به آنان اعطا نمود. وكلاي حاضر در جلسه درخواست وقتي در اين رابطه ننمودند بديهي است چنانچه آنان نيز درخواست فرصت اداي توضيح داشتند اقدام مي‌گرديد. كما اينكه اين حق براي آنان در جلسات آينده نيز محفوظ است. همچنين متهميني كه در جلسات آتي نوبت قرائت كيفرخواست‌هاي انفرادي آن‌ها تعيين مي‌گردد از قبل مراتب به آنان ابلاغ مي‌شود كه وكلاي خود را معرفي و پس از مطالعه پرونده و اخذ رونوشت كيفرخواست عمومي و انفرادي مربوطه، تفهيم اتهام و اخذ آخرين دفاع در جلسه دادگاه به عمل مي‌آيد.اين اطلاعيه نسبت به افرادي كه بدون اطلاع در خصوص مسائل حقوقي اظهار نظر مي‌نمايند و به دنبال شبه‌افكني و تشويش اذهان عمومي هستند تذكر داد كه اين اعمال، جرم بوده و مستوجب تعقيب كيفري است. به عنوان نمونه افرادي در رسانه‌هاي مختلف و بعضا روزنامه‌ها اظهار داشته‌اند كه اقرار متهمين غيرقانوني بوده و اقرار نمي‌تواند دلالت بر اتهامي داشته باشد.لازم به ذكر است اقرار در مقررات قانوني و موازين شرعي يكي از ادله اثبات جرم بوده و هيچ حقوقداني تاكنون در اين امر شبهه وارد نكرده است و اقرار نه تنها در قوانين كشور ما بلكه در قوانين همه كشورهاي دنيا يكي از دلايل اثبات جرم تلقي مي‌گردد. بديهي است دادگاه تلاش مي‌نمايد شرايطي را براي متهمين فراهم كند تا متهمين در جلسه محاكمه بدون هيچ اكراه و معذوريتي حقايق را بيان نمايند.
*****
از میان پیام ها و ایمیل های دریافتی:
سهم خودت را برای آزادی بده هموطن! «عزای ملی» است!
بابک داد
فردا دوشنبه که مراسم تنفيذ و چهارشنبه مراسم تحليف «حکم ننگين» رياست جمهوری احمدی نژاد برگزار می شود. اين هفته، هفته «عزای ملی» ما ايرانيان است. روز تنفيذ، روز تأييد آن کودتای سياه توسط رهبر کودتاچيان يعنی آقای خامنه ای است.دوشنبه؛ روز «تأييد» همه کشتارها، دستگيريها و جنايتها و شکنجه های عزيزان ما بدست نظام است. چهارشنبه روز تحليف احمدی نژاد در مجلس، روز هتک حرمت قانون و سوگند رياست جمهوری و ارزشهای ملی ماست. آيا نبايد اين هفته عزادار باشيم؟ آزادی بدون هزينه دادن از طرف «تک تک ما» بدست نمی آيد. اگر اين را باور کنيم، حاکمان نمی توانند يک هفته هم در مقابل سيل مردم طاقت بياورند. «ترس برادر مرگ است!» سهم من و شما ممکن است کمتر از سهم شهيدان جوانمان باشد، يا ممکن است مثل آنها و يا حتی بيشتر از آنها هم باشد. اگر سهم مان را ندهيم، روزگار جبران ميکند و تقدير، آن را به زور از ما می گيرد. کار زيادی نيست اگر از همين فردا برای يکی دو هفته سر کار حاضر نشويم. از دوشنبه و چهارشنبه که مراسم تنفيذ و تحليف حکم ننگين رياست جمهوری احمدی نژاد برگزار می شود، «عزای ملی» برپا کنيم. مثل روزهای عاشورا برای بچه هايمان که «حسينی» شهيد شدند، علم و کتل عاشورا برپا کنيم. نظام حتی از مرده های من و شما هم می ترسد وگرنه پنجشنبه در بهشت زهرا سوگواران را راحت می گذاشتند تا لااقل عزاداری کنند. يادمان باشد سرنگونی شاه فقط «صد روز» طول کشيد. يعنی در مهرماه ۵۷ نظام طاغوت محکم سرپا بود و ۲۶ دی ماه شاه فرار کرد و ۲۲ بهمه مردم بر قدرت افسانه ای نظام شاهنشاهی پيروز شدند. منتها مردم رمز پيروزی را دريافته بودند و الان هم فهميده اند. رمز موفقيت مردم، فقط و فقط و فقط «وحدت» و يکپارچگی است. رمز موفقيت اين است که «يکی بايد قربانی همه شود» و اگر يکنفر مورد آزار قرار گرفت يا دستگير و شهيد شد، «همه» بايد برای رهايی و پشتيبانی از آن يک نفر قيام کنند. «يکی برای همه و همه برای يکی!»از فردا بساط روزهای محرم را برپا کنيم. بگذاريد امام زمان هم جشن ولادتش در نيمه شعبان، مردم ستمديده ما را در سياهپوشی و ماتم ببيند. فريب آزادی چند زندانی يا حرفهای اين مقام و آن قاضی را نخوريد که فکر کنيد خودشان عقب نشينی کردند. دادگاه شنبه نشان داد آنها بدنبال زمينه سازی برای محاکمه موسوی و خاتمی هستند. جدای از آن، کلی خون به ناحق ريخته شده، جنايتهای فراوانی صورت گرفته که هنوز معلوم نيست چقدر گسترده بوده اند؟ دوسال بعد از سرنگونی صدام حسين در عراق، هنوز گور دسته جمعی مخالفان او را در بيابانهای عراق پيدا می کردند. اينهمه مفقودين و شهيدان بی نام و نشان و اجساد مخفی شده در سردخانه ها را دست کم نگيريد. فريب گريه تمساح برخی از مسئولان و همدردی ساختگی شان با مردم را نخوريد. اينها حتی اگر مثل ماجرای قتلهای زنجيره ای، چند نفر از نيروهای خودشان را بگيرند و محاکمه کنند، نبايد باعث فريب ما شود. ما بدنبال ابطال انتخابات بوديم. عزل اين دولت فريبکار بوديم. الان بايد بدنبال محاکمه مسئولان جنايتها باشيم. بايد بدنبال برگزاری يک رفراندوم باشيم که اين «نظام ولايی آری يا خير؟» همين.اگر سکوت کنيم اگر کنار بنشينيم، خون ندا و سهراب و محسن و مهدی و ترانه و کيانوش و امير و ديگر قربانيان بيگناه، دامان همه ما را می گيرد. اگر از زير بار مسئوليتمان شانه خالی کنيم، و اگر بگذاريم اين حاکميت ظالمانه و جائرانه ادامه پيدا کند، خدا ما را فراموش خواهد کرد و رحمتش را از ما دور ميکند و ما زير چرخهای اين حکومت بالاخره له خواهيم شد و ذليلانه خواهيم مرد. اگر از فردا پرچمهای سياه از خانه آيزان کنيم، اگر لباس سياه بپوشيم، آيا در مقابل جان باختن آن شهيدان جوان، کار بزرگی کرده ايم؟ اگر يک هفته سر کارمان نرويم ، آيا کار بزرگی کرده ايم؟ يکی دو هفته وقت بگذاريم و برای هميشه تکليف کشور و ملت و زندگی سياه خودمان و بچه هايمان را يکسره کنيم. به ظلم و تبعيض و فساد و فقر و بيعدالتی واکنش نشان بدهيم. اگر روزها برويم و مقابل مجلس و وسط ميادين شهر و خيابنها روی زمين بنشينيم و تحصن کنيم، آيا در مقابل خون هموطنان عزيزمان، آيا اينها کار بزرگی است؟ حالا ملت ايران در برابر يک ماجرای مرگ و زندگی قرار گرفته است. بين «بودن يا نبودن!» بايد يکبار بنشينيم و با خودمان فکر کنيم و تصميم بگيريم. دختر هستم يا پسر، زن هستم يا مرد، پير هستم يا جوا، بايد فکر کنم و از خودم بپرسم: آيا از سهراب اعرابی جوان ترم؟ آيا از ندا آقاسلطان زيبا و جوان ترم؟ آيا من از اين جوانان به خون خفته، آرزومند ترم و آيا شايسته ترم تا به اين زندگی ذلت بار زير سايه ستم بچسبم؟ آيا من از کيانوش آسا دانشجوی فوق ليسانس باهوش تر و باسوادترم؟ آيا از ترانه موسوی بيگناهترم که در راه رفتن به منزل، او را بين معترضان ديدند و ربودند و بعد از تعرض و شکنجه، جسدش را سوزاندند و کنار جاده انداختند؟ اگر يک پدر هستم، آيا از پدر محسن روح الامينی که يکی از مسئولان کشوری بوده، قدرتمندتر هستم تا از کشته شدن جوانم بدست حاکمان ستمکار جلوگيری کنم؟ اگر مادر هستم، آيا از مادران داغدار ندا و سهراب و دهها شهيد و مفقود ديگر، مهمترم که فقط به فکر سلامتی و امنيت بچه های خودم باشم؟ فکر کنيم آيا خون من يا بچه ام از خون ديگران رنگين تر است؟ يا ارزش من بيشتر از ارزش ديگران است. اين قطره ها، اگر به هم بپيوندند و جملگی به خروش درآيند، اقيانوسی می شوند که توپ و تانک و بسيجی و شکنجه و گلوله در مقابل آن «احساس حقارت» می کند! خودمان را توجيه و اقناع کنيم، اما خودمان را گول نزنيم. آيا من بايد بنشينم توی خانه ام تا ديگران برای دفاع از آزادی و حقوق انسانی ملت بروند و باتوم و گلوله بخورند و کشته و دستگير بشوند و بعد که همه چيز درست شد، و وقتی مملکت آزاد شد، از خانه ام بيرون بيايم و از ميوه آزادی و پيشرفت و عدالت بخورم؟ اين هفته بياييم و اقيانوس ملت را با قطره وجودمان همراه کنيم و بساط ظلم را در هم بپيچانيم.بايد باور کنيم هر کدام مان يک سهمی داريم. اگر سهم مان را بدهيم که پيروزيم و اگر پيروز نشديم و شهيد و زندانی شديم تازه مثل شهيدان آزادی مثل ندا و سهراب و کيانوش و دهها شهيد ديگر، در همه جهان و در درگاه خدای حقيقت سربلنديم. من قسم ميخورم اين مسير شکست ندارد.و شخصا" با اختفا و نوشتن در آوارگی، سهم خود را پرداخته ام تا شعار بيخودی نداده باشم. و تازه اين «همه سهم من» نيست و از روزی که اين مسير را برگزيده ام، مطمئنم اين قلم، صليب و طناب داری است که با خود بدوش می کشم و برای دفاع از حقانيت و آزادی و حقوق ملت، جان خود را برای اهدا کف دستم گرفته ام. همگی سهم خودمان را بدهيم تا ايرانی آ‍باد و رها از ستم و خودکامگی داشته باشيم.
*****
فردا روز انتخاب است؛ بین حمایت از کودتا یا مخالفت با آن
چه کسانی ننگ حضور در تنفیذ کودتا را می‌پذیرند؟
فردا صبح که آغاز شود، قرار است مراسم تنفیذ رییس دولت کودتا برگزار شود؛ کسی که مشروعیت خود را نه از رای مردم، که از تقلب گرفته است.
فردا یوم‌الفصل است؛ روز جدایی. روزی که همه‌ی چهره‌های ملی و همه‌ی مسئولان قبلی و فعلی که در این پنجاه روز سکوت کرده‌اند، باید انتخاب کنند: طرف کودتا بایستند و در بار عام بیت رهبری شرکت کنند یا سمت مردم را بگیرند و ولو بدون هیچ اظهار نظری، با عدم حضورشان، اعتراض خود را فریاد کنند. این دومی رویکردی بود که سید حسن خمینی هفته پیش انتخاب کرد و اگر نتوانست مانند هاشمی به صراحت در مقابل کودتاچیان بایستد، به عنوان پیگیری کارهای خود از کشور رفت و از امکان شرکت در مراسم ننگین تنفیذ نیز خود را خلاص کرد.
البته شاید با توجه به اتفاقات هفته‌های گذشته و تیرگی روابط رهبر و احمدی‌نژاد و انتقاداتی که از وی می‌شد، برخی گمان می‌بردند که مراسم تنفیذ محمود احمدی‌نژاد اساسا برگزار نشود یا لااقل به تاخیر بیفتند. اما با پخش اعترافات ساختگی و خنده‌دار فعالان سیاسی اصلاح‌طلب که گویا بخشی از سناریوی جناح کودتا برای برگزاری مراسم تنفیذ بود، بر همگان روشن شد که روز دوشنبه مراسم تنفیذ رئیس دولت اقتدارگرایان توسط کسی که که رابطه‌اش با او را رابطه‌ی پدر و پسری خوانده است، برگزار خواهد شد و تصویر کریه دست‌بوسی و واقعیت قبیح دست‌نشاندگی باز هم در برابر چشمان همگان قرار خواهد گرفت.
حال فردا چشمان نگران ملت منتظر است تا ببینند چه کسانی می‌خواهند در این مراسم حاضر شوند. طبق اخبار موجود، به طور قطع سید محمد خاتمی در این مراسم حاضر نخواهد شد. هاشمی رفسنجانی هم با توجه به نمازجمعه‌ی 26 تیر، تقریبا قطعی است که نخواهد رفت، و سید حسن خمینی نیز که ایران را ترک کرده است. اما به‌جز این سه نفر و دیگر کسانی که تاکنون به صراحت درباره‌ی کودتای انتخاباتی و نامشروع بودن دولت موضع گرفته‌اند، از موضع دیگران هنوز خبری قطعی در دست نیست.
به خصوص درباره‌ی چهره‌های شاخصی که از احمدی‌نژاد زخم‌خورده‌اند یا گرایش نصفه و نیمه‌ای به سمت ملت داشته‌اند، این سؤال مطرح است که تا هشت صبح فردا چه انتخابی خواهند کرد؛ سمت ملت یا جانب کودتا؟ اعضای طیف نزدیک به هاشمی در مجلس خبرگان؛ اعضای غیر وابسته به دولت در مجمع تشخیص مصلحت، نمایندگان اقلیت و مستقل از دولت در مجلس که ظاهرا هنوز مردد مانده‌اند؛ اعضای اصلاح‌طلب یا منتقد دولت در شورای شهر تهران و نهادهای رسمی غیردولتی؛ چهره‌هایی مثل هاشمی شاهرودی که صحبت رفتنش به قم است، ناطق نوری که در مناظره‌ها متهم شد و گفته‌اند ممکن است تهران نماند، حسن روحانی که احمدی‌نژاد تا توانست مفتضحش کرد، دری نجف‌آبادی که این روزها زیردستانش هم از احمدی‌نژاد بیشتر حرف‌شنوی دارند تا از او، محسن رضایی که حضور احمدی‌نژاد در دولت را آغاز سقوط به پرتگاه دانست، محمدباقر قالیباف که این روزها افشاگری‌هایش علیه احمدی‌نژاد نقل مجالس است، علی لاریجانی که چنین و محمدرضا باهنر که چنان، علی مطهری که ادعای صداقتش گوش فلک را کر می‌کند، عماد افروغ که این روزها شجاع‌تر از گذشته نشان می‌دهد و ...؛ و طردشدگان از دولت نهم مثل داود دانش‌جعفری، مصطفی پورمحمدی، غلامرضا آقازاده، فرهاد رهبر، طهماسب مظاهری و حتی محسنی اژه‌ای و محمدحسین صفار هرندی؛ یا حتی اعضای دولت خاتمی که روابط خوبی با بیت رهبری نیز داشته‌اند مثل عارف، زنگنه، یونسی، مسجدجامعی و ... و همچنین سران احزاب اصلاح‌طلب یا اعتدال‌گرا مثل مجمع روحانیون، مجمع نیروهای خط امام، خانه کارگر و حزب اسلامی کار، حزب همبستگی، حزب اعتدال و توسعه، حزب توسعه و عدالت و دبیرکل آن که پدر شهید روح‌الامینی است و ... همه‌ی اینها تنها حدود 12 ساعت فرصت دارند که بیندیشند و انتخاب کنند.
بی‌شک امشب صدایی آشنا با خیلی از این نامها تماس خواهد گرفت تا مطمئن شود که آنها به مراسم فردا خواهند آمد. شجاعت می‌خواهد، قدرت نه گفتن می‌خواهد، عزت نفس و استقلال شخصیت می‌خواهد که کسی از مقامات سابق و وابستگان فعلی نظام جرئت کند و بگوید: عذر می‌خواهم، نمی‌آیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ