سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۵/۱۰

شنبه: 10/5/1388 (زمان: 00:05 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: تقاضا داریم برای بازنشر مطالب انتشار یافته درین "وبلاگ" نام و نشانی منبع اصلی را ذکر نمائید. متشکریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران و همرزمان و هم میهنان بامدادتان گرامی باد. مطابق معمول دقایقی از (پس از) نیمه شب آدینه و آغاز بامداد شنبه دهم امرداد می گذرد و ما "پست" جدید امروز را شروع می کنیم.
دیروز "آدینه"ای تقریبن آرام را پشت سر نهادیم زیرا که، سلحشوران و شورآفرینان صحنه های مبارزه آرمانخواهان و آزادی جویان با سرکوبگران رژیم بیداگر ولایت وقیح، با ماندن در خانه ها برای سپری ساختن روز تعطیل در کنار خانواده و فراموش نمودن آنچه که روز پیش از آن یعنی پنجشنبه بر آنان و جامعه گذشده بود؛ تلاش کردند خستگی را از تن بدر کرده و نیروی خویش را برای روزهای پیش رو، یعنی دوشنبه 12 مرداد که مثلن روز "تنفیذ" عنتری نژاد خواهد بود و 14 مرداد که برای مراسم "تحلیف" او بعنوان رییس قوه اجرایی رژیم در نظر گرفته شده، ذخیره نمایند. روزهایی که پیشاپیش می توانیم بگوییم و بنویسیم که آبستن حوادثی بس خونین و پر سروصدا خواهد بود.
*****
در آغاز هفته سیاه و در آستانه روز نکبت
سه روز تا تنفیذ یک دست‌نشانده‌ی دست‌بوس

کمتر از 72 ساعت تا روزی که بسیاری از ایرانیان «روز نکبت» نامگذاری کرده‌اند، فرصت باقی است. بسیاری از ما در این هفته خود را عزادار می‌دانیم، سیاه‌پوش خواهیم شد و در تمام طول هفته و به طور مشخص در سه روز 12 تا 14 خرداد، صدای اعتراض خود را به گوش همگان خواهیم رساند.
این هفته، مهمترین فرصت اعتراض به روندی است که از کودتای انتخاباتی 22 خرداد آغاز شده و اکنون بناست با تنفیذ یک تقلب و تحلیف یک متقلب به مرحله‌ی تثبیت برسد. طبیعی است که این هفته، هفته‌ی اوج‌گیری اعتراض‌ها باشد و سکوت در این هفته، به هیچ شکلی روا نباشد.
پیش از این تصور می‌شد فرصت ما برای "موج‌آفرینی" تنها دو روز است، اما با اعلام تاریخ 12 مرداد برای تنفیذ رئیس دولت کودتا، یک روز به فرصت‌های اعتراض اضافه شد؛ تا نشان دهیم آنچه اعلام می‌شود، رأی ما نیست و این که برایش نمایش تأیید و سوگند برگزار می‌کنند، رئیس‌جمهور ما نیست.
محاکمه‌ی افرادی که تا دیروز در زندان‌ها تحت شکنجه بودند و طبق گفته‌ی دادستان مجرم تهران از امروز شنبه قرار است در بیدادگاه‌ها محاکمه شوند، اتفاق دیگری است که این هفته موجب تشدید موج اعتراضات خواهد شد.
بی‌شک از آغاز این هفته، فریادهای الله اکبر در تهران و دیگر شهرها شدت بیشتر خواهد یافت، چشم‌ها پر اشک و گلوها پر فریاد خواهند شد و مشاهده‌ی بر باد رفتن جمهوریت و میراث تاریخی یک ملت، آه از نهاد هر ایرانی بر خواهد آورد.
اکنون قیام عمومی یک هفته‌ای و اعتراض به هر نحو ممکن، در حال تبدیل شدن به یک خواست عمومی است. انتظار می‌رود این بار هم فعالان در فضای مجازی و عرصه‌ي گفت‌وگوهای بیرونی در فضای اجتماعی و محافل سیاسی، با به بحث گذاشتن این خواسته‌ی مهم وعمومی و رسمیت بخشیدن به آن یاری ما را کنند.
پیشنهادات و نوشته‌های همه‌ی قلم‌به‌دستان، دانشوران و روشنفکران، فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، وبلاگ‌نویسان و فعالان فضای مجازی و ... می‌تواند زمینه را برای تعیین تکلیف همگان در خصوص نحوه‌ی اعلام اعتراض در روز تنفیذ، فراهم کند.
همچنین افکار عمومی در هفته‌های اخیر آشکارا تحت تأثیر آزادیخواهی و تغییرات بنیادین قرار گرفته است. از این رو جا دارد که هر کسی که صدایش به جایی می‌رسد و به گروهی از نخبگان دسترسی دارد، به آنها هشدار دهد که این هفته، یک هفته‌ی تاریخی است و سکوت یا فریاد در این روزها، موقعیت تاریخی هر فردی را مشخص خواهد کرد. باید همه بدانند که سکوت در هفته‌ی تنفیذ دروغ و تقلب و تحلیف ظلم و ستم، به معنای کمک به ظالمان و متقلبان است.
و سخن آخر اینکه هفته‌ی پیش روی ما، روزها و ساعت‌های سرنوشت‌سازی برای ایران و ایرانی است. همه‌ی ما باید از این فرصت‌ها به بهترین نحو برای بیان اراده‌ی ملی استفاده کنیم، چرا که همه‌ی ما در قبال آینده‌ی ایران مسئولیم.
*****
نمایش "نماز جمعه" دیروز ...!!
نمایش تبلیغاتی و مسخره نماز جمعه دیروز با شرکت دلقکی بنام "جنتی" که عنوان دبیری شورای "فسیل ها" (شورای نگهبان رژیم دایناسورها) را بدنبال نام پلیدش یدک می کشد انجام شد که این شیخ سفیه در خطبه نخست مانند دیگر دلقکان برپاکننده این شو، مشتی اراجیف از "تازی"نامه (قرآن) و روایات و حکایات از سروران و سردمداران آیین شیطان پرستی (اسلام) تحویل مستمعین خویش داد با این توضیح که تماگران یا شرکت کنندگان درین نمایش، آنقدر قلیل و اندک بودند که فیلمبرداران شبکه "صدا و سیما" حتا از آن فیلمبرداری نکرده و در تلویزیون رژیم نشان ندادند. خطبه دوم پرت و پلاگویی های این "دایناسور" را به نقل از خبرگزاری رسمی رژیم بخوانید:
ایلنا: احمد جنتي دبیر شورای نگهبان در خطبه دوم نمازجمعه امروز تهران با اشاره به ميلاد حضرت مهدي اظهار داشت: توصيه مي‌كنم در مراسم‌هاي شادي كه برپا مي‌شود دل حضرت به درد نيايد. امام براي خدا به مردم مي‌خواهد خدمت كند كه در اين راستا بايد حرمت‌هاي الهي محفوظ بماند. اگر كسي بخواهد براي شادي حضرت احكام خدا را زير پا بگذارد قلب حضرت را به درد آورده است.
خطيب جمعه اين هفته تهران با اشاره به بيانيه 205 نفر از نمايندگان مجلس و بيعت مجدد آنان با رهبر معظم انقلاب اسلامي گفت: از نمايندگاني كه اين بيانيه را امضا كردند تشكر مي‌كنم همچنين نمايندگان خبرگان رهبري نيز بيانيه‌اي صادر كردند كه من نيز از امضاكنندگان آن بودم و به دليل اينكه در تابستان بود و افراد پراكنده بودند بيش از 60 نفر نتوانست آن را امضا كند كه آن نيز جاي تشكر دارد.
جنتي با اشاره به مساله انتخابات آن را سالم‌ترين انتخابات بعد از انقلاب اسلامي دانست و گفت: كساني كه نتوانستند شيريني اين انتخابات در كام مردم را ببينند به بيان مطالبي پرداختند. آيا اتفاقات جديدي رخ داده كه اين مسائل اعلام مي‌شود طبق روال گذشته انتخابات توسط وزارت كشور برگزار و شوراي نگهبان نيز بر آن نظارت كرد.
وي با بيان اينكه چرا اين همه بي‌انصافي صورت مي‌گيرد؟ گفت: اين توطئه از اول چهار سال گذشته برپا شد وقتي شكستي نصيب شخصي شد و نتوانستند ببينند كه اين جوان با اين خصوصيات بر سر كار آمده و نتوانستند در آن دوران حرفي بزنند، براي آينده از همان وقت به فكر انتقام افتادند در حالي كه در اوايل آثاري از اين انتقام‌جويي نبود و همه را در دل خود نگه داشتند اما از سال گذشته اين مسائل را بروز دادند.
دبير شوراي نگهبان ادامه داد: از اواخر سال گذشته از خارج از كشور مكرراَ‌ تقلب در انتخابات مطرح شد و جلوتر شروع به خواندن آيه‌ ياس كردند به طور مثال در آذر ماه سال 87 اعلام شد كه اگر مردم احساس كنند راي‌شان بر سرنوشت‌شان بي‌اثر است و يا احساس كنند كه متوليان آن راي مردم را به گونه‌اي ديگر مي‌خوانند حضورشان ضعيف خواهد شد در حالي كه ما نياز به حضور پرشور مردم در صحنه داريم. آن موقع قلب من لرزيد و متوجه شدم كه چه برنامه‌ريزي‌هايي دارد مي‌شود.
امام جمعه موقت تهران خاطر نشان كرد: بعد از اينكه اظهارنظرهايي قبل از انتخابات شد، در روز راي‌گيري شخصي آمد و گفت كه به چه كسي راي داده و اعلام كرد اگر تقلب نشود فلان شخص انتخاب مي‌شود و در صورت تقلب مردم بايد به خيابان‌ها ريخته واعتراض كنند. من دلم مي‌خواهد با مردم با صداقت صحبت شود آيا سزاوار است با مردمي كه پاي صندوق‌هاي راي آمده و به نداي رهبر لبيك گفتند اينگونه برخورد شود؟ چرا به پيام‌هاي راي‌هاي مردم دقت نمي‌شود، مردم به گفتمان امام خميني (ره)، رهبري و رياست جمهوري راي دادند.
جنتي عدالت‌خواهي، دين‌مداري، مبارزه با فقر و فساد،‌ايستادگي در مقابل زياده‌خواهي، ولايت‌مداري، مبارزه با اشرا‌ف‌گري و اصل دانستن مردم محروم را از اصول گفتمان رهبري و رياست جمهوري عنوان كرد و گفت: رئيس‌جمهور تاكنون هر چه در توان داشته عمل كرده و اگر دربرخي جاها كارهايي صورت نگرفته به دليل اين است كه نتوانسته‌اند آنها را عملي كنند. البته مشكلاتي بوده و هيچ‌كس بي‌مشكل نمي‌تواند باشد.
وي به مخالفت‌ها با انتصاب مشايي به معاون اولي احمدي‌نژاد اشاره كرد و گفت: احمدي‌نژاد بايد كاري كند كه مردم نرنجند،‌عزل و نصب‌هايي كه صورت گرفت صداي همه را درآورد و باعث رنج مردم شد وقتي مي‌آئيد كسي را كه موقعيت مردمي ندارد و مورد اعتراض مراجع است را پست كليدي مي‌دهيد هر چند به جايگاه و صلاحيت معنوي آن اعتقاد داشته باشيد.
جنتي ادامه داد: يك وزير را كه خوش‌سابقه، مدبر، روحاني و با عملكرد خوب بوده و چهارسال در اين دولت كار كرده را در روزهاي آخر را حذف مي‌كنيد در حالي كه دوستانتان اين عمل شما را درك نمي‌كند.
خطيب نماز جمعه امروز تهران خطاب به موافقين و مخالفين اظهار داشت: در حال حاضر قدرت و حكومت در دست احمدي‌نژاد است آيا بايد در حال حاضر كارشكني كرد؟ و اگر هر كاري كرد با او همكاري نكنيم ؟آيا اين عمل ما دودش به چشم مردم نخواهد رفت؟
جنتي به معرفي كابينه اشاره كرد و گفت: رئيس‌جمهور بايد افراد باتجربه، عاقل،‌مدبر و كساني كه با اصول پايبند بوده و مناسبتي با مسووليت داشته باشند را انتخاب و به مجلس معرفي كند. مجلس نيز بايد با او همكاري و هماهنگي كند البته نمي‌گويم كه مجلس ملزم است كه هر كسي را رئيس‌جمهور معرفي كند او بپذيرد. اختيار قانوني دارد اما مساله اختيار قانوني و همراهي، همگامي و حفظ حيثيت‌ها نيز يك مساله است. اگر بخواهد يكي بيايد و برود و اين كار سه چهار بار رخ دهد درست نيست و مردم نيز آن را قبول نمي‌كنند ابتدا بايد با آنها يك هماهنگي صورت گيرد.
خطيب نماز جمعه اين هفته تهران در بخش ديگري از سخنان خود به وضعيت زندانيان حوادث بعد از انتخابات اشاره كردو گفت: بعضي‌ها خواستار آزادشدن زندانيان هستند بنده اعلام مي‌كنم كه اگر هر كس بي‌گناه در زندان گرفتار شده نبايد حتي يك لحظه هم در آنجا بماند وضمن آزادسازي فوري او بايد از او و خانواده‌اش عذرخواهي‌كرد. اما اگر در ميان آنان مجرميني هستند ديگر نبايد اسم آنها را زنداني گذاشت. آنها سلب امنيت، اخلال در نظم عمومي، تخريب، آتش‌سوزي وآدم‌كشي كرده‌اند كه اسناد آن موجود بوده و خود نيز به آنها اعتراف كرده آيا مي‌شود آنها را آزاد كرد؟
وي ادامه داد: كارهايي كه اين اشخاص انجام دادند در طول 30 سال بعد از انقلاب بي‌سابقه بوده غير از همان اوايل انقلاب كه منافقين به اين كارها دست زدند.
جنتي تصريح كرد:شما مردم را به اين راه كشيديد و بعد بر سر مزار آنها حاضر شده و فاتحه مي‌خوانيد در حالي كه بايد از آنها عذرخواهي كنيد و بگوييد ما فتنه كرديم و شما كشته شديد اگر شماها اين آشوب و فتنه را به راه نمي‌انداختيد، آيا كسي كشته مي‌شد؟ آيا اين همه مادر دغدار مي‌شدند. اين كارها را محركان، حاميان و كساني كه در پشت پرده نشسته بودند و نقشه مي‌كشيدند كه بايد به حسابشان حتماَ رسيدگي شود، انجام دادند.
خطيب نماز جمعه تهران با اشاره به ادعاي قانون‌گرايي برخي افراد، گفت: بعضي‌ها ورد زبانشان قانون است در حالي كه قانون براي همه بايد محترم باشد. هر كس خلاف قانون عمل كند،خلاف شرع و ملت عمل كرده است.
وي با طرح اين پرسش كه قانون در زمينه انتخابات چه مي‌گويد؟گفت: همين قانون كه از سر گذرانده‌ايم و وزارت كشور اجرا و شوراي نگهبان نظارت كرده، «قانون» است. آيا غير از اين قانون داريم؟ غير از اينكه از نظر شوراي نگهبان فصل‌الخطاب است قانوني داريم.
جنتي همچنين با اشاره به انتخابات رياست جمهوري آمريكا كه منجر به انتخاب جورج بوش شده بود و مقايسه آن با وضعيت فعلي گفت: در آنجا مرجع اظهارنظر دادستاني است و آنها هم اظهارنظر كرد. اينجا هم همين كار را بكنيد.
وي تصريح كرد: شما پيش خدا مسئوليد و به خاطر خون‌هاي ريخته شده و تخريب اموالي كه شده در روز قيامت بايد پاسخگو باشيد و در پيشگاه مردم نيز مسوول هستيد.
جنتي با تاكيد بر رعايت قانون وقانون‌مداري اظهار داشت: بعضي‌ها حامياني دارند كه در شرايط فعلي اجازه نمي‌دهند كه قانون در مورد آنها اجرا شود، وضع براي هميشه اينگونه نمي‌ماند بگذاريد در ماه شعبان و رمضان مردم به خدا و دين رو آورده و دنيا و آخرت خود را درست كنند و مسوولان نيز به وظايف خود بپردازند.
وي در پايان تاكيد كرد: همه مشروعيت خود را از ولايت‌فقيه مي‌گيرند و در روز تنفيذ نيز ولايت‌فقيه است كه حكم رياست جمهوري را تنفيذ مي‌كند.

*****
فيس‌بوک دامنه ir. را پس گرفت
سازمان جهانی مالکیت‌ معنوی، درخواست فیس‌بوک را برای کنترل دامنه اینترنتی کشوری facebook.ir‌ که تا پیش از این در اختیار فردی ایرانی بود، پذیرفته است. به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، بر اساس حکم سازمان جهانی مالکیت معنوی(WIPO) که زير نظر سازمان ملل اداره می‌شود، مالک فعلی دامنه اینترنتی facebook.ir‌ باید این دامنه را به شرکت فیس‌بوک که در آمریکا قرار دارد، واگذار کند. بنابر حکم اين سازمان، صاحب ايرانی اين دامنه که قصد داشته بر روی اين دامنه يک فروشگاه کتاب راه‌اندازی کند، حق استفاده از آن را ندارد و بايد کنترل آن را به فيس‌بوک منتقل کند. فیس بوک در حالی برای پس گرفتن دامنه اینترنتی facebook.ir به سازمان مالکیت معنوی شکایت برده که سایت اصلی آن در ایران مسدود شده است و کاربران ايرانی برای ورود به اين سايت – و بسياری از شبکه‌های اجتماعی مجازی ديگر - بايد از نرم‌افزارهای ضدفيلتر استفاده کنند. فيس‌بوک که چندی پيش و همزمان با ناآرامی‌های اخير ايران، نسخه فارسی خود را راه‌اندازی کرد، دامنه اصلی خود facebook.com را به قيمت دويست‌هزار دلار خريده است. بر اساس قوانين موجود در زمینه دامنه‌های اینترنتی، سازمان مالکيت معنوی می‌تواند به انواع اختلاف‌ در حوزه مالکيت دامنه‌های اينترنتی رسيدگی کند. حق داوری به اينگونه اختلافات از سوی ICANN، موسسه اينترنتی اختصاص نام‌ها و آدرس‌ها، که مسئوليت ثبت دامنه‌های اصلی (با پسوند com. و net.) را دارد به سازمان مالکيت معنوی واگذار شده است.
تمامی اختلافات در این زمینه توسط سازمان مالکیت معنوی رسیدگی می‌شود و پس از رسیدگی، حکم آن حتی برای مراکز دامنه‌های کشوری که تحت قوانین یک کشور قرار دارند نیز لازم‌الاجراست.
مسئول ثبت دامنه‌های اينترنتی کشور ايران، ايرنيک، که زير نظر مرکز تحقيقات فيزيک نظری اداره می‌شود هنوز درباره این مسئله اظهارنظر رسمی نکرده است. اما این سازمان در قوانين حل اختلاف خود آورده است که "انتقال قهری دامنه‌های ثبت شده ir. به دو روش امکانپذير است: طرح دعوا درمرکز حل اختلاف سازمان جهانی مالکيت معنوی براساس سياست‌نامه و مقررات موجود، يا مراجعه به محاکم قضايی کشور."
ايرنيک، تاکيد کرده است که احکام قطعی صادر شده از سوی هر دو مرجع را اجرا خواهد کرد و يادآوری کرده که "حکم دادگاه کشوری نافذتر است."

*****
نامه شرکت آلمانی با واکنش منفی در آلمان روبرو شد
رادیو آلمان: به گزارش روزنامه "وال استریت ژورنال" شرکت آلمانی "کناف" که در ایران فعالیت می‌کند طی نامه‌ای به کارمندانش دستور داده در تظاهرات جنبش اعتراضی در ایران شرکت نکنند. این فرمان با واکنش منفی در آلمان روبرو شده است.
دولت ایران پس از این که دو هفته پیش یکی از مسئولان بلندپایه آلمانی-ایرانی این شرکت را در جریان تظاهرات اعتراضی علیه دولت دستگیر کرد، از شرکت "کناف گیپس کا.گ." خواست تا جلوی شرکت کارمندان خود را از حضور در تظاهرات بگیرد.
نامه "کناف" به کارمندان ایرانی‌اش
روزنامه "وال استریت ژورنال" به نامه‌ای اشاره می‌کند که روز ۲۱ ژوئیه از طرف شرکت کناف به صدها همکار این شرکت در ایران ارسال شده و در آن آمده است که اگر یکی از همکاران شرکت کناف در تظاهراتی علیه دولت ایران دیده شود، در دم اخراج خواهد شد. شرکت کناف در این نامه به کارمندان ایرانی‌اش یادآوری کرده که شرکت کارمندان کناف در تظاهرات تنها مربوط به بیان دیدگاه‌های شخصی آنان نمی‌شود و می‌تواند سرنوشت شرکت در ایران را نیز به کلی تغییر دهد.
روزنامه "وال استریت ژورنال" نوشته است که کارمند دستگیرشده شرکت ِ کناف هنگامی آزاد شد، که این شرکت به دولت ایران اعلام کرد که چنین نامه‌‌ای را برای همکاران خود ارسال خواهد کرد.
واکنش‌ها
دیروز جمعه (۳۱ ژوئیه) شرکت کناف صحت این نامه را تایید کرد. اما این اقدام شرکت با واکنش منفی دولت آلمان و صنایع این کشور روبرو شد.

خانم آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در هفته‌های اخیر چندین بار به دولت ایران بخاطر برخورد خشن با مخالفان انتقاد کرده است. سخنگوی وزارت امور خارجه آلمان در برلین در این رابطه اعلام کرد که از جزئیات این ماجرا آگاه نیست، اما وزارت خارجه آلمان در صورت واقعی بودن آن، موافق آن نیست. مسئولان اقتصادی آلمان نیز واکنشی منفی نسبت به این اقدام شرکت کناف داشتند.
شرکت کناف اکنون در پی تصحیح رفتار خود برآمده است. یورگ شانُف، یکی از روسای این شرکت در این رابطه گفت: «ما هیچ علاقه‌ای نداریم که نام شرکت‌مان با تظاهرات همراه باشد. به همین جهت ما نمی‌خواهیم کارمندان‌مان با نام شرکت در مراسمی سیاسی شرکت کنند. ما اما مخالفتی با حق آزادی تظاهرات نداریم.»
شرکت کناف يکی از بزرگترين توليدکنندگان سيستم‌های ساخت‌و‌ساز خشک در جهان است که در سال ١٩٣٢ در آلمان تأسيس شده و اکنون با داشتن بيش از ١٥٠ کارخانه در ٣٧ کشور جهان و ١٨٠٠٠ نفر نيروی کار، به صورت يک گروه عظيم صنعتی در سطح جهانی فعاليت می‌کند.

*****
صفحه نخست "روزی"نامه کیهان (شنبه دهم امرداد 1388) که تا ساعاتی دیگر در کشور توزیع می گردد و مطلبی برگرفته شده از آن (در ساعت 2:30 بامداد):
سرويس سياسي- روز پنج شنبه برخي مناطق تهران براي چند ساعت ناآرام بود. اين ناآرامي ها كه پس از حدود دو هفته آرامش ايجاد شد ناشي از حضور حدود 1000 نفر از اغتشاشگران در مراسمي بود كه ادعا مي كردند براي بزرگداشت چهلمين روز درگذشت برخي از كشته شدگان حوادث اخير برگزار شده است. ميرحسين موسوي هفته گذشته از نهادهاي مسئول براي برگزاري مراسمي با همين عنوان در مصلاي تهران درخواست مجوز كرده بود كه اين درخواست به دليل وجود سابقه قانون شكني پي در پي در كارنامه او كه منجر به وارد آمدن خسارت هاي فراوان به جان و مال مردم تهران شده است، مورد موافقت قرار نگرفت. اين درخواست در حالي به وزارت كشور و فرمانداري تهران ارائه شده بود كه هيچ فردي از جانب موسوي كه رسماً حاضر به برعهده گرفتن مسئوليت هاي قانوني تجمع باشد- اين كار طبق قانون براي هر تجمعي ضرورت دارد- به اين نهاد معرفي نشد. مسئولان وزارت كشور مي گويند اين چندمين بار است كه آقاي موسوي «ارسال يك برگ فاكس» را «درخواست مجوز» تلقي مي كند!با اين وجود تعداد زيادي از تلويزيون هاي ضدانقلاب و سايت هاي اينترنتي از چند روز قبل، با انتشار نقشه هاي مفصل از شهرتهران حدود 10 ميدان را به عنوان «نقاط اصلي» تجمع در روز پنج شنبه مشخص كرده و براي هر ميدان نيز چند محل جايگزين تعيين كرده بودند.در اين اعلاميه ها از مصلاي تهران و خيابان هاي اطراف آن -يعني مكان هاي مورد نظر موسوي- به عنوان مكان هاي اصلي برگزاري تجمع در بعدازظهر پنج شنبه ياد شده بود. صادركنندگان به ظاهر بي نام و نشان اين بيانيه ها همچنين از مردم تهران خواسته بودند با حضور در محل هاي مشخص شده به «تجمع نقطه اي» اكتفا نكرده و حتماً به «راه پيمايي» در مسيرهاي خاص بپردازند.نكته كليدي در اين ميان آن است كه موسوي نه روز پنج شنبه و نه هيچ وقت ديگر نه تنها نسبت به اينگونه تبليغات كه هدف آن به هم ريختن نظم و امنيت شهر است، واكنش منفي نشان نداد، بلكه مطالعه موارد مشابه نشان مي دهد وي عملاً به نوعي تقسيم كار صوري با اغتشاشگران رسيده است؛ موسوي با علم به اينكه درخواستش مورد موافقت قرار نخواهد گرفت، اعلام برنامه مي كند و بعد كه اين برنامه مورد موافقت قرار نگرفت با زمينه سازي تلويزيون هاي ماهواره اي و پايگاه هاي اينترنتي نزديك به ضدانقلاب همان برنامه مورد نظر موسوي به شكل غيرقانوني برگزار مي شود. برخي منابع نزديك به ستاد موسوي عقيده دارند اين بهترين راه است: هم تجمعات برگزار مي شود و هم كسي مسئول آن نيست تا بعداً مورد بازخواست قرار گيرد!روز پنج شنبه دقيقاً همين اتفاق در تهران رخ داد. ابتدا جمعيتي حدود 300 نفر كه زهرا رهنورد هم در ميان آنها حضور داشت، پيش از ظهر به بهشت زهراي (س) تهران رفتند و در حالي كه علاقه فراواني به ايجاد درگيري از خود نشان مي دادند نيروي انتظامي با برخورد هوشمندانه و مناسب آنان را ناكام گذاشت.همان عده به همراه جمعيتي ديگر كه نهادهاي مسئول نمود آنها را زير 1000 برآورد كرده اند بعد از ظهر آن روز و در حالي كه تهران ساعات اوج ترافيكي خود را مي گذراند برخي خيابان هاي نزديك به مصلاي تهران همچون استاد مطهري، ولي عصر و شهيد بهشتي را ناامن كردند.مثل هميشه حمله به سطل هاي زباله در رأس دستور كارهاي اغتشاشگران قرار داشت. قمه كشي، استفاده از بانوان به عنوان سپر انساني با اين تصور كه برخورد با آنها سخت تر است، بازرسي بدني افرادي كه آنها را از جنس خود نمي ديدند، حمله به يك بانك، سردادن شعارهاي راديكال عليه اركان و شخصيت هاي نظام و ايجاد ترافيك از جمله برنامه هاي اغتشاشگران در بعدازظهر پنج شنبه بود. نيروي انتظامي در ساعات اوليه به مهار اغتشاشگران و تذكر به آنها بسنده كرد و تنها پس از مشاهده بي فايده بودن اين اقدامات بود كه با كمك چند ده نفر از نيروهاي بسيجي وارد عمل شد و تجمع كنندگان را متفرق ساخت. گزارش خبرنگاران حاكي از آن است كه شهر حدود ساعت 9 شب كاملاً آرام بود.كارشناسان مسائل انتظامي كه كيهان در اين باره با آنها گفت وگو كرده توجه به چند نكته درباره اين ناآرامي ها را ضروري مي دانند.1- اصلاح طلبان به عنوان اعلام كنندگان تجمعات غيرقانوني كه تصور مي كنند مي توانند با همكاري رسانه هاي ضد انقلاب به طور نوبه اي شهر را ناآرام كنند و در عين حال هيچ مسئوليتي هم نپذيرند، نهايتاً بايد پاسخگوي تمامي اين جرائم و جنايات باشند.2- استقبال كمتر از 1000 نفر از مردم تهران از اين تجمعات نشان دهنده آن است كه آشوب ها بدنه اجتماعي خود را كاملاً از دست داده و دستگاه هاي انتظامي و امنيتي اكنون با عده اي از عناصر سازماندهي شده مواجه هستند كه شناسايي كانون هاي اصلي آنها و برخورد قاطع با آنان نبايد دشوار باشد. اطلاعات دريافتي كيهان نشان مي دهد روز پنجشنبه بيش از 15 نفر از خط دهندگان اصلي اغتشاشات توسط نهادهاي امنيتي دستگير شده اند. مطالبه برخورد با ناآرام كنندگان فضاي شهر اكنون در ميان مردم تهران كاملاً فراگير است.3- به نظر مي رسد از چند هفته پيش به اين سو اغتشاشگران مانورهاي خياباني خود را با رسانه هاي وابسته به سرويس هاي اطلاعاتي غربي در حد جزئيات هماهنگ مي كنند به طوري كه مي توان گفت حاضران در خيابان ها بيشتر بازيگران فيلم هاي سينمايي بي بي سي فارسي و سوژه هاي عكس گويا نيوز هستند تا معترضان واقعي. اخيراً نيز چند فيلمبردار و عكاس بازداشت شده جزئيات دقيقي از اين هماهنگي ها را مطرح ساخته اند كه به زودي به اطلاع مردم ايران خواهد رسيد.
*****
از لابلای صفحات روزنامه "اعتماد ملی"
شنبه: دهم امرداد - زمان 3:30 بامداد
دوربين خاموش است‌ اما. . .
سينماگران روزگاري با دوربين‌هايشان همراه اين ملت بودند‌ اما حالا پابه‌پاي آنها گام بر مي‌دارند، هر چند كه اين روزها هر كس خود كارگرداني است تمام عيار، دوربين‌هاي كوچك آنچنان لحظه‌هايي را ثبت مي‌كنند كه هر كدام مي‌تواند حيرت هر مستند‌‌سازي را برانگيزد و همين‌هاست كه احترام به اين ملت را دو چندان مي‌كند. كاش من هم مي‌توانستم دوربين‌ام را روشن كنم، با دوربين پابه‌پاي اين ملت وجود صدايي ديگر را در اين خاك ثبت كنم‌ اما اين روزها پابه‌پاي آنها بي ‌دوربيني در دست دوشادوش هم‌ميهنانم گام بر‌مي‌دارم. نامه‌ها و بيانيه‌ها شايد راه به جايي نبرند‌ اما مي‌توانند سندي باشند براي برهه‌اي از تاريخ اين سرزمين كه دوربين‌ها خاموش بود اما سينماگرانش ساكت نبودند و اين كمترين است براي ملتي كه مي‌داند در بندهاي قانون اساسي‌اش چه حقي دارد و حالا خواهان اين حق است، حتي در غياب و سكوت نمايندگان مجلسي كه در پر تب و تاب‌ترين روزهاي اين كشور روانه تعطيلات شدند و بررسي و نظارت بر حق مردم را به روزي و هفته‌اي بعد موكول كردند.
*****
دو مطلب پیاپی از: جوان (روزی نامه سپاه پلید پاسداران)
قوياً پيگيرى كنيد!
يكى از اقوام آقاى ميرحسين موسوى به نام صالح نقره كار كه مسؤول روابط عمومى دادستانى كل كشور است، طى مقاله اى در روزنامه اعتماد ملى، ضمن دفاع جانانه از دايى خود شاپور كاظمى(برادر زن ميرحسين) كه در جريان آشوب هاى اخير توسط نيروهاى امنيتى بازداشت شده است، رسانه هاى اصولگرا از جمله روزنامه جوان را قوياً(!) تهديد به پيگيرى كرده است. ظاهراً آقاى نقره كار به دليل موقعيتى كه دارد اطمينان يافته اند كه به رغم همه قانون شكنى هاى ميرحسين موسوى (كه روى مسعود رجوى و بنى صدر را سفيد نموده) برخورد قانونى با وى صورت نخواهد گرفت كه اين گونه از موضع مدعى وارد گود شده اند و منتقدان رسانه اى را در معرض تهديد قرار داده اند. در اين باره به آقاى نقره كار عرض مى كنيم كه موضوع دايى جنابعالى و برادر زن آقاى موسوى(شاپور كاظمى) در مجموع حوادث اخير، موضوعى حاشيه اى است كه درباره آن مطالبى بيان شده و توضيحات ديگرى هم افزون بر آن به پيشگاه ملت ارائه خواهد شد. اما اگر شما وكالتى داريد خوب است به موضوع اصلى يعنى شخص ميرحسين موسوى بپردازيد و درباره مطالبى كه روزنامه جوان درباره وى منتشر نموده، به دادگاه شكايت بريد و در آنجا منتظر پاسخ باشيد. جناب آقاى نقره كار! به اين موارد خوب دقت كنيد: ۱- ميرحسين موسوى به دليل ايراد اتهام تقلب به نظام و زير سؤال بردن ساختارهاى حقوقى كشور بدون ارائه سند، فردى ناصالح و غيرمتعهد به نظام و انقلاب و غيرملتزم به قانون اساسى است كه بايد به دليل اقدامات قانون شكنانه خود هرچه سريع تر محاكمه و مجازات شود. ۲- ميرحسين موسوى به دليل تحريك به تجمع غيرقانونى و اصرار بر تجمعات منجر به اغتشاش، عملاً بر حاكميت خروج نموده و از اين منظر هيچ تفاوتى با ابوالحسن بنى صدر و مسعود رجوى ندارد. آخرين نمونه اين تحريكات غيرقانونى، حوادث روز پنج شنبه در بهشت زهرا (س) و مصلاى تهران است. ۳- ميرحسين موسوى به دليل صدور بيانيه هاى تحريك آميز و دعوت به تجمعات منجر به آشوب و غيرقانونى، مسؤول خون هاى ريخته شده رهگذران و بسيجيان در اين آشوب هاست. آقاى نقره كار! اين سه مورد به علاوه موارد مشابه ديگر را كه در يادداشت ها و گزارش هاى روزنامه جوان موجود است، به دقت ملاحظه كنيد و با توجه به موقعيت شغلى كه داريد، قوياً پيگيرى نموده و به وكالت از جانب شوهر خاله محترمتان طرح شكايت كنيد تا ان شاءالله در دادگاه و با حضور هيات منصفه روشن شود كه چه كسى حريم قانون و اخلاق را شكسته و چه كسى حامى حرمت قانون و اخلاق است. تسريع در پيگيرى موجب امتنان خواهد بود.

**
صاحب نظران سياسى:
موسوى بايد محاكمه شود
محاكمه عوامل اغتشاشات اخير در حالى امروز برگزار مى شود كه به گفته منابع مختلف اين عوامل، جزء دانه ريزها و عناصركف خيابانى هاى اين اغتشاشات هستند و هنوز عوامل اصلى و سركرده هاى اين افراد كه در حقيقت كار سازمان دهى، هدايت و تحريك را به عهده داشته اند، آزادانه در حال تردد بوده و در برخى اوقات نيز با صدور بيانيه هايى باعث تشكيل تجمعات پراكنده اى مى شوند.در همين راستا روزنامه «جوان» در گفت وگو با فعالان سياسى ضرورت پيگرد و محاكمه عوامل اصلى اغتشاشات اخير را مورد بررسى قرار داده است.سران اغتشاش به خودشان مهر ابطال زدند
حجت الاسلام جعفر شجونى در گفت وگو با «جوان»، با تاكيد بر محاكمه عوامل اصلى اغتشاشات اخير اظهار كرد: در اين جريانات چند نفرى هستند كه در باتلاق افتاده اند و خود را ذى نفع مى دانند و چند جوان ناآگاه را نيز دور خود جمع كرده اند و خيال مى كنند كه رهبر شده اند. وى در ادامه به ماجراى مجمع روحانيون اشاره كرد و افزود: واقعاً چه فرقى ميان امام خمينى و آيت الله خامنه اى در رهبرى وجود دارد؟ رهبر معظم انقلاب ۲۰ سال است كه در سخت ترين شرايط كشور را رهبرى كرده است. وى تصريح كرد: مجمع روحانيون يك انشعاب غلطى كردند و گمراه و به يك حزب بى جهت تبديل شده اند.حجت الاسلام شجونى در ادامه خاطرنشان كرد: ساير احزاب اصلاح طلب هم همين طور هستند. واقعاً سران اين احزاب چه كار مفيدى براى مردم انجام داده اند؟ در كدام جبهه و زندان هاى طاغوت حضور داشتند؟ مردم هم چندين بار به آنها «نه» گفته اند. حال چطور در اين انتخابات مى گويند كه ما ۳۰ ميليون راى آورده ايم.وى به ميزان آراى كروبى در انتخابات اخير اشاره كرد و گفت: آقاى كروبى چه هدفى را با اين كارها دنبال مى كند؟ چه چيز مى خواهد؟ او بايد از لباس خود خجالت بكشد. همين آقا كه خود را طرفدار امام معرفى مى كند، مگر امام نگفت شوراى نگهبان، پس چرا از حرف رهبرى و شوراى نگهبان تبعيت نمى كند.شجونى، نماز جمعه با امامت هاشمى را ميتينگ حزبى عنوان كرد و ادامه داد: هاشمى تيشه به ريشه خود زد، چرا كه درخواست كرد كه به صورت فله اى زندانيان را آزاد كنند.اين عضو جامعه روحانيت در ادامه تصريح كرد: اصل مطلب اين است كه با محاكمه اغتشاشگران، آنها دانه درشت ها را نيز معرفى و رسوا مى كنند. مردم نيز خواهند فهميد كه فرماندهان اغتشاشگران چه كسانى هستند و آقايان با اين وضع نمى توانند در اين نظام سر بلند كنند.شجونى ادامه داد: من معتقدم كه دانه درشت هاى اغتشاشات اخير بايد از كليه خدمات دولتى محروم و ممنوع الخروج شوند، اگر چه تمام آنها نظير مجمع روحانيون، خاتمى، موسوى و كروبى به خودشان مهر ابطال زدند.مجلس، مدافع محاكمه قانون شكنان است حجت الاسلام حميد رسايى، نماينده مجلس هم در گفت وگو با خبرنگار «جوان»، با تاكيد بر محاكمه سران آشوب و اغتشاش عنوان كرد: قطعاً پس از محاكمه كسانى كه نقش عمليات اجرايى آشوب ها را به عهده داشتند و براساس اعترافاتى كه انجام داده اند، قطعاً كسانى كه فرماندهى آشوب ها را داشتند و با بيانيه هاى خود جامعه را تحريك مى كردند، بايد پاى ميز محاكمه بنشينند. وى در ادامه افزود: نبايد اين تلقى در جامعه ايجاد شود كه آنها مصونيت سياسى يا آقازادگى دارند.اين نماينده مجلس ادامه داد: در كل هر كسى كه در اين آشوب هانقش داشته، با توجه به اينكه آنها در خدمت منافع دشمن بودند، انتظار مردم اين است كه محاكمه شوند.وى در خصوص موانع اصلى در راه محاكمه سران اغتشاش اظهار كرد: موانع اصلى در اين راه فشارها و جنگ روانى است كه عوامل مطبوعاتى آنها راه مى اندازند، اما من معتقدم كه با مطبوعات آنها نيز به عنوان مدافع قانون شكنان و انجام رفتارهاى دشمن پسند بايد برخورد شود. رسايى خاطرنشان كرد: مجلس به عنوان خانه ملت مدافع اجراى قانون و برخورد با قانون شكنان است و قطعاً اگر بخواهيم انقلاب را حفظ كنيم بايد منتظر خيز مسؤولان براى محاكمه سران اغتشاش باشيم. جرم موسوى و كروبى كمتر از ديگران نيست حجت الاسلام احمد سالك، عضو جامعه روحانيت مبارز نيز در گفت وگو با «جوان»، ضمن تاكيد بر محاكمه عاملان اصلى اغتشاشات اظهار كرد: در اغتشاشات اخير چند دسته بازداشت شدند. عده اى بيگناه بودند كه مى توان به تماشاچيان يا رهگذران اشاره كرد كه طبق اعلام دستگاه هاى مسؤول همه آنها آزاد شدند. گروه دوم عامل اجرايى خط تخريب جريان اغتشاش بودند كه به دنبال ضربه زدن به بيت المال و اموال شخصى مردم بودند.دسته سوم اتاق فرمان عمليات اغتشاش بودند كه بى ترديد فرماندهى قضيه را براى ضربه زدن به اسلام و برخورد با حاكميت دينى و رهبرى به عهده داشتند.وى در ادامه افزود: خواسته مردم اين است كه محاكمه دسته سوم با دقت و سختگيرى بيشترى صورت بگيرد.حجت الاسلام سالك ادامه داد: در مسائل قضايى نبايد مانع وجود داشته باشد و هر كسى مرتكب جرمى شد بايد محاكمه شود.وى به اعتراضات غير قانونى شكست خوردگان انتخابات اشاره كرد و افزود: اين آقايان جرمشان كمتر از ديگران نيست چرا كه حركت مردم را به خيابان ها كشيدند و گروه هاى اپوزيسيون از اين موقعيت سوء استفاده كردند.

*****
علت قطع سيستم SMS (پيامک)
روزنامه ابتکار: فرمانده نيروي مقاومت بسيج کشور در مشهد گفت:استکبار جهاني در طول سه دهه گذشته از انقلاب اسلامي از راهبردهاي مختلفي همچون کودتا، جنگ و تغيير رفتار بهره گرفته است. به گزارش مهر در مشهد، حجت الاسلام حسين طائب شامگاه پنجشنبه درهمايش طرح ولايت بسيج دانشجويي کشور در دانشگاه فردوسي مشهد با تبيين مواجهه استکبار جهاني در طول سه دهه گذشته با انقلاب اسلامي، آن را داراي راهبردهاي مختلفي از جمله کودتا، جنگ و تغيير رفتار دانست. فرمانده نيروي مقاومت بسيج با اشاره به تغيير راهبرد استکبار افزود: آنان شکست را در کلان پذيرفته اند و به سمت شعار تغيير که بخشي از آن در خصوص جمهوري اسلامي است در حرکت هستند.طائب تاکيد کرد: براي نخستين بار آمريکايي ها در پيام تبريک ابتداي امسال خود برخلاف گذشته با ملت و نظام به عنوان کشوري مقتدر برخورد کرده اند. وي اظهار داشت: در حالي که در گذشته تنها ملت را مورد خطاب قرار داده و امروز گفت وگو را در دستور کار خود قرار دادند.طائب با اشاره به تبليغ تمام رسانه هاي بيگانه پشت سر اين باورها افزود: در داخل نيز عناصر وسط که بعضي وابسته به جريان هاي مخالف بودند، ذهن موسوي را به اين باور رساندند که حتما پيروز انتخابات بوده و در صورت شکست تقلبي در انتخابات اتفاق افتاده است. فرمانده نيروي بسيج مقاومت افزود: قبل از روز راي گيري دو پيام کوتاه مبني بر ترديد در متدينين در خصوص انتخابات و تجمع مقابل وزارت کشور براي جلوگيري از تقلب در انتخابات تدارک ديدند که قرار بود در صورت شکست با ارسال اين پيامکها در سطح گسترده به وزارت کشور ريخته و انتخابات را به هم بزنند. طائب تاکيد کرد: اين مدل مانند شورش هاي مخملي بود با اين تفاوت که تجمع در خيابان پاستور امکان پذير نبوده اما با انديشيدن تمهيداتي ابتدا پيامکهاي بسياري از افراد و سپس پيامک ها به طور کامل قطع شده و برنامه آنان براي تجمع در مقابل وزارت کشور ناکام ماند.

*****
توریست های آمریکایی در اسارت رژیم
خبرگزاری فرانسه در گزارشی از واشنگتن به نقل از شبکه خبری سی ان ان اعلام کرد، رژیم تهران سه توریست آمریکايی را در مرز ایران و عراق بازداشت کرده است.
یک مقام وزارت خارجه آمریکا با تائید این خبر گفت، سفارت آمریکا در بغداد در حال تحقیق در باره بازداشت این سه تبعه آمریکايی است.
یک مقام دولت محلی کردستان عراق به سی ان ان گفت، سه توریست آمریکايی هنگامی که از یک محل توریستی در شمال کردستان عراق در نزدیکی مرز ایران دیدن می کردند، بازداشت شدند.
به گفته این منبع، توریستهای آمریکايی در یک تماس کوتاه تلفتی با یکی از دوستان خود گفته بودند که در محاصره نیروهای نظامی جمهوری اسلامی قرار دارند.
گزارش یکی از خوانندگان از کردستان عراق: بعد از ظهر دیروز پنجشنبه 3 آمریکایی در روستای احمدآباد از توابع شهر حلبچه در بیست کیلومتری مرز ایران ناپدید شدند. به دنبال ناپدید شدن این 3 امریکایی تمام منطقه از زمین وهوا جستجو شده است.
به نوشته رسانه های محلی کردستان چهار امریکایی که روزنامه نگار بوده اند چند روز پیش از طریق ترکیه به سوریه وسپس به اربیل کردستان عراق رفته و از انجا به سلیمانیه و به دنبال ان برای استحراحت به تفرجگاه تابستانی احمد اباد رفته اند یکی از این چهار نفر به نام_ جون پاوه ر_ به علت بیماری از رفتن به احمدآباد خودداری می کند و اما به گفته وی تا ساعت یک و نیم بعد ازظهر با انها تماس تلفنی داشته و در اخرین تماس گویا انها گفته اند که اشتباها وارد خاک ایران شده اند و دقایقی است که توسط نیروهای جمهوری اسلامی محاصره شده اند و بعد از این دیگر نتوانسته اند با دوست خود تماس برقرار کنند.
گفته میشود که این امریکایی ها توسط گروهی تندرو به نام جنبش اسلامی کردستان عراق _ بزوتنه وه ی ئیسلامی کوردستانی عیراق - که روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی دارد ربوده شده و به قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه تحویل داده شده اند.مقامات امنیتی و پلیس محلی از ارائه اطلاعات به رسانه ها در این زمینه خودداری می کنند.

*****
نامه مريم باقي به همسرش محمد قوچاني
**
به نام خالقي كه خلق را آزاد آفريد
محمد عزيزم، 40 روز گذشت كه با تو سخن نگفته‌ام. تاكنون در قريب به يك دهه زندگي مشترك هرگز چنين فاصله‌ و فراغي را ميان‌مان احساس نكرده‌ام. مي‌خواهم با تو سخن بگويم، ساده و بي استعاره. حتي به قدر اين كاغذ كاهي خبر كه دوستش داري. بنويسم براي تو با قلمي كه پاسش مي‌داري. در اين روزها اشك‌ها و مويه‌ام را در سكوت و تنهايي‌ام فرياد زدم و در جلوي چشمان ديگران لبخند. دلتنگ توام اما اشكم نه فقط از اين است، آه... كه درد هجران به زجر بدفهمي‌ها آميخته و نشتر ستم به قلبم آويخته. روزگار صبرم آموخته گرچه ترميم زخم سرگشوده‌ام از شقاوت را نياموخته.
9 سال و اندي پيش، آنگاه كه تازه من و تو را به نام هم زدند، ديگراني همچو اين روزها كوس فراغ زدند و به سزاي گناه ناكرده تو را دربند كردند. هنگامي كه رهسپار زندان مي‌شدي نامه‌اي را به تو رساندم كه همه‌اش وام گرفته از شريعتي بود. تو را به جرم قلم‌زدن مي‌بردند و برايت نوشته بودم: «هركس توتمي دارد و توتم [تو] «قلم» است... خداي همه قبايل، خداي هم عالميان بدان سوگند مي‌خورد، به هرچه از آن مي‌تراود سوگند مي‌خورد، به خون سياهي كه از حلقومش مي‌چكد سوگند مي‌خورد .[قلم] عطيه روح‌القدس [تو]ست. همزاد آفرينش [تو]ست... آن «امانت» است كه به [تو] عرضه شده است... قلم توتم قبيله من است، روح «ما» در آن يكي شده است.«ما» در آن به هم آميخته‌ايم، با هم زندگي مي‌كنيم و به يكديگر مي‌رسيم. به‌رغم زندگي كه متلاشي‌مي‌كند و زمان كه جدايي مي‌افكند... قلم توتم ماست. نمي‌گذارد كه فراموش كنيم، فراموش شويم، كه با شب خو كنيم، كه از آفتاب نگوييم، كه ديروز را از ياد ببريم و فردا را به ياد نياريم... كه تسليم شويم، نوميد شويم... [بگو] به قلمم سوگند، ... به رشحه خوني كه از زبانش مي‌تراود سوگند، به ضجه‌هاي دردي كه از سينه‌اش بر مي‌آيد سوگند...توتم مقدسم را نمي‌فروشم، نمي‌كشم، ... به دست زورش تسليم نمي‌كنم، به كيسه زرش نمي‌بخشم، به سرانگشت تزويرش نمي‌سپارم، دستم را قلم مي‌كنم و قلمم را از دست نمي‌گذارم... [بگذار تا] شاهد رسالتم گردد، گواه شهادتم باشد، تا خدا ببيند كه به نامجويي بر قلمم بالا نرفته‌ام، تا خلق بداند كه به كامجويي بر سفره گوشت حرام توتمم ننشسته‌ام. تا زور بداند، زر بداند و تزوير بداند كه امامت خدا را نمي‌توانند از من گرفت، وديعه عشق را نمي‌توانند از من خريد و يادگار رسالت را نمي‌توانند از من ربود... هر كس را، قبيله‌اي را توتمي است. توتم من توتم قبيله من قلم است.» اما اين ختم سخن شريعتي نيست. تو رفتي، استوار‌و متين و من به حرمت قلم «ن‌والقلم و مايسطرون» و در شب‌هاي استغاثه و به صداقتي كه از دم الهي در روحت بهره بسيار بردي، رسوايي رندان ملامتگرت را مسئلت كردم و آن روزي كه قاضي منصف و بي‌طرفي حكم به برائت تو كرد، از حقيقت پرده بركشيد. عزيزم، امروز هم اگر قاضي‌القضات اين ديار از توسل به زندان و زور، تبري نجويد و تو را به تبرئه‌اي زودهنگام از بند تنگ‌نظري‌ها و عدم تحمل انتقادها رها نسازد، اما تو مانايي. تاريخ قاضي بي‌طرفي است و هيات منصفه افكار عمومي حكم برائت تو را بر تارك اين برهه تاريخ حك خواهد كرد.
حصار ساختن هيچ‌گاه ارزش نبوده و نيست. زنداني عقيده در حصار، اما ارزشمند است. دريغ، كاش محصوركنندگان تو مي‌فهميدند حربه زندان در هزاره سوم براي انديشه‌ورزان منسوخ است و مايه ‌استهزاء و مذمت.محمدم، اينك تو كه در اين قيل و قال، در قافله هيچكس نبودي و تنها در رسانه‌اي كه متعلق به يك نامزد انتخابات بود و به سودمند بودن او در اين اوضاع زمانه باور داشتي، رسالت روزنامه‌نگاري را بار ديگر به دوش گرفتي و چه زيبا كه مخالفانت نيز تو را تحسين مي‌كنند. باز هم در اين ميان تو بودي و توتمت، قلم. اما امروز كه روزگارمان چنين شده است، روزنامه‌ات هست و تو نيستي و اتهام‌هايي نثار تو مي شود كه حتما از آن مبرايي. در وانفساي سياست، دركوران حوادث، در دگرگوني جامعه، هيچ‌چيز جز داشتن يك جريده، نگاشتن يك وجيزه و تحليل وقايع راضي‌ات نمي‌كند. تو يك ناظري، يك ناظر تيزبين و حقيقت بين و نه يك كنشگر سياسي، نه يك چريك گرچه اينها هر يك شرافت خود را دارد اما تو فقط يك روزنامه‌نگاري‌. يك روزنامه‌نگار درد آشنا و مرگ‌آشنا كه بارها مرگ فرزندان كاغذي‌اش را به چشم ديده و تنها آرزويش طلب آسايشي است براي روزنامه‌نگار ماندن و روزنامه‌نگار مردن.عزيز مرگ آشناي من، جاي تو در حصار نيست. مي‌دانم قلب رئوف تو به مرگ هيچ‌كس رضا نيست. پس بگذار آرزوي مرگ كنم براي خودخواهي، ظلم‌، كينه و فريب تا هيچ‌كس و هيچ‌چيز روزي و روزگاري قرباني اينها نشود. شايد آن روز، روز ظهور يك منجي و روز پايان انتظار منتظري باشد كه برخي آن را مستمسك مقدس مآبي‌هايشان مي‌كنند.محمدجان، از روزي كه در بندي، بندبند وجودم با توست و تو را به خالق تو مي‌سپارم. همسفر زندگي‌ام، رفيق روزهاي دلشادي و دلتنگي‌ام، اكنون دلتنگ توام، تو را همچنان دركنار خود حس مي‌كنم. كنج هر سفره‌اي كه مي‌نشينم، در اتاق كتابخانه‌ات، در اتاقت در روزنامه كه نام سردبير در سردر آن است و... به تنهايي تو در ميان چهار ديوار سلولت مي‌انديشم.
كاش روز ولادت علي (ع)، امام عدالت، مي‌توانستم شاخه گلي را به دستان گرمت بسپارم. كاش عيد روشنگر بعثت را با هم به جشن مي‌نشستيم. امروز چهل و يكمين روز دوري از توست و به جشن ديگري، روز ولادت آنكه قرار است ناجي بشر باشد، روز نيمه شعبان نزديك مي‌شويم. روزي كه من و تو به يمن آن پيمان بستيم كه همواره دركنار هم باشيم و اين نيمه ماه شعبان روز ورود به دهمين سال پيوند ماست. نمي‌دانم آيا تو آن روز با من خواهي بود؟امروز چهل‌ويكمين روز دوري از توست. اين روزها پر بود از درد و داد و من عاجز بودم حتي از مرهمي براي خود. اما مي‌دانم سپيده مي‌آيد. تاكنون هيچ‌گاه زبان به نفرين نگشوده بودم چه اينكه برايم پيام‌آور درماندگي بود. سلاحم دعا و بكاء بود: «اللهم اصلح كل فاسد من امور المسلمين»، «اللهم فرج عن كل مكروب»، «اللهم فك كل اسير»... به اشك علي (ع) در تاريكي شب در دل نخلستان و مويه‌اش در گريبان چاه و به رسالت رسول‌خدا كه خدا با ماست.با ياد او آرام مي‌شوم و تنها از او بردباري تو را مي‌خواهم چنانكه پيش‌تر براي بابا بارها خواسته بودم. معصوميت تو و آه من و همانند من روزي دامان دربند كنندگان را خواهد گرفت. آن روز دير نيست. اين وعده پروردگارم است آنگاه كه قرآن را به استخاره گشودم. خداوندي كه به ذره‌اي خير و ذره‌اي شر هم بيناست. «فمن يعمل مثقال ذره خير يره و من يعمل مثقال ذره شر يره» اينك، به تنها چيزي كه مي‌انديشم: آرامش، استواري و آزادي تو و بسان توست.
به اميد روزهاي آزادي براي همه

*****
مقامات عراقی: تعداد کشته شدگان کمپ اشرف به 11 تن رسید
شهرزادنیوز: خبرگزاری‌ها به نقل از مقامات عراقی اعلام کرده‌اند که شمار تلفات در کمپ اشرف که روز سه شنبه مورد حمله پلیس این کشور قرار گرفت، به 11 تن رسیده است. این در حالی است که آن‌ها وجود تلفات را تکذیب کرده بودند. مقامات محلی در خالص شهر که کنترل قرارگاه نیروهای مجاهدین را در دست گرفته اند، افزوده اند که کشته شدگان تنها شامل ساکنین ایرانی قرارگاه است.
از ماه فرودین سال جاری مقامات عراقی اعلام کرده بودند که قرار است پس از این که ایالات متحده کنترل امور را به عهده مقامات عراقی بگذارند، امورات کمپ اشرف نیر به کنترل نیروهای عراقی در خواهد آمد. طی ماه های گذشته نیروهای نظامی در حالت آماده باش بوده و قصد اشغال قرارگاه اشرف را داشته‌اند.
سازمان مجاهدین تا کنون از انتشار اخبار در این رابطه خودداری کرده وطی روزهای اخیر نیز این موضوع را مسکوت گذارده است.

*****
چهارشنبه خودسوزی یک جانباز، پنجشنبه خودسوزی جانبازی دیگر
همزمان با اینکه مسعود زریبافان، نخستین نطق خود را در مقام «رئیس جدید بنیاد شهید و امور ایثارگران» با این جملات «حداکثر توان و ظرفیتم را برای برطرف کردن مشکلات موجود در جامعه ایثارگران به کار می گیرم» آغاز کرد، یک جانباز قمی پس از آنکه از رفت و آمدهای مکرر خود به این بنیاد برای حل مشکلات عدیده اش، ناامید شد، روز چهارشنبه در برابر چشمان مبهوت مسوولان بنیاد شهید قم، خودسوزی کرد تا سومین جانبازی باشد که در کمتر از هفت ماه گذشته در برابر یکی از مکان های عمومی ایران - مجلس و بنیاد شهید- خودسوزی کرده باشد. هنوز این خبر در روزنامه ها منتشر نشده بود که فردای همین روز - پنجشنبه- جانباز دیگری با پرت کردن خود از پنجره بیمارستان ساسان اقدام به خودکشی کرد. خبر سومین خودسوزی جانبازی که از سر درماندگی در برابر یک مکان عمومی خودسوزی کرده است، روز گذشته به وسیله خبرگزاری «تابناک» و خبر خودکشی جانبازی که از پنجره بیمارستان ساسان خودکشی کرد به وسیله خبرگزاری «ایسنا» منتشر شد اما تا لحظه نوشتن این گزارش، این خبر در سایت بنیاد شهید و امور ایثارگران کوچک ترین انعکاس خبری نداشت. در خبر «تابناک» آمده است: «جانباز متعهد و انقلابی، «اکبر گائینی»، ساکن شهر مقدس قم، به دلیل بی توجهی و رسیدگی نکردن موثر مسوولان بنیاد جانبازان این شهر، به ستوه آمده و اقدام به خودسوزی کرد.» در ادامه این خبر به نقل از برادر این جانباز، آمده است: «برادرم از چندی پیش و به دلیل از کارافتادگی و فشار ناشی از بیکاری و مشکلات اقتصادی، پیگیر گرفتن درصد جانبازی خود شده بود که به دلیل ضعف های قانونی و نیز بی توجهی مسوولان مربوطه، کار وی انجام نشده و با وجود کامل بودن پرونده پزشکی او، مسوولان بنیاد از حل مشکل او سر باز زده اند.» مهدی گائینی برادر بزرگ تر این جانباز در گفت وگو با «تابناک»، ضمن اعلام این خبر گفت: «او در سال های پس از جنگ با اعتقاد به اینکه حضورش در جبهه ها معامله با خدا بوده، هیچ گاه پیگیر مسائل جانبازی خود نبوده و با وجود موج گرفتگی شدید و سوختگی بخش هایی از بدنش، تا هنگامی که توانایی کار کردن داشته، اقدام به گرفتن درصد جانبازی خود نکرده بود.» این جانباز که در برابر چشم مسوولان بنیاد شهید قم خودسوزی کرده است همسر و دو فرزند دارد و هم اکنون بر اثر شدت جراحات وارده در اثر خودسوزی در بخش مراقبت های ویژه CCU بیمارستان نکویی قم بستری است. برادر این جانباز در پایان خطاب به مسوولان گفت: «چرا این اتفاق باید بیفتد؟ اینها که شما به واسطه وجود نازنینشان در رأس حکومت نشسته اید، باید به کجا پناه برند؟» همزمان با این خودسوزی، رئیس جدید بنیاد شهید و امور ایثارگران و معاون رئیس جمهور، گفته بود: «یکی از مهم ترین دلایل محبوبیت رئیس جمهوری کشورمان برخورد متواضعانه با مردم است که امیدوارم ما هم با خوشرویی درصدد حل مشکلات جامعه ایثارگری باشیم.» 20 سال از جنگ هشت ساله ایران و عراق می گذرد و هم اکنون این بنیاد بیش از 11 هزار و 300 نفر جانباز و آزاده را تحت پوشش خود دارد اما اگر آماری که چندی پیش از سوی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ، اعلام شد، دقیق باشد باید به این جمعیت سالانه دست کم 1000 نفر اضافه کرد زیرا این مقام چندی پیش در گفت و گو با ایسنا اعلام کرده بود: «پس از گذشت سال ها از جنگ، هنوز سالانه در تهران بزرگ بالغ بر یک هزار نفر به جمع جانبازان شیمیایی اضافه می شوند.» البته ابوالقاسم باباییان، رئیس بنیاد شهید تهران،در این گفت و گوی خبری از امکاناتی که این بنیاد در اختیار این جمعیت رو به افزایش قرار می دهد، سخنی به میان نیاورد، اما گفت: «همین جانبازان شیمیایی با ریه های آلوده به مواد شیمیایی در مقابل قدرت های استکبار خواهند ایستاد و از انقلابی که برای آن جان خود را تقدیم کردند، دفاع خواهند کرد.» سه روز پیش خبر ادغام وزارت کار و رفاه منتشر شد که بر این اساس بنیاد شهید و امور ایثارگران به همراه کمیته امداد امام خمینی(ره) در زیرمجموعه آن قرار خواهد گرفت که احتمالاً نشان دهنده این است که این بنیاد نیاز چندانی به استقلال مالی ندارد. به استناد اخبار منتشر شده در سایت های رسمی کشور، پیش از این نیز دو خودسوزی دانشجوی دکترا - در اعتراض به سیستم دانشگاهی- در دانشگاه تهران و خودسوزی مرد بمی - در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت زلزله زدگان- در برابر نهاد ریاست جمهوری، نشان داد بر اساس تحلیل جامعه شناسان، این نوع خودکشی در برابر چشم جامعه، نخستین شیوه اعتراض به معضلات حاد اجتماعی و خطاب به مسوولان جامعه است. اما سکوت مسوولان در برابر رویدادهای قبلی و حتی واکنش هایی مانند واکنش رئیس مجلس هشتم که به جای اینکه درصدد تخفیف آلام بازماندگان برآید یا به عنوان رئیس نمایندگان مردم، ابراز نگرانی کرده و درصدد رفع عوامل خودسوزی این جانبازان بپردازد، تنها گفت: «فردی که در برابر مجلس خودسوزی کرد، جانباز نبود بلکه معتاد بود و مشکلات روحی و روانی داشت.» صبح فردای این روز به دستور برخی مسوولان مجلس، تعدادی کپسول آتش نشانی کنار در شمالی مجلس نصب شد دکتر ناصر فکوهی در گفت وگویی اختصاصی که پیش از این با روزنامه «سرمایه» درباره علل خودسوزی های اجتماعی ایران داشت، گفته بود: «این حوادث زنگ خطر اساسی برای جامعه است. با کنار گذاشتن دلایل روانی، ریشه این مشکلات در ناتوانی نسبی یک جامعه برای مدیریت مشکلات آن جامعه است. گروهی از این مشکلات شناخته شده هستند و در تمام جوامع وجود دارند بنابراین باید برای آنها برنامه ریزی اجتماعی داشت: فقر، بیکاری، اعتیاد، فروپاشی خانواده و .... ما می دانیم که این عوامل، این مشکلات را ایجاد می کنند و باید پیش از آنکه کار به یک تراژدی بکشد به سراغ یافتن راه حل های مناسب برویم و از رهاکردن مردم به حال خودشان به شدت پرهیز کنیم. وظیفه جامعه آن است که خود به سراغ این افراد برود و نه آنکه منتظر باشد آنها دست کمک به سویش دراز کنند. من تاکید خاصی بر تمام قربانیان جنگ دارم.» به این ترتیب جامعه و چرا نگوییم دولت ایران - چرا که تمام این خودسوزی ها چنانکه اعلام شده است، نتیجه ناکارآمدی درست نهادهای دولتی در زمینه ایجاد اشتغال و تامین نیازهای اساسی مادی و اجتماعی افراد جامعه بوده است- به زنگ خطر جدی که از بهمن ماه سال گذشته به صدا درآمده بود با بی اعتنایی گذشت و چنانچه شاهدیم جامعه هم اکنون در حال واکنش نشان دادن به این بی توجهی هاست. به استناد آمارهای لحظه به لحظه سایت worldmeters.com که زیر نظر سازمان ملل منتشر می شود، از آغاز سال جدید میلادی تا ساعت یک بعدازظهر روز جمعه 9 مرداد سال جاری، تعداد افرادی که در جهان خودکشی کرده اند 621 هزار و 420 نفر است که بنا به آماری که در «نخستین سمینار ملی مطالعه رفتارهای خودکشی» در اسفند سال گذشته، عنوان شد از این میان روزانه حدود 11 نفر و هر سال بیشتر از چهار هزار نفر در ایران به علت خودکشی می میرند.
*****
مسئولان درباره «خروج رکوردی سرمایه از ایران» پاسخ دهند!
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۵۷۷۳۵
خبر خروج عجیب 18.5 میلیارد دلار سرمایه ایران، باعث حیرت کارشناسان شد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، خروج سرمایه‌ یک تاجر ایرانی به‌ نام «اسماعیل صفاریان نسب» شامل 7.5 میلیارد دلار وجه‌ نقد و یک تریلی حامل بیست تن شمش طلا که‌ به‌ بهانه سرمایه‌گذاری در ترکیه‌ آن هم به این صورت بسیار ابتدایی و خطرناکی، از ایران به‌ این کشور انتقال داده‌ شده‌ بود، علامت سؤال‌های بسیاری را در نظر کارشناسان پدید آورده است که لزوم پاسخگویی مسئولان ذیربط را نمایان می‌سازد.
بنا بر این گزارش، این محموله حیرت‌آور که قطعا از مرز بازرگان و همچنین گمرک این نقطه مرزی گذر کرده، این پرسش را پدید آورده است که چگونه چنین محموله با ارزشی، با این همه تدابیر حفاظتی گمرک و مرزبانی، موفق به خروج از ایران شده او این در حالی است که مسئولان ذیربط، به ویژه گمرک کشور فعلا از این ماجرا بی‌اطلاع است.
این گزارش می‌افزاید، در حالی که گمرکات کشور، هزینه‌های هنگفتی صرف تهیه و خرید تجهیزات گوناگون و دستگاه‌های X-RAY برای بررسی و کنترل ورود و خروج کالا از ایران کرده است و گروه‌های انسانی سی تا چهل نفره را به کشورهای خارجی برای آموزش می‌‌فرستد، بی‌خبری و این گونه بیرون بردن سرمایه ملی کشور، ولو سرمایه شخصی خود تاجر نیز اگر بوده باشد ـ این طلا و ارز جزو سرمایه ملی بوده و خروج چنین مبلغ نقد و شمش طلا از کشور ممنوع است ـ توضیح و توجیه پذیر نیست.
بر پایه این گزارش، این محموله بیست تنی طلا که این احتمال می رود که جزو سرمایه ملی کشورمان باشد و احتمالا تحت پوشش محموله میوه یا منسوجات از ایران خارج شده، به راحتی و هیچ گونه جلوگیری و با توجه به اینکه از راه قونیه به سمت آنکارا رفته، قطعا از مرز بازرگان ایران بیرون برده و در آن سوی مرزها با توقیف این محموله به خزانه کشور ترکیه واریز شده است.
با وجود این، خروج ارز به مبلغ 7.5 میلیارد دلار و همچنین بیست تن طلا کم کاری و بی توجهی دستگاه‌های امنیتی کشور را نیز گواهی می‌دهد، چرا که چگونه چنین مبلغ نقدی ارزی و همچنین بیست تن شمش طلا، از بازار ایران جمع‌آوری شده و در عین حال، هیچ گونه اختلالی در سیستم اقتصادی کشور پدید نیاورده است.
حال با توجه به موارد مطروحه و خروج عظیم چنین سرمایه‌ای ـ که ظاهرا با هماهنگی و تخلف برخی مسئولان داخلی صورت گرفته ـ لزوم پاسخگویی مسئولان امنیتی و گمرک کشور را می‌طلبد تا با بررسی دقیق، نحوه فرار این سرمایه ملی از ایران را اعلام کرده و با خاطیان این اتفاق به شدت برخورد کنند.
گفتنی است، تاجر مربوطه که به گفته وکیلش، قصد سرمایه‌گذاری در ترکیه را داشته، می‌توانسته این مبلغ هنگفت و عظیم را از راه سیستم بانکی کشور و بدون هیچ گونه مشکلی البته با مدارک لازمه، انجام دهد که چنین سرمایه‌گذاری اقتصادی در کشور همسایه (ترکیه) و به روش ابتدایی پول و طلای نقد، خود نیز جای بسی پرسش است که چگونه این سرمایه‌گذاری بزرگ در این کشور بدون آگاهی مقامات ترکیه انجام گرفته، به گونه‌ای که آنها این محموله را توقیف و ضبط کرده‌اند!
نکته دیگر اینکه،رقم نجومی اعلام شده از سوی رسانه های ترکیه و ادعای وکیل آقای صفاریان نسب در این باره،هرچند از نظر منطقی قابل پذیرش نیست اما به نظر می رسد برای تنویر افکار عمومی باید از سوی مسئولین کشورمان درباره چگونگی ایم موضوع و درست یا نادرست بودن آن اطلاع رسانی سریع و شفافی صورت پذیرد.
*****
احمدی نژاد: بعد تحلیف سرشان را می چسبانیم به سقف
«بگذارید مراسم تحلیف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، یقه‌شان را می‌گیریم و سرشان را می‌چسبانیم به سقف.»
محمود احمدی‌نژاد روز گذشته در جمع اساتید بسیجی از آغاز دوره‌ای جدید خبر داد که بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری به ظهور رسیده است.
به گزارش «فردا»، رئیس‌جمهور در مراسم افتتاحیه یازدهمین هم‌اندیشی اساتید بسیجی که برخلاف سالهای گذشته که در سالن قدس حرم امام رضا‌(ع) برگزار می‌شد در سالن صبای صدا‌و‌سیمای مشهد برگزار شد. در تبیین آنچه هنگام و پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری رخ داد سخن گفت. او با بیان اینکه «من یک عدد هم نیستم» انتخابات برگزار شده را بدون توجه به پیروزی خود بزرگ خواند و گفت: «مردم در این انتخابات راه امام(ره) و آرمان‌های انقلاب اسلامی را انتخاب کردند.»
احمدی​نژاد با اشاره به اینکه انتخابات اخیر آزادانه‌ترین انتخابات در همه دنیا و پس از انقلاب بود، افزود: انتخابات اخیر مبانی دموکراسی لیبرال را در تئوری و عمل زیر‌سؤال برد.
احمدی‌نژاد خاطر‌نشان کرد: مردم در این انتخابات استیلای قدرت، ثروت، حزب و رسانه را در هم شکستند و الگوی جدیدی برای بشریت ارائه شد. رئیس‌جمهور حزب و رسانه را از ابزار نظام سلطه خواند و گفت: «احزاب و مردم از هم جدا هستند، وابسته به قدرتند و مردم نقشی در احزاب ندارند.»
رئیس کابینه دهم در ادامه اطلاع خود را از عصبانیت کسانی که «آنها» خطاب می‌کرد به حضار رساند و با بیان اینکه «دوره جدیدی آغاز شده است» تأکید کرد: «بگذارید مراسم تحلیف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، یقه‌شان را می‌گیریم و سرشان را می‌چسبانیم به سقف». احمدی‌نژاد برای تحقق آرمان خود از اساتید بسیجی که آنها را «همکاران عزیزم» خطاب می‌کرد خواست تا در این راه به او کمک کنند و با یک حرکت همه جریان منتسب به «آنها» را به زباله دان تاریخ بریزند که این درخواست با تکبیر حضار که بر صندلی‌های سرخ سالن «صبا» تکیه زده بودند همراه شد.
*****
محاکمه دلسوزترین فرزندان ایران با اتهامات واهی، کیفرخواستی با نثر و ادبیات کیهانی
میهن در بهت و حیرت، ملت در خشم و نفرت

گزارشی از موج سبز: صبح امروز در حالی که به افکار عمومی، نمایندگان مجلس و حتی مقامات عالی قضایی اعلام شده بود که تنها به اتهامات تعدادی از دستگیرشدگان درگیری‌های خیابانی رسیدگی می‌شود، ناگهان چندین چهره سیاسی و مطبوعاتی در سالن اجتماعات دادگستری استان تهران حاضر شدند؛ بهزاد نبوی، محسن میردامادی، محمدعلی ابطحی، محسن امین‌زاده، عبدالله رمضان‌زاده، محمد عطریانفر، محسن صفایی فراهانی و ...
این محاکمه ناگهانی در شرایطی که بین بخش‌های مهم قوه قضائیه منازعاتی در حد بیانیه‌پراکنی علیه یکدیگر در جریان است، نمایندگان مجلس از قصد چنین محاکمه‌ای بی‌خبر بوده‌اند، حتی متهمان امکان مشورت با وکلایشان و اندیشیدن دقیق و به‌دور از شرایط بسته‌ی زندان به اتهاماتشان را نداشته‌اند و وکلای متهمان نیز خبری از برگزاری دادگاه نداشته‌اند، از نمونه‌های نادری است که فقط در قرون وسطای فراموش شده و نیز جمهوری اسلامی بعد از کودتای 22 خرداد یافت می‌شده و می‌شود.
جالب اینجاست متن کامل کیفرخواست این فعالان سیاسی که حاوی دهها اتهامات بی‌دلیل و پراکنده‌گویی‌های بی‌ربط به اتهامات و حاوی الفاظ عجیب و غریب غیر حقوقی و ژورنالیستی از قبیل کودتای مخملی و انقلاب نرم و براندازی مدنی و ... است، تنها دقایقی پس از قرائت در دادگاه (یا به عبارت دقیق‌تر: بیدادگاه) در خبرگزاری فارس منتشر شد تا مشخص شود که چه کسی پروژه طراحی کرده و قصد اقدام علیه امنیت ملی از طریق ایراد اتهامات واهی به فرزندان ملت و محبوب‌ترین چهره‌های سیاسی کشور دارد.
این متن چنان با سرمقاله‌های کیهان شبیه و به ادبیات ستون نیمه‌ی پنهان نزدیک است که نیاز به هوش سیاسی چندانی نیست تا کسی درک کند که این نه یک دادخواست واقعی، بلکه تنها تکه‌پاره‌هایی از همان اتهاماتی است که سال‌ها و بارها حسین شریعتمداری و حسن شایانفر در روزنامه‌ی کیهان تکرار کرده‌اند و حالا به برکت قدرت برآمده از کودتای سیاسی، امنیتی، نظامی و قضایی اخیر، به عنوان کیفرخواست از نماینده‌ی سعید مرتضوی شنیده می‌شود.
بامزه‌گی ماجرا آنجاست که جدا از اعترافات تحت فشار و شکنجه، بخشی از آنچه به نام اعترافات به نقل از فعالان سیاسی نقل شده، مواردی است که آنها شاید در بیرون از زندان و در تحلیل‌های سیاسی هم مطرح می‌کردند و تنها نماینده‌ی دادستان (یا احتمالا کیهانیان، با توجه تجربه‌های قبلی) با انتخاب گزینشی و بریده‌ی آنها، به این اظهارات رنگ و بوی سیاسی داده است و خبرگزاری فارس هم با انتخاب تیترهای بی‌ربط به متن، سعی کرده آنها را یکسری اعترافات مهم جلوه دهد.
و بامزه‌تر اینجاست که آنها نیازی نمی‌بینند برای این دادگاه نمایشی، حتی به مراعات ظواهر قانونی هم پایبند باشند. به همین خاطر است که برای محاکمه‌ی ابطحی نیازی به دادگاه ویژه‌ی روحانیت نیست، یا نیازی به قرائت پرونده توسط وکلا نیست، یا با وجود سیاسی بودن اتهامات و تصریح قانون اساسی، هیچ نیازی به حضور هیات منصفه نیست و یا ...
حال باید پرسید آیا همان‌طور که قطار اتهامات در کیفرخواست چند ساعته مطرح شد، حاضرند به همین شکل در شرایط آزاد و دادگاه علنی و بدون تحدید و تهدید به متهمان اجازه‌ی دفاع از خود را بدهند؟ آیا خواهند گذاشت آنها فاش کنند که در زندان تحت چه شرایطی قرار داشته‌اند و سخنان مذکور را با چه شیوه‌های از آنها اخذ کرده‌اند؟
ببینید کار تا کجا خراب شده که حجت‌لاسلام دعاگو هم که در تمام دوران دولت خاتمی همیشه فریادش علیه اصلاحات و اصلاح‌طلبان بلند بود، این بار از دست جائران امروز به فریاد آمده و می‌گوید: برای وفاداران به نظام دینی، قانون اساسی و خط امام و رهبری انگیزه براندازی می‌تراشند.
آنها که امروز این دادگاه نمایشی را برپا کردند، آیا فکر می‌کنند ملت ساکت خواهند نشست تا بهترین‌ها را با بی عدالتی به مسلخ ببرند؟ و آیا تصور می‌کنند مردم این‌قدر بی‌تفاوت شده‌اند که نماینده‌ی بی‌شرم دادستان، موج سبز آزادی‌خواهی ایرانیان را متهم به وابستگی به خارج کند و آنها بنشینند و کاری نکنند؟
*****
جنبش همبستگی دانشجویان ایران:
تفو بر تو ای چرخ گردون، تفو
گرگها یکدیگر را میدرند
امروز نخستین جلسه محاکمه یکصد نفر از دستگیرشدگان حوادث اخبر برگزار شد. درین جلسه نمایشی و مسخره، این حقیقت به منصه ظهور رسید که سناریوی اعتراف گیری اگرچه در مورد فرزندان و سلحشوران راستین این سرزمین هرگز کارگر نیفتاده و عده ای زیر شکنجه های حیوانی جان گرامی خویش را از دست دادند اما حاضر به شهادت های دروغین در دادگاههای فرمایشی نشدند و گروه بیشماری نیز کماکان زیر شکنجه و ضرب و شتم هستند اما حاضر نیستند لب بدروغ گشوده و بدرخواست مزدوران رژیم بر علیه خویش و برادران و خواهران و همرزمان خود اعترافاتی دروغین بنمایند، اما بزدلانی از تبار دین فروشان عبابرتن و عمامه بسر درنهایت عجز و درماندگی آنچه را که برایشان دیکته شده بود درین بیدادگاه بر زبان آوردند و ثابت کردند که کارد، آنجا که لازم باشد دسته خویش را نیز می بُرَد.
از جمله این درماندگان زبون، محمدعلی ابطحی، آخوندی است که زمانی نزدیکترین یار همپالکی خودش محمد خاتمی رییس جمهور پیش از احمقی نژاد است. این شیخ سفیه هرآنچه را که رژیم برای نسبت دادن میهن پرستان به بیگانگان و سناریوی یک انقلاب مخملی طرح ریزی کرده و برای قانونی جلوه دادن بیدادگری هایش باو تزریق نموده بود، با بازگو کردن در جلسه دادگاه، جامعه ای را دچار تنفر و انزجار از خود و تمام ملایان نمود.
موضوع این جلسه و آنچه که گفته و شنیده شد آنقدر طولانی و همچنین بیشرمانه است که ما فقط یکی از پرت و پلاگوئی های این شیخ نادان را بطور مشروح در زیر آورده ایم و بقیه را که شامل متن کیفرخواست مدعی العموم و غیره است فقط بصورت لینک های پی در پی از سایت خبرگزاری فارس (بنگاه خبرپراکنی سپاه پاسداران) در زیر آورده ایم که چنانچه خواستید با کلیک کردن بروی هر لینک، خودتان اصل مطلب را بخوانید. توجه داشته باشید که هر متنی شامل یک گزارش تصویری نیز از این جلسات طولانی می باشد که میتوانید این عکس های بیشرمانه و تنفر برانگیز را نیز تماشا کنید:
***
ابطحي: هاشمي رفسنجاني، موسوي و خاتمي قسم خورده بودند يكديگر را تنها نگذارند
خبرگزاري فارس: عضو مجمع روحانيون مبارز گفت: پس از انتخابات در جلسه مشتركي هاشمي رفسنجاني، موسوي و خاتمي با يكديگر هم قسم شدند كه پشت يكديگر را خالي نكنند و بنده نمي‌دانم كه اين تنها نگذاشتن و ياري كردن يكديگر پس از 11 ميليون فاصله راي براي چه بود.
● گزارش تصويري مرتبط (کلیک کگنید)
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، محمد علي ابطحي عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه سخنان خود در جلسه علني دادگاه رسيدگي به جرايم پس از انتخابات گفت: زماني كه قرار بود موسوي مدارك مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح كند به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانيون مبارز وقتي بحث ارائه مدارك تقلب در انتخابات مطرح شد يكي از دوستان كه قبلا وزير كشور هم بود گفت‌ همه اين مدارك اگر جمع شود و درست باشد 700 هزار راي بيشتر نمي‌شود. بنده وقتي از موسوي به عنوان هندوانه سربسته ياد كردم به خاطر همين توهمات بود كه در موسوي وجود داشت كه وي امكان تقلب 11 ميليوني را امكان پذير مي‌دانست. وي افزود: پس از انتخابات هاشمي رفسنجاني، موسوي و خاتمي در جلسه مشتركي هم‌قسم شدند كه پشت يكديگر را خالي نكنند و بنده نمي‌دانم كه اين تنها نگذاشتن و ياري كردن يكديگر پس از 11 ميليون فاصله براي چه بود. عضو مجمع روحانيون مبارز تصريح كرد: شايد خاتمي دليل خود را داشت، موسوي شايد كشور را نمي‌شناخت ولي خاتمي با همه ارادتي كه به وي دارم اتفاقا برعكس همه مسائل را مي‌دانست، توانايي و اقتدار مقام معظم رهبري را مي‌شناخت اما به خاطر اتفاقات موسوي را همراهي كرد كه اين همراهي خائنانه بود. ابطحي اضافه كرد: هاشمي در ذهن خود قصد انتقام از احمدي‌نژاد و مقام معظم رهبري را داشت؛ اين‌ها همه مسائلي بود كه در ذهن موسوي به عنوان توهم همراهي شكل گرفته بود. وي با اشاره به نقش مجمع روحانيون مبارز خاطرنشان كرد: واقعا مجمع روحانيون منتسب به امام و انقلاب بود لذا حداقل بايد اين انتصاب را نگه مي‌داشت. عضو مجمع روحانيون مبارز تصريح كرد: بنده خودم را نيروي اصلاح‌طلب مي‌دانم؛ لذا مي‌گويم كه خاتمي حق نداشت ظرفيت اصلاحات را به پاي موسوي بريزد حتي موسوي هم اين ظرفيت را نداشت. البته بنده طرفدار رياست جمهوري احمدي‌نژاد نبودم ولي زماني كه 11 ميليون در انتخابات فاصله ايجاد شد به عنوان كسي كه طرفدار مردم‌سالاري هستم اين مسئله را نپذيرفتم و با اين موضوع جلوي فضاي رشد مدني را گرفته و به فرهنگ و تاريخ ايران خيانت كرده‌ام. ولي اگر به جاي پيام به موسوي به احمدي‌نژاد تبريك مي‌گفتيم امروز بهترين وضعيت را در تاريخ ايران دارا بوديم. ابطحي با اشاره به حضور خود در برخي راهپيمايي‌هاي غيرقانوني خياباني تاكيد كرد: كار بدي كردم كه در راهپيمايي‌ها شركت كردم ولي كروبي به بنده گفت كه ما با اين راي كم نمي‌توانيم مردم را به خيابان‌ها دعوت كنيم. ولي خود برويم تا به نوعي اعتراضمان را نشان بدهيم. وي اظهار داشت: موسوي به كروبي پيغام داده بود كه من چيزي براي از دست دادن ندارم، موسوي اگرچه چيزي براي از دست دادن نداشت ولي با توجه به راي 13 ميليوني با اين پيگيري آشوب‌ها خيلي‌ چيزها را از دست داد و ما افتخار اين حضور 40 ميليوني را از دست داده و آنرا خدشه‌دار كرديم ما مي‌توانستيم در دنيا بهتر از اين باشيم. عضو مجمع روحانيون مبارز ادامه داد: موسوي در بسياري از موارد مي‌گفت من طرفدار مردم مسلمان هستم. اين درحالي است كه اين آشوب‌ها دلبستگي‌هاي مردم مسلمان را نسبت به ايران قطع كرد، موسوي مي‌گفت كه من طرفدار خط امام هستم و هميشه روي نظام و امام تاكيد مي‌كرد، بنده مي‌گويم كه هيچكس نمي‌تواند روي امام و نظام تاكيد كند ولي در عين حال كوچكترين عملي انجام دهد كه نظام را هم به خطر بيندازد. چرا كه امام فرموده‌اند حفظ نظام از اوجب واجبات است. ابطحي اضافه كرد: اگر مقام معظم رهبري نبودند يا اگر ايشان يك قدم به عقب مي‌نشستند امروز هلال ناامني ايران، افغانستان و پاكستان شكل مي‌گرفت و درصورتي كه اين هلال تشكيل مي‌شد ديگر هيچ جا اثري از انقلاب نمي‌ماند. از اين رو ملت ايران بايد از تيزهوشي مقام معظم رهبري و سربازان با نام و بي نام ايران كه اين كشور را از اين مسئله نجات دادند تشكر كند. وي با بيان اينكه معمولا ما نيمي از شجاعت را تعريف كرده‌ايم اظهار داشت: شجاعت بزرگتري هم وجود دارد كه بنده از آن استفاده مي‌كنم لذا اگر انساني احساس كند كه به ديدگاهي رسيده و اين ديدگاه به نفع نظام است بيان آن شجاعانه‌تر است از بيان ديدگاه و نظر اپوزيسيون در مقابل حكومت و نظام. عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه تاكيد كرد: به همه دوستان مي‌گويم و همه دوستاني كه صداي ما را مي‌شنوند بدانند كه موضوع تقلب در ايران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعي بود تا آشوب‌ها شكل بگيرد تا ايران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جايي كه كشور دچار آسيب و سختي بشود.
*****
خبرگزاري فارس:
متن كامل كيفرخواست مدعي العموم عليه متهمين پروژه شكست خورده كودتاي مخملي

معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران به نمايندگي از مدعي العموم در قرائت متن كيفرخواست عليه متهمين پروژه شكست خورده كودتاي مخملي اعلام كرد: طبق مستندات به دست آمده واعترافات مستدل متهمين حوادث و آشوب‌هاي اخير از پيش طراحي شده وطبق جدول زمانبندي و مراحل كودتاي مخملي پيش رفته است.
● گزارش تصويري مرتبط (کلیک کنید)
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، متن كيفر خواست كه توسط عبد‌الرضا محبتي معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران به نمايندگي از مدعي‌العموم در دادگاه علني صبح امروز قرائت شد در پيوندهاي ذيل در6 بخش ارائه مي‌شود.
اخبارمرتبط : برای مطالعه هریک از مطالب زیر بروی لینک ها کلیک کنید:
*****
گزارش فعالان حقوق بشر در ایران
خبرگزاری هرانا : یک صد و سه تن از بازداشت شدگان روز پنج شنبه شهر تهران به زندان اوین منتقل شدند.
علیرغم اینکه منابع دولتی بازداشت شدگان اعتراضات روز پنج شنبه تهران را پنجاه تن اعلام داشته بودند، بنا به گزارشات دریافتی، روز جمعه مورخ 9 مردادماه، یک صد و سه شهروند بازداشت شده در اعتراضات و تجمعات روز پنج شنبه شهر تهران از اماکن مختلف به زندان اوین منتقل شدند.
اکثر این بازداشت شدگان به قرنطینه 7 و بندهای 240 و 241 این زندان منتقل شده اند، هر چند گزارشاتی از انتقال تنی از آنان به بند 209 نیز دریافت شده است.
لازم به ذکر است هنوز اسامی این بازداشت شدگان جهت پیگیری خانواده ها در دادگاه انقلاب یا زندان اوین اعلام نشده است.
*****
بركناری دو معاون معتمد خامنه ای در وزارت اطلاعات
سایت آینده نیوز در تهران: در پي سخنان محمود احمدي‌نژاد درباره بركناري اژه‌اي به خاطر عدم بركناري دو معاون خود، گزارشها حاكي است: معاونت ويژه و ضدجاسوسي اين وزارتخانه هم پس از بركناري محسني عزل شده‌اند.
حاج حبیب ا.. معاونت ویژه و خزائی معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات دو تن از چهره های شاخص سیستم اطلاعاتی بودند که مورد اعتماد ویژه رهبر انقلاب قرار داشتند.
حاج حبیب ا... که طی حدود 20 سال گذشته و از آغاز دوران رهبری آیت ا.. خامنه ای همواره در یکی از معاونت های وزارت اطلاعات حضور داشت، مورد اعتماد ویژه رهبر انقلاب بوده به نحوی که در بسیاری از موارد اختلافی بین مسئولان، مانند موضوع رد صلاحیتها در انتخابات مجلس هفتم و هشتم از سوی رهبری به عنوان مسئول رسیدگی به اعتراضات تعیین شده بود.
خزائی نیز که پیش از انتصاب به عنوان معاونت ضد جاسوسی، سابقه حضور در آسیای میانه، قم و ریاست موسسه پژوهشهای سیاسی را در کارنامه خود داشت از چهره های مورد اعتماد رهبر انقلاب بوده است.
گفته می شود علت برکناری خزائی، عدم تایید اتهام جاسوسی سید حسین موسویان و برخورد با دو تن از آمریکائیان ایرانی تبار یعنی هاله اسفندیاری و رکسانا صابری بوده است.
حاج حبیب ا.. نیز که در دهه هشتاد معاونت ویژه وزارت اطلاعات را برعهده داشته است، انتظارات احمدی نزاد را در حوزه سیاسی که از موضوعات تحت مدیریت معاونت ویژه است برآورده نساخته است.
در این حال احمدی نژاد که پس از عدم پذیرش سرپرستی وزارت اطلاعات توسط مجید علوی، خود سرپرستی وزارت اطلاعات را برعهده گرفته است، با انتصاب علوی به عنوان قائم مقام، شکری مدیر کل اطلاعات تهران را به عنوان معاونت ویژه منصوب کرده است.
*****
بیانیه جبهه مشارکت درباره‌ی دادگاه نمایشی:
مرغ پخته هم از این اتهامات خنده‌اش می‌گیرد
جبهه مشارکت ایران اسلامی در واکنش به دادگاه فرمایشی و رسوای امروز (شنبه) با صدور بیانیه شدیداللحنی این روند محاکمه را بی‌اعتبار و کیفرخواست را دست‌پرورده‌ی روزنامه کیهان دانسته و تصریح کرده که: حتی مرغ پخته هم از این اتهامات خنده‌اش می‌گیرد. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحيم
كودتاي انتخاباتي اقتدارگرايان با آغاز شوي مضحك دادگاه فله اي جمعي از بازداشت شدگان اخير وارد مرحله اي تازه شد.
در دادگاه امروز آنچه بيش از هرچيز جلوه گري كرد، متن دادخواست مدعي العموم بود كه پس از 50 روز ايزوله كردن و فشار بر صدها تن بازداشتي مختلف انتظار مي رفت متن قابل تامل و جدي تري باشد، اما آنها به قدري از به زمين سفت خوردن كودتايشان در جامعه دچار شوك و عصبيت هستند كه حاصل آن بيانيه اي آشفته و ضعيف در حد سرمقاله هاي آشناي كيهان از كار در آمده كه مرغ پخته را هم به خنده مي اندازد. آنها به قدري در اين تهيه اين دادخواست، شتابزده عمل كرده اند كه حتي در تشخيص اعضاي شوراي مركزي جبهه مشاركت كه به راحتي در سايت ها قابل جست و جوست، خطا كرده اند و به عنوان نمونه آقاي دكتر تاجيك، رئيس محترم دفتر مطالعات استراتژيك در دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي را عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت خوانده اند ! متاسفانه در اين متن سياسي و غيرحقوقي و غيرمستند، تحليل هاي ارايه شده نيز دقتي در همين حد دارد.
در اين متن كه بر اساس گزارش خبرگزاري فارس به عنوان بازوي تبليغاتي و رسانه اي كودتا كه پيش از هر رسانه اي و با رانت ويژه به آن دست يافته، عمق كينه جريان اقتدارگرا از 8 سال اصلاحات و آرمان هاي والاي آن و نيز رهبر آن جناب آقاي سيد محمد خاتمي نشان داده شده است.
كيفرخواست در بخشي تبديل شده است به دفاعيه تمام قد از كشورهاي سوسياليستي¬يي كه در آنها راي دزدي شده و در بخشي ديگر به بهانه اثبات ادعاي محمل انقلاب مخملي در ايران، ناخواسته كشور و نظام ما را با آنها مقايسه نموده و در اين مسير داستان سرايي امنيتي پليسي را به كمك ذهني مغشوش و با ضريب هوشي پايين در خدمت القاي آن نموده است.
جالب است كه در اين متن از ديگر اهداف ستاد كودتا نيز به خوبي پرده برداري شده است و آن هدف شوم برخورد با احزاب و گروه هاي اصلاح طلب و نيز تشكل هاي مستقل غير دولتي است. آنها در اين مسير به ايراد اتهاماتي بي اساس بر پايه يكسري شواهد بي ربط پرداخته اند كه به هيچ وجه به آن چه مراد تنظيم كنندگان دادخواست است، شهادت نمي دهند.
آنها بر اساس اسناد ربوده شده از حزب گويي كشف بزرگي كرده اند و در دادخواست به نقل از سند تاملات راهبردي سياسي- تشكيلاتي كه به اشتباه در دادخواست "سند تعاملات راهبردي سياسي- تشكيلاتي" ناميده شده، آورده اند: «در مرحله نخست حضور در نهادهاي رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي شهر و روستا و در مرحله بعد مجلس خبرگان نهادهاي مناسب تري براي حضور طرفداران مردمسالاري مي باشند.» حال بايد از آقاياني كه پس از 50 روز بگير و ببند اين دادخواست را تنظيم كرده اند پرسيد، مگر برنامه ريزي يك حزب قانوني براي كسب قدرت و ورود به نهادهاي انتخاباتي از طريق راي مردم جرم است؟ يا قرار است احزاب را هم تنها به عنوان مجيزگو و تاييدكننده چشم بسته همه رفتارهاي درست و غلط به رسميت بشناسيد و لاغير؟ يا در جايي ديگر به نقل از همين سند، اتخاذ استراتژي تبديل تهديدها و بحران هاي احتمالي به فرصت تثبيت و تقويت بعد مردمسالار نظام و چانه زني به جاي تشديد بحران و اغتشاش به عنوان مهم ترين راهبرد آرامش پايدار و زمينه حفظ وحدت واقعي در جامعه را ذنب لايغفري ذكر كرده ايد كه جز خيانت نام ندارد؟ آيا آنها كه بحران مي آفرينند تا جمهوريت نظام را به محاق ببرند خادم هستند و آنهايي كه پرهيز از بحران و تبديل آن را به مقوم ركن جمهوريت نظام دنبال مي كنند، خائن اند؟ چه خوب دشمني و كينه عميقتان را نسبت به مردمسالاري نشان داده ايد. همين دم خروس هاست كه شائبه دست بردن در آراي ملت را دامن مي زند. كساني كه هرگاه نام راي ملت و مردمسالاري را مي شنوند چون اسپند بر روي آتش مي شوند، آيا اگر دستشان برسد، دست در آراي ملت نمي برند؟ اين دادخواست عليه كيست؟ اينها كه همه دادخواست ناخواسته عليه جريان اقتدارگراست.
در مورد اعتراف هاي بيان شده از سوي جناب حجت الاسلام و المسلمين ابطحي در اين دادگاه نيز نگاه جبهه مشاركت همان است كه پيشتر در بيانيه هاي متعدد خود درباره اين اعتراف سازي ها به كرات اشاره كرده است. از نظر ما ديدگاه هاي آقاي ابطحي درباره مسايلي كه در دادگاه بيان كرد همان است كه در زمان آزادي خود در سايت شخصي خود و در مصاحبه ها و ارايه نظرات بدون فشار و بازجويي و انفرادي و ديگر تضييقات بيان كرده بود. همان طور كه در باقي تواب سازي هاي مشابه، ديگر اعتراف كنندگان پس از رهايي بر همان ديدگاه هاي سابق خود تاكيد كرده اند و لذا بيش از اين پرداختن به اين پروژه نخ نما را موجب زحمت بي حاصل خود و مردم آگاه و هوشيار كشورمان مي دانيم.
جبهه مشاركت ايران اسلامي با اميد به اينكه ادامه روند دادگاه، متفاوت از اين مسير رسوا، بي خاصيت و منزجركننده باشد، خواهان آن است كه از اين پس امكان حضور اسراي در بند جريانات اخير در بين خانواده هاي خود فراهم شده و وكلاي آنها به راحتي به اسناد پرونده موكلان خود دست يابند و به جريان حاكم نيز هشدار مي دهد كه از اين نمايش ها طرفي نخواهند بست و توجيهي براي اعمال و رفتار مجرمانه و كشتارها و خشونت هاي اخير آنها عليه ملت فراهم نخواهد شد. به جاي راه اندازي اين شوهاي تبليغاتي چه بهتر است كه فكري به حال پاسخ گويي تان در برابر دادگاه ملتي كنيد كه روي واقعي شما را به عينه در 50 روز اخير، حيران و بهت زده و سوگوار شهداي خويش به تماشا نشسته اند و براي استيفاي حقشان در برابر باتوم و گلوله هايتان سينه سپر كرده اند. دادگاه واقعي پيش از دادگاه عدل الهي آن جاست.
*****
تحلیل سایت نوروز از دادگاههای فرمایشی
ملک با کفر پایدار می ماند اما با ظلم، نه
این از عجائب روزگار ماست مسئولان نظامی که بیشترین ادعادی دینداری و پایبندی به آموزه های اسلامی و اخلاقی را دارند راهی را در اداره حکومت در پیش گرفته اند که جز کفران نعمت جمهوری اسلامی ایران و رهسپاری خود و مردم و کشور به دیار هلاکت سرانجامی ندارد .بجای آنکه صدای اعتراض مردمی را که به نتیجه انتخابات معترضند بشنوند و در صدد پاسخگویی منطقی و اقناعی به آنها برآیند همچون همه رژیم های استبدادی و سرکوبگر عمل کرده و می خواهند با ایجاد رعب و وحشت و با استفاده از داغ و درفش و زندان و...صدای مردم را خاموش سازند و چون این شیوه تاکنون موثر نیافتاده است حال در صدد برآمده اند با برگزاری یک « دادگاه نمایشی و اصرار براشتباه » و ارائه کیفرخواستی رونویسی شده از بولتن های نهادهای نظامی و امنیتی که بارها در روزنامه کیهان انتشار یافته است و هیچ نکته جدیدی جز استناد به برخی گفته های آزادگان دربند ( که در نهایت اگر درست باشد گفته هایی در شرایط زندان است و به لحاظ شرعی و حقوقی هرگز قابل استناد و نکیه نیست ) ندارد در پی القا و اثبات این نکته اند که معترضات به نتیجه انتخابات در پی انقلاب یا کودتای مخلمین بوده اند و افراد دربند و احزابشان نیز طراح و برنامه ریز این ماجرا !
بواقع نمی شود دریافت که طراحان این سناریوی کودتای پس از انتخابات تا کجا می خواهند اصرار بر ادامه اشتباهات خود داشته باشند و نظام و کشور را به کجا ببرند و باید دعا کرد که راهی که آنها پی گرفته اند همانی نباشد که خداوند در آیه صدر این نوشته بازگو کرده است و خداترسان و عاقلانی در میان حاکمان و تصمیم سازان کشور ما چیدا شوند و راه براین ادامه این اشتباهات ببندند و راهی برای آشتی ملی پی ریزند چرا که خواندن متن کیفرخواستی که امروز در این دادگاه نمایشی عرضه شد بخوبی نشان می دهد که دستان این سناریونویسان چقدر از ارائه دلیل برای اثبات مدعای خود نسبت به افراد سیاسی دستگیر شده و احزابشان خالی است و حتی استناد به گفته های آنان در شرایط زندان نیز هیچ کمکی بدانها نمی کند . سراپای این کیفرخواست ( تا آنجا که به افراد و احزاب سیاسی مربوط می شود ) فقط بوی انتقام گیری می دهد آنهم از افراد و احزابی که از سال 76 تاکنون پیگیر راهبرد اصلاحات در درون نظام بوده اند و در مقابل اقتدارگرایی و هدم جمهوریت و اسلامیت نظام مقاومت و ایستادگی کرده اند و شدت این انتقام گیری آنچنان بوده که چشم اینان را بر واقعیت های جاری در کشور کور کرده است .
بررسی ریز و جزئی متن کیفرخواست این دادگاه نمایشی به نظر زائد می رسد چراکه شرح مفصلی که در این متن راجع به انقلاب مخملی داده است قبلا و در ایام تبلیغات انتخابات در جزوه هایی که حامیان احمدی نژاد پخش می کردند در دسترس عموم مردم قرار گرفته و نکته تازه ای ندارد جز استناد به گفته جاسوسی که وجودش غایب است یا دیگرانی که قبلا به همین اتهام گرفتار و آزاد شده اند! اما از آنجا که طراحان سناریوی کودتا و کیفرخواست نویسان خواسته اند سلطه اطلاعاتی خود را بر افراد و احزاب اصلاح طلب با افشای اطلاعات درون گروهی اینان نشان دهند دچار اشتباهاتی فاحش شده اند و با آمیختن راست و دروغ در صدد اثبات اتهامات واهی منتسبه به اینان برآمده اند .
بطور مثال مدعی شده اند آقای تاجیک رئیس دفتر مطالعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری در دوران ریاست جمهوری خاتمی عضو جبهه مشارکت است که خلاف واقع بوده و ایشان هیچوقت عضو این حزب نبوده است و با همین استناد می توان تکلیف دیگر مدعاهای مطرح شده در این کیفرخواست را دریافت و انتظار داشت که سرانجام این دادگاه نمایشی به کجا منتهی شود .
راقم این سطور به لحاظ قلبی و عاطفی نمی خواهد اما به لحاظ عقلانی نمی تواند از مقایسه برگزاری این دادگاه نمایشی با دادگاههای نظامی نمایشی زمان شاه بگذرد و اینکه اگر انجام آن دادگاهها کمکی به بقا و پایداری آن رژیم کرد برگزاری این دادگاه هم می تواند به بقای حکومت سناریونویسان کودتای فعلی کمک کند و این قانون و حکم است که :" ملک با کفر پایدار می ماند اما با ظلم، نه " .
*****
میرحسین: رسانه‌ی غیرملی دروغ می‌گوید؛ جنبش حق‌طلبانه‌ی سبزها هیچ ارتباطی با خارج ندارد
میرحسین موسوی با انتقاد شدید از دروغ‌پراکنی‌های «رسانه غیر ملی» و برخی افراد و تریبون‌ها، تاکید کرد: به‌رغم ادعای مخالفان، این جنبش حق‌طلبانه و معنوی کوچک‌ترین ارتباطی با خارج ندارد و کاملا داخلی است و ملت ما به خوبی نسبت به اهمیت این فاصله‌گذاری با بیگانگان آگاه است.
به گزارش موج سبز ، مهندس میرحسین موسوی روز شنبه در گفت‌وگویی کوتاه با «قلم‌نیوز»، درباره شعارهای نهضت سبز در در اجتماعات اظهار کرد: شعارهایی مورد حمایت راه سبز میلیونی مردم است که فراتر از قانون اساسی جمهوری اسلامی نرود. خواسته مردم دفاع از جمهوریت نظام در کنار اسلامیت آن است و شعار جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد در بیان این جنبه از مطالبات آنان نقش راهبردی دارد.
موسوی همچنین با تاکید بر ظرفیت‌های قانون اساسی افزود: ما به دنبال آزادی، عدالت و کرامت انسانی هستیم و اینها اهدافی هستند که تحققشان با اجماع و تاکید گسترده و تحول‌آفرین مردم بر چارچوب قانون اساسی و مطالبه‌شان برای اجرای کامل و دقیق آن امکان‌پذیر است. ما باید بدانیم برای آن که تغییر به سمت مطلوب صورت گیرد، اجماعی در مورد چنین چارچوبی جنبه سرنوشت ساز دارد و گرنه وارد یک دوران هرج و مرج خواهیم شد.
وی درباره ماهیت مطالبات مردم افزود: سرشت جنبش مردم جنبه مسالمت‌آمیز دارد و متکی به خواست عمومی برای استیفای حقوقشان است که در انتخابات گذشته پایمال شده است.
موسوی با اشاره به دروغ‌پراکنی‌های رسانه غیرملی و برخی افراد و تریبون‌ها تاکید کرد: به‌رغم ادعای مخالفان، این جنبش حق‌طلبانه و معنوی کوچکترین ارتباطی با خارج ندارد و کاملا داخلی است و ملت ما به خوبی نسبت به اهمیت این فاصله‌گذاری با بیگانگان آگاه است و بر اساس تجربیات دویست‌ساله خود نسبت به نیات اجانب با سوءظن برخورد می‌کند.
وی همچنین افزود: در حرکت عظیمی که در سراسر جهان از سوی ایرانیان مقیم خارج در دفاع از مردم داخل کشور صورت گرفت، به طور محسوسی این فاصله‌گذاری نمایان بود و جا دارد از همه این هموطنان سپاس‌گزاری و تقدیر شود.
*****
خوش بود گر محک تجربه آید بمیان
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد
با آن که نمی خواستیم مطلبی غیر خبری و خصوصی را در وبلاگ انتشار دهیم اما، بدلیل پیام ها و ایمیل های بیشماری که در این زمینه بخصوص بما واصل گشته وبخش بزرگی از نیرو و انرژی ما را در طی هفت - هشت ساعت گذشته به هدر داده است ناگزیریم این توضیح را در اینجا نیز بنویسیم.
صبح امروز ما طی ایمیلی برای یاران و همرزمان خودمان (یاران جنبش همبستگی دانشجویان ایران) و نیز برخی از دوستان و یاران خارج از میهن هشدار دادیم که شخصی با نام "کل ناز" شروع به ایمیل پراکنی کرده که ایمیل هاو پیامهایش، اگر واقعی باشد قدیمی و دست سوم و چهارم و برگرفته از اخبار لااقل یکهفته پیش است اما بیشترین ایمیل ها، شامل اخباری ساختگی و دروغین است.
با تحقیقاتی که ما درین زمینه سریعن انجام دادیم دریافتیم که این "کل ناز" همان سرکار خانم" ستاره" معروف است که چون مشتش را قبلن باز کرده بودیم، اینک با این نام جدید هنوز به سمپاشی و گرفتار ساختن اشخاص مشغول است. شیوه این خانم این است که با ارسال ایمیل هائی به میهن پرستان داخلی و ایراندوستان خارج از میهن، خود را همراه و همیار آنان نشان دهد و سپس وقتی کسی واکنشی به پیام او میدهد، قاعدتا آن ایمیل یا پیام او را برای دهها نفر دیگر ارسال میدارد که از جمله نسخه یا کپی هم بدست همین ستاره (یا نام مستعار جدید: گل ناز) خانم میرسد که ایشان با گشودن لیست کسانی که ایمیل برایشان ارسال شده، به نام و ایمیل های افراد دسترسی پیدا کرده و آنها را به ارگانهای ضد مردمی که با آنان همکاری دارد گزارش میدهد.
این پیام خصوصی ما برای یاران خودمان و برخی دوستان خارج از میهن، باعث گردید که سیلی از ایمیل های ناشناس و یا آشنا برایمان سرازیر گردد که برخی در تایید و بسیاری در تکذیب افشاگری ما می باشد. از جمله خود این "ستاره" خانم خطاب به خودش یعنی "گل ناز" خانم ایمیلی ارسال می نماید و ضمن هتاکی های بیشرمانه به ما و نیز یار صدیق و پدر معنوی ما آقای دکتر بحری عزیز، می نویسد که من عمرم به این حرفها "قد" نمیدهد که اشاره اش به گزارشی مفصل است که ما چهار روز پیش در "پست" سه شنبه ششم امرداد انتشار داده بودیم تحت عنوان "لباس شخصی ها از شعبان بی مخ تا امروز" (برای دیدن و خواندن آن مقاله روی این لینک کلیک کنید: Jul 28 ) و در ایمیل بامداد امروز برای همگان آشکار کردیم که "زهرا خانم" اشاره شده درین مقاله، همین ستاره خانم یا گل ناز خانم است و اینک ایشان در پیام خود نوشته اند سن من به آن زمانها قد نمیدهد.
ما ضمن این که هتاکی های ایشان نسبت به خودمان را نادیده می گیریم، اما برای بی احترامی هایی که درباره جناب آقای دکتر رضا بحری نموده؛ بزودی تودهنی بسیار سخت و محکمی بر پوزه کثیف ایشان خواهیم زد و باین نکته نیز اشاره می نماییم که "نخیر سرکارخانم، سن شما اینک حدود پنجاه و پنج یا پنجاه و شش سال است و آن زمانی که با گروه چماقداران صادق قطب زاده دوزخ مکان همراهی و همکاری داشتید، حدود بیست و چند ساله بودید".
در ضمن این خانم بسیار بی ادب و خیانتکار، برخلاف تصور دوستان و هم میهنان خارج نشین، خودش در ایران است و به همان شغل کثیف آدم فروشی به رژیم مشغول است اما اگر یاران و همراهانی در خارج نیز دارد، ما از آن بی اطلاعیم و شما بهتر از ما از چند و چون قضایا آگاه هستید.
*****
-
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ