سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۶/۰۸

یکشنبه: 8/6/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران و هم میهنان عزیز بامدادتان گرامی باد. بازهم روزی دیگر را به انتها رساندیم و دقایقی است که یکشنبه هشتم شهریور را آغاز نموده ایم.
همانگونه که مشاهده می کنید، ما وظیفه خویش بعنوان یک سایت گزارشی و خبری و مسئولیت خبررسانی بدون سانسور و تک محوری، و انتشار اخبار و گزارشات و پیامها و ایمیل های دریافتی از هر گروه و دسته ای با هر مرام و منش و باور و عقیده سیاسی را در راس کارهای خویش قرار داده ایم و درین راستا بدون لحظه ای توقف، بصورت 24 ساعت در هر شبانه روز و هفت روز در هرهفته و سی روز در هرماه، مشغول خدمت به هم میهنان خویش هستیم و برای آن که این وظیفه خطیر به تاخیر نیفتد گروهی مشتمل بر لااقل پانزده تن از یاران گرامی و فداکار، گاهی ساعتها و روزها (گاهی بیش از 48 ساعت بی وقفه) پشت کامپیوترها نشسته و لااقل روزی پنج تا هشت بار سایت را بروز رسانی (آپدیت) می نمایند ضمن این که، به بیش از 80% پیامها و ایمیل های رسیده مستقیم پاسخ نوشته و ارسال میداریم ضمن آن که در حد توان و گنجایش "وبلاگ" خویش؛ بسیاری ازین پیامها را انتشار میدهیم.
کار پاسخ نویسی بر پیام ها که برخی روزها از 3 تا چهارهزار ایمیل نیز می گذرد، نشانه ای از حوصله و استقامت و از آن بالاتر، عشق و دلبستگی ما به میهن و هم میهنان و بازدید کنندگان این سایت می باشد. ما حتا روزانه صدها ایمیل ناسزا و تهدید و غیره نیز دریافت می کنیم که به این مزدوران بی شرافت رژیم و یا گمراهان و ذوب شدگان در کوره "ولایت وقیح" نیز با صبر و بردباری و دلایل کافی برای ادامه راهمان پاسخ های کوتاه یا طولانی می نویسیم و برایشان ارسال می کنیم با این امیدواری که این گروه نیز به حقانیت و راه آزاگی و آزادیخواهی ملت واقف گشته و از خواب خرگوشی خویش بیدار شوند و به صفوف بهم پیوسته میهن پرستان ملحق گردند.
بهرروی، "پست" امروز را آغاز کرده و در ابتدا ایمیلی رسیده از یک دوست بسیار گرانقدر را که شامل ویدیوکلیپی است انتشار میدهیم:
آنچه بر خرمشهر رواست، به غزه و بیروت حرام است

*****
«تدبير متين» و حل يک تناقض
احمد پورنجاتي
با نيم نگاهي به صحنه تحولات و چالش هاي بي سابقه پس از انتخابات و چگونگي و روند برخورد حاکميت با آن، آشکارا دو الگوي رفتاري متفاوت و حتي متناقض- هرچند با خاستگاهي مشابه يا نزديک به هم- پيش روي ماست؛
1- الگوي مواجهه با يک «مساله خانوادگي»
2- الگوي برخورد با «دشمن بيگانه».
هم اکنون هردو الگوي رفتاري به موازات يکديگر، هرچند در ابعاد و اندازه هاي نايکسان، دست به کارند.داعيه داران و متوليان الگوي نخست، کم يا بيش تلاش مي کنند يا اين گونه وانمود کرده اند که در پي توقف روند بي اعتمادي، بازسازي عاطفي، ترميم و جبران زخم ها و بازگرداندن فضاي آرام و عادي به جامعه اند. در عين حال که موفق به اقناع افکار عمومي معترضان نشده اند يا حتي ضرورتي براي اين کار احساس نمي کنند، اما نه آنان را ناديده مي گيرند و نه بي اعتنايي و حذف آنان را چاره اساسي درد مي دانند بلکه اولويت را به ايجاد «تعادل رواني» جامعه مي دهند. پيش از هر مساله ديگر برخورد اين جريان با چهره هاي شاخص معترض يعني آقايان موسوي، خاتمي، کروبي و نيز هاشمي رفسنجاني، از موضع رفتار خودي با خودي است، هرچند سرشار از اختلاف در نظر و خط مشي اما وابستگي و سرسپردگي آنان را به بيگانه برنمي تابد. در اين الگو لابد اصراري بر تصفيه سياسي عرصه داخلي و يکدست کردن آن به سود يک جريان يا جناح سياسي انحصاري نيست و براي «تعادل سياسي» کشور، ادامه حضور و فعاليت جريان منتقد و اصلاح طلب امري پذيرفته و حتي ضروري تلقي مي شود. برخي تصميم ها، دستورها و اقدامات انجام شده در اين الگو، هرچند بسيار اندک و ناپيوسته و ديرهنگام- همچون برخورد با زندان کهريزک- اما به هر حال حکايت از نوعي «تدبير متين» براي کند کردن «چاقوي زنگي مست» داشته و تا حدي موثر هم بوده است. اما پيروان الگوي دوم که متاسفانه به نظر مي رسد همچنان «ميدان داران اصلي معرکه اند»، بي هيچ تعارف و رودربايستي، شمشير را از رو بسته اند، به چيزي کمتر از صافکاري و قلع و قمع يک جريان سياسي- هرچند به گستردگي و پايگاه اجتماعي اصلاح طلبان- رضايت نمي دهند و گمان مي کنند شرايط کنوني همچون يک فرصت طلايي و استثنايي، دقيقاً همان لحظه موعود و تاريخي براي خلاص شدن آنان از مزاحمت يک جريان منتقد است. چه بسا همان لحظه يي که سال ها انتظارش را کشيده اند، اين الگوي رفتاري، سرشار از واژگان دشمنانه، خشن، بي پروا در دادن نسبت هاي ناروا و بهره گيري از شيوه هاي برخورد با جريان ها و عناصر ضدانقلاب و برانداز و به اصطلاح گروهکي است. مروري بر چگونگي تبليغات رسانه يي اين جريان، چه در برخي روزنامه هاي وابسته و چه در بخش هاي خبري-تحليلي صدا و سيما و چه در برخي تريبون هاي عمومي مذهبي و نيز توجه به نوع عملکرد اطلاعاتي- امنيتي اين الگو به ويژه در مورد دستگيري هاي گسترده چهره هاي سرشناس و باسابقه خدمت در نظام و شيوه رفتار و اعتراف گيري و پخش اعترافات و نيز واژه واژه کيفرخواست منتشره در به اصطلاح محاکمه آنان، همگي نشان از مضمون واقعي اين الگوي «فيصله بخش» دارد. مهم ترين نقطه عزيمت اين الگو نابودي رأس هرم جريان اصلاحات و به طور کلي ريشه کن کردن «نهاد انتقاد از وضع موجود» است و به همين دليل هر روز بيش از پيش با شيوه هاي خاص «عمليات موزائيکي» تلاش مي کند زمينه برخورد مستقيم با چهره هاي اصلي جريان اصلاح طلب را فراهم سازد.آنچه اين روزها در به اصطلاح اظهارات و اعترافات برخي زندانيان سياسي عليه سران اصلاحات به نمايش گذاشته شد، يا آنچه در اظهارات سخنران پيش از خطبه هاي نماز جمعه تهران و نيز در بيانات امام جمعه موقت جديد شاهد بوديم- به ويژه شعارهاي مديريت شده برخي از حاضران مبني بر «اعدام» سران اغتشاشات - نمودهاي آشکار اين الگوي رفتاري به شمار مي رود. مهم نيست که پايه «خانه عنکبوتي» توهمات کودکانه اين الگو بر آب است و تاکنون نه در ايران و نظام جمهوري اسلامي و نه حتي در ديگر کشورها، شيوه «تخته قاپو» کردن يک بخش مهم از بدنه جامعه امکان پذير نبوده است، بلکه آنچه اهميت دارد اين است که متاسفانه به نظر مي رسد به رغم پيامدهاي ماندگار و پرهزينه اين الگوي رفتاري که بي ترديد با منافع ملي و مصالح نظام در تضاد است، دست اندرکاران آن بي هيچ واهمه و مانع جدي و بي ملاحظه متوليان الگوي نخست، به کار خود مشغولند، به باور اين قلم، تداوم اين وضعيت متناقض، نه امکان پذير و نه به سود مصالح و منافع جامعه و نظام است. اينک پرسش پيش روي افکار عمومي اين است؛ اين تناقض ميان دو الگوي رفتاري در برخورد با مسائل پيچيده پس از انتخابات، سرانجام به سود کدام يک حل و فصل خواهد شد؟ آيا الگوي «مساله خانوادگي» خواهد توانست با اتخاذ «تدبير متين» و تا حدي اقناع کننده و تعادل بخش، از يکه تازي غيرمسوولانه و بي وجاهت الگوي دوم جلوگيري کند و اگر نه به طور کامل، اندکي آب رنخستين گام ضروري در اين «تدبير متين»، مقابله جدي با بي پروايي و هرزه گويي رسانه يي معرکه گردانان الگوي دوم است. بي ترديد هر تير تهمت و توهين و جسارتي که از اردوگاه فرماندهان الگوي دوم به سوي چهره هاي محبوب جريان اصلاح طلب رها مي شود، آتش خشم و فاصله و نفرت را در دل پايگاه اجتماعي اين جريان برمي افروزد و زخم موجود را ناسورتر مي کند. متوليان الگوي اول يعني آنان که به «خانوادگي بودن مساله» اعتقاد دارند بايد به معرکه گردان هاي الگوي دوم بفهمانند که حاصل همه تلاش و تقلاهاي پرهزينه و دردناکي که براي يکسره کردن کار تاکنون مرتکب شده اند، نه به سود نظام و نه حتي اندکي متضمن مقصود خودخواهانه آنان بوده است. آيا به زودي اين تناقض ميان دو الگوي موجود به سود آنکه کم ضررتر است حل خواهد شد؟ «تدبير متين» از آن دست که هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه پيشنهاد کرد پيش از اينها مي توانست گره گشا باشد. نااميد نبايد شد،آب رفته را به جوي بازگرداند.
*****
خبری از روزنامه اعتماد که قرار است تا شش ساعت دیگر انتشار یابد:
نظر کميته ويژه مجلس درباره ماجراي بهشت زهرا
گروه سياسي،صبا آذرپيک؛
نمايندگان باز هم به ديدار سعيد حجاريان نرفتند. اين بار بهانه اين بود که فرهاد تجري و علاءالدين بروجردي به پرواز هواپيما نرسيدند تا به تهران بيايند و به همين دليل ديدار بعد از ظهر شنبه چهار عضو کميته ويژه مجلس با سعيد حجاريان به عقب افتاد، هر چند فرهاد تجري در گفت وگو با «اعتماد» گفت دو عضو ديگري که گفته مي شد قرار است غروب شنبه به اوين بروند و سرانجام با سعيد حجاريان ديدار کنند عنوان کرده اند اصلاً از ابتداي روز با آنها هماهنگي نشده بود و اگر قرار بود ديداري داشته باشند بايد حداقل يک روز قبل به آنها اطلاع داده مي شد. به اين ترتيب ماجراي جا ماندن از پرواز دو عضو کميته ويژه اين گونه از سوي دو عضو ديگر زير سوال رفت. ديروز البته کميته ويژه ترديد هاي ديگري را هم در افکار عمومي ايجاد کرد . از يک طرف فرهاد تجري گفت وگو کرد و گفت علني کردن نام متخلفان کهريزک عملي نيست و غير قانوني است تا به درخواست هاي مکرري که در مورد برگزاري دادگاه علني مقصران کهريزک وجود داشت اين گونه جواب منفي دهد، آن هم به استناد ادله هاي قانوني، از سوي ديگر کاظم جلالي هم رسانه ها را پيغام رسان قرار داد تا از برخي از دوستانش که بدون دليل به کروبي حمله مي کنند گلايه کند و در نهايت از طريق سايت ها از آيت الله لاريجاني بخواهد دو نفر را به کميته ويژه مجلس بفرستد و تضمين امنيت شاهدان کروبي را مطرح کند. بر اين اساس جلالي سخنگوي کميته ويژه مجلس ديروز خواستار اضافه شدن دو نفر معتمد رئيس جديد قوه قضائيه به کميته ويژه مجلس شد و با انتقاد از عملکرد برخي افراد و رسانه ها گفت اگر جنگ نرم است ، پادزهر سخت نمي خواهد تا به اين ترتيب به برخي رفتارهاي خشونت آميز اخير اعتراض کند. وي با انتقاد از تخريب هايي که در مورد کروبي صورت مي گيرد سخنان قابل تاملي گفت که حکايت از آن دارد اين روزها مجلسي ها چندان طبق آن رفتار نمي کنند و صداي اعتراض همکار خود را بلند کردند؛ «با موضوع مطروحه توسط جناب آقاي کروبي مي توان به دو شکل برخورد کرد؛ يک شکل آنکه با کوبيدن بر طبل ناسزاگويي و ... آن را محکوم کرد و نگاشتن و افشاي چنين نامه يي را محکوم کرد. دوم اينکه با درايت و با يک برنامه ريزي منضبط و دقيق عوارض به وجود آمده در افکار عمومي را رفع کرد يا به حداقل رساند.» جلالي به همکاران خود نصيحت کرده که به هر حال اين مساله امروز افکار عمومي جامعه ما را رنج مي دهد که آيا به واقع چنين اتفاق دردناک و غمباري افتاده است يا خير و به همين دليل بهتر است با اين موضوع اين گونه سياسي برخورد نشود.جلالي اين طور راه حل پيشنهاد مي کند؛ «بايد حرف هاي کروبي را شنيد و براي تامين امنيت شاهدان کروبي بهتر است جمعي از معتمدان دستگاه قضايي (مثلاً دو نفر) به علاوه اعضايي از کميسيون ويژه مجلس (مثلا سه نفر) با اين چهار نفر جلسه بگذارند و سخنان آنان را بشنوند.» به قول سخنگوي کميته امنيت ملي «نتيجه هم از دو حال خارج نيست. يا نعوذ بالله ماموراني متخلف با استفاده از فضاي بلبشوي اغتشاشات چنين جنايت دردناکي را مرتکب شده اند که در آن صورت ماموران بايد با معرفي به دستگاه قضايي در مسير برخورد عادلانه قرار گيرند و صادقانه مساله با مردم که صاحبان اصلي اين نظام و انقلاب و کشورند در ميان گذاشته شود تا بيش از اين آبروي نظام به مسلخ نرود يا اينکه اثبات مي شود چنين اتفاقاتي اساساً رخ نداده و صرفاً فضا سازي رسانه يي بوده است. در آن صورت هم با اعلام به افکار عمومي شائبه ها با صداقت زدوده شود.» تا به اين ترتيب جلالي غيرمستقيم از روند کنوني که کميته ويژه آن را رقم زده و پيش از بررسي حکم صادر مي کند گلايه کرده و خواستار پايان دادن به آن باشد.اما در سوي ديگر ماجرا فرهاد تجري قرار دارد. او که گويي مخاطب سخنان جلالي است آن طور فکر نمي کند. وي حتي اصرار دارد دادگاه متخلفان کهريزک هم نبايد علني باشد؛ «به موجب قانون آيين دادرسي کيفري دادگاه انقلاب تا زماني که محکوميت فردي محرز نشده باشد هيچ کس نمي تواند نام و مشخصات وي را اعلام کند.» وي از اعلام اسامي متخلفان حوادث مربوط به بازداشتگاه ها خودداري کرد.البته وقتي از تجري سوال مي شود پس چرا دادگاه اصلاح طلبان علني بود جواب جالب تري مي دهد؛ «برگزاري اين دادگاه ها به صورت علني و پخش آن از سوي رسانه ها به موجب نظر شوراي عالي امنيت ملي به دليل اطلاع رساني شفاف به مردم از روند دادگاه هاي حوادث اخير بود. اتهامات متهمان حوادث اخير فعلاً در حد اتهام است و زماني محرز مي شود که دادگاه در مورد آنها راي صادر کند اما چون مردم بايد از مسائل اخير و برگزاري روند دادگاه هاي متهمان آن اطلاع داشته باشند، مصلحت ايجاب مي کند اين دادگاه ها به صورت علني برگزار شود. در اين زمينه اگر هم تعدي به برخي حقوق متهمان صورت بگيرد توجيه پذير است.» اما به قول اين نماينده در مورد دادگاه متخلفان کهريزک نبايد گويا حرف از اطلاع رساني شفاف به مردم باشد؛ «چون جرم متخلفان کهريزک افراد با جرائم امنيتي قابل قياس نيست، فعلاً به صورت رسمي به مردم معرفي نمي شوند، اما اين افراد هم پس از محکوميت قطعي و صدور حکم دادگاه معرفي خواهند شد. نظر قوه قضائيه، مجلس و دستگاه هاي ذي ربط نظام هم اين است که افراد قبل از اثبات جرم و اتهام شان معرفي نشوند.» تا به اين ترتيب يک بام و دو هوا در مواضع امين هاي مجلس مشخص شود.حتي تجري يک خبر ديگر هم مي دهد و مي گويد اين روزها آنها کم کار شدند و پيگير اصلي اتفاقات اخير نه مجلس که شوراي عالي امنيت ملي است. حال آنکه تاکنون افکار عمومي تصور مي کرد لاريجاني تاکيد مي کند؛ «در کنار کميته ويژه مجلس، کميته يي از سوي شوراي عالي امنيت ملي براي بررسي حوادث اخير تشکيل شده است که برخي همکاران ما مشترک هستند و در بسياري از گزارشات ما وجوه اشتراک زيادي وجود دارد. لذا ما سعي مي کنيم در بسياري از مواردي که باعث موازي کاري با کار اين کميته مي شود ورود پيدا نکنيم و برخي اخبار در اين زمينه را تنها در اختيار کميته شوراي عالي امنيت ملي قرار دهيم.»به هر روي بايد منتظر ماند و ديد کميته لاريجاني تا چه زماني مي تواند اين گونه نا هماهنگ عمل کرده و افکار عمومي را با سوال هاي بي شمار تنها بگذارد؟به ويژه آنکه کاتوزيان هم با سخنان جديدي در مورد قطعه 302 بهشت زهرا بر اين ابهامات افزوده است. وي با اشاره به بازديدي که از قطعه 302 بهشت زهرا داشته است، گفته اين موضوع که افرادي در بهشت زهرا دفن شده و روي محل دفن آنها شماره دفن به جاي نام آنها حک شده، صحت دارد اما مسووليت بررسي در اين رابطه متوجه شهرداري يا سازمان بهشت زهرا نيست، بلکه بايد براي مشخص شدن دقيق تر اين مطلب از سوي پزشکي قانوني استعلام شود که در اين رابطه با مسوولان مربوطه در مجلس صحبت کردم تا مکاتباتي با پزشکي قانوني در اين رابطه انجام شود و تکليف اين ماجرا نيز روشن شود. عضو کميته ويژه مجلس شوراي اسلامي در رابطه با بررسي حوادث پس از انتخابات در گفت وگو با ايسنا تاکيد دارد؛ در بازديد از قطعه 302 بهشت زهرا اين موضوع مشخص شد که در اين قطعه تعدادي از افرادي که به هر صورت در حوادثي فوت مي کنند و هويت آنها نامشخص است، پس از مدتي که در پزشکي قانوني اين اجساد مي ماند و بستگان آنها مشخص نمي شود، به اين قطعه از بهشت زهرا منتقل شده و در اينجا دفن مي شوند اما از آنجا که هويت اين افراد نامشخص است روي قبر آنها تنها شماره جواز دفن نوشته مي شود، چرا که نام آنها مشخص نيست و نمي توان نام اين افراد را روي قبرشان نوشت. البته در همين مدت تعدادي از بستگان اجسادي که در اين قطعه دفن شده و هويت نامشخصي داشتند به پزشکي قانوني مراجعه کرده اند و هويت اين اجساد مشخص شد. به گفته کاتوزيان فعلاً نبش قبر زود است و طبق توضيحاتي که مسوولان بهشت زهرا دادند برخي از افرادي که در اين قطعه دفن شده بودند شرايط اينچنيني برايشان پيش آمده بود اما اينکه لابه لاي اين اجساد، اجساد کساني که در حوادث اخير کشته شده اند نيز وجود دارد يا نه، را بهشت زهرا نمي تواند تعيين کند به عبارت ديگر بهشت زهرا و شهرداري مسووليتي در اين ارتباط ندارند چرا که وظيفه آنها تنها کفن و دفن و تدفين اجساد است، بنابراين براي مشخص شدن دقيق تر اين مطلب بايد از پزشکي قانوني استعلام شود. تا به اين ترتيب هر روز به قطعات اين پازل افزوده شود و راه حل سخت ترگردد.
*****
تکرار خبری که در "پست" دیروزمان انتشار داده بودیم:
عباس جعفري جانشين سعيدمرتضوي( قاتل بالفطره)، دادستان تهران شد
آيت الله صادق آملي لاريجاني رئيس قوه قضائيه طي احکام جداگانه يي دادستان انتظامي قضات، معاون آموزش قوه قضائيه و دادستان عمومي و انقلاب تهران را منصوب کرد.به گزارش پارلمان نيوز، آيت الله آملي لاريجاني طي احکامي جداگانه احمد شفيعي را به سمت دادستان انتظامي قضات، احمد واعظي جزئي را به سمت معاون آموزشي قوه قضائيه و عباس جعفري دولت آبادي را به سمت دادستان عمومي و انقلاب تهران منصوب کردند. به اين ترتيب عباس جعفري جانشين سعيد مرتضوي قاتل بالفطره و یکی از منحوس ترین چهره ها و خطرناکترین مهره های رژیم پلید مي شود.
*****
دستورالعمل برخورد با تجمعات در دانشگاه ها
با نزديک شدن به زمان آغاز سال جديد تحصيلي تمهيدات و برنامه هاي مختلف براي جلوگيري از برگزاري هرگونه تجمع در دانشگاه هاي کشور روي ميز مسوولان قرار گرفت. از يک سو عزيزالله رجب زاده رئيس پليس تهران بزرگ از آمادگي نيروي انتظامي براي برخورد با تجمعات احتمالي خبر داد و از سوي ديگر مديرکل دانشجويي وزارت علوم گفت جلساتي با مسوولان دانشگاه ها به همين منظور برگزار شده است. پيش از اين اخباري مبني بر احتمال تعويق زمان بازگشايي مدارس و دانشگاه ها منتشر شده بود ولي مسوولان با تکذيب اين خبر درصدد چاره جويي براي ممانعت از هر نوع واکنش دانشجويان کشور به حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري و تلاش براي آرام نگه داشتن فضا برآمدند. مسلمي مديرکل دانشجويي وزارت علوم در اين رابطه به فارس گفت؛ در جلساتي که با مسوولان دانشگاه هاي کشور برگزار شد تمهيداتي براي جلوگيري از هرگونه اغتشاش و هرج و مرج در دانشگاه ها انديشيده شده است. وي البته اشاره يي به اين راهکارها نکرد و تنها به شوراهاي صنفي دانشجويي تذکر داد مشکلات صنفي دانشگاه ها همچون مسائل رفاهي و معيشتي را تنها از طريق صنفي پيگيري کنند و آنها را سياسي نکنند. تمام اين مسائل در شرايطي است که سال تحصيلي جديد امسال مقارن با وزارت احتمالي «کامران دانشجو» بر وزارتخانه علوم است. فعالان سياسي معتقدند در صورت راي آوري اين گزينه احتمالي نگراني ها در زمينه بروز تجمعات در دانشگاه ها افزايش يابد چرا که سابقه سياسي وي در کسوت استاندار تهران و موضع گيري هايش در انتخابات رياست جمهوري دهم موضوعي است که برخي نمايندگان را در ارائه راي اعتماد به وي مردد کرده است. به هرحال تنها 22 روز تا اول مهرماه و بازگشايي مراکز تحصيلي باقي است و بايد ديد دانشگاه ها در چه فضايي سال جديد را آغاز مي کنند.
*****
اجراي حکم ريگي به محض تحويل از مرجع اطلاعاتي
رئيس کل دادگستري سيستان و بلوچستان اعلام کرد؛ اجراي حکم اعدام عبدالحميد ريگي به محض تحويل وي از مرجع اطلاعاتي صورت مي گيرد که در حال حاضر منتظر رفع نياز اين مرجع از مرد شماره دو گروهک تروريستي هستيم. ابراهيم حميدي در گفت وگو با ايسنا اظهار کرد؛ عبدالحميد ريگي مرد شماره دو گروهک تروريستي، اعترافات و اقرارهايي کرده است که با کمک کشورهاي غربي و دولت امريکا دست به اين اقدامات تروريستي زده است و اين موضوع براي مجامع بين المللي بايد اطلاع رساني شود که کساني که مدعي مبارزه با تروريسم هستند حامي اين گروهک بوده و کمک هاي اطلاعاتي، امکانات مادي و ابزاري در اختيارشان گذاشته اند. رئيس کل دادگستري سيستان و بلوچستان در ادامه افزود؛ پرونده هاي ديگري مربوط به گروهک تروريستي ريگي در دادگستري در حال رسيدگي است اما حکم جديدي صادر نشده و در حال تحقيق و محاکمه هستند و از آنجايي که حکم قطعي نشده است ما نمي توانيم اسامي را اعلام کنيم.
*****
تحریف خبرها در "کیهان"
حسین بازجوی مفلس و مهره ننگین و پلید رژیم حتا اخباری را که در سطح دنیا انتشار می یابد تحریف کرده و به میل و ذایقه خودش و اربابش "سیدعلی گدا" تفسیر می کند. به مطلب زیر که مثلن سرمقاله لجن نامه کیهان روز یکشنبه هشتم شهریور است و قرار است تا 5 یا 6 ساعت آینده منتشر و توزیع گردد، توجه نمایید (ما دیروز اصل گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی را انتشار داده بودیم):
گزارش جديد آژانس؛ تير آمريكا به سنگ خورد
سرويس سياسي- به رغم فشارهاي همه جانبه كشورهاي غربي بويژه آمريكا به آژانس بين المللي انرژي اتمي، محمد البرادعي حاضر به انتشار اسناد جعلي مطالعات ادعايي به ضميمه گزارش ماه سپتامبر آژانس درباره برنامه هسته اي ايران نشد.
«محمد البرادعي» مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي جمعه شب گزارش ماه سپتامبر خود را پيرامون برنامه هسته اي ايران در اختيار اعضاي شوراي حكام آژانس قرار داد.گزارش جديد آژانس در حالي منتشر شد كه كشورها و رسانه هاي غربي طي دو ماه گذشته به جوسازي زيادي براي تحت فشار قرار دادن مديركل آژانس جهت ارائه گزارشي كاملاً منفي و همسو با خواسته هاي غرب پرداخته بودند. گرچه همانند گزارشات قبلي آژانس، البرادعي مواردي از قبيل عدم تعليق غني سازي اورانيوم و امضاي پروتكل الحاقي را در گزارش جديد خود آورده است اما آنچه باعث نااميدي و ناخوشايندي محافل و رسانه هاي غربي شده عدم انتشار اسناد جعلي مربوط به «مطالعات ادعايي» به ضميمه گزارش ماه سپتامبر مديركل درباره برنامه هسته اي ايران است.
براين اساس مقامات صهيونيستي و ديپلمات هاي غربي ديروز به فاصله چند ساعت از انتشار گزارش مديركل آژانس با متهم كردن آژانس به پنهان كاري مدعي شدند كه البرادعي مداركي حاكي از تلاش ايران براي دستيابي به سلاح هاي هسته اي را پنهان كرده است.در واكنش به اين ادعا «مارك ويدريكر»، سخنگوي آژانس در بيانيه اي اعلام كرد: منابعي نامشخص بارها به رسانه ها و كشورهاي عضو اطلاعات غلط با سوء تعبير ارايه مي كنند. مقالاتي وجود دارد كه مدعي است دبيرخانه آژانس در حال پنهان كردن اطلاعات است و بين اعضاي آژانس اختلافاتي جدي درباره مفاد گزارش جديد آژانس درباره برنامه هسته اي ايران وجود دارد. واضح است كه اين اتهامات در واقع هيچگونه پايه و اساسي ندارد.نكات كليدي گزارش البرادعيدر گزارش جديد، محمد البرادعي، مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي پيرامون برنامه هسته اي تاكيد شده است كه
1- ايران همكاري خوبي درباره بازرسي از تأسيسات هسته اي نطنز و راكتور آب سنگين اراك داشته است
2- همه تأسيسات هسته اي ايران تحت نظارت آژانس قرار دارد
3- همه مواد هسته اي اعلام شده ايران حسابرسي شده است و
4- هيچ انحرافي در برنامه هسته اي ايران مشاهده نشده و آژانس همچنان به راستي آزمايي در اين زمينه ادامه مي دهد.
در خلاصه اين گزارش تأكيد شده است: آژانس همچنان به راستي آزمايي عدم انحراف مواد اعلام شده هسته اي در ايران ادامه مي دهد. ايران براي بهبود اقدامات راستي آزمايي در كارخانه صنعتي غني سازي سوخت (FEP) و اعطاي دسترسي به آژانس به رآكتور آب سنگين اراك (IR- 40) با هدف راستي آزمايي اطلاعات طراحي، با آژانس همكاري داشته است. در عين حال ايران متن اصلاح شده ترتيبات فرعي، بخش عمومي، كد 1/3 در مورد ارائه زود هنگام اطلاعات طراحي را اجرا نكرده است.البرادعي در بخش ديگري از اين گزارش، آورده است: ايران برخلاف درخواست هاي شوراي حكام و شوراي امنيت، نه پروتكل الحاقي را به اجرا درآورده و نه با آژانس در ارتباط با موضوعات باقيمانده مورد ملاحظه كه به منظور مرتفع ساختن احتمال ابعاد نظامي برنامه هسته اي ايران نيازمند روشن سازي هستند، همكاري داشته است. متأسفانه آژانس قادر نبوده است در طول يك سال ايران رابه هيچ گونه مذاكرات محتوايي درباره اين موضوعات باقيمانده وارد كند. آژانس بر اين باور است كه دسترسي كافي به اسنادي را كه در اختيار دارد به ايران داده است تا ايران بتواند به طور محتوايي به سؤالات مطرح شده از سوي آژانس پاسخ دهد. با اين وجود مدير كل از كشورهاي عضوي كه به آژانس اين اسناد را ارائه داده اند مصرانه مي خواهد مداليتي جديدي را با آژانس تعيين كند تا آژانس بتواند به نحو مقتضي اسناد بيشتري را با ايران به اشتراك گذارد، زيرا ناتواني آژانس براي انجام چنين كاري موجب ايجاد دشواري براي آژانس در پيشرفت بيشتر فرآيند راستي آزمايي اش است.
در اين گزارش آمده است: براي ايران اين امر اهميت اساسي دارد كه پروتكل الحاقي را به اجرا درآورده و موضوعات باقيمانده را روشن كند تا آژانس را در موقعيتي قرار دهد كه تضمين معتبر در خصوص عدم وجود مواد و فعاليت هاي هسته اي اعلام نشده در ايران ارائه كند.ايران: به همكاري با آژانس ادامه مي دهيمنماينده دائم كشورمان در آژانس بين المللي انرژي اتمي با استقبال از گزارش جديد مدير كل آژانس اعلام كرد كه در اين گزارش به رغم برخي نكات دو پهلو، براي بيستمين بار بر صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران تأكيد شده است.«علي اصغر سلطانيه» در اين باره گفت: البرادعي در گزارش خود از همكاري جمهوري اسلامي ايران در رابطه با اجازه بازديد از راكتور آب سنگين اراك تشكر كرد، همچنين در رابطه با توافق پيرامون بازرسي ها در نطنز با توجه به توسعه فعاليت ها در اين سايت قدرداني نموده است.
وي افزود: در قسمت ديگري از اين گزارش در رابطه با توافق در سيستم علمي حسابرسي مواد و نيز مكانيزم تعريف شده براي بازرسي هاي سرزده قدرداني كرده و اين نشان مي دهد كه جمهوري اسلامي ايران به همكاري هاي خود با آژانس ادامه داده و با هرگونه درخواستي كه در چارچوب تعهدات و مبتني بر استدلال هاي فني و حقوقي براي بازرسي هاي مؤثر باشد موافقت مي نمايد در عين حال هيچگونه فشار سياسي در انجام اقداماتي فراتر از تعهدات قانوني را نمي پذيرد.نماينده ايران در آژانس اظهار داشت: در اين گزارش نيز همانند گزارش هاي قبلي در رابطه با عدم تعليق غني سازي و يا تكميل رآكتور اراك مطالبي ذكر شده كه موضوع جديدي نيست.سلطانيه با بيان اين كه اجازه بازرسي از رآكتور اراك نشان دهنده شفافيت در صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران است، گفت: ما به آن معدود كشورهاي غربي را كه يا نابينا هستند و يا چشم خود را بر اين حقايق روشن كه در اين گزارش منعكس شده نشان دهنده عزم جمهوري اسلامي در ادامه فعاليت هاي هسته اي و به موازات آن ادامه همكاري با آژانس است، بسته اند، مي گوييم كه حقايق را بنگرند و بيش از اين با انگيزه هاي سياسي فضاي همكاري را مخاطره آميز ننمايند و خود را در اذهان جامعه بين المللي بيش از اين منزوي نكنند. سلطانيه با اشاره به اين كه اين آخرين گزارش البرادعي است، گفت: اگرچه بعضا از نحوه گزارش هاي مديركل خشنود نبوديم ولي اين كه البرادعي علي رغم فشارهاي سياسي بدون استثنا در تمام گزارش ها به جرات اذعان كرده كه شواهدي مبني بر نظامي بودن برنامه هسته اي ايران وجود ندارد يك گواهي بين المللي مبني بر صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران است، قدرداني مي كنيم. وي اضافه كرد: در عين حال انتظار مي رفت با توجه به اين كه موضوعات اصلي با آژانس همگي حل و فصل شده به صرف ادعاي آمريكا كه خود در اين گزارش به عدم اصالت مدارك اذعان كرده اين موضوع تاكنون ادامه نمي يافت لذا انتظار مي رود مديركل بعدي با اين بحث هاي سياسي كه فضاي آژانس را كه سازماني فني- تخصصي است، مسموم نكند و به آن خاتمه دهد. نماينده ايران در آژانس در پايان تاكيد كرد كه بي ترديد جمهوري اسلامي ايران كماكان به همكاري خود با آژانس همانطور كه رياست محترم جمهوري نيز تاكيد كرده اند در چارچوب تعهدات خود ادامه مي دهد ولي هيچگونه فشار سياسي و اقداماتي فراتر از تعهدات قانوني را نمي پذيرد. واكنش آمريكا و فرانسه به گزارش البرادعيكشورهاي آمريكا و فرانسه كه طي ماه هاي گذشته تلاش هاي زيادي براي منحرف كردن آژانس از مسير اصلي خود در ارائه گزارش پيرامون برنامه هسته اي ايران كرده بودند پس از ناكامي در اين زمينه، مدعي شدند كه ايران همكاري كاملي با آژانس نداشته است.
به گزارش خبرگزاري فرانسه، «يان كلي»، سخنگوي وزارت خارجه آمريكا در اين باره به خبرنگاران گفت: بنابر مشاهدات ما، آشكارا به نظر مي آيد كه ايران به همكاري نكردن كامل خود و نيز به تلخيص اورانيوم ادامه داده است. يكي از موارد اتهامي كه مقامات آمريكايي همواره عليه برنامه هسته اي ايران اعلام مي كردند عدم اجازه به بازرسان آژانس براي بازرسي از راكتور تحقيقاتي اراك از سوي ايران بوده است. اما پس از گزارش جديد البرادعي و تاييد همكاري خوب ايران با آژانس در زمينه اين راكتور، سخنگوي وزارت خارجه آمريكا اين بار مدعي شد: اجازه دادن به بازرسان آژانس سازمان ملل براي دسترسي به راكتور تحقيقاتي اراك چندان قابل توجه نيست. وي افزود گمان نمي كنم كه اهميت چنداني بايد به اين موضوع داد به اعتقاد من آنجا فقط يك تاسيسات است اين آن دسترسي گسترده اي كه آژانس مي خواهد نيست. «برنارد كوشنر» وزير امور خارجه فرانسه نيز پس از گزارش البرادعي اعلام كرد كه تلاش هايي براي جلب حمايت چين و روسيه عليه ايران در حال انجام است.وي كه از گزارش آژانس نااميد شده است به خبرنگاران گفت: در صورتي كه جامعه بين المللي به خاطر برنامه هسته اي تهران از طريق سازمان ملل تحريماتي را عليه ايران اعمال نكند اتحاديه اروپا تحريم هاي خاص خود را عليه جمهوري اسلامي ايران اعمال خواهد كرد.رسانه هاي خارجي: اميدي به تحريم ايران نيستگزارش جديد مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي پيرامون برنامه هسته اي ايران با بازتاب هاي گسترده اي از سوي رسانه هاي خارجي مواجه شد و هر كدام به نوعي گزارش دادند كه اين گزارش زمينه هاي مدنظر غرب براي اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران را فراهم نمي آورد.
روزنامه آمريكايي «كريستين ساينس مانيتور»، در اين باره گزارش داد: گزارش جديد آژانس بين المللي انرژي اتمي مبني بر همكاري نزديك ايران با آژانس، اميدهاي رئيس جمهور آمريكا براي اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران را كمرنگ مي كند. به نوشته اين روزنامه، گزارش البرادعي، روسيه و چين را از پيوستن به تحريم هاي غرب عليه ايران باز مي دارد و اين امر در نشست چهارشنبه گروه 1+5 در فرانكفورت آلمان مشخص خواهد شد.
خبرگزاري روسي «ريانووستي»، نيز با اشاره به اختلاف در گروه 1+5 بر سر تحريم هاي جديد عليه ايران اعلام كرد كه برنامه هسته اي ايران ممكن است سبب قهر غرب با روسيه و چين شود.در ادامه اين گزارش آمده است: كوتاه آمدن ايران در برابر فشارهاي غرب بعيد به نظر مي رسد چرا كه مردم اين كشور يكصدا مخالف توقف غني سازي اورانيوم از سوي مقامات هسته اي كشورشان هستند.شبكه تلويزيوني فرانس 24 هم دراين باره گزارش داد: گزارش جديد آژانس، روسيه و چين را براي تصويب تحريم هاي جديد عليه ايران متقاعد نخواهد كرد.خبرگزاري رويترز هم در تحليلي به مسئله پافشاري قدرت هاي غربي براي اعمال مجازات در بخش انرژي عليه ايران از يك سو و مقاومت روسيه و چين در برابر اين تحريم ها از سوي ديگر پرداخت. در اين تحليل آمده است: گزارش جديد ديده بان هسته اي سازمان ملل در مورد ايران، زمينه را براي رويارويي بين قدرت هاي غربي خواهان ضربه زدن به بخش انرژي ايران از طريق اعمال مجازات از يك سو و حاميان تهران- يعني روسيه و چين- از ديگر سو آماده مي كند. روزنامه فرانسوي لوفيگارو هم يكي ديگر از رسانه هاي غربي بود كه در گزارش خود نسبت به همراهي روسيه و چين با غرب در اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران ابراز ترديد كرد.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
بازداشتی های کهریزک نمردند،مریض بودند...!!!
آرش احمدی

با وجود تایید اعمال شکنجه در مورد بازداشت شدگان بازداشتگاه کهریزک توسط برخی از مسئولان و همچنین انتشار اخباری مبنی بر کشته شدن تعدادی از بازداشت شدگان این زندان غیرقانونی، فرماندهان نظامی یک به یک به میدان آمده اندتا پرونده جنایات کهریزک را ببندند. در همین راستا دیروزفرمانده نیروی انتظامی تهران اعلام کرد : "در کهریزک کسی کشته نشد."
عزیزالله رجب زاده گفت: "در كهريزك حدود 140 تا 145 نفر به مدت سه روز بازداشت شدند و يك مرحله نيز بيشتر نبود كه دليلش نيز نبودن جا بوده است و هيچ‌كس هم در كهريزك كشته نشده است. سلول‌هاي بازداشتي‌هاي پس از انتخابات هم از سلول‌هاي اراذل و اوباش جدا بوده است و در حال حاضر اين بازداشتگاه به طور كامل تعطيل است و بازداشتگاهي كه كنارش ساخته مي‌شود، قانوني است."
فرمانده نیروی انتظامی تهران در ادامه افزود:« ما به طور مرتب از طريق مسئولان بازداشتگاه در جريان گزارش‌ها بوديم اما در اين بازداشتگاه كلا بيش از سه روز افراد بازداشت نبودند و روز دوم نيز من مسئول مربوطه بازداشتگاه را خواستم و تذكرات را داده بودم، ما هيچ احد و ناسي را در كهريزك بدون حكم قضايي بازداشت نكرده‌ايم و براي هر نفر يك حكم داشته‌ايم و اگر تخلفي صورت گرفته نيز دستور سازماني نبوده است."
عزیزالله رجب زاده با اعلام اینکه "مسئله كهريزك دیگر تمام شده است" همچنین خبر داد که "کمیته ای از سوی شورای عالی امنیت ملی برای تحقیق در رابطه با موضوع کهریزک تشکیل شده است که ما منتظر نتیجه تحقیقات این کمیته هستیم و حتما با افرادی که قصور کرده‌اند برخورد خواهد شد اما پلیس همیشه خود باید از قانون تبعیت کند تا بتواند قانون را به نحو احسنت اجرا کند و اگر قصوری بوده حتما تخلف شده است."
ادعای فرمانده نیروی انتظامی مبنی بر اینکه هیچ یک از بازداشت شدگان در بازداشتگاه کهریزک کشته نشده اند درحالی مطرح شده که خبر کشته شدن حداقل سه نفر از معترضانی که در این بازداشتگاه نگهداری شده بودند منتشر شده است.
محمد کامرانی ، امیر جوادی فر و محسن روح الامینی سه نفر از بازداشت شدگانی بودند که پس از دستگیری در جریان اعتراضات اخیر به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند و پس از مدتی جنازه آنها به خانواده هایشان تحویل داده شد.
پیش از این سهراب سلیمانی مدیر کل زندان های استان تهران هم درباره کشته شدن امیرجوادی فرد، محمد کامرانی و محسن روح الامینی اعلام کرده بود "که ما در اوین فوتی نداشتیم. فقط محمد کامرانی که مننژیت داشته فوت کرده و او نیز ارتباطی به بازداشتگاه نداشته و تنها دو ساعت پس از انتقالش به اوین فوت کرده است."
از سوی دیگر اظهارات فرمانده نیروی انتظامی تهران در تناقض آشکار با اظهارات فرمانده کل نیروی انتظامی کشور است. چرا که پیش از این اسماعیل احمدی مقدم مرگ چند تن از بازداشت شدگان در این بازداشتگاه را پذیرفته اما گفته بود: "فوت شدگان بر اثر بیماری در این بازداشتگاه جان باخته اند ، اما اینکه منشا بیماری و ویروس منتشر شده، از خود محل بوده و یا آنکه از خارج از آنجا منتقل شده، هم اکنون توسط پزشکی قانونی در حال بررسی است."
وی برخلاف فرمانده زیر دستش که هم اکنون اعلام کرده " سلول‌هاي بازداشتي‌هاي پس از انتخابات از سلول‌هاي اراذل و اوباش جدا بوده است" همچنین اعلام کرده بود که : "من از همان ابتدا تاکید کردم که دانشجویان نباید به این بازداشتگاه رفته و افرادی که به این بازداشتگاه می‌روند، نباید در کنار اراذل و اوباش نگهداری شوند اما در عین حال افرادی که به این بازداشتگاه فرستاده شدند، با احکام دادسرا به این محل اعزام شده‌اند."
متهمان کهریزک معرفی نمی شوند
درحالی که فرمانده نیروی انتظامی تهران کشته شدن بازداشت شدگان در بازداشتگاه کهریزک را منکر شده و در عین حال اعلام کرده که "با افرادی که قصور کرده اند برخورد می کنیم» یک عضو کمیته ویژه مجلس برای بررسی وضعیت بازداشت شدگان نیز تاکید کرد «به موجب قانون آئین دادرسی کیفری دادگاه انقلاب تا زمانی که محکومیت فردی محرز نشده باشد هیچ کس نمی‌تواند نام و مشخصات وی را اعلام کند و بر همین اساس اسامی متخلفان حوادث مربوط به بازداشتگاه ها نیز فعلا اعلام نمی شود."
فرهاد تجری روز گذشته درباره علت عدم معرفی متخلفان بازداشتگاه کهریزک به مردم گفت: "چون جرم این افراد با جرائم امنیتی قابل قیاس نیست فعلا به صورت رسمی به مردم معرفی نمی شوند، اما این افراد هم پس از محکومیت قطعی و صدور حکم دادگاه معرفی خواهند شد. نظر قوه قضائیه، مجلس و دستگاههای ذیربط نظام هم این است که افراد قبل از اثبات جرم و اتهامشان معرفی نشوند."
این عضو کمیته ویژه مجلس برای پیگیری وضعیت بازداشت شدگان درمورد اینکه اگر معرفی متهمان به مردم برخلاف قانون است چرا دادگاه فعالان سیاسی و روزنامه نگاران بصورت علنی و از رسانه ها پخش می شود نیز گفت: "اتهامات متهمان حوادث اخیر فعلا در حد اتهام است و زمانی محرز می‌شود که دادگاه در مورد آنها رای صادر کند اما چون مردم باید از مسائل اخیر و برگزاری روند دادگاههای متهمان آن اطلاع داشته باشند مصلحت ایجاب می‌کند این دادگاهها به صورت علنی برگزار شود. در این زمینه اگر هم تعدی به برخی حقوق متهمان صورت بگیرد توجیه پذیر است."
این عضو اصولگرای مجلس و کمیته ویژه پیگیری وضعیت بازداشت شدگان درحالی تنها از وقوع "برخی تخلفات" در بازداشتگاه کهریزک سخن گفته است که پیش از این حمیدرضا کاتوزیان دیگر عضو این کمیته گفته بود: "درمورد وقايع كهريزك يك بخش‌ مهم قتل‌هايي است كه رخ داده و منجر به از بين رفتن تعدادي از جوانان اين كشور شده است كه در اين موضوع قانون روشن و شفاف است و صرف‌نظر از بحث سياسي بايد مورد بررسي قرار گيرد."
کاتوزیان پس از عزل و دستگیری دو تن از افسران نیروی انتظامی مستقر در بازداشتگاه کهریزک ، این موضوع را برخوردی قانع کننده ندانسته و اعلام کرده بود: "‌در قانون كشور مشخص شده كه چگونه بايد با جاني ها برخورد شود، لذا اينكه بخواهند تنها دو نفر از افسران را بگيرند و بازداشت كنند، نه فرزندان خانواده‌ها زنده مي‌شوند و نه توهيني كه به نظام جمهوري اسلامي شده توسط اين افراد، به اين وسيله پاك مي‌شود."
در همین ارتباط علی مطهری، یک نماینده دیگر مجلس نیز در واکنش به اظهارات فرمانده نیروی انتظامی کشور که گفته بود باسه نفر از ماموران متخلف بازداشتگاه کهریزک برخورد شده است ،تاکید کرده بود که "توضیحات احمدی مقدم و نیروی انتظامی کفایت نمی کند، افراد خاطي بايد با اسم و رسم و نام خانوادگي و حتي عكس‌شان از صداوسيما و روزنامه‌ها معرفي شوند."
علی مطهری با ضعیف خواندن عملکرد کمیته ویژه بررسی وضعیت بازداشت شدگان اخیر در مجلس همچنین اعلام کرده بود: "مجازات اين افراد بايد تعيين شده و ترتيبي اتخاذ شود تا مردم مطمئن شوند مجازات اين خاطيان انجام مي‌شود و نه مثل موضوع قتل‌هاي زنجيره‌اي و حوادثي مثل قتل زهرا كاظمي و زهرا بني‌يعقوب كه معلوم نشد آيا افراد خاطي مجازات شدند يا نه."
*****
يك مقام آگاه امارات روز شنبه ضمن تاييد خبر توقيف يك فروند كشتي بارگيري شده در كره شمالي،گفت: اين كشتي هم اكنون از توقيف رها شده است. به گزارش ايرنا رسانه هاي غربي ادعا كردند كه يك فروند كشتي كره شمالي كه حامل سلاح به ايران بود، دو هفته پيش در يكي از بنادر امارات توقيف شده است . اين مقام آگاه كه خواست نامش فاش نشود، افزود: اين كشتي كه از مقصد كره شمالي حركت كرده بود در يكي از سواحل شمالي امارات متوقف شد . تاكنون هيچ يك از مقامات وزارت خارجه امارات حاضر به توضيح در اين باره نشده اند. امارات، كميته تحريم هاي شوراي امنيت سازمان ملل را كه مسئول نظارت بر اجراي تحريم هاي پيونگ يانگ مي باشد را از موضوع توقيف اين كشتي مطلع كرده است. آخرين گزارش ها حاكي از آن است كه اين كشتي هم اكنون از توقيف رها شده، ولي مقصد نهايي آن اعلام نشده است .
*****
از میان ایمیل های رسیده تا این لحظه (ساعت 1:30 بامداد)
احیای لمپنیسم
اشکان ایرانی :
در یکی از روزهای سال 1845میلادی که کارل مارکس در کنار فردریش انگلس قلم به دست در پشت میز کار خود در دفتر کارش در شهر برلین در حال تحریر افکار بلند خویش بود در حین نگارش کتاب "ایدئولوژی آلمانی" نخستین بار واژه لمپنیسم را به کار برد. او قصد داشت به تبیین گروهی اجتماعی بپردازد كه ظاهری پرولتاریایی دارند، ولی فاقد فهم و شعور طبقاتی هستند . اما با گذر زمان و انتقال این واژه از ادبیات اروپا به ادبیات ایرانی تغییری در معنای آن به وجود آمد و مصادیق آن در اذهان عموم شامل جاهل ها، قمه کش ها و اراذل و اوباش شد و ادبیات رایج این قشر از جامعه به ادبیات لمپنی شهرت یافت. از این رو به افرادی که ادبیات بیانی و نوشتاری آنها با ادبیات این قشر همپوشانی داشته باشد لمپن گفته می شود.
بدیهی است که حساسیت بر روی ادبیات افرادی که دارای جایگاه و مقام اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هستند بیشتر باشد و بیان الفاظی از چنین جایگاه اجتماعی می تواند لقب لمپن را برای آن فرد به ارمغان آورد. لذا کسانیکه از چنین جایگاهی برخوردارند برای حفظ منزلت اجتماعی خود، از بکار بردن این ادبیات پرهیز دارند. متاسفانه از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 فردی پا به عرصه سیاسی ایران گذاشت و در قامت یک رئیس جمهور برخاست که بر خلاف خلف صالح خویش؛ سید محمد خاتمی که در داشتن بیان شیوا، سرآمد ادیبان است و در اخلاق تجسم نیکی؛ به این مقام و فضای سیاست ایران نه تنها چیزی نیافزود بلکه باعث شرم و سرخوردگی فعالین سیاسی و اجتماعی این کشور شد.
از تمامی موضع گیری های تند و افراطی فارغ از هر گونه عقلانیت وی که بگذریم از ادبیات سخیف و زشت وی نمی توان گذشت، چرا که اولی لطمه به نظام سیاسی ایران است و دومی لطمه به شخصیت و منش ایرانی. به کار بردن الفاظ پست و دون پایه و خارج از عرف دیپلماتیک شاخصه بارز این به اصطلاح فرد سیاسی نشسته بر کرسی ریاست جمهوری است. بیان الفاظی که نه از یک فعال سیاسی که از یک فرد عادی نیز بعید به نظر می رسد. مخاطب قرار دادن مخالفین خویش با لفظ "بزغاله" واینکه آنها به اندازه بزغاله هم نمی فهمند، "احمق" شمردن دیگران در سخنرانی های عمومی دو نمونه کوچک از ادبیات زشت وی می باشد.
وی در سخنرانی ها خود را مقید به رعایت گفتمان دیپلماتیک نمی داند و گویی چون بچه خردسالی که از قرارگرفتن در پشت تریبون به هیجان آمده فارغ از تاملی در گفتار خویش هر آنچه در ذهن می آید به زبان می راند و کمتر توجهی به جایگاه و مقام خویش ندارد. از آن جمله می توان به سخنرانی وی در اجتماع مردم زنجان اشاره کرد:" من مي ‏گويم چاقوي زنجان براي زندگي کردن عادي مردم مثل ميوه پوست کندن و غذا درست کردن است، اما بدخواهان اين دولت بايد بدانند که اگر بخواهند به ملت ايران تجاوز کنند، ملت ايران با چاقوي زنجان دست و پاي آنها را قلم خواهند کرد." و یا اظهارات وی در اجتماع مردم خوزستان نشان از عدم شناخت وی از گفتمان دیپلماتیک است، آنجا که وی می گوید: "وقتی کشورهای غربی شاهد رشد و پیشرفت ایران بودند هر روز یک قطعنامه تهیه و در شورای امنیت علیه ما صادر کردند. من امروز به آنها می گویم آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دان شما پاره شود."
وی که با کمک هم پیالگان خود در ایجاد کودتای خونین راه را برای نشستن مجدد بر کرسی ریاست جمهوری هموار کرده است در آخرین نطق خود در یک برنامه زنده تلویزیونی یکی از وزرای خود را به هلو تشبیه کرده و بدین طریق ادبیات لمپنی را نیز از تلویزیون ترویج می کند.
بی شک در آن ایام که مارکس در حال نگارش واژه لمپنیسم بود و به تبیین مصادیق آن می پرداخت هیچ گاه به ذهنش خطور نمی کرد که روزی مصداق بارز آن شخصی باشد که بر جایگاه ریاست جمهوری کشوری تکیه داده باشد که یکی از بزرگترین تمدن های تاریخ را یدک می کشد.
*****
از تخصص تا تملق
بهار یکتا :
با نگاهی به انتصابات اخیر و کابینه پیشنهادی احمدی نژاد ( رئیس جمهور نامشروع) بی تجربگی, نا کارآمدی و نا متجانس بودن بیش از هر چیز دیگری جلب نظر می کند. البته سالهاست که ملت فرهیخته ایران زمین به دیدن پدیده های عجیب و غریب و انتصابهای بی قاعده عادت کرده است ولی بر حسب شرایط زمان سعی می شد که توجیهی برایش یافت. مثلا یک زمانی تازه انقلاب شده بود و مقامات انقلابی متخصص در دست نبود, گاه دیگری جنگ بود و شرایط بحرانی. در یک گاه دیگر صلاح بود و مملکت خسروان و هر چند صباحی داستانی بود پایان ناپذیر که بالاخره برای تصدی امور کدامین را باید اولویت داد. تخصص یا تعهد.
روزی که دکتر ولایتی متخصص اطفال مسئولیت وزارت خارجه را عهده دار شد, گمانمان بود که در عرصه بین الملل با تعدادی کودک چموش بیمار سر و کار داریم و آقای دکتر حتما از عهده درمان و واکسیناسیون ایشان بخوبی برخواهند آمد فلذا برغم اینکه سالها حتی متعهدان مجهز می شدند به علوم سیاسی و روابط بین الملل و بالاخره یک مسلمانی پیدا شد و ایشان را از این سمت برکنار کرد ولی همچنان ایشان سکاندار سیاست خارجه باقی ماند و همچون مارکوپولو از این دیار به آن دیار می رود تا برای رهبری گزارش مبسوط بدون غرض و مرض از اقصی نقاط عالم به همراه بیاورند.
دگر روز که دکترای فلسفه بر مسند ریاست مرکز فیزیک نشست گفتیم که حتما فیزیک و متافیزیک و فلسفه که همه ف دارد و خیلی کار دشواری نیست که کسی بتواند پل بزند بین این دو. تا اینکه دیدیم ای دل غافل همه دنیا بسیج شده اند برای مقابله با دستیابی ایران برای انرژی هسته ای, مگر چه شده بود؟ که در یافقتیم دکترای فیزیک اتمی داعیه دار یکی از بخشهای ورزش شده! در این زمان بود که دنیا با خودش گفت: " عجب ! اینها اینقدر دکترای اتمی دارند که از فرط بیشماری یکی را بر مسند ورزش نشانده اند." پس درست است که اینها حتی می توانند در زیر زمین خانه شان هم انرژی هسته ای تولید کنند.
اوایل انقلاب و شروع حکومت جدید این مسایل قابل درک بود که پزشک در مسند عالم سیاسی بنشیند و مهندس به کار قضا. ولی سی سالی که از انقلاب گذشت گمان بر این بود که بالاخره این نظام دوراندیش به فکر چاره بوده و اینها که اندیشه همه مغرب زمین را مردود و لائیک و بی خدا می شمارند حتما مردانشان در راهند تا بیایند و منصب به دست گیرند و اسلامی پیاده کنند که عالم و آدم بر آن غبطه بخورند. تا دولت مهرورزی شروع بکار کرد. شخص رئیس دولت بقول این ور آبی ها از کوتوله های سیاسی بود که البته نه فقط از نظر جثه که از نظرهای دیگر هم. خودش که آمد از آن معجزه های هزاره سوم بود که در منصب استانداری توانسته بود پایان نامه دکترا بنویسد. جماعتی خوشحال شدند که این بشر نابغه است و بعدها فهمیدیم این نبوغ فقط در اخذ مدرک دکترا نبوده در زمینه های سیاسی, اعتقادی و اقتصادی هم سر آمد همه مردان جهان شد و روز نبود که تئوری تازه به جهانیان عرضه نکند. اما اینها تنها شاخص این دولت نبود. دراین دولت کریمه مبحث جدید "تخصص تقلبی " به واژگان قبلی اقروده شد و رئیس دولت مهرورزی شخصا تخصص فوق العاده ای در یافتن دارندگان مدارک جعلی از دولت دشمن و استعمار پیر بود. خلاصه عمر دولت نهم به هر ترتیبی بود با بی جان کردن ملت شریف بسر آمد و به صدقه سر جاعلانی که نه تنها در جعل مدرک در جعل چیزهای دیگر هم متخصص بودند دولت تازه ای برقدرت سر نیزه بر منصب نشست و شروع کرد به یارکشی. ملت که هنوز در بهت تخصص و تعهد و تخصص تقلبی و رای دزدی مانده بود متوجه شد که دولت مهرورزی عامل چهارمی را هم به معادله اضافه کرده که آن دیگر سر آمد بقیه شد.
در معرفی کابینه دوم با کمال تعجب مشاهده شد تعداد اندکی از وزیران خوشنام قبلی که تصادفا کارنامه مثبتی هم داشته اند کنار گداشته و به جای آن اقرادی معرفی شده اند که بقول آقای احمدی نژاد بیشتر با ایشان "هماهنگ " هستند !! البته منظور از هماهنگی در واژگان احمدی نژاد به این معناست که این افراد وقت دولت کریمه را با جر و بحثهای بی خودی نمی گیرند یکی به دو نمی کنند و برای اینکه مزاحمتی برای ایشان فراهم نکنند و همه چیز یکنواخت پیش برود این عزیزان زبان به دهان گرفته و در کمال سکوت و احترام به اوامر ایشان گردن می نهند. بله قربان می گویند وبرای کلام " در افشان" ایشان هورا می کشند و اگر امر ملوکانه ایشان بر این قرار گرفت که بر خلاف عالم و آدم حرکت کند و مواضع ضد مردمی اتخاذ کنند این منتخبان نه تنها اعتراض نمی کنند بلکه در محاسن آن سخنرانی ها خواهند کرد. آخر آنها که وزیر بادمجان نیستند!
*****
قصاب مطبوعات رفت
فرشته قاضي
سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران با حکم صادق لاریجانی ، رئیس جدید قوه قضائیه برکنار شد. برکناری این قاضی بدنام که به جلاد مطبوعات ایران معروف است در حالی صورت می گیرد که افکار عمومی می پرسند آیا به جنایات و پرونده های او رسیدگی خواهد شد یا از پشت میز دادستانی تهران به میز دیگری نقل مکان خواهد کرد.
توقیف صدها روزنامه و نشریه ،بازداشت تعداد زیادی از روزنامه نگاران، راه اندازی پرونده هایی چون نظرسنجی، سینمایی نویسان، وبلاگ نویسان، پرونده عباس پالیزدار،پرونده سازی برای فعالان مدنی و سیاسی، قتل زهرا کاظمی، تجاوز در یزد و... تنها نمونه هایی از برگ های کارنامه سعید مرتضوی است که رهبر جمهوری اسلامی وی را یک حزب اللهی فعال و دولت احمدی نژاداو را مدیری نمونه معرفی کرده اند.
مرتضوی در شرایطی برکنار شده که افکار عمومی خواهان رسیدگی به تخلفات و نقش او در بازداشت ها و نگهداری بازداشت شدگان اخیر در سلول های انفرادی،شکنجه های جسمی و روانی و اعتراف گیری های تلویزیونی هستند؛آن هم در حالیکه به شهادت بازداشت شدگان، او نقش مستقیمی در این مسائل داشته است.
شاهرودی توان برکناری مرتضوی را نداشت
پیش از روی کار آمدن صادق لاریجانی، به عنوان رئیس قوه قضائیه ، شایعات بسیاری درباره برکناری قاضی مرتضوی در محافل خبری و سیاسی منتشر شد اما کمتر کسی فکر میکرد این امر رنگ واقعیت به خود بگیرد. علت این امر شاید این بود که آیت الله شاهرودی برخلاف میل باطنی خود مجبور شد ابن قاضی بدنام را تحمل کند. بر اساس برخی روایت ها ، مرتضوی مورد علاقه ویژه آیت الله خامنه ای است و به شدت از سوی رهبر ایران حمایت می شود به طوریکه در آغاز دوره دوم ریاست شاهرودی در دستگاه قضا، او خواهان کنار رفتن عباسعلی علیزاده و سعید مرتضوی شد که با اولی موافقت شد اما در موردمرتضوی موافقتی به دست نیاورد. شاهرودی در محافل خصوصی عنوان کرده است که مسولیت تمام اعمال دستگاه قضا غیر از حوزه کاری سعید مرتضوی را بر عهده داردهمین امر باعث شد که مصطفی تاج زاده بگوید ما روزی بر سعید مرتضوی پیروز می شویم که قانون بر دستگاه قضایی حاکم شود.
تاج زاده از مرتضوی در کنار دو سعید دیگر به عنوان کسانی که در مقابل جریان اصلاحات دموکراسی خواه ایستاده اند نام برد و در سوم خرداد 88 نوشت: با پيروزي در انتخابات و تلاش‌های آقای خاتمی، توانستیم سعید امامی را به عنوان نماد جریان "قتل‌عام درمانی" شكست دهیم به طوريكه امكان احياي پروژه قتل‌های زنجیره‌ای وجود ندارد. در جریان ترور آقای حجاریان، با سعيد عسگر مواجه شديم كه شاخه نظامي انصار حزب‌الله بود و با محكوميت مردم، آن پروژه هم شكست خورد. با این حال، هنوز نتوانسته ايم بر سعيد سوم يا "سعید مرتضوی" پیروز شویم. وقتی بر این سعید پیروز می‌شویم كه قانون بر دستگاه قضایی حاكم شود. عضو شورای مركزی جبهه مشاركت افزود: ما وقتی می‌توانیم بر سعید مرتضوی پیروز شویم كه از خود همبستگی نشان دهیم و افكارعمومی را فعال كنیم. اگر مرتضوی فعالان تشكل‌ها را بازداشت می‌كند، ما باید فعالیت هاي خود را متشكل تر كنیم.
دروغگویی بزرگ و بی پروا
یکی از معروف ترین ویژگی های مرتضوی دروغگویی اوست. علی شکوری راد، عضو جبهه مشارکت و نماینده مجلس ششم در وبلاگش در این مورد نوشته: اینجانب چند نوبت به عنوان متهم و دو نوبت هم بعنوان بررسی کننده از سوی مجلس ششم و کمیسیون اصل نود با این پدیده عرصهء قضا در کشورمان مواجه شده ام. در این دیدارها دریافتم او دروغگویی بزرگ و بی پروا است. قانون در دستان او همچون مومی نرم به بازی گرفته می شود و هر حکمی را بخواهد از متن قانون استنتاج می کند و در این کار از هیچ چیز و هیچ کس واهمه ای نمی کند. در این داوری بسیاری با من همراه هستند و همین امر مرا متقاعد کرده است که دچار اشتباه نیستم. شکوری راد یادآور شده است:به راستی اگر حجت کافی در پیشگاه الهی برای اثبات این مدعا نمی داشتم و اگر وجدان انقلابی به من حکم "لا تخف" نمی کرد چنین بی پروا در بیان این حقیقت نمی بودم و خودم را به دردسر های محتمل بعدی گرفتار نمی کردم.به گفته شکوری راد «روزی عباسعلی علیزاده در کمیسیون اصل نود مجلس ششم حاضر بود. در ضمن بحث، نامی از قاضی مرتضوی برده شد. ایشان برآشفته شد و با پرخاش و عصبانیت بسیار اعتراض کرد که چرا از لفظ " قاضی مرتضوی" استفاده شد. وی آن را توهین تلقی می کرد چرا که مصطلح نبود سایر قضات چنین نامیده شوند.چنین عنوانی قرینه ای از عنوان " پزشک احمدی" را احتمالابه ذهن ایشان متبادر کرده بود که پزشک نبود بلکه هنرش کشتن زندانیان مبارز به وسیله آمپول هوا در زندان های دورهء رضا شاه بود و طبیعتا بسیار منفور بود.»
قاتل مطبوعات
سعید مرتضوی، 42 ساله که به دلیل توقیف و سرکوب گسترده مطبوعات در ایران و بازداشت بسیاری از روزنامه نگاران به شهرت جهانی دست یافت، در میان فعالان حقوق بشری نامی بسیار آشنا و منفور است. او متولد سال ١٣٤٦ در شهرستان میبد است و بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در این شهر، بدون کنکور با سهیمه بسیج به دانشگاه آزاد واحد تفت راه یافت و کارش را از سال ١٣٦٥ بعنوان دادیار در دستگاه قضایی آغاز کرد و مدتی بعد به ریاست دادگستری شهر بابک رسید. او در 28 سالگی و در حالیکه پرونده تخلفات اخلاقی او به دادگاه انتظامی قضات ارجاع شده بود به دلیل آشنایی با فرزند محمد یزدی، رئیس وقت قوه قضائیه ، به عنوان قاضی شعبه 1410 ، شعبه مطبوعات در تهران منصوب شد. دوره 6 ساله ای که به توقیف بیش از 76 نشریه و بازداشت 37 روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی منجر شد.مرتضوی در حالی به استخدام دستگاه قضایی در آمد که هنوز تحصیلات حقوقی خود را به اتمام نرسانده بود و خیلی سریع پله های ترقی را در این قوه پشت سر گذاشت و به پاس توقیف و قلع و قمع گسترده مطبوعات ، به سمت دادستان عمومی و انقلاب تهران گمارده شد. نام سعید مرتضوی بار اول با حکم توقیف روزنامه جامعه و سپس توس و بازداشت ماشالله شمس الواعظین و حمیدرضا جلایی پور و ابراهیم نبوی بر سر زبان ها افتاد. زمانی که عطاالله مهاجرانی ، وزیر ارشاد بود و احمد بورقانی و عیسی سحرخیز، معاونان مطبوعاتی و مطبوعات داخلی این وزارتخانه بودند. مرتضوی ابتدا کوشید با فشار بر بورقانی ، جلوی انتشار روزنامه جامعه را بگیرد اما وقتی با واکنش تند احمد بورقانی مواجه شد، خود رسما اولین حکم توقیف یک روزنامه را صادر کرد.او در ادامه و بعد از سخنرانی آیت الله خامنه ای که گفته بود "اگر با انگشتم اشاره کنم مردم همه شما را برجای خود می نشانند" با توقیف روزنامه توس ، حکم بازداشت شمس الواعظین، جوادی حصار، جلایی پور و ابراهیم نبوی را صادر کرد.مرتضوی که تا آن موقع تقریبا همه چهره های سرشناس روزنامه نگاری ایران را بازداشت و محاکمه کرده بود ، در اردیبهشت 79 با توقیف 18 روزنامه و نشریه در یک روز، رکوردی ننگین از خود بر جای گذاشت. او بعد از سخنان آیت الله خامنه ای که مطبوعات را پایگاه دشمن خوانده بود، دستور توقیف 18 رسانه را به استناد قانون اقدامات تامینی صادر کرد.آن هم در حالیکه قانون اقدامات تامینی در سال 1338 برای برخورد با اراذل و اوباش چاقو کش و ولگرد و مجرمان خطرناک تصویب شده بود.در سال 1382 و همزمان با انتصاب سعید مرتضوی به سمت دادستانی تهران ، عليرضا علوی تبار، نظريه پرداز اصلاح طلب که خود بارها توسط مرتضوی بازجوئی شده است با انتشار خبر انتصاب وی به دادستانی تهران در مقاله ای نوشت: "اين انتصاب خبر تازه ای نيست چون وی پيش از اين نيز مجری فعال تصميم هائی بود که در مراکزی بالاتر اتخاذ می شد."او اعلام کرد: "پی آمد حتمی اين گونه انتصاب ها تشديد چالش بين قوه قضاييه با بخشی از نيروهای اجتماعی و سياسی است."
قاتل زهرا کاظمی
در همان موقع زهرا کاظمی روزنامه نگار ایرانی کانادایی به دستور مرتضوی دستگیر شد و سپس در زندان اوین جان سپرد. محسن آرمین نماینده وقت مجلس اصلاحگرای دوره ششم در همان روزها ،بعد از تحقیقات مجلس،انگشت اتهام را به سوی مرتضوی گرفت و صراحتا گفت: قاضی مرتضوی به جای رعایت حریم خبرنگاری، حکم بازداشت وی را صادر می کند. زهرا کاظمی به بازجویان نیروی انتظامی می گوید هنگام بازجویی در دادستانی به ویژه از ناحیه سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. پنجم تیرماه ساعت 12 شب وی را به بیمارستان منتقل می کنند و ساعت شش صبح روز بعد دچار مرگ مغزی می شود. قاضی مرتضوی پس از درگذشت وی خارج از حیطه مسئولیت و بدون اطلاع به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مدیرکل رسانه های خارجی این وزارت را احضار می کند و از وی می خواهد طی مصاحبه ای فوت وی را به علت سکته مغزی اعلام کند وی پس از مصاحبه‌ مديركل مذكور چند بار با خبرگزاری تماس می‌گيرد تا خبر مصاحبه را سريعا مخابره كنند. به گفته خانواده‌ زهرا كاظمی، دادستانی اصرار بر دفن سريع وی داشته است .مهدی کروبی رييس مجلس ششم نیزگفت که بنا به گزارشاتی که از سوی هيات پيگيری به رييس جمهوری ارائه شده است، حتمی بودن ضربه مغزی خانم کاظمی تاييد می شود.همان موقع ژان پیر پرن، نویسنده لوموند نوشت که زهرا کاظمی با ضربات کفش مرتضوی به قتل رسیده است.
متهم پرونده فروش سوالات کنکور
مرتضوی با این حال در شرایطی به عنوان مدیر نمونه جمهوری اسلامی انتخاب شد که توسط نمایندگان مجلس به دست داشتن در پرونده "فروش سوالات کنکوردانشگاه آزاد در سال۸۲‌" متهم شده بود. علیرضا زاکانی، عضو کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم، انگشت اتهام را به طرف سعید مرتضوی رئیس دادستان تهران نشانه رفت و اعلام کرد که مرتضوی در این پرونده دست داشته است.پرونده جنجال برانگیزی که عباس پالیزدار در جمع دانشجویان همدانی گشود، با ترفند مرتضوی،گسترده تر شد و چهره‌های تازه‌ای نیز در کنار این پرونده مطرح شدند. سعید مرتضوی که مسئول رسیدگی به پرونده افشاگری‌های عباس پالیزداربود، چند تن نمایندگان مجلس از جمله فاطمه آجرلو حسن کامران و محمد دهقان را برای بازجویی بازداشت کرد. این مساله باعث رودررویی اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم با سعید مرتضوی شد.
تبعید دختران
بحث تبعید "دختران نامتعارف" از دیگر شاهکارهای سعید مرتضوی است. او در اردیبهشت 86 با اشاره به طرح افزایش امنیت اجتماعی اعلام کرد اگر زنان و دخترانی که "شکل و شمایل غیرمتعارف" در جامعه حاضر می‌شوند، به تذکرات نیروی انتظامی گوش ندهند، دادستانی برای آنها درخواست تبعید خواهد کرد.
بورس برای مرتضوی
همزمان با این اتفاقات، علی شکوری راد در مصاحبه ای خواستار آن شد که برای سعيد مرتضوی بورسی در نظر گرفته شود "تا در خارج از کشور به تحصيلات بپردازد تا مطبوعات نفسی بکشند". شاید به دنبال همین درخواست بود که مرتضوی تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به کانادا برود. اما این موضوع با واکنش شدید ایرانیان در کانادا که او را به عنوان یکی از دشمنان حقوق بشر معرفی می کردند، روبرو شد. دانشگاههای کانادا نیز با پذیرش وی مخالفت کردند. همین امر باعث شد او تصمیم بگیرد تحصیلاتش را در فرانسه دنبال کند، اما در فرانسه نیز دولت و ایرانیان مقیم فرانسه واکنش شدیدی در این مورد نشان دادند، مرتضوی نیز تحصیلاتش را در ایران ادامه داد. او در دانشگاه آزاد و همزمان با بازداشت گسترده و فله ای معترضان به کودتای انتخاباتی ، مدرک دکترایش را از واحد علوم تحقیقات گرفت؛ او از معدود دانشجویانی است که بارها در دادگاه استادانش را تهدید کرده و یا به زندان انداخته است.
حضور در اجلاس ژنو
مرتضوی در حالی که برای تحصیل در دانشگاه از سوی دولت های کانادا و فرانسه پذیرفته نشده بود، به عنوان نماینده حقوق بشر ایران به اجلاس ژنو رفت . امری که اعتراض گسترده فعالان حقوق بشری در سطح بین المللی را به دنبال داشت و دولت کانادا اعزام او به شورای حقوق بشر سازمان ملل را بی حرمتی ایران به حقوق بشر خواند.لين طهينی، از سازمان "گزارشگران بدون مرز" که در زمينه حقوق خبرنگاران و روزنامه نگاران فعاليت می کند در همین زمینه به خبرگزاری فرانسه گفت: "حضور او در شورای حقوق بشر واقعا باورنکردنی است. اين توهينی به قربانيان سرکوب در ايران است." جو استورک مدیر بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی در دیدبان حقوق بشر نیز اعلام کرد:" اقدام جمهوری اسلامی، تنها به مثابه مهر تاییدی است بر صحت تصمیم اعضای سازمان ملل در عدم پذیرش ایران در این شورا."هادی قائمی نیز اعلام کرد که "این امر نشان میدهد ناقضین حقوق بشر نه تنها مجازات نمی شوند، بلکه ارتقای رتبه می گیرند و به عنوان سخنگوی حکومت در مجامع بین المللی حقوق بشر هم شرکت می کنند."
پرونده وبلاگ نویسان
پرونده وبلاگ نویسان ، دیگر پرونده سیاه سعید مرتضوی است. او مستقیما در بازجویی و شکنجه های بازداشت شدگان این پرونده دست داشت و در زیر پا گذاشتن قوانین و حقوق متهمان این پرونده تا آنجا پیش رفت که شاهرودی پس از شنیدن آنچه بر سر بازداشت شدگان آمده بود دستور داد پرونده از دست دادستان تهران خارج شود.اما این نهایت کاری بود که شاهرودی انجام داد و بعد ها مشخص شد که رئیس قوه قضائیه توان برکناری مرتضوی را ندارد.همان موقع ابراهیم نبوی ، که خود توسط مرتضوی بازداشت و محاکمه شده بود در نامه ای سرگشاده خطاب به شاهرودی نوشت: آقای مرتضوی چیزی به عنوان آبرو برای قوه قضائیه باقی نگذاشته است، مساله آبروی شخص شماست. و شما هیچ راهی جز برکناری قاضی متخلف ندارید. پرونده خلافکاری های مرتضوی در دادگاه انتظامی قضات موجود است، می خواهید در نامه دیگری شماره کلاسه و جزئیات پرونده را هم برایتان بنویسم، از داستان سوء استفاده جنسی اش از یک متهم قبل از اینکه به تهران بیاید و رفتارهای خلاف قانون وی در توقیف روزنامه ها در اردیبهشت سال 1379 و خلاف او در مورد پرونده نشریه دانستنیها و خانم فرانه بهزادی و خلاف او در برخورد با شخص آقای شمس الواعظین و خلاف او در ماجرای منجر به قتل در پرونده خانم زهرا کاظمی و خلاف های دیگر او همه و همه معلوم است، بگوئید تا پرونده اش را بیاورند و قاضی بی طرفی را مامور کنید تا به ماجرا رسیدگی کند. اگر هم تا قبل از این می خواهید جزئیات خلاف های ایشان را بدانید با آقای سیف زاده وکیل دادگستری تماس بگیرید تا همه چیز برایتان روشن شود.
وقایع بعد از کودتای 22 خرداد
به این ترتیب بود که انتصاب مرتضوی برای نظارت برپرونده کسانی که در ناآرامی های پس از انتخابات ایران بازداشت شده بودند، نگرانی شدید افکار عمومی و فعالان حقوق بشری را برانگیخت. در همین ارتباط لارنس کانون، وزیر خارجه کانادا اعلام کرد که او "عمیقا نگران" سپرده شدن این مسئولیت به سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، است. "دیده بان حقوق بشر" نیز با بیان اینکه سعید مرتضوی در گذشته در "شکنجه و گرفتن اعتراف اجباری" زندانیان دست داشته است، اعلام کرد: انتصاب وی نشان می دهد که مقام ها خود را برای طرح اتهامات ساختگی علیه مخالفان آماده می کنند.سارا لی ویتسون مدیر بخش خاور میانه و آفریقای شمالی این گروه گفت: سپردن نقش اصلی در سرکوب (مخالفان) در تهران به سعید مرتضوی باید زنگ خطر را برای همه کسانی که با سابقه او آشنا هستند به صدا در آورد.این پرونده ها تنها گوشه ای از کارنامه سعید مرتضوی در دستگاه قضا است. کارنامه ای سیاه که شکایت بسیاری از فعالان مطبوعاتی ، سیاسی و مدنی را از او در پی داشته اما مصونیت این قاضی هرگز اجازه رسیدگی به این پرونده ها را نداده است. شکوری راد می گوید: قاضی مرتضوی هم اکنون به عنوان یک پدیده در خاطرهء بخصوص دوران اصلاحات این ملت ثبت شده است اما این هنوز پایان کار نیست و او همچنان نقش آفرینی می کند.آیا کسانی که او را در این منصب و مقام حفظ و ابقا کرده اند پاسخگوی حرف و عمل او در دنیا و آخرت خواهند بود؟
*****
کیوان صمیمی پس از ضرب و شتم شدید، به بهداری زندان منتقل شده است
یک منبع آگاه خبر داد که با وجود وعده‌ی سبحانی بازپرس امنیت شعبه ی 3 تهران مبنی بر صدور قرار آزادی کیوان صمیمی، برخی مقامات قضایی تاکنون از این امر جلوگیری کرده‌اند. وی همچنین از ضرب و شتم شدید آقای صمیمی و انتقال وی به بهداری زندان اوین خبر داد.
به گزارش موج سبز آزادی، کیوان صمیمی در مدت بیش از دو و ماه نیمه‌ای که از بازداشتش می‌گذرد، تنها دو بار با خانواده ملاقات داشته و از ملاقات با وکیل نیز محروم بوده است.
یک منبع آگاه به موج سبز آزادی خبر داده که روحیه‌ی آقای صمیمی در ملاقات‌ها بسیار بالا بوده، ولی در عین حال وی از برخی شکنجه‌های روحی خبر می‌داده است.
این منبع در توضیح این شکنجه‌ها گفت: علاوه بر اینکه آقای صمیمی مدت زیادی در انفرادی به سر برده‌اند، بازجوها هم خبرهای دروغی در زندان به وی داده بودند، مانند اینکه حتی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم بازداشت شده است!
به گفته‌ای این منبع مطلع، برخلاف ادعای منابع رسمی مبنی بر اینکه برخورد ماموران با زندانیان اوین نسبتاً خوب بوده است، آقای صمیمی در ملاقات با خانواده‌اش خبر داده که وی را شدیداً مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند، به طوری که در نهایت مجبور شده‌اند وی را برای درمان به بهداری اوین منتقل کنند.
*****
توجیه جنایت ها با«مظلوم نمایی» و «خودسری»
فرمانده سپاه پاسداران و فرمانده نیروی انتظامی در تهران روز شنبه در اظهاراتی همزمان عاملان کشتار،بازداشت و شکنجه مردم و نخبگان از سوی یگان های ویژه و نظامیان و شبه نظامیان در رویدادهای پس از 22 خرداد را «خودسر» معرفی کرده و ادعا کردند که سرکوب و کشتار معترضان «تصمیم سازمانی» نبوده است.این اظهارات پس ازآن صورت گرفت که به دنبال افشای مشخصات ده ها تن از شهدای جنبش سبز و همچنین وجود شکنجه و تجاوز به برخی بازداشت شدگان پس از 22 خرداد، آیت الله خامنه نیز روز چهارشنبه گذشته وقوع «تخلفات و جنایت هایی در حوادث پس از انتخابات» را تائید کرد و وعده داد که «بدون تبلیغ» به این جنایت ها رسیدگی خواهد شد.محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران در کنفرانس خبری که به بهانه گزارش عملکرد 6 ماه گذشته برگزار کرد در خصوص نقش نیروهای تحت امرش در سپاه و بسیج در سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم مدعی شد که در جریان این اعتراضات «13 نفر از نيروهاي بسيجي شهيد شدند و شش الي هفت نفر نيز از مردم عادي كه بعضا سابقه بسيجي نيز داشتند با ترورهاي كور» کشته شده اند.وی همچنین گفت که«اين 13 نفر در مقايسه‌اي كه انجام شد با برخورد اتومبيل يا با سنگ و چوب از سوي آشوبگران به شهادت رسيدند. در مجموع 19 الي 20 نفر در مقابل 9 نفر از نيروهاي مخالف و حمله‌كنندگان به مقرهاي نظامي و اموال عمومي نشان مي‌دهد كه نيروهاي ما توجه خاصي به مردم و حفظ جان آن‌ها داشتند.»فرمانده کل سپاه در خصوص اینکه چگونه مردم معترض توانسته اند اعضای مسلح سپاه و بسیج بکشند ادعا کرد«علي‌رغم اين‌كه بالاخره نيروهاي انتظامي و نظامي و بسيج از قدرت بالايي برخوردار بودند به دليل اين‌كه اين نيروها در بحران پيش آمده به ايجاد امنيت مردم توجه داشتند» چنین تلفاتی داده اند.وی در عین حال با این ادعا که«دشمنان ما در اين زمينه برنامه‌هاي گسترده‌اي داشتند» از حضور نیروهای سپاه و بسیج در سرکوب اعتراضات مردم به نتایج اعلام شده انتخابات دفاع کرد، و گفت«در بعد امنيتي سپاه در زمينه‌ مقابله با ناآرامي‌هاي پس از انتخابات حضور گسترده‌ نيروهاي بسيجي و سپاهي را براي كمك دادن به نيروهاي انتظامي در تهران و برخي مراكز استان‌ها مانند اصفهان، شيراز و مركز خراسان رضوي» اعزم کرده است.ادعاهای فرمانده کل سپاه در حالی مطرح می شود که پیشتر فرهادتجری عضو کمیته ویژه مجلس تعداد کشته شدگان را 33 نفر اعلام کرده است.علیرضا حسینی بهشتی نماینده میرحسین موسوی در هیات منتخب موسوی-کروبی برای پیگیری آسب دیدگان حوادث اخیر اعلام کرده است که فهرست 69 تن از شهدای جنبش سبز را به مجلس ارائه کرده است.خانواده های شمار قابل توجهی از بازداشت شدگان نیز تاکنون نتوانسته اند خبری از سرنوشت بستگان شان کسب کنند.این درحالی است که در روزهای اخیر تصاویر و گزارش هایی از دفن بی نام و نشان شهدای جنبش سبز در بهشت زهرای تهران منتشر شده است.فرمانده سپاه تهران نیز پیشتر در ادعای مشابهی گفته بود که 6 بسیجی در جریان اعتراضات تهران کشته شده اند.اما با گذشت چند هفته از این ادعا اسامی هیچ یک از کشته شدگان بسیجی مورد ادعای وی منتشر نشد، سایت رسمی مرکز اسناد انقلاب اسلامی که تحت نظر روح الله حسینیان فعالیت می کند چندی پیش مصاحبه ای از 3 بسیجی فعال در سرکوب اعتراضات اخیر تهران را منتشر کرد اما در آن مصاحبه وقتی از این بسیجیان سئوال شده بود که آیا هیج یک از اعضای بسیج که گفته می شود کشته شده اند را می شناسید با پاسخ منفی آن ها رو به رو شده بود.فرمانده کل سپاه پاساران روز شنبه همچنین درباره «برخورد سپاه با تهدیدات نرم» گفت که«فلسفه وجودي‌ سپاه، دفاع از انقلاب اسلامي است. انقلاب در دهه سوم بيشتر از دهه‌هاي قبل با تهديدات نرم مواجه بوده است. تهديدات نرم عليه انقلاب و ماهيت آن و استمرار انقلاب است و هر تهديدي كه در اين زمينه باشد، سپاه آمادگي دارد كه با آن مقابله كند.»محمدعلی جعفری همچنین گفت که« در ماه‌هاي گذشته سپاه با تهديدات فرهنگي نيز مواجه بوده است كه جنگ سايبري از جمله آن‌هاست كه دشمنان شروع كرده بودند و سپاه با آن مقابله خوبي كرد. در حال حاضر سپاه در زمينه جنگ سايبري در حال توسعه‌ آمادگي خود است.»فرمانده سپاه و برخی دیگر از همقطارانش حتی پیش از انتخابات میرحسین موسوی را به تلاش برای«انقلاب رنگی» و «انقلاب مخملی» متهم کرده بودند و یدالله جوانی رئیس دفتر سیاسی سپاه یک هفته قبل ازبرگزاری انتخابات طی مصاحبه ای با متهم کردن میرحسین موسوی، سعیدحجاریان و شماری از رهبران اصلاح طلب به ـتلاش برای انقلاب رنگی»، تهدید کرده بود که«سپاه پاسداران،انقلاب مخملی را در نطفه خفه می کند».
عملیات نیمه سخت امنیتی به جای اتهام انقلاب مخملی
در حالی که سرکوب،کشتار و بازداشت ها و برگزاری دادگاه های نمایشی پس از انتخابات که در آن بسیاری از رهبران احزاب اصلاح طلب به «انقلاب مخملی و رنگی» متهم و محاکمه می شوند، همچنان ادامه دارد، محمد علی جعفری در نشست خبری روز شنبه گفت« حوادث اخير يك عمليات نيمه سخت امنيتي بود.»وی در توضیح «عملیات نیمه سخت امنیتی» نیز آن را« يك مقابله فيزيكي با نظام جمهوري اسلامي» توصیف کرد و افزود«فتنه اخير آن‌قدر گسترده و عميق بود كه كلمه‌ بحران براي آن كوچك است كه البته حوادث ناگواري هم در اين مواقع رخ مي‌دهد.»فرمانده کل سپاه در این اظهارات گفت« با توجه به گستردگي حوادث احساسات و باورهاي مردم در ناآرامي‌هاي اخير خدشه‌دار شد.»وی همچنین با این ادعا که«در حادثه كوي دانشگاه كه تخريب‌هاي گسترده‌اي توسط برخي از عوامل آشوبگر انجام شد» گفت که«تعدادي از اين آشوبگران نيز در بررسي‌هايي كه ما انجام داديم دانشجو نبودند كه البته اين باعث شد كه بخشي از نيروهاي مردمي احساس تكليف كردند و به همراه برخي از نيروها كه سازماندهي روشني نداشتند و معلوم نيست با چه هدفي وارد شده بودند، اقدامات تند و غيرقابل قبول و مجرمانه‌اي در كوي انجام دادند.»محمدعلی(عزیز) جعفری بخشی از مهاجمان به کوی دانشگاه را«لباس شخصی های خودسر» معرفی کرد و گفت « در بررسي‌هايي كه انجام شده نيروهاي بسيجي در اين حادثه حضور نداشتند، بلكه لباس شخصي‌هاي خودسري بودند كه از بسيجي‌ها نبودند كه اميدوارم با شناسايي آن‌ها طبق قانون با تخلفات‌شان برخورد شود.»
چه کسی دستور حمله را صادر کرد
همزمان با فرمانده کل سپاه یکی از فرماندهان ارشد نیروی انتظامی نیز روز شنبه در کنفرانس خبری دیگری ادعاهای مشابه با فرمانده سپاه را مطرح کرد و گفت که خشونت نیروهای انتظامی برای سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم« برخوردهاي غيرقانوني تخلفات شخصي برخي ماموران بوده» و این خشونت ها و «تخلفات دستور سازماني و برنامه‌ريزي شده نبوده است.»عزیز الله رجب زاده فرمانده نیروی انتظامی تهرات بزرگ در نخستين نشست مطبوعاتي اش در ماه های پس از کودتای انتخاباتی، پيش از پاسخ دادن به سئوالات خبرنگاران ضمن توضحی ادعا کرد که« تخلفات نیروی انتظامی دستور سازماني و برنامه‌ريزي شده نبوده و برخوردهاي غيرقانوني تخلفات شخصي برخي ماموران بوده كه با آنها برخورد محكم صورت مي‌گيرد.»وی در مورد نقش نیروی انتظامی در فجایع بازداشتگاه كهريزك گفت«مسئله كهريزك تمام شده است. پليس مطمئنا بايد طبق قانون عمل كند و وقتي مي‌خواهيم اجراي قانون را به ديگران گوشزد كنيم خودمان بايد از همه قانوني‌تر عمل كنيم. اگر جايي ماموري از ما تخلفي انجام داده حتما بايد برخورد شود.»به گفته رجب زاده كميته‌اي در اين رابطه از طرف شوراي عالي امنيت ملي تشكيل شده كه در حال بررسي است و محتويات گزارش اين كميته هنوز به دست وی نرسيده است.وی در عین حال گفت«ما هيچ حساسيتي روي اين قضيه نداريم و هميشه به ماموران مان تاكيد كرده‌ايم كه مطابق قانون عمل كنند و البته باتوجه به گستردگي ماموريت‌ها ممكن است ماموراني تخلفي هم بكنند.»وی در مورد گزارش‌ها از وضعيت كهريزك گفت«ما به طور مرتب از طريق مسئولان بازداشتگاه در جريان گزارش‌ها بوديم اما در اين بازداشتگاه كلا بيش از سه روز افراد بازداشت نبودند و روز دوم نيز من مسئول مربوطه بازداشتگاه را خواستم و تذكرات را داده بودم، ما هيچ احد الناسي را در كهريزك بدون حكم قضايي بازداشت نكرده‌ايم و براي هر نفر يك حكم داشته‌ايم و اگر تخلفي صورت گرفته نيز دستور سازماني نبوده است.»به رغم آنکه دستکم محسن روح الامینی و محمد کامرانی از بازداشت شدگانی که پس از بازداشت به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده و سرانجام پیکر بیجان شان که اثار شکنجه در آن دیده شده است به خانواده های شان تحول شد، فرمانده نیروی انتظامی گفت«در كهريزك حدود 140 تا 145 نفر به مدت سه روز بازداشت شدند و يك مرحله نيز بيشتر نبود كه دليلش نيز نبودن جا بوده است و هيچ‌كس هم در كهريزك كشته نشده است. سلول‌هاي بازداشتي‌هاي پس از انتخابات از سلول‌هاي اراذل و اوباش جدا بوده است و در حال حاضر اين بازداشتگاه به طور كامل تعطيل است و بازداشتگاهي كه كنارش ساخته مي‌شود، قانوني است.» وی در عین حال گفت که یکی ازمسئولان نیروی انتظامی در این بازداشتگاه تخلفاتی انجام داده است.این اظهارات در حالی بیان شد که مقام های قضای از برکناری یک قاضی و 12 نفر از ماموران نیروی انتظامی و محاکمه 3 افسر نیروی انتظامی به اتهام معاونت در قتل در ازتباط با پرونده بازداشتگاه کهریزک خبر داده اند.اما عزیز الله جعفری در پاسخ به سئوالي در رابطه با مقصر بودن و احتمال برخورد با برخي فرماندهان ارشد نيروي انتظامي نیز گفت«اگر در آن گزارش چنين چيزي اعلام شده باشد كه شده است ديگر» و تاکید کرد که«در رابطه با حادثه كوي دانشگاه نيز كميته‌اي تشكيل شده كه در حال بررسي است امانيروي انتظامي مسئله چنداني در كوي دانشگاه نداشت.»
یگان ویژه به کسی رحم نمی کند
فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ حتی از عملکرد نیروی انتظامی در رویدادهای پس از کودتای انتخاباتی دفاع نیز کرد و با تاکید براینکه«عملكرد اين نيرو را در حوادث اخير بسيار خوب بود» گفت«پس از انتخابات هم نيروي انتظامي در سه لايه در تهران بزرگ ماموريت انجام داد.درلايه نخست با همين لباس انتظامي هر جا كه تجمعي شكل مي‌گرفت كار انتظامات را بر عهده داشتيم و ماموران اجازه نمي‌دادند كه تجمع گسترش پيدا كند و جلوي درگيري‌ها را نيز مي‌گرفتند؛ در مرحله بعد وقتي اوضاع از توان اين واحدها خارج مي‌شد ماموران يگان امداد كنترل را به عهده مي‌گرفتند و شاهد بوديم كه به خوبي ماموريت‌هايشان را انجام مي‌دادند.»وی همچنین گفت که« لايه بعدي يگان ويژه بود كه زماني وارد عمل مي‌شد كه تجمع غيرقانوني تبديل به آشوب شده و تخريب و آتش‌سوزي و احيانا غارت صورت مي‌گرفت.»رجب زاده تاکید کرد که« اين سه لايه به خوبي هم قبل و هم پس از انتخابات وظيفه‌اش را به صورت حرفه‌اي انجام داد و پليس كارنامه بسيار خوبي را از خود به جاي گذاشت.»وی در عین حال حمله به اماکن مسکونی از سوی ماموران نیروی انتظامی را پذیرفت اما گفت« خصوص نقش نیروی انتظامی در هجوم به اعتراضات مسالمت امیز مردم نیز گفت«گاها شايد چند مامور ما آن هم دور از ديد فرماندهانشان به خودرو يا منازل افراد خسارتي زده باشند اما اين دستور سازماني نبوده و تخلف بوده است.»رجب زاده در رابطه با برخورد‌هاي تند ماموران يگان امداد و يگان ويژه با مردم نیز ادعا کرد« اگر يك گاز اشك‌آور نابجا هم پرتاب مي‌شد، به ماموران تذكر مي‌داديم كه مردم دارند مي‌روند و اجازه چنين برخوردي وجود ندارد. اما وقتي كار از توان ماموران انتظامي خارج مي‌شد يگان امداد وارد عمل مي‌شود و برخوردهايش قاعدتا محكم‌تر است.»وی افزود« يگان ويژه نيز وقتي آشوب مي‌شود، ديگر به كسي نگاه نمي‌كند. هدف واحدهاي ضد اغتشاش يكي پراكنده كردن جمعيت بود كه ما حتي براي پراكنده‌كردن جمعيت راه‌هاي فرار را نشان مي‌دهيم و ديگر دستگيري عوامل اصلي و سپس تامين نظم و امنيت در منطقه آشوب است. اهداف يگان ويژه نيز خارج از اين نيست و اين به همه واحدها دقيقا توضيح داده مي‌شود و يگان‌هاي ويژه به كسي كه آشوب مي‌كند و نظم اجتماعي را به هم مي‌زند رحم نمي‌كند.»وی تاکید کرد«به هر حال اين‌جا با كسي شوخي و تعارف نداريم كه بگوئيم كسي آتش زده، آب‌ميوه هم به او بدهيم؛ شوخي و تعارف در لايه اول است. البته اين‌كه با مردم برخورد تند شود و وسايل نقليه مورد اصابت قرار گيرند در هيچ مرحله‌اي توجيه ندارند. اگر كسي شاكي باشد در بازرسي ناجا با مامور متخلف برخورد مي‌شود اما آمار شاكيان را در حال حاضر ندارم.فكر نمي‌كنم در دنيا پليسي را پيدا كنيم كه در فتنه‌اي به اين بزرگي در سطح شهرتهران بتواند اين‌گونه برخورد كند و كنترل را به دست بگيرد.»فرمانده نیروی انتظامی در نشست خبری خود به خبرنگاران گفت که از دوشنبه آینده و با آغاز طرح جدید نیروی انتظامی از یگان های ویژه برای اجرای طرح انضباط اجتماعی نیز در تهران استفاده می شود.
سایه عدالت یا کاریکاتورعدالت؟
برگزاری نشست خبری دو فرمانده نظامی و انتظامی و ادعاهای طرح شده که همزمان با برکناری دادستان تهران بی ارتباط با تشکیل کمیته ویژه ای از سوی رئیس قوه قضائیه در مورد بررسی پرونده های پس از انتخابات نبود. محمود احمدی نژاد نیز روز جمعه ادعاهای مشابه دو فرمانده نظامی و انتظامی مطرح کرد و برای رفع مسئولیت کشتار و فجایعی که در جریان بازداشت ها به ویژه فجایع بازداشتگاه کهریزک سناریوی نفوذی های برانداز بوده است.اما رئیس قوه قضائیه در حکمی که خطاب به به حجت الاسلام رئيسي معاون اول قوه قضاييه،حجت الاسلام غلامحسین محسني اژه اي دادستان محترم کل کشور، و حجت الاسلام خلفي رئیس حوزه رياست قوه قضاييه نوشته است«نظر به ضرورت رسيدگي عادلانه،قاطع وسريع به پرونده‌هاي متشکله مربوط به حوادث اخير و اغتشاشات پس از حماسه ملي انتخابات رياست جمهوري و کوي دانشکاه و بازداشتگاه کهريزک و لزوم پيگيري مستمر و نظارت بر روند دادرسي و شناسايي عوامل اصلي و برخورد قانوني و قاطع با متخلفين در هر رتبه و جايگاهي که باشند،مقرر مي‌دارد بر کليه مراحل رسيدگي اعم از تحقيقا ت دادسرايي و محاکمات دادگاهي ،ضمن رعايت کليه ضوابط قانوني وحقوق متهمين نظارت مستمر به عمل آورده و مراتب را به اينجانب گزارش نمائيد.»هنوز معلوم نیست که حجت الاسلام صادق لاریجانی رئیس جدید قوه قضائیه به وعده خود و اظهارات روز چهارشنبه آیت الله خامنه ای در مورد برخورد با جنایت های اخیر عمل خواهد کرد یا نه اما به نظر می رسد عقب نشینی چهارشنبه گذشته رهبر جمهوری اسلامی فرماندهان ارشد سپاه و نیروی انتظامی را واداشته که به سرعت در جستجوی راه های فرار از قربانی شدن احتمالی بر آیند.گرچه پرونده های تخلفات و جرایم نهادهای نظامی و امنیتی از جمله «پرونده قتل های زنجیره ای» و «حمله به کوی دانشگاه» نشان داده که آمران و عاملان آن جنایت ها با گذشت زمان و تحریف واقعیت ها و البته سکوت ،و گاهی با رضایت مقامات ارشد جمهوری اسلامی از کمند عدالت گریخته اند اما برخی نیز چون سعید امامی به سرنوشت هولناکی دچار شده اند.اظهارات روز شنبه دو فرمانده نظامی نشان داد که حتی کاریکاتور عدالت نیز خشونت طلبان را از عاقب کارشان سخت بیمناک می کند. این بیمناکی زمانی قوت می گیرد که چهارشنبه گذشته آیت الله خامنه ای برای اولین بار در دو ماه گذشته وقوع جنایت هایی در حوادث پس از انتخابات را تائید کرد، و به صراحت از نهادهای چون پلیس امنیت،نیروی انتظامی و بسیج نامبرد و حتی گفت که خدمات این نهادها نباید مانع از رسیدگی به جرایم و تخلفات برخی از اعضای آن باشد.اکنون این پرسش مطرح است که آیا آیت الله خامنه ای به اشتباهات استراتژیک خود در چند ماه اخیر پی برده و قصد دارد آن را جبران کند، یا اینکه پرونده جنایت هایی که ربر جمهوری اسلامی نیز وجود آن ها را تائید کرده با گرفتن چند قربانی در رده های پایین چون پرونده قتل های زتجیره ای و ماجرای 18 تیر 78 به بایگانی سپرده خواهد شد؟
*****
احتمال غیر علنی شدن دادگاه برخی چهره ها
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۱۷۲۸
وکیل مصطفی تاج‌زاده و محسن میردامادی از برخی شایعات مبنی بر احتمال غیر علنی‌شدن دادگاه‌های چهره‌های سیاسی ابراز بی‌اطلاعی کرد .به گزارش پارلمان نیوزامیر حسین آبادی گفت:«جلسه غیر علنی محاکمه از نظر حقوقی تعریف خاصی دارد و اگر قرار باشد دادگاه غیر علنی برگزار شود باید توجیه و دلیل آن مشخص باشد.»وی در خصوص برخی شایعات مبنی بر غیر علنی شدن دادگاه چهره‌های سیاسی بازداشت‌شده پس از انتخابات، اظهار داشت:« شاید منظورشان از غیرعلنی عدم پخش تلویزیونی مانند آنچه که در چهار دادگاه گذشته برگزار شد باشد، در غیر این صورت بنده هیچ اطلاعی از غیر علنی شدن دادگاه این افراد ندارم.»وی ادامه داد:«آنچه که تاکنون به عنوان کیفرخواست عمومی در دادگاههای دسته‌جمعی قرائت شد نمایشی بود، کیفر خواست هر یک از آقایان باید به صورت اختصاصی مطرح و مورد رسیدگی قرار گیرد.»وکیل تاج‌زاده ومیردامادی با بیان اینکه کیفرخواست مشترک اصولی نبود، تصریح کرد:« شاید منظور از غیرعلنی شدن جلسات همین رسیدگی اختصاصی و جداگانه به پرونده‌ها است و گرنه طبق قانون خانواده و بستگان افراد باید بتوانند در دادگاه حاضر و حرف‌ها را بشنوند.»حسین آبادی در مورد آخرین وضعیت موکلینش گفت:«در جلسه دو ساعته‌ای که با آقایان میردامادی و تاج‌ز‌اده داشتم مطرح کردند که مدتی است بازجویی‌ها متوقف شده که اگر این به معنای پایان بازجویی باشد دادسرا باید پرونده را به دادگاه ارجاع دهد.»حسین آبادی در پاسخ به این سئوال که آیا در جلسات چهار دادگاه گذشته اجازه حضور داشتید، گفت:« از نظر قانونی کیفرخواست عمومی معنا ندارد؛ در آن چهار جلسه باید اقرار نامه گوش می‌کردیم که دلیلی برای حضور ندیدم و به غیر از جلسه اول در جلسات بعد حاضر نشدم.»وی در پاسخ به این سئوال که آیا زمان دادگاه بعدی مشخص است، اظهار داشت:« با آقای میردامادی و تاج‌زاده که صحبت کردم، نمی‌دانم از بازجو یا منابع دیگری احساس می‌کردند که هفته آینده جلسه محاکمه خواهند داشت اما بنده اطلاعی ندارم، اما مرتضوی گفته است6-5 روز قبل از دادگاه به ما اطلاع خواهد داد..»حسین آبادی در پاسخ به این سئوال که آیا تاج‌زاده و میردامادی هنوز در انفرادی نگهداری می‌شوند؟ خاطر نشان کرد:«فکر می‌کنم آقای میردامادی هنوز در انفرادی است و حدس می‌زنم آقای تاج زاده به سلول دو -سه نفره منتقل شده اما مطمئن نیستم.»گفتنی است، تاج‌زاده در ملاقات حضوری با پدر و مادرش خبر داده بود که علی‌رغم اتمام بازجویی‌هایش هنوز در سلول انفرادی نگهداری می‌شود.
*****
ستاره دار شدن فعالان دانشجویی
سامناک آقایی
منابع دانشجوئی و حقوق بشری، خبر از ستاره دار شدن ده های دانشجوی دیگر بعد از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد می دهند. ستاره دار شدن این دانشجویان در ادامه برخوردها با صدها تن از فعالان دانشجوئی در دانشگاه های مختلف کشور در دولت احمدی نژاد است.بسیاری از این دانشجویان پس از ستاره دار شدن از ادامه تحصیل باز مانده اند و تعدادی از آنها هم در حال حاضر در زندان بسر می برند. با این همه همکاران دولت کودتا در وزارت علوم و دانشگاه ها همچنان به تهدید دانشجویان ادامه داده و طی روزهای اخیر اعلام کرده اند که آماده برخورد با دانشجویان و هرگونه حرکت اعتراضی در دانشگاه ها هستند.
بنا به گزارش ادوار نیوز سایت خبری سازمان دانش آموختگان ایران، روز گذشته میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت دانشجوئی دیروز خبر داد که با اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد مشخص شده تعدادی از دانشجویان علیرغم کسب رتبه های بسیار بالا از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد محروم شده اند.
این عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم در ادامه با بیان اینکه این تشکل دانشجوئی به زودی موارد محرومیت از تحصیل در کنکور امسال را که به شیوه جدیدی انجام گرفته است منتشر خواهد کرد،افزود: در جریان رقابت های انتخاباتی، احمدی نژاد وجود دانشجویان ستاره دار را به کلی انکار کرد این در حالی است که بعد از انتخابات اکثر این دانشجویان بازداشت شده و زیر فشار برای اعتراف انکار محرومیت از تحصیل خود بوده اند.
میلاد اسدی این گفته ها را در دیدار با خانواده شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر و دانشجوی ستاره دار عنوان کرد که هم اکنون بیش از چهل روز است در بازداشت و در بدترین شرایط جسمی و روحی بسر می برد و گفته می شود برای انکار محرومیت از تحصیل خود تحت فشار است.
خبرنامه امیر کبیر پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان پلی تکنیک تهران نیز با انتشار گزارشی در همین خصوص به نحوه ستاره دار کردن دانشجویان بر خلاف رویه معمول چهار ساله گذشته اشاره می کند و می نویسد: روز گذشته تعدادی از فعالین دانشجوئی در حالی كه با رتبه های بالا مرحله اول آزمون را پشت سر گذاشتند قادر به دیدن نتایج نهایی خود در سایت سازمان سنجش نشدند. این دانشجویان با دو پیام «مردود» یا ‹«لطفا به سازمان سنجش مراجعه كنید» مواجه شدند.
این در حالی است كه دولت احمدی نژاد به دلیل برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و برخلاف رویه ی سالهای گذشته در مرحله اول و انتخاب رشته، سیاست های گزینشی و تبعیض آمیز رادر حذف فعالین دانشجویی اعمال نكرده بود و فعالین دانشجویی با اعلام نتایج آزمون خود در مرحله ی اول توانسته بودند کارنامه اولیه ی خود را دریافت نمایند. اما پس از گذشت انتخابات و در مرحله ی دوم، دولت کودتا همچون سال های قبل تعدادی ازفعالین دانشجویی را علی رغم رتبه های بالایشان «مردود آموزشی » اعلام كرد.
این گزارش در ادامه یادآوری می کند: از سال 85 كه این بدعت شوم در محرومیت دانشجویان از ادامه تحصیل به دلیل آنچه كه نداشتن صلاحیت عمومی خوانده می شود آغاز شده است تاكنون ده ها دانشجو به دلیل فعالیت های انتقادی نسبت به دولت از حق تحصیل در مقطع كارشناسی ارشد و دكتری محروم شده اند.
اعتراض دفتر تحکیم وحدت
دفتر تحکیم وحدت دانشجوئی کشور، یکی از تشکل های فعال در عرصه سیاسی و مدنی در دانشگاه های کشور، روز گذشته بلافاصله بعد از اعلام و تائید خبر ستاره دار شدن تعداد دیگری از فعالان دانشجوئی با انتشار بیانیه ای تحت عنوان»ستاره دار کردن دانشجویان امسال پس از کودتا»به اعمال آپارتاید علمی دولت اعتراض کرد و خواستار آزادی هر چه سریع تر دانشجویان ستاره دار دربند شد.
در بیانیه این تشکل دانشجوئی آمده است: امروز در حالی نتایج نهایی آزمون ورودی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه ها اعلام شده است که بار دیگر همانند 4 سال گذشته شاهد آن هستیم که جمع کثیری از فعالین دانشجویی علی رغم کسب رتبه های ممتاز در این آزمون از راهیابی به دانشگاه باز ماندند و به دلایل عقیدتی با واژه «مردود» در هنگام اعلام نتایج نهایی مواجه شدند.این در حالی است که محمود احمدی نژاد درست چند ماه پیش درکنار ده ها ادعای دروغ درهنگام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم ادعا کرده بود که وجود دانشجویان ستاره دار در دولت او و همچنین ممانعت از تحصیل دانشجویان در مقاطع بالاتر به دلایل سیاسی و عقیدتی توسط دولت کذب محض است. این در حالی است که وجود صدها دانشجوی ستاره دار و محروم از تحصیل خود گواه روشنی بر این سیاست حذفی و اظهارات کذب دولتمردان است. طبق نص صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حق تحصیل جزء حقوق اساسی آحاد مردم شناخته شده است.
در بخش دیگری از بیانیه دفتر تحکیم وحدت، با اشاره به پیاده کردن طرح های پیدا و پنهان دولت کودتا جهت تصفیه سیاسی دانشگاه ها، می خوانیم: ستاره دارشدن دانشجویان منتقد در کنار طرح اعطای سهمیه 40 درصدی به دانشجویان بسیجی و همچنین ده ها طرح پیدا و پنهان دیگر به منظور تصفیه سیاسی دانشگاه ها از دانشجویان و اساتید منتقد و مستقل همگی نشان ازعزم جدی دولت کودتا در پیگری و ادامه آپارتاید علمی درکشور دارد. آپارتاید علمی که هدف اصلی آن مختص نمودن تحصیل تنها به وابستگان، وفاداران و مجیزگویان دولت است و نمونه آن را تنها در دولت هایی مانند دولت آفریقای جنوبی در زمان آپارتاید شاهد بودیم.جالب آنکه دولت نهم به علت در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری امسال ستاره دار کردن دانشجویان شرکت کننده در کنکور سراسری را چند ماه به تعویق انداخت تا پس از کودتای انتخاباتی با خیالی آسوده بار دیگر به این امر مبادرت ورزد.
دفتر تحکیم وحدت در پایان بیانیه خود با اشاره به وضعیت نامناسب شماری از دانشجویان ستاره دار بازداشت شده در جریان اعتراضات مردمی به کودتای 22 خرداد می نویسد: از سوی دیگر پس از کودتای اخیرشاهد آن هستیم تعدادی از دانشجویان ستاره دار سال های گذشته در کمال مظلومیت بازداشت شده اند و برای اعترافات ساختگی تحت فشارهستند تا با این نمایش مضحک اندکی از ننگ ستاره دارشدن دانشجویان بکاهند. حال آنکه تنها جرم آن ها این بود که گفته بودند«تحصیل حق ماست».همچنین در روزهای اخیرشاهد احضار فله ای عموم دانشجویان در بسیاری از دانشگاه های کشور به کمیته های انضباطی هستیم که در مواردی علت احضار آن ها به کمیته های انضباطی دعوت مردم به شرکت در انتخابات اعلام شده است.
دفتر تحکیم وحدت در پایان این بیانیه ضمن محکومیت ستاره دار کردن مجدد دانشجویان در سال جاری خواستار بازگشت کلیه دانشجویان ستاره دار به دانشگاه ها و رفع کلیه محرومیت های دانشجویان از تحصیل و همچنین آزادی بی قید و شرط دانشجویان ستاره دار در بند، ضیاء نبوی، مجید دری، پیمان عارف و شیوا نظرآهاری شده است.
مسئولان وزارت علوم: به کمک بسیج دانشجوئی برخورد می کنیم
دور جدید محرومیت از تحصیل دانشجویان منتقد و معترض و همچنین برخوردهای دامنه دار با دانشجویان در دانشگاه های سراسر کشور در حالی طی روزهای اخیر وارد فاز جدیدی شده که چهار شنبه گذشته به دنبال اوج گیری شایعات در خصوص تعطیلی دانشگاه ها به دلیل جلوگیری از اعتراضات دانشجوئی،حسین علیخانی دبیر شورای مرکزی کمیته انضباطی وزارت علوم در گفتگوئی با خبر گزاری مهر به شکلی کاملا واضح درصدد زمینه سازی برای برخورد با فعالان دانشجوئی و حرکت های اعتراض آمیز در دانشگاه ها برآمد و از برخورد کمیته های انضباطی و حراست دانشگاه ها به کمک بسیج دانشجوئی با دانشجویان معترض و منتقد سخن به میان آورد.
وی در این گفتگو ضمن رد تعطیلی دانشگاه ها درمهر ماه آتی گفت: وزارت علوم برای برخورد با دانشجویان معترض به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری آمادگی دارد و علاوه بر بسیج دانشجوئی، صد هزار دانشجوی ایثارگر و شاهد داریم که سربازان گمنام امام زمان هستند و برای برخورد با دانشجویان معترض و یا هرگونه اعتراضات دانشجوئی آماده همکاری با کمیته های انضباطی و حراست های فعال در دانشگاه ها هستند.
از زمان روی کار آمدن دولت نهم در تمام چهار ساله گذشته کمیته های انضباطی و حراست ها در دانشگاه ها به همین شیوه ای که دبیر شورای مرکزی کمیته انضباطی وزارت علوم دولت کودتا اشاره کرده است، با صدها فعال دانشجوئی برخورد کرده و برای ده ها تن پرونده های قطوری در دادگاه ها تشکیل داده اند. این نوع تهدیدها و زمینه سازی ها برای برخوردهای گسترده با فعالان دانشجوئی پیش از این از جانب وزیر علوم دولت کودتا نیز مطرح شده بود.
سایر برخوردها
همزمان باادامه تهدیدهای مسئولان دولت کودتا در دانشگاه ها و وزارت علوم و ستاره دارکردن و احضار گروه گروه از دانشجویان معترض و منتقد، طی روزهای گذشته برخوردهای پراکنده دیگری نظیر اخراج از دانشگاه و صدور حکم حبس و همچنین تحویل جسد شکنجه شده یک دانشجوی دیگر به خانواده اش را نیز شاهد بوده ایم.
پنج شنبه گذشته جسد شکنجه شده محمد جواد پرنداخ، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان تحویل خانواده اش داده شد و در شهر گیلان غرب با حضور ماموران امنیتی و انتظامی به خاک سپرده شد. این دانشجوی کرد در جریان اعتراضات مردمی اصفهان به کودتای 22 خرداد دستگیر و به دلیل شدت جراحات وارده در اثر شکنجه در بازداشتگاه جان باخته بود. جسد شکنجه شده وی مدت ها بعد از جان باختن در سردخانه یکی از بیمارستان های اصفهان توسط خانواده اش شناسائی شد.
شاهو محمدی دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد هم که در حال حاضر در زندان سنندج بسر می برد،از سوی مسئولان دانشگاه برای همیشه از ادامه تحصیل محروم شد. این فعال دانشجوئی به دلیل فعالیت های مسالمت جویانه دانشجوئی در مشهد دستگیر و در دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به سه سال حبس محکوم و سرانجام در چند روز گذشته با حکم محرومیت از تحصیل برای همیشه روبرو شد.
در همین راستا روز گذشته کاوه رضائی عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه بو علی سینا همدان از سوی داگاه انقلاب کرج به 18ماه حبس تعزیری محکوم شد. این فعال دانشجوئی که همزمان در کمپین یک میلیون امضاء هم عضویت دارد پیش از این نیز به دلیل فعالیت های مدنی خود توسط ماموران امنیتی دستگیر و مدتی را در بازداشت گذرانده و از دانشگاه اخراج شده بود. وی هم اکنون در حال سپری کردن دوران خدمت نظام وظیفه خود است.
*****
شفیعی کدکنی، از ایران رفت
دكتر محمدرضا شفيعی کدکنی، استاد بارز و متبحر و محقق ارزشمند و صاحب نظر در نقد شعر و ادب فارسی که خود در شعر و شاعری جایگاهی برجسته دارد، برای همیشه از ایران سفر کرد.
این شاعر و پژوهشگر برجسته، تهران را به مقصد آمریکا ترک کرد تا فصل تازه‌ای را در آغاز دهه هفتم زندگی‌اش پیش بگیرد، اما تردیدی وجود ندارد که صندلی خالی آقای دکتر، سال‌ها در دانشگاه تهران خالی خواهد بود و دانشجویان حسرت روزهایی را خواهند خورد که مثل برق از کنارشان گذشته است. کسی شک ندارد که شفیعی کدکنی برای جامعه فرهنگی ایران ارزشمندتر از تصور خیلی‌ها بود؛ هرچند هیچ عکاس و خبرنگاری در فرودگاه حاضر نبود تا رفتن همیشگی او را به تصویر بکشد و کسی غیر از خانواده‌اش برای بدرقه او نرفته بود.
خبر رفتن شفیعی کدکنی به آن سوی آب‌ها زمستان گذشته دهان به دهان چرخید، اما کسی آن را جدی نگرفت. ماجرا از این قرار بود که استاد در یکی از کلاس‌هاي درسش قصد خود برای عزیمت به خارج از کشور را مطرح می‌کند و از دانشجویان مي‌خواهد تا کارهای نیمه تمامی را که به او مربوط مي‌شود، انجام دهند. آن روزها یکی از دانشجویان حاضر در آن کلاس خبر را با خبرنگار یکی از روزنامه‌ها مطرح مي‌کند و نگران اتفاقی است که قرار است شکل بگیرد. رفتن شفیعی کدکنی آن روزها برای اولین بار در یکی از وبلاگ‌ها منتشر شد، ولی کسی جدی‌اش نگرفت. رسانه‌ها از یک طرف اصل خبر را شایعه نویسنده وبلاگ مي‌دانستند از طرفی دیگر نمي‌توانستند به راحتی از کنارش بگذرند.
حتی همین اواخر یکی از نشریات تقریبا زرد یک بار دیگر به قول خودش به آن شایعه دامن زد و یادآور شد که خوشبختانه خبر تنها در حد شایعه باقی مانده است. همه چیز همین‌گونه گذشت تا یکی از روزهای هفته گذشته فیض شریفی شاعر و منتقد شیرازی و از دوستان چهره بلند آوازه ادبیات ایران یک بار دیگر خبر رفتن شفیعی کدکنی را برای نویسنده همان وبلاگ تشریح کرد. انگار شفیعی کدکنی با تلفن از دوستانش خداحافظي مي‌کرد. به هرحال آنقدر دست روی دست گذاشتیم و منتظر ماندیم تا بالاخره اتفاقی که نباید افتاد و شفیعی کدکنی به دعوت دانشگاه پریستون ترجیح داد زندگی‌اش را در آمریکا ادامه بدهد و در همان جا به تدریس بپردازد.
او اولین استاد برجسته‌ای نیست که رفتن را به ماندن ترجیح داد؛ اما تا این لحظه آخرین نفر از نسل طلایی اساتید ایرانی است که بیشتر از این ماندن را تاب نیاورد. شاید هم از مهم‌ترین استاد دانشگاه‌هاي ایران به شمار بیاید که تاکنون ترک وطن کرده است. پنج‌شنبه گذشته شفیعی کدکنی آخرین لحظات تهران را با دوستان قدیمی‌اش مرتضی کاخی و محمد رضا حکیمی و خانواده‌اش گذراند. انگار دعوت دانشگاه پریستون یکساله است، ولی چون شفیعی گرین کارت دارد قصد کرده سال‌هاي بیشتری را در آمریکا بگذراند.
جامعه دانشگاهی ایران یکی از علمی‌ترین چهره‌هایش را از دست داد. برای آنهایی که مثل مرتضی کاخی یک عمر را با شفیعی گذراندند این روزها، به تلخی زیتون‌هاي رودبار مي‌گذرد. حتما تا چند وقت دیگر که دانشگاه‌ها پس از تعطیلات تابستانی کار خود را شروع کنند روزهای تلخ دانشجویان دانشگاه تهران هم آغاز می‌شود که ناگهان با صندلی خالی استادی روبه‌رو خواهند شد که یکسال و اندی پیش بارها روی آن نشسته بود و خداحافظی قیصر را اشک ریخته بود. مهرماه که بیاید تازه روزهای تلخ آغاز می‌شود و خیلی‌ها تنها مي‌ایستند و زمزمه مي‌کنند:
«به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا، سرایم
«سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کوير وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه‌ها، به باران،
برسان سلام ما را»
*****
از بازداشتگاه بسیج تا بند قرنطینه؛ خاطرات یک دختر بازداشتی
آنچه می‌خوانید شرح تجربیات یکی از بازداشت‌شدگان زن وقایع اخیر در گفتگو با خبرنگار سایت میدان زنان فاش کرده است:
اين زنداني با نام مستعار "مريم" همزمان با مراسم تحليف در ميدان بهارستان حضور داشت. مريم مي گويد: "به دليل فضاي به شدت امنيتي حاكم بر ميدان بهارستان هيچ كس جرات نداشت حركتي بكند يا شعاري بدهد. در اين ميان زن ميانسالي با يك دست نوشته و يك شاخه گل در دست ايستاده بود. روي مقوايي كه اين زن در دست داشت نوشته شده بود: شاه صداي مردم را دير شنيد. دختران جوان به اين زن نزديك مي شدند و شجاعت او را تحسين مي كردند. چند نفر نزديك او شدند و خواستند اسمش را بگويد تا اگر بازداشت شد بتوانند اطلاع رساني كنند. در آن لحظه اسم آن زن را متوجه نشدم اما به صورت پنهاني از او عكسي گرفتم."مريم ادامه مي دهد: "بعد از مدت كوتاهي ماموران به سمت اين زن حمله كردند و او را به زور وارد ماشين سبزرنگي كردند كه يا پژو بود و يا آردي. داخل ماشين يك زن هم نشسته بود. همزمان به سمت ما اسپري فلفل زدند كه ما نتوانيم عكس العملي نشان دهيم."اين دختر جوان بعد از تجربه اين حادثه تصميم مي گيرد به خانه بازگردد اما قبل از آن دختري چادر به سر نزديك او مي شود و از او مي خواهد كه همراهش بيايد. چرا كه تنهاست و احساس امنيت نمي كند. مريم مي پذيرد و وقتي مي خواهد با آن دختر خداحافظي كند و به خانه برود دختر چادري مي گويد: "يك لحظه بيا تا آن خيابان برويم." و او را به يكي از خيابان هاي خلوت اطراف ميدان بهارستان مي آورد. جايي كه يك "ون" ظاهر مي شود و مردي خشمگين از داخل آن خطاب به مريم و دختر چادري مي گويد: "تو و تو سوار شيد!" مريم سعي مي كند فرار كند چون هيچ كس متوجه بازداشت او در خيابان خلوت نمي شده و از طرفي مطمئن نبوده كسي كه فرمان سوار شدن به او داده از نيروهاي پليس باشد. او مي دود اما فردي كه او را صدا زده او را از پشت بغل مي كند و در حالي كه در هوا دست و پا مي زده سوار ماشين مي كند. در همين حال دختر چادري به طرز عجيبي ناپديد مي شود.مريم توضيح مي دهد: "به شدت ترسيده بودم. آقايي حدودا 50 ساله بسيار عصباني داخل ون بود كه مدام فرياد مي كشيد. موبايلم را گرفت و بررسي كرد. پرسيد: اينجا چه غلطي مي كردي؟ اون خانم كي بود؟ سر چهار راه به پليس چي مي گفتي؟ ليدري مي كردي؟ گفتم در حال عبور بوده ام و از روي كنجكاوي چند دقيقه اي در ميدان توقف كرده ام. اما آنها فيلمي كه از مردم مي گرفتند بازبيني كردند و گفتند چند جا در فيلم بوده ام. همچنين گفتند دو ساعت است مرا زير نظر دارند و مطمئن هستند من براي ليدري آمده ام. سپس چشم مرا بستند و مرا به مكاني كه نمي دانستم كجاست منتقل كردند."اين دختر جوان ادامه مي دهد: "آن زمان بيمار بودم و احساس ناراحتي مي كردم. يكي از مردان داخل ون از من پرسيد حالت خوب نيست؟ اما مرد 50 ساله فرياد زد: اين اداشونه! خودشون رو به موش مردگي مي زنن! با اين حال يكي از آنها به من كيسه اي براي تهوع داد."به گفته اين زن جوان، بعد از انتقال به مكاني كه گويا مقاومت بسيج بوده براي او دكتر مي آورند و دكتر چند قرص بدون جلد به او مي دهد اما او به دليل ترس از خوردن آن امتناع مي كند. در اين مكان موبايل مريم در دست بازجو بوده و مدام زنگ مي خوره است. بازجو از وي مي پرسد: ... كيست كه مدام به تو زنگ مي زند؟ جواب مي دهد: دوستم. بازجو مي پرسد: چه دوستي؟ جواب مي دهد: دوست پسرم. بازجو مي پرسد: فقط همين يكي رو داري؟ پس اين همه شماره پسر توي گوشي ت چيه؟ جواب مي دهد: اقوامم هستند. مگر آدم شماره هر كسي را دارد يعني با او رابطه دارد؟مريم توضيح مي دهد كه از اين طرز برخورد به شدت نگران شده. ضمن اينكه عكس هايي از خودش داخل گوشي داشته كه بازجو پرسيده اين عكس هاي مستهجن چي هستند؟ مريم مي گويد: "خيلي ترسيدم كه الان به بهانه اين عكس ها كه همه عكس هاي تكي خودم بودند انگي به من بزنند. با توجه به اينكه حالم بد بود مي ترسيدم از هوش بروم و بلايي سرم بياورند. سعي مي كردم خود را هوشيار نگه دارم. از ماجراي تجاوزها چيزهايي شنيده بودم."به گفته مريم در ادامه بازجويي از او پرسيده اند به چه كسي راي دادي؟ شيرين عبادي و شادي صدر را مي شناسي؟ با آنها ارتباط داري؟ عضو كمپين يك ميليون امضا هستي؟ از چه كسي خط مي گيري؟سپس او را به همراه 15 زن زنداني ديگر به زندان اوين منتقل كرده اند و در مدت 12 روز كه در زندان بوده هر روز به او وعده آزادي داده اند و پس از 12 روز با پرداخت وثيقه 50 ميليون توماني او را آزاد كرده اند.مريم توضيح مي دهد: "شب آخر بازداشتم خانمي را به بند متادون، بند قرنطينه آوردند كه پيشاني اش فرو رفته بود و مشخص بود ضربه محكمي به آن خورده يا شكسته. چهره اش برايم آشنا بود. خودش را هاله معرفي كرد. بعدها كه يكي از مسوولان بند كه خود زنداني بود برايمان روزنامه آورد در روزنامه خوانديم كه هاله سحابي دختر عزت الله سحابي بازداشت شده است. متوجه شدم كه اين هاله همان هاله سحابي است. وقتي اين موضوع را فهميديم او را خانم سحابي صدا مي كرديم. او ناراحت مي شد و مي گفت مرا هاله صدا كنيد و براي توضيح داد كه چه طور بازداشت شده و من متوجه شدم زني كه در بهارستان آن دست نوشته را در دست گرفته بود و من عكسش را گرفتم همين هاله سحابي است."به گفته مريم وقتي كه بازداشت شدگان بهارستان را در قرارگاه مقاومت بسيج بازجويي مي كردند مادر و دختري آنجا بودند كه همراه آنها به اوين منتقل نشدند و از وضعيتشان ديگر اطلاعي به دست آنها نرسيده. زنان و دختراني كه به اوين منتقل شده اند از وضعيت اين مادر و دختر اظهار نگراني كرده اند.مريم درست زماني در بند قرنطينه اوين بازداشت بوده كه هيئت نمايندگان مجلس به بازديد مي روند. روز قبل اين بازديد ها براي زندانيان اين بند يخچال مي آورند. يك مادر و دختر بازداشتي در حضور هيئتت نمايندگان مجلس گفته اند كه وقتي آنها بازداشت شده اند به آنها گفته شده خم شوند و دو مرد داخل ون و در تمام طول مسير روي كمر آنها نشسته اند. هاله سحابي هم كه در آن ديدار حضور نداشته و در آن زمان هنوز در بند 209 نگهداري مي شده بعدها گفته همراه او دختري بازداشت شده كه يك مامور مرد لباس شخصي داخل ماشين روي پاي او نشسته بوده است.
*****
افشای هویت یک دختر شهید که پس از تجاوز با اسید سوزانده و مخفیانه دفن شد
سعیده پورآقایی (آمایی) دختر جوانی است که اکنون پیکر او در یکی از قبور گمنام قطعه 302 بهشت زهرا دفن شده است. سعیده پورآقایی تنها فرزند جانباز شهید عباس پورآقایی (آمایی) است که در یکی از شب‌های پس از کودتا در حالی که به الله اکبر گفتن شبانه بر پشت بام خانه‌شان در خیابان دولت تهران مشغول بود، از سوی نیروهای لباس شخصی وابسته به بسیج دستگیر شد و پس از 20 روز جنازه او در یکی از سردخانه‌های جنوب تهران از سوی مادرش شناسایی شد. اما مسئولان ذی‌ربط از تحویل جنازه به مادرش خودداری کردند و حالا پس از هفته‌ها بی‌خبری خانواده‌اش مطلع شده‌اند او به صورت مخفیانه در قطعه 302 بهشت زهرا به خاک سپرده شده است. بر اساس این گزارش، خانواده این شهید جنبش سبز طی هفته‌های اخیر به شدت تحت فشار بودند تا از افشای ماجرا خودداری کنند. اما بالاخره سکوت درباره این ماجرا شکسته شد و ماجرای تاسف‌برانگیز ظلمی که بر این فرزند شهید رفته، از سوی برخی افراد مطلع، شرح داده شده است که «موج سبز آزادی» برای رعایت مسائل امنیتی از ذکر نامشان معذور است.به گفته‌ی مطلعان، سعیده پورآقایی پس از بازداشت مورد تجاوز وحشیانه قرار گرفته و سپس به قتل رسیده است. متجاوزان جنازه‌ی وی از زانو به بالا در اسید سوزانده‌اند تا آثار این جنایت شنیع به صورت کامل از بین برود. سپس خانواده‌ی وی تحت فشار قرار می‌گیرند تا علت مرگ دخترشان را بیماری شدید کلیوی اعلام کنند.این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که جنازه‌ی سعیده اساسا به خانواده تحویل نشده است و شنیدن خبر بیماری سعیده موجب تعجب اقوام وی شده است که اطمینان دارند سعیده سابقه‌ی هیچ نوع بیماری نداشته است؛ و همین دروغ بود که در نهایت به افشای ماجرا منجر شد.گفتنی است مراسم ختم شهید سعیده پورآقایی (آمایی) روز شنبه هفتم شهریور به صورت محدود در مسجد جامع قلهک (محل زندگی وی) برگزار شد و نمایندگانی از جنبش سبز برای همدردی با خانواده داغدار این شهید مظلوم در این مراسم حضور یافتند.لازم به ذکر است که برخی اطلاعات تازه که به محض تکمیل منتشر خواهد شد، نشان می‌دهد اکثر کسانی که به صورت مخفیانه و بی‌نام و نشان در بهشت زهرا دفن شدند، دخترانی هستند که مورد تجاوز وحشیانه‌ی نیروهای امنیتی و شبه نظامی قرار گرفته‌اند و دفن شبانه و غیرقانونی آن‌ها نیز برای جلوگیری از افشای ابعاد جنایات رخ داده صورت گرفته است.«موج سبز آزادی» همچنین جدا از این قبرهای بی‌نام و نشان، از وجود یک گور دسته‌جمعی در نزدیکی بهشت زهرا مطلع شده که به محض تایید و دریافت جزئیات بیشتر، این گزارش نیز به اطلاع خوانندگان خواهد رسید.
*****
احمدی نژاد همراه با محافظانش وارد مجلس شد
پارلمان نیوز
محمود احمدی‌نژاد در دومین حضور خود در مجلس شورای اسلامی بعد از در دست گرفتن سکان هدایت دولت دهم، باز هم خبرساز شد. به گزارش خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، رئیس دولت دهم در اقدامی که تا پیش از این سابقه نداشت همراه با محافظانش در خانه ملت حاضر شد. حضور احمدی‌نژاد که از ضریب امنیت بالایی برخوردار است همراه با محافظانش اعتراض نمایندگان را برانگیخت به گونه‌ای که اقبال محمدی نماینده مردم مریوان و عضو فراکسیون خط امام(ره) در تذکری به شدت نسبت به این امر اعتراض کرد و از احمدی‌نژاد خواست تا به نمایندگان مردم اعتماد کند و محافظان از صحن علنی مجلس خارج شوند. وی گفت:« اینجا منطقه امنی است و این اطمینان بین مجلس و دولت باید دو طرفه باشد.»
*****
مدرک دکترای دانشجو مانند کردان بررسی می شود
روزنامه سرمایه:
کامران دانشجو که نتایج اولیه انتخابات ریاست جمهوری دهم را از طرف رسانه ملی به اطلاع مردم می رساند این روزها خود را برای گرفتن پست جدید در کابینه دولت احمدی نژاد آماده می کند.وی قرار است بعد از گرفتن رای اعتماد از نمایندگان مجلس مسوولیت دانشگاهیان کل کشور را بر عهده بگیرد، اما ابهام در خصوص مدرک دانشگاهی اش، نمایندگان مجلس را به تکرار خاطره علی کردان یعنی همان کسی که او قائم مقام وزیر کشور کرد، مبدل کرده است. این در حالی است که او از سال ها قبل در دانشگاه علم و صنعت به عنوان «استادتمام» مشغول تدریس و با همین مدرک دانشگاهی در چندین مسوولیت مهم دولتی نیز حضور یافته است.وی در معرفینامه اش به عنوان فرد پیشنهادی احمدی نژاد برای تصدی وزارتخانه، ادعا کرده دارای مدرک «دکترای هوافضا از کالج لندن» است و مسوولان دولت نیز در تبلیغات برای رای اعتماد، همین عنوان را برای وی ذکر کرده اند. اما مشکل در اینجاست که در تاریخ انگلستان، دانشگاهی به نام «کالج لندن» وجود نداشته و ندارد.در این میان، عضو کمیسیون آموزش مجلس با اشاره به بررسی صحت مدرک دانشجو و با انتقاد از عدم همکاری برخی وزارتخانه های ذی ربط در خصوص بررسی مدارک دانشگاهی و علمی مسوولان به «مهر» گفت: «برخی وزرای ذی ربط در جریان این بررسی ها همکاری لازم را با نمایندگان مجلس ندارند اما در خصوص وزیر پیشنهادی علوم دولت دهم اگر وجود مشکل در مدرک دانشگاهی وی ثابت شود مانند کردان موضوع را پیگیری می کنیم.» امیر طاهرخانی افزود: « وقتی برنامه های وزرای پیشنهادی منتشر می شود، نمایندگان بررسی های لازم را در خصوص سوابق و برنامه ها بررسی می کنند و هر کدام که با واقعیت مطابقت نداشته باشد مورد پیگیری قرار می گیرد.» وی اظهار داشت: «درباره مدرک وزیر علوم پیشنهادی دولت دهم نیز اگر شبهه ای وجود داشته باشد و اخذ مدرک وی مطابق با قوانین نباشد، نمی تواند عهده دار مسوولیتی خطیر مانند وزارت علوم باشد.» عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: «دانشجو خود را استادتمام دانشگاه علم و صنعت معرفی کرده و فردی که استادتمام دانشگاه است باید مدرک دکترا داشته باشد. البته در مورد برخی مسوولان و صاحبان قدرت مواردی دیده می شود که بدون داشتن مدرک دکترا استادتمام دانشگاه می شوند که باید با آنها برخورد شود.» طاهرخانی با اشاره به فرصت کوتاهی که نمایندگان تا فرارسیدن زمان رای اعتماد به وزیران پیشنهادی دارند، گفت: «فرصت ما برای پیگیری کم است و نمی توان در این فرصت کوتاه تا زمان رای اعتماد موضوع را بررسی کرد.» دانشجو باید پاسخگوی شبهه باشد.
وی با تاکید بر اینکه «اگر واقعاً شبهه ای در مدرک علمی دانشجو باشد باید پاسخگو باشد و از این موضوع دفاع کند»، گفت: « نباید کامران دانشجو بگذارد هزینه آن را نظام پرداخت کند همانطور که در ماجرای کردان، هزینه سنگینی پرداخت شد.»
عباسپور: تاییدیه دارد، می پذیریم
همچنین رئیس کمیسیون آموزش مجلس با بیان اینکه «کامران دانشجو مدرک دکترا را نه از دانشگاه امیرکبیر و نه از دانشگاه امپریال کالج لندن گرفته است»، گفت: «وزارت علوم با توجه به سوابق تحصیلی تشخیص داده که این سوابق برابر با مدرک دکترا از دانشگاه امپریال کالج لندن است.» علی عباسپورتهرانی فرد درباره شائبه وجود مشکل در مدرک تحصیلی کامران دانشجو افزود: «کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی مدارک وزیر علوم پیشنهادی دولت دهم را مورد بررسی قرار داد. با توجه به مستنداتی که در اختیار داشتیم کامران دانشجو مدرک لیسانس خود را از دانشگاه کوئین مری کالج لندن و کارشناسی ارشد خود را از امپریال کالج لندن اخذ کرده است. همچنین وی تحصیلات دکترای خود را در دانشگاه امپریال کالج لندن گذرانده است.»
وی اظهار داشت: «دانشجو دکترای خود را در امپریال کالج لندن به اتمام رسانده و تاریخ دفاع نیز برای وی تعیین شده بود که به دلیل حمایت از حکم حضرت امام(ره) در مورد مرتد دانستن سلمان رشدی و شرکت در تظاهرات علیه سلمان رشدی از انگلستان اخراج می شود اما هیات داوران و استاد راهنمای وی در دانشگاه امپریال کالج لندن موافقت کردند که وی می تواند دفاع خود را در دانشگاه ثالث و از طریق تله تلویزیون انجام دهد.» رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: «در این زمان وزارت علوم تصمیم می گیرد دفاع در یکی از دانشگاه های داخل کشور برگزار شود. از این رو دفاع دانشجو با حضور اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر انجام شد و مورد تایید قرار گرفت.» عباسپور یادآورد شد: «هر فردی اگر از معتبرترین دانشگاه های خارج از کشور نیز مدرک بگیرد باید مدرک و تحصیلاتش را به تایید وزارت علوم برساند در غیر این صورت داشتن مدرک وی اهمیتی ندارد. برای ما نیز در مجلس تاییدیه وزارت علوم مهم تر از اخذ مدرک از هر دانشگاه خارج از کشور است و چون دانشجو این تاییدیه را دارد از نظر ما قابل قبول است.»
*****
زندان انفرادی؛ شکنجه خاموش
رضا فراهانی:
ایجاد محدودیت در مناسبات و مراودات اجتماعی آثار مخربی بر عملکردهای ذهنی افراد بر جای می گذارد. این مهم یکی از نگرانی های عمده در مورد بسیاری از بیماران از جمله افراد بستری در بخش مراقبت های ویژه و بیماران فلج نخاعی و نیز بیمارانی که دچار نقص عضو در دستگاه های حسی هستند می باشد. در موقعیت های نظامی و نیز اکتشافات و سفرهای زیر دریایی و قطبی و آماده سازی برای مسافرت های فضایی هم آثار چنین محدودیت ها و راه های مقابله با آن مورد توجه قرار می گیرد. زندان انفرادی از دیگر اموری است که در این چارچوب مورد مطالعه دقیق کارشناسان واقع شده است.
اگر چه حبس در سلول انفرادی یکی از روش های مرسوم در سیستم قضایی اکثر کشورهای جهان است اما سوال جدی این است که آیا می توان نگه داشتن افراد در سلول انفرادی را مصداق شکنجه روانی دانست؟ باید اذعان کرد که استفاده از سلول انفرادی در موارد کاملا خاص و استثنایی نظیر زندانیان بسیار خطرناک و غیرقابل کنترل اجتناب ناپذیر می باشد، اما در عین حال نمی توان از اثرات زیان بار و عواقب خطرناک آن بر روی افراد و نیز خطر گسترش استفاده از این روش در موارد غیر ضروری چشم پوشی کرد.
زندان انفرادی را می توان به انزوای فیزیکی افراد محبوس در سلول هایشان به مدت حداقل 22 ساعت در یک روز قلمداد کرد. در بسیاری از زندان ها، زندانیان اجازه یک ساعت هواخوری و تنفس روزانه را دارند اما تماس با افراد و زندانیان دیگر به صفر یا حداقل ممکن کاهش می یابد. مراودات و تماس های اجتماعی گهگاهی و موقت زندانی اغلب آزادانه و همراه با اختیار نیست و در صورت وجود، چنین تماس هایی یکنواخت و کسل کننده و دل آزار نیز هستند.
زندان انفرادی در اکثر سیستم های جنایی – قضایی کشورهای دنیا در شرایط ذیل اعمال می شود:
الف- به عنوان مجازات تادیبی و تنبیهی برای محکومین زندانی
ب- برای منزوی کردن و بی خبر نگه داشتن افراد در طول تحقیقات جنایی
ج- به عنوان ابزار اداره گروه ها و افراد خاص در زندان
د- محکومیت قضایی
علاوه بر این موارد، زندان انفرادی به طور روزافزونی به عنوان بخشی از بازجویی اجباری و قهری و نیز قسمت مکمل ناپدید شدن افراد و حبس و حصر اجباری و بدون وسایل ارتباطی، مورد استفاده قرار می گیرد.
برای پاسخ دادن به سوال مهم احتساب حبس در سلول انفرادی به عنوان شکنجه روانی باید ابتدا تعریف دقیقی از شکنجه روانی داشته باشیم. آن چنان که گفته شده است شکنجه روانی را می توان آسیب روحی و روانی ناشی از تهدید یا اجرای عملی روش های مشخص برای از هم گسستن عمیق و گسترده احساسات و ادراکات و شخصیت افراد تعریف کرد. شکنجه روانی برای در هم شکستن مقاومت زندانی در برابر خواست بازجویان مورد استفاده قرار می گیرد.
گفته می شود بدترین عذاب و شکنجه افراد به دلیل ایستادگی و مقاومت در برابر درخواست بازجویان، نگه داشتن و حبس آن ها در سلول های انفرادی برای مدت زمان طولانی می باشد. نکته مهم در مورد زندان انفرادی، طول مدت حبس در چنین شرایطی و نیز محیط و شرایط زندان می باشد. زندانیانی که تحت بازجویی شدید هستند یا ترکیبی از روش های گوناگون بازجویی در مورد آن ها اعمال می شود (اگر چه ممکن است مورد آزاد جسمی واقع نشوند) هنگامی که به زندان و حبس انفرادی بازگردانده می شوند، حتی اگر این حبس برای چند روز به طول بیانجامد، می توانند آثار و عواقب مخرب روانی ناشی از انزوا و تنهایی اجباری را تجربه کنند.
زندان انفرادی می تواند عواقب جدی روانی و نیز اثرات ویران گر فیزیولوژیک بر روی زندانیان باقی بگذارد. نتایج تحقیقات نشان می دهد که بین یک سوم تا 90 درصد زندانیانی که تجربه حبس انفرادی را دارند با آثار زیان بار آن دست به گریبان خواهند بود. فهرست طولانی این عواقب شامل بی خوابی و اختلال در خواب، پریشانی و سردرگمی، توهم و خیال، هذیان و روان آشفتگی، جنون، آشفتگی و سرآسیمگی شدید، خشونت و خودزنی، وحشت و اضطراب، افسردگی، از دست دادن کنترل و احساسات، حالت گم گشتگی تهییجی می باشد.
آثار منفی بهداشت و سلامت روانی و جسمی تنها چند روز پس از نگه داشتن فرد در سلول انفرادی خود را نمایان می کند و با هر یک روز اضافه ماندن در چنین شرایط تنهایی، خطر سلامتی افزایش می یابد.
واکنش افراد مختلف نسبت به حبس در سلول انفرادی متفاوت است اما عده قابل توجهی از افراد، صرف نظر از شرایط خاصی که دارند یا دوره و مکان حبس و یا عوامل دیگر، دچار مشکلات حاد سلامتی و بهداشتی می شوند.
زندان انفرادی اغلب چنان فشار روانی بر زندانیان وارد می آورد که موجب می شود آن ها پیش از محاکمه و اثبات هر ادعایی، علیه خود زبان به اعتراف گشایند. هنگامی که عامل فشار روانی، آگاهانه به عنوان بخشی از روش منزوی و ایزوله کردن فرد مورد استفاده قرار می گیرد، عملی قهری و کاملا اجباری تلقی شده و می تواند شکنجه محسوب گردد. از جانب دیگر، زندانیان محبوس در سلول های انفرادی اغلب خارج از چتر عدالت و رعایت حقوق اولیه شان واقع می شوند و همین موجب می شود اطلاع دقیقی از آن چه در طول دوره انفرادی بر آن ها می گذرد در دسترس نباشد. تاریخ زندان انفرادی مشحون از نمونه های رفتارهای ناصواب و غلط با زندانیان است.
مدرس روان شناسی در کالج شهری نیویورک
*****
نگرانی نسبت به سلامتی محمد ملکی
از هفته گذشته که اعلام شد دکتر محمد ملکی به سلول انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شده ، تاکنون هیچ خبری از وی در دست نیست و او تماسی با خانواده نداشته است.
خانواده دکتر ملکی با اعلام این خبر، به «موج سبز آزادی» گزارش دادند: اواخر هفته گذشته در پی حضور همسر محمد ملکی در دادگاه انقلاب جهت ملاقات با قاضی پرونده اعلام شد که قاضی و منشی دفتر او به مرخصی رفته اند.
بر اساس این گزارش، از آنجا که محمد ملکی در دوران درمان سرطان پروستات بسر میبرد، 5شنبه گذشته طبق روال درمانی نوبت تزریق دارو داشته است لیکن بنا به شرایط زندان که مناسب دوران استراحت پس از تزریق نمیباشد، بنا به دستور پزشک ایشان، فعلا روند تزریق داروها متوقف شد. این دوره درمانی که در 6 ماه گذشته انجام شده بود، وضعیت درمان او را به شرایط تحت کنترل درآورده بود و تزریقهای پیش رو قرار بود تا جهت ثابت نگه داشتن وضعیت درمان انجام شود که با بازداشت وی اجبارا متوقف گردید.
به گفته‌ی خانواده‌ی ملکی، از آنجا که بخاطر اثرات فرآیند درمان، دکتر ملکی از ضعف جسمی رنج میبرد و بیشتر در منزل استراحت میکرد، نگه داشتن او در سلول انفرادی و احتمال دشواری دسترسی وی به امکانات بهداشتی و درمانی، خانواده را نسبت به سلامتی اش به شدت نگران ساخته است.
محمد ملکی، رییس اسبق دانشگاه تهران و منتقد سیاسی، شنبه گذشته پس از تفتیش منزلش بازداشت گردید و به اتهام واهی «اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در اغتشاشات و تحریک به شرکت در اغتشاشات بعد از انتخابات» به بند 209 زندان اوین انتقال داده شد. این اتهام در حالی مطرح شده است که وی در انتخابات شرکت نکرده بود و بدلیل کسالت ناشی از بیماری، فعالیتی درباره حوادث پس از انتخابات نداشت.
*****
تعطیلی مشکوک خوابگاه دانشگاه امیرکبیر
دانشجویان خوابگاه دانشگاه امیرکبیر واقع در خیابان حافظ از تعطیلی یک هفته‌ای این خوابگاه خبر می‌دهند و علت این اقدام مشکوک را تلاش برای کار گذاشتن شنود عنوان می‌کنند.
به گزارش موج سبز آزادی، مسئولان دانشگاه امیرکبیر به بهانه‌ی سمپاشی و تمیز کردن خوابگاه‌ها دست به تعطیلی محل اسکان دانشجویان زده‌اند و مسئولان خوابگاه این دانشگاه نیز در واکنش به مقاومت دانشجویان برای ترک خوابگاه‌ها، آنها را تهدید به بیرون انداختن وسایلشان کرده‌اند.
این گزارش همچنین حاکی است که زمزمه‌ی تعطیلی خوابگاه دانشگاه علم و صنعت نیز با نزدیک شدن به فصل بازگشایی دانشگاه‌ها با همین بهانه به گوش می‌رسد.
دانشجویان این روزها نگران ایجاد فضای امنیتی در دانشگاه‌ها هستند و این نگرانی با معرفی کامران دانشجو به عنوان عامل دولت کودتا در وزارت علوم ایران قوت گرفته است. این در حالی است که با توجه زیر سؤال بودن مدرک دکترای آقای دانشجو، هنوز مشخص نیست او از مجلس رای اعتماد خواهد گرفت یا خیر.
*****
تشکیل کمیته بررسي گزارش دفن بی نام و نشان شهدا در بهشت‌زهرا
گزارش هایی در مورد دفن بی نام و نشان شهدای جنبش سبز در بهشت زهرای تهران، شورای شهر تهران را به برگزاری یک جلسه و تشکیل کمیته ای برای بررسی این گزارش ها واداشت.
سخنگوي شوراي شهر تهران روز یک شنبه از تشکیل کمیته ای برای بررسی موضوع دفن بی نام نشان کشته شدگان حوادث اخیر در بهشت زهرا خبر داد و گفت که این کمیته پس از بررسی کامل این موضوع گزارش آن را به شورای شهر ارائه می کند.خسرو دانشجو پس از پايان دويست و پانزدهمين جلسه علني شوراي شهر تهران با اشاره به حضور محمدباقر قاليباف، شهردادر تهران در اين جلسه، از پرسش نمايندگان در مورد اخبار مربوط به دفن تعدادي مجهول‌الهويه در بهشت‌زهرا،گفت که در مورد اخبار برخي رسانه‌ها در مورد دفن غيرمجاز در بهشت‌زهرا، مجهول‌الهويه دفن كردن برخي افراد و بازنشسته شدن رضائيان مديرعامل سازمان بهشت‌زهرا از قاليباف شهردار تهران سئوال شد.دانشجو همچنین به خبرگزاری ایلنا گفت که«نه تنها در شهر تهران بلكه در اكثر كلان‌شهرها در گورستان‌ها، محلي براي دفن مجهول‌الهويه‌ها در نظر مي‌گيرند چرا كه اين مسئله اجتناب‌ناپذير است».وی افزود«در روز تعدادي متوفي در تهران وجود دارد كه در ايام اوليه فوت نمي‌توان هويت آن ها را تشخيص داد و اين در حالي است كه شهرداري اعلام كرده كه DNA افراد مجهول‌الهويه را ثبت كرده و در آينده امكان تشخيص هويت آن ها وجود دارد.»به گفته سخنگوی شورای شهر تهران در جلسه امروز این شورا« از شهردار تهران سئوال كرديم كه آيا آمار فوت‌شده‌هاي فعلي در تهران در مقايسه با ايام مشابه سال گذشته تفاوتي داشته يا خير، كه بر اين اساس اعلام شد اين آمار هيچ تفاوتي با سوابق گذشته نداشته است.»وی همچنین گفت که«سنگ‌قبر گذاشتن برخي از قبور از زمان دفن زمان يك هفته‌اي نياز دارد تا سنگ‌قبر تهيه شود و حتي به دليل عدم مراجعه برخي خانواده‌ها نصب سنگ‌ قبر مدت‌ها طول مي‌كشد. اما اين به معني مجهول‌الهويه بودن متوفي نيست.»اظهارات سخنگوی شورای شهر در مورد «سنگ قبر نداشتن برخی از قبور» و «دفن غیرمجاز» در حالی مطرح می شود که سایت رسمی حزب مشارکت که اولین بار گزارش دفن بی نام و نشان شهدای جنبش سبز در بهشت زهرا را منتشر کرده است در گزارش خود بر نداشتن اسم و هویت در جوازهای دفن و همچنین بر تابلوی بالای مزار دفن شدگان بی نام و نشان اخیر در بهشت زهرا و همچنین صوری بودن جوازهای دفن صادره برای دفن بی نام و نشان شهدای جنبش سبز تاکید کرده است.دانشجو در عین حال از تشكيل يك كميته براي بررسي موضوع دفن بی نام و نشان کشته شدگان حوادث اخیر در بهشت زهرا خبر داد و گفت«مقرر شده تا پس از بررسي كامل اين مسئله گزارش آن در شوراي شهر ارائه شود.»وی همچنین به نقل از شهردار تهران تعییر مدیرعامل سازمان بهشت زهرا« بازنشستگی رضائیان» عنوان کرد و گفت که«بر اساس اعلام شهردار تهران بازنشستگي رضائيان ارتباطي به اين مسائل ندارد و رضائيان 42 سال و دو ماه و 17 روز سابقه كاري داشته و مدت‌ها درخواست بازنشستگي داشته و اعلام مي‌كرد كه بيشتر از آنچه در قانون پيش‌بيني شده در اين پست مانده و شهردار تهران با پيگيري‌هاي مداوم رضائيان با درخواست بازنشستگي موافقت كرده است.»خسرو دانشجو افزود« قاليباف اعلام كرده، اگر مي‌دانسته چنين مسائلي را به اين بازنشستگي ارتباط مي‌دهند، براي چنين موافقتي صبر مي‌كرد.»گفتنی است «خسرو دانشجو» سخنگوی شورای شهر تهران برادر «کامران دانشجو» جانشین وزیر کشور در دولت نهم و رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور در انتخابات اخیر ریاست جمهوری است.از کامران دانشجو به عنوان یکی از مجریان اصلی تقلب گسترده انتخاباتی نامبرده می شود، و هم اکنون از سوی محمود احمدی نژاد به عنوان «وزیر پیشنهادی کشور» در دولت بر آمده از کودتای انتخاباتی به مجلس معرفی شده است.
*****
پیگیر ملی شدن دوباره نفت باشید
سایت جنبش: یکی از خوانندگان سایت، پیشنهادی را در قالب متن زیر به مهندس موسوی ارائه کرده و از ما خواسته است که آن را منتشر کنیم. پیشنهاد قابل تأملی به نظر می‌رسد و لااقل نکات خوبی در آن نهفته که ممکن است در آینده سیاسی کشور به کار بیاید. نام نویسنده محفوظ است، اما متن پیشنهاد وی را بی‌کم و کاست بخوانید:
جناب آقای میرحسین موسوی
شروع حرکت منسجم حضرت عالی در قالب تشکیلات سبز امید موجب خرسندی است ولی بیشتر از آن تلاش برای برقراری نظمی نوین در جهت احقاق حقوق مردم و برقراری دائمی عدل و داد و نیز جلوگیری از بوجود آمدن شرایطی است که افراد سودجو با استفاده از آن شرایط بتوانند قدرت را یکجا در اختیار خود درآورند و این هدف به نحو نیکویی می تواند در قالب اهداف تشکیلات شما قرار گیرد و به کمک مردم و نخبگان به امید خدا به مرحله عمل برسد.
و اما منظور اینجانب از این مقدمه، بیان مصداقی بود که به نظر بنده یکی از مشکلات اساسی این مملکت در قرن اخیر بوده است و تا این مشکل حل نشود، معضل دیکتاتوری در این ایران حل نخواهد شد. در آن سالی که دکتر مصدق نفت را ملی اعلام کرد در واقع نیت آن را داشت که منافع حاصل از فروش نفت به جیب همه مردم برود و ایشان بر این گمان بود که حکومت حتی از نوع سلطنتیش، در محدوده قانون مجبور است سود حاصل از فروش نفت را واقعا به دست مردم برساند.
ولی در سال های اخیر به دنبال افزایش بسیار زیاد قیمت نفت و سود هنگفت و بادآورده آن ما شاهد نوعی از خصوصی شدن دوباره صنعت نفت هستیم که در خفا انجام شده است و مردم عادی غافل از این حیله به هیچ وجه متوجه این دزدی بزرگ نشده اند.
خلاصه کلام اینکه درامدهای نفتی و واریز شدن پول های آن به کیسه دولت سبب بوجود آمدن نظام دیکتاتوری در ایران است که این روزها شاهد آن می باشیم و تا روزی که این درامد در کیسه حکومت برود ظالمان در کمین هستند تا با ایجاد تسلط در دولت و حکومت و با بهانه های واهی نظیر اجرای حکومت اسلامی، این ثروت خدادادی را به یغما برده و برای مردم فقط درد و رنج و نکبت و فلاکت به یادگار بگذارند.
وعده های مسخره و مردم فریبی نظیر برداشتن قانون یارانه و پرداخت سهام عدالت اصلا محلی از اعراب برای مردم ایران ندارد زیرا این امور زمانی باید انجام گیرد که سود نفت مستقیما به جیب مردم می رود و مردم خود اختیار درامدهای نفتی شان را دارند و از طرفی در این مملکت چه دارا و چه ندار به طور مساوی حق استفاده از درامد نفت را دارند و نفت فقط برای فقیر نیست. به عقیده اینجانب وجود نفت در ایران در زمان های گذشته یکی از دلایل داشتن چشم طمع به ایران از سوی قدرت های خارجی بوده است و الان یکی از دلایل انجام کودتا از سوی سپاه و احمدی نژاد و مصباح و هر چی آدم گدا و گرسنه و بی عرضه ای است که برای رسیدن به نان و نوایی لباس ریا را پوشیده اند و با حجاب دین از انجام هرگونه جنایتی روگردان نیستند.
اینجانب معتقدم باید اداره صنعت نفت ایران در اختیار شرکت ملی نفت ایران در حالی که یک سازمان مستقل از دولت است قرار گیرد و نحوه اداره این سازمان و انتخاب روسای آن با ساز و کاری هرچه مستقل تر انجام پذیرد تا جایی که بعنوان مثال کارمندان این سازمان حق عضویت در هیچ نهاد دولتی و نظامی و قضایی و غیره را نداشته باشند و نیز اعضای سازمان های نظامی و سیاسی و دولتی هم حق عضویت در این شرکت را نداشته باشند و از سویی شرکت های سرمایه گذاری خصوصی به نظارت شدید شرکت ملی نفت بوجود آیند که وظیفه سرمایه گذاری درامد نفتی ایران در ایران و دنیا را داشته باشند و نیز کنترل تبعات ورود ارز به مملکت و افزایش نقدینگی و در کل تبعات مالی و اقتصادی درامدهای نفتی از طریق همین شرکت های خصوصی و وابسته انجام پذیرد.
به عنوان مثال برای جلوگیری از افزایش بی رویه نقدینگی می توان سود حاصل از سرمایه گذاری درامدهای نفتی را به مردم داد نه اصل درامد را که این سود توسط همین شرکت های سرمایه گذاری به دست می آید. در پایان باید گفت به قول معروف تا نفت در ایران وجود دارد مردم رنگ آرامش را نخواهند دید مگر اینکه نحوه استفاده از آن سر و سامانی بگیرد.
*****
از میان ایمیل های دریافتی
ملت علی و دولت عدل علی
می‌نویسیم تا در تاریخ بماند و آنگاه كه مهلت ایشان سر رسید همگان بار دیگر ایمان آورند كه "الملك یبقی مع الكفر و لایبقی مع الظلم" و استثنایی هم ندارد، "و لن تجد لسنت الله تبدیلا"
"فرزندم آنچه را برای خبود می‌پسندی، برای دیگران بپسند، و آنچه را برای خود بد می داری برای دیگران نیز مپسند."
دسامبر 2006 مطابق با آذرماه 1385، تظاهرات هواداران حزب‌الله لبنان چندین روز تمامی امور شهر بیروت را در اعتراض به تركیب كابینه دولت و با هدف تشكیل دولت وحدت ملی و انجام انتخابات پارلمانی پیش از موعد فلج می‌كند. صدا و سیما، مطبوعات و خبرگزاری‌های جمهوری اسلامی ایران كه این تظاهرات را به شدت می‌ستایند و خواسته‌های حزب‌الله را تمجید كرده و آن را حق طبیعی آنها می‌دانند، مانور فراوانی بر این وقایع داده و آن را به نیكی نقل می‌كنند. این در حالی است كه رسانه به اصطلاح ملی در عین حال اقدامات ناكرده دولت به زعم خود دست‌نشانده فؤاد سنیوره را تقبیح كرده و با تمام قوا از ژست قدرت حزب‌الله لبنان جانبداری می‌نماید.
كمتر از سه سال بعد، كاندیداهای معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران تقاضایی مشابه با اقدام سید حسن نصرالله برای راهپیمایی گسترده در تهران اعلام می‌دارند كه دولت مهرورز و قانونمدار (!) با بی‌توجهی به این حق قانونی و مصرح در اصل 27 قانون اساسی با آن مخالفت می‌نماید. اما ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود. همان صدا و سیما اجازه حضور موسوی و مسؤولین ستاد وی را برای اعلام عدم برگزاری راهپیمایی و دعوت مردم به خویشتنداری نداده و سیل عظیم مردم وارد خیابان‌های شهر تهران می‌شوند. وقایع دیگری نیر در ادامه اتفاق می‌افتد؛ حكومتی كه استبداد دولت لبنان را شماتت می‌كرد، با اقدام علیه تظاهركنندگان، ایشان را به خاك و خون كشید و با ملتهب كردن فضا این عمل خود را تا اعلی درجه ظلم پیش برد. چگونه است كه راهپیمایی هواداران حزب‌الله قانونی است و جانبداری تاریخی ایشان از سید حسن نصرالله نام می‌گیرد ولی راهپیمایی هواداران كاندیداهای معترض، خلاف قانون و اقدام علیه امنیت ملی بوده و این جمعیت عظیم مشتی خس و خاشاكند!؟ چگونه است كه دولت وقت لبنان دولتی دست‌نشانده و ظالم بود، حال آنكه اهانت و جسارتی به مردم ننمود ولی دولت ایران كه از اساس غیرقانونی و كودتاگر است اما خود را دولت به‌حق، قانونی و مهرورز می‌نامد، با وجود بی‌مهری به دیگران و ارتكاب وحشتناكترین ظلم‌های تاریخ، همچنان دولت عدل علی و رییسش مالك اشتر علی است!؟ همان علی كه وصیت فوق را به فرزند خویش نه، كه به همه انسان‌های تاریخ عنایت فرمود.
اما خوب است نمونه دیگری از تناقضات دولت عدل علی را با ملت و آیین علی از نظر بگذرانیم. همه ما جنایات نظامیان آمریكایی در ابوغریب و گوانتانامو را به خاطر داریم. گرچه عاملان آن رفتارهای غیرانسانی، بعضی محاكمه شده و برخی دیگر در شرف محاكمه گشتن می‌باشند، لیكن دولت ایران با تبلیغات فراوان و گسترده مقامات دولتی و ارشد آمریكا را مسؤول اصلی این جنایات دانست. در حالی كه همان تشكیلات تبلیغاتی، مسؤولیت اقدامات صورت گرفته در جهنم كهریزك را متوجه چند سرباز محدود دانسته، برخورد با ایشان را، آن هم در حد انفصال از خدمت از افتخارات نظام الهی كشور می‌داند، بر روی آن مانور تبلیغاتی می‌دهد و بالاترین مقام كشور را در حد خدای بزرگ بالا می‌برد كه آنچه عیان بود را بیان نمود! این جهنم و ایران ویران محدود به كهریزك نیست كه از خلیج فارس تا خزر و از سیستان تا كردستان گسترده است و دیگر زندان‌های غیرقانونی حكومت و سایر اقدامات حیوانی آن نیز وقایعی است كه كهریزك نمونه و نمادی از آن است.
از یاد نبرده‌ایم كه پس از حادثه خونین كوی دانشگاه در تیرماه 1378 فقط یك سرباز آن هم به جرم سرقت ریش‌تراش یك دانشجو محكوم شد و شاید اگر در آن زمان دولت كنونی بر روی كار بود حتی چنین دادگاهی هم تشكیل نمی‌شد! جالب این كه بیدادگاهی كه آنقدر قدرتمند است كه كلكسیونی از اصلاح‌طلبان را در یك زمان و یك مكان، آن‌گونه گرد‌آوری كرده و از برخی اعتراف می‌گیرد توان رسیدگی به تخلفاتی اینچنینی كه البته برخی از جمله محمود احمدی‌نژاد اقدامات صورت گرفته در تیرماه 78 و 88 در كوی دانشگاه و مجتمع سبحان و ... را تلاش خادمان نظام برای جلوگیری از براندازی نرم می‌نامند، را ندارد.
موارد فوق یادآوری بود از گوشه‌یی از اقدامات حكومت به‌اصطلاح دینی كه اقداماتش بر خلاف دینی كه داعیه‌اش را دارد در طول تاریخ حكومت‌هایی اینچنینی بی‌نظیر است. می‌نویسیم تا در تاریخ بماند و آنگاه كه مهلت ایشان سر رسید همگان بار دیگر ایمان آورند كه "الملك یبقی مع الكفر و لایبقی مع الظلم" و استثنایی هم ندارد، "و لن تجد لسنت الله تبدیلا".
*****
کی بود کی بود من نبودم
بهار یکتا :
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
آمار متفاوت از تعداد کشته شدگان در گیریهای پس از انتخابات از سوی مقامات باصطلاح مسئول بر شک و شبهه کلیه اظهار نظرات دیگر ایشان نیز افزوده است. درحالیکه قوای تا بن دندان مسلح نیروی انتظامی و بسیچ به گفته اخیر فرمانده کل سپاه تلفات بیست نفری داشته اند. مردم بی پناه که تنها سلاح آنان مشتهای گره کرده و بغضهای فرو خورده شان بوده به تعبیر فرمانده محترم جعفری بعلت فهم و کمال بالای نیروهای بسیج و توجه "خاص" آنان به" مردم "و ایجاد آرامش!! تعداد تلفات "معارضین" نه نفر بوده است.
از سوی دیگر مسئول نیروی انتظامی طی سخنانی روز گذشته اعلام کرد که هیچ بنی بشری و جنبنده ای توسط نیروی انتظامی چه در خیابان و چه در کهریزک کشته نشده است.
از آن یکی سو تر مسئول بسیج داستان دیگری از تعداد کشته شدگان اخیر دارد.
ولی دراین میان جالب ترین خبر مربوط به کشته شدگان گمنام از سوی احمد جنتی بیان شد که حتی عقل جن هم به آن نمی رسید. در حالی که کشمکش برای تکذیب خبر گورهای دسته جمعی گمنام بین ارباب رسانه ها و مراکز مربوطه در جریان بود آقای جنتی طی سخنانی این قبور را متعلق به سربازان گمنام امام زمان(س) دانستند و با هوش ذاتی و سرشار خود اعلام نمودند که این سربازان خادم حتی نمی خواستند که قبرهایشان پیدا باشد که مبادا ریا شده باشد!!
البته برای اینکه از دایره عدل و انصاف دور نشویم این مسئولان حق دارند که در ارایه آمار و تشخیص بین بسیجیان و سربازان گمنام و مردم و معارضین اینجوری قاط زده اند. چون خودشان هم نمی دانند که چند تا از برادران بسیج و سربازان گمنام برای پس گرفتن "رای سبز"شان به خیابان آمده بودند. از آن سو نمی دانند این معارضینی که توسط لباس شخصی های محترم مسلح شده بودند آیا اشتباهی نیروهای بسیج را نشانه رفتند یا مردم عادی را به رگبار بستند. بالاخره وقتی شهر خیلی شلوغ می شود این اتفاقات هم پیش می آید.خصوصا اینکه یکی از شاهکارهای نیروهای نمی دانم انتظامی , ضد انتظامی , بعد از این کشتار و قلع و قمع کردن مردم بی گناه, اجازه تحویل اجساد پاک این عزیزان بود و حتما دوستان فراموش نکرده اند که در زمان تحویل اجساد خانواده ها از سر ناچاری تنها برای اینکه جنازه عزیزشان را از دست این از خدا بیخبران بیرون آورند, ناچار بودند امضا بدهند که که عزیزشان عضو "بسبج" بوده و این اختلاف آمار احتمالا از اینجا همه نشات می گیرد. می گویند وقتی دروغی را چند بار تکرار کنی خودت هم باورت می شود و همه ما حتما داستان ملانصرالدین را فراموش نکرده ایم که همه را به دروغ به مجلس شام می فرستاد و بعد از مدتی دیدند ملا هم خودش دارد می دود, گفتند ملا کجا؟ گفت: نکند شام تمام شود وبه او نرسد!!! حالا حکایت این مسئولان واین آمار و این افاضات همه بی شباهت به ملا نیست.آنها تعدادی برگه امضا شده در دست دارند و به زور سرنیزه اعتراف نموده اند که بسیجی بود ه اند و حالا خودشان هم باورشان شده و ادعای خونخواهی هم می کنند و اگر اعتراضی هم شود می گویند این هم "سندش "
جدای از اینکه کدام اظهارات درست است و به کدام آمار باید اعتنا نمود , اصل پاسخگویی( accountability) مسئولان بالاترین دستاورد حادثه میمون و تلخ بعد از انتخابات بود. امروز وقتی بالاترین مقام نظامی کشور که تا دیروز بر خود می بالید از سرعت عمل و ابتکار نیروهای تحت فرمانش برای مهار "فتنه", از عناصر "خودسر" می گوید و گناه همه نابسامانی های خیابان و بازداشتگاه و زندان و دادگاه را به گردن این "خودسران" "خیره سر" می اندازد, و در ارایه آمار ولو نادرست بر یکدیگر پیشی می گیرند, نشان از این دارد که همگان به زشتی اعمال انجام شده در جریانات پس از انتخابات معترف هستند و فقط به دنبال اینند که یکی را بیابند تا همه کاسه کوزه ها را بر سر او بشکنند. شاید حذف مرتضوی از دادستانی تهران اولین گام برای این تاکتیک جدید باشد.
باید اعتراف نمود که این دستاورد برای ملت ایران کم نمی باشد که سرانجام مسئولان نشسته در برج عاج خود را نسبت به مردم پاسخگوبداند , ولو اینکه اطلاعات ضد و نقیض بدهند و هراز گاهی یکی رو دست دیگری بلند شود. همه اینها را ما مرهون همین شجاعت مردم "سبز" هستیم. هر چند خسران و ننگ ناشی از انتخابات بر پیشانی این نظام تا ابد خواهد ماند ولی دستاوردهایی که این جنبش سبز در این کوتاه مدت بدست آورد هم کم نبود. اگر نبود دوربینهای کوچک موبایل های و اگر نبود ارتباط ای میل و چت روم و ... و اگر نبود همین "انقلاب ارتباطی" ( بخوانید مخملی ) بیگانگان که با نعمت امکانات مجازی و الکترونیکی در "سیم ثانیه" اطلاعات را جابجا می کند معلوم نبود این بار با خفه کردن این جنبش چه خواب دیگری برایمان دیده بودند. آری اینان دریافتند آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و دیگر نمی توان بر آن سبیل سابق حکمرانی کرد چاره ای نمی ماند بجز پاسخگویی ولو به دروغ و کذب. و این دستاورد کمی نیست.
*****
یادداشتی از سخنگوی حزب کارگزاران
صدا وسيما لااقل آبروداري كند
حسین مرعشی
به دليل اينکه صدا و سيما تنها رسانه تصويري و شنيداري کشور است و به اصطلاح رسانه منحصر به فرد است طبيعتاًً مي تواند آثار مثبت يا منفي تعيين کننده يي در عرصه سياسي و فرهنگي داشته باشد. اي کاش در بازنگري قانون اساسي به مديريت صدا و سيما توجه کافي مي شد. در واقع صدا و سيما نبايد تحت تاثير حاکميت اداره شود.
مدتي قبل سفري به لبنان داشتم که اين کشور به لحاظ تنوع سياسي و تکثر صداهايي که در آن شنيده مي شد، بسيار برايم جالب توجه بود. در آنجا همه رسانه تصويري و شنيداري دارند و اين فرصت در اختيار سليقه هاي مختلف سياسي وجود دارد که بتوانند مطالب مورد نظر و ديدگاه هايشان را بيان کنند و براي مردم نيز اين فرصت وجود دارد که نظرات مختلف را بشنوند و اين گونه است که نقطه مبهمي براي تصميم گيري وجود ندارد. مردم مي توانند با گوش کردن سليقه هاي مختلف و متناسب با اطلاعات دريافتي تصميم بگيرند. زماني که شاهد اين مساله بودم به حال لبنان غبطه خوردم که چرا ما چنين امکاناتي را در اختيار نداريم تا مردم بتوانند صحبت ها و ديدگاه هاي جناح هاي مختلف سياسي را بشنوند.
در مسائل انتخابات بود که متوجه عمق مشکل شدم. اين مشکل به آن منجر شد که به جرات بتوان گفت کسي نمي تواند در ايران به حرف هايي که صدا و سيما مي زند اعتماد کند و در اين رسانه حرف هاي مخالف را هم بشنود. رسانه هاي کشورهاي ديگر که ممکن است منافع مشترکي هم با مردم و کشور ما داشته باشند، اما تحت نظر دولت و ملت هاي ديگر اداره مي شوند و به هر ترتيب طبق منافع ملي خودشان پيش مي روند. پخش انحصاري ديدگاه ها و نظرات عده يي از سياستمداران که همسو با حاکميت هستند و جايي براي اظهارنظر مخالف خود نمي بينند، چه حسني دارد؟ بايد متوجه بود اين مساله مشکل اساسي است. بنابراين مردم مجبورند يا صدا و سيماي آقاي ضرغامي را ببينند يا صدا و سيماي گوردون براون را که اين ضايعه بزرگي است.
در واقع مشکل اساسي صدا و سيما، انحصاري بودن آن است. اين سياست بايد در صدا و سيما کنار گذاشته شود و مشمول اصل 44 قانون اساسي شود. همان طور که اصل 44 صنايع، نيروگاه ها و پالايشگاه ها را از انحصار درآورد، مي تواند اجازه دهد رسانه هاي تصويري و شنيداري کشور هم از انحصار بيرون بيايد. اگر قرار است صدا و سيما در انحصار حاکميت قرار بگيرد، بايد عاقلانه هم به بقاي خودش فکر کند و هم به حل مشکلات خود چرا که سياست هاي حاکم بر صدا و سيما در انتخابات اخير نابخردانه بود و نتيجه عکس داد. رفتار صدا و سيما به گونه يي بود که مردم عصباني را عصباني تر کرد و مردم بي اعتماد را بي اعتمادتر. نتيجه کار صدا و سيما نتيجه يي کاملاً معکوس داشت و اين رسانه کوچک ترين کمکي به حفظ آرامش در جامعه و در ميان مردم نکرد؛ مشکلي که به سياست هاي حاکم بر صدا و سيما بازمي گردد. حتي اگر صدا و سيما علاقه مند بود يکسري سياست ها را القا کند، حداقل بايد حفظ ظاهر مي کرد و اين سياست ها را با بي طرفي، در ظاهر القا مي کرد و با حوصله، ملايم، متين و بالطافت مواضع خود را القا مي کرد نه با مواضع لخت و پوست کنده و بدون استفاده از عقل، خرد، تدبير و هنر. صدا و سيما با بي هنري کامل جايگاه خودش را ضعيف کرد و چهره نظام را ضعيف به مردم نشان داد. مردم ما چگونه مي توانند فراموش کنند زماني که تصاوير کشته شدن زن مصري که بارها از طريق تلويزيون پخش شد و انواع مراسم و تشييع پيکرهاي نمادين در کشور برگزار شد و مسوولان صدا و سيما کلي مانور داده اند، اما تصاوير کشته شدن بانوي ايراني به وسيله عوامل خودسر و در آن وضعيت مطلقاً نشان داده نشد.به هر ترتيب من معتقدم رسانه هاي شنيداري و تصويري بايد از انحصار بيرون بيايند و مردم بتوانند از نظرات جناح هاي مختلف سياسي بهره مند شوند و اگر صدا و سيما مي خواهد همچنان سياست هاي مورد نظر خود را اجرا کند، اداره آن به دست افراد خردمندي سپرده شود که سياست هاي مورد نظرشان را به نحو آبرومندانه اجرا کنند.
*****
عبور از بحران شکنجه‏ها
رضا نصری
"مطابق قوانین و عرف بین‏المللی، چنانچه شکنجه سیستماتیک اثبات شود و چنانچه مراجع قضایی داخلی همانند گذشته از رسیدگی عادلانه به آن سرباز زنند، نمایندگان دولت، از رئیس دولت گرفته تا آمرین و عاملین دست چندم، دیگر در سفرهای خارجی شان از مصونیت دیپلماتیک برخوردار نخواهند بود."
بررسی نحوه برخورد دستگاه حاکم با بحران‏های انتخاباتی، چند سوال اساسی را در ذهن بر می‏انگیزد: چرا کسانی که اینچنین بر کلیه ارکان قدرت مسلط شده اند، و موفق گشته اند در کوتاه ترین زمان، دیرینه ترین رقبای سیاسی خود را از تمامی مناصب عزل کنند، تا این اندازه نگران تطهیر وجهه خود هستند؟ چرا آنان که جهان را به مبارزه می‏طلبند و الزام آورترین قطعنامه‏های شورای امنیت سازمان ملل را نیز "کاغذ پاره" می‏خوانند، اینچنین از انتشار اخبار جنایاتی که در زندان‏هایشان رخ داده است واهمه دارند؟
چرا به محظ شروع آشوب‏ها، اولین اقدامشان اخراج خبرنگاران خارجی بوده تا مبادا تصویری از آنچه در داخل کشور می‏گذرد به جهان مخابره شود؟ چرا اینچنین محتاطانه اجساد شهدای سبز را یکی یکی و تحت تدابیر شدید امنیتی، با تاخیر و تهدید و شرط سکوت، تحویل خانواده‏هایشان می‏دهند و حتی بازماندگان را از برگزاری مراسم ختم منع می‏کنند؟ چرا با چنین شتابزدگی موارد تجاوز و شکنجه را، حتی قبل از آنکه طی مراحل قانونی طرح شود، تکذیب می‏کنند؟ چرا تمام امکانات امنیتی و رسانه ای خود را بسیج می‏کنند تا در گوشه ای از جهان "ترانه موسوی" نامی ‏پیدا کنند تا بگویند "اشتباه شده" است؟
این سوال‏ها، دو پاسخ مشخص و حائز اهمیت دارد. اولی سیاسی است و مربوط به جایگاه و موقعیت استراتژیک ایران در منطقه است و دومی، که بیشر در انیجا مورد بحث است، جنبه حقوقی دارد:
اولین دلیل این است که، دستگاه حاکم، برخلاف ادعای خود و تحلیل برخی منتقدین، به شدت نیازمند مشروعیت است. او مشروعیت اخلاقی می‏خواهد تا هم پایگاه اجتماعی خود را از دست ندهد، و هم بدنه نیروهای مسلح را همچنان وفادار و پر انگیزه حفظ نماید. از سوی دیگر، او مشروعیت می‏خواهد تا بتواند دامنه نفوذ ایران را در خاورمیانه، به ویژه در میان شیعیان عراق و بدنه جنبش مقاومت حزب الله لبنان کماکان محفوظ نگه دارد. او هراس از این دارد که در جنوب لبنان سرباز تحت امر نصرالله نیز تجاوز به دختر شیعه در زندان‏های ایران را برنتابد و احیانا موثرترین حربه ایران در مقابل اسرائیل از درون فروریزد.
دوم اینکه، دستگاه حاکم به خوبی واقف است که در نظام حقوق بین المللی کنونی، ارتکاب شکنجه سیستماتیک در زندان‏ها، از مصادیق "جنایت علیه بشریت" است، و می‏داند که چنین جرائمی در دنیای امروز "مسئولیت کیفری فردی" در پی دارد. او واقف است که ديوان بین المللی کیفری (مطابق ماده 25 اساسنامه رم) "نسبت به جرائم اشخاص حقيقی صلاحيت دارد" و به در صورت باز شدن پرونده ایران شورای امنیت سازمان ملل نیز مختار خواهد بود عالیرتبه ترین مقامات نظام را به دادستانی آن دادگاه ارجاع نماید (ماده 13 اساسنامه دیوان بین المللی کیفری).
او می‏داند که چنانچه مدارک شکنجه و تجاوز آشکار شود، دست شورای امنیت برای فشار به ایران، حتی در مواردی مانند پرونده هسته ای، بسیار بازتر از گذشته خواهد شد و موقعیت کلی ایران در مذاکرات بین المللی به شدت تضعیف خواهد گشت. او به خوبی واقف است که مطابق قوانین و عرف بین الملل چنانچه شکنجه سیستماتیک اثبات شود، و چنانچه مراجع قضایی داخلی همانند گذشته از رسیدگی عادلانه به آن سرباز زنند، نمایندگانش - از رئیس دولت گرفته تا آمرین و عاملین دست چندم - دیگر در سفرهای خارجی شان از مصونیت دیپلماتیک برخوردار نخواهند بود. او می‏داند که منزلت دولت ایران از این به بعد در برابر سایر کشورها نیز به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، چرا که چنانچه ارتکاب جرم محرز شود، دست کم تمام کشورهای عضو کنوانسیون منع شکنجه 1984، یعنی 170 کشور جهان، قادر خواهند بود سران ایران را به محظ ورود به خاک خود، استرداد یا محاکمه نمایند.
در نتیجه، برای جلوگیری از عواقب سنگین ذکر شده در عرصه سیاسی و دیپلماسی، دستگاه حاکم در صدد مدیریت بحران و "مهار میزان خسارت" در پرونده شکنجه‏ها بر آمده است. در مقطع کنونی، به عنوان راهکار برون رفت از این بحران، او تمام تلاش خود را به کار بسته است تا از وقایع اخیر، حداقل اطلاعات ممکن به بیرون سرایت کند تا متعاقبا با کتمان اصل ماجرا و نهایتا محاکمه چند مامور دست چندم در دادگاه‏های نمایشی، پرونده را هرچه سریع تر محتومه اعلام نماید.
اما انتخاب چنین روش غیر اصولی و تصنعی نیز از دید حقوق بین الملل تبعات خود را دارد. چرا که در صورت اثبات "عدم تمایل" مراجع قضایی داخلی به رسیدگی عادلانه به شکایات مطروحه، مراجع بین المللی (مانند دیوان بین المللی کیفری) حق مداخله میابند (ماده 17 اساسنامه رم) و عواقب فوق کماکان، با شدتی بیشتر، گریبانگیر دستگاه حاکم خواهد شد.
در نتیجه، تنها راه برون رفت از بحران پرونده شکنجه‏ها، چه از لحاظ بازسازی مشروعیت اخلاقی نظام، چه از حیث مهار عواقب حقوقی، برقراری یک دادگاه بیطرف است. دادگاهی که مطابق اصول مربوطه قانون اساسی در امور حقوق شهروندی، و متناسب با تعهدات بین المللی ایران در حوزه حقوق بشر، مسببین اصلی این جنایات را، جدا از مقام و منصب سیاسی، محاکمه و مجازات نماید.
عدول از این راه، نه تنها بحران داخلی را تشدید خواهد کرد، بلکه همانطور که ذکر شد، آسیب فراوانی به منافع ملی و درازمدت ایران در منطقه و در عرصه بین المللی وارد خواهد ساخت.
*****
مهدی کروبی: در جمع اعضای شورای مرکزی حزب اعتمادملی
با توقیف روزنامه و فیلتر سایت، متوقف نمی‏شویم؛ روز قدس قدرت مردم را خواهید دید
دبیرکل حزب اعتمادملی گفت: "در روز قدس نیز بار دیگر قدرت مردم را خواهید دید و متوجه می‏شوید که مردم از چه فکر و اندیشه‏ای حمایت می‏کنند، زیرا مردم خودشان می‏فهمند و درباره آنچه روی داده است داوری می‏کنند. این فشارهایی که بر فعالان سیاسی و دانشگاهی وارد می‏شود نشان‏دهنده ضعف است و ما در برابر این فشارها ایستادگی می‏کنیم و مصمم و با اراده به راه خود ادامه می‏دهیم."
به گزارش پایگاه خبری سحام‏نیوز، مهدی کروبی در جلسه شورای مرکزی حزب اعتمادملی که عصر شنبه برگزار شد گفت: "اکنون در شرایط خاصی قرار داریم ولی باید در این شرایط نیز کار تشکیلاتی و حزبی را با جدیت ادامه دهیم و در این راستا باید به برنامه‏ریزی بپردازیم."
وی با تاکید بر اینکه حوادثی که روی داده نباید منجر به سرخوردگی و انفعال شود گفت: "نباید حوادثی که روی داده موجب انفعال شود بلکه باید نشان دهید که مصمم هستید و از میدان بیرون نمی‏روید. بنابراین غم توقیف روزنامه و سایت را نخورید بلکه نشان دهید که با اراده به راه خود ادامه می‏دهید. تقسیم رای که در عرصه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری صورت گرفت پیامی داشت، مبنی بر اینکه بگویند شما جایگاهی ندارید، ولی بنده بدون توجه به این مسائل با قاطعیت به راه خودم ادامه دادم و ما باید در میدان حضور داشته باشیم و نشان دهیم که زنده هستیم."
دبیرکل حزب اعتمادملی تصریح کرد: "باید در این دوران سخت، پایمردی و ایستادگی کنیم و این روزهای سخت هم به زودی می‏گذرد." وی سپس با ابراز تاسف نسبت به برخوردهایی که صورت گرفت افزود: "متاسفانه با این شیوه برخوردی که در پیش گرفته شده‏است به سمت یک چاه ویل حرکت می‏کنند و هیچ کس نمی‏داند که سرانجام به کجا خواهیم رسید. هرچه فکر می‏کنیم نمی‏توانیم به تحلیل درستی از اتفاقی که افتاده است برسیم و سرنوشت مشخص نیست ولی من امیدوارم که هر چه است به منافع ملی کشور ضربه‏ای وارد نشود."کروبی با اشاره به شرایطی که اصلاح‏طلبان در آن قرار گرفته‏اند افزود: "اکنون امکاناتمان بسیار محدود است و اینطور تحت فشار هستیم، بسیاری از کسانی که دانشگاهی بودند و یا فعالان سیاسی که از ما حمایت کردند هم تحت فشار قرار دارند و در شرایط سختی قرار داریم ولی باید ایستادگی کنیم تا از این هم عبور کنیم."
کروبی با اشاره به هجمه ای که به وی به علت نگارش نامه‏ای به هاشمی رفسنجانی شد گفت: " من هیچ‏گاه بدون سند حرف نمی‏زنم و هرگاه حرفی زده‏ام تا آخر پای آن ایستاده‏ام و تا جایی که بتوانم از حقوق مردم دفاع می‏کنم." وی با اشاره به دادگاه‏های نمایشی که برای فعالان سیاسی برگزار می‏شود گفت: "در این جلساتی که برگزار شد، این چهره‏ها می‏گویند که تقلبی در انتخابات صورت نگرفته و خارجی‏ها در حوادث پس از آن دخالت داشتند. من نمی‏دانم که این حرف‏ها در چه شرایطی مطرح می‏شود، ولی من می‏خواهم این را بگویم که وقتی فردی از درون زندان و در شرایط خاص می‏گوید که در انتخابات تقلب نشده اثری در افکار عمومی ندارد."وی خطاب به مسئولان گفت: "شما که مدام می‏گویید در انتخابات تقلبی نشده و این افراد هم که این را در این شرایط خاص و تحت فشار تکرار می‏کنند، پس دیگر ترس شما از چیست. اگر شما به گفته‏های خود اعتقاد و اطمینان دارید یک برنامه‏ای را در تلویزیون برگزار کنید و استدلال های خود را برای اینکه تقلبی صورت نگرفته بیان کنید و آن‏گاه از طرف ما هم دو نفر می‏آیند و استدلال‏های خود را مطرح می‏کنند. شما که معتقدید مردم خود می‏فهمند اجازه دهید که قضاوت نهایی با مردم باشد."مهدی کروبی سپس اظهار داشت: "شما در روز قدس نیز بار دیگر قدرت مردم را خواهید دید و متوجه می‏شوید که مردم از چه فکر و اندیشه‏ای حمایت می‏کنند، زیرا مردم به قول شما خودشان می‏فهمند و درباره آنچه روی داده است داوری می‏کنند. این فشارهایی که بر فعالان سیاسی و دانشگاهی وارد می‏شود نشان‏دهنده ضعف است و ما در برابر این فشارها ایستادگی می‏کنیم و مصمم و با اراده به راه خود ادامه می‏دهیم."وی در نهایت خطاب به اعضای شورای مرکزی حزب اعتمادملی گفت: "به مانند همیشه این روزهای سخت نیز می‏گذرد و دوباره روزنامه و سایت هم فعال خواهند شد. بنابراین شما باید با اراده و مصمم به راه خود ادامه دهید و با برنامه‏ریزی با جدیت به فعالیت تشکیلاتی و حزبی خود بپردازید."
*****
استعفای اعتراضی رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه
رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی به علت مخالفت با اعطای غیرقانونی مدرک دکترا به یک تحصیلکرده‌ی موسسه‌ی مصباح یزدی، از سمت خود استعفا داد.
به گزارش موج سبز آزادی، ماجرای این استعفا بدین ترتیب بود که صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه، از مسئولان دانشکده اقتصاد خواسته بود میزبان جلسه دفاع و اعطا کننده‌ی مدرک دکتری به یک روحانی باشند که در موسسه‌ی امام خمینی (تحت مدیریت مصباح یزدی) تحصیل کرده بود و پرویز داودی و صمصامی، دو مقام دولتی نزدیک به احمدی‌نژاد، استادان راهنما و مشاور وی بودند. اما اعضای هیأت علمی این دانشکده به طور مکرر با این درخواست غیرقانونی مخالفت کردند.
بر اساس این گزارش، در پی دفاع رئیس دانشکده - که خود از طرفداران احمدی‌نژاد است - از موضع اعضای هیأت علمی, این جلسه دفاع با اصرار حجت‌الاسلام شریعتی در ساختمان مرکزی دانشگاه علامه (و نه در دانشکده اقتصاد) برگزار شد و در پی این اقدام عجیب رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، رئیس دانشکده اقتصاد استعفا کرد.
برخی افراد آگاه گفته‌اند که شریعتی، به سفارش نزدیکان مصباح یزدی، می‌خواهد این فرد را در هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه عضو کند و به همین خاطر بر برگزاری سریع جلسه دفاعیه با وجود مخالفت رئیس و اعضای هیات علمی دانشکده مذکور تاکید داشته است.
گفتنی است دیروز عباسپور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ادعا کرده بود که مدرک دکترای کامران دانشجو هم با همین شیوه اخذ شده است؛ شیوه‌ای که آشکارا غیرقانونی است و به علاوه با ادعای قبلی وزیر علوم پیشنهادی دولت کودتا مبنی بر اخذ مدرک از انگلستان نیز منافات دارد.
*****
جزئیات جدیدی درباره سعیده پورآقایی و حضور مهندس موسوی در مراسم ختم او
سایت «پارلمان‌نیوز» با انتشار یادداشتی بدون نام که حاوی اطلاعات جدیدی درباره «سعیده پورآقایی» و خانواده‌ی اوست، خبر داد که مهندس موسوی نیز دیروز در مراسم ختم این شهید جنبش سبز شرکت داشته است. متن این یادداشت غم‌انگیز را بخوانید:
سعید دو سال بود که دیگر پدر نداشت. اگرچه آن وقت هم پدرش نمی توانست خیلی پابه پای دخترش تکاپو و هیاهو داشته باشد.
جنگ از پدر سعیده جسمی بیمار به یادگار گذاشته بود که فقط "بود"
هرچه بود پدرش بود و کوله باری از خاطرات و خطرات جنگ
خاطراتی از 8 سال دفاع از ناوس ملت ایران و امید از اینکه ناموسش را بعد از او پاس خواهیم داشت.سعیده دو سال پیش پدرش را از دست داد.
آثار به جای مانده از سلاح های شیمیایی دیگر توانی برای ماندن در او نگذاشته بود و او باید می رفت و همسر و دختر نوجوانش را که یادگار سالهای جنگ و امام بود به ما می‌سپرد...ما چه کردیم؟!
دیروز مراسم ختم سعیده بود.مراسم ختم که نه!مادرش بود و چند نفر از اعضای خانواده و مهندس میر حسین موسوی و البته فضایی از غم و اندوه و بهت و حیرت
سعیده برای همراهی با جنبش سبز فقط به پشت بام خانه‌اش می رفت نه برانداز بود و نه مخملی فقط الله اکبر می‌گفت
تا اینکه شبی آمدند سه زن و دو مرد بودند او را بردند، برای همیشه!
امانتدارش که دلبندش را برده بودند به همه‌جا متوسل شد تا یادگار همسر شهیدش را باز یابد اما هرچه تلاش می‌کرد کمتر به نتیجه می‌رسید، تا اینکه به درگاه یکی از اعضای نزدیک به رییس دولت متوسل شد و او هم راهنماییش کرد تا به پشت سردخانه‌ای صنعتی رسید.
آری سعیده‌اش را درآغوش گرفت اما چه سیاه و چه سرد
چرا دیگر از آن نشاط و شور نوجوانی اثری نبود؟!
دیروز همه گریستند
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
شب آینه ها
هیلا صدیقی
شبانگاهست و با دستان بسته
همه ، پلهاي پشت سر شكسته
سرم رامي كشم تا چوبه دار
يكي در سوگ آيينه نشسته
شبانگاهي كه سربازان درگاه
به جرم يك خودي كشتن خودآگاه
مرا با دست بسته مي كشيدند
براي حاظران تا پاي جاگاه
گناهان مرا از سر نوشتند
گلي ازمن به دست خود سرشتند
به من حتي ندادند سهمي از من
براي خود درو كردند و كشتند
يكي كه شكل من بود از در آمد
نه از در ، شايدم از من برآمد
فقط از لابه لاي برگه هايش
مصيبت هاي نسل من در آمد
يكي ديگر شكايت از دلم كرد
شكايت از هزاران مشكلم كرد
نه از ديروز وامروز ونه ازما
حكايت از خيال باطلم كرد
همه ديدند و گفتند و شنيدند
در آخر هم به رأي خود رسيدند
به جرم قتل يك كودك ، خودآگاه
برايم حكم اعدامي بريدند
من و آيينه ها در ماتم شب
همه، جانها گذشته از سر لب
زبان وا كردم و از درد گفتم
ازآن جانها كه مي سوزاند اين تب
گنه كردم گناه بي گناهي
گناه ساختن روي تباهي
مرا جنگ فلك از پا درآورد
فلك دريا و من هم مثل ماهي
نه امشب،حبس من پيوسته بوده
تمام عمر دستم بسته بوده
نبوده راهي هرگز تا به مقصد
اگر هم بوده مركب خسته بوده
دل سرخم سر سبزم فنا كرد
سرم از تن حسابش را جدا كرد
نباشد پاي چوبه زير آب است
سري كه هي دو دوتا چهار تا كرد
همان ها كه مرا سرباز كردند
سر از درمان زخمم باز كردند
هرآن زخمي كه مانده گشت طومار
همان ها وقت غم سر، باز كردند
اگر مرده درونم روح كودك
فراوان ست از اين مقتول كوچك
ميان سينه هاي مردم شهر
مزاراني ست قد يك عروسك
همه،آيينه ها در هم شكستنتد
نخ ناگفته ها از هم گسستند
نگفتم آنچه كه بايد بگويم
به دستم باز هم زنجير بستند ...
شبانگاهست و با دستان بسته
همه، پلهاي پشت سر شكسته
سرم را مي كشم تا چوبه دار
يكي در سوگ آيينه نشسته
*****
دستورشورای شهر در مورد ماجرای بهشت زهرا
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۱۸۷۷
خسرو دانشجو با بیان اینکه سازمان بهشت زهرا چاره ای جز دفن جنازه های مجهول الهویه ندارد گفت: دو تن از اعضای شورای شهر موضوع تعداد و محل دفن این افراد را در بهشت زهرا پیگیری خواهند کرد.به گزارش خبرنگار مهر، سخنگوی شورای شهر با اشاره به حضور شهردار تهران در جلسه یکشنبه از ارائه توضیحاتی در خصوص موضوع دفن افراد مجهول الهویه در بهشت زهرا ( س ) توسط قالیباف خبر داد.
وی با اشاره به بازنشستگی مدیر عامل سازمان بهشت زهرا پس از 24 سال افزود: این مسئله ربطی به موضوع دفن افراد مجهول الهویه نداشته است و به گفته شهردار تهران آقای رضائیان بیش از 42 سال در شهرداری تهران خدمت کرده است.به گفته دانشجو، شهردار تهران قویا دفن تعداد قابل توجهی از افراد مجهول الهویه را در بهشت زهرا رد کرده و شمار آنها را نزدیک آمار مدت مشابه سال قبل دانسته است و این موضوع متعارف هست که همه ساله تعدادی جسد مجهول الهویه دفن می شود.
عضو کمیسیون عمران شورای شهر همچنین تاکید کرد: در همه شهرهای جهان و ایران، سازمانهای مشابه مسئول دفن افراد مجهول الهویه هستند و سازمان بهشت زهرا هم بر اساس مسئولیتهای خود عمل کرده است.
خسرو دانشجو از ذکر آمار افراد مجهول الهویه دفن شده و محل دقیق دفن آنها خودداری کرد و افزود: با تصمیم اعضای شورای شهر قرار شده تا دو عضو شورا بررسی جامعی را در این خصوص انجام داده و در اسرع وقت گزارش آن را ارائه کنند.وی همچنین تصریح کرد: اطلاع رسانی در این موضوع به خوبی صورت نگرفته است و در دفن افراد مجهول الهویه اطلاعات کامل از قبیل و ... استخراج شده و سپس دفن می شود.
سخنگوی شورای شهر برخی اطلاعات منتشر شده در این خصوص را نیز نادرست دانست و افزود: تصاویری توسط برخی سایت ها و رسانه های مسئله دار درباره دفن افراد منتشر شده که نادرست می باشند.وی همچنین در خصوص موضوع دستفروشهای شهر تهران یادآور شد: موضوع دستفروشها تنها با برخورد مستقیم شهرداری درست نمی شود و همه دستگاههای دولتی در زمینه های اقتصادی و اشتغال باید در این موضوع وارد عمل شوند.وی از تصویب طرح مدیریت منابع مالی در بودجه سال 88 شهرداری تهران خبر داد و افزود: بر اساس این طرح، شهرداری ملزم شد به منظور استفاده بهینه از منابع مالی خود ضمن اتخاذ تدابیر لازم جهت اجرای بودجه و اصلاح الگوی مصرف چهارچوب سیاستهای مورد نظر شورا را رعایت کند.
به گزارش مهر، بر این اساس تامین هزینه بودجه جاری حداکثر تا سقف 90 درصد اعتبارات تصویب خواهد شد و تامین هزینه های عمرانی مستمر با لحاظ اهمیت و اهداف کمی و کیفی واستانداردها حداکثر تا سقف 80 درصد اعتبارات تصویبی انجام خواهد شد.
*****
اعتراف اقتدارگرایان
"آیا این موارد ذهن را به این سمت که بخش زیادی از 60 درصد از بینندگان قبلی تلویزیون که حالا دیگر تلویزیون نگاه نمی‏کنند طرفدار کانیدیداهای خاصی هستند که مورد نظر صدا و سیما نبوده‏اند نمی‏برد؟"
همیشه اعتراف به گناه البته اگر زیر بار شکنجه جسمی و روحی نباشد بهترین سند برای اثبات اتهام است. البته چه بهتر که این اعتراف از سوی کسانی باشد که قدرت، حمایت همه جانبه سران، امکانات و ... را در اختیار دارند و به قول معروف پشتشان گرم است. قبل از اینکه به اعتراف بپردازم نظر شما را به دو مجموعه سوال زیر جلب می کنم:
الف) به نظر شما صداو‏سیما، قبل و بعد از انتخابات با تمام توان از کدام کاندیدای انتخابات دهم ریاست جمهوری حمایت کرد؟ به کدام کاندیدا وقت اضافه داد؟ به مخالفان کدام کاندیدا وقت دفاع نداد؟ طرفداران کدام کاندیدا را بیشتر و بهترتر نشان داد و شعارهایشان را در اعتراض به مخالفان آن کاندیدا پخش کرد؟ برنامه‏های کدام کاندیدا را پررنگ‏تر نشان داد؟ بعد از انتخابات تنها سخنان کدام کاندیدا را پخش کرد‏؟ بعد از انتخابات سخنان کدام کاندیداها را پخش نکرد؟ طرفداران کدام کاندیدا را مظلوم جلوه داد و طرفداران کدام کاندیداها را ظالم؟ سعی کرد چه کسانی را به عنوان فریب خورده، عامل خارجی، سران اغتشاش، غارتگر بیت‏المال، ضد ولایت‏ فقیه، ضد انقلاب، کودتاگر، عامل کودتا و ... در ذهن‏ها القا کند؟
ب) انتظار مردم از صداو‏سیما چیست؟ انتظار مردم از بخش خبری رادیو و تلویزیون چیست؟ درصد بیشتر مخاطبان صدا و سیما را چه کسانی تشکیل می‏دهند؟ مردم یک جامعه چرا تلویزیون نگاه می‏کنند؟ مردم یک جامعه چرا تلویزیون نگاه نمی‎کنند ؟ مردم یک جامعه چرا برنامه‏های شبکه‏های خارجی را دنبال می‏کنند؟
حال با دقت در سوالات فوق و نظر به جمله آقای ضرغامی رئیس سازمان صداو‏سیما که گفته است "بینندگان تلویزیون بعد از حوادث اخیر پس از انتخابات، به کمتر از 40 درصد رسیده است." به نظر شما چرا این اتفاق افتاده؟ آیا این موارد ذهن را به این سمت که بخش زیادی از 60 درصد از بینندگان قبلی تلویزیون که حالا دیگر تلویزیون نگاه نمی‏کنند طرفدار کانیدیداهای خاصی هستند که مورد نظر صدا و سیما نبوده‏اند نمی‏برد؟ آیا این بخش زیاد به آن کاندیداهای خاص رای نداده‏اند؟ آیا همه 40 درصد مخاطبان صدا‏وسیما که هنوز بیننده و شنوده آن هستند به کاندیدای مورد نظر صداو‏سیما رای داده‏اند؟ آیا 60 درصد کمتر از 40 درصد است؟
حتما می‏گویید همه افرادی که می‏توانستند رای بدهند که بیننده تلویزیون نبوده‏اند. درست، ولی چند درصد از آن‏ها بیننده تلویزیون بوده‏اند؟ کمتر از 90 درصد؟ شاید بگویید برخی از مردم به خاطر عدم تنوع برنامه‏ها دیگر بیننده تلویزیون نیستند. آیا تنوع برنامه‏ها، تعداد فیلم‏های سینمایی پخش شده، تعداد بخش‏های خبری، تعداد برنامه‏های اجتماعی و خانوادگی و دیگر برنامه‏های صدا سیما از گذشته بیشتر نشده است؟
با توجه به این موارد و با قبول این معادله ریاضی که 60 درصد بیشتر از 40 درصد است، آیا آقای احمدی‏نژاد 60 درصد رای آورده‏است و اکنون طرفداران ایشان دیگر تلویزیون نگاه نمی‏کنند یا بالعکس؟
به نظر بنده این اعترافات دردو حالت صورت می‏گیرد، حالت اول اینکه معترفین عذاب وجدان گرفته باشند و بخواهند با این اعترافات کمی وجدان خود را راحت‏تر کنند، که البته این حالت احتمال بسیار ضعیفی دارد و حالت دوم آنکه به نظر معترفین آن‏گونه که شایسته آن‏ها بوده مورد تقدیر قرار نگرفته‏اند، که در هر دو حالت این اعترافات هر چه بیشتر جوانب تقلب را آشکار می‏کند.
*****
کوتوله انباشته از خباثت
بهاره آزادی :
زمانی جمال عبالناصر رییس جمهور فقید مصر در باره ملک حسین گفته بود:" کوتوله انباشته از خیانت".
من با اندکی تغییر ، این تعبیر را برای سعید مرتضوی به کار می برم؛" کوتوله انباشته از خباثت"... اوهمه کاره ای هیچ کاره بود. او مجری ای بود که از خود هیچ اختیاری نداشت.مجری دستور تعطیلی مطبوعات ایران، زندانی کردن و آزار روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و نیز قتل زهرا کاظمی...تقریبا کمتر چهره سیاسی و مطبوعاتی بود که توسط مرتضوی گزیده نشده باشد.به تعبیر شاعر" ماری تو که هر که را ببینی بگزی". در دادگاه های نمایشی و فرمایشی استالینی پس از انتخابات نیز نقش نمایانی داشت. کیفرخواست های او که توسط نماینده اش در صحن دادگاه انقلاب خوانده شد، آخرین رذالت او بود. تحقیر نویسندگان ، روزنامه نگاران و چهره های سیاسی ای که بیش از عمر سعید مرتضوی سابقه مبارزه داشته اند.
مرتضوی در فاصله نزدیک به هشت سال 120 روزنامه و هفته نامه را تعطیل کرد. متوسط ، هر 25 روز یک نشریه؛ هرکدام را هم به بهانه ای تعطیل و توقیف کرد. مثلا روزنامه ای با شکایت مدیر مسئول از سردبیر تعطیل شد، رو زنامه هایی با عنوان قانون مبارزه با اراذل و اوباش تعطیل شدند...
آیه الله شاهرودی وقتی به عنوان رییس قوه قضاییه انتخاب شد، گمان می کرد او واقعا رییس قوه قضاییه است. از این رو در نخستین گام پیش از مراسم معارفه، رازینی یکی از سرحلقه های سرکوب آزادی و مردمسالاری در قوه قضاییه را که به عنوان رییس دادگستری تهران فعالیت می کرد، برکنار کرد و آقای علیزاده را به جای ایشان منصوب کرد. می خواست سعید مرتضوی را که به دلیل منش و روش پرسش برانگیزش منفور بود، برکنار کند. مقام رهبری با دفاع از مرتضوی عملا به هاشمی شاهرودی پیام داد که وارد حیاط خلوت رهبری در دستگاه قضایی نشود!
مرتضوی در این چند سالی که دادستان تهران بود، یکه و یله عمل می کرد. آش آن چنان شور شده بود که آقای صادق لاریجانی در مراسم معارفه اش گفت: عدم نظارت دادستان کل کشور بر دادستانی تهران در شان دستگاه قضایی نیست. آخرین سرکشی مرتضوی نامه تحقیر آمیزی بود که در پاسخ رییس دادگستری تهران داد. رییس دادگستری تهران تنها گفته بود، نابسامانی های بازداشتگاه کهریزک قبلا به دادستانی اعلام شده است.
پرسشی که به نظر می رسد این است که چرا سعید مرتضوی، که چشم و چراغ رهبری در دستگاه قضایی بود، بعد از این همه گوش به فرمانی برکنار شد؟ به نظر چند دلیل عمده دارد:
اول:
برکناری مرتضوی نتیجه استقامت مردم و تداوم جنبش سبز ملت ایران است. این برکناری دومین عقب نشینی آشکار بود. رهبری در دیدار با دانشجویان کوشید، با به کار بردن عنوان " جنایت" در باره آن چه در کهریزک گذشت و نیز یورش به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران؛ به گونه ای از خود رافت و مدارا نشان دهد. غافل از این که همه ملت ایران می دانند که این همه آواز ها از شه بود. مرتضوی و فرمانده نیروی انتظامی و فرمانده بسیج همگی غلامانی حلقه به گوش هستند که با اشاره سلطان درخت ها را از بیخ بر می کنند. چه رسد به جایی که سلطان به صراحت مردم را تهدید به قتل می کند. غلامان او هم مردم را کشتند و هم تجاوز کردند؛ هم اماکن عمومی را تخریب کردند و هم به اموال و دارایی های مردم صدمه زدند.
دوم:
به نظر می رسد که کارکرد مرتضوی تمام شده بود، دیگر منافع حفظ او به هزینه نگهداری اش نمی ارزید. از این رو این قاضی ویژه را در 42 سالگی از دادستانی برکنار کردند. هر کار دیگری هم به او بدهند با دادستانی قابل قیاس نخواهد بود.
سوم:
گویا پروژه دادگاه نمایشی به کارگردانی سپاه و بازیگری مرتضوی به نتیجه لازم نرسیده است و نتوانسته مردم ایران را قانع کند که در انتخابات تقلب نشده است. چشمان نگران سعید حجاریان، زخم فشرده شدن دندان ها بر لب پایینی از کلماتی که به نام او و از سوی او روایت می شد گویاتر است؛ و نیز چهره خسته و خرد و
پیکر فروریخته ابطحی و عطریانفر. به نظر می آید شاید می خواهند ادامه دادگاه را با سناریویی دیگر پیش ببرند. برای همین دیگر جایی برای مرتضوی نمانده بود و نیاز به چهره ای جدید بود.
چهارم:
صادق لاریجانی ساختار حکومت در ایران را بهتر از هاشمی شاهرودی می داند. هاشمی زبان اولش عربی با لهجه عراقی است. نمی شود در دوره مدیریت لاریجانی کیفرخواست دادگاه را نویسندگان کیهان بنویسند و دادستانی تیول سپاه باشد. مرتضوی حلقه وصل و ابزار سپاه و کیهان بود. این حلقه اکنون شکسته شده است.
پنجم:
تردیدی نیست که نمی توان از آینده تصویر روشنی داشت. اصلا مشکل ملت ما مرتضوی نبوده و نیست. مرتضوی مجری حلقه به گوش اوامر بالا دست بود. مشکل اصلی قدرت مطلقه بدون مسئولیت و غیر پاسخگوست. تا در بر این پاشنه می گردد، مثل قارچ از هر گوشه و کناری مرتضوی می روید، همچنان که در این سالها روییده است.
ششم:
به نظر می آید کار چنان بالا گرفته که برای ترمیم تتمه آبروی باقیمانده آقایان، افرادی باید قربانی شوند.مرتضوی اولین چهره منفوری ست که مهلت پایان مصرفش صادر می شود.باید منتظر ماند و دید که نفر بعدی چه کسی است.
*****
مرتضوی الویری گزارش داد: 69 شهید و 7 مفقودالاثر شناسایی شده اند
مرتضی الویری می گوید کمیته منتخب موسوی-کروبی فهرست 69 نفر از شهدای جنبش سبز را به مجلس ارائه کرده و تاکنون 7 نفر مفقود نیز شناسایی شده اند.آقای الویری که خود عضو این کمیته است در گفت و گویی با روزنامه اعتماد درباره فعالیت کمیته منتخب موسوی-کروبی برای پیگیری آسیب دیدگان حوادث اخیر و همچنین آخرین اخبار از شهدای شناسایی شده جنبش سبز و وضعیت بازداشت شدگان نیز گزارشی ارائه کرده است.الویری در این گفت و گو تاکید کرده است که ترانه موسوی نیز از جمله 69 شهید شناسایی شده است و افزود« ترانه موسوي يکي از جان باختگان است و آنچه در برنامه بیست و سی شبکه دو و ساير رسانه ها در مورد زنده بودن وي پخش شد، بي اساس است. بايد دلسوزان نظام از آقايان توضيح بخواهند که چرا اين گونه مطالب خلاف واقع پخش و با اعتماد مردم بازي مي شود.»
فرازهای مهم سخنان مرتضی الویری چنین است:
چرا کمیته منتخب موسوی-کروبی تشکیل شدقريب به دو ماه است که اين کميته کار مي کند. اين کميته حاصل جلسه مشترک آقايان کروبي، خاتمي و مهندس موسوي است و قرار بر اين شد چهار نفر به نمايندگي از اين افراد مساله زندانيان را پيگيري کنند. بعد از تشکيل کميته پيگيري، دو کميته فرعي تشکيل داديم؛ يکي کميته بررسي آسيب ديدگان و ديگري کميته معاضدت حقوقي. کميته اول بيشتر مي پردازد به وضعيت کساني که صدمه و خسارت ديده اند و نياز به کمک مالي دارند يا احياناً نان آور خانواده خود را به دليل دستگيري يا قتل از دست داده اند و احتياج است به آنها کمک شود. کار ديگري که انجام مي شود جمع آوري اطلاعات براي ايجاد بانک اطلاعات براي کساني است که در اين اتفاقات جان خود را از دست داده اند يا دستگير شده اند يا در وضع بلاتکليفي به سر مي برند يعني جمع آوري اطلاعات درباره جان باختگان، بازداشت شدگان و مفقودان. کميته دوم يعني کميته معاضدت حقوقي که بنايش بر اين بود کهس به مسائل حقوقي آسيب ديدگان بپردازد. اين کميته سه کار اساسي را در دستور کار قرار داد؛ ابتدا پيگيري وضعيت حقوقي جان باختگان و شکايت احتمالي از کساني که به عنوان قاتل شناسايي شده اند، دوم رسيدگي به وضعيت حقوقي بازداشت شدگان و کمک به اين افراد براي در اختيار گرفتن وکيل و سوم تنظيم شکايت براي کساني که خسارت ديده اند.
تکذیب پیش از بررسی موجب تردید است
عکس العملي که در قبال نامه آقاي کروبي، رئيس مجلس از خود نشان دادند کمي ما را به ترديد انداخت. براي ما قابل قبول نبود که ظرف 24 ساعت و پيش از آنکه مستندات آقاي کروبي را ببينند، بگويند کذب است. خوب بود اين اظهارنظر بعد از بررسي موضوع انجام مي شد. يا وقتي که گزارش شد 45 جنازه در تاريخ هاي 21 و 24 تير به صورت گمنام در قطعه 302 بهشت زهرا دفن شده، بدون بررسي مورد تکذيب قرار گرفت. اين نوع موضع گيري ها باعث مي شود کمي ترديد به وجود بيايد که آيا واقعاً کميته به دنبال کشف حقيقت است يا اينکه به خاطر فشارهايي که به آنها وارد مي شود،آنها را از کارشان باز مي دارد.
69 شهید،فعلا 7 نفر مفقودالاثر
ما 69 نفر از کساني که جان شان را از دست داده اند شناسايي کرديم و اسامي آنها را در اختيار کميسيون ويژه مجلس گذاشتيم.اين آمار از طريق کميته که با خانواده ها تماس گرفته و اطلاعاتي که آنها ارائه داده اند، تهيه شده است. منتها ما هفت اسم داريم که مفقود هستند چون اسامي اين هفت نفر نه در بين زندانيان وجود دارد، نه با خانواده هايشان تماس گرفته اند و نه اسم شان در ليست کشته شدگان است. بهشت زهرا و سردخانه ها هم اطلاعاتي از آن ها ندارند.از گوشه و کنار هم خبر مي رسد،خانواده هايي که در اين جريانات عزيزي را از دست داده اند از ترس يا ناراحتي زياد حاضر نيستند همکاري کنند. من تصور مي کنم رسيدن به آمار واقعي نياز به زمان دارد.
ترانه موسوی کشته شده است
ترانه موسوي يکي از جان باختگان است و آنچه در برنامه 30/8 شبکه 2 و ساير رسانه ها در مورد زنده بودن وي پخش شد، بي اساس است. بايد دلسوزان نظام از آقايان توضيح بخواهند که چرا اين گونه مطالب خلاف واقع پخش و با اعتماد مردم بازي مي شود.
اقدامات کمیته موسوی-کروبی برای جان باختگان و آسیب دیدگان
اولين قدمي که ما در اين زمينه برمي داريم جمع آوري اطلاعات و واقعيت يابي است که ببينيم با چه مجموعه يي از جان باختگان و آسيب ديدگان مواجه هستيم. مرحله دوم دسته بندي اين افراد از نظر نيازهايشان است چون برخي ها نان آور خانه بودند و برخي ها فقط مسووليت شخص خودشان را برعهده داشتند.
مرحله سوم تجهيز منابع و امکانات بود تا به وسيله اين منابع بتوانيم در قالب آن منابع آنها را پوشش دهيم. خوشبختانه شوراي شهر تهران چند روز قبل طرحي را در اين زمينه تصويب کرد که به موجب آن بخشي از خسارات ناشي از حوادث اخير توسط شهرداري قابل پرداخت خواهد بود. اگر شهرداري بخواهد ما کليه اطلاعاتي را که در اين زمينه جمع آوري کرده ايم در اختيارشان قرار خواهيم داد.
ما به دنبال اين هستيم که شماره حسابي را اعلام کنيم و از افراد سراسر کشور کمک مالي بخواهيم. مي خواستيم حساب باز کنيم که گفتند بايد تشکيلات به ثبت رسيده و خيريه اين کار را انجام دهد. قرار بر اين است که از طريق خيريه يي اين کار انجام شود تا مغايرت قانوني نداشته باشد.
رئیس مجس با کمیته موسوی-کروبی ملاقات نکرد
اغلب درها به روي ما بسته است. به اين ترتيب که تلاش کرديم با برخي افراد و نهادهاي ذي ربط ملاقات و تماس برقرار کنيم اما آنها از ملاقات کردن خودداري کردند.مي خواستيم با رئيس مجلس ملاقات کنيم که ايشان امتناع کردند.چون گفتند اين کميته را به رسميت نمي شناسند. حاضر نشدند با اين کميته با نام و عنوان کميته ديدار کنند.فقط حاضر شدند با فرزند شهيد بهشتي ديدار کنند.همچنين درخواست ديدار ما با رئيس قوه قضائيه به جايي نرسيده است. مي خواستيم با دادستان تهران ملاقات کنيم که ايشان هم شخصيت حقوقي کميته را به رسميت نشناختند و فقط حاضر شدند با آقاي بهشتي ملاقات کنند.در مورد ديدار با زندانيان دست ما کاملاً بسته است. آنچه براي ما قابل انجام است و استقبال هم از آن زياد است، ملاقات با خانواده هاي جان باختگان و زندانيان است. آن هم به خاطر اين است که به ما اعتماد مي کنند چون منصوب کروبي و موسوي هستيم.
بی توجهی مجلس به پیشنهاد تهیه فهرست کامل شهدا
براي اينکه آنجا مرکزي که بتوانند افراد و خانواده ها با آنها تماس بگيرند و نيازهايشان را با آنها مطرح کنند، وجود ندارد. در آن جلسه ما به آنها پيشنهاد داديم فراخوان بدهند و در آن فراخوان اعلام کنند کليه افراد بيايند و اطلاعات خودشان را در اختيار کميته بگذارند و بانک اطلاعاتي که ما مي خواهيم تشکيل بدهيم آنها تشکيل بدهند. حتي ما از آنها دعوت کرديم که بهتر است شما با رئيس سازمان بهشت زهرا تماس بگيريد تا بتوانيد فهرست جان باختگان اين حوادث را دقيق تر روشن کنيد. پيشنهاد ما هنوز به تحقق نپيوسته و اگر چنين نشود ما ترجيح مي دهيم خودمان فعاليت کنيم.
تلاش برای تعیین تکلیف دانش آموزان و دانشجویان بازداشت شده
افرادي هستند که دانشجويند و امتحان شان را از دست داده اند و در صحبتي که ما با نمايندگان مجلس در مورد اين افراد داشته ايم، سعي کرديم مکاتباتي صورت بگيرد که امتحان شان را مجدداً بدهند و مجلس هم پذيرفت که لطمه نبينند. در مورد بازداشت شدگاني که احتياج به وکيل دارند ما يک کميته معاضدت حقوقي تشکيل داده ايم تا بتوانند از راهنمايي هاي حقوقي بهره مند شوند. در مورد تماس و ملاقات با خانواده هايشان از طريق نمايندگان مجلس سعي کرديم امکان ملاقات و تماس تلفني برايشان فراهم کنيم.
جریان سختگیرانه علیه بازداشت شدگان ادامه دارد
تصور من اين است که به دليل پايان يافتن دوره تصدي آقاي هاشمي شاهرودي از يک طرف و شروع فعاليت کميته هفت نفره و شوک ناشي از به قتل رسيدن آقاي محسن روح الاميني در زندان اين سه حادثه دست به دست هم داد تا روند سختگيرانه و غيرقابل انعطافي را که در قبال زندانيان داشتند دچار نوسان کنند. والا من بر اين باور هستم که اين اتفاق نيفتاده و جريانات سختگيرانه همچنان ادامه دارد. من نمونه يي را براي شما مي گويم؛ يک روز با همسر صادق نوروزي به مجلس رفتيم.من در ذهنم مرور مي کردم که همين آقاي صادق نوروزي براي برپايي نظام جمهوري اسلامي محکوم به حبس ابد شد و در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي از زندان آزاد شد و از زندان قصر تا محل زندگي اش در ميدان ژاله مردم روي دست شان او را به خانه بردند.حالا شما در نظر بگيريد فردي که قبل از انقلاب براي برپايي نظام جمهوري اسلامي محکوم به حبس ابد شده بود اکنون در زندان است بدون اينکه کوچک ترين جرمي داشته باشد و بدون اينکه حتي در راهپيمايي شرکت کرده باشد.
ضرب و شتم در هنگام بازداشت ها
به موجب قانون نبايد متهم را شبانه يا نيمه شب بازداشت کنند و اين خلاف قانون است يا در زمان دستگيري هرگز نبايد مورد ضرب و شتم قرار گيرند ولي ما مواردي داريم که افراد در موقع دستگيري بدون هيچ دليلي مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. لذا اين کميته معاضدت حقوقي سعي مي کند بر مبناي چارچوب هاي قانوني موجود بررسي کند. البته به دليل محدوديت زمان و محدوديت امکانات ما بيشتر به مواردي مي پردازيم که از نظر تخلف سنگين تر و جدي تر است.
باید دید رئیس جدید قوه قضائیه دنباله رو این اتفاقات است یا منتقد آن
رئيس جديد قوه قضائيه مواضع خود را در مورد دستگيرشدگان حوادث اخير اعلام نکرده است. بايد ديد آيا رئيس جديد قوه قضائيه دنباله رو اين اتفاقات انجام شده و سياست هاي موجود است يا منتقد اين مساله است. ما اميدواريم آقاي لاريجاني نسبت به آنچه اتفاق افتاده و آنچه در حال اتفاق افتادن است و شديداً باعث آزردگي دلدادگان به انقلاب و علاقه مندان به نظام جمهوري اسلامي است عکس العمل نشان دهد. اگر چنين باشد ما استقبال خواهيم کرد و تمام اطلاعاتمان را در اختيار قوه قضائيه قرار خواهيم داد براي اينکه بتوانيم مشکلات بازداشت شدگان بي گناه را حل کنيم.
*****
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ