سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۴/۰۶

شنبه: 6/4/1388

نیم ساعت پیش ایمیلی از سوی گروهی ایرانیان میهن پرست در آمریکا دریافت داشتیم. ما ضمن نشان دادن عین ایمیل دریافتی، از آنجائی که این پیام حاوی لینک ویدئوئی زیبا نیز میباشد ما خود ویدئو را نیز "دانلود" کرده و در زیر به نمایش می گذاریم.
**
Yesterday we had a demonstration in Down Town San Diego at the intersection of Broadway and 1st Ave between 6:00 PM and 8:00 PM. The number of participants was between 100 to 200 people. Protertors were holding pictures of Neda and flags of Iran. Some had brought hydrogen filled green baloon, which they released into the sky after one hour of protesting. Slogans were:مرگ بر خامنه‌ای مرگ بر جهموری اسلامی آهای آهای رفتگر احمدی را ور دار ببرHey hey, Ho Ho, Ahmadi (Ahmadinejad) is got to go.Death to Khamenei, Death to Ahmadinejad, Death to the Islamic Republic of Iran.What do we want: Freedom, When do we want it: Now
At the end of the demonstration people held candles and sang group patriotic songs.
In future if you are planning to hold a demnstration in your cities please infom others with some advance notice. I was informed about this demonstration with only a few hours advance notice and I was not able to inform my network in a timely manner.There is a planned huge demonstration in Westwood, Los Angeles, tomorrow in front of the Federal Building, between 11:00 AM and 6:00 PM. See you there.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شنبه: 6/4/1388
**
ویدئو: "فریاد" - با آوای استاد شجریان


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Dear friends

The singer of the beautiful Afghan song in your site is the legendary Farhad Daryaa
Farhad Daryaa is a singer, poet & a songwriter as well as a great musician
You can name him in your site if you want
Reza Pardisan -London

ویدئو:توسط یک خواننده افغانی (به یادبود "ندا")


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برنامه اعتراضات و تجمعات پیش روی
***
1
- دوشنبه 8 تیر ساعت 18 زنجیره انسانی از میدان تجریش تا میدان راه آهن
2- پنجشنبه 11 تیر ساعت 18 تجمع در میدان ولی عصر، میدان انقلاب، میدان تجریش و میدان هفت تیر
3- دوشنبه 15 تیر ساعت 18 تجمع در مقابل زندان اوین
4- پنجشنبه 18 تیر به مناسبت سالگرد کوی دانشگاه مقابل دانشگاه تهران با حضور تمامی مردم و دانشجویان
5- ایرانیان خارج از کشور مقابل سفارت ایران در همان کشور با شعار نویسی روی دیوار سفارت
6- فریاد الله اکیر هر شب ساعت 10 تا 10:30 در پشت بام منازل
7- شعار نویسی روی دیوارها و اسکناس ها

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامه امروز (6 تير) موسوي به شوراي نگهبان
گسترة تخلفات و تقلبات انجام شده به حدي است كه منحصر كردن رسيدگي به شكايات مربوط به تخلفات انتخاباتي به بازشماري ده درصد صندوق هاي رأي نمي تواند به جلب اعتماد و اطمينان مردم كمك كند/ چاره اي جز ابطال انتخابات و برگزاري مجدد انتخابات باقي نمانده
بسمه تعالي

شوراي محترم نگهبان
سلام عليكم. بازگشت به نامه شماره 33512/31/88 مورخ 5/4/1388 معاون اجرايي و امور انتخابات آن شورا، همانگونه كه در دو نامه قبلي اعلام گرديد گسترة تخلفات و تقلبات انجام شده در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري و موارد نقض قوانين از سوي دولت و وزارت كشور كه بخشي از آن در نامه مورخ 28/3/88 رئيس سازمان بازرسي كل كشور مستند و وارد تشخيص داده شده به حدي است كه منحصر كردن رسيدگي به شكايات مربوط به تخلفات انتخاباتي به بازشماري ده درصد صندوق هاي رأي نمي تواند به جلب اعتماد و اطمينان مردم كمك كند و افكار عمومي را در خصوص نتايج اعلام شده اقناع نمايد.بر اساس آنچه كه قبلاً به آگاهي آن شورا رسيد حجم تخلفات و اقدامات مغاير قانون در چهار بخش:
الف. فعاليتها، تبليغات انتخاباتي و اقدامات تا پيش از روز رأي گيري
ب. عمليات اخذ رأي و شمارش آرا
ج. جمع بندي و اعلام نتايج آرا
د. اقدامات پس از رأي گيري و اعلام نتايج آرا
به گونه اي است كه چاره اي جز ابطال انتخابات و برگزاري مجدد آن باقي نگذاشته است. به عنوان نمونه به برخي از اهم عناوين تخلفات و اقدامات مغاير قانون اشاره مي شود كه از مصاديق "تأثير در نتيجه كلي انتخابات" موضوع تبصره ماده 33 قانون انتخابات رياست جمهوري است و ابطال اين انتخابات را اجتناب ناپذير مي سازد (تفصيل هر يك از اين عناوين به پيوست ارسال مي شود):
نقض صريح، گسترده و جسورانه ماده 68 قانون انتخابات و استفاده وسيع از امكانات دولتي و منابع عمومي و مداخله آشكار تعدادي از اعضاي دولت، مديران ارشد و استانداران و مديران اجرايي به نفع نامزد حاكم.عدم رعايت بي طرفي از جانب صدا و سيما و ايراد اتهامات اثبات نشده كه بخشي از آنها از سوي دادستان كل كشور عمل مجرمانه تلقي شده است و نيز تبليغ گسترده و جانبدارانه رسانه هاي متعلق به دولت ( ايرنا، روزنامه هاي دولتي و سايتهاي خبري ) به نفع نامزد حاكم.وقوع گسترده جرايم موضوع ماده 33 قانون انتخابات رياست جمهوري در زمينه هاي زير كه مخالف نص صريح بندهاي ماده مذكور اند:خريد رأي از طريق توزيع سود سهام عدالت و پرداختهاي نقدي به خانواده هاي تحت پوشش نهادهاي حمايتي و روستائيان و عشاير و نظاير آن.تهديد و تطميع در امر انتخابات از طريق افراد وابسته به دولت و پرداخت وجوه نقد به اعضاي شوراهاي اسلامي و افراد ذي نفوذ و ...عدم اطمينان از خالي بودن صندوقها قبل از لاك و مهر و نيز گم شدن يا خارج شدن تعرفه ها و صندوقها از شعب اخذ رأي با توجه به عدم حضور ناظران و گزارشهاي واصله.عدم اخذ رأي از بخش قابل توجهي از واجدين شرايط با محدود كردن زمان اخذ رأي و تخلفات متعدد در روز رأي گيري از قبيل مديريت تعرفه ها و ايجاد كمبود تعرفه در شعب اخذ رأي.تقلب در رأي گيري كه عليرغم چاپ بيش از 12 ميليون تعرفه اضافي و نيز چاپ حدود 2.5 ميليون ( و به قولي بيشتر ) تعرفه جديد بدون شماره سريال با مجوز يكي از اعضاي شوراي نگهبان در روز قبل از رأي گيري، كمبود تعرفه در حوزه هاي اخذ رأي را شاهد بوديم و بدون ترديد با كنترل ته برگ هاي تعرفه ها با بانك اطلاعات ثبت احوال حجم عظيم آن قابل اثبات است و نيز تخلفات شمارش و تجميع آرا.توصيه به رأي دادن به نامزد مشخص توسط اعضاي شعبه و ناظران و اساساً شكل گيري بخش قابل توجهي از شعب اخذ رأي و ناظران شوراي نگهبان از ميان هواداران نامزد حاكم.ايجاد رعب و وحشت براي رأي دهندگان و هواداران آنها در يك هفته منتهي به روز اخذ رأي و حمله به ستادها و هواداران در تجمعات قانوني تبليغاتي در مناطق مختلف كشور.ايجاد محدوديت هاي متعدد براي نمايندگان ناظر ستادهاي نامزدها براي حضور در جلسات هيأت هاي اجرايي، مراكز شمارش و تجميع آرا و بخش قابل توجهي از شعب اخذ رأي.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محسن مخملباف : رئیس جمهور موسوی مردم را به خانه ها نفرست تا دوباره در تنهایی، سرکوبِ یاس و ترس شوند
رئیس جمهور موسوی فرمان بده
اقتدار سیاسی با واداشتن مردم به عمل به وجود می آید و با خلاف آن از بین می رود. دروغگویان و دزدان رای ملت، با خریدن وقت، اقتدار سیاسی ملت را تضعیف می کنند. رئیس جمهور موسوی سکوت نکن. صبر نکن، به ما فرمان بده.گمشده ما مردم ایران، آگاهی نبود، شجاعت بود. ترس ما، از احساس تنهایی تک تک ما به وجود آمد. شرکت در انتخابات و راهپیمایی میلیونی ثابت کرد که اگر همه ملت با هم باشیم ضربه ناپذیریم.رئیس جمهور موسوی مردم را به خانه ها نفرست تا دوباره در تنهایی، سرکوبِ یاس و ترس شوند. از دولتی که خود غیر قانونی است، اجازه قانونی راهپیمایی مسالمت آمیز نخواه.اکثریت جامعه ایران که به تو رای داده اند، منتظر فرمانت هستند. به ما فرمان راهپیمایی بده. به ما فرمان اعتصاب عمومی بده. به ما فرمان مبارزه بده. نیاز مشترک ما فرمان توست، رئیس جمهور موسوی به ما ملت فرمان بده.

از طرف مردم ایران

محسن مخملباف 6 تیر 1388
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شنبه: 6/4/1388 (ساعت هشت شامگاه)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

توجه: آقایان (یا آغایان) - درماندگان - حیوانات وحشی - بدبخت های روسیاه:
دوباره تلاش کردید که این تارنما را که خانه دل ملت ایران و پایگاه خبررسانی به اقشار جامعه است؛ "هک" یا مسدود و یا محو نمائید که حاصل همه تلاشهای مذبوحانه شما فقط و فقط چند ساعتی قفل شدن آن بروی بازدید کنندگان و مشتاقان بوده و همانگونه که می بینید ما مجددا تمام تلاشهایتان را نقش بر آب کرده ایم.
ای بیشرمان خجالت بکشید و بترسید از روزی که در پیشگاه ملت و میهن باید نه فقط پاسخگوی جنایات خویش، بلکه این اعمال و رفتار حیوانی و غیردموکراتیک خویش نیز باشید... آن روز دیر نیست.
یکبار دیگر غیر از لفظ بی ادبانه "بیلاخ"؛ هیچ پاسخی بر این تلاش مذبوحانه شما بی نوایان و درماندگان افسار گسیخته نداریم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوعکس از پیشگویی انتخاباتی نزدیکان احمدی نژاد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


شنبه: 6/4/1388
توجه: در انتهای این مطلب روی لینک های مربوطه کلیک کرده و در "پتیشن" شرکت کنید

اطلاعيه سازمان عفو بين الملل در باره وقايع ايران

تظاهرات در ايران در پی انتخابات رياست جمهوری در روز ۱۲ ژوئن ادامه پيدا کرده است. رسانه های دولتی ايران گزارش کردند که در روز ۲۰ ژوئن، حداقل ۴۷۵ نفر در طی درگيری های پس از انتخابات دستگير شده اند و حداقل ۱۳ نفر کشته و عده بسيار بيشتری زخمی شده اند. ارقام واقعی ممکن است بسيار بيشتر باشد. نيروهای امنيتی از گاز اشک آور و شيلنگ آب عليه تظاهرکنندگان استفاده کردند و با باتوم آنها را کتک زدند.
عفو بين الملل بر اين باور است که دستگيرشدگان در خطر شکنجه و اذيت و آزارهای ديگر هستند، و تظاهرکنندگان ديگر با خطر کشته شدن به شيوه غيرقانونی يا حتا اعدام فراقضايی روبرو هستند. مقامات به روشی غيرقانونی آزادی بيان، تجمع و تشکل را محدود می کنند.
مرگ زن جوان ۲۶ ساله به نام ندا آقا سلطان در روز ۲۰ ژوئن روی ويدئو ضبط و در اينترنت پخش شد. ندا آقا سلطان، دانشجوی فلسفه، همراه ديگران در اتومبيلی بود که در ترافيک ناشی از اعتراض ها در خيابان کارگر تهران گير کرد. بنا به گزارش ها، او به علت گرمای زياد از اتومبيل خارج شد که پس از آن تيرانداز ناشناسی که احتمالا يکی از اعضای نيروی بسيج بوده گلوله ای به سينه اش شليک کرد. خانواده اش او را روز بعد به خاک سپردند، اما مراسم ترحيم پس از اين که مسئولان آن را به صراحت ممنوع کردند لغو شد. به تمام مسجدهای منطقه تهران هشدار داده شده که به ياد او مراسم برگزار نکنند. به بهانه مراجعه مردم برای گفتن تسلیت و اظهار همدردی با پدر و مادر مقتول، این خانواده با زور و تهدید نیروهای دولتی شامل سپاه و بسیج ناگزیر گردیده اند که خانه مسکونی خویش را ترک کرده و هم اکنون معلوم نیست کجا بسر میبرند..!

در روز ۲۲ ژوئن، پس از اين که نامزد رياست جمهوری مير حسين موسوی از هوادارانش خواست تظاهرات بيشتری برگزار کنند، سپاه پاسداران اطلاعيه ای در تارنمايش منتشر و اظهار کرد: در شرايط حساس کنونی… سپاه قاطعانه به روشی انقلابی با آشوبگران و قانون شکنان برخورد خواهد کرد.
موسوی از هوادارانش خواسته بود از خشونت اجتناب کنند و خويشتن داری نشان دهند. بعدا هواداران ميرحسين موسوی در اينترنت از مردم خواستند برای همبستگی با قربانيان ناآرامی ها شمع های سياه با نوارهای سبز بردارند. آنها همچنين از رانندگان خواستند برای نشان دادن همبستگی با خانواده های کشته شدگان رويدادهای اخيراز ساعت پنج چراغ های خود را به مدت دو ساعت روشن کنند. ده ها هزار تظاهرکننده در تهران گرد آمدند و ممنوعيت دولتی تظاهرات را ناديده گرفتند. پليس گاز اشک آور شليک کرد و چند نفر دستگير شدند.

مقام رهبری، آيت الله خامنه ای، در يک سخنرانی خطاب به ملت در نماز جمعه ۱۹ ژوئن در تهران که از تلويزيون پخش شد، خواستار پايان يافتن اعتراض ها عليه نتيجه انتخابات شد. او به جای اين که به نيروهای امنيتی شامل نيروی داوطلب بسيج دستور خويشتن داری و اقدام طبق قانون بدهد، اخطار کرد که اگر مردم به آمدن به خيابان ها ادامه دهند، خودشان مسئول عواقب آن خواهند بود. در روز ۲۲ ژوئن، خبرگزاری رسمی ايرنا به نقل از ابراهيم رئيسی، يکی از مسئولان بلندپايه قضايی، در تلويزيون دولتی گفت که بيش از ۴۵۰ نفر در طی درگيری ها با پليس در روز ۲۰ ژوئن دستگير شده اند و حداقل ۱۰ نفر کشته شده اند (که البته این آمار مراجع دولتی دروغ محض است زیرا دستگیر شدگان هزاران نفر و کشته شدگان و دستگیر شدگان صدها نفرند).

او افزود که «با کسانی که در حوادث اخير بازداشت شدند طوری برخورد خواهد شد که درس عبرت بگيرند» و يک دادگاه ويژه در حال بررسی پرونده های آنهاست. عفو بين الملل از مقامات می خواهد که فورا تحقيق در باره قتل های تاييد شده و نيز گزارش شده را شروع کنند. سرکوب رسانه ها نيز ادامه دارد و رسانه های خارجی از پوشش دادن به تظاهرات ممنوع شده اند.
اطلاعات پس زمينه ای در روزهای پس از انتخابات رياست جمهوری در روز ۱۲ ژوئن، صدها هزار نفر از ايرانيان در راه پيمايی ها و تظاهرات در سراسر کشور شرکت کرده و هم عليه فرايند و هم نتيجه انتخابات اعتراض کرده اند. پس از سخنرانی مقام رهبری در روز جمعه ۱۹ ژوئن، درگيری ها بين تظاهرکنندگان و نيروهای امنيتی به شدت افزايش يافته است. پليس و نيروهای امنيتی، شامل نيروی بسيج، از زور مفرط از جمله کتک زدن تظاهرکنندگان با باتوم برای پايان دادن به تظاهرات استفاده کرده اند. در برخی موارد گلوله های واقعی به روی تظاهرکنندگان شليک شده است.

تعداد کشته شدگان رو به افزايش است. پس از انتخابات رياست جمهوری، تعداد کل ۲۱ کشته را رسانه های دولتی تاييد کرده اند( که این آمار نیز درست نیست چون طبق بررسی ها از منابع بیطرف، کشته شدگان از صدها نفر تجاوز می نماید)، و ده ها سياست مدار، روزنامه نگار، دانشگاهی، دانشجو و مدافعان حقوق بشر در سراسر ايران، بعضی به مدت کوتاهی، بازداشت شده اند اما از آمار کسانی که هنوز در اسارت و در اماکن نامعلوم(بعضا در اوین) بسر میبرند هیچگونه گزارش دقیقی در درست نیست که البته این فقط در مورد تهران است و در بسیاری از شهرها همین مطلب صدق می نماید. نيروی بسيج يک نيروی شبه نظامی داوطلب از زنان و مردان و زير نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. اعضای آن در مدارس، دانشگاه ها، موسسه های دولتی و خصوصی، کارخانه ها و حتا در ميان ايلات حضور دارند. از نيروهای بسيج وسيعا برای حفظ نظم و قانون و کنترل مخالفت ها استفاده می شود و اين نيرو مکرر به استفاده از خشونت مفرط متهم شده است.

اقدامات پيشنهادی: لطفا هر چه سريعتر نامه هايی به فارسی، عربی، انگليسی، فرانسوی يا به زبان خودتان بفرستيد و:

ـ از مقامات بخواهيد در کنترل هر تظاهرات آتی مربوط به نتيجه انتخابات خويشتن داری به خرج دهند و تضمين کنند که سلاح گرم فقط به عنوان آخرين وسيله و در شرايطی که برای محافظت از زندگی انسان ها اجتناب ناپذير باشد، به کار گرفته شود؛

- از مقامات ايران بخواهيد که به کارگيری نيروی بسيج برای کنترل تظاهرات را فورا پايان دهند؛

- تاکيد کنيد که تمام بازداشتيان، شامل ۴۷۵ نفری که خود دولت اعلام کرده و هزاران نفر دیگری که آمار دقیقی از آنها دردست نیست و طی روز ۲۰ ژوئن و روزهای پس از آن دستگير شده اند، بايد از شکنجه و ديگر اذيت و آزارها محفوظ بمانند، اجازه دسترسی به خانواده ها، وکلا و مراقبت های ضروری پزشکی داشته باشند و بدون تاخير نزد يک قاضی حاضر شوند تا بتوانند به دلايل بازداشتشان اعتراض کنند؛

- از مقامات بخواهيد دستور تحقيق مستقل و بی طرفانه در باره کنترل تظاهرات صادر کنند، به ويژه در باره تمام مواردی که در آنها قتل گزارش شده است؛

- از مقامات بخواهيد تا هرکسی که صرفا به خاطر بيان مسالمت آميز عقايدش در باره نتيجه انتخابات دستگير شده، فورا و بدون قيد و شرط آزاد شود؛

ـ از مقامات بخواهيد که به محدوديت غيرقانونی بر آزادی تشکل، تجمع و بيان، از جمله آزادی جستجو، دريافت و پخش اطلاعات و نظريات، پايان دهند.

نامه ها را به مقامات زير بفرستيد:

وزير کشورصادق محصولی

وزارت کشورخيابان دکتر فاطمی تهران، جمهوری اسلامی ايران

فکس: ۲۰۳ ۸۹۶ ۸ ۲۱ ۹۸+۵۴۷ ۸۹۹ ۸ ۲۱ ۹۸+۲۰۳ ۶۵۰ ۶ ۲۱ ۹۸+
****

رئيس قوه قضاييه آيت الله محمود هاشمی شاهرودی

حوزه رياست قوه قضاييه خيابان پاستور، خيابان ولی عصر، پايين تر از سه راه جمهوری، تهران کد پستی ۱۳۱۶۸۱۴۷۳۷، جمهوری اسلامی ايران

پست الکترونيکی: shahroudi@dadgostary-tehran.ir [1]

(در قسمت موضوع بنويسيد: خدمت آيت الله شاهرودی)عنوان: جناب آقای

****

رونوشت برای:رهبر جمهوری اسلامی ايران آيت الله سيد علی خامنه ای

دفتر مقام رهبری خيابان جمهوری اسلامی، خيابان شهيد کشور دوست، تهران، جمهوری اسلامی ايران

پست الکترونيکی: info_leader@leader.ir [2]

****

از طريق تارنمای: (انگليسی):

http://www.leader.ir/langs/en/index.php?p=letter [3]

از طریق تارنمای(فارسی)

http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=letter [4]

****

و نمايندگان ديپلماتيک ايران در کشور خودتان.

لطفا درخواست ها را فورا ارسال کنيد. در صورتی که بخواهيد پس از ۴ آگوست ۲۰۰۹ نامه بفرستيد، از دبيرخانه عفو بين الملل يا دفتر عفو بين الملل بخش خودتان سوال کنيد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بیانیه جبهه مشارکت در باره پروژه های نخ نمای اعتراف گیری:
"مستي قدرت هوش از سر اقتدارگرايان برده است"
تحولات اخير در كشور و نوع رفتار جريان اقتدارگراي حاكم، از نحوه تهيه مقدمات انتخابات تا برگزاري و اعلام نتايج غيرقابل باور آن، محدوديت بي نظير در جريان ارتباطات اجتماعي از جمله قطع پيامك ها و اختلال در تماس هاي تلفني و محدوديت هاي اينترنتي، دروغ پراكني آشكار و تحريف هاي بهت آور رسانه به اصطلاح ملي و ديگر رسانه هاي وابسته به جريان دولتي از وقايع روز كشور، خشونت بي سابقه در مواجهه با اعتراض هاي آرام و مدني، تهديد و ارعاب مخالفان سياسي، محدوديت شديد در فعاليت خبررساني رسانه هاي داخلي و خارجي در كشور و بالاخره موج گسترده بازداشت حاميان مهندس ميرحسين موسوي و فعالان سياسي اصلاح طلب و برخي روزنامه نگاران، نزد بسياري از ناظران، كودتا يا شبه كودتاي انتخاباتي نام گرفت.
اما شنيده ها و شواهد ديكري حاكي است كه جريان حاكم به در دست گرفتن قدرت به هر نحو ممكن رضايت نداده و هدف شوم ديگري را با هدف تسويه حساب گسترده داخلي با مخالفان سياسي قانوني در سر دارد.
پس از دستگيري هاي عجيب عده اي از فعالان سياسي در منزل، خيابان و محل كار كه گاه باتندي و خشونت همراه بوده، يك تحليل مبتني بر شايعاتي بود مبني بر اينكه بازداشت شدگان قرار است به شيوه اي شناخته شده، تحت فشار براي اقرار به مسايلي قرار بگيرند كه همچون بسياري از اقارير مشابه، كذب آنها براي تمامي ناظران و مردم آگاه كشورمان بديهي است اما هنوز براي برخي از چهره ها و جريان هاي شناخته شده جريان اقتدارگرا، اين روش از اعتبار برخوردار است.
تحليل خوش بينانه دومي نيزمطرح بود مبني بر اينكه اين رفتار جريان حاكم، رفتاري هيستريك، عصبي و موقتي است كه در برابر موج گسترده مردمي، خط ارعاب را دنبال مي كند و پس از مدتي، حداكثر پس از اعلام رسمي نتايج انتخابات، آزاد مي شوند. اما آنچه در چند روز اخير در رسانه هاي وابسته به جريان دولتي و اقتدارگرا منعكس شده، متاسفانه نظريه بدبينانه اول را تاييد مي كند.
ارائه تحليل هاي هذيان گونه و رسوا مبتني بر اعترافات بازداشت شدگاني كه معلوم نيست از چه كانالي، چگونه و بر اساس چه قانوني به رسانه هاي اقتدارگرا رسانده مي شود، گذشته از اينكه در صحت وقوع چنين اعتراف هايي ترديد جدي وجود دارد و احتمالا هدف انفعال و انشقاق در بين نيروهاي فعال در جامعه را دنبال مي كند، تاييد كننده اين مطلب است كه اراده جريان حاكم بر گرفتن ماهي هاي درشتي از آب گل آلود موجود است و به انحصار قدرت در دستان خود رضايت ندارد.
آنها در پي اين هستند كه حالا كه اتهام كودتاي انتخاباتي را به جان خريده اند، به سان بي آبرويي كه ديگر چيزي براي از دست دادن ندارد، يكباره خود را از شر هر گونه رقيب و مخالف قانوني و ديده بان مدني و هر شخص حقيقي و حقوقي دست و پاگير ديگري راحت كند.
به ميان كشيدن موضوع انقلاب يا كودتاي مخملي از سوي اصلاح طلبان در خدمت همين هدف است. اين ماجراي تازه در تحولات اخير همان حكايت تكراري دكمه اي است كه براي آن به دنبال كت مي گردند. اتهامي را بدون سند به ميان كشيده اند و حالا وظيفه يافته اند تا به هر نحوي آن را اثبات كنند و براي اين قباي دوخته، پيكري براي پوشيدن و آنگاه نواختن بتراشند. در مكتب ماكياوليستي آنها كه هدف وسيله را توجيه مي كند، اينك فشار به برخي از پاك ترين فرزندان اين ملت و انقلاب در جريان است تا يكباره آنها را در زندان متوجه كند كه در تمام اين سال ها در حال خيانت به انقلاب و ميهن و مردم خود بوده اند و ناگهان بازجويي از راه رسيده و آنها را متوجه خيانت خود كرده است. ادعاي محمل انقلاب مخملين كه سال هاست اقتدارگرايان مايلند به اصلاح طلبان نسبت دهند و البته ناكام مانده اند. بگذريم از اينكه امكان انقلاب مخملي در ايران اساسا ممكن نيست و شبيه خواندن رژيم هايي كه در آنها انقلاب مخملين حادث شد با هر نظامي به واقع توهين به آن نظام و متقلب و غيرقابل اصلاح خواندن آن است كه اصلاح طلبان قطعا چنين نگاهي را به نظام ندارند.
در چنين شرايطي كه مستي قدرت هوش از سر اقتدارگرايان برده و گنجينه پرافتخار نظام از اعتماد عمومي را به حراج در بازار هوا و هوس چند روزه قدرت گذاشته، اعتماد عمومي از نهادهايي كه بايد بي طرف باشند ولي نيستند را سلب كرده، انتخابات را از معنا تهي كرده، اطلاعات و آمار رسمي را به دستمايه اي براي طنز و شوخي هاي مردمي بدل كرده، لنگرگاه هاي معنوي جامعه در بحران ها را ملعبه منويات خود كرده و سرمايه اجتماعي را فرو ريخته، اينك به سراغ سرمايه هايي ديگر از نظام و انقلاب رفته اند كه همانا فرزندان صادق و پاك آن هستند و بناي آن دارند كه اتهامات سنگيني را با استفاده از اهرم فشارهاي غيرقانوني به آنها نسبت دهند.
بديهي و بر ما مسجل است كه اقتدارگرايان در صورت تكرار اين روش بارها آزموده شده، طرفي نبسته و تنها بر بي آبرويي خود افزوده و جامعه ما بر اساس خاطرات اعتراف گيري هاي ساختگي بسياري كه در ذهن خود دارد، فريب چنين بازي هايي را نمي خورد، اما هزينه هايي كه بر نظام تحميل مي شود و ظلمي كه بر عزيزانمان در بازداشتگاه ها و زندان ها مي رود و وظيفه مان در برابر خانواده هاي مورد جفاي اين بازداشت شدگان، ما را از سكوت در برابر اين ستم باز مي دارد.
در اين وضعيت دشوار و تلخ كه دل همه متعلقان به انقلاب و شعارهاي متعالي آن به درد آمده و بزرگان آن يكي پس از ديگري مورد اتهام و بي احترامي نامحرمان با انقلاب قرار مي گيرند، از همه بزرگان، مراجع عظام كه اين روزها مرتبا به تظلم به آنها مراجعه مي شود و هنوز منتظر پاسخ بايسته برخي از اين بزرگواران هستيم كه تاكنون پاسخي نداده اند، مقامات مستقل قضايي به خصوص رييس محترم قوه قضاييه جناب آيت الله هاشمي شاهرودي، احزاب و گروه ها درخواست داريم تا در برابر اين خطاي بزرگ كه شواهد آن در سايت ها و روزنامه هاي جريان اقتدارگرا قابل مشاهده است، ايستاده و موضع گيري كنند.
همچنين بار ديگر اعلام مي كنيم كه هرگونه اعترافي كه در زندان، تحت فشار از بازداشت شدگان گرفته شود قانوني و قابل استناد نبوده و اين شيوه نخ نما تنها در اين وضعيت گره اي به گره هاي كور خودساخته اقتدارگرايان براي نظام خواهد افزود.
تنها راه حل براي خروج از بحران فعلي، بازگشت به صداقت و عدالت، پرهيز از دروغ، آزادي فوري بازداشت شدگان اخير و احقاق حقوق قانوني ملت است و جز اين راه به گواه تاريخ و وعده هاي حق الهي، به مقصود نرسيده و پايان خوشي را براي رهپويان آن به همراه ندارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شنبه: 6/4/1388

اقدامات غیرمسئولانه مدیریت دانشگاه پلی تکنیک در برگزاری امتحانات
خبرنامه امیرکبیر: طبق برنامه ریزی مدیریت دانشگاه، امتحانات پایان ترم دانشگاه پلی تکنیک تهران، از تاریخ ۲۱ خردادماه آغاز می شد. اما با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و اعلام نتیجه غیر قابل پیش بینی توسط وزارت کشور، دانشجویان پلی تکنیک نیز با برگزاری تجمع ها و تحصن های اعتراضی در روز شنبه ۲۳ خرداد، از شرکت در امتحانات امتناع کردند.پس از تحصن اساتید در مسجد دانشگاه امیرکبیر و نیز حضور آنان، در تحصن اعتراضی در دانشگاه تهران در اعتراض به وقایع کوی دانشگاه تهران و نیز برگزاری تجمعات مختلف دیگر در تهران و شرکت دانشجویان و اساتید در آن تجمعات، مدیریت دانشگاه در مقابل خواست دانشجویان تسلیم شد و به ناچار امتحانات را یک هفته به تاخیر انداخت.
یک هفته بعد، در روز ۳۱ خرداد، دانشجویان همچنان از شرایط کشور ابراز نارضایتی کرده و از شرکت در امتحانات خودداری کردند. شوراهای صنفی دانشکده های دانشگاه امیرکبیر نیز با انتشار نامه ای خطاب به اساتید دانشگاه، به علت نبود امنیت لازم برای دانشجویان، اعلام کردند اگر دانشگاه همچنان به برگزاری امتحانات خود تاکید کند، شوراهای صنفی مسئولیت هرگونه اتفاقات رخ داده برای دانشجویان، در طول برگزاری امتحانات، را متوجه شخص رئیس دانشگاه می داند.
گفتنی است صدور این بیانیه و نیز خواست دانشجویان بمنی بر تعویق زمان امتحانات در حالی بود که برخی از خوابگاه های دانشگاه پلی تکنیک از جمله خوابگاه گلشن، نجات الهی، شرفی مورد تهدید و حتی حمله لباس شخصی ها در طول دو هفته گذشته قرار گرفته بودند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، پس از امتناع دانشجویان از شرکت در امتحانات روسای دانشکده ها و معاونین آموزشی دانشکده های مختلف دانشگاه در جلسه ای در صبح روز شنبه ۳۰ خرداد با حضور معاون آموزشی دانشگاه تصمیم گرفتند که امتحانات مقطع کارشناسی به تعویق بیفتد و در آخر تیر ماه در سایت دانشگاه تاریخ دقیق برگزاری امتحانات مشخص شود. پس از این جلسه مسئولین مختلف دانشکده ها به دانشجویان اطمینان دادند که آنها، می توانند به شهرهای خود بازگردند و امتحانات قطعا در تیر ماه برگزار نمی شود.
پس از این جلسه عصر همان روز، یعنی روز شنبه مورخ ۳۰ خرداد، شورای دانشگاه با حضور رئیس بی کفایت دانشگاه تشکیل جلسه داده و مصوبه جلسه صبح را تصویب می کند و به معاون دانشجویی دانشگاه-دکتر آرزو – تاکید می کند که خوابگاههای دانشگاه طی دو سه روز آینده باید تعطیل شود.
پیرو همین مورد دکتر آرزو، معاونت دانشجوئی و فرهنگی دانشگاه، شخصا با حضور در خوابگاهها، به دانشجویان گفت که آنان باید هر چه سریعتر خوابگاهها را ترک کنند. حتی معاون دانشجویی دانشگاه در پاسخ به سئوال دانشجویان مبنی بر چگونگی اسکان دانشجویان در خوابگاه تاکید کرد که دانشجویان باید هر چه سریعتر تهران را ترک کنند، دانشگاه پس از ۱۸ تیر با در نظر کرفتن وضعیت کشور تصمیم خود را برای اسکان تابستانی اتخاذ خواهد کرد.
بسیاری از دانشجویان دانشگاه، با اطمینان از عدم برگزاری امتحانات در تیرماه خوابگاه را ترک کرده و به شهرهای خود بازگشتند، اما به ناگهان دانشگاه در روز دوشنبه ۱ تیرماه در سایت دانشگاه اعلام شد که امتحانات از ۱۰ تیر برگزار می شود. این اقدام دانشگاه بدون اطلاع اساتید دانشگاه و حتی معاونین اموزشی و روساء دانشکده ها اتخاذ شده و روسای دانشکده ها در پاسخ به اعتراضات دانشجویان اعلام کردند که رئیس دانشگاه احترامی برای نظر آنها قائل نیست و دیگر تماسی با رئیس و معاونین دانشگاه نخواهند گرفت.
دانشگاه در اقدامی دیگر برای جلوگیری از اعتراض دانشجویان به این تصمیم نابخردانه، رهائی، رئیس انتصابی دانشگاه، طی اطلاعیه با امضا مدیریت دانشگاه به بهانه برگزاری کنکور سراسری، حضور دانشجویان از روز ۴شنبه ۳تیر تا سه شنبه ۹ تیر ممنوع اعلام کرد. لازم به ذکر است که کنکور سراسری در روزهای ۵شنبه، جمعه،شنبه برگزار می شود.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، مدیریت دانشگاه هم چنین با آگاهی قبلی از بروز اعتراضات دانشجوئی در برابر این بی کفایتی اشکار، در اقدامی دیگر پیشاپیش، بیش از ۴۸ نفر از دانشجویان را ممنوع الورود کرد و تعدادی دیگری از دانشجویان را به کمیته انضباطی فرا خواند.
علاوه بر تمامی بی نظمی هائی که در پی تصمیم خودسرانه ریاست دانشگاه ایجاد شده است، نحوه برنامه ریزی و زمان بندی امتحانات نیز بسیار غیرکارآمد است، بگونه ای که امتحانات تخصصی دانشکده ها از امتحانات عمومی و سرویس دانشجویان جدا شده است و باعث بی نظمی برنامه درسی دانشجویان شده است. نکته جالب دیگر در برنامه جدید برگزاری امتحانات، برگزاری امتحانات حتی، در روز جمعه ۱۹ تیر ماه است. در برنامه اعلام شده روز چهارشنبه۱۷ تیر و جمعه ۱۹ تیر ماه نیز امتحان برگزار می شود اما ۱۸ تیرماه تعطیل اعلام شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعتراضات شبانه در خیابانها ادامه دارد


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روسیه در ایران دنبال چیست؟
رضا تقی زاده (تحلیلگر سیاسی)
روسیه در واکنشی سریع نسبت به تحولات داخلی ایران و اعلام حمایت از دولت احمدی نژاد نشان داد که به رغم واکنش‌های منفی جامعه جهانی، آماده توسعه روابط با اصولگرایان و استفاده از بحرانی است که در روابط خارجی ایران شکل گرفته است.روابط مسکو با تهران طیف وسیعی از همکاری‌های گسترده در زمینه‌های نفت و گاز، فروش اسلحه، امور اتمی و همچنین سیاسی را در بر می‌گیرد. در زمینه سیاسی، کرملین انتظار دارد که با استفاده از کارت ایران، قدرت چانه‌زنی خود را مقابل آمریکا و اروپای غربی، در امور مربوط به ملاحظات امنیت ملی روسیه افزایش دهد.
اجلاس شانگهای و حضور بحث‌انگیز احمدی‌نژاد پیش‌گیری از گسترش نفوذ ناتو در جمهوری‌های سابق اتحاد شوروی، به خصوص گرجستان و آذربایجان و همچنین مرزهای غربی روسیه از جمله هدف‌های ابتدایی روسیه در این زمینه است.خنثی ساختن طرح احداث شبکه رادار و دفاع موشکی در جمهوری‌های چک و لهستان توسط آمریکا، که گفته شده مقابله با خطر اتمی و موشکی ایران هدف اولیه آن است، از دیگر انگیزه‌هایی است، که استفاده بیشتر از کارت ایران توسط کرملین را توجیه می‌کند؛ رضایت دادن به اعمال فشار بیشتر به ایران و یا موافقت با قطعنامه‌های تنبیهی آینده علیه آن کشور در شورای امنیت، پس از چانه‌زنی‌های متعارفی و مقاومت‌های صوری، هزینه‌ای است که کرملین به جمهوری اسلامی تحمیل می‌کند، حال آنکه انتظار دارد مزد آن را با لغو طرح سپر موشکی در اروپای شرقی دریافت کند.در زمینه همکاری‌های اتمی، بازی با کارت ایران با هدف پیشگیری از توسعه نفوذ آمریکا در منطقه و به عنوان بخشی از همکاری‌های راهبردی با آن کشور تعقیب می‌شود.در زمینه دفاعی، عقد قرارداد هایی به ارزش هفت میلیارد دلار با جمهوری اسلامی، نه تنها تهران را در ردیف شماره یک مشتریان تسلیحات ساخت روسیه قرار داده که به همین دلیل، ایران را به یک همکار تجاری عمده آن کشور تبدیل ساخته است. فروش سامانه دفاع هوایی اس- ۳۰۰ امنیت ملی روسیه را در خطر قرار نمی‌دهد، ولی موازنه قدرت منطقه‌ای را به زیان همپیمانان آمریکا در منطقه تا حدودی تغییر می‌دهد.در زمینه های اقتصادی، تشخیص دلایل توسعه همکاری روسیه با ایران تا حدود زیادی روشن است؛ اقتصاد روسیه متکی به درآمدهای ناشی از فروش و صادرات نفت و گاز است. حمایت از قیمت‌ها و بازارهای نفت و گاز از الویت‌های روابط و سیاست خارجی مسکو است.در زمینه نفت، همکاری با ایران و استفاده غیر مستقیم از تهران، از یک سو کنترل منابع فسیلی آسیای مرکزی و منطقه قفقاز را برای روسیه ممکن ساخته و از سوی دیگر با کنار نگه داشتن ایران از بازارهای گاز اروپا، ادامه ایفای نقش انحصاری روسیه در این بازار را برای آینده‌ای طولانی‌تر تسهیل می‌کند.پی‌گیری طرح صدور گاز ایران به پاکستان و هند به جای نزدیک شدن به بازار باثبات‌تر و پولدارتر اروپا و همچنین ممانعت از پیشرفت کافی در اجرای طرح لوله گاز نابوکو از نتایج این نزدیکی و در حقیقت بهایی است که تهران برای جلب حمایت بیشتر مسکو –ظاهرا- راضی به پرداختن آن شده است. به دلایل یاد شده، توسعه روابط با جمهوری اسلامی ایران برای کرملین از اهمیت خاص برخوردار است. با توجه به همین اهمیت، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری سابق و نخست وزیر کنونی و قدر تمند روسیه، راضی شد که در تهران به دیدار رهبر جمهوری اسلامی رفته و از این طریق به استحکام بیشر روابط تهران و مسکو یاری دهد.از نگاه مسکو، تحقق تمامی هدف‌های یاد شده، با حضور یک دولت اصولگرا و مخالف عادی سازی روابط با غرب و آمریکا در تهران، می‌تواند آسان‌تر شود. همزمان، انجام مذاکرات همه جانبه و بدون پیش شرط واشنگتن به خصوص با یک دولت میانه رو در تهران، قادر می‌تواند عملا به تضعیف بخت‌های کرملین برای استفاده از کارت ایران بیانجامد. بروز التهاب سیاسی بعد از انتخابات در ایران، فرصت انتقال قدرت اجرایی به یک دولت میانه رو در تهران را تاکنون از میان برده است. این تغییر برای مسکو یک فرصت مغتنم به شمار می‌رود. به علاوه در نتیجه زیر سئوال قرار گرفتن مشروعیت دولت کنونی، بعد از گزارش‌های تقلب انتخاباتی و پدید آمدن تردید های جدی در میزان حمایت داخلی از دولت و همچنین انعکاس وسیع شواهد تازه دایر بر عدم پایبندی دولت کنونی به موازین حقوق بشر، اوباما برای مذاکره با دولت فعلی با دشواری‌های فراوان روبه‌رو شده است.از این لحاظ، تشدید موقت بحران داخلی ایران را مسکو می‌تواند در کوتاه مدت، در جهت گران‌تر شدن نفت و افزایش درآمدهای صادراتی خود ارزیابی کند. ضعیف‌تر شدن دولت کنونی در داخل نیز، نیاز آن را به جلب حمایت خارجی افزایش خواهد داد . در این شرایط، مسکو مکانی مطلوب‌تر و آماده‌تراز اروپای غربی برای ارائه حمایت خارجی خواهد بود.در صورت تثبیت شرایط فعلی و ادامه کار دولت اصولگرای آقای احمدی نژاد، بخت‌های نزدیکی ایران و غرب بیش از پیش کاهش خواهد یافت که این خود موجب رضایت خاطر بیشتر مسکو خواهد شد.استقبال شتابزده مدودیف از رئیس جمهوری کنونی ایران و تبریک پیش هنگام تجدید انتخاب به او، در حقیقت نشانه اشتیاق کرملین به بهره‌برداری بیشتر از شرایط جاری و بازی قوی‌تر با کارت ایران است. البته قمار سیاسی مدودیف- پوتین زمانی نتیجه خواهد داد که شرایط داخلی ایران با تغییرات ریشه‌ای در هفته‌ها و ماه‌های آینده روبه‌رو نشود. مسکو در فاصله کوتاهی پس از تبریک تجدید انتخاب آقای احمدی نژاد از سوی مدودیف، تظاهرات گسترده به نتایج انتخابات را مسئله‌ای داخلی خواند که «باید از مجاری قانونی پی‌گیری شود».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شنبه: 6/4/1388

تحلیلی بسیار روشن بینانه دریافت کرده ایم از یکی از یاران و دوستان خارج از میهن. از آنجائی که ایشان دارای نظری بسیار صائب در زمینه تجزیه و تحلیل اینگونه وقایع هستند، لازم شد که این مطلب یا مقاله را در پستی "مجزا" بگنجانیم با این توضیح که ایشان در آغاز متنی که برایمان ارسال کرده اند این نکته را نیز توضیح داده اند که این مقاله دو روز قبل نوشته شده و در یکی از جراید اینترنتی نیز منتشر گردیده است. ضمن سپاس از این حقیقت گوئی و نیز سپاس از مهری که بما داشته و مطلبی چنین شیوا و زیبا را برایمان فرستادند؛ آن را با هم می خوانیم:

**

خردادی که ایران را لرزاند
هوشنگ اسدي

خرداد آغاز وفرجام" انقلاب اسلامی" است. نظریه ای که درخرداد ١٣٤٢ نظام چند قرنه شاهنشاهی را به چالش طلبید و سی سال بعد بر آن غلبه یافت، درست سی سال بعد در خون دختری به نام ندا غرق شد.
نبردی که امروز خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ کشور شاهدش هستند، ریشه درتاریخ یک قرن اخیر ایران دارد. چالشی تاریخی، فلسفی و اجتماعی است بین کهنه ونو. این چالش، تاکنون دو انقلاب و یک شبه انقلاب را پشت سرگذاشته واکنون روزهای خونین انقلاب دیگری رامی گذراند.
صد سال پیش در نخستین انقلاب آزادی که درایران روی داد و به" انقلاب مشروطیت" معروف است، روحانیت شیعه موفق شد تحولی راکه می توانست ایران را پیش از ژاپن و ترکیه به جهان نو پیوند بزند، نیمه تمام بگذارد.
رهبر "متشرعین" که از اساس "آزادی" رابا " اسلام" در تضاد می دید، اعدام شد. اما شاگردان " شیخ استبداد" یعنی فضل اله نوری مجال یافتند در خرداد ١٣٤٢ اعلام وجود ودر سال ١٣٥٧ انقلاب مردم ایران را با صفت اسلامی مصادره کنند.
جریانها، عناصر ، گروهها و نیروهای متعددی زیر چتر انقلاب اسلامی جمع شدند که بر بستر اسلام نظرگاههای متعددی را نمایندگی می کردند ؛ ازلیبرال های اسلامی درس خوانده در غرب که پیش نویس قانون اساسی را بر بنیاد قانون اساسی فرانسه تهیه کردند تا نیروهای افراطی که اکنون کوس رقابت با القاعده و طالبان می زنند و از همراهی عناصری برخوردارند که درتاریخ ایران به "انگلیسی" شهرت دارند. این نیروها توانستند ولایت فقیه را به قانون اساسی وصله کنند.
بعد از درگذشت آیت اله خمینی، صفت مطلقه هم به ولی فقیه افزود شد و سرکوب گسترده طبقه متوسط – پایه اجتماعی جامعه مدنی- شدت گرفت. این سرکوب که اولین پیامدش موج های پی در پی مهاجرت بود، نتوانست کار جمهوری را یکسره وبخش اسلامی را مسلط کند.
ازاین شکاف در دوم خرداد ١٣٧٦، جریان اصلاحات فوران کرد ومحمد خاتمی رابعنوان کسی که می توانست هر دو طرف تضاد را نمایندگی کند وآنها را در نقطه ای بهم برساند، برگزید. عدم درک درست از جامعه ایران از جانب رهبری جناح اسلامی و ترجیح گسترش جهانی اسلام بر حفظ منافع ملی ایران, به اجرای برنامه ای انجامید که محمد خاتمی را از صحنه بیرون کرد ومحمود احمدی نژاد را برکشید.
جناحی که محمود احمدی نژاد چهره بیرونی آن بود و درحوادث اخیر جای خود را به آیت اله سیدعلی حسینی خامنه داد، چهار سال تمام باهمه نیروکوشید شکاف رابازور بسود قرائت طالبانی از اسلام پرکند.
٢٢ خرداد ١٣٨٨، روزی بود درخرداد سوم که با وجودهمه نقشه ای که درابعاد گوناگون بایاری افسران امنیتی روسی طراحی شده بود؛ جامعه ایران را دچار فورانی کرد که این بار آتشفشانی بود. اکثریت مردم ایران که جوانان متولد بعدازانقلاب اسلامی هستند به قدرت حاکم "نه" گفتند و "قهرمان ناخواسته"- به تعبیر مجله اشپیگل- خود رابرگزیدند. وقتی نتایج آرای مردم معلوم شد " کودتای ٢٢ خرداد" که بادقت تمام پیش بینی و طراحی شده بود، شکل گرفت. مسیر حوادث از آن به بعد تا نیمه شب شنبه سیاه ٣۰ خرداد ١٣٨٨ را همه میدانیم. حوادث 5 روز بعد تا آخرین ساعات پنجشنبه 4 تیر را می توان چنین تصویر کرد.
کودتای خزنده بر دو محور پیش می رود . "مروجین اسلام متحجر و طالبانی"- چنانکه مهدی کروبی اکنون به صراحت تمام – می گوید از سوئی " اتلاف وقت" می کنند تا درمتن بازی قانونی رهبر- شورای نگهبان، زمانی را که اکنون برای پنج روز دیگر هم تمدید شده از سربگذراند تا شعله های خشم را سرد ورهبری جنبش را مایوس کند.
ازجانب دیگر حکومت نظامی اعلام نشده، سرکوب بیرحمانه اجتماعات ، مسدودکردن وسایل ارتباط جمعی و دستگیری گسترده فعالان اجتماعی برای وارد آوردن ضربه نهائی بطور آهسته وپیوسته ادامه دارد.
اخبار متعدد حاکی است که دستگیرشدگان توسط سعید مرتضوی زیر فشارشدید قرار دارند تا به تلویزیون بیایند وبه" کودتای مخملی به" رهبری آمریکا" اعتراف" کنند. باین ترتیب مرحله نهائی کلید خواهد خورد.
بااینکه معلوم نیست حسین شریعتمداری کجاست و" شایعه پرس" از حضورش در ستاد کودتا و بازجوئی از دستگیر شدگان حکایت دارد ، کیهان روزانه لحظه نهائی را زمینه سازی می کند.
ارگان مرکزی کودتا از قول منابع نامعلومی می نویسد: "گزارش هاي زيادي وجود دارد كه از برنامه دولت آمريكا براي بي ثبات سازي ايران خبر مي دهند. گزارش هايي وجود دارد كه حاكي از كمك مالي دولت آمريكا به بمب گذاري و كشتار در داخل ايران است. طبق يكي از اين گزارش ها، ژنرال «ميرزا اسلم بيگ»، رئيس سابق ارتش پاكستان روز دوشنبه طي گفتگوي راديويي اعلام كرد: اسناد بي چون و چرايي وجود دارد كه از دخالت آمريكا در قضاياي انتخابات ايران دلالت دارد. اين «اسناد ثابت مي كند كه سازمان سيا، 400 ميليون دلار در داخل ايران به منظور بروز آشوب هاي پس از برگزاري انتخابات، هزينه كرده است.» يك استاد حوزه و دانشگاه در گفت وگو با خبرگزاری فارس می گوید :"مسئوليت اصلي حوادث ناگوار تجمع هاي اخير از جمله خون هاي ريخته شده بر عهده ميرحسين موسوي است." این "استاد" کسی نیست جزحجت الاسلام مهدي طائب ،برادرحسن طائب فرمانده سابق کفن پوشان و لباس شخصی ها و فرمانده کنونی مقاومت بسیج.
کیهان همین فکر را به تیتر اول روز بعدش تبدیل می کند و می نویسد:" موج خونخواهي مردم از ميرحسين موسوي.ده ها كشته و زخمي، تخريب گسترده اموال عمومي، آتش سوزي هاي وسيع و صدها مورد تخريب خودروهاي مردم حاصل دو هفته قانون گريزي و خودخواهي ميرحسين موسوي است. "و سپس درست به سبک سرکوب خونین دهه ٦۰ همه جنایات کودتا چیان را به گردن بیگانگان می اندازد و میر حسین موسوی که در"خط" آنهاست. باین ترتیب هم زمینه را برای دستگیری او فراهم می سازد و هم مقدمات از میان برداشتن نیروهای اصلاح طلب را آماده کند.
یکی از جنایاتی که کودتاچیان به گردن مردم می اندازند، قتل فجیع "ندا"ست. قتلی که نویسنده ای در باره اش نوشت: "در جنگ ویتنام تصویر دختری ۹ ساله كه با بدن سوخته و لخت از صحنه جنگ فرار می‌كرد عمق خشونت جنگ را مجسم كرد. با انتشار این تصویر، شمارش معكوس شكست آمریكا آغاز شد. در ایران نیز تصویری كه لحظه مرگ ندا را ثبت كرده‌ عمق فاجعه‌ای را كه بر مردم ایران می‌رود بازگو می‌كند. این تصویر می‌تواند به صورت نمادین افول استبداد حاكم بر ایران را نوید ‌دهد."
جهان از دیدن فیلم این جنایت لرزید. گویندگان تلویزیونی شبکه های بسیاری وقت نشان دادن فیلم گریستند . درجهان شعرهاسرودند. آوازهاخواندند . حتی پرزیدنت اوباما هنگام نام بردن از ندا بغض کرد. خون ندا سمبل جنبش مسالمت آمیز مردم ایران شد و جهان از شناسائی دولت کودتا سرباززد، جز روسیه.....
رئیس جمهور روسیه که کشورش اکنون صاحب اصلی منابع و بازار ایران است و برای جلوگیری از به خطر افتادن منافعش ، کودتای ٢٢ خرداد را با کمک افسران اطلاعاتی اش سازمان داد، تنهاکشور مهم دنیاست که حکومت کودتارا برسمیت شناخته است.
در لحظ کنونی تاریخ: " خامنه‌ای در برابر یک دو راهی تاریخی" انتخاب خود را کرده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامى که خودرا " فرزندان ملت ايران" می خواند، تحت فرماندهی آقای خامنه ای وهمراه بسيج و ساير نيروهاى امنيتى سرگرم برخورد " قاطع و انقلابى امنيتى" با "آشوبگران" است و لابد ازخود نمی پرسد چگونه چند میلیون آشوبگر از زمین سبز شده اند. در شرایطی که دومین هفته اعتراضات مردمی رو به پایان است، از وضعیت کنونی تحلیل های متفاوتی ارائه می شود. نرمترین آنها متعلق به فرید زکریا، روزنامه نگار و سردبیر نسخه بین‌المللی هفته‌نامه نیوزویک است که می نویسد :" حکومت ایدئولوژیک روحانیون در ایران مشروعیت خود را از دست داده است. این به آن معنا نیست که این رژیم در حال سرنگونی است بلکه به معنای ویران شدن ستون‌هایی است که این نظام تئوکراتیک از ابتدای حیات خود برآنها استوار بوده است. "
و یک سایت فارسی این ستون ها را برمی شمرد؛ وپرسشی را هم مطرح می کند:"طراحان کودتای انتخاباتی که آینده نشان خواهد داد مجری چه دستوراتی در خارج از ایران بودند، توانستند در حساس ترین و خطرناک ترین شرایط بین المللی افسانه 20 میلیون بسیجی، تهدید به جنگ های نامتقارن و حمایت مردم از قوای نظامی کشور را نقش برآب کنند. بر خلاف انتظار و پیش بینی کودتاچی ها، طشت رسوائی سفرهای استانی احمدی نژاد بر زمین افتاد و آنها که نامه به رئیس جمهور می دادند با فریاد علیه او به خیابان ها ریختند. ساده ترین سئوال دراین روزها اینست: کو و کجاست آن 24 میلیون ایرانی که کودتاچی ها می گویند به احمدی نژاد رای دادند؟ جز چماق بدستان و نیروهای سرکوبگر کسی به حمایت از احمدی نژاد در خیابان ها نیست!؟" کسانی از" ضحاک" سخن به میان می آورد، کسانی بیاد شاه می افتند.

عبدالعلی بازرگان درنامه سرگشاده اش می نویسد : "آقای خامنه ای!شما همان راه را رفتید که شاه رفت ."
و دکتر مهدی خزعلی – فرزند ناخلف آیت اله خزعلی معروف – حتا آینده بعد از " شاه" را هم مجسم می کند: "خوش به حال شاه، وقتی مردم یکدل و یکصدا فریاد برآوردند : «مرگ بر شاه» و رژیم استبدادی سرنگون شد ، تاج او را به عنوان شیئی گرانبها و پشتوانه پول ملی و یادگار تمدن کهن با احترام در موزه جواهرات سلطنتی نگاه داشتند. و می تواند فروش بلیط موزه عوایدی هم برای کشور داشته باشد. کسی تاج را به سر شاه نکوبید (حیف است، خراب می شود) و هیچ پادشاهی را با تاج نکشته اند. اما ما روحانیون طناب دار خود بر سر داریم، اگر روزی روزگاری ورق برگردد، هر یک از ما طناب دار و کفن خویش بر سر دارد، و چه آسان ما را به تیر برق و درختان چنار کهنسال آونگ خواهند کرد، خدا آنروز را نیاورد ."
کسانی می نویسند: "امویان باز می گردند." نظر عطا اله مهاجرانی این است: "رهبری معظم تصمیم گرفتند حکومت اسلامی را جایگزین جمهوری اسلامی کنند. همه ما باید در این جشن فرخنده شرکت کنیم و از ژرفای دل و دیده شادمان باشیم... برای من مثل روز روشن است که 22 خرداد 1388 چهار ماه پس از سی سالگی انقلاب، عصر جمهوری در کشور ما به پایان رسید و آقای احمدی نژاد با تنفیذ ولایت مطلقه امر، آراء لازم را احراز کرد و پیروز شد."
دیگری می نویسد: "تاریخ اسلام در تراژیک ترین صورت خویش تکرار می شود . چه بسا آن کس که عثمان بن عفان را کشته است پرچم خونخواهی او را به دست بگیرد و کسی در تاریخ بنویسد از سلطانی که به نام خدا بندگانش را به خاک و خون کشید و بر منبر پیامبر برای کشته ی خویش اشک نفاق ریخت."
و سرانجام روایت تلخ و خونینی از تاریخ در برابر زندگان قرار می گیرد ."راوی می گوید: در دارالعماره خدمت عبدالملک بودم که سر مصعب را آوردند. به عبدالملک گفتم این دارالعماره چه چیز ها که به خود ندیده است. گفت چطور؟ گفتم من اینجا بودم که سر حسین را پیش ابن زیاد گذاشتند! بعد من اینجا بودم که سر ابن زیاد را پیش مختار گذاشتند! بعد من اینجا بودم که سر مختار را پیش مصعب گذاشتند! و حالا هم سر مصعب را پیش تو گذاشته اند ! حال سر ترا پیش چه کسی خواهند گذاشت؟ عبدالملک بر خود لرزید و در شگفت شد پس از مدتی دستور داد تا دارالعماره را از پایه خراب و ویران کنند..."
اکنون در شامگاه پنجشنبه چهارم خرداد ، برغم وجود سرکوبگران بیشمار درخیابا نها ، مردم به میدان آمده اند. تاریخ رقم خورده است و صدای تهران خونین در جهان منتشر می شود:
- مرگ بردیکتاتور...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

همراه با مادران عزادار امروز ساعت 7 بعدازظهر در پارک لاله
**

شنبه ها ی هر هفته ساعت 7 بعد از ظهر به یاد ندا و دیگر عزیزان پر پر شده در پارک لاله جمع می شویم . مادران عزادار
سایت تغییر برای برابری: ساعت 7 بعد از ظهر روز شنبه 30 خرداد یکی دیگر از گل های زیبای وطن مان در مقابل چشمان ما و همه جهانیان پرپر شد . ندا آقا سلطان سمبل دختران و پسران این سرزمین است که با روشی قانونی به دنبال عدالت و برابری هستند و به صورتی غیرقانونی و وحشیانه از پا در می آیند .
در کمتر از دو هفته ، بیش از 800 نفر از فرزندان ما بازداشت ، صد تا تن مجروح و ده ها تن کشته شده اند
به کدامین گناه فرزندان ما را به قتل می رسانید ؟ به چه جرمی، همه مادران ایران را عزادار کرده اید ؟
ما ، از حق خود و فرزندان مان نخواهیم گذشت .
ما تا آزادی کلیه زندانیانی که برای اعتراض به تقلب های انتخاباتی دستگیر شده اند و پایان دادن به خشونت ها ، و مجازات قاتلان فرزندان مان، هر هفته ساعت 7 بعدازظهردر حوالی محل شهادت ندای عزیزمان ، خیابان امیر آباد - پارک لاله - کنار آب نما ی پارک ، با سکوت به سوگ می نشینیم .
از کلیه مادرانی که نگران دختران و پسران خود ، سرمایه های اصلی کشور عزیزمان هستند تقاضا داریم به این جمع بپیوندند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شنبه:6/4/1388

پیامی از یاران...

پیام زیر را از یارانمان در کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه دریافت کرده ایم:
***
یاران و مبارزین دلاور میهن با درود، شکوائیه ای متکی بر آمار و ارقام حدودی اما بسیار واقعی، بشرح زیر برای ارایه به مجامع بین المللی تهیه و ارسال کرده ایم. نسخه ای از آن را برایتان میفرستم که در تارنمای خود انتشار دهید.
با سپاس .....
***

طی روزهای اخیر حدود 2000 نفر بازداشت شده اند
نامه کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه به مجامع بین المللی حقوق بشر


شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد کمیساریای عالی حقوق بشر کارگروه بازداشتهای خودسرانه
همچنانکه اطلاع دارید، ایران پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری صحنه اعتراضات برخی از گروه‌های سیاسی و نیز تعداد بسیار زیادی از شهروندان به این نتایج بوده است که البته با خشونت بی سابقه‌ای از سوی ماموران انتظامی و امنیتی مواجه شده است. در ایران به ویژه در چهار سال گذشته، یعنی دوره اول دولت آقای احمدی نژاد، معضل بازداشت‌های خودسرانه و نقض حقوق دادرسی عادلانه شهروندان شدت گرفته و موارد نقض این حقوق به منظور سرکوب فعالان سیاسی، اجتماعی، دانشجویی و ... به رویه‌ای روزمره بدل گشته است. در این مدت، نهادهای امنیتی تحت نظر دولت و شخص رییس جمهور حتی با اعمال نفوذ در دستگاه مستقل قضایی، اقدام به بازداشت منتقدان کرده و در برخی موارد گزارش‌هایی از شکنجه و بدرفتاری آنها با بازداشت شدگان منتشر شده است. این رویه ناقض حقوق بشر که در بیشتر موارد حتی قوانین ناقص جزایی ایران که برخی از استانداردهای حداقلی دادرسی عادلانه را به رسمیت شناخته است، نادیده می‌گرفت؛ پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری که احزاب و گروه‌های سیاسی طرفدار دموکراسی و حقوق بشر آن را به دلیل تخلفات دولت آقای احمدی نژاد نامشروع خوانده‌اند، در ابعادی گسترده و به شکلی سیستماتیک در حق شمار زیادی از دولتمردان سابق، فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران اعمال شده است. در جریان بازداشت این افراد که دستکم 500 نفر از فعالان در شهرهای مختلف ایران می‌باشند، موارد زیر به عنوان نقاط مشترک نقض حقوق دادرسی عادلانه قابل ذکر است: 1- پیش از اقدام به بازداشت هیچگونه احضاریه‌ای از سوی مراجع قضایی ارسال نشده است. 2- در هنگام بازداشت هیچگونه حکمی از سوی مراجع قضایی ارائه نشده است. 3- بازداشت‌ها غالبا در ساعات پایانی شب و بامداد صورت گرفته و توام با ضرب و شتم و اعمال رفتارهای خشن و تحقیرآمیز درحق بازداشت شدگان و خانواده‌های آنان بوده است. 4- پس از بازداشت هیچ مرجع قضایی در مورد محل نگهداری توضیحی به خانواده آنها نداده است و بازداشت شدگان تاکنون امکان تماس تلفنی با خانواده‌های خود نیز نداشته اند. 5- همگی آنها از دسترسی به وکیل محروم بوده اند. 6- برخی از بازداشت شدگان بیمار بوده و در یک مورد یکی از آنان در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بازداشت شده است. 7- در حالی که وکلا هیچگونه دسترسی به پرونده بازداشت شدگان ندارند برخی از گزارش‌ها حاکی از اعمال فشار و شکنجه به تعدادی از فعالان سیاسی است تا بر علیه خود به ارتکاب جرم اقرار کنند. 8- علیرغم گستردگی این بازداشت‌ها و اعلام خبر آن از سوی مقامات انتظامی و امنیتی در رسانه‌های عمومی تاکنون هیچ توضیحی در مورد موارد اتهامی بازداشت شدگان و نیز مستندات اتهامات احتمالی در اختیار افکار عمومی قرار نگرفته است.
علاوه بر این متذکر می‌شود در جریان تجمعات و راهپیمایی‌های اعتراض آمیز مردمی در شهرهای مختلف ایران گمان می‌رود که حدود 2000 نفر از شهروندان بدون دسترسی به حقوق شهروندی خود، بازداشت شده باشند که در مورد ضرب و شتم آنها حین دستگیری و نیز در زمان بازداشت موقت گزارش‌های متعددی منتشر شده است. همچنین درحالی که هنوز هیچ دادگاهی حکم قطعی در مورد آنها صادر نکرده است، اعترافات برخی از آنان علیه خودشان در تلویزیون دولتی پخش شده است که طی آن به همکاری با گروه‌های تروریستی و دولتهای بیگانه اقرار کرده‌اند.
بر این اساس، کمیته پی گیری بازداشت‌های خودسرانه با اعلام این که سه تن از اعضای این کمیته نیز در جریان این موج بازداشت‌ها دستگیر شده اند، درخواستهای خود را به این شرح تقدیم می‌دارد:
1- شورای حقوق بشر هرچه سریعتر موضع خود را در مورد نقض فاحش موازين جهانی حقوق بشر در ایران طی روزهای گذشته ابراز دارد. 1- گزارشگر ویژه‌ای در مورد موارد نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر و خصوصا نقض حقوق دادرسی عادلانه تعیین شود. 2- از کارگروه بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل متحد می‌خواهیم با توجه به التزام جمهوری اسلامی ایران به مفاد میثاق حقوق مدنی - سیاسی و نیز گستردگی بازداشتهای اخیر که مصداق بارز بازداشت خودسرانه می‌باشند هرچه سریعتر وضعیت ایران را مورد رسیدگی قرار داده و نسبت به اخذ توضیحات لازم از دولت جمهوری اسلامی اقدام نماید.
با تشکر
کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه

تیرماه یکهزاروسیصدوهشتادوهشت خورشیدی

***

آسمان سبز تهران...

***

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگرانی عفو بین‌الملل از «دستگیری و شکنجه» روزنامه‌نگاران در ایران
سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای نسبت به وضعیت روزنامه‌نگاران ایرانی دستگیر شده در روزهای اخیر و احتمال شکنجه آنها ابراز نگرانی کرد.سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید محل نگهداری اکثر این روزنامه‌نگاران نامعلوم است اما احتمال می‌رود این افراد در زندان اوین باشند.عفو بین‌الملل در بیانیه خود آورده است پس از اعلام نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ماه که پیروز آن محمود احمدی‌نژاد اعلام شد، مقام‌های ایرانی محدودیت‌های شدیدی برای آزادی بیان در ایران به وجود آورده‌اند.اعمال محدودیت برای روزنامه‌ها و خبرنگاران خارجی و نیز تحدید در فضای اینترنت از جمله مواردی است که عفو بین‌الملل به آن اشاره کرده است.سازمان عفو بین‌الملل همچنین با یادآوری دستگیری ده‌ها نفر در سراسر ایران و از جمله چهره‌های نزدیک به نامزدهای اصلاح‌طلب، به ويژه به بازداشت ۷۰ استاد دانشگاه پس از دیدار با میرحسین موسوی در روز چهارشنبه سوم تیرماه اشاره کرده است.در بیانیه عفو بین‌الملل آمده است که هنوز چهار نفر از دستگیرشدگان روز چهارشنبه و از جمله بهزاد قربانیان‌نژاد، رئیس ستاد موسوی، در بازداشت به سر می‌برند.عفو بین‌الملل در بیانیه دیگری نسبت به وضعیت روزنامه‌نگاران بازداشت شده روزنامه «کلمه سبز» نیز ابراز نگرانی کرده است. بیش از ۲۵ نفر ار کارکنان این روزنامه روز دوشنبه پس از ورود مأموران امنیتی به ساختمان این روزنامه وابسته به میرحسین موسوی، دستگیر شدند.بر پایه اعلام گزارشگران بدون مرز، رضا تاجیک، مهسا امرآبادی، احمد زیدآبادی، کیوان صمیمی بهبهانی، بهزاد باشو، سید خلیل میراشرفی، سمیه توحیدلو ، محمد عطریانفر، سعید حجاریان، محمد علی ابطحی، سعید لیلاز، محمد قوچانی، علی مزروعی، ژیلا بنی یعقوب ،بهمن احمدی امویی، مصطفی قوانلو قاجار، مازیار بهاری ،ایاسون آتهاناسیادیس، سید علیرضا بهشتی شیرازی، روح‌الله شهوار، ماشاءالله حیدرزاده، امان‌الله شجاعی، مجتبی پورمحسن،‌ و فریبرز سروش از جمله روزنامه‌نگارانی هستند که در روزهای پس از انتخابات ایران بازداشت‌ شده‌اند.از سوی دیگر درپی بروز نگرانی‌هایی در مورد سعید حجاریان، مدیر مسئول روزنامه توقیف شده صبح امروز، با پیگیری خبرنگار رادیو فردا یکی از بستگان وی به رادیو فردا گفت پنجشنبه شب آقای حجاریان با افزایش فشار خون مواجه شده بود که روز جمعه پس از ملاقات همسر و فرزندش با وی در زندان اوین، حال عمومی وی مساعد‌تر گزارش شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ