سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۵/۰۹

آدینه: 9/4/1388 (زمان: 00:02 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: تقاضا داریم برای بازنشر مطالب انتشار یافته درین "وبلاگ" نام و نشانی منبع اصلی را ذکر نمائید. متشکریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران، همرزمان و هم میهنان عزیز بامدادتان گرامی باد. دقایقی از نیمه شب گذشته است و ما بامداد آدینه را آغاز کرده ایم.
حدود سی و چند ساعت گذشته، ساعاتی دردناک، پرالتهاب،و همچنین امیدوار کننده برایمان بوده است. حدود سی و چند ساعت پیش (چهارشنبه شب) با از دست دادن دو برادر و یک خواهر بسیار عزیز و نیک سرشت و میهن پرست (که شرح آن را قبلن نوشته ایم) دلهایمان بسختی خونین گشت اما در رثای یاران خویش نگریستیم، همانگونه که یار عزیزمان دکتر بحری قبلن برایمان نوشته و ما را پند داده بود که:
با از دست دادن یاران و همرزمان؛ زانوی غم به بغل نگیرید بلکه آنان را در فکر و قلبهایتان زنده نگاهدارید و جای خالی آنها را با همرزمانی دیگر پر نمایید زیرا که تا پیروزی چند صباحی بیش باقی نمانده است..
و ما دقیقن به این پند و اندرز پربها عمل کرده ایم و می کنیم. از دیشب، دقایقی پس از نیمه شب نیز تا این لحظه که دوباره دقایقی پس از نیمه شب و آغاز بامداد آدینه است، باز هم دردها و نگرانی های تازه ای برایمان رخ داده زیرا که، در همایش های دیروز (بین ساعت 4 پس از نیمروز تا 9 شب) در هر گوشه ای از تهران بزرگ، یاران و همرزمان ما حضوری فعال داشتند که در نتیجه گروهی زخمی و مضروب و چند تنی نیز گرفتار شده اند که برای رعایت مسایل امنیتی برای آنان و خانواده هایشان از نام و نشان آنان گفتگویی نمی کنیم. بهرروی، آدینه ای جدید را آغاز کرده ایم، آدینه ای که مانند دیگر روزها و شبها برآنیم که به راه خویش ادامه دهیم. تا سرنگونی رژیم مفلوک و درمانده دجالان دین فروش از پای نمی نشینیم و خسته نمی شویم و نومید نمی گردیم و از تحرک باز نمی ایستیم زیرا که:
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما، عدم ماست
پست امروز را با دو ویدیو، یکی مربوط به اعتراضات مردمی ساعاتی پس از نیمروز دیروز (پنجشنبه) و دیگری ویدیویی از اعتراضات دیشب (چند ساعت پیش) با این امید که ساعات آینده تا بامدادی دگر، ساعات سرنوشت ساز و تعیین کننده برای ما و تمامی هم میهنان ما باشد.
*****
فیلمی از تظاهرات دیشب (دو ساعت پیش)- این اعتراضات شبانه بیش از همایش های روزانه رژیم منفور را بلرزه در آورده است:
***
فیلمی از تظاهرات دیروز مردم در اعتراض به رژیم پلید و خون آشام
*****
بچه ها کلاس آواز دیگه تعطیله
شعری از حمید پناهی، استاد ندا آقا سلطان
**
بچه ها کلاس آواز دیگه تعطیله
دل استادش شکسته س ...
پنجه هاش مرده و بسته ست ...
اون لباش ساکت و خسته ست
دیگه آواز نمی خونه
دیگه شعر و شاعری رو مرهم زخمای کهنه نمی دونه
زور که نیستش نمی تونه نه که اون دلش نخواد..
نمی تونه نمی تونه که دیگه آواز بخونه
اما امروز به شما درس می ده..
نه که سازی بزنه یا که آواز بخونه
درس امروزش ردیف نیست..
ابی و عارف و ویگن یا که تحریر ظریف نیست
درس امروزش، هجاست
هجای نونه
حرف نون تو زبون شیرین فارسی ضامن جونه
نون امروز کلاس یه کمی فرق داره
آخه این نون عزیز غرق در خونه
تن زخمی ش رو زمین افتاده و
قد رعناش همه گلگونه... اون چشاش به آسمونه
همه تون می شناسیدش
درس امروز کلاس ما نداست، ندای آقا سلطونه
مامانش زهره خانومه باباشم علی آقاست
داداشش محمده خواهرش هم که هداست
همه چشماشون به راست گریه هاشون پا به جاست
اما سختی ش دردسر هاش رو دوش آقا رضاست
اون بهم گفت که رضا براش باباست
رضا جون دست مریزاد خسته نباشی همه کارات بی صداست
آره درس ماست نداست که سکوتشم صداست
سایه ش اینجاست سایه ش اونجاست آره درس ما نداست
مثل اسمش یه صداست این صدا تو گوش ماست
نه تا امروز نه تا فردا تا قیامت بین ماست
دیگه اونو نمی بینیم آخه اون پیش خداست
میون فرشته هاست
یه صداست آخه درس ما صداست
*****
3دقیقه پس از 45 روز
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۵۷۵۶۱
تاريخ: ۰۹ مرداد - زمان: ۰۰:۰۱
بعد از حدود 45 روز از زمان بازداشت مصطفی تاج‌زاده، وی شب گذشته با منزل تماس گرفت و نزدیک به 3 دقیقه با همسرش صحبت کرد.به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره) مجلس«پارلمان‌نیوز»، فخر السادات محتشمی پور، همسر تاج‌زاده، در صفحه فیس بوک خود اینگونه می‌نویسد:«بالاخره بعد از 45 روز صداشو شنیدم، ولی نمی‌تونست جواب سئوالامو بده، گفت میام بیرون می‌گم. حال و احوال و این حرفا. گفتم مردم همه تو صحنه هستند و همه دنبال کار شماها. ما همه خوبیم تو خوب باشی .خدارو شکر صداش خوب بود خداکنه همه خوب باشن خوب خوب. باید به همه کسانی که سراغشو می گیرن لحظه به لحظه خبر بدم که تماس گرفته به مادرش گفتم یک ملت دعاگوی پسر شما و همسر من بودن و خدا باماست.»همچنین تاج زاده در این تماس کوتاه در مورد سلامتی برادرزاده خود پرسیده است این درحالی است که برادرزاده‌اش همان شب بازداشت وی به رحمت خدا رفت.
*****
خشونت در مراسم "یادمان" برای ندا آقا سلطان در بهشت زهرا
مادر ندا در پارکی در نزدیک منزل در روز چهلم ندای ایران در تنهایی به سوگ دختر ناکامش نشست
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، امروز تجمع مسالمت آمیز هزاران نفر از مردم تهران در قطعه 257 بهشت زهرا که به مناسبت چهلمین روز کشته شدن ندا برگزار شده بود، به خشونت کشیده شد و نیروهای انتظامی امنیتی مانع پیاده شدن آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی از ماشین و حضور آنها در مراسم شدند. مادر ندا آقا سلطان؛ هاجر رستمی مطلق، که قبلا اعلام کرده بود که برای اولین بار مراسم عزاداری ندا را به مناسبت چهلمین روز درگذشتش بر سر مزار او برگزار خواهد کرد، در آخرین ساعات شب گذشته اعلام کرد که به دلایلی خود و خانواده اش به بهشت زهرا نخواهند رفت. طبق اطلاعات رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، حتی مادر ندا همچنان به دلایلی در محل کشته شدن ندا، که هر پنجشنبه در آنجا حاضر می شود و شمع روشن می کند، حضور نیافته اما در پارک نزدیک محل زندگی خود رفته و به یاد دخترش شمع روشن کرده است.در طی چندین هفته گذشته، مردمی که هر روزه اجساد عزیرانشان را تحویل می گیرند بی آنکه کسی پاسخگوی مرگ آنها باشد، درصدد برگزاری مراسم عزاداری بودند و به مناسبت چهلمین روز درگذشت ندا آقا سلطان از طریق شبکه های اجتماعی برای حضور بر سر مزار او با هم قرار گذاشته بودند. آقایان موسوی و کروبی که تقاضای آنها برای گرفتن مجوز برگزاری مراسم عزاداری بدون سخنرانی و شعار با مخالفت وزارت کشور مواجه شده بود اعلام کرده بودند که در مراسم چهلم ندا آقا سلطان شرکت خواهند کرد. طبق گزارش های رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر نیروهای انتظامی و امنیتی که از ساعت ها پیش از برگزاری مراسم تمام محوطه بهشت زهرا را پر کرده بودند، با تهدید از حضور آنها در میان مردم جلوگیری کردند.همچنین گزارش های رسیده حاکی است که مردم از ساعت ها قبل از شروع برنامه برای حضوربر سر مزار ندا در حرکت بودند. اولین بازداشت ها در ساعت 2 بعد ازظهر قبل از حضور جمعیت شروع شد. در میان افراد بازداشت شده جعفر پناهی و همسر و دختر او و سه زن مسن ذکر شده اند. با فشار جمعیت، هزاران نفر از مردم موفق به حضور در قطعه 257 شده و مراسم عزاداری را برگزار کردند. در ساعت حدود 7 بعداز ظهر در حالی که مردم همچنان تمایل به ماندن داشتند، با حمله شدید نیروهای انتظامی مستقر در بهشت زهرا مواجه شدند که از گاز اشک آور استفاده کرده و با باتوم به ضرب و شتم مردم پرداختند. هنوز اطلاعات بیشتری از میزان خشونت وارده به دست کمپین نرسیده است. هادی قائمی؛ همآهنگ کننده کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در مورد حوادث امروز گفت:"برای هیچکس قابل باور نیست که فرزند کسی را بکشند و بعد هم بدون اینکه پاسخگو باشند به هر روش ممکنی خانواده را وادار کنند که سکوت کند و از برگزاری یک مراسم ساده برای فرزندش محروم شود." هادی قائمی تاکید کرد که "حضور امروز مردم در بهشت زهرا نشان می دهد که مردم در احقاق حقوق خود بسیار مصر هستند. ومسئولین به جای پافشاری برای ادامه جنایت به استناد توهمات باطل خود، باید هر چه سریعتر این واقعیت را درک کنند و صدای مردم را بشنوند."کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با توجه به ادامه جنایات و عمق این جنایات و عدم پاسخگویی مسئولین، باز هم بر حضور هر چه سریعتر هئیت حقوق بشر سازمان ملل متحد به ریاست دبیر کل سازمان ملل در ایران برای توقف خشونت و بررسی حوادثی که تاکنون در ایران اتفاق افتاده است، تاکید می کند.
*****
خبرهایی از اوین: محمدرضا جلایی‌پور مجرم است، چون مردم اللّه اكبر می‌گویند!
خبرهای رسیده از زندان اوین حكایت از این دارد كه بازجویان بند 209 زندان اوین از محمدرضا جلایی‌پور درباره‌ی اللّه اكبر گفتن‌های شبانه مردم بازجویی كرده‌اند.
به گزارش موج سبز ، بازجوها جلایی‌پور را متهم كرده‌اند كه طرح اللّه اكبر گفتن شبانه‌ی مردم بر بام منازل، کار او بوده است و این كار از نظر بازجویان مخل امنیت ملی است.
بر اساس این گزارش، محمدرضا جلایی‌پور نیز با نقل حدیثی از كتاب بحارالانوار، اتهامات بازجویان را رد کرده و این كار را به معنای عمل به سفارشات امامان شیعه عنوان كرده است.
یک فعال سیاسی در این باره می‌گوید: متاسفانه امروز در حكومت دینی پیروان فرقه‌ی مصباحیه، زندان كه علی‌القاعده جای كسانی است كه اشاعه‌ی فحشا می‌دهند، میزبان پاك‌ترین نخبگان این كشور به جرم اللّه اكبر گفتن شبانه‌ی مردم است.
طبق گزارش‌های رسیده به موج سبز آزادی، تنها زندانی حاضر در بند 209 که همچنان در سلول انفرادی است و مجاز به هیچ ملاقات یا حتی دیداری با دیگر زندانیان نبوده، محمدرضا جلایی‌پور است. او تاکنون هیچ‌کدام از اتهاماتش را نپذیرفته و با این حال ،خبرها از استقامت و روحیه‌ی بسیار خوب محمدرضا حکایت می‌کنند.
گزارش‌های رسیده نشان می دهد محمدرضا جلایی‌پور یک بار برای حدود 25 روز بدون هیچ بازجویی در سلول انفرادی محبوس بوده است، و در شرایطی كه دادستان تهران ادامه‌ی بازداشت فعالان سیاسی را به بهانه‌ی تكمیل تحقیقات توجیه می كند، روشن نیست ادامه‌ی بازداشت این فعال سیاسی با 25 روز حضور در انفرادی بدون بازجویی، چه توجیهی دارد.
*****
هوشیار باشیم و فریب نخوریم
فريبا داوودي مهاجر
‏در حالی که تاکنون صدها نفر در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی ایران تحت شکنجه و فشارهای سخت روانی و جسمی قرار گرفته اند، به گونه ای که آوازه آن، همه ایرانیان در داخل و خارج کشور وفعالان حقوق بشر را نگران کرده است ، علی خامنه ای دستور تعطیلی یکی از آن ها را صادر کرد. بازداشتگاهی که بسیاری از افراد پس از بازداشت از آن جان سالم به در نبرده و در اثر شکنجه به شهادت رسیده اندومسوولان بازداشت و نگهداری این شهدا نه تنها حاضر به هیچگونه پاسخگویی به خانواده ها نیستند بلکه از هر گونه عزاداری و تشییع پیکر این شهدا ممانعت می کنند. البته من نمی دانم که علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی با چه انگیزه ای دستور تعطیلی این باز داشتگاه، سوله کهریزک، را صادر کرده است آنهم بدون آنکه این شکنجه گران و بازجوها تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند ، اما بخوبی میدانم که ملت سبز ایران اگاه است که مشکل برخوردهای وحشیانه با زندانیان، با بستن یک باز داشتگاه حل نمی شود چرا که همان برخوردها و همان روش ها از سوی افرادی که به نام حفظ نظام و ارزش ها از هیچ جنایتی خودداری نمی کنند ادامه دارد. چنانکه سردار عبداله عراقی فرمانده سپاه محمد رسول اله ـ به نقل از خبرگزاری فارس ـ میگوید با کسی تعارف نداریم هرکسی جلوی نظام بایستد با او برخورد میکنیم و سپاه و بسیج بر اساس فرمان رهبری وارد صحنه می شوند. مشکل، وجود تفکرخشونت طلبی است که به خود حق می دهد از هر روشی و بدون تعارف برای برخورد با منتقدین استفاده کند به گونه ای که بسیاری از خانواده ها ی شهدا پس از دیدن پیکر شهدا از کبودی ها و پاره گی های بدن عزیزانشان که حاکی از شکنجه است به وسیله افرادی خبر می دهند که بدون شک از انواع و اقسام بیماری های روانی رنج می برند چرا که هرگز یک انسان سالم به لحاظ روانی نمی تواند مرتکب چنین اعمال وحشیانه ای شود. تاریخ و حافظه تاریخی ملت ایران چنین رفتارهای غیر انسانی را فراموش نخواهد کرد؛ رفتارهایی که سربازان اسراییلی و بازجویان آنها را در برخورد با زندانیان رو سفید کرده است و جالب آن است که نماینده رهبری در شورای امنیت ملی میگوید جمهوری اسلامی با پشتوانه 40 میلیون رای مردم با اقتدار از قدرت مردم در عرصه های مختلف پاسداری می کند.یعنی هم رای مردم را مصادره میکنند و هم به واسطه آن مردم را می کشند وتحت فشارو بازجویی و تعقیب قرار می دهند و فکر میکنند که مردم مشتی جاهل هستند که با بستن یک باز داشتگاه فریب خورده و از پیگیری حقوق از دست رفته و خون های ریخته شده دست برداشته و به سادگی گذشت و هر آنچه را که اتفاق افتاده فراموش کنند. سعید جلیلی نماینده رهبری در شورای امنیت ملی در اظهار نظرمضحک دیگری از دموکراسی و ضرورت حفظ آن صحبت میکند و می خواهد با نام دموکراسی با مردمی که برای محترم شمردن رای خود به خیابان ها آمده اند برخورد کند و می گوید اصول ارزشی و قواعد دموکراسی اجازه نمی دهد که کسانی با عبور از قانون ، مشارکت و آرای مردم را انکار کنند و کارگزاران نظام موظف به پاسداری از دستاوردهای ملت هستند که حتما یکی از این دستاوردها آرای ربوده شده مردم است ، آرایی که احمدی نژاد با کودتای نظامی و با همکاری چکمه پوشان آن را مصادره و یکسره مشروعیت و مقبولیت نظام را زیر سوال برده است. آنچه امروز بر ملت ایران واجب است، هوشیاریست. هوشیاری می تواند از فریب ملت ایران به وسیله نظامیان و نیروهای امنیتی که هر روز نقشه ای جدید برای ملت ایران طراحی می کنند جلو گیری کند. هوشیاری می تواند سیاست نفوذ و انهدام را که هر روز با سناریوها و چهره های مختلف سعی در تفرقه میان ما دارند را افشا کند. هوشیاری می تواند راههای جدید و مسیر های نوین وغیر خشونت آمیز رابه ما نشان دهد. هوشیاری می تواند ما را از انهدام درون گروهی دور، و به سمت انسجام و وحدت هر چه بیشتر سوق دهد. هوشیاری به ما قدرت عکس العمل به موقع در باره اخبار غلط و جریانها و موجهایی می دهد که رقیب اطراف ما، هدفمند به راه می اندازد. هوشیاری به ما کمک میکند سناریوهایی که به قصد کنترل ما در اتاق های فکر کودتاچیان طراحی شده با شکست مواجه شده و ما را در مسیر درست اهدافمان قرار دهد. آنچه بدیهی است ما بیشماریم ، نمی ترسیم و با هم هستیم.
*****
این کدام دین است که چنین اجازه‌ای به پیروان ولایت می‌دهد؟
چند نمونه از برخورد‌های غیر انسانی با منتقدان

گزارشات، مستندات، شواهد و قراین انکار ناپذیر از رفتارها و برخوردهای نه تنها غیر اسلامی، بلکه غیر انسانی ماموران رسمی و غیر رسمی با منتقدان و مخالفان حکایت می‌کند. هرچند برخی از این گزارش‌ها به دلایل اخلاقی و یا امنیتی قابل انتشار نیست، ولی چند مورد زیر را برای نمونه از ما بپذیرید و حق بدهید که بپرسیم: این کدام دیانت، کدام انسانیت، کدام ولایت و کدام سیاست بیگانه با عدالت است که اجازه‌ی چنین رفتارهایی را با منتقدان می‌دهد.
1. آقای علوی از اعضای مسن نهضت آزادی است. او دیشب در حالی از زندان آزاد شد که برادر خود را چند روز قبل از دست داده بود. در این مدت وکیلش بارها تلاش کرد تا این فعال سیاسی زندانی بتواند برای آخرین بار با برادرش که در آستانه‌ی مرگ بود، دیدار کند. اما این دیدار مجاز نبود، چرا که آقای علوی در بازجویی‌ها مقاومت کرده و به خواسته‌های بازجویان تن نداده بود. نیاز به گفتن نیست که این مقاومت، آزار و اذیتی ناگفتنی را برای این پیرمرد زندانی در پی داشت.
2. عبدالفتاح سلطانی، از وکلای سرشناس دادگستری است. چند سال قبل او دستگیر شده بود، مدتی طولانی در زندان انفرادی بود و سعید مرتضوی به طور علنی او را متهم به «جاسوسی» کرد. اما این جاسوس ساختگی و البته اعتراف نکرده، همچون دیگر جاسوسان دست‌ساخته‌ی جمهوری اسلامی نظیر رکسانا صابری، سیامک پورزند و ...، چیزی نگذشت که از زندان آزاد شد؛ چون اتهام وی تنها هدفی تبلیغاتی است. و اما حالا؛ او این بار هم زندانی شده است، به اتهامی نامشخص. خواهر این وکیل زندانی، روز چهارشنبه از دنیا رفت. اما او حتی اجازه نیافت برای لحظه‌ای در مراسم تدفین خواهرش حضور پیدا کند. ماموران امنیتی زندان اوین که از سعید مرتضوی دستور می‌گیرند، به وی اجازه‌ی حضور در این مراسم را ندادند. هرچند این احتمال هم وجود دارد که در میان 50 زندانی سیاسی باشد که گفته می‌شود قبل از سر رسیدن نمایندگان مجلس برای بازدید از اوین، به اصفهان منتقل شده‌اند.
3. مصطفی تاج زاده دیروز برای اولین بار بعد از 45 روز با همسرش تماس گرفت. آنطور که خانم محتشمی‌پور در وبلاگش نوشته، یکی از مهمترین دغدغه‌های تاج‌زاده در این صحبت کوتاه چند دقیقه‌ای، حال برادرزاده‌اش المیرا بوده است. المیرا از مدت‌ها قبل درگیر بیماری بود و تاج‌زاده قبل از رفتن به زندان، خبر داشت که پزشکان گفته‌اند المیرا رفتنی است. او این جمله را شب آخر قبل از دستگیری، از پزشک المیرا شنید؛ شبی که از بیمارستان به منزل آمد و ساعتی بعد دستگیر شد. او در تماس دیروز با همسرش از حال المیرا پرسیده، و جواب شنیده: نگران نباش، جایش خوب است، و گفته: می‌دانم که فوت کرده، من نگران برادر داغدارم هستم ...
4. چندی پیش میرحسین موسوی با گروهی از استادان دانشگاه جلسه داشت. بلافاصله پس از این جلسه و در همان محل، بیش از 70 تن از استادان دانشگاههای تهران و اعضای انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها دستگیر شدند. چند نفر از خانم‌هایی که در این جمع حضور داشتند، پس از دستگیری، در اعتراض به بازرسی کیف ها و اموالشان توسط نیروهای مرد، تذکر می‌دهند و خواهان بازرسی کیف هایشان توسط ضابط زن می‌شوند. اما ماموران جمهوری اسلامی - با تاکید بر روی واژه‌ی اسلامی - در پاسخ به این اعتراض، خطاب به این خانم‌ها می‌گویند: اگر لازم باشد، شما را خودمان بازرسی بدنی هم می‌کنیم.
5. چندی پیش قرار بود مراسم ختم محسن روح‌الامینی در مسجد بلال صدا و سیما برگزار شود، هرچند برنامه از ترس حضور سبزها منتفی و با حاضران در محل نیز با خشونت تمام برخورد شد. در آن زمان برخی از اهالی خیابان ولیعصر در حوالی صدا و سیما، به خبر دادند که برخی نیروهای لباس شخصی و بسیجی در تعقیب کسانی که قصد داشتند در مجلس ختم محسن روح الامینی در مسجد بلال شرکت کنند، به صرف یک احتمال و با این بهانه که این افراد در منزل ساکنان این محل پناه گرفته‌اند، بدون اجازه، از دیوارها و بالکن منازل وارد خانه‌ها شدند و در شرایطی که برخی خانه‌ها متعلق به خانم‌های متشرعی بود که در آن زمان در منزل خود بی‌حجاب بودند و لباس خانه به تن داشتند، حضور لباس شخصی‌ها برای ایشان ایجاد مزاحمت و وحشت کرد و شرایطی پیش آمد که می‌توان حدس زد.
6. ...
حالا حق نداریم این اسلام بی‌سلام و این ایمان ضد انسان و این ولایت بری از عدالت و این نظام بی‌نظم و نظام را بیگانه بپنداریم و خود را با آن غریبه بدانیم؟ آیا این بود آنچه از مرام علی به ما می‌آموختند، و آیا از آن مرام، اکنون جز نام و کلام، چیز دیگری هم باقی مانده است؟
*****
آنچه از پی می آید، مطلبی است نوشته شده توسط یکی از هم میهنان گرامی مقیم آمریکا که برایمان ارسال کرده اند:
شبکه لابی رژیم ایران و رهبری جنبش در آمریکا
نوشته: حسن داعی
http://www.iranianlobby.com

روز شنبه 25 جولای، هزاران نفر در دهها شهر جهان برای همدردی با مردم ایران گرد هم آمدند. اما آنچه در آمریکا گذشت و تلاشی که از سوی لابی رژیم ملایان برای کنترل و هدایت این جنبش انجام گرفت، یکی از برگ های سیاه مبارزات ایرانیان در خارج از کشور است. در آغاز از خوانندگان درخواست میکنم که به این ویدئوی کوتاه نگاه کنید.1 بابک طالبی، یکی از بنیانگذاران شورای نایاک، در حال رهبری تظاهرات واشنگتن است. نایاک، لابی رژیم ایران در آمریکاست.2 در این ویدئو، مشاهده میکنید که طالبی برای اخراج هموطنانی که با پرچم ایران حضور یافته اند دست به دامان پلیس می شود. تریتا پارسی، رئیس نایاک نیز در تظاهرات حضور دارد.
این حادثه شرم آور یک نمونه مجزا و منحصر بفرد نیست. در لس آنجلس، علیرغم آنکه دهها هزار ایرانی مخالف حکومت و مخالف همین لابی زندگی میکنند، تظاهراتی در صحن دانشگاه انجام گرفت که گرداننده آن مازیار جبرانی بود. وی عضو هیئت مشاوران نایاک می باشد. صدالبته، اکثر شرکت کنندگان در این تظاهرات، هیچ شناختی از نایاک و رابطه جبرانی با آن نداشتند. در سانفراسیسکو نیز دوستان تریتا پارسی که در کمیته برگزاری تظاهرات حضور داشتند، تلاش زیادی کردند که وی جزو سخنرانان این گردهم آئی باشد. این امر با مخالفت دیگران روبرو شد و امکان پذیر نگردید. به اینهمه، بایستی حضور مکرر خود تریتا پارسی در برنامه های مختلف رادیوئی و تلویزیونی شبکه های مهم آمریکا را اضافه نمود.
سازماندهی اکثر تظاهرات در آمریکا و برخی از کشورهای اروپا در اختیار گروهی بنام "اتحاد برای ایران" بود که مسئول اصلی آن هادی قائمی است.3 هادی قائمی خودش نیز یکی از اعضای هیئت مدیره شورای نایاک (به رهبری تریتا پارسی) بوده است. قائمی مدتی نیز برای سازمان "دیدبان حقوق بشر" کار میکرد. یکی از گردانندگان مهم این سازمان حقوق بشری، گری سیک بوده که از طرفداران کارکشته و پر و پا قرص نزدیکی به ملایان میباشد.4
هادی قائمی در کادر برنامه های نایاک در سال 2004 به ایران رفت و با سازمان نیمه دولتی"همیاران" به همکاری پرداخت. همیاران که در ظاهر یک سازمان غیر دولتی است، توسط حسین ملک افضلی که بیش از 15 سال (منجمله در دوران احمدی نژاد) معاون وزیر و عضو کابینه دولت ملایان بود تأسیس شد. همکاری نایاک با همیاران به پیشنهاد و تصویب وزارت خارجه رژیم انجام گرفت. از سال 2002 تا 2006،نایاک مجموعا صدها هزار دلار از بودجه های کنگره آمریکا را دریافت نمود که عمدتا برای همکاری با سازمان همیاران در ایران منظور شده بود.5
باید از قائمی پرسید که چگونه می توان در یک زمان، هم با سازمانی که ساخته و پرداخته دولت ایران است همکاری کرد و هم در مورد نقض حقوق بشر در ایران نیز گزارشی بیطرفانه و منصفانه منتشر نمود. از گذشته پر بار هادی قائمی میگذریم و به امروز میرسیم. وی، رئیس و گرداننده اصلی سازمان "کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران" است که در پایان سال 2007 براه افتاد. این سازمان در کمتر از یکسال نردبان ترقی را بالا رفت و به جایگاه امروزی خود یعنی یکی از گردانندگان تظاهرات در آمریکا رسید.6
تأسیس کننده اصلی این سازمان حقوق بشری یک بنیاد هلندی بنام Foundation for Human Security in the Middle East میباشد که مسئول آن فرح کریمی است.7 فرح کریمی که ساکن هلند است، یکی از بنیانگذاران رادیو زمانه میباشد که با بودجه هلند بکار خود ادامه میدهد.8
کنترل جنبش در خارج از کشور ومحدود کردن آن در چهارچوب نظام
هدف اصلی لابی رژیم کنترل جنبش در خارج از کشور و رهبری آن بگونه ای است که نه تنها هم سطح یا جلوتراز جنبش داخل کشور نباشد، بلکه با پائین آوردن سقف مطالبات، ترمزی برای جنبش گردد. در این نوشته کوتاه، با هم به بررسی اظهارات تریتا پارسی و دوستان وی می پردازیم تا با بخشی ازاین هدفها آشنا شویم. در گزارشات مفصل بعدی، این اهداف را بطور گسترده تر مورد بررسی قرار میدهیم.
اولین هدف لابی رژیم، جا انداختن این دروغ است که مردم ایران خواهان تغییر رژیم نیستند و این حکومت بی ثبات و متزلزل نیست و از همین رو، بایستی کماکان سیاست مماشات و زد وبند با آخوندها را ادامه داد. بعنوان مثال، در گزارشی که چند ماه پیش توسط تریتا پارسی، هادی قائمی، گری سیک و عده ای از کار کشته گان سیاست مماشات با آخوندها برای اوباما نوشته شد، اولین مسئله ای که مورد اشاره قرار گرفت همین با ثباتی کل نظام بود:9
" سوال: آیا رژیم ایران شکننده است و شرائط برای تغییر رژیم فراهم است؟
پاسخ: در واقع می توان گفت که در ایران، هیچ حمایت جدی برای تغییرات خارج از قانون اساسی وجود ندارد. درست است که مردم ناراضی اند اما همین مردم بخوبی به یاد دارند که پس از انقلاب چه اوضاعی در ایران بود، یعنی بی قانونی، اعدام های دست جمعی و مهاجرت صدها هزار نفر و جنگ با عراق. مردم نتایج سیاست های آمریکا برای تغییر رژیم در عراق و افغانستان را دیده اند و اصلا دلشان نمی خواهد که این بلا بر سرشان بیاید."
در همین رابطه، فرانسيس فوکوياما که استاد تریتا پارسی، مرشد و حامی وی در واشنگتن است به صحنه آمده و چند روز پیش در مقاله ایکه در وال استریت ژورنال نوشت تأیید میکند که مردم ایران نه خواهان تغییر رژیم اند و نه خواهان تغییر قانون اساسی:10
" مسلما ترجيح براين است که يک قانون اساسی براساس مدل دمکراسی غربی در ايران حاکم شود که در آن آزادی مذهبی ، دولتی سکولار و حق حاکميت مردم و نه حکومت خدا و دين ، به رسميت شناخته شود. اما براساس تمام شواهدی که وجود دارد چين تحولی در قانون اساسی ايران فعلا هدف معترضان نيست. اصلاح طلبان و ميرحسين موسوی طرفدار ادامه نظام جمهوری اسلامی هستند و خواست اصلی آنها تقويت عناصر دمکرايتک و جلوگيری از دخالت نهادهای انتصابی مثل شورای نگهبان و يا مراکز قدرت نظامی در روند انتخابات و احترام به مبانی قانونی است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران که در اولين سال های انقلاب تصویب شده، ظرفيت های لازم برای تبديل شدن به راهنمايی جهت استقرار حاکميت قانون و موازين دمکراتيک را داراست."
جلوگیری از حمایت آمریکا از جنبش مردم ایران
هدف دیگر لابی رژیم، جلوگیری از حمایت آمریکا از جنبش مردمی در ایران است. بهمین منظور، سعی میکند که موضعگیری آمریکا در حد محکوم کردن خشونت ها باقی بماند و در مورد مسئله اصلی، یعنی جنگ این رژیم قرون وسطائی با مردم ایران موضعی نگیرد. تریتا پارسی و دوستان وی سعی میکنند تا جنبش داخل کشور را به یک "دعوای" انتخاباتی تقلیل دهند و از اوباما میخواهند که جانب هیچکدام از طرفین "دعوا" را نگیرد. "پارسی" در مقاله ایکه نوشته میگوید:11
"محکوم کردن خشونت ها (از طرف اوباما) با حمایت از یکی از طرفهای این دعوای انتخاباتی فرق میکند. مردم ایران به اعضای نایاک گفته اند که مایل به این نیستند که آمریکا خودش را درگیر این نزاع کند. مردم میخواهند که آمریکا استفاده از خشونت توسط دولت را محکوم نماید."
همانطور که ملاحظه میفرمائید، گویا آنچه در ایران اتفاق افتاده فقط یک نزاع انتخاباتی است که خود طرفهای دعوا تکلیف آنرا مشخص میکنند و احتیاجی به دخالت آمریکا یا دیگر دولت های جهان نیست. با نگاهی به یکی دیگر از موضعگیریهای نایاک میتوان منظور آنان را بخوبی باز شناخت. چند روز پس از آغاز قیام در ایران، عده ای از مهمترین نمایندگان کنگره، قطعنامه ای ارائه کردند که وحشیگری رژیم را محکوم کرده و به روشن ترین شکل به دفاع از حقوق مردم ایران بر میخاست. یکی از مسئولان نایاک با اظهار تأسف می نویسد: "این قطعنامه احتمالا با اکثریت قاطع به تصویب میرسد که متاسفانه در نقطه مقابل سیاست های کاخ سفید قرار میگرد. تاکنون، پرزیدنت اوباما خیلی احتیاط میکرد که در این دعوای انتخاباتی جانب هیچیک از طرفین دعوا را نگیرد." 11
همانطور که ملاحظه میشود، هدف لابی رژیم این است که سمپاتی و همدردی مقامات آمریکا در حد اظهار نظر محدود بماند و به هیچ نتیجه عملی منجر نگردد. یکی از شگردهای تبلیغاتی که همیشه مورد استفاده دوستان رژیم قرار میگیرد این است که اگر ایالات متحده از فرد یا جریانی در ایران حمایت کند به دولت بهانه ای برای سرکوب آنان میدهد. این استدلال به چند دلیل بی پایه و پوشالی است. اولا نمی توان بدلیل عکس العمل یک رژیم سفاک از حمایت از مردم سر باز زد. ثانیا مگر اتفاقات همین یک ماه نشان نداد که علیرغم مثلا بیطرفی اوباما، از همان روز اول، رژیم هر که را دستگیر کرد عامل آمریکا و انگلیس معرفی نمود؟ کار بجائی رسید که حسین شریعمتداری حتی رحیم مشائی یعنی معاون احمدی نژاد را نیز عامل آمریکا معرفی کرد.
مهمتر از همه، اگر اسامی کسانی که این استدلال را در آمریکا همیشه تکرار میکنند روی یک کاغذ بنویسیم و فعالیت آنان در رابطه با رژیم آخوندی را نیز جلوی نام آنها بگذاریم، آنوقت بسادگی متوجه خواهیم شد که اصولا این استدلال توسط کسانی تبلیغ میشود که اتفاقا طرفدار سرسخت نزدیکی به ملایان اند و نگرانی اصلی این افراد این است که مبادا زد و بند های آشکار و پنهان با حکومت ایران متوقف گردد.
معرفی اپوزیسیون تبعیدی و حمایت عملی آمریکا بعنوان دو تهدید اصلی جنبش
یکی دیگر از راهکارهای تریتا پارسی و دوستان وی برای جلوگیری از حمایت آمریکا از جنبش مردم، همان داستان شناخته شده ای است که طی چهار سال گذشته به اجرا در آمده است. در این مدت، لابی رژیم با کمک گیری از گروههای ضد جنگ آمریکائی موفق شد تا تحت شعار جلوگیری از جنگ و با تمرکز حمله خود روی جرج بوش و سیاست های بظاهر خصمانه وی، افکار عمومی را نسبت به خطر احمدی نژاد و خامنه ای فریب دهد و با جلوگیری از اتخاذ سیاست های جدی بین المللی در مقابل رژیم موفق گردید که هم برای برنامه اتمی ملایان 4 سال وقت بخرد و هم به دست اندازی این حکومت در کشورهای منطقه کمک کند.
اکنون، همان سناریو به کارگردانی تریتا پارسی و همان بازیگران ظاهرا صلح طلب با هدف عقیم کردن جنبش مردم ایران بار دیگر تکرار میشود. این بار گویا خطر اصلی که جنبش را تهدید میکند، اپوزیسیون تبعیدی و حامیان نئوکان آن در آمریکا است. به چند نمونه نگاه کنیم. حدود یکماه پیش، تریتا پارسی و همپالکی وی بنام رضا اصلان، با خوش خیالی، مقاله ای در نشریه فارین پالیسی نوشتند و خبر مرگ زود هنگام جنبش را به اطلاع مردم و مقامات آمریکا رساندند. به بخش های کوچکی ازاین مقاله نگاه میکنیم که بخوبی گویای اهداف مرحله ای لابی رژیم در آمریکاست. در این مقاله که عنوان آن "پایان آغاز" است، پارسی و اصلان روی سه نکته تأکید میکنند: مردم خواهان تغییر رژیم نیستند، جنبش داخل کشور رو به افول است و خطر واقعی که در کمین نشسته، مصادره جنبش توسط گروههای اپوزیسیون خارج از کشور است که اهدافشان با اهداف مردم در داخل کشور متفاوت است:13
" قیام مردم ایران که پس ازانتخابات شروع شد، احتمالا در حال مرگ زودرس میباشد. دولت احمدی نژاد موفق شد تا یک حرکت مردمی گسترده را به اعتراضات پراکنده کوچک در اینطرف و آنطرف تبدیل کند. آنچه از این حرکت مردمی بجای مانده چیزی بدون رهبری و بدون سازماندهی است که خطر دزدیدن آن توسط گروههای خارج از کشوری نیز وجود دارد.
در واقع، تظاهراتی که درایران پس از انتخابات به وقوع پیوست یک قیام دانشجویان و روشنفکران و یا قیام عناصر ضد رژیم از شمال شهر تهران نبوده است. در عوض، مردمیکه که به خیابانها ریختند بیشتر شامل کسانی بود که به رژیم وفادار بوده و منفعت شان نیز در این است که این رژیم پایدار بر سر جای خود باقی بماند....
گروههای اپوزیسیون خارج از کشوری که اهداف سیاسی شان با تظاهرکنندگان داخل کشور متفاوت است سعی میکنند تا خلا موجود در رهبری جنبش را پر کنند. (بسیاری از این گروهها از مردم خواسته بودند که در انتخابات شرکت نکنند) این فرصت طلبی باعث خشم اپوزیسیون در داخل کشور شده و این حرکت را سرقت جنبش میدانند."
بقیه مقاله نیز به خطر سرقت جنبش توسط گروههای خارج از کشوری و حمایت نئوکان های آمریکا از آنها اختصاص یافته است. درحالیکه مدتهاست اوباما به کاخ سفید رفته، لابی رژیم هنوز روضه ضد نئوکان خود را ادامه میدهد. حمید دباشی یکی از گردانندگان اصلی اعتصاب غذا در نیویورک، در مصاحبه با بی بی سی نگرانی اصلی خود یعنی دزدیده شدن جنبش و حمایت آمریکا از این دزدان را بیان میکند:14
"سوال: به اعتقاد شما اقدامات مهم بعدی که معترضین ایرانی لازم است در دستور کارشان قرار بدهند چیست؟
"تظاهرات داخلی و خارجی، تظاهرات خیابانی، نوشتن مقالات، باز کردن حوزه عمومی برای بحث آزاد و سازنده، بخصوص در خارج از ایران. ندادن فرصت به برخی فرصت طلبان که این آب را گل آلود فرض می کنند و می خواهند از آن ماهی بگیرند. این آب، گل آلود نیست. این آب، زلال و زیبا و شفاف وحیات بخش است. برای کسانی که در خارج از ایران هستند، وظایف خطیری است هست مثل:رسوایی سازمانهایی که از دولت آمریکا پول می گیرند که ظاهرا دموکراسی و حقوق بشر را در ایران ترویج دهند و در واقع، بدترین دشمنان حقوق بشر و دموکراسی در ایران هستند. همچنین ممانعت از تحریم اقتصادی ایران، چرا که ضررش مستقیما متوجه مردم ایران می شود. علاوه بر اینها، تلاش گسترده برای ممانعت از حمله نظامی به ایران که اولین قربانی اش این نهضت سبز است. خطر حمله نظامی اسراییل یا آمریکا به ایران، خطری جدی است و چنین حمله ای، مساوی سرکوب نهضت سبز و قتل و کشتار آزادی خواهان ایران است."
همانطور که مشاهده میشود، نگرانی اصلی این افراد بیشتر سیاست های آمریکاست. این نگرانی را میتوان به روشنی در اعلامیه ای مشاهده نمود که سه تن از صلح طلبان آمریکائی در حمایت از اعتصاب غذای نیویورک نوشته اند. راس میر حکیمی (گرداننده اصلی تظاهرات سانفرانسیسکو) شان پن (هنرپیشه) و ریس الریک (نویسنده و روزنامه نگار چپ) در نامه ایکه نوشته اند، ضمن آنکه مخاطبین ایرانی خویش را نادان تصور کرده اند، بصورتی باورنکردنی همان مطالب بی پایه ای را تکرار میکنند که ساخته و پرداخته لابی رژیم ایران است. با خواندن بخش کوچکی از نوشته این سه نفر متوجه میشویم که نگرانی اصلی این افراد نه جنبش دموکراسی در ایران، بلکه "نیات شوم آمریکا" و "نقشه های امپریالیستی" کاخ سفید است:15
"در سفری که در سال ۲۰۰۵ به ایران داشتیم ما (شان پن و ریس ارلیک) با بسیاری از ایرانیان کوچه و بازار مصاحبه کردیم. مردم با ما بسیار مهربان بودند اما مخالفت شدیدی با سیاست‌های آمریکا بر علیه کشورشان داشتند. ما از مراسم نماز جمعه که در آن ده هزار نفر شعار "مرگ بر آمریکا" سر می‌دادند دیدار کردیم. بعد از نماز همان شعارگویان ما را برای نهار به خانه‌هایشان دعوت کردند. این تضاد تا امروز که این کشور درگیر مهمترین تحول (و قیام) اجتماعی از زمان انقلاب ۱۹۷۹ است ادامه دارد. ایرانی‌ها بر علیه سیستمی استبدادی برخاسته‌اند اما حاضر به دخالت دولت آمریکا نیستند."
جلوگیری از حمایت عملی آمریکا از جنبش مردم ایران
شان پن و الریک، پس از این روضه ضد آمریکائی، به نکته اصلی پیام خود میرسند که گویا مردم ایران هیچ احتیاجی به کمک هیچ کس ندارند و باید در مقابل گرگ های آخوندی تنها بمانند:
"پرزیدنت اوباما در برابر تصمیمات بسیار دشواری قرار دارد. او اگر با شدت بسیار بر علیه احمدی نژاد سخن گوید، متهم به دخالت در امور داخلی ایران می‌شود و اگر به اندازه‌ی کافی اعتراض نکند، دست راستی‌های آمریکائی او را متهم می‌کنند که در برابر احمدی نژاد کوتاه آمده است. واقعیت این است که آمریکا توانائی اندکی دارد که بتواند بر جنبش خودبرانگیخته و عظیمی که برای تغییر به راه افتاده تاثیر گذار باشد. و نباید هم (تاثیرگذار) باشد. در سال ۱۹۵۳ سازمان سیا دولت محمد مصدق را که به صورتی دمکراتیک به روی کار آمده بود سرنگون ساخت و شاه دیکتاتور را به قدرت بازگرداند. دولت بوش تلاش کرد که با در اختیار گذاشتن بودجه و مسلح کردن گروه‌های مخالف دولت تهران در میان اقلیت‌های قومی، این دولت را سرنگون سازد.دولت آمریکا چه از نظر اخلاقی (انسانی) و چه از نظر سیاسی هیچ حقی ندارد که به ایرانیان بگوید چه باید بکنند. ایرانی‌ها خود کاملاً قابلیت تصمیم گیری برای خود را دارند."
آیا مردم ایران نگران امر و نهی آمریکا به خود هستند یا برعکس، انتظار دارند که هم آمریکا و هم دیگر دولت های جهان آزاد یکپارچه به حمایت از جنبش دموکراسی خواهی شان برخیزند؟ آیا تا کنون در هیچ کجای دنیا شنیده اید که تبعیدیان و مردم مترقی این کشورها از دولت های خارجی بخواهند که به یک ملت تحت ستم کمک نکنند؟ این نیز از معجزات آخوندی است. به همین ترتیب، حمید دباشی در مصاحبه خود هنگام اعتصاب غذا در نیویورک گفت: "ما به نمایندگی از طرف همه ایرانیان خارج از کشور در اینجا هستیم... مردم ایران از اوباما هیچ توقعی ندارند جز اینکه فقط ناظر این حرکت باشه. حرکت جنبش مدنی ایران به هیچ پولی احتیاج نداره، به هیچ دولتی احتیاج نداره."16
معلوم نیست که کدام دسته از مردم به اطلاع حمید دباشی رسانده اند که مردم ایران به حمایت دولت های آزاد جهان احتیاجی ندارند؟ چه کسی به ایشان مأموریت داده تا از اوباما بخواهد که فقط نقش ناظر را بازی کند؟ این همان داستانی است که خود رژیم طی چهار سال گذشته با خرج میلیونها دلار جا انداخت. همان دروغی است که لیلا زند (برگزار کننده تورهای زیارتی به ایران برای صلح طلبان طرفدار رژیم) در یکی از تظاهرات ضد جنگ در آمریکا فریاد کشید:17
« هم سنگران من در ایران میخواهند که همه در آمریکا صدایشان را بشنوند. آنها میگویند که ما باندازه کافی باهوش هستیم و میتوانیم تصمیم بگیریم. آنان فریاد میکشند، با صدای بلند و صریح میگویند که لطفا آینده ما و رویای ما را ویران نکیند. آنان فریاد میزنند: لطفا ما را حمایت نکنید.»
البته دوستان لیلا زند یعنی لابی ملایان، سالهاست با خرج صدها و میلیونها دلار، در دالان های کنگره و سنا و کاخ سفید بدنبال این است که آمریکا هرچه بیشتر به رژیم آخوندی امتیاز بدهد و به گفته تریتا پارسی، خاورمیانه را نیز با ملایان تقسیم کند. ظاهرا، از نظر لابی رژیم، نرمش آمریکا در مقابل رژیم حاکم بر کشورمان و افزایش بسته های تشویقی به ملایان امری است پسندیده اما حمایت آمریکا از مردم ایران امری است مذموم که بایستی اکیدا از آن پرهیز شود.
برخورداری از حمایت های مالی بنیادهای ریز و درشت چه در آمریکا و اروپا و همچنین بهره گیری از حمایت های سیاسی در آمریکا اگر برای اصلاح طلبان حکومتی باشد، امری است حلال اما اگر همین دولت ها و بنیادها بطور جدی به حمایت از جنبش مردم ایران برای آزادی برخیزند، حرام است و ناپسندیده.
پایان بخش اول
توجه:
ما: "جنبش همبستگی دانشجویان ایران"، با آن که بدلیل محدودیت های رسانه ای مانند جراید یا تلویزیونهای خارجی در مورد فعالیت های "لابی یست ها یا مامورین رژیم" در خارج کشور نمی توانیم نظریه شفاف و روشنی داشته باشیم اما بیش از 99% از نوشته فوق را در مورد تجزیه و تحلیل شرایط خاص داخل ایران تایید می نماییم و با شفافیت و بروشنی اعلام میداریم که لااقل جامعه دانشجویی و تحصیل کردگان و قشر جوان ایران که بیش از 60% جمعیت ایران را تشکیل میدهند، نه بخاطر موسوی نه بخاطر کروبی و یا هرکس دیگری که از سوی دژخیمان اشغالگر به ما معرفی شدند قیام و خیزش نوین را برپا نکردیم و بپا نخاستیم، بلکه هدف اصلی ما سرنگونی سیستمی بنام حکومت دینی در میهن است.
اما یک در صد هم با محتوای ناگفته و ناشناخته ی مطلب فوق مخالف هستیم و آن اشاره به دخالت آمریکا یا هر دولت دیگری در ایران است. اگر منظور از این دخالت، دخالتی نظامی باشد که میهن ما را نیز مبدل به عراق یا افغانستانی دیگر نماید؛ ناگزیر خواهیم بود در برابر هر متجاوز خارجی، بخاطر عِرق ملی و میهنی بجای مخالفت با رژیم؛ از آنان پشتیبانی نماییم زیرا هرگز اجازه نخواهیم داد که مانند آنچه که در عراق پیش آمد، یک سرباز خارجی به خواهران و مادران و همسران ما تجاوز نماید یا آنان را به گلوله ببندد و سپس به میهن خویش رجعت داده شود تا در دادگاههای آمریکا یا هرکشور دیگری محاکمه و مجازات شود.
امیدواریم که منظور هم میهن بسیار گرامی مااز دخالت آمریکا یا دیگر کشورها، دخالت نظامی نباشد.
***
یادداشت ها:
1. ویدئیوی تظاهرات واشنگتن
http://www.youtube.com/watch?v=och26QdEEF8&feature=channel_page
2. برای مطالعه در مورد شبکه لابی رژیم ایران در آمریکا به سایت http://www.iranianlobby.com/ بروید. مقاله اصلی در اینمورد را با کلیک روی این لینک مشاهده فرمائید http://www.iranianlobby.com/page1.php?id=7
3. اتحاد برای ایران
http://united4iran.org/about
4. گری سیک از اعضای مدیریت دیدبان حقوق بشر http://www.sipa.columbia.edu/academics/directory/ggs2-fac.html
5. برای شناخت بیشتر از این موضوع، مقاله انگلیسی من را مطالعه فرمائید: http://english.iranianlobby.com/page1.php?id=16&bakhsh=ARTICLES
6. کمپین بین المللی برای حقوق بشر در ایران
http://persian.iranhumanrights.org
7. http://www.bridgingthegulf.org/menu-main/bridgingthegulf/boardmembers/
8. فرح کریمی و رادیو زمانه http://en.wikipedia.org/wiki/Radio_Zamaneh موسسه Press Now و رادیو زمانه http://www.comminit.com/en/node/133950/2754
9. پروژه سیاست خارجی آمریکا
http://americanforeignpolicy.org/files/experts_statement_on_iran.pdf
10. مقاله فرانسیس فوکویاما
http://www.radiofarda.com/content/f3_fukuyama_Iran/1788032.html
11.
http://www.niacouncil.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1454&Itemid=2
12. http://niacblog.wordpress.com/2009/06/18/post-election-iran-as-it-develops/ "
13. مقاله تریتا پارسی و رضا اصلان
http://www.foreignpolicy.com/articles/2009/06/26/the_end_of_the_beginning
14. مصاحبه حمید دباشی، سایت بی بی سی http://www.mizanpress.com/index.php?option=com_content&view=article&id=3023:2009-07-19-06-35-18&catid=6:2009-04-01-10-24-33&Itemid=66
15. نامه حمایت سه تن از صلح طلبان از اعتصاب غذای نیویورک http://news.iran-emrooz.net/index.php?/news1/18858/
16. مصاحبه تلویزیونی حمید دباشی با بی بی سی http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090722_ir88_hunger_strike_ny.shtml
17. نوشته ای از لیلا زند
http://forpeace.net/blog/leila-zand/oct-27-speech-enough
*****
در میان صدها پیام و ایمیلی که تا این لحظه (حدود ساعت چهار بامداد) برای ما ارسال گشته، ایمیلی داریم از یکی از یاران بسیار گرامی مقیم خارج از میهن که ایشان لینک فیلم یا ویدئویی زیبا را برایمان ارسال کرده اند که نتوانستیم آن را دانلود کنیم تا مانند سایر ویدیوها مستقیم در سایت ما تماشا کنید بنابراین، با کلیک کردن بروی لینک زیر این ویدئوی زیبا را که ابراز همبستگی گروه ضد فاشیسم ایتالیا؛ از خیزش ملت ایران است ببینید. بشما توصیه می کنیم حتمن این ویدیو را تماشا کنید:
*****
اوریانا فالاچی و زندان "غیراستاندارد"
نوشابه امیری

من 57 سال دارم؛ و بیش از 48 سال سابقه کار. از بچگی گوینده رادیو بودم. از 16 سالگی، در مدرسه روزنامه دیواری درست می کردم. تکلیفم هم از اول روشن بود: اوریانا فالاچی ایران خواهم شد!
این فقط یک آرزو نبود؛یک تصمیم بود. یک عزم. پس به دانشکده روزنامه نگاری رفتم، کار کردم، نترسیدم، رفتم در دل حوادث. روزنامه نگار شدم. تا شاه در قدرت بود، به عنوان یک روزنامه نگار، حرف دل مردمان را نوشتم. انقلاب هم که شد، "خبر" را در گوشه گوشه مملکت دنبال کردم. به پاریس رفتم. با آیت الله خمینی مصاحبه کردم. همان جا بود که از سر عشق به میهن و نگرانی برای آینده، از آقای خمینی پرسیدم:آیا ایران از زیرچکمه استبداد به زیر نعلین استبداد می رود؟ پاسخ او به این سئوال منفی بود؛اماآینده سرنوشتی غیر از این پیش روی ما ایرانیان نهاد.
درست چند ماه بعد از بازگشت آیت الله خمینی به ایران، روزنامه ها بسته شد و ما به اتهام وابستگی "طاغوت" از روزنامه هایمان، از خانه هایمان، بیرون شدیم. یک سال بعد همسرم به زندان رفت و شش سال و دو هفته را در زندان هایی گذراند که آقای خمینی قول بستن آنها و تبدیل شان به دانشگاه را داده بود. او در زندان جمهوری اسلامی، تحت شکنجه "اعتراف" کرد که جاسوس"غرب" بوده و درگیر توطئه کودتا. او پیش ازرسیدن به مرحله اعتراف، روزهای بسیار مجبور بود به جای حرف زدن، "واق" بزند. بازجویانش با او مثل سگ رفتار کردند. سگی که برای "متنبه" شدن باید هر روز دوستانش را در تابوت هایی می دید که شکنجه گران، در آنها محبوس شان کرده بودند. دراز کش؛ بدون نور. آن روزها کسی نگران زندان و شکنجه نبود. هیاتی تشکیل نمی شد و مادران در خانه ها به "عزا" می نشستند.
اما من که هم گوینده بودم و هم روزنامه نگار، راهی برایم نماند جز کشتن "نام". رفتن به عمق بی نامی. جایی که اصولا دیده نشوم. ما یا باید می مردیم یا دیده نمی شدیم. وضعیتی که سال های بسیار دوام آورد. با این حال اوریانا که جایی در عمق قلبم، خانه کرده بود، همیشه این امید را به یادم می آورد که روزی از "زندگی" بگویم و "دیگر هیچ".
تا دوم خرداد رسید؛اوریانا فالاچی وجودم زودتر از من پرید وسط ماجرا. دوباره روزنامه نگاری؛دوباره تنفس؛دوباره بودن. خوب بودن. دیگر روسری اجباری را فراموش کرده بودم؛میهن، رنگی انسانی می گرفت، قتل های زنجیره ای بود، اما بیانیه وزارت اطلاعات هم بود که به یادمان می آورد می توان در انتظار پاسخ بود...
این دوره، کوتاه بود. زمان زیادی نگذشته بود که در دفتر سعید مرتضوی، دادستان الگوی جمهوری اسلامی، بازجویی پس می دادم. چادرسیاهی بر سرم کرده بودند که بوی نفرت می داد؛بوی استبداد. بوی زندان. و به من می گفتند:
ـ چه کسی گفته تو روزنامه نگاری!عنصر نامطلوب وابسته به رژیم شاه و مزدور غرب.
زیر چادر آهسته اشگ می ریختم، بی آنکه قاضی جمهوری اسلامی ببیند، اما صدای دلاور اوریانا فالاچی از دهانم بیرون می آمد که:
من روزنامه نگارم. مزدور نیستم. عاشق میهنم هستم. و چنین نیز خواهد بود.
قاضی اما به سخنان من گوش نمی داد، با تلفن صحبت می کرد؛در همان مکالمات تلفنی و دستورهایی که از آن سوی خط می رسید، سرنوشت "متهمانی" مانند من روشن می شد.
ـ شما عامل غربید. جاسوس. مزدور. فاحشه
و اندکی بعد در زیرزمین های اداره اماکن، که مشق اول راه اندازی سوله کهریزک بود، در برابرخپله مردی عقب مانده با مشت هایی همیشه گره شده، باید جواب می دادم:طرح تهاجم فرهنگی را با چه کسانی می ریزید؟برای انقلاب مخملی از جانب چه کشورهایی حمایت می شوید؟
دوباره ممنوعیت از حضور در عرصه مطبوعات؛نه فقط مطبوعات که همه جا. حتی برای آنکه دوباره کار گویندگی ام را از سر بگیرم و سخن گفتن به جای سوسک ها و موش ها را. مدیر دیگری مانند مرتضوی، صدایم را هم ممنوع کرد. بعد هم هجوم مامورانی بدون حکم به خانه ام؛ضبط اموالم و از همه بیشتر هفت هزار جلد کتابی که حاصل سال ها، کتاب خوانی من و همسرم بود.
چنین بود که یک روز، بدون برنامه قبلی، خودم را در فرودگاه اورلی پاریس دیدم. یک پناهنده سیاسی!
یکی در میان هزاران. آدمی بی نام. پرت شده بودم به اعماق جامعه ای که در آن نه نامی داشتم نه کاری، نه آینده ای. اوریانای وجودم، سخت غمگین بود. اوریانای ایتالیایی در اوج شهرت، در بستر بیماری کتاب می نوشت و من با اوریانای وجودم، دنبال کار در "مک دونالد" می گشتم برای ادامه زندگی!
اوریانا فالاچی سرطان گرفته بود، اما این من بودم که می مردم. مرگی که نه "حق" بود، نه پذیرش آن آسان. چنین بود که دوباره به اوریانای وجودم چنگ زدم و برخاستم. با کمک همسر و دوستانم که آنان نیز سرنوشت هایی مشابه داشتند، دوباره برخاستیم. روزنامه الکترونیکی روزآنلاین را راه انداختیم و دوباره در کوتاه مدت، قلم به کار افتاد. نوشتیم و نوشتیم. روزآنلاین موفق شد. از این شهرک مهاجر نشین پاریسی هم با آیت الله منتظری مصاحبه کردم هم با احمد باطبی. کار کردم. کار. و دوباره لبخند را دیدم که بر لبان اوریانای وجودم نشست. نه!ما تسلیم نمی شویم. ایران کشور ماست، خانه ماست، حق ماست و ما دوباره آن را به دست خواهیم آورد.
تا دوباره موسم انتخابات شد، دوباره رای دادن، دوباره گفتن از آزادی میهن. از راه دور می دیدم که فرزندان میهنم برخویش پارچه سبزی می بندند و یکصدا از آزادی می گویند. تماشای همه اینها از دور، دردناک بود اما امید بخش، نیرو بخش. و در دفتر خاطراتم نوشتم:ما به ایران باز می گردیم. ایران سبز. ایران آزاد.
اما باز نشد. کودتا شد. یک کوتوله سیاسی، یک دروغگو، صاحب یک خنده زشت و پلید، برنده انتخابات اعلام شد. ما به خیابان ها ریختیم. با سکوت و با سربندهای سبز. ما فریاد زدیم:رای من کو؟و به یکدیگر دلگرمی دادیم که:نترسیم، نترسیم، ما همه با هم هستیم.
جواب فریاد ما، گلوله بود؛ گلوله است. گلوله هایی که تنها قلب و سر را نشانه می گیرند. باز، ما هر روز مردیم و می میریم؛در چشمان باز ندا، در خون سهراب، در سینه خونین اشکان که سه گلوله برآن نشست؛در گریه سعید حجاریان؛ در تن زخمی و جان تحقیر شده صدها دانشجوی میهن مان که در خواب و در خوابگاه های دانشگاه ها، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند ودر زیرزمین های وزارت کشور، به آنان جیره کتک هر روزه دادند و آب را به روی آنان بستند. و این مردن ادامه دارد.
حالا آقای خامنه ای، که ردای ولایت دائمی برتن خویش و فرزند می دوزد، دستور تعطیلی یک بازداشتگاه غیرقانونی، آن هم به علت "غیراستاندارد بودن" راصادر کرده ست. لابد ذوب شدگان در ولایت هم دل هاشان خوش که رهبر "فرزانه" به میانه آمده و تصمیمی "اسلامی" گرفته است. همین؟! آیا این دستورات از سر استیصال، بردل های داغدیده مادرانی که فرزندانشان در سوله کهریزک، هر روز مردند و زنده شدند و آخر نیزپیکرهای پاک و جوان شان، پر از خون های لخته شده، در دل خاک آرمید، مرهم است؟
نخیر آقا!رهبر مسلمین جهان؛ ولی مطلقه فقیه؛حالا دیگر باید سوله حکومت کودتاچی تعطیل شود تا دل ما آرام گیرد. حالا آنان که فرزندان ما را به "لیسیدن" مستراح های کهریزک واداشتند، باید در محضر قانون حاضر و تنبیه شوند تا ریش ریش دل ما، خنکا گیرد. آمران قتل ها و شکنجه ها باید بر صندلی اتهام و در دادگاه هایی قانونی به پاسخگویی بنشینند تا پدر امیر جوادی فر، از عزایی که او را در بهت فروبرده، به درآید...
نه آقا! آقای خامنه ای! ما با این دستورات به خانه باز نمی گردیم. ما هستیم تا شما هستید. ما هستیم تا احمدی نژاد و مرتضوی و حداد و سرداران رنگ و وارنگ شما هستند. این همه رنج نکشیدیم که شما "فرمان" تعطیلی یک گوانتاناموی اسلامی رابه علت "غیراستاندارد بودن" صادر کنید و ما بگوییم سپاس. دعوا از این مرحله گذشته است.
بله؛ اوریانا فالاچی ایتالیایی مرد؛ جسد او را در میهنش دفن کردند و با احترام. من اما با اوریانایی که همچنان در من زنده است و می نویسد و می خروشد، در یک شهرک مهاجرنشین فرانسوی، هر روز با همه جان باختگان میهن ام، می میرم و زنده می شوم. می نویسم و می گریم. می نویسم. ما می نویسیم. ما می ایستیم.
خواننده ای از سر مهر برایم نوشته:تو اگر در ایتالیا یا فرانسه یا آمریکا به دنیا آمده بودی، دختران ایتالیایی و فرانسوی و آمریکایی آرزو می کردند "نوشابه امیری" باشند. کریستین امان پور می گفت: کاش من "نوشابه امیری" شوم.
او می گوید و من گریه می کنم. برای آن نوشابه امیری که در میهنش، مزدور و جاسوس و فاحشه خوانده شد. برای آن دخترکی که می خواست در میهنش بمیرد؛اما امروز جایی دور، هر روز خبر مرگ امیر و ندا و سهرابی را می شنودکه مشتی آزادی می خواستند و چند مثقال احترام و هرکدام شان نیز می خواستند کسی بشوند؛ کسی مثل اوریانا فالاچی. آن دخترکی که برغم همه این دردها، هنوز اوریانای وجودش زنده است و هر روز به او نهیب می زند: ما روزی میهن مان را پس خواهیم گرفت. ما روزی آواز آزادی خواهیم خواند. ما روزی در میهن خود به خاک سپرده خواهیم شد و خواهیم دید که مردمان، گل های سرخ برخاک مان خواهند گذاشت به احترام. ما روزی در کنار جوانان میهن مان، سرود سبزی ایران را خواهیم خواند. آن روز، آنان که با ما و جوانان ما چنین کردند، از پس دیوار بلند زندان هایی "استاندارد" سرود خوانی ما را خواهند شنید. سرود آزادی. سرود ایران.
*****
گرگها یکدیگر را میدرند...!
گفتگوی سایت سحام نیوز با مهدی کروبی
کروبی: اين مردم ديگر عقب نخواهند نشست
**
از حادثه اي بگوييد كه عصر پنج شنبه در بهشت زهرا شما شاهد آن بوديد و اين گونه تاثر شما را برانگيخته است.
هنگامي كه به بهشت زهرا رسيديم به سمت قطعه حركت كرديم كه در همان حال مي شنيدم كه مردم مي گويند ما را مي زنند . در همان حال ديدم كه مزار ندا را محاصره كرده اند و نمي گدازند كه به آنجا برويم . به محض اينكه از ماشين پياده شدم جمعيتي به سمت من آمدند و شعارهايي سر مي دادند مبني بر اينكه راي ما را گرفتن و حالا كتكمان مي زنند در همين حال نيروهاي مستقر به سمت مردم هجوم مي آوردند و انها را متفرق مي كردند و گاز اشك آور در هوا پخش شده بود من هم ايستاده بودم و حلقه اي دور من بود . من شاهد ان بودم كه با مردم برخوردهايي شديدي صورت مي گرفت و حتي چنان به زنان حمله مي كردند . تنها به حوادثي كه روي مي داد تماشا مي كردم و فاتحه مي خواندم . در همان حال شاهد ان بودم كه مردم را كتك مي زنند و به حلقه اي كه دور من بود نيز رسيدند و به انها هجوم آوردند به طوري كه يكي از پاسداراني كه همراه من بود و از نزديكان من را كتك زده اند . هركسي كه فكر مي كند من قصد دارم كه براي نفع شخصي صحبت كنم و با به جنجال سازي بپردازم مي تواند به دفتر من بيايد و بدن هاي كبود اين افراد را مشاهده كند .
آيا به شما هم تعرضي صورت گرفت ؟‌
نه به من ضربه اي نخورد چرا كه اين دوستاني كه اطراف من بودند اجازه نمي دادند كه به من نزديك شوند در همان حال به من گفتند كه تا شما اينجا بايستيد اينها با مردم اين گونه برخورد مي كنند شما برويد تا شايد مردم هم متفرق شوند و از من مي خواستند كه سوار بر ماشينم شوم . ولي من در همانجا ايستاده بودم و با تاثر و تعجب نگاه مي كردم و تنها قرآن مي خواندم . در همان زمان به اين فكر مي كردم كه ما چه وعده هايي داده بوديم و چه حرف هايي زده شده بود و چه مي خواستيم و چه شد . وضعمان به گونه اي شده است كه اكنون شاهد ان هستيم كه جمعي به دور بنده حلقه بزنند كه مرا كتك نزنند و اين واقعه اي كه هيچ گاه در ايران شاهد ان نبوديم . اين حادثه مرا به ياد حادثه اي انداخت كه در سال 66 در عربستان سعودي شاهد ان بوديم زماني كه به ما حمله ای شد و آنجا نيز اطرافيان مرا مي زدند و البته يك ضربه هم به من خورد . هر چند که در حادثه روز پنج شنبه ضربه ای به من نخورد . االبته آن حادثه در كشوري بيگانه روي داده بود ولي اينك حادثه ای در كشور خودمان روي مي دهد و بر سر مزار كساني كه به خاطر اعتراض به نتيجه يك انتخابات كشته شده اند و تنها خواسته شان اين بوده كه مي گفتند چرا ما را به انتخابات دعوت كرديد و حالا كه آمده ايم راي ما چه شده است ؟ با مردم برخورد می کنند .
شما كه خود شاهد اين حوادث بوديد چه پيامي را مي توانيد به مسئولان چنين برخوردهايي بدهيد ؟
مي خواهم در اين مصاحبه پيامي را به كساني كه غير از ما فكر مي كنند برسانم . آنها كه فكر مي كنند اگر مردم را ببرند و كتك بزنند و دندان ها و سر و كله شان را بشكنند و تحت شكنجه و آزار انها را بكشنند مي توانند شرايط را آرام كنند . من به اين افراد دلسوزانه هشداري مي دهم و مي گويم كه پنبه غفلت را از ايادي دولت و اطرافيانش از گوششان بيرون آورند و گزارش وضع موجود را به صورت واقعي به مقامات بالا و بزرگان نظام منتقل كنند . اصلا مي گويم كه به حرف ما كه از نظر شما شكست خوردگان انتخابات هستيم و فكر مي كنيد كه به خاطر اين شكستي كه بر ما تحمیل شده است اين گونه حرف مي زنيم توجهي نكيند ، ولي به چاپلوس ها و جيره خواران ، كساني كه اين روزها شلوغ كاري مي كنند و سعي در تخريب چهره برخي از بزرگان نظام دارند ، كساني كه از گرفتن اعتراف ها سخن مي گويند ، كساني كه مي گويند راي صفر بوده است ، اناني كه اعلام مي كنند در اين مدت تنها 30 درصد نيروها را به خيابان ها آورده اند ، اناني كه با هلي كوپترها بر بالاي بازداشت گاهها اعمال قدرت مي كنند و فرمان مي دهند ، دوستاني كه معتقدند به آنها وحي نازل مي شود و يا كساني كه معتقدند من و موسوي در باغ وحش را باز كرده ايم نیز توجهي نكنيد بلكه به حرف صاحبان انديشه و فكر كه در درون حاكميت هستند و از طيف خودتان مي باشند توجه كنيد . فضايي را ايجاد كنيد تا مراجع تقليد ، مدرسين دانشگاه و حوزه ، روحانيت مبارز ، روحانيون معتدل ، ارتشي ها و نيروهاي سپاهي ، صاحبان فكر و انديشه كه حتي برخي از آنها از طيف خودتان هستند حرفشان را بزنند . البته فضايي ايجاد شود كه چنانچه انها حرفي را در انتقاد از وضع موجود زدند فورا انها را وابسته به بيگانه و يا استحاله شده از نظام نخوانيد بلكه به نقد ها دلسوزانه انها گوش فرا دهيد . من امروز مي گويم كه پرونده همه در آينده اي نه چندان دور آشكار خواهد شد و مشخص مي شود كه هر كسي چگونه حرف زده است .
به نظر شما آيا برخوردهاي خشن كه طي اين روزها با مردم شكل گرفته است موجب برقراري آرامش دركشور مي شود و يا به تشديد و ملتهب كردن شرايط كمك مي كند ؟
انچه من در اين روزها شاهد بودم حامل عزم و اراده جدي اقشار مختلف مردم براي احقاق حقشان است . اين مردم هنگامي كه كتك مي خوردند حتي دو انگشت خون آلود خود را بالا مي گيرند و مي گويند به مبارزه ادامه مي دهند . مردم را گرفتن و كتك زدن موجب خاموشي آنها نمي شود شايد عده اي از مردم عقب نشيني كنند ولي اين فشارها فضا را بدتر مي كند و به شكل گيري حوادث ناگواري مي شود . برخي از آقايان فكر كرده اند كه با راه اندازي جنجال و هياهو و صحنه سازي در تلويزيون و كشتار مردم مي توانند شرايط را تغيير دهند . اين مردم ديگر عقب نخواهند نشست من به هر جايي كه مي روم چه عروسي و چه عزا مردم تاكيد مي كنند كه تا آخر ايستاده اند.
*****
تجمع گسترده دیروز مردم در شهرهای مختلف همزمان با تهران
در حالی که دیروز در نقاط مختلف تهران به مناسبت چهلمین روز درگذشت شهدای راه آزادی تجمع و اعتراضات متعدد شکل گرفت، خبرهای رسیده حاکی از آن است که در شهرهای بزرگ نیز اعتراضات و تجمعات مردم برگزار شد.
مردم شهر مشهد در پارک ملت جمع شده و شعارهایی همچون "دولت کودتایی / ننگت باد ننگت باد"، "نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم"، "مرگ بر روسیه" و شعارهایی بر علیه برخی از مسئولین نظام سر دادند که نیروهای یگان ویژه و لباس شخصی ها با آنها درگیر شدند. همچنین شاهدان عینی از بازداشت چند نفر در این درگیری ها خبر داده اند. دیروز نیروهای انتظامی و بسیجی جهت جلوگیری از هر تجمعی در شهر مشهد حضور داشتند و هنگام جمع شدن مردم با موتور از میان تجمع کنندگان عبور کرده و آنها را متفرق می کردند.
در شهر اصفهان نیز مقابل هتل کوثر و در پارک روبروی آن جمعیت نسبتا زیادی با سر دادن شعار« دولت کودتا، استعفا استعفا و مرگ بر دیکتاتور» تجمع کردند. ماشین های در حال حرکت نیز نیز با بوق های ممتد و نشان دادن علامت پیروزی به یکدیگر با عابرین اعلام حضور می کردند.
ماموران و لباس شخصی های بسیاری در سطح شهر اصفهان حضور داشتند و سعی می کردند با همکاری نیروهای یگان ویژه مردم را متفرق کنند ولی با این وجود مردم در پارک تجمع کردند. همچنین در خیابان های منتهی به سی وسه پل ترافیک شدیدی شکل گرفت و مردم از هر فرصتی برای بوق زدن استفاده می کردند.
در منطقه کیانپارس شهر اهواز نیز مردم تجمع کرده و علیه دولت احمدی نژاد شعار می دادند. پلیس معترضین را متفرق و تعدادی را نیز دستگیر کرد.
از صبح دیروز در شهر شیراز نیز نیروهای امنیتی در سطحی گسترده حضور داشتند و حالت نظامی بر شهر حاکم بود. اما مردم در پارک آزادی و فله گاز این شهر تجمع کرده و سرود یاردبستانی خواندند. پلیس به تجمع کنندگان حمله و آنها را متفرق کرد. خیابان های منتهی به فلکه گاز نیز بسته شده بود.
*****
نگاهداری دکتر احمد زید آبادی در مکانی نامعلوم
آرش معتمد
در حالیکه بیش از یک ماه از دستگیری دکتر احمدزیدآبادی می گذرد،خانواده وی هنوز اطلاعی در مورد محل نگاهداری او ندارند و همسرش،مهدیه محمدی به روز می گوید "در تماس تلفنی مشخص بود که تحت فشار شدید است".
احمدزیدآبادی بعد از انتخابات 22 خرداد توسط نیروهای امنیتی دستگیر وبه مكان نامعلومی انتقال داده شد. وی از آن پس تنها دو سه مورد با خانواده اش تماس تلفنی داشته که همین تماس ها نیز بر نگرانی آنها افزوده است؛چرا که به گفته همسرش "كاملا مشهود بود كه او زیر فشارشدیدی قرار دارد."
همان طور که همسرزید آبادی از مكان زندانی شدن او بی اطلاع است وتاكنون همه مراجعات وی برای یافتن اطلاعاتی در این زمینه بی اثر بوده، سیف زاده وكیل وی نیز هنوز درباره اینكه موفق به دیدار با موكل خود شده یا نه اظهار نظری نكرده است.
این در حالی ست که نمایندگان مجلس وقتی روز سه شنبه پایشان به زندان اوین رسید،از "فعالان سیاسی بازداشت شده" خبری نبود و بعد مشخص شد همه آنهاچند ساعت قبل به جای دیگری منتقل شده اند.
همزمان کاظم جلالی، مخبر کمیسیون امنیت ملی هم پیغام آورده که "فعلاً منتظر آزاد شدن فعالان سیاسی" نباید بود. سخنگوی کمیته پیگیری مسائل بازداشت شدگان اخیر در مجلس شورای اسلامی به نقل از مرتضوی تصریح کرده است: افرادی که هنوز در بازداشتند نه جزء معترضان، بلکه جزء اغتشاشگران هستند.
کاظم جلالی با اشاره به دیدار هیات 10 نفره مجلس با دادستان تهران، گفته است: قاضی مرتضوی تاکید کرده است تمام افرادی که در حال حاضر در زندان هستند "اغتشاشگرند" و "اسناد و مدارک کافی وجود دارد که در تخریب اموال عمومی و ایجاد التهاب نقش داشتند."
براساس این گزارش، دادستان تهران در این دیدار بازداشت شدگان اخیر را به دو دسته تقسیم کرده است: دسته ای که "اتاق فکر اغتشاشات و جریانات اخیر بودند" و دسته دیگر که "نقش میدانی در اغتشاشات داشتند... و حتی برخی از آنها دارای سلاح گرم و سرد بودند."
قاضی مرتضوی همچنین ضمن ارائه گزارشی از نحوه نگهداری و نوع اتهامات دستگیرشدگان و "اسناد و دلایل خود"، به اعضای کمیته پیگیری مجلس قول داده است روند دادرسی افرادی که اتهامات سنگین دارند "هرچه سریع تر" انجام شود و این افراد "با داشتن وکیل و همه ضوابط قانونی در دادگاه حاضر شوند."
با این همه هنوز هیچیك از وكلای متهمان موفق نشده اند با موكلان خود تماس بگیرند. احمد زید آبادی از این جمله است که وضعیتش نگرانی شدید خانواده وی را موجب شده است.
**
آخرین گزارش: تماس تلفنی احمد زید آبادی پس از یک ماه بی خبری مطلق
ادوارنیوز: سرانجام بعد از سی روز بی خبری مطلق، دکتراحمد زید آبادی دبیر کل سازمان دانش آموختگان ایران با خانواده اش تماس تلفنی گرفت. به گزارش خبرنگار ادوارنیوز، خانم محمدی همسر احمد زید آبادی با تایید تماس تلفنی وی از نامساعد بودن حال همسرش خبر داد و نسبت به سلامتی زیدآبادی ابراز نگرانی کرد. آقای زید آبادی در تماس کوتاه با منزل از محل بازداشت خود ابراز بی اطلاعی کرده است و در جواب سوالات همسرش پاسخ های کوتاه و نامشخصی داده است.برخی شنیده ها حاکی است احمد زید آبادی توسط نهادی به جز وزارت اطلاعات بازداشت شده است.
*****
علیرضا داوودی دانشجوی دانشگاه اصفهان چند ماه پس از آزادی درگذشت
خبرنامه امیرکبیر: علیرضا داوودی دانشجوی دانشگاه اصفهان روز دوشنبه پنج مردادماه و به فاصله چند ماه پس از آزادی از زندان در سن 26 سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
داوودی دانشجوی رشته حسابداری دانشگاه اصفهان و سردبیر نشریه دانشجویی خاک و از دانشجویان طیف چپ آزادیخواه و برابری طلب در اصفهان بود.
وی طی فعالیت در دانشگاه از تحصیل محروم شده و در 24 بهمن ماه 87 همزمان با بازداشت محمد پورعبدالله در تهران، در شهر شاهین شهر اصفهان بازداشت می شود. هنگام بازداشت مآمورین امنیتی محل زندگی او را مورد تفتیش قرار داده و وسایل شخصی وی را نیز ضبط کردند. داوودی در تاریخ 5 اردیبهشت 88 با قرار وثیقه 100 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
علیرضا داوودی پس از آزادی از زندان به دلیل شکنجه و آزار روحی و جسمی در زندان، دچار افسردگی شده بود. به گزارش خبرنامه امیرکبیر وی از حدود 20 روز پیش به دلیل مشکلات جسمی و روحی در بیمارستان بستری شده بود که بر اثر ایست قلبی فوت کرد.
محمد پور عبدالله دانشجوی رشته شیمی دانشگاه تهران نیز از 24 بهمن ماه در بازداشت و در بند مالی زندان قزل حصار و در شرایط و محیط نگران کننده نگهداری می شود. برای محمد پور عبدالله در تاریخ 20 مهر وقت دادگاه تعیین شده است و او در حال حاضر به صورت بلاتکلیف زندانی است.
درگذشت علیرضا داوودی را به خانواده محترم وی و تمامی دانشجویان تسلیت می گوییم.
*****
مادر سهراب اعرابی: سهراب در راه آزادی، مظلومانه و ناجوانمردانه کشته شد
مادر سهراب اعرابی در بهشت زهرا و در چهلمین روز شهادت ندا آقا سلطان به همراه برادر سهراب اعرابی شرکت کردند. مادر سهراب اعرابی در سخنان خود گفته که فرزندش در راه آزادی، مظلومانه و ناجوانمردانه کشته شد. همچنین برادر سهراب اعرابی از حضور مردم در این مراسم تشکر کرد. در زیر فیلم مربوطه را مشاهده نمایید:

*****
دیدار فعالین دانشجویی و اعضای ستاد 88 شهرستان بابل با اشکان ذهابیان
جمعی از فعالین دانشجویی و اعضای ستاد 88 بابل با حضور در منزل اشکان ذهابیان یكی از دانشجویان بازداشت شده در مازندران، از حال او عیادت كردند.
اشكان ذهابیان دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد است كه در تاریخ 26 خرداد در تحصن دانشگاه مازندران همراه با ضرب و شتم شدید، توسط نیروهای امنیتی و سپاه بازداشت شد. او كه در آغاز بازداشت، خبرهایی مبنی بر در كما بودن وی منتشر شده بود، پس از یك ماه بازداشت هفته ی گذشته آزاد شد. اشکان ذهابیان که در مدت بازداشتش مورد شكنجه و ضرب شتم شدیدی قرار گرفته است و مدتی را در بیهوشی گذرانده، در حال حاضر نیز از وضعیت جسمانی مساعدی برخوردار نیست.
در این دیدار اشکان ذهابیان با تاكید بر ادامه روند مسالمت آمیز اعتراض، یاس، بیم و نامیدی را آفتی برای اصلاح کشور دانست و قشر پیشرو جامعه (دانشجویان) و مردم را به ادامه راه برای اصلاح کشور دعوت کرد.
وی با آرزوی آزادی تمام دانشجویان و فعالین سیاسی بازداشت شده از دوستان و فعالینی كه در مدت بازداشتش پیگیر وضعیت سلامتی او بودند تشكر كرد.
از میان ده ها دانشجویی كه در مدت دو ماه گذشته توسط نیروهای امنیتی مازندران بازداشت شده اند، تعداد زیادی از این دانشجویان مورد شكنجه ی فیزیكی و ضرب و شتم شدید اداره اطلاعات شهرستان بابل و اطلاعات سپاه این استان قرار گرفته اند. اكثریت این دانشجویان بازداشتی پس از آزادی، مورد درمان پزشكی و بستری در مراكز درمانی به دلیل عفونت و جراحت قرار گرفته اند.
*****
یاد بعضی نفرات...
شادی صدر

الان درست دو روز است كه بیرون آن دیوارهای بلند لایه لایه ام. دو روزپیش این موقع در راهروی دراز طبقه پایین 209، با چادر زندان و چشم بند، نشسته بودم، منتظر كه كسی بیاید و مرا از در بیرون ببرد و بعد از 12 روز بگوید: چشم بندتونو بردارید! و این، یعنی آزادی كه در تمام آن روزها، چهره آبیش پیدا نبود. در تمام آن روزهایی كه در سلول راه می رفتم و به دریا فكر می كردم. دختری كه مثل همه بچه های دنیا، مادرش را انتخاب نكرده است.در تمام آن روزها، صبح و ظهر و شب به خودم می گفتم: تو، كارت را انتخاب كرده بودی اما او انتخاب نكرده بود كه مادرش فعال جنبش زنان باشد، كه از صبح تا شب در حال دویدن باشد و شب هم پای كامپیوتر خوابش ببرد. او انتخاب نكرده بود كه مادرش برای بار دوم از 209 سر در بیاورد؛ جایی كه نه رفتنت به آن به اختیار خودت است و نه بیرون آمدن از آن؛ مكان تعلیق و حس فلج كننده ناتوانی مطلق. زندانی بودن در جایی مثل 209 مقوله ای است كه وقتی مادر بودن را به آن اضافه می كنی، رنج شكل دیگری پیدا می كند، شكلی كه توضیحش سخت و بسته به حال هر لحظه ات تغییر یابنده است. یک لحظه به خودت می گویی اصلا مگر به خاطر دریا نبود که کار در حوزه زنان را شروع کردی؟ مگر به این خاطر نبود که بهش قول دادی آینده ای بهتر را برای او درست خواهی کرد؟ حالا چه شده؟ مگر از همان روز اول نمی دانستی که داری در راه قلعه سنگباران قدم می گذاری؟...لحظه بعد که دیوارهای انفرادی فشار می آورند و نور کور کننده چراغ همیشه روشن سلول و گرمای مرداد تهران بدون هیچ وسیله خنک کننده ای یادت می آورد شبهاست که نتوانسته ای بخوابی، خشمی وصف ناپذیر از این همه بی عدالتی تمام وجودت را پر می کند و از خودت می پرسی: چرا دختر من باید هدف این همه بی عدالتی باشد؟!... اما عذاب وجدان های مادرانه گاهی تسکین می یابند وقتی با پروانه در آن سلول عمومی روبه رو می شوی که بعد از 15 سال مصیبت و خشونت، با دندانها و بینی شکسته، از شوهر/پسرخاله اش طلاق گرفته و دو دختر 9 و 13 ساله اش را گذاشته پیش پدری که هم پول دارد و هم خانه و هم شغل، و خودش، بی شغل و بی تحصیلات، به خانه پدری برگشته، جایی که 6 نفر در آن با هم زندگی می کنند. پروانه را در خیابان دستگیر کرده بودند و اتهام او هم مثل اتهام من اقدام علیه امنیت ملی از طریق تحریک به اغتشاش و تمرد از دستور پلیس بود. او هفته ها بود دخترانش را ندیده بود، نه به خاطر این که در زندان بود بلکه به خاطر اینکه حضانت بچه ها با پدرشان بود و او هم آنها را برده بود در شهرستانی دور پیش مادرش. روزها و روزها در آن گرمای کشنده داخل سلول که از کولر، تنها صدای یکنواخت و عذاب آور کانالش را دارد که از بالای تمام سلولها می گذرد تا به اتاق زندانبانان برسد، به دریا فکر می کنم و همه دختران و مادرانی که از دیدن هم و بودن با هم محرومند. اما یاد و فکر دیگرانی هم هست که به قول نیما یوشیج، زنده ام می دارد*؛ آنهایی که نزدیک و غیرقابل دسترسند، و آنهایی که دور و غیرقابل دسترسند.
نزدیکان نزدیکم، جایی در سلول کناری، یا سلولهای راهروی پشتی، روی موکت یا پتوهای سربازی دراز کشیده اند و بدون قلم و کاغذ، با خراش ناخن، روزهای زندانشان را روی دیوار، علامت می گذارند: شیوا نظرآهاری، موکلم که حتی وقتی بیرون بودم، کار چندانی در بی پاسخگویی دادسرای انقلاب از دستم برابش بر نیامد، ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگاری که می دانم خوردن آب از دستشویی سلول چقدر برای بیماری گوارشی اش خطرناک است، مهسا امرآبادی که نمی شناسمش اما شنیده ام باردار است و می دانم شرایط پراضطراب بازداشت و حالت تعلیق و فقدان مطلق اطلاعات که در تمام فضاها، قوانین و روابط حاکم بر 209 جاری است، تا چه حد برای یک زن باردار ضرر دارد و خیلی های دیگری که می شناسمشان یا نامهایشان را در روزنامه ها خوانده ام.
یاد نزدیکان دورم، آنهایی که آن طرف دیوارها با رنج هایم رنج می کشند و ثانیه های نگرانی را نفس می کشند، زنده ام می دارد. خانواده ام، که می دانم از خواب و خوراک و کار و زندگی افتاده اند، می دانم که بین اوین و دادگاه انقلاب سعی صفا و مروه می کنند هر روز، وکلایم که برعکس بیشتر وکلا، به جای اینکه دنبال پرونده های نان و آب دار باشند، رنج شنیدن جوابهای سربالا را تحمل می کنند و خسته نمی شوند، دوستانم در ایران و همه جای دنیا که با اطلاع رسانی لحظه به لحظه شان، بی آن که بدانم، خیلی ها را در رنج من، رنج خود و رنج همه زندانیان شریک ساخته اند. شراکتی که اساسش پیوند و همبستگی میان آدمهایی است که مهر و لطفشان مثل زرهی در تمام آن لحظات سخت مرا در برگرفته بود. شراکتی که در نهایت، آزادی مرا آورد.
الان درست دو روز است که درهای 209 پشت سرم بسته شده، چشم بندم را تحویل گرفته اند و چادر زندان را پشت در اوین پس داده ام و بیرون آمده ام، جایی که هیچکس منتظرم نبود. جایی که خیلی ها اما منتظر بودند. منتظر پسر و دختر و هسرانشان که قرار بود آزاد شوند. جایی که همه از تو می پرسیدند: عزیز ما را ندیدی؟! و من بارها و بارها قانون چشم بند، قانون سکوت و قانون فقدان اطلاعات را توضیح دادم. وقتی از پله ها پایین می آمدم می دانستم این پله ها را، سایه زیر پل جلو اوین را و تاکسی دربستی را که سوارش شدم، مدیون خیلی ها هستم. خیلی ها که یاد همه شان، امروز و فردای مرا روشن می دارد؛ همه آنهایی که یاد مرا و یاد همه زندانیان سیاسی را زنده نگه داشتند و می دارند.

* نیما یوشیج می گوید:
یاد بعضی نفرات
روشنم می دارد
*****
مرتضوی یک‌تنه بر قوه قضائیه حکومت می‌کند
گزارش‌های رسیده حاکی از آن است که در آخرین روزهای حضور هاشمی شاهرودی در قوه قضائیه، سعید مرتضوی به پشتوانه‌ی حمایت‌هایی از سوی رهبر اوباشان همچنان در این قوه یکه‌تازی می‌کند و هیچ کسی هم در برابر قانون‌شکنی های او امکان مقاومت ندارد.
دست‌اندرکاران امر قضا و منابع درون قوه قضائیه اظهار می‌دارند که در سالهای اخیر در قوه قضائیه همواره دو رئیس داشته است: آیت‌الله هاشمی شاهرودی و سعید مرتضوی. اما در ماههای اخیر که ماههای آخر ریاست آقای شاهرودی بوده و مشخص شده که او به زودی این پست را واگذار خواهد کرد، به دلیل پشت‌گرمی مرتضوی به عناصری در بیت رهبری و احتمال حضور و حمایت بیت از وی در آینده بلندمدت، قدرت او در قوه قضائیه پیشی گرفته و خواستهای او در دستگاه قضایی به اجرا در می‌آید.
این گزارش حاکی است، به همین خاطر و با وجود مخالفت بدنه و بخش عمده‌ای از مقامات قضایی با رفتارهای مرتضوی، به دلیل پشت‌گرمی‌های وی به حمایت‌های خارج از دستگاه قضایی، حتی مقامات مافوق دادستان تهران یعنی دادستان کل یا دادگستری و ... قدرتی در برابر اراده وی ندارند و از همین روست که در حوادث اخیر نیز تلویحا مقامات قضایی از مسئله بازداشت‌ها و آنچه در بازداشتگاه‌ها می‌گذرد، از خود سلب مسئولیت می‌کنند.
آنطور که شنیده شده، مرتضوی تنها نماینده دستگاه قضایی است که به همراه مقاماتی از حفاظت اطلاعات سپاه و دیگر نهادهای امنیتی و نظامی، از جمله میثم طائب، در مورد بازداشت‌ها و روند پیشبرد پرونده زندانیان و اعتراف‌گیری‌ها و دیگر سناریوها تصمیم‌گیری می‌کنند.
گفته می‌شود در سال‌های اخیر نیز هرجا مرتضوی با حرکتی خلاف نظر خود در دستگاه قضایی مواجه می‌شد، با هماهنگی هائی از درون دستگاه خلافت و متهم کردن افراد مقاومت‌کننده به وابستگی به ملی- مذهبی ها، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، به نحوی جلوی آن حرکت را می‌گرفته و مانع پیشرفت آن فرد در دستگاه قضایی می‌شده یا زمینه عزل وی را از سمتش فراهم می‌کرده است.
*****
خبرهایی از اوین
خبرهای ویژه از اوین یا درباره‌ی زندانیان آن به دست ما رسیده است که در ادامه می‌خوانید.
خبر اول اینکه منابع موثق اعلام کرده‌اند چندتن از زندانیان سیاسی جوان‌تر در ساختمانی خارج از اوین که فاصله‌ای 15-20 دقیقه‌ای با اوین دارد، نگهداری می‌شوند.
خبر دوم اینکه یکی از خانم‌های آزاد شده از اوین، خبر داده که از سلول کناری، صدای سمیه توحیدلو را به همراه چند نفر دیگر می‌شنیده که روحیه‌ی خوبی داشته‌اند و با هم سرود دسته‌جمعی می‌خوانده‌اند.
خبر سوم اینکه سعید نورمحمدی، عضو جوان جبهه مشارکت، پس از 29 روز بالاخره با خانواده‌اش تماس تلفنی داشته و از سلامتی خود خبر داده، اما نسبت به اتمام یا عدم اتمام بازجویی‌هایش ابراز بی‌اطلاعی کرده است.
خبر چهارم هم اینکه علی وفقی، عضو سابق دفتر تحکیم وحدت دانشجویی نیز در دو روز اخیر با همسرش ریحانه حقیقی ملاقات داشته است.
و خبر پنجم هم اینکه سمیه نصرتی، خبرنگار پارلمانی که جریانات اخیر دامن‌گیر او هم شده بود، از زندان آزاد شد و اولین نوشته‌ی خود را پس از آزادی، در وبلاگش منتشر کرد.
*****
سنای آمريکا تحريم صدور بنزين به ايران را تصويب کرد
سنای آمريکا با تصويب يک طرح تازه خواستار منع خريد نفت‌خام از شرکت‌هائی شد که به ايران بنزين و ساير فراورده‌های نفتی صادر می‌کنند. اين طرح برای اجرائی شدن نيازمند تصويب مجلس نمايندگان و امضای رئيس‌جمهور است.
تحريم شرکت‌های تامين‌کننده‌ی بنزين و ساير فراورده‌های نفتی پالايش شده‌ی مورد نياز ايران، قبلا نيز، چند بار به وسيله‌ی برخی از سناتورهای آمريکائی مطرح شده بود. طرح تازه، اگر به تصويب مجلس نمايندگان و امضای رئيس‌جمهور برسد، دولت آمريکا را از خريد نفت شرکت‌های تحريم شده، برای تامين ذخيره‌ی انبارهای استراتژيک خود، منع می‌کند.

ايران نيازمند بنزين خارجی
ايران، به عنوان يکی از بزرگترين توليدکنندگان نفت‌خام، به دليل عدم سرمايه‌گذاری در نوسازی و گسترش پالايشگاه‌های داخلی، ۴۰ درصد بنزين مورد نياز خود را از کشورهای ديگر وارد می‌کند.
هدف آمريکائی‌ها از تحريم شرکت‌های تامين کننده‌ی بنزين ايران آن است که بر فشارهای اقتصادی بيافزايند تا جمهوری اسلامی از تعقيب برنامه‌ی غنی‌سازی اورانيوم چشم‌پوشی کند. دولت باراک اوباما، در هفته‌های اخير برای اعمال فشار بر ايران زير فشار سناتورها قرار گرفته است.
پيشنهاد تحريم بانک مرکزی
حدود ده روز پيش، سناتور جان مک‌کين، رقيب جمهوری‌خواه اوباما در مبارزات انتخاباتی، از رئيس‌جمهور خواست که در صورت شکست تلاش‌های ديپلماتيک، بانک مرکزی ايران را مشمول تحريم کند. در اين اقدام، سناتور جان کابل از حزب جمهوری‌خواه و سناتور ليبرمن از حزب دموکرات، پشتيبان جان مک‌کين بودند.
سه سناتور آمريکائی، اجرای پيشنهاد خود را در صورتی ضروری دانستند که جمهوری اسلامی ايران تا زمان تشکيل نشست سران گروه ۲۰ حاضر به بازگشت بر سر ميز مذاکره نشود يا تا آن زمان برنامه‌ی غنی سازی اورانيوم را متوقف نکند. اجلاس سران هفت کشور صنعتی و روسيه، در تازه‌ترين نشست خود، تا اواخر سپتامبر به جمهوری اسلامی مهلت دادند.
کمک به شکستن سد سانسور
سنای آمريکا روز سوم مردادماه (۲۵ ژوييه) امسال نيز، با تصويب طرحی ديگر خواستار تخصيص ۲۰ ميليون دلار بودجه برای مقابله با سانسور اينترنت در ايران شد. سناتورها طرح خود را "قانون قربانيان سانسور در ايران" نام نهادند. از ميان پنج سناتور تهيه کننده‌ی طرح، جان مک‌کين گفت: «همزمان با تلاش رژيم ظالم ايران برای محدود کردن ايرانيان، طرح ما به ايرانيان کمک می‌کند که با استفاده از راديو، تلويزيون و فن‌آوری جديد اينترنت و ارتباطات، محدوديت‌ها را کنار بزنند.»
*****
دیگرآثار شجریان از صدا و سیما پخش نمی شود
در پی اعتراض و شکایت استاد محمدرضا شجریان نسبت به پخش آواز و موسیقی آثارش از شبکه‌های صداوسیما در ماه گذشته و شکایت او از معاون صدا، محمدحسین صوفی گفت: «از این پس حتی در ماه رمضان صدای محمدرضا شجریان از شبکه‌های رادیویی پخش نمی‌شود».
معاون صدا که رییس اسبق مرکز موسیقی صداوسیما نیز بود در گفت‌و‌گو با ایسنا با اظهار این که «برای تولید برخی از آثار استاد شجریان سازمان صدا و سیما و بعضی دیگر خود ایشان، هزینه کرده‌ است» گفت: «با این حال از این پس هیچ یک از این دو دسته آثار از رادیو پخش نمی‌شود».
پنجم مرداد ماه 88 محمدحسین آقاسی- وکیل محمدرضا شجریان- با اشاره به شکایت موکلش از معاون رادیو رییس سازمان صداوسیما و روزنامه‌ی کیهان گفته بود: «بازپرس پرونده از صداوسیما مجوز پخش آثار استاد شجریان را درخواست کرده است».
او با استناد به ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان به ایسنا گفته بود: «صوفی را از جهت این‌که معاون رییس سازمان صداوسیما بوده و تمام موسیقی‌های قابل پخش در این سازمان در زمان تصدی او با تایید وی در اداره متبوعش پخش می‌شده، شکایت کردیم و در شکواییه اعلام کردیم از ایشان و هر کسی که تصمیم به پخش آثار استاد شجریان گرفته، شکایت داریم».
این اقدام در پی نامه‌ اعتراض آمیز 25 خرداد ماه استاد آواز ایران به عزت‌الله ضرغامی-رییس سازمان صدا و سیما- صورت گرفت که در بخش‌هایی از آن آمده بود:« اینجانب در سال 1374 نیز اعلام کردم راضی به پخش آثار خود از صدا و سیما نیستم. مجددا تقاضای خود را تکرار کرده و تاکید می کنم آن سازمان هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و شایسته است به حکم شرع و قانون سریعا کلیه واحدهای آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداری کنند».
پیش از این نیز شجریان در نامه‌یی به علی لاریجانی- رییس وقت سازمان صدا و سیما- از او خواسته بود به شبکه‌های مختلف رادیو و تلویزیون دستور دهد به جز دعای «ربنا» و مثنوی افشاری - که در ایام ماه رمضان و هنگام افطار از شبکه‌های مختلف روی آنتن می‌رود، از پخش آثار دیگر او خودداری کنند.
استاد آواز ایران در این نامه‌ آورده بود: «سازمان صدا و سیما موظف است برای پخش آثار هنرمندان از آنان کسب اجازه کند و حقوق مادی آثارشان را هم برای هر نوبت پخش آثارشان رعایت کند».
این در حالیست که مهرماه سال 86 کرم رضا پیریایی- رییس سابق مرکز موسیقی- در نشستی مطبوعاتی با بیان این که با استاد شجریان نیز مشکلی نداریم، گفته بود: «استاد ناراضی نیستند و در طول شبانه روز، رادیو پیام کارهای استاد شجریان را پخش می‌کند».
*****
پیامی از میان ایمیل های دریافتی
فخرالسادات محتشمی پور
من مادرم، مادر سهراب مادر ندا مادر همه فرزندان ایران
من مادر سهرابم
مادر ندا
مادر اشکان و محسن و کیانوش و رامین و محمدهای این خاک زرخیزِ ایرانِ پاکِ اهورایی
مادر همه گل های پر پر شده سرزمینم
من مادرم، مادر صلح مادر صبح مادر سپیده مادر سحر
من باغبانم
باغبان این گلستان پر گل و ریحان
حالا که دست پلید اهرمن گل های با نشاط باغ مرا از ریشه می کند
انگار قلب من است که پاره می شود با هر هجوم
و هر ضربه باتوم همه وجودم را نشانه می رود
کاش تن من به حجم همه ضربه های دژخیمان ستبر بود
و سپر می شد مقابل همه این تیرهای هدفدار که نشانه رفته است قلب فرزندانم را
کاش به شماره روزها، نه لحظه های عمرم زره می شدم بر این پیکرهای ظریف نوگلانم
تا مصون بمانند از تیغ کین
کاش کلام من می توانست آهن ها را ذوب کند و این دل هایی را که سنگ است نرم
و کاش نبودم و نمی دیدم به نام دین فرزندان این دیار را جان می گیرند
و آب حیات را از آنان دریغ می کنند
کاش
من مادرم مادر سمیه و سعیده و زویا
مادر سعید و محمدرضا و شهاب
و مادر همه دختران و پسران دربند که جرمشان بستن مچ بندها و سربندهای سبز است
سبزی در دیار من هرگز جرم نبوده است و نیز کاشتن بذر امید!
حالا در مصاف حق و باطل این اهریمن است که می بازد
و شب می رود تا بساط سیاهی را برچیند از خانه ما برای مهاجرت به دیار جاهلانِ خاموش
ما بیداریم و سکوت را به ثمنِ بخس فروخته ایم
زبان سرخ ما سبزی وجودمان را به جهانیان ابلاغ کرده است
ما سبزیم و جاودانه و عربده های سپاه جور در گوشه گوشه این زمین پاک
تنها برگی است دیگر بر حقارتشان
و خروش سبزهای سرزمین من سندی بر جاودانگی آزادگی تا همیشه
من مادر همه سبزهای ایرانم
همه سبزهای این دیار کهن
و نامم را فرشتگان خدا انتخاب کرده اند
من مادرم و بذر امید را تا آخرین ذره از توان در دل فرزندان ایران خواهم کاشت
من مادرم
ایستاده می میرم تا ایستادگی آخرین درس باشد برای فرزندانم
فرزندان ایران
*****
خبرگزاری فارس: اردوگاه اشرف تغيير نام يافت
محسن حكيم مشاورسياسي رئيس مجلس اعلاي اسلامي عراق در گفتگو با خبرگزاري فارس به تلاش‌هاي دولت عراق در زمينه اعمال حاكميت خود در اردوگاه اشرف اشاره كرد و گفت: اردوگاه اشرف پس از تسلط كامل نيروهاي عراقي به نام پادگان عراق جديد تغيير نام يافته است.وي با بيان اينكه اهداف از پيش تعيين شده دولت عراق محقق شده است، افزود: سايت امنيتي كه قرار بود در پادگان قرار گيرد نيز مستقر شده است.
دولت عراق رسماً اعلام كرده كه با هر گونه شورش و تخطي از قانون قاطعانه برخورد خواهد كرد و به هيچ وجه اجازه قانون‌شكني به ساكنان اين اردوگاه را نخواهد داد.مشاور سياسي عبدالعزيز حكيم با اشاره به وضعيت حقوقي ساكنين اين پادگان، اظهارداشت: اعضاي گروه مجاهدین هيچگونه حقي نسبت به حضور در اين اردوگاه ندارند و دولت عراق نيز هيچ گونه تكليفي دراين قبال آنها همچون اعطاي حق پناهندگي ندارد.
حكيم با بيان اينكه قطعنامه‌هاي سازمان ملل همچون 1773، 1816 و ساير كنوانسيون‌هاي بين‌المللي و قانون اساسي عراق ضرورت اخراج هر چه سريع‌تر اين افراد را مشخص كرده‌اند، اظهار داشت: بين دو دولت ايران و عراق تلاش‌هايي براي انتقال تعداد زيادي از آنها كه خواهان بازگشت به ايران هستند صورت گرفته است تا مكانيزم‌هاي مناسبي طراحي شود و همچنين رايزني‌هاي گسترده‌اي نيز با 12 كشور اروپايي در حال انجام است تا 912 نفر از اعضاي اين گروه را كه تابعيت يا اقامت اين كشورها را دارند سريع‌تر از عراق اخراج كنند.وي با ذكر اينكه تاكنون 12 شكايت قانوني عليه اعضاي مجاهدین در دادگاه‌هاي عراق صورت گرفته و حكم جلب و پيگرد قانوني آنها صادر شده است، يادآور شد: دولت عراق موظف است آنها را به دادگاه عراق تحويل دهد كه علاوه بر آن امكان طرح دعاوي بي‌شماري نسبت به عملكردهاي اين گروه كه در طول حضور خود در عراق داشته‌اند نيز وجود دارد.
اين سياستمدار عراقي با اشاره به اظهارات مقامات آمريكايي در خصوص اقدام دولت عراق در پادگان عراق جديد، گفت: عراق طبق حقوق بشردوستانه سياست روشني را در اين زمينه دارد و جاي هيچگونه نگراني از سوي هيچكس نيست چرا كه دولت عراق پايبند به حقوق و تعهدات بين‌المللي است.
حكيم با اشاره به تحت پيگرد بودن 100 نفر از اعضاي اين گروه توسط دولت جمهوري اسلامي ايران گفت: ساير اعضاي سازمان مجاهدین از عفو دولت ايران برخوردار هستند كه در طول سال‌هاي گذشته نيز حدود 500 نفر از اين افراد به ايران بازگشته و كاملاً مورد عفو قرار گرفتند.وي ادامه داد: ‌صليب سرخ جهاني و وزارت حقوق بشر عراق به ايران آمده و با خانواده‌ها و خود اين افرد ملاقات‌هايي داشته‌اند كه در اين ملاقات‌ها اعضاي بازگشته رضايت كامل خود را از برخورد مقامات جمهوري اسلامي ايران ابراز كرده بودند.
مشاورسياسي رئيس مجلس اعلاي اسلامي عراق در پايان خاطرنشان كرد: مجاهیدین خلق بر طبق قوانين بين‌المللي و همچنين قوانين داخلي عراق يك گروه تروريستي و در جنايات رژيم صدام كاملاً شريك هستند بنابراين بايد هر چه سريع‌تر خاك عراق را ترك كنند.
*****
نوع رابطه "عنتری نژاد" و "سیدعلی گدا"...!!
فضله پراکنی های عنتری نژاد در جمعی از مزدوران و شیخان و "گرگ های هار" بارگاه خلافت. برای شنیدن و تماشای پرت و پلاگوئی های این جانی بالفطره و بیمار روانی اینجا کلیک کنید.
*****
فرمانده نیروهای بسیج سپاه از بازگشایی دانشگاهها در هراس است
بی بی سی : فرمانده نیروهای بسیج سپاه پاسداران ایران با اشاره به نزدیک بودن زمان بازگشایی دانشگاه ها، در مورد احتمال بروز "تقابل" هشدار داده است.
حسین طائب، جانشین فرمانده سپاه در بسیج روز پنجشنبه۸ مرداد (۳۰ ژوئیه) در دانشگاه مشهد با اشاره به اینکه مخالفان دولت به دنبال رهبری "جریان سبز" خود هستند، گفت: "تکلیف ما در این موضوع آگاه سازی و بالا بردن آگاهی های خود است. مراقب باشید که آنها پروژه تقابل را کلید نزنند و در این دام گرفتار نشویم".
او گفت: "هنگام بازگشایی دانشگاه ها باید وظیفه خود را در این باره انجام دهیم و نباید به فرعی برویم".آقای طائب در مورد حوادث روز ۲۵ خرداد که تعدادی از معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران در آن کشته شدند گفت: "اغتشاشگران به پایگاهی که مرکز گردان بود و صدها سلاح در آن وجود داشت حمله کردند، اگر سلاح ها به دست آنها می افتاد، مگر می شد آن را جمع کرد"؟فرمانده نیروهای بسیج افزود: "بیش از ۵۰ کوکتل مولوتف به این مرکز پرتاب شد و افرادی با اسلحه به سوی این مرکز شلیک کردند که در این واقعه هم نیروهای بسیجی برای دفاع از خود و هم آن افراد تیراندزی کردند".آقای طائب گفت که این حادثه "کشته داد" و باعث شد که معترضان به اهداف خود برسند: "اما آنها در ۱۸ تیر موفق به گرفتن کشته از جمعیت خود نشدند".
او به مخاطبانش در مشهد هشدار داده است: "نباید بگذاریم که فضا به سمتی که آنها تعریف کرده اند برود".اظهارات آقای طائب در شرایطی منتشر می شود که در گزارش های منتشر شده از درگیری های روز پنجشنبه در تهران نشان چندانی از حضور نیروهای بسیج یا سپاه و برخورد آنها با معترضان دیده نمی شود و به نظر می رسد متفرق کردن تظاهرکنندگان روز پنجشنبه به نیروی انتظامی سپرده شده بوده است.همزمان گزارش هایی از تشکیل یک هیأت ویژه از سوی شورای عالی امنیت ملی و به دستور آیت الله علی خامنه ای منتشر شده است که قصد دارد با خانواده های کشته شدگان و آسیب دیدگان در حوادث اخیر دیدار کند.
به نظر می رسد با توجه به دعوت میرحسین موسوی از معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران مبنی بر استفاده از اعیاد مذهبی ماه شعبان برای ادامه اعتراضات و در پیش بودن مراسم تنفیذ و تحلیف محمود احمدی نژاد و همچنین بازگشایی مدارس و دانشگاه ها، مسئولان انتظامی و امنیتی ایران در صدد کاستن از شدت تنش های احتمالی هستند.
احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان هم در خطبه های نماز جمعه روز ۹ مرداد تهران با اشاره به نزدیک بودن نیمه شعبان گفته است: "نباید در این اعیاد به منظور جشن و سرور دست به کارهایی زد که حرمت ها شکسته شود و به واسطه آن خدا و ائمه اطهار ناراحت شوند".
*****
نتایج اولیه کنکور 88 اعلام شد
واحد مرکزی خبر(صدا و سیما)
کدخبر: 40049 - تاریخ 9 مرداد 88 - زمان: 21:02
رئیس سازمان سنجش آموزش کشور گفت: نتایج اولیه آزمون سراسری 1388بر روی پایگاه اینترنتی این سازمان به نشانی www.sanjesh.org قرار گرفت.
به گزارش واحد مرکزی خبر ، عبدالرسول پورعباس افزود: امسال 996 هزار نفر در کنکور مجاز به انتخاب رشته شده اند که از این تعداد حدود 550 هزار نفر در دوره‌های روزانه، شبانه، پیام نور و موسسات غیرانتفاعی پذیرفته خواهند شد.وی گفت: داوطلبان مجاز به انتخاب رشته از چهارشنبه 14 مرداد یا پنجشنبه 15 مردادبه مدت سه روز فرصت دارند انتخاب رشته نهایی کنند.
رئیس سازمان سنجش افزود: از یکشنبه 11 مرداد سامانه انتخاب رشته مجازی (250 رشته پیشنهادی) برای کمک و مشاوره به داوطلبان در انتخاب رشته نهایی بر روی پایگاه اینترنتی این سازمان گشایش می یابد. پورعباس با اشاره به اینکه هم اکنون دفترچه راهنمای انتخاب رشته بر روی پایگاه اینترنتی این سازمان قرار گرفته است گفت: داوطلبان مجاز به انتخاب رشته می توانند از طریق این دفترچه ها، اطلاعات لازم را درباره رشته های تحصیلی در زیرگروه‌های مختلف، ظرفیت پذیرش در هر رشته و نحوه گزینش دانشجو به صورت بومی در کنکور، کسب کنند که البته این دفترچه ها از فردا در مراکز پستی کشور توزیع می شود.
نتایج نهایی کنکور در نیمه دوم شهریور اعلام می‌شود.آزمون سراسری 1388 در روزهای 4، 5 و 6 تیر با شرکت یک میلیون و 227 هزار داوطلب در 5000 حوزه امتحانی برگزار شد.
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۸/۰۵/۰۸

پنجشنبه: 8/5/1388 (زمان: 00:10 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: تقاضا داریم برای بازنشر مطالب انتشار یافته درین "وبلاگ" نام و نشانی منبع اصلی را ذکر نمائید. متشکریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران ، همرزمان و هم میهنان گرامی غمگین و دل شکسته ایم که "پست" امروز را با خبری بسیار بد آغاز می کنیم.
همانگونه که حدود یک ساعت و نیم پیش، در آخرین مطلب "پست" دیروز (چهارشنبه هفتم امرداد) نوشتیم، حدود ساعت 10:40 دیشب یکی از یارانمان طی خبری کوتاه و تلفنی به ما گزارش داد که سه تن از همرزمان ما که از اعضای گروه "اعدام های انقلابی" تشکیلات میباشند، در تلاشی نافرجام برای اعدام یکی از پلیدترین مزدوران رژیم جان شریف و گرامی خویش را در راه مبارزه برای آزادی میهن، به وطن و هم میهنان تقدیم داشتند. در همان مطلب کوتاه نوشته بودیم که خبرتکمیلی را پس از دریافت، در "پست" امروز منعکس خواهیم نمود. اینک به گزارش تکمیلی را از قول یاری گرامی که در محل حضور داشته بخوانید:
"همونطوری که میدونین از دو ماه به اینسو، "رادان" که سِمَتِ قایم مقام فرماندهی نیروهای انتظامی کل کشور را بدنبال نام کثیفش یدک می کشه، در لیست ما بود که هرچی زودتر "اعدام انقلابی" بشه تا به سزای اینهمه پستی و پلیدی که به مردم بیگناه کرده برسه.
ما (رسته ی اعدام های انقلابی) درین مدت با جستجوهای مداوم در کمین بودیم که این نامرد پست را گیر بیاندازیم تا این که چند ساعت پیش خبردار شدیم که قراره امشب (چهارشنبه شب) به مناسبت اجتماعات فردا (پنجشنبه هشتم امرداد) و راههای مبارزه و پیشگیری از حضور مردم چه در مصلای تهران و چه بهشت زهرا، جلسه ای با حضور فرماندهان سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و احمدی نژاد، در دفتر نهاد رییس جمهوری در میدان فلسطین برگزار بشه که بطور قطع و یقین این حیوان کثیف هم آنجا خواهد بود.
با این اطلاع رسانی "سه گروه 3 نفری" در مسیرهای حختلفی که به میدان فلسطین منتهی میشه، ماموریت پیدا کردند که در این مسیرها بطریق همیشگی حضور داشته باشن که هرکدوم از این سه گروه؛ با ماشین حامل این مزدور سیاه روی روبرو شدن، بلافاصله خودش و ماشینش را منهدم کنن. از جمله یکی از این گروها، گروه ما بود که در مسیر میدان پاستور بودیم. سه تا از بچه ها یعنی "مراد و علیرضا و فهیمه" (اسامی مستعار است) وظیفه حمله و انهدام را بعهده داشتن و من قرار بود دورادور، با موتورم فقط هوای کار را داشته باشم که خبر موفقیت یا عدم موفقیت را هم به ستاد مرکزی و هم به شماها برسونم و بمن دستور اکید داده شده بود که در هرصورت، حق مداخله در عملیات را ندارم، به همین دلیل حتا بمن "کلت کمری" هم نداده بودن.
ساعت حدود 10 شب ماشین این پست فطرت از دور پیداش شد و بچه ها بسرعت از پشت سر رسیدن و با پیچیدن جلوی ماشینش و ایجاد یک تصادف عمدی؛ با اسلحه هاشون (کلت کمری) پریدن پایین و ماشنیش را بستن به گلوله که بلافاصله از داخل ماشین با کلاشینکوف بطرف بچه ها جواب آتیش داده شد و هرسه تا یارانمان از سرتاپا سوراخ سوراخ شدن.
من اطمینان دارم که راننده ماشین و خودِ این نامرد پلید که جلو (بغل دست راننده) نشسته بود بسختی مجروح شدن اما دو نفر دیگه که در صندلی عقب ماشین نشسته بودن بچه های ما را بستن به آتش و هرسه نفر را کشتن.
من چون نه اسلحه ای داشتم که بتونم وارد معرکه بشم و نه دستوری برای دخالت درین عملیات، فقط تونستم با موتورم گاز بدم و تا میتونم از محل دور بشم و اول یه زنگ کوتاه بشما زدم. بعدش رفتم ستاد مرکزی و عین همین گزارش را برای آنها تعریف کردم و حالا هم که پیش شما هستم تا جزئیات را براتون بگم."
آنچه در بالا خواندید گزارش موبموی این عملیات ناموفق بود، گو این که هنوز خیلی زود است که به ناموفق بودن این واقعه صحه بگذاریم زیرا که بنا به گفته این یار عزیز، گرگ پلید "رادان"، و همچنین راننده اتومبیل هدف شلیک بچه ها قرار گرفتند و قدرمسلم زخمی شده اند و امیدواریم بر اثر زخمهای وارده به درک واصل گردند اما این عملیات به بهای جان سه تن از همرزمان ما تمام شد که جای تاسف بسیار است.
*****
اطلاعیه دادستانی تهران
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۵۷۴۶۴
تاريخ: ۰۸ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۰:۳۸
دادستان عمومي و انقلاب تهران درباره حوادث پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري اطلاعيه اي منتشر كرد.متن اطلاعيه دادستاني تهران به اين شرح است:ملت غيور و سرافراز ايران اسلاميحركت عظيم و هوشمندانه شما در خلق حماسه اي ديگر با حضور 40 ميليوني به ميزان 85 درصد واجدين شرايط در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري رقم خورد بار ديگر عمق دلبستگي امت مسلمان و ولايتمدار ايران عزيز را به آرمان هاي معمار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) و بيعت آگاهانه از ولي امر مسلمين حضرت آيت الله خامنه اي (مد ظله العالي) در پيش چشمان تحسين‌گر جهانيان به نمايش گذاشت و برگ زرين ديگري را بر صفحات كتاب قطور مردمسالاري ديني افزود.انتظار مي‌رفت بعد از اين نمايش قدرت ملي و ا سلامي، دشمنان كينه‌توز سر عقل آمده با پذيرش واقعيت ايران مقتدر و يكپارچه راه تعامل منطقي مبتني بر اصول انساني در پيش گيرند، اما متاسفانه بار ديگر شاهد آن بوديم كه استكبار جهاني به سركردگي امريكا و انگليس علي رغم شعارهاي عوام فريب به اصطلاح بشردوستانه و ادعاهاي رياكارانه مبني بر گسترش دموكراسي، در مقابل يكي از دموكراتيك‌ترين انتخابات‌هاي دنيا و اراده شما مردم آزاده تمكين نكردند و با دخالت‌هاي آشكار و بي‌شرمانه خود در امور داخلي ايران با طراحي و مديريت اغتشاشات و آشوب هاي پس از انتخابات، نقاب از چهره كريه خود برداشتند.البته عده‌اي خودفروخته و گروهي بازي‌خورده نيز در داخل كشور وسيله دست بيگانگان قرار گرفتند و با اقدامات غيرقانوني و هنجارشكن، زمينه فتنه‌انگيزي و شرارت را براي عوامل دشمن فراهم نمودند كه منجر به وارد آمدن خسارت جاني و مالي فراوان به هموطنانمان گرديد و شيريني اين جشن واقعي را به كام همه تلخ نمود.مع الوصف همان‌گونه كه مردم عزيزمان مطلعند با حضور به موقع و مقتدرانه نيروهاي خدوم و جان بر كف انتظامي و امنيتي و بسيج مردمي، اغتشاشگران دستگير و آتش‌افروزي‌ها پايان يافت و همچنين تعدادي از طراحان، هدايت‌كنندگان و عوامل ميداني اغتشاش نيز بازداشت گرديدند كه دادگاه اولين گروه از عوامل ميداني آشوب ها روز شنبه مورخ 10-05-1388 برگزار خواهد شد.لازم به ذكر است در بين متهمان اشخاصي هستند كه از روي تصاوير به دست آمده از آنها در هنگام ارتكاب جرم توسط مردم بيدار و آگاهمان مورد شناسايي و بازداشت شده‌اند.البته برخي از همدستان ايشان كه در تصاوير وجود دارند در حال حاضر متواري‌اند كه مطمئنا به زودي با كمك مردم عزيز آنها نيز مورد شناسايي و به دست قانون سپرده خواهند شد.اتهام اين گروه از متهمين به شرح ذيل مي باشد:1- حمله به مراكز نظامي با سلاح گرم و سرد و بمب هاي آتش زا2- حمله به مراكز دولتي و به آتش كشيدن آنها3- تخريب اموال عمومي4- ايجاد رعب و وحشت در بين مردم5- ارتباط با گروه هاي معاند و محارب مانند گروهگ منافقين6- ضرب و شتم مامورين انتظامي و امنيتي7- ضرب و شتم شهروندان8- تخريب اموال شخصي مردم9- تهيه گزارش براي رسانه هاي بيگانه و دشمن10- توزيع شبنامه بر عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي.در پايان يادآوري مي گردد به زودي و پس از تكميل پرونده‌هاي بقيه متهمين دادگاه رسيدگي به اتهامات ايشان نيز تشكيل و طي اطلاعيه‌هاي بعدي زمان برگزاري هر دادگاه و نتايج آن به اطلاع عموم ملت عزيز خواهد رسيد.

*****
ویدئوی جدیدی ازشعارهای"مرگ بر دیکتاتور - مرگ بر روسیه" - شب گذشته



*****
می نویسم حتا اگر کشته شوم. خونم از خون ندا ها رنگین تر نیست
حشمت اله طبرزدی
از یک سو به دلیل شنیدن اخبار و گزارش های مربوط به شکنجه و کشتار جوانان،گرفتار سر درد شده ام از دیگر سو شاهد وقایع شگفت انگیز در حوزه ی حکومت داری هستم و از دیگر سو نگران این هستم که سرنوشت مردم و کشور به کجا کشیده خواهد شد. در عین حال در زیر سرنیزه زندگی کردن مانع از این می شود که مسائل را آن گونه که می فهمی بیان کنی.به همین دلیل حتا ابتدا برای این نوشته ،عنوان مشخصی نیافتم و نام آن را "بدون عنوان" گزینش کردم تا هر کس هر برداشتی که می تواند از آن داشته باشد.
من با تجربه ای که از قلم زنی در هفته نامه ی پیام دانشجو دارم ،این مهم را دریافته ام که کار نویسندگی یک نوع ریسک یا دل به دریا زدن و یا خود را به دشت خون زدن است. هر گاه نویسنده بخواهد از یک امر مهم پرده بردارد مثل کسی است که باید جسارت این را داشته باشد که از یک بلندی بپرد یا خودش را به امواج بسپارد و با خود بگوید،می نویسم.هر چه بادا باد!
۱-با کشته شدن محسن روح الامینی، فریاد جناح اصول گرا نیز در آمد و آقایان و خانم های اسلامی و اصول گرا نیز دریافتند که انگار در این مملکت خبر هایی هست.کسانی که به ملت وعده ی بهشت داده بودند و همواره این ادعا را داشتند که گویا قوه ی قضاییه،دستگاه انتظامی و نظامی و دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی در دنیا بی نظیر است،اینک به فریاد امده و از مسئولین پرسش می کنند که پاسخگوی این قساوت ها کیست؟البته از این بابت باید خوشحال بود که به مرور ادم های کمی با سواد و کمی مستقل در درون این جناح به صدا در امده و گویا مقدر بود تا خون محسن زیر شکنجه ی دولت اسلامی بریزد تا این بخش از حکومت گران نیز زبان به گلایه و شکایت بگشایند. گویا مقدر بود تا خون محسن بر زمین بریزد تا این گروه نیز دریابند که در ۳۰ سال گذشته و البته در دوره های گوناگون به نام دین و انقلاب و نظام بر سر جوانان چه اورده اند. اما این گروه هنوز نمی خواهد به ریشه های بحران و تراژدی و مسئولین اصلی ان ورود کنند. نه تنها این گروه تمایلی برای فهم و افشای ریشه ی واقعیت ها ندارند،بلکه وفاداران به خط امام نیز خود را از فهم ریشه های این فجایع محروم می کنند. برای این که حقیقت تلخ است. البته به تعبیر ایه اله مطهری، حق برای کسانی تلخ است که نمی خواهند ان را بفهمند و به نفعشان نیست. و گرنه حق به خودی خود تلخ نیست. من در ادامه ی این نوشتار به برخی ریشه ها اشاره خواهم کرد.
در هر حال حتا کسانی چون علی مطهری نیز به جنایات ارتکابی توسط بازجویان جمهوری اسلامی اعتراض کرده و همراه با او گروه بزرگی از اصول گرایان زبان به اعتراض گشودند. به سهم خود از علی مطهری که زمانی سابقه ی دوستی با او داشتم را سپاس گذاری می کنم و به او گوشزد می کنم که با توجه به شخصیت پدرش و خودش از او انتظار داشتم تا بالاخره و البته به مرور صف خود را از ادمکشان جدا نماید.اگرچه این ابتدای ماجرا خواهد بود و مشکل ها خواهد افتاد.
۲-پس از این که داستان تراژیک کشته شدن محسن زیر شکنجه،افشا شد و فریاد نمایندگان مجلس اسلامی نیز در امد،اقای خامنه ای رهبر رژیمی که از ان به جمهوری اسلامی تعبیر می کنند،مجبور شد دستور بسته شدن سوله ی کهریزک را بدهد. او بدون این که از مسئولین در مورد گشایش و اداره ی این شکنجه گاه بازخواستی نماید یا در باره ی شکنجه و شهادت جوانان ایرانی به دست جانیان سخنی بر زبان بیاورد، دستور به بستن این اردوگاه استالینیستی داد تا بر روی اعتراض های دوستداران خود ابی بپاشد تا مبادا این اعتراض ها شعله ور شده و دامن خودش را نیز بگیرد.در صورتی که این سوله یک شبه به وجود نیامد. یادم هست در جریان بازداشت و شکنجه ی دانشجویان پلی تکنیک در سال های ۸۵-۸۶ به همین مناسبت،یک مقاله ی افشاگر نوشتم که از سوی تیم بازجویی مربوطه که زیر نظر مرتضوی و حداد عمل می کردند ،مورد بازخواست شدید قرار گرفتم. زیرا در ان زمان در مرخصی از زندان به سر می بردم.بنابراین،سوله ی کهریزک چند سال است که دایر است و گویا کسانی چون سردار رادان و سردار مقدم که دست اندکار اداره ی سپاه ثاراله هستند، این اردو گاه را نیز تدارک می کرده اند.
فراموش نکنید که این دو سردار،مامور راه اندازی گشت ارشاد یا برخورد با جوانان در دوره ی ۴ ساله ی احمدی نژاد بوده اند و ارتباط تنگا تنگی با مرتضوی دارند. پس تا کنون نام مقدم،مرتضوی،رادن و حداد را در ذهن داشته باشید. باید این نکته را به دست اورد که چه کسی از این ها پشتیبانی می کند که چنین گستاخ به سرکوب تا مرز خشونت کور و شکنجه ی زندانیان پیش رفته اند؟ اگر بتوان این حلقه ی مفقوده را به دست اورد،می توان به بسیاری از موارد مجهول در سیستم سرکوب عریان دست یافت. ایا به راستی ان گونه که اصلاح طلب ها سعی کرده اند ادرس بدهند، مسئول این حلقه احمدی نژاد است؟
۳-در چند روز گذشته فرماندهان سپاه و بسیج نیز سخنان زیادی در مورد سرکوب مردم به میان اورده اند. شکی ندارد که بسیج در کنار سپاه ثار اله مسئول بخش بزرگی از کشتار ها و شکنجه ها بود ه است.اما در میان این فرماندهان نام سالک و طائب،بیش از دیگران تکرار شد.این دو روحانی هر دو از رابطین دفتر خامنه ای بوده و هستند. در واقع ان گونه که من در سال های ۸۰ و ۸۱ در انفرادی های عشرت اباد و ۲-الف مربوط به حفاظت اطلاعات سپاه بوده ام به خوبی از نقش این نیرو در سرکوب ازاد اندیشان و تعلق خاطر ان ها به مصباح یزدی اگاه هستم.ان ها همین دید گاه های مصباح یزدی در مورد تزینی بودن ارای مردم را برای مطالعه به من می دادند و از ان دفاع می کردند.پس افرادی چون سالک و طائب در عین حال که نمایندگان خامنه ای هستند،و در سرکوب ها نقش اساسی دارند به مصباح یزدی نیز ارادت خاص دارند.این جریان تا اتفاقات اخیر و سرپیچی نسبی احمدی نژاد از حکم خامنه ای از حامیان سرسخت احمدی نژاد به شمار می امدند و گفته می شود که مجتبا خامنه ای حلقه ی وصل تمام این جریانات است.
می خواهم تاکید کنم که همه ی این روحانیان و سرداران تند رو و بی رحم ،مستقیما از سوی دفتر خامنه ای حمایت شده اند. من خود اگاه نیستم که در این زمینه نقش مجتبا چیست. پیش از این گمانم بر این بود که اصغر حجازی مامور هماهنگی این جریان است. پس اصلاح طلبان ادرس عوضی ندهند. این جریان نه از وزارت اطلاعات دولت احمدی نژاد که مستقیما از دفتر خامنه ای دستور گرفته و می گیرند.می نویسم حتا اگر کشته شوم. خونم از خون ندا ها رنگین تر نیست.(اهان. همین را تیتر نوشته انتخاب خواهم کرد)
۴-اقای خامنه ای در نماز جمعه ی ۲۹ خرداد با صراحت دستور سرکوب مردم را صادر کرد.او برای این که نظامیان و لباس شخصی ها و نیرو های امنیتی وانتظامی را تحریک کند، حتا بدون جهت گریه کرد. او در حالی از احتمال کشته شدن خودش -یا به تعبیر خودش،جسم ناقصش -حرف زد که حاکم مطلق بوده و هیچ کس حتا اگر بخواهد، نمی تواند به او اسیبی برساند. اما این را گفت تا نیرو های تحت امر، تحریک شوند و با شدت هر چه تمام تر مردم را سرکوب کنند.پس باید بپذیرد که هرکس شکنجه یا کشته شده است،به دستور او عمل کرده.نیرو های تحت امر هر گاه بشنوند که اراذل و اوباش یا خس و خاشاک و یا اغتشاشگران قصد جان فرمانده و رهبرشان را کرده اند،چرا نباید ان ها را تا سر حد مرگ بزنند و یا به گلوله ببندند؟پس در این ماجرا اگر چه تک تک فرماندهان و مجریان مسئول هستند،اما در راس ان ها شخص خامنه ای قرار دارد.مگر این که او و پیروان پذیرفته باشند که به وظیفه عمل کرده و کشته شدگان باید به چنین سرنوشتی دچار می شدند.بنا براین در این مورد باید با شجاعت به مسبب اصلی اشاره کرد و ادرس اشتباهی نداد.
۵- احمدی نژاد و دولت او در این زمینه گناهکار هستند.برای این که او به عنوان رییس دولت و رییس جمهوری در همه ی این قضایا مسئول است. بزرگترین جرم احمدی نژاد این است که هر گاه در مسئله ای با این اهمیت که می بایست نظر می داده است،فقط به این دلیل که به نفع او نبوده سکوت اختیار نموده است. او گمان کرده که می تواند چون کبک سر در برف کرده و بعدا اعلام کند که در این حوادث نقشی نداشته است. در صورتی که حتا اگر در سرکوب نقش مستقیم نداشته باشد،به دلیل انفعال و بی عملی اش در مقابل مردم قرار گرفته و در جرایم موجود شریک است.
اگر چه همگان اگاه هستند که در حمله به کوی دانشگاه و شکنجه ی دانشجویان در زیر زمین وزارت کشور،این احمدی نژاد است که باید پاسخگو باشد. برای این که دستور حمله را شورای تامین صادر کرده بود و مسئولیت ان با احمدی نژاد است.ولی او از یک سو از نتایج سرکوب نفع می برد و از دیگر سو با سکوت خود،مسئولیت حمله و سرکوب را متوجه ی دیگران می کند.
۶-موارد بالا در حوزه ی مربوط به سرکوب و امور امنیتی و نظامی بود.اما در کنار این حوادث،اتفاقات شگفت انگیز دیگری در حال وقوع است. اگر چه در شرایط کنونی همه ی سران و دست اندرکاران حکومت به یکدیگر گل می زنند اما در این زمینه احمدی نژاد گوی سبقت را از دیگران ربوده است.
احمدی باور کرده است که ۲۴ ملیون نفر به او رای داده اند. رهبر جمهوری اسلامی جلو تر از همگان در این امر موثر بوده است.همگان اگاه بودند که اگر موسوی رای بی می اورد به نفع نظام و رهبر بود.ولی او همچنان علاقه داشت که احمدی رای بیاورد.اگر خلاف این بود حتما طرفداران رهبر به صورت تشکیلاتی از احمدی رویگردان شده بودند.شورای نگهبان و نیرو های نظامی و انتظامی نیز از او رویگردان شده بودند.اما چنین نشد و مهم تر این که، رهبر پیش از تایید شورای نگهبان احمدی را تایید کرد و برای تثبیت او دستور سرکوب صادر نمود.حتا در خطبه ی نماز اعلام کرد که نظرات احمدی از نظرات هاشمی که یار دیرینه اش بوده است،به او نزدیک تر است. پس نقش رهبر در پیروزی احمدی و تثبیت ان پیروزی موثر بوده است. اگر چه بخش اصلی رای احمدی- هر اندازه که بوده و ما نمی دانیم-،مربوط به خودش است. بخشی از فقرا و محرومان و نیز برخی مخالفین جدی رفسنجانی و روحانیان به احمدی رای داده اند و همگان از این امر اگاه هستند.ولی محمود از یک سو نقش رهبر را بی اثر و از دیگر سو نقش خودش را بیش از حد و در عین حال تاثیر تقلب را ندیده گرفته و در مقابل رهبر قد علم کرده است.اگر چه او حق دارد معاون خود را انتخاب کند اما این صرفا یک بهانه است. بار ها و بار ها گفتیم که احمدی دل در گرو ولایت امام زمان دارد و نه ولی فقیه. او اصول اسلامی در حوزه ی حکومت را بر نهاد روحانیت ترجیح می دهد. انگار شرایط موجود را اماده ی ابراز نظرات خود دانسته است. به این دلیل از دید اصول گرایان واقعی حق با احمدی نژاد است. برای این که از یک سو او حق دارد معاون خود را انتخاب نماید و از دیگر سو می خواهد تا انجا که ممکن است ،دست روحانیون را از قدرت و حکومت کوتاه کند تا به زعم خودش از رانت خواری و فساد ها جلو گیری نماید. اگرچه در تناقض افتاده است. برای این که از یک سو به کمک همین رانت ها به ریاست جمهوری رسیده و از دیگر سو تلاش دارد که ریشه ی این رانت حکومتی را از بین ببرد!؟
برخورد متقابل رهبر و احمدی تا کنون به گونه ای بوده است که گویا این رهبر است که خودش را به احمدی می چسباند و نه این که احمدی به رهبر نیازمند باشد.از دیگر سو جناح محافظه کار سر بر اورده و اعلام می کند که احمدی را به سرنوشت بنی صدر و مصدق دچا ر می کند!انگار نه انگار که تا دیروز برای تثبیت احمدی ،ایران را به اتش کشاندند. در ظرف کمتر از چند روز به این نتیجه رسیدند که او ولایت پذیر نبوده و باید قربانی شود!ایا این حرکت محافظه کاران به قصد قربانی کردن احمدی در پای نظام و رهبر نیست؟ هر چه باشد از دیدگاه ما این اقدامات نشانگر اغتشاش شدید در امور حکومتی است و از جنس اختلافات منطقی نمی باشد. امور کشور داری رو به انارشی می رود و امیدوار هستم که هزینه ی ان را حکومت بپردازد و نه مردم.
۶- از سوی دیگر، اقای رفسنجانی اعلام کرده است که نزاع بر سر انتخابات است که اگر برطرف شود،مشکلی باقی نخواهد ماند. او در عین حال از رهبر تعریف کرد و بار دیگر ما را به این اندیشه فرو برد که ممکن است همه ی این ها دست به دست هم بدهند تا احمدی نژاد را قربانی کرده و قدرت را به روحانیت برگردانند.شاید جناح اصلاح طلب نیز از این کار بدش نیاید. ان ها نیز دوست دارند که احمدی قربانی شود،انتخابات تجدید شود و موسوی زیر نظر خامنه ای به ریاست جمهوری برسد تا نظام بیمه شود و خط امام مستدام گردد و حرف ان ها نیز به کرسی بنشیند. ما اما باور داریم که خواسته ی مردم این نیست.خواسته ی مردم مصالحه ی بزرگ در بحران نیست. ان ها خواهان ازادی انتخاب،بیان،حزب و تجمعات هستند.
۷- همه ی ما اگاه هستیم که جمهوری اسلامی به صفت اسلامی بودن و اصل ولایت فقیه است که پس از ۳۰ سال به چنین سرنوشتی دچار شده است. برای این که حکومت فردی از نتایج اولیه ی چنین اندیشه هایی است. ما بر این باور هستیم که دین باید از حکومت جدا بشود. هر گاه قدرت را مقدس دانستیم، مانع از این خواخهیم شد تا این قدرت نقادی و دست به دست شود. قدرت فساد اور است . در حالی که طرفداران اندیشه ی اسلام سیاسی که خمینی از پایه گذاران ان بود به تقدس و تمرکز قدرت باورمند هستند.اگر خامنه ای چنین دستور سرکوب می دهد و دفتر او مرکز قدرت غیر پاسخگو و حامی کسانی چون مقدم،رادان،طائب،مرتضوی،سالک و دگران است،فقط به این دلیل است که قدرت او را مطلقه،مقدس و اسلامی و از جانب خدا دانستند. حال اگر همین قدرت به طاهری اصفهانی یا منتظری و رفسنجانی نیز داده می شد، همین اش و همین کاسه بود. کسانی چون علی مطهری باید اگاه باشند که قدرت مطلقه و متمرکز و غیر پاسخگو فساد اور است ومن در میتینگ ۲۹ مهر ۷۶ در مقابل دانشگاه تهران همین را گفتم که به اتش خشم اقایان دچار شدم.ریشه ی این شکنجه ها و کشتار ها در قدرت مقدس و غیر پاسخگو است. نمی شود از یک سو به طرف القا کرد که تو نماینده ی خدا و امام زمان هستی و از دیگر سو باید پاسخگو باشی . نمی شود از یک سو ادعا کرد که این حکومت خدا بر روی زمین است و از دیگر سو انتظار نداشت که معترضین علیه ان، زیر شکنجه کشته شوند. شانس اورده ایم که خامنه ای ولی فقیه است. اگر خمینی در قید حیات بود همه ی معترضین را محارب معرفی می کرد و سرنوشت همگان معلوم بود.
۸- اخرین کلام من این است که سران رژیم به جان هم افتاده اند و البته این سنت تاریخ و به زعم من اراده ی خداوند است. برای این که کسانی که ظلم می کنند به ظلم خود گرفتار می ایند. نه احمدی انقدر ضعیف است که باهنر بخواهد او را استیضاح کند و نه مردم زیر بار هاشمی می روند که بار دیگر بخواهد با شعبده بازی، حکومت روحانیون رانت خوار را نجات بدهد و نه خامنه ای قادر خواهد بود از طریق سرکوب،مردم را وادار به تمکین کند.نه قالی باف انقدر موجه است که بخواهد با افشاگری علیه احمدی جایی در دل مردم ناراضی برای خود دست و پا نماید و نه حتا امکان همدستی مجدد هاشمی و خامنه ای و خاتمی وجود خواهد داشت. در این اشفته بازار، فقط ان باند قدرت است که به جنایت علیه مردم ادامه می دهد و شیرازه ی امور سیاسی و اقتصادی از هم گسسته است. اگر چه فقر و بیکاری و تورم گلوی مردم را می فشرد اما توده های ناراضی تصمیم دارند از طریق اعتراضات خیابانی به بهانه ی چهلم شهدا و سالگرد انقلاب مشروطیت در ۱۴ امرداد یا روز تحلیف و تنفیذ به مبارزات خود ادامه بدهند و حق است که چنین کنند.
و ما نیز وظیفه ی خود می دانیم با تاکید بر اصولی چون :تمامیت ارضی، منافع ملی،استقلال همه جانبه ی کشور،ازادی،دموکراسی،اعلامیه ی جهانی حقوق بشر،حقوق مسلم اقوام ایرانی،تساوی حقوق زن و مرد،نفی خشونت و جدایی دین از حکومت به دفاع از مردم برخیزیم و همگان را به همبستگی دعوت کنیم.تاکید می کنم که کشور در لبه ی پرتگاه اغتشاش یا خشونت تمام عیار و ورشکستگی قرار دارد و در این شرایط است که بیگانگان برای دخالت در امور کشور طمع کرده و من به سهم خود از دستگاه های مسئول و نیرو های وطن پرست در هر رده و در هر نهاد و ارگان و از هر طیف و طبقه ، دعوت می کنم تا با همبستگی مسئولانه به نجات کشور کمر همت بندیم.ما نباید بنشینیم و نظاره گر نزاع درون حکومت از یک سو و سرکوب مردم بیگناه از دیگر سو باشیم. ممکن است نیرو های قدرتمند با مطالعه ی این نوشته قصد هر نوع نقشه ی شیطانی علیه من را در ذهن پرورانیده یا عملی سازند. اما به ان ها هشدار می دهم که از شما ترسی ندارم. فقط به شما اعلام می کنم که در این ۱۵ سال، انچه نوشتم برای اصلاح امور کشور بود و خود شاهد بودید که به موقع نوشتم اما عمل نکردید. یک بار هم که شده به من اعتماد کنید و به نصایح من تن در دهید و کمک کنید تا کشور را از این شرایط خطرناک رها سازیم.
به راستی کدام انسان عاقل حاضر است بیش از این کشور را به دست کسانی بدهد که تا دیروز از احمدی یک بت ساختند اما امروز خواهان استیضاح او هستند!شما را به خدا به خود ایید و امور کشور را به دست نمایندگان واقعی ان بسپارید. ۳۰ سال حکومت برای شما کافی است. اجازه دهید نمایندگان واقعی ملت که از طریق انتخابات ازاد زیر نظر نهاد های بی طرف بین المللی برگزیده می شوند،سر رشته ی امور را در دست بگیرند و از تجربه ی مثبت شما ها نیز بهره ببرند. تضمین خواهند دادکه از هر نوع خشونت جلو گیری کرده و برای همیشه خشونت و اعدام و شکنجه از این مملکت رخت بر خواهد بست.
دستان خود را به سوی همه ی کسانی دراز می کنیم که دل در گرو ملک و ملت دارند.
*****
ترمینولوژی حقوقی جدید
بهمن کشاورز

1- اینکه در کشوری تنش‌های سیاسی و اجتماعی وجود داشته باشد، طبیعی و پذیرفتنی است. اینکه طرفین یا اطراف این تنش‌ها به یکدیگر انواع خطاها و جرم‌ها و قصورها و تقصیرها را - از ریز تا درشت - با تقبل آثار حقوقی و قضایی چنین انتساب‌هایی نسبت دهند، باز هم قابل توجیه است اما شدت و نوع موارد انتسابی به میزان انصاف و در عین حال ساختار فرهنگی و اخلاقی طرفین یا اطراف چالش بستگی دارد.
حتی اینکه طرف پرزورتر و آنکه به اصطلاح دست بالا را دارد، به طرف کم‌زورتر سخت بگیرد و احیاناً قلع و قمع کند و بگیر و ببند راه بیندازد،‌ شگفت‌انگیز نیست، به ویژه اگر محل وقوع این داستان‌ها جهان سوم باشد. در این مورد هم رعایت یا عدم رعایت «قواعد بازی»‌یعنی قوانین ماهوی و شکلی کیفری، در بگیر و ببندها به میزان انصاف و در عین حال دوراندیشی طرف پرزورتر بستگی دارد. مآل ‌اندیشان جایی برای سازش و بازگشت باقی می‌گذارند و آنها که دور‌اندیش نیستند، نه.2- در این زد و خوردها معمولاً آنچه طرفین یا اطراف به هم نسبت می‌دهند، یکی از عناوین زیر را می‌تواند داشته باشد:الف- یا «توهین» و دشنام است که هرگاه عرفاً باعث وهن شناخته شود مرتکب قابل تعقیب خواهد بود.ب- یا نسبت دادن صریح جرم تعریف شده در قانون است که از باب افترا و در صورت عجز نسبت دهنده از اثبات صحت انتساب قابل پیگرد خواهد بود.پ- یا نسبت دادن اکاذیبی است که هرگاه قصد اضرار به طرف یا تشویش اذهان احراز و برای نسبت دادن از ابزارهای برشمرده در قانون استفاده شود، مرتکب به عنوان «اشاعه اکاذیب» قابل تعیب خواهد بود.در این حالات تکلیف طرفین یا اطراف قضیه روشن است. طرفی که می‌گوید و نسبت می‌دهد نتایج احتمالی عملش را می‌داند و طرف مقابل هم اگر بخواهد از طرق قانونی احقاق حق کند، می‌تواند.3- موضوع وقتی پیچیده می‌شود که در این دعواها از الفاظ و تعبیرهایی استفاده شود که در هیچ‌یک از گروه‌های پیش‌گفته نمی‌گنجند و در عین حال انتساب آنها به افراد یا اشخاص می‌تواند دودمان آنها را به باد دهد و یا حداقل اگر اهل سیاست باشند، زندگی سیاسی آنها را به آخر برساند. فراموش نکنیم در کشور ما دخالت جدی در سیاست به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و رئیس جمهور و صدها سمت دیگر مستلزم «تأیید صلاحیت» است و رد صلاحیت صرفاً بر مبنای داشتن پیشینه کیفری مؤثر صورت نمی‌گیرد. بلکه اظهارنظر هر روزنامه و مجله و همسایه و همکار و... ممکن است ثبت و ضبط و زمانی باعث «رد صلاحیت» شود.4- با این مقدمات عرض می‌کنیم استفاده از تعبیراتی چون: کودتای پارلمانی (که چند سال پیش عنوان شد)، انقلاب نارنجی، انقلاب مخملی و براندازی نرم ممکن است از جهت «ژورنالیستی» جذاب و جالب باشد اما وقتی به طور جدی و از زبان کسانی که گفتارشان باعث ترتب آثار می‌شود، مطرح گردد، این اشکال را ایجاد می‌کند که نه طرف قضیه تکلیفش را می‌داند و نه خواننده و شنونده موضوع را درمی‌یابند و نه حتی خود گوینده و نویسنده، اگر در مقابل این پرسش قرار گیرندکه «داستان چیست؟» قادر به پاسخگویی خواهند بود.5- حاصل اینکه یا باید ترمینولوژی حقوقی و کیفری را دوباره بنویسیم و پدیده‌های پیش گفته و معادلات چندمجهولی همانند آنها را حل کنیم و یا بهتر است برای بیان و تشریح پدیده‌ها از اصطلاحات و کلمات تعریف‌شده استفاده کنیم تا تکلیف همه روشن باشد.وکیل دادگستری
منبع: خبرآنلاین
*****
صفحه نخست امروز پنجشنبه هشتم امردادماه "روزی"نامه کیهان که تا ساعاتی دیگر در تهران و شهرستانها توزیع خواهد شد.
دو خبر از "روزی"نامه کیهان که تا ساعاتی دیگر در تهران و شهرستانها توزیع خواهد شد:
1- فضله پراکنی های "حسین بازجوی" مفلوک:
(خبر ويژه)افراطيون شكست خورده از مردم در انتخابات باشكوه 22خرداد، به ترفند حذف صورت مسئله و نوشتن صورت مسئله اي انحرافي روي آورده اند. در اين شيوه رياكارانه و شعبده بازانه، عناصر شكست خورده اي كه به جاي تمكين در مقابل راي مردم، سر به شورش و قانون شكني گذاشتند، صورت مسئله را عوض نموده و ادعا مي كنند دعوا بر سر مشروعيت و چگونگي آن است! در اين شيوه چشم بندي كه جرقه آن توسط يكي از رجال سياسي زده شد، ادعا مي شود «با راي مردم تقابل وجود دارد در حالي كه بدون راي مردم مشروعيت وجود نخواهد داشت».صرف نظر از بحث هاي كلامي و سياسي و آكادميك درباره خاستگاه مشروعيت و تفاوت مشروعيت و مقبوليت و... واقعيت اين است كه مسئله موجود عدم تمكين طيفي از گردن كلفت ها و ديكتاتورهاي حزبي در برابر راي قاطع مردم است فارغ از اين كه اين راي را نشانه مشروعيت بدانيم يا مقبوليت.در آخرين نمونه از اين فضاسازي هاي فريبكارانه- كه طي دو هفته اخير به ويژه از سوي برخي محافل رسانه اي شدت يافته- حسين مرعشي سخنگوي حزب كارگزاران مدعي شد: تكليف كار همين جا بايد مشخص شود. ملت يا حق انتخاب دارند و يا ندارند. اگر حق انتخاب دارند كه در آن صورت بايد انتخابات واقعي و سالم باشد. متاسفانه الان شاهديم كه به محض اشاره به حقوق ملت از سوي آقاي هاشمي صداهايي از اطراف بلند شده است كه اساسا مردم حقي ندارند. امروز شاهد بروز نظرات بديعي در نظام هستيم كه مردم را يك سر كنار مي گذارند و صحبت از حق خدا مي كنند و مي گويند كه اساسا مشروعيت نظام با خداست.وي كه با سايت وابسته به شاخه جوانان حزب سخن مي گفت، اشاره اي به تضييع مكرر حقوق ملت از سوي حزب و جريان متبوع خود در زمينه اشرافيگري، دست يازيدن به بيت المال، قانون شكني، زد و بند با سوءاستفاده كنندگان اقتصادي و سياسي، پيشنهاد دستكاري قانون اساسي براي تمديد رياست جمهوري هاشمي و... نكرد و توضيح نداد كه چرا هم در انتخابات سال 84 و هم در انتخابات امسال به كارشكني و دهن كجي در مقابل راي قاطع ملت پرداخته اند.مرعشي در گفت وگوي خود خواستار محوريت بخشيدن به ميرحسين موسوي شد و با وجود ادعاي «احقاق حقوق ملت در چارچوب قانون اساسي»، خواستار بدعتگذاري و دور زدن نهادها و مجاري قانوني شد. سخنگوي كارگزاران پيشنهاد داد «هيئت حل و عقل ]عقد![ با دعوت از بزرگان و دلسوزان و شخصيت هاي شناخته شده، موثر و طراز اول از نهادهاي مختلف و جناح هاي سياسي از خبرگان و مجلس و مجمع تشخيص و قوه قضاييه، علما و مراجع، مجمع روحانيون و جامعه روحانيت تشكيل شود.»مرعشي كه گويا به شرح اظهارات مبهم هاشمي رفسنجاني مي پرداخت، اظهارات هاشمي را «بسته جناب آقاي هاشمي» لقب داد اما توضيح نداد كه ايجاد هيئت هاي خلق الساعه و من درآوردي و دلبخواه چه نسبتي با شعار قانون گرايي و دفاع از قانون اساسي و اساسا شعار احترام به راي و انتخاب مردم دارد.وي همچنين خبر داد بيانيه موسوي در خصوص تشكيل جبهه، هفته آينده منتشر مي شود. منابع رسانه اي از ملاقات دوشنبه گذشته مرعشي با ميرحسين موسوي خبر داده بودند. تشكيل جبهه سياسي، اول بار از سوي دو نفر- مرعشي و عزت سحابي- به ميرحسين موسوي القا شد.
***
كيفرخواست تعدادي از متهمان شركت در اغتشاشات خياباني تهران جهت محاكمه آنها از سوي دستگاه قضايي صادر شده است.به گزارش ايرنا به نقل از مراجع قضايي، كيفرخواست تعدادي از متهمان شركت در اغتشاشات خياباني پس از انتخابات صادر شد و محاكمه اين متهمان از روز شنبه هفته آينده آغاز مي شود.براساس اين گزارش در نخستين مرحله از محاكمه متهمان به طراحي و اجراي تحركات خرابكارانه، كيفرخواست حدود 20 تن از عناصر برهم زننده نظم و امنيت مردم صادر شده و آنها به اتهام ارتكاب جرايمي نظير ارتباط مستمر با گروهك تروريستي منافقين، بمب گذاري، حمل سلاح گرم، حمل نارنجك جنگي، حمله هدفمند به نيروهاي انتظامي و بسيجيان، حمله هدفمند به مراكز دانشگاهي و نظامي، ارسال تصوير براي رسانه هاي دشمن، سازماندهي اوباش و اغتشاشگران و ايراد خسارت به اموال و اماكن دولتي و عمومي اعم از تخريب و تحريق بانكها و منازل مسكوني محاكمه خواهند شد.گزارش ايرنا حاكيست، در اين مرحله آمران شورش هاي پس از انتخابات محاكمه نمي شوند، بلكه برخي آثار و نتايج طراحي سناريونويسي آنها به عنوان دستورالعمل اغتشاشات روشن خواهد شد.گفتني است، در ميان متهمان به مشاركت در شورش هاي خياباني افراد مرتبط با گروهك تروريستي منافقين و بهائيت حضور دارند. همچنين دادستان كل كشور از آزادي تعداد قابل توجهي از زندانيان تا نيمه شعبان خبر داد.حجت الاسلام والمسلمين قربانعلي دري نجف آبادي افزود: از مسئولان خواسته ايم افراد فاقد عنوان مجرمانه را آزاد كنند.
*****
روح‌الامینی: محسن ما دیگر بر نمی‌گردد ولی محسن‌های مردم را باید دریافت
دکتر عبداحسین روح‌الامینی پدر محسن روح‌الامینی در گفت‌وگو با شبکه پرس تی‌وی در باره پسرش سخن گفت.
به گزارش "الف" او گفت:محسن 25 سال داشت و در این سال‌های کوتاه یک ربع قرن عمر خود پسری بود که شاید الان که در مصیبت فقدانش عزادار هستیم، تازه در حال مرور ویژگی‌ها و برجستگی‌هایش هستیم. او پسر خالصی بود و تعلقی به دنیا نداشت و خیلی مهربان بود. هیچ حق‌الناسی بر گردن او نبود و همیشه کنجکاوانه در جستجوی حقیقت بود. البته قانع کردن او همیشه کار بسیار سختی بود، مثل بسیاری از بچه‌های نسل جدید ما که از ما جلوتر هستند. آنها با توجه به آنچه که ما در زمان انقلاب و این سی‌ساله انجام دادیم، خیلی از ما جلوتر هستند.وی افزود: محسن به دقت گوش می‌داد و پیگیر بود ولی این صداقت، خلوص، نجابت و مهربانی و عطوفتش باعث نمی‌شد که بی‌تفاوت باشد؛ برای همین هم در برابر بسیاری از پرسش‌هایی که مطرح می‌شد قانع کردن او بسیار سخت بود. او به جواب‌های کلیشه‌ای که ما بعضا برای اقناع جوان‌هایمان بسنده می‌کنیم، کفایت نمی‌کرد. یکی از اساتید دانشگاه می‌گفت مغز او خیلی کار می‌کند و فعال است.دکتر روح‌الامینی گفت: محسن خیلی با بی‌صداقتی مشکل داشت. با دورویی مشکل داشت. صاف و زلال بود و شاید این زلال بودن، شفافیت و خلوصش و این مظلومیتش در این حادثه اخیر، باعث شده که عواطف به سمت او بیشتر سوق پیدا بکند.مشاور محسن رضایی تصریح کرد: به هر حال با این حادثه‌ای که پیش آمده، محسن که دیگر باز نمی‌گردد، انالله‌واناالیه‌راجعون. ملک از آن خداست، محسن ما را آورد و محسن ما را برد. محسن ما دیگر بر نمی‌گردد. ولی محسن‌های مردم را باید دریافت. ما نمی‌توانیم در این روندی که هست پاسخ‌گوی بسیاری از نگاه‌ها و سوال‌ها باشیم و نمی‌توانیم سرافکنده هم بشویم.انقلابی داشته‌ایم، مردمی داشته‌ایم، عزت و افتخاری داشته‌ایم، در این 30 سال ارزش‌ها و دستاوردهایی داشته‌ایم، امیدواریم که در این‌ها علو پیدا کرده و جلو برویم. ما نباید درجا بزنیم.وی اظهار داشت: دغدغه محسن اعتلای این میهن و این کشور و گرفتاری‌های مردم بود. آزارش به کمترین کسی نمی‌رسید. اگر به جوانی نوجوانی یا بچه‌ای کمترین جسارتی می‌شد برخورد می‌کرد. بسیار حساسیت داشت. با بچه‌ها خیلی خوب بود. ما نوه‌ای داریم که تازه زبان باز کرده بود و محسن ساعت‌ها به کلمه عمو گفتن او دلش خوش بود.دبیرکل حزب اعتدال و توسعه گفت:او در جستجوی حقیقت بود و دغدغه داشت. در این بده بستان‌های مرسوم سیاسی هم خیلی از بی‌صداقتی منزجر بود. از دورویی، از نفاق، از چیز دیگری بودن و چیز دیگری جلوه دادن. به این مسائل اخیر هم نگاه می‌کرد و اعتراض داشت، ولی آشوبگر نبود. آزار او به یک حیوان هم نمی‌رسید، مثلا یک گربه خیابانی روزی از حیاط منزل ما می‌گذشت و آسیبی به او رسیده بود. محسن گربه را برد درمانگاه دانشکده دامپزشکی نزدیک منزل ما تا او را مداوا کند. آزار این بچه به یک حیوان عبوری هم نمی‌رسید. خیلی حساسیت و غیرت داشت.وی تصریح کرد: ولی این بچه سئوال داشت و قانع کردن این بچه‌ها هم کار سختی است. یعنی ما باید مسیرهایمان را اصلاح کنیم. ما باید با تدبیری بتوانیم امثال محسن‌ها را قانع کنیم و دریابیم. جواب سئوالات آنها این نیست. این روندهایی که جدا باید اصلاح شود.روح الامینی در ادامه گفت: خیلی از دوستان ما از نخبگان و از اساتید و مسئولان - آبرویی ما نداریم و هر چه داریم فدای نظام، فدای انقلاب، فدای مردم، فدای امام، شهدا، اصلا ما قابل مقایسه نیستیم، هیچی نیستیم، محسن ما و همه چیز ما فدای اینها -ولی بالاخره نمی‌شود اینجوری اداره کرد. نمی‌شود این‌گونه دنبال کرد. این‌گونه صورت مسائل را پاک کنیم. ساده‌ترین راه حل مسئله هم حذف صورت مسئله است. محسن ما رفت و بر نمی‌گردد ولی محسن‌های مردم را باید دریافت.وی اظهار داشت: بالاخره در این روندهایی که هست در اداره اجتماع در مسائل سیاسی و اینها. البته خب در دوره فتنه و در دوره غبارآلودی شرایط و شاید بشود گفت زهرآلود در برخی مسائل، در ایام فتنه و در ایام فضای زهرآلود و توطئه خارجی، مسائل و متغیرهایی که کنار هم قرار می‌گیرد، شاید مقداری صحبت کردن و قضاوت کردن کار سختی باشد.روح‌الامینی تاکید کرد: من به طور جدی از مظلومیت او (دفاع) و از پایمال شدن خون او جلوگیری خواهم کرد. پیگیری خواهم کرد. اما مسیر من متفاوت خواهد بود. مسیر من مسیری قانونی است، یک مسیر عقلایی است، انشالله خداوند این صبر را به ما داده، این استقامت را داده است. در چارچوب ارزش‌هایی که به آنها معتقدیم، در چارچوب نظامی که به آن معتقدیم و در چارچوب قانون‌ها.وی افزود: ما به نظام اعتماد داریم. ما هنوز به این نظام اعتماد داریم، برخلاف بسیاری که با کمترین مصیبتی به جای اینکه خودشان را کنترل کنند، می‌گویند ما به این نظام اعتماد نداریم. خیر من به این نظام اعتماد دارم. نظامی که صدها هزار شهید و جانباز و آزاده داده است. نظامی که میلیون ها جوان مستعد مثل محسن دارد که می‌تواند از جایگاهی، این دستاوردهای 30 ساله را به اوجی برساند.روح الامینی گفت: و ما مطمئنیم انشالله این نظام را باید در مسیری اداره کرد که وضعمان بهتر از الان باشد. خدای نکرده عقب‌گرد نکنیم، خدای ناکرده بعضی از این فتنه‌ها و بعضی از این بی‌تدبیری‌ها، سوء تدبیر، سوء اداره که لطمات جدی به ما می‌زند، ما را از مسیر اصلی منحرف نکند
*****
توضیح دوباره: همانگونه که در یکی از آخرین خبرهای دیروز نوشته بودیم، ستاد میرحسین موسوی و کروبی به همگان اعلام کرده بودند که بدلیل عدم صدور اجازه تجمع در مصلای تهران، آنان فقط امروز در مراسمی که در بهشت زهرا برگزار خواهد شد شرکت می کنند. متن اطلاعیه مجدد آنان را در زیر می خوانیم:
موسوی و کروبی امروز برنامه‌ای در مصلا ندارند
برنامه چهلم شهدا، فقط در بهشت زهرا
میرحسین موسوی و مهدی کروبی امروز (پنجشنبه) هیچ برنامه‌ای جز حضور در بهشت زهرا ندارند و همانطور که در سایت‌های قلم نیوز و سحام نیوز اعلام شده، برنامه چهلمین روز شهادت شهدای جنبش سبز از ساعت 4 عصر روز پنجشنبه از قطعه 257 بهشت زهرای تهران آغاز خواهد شد.
به گزارش «موج سبز آزادی» با آنکه پیش از این موسوی و کروبی خواستار حضور در مصلای تهران برای بزرگداشت شهدای جنبش سبز در چهلمین روز پس از فجایع خرداد و تیر تهران بودند، سایت‌های رسمی این دو دیروز خبر دادند که برنامه تغییر کرده و سبزها قرار است برای زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا، در بهشت زهرا حضور یابند.
«موج سبز آزادی» مطلع شده که تصمیم برخی نهادها برای سرکوب شدید تجمع مصلا با هدف جلوگیری از روند شکست تدریجی کودتا، دلیل این تغییر در برنامه چهلم شهدا بوده است. این روند که از چند روز قبل و پس از انتشار خبر شهادت فرزند یک عضو ستاد محسن رضایی آغاز شد، کودتاچیان را به چند گام عقب‌نشینی مجبور کرد. به همین خاطر بود که گروهی از زندانیان آزاد شدند، بخشی از مجلس علیه شرایط کودتایی حاکم بر کشور به موضع‌گیری پرداخت، در نهایت کودتاچیان مجبور شدند خبر تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را علنی کنند و به همه زندانیان اجازه‌ی تماس تلفنی با خانواده‌هایشان را بدهند. در چنین شرایطی، موج تازه‌ی سرکوب بهترین برگ برنده برای کودتاچیان است تا دوباره فضای امنیتی را به تهران بازگردانند و روند عقب‌نشینی‌های تدریجی را متوقف کنند؛ و این نکته‌ای است که موسوی و کروبی هم از آن غافل نیستند.
«موج سبز آزادی» به علاقه‌مندان در این مراسم اعلام می‌کند که با توجه به بسته بودن میدان جمهوری در هر دو مسیر شمال به جنوب و بالعکس، لازم است از مسیرهای جایگزین نظیر خیابان آذربایجان استفاده شود. گفتنی است مسیرهای دیگر همچون اتوبان آزادگان (کمربندی تهران)، اتوبان شهید کاظمی (از پل ساوه به سمت جنوب) و اتوبان شهید تندگویان برای تردد عابران باز است.
درباره مراسم امروز، سایت قلم نیوز نوشته است: مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و با حضور بر مزار شهدای ٣٠ خرداد در چهلمین روز شهادت آن عزیزان، یاد وخاطره شان را گرامی می دارند. پس از ارایه نشدن مجوز قانونی از سوی وزارت کشور برای برگزاری مراسم چهلم جان باختگان حادثه ٣٠ خرداد در مصلی تهران، دفاتر کروبی و موسوی اعلام کردند که مهدی کروبی و میرحسین موسوی با حضور بر مزار شهدای حوادث اخیر در کنار خانواده هایشان یاد و خاطره آنان را گرامی می دارند. این مراسم، عصر پنجشنبه (امروز) ساعت ١٦ بر سر مزار ندا آقا سلطان واقع در قطعه 257 بهشت زهرا آغاز می شود.
سایت حزب اعتماد ملی هم خبر داده که: مهدی کروبی و میرحسین موسوی با حضور بر مزار شهدای ٣٠ خرداد در چهلمین روز شهادت ان عزیزان یاد وخاطره شان را گرامی می دارند. به دنبال عدم ارایه مجوز از سوی وزارت کشور برای برگزاری مراسم چهلم جان باختگان حادثه ٣٠ خرداد در مصلی بزرگ دفاتر کروبی و موسوی اعلام کردند که مهدی کروبی و میرحسین موسوی با حضور بر مزار جان باختگان حوادث اخیر در کنار خانواده هایشان یاد وخاطره انان را گرامی می دارند . این مراسم عصر پنج شنبه (امروز) ساعت ١٦ بر سر مزار جان باختگان حادثه ٣٠ خرداد برگزار می شود .
*****
تنها راه؛ سقوط دولت کودتاست

جبهه مشارکت دو روز پس از صدور آخرین بیانیه اش در اعتراض به نحوه نگهداری و برخورد با بازداشت شدگان و خانواده های آنان و مقایسه آن با اسرای جنگ ایران و عراق، در بیانیه دیگری به نامه آیت الله شاهرودی و مهلت یک هفته ای رئیس قوه قضائیه برای بررسی مسائل دستگیر شدگان و آزادی آنان واکنش نشان داد و آن را مهلتی برای ادامه جنایت و پاک کردن آثار جرم خواند.این حزب اصلاح طلب همچنین تنها راه حل بحران موجود را سقوط دولت کودتا دانسته است.
این بیانیه با اشاره به فجايع جنايت آميز اخير در حق فرزندان ايران و جوانان كه با اعلام شهادت محسن روح الاميني گوشه اي از آن برملا شد، تاکید کرده است که با این جنایات «قلب انسان های آزاده به درد آمده، به گونه اي كه واكنش همه مقامات مسئولي را كه عملا از خود سلب مسئوليت مي كردند» برانگيخته شده است.
نویسندگان این بیانیه با كودتاي مخملي خواندن اقدامات پس از انتخابات آن را عليه مردم و جمهوريت نظام و سركوب گسترده سياسي و اجتماعي دانسته و افزوده اند: «از همان روز اول كاملا مشخص بود كه طبق يك برنامه ريزي مشخص و با فرماندهي افرادي خاص قرار است با شديدترين اعمال و رفتار و از جمله شكنجه هاي وحشتناك در تمام محل هاي بازداشتي، با ايجاد رعب و وحشت مانع از تداوم ايستدگي مردم در برابر كودتا شوند.»
جبهه مشارکت ادامه می دهد: «اولين آزادشدگان بازداشتي با بدن هاي كبود و آثار جراحت و ضرب و شتم شديد كه در موارد زيادي منجر به آسيب هاي جبران ناپذير جسمي هم شده بودبه ميان خانواده هاي خود باز گشتند. آنها كه در طول بازداشت خود مورد هتاكي و فحاشي هم واقع شده بودند و از جمله با كتك و شلاق در صف هاي منظم حتي مجبور به فحاشي به خود و ناموس خود نيز مي شدند و يا روي بدن آنها بنزين ريخته و ساعت ها در هواي گرم تابستاني در زير آفتاب نگه مي داشتند يا مجبور به ليس زدن كاسه توالت كلانتري شده اند در زمان بازگشت نزد خانواده خود حامل اين پيام نيز بودند كه در صورت پي گيري قانوني اين ماجراها حساب آنها با كرام الكاتبين خواهد بود.»
این حزب سیاسی با نام بردن از شهدایی که پس از دستگیری کشته شده اند می نویسد: «زماني كه مشخص شد عزيزاني چون سهراب اعرابي، محمد كامراني و امير جوادي نيز زنده و سالم دستگير شده اند و بدن شكسته و بي جان آنها كه آثار شكنجه بر آنها مشخص بود به خانواده آنها تحويل شد باز هم فرياد يا للمسلمين خانواده آنها و فعالان سياسي به جايي نرسيد و جواب مسئولان اصلي كشور جز اين نبود كه ما كاره اي نيستيم، غافل از آنكه اين پاسخ بي معني ذره اي از مسئوليت آنها در وقوع اين جنايات كم نمي كند.»
جبهه مشارکت با « ديرهنگام و ناقص » خواندن عكس العمل رئیس قوه قضاییه و با اشاره به دخالت رهبر جمهوری اسلامی در تعطیلی بازداشتگاه کهریزیک آن را نیز حرکتی دیرهنگام ارزیابی کرده و مهلت یک هفته ای رئیس قوه قضاییه را در حقيقت «مهلتی براي ادامه جنايت و پاك كردن آثار جرم» دانسته است.
جبهه مشارکت در ادامه این بیانیه شایعه حضور برخی از فرماندهان ارشد ناجا در شكنجه و خشونت رسمي علیه بازداشت شدگان را تلویحا تایید کرده و نوشته است که برخی از این فرماندهان مستقيما با كابل و شلاق به جان دستگيرشدگان مي افتاده اند و همچنین اینکه بازداشتگاهها منحصر به يك يا دو بازداشتگاه نيست.
این حزب اصلاح طلب در ادامه سكوت یک ماه و نیمه مسئولان كشور در برابر اين جنايت ها را دلیل «شکست سناريوي كودتا» دانسته و آن را «بهانه ای برای تصفيه حساب با نيروهاي سياسي و تسويه حساب هاي شخصي با كساني كه در 12 سال گذشته علیه محافظه کاران فعالیت کرده اند» خوانده و نویشته است«آنان تحت لواي سناریوی انقلاب مخملي و با محمل ارتباط با بيگانه و با تابلوي اغتشاش و آشوب دست به این کار زده اند.»
در ادامه این بیانیه جبهه مشارکت می نویسد که اگر مسئولان می خواهند با مسببان این جنایات برخورد شود باید اقداماتی انجام دهند که شامل این موارد می شود: «عزل و محاكمه همه آمران، فرماندهان و عاملان اين جنايات از جمله عزل و محاكمه كسي كه با قتل زهرا كاظمي در زندان، بنيانگذار قتل هاي زنداني بوده است و امروز متاسفانه يكي از محورهاي اصلي اين جنايات است، آزادي همه زندانيان بي گناه و از جمله زندانيان سياسي كه طبق اطلاعات واصله، وضع برخي از آنها از جمله آقايان سعيد حجاريان، بهزاد نبوي، مصطفي تاج زاده و فيض الله عرب سرخي نامعلوم و نگران كننده است، فراخوان عمومي از تمام بازداشت شدگان براي طرح شكايت خود در مرجعي عادل و قانوني و تضمين امنيت و سلامت آنها، پذيرش مسئوليت از سوي همه دست اندركاران ارشد قضايي، فرماندهان نيروي انتظامي و سپاه و بسيج با حداقل كاري كه مي توانند بكنند يعني پوزش و عذرخواهي از مردم به خاطر غفلت و قصور خود و ....».
جبهه مشارکت در پایان این بیانیه ابعاد فاجعه را «گسترده تر از آن مي داند كه در كوتاه مدت و با اقدامات تسكيني و تبليغي بتوان احساسات و عواطف جريحه دارشده ملت را ترميم کرد» و خواستار «انجام اقدام اوليه و اساسي در اين راه برای بازسازي اعتماد مردم به حاكميت» شده است كه آن را «جز با سقوط دولت كودتا و بازگشت به رويه هاي قانوني امكان پذير» نمی داند.
*****
و باز هم "فضله"پراکنی حسین بازجوی مفلوک:
شریعتمداری نماینده "ولی وقیح" در لجن نامه کیهان:
کشته شدگان اخیرتوسط اوباش استخدام شدهء خاتمی و موسوی به قتل رسیده اند
کیهان مدعی شد که برخی کشته شدگان وقایع بعد از انتخابات را اوباش استخدام شده توسط خاتمی و موسوی به قتل رسانده اند.در ستون گفت و شنود کیهان که توسط خود حسین شر یعتمداری نوشته می شود آمده است:
گفت: اسناد فراواني به دست آمده كه برخي از شركت كنندگان در آشوب هاي تهران توسط اراذل و اوباشي كه موسوي و خاتمي استخدام كرده بودند كشته شده اند.
گفتم: اگر اين اسناد هم به دست نمي آمد معلوم بود كه اين دو نفر متهم اصلي قتل ها هستند.
گفت: پس بگو كه چرا اصرار دارند براي كشته شده ها مراسم بگيرند!
گفتم: خب! معلومه! دارند نعل وارونه مي زنند كه از محاكمه و مجازات فرار كنند.
گفت: با اينهمه اسناد موجود و اعتراف كساني كه از موسوي و خاتمي براي قتل و غارت دستور گرفته اند و شكايت خانواده مقتولين چه مي كنند؟!
گفتم: دانش آموزي بعد از امتحان به مادرش گفت؛ مامان جون! دعا كن تا فردا صبح قله دماوند 21 متر كوتاه تر بشه! مادرش با تعجب پرسيد؛ اين چه آرزويي است؟ و پسرش جواب داد؛ آخه سر امتحان ارتفاع قله دماوند رو به جاي 5681 متر، نوشته ام 5660 متر!!
*****
«به دلایلی»نمی توانم در مراسم شرکت کنم
سارا سماواتی

مادر ندا آقا سلطان که پیش از این اعلام کرده بود روز چهلم دخترش بر سر مزار او در بهشت زهرا حاضر خواهد شد، دیشب اعلام کرد «بنا به دلایلی» نمی تواند طبق قرار قبلی عصر روز پنج شنبه در بهشت زهرا حضور بیابد اما مسوولیتی در قبال کسانی که خود این مراسم را برگزار می کنند ندارد.
مادر ندا آقا سلطان روز گذشته در جمع چند نفر از فعالان و خانواده هایی که برای تسلیت به خانه او رفته بودند اعلام کرد که بنا به دلایلی نمی تواند عصر فردا (عصر امروز) بر مزار دخترش حاضر شود. او پیش از این اعلام کرده بود تا کنون برای دخترش هیچ مراسمی نگرفته است اما روز چهلم او بر مزارش در قطعه 257 بهشت زهرا سوگواری خواهد کرد،روز گذشته گفت به دلایلی قادر نیست بر قول خود بماند. او تنها به گفتن این مطلب بسنده کرد که :نمی توانم مسوولیت جان بچه های مردم را به عهده بگیرم. اعلام می کنم که من و خانواده ام نمی رویم اما مسوولیتی در قبال رفتار مردم نداریم. امروز ندا فقط فرزند من نیست. فرزند همه مردم است و من فقط برای خودم می توانم تصمیم بگیرم.
همچنین روز گذشته خبر حضور مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی منتشر شد و پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی که وی نیز از شهدای روزهای پس از انتخابات است، با انتشار بیانیه کوتاهی از حضور خود در مراسم چهلم ندا آقا سلطان خبر داد. او در این بیانیه نوشته است : دهان به دهان شنیده ام و در خبرها خوانده ام که آقای موسوی و کروبی در تلاش هستند تا برای بزرگداشت شهدای حوادث اخیر در مصلی تهران برنامه سوگواری برگزار کنند. این درحالی است که برگزاری بزرگداشت جمعی برای همه جان باختگان حوادث بعد از انتخابات، وظیفه ای است که بردوش تمامی مسوولان اجرایی، نظارتی و مدیریتی این مملکت است که تا کنون نیز در برگزاری آن تعلل کرده اند. حال که این دو شخصیت سیاسی قدم جلو گذاشته اند و چنین برنامه متین و مناسبی را پیشنهاد داده اند، بنده نیز به عنوان مادر یک شهید بی گناه انتظارم آن است که مسوولان امکانات لازم را برای این امر مهم فراهم نمایند.
پروین فهیمی در پایان این بیانیه نوشته است : ضمنا پنج شنبه چهلم ندای عزیز است،. من، مادر سهراب اعرابی در این مراسم شرکت خواهم کرد.
روز گذشته خانواده های مسعود هاشم زاده و کیانوش آسا و همچنین جمع دیگری از فعالان اجتماعی برای تسلیت گویی و ابراز همدردی و همدلی نزد خانواده آقا سلطان رفتند. مادر مسعود هاشم زاده از شرایط فرزندش و شرایط سخت پس از آن گفت : ما را بردند و گفتند به شرط وثیقه آزادتان می کنیم. من بودم و سه پسرم. گفتیم پسرم که کشته شده. ما هم وثیقه نداریم. و آخر کارت ملی همه مان را گرفتند و آزادمان کردند. حرفشان این بود که چرا پسرمان را برده ایم خشک بیجار دفن کرده ایم. در خشک بیجار هم که پسرم را همان شبی که کشته شد به آنجا برده بودیم، خیلی سخت گرفته بودند. می گفتند مراسم نگیرید و صدایتان بلند نشود. البته می گفتند ما ماموریم و معذور.
خانواده کیانوش آسا از کرمانشاه به تهران آمده اند. کیانوش دانشجوی کارشناسی ارشد پتروشیمی دانشگاه علم و صنعت و به گفته برادرش همیشه شاگرد اول بود. برادر کیانوش که نحوه پیدا کردن جنازه برادرش را شرح می دهد می گوید : وظیفه ماست که صدای کیانوش را به همه برسانیم. گریه و زاری برای خلوت ماست آنچه وظیفه داریم در بین مردم و در جمع های خودمان این است که خون آنها برای چه ریخته شد؟ برادر من چه گناهی مرتکب شده بود که حتا من برادرش نمی توانستم چهره او را در پزشکی قانونی تشخیص بدهم؟ چه اتفاقی برای او افتاده بود ؟ اگر 25 خرداد به پهلویش تیر خورد، چرا یک گلوله صورتش را از هم پاشیده بود؟ این تیر دوم چه زمانی شلیک شد؟ چرا او در 25 خرداد تیر خورد ولی 29 خرداد زمان فوتش اعلام شد ؟ در این چند روز چه بلایی بر سر برادرم آمد؟ صدای ما را به مردم برسانید. این وظیفه همه است.
*****
در میان پیامها و ایمیل هایی غیر قابل شمارشی که از چهار ساعت پیش (آغاز بامداد پنجشنبه) تا این لحظه دریافت داشته ایم، ایمیلی داریم از یار گرامی و عزیزمان جناب دکتر بحری که هم برایمان یکی از سروده های زیبایشان را ارسال کرده اند که امیدواریم در "پست" امروز بتوانیم انتشار دهیم، و همچنین لینک ویدئو کلیپی زیبا را ارسال کرده اند که آن را "دانلود" کرده ایم و در زیر برایتان به نمایش می گذاریم.
همچنین آقای دکتر بحری در ایمیل خویش نوشته اند که ایشان نیز ظرف چند ساعت آینده ویئوکلیپی را که به مناسبت "یادمان" چهلمین روز جانباختگان راه آزادی میهن ساخته اند، در یوتیوب به نمایش خواهند نهاد. ما تلاش خواهیم کرد آن را نیز پس از "آپلود" شدن برایتان در همین پست امروز به نمایش بگذاریم

*****
علیرضا افتخاری روزنامه نگار سابق ابرار در ٢٥ خرداد کشته شده است
گزارشگران بدون مرز با کمال تاسف خبر کشته شدن علیرضا افتخاری خبرنگار سابق روزنامه ابرار اقتصادی را تائید می کند. این روزنامه نگار ٢٩ ساله در اثر ضربات باتوم بر سرش و خونریزی مغزی در تاریخ ٢٥ خرداد ماه کشته شده است، اما پیکرش در تاریخ ٢٢ تیر ماه به خانواده اش تحویل داده شده است. علیرضا افتخاری از روزنامه نگاران ارشد روزنامه ابرار اقتصادی و به مدت ٥ سال و تا سال گذشته با این روزنامه همکاری داشته است. گزارشگران بدون مرز با ابراز تاسف عمیق خود و تسلیت به خانواده این روزنامه نگار، جامعه مطبوعاتی و مردم ایران در این باره اعلام می کند " علیرضا افتخاری اولین روزنامه نگار کشته شده در پی سرکوب اعتراضات مسالمت امیز مردم به تقلب و تخلف درانتخابات ٢٢ خرداد است. ما قاطعانه از مقامات ایران خواهان پاسخ در باره قتل این روزنامه نگار و روشن شدن علت و چگونگی کشته شدن وی هستیم. ما همچنان نگرانی خود را از وضعیت سلامت روزنامه نگاران زندانی که از همه حقوق خود محروم شده اند، اعلام می کنیم." تا این ساعت گزارشگران بدون مرز نمی تواند خبرهای منتشر شده در باره آزادی سعید حجاریان را تائید کند. نزدیکان این روزنامه نگار جانباز خبر منتشر شده از سوی سایت های نزدیک به حکومت مبنی بر آزادی وی در تاریخ ٧ مرداد را تکذیب کرده اند. سعید حجاریان بنا بر اظهارات خانواده و نزدیکانش شدیدا شکنجه و مورد بدرفتاری ماموران امنیتی قرار گرفته است. زندگی این روزنامه نگار که از تاریخ ٢٥ خرداد ماه در بازداشت بسر می برد در خطر جدی است. دوشنبه ٥ مرداد روزنامه اصلاح طلب صدای عدالت از سوی هیات نظارت بر مطبوعات توقیف شد. این روزنامه در شماره مورخ شنبه ٣ مرداد خود مطلبی را در باره شاعر بزرگ ایران احمد شاملو به اشتباه منتشر کرده بود که در این باره روز بعد از خوانندگان معذرت خواسته و بر غیر عمدی بودن انتشار این مطلب تاکید کرده بود. اما هیات نظارت بنا بر تبصره ماده ٢٧ قانون مطبوعات که اجازه لغو امتیاز نشریه در صورت «اهانت به رهبر يا شورای رهبری جمهوری اسلامی ايران و يا مراجع مسلم تقليد" را می دهد این روزنامه را توقیف کرد. از سوی دیگر شادی صدر وکیل مدافع حقوق بشر و همکار بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب و سایت مدافع حقوق زنان ميدان زنان که در تاریخ ٢٦ تیر ماه دستگیر شده بود در تاریخ 5 مرداد ماه با قرار کفالت آزاد شد. مقامات مسوول ایران در تاریخ ٧ مرداد خبر از آزادی تعداد از بازداشت شدگان اخیر را منتشر کردند اما نام هیچکدام از روزنامه نگاران دستگیر شده در میان فهرست زندانیان به اصطلاح آزاد شده قرار ندارد.
*****
درخواست چهره‌هاي برجسته ادبي جهان براي آزادي مازيار بهاري
بيش از 300 نويسنده، فيلمساز و روزنامه‌نگار مشهور اين هفته با امضاي بيانيه‌اي حمايت خود را از مازيار بهاري خبرنگار نيوزويك و مستندساز ايراني اعلام كردند و از دولت ايران خواسته‌اند تا اين روزنامه‌نگار صاحب‌نام را آزاد كند.در اين بيانيه آمده است: «مازيار بهاري كه در جريان انتخابات اخير ايران به تهران آمده بود، از روز 21 ژوئن بدون داشتن وكيل يا حق ديدار با خانواده‌اش در زندان به سر مي‌برد،اين در حالي است كه هيچ اتهام اثبات شده‌اي عليه او وجود ندارد.»
به گزارش اعتمادملی، در ميان امضاكنندگان اين نامه اسامي بيش از 100 نويسنده ديده مي‌شود، اين نامه خطاب به مقامات ايراني نوشته و ارسال شده است و انجمن‌هاي ادبي همچون انجمن «پن» آمريكا و «پن» كانادا از اصلي‌ترين حاميان اين بيانيه محسوب مي‌شوند كه بسياري از نوبليست‌هاي ادبي عضو آن هستند. از نوبليست‌هاي ادبي نام‌هاي شناخته شده‌اي همچون «اورهان پاموك» نويسنده ترك، «وله سوينيكا» نمايشنامه نويس نيجريه‌اي،«نادين گورديمر»نويسنده اهل آفريقاي جنوبي و يكي از مبارزان اصلي جنبش آپارتايد در اين بيانيه ديده مي‌شوند. همچنين بسياري از نويسندگان صاحب‌نام جهاني كه حتي در ايران هم محبوب و شناخته شده هستند،از دولتمردان ايراني خواسته‌اند كه حقوق يك روزنامه‌نگار را رعايت كنند.آرويندا آديگا برنده جايزه ادبي «بوكر»، «امبرتو اكو» فيلسوف و نويسنده ايتاليايي،«مارتين ايميس»نويسنده انگليسي، ماريو بارگاس يوسا و اي‌ال ‌دكتروف خالق رمان «رگتايم» ، جزو امضا‌كنندگان اين نامه هستند. در اين ليست بالابلند نام‌هايي كه هر يك از آنها براي دوستداران ادبيات و روشنفكران ايراني احترام برانگيز هستند، در كنار هم آمده‌اند و همگي تاكيد دارند كه بايد شرايط اين روزنامه‌نگار ايراني كه تنها اتهامش تهيه گزارش و خبر بود،و بقيه روزنامه‌نگاران ايراني كه در بند هستند،روشن شوند. اما نكته جالب اينجاست كه در اين ليست مي‌توان نام‌هايي را ديد كه چندان به سياست علاقه‌مند نيستند يا لااقل نام آنها را كمتر زير بيانيه‌هاي حقوق بشري مي‌بينيم، «پل استر» نويسنده آمريكايي يكي از اين نويسنده‌هاست، او كه بيشتر رمان‌هايش به فارسي ترجمه شده است و اكنون يكي از پرفروش‌ترين نام‌ها در عرصه ادبيات داستاني خارجي محسوب مي‌شود نيز نسبت به وضعيت مبهم مازيار بهاري اعتراض كرده است.اين در حالي است كه در متن اين بيانيه هيچ اظهارنظري درباره اتفاقات و مناقشات پس از انتخابات رياست جمهوري ديده نمي‌شود و بيش از هر چيز سعي شده است از هر اظهارنظري كه حاكي از قضاوت باشد خودداري شود. انجمن «پن» و ديگر امضا كنندگان اين نامه همگي تاكيد مي‌كنند كه جهان امروزبه دقت مساله بازداشت روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعي و سياسي را در ايران دنبال مي‌كند.امضاكنندگان اين نامه همچنين تاكيد كرده‌اند كه «مازيار بهاري» تنها يك روزنامه‌نگار نيست،بلكه يك مستند‌ساز و فيلمنامه نويس هم هست كه آثار قابل ملاحظه‌اي در كارنامه‌اش ارائه كرده است.«توماس فريدمن» ستون نويس مشهور روزنامه نيويورك تايمز، كريستين امانپور خبرنگار سرشناس سي‌ان‌ان، نوام چامسكي فيلسوف، نظريه پرداز سياسي و زبان شناس شهير و مارين پرل روزنامه‌نگار و نويسنده فرانسوي نيز از جمله نام‌هاي شناخته شده در اين بيانيه هستند. «ويم وندرس» كارگردان شهير آلماني نيز يكي از چهره‌هاي شناخته شده‌اي است كه نسبت به وضعيت مازيار بهاري معترض است،وندرس در گفت و گويي اعلام كرده است مازيار بهاري را به خاطر مستندهاي بي‌بديلش مي‌شناسد،ويم وندرس در سال 2007 و در جريان فستيوال فيلم‌هاي مستند آمستردام با بهاري آشنا شد و نگاه او را به دنياي مستندسازي و سينما بارها تحسين كرد.
*****
گزارشی از کشته شدن جوانی دیگر: امیر حسین طوفان پور
به گزارش کمپین بین المللی برای حقوق بشر در ایران، امیر حسین طوفان پور، متولد 1356 ، دارای یک دختر هفت ساله روز دوشنبه بیست و پنج خرداد همراه با برادر دیگرش به حوالی میدان آزادی بودند. حدود ساعت بیست و سی دقیقه شب به بعد با دیدن درگیری و شلوغی در بخشی از خیابان از برادر که سوار بر موتور بود جدا می شود، تا نزدیک تجمع شود و خبری به دست بیاورد، ولی دیگر برنمی گردد.
برادر که نزدیک صحنه بود با دیدن تیراندازی با موتور دور می شود و در جای دیگری منتظر می ماند ولی از امیر حسین خبری نمی شود. به خانه می آید و به همراهش زنگ می زند؛ جوابی نمی شنود تا اواخر شب که فرد ناشناسی به منزل مادرش زنگ می زند و به مادر منتظر او می گوید که دست امیر حسین تیر خورده و او را به بیمارستان حضرت رسول برده اند. مادر و دیگر نزدیکان آن شب و روزهای دیگر بیمارستان ها را به دنبال او می گردند و خبری به دست نمی آورند . روز جمعه بیست و نه خرداد (29/3/88) با ناامیدی به پزشک قانونی در کهریزک مراجعه می کنند و عکس او را در کامپیوتر کشته ها می بینند و با دیدن جنازه تلاش شان بی ثمر پایان می گیرد. ابتدا برای دادن جنازه دادگاه انقلاب زمزمه هایی از گرفتن حق تیر از ده میلیون تا پنچ میلیون می کنند که تلاش های مادرش ظاهرا ثابت می کند که او فردی کاملا عادی و غیر سیاسی بوده و دادن تاوان را منتفی می کنند. البته با این تعهد که هیچ گونه مراسمی در منزل یا مسجد برگزار نشود؛ جنازه تحویل خانواده داده می شود . جراحات جنازه شامل : تیرخوردگی ساق دست ، پهلو وکمر و نیز آثار کبودی در پشت گردن و زخمی عمیق در پشت سر بوده که داخل آن را با پنبه پرکرده بودند.و شکستگی کامل بازویی که تیرخورده بوده است. روی صورت هم بینی به نظر شکسته می نمائید. امیر حسین روز یکشنبه (31/3/88) در قطعه 233 بهشت زهرا ردیف 152 شماره 34 به خاک سپرده شد و مراجع قضایی به خانواده به ویژه مادرش قول دادند که به جرایم قاتل یا قاتلین رسیدگی می کنند. و آن ها فقط از طریق قانون پیگیر ماجرا باشند که حتی شاید دیه هم به او تعلق بگیرد. مادر امیر حسین از آن روز تا به حال صبح ها قبل از باز شدن درب بهشت زهرا بر سرگور او حاضر است وعصرها یک بار دیگر؛ در یک روز دو بار به آن جا می رود. هیچ کس از چگونگی صحیح کشته شدن او چیزی نمی داند . همه چیز بر اساس حدسیاتی است که از روی جنازه گرفته شده . آنچه مسلم است او بعد از تیر خوردن زنده بوده و صحبت می کرده و گوشی همراهش را به فردی داده و پیغام زنگ زدن به مادرش را رسانده . او کشته شد و نامش را هیچ مرجع و محکمه ای دادخواهی
نکرد. اما امید نزدیکان وحق جویان خلاف این است .
*****
ویدئوی جدید یار گرامی آقای دکتر بحری به مناسبت هشتم امرداد ماه و گرامی داشت چهلمین روز جانباختگان راه آزادی میهن:

*****
بیانیه بیش از 800 نفر از فعالان جنبش زنان: فرزندان جنبش زنان را آزاد کنید
این بیانیه را جمعی ازفعالان جنبش زنان برای آزادی فعالان این جنبش نوشته اند. این دومین بیانیه ای است که در پی رخدادهای اخیرو بازداشت گسترده مردم و فعالان مدنی و سیاسی از سوی فعالان جنبش زنان صادر می شود. در بیانیه نخست حدود 600 تن از فعالان جنبش زنان از مسولان خواسته بودند:" به سرکوب زنان و مردان ايران پايان دهيد/ کليه بازداشت شدگان را آزاد کنيد" در این بیانیه خواستار آزادی فرزندان جنبش زنان و مدافعان این جنبش شده اند، شادی صدر، یکی از بازداشت شدگان جنبش زنان که در این بیانیه برای آزادی وی امضا شده است، قبل از انتشار این بیاینه آزاد شد : فرزندان جنبش زنان را آزاد کنید کشور ما روزهای سختی را از سر می گذراند؛ روزهای پر تنش، پر التهاب و پر خشونت. فعالان جنبش زنان همواره در طول سالها تلاش برای تغییر وضعیت زنان، که مقدمه هر تغییر مثبتی در جامعه است، ثابت کرده اند که روشهایی چالشگر اما صلح آمیز و بی خشونت را برگزیده اند. اما امروز گویا روز دیگری است؛ آنان را که سخن از صلح و آرامش و برابری زده اند به جرم آشوب به بند می کشند. کسانی را که با سکوت ، سخن گفته اند دهان می درند و آنان را که در جستجوی عدالت چشم جرخانده اند، نگاه می کشند. مردم، به خیابان نگاه کنید، این همان خیابانی است که در تمام این سالها فعالان اجتماعی، بویژه فعالان جنبش زنان در آن حقوق از دست رفته خود را با زبان سکوت و در کمال آرامش و مدنیت طلب کرده اند. این همان خیابانی است که آنها کوچه به کوچه و امضا به امضا در آن از "حق" سخن گفته اند. این همان خیابانی است که در آن از زبان "سنگ" گلایه کرده اند. امروز ما تجربه های پیشین را در گستره ای به وسعت ایرانمان بازمی خوانیم. فعالان جنبش زنان از روزهای نخست اعتراضهای مدنی مردمی به روند نتایج انتخابات، در کنار مردم و همصدا با آنها از حق خود سخن گفته اند. آنها در دل رودخانه هایی که در خیابانها به حرکت در می آمد حضور داشتند. هم در قلب خیابانها بودند و هم مثل همه خشونتها قربانی ردیف نخست ! آنها همصدا با مادر ندا ضجه زدند . هم آوا با مادر سهراب فریاد کشیدند و هم نوا با همه مادران عزادار سیاهپوش ، مشت گره کردند. جنبش زنان ایران ، در این روزها صفآرایی مستقل از مردم نداشت. زیرا جز این نیست که آنها همواره سخن از زبان مردم گفته اند و امروز مردمند که سخن از زبان آنها می گویند. اینک، ما جمعی از فعالان جنبش زنان ایران این روزها مثل همه مردمی که فرزندانشان را در بند می بینند، برای آزادی آنها فریاد دادخواهی سر می دهیم . ما مثل همه کسانی که آزادی را حق و شان همه مردم می دانند، نام فرزندان جنبش زنان راکه خود منادی حق بوده اند، فریاد می کنیم : فرزندان ما را آزاد کنید؛ "ژیلا بنی یعقوب و بهمن احمدی امویی، شادی صدر، شیوا نظرآهاری،کاوه مظفری، مهسا امرآبادی، هنگامه شهیدی و سمیه توحیدلو" را آزاد کنید! مدافعان جنبش زنان، وکلا و روزنامه نگاران دربند "عبدالفتاح سلطانی، محمدعلی دادخواه، عبدالرضا تاجیک، کیوان صمیمی و مسعود باستانی" را آزاد کنید! ما، خواهران، مادران و دوستان آنها، از سلامتی و حفظ جانشان نگرانیم. زیرا تجربه سهرابها را در خاطره داریم. از قوه قضائیه ایران که رسما مسوول نگهداری از زندانیان است و از هر مقام مسوولی که ایشان را در بند کرده است، می خواهیم آنها را بدون قید و شرط و در کمال سلامت و امنیت آزاد کند. بدون شک این همه خواسته ما نیست. ما همدرد با همه داغداران این روزها خواسته های فراوان داریم که در جای خود خواهیم گفت. اما در گام نخست، فرزندان جنبش زنان را به دامان خانواده هایشان بازگردانید. نگذارید خشونت پراکنی بیش از این منتشر شود که شومی آن دامان همگان را خواهد گرفت که هیچ کس در این میان رویین تن نیست.
آتنا تارخ , آتیه یوسفی , آذر حدادی , آذر عفیف , آذر فخر , آذر معصومی , آرام دیل مقانی , آرتمیس حبیبی آزاد , آرزو آزادی , آرزو فاضل , آرش آهنگر قشقایی , آرش احمدی نسب , آرش حافظی , آرش رحیده , آرش نصیری اقبالی , آرمان ایرانی , آرمان خوزنی , آرمان دماوندي , آریانا نوبهار , آزاد مرایان , آزاده بلبل امیری , آزاده خسروشاهی , آزاده فرامرزیها , آزاده نصر , آزاده نوری نژاد , آزاده کیان , آزادی سعیدی , آزیتا رضوان , آسیه امینی , آمنه شیرافکن , آمنه نصر رمزی , آناهیتا ابراهیمی , آناهیتا پوینده , آناهید آباد , آهو رهاییی , آیدا سعادت , آیدا کروفلی , آیدین سالک , آینا قطبی یعقوبی , آینده آزاد , ابراهیم شداریان , ابوطالب قنبری , احترام شادفر , احسان نجف زاده , احمد احمدیان , احمد افقهی , احمد بیگلو , احمد بیگلو, احمد رسولی , احمد فاتحي , احمد نسیمی , اسدالله منتظری , اسماعیل زرگریان , اشرف چیتگرزاده , اشرف هاشمی , اعظم پیله ور , اعظم خاتم , افروز ناصرشریف , افسانه گودرزی , افسر موسوی , الناز انصاری , الناز محمدی , الهام شيخ زاده , الهام قیطانچی , الهام هاتف , الهه امانی , الهه شریف پور (هیکس) , الهه مهولاتي , الهه کولائی , الکا هدایت , الی ایرانی , الی کاشی , الیکا هدایت , ام البنین اشرفی , امجد امجدی , امير صلواتي فعال سياسي , امين ضرغام , امیر آذر , امیر جواهری لنگرودی , امیر حسین بهادری , امیر حسین فتوحی , امیر حسین گنج بخش , امیر خالقی , امیر رشیدی , امیر سرپولکی , امیر فرشاد ابراهیمی , امیر مقصودی , امیر کاسمی , امیر یعقوبعلی , امین علم الهدی , امین ملک محمدی , انوش , انوشیروان خان , ايرج اورجی , ايمان غلامرضابيگي , اکبر تمدن , اکبرمهدی , اکرم خیر خواه , اکرم کاظمی , اکرم کوهساری مرند , ایران میر حبیبی ب.روشنفکر , بابك صحرانورد , باران ت , باربد گلشیری , بامداد داودی , باوند بهپور , بردیا شاه نظری , بلال مرادویسی , بنفشه هوشمند , بهار الف , بهار فامیلی , بهارا بهروان , بهاره افقهی , بهاره دولو , بهرنگ شاهین پر , بهروز خليق , بهروز فدایی , بهزاد لاهورپور , بهزاد راد , بهزاد مهرانی , بهزاد کریمی , بهمن غلامی , بهمن محمدی , بهناز شکاریار , بوشرا خامنه ای , بیتا یاری پانته آ حق پناه , پرتو تهرانی , پرتو نوری علا , پرستو اله ياري , پرستو دوكوهكی , پرستو فروهر , پرناز(نازی) عظیما , پروانه امیدی , پروانه باطنی , پروانه رحمانی , پروانه گرفتاری , پروانه وحیدمنش , پرویز جهانگیر راد , پرویز همایون نژاد , پروین اردلان , پروین اشرفی , پروین بختیارنژاد , پروین ملکی , پریا صابری , پریا میرحاج , پریسا احمدیان , پریسا هاشمی , پریسا کاکائی , پریسا کریمی , پریناز اتابکی , پژواک , پگاه احمدی , پوپک عظیمی نژاد , پوپک عظیمی‌ نژادی , پويا عزيزي , پویا سلحشور , پویا نعمت‌اللهی , پویان رمضانعلی , پرستو محمدی، پروین ابکی تارا ایرانی , تارا سپهري فر , تایماز منقبتی , ترانه بنی یقوب , ترانه جلیلی , ترانه ضرغامی , تلماک طباطبایی , تهمينه كمانگير ثريا قزل اياغ , ثریا فلاح دبیر کمیته حقوق زنان کرد آمریکا , ثریا یوسفی، ثریا زنگبری جواد منتظری، جلوه جواهری , جمال الدین سجادی , جمشید آیین دار , جمشید مهر , جمیله داوودی , جمیله ندایی , جواد برزگر , جواد پارسا , جواد لگزیان حامد اسلامی , حامد حسینی , حسام میثاقی , حسن رحیمی بیات , حسن زحطاب , ‫حسن عرب زاده حجازی , حسن میرانی , حسن نادری , حسن نایب هاشم , حسن نجفی , حسین اشرفی , حسین خرمی , حميده نظامي , حمید اشرفی , حمید بهشتی , حمید حمیدی , حمید دباشی , حمید رضا غریبی , حمیدرضا ظریفی نیا , حمیدرضارضایی , حمیده تقی زاده , حمیده سهرابی , حمیده وطنی , حوا تهرانی ، حمید میرارمندهی خدیجه مقدم , خسرو ب , خسرو پورحسینی , خسرو تجربه کار , خسرو چاووشی , خسرو خواجه نوری , خورشید عابدین داریوش آشوری , داریوش حبیب خوانی , دانش باقرپور , داود محو بیدختی , داوید فاخری , دكترمهران محمودي , دل آرام م , دنا راد ر. اجانی ،راحله جلالی , راحله حسینی , راحله زنجانی , راحله کشتگر , راشین علی نژاد , راضیه نوروزیان , رزا اسلام پور , رزا حسامی , رزا قره چورلو , رزيتا روزبهاني , دکتر رضا بحری, رضا اسکندری , رضا بی شتاب , رضا جعفری , رضا حسن پور , رضا زارعی , رضا علیجانی , رضا قاسمی , رضا قاضی نوری , رضا نشاط , رضاسیاووشی , رضوان مقدم , رعنا طایفی , رها سربلند , رها عسگری زاده , روجا بندری , روح انگيز كراچي , روح انگیز شریفیان , روحی افسر , روحی شفیعی , روزبه سيدي , روزبه میرچرخچیان , روشنک فولادپور , رویا اصلانی , رویا پازوکی , رویا کاشفی , ریحانه روحانیان، رزا قراچورلو زارا امجديان , زهرا توفیق عصری , زهرا توللي , زهرا داوری , زهرا غنی , زهرا مجیدی , زهرا مینویی , زهرا نبوی , زهره ارزنی , زهره اسدپور , زهره امینی , زهره خیام , زهره شجاعی , زهره معینی , زیبا میرحسینی , زیلا موحد شریعت پناهی , زینب پیغمبرزاده , زینب منصوری، زهره برومند ژاله چگنی , ژیلا شرقی , ژینا مدرس گرجی، ژانت آفاری ساچلی افلاکی , سارا احمدزاده , سارا اسمی زاده , سارا امینی , سارا بابائیان , سارا دربندي , سارا صباغیان , سارا منصوری , سارا موبینی , سارا موسوی خوئینی ها , ساره خلیلی , ساسان آقایی , ساقي لقايي , سامان امینی , سامان رسول پور , ساناز الله بداشتی , ساناز محسن پور , سپیده عباس زاده , سپیده وطن خواه , ستار رحمانی , ستاره جوادی , ستاره هاشمی , سحر ابوالنصر , سحر افروزمهر , سحر صنیعی , سحر مفخم , سرور میرزازاده , سروش ایزدی , سعيد آگنجي , سعید ابویی , سعید اشکان , سعید جلالی فر , سعید رفیعی منفرد , سعید رهنما , سعید عبدی , سعید فخرابادی , سعید مهتاب , سعید موسوی , سعید وفایی , سعیده اسلامی , سمانه ابولپور , سمانه عابديني , سمانه فرید , سمانه موسوی , سمیرا احمد زاده , سمیه رشیدی , سمیه سعیدی , سمیه فرید , سمیه گلی , سنا مخول , سهیل ایرانی , سهیلا احمدزاده , سهیلا ستاری , سهیلا گلشاهی , سهیلا وحدتی , سودابه مرتضایی , سوسن شریعتی , سوسن شعبانی , سوسن طهماسبی , سوسن گلگیری , سوسن محمدخانی غیاثوند , سوفیا صدیق پور , سوگل حسيني , سوگل موسوی , سولماز ایکدر , سيمين بهبهاني , سیاوش احمدی نسب , سیاوش جلیلی , سیاوش راجی , سیاوش منتظری , سیما حسین زاده , سیمین روزگرد , سیمین فامیلی،سارا کنت،سورن مردوخی، ساری سردانی شادی امین , شادی صدر , شاهرخ وزیریان , شاهین ابوسعیدی , شاهین فاتح راضی , شبنم شرف , شبنم مهاجر , شراره رييسي , شعله آذر , شعله ایرانی , شعله شاهرخی , شقایق کمالی , شكوفه آذر , شكوفه امين , شهاب الدین شیخی , شهاب مباشری ,شهاب میرزایی، شهرام قنبری , شهرزاد ایرانی , شهرزاد بهار , شهرزاد کریمان , شهرساد امیری , شهرنوش پارسی پور , شهلا ابقری , شهلا اعزازی , شهلا روحانیان , شهلا زند , شهلا سلطان زاده , شهلا فرجاد , شهلا فروزانفر , شهلا لاهیجی , شهلا وطنی نیا , شهناز روحانیان , شهيندخت مولاوردي , شورانگیز داداشی , شيما فرزادمنش , شکوفه منتظری , شکوه ميرزادگی , شیدا محمدی , شیرین اردلان , شیرین خوانساری , شیرین عبادی , شیرین فامیلی , شیرین کریمی , شیوا بدیهی نژاد, شیوا نوجو، شیرین دخت دقیقیان،شهره محولاتی، شاهین ناوی صابر حسنی , صادق کار، صبا واصفی , صبری نجفی , صبریه نجفی , صدرا عبداللهي , صدیقه جعفری , صدیقه عدالتی , صغری زارع , صغری علی پور , صفار ساعد , صمد امیری , ضرغام محمودی طاهره خرم , طاهره نجف زاده , طلعت تقی نیا , طه ولی زاده , طیبه مونسان , طیبه نجف زاده عارفه الیاسی , عاليه مطلب زاده , عباس عبدي , عباس مخبر , عباس میلانی , عباس نوربخش , عبدالوهاب عطاری , عذرا طباطبایی , عربی معصومه , عشا مومنی , عصمت کارگرپور , عطیه وحیدمنش , علي كبيري , علي كلائي , علي مليحي , علي نيكويي , عليرضا كرماني , علی اتحاد , علی اجاقی , علی امینی , علی اکبر خسروشاهی , علی اکبر مهدی , علی پور نقوی , علی پورسان , علی تارخ , علی روح الهی , علی شهرستانی , علی طایفی , علی عبدی , علی فتوتی , علی گلشاهی , علی ماشولی , علی مختاری , علی نعمت پور , علی هادی زاده , علیرضا جوادی , علیرضا عالمی , علیرضا هومان، علی قوچی غزال امیری , غزال شولي زاده , غزاله دال , غزل قهقايي , غلامحسین رئیسی فائزه رحیمی , فائقه کوبر , فاطمه خادم مولا , فاطمه آزودی , فاطمه اشرفی , فاطمه اکبری , فاطمه بیات , فاطمه پوراحمد , فاطمه خوشرو , فاطمه رضایی , فاطمه روحانیان , فاطمه سیمی , فاطمه شالدهي , فاطمه شمس کهن , فاطمه شهبازي , فاطمه صادقی , فاطمه صالحی , فاطمه صفائيان , فاطمه فرهنگ خواه , فاطمه گوارایی , فاطمه مسجدی , فایزه مدرس گرجی , فتانه عبدالحسینی , فتانه فراهانی , فخری شادور , فخری نامی , فرامرز هادی زاده , فرانک چالاک , فربد فخار , فرح پزشکی , فرح ش , فرحناز محمدی , فرخ فروزان کرمانی , فرخنده جبارزادگان , فرزاد ایرانی , فرزانه ایل بیگی , فرزانه جلالی , فرزانه طاهری , فرزانه عشقیان , فرزانه فصیحی , فرزانه یوسفی , فرزين اميري , فرشاد رمزي , فرشاد ملکان , فرشته شیرازی , فرشته فراهانی , فرشته قاضی , فرشته مولوي , فرشته مولوی , فرشته نوبخت , فرشته کاویانی , فرشته کیان , فرنوش هاشمیان ، بوستون , فرهاد دادفر , فرهاد داودی , فرهاد شرفي , فرهمند عليپور , فرهود هاشمیان , فروزان اسلامی , فروغ رحمانی , فروغ سمیع نیا , فروغ قره داغی , فريده حيدرزاده , فريده غائب , فریبا اهواز , فریبا داودی مهاجر , فریبرز شمشیری , فریبرز هادی زاده , فرید هاشمی , فریده پورعبدالله , فریده رستمی , فریده شبان فر , فریده یزدی , فریور تبریزی , فهیمه اسلامی , فواد شمس , فيروزه از تهران , فیروزه صابر , فیروزه ملت دوست , قاسم اشرفی , قاليچيها مريم , قدسی سرمست , قرید مهروانی، فهمیه روبیلو, فروه اسکندری، فریاری نیکزاد كامران طاهباز , كاوه قاسمی كرمانشاهی , كبوتر ارشدي , كيوان مهجور , کامران امیری , کامران بزرگ نیا , کامران نوزاد , کاوه رضائی شیراز , کاوه هامونی , کبری اسمعیل زاده , کبری سلیمی , کبری قاسمی , کتایون پیرنیا , کلارا مرادیان، کیانا کریمی , کیانوش سنجری , کیوان نظام , گلبرگ باشی , گلرخ سپاس دار , گلستان لیلا , گلناز ملک , گندم احتشام , گوهر بیات , گيسو فغفوري لادن کریمی , لاله حسن‌پور , ليلا خلج زاده , لیلا الیکایی , لیلا صحت , لیلا عرب , لیلا منصور , لیلا موری م خ , م فهیمی , م. انصاری , مارال س , ماریا رشیدی , ماتی وکیلی ، ماریا نوری , مازیار سمیعی , مانلی فخریان , مجتبی سمیع نژاد , مجتبی عابدیان , مجید امیدوار , مجید جابری , محبوبه حسین زاده , محبوبه عباسقلی زاده , محبوبه مجتهدی , محبوبه محبی , محبوبه کرمی , محسن مالجو , محمد افسری , محمد حسین , محمد روح الهی , محمد ستار فر , محمد شفابخش , محمد فرزانه , محمد فلاح نيا , محمد مصطفایی وکیل دادگستری , محمد هادی زاده , محمد واثقی , محمد کاظم متولی , محمد یعقوبی , محمود اسلامی , محمود اشرفی , محمود ایرانی , مراد باسره , مرتضي اسدي , مرتضی ثقفیان , مرجان آزادی , مرسده هاشمی , مريم زندي , مريم ياسمين , مریم اشرفی , مریم امی , مریم اهری , مریم بهرمن , مریم بیدگلی , مریم حسین خواه , مریم رحمانی , مریم رضایی , مریم رونقی , مریم سالک , مریم عرب عامری , مریم قنبری , مریم گنجی , مریم مالک , مریم مجد , مریم هادی زاده , مریم کسایی , مژگان ثروتی , مژگان مستوفيان , مسعود امیرخلیلی , مسعود بهنود , مسعود رسا , مسعود شاطری , مسعود شکری , مسعود شیبانی , مسعود هراتی , مسعود وطنی , مظفر کوشک جلالی , معصومه اكرمي , معصومه مظفری , معصومه وطني , مقصود صالحی , ملودی دادرسان , ملیحه برزگر , ملیحه تیره گل , ملیحه تیره ک , ملیحه. محمدی , مناف عماری , منصور بنکداریان , منصوره خسروشاهی , منصوره شجاعي , منصوره کاویی , منوچهر فاضل , منوچهر بلبل امیری , منوچهر نامورآزاد , منیره کاظمی , منیژه تام , منیژه شکوهی تبریزی , مهناز محمدي , مهديه فراهاني , مهدی اسلامی , مهدی بابا صادقیان , مهدی فرجی , مهدی قلیزاده اقدم , مهدی معصومی , مهران فرجی , مهرانگیز کار , مهرداد دادرسان , مهرنوش اعتمادی , مهرنوش خ , مهرنوش رمضانعلی , مهرنوش مزری , مهری جعفری , مهری میر حسینی , مهسا برخوردار , مهسا فامیلی , مهسا نوری , مهشاد بنی اعتماد , مهشاد درستی , مهشید راستی , مهناز کوکبی , مهناز امیری , مهناز حاتمی , مهناز خ , مهناز خزائی , مهناز دشتی , مهناز محمدي , مهوش علی زاده , مهین پیران , مهین خدیوی , مهین دخت عمرانی , مهین فهیمی , مونا محمدزاده , ميترا سراني اصل , ميترا مقيمي , میترا اسفری , میترا زاهدی , میترا کردستانی , میثم قاسمی , میر حمید سالک , میراث جواهری , مینا جعفری-وکیل دادگستری , مینا ربیعی , مینا شکری , مینا مانی قلم , مینو جلیلی , مینو کیامان , میهن جزنی محمدرضا نیکفر نادر افشار , ناز اتابکی , نازافرین نظراهاری , نازي اميني , ناصر پاکدامن , ناصر زراعتی , ناصر کاخساز , ناهید توسلی , ناهید جعفری , ناهید خیرابی , ناهید شبان فر , ناهید مسلم , ناهید میرحاج , ناهید همت پور , ناهید کشاورز , نجات اشلی , ندا برهانی , ندا پویازاده , ندا فرشچی , نرگس پورحسینی , نرگس ترمشیر , نرگس خسروی , نرگس طیبات , نرگس محمدي , نرگس محمدی , نرگس هاشمی , نرگس کرمانشاهی, نریمان رحیمی , نسترن امجدی , نسرين ستودن , نسرین حمیدی , نسرین ستوده , نسرین سیاوشی , نسرین فرهومند , نسیم سرابندی , نصور نقی پور , نفیسه زارع کهن , نگار انسان , نگار رهبر , نگین احتسابیان , نوا حبیب خانی , نورالدین غروی , نوری نیکزاد , نوشا اتابکی , نوشابه امیری , نوشين جعفري , نوشین احمدی خراسانی , نوشین کشاورزنیا , نوید محبی , نیتا زند سیگال , نیره توحیدی , نیلوفر انسان , نیلوفر بیضایی , نیلوفر گلکار , نیلوفر مهدیان , نیلوفر کشمیری , نیما قاسمی , نینا وباب , نیکزاد زنگنه , نیکی شریف، نیره نیبودی هادي آذري , هادی کاشف , هاله انواری , هاله نیازمند , هانيه يوسفيان , هایده تابش , هایده مقیسی , هدیه بستان , هرموز کِی , هژیر پلاسچی , هما همایون , هومان اسلامی وجیهه الزمان معتمد , وجیهه برزگر , وجیهه قلی پور , وحیده مولوی , ويدا قنبرپور , ویدا آزادی , ویدا حاجبی , ویدا خسروی , ویدا سلیمانی , ویدا قهرمانی ياسمن عامرى , یاس ملک نصر , یاسمن برزگر , یاسمن تورنگ , یاسمن موسوی , یاسمن نیلفروشان , یاسمین امین , یاشار سالک , یاور خسروشاهی , یحیی بزرگمهر , یحیی خیابانی , یحیی رایگانی , یونس تراکمه.
*****
گشتاپوی آقا مجتبی؛ گروه ضربت که به هیچ دستگاهی پاسخگو نیست
حمید رضا جلائی پور حوادث اخیر را ناشی از عملکرد گروه ضربتی دانست که به هیچ دستگاهی پاسخگو نیستند.
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت که فرزندش (محمد رضا جلائی پور )بیش از 40روز است در بازداشت به سر می برد در گفتگو با سایت امروز گفت :من در ابتدا لازم می دانم با تمام کسانی که در حوادث اخیر عزیزانشان را از دست داده اند ابراز همدردی کنم چون این وضعیت برای من قابل درک می باشد زیرا بیش از چهل روز است که فرزندم محمد رضا جلائی پور در بازداشت به سر می برد و ما به هیچ وجه از او خبری نداریم، نه می دانیم جرم وی چیست نه اطلاعی از قاضی پرونده و دادیار این پرونده داریم در این مدت که من در بی خبری مطلق بودم با تمام مسئولان نظام به غیر از مقام رهبری با واسطه یا بی واسطه ملاقات کردم همه در این مورد اظهار همدردی می کنند اما هیچ کس پاسخگو نیست در این زمان چهل روزه ،وی فقط دوبار با خانه تماس گرفت و در یک تماس یک ونیم دقیقه ای گفت که در اوین به سر می برد تا اینکه همسر یکی از بازداشت شدگان به ما اطلاع داد که خانواده جلائی پور می توانند با وی ملاقات کنند اما وقتی ما به آنجا مراجعه کردیم بعد از کلی سرگردانی در زندان اوین نتوانستیم وی را ملاقات نمائیم البته آنقدر درد افراد را مشاهده کردیم که درد خودمان را فراموش کردیم . استاد دانشگاه تهران اظهار داشت : فردی مانند من که استاد دانشگاه تهران است و بسیلری از دانشجویانش در سمت های مهم مشغول به کارند و می تواند از نفوذ خود در این بهره بگیرد ،هنوز تنوانسته ام با فرزند خود ملاقات کنم وای به حال افرادی که هیچ نفوذی ندارند و هیچ کس فریاد رس آنها نیست . وی در ادمه افزود :خانواده من سه شهید به این انقلاب تقدیم کرد و ما خود را متعلق با این نظام می دانیم به یاد دارم زمانی که به خاطر رسیدن تیراژ روزنامه ام به 400هزار تا ناچاربه تحمل زندان انفرادی شدم اقوام گفتند که مادرت مرتب وضو می گرفت و نفرین می کرد وقتی من معترض شدم که چرا به مسئولان نگفتید گفت هیچ کاری جز نفرین از دستم بر نمی آمد.حال من نیز جز نفرین هیچ کاری از دستم بر نمی آید. عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت با انتقاد از برخورد های صورت گرفته گفت :برای من جای تعجب است که چنین برخورد هائی صورت می گیرد چون تنها جرم فرزند من که یکی از نخبگان کشور محسوب می شود این بود که به آقای موسوی رای داد حال چنین فردی که رتبه اول کنکور را بدست آورده و مدال طلای المپیاد را داراست به جای کار تحقیق و پژو هش باید زندان انفرادی را تحمل کند تازه مرتب می گویند باید همکاری کند باچی باید همکاری کند مگر جرمی مرتکب شده است که باید نسبت به آن اعتراف کند. جلائی پورتصریح کرد :در حال حاضر هیچ یک از نهادهای مسئول پاسخگو نیستند و همین نگرانی ما را مضاعف کرده است به گونه ای که وزارت اطلاعات و قوه قضائیه اظهار بی اطلاعی می کنند و من در این مدت متوجه شدم که دستگاه قضائی سرگردان است و در حاشیه قرار گرفته و حوادث را تماشا می کند و این مساله از آنجا نشات می گیرد که اقدامات صورت گرفته توسط گروه ضربتی در تهران انجام شده است که به هیچ وجه پاسخگو نیست .
*****
عصیان فرزندان علیه پدران کودتاچی
شنیده شده در محافل جناح حاکم خبری نقل می‌شود مبنی بر اینکه فرزند 17 ساله یکی از قضات دیوان عالی کشور که در حوادث اخیر در خیابان بازداشت شده بود و با پیگیری‌های وی آزاد شده، از آزادی خود ابراز نارضایتی می‌کند.
به گزارش «موج سبز آزادی» فرزند این قاضی عالی‌رتبه، مدام اعلام می‌کند از اینکه در کنار دوستانش در زندان نیست، احساس سرافکندگی می‌کند و از خانواده‌اش که پیگیر آزادی او بوده‌اند، دلخور است.
این گزارش حاکی است پیش از این هم نمونه‌های متعددی از اختلاف سیاسی در درون خانواده‌های سران جناح حاکم رخ داده بود .
یکی از این نمونه‌ها، خواهرزاده‌ی احمد جنتی بوده که در درگیری‌ها دستگیر و به زندان کهریزک منتقل می‌شود، اما یک شب بیشتر در آنجا نمی‌ماند و آزاد می‌شود.
همچنین شنیده شده شهاب الدین صدر، از نمایندگان حامی احمدی نژاد در مجلس، نیز در پاسخ به پیگیری خانواده‌های برخی دانشجویان زندانی، به آنها گفته که من کار از دستم بر نمی‌آید و حتی نمی‌توانم جلوی فرزندم را هم بگیرم که در خیابان‌ها شعار ندهد و برای الله اکبر گفتن به پشت بام نرود.
*****
اشک‌آور در بهشت زهرا!
استقبال گرم ماموران کودتا از عزاداران چهلم شهدای
ماموران دولت کودتا با حمله به عزاداران مراسم چهلم شهدای جنبش سبز و استفاده از گاز اشک‌آور، روی ژاندارمری شاه را هم سفید کردند. تنها گزارش‌هایی که فعلا در این باره منتشر شده، گزارش رادیو زمان و وب‌سایت بی بی سی فارسی است که در ادامه می‌خوانید.
بی بی سی در این باره نوشت: میرحسین موسوی و مهدی کروبی عصر پنجشنبه برای بزرگداشت یاد کشته شدگان حوادث اخیر تهران در بهشت زهرا حاضر شده اند اما مأموران پلیس برای آنها محدودیت ایجاد کرده اند.
خبرگزاری های بین المللی به نقل از شاهدان عینی از حضور آقای موسوی و آقای کروبی در بهشت زهرا خبر داده اند اما فرانس پرس نوشته است که مأموران پلیس برای آنها محدودیت ایجاد کرده اند.
شاهدان عینی می گویند که آقای موسوی از اتومبیل خود خارج شده و کوشیده است که بر سر مزار ندا آقا سلطان، دختر جوانی که در جریان اعتراضات روز ۳۰ خرداد تهران کشته شد، حضور یابد.
اما مأموران پلیس ضد شورش فورا آقای موسوی را احاطه کرده اند و در حالی که صدها تن از عزاداران شعار "یا حسین، میر حسین" سر می دادند، او را به اتومبیلش باز گردانده اند.
به گفته شاهدان عینی، گروهی از عزاداران اتومبیل آقای موسوی را احاطه کرده اند و کوشیده اند مانع از رفتن آقای موسوی شوند، اما مأموران پلیس به زور راه را باز کرده اند تا اتومبیل از محل خارج شود.
همچنین شاهدان عینی به خبرگزاری فرانسه گفته اند که عده ای از عزاداران به سوی مأموران پلیس که مهدی کروبی را محاصره کرده بودند، سنگ پرتاب کرده اند.
خبرگزاران بین المللی گزارش داده اند که "صدها" یا "حدود هزار" نفر بر مزار ندا آقا سلطان گرد آمده اند و گاه شعارهایی علیه دولت آقای احمدی نژاد سر می دهند.
خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عینی نوشته است که پلیس با باتوم و کمربند با عزاداران برخورد کرده است.
خبرگزاری رویترز هم از بازداشت عده ای از عزاداران توسط نیروهای پلیس خبر می دهد.
پیش تر وکیل مهناز محمدی، مستندساز ایرانی از بازداشت او و جعفر پناهی در بهشت زهرای تهران خبر داده بود.
خانم محمدی و آقای پناهی صبح پنجشنبه به همراه تعداد دیگری از فیلمسازان و مستندسازان ایرانی برای گذاشتن گل بر مزار کشته شدگان حوادث اخیر به بهشت زهرا رفته بودند.
رادیو زمانه هم نوشت: میرحسین موسوی، امروز پنج‌شنبه دقایقی پس از ورود به گورستان بهشت زهرای تهران توسط نیروهای دولتی با اِعمال زور، از این محل اخراج شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عینی، آقای موسوی، از کاندیداهای معترض انتخاباتی، موفق شده‌بود از اتوموبیل خود پیاده شده و خود را به سنگ مزار ندا آقاسلطان برساند. ولی به او اجازه تلاوت آیات قرآن داده نشد و پلیس ضد شورش با محاصره آقای موسوی وی را به اتوموبیلش بازگرداندند.
به گفته شاهدان عینی، چند صد نفر از سوگواران حاضر شعار «یا حسین میرحسین» سر دادند که با ضرب و شتم نیروهای دولتی مواجه شدند. بنا به گزارش‌های دریافتی صدها نفر در محل حضور دارند که در حدود ۴۰ نفر از ّآن‌ها از بامداد امروز با نمادهای سبز بر سر مزار ندا حضور داشتند.
بنا بر گزارش‌ها به هنگام برخورد نیروهای دولتی با میرحسین موسوی، سوگواران حاضر، نیز اتوموبیل موسوی را محاصره کردند تا مانع اخراج او از محل شوند. نیروهای مسلح سپس با اعمال فشار به جمعیت سعی در متفرق کردن آن‌ها داشتند. اتوموبیل میرحسین موسوی در همین حال از محل خارج شد. خبرهای دریافتی هم‌چنین از بازداشت تعدادی از سوگواران حکایت دارد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه تعداد نیروهای مسلح دولتی که در بهشت زهرا مستقر هستند بیش از ۱۵۰ نفر است.
امروز به مناسبت روز چهلم کشته شدن ندا آقاسلطان گروهی از معترضان در گورستان بهشت زهرا گرد هم آمده‌اند.
مهدی کروبی، دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات و مادر ندا نیز قرار است امروز در بهشت زهرا بر سر مزار کشته‌شدگان حوادث اخیر یابند.
بیشتر کشته‌شدگان سرکوب‌های پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در گورستان ‏بهشت زهرا به خاک سپرده شده‌اند
شاهدان عینی می‌گویند که تمرکز استقرار نیروهای انتظامی به‌ویژه در اطراف گور ندا آقاسلطان است.
ندا آقاسلطان دختری بود که روز شنبه ۳۰ خرداد در طی سرکوب شدید اعتراضات خیابانی توسط نیروهای دولتی در منطقه کارگر شمالی به ضرب گلوله کشته شد.
تصاویر صحنه مرگ ندا که با تلفن همراه ضبط شد او را به نماد معترضان بدل کرده‌است.
بازداشت دو فیلم‌ساز
به گزارش تارنمای میدان زنان، دو تن از فیلم‌سازان ایرانی، مهناز محمدی و جعفر پناهی، در بهشت زهرا بازداشت شده‌اند.
این دو فیلمساز، صبح امروز برای گل گذاشتن بر سر مزار جانباختگان وقایع اخیر به بهشت زهرا رفته بودند که حدود ساعت ۲ بعد از ظهر، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. هنوز هویت بازداشت‌کنندگان مشخص نشده‌است.
جعفر پناهی، فیلمساز معتبری است که تاکنون برای فیلم‌های متعدد خود از جمله «آفساید»، «بادکنک سفید»، «آینه» و ... جوایز بسیاری را از آن خود کرده‌است.
مهناز محمدی، فعال حقوق زنان نیز سال‌هاست به عنوان مستندساز فعالیت می‌کند. مستند «زنان بدون سایه» از برجسته‌ترین کارهای اوست که به خاطر آن در ایران و خارج از ایران جوایز زیادی دریافت کرده‌است. وی اخیرا به همراه رخشان بنی اعتماد، مستند «ما نیمی از جمعیت ایران هستیم» را درباره مطالبات زنان در انتخابات ریاست جمهوری ساخته‌است.
مراسم امروز بهشت زهرا در ادامه یک رشته حرکت‌های اعتراضی علیه نتایج اعلام شده انتخابات و سرکوب‌های پس از آن برگزار می‌شود.
دو نامزد ‏اصلاح‌طلب انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران ‏طی چند نوبت از وزارت کشور جمهوری اسلامی ‏تقاضای مجوز برای برگزاری تجمع کرده بودند که هر ‏بار با مخالفت مقامات روبرو شد.
*****
فیلم کوتاهی از گوشه ای از تجمع امروز مردم در بهشت زهرا
*****
موسوی رهنورد و کروبی با حضور در بهشت زهرای تهران به مقام شامخ شهدای راه آزادی اداي احترام کردند
به گزارش خبرنگار نوروز، از اوایل صبح امروز بهشت زهرای تهران با صدها نیروی امنیتی و انتظامی تحت نظر بود. و افرادی که بر سر مزار عزیزانشان حاضر می شدند به شدت تحت کنترل مامورین امنیتی قرار می گرفتند.با نزدیک شدن ساعت چهار و افزایش تعداد همراهان جنبش سبز در بهشت زهرا مامورین انتظامی با اعمال زور و ضرب و شتم مردم، اجازه نمی دادند کسی بر سر مزار شهدا و آن قطعه توقف نماید. با حضور مهندس موسوی در بهشت زهرا و حرکت به سمت مزار شهيده راه آزدی ندا آقا سلطان، نیروهای امنیتی وي را محاصره و با اعمال زور به اتومبیلش بازگردانده و در اسکورت نیروهای انتظامی از بهشت زهرا بیرون راندند.این گزارش می افزاید خانم دکتر رهنورد نيز حدود ساعت 4.5 بر سر مزار شهدا حاضر شدند و با قرائت فاتحه به مقام شامخ این عزیزان ادای احترام کرد اما بدلیل افزایش درگیریها و شلیک هاي پی در پی گاز اشک آور توسط نیروهای امنیتي وی نیز مجبور محل را ترک کند.افراد جاضر در صحنه می گويند مهدی کروبی نيز دقایقی را بر سر مزار شهدای حوادث اخیر به قرائت فاتحه و قرآن سپری نمود. بنا بر گزارش های رسیده نیروهای امنیتی و انتظامی به شدت مردم را مورد ضرب و شتم قرار داده و دهها نفر از مردمی را که برای صرفا قرائت فاتحه و ادای احترام به شهدای شان به بهشت زهرا آمده بودند را بازداشت و به مکانهایی نامعلوم انتقال داد.
*****
گزارش CNN از همایش امروز مردم در بهشت زهرا

*****
تایمز: مردگان در تهران رژیم بی رحم را فریاد می زنند
بی بی سی : روزنامه تایمز چاپ لندن در شماره پنجشبنه، 30 ژوئیه (8 مرداد) به مناسبت برنامه بزرگداشت کشته شدگان حوادث بعد از انتخابات ایران مجموعه گزارش هایی را به وضعیت کنونی جمهوری اسلامی اختصاص داده است. مارتین فلچر در گزارشی با عنوان "در تهران، مردگان رژیم سرکوبگر را فریاد می زنند" می نویسد که چهل روز پس از مرگ نداد آقا سلطان، هنوز هم تظاهرکنندگان در برابر سفارتخانه های ایران در سرتاسر جهان تصاویر او را با خود حمل می کنند و تی شرت هایی بر تن دارند که روی آنها نوشته شده است: "ندا، هیچ چیز جز دموکراسی قابل قبول نیست."این مقاله یادآور می شود که سیلی از پیام های تسلیت، شعر و آهنگ در ستایش و یاد این زن جوان در شبکه اینترنت به راه افتاده و نام او حتی باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا، و رهبران بسیاری دیگر از کشورهای جهان را تحت تاثیر قرار داده و اینک ندا به نماد جهانی آزادی و دموکراسی و پاسخی کوبنده به رژیمی تبدیل شده است که هموار مدعی برتری اخلاقی بوده است.به نوشته تایمز، رژیم ایران به انواع و اقسام وسایل متوسل شد تا چنین القا کند که خانم آقا سلطان را سایر تظاهرکنندگان، یا ماموران خارجی به گلوله بستند و حتی ادعا کرد که بی بی سی به منظور بهره برداری تبلیغاتی، قتل او را سازمان داد و در عین حال، مقامات دولتی مانع از آن شدند تا خانواده ندا به برگزاری مراسم یادبود برای فرزندشان مبادرت ورزند و با رسانه های مصاحبه کنند اما همه این اقدامات بیهوده و بی نتیجه بوده و تمامی ایرانیان می دانند ندا آقا سلطان که بود و چگونه کشته شد. این روزنامه می افزاید که میرحسین موسوی و سایر رهبران مخالف دولت مرگ او را نمونه ای از وحشیگری رژیم و خیانت به ارزش های اسلامی دانسته اند و مردم عادی نیز می خواهند از مزار او دیدن کنند اما مادر ندا از ارعاب توسط ماموران دولتی خبر می دهد.تایمز می نویسد که ندا آقا سلطان کانون تظاهرات روز پنجشنبه تهران است که به یاد قربانیان تظاهرات عظیم مردم در روز 20 ژوئن برگزار خواهد شد و آقای موسوی شخصا در برابر مزار این زن ادای احترام خواهد کرد و هزاران شمع به یاد او برافروخته خواهد شد اما در داخل ایران، محسن روح الامینی و سهراب اعرابی نیز به عنوان نمادهای نیرومند دیگری از وحشیگری رژیم ظهور کرده اند. این روزنامه با یادآوری نحوه کشته شدن این دو تن به نقل از مادر سهراب اعرابی می نویسد که در حالیکه فرزندش کشته شده بود، مقامات دولتی او را به بازی گرفتند و در مورد محسن روح الامینی هم می نویسد که ماموران دولتی در زندان کهریزک تهران این جوان بیست و پنج ساله را طی دو هفته بازداشت، زیر کتک گرفتند و در حالیکه مقامات قضایی جمهوری اسلامی اعلام داشته اند که او به خاطر ابتلای به مننژیت جان خود را از دست داد، خانواده روح الامینی گفته اند که فرزندشان در نتیجه ایست قلبی و خونریزی ریوی از پای درآمد.تایمز با اشاره به موقعیت پدر محسن روح الامینی در تشکیلات حکومتی ایران، یادآور می شود که هرچند ماجرای قتل محسن روح الامینی بر نوار ویدیویی ضبظ نشد، اما تاثیر مرگ او می تواند حتی بیشتر باشد.
صدای همچنان رسای مخالفانروزنامه تایمز در مطلب دیگری با عنوان "صدای مخالفان همچنان رساست" می نویسد که پیش بینی در مورد تحولات سیاسی ایران اقدامی نابخرادنه بوده است و قبل از انتخابات اخیر، کمتر کسی می توانست حمایت گسترده از میرحسین موسوی در انتخابات ماه ژوئن، یا تقلب فاحش رژیم در این انتخابات و اعتراضات پس از آن را پیش بینی کند و کسی هم نمی توانست پیش بینی کند که با گذشت شش هفته، مخالفان هنوز هم با تحرک، و رژیم در پراکندگی باشد. این گزارش می افزاید که دولتی که ادعای قهرمانی ارزش های اسلامی را داشت با رسوایی بدتر از زندان ابوغریب دست به گریبان است و در برابر چشم همه، به فجایعی دست زده که رژیم شاه به خاطر ارتکاب برخی از آنها سرنگون شد.تایمز می نویسد که در همانحال، محمود احمدی نژاد با نادیده گرفتن دستور آیت الله خامنه ای، رهبر ارشد و حامی خود، برای برکناری یکی از خویشانش از سمت معاونت رئیس جمهوری، یاران محافظه کار خود را به خشم آورده است و در حالیکه روزنامه نگاران خارجی از ایران اخراج شده اند، درک وقایع تهران و قم به تخصص کسانی نیاز دارد که در زمان شوروی سابق، به بررسی وقایع درونی رژیم کمونیستی می پرداختند. این روزنامه در ادامه می نویسد که با اینهمه، اینک نمی توان این سئوال را که آیا آقای احمدی نژاد از این حوادث جان به در می برد سئوالی مهمل تصور کرد.به نوشته تایمز، تا کنون نیروهای امنیتی قادر به سرکوب مخالفان نبوده اند و آقای موسوی از تشکیل یک جبهه سیاسی فراگیر برای طرح مطالبات مردم در زمینه عدالت و آزادی سخن گفته است و در عین حال، محمود احمدی نژاد بخشی از حمایت مجلس را از دست داده، در داخل دستگاه حکومتی برای خود دشمنان نیرومندی ساخته و با شرایط اقتصادی دشواری مواجه است که اگر بحران هسته ای ایران حل و فصل نشود، با تشدید تحریم های بین المللی در سال آینده بدتر هم خواهد شد. تایمز می نویسد که با اینهمه، احمدی نژاد می داند که سرنوشت او و رهبر ارشد رژیم به یکدیگر گره خورده زیرا آیت الله خامنه ای، با حمایت آشکار از محمود احمدی نژاد و دفاعی جانانه از انتخاب مجدد او چنان از خود مایه گذاشته و امتیازات خود را قربانی کرده که کنار انداختن این سوگلی نافرمان احتمالا به نابودی هر دو نفر خواهد انجامید.
الهام بخشی دختر مقتولتایمز در گزارش دیگری تحت عنوان "یاد دختر مقتول الهام بخش قیام" می نویسد که امروز، پنجشنبه، مخالفان چالشگر رژیم، که از افشای آزار زندانیان و فوران اختلاف بین احمدی نژاد و بنیادگرایان حامی او به هیجان آمده اند، بار دیگر به خیابان های تهران می ریزند تا چهلمین روز قتل ندا آقا سلطان به دست نیروهای امنیتی را گرامی دارند. این روزنامه یادآور می شود که درخواست مجوز برگزاری مراسم چهلم کشته شدگان تظاهرات پس از انتخابات از سوی مقامات دولتی رد شد و در نتیجه، مخالفان در نظر دارند دست کم از نه نقطه مختلف پایتخت دست به راهیپمیایی بزنند و مهدی کروبی و میرحسین موسوی نیز گفته اند بر مزار کسانی که در جریان اعتراضات مردمی کشته شدند حضور خواهند یافت.این روزنامه می نویسد که برگزاری چهلم درگذشتگان برای مردم ایران یادآور اعتراضات زمان شاه است که مخالفان دولت وقت از این مراسم به عنوان بهانه ای برای ادامه تظاهرات استفاده می کردند، در جریان این تظاهرات کسان دیگری کشته می شدند، چهلم آنان به تظاهرات دیگری منجر می شد و این دور تا سقوط نهایی رژیم ادامه یافت.تایمز می نویسد که انتظار می رود هزاران نفر در روز پنجشنبه به خیابان ها بیایند و قطعا نیروهای امنیتی در صدد سرکوب آنان برخواهند آمد اما تظاهرکنندگان در خلال هفته های اخیر آبدیده و از شکاف در هیات حاکمه دلگرم شده اند. این روزنامه سپس به بررسی تحولات هفته گذشته پرداخته و به خصوص با یادآوری ماجرای انتصاب و برکناری رحیم مشائی، و تحولات پس از آن می نویسد که محمود احمدی نژاد با این اقدامات، عمدا محافظه کاران حامی خود را تحریک کرده و به خشم آورده است.به نوشته تایمز، ماجرای شکنجه و قتل زندانیان و شرایط زندان ها هم بر مشکلات رژیم افزوده و اظهارات زندانیان در مورد رفتار ماموران و زندانبانان، از جمله اینکه زندانیان را به نوشیدن آب توالت مجبور می کردند، آنان را در فضاهای تنگ جای می دادند، برای اخذ اعتراف ساختگی شکنجه می دادند و دست کم چهار نفر را زیر شکنجه به قتل رساندند، خشم مردم را برانگیخته است. در ادامه این گزارش، مطالبی که خانواده زندانیان در مورد مراجعه به سردخانه های موقت پر از اجساد و نحوه شناسایی قربانیان گفته اند یادآوری شده و آمده است که حتی برخی از نمایندگان مجلس هم خواستار رسیدگی به این وضعیت و شناسایی و مجازات مرتکبین این قبیل اقدامات شده اند و یکی از آنان گفته است که کسانی که این مملکت را به یک حکومت پلیسی تبدیل کرده اند باید پاسخگو باشند.تایمز به نقل از یک تحلیلگر سیاسی در ایران می گوید که بسیاری از محافظه کاران آنچه را که وقوع یافته باورکردنی نمی دانند و رژیم که از سنگینی اتهامات علیه خود آگاهی دارد، به امتیازدهی روی آورده و از جمله یکصد و چهل زندانی را آزاد کرده و آیت الله خامنه ای دستور تعطیلی بازداشتگاه مخوف کهریزک را داده و رئیس قوه قضائیه نیز گفته است که به پرونده بازداشتیان ظرف یک هفته رسیدگی می شود. این روزنامه می افزاید که با توجه به این وقایع، انتظار می رود میرحسین موسوی تشکیل یک جبهه سیاسی را تا قبل از تحلیف احمدی نژاد اعلام کند.به نوشته تایمز، در چنین شرایطی، می توان گفت که اینها فقط آغاز دشواری های محمود احمدی نژاد است و در حالیکه حتی رئیس مجلس هم به یکی از منتقدان او تبدیل شده، رئیس جمهوری نمی تواند به کسب سهل و آسان رای اعتماد مجلس به کابینه اطمینان داشته باشد. این روزنامه با اشاره به مشکلات سنگین اقتصادی که پیش روی دولت قرار دارد، می نویسد که علاوه بر همه اینها، بخش عظیمی از مردم، شامل شماری از روحانیون و سیاسیون ارشد، دولت محمود احمدی نژاد را نامشروع می دانند و به نقل از یک تحلیلگر ایرانی می نویسد"احمدی نژاد در مخمصه ای سخت گیر افتاده، و اگرچه هنوز از پای درنیامده، اما به شدت زخم خورده و باید او را کالای معیوب دانست."
*****
فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران
گسترش اعتراضات در نقاط مختلف تهران
بنابه گزارشات رسیده جوانان دختر و پسر که بسوی مصلی تهران با مترو در حال حرکت بودن بصورت یکدست در مترو و در طی مسیر اقدام به دادن شعار مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر نمودند.تعداد زیادی از مردم تهران که با مترو بسوی مصلی تهران در حال حرکت بودن از بدو سوار شدند اقدام به دادن شعارهایی مانند مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر سر می دادند. مترو که بسوی مصلی تهران حرکت می کرد ایستگاه مصلی را بسته اند و در آنجا توقف نمی کند و بدین وسیله سعی در جلوگیری از آمدن مردم به این نقطه می شوند. مردم که قصد گرامیداشت چهلمین شب ندا را دارند ناچار هستند که در ایستگاه مترو مفتح پیاده شوند.جوانان وقتی که از مترو پیاده می شوند با بالا بردن دستان خود به علامت پیروزی خارج می شوند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر می دهند.در حال حاضر در نقاط مرکزی و جنوبی شهر اعتراضات در میادین و خیابانها ادامه دارد و لحظه به لحظه بر تعداد آنها افزوده می شود. نیروهای سرکوبگر گارد ویژه که مقابل درب مترو ایستاده اندو هنگام خروج مردم بسوی آنها یورش می برند و آنها را آماج باتون های خود قرار میدهند حوالی ساعت 20:00 در اثر ضربات باتون 6 نفر زخمی و در حدود 12 نفر دستگیر شدند. علیرغم وحشیگری گارد ویژه برای متفرق کردن آنها ،مردم بصورت جنگ و گریز در نقاط مختلف جمع می شوند و اعتراضات خود را ادامه میدهند و حاضر به متفرق شدن نیستند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می شود.
*****
تظاهرات هزاران معترض درخيابان‌های مرکزی تهران
رادیو فردا: در حالی که پليس مانع حضور مير حسين موسوی و مهدی کروبی بر سر مزار کشته شدگان وقايع اخير شده است، خبرگزاری ها می گويند دست کم سه هزار نفر در خيابان های اطراف مصلی تهران دست به راهپيمايی زده اند.روز پنجشنبه مصادف بود با چهلمین روز کشته شدگان تظاهرات اعتراضی سی خرداد و قرار بود میرحسین موسوی و مهدی کروبی با بر سر کشته شدگان وقایع اخیر حضور یابند، اما پلیس و نیروهای امنیتی محدویت های برای انها ایجاد کردند. در همین حال، خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عينی می گويد نزديک به سه هزار نفر روز پنجشنبه در خيابان های اطراف مصلی تهران دست به تظاهرات مسالمت‌آميز زده اند و پليس تلاش کرده تا با ضرب و شتم معترضان و استفاده از گاز اشک آور مانع برگزاری اين تجمع شود.يک شاهد عينی گفت است: تظاهر کنندگان دست های خود را بلند کرده وبا انگشتان خود علامت « V» را نشان می دهند اين در حالی است که نيروهای امنیتی و انتظامی در تلاش هستند تا اين تظاهر کنندگان را متفرق کنند.
طبق اين گزارش همزمان با اين راهپيمايی‌های پراکنده، در خيابان های اطراف مصلی ترافيک سنگين به وجود آمده و رانندگان اتومبيل‌ها با به صدا در آوردن بوق ماشين‌های خود با معترضان همراهی می‌کنند.
برپایه همین گزارش نیروهای موتور سوار پلیس و لباس شخصی در خیابان‌های اطراف مصلی تهران به تظاهرکنندگان حمله کرده‌اند و معترضان در این خیابان‌ها موانعی به وجود اورده و سطل های زباله را آتش زده اند.
خبرگزاری فرانسه می گوید پلیس برای متفرق کردن معترضان از گاز اشک آور استفاده کرده است.خبرگزاری رویترز نیز به نقل از شاهدان عینی گزارش داده است که صدها پلیس و مامور امنیتی با مسدود کردن خیابان تخت طاووس مانع حرکت معترضان به سمت مصلی تهران شده اند.شاهدان عینی همچنین به این خبرگزاری گفته اند نیروهای امنیتی تعدادی از تظاهر کنندگان را بازداشت کرده اند.
تظاهرات در خیابان های اطراف ميدان وليعصر
در همین زمینه، يک شاهد عينی به راديو فردا، گفت: ميدان وليعصر و خيابانهای اطراف صحنه تجمعات اعتراض آميز در چهلمين روز بزرگداشت برخی از کشته شدگان حوادث اخير است.بنا بر گزارش‌های رسيده خيابان وليعصر به سمت شمال از ميدان وليعصر به سمت خيابان‌های فاطمی، يوسف آباد و خيابان‌های تخت طاووس و عباس آباد، همچنين تمام کوچه‌های و خيابان‌های منتهی به اين خيابان، شاهد حضور پرشمار معترضان است.همچنين صدای بوق خودرو‌ها که در همراهی با معترضين به صدا در آمده، تمام اين منطقه را در بر گرفته است. تظاهرکنندگان در جای جای پياده‌روها و خيابان وليعصر آتش روشن کرده‌اند تا برای حمله احتمالی نيروهای انتظامی با گاز اشک‌آور آماده باشند.به گفته اين شاهد عينی تعداد خودروهايی که با شيشه‌های شکسته در اطراف خيابان‌های تخت طاووس و عباس آباد در ميان ازدحام جمعيت و اتومبيل‌های ديگر ديده می‌شوند، قابل توجه است. برخی از رانندگان اين خوردروها گفته‌اند که نيروهای انتظامی و برخی لباس شخصی‌ها به آنها گفته‌اند که حق بوق زدن ندارند و برای تهديد آنها با ميله و باتون به روی خودروها و شيشه‌های آنان می‌کوبند.يکی ديگر از شاهدان عينی به راديو فردا گفته است که در محدوده خيابان مفتح نيروی انتظامی اقدام به پرتاب گاز اشک آور کرده و با تظاهرکنندگان درگير شده است. روز پنجشنبه مصادف با چهلمين روز کشته شدگان تظاهرات اعتراضی روز ۳۰ خرداد در تهران است. ندا آقا سلطانی از جمله کشته شدگان اين روز بود که تصاوير ويدئويی کشته شدن او به نمادی از اعتراضات در ايران بدل شده است.پس از آن که وزارت کشور ايران، محمود احمدی‌نژاد را به عنوان پيروز انتخابات رياست جمهوری در ۲۲ خرداد اعلام کرد، تهران و برخی از شهرهای ايران شاهد راهپيمايی اعتراضی مخالفان بوده است.در حالی که مقامات ايران می گويند از زمان آغاز اين تظاهرات اعتراضی تاکنون ۳۰ نفر کشته شده‌اند، گروه های طرفدار حقوق بشر می‌گويند تعداد کشته شدگان اين وقايع بسيار بيشتر از آمار دولت ايران است.
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ