چهارشنبه: 22/ 7 /1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمان: 00:01 بامداد چهارشنبه
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمان: 00:01 بامداد چهارشنبه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هم میهنان و یار ان گرامی بامداد بر شما گرامی باد. با پشت سرنهادن آخرین دقایق نیمه شب سه شنبه، و آغاز بامداد چهارشنبه "پست" جدید را آغاز کرده و امروز می خواهیم بر خلاف روش معمول، مطالب خویش را با آخرین دو مطلبی که در "پست" دیروز (ساعاتی پیش) انتشار داده بودیم شروع کنیم که علت آن اهمیت این دو مطلب است و چون آنها را بین ساعت 20:30 تا 23:00 شب گذشته در سایت خویش گنجانده بودیم؛ با فرض بر این که هم میهنان گرامی فرصت مراجعه به آرشیو را ندارند دوباره آنها را در اینجا تکرار می کنیم:
1- مطلبی که شب گذشته حدود ساعت 21:00 انتشار یافت:
**
اخبار تکمیلی (تصویری) از اعتراضات امروز دانشگاه آزاد
تعداد زیادی فیلم توسط دانشجویان سلحشور و دلیر دانشگاه آزاد تهران، در رابطه با تجمع اعتراضی امروز در آن دانشگاه تهییه شده که بتدریج در یوتیوب به نمایش نهاده می گردد.
از آنجایی که "آپلود" کردن تمام این فیلم ها زمانی طولانی می طلبد که در نتیجه با توجه به سیستم اینترنت "لاک پشتی" رژیم ملایان این کار امکان پذیر نیست، ما ضمن نشان دادن یک فیلم، لینک ورود به بقیه فیلم هایی را که تا این لحظه (ساعت حدود 20:30 شب) به نمایش نهاده شده در پی آن انتشار میدهیم.
توضیح این که تعداد فیلم های تهییه شده توسط دانشجویان دانشگاه آزاد و انتشار آنها در یوتیوب لحظه به لحظه بیشتر می گردد.
1- مطلبی که شب گذشته حدود ساعت 21:00 انتشار یافت:
**
اخبار تکمیلی (تصویری) از اعتراضات امروز دانشگاه آزاد
تعداد زیادی فیلم توسط دانشجویان سلحشور و دلیر دانشگاه آزاد تهران، در رابطه با تجمع اعتراضی امروز در آن دانشگاه تهییه شده که بتدریج در یوتیوب به نمایش نهاده می گردد.
از آنجایی که "آپلود" کردن تمام این فیلم ها زمانی طولانی می طلبد که در نتیجه با توجه به سیستم اینترنت "لاک پشتی" رژیم ملایان این کار امکان پذیر نیست، ما ضمن نشان دادن یک فیلم، لینک ورود به بقیه فیلم هایی را که تا این لحظه (ساعت حدود 20:30 شب) به نمایش نهاده شده در پی آن انتشار میدهیم.
توضیح این که تعداد فیلم های تهییه شده توسط دانشجویان دانشگاه آزاد و انتشار آنها در یوتیوب لحظه به لحظه بیشتر می گردد.
**
http://www.youtube.com/watch?v=S2yUyCqzFO4
http://www.youtube.com/watch?v=v96_aODuZv4
http://www.youtube.com/watch?v=0d4cotjIazQ
http://www.youtube.com/watch?v=a8VVZz3mbBA
http://www.youtube.com/watch?v=bzTKnh6k-BM
http://www.youtube.com/watch?v=S2yUyCqzFO4
http://www.youtube.com/watch?v=v96_aODuZv4
http://www.youtube.com/watch?v=0d4cotjIazQ
http://www.youtube.com/watch?v=a8VVZz3mbBA
http://www.youtube.com/watch?v=bzTKnh6k-BM
*****
2- مطلبی که شب گذشته در ساعت 23:00 انتشار یافت:
2- مطلبی که شب گذشته در ساعت 23:00 انتشار یافت:
**
آخرین گزارش درباره "خیانت یاهو" به مردم ایران
درپی توافق یاهو با رژیم سرکوبگر در تاریخ بیست و هفتم شهریور"روز ایران" (روز قدس) و در اختیار نهادن میکرو چیپسی با حدود 200000 ایمیل آدرس های کاربرانی که در کار انتشار "وبلاگ" یا "وبسایت" بوده و هستند، طبق آماری که بدست ما رسیده از تاریخ بیست و هشتم شهریور تا صبح امروز بیست و یکم مهرماه، بیش از 250 "وبلاگ" و حدود 65 "وبسایت" توسط نهادهای سانسور و "هکرهای" بی شرافت رژیم "فیلتر، مسدود، هک" و بطور کلی از صفحه و صحنه اینترنتی محو گردیده اند.
در میان این "وبلاگ" ها و یا "وبسایت"ها، برخی از کاربران مخفی و زیرزمینی (مانند خود ما) دوباره با استفاده از "سرورها" و میزبانان اینترنتی و ارایه دهندگان امکانات ایجاد "وبلاگ - وبسایت" خارج از میهن، و دور از حیطه قدرت و نفوذ "بلاگفا"سایت یا بلاگ خویش را راه اندازی کرده اند و اطمینان داریم که آنان نیز چون ما، اگر دهها و صدها بار دیگر نیز "هک - فیلتر" گردند باز بکار خویش ادامه خواهند داد. اما هستند بسیاری از گروه برشمرده بالا که بدون پنهانکاری و نه در خفا، بلکه بصورت علنی و آشکارا "وبلاگ" یا سایتی داشتند که تلاش می کردند در کادر محافظه کاری و بدون پرده دری های آنچنانی، اخبار بیدادگری های رژیم و مزدورانش را در اختیار ملت ایران و جهانیان بگذارند که پس از "هک - فیلتر" شدن، عطای این کار را به لقایش بخشیده اند و دیگر اینگونه فعالیت ها را کنار گذاشته اند.
نام برخی از وبلاگ هایی (تعداد بسیار معدود و محدودی از آنها) را که ما بطور دایم یا متناوب به آنها رجوع می کردیم و مطالب منتشر شده آنان را می خواندیم، بشرح زیر است :
وبلاگ: راه آزادی
وبلاگ: من و خاموشی
وبلاگ: فریاد ازین بیداد
وبلاگ: خشت و آیینه
وبلاگ: باش تا صبح دولتت بدمد
وبلاگ: تاپیروزی، چند گام
وبلاگ: ایران آریایی من
وبلاگ: اندیشه - خبر - بررسی
وبلاگ: خبر رسیده که ...
وبلاگ: جولانگه ضحاکان
وبلاگ: دانشجو بپا خیز
وبلاگ: دانشجویان مقاوم دانشگاه قزوین
وبلاگ: دانشجویان معترض دانشگاه اراک
وبلاگ: دانشگاه مظهر آزادی (از سوی دانشگاه آزاد - اسلامشهر)
وبلاگ: دانشجویان معترض دانشگاه یزد
وبلاگ: خبرنامه دانشگاه آزاد قائم شهر
وبلاگ: اینجا دانشگاه زنجان است
وبلاگ: بولتن خبری دانشگاه زاهدان
وبلاگ: دانشجویان دانشگاه فنی اردبیل
وبلاگ: دانشجویان معترض دانشگاه تربیت معلم
وبلاگ: من اگر برخیزم- تو اگر برخیزی...
وبلاگ: انجمن اسلامی دانشگاه کرمانشاه
وبلاگ: دانشگاه آزاد اسلامی قم
وبلاگ: خبری از دانشگاه مشهد
وبلاگ: خبرنامه دانشجویان مبارز دانشگاه جندی شاپور
وبلاگ: بولتن خبری کارگران مبارز نیشکر هفت تپه
وبلاگ: خبرنامه اتحادیه سراسری کارگران ایران
وبلاگ: انجمن همبستگی پرستاران ایران
وبلاگ: بیا تاگل برافشانیم
وبلاگ: آخرین خبرها از مهاباد
و بسیاری از وبلاگ ها و وبسایت هایی که با رعایت موازین و مقررات دیکته شده از سوی "بلاگفا" (در کادر درخواستی رژیم از کاربران اینگونه وبلاگ ها) انتشار می یافت و اینک اثری از آنها باقی نمانده است.
ما در آینده و بتدریج، تعداد بیشتر و اطلاعات گسترده تری از سایت ها و وبلاگ هایی که "هک - فیلتر" شده اند انتشار خواهیم داد.
*****
آخرین گزارش درباره "خیانت یاهو" به مردم ایران
درپی توافق یاهو با رژیم سرکوبگر در تاریخ بیست و هفتم شهریور"روز ایران" (روز قدس) و در اختیار نهادن میکرو چیپسی با حدود 200000 ایمیل آدرس های کاربرانی که در کار انتشار "وبلاگ" یا "وبسایت" بوده و هستند، طبق آماری که بدست ما رسیده از تاریخ بیست و هشتم شهریور تا صبح امروز بیست و یکم مهرماه، بیش از 250 "وبلاگ" و حدود 65 "وبسایت" توسط نهادهای سانسور و "هکرهای" بی شرافت رژیم "فیلتر، مسدود، هک" و بطور کلی از صفحه و صحنه اینترنتی محو گردیده اند.
در میان این "وبلاگ" ها و یا "وبسایت"ها، برخی از کاربران مخفی و زیرزمینی (مانند خود ما) دوباره با استفاده از "سرورها" و میزبانان اینترنتی و ارایه دهندگان امکانات ایجاد "وبلاگ - وبسایت" خارج از میهن، و دور از حیطه قدرت و نفوذ "بلاگفا"سایت یا بلاگ خویش را راه اندازی کرده اند و اطمینان داریم که آنان نیز چون ما، اگر دهها و صدها بار دیگر نیز "هک - فیلتر" گردند باز بکار خویش ادامه خواهند داد. اما هستند بسیاری از گروه برشمرده بالا که بدون پنهانکاری و نه در خفا، بلکه بصورت علنی و آشکارا "وبلاگ" یا سایتی داشتند که تلاش می کردند در کادر محافظه کاری و بدون پرده دری های آنچنانی، اخبار بیدادگری های رژیم و مزدورانش را در اختیار ملت ایران و جهانیان بگذارند که پس از "هک - فیلتر" شدن، عطای این کار را به لقایش بخشیده اند و دیگر اینگونه فعالیت ها را کنار گذاشته اند.
نام برخی از وبلاگ هایی (تعداد بسیار معدود و محدودی از آنها) را که ما بطور دایم یا متناوب به آنها رجوع می کردیم و مطالب منتشر شده آنان را می خواندیم، بشرح زیر است :
وبلاگ: راه آزادی
وبلاگ: من و خاموشی
وبلاگ: فریاد ازین بیداد
وبلاگ: خشت و آیینه
وبلاگ: باش تا صبح دولتت بدمد
وبلاگ: تاپیروزی، چند گام
وبلاگ: ایران آریایی من
وبلاگ: اندیشه - خبر - بررسی
وبلاگ: خبر رسیده که ...
وبلاگ: جولانگه ضحاکان
وبلاگ: دانشجو بپا خیز
وبلاگ: دانشجویان مقاوم دانشگاه قزوین
وبلاگ: دانشجویان معترض دانشگاه اراک
وبلاگ: دانشگاه مظهر آزادی (از سوی دانشگاه آزاد - اسلامشهر)
وبلاگ: دانشجویان معترض دانشگاه یزد
وبلاگ: خبرنامه دانشگاه آزاد قائم شهر
وبلاگ: اینجا دانشگاه زنجان است
وبلاگ: بولتن خبری دانشگاه زاهدان
وبلاگ: دانشجویان دانشگاه فنی اردبیل
وبلاگ: دانشجویان معترض دانشگاه تربیت معلم
وبلاگ: من اگر برخیزم- تو اگر برخیزی...
وبلاگ: انجمن اسلامی دانشگاه کرمانشاه
وبلاگ: دانشگاه آزاد اسلامی قم
وبلاگ: خبری از دانشگاه مشهد
وبلاگ: خبرنامه دانشجویان مبارز دانشگاه جندی شاپور
وبلاگ: بولتن خبری کارگران مبارز نیشکر هفت تپه
وبلاگ: خبرنامه اتحادیه سراسری کارگران ایران
وبلاگ: انجمن همبستگی پرستاران ایران
وبلاگ: بیا تاگل برافشانیم
وبلاگ: آخرین خبرها از مهاباد
و بسیاری از وبلاگ ها و وبسایت هایی که با رعایت موازین و مقررات دیکته شده از سوی "بلاگفا" (در کادر درخواستی رژیم از کاربران اینگونه وبلاگ ها) انتشار می یافت و اینک اثری از آنها باقی نمانده است.
ما در آینده و بتدریج، تعداد بیشتر و اطلاعات گسترده تری از سایت ها و وبلاگ هایی که "هک - فیلتر" شده اند انتشار خواهیم داد.
*****
بیکفایتی دولت کودتا و شروع جریان جدید خودسوزیها در مقابل مجلس
روز گذشته فردی که قصد داشت مقابل مجلس شورای اسلامی دست به خودسوزی بزند دستگیر شد. این فرد دلیل این خودسوزی را عدم توانایی امرار معاش و عدم موافقت مسولان با درخواست وام اعلام کرد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، این فرد 55 ساله که قبلا راننده خودروی سنگین بوده پیشتر به دلیل فنی خودروی خود را از دست داده و به دلیل اینکه نتوانسته برای تأمین زندگی خود وامی را دریافت کند، تصمیم به خودسوزی مقابل مجلس شورای اسلامی گرفته بود.این مرد گنبدی، بارها از گنبد تا تهران آمده بود و با مراجعه به نهادهای مختلف کشور قصد فراهم کردن یک وام برای تهیه خودرو و تأمین زندگی خود را داشت.بنابر این گزارش، این فرد که توسط گشت پلیس به همراه یک و نیم لیتر بنزین دستگیر شده بود در بازجویی خود ادعا کرده به دلیل اینکه پس از مراجعه به دفتر یکی از مقامات نتوانسته بود نتیجهای را به دست آورد تصمیم به خودکشی و خودسوزی مقابل مجلس گرفته بود.این فرد دستگیر شده در وصیتنامه خود، علت این اتفاق و خون خود را به گردن افرادی که با وام وی موافقت نکردهاند انداخته بود.
روز گذشته فردی که قصد داشت مقابل مجلس شورای اسلامی دست به خودسوزی بزند دستگیر شد. این فرد دلیل این خودسوزی را عدم توانایی امرار معاش و عدم موافقت مسولان با درخواست وام اعلام کرد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، این فرد 55 ساله که قبلا راننده خودروی سنگین بوده پیشتر به دلیل فنی خودروی خود را از دست داده و به دلیل اینکه نتوانسته برای تأمین زندگی خود وامی را دریافت کند، تصمیم به خودسوزی مقابل مجلس شورای اسلامی گرفته بود.این مرد گنبدی، بارها از گنبد تا تهران آمده بود و با مراجعه به نهادهای مختلف کشور قصد فراهم کردن یک وام برای تهیه خودرو و تأمین زندگی خود را داشت.بنابر این گزارش، این فرد که توسط گشت پلیس به همراه یک و نیم لیتر بنزین دستگیر شده بود در بازجویی خود ادعا کرده به دلیل اینکه پس از مراجعه به دفتر یکی از مقامات نتوانسته بود نتیجهای را به دست آورد تصمیم به خودکشی و خودسوزی مقابل مجلس گرفته بود.این فرد دستگیر شده در وصیتنامه خود، علت این اتفاق و خون خود را به گردن افرادی که با وام وی موافقت نکردهاند انداخته بود.
*****
تایید خبر انتشار یافته توسط ما:
یک خبرنگار یا وبلاگ نویس آمریکایی گزارش دو روز قبل یکی از یاران ما را (که به اهتمال زیاد به قیمت جان ارزشمندش منجر گشته) درباره وضعیت خطرناک جسمانی "سیدعلی گدا" را با تغییراتی و ساختن داستانی در مخیله خویش انتشار داده. اگرچه که این مطلب خود نشانه ای از تایید گزارش یار مفقود شده ما می باشد اما متاسفیم که در دنیای آزاد و از سوی وبلاگ نویسان یا روزنامه نگاران حرفه ای نیز، سرقت خبر و جعل و تغییر آن و بنام خویشتن انتشار دادن، بشدت رواج دارد...!!
ما تصور می کردیم این عمل فقط توسط کسانی که کارشان ایمیل پراکنی است صورت می گیرد اما اینک متوجه شدیم که این کار، امری بسیار عادی در دنیای خارج محسوب می گردد...!!
برای خواندن مطلب در روزنامه یا بلاگ اصلی بروی هریک از تیترهای مشخص شده با رنگ قرمز؛ در ابتدا یا انتهای مطلب کلیک نمایید:
October 13th, 2009 6:55 am
Khamenei Said to be in Coma
Khamenei Said to be in Coma
This story has been floating around the net for the past day or so, but this report comes from a person who is in a position to know such things. As I know very well (having been gulled into wrongly announcing Khamenei’s death a while back), it is easy to be misled, and Khamenei has had previous medical emergencies in the past, and recovered, but the source is excellent. Nonetheless, it’s always smart to apply the Reagan Caution: Trust, but verify. I’m doing my best.
Here is what he/she says:
Yesterday afternoon at 2.15PM local time, Khamenei collapsed andwas taken to his special clinic. Nobody – except his son and thedoctors – has since been allowed to get near him.His official, but secret, status is: “in the hands of the gods”.
Reportedly this collapse is natural. Many would like him to move to hisafterlife but reportedly the collapse was not ‘externally induced’[no poisioning]. The few insiders who know about the collapse seethis development “as a gift from the gods”.
His condition had already seriously deteriorated over the lastmonths, aggravated by his nervous condition due to [1] hisinability to solve the problems created by his manipulation of theelection results and the refusal of [a large part of] thepopulation to accept this, plus [2] his loss of religious authorityby means of the repeated condemnations of events by senior clerics
Reportedly the principal aims of Khamenei of the last couple ofweeks, if not months, were to ensure [1] a positive reputation ashis legacy and [2] the physical survival of his family members andtheir wealth, reportedly now largely in Syria and in Turkey (remember the truck convoy of $8.5 billion in cash and gold that was seized by the Turks?).
Outlook is uncertain but speculation is – considering that he is incoma since more than 24 hours – that he may not come out of his coma and/or that he may die very soon.
If he dies it is expected that immediately a bloody clash willdevelop between the powers behind Rafsanjani, who will immediatelyclaim temporary religious authority and overall control, and thepowers behind Achmadinejad who will scramble in order to regaincontrol and ensure their survival.
Here is what he/she says:
Yesterday afternoon at 2.15PM local time, Khamenei collapsed andwas taken to his special clinic. Nobody – except his son and thedoctors – has since been allowed to get near him.His official, but secret, status is: “in the hands of the gods”.
Reportedly this collapse is natural. Many would like him to move to hisafterlife but reportedly the collapse was not ‘externally induced’[no poisioning]. The few insiders who know about the collapse seethis development “as a gift from the gods”.
His condition had already seriously deteriorated over the lastmonths, aggravated by his nervous condition due to [1] hisinability to solve the problems created by his manipulation of theelection results and the refusal of [a large part of] thepopulation to accept this, plus [2] his loss of religious authorityby means of the repeated condemnations of events by senior clerics
Reportedly the principal aims of Khamenei of the last couple ofweeks, if not months, were to ensure [1] a positive reputation ashis legacy and [2] the physical survival of his family members andtheir wealth, reportedly now largely in Syria and in Turkey (remember the truck convoy of $8.5 billion in cash and gold that was seized by the Turks?).
Outlook is uncertain but speculation is – considering that he is incoma since more than 24 hours – that he may not come out of his coma and/or that he may die very soon.
If he dies it is expected that immediately a bloody clash willdevelop between the powers behind Rafsanjani, who will immediatelyclaim temporary religious authority and overall control, and thepowers behind Achmadinejad who will scramble in order to regaincontrol and ensure their survival.
*****
خبر اختصاصی:
بدنبال گزارش خبری اختصاصی که دو روز پیش (دوشنبه بیستم مهرماه) به نقل از یکی از یاران نفوذی خویش در کاخ فرعون زمانه، خلیفه مسلمین "سیدعلی گدا" و وضعیت بد مزاجی او انتشار دادیم؛ نیم ساعت پیش از سوی یکی دیگر از یاران نفوذی خویش در نهاد ریاست جمهوری در کاخ بوزینه کودتاچی، محمود عنتری نژاد در خیابان پاستور آگاه شدیم که شب گذشته بین ساعت 21:00 تا 23:00 نشستی در آنجا تشکیل گردید که درین نشست،
"محمود عنتری نژاد"،
فرمانده کل سپاه اوباشان،
فرمانده گروه ضربت بسیج،
به اضافه جمعی از اعضای "مجلس خبرگان رهبری" بشرح زیر حضور داشتند:
1- علی اکبر هاشمی رفسنجانی (رییس مجلس خبرگان رهبری)
2- احمد جنتی (دبیر مجلس خبرگان)
3- قربانعلی دری نجف آبادی (عضو مجلس خبرگان)
4- تقی مصباح یزدی (عضو مجلس خبرگان)
5- محمدرضا مهدوی کنی (عضو مجلس خبرگان)
6- سید احمد خاتمی (امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان)
7- سیدمحمودهاشمی شاهرودی (رییس سابق قوه قضاییه و عضو مجلس خبرگان)
درین نشست ابتدا گزارش پزشکان معالج "سیدعلی گدا" درباره بهتر شدن وضعیت او و درکنترل بودن این وضعیت قرائت شد و سپس (اهتمالن) بررسی در مورد تعیین جانشین آینده خلیفه مسلمین در صورت به درک واصل شدن "سیدعلی گدا" آغاز گشت.
با شروع این مرحله از نشست، از تمامی افرادی که بعنوان پاسدار و یا خدمتگزاران و غیره در تالار جلسات عمومی کاخ ریاست جمهوری حضور داشتند خواسته شد که سالن را ترک کنند و ادامه گفتگوها پشت درب های بسته ادامه یافت.
به گزارش یار نفوذی ما، این جلسه تا ساعت 23:10 ادامه داشت و پس از آن افراد یاد شده بالا، ساختمان را ترک کردند.
به محض دریافت مطلبی گویاتر از آن نشست، مبادرت به انتشار آن خواهیم نمود. در اینجا لازم است اطلاعیه ای را که دیروز از سوی دفتر شیخ کوسه، "هاشمی رفسنجانی بهرمانی" ریاست مجلس خبرگان رهبری در انتقاد از نقش رسانه های دولتی بر علیه اوصادر شده است را، به نقل از خبرگزاری فارس (بنگاه خبرپراکنی سپاه مزدوران وغارتگران) انتشار دهیم:
**
انتقاد دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی از دروغ پردازی های رسانه های دولتی
دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی رئيس مجلس خبرگان رهبري با انتشار اطلاعيهاي در خصوص مسائل مطرح شده بعد ازششمین اجلاس چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبري و با انتقاد از جعل خبر توسط روزنامه دولتی ايران و رسانههاي زنجيرهاي همسو و وابسته به دولت تاكيد كرد"مطالبي كه به نقل از ديگران و بهصورت گزينشي و انتخابي در مورد ديدارهاي انجام شده يا نشده آيتالله هاشمي رفسنجاني يا مواضع ايشان مطرح ميشود فاقد اعتبار و سنديت است."
به گزارش ايلنا متن کامل اين اطلاعيه كه با امضاي محمد هاشمي رئيس دفتر آيت الله هاشمي رفسنجاني منتشر شده است به این شرح است:
متاسفانه طي چند هفته اخير كه از ششمين اجلاسيه مجلس خبرگان هبري به بعد اين روند تشديد شده است، برخي جرايد و سايتهاي همسو با اهداف خاص سياسي، اقدام به نوعي خبرسازي كاذب از برخي ديدارهاي انجام شده و يا حتي انجام نشده آيتالله هاشمي رفسنجاني رئيس مجلس خبرگان رهبري و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام ميكنند و يا نقل قولهايي مخلوط به راست و دروغ از افرادي خاص بيان ميكنند و البته در ادامه اين حركت جهتدار، اخبار و شايعات كذب خودساخته را با افزودن پيرايهها و حواشي، مبناي تحليلهاي سياسي و جناحي قرار ميدهند تا به نتيجه مطلوب اهداف سياسي خود برسند.
نقل قولهايي مخلوط با راست و دروغ و بهصورت ناقص و گزينشي از ديدار خصوصي نمايندگان مجلس خبرگان رهبري با رئيس اين مجلس و ديدار جمعي از فراكسيون روحانيون اصولگراي مجلس شوراي اسلامي با آيتالله هاشمي رفسنجاني و ساير مطالبي كه اغلب به نقل از به اصطلاح منابع آگاه نقل ميشود از اين جملهاند كه حتي افراد مصاحبه شونده نيز از نحوه تحريف و مغالطه اين رسانهها اظهار تاسف و تعجب كرده و بعضاَ ناچار به تكذيب اينگونه مطالب شدهاند.
اين حركت خارج از قانون، ادب و اخلاق رسانهاي در حالي انجام ميشود كه اكثر اخبار برنامههاي آيتالله هاشمي رفسنجاني كه بهصورت رسمي منتشر ميشود توسط اين رسانههاي خاص يا بهطور كامل سانسور ميشود و از انعكاس آن خودداري ميكنند و يا بخشهايي را كه با مذاق جناحي آنان سازگار است بهصورت ناقص و گزينشي منتشر ميكنند.
خبر مندرج در صفحه اول روزنامه رسمي و دولتي ايران مورخ 20/7/88 مبني بر ”پيغام هاشمي رفسنجاني و مهدوي كني به ميرحسين موسوي“ يكي از مصاديق اخير اينگونه خبرسازيهاست كه از اساس كذب و خلاف بوده و مشخص نيست اين روزنامه دولتي با چه هدفي اقدام به اينگونه خبرسازيهاي دروغ و جعلي ميكند و اگر حسن نيت داشته باشند، ميتوانند همان اظهارات نماز جمعه 26 تير ماه را كه تاكيد بر قانونمند عمل كردن همه طرفهاست و بارها هم روي آن تاكيد شده، به جاي جعل خبر بياورند تا پيام خاصي به يك طرف يا كل جامعه بدهند.
نقل قولهايي درباره انتخابات رياست جمهوري يا اظهارنظرهايي در مورد بستگان مواردي ديگر از مصاديق اين خبرسازيهاست كه جرايد و رسانههاي زنجيرهاي همسو بلافاصله با دنبال كردن اين اخبار دروغ و گزينشي، آن را با آب و تاب و تحليلهاي حاشيهاي منعكس كردند و خواهند كرد.
براي تنوير افكار عمومي كه در اين مورد بسيار سئوال ميكنند و رسانه هاي محترم كه اميدواريم رسانههاي زنجيرهاي همسو را نيز شامل شود رسماَ اعلام ميشود مطالبي كه به نقل از ديگران و بهصورت گزينشي و انتخابي در مورد ديدارهاي انجام شده يا نشده آيتالله هاشمي رفسنجاني يا مواضع ايشان مطرح ميشود فاقد اعتبار و سنديت است و تنها مطالبي كه به صورت رسمي توسط دفتر ايشان و اداره كل روابط عمومي مجمع تشخيص مصلحت نظام در اختيار رسانه هاي همگاني قرار ميگيرد، داراي اعتبار بوده و سنديت دارد.
دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی رئيس مجلس خبرگان رهبري با انتشار اطلاعيهاي در خصوص مسائل مطرح شده بعد ازششمین اجلاس چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبري و با انتقاد از جعل خبر توسط روزنامه دولتی ايران و رسانههاي زنجيرهاي همسو و وابسته به دولت تاكيد كرد"مطالبي كه به نقل از ديگران و بهصورت گزينشي و انتخابي در مورد ديدارهاي انجام شده يا نشده آيتالله هاشمي رفسنجاني يا مواضع ايشان مطرح ميشود فاقد اعتبار و سنديت است."
به گزارش ايلنا متن کامل اين اطلاعيه كه با امضاي محمد هاشمي رئيس دفتر آيت الله هاشمي رفسنجاني منتشر شده است به این شرح است:
متاسفانه طي چند هفته اخير كه از ششمين اجلاسيه مجلس خبرگان هبري به بعد اين روند تشديد شده است، برخي جرايد و سايتهاي همسو با اهداف خاص سياسي، اقدام به نوعي خبرسازي كاذب از برخي ديدارهاي انجام شده و يا حتي انجام نشده آيتالله هاشمي رفسنجاني رئيس مجلس خبرگان رهبري و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام ميكنند و يا نقل قولهايي مخلوط به راست و دروغ از افرادي خاص بيان ميكنند و البته در ادامه اين حركت جهتدار، اخبار و شايعات كذب خودساخته را با افزودن پيرايهها و حواشي، مبناي تحليلهاي سياسي و جناحي قرار ميدهند تا به نتيجه مطلوب اهداف سياسي خود برسند.
نقل قولهايي مخلوط با راست و دروغ و بهصورت ناقص و گزينشي از ديدار خصوصي نمايندگان مجلس خبرگان رهبري با رئيس اين مجلس و ديدار جمعي از فراكسيون روحانيون اصولگراي مجلس شوراي اسلامي با آيتالله هاشمي رفسنجاني و ساير مطالبي كه اغلب به نقل از به اصطلاح منابع آگاه نقل ميشود از اين جملهاند كه حتي افراد مصاحبه شونده نيز از نحوه تحريف و مغالطه اين رسانهها اظهار تاسف و تعجب كرده و بعضاَ ناچار به تكذيب اينگونه مطالب شدهاند.
اين حركت خارج از قانون، ادب و اخلاق رسانهاي در حالي انجام ميشود كه اكثر اخبار برنامههاي آيتالله هاشمي رفسنجاني كه بهصورت رسمي منتشر ميشود توسط اين رسانههاي خاص يا بهطور كامل سانسور ميشود و از انعكاس آن خودداري ميكنند و يا بخشهايي را كه با مذاق جناحي آنان سازگار است بهصورت ناقص و گزينشي منتشر ميكنند.
خبر مندرج در صفحه اول روزنامه رسمي و دولتي ايران مورخ 20/7/88 مبني بر ”پيغام هاشمي رفسنجاني و مهدوي كني به ميرحسين موسوي“ يكي از مصاديق اخير اينگونه خبرسازيهاست كه از اساس كذب و خلاف بوده و مشخص نيست اين روزنامه دولتي با چه هدفي اقدام به اينگونه خبرسازيهاي دروغ و جعلي ميكند و اگر حسن نيت داشته باشند، ميتوانند همان اظهارات نماز جمعه 26 تير ماه را كه تاكيد بر قانونمند عمل كردن همه طرفهاست و بارها هم روي آن تاكيد شده، به جاي جعل خبر بياورند تا پيام خاصي به يك طرف يا كل جامعه بدهند.
نقل قولهايي درباره انتخابات رياست جمهوري يا اظهارنظرهايي در مورد بستگان مواردي ديگر از مصاديق اين خبرسازيهاست كه جرايد و رسانههاي زنجيرهاي همسو بلافاصله با دنبال كردن اين اخبار دروغ و گزينشي، آن را با آب و تاب و تحليلهاي حاشيهاي منعكس كردند و خواهند كرد.
براي تنوير افكار عمومي كه در اين مورد بسيار سئوال ميكنند و رسانه هاي محترم كه اميدواريم رسانههاي زنجيرهاي همسو را نيز شامل شود رسماَ اعلام ميشود مطالبي كه به نقل از ديگران و بهصورت گزينشي و انتخابي در مورد ديدارهاي انجام شده يا نشده آيتالله هاشمي رفسنجاني يا مواضع ايشان مطرح ميشود فاقد اعتبار و سنديت است و تنها مطالبي كه به صورت رسمي توسط دفتر ايشان و اداره كل روابط عمومي مجمع تشخيص مصلحت نظام در اختيار رسانه هاي همگاني قرار ميگيرد، داراي اعتبار بوده و سنديت دارد.
*****
اعتراض مردمی در قائمشهر؛ آتش زدن لاستیک و مسدود کردن خیابان
شمال نيوز: صبح امروز (دیروز سه شنبه) یک زن در حین عبور از بلوار بسیج این شهر در ابتدای کمربندی قائم شهر به بابل بر اثر تصادف با یک کامیون دارای سرعت بیش از حد مجاز جان باخت. پس از این حادثه به گفته شاهدان عینی تاخیر در حضور اورژانس موجب شد تا یک خودرو نیسان این مصدوم را به بیمارستان منتقل کند اما این عمل موجب زنده ماندن عابر پیاده نشد. این مسیر که به کوچه قائمیه معروف است در دو سمت آن دو مدرسه راهنمایی و ابتدایی وجود دارد و از محلههای قدیمی و پرتردد قائمشهر به شمار میرود. قریب به یکصد نفر از اهالی این محل پس از حادثه و جانباختن این زن با تجمع در مسیر رفت و آمد خودروها و آتشزدن لاستیک و مسدود کردن خیابان خواستار پاسخگویی مسئولین در خصوص عدم احداث پل هوایی در این منطقه مسکونی شدند. این حادثه در حوالی ساعت 30/9 صبح امروز رخ داد که موجب متوقفشدن دو طرفه خودروهای عبوری در مسیر بابل به قائم شهر شد.
شمال نيوز: صبح امروز (دیروز سه شنبه) یک زن در حین عبور از بلوار بسیج این شهر در ابتدای کمربندی قائم شهر به بابل بر اثر تصادف با یک کامیون دارای سرعت بیش از حد مجاز جان باخت. پس از این حادثه به گفته شاهدان عینی تاخیر در حضور اورژانس موجب شد تا یک خودرو نیسان این مصدوم را به بیمارستان منتقل کند اما این عمل موجب زنده ماندن عابر پیاده نشد. این مسیر که به کوچه قائمیه معروف است در دو سمت آن دو مدرسه راهنمایی و ابتدایی وجود دارد و از محلههای قدیمی و پرتردد قائمشهر به شمار میرود. قریب به یکصد نفر از اهالی این محل پس از حادثه و جانباختن این زن با تجمع در مسیر رفت و آمد خودروها و آتشزدن لاستیک و مسدود کردن خیابان خواستار پاسخگویی مسئولین در خصوص عدم احداث پل هوایی در این منطقه مسکونی شدند. این حادثه در حوالی ساعت 30/9 صبح امروز رخ داد که موجب متوقفشدن دو طرفه خودروهای عبوری در مسیر بابل به قائم شهر شد.
اهالی منطقه از بی توجهی مسئولین شهری و عدم وجود سرعتگیر و پل عابر پیاده در جایی که دو مدرسه ابتدایی و راهنمایی دخترانه و پسرانه در آن قرار دارد گلایه داشتند. تقریبا دو ساعت پس از حادثه و مسدود شدن مسیر، هیچ یک از مسئولان شهری به جز یکی از اعضای شورای اسلامی شهر در محل حادثه حاضر نشدند که این امر موجب عصبانیت مردم و اقدام مجدد آنها به مسدود کردن مسیرد تردد خودروها شد و پس از وساطت نیرویانتظامی در عدم تجمع در خیابان اصلی، تمامی اعضای شورای اسلامی شهر قائمشهر در محل حادثه و تجمع حاضر شدند و با ارائه تعهدات لازم این تجمع و اعتراض مردمی پایان یافت.
*****
محکومیت برهان بقایی و مهران کوشا
خبرنامه آزادی برابری: برهان بقایی و مهران کوشا عضو "دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب" به اتهام اقدام علیه نظام و... هر کدام به تحمل ۵ سال حبس تعزیری که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده، در شعبه ۳ دادگاه انقلاب مشهد، که به ریاست قاضی طاووسی و بدون حضور وکیل و نماینده دادستان در تاریخ ۱۰ شهریور پس از چندین جلسه تعویق دادگاه برگزار شده بود، محکوم گردیدند.
نکته قابل توجه، برگزاری دادگاه در شعبه ۵ توسط قاضی طاووسی می باشد، چرا که پرونده این دو دانشجو در شعبه ۳ می باشد و تمام احضاریه ها و اخطاریه ها از این شعبه صادر گردیده است.
به گزارش خبرنامه آزادی و برابری، این دو دانشجوی آزادی خواه و برابری طلب بعد از اجرای مراسم ۱۳ آذر ۸۶ در دانشگاه تهران، چندین بار توسط وزارت اطلاعات تهدید و احضار شده بودند، و در تاریخ ۹ بهمن ۸۶ مهران کوشا به صورت تلفنی از طرف وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب مشهد احضار گردید!
لازم به یاد آوری است برهان بقایی و مهران کوشا در تابستان ۸۷ در مشهد توسط وزارت اطلاعات دستگیر و پس از ۱ ماه بازداشت غیرقانونی با قرار وثیقه از بازداشتگاه وزارت اطلاعات آزاد گردیدند.
خبرنامه آزادی برابری: برهان بقایی و مهران کوشا عضو "دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب" به اتهام اقدام علیه نظام و... هر کدام به تحمل ۵ سال حبس تعزیری که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده، در شعبه ۳ دادگاه انقلاب مشهد، که به ریاست قاضی طاووسی و بدون حضور وکیل و نماینده دادستان در تاریخ ۱۰ شهریور پس از چندین جلسه تعویق دادگاه برگزار شده بود، محکوم گردیدند.
نکته قابل توجه، برگزاری دادگاه در شعبه ۵ توسط قاضی طاووسی می باشد، چرا که پرونده این دو دانشجو در شعبه ۳ می باشد و تمام احضاریه ها و اخطاریه ها از این شعبه صادر گردیده است.
به گزارش خبرنامه آزادی و برابری، این دو دانشجوی آزادی خواه و برابری طلب بعد از اجرای مراسم ۱۳ آذر ۸۶ در دانشگاه تهران، چندین بار توسط وزارت اطلاعات تهدید و احضار شده بودند، و در تاریخ ۹ بهمن ۸۶ مهران کوشا به صورت تلفنی از طرف وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب مشهد احضار گردید!
لازم به یاد آوری است برهان بقایی و مهران کوشا در تابستان ۸۷ در مشهد توسط وزارت اطلاعات دستگیر و پس از ۱ ماه بازداشت غیرقانونی با قرار وثیقه از بازداشتگاه وزارت اطلاعات آزاد گردیدند.
*****
دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
به اعتراضات مدنی خود تا بازگشت جمهوریت و آزادی ادامه خواهیم داد
ققنوسی که از خاکستر خویش سر برمیافرازد، بیگمان داغ آتشی جگرسوز را بر جان خریده است.
کودتای انتخاباتی 22 خرداد فصل جدیدی را برای کشور رقم زده است که در این میان طفل نحیف جمهوریت، قربانی زیادهخواهی خودمهروزخوانان نامهربانی شد که کوس رسواییشان گوش فلک را کر کرده است. قریب به 5 ماه از مرگ جمهوریت می گذرد؛ ریخته شدن خون چندین ندا، کیانوش، مصطفی، سهراب، بازداشت و حبس و انفرادی و آزار بهترین فرزندان این مملکت و در آخر، گرفتن اعترافات مضحک تحت شدیدترین فشارهاي روحی و روانی به انسانهای بیگناه، فقط بخشی از نتایج شوم آن است که این همه رذالت فقط از عهدهی کسانی برمیآید که برخواسته از رای و خواست مردم نباشند.
سال تحصیلی جدید را در فضایی آغاز میکنیم که تابستانی پر مخاطره را گذراندهایم و این بار دانشگاه، این سنگر آزادیخواهان هدف بعدی متولیان اموری قرار گرفته که پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد با نقل مکان از وزارت کشور به وزارت علوم درصدد کودتایی علمی (انقلاب فرهنگی نرم) در دانشگاهها هستند.
دانشگاه تهران اما با فراز و نشیبها و تهاجماتی بیش از پیش مواجه گشت و دستخوش حوادثی بس ناگوار شد. پس از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری، دانشجویان معترض که همراه تمام مردم ایران به نتایج اعلامشده در انتخابات و تبدیل آن به انتصابات معترض بودند نیز به صف مردم پیوستند و اینبار فریادشان را از دانشگاه به گوش جهانیان می رساندند و اعتراض خود را از خانهشان بیان میکردند.
اما سرکوبگران پیش از آنکه به طور گسترده سرکوبهای خیابانی خود را آغاز کنند از ترسی که از 10 سال پیش تا به حال بر جانشان چیره گشته بود نقطه آغازین سرکوب و تهاجم را کوی دانشگاه قرار دادند. در شامگاه 24 خرداد در دومین روز اعتراض دانشجویان کوی دانشگاه تهران مورد تهاجم مغولوار مزدوران قرار گرفت و به دستگیریهای گسترده در میان دانشجویان منجر شد و این بر هولناکی این واقعه ناگوار بسی بیشتر از 18 تیر افزود.
اما این تنها دانشگاه تهران نبود که دستخوش این تهاجم وحشیانه گشت و دانشگاه شیراز و صنعتی اصفهان و تبریز و ... نیز دردی مشترک را به جان خریدند. اما با این اتفاقات، دانشجویان همچون گذشته از پای ننشستند و به مبارزات آزادیخواهانه خود در صفوف مردم پرداختند.
اکنون دوباره پا به ابن عرصه مقدس نهادهایم، اما در شرایطی خطیرتر، در شرایطی که نیروهای سرکوبگر چشم به ما دوختهاند. در شرایطی که موج دستگیریها و تعلیقها در تمامی دانشگاهها به خصوص دانشگاه تهران به راه افتاده است. همانطور که شاهد بودیم پس از برخورد با دانشجویان در جریان حمله به کوی دانشگاه و دستگیری بیش از 200نفر از دانشجویان، متولیان امور از پای ننشستند و به گمان خود درصدد خاموش کردن این صدای حقطلبی برآمدند و با تمدید بازداشت چندی از دانشجویان به مدت دوماه و بازداشت چندین تن از دانشجویان چند روز پیش از بازگشایی دانشگاه، و همچنین با احضار دهها تن از فعالان دانشجویی به کمیتهی انضباطی به عنوان نهاد سرکوب در دانشگاه و دفتر پیگیری وزارت اطلاعات خواستند تا فضای رعب و وحشت را در دانشگاه حاکم کنند و در مقام بازدارندهی آنان در آیند، اما تمام این موارد هیچ از اراده دانشجویان نکاسته است.
اما بحثی که به میان میآید نحوه برخورد مسؤولین دانشگاهی و در راس آنان ریاست دانشگاه است، دردناک است که گفته میشود رییسی که مسؤول تامین امنیت جانی دانشجویان است خود اجازه ورود نیروهای ضدشورش و نیروهای وابسته به بسیج و سپاه پاسداران به کوی دانشگاه جهت سرکوب دانشجویان را داده است و وای بر ما اگر حقیقت داشته باشد و هرچند که چندی بعد ریاست دانشگاه داعیهدار دفاع از حقوق دانشجویان میشود و دست به تکذیبهای پیاپی این شایعات میزند و کمیتهی به اصطلاح "پیگیری حوادث پیش آمده" را تشکیل میدهد که تاکنون هیچ نتیجهای حاصل نکرده است و گزارشی به دانشجویان داده نشده است ولی نتیجه ی آن گریبان دانشجویان را با محروم شدن بیش از 400 نفر از ساکنین کوی دانشگاه ، دستگیری دانشجویان ساکن کوی و تعطیلی تدریجی کوی دانشگاه گرفته است.
اگر حادثهای چون هجده تیر دامانگیر دانشجویان شد، سربازی به جرم دزدیدن ریشتراشی! پای میز محاکمه کشانده میشد اما اکنون هنوز هویت مهاجمان مشخص نشده است و در کیفرخواستهایی که جعلی و دروغ بودن آن بر تمامی مردم معترض و دانشجویان مبرهن است با فرافکنی و بی شرمی تمام، اتحادیهای همچون دفتر تحکیم وحدت (اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور) را مسبب این فاجعه می نامند تا قربانی را جای متهم بنشانند. اما اقتدارطلبان در هجوم به دانشگاه تنها توان سرکوب خود را به دانشجویان محدود نکردند و در ادامه بازداشتها به بازداشت تنی چند از اساتید دانشگاه تهران و همچنین علوم پزشکی تهران پس از انتخابات پرداختند و ریاست دانشگاه در برابر آنها نیز سکوت کرد و خود نیز با اخراج اساتید تحت عنوان بازنشته شدن آنان که به صورت سنتی نونهاد در دولت نهم و مدیریت ایشان درآمده است، به راهی نسنجیده ادامه داد.
امروز سرکوب دانشگاه صرفا مختص استاد و دانشجو نمانده است و پروژه انقلاب فرهنگی نرم به علوم انسانی بعنوان سرچشمهی انتقاد و رهایی انسان رسیده است. سناریوهای نوشته شده محفلهای کیهانی که از زبان به ظاهر متخصصان تا حتی اعترافگران خوانده میشود؛ نشانهی دردناکی از عزم شوم متولیان امور که تاب کوچکترین انتقادی را ندارند برای برچیدن بساط علوم انسانی است. دشمنی با علوم انسانی و کسانی که این علوم را میجویند و تحقیق میکنند و بسط میدهند که لاجرم به رسوایی فرهنگ استبدادی میانجامد؛ عمری طولانی به اندازهی انقلاب فرهنگی دارد که این بار به شیوهای دیگر در حال پیگیری است. در این میان اظهارنظرهای نابجای فرماندهان نظامی با نگاه پادگانی به محیط آکادمیک و مقوله علوم انساني بر نگرانیهای جامعه دانشگاهی افزوده است.
همچنین فشار به انجمنها و تشکلهای دانشجویی مستقل و منتقد به خصوص انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه را نمیتوان در این میان نادیده انگاشت. حمله به جمعی از فعالین دانشجویی دفتر تحکیم وحدت و بازداشت 17 نفر و سپس آزادی 15 نفر از آنها بعد از یک روز حکایت از سردرگمی نهادهای امنیتی و تصمیمات عجولانه و غیرعقلانی دارد. اما تداوم بازداشت عزت تربتی و احمد احمدیان دو تن از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه نگرانکننده است و در حالی که خواست دلسوزان کشور و منافع ملی حل بحران از طرق مدنی و با روشهای مسالمتآمیز است حاکی از آن است که متولیان امور ادامه حیات خود را جز در ادامهی بحران جست و جو نمی کنند و با اینکه خود معترفند در شرایط فعلی این گونه اقدامات به تشدید فضای التهاب دامن میزند و نه تنها باعث آرامش نخواهد شد بلکه بدنه دانشجویی و اعتراضات دانشجویی را به سمت واکنشهای رادیکال سوق میدهد ، باز از چنین اقداماتی رویگردان نیستند.
شرایط خاص سیاسی و اجتماعی جدید کشور جنبش دانشجویی را وارد مرحله بسیار حساستری در تاریخ مبارزات سیاسی کرده است که این فصل جدید از فعالیتها ملزومات خاص خود را میطلبد.
تداوم نگرش منتقدانه و پیگیرانه با ایجاد همدلی میان فعالان دانشجویی و تشکلهای منتقد می تواند بهترین پشتوانه برای پیشبرد اهداف آزادیخواهانه و دموکراتیک در شرایط کنونی باشد. با توجه به روحیه انتقادی حاکم بر فضای دانشگاهی این انتظار که با توسعه فضای سرکوب، دانشجو و دانشگاهیان باید نسبت به نارساییهای اجتماعی و سیاسی سکوت کنند امر نابجاییست. اعتراض برای احیای حقوق از دست رفته ملت و ایستادگی در مقابل نقض گسترده و عریان حقوق بنیادین بشر و مبارزه با فضای خفقان از بدیهیات ذات جنبش دانشجویی میباشد.
چیزی که در این میان حائز اهمیت است نحوه انجام این رفتارها است. برای پیگیری حقوق مدنی جامعه طبیعتاً به کارگیری یک رفتار مدنی، مسالمتآمیز و پرهیز از فضای متشنج و خشونت، بیشتر از حرکات آنارشیستی میتواند اثربخش باشد. توجه به این نکته نیز ضروریست که مزدوران دولتی و حکومتی در قالب نظامیان و شبه نظامیان سازمانیافته در ماههای اخیر قبح ورود به فضای دانشگاه را شکستهاند و باعث هتک حرمت دانشگاه گشتهاند. درصورتی که رفتار اعتراضی دانشجویان با بصیرت و درایت و به دور از ایجاد آشوب و وارد نمودن خسارت به دانشگاه انجام گیرد بهانهی دخالت این مزدوران در تجمعات دانشگاهی از آنها سلب میشود.
از طرفی دیگر با مشیاي مدنی و مسالمتآمیز برای ادامه انتقادات و اعتراضات، رسانهی بظاهر ملی صدا و سیما که بیشرمانه به تخطئهی معترضین میپردازد و تمام و کمال در اختیار سرکوبگران قرار گرفته و قصد انحراف افکار عمومی از واقعیتهای فعلی جامعه را دارد نیز نمیتواند دانشجویان معترض را اراذل و اوباش یا تهدیدکنندهی منافع ملی و یا خس و خاشاک ، اعتراضات آنان را اغتشاش و بحران را فتنه بنامد. هرگونه حرکت دانشجویی که بدون تدبیر سیاسی لازم انجام گیرد بدون شک موجب تخلیه انرژی اعتراضی و باز شدن دست کمیته انضباطی و نهادهای امنیتی و سرکوبگر برای محدود کردن مانور سیاسی دانشگاه را به همراه خواهد داشت.
تمام مسؤولین اعم از ریاست دانشگاه و معاونت دانشجویی و حراست کل دانشگاه و مسؤولین کوی باید خود را ملزم به پیگیری فجایع اخیر در دانشگاه بدانند و در مقام پاسخگویی درآیند، نه اینکه با ایجاد کمیته های فرمایشی و فرافکنی مشکلات اصلی و تهدیدهای درجه اول محیط دانشگاهی، سعی در کتمان جنایات دولت و حامیان آن داشته باشند، آنان باید فضا را برای اعتراضات مسالمت آمیز باز کنند و تأمینکنندهی آزادیهای آکادمیک باشند. از هیاتهاي علمی و اساتید محترم دانشگاه که با تجمع خود در روزهای آخر خرداد ماه 88 در مسجد دانشگاه تهران ثابت کردند که همواره نسبت به آنچه در فضای دانشگاه میگذرد حساس میباشند نیز انتظار میرود که همواره در کنار فعالان دانشجویی به حمایت از آنان پرداخته و ضمن محکوم کردن اتفاقات رخداده به گوشزد کردن وظایف اصلی نهاد ریاست دانشگاه جهت گشایش فضای دانشگاهی و ارتقای سطح فعالیت مدنی بپردازند.
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ضمن تبریک سال تحصیلی جدید به تمامی دانشجویان به خصوص دانشجویان جدیدالورود اعلام میدارد که ضمن اعلام موافقت و همراهی با کلیات و مفاد بیانیه تبریک آغاز سال تحصیلی دفتر تحکیم وحدت برای استیفای حقوق ملت ایران، همواره در کنار مردم خواهد ماند و با تمامی فشارها برای محدود کردن فضای انتقادی مقابله نموده و در کنار دیگر فعالان عرصه جنبش دانشجویی برای حفاظت از جمهوری و آزادی در آکادمی تلاش خواهد کرد و هرگونه محدودیت و دگماندیشی در حوزههای درسی بالاخص علوم انسانی را بر نخواهد تافت و همچنان برای پیگیری مطالبات مدنی فعالان سیاسی چه در زندان، چه در بیرون زندان نهایت تلاش خود را خواهد کرد.
امید است با حمایت دانشجویان گرامی و درایت مسؤولین دانشگاهی بتوانیم در روند آینده شاهد فضای آزاد انتقادی و آکادمیک در دانشگاه باشیم.
ققنوسی که از خاکستر خویش سر برمیافرازد، بیگمان داغ آتشی جگرسوز را بر جان خریده است.
کودتای انتخاباتی 22 خرداد فصل جدیدی را برای کشور رقم زده است که در این میان طفل نحیف جمهوریت، قربانی زیادهخواهی خودمهروزخوانان نامهربانی شد که کوس رسواییشان گوش فلک را کر کرده است. قریب به 5 ماه از مرگ جمهوریت می گذرد؛ ریخته شدن خون چندین ندا، کیانوش، مصطفی، سهراب، بازداشت و حبس و انفرادی و آزار بهترین فرزندان این مملکت و در آخر، گرفتن اعترافات مضحک تحت شدیدترین فشارهاي روحی و روانی به انسانهای بیگناه، فقط بخشی از نتایج شوم آن است که این همه رذالت فقط از عهدهی کسانی برمیآید که برخواسته از رای و خواست مردم نباشند.
سال تحصیلی جدید را در فضایی آغاز میکنیم که تابستانی پر مخاطره را گذراندهایم و این بار دانشگاه، این سنگر آزادیخواهان هدف بعدی متولیان اموری قرار گرفته که پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد با نقل مکان از وزارت کشور به وزارت علوم درصدد کودتایی علمی (انقلاب فرهنگی نرم) در دانشگاهها هستند.
دانشگاه تهران اما با فراز و نشیبها و تهاجماتی بیش از پیش مواجه گشت و دستخوش حوادثی بس ناگوار شد. پس از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری، دانشجویان معترض که همراه تمام مردم ایران به نتایج اعلامشده در انتخابات و تبدیل آن به انتصابات معترض بودند نیز به صف مردم پیوستند و اینبار فریادشان را از دانشگاه به گوش جهانیان می رساندند و اعتراض خود را از خانهشان بیان میکردند.
اما سرکوبگران پیش از آنکه به طور گسترده سرکوبهای خیابانی خود را آغاز کنند از ترسی که از 10 سال پیش تا به حال بر جانشان چیره گشته بود نقطه آغازین سرکوب و تهاجم را کوی دانشگاه قرار دادند. در شامگاه 24 خرداد در دومین روز اعتراض دانشجویان کوی دانشگاه تهران مورد تهاجم مغولوار مزدوران قرار گرفت و به دستگیریهای گسترده در میان دانشجویان منجر شد و این بر هولناکی این واقعه ناگوار بسی بیشتر از 18 تیر افزود.
اما این تنها دانشگاه تهران نبود که دستخوش این تهاجم وحشیانه گشت و دانشگاه شیراز و صنعتی اصفهان و تبریز و ... نیز دردی مشترک را به جان خریدند. اما با این اتفاقات، دانشجویان همچون گذشته از پای ننشستند و به مبارزات آزادیخواهانه خود در صفوف مردم پرداختند.
اکنون دوباره پا به ابن عرصه مقدس نهادهایم، اما در شرایطی خطیرتر، در شرایطی که نیروهای سرکوبگر چشم به ما دوختهاند. در شرایطی که موج دستگیریها و تعلیقها در تمامی دانشگاهها به خصوص دانشگاه تهران به راه افتاده است. همانطور که شاهد بودیم پس از برخورد با دانشجویان در جریان حمله به کوی دانشگاه و دستگیری بیش از 200نفر از دانشجویان، متولیان امور از پای ننشستند و به گمان خود درصدد خاموش کردن این صدای حقطلبی برآمدند و با تمدید بازداشت چندی از دانشجویان به مدت دوماه و بازداشت چندین تن از دانشجویان چند روز پیش از بازگشایی دانشگاه، و همچنین با احضار دهها تن از فعالان دانشجویی به کمیتهی انضباطی به عنوان نهاد سرکوب در دانشگاه و دفتر پیگیری وزارت اطلاعات خواستند تا فضای رعب و وحشت را در دانشگاه حاکم کنند و در مقام بازدارندهی آنان در آیند، اما تمام این موارد هیچ از اراده دانشجویان نکاسته است.
اما بحثی که به میان میآید نحوه برخورد مسؤولین دانشگاهی و در راس آنان ریاست دانشگاه است، دردناک است که گفته میشود رییسی که مسؤول تامین امنیت جانی دانشجویان است خود اجازه ورود نیروهای ضدشورش و نیروهای وابسته به بسیج و سپاه پاسداران به کوی دانشگاه جهت سرکوب دانشجویان را داده است و وای بر ما اگر حقیقت داشته باشد و هرچند که چندی بعد ریاست دانشگاه داعیهدار دفاع از حقوق دانشجویان میشود و دست به تکذیبهای پیاپی این شایعات میزند و کمیتهی به اصطلاح "پیگیری حوادث پیش آمده" را تشکیل میدهد که تاکنون هیچ نتیجهای حاصل نکرده است و گزارشی به دانشجویان داده نشده است ولی نتیجه ی آن گریبان دانشجویان را با محروم شدن بیش از 400 نفر از ساکنین کوی دانشگاه ، دستگیری دانشجویان ساکن کوی و تعطیلی تدریجی کوی دانشگاه گرفته است.
اگر حادثهای چون هجده تیر دامانگیر دانشجویان شد، سربازی به جرم دزدیدن ریشتراشی! پای میز محاکمه کشانده میشد اما اکنون هنوز هویت مهاجمان مشخص نشده است و در کیفرخواستهایی که جعلی و دروغ بودن آن بر تمامی مردم معترض و دانشجویان مبرهن است با فرافکنی و بی شرمی تمام، اتحادیهای همچون دفتر تحکیم وحدت (اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور) را مسبب این فاجعه می نامند تا قربانی را جای متهم بنشانند. اما اقتدارطلبان در هجوم به دانشگاه تنها توان سرکوب خود را به دانشجویان محدود نکردند و در ادامه بازداشتها به بازداشت تنی چند از اساتید دانشگاه تهران و همچنین علوم پزشکی تهران پس از انتخابات پرداختند و ریاست دانشگاه در برابر آنها نیز سکوت کرد و خود نیز با اخراج اساتید تحت عنوان بازنشته شدن آنان که به صورت سنتی نونهاد در دولت نهم و مدیریت ایشان درآمده است، به راهی نسنجیده ادامه داد.
امروز سرکوب دانشگاه صرفا مختص استاد و دانشجو نمانده است و پروژه انقلاب فرهنگی نرم به علوم انسانی بعنوان سرچشمهی انتقاد و رهایی انسان رسیده است. سناریوهای نوشته شده محفلهای کیهانی که از زبان به ظاهر متخصصان تا حتی اعترافگران خوانده میشود؛ نشانهی دردناکی از عزم شوم متولیان امور که تاب کوچکترین انتقادی را ندارند برای برچیدن بساط علوم انسانی است. دشمنی با علوم انسانی و کسانی که این علوم را میجویند و تحقیق میکنند و بسط میدهند که لاجرم به رسوایی فرهنگ استبدادی میانجامد؛ عمری طولانی به اندازهی انقلاب فرهنگی دارد که این بار به شیوهای دیگر در حال پیگیری است. در این میان اظهارنظرهای نابجای فرماندهان نظامی با نگاه پادگانی به محیط آکادمیک و مقوله علوم انساني بر نگرانیهای جامعه دانشگاهی افزوده است.
همچنین فشار به انجمنها و تشکلهای دانشجویی مستقل و منتقد به خصوص انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه را نمیتوان در این میان نادیده انگاشت. حمله به جمعی از فعالین دانشجویی دفتر تحکیم وحدت و بازداشت 17 نفر و سپس آزادی 15 نفر از آنها بعد از یک روز حکایت از سردرگمی نهادهای امنیتی و تصمیمات عجولانه و غیرعقلانی دارد. اما تداوم بازداشت عزت تربتی و احمد احمدیان دو تن از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه نگرانکننده است و در حالی که خواست دلسوزان کشور و منافع ملی حل بحران از طرق مدنی و با روشهای مسالمتآمیز است حاکی از آن است که متولیان امور ادامه حیات خود را جز در ادامهی بحران جست و جو نمی کنند و با اینکه خود معترفند در شرایط فعلی این گونه اقدامات به تشدید فضای التهاب دامن میزند و نه تنها باعث آرامش نخواهد شد بلکه بدنه دانشجویی و اعتراضات دانشجویی را به سمت واکنشهای رادیکال سوق میدهد ، باز از چنین اقداماتی رویگردان نیستند.
شرایط خاص سیاسی و اجتماعی جدید کشور جنبش دانشجویی را وارد مرحله بسیار حساستری در تاریخ مبارزات سیاسی کرده است که این فصل جدید از فعالیتها ملزومات خاص خود را میطلبد.
تداوم نگرش منتقدانه و پیگیرانه با ایجاد همدلی میان فعالان دانشجویی و تشکلهای منتقد می تواند بهترین پشتوانه برای پیشبرد اهداف آزادیخواهانه و دموکراتیک در شرایط کنونی باشد. با توجه به روحیه انتقادی حاکم بر فضای دانشگاهی این انتظار که با توسعه فضای سرکوب، دانشجو و دانشگاهیان باید نسبت به نارساییهای اجتماعی و سیاسی سکوت کنند امر نابجاییست. اعتراض برای احیای حقوق از دست رفته ملت و ایستادگی در مقابل نقض گسترده و عریان حقوق بنیادین بشر و مبارزه با فضای خفقان از بدیهیات ذات جنبش دانشجویی میباشد.
چیزی که در این میان حائز اهمیت است نحوه انجام این رفتارها است. برای پیگیری حقوق مدنی جامعه طبیعتاً به کارگیری یک رفتار مدنی، مسالمتآمیز و پرهیز از فضای متشنج و خشونت، بیشتر از حرکات آنارشیستی میتواند اثربخش باشد. توجه به این نکته نیز ضروریست که مزدوران دولتی و حکومتی در قالب نظامیان و شبه نظامیان سازمانیافته در ماههای اخیر قبح ورود به فضای دانشگاه را شکستهاند و باعث هتک حرمت دانشگاه گشتهاند. درصورتی که رفتار اعتراضی دانشجویان با بصیرت و درایت و به دور از ایجاد آشوب و وارد نمودن خسارت به دانشگاه انجام گیرد بهانهی دخالت این مزدوران در تجمعات دانشگاهی از آنها سلب میشود.
از طرفی دیگر با مشیاي مدنی و مسالمتآمیز برای ادامه انتقادات و اعتراضات، رسانهی بظاهر ملی صدا و سیما که بیشرمانه به تخطئهی معترضین میپردازد و تمام و کمال در اختیار سرکوبگران قرار گرفته و قصد انحراف افکار عمومی از واقعیتهای فعلی جامعه را دارد نیز نمیتواند دانشجویان معترض را اراذل و اوباش یا تهدیدکنندهی منافع ملی و یا خس و خاشاک ، اعتراضات آنان را اغتشاش و بحران را فتنه بنامد. هرگونه حرکت دانشجویی که بدون تدبیر سیاسی لازم انجام گیرد بدون شک موجب تخلیه انرژی اعتراضی و باز شدن دست کمیته انضباطی و نهادهای امنیتی و سرکوبگر برای محدود کردن مانور سیاسی دانشگاه را به همراه خواهد داشت.
تمام مسؤولین اعم از ریاست دانشگاه و معاونت دانشجویی و حراست کل دانشگاه و مسؤولین کوی باید خود را ملزم به پیگیری فجایع اخیر در دانشگاه بدانند و در مقام پاسخگویی درآیند، نه اینکه با ایجاد کمیته های فرمایشی و فرافکنی مشکلات اصلی و تهدیدهای درجه اول محیط دانشگاهی، سعی در کتمان جنایات دولت و حامیان آن داشته باشند، آنان باید فضا را برای اعتراضات مسالمت آمیز باز کنند و تأمینکنندهی آزادیهای آکادمیک باشند. از هیاتهاي علمی و اساتید محترم دانشگاه که با تجمع خود در روزهای آخر خرداد ماه 88 در مسجد دانشگاه تهران ثابت کردند که همواره نسبت به آنچه در فضای دانشگاه میگذرد حساس میباشند نیز انتظار میرود که همواره در کنار فعالان دانشجویی به حمایت از آنان پرداخته و ضمن محکوم کردن اتفاقات رخداده به گوشزد کردن وظایف اصلی نهاد ریاست دانشگاه جهت گشایش فضای دانشگاهی و ارتقای سطح فعالیت مدنی بپردازند.
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ضمن تبریک سال تحصیلی جدید به تمامی دانشجویان به خصوص دانشجویان جدیدالورود اعلام میدارد که ضمن اعلام موافقت و همراهی با کلیات و مفاد بیانیه تبریک آغاز سال تحصیلی دفتر تحکیم وحدت برای استیفای حقوق ملت ایران، همواره در کنار مردم خواهد ماند و با تمامی فشارها برای محدود کردن فضای انتقادی مقابله نموده و در کنار دیگر فعالان عرصه جنبش دانشجویی برای حفاظت از جمهوری و آزادی در آکادمی تلاش خواهد کرد و هرگونه محدودیت و دگماندیشی در حوزههای درسی بالاخص علوم انسانی را بر نخواهد تافت و همچنان برای پیگیری مطالبات مدنی فعالان سیاسی چه در زندان، چه در بیرون زندان نهایت تلاش خود را خواهد کرد.
امید است با حمایت دانشجویان گرامی و درایت مسؤولین دانشگاهی بتوانیم در روند آینده شاهد فضای آزاد انتقادی و آکادمیک در دانشگاه باشیم.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
به شعور نخبگان این مملکت نخندید
جناب آقای غلامعلی حداد عادل کنیه شما را که میشنوم یاد کاوه آهنگر میافتم، یاد دادی که ستاند و ریشه از کاخ ستم ضحاکیان برکند. نمیدانم چرا، شاید به علت معنای آن است و تشابه معنایی آن یعنی حداد (آهنگر) و عادل که دیگر معنایش اظهر من الشمس برای همگان معلوم و روشن است. اما چه بگویم که هرچه میگردم چیزی نمییابم که به اسم و رسم شما وصل کنم بجز همان غلام علی بودن و این عقیده در من محکمتر شده و حالا که سخنان جدیدی از شما شنیدهام دیگر از جستجوی در اخلاقیات و تفکراتتان برای ایجاد وجه تشابهی حتی اندک به کنیه تان صرفنظر کردم.
جناب آقاای حداد شما می گوئید که ما کشته شدن انسان های مظلوم را علم کردیم تا پشت آن پناه بگیریم و مسئله تقلب را که ماه هاست فریاد می کنیم پنهان کنیم، شما می گوئید که این خون های به ناحق ریخته شده را در شیشه کرده ایم ، نشان این و آن می دهیم تا یادشان رود که ما می گفتیم در این سرزمین سرخ تقلبی صورت گرقته، آقای حداد من شهروندی ساده و کارگری هستم که قسمت بزرگی از ذهنم خرج دخل خانه و اهل بیتم و امرار معاشی که هر روزه برایمان سخت تر میشود می گردد، اما باقیمانده ذهنم را که مدت ها بود کنج اتاقک خلوتی خاک می خورد و با غبار روبی اصحاب اصلاحات جلائی گرفت، این فکر را میکنم که اولا آیا این سوال را از خود نکردید حال که ما این به خون نشسته های مظلوم را علم کردیم تا خود را پنهان کنیم! کسی نمی پرسد چرا اینها کشته شده اند؟
در جوابشان چه میگوئید؟ میدانیم، میگوئید توهم تقلب در این سرزمین پاک را در سر می پروراندند؛ آقای حداد شما که سالها خاک مجلس و کرسی ریاستش را خوردید و به قانون آشنا آیا حقی را برای مردمی که برای ابراز نظرشان، اعتراضشان و یا هر سخن دیگری که با حاکمان دارند قایل نیستید؟ که مشارکت و سخن مردم خود راه گشاه حکومت حاکمان است، آیا مردم را از کوچکترین حق خود که آن هم تجمعی مسالمت آمیز و خارج از خشونت خشونت طلبان است دریغ می کنید؟ آیا حق نداشتند جمع شوند و حرفی را که به قول شما و دوستانتان توهمی بیش نبود اعلام کنند و شما نیز به حرف هایشان گوش کنید؟
دوما این سخنی که شما می گوئید که پشت جنایات دوستانتان پنهان شده ایم تا سخنانی را که از تقلب بزرگ دوستانتان (خوشبینانه"بی همراهی شما") میزدیم را کمرنگ کنیم و یا ساده تر بگویم اعتراف های نمایشی شما را باور کنیم و نادم از آینده ای که درانتظارمان است باشیم! به نظر من این سخن تنها فرار به جلو یا دست پیش گرفتنی از دست پیش گرفتن هایی است که در این روزگاران رایج شده است.
آقای حداد بدانید و آگاه باشید که مردم آگاه این سرزمین هنوز در مورد چیزی را که شما و دوستانتان انتخابات، آن هم با آزادی مطلق مینامیدش و بر این سرزمین گذشت سوالات زیاد و ایرادهایی بسیار و اساسی دارند و هیچ نشانی از آزادی مطلقی که این آقای به اصطلاح رئیس "جمهور" جمهوری که اعتقادی به او کارهایش ندارند، ادعا میکند نمیبینند.
و در پایان جناب حداد عزیز من نیز در جایگاه شهروندی ساده دوست دارم نصیحتی خدمت تان عرض کنم که یا رفتار و گفتار خود را تعدیل کنید تا هم وزن کنیه عدالت محورتان شود و یا واقعا سیاست خارج از عدالت تان را رها کنید و به دنبال درس و دانشگاه و فرهنگستان تان بروید و بدانید من کم عقل که هیچ، آن دانشجویان فرهیخته به خاطر تیتر و مطالب روزنامه ها و نشریاتی که شما میفرمائید بر علیه شما شعار نداده اند، به شعور عوام که خندیده اید لطفا به شعور نخبگان این مملکت نخندید.
جناب آقای غلامعلی حداد عادل کنیه شما را که میشنوم یاد کاوه آهنگر میافتم، یاد دادی که ستاند و ریشه از کاخ ستم ضحاکیان برکند. نمیدانم چرا، شاید به علت معنای آن است و تشابه معنایی آن یعنی حداد (آهنگر) و عادل که دیگر معنایش اظهر من الشمس برای همگان معلوم و روشن است. اما چه بگویم که هرچه میگردم چیزی نمییابم که به اسم و رسم شما وصل کنم بجز همان غلام علی بودن و این عقیده در من محکمتر شده و حالا که سخنان جدیدی از شما شنیدهام دیگر از جستجوی در اخلاقیات و تفکراتتان برای ایجاد وجه تشابهی حتی اندک به کنیه تان صرفنظر کردم.
جناب آقاای حداد شما می گوئید که ما کشته شدن انسان های مظلوم را علم کردیم تا پشت آن پناه بگیریم و مسئله تقلب را که ماه هاست فریاد می کنیم پنهان کنیم، شما می گوئید که این خون های به ناحق ریخته شده را در شیشه کرده ایم ، نشان این و آن می دهیم تا یادشان رود که ما می گفتیم در این سرزمین سرخ تقلبی صورت گرقته، آقای حداد من شهروندی ساده و کارگری هستم که قسمت بزرگی از ذهنم خرج دخل خانه و اهل بیتم و امرار معاشی که هر روزه برایمان سخت تر میشود می گردد، اما باقیمانده ذهنم را که مدت ها بود کنج اتاقک خلوتی خاک می خورد و با غبار روبی اصحاب اصلاحات جلائی گرفت، این فکر را میکنم که اولا آیا این سوال را از خود نکردید حال که ما این به خون نشسته های مظلوم را علم کردیم تا خود را پنهان کنیم! کسی نمی پرسد چرا اینها کشته شده اند؟
در جوابشان چه میگوئید؟ میدانیم، میگوئید توهم تقلب در این سرزمین پاک را در سر می پروراندند؛ آقای حداد شما که سالها خاک مجلس و کرسی ریاستش را خوردید و به قانون آشنا آیا حقی را برای مردمی که برای ابراز نظرشان، اعتراضشان و یا هر سخن دیگری که با حاکمان دارند قایل نیستید؟ که مشارکت و سخن مردم خود راه گشاه حکومت حاکمان است، آیا مردم را از کوچکترین حق خود که آن هم تجمعی مسالمت آمیز و خارج از خشونت خشونت طلبان است دریغ می کنید؟ آیا حق نداشتند جمع شوند و حرفی را که به قول شما و دوستانتان توهمی بیش نبود اعلام کنند و شما نیز به حرف هایشان گوش کنید؟
دوما این سخنی که شما می گوئید که پشت جنایات دوستانتان پنهان شده ایم تا سخنانی را که از تقلب بزرگ دوستانتان (خوشبینانه"بی همراهی شما") میزدیم را کمرنگ کنیم و یا ساده تر بگویم اعتراف های نمایشی شما را باور کنیم و نادم از آینده ای که درانتظارمان است باشیم! به نظر من این سخن تنها فرار به جلو یا دست پیش گرفتنی از دست پیش گرفتن هایی است که در این روزگاران رایج شده است.
آقای حداد بدانید و آگاه باشید که مردم آگاه این سرزمین هنوز در مورد چیزی را که شما و دوستانتان انتخابات، آن هم با آزادی مطلق مینامیدش و بر این سرزمین گذشت سوالات زیاد و ایرادهایی بسیار و اساسی دارند و هیچ نشانی از آزادی مطلقی که این آقای به اصطلاح رئیس "جمهور" جمهوری که اعتقادی به او کارهایش ندارند، ادعا میکند نمیبینند.
و در پایان جناب حداد عزیز من نیز در جایگاه شهروندی ساده دوست دارم نصیحتی خدمت تان عرض کنم که یا رفتار و گفتار خود را تعدیل کنید تا هم وزن کنیه عدالت محورتان شود و یا واقعا سیاست خارج از عدالت تان را رها کنید و به دنبال درس و دانشگاه و فرهنگستان تان بروید و بدانید من کم عقل که هیچ، آن دانشجویان فرهیخته به خاطر تیتر و مطالب روزنامه ها و نشریاتی که شما میفرمائید بر علیه شما شعار نداده اند، به شعور عوام که خندیده اید لطفا به شعور نخبگان این مملکت نخندید.
*****
گزارشی از خبرگزاری مهر:
تلاش برای تعیین تکلیف سریع وضعیت بازداشت شدگان اخیر
دادستان تهران در جمع خبرنگاران با اعلام اینکه"درخواستی از کمیته پیگیری مجلس برای دیدار با بازداشتشدگان اخیر نرسیده است" آخرین تلاش ها برای تعیین تکلیف سریع وضعیت بازداشت شدگان اخیر را تشریح کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، عباس جعفری دولت آبادی درحاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرستان دادسرای ناحیه یک شمیران درباره نتایج آخرین دیدارش با متهمان بازداشت شده پس از حوادث انتخابات و رضایت آنها از وضعیتشان اظهار کرد: این متهمان از وضعیت و شرایط موجود راضی بودهاند خصوصا در این مورد از تمام متهمان سوال کردم که در این بخش مشکل نداشتهاند.
وی ادامه داد: از اسم بردن خودداری می کنم اما این سیاست بازدید از زندانیان همچنان ادامه خواهد داشت، وظیفه دادستانی این است که از وضعیت متهمان آگاه باشد یا اینکه آیا حقوقشان رعایت میشود؟ با تمام اشخاصی که در زندان هستند نیز دیدار و از وضع آنها از نزدیک آشنا خواهم شد.
وی درپاسخ به سوالی درباره درخواست کمیته پیگیری مجلس در مورد حوادث اخیر برای ملاقات با متهمان بازداشت شده حوادث پس از انتخابات و اینکه آیا دادستانی با این درخواست موافقت خواهد کرد، گفت: دیدار با زندانیان در حوزههای قضایی است و قانون اساسی در کار قضایی تفکیک قوا را پذیرفته است و دیدار با زندانیان در چارچوب امر قضا است و تفکیک قوا باید رعایت شود. اگر در موارد خاص لازم تقاضا شود موضوع را بررسی می کنیم به ما چنین درخواستی ارایه نشده و در صورت ارایه آن را بررسی می کنیم.
دادستان تهران درباره زمان برگزاری جلسه ششم متهمان بازداشت شده وتدوین کیفرخواست احمد زید آبادی گفت: دادگاه به موجب قانون باید تشکیل شود وعلنی بودن یا نبودن به تشخیص قاضی است و بارها این اصل قانونی را اعلام کردهام ، هر جا که قاضی تشخیص بدهد دادگاه باید علنی باشد. تمام دادگاهها طبق روال جاری تشکیل می شوند مگر این که دادگاه تشخیص غیرعلنی بودن بدهد که ما نیز آن را اعلام و به عملی شدن درخواست قاضی کمک میکنیم.
وی گفت: سیاست دادستانی این است که پروندهها به سرعت تکمیل شود و افراد کمتر در زندان بمانند و زودتر تعیین تکلیف شوند چون حق متهم و خانواده آنها و وظیفه قانونی ما است ، تلاش میکنیم که درباره پرونده برخی از متهمان بازداشت شده پس از حوادث انتخابات که به دفتر ما ارسال شده به زودی اظهارنظر کنیم و اگر دادگاههایشان علنی باشد به اطلاع مردم خواهیم رساند.
وی در پاسخ به سوالی مبنی براینکه چه تعداد پرونده جهت اظهارنظر به دفتر دادستانی ارسال شده است، گفت: از تعداد 135 پرونده قبلی که در کمیته مجلس اعلام کرده بودیم حدود 10 پرونده برای ما جهت اظهارنظر ارسال شده و به زودی آنها را به دادگاه ارسال خواهیم کرد.
وی در باره برگزاری تعداد دادگاههای غیرعلنی که برگزار شده گفت: دادگاهها به طور طبیعی تشکیل می شود و هر وقت دادگاه غیر علنی تشکیل شود، اعلام می کنیم. از تعداد دادگاههای غیرعلنی خبر ندارم منتها تشکیل دادگاه وظیفه جاری ما است. ما هر روز دادگاه تشکیل می دهیم تا کار پروندهها را رسیدگی کنیم و هر جا قاضی تشخیص داد علنی باشد ، آن را اعلام می کنیم.
دولت آبادی درباره تصمیمی برای تبدیل قرار بازداشت موقت متهمان حوادث پس از انتخابات به قرار وثیقه یا کفالت گفت: در مورد متهمانی که در زندان هستند سیاست کلی این است که رسیدگی به پرونده های آنها به سرعت باشد و در جایی که دادستان تشخیص داد که تبدیل قرار ضرورت دارد به آن توجه می کند.
وی گفت: ما در دیدار اخیر با زندانیان به این نتیجه رسیدیم که تحقیقات از یکی از متهمان تکمیل شده و از لحاظ قضایی میتواند آزاد بشود. بنابراین نگاه ما در پروندهها نگاه قضایی است و اساسا به محتوای پرونده و وضعیت متهم نگاه میکنیم و مایل نیستیم که حتی افراد یک روز بیشتر در زندان بمانند. لذا اگر جایی احراز کنیم، اقدام صورت میگیرد. بهتر است اسم نیاورم ، امیدوارم این تبدیل قرار صورت بگیرد اما از ذکر اسم معذورم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا امکان آزادی بازداشتیهای دیگر نیز وجود دارد؟، گفت: به عنوان اصل کلی نه، مثلا فردا تمام آنها آزاد می شوند خیر، اگر تحقیقات در پرونده ای تکمیل و احساس کنیم نیاز به ادامه بازداشت نیست ، طبیعتا حسب مورد اقدام میشود.
دادستان تهران در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی براین که برخی از خانواده های متهمان حوادث اخیر مدعی هستند که تحقیقات از بستگانشان در مرداد ماه به پایان رسیده ، آیا در قرار آنها تا صدور دادگاه تغییری ایجاد خواهد شد و تا آخر ماه تبدیل قرار صورت می گیرد؟ گفت: معیار ما ، قانون است نه اظهارات خانوادهها. هر جا که ما احساس کنیم که تحقیقات تکمیل شده و ادامه بازداشت متهم ضرورت ندارد، دادستان تصمیمگیری می کند لذا اینکه خانوادهها می گویند و آنچه ما در پرونده می بینیم ممکن است متفاوت باشد.
دولت آبادی افزود: خانوادهها از اینکه بستگانشان زندانی هستند ناراحتند و ما به آنها حق می دهیم هیچ کس دوست ندارد همسر و برادرش در زندان باشد اما به طور واقعی میگویم نمی خواهم شعار مطبوعاتی بدهم اگر در پرونده ای احساس کنم نیاز به بازداشت نیست و اظهارات متهم تکمیل و دلایل قانونی کافی است و پرونده باید به دادگاه برود حتما اقدام خواهم کرد. حجت را قانون دست تشخیص دادستان و قاضی رسیدگی کننده به پرونده داده است.
وی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی براینکه رسیدگی به ادعای آقای کروبی به کجا رسیده است؟ گفت: درجلسات قبلی نیزاعلام کردهام که رسیدگی به اظهارات کروبی مربوط به دادسرای ویژه روحانیت است منتها گزارشی را که کمیته سه نفره به ما ارجاع کرده در تشکیلات تحت رسیدگی است و افرادی در این پرونده احضار شدهاند و به محض افزایش اطلاعات موضوع را به مردم اطلاع رسانی خواهیم کرد.
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که آیا صدور حکم اعدام برای برخی از متهمان بازداشت شده پس از حوادث اخیر سرآغازی برای صدور حکم اعدام برای سایر متهمان است؟ گفت: احکام دادگاه در بخش اعدام صد درصد قابل اعتراض است و تا زمانی که اعتراض کند حکمشان اجرا نخواهد شد واینکه سرآغازی برای اعدام های سایرین است یک حرف رسانهای غربی است و دادگاههای ما براساس پرونده اقدام می کنند و ما معتقدیم که قضات در چارچوب قانون اظهارنظر می کنند. همانطور که دیدید برای برخیها تبرئه و برخی ها را تعلیق کردیم و امکان دارد برخی ها به مجازات شدیدتری محکوم شوند و در مورد احکام اعدام قانونگذار سختگیریهای بسیاری کرده است و مطمئنا وقتی حکم اجرا شود از تمام فیلترهای تجدیدنظرخواهی عبور کرده و به آن حکم خدشهای وارد نمیشود.
به گزارش مهر دادستان تهران در پاسخ به این سوالی درباره اجرای حکم بهنود شجاعی و عدم توقف آن از سوی رییس قوه قضاییه گفت: دستگاه قضایی برای محکوم بهنود شجاعی تلاش زیادی جهت اخذ رضایت از خانواده اولیای دم کرد و بنده نیز چندین جلسه با خانواده اولیای دم دیدار داشتم اما قصاص حق اولیای دم است و تنها در زمان عدول از قصاص، حکم اجرا نمی شود. در این پرونده که به توصیههای افرادی که طرفدار کمک بوده اند سه بار اجرای حکم متوقف شده بود، ما هم می خواستیم کمک کنیم اما تنها وقتی اولیای دم گذشت نمی کنند دستگاه قضایی باید در چارچوب قانون و شرع عمل کند. قصاص حق اولیای دم است وقتی اولیای دم راضی نمی شوند نمی توان به زور از او رضایت گرفت بنابراین چون رضایت اولیای دم از او اخذ نشد ما میان اجرای قانون و عدم اجرای قانون ، اجرای قانون را انتخاب کردیم گرچه ممکن است برای عده ای تلخ باشد.
دادستان تهران درباره ادغام صورت گرفته در دادسرای امنیت تهران گفت: این دومعاونت ادغام شده وامورامنیتی نیز در دادسرای انقلاب رسیدگی می شود.
دادستان تهران در جمع خبرنگاران با اعلام اینکه"درخواستی از کمیته پیگیری مجلس برای دیدار با بازداشتشدگان اخیر نرسیده است" آخرین تلاش ها برای تعیین تکلیف سریع وضعیت بازداشت شدگان اخیر را تشریح کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، عباس جعفری دولت آبادی درحاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرستان دادسرای ناحیه یک شمیران درباره نتایج آخرین دیدارش با متهمان بازداشت شده پس از حوادث انتخابات و رضایت آنها از وضعیتشان اظهار کرد: این متهمان از وضعیت و شرایط موجود راضی بودهاند خصوصا در این مورد از تمام متهمان سوال کردم که در این بخش مشکل نداشتهاند.
وی ادامه داد: از اسم بردن خودداری می کنم اما این سیاست بازدید از زندانیان همچنان ادامه خواهد داشت، وظیفه دادستانی این است که از وضعیت متهمان آگاه باشد یا اینکه آیا حقوقشان رعایت میشود؟ با تمام اشخاصی که در زندان هستند نیز دیدار و از وضع آنها از نزدیک آشنا خواهم شد.
وی درپاسخ به سوالی درباره درخواست کمیته پیگیری مجلس در مورد حوادث اخیر برای ملاقات با متهمان بازداشت شده حوادث پس از انتخابات و اینکه آیا دادستانی با این درخواست موافقت خواهد کرد، گفت: دیدار با زندانیان در حوزههای قضایی است و قانون اساسی در کار قضایی تفکیک قوا را پذیرفته است و دیدار با زندانیان در چارچوب امر قضا است و تفکیک قوا باید رعایت شود. اگر در موارد خاص لازم تقاضا شود موضوع را بررسی می کنیم به ما چنین درخواستی ارایه نشده و در صورت ارایه آن را بررسی می کنیم.
دادستان تهران درباره زمان برگزاری جلسه ششم متهمان بازداشت شده وتدوین کیفرخواست احمد زید آبادی گفت: دادگاه به موجب قانون باید تشکیل شود وعلنی بودن یا نبودن به تشخیص قاضی است و بارها این اصل قانونی را اعلام کردهام ، هر جا که قاضی تشخیص بدهد دادگاه باید علنی باشد. تمام دادگاهها طبق روال جاری تشکیل می شوند مگر این که دادگاه تشخیص غیرعلنی بودن بدهد که ما نیز آن را اعلام و به عملی شدن درخواست قاضی کمک میکنیم.
وی گفت: سیاست دادستانی این است که پروندهها به سرعت تکمیل شود و افراد کمتر در زندان بمانند و زودتر تعیین تکلیف شوند چون حق متهم و خانواده آنها و وظیفه قانونی ما است ، تلاش میکنیم که درباره پرونده برخی از متهمان بازداشت شده پس از حوادث انتخابات که به دفتر ما ارسال شده به زودی اظهارنظر کنیم و اگر دادگاههایشان علنی باشد به اطلاع مردم خواهیم رساند.
وی در پاسخ به سوالی مبنی براینکه چه تعداد پرونده جهت اظهارنظر به دفتر دادستانی ارسال شده است، گفت: از تعداد 135 پرونده قبلی که در کمیته مجلس اعلام کرده بودیم حدود 10 پرونده برای ما جهت اظهارنظر ارسال شده و به زودی آنها را به دادگاه ارسال خواهیم کرد.
وی در باره برگزاری تعداد دادگاههای غیرعلنی که برگزار شده گفت: دادگاهها به طور طبیعی تشکیل می شود و هر وقت دادگاه غیر علنی تشکیل شود، اعلام می کنیم. از تعداد دادگاههای غیرعلنی خبر ندارم منتها تشکیل دادگاه وظیفه جاری ما است. ما هر روز دادگاه تشکیل می دهیم تا کار پروندهها را رسیدگی کنیم و هر جا قاضی تشخیص داد علنی باشد ، آن را اعلام می کنیم.
دولت آبادی درباره تصمیمی برای تبدیل قرار بازداشت موقت متهمان حوادث پس از انتخابات به قرار وثیقه یا کفالت گفت: در مورد متهمانی که در زندان هستند سیاست کلی این است که رسیدگی به پرونده های آنها به سرعت باشد و در جایی که دادستان تشخیص داد که تبدیل قرار ضرورت دارد به آن توجه می کند.
وی گفت: ما در دیدار اخیر با زندانیان به این نتیجه رسیدیم که تحقیقات از یکی از متهمان تکمیل شده و از لحاظ قضایی میتواند آزاد بشود. بنابراین نگاه ما در پروندهها نگاه قضایی است و اساسا به محتوای پرونده و وضعیت متهم نگاه میکنیم و مایل نیستیم که حتی افراد یک روز بیشتر در زندان بمانند. لذا اگر جایی احراز کنیم، اقدام صورت میگیرد. بهتر است اسم نیاورم ، امیدوارم این تبدیل قرار صورت بگیرد اما از ذکر اسم معذورم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا امکان آزادی بازداشتیهای دیگر نیز وجود دارد؟، گفت: به عنوان اصل کلی نه، مثلا فردا تمام آنها آزاد می شوند خیر، اگر تحقیقات در پرونده ای تکمیل و احساس کنیم نیاز به ادامه بازداشت نیست ، طبیعتا حسب مورد اقدام میشود.
دادستان تهران در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی براین که برخی از خانواده های متهمان حوادث اخیر مدعی هستند که تحقیقات از بستگانشان در مرداد ماه به پایان رسیده ، آیا در قرار آنها تا صدور دادگاه تغییری ایجاد خواهد شد و تا آخر ماه تبدیل قرار صورت می گیرد؟ گفت: معیار ما ، قانون است نه اظهارات خانوادهها. هر جا که ما احساس کنیم که تحقیقات تکمیل شده و ادامه بازداشت متهم ضرورت ندارد، دادستان تصمیمگیری می کند لذا اینکه خانوادهها می گویند و آنچه ما در پرونده می بینیم ممکن است متفاوت باشد.
دولت آبادی افزود: خانوادهها از اینکه بستگانشان زندانی هستند ناراحتند و ما به آنها حق می دهیم هیچ کس دوست ندارد همسر و برادرش در زندان باشد اما به طور واقعی میگویم نمی خواهم شعار مطبوعاتی بدهم اگر در پرونده ای احساس کنم نیاز به بازداشت نیست و اظهارات متهم تکمیل و دلایل قانونی کافی است و پرونده باید به دادگاه برود حتما اقدام خواهم کرد. حجت را قانون دست تشخیص دادستان و قاضی رسیدگی کننده به پرونده داده است.
وی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی براینکه رسیدگی به ادعای آقای کروبی به کجا رسیده است؟ گفت: درجلسات قبلی نیزاعلام کردهام که رسیدگی به اظهارات کروبی مربوط به دادسرای ویژه روحانیت است منتها گزارشی را که کمیته سه نفره به ما ارجاع کرده در تشکیلات تحت رسیدگی است و افرادی در این پرونده احضار شدهاند و به محض افزایش اطلاعات موضوع را به مردم اطلاع رسانی خواهیم کرد.
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که آیا صدور حکم اعدام برای برخی از متهمان بازداشت شده پس از حوادث اخیر سرآغازی برای صدور حکم اعدام برای سایر متهمان است؟ گفت: احکام دادگاه در بخش اعدام صد درصد قابل اعتراض است و تا زمانی که اعتراض کند حکمشان اجرا نخواهد شد واینکه سرآغازی برای اعدام های سایرین است یک حرف رسانهای غربی است و دادگاههای ما براساس پرونده اقدام می کنند و ما معتقدیم که قضات در چارچوب قانون اظهارنظر می کنند. همانطور که دیدید برای برخیها تبرئه و برخی ها را تعلیق کردیم و امکان دارد برخی ها به مجازات شدیدتری محکوم شوند و در مورد احکام اعدام قانونگذار سختگیریهای بسیاری کرده است و مطمئنا وقتی حکم اجرا شود از تمام فیلترهای تجدیدنظرخواهی عبور کرده و به آن حکم خدشهای وارد نمیشود.
به گزارش مهر دادستان تهران در پاسخ به این سوالی درباره اجرای حکم بهنود شجاعی و عدم توقف آن از سوی رییس قوه قضاییه گفت: دستگاه قضایی برای محکوم بهنود شجاعی تلاش زیادی جهت اخذ رضایت از خانواده اولیای دم کرد و بنده نیز چندین جلسه با خانواده اولیای دم دیدار داشتم اما قصاص حق اولیای دم است و تنها در زمان عدول از قصاص، حکم اجرا نمی شود. در این پرونده که به توصیههای افرادی که طرفدار کمک بوده اند سه بار اجرای حکم متوقف شده بود، ما هم می خواستیم کمک کنیم اما تنها وقتی اولیای دم گذشت نمی کنند دستگاه قضایی باید در چارچوب قانون و شرع عمل کند. قصاص حق اولیای دم است وقتی اولیای دم راضی نمی شوند نمی توان به زور از او رضایت گرفت بنابراین چون رضایت اولیای دم از او اخذ نشد ما میان اجرای قانون و عدم اجرای قانون ، اجرای قانون را انتخاب کردیم گرچه ممکن است برای عده ای تلخ باشد.
دادستان تهران درباره ادغام صورت گرفته در دادسرای امنیت تهران گفت: این دومعاونت ادغام شده وامورامنیتی نیز در دادسرای انقلاب رسیدگی می شود.
*****
گزارش فعالان حقوق بشر در ایران:
اعدام سه نوجوان به نامهای صفر انگوتی، محمدرضا حدادی و امیر امرالهی
پس از اعدام بهنود شجاعی نوبت به سه نوجوانی رسیده است که سن کمتر از ۱۸ سال به اتهام قتل عمد دستگیر و راهی زندان شده اند. صفر انگوتی در ۲۹/۷/۱۳۸۸ به پای چوبه دار خواهد رفت و محمدرضا حدادی و امیر امرالهی نیز بر حسب شنیده ها در هفته آینده اعدام خواهند شد. تلاشهای فراوانی برای جلب رضایت اولیاءدم و توقف اجرای حکم آنها شده ولی متاسفانه تاکنون به نتیجه مطلوبی نرسیده است. در کنار این سه نوجوان بهمن سلیمیان در اصفهان، عباس حسینی در مشهد، رحیم احمدی و محمد جاهدی در شیراز از جمله دیگر نوجوانانی هستند که هر لحظه امکان دارد جانشان گرفته شود. برخی از خانواده های اولیاءدم موافقت خود را به شرط دریافت دیه اعلام خواهند نمود ولی خانواده موکلین در شرایطی نیستند که بتوانند دیه مورد نظر خانواده ها را پرداخت کنند. برخی از افراد و نهادها از این موضوع و نام وکلای مدافع محکومین سوء استفاده نموده و بی جهت در حال جمع آوری وجوهی از دیگران هستند. در صورتی که نیاز به دریافت مبلغی برای رضایت اولیاءدم بود از طریق این وبلاگ اعلام خواهد شد و مبالغی که دریافت می شود کاملا برخلاف اخلاق و قانون می باشد. لطفا در صورت پرداخت مبلغی به عنوان کمک به این کودکان به صورت مستقیم با وکیل مدافع هریک از آنان در تماس باشید.
صفر انگوتی متولد 29/6/1368 است او در زمان ارتکاب جرم 17 سال داشت
پس از دستگیری در تشریح حادثه ای که ناخواسته رخ داد می گویدد:
« ساعت حدود 7:30 تا 8 شب بود که با دوستانم به نامهای محمد، مصطفی، سیروس و اسماعیل در حال قدم زدن در خیابان طالقانی بودیم. چند دقیقه ای گشتیم. یکی از دوستانم گفت از خیابان نگارستان برویم به آخر کوچه که رسیدیم دو نفر ایستاده بودند. یکی مقتول بود که با فاطمه ( دختر مورد علاقه من صحبت می کرد) و دیگری از دوستان مقتول به نام مجتبی بود . تا فاطمه من را دید مخفی شد و یک آن محل را ترک کرد. مهدی به طرف من آمد و گفت چه می خواهی و من گفتم آمدم احوال پرسی کنم به من گفت سوار موتور شو می خواهم ببرم جایی و من هم نترسیدم و سوار شدم. مسافت کوتاهی حرکت کردیم. موتور را نگه داشت. گویا مست هم بود. به من گفت پررو شدی و بعد حرفهای نامربوطی زد با هم درگیر شدیم و دوستانم آمدند و ما را جدا کردند. خیلی ترسیده بودم به منزل رفتم و برای اینکه برایم اتفاقی نیافتد یک عدد چاقوی دست ساز داشتم برداشتم و به کمرم بستم. آمدم بیرون از خانه. به طرف منزل یکی از دوستانم رفتم. در راه بودم که از پشت صدای موتوری را شنیدم. برگشتم دیدم مقتول به سرعت به طرف من می آید. از ترسم چاقو را در آوردم. بدون آنکه قصد ضربه زدن داشته باشم به او گفتم وایستا ببینم حرف حسابت چیه ولی او نیاستاد و به طرف من آمد من دستم را به طرفش بردم . اصلا نفهمیدم چطور شد اصلا فکر نمی کردم چاقو به وی اصابت کرده باشد ولی از شانس بد من چاقو به یقه پیراهنش خورده بود و و.مقتول تعادلش را از دست داده و به وانتی که در نزدیکی ما بود برخورد کرد و ته چاقو نیز با برخورد به وانت به گردن مقتول فرو رفته بود. نمی دانستم باید چه کار کنم صحنه را رها کردم و ناخواسته دویدم و به خرابه ای رسیدم تا ساعت 12 شب آنجا بودم . به سمت منزل فاطمه رفتم و به پدر فاطمه گفتم من به خاطر دختر شما یک نفر را با چاقو زدم او به من گفت فرار کن . من به سمت خیابان بانک صادرات رفتم و تعدادی از دوستانم را دیدم از آنها مقداری پول گرفتم و به سمت حرم حضرت معصومه در قم رفتم. عذاب وجدان داشتم بعد از راز و نیاز کردن تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم به منزل آمدم و با پدرم به پاسگاه رفتم و خودم را معرفی کردم.»
در ساعت 21 مورخ 4/1/1386 در پی تماس تلفنی به مرکز فوریتهای پلیس، موضوع یک درگیری در خیابان بهشت نظرآباد هشتگرد در نزدیکی کرج گزارش می شود بدین شرح که شخصی به نام مهدی رضایی از ناحیه گردن مجروح شده است. صفر انگوتی پس از یک روز متواری بودن عذاب وجدان گرفته، و اعلام می دارد در درگیری که با مرحوم مهدی داشته، از چاقو استفاده نموده که بر اثر سهل انگاری اینجانب چاقو به گردن وی اصابت و متاسفانه با برخورد مقتول به خودرو وانت، چاقو به گردنش فرو می رود.
صفر انگوتی انگیزه ارتکاب جرم را چنین می گوید که عاشق فاطمه 14 ساله بوده است. در روز حادثه فقط به خاطر اینکه مقتول با دختر مورد علاقه من در حال صحبت کردن بود با او درگیر شده است. فاطمه بیش از 14 سال سن نداشته و صفر او را چندین بار در محله خود دیده و به وی علاقه مند شده بود.
متاسفانه یک نزاع بچه گانه سرنوشت این نوجوان را چنان تغییر می دهد که یکی دار فانی را وداع می گوید و دیگری در زندان بسر می برد. قضات شعبه 71 کیفری استان تهران به نامهای نورالله عزیز محمدی - حسینی - مرادی - سلیمانی نیا و سالاری بدون اینکه به قصد صفر و همچنین سن وی توجه نماید و علت وقوع قتل را برخورد به خودرو وانت تشخیص دهند به جای محکوم کردن صفر به قتل غیر عمد وی را به اتهام قتل عمد به قصاص نفس محکوم می نمایند..این حکم برای رسیدگی به اعتراض مطرح شده به شعبه ۱۱ دیوانعالی کشور ارسال می گردد. قضات این شعبه به نامهای احمد صاحب الزمانی و عزت الله مجدی نسب در سه خط دادنامه صادره توسط شعبه ۷۱ را تایید و پرونده برای اجرای حکم به اجرای احکام ارسال می گردد. در حال حاضر ریاست قوه قضاییه نیز برخلاف قانون حکم اعدام را تنفیذ و مقرر می شود صفر انگوتی در روز ۲۹ مهر ماه در ساعت ۴ صبح در زندان اوین تهران همچون بهنود شجاعی به دار آویخته شود.
صفر انگوتی از خانواده بسیار مستضعف به دنیا آمده و یک برادر و یک خواهر داشته و هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج در به امید نجات جانش چشم امید به دستگاه قضایی یا خانواده اولیاءدم دوخته است. ایشان دو بار به پای چوبه دار رفته و در هر بار با دستور قضایی حکم اعدامش متوقف می گردد.
محمد رضا حدادی متولد ۲۷/۱۲/۱۳۶۶ و در زمان دستگیری ۱۵ سال داشته است
پدر محمد رضا حدادی با مراجعه ای که به اجرای احکام دادسرای شیراز داشت متوجه شد که اجرای احکام به رئیس زندان اعلام نموده است که حکم وی را اجرا کند. و آخرین بار نیز به وی گفته اند تا چند روز دیگر حکم فرزندت در محوطه زندان عادل آباد شیراز اجرا خواهد شد. این در حالی است که زمان اجرای حکم به اینجانب به عنوان وکیل قانونی وی ابلاغ نشده است. در گذشته نیز حکم بهنام زارع بدون اطلاع به اینجانب اجرا گردید.
در تاريخ 30/5/1382 آقاي حسين رحمت به مرجع انتظامي اعلام مي كند كه پدرش بنام محمد باقر در روز 28/5/1382 كازرون را به مقصد شيراز ترك و تاكنون مراجعه ننموده است ايشان در تاريخ 8/6/1382 اعلام مي كنند كه اتومبيل پدرش بعد از يازده روز در روستاي فتح آباد كازرون پيدا شده است. تحقيقات قضايي و پليسي درخصوص مفقودي محمد باقر انجام و در جريان رسيدگي، شخصي بنام مهدي ساساني اقرار مي نمايد كه در ارتكاب سرقت اتومبيل و كشتن راننده، وي و افرادي به نامهاي محمد قرباني ، تقي و كريم دخالت داشته اند .
در تاريخ 20/7/82 كريم حدادي دستگير و اظهار مي دارد : « .... من به اتفاق مهدي ساساني و تقي حدادي و محمد روبروي امام زاده سيد حسين ساعت 11 يا 12 شب بود كه ايستادم بغل جاده، يك پيكان سواري جوانان نارنجي رنگ از كازرون آمد، محمد قرباني و تقي حدادي دست بلند كردند پيكان هم ايستاد و ما سوار شديم از قائميه رد شديم به طرف شيراز . محمد به راننده گفت كه يك رفيق داريم او را سوار كن كرايه ات را مي دهيم راننده قبول كرد در بين راه به بهانه دستشويي، راننده ، خودرو را متوقف كرد و پياده شديم من و محمد رفتيم داخل دره و مهدي و تقي پهلوي راننده ماندند راننده مي خواست آب به داخل رادياتور ماشين بريزد كه تقي سنگي برداشت و از پشت به سر راننده زد و راننده روي زمين افتاد. بعد من و محمد از پائين آمديم بالا و به اتفاق مهدي و تقي چند مشت هم به سر و صورت و سينه راننده زديم و بعد جنازه او را داخل صندوق عقب پيكان انداختيم و او را تا حكيم باشي و رشن آباد آورديم در راه متوجه شديم كه پيرمرد راننده هنوز جان دارد و سرو صدا مي كند و تقي كه پسر عموي من مي باشد پشت فرمان نشسته بود از رشن آباد به طرف جاده خاكي كوره كچي رفتيم تقي ماشين را متوقف كرد و درب صندوق عقب را باز كرد پيرمرد هنوز جان داشت. مهدي ساساني با چوب دو دفعه به بدن پير مرد زد و روي زمين افتاد بود كه محمد و تقي تسمه پروانه اي آورده و دور گردن پير مرد انداختند و او را خفه كردند. سپس تقي گفت جنازه را آتش بزنيم و بنزين تهيه كرديم و جنازه را آتش زده داخل گودالي قرار داديم و روي گودال را پر از خاك كرديم و رفتيم .
پزشكي قانوني علت دقيق فوت را تشخيص نداده ليكن اعلام نموده كه ضربه مغزي و شكستگي استخوان جمجمه مي تواند يكي از دلايل آن باشد.
در اثناي رسيدگي محمد رضا حدادي كه در آن زمان سنش 15 سال وشش ماه بود دستگير مي شود و در جلسات اوليه رسيدگي اعلام مي دارد كه مقتول را او با تسمه پروانه خفه كرده است در تاريخ 8/8/82 مجدداً محمد رضا حدادي در جلسه رسيدگي به دادگاه، اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفته و اقرار به ارتكاب جرم مي نمايد .
چند روز پس از جلسه محاكمه مادر محمد رضا به ملاقاتش مي رود و محمد رضا به او مي گويد كه آيا به وي پولي پرداخت نموده اند يا خير مادرش به وي جواب منفي مي دهد پس از آنكه ايشان متوجه مي شود كه فريب ديگر متهمين را خورده است طي نامه اي در تاريخ 13/8/82 به دادگاه اعلام مي دارد كه يكي از متهمين وعده پول و ديگر وعده هاي واهي را داده و به اين طريق فريب، ديگر متهمين كه از لحاظ عقلي و فكري وسني بزرگتر از موكل بوده اند را خورده است در حاليكه در ارتكاب جرم قتل هيچ نقشي نداشته است .
در نهايت دادگاه بدون تحقيق نسبت به ادعاي محمدرضا و انكار وي در تاريخ 16/10/82 سلب حيات مقتول توسط محمد رضا حدادي را مسلم دانسته و با استدلالاتي به صرف اقرار محمدرضا وي را به قصاص نفس محكوم و به استناد مادة 621 قانون مجازات اسلامي به لحاظ شركت در آدم ربايي به تحمل 15 سال حبس و به استناد مادة 636 همان قانون به تحمل يك سال حبس به لحاظ مخفي كردن جسد مقتول محكوم و ديگر متهمين را نيز به حبس هاي طولاني مدت به اتهام آدم ربايي و مخفي نمودن جسد و جنايت بر ميت محكوم مي نمايد .
متهمين به دادنامه صادره اعتراض مي نمايند كه با ارجاع پرونده به شعبه 42 ديوانعالي كشور در تاريخ 12/4/1384 قضات شعبه، دادنامه صادره را فاقد اشكال موثر دانسته و ابرام مي نمايند .
پس از آنكه دادنامه صادره به محمدرضا ابلاغ شده ، چون حقش را تضييع شده انگاشته بود با بدست آوردن دلايل جديد از جمله اقرار ديگر متهمين بر بي گناهيش تقاضاي اعمال مادة 18 مبني بر اعاده دادرسي و رسيدگي مجدد را مي نمايد كه شعبه سوم تشخيص ديوانعالي كشور درخواست وي را مردود اعلام مي نمايند در حالي كه جا داشت به دليل ارزش جان آدمي، تحقيقات مفصلي در اين خصوص انجام می پذيرفت. محمدرضا بارها اعلام نموده است كه متهمين وي را اغفال نموده و پيشنهاد پرداخت وجه به خانواده اش را داده اند از طرفي يكي از آنها به وي قول داده است كه اگر قتل را به گردن بگيرد سعي مي كند دختر عمه اش را برايش خواستگاری کند. چون محمدرضا به اين دختر علاقه داشته و از طرفي وضعيت مالي خود و خانواده اش بسيار ضعيف بود لذا بنا به دلايل فوق و به علت كم عقلي و صغر سن، ارتكاب جرم قتل را به عهده مي گيرد. این نوجوان نیز روز هزار بار می میرد و هر روز با آنکه بی گناه است کابوس مرگ می بیند.
امیر امرالهی متولد ۱۰/۸/۱۳۶۸ و در زمان دسگیری ۱۶ ساله بود
در تاريخ 28/8/1384 حدود ساعت 11:30 دقيقه امیر به همراه دو نفر از دوستان خود، به نامهاي حسن محمدي و علي سلماني در مقابل نانوايي واقع در خيابان آزادگان شيراز ایستاده بودند كه به صورت اتفاقي با مقتول آقاي محسن كاظمي و دوستش جواد وزيري برخود مي نمايند. زل زدن دوست امیر و مقتول به یکدیگر نزاعی بچه گانه و ناخواسته را رقم می زند امیر به قصد ميانجيگري وارد دعوا شده و چون علي سلماني داراي كاردي بود آنرا از او مي گيرد تا در صورت نياز از خود دفاع كند و مهاجمين را بترساند. گويا مقتول بدون هيچ دليلي امیر را كه از سن پاييني برخوردار بود مورد ضرب قرار داده و به گونه تحريك مي كند، امیر چاقویی را که همراهش بود به مقتول نشان مي دهد تا او را بترساند كه از او دور گردد ولي متاسفانه مقتول سماجت به خرج داده و محل را رها نمي نمايد مقتول ضربه اي به صورت امیر زده و وي نيز به وسيله دسته چاقو به آرامي به صورتش می زند تا شايد برود ولي مجددا مقتول در محل مي ماند و چون همه با هم درگير بودند نا خودآگاه بي عقلي نموده زمانيكه مقتول به سمت موكل مي رود تا او را مجددا بزند چاقو را به طرف او برده و ناگهان چاقو به سمت سينه راست مقتول اصابت مي كند.
امیر از ترس فرار مي كند و در همان روز موضوع را به پدرش در ميان مي گذارد و خود را به واسطه پدرش به مرجع انتظامی معرفی می کند. امیر به هيچ عنوان فكر نمي كرد كه چهار نفر از پنج نفر قضات دادگاه كيفري استان فارس وي را به مرگ محكوم نمايند بدون آنكه توجه اندكي به روحيات و شرايط عقلي و موقعيت وي كنند.
به هر تقدير - حكم به محكوميت امیر توسط قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری استان شیراز صادر و شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور تایید می نماید. پرونده پس از ارسال به اجراي احكام، به نظر رياست قوه قضاييه جهت استيذان رسید که ایشان با اجرای حکم این نوجوان که در سن 16 سالگی مرتکب جرم شده بود موافقت نمودند. پدر امیر در مراجعه ای که به اجرای احکام داشته است متوجه می گردد که حکم فرزندش تا چند روز دیگر اجرا می گردد.
در پرونده تشكيل شده براي امیر ايرادات بسياري وجود دارد كه اجراي حكم اعدام (قصاص نفس) را با شبهه و ترديد جدي مواجه مي كند به اين شرح كه:
1. همانطور كه يكي از مستشاران محترم شعبه 5 دادگاه كيفري استان نظر داده اند امیر در زمان وقوع جرم تنها 16 سال سن داشته و قدرت درك و فهم او به گونه اي نبود كه بتواند در برابر برخي مسايل بوجود آمده خود را كنترل كند بنابراين شايسته بود به نظر ايشان كوچكترين توجه اعمال مي گرديد و او را به پزشكي قانوني معرفي مي نمودند تا پزشكان متخصص تشخيص دهند كه آيا امیر در زمان ارتكاب جرم بالغ بوده يا خير؟ چرا كه در هيچ جاي قانون مجازات اسلامي سن مسئوليت كيفري مشخص نشده و به بلوغ شرعي اكتفا شده است و در مواد ديگري از قانون به رافعيت مسئوليت كيفري نابالغ اشاره شده است كه تفسير به نفع متهم ايجاب مي نمود لااقل اين خواسته مورد رسيدگي قرار مي گرفت نه اينكه به تعجيل و در همان روز رسيدگي، حكم به محكوميت وي صادر مي گرديد. اين موضوع با عنايت به اينكه در ماهيت دعواي مطروحه تاثير بسزايي دارد حائز اهميت و از موارد غير شرعي بودن حكم صادره است.
2. چون وضعيت مالي و معيشتي امیر و خانواده اش به گونه اي نبوده است كه بتواند از وكلاي حرفه اي دادگستري و متخصص در اين امور استفاده كند متكي به وكيل تسخيري شده كه متاسفانه وكيل ايشان به دليل كهولت سن و بيماري نتوانستند موارد ابهام آور و شبهه انگيز را به درستي مطرح نمايند چرا كه وضعيت روحي و رواني امیر به گونه اي است كه در برخي از مواقع تعادل رواني خود را از دست مي دهد و اعمالي انجام مي دهد كه در حيطه اختيارش نيست بنابراين لازم و ضروري بود كه وی را پزشكان پزشكي قانوني مورد معاينه قرار داده و پيرامون جنونش كه به صورت موقت به سراغش مي آيد اظهار نظر مي نمودند. مضافا به اينكه امیر زمانيكه در زندان نظام ( زنداني مخصوص اطفال زير 18 سال ) بود به دليل بيماري رواني از قرصهاي آرام بخش قوي استفاده مي كرد كه پرونده پزشكي اش موجود است ولي متاسفانه به اين نكته مهم نيز هيچگونه توجهي نشد لذا دراين قسمت نيز حكم صادره مخدوش بوده و اجراي حكم بي عدالتي در حق وي مي باشد. هر چند امیر از كرده خويش نادم و پشيمان می باشد ولي واقعيت اين است كه ايشان به هيچ عنوان قصد ارتكاب قتل را نداشته و عملي را كه انجام داده است فارغ از توان و اراده اش بوده و عالما و عامدا مرتكب قتل نشده است.
3. همانطور كه از شهادت شهود استنباط مي شود زمانيكه متوفي نقش بر زمين شد افراد بسياري نزديك متوفي حضور داشتند ولي هيچ يك از آنها مصدوم را به بيمارستان و يا نزديك ترين مركز درماني نبرده تا اينكه پس از 30 دقيقه خودروي آمبولانس حاضر و محسن ( مقتول ) را به بيمارستان انتقال و ايشان در بيمارستان به رحمت ايزدي شتافتند در اين پرونده نكته مهم ديگري كه حائز اهميت است اينكه مصدوم مي بايست به سرعت به بيمارستان منتقل مي گرديد كه اين عمل پس از مدت طولاني انجام شد يعني زمانيكه خون بسياري از متوفي رفته و بي هوش گرديد او را به بیمارستان رسانیدند. از طرفي امكانات بيمارستانی که مقتول به آنجا اعزام گردید مناسب نبود و الا امکان مداوای او بسیار بود بنابراين بازپرس و قضات محترم دادگاه مي بايست به درستي تحقيق مي نمودند كه علت تامه مرگ چه بوده است اگر علت واقعا خونريزي شديد باشد و عمل نوعا كشنده نباشد قتل ارتكابي شبه عمد بوده و حكم صادره به عمدي بودن قتل بر خلاف شرع و قانون است.
4. بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامي مقرر مي دارد كه هر كس عملي را عامدا و عالما انجام دهد كه نوعا كشنده باشد قتل عمد است . در حالي كه محتويات پرونده و دلايل موجود در آن نشان مي دهد كه امیر به هيچ عنوان عالما و عامدا عملي را انجام نداده است كه نوعا كشنده باشد چرا كه اگر قصدي در مورد قتل يا عمل نوعا كشنده داشت به قلب متوفي ضربه وارد مي نمود كه اين كار را نكرده و به صورت ناخود آگاه آنهم بر اثر سماجت متوفي اين اتفاق ناگوار كه وي را زندان نشين و خانواده اش را سيه پوش كرد به وقوع پيوست.
موضوع بسیار مهمی که متاسفانه از دید تمام قضاتي كه در اين پرونده ها دخالت داشته اند پنهان مانده این است که در سال 1372 كنوانسيون حقوق كودك وارد صحن علني مجلس شوراي اسلامي گرديد و نمايندگان محترم مجلس با اكثريت آراء مواد آن را به تصويب رساندند پس از آنكه كنوانسيون به شوراي محترم نگهبان ارجاع گرديد، اعضاي محترم شورای نگهبان با حق شرط، كنوانسيون حقوق كودك را تأييد نمودند. مادة واحدة قانون الحاق دولت جمهوري اسلامي ايران به كنوانسيون ياد شده مقرر مي دارد: « كنوانسيون حقوق كودك مشتمل بر يك مقدمه و 54 ماده به شرح پيوست تصويب و اجازه الحاق دولت جمهوري اسلامي ايران به آن داده مي شود. مشروط بر آنكه مفاد آن در هر مورد و هر زمان در تعارض با قوانين داخلي و موازين اسلامي قرار گيرد از طرف دولت جمهوري اسلامي ايران لازم الرعايه نباشد.» شوراي محترم نگهبان در نظريه شمارة 5760 مورخ 4/11/1372 خود به مجلس شوراي اسلامي، مشخصاً موارد مخالفت كنوانسيون را با موازين شرع به اين شرح اعلام داشت:« بند 1 مادة 12 و بند هاي 1و3 ماده 13 و بند 1و3 ماده 14 و بند 2 ماده 15 و بند 1 ماده 16 و بند د قسمت 1 ماده 29 مغاير موازين شرع شناخته شد.» نتيجه اينكه به غير از موارد ياد شده، ديگر مواد كنوانسيون هيچگونه مغايرتي با شرع نداشته و در محاكم دادگستري مستند به مادة 9 قانون مدني كه مقرر مي دارد:« مقررات عهودي كه بر طبق قانون اساسي بين دولت ايران و ساير دول، منعقد شده باشد در حكم قانون است.» لازم الرعايه مي باشد.
ماده 37 كنوانسيون حقوق كودك مقرر مي دارد: كشورهاي عضو تضمين خواهند كرد كه: «......... مجازات مرگ يا حبس ابد بدون امكان آزادي، نبايد در مورد جرمهايي كه اشخاص زير 18 سال مرتكب مي شوند اعمال گردد.» در نتیجه صدور حكم به سلب حيات ( قصاص نفس ) این نوجوانان بر خلاف صريح قانون بوده و دادنامه هاي صادره از اين حيث مخدوش است.
پس از اعدام بهنود شجاعی نوبت به سه نوجوانی رسیده است که سن کمتر از ۱۸ سال به اتهام قتل عمد دستگیر و راهی زندان شده اند. صفر انگوتی در ۲۹/۷/۱۳۸۸ به پای چوبه دار خواهد رفت و محمدرضا حدادی و امیر امرالهی نیز بر حسب شنیده ها در هفته آینده اعدام خواهند شد. تلاشهای فراوانی برای جلب رضایت اولیاءدم و توقف اجرای حکم آنها شده ولی متاسفانه تاکنون به نتیجه مطلوبی نرسیده است. در کنار این سه نوجوان بهمن سلیمیان در اصفهان، عباس حسینی در مشهد، رحیم احمدی و محمد جاهدی در شیراز از جمله دیگر نوجوانانی هستند که هر لحظه امکان دارد جانشان گرفته شود. برخی از خانواده های اولیاءدم موافقت خود را به شرط دریافت دیه اعلام خواهند نمود ولی خانواده موکلین در شرایطی نیستند که بتوانند دیه مورد نظر خانواده ها را پرداخت کنند. برخی از افراد و نهادها از این موضوع و نام وکلای مدافع محکومین سوء استفاده نموده و بی جهت در حال جمع آوری وجوهی از دیگران هستند. در صورتی که نیاز به دریافت مبلغی برای رضایت اولیاءدم بود از طریق این وبلاگ اعلام خواهد شد و مبالغی که دریافت می شود کاملا برخلاف اخلاق و قانون می باشد. لطفا در صورت پرداخت مبلغی به عنوان کمک به این کودکان به صورت مستقیم با وکیل مدافع هریک از آنان در تماس باشید.
صفر انگوتی متولد 29/6/1368 است او در زمان ارتکاب جرم 17 سال داشت
پس از دستگیری در تشریح حادثه ای که ناخواسته رخ داد می گویدد:
« ساعت حدود 7:30 تا 8 شب بود که با دوستانم به نامهای محمد، مصطفی، سیروس و اسماعیل در حال قدم زدن در خیابان طالقانی بودیم. چند دقیقه ای گشتیم. یکی از دوستانم گفت از خیابان نگارستان برویم به آخر کوچه که رسیدیم دو نفر ایستاده بودند. یکی مقتول بود که با فاطمه ( دختر مورد علاقه من صحبت می کرد) و دیگری از دوستان مقتول به نام مجتبی بود . تا فاطمه من را دید مخفی شد و یک آن محل را ترک کرد. مهدی به طرف من آمد و گفت چه می خواهی و من گفتم آمدم احوال پرسی کنم به من گفت سوار موتور شو می خواهم ببرم جایی و من هم نترسیدم و سوار شدم. مسافت کوتاهی حرکت کردیم. موتور را نگه داشت. گویا مست هم بود. به من گفت پررو شدی و بعد حرفهای نامربوطی زد با هم درگیر شدیم و دوستانم آمدند و ما را جدا کردند. خیلی ترسیده بودم به منزل رفتم و برای اینکه برایم اتفاقی نیافتد یک عدد چاقوی دست ساز داشتم برداشتم و به کمرم بستم. آمدم بیرون از خانه. به طرف منزل یکی از دوستانم رفتم. در راه بودم که از پشت صدای موتوری را شنیدم. برگشتم دیدم مقتول به سرعت به طرف من می آید. از ترسم چاقو را در آوردم. بدون آنکه قصد ضربه زدن داشته باشم به او گفتم وایستا ببینم حرف حسابت چیه ولی او نیاستاد و به طرف من آمد من دستم را به طرفش بردم . اصلا نفهمیدم چطور شد اصلا فکر نمی کردم چاقو به وی اصابت کرده باشد ولی از شانس بد من چاقو به یقه پیراهنش خورده بود و و.مقتول تعادلش را از دست داده و به وانتی که در نزدیکی ما بود برخورد کرد و ته چاقو نیز با برخورد به وانت به گردن مقتول فرو رفته بود. نمی دانستم باید چه کار کنم صحنه را رها کردم و ناخواسته دویدم و به خرابه ای رسیدم تا ساعت 12 شب آنجا بودم . به سمت منزل فاطمه رفتم و به پدر فاطمه گفتم من به خاطر دختر شما یک نفر را با چاقو زدم او به من گفت فرار کن . من به سمت خیابان بانک صادرات رفتم و تعدادی از دوستانم را دیدم از آنها مقداری پول گرفتم و به سمت حرم حضرت معصومه در قم رفتم. عذاب وجدان داشتم بعد از راز و نیاز کردن تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم به منزل آمدم و با پدرم به پاسگاه رفتم و خودم را معرفی کردم.»
در ساعت 21 مورخ 4/1/1386 در پی تماس تلفنی به مرکز فوریتهای پلیس، موضوع یک درگیری در خیابان بهشت نظرآباد هشتگرد در نزدیکی کرج گزارش می شود بدین شرح که شخصی به نام مهدی رضایی از ناحیه گردن مجروح شده است. صفر انگوتی پس از یک روز متواری بودن عذاب وجدان گرفته، و اعلام می دارد در درگیری که با مرحوم مهدی داشته، از چاقو استفاده نموده که بر اثر سهل انگاری اینجانب چاقو به گردن وی اصابت و متاسفانه با برخورد مقتول به خودرو وانت، چاقو به گردنش فرو می رود.
صفر انگوتی انگیزه ارتکاب جرم را چنین می گوید که عاشق فاطمه 14 ساله بوده است. در روز حادثه فقط به خاطر اینکه مقتول با دختر مورد علاقه من در حال صحبت کردن بود با او درگیر شده است. فاطمه بیش از 14 سال سن نداشته و صفر او را چندین بار در محله خود دیده و به وی علاقه مند شده بود.
متاسفانه یک نزاع بچه گانه سرنوشت این نوجوان را چنان تغییر می دهد که یکی دار فانی را وداع می گوید و دیگری در زندان بسر می برد. قضات شعبه 71 کیفری استان تهران به نامهای نورالله عزیز محمدی - حسینی - مرادی - سلیمانی نیا و سالاری بدون اینکه به قصد صفر و همچنین سن وی توجه نماید و علت وقوع قتل را برخورد به خودرو وانت تشخیص دهند به جای محکوم کردن صفر به قتل غیر عمد وی را به اتهام قتل عمد به قصاص نفس محکوم می نمایند..این حکم برای رسیدگی به اعتراض مطرح شده به شعبه ۱۱ دیوانعالی کشور ارسال می گردد. قضات این شعبه به نامهای احمد صاحب الزمانی و عزت الله مجدی نسب در سه خط دادنامه صادره توسط شعبه ۷۱ را تایید و پرونده برای اجرای حکم به اجرای احکام ارسال می گردد. در حال حاضر ریاست قوه قضاییه نیز برخلاف قانون حکم اعدام را تنفیذ و مقرر می شود صفر انگوتی در روز ۲۹ مهر ماه در ساعت ۴ صبح در زندان اوین تهران همچون بهنود شجاعی به دار آویخته شود.
صفر انگوتی از خانواده بسیار مستضعف به دنیا آمده و یک برادر و یک خواهر داشته و هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج در به امید نجات جانش چشم امید به دستگاه قضایی یا خانواده اولیاءدم دوخته است. ایشان دو بار به پای چوبه دار رفته و در هر بار با دستور قضایی حکم اعدامش متوقف می گردد.
محمد رضا حدادی متولد ۲۷/۱۲/۱۳۶۶ و در زمان دستگیری ۱۵ سال داشته است
پدر محمد رضا حدادی با مراجعه ای که به اجرای احکام دادسرای شیراز داشت متوجه شد که اجرای احکام به رئیس زندان اعلام نموده است که حکم وی را اجرا کند. و آخرین بار نیز به وی گفته اند تا چند روز دیگر حکم فرزندت در محوطه زندان عادل آباد شیراز اجرا خواهد شد. این در حالی است که زمان اجرای حکم به اینجانب به عنوان وکیل قانونی وی ابلاغ نشده است. در گذشته نیز حکم بهنام زارع بدون اطلاع به اینجانب اجرا گردید.
در تاريخ 30/5/1382 آقاي حسين رحمت به مرجع انتظامي اعلام مي كند كه پدرش بنام محمد باقر در روز 28/5/1382 كازرون را به مقصد شيراز ترك و تاكنون مراجعه ننموده است ايشان در تاريخ 8/6/1382 اعلام مي كنند كه اتومبيل پدرش بعد از يازده روز در روستاي فتح آباد كازرون پيدا شده است. تحقيقات قضايي و پليسي درخصوص مفقودي محمد باقر انجام و در جريان رسيدگي، شخصي بنام مهدي ساساني اقرار مي نمايد كه در ارتكاب سرقت اتومبيل و كشتن راننده، وي و افرادي به نامهاي محمد قرباني ، تقي و كريم دخالت داشته اند .
در تاريخ 20/7/82 كريم حدادي دستگير و اظهار مي دارد : « .... من به اتفاق مهدي ساساني و تقي حدادي و محمد روبروي امام زاده سيد حسين ساعت 11 يا 12 شب بود كه ايستادم بغل جاده، يك پيكان سواري جوانان نارنجي رنگ از كازرون آمد، محمد قرباني و تقي حدادي دست بلند كردند پيكان هم ايستاد و ما سوار شديم از قائميه رد شديم به طرف شيراز . محمد به راننده گفت كه يك رفيق داريم او را سوار كن كرايه ات را مي دهيم راننده قبول كرد در بين راه به بهانه دستشويي، راننده ، خودرو را متوقف كرد و پياده شديم من و محمد رفتيم داخل دره و مهدي و تقي پهلوي راننده ماندند راننده مي خواست آب به داخل رادياتور ماشين بريزد كه تقي سنگي برداشت و از پشت به سر راننده زد و راننده روي زمين افتاد. بعد من و محمد از پائين آمديم بالا و به اتفاق مهدي و تقي چند مشت هم به سر و صورت و سينه راننده زديم و بعد جنازه او را داخل صندوق عقب پيكان انداختيم و او را تا حكيم باشي و رشن آباد آورديم در راه متوجه شديم كه پيرمرد راننده هنوز جان دارد و سرو صدا مي كند و تقي كه پسر عموي من مي باشد پشت فرمان نشسته بود از رشن آباد به طرف جاده خاكي كوره كچي رفتيم تقي ماشين را متوقف كرد و درب صندوق عقب را باز كرد پيرمرد هنوز جان داشت. مهدي ساساني با چوب دو دفعه به بدن پير مرد زد و روي زمين افتاد بود كه محمد و تقي تسمه پروانه اي آورده و دور گردن پير مرد انداختند و او را خفه كردند. سپس تقي گفت جنازه را آتش بزنيم و بنزين تهيه كرديم و جنازه را آتش زده داخل گودالي قرار داديم و روي گودال را پر از خاك كرديم و رفتيم .
پزشكي قانوني علت دقيق فوت را تشخيص نداده ليكن اعلام نموده كه ضربه مغزي و شكستگي استخوان جمجمه مي تواند يكي از دلايل آن باشد.
در اثناي رسيدگي محمد رضا حدادي كه در آن زمان سنش 15 سال وشش ماه بود دستگير مي شود و در جلسات اوليه رسيدگي اعلام مي دارد كه مقتول را او با تسمه پروانه خفه كرده است در تاريخ 8/8/82 مجدداً محمد رضا حدادي در جلسه رسيدگي به دادگاه، اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفته و اقرار به ارتكاب جرم مي نمايد .
چند روز پس از جلسه محاكمه مادر محمد رضا به ملاقاتش مي رود و محمد رضا به او مي گويد كه آيا به وي پولي پرداخت نموده اند يا خير مادرش به وي جواب منفي مي دهد پس از آنكه ايشان متوجه مي شود كه فريب ديگر متهمين را خورده است طي نامه اي در تاريخ 13/8/82 به دادگاه اعلام مي دارد كه يكي از متهمين وعده پول و ديگر وعده هاي واهي را داده و به اين طريق فريب، ديگر متهمين كه از لحاظ عقلي و فكري وسني بزرگتر از موكل بوده اند را خورده است در حاليكه در ارتكاب جرم قتل هيچ نقشي نداشته است .
در نهايت دادگاه بدون تحقيق نسبت به ادعاي محمدرضا و انكار وي در تاريخ 16/10/82 سلب حيات مقتول توسط محمد رضا حدادي را مسلم دانسته و با استدلالاتي به صرف اقرار محمدرضا وي را به قصاص نفس محكوم و به استناد مادة 621 قانون مجازات اسلامي به لحاظ شركت در آدم ربايي به تحمل 15 سال حبس و به استناد مادة 636 همان قانون به تحمل يك سال حبس به لحاظ مخفي كردن جسد مقتول محكوم و ديگر متهمين را نيز به حبس هاي طولاني مدت به اتهام آدم ربايي و مخفي نمودن جسد و جنايت بر ميت محكوم مي نمايد .
متهمين به دادنامه صادره اعتراض مي نمايند كه با ارجاع پرونده به شعبه 42 ديوانعالي كشور در تاريخ 12/4/1384 قضات شعبه، دادنامه صادره را فاقد اشكال موثر دانسته و ابرام مي نمايند .
پس از آنكه دادنامه صادره به محمدرضا ابلاغ شده ، چون حقش را تضييع شده انگاشته بود با بدست آوردن دلايل جديد از جمله اقرار ديگر متهمين بر بي گناهيش تقاضاي اعمال مادة 18 مبني بر اعاده دادرسي و رسيدگي مجدد را مي نمايد كه شعبه سوم تشخيص ديوانعالي كشور درخواست وي را مردود اعلام مي نمايند در حالي كه جا داشت به دليل ارزش جان آدمي، تحقيقات مفصلي در اين خصوص انجام می پذيرفت. محمدرضا بارها اعلام نموده است كه متهمين وي را اغفال نموده و پيشنهاد پرداخت وجه به خانواده اش را داده اند از طرفي يكي از آنها به وي قول داده است كه اگر قتل را به گردن بگيرد سعي مي كند دختر عمه اش را برايش خواستگاری کند. چون محمدرضا به اين دختر علاقه داشته و از طرفي وضعيت مالي خود و خانواده اش بسيار ضعيف بود لذا بنا به دلايل فوق و به علت كم عقلي و صغر سن، ارتكاب جرم قتل را به عهده مي گيرد. این نوجوان نیز روز هزار بار می میرد و هر روز با آنکه بی گناه است کابوس مرگ می بیند.
امیر امرالهی متولد ۱۰/۸/۱۳۶۸ و در زمان دسگیری ۱۶ ساله بود
در تاريخ 28/8/1384 حدود ساعت 11:30 دقيقه امیر به همراه دو نفر از دوستان خود، به نامهاي حسن محمدي و علي سلماني در مقابل نانوايي واقع در خيابان آزادگان شيراز ایستاده بودند كه به صورت اتفاقي با مقتول آقاي محسن كاظمي و دوستش جواد وزيري برخود مي نمايند. زل زدن دوست امیر و مقتول به یکدیگر نزاعی بچه گانه و ناخواسته را رقم می زند امیر به قصد ميانجيگري وارد دعوا شده و چون علي سلماني داراي كاردي بود آنرا از او مي گيرد تا در صورت نياز از خود دفاع كند و مهاجمين را بترساند. گويا مقتول بدون هيچ دليلي امیر را كه از سن پاييني برخوردار بود مورد ضرب قرار داده و به گونه تحريك مي كند، امیر چاقویی را که همراهش بود به مقتول نشان مي دهد تا او را بترساند كه از او دور گردد ولي متاسفانه مقتول سماجت به خرج داده و محل را رها نمي نمايد مقتول ضربه اي به صورت امیر زده و وي نيز به وسيله دسته چاقو به آرامي به صورتش می زند تا شايد برود ولي مجددا مقتول در محل مي ماند و چون همه با هم درگير بودند نا خودآگاه بي عقلي نموده زمانيكه مقتول به سمت موكل مي رود تا او را مجددا بزند چاقو را به طرف او برده و ناگهان چاقو به سمت سينه راست مقتول اصابت مي كند.
امیر از ترس فرار مي كند و در همان روز موضوع را به پدرش در ميان مي گذارد و خود را به واسطه پدرش به مرجع انتظامی معرفی می کند. امیر به هيچ عنوان فكر نمي كرد كه چهار نفر از پنج نفر قضات دادگاه كيفري استان فارس وي را به مرگ محكوم نمايند بدون آنكه توجه اندكي به روحيات و شرايط عقلي و موقعيت وي كنند.
به هر تقدير - حكم به محكوميت امیر توسط قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری استان شیراز صادر و شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور تایید می نماید. پرونده پس از ارسال به اجراي احكام، به نظر رياست قوه قضاييه جهت استيذان رسید که ایشان با اجرای حکم این نوجوان که در سن 16 سالگی مرتکب جرم شده بود موافقت نمودند. پدر امیر در مراجعه ای که به اجرای احکام داشته است متوجه می گردد که حکم فرزندش تا چند روز دیگر اجرا می گردد.
در پرونده تشكيل شده براي امیر ايرادات بسياري وجود دارد كه اجراي حكم اعدام (قصاص نفس) را با شبهه و ترديد جدي مواجه مي كند به اين شرح كه:
1. همانطور كه يكي از مستشاران محترم شعبه 5 دادگاه كيفري استان نظر داده اند امیر در زمان وقوع جرم تنها 16 سال سن داشته و قدرت درك و فهم او به گونه اي نبود كه بتواند در برابر برخي مسايل بوجود آمده خود را كنترل كند بنابراين شايسته بود به نظر ايشان كوچكترين توجه اعمال مي گرديد و او را به پزشكي قانوني معرفي مي نمودند تا پزشكان متخصص تشخيص دهند كه آيا امیر در زمان ارتكاب جرم بالغ بوده يا خير؟ چرا كه در هيچ جاي قانون مجازات اسلامي سن مسئوليت كيفري مشخص نشده و به بلوغ شرعي اكتفا شده است و در مواد ديگري از قانون به رافعيت مسئوليت كيفري نابالغ اشاره شده است كه تفسير به نفع متهم ايجاب مي نمود لااقل اين خواسته مورد رسيدگي قرار مي گرفت نه اينكه به تعجيل و در همان روز رسيدگي، حكم به محكوميت وي صادر مي گرديد. اين موضوع با عنايت به اينكه در ماهيت دعواي مطروحه تاثير بسزايي دارد حائز اهميت و از موارد غير شرعي بودن حكم صادره است.
2. چون وضعيت مالي و معيشتي امیر و خانواده اش به گونه اي نبوده است كه بتواند از وكلاي حرفه اي دادگستري و متخصص در اين امور استفاده كند متكي به وكيل تسخيري شده كه متاسفانه وكيل ايشان به دليل كهولت سن و بيماري نتوانستند موارد ابهام آور و شبهه انگيز را به درستي مطرح نمايند چرا كه وضعيت روحي و رواني امیر به گونه اي است كه در برخي از مواقع تعادل رواني خود را از دست مي دهد و اعمالي انجام مي دهد كه در حيطه اختيارش نيست بنابراين لازم و ضروري بود كه وی را پزشكان پزشكي قانوني مورد معاينه قرار داده و پيرامون جنونش كه به صورت موقت به سراغش مي آيد اظهار نظر مي نمودند. مضافا به اينكه امیر زمانيكه در زندان نظام ( زنداني مخصوص اطفال زير 18 سال ) بود به دليل بيماري رواني از قرصهاي آرام بخش قوي استفاده مي كرد كه پرونده پزشكي اش موجود است ولي متاسفانه به اين نكته مهم نيز هيچگونه توجهي نشد لذا دراين قسمت نيز حكم صادره مخدوش بوده و اجراي حكم بي عدالتي در حق وي مي باشد. هر چند امیر از كرده خويش نادم و پشيمان می باشد ولي واقعيت اين است كه ايشان به هيچ عنوان قصد ارتكاب قتل را نداشته و عملي را كه انجام داده است فارغ از توان و اراده اش بوده و عالما و عامدا مرتكب قتل نشده است.
3. همانطور كه از شهادت شهود استنباط مي شود زمانيكه متوفي نقش بر زمين شد افراد بسياري نزديك متوفي حضور داشتند ولي هيچ يك از آنها مصدوم را به بيمارستان و يا نزديك ترين مركز درماني نبرده تا اينكه پس از 30 دقيقه خودروي آمبولانس حاضر و محسن ( مقتول ) را به بيمارستان انتقال و ايشان در بيمارستان به رحمت ايزدي شتافتند در اين پرونده نكته مهم ديگري كه حائز اهميت است اينكه مصدوم مي بايست به سرعت به بيمارستان منتقل مي گرديد كه اين عمل پس از مدت طولاني انجام شد يعني زمانيكه خون بسياري از متوفي رفته و بي هوش گرديد او را به بیمارستان رسانیدند. از طرفي امكانات بيمارستانی که مقتول به آنجا اعزام گردید مناسب نبود و الا امکان مداوای او بسیار بود بنابراين بازپرس و قضات محترم دادگاه مي بايست به درستي تحقيق مي نمودند كه علت تامه مرگ چه بوده است اگر علت واقعا خونريزي شديد باشد و عمل نوعا كشنده نباشد قتل ارتكابي شبه عمد بوده و حكم صادره به عمدي بودن قتل بر خلاف شرع و قانون است.
4. بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامي مقرر مي دارد كه هر كس عملي را عامدا و عالما انجام دهد كه نوعا كشنده باشد قتل عمد است . در حالي كه محتويات پرونده و دلايل موجود در آن نشان مي دهد كه امیر به هيچ عنوان عالما و عامدا عملي را انجام نداده است كه نوعا كشنده باشد چرا كه اگر قصدي در مورد قتل يا عمل نوعا كشنده داشت به قلب متوفي ضربه وارد مي نمود كه اين كار را نكرده و به صورت ناخود آگاه آنهم بر اثر سماجت متوفي اين اتفاق ناگوار كه وي را زندان نشين و خانواده اش را سيه پوش كرد به وقوع پيوست.
موضوع بسیار مهمی که متاسفانه از دید تمام قضاتي كه در اين پرونده ها دخالت داشته اند پنهان مانده این است که در سال 1372 كنوانسيون حقوق كودك وارد صحن علني مجلس شوراي اسلامي گرديد و نمايندگان محترم مجلس با اكثريت آراء مواد آن را به تصويب رساندند پس از آنكه كنوانسيون به شوراي محترم نگهبان ارجاع گرديد، اعضاي محترم شورای نگهبان با حق شرط، كنوانسيون حقوق كودك را تأييد نمودند. مادة واحدة قانون الحاق دولت جمهوري اسلامي ايران به كنوانسيون ياد شده مقرر مي دارد: « كنوانسيون حقوق كودك مشتمل بر يك مقدمه و 54 ماده به شرح پيوست تصويب و اجازه الحاق دولت جمهوري اسلامي ايران به آن داده مي شود. مشروط بر آنكه مفاد آن در هر مورد و هر زمان در تعارض با قوانين داخلي و موازين اسلامي قرار گيرد از طرف دولت جمهوري اسلامي ايران لازم الرعايه نباشد.» شوراي محترم نگهبان در نظريه شمارة 5760 مورخ 4/11/1372 خود به مجلس شوراي اسلامي، مشخصاً موارد مخالفت كنوانسيون را با موازين شرع به اين شرح اعلام داشت:« بند 1 مادة 12 و بند هاي 1و3 ماده 13 و بند 1و3 ماده 14 و بند 2 ماده 15 و بند 1 ماده 16 و بند د قسمت 1 ماده 29 مغاير موازين شرع شناخته شد.» نتيجه اينكه به غير از موارد ياد شده، ديگر مواد كنوانسيون هيچگونه مغايرتي با شرع نداشته و در محاكم دادگستري مستند به مادة 9 قانون مدني كه مقرر مي دارد:« مقررات عهودي كه بر طبق قانون اساسي بين دولت ايران و ساير دول، منعقد شده باشد در حكم قانون است.» لازم الرعايه مي باشد.
ماده 37 كنوانسيون حقوق كودك مقرر مي دارد: كشورهاي عضو تضمين خواهند كرد كه: «......... مجازات مرگ يا حبس ابد بدون امكان آزادي، نبايد در مورد جرمهايي كه اشخاص زير 18 سال مرتكب مي شوند اعمال گردد.» در نتیجه صدور حكم به سلب حيات ( قصاص نفس ) این نوجوانان بر خلاف صريح قانون بوده و دادنامه هاي صادره از اين حيث مخدوش است.
*****
اصلاحیه گزارش محکومیت به اعدام پنجمین متهم وقایع اخیر
کمیته گزارشگران حقوق بشر در رابطه با گزارش خود در خصوص صدور حکم اعدام برای یکی دیگر از متهمان وقایع اخیر که در تاریخ 21 مهرماه منتشر شد اصلاحیه ای صادر کرده است که عیناً در پی می آید:
اصلاحیه و توضیح کمیته: پس از انتشار این خبر، برخی از منابع خبری، صحت صدور حکم اعدام برای داوود فربچه اردبیلی را رد کردهاند. گفته میشود، وی روز گذشته به دادگاه انقلاب منتقل شده، اما از آنجا که حتی از داشتن وکیل تسخیری نیز محروم بوده ، قاضی حکم به تجدید وقت دادگاه داده است. لازم به ذکر است از آنجا که اتهام وی محاربه از طریق عضویت در انجمن پادشاهی است، حضور وکیل در پرونده او الزامی خواهد بود. طبق اخبار رسیده، قاضی به صورت لفظی به وی گفته است که :" حکم همه شما اعدام است."
کمیته گزارشگران حقوق بشر در رابطه با گزارش خود در خصوص صدور حکم اعدام برای یکی دیگر از متهمان وقایع اخیر که در تاریخ 21 مهرماه منتشر شد اصلاحیه ای صادر کرده است که عیناً در پی می آید:
اصلاحیه و توضیح کمیته: پس از انتشار این خبر، برخی از منابع خبری، صحت صدور حکم اعدام برای داوود فربچه اردبیلی را رد کردهاند. گفته میشود، وی روز گذشته به دادگاه انقلاب منتقل شده، اما از آنجا که حتی از داشتن وکیل تسخیری نیز محروم بوده ، قاضی حکم به تجدید وقت دادگاه داده است. لازم به ذکر است از آنجا که اتهام وی محاربه از طریق عضویت در انجمن پادشاهی است، حضور وکیل در پرونده او الزامی خواهد بود. طبق اخبار رسیده، قاضی به صورت لفظی به وی گفته است که :" حکم همه شما اعدام است."
از آنجا که این کمیته، نسبت به عدم صدور حکم اعدام برای این متهم اطمینان یافته است. لذا درستی خبر زیر را تایید نمیکند.
کمیته گزارشگران حقوق بشر- امروز شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پورعباسی برای "داوود فربچه میر اردبیلی " از دستگیرشدگان متهم به ارتباط با انجمن پادشاهی ایران تحت عنوان محاربه ، حکم اعدام صادر وبه وی ابلاغ کرد .
به گزارش منابع آگاه که موفق به گفتگو با وی در زندان اوین شدهاند؛ این فرد علاوه بر عضویت در انجمن پادشاهی ایران به تهیه گزارش تلفنی از برخی تجمعات صنفی و کارگری در ایران برای رادیو تندر متهم شده است. رادیو تندر به گویندگی محمدرضا علیزمانی برنامههای خود را از شهر اربیل در کردستان عراق پخش مینمود.
کمیته گزارشگران حقوق بشر- امروز شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پورعباسی برای "داوود فربچه میر اردبیلی " از دستگیرشدگان متهم به ارتباط با انجمن پادشاهی ایران تحت عنوان محاربه ، حکم اعدام صادر وبه وی ابلاغ کرد .
به گزارش منابع آگاه که موفق به گفتگو با وی در زندان اوین شدهاند؛ این فرد علاوه بر عضویت در انجمن پادشاهی ایران به تهیه گزارش تلفنی از برخی تجمعات صنفی و کارگری در ایران برای رادیو تندر متهم شده است. رادیو تندر به گویندگی محمدرضا علیزمانی برنامههای خود را از شهر اربیل در کردستان عراق پخش مینمود.
*****
جام کشتی لغو شد؛ هیچ کشوری در مسابقه شرکت نکرد
خبرگزاری مهر: اولین دوره رقابت های بین المللی کشتی آزاد جام حبیبی و موحد اسطوره های کشتی ایران و جهان قرار بود آبان ماه در سالن امامعلی حبیبی شهرستان قائمشهر برگزار شود اما به دلیل شرکت نکردن کشورهای خارجی، این رقابت ها لغو شد.
مازندرانی ها برای 20 کشور دعوتنامه ارسال کرده بودند اما بیش از 16 کشور با ارسال نامه هایی از شرکت در این رقابت ها انصراف داده اند.
به این ترتیب مقررشد با هماهنگی با مسئولان فیلا و کمیته روابط بین الملل فدراسیون کشتی این مسابقات از سال آینده پیش از رقابت های جهانی و احتمالا در مرداد ماه برگزار شود تا تیم های خارجی استقبال مناسبی از آن داشته باشند.
خبرگزاری مهر: اولین دوره رقابت های بین المللی کشتی آزاد جام حبیبی و موحد اسطوره های کشتی ایران و جهان قرار بود آبان ماه در سالن امامعلی حبیبی شهرستان قائمشهر برگزار شود اما به دلیل شرکت نکردن کشورهای خارجی، این رقابت ها لغو شد.
مازندرانی ها برای 20 کشور دعوتنامه ارسال کرده بودند اما بیش از 16 کشور با ارسال نامه هایی از شرکت در این رقابت ها انصراف داده اند.
به این ترتیب مقررشد با هماهنگی با مسئولان فیلا و کمیته روابط بین الملل فدراسیون کشتی این مسابقات از سال آینده پیش از رقابت های جهانی و احتمالا در مرداد ماه برگزار شود تا تیم های خارجی استقبال مناسبی از آن داشته باشند.
*****
سرکرده سپاه: می خواهند این اتفاقات را به 13 آبان متصل کنند
ایسنا: با حضور فرمانده سپاه محمد رسول الله استان تهران، مراسم تودیع و معارفه رئیسان قدیم و جدید بسیج دانش آموزی و فرهنگیان استان تهران برگزار شد. در این مراسم، سردار عراقی با اشاره به حوادث پس از انتخابات گفت: الان در دنیا طوری تبلیغ می کنند که بسیج و سپاه آمدند و گرفتند و زدند و کشتند؛ طوری خبرها و تصاویر را منعکس می کنند که اگر کسی تحقیق نکند، طوری تحت تاثیر قرار می گیرد که بسیج را یک عامل سرکوب و غیرمنطقی می پندارد؛ دشمنان واقعاً دارند اینگونه وارد عمل می شوند.
فرمانده سپاه محمد رسول الله استان تهران گفت: امروز برخی رسانه ها تلاش می کنند تنها آن لحظه تیراندازی را نشان دهند تا بدین وسیله چهره بسیج را خراب کنند. می خواهند این اتفاقات را به 13 آبان، دانشگاه ها و سایر مناسبت هایی که داریم، متصل کنند.
ایسنا: با حضور فرمانده سپاه محمد رسول الله استان تهران، مراسم تودیع و معارفه رئیسان قدیم و جدید بسیج دانش آموزی و فرهنگیان استان تهران برگزار شد. در این مراسم، سردار عراقی با اشاره به حوادث پس از انتخابات گفت: الان در دنیا طوری تبلیغ می کنند که بسیج و سپاه آمدند و گرفتند و زدند و کشتند؛ طوری خبرها و تصاویر را منعکس می کنند که اگر کسی تحقیق نکند، طوری تحت تاثیر قرار می گیرد که بسیج را یک عامل سرکوب و غیرمنطقی می پندارد؛ دشمنان واقعاً دارند اینگونه وارد عمل می شوند.
فرمانده سپاه محمد رسول الله استان تهران گفت: امروز برخی رسانه ها تلاش می کنند تنها آن لحظه تیراندازی را نشان دهند تا بدین وسیله چهره بسیج را خراب کنند. می خواهند این اتفاقات را به 13 آبان، دانشگاه ها و سایر مناسبت هایی که داریم، متصل کنند.
*****
مصطفی تاج زاده پس از 120 روز از انفرادی خارج شد؛ به تاج زاده تنها کيهان مي دهند
گفتگو با فخرالسادات محتشمي پور همسر مصطفی تاج زاده
گفتگو با فخرالسادات محتشمي پور همسر مصطفی تاج زاده
*-الان چند روز است که آقاي تاج زاده بازداشت هستند؟
حدود 120 روز است که ايشان بازداشت هستند.
*-آيا هنوز در انفرادي هستند يا به بند عمومي منتقل شده اند؟
سه شنبه گذشته آخرين ملاقات من با ايشان بوده و هنوز در انفرادي هستند. شايعه يي مبني بر خروج از انفرادي عنوان شد، اما همان روز تکذيب شد. پس از آن خبر موثق جديدي ندارم.
*-آيا همچنان بازجويي ها ادامه دارد؟
خير، اکنون بازجويي تمام شده است. فشارها براي بازجويي و گرفتن اخبار، اطلاعات و اعترافات مورد نظرشان بود و اکنون پرونده به دادستاني ارجاع شده است. سه شنبه صبح به دادستاني مراجعه کردم و معاون دادستان گفت در حال تهيه گزارش از پرونده ايشان هستند تا براي دادستان بفرستند و از آنجا به قوه قضائيه ارجاع کنند.
*-مطلع هستيد که بازجويي تا چه زماني ادامه داشته است؟
در ملاقات اولي که هفته اول ماه رمضان انجام شد، آقاي تاج زاده به ما گفتند يک ماه است بازجويي نداشته است، اما زماني که درخواست ملاقات هاي مستمر و امکان ديدار وکيل را مطرح کرديم، گفتند مراحل تحقيقات ادامه دارد. حتي در ملاقات نخستين که در يکصدمين روز بازداشت با آقاي تاج زاده داشتم، گفتند علت اينکه وکيل نمي تواند ايشان را ملاقات کند،ادامه تحقيقات و بازجويي است. اما اکنون بازجويي و تحقيقات پايان يافته و پرونده به دادستاني ارجاع شده است. قاعدتاً وکلا بايد بتوانند با موکلان خود ديدار داشته باشند و پرونده را مطالعه کنند.
*-آيا وکيل شان توانسته با ايشان ملاقات داشته باشد يا پرونده را مطالعه کند؟
فقط نيم ساعت دکتر حسين آبادي يکي از وکلايشان، هفته اول ماه رمضان موفق شد آقاي تاج زاده را ببيند و پرونده را هنوز در اختيار وکلا قرار نداده اند و هنوز نتوانسته اند پرونده را ببينند.
*-تاکنون چند بار ملاقات حضوري و چند بار تماس تلفني با آقاي تاج زاده داشته ايد؟
حساب و کتاب مشخصي ندارد. هر بار خودم درخواست ملاقات مي دهم. در واقع دفعه بعد از بار نخستي که توانستم پس از درخواست هاي مکرر با آقاي تاج زاده ملاقات داشته باشم، 95 روز از بازداشت ايشان مي گذشت. در کل دو بار ملاقات حضوري داشته ام و دو بار به صورت تلفني با ايشان صحبت کرده ام. البته براي ملاقات با ايشان محدوديت خاصي وجود نداشت و من زماني که درخواست ملاقات را مطرح مي کردم، براي کل خانواده درخواست مي دادم.
*-در ملاقات هايي که تاکنون با آقاي تاج زاده داشته ايد، از وضعيت اخبار خارج از زندان اطلاع داشتند؟
خير، ايشان از هيچ چيز اطلاعي نداشتند. بيشتر اطلاعات ايشان مربوط به مسائلي بود که در دادگاه شنيده بود زيرا به غير از بازجو با کسي ارتباط نداشت.
*-آيا روزنامه يا کتاب در اختيار ايشان قرار دارد؟
در ملاقات اول گفت دو سه روز است روزنامه کيهان را در اختيارش گذاشته اند و در واقع تنها منبع اطلاع رساني براي آقاي تاج زاده، روزنامه کيهان بود. در مورد کتاب نيز، آثار شهيد مطهري را براي ايشان برده ام و اجازه بردن هر نوع کتابي وجود ندارد.
*- اتهاماتشان چه بوده؟
من نمي دانم اتهامشان چيست.
*- فکر مي کنيد آقاي تاج زاده کي آزاد مي شوند ؟
اگر دست من باشد از خدا مي خواهم همين الان آزاد شود.
حدود 120 روز است که ايشان بازداشت هستند.
*-آيا هنوز در انفرادي هستند يا به بند عمومي منتقل شده اند؟
سه شنبه گذشته آخرين ملاقات من با ايشان بوده و هنوز در انفرادي هستند. شايعه يي مبني بر خروج از انفرادي عنوان شد، اما همان روز تکذيب شد. پس از آن خبر موثق جديدي ندارم.
*-آيا همچنان بازجويي ها ادامه دارد؟
خير، اکنون بازجويي تمام شده است. فشارها براي بازجويي و گرفتن اخبار، اطلاعات و اعترافات مورد نظرشان بود و اکنون پرونده به دادستاني ارجاع شده است. سه شنبه صبح به دادستاني مراجعه کردم و معاون دادستان گفت در حال تهيه گزارش از پرونده ايشان هستند تا براي دادستان بفرستند و از آنجا به قوه قضائيه ارجاع کنند.
*-مطلع هستيد که بازجويي تا چه زماني ادامه داشته است؟
در ملاقات اولي که هفته اول ماه رمضان انجام شد، آقاي تاج زاده به ما گفتند يک ماه است بازجويي نداشته است، اما زماني که درخواست ملاقات هاي مستمر و امکان ديدار وکيل را مطرح کرديم، گفتند مراحل تحقيقات ادامه دارد. حتي در ملاقات نخستين که در يکصدمين روز بازداشت با آقاي تاج زاده داشتم، گفتند علت اينکه وکيل نمي تواند ايشان را ملاقات کند،ادامه تحقيقات و بازجويي است. اما اکنون بازجويي و تحقيقات پايان يافته و پرونده به دادستاني ارجاع شده است. قاعدتاً وکلا بايد بتوانند با موکلان خود ديدار داشته باشند و پرونده را مطالعه کنند.
*-آيا وکيل شان توانسته با ايشان ملاقات داشته باشد يا پرونده را مطالعه کند؟
فقط نيم ساعت دکتر حسين آبادي يکي از وکلايشان، هفته اول ماه رمضان موفق شد آقاي تاج زاده را ببيند و پرونده را هنوز در اختيار وکلا قرار نداده اند و هنوز نتوانسته اند پرونده را ببينند.
*-تاکنون چند بار ملاقات حضوري و چند بار تماس تلفني با آقاي تاج زاده داشته ايد؟
حساب و کتاب مشخصي ندارد. هر بار خودم درخواست ملاقات مي دهم. در واقع دفعه بعد از بار نخستي که توانستم پس از درخواست هاي مکرر با آقاي تاج زاده ملاقات داشته باشم، 95 روز از بازداشت ايشان مي گذشت. در کل دو بار ملاقات حضوري داشته ام و دو بار به صورت تلفني با ايشان صحبت کرده ام. البته براي ملاقات با ايشان محدوديت خاصي وجود نداشت و من زماني که درخواست ملاقات را مطرح مي کردم، براي کل خانواده درخواست مي دادم.
*-در ملاقات هايي که تاکنون با آقاي تاج زاده داشته ايد، از وضعيت اخبار خارج از زندان اطلاع داشتند؟
خير، ايشان از هيچ چيز اطلاعي نداشتند. بيشتر اطلاعات ايشان مربوط به مسائلي بود که در دادگاه شنيده بود زيرا به غير از بازجو با کسي ارتباط نداشت.
*-آيا روزنامه يا کتاب در اختيار ايشان قرار دارد؟
در ملاقات اول گفت دو سه روز است روزنامه کيهان را در اختيارش گذاشته اند و در واقع تنها منبع اطلاع رساني براي آقاي تاج زاده، روزنامه کيهان بود. در مورد کتاب نيز، آثار شهيد مطهري را براي ايشان برده ام و اجازه بردن هر نوع کتابي وجود ندارد.
*- اتهاماتشان چه بوده؟
من نمي دانم اتهامشان چيست.
*- فکر مي کنيد آقاي تاج زاده کي آزاد مي شوند ؟
اگر دست من باشد از خدا مي خواهم همين الان آزاد شود.
*****
اقتصاد بیمار رژیم امید به بهبودی اش را از دست داده
اقتصاد دولتی و بیمار ایران، که روز به روز اوضاع وخیم تری پیدا می کند، در حالی زیر تیغ جراحی محمود احمدی نژاد قرار گرفته، که امید به بهبودی اش را از دست داده است. این یک تحلیل عمومی از دید ناظران اقتصادی ایران است. نگرانی ناظران اقتصادی، نه از اشتباه بودن حذف یارانه هاست که بعنوان اولین برش در این عمل جراحی، در حال انجام است، بلکه آنها بر این باورند که وقتی خصوصی سازی که تعریفی روشن و شفاف دارد، در دولت احمدی نژاد به اختصاصی سازی و انتقال سرمایه ها و صنایع از دولت به سپاه منجر می شود، باید نسبت به طرح تحول اقتصادی این دولت، که تمام ابعادش روشن نیست، به دیده تردید نگریست.
محمود احمدی نژاد که در آستانه بررسی طرح تحول اقتصادی اش در مجلس شورای اسلامی، در سیما حاضر شده بود تا با متخصصان اقتصادی و اجتماعی گفتگو کند، از طرح تحول اقتصادی بعنوان دمیدن روح تحول و تحرک در اقتصاد ایران یاد کرد و اظهار داشت: "عدالت، بهینه سازی تخصیص منابع، جلوگیری از اسراف و اصلاح ساختارها، اهداف اصلی طرح تحول اقتصادی است". او واقعی شدن قیمت ها را توجیه سرمایه گذاری دانست، بی آنکه به انتقادات اقتصاد دانان پاسخ دهد. محمود احمدی نژاد هرگز به این موضوع اشاره نکرد که برای جبران دیگر پارامترهای مشوق سرمایه گذاری از جمله بالا بودن ریسک سرمایه گذاری چه فکری اندیشیده است.
طرح تحول اقتصادی، نام دیگر حذف یارانه ها
طرح تحول اقتصادی، که باید آن را نام دیگر "حذف یارانه ها" دانست، بیش از آنکه در برگیرنده موانع رشد اقتصادی در ایران باشد، بر روی حذف یارانه ها تمرکز دارد. طرحی که گزاف نیست اگر بگوییم قدمت آن بیش از سابقه مدیریتی و اجرایی محمود احمدی نژاد است. طرح حذف یارانه ها از دولت اول هاشمی رفسنجانی و با پایان یافتن جنگ تحمیلی مطرح بود. این طرح تقریبا در تمام دولت ها مطرح بوده است ولی خرد جمعی بر این پایه استوار گشت که حذف سریع و ناگهانی یارانه ها، شوکی به اقتصاد بیمار ایران وارد می کند که نمی توان آن را کنترل کرد، لذا دولت های آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی، طرح حذف یارانه ها را در برنامه های توسعه ای سوم و چهارم لحاظ کردند تا دولت مکلف شود در یک مقطع زمانی طولانی تر و به تدریج، وابستگی اقتصاد ایران را به درآمد نفت قطع و پرداخت یارانه ها را متوقف سازد. از این رو افزایش ده درصدی قیمت حامل های انرژی در بودجه های سنواتی در دستور کار دولت های قبل قرار گرفت. اما این برنامه با تصویب طرح تثبیت قیمت ها توسط اصولگرایان مجلس هفتم و بی علاقگی محمود احمدی نژاد به اجرای آن، متوقف شد تا نزدیک چهار سال بعد آنها این بار طرح دیگری با عنوان طرح تحول اقتصادی به مجلس ارائه و همان اهداف را دنبال کنند.
دولت احمدی نژاد که در طول چهار سال گذشته به گواه کارشناسان اقتصادی که برخی از آنها همچون سعید لیلاز و محسن صفایی فراهانی ، اینک در زندان هستند، نسبت به برنامه توسعه کشور و سند چشم انداز بیست ساله کشور بی تفاوت بوده است، می کوشد این بی تفاوتی را با اجرای طرحی ضربتی جبران کند. حال این پرسش مطرح است که آیا این بیمار تحمل این شوک را خواهد داشت؟
تبعات چنین شوکی از نگاه مخالفان این لایحه به این شرح است:
1. افزایش ناگهانی نرخ تورم و افزایش تعداد فقرا
براساس آنچه در لایحه دولت آمده و امروز به تصویب نمایندگان مجلس نیز رسیده است، دولت مکلف به اصلاح قیمت حامل های انرژی شد. بر این اساس، قیمت فروش داخلی نفت، بنزین و سایر مشتقات نفتی به تدریج و تا پایان برنامه پنجم توسعه نباید کمتر از 90 درصد قیمت تحویل روی کشتی (فوب) در خلیج فارس باشد. با تصویب نمایندگان، قیمت فروش نفت خام به پالایشگاه های داخلی 95 درصد قیمت تحویل روی کشتی خلیج فارس تعیین می شود. همچنین قیمت خرید فرآورده های نفتی متناسب با قیمت مذکور تعیین خواهد شد. این واقعی سازی قیمت ها، همچنین شامل قیمت گاز و دیگر فرآورده های نفتی نیز خواهد شد. بنابراین پرواضح است که قیمت تمامی کالاها به علت وابستگی به قیمت نفت و فرآورده های نفتی، به یکباره با افزایش شدید مواجه خواهد شد. این بدیهی ترین تاثیر اجرای این لایحه بر قیمت ها است، که از طرف موافقین لایحه نیز کتمان نمی شود.
رئيس كميسيون ويژه بررسي طرح تحول اقتصادي که از جدی ترین موافقان این لایحه است، در خصوص افزایش قیمت ها به خبرنگاران پارلمانی می گوید: برخي نگران اين مساله هستند اما گاهي براي كمك به يك بيماري مزمن ناگزير از يك عمل جراحي مهم هستيم. به گفته غلامرضا مصباحيمقدم اگر اين قانون در مجلس تصويب نشود، تقريبا در سال 1404 همه توليدات انرژي كشور اعم از نفت و گاز را بايد در داخل مصرف كرده و حتي اقدام به واردات كنيم. مصباحی مقدم که از روحانیون اقتصاد دان مجلس به شمار می رود، در تشریح تاثیر مستقیم این لایحه بر تورم، با بیان اینکه این طرح در کوتاه مدت می تواند مشکلاتی ایجاد کند، ولی در بلند مدت منافع زیادی دارد، می گوید:" تورم در كشور ما به دليل اتكاي درآمد به نفت است. با اجرايي شدن لايحه هدفمند كردن يارانهها اتكاي دولت به درآمدهاي نفتي كاهش مييابد و ديگر ناگزير از برداشت از حساب ذخيره ارزي براي واردات بنزين و گازوئيل نخواهيم بود. همچنين تبديل دلار به ريال كه عامل اصلي تورم است، متوقف ميشود."
سخنگوي كميسيون ويژه طرح تحول اقتصادي نیز با تاكيد بر اينكه پس از اجراي لايحه هدفمندكردن يارانهها، افزايش قيمتها طبيعي است، می گوید: "ممكن است در جزئيات اين لايحه اشكالاتي وجود داشته باشد". كاظم دلخوش بر این باور است که ميزان منابع انرژي در جهان رو به كاهش است و اگر راه فعلي را ادامه دهيم در 10 سال آينده در كشور نفتي براي صادرات وجود نخواهد داشت، بنابراین تاکید می کند که تصویب و اجرایی کردن این لایحه ضروری است.
برخلاف رئیس و سخنگوی کمیسیون طرح تحول اقتصادی که در نهایت افزایش قیمت ها را به نفع کشور می دانند و قائل به مفید بودن این اقدام هستند، علیرضا محجوب نماینده کارگری مجلس شورای اسلامی، تصویب این لایحه را اعلام خطر برای فقرا می داند و می گوید: آثار تورمی این لایحه مشهود است و جای تعجب دارد که کارشناسان اقتصادی در این مورد تسلیم شدهاند. این لایحه برای دولت و اهداف آن هم تاثیری ندارد و آثار قیمتی آن باید به تصاعد هندسی محاسبه شود.
به گفته نورالله حيدري نماینده اردل و فارسان نیز تصويب و اجراي اين لايحه با اين مفاد پيامدهاي ناگواري همچون قيمت حاملهاي انرژي و افزايش هزينههاي توليد در پي خواهد داشت كه هم به تورم ميافزايد و هم سرمايهگذاريها كاهش مييابد. او می گوید: "پرداخت نقدي يارانهها به بخشي از جامعه علاوه بر افزايش تورم به وضعيت اقتصادي كشور ضربه ميزند. با وجود اين لايحه، اصل سود دارايي حساب ذخيره ارزي ميان مردم تقسيم ميشود كه در هيچ كجاي دنيا سابقه ندارد." حيدري معتقد است: "با تصويب اين لايحه دچار يك دور باطل و خطرناك ميشويم چون قيمتها را افزايش ميدهيم كه رفاه به وجود آوريم اما با افزايش تورم منجر به بروز مشكلاتي جبرانناپذير ميشويم."
غلامحسین مسعودی نماینده اهر نیز بر این باور است که این لایحه تورم زاست و می گوید:" تورم بالا، جشن اغنياء و عزاي فقراست و تاثير آن در سلامتي انسانها و كودك و نوجوان نيز تاثير ميگذارد كه اين تورم از آثار تصويب اين لايحه است". او دیگر خسران این لایحه را ورشکستگی بانکها می داند و می گوید حتی با افزایش قیمت حامل های انرژی، قدرت رقابت با بازارهای خارجی را نخواهیم داشت.
2. کاهش ارزش پول ملی و ورشکستگی کارخانجات
علیرضا محجوب نماینده تهران معتقد است قیمت حاملهای انرژی براساس ارزشی و پول ملی تنظیم شده است و تا به امروز واحد پول ملی عامل تعیینکننده قیمت بوده است اما امروز در این لایحه قیمت براساس فوب خلیج فارس پیشبینی شده است که به معنای تغییر واحد پول است. دبیرکل خانه کارگر تاکید دارد که در این صورت به اقتصاد بینالمللی گره زده میشویم، در حالیکه از مزایای آن هیچ سودی نمیبریم، چرا که این لایحه آثار منفی خواهد داشت. او می گوید: بایستی بین عدالت و افزایش قیمت فرق گذاشته شود. کارگران و کارمندان ایرانی براساس ریال حقوق دریافت میکنند، نه براساس قیمت نفت خلیج فارس. بنابراین با تصویب این لایحه، واحد پول ملی ضعیف تر میشود و اقتصاد بین المللی به اقتصاد ملی حاکم میشود.
مخالفان این لایحه در برابر موافقان که هدفمند کردن یارانه ها و عدالت اجتماعی و توسعه سرمایه گذاری را از دستاوردهای این لایحه می دانند، معتقدند این لایحه نه تنها عدالت را توسعه و سرمایه گذاری را شکوفا نخواهد کرد، بلکه زمینه ورشکستگی کارخانجات را به علت افزایش قیمت های انرژی، فراهم می کند. آنها بر این باورند که فشار ناشی از اجرای این لایحه بر بخش کشاورزی و تولیدی، خارج از تحمل کشاروزان و فعالان این بخش هاست.
چنین مخالفت هایی مجلس را بر آن داشت تا با طولانی کردن مدت زمان اجرای این لایحه از سه به پنج سال، از شدت شوک وارده به اقتصاد بکاهند. آنها نه تنها اجازه چنین تحولی در سه سال را به دولت ندادند، بلکه دولت را وادار کردند تا این لایحه را ظرف پنج سال و درست در مدت زمان برنامه پنج ساله پنجم اجرا کند، برنامه ای که هنوز به مجلس تقدیم نشده است. با این مصوبه دولت مکلف است برنامه پنج ساله پنجم را با در نظر گرفتن قیمت حامل های انرژی مورد نظر نمایندگان مجلس تنظیم و آن را به مجلس تقدیم کند ولی با این اختلاف نظر موجود میان دولت و مجلس به نظر نمی رسد دولت به این زودی ها لایحه برنامه پنجم را به مجلس تقدیم کند. این اولین سالی است که بودجه سنواتی بدون داشتن قانون برنامه توسعه ای تقدیم مجلس خواهد شد و با این اختلاف نظر موجود میان مجلس و دولت روشن نیست چه بر سر اقتصاد بیمار ایران خواهد آمد. آیا احمدی نژاد به رای و نظر نمایندگان تمکین خواهد کرد یا براساس رویه خود عمل می کند؟
اقتصاد دولتی و بیمار ایران، که روز به روز اوضاع وخیم تری پیدا می کند، در حالی زیر تیغ جراحی محمود احمدی نژاد قرار گرفته، که امید به بهبودی اش را از دست داده است. این یک تحلیل عمومی از دید ناظران اقتصادی ایران است. نگرانی ناظران اقتصادی، نه از اشتباه بودن حذف یارانه هاست که بعنوان اولین برش در این عمل جراحی، در حال انجام است، بلکه آنها بر این باورند که وقتی خصوصی سازی که تعریفی روشن و شفاف دارد، در دولت احمدی نژاد به اختصاصی سازی و انتقال سرمایه ها و صنایع از دولت به سپاه منجر می شود، باید نسبت به طرح تحول اقتصادی این دولت، که تمام ابعادش روشن نیست، به دیده تردید نگریست.
محمود احمدی نژاد که در آستانه بررسی طرح تحول اقتصادی اش در مجلس شورای اسلامی، در سیما حاضر شده بود تا با متخصصان اقتصادی و اجتماعی گفتگو کند، از طرح تحول اقتصادی بعنوان دمیدن روح تحول و تحرک در اقتصاد ایران یاد کرد و اظهار داشت: "عدالت، بهینه سازی تخصیص منابع، جلوگیری از اسراف و اصلاح ساختارها، اهداف اصلی طرح تحول اقتصادی است". او واقعی شدن قیمت ها را توجیه سرمایه گذاری دانست، بی آنکه به انتقادات اقتصاد دانان پاسخ دهد. محمود احمدی نژاد هرگز به این موضوع اشاره نکرد که برای جبران دیگر پارامترهای مشوق سرمایه گذاری از جمله بالا بودن ریسک سرمایه گذاری چه فکری اندیشیده است.
طرح تحول اقتصادی، نام دیگر حذف یارانه ها
طرح تحول اقتصادی، که باید آن را نام دیگر "حذف یارانه ها" دانست، بیش از آنکه در برگیرنده موانع رشد اقتصادی در ایران باشد، بر روی حذف یارانه ها تمرکز دارد. طرحی که گزاف نیست اگر بگوییم قدمت آن بیش از سابقه مدیریتی و اجرایی محمود احمدی نژاد است. طرح حذف یارانه ها از دولت اول هاشمی رفسنجانی و با پایان یافتن جنگ تحمیلی مطرح بود. این طرح تقریبا در تمام دولت ها مطرح بوده است ولی خرد جمعی بر این پایه استوار گشت که حذف سریع و ناگهانی یارانه ها، شوکی به اقتصاد بیمار ایران وارد می کند که نمی توان آن را کنترل کرد، لذا دولت های آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی، طرح حذف یارانه ها را در برنامه های توسعه ای سوم و چهارم لحاظ کردند تا دولت مکلف شود در یک مقطع زمانی طولانی تر و به تدریج، وابستگی اقتصاد ایران را به درآمد نفت قطع و پرداخت یارانه ها را متوقف سازد. از این رو افزایش ده درصدی قیمت حامل های انرژی در بودجه های سنواتی در دستور کار دولت های قبل قرار گرفت. اما این برنامه با تصویب طرح تثبیت قیمت ها توسط اصولگرایان مجلس هفتم و بی علاقگی محمود احمدی نژاد به اجرای آن، متوقف شد تا نزدیک چهار سال بعد آنها این بار طرح دیگری با عنوان طرح تحول اقتصادی به مجلس ارائه و همان اهداف را دنبال کنند.
دولت احمدی نژاد که در طول چهار سال گذشته به گواه کارشناسان اقتصادی که برخی از آنها همچون سعید لیلاز و محسن صفایی فراهانی ، اینک در زندان هستند، نسبت به برنامه توسعه کشور و سند چشم انداز بیست ساله کشور بی تفاوت بوده است، می کوشد این بی تفاوتی را با اجرای طرحی ضربتی جبران کند. حال این پرسش مطرح است که آیا این بیمار تحمل این شوک را خواهد داشت؟
تبعات چنین شوکی از نگاه مخالفان این لایحه به این شرح است:
1. افزایش ناگهانی نرخ تورم و افزایش تعداد فقرا
براساس آنچه در لایحه دولت آمده و امروز به تصویب نمایندگان مجلس نیز رسیده است، دولت مکلف به اصلاح قیمت حامل های انرژی شد. بر این اساس، قیمت فروش داخلی نفت، بنزین و سایر مشتقات نفتی به تدریج و تا پایان برنامه پنجم توسعه نباید کمتر از 90 درصد قیمت تحویل روی کشتی (فوب) در خلیج فارس باشد. با تصویب نمایندگان، قیمت فروش نفت خام به پالایشگاه های داخلی 95 درصد قیمت تحویل روی کشتی خلیج فارس تعیین می شود. همچنین قیمت خرید فرآورده های نفتی متناسب با قیمت مذکور تعیین خواهد شد. این واقعی سازی قیمت ها، همچنین شامل قیمت گاز و دیگر فرآورده های نفتی نیز خواهد شد. بنابراین پرواضح است که قیمت تمامی کالاها به علت وابستگی به قیمت نفت و فرآورده های نفتی، به یکباره با افزایش شدید مواجه خواهد شد. این بدیهی ترین تاثیر اجرای این لایحه بر قیمت ها است، که از طرف موافقین لایحه نیز کتمان نمی شود.
رئيس كميسيون ويژه بررسي طرح تحول اقتصادي که از جدی ترین موافقان این لایحه است، در خصوص افزایش قیمت ها به خبرنگاران پارلمانی می گوید: برخي نگران اين مساله هستند اما گاهي براي كمك به يك بيماري مزمن ناگزير از يك عمل جراحي مهم هستيم. به گفته غلامرضا مصباحيمقدم اگر اين قانون در مجلس تصويب نشود، تقريبا در سال 1404 همه توليدات انرژي كشور اعم از نفت و گاز را بايد در داخل مصرف كرده و حتي اقدام به واردات كنيم. مصباحی مقدم که از روحانیون اقتصاد دان مجلس به شمار می رود، در تشریح تاثیر مستقیم این لایحه بر تورم، با بیان اینکه این طرح در کوتاه مدت می تواند مشکلاتی ایجاد کند، ولی در بلند مدت منافع زیادی دارد، می گوید:" تورم در كشور ما به دليل اتكاي درآمد به نفت است. با اجرايي شدن لايحه هدفمند كردن يارانهها اتكاي دولت به درآمدهاي نفتي كاهش مييابد و ديگر ناگزير از برداشت از حساب ذخيره ارزي براي واردات بنزين و گازوئيل نخواهيم بود. همچنين تبديل دلار به ريال كه عامل اصلي تورم است، متوقف ميشود."
سخنگوي كميسيون ويژه طرح تحول اقتصادي نیز با تاكيد بر اينكه پس از اجراي لايحه هدفمندكردن يارانهها، افزايش قيمتها طبيعي است، می گوید: "ممكن است در جزئيات اين لايحه اشكالاتي وجود داشته باشد". كاظم دلخوش بر این باور است که ميزان منابع انرژي در جهان رو به كاهش است و اگر راه فعلي را ادامه دهيم در 10 سال آينده در كشور نفتي براي صادرات وجود نخواهد داشت، بنابراین تاکید می کند که تصویب و اجرایی کردن این لایحه ضروری است.
برخلاف رئیس و سخنگوی کمیسیون طرح تحول اقتصادی که در نهایت افزایش قیمت ها را به نفع کشور می دانند و قائل به مفید بودن این اقدام هستند، علیرضا محجوب نماینده کارگری مجلس شورای اسلامی، تصویب این لایحه را اعلام خطر برای فقرا می داند و می گوید: آثار تورمی این لایحه مشهود است و جای تعجب دارد که کارشناسان اقتصادی در این مورد تسلیم شدهاند. این لایحه برای دولت و اهداف آن هم تاثیری ندارد و آثار قیمتی آن باید به تصاعد هندسی محاسبه شود.
به گفته نورالله حيدري نماینده اردل و فارسان نیز تصويب و اجراي اين لايحه با اين مفاد پيامدهاي ناگواري همچون قيمت حاملهاي انرژي و افزايش هزينههاي توليد در پي خواهد داشت كه هم به تورم ميافزايد و هم سرمايهگذاريها كاهش مييابد. او می گوید: "پرداخت نقدي يارانهها به بخشي از جامعه علاوه بر افزايش تورم به وضعيت اقتصادي كشور ضربه ميزند. با وجود اين لايحه، اصل سود دارايي حساب ذخيره ارزي ميان مردم تقسيم ميشود كه در هيچ كجاي دنيا سابقه ندارد." حيدري معتقد است: "با تصويب اين لايحه دچار يك دور باطل و خطرناك ميشويم چون قيمتها را افزايش ميدهيم كه رفاه به وجود آوريم اما با افزايش تورم منجر به بروز مشكلاتي جبرانناپذير ميشويم."
غلامحسین مسعودی نماینده اهر نیز بر این باور است که این لایحه تورم زاست و می گوید:" تورم بالا، جشن اغنياء و عزاي فقراست و تاثير آن در سلامتي انسانها و كودك و نوجوان نيز تاثير ميگذارد كه اين تورم از آثار تصويب اين لايحه است". او دیگر خسران این لایحه را ورشکستگی بانکها می داند و می گوید حتی با افزایش قیمت حامل های انرژی، قدرت رقابت با بازارهای خارجی را نخواهیم داشت.
2. کاهش ارزش پول ملی و ورشکستگی کارخانجات
علیرضا محجوب نماینده تهران معتقد است قیمت حاملهای انرژی براساس ارزشی و پول ملی تنظیم شده است و تا به امروز واحد پول ملی عامل تعیینکننده قیمت بوده است اما امروز در این لایحه قیمت براساس فوب خلیج فارس پیشبینی شده است که به معنای تغییر واحد پول است. دبیرکل خانه کارگر تاکید دارد که در این صورت به اقتصاد بینالمللی گره زده میشویم، در حالیکه از مزایای آن هیچ سودی نمیبریم، چرا که این لایحه آثار منفی خواهد داشت. او می گوید: بایستی بین عدالت و افزایش قیمت فرق گذاشته شود. کارگران و کارمندان ایرانی براساس ریال حقوق دریافت میکنند، نه براساس قیمت نفت خلیج فارس. بنابراین با تصویب این لایحه، واحد پول ملی ضعیف تر میشود و اقتصاد بین المللی به اقتصاد ملی حاکم میشود.
مخالفان این لایحه در برابر موافقان که هدفمند کردن یارانه ها و عدالت اجتماعی و توسعه سرمایه گذاری را از دستاوردهای این لایحه می دانند، معتقدند این لایحه نه تنها عدالت را توسعه و سرمایه گذاری را شکوفا نخواهد کرد، بلکه زمینه ورشکستگی کارخانجات را به علت افزایش قیمت های انرژی، فراهم می کند. آنها بر این باورند که فشار ناشی از اجرای این لایحه بر بخش کشاورزی و تولیدی، خارج از تحمل کشاروزان و فعالان این بخش هاست.
چنین مخالفت هایی مجلس را بر آن داشت تا با طولانی کردن مدت زمان اجرای این لایحه از سه به پنج سال، از شدت شوک وارده به اقتصاد بکاهند. آنها نه تنها اجازه چنین تحولی در سه سال را به دولت ندادند، بلکه دولت را وادار کردند تا این لایحه را ظرف پنج سال و درست در مدت زمان برنامه پنج ساله پنجم اجرا کند، برنامه ای که هنوز به مجلس تقدیم نشده است. با این مصوبه دولت مکلف است برنامه پنج ساله پنجم را با در نظر گرفتن قیمت حامل های انرژی مورد نظر نمایندگان مجلس تنظیم و آن را به مجلس تقدیم کند ولی با این اختلاف نظر موجود میان دولت و مجلس به نظر نمی رسد دولت به این زودی ها لایحه برنامه پنجم را به مجلس تقدیم کند. این اولین سالی است که بودجه سنواتی بدون داشتن قانون برنامه توسعه ای تقدیم مجلس خواهد شد و با این اختلاف نظر موجود میان مجلس و دولت روشن نیست چه بر سر اقتصاد بیمار ایران خواهد آمد. آیا احمدی نژاد به رای و نظر نمایندگان تمکین خواهد کرد یا براساس رویه خود عمل می کند؟
*****
پناهندگی مهدی رستم پور مجری تلویزیون به اروپا
مهدی رستم پور گزارشگر کشتی که چندی پیش در معیت تیم ملی کشتی جمهوری اسلام ایران برای گزارش این مسابقات به دانمارک رفته بود در گفتگو با رسانه های غربی موضوع پناهندگی خود را به این کشور تایید کرد.
به گزارش جهان، این در حالی است که يزداني خرم شايعه پناهنده شدن مهدي رستم پور گزارشگر برنامه دایره طلایی را تكذيب كرده و اظهار داشته بود : خبرنگاران با هم خرده حساب دارند. ممكن است يك خبرنگار يكي دو روز ديرتر به ايران برگردد و در اين شرايط به سرعت مي نويسند كه پناهنده شده است.
وي افزود: خبرنگاران عضو تيم هاي ما نيستند و مختارند و زندگي شان دست خودشان است و مي توانند همراه تيم برنگردند و چند روز بيشتر بمانند. هيچ جايي بهتر از ايران نيست. از طرف ديگر مادر و همسر رستم پور ايران هستند و او حتماً برمي گردد.
این در حالی است که مهدی رستم پور از طریق رادیو فردا در مصاحبه ای که دیشب پخش شد رسما پناهندگی خود را تایید کرد و گفت :بازنگشتن من به ایران در واقع با این مصاحبه دیگر جنبه رسمی پیدا می کند .
شایان ذکر است که رستم پور به همراه هیئت اعزامی تیمهای کشتی فرنگی و آزاد ایران در مسابقات جهانی دانمارک حضور داشتند و طی همین سفر از بازگشت امتناع و رسماً پناهندگی خود را اعلام کردند .
مهدی رستم پور گزارشگر کشتی که چندی پیش در معیت تیم ملی کشتی جمهوری اسلام ایران برای گزارش این مسابقات به دانمارک رفته بود در گفتگو با رسانه های غربی موضوع پناهندگی خود را به این کشور تایید کرد.
به گزارش جهان، این در حالی است که يزداني خرم شايعه پناهنده شدن مهدي رستم پور گزارشگر برنامه دایره طلایی را تكذيب كرده و اظهار داشته بود : خبرنگاران با هم خرده حساب دارند. ممكن است يك خبرنگار يكي دو روز ديرتر به ايران برگردد و در اين شرايط به سرعت مي نويسند كه پناهنده شده است.
وي افزود: خبرنگاران عضو تيم هاي ما نيستند و مختارند و زندگي شان دست خودشان است و مي توانند همراه تيم برنگردند و چند روز بيشتر بمانند. هيچ جايي بهتر از ايران نيست. از طرف ديگر مادر و همسر رستم پور ايران هستند و او حتماً برمي گردد.
این در حالی است که مهدی رستم پور از طریق رادیو فردا در مصاحبه ای که دیشب پخش شد رسما پناهندگی خود را تایید کرد و گفت :بازنگشتن من به ایران در واقع با این مصاحبه دیگر جنبه رسمی پیدا می کند .
شایان ذکر است که رستم پور به همراه هیئت اعزامی تیمهای کشتی فرنگی و آزاد ایران در مسابقات جهانی دانمارک حضور داشتند و طی همین سفر از بازگشت امتناع و رسماً پناهندگی خود را اعلام کردند .
*****
احتمال بازداشت اعضای هیات مدیره سندیکای هفت تپه
با توجه به تائید احکام زندان برای اعضای سندیکای کارگران هفت تپه در دادگاه تجدید نظر، این افراد در آستانه بازداشت قرار گرفته اند، این در حالی است که هنوز طبق قانون حکم به دو وکیل پرونده ابلاغ نشده است. به گزارش هرانا به نقل از مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ، در گفتگوی واحد کارگری این مجموعه با محمد اولیایی فر یکی از وکلای مدافع اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت هفت تپه، وی با اشاره به غیر قانونی خواندن هر گونه بازداشت فعالین کارگری که، به زندان محکوم شده اند این عمل را قبل از اعلام کتبی حکم به هر دو تن از موکلین این پرونده غیر قانونی دانست و با اشاره به این نکته که هنوز هیچ حکمی به وی ابلاغ نشده است یاداوری کرد که فقط حکم صادره به وحید احمد فخرالدین یکی از وکلای این پرونه ابلاغ شده و هنوز هیچ حکمی به دست من نرسیده و تا زمانی که حکم صادره به هر دو تن وکیلای مدافع ابلاغ کتبی نشود، هر گونه بازداشت و یا اجرای حکم صادره در خصوص این موکلین غیر قانونی خواهد بود .
قابل ذکر است آقایان فریدون نیکوفر، علی پور، علی نجاتی و جلیل احمدی به یکسال حبس به صورت شش ماه تعلیق و شش ماه تعزیر و محمد حیدری مهر به یکسال حبس به صورت هشت ماه تعلیق و چهار ماه تعزیر محکوم شده اند .
همچنین همه نام برده شدگان به سه سال محرومیت از فعالیت سندیکایی، 5 سال محرومیت از فعالیت و کاندیتاتوری شوراها محکوم شدند . این حکم توسط شعبه 13 تجدید نظر اهواز به آقای وحید احمد فخرالدین یکی از وکلای مدافع اعضای سندیکای کارگران هفت تپه ابلاغ شده است.
با توجه به تائید احکام زندان برای اعضای سندیکای کارگران هفت تپه در دادگاه تجدید نظر، این افراد در آستانه بازداشت قرار گرفته اند، این در حالی است که هنوز طبق قانون حکم به دو وکیل پرونده ابلاغ نشده است. به گزارش هرانا به نقل از مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ، در گفتگوی واحد کارگری این مجموعه با محمد اولیایی فر یکی از وکلای مدافع اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت هفت تپه، وی با اشاره به غیر قانونی خواندن هر گونه بازداشت فعالین کارگری که، به زندان محکوم شده اند این عمل را قبل از اعلام کتبی حکم به هر دو تن از موکلین این پرونده غیر قانونی دانست و با اشاره به این نکته که هنوز هیچ حکمی به وی ابلاغ نشده است یاداوری کرد که فقط حکم صادره به وحید احمد فخرالدین یکی از وکلای این پرونه ابلاغ شده و هنوز هیچ حکمی به دست من نرسیده و تا زمانی که حکم صادره به هر دو تن وکیلای مدافع ابلاغ کتبی نشود، هر گونه بازداشت و یا اجرای حکم صادره در خصوص این موکلین غیر قانونی خواهد بود .
قابل ذکر است آقایان فریدون نیکوفر، علی پور، علی نجاتی و جلیل احمدی به یکسال حبس به صورت شش ماه تعلیق و شش ماه تعزیر و محمد حیدری مهر به یکسال حبس به صورت هشت ماه تعلیق و چهار ماه تعزیر محکوم شده اند .
همچنین همه نام برده شدگان به سه سال محرومیت از فعالیت سندیکایی، 5 سال محرومیت از فعالیت و کاندیتاتوری شوراها محکوم شدند . این حکم توسط شعبه 13 تجدید نظر اهواز به آقای وحید احمد فخرالدین یکی از وکلای مدافع اعضای سندیکای کارگران هفت تپه ابلاغ شده است.
*****
بازجويي از محسن امین زاده همچنان ادامه دارد
گفتگو با مهناز اصغرزاده همسر محسن امين زاده
گفتگو با مهناز اصغرزاده همسر محسن امين زاده
*-چند روز است که آقاي امين زاده در بازداشت به سر مي برند؟
از 25 خرداد تاکنون، حدود 115 روز است که ايشان بازداشت هستند.
*-آخرين وضعيت آقاي امين زاده چگونه است؟ در سلول انفرادي هستند يا به بند عمومي منتقل شده اند؟
آخرين ملاقاتي که با ايشان داشتم، 10 ، 12 روز پيش بود. هنوز در سلول انفرادي هستند و بازجويي ها همچنان ادامه دارد. خودشان هم اطلاعي نداشتند که بازجويي ها چه زماني تمام مي شود و دادگاه چه زماني تشکيل مي شود.
*-تاکنون چند بار ملاقات حضوري و تماس تلفني داشته ايد؟
بار نخست پس از يک ماه و نيم توانستم ايشان را ملاقات کنم. در کل چهار الي پنج بار تماس تلفني داشتم و چهار بار هم توانسته ام ايشان را ملاقات کنم. هر بار توسط وکيل درخواست ملاقات مي دهم و منتظر مي مانم تا خبر دهند که چه زماني مي توانم با آقاي امين زاده ديدار داشته باشم. در واقع هر زماني که مسوولان خواستند، به ما اجازه ملاقات داده اند و ملاقات ها منظم نبوده و با فاصله زماني زياد انجام مي شد. براي ملاقات افراد ديگر خانواده نيز محدوديتي وجود نداشته است.
*-آقاي امين زاده در ملاقات اخير در مورد وضعيت خود چه توضيحي دادند؟
در ملاقات آخري که با ايشان داشتم، وضعيت روحي و جسمي به مراتب بهتري نسبت به دفعات گذشته داشت. حتي بازجويي ها به ظاهر مثل سابق فشرده نيست. اما هنوز بازجويي ها ادامه دارد و پرونده به دادسرا ارجاع نشده است. قرار بود تا آ خر هفته گذشته پرونده ها به دست (قاضي) حداد برسد و بازجويي ها و تحقيقات تمام شود، اما با آقاي امين زاده که صحبت کردم، ايشان نمي دانستند بازجويي ها چه زماني تمام مي شود. چون هنوز پرونده تکميل نشده است و وضعيت دادگاه ايشان هم مشخص نيست. حتي خود آقاي امين زاده از من مي پرسيد وکلا توانسته اند به پرونده دسترسي داشته باشند يا نه؟
*-آيا وکيل ايشان موفق شده پرونده را مطالعه کند؟
وکلاي آقاي امين زاده که دو نفر هستند درخواست ملاقات با ايشان و مطالعه پرونده را مطرح کرده اند، اما متاسفانه هنوز پاسخي دريافت نکرده اند. حتي آنها نيز زمان اتمام بازجويي و تحقيقات و تاريخ برگزاري دادگاه را نمي دانند.
ما بسيار نگران وضعيت آقاي امين زاده هستيم. ظاهراً ايشان در يک سلول کوچک نگهداري مي شوند و فقط نيم ساعت هواخوري دارند. از آنجا که دو بار هم تاکنون در زندان، مشکل ناراحتي کليه پيدا کرده و در بيمارستان بستري شده است، وضعيت را به مراتب نگران کننده تر مي کند.
ايشان در سن و سالي نيست که بتواند اين وضعيت را تحمل کند. فرد پرکار و فعالي مثل آقاي امين زاده 115 روز است که در يک اتاق کوچک نگهداري مي شود و اين مساله وضعيت بسيار آزاردهنده يي است. البته هر بار که ما ايشان را ملاقات کرديم، خيلي سعي کرد نشان دهد حالش خوب است تا نگران نباشيم اما ما واقعاً نگرانيم. او بسيار لاغر و ضعيف شده است و وضعيت جسماني مناسبي ندارد. همان 10 ، 12 روز گذشته قرار بود بازداشت موقت آنها تمام شود و حتي آقاي امين زاده درخواست کرد وکلا بازداشت را به قرار وثيقه تبديل کنند يا از سلول انفرادي، به بند عمومي منتقل شوند اما وکلا هم هر چه تلاش کردند نتوانستند اين کار را انجام دهند. آيا واقعاً به لحاظ قانوني مي توانند ايشان را در اين وضعيت نگه دارند؟
*-در ملاقات هايتان مي توانستيد در مورد اخبار و مسائل خارج از زندان بدون محدوديتي با ايشان صحبت کنيد؟
بار آخري که با ايشان ملاقات داشتم، مي توانستم در مورد اخبار و اتفاقات بيرون از زندان با ايشان صحبت کنم و مشکلي وجود نداشت.
*-منابع اطلاعاتي مثل روزنامه، براي مطلع شدن از اخبار خارج از زندان در اختيار آقاي امين زاده وجود دارد؟
هيچ روزنامه يي در اختيار ايشان نيست که به اخبار و اطلاعات دسترسي داشته باشد و در بي خبري به سر مي برند. دو جلد کتاب برايش بردم. گويا چند کتاب هم در زندان در اختيار ايشان گذاشته اند.
از 25 خرداد تاکنون، حدود 115 روز است که ايشان بازداشت هستند.
*-آخرين وضعيت آقاي امين زاده چگونه است؟ در سلول انفرادي هستند يا به بند عمومي منتقل شده اند؟
آخرين ملاقاتي که با ايشان داشتم، 10 ، 12 روز پيش بود. هنوز در سلول انفرادي هستند و بازجويي ها همچنان ادامه دارد. خودشان هم اطلاعي نداشتند که بازجويي ها چه زماني تمام مي شود و دادگاه چه زماني تشکيل مي شود.
*-تاکنون چند بار ملاقات حضوري و تماس تلفني داشته ايد؟
بار نخست پس از يک ماه و نيم توانستم ايشان را ملاقات کنم. در کل چهار الي پنج بار تماس تلفني داشتم و چهار بار هم توانسته ام ايشان را ملاقات کنم. هر بار توسط وکيل درخواست ملاقات مي دهم و منتظر مي مانم تا خبر دهند که چه زماني مي توانم با آقاي امين زاده ديدار داشته باشم. در واقع هر زماني که مسوولان خواستند، به ما اجازه ملاقات داده اند و ملاقات ها منظم نبوده و با فاصله زماني زياد انجام مي شد. براي ملاقات افراد ديگر خانواده نيز محدوديتي وجود نداشته است.
*-آقاي امين زاده در ملاقات اخير در مورد وضعيت خود چه توضيحي دادند؟
در ملاقات آخري که با ايشان داشتم، وضعيت روحي و جسمي به مراتب بهتري نسبت به دفعات گذشته داشت. حتي بازجويي ها به ظاهر مثل سابق فشرده نيست. اما هنوز بازجويي ها ادامه دارد و پرونده به دادسرا ارجاع نشده است. قرار بود تا آ خر هفته گذشته پرونده ها به دست (قاضي) حداد برسد و بازجويي ها و تحقيقات تمام شود، اما با آقاي امين زاده که صحبت کردم، ايشان نمي دانستند بازجويي ها چه زماني تمام مي شود. چون هنوز پرونده تکميل نشده است و وضعيت دادگاه ايشان هم مشخص نيست. حتي خود آقاي امين زاده از من مي پرسيد وکلا توانسته اند به پرونده دسترسي داشته باشند يا نه؟
*-آيا وکيل ايشان موفق شده پرونده را مطالعه کند؟
وکلاي آقاي امين زاده که دو نفر هستند درخواست ملاقات با ايشان و مطالعه پرونده را مطرح کرده اند، اما متاسفانه هنوز پاسخي دريافت نکرده اند. حتي آنها نيز زمان اتمام بازجويي و تحقيقات و تاريخ برگزاري دادگاه را نمي دانند.
ما بسيار نگران وضعيت آقاي امين زاده هستيم. ظاهراً ايشان در يک سلول کوچک نگهداري مي شوند و فقط نيم ساعت هواخوري دارند. از آنجا که دو بار هم تاکنون در زندان، مشکل ناراحتي کليه پيدا کرده و در بيمارستان بستري شده است، وضعيت را به مراتب نگران کننده تر مي کند.
ايشان در سن و سالي نيست که بتواند اين وضعيت را تحمل کند. فرد پرکار و فعالي مثل آقاي امين زاده 115 روز است که در يک اتاق کوچک نگهداري مي شود و اين مساله وضعيت بسيار آزاردهنده يي است. البته هر بار که ما ايشان را ملاقات کرديم، خيلي سعي کرد نشان دهد حالش خوب است تا نگران نباشيم اما ما واقعاً نگرانيم. او بسيار لاغر و ضعيف شده است و وضعيت جسماني مناسبي ندارد. همان 10 ، 12 روز گذشته قرار بود بازداشت موقت آنها تمام شود و حتي آقاي امين زاده درخواست کرد وکلا بازداشت را به قرار وثيقه تبديل کنند يا از سلول انفرادي، به بند عمومي منتقل شوند اما وکلا هم هر چه تلاش کردند نتوانستند اين کار را انجام دهند. آيا واقعاً به لحاظ قانوني مي توانند ايشان را در اين وضعيت نگه دارند؟
*-در ملاقات هايتان مي توانستيد در مورد اخبار و مسائل خارج از زندان بدون محدوديتي با ايشان صحبت کنيد؟
بار آخري که با ايشان ملاقات داشتم، مي توانستم در مورد اخبار و اتفاقات بيرون از زندان با ايشان صحبت کنم و مشکلي وجود نداشت.
*-منابع اطلاعاتي مثل روزنامه، براي مطلع شدن از اخبار خارج از زندان در اختيار آقاي امين زاده وجود دارد؟
هيچ روزنامه يي در اختيار ايشان نيست که به اخبار و اطلاعات دسترسي داشته باشد و در بي خبري به سر مي برند. دو جلد کتاب برايش بردم. گويا چند کتاب هم در زندان در اختيار ايشان گذاشته اند.
*****
امروز مراسم سوم بهنود شجاعی برگزار می شود
مراسم سومین روز از از درگذشت بهنود شجاعی که طی پروسه طولانی مدت قضایی، بامداد یکشنبه 19 مهرماه در زندان اوین اعدام شد، روز پنجشنبه برگزار خواهد شد. جمعی از فعالان حقوق کودک، مخالفان مجازات اعدام و فعالان حقوق بشر به همراه وکلای بهنود شجاعی، اعلام کردهاند که در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام برای کودکان،در این مراسم حضور پیدا خواهند کرد. حامیان لغو مجازات اعدام برای کودکان، از مردم خواستهاند تا با حضور در این مراسم، اعتراض خود را به مجازات غیرانسانی اعدام اعلام نمایند. قرار است هفته آينده نیز، حکم اعدام دو نوجوان متهم به قتل عمد که در سنین زیر 18 سالگی مرتکب جرم شدهاند به اجرا در آيد. صفر انگوتی و امیر امراللهی، دو نوجوان دیگری هستند که قرار است پس از بهنود شجاعی به محل اجرای حکم برده شوند. محل برگزاری مراسم ختم بهنود شجاعی: ، خیابان کارگر شمالی، مسجد النبی، از ساعت 4 تا 5.30
*****
طرح B (بمب سنگرشکن) برای تاسیسات اتمی قم
سایت آینده نیوز در تهران: به گزارش خبرگزاری آسوشیتدس، پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) طرح تولید و تحویل یک بمب بسیار بزرگ كه قدرت نفوذ در زیر زمین را دارد به سرعت دنبال می كند. این بمب می تواند در پناهگاه هایی كه با 10000 پوند سیمان تقویت شده نفوذ كرده و آنها را نابود سازد.
بمب 15 تنی نیرومند كه "نفوذ كننده عظیم نظامی" یا M.O.P نامیده می شود، بزرگترین سلاح غیرهسته ای آمریكاست كه در تجهیزات نظامی این كشور مورد استفاده قرار می گیرد و قدرت حمل 5300 پوند مواد انفجاری را دارد و قدرت آن ده برابر سلاحهایی است كه برای جانشینی آن مورد نظر قرار گرفته اند. بمب های كه به هدایت شده معروف هستند قابلیت سوراخ كردن زمین را داشته و در نتیجه توانایی رسیدن به پناهگاهها را دارند.
هم اكنون پنتاگون یك قرارداد 52 میلیون دلاری برای سرعت بخشیدن به تولید این بمب و جاسازی آن روی بمب افكنهای بی-2 استیلث منعقد كرده است.
پنتاگون از ارائه این مطلب كه آنها این بمب را برای تاسیسات اتمی رژیم تهران می سازند امتناع ورزیده است.
جوف مورال، سخنگوی پنتاگون گفت: این فقط یك امكان است كه ما فكر می كنیم بتواند برایمان در آینده كارایی داشته باشد.
آسوشیتدپرس می گوید: این طرح به "طرح بی" برای مقابله با رژیم تهران نامگذاری شده است كه برای مقابله با یك سایت هسته ای كه در منطقه قم در زیر كوهها ساخته شده است، به كار گرفته می شود.
سایت آینده نیوز در تهران: به گزارش خبرگزاری آسوشیتدس، پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) طرح تولید و تحویل یک بمب بسیار بزرگ كه قدرت نفوذ در زیر زمین را دارد به سرعت دنبال می كند. این بمب می تواند در پناهگاه هایی كه با 10000 پوند سیمان تقویت شده نفوذ كرده و آنها را نابود سازد.
بمب 15 تنی نیرومند كه "نفوذ كننده عظیم نظامی" یا M.O.P نامیده می شود، بزرگترین سلاح غیرهسته ای آمریكاست كه در تجهیزات نظامی این كشور مورد استفاده قرار می گیرد و قدرت حمل 5300 پوند مواد انفجاری را دارد و قدرت آن ده برابر سلاحهایی است كه برای جانشینی آن مورد نظر قرار گرفته اند. بمب های كه به هدایت شده معروف هستند قابلیت سوراخ كردن زمین را داشته و در نتیجه توانایی رسیدن به پناهگاهها را دارند.
هم اكنون پنتاگون یك قرارداد 52 میلیون دلاری برای سرعت بخشیدن به تولید این بمب و جاسازی آن روی بمب افكنهای بی-2 استیلث منعقد كرده است.
پنتاگون از ارائه این مطلب كه آنها این بمب را برای تاسیسات اتمی رژیم تهران می سازند امتناع ورزیده است.
جوف مورال، سخنگوی پنتاگون گفت: این فقط یك امكان است كه ما فكر می كنیم بتواند برایمان در آینده كارایی داشته باشد.
آسوشیتدپرس می گوید: این طرح به "طرح بی" برای مقابله با رژیم تهران نامگذاری شده است كه برای مقابله با یك سایت هسته ای كه در منطقه قم در زیر كوهها ساخته شده است، به كار گرفته می شود.
*****
بولتن محرمانه سپاه منتشر کرد: میردامادی بازجویانش را نصیحت می کند
یکی از بولتن های خبری دفتر سیاسی سپاه که تحت عنوان "بصیرت" و به صورت محرمانه منتشر می شود، در شماره اخیر خود فاش ساخت که کودتاگران به شدت از مقاومت دبیرکل، معاونان و اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت که در اسارت به سرمی برند، خشمگین شده اند. بولتن محرمانه بصیرت در شماره اخیر خود افشا کرد که پس از 120 روز از اسارت دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی در سلول انفرادی، دکتر میردامادی همچنان به نصیحت و پند و اندرز بازجویانش می پردازد و می کوشد به عنوان فردی موثر در عرصه های مختلف انقلاب، آنان را راهنمایی کند. این نشریه همچنین افشا کرده است که "مقامات مرتبط با پرونده" از این وضعیت بسیار نا خشنود هستند. این بولتن همچنین با اشاره به گذشت ماه ها از حبس دکتر محسن میردامادی؛ دبیرکل، دکترعبدالله رمضان زاده؛ قائم مقام، مهندس صفایی فراهانی، معاون و دکتر مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت از پافشاری این افراد بر مواضع اصلاح طلبانه خود و تاکیدات آنان بر انحرافات موجود ابراز خشم کرد. دفتر سیاسی سپاه که نقش موثری در هدایت مخالفان اصلاحات ایفا می کند تحت مسئولیت سردار سرتیپ یدالله جوانی قرار دارد. یکی از وظایف این دفتر انتشار نشریات و بولتن هایی است که تقریبا مشابه جریده کیهان هستند. همچنین نشریه صبح صادق که به سردبیری سرهنگ پاسدار سیامک باقری منتشر می شود نیز از دیگر محصولات این دفتر است.
یکی از بولتن های خبری دفتر سیاسی سپاه که تحت عنوان "بصیرت" و به صورت محرمانه منتشر می شود، در شماره اخیر خود فاش ساخت که کودتاگران به شدت از مقاومت دبیرکل، معاونان و اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت که در اسارت به سرمی برند، خشمگین شده اند. بولتن محرمانه بصیرت در شماره اخیر خود افشا کرد که پس از 120 روز از اسارت دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی در سلول انفرادی، دکتر میردامادی همچنان به نصیحت و پند و اندرز بازجویانش می پردازد و می کوشد به عنوان فردی موثر در عرصه های مختلف انقلاب، آنان را راهنمایی کند. این نشریه همچنین افشا کرده است که "مقامات مرتبط با پرونده" از این وضعیت بسیار نا خشنود هستند. این بولتن همچنین با اشاره به گذشت ماه ها از حبس دکتر محسن میردامادی؛ دبیرکل، دکترعبدالله رمضان زاده؛ قائم مقام، مهندس صفایی فراهانی، معاون و دکتر مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت از پافشاری این افراد بر مواضع اصلاح طلبانه خود و تاکیدات آنان بر انحرافات موجود ابراز خشم کرد. دفتر سیاسی سپاه که نقش موثری در هدایت مخالفان اصلاحات ایفا می کند تحت مسئولیت سردار سرتیپ یدالله جوانی قرار دارد. یکی از وظایف این دفتر انتشار نشریات و بولتن هایی است که تقریبا مشابه جریده کیهان هستند. همچنین نشریه صبح صادق که به سردبیری سرهنگ پاسدار سیامک باقری منتشر می شود نیز از دیگر محصولات این دفتر است.
*****
گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
دیروز سه شنبه 21 مهرماه تعدادی از زندانیان سیاسی که در جریان اعتراضات اخیر دستگیر شده بودند به شعبۀ 15 دادگاه انقلاب برده شدند. آنها توسط صلواتی قاضی فرمایشی ولی فقیه مورد محاکمه قرار گرفتند و همچنین به بعضی از آنها احکام سنگین و غیر انسانی را ابلاغ کرد از جمله کسانی که روز گذشته به شعبۀ 15 دادگاه انقلاب آورده شدند عبارتند از حسام ترمسی،رضا خادمی،کریمی قلعه سرخی و یکی از زنان دستگیر شده در اعتراضات اخیر بودند.گفته می شود که آقای کریمی قلعه سرخی از فعالین ستاد آقای میر حسین موسوی به 7 سال زندان محکوم شد و همچنین بنابه اخبار تایید نشده ای روزگذشته یکی از زنان دستگیر شده( نام و مشخصات ایشان و حکم وی در حال تحقیق است) در اعتراضات اخیر بدلیل داشتن ارتباط با سازمان مجاهدین به اعدام محکوم شده است .
دیروز سه شنبه 21 مهرماه تعدادی از زندانیان سیاسی که در جریان اعتراضات اخیر دستگیر شده بودند به شعبۀ 15 دادگاه انقلاب برده شدند. آنها توسط صلواتی قاضی فرمایشی ولی فقیه مورد محاکمه قرار گرفتند و همچنین به بعضی از آنها احکام سنگین و غیر انسانی را ابلاغ کرد از جمله کسانی که روز گذشته به شعبۀ 15 دادگاه انقلاب آورده شدند عبارتند از حسام ترمسی،رضا خادمی،کریمی قلعه سرخی و یکی از زنان دستگیر شده در اعتراضات اخیر بودند.گفته می شود که آقای کریمی قلعه سرخی از فعالین ستاد آقای میر حسین موسوی به 7 سال زندان محکوم شد و همچنین بنابه اخبار تایید نشده ای روزگذشته یکی از زنان دستگیر شده( نام و مشخصات ایشان و حکم وی در حال تحقیق است) در اعتراضات اخیر بدلیل داشتن ارتباط با سازمان مجاهدین به اعدام محکوم شده است .
احکام حسام ترمسی و رضا خادمی قرار است در طی 2 هفتۀ آینده به آنها ابلاغ شود. هدف ازصدور احکام سنگین و غیر انسانی برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از ادامه یافتن اعتراضات مردم ایران است و بخصوص اعتراضات در پیش رو 13 آبان است.زندانی سیاسی حسام ترمسی 20 ساله در تاریخ 10 تیرماه با یورش به منزلشان دستگیر و به نقطه نامعلوی برده شد او به مدت 4 روز در یک بازداشتگاه مخفی تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت و سپس به سلولهای انفرادی بند سپاه در زندان اوین منتقل شد. در آنجا شکنجه ها علیه این جوان برای پذیرفتن اتهامات نسبت داده شده توسط بازجویان سپاه پاسداران ادامه یافت .
شیوه بازجویان سپاه با این جوان ،بازجوئیهای طولانی در طی ساعت شب که همراه با شکنجه های شدید جسمی و روحی همراه بود . بازجویان سپاه اتهاماتی به جوانان نسبت می دهند و زیر شکنجه از آنها می خواهند که در دادگاه فرمایشی به آن اعتراف کنند در صورتی که شکنجه های جسمی و روحی در سلولهای انفرادی برای گرفتن اعتراف کارساز نباشد . شیوۀ دیگر بازجوئی که بیشتر شکنجه روحی و دادن وعده و وعید به زندانی است بکار برده می شود .به زندانی وعده داده می شود که اگر به مواردی که ما می گوییم در دادگاه اعتراف کنی ما هم قول میدهیم ترا آزاد کنیم .در صورتیکه زندانی به خواست بازجویان سپاه که به او قول آزادی داده اند تن در دهند.
مرحله بعدی کار با زندانی در قسمتی از بند سپاه آغاز می شود . در آنجا از زندانی گاها خواسته می شود که مواردی را که بازجو به او می گویید بنویسد و به آنها تحویل دهد بر مبنای نوشته های زندانی که در زیر شکنجه و یا وعدۀ آزادی تن به آن داده متنی توسط بازجو تهیه می شود و به زندانی داده می شود و در بند سپاه چندین بار روی آن تمرین می کنند.پس از آماده شدن زندانی او را به دادگاه فرمایشی می برند و بازجویان هم در دادگاه حضور دارند و در معرض دید زندانی قرار دارند.زندانی سیاسی حسام ترمسی در زیر شکنجه وادار به خواندن متن بازجو در دادگاه می شود ولی از آنجایی که آقای ترمسی اتهامات نسبت داد شده بر خلاف واقعیتها بود از خواندن متن بازجو در دادگاه امتناع می ورزد و اتهامات وارد شده را رد می کند .
زندانی سیاسی حسام ترمسی وقتی که از خواندن متن بازجو در دادگاه فرمایشی خوداری می کند از دادگاه فرمایشی به بند سپاه برده می شود و اینبار وحشیانه مورد شکنجه بازجویان وزارت اطلاعات قرار می گیرد. این سناریو 3 بار در دادگاه فرمایشی بدون نیتجه برای بازجویان تکرار می شود .زندانی سیاسی حسام ترمسی چندین هفته از داشتن هرگونه تماسی با خانواده اش محروم بود. او پس از 2 ماه بازداشت در بند سپاه به قرنطینه بند 7 زندان اوین منتقل می شود و اخیرا او را به بند عمومی انتقال داده اند.از زمان دستگیری تا بحال خانواده ترمسی بصورت حضوری با فرزندشا ن ملاقاتی نداشته انددر یک اقدام غیر انسانی و برای جلوگیر از وارد شدن وکلای مستقل به این پرونده ها برای آنها وکلای تسخیری تعیین کرده اند.
اکثر وکلای تسخیری خواسته های بازجویان را از زندانی و خانواده آنهاطلب می کنند . این وکلا با زندانی ملاقات نداشته و به حرفهای زندانی توجه نمی کنند . خانواده های زندانیان با این وکلای تسخیری موفق به تماس یا ملاقات نشده اند بجزء در دادگاه که از زندانی می خواهند اتهامات را بپذیرند و از قاضی عذرخواهی کنند ،آنها همچنین خانواده زندانی را تحت فشار قرار می دهند که از قاضی عذر خواهی کنند.و از این طریق به زندانی و خانواده اش القا می کنند که فرزندانشان مرتکب جرم شده و باید از صلواتی عذر خواهی کنند.قوۀ قضائیه پس از اینکه عناصر اطلاعاتی-انتظامی را به عنوان قاضی در دادگاههای انقلاب منصوب کرده و کلمۀ قاضی را بی محتوا نموده است و به نظر می آید که این شیوه را برای وکلا که تحت عنوان وکلای تسخیری وارد کرده است بکار ببرد.از طرفی دیگر وکلایی که خانواده های زندانیان سیاسی تعیین می کند صلواتی وکالت آنها را نمی پذیرد و مانع ورود آنها به پرونده می شود.فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران،بکار بردن تعدادی تحت عنوان وکلای تسخیری که عملا علیه موکلین خود در دادگاه عمل می کنند و صدور احکام سنگین و غیر انسانی در دادگاههای فرمایشی را محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی برای گرفتن تصمیمات لازم اجرا، پرونده نقض حقوق بشر رژیم در ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع نمایند.
*****
جشن تولدي ديگر براي زنداني سياسي این بار هنگامه شهیدی
جشن تولدي ديگر،براي زنداني سياسي ديگر مقابل زندان اوين برگزار شد. ديشب براي هنگامه شهيدي روزنامه نگاري كه بيش از صد روز است در زندان اوين به سر مي برد ؛ جشن تولد گرفته شد تا اين جشن و گردهم جمع شدن هاي خانواده هاي زندانيان سياسي بهانه اي باشد براي شادي هاي كوچك و آرزوي جمعي براي آزادي زندانيان دربند . سه شنبه شب زير پل بزرگ و بلندي كه مقابل زندان اوين است، چهارمين جشن تولد زندانيان سياسي گرفته شد.
جشن تولدي ديگر،براي زنداني سياسي ديگر مقابل زندان اوين برگزار شد. ديشب براي هنگامه شهيدي روزنامه نگاري كه بيش از صد روز است در زندان اوين به سر مي برد ؛ جشن تولد گرفته شد تا اين جشن و گردهم جمع شدن هاي خانواده هاي زندانيان سياسي بهانه اي باشد براي شادي هاي كوچك و آرزوي جمعي براي آزادي زندانيان دربند . سه شنبه شب زير پل بزرگ و بلندي كه مقابل زندان اوين است، چهارمين جشن تولد زندانيان سياسي گرفته شد.
در سياهي و سرماي شب هاي اوين، جمعي از خانواده هاي زندانيان سياسي پس از انتخابات گردهم آمدند . جز خانواده هنگامه شهيدي كه برگزار كننده اين مراسم است،خانواده هاي فريبا پژوه، بهمن احمديي امويي،علي تاجرنيا، سعيد ليلاز ،محمد قوچاني و ديگر افرادي كه در جريانات پس از انتخابات دستگير شده اند، آنجا حضور داشتند. "صد و پنج روز است كه هنگامه در زندان است .او تاكنون بيشترين روزهاي زنداني بودن را در ميان زندانيان زن حوادث پس از انتخابات به خود اختصاص داده است :"شيوا نظر آهاري كه خود صد روز در زندان بود و به تازگي از بند رها شده، اين آمار را زمزمه مي كند و آن سو تر يكي از خواهران هنگامه كه در بيشتر مراسم زندانيان سياسي شركت مي كند ، در تكاپوي برگزاري مراسم تولد خواهرش به بهترين شكل است. " كيك 34 سالگي خواهرش را روي روفرشي آبي رنگ مقابل عكس بزرگ هنگامه مي گذارد ،شمع ها را روشن مي كند و همنوا با او ديگران هم مي خوانند:"زنداني سياسي تولدت مبارك" ، "زنداني سياسي آزاد بايد گردد" و مادر هنگامه با چادري مشكي در گوشه اي دور از جمعيت خيلي آرام اشك مي ريزد.
مادر فريبا پژوه نيز اشك امانش نمي دهد.فريبا ی روزنامه نگار بيش از 50 روز در زندان است و در حال حاضر با هنگامه شهيدي در يك سلول زنداني هستند . عكس هاي روزنامه نگاران و فعالان سياسي دربند در دست هاي حاضران بالا برده مي شود.در ميان آنها عكس شاهپور كاظمي برادر زهرا رهنورد ديده مي شود و در عكسي ديگر چهره زنان دربند خودنمايي مي كند. شبنم مددزاده،هنگامه شهيدي،فريبا پژوه و آذر منصوري.
کسی خبر مي دهد كه فردا تولد شبنم مددزاده است.دختر 21 ساله اي كه بيش از هشت ماه از جواني اش را در زندان است و ماهها سلول انفرادي را تجربه كرده است. شبنم مددزاده، نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت در روز یکم اسفند ماه 1387، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. بعد از گذراندن 90 روز در سلول انفرادی به بند عمومی 209 زندان اوین منتقل شد. هرچند قرار وثیقه براي آزادي اش صادر شده اما دستگاه امنیتی با آزادی اش مخالفت مي كند.او اين روزها همراه با تعداد دیگری از زندانیان دیگر به قرنطینه نسوان زندان اوین موسوم به بند متادون انتقال یافته است.
جشن تولد هنگامه كمي با جشن هاي قبلي فرق دارد.در جشن تولد عرب سرخي , شهاب طبايي و سعيد ليلاز كساني بودند كه تازه از بند رسته بودند و آزادي شان را تبريك مي گفتي .آنها از زندان خبر مي آوردند و قوت قلب خانواده ها بودند اما اين بار خبري از آزادي تازه اي نبوده است .براي محمد قوچاني وثيقه گذاشته اند و علي رغم قول آزادي از آزادي اين روزنامه نگار خبري نيست.بهمن احمدي امويي نيز پرونده اش مدتي مفقود بوده و حالا مي گويند پرونده اش ناقص است وبه همين دليل نمي تواند آزاد شود .
از آذر منصوري دبير جبهه مشاركت هم چندان خبري نيست. زني ميانسال كه خود را مادر حسين اعزامي از ديگر زندانيان دربندمعرفي مي كند نيز در اين مراسم حضور دارد. او هم مانند ديگر خانواده هاي زندانيان در اين مراسم شركت مي كند .شاخه گلي سرخ رنگ كه با روبان تزيين شده در دست دارد:" پسرم را روز 24 خرداد ماه دستگير كرده اند و به جرم شركت در تجمع غير قانوني دو سال حكم زندادن برايش صادر كرده اند." حسين در حال حاضر در بند عمومي است و مادر از اينكه او مي تواند هروز با او تماس داشته باشد كمي آرام تر از سابق به نظر مي رسد همهمه احوال پرسی ها و تولد مبارک گفتن ها اين روزها براي زندانيان سياسي اي كه اينده نامشخصي دارند دلگرمي است.آنها مقابل زندان اوين مي آيند فرياد الله اكبر سر مي دهند و شعار زنداني سياسي آزاد بايد گردد و اميدشان به روزي است كه عزيزان دربندشان آزاد شوند.
*****
سازمان ملل خواستار بازنگری در حکم اعدام سه متهم حوادث انتخابات
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل روز سه شنبه از دادگاه های ایران خواست حکم اعدام صادر شده برای سه نفر در ارتباط با حوادث پس از انتخابات این کشور را مورد بازنگری قرار دهند. ناوی پیلای در بیانیه ای گفت: "همچنین نگرانی های جدی در مورد نحوه برگزاری محاکمه های اخیر فعالان مخالف (در ایران) وجود دارد، و من امیدوارم که این قضاوت ها در دادگاه های عالی تر با دقت مورد بازنگری قرار گیرد." خانم پیلای اشاره کرد که براساس قوانین بین المللی که ایران از امضاکنندگان آن است، اعمال مجازات اعدام تنها به شرط وقوع جرایم جدی و پس از محاکمه های عادلانه مصداق پیدا می کند. او گفت که "اعمال مجازات اعدام برای جرایمی که منجر به مرگ افراد نمی شود مغایر" پیمان بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است. او همچنین بر مخالفت اصولی خود با هرگونه مجازات اعدام تاکید کرد. یک مقام دادگستری استان تهران روز شنبه به خبرگزاری های دانشجویان ایران، ایسنا، گفت که سه تن از متهمان حوادث پس از انتخابات به اعدام محکوم شده اند. اما زاهد بشیری راد تنها نام مخفف محکومان شامل "م.ز"، "الف.پ" و "ن.ع" را اعلام کرد. اتهام دو متهم اول ارتباط با انجمن پادشاهی ایران و اتهام نفر سوم ارتباط با سازمان مجاهدین خلق اعلام شده است. در روزهای پیش از اعلام این خبر گزارش هایی از صدور حکم اعدام برای شخصی به نام "محمد رضا علی زمانی" به اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی ایران منتشر شده بود اما مقام های ایرانی تایید نکرده اند که یا این شخص همان "م.ز" است یا نه. اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد به تظاهرات گسترده رای دهندگانی که نتایج را آمیخته به تقلب می دانستند دامن زد که طی آن صدها نفر بازداشت شدند و تحت محاکمه قرار گرفتند. برخورد نیروهای امنیتی با معترضان همچنین ده ها کشته و زخمی به جا گذشت. مقام های ایرانی اتهام تقلب در انتخابات را رد کرده اند و معترضان را به خط گرفتن از کشورهای غربی و تلاش برای تضعیف یا براندازی نظام جمهوری اسلامی متهم کرده اند.
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل روز سه شنبه از دادگاه های ایران خواست حکم اعدام صادر شده برای سه نفر در ارتباط با حوادث پس از انتخابات این کشور را مورد بازنگری قرار دهند. ناوی پیلای در بیانیه ای گفت: "همچنین نگرانی های جدی در مورد نحوه برگزاری محاکمه های اخیر فعالان مخالف (در ایران) وجود دارد، و من امیدوارم که این قضاوت ها در دادگاه های عالی تر با دقت مورد بازنگری قرار گیرد." خانم پیلای اشاره کرد که براساس قوانین بین المللی که ایران از امضاکنندگان آن است، اعمال مجازات اعدام تنها به شرط وقوع جرایم جدی و پس از محاکمه های عادلانه مصداق پیدا می کند. او گفت که "اعمال مجازات اعدام برای جرایمی که منجر به مرگ افراد نمی شود مغایر" پیمان بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است. او همچنین بر مخالفت اصولی خود با هرگونه مجازات اعدام تاکید کرد. یک مقام دادگستری استان تهران روز شنبه به خبرگزاری های دانشجویان ایران، ایسنا، گفت که سه تن از متهمان حوادث پس از انتخابات به اعدام محکوم شده اند. اما زاهد بشیری راد تنها نام مخفف محکومان شامل "م.ز"، "الف.پ" و "ن.ع" را اعلام کرد. اتهام دو متهم اول ارتباط با انجمن پادشاهی ایران و اتهام نفر سوم ارتباط با سازمان مجاهدین خلق اعلام شده است. در روزهای پیش از اعلام این خبر گزارش هایی از صدور حکم اعدام برای شخصی به نام "محمد رضا علی زمانی" به اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی ایران منتشر شده بود اما مقام های ایرانی تایید نکرده اند که یا این شخص همان "م.ز" است یا نه. اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد به تظاهرات گسترده رای دهندگانی که نتایج را آمیخته به تقلب می دانستند دامن زد که طی آن صدها نفر بازداشت شدند و تحت محاکمه قرار گرفتند. برخورد نیروهای امنیتی با معترضان همچنین ده ها کشته و زخمی به جا گذشت. مقام های ایرانی اتهام تقلب در انتخابات را رد کرده اند و معترضان را به خط گرفتن از کشورهای غربی و تلاش برای تضعیف یا براندازی نظام جمهوری اسلامی متهم کرده اند.
بهنود شجاعی
خانم پیلای همچنین گفت که از اجرای حکم اعدام بهنود شجاعی در روز یکشنبه که در 17 سالگی مرتکب قتل شده بود "عمیقا مایوس" شده است. او گفت: "این اعدام نشان می دهد تا زمانی که ایران قوانین و شیوه هایش برای پایان دادن به اعدام مرتکبان جرم در زمان نوجوانی را تغییر نداده، هیچ تضمینی برای گذشت از جان این گروه سنی وجود نخواهد داشت." بهنود شجاعی صبح روز یکشنبه به جرم قتل احسان نصراللهی جوان 17 ساله در جریان یک نزاع خیابانی در سال 1384 در تهران اعدام شد. او در زمان ارتکاب جرم 17 سال داشت. همزمان به گزارش خبرگزاری فرانسه یک کارشناس حقوق بشر سازمان ملل نیز با صدور بیانیه جداگانه ای اعدام شجاعی را تقبیح کرد. فیلیپ آلستون گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور مربوط به اعدام های فراقانونی، صحرایی یا دلبخواهی نوشت: "مجازات اعدام نوجوانان ناقض اصول اساسی عدالت برای نوجوانان است که از سوی کلیه کشورها از جمله ایران پذیرفته شده است." آقای آلستون گفت که در این ارتباط سه نامه به دولت ایران نگاشته است. او گفت که دولت ایران در پاسخ اظهار داشته که "حداکثر تلاش" خود را برای راضی کردن خانواده شجاعی برای پرداختن "دیه" برای لغو حکم اعدام به کار می بندد. او افزود: "هرچند از این گونه تلاش ها برای میانجیگری میان خانواده کودک مجرم شناخته شده در قتل و خانواده مقتول استقبال می شود، اما این اقدامات به هیچ وجه برای برآورده کردن تعهدات ایران براساس قوانینبین المللی کافی نیست.
*****
بازداشت یکی از اعضای هیئت مدیره کانون صنفی معلمان تهران
یکی از اعضای کانون صنفی معلمان تهران بیش از یک هفته است در بازداشت به سر می برد. به گزارش واحد اصناف مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از بازداشت محمد رضا رضایی گرکانی عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان تهران توسط نیروهای امنیتی بیش از یک هفته می گذرد اما همچنان ازسرنوشت وی اطلاعی در دست نیست. این فعال صنفی علاو بر عضویت در این کانون یکی از مسئولان سایت خبررسانی کانون صنفی معلمان ایران نیز قلمداد می شود. لازم به ذکر است، آقای رضایی در اتفاقات پس از انتخابات در ایران از سوی نهادهای امنیتی به شدت زیر فشار بود تا از عضویت در هیئت مدیره کانون صنفی معلمان استعفا دهد. علیرغم این موضوع، نامبرده پس از استعفای اجباری از کانون دوباره زیر فشار قرار گرفت که در استعفا نامه اش باید ذکر کند "از این به بعد در کانون هیچ مسئولیتی را نمی پذیرد و از عضویت کانون برای همیشه صرفنظر می کند". از دلایل بازداشت آقای رضایی گرکانی در حال حاضر اطلاعی در دست نیست اما تداوم بی خبری از وضعیت ایشان موجب نگرانی شدید خانواده و نزدیکان وی شده است.
یکی از اعضای کانون صنفی معلمان تهران بیش از یک هفته است در بازداشت به سر می برد. به گزارش واحد اصناف مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از بازداشت محمد رضا رضایی گرکانی عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان تهران توسط نیروهای امنیتی بیش از یک هفته می گذرد اما همچنان ازسرنوشت وی اطلاعی در دست نیست. این فعال صنفی علاو بر عضویت در این کانون یکی از مسئولان سایت خبررسانی کانون صنفی معلمان ایران نیز قلمداد می شود. لازم به ذکر است، آقای رضایی در اتفاقات پس از انتخابات در ایران از سوی نهادهای امنیتی به شدت زیر فشار بود تا از عضویت در هیئت مدیره کانون صنفی معلمان استعفا دهد. علیرغم این موضوع، نامبرده پس از استعفای اجباری از کانون دوباره زیر فشار قرار گرفت که در استعفا نامه اش باید ذکر کند "از این به بعد در کانون هیچ مسئولیتی را نمی پذیرد و از عضویت کانون برای همیشه صرفنظر می کند". از دلایل بازداشت آقای رضایی گرکانی در حال حاضر اطلاعی در دست نیست اما تداوم بی خبری از وضعیت ایشان موجب نگرانی شدید خانواده و نزدیکان وی شده است.
*****
لاهیجی: صدور حکم اعدام برای ترساندن مردم است
رادیو فردا: دکتر عبدالکریم لاهیجی حقوقدان و نایب رئیس فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر در گفتوگو با حسین قویمی، روند محاکمات نامشخص و اعلام اسامی محکومین را غیرقانونی خوانده است.
رادیو فردا: دکتر عبدالکریم لاهیجی حقوقدان و نایب رئیس فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر در گفتوگو با حسین قویمی، روند محاکمات نامشخص و اعلام اسامی محکومین را غیرقانونی خوانده است.
آقای لاهیجی، ارزیابی شما از صدور احکام اعدام برای برخی متهمان محاکمات اخیر چیست؟
شگفتی من به عنوان وکيل دادگستری و همه ما به عنوان يک نهاد حقوق بشری اين است که اين چگونه دادرسی و صدور حکمی است، آن هم حکم اعدامی که حتی حاضر نيستند هويت محکوم را در يک اطلاعيه رسمی اعلام کنند و بگويند در چه تاريخی اينها دستگير و محاکمه شدهاند. ما در مورد آقای علی زمانی میدانيم که پيش از وقايع مربوط به انتخابات دستگير شده است و میدانيم که سه نفر در فروردين ماه گذشته به اتهام وابستگی به انجمن پادشاهی ايران و شرکت در انفجار حسينيه شيراز اعدام شدند. بنابراين مشخص است که از صدور اين احکام برای ترساندن مردم به خصوص پس از راهپيمايی بزرگ روز قدس استفاده میکنند. با توجه به اينکه حدود ۲۰۰ نفر بيش از چهار ماه است که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند، شايد میخواهند اين زندانيان را نيز بترسانند. چون پرونده يکی دو نفر از افرادی که به اعدام محکوم شدهاند، در جريان چند نمايش تلويزيونی که اسم دادگاه روی آن گذاشتند، به پرونده بازداشتشدگان پس از انتخابات سنجاق شده است.
به نظر شما چرا انجمن پادشاهی و سازمان مجاهدين خلق را هدف قرار دادهاند؟
مردم دنيا شاهد بودند که تمام اين راهپيمايیها مسالمتآميز بود، اما برای اينکه بگويند اين تظاهرات مسالمتآميز نبوده بايد وابستگانی از اين دو جريان را به راهپيمايیها ارتباط میدادند. سه نفر از وابستگان انجمن پادشاهی را در فروردين ماه گذشته اعدام کردند بدون اين که محاکمه آنها علنی شود و مشخص شود واقعاً اينها در بمبگذاری حسينيه شيراز دست داشتند يا نه. اين انجمن و مجاهدين خلق هميشه به شرکت در عمليات تروريستی متهم بودند و به اين صورت میتوان چند نفر را به آنها منتسب کرد و گفت کسانی که در تظاهرات اعتراضی شرکت کردند، به خشونت و عمليات مسلحانه دست زدهاند. در اتهامات اين چند نفر توهين به مقدسات هم ديده میشود.
آيا چنين موضوعی در قوانين جمهوری اسلامی مصداقی دارد؟
اگر منظور از توهين به مقدسات، توهين به پيامبر اسلام و امامان باشد (حتی توهين به آيتالله خمينی را هم جرم تلقی کردهاند)، طبق قوانين ايران جرم است و در قانون مجازات آن ذکر شده است، ولی اگر به صورت کلی بگويند مقدسات و منظورشان اين باشد که مثلاً مردم در تظاهرات گفتهاند «مرگ بر ديکتاتور»، اين مسئله جرم تلقی نمیشود چون کلمه ديکتاتور توهين به مقدسات نيست و حتی در قوانين جمهوری اسلامی هم چنين چيزی وجود ندارد. البته من نمیخواهم بگويم با اين شعارها مخالفم يا موافق، ولی در مواقع بسياری شنيده شده که مردم در جريان تظاهرات اين شعارها را سر دادهاند.
*****
عبادی: آمریکا چشم بر نقض حقوق بشر در ایران بسته است
شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل و مدافع حقوق بشر، روز سهشنبه آمريکا و غرب را متهم کرد که چشمان خود را بر نقض حقوق بشر در ايران بستهاند.
خانم عبادی افزود که غرب در سه سال گذشته فقط در مورد متوقف کردن برنامه هستهای و غنیسازی اورانیوم در ايران با مقامات این کشور صحبت کرده و این موضوع برای غرب مهمتر از وضعیت حقوق بشر در ایران است.
وی گفت: «اگر آقای اوباما میخواهد دست دوستی به دیگر ملتها دهد، چرا دست دولتی را میخواهد بفشرد که حقوق بشر را نقض میکند؟!» خانم عبادی در مصاحبهای با خبرگزاری رويترز گفت: «مقامات ايرانی سه نفر را اخيرا به اعدام محکوم کردند تا کسانی را که در زندان هستند مرعوب کنند.»
خانم عبادی همچنین افزوده است که به نظر او نارضایتی عمومی مانع از اجرای این احکام خواهد شد.
قوه قضائیه ایران این سه نفر را به ایجاد اغتشاش پس از انتخابات ریاست جمهوری و ارتباط با گروههای اپوزیسیون خارج از کشور متهم کرده است.
خانم عبادی در مورد این اتهامات گفت: «این دروغ بزرگی است و محمدرضا علیزمانی، یکی از این سه نفر، پیش از انتخابات بازداشت شده و به وی گفته شده بود در صورتی که به شرکت در اعتراضات اعتراف کند آزاد میشود.»
محمدرضا علیزمانی که ۳۷ سال سن دارد، در جلسه دوم محاکمه دستهجمعی رسيدگی به اتهامهای بازداشتشدگان حوادث پس از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری ايران به اتهامهايی چون «محاربه از طريق عضويت و فعاليت در انجمن پادشاهی ايران، توهين به مقدسات، و تبانی و اجتماع با هدف اقدام عليه امنيت داخلی کشور» متهم شد.
این مدافع حقوق بشر از آمریکا و غرب خواست تا در مورد این سه متهم موضع قاطعانهتری در قبال جمهوری اسلامی بگیرند.
وی افزود: «به نظر من صلح فقط به این معنی نیست که جنگی در کار نیست. صلح مجموعهای از شرایط است که به انسانها اجازه میدهد در آرامش و با احترام زندگی کنند.»
خانم عبادی گفت تا دو ماه دیگر به ایران برمیگردد.
شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل و مدافع حقوق بشر، روز سهشنبه آمريکا و غرب را متهم کرد که چشمان خود را بر نقض حقوق بشر در ايران بستهاند.
خانم عبادی افزود که غرب در سه سال گذشته فقط در مورد متوقف کردن برنامه هستهای و غنیسازی اورانیوم در ايران با مقامات این کشور صحبت کرده و این موضوع برای غرب مهمتر از وضعیت حقوق بشر در ایران است.
وی گفت: «اگر آقای اوباما میخواهد دست دوستی به دیگر ملتها دهد، چرا دست دولتی را میخواهد بفشرد که حقوق بشر را نقض میکند؟!» خانم عبادی در مصاحبهای با خبرگزاری رويترز گفت: «مقامات ايرانی سه نفر را اخيرا به اعدام محکوم کردند تا کسانی را که در زندان هستند مرعوب کنند.»
خانم عبادی همچنین افزوده است که به نظر او نارضایتی عمومی مانع از اجرای این احکام خواهد شد.
قوه قضائیه ایران این سه نفر را به ایجاد اغتشاش پس از انتخابات ریاست جمهوری و ارتباط با گروههای اپوزیسیون خارج از کشور متهم کرده است.
خانم عبادی در مورد این اتهامات گفت: «این دروغ بزرگی است و محمدرضا علیزمانی، یکی از این سه نفر، پیش از انتخابات بازداشت شده و به وی گفته شده بود در صورتی که به شرکت در اعتراضات اعتراف کند آزاد میشود.»
محمدرضا علیزمانی که ۳۷ سال سن دارد، در جلسه دوم محاکمه دستهجمعی رسيدگی به اتهامهای بازداشتشدگان حوادث پس از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری ايران به اتهامهايی چون «محاربه از طريق عضويت و فعاليت در انجمن پادشاهی ايران، توهين به مقدسات، و تبانی و اجتماع با هدف اقدام عليه امنيت داخلی کشور» متهم شد.
این مدافع حقوق بشر از آمریکا و غرب خواست تا در مورد این سه متهم موضع قاطعانهتری در قبال جمهوری اسلامی بگیرند.
وی افزود: «به نظر من صلح فقط به این معنی نیست که جنگی در کار نیست. صلح مجموعهای از شرایط است که به انسانها اجازه میدهد در آرامش و با احترام زندگی کنند.»
خانم عبادی گفت تا دو ماه دیگر به ایران برمیگردد.
*****
سلمان سیما: امروز دانشگاه آزاد در بطن جریانات است
پیش از این اگر در مورد فعالیتهای دانشجویی صحبت میکردیم بیشتر شاید رویکرد و نگاه به فعالان دانشجویی دانشگاههای دولتی بود. اگر هم فعالیتهای دانشجویان در دانشگاه آزاد رخ میداد دست کم در مرتبه بعدی قرار میگرفت. اما بعد از جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری بسیاری از معادلات تغییر کرد.
پیش از این اگر در مورد فعالیتهای دانشجویی صحبت میکردیم بیشتر شاید رویکرد و نگاه به فعالان دانشجویی دانشگاههای دولتی بود. اگر هم فعالیتهای دانشجویان در دانشگاه آزاد رخ میداد دست کم در مرتبه بعدی قرار میگرفت. اما بعد از جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری بسیاری از معادلات تغییر کرد.
دانشجویان دانشگاه آزاد به دلیل پرداخت هزینههای سنگین تحصیل و فضای حاکم در این دانشگاه معمول با وسواس بیشتری در فعالیتها حاضر میشدند اما این شکل دچار تغییر شد. در آستانه آغاز سال تحصیلی حضور جدیتر این فعالان در عرصه های مدنی و همراهی مردم در بعد از جریان انتخابات خود گواه این مدعا است. در زمانی که این گزارش منشر می شود، تجمع مسالمتآمیز دانشجويان دانشکده فنی، دانشگاه آزاد واحد «تهران مرکز» روز سه شنبه ۲۱ مهرماه با حمله نیروهای بسیج به خشونت کشيده شد. گفته میشود اعضای بسیج دانشجویی با ایجاد درگیری قصد برهم زدن این تجمع بالغ بر دوهزار نفری را داشته است. برخی از دانشجویان نیز اظهار میکنند که دانشجویان بسیجی مسلح به اسپری فلفل و اشکآور بودهاند. این تجمع از پیش برنامهریزی شده، همزمان با مراسمی از سوی دانشجویان بسیجی که به مناسب اما شهادت امام صادق بود، شد. سلمان سیما دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد تهران جنوب و فعال دانشجویی اشاره میکند که امروز این روند حضور مدنی فراگیر شده است و از سویی نیروهای تازه نفس خود رهبران حرکت خود هستند. او ادامه میدهد: در جامعهی ما اتفاقی افتاده است. کلیت جریان دانشجویی از آن اتفاق جدا نیست و نمیتواند هم جدا باشد. از سویی اکثر جمعیت دانشجویی را که در حدود ۶۰درصد است، دانشجویان دانشگاه آزاد تشکیل میدهند و هیچ خانوادهای نیست که یک یا دو دانشجوی دانشگاه آزاد در اقوام یا در خود خانواده نداشته باشد. لذا این دانشگاه و این دانشجویان از خود جامعه تأثیر میپذیرند. این از یکسو بالاخره تأثیرپذیری کلی را جریان دانشجویی دارد و اما از سوی دیگر ما قبل از انتخابات این دوره با یک فضای نسبتاً باز روبهرو شدیم.
من مقایسهای میکنم. چهارسال پیش که آقای احمدینژاد در دولت نهم میخواست کاندیدا بشود، حتا دعوت از طرفداران آقای هاشمی به خود دانشگاه آزاد هم به سختی انجام میشد. ولی در این دوره میبینیم که آقای ابطحی، آقای عباس عبدی، کسانی که اسمهایشان در این چند روز اخیر مطرح شده و خیلی از چهرههای رادیکالی که سخنرانی آنها در محیط های دانشجویی و در دانشگاهها شاید به یک رؤیا میماند، آمدند دانشگاه آزاد و صحبتهای خیلی خوبی هم داشتند. قبل از انتخابات فضا در دانشگاه آزاد باز شد و با توجه به اتفاقاتی که بعد از انتخابات افتاد، بازشدن این فضا امتداد پیدا میکند و وقتی امتداد پیدا میکند، دانشجویان دانشگاه آزاد هم که از کلیت جریان دانشجویی کشور جدا نیستند، همصدا و همنوا با سایر دانشجوها اعتراضات خودشان را به این روندی که اتفاق افتاده است انجام میدهند که به عقیدهی من این اعتراضات کاملاً خودجوش است و فرقی نیز با فعالیتهای قدیم دارد. در فعالیتهایی که پیش از این انجام میشد یا مشخصاً در اواخر دوران اصلاحات یک گروه نخبهی دانشجویی مینشستند و نشریه یا حرکتی را شکل میدادند یا انجمنی را بوجود میآوردند و تحت آن فعالیتهای دانشجویی و فعالیتهای اعتراضی و سیاسیشان را انجام میدادند. ولی امروزه وقتی شما وارد یک فضای اعتراضی دانشجویی میشوید، مشاهده میکنید که اولاً میانگین سنی دانشجویان به شدت جوان است. بچههای ترم دو و ترم سه به قدری زیبا میآیند جلو و کار میکنند که ما بعضی وقتها شرمندهشان میشویم. اکثر اینها دوران اصلاحات را به آن صورت باید و شاید نتوانستند درک کنند و در آن دوران رأی ندادهاند. اما از یک انرژی به شدت مضاعفی برخوردارند. به گونهای که در اکثر مواقع گذشتهی گذشتگان این جنبش را به نقد میکشند و میگویند شما خیلی محافظهکار هستید و الان باید جلو رفت. می گویند: مگر شما سهراب را نمیبینید، ندا را نمیبینید که از جانشان گذشتند. ما که چیزی از دست ندادهایم. واقعاً این روحیه هست در میان دانشجویان. اکثر دانشجویان ترم چهار به پایین، ترم سه و ترم دو، حرکتشان حرکتی کاملاً جوان و پرآتیه و در عینحال خودجوش است. شما نگاه کنید، آن دانشجوی ترم دو یا ترم سه که میآید این کار را میکند، نتوانسته است در آن مدت کوتاه پیوندی را با کسی برقرار بکند که ما برگردیم بگوییم که این حرکت برنامهریزی دارد. نه، کاملاً حرکات خودجوش است و واقعاً هم کار از دست آن کسانی، آن چهرههایی که بهعنوان فعالان دانشجویی شناخته میشوند، عموماً درآمده است. یعنی اگر روزی روزگاری مثلاً عدهای میتوانستند در دانشگاه تجمعی را برگزار کنند و در عین حال از برگزاری آن تجمع ممانعت میشد، دانشجویان این را مورد چانهزنی قرار میدادند. مثلاً برای گرفتن یک امتیاز صنفی یا برای یک حق سیاسی میرفتند با رییس دانشگاه مینشستند صحبت میکردند و میپرسیدند که آیا ما میتوانیم این حق را داشته باشیم یا نه؟ در این مذاکرهای یا میتوانستند یک تجمع اعتراضی برگزار کنند و یا نمی توانستد. اما الان با اتفاقی که افتاده است، بحث، بحث شرافت و دفاع از حیثیت انسانی است و دانشجو کسی نیست که از رأی و شرافتاش، که دزدیده شده است، نخواهد دفاع بکند. بحث بحث موضوع صنفی و حق فعالیت سیاسی نیست. در جریانهای اخیر دانشگاهی، مخصوصاً بعد از آغاز کار دانشگاه در ششم مهرماه که ما این صحنه اعتراض را در برابر آقای کامران دانشجو وزیر آموزش عالی دیدیم و مواردی از این دست، ما میبینیم که به نظر میرسد «ادوار تحکیم»، «تحکیم وحدت» و انجمنهای اسلامی پشت سر جریان خودجوش دانشجویی قرار گرفتهاند. پس از انتخابات و در جریان بازداشتها و شکنجههایی که در بازداشتگاهها رخ داد، دیگر بحث بحث شرافت انسانی است و مردم ایران هم در تاریخشان و در گذشته ثابت کردهاند که در مورد هر چه کوتاه بیایند، در رابطه با شرافت انسانیشان کوتاه نمیآیند. شما میبینید مثلاً جریاناتی که تا قبل از انتخابات شاید باهم مرزبندیهایی جدی داشتند. بهعنوان مثال طرفداران آقای کروبی و طرفداران آقای میرحسین موسوی. ولی این دو الان میآیند باهم تحت یک عنوان، تحت یک جنبش، تحت جنبش سبز باهم همکاری میکنند و اعتراضات و مطالباتشان را مطرح میکنند و جلو میروند. من میتوانم این را بگویم که جامعه شاید یک گام از آن آرامش همیشگیاش جلوتر است و این نشان میدهد وضعیت کنونی نتیجهی همین حرکات و تلاشهایی است که پیش از این صورت گرفته است.
وقتی در ارتباط با فعالیتهای دانشجویی دانشگاه آزاد اشاره میشود، خاصتر بفرمایید که فعالهای دانشگاه آزاد به صورت خاص الان چه حرکتهایی را داشته اند؟
به چیزی که میتوانم اشاره کنم، تعلیق امتحانات است، حرکتی اعتراضی که در دانشگاههای آزاد هم اتفاق افتاد. امری که خیلی بیسابقه و یا کمسابقه است. ما تعلیق امتحانات را به مدت خیلی کم، دو یا سه روز، در جریانات ۱۸ تیر ۷۸ داشتیم که مدتی امتحانات دانشگاه آزاد هم، البته بعضی از واحدهای دانشگاهی، عقب افتاد. اما طی این جریانات میبینیم که در اکثر واحدهای دانشگاهی در مقاطع مختلف امتحانات یا تعلیق شد یا به شهریورماه افتاد. خب اینها به صورت حرکت اعتراضی شروع شد. اعتراضاتی بهعنوان و به بهانهی جشن تولد مهندس میرحسین موسوی در برخی از واحدهای دانشگاه اتفاق افتاد. از واحد تهران مرکز میشود گفت یا از واحد تهران جنوب. الان فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد یک به یک به دفاتر امنیتی احضار میشوند. ما در هفتهی گذشته چندین مورد احضار را داشتیم و الان میشود به جرأت گفت که دو سه سالی میشود که دانشگاه آزاد دیگر جزیرهی ثبات نیست و بالاخره با توجه به پیوندهای عمیقی که میان دانشجویان این دانشگاه و دانشگاه سراسری انجام شده است، بالاخره تأثیرگذار بوده و هم از تجربهی بچههای دانشگاه سراسری استفاده شده است و هم تجربههای نوینی را خود بچههای دانشگاه آزاد خلق کردهاند.
به چیزی که میتوانم اشاره کنم، تعلیق امتحانات است، حرکتی اعتراضی که در دانشگاههای آزاد هم اتفاق افتاد. امری که خیلی بیسابقه و یا کمسابقه است. ما تعلیق امتحانات را به مدت خیلی کم، دو یا سه روز، در جریانات ۱۸ تیر ۷۸ داشتیم که مدتی امتحانات دانشگاه آزاد هم، البته بعضی از واحدهای دانشگاهی، عقب افتاد. اما طی این جریانات میبینیم که در اکثر واحدهای دانشگاهی در مقاطع مختلف امتحانات یا تعلیق شد یا به شهریورماه افتاد. خب اینها به صورت حرکت اعتراضی شروع شد. اعتراضاتی بهعنوان و به بهانهی جشن تولد مهندس میرحسین موسوی در برخی از واحدهای دانشگاه اتفاق افتاد. از واحد تهران مرکز میشود گفت یا از واحد تهران جنوب. الان فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد یک به یک به دفاتر امنیتی احضار میشوند. ما در هفتهی گذشته چندین مورد احضار را داشتیم و الان میشود به جرأت گفت که دو سه سالی میشود که دانشگاه آزاد دیگر جزیرهی ثبات نیست و بالاخره با توجه به پیوندهای عمیقی که میان دانشجویان این دانشگاه و دانشگاه سراسری انجام شده است، بالاخره تأثیرگذار بوده و هم از تجربهی بچههای دانشگاه سراسری استفاده شده است و هم تجربههای نوینی را خود بچههای دانشگاه آزاد خلق کردهاند.
ببینید، شرایط علیرغم این که برای بچههای دانشگاه آزاد سختتر است، شهریه میدهند، برخوردهای انضباطی به شدت سنگینتر است، برخوردهای امنیتی بسیار سنگین است، از درس، از نظر مالی و از همه چیز برای بچههای دانشگاه آزاد سنگینتر است، ولی مشاهده میکنیم که پابهپای کلیت جریان دانشجویی در راستای احقاق حق ملت دارند جلو میروند.
*****
احضار پنج دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات
پس از برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای سبز در دانشگاه خواجه نصیر در روز یکشنبه، 5 دانشجوی این دانشگاه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدند.
محبوب خواه، دیانا خدارحمی، پویا حسین پوری، سامان خالدیان برای اولین بار و جاوید حاج همتی برای دومین بار درحالی به کمیته ی پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدند.
لازم به یادآوری است خبرگزای نیمه رسمی فارس در گزارش تجمع دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر از فرار دانشجویان و عدم توفیق این تجمع نوشته بود، ولی مشخص نیست در صورتی که تجمعی برگزار نشده است به چه دلیل وزارت اطلاعات پنج دانشجوی این دانشگاه را در پی این برگزاری این مراسم احضار کرده است.
پیش از این در اواخر شهریور ماه نیز دو تن از دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر به دادگاه انقلاب احضار شده بودند.
پس از برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای سبز در دانشگاه خواجه نصیر در روز یکشنبه، 5 دانشجوی این دانشگاه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدند.
محبوب خواه، دیانا خدارحمی، پویا حسین پوری، سامان خالدیان برای اولین بار و جاوید حاج همتی برای دومین بار درحالی به کمیته ی پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدند.
لازم به یادآوری است خبرگزای نیمه رسمی فارس در گزارش تجمع دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر از فرار دانشجویان و عدم توفیق این تجمع نوشته بود، ولی مشخص نیست در صورتی که تجمعی برگزار نشده است به چه دلیل وزارت اطلاعات پنج دانشجوی این دانشگاه را در پی این برگزاری این مراسم احضار کرده است.
پیش از این در اواخر شهریور ماه نیز دو تن از دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر به دادگاه انقلاب احضار شده بودند.
*****
هم آوایی”مصباح” و “سرداران” بر ضد وحدت
جنبش سبز: مصباح يزدي در ديدار با جمعي از فرماندهان نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي "وحدت " را يكي از ارزشها ی مبهم دانست و با خاطرنشان ساختن اينكه وحدت و اتحاد امر قابل قبول همگان است، افزود: "هر عاقلي ميداند كه تفرقه و اختلاف موجب هدر رفتن نيروها و فشل شدن جامعه ميشود.اما حقيقت چگونگي حصول اتحاد و محور وحدت از جمله مسائلي است كه بايد از آن ابهامزدايي شود".
جنبش سبز: مصباح يزدي در ديدار با جمعي از فرماندهان نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي "وحدت " را يكي از ارزشها ی مبهم دانست و با خاطرنشان ساختن اينكه وحدت و اتحاد امر قابل قبول همگان است، افزود: "هر عاقلي ميداند كه تفرقه و اختلاف موجب هدر رفتن نيروها و فشل شدن جامعه ميشود.اما حقيقت چگونگي حصول اتحاد و محور وحدت از جمله مسائلي است كه بايد از آن ابهامزدايي شود".
مصباح یزدی توضیح نداد که این محور وحدت که از دید ایشان "ولایت فقیه" است، چگونه پس از این انتخابات کارساز نیفتاد و چرا حتی مواضع رهبری موجب گسترش نارضایتی و بی اعتمادی مردم شده است.وی در حالی ولایت فقیه را محور وحدت می داند که از مخالفان جدی اندیشه های سیاسی امام خمینی و تشکیل حکومت در زمان غیبت امام زمان بوده است. وی در زمان حضرت امام دارای هیچ موقعیت سیاسی نبود و گفته می شود جزء افراد منتفد مهندس موسوی بود که امام در نقد آنان صریحا فرمودند "عرضه اداره یک نانوایی را هم ندارند". مصباح از مخالفان جدی جمهوریت نظام تلقی می شود و معتقد است رای مردم هیچ گونه مشروعیتی به ولی فقیه نمی دهد، بلکه تنها " ناصر" ولی فقیه است. وی گمان دارد که فقها در زمان غیبت، نایب حضرت مهدی هستند. پس از رحلت امام او و دیگر فعالان انجمن حجتیه به جبران مافات و انتقام از یاران اصیل امام از عزلت نشینی خارج شده و سکان هدایت اندیشه های سیاسی حکومت را در دست گرفتتند و پس از 20 سال تمامی سنگرهای خود را یکی پس از دیگری فتح کردند.
گفته می شود وی از آمران و مفتیان قتل های زنجیره ای است. وي که از مخالفان جدی دولت خاتمی بود، در ادامه این دیدار با اشاره به اصلاحات خاطر نشان کرد :" شعار اصلاح و اصلاحات كه شعار انبياء الهي نيز بوده است، يكي از همين شعارهاي مبهم است كه در طول تاريخ و از صدر اسلام تاكنون از سوي كساني مطرح شده كه راهي متفاوت با انبياء داشتهاند و بايد از آن ابهامزدايي شود." مصباح یزدی که هیچ اعتقادی به حاکمیت مردم و به تبع آن تحزب ندارد، این بار در یک چرخش قابل توجه از اینکه میرحسین موسوی و کروبی به احمدی نژاد تبریک نگفته اند، انتقاد کرد و گفت :" حزب شكست خورده نه تنها تبريك نگفت، بلكه دست به اغتشاش و كارهاي غيرمعقول زد و بعد از رسوايي در جامعه شعار وحدت سر داد، اين حركت سوء استفاده از وحدت است، چرا كه در زمان قدرت هرگز وحدت را مطرح نميكنند و سعي در تحميل قدرت خود دارند، اما بعد از شكست و رسوايي وحدت را مطرح ميكنند.
"آيتالله مصباح يزدي با اشاره به اهميت و تاكيدات قرآن و روايات بر وحدت، به ذكر نمونههايي از سوءاستفاده از عنوان وحدت در طول تاريخ پرداخت و گفت: "هرگونه وحدت با هر كسي مطلوب نيست، بلكه زماني وحدت ارزش دارد كه براساس حق، باعث پيشرفت حق و در جهت رسيدن به هدف مقدسي باشد."
گفتنی است مصباح یزدی در واکنش به رویدادهای پس از انتخابات گفته بود : " سلسله جنبان این قضایا هر که بود، درصدد حذف ولایت فقیه از نظام سیاسی کشور بود." وی «ولایت فقیه را روح انقلاب و مشخصه این حکومت» دانسته و گفت: «دشمنان میخواستند یا این رکن اساسی را حذف و یا تضعیف و کمرنگ کنند که در این جریان برخی آگاهانه و برخی فریب خورده اقدام به این امر نمودند."
فرمانده سپاه و گریز از وحدت
فرمانده كل سپاه پاسداران نیز در جمع بسیجیان در واكنش به طرح های مطرح درباره وحدت ملی گفته است: "هرگز با قانون شكنان و مخالفان آرای ملت نمی توان طرح وحدت ریخت. این افراد اول باید از ملت عذرخواهی و به آرای مردم تمكین كنند. هدف از مطرح كردن چنین طرح هایی توقف روشنگری ها ست."جعفری با تاكید بر اینكه باید حقایق برای آحاد مردم روشن شده و مردم سران فتنه را بشناسند، تصریح كرد: "امروز برخی ندای وحدت سر میدهند درحالی كه ما نیز اعتقاد داریم كه اصل وحدت بسیار خوب است اما بیان آن در این شرایط ایجاد شبهه میكند، چون مطرحكنندگان آن به گونهای دیگر عمل میكنند". وی ادامه داد:" در جنگ سخت زمانی كه دشمن در وضعیت ضعف و شكست قرار میگیرد، دم از مذاكره و صلح میزند." این سردار سپاهی افزود: "هرگز نمیتوان با فردی كه به آرای مردم تمكین نمیكند و به خاطر اشتباهاتش حاضر به عذرخواهی نیست، به دنبال وحدت بود. چون این افراد باید پاسخگوی همه خسارتهای وارد شده به كشور باشد و این نكتهای است كه برخی از آقایان خودی به آن توجه نمیكنند."وی تنها به معترضان به نتیجه انتخابات نپرداخت و با خطاب قرار دادن هاشمی که این روزها در پی ائتلاف و وحدت ملی است، تصریح کرد: "كسی كه در جایگاه خواص نتوانسته به خوبی تحلیل كند و در حوادث بعد از انتخابات سكوت كرده بود، اكنون نیز باید سكوت كند و دم از وحدت نزند، چون مطرح كردن این مباحث با هدف متوقف كردن روشنگریها صورت میگیرد. درحالی كه باید مسیر درست را تشخیص داده و بدانیم كه چه رسالتی بر عهده ما ست."
سرلشکر بسیجی وحدت را براندازی می داند
سرلشکر فیروز آبادی که سابقه طولانی در مداخله در امورسیاسی و طرفداری از احمدی نزاد دارد، هم نتوانست در مقابل طرح همدلی ساکت بماند. وی در مراسم معارفه فرماندهان جدید بسیج خاطرنشان کرد: " حتيشعار، وحدتبعضيها، شعار براندازي است، به خاطر اينکه ميخواهند با همديگر وحدت کنند، با محوري جز محور ولايتفقيهو رهبري، اينبراندازياست، دارند خودشانرا مستحكمميكنند. برايمستحكمكردنسنگرهايشاناستكهاينپيشنهادها را مطرحميكنند"وي تاكيد كرد: "ما كهنميتوانيموحدتساختگي درستكنيم. در واقعميگويند شما از موضوعحقتان، اينسفارشقرآنکريم كه گفتهتواصوا بالحقو تواصوا بالصبر از اينسفارشبهحقتانو سفارشبه صبرتانكوتاهبياييد تا با ما همراهبشويد. با همبرنامههارا پيشببريم. اينكهوحدتنميشود. يا بحثفضاياجتماعيرا مطرحكردند، شايعه، دروغ و تهمتنباشد، شايعهو تهمتمگر از طرفولايتفقيهو از طرفبسيجيها و از طرفمسلمينو از طرفمجاهدينمطرحشدهكهنباشد. "
نگاهی به دیدگاه های مصباح یزدی بعنوان تئوریسین و نظریه پرداز حامیان احمدی نزاد و عباراتی که از سوی دو فرمانده اصلی نظامی کشور بیان شده، نشان از شباهت زیاد حتی در انتخاب واژگان و عبارات دارد. این مشابهت ها بار دیگر این سوال اساسی را مطرح می کند؛ آیا نظریه پردازان از نیروهای نظامی خط می گیرند یا این تئوری پرداز فقیه است که به سرداران خط می دهد و آنها را ارشاد می کند؟ آنچه مسلم است در حالی که دلسوزان و علاقه مندان انقلاب اسلامی وضعیت بحرانی ناشی از تخلفات انتخاباتی ، انزوای یاران امام، حبس فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و فضای سنگین نظامی حاکم پس از 22 خرداد را مضر کشور می دانند و در صدد همدلی و بازگرداندن اعتماد ملی در جامعه هستند، گروهی که قدرت خود را در تکه تکه کردن کشور می یابند، این ندای وحدت را خوش نمی دانند و به لطایف الحیل در صددند تا از اتحاد نیروهای سیاسی و فرزندان انقلاب که هر یک به اتهامی به حاشیه رانده شده اند، جلوگیری کنند. حال باید دید تلاش کدامیک به ثمر می رسد و بادهای پاییزی آیا نفیر خشکسالی می کشند یا مژده روزهایی پر بار را می دهند.
*****
-
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ