سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۱۱/۰۱

پنجشنبه : 1 /11 / 1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بيانيه سه نهاد مدافع حقوق بشر در ايران؛ جان گروگان‌ها در دست ماست!
بدنبال تظاهرات مردم ايران در تاريخ ۶ دی ۱۳۸۸ (روز عاشورا) دهها تن از معترضين توسط نيروهای امنيتی رژيم ايران کشته و عدۀ زيادی زخمی شدند. هزاران نفر دستگير و جمع زيادی مورد ضرب و شتم بيرحمانه قرار گرفتند.در اين راستا حاکمين ايران با دستگيری وسيع فعالين سياسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، حقوق بشری و مطبوعاتی و . . . و با تحت فشار و شکنجه قرار دادن آنها به منظور اعتراف گيری اجباری و محارب خواندن عده ای از آنها، در صدد به اجرا در آوردن سناريوی هستند که ابتدا اعتراضات مردم را فتنه بخوانند و بدنبال آن زمينه اجرای حکم اعدام آنها را، همچون قتل عام های سالهای ۶۰ و ۶۷، فراهم سازند وبدين ترتيب با ايجاد جو رعب و وحشت در ميان مردم آنها را از پيگيری خواستها و مطالباتشان برحذر دارند.
اضافه بر اين لازم به تاکيد است که اين دستگيرشده گان از هيچ گونه حقوقی برخوردار نيستند؛ هيچ گونه اطلاعاتی در مورد آنها از سوی حاکمين ايران منتشر نمی شود؛ اجازه داشتن وکيل اختياری ندارند؛ پشت درهای بسته و در دادگاههای فرمايشی به اتهامات آنها رسيدگی می شود و . . . و بعبارتی ديگر اين زندانيان در واقع گروگان حاکمين ايران هستند.علی رغم نگرانی افکار عمومی جهان در مورد وضعيت اين گروگانهای زندانی، تاکنون رژيم به درخواستهای متعدد سازمانها و نهادهای ايرانی و بين المللی مبنی بر آزادی اين افراد عکس العملی نشان نداده است و تجربه هم نيز نشان داده است که رژيم در اين رابطه تابع معيار بين المللی حقوق بشر نيست و بدون تأسی از معاهده ها و پيمانهای بين المللی در اين زمينه، در نقض گسترده، مستمر و برنامه ريزی شده حقوق بشر در ايران کوتاهی نکرده است.
ما بعنوان جمعی از نهادهای ايرانی دفاع از حقوق بشر از کليه نهادها و فعالين حقوق بشر تقاضا می کنيم که افکار عمومی را در اين جهت آگاه ساخته و برای نجات جان گروگانها از دست حاکمين ايران سرسختانه بکوشند.ولی آنچه نهايتاً می تواند جان گروگانهای در معرض خطر اعدام را نجات دهد عبارتند از؛ پيگيری خواستها و مطالبات مبتنی بر اعلاميه جهانی حقوق بشر و ميثاقهای الحاقی آن از سوی مردم؛ اعتراض مستقيم مردم به حبس و موج دستگيری و مقابله با خطری که جان زندانيان را تهديد می کند و همچنين تقاضای آزادی کليه زندانيان سياسی و بازداشت شدگان وقايع اخير.
یکم بهمن ۱۳۸۸ برابر ۲۱ ژانويه ۲۰۱۰
فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی
کميته دفاع از زندانيان سياسی
کميته گزارشگران حقوق بشر
*****
افزایش بودجه پلیس و بسیج برای سرکوب بیشتر مردم
بودجه بسیج 200 درصد افزایش یافته است
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروهای انتظامی گله دارد که به نیروهای پلیس به اندازه کافی اضافه کاری داده نمی‌شود! به گزارش خبرآنلاین، نا آرامی‌های اخیر باعث بالا رفتن هزینه های مالی نیروهای انتظامی و بسیج شده و نمایندگان طرفدار دولت خواستار افزایش مجدد بودجه این نیروها شده‌اند . در همین حال فرمانده ناجا نیز از دولت می‌خواهد که بابت اضافه‌کاری، پول بیشتری به افراد پلیس بدهد. با آن که کمتر از 60 روز به پایان سال جاری مانده است، گروهی از نمایندگان طرفدار دولت در مجلس، خواهان آن هستند که ۱۰۰ میلیارد تومان به بودجه امسال نیروهای پلیس اضافه شود. البته هیات رییسه مجلس، مخالف این افزایش بودجه در روزهای پایانی سال هستند. محمدرضا باهنر، این پیشنهاد نمایندگان حامی دولت را مغایر با آئین‌نامه مجلس دانسته و در عین‌حال قول می دهد که بودجه مربوطه را در لایحه بودجه سال ۱۳۸۹ افزایش یابد. به گزارش هم‌میهن، حسن کامران، فاطمه آجرلو، مهرداد لاهوتی، بهروز جعفری و احمد بیغش از نمایندگان طرفدار دولت، به رد این پیشنهاد اعتراض دارند. افزایش مداوم بودجه بسیج به گزارش هم‌میهن، طبق برنامه چهارم توسعه، برای بسیج سالانه ۴۰۰ میلیارد تومان بودجه در‌نظر گرفته شده، اما در دو سال اخیر همواره امکانات مالی بیشتری در اختیار این نهاد قرار گرفته است. به نوشته نشریه صبح صادق در سال ۱۳۸۷ بودجه بسیج ۲۰۰ درصد افزایش یافت و علاوه بر آن ۵۰ میلیارد تومان نیز برای کمک به بسیجیان بیکار اختصاص یافت. در سال ۱۳۸۸ نیز به استناد گزارش نشریه برنامه , بودجه بسیج ۴۵ میلیارد و ۲۳۸میلیون تومان افزایش یافت. نشریه برنامه ارگان معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی نهاد ریاست‌جمهوری است.
*****
حبیب الله لطیفی، از تولد تا محکومیت به اعدام
آنچه در پی می آید، زندگی نامه و شرح مختصری از پرونده حبیب الله لطیفی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام و محبوس در زندان سنندج است که به روایت نزدیکان وی توسط کمیته کردستان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، تهیه، تنظیم و جهت تنویر افکار عمومی ارائه میشود.
حبیب الله لطیفی هفتمین فرزند صغری و عباس لطیفی، 1 فروردین 1360 در سنندج چشم به جهان گشود. وی 7 سال نخست زندگی خود را به همراه خانواده اش (هنگام جنگ ایران و عراق) در روستای نایسر از توابع شهرستان سنندج و در آوارگی سپری نمود.
از کودکی به ورزش علاقه مند بود و در رشته ی فوتبال استعداد بی نظیری داشت. در حین گذراندن مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان، در تیم های مختلف فوتبال از جمله تیم شهرداری سنندج بازی کرد. اما در آستانه ی ورود به دانشگاه مجبور به ترک آن شد چرا که پیش شرط ادامه ی آن، ثبت نام در مرکز بسیج بود و بدین ترتیب حبیب که حاضر به ثبت نام در بسیج نبود، علی رغم میل باطنی خویش مجبور به ترک باشگاه و خداحافظی از فوتبال شد. حبیب که عاشق طبیعت کردستان بود، کم کم به ورزش کوهنوردی روی آورد و توانست بسیاری از کوه های کردستان را فتح نماید.
علی رغم آن که حبیب در خانواده ای ثروتمند متولد شده بود، همواره در اجتماع فروتنانه ظاهر می شد. این دانش آموز ممتاز در سال 1380 موفق به اخذ دیپلم و پیش دانشگاهی رشته ی ریاضی و فیزیک شد و در مهرماه 1381 به دانشگاه ایلام راه یافت و در رشته ی مهندسی صنایع ادامه تحصیل داد.
حبیب جوان، علاقه ی ویژه ای به مطالعه و بحث و گفتگو در خصوص مسائل اجتماعی – سیاسی ایران به ویژه کردستان داشت. او به همراه دوستان خود مدام مشغول فعالیت های مدنی، فرهنگی، زیست محیطی و سیاسی بود. از شرکت در NGO ها گرفته تا فعالیت سیاسی. وی همچنین افتخار عضویت انجمن های زیست محیطی " ژیانه وه " و " شاهو " را داشت.
حبیب الله لطیفی ساعت 7:40 غروب 1 آبان ماه 1386 در خیابان ادب سنندج از سوی 11 تن از نیروهای امنیتی اطلاعات در زمانی که از یک خدمات کامپیوتری خارج می شد محاصره و بازداشت شد و از آن غروب تا 4 ماه بعد، آفتاب را در آسمانش ندید. وی 4 ماه در زندان انفرادی تحت شکنجه ی شدید بازجویان اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. روز نهم بازداشتش بر اثر خونریزی کلیه هایش به بیمارستان تامین اجتماعی سنندج (دور افتاده ترین بیمارستان شهر) منتقل می شود و بر حسب اتفاق یکی از بستگان نزدیک اش وی را در وضعیتی بسیار وخیم اینگونه می بیند "پسرکی با چشم هایی ورقلمبیده و پوستی کدر و تیره و لبان پاره شده که 3 نفر وی را که توان راه رفتن نداشت و در میان بازوانشان نیمه خمیده و به سختی قدم بر می داشت، از پله های بیمارستان بالا می بردند و 8 نفر دیگر نظامی و لباس شخصی آنان را اسکورت می کردند". بعدها معلوم شد که 5 الی 6 نفر او را به باد لگد و باطوم گرفته و تا سرحد مرگ کتک زده اند.
او 4 هفته توانایی هیچ حرکتی جز سینه خیز نداشت. سرش از 3 ناحیه شکسته بود و لگدهای پیاپی لبانش را شکافته بود. گفتنی است طی اعتراض حبیب به قاضی کامیانی بازپرس پرونده که هر از گاهی جهت بازپرسی به تک سلولی وی در اطلاعات مراجعه می کرد، کامیانی هرگونه اعمال شکنجه را انکار کرده و حبیب را متهم به اظهارات کذب نموده بود.در این گیر و دار رئیس کل اطلاعات استان و دادستان آن زمان سنندج (امجدی) طی گفت و گویی که در تک سلولی اطلاعات از پشت دریچه سلول با حبیب انجام داده بودند، قول فراری دادن شخص وی و دوستش یاسر گلی در ازای اعتراف بر علیه دیگر دوستانش و فرستادن گزارش ماهانه در مورد 2 نفر (که مشخص نکرد چه کسانی هستند) را داده بودند که پس از آن که با واکنش منفی حبیب رو به رو شده بودند او را تهدید به اعدام کرده بود.
پس از پروسه بازجویی که توسط ماموران وزارت اطلاعات انجام شد، به بند قرنطینه و سپس بند پاک 2 زندان مرکزی سنندج منتقل شد و پس از 4 ماه چشمانش به نور آفتاب و دیدار خانواده اش روشن شد.
حبیب در تاریخ 10 تیرماه 1387 طی دادگاهی چند دقیقه ای و بدون حضور خانواده، در شعبه ی اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج از سوی قاضی حسن بابایی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و نظام با استناد به آیه 33 سوره مائده (قرآن کریم) و استناد به مسائل یکم، سوم و پنجم از فصل ششم (حد محارب) جلد چهارم کتاب تحریر الوسیله امام خمینی و مواد 183، 186، 190، 191 قانون مجازات اسلامی، محارب (دشمن خدا) اعلام شده و به اعدام محکوم شد (اتهامی که وی هیچگاه نپذیرفت).
در پی اعتراض به این حکم غیرحقوقی، در 10 بهمن ماه 1387 باردیگر این دانشجوی کرد در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم شد. تاسف آور است که قاضی بابایی در این رابطه به وی گفته بود، "تو که حکم ات اعدام است بیا و جرم های پرونده ی دیگر متهمان بی گناه من را به عهده بگیر، بگذار این پرونده ها نیز مختومه شود!!"
لازم به ذکر است در آستانه ی اعدام زندانی سیاسی احسان فتاحیان و زمانی که مادر حبیب به نشانه ی اعتراض به اعدام وی به جمع زندانیان سیاسی اعتصاب کننده پیوست و تهدید به خودسوزی کرده بود، حجت اسلام بابایی "الهه" خواهر حبیب را به دلیل مصاحبه با رسانه های خارجی تهدید به پرونده سازی "چرب" و زندان کرد. پیش از آن نیز امید برادر حبیب که جهت پیگیری پرونده ی او به دادگاه رفته بود، از سوی حمزه ای رئیس سابق حفاظت دادگاه انقلاب سنندج، به مدت نیم روز بازداشت و در مقابل انظار عمومی مورد ضرب و شتم شخص رئیس حفاظت قرار گرفته بود.
در طی مدت بازداشت، کم کم بیماری برونشیت (عفونت ریوی) که در کودکی از آن رنج می برد، باردیگر عود کرده و عفونت معده و دندان ها که همگی بر اثر نبود بهداشت در هوا و غذای تک سلولی اطلاعات و زندان مرکزی سنندج ظاهر شده بودند، بر فشار و شکنجه ی روحی او افزود. اما علیرغم درخواست های مکرر حبیب و خانواده و وکیلش مسوولان اجازه ی درمان نداده و تنها یک بار به منظور انجام سونوگرافی حبیب را به بیمارستان توحید سنندج منتقل کردند که بعدها اعلام کردند جواب سونوگرافی گم شده است. مسعود مهربان (رئیس سابق حفاظت زندان مرکزی سنندج) و محمد خسروی (رئیس زندان مرکزی سنندج) توسط نیروهای خود در زندان حبیب را با کنترل روایط تحت فشار قرار داده و به طرق مختلف از جمله ممنوعیت های بی دلیل و ناگهانی ملاقات و تماس تلفنی او را آزار می دهند.پس از ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور در تاریخ 16 فروردین 1388 که جهت آخرین تجدیدنظر بر این پرونده ی غیرحقوقی صورت گرفت، تنها یک هفته پس از آن، درخواست مزبور، با مخالفت مسوولان مواجه شد و این مسئله که کمیسیون عفو دیوان عالی کشور حاضر به بررسی مجدد پرونده نشده است، پس از 10 ماه مخفی کاری دستگاه مربوطه، هفته ی گذشته و به صورت شفاهی به دکتر صالح نیکبخت وکیل حبیب اعلام شد.
بدین ترتیب احتمال اجرای حکم حبیب با فاش شدن این مسئله و پس از آنکه از سوی اسکندری رئیس اجرای احکام دادگاه انقلاب سنندج به وی اعلام کرد که هیچ تضمینی جهت عدم اجرای حکم اعدام وجود ندارد قوت گرفت. احتمال لغو حکم اعدام حبیب از میان رفته است و هر آن امکان دارد در یک سپیده دم، وی نیز به دار آویخته شود. لازم است به مصائب خانواده لطیفی نیز اشاره کرد که حسب ادعای مسوولیت و نفوذ چند تن در اداره اطلاعات و قوه ی قضائیه و از آن جا که خانواده ی وی مجبور بودند برای نجات جان فرزندشان به آن ها اعتماد نمایند مبالغ فراوانی از خانواده حبیب وجه نقدی و رشوه دریافت شده و هیچ کاری نیز در ازای آن انجام نشده است. هم چنین خانواده لطیفی خواستار دیدار با مقامات قضایی همچون آیت الله شاهرودی، آقای لاریجانی و استاندار کردستان (اسماعیل نجار) بوده اند، اما این مقامات به بهانه های مختلف از دادن وقت ملاقات با این خانواده سر باز زده و هیچ یک حاضر به پاسخگویی به درخواست آنان نبوده اند.حبیب از جمله زندانیان سیاسی و اعتصاب کنندگان معترض به اعدام احسان فتاحیان بود و تا آخرین لحظات از تلاش برای نجات جان این همبندی خود از پای ننشست و این خود دلیلی شد بر تشدید فشار هایی که هم اکنون در حق او اعمال می دارد. منجمله نگهبانان به دستور ریاست زندان، چندین بار وسایل و یادداشت و کتب شخصی حبیب را تفتیش و ضبط، حق ملاقات حضوری با خانواده اش و سپس تلفن را از وی سلب کردند. در پایان نیز لازم به ذکر است اواسط دی ماه سال گذشته حبیب یک بار دیگر جهت پاره ای توضیحات از زندان به سلول های انفرادی این اداره منتقل شد و مدت 4 روز را تحت شکنجه به سر برده بود. همچنین در زمان آیت الله خامنه ای به کردستان بر اثر رفتن ماموران اداره اطلاعات در پاسی از شب به خانه ی پدری حبیب که به منظور تهدید خانواده وی جهت حبس خانگی تا اتمام سخنرای آیت الله خامنه ای در میدان آزادی سنندج صورت گرفته بود، مادر حبیب دچار سکته ی قلبی شد.در حال حاضر، زندانی سیاسی حبیب الله لطیفی، 28 ساله، در زندان مرکزی سنندج، بند 2 تحت حکم اعدام قطعی به سر می برد که هر لحظه با استیذان ریاست قوه قضائیه می تواند به اجرا درآید.
خانواده وی تمامی مجامع و نهادهای حقوق بشری را برای نجات جان وی به مدد طلبیده اند.
*****
شورش در زندان یاسوج در پی بازداشت تعدادی از اصلاح طلبان استان
در پی بازداشت شش تن از چهره های شاخص اصلاح طلب استان کهکیلویه و بویراحمد و انتقال آنها به زندان شهر یاسوج، خبر ها از شورش زندانیان این شهر حکایت دارد.
شب گذشته این افراد با ورود به زندان یاسوج دست به افشاگری برای زندانیان زدند که همین امر موجب شورش زندانیان این شهر شد.
گفتنی است عصر روز گذشته در پی شکایت روح الله حسینیان، سيد ضياء الدين رضا توفيقي رئيس سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي استان، سيد رضا عسكري دبير جبهه مشاركت ايران اسلامي، علي خواجوي دبير انجمن اسلامي معلمان استان به همراه قاسم يزداني، لطيف رستاد و هجير تشكري از اعضاي شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي بازداشت شدند.
احزاب اصلاح طلب استان كهکيلويه و بويراحمد چندی پیش نسبت به سخنراني اهانت آميز روح الله حسينيان در سخنان پيش از خطبه نماز جمعه ياسوج، و وقایع عاشورای خونین تهران بیانیه ای مشترک صادر کرده بودند.
زندانیان روز گذشته با سر دادن شعارهایی چون "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" به اعتراض پرداختند که همین امر موجب شد تا دادستانی یاسوج دستور خروج اصلاح طالبان از بندهای عمومی را صادر و آنها را در بندی مجزا نگهداری کند.
همچنین خبرنگار جرس از منابع محلی خبردار شد از آنجایی که افراد دستگیر شده عموما از خانواده شهدا و همچنین رزمندگان سالهای جنگ هستند، خانواده های شهدا قرار است روز شنبه در مقابل دادستانی شهر یاسوج تجمع کنند.
*****
جایگاه پانزدهم برای سرعت اینترنت ایران در منطقه
طبق آمارهای منتشر شده سرعت اینترنت در کشور برای کاربران شرکتها 512 کیلوبیت در ثانیه و برای کاربران خانگی 128 کیلوبیت در ثانیه است.
بر اساس آخرین گزارشهای رسمی ایران با ضریب نفوذ اینترنت 34 درصد بعد از فلسطین اشغالی، امارات، قطر، لبنان و ترکیه در مقام ششم منطقه قرار دارد و براساس شاخص اینترنت پرسرعت، جایگاه 15 را در منطقه به خود اختصاص داده است.
این در حالی است که طبق برنامه چهارم توسعه تا پایان سال ٨٨ تعداد پورت های پر سرعت فعال (ADSL) باید به 5/1 میلیون برسد در حالی که هم اکنون کمتر از ١٠٠هزار پورت فعال ADSL وجود دارد. به عبارت دیگر نفوذ ADSL در ایران یک نهم میزان پیش بینی شده در برنامه چهارم توسعه است.
*****
ویژه برنامه های سالروز تولد ندا آقا سلطان در گفتگو با کاسپین ماکان
همزمان با سوم بهمن سالروز تولد ندا، ویژه برنامه هایی در برخی از شهرهای بزرگ جهان از جمله تورنتو، استکهلم، مونیخ، کپنهاک ، اورنج کانتی، لندن و آتلانتا از سوی ایرانیان و آزادیخواهان برگزار خواهد شد. کاسپین ماکان نامزد ندا آقا سلطان در گفت و گو با جرس با بیان اینکه "راه ندا راه خشونت نیست" افزود:" راه ندا، راه شجاعت در برابر استبداد تا صبح پیروزی است." کاسپین ماکان در خصوص برگزاری برنامه ای مشابه در تهران گفت: با آنکه دستیابی به آزادی بهای سنگین دارد اما چون متاسفانه حاکمیت کوچکترین و آرامترین مخالفتها و اعتراض ها را نیز تحمل نمی کند با خشونت تمام عیار با معترضین برخورد می کند, بیم آن داریم که برنامه ای اعلام کنیم و در جریان آن عده ای مصدوم شوند. بهمین خاطر در تهران هیچ برنامه ای را اعلام نکرده ایم. نامزد ندا آقا سلطان همچنین تصریح کرد: از طریق سایتهای اجتماعی متوجه شدم که مردم به صورت خودجوش قرار گذاشته اند که عصر روز سوم بهمن به محله امیرآباد و جایی که ندا به شهادت رسید بروند و با روش کردن شمع و اهدای گل، یاد او را گرامی بدارند. درخواست می کنم اگر چنین برنامه ای برگزار می شود حتما در سکوت باشد که بهانه ای به دست سرکوبگران داده نشود.
*****
تبدیل مجموعۀ سالن فرهنگی زندان گوهردشت کرج به محل بازجوئی و شکنجه دستگیر شدگان روز عاشورا
ساختمانی سالن فرهنگی زندان گوهردشت کرج از 10 روز پیش به تصرف بازجویان وزارت اطلاعات در آمده است و دستگیر شدگان روز عاشورا در آنجا تحت بازجوئی و شکنجه قرار دارند.از 10 روز پیش به مرور قسمتهای مختلف سالن فرهنگی که از کتابخانه مرکزی و مدرسه تشکیل می شود و در طبقه سوم کریدر اصلی زندان گوهردشت کرج قرار دارد به تصرف کامل بازجویان وزارت اطلاعات در آمده است. بازجویان وزارت اطلاعات کل سالن فرهنگی را به محل بازجوئی و شکنجه دستگیر شدگان روز عاشورا تبدیل کرده اند.در حال حاضر بصورت شبانه روزی بازجوئی و شکنجه از دستگیر شدگان روز عاشورا در آنجا ادامه دارد. در این مکان تعداد زیادی در حال بازجوئی هستند. شیوه بازجوئی را طوری تنظیم کرده اند که همزمان دستگیر شدگان مورد بازجوئی قرار دارند صدای فریادها و ناله های شکنجه شدن سایر دستگیر شدگان به گوش کسانی که تحت بازجوئی هستند برسد از این شیوه برای تخریب روحیه آنها بکار برده می شود. شکنجه و بازجوئی بصورت وحشیانه صورت می گیرد و بازجویان روی اعترافات تلویزیونی متمرکز هستند. در میان دستگیر شدگان حداقل 10 نفر از هموطنان بهائی وجود دارد که در این سالن تحت بازجوئی و شکنجه قرار دارند.
از طرفی دیگر از 10 روز پیش ورود و یا نزدیک شدن سایر زندانیان به سالن فرهنگی ممنوع شده است اما زندانیان صدای ناله ها وشکنجه های دستگیر شدگان روز عاشورا را بخصوص در ساعات شب بخوبی می شنوند.علاوه برسالن فرهنگی ،بند سپاه زندان گوهردشت کرج که در دست بازجویان وزارت اطلاعات و سلولهای انفرادی بند 5 زندان گوهردشت مملو از دستگیر شدگان روز عاشورا است.جان دستگیر شدگان روز عاشورا در زندان گوهردشت کرج در معرض خطر جدی قرار دارد با تشکیل سالنهای بازجوئی و شکنجه خطر به قتل رساندن آنها در زیر شکنجه های قرون وسطائی وجود دارد.
همزمان با تبدیل سالن فرهنگی به محل بازجوئی و شکنجه دستگیر شدگان،یورشهای شبانه به زندانیان در بندهای 2 ،4 ،5 و6 شدت گرفته است. گارد زندان نیمه های شب به سلول زندانیان یورش می برند و افرادی را که قادر به خوابیدن نیست را به زیر 8 می برند و مدت طولانی آنها را مورد شکنجه قرار می دهند که منجر به شکستگی اعضای بندن آنها و دچار زخمها ویا کبودی در بندن آنها می شود. اسامی تعدادی از زندانیان بند 6 که در این یورشهای وحشیانه توسط گارد زندان مورد ضرب و جرح قرار گرفته اند عبارتند از: محمد تات در اثر ضرب وشتم دچار شکستگی دست راست شده است - عباس توکلی برازجانی کبودی در بدن- علیرضا سپهر- امیرزالی - بهزاد بهرنگ - افشین احدی نژاد - سعید یزدانی و جعفر زاده تمامی می باشد.
این یورشها توسط فردی بنام امیریان و سمیعی نژاد از فرماندهان گارد که همراه با 30 الی 40 از نیروهای گارد صورت می گیرد حملات با نظارت و همراهی کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان گوهردشت صورت می گیرد.گفته می شود این حملات بخاطر عدم توجه زندانیان به سالن فرهنگی می باشد.
*****
وکیل مجید توکلی : حکم صادر شده از اساس باطل و غیرقانونی است
45 روز پس از بازداشت مجید توکلی از دانشجویان فعال دانشگاه امیر کبیر، روز گذشته حکم هشت سال و شش ماه حبس تعزيری، ۵ سال محروميت از فعاليت سياسی و ۵ سال ممنوعيت خروج از کشور برای وی صادر شد.
محمدعلی دادخواه وکیل مدافع مجید توکلی که هفته گذشته پس از اتمام آخرین جلسه دفاعیات توکلی، هنگام خروج او از دادگاه انقلاب موفق به گرفتن امضای پذیرفتن وکالت شده است ، در گفتگو با خبرنگار جرس گفت: "هنوز نتوانسته‌ام موکل خود را ملاقات کنم و فقط می‌دانم که ظرف یکی دو روز گذشته به بند عمومی 207 یا 208 در زندان اوین منتقل شده و شاید ظرف چند روز آینده بتوانم با موکلم ملاقات حضوری داشته باشم."
دادخواه با تاکید بر اینکه هنوز حکم صادره ، رسما به او ابلاغ نشده افزود:" برابر مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ، رسیدگی به تخلفات دانشجویان باید در کمیته انضباطی دانشگاه ها انجام شود و دادگاه انقلاب حق و اجازه صدور حکم را ندارد."
وی با اشاره به اینکه 6 ماه حکم حبس به اتهام توهین به رئیس جمهوری به توکلی ابلاغ شده،تاکید کرد:"در صلاحیت دادگاه انقلاب نیست که به دلیل توهین به رئیس جمهور حکم صادر کند".
دادخواه هم چنین تصریح کرد: "برابر با قانون اساسی،جلسات دفاعیه متهم در دادگاه باید با حضور وکیل مدافع متهم برگزار شود و با توجه به اینکه وی در هیچ یک از جلسات برگزار شده در دادگاه انقلاب نتوانسته به عنوان وکیل مدافع توکلی حضور پیدا کند،بنابراین این حکم از اصل باطل و غیرقانونی است." وی ادامه داد:"برابر با رای دیوان عالی کشوردر چنین مسائلی ، باید مجددا جلسات دفاعیه مجید توکلی،با حضور وکیل مدافع وی برگزارشود. "
دادخواه با اشاره به اینکه" سوء نیت توکلی در هیچ کجا ثابت نشده" ادامه داد: "به هر ترتیب ،این نسل در دامان انقلاب اسلامی پرورش یافته اند و فرزندان این انقلاب هستند. پس با عنایت به رافت و عطوفت اسلامی ،اگر قرار به صدور حکم به این سرعت و بدون حضور وکیل مدافع در دادگاه انقلاب بوده، می باید حداقل حکم را برای توکلی ، صادر می کردند، اما دادگاه انقلاب در تمامی موارد اتهامی، حداکثر مجازات را برای وی اعمال کرده است. "
وی در پایان ابراز امیدواری کرد که دادگاه توکلی دوباره برگزار شود.
مجيد توکلی پيش از اين دو بار بازداشت شده بود که بار اول مدت يک سال و هفت ماه را در زندان گذرانده بود و در بار دوم ۳ ماه را در انفرادی تحت بازجويی قرار داشت
توکلی امسال در مراسم ۱۶ آذر و پس از ايراد سخنرانی شجاعانه اش در دانشگاه اميرکبير بازداشت شد موارد اتهامی عنوان شده و احکام صادره مربوط به حکم توکلی از قرار زير است: اجتماع و تبانی عليه نظام منجر به صدور حکم ۵ سال حبس تعزيری توهين به رهبری منجر به صدور دو سال حبس تعزيری توهين به رياست جمهوری منجر به ۶ ماه حبس تعزيری تبليغ عليه نظام منجر به صدور يک سال حبس تعزيریهمچنين وی به مدت ۵ سال از هرگونه فعاليت سياسی و نيز از حق خروج از کشور محروم شده است.
*****
مرگ یک زندانی سیاسی در زندان اوین
"البرز قاسمی" زندانی سیاسی متهم به محاربه از طریق عضویت در یک سازمان سیاسی که از سرطان پیشرفته معده نیز در رنج بود، در پی وخامت وضعیت جسمی که نشعت گرفته از محرومیت بلند مدت این زندانی از خدمات پزشکی و مرخصی استعلاجی بود روز گذشته به بهداری زندان اوین منتقل و صبح امروز مرگ وی تائید شد. گزارش شده است این زندانی که در بند ٣۵۰ زندان اوین به همراه برادر خود "حمید قاسمی" نگهداری میشد، در روزهای اخیر حتی قادر به حرکت کردن نبوده و دچار بی اختیاری ادرار شده بود، علیرغم تلاش های زندانیان و خانواده وی، بهداری و مسئولان مربوطه در زندان اوین تا روز گذشته حاضر به ارائه خدمات درمانی به وی نشده و تنها پس از پیگیری های مستمر روز گذشته این زندانی را به بهداری زندان اوین منتقل کردند، در حالیکه بیماری وی و رسیدگی پزشکی به ایشان مستلزم حضور در مراکز تخصصی پزشکی بوده است. لازم به توضیح است، البرز و حمید قاسمی، به اتهام همکاری با یک سازمان سیاسی به محاربه متهم، در دادگاه اولیه محکوم به اعدام و در دادگاه تجدید نظر به حبس ابد محکوم شده اند، از تاریخ و جزئیات پرونده کماکان اطلاعی در دست نیست.
*****
گزارشی از فعالین حقوق بشر ودموکراسی در ایران
بند مخوف 209 مملو از زندانیان سیاسی که تحت شکنجه های قرون وسطائی قرار دارندبنابه گزارشات رسیده به" فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" خانواده های زندانیان سیاسی محبوس در بند مخوف 209 زندان اوین از صبح امروز برای ملاقات ، اطلاع یافت و آزادی عزیزانشان اقدام به تجمع اعتراضی کردند.
روز پنجشنبه اول بهمن ماه با وجوديكه روزهاي پنجشنبه به ملاقات زندانيان بند 209 اختصاص یافته است و تعداد زيادي از خانواده ها به خصوص خانواده دانشجويان بازداشت شده بعد از انتخابات كه در بند 209 در بازداشت بسر می برند در سالن ملاقات زندان اوين حضور داشتند. ده ها نفر از خانواده بازداشت شده هايي كه عزیزان آنها در بندهاي ديگر زندان اوين بازداشت بودند در سالن ملاقات حضور داشتند به دليل ازدياد تعداد بازداشت شده ها به خصوص بازداشت شده هاي روز عاشورا تعدادي از خانواده ها نتوانسته بودند روزهاي يكشنبه و سه شنبه عزيزان خود را ملاقات كنند و تنها موفق به دادن لباس و مقداري پول به كاركنان زندان اوين شده بودند كه در اختيار بازداشت شده ها بگذارند .
بازجویان وزارت اطلاعات برای تحت فشار قرار دادن زندانیان و خانواده های آنها ساعات و زمان ملاقات را کاهش داده اند.ساعتهای ملاقات از ساعت 9 تا 2 بعد ازظهر در نظر گرفته شده و علیرغم كاهش زمان ملاقات زندانيان سیاسی از 20 دقيقه به 10 دقيقه برخي از خانواده ها موفق به ملاقات عزيزان خود نمي شوند و اين مدت زمان نمي تواند جوابگو باشد. بازداشت شده ها در تماس تلفني با خانواده خود گفته اند كه نامشان را براي ملاقات خوانده شده و تا درب خروجي بند آنها را آورده اند ولی پاسداربندها به حالت تمسخر و براي تحت فشار روحی قرار دادن و اذیت و آزار آنها گفته اند شما ممنوع الملاقات هستيد.
خانواده ها اعتراض مي كردند و مي گفتند: تا توانستيد جوانها را بازداشت كرده ايد نه تنها مكان و غذاي كافي به آنها نمي دهيد ملاقات را هم از آنها گرفته ايد و فشار روحي خانواده ها و بازداشت شده ها را زياد كرديد ما و عزيزانمان يك هفته انتظار مي كشيم و اين راه طولاني را با هزار جور زحمت مي آييم و دست خالي بر مي گرديم .اما زندانبانان زندان اوين با برخوردی غیر انسانی خطاب به خانواده می گویند: زودتر بياييد تا نوبتتان شود . خانواده ها با اعتراض به آنها پاسخ می دادن و مي گفتند: ساعت 5 صبح در تاريكي هوا و با وجود سردي هوا از خانه بيرون مي زنيم خوب نگاه كنيد مي بينيد تا توانسته ايد بي گناه بازداشت كرده ايد.بازجویان وزارت اطلاعات شبانه روزی مشغول بازجوئی از دستگیر شدگان روز عاشورا هستند بازجوئیها با شکنجه های روحی و جسمی همراه است و بازجوئیها گاها تا 9 ساعت ادامه می یابد.از طرفی دیگر چندین برابر ظرفیت سلولهای بند 209 زندان اوین زندانی در آن جای داده اند سلولها ی که ظرفیت آن 9 نفر بوده به 36 نفر افزایش یافته است ، سلولهای انفرادی تک نفره را به 2 الی 4 نفر افزایش داده اند. سرمای شدید زمستان ، نداشتن لباس و پوشش کافی برای استراخت شرایط را بر زندانیان سیاسی طاقت فرسا کرده است.سر بازجویان وزارت اطلاعات که زندانیان سیاسی را مورد بازجوئی و شکنجه های غیر انسانی قرار می دهند عبارتند از علوی،سعید شیخان،سید و ... می باشند.
عباس جعفری دولت آبادی دادستان امنیتی تهران و بیگی رئیس شعبۀ 3 امنیت دادگاه انقلاب بطور مستمر بر بازجوئیهای وحشیانه در بند 209 زندان اوین نظارت دارند و بعضا خود در آن شرکت می کنند. افراد فوق بطور موثر در جنایت علیه بشریت شرکت فعال دارند.لیست جدیدی از اسامی تعدادی از بازداشت شده ها ی روز تاسوعا و عاشورا برای ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد. با این لیست تا به حال اسامی 205 نفر از بازداشت شدگان روز تاسوعا و عاشورا منتشر شده است.
1- رسول عليزاده 29 ساله روز عاشورا در حوالي ميدان امام حسين بازداشت و به بند زنان منتقل شده
2- شاهين جليلوند 30 ساله و فوق ليسانس عمران روز عاشورا در كالج بازداشت و به اوين منتقل شده
3- سيد سعيد ساجدي 26 ساله روز عاشورا بازداشت و به بند 240 منتقل شده
4- عليرضا حجت 24 ساله روز عاشورا در ستارخان بازداشت و به اوين منتقل شده
5- فربد يوسفي لطافت 31 ساله روز تاسوعا در پل چوبي بازداشت و به اوين منتقل شده
6- كامران محمدي 24 ساله عاشورا در ولي عصر بازداشت و به بند 350 اوين منتقل شده
7- حسين زرگرآبادي 39 ساله و متاهل روز عاشورا بازداشت و به بند 240 اوين منتقل شده
8- كوروش اطهري 27 ساله روز عاشورا بازداشت و به اوين منتقل شده
در حال حاضر در بندهای 240،241و 2-الف که در اختیار وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران است مملو از دستگیر شدگان روز عاشورا است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار دادن دستگیر شدگان روز عاشورا ،بی اطلاع نگه داشتن خانواده ها از وضعیت و شرایط عزیزانشان را محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار پایان دادن به سکوت است و بکار بردن اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت که بصورت سیستماتیک و سازمان یافته در زندانهای این رژیم صورت می گیرد.
*****
اخراج صبا واصفی از تدریس در دانشگاه
صبا واصفی پژوهشگر ،فعال حقوق بشر و فعال جنبش زنان که از سال 1385 تاکنون در دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تدریس بود،صبح امروز، 30 دی ماه، از تدریس محروم و از دانشگاه اخراج شد.
صبا واصفی، سومین فعال جنبش زنان است که طی چند ماه گذشته از محل کارش اخراج می شود و خبر آن به رسانه ها رسیده است.
موج اخراج از محیط کار، در چند ماه اخیر گسترش بسیار یافته است. پیش از آن نرگس محمدی، از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر و از فعالان جنبش زنان، در 28 آبان ماه سال جار از کار اخراج شد.
سمیرا صدری، عضو شورای سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان ایران و از فعالان جنبش زنان نیز پس از هفت سال حضور بر سر کلاسهای درس، از اوایل آذرماه سال جاری از تدریس در آموزش و پرورش محروم شد و از محل کارش اخراج گردید.
*****
نیچر: جامعه‌ی آکادمیک ایران از ادامه‌ی ترور بیم دارد
نیچر می‌نویسد، دانشمندان ایران پس از ترور مسعود علی محمدی، استاد فیزیک، بیم آن دارند که ترور جامعه‌‌ی آکادمیک ادامه یابد. آنها هدف احتمالی این ترور را هشدار به طرفداران اپوزیسیون می‌دانند.
هفته‌نامه‌ی معتبر نیچر سه‌شنبه (۲۹دی‌ماه، ۱۹ ژانویه) با انتشار گزارشی به پیامدهای تاثیر روانی ترور مسعود علی محمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران، بر جامعه‌ی آکادمیک ایران پرداخت.
این هفته‌نامه می‌نویسد، ترور مسعود علی‌محمدی، استاد فیزیک ذرات بنیادی، که ۲۲ دی‌ماه برابر با ۱۲ ژانویه در تهران انجام شد جامعه‌ی آکادمیک ایران را به هراس افکنده است.
نیچر به نقل از یکی از محققان ایرانی که خواست نامش فاش نشود می‌نویسد، «همه نگران آن هستند که این اتفاق ممکن است سرآغازی باشد و اساتید بیشتری کشته شوند».
نیچر پس از تماس با چند تن از دانشمندان ایرانی که مسعود علی محمدی را می‌شناختند و خواستند نامشان فاش نشود می‌نویسد، آنها ابراز تعجب کرده‌اند که «چرا علی محمدی برای ترور انتخاب شده است». یکی از آنها می‌گوید: «می‌توانستم انتظار داشته باشم که بعضی از چهره‌ها‌ی مؤثر سیاسی ترور شوند، اما انتظار ترور او را نداشتم».
این افراد به نیچر گفته‌اند، مسعود علی محمدی به سیاست توجه داشت، اما به هیچ وجه یک فعال سیاسی نبود.
محمود احمدی‌نژاد، رئيس جمهور ایران، و علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، «دشمنان» کشور را عامل ترور علی‌محمدی خوانده ‌و افزوده‌اند که هدف آنها جلوگیری از روند پیشرفت‌های علمی و فنی بوده است. رسانه‌های دولتی ایران از علی محمدی به عنوان «شهید» یاد کرده‌ و او را «استاد متعهد انقلابی» خوانده‌اند.
اما محققان و دانشمندان ایرانی در گفت‌وگو با نیچر به شدت با تصویر ارائه شده‌ از علی محمدی در رسانه‌های رسمی ایران و اینکه او حامی احمدی نژاد بوده مخالفت کرده ‌و آن را رد کرده‌اند.
آنها می‌گویند، علی محمدی مخالف رژیم کنونی و سرکوب خشونت‌بار معترضان پس از انتخابات ریاست جمهوری بود.
آنها همچنین این گفته‌ی رژیم مبنی بر اینکه علی محمدی در برنامه‌ی هسته‌ای ایران دخالت داشت و به همین دلیل هدف قرار گرفت را رد کرده‌اند.
نیچر در ادامه می‌نویسد، علی محمدی از حامیان انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) بود و در گذشته با سپاه پاسداران ارتباط داشت. اما او یکی از مخالفان سرکوب جنبش دانشجویی سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) بود. سال گذشته پیش از انتخابات ریاست جمهوری نیز او یکی از صدها استادی بود که نامه‌ی حمایت از میر حسین موسوی را امضا کرده بودند.
مسعود علی محمدی همچنین یکی از ۸۸ استادی بود که در اعتراض به سرکوب دانشجویان پس از انتخابات به علی خامنه‌ای نامه نوشتند.
«او دنبال سقوط رژیم نبود»
دوستان مسعود علی محمدی به نیچر گفتند که او خواستار سقوط رژیم نبود، بلکه «مشتاق پیدا کردن راه حل‌هایی برای خروج از بحران بود».
دانشمندان ایرانی همچنین به نیچر گفته‌اند، تا جایی که آنها می‌دانند، علی محمدی با تلاش‌های هسته‌ای یا برنامه‌‌های نظامی ایران هیچ‌گونه ارتباطی نداشت. این در حالی‌ست که رژیم هفته‌ی گذشته از علی محمدی به عنوان یک «دانشمند هسته‌ای» یاد کرده است.
نیچر می‌نویسد، علی محمدی دکترای خود را در تئوری ریسمان (string theory) گرفت و سپس وارد تحقیقات بر روی اثرات کوانتومی جاذبه و تئوری‌های مربوط به انتقال موضعی ذرات (gauge theories) شد. وی اخیرا بر روی انرژی تاریک در کیهان ‌شناسی و دینامیک‌های نیوتونی اصلاح‌‌شده تحقیق می‌کرد.
موشه پاسترناک (Mosche Paz-Pasternak)، فیزیکدان دانشگاه تل‌آویو در اسراییل، که با علی محمدی در پروژه‌ی سزامی (SESAME) همکاری می‌کرد می‌گوید: «هیچ دلیلی نمی‌بینم که توضیح دهد، چرا و چگونه او می‌توانست برای برنامه‌ی هسته‌ای یا نظامی ایران مفید واقع شود».
پروژه‌ی سزامی (مرکز تابش سینکروترون برای تحقیقات و علوم کاربردی در خاور میانه)، پروژه‌ای علمی مربوط به بهر‌ه‌برداری از یک دستگاه سینکروترون در منطقه می‌شود که ایران نیز مانند اسراییل به عضویت آن در آمده است.
نیچر در پایان می‌نویسد،‌همه‌ی این دلایل باعث می‌شود که قاتلان علی محمدی و انگیزه‌‌ی آنها در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته و «رازگونه» شوند. رژیم ایران، اسراییل، آمریکا و «عوامل داخلی آنها» و گروه‌های مختلف «ضد انقلاب» را مسئول این ترور معرفی کرده است.
اما برخی احتمال می‌دهند که تندروها و رژیم ایران با هدف هشدار به هواداران اپوزیسیون دست به این ترور زده باشند.
«پیام واضح است»
محمد سهیمی، متخصص علم مواد در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در لوس‌آنجلس، می‌گوید، «اگر علی محمدی توسط تندروها کشته شده باشد، پیام واضح است، یعنی آنها حتی نیروهای آکادمیک مشهور و مورد احترام را نیز می‌کشند و دیگر نیروهای آکادمیک باید پیش از مشارکت در فعالیت‌های سیاسی و حمایت از موسوی تأملی دوباره کنند».
بسیاری از محققان ایرانی خواستار آن شده‌اند که جامعه‌ی علمی بین‌المللی واکنش نشان داده و این ترور را محکوم کند.
*****
جایگزین کردن اساتید "غیر متعهد" با بسیجیان
رادیو فرانسه: طرح اسلامی کردن دانشگاه ها به سطح اساتید دانشگاه رسیده است.معاون اول رئیس جمهور اعلام کرد که وزارت علوم باید از اساتید "غیر متعهد" پاک شود و بجای آن از بسیجیان در عرصه های علمی و دانشگاهی استفاده گردد. وی اساتید علوم را متهم کرد که در کلاس های درس، "به مقدسات و ارزش های انقلاب اسلامی اهانت می کنند". او گفت، "باید شرایط را به گونه ای فراهم کنیم تا آموزه های بسیج در همه سطوح اداره ها و سازمان های دولتی بیش از پیش عملیاتی شود".
در عین حال این روزها خبرهائی مبتنی بر بازنشستگی، ممنوع التدریس شدن و یا حتی بازداشت بعضی از استادان منتشر شده است، که گمان بسیجی شدن حوزه دانشگاهی را تقویت می کند.
سعید پیوندی جامعه شناس، استاد دانشگاه در پاریس و پژوهشگر امور آموزشی ایران، در جواب به این نگرانی که آیا این سیاست ها به بسته شدن در دانشگاه ها منجر نمی شود، پاسخ می دهد که این بار مانند سال 1359 بستن دانشگاهها غیر ممکن است. زیرا نیروی انسانی عظیمی در سطح دانشجو و کادر علمی، در مقایسه با انقلاب اول فرهنگی، وجود دارد. بخصوص اینکه مفهوم درستی نیز از "اسلامی شدن" موجود نیست.
سعید پیوندی با بازگشت به تجربه انقلاب فرهنگی، به صدماتی که این موضوع بر حوزه دانشگاهی وارد می آورد اشاره می کند و می افزاید این بار حرکتی جدی در سه عنصر دانشگاه، یعنی دانشجو، استاد و برنامه های درسی صورت گرفته است تا گفتمان اسلامی حاکم شود.
سعید پیوندی تذکر می دهد که تا کنون برخوردهای پراکنده ای از طرف بعضی از مسئولین به اساتید صورت گرفته بود ، اما به نظر می رسد که این بار جدی به این حوزه وارد شده اند. وی در عین حال این سؤال را مطرح می کند که نیروهای نخبه بسیج که باید جایگزین این اساتید بشوند، کجا هستند و چرا برای جامعه ناشناخته اند؟
این پژوهشگر مسایل آموزشی، معتقد است فشار بر دانشگاه و اساتید ، ضربه ای جدی به سطح علمی دانشگاهها می زند. زیرا دانشگاه محل پرسشگری و نقد است. دانشگاه محل برخورد با دنیا و واقعیت های آنست و اگر تحت فشار سیاسی و بیرونی باشد نمی تواند فکر کند و کار کند.
*****
شب شعری با پدر در زندان
عمار ملکی

به یاد مجید توکلی، دکتر احمد زیدآبادی، عبدالله مومنی، مرتضی کاظمیان، بهاره هدایت، عماد باقی، مهدی عربشاهی، میلاد اسدی، پیمان عارف، کیوان صمیمی، کوهیار گودرزی و دیگر پرندگان دربند...
و برای پدرم، دکتر محمد ملکی در آغاز ششمین ماه پروازش در قفس

پدر جان؛
این شبها باز هم دلگیرم از دوری تو و مانند هر وقت دیگری که دلتنگت میشوم، کتاب شعرت را بدست گرفتم و آنرا ورق زدم تا که با من سخن بگویی. چشمم به شعری افتاد که در دیباچه اش نوشته بودی:
یک روز که خیلی دلم گرفته بود «اندوهم» را قطره قطره نوشیدم:

"اندوه را درود
اندوه را سلام
در کوچه های تنگ دلم
جای پای اوست
...در جمع خامشان
تنها و سرگران
کی همدم من است
اندوه، والسلام"

اینروزها هر کس که از من سراغت را میگیرد، میگوید باورش نبود که این قوم جفاکار تا این حد بیرحم باشند که با هجوم به بستر بیماری ات، عقده های دیرین از استادی کهنسال بگشایند و تو را با آن حال ماهها به زندان افکنند. لحظه ای پشت خمیده ات که نشان جور جلادان است در نظرم آمد و با چشمانی تار دفترت را ورق دیگری زدم و از پشت پرده اشک، شعر «شناسنامه» تو را دیدم:

"من از اهالی رنجم
و از قبیله درد
تبار من همه از درد و رنج نالیدند
و من نه ناله که فریاد میکنم، فریاد
چه!
از اسارت شهر حماسه می آیم
و از ولایت زنجیر عدل جلادان
که جای جای تنم زخمدار «تعزیر» است
و قلب و کلیه و مثانه جملگی بیمار
و پشت۫ گوژ ز سنگینی و صلابت دار"

بابا ناصر
میدانی که اینروزها پدران زیادی اسیرند و کودکان خردسال بسیاری غصه میخورند و غم به دل کوچکشان میریزند. وقتی که یاد پسران احمد و عبدالله و مرتضی و بچه های زندانیان دیگر می افتم، غصه آنها جانم را میسوزاند و خاطرات کودکی خودم زنده میشود. یادت هست که در هر ملاقاتی میپرسیدم: "بابا کی میای خونه؟ آخه میخوام باهات بازی کنم" و تو در جواب من، شعر کودکانه «قصه غصه عمار» را گفتی:

"عمار تا مامانو دید
پرید و روشو بوسید
گفتش مامان نازی
میکنی با من بازی
حوصله ام سر اومد
بابا ناصرم نیومد
عمار میخواس بدونه
بابا کی میادش خونه
مامان با چشم گریون
خسته و گیج و حیرون
اشکاشو رُفت با دست
گفت: عمارم خدا هست
اگر بابا اسیره
تو زندون امیره
خدا که مهربونه
همه چیزو میدونه
غصه نخور پسرجون
تموم میشه زمستون
بهار میاد دوباره
کار زمستون زاره"

امان از این زمستان دیرپا پدر.
یادم هست که چقدر شعر زمستان اخوان ثالث را دوست میداشتی و همیشه در راه سفر برایمان میخواندی:
"سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است...زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است"
و یادم می آید که همیشه پس از آن، این شعرت را میخواندی که

"قسم به صبح و قطره قطره باران
به رعد و برق، ابر و باد بهاران
به گل به نغمه های بلبل بستان
بهار خواهد شد، پایدار نیست زمستان"

بابا جان، میدانم که صدای بلبلان زندانی به گوش ات میرسد. همه مرغان عشق را به بند کرده اند. اینجا پرنده ای بیرون از قفس نمانده جز کلاغان که غارغارشان تمامی شهر را پر کرده. اما اینبار دیگر مردم گوشهایشان را با پنبه نپوشانده اند که اینبار مردم در گوش هم آواز امید، شجاعت و مبارزه میخوانند و برای یکدیگرسرود شورانگیز زمزمه میکنند تا که آواز دلخراش کلاغان آنها را از جنبش باز ندارد. دفترت را ورق دیگری زدم و به شعر «پرواز در قفس» رسیدم:
"پرنده های اسیر
درون قفس
در فضای کوچک
پشت میله ها
جایی که امکان پرواز نیست
با بالهای شکسته
عصیان میکنند
پرواز میکنند
تن به دیوار قفس میکوبند
تسلیم اسارت نمیشوند
و از زخم و درد و مرگ نمیهراسند
تا بیاموزند
در قفس هم می توان پرواز کرد"

راستی امروز تمامی روزهای زندانت را در نظام ولایی شمردم. میدانی که امروز دو هزار و دویستمین روزیست که در زندانهای جمهوری اسلامی بوده ای: 1880 روز در دهه پنجم زندگی ات با تحمل شکنجه های سیاه دهه شصت...170 روز در آخرین سالهای دهه ششم زندگی ات با تحمل شکنجه های سفید و امروز 150 روز است که در میانه دهه هفتم زندگی، باز هم در خانه سوم خود یعنی زندان هستی. (خانه دومت دانشگاه است) و اینبار نمیدانم که رنگ شکنجه ات چیست که دارد جسمت را ذره ذره آب می کند.
دفترت را ورق میزنم تا که برایم از شکنجه بگویی؛

"از تفاوت شکنجه سپید و سیاه می پرسند،
می گریم
نمیدانم
چه باید کرد؟
چه باید گفت؟
و آیا میتوانم رنجهایم را که خون رنگند
به روی صفحه ای بی رنگ بنشانم
من از «فعلی» حکایت میکنم
با رنگ روز و شب
نمیدانم
سپیدی و سیاهی را تفاوت چیست
و اما فاش می سازم
که سخت است و توان فرساست هر رنگش"

پدر این روزها اگر چه زمانه ایست که سنگها را بسته وسگها را رها کرده اند، اما نسلی در مقابل ظلم ایستاده و برای گرفتن حقش به مبارزه برخاسته که ترس را به خود راه نمیدهد. ورقی دیگر به دفترت زدم و دیدم که تو به این نسل امید بسته بودی و درباره اش سروده بودی:

"باید گشود پنجره ها را
به روی صبح
وانگه نگاه کرد ... به فردا
باید امید داشت به این نسل
نسلی که با یقین
با مشت آهنین
فریاد میزند
تا کی در انتظار سحر میتوان نشست
این «نظم» سست را باید ز هم گسست
تندیس شیشه ای جهل و ظلم را
باید شکست، باید شکست"

پدر جان، میدانم که تو استوار ایستاده ای و خم به ابرویت نمی آوری و درد و سوز را در خود میریزی و دم برنمی آوری تا مبادا که جوانان زندانی از دیدن رنج تو بشکنند و بی طاقت شوند. اما بدان همگان نگرانت هستند که گذر زمان و بی رحمی حاکمان، جسمت را فرسوده و جانت را خسته کند و این اضطراب، غم به جان همه دوستدارانت میریزد.
داشتم دفتر شعرت را می بستم تا اشک بیش از این ورقهایش را رنجور نکند که چشمم به آخرین شعرت افتاد که نامش «زندگی» بود:

"با آنکه پیر زمان سخت گذر میکند
ولی
مردان مرد را
سخن از ضعف و درد نیست
در کوچه های تنگ و پر از سنگ زندگی
باید
به پیشباز گل سرخ و لاله رفت
باید گشود پنجره ها را
بر دشتهای پر ز شقایق
وانگه شنید زمزمه چشمه سار را
باید قبول کرد دگر
فصل سرد نیست
باید رسید به این اصل جاودان
وقتی که ظلم هست
رهی جز نبرد نیست"

پی نوشت:تمامی شعرهای داخل گیومه (با رنگ آبی) از دفتر اشعار دکتر محمد ملکی با نام «پرواز در قفس» است.
*****
ملاقات مقامات رسمی ایران و اسرائیل در یک نمایشگاه گردشگری
بی بی سی: اسرائیلی ها می گویند که یک مقام سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران در نمایشگاهی در مادرید با وزیر گردشگری اسرائیل دست داده و او را به ایران دعوت کرده است.
به گزارش پل وود، خبرنگار بی بی سی در بیت المقدس، یک سخنگوی دولت اسرائیل گفته که این مقام ایرانی روز چهارشنبه ۳۰ دی (۲۰ ژانویه) در مراسم افتتاحیه نمایشگاه گردشگری مادرید با وزیر اسرائیلی ملاقات کرده است.
بنا بر اظهارات این سخنگو، در ابتدا نماینده سازمان گردشگری ایران از وزیر گردشگری اسرائیل و سفیر این کشور دعوت کرده است تا از غرفه ایران بازدید کند.
سپس مقامات ایرانی از همتایان اسرائیلی خود دعوت کرده اند تا ضمن سفر به ایران از بناهای تاریخی این کشور بازدید کنند.
پس از آن وزیر گردشگری اسرائیل و همتای ایرانی اش در مراسم افتتاحیه نمایشگاه در حالیکه کنار یکدیگر ایستاده بودند، با هم دست دادند.
بنا بر اظهارات سخنگوی اسرائیلی، در این دیدار استاس مسزنیکوف، وزیر گردشگری اسرائیل به همتای ایرانی خود گفته است که روابط یهودیان با ایرانیان به صدها سال پیش باز می گردد و ایران و اسرائیل تا پیش از انقلاب اسلامی ایران روابط خوبی با هم داشتند.
آقای استاس مسزنیکوف به مقامات دولت ایران گفته است که امیدوار است روزی فرا برسد که اسرائیلی ها بتوانند به ایران سفر کنند، اما این موضوع در ابتدا نیازمند تغییراتی در حکومت ایران به ویژه رئیس جمهور آن کشور است.
در ادامه این دیدار وزیر گردشگری اسرائیل درباره محمود احمدی نژاد به مقامات ایرانی گفت: "او باید از حملات خود علیه اسرائیل دست بردارد و اجازه دهد که ایران در تعامل مجدد با سایر کشورهای جهان قرار بگیرد."
این وزیر اسرائیلی گفته است که اگر چه چنین دیداری نمی تواند بر مناسبات رسمی میان دو کشور تاثیر داشته باشد، اما از آن جهت قابل توجه است که مقام ایرانی عضوی از دولت "افراط گرای" این کشور است که پس از روی کار آمدن، بارها اسرائیل را مورد انتقاد قرار داده است.
چندی پیش نیز خبر ارسال پیام تبریک سال ۲۰۱۰ توسط فدراسیون فوتبال ایران به فدراسیون فوتبال اسرائیل، منجر به عذرخواهی رئیس فدراسیون فوتبال ایران و استعفای مسئول روابط بین الملل این فدراسیون شد.
جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد.
*****
دکتر مرتضی مردیها از تدریس محروم شد
به دنبال از سرگيری موج جديد تسويه اساتيد دانشگاه علامه طباطبايی، سيد مرتضی مرديها استاد فلسفه اين دانشگاه نيز ممنوع التدريس شد.
دکتر مرديها از چهره های سرشناس فلسفه سياسی در ايران و از اصحاب حلقه کيان به حساب می آيد.
دکتر مردیها که در سال 86 با فشار صدر الدين شريعتی، رياست دانشگاه علامه، از دانشکده حقوق و علوم سياسی به دانشکده ادبيات منتقل شده بود، پس از تحمل فشارهای بسيار، اکنون از تدريس در اين دانشکده نيز منع شده است.
اين در حالی است که مرتضی مرديها عضو هيات علمی رسمی اين دانشکده به حساب مي آيد و ممانعت از تدريس او فاقد مبنای قانونی است.
گفتنی است که اين تصميم در گروه فلسفه اين دانشکده و پس از فشارهاي مستمر رييس دانشگاه صورت پذیرفته است.
لازم به ذکر است که حميد رضا آيت اللهی، رييس پژوهشگاه علوم انسانی که با حکم شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئوليت اجرای پروژه اصلاح علوم انسانی در دانشگاهها را بر عهده دارد نيز عضو گروه فلسفه دانشگاه علامه است.
*****
حسینیان:خواستم شوك‌بدهم رهبری نپسندید!
روح الله حسینیان تاكید كرد كه درپی پس‌گرفتن استعفایش با تمام قدرت و تازه نفس‌تر از همیشه به جنگ با دشمنان ادامه خواهد داد.
به گزارش ایسنا، این نماینده مجلس شورای اسلامی كه سه‌شنبه‌شب در مسجد اهل بیت در قم سخن می‌گفت، هم‌چنین با بیان این كه « سه ماه قبل از برپایی فتنه اخیر، ایران به عنوان ابرقدرتی درمنطقه در حال تثبیت جایگاه خود بود و دنیا، آمریكا و اروپا آن‌را به رسمیت شناخته بودند» اظهار كرد: در آن زمان اوباما پیامی به مسئولان می‌فرستاد مبنی بر این‌كه منازعه به نفع بشریت نیست و باید بر روی صلح و عدالت جهانی مذاكره كنیم.
وی افزود:40میلیون ایرانی درانتخاباتی بی‌سابقه مشاركت كردند كه اگر این مساله همان جا خاتمه می‌یافت جهان شاهد این بود كه نظام اسلامی چطور صاحب نقش‌آفرینی در تحولات جهانی خواهد شد.
این نماینده مجلس گفت: هنوز انتخابات به طور رسمی پایان نپذیرفته بود كه آقای موسوی در یك حركت بی‌سابقه در ساعت 10 شب مصاحبه خبری تشكیل داد و در آنجا خود را با تعداد آرای بالا رییس‌جمهور رسمی كشور معرفی كرد، این درحالی بود كه آنها می دانستند با گزارش‌هایی كه از شمارش صندوق‌ها در روستاها و برخی شهرهای كوچك به ستاد آنها آمده بود، احمدی نژاد حداكثر آرا را به خود اختصاص داده است.
حسینیان اضافه كرد: رهبری با صبر و حوصله تلاش كرد اگر شبهه‌ای وجود دارد برای مردم آشكار شود، اما در مجموعه اعتراضاتی كه به اصل انتخابات از سوی كاندیدای معترض شد حتی یك مورد هم منطقی نبود. برای مثال عنوان كردند چگونه ممكن است در شمیرانات تعداد رای دهنده بیشتر از تعداد آمار ثبت احوال باشد؛ درحالی كه در دوره قبل در همین منطقه 800 درصد نسبت به قبل شركت‌كننده داشته است كه دلیل آن وجود افراد غیربومی درمنطقه است.
حسینیان افزود: آرزوی ما این است و خواهد بود كه آقای هاشمی رفسنجانی همواره یار رهبری و یار انقلاب باشند، اما متاسفانه باید گفت كه ایشان در ماه های اخیر تعزیه گردان جریان معترض شدند.
وی تصریح كرد: من به عنوان یك فرد مطلع عرض می‌كنم با وجود انتقاداتی كه به احمدی‌نژاد وارد است مثل وجود افرادی چون مشایی، اما باید پذیرفت در این دوره دست‌های زیادی از بیت‌المال قطع شد و باندهای زیادی كه اشرافیت در آنها فرهنگ شده بود و در درون حكومت شكل گرفته بودند متلاشی شدند، هم‌چنین منافع مادی بسیاری به خطر افتاد. به عنوان نمونه در زمان میرحسین موسوی بخشنامه شده بود كه وزرا مادام‌العمر حقوق وزارت بگیرند، ولی احمدی‌نژاد مقابله كرد و گفت هركس در كشور مشغول خدمت باشد، حقوق می‌گیرد. همه اینها در مجموع باعث شد یك دشمنی مشترك در داخل علیه او شكل بگیرد و شعار نه به احمدی‌نژاد در انتخابات سازماندهی شود.
این نماینده مجلس در بخش دیگری از سخنانش تصریح كرد: بعد از سخنان مقام معظم رهبری در نمازجمعه تهران ، عده‌ای به كارهای خود ادامه دادند و مجمع روحانیون مبارز نیز برای حضور مردم در تجمعات بیانیه داده بود. به یكی از اعضای مجمع روحانیون گفته بودم اگر من قاضی بودم این اعلامیه را محاربه با خداوند می‌دانستم و كسانی را كه این بیانیه را تكذیب نكرده باشند، نیز مسوول می‌دانستم.
حسینیان در ادامه با بیان این‌كه جریان معترض از شعار ابطال انتخابات كه در ماههای اول سر می‌داد عقب‌نشینی كرد افزود: آنها در جدیدترین جلسه با تحلیل اوضاع خود بیان كردند ما به واسطه برگزاری تجمعات مختلف و عنوان شعارهای ساختار شكنانه و جریان‌های روز عاشورا پایگاه اجتماعی خود را از دست داده‌ایم، با راهپیمایی روز 9 دی ماه نیز جایگاه رهبری مشخص شد؛ حال تنها راهی كه می‌تواند جلوی ریشه‌كن شدن اصلاحات را بگیرد آن است كه به رهبری نامه بنویسیم و اظهار پشیمانی كنیم و خواهان یك وحدت و گذشت از سوی رهبری باشیم.
حسینیان افزود: آن آقایی كه در پرتو ولایت ، عضوی از حاكمیت است امروز وكیل تسخیری جریان چپ شده و از آنها دفاع و آنان را تبرئه می‌كند.
وی هم‌چنین با استقبال از برگزاری مناظرات در صدا و سیما تاكید كرد: آگاهی بخشی و شناخت شرایط یك اصل است و كسانی كه در مناظرات شركت می‌كنند باید در فضایی منطقی و به دور از سیاست‌زدگی حرف‌های خود را مطرح كنند و این از كسی پذیرفته نیست، قطاری را كه هر هفته از شیراز به تهران حركت و مردم را جابجا می‌كند با سیاه‌نمایی و دروغ ، عنوان كنیم قطار از ریل خارج شده است و این گونه با بزرگ‌نمایی، بی‌اعتمادی را در جامعه اشاعه دهیم.
حسینیان در پاسخ به پرسشی درباره استعفایش از نمایندگی مجلس اظهار كرد: آن چه من در اعلامیه انصراف خود نوشتم از سر صداقت بود و از طرفی متن آن هم رسالتی بر عهده داشت كه شوكی را در بین مسئولان و جامعه وارد كند، كه تا كی باید وارد مبادلات سیاسی یك طرفه شویم؟
وی درادامه با بیان این‌كه مجلس شورای اسلامی كمیته‌ای تحت عنوان كمیته دفاع از فلسطین دارد و مسئول آن را رییس مجلس منصوب می‌كند، اظهاركرد:140 نماینده مجلس نامه‌ای را به رئیس مجلس نوشتند و در آن نامه عزل محتشمی‌پور ، كسی كه كمیته صیانت از آرا را تشكیل داد، كسی كه مسئله تقلب را بعد از انتخابات مطرح كرد، به عنوان رییس كمیته دفاع مجلس خواستار شدند كه با بی‌اعتنایی رییس مجلس روبه رو شد، از این رو تصمیم گرفتم تا شوكی به مسئولان وارد شود كه رهبری ادامه این كار را نپسندیدند و من هم تابع رهبری‌ام و با نظر ایشان انصرافم را پس گرفتم و با تمام قدرت و تازه نفس‌تر از همیشه به جنگ دشمنان ادامه خواهم داد.
*****
می گویند برای منصوره شجاعی وثیقه بیاورید، اما هیچ کس جوابگو نیست
مدرسه فمینیستی: با همسر منصوره شجاعی از زندان اوین تماس گرفتند که وثیقه ملکی بیاورید تا همسرتان آزاد شود، اما به گفته همسر منصوره شجاعی «اما پس از رد سند ملکی توسط بازپرسی، دیگر کسی پاسخگوی من نیست».
فرهاد داودی، همسر منصوره شجاعی می گوید: «خسته شده ایم از انتظار پشت درهای زندان اوین و کسی نیست که جواب پرسش های ما را بدهد. فردای همان شبی که تماس گرفتند و گفتند وثیقه ملکی بیاورم، سند ملکی را بردم و حتا آن را هم در اداره ثبت، در بازداشت بردند، اما پس از آن که همه کارهای اداری اش انجام شد، آقایان بهانه گرفته اند که مالک این سند حضور ندارد و چون به اسم من نیست آن را نمی پذیرند. درحالی که در آن سند من وکالت تام دارم. پس از آن هم برای گرفتن پاسخی از آن ها دو روز است که در جلوی در زندان اوین انتظار می کشم تا بلکه جوابی برای پرسش ام بگیرم تا بلکه همسرم هرچه زودتر آزاد شود و بی قراری های پسرم را هرچه سریعتر رفع کنم، اما اصلا کسی نمی آید که جوابی بدهد. دیگر مستاصل شده ام و نمی دانم چه باید بکنم.»
به نظر می رسد مسئولان پرونده منصوره شجاعی، از ابتدا نیز قصدی برای آزادی وی نداشتند و تماس برای سپردن وثیقه برای آزادی وی، صرفا آزار خانواده های بازداشت شده است.
منصوره شجاعی، پژوهشگر حوزه زنان و از اعضای کمپین یک میلیون امضاء، روز 7 دی ماه، نیمه های شب در منزلش بازداشت و به بند 209 زندان اوین منتقل شده است.
*****
ایکاش ارزش آزادی به قدر جان آدمی نبود
کاوه مظفری
نمی دانم، چه نیرویی است که به یادم می آورد: مگر زندگی بدون آزادی، بدون آرزوهایمان باز هم معنایی خواهد داشت؟ فکر می کنم، آن نیرو چیزی نیست جز درس هایی که از مردمانی همچون فرزاد آموخته ام.
آدم های کمی هستند که قدر زندگی را می دانند، آدم هایی که زندگی شان سرشار از آفرینش است، آدم هایی که دقایق زندگی شان با هم متفاوت است، و برای خوشبختی مبارزه می کنند. انگار چنین انسان هایی عصاره های زندگی هستند، انسان هایی که ارزش های زندگی را درک می کنند و به قول همه معلم ها «برای جامعه شان مفید هستند». وقتی مدت کوتاهی در اوین بازداشت بودم، با یکی از این انسان ها که از قضا معلم است، آشنا شدم.
فرزاد کمانگر، از معدود انسان هایی است که وقتی در چشمانش نگاه می کنی، به تمام معنا زندگی را احساس می کنی. انگار نه انگار، سال هاست در بند است، انگار نه انگار که زیر چوبه دار زندگی می کند. فرزاد به آزادگی کوهستان های کردستان است. به سرزندگی کودکانی که در حیاط مدرسه اش بازی می کنند.
فرصتی اندک، اما تجربه ای بسیار گرانبها بود، مدت کوتاهی که با فرزاد همبند بودم. در جایی که ساخته شده تا انسان را به پست ترین نیازهایش فروبکاهد، فرزاد برای زندگی مبارزه می کند. انگار او ساخته شده تا زندگی را معنا کند؛ انگار ساخته شده تا آزادگی را به دیگران بیاموزد؛ انگار ساخته شده تا زندان را بی معنا کند. امیدش به انسان و آزادی چنان تنومند است که بلندای دیوار زندان به قامتش نمی رسد. شاید همین روحیه آزاد است که قدرت پرستان را هولناک می کند. وقتی نمی توانند ایمان فرزاد به زندگی را تسخیر کنند، وسوسه می شوند تا پیکرش را بی جان کنند. منفعتِ حفظ نابرابری های موجود، آنقدر قدرت پرستان را از فطرت آدمی بیگانه ساخته که فدا کردن جان انسان‌ها، جزء اصول‌شان شده است؛ آنقدر که مرگ را به جای زندگی تقدیس می کنند؛ آنقدر که شکنجه کردنِ دیگران برایشان عبادت شده است.
با این همه، این زندگی است که ادامه می یابد؛ و انسان هایی همچون فرزاد که آموزگاران آن می شوند. انسان هایی که به دیگران مقاومت و مبارزه را می‌آموزند. انسان هایی که برای خلق جهانی عاری از ستم و خشونت تلاش می کنند. انسان هایی که چراغ امید را روشن نگاه می دارند.
در این روزها که قدرت پرستان خشونت را ترویج می کنند و بذر یأس را منتشر می کنند؛ یاد انسان هایی همچون فرزاد است که امید به زندگی را دوباره زنده می کند. وقتی فکر می کنم انسان هایی همچون فرزاد و عبدالله و بهمن و شیوا و منصوره و امید و سمیه و روزبه و شیرین و نادر و هزاران زندانی دیگر، چگونه مقاومت می کنند، یاد می گیرم که باید چراغ امید را روشن نگاهداشت.
هرچند جدال بیم و امید تمامی ندارد؛ هرچند زنجیرهای پنهان روزمرگی بی وقفه تلاش می کنند تا ما را به حداقل هایمان تقلیل دهند؛ باز هم رویاهایی هستند که هنوز ارزش مبارزه کردن، دارند. گاهی که ناامیدی و هراس غلبه پیدا می کند، فکر می کنم آیا آزادی ارزش این همه درد و رنج را دارد؟ آیا آرمان های مان به تحمل این مصائب می ارزد؟ نمی دانم، چه نیرویی است که به یادم می آورد: مگر زندگی بدون آزادی، بدون آرزوهایمان باز هم معنایی خواهد داشت؟ فکر می کنم، آن نیرو چیزی نیست جز درس هایی که از مردمانی همچون فرزاد آموخته ام.
_________________________________________
پنجشنبه: 1/11/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــ
تازه ترين شکست اوباما در سالگرد ورود به کاخ سفيد
جمهوريخواهان در رقابت براي کسب کرسي سنا براي ايالت «ماساچوست» توانستند دموکرات ها را شکست دهند.
به گزارش روزنامه انگليسي «ديلي تلگراف»، «اسکات براون» از حزب جمهوريخواه امريکا توانست کرسي سنا براي ايالت ماساچوست امريکا را که چندي پيش به علت مرگ «ادوارد کندي» خالي مانده بود کسب کند. راي دهندگان در ايالت ماساچوست با انتخاب يک جمهوريخواه ضربه چشمگيري را به باراک اوباما وارد آوردند زيرا شکست دموکرات ها در اين انتخابات برنامه اوباما براي اصلاح خدمات درماني را با مانعي مهم مواجه مي کند. براون توانست «مارتا کوکلي» از حزب دموکرات را شکست دهد و اين شکست دموکرات ها مي تواند مشکلات سياسي عمده يي را براي حزب «باراک اوباما» در انتخابات آتي مجلس نمايندگان، سنا و فرمانداري امريکا به وجود آورد.
اسکات براون توانست با 53 درصد در مقابل کوکلي که 46 درصد از مجموع آرا را به دست آورده بود پيروز شود. براون پس از پيروزي اعلام کرد مردم امريکا قانون خدمات درماني اوباما را نمي خواهند زيرا اين قانون باعث افزايش ماليات ها مي شود، به مراقبت هاي پزشکي لطمه وارد مي آورد، منجر به از بين رفتن مشاغل مي شود و امريکا را در بدهي عظيمي فرو مي برد. بنا بر گزارش منابع خبري در ماه نوامبر نامزد دموکرات در اين ايالت در نظرسنجي ها 30 درصد از رقيب جمهوريخواهش جلوتر بود و پيروزي رقيب جمهوريخواه وي شگفتي بسيار بزرگي به شمار مي رود. نامزد دموکرات که تصور مي کرد برنده قطعي اين انتخابات است هيچ تلاشي براي تبليغات گسترده به عمل نياورد. علاوه بر آن اسکات براون رقيب جمهوريخواه او که مردي بسيار فعال بود موفق شد اين انتخابات ميان دوره يي را به نوعي همه پرسي در حمايت يا مخالفت از اوباما تبديل کند. وي موفق شد نارضايتي فزاينده مردم امريکا را از اولين سال حکومت او عليه رقيب دموکراتش بسيج کند.
مردم امريکا به علت افزايش بيکاري، بحران اقتصادي، کسري بودجه و قانون نظام خدمات درماني که بسياري آن را درک نکرده اند، از سياست هاي کنوني اوباما ناراضي اند. همچنين مساله تلاش براي سوءقصد در پرواز آمستردام - ديترويت نيز بر اين نتيجه تاثير گذاشت.
اين پيروزي جمهوريخواهان پيامدهاي قابل توجهي در سياست هاي آتي اوباما خواهد داشت و حتي ممکن است قانون اصلاح خدمات درماني را که به تصويب کنگره رسيده است زير سوال ببرد. در ماه دسامبر اين قانون به تصويب دو مجلس رسيد اما هنوز دو مجلس يعني مجلس نمايندگان و مجلس سنا بر سر قانوني مشترک به توافق نرسيده اند و براي تصويب نهايي به توافق با يکديگر نياز دارند. اکنون که سنا با اين نماينده جديد جمهوريخواه از اکثريت مطلق دموکرات ها درآمده است، مشکلات عمده يي پديد خواهد آمد. اين طرح شايد به شکلي پيچيده به تصويب برسد زيرا حکم سناتور ماساچوست تا 10 روز ديگر امضا مي شود و نمايندگان دو مجلس 10 روز مهلت دارند قبل از روي کار آمدن اين سناتور، بر سر متني مشترک با يکديگر به توافق برسند.
تازه ترين شکست رئيس جمهور امريکا در حالي اتفاق افتاد که ديروز اولين سالگرد ورود وي به کاخ سفيد بود. اما اکنون اين سوال مطرح است که از آمال، آرزو ها و وعده هايي که باراک اوباما يک سال پيش به هواداران آرزومند خود داد، کدام يک محقق شده است؟ پايگاه اينترنتي شبکه دويچه وله در گزارشي در اين زمينه نوشت؛ باراک اوباما رئيس جمهور امريکا که ديروز اولين سالگرد سوگند رياست جمهوري وي در کاخ سفيد است، با موجي از شور و هيجان پا به کاخ سفيد گذاشت. ورود وي به کاخ سفيد و قرار گرفتن در مسند رياست جمهوري امريکا، با جشن و سرور ملي مردم امريکا همراه بود. اين در حالي است که با گذشت يک سال از حضور وي در کاخ سفيد، نتايج نظرسنجي هاي انجام شده در امريکا پيرامون محبوبيت وي قابل توجه است به گونه يي که رضايتمندي از وي از 68 درصد در سال گذشته به حدود 50 درصد افول داشت.
اين گزارش در ادامه آورده است؛ اوباما در سالي که گذشت، سخنراني هاي بسياري داشت. وي در قاهره به مسلمانان وعده شروع جديدي داد و در پراگ از روياي يک دنياي عاري از سلاح هاي هسته يي خبر داد. اوباما در اسلو نيز هنگام دريافت جايزه صلح نوبل از ضرورت وقوع جنگ در پاره يي موارد خبر داد. وي علاوه بر اين، در سخنراني هاي بسياري که داشت، از ايران، تبريک سال نو به فارسي، امنيت جهاني، لزوم تشکيل دو کشور مستقل در خاورميانه، کنفرانس جي هشت در خصوص انرژي هاي پاک و ممنوعيت شکنجه و پيروزي در جنگ افغانستان به عنوان بخشي ديگر از وعده هاي خود سخن گفت. اکنون يک سال از اين وعده ها مي گذرد و هواداران وي و همچنين بقيه جهان که وعده هاي وي را دنبال مي کنند، همچنان منتظر تحقق حداقل برخي از اين آرزوها هستند.
*****
برخي استادان قصد اخلال داشتند
واکنش رئيس دانشگاه علامه طباطبايي به آخرين موج بازنشستگي استادان دانشگاه
شريعتي: اعضاي گروه آموزشي توسعه دانشگاه علامه در يک جريان خاص سياسي حرکت مي کردندو به دنبال اختلال در امتحانات بودند و مي خواستند امتحانات را برگزار نکنند.

خبري که ديروز مبنی بازنشستگي 12 استاد صاحب نام اقتصاد در مهم ترين دانشگاه علوم انساني ايران و شايعه انحلال گروه توسعه دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه انتشار یافت، واکنش هاي بسياري در سايت هاي خبري در پي داشت. در حالي که به نظر نمي رسيد اين استادان مشمول مقررات بازنشستگي شده باشند، آن قدر غيرمنتظره بود که بسياري از سايت هاي اينترنتي اين کار را اقدامي براي حذف منتقدان اقتصادي تفسير و تعبير کردند. حتا در اين ميان صدرالدين شريعتي رئيس دانشگاه علامه هم که تاکنون کمتر علاقه يي به اظهارنظر در اين گونه موارد از خود نشان داده، ناگزير از آن شد که واکنش نشان دهد و با اتخاذ موضعي دوپهلو، از يک سو سياسي بودن بازنشستگي ها را تکذيب کند و از سوي ديگر مدعي شود؛ «استادان قصد اختلال در امتحانات داشته اند.»
ديروز شريعتي در گفت و گو با خبرگزاري مهر بازنشستگي 12 استاد اقتصاد و انحلال گروه توسعه دانشکده اقتصاد اين دانشگاه را رد کرد، اما در عين حال به شدت از آنچه «عملکرد سياسي برخي از استادان» مي خواند، انتقاد کرد و گفت؛ «تمام اعضاي اين گروه در يک جريان خاص سياسي حرکت مي کردند و به دنبال اختلال در امتحانات بودند.» رئيس دانشگاه علامه همچنين درباره شايعه انحلال گروه توسعه دانشکده اقتصاد هم همين رويه را پيش گرفت و اول گفت؛ «گروه توسعه دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي منحل نشده است» و بعد حرف خود را چنين کامل کرد؛ «گروه توسعه ما متاسفانه به صورت يک باشگاه سياسي عمل مي کرده است.»
شريعتي در تشريح آخرين تحولات دانشکده اقتصاد گفت؛ «ما يک استاد از دانشکده اقتصاد را بازنشسته کرديم و بقيه اين افراد با درخواست هاي خودشان سه سال قبل بازنشسته شدند. يکي از اين افرادي که نام وي در خبرها عنوان شده نيز اکنون در امريکا به سر مي برد. دکتر برادران شرکا به درخواست خود در تابستان سال گذشته بازنشسته شد و اکنون به امريکا رفته است. در مورد آقاي خطايي نيز من نمي خواستم وي بازنشسته شود اما او به درخواست خود بازنشسته شد. آقاي زنوز نيز دو سال قبل به همين شکل بازنشسته شده است. تنها فردي که امسال بازنشسته شده آقاي ستاري فر است. وي داراي شرايط بازنشستگي بود چرا که اگر داراي اين شرايط نباشد، دانشگاه استاد خود را بازنشسته نمي کند. دانشگاه قانون دارد و تابع آن قوانين است.»
شریعتی بازنشستگي محمد ستاري فر را هم چنين توجيه کرد؛ «همه اين افراد به سن بازنشستگي رسيده بودند و در مورد آقاي ستاري فر هم وي بيش از 30 سال فعاليت آموزشي داشته اما چون مقالات و کارهاي پژوهشي و علمي نداشته و استاديار بوده است بر اساس قانون با اين ميزان فعاليت آموزشي بازنشسته شده است. البته اگر استاد تمام بود مي توانست تا 65 سالگي فعاليت خود را ادامه دهد.»او سپس انتقاد از مواضع گروه توسعه و رئيس آن را دنبال کرد و گفت؛ «تمام اعضاي اين گروه در يک جريان خاص سياسي حرکت مي کردند و به دنبال اختلال در امتحانات بودند و مي خواستند امتحانات را برگزار نکنند. چون اين افراد متاسفانه جرم زيادي دارند، تصور مي کنند ما گروه را منحل مي کنيم در حالي که اصلاً اين گونه نيست. ايجاد و انحلال يک گروه آموزشي ضابطه دارد. در يک گروه آموزشي اصلاً بحث افراد مطرح نيست و طبق ضوابط عمل مي شود.» رئيس روحاني دانشگاه علامه طباطبايي ادامه داد؛ «اين افراد آنجا را به يک پايگاه سياسي بدل کرده و اطلاعيه يي براي عدم برگزاري امتحانات هفته قبل صادر کرده بودند.
تدبير شد و جلوي اين موضوع گرفته شد و حال که اين افراد احساس مي کنند کار نادرستي کرده اند، اعلام مي کنند گروه منحل شده است. متاسفانه مدير گروه به جاي کار آموزشي به عنوان يک حرکت سياسي عمل مي کرده است که با کليت نظام آموزشي و مسائل مربوط به آن منافات داشته است. يک مدير گروه نمي تواند در برابر موضوعات آموزشي و امتحانات بايستد و اخلال در امر آموزش کند.»

ايلنا هم در خبري در اين باره به نقل از يک منبع آگاه نوشت؛ «طيف اقتصاددانان دانشگاه علامه تهران در طول سال هاي اخير استخوان بندي بحث هاي نظري در اقتصاد ايران را پيگيري مي کردند و با اين حال اين اقدام ضربه سنگيني را به دانشگاه، فضاي علمي و اقتصادي کشور مي زند، و اين درحالي است که اکثر استادان بازنشسته شده به سن بازنشستگي نرسيده اند.» بنا بر آخرين احکام رئيس دانشگاه علامه، محمد ستاري فر، حميدرضا برادران شرکا، علي صادق تهراني، بهروز هادي زنوز، محمود ختايي، صادق بختياري، رضا عاصي، مهدي جهرمي، محمدمهدي به کيش و خانم دکتر ترکيان به جمع ديگر استادان پيوستند که طي سال هاي گذشته با کلي حرف و حديث بازنشسته شده اند.
*****
ديده بان حقوق بشر: ايران به گسترده ترين سرکوب در يک دهه اخير دست زده است

رادیو فردا : سازمان «ديده بان حقوق بشر» روز چهارشنبه در گزارش سالانه خود درباره وضعيت حقوق بشر در جهان در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد که به دنبال حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد، دولت ايران به گسترده ترين سرکوب در يک دهه اخير دست زده است.
در آغاز گزارش ديده بان حقوق بشر در باره ايران در سال ۲۰۰۹ آمده است: "به دنبال انتخابات مناقشه برانگيز ۲۲ خرداد و راهپیمایی های گسترده ای که در پی داشت، دولت(ايران) به وسيع ترين سرکوب در يک دهه دست زده است."
پس از آنکه محمود احمدی نژاد به عنوان پيروز انتخابات رياست جمهوری ايران معرفی شد، تهران و برخی از شهرهای بزرگ ايران شاهد راهپيمايی های معترضان به نتيجه انتخابات بود. اين در حالی بود که مقامات بلندپايه ايران از معترضان خواستند تا از تظاهرات خودداری کنند.
نيروهای پليس، لباس شخصی ها به همراه بسيجی با سرکوب اين راهپيمايی ها کوشيده اند تا مانع گسترش اعتراضات شوند.
ديده بان حقوق بشر می گويد: "بنابر منابع رسمی، نيروهای امنيتی مسئول کشته شدن دست کم ۳۰ نفر هستند".
اين در حالی است که مخالفان می گويند تعداد کشته شدگان حوادث پس از انتخابات ایران بسيار بيشتر از تعداد اعلام شده توسط مقامات دولتی است.
ديده بان حقوق بشر همچنين اضافه کرده است: طی اين مدت بيش از چهار هزار نفر در تظاهرات مسالمت آميز خيابانی بازداشت شده اند.
اين گزارش افزوده است: دهها منتقد حکومت ايران، از جمله وکلای مدافع حقوق بشر، بازداشت شده اند که بسياری از آنها بدون هیچگونه اتهامی در زندان های انفرادی به سر می برند.
به دنبال اعتراضات به نتيجه انتخابات رياست جمهوری ايران، بسياری از روزنامه نگاران و همچنين برخی از اصلاح طلبان که سابقه حضور در دولت های گذشته و نهادهای دولتی داشتند بازداشت و محاکمه شدند.
عيسی سحر خيز، احمد زيدآبادی، محمود شمس الواعظين، مرتضی کاظميان و عبدالرضا تاجيک از جمله روزنامه نگاران بازداشتی حوادث پس از انتخابات هستند.
بهزاد نبوی، وزير کابينه آيت الله علی خامنه ای و نايب رييس مجلس ششم، محمدرضا تاجيک، مشاور محمد خاتمی، محسن امين زاده، معاون وزير امور خارجه دولت خاتمی، محسن ميردامادی، دبيرکل جبهه مشارکت و نماينده مجلس ششم، و مصطفی تاج زاده، معاون وزیر کشور در دولت خاتمی، از جمله شخصيت های اصلاح طلبی هستند که همچنان در بازداشت به سر می برند.
اعترافات ساختگی
ديده بان حقوق بشر همچنين گفته است که حداقل ۲۶ مورد شکنجه يا مجبور کردن به اعترافات ساختگی را ثبت کرده است که در اين موارد زندانيان کتک خورده، از خواب محروم شده يا به طور ساختگی در برابر جوخه اعدام قرار گرفته اند.
طبق اين گزارش، زندانيان زير فشار مجبور شده اند تا اعتراف کنند که در برنامه ريزی نا آرامی ها پس از انتخابات نقش داشته و در صدد «انقلاب مخملی» بوده اند.
ديده بان حقوق بشر می گويد: در حالی که دولت ايران فعاليت رسانه های خارجی در اين کشور را محدود يا قطع کرده است، دولت جمهوری اسلامی دست به برگزاری دادگاه های «نمايشی» مخالفان زده است.
در اين گزارش همچنين به خشونت های نيروهای امنيتی عليه تظاهرات سالگرد ۱۸ تيرماه و سرکوب دانشجويان اشاره شده است.
سازمان عفو بین الملل نیز بیشتر نسبت به وخامت نقض حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کرده بود.
*****
دولت مسوول توقيف مطبوعات است
قدرت الله عليخاني دولت را مسوول اصلي توقيف مطبوعات دانست. به گزارش فرارو عضو فراکسيون اقليت با بيان اينکه مقصر اصلي توقيف مطبوعات وزير ارشاد است، اظهار داشت؛ «حتماً پس از بازگشايي مجلس اقدام جدي براي تذکر به وزير ارشاد و سوال از او انجام خواهيم داد، اين بسيار حرف نادرستي است که توقيف مطبوعات ربطي به دولت ندارد.» اگرچه نمايندگان اصولگراي مجلس از نحوه برخورد وزارت ارشاد با مطبوعات ابراز رضايت کرده اند، اما يک نماينده اصلاح طلب معتقد است روند کنوني به ضرر مصالح ملي است و گفته حتماً به وزير ارشاد تذکر خواهيم داد.
وي در پاسخ به اين پرسش که آيا سکوت نمايندگان فراکسيون اقليت در برابر روند توقيف مطبوعات به معناي رضايت آنها از اين امر است؛ ضمن ابراز مخالفت با روندي که هيات نظارت وزارت ارشاد در پيش گرفته است؛ گفت؛ «امروز با کمال تاسف ديدم که وزير ارشاد گفته است توقيف مطبوعات به دولت ربطي ندارد؛ در حالي که اين حرف بسيار نادرستي است؛ آقاي رامين معاون مطبوعاتي وزير ارشاد هستند.» وي ادامه داد؛ «اگر اين روند ادامه پيدا کند؛ هيچ مطبوعات و رسانه يي براي اطلاع رساني به مردم باقي نخواهد ماند.» نماينده مردم قزوين در مجلس با اشاره به ديدار خود با رئيس قوه قضائيه بيان داشت؛ «به آيت الله لاريجاني عرض کردم که جرياني به جان مطبوعات افتاده است که آنها را با کوچک ترين انتقادي توقيف مي کند و با کمترين مشکلي به آنها تذکر مي دهد؛ اين روند باعث خواهد شد مخالفان نظام سوءاستفاده کنند و هر روز براي رسانه هاي خارجي خوراک تهيه شود.»
عليخاني با اشاره به اين صحبت وزير ارشاد که مطبوعات نبايد منافع ملي را ناديده بگيرند، گفت؛ «اقدامات هيات نظارت، حرکتي ضدمنافع ملي و بازي با مصالح کشور است.» وي ادامه داد؛ «مگر وظيفه مطبوعات جز اطلاع رساني است، که بخواهند اقدامي بر ضدمنافع ملي انجام دهند؟» عليخاني افزود؛ «مطبوعاتي که تاکنون مانده اند، جرمي نداشتند که وزارت ارشاد به اين نحو با آنها برخورد مي کند؛ حداکثر مي توانستند با يک تذکر مساله را حل کنند.»
*****
از ورود استادان غيرمتعهد به دانشگاه ها بايد جلوگيري کرد
معاون اول احمدي نژاد گفت؛ بايد وزارت علوم در انتخاب استادان دقت بيشتري داشته باشد و از ورود استادان غيرمتعهد به دانشگاه ها جلوگيري کند. به گزارش خبرآنلاين به نقل از پايگاه اطلاع رساني دولت محمدرضا رحيمي در پنجمين نشست ستاد عالي اردوهاي هجرت 3 که با حضور مسوولان 14 نهاد، دستگاه و وزارتخانه برگزار شد، افزود؛ امروز به وضوح مشاهده مي کنيم برخي از مدرسان غيرمتعهد در کلاس هاي درس به مقدسات و ارزش هاي انقلاب اسلامي اهانت مي کنند. وي در ادامه سخنان خود با بيان اينکه «امروز فرهنگ بسيجي در کشور نهادينه شده است»، گفت؛ بايد شرايط را به گونه يي فراهم کنيم تا آموزه هاي بسيج در همه سطوح اداره ها و سازمان هاي دولتي بيش از پيش عملياتي شود.
*****
يک پژوهشگر ايراني؛ دي ماه زمان اوج زمين لرزه است
پروفسور احمد فتحی
باز هم در دي ماه کره زمين لرزيد و سيلاب خون راه انداخت. هائيتي در درياي کارائيب هم مانند بم لرزيد و فاجعه آفريد. دي ماه زمان اوج زلزله هاست. سال هاست اين اصل مهم طبيعت و قانون لايتغير هستي را متذکر مي شوم که زمين لرزه ها رابطه مستقيمي با چگونگي فاصله زمين از خورشيد دارند. مي دانيم طبق قانون کپلر زمين در مدار بيضي به دور خورشيد مي چرخد به طوري که خورشيد در يکي از کانون هاي اين بيضي قرار دارد و بر اين اساس و در اين چرخش بيضي وار فاصله زمين به خورشيد متغير است. نزديک ترين فاصله زمين به خورشيد را نقطه حضيض مي گويند که بر اساس ماه هاي تقويم ايراني مقارن است با دي ماه و دورترين فاصله زمين با خورشيد، نقطه اوج است که مقارن مي شود با مردادماه. زمين در دي ماه به نزديک ترين فاصله به خورشيد مي رسد و در غليظ ترين غلظت تشعشعات به اصطلاح کيهاني خورشيدي قرار مي گيرد و اين غلظت تشعشعات کيهاني که عامل چسب هسته يي عناصر سازنده پوسته زمين هستند باعث سنتز هسته يي و ساخته شدن عناصر اعماق زيرين پوسته زمين و قطورتر شدن جداره زمين در دي ماه مي شوند و وقتي در اين فرآيند سنتز، حجم عظيمي از ضدماده درون زمين به ماده سنتز مي شود. قاعدتاً حفره هاي وسيع و خالي در زير پوسته جامد زمين به وجود مي آيد که تکيه گاه پوسته از بين رفته و به ناچار بر اثر وزن خود شکسته شده و در داخل مذاب زيرين خود فرو مي ريزد يعني زمين لرزه روي مي دهد و جاي شکستگي هم گسل است.
بيان جزييات بيشتر علمي اين امر از حوصله اين متن خارج است و در فرصت مقتضي و در مجامع علمي باز هم توضيحات کامل تري ارائه خواهم داد. بنابراين خواستم بگويم علت شدت زمين لرزه ها در ماه دي به خاطر همين امر است کمااينکه در اين ماه اخير زلزله هاي فراواني از جمله سانفرانسيسکو، کاليفرنيا و اخيراً هم صبح چهارشنبه 23/10/88 زلزله خونبار هائيتي پيش آمد و خاطرمان هم هست که زلزله مرگبار بم هم در پنجم دي ماه سال 82 به وجود آمد و اگر رد پاي زلزله هاي مهيب و تاريخي دنيا را جست وجو کنيم مسلماً نمودار زمين لرزه ها در دي ماه به اوج خود مي رسد. سال هاست اين مورد بسيار مهم را در مطبوعات و روزنامه هاي کشور عنوان کرده ام و در زمينه زلزله ها با سازمان هاي علمي مربوطه ارتباط دارم. اميدوارم بعد از اين مساله بااهميت فصلي بودن زلزله ها کاملاً مورد تعمق و تفکر و بررسي قرار گيرد.
*****

آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی
دو نفر بستری شدند؛ یک نفردرگذشت
اصرار مسئولین قضایی و نهادهای امنیتی بر نگهداری زندانیان بیمار در زندان و عدم رسید‌گی پزشکی به آن‌ها باعث وخامت حال دو زندانی و مرگ یک نفر در زندان اوین شد. سیدعلیرضا بهشتی، مشاور ارشد موسوی به خاطر شرایط نامساعد زندان و بیماری، شب گذشته دچار حمله قلبی شد. وی طی روزهای گذشته با وجود بیماری با لباس زندان و "دمپایی" در فصل زمستان به دادگاه انقلاب منتقل شده و ساعت‌ها در انتظار بازپرسی مانده بود. وی در تماسی که بعد از حمله قلبی با خانواده داشته از "رفع عارضه و بهبودی نسبی" خبر داده است.
هم‌چنین سیدحسن احمدیان رئیس کمیته مردمی ستاد موسوی نیز در پی تشدید بیماری کلیوی از زندان اوین به بیمارستان آتیه تهران منتقل شد. بیماری احمدیان در حالی تشدید شده که خانواده وی بارها درخواست مرخصی کوتاه‌مدت برای وی را ارائه داده و با مخالفت مقامات قضایی روبرو شده بودند. همچنین دادستانی تهران با تبدیل قرار بازداشت سید حسن احمدیان که از 18 شهریور در زندان است، به قرار وثیقه با وجود اتمام دادرسی مخالفت کرده بود. این در حالیست که وی باید روز سوم بهمن مورد عمل جراحی قرار گیرد.
عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان در حالی ادامه می‌یابد که با تداوم بازداشت، جان بسیاری از زندانیان هم‌چون ابراهیم یزدی، محمد ملکی، عمادالدین باقی و... در معرض خطر جدی است.
مرگ یک زندانی بیمار در اوین
یک زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد نیز روز گذشته در اثر عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد. البرز قاسمی که به اتهام محاربه از طریق همکاری با یک سازمان سیاسی ابتدا به اعدام و در دادگاه تجدید نظر محکوم به حبس ابد شده بود، در حالی‌که از سرطان معده رنج می‌برد، در بهداری زندان اوین درگذشت.
با وجود اینکه قاسمی سال‌ها زندانی بوده و از سرطان رنج می‌برده، مسئولین زندان و دستگاه قضایی او را از ارائه خدمات پزشکی و مرخصی استعلاجی محروم کرده بودند. هم چنین با وجود اینکه وی در روزهای اخیر قادر به رفع احتیاجات خود نیز نبوده، مسئولین زندان اوین وی را حتی به بهداری زندان اوین نیز منتقل نکرده بودند. پیگیری‌های زندانیان عاقبت مسئولین زندان را برای پذیرش او در بهداری زندان اوین متقاعد کرد، اما وی روز گذشته در بهداری زندان جانش را از دست داد.
بی خبری از مصطفی دهقان و محمدرضا احمدی
از وضعیت و محل بازداشت مصطفی دهقان و محمدرضا احمدی که از 11 دی ماه بازداشت شده‌اند هیچ اطلاعی در دست نیست. مصطفی دهقان، روزنامه‌نگار، که شانزدهمین روز بازداشت خود را سپری می‌کند، تنها در روز 14 دی ماه با خانواده خود تماس گرفته و پس از آن از وضعیت و محل نگهداری و اتهام وی خبری در دست نیست.
هم‌چنین محمدرضا احمدی فعال دانشجویی سابق انحمن اسلامی دانشگاه شیراز نیز در بی‌خبری در بازداشت به سر می‌برد و تا کنون هیچ تماسی با خانواده نداشته است.
احکام تازه
يک مقام مسوول قضايی روز گذشته از صدور ۶ حکم برائت، ۴ حکم تعليق و تاييد ۱۳ رای صادره از دادگاه بدوی در ارتباط با بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات در دادگاه تجديدنظر خبر داد. پرونده این 23 نفر در شعبه 36 دادگاه تجدیدنظر به ریاست قاضی زرگر بررسی شده است. این مسئول قاضی این احکام را "لازم‌الاجرا" عنوان کرده است.
تداوم بازداشت منصوره شجاعی
در حالی که مسئولین دادگاه انقلاب در تماس با خانواده منصوره شجاعی از آن‌ها خواسته بودند برای آزادی وی وثیقه به دادگاه بیاورند، اما از قبول آن خودداری کردند.
فرهاد داودی، همسر منصوره شجاعی می گوید: "خسته شده ایم از انتظار پشت درهای زندان اوین و کسی نیست که جواب پرسش های ما را بدهد. فردای همان شبی که تماس گرفتند و گفتند وثیقه ملکی بیاورم، سند ملکی را بردم و حتی آن را هم در اداره ثبت، در بازداشت بردند، اما پس از آنکه همه کارهای اداری‌اش انجام شد، آقایان بهانه گرفته اند که مالک این سند حضور ندارد و چون به اسم من نیست آن را نمی پذیرند. درحالی که در آن سند من وکالت تام دارم. پس از آن هم برای گرفتن پاسخی از آن ها دو روز است که مقابل در زندان اوین انتظار می کشم تا بلکه جوابی برای پرسش‌ام بگیرم تا بلکه همسرم هرچه زودتر آزاد شود و بی قراری‌های پسرم را هرچه سریعتر رفع کنم، اما اصلا کسی نمی‌آید که جوابی بدهد. دیگر مستاصل شده ام و نمی دانم چه باید بکنم."
منصوره شجاعی، پژوهشگر حوزه زنان و از اعضای کمپین یک میلیون امضاء، روز 7 دی ماه، نیمه های شب در منزلش بازداشت و به بند 209 زندان اوین منتقل شده است.
بی‌خبری از مریم ضیاء
از مریم ضیا، فعال حقوق کودکان که در جریان حوادث بعد از انتخابات بازداشت شده بود، خبری در دست نیست. وی آخرین بار 10 روز قبل از بند 209 زندان اوین با خانواده‌ خود تماس گرفته و این تنها تماس او بوده است. مریم ضیا دو فرزند دارد که هم اکنون نزد مادرش نگهداری می‌شوند، آنها تاکنون چندین بار به دادگاه انقلاب مراجعه کرده اما هیچ خبری از مریم به دست نیاورده‌اند.
پرونده رضا خادمی در دادگاه تجدید نظر
رضا خادمی از متهمان حوادث بعد از انتخابات که به اعدام محکوم شده بود، با صدور قرار عدم صلاحیت از سوی شعبه 31 دیوان عالی کشور به دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع شد. رضا خادمی یک روز پس از انتخابات در منزل خود دستگیر و در شعبه 15 دادگاه انقلاب به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است.
بازداشت در کهگیلویه و بویراحمد
شش نفر از اعضاي مركزي احزاب اصلاح طلب استان كهگيلويه و بويراحمد بازداشت شدند. به گزارش سایت جرس "در پي اعتراض احزاب اصلاح طلب استان كهگيلويه و بويراحمد نسبت به سخنراني اهانت آميز روح الله حسينيان در سخنان پيش از خطبه نماز جمعه ياسوج و پس از بازجويي‌هاي مكرر در ستاد خبري اداره اطلاعات استان روز چهارشنبه 30 دي ماه سه نفر از مسئولين و سه عضو شوراي مركزي احزاب اصلاح طلب استان بازداشت موقت شدند".
سيد ضياء الدين رضا توفيقي رئيس سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي استان، سيد رضا عسكري دبير جبهه مشاركت ايران اسلامي، علي خواجوي دبير انجمن اسلامي معلمان استان به همراه قاسم يزداني، لطيف رستاد و هجير تشكري از اعضاي شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي از جمله کسانی هستند که در پی شکایت روح الله حسینیان بازداشت شده‌اند.
700 میلیون وثیقه برای 5 روز مرخصی
محسن صفایی فراهانی روز گذشته پس از توديع وثيقه 7 ميليارد ريالي بعد از نزدیک به هفت ماه "بازداشت موقت" برای 5 روز به مرخصی آمد.
صفایی عضو ارشد جبهه مشارکت اسلامی پیش‌تر از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به 6 سال زندان محکوم شده بود. وی که از خرداد ماه در بازداشت به سر می‌برد، بیش از 4 ماه را در سلول انفرادی گذرانده است.
مخالفت با آزادی پس از17 سال
مسئولین زندان ارومیه با آزادی مشروط یک زندانی اهل پیرانشهر به نام عثمان مصطفی پور که هفدمین سال زندان خود را می‌گذراند، موافقت نکردند. وی از سال 1370 به اتهام ارتباط و همکاری با احزاب کرد بازداشت و به 25 سال زندان محکوم شده است، با این حال و بعد از گذشت این مدت مسئولین قضایی و زندان ارومیه از آزادی او خوددداری می‌کنند.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
آقای خامنه ای!کی می روید؟
نوشابه امیری

آقای خامنه ای! ولی مطلقه فقیه! تا امروز ما هر چه نوشتیم و گفتیم بی اثر بود. شما صدای مردم را نمی شنوید، نمی خواهید بشنوید. نمی توانید بشنوید، ... نمی دانم؛ بی اثرست حرف هایمان. ما ولی حرف های شمارا می شنویم، می خوانیم، عملکرد شمارا می بینیم. می دانیم توقع تان از "مردم همیشه در صحنه" چیست. شما می خواهید آنان یک زبان بگویند شما و رئیس دولت منتصب تان، لباس بر تن دارید. همین. آن هم در حالیکه واقعیت نشان می دهد که چنین نیست. حالا باید چه کنیم؟ حالا که به اینجا رسیده ایم، آیا سئوال دیگری در برابر ما می ماند، جز اینکه: آقا! شما کی می روید؟
ما حرف دیگری داریم بزنیم جز اینکه: تاکی باید در برابررهبر ایران، بنویسند آیت الله خامنه ای؟ ما کی دوباره حق خواهیم داشت که در برابر نوع حکومت کشور مان بنویسیم جمهوری؟ باور کنید پاسخ شما به این سئوال، نه فقط تکلیف عوام، که تکلیف خواص را هم روشن خواهد کرد.
ما دیگر این بحث را فراموش کرده ایم که ولی فقیه باید واجد چه شرایطی باشد. مهم این است که می دانیم ویژگی های حکومت "دیکتاتوری" چیست. اصلا چه وقت این حرف هاست وقتی نمایندگان تان به صراحت می گویند "شرایط مرایط" نداریم؛ "انتخاب منتخاب" در کار نیست. آقا، آمدنش براساس "کشف" است.
باشد؛ خودتان این را به صراحت بگویید. خودتان بگویید جمهوری در کار نیست. بفرمایید انقلاب 57 ضد سلطنت خانواده پهلوی بود، بگویید خواست آن انقلاب، سلطنت ما بود. بگویید اینها را. جانشین هم که دارید. بگویید؛ شترسواری که دولا دولا نمی شود.
بگویید چرا ملت ما را مردمانی می خوانید باصفاتی عجیب و غریب ـ از جمله اینکه آگاهیم، شجاعیم و زمان شناس ـ اما تا می آییم نشان دهیم که حق باشماست، نشان دهیم که ماآگاهیم، شجاعیم و زمان شناس، صدایتان در می آید که: "انتخابات تمام شد و اشکالي هم بر آن وارد نبود."
چرا توصیه می کنید که "کاملاً هشیار" باشیم، اما تا می خواهیم هشیاری خود را به منصه ظهور برسانیم، می گویید: "از هرگونه رفتار و گفتار تحریک‌آمیز و بدگمانانه پرهیز کنید. رئیس جمهور منتخب و محترم، رئیس جمهور همه‌ ملت ایران است و همه و از جمله رقیبان دیروز باید یکپارچه از او حمایت و به او کمک کنند."
آقای خامنه ای! حضرتعالی "دیدار با جوانان فرزانه را مثل همیشه بسیار شیرین و امیدبخش" می خوانید، و اینکه "توجه جوانان به مسائل اساسی کشور، نشانه و معنای پیشرفت است و مسئولان باید با توجه به این حقایق، برای آینده برنامه‌ریزی و اقدام کنند". پس بگویید چرا تا صدای همین جوانان در می آید، می فرمایید: "بیگانگان با درک این مسئله، محیطهای دانشگاهی و دانشجویی را آماج توطئه قرار داده‌اند تا به هر شکل ممکن در روند فعالیتهای علمی اختلال ایجاد کنند". بعد آدم هایتان هم در جامه قضا هم، حکم 8 سال و 10 سال و تبعید و شلاق، برای جوانان ما صادر می کنند؛ چرا؟
آقای ولی مطلقه! چرا شما خطاب به ما مردمان "همیشه در صحنه" می گویید "به هرحال در انتقاد از هر مسئله و دستگاهی باید انصاف را هم در نظر گرفت»اما نوبت خودتان که می رسد، می گویید: "همان فردای انتخابات عده ای بدون دلیل و استدلال، آن انتخابات عظیم را دروغ خواندند؛ آیا این جرم کمی است!" این جرم کمی است؟
چرا می گویید "انتخابات مال مردم است و نتيجه آن براساس تشخيص ملت رقم مي خورد" اما وقتی سیزده چهارده میلیون نفر از همین ملت [البته بین سیزده تا چهارده، یک میلیون تفاوت است ولی چون اعداد معنای زیادی در قاموس گردانندگان حکومت اسلامی ندارند، ما هم مثل شما می گوییم سیزده چهارده میلیون] تشیخص شان با تشخیص شما یکی نیست، می شوند خس و خاشاک، و شما هم صدایتان در نمی آید؟
این سیزده چهارده میلیون، حرکت بعدی شان باید چه باشد، وقتی "تشخیص" شان به هیچ گرفته می شود؟ چرا وقتی فرزندان همین میلیون ها نفر، تظاهرات سکوت برپا می دارند، در عاشورای حسینی به خیابان می آیند تابرای یک مرجع تقلید عزاداری می کنند، روی پشت بام ها الله اکبر می گویند و... اما ماموران رئیس جمهور همفکر شمابا ماشین از روی بدن های گرم و زنده آنها می گذرند، شما هیچ نمی گویید تا بقیه آنها را هم بگیرند، به دادگاه نمایشی بکشانند، وابستگان شهیدان انقلاب 57 را به روز علیرضا بهشتی بنشانند، با روح الامین شان در کهریزک آن کارها کنند، که می دانید؛ چرا؟
چرا می گویید: "انتخابات براي اين است كه در صندوق هاي رأي معلوم شود كه مردم چه مي خواهند نه در كف خيابانها." اما یک کلمه نمی گویید وقتی آن همه صندوق را با کاغذهای یکدست پرکردند، مردم باید چه کنند؟ نکند باید به احمد جنتی مراجعه کنند!یا به سردار محصولی، سرداررادان، سردارنقدی، سردار احمدی مقدم، به روح الله حسینیان که زمانی قاتل بوده، به سعید مرتضوی، ... به کی؟
آقا!اگر شما به واقع بر این باورید که "همه باید فصل الخطاب را قانون بدانند" با استناد به چه قانونی امریه صادر می کنید که "همه جریان ها و گرایش های داخل نظام، به ویژه خواص، بایدخط و مرز خود را بادشمن به صورت شفاف مشخص کنند؟" این خط و مرزرا چه کسی تعیین می کند؛شما که خود طرف اصلی دعوایید.
شما می فرمایید: "مردم با دیدن مناظره ها و دیگر برنامه های تبلیغاتی قدرت قضاوت به دست آوردندو احساس کردند که نظام اسلامی، اندرونی، بیرونی نداردو مردم را بیگانه نمی داند و حقیقتابرای مردم حق انتخاب آگاهانه قائل است... بنابراین از این دیدگاه مناظره ها امری مطلوب به حساب می آید."
بعد همین مناظره ها قطع می شود؛سیمای حکومت اسلامی شود می شودتریبون یک جانبه آنکه همفکر شماست؛ حتی به هاشمی رفسنجانی [ که درباره اش چنین اظهار نظر کرده اید:آقاي هاشمي قبل از انقلاب، اموال خود را صرف مبارزه مي كرد و در سي سال اخير هم با به عهده گرفتن مسئوليت هاي فراوان، در حساس ترين مقاطع در خدمت انقلاب و نظام بوده و هرگز از انقلاب براي خودش، مالي نياندوخته است و مردم بايد به اين حقايق توجه داشته باشند]، به مهندس میرحسین موسوی که نخست وزیر خودشما بوده، به مهدی کروبی که رئیس مجلس تان بوده، به ناطق نوری که رئیس دفتر بازرسی شماست، به.... نه فقط اجازه حضور در سیمایتان رانمی دهید، نه فقط مجوز راهپیمایی نمی دهید، بلکه آنها را در حصر نگاه می دارید، بر آنان حمله فیزیکی می برید، رئیس جمهور همفکرتان از شیراز، خودش را به تهران می رساند تا حکم عزل رقیب را امضا کند و.... آن وقت شما باز می گویید: "اگر نخبگان سياسي بخواهند قانون را زير پا بگذارند، خواسته يا ناخواسته، مسئول خونها، خشونتها و هرج و مرج ها خواهند بود!"
نه؛ اینطوری نمی شود. شما برای ما یک راه گذاشته اید؛یک سئوال: شما کی می روید؟ دقت کنید بحث بر سربراندازی یک نظام نیست؛ سئوال بر سرحضور یا عدم حضور یک تفکر است؛سئوال بر سرحضور یا عدم حضور قانون است؛ پرسش این است: جمهوری داریم یا سلطنت؟ همین.

*****
واجبی هم بر تو واجب شد همی...!
عنوان بالا، نام سروده ای زیبا از آقای هادی خرسندی خطاب به "سیدعلی" گدای قاتل می باشد که یاور ما آقای دکتر بحری در یوتیوب به نمایش نهاده اند. دوستی آقای خرسندی با آقای دکتر بحری از حدود40 سال پیش (زمانی که دکتر بحری جوانی 18 ساله و جویای نام بود) در روزنامه توفیق آغاز شد که هنوز ادامه دارد. این چندمین بار طی مدت کوتاهی است که دکتر بحری سروده های آقای خرسندی را که بصورت ویدیوکلیپ درآمده است در کانال خویش در یوتیوب به نمایش می گذارد:
*****
10 دانشجوی دانشگاه علم و صنعت،همچنان دربندند

بیش از سه هفته از بازداشت - حدّاقل - 10 نفر از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت می گذرد و تا کنون هیچ یک از آن ها آزاد نشده اند. 6 نفر از این دانشجویان در روز عاشورا و مابقی در روز سه شنبه 8 دی ماه در پی حملۀ سازماندهی شدۀ لباس شخصی ها و بسیج به دانشگاه علم و صنعت دستگیر شده اند. روز سه شنبه 8 دی و چهارشنبه 9 دی نیروهای لباس شخصی با همکاری نیروهای حراست دانشگاه علم و صنعت پس از شناسایی دانشجویان اقدام به ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان به صورت گسترده کردند و تعداد زیادی را به خارج از دانشگاه برده و بازداشت کردند.
به گزارش ادوار نیوز، دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت روز سه شنبه هشتم دی ماه، 2 روز پس از وقایع خونین عاشورا در محکومیّت این جنایات و برای آزادی کامران آسا - برادر شهید کیانوش آسا - تظاهراتی گسترده برپا کردند که با حملۀ گسترده و سازماندهی شدۀ اوباش و لباس شخصی ها به خاک و خون کشیده شد و دانشجویان با باتوم، آجر و سنگ، اسپری قلقل، چاقو و چماق مورد حمله قرار گرفتند و تعدادی زخمی و مجروح شدند. در پی این حملات ده ها نفر در دانشگاه طیّ سه شنبه و چهارشنبه توسّط نیروهای بسیج و لباس شخصی ها با همکاری کامل نیروهای حراست دانشگاه، بازداشت شده و به "پلیس امنیّت هفت حوض"، "کلانتری فرجام" و "مسجد وحدت" برده شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. حدّاقل 10 نفر از این دانشجویان به زندان اوین انتقال یافتند و تا به امروز در بازداشت به سر می برند.یکی از فیلم های مربوط به حملۀ اوباش و بسیجی ها به دانشگاه علم و صنعت در سه شنبه 8 دی؛ در این فیلم مشاهده می گردد که لباس شخصی هایی که از بیرون دانشگاه از مسجد وحدت، مسجد رسالت و سایر پایگاه های بسیج شرق تهران به طور سازماندهی شده و گسترده به دانشگاه علم و صنعت آورده شده بودند، با چاقو و باتوم به ضرب و شتم وحشیانۀ دانشجویان می پردازند.لازم به ذکر است تمامی این دانشجویان در زندان اوین به سر می برند و بعضاً با خانواده هایشان موفّق به تماس شده اند. خانواده های این دانشجویان شدیداً نگران حال فرزندانشان - که مظلومانه جهارمین هفته از بازداشت خود را می گذارانند - هستند و در بی خبری کامل از وضعیّت آن ها به سر می برند. اسامی 10 تن از بازداشتی های دانشگاه علم و صنعت ایران به شرح زیر است:
1- نیما عمرانی - ورودی 85 کارشناسی مهندسی کامپیوتر
2- ابراهیم نوحی - ورودی 83 کارشناسی مهندسی معماری
3- پویا دریایی - دانشجوی مجازی کارشناسی ورودی 88 آی.تی
4- طهمورث صفری - ورودی 86 کارشناسی مهندسی فیزیک
5- هادی نجفی - ورودی 86 کارشناسی مهندسی راه آهن
6- مجید عسگری - ورودی 87 کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر
7- علی صدّیقی - ورودی 84 کارشناسی مهندسی مواد
8- پویا حمداللهی - دانشجوی مجازی کارشناسی ورودی 88 آی.تی
9- مصطفی ریسمان باف - ورودی 87 کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر
10- شهاب محمّدی - ورودی 84 کارشناسی مهندسی فیزیک
در ضمن دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت دوشنبۀ این هفته با صدور بیانیّه ای ضمن حمایت از اساتید این دانشگاه که طیّ نامه ای اعتراضی به ریاست این دانشگاه حمایت خود را از دانشجویان اعلام کرده بودند، اعلام کردند در صورت برآورده نشدن خواسته های مطروحه در این نامه با شروع ترم جدید اعتراضات مسالمت آمیز و تجمعات خود را از سر خواهند گرفت. متن این بیانیّه بدین شرح است:

بسمه تعالی
دانشجویان داغدیده ی علم و صنعت هرگز خاطره ی ظلم هایی که بر آنان روا شده است را فراموش نخواهند کرد. چه روزهایی که ریاست این دانشگاه توسّط عده ای دانشجوی سهمیه ای و خودسر گروگان گرفته شد چه روزهایی که 6 دانشجوی این دانشگاه تنها به دلیل فعالیّت انتخاباتی و ایجاد طراوت سیاسی در دانشگاه به احکام سنگین کمیته ی انضباطی محکوم شدند.اما این روزها نیروهای سرکوبگرِ مستبد پا را از مرزهای تنگ قدیم هم فراتر گذاشته اند. روز هشتم دی ماه امسال افرادی معلوم الحال که چهره شان اغلب به میانسالان می ماند و آنچه به دست گرفته بودند به سلاح سرد، آمدند و در کسوت دانشجویان بسیجی، دانشگاه علم و صنعت را به خاک و خون کشیدند، عده ای را به اسارت بردند و در پایان شعار حیدر حیدر سر دادند.جالب آنجاست که بعد از اتوبوس،اتوبوس ساماندهی این بسیجیان غیر دانشجو و ورود آنان به ساحت مقدس دانشگاه با سلاح، مسئولین بی تدبیر علم و صنعت نه تنها عکس العملی نشان نداند بلکه عده ی کثیری از دانشجویان معترض را به احکام سنگین کمیته ی انضباطی محکوم کردند. ما را به خیر شما امید نبود که شر رساندید و داغ ها تازه کردید؛ آن طور که خون بسیاری از اساتید غیرتمند این دانشگاه به جوش آمد و طیّ نامه ای به ریاست انتصابی دانشگاه علم و صنعت از روند بی کفایتی او شکایت کرده و خواستار بازگشت دانشجویان به دانشگاه و دانشگاه به وضعیت غیر امنیتی و عادّی شدند.ما دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت ضمن تقدیر و حمایت از این اساتید اعلام می کنیم در صورت برآورده نشدن خواسته های مطروحه در نامه ی مذکور ،با شروع ترم جدید به اعتراضات مسالمت آمیز و تجمعات خود ادامه خواهیم داد.
*****
آزادی رضا درخشان مسئول روابط عمومی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
دیروز 30 دی ماه 88 ساعت 12 ظهر رضا رخشان سئول روابط عمومی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه با قرار وثیقه یکصد و پنجاه میلیون توماتی پس از 17 روز بازداشت از زندان آزاد شد.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، رضا رخشان پس از بازداشت در صبح روز 14 دی ماه بطور موقت در اداره آگاهی تحت بازداشت قرار گرفت و صبح روز بعد پس از انتقال وی به دادستانی شوش و وارد کردن اتهام تبلیغ علیه نظام، قرار وثیقه برای آزادی اش صادر کردند اما پس از تامین قرار توسط خانواده رضا رخشان، دادستانی شوش از پذیرش قرار خودداری کرد و او را در روز 15 دی ماه به بند 5 زندان دزفول منتقل کردند.
همچنین روز پنج شنبه گذشته دادگاه عمومی شوش با وارد کردن اتهام نشر اکاذیب به رضا رخشان قرار وثیقه 30 میلیون تومانی برای وی صادر کرد و از طرف دیگر دادگاه انقلاب برای رضا رخشان به اتهام تبلیغ علیه نظام قرار وثیقه 120 میلیون تومانی صادر نمود و به این ترتیب رضا رخشان با تامین مجموع قرار وثیقه 150 میلیون تومانی ساعت 12 ظهر امروز از زندان آزاد شد.
*****
علیرضا بهشتی در زندان دچار سکته قلبی شد
جرس: سيد علیرضا حسيني بهشتی مشاور ارشد میرحسین موسوی امروز سی ام دیماه در زندان اوین دچار سکته قلبی شد.
به گزارش خبرنگار جرس، وی در روزهای گذشته، در حالی که به دلیل شرایط نامساعد زندان در فصل زمستان، مبتلا به سرما خوردگی شدید شده بود برای انجام بازپرسی از زندان اوین به شعبه امنیت دادگاه انقلاب تهران منتقل شد و به گفته شاهدان عینی در حالی که پیژامه زندان و دمپایی پلاستیکی برپا داشت و محاسن اش بلند و آشفته بود ، دقایقی طولانی در انتظاربازپرسی به سر برد.
علیرضا بهشتی سه هفته پیش در دانشگاه تربیت مدرس بازداشت شد و در تمام این مدت، از همه حقوق قانونی خود محروم بود و حتی موفق به ملاقات با وکیل و خانواده اش نشد.
خبرنگار جرس موفق به کسب اخبار بیشتری در خصوص روند رسیدگی به عارضه قلبی دکتر علیرضا بهشتی نشده است. اما در تماسی که بهشتی با خانواده خود داشته از رفع عارضه و بهبودی نسبی خود خبر داده است. گفتنی است این اولین تماس بهشتی با خانواده خود پس از یک هفته است.
از سوی دیگر دختر پنج ساله علیرضا بهشتی نیز از زمان دستگیری پدر گوشه گیر و منزوی شده است و به گفته خانواده بهشتی او در این مدت کمتر با کسی سخن می گوید.
*****
وزارت ارشاد به ۱۵ روزنامه تذکر داد!
روزنامه های تهران امروز، بهار، توسعه، روزان، جهان اقتصاد، اطلاعات، اعتماد، اسرار، جهان صنعت، مردم سالاری، آرمان روابط عمومی، جمهوری، پول، فرهيختگان و آفرينش در اقدامی کم سابقه از اداره کل مطبوعات و خبرگزاری های داخلی معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت ارشاد تذکر دريافت کردند.به گزارش خبرگزاری مهر و بر اساس خبر ارسالی معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت ارشاد ، روزنامه های تهران امروز، بهار، توسعه، روزان و جهان اقتصاد به دليل چاپ پاسخ علی مطهری به آقای رحيم مشائی در شماره ۲۸ دی ماه اين روزنامه ها که حاوی تعريض و توهين هايی نسبت به رياست جمهور است به استناد بند ۱۱ ماده ۶ قانون مطبوعات که پخش شايعات و مطالب خلاف واقع و يا تحريف مطالب ديگران را ممنوع می شمارد و نيز مغايرت با بند (ج) از ماده ۲ قانون مطبوعات که تلاش برای نفی مرزبندی های کاذب و تفرقه انگيز و قرار ندادن اقشار مختلف جامعه مقابل يکديگر را رسالت مطبوعات معرفی می کند، تذکر دريافت کردند.
همچنين روزنامه های اطلاعات، اعتماد، اسرار، توسعه، جهان صنعت، روزان، مردم سالاری و بهار به دليل انتشار مطلبی درشماره مورخ ۳۰ دی ماه خود به نقل از سيد محمد خاتمی که در آن شرايط کشور بحرانی توصيف و تلويحا هواداران دولت متهم به وحدت شکنی شده اند به استناد بند ۱۱ ماده ۶ و تبصره ماده ۳ قانون مطبوعات تذکر گرفتند. تبصره ماده ۳ اشعار می دارد: انتقاد سازنده مشروط به دارا بودن منطق و استدلال و پرهيز از توهين، تحقير و تخريب می باشد.
در اين مطالب همچنين تصويری غيرواقعی از شرايط کشور ارائه شده که مغاير با رسالت مطبوعات مندرج در ماده ۲ قانون مطبوعات است.
بر اساس اين گزارش ، علاوه بر اين، روزنامه های بهار، تهران امروز، آرمان روابط عمومی، جمهوری، اسرار، اعتماد، جهان صنعت، جهان اقتصاد، پول، آفرينش و روزان به دليل چاپ مطالبی به نقل از حسن روحانی در شماره های مورخ ۲۹ دی ماه که به طور تلويحی فضای کشور را امنيتی و فاقد آزادی بيان توصيف کرده و همچنين در اين مطالب تصويری غير واقعی از شرايط اقتصادی کشور ارائه و آماری فاقد پايه کارشناسی عرضه شده است با توجه به بند ۱۱ ماده ۶ قانون مطبوعات و به خاطر مغايرت با تبصره ماده ۳ قانون مطبوعات تذکر گرفتند.
ضمنا علاوه بر موارد فوق الذکر، روزنامه های توسعه و جهان اقتصاد به دليل چاپ مطلبی تحت عنوان :"بهتر است آقای مشايی وارد معقولات نشوند" که در قسمتی از اين مطلب آمده است: "اين يک امر بديهی است که رئيس جمهور محترم با مناظره های انتخاباتی خود خصوصا مناظره با آقای موسوی زمينه اين فتنه را فراهم کرد و عدالت حکم می کند علاوه بر عذرخواهی سران معترضان از مردم ايشان نيز از مردم عذرخواهی نمايد..." طبق تبصره های ۴ و ۷ ماده ۹ قانون مطبوعات که مدير مسئول، مسئول مندرجات نشريه می باشد و همچنين در مطالب غير واقعی که به رياست جمهوری نسبت داده شده است مستند به بندهای ۸ و ۱۱ ماده ۶ قانون مطبوعات از اداره کل مطبوعات و خبرگزاری های داخلی معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی تذکر دريافت کردند.
*****
ذبح رسانه های منتقد برای تلطیف فضای سیاسی
بر اساس گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز در سال 2009، ایران از نظر میزان آزادی مطبوعات در میان ۱۷۵ كشور جهان در رده ۱۷۲ قرار گرفته است. این در حالی است که محمد علی رامین ، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی مدعی شده است که "مسئولان از وضعیت مطبوعات ناراضی‌ هستند. حاکمیت از مطبوعات راضی نیست، این وضعیت باید اصلاح شود
در آخرین جدول رده‌ بندی جهانی آزادی مطبوعات كه با توجه به وضعیت آزادی مطبوعات در كشورهای جهان در محدوده زمانی ١٠ شهریور سال ١٣٨٧ تا ١٠ شهریور سال 1388 تنظیم شده ، ایران به رده‌های پایین‌ تر جدول سقوط كرده است. در گزارش سال گذشته گزارشگران بدون مرز ایران در میان ۱۷۲ كشور در رده ۱۶۶ قرار داشت. هم اکنون ایران در میان 175 کشور در جایگاه 172 قرار دارد.
توقیف و تحدید مطبوعات مستقل
پس از برگزاری انتخابات روند برخورد با رسانه ، نشریات و روزنامه نگاران منتقد و مستقل شتاب بیشتری گرفت. همچنین در اقدامی کم سابقه دادستان معزول تهران ، سعید مرتضوی با استقرار نماینده در چاپخانه نشریات منتقد پیش از چاپ مطالب آنها را بررسی و نسبت به حذف ، تغییر محتوا و عدم انتشار تصمیم گیری می نمود.
تنها در چهار ماه پس از انتخابات با وجود سانسور شدید و دستگیری ده ها تن از روزنامه نگاران و در برخی موارد به شکل گروهی در دفاتر کارشان ، روزنامه های سراسری کلمه سبز ، اعتماد ملی ، آرمان ، تحلیل روز ، فرهنگ آشتی و سرمایه و اندیشه نو توقیف و لغو امتیاز شدند.
گرچه پیش از این توقیف مطبوعات توسط قوه قضائیه صورت می گرفت اما در این چهار سال و پس از دولت اصلاحات، وزارت ارشاد و هیات نظارت بر مطبوعات نیز به کمک قوه قضائیه آمد تا بار تعطیلی مطبوعات تنها بر دوش قوه قضائیه نباشد.
در همین حال در روندی دیگر وزارت ارشاد با تذکر به مطبوعات در موراد مختلف نسبت به تهدید آنها اقدام می نماید. آذر ماه امسال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به چهار روزنامه سراسری به خاطر آنچه "درج مطالب تفرقه برانگیز" خوانده شده، تذکر کتبی داده است.
معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به روزنامه های آفتاب یزد، حیات نو، اعتماد و اسرار تذکر کتبی داد و مدعی شد که این روزنامه ها "با انتخاب تیتر و مطالب در صفحه اول و دوم به گونه ای اقدام کرده که شائبه القای تفرقه و بزرگ نمایی اختلافات میان مسئولان را در خوانندگان ایجاد می کند."
آقای شمس الواعظین سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات پیش از بازداشت گفته بود: "این دسته از مطبوعات نزدیک به اصلاح طلبان هستند و مفهوم این تذکر این است که اگر این مطبوعات توجه کنند که هیچ و اگر توجه نکنند آنها را به هیات نظارت بر مطبوعات می برند و به احتمال زیاد ما باید در انتظار برخی اقدامات از سوی هیات نظارت بر مطبوعات باشیم."
در اتفاقی دیگر و همزمان با درگذشت حضرت آیت الله منتظری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چند روزنامه از جمله اندیشه نو به دلیل "سانسور" راهپیمایی روز جمعه ۲۷ آذر در محکومیت "اهانت" به عکس آیت الله خمینی تذکر قانونی داد. در اطلاعیه معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران آمده بود این معاونت به روزنامه های "اندیشه نو" و "جهان اقتصاد" به دلیل "سانسور کامل" این راهپیمایی در شماره روز شنبه ۲۸ آذر و به روزنامه های "اعتماد" و "مردم سالاری" به دلیل "تحریف تصویری حرکت مردم" تذکر داده است.
در همین حال پارلمان نیوز گزارش کرد معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به خبرگزاری کار ایران، ایلنا نسبت به نحوه پوشش اخبار جنبش معترضین تذکر داده است.
همچنین سایت پارلمان نیوز گزارش داد تنها ساعاتی پس از پیام تسلیت آقای خامنه ای بمناسبت درگذشت آیت الله منتظری وزارت ارشاد "محدودیت های شدید و کم سابقه ای" علیه روزنامه ها اعمال کرده است. به گزارش این سایت معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد با استقرار نمایندگانش در چاپخانه‌ برخی روزنامه‌ها اعلام کرد حق ندارند در صفحه اول خود عکسی از آیت‌الله منتظری منتشر کنند و پیام‌های تسلیت به شرطی که تحریک‌ کننده نباشد به استثنای پیام رهبر انقلاب باید در صفحات داخلی منتشر شود.
در رخدادی دیگر معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد پنجشنبه سوم دی ماه روزنامه آرمان را به دلیل انتشار مطلبی در ستون دیدگاه روز دوشنبه اش به "شبهه افکنی و ایراد اتهام علیه دولت مبنی برطرفداری از دیدگاه اسلام بدون روحانیت" و تخلف از بند ۱۱ ماده ۶ قانون مطبوعات متهم کرده است.
روزنامه آرمان، در ستون دیدگاه روز دوشنبه اش یادداشتی به قلم یک "فعال سیاسی اصول گرا" با عنوان "دولت منهای روحانیت، اصولگرا نیست" منتشر کرده بود. در بخشی از این یادداشت آمده است: "اسلامیت جمهوری اسلامی از پایگاه روحانیت به عنوان پرچمداران حرکت انقلابی و اسلامی ایران نشات می گیرد و هیچ دولتی در ایران نمی تواند خودش را در مقابل روحانیت قرار دهد. "
همچنین هفته نامه موج اندیشه هم به دلیل "پخش شایعات و مطالب خلاف واقع" در مورد سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، تذکرکتبی دریافت کرد. گفته می شود که این تذکر کتبی به دلیل انتشار مطلبی با عنوان "چه صدایی ، چه سیمایی" که به انتقاد از پوشش خبری صدا و سیمای جمهوری اسلامی پرداخته بود، داده شده است.
هشدار خامنه ای به رسانه های منتقد
پندی پیش، رهبر جمهوری اسلامی ایران از عملکرد رسانه هایی که به گفته او "دائما به دنبال ایجاد اختلاف، بدبینی و شایعه" هستند به شدت انتقاد کرد. آیت الله علی خامنه ای روز چهارشنبه ۴ آذر در دیدار با جمعی از نیروهای بسیجی، فضای رسانه ای ایران را "فضای تهمت زنی و شایعه سازی بر ضد مسئولان کشور" توصیف کرد و گفت: "به کسانی که به دنبال مصالح کشور هستند توصیه می کنم که از این اختلاف های جزئی و غیراصولی صرف نظر کنند... این گونه کارها در جهت خواست دشمن است، زیرا مسئولان کشور اعم از رئیس جمهوری، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، همه کسانی هستند که زمام کشور را به دست دارند و مردم باید به آنها اعتماد و حسن ظن داشته باشند".
آقای خامنه ای در عین حال از انتقاداتی که به مسئولان برگزاری این انتخابات وارد شد هم گلایه کرد. او گفت که "تردیدافکنی های بعد از انتخابات" در موردعملکرد وزارت کشور و شورای نگهبان، "بسیار مضر" و در جهت خواست "دشمن" بوده است. رهبر جمهوری اسلامی افزود: "دشمن در جنگ نرم تلاش دارد تا با استفاده از ابزارهای فرهنگی و ارتباطی پیشرفته و با شایعه و دروغ پراکنی و استفاده از برخی بهانه ها، میان آحاد مردم تردید، بدبینی و اختلاف ایجاد کند".
برخورد با مطبوعات برای تلطیف فضا
محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در سخنانی در مورد وضعیت مطبوعات ایران گفت :"شرایط امروز مطبوعات ما به شدت نامطلوب است. مسئولان از وضعیت مطبوعات ناراضی‌ هستند، این وضعیت باید اصلاح شود و اصلاح‌شدنی است."
این سخنان در حالی مطرح می شود که طرفداران دولت معتقدند فضای رسانه ای ایران برای روزنامه نگاران مناسب است. محمود احمدی نژاد نیز بر این مسئله که در دوران ریاست جمهوری اش برخوردی با مطبوعات نشده تاکید دارد. محمود احمدی نژاد در همين باره مدعی شد که "در سه دوره هشت ساله ریاست جمهوری های پیشین دریچه نقد به طور مطلق بسته بوده، اما در دوران او با تجربه گذشته و اعتقاد به نقد مطلق عکس العملی نشان داده نشده و انتقادها تحمل شده است."
روزنامه های مختلف اصلاح طلب و معدودی از روزنامه های اصولگرا از زمان انتصاب محمد علی رامین با تذکر های شفاهی و کتبی مختلف با مضمون پخش شايعات و مطالب خلاف واقع، مواجه شدند و در برخی موارد به دلایل مشکلات پیش آمده دست به تعدیل نیروها و یا حذف برخی از بخش های نشریاتشان زده اند.
در همین حال در پی حوادث روز عاشورا در ایران، وزارت ارشاد روز سه شنبه ۸ دی با انتشار اطلاعیه ای، روزنامه اعتماد را به دلیل نحوه پوشش خبری مراسم تاسوعا و عاشورا درشماره روز دوشنبه ۷ دی ماه به "تخلف" و "تخریب فضای امن وآزاد مطبوعاتی" متهم کرد.
معاونت امور مطبوعاتی وزارت ارشاد ایران در این اطلاعیه اعلام کرده که روزنامه اعتماد با انتشار مطلبی با عنوان "خبرهای رسمی درباره درگیری‏های روز عاشورا در تهران – سخنان فرماندهان نیروی انتظامی درباره حوادث تاسوعا و عاشورا"، مرتکب تخلف شده است. بر اساس اطلاعیه وزارت ارشاد، "تقطیع سخنان فرماندهان مختلف نیروی انتظامی و گزینش و چینش مطالب"، "استفاده از تعابیری مانند لباس شخصی ها برای عزاداران عاشورا"، "انتشار شایعاتی مبنی بر درگیری در شهرهای مختلف" و "حمایت ضمنی از آشوبگران و سران فتنه" از موارد تخلف روزنامه اعتماد بوده است.
وزارت ارشاد ایران همچنین به روزنامه آفتاب یزد به دلیل "سعی درالقای توهمات منتشره از سوی ضد انقلاب" تذکر داده بود. این تذکر به دلیل چاپ مطلبی در صفحه اول شماره روز دوشنبه ۷ دی ماه این روزنامه با عنوان "ممانعت از سخنرانی خاتمی، خودجوش یا...!؟" درباره مراسم شب عاشورای حسینیه جماران، بوده است .
روزنامه آفتاب یزد در تذکر وزارت ارشاد متهم شد که "در حالی که عده ای اغتشاشگر با بی حرمتی به مراسم عزاداری حسینی در تهران اقدام به ترور، آشوب و وارد آوردن خسارت به جان و مال مردم عزادار و آتش زدن به اموال عمومی کرده بودند، بدون اشاره به این حوادث زشت و بدون آگاهی دادن به مخاطب نسبت به این اعمال ضد امنیتی" مرتکب "القائاتی" شده است.
در همین حال محمد علی رامین مدعی شد:" در حالی که هیات نظارت بر مطبوعات در تلاش برای برخورد با تخلفات مطبوعاتی است، برخی مدیران مسئول مطبوعات به دنبال ایجاد جنگ روانی در این زمینه هستند."
در رخدادی دیگر معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد روز دوشنبه ۱۴ دی در مصاحبه مطبوعاتی خود با خبرنگاران از توقف ارسال تذکرکتبی به روزنامه ها و انتشار علنی آن از طریق خبرگزاری رسمی کشور (ایرنا) خبر داد. وی در این مصاحبه مطبوعاتی گفت که طی دو ماه گذشته برخوردهای صورت گرفته با مطبوعات به منظور "تلطیف" فضای رسانه ها صورت گرفته است و چنانچه یک روزنامه "با تذکر متوجه نشود توقیف خواهد شد، چون اگر توقیف نشود کل فضای رسانه ای را آلوده می کند."
محمد علی رامین تصریح کرد "مطبوعاتی که در طول تاریخ انتشارشان هرگز خود را مقید به معارف اسلامی و مروج آنها نشان نداده اند و مخاطبان خودشان را به تقلید از مرجعیت دعوت نکرده اند، اگر از شخصیت علما برای ضربه زدن به حیثیت و امنیت ملی سوء استفاده کنند خلاف قانون است".
با وجود افزایش فشار بر مطبوعات در درون کشور معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در جمع مسئولان فرهنگی شهر قم با اشاره به پیشنهاد های مطرح شده درباره انتشار روزنامه سراسری در قم گفت: "باید یک روزنامه "جهان شمول" و "فرا ملی" برای مسلمانان در شان نظام جمهوری اسلامی منتشر شود. این روزنامه باید به زبان های مختلف دنیا منتشر شود تا همگان بتوانند از آن استفاده کنند."
تقلب دولت احمدی نژاد در ثبت رکورد اعطای مجوز به نشریات به روایت "اعتماد"
روزنامه اعتماد در گزارشی درباره وضعیت مطبوعات ایران از سال 1380 تا نیمه سال 1388 اشاره می کند: " از یک طرف رسانه های منتقد از عرصه تنگ مطبوعات در روزگار حاضر می گویند و از طرف دیگر طی چهار، پنج سال گذشته بیش از 1300 نشریه مجوز نشر گرفته اند، با بررسی "کیفیت" پنهان مانده در بیان مسوولان شاید گوشه یی از تناقض مزبور برطرف شود."
در ادامه این گزارش تصریح شده است: "در بیان آمار همان عبارت "بیش از 1300 نشریه در دوران... مجوز انتشار گرفتند" مطرح می شود، اما کسی نمی گوید تنها 151 عنوان از 1231 عنوان (از مهرماه سال 84 تا مهرماه سال 88) در زمینه سیاسی می توانند فعالیت کنند. 98 عنوان از این 151 عنوان در حال انتشار هستند. 44 عنوان سراسری و بین المللی هستند و گستره توزیع باقی یعنی 107 عنوان محلی و منطقه یی است. 22 عنوان از نشریاتی که می توانند در زمینه سیاسی فعالیت کنند در اختیار اشخاص حقوقی قرار دارند. این رقم در مقایسه با چهار سال قبلی (یعنی مهرماه سال 80 تا مهرماه سال 84) بیش از 50 درصد کاهش داشته است. در چهار سال قبلی، از مجموع 1308 نشریه مجوزگرفته، 396 عنوان می توانستند در زمینه سیاسی فعالیت کنند. این یعنی بیش از 30 درصد نشریاتی که مجوز فعالیت گرفته بودند، سیاسی بودند."
این گزارش می افزاید: "آمار انتشاریافته توسط وزارت ارشاد اشکالاتی هم دارد. برای مثال نشریات شهروند امروز، هم میهن، یاس نو، کارگزاران و... که همگی پیش از دوران تهیه این آمار (تا شهریورماه 1388) انتشارشان متوقف شده است، در قسمت وضعیت، «در حال انتشار» عنوان شدند. این رویه فقط مختص نشریاتی که در دولت های قبلی مجوز گرفته و در دولت نهم انتشارشان متوقف شده است، نیست. برای مثال دو نشریه کلمه سبز و اعتماد ملی که عدم انتشار آنها واضح است و پیش از تهیه این آمار انتشارشان متوقف شده است نیز «در حال انتشار» عنوان شدند."
همچنین در بخش دیگری از این گزارش به تناقضات آماری و برخی موارد مبهم در ادعای دولت دهم اشاره شده است: "295 مورد از نشریات در حال انتشار، هیچ آدرس یا شماره تلفنی در بخش شناسنامه نشریات ندارند. بنا براین امکان پیگیری وضعیت نشر آنها اصولاً میسر نیست. بنابر این آمار 688 عنوان از مجموع 1231 نشریه مجوزگرفته در حال انتشار و تاثیرگذار هستند. همچنین ظاهراً تهیه کنندگان آمار مورد استفاده این گزارش "سهوی" 369 مورد صاحب امتیاز حقوقی را در بین صاحب امتیازان حقیقی گنجانده اند. این یعنی 35 درصد خطا. توضیح آنکه نتیجه جست وجوی نشریاتی که مجوز آن برای شخصیت حقوقی صادر شده است در فاصله مهرماه سال 84 تا مهرماه سال 88 ، 183 مورد است. همچنین امتیاز انتشار 412 مورد از نشریات متعلق به وزارتخانه ها، نیروهای نظامی- انتظامی، مراکز دولتی، پژوهشکده ها و پژوهشگاه ها، موسسات، دانشگاه ها، انجمن ها، اتحادیه ها و شوراهای شهر، حل اختلاف، شورای نگهبان، اتاق های بازرگانی و انقلاب فرهنگی و... است."
در بخشی دیگر از این گزارش در مورد مطبوعات توقیف شده در زمان ریاست محمود احمدی نژاد بر دولت آمده است: "طی حدود پنج سال روزنامه های شرق (در تاریخ 15 مرداد 1386 به دستور هیات نظارت بر مطبوعات توقیف شد)، هم میهن (در 12 تیرماه 86 از سوی دادستان توقیف شد)، تهران امروز (مسوول روزنامه تهران امروز به اتهام چاپ مطالب و تصاویر اهانت آمیز نسبت به رئیس جمهور و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و ایراد افترا، در تیرماه سال 87 با شکایت مدعی العموم به دادسرای کارکنان دولت احضار شد، و این روزنامه هم توقیف شد)، کارگزاران (در 11 دی 1387 به دلیل چاپ بیانیه دفتر تحکیم وحدت پیرامون حوادث غزه توسط وزارت ارشاد و دادستانی تهران توقیف شد)، یاس نو (به دلیل اعاده روند دادرسی توسط دادستان پس از انتشار یک شماره توقیف شد و معاون وزارت ارشاد دستور توقف انتشار آن را صادر کرد)، کلمه سبز (دو روز پس از انتخابات روزنامه کلمه سبز با بازداشت کارکنان آن تعطیل شد)، اعتماد ملی (روز 27 مردادماه سال جاری توقیف شد) و سرمایه (11 آبان سال جاری لغو امتیاز شد) از فعالیت بازماندند. از سوی دیگر هفته نامه های شهروند امروز، زنان، همشهری جوان، مدرسه، دنیای تصویر، هفت، صبح زندگی، تلاش، به سوی افتخار و شوک و... نیز در این دوران توقیف و لغو امتیاز شدند. "(امیرهادی انواری، اعتماد، گزارش تحلیلی مجوزهای صادرشده برای مطبوعات سیاسی از سال 80 تا نیمه سال 88)
*****
دیپلمات های 1+5 : ایران پیشنهاد ما را رد کرد
دیپلمات های گروه 1+5 اعلام کردند که ایران پیشنهاد این گروه برای ارسال اورانیوم غنی شده خود به خارج از کشور و دریافت میله های سوخت برای راکتورهای تحقیقاتی خود را رد کرده است .به گزارش عصر ایران ، خبرگزاری رویترز در وین ، به نقل از دیپلمات هایی که نامی از آنها نبرده است ، نوشت که ایران پاسخ کتبی خود به پیشنهاد 1+5 درباره معاوضه سوخت هسته ای را به آژانس بین المللی انرژی اتمی ارایه کرده است .بر اساس این گزارش ایران در این پاسخ با رد پیشنهاد ارسال 70 درصد از اورانیوم غنی شده ( زیر5 درصد ) خود به خارج از کشور ، پیشنهادی متقابل برای معاوضه سوخت هسته ای ارایه کرده است .خبرگزاری رویترز به نقل از یک دیپلمات آژانس که نخواسته است نامش فاش شود نوشت که پاسخ ایران مورد انتظار اعضای 1+5 نیست و تقریبا چیز تازه ای نیز در برندارد و تکرار همان مواضعی است که قبلا در رسانه ها ذکر شده بود ، با این تفاوت که این بار این پیشنهاد به صورت رسمی به آژانس ارایه شده است .از سوی دیگر روز گذشته " پی جی کراولی " سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز در واکنش به پاسخ ایران به پیشنهاد 1+5 ، گفت : " من مطمئن نیستم که آیا ایران پاسخی رسمی به آژانس ارایه کرده باشد ، اما این پاسخ کافی نیست " .وی افزود : مطمئن نيستم كه هر اقدامي كه ايراني ها كرده‌اند ، با آنچه در گذشته انجام داده‌اند ، متفاوت باشد . "به گفته ديپلمات‌هاي مقيم وين ، قدرت‌هاي غربي پيشنهاد اصلاحي ايران را رد كرده اما با اين حال گفته‌اند كه آن را پاسخ نهايي تلقي نمي‌كنند .غرب مدعی است که ایران در گفتگوهای ژنو در اکتبر سال گذشته میلادی موافقت خود را با ارسال 70 درصد از کل ذخایر اورانیوم غنی شده شده خود به خارج از کشور ( روسیه و فرانسه ) اعلام کرده بود ، این در حالی است که مقامات ایران این ادعای غرب را رد کرده و می گویند که حاضر نیستند ذخایر اورانیوم خود را به یکباره در اختیار غرب بگذارند .تهران می گوید به قدرت های غربی اعتماد ندارد و مطمئن نیست که کشورهایی چون ایالات متحده ، بریتانیا و فرانسه به تعهدات خود در زمینه ارسال سوخت هسته ای پس از دریافت اورانویم غنی شده ایران ، عمل کنند .
*****
گزارشگران بدون مرز: سکوت را بشکنيد؛ جمهوری اسلامی مظنون به ارتکاب به جنايت عليه بشريت
گزارشگران بدون مرز تشديد دستگيری و ادامه بازداشت‌های خودسرانه و غير قانونی روزنامه نگاران در ايران را محکوم کرد.
بر اساس این گزارش،جمهوری اسلامی ايران با سرکوب هر انتقاد به نهادهای سياسی و مذهبی، حکومت ترور را برقرار کرده است که منجر به خودسانسوری گسترده و فرار روزنامه‌نگاران به خارج از کشور شده است. نگاهداری زندانيان در شرايط دشوار و انفرادی‌‌های دراز مدت، و در زندان‌های مخفی پايمال کردن حقوق اوليه و بينادين آنهاست. اين نوع زندانی کردن مخفيانه شکلی از "ناپديد کردن اجباری" و نقض حقوق بين‌المللی است که می تواند از مصاديق جنايت عليه بشريت بشمار آيد. جامعه جهانی بايد سکوت خود را بشکند.
در تاريخ ٢٤ دی ماه آزاد لطيف‌پوری مدير نشريه دو زبانه کردی فارسی "يانه" در منزلش بازداشت و به محل نامعلوی انتقال داده شده است. ماموران وزارت اطلاعات در پی بازرسی منزل در و پنجره های خانه اين روزنامه‌نگار را شکسته و اعضای خانواده وی نيز مورد توهين و تهديد قرار گرفتند. علت دستگيری و محل نگهداری روزنامه نگار رسما اعلام نشده است.
محل و وضعيت بازداشت بسياری از روزنامه‌نگار بازداشت شده پس از ده ها روز هنوز به خانواده و وکلای آنها اعلام نشده است. از جمله کيوان مهرگان روزنامه‌نگار اعتماد، نسرين وزيری خبرنگار خبرگزاری ايلنا، عبدالرضا تاجيک روزنامه‌نگار فرهيختگان، ماشااله شمس‌الواعظين سخنگوی کميته دفاع از آزادی مطبوعات در وضعيت نامعلومی بسر می برند. از سوی ديگر خانواده عمادالدين باقی پس از مکالمه تلفنی کوتاهی با وی شديدا از وضعيت سلامت اين روزنامه نگار و مدافع حقوق بشر ابراز نگرانی کردند. فاطمه کمالی احمدی سرای اعلام کرده است که همسرش در مکالمه خود بدون اعلام محل بازداشت خود به او گفته است "حالم خوب نيست". اين روزنامه‌نگار به هنگام بازداشت در روز ٧ دی ماه از سوی ماموران تهديد به مرگ شده بود. عمادالدين باقی در سال ١٣٨٧ در زندان چندين بار قربانی نارسايی قلبی شده بود.
بنا بر اطلاعاتی که به گزارشگران بدون مرز رسيده است بسياری از روزنامه‌نگاران بازداشت شده در بند ٢٤٠ زندان اوين بسر می‌برند که زير نظر سپاه پاسداران اداره می‌شود.اين روزنامه‌نگاران شديدا برای اعتراف تحت فشار قرار دارند. نام اين روزنامه‌نگاران بر خلاف قوانين قضايی در دفتر زندان و بر روی سايت دستگاه قضايی ثبت نشده است.
نعمت احمدی وکيل بسياری از روزنامه‌نگاران زندانی از جمله مهسا حکمت، علی حکمت و محمدرضا زهدی می‌گويد: " مشکل عدم ملاقات با موکلين اين است که مرحله بررسی پرونده از سوی "کارشناس پرونده" به مراحل قضايی آئين دادرسی اضافه شده است و اين مرحله در قوانين ما پيش‌بينی نشده است. در اين مرحله نه وکيل و نه حتی قاضی نمی توانند دخالت کند."٢٦ دی ماه اعلام شد که هيات نظارت بر مطبوعات مجوز انتشار سه نشريه را لغو کرد. اين سه نشريه عبارتند از هفته‌نامه همت که پيش از اين در تاريخ ٢٣ دی ماه از سوی شعبه نه دادگاه انقلاب تهران توقيف شده بود. نشريه موج انديشه که از سوی گروه انتشاراتی همت منتشر می‌شد و روزنامه فرهنگ آشتی. دو نشريه همت و موج انديشه قربانی تصفيه حساب های گروهی ميان محافظه کاران شده اند. اما روزنامه فرهنگ آشتی پس از چند بار توقيف از سوی دادگاه‌های مختلف بالاخره از سوی هيات نظارت برای هميشه لغو امتياز شد. بنا بر اطلاعيه‌ای که بر روی سايت اين روزنامه منتشر شده است " علت لغو امتياز اين نشريه انتشار بيانيه های برخی از رهبران نظام و پاسخ اين روزنامه به تذکر محمد علی رامين معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد " ذکر شده است. محمدعلی رامين از زمان تصدی به معاونت مطبوعاتی در آبان ماه سال جاری اخطار به روزنامه‌ها و تهديد روزنامه نگاران را افزايش داده است. مشاور تجديدنظر طلب ‌احمدی نژاد در باره نفی هولوکاست اعلام کرده بود که هدفش از " برخوردهای با مطبوعات به منظور "تلطيف" فضای رسانه‌ها است."
*****
اعتراض اروپایی‌ها به قشون‌کشی آمریکا در کشور زلزله‌زده
سایت نیمه دولتی تابناک
كدخبر: ۸۲۲۸۷
بیانیه باراک اوباما و همسرش خانم میشل اوباما پس از زلزله ویرانگر‌هائیتی همه حکایت از آن داشت که روحیه انسانی و انسانگرای آمریکایی دمکرات، این بار در اثر یک «‌فاجعه طبیعی‌» و نه در «‌یک فاجعه هسته‌ای‌» به خروش آمده و همه «‌قدرت آمریکایی‌» را برای «‌کمک‌‌رسانی‌» و نجات آنچه از نوع بشریت در‌ هائیتی باقی مانده است، بسیج کرده‌اند.
به گزارش «تابناک»، خانم میشل اوباما از تخصیص حساب و صندوقی خاص به منظور کمک به آسیب دیدگان زلزله سخن گفت و اقدام کرد و همسر دمکراتش، بیل کلینتون و جورج بوش پسر «‌دو رئیس جمهور سابق آمریکا‌» به عنوان مصادیق بارز وحدت، دمکرات‌ها و جمهوریخواهان را به کاخ سفید فراخواند تا در حالی که یکی در سمت راستش و دیگری در سمت چپش قرار گرفته است، بیانیه «‌فریاد رسی‌» برای کمک به مردم در هم کوبیده شده ‌هائیتی را بخواند که البته خواند و البته سنگ تمام نیز گذاشت.
سرعت انتقال نیروهای امدادی آمریکا به ‌هائیتی بسیار سریعتر از هر نیروی واکنش سریع آمریکایی بود تا «‌عملیات نجات بزرگ‌» که بزرگترین کمک‌رسانی تاریخ آمریکا لقب گرفته است، عملی کنند. در سایه این خدمت بزرگ انسانی و بشردوستانه آمریکا، اعتراض فرانسه و برخی از کشورهای اروپایی هم‌پیمان آمریکا به نحوه چگونگی استقرار و آرایش نیروهای امدادی آمریکا در فرودگاه پورتوپرنس ـ پایتخت‌ هائیتی ـ جای بسی شگفتی بود و این علامت سؤال را تداعی می‌نمود که چرا آنان اقدامات آمریکا را پاس نداشته بلکه ناسپاسی نیز کرده‌اند؟
بر پایه این گزارش، باید چند روز می‌گذشت تا علل و اسباب اعتراض اروپایی‌ها بیشتر روشن می‌شد. دیروز دوازده بالگرد از ارتش آمریکا پنجاه تن از نیروهای ویژه چتربازان این کشور را در حیاط ویرانه‌های کاخ ریاست جمهوری‌ هائیتی پیاده کردند. پیش از آن نیروی هوایی آمریکا با نام «‌تنظیم حرکت هواپیماها‌» فرودگاه پورتوپرنس را به کنترل کامل خود درآورده بود. با این اقدام و با کامل شدن اعزام نیروهای آمریکایی به پورتوپرنس، 7500 تن از نیروهای نظامی آمریکا پایتخت، شهر و همه بندرگاه‌های پایتخت را به کنترل خود درآوردند. این البته پایان کار نبود زیرا ارتش آمریکا با فرستادن یازده هزار نفر دیگر از نیروهایش به دیگر مناطق ‌هائیتی، عملا کنترل کامل این کشور را به دست گرفتند.
با این اوصاف اکنون آمریکا هجده هزار و پانصد تن نیروی نظامی در‌ هائیتی دارد که اگر این انتقال نیرو پیش از زلزله صورت می‌گرفت، آنگاه به راحتی می‌توانستیم بگوییم که آمریکا این کشور را در حیاط خلوتش «‌اشغال نظامی‌» کرده است. این همه در حالی است که هنوز در همین ساعات مردم ‌هائیتی در پایتخت و دیگر مناطق این کشور شب‌ها را در کنار اجساد کشته شدگان این حادثه می‌‌گذرانند و بوی تعفن اجساد در خیابان‌های پایتخت و دیگر شهر‌ها، فضایی آلوده ایجاد کرده و مردم این کشور، هنوز امکان دسترسی به آب و غذای سالم به مقدار کافی را ندارند و هم‌اکنون زلزله زدگان، شبحی از «‌ناامنی‌» را تجربه می‌کنند که در نتیجه حمله مردم به انبار مغازه‌های ویران شده برای تأمین کمترین مواد غذایی و خوراکی به وجود آمده است و همینجا این پرسش مطرح می‌شود که فرشته‌های نجات آمریکایی پس به چه منظور به سوی‌ هائیتی گسیل داشته شده‌اند؟ آیا دو خطاب سیاسی رهبری کننده در آمریکاست که یکی ندای انسانی «‌استغاثه‌» را سر می‌دهد و دیگری فرصت را غنیمت شمرده و کشور ویران شده و زلزله زده ‌هائیتی را «‌اشغال‌» می‌کند تا مبادا از این نقطه از حیاط خلوت‌های آمریکا، گزندی متوجه «‌امنیت ملی آمریکا‌» شود و یا آن که آمریکا با چهره‌ای بشردوستانه با یک تیر دو نشان را زده است؟!
آنچه اعتراض اروپایی‌ها را در آغاز کار برانگیخت، جز این نبوده است که آمریکا در سایه وارد شدن خسارت‌های بسیار سنگین به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در ‌هائیتی، عملا کشور‌ هائیتی را به اشغال خود درآورده و از زمین و آسمان و دریا سیطره مطلقی را بر این کشور پدید آوده است و البته در روزهای آتی، راحت‌تر می‌توان در این باره به قضاوت نشست؛ هرچند اروپایی‌ها اکنون، تنها از وجود برخی اختلافات جزیی با آمریکایی‌ها برای چگونگی کمک‌رسانی در ‌هائیتی سخن می‌رانند.
*****
به دستور وزارت اطلاعات: انتقال 5 تن از زندانیان سبز به مکانی نامعلوم

وزارت اطلاعات به مسعود باستانی، رضا نوربخش، خانجانی، هدایت آقایی و عبدالله مومنی اعلام کرده است که باید خود را برای انتقال از بند عمومی زندان اوین آماده کنند.
به هیچ کدام از این زندانیان سبز اعلام نشده است که قرار است به کجا منتقل شوند.
*****
علت انفجار در تیپ تفنگداران دریایی هرمزگان

معاون سیاسی و امنیتی استانداری هرمزگان گفت: علت انفجار صبح امروز در تیپ تفنگداران نیروی دریایی بندرعباس انفجار شیء قابل اشتعال در زباله ها بود.به گزارش خبرنگار مهر در بندرعباس، محمدحسن پرآور بعد از ظهر چهارشنبه در پی انفجار مهیب صبح چهارشنبه با حضور در جمع خبرنگاران خبرگزاری ها و مطبوعات گفت: این انفجار ساعت 9 صبح چهارشنبه در اثر آتش زدن قسمتی از زباله ها در محوطه تیپ تفنگداران بندرعباس رخ داد که در این آتش سوزی شیئی قابل اشتعال در اثر حرارت منفجر شده است.وی بیان کرد: هیچگونه اتفاق دیگر رخ نداده است و شایعات موجود در شهر بی اساس است و صحت ندارد.

پرآور خاطرنشان کرد: در پی این انفجار سه نفر مصدوم شده اند که در حال حاضر در بیمارستان تحت مداوا هستند و خسارت دیگری نداشته است.
*****
نامه سرگشاده انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران

از پایمال شدن حقوق دانشجویان جلوگیری کنید

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران وعلوم پزشکی تهران نامه سرگشاده ای خطاب به ابوترابی، مسئول پیگیری حوادث کوی دانشگاه از جانب مجلس شورای اسلامی منتشر کرد.
در این نامه با ذکر به بند کشیده شدن تعدادی از دانشجویان به دلیل اغتشاش در روز مذکور و همچنین انتقال شماری از دانشجویان در شب واقعه به ساختمان وزارت کشور خواستار پیگیری حوادث کوی دانشگاه شده تا از پایمال شدن حقوق دانشجویان جلوگیری گردد.
متن این نامه به شرح زیر می باشد:

بسمه تعالی
نایب رییس محترم مجلس و ریاست کمیته تحقیق پیرامون واقعه کوی دانشگاه
جناب حجت الاسلام آقای ابوترابی
با سلام و احترام
طی روزهای گذشته مجلس شورای اسلامی گزارش تحقیقات خود پیرامون بازداشتگاه کهریزک و وقایع اتفاق افتاده در این بازداشتگاه را منتشر کرد. گزارش مجلس اگرچه نتوانسته است همه شبهات را رفع نماید اما به واقع گزارشی متفاوت از تمام حرفهایی است که در حوادث پس از انتخابات از جانب حاکمیت زده شده است. این گزارش می تواند نوید دهنده این امر باشد که هنوز می‌توان به صداهای متفاوت در درون حاکمیت باور داشت و هنوز کورسوهای امید به بازگرداندن حداقل بخشی از حق ظلم دیدگان و آسیب دیدگان به ناحق خاموش نشده است.
آقای ابوترابی!
در همین گزارش از شما به عنوان مسئول تحقیق در مورد واقعه کوی دانشگاه نام برده شده و این امر ما را بر آن می‌دارد که نکاتی را اگر نه به عنوان تذکر، حداقل به عنوان درد دل و برای ثبت در اذهان حق جویان و عدالتخواهان خطاب به شما بیان داریم.
شما به خوبی می‌دانید و از نزدیک نیز در جریان قرار گرفته‌اید که از شامگاه 24 تا سحرگاه 25خرداد، کوی دانشگاه تهران که مسکن و ماوای چند هزار دانشجو بود، مورد تهاجم نیروهای پلیس، لباس شخصی و شاید هم افراد خودسر قرار گرفت. آسیب‌های جدی به خوابگاه و اموال ساکنان، ضرب و شتم دانشجویان و بازداشت و انتقال حدود دویست نفر از آنها به بازداشتگاه و نگهداری‌شان در بدترین شرایط محصول اولیه این تهاجم بود.
بر اساس سابقه پیشین و شرایط وقت کشور امیدی به احقاق حق دانشجویان مظلوم نداشتیم. از آن وضعیت بوی عدالت نمی‌آمد تا آنکه رهبر انقلاب در سخنانشان به واقعه کوی اشاره کردند و حتی در توصیف چنین وقایعی از لفظ جنایت نیز استفاده کردند. امیدوار شدیم که شاید در میان مدعیان دینداری و حریت و عدالت رگ غیرتی بجنبد و این بار داستان به روالی دیگر پیش برود.
اما دریغ!
دریغ که در این هفت ماه چیزی جز چرخیدن در بر همان پاشنه پیشین ندیدیم و آنچه بود چون همیشه فراموشی حق دانشجویان و تعویض اندک اندک جایگاه ظالم و مظلوم و شاکی و متهم بود.
با همه اینها و فقط برای بازگرداندن آرامش به فضای دانشگاه و رفع شرایط امنیتی ایجاد شده پیرامون دانشگاه، سعی کردیم حقوق پایمال شده دانشجویان را از طریق خواست مداوم از مسئولین دانشگاه و نمایندگان مجلس، به آرامی و خارج از فضای عمومی پیگیری کنیم تا شاید لااقل در این باره عدالتی برقرار شود و ظالم به سزای جنایات خود برسد.

نماینده محترم مردم!
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که لباس شخصی ها از کجا می‌آیند و از چه کسی دستور می‌گیرند! آیا این افراد خودسر‌اند که بازداشتگاه در اختیار دارند؟ آن هم در وزارت کشور؟!
شما به خوبی می‌دانید که دانشجویان بازداشت شده در آن شب دهشتناک به زیرزمین وزارت کشور منتقل شدند. حرفمان را به شهادت متواتر دانشجویان بازداشت‌شده مستند نمی‌کنیم که شاید به روایتی خس و خاشاک باشند و قولشان نتواند مستند قرار گیرد، هرچند که در این واقعه متاسفانه حتی دانشجویان نورچشمی حاکمیت نیز از دستگیری‌های فله‌ای در امان نماندند.
همکار محترم شما جناب آقای زاکانی در سخنرانی‌های متعدد و از جمله در سخنرانی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به صراحت بر انتقال دانشجویان بازداشت شده به وزارت کشور صحه گذاشت. حسب گفته‌های برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رییس دانشگاه تهران نیز در جلسات کمیته مجلس این امر( انتقال دانشجویان به ساختمان مرکزی وزارت کشور) را تایید کرده است.
اما واکنش شما و همکارانتان چه بود؟ در میان شگفتی و با اینکه در جریان ماوقع بودید جناب آقای محصولی وزیر وقت کشور با کسب رای اعتماد اکثریت کسانی که عنوان نمایندگی مردم را یدک می‌کشند بر صندلی وزارتی دیگر تکیه زد.
ریاست محترم کمیته تحقیق!
با تمام این مسائل، درد اصلی ما حتی این موضوعات هم نیست. درد بزرگتر در جایی دیگر است. آنجا که جایگاه شاکی و متهم عوض می‌شود.
امروز تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران به اتهام اغتشاش در روز مورد نظر به بند کشیده شده‌اند. افرادی نوعا غیر سیاسی و کمتر فعال که اینک در دوره بازداشت از حداقل حقوق انسانی همچون تماس و ملاقات با خانواده و نیز برخورداری از وکیل محرومند و بیم آن می‌رود که در شرایط نامناسبی نگهداری شده و وادار به اعتراف و اقرار به اعمال ناکرده شوند. حتی شنیده‌های ما حاکی است که دادگاه‌ برخی از آنها قبل از دسترسی به وکیل برگزار شده است.
امروز باید کسانی پشت میله‌های زندان باشند که دستور حمله به دانشجویان بی‌گناه را صادر کردند و دانشجویان را به صورت غیر قانونی بازداشت و به وزارت کشور منتقل کردند، امروز باید کسانی در صف اول محاکمه قرار گیرند که متاسفانه با حمایتهای بی‌دریغ دولتی همچنان از تیغ عدالت گریخته اند، نه اینکه عده ای از دانشجویان، بی‌گناه و بی علت متهم و محاکمه شوند.
نگرانی اصلی ما در حال حاضر وضعیتی است که دوستانمان در سکوت و بی‌دردی آگاهان امور به ناحق با آن مواجه شده‌اند و از کلاس درس به سلولهای زندان منتقل شده‌اند و به جای همسخنی با دوستان همکلاسی و پاسخگویی به استادانشان باید روزگار در تنهایی بگذرانند و پاسخگوی سوالات بازجو باشند و البته باید خوشبین باشیم که بپنداریم فقط به سوالات پاسخ می‌دهند، حالیکه در هنوز حتی به وکیل هم دسترسی ندارند.

جناب حجت الاسلام ابوترابی!
از شما درخواست می‌کنیم تا صادقانه و با شهامت یافته‌های خود از تحقیق پیرامون واقعه کوی را منتشر نمایید تا در درجه نخست دامن خود و نظام را از این لکه ننگ پاک نموده و در درجه دوم مانع از پیشروی بیشتر نیروهای سرکوبگر و ظلم افزونتر بر آسیب دیدگان این واقعه شوید. اکنون شنیده‌های ما حاکی است که تعدادی از دانشجویان در زندان متهم به سازماندهی حوادث کوی هستند و بیش از 40 روز است که خبر زیادی از آنها در دست نیست.
از سوی دیگر امروز در حالی احکام زندانهای چندساله به جرم شرکت در تحصن دانشجویان و اساتید دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران صادر می‌شود که در همان تحصن ریاست دانشگاه تهران و رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران سخنرانی کرده و رفتار مدنی و عقلانی دانشجویان را ستایش کردند. تحصنی که با مجوز و اطلاع همه مسئولین دانشگاه تهران برگزار شد. آیا این عدالت است که دانشجویی تنها به جرم حضور در ان تحصن برای اعتراض به حمله به کوی دانشگاه روانه زندان شود؟
از شما می‌خواهیم که به عنوان مسئول کمیته پیگیری و شخصی که همواره در روزهای سخت دانشگاه و از جمله در حوادث تلخ 18 تیر 1378، مامن و پناهگاه دانشجویان آسیب دیده و زخم خورده بوده‌اید، با ورود مسئولانه خود به این قضیه جلوی وارد شدن صدماتی بیش از این بر پیکره دانشگاه را گرفته و از پایمال شدن حقوق دانشجویان و محاکمه ناعادلانه آنها به جرم های ناکرده جلوگیری به عمل آورید.
در پایان بار دیگر اشاره می‌کنیم که انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، به عنوان قدیمی‌ترین نهاد مدنی-دانشجویی کشور که برآمده از خواست عموم دانشجویان برای برخوراداری از عدالت و آزادی بوده و هست، بر وفاداری به همه عهدهای پیشین خود، یعنی دفاع از حقوق دانشجویان، عدالتخواهی و سه آرمان اصلی برآمده از انقلاب اسلامی ایران، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی تاکید می‌کند و خود را ملزم می‌داند تا با همه توان جلوگیری از ظلم در حق مردم ایران و به خصوص دانشجویان را مطالبه کند.

با تشکر
انجمن اسلامی دانشجویان
دانشگاه تهران و علوم پزشکی دانشگاه تهران
*****
ضرب و شتم زندانیان سیاسی در زندان ارومیه

گارد ویژه زندان و نیروهای حفاظتی مستقر در این محل به بند محل نگهداری زندانیان سیاسی در زندان ارومیه یورش بردند.به گزارش واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نیروهای گارد ویژه زندان و نیروهای حفاظتی این زندان در حضور "فتحی" ریاست این زندان و فرماندهی "بحرینی" مسئول حفاظت به بند 12 که محل نگهداری زندانیان سیاسی است یورش برده و ضمن ضرب و شتم دسته جمعی زندانیان با استفاده از باتوم، باتوم برقی و شوکر الکتریکی، همچنین تخریب گسترده وسایل زندانیان، زندانی سیاسی "علی احمد سلیمان" تبعه ترکیه را با خود به نقطه نامعلومی منتقل کردند.دلیل ضرب و شتم زندانیان سیاسی مشخص نیست و همینطور از سرنوشت علی احمد سلیمان پس از انتقال نیز اطلاعی در دست نیست. آقای سلیمان که به دلیل سوختگی درصد بالا وضعیت مناسب جسمی ندارد به اتهام عضویت در یک حزب کرد مخالف دولت ترکیه به تحمل 5 سال حبس محکوم شده است.
*****
آزادي نسرین وزیری با معرفي كفيل
دادستان تهران از آزادي نسرين وزيري يكي از خبرنگاران بازداشت شده پس از عاشورا خبر داد.
عباس جعفري دولت‌آبادي در گفتگو با ايسنا، اظهار كرد: باتوجه به تكميل تحقيقات، وزيري امشب - چهارشنبه- با معرفي كفيل آزاد شد.
*****
صفایی فراهانی پس از 7 ماه حبس برای 5 روز به مرخصی آمد
عصردیروز (چهارشنبه 30 دیماه) صفایی فراهانی برای یك مرخصی 5 روزه آزادشد.
وكیل صفایی‌فراهانی از تودیع وثیقه 7 میلیارد ریالی موكلش و آزادی وی در امروز خبر داده بود.
هوشنگ پوربابایی در گفتگو با ایلنا، با اعلام این مطلب اظهار داشت: صفایی‌فراهانی امروز پس از تودیع وثیقه 7 میلیارد ریالی و انجام امور مربوط به آن از زندان آزاد می‌شود.
گفتنی است جلسه رسیدگی به اتهامات صفایی‌فراهانی عضو ارشد جبهه مشاركت و رئیس اسبق فدارسیون فوتبال 21 آذر در شعبه 15 دادگاه انقلاب برگزار و بعد از تفهیم اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت ملی، توهین به مسوولان نظام و فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخذ آخرین دفاع، در تاریخ 26 دی‌ماه از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب صفایی‌فراهانی به 6 سال حبس تعزیری محكوم شد.
*****
برگزاری دادگاه جهانبخش و نادر بخت آور از فعالین آذربایجانی در تبریز

ساولان سسی: جلسه رسیدگی به اتهامات جهانبخش و نادر بخت آور از فعالین مدنی آذربایجانی در تبریز روز سه شنبه ۲۹ دی ۸۸ در شعبه ۱۱ جزائی تبریز به ریاست قاضی محمدی برگزار شد. این فعالین پس از پایان مراسم سخنرانی میرحسین موسوی در ورزشگاه باغشمال تبریز در ۴ خرداد ۸۸ توسط نیروهای امنیتی دستگیر و پس از ۹ روز بازداشت موقت به قید وثیقه آزاد شده بودند. اتهام این افراد اخلال در نظم عمومی از طریق سردادن شعارهایی با محوریت تحصیل به زبان مادری و خواستهای ملی و زبانی آذربایجانیها و اعتراض به جوک گویی نژادپرستانه محمد خاتمی بوده است. دادگاه جهانبخش و نادر بخت آور به صورت غیر علنی برگزار شده و نقی محمودی وکیل دادگستری در تبریز وکالت این افراد را بر عهده داشته است.این فعالین در دوران بازداشت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته و از حق ملاقات با وکیل و خانواده محروم بوده اند. جلسه رسیدگی به اتهامات علی ایمانی(دانشجوی دانشگاه تبریز) دیگر متهم این پرونده نیز روز چهارشنبه ۳۰ دی ۸۸ برگزار خواهد شد. شایان ذکر است بدنبال انتشار فیلمی در اینترنت که محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران (که از موسوي حمايت كرده است) را در حال بازگویی جوکی در مورد آذربايجاني‌ها نشان می‌دهد شهرها و دانشگاههای آذربایجان به صحنه اعتراضات آذربایجانیها تبدیل شد. در جریان این اعتراضات و همزمان با سخنرانی میرحسین موسوی در تبریز ماموران امنیتی با حمله به عده ای از حاضرین که شعار سر می دادند، آنها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و عده زیادی را بازداشت کرده بودند.
_____________________________________________