سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۶/۰۳

سه شنبه: 3/6/1388 (زمان: 00:03 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران و هم میهنان عزیز بامدادتان گرامی باد. دوباره دقایقی پس از نیمه شب (دوشنبه) و آغاز بامداد روزی دگر است. امروز سه شنبه قرار است روزی دیگر از لئامت و بیشرمی و گستاخی و فریب و ریای رژیم فاسد و پلید "ولایت وقیح" باشد زیرا که تا 7-8 ساعت دیگر چهارمین "بیدادگاه" مثلن متهمین به آشوب و درگیری های پس 22 خرداد ماه، و اعتراضات گروهی از رادمردان و شیرزنان سرزمین ما به تقلب وقیحانه رژیم بیدادگر برگزار شود.
اگرچه که برخی از کسانی که درین "بی دادگاهها" به محاکمه کشیده می شوند؛ خودشان در تمام سی و اندی سال گذشته از ارکان همین رژیم کثیف و پلید بوده و برای پایداری و استواری آن در میهن پاک و اهورایی ما نقش سازنده داشتند اما از آنجایی که گفته شده: "باش تا صبح دولتت بدمد"، صبح دولت و سرنوشت محتوم این مفلوکان نیز دمید و اینک بدست همپالکی هایشان در سیرک هایی چون جلسات محاکمه و یا پرده تلویزیون رژیم مانند "میمون" به نمایش در می آیند. اما، گذشته از این گروه معدود؛ بسیار افرادی شریف و میهن پرست نیز که در طی حدود دو ماه و اندی گذشته اسیر بازداشتگاهها و زندانهای فاشیستی و قرون وسطایی ملایان و مزدوران آنان گشته اند در این نمایشات وقیحانه که با عنوان "محاکمه" در معرض دید قرار می گیرد حضور می یابند و برخی ناگزیر می گردند که برخلاف میل و اراده شخصی زبان به دروغ گشوده و سناریوهای از پیش نوشته شده توسط اوباشانی چون "حسین بازجوی" بدنام و اشغالگر بی هویت "کیهان" را بخوانند یا بازگو نمایند که این، جای تاسف و انزجار است؛ نه برای زندانی اسیر بلکه برای سردمداران رژیم جور و فساد . تباهی ملایان.
بهرروی در انتظاریم تا ببینیم امروز چه کسی چه چیزی را باید اقرار یا اعتراف نماید..! و چه لقمه چرب و نرم تازه ای برای خبرگزاری سپاه نامردان و اوباشان (خبرپراکنی فارس) و روزی نامه کیهان و حسین بازجوی فاسد تهییه خواهد شد.
"پست" امروز را با سروده ای از یار گرامی خویش آقای دکتر بحری در "هجو" حسین بازجوی اشغالگر کیهان آغاز می نماییم؛ اگر چه که این سروده را تا کنون بارها انتشار داده ایم اما هیچگاه کهنه نمی شود و همیشه تازگی دارد.
***
نشسته شیخ نادانی به "کیهان"
نویســـد حرف مفت از این و از آن
و پندارد همی شخصی بزرگ است
ولی افسوس دَرّنده چو گرگ است
ِچکَد از چنگ و دندانش چو باران
همی خون شریفِ َسر ِبداران
پیام من به این قاتل چنین است
که راه و رسم بدکاران همین است
که گرگی رو سیَه چون تو، بد اندیش،
نویسد روز و شب از کِشتِه ی خویش
که قدّاره است در مشتت، قلم نیست
ترا پروای رنـج و درد و غم نیست
قـلم می گریـد از بی شرمی تـو
که "روزی"نامه شد سرگرمی تو
تو در فکر دو روزی قدرت هستی
ز بس که خوار و بی مقدار و پستی
ولی آید ز رَه، روزی که ملت
بکوبد مشت بر فرقت، به ذلت
دهــان یاوه گویت را ببنـــدد
گریبـانت دَرَد، آنگــه بخنـــدد
"شریعت" را "مداری" نیست در دَهر
به کامت می شود "شهد و شکر" زَهر
به "خوردَت" می دهند آنچه نوشتی
بسی شرمت، که ملعون و پلشتی
دلم سوزد به حالت، شیخ بدبخت

که ایرانی سزایت را دَهَد سخت
*****
از میان ایمیل های رسیده شب گذشته (ساعاتی پیش)
کسانی که در روزهای بعد از انتصابات خبرها را پیگیری می‌کردند، به خاطر دارند که خبرگزاری فارس با انتشار عکسی از یک مرد میانسال که اسلحه اسباب‌بازی در دستش بود، معترضان به انتخابات را به براندازی مسلحانه! متهم کرد. هرچند همان زمان هم برخی وبلاگ‌ها نوشتند این فرد که در محله فاطمی بارها دیده شده، مجنون است و سلامت روانی ندارد. اما همچنان فارس و کیهانیان بر ادعای خود اصرار کردند، تا آنجا که این فرد شناسایی و دستگیر شد و به گفته‌ی وکیلش در حالی که برای نگهداری وی از قرص‌های آرام بخش قوی استفاده می‌شود، دو ماه است در زندان رها شده و کسی به وضعیت دردناک او توجهی به این ندارد. آنچه می‌خوانید، نامه‌ی وکیل اوست که می‌گوید این نامه را تنها به قصد کمک به فردی که در بند است و دچار مشکل روانی، به دادستان که از نظر قانونی مسئولیت تعیین قیم و حفظ منافع افراد مجنون بی‌سرپرست را دارد، نوشته است:

بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم دادستان کل
احترما اینجانب، وکیل پایه یک دادگستری، از طریق یکی از موکلانم که به تازگی از بند 7 زندان اوین آزاد شده است، مطلع گردیدم فردی به نام محمود خسرو شاهی، حدودا 50 ساله، که ظاهرا و طبق اظهارات موکل، مبتلا به اختلال مشاعر است، در همان بند مستقر بوده است. ایشان در جریان درگیری‌های دوران بعد از انتخابات، در حالی که با یک اسلحه پلاستیکی در بین جمعیت بوده، بازداشت شده است و تاکنون بعد از گذشت 60 روز هنوز کسی حتی برای ملاقات وی نیز نیامده و به نظر می رسد در زندان رها شده است.
صرف نظر از عدم مسئولیت کیفری مجانین، و لزوم نگهداری مجانین خطرناک در مراکز درمانی ویژه، و آثار سوء نگهداری این افراد در زندان، با توجه به رها شدن این فرد در زندان و عدم پیگیری خانواده‌ی ایشان که شائبه‌ی عدم وجود ولی خاص را تقویت می‌کند، لزوم تعیین قیم برای ایشان و تعیین وکیل جهت پیگیری و آزادی و یا ارجاع به مراکز درمانی در صورت لزوم، امری ضروری به نظر می‌رسد.
خصوصا آنکه ماده 1218 قانون مدنی، لزوم نصب قیم را برای مجانینی که ولی خاص ندارند، نیز مورد اشاره قرار داده است و طبق ماده 1222 همان قانون، در هر موردی که دادستان به نحوی از انحاء به وجود شخصی که مطابق ماده 1218 باید برای او نصب قیم شود، مسبوق گردد، موظف به مراجعه به دادگاه و معرفی قیم می‌باشد.
با این توضیحات، و ضمن تاکید بر عدم مسئولیت کیفری مجانین، بدینوسیله وضعیت ایشان را به استحضار می‌رساند و اعلام می‌دارم موکلم، به همراه 3 نفر دیگر از همبندانش، آمادگی ادای شهادت در این خصوص را نیز دارند.
توضیح آنکه ایشان هم‌اکنون در اندرزگاه 7 اوین است و طبق اظهارات موکلم، ظاهرا مجنون است و در مدت 2 ماه حتی یک ملاقاتی نداشته است و به علت اینکه مشکل روانی دارد، برای آرام نگه داشتن وی از قرص‌های آرام‌بخش قوی استفاده می شود.
عجیب است که دادستان که خود مسئول حفظ منافع افراد محجور و بی‌سرپرست است، چگونه دستور بازداشت این فرد را داده است!خصوصا آنکه مجانین از مسئولیت کیفری نیز مبرا هستند. به هر جهت، امکان دارد علت چنین برخوردی، عدم اطلاع باشد. باشد که با اطلاع‌رسانی، این بهانه نیز زایل شده و ان‌شاءالله این مجنون هرچه زودتر در مسیر درمان قرار گیرد.

*****
واکنش اصلاح طلبان به برگزاري چهارمين جلسه دادگاه
چهارمين جلسه رسيدگي به اتهامات بازداشت شدگان حوادث اخير امروز در شعبه 15 دادگاه انقلاب برگزار مي شود. اين در حالي است که قرار بود چهارمين جلسه دادگاه چهارشنبه هفته گذشته برگزار شود اما با درخواست استمهال وکلاي برخي از بازداشت شدگان برگزاري دادگاه به امروز موکول شد. چهارمين جلسه دادگاه در حالي برگزار مي شود که مشخص نيست فعالان سياسي بازداشت شده نيز در اين دادگاه حاضر خواهند شد يا نه. هر چند زينب حجاريان فرزند سعيد حجاريان در گفت وگو با يک سايت خارجي از دادگاه پدرش براي امروز خبر داده است. به گزارش اين خبرگزاري به گفته زينب حجاريان، با وجود اينکه بيش از دو ماه است از دستگيري سعيد حجاريان مي گذرد، وکيل وي رياحي، موفق به ديدار با وي نشده و متن پرونده او را نيز نديده است. به گفته وي قرار است وکيلي به نام صلاحي وکالت پرونده را برعهده گيرد. دختر سعيد حجاريان همچنين گفت با توجه به آنکه پدرش مشکل تکلم دارد و قادر به دفاع شفاهي از خود نيست، قرار است فردي ديگر به نمايندگي از جانب او متني را که تهيه شده به عنوان دفاعيات و اعترافات از قول پدرش بخواند. در همين حال فرهاد تجري عضو اين کميته، در گفت وگو با ايلنا، با اشاره به اينکه دادستان کل کشور نيز پيش از اين خواستار آزادي اين زندانيان تا ماه مبارک رمضان شده بود، اظهار کرد؛ اما تشخيص اين مساله برعهده مقامات قضايي است و از آنجا که آقاي دري نجف آبادي در اين موضوع ذي مدخل نبودند، حرف شان در حد يک درخواست باقي ماند. همان طور که درخواست ما براي آزادي زندانيان پس از انتخابات به نتيجه يي نرسيد و مقامات مربوطه با آن موافقت نکردند.
ديدار تابش و لاريجاني
از سوي ديگر دبيرکل فراکسيون خط امام مجلس تاکيد کرد؛ «محاکمه تاج زاده، حجاريان، عرب سرخي و زيدآبادي بدون حضور وکلاي تعييني و با حضور وکلاي تسخيري غيرقانوني بوده و دستگاه قضايي را با چالش اعتبار و اعتماد روبه رو مي کند.» محمدرضا تابش در گفت وگو با پارلمان نيوز اظهار داشت؛ «عصر روز گذشته گزارش مشروحي از آخرين وضعيت روند محاکمه بازداشت شدگان و وضعيت خانواده هاي آنان را با رئيس مجلس شوراي اسلامي در ميان گذاشتم.»وي با انتقاد از عملکرد کميته منتخب مجلس و گزارش هاي آنان گفت؛ «حذف نمايندگان اصلاح طلب از بازديدها و نظارت بر عملکرد بازداشتگاه ها، گزارشات را مخدوش و بي اعتبار مي کند.» نماينده اردکان تصريح کرد؛ «متاسفانه کميته منتخب رئيس مجلس نيز ظاهراً تحت فشارهاي پيدا و پنهان و مستقيم و غيرمستقيم مجبور به کتمان برخي حقايق و واقعيت ها شده که نمونه آن انفعال آقايان کاتوزيان و جلالي است.» دبيرکل فراکسيون خط امام(ره) مجلس با درخواست پيگيري مجدانه رئيس مجلس نسبت به اين مطلب خاطرنشان کرد؛ «از آقاي لاريجاني به جد درخواست کرديم اين مسائل را به رياست قوه قضائيه انتقال داده و از ايشان استمداد شود تا پرونده و روند محاکمه ها روالي عادي و طبيعي بگيرد تا قوه قضائيه اعتبار خود را بازيابد.»
*****
خودداری بخش خصوصی از دادن آگهی به تلویزیون
درآمدهاي صدا و سيما40درصدکاهش يافته است
اگر حال و حوصله يي براي ديدن برنامه هاي تلويزيون داري ، پيچ تلويزيون را مي چرخاني (دکمه power را فشار مي دهي)، شبکه يک، دو، سه و... . پيام هاي بازرگاني باز هم مثل اجل معلق وسط سريالي که دوست داري ظاهر مي شوند. اما ديگر مثل سابق لازم نيست پنج دقيقه منتظر تمام شدن اين آگهي ها شوي. به 30 ثانيه هم نمي کشد که دوباره سريال از سر گرفته مي شود. شايد شماي بيننده هنوز حال و هواي تماشاي تلويزيون را داشته باشي اما مديرعامل آن شرکتي که مايع دستشويي، صابون، دستمال کاغذي و شامپو توليد مي کند، چيپس و پفک و ماست و پنير تهيه مي کند يا طراح لباس زيبا براي تن تان مي شود نه حال و هواي ديدن تلويزيون را دارد نه وقتش و نه پولي در بساط براي حضور در جعبه جادويي. کاهش محسوس تبليغات بخش خصوصي اگرچه از سال گذشته با کاهش قدرت خريد مردم در شب عيد آغاز شد اما در پنج ماهه گذشته آنقدر زياد شده که 35 تا 40 درصد درآمدهاي صدا و سيما را کاهش داده تا اين سازمان بزرگ امروز براي تامين هزينه هاي خود کاسه گدايي جلوي مجلس و دولت بگيرد. سال گذشته صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران از محل جذب آگهي ها نزديک به 250 ميليارد تومان درآمد داشته است که پيش بيني شده با توجه به شرايط پنج ماه گذشته اين درآمد تا پايان سال جاري به رقمي زير 200 ميليارد تومان و حتي به 150 تا 170 ميليارد تومان برسد. اين در حالي است که صدا و سيما در سال 86 ،240 ميليارد تومان درآمد از آگهي هاي تلويزيوني خود داشته است.يک منبع آگاه که مي خواهد نامش فاش نشود در اين رابطه به «اعتماد» مي گويد، حدود 35 تا 40 درصد قراردادهاي منعقدشده طي روزهاي گذشته لغو شده اند تا اين سازمان در حالي که هنوز پنج ماه بيشتر از سال نگذشته کاسه چه کنم ،چه کنم، دست بگيرد. اين منبع آگاه مي گويد با توجه به کاهش شديد آگهي هاي بخش خصوصي چشم اميد سازمان صدا و سيما به شرکت هاي دولتي و وزارتخانه هاي پولدار است تا به برکت افتتاح پروژه يي، آب باريکه يي را براي سازمان فراهم کنند.بيژن نوباوه عضو شوراي سرپرستي صدا و سيما و کميسيون فرهنگي مجلس با اشاره به اينکه کاهش درآمدهاي سازمان مي تواند خسارات اساسي وارد کند، مي گويد؛ اين سازمان هم اکنون در حال توسعه است و هر گونه نوسان در درآمدهاي آن براي اين سازمان مشکل ساز خواهد بود.نوباوه دليل عدم تمايل بخش خصوصي به تبليغات در صدا و سيما را رکود اقتصادي نمي داند و معتقد است خيلي وقت ها مردم بدون نياز به تبليغات خريدهاي خود را انجام مي دهند.
او در پاسخ به اين پرسش که آيا وابستگي بيش از حد صدا و سيما به کسب درآمد از محل آگهي باعث نشده اين سازمان با مشکل مواجه شود، مي گويد در همه جاي دنيا تلويزيون ها بودجه مستقلي ندارند و با درآمدهايي که از آگهي ها کسب مي کنند به حيات خود ادامه مي دهند. بي بي سي و سي ان ان و حتي فاکس نيوز هم که زير نظر پنتاگون است بخش قابل توجهي از درآمدهاي خود را با آگهي تامين مي کند. بنابراين نمي توان خرده گرفت و گفت چرا ما آگهي مي گيريم، بلکه بايد آگهي ها را سر و سامان داد.اگر پيچ تلويزيون (منظور همان دکمه Power است) را دوباره بچرخاني به صحت گفته هاي منبع آگاه ما پي خواهي برد. تبليغ هايي که اين شب ها مي بينيم (اگر حال و هواي تلويزيون ديدن داشته باشيم) بيشتر حول محور بهره برداري از سايت توليد خودرو سايپا در کاشان آن هم به برکت دولت نهم و رونمايي از کشتي اقيانوس پيماي کشور به دست توانمند «محمود احمدي نژاد» است. هزينه اولي را سايپا و دومي را هم سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران / ايدرو مي پردازد. البته کارشناسان آگهي و تبليغات قدري اميدوارند با رو به راه شدن وضع اقتصادي پس از ماه رمضان قدري اوضاع بهتر شود. اما اين بهتر شدن به آن معنا نيست که درآمدهاي صدا و سيما مثل سال گذشته از 240 ميليارد تومان بيشتر شود.اين کارشناسان انحصاري شدن پذيرش و پخش آگهي هاي صدا و سيما و بيرون راندن بخش خصوصي از اين درآمد را دليلي بر کاهش تبليغات مي دانند و مي گويند از زماني که نمايندگي انحصاري پذيرش و پخش آگهي هاي صدا و سيما زير نظر اداره کل بازرگاني اين سازمان تشکيل شده کلاً دست بخش خصوصي را قطع کرده اند تا آگهي ها بدون واسطه اين بخش به اتاق فرمان شبکه ها برسد. آگهي هاي راديو هم که دست بخش خصوصي بود اخيراً از دست اين بخش گرفته شد تا آگهي هاي راديويي نيز انحصاراً و بدون دخالت بخش خصوصي به صدا و سيما برسد. وضع شبکه هاي استاني هم از شبکه هاي سراسري بهتر نيست. از 33 ميليارد تومان قراردادي که شبکه هاي استاني در سال گذشته منعقد کرده اند 25 ميليارد تومان آن وصول شده است. پيش بيني مي شود از 34 ميليارد تومان قراردادي که در سال جاري منعقد شده نيز 20 ميليارد تومان بيشتر وصول نخواهد شد چراکه اين احتمال وجود دارد بخشي از قراردادها کان لم يکن باقي بماند.دکمه power را فشار مي دهي (همان پيچ تلويزيون خودمان)، شرکتي براي خريد سيم کارت تبليغ مي کند البته نه مثل گذشته هر 10 دقيقه يک بار. ايرانسل در حال حاضر بزرگ ترين تامين کننده آگهي هاي صدا و سيماست. اين شرکت نيمه دولتي ايراني- آفريقايي براي سال گذشته 22 ميليارد تومان با يک شرکت بخش خصوصي قرارداد بسته تا آگهي هاي آن را پوشش دهد که شنيده مي شود اين رقم در سال جاري علاوه بر اينکه افزايش نمي يابد کاهش نيز خواهد يافت. پس از ايرانسل دو شرکت سايپا و ايران خودرو با رقم قراردادي در حدود 20 ميليارد تومان دومين شرکت هاي بزرگ آگهي دهنده به صدا و سيما هستند.سوني و پاناسونيک نيز با قراردادي در حدود 15 ميليارد تومان در رتبه سوم قرار گرفته اند. البته اين ارقام همگي مربوط به سال گذشته است و معلوم نيست در سال جاري به چه ميزاني برسد؟ در حال حاضر نيز تبليغات صدا و سيما عمدتاً به سمت ساخت برنامه هاي مشارکتي در قالب رپورتاژ- آگهي رفته که شرکت هاي دولتي و وزارتخانه هاي پولدار نظير صنايع و معادن مشتريان پروپا قرص اين برنامه ها هستند تا در غياب بخش خصوصي قدري از کاهش درآمدهاي رسانه ملي را جبران کنند. صدا و سيماي جمهوري اسلامي در قانون بودجه سال 88 صاحب 565 ميليارد تومان بودجه شده که با توجه به کاهش درآمدهاي اين سازمان از محل جذب آگهي ها مسوولان صدا و سيما بايد سال اصلاح الگوي مصرف را جدي تر از قبل بگيرند. البته بنا به گفته مديران روابط عمومي برخي از سازمان هاي بزرگ دولتي توليد اين نوع برنامه ها نيز در حال کاهش است به طوري که سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران سال گذشته بيش از سه ميليارد تومان آگهي به صدا و سيما داده که اين ميزان در پنج ماه اخير به 60 ميليون تومان هم نرسيده است.ايران خودرو نيز که هر سال در تابستان فروش هاي فوق العاده و مناسبتي خود را معرفي مي کرد در اين فصل تبليغات گسترده يي نسبت به سال هاي گذشته در صدا و سيما نداشته است. شرکت هاي تاژ و گلرنگ نيز که رقابت گسترده يي بر سر توليد مواد شوينده دارند بودجه تبليغاتي خود را کاهش داده اند تا سهم صدا و سيما از بودجه تبليغاتي 10 ميليارد توماني اين دو شرکت کاسته شود.
*****
کساني که خيانت شان فراگير شده داعيه حزب نداشته باشند
«کساني که آوازه خيال شان فراگير شده است، داعيه حزب و گروه نبايد داشته باشند.»
اين هشدار "قلدر" جزايري شايد اولين هشدار جدي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به ايجاد تشکيلات راه سبز اميد از سوي ميرحسين موسوي باشد؛ تشکيلاتي که سيدمحمد خاتمي و مهدي کروبي از اعضاي شوراي مرکزي آن محسوب مي شوند.به هر حال معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستاد کل نيروهاي مسلح با بيان اين مطلب گفت؛ افکار عمومي بي صبرانه در انتظار مشاهده نحوه برخورد دستگاه هاي ذي ربط و از جمله قوه قضائيه با خائنان به انقلاب و نظام، در راه اندازي کودتاي نرم و ايجاد آشوب و بلوا، در تهران هستند. به گزارش ايلنا، سردار سيدمسعود جزايري با بيان اينکه ما در شرايطي نيستيم که براي محاکمه اغتشاش گران زمان زيادي را از دست بدهيم، گفت؛ امنيت ملي کشور اقتضا مي کند در اسرع وقت آشوبگران به سزاي اعمال خائنانه خود برسند. وي تصريح کرد؛ در حالي که لايه هاي اصلي کودتاي نرم تا حدي هنوز دست نخورده باقي مانده اند، نمي توان خوشبين بود که مجدداً دچار چنين تهديدها و بحران هايي نشويم.
*****
از میان ایمیل های رسیده (تا ساعت 2:30 بامداد)
در باره خبر خاک سپاری مخفیانه شهدا
حنيف مزروعي

خبر به خاک سپاری مخفیانه شهدا چند روزی است که در سطح رسانه های مختلف انعکاس وسیع یافته و سایت نوروز پایگاه اطلاع رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی به عنوان رسانه ای که اقدام به انتشار این خبر نموده در معرض حملات و تکذیب ها قرار گرفته است.
در این جا سعی خواهم کرد به عنوان یک روزنامه نگار و کسی که مسئولیت سایت نوروز را تا این لحظه در دست دارد شرح دهم که چگونه این خبر به دست آمد و این ماجرا از ابتدا چه بود و چگونه به اینجا رسید.
1- در تاریخ 21 تیرماه یکی از مادران قربانیان حوداث پس از انتخابات به خبرنگار نوروز اطلاع داد که در سردخانه شهید امین زاده واقع دراسلامشهر تهران که یکی از بزرگترین سردخانه های صنعتی کشور است تعدادی جسد نگاه داری می شده. او گفت هنگامی که در جستجوی عزیز گمشده اش در این سردخانه بوده تعداد زیادی جسد دیده که بر روی هم ریخته شده بود و مشاهدات این مادر برمی گشت به دو روز پیشتر یعنی تاریخ 19 تیرماه.
2- در تاریخ 21 تیرماه نوروز اقدام به انتشار اظهارات این مادر کرد، اما از آنجایی که مستندات کافی برای دفاع از این خبر در دست نبود در خبر ذکر شد که "شنیده شده است".
3- پس از انتشار این خبر همکاران سایت نوروز اقدام به جمع آوری مستندات مربوط به این خبر کردند و از جمله اینکه ما بنا به شهادت برخی پرسنل سردخانه شهید امین زاده متوجه شدیم که در همان شب انتشار خبر سردخانه تعداد قابل توجهی رفت و آمد غیرطبیعی به محل این سردخانه صورت گرفته و خودروها چیزهایی را از سردخانه به بیرون منتقل کرده اند.
4- در روزهای پس از انتشار خبر نیز گزارش هایی به دست ما رسید مبنی بر اینکه برخی جنازه های تحویل داده شده به خانواده قربانیان یخ زده بوده و در تصاویری که از این شهیدان منتشر شد و در سایت نوروز نیز منتشر گردید و متعلق است به شهید بهزاد مهاجر کاملا مشخص است که جسد این شهید فرم و قالب یخ زده گرفته در حالیکه به هیچ عنوان اجسادی که در پزشکی قانونی نگهداری می شوند حتی بعد از گذشت 40 روز به این صورت در نمی آیند و این مسئله صحت خبر نوروز مبنی بر نگهداری در یک سردخانه صنعتی را تایید کرد.
5- براساس ادامه پیگیری ها ما به این نتیجه رسیدیم که در شب 21 تیرماه تعداد قابل توجهی خودرو که متعلق به سازمان بهشت زهرا نبوده اند اجسادی را به بهشت زهرا منتقل کرده اند و البته در همان زمان نیز گزارش هایی از انتقال برخی اجساد به شهرهایی مانند اصفهان و حواشی تهران هم بود که تا این لحظه ما نتوانسته ایم هیچ سندی در این خصوص بدست بیاوریم. اما در خصوص بهشت زهرا براساس گزارش برخی پرسنل این مرکز تایید شده است که در تاریخ های 21 و 24 تیرماه تعدادی خودروی غیراستاندارد که برای حمل و نقل اجساد مورد استفاده قرار نمی گیرند به بهشت زهرا رفت و آمد داشته اند.
6- با پیگیری های انجام شده مشخص شد که در قطعه جدیدالتاسیس 302 که در نقطه ای حدودا خارج از محدوده قدیمی بهشت زهرا واقع است و آن طرف اتوبان جاده قدیم بهشت زهرا می شود محلی وجود دارد که اجساد به آنجا برده و در آنجا بدون نام و نشان دفن شده اند.
7- براساس این اطلاعات ما یک هفته پیش از اعلام این خبر توانسته بودیم تمامی مستندات و ادله را جمع آوری کنیم و حتی در همان زمان تمامی شماره جوازهای دفن را نیز در اختیار داشتیم. به جهت حساسیت های این خبر ابتدا با مسئولین بهشت زهرا تماس گرفتیم. ولی هیچکدام در آن زمان نه خبر را تایید و نه رد کردند و پاسخ قانع کننده ای به ما ندادند.
8- در نهایت جمع بندی اعضای تحریریه سایت نوروز به این نقطه رسید که با توجه به اینکه خانواده های زیادی در روزهای پس از انتخابات همچنان در انتظار بازگشت عزیزانشان هستند و از محل آنها اطلاعی ندارند، برای استیفای حقوق کشته شدگان بهترین راه حل انتشار جزئیاتی از این واقعه است و ما با پذیرفتن تمامی هزینه های مترتب بر انتشار این گزارش، در تاریخ 31 مردادماه خبر را منتشر نمودیم.
9- در همان روز 31 مرداد مجید نصیرپور عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در واکنش به این خبر نوروز گفت که مجلس مسئله دفن دسته جمعی کشته شدگان را پیگیری می کند. این مسئله برای ما بسیار مایه امیدواری شد که یک نماینده اعلام کرده که مسئله بررسی می شود.
10- اما با کمال تعجب در همان روز فرهاد تجری عضو کمیسیون امنیت ملی و کمیته پیگیری وقایع بازداشتگاهها و بازداشت شده ها اعلام کرد که این خبر صد در صد دروغ است. تکذیب آقای تجری در حالی صورت گرفت که تنها ساعاتی از انتشار این خبر توسط نوروز گذشته بود و ایشان می توانستند حداقل برای اطمینان از خبر نوروز قدم رنجه کرده و نگاهی به قطعه ای که مورد مدعایمان بود بکنند و بعد تکذیب کنند اما بدون هیچ تحقیقی اعلام کردند که این خبر دروغ است و همه مسایل در بازداشتگاه ها شفاف بوده و ابهامی وجود ندارد. گویا فراموش کرده بودند که مدتی پیش به صلاحدید رهبری و به خاطر شرایط غیر استاندارد، دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک صادر شده بود و هنوز هم اصرار داشتند ابهامی در مورد بازداشتگاه ها وجود نداشته است!
11- ما در سایت نوروز سعی کردیم در گزارش اول خود به صورت مختصر به این مسئله بپردازیم اما پس از این تکذیب برای اثبات مدعایمان اقدام به انتشار شماره جوازهای دفن نمودیم تا مشخص شود بدون سند خبر را اعلام نکرده ایم.
12- روز گذشته نیز در کمال تعجب رئیس سازمان بهشت زهرا اقدام به تکذیب این خبر نمود که جز اظهار تاسف نمی توان در مورد آن نظری داد. ایشان اگر سری به قطعه 302 بزنند خودشان مشاهده خواهند کنند که چند قبر در این قطعه وجود دارد که نام متوفی در آن درج نشده است. در حالی براساس روال کار بهشت زهرا همیشه وقتی شخصی فوت می کند و جواز دفن صادر می شود یک پلاک کوچک به متوفی تعلق می گیرد که در آن نام کامل به علاوه شماره قطعه و سایر اطلاعات مرتبط ذکر می شود. در فیلمی که همکاران نوروز تهیه کرده اند به وضوح مشخص است برخی از قبرها نامی ندارند در حالیکه برخی دیگر که متعلق به مردم عادی است با نام و مشخصات می باشد.
13- آقای حمیدرضا کاتوزیان عضو کمیته پیگیری مسائل بازداشتگاهها و بازداشت شده ها اعلام کرده اند که حاضر هستند این مسئله را پیگیری کنند. ما نیز به شدت از این امر استقبال می کنیم و حاضر هستیم بخشی از مستندات منتشر شده و منتشر نشده خود را در اختیار این کمیته یا هر کمیته بی طرف دیگری قرار دهیم.
14- در پایان به ذکر این مطلب بسنده می کنم که کاری که ما در این قضیه انجام دادیم وظیفه مان بعنوان روزنامه نگار بود. یک روزنامه نگار وظیفه دارد در مورد اخبار مهمی که به دستش میرسد تحقیق وکنکاش کند و هرگاه از واقعیت آن کسب علم کرد اقدام به انتشار آن نماید و از این جا به بعد برعهده مراجع قانونی و حقوقی است که با پیگیری مسئله حقایق را روشن و عاملان را مجازات کنند.
*****
روایت تکان دهنده یک قربانی تجاوز
فرشته قاضي
روز گذشته اعضای کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی برای بررسی وضعیت بازداشت شدگان حوادث اخیر به دیدار مهدی کروبی، نامزد معترض انتخابات 22 خرداد رفتند تا مستندات وی را مبنی بر آزار جنسی بازداشت شدگان کهریزک دریافت کنند. همزمان مهدی کروبی یکی از مستندات خود را درخصوص آزار جنسی بازداشت شدگان در کهریزک را منتشر کرد. این اقدام کروبی پاسخی بوده به حمله روزافزون رسانه های حامی دولت و ادعای این نکته که رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی هیچ مستنداتی در اختیار ندارد.این چهره شاخص اصلاحات، همچنین با نگارش نامه ای به احمد توکلی که مدعی شده بود کروبی بر خلاف سوابق انقلابی خود به چاه ویل فرو می رود اعلام کرد که امروز سکوت خلاف همه مصالح است.
از من پرسیدند تا کجا دخول کرده و آیا ارضا شده؟
مطلبی که به عنوان گوشه ای از مستندات مهدی کروبی منتشر شده، نوشته یکی از افرادی است که در زندان مورد تجاوز قرار گرفته است و کروبی اعلام کرده است که این مطلب تنها گوشه ای از مستنداتی است که منتشر می کند و چنانچه این روند ادامه یابد مطالب دیگری را منتشر خواهد کرد. این متن به روایت نوع برخورد مسولان قضایی با فردی که در بازداشت گاه مورد تجاوز قرار گرفته و اکنون به افشای این جنایت پرداخته است اختصاص دارد.
این فرد نوشته است که حاج آقای کروبی پس از اظهارات من روزهای فراوانی را با من نشست و برخاست و بعد از مدتی توانستم غرور له شده و شخصیت تکیده خود را بازیابم. او با بیان اینکه بعد از مدتی توانسته با خود کنار بیاید و فکر خودکشی را از سر به در کند نوشته که به دستور آیت‌الله هاشمی شاهرودی رئیس سابق قوه قضائیه، با نماینده قربانعلی دری‌نجف‌آبادی دادستان سابق ایران دیدار کرده و جزئیات رفتاری که با او در یکی از بازداشتگاه‌ها شده را تشریح کرده است.اوتوضیح داده است: بیشتر سوالات آقای محمدی، نماینده دادستان کل کشور، در جهتی بود که به شناسایی محل زندانی من و اشخاص ضارب من مربوط می شد و به جاهایی هم رسیدیم و ایشان چند جا را حدس زدند و بعد از صحبت با من و دیدن وضعیت تاسف بارم بسیار با ملاطفت با من صحبت کردند و یکسره با شرح های من اظهار تاسف می کرند و می گفتند وای بر ما.
این فرد که سایت سحام نیوز، ارگان رسمی حزب اعتماد ملی مشخصات او را ذکرنکرده است. نوشته است: ۲۹ مرداد ماه در دفتر کروبی از سوی سه مامور قوه قضائیه "بازجویی" شده و در جریان بازجویی سه ساعته، از وی درباره نحوه رابطه با مهدی کروبی و حزب اعتماد ملی سئوال‌های گوناگونی پرسیده‌اند.او در این خصوص توضیح داده است: پس از آن برگه بازجویی جلویم گذاشتند- نمیدانم من متهم بودم یا شاکی- قاضی مقدمی و 2 نفر دیگر مشغول بازجویی از من شدند ابتدا از من پرسیدند شما از چه کسی شاکی هستی من گفتم من شاکی نیستم وفقط اتفاقی را که برایم افتاده برای آقای کروبی بازگو کردم اما باز می گفتند که از چه کسی شکایت داری و من ناگزیر گفتم شما به من بگویید از چه کسانی می توانم شکایت کنم تا من انتخاب کنم که دیگر قاضی فهمید منظورمچیست وحرفی نزد. به من گفتند که شرح ما وقع را بنویس من هم نوشتم بعد سوالاتشان شروع شد که اکثر آنها درمورد این بود که من از کجا آقای کروبی را می شناسم؟ از کجا به ایشان اعتماد کردم؟ چرا حاضرشدم که آقای کروبیازمن فیلم بگیرد؟ در کدام تظاهرات ها شرکت کردم؟ و هزار چرای دیگر بی ربط به قضیه ی تجاوز که بعد از حدود 3 ساعت که من به ایشان اعتراض کردم.به گفته این بازداشتی "هزار چرای دیگر بی ربط به قضیه تجاوز" در این گفتگوی سه ساعته مطرح شده و پس از آن این سه نفر گفته اند "ما نمی دانیم تو راست می گویی یا نه. تو ادعای سنگینی می کنی. کل نظام مقدس را زیرسئوال بردی ما از کجا بدانیم که تو را تطمیع نکرده اند؟ بر اساس این نوشته ماموران قضایی سپس از او سئوال کرده‌اند که "دخول تا کجا بوده و آیا آن شخص ارضا شده است یا نه؟" او نوشته است: آن جور که من احساس می کنم دوستان آقای مرتضوی نظرشان این است که با تخریب شخصیت اینجانب موضوع را به سمتی سوق دهند که من از آقایکروبی پول گرفتم یا آقای کروبی تطمیعم کرده تااین ادعا را بکنم. به روایت این فرد بازداشت شده، او پس از پایان سئوال‌ها، با ماموران به پزشکی قانونی رفته است و در میانه راه، بحثی با یکی از ماموران در خصوص انتخابات داشته که این مامور، در دفاع از صحت انتخابات گفته است: "وقتی رهبری فرمودند انتخابات درست بوده، یعنی بودهبر اساس این نوشته این فرد، در پزشکی قانونی نیز بعد از معاینه به وسیله پزشک از سوی یکی از ماموران قوه قضائیه تهدید شده که می دانی اگر نتوانی ثابت کنی چه بلایی سرت می آورند؟"او اضافه کرده است: مامور سپس گفت اگر اتفاقی هم افتاده نباید می گفتی باید به خدا واگذار می کردی الان ببین آبروی خودت و خانواده ات را برده ایی بعد هم که از دکتر نقل قول کردم که می گوید بعد از 1.5 ماه هیچ چیز مشاهده نمی شود مامور به من می گوید اگر چیزی بود حتی سایزش رو هم بهت میدادند.به گفته این فرد، ماموران، در پزشکی قانونی نامه‌ای را که پزشک معالج به وی داده بود تا پس از شرح درمان پزشکانی که پیش از این او را معاینه کرده بودند، نظر خود را بدهد، گرفته و تحویلش نداده‌اند.این فرد در پایان نوشته اش خطاب به سه فردی که او را در دفتر مهدی کروبی مورد بازجویی قرار داده اند نوشته است: من زندان بودم چشمان و دستهایم بسته بودند؛ به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه کاری با من کردند که نزدتمام بی‌دینان و بت‌پرستان مذموم است و من تنها جرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم. من از شخص حقیقی شاکی نیستم چرا که می‌دانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردن یک شخص رده پایین یا یکگروه پایین رتبه می‌اندازند و هیچ‌وقت با مسببین اصلی برخوردی درخور انجام نمی‌شود.
جلسه کمیته ويژه مجلس با کروبی
روایت جلالی از جلسه دیروز کمیته مجلس با کروبی سخنگوی کمیته ویژه مجلس در پی گفتگو با مهدی کروبی از برنامه این کمیته برای مذاکره با روسای قوای مقننه و قضاییه و دیدار با 4 نفر از بازداشت شدگانی خبر داد که ادعا می کنند مورد تعرض قرار گرفته اند. کاظم جلالی سخنگوی با بیان اینکه کروبی نقطه نظرات و شنیده های خود را درخصوص برخورد نامناسب ماموران با بازداشت شدگان مطرح کرد، به خبرگزاری مهر گفت: کروبی موضوع 4 نفر از افرادی را که به وی مراجعه کرده بودند و ادعا داشتند که مورد شکنجه و آزار جنسی واقع شده اند، با ما در میان گذاشت و قرار شد آنها را به کمیته معرفی کند.وی مدعی شد: ما به آقای کروبی گفتیم که نظر شما در خصوص آزار جنسی این 4 نفر قطعی است یا خیر که وی اظهار داشت: "نظر بنده غیر قطعی است و چنانچه قبلا هم گفته ام باید صحت و سقم آن را بررسی کرد. به گفته این نماینده مجلس، کروبی تاکید کرده است که این 4 نفر مایل به دادن شهادت در خصوص تعرض به خود هستند، اما احساس امنیت نمی کنند."
جلالی همچنین خبر داد که دبیرکل حزب اعتماد ملی می گوید خود یکی از این افراد را به قوه قضائیه معرفی کرده است اما ماموران دستگاه قضایی با وی برخورد نامناسب کرده اند. وی افزود: قرار بر این شد که وضعیت این 4 نفر مورد بررسی قرار گیرد به گونه ای که در فضایی که این افراد احساس امنیت می کنند اظهارات خود رابرای کمیته ویژه بیان کنند، چرا که نظام با کسی تعارف ندارد و اگر ماموری در این رابطه مرتکب تخلفی شده است باید با وی برخورد قاطعی شود، اراده رهبری و نظام در این راستا است و در عین حال اگر این موارد صرفا فضاسازی علیه جمهوری اسلامی بوده بایستی با عوامل آن هم برخورد شود.
به گفته جلالی همچنین کمیته ویژه مجلس بنا دارد با علی لاریجانی رئیس مجلس، آیت الله صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه و برخی مسئولان نظام در این رابطه مذاکراتی انجام دهد.
سکوت خلاف همه مصالح است
مهدی کروبی دیروز همچنین به انتقادات احمد توکلی، چهره اصولگرای مجلس پاسخ داد. توکلی با انتشار نامه ای از افشاگری های کروبی درباره تجاوز در نزدان ها انتقاد کرده و او را از سقوط به چاه ویل برحذر داشته بود. کروبی در پاسخ به توکلی خطاب به او نوشته است: که نامه اش به رئیس مجلس خبرگان رهبری از سر دلسوزی بوده تا مبادا بار دیگر نظام همچون قضایای تلخ مرحومه زهرا کاظمی و مرحومه زهرا بنی یعقوب هزینه های گزاف پرداخته و آبدر آسیاب دشمن ریخته شود.کروبی با طرح این سوال از توکلی که مگر شما هم معتقدید که باید تابلودعوت به سکوت بیمارستانها را در جای جای نظام نصب نمایند؟ به برشمردن وقایع دو ماه اخیر پرداخته و پرسیده است: آیا این وضعیت تاسف بار را نمیبینید ؟! چگونه است که از کنار این مسائل تلخ براحتی عبور می کنید؟ او در ادامه نوشته است: آیا ما بی قانونی کردیم یا آنها که صرفا ً قانون را در جهت منویات و در خدمت مقاصد خود میپندارند؟! آیا ما به سوی آبروی نظام تیر انداختیم یا این تیر منیت اصحاب قدرت بود که با یورش ناجوانمردانه به اجتماعات آرام و مدنی مردم، آنان را مورد ضرب و شتم، دستگیری و زندانی، رها کردن در بیابان ها و شکنجه و قتل قرار داد.کروبی تاکید کرده است : ن مصلحتی که باید همه بخاطر آن و برای پرهیز از سقوط در چاه ویل، دین و شرف و مردانگی و دنیا و آخرت خود را فدای آن کنیم تا مصلحت حکومت و خودمان حفظ گردد، اگر جنابعالی گفتن و نوشتن را خلاف این مصالح می دانید من رسما" اعلام می کنم امروز سکوت خلاف همه آن مصالح است.دبیرکل حزب اعتماد ملی در بخش دیگری از نامه اش نوشته است: : آیا اکنون و با وجود فشارهای سیاسی وارده، مجلس می‌تواند همان نقش واقعی خویش که امام دنبال می‌کرد را ایفا نماید؟
نباید سیاسی برخورد شود
از سوی دیگر علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که مستندات درباره تجاوز باید مطابق با شرط کروبی در جلسه ای با حضور سران سه قوا بررسی شود. مطهری به سایت عصر ایران گفته است: از نظر من حتی ارزش داشت که این موضوع در حضور سران سه قوه بررسی می شد. سران قوا برای برخورد با مفاسد اقتصادی هر چند وقت یکبار جلسه برگزار می کنند، چرا برای مفاسد اخلاقی – که اخلاق و انسان سازی هدف غایی دین ما است – جلسه برگزار نکنند.این نماینده مجلس تاکید کرده است: نباید با این مساله برخورد سیاسی کنیم و مثلاً افراد وابسته به حکومت تصمیم بگیرند آن را تکذیب کنند، به خیال اینکه اگر این موارد اثبات شود موجب وهن و تضعیف نظام جمهوری اسلامی خواهد شد. باید دید واقعیت ماجرا چه بوده و آن را به اطلاع مردم رساند، آنگاه خاطیان احتمالی به مردم معرفی و مجازات شوندهیات علمی روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تکذیب کردند.
همزمان کلیه اعضا هیات علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، اخبار منتشر شده در سایت های خبری مبنی بر مشکل سلامت روان کروبی را تکذیب کردند. سایت رجانیوز متعلق به فاطمه رجبی روز دوشنبه به نقل ازپزشکی که اسم او را ذکر نکرده بود مدعی شد مهدی کروبی سلامت روانی ندارد.براساس گزارش سایت سحام نیوز دیروز اعضای هیات علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران با انتشار تکذیبیه ای اعلام کردند: کلیه اعضاء هیأت علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران اعلام این خبر را ازسوی یکی از اعضاء این گروه تکذیب می‌کنند و اعلام می‌دارند که شکستن حرمت های اخلاقی در حوزه های اجتماعی از جمله اخلاق پزشکی و سوء استفاده از مفاهیمی چون سلامت روان که از دلمشغولی‌های نخبگان جامعه است، خود خطر جدی برای سلامت روان آحاد مردم ایران است.
*****
محمد محمدی اردهالی، از فعالان ملی مذهبی به علی اکبر ولایتی
رضا پهلوی هم فهمید، ولایتی هنوز نفهمیده است
سایت موج سبز

*
ظرف چند روز گذشته خبری منتشر شد، مبنی بر اینکه آقای دکتر ولایتی اعلام نموده‏اند که به دلیل اینکه سازمان مجاهدین خلق و رضا پهلوی از موضع آقای مهندس موسوی حمایت کرده‏اند، پس آقای موسوی باطل است! سوال از آقای دکتر ولایتی این است که آیا این ایراد به آقای مهندس موسوی است یا ایراد به حقیقتی است که تمام یا اکثریت مردم ایران آن را پذیرفته‏اند؟
اتفاقا دقیقا کسانی که این حقیقت را نپذیرفته‏اند، رو در روی ملت ایران ایستاده‏اند و متاسفانه جنابعالی که یک روز به وزیر بودن در کابینه مهندس موسوی افتخار می‏کردید، امروز در صف مخالفین ایشان قرار گرفته‏اید! آیا به زبان دیگر نمی‏توان گفت، حقیقت را حتی رضا پهلوی فهمید، ولی شما نفهمیدید؟ یا نخواستید بفهمید!
سوال این است که اول انقلاب، آن موقع که سازمان مجاهدین برای امام خمینی شعار می‏دادند، آیا شما اعتراضی داشتید؟ آیا شما نبودید که مطب خود را برای استفاده خانواده‏های مجاهدین قرار داده بودید؟! اینجانب هم، با سازمان مجاهدین و رضا پهلوی مخالف هستم، اما آشکاری عملکرد مهندس موسوی بقدری بوده است، که حتی این سازمان ضد بشر را هم مجبور به اطلاعت از ملت ایران کرده است و شما که یک قدمی ایشان می‏باشید و تمام مسائل را می‏بینید، سر خود را در برف نموده‏اید و خود را به ندیدن می‏زنید!
فقط جرم آقای موسوی را در این دیده‏اید که دو جریان باطل او را تایید کرده‏اند! اگر جذب مخالفین یک جریان، اشتباه است، آیا با همین دید نمی‏توان به رسول اکرم حضرت محمدبن‏عبدالله (ص) هم ایراد گرفت که باطل است، به دلیل اینکه ابوسفیان هم به حضرت محمدبن‏عبدالله ایمان آورد؟
آقای دکتر، بهتر است خود را معلم اخلاق و معلم ایمان ندانید و به روشنی بگویید که اهمیت پست و مقام‏ها بیشتر است، از اخلاق و ایمان و ایران و اسلام و مردم و چشم بستید بر شکنجه و تجاوز و کشتن و ضرب و جرح مردم به دلیل اینکه می‏خواهند بگویند رای ما را پس بدهید!
آقای دکتر ولایتی، سعی کنید یک سوزن به خود بزنید شاید بیدار شوید!
*****
واکنش به پخش چهارمین اپیزود از سلسله نمایش های عوامل کودتا
شب گذشته (چند ساعت پیش) کانال دو تلویزیون رژیم بخش دیگری از جلسات نمایشی بی دادگاه رژیم در هفته های اخیر را به نمایش نهاد.
در پی برگزاری چهارمین اپيزود از سلسله نمایش های بازوهای قضائی عوامل کودتا، خانواده های اسرای در بند، با صدور بیانیه ای استفاده از وكلاي تسخيري براي زندانيان سياسي بويژه چهره هاي شاخص سياسي را نشانگر عجز سناريونويسان مخملي در پايان بخشيدن به قصه موهوم و تخيلات بيمارگونه شان دانسته و با محکوم کردن آن از مسئولین خواستند به این نمایش ها پایان داده و هزینه های بیشتری را به کشور تحمبل نکنند. متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:
بسم الله الله الرحمن الرحيم
«شهر رمضان الذي انزل فيه القران»ماه مبارك رمضان، ماه بركت و رحمت در حالي از راه رسيده است كه هنوز فرزندان زندانيان سياسي چشم به راه پدر و مادرانشان هستند تا جاي خاليشان در كانون گرم خانواده و بر سر سفره هاي افطار و سحر پر شود .و حضور آنان موجب آرامش و قرار يافتن خانواده نا آرام و مضطربشان شود.
ماه مبارك رمضان، ماه خودسازي و طهارت روح و زلالي دل ها فرا رسيد در حالي كه خواسته هاي شيطاني و هواهاي نفساني قدرتمداران كينه توز همچنان مانع از رهايي بهترين فرزندان اين سرزمين پاك از زندان جور و سلول هاي انفرادي است به نحوي كه حتي پرداخت وثيقه هاي سنگين، هنوز خانواده ها پشت ديوارهاي اوين چشم انتظار آزادي عزيزانشان هستند.
تحمل دوري و حبس عزيزان در سلول هاي انفرادي و در خلأ كامل اطلاعاتي كه خود مصداق بزرگ ترين شكنجه است، از يك سو و دريافت اخبار نگران كننده مبني بر فشار فراوان بر روي آنان براي پذيرش و بيان آن چه بدان اعتقاد ندارند خصوصا فشار بر زنان براي اعتراف به روابط غيراخلاقي از سوي ديگر، تاب و توان خانواده ها را از بين برده است و خشم آنان را برانگيخته است و در اين ميان ممانعت از ملاقات خانواده ها و ارتباط وكلاي رسمي با زندانيان سياسي و بويژه چهره هاي شاخص سياسي، نگراني ها را بابت استفاده از وكلاي تسخيري توسط مراجع قضايي كه امروز متأسفانه سردمدار بي قانوني در كشور هستند، دوچندان كرده است.
در چنين شرايطي ما خانواده زندانيان سياسي فرياد اعتراضمان را نسبت به استمرار اين روند غيرقانوني بلند كرده پيش از همه مراجع بزرگوار و انديشمندان آزاده و نيز رئيس قوه قضائيه كه مسئول مستقيم همه اين بي قانوني ها به نام اسلام و دين است، مخاطب قرار مي دهيم و تأكيد مي كنيم:
- هر روز ادامه اين بازداشت هاي غيرقانوني و اعمال فشارهاي فيزيكي هزينه هاي گزافي براي نظام دارد كه متأسفانه با بي تدبيري هاي مسئولين در پايان بخشيدن به آن همه از آن نصيب خواهند برد.
- دخالت در حوزه خصوصي زندانيان سياسي و خانواده هايشان و تلاش براي كشف و افشاي اسرار آن ها از طريق گذاشتن شنود و يا تجسس در اسرارشان با بازجويي هاي غيرقانوني، طبق فرمان هشت ماده اي امام حتي برای كشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، خود جرم و گناه است و مرتكب آن مجرم و مستحق تعزير شرعي است.
- عدم امكان ارتباط زندانيان سياسي با وكلاي رسمي شان و عدم دسترسي به آنان براي امضاي فرم وكالت تضييع مسلم حقوق اوليه آنان و قابل پيگيري قانوني است .
- استفاده از وكلاي تسخيري براي زندانيان سياسي بويژه چهره هاي شاخص سياسي بدون هماهنگي و اجازه خانواده ها نشانگر عجز سناريونويسان مخملي در پايان بخشيدن به قصه موهوم و تخيلات بيمارگونه شان بوده و اين اقدام غيرانساني پيشاپيش محكوم است.
- همچنان تأكيد داريم حضور وكلاي محترم بدون هيچ گونه ملاقاتي با موكلينشان و نيز هيچ گونه اطلاع از مفاد پرونده و جريان دادرسي در دادگاه هاي فرمايشي ضرورتي ندارد و چه بسا مهر تأييدي بر روند غيرقانوني رسيدگي به پرونده هاي موكلينشان كه حتي تا روز دادگاه از حضور يا عدم حضورشان آگاهي ندارند، خواهد بود.
به اميد پيروزي جبهه حق
جمعي از خانواده هاي زندانيان سياسي
*****
از میان ایمیل های دریافتی تا این لحظه (ساعت3:30 بامداد)
بچه ها آزادی به انگلیسی چی میشه؟
نوشابه امیری
این روزها فیلمی روی فیس بوک هست که یک شبکه تلویزیونی غربی پخش کرده و عنوانش چنین است: "مردم و قدرت". گزارشگر این شبکه همراه با جوانان میهن ما، جنبش سبز را دنبال کرده واینکه «سبزها»چه می خواهند و چه می کنند.این گزارش زیبا را باید حتما دید، به ویژه آنجا که پسرجوانی، کلافه ودر عین حال به هوش، در برابر سئوال گزارشگر غربی، از دوستانش می پرسد: بچه ها! آزادی به انگلیسی چی میشه؟
در این گزارش تلویزیونی، که به نظرمن یکی از گویاترین گزارشاتی است که در مورد خیزش امروز مردم کشور ما تهیه شده، مخاطب در قالب زبانی روشن و تصاویری دقیق، در می یابد که "سبزها"ی ایران چه می خواهند و حکومت جمهوری اسلامی چرا و چگونه آنان را سرکوب می کند.
اول این فیلم کوتاه را ببینیم(کلیک کنید)
در این فیلم ابتدا می بینیم مردم چه راهی را برای مبارزه برگزیده اند و جوانان و زنان چه نقشی در این خیزش دارند.آنجا که بر دهان خویش چسب می زنند تا بگویند آزادی نداریم و آنجا که می گویند: "باید اینجا زندگی کنید تا ببینید بر ما چه می گذرد".
آنجا که کسی به افتخار می گوید: "اینجا افعانستان نیست، پاکستان نیست، عراق نیست، ایران است."
هم او که می گوید: "ما اجازه نداریم حرف بزنیم.پس از نشانه ها استفاده می کنیم تا بگوییم آزادی می خواهیم."
آنجا که از یک سو خبرنگاری خارجی توضیح می دهد که با وی پس از دستگیری چه کرده اند و جای زخم های روی تنش را نشان می دهد، و از سوی دیگرخوابگاه دانشگاه را می بینیم که گویی مغولان از آن عبور کرده اند.مغولانی که بچه های ما نمی داننداز آنها چه می خواهند.
اما درست از همین جا، همین ایران، فیلم دیگری هم روی فیس بوک هست که نشانگر دستگیری یک بسیجی ست؛یکی از همان ها که با موتور خود را به دیوارهای انسانی سبز می زنند و دست شان به هر کس که می رسد، هم در جا، چماق کوبش می کنند، بعد هم می برندش به در سلول هایی ناشناس، تا "حامله شان کنند که دیگر صدایشان در نیاید."
با این حال درست در همین جا، هر چه می شنویم از آزادیست، از بودن انسانی، از حق مشارکت در سرنوشت خویش.تنها شعار مرگی که می شنویم شعار "مرگ بر دیکتاتورست". آن هم نه به معنای مرگ یک انسان، یک دیکتاتور، که مرگ یک تفکر.تفکری که در نبود و حذف دیگر اندیشه ها زنده است.
در همین جا، در همین ایران برومند، صاحب اندیشه و باورمند به مبارزه مدنی، کسانی به فریاد می گویند: نزنید بسیجی را. نزنید! در پاسخ کسی که خشمش، طاقت از او گرفته فریاد می زند:بسیجی منافق، اعدام باید گردد. و عجبا که این شعار تک نفره، انعکاسی نمی یابد. جوابی نمی گیرد؛ کسی تکرار نمی کند: بسیجی منافق، اعدام باید گردد. سکوتی می افتد و سپس صدای شیرزنی شنیده می شود که: مرگ بر دیکتاتور.
من به این ایران، افتخار می کنم. در برابر این شیرزنان و شیرمردان، سر تعظیم فرو می آورم؛ و آن هم درست در روزی که قرارست متنی را تحت عنوان "اعترافات سعید حجاریان" کس دیگری در دادگاه بخواند تا احساسات عمومی تحریک نشود.
بله؛ آن روز که سعید حجاریان، ضاربش ـ سعید عسگر ـ را بخشید و از لزوم خشکاندن ریشه ترور و خشونت گفت، شاید امیدوار بود اما نمی توانست حدس بزند که این صدا به این زودی در شهرهای ما طنین خواهد افکند که: بسیجی را نکشیم، بر دیکتاتوری غلبه کنیم.
ملتی که بدین بلوغ دست یافته باشد، دیر یا زود، بردیکتاتور، بردیکتاتوری، بر "آقا" و "آقایان" غلبه خواهد کرد. شک نکنیم. ما روزی به راحتی سئوالی که آن جوان پرسید، جواب خواهیم داد؛ آن روز خود او هم جواب را خواهد دانست: freedom
*****
پاسخ یك برادر شهید، به اظهارات علیخانی، دبیر شورای مرکزی کمیته انضباطی وزارت علوم
ما سخنگو نمی‏خواهیم
باغ یكپارچه خنجر شده است، قصه زخم،مكرر شده است
بس كه ابری ست هوای پرواز، آسمان بغض كبوتر شده است
ساقه زرد غمی در دل من، ریشه كرده است، تناور شده است
می‏گویند كسی ادعایی كرده است گزاف و همچون روئسایش كه خویش را قیمان و سخنگویان ملت بزرگ ایران می‏دانند، این نیز خویش را سخنگوی خانواده بزرگ شهدای انقلاب اسلامی پنداشته است و ایشان را مزدوران جاسوس و خبرچینان گوش به فرمان خویش.
در مصاحبه‏ای حسین‏علی علیخانی، فردی كه از او به عنوان دبیر شورای مرکزی کمیته انضباطی وزارت علوم نام برده می‏شود، گفته است: "در دانشگاه‏ها بیش از 100 هزار دانشجوی شاهد و ایثارگر هستند که این افراد سربازان امام زمان هستند و در کنار سایر دوستان مانع از این می‏شوند که آشوب و تنشی در دانشگاه‏ها به وجود آید". به زعم وی این قشر از دانشجویان ابزارهای سركوبی هستند كه از حركت‏های اعتراضی و حق جویانه دانشجویان ممانعت خواهند نمود.
این اولین بار نیست كه اهانت و هتاكی به خانواده زجر دیده شهدای جنگ تحمیلی آن هم از طرف مقامی رسمی صورت می‏گیرد. هنوز داغ زخم زبان‏های آن بی انصاف در هفته‏های پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، سخت تر از داغ شهادت باكری‏ها بر گرده خانواده ایشان باقی مانده است. هرچند این خانواده نیز همچون همه وابستگان صدیق شهدا گرده‏های خویش را برای خنجر نشستگان دیروز و بر مسند نشستگان امروز آماده كرده اند، اما دیگر نمی‏توانند تهمت خبرچینی و جاسوسی و ابزار سركوب بودن را نیز تحمل نمایند. آن بی خبری كه چنین چوب حراج به اعتبار سرمایه‏های این كشور می‏زند بد نیست كه عنوان كند كه در همه حركات سركوبگرانه گذشته و حال و حتی در پروژه زننده و حرمت شكنانه دفن شهدا در دانشگاه‏ها، كدامین فرزند یا برادر یا خواهر شهیدی حاضر به خوش خدمتی بوده است؟ آیا فراموش كرده اند در زمان همین انتخابات ریاست جمهوری كه به سنت این سال‏ها در چنین زمان‏هایی فضای سیاسی نسبتا باز می‏شود، فرزند شهیدی از دانشجویان دانشگاه امیركبیر به جرم حق گویی و حق خواهی در زندان به سر می‏برد؟
آیا فراموش كرده اند كه بسیاری از كسانی كه به جرم‏های مضحك و خنده آور در حال اعتراف كردن هستند، یا خانواده شهیدند یا از وابستگان شهدا یا از رزمندگان، فرماندهان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس؟ احتیاج به نام بردن است؟ عبدالله مؤمنی، عیسی سحر خیز، فیض الله عرب سرخی (برادر دو شهید)، جواد امام و ....
آقای مسئولی كه با خیال راحت ما را خبر چین و جاسوس كودتاچیان خوانده‏ای، بدان كه خانواده‏های شهیدان رجایی، همت، باكری، داوود كریمی، زین الدین، آوینی و بسیار شهیدان دیگر به نمایندگی از همه ما، پیش و پس از انتخابات موضع خانواده شهدا را در حمایت از راه سبز مردم ایران عنوان كرده‏اند و هر كسی خود را به خواب نزده باشد هم این موضع را می‏داند و هم می‏فهمد. ما به عهد خویش با عزیزان شاهد خود همواره پای بند بوده و هستیم تا نگهبان راستی و درستی و دفاع از دین خدا در مقابل جمود و تحجر و فرصت طلبی باشیم و بر سر خونشان هم با كسی معامله نمی‏كنیم. ما آرمان ایشان را نیك می‏دانیم، شما هم می‏خواهید بدانید؟ آرمانی كه خون‏های سرخ بسیار برایش ریخته شد راستی و صداقت بود (یعنی مبارزه با دروغ) یكرنگی بود (یعنی جنگ همیشگی با تزویر و ریا) عدالت و آزادگی بود (یعنی مبارزه با بی عدالتی و استبداد) این‏ها همین آرمان امروز ملت ایران است كه به خاطرش كشته و مجروح می‏شوند، آیا بین شما و این آرمان‏ها نسبتی برقرار است كه خود را سخنگوی آن بدانید؟
چند روزی‏است كه از غربت باغ، علف هرزه صنوبر شده است
روزگاری ست كه از وهم نقاب، دل آیینه مكدر شده است
لاله در گوش گل نرگس گفت، پای چشم شهداتر شده است
علی سماواتیان
برادر شهید مجید سماواتیان و دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید عباسپور
*****
احسان هوشمند، محقق و نویسنده کرد
آیا بند و زندان، سزاوار عبدالله رمضان‏زاده است؟
"امروز مردم کردستان، واقع‏بینانه انتظار ندارند وزیر کرد سنی مذهب و یا استاندار بومی داشته باشند! امروز مردم تنها و تنها انتظار دارند که با فرزندانشان به ویژه آنانی که سهمی در خدمت به کشور و منطقه را در کارنامه خود دارندبا عدالت و به گونه‏ای انسانی رفتار شود. در هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم قرار نگیرند، در زندان از حقوق انسانی برخوردار باشند، تفهیم اتهام شوند، وکیل خود را ملاقات کنند"
حدود دوماه از دستگیری تعداد زیادی از فعالان سیاسی وابسته به احزاب و جریان‏های اصلاح طلب همچون اعضای حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نیروهای ملی و مذهبی، کارگزاران سازندگی و ادوار تحکیم می‏گذرد. بسیاری از دستگیر شدگان تجربه ی سال‏ها مسئولیت‏های سیاسی، اجرایی و قانون گذاری را در کارنامه خود دارند و گروهی دیگر نیز تجارب زیادی در حوزه امور علمی، دانشگاهی، فرهنگی و یا مطبوعاتی دارند. برخی نیز چون دکتر احمد زید آبادی در کنار تجارب مطبوعاتی و سیاسی دوره‏هایی از بازداشت و زندان را تجربه کرده اند.
بازداشت این تعداد از فعالان سیاسی پس از اعلام نتایج انتخابات 22 خرداد ماه صورت گرفت. بسیاری از این افراد با گذشت دو ماه از بازداشت در مکان‏های نامشخص هنوز امکان برخورداری از وکیل و سایر حقوق قانونی را نداشته و حتی در این مدت از امکان ملاقات با اعضای نگران خانواده‏هایشان محروم و از بسیاری از حقوق انسانی محروم بوده اند! پیگیری خانوده‏ها، مجامع حقوق بشری و حتی برخی شخصیت‏های سیاسی نیز نتوانسته تأثیر چندانی بر این روند داشته باشد! هر چند این دست از بازداشت‏ها در ایران دارای تشابهاتی با بازداشت گسترده نیروهای ملی و مذهبی و نهضت آزادی در سال‏های گذشته است که در نهایت پس از بازداشت چند ماهه این افراد به آزادی انان منجر شد! این تجربه موجب می‏شود تا امید وار بود بازداشت این افراد هم در نهایت همچون تجربه ی پیشین به آزادی تمام بازداشت شدگان ختم شود!
بازداشت شدگان هریک به دلایلی می‏توانند و باید مورد توجه شهروندان این مرز و بوم قرار گیرند. یکی چون زید آبادی قبل از هر رویدادی همچون تجمعات 25خرداد و روزهای پس از آن بازداشت می‏شود. دیگری مانند میردامادی رئیس کمسیون امنیت ملی یک دوره از مجلس بوده و هم اکنون دبیر کل یک حزب سیاسی است. و دیگری همچون حجاریان به دلیل عوارض سنگین ترور حال و روز چندان مناسبی ندارد و البته یکی دیگر هم چون تاج زاده هنوز معلوم نیست در کجا بازداشت شده است! در این نوشتار در کنار تمام زندانیان پس از انتخابات دکتر عبدالله رمضان‏زاده مورد توجه راقم سطور قرار دارد.
عبدالله رمضان‏زاده استاد علوم سیاسی مهمترین دپارتمان علمی کشور یعنی دانشگاه تهران و قائم مقام دبیرکل حزب مشارکت ایران اسلامی است. او زاده یکی از شهر‏های استان کردستان و دانش آموخته علوم سیاسی در حوزه مطالعات قومی از بلژیک می‏باشد. عبدالله رمضان‏زاده در دهه شصت مدیر کل سیاسی وزارت کشور و در دولت اول اصلاحات یعنی از سال 1376 تا 1380 چهار سال استاندار استان کردستان و در دولت دوم اصلاحات یعنی از سال 1380 تا 1384 سمت سخنگویی و دبیری دولت جمهوری اسلامی ‏را بر عهده داشت. رمضان‏زاده تنها کردی از استان کردستان است که در دولت جمهوری اسلامی این امکان را یافته تا این مدارج ترقی را طی کند! دوران مسئولیت رمضان‏زاده در استان کردستان هم علیرغم فراز و فرود‏ها یکی از ماندگارترین تجارب مدیریتی در استان کردستان پس از انقلاب محسوب می‏شود.
بعد از درگیری‏های خونین اوایل انقلاب در استان کردستان و گسترش شکاف دولت و ملت، نخبگان کرد در استان کردستان خسارات سنگینی را متحمل شدند. گروهی از این افراد به احزاب سیاسی پیوستند گروهی در مقابله با گروه اول به نهادهای نظامی حاکمیت پیوستند و از میان هر دو گروه تعداد زیادی در درگیری‏های سیاسی کشته شدند. گروهی دیگر که کمتر انگیزه‏های سیاسی داشتند با روی آوردن به تحصیل یا اشتغال مسیر دیگری در پیش گرفتند. در اثر این درگیری‏های خسارات سنگینی هم متوجه زیر ساخت‏ها و روند توسعه استان گردید. رتبه استان کردستان در بسیاری از شاخص‏های توسعه بعد از سیستان و بلوچستان به اخرین رتبه در میان استان‏های کشور تنزل یافت!
حضور عبدالله رمضان‏زاده در قامت استاندار کردستان کارکردهای متعددی داشت. از سویی تقویت اعتماد به مردم کرد و ترمیم بخشی از شکاف دولت و ملت در این منطقه از نتایج این انتخاب بود. چرا که یکی از شهروندان کرد در استان کردستان مسئولیت استانداری را قبول کرده بود. با حضور رمضان‏زاده برای نخستین بار پس از دولت موقت، نیروهای بومی و به ویژه اهل سنت این امکان را یافتند تا در مناصب مدیریتی چون معاون استاندار، فرماندار، مدیر کل برنامه بودجه، راه، صنایع و غیره سهمی در اداره استان به دست اورند. تا پیش از رمضان‏زاده حتی یک فرماندار کرد سنی مذهب در استان کردستان حضور نداشت! اما با حضور وی این سد شکسته شد و فرمانداران متعددی از نیروهای بومی در مصدر امور قرار گرفتند.
همچنین با حضور رمضان‏زاده استان کردستان از وضعیت نظامی به حالت انتظامی تغییر موقعیت داد و گسترش امنیت در کردستان موجب گسترش سرمایه گذاری و ایجاد زمینه‏های بیشتر برای توسعه منطقه گردید. برگزاری دو جلسه هیئت دولت در باره استان کردستان هم موجب جهش و رشد بی سابقه بودجه‏های عمرانی استان گردیدتاسیس صدها شبکه بهداشت و درمان روستایی، مدرسه در مناطق روستایی، برق دار شدن تقریبا تمام روستا‏های بالای بیست نفر استان کردستان، اصلاح سیتم مواصلاتی و راه‏های روستایی در کردستان و تصویب ساخت ازاد راه کرمانشاه و همدان و نهایتا به آذربایجان غربی و گسترش راه اهن همدان به سمت سنندج، و تصویب ساخت فرودگاه سقز از جمله دستاورد‏های این دوره محسوب می‏شود هر چند در دولت بعد برخی از این پروژه‏ها مورد توجه مسئولان قرار نگرفتند. در کنار این تحولات در حوزه‏های فرهنگی هم رویداد‏های مثبتی در کردستان رخ داد که از آن جمله می‏توان به فعالیت نشریات بومی و محلی اشاره داشت.
رمضان‏زاده در این ایام نمادی از توجه دولت به مردم استان کردستان و تغییر نگرش به مسائل منطقه محسوب می‏شد. گسترش امید به آینده در میان مردم کرد و نیز نخبگان منطقه از نتایج وضعیت تازه بود. هر چند در این مسیر چالش‏ها و مشکلات پیچیده ای وجود داشت. در هر حال رمضان‏زاده در این سال‏ها و سپس در زمانی که سخنگویی دولت را بر عهده داشت زمینه ساز توجه بیشتردولت به مسائل و مشکلات مردم استان کردستان گردید... اما این روزها به زودی سپری شد. در وصف اوضاع این روزهای استان کردستان یکی از نشریان اروپایی با انتشار گزارشی تیتر کردهای خوشبخت را برای مردم استان کردستان در مقایسه با وضعیت سایر کردهای در کشورهای عراق و ترکیه برگزیده بود!
مجموعه حوادث در آستانه انتخابات مجلس هفتم موجب شد تا در این انتخابات و انتخابات بعدی یعنی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مشارکت مردم دراستان کردستان به کمترین میزان در سال‏های پس از انقلاب برسد! نگرانی مردم منطقه از تحولات کشور در این انتخابات خود را نشان می‏دهد! رمضان‏زاده با توجه به تجربه انتخابات گذشته در انتخابات اخیر یعنی دهمین دوره ریاست جمهوری بخشی از فعالیت خود را متوجه مناطق کردنشین و به ویژه استان کردستان می‏نماید. وی و دوستانش از هر تلاشی برای جلب مشارکت مردم منطقه استفاده می‏کنند. حضور وی در بخش عمده ای از شهر‏ها و حتی بخش‏های استان کردستان بی گمان سهم مهمی در جلب اعتماد و بالابردن تمایل مردم استان برای شرکت در انتخابات اخیر داشت.
با سخنرانی ‏های متعدد در سنندج، سقز، مریوان، بانه، قروه، بوکان و حتی شهر‏های کوچکتری چون دهگلان و ... سهم عمده ای در بالابردن مشارکت مردم کردستان در انتخابات اخیر ایفا می‏کند. مراسم تاریخی عصر بیست خرداد ماه با حضور هزاران کرد سنندجی و شهر‏های اطراف سنندج بخشی از نتایج زحمات افرادی چون رمضان‏زاده بود! آری به یکباره مشارکت در کردستان در انتخابات اخیر بین دو و نیم تا سه برابر رشد می‏کند یعنی 250 تا 300 در صد رشد! این حاصل زحمات کسانی چون رمضان‏زاده است.
آیا برای کسب این موفقیت رمضان‏زاده انتظار داشت تا مزدی به نام بند و زندان دریافت کند؟ایا مردم این شهر‏های مرزهای شمال غرب و غرب کشور(رمضان‏زاده در جریان تبلیغات ریاست جمهوری اخیردر حداقل پنجاه شهر کشور سخنرانی کرد!) می‏دانستند برای شنیدن سخنان استاد دانشگاهی حاضر شده اند که چند صباح بعد به زندان می‏رود؟ کم نبودند از مردم کوچه و بازار که تنها دلیل مشارکتشان در انتخابات را همین تلاش‏ها می‏دانستند! اما هنوز چند شبانه روزی از انتخابات نگذشته بود که مردم کردستان شنیدند رمضان‏زاده برای انقلاب مخملی نیاندیشیده و ناکرده! در خیابان پس از ایراد ضرب و شتم بازداشت می‏شود!
آری امروز رمضان‏زاده در زندان به سر می‏برد. مهم نیست که اتهام او چیست! بلکه از نظر مردم او به عنوان یک ایرانی میهن دوست و یک کرد فرهیخته که مظهر سال‏ها خدمت از دل و جان بود پاداشی مناسب خدماتش در کشور و به ویژه در استان کردستان دریافت نکرد! از نظر مردم به ویژه شهروندان کرد زندان سزاوار خدمتگذارانی چون رمضان‏زاده نیست.
امروز مردم کردستان واقع بینانه انتظارندارند وزیر کرد سنی مذهب و یا استاندار بومی داشته باشند! امروز مردم تنها و تنها انتظار دارند که با فرزندانشان به ویژه آنانی که سهمی در خدمت به کشور و منطقه را در کارنامه خود دارندبا عدالت و به گونه ای انسانی رفتار شود. در هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم قرار نگیرند! در زندان از حقوق انسانی برخوردار باشند، تفهیم اتهام شوند، وکیل خود را ملاقات کنند! خانوده‏هایشان از وضعیت عزیزانشان خبر داشته باشند و فرصت ملاقات از آنان دریغ نشود! اگر تنها نخبه ی کرد که امکان انتخاب به عنوان استانداری و سخنگویی دولت را در بیست و پنج سال اخیر به دست اورده، اگر او سهمی در افزایش مشارکت سیاسی مردم استان کردستان در کارنامه خود دارد، اگر وی نقشی در شتاب گرفتن روند توسعه این استان و از بین بردن بخشی از مشکلات و مسائل بغرنج مردم محروم این منطقه ایفا کرده است و اگر نتیجه تلاش‏های او منجر به این شده باشد که خون کمتری در استان کردستان جاری شود، حق این نبود که این گونه با رمضان‏زاده رفتار شود.
به تعبیر زیبای شاهنامه جاودان:
چنین بود پاداش رنج مرا، به آهن بیاراست گنج مرا
*****
در اعتراض به فشارهای بازجویان
هنگامه شهیدی اعتصاب غذا کرد
هنگامه شهیدی، روزنامه نگار و عضو حزب اعتماد ملی که از 55 روز پیش در بند 209 زندان اوین زندانی است در اعتراض به رفتار بازجوها، دست به اعتصاب غذا زده است.
این روزنامه نگار که سابقه همکاری با بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب را دارد از 3 روز پیش و بعد از 50 روز از سلول انفرادی به سلولی دو نفره دربند 209 زندان اوین منتقل شده. او روز شنبه در تماسی با خانواده اش خبر انتقالش به سلولی دو نفره را داده است. به گفته خانواده شهیدی، صدای هنگامه در تماس های تلفنی بسیار خسته و بیمار بودکه این نشان از فشارهای زیادی است که به این روزنامه نگار وارد می شود.از سوی دیگر یک منبع آگاه روز گذشته به "روز" گفت که هنگامه شهیدی به شدت تحت فشار است تا به دروغ به روابط غیراخلاقی اعتراف کند و چون حاضر به چنین اعترافی نشده مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. به گفته این منبع آگاه، هنگامه شهیدی در اعتراض به این برخورد ها، رفتار بازجوها و نوع سوالات آنها دست به اعتصاب غذا زده است. خانواده او به شدت نگران وضع روحی و جسمی فرزندشان هستند که دچار بیماری قلبی و افت فشار خون استپیش از این اخباری منتشر شده بود مبنی بر اینکه شهیدی را تا پای چوبه دار برده اند.
این منبع آگاه تاکید کرد: هنگامه را بارها تهدید به اعدام کرده اند و تحت فشار روحی و روانی شدیدی است. از سوی دیگر تاکنون دادگاه، وکالتنامه وکیل هنگامه را نپذیرفته و وکیل هنگامه نیز از وضعیت او و پرونده اش هیچ خبری ندارد.این منبع آگاه افزود: با وجود انتقال هنگامه به سلولی دو نفره بازجویی او هنوز تمام نشده است. هنگامه شهیدی بعد از انتخابات 22 خرداد به همراه تعداد زیادی از چهره های سرشناس سیاسی و روزنامه نگاران بازداشت شده و تاکنون فقط یک بار با خانواده خود ملاقات کرده است.
*****
ماجرای وکلای تسخيری دادگاه های نمايشی..!
مسعود بيات وکيل پايه يک دادگستری در شماره روز سه شنبه سوم شهريور روزنامه حيات نو يادداشتی درباره نقش وکلای تسخيری در دادگاه های نمايشی اخير نوشته و توضيح داده که اين وکلای تسخيری از جمله کسانی هستند که به جای کانون وکلا از «مرکز امور وکلا و مشاورين حقوقی» قوه قضائيه پروانه وکالت گرفته اند.«مرکز امور وکلا و مشاورين حقوق» قوه قضائيه از مراکزی است که در پروژه موازی سازی حاکميت عليه نهادهای مستقل برای ناکارآمد کردن کانون وکلا که نهادی مستقل و صنفی است راه اندازی شده است.
يادداشت مسعود بيات با عنوان «نقدی بر دفاعيات وکلای متهمين ناآرامی‌های اخير» نکات مهمی ماجرای بازيگران جديد دادگاه های نمايشی يعنی«وکلای تسخيری» را آشکار می کند:
هنگامی که طراحان ماده موسوم به ۱۸۷با حمايت شورای نگهبان و اصرار قوه قضائيه با شعار اشتغال‌زايی برای دانش‌آموختگان علم حقوق و فقه و به منظور تربيت گسترده وکلا و مشاورين حقوقی سرانجام به خواسته خويش نائل گرديده و به رغم انتقادات و اعتراضات مکرر کانون وکلای دادگستری و بسياری از وکلای دلسوز مبنی بر مخدوش شدن استقلال کانون وکلا اين ماده را به مورد اجرا گذاشتند، پيش‌بينی مشکلاتی که اجرای آن در نظام حقوقی ايجاد می‌کرد چندان دشوار نبود.
در طول مدت کوتاه عمر تاسيس «مرکز امور وکلا و مشاورين حقوقی» به عنوان نهادی موازی با «کانون وکلا» بيش از بيست هزار نفر وکيل از مرکز فوق‌الذکر پروانه کار دريافت کردند.
در اين نوشتار درصدد بررسی معايب و محاسن تصويب و اجرای ماده فوق نيستم اما غرض از طرح ماده ۱۸۷ ارتباط آن با تشکيل جلسات اخير دادگاه متهمان ناآرامی‌های پس از انتخابات خصوصا جلسه سوم است. به دليل انتقادات وارده به برگزاری دو جلسه قبل دادگاه و محاکمه اکثر متهمين بدون دعوت وکلا و يا ممانعت از حضور آنها، دست‌اندرکاران تشکيل جلسه سوم علی‌الظاهر درصدد رفع اين نقيصه مهم برآمدند.
سيمای جمهوری اسلامی پس از اتمام جلسه سوم با پوشش گسترده خبری سعی در القای اين نکته نمود که دادگاه با حضور وکلا و دفاعيات آنها تشکيل شده و کرارا مصاحبه تعدادی از وکلا و اعلام رضايت آنان را از روند محاکمه را پخش نمود. اما نکته درخور توجه اينکه تعدادی از وکلای محترم حاضر در دادگاه؛ از وکلای «ماده ۱۸۷» بودند که متاسفانه به وظيفه خطير و حساس خويش در راستای دفاع شايسته از موکل توجه نداشتند.
آنها ضمن پذيرش بی‌چون و چرای مفاد کيفرخواست موکل خود صرفا به تقاضای اعمال رافت اسلامی دادگاه بسنده نموده و فراتر از‌ آن خواستار دستگيری و مجازات به اصطلاح مسببين و افراد ديگری که حتی نام آنها در کيفرخواست دادستان وجود ندارند شدند!! تو گويی جايگاه اين وکلای محترم با جايگاه مدعی‌العموم تعويض شده بود به اين ترتيب می‌توان به يکی از فوايد ماده ۱۸۷ و سياست نهفته در ماده مزبور پی برد.پافشاری قوه قضائيه بر اجرای ماده ۱۸۷، حمايت قاطع شورای نگهبان از تصويب آن از يک طرف و مخالفت شديد کانون وکلای دادگستری با اين ماده و تاکيد بر لزوم برچيدن تشکيلات مربوطه با هدف حفظ استقلال وکيل، عاری از دليل و بيهود نبوده و انگار از سال‌های قبل طرفين منازعه پيش‌بينی وقوع چنين حوادثی را می‌کردند.
پس از اين اتفاقات بود که دادگاه توانست بعضا وکلای تسخيری وابسته به قوه قضائيه را رأسا منصوب نموده و به رغم معرفی وکيل تعيينی توسط خانواده متهم- که برخی از آنها وکلای مجرب در پرونده‌های سياسی می‌باشند- صرفا وکيل تسخيری که شايد اولين تجربه وکالتی خود در موضوعات سياسی را می‌گذراند، برای دفاع از متهم بگمارند. وکيلی که حاضر به مصاحبه تلويزيونی شده و ضمن بی‌اعتنايی به اخلاق حرفه‌ای مطالبی را نيز عليه موکلش مطرح می‌نمايد. در اين دادگاه با استفاده از وکلای مدافع مورد اشاره مصداق بارز خدشه‌دار شدن استقلال وکيل را مشاهده نموديم.
*****
مادر دکتر زهرا بنی یعقوب :
شکنجه شده ها سکوت نکنید
پروین نبی مادر دکتر زهرا بنی یعقوب پرده پرده از ناگفته هایی در مورد دخترش برداشت و گفت که جنازه دخترش را در حال که گلویش بریده و ران و پایش کبود بود به آنها تحویل داده بودند و معلوم بود که او در برابر خواسته ای مقاومت کرده و درگیر شده است.
مادر دکتر زهرا بنی یعقوب که در بازداشتگاه همدان به طرز مشکوکی به قتل رسید و هر گز خاطیان و عاملان پرونده او معرفی و محاکمه نشدند، همچنان عزادار و سیاهپوش است. او در گفت و گویی که با گروه مادران عزادار داشته ، ناگفته هایی را از مرگ دخترش بیان کرده و درباره شکنجه دخترش می گوید : زهرا شکنجه شده بود . گلویش جای بریدگی داشت و ران و پای چپ اش هم کبود بود . سرش هم ورم کرده بود و یک تیکه مثل اینکه به جایی خورده باشد سرش برجسته شده بود . از کسی شنیدیم که اول صدای جرو بحث می آمده از اتاقی که زهرا در آن زندانی بوده و بعد صدای جیغی و بعد سکوت . فکر می کنم زهرا حرف زور قول نکرده و درگیر شده اند و زهر را زده اند و سرش به جایی خورده وبعد کشته شده . خدا از آنها نگذرد . یعنی می بینم روزی را که قاتلان بچه ام مجازات بشوند حالا چه عمد و چه غیر عمد. اگر به شکایت ما درست رسیدگی می کردند این همه مامور جرات نمی کردند بچه های مردم را شکنجه کنند و بکشند.
او که می گوید تا زمان دستگیری عاملان جنایت قتل دخترش سیاهپوش خواهد ماند و دست از پی گیری برنخواهند داشت، به افراد آزاد شده، توصیه می کند:
جوانان باید بدانند که در هر شرایطی عزیز ما هستند و سر بلندند و باید حرف بزنند و بگویند چه بلا هایی سرشان آمده است. زهرای من اگر زنده بود حتمن خیلی ها را رسوا می کرد . جوانان بگویند و نترسند این گفتن ها کمک می کند که دیگرانی که الان در زندان هستند یا بعدا شاید دستگیر شوند شکنجه نشوند . سخن گفتن ها تلاش بزرگی است برای فاش شدن حقیقت و واقعا من از این کمیته ای که در مجلس تشکیل شده می خواهم که حقیقت را به مردم و مسوالان بگویند . البته من همراه چند نفر از مادران هم می خواهیم به دیدن اعضا این کمیته برویم امیدوارم هر چه زودتر به ما وقت ملاقات بدهند .
پروین نبی همچنین پدر و مادرانی را که فرزندی در زندان دارد با تجربه تلخ خود پند می دهد:
خانواده ها مخصوصا پدر ها از بچه هایشان که زندان بودند حمایت کنند. مادرها که همیشه سنگ صبور بچه هایشان هستند ولی حمایت هم مادر و هم پدر به این بچه ها قوت قلب می دهد که خود را پیدا کنند و از افسردگی بیرون بیایند و کمک کنند که ظالمان به سزای اعمال شان برسند . خانواده ها دست از پیگیری بر ندارند بخصوص مادران که بیشترین زحمت را برای بچه هایشان کشیده اند خیلی باید تلاش کنند و در خانه هم برای آرامش خود و برای ادامه راه سوره والعصر را بخوانند من وقتی خیلی ناراحتم این سوره را می خوانم و آرام می گیرم .
خانواده زهرا بنی یعقوب از زمان قتل دخترشان در بازداشتگاه همدان همواره برای روشن شدن زوایای پنهان این پرونده تلاش کرده و البته به جایی هم نرسیده اند. مادر زهرا خاطرنشان می کند:
می گویند زهرا با پارچه پلاکاردی که تیکه تیکه شده بوده خودکشی کرده یعنی پارچه ها را به هم گره زده و خودش را از دری که کوتاه تر از قد او بوده دار زده اصلن غیر ممکن است. همش ساختگی است . همه هم می دانند که زهرا خودکشی نکرده روحیه زهرا به حدی خوب بوده که به ماموران اعتراض می کرده . حالا از همه این ها گذشته مسئول نگهداری و حفاظت از جان زندانی چه کسی است ؟
مامور بسیج به ابولقاسم ( پدر زهرا) گفته بود که دخترت با یکی از اوباش و اراذل همدان در پارک بوده . او به در د جامعه پزشکی نمی خورد . من می گویم پس چرا آن مرد را آزاد و دختر مرا زندانی کردید؟ اگر او از اوباش و ارادل بود چرا آزادش کردید؟ و اصلا مامور بسیج چه مرجعی است که تشخیص بدهد کی به درد جامعه پزشکی می خورد و کی نمی خورد . آنها انقدر بیسواد بودند که وقتی پرونده را بخوانید خنده تان می گیرد پر از غلط املایی مثلا اصرار را اسرار نوشته اند فکر کنید یک خانم دکتر شاگرد ممتاز دانشگاه تهران که حرف زور هم اصلن قبول نمی کرد به دست این بیسواد ها بیفتد، چه با او می کنند .مسلما تحمل اش نمی کنند . وی در خصوص پی گیری این پرونده و شکایت از متهمان می گوید: از 10 نفر شکایت کرده بودیم که در اداره اماکن همدان در شبی که زهرا کشته شد حضور داشتند و همه از قتل عمد تبرئه شدند .و بعد از تبرئه شدن آنها از 3 نفر شکایت کرده ایم که در اسناد دست برده اند . بابت جعل اسناد و دستگیری غیرقانونی از آنها شکایت کرده ایم چندی پیش دادگاه داشتیم ، بدون اینکه به ما اطلاع بدهند دادگاه را تشکیل ندادند من و همسرم این همه راه را رفتیم ولی متهمان نیامده بودند آنها خبر داشتند ولی ما خبر نداشتیم دادگاه تشکیل نمی شود . حالا 18 شهریور وقت دادگاه است، ببینیم چه می شود.
*****
دوفیلم کوتاه و اختصاصی از قطعه 302 و گورهای بی نام و نشان ، سند دیگری از جنایات بیرحمانه رژیم که تلاش داشت پنهان نگاهدارد:
*****

*****
پرونده‌سازی بر اساس توهمات؛ کودتاچیان به کجا می‌روند؟
ماجرای «سازمان رای» اغتشاش‌گران! چیست
با ناکامی کودتاچیان در گرفتن اعتراف از اسرای نهضت سبز، برخی سران سپاه پاسداران در روزهای اخیر به تحلیل‌پراکنی‌های تازه‌ای روی آورده‌اند که به احتمال زیاد قرار است بهانه ادامه نمایش محاکمه در بیدادگاه‌ها باشد. این گزارش، واقعیت ماجرای سازمان رای یا همان اتهام خیالی 300 هزار اغتشاشگر را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که اگر ایجاد شبکه اجتماعی برای جمع‌آوری رای جرم است، سران بسیج قبل از همه باید محاکمه شوند.
پس از آن‌که در جلسات اول تا سوم بیدادگاه نماینده مدعی‌العموم به نمایندگی از سران کودتا مجموعه‌ای از اتهامات یک دهه اخیر علیه اصلاح‌طلبان را که عمدتا در قالب سرمقاله‌های کیهان منتشر می‌شد، به عنوان بهانه بازداشت و محاکمه آنان مطرح کرد، ناظران مستقل داخلی و خارجی یکصدا این اتهامات را مضحک و ناشی از فراموشی مفرط کودتاچیان درباره آنچه هر روز در رسانه رسمی حکومت (کیهان) نوشته می‌شود، دانستند و این کیفرخواست‌ها را بهانه‌های واهی برای حذف دگراندیشان از ساختار سیاسی کشور ارزیابی کردند. کودتاچیان با مشاهده این شرایط به این نتیجه رسیدند که برای ادامه اجرای پروژه حذف، دیگر نمی‌توان به این اتهامات متوسل شد؛ پس باید راهی تازه پیدا کرد.
شاید همین موضوع باعث شد تا فرمانده سپاه محمد رسول الله دو سه روز قبل در اظهارنظری عجیب اعلام کند که: حدود 300 هزار نفر در تشکلی موسوم به "سازمان رای" در ناآرامی‌های پس از انتخابات حضور داشتند و جریانات خیابانی بعد از انتخابات را به راه انداختند. سردار عبدالله عراقی با اشاره به تشکیل "سازمان رای" در قبل از انتخابات گفت که سپاه پاسداران در مقابل "اغتشاشات" احساس مسئولیت کرد و به گفته او، بسیج آرامش را به جامعه بازگرداند.
به نظر می‌رسد کودتاچیان می‌دانند که کاندیدایشان با وجود تمامی استفاده‌ها و سوء‌استفاده‌ها از امکانات دولتی، وعده و وعیدهای بی‌مبنا، اضافه کردن نمایشی و موقت حقوق‌ها و حمایت‌های پیدا و پنهان نهادهای رسمی قدرت نتوانست بیش از 25 درصد آرای شهروندان را به خود اختصاص دهد. کسی که 24 میلیون رای داشته باشد که از 300 هزار رای نگران نمی‌شود!
حال این موضوع آنچنان بر آنان گران آمده که در پروژه جدید قصد دارند با شناسایی کسانی که توانستند در طول چند ماه یک موج مسالمت‌آمیز مردمی را برای «تغییر» در دستگاه اجرایی کشور از طریق انتخابات شکل دهند و کاندیدای خود را به پیروزی برسانند، برنامه انتقام‌گیری را کلید بزنند. همین موضوع بوده که باعث شده موضوع مضحک «اجیر کردن 300 هزار نفر برای آشوب» از سوی این فرمانده نظامی مطرح شود.
اما حقیقت ماجرای «سازمان رأی» چه بود؟
آنچه به عنوان «سازمان رأی» از سوی سرتیپ عراقی مطرح شده است، برنامه آشکاری است که دو سال قبل از سوی اصلاح‌طلبان برای مقابله با آرای سازماندهی شده بسیج و سپاه اعلام شد. ماجرا از آنجا آغاز شد که نظامیان حامی امروزین دولت کودتا شش سال قبل در انتخابات شوراها از سازمان بسیج به عنوان یک حزب پادگانی در انتخابات استفاده کردند و طرح «هر نفر، ده رای» را با امکانات بسیج به اجرا گذاشتند که بتوانند به نفع لیست اصولگرایان رای جمع کنند.
آنها چهار سال قبل نیز با استفاده از آرای سازمان یافته و تخلفات گسترده، در مرحله اول کاندیدای ناشناخته خود را به مرحله دوم انتخابات فرستادند و با القای دوقطبی فقیر-غنی، احمدی‌نژاد را به ریاست دولت رساندند. همین موضوع و نیز فشارهای شدید رسانه‌ای و تشکیلاتی بر اصلاح طلبان، باعث شد آنها نیز برای مقابله با این تاکتیک، برنامه‌ای را پیگیری کنند که با استفاده از الگویی شبیه آرای سازمان یافته کودتاچیان طراحی شده بود.
«سازمان رأی» برنامه‌ای مخفی برای ایجاد آشوب در کشور نبود که اگر بود، قاعدتا" هیچ گاه در فضای عمومی مطرح نمی‌شد، در حالی که تشکیل «سازمان رأی» بارها از سوی اصلاح‌طلبان به اشکال مختلف «اعلام رسمی» و به عنوان یکی از برنامه‌های گروه‌های جوان اصلاح طلب به شکلی کاملا" علنی پیگیری می‌شد. هرچند در واقع این سازمان به صورتی که طراحی شده بود هم پیش نرفت؛ یا لااقل ادعاهای کودتاچیان امروز مبنی بر شکست جناح اصلاح طلب در چند انتخابات اخیر، چنین چیزی را نشان می‌دهد.
اما در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری، وضع فرق کرد و موج سبز انتخابات آن‌چنان گسترده شد که پویش‌ها و کمپین‌های جمع‌آوری امضا در دورانی که قرار بود خاتمی کاندیدای اصلاح‌طلبان باشد، به آنچنان رسانه‌ای برای اصلاح‌طلبان تبدیل شد که بی‌آن‌که شعار «هر نفر-ده نفر» سازمان رأی به کار آید، یک جریان فراگیر پدید آمد که باعث شد در واقع، و نه آنطور که وزارت کشور متقلبان اعلام کرد، مهندس موسوی رای لازم را برای تصدی مقام ریاست‌جمهوری به دست آورد.
کودتاچیان مدعی هستند مخالفان با استفاده از چنین پویش و کمپین‌هایی برای ایجاد آشوب و اغتشاش «300 هزار» نیرو «اجیر» کرده‌اند.
اولا" «اجیر» به کسی گفته می‌شود که در مقابل دریافت مقداری پول، عملی را انجام دهد. چنانچه سخن کودتاچیان را که البته توهینی بزرگ به جمعیت میلیونی مردم حامی «تغییر» محسوب می‌شود، بپذیریم، باید به سلامت جامعه‌ای که آنان در چهار سال حاکمیت خود ساخته‌اند، شک کرد. در جامعه‌ای که یک گروه «غیر دولتی» بتواند برای «خرابکاری» 300 هزار نیرو «اجیر» کند؛ معلوم است یا اوضاع خیلی «خراب» است و یا باید به حال سیستم امنیتی آن گریست.
ثانیا" اگر آنان مدعی هستند در دو سال گذشته آنچه در مجامع عمومی از سوی اصلاح‌طلبان به عنوان «سازمان رأی» مطرح می‌شد، چیزی جز برنامه برای اجیر کردن 300هزار! نیروی اغتشاشگر نبوده است، چرا با وجود آن‌که از این مسئله مطلع بودند، از اغتشاشات پیشگیری نکردند؟ مگر روزنامه کیهان از ماه‌ها پیش از انتخابات از برنامه خیالی «انقلاب مخملی» نمی‌نوشت؟ آیا کودتاچیان روزنامه کیهان را نمی‌خوانند یا آن‌قدر ادعاهای مطرح شده در سرمقاله‌های آن را مضحک یافته‌اند که به خود زحمت پیشگیری نداده‌اند و حالا برای پرونده‌سازی علیه گروگان‌های بی‌گناه خود به خیالبافی‌های «ساکنان توپخانه» علاقه‌مند شده‌اند؟ چرا آن زمان که همین طرح سازمان رأی یا به قول یکی از سران خودشان «خوشه گندم» را در سال 84 برای تشکیل «دولت کریمه» اجرا می‌کردند و وعده می‌دادند «تا دولت کریمه، یک یاحسین دیگر» حرفی و سخنی از اغتشاش و اغتشاشگری به میان نیاوردند؛ اما حالا که - با فرض صحت تحلیلشان - بدل آن را خورده‌اند، فریاد وامصیبتا سر داده و در برابر نجوای مردمان کوی و برزن که امیدوارانه «یک یا حسین، تا میرحسین» را شعار می‌دهند، «احساس مسئولیت» کرده‌اند؟
واضح است که کودتاچیان موج عظیمی را که می‌خواست به شکلی مسالمت‌آمیز کشور را به مسیر عقلانیت و توسعه بازگرداند، پیش‌بینی نمی‌کردند و حالا به دنبال مقصران (بخوانید مبتکران) ماجرا می‌گردند و قصد دارند انتقام این آگاه‌سازی جامعه را از آنان بگیرند؛ غافل از آن‌که با هر قدمی که برمی‌دارند، به غرق شدن خود در باتلاق رسوایی تاریخی کمک می‌کنند و نفرت جامعه را بیش از پیش برمی‌انگیزند. واقعا" جا دارد از کودتاچیان بپرسیم: آقایان! به کجا چنین شتابان؟
*****
سخنگوی وزارت خارجۀ فرانسه: ایران میان همکاری و انزوا یکی را انتخاب کند
اریک شوالیه، سخنگوی وزارت امور خارجۀ فرانسه، در روز دوشنبه گفت جمهوری اسلامی ایران به تلاش های جامعۀ بین المللی در راستای از سر گرفته شدن مذاکره بر سر پروندۀ هسته ای ایران ترتیب اثری نداده است. به گزارش خبرگزاری فرانسه، اریک شوالیه این مطلب را در واکنش به در خواست مذاکرۀ حسن قشقاوی، همتای ایرانی خود گفت که امروز در کنفرانس مطبوعاتی هفتگی او در تهران عنوان شد. حسن قشقاوی از طرف های درگیر در این مذاکرات خواست به جای مخالفت با ایران با این کشور گفتگو کنند. اریک شوالیه در گفتگوئی با خبرنگاران گفت فرانسه و دیگرکشورهای عضو گروه موسوم به (١+٥ ) در چند سال اخیر و به ویژه پس از انتخاب باراک اوباما به مقام ریاست جمهوری آمریکا بارها و بارهابرای ازسرگیری این مذاکرات تلاش کرده اند ولی ایران این تلاش ها را پیگیری نکرد. سخنگوی وزارت امورخارجۀ فرانسه افزود جمهوری اسلامی ایران کماکان از اجرای قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد که در ارتباط با پروندۀ هسته ای این کشور تصویب شده است خودداری می کند. اریک شوالیه گفت ایران با ادامه دادن به فعالیت های حساس هسته ای در تضاد با قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد، بدبختانه برای جامعۀ بین المللی انتخاب دیگری جز ادامه و تشدیدفشار به منظور رسیدن به راه حلی از طریق گفتگو را باقی نمی گذارد. سخنگوی وزارت امورخارجۀ فرانسه در بخش دیگری از گفتگوی مطبوعاتی امروز گفت در چهارچوب "رویکرد تؤامان گفتگو و قاطعیت" که اتخاذ شده بخت رسیدن به یک راه حل مسالمت آمیز وجود دارد و باید از این بخت یا شانس استفاده کرد ولی این با ایران است که بین همکاری یا منزوی شدن یکی را انتخاب کند.
*****
تجمع خانواده بازداشت شدگان در برابر دادگاه نمایشی
بنابه گزارشات رسیده، از صبح امروز خانواده‌های دستگیرشدگان در مقابل دادگاه فرمایشی تجمع کردند تا به این دادگاه فرمایشی اعتراض کنند.
خانواده‌های دستگیرشدگان اعتراضات اخیر از حدود ساعت 9 صبح تجمع خود را آغاز کردند و تا ساعت 11 تعداد آنها به حدود 200 تن رسید.
این گزارش حاکی است تلاش نیروهای پلیس و لباس شخصی برای متفرق کردن این خانواده‌ها تا به حال بی‌نتیجه بوده و آنها همچنان به اعتراضات خود ادامه میدهند.
بر اساس این گزارش، نیروهای انتظامی و لباس شخصی که در مقابل محل دادگاه فرمایشی و در میدان 15 خرداد و خیابان‌های داور، خیام و دیگر خیابان‌های اطراف حضور داشتند، در مواردی خانواده‌های دستگیرشدگان را مورد آزار و اذیت قرار دادند تا آنها را متفرق کنند، اما موفق نشدند.
*****
چهارمین بیدادگاه بازداشت شدگان پس از انتخابات برگزار شد
چهارمین جلسه بیدادگاه برخی از فعالان سیاسی و مدنی، روزنامه نگاران و نیز برخی فعالان دانشجوئی، صبح امروز سه شنبه در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی آغاز شد.
در جلسه چهارم این بیدادگاه، بهزاد نبوی،‌ محسن صفائی فراهانی ، فیض‌الله عرب سرخی ، عبدالله رمضان‌زاده، محسن میردامادی، ‌سعید شریعتی،‌ كیان تاجبخش،‌ محسن امین‌زاده،‌ مصطفی تاج‌زاده،‌ صادق نوروزی، شهاب طباطبائی،‌ هدایت‌آقایی، مسعود باستانی، حمزه غالبی، سعید لیلاز،‌ علی تاجرنیا، احمدزیدآبادی،‌ محمدقوچانی و‌ محمدرضا جلائی حضور داشتند.
طبق روال برگزاری سه جلسه گذشته نیز، خبرگزاری فارس و ایرنا از صبح، خبرپراکنی پیرامون این جلسه را آغاز کردند تا هماهنگی و ارتباط خود را با مسئولین قضایی پرونده نشان دهند.
در این جلسه سپهری نمیانده دادستان متن کیفرخواست را ارائه کرد. نکته قابل توجه در متن کیفرخواست ارائه شده، درخواست دادستانی تهران برای انحلال سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت و محاکمه اعضای اصلی آن و نیز درخواست مجازات اسلامی برای اشخاص مرتبط با آن است.
دادستانی تهران در متن قرائت شده، مسئولیت کشتار هموطنان بیگناه را متوجه این سازمان مجاهدین انقلاب دانسته و مدعی شده است که این سازمان و بویژه شخص بهزاد نبوی با انتشار نامه هائی سرگشاده در صدد تضعیف جایگاه ولایت بوده اند چرا که «از رهبری خواسته اند مانند امام جام زهر بنوشد».
به نظر می رسد متن کیفر خواست چهارم که در جلسه صبح امروز بیدادگاه چهارم قرائت شد، مانند سه نمایش قبل، به قلم نویسندگان کیهان نوشته و تنظیم شده است.
هم چنین محاکمه متهمین در حالی است که از ابتدای بازداشت آنان تا محاکمه آنها، در هیچ مرحله ای هیچ کدام از ضوابط مندرج در قوانین رعایت نشده است و این متهمین از ابتدائی ترین حقوق خود نیز محروم بوده اند. جدا از اخبار مرتبط به آزار و اذیت زندانیان، بسیاری از آنان برای هفته ها از هرگونه ارتباط با دنیای بیرون سلول خود محروم بوده و حتی اجازه ملاقات با وکیل یا خانواده خود را نیز نداشتند.
*****
کیفرخواست سردرگم، اعترافات بریده بریده، ادعاهای بی‌مدرک
در نمایش چهارم، گالیله هم اعتراف کرد

صبح امروز چهارمین قسمت از سریال خسته کننده‌ی اعتراف‌گیری از اصلاح طلبان برگزار شد. در تصاویری که از این دادگاه نمایشی در صداوسیما پخش شد، حجاریان روی صندلی ردیف اول نشانده شده و بلندگویی جلوی او قرار دارد تا خواندن اعترافاتش را به دیگری واگذار کند. در این جلسه همچنین اعترافات مضحکی از قول حجاریان خوانده شد که جمله جمله‌ی آن، دروغین بودنش را فریاد می‌زند. کیفرخواست نیز در این جلسه ناگهان ریل عوض کرد و به جای افراد، لبه‌ی اتهامات به سوی دو حزب نشانه رفت؛ بدون اینکه چنین اتهاماتی پیش از این مطرح بوده باشد.
- طنزآمیزترین قسمت آغازین دادگاه، سخنان قاضی دست‌نشانده بود که از متهمان می‌خواست: در اظهارات خود هنگام محاكمه خلاف حقيقت وجدان، ادب و قوانين سخن نگفته و از اشاره به اسامي كساني كه نامشان در پرونده آنها درج نشده خودداري كنند و در صورت لزوم اين كار را در يك جلسه غيرعلني و يا در قالب لايحه اظهارات خود را ارائه دهند. این در حالی بود که در جلسات قبلی دادگاه نمایشی، زندانیان دیگر بارها وادار به نام بردن از افراد غایب در دادگاه شدند و آقای به اصطلاح قاضی نیز سکوت کرد و خندید، اما حال که نوبت به سران اصلاح طلبان رسید، به آنها اخطار قانونی می‌داد. قاضی اما با ترس و هنوز خبری نشده، زندانیان را تهدید کرد که در صورت بر هم زدن نظم دادگاه! (بخوانید اعتراض به دادگاه نمایشی) از یک تا پنج روز بازداشت می‌شوند. جالب است او کسانی را تهدید می‌کرد که اکثرا برای بیش از دو ماه در بازداشت بودند.
- خبرگزاری فارس رأس ساعت 11:12 متن کامل! کیفرخواست را منتشر کرد تا این بار همانند بارهای قبلی، با انتشار متن کیفرخواست در لحظات بعد از قرائت آن، دست خود را رو کند و نشان دهد که این خبرگزاری تا چه حد با محفل کودتاچیان مرتبط است که حتی متن کامل را هم از قبل در اختیار دارد.
- این بار هم نویسندگان کیفرخواست ادعاهای قبلی خود در روزنامه‌های جوان و کیهان و ایران مبنی بر ارتباط ستاد قیطریه با ایستگاه پخش تلویزیونی بی‌بی‌سی را تکرار کردند، اما باز هم حتی یک سند و مدرک یا حتی نشانه و حدسی غیر از ادعای کلی در این باره مطرح نکردند.
- کیفرخواست مضحک دادگاه چهارم برای اولین بار ادعا کرده که مهاجمان عصر روز انتخابات به ستاد قیطریه، عوامل ناجا بوده‌اند؛ عواملی که ماموران امنیتی بعدی، آنها را مجرم خواندند و علیه آنها صورتجلسه تهیه کردند و مطبوعات وابسته به کودتا نیز در ابتدا از آنها با عنوان عوامل خودسر و مشکوک یاد کردند. حال باید دید آنها چه مأمورانی بودند که نه حکم داشتند و نه کارت شناسایی!
- ظاهرا بانیان دادگاه نمایشی اصلا نیازی به این نمی‌بینند که ابتدا متهم را مشخص کنند و سپس از اتهام سخن بگویند. لااقل در چهار جلسه اخیر، دادگاه بارها متهم عوض کرده و این بار موضوع از افراد فراتر رفت و حزب مشارکت مستقیما متهم شد. جالب است که کودتاچیان بانی دادگاه حتی نیازی نمی‌بینند که لااقل چند ساعتی قبل از دادگاه، خبر دهند که چه کسی قرار است در آن متهم شود!
- تقریبا همه یا لااقل اکثر اظهاراتی که از زندانیان نقل شده، جملات بی‌سر و ته و بریده‌ای است که واقعا معلوم نیست با چه مقدمه و برای چه نتیجه‌ای گفته شده و در واقع می‌توان گفت اکثر آنها نیاز به بگیر و ببند نداشت و سخنانی بود که بیرون از زندان هم مطرح بود. بحث‌های درون حزبی، اختلاف نظر درباره برخی متن‌ها و مواضع و تحلیل‌های متفاوت از اتفاقات سیاسی، فقط برای کسانی می‌تواند عجیب باشد که به اطاعت و بله قربان عادت کرده‌اند، کسانی همچون نویسندگان کیفرخواست دادگاه نمایشی.
- حجاریان هم اعتراف کرد. جملات زیبا و تاریخی کیفرخواست از قول حجاریان مبنی بر اینکه «اينكه ظرفيت نظام محدود است اشتباه است ،اصطلاح ديكتاتوري ليبرال غلط است ،توتاليتريسم در ايران منتفي است.الفاظي نظير تماميت خواه، توتاليتاريسم و سلطانيسم براي ايران اشتباه است» همه‌ی نشانه‌های یک اعتراف کاملا خودخواسته! و بی‌ارتباط با خلصی از فشارهای بازجویان را به همراه دارد.
- جالب است که کیفرخواست در موارد متعددی صرفا به شنودهای ستاد قیطریه، دفتر حزب مشارکت و جلسات حزبی متکی است و یکی نیست که به نماینده دادستان بیاموزد این شنودها هیچ اعتبار قانونی ندارد. خیلی که می‌خواهند به شنودها اعتبار بدهند، می‌گویند: «طبق گزارش هاي موثق منابع اطلاعاتي از جلسات محفلي اعضاء اصلي سازمان»!
- بعضی قسمت‌های کیفرخواست انصافا بسیار زیبا نوشته شده است. آنها که دکتر بشيريه «يك فرد لائيك آمريكا نشين» توصیف می‌شود و یا این جمله: «آقاي تاجبخش چند روز پيش به كارشناس پرونده خود اظهار مي دارد من تا به حال كلمه الله را بر زبانم جاري نكرده بودم و از گفتن اين كلمه احساس عجيبي براي من دست مي دهد، آنگاه با ابراز علاقه از بازجوي خود طهارت و نماز مي آموزد و بحمد الله اينك از روي كاغذ نمازش را مي خواند»
- نویسنده این سطور، محض رضای خدا، کل کیفرخواست را دو بار خواند و یک استناد دقیق قانونی علیه متهمان قبلی (افراد) یا متهمان جدید (مشارکت و مجاهدین انقلاب) پیدا نکرد. بالاخره دادگاه، هرچقدر هم نمایشی باشد، باید بگوید که طبق کدام ماده فلان حرف یا فلان کار جرم است و کدام قانون باید دلیل انحلال فلان حزب توسط دادگاه باشد. کمیسیون ماده ده احزاب هم ربطی به دادستان و دادگاه ندارد، آیا سناریونویسان محفل کودتا، نمی‌توانستند محض رضای خدا از یک مشاور حقوقی هم استفاده کنند تا لااقل قدری ظواهر امر مراعات شود؟
- متنی که به نام حجاریان خوانده شده، با متن‌هایی که به قلم اوست و همه جا هست، قابل مقایسه است و هر فرد علاقه‌مندی با اندکی پیگیری می‌تواند بفهمد که این متن به قلم حجاریان است یا کارشناسان! پرونده.
- اعترافات چهار صفحه‌ای حجاریان، خواننده را به یاد سریال مرد هزار چهره می‌اندازد که در آن، متهمی که سواد نداشت، چند زونکن اعتراف کرده بود! حال حجاریان را هم به ضرب گلوله ناقص کرده‌اند و به زحمت می‌تواند حرف بزند، اما اعترافاتش چند صفحه می‌شود؛ اعترافاتی که خودش اگر بخواهد آنها را از رو بخواند، چندین ساعت طول می‌کشد.
- تک جملات درخشان کیفرخواست، غیر از موارد بالا:
* اين نظريه ناهنجار و منافقانه كه بازي همزمان در دو نقش دولت حاكم و نيروي معارض است و حاكي از كنارگذاشتن اخلاق انساني در عرصه سياسي است ...
* آقاي سعيد حجاريان عضو مركزيت حزب مشاركت با قرائت هر كدام از جملات انحرافي اسناد توسط كارشناس پرونده، هنوز جمله به آخر نرسيده دلايل انحراف و غلط بودن متن را پيش از اظهار نظر كارشناس خود بازگو ميكند (کارشناس همان بازجوی پرونده است!)
- تک‌جملات درخشان اعترافات حجاریان:
* "هرچه گفتيم غير صحبت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم" !!!
* هر يك از ما اگر پا را از يك انتخابات سالم فراتر گذاشته ونعمت امنيت را كه پشتوانه توسعه اقتصادي است متزلزل كنيم نزد وجدان خود و نسل هاي آينده واز همه بالاتر پروردگار عالميان بايد انابه كنيم وطلب بخشايش نماييم .
* مذهب غالب مردم ايران تشيع است و نظام ولايت فقيه مشروعيت خود را از ناحيه مقدسه امام زمان (عج) مي گيرد وبدين لحاظ حكم ولي فقيه شعبه اي از ولايت رسول اكرم (ص) مي باشد. (توجه شود که می‌گویند نویسنده این سطور، حجاریان است، نه مصباح یزدی یا جنتی!)
* طي ده پانزده سال اخير مقالاتي از من به چاپ رسيده كه حاوي بعضي از نظريات نامربوط به شرايط كشورمان بوده كه قصد دارم بعضي از مهم ترين آنها را درين مجال بشكافم و علت انحراف اين مواضع را تشريح كنم
* من بعد از ارتحال حضرت امام (ره) و آغاز دولت سازندگي به معاونت سياسي مركز تحقيقات استراتژيك برگزيده شدم. در آنجا بود كه فهميدم براي هدايت پروژه ها تجربه علمي سياسي كار ساز نيست و لاجرم بايد آموزش دانشگاهي هم داشته باشم لذا فوق ليسانس ودكتراي خود را در علوم سياسي اخذ كردم وانبوه نظريات وايدئولوژي هاي سياسي نادرست در ذهنم تلمبار شد بدون آنكه بازنگري و نقد آنها را داشته باشم!
* اميدوارم اين سخنان كه از دل بر آمده بر دل بنشيند اما اين كافي نيست (بازجویان راضی نشده‌اند!) و من در تعاملات (احتمالا منظور تأملات است) تنهايي خود ريشه ها وعلل موضع گيري هاي خود را واكاوي كرده ام كه به طور اختصار به عرض ميرسانم...
* لازم مي دانم التزام عملي خود را به قانون اساسي و فرمايشات مقام معظم رهبري اعلام كرده واگر از سر تقصير يا قصور به اركان نظام جسارتي روا داشته‌ام حلاليت بطلبم
* از مجموعه مباحث پيش گفته شده مي توان استنتاج كرد كه احساس رعب در نزد انديشمندان غربي موجب ذلّت نفس و پذيرش بي قيد وشرط نظريات آنان مي شود وحضرت امام (ره) به ما آموختند كه روي پاي خود بايستسم. (متن‌ها با همین شکل پر غلط در خبرگزاری فارس منتشر شده)
بد نیست در پایان این حاشیه‌نویسی، نامه‌ای را که سعید حجاریان تنها چهار ماه قبل نوشته بود، مرور کنیم و سپس به سادگی بازجویان او بخندیم:
بسمه‌تعالی
به دلیل اینكه اخیراً رسانه‌های منتسب به جریان اقتدارگرای كشور، اعم از سایت‌های خبری، خبرگزاری‌ها ، روزنامه‌ها و صدا و سیما، از قول بنده اقاویلی نقل می‌كنند كه نه به لحاظ صدور، سندیت دارند و نه به لحاظ مبنا، پایه‌ای دارند، لذا بار دیگر همه این قبیل گزارشات، مصاحبه‌ها و اخبار را پیشاپیش تكذیب می‌كنم و چون فرصت مطالعه این دسته اقوال را نداشته و همچنین برای پاسخ‌گویی به تك تك موارد آن وقتی ندارم، حتی اگر از من تعریف و تمجید هم كرده باشند، آن نیز مقرون به صحت نخواهد بود.بسیار دیده‌ام كه" برنا" از "فارس"، "فارس" از "رجا"، "رجا" از "درنا"، "درنا" از "ترنا"، "ترنا" از "دبرنا"، "دبرنا" از "منبع آگاه"، "منبع آگاه" از "صحبتهای به دست آمده از شنودهای داخل حزب مشاركت"، گفته‌هایی را به اینجانب نسبت داده‌اند كه لابد برای خودشان به لحاظ سندیت در حكم سلسله الذهب است اما از نظر من به پشیزی نمی‌ارزند . امید دارم كه دوستان باكیاست و اهل سیاست بتوانند با پیگیری منشا صدور چنین اخبار آحادی، پی به مقصود پردازندگان آن ببرند.
*****
کيفرخواست انفرادی کيان تاجبخش، تبعه ایرانی آمریکايی
واحد مرکزی خبر (صدا و سیمای رژیم): نماينده دادستان کيفرخواست انفرادي يحيي کيان تاجبخش را در ادامه جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات برخي طراحان و محرکان آشوب هاي اخير قرائت کرد.
براساس اين کيفرخواست کيان تاجبخش متهم است به :
اقدام عليه امنيت کشور از طريق عضويت در شبکه اينترنتي مربوط به گري سيگ عضو سازمان سيا و عناصر بيگانه درجهت تحريک مردم به آشوب و اغتشاش در انتخابات رياست جمهوري ، جاسوسي و ارتباط با عناصر بيگانه عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي، قبول سمت مشاوره بنياد برانداز سوروس در ايران در جهت طراحي براندازي نرم عليه نظام جمهوري اسلامي، فعاليت تبليغي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي از طريق شرکت در تجمعات غيرقانوني و ايجاد شبهه جعل و تقلب در نتيجه انتخابات و سلب اعتماد عمومي نسبت به حاکميت و مراجع رسمي کشور، اخلال در نظم عمومي از طريق بلوا و آشوب و حرکات غيرمتعارف و ايجاد ترس و وحشت در جامعه.
**
نگرانی دولت آمریکا
دولت آمريكا ضمن ابراز نگراني از محاكمه بدون وكيل مدافع يحيي كيان تاجبخش، خواهان آزادي اين پژوهشگر ايراني- آمريكايي شد.
كيان تاجبخش در پي بروز بحران انتخاباتي در ايران، روز پنج شنبه (9 ژوئيه) در منزلش در تهران بازداشت شد. او يكي از حدود صد نفريست كه روز شنبه گذشته در دادگاهي در تهران به تلاش براي اجراي "كودتاي مخلمي" در ايران متهم شد.
ايان كلي، سخنگوي وزرات امور خارجه آمريكا، روز سه شنبه (4 اوت) اتهام هاي مطرح شده عليه اين شهروند ايراني تبار آمريكا را بي اساس دانست.
سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا در اواسط ماه ژوئيه نيز در مورد خبر
*****
دختر سعید حجاریان: دوست نزدیک سعید مرتضوی را وکیل پدرم کرده اند
زینب حجاریان، دختر سعید حجاریان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت اسلامی ایران که پس از انتخابات دستگیر شد، می گوید وکیلی که قرار است روز سه شنبه (سوم شهریور) از پدرش در دادگاه دفاع کند "وکیل تعیینی" سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران و از دوستان نزدیک اوست. برخی از رسانه های نزدیک به دولت ایران از جمله روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس اعلام کرده اند که غلامعلی ریاحی، وکیل آقای حجاریان با حضور در شعبه 15 دادگاه انقلاب از وکالت سعید حجاریان استعفا داده است. آنطور که این منابع خبر داده اند، وکیل "تعیینی" آقای حجاریان، یعنی آقای صلاحی در جلسه روز سه شنبه دادگاه از او دفاع خواهد کرد. زینب حجاریان در گفتگو با رادیو بی بی سی فارسی خبر استعفای غلامعلی ریاحی را کذب محض خواند. او گفت که آقای ریاحی حدود 10 سال است که وکیل مدافع سعید حجاریان بوده است. به گفته وی، خانواده حجاریان وکیل جدید را نمی شناسند و او را به عنوان وکیل مدافع سعید حجاریان قبول ندارند. زینب حجاریان به بی بی سی گفت، با وجود اینکه غلامعلی ریاحی وکیل پدرش بوده، هیچگاه اجازه رؤیت پرونده سعید حجاریان به وی داده نشده است. به گفته زینب حجاریان: "روز دوشنبه با آقای ریاحی تماس گرفته شد و به وی گفته شد که مدارک وکالت ایشان در پرونده نیست." خانم حجاریان گفت غلامعلی ریاحی در این تماس تلفنی با سعید حجاریان نیز صحبت کرد و به آقای حجاریان گفت که به وی اجازه ملاقات با وی و نیز رؤیت پرونده اش داده نشده است. او می گوید که آقای ریاحی تمام اقدامات قانونی لازم برای به عهده گرفتن دفاع از سعید حجاریان را انجام داده بود. چهارمین جلسه محاکمه سعید حجاریان و تعدادی دیگر از بازداشت شدگان وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران و معترضان به نتیجه این انتخابات قرار است که روز سه شنبه برگزار شود.
*****
تقاضای نماینده دادستان برای انحلال جبهه مشاركت
ایلنا: رئيس شعبه 15 دادگاه انقلاب تاكيد كرد: قاضي در رسیدگی به اتهامات بی‌طرف بوده و براساس کیفرخواست ، دلایل و مستندات پرونده و اظهارات متهمان و گواهان رسیدگی و مبادرت به صدور رای می‌نماید.
قاضی صلواتی در ابتدای این جلسه اظهار داشت: این جلسه رسیدگی به اتهامات برخی طراحان و محرکان آشوب‌های اخیر تهران است که در اجرای ماده 188 قانون آیین دادرسی کیفری به صورت علنی در شعبه 15 دادگاه انقلاب برگزار می‌شود.
وی تاکید کرد:قاضي در رسیدگی به اتهامات بی‌طرف بوده و براساس کیفرخواست ، دلایل و مستندات پرونده و اظهارات متهمان و گواهان رسیدگی و مبادرت به صدور رای می‌نماید.
رییس شعبه 15 دادگاه انقلاب اعلام کرد: ماده 192 قانون آیین دادرسی کیفری به متهمین تفهیم می‌گردد که در هنگام محاکمه خلاف حیثیت ، وجدان ، قوانین و ادب سخنی نگویند و از بیان اسامی شخصیت‌ها و افرادی که در پرونده متهم نیستند خودداری نموده وچنانچه در تکمیل دفاعیه نیاز اسامی افراد بیان شود متهمین و وکلای آنها می‌توانند در یک جلسه غیر علنی و یا به صورت لایحه ارایه نمایند.
وی سپس از سپهری نماینده دادستان خواست تا کیفرخواست عمومی را قرائت کند.
گفتنی است از ابتدای جلسه تاکنون نماینده دادستان در حال قرائت کیفرخواست بوده است .
گفتنی است در قسمتی از این کیفرخواست نماینده دادستان به بیان برخی از اقدامات احزاب از جمله مشارکت باسازمان مجاهدین انقلاب پرداخته و خواهان انحلال حزب مشارکت شد .
*****
دادگاه نمایشی و نشانه روی بسوی پسر رفسنجانی
ایرنا: تضعيف احمدي نژاد و ايجاد شبهه خطر آفرين بودن تصميمات دولت، محور كاري سايت مهدي هاشمي رفسنجانی بود.
در ادامه چهارمين جلسه محاكمه تعدادي ديگري از بازداشت‌شدگان حوادث اخير كه به اتهام ايجاد آشوب و تلاش براي ايجاد انقلاب مخملي دستگير شده اند، ابتدا كيفر خواست انفرادي مسعود مرادي باستاني فرزند محمدرضا، متولد ‪ ۱۳۵۷‬كه با قرار بازداشت موقت دستگير شده اند از سوي نماينده دادستان قرائت شد.
نماينده دادستان گفت: فعاليت تبليغي عليه نظام از طريق ارسال مطالب جهت دار به رسانه‌هاي خارج از كشور و رسانه‌هاي معاند به مدت چهار سال، اقدام عليه امنيت كشور، نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي از طريق سايت جمهوريت، شركت در تجمعات غير قانوني براي شبهه در جعل انتخابات و ايجاد ترس و وحشت عمومي و ايجاد بلوا و آشوب و جاسوسي براي كشورهاي بيگانه از اتهامات وي است.
نماينده دادستان، مكان دستگيري وي را تهران و دلايل اين اتهامات را گزارش هاي وزارت اطلاعات، اقارير متهم به بزه‌هاي مرتكب شده بيان كرد و گفت: متهم حتي مردم را به ايجاد كودتاي مخملي تشويق كرده و در تهيه شب نامه موج، مشاركت داشته است.
به گفته وي همكاري مستمر متهم با عناصر ضد انقلاب براي براندازي نرم و سابقه هواداري از جريانات چپ ماركسيستي از ديگر اتهامات باستاني است.
نماينده دادستان با استناد به مواد قانون مجازات اسلامي و با توجه به اهميت خسارات وارده به كشور و هم سويي با رسانه‌هاي معاند نظام درخواست محاكمه و اشد مجازات را براي متهم كرد.
سپس مسعود باستاني كه به گفته قاضي، وكيل مدافعي معرفي نكرده است، در سخناني گفت: من مسعود مرادي باستاني، ‪ ۳۰‬ساله و متولد اراك هستم كه پس از دستگيري همسرم مهسا امرآبادي در جريان اغتشاشات، بازداشت شده ام.
وي افزود: ‪ ۱۰‬سال است كار روزنامه نگاري مي‌كنم و چند سال پيش نيز بر سر دعواي حقوقي با شهرداري اراك به شش ماه حبس محكوم شدم.
باستاني افزود: با تعدادي از روزنامه‌هاي اصلاح طلب همكاري داشتم كه قبح ارتباط با رسانه‌هاي بيگانه در اين همكاري‌ها شكسته شد، با راديو دويچوله آلمان و راديو فردا مصاحبه و با سايت روزآنلاين همكاري داشتم، همچنين با سايت چكاوك از طريق آقاي خسرو شميراني و سايت شهربان به سردبيري هادي داريني همكاري داشتم و اخبار مربوط به وضعيت جنبش زنان و كارگران و وضعيت زندانيان سياسي را براي آنها ارسال مي‌كردم و به ازاي ارسال گزارش هفتگي از طريق صرافي كه در تهران به من معرفي كرده بودم پول دريافت مي‌كردم تا اينكه شميراني در كانادا از من خواست فيلمي راجع به سنديكاي كارگري در ايران و منصور اصانلو تهيه كنم كه ‪ ۴۰۰‬دلار كانادا برايم هزينه كرد.
وي ادامه داد: محتوي اين فيلم علاوه بر تبليغ اصانلو، عليه نظام نيز بود و در سايت جمهوريت سردبير شيفت عصر زير نظر مستقيم محمدرضا نوربخش و حمزه كرمي بودم.
باستاني تصريح كرد: محورهاي كاري ما حمله به عملكرد چهارساله دولت و نهادهاي شوراي نگهبان، نيروي انتظامي، بسيج و سپاه، تضعيف احمدي نژاد، ايجاد شبهه خطر آفرين بودن تصميمات دولت و شبه افكني در انتخابات بود كه هدف همه اين محورها ايجاد ياس، وحدت شكني و التهاب آفريني بود.
وي افزود: در مورد سندسازي ها بايد آقايان كرمي و نوربخش توضيح دهند و شكل سندسازي ها در سازمان بهينه‌سازي سوخت انجام شده بود و سايت جمهوريت عملا اتاق جنگ رواني عليه دولت و برخي مسئولين عليه كشور با هدف نمايش فساد مالي و ناكارآمدي دولت بود كه سوژه‌هاي تلقب در انتخابات از سوي مهدي هاشمي رفسنجاني القا مي‌شد و اخبار موسوي در دستور كار سايت بود و به شكل سياه نمايي نقش داشتم.
باستاني تاكيد كرد: در اين شبنامه آقاي كرمي (مدير كل دفتر سياسي رياست جمهوري در زمان دولت خاتمي و از مسئولان سايت جمهوريت) به رغم ادعايش در جلسه‌اي كه براي تهيه اين ويژه نامه تشكيل شده بود، حضور داشت كه در اين شب نامه روابط فاميلي و فساد مالي و مطلب دولت باجناق‌ها منتشر شد .
وي ادامه داد: همچنين مطلبي در خصوص حضور كردان توسط آقاي پازوكي ارايه شد و فساد مالي برگزاركنندگان انتخابات و پشت پرده مناظره موسوي و احمدي نژاد نيز در آن منتشرشد كه اكثر مواد اين شب نامه توهين تهمت و افترا بود كه اين ويژه نامه را زير نظر نوربخش و سيفي طراحي كردم و به نوربخش سپردم كه سي دي آن نيز در تهران توزيع شد.
وي با اشاره به نقش روزنامه فرهيختگان، گفت: تحت شبهه افكني‌ها اخباري را درج مي‌كرديم كه همسو با رسانه‌هاي بيگانه بود.
باستاني گفت: هم اكنون از عملكردم نادم و پشيمان هستم و از درگاه خدا، رهبري و مردم درخواست عفو بخشش دارم؟ بخاطر احتياجات مالي تحت سوء‌استفاه و اغراض شخصي عده‌اي قرار گفتم كه از اغراض آنان اطلاع نداشتم.
باستاني در پايان در پاسخ به سوال قاضي كه از سايت چكاوك چقدر دست مزد مي گرفتيد، گفت: ماهانه بين ‪ ۲۵۰‬تا ‪ ۳۵۰‬دلار كه حدود ‪ ۲‬تا ‪ ۳‬سال طول كشيد.
قاضي صلواتي از باستاني خواست كه آخرين دفاعيات خود را بيان كند كه وي گفت: بخاطر اينكه در طي اين مدت در بازداشتگاه محبت ديدم و هدايت شدم خود را متعلق به اين آب خاك مي‌دانم و اميدوارم با رفعت اسلامي با من برخورد كنند تا درآينده بتوانم اشتباهاتم جبران و در راستاي منافع نظام خدمت كنم و سرباز وفادار رهبري باشم.
*****
چه کسی داروی نظافت را سر خواهد کشید؟
علی شکوری‌راد
جنایت و فضاحت بازداشتگاه کهریزک بر اثر دستپاچگی کسانی که می خواهند به هر ترتیب شده بر روی آن خاک بپاشند هر روز بیشتر و بدتر آشکارمی شود.
در این مورد همه اتفاق نظر دارند که آنچه در این بازداشتگاه اتفاق افتاده است یک رسوایی بزرگ برای کشور وهمۀ کسانیست که به هر اندازه مسئولیتی در قبال آن داشته اند. از اراذل و اوباشی که در آنجا بکار گمارده شده و تا کسانی که آنها را بکار گرفته بوده اند، تا کسانی که آنجا را بر مبنای رفتار غیر قانونی پایه گذاری کردند و مسئولین وقت آنجا، تا کسانی که مسئولین بی پروا را برای آنجا نصب کردند، تا کسانی که باید بر آنجا نظارت می کردند و نکردند، تا کسانی که مجوز اعزام بازداشتی ها را به آنجا صادر کردند، تا فرماندهان نیروی انتظامی که به عنوان ضابط قضایی در آنجا عمل می کردند، تا مسئول ادارۀ زندانها، تا دادستان تهران که مسئول همۀ بازداشتی ها بوده است، تا رئیس دادسرای انتظامی قضات که اکنون امام جمعۀ موقت تهران شده است و می بایست پیش تر به کار قاضی بی پروای آنجا و دادستان تهران رسیدگی می کرد، تا رئیس پیشین قوۀ قضائیه که هر کاری زیر دستش خواستند، کردند و.... و بالاخره کسانی که افتضاح آنجا را می شنیدند و دم بر نمی آوردند تا کوس رسوائیش به صدا درآمد و رهبری ناگزیر به مداخله شد.
متاسفانه امروز هم که گند کار بالا آمده است عده ای بجای آنکه غصه بخورند که چرا چنین اتفاقاتی افتاده است به آقای کروبی خرده می گیرند که چرا جنایت و فضاحت آنجا را، پس از نا امیدی از رسیدگی درخور، افشا کرده است. ایستادگی ستودنی آقای کروبی، که مطابق با انتظاری است که از روحانیت ظلم ستیز شیعه می رود، بر سر دفاع از حقوق مظلومینی که در غربت زندان اسیر ددمنشی و وقاحت زندانبانان و بازجویان خود شده اند نقطۀ امیدی است برای تفکیک این رفتار ها از دینی که پیامبرش رحمت للعالمین بود و بشارت دهندۀ عدالت و قسط.
گفته شده است 12 نفر از مسئولین و دست اندرکاران آن بازداشتگاه مخوف برکنار و بازداشت شده اند. نام وسمت های رسمی هیچ یک از این افراد و اتهام مشخص هیچکدام اعلام نشده است و هیچ امیدی هم نیست که عدالت در مورد آنها اجرا شود. از این دستگاه قضا که پاشنۀ درش بر سیاست صاحبان قدرت می چرخد امید عدالت داشتن سادگی ست. مگر عدالت در مورد جنایتکاران قتل های زنجیره ای و فاجعۀ حمله به کوی دانشگاه در سال 78 که در هر دو مورد رهبری نظام بر جنایت آمیز بودن آنها شهادت داد اجرا شد که این بار چنین گمانی برود. تا وقتی قاضی مرتضوی نماد سیستم قضایی کشور است، امید عدالت از این دستگاه قضا بردن بی حاصل است ولو اینکه رئیس آن بگوید و یا حتی واقعاً ارادۀ عدالت داشته باشد.
با این حال داوری افکار عمومی و وجدان بیدار ملت کار خود را می کند. مگر فشار همین افکار عمومی نبود که منجر به بازداشت سعید امامی، امین ترین فرد دستگاه اطلاعاتی کشور در نزد مقامات عالی نظام، شد. و مگر او متهم به تدارک قتل ها و جاسوسی برای سرویس امنیتی اسرائیل نشد و مگر بر اساس ادعای زندانبانانش او ناگزیر نشد برای فرار از زیر بار همۀ مسئولیت قتل های زنجیره ای داروی نظافت را در زندان سر بکشد تا ماجرای آن جنایت ها بدون رسیدگی افشاگرانه به پایان برسد و همۀ کاسه و کوزه ها بدون رسیدگی و محاکمه بر سر کسی بشکند که دیگر دستش از جهان کوتاه است.
در مورد جنایتها و افتضاحات بازداشتگاه کهریزک که با اعلام کشته شدن فرزند دکتر روح الامینی در آنجا، تشت رسوائی آن بر زمین افتاد و موجب تعطیلی آن شد و با افشاگری آقای کروبی در مورد وقوع اعمال شنیع با زندانیان مجدداً رسوا شد و حتی انکاربدون بررسی مسئولان مربوطه و دست و پا زدنهای ناشیانه صدا و سیما و پرده پوشی های عجولانه و بی ثمر رئیس و برخی نمایندگان مجلس و تهاجم تبلیغاتی تریبونهای نماز جمعه علیه افشا کنندۀ این جنایت ها و شناعت ها نیز هرگز نتوانست ازرسوائی آن بکاهد، چرا چنین نشود. لابد آنان که بیش از آبروی نظام به فکر آبروی مسئولان نظام هستند بیکار ننشسته اند که آبرو ریزیهای این ماجرا روز به روز بیشتر شود. آنها به یک داوطلب از جان گذشته نیاز دارند تا ایثار را به کمال برساند و آبرو و جان خویش را یکجا قربانی حفظ آبروی آنان و البته نظام! کند. یک نفر باید همۀ مسئولیت را به عهده بگیرد و داروی نظافت را سر بکشد. در سلسله مراتب مسئولیت های بازداشتگاه کهریزک کسی هست که از او بر می آید چنین فداکاریی را بکند. کسی که بی علاقه نبوده است همیشه در صف مقدم باشد و مردم او را خوب می شناسند.
*****
با قصد اکران زودهنگام "سن پترزبورگ"
بهروز افخمی، تحریم جشنواره فجر را کلید زد
بهروز افخمی، در گفتگویی اظهار داشت که فیلم سینمایی جدید خود، "سن‌ پترزبورگ" را در ماه‏های آینده اکران می‌کنم چون دوست ندارم فیلم‌ام در جشنواره فجر نمایش داده شود."
به گزارش پایگاه اینترنتی سینمای ما، افخمی در گفت وگویی کوتاه در حاشیه برنامه جشن کار گردانان سینما در موزه سینما اظهار داشت: مشخص نیست که این فیلم کی آماده نمایش می‏شود، ولی احتمالا این فیلم را قبل از جشنواره اکران می‏کنیم، چون من تمایلی به حضور در جشنواره ندارم.
بامداد بيات به تازگی ساخت موسيقي "سن پترزبورگ" به كارگرداني بهروز افخمي را آغاز كرده است. بازيگران این فیلم عبارتند: محسن تنابنده، پيمان قاسم خاني، الناز شاكردوست، بهاره رهنما، انديشه فولادوند، ماه‌چهره خليلي، كيانوش گرامي، سروش صحت، سيامك انصاري، اميد روحاني، سيدابراهيم بحر‌العلومي، آرش تاج، بابك برزويه، اردشير كاظمي، يوسف قرباني، علي اصغر طبسي، مهدي دانايي مقدم، نعيمه نظام‌دوست، مجيد شهرياري ... و امين حيايي.
"سن پترزبورگ" که داستانی كمدي و پرحادثه در مورد رفاقت، بلوف، عشق دارد دهمين فيلم بهروز افخمي بعد از تفنگ‌هاي سحرگاه، عروس، روز فرشته، روز شيطان، عقرب(كارگروهي)، تختي، شوكران، گاوخوني و فرزند صبح است.
*****
در پی نگرانی نمایندگان از آسفالت یا تخلیه قبرها
نمایندگان برای بازدید از قبرهای دسته‌جمعی به بهشت‌زهرا میروند
پس از انتشار2 فیلم کوتاه( که بامداد امروز ما برای نخستین بار در ایران انتشار دادیم) از قبرهای دسته‌جمعی و انتشار شماره جواز دفن‌ها که اعلام شد مربوط به دفن پنهانی کشته‌شدگان حوادث پس از انتخابات در بهشت زهرا است، برخی از نمایندگان اعلام کردند امروز بعداز ظهر از قطعات مطرح شده در بهشت زهرا بازدید خواهند کرد.
یکی از نمایندگان به خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، گفت:«دغدغه ما از انتشار این اخبار این است که در صورت صحت دفن دسته‌جمعی و بدون نام و نشان، با انتشار این خبر مستندات پاک‌سازی شود.»
وی از نگرانی نمایندگان از آسفالت یا تخلیه قبرها خبر داد و افزود:« ما هنوز نسبت به اصل خبر شک داریم، اما نمی‌خواهیم اگر حتی یک درصد این خبر درست باشد مستندات از بین برود.»
این نماینده همچنین گفت که مسولان مربوطه را خواسته‌ایم تا توضیح لازم را ارائه دهند.
در همین رابطه حمید رضا کاتوزیان نماینده تهران در جمع خبرنگاران پارلمانی گفت:«این قضیه (دفن دسته جمعی در بهشت زهرا)بین تعدادی از نمایندگان مطرح شده است، با تعدادی از نمایندگان صحبت كردیم و اگر لازم باشد از بهشت‌زهرا (س) بازدید خواهیم كرد.»
به گزارش سایت نوروز به نقل ازیکی از پرسنل بهشت زهرای تهران، روز بیست و یکم تیرماه از بین جوازهای دفن صادر شده در آن قبرستان، 28 جواز بدون ذکر نام و نام خانوادگی صادر شده و همگی در قطعه 302 به خاک سپرده شده اند. 24 تیرماه نیز 16 جواز دفن با شرایط فوق صادر شده است.
گفتنی است سایت نوروز در تاریخ 24 تیرماه نیز به نقل از خانواده یکی از شهدای حوادث اخیر، از وجود دهها جنازه در سردخانه‌ای در جنوب غربی تهران خبر داده بود، که با تحویل جنازه‌های منجمد به خانواده‌ها در روزهای بعدی این خبر تا حدودی مورد تائید قرار گرفت.
*****
زمینه‏چینی یکی از مداحان، برای ادامه بازداشت‏های غیرقانونی
منصور ارضی، در ادامه اظهارات سال‏های اخیر خود و سوء استفاده از مراسم‏ مذهبی در مسجد ارک، مهدی کروبی و میرحسین موسوی را مورد حمله قرارداد.
بر اساس گزارش‏ها منصور ارضی که سال‏هاست به دلیل سوءاستفاده از مراسم‏های مذهبی و بیان اظهارات واهی باعث عدم حضور اقشار بسیاری از علاقه‏مندان به این‏گونه برنامه‏ها در مجالس خود شده است دوشنبه شب، طی سخنانی در مراسم ماه رمضان مسجد ارک گفت: "هر سحر موسوی و کروبی لعنت‌الله علیهما را لعنت کنید."
وی که از چندی قبل نیز به دلیل شدت اهانت‏هایی که در برنامه‏های خود اظهار می‏کند، حتی از شرکت در مراسم‏های مذهبی که در بیت رهبری برگزار می‏شود محروم شده با تاکید بر اینکه فتنه هنوز نخوابیده، افزود: "سحرها بگویید یا منتقم و این دو منافق (کروبی و موسوی) را نفرین کنید تا زودتر دستگیرشان کنند. ارضی در بخش دیگری از اظهاراتش ادعا کرد که ما در این مسجد 14هزار امن‌یجیب خواندیم تا شاه سقوط کرد.
*****
از میان ایمیل های رسیده:
نامه فاطمه شمس به همسرش پس از نمایش مضحک امروز
برای خنده تو که لب‌های مرا فتح کرد
پس از برگزاری چهارمین قسمت از نمایش مضحک بیدادگاههای کودتا گرایان، فاطمه شمس، همسر محمد رضا جلائی پور که در این نمایش برده شده بود طی نامه ای به وی او را "نفس مطمئنه‌" خواند و گفت:"آنقدر آرام و مطمئن بودی که انگار کوچکترین غمی از آن همه پرده‌دری بر دلت ننشسته بود. همه چیز در نظرت لهو و لعبی بی‌مقدار و پست بود."
متن کامل این نامه که در اختیار سایت نوروز قرار گرفته است بدین شرح می باشد:
همسر مقاوم و مبارزم، محمدرضا جان
بعد از نماز صبح، سپیده داشت می‌‌زد و من مست خواب، اما چیزی مرا کشید به سمت تو. در گوشم صدایت آمد. یادم افتاد سه‌شنبه است و روز بیدادگاه. می‌دانستم سعید حجاریان را می‌خواهند بیاورند. نمی‌دانستم تو را هم ...
صدا درست شنیده بودم. خودت بودی. خود خودت. اول اسمت آمد روی صفحه سایت‌ها. این موجودات بی‌لیاقت، بعد از ۶۷ روز هنوز اسمت را هم درست یاد نگرفته‌اند چه برسد به اینکه بتوانند اتهامت را معلوم کنند! اول اسم پدرت را به جای خودت زدند، بعد هم فامیلی‌ات را از فرط عجله در اعلام گندی که داشتند می‌زدند، نصفه نیمه اعلام کردند. اما برای من همان نامت کافی بود که بفهمم چشمان سبز و هوشیارت را با چشم‌بند کدر و سیاهشان بسته‌اند و سپس میان آن بیدادگاه رهایت کرده‌اند. به خود لرزیدم. نه از ترس حضورت، که از شوق دیدنت و از خشمی که در وجودم زبانه می‌کشید. باز شده بودم همان گنجشک باران خورده عصرهای دوشنبه.
به پدرت زنگ زدم. گفتم محمدرضا را آورده‌اند. سخت بود به او بگویم پاره تنت را بالاخره کشاندند به این نمایش مضحک. به خصوص که دیروز به ملاقاتت آمده بود و تو روحت از دادگاه امروز خبر هم نداشت. بعد از آن هم به مادرم گفتم. گفتم رضا را آوردند دادگاه مادر! سکوت آنقدر کشدار شد که خودش قطع کرد. فهمیده بود حال و روزم چون است. هر چه باشد مادر است. خوب دخترش را می‌شناسد. همه این ۶٧ روز با بغض‌هایم گریست و در برابر خشمم سکوت کرد.
خواب دیگر رفته بود پی کارش. نشستم به انتظار عکست که برسد و بعد از ۶۷ روز ببینمت. دیدمت. خیره خیره نگاهت کردم و تو هم نگاهم کردی. قرارمان هم همین بود. مگر نبود؟ قرار بود هر وقت دلمان تنگ هم است، فقط به هم نگاه کنیم. بی هیچ حرفی و بگذاریم سکوت همه حرف‌ها را بزند. نگاه‌های آرام و مطمئن و لبخند امیدوارانه‌ات از پشت دوربین‌ها با من حرف زد. همه این ۶۷ روز را با من گفتی. از پس همین نگاه‌ها و آن لبخند که نشانه فتح تو بود. دلم برای آن خبرنگار بیچاره‌ نان‌خور فارس نیوز که عکست را گرفت تا تو را اغتشاشگر معرفی کند می‌سوزد، خودش هم نفهمید چه خدمتی بعد از ۶۷ روز دوری به من و تو کرد...
محمدرضاجان!امروز ایمان آوردم که تو نفس مطمئنه‌ای! نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم! آنقدر آرام و مطمئن بودی که انگار کوچکترین غمی از آن همه پرده‌دری بر دلت ننشسته بود. همه چیز در نظرت لهو و لعبی بی‌مقدار و پست بود. عوض اینکه سرت را به زیر بیندازی و خودخوری کنی، هر گوشه را با همان نگاه چموش و سبزت گشتی و دوربین‌های خبرنگاران را یافتی و درست توی دریچه خیره خیره نگاه کردی و با لبخندت با ما حرف زدی. درست وقتی چک چک فلاش دوربین‌ها را دیدی، از همان اتاقی که امروز، محل حضور نیک‌ترین مردان این سرزمین بود، به من و ما خندیدی و گفتی حال من هنوز خوب است و شجاعانه ایستاده‌ام. نه فقط نگاه تو که نگاه همه آن خوبان و مومن و روزه‌داردربند با ما حرف زد. نگاه آرام تو، نگاه نگران رمضانزاده، نگاه دردآور اما هوشیار نبوی، نگاه جسورانه تاجزاده، نگاه پر از سوال و حسرت قوچانی و شهاب، نگاه همیشه خندان امین‌زاده و بهتی عمیق در نگاه سعید شریعتی عزیز که داشت لحظه لحظه آن بیدادگاه را قصیده‌ای می‌کرد در ذهن بلندش و بیش از هر چیز نگاه بی‌کران سعید حجاریان نازنین همه نگاه‌ها با ما حرف زد، حرف زد و حرف زد.
محبوب من!‌
دیدمت، بعد از ۶۷ روز و شب که تصورم از تو یک تجسم ذهنی بود و رویایم دیدن زودهنگامت بعد از آزادی، اما تو را امروز آوردند و مضحک‌ترین جمله‌ای که ممکن بود را در متن مبتذلی به قلم الکن مرتضوی، به تو نسبت دادند تا دلشان خوش باشد در این مدت طولانی که با اتاق داغ و فحش ناموسی و ضرب و شتم موفق به گرفتن اعتراف نشده‌اند، لااقل در مقابل دوربین‌هایشان حاضرت کرده‌اند تا بیش از این تباه و ضایع نشوند.
محبوب مومن و همراهم
می‌دانم همین حالا هم که آنجا نشسته‌ای، داری ذکر خدا را در دلت دوره می‌کنی و دعا می‌کنی که خدا هدایتشان کند. کاش خدا ببیند با گروهی مسلمان مومن و مظلوم روزه‌دار چه می‌کنند. گویی داستان مسجد کوفه از نو تکرار می‌شود و آن ضربت مسموم این بار درست در محوطه این بیدادگاه بر فرق عدالت فرود آمده است. حضور فاتحانه امروز تو بعد از ۶۷ روز استقامت به همگان اثبات کرد که با حبس جسم، روح بزرگی چون تو را نمی‌توان به بند کشید. همین طور هم شد. از بند رسته‌ای تو. چه آن سو باشی، چه این‌سو.
عماد بهاور عزیز که آزاد شده بود، برایم نوشت، شک ندارم محمدرضا را به دادگاه بیاورند به همه می‌خندد. آن روز معنای حرفش را نفهمیدم. امروز تا تصویرت را دیدم تازه فهمیدم خندیدن در صحن دادگاه یعنی چه. نیشخند نگاه آرام و مطمئنت و لبان پر خنده‌ات پتک آخری بود که بر سر این بیدادگستران فرود آمد.
نور روی ماهت را تا بیایی چون فانوسی به دست می‌گیرم تا از هجوم این شب‌زدگان هراسی به دلم نیفتد. خنده‌ات از هزار فرسخی لبانم را فتح کرد و امید را در دلم بارور ساخت. چشم‌هایت هنوز هم سبزند... برای دیدنت، صبور و سبز می‌مانم.
همسرت: فاطمه
*****
سیروس سازدار، عضو فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی
مردم بیش از این هتک‏حرمت‏ها را تحمل نخواهند کرد
"اگر از روز اول مجلس به وظیف خود عمل کرده بود بسیاری از حوادث رخ نمی‌داد و وضعمان بهتر از این بود که هست."
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس، پارلمان‌نیوز، سیروس سازدار در گفتگویی تاکید کرد: "اگرمردم تاکنون بی حرمتی به بزرگان اصلاحات را تحمل کرده‌اند به خاطر نجابت و بزرگواریشان بوده است. بیش از این صبر مردم را لبریز نکنید و بزرگان اصلاحلات که از ستون‌های انقلاب بوده‌اند را مورد هجمه و هجوم قرار ندهید."
نماینده مرند و جلفا در خصوص انتشار تصاویری از قبرهای دسته جمعی و شماره جواز دفن‌هایی بدون اسم در بهشت زهرا که عنوان شده مربوط به کشته‌شدگان حوادث پس از انتخابات است، گفت:"عقل سلیم حکم می‌کند هر چیزی که در جامعه مطرح می‌شود باید مورد تحقیق قرار گرفته و نتیجه آن چه مثبت و چه منفی در اختیار مردم قرار گیرد. مشکل امروز جامعه ما که روز به روز بیشتر می‌شود، عدم شفافیت مسایلی است که در جامعه مطرح می‌شود و مسئولین هم پاسخگو و رفع کننده این شبهات نیستند."
سازدار با بیان اینکه حوادث پس از انتخابات، نامه آقای کروبی در مورد تجاوزات جنسی در بازداشتگاه‌ها و اخبار مربوط به دفن دسته جمعی کشته‌شدگان باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد، گفت: "افراد مستقل و بی‌طرف که جامعه آنها را قبول دارد باید در کمیته‌هایی به بررسی و تحقیق پیرامون این اخبار بپردازند و نتیجه را به صورت مستند به مردم ارائه دهند. به نفع نظام و همه خدمتگزاران کشور است که در مسایل شفاف سازی صورت بگیرد."
عضو فراکسیون خط امام(ره) با تاکید براینکه به نظر می‌رسد برخی نمی‌خواهند حقیقت‌ها آشکار شود، گفت: "هدف این دسته از افراد بی‌اعتمادی مردم به نظام است. حتی اگر برخی از این اخبار صحت داشته باشد و تایید آن به اطلاع مردم برسد، مردم ما بزرگوار هستند و اعتماد آنها به نظام بیشتر می‌شود. یا باید ادعا کنیم که جامعه ما جامعه معصومی است و هیچ مشکلی در آن پیش نمی‌آید که قابل پذیرش نیست، یا باید بگوییم مسئولان ما در هر رده معصوم هستند که اینگونه هم نیست، بنابر این اگر خدای ناکرده این مسایل مطرح شده صحت دارد(که خیلی‌ها ادعا می کنند صحت دارد)بهتر است شفاف سازی و اطلاع رسانی و با خاطییان برخورد شود."
نماینده مردم مرند تاکید کرد: "اگر شفاف سازی نشود، اعتماد مردم به نظام سلب خواهد شد و این وابستگی به بیگانه را به همراه دارد." سازدار با انتقاد از عملکرد مجلس، خاطر نشان کرد: "تنها مرجعی که شاید بتواند جامعه را قانع کند مجلس است اما اگر از روز اول مجلس به وظیف خود عمل کرده بود بسیاری از حوادث رخ نمی‌داد و شاید وضعمان بهتر از این بود که هست."
*****
صدور کیفرخواست سنگین برای 12 پرنسل نیروی انتظامی
یک مقام آگاه از صدور کیفرخواست سنگین برای 12 پرسنل نیروی انتظامی که در حوادث کهریزک خبر داده است . این فرد آگاه در گفتگو با سایت جهان گفته که کیفرخواست سنگین برای 12 پرسنل نیروی انتظامی از جمله اتهام معاونت در حوادث کهریزک برای سه فرمانده نیروی انتظامی صادر شده است. این سایت که اخبار تازه ای را از پیگیری مجازات عاملان کهریزک منتشر کرده نوشته طبق طلاعات موثق 167 بازداشت شده حوادث اخیر به مدت سه روز در بازداشتگاه کهریزک زندانی بوده اند که پس از اطلاع مقام معظم رهبری از وضعیت کهریزک، این بازداشتگاه بلافاصله تعطیل و مجرمان تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند.
بنا به توصیه مقامات عالیرتبه، تمام خاطیان این بازداشتگاه که منجر به قتل و آسیب رسانی به برخی بازداشت شدگان شده اند پس از اثبات جرم در انتظار قصاص خواهند بود.
این سایت نوشته که در بازداشتگاه کهریزک که متاسفانه طبق شواهد موجود برخی مسئولین قضایی نیز از آن با خبر بودند برخی اعمال غیر انسانی نظیر تعرض و ضرب وشتم متهمین توسط اراذل و اوباش با اراده بازجویان صورت می گرفته است. پس از گزارش نیروی انتظامی مبنی بر وجود تنبیهات بدنی در این بازداشتگاه خبرهای ضدو نقیضی از کشته شدن 3 نفر در زندان کهریزک منتشر شده که محسن روح الامینی نیز در بین متوفیان بوده است.
گفته می شود پس از گزارشی که به مقامات عالیرتبه نظام در خصوص بازداشتگاه کهریزک داده می شود، این مقامات دستور مي‌دهند كه هرچه سريعتر پيگيري كنيد و اگر كسي عمدا كتك زده و باعث مرگ كسي شده شخص ضارب حتما بايد قصاص شود.
همچنین در محافل سیاسی از قول علی لاریجانی و حسن ابوترابی، رئیس و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی نقل می شود که این افراد پس از با خبر شدن از جزئیات بازداشتگاه کهریزک ضمن اظهار تاسف شدید از این گزارش اعلام می کنند که یک مقام قضایی هم قبلا گفته بود كه برخي را بخواهيم رويشان را كم كنيم مي‌فرستيم شورآباد!
گفتنی است که چندی پیش پرویز سروری رئیس کمیسیون امنیت داخلی نیز در توصیف بازداشتگاه کهریزک گفته بود: اين محل از استاندارهاي لازم براي نگهداري بازداشتي ها برخوردار نبود. معمولا افراد شرور و اوباش با توجه به اقدامات خلاف شئوني که انجام مي دادند در اين بازداشتگاه نگهداري مي شدند و اين محل به هيچ عنوان در شان کساني که در اعتراضات خياباني اخير بازداشت شده بودند ، نبوده است.
*****
گرگها یکدیگر را می دَرَند:
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)
جملات طلايي متهمان کودتاي مخملي در دادگاه چهارم
کد خبر: 650911 - زمان مخابره: 18:27:57
چهارمين جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات طراحان و عوامل آشوب‌هاي پس از انتخابات، نسبت به جلسات پيشين اين دادگاه‌، اعترافات تکان‌دهنده‌تري را به همراه داشت به گونه‌اي که انتظار مي‌رود سران آشوب‌ها واکنش‌ گسترده‌اي به اين اعترافات نشان دهند.
به گزارش ايرنا به نقل از شبکه ايران، چهارمين دادگاه رسيدگي به اتهامات برخي طراحان و محرکين آشوب‌هاي پس از انتخابات در حالي برگزار شد که اعترافات متهمان در دادگاه تکان‌دهنده‌ و تامل‌برانگيز بود. شبکه ايران جملات طلايي متهمان کودتاي مخملي را در دادگاه چهارم، ارائه کرده است:
>> سعيد حجاريان عضو شوراي مرکزي جبهه مشارکت و مشاور ارشد سيدمحمد خاتمي:
* انزجار و تنفر خود را از کليه تحرکات که امنيت کشور را به خطر انداخته ابراز مي‌کنم.
* با ارائه تحليل هاي ناصواب مرتکب خطاهاي سهمگين شده‌ام.
* نظام ولايت فقيه مشروعيت خود را از ناحيه مقدسه امام زمان (عج) مي‌گيرد وبدين لحاظ حکم ولي فقيه شعبه‌اي از ولايت رسول اکرم(ص) مي‌باشد.
* بسياري از حربه‌هاي ايدئولوژيک در پوشش علوم انساني عرضه مي‌شوند.
* عده اي از فعالان سياسي عامداً با توجه به پيامدهاي يک نظريه آنرا در سطح دانشگاه احزاب وجامعه اشاعه مي‌دهند.
* حضرت امام (ره) به ما آموختند که روي پاي خود بايستيم و مقهور شرق و غرب نشويم.
* نظريات علوم انساني حاوي حربه هاي ايدئولوژيک هستند و قادرند به استراتژي و تاکتيک تبديل شوند ودر مقابل ايدئولوژي رسمي کشور صف آرايي کنند.
* از مراجع فکري و نظريه پردازان حزب مشارکت به شمار مي‌روم.
* استعفاي خود را از حزب مشارکت اعلام مي‌نمايم.
* التزام عملي خود را به قانون اساسي و فرمايشات مقام معظم رهبري اعلام مي‌کنم.
* از ملّت بزرگ ايران مي‌خواهم همه ما را به بزرگواري خود ببخشند.
>> حمزه کرمي عضو حزب کارگزاران، مدير سايت جمهوريت، از کارمندان دانشگاه آزاد و نزديکان جاسبي و مهدي هاشمي:
* مدير رسمي سايت جمهوريت مهدي هاشمي بود.
* اظهارات بنده نه به دليل فشار و نه به دليل اعمال نظر کسي است، چنانچه همين شبهه را در خصوص اظهارات جلسات اخير برخي متهمان نيز وارد کردند.
* در سازمان بهينه سازي مصرف سوخت نيز مهدي هاشمي نقش موثري داشت.
* مهدي هاشمي اعتقادي به هزينه شخصي براي انتخابات نداشت.
* همه روساي شرکت‌هايي که با سازمان بهينه‌سازي قرارداد داشتند، از دوستان مهدي هاشمي بودند.
* اين شرکت‌ها با سند سازي‌هاي صورت گرفته، موظف شدند که کار تبليغاتي براي مهدي هاشمي انجام بدهند.
* يک شرکت 500 ميليون تومان براي چاپ يک ميليون جلد کتاب پول دريافت کرده بود در حالي که تنها 25 هزار جلد کتاب شد و مابقي پول صرف تبليغات مورد نظر مهدي هاشمي شد.
* با فشار مهدي هاشمي از سازمان بهينه سازي مصرف سوخت به منظور تبليغات در دوره نهم انتخابات رياست جمهوري براي پدرش يعني آيت الله اکبر هاشمي رفسنجاني پول برداشت مي‌شد.
* پول‌هايي که وي براي تبليغات در انتخابات دور نهم انتخابات رياست جمهوري براي پدرش هزينه کرد معادل 2 ميليارد تومان بود.
* در جلسه‌اي جاسبي به بنده گفت که بايد هر کاري انجام دهيم تا هر کسي به غير از احمدي‌نژاد رئيس جمهور شود.
* با فشارهاي مهدي هاشمي، اين سايت تبديل به سايت تضعيف کننده سازمان هاي نظامي از جمله بسيج و سپاه و سازمان‌هاي دولتي شد و حتي اين سايت خدمات دولت را نيز پول پاشي معرفي مي‌کرد و کار به جايي کشيد که اين سايت بر خلاف واقعيت، شبهه تقلب در انتخابات را تلقين کرد.
* در روزهاي آخر هم برخي پرسنل سايت با چاپ شبنامه در ستادهاي ميرحسين موسوي و توزيع آنها، به تضعيف دولت و نظام مي‌پرداختند.
* در سازمان بهينه سازي مصرف سوخت فقط به خود من 320 ميليون تومان پول دادند.
>> مسعود باستاني روزنامه‌نگار و خبرنگار فعال سايت جمهوريت:
* با راديو فردا، سايت ضد انقلابي روز آنلاين، هفته‌نامه شهرگان و نيز راديو چکاوک ارتباط داشته‌ام که در خصوص وضعيت کشور سياه‌نمائي عليه نظام و نيز اخباري از وضعيت زندان‌ها و برجسته‌سازي مسائل سياسي گزارشاتي به اين رسانه‌ها ارائه کردم.
* فردي به نام شميراني گرداننده يکي از رسانه‌هاي ضد انقلاب در کانادا از من خواست تا از وضعيت سنديکاهاي کارگري ايران گزارشي تهيه کنم و در ازاي مبلغ 400 دلار کانادا آنرا به اين رسانه‌ها ارائه دهم.
* از سوي راديو ضد انقلابي چکاوک به صورت ماهانه بين 300 تا350 دلار طي 2 تا 3 سال دستمزد دريافت مي‌کردم.
* سايت جمهوريت زير نظر مهدي هاشمي رفسنجاني اداره مي‌شد.
* دفتر سايت جمهوريت در يکي از دفاتر دانشگاه آزاد مستقر بود و مبالغي که به ما ارائه مي‌شد از طريق چکي از سوي دانشگاه آزاد بود.
* سندسازي‌ها و استفاده از امکانات اين سايت مانند رياست مهدي هاشمي رفسنجاني در سازمان بهينه‌سازي بود و در اين سايت با درج اخباري نادرست و نمايش ناکارآمدي دولت نهم اقدام مي‌کرديم.
* سوژه ده برابر شدن صندوق‌هاي سيار از طريق مهدي هاشمي رفسنجاني به سايت جمهوريت داده شد.
* مقرر شد تا هزينه مالي شب‌نامه عليه رئيس‌جمهور از سوي کرمي و هاشمي رفسنجاني تامين شود و سپس پس از تهيه به اعضاي ستاد 88 تحويل داده شد تا آنان اين شب‌نامه را توزيع کنند
>> هدايت‌ا‌لله آقايي از اعضاي حزب کارگزاران:
* اين بازداشت فرصتي بود براي بازبيني و نگرش به عملکرد خود که بايد از آن استفاده کنيم تا چراغ راهي براي آينده باشد.
* زمينه‌اي به وجود آمد که نظام را در مقابل دموکراسي قرار دادند.
* انتخابات دهم رياست‌جمهوري دقيقا از صبح روز بعد از انتخابات نهم کليد خورد.
* در حزب کارگزاران نظرسنجي‌هايي که صورت گرفت مربوط به تنها 4 يا 5 منطقه از تهران بود که به وسيله آن نمي‌شد حتي در مورد خود شهر تهران نيز قضاوت کرد. اين نظرسنجي‌ها در اختيار موسوي قرار مي‌گرفت.
* ضد انقلاب در خارج از کشور با قصد و نيت موضوع تقلب را مطرح مي‌کرد.
* در سخنراني آقاي هاشمي در نماز جمعه که گفت که مردم براي صيانت از آراء به صورت گسترده در انتخابات شرکت کنند نيز استنباط تقلب شد.
* دربيش از 40 هزار شعبه اخذ راي صدها هزار نفر عامل اجرايي و ده‌ها هزار نفر ناظر وجود داشت و اگر تشکيلاتي مي‌توانست چنين تقلبي با سازماندهي انجام دهد وضع ما امروز در کشور بهتر از اين حرف‌ها بود.
* اگر نتايج حوزه‌ها به صورت تفکيکي اعلام نمي‌شد شايد امکان خوانده شدن آرا به نحو ديگر بود.
* آقاي موسوي در جريان انتخابات گفت که بنده برخي قوانين را قبول ندارم اما به آنها عمل مي‌کنم ولي به سمت اصلاح آنها حرکت خواهم کرد...اما ديديم که خود او اول اين حرف را شکست و با بيانيه‌اي که قبل از پايان انتخابات صادر کرد و خود را رئيس جمهور خواند و آقاي خاتمي نيز به وي تبريک گفت اين حرف را نقض کرد.
* ما به عنوان حمالةالحطب آتش افروز اين معرکه بوديم.
>> سعيد شريعتي از اعضاي حزب مشارکت:
* در ايام بازداشت جز محبت و احترام مشاهده نکردم.
* هر خبري درباره رفتار و گفتار من منتشر شود کذب محض است.
* مجموعه مستندات و استدلال‌هاي ارائه شده از سوي نامزد مورد حمايت ما به هيچ عنوان کفايت از ابطال سراسري انتخابات نمي‌کند و حداکثر در صورت وارد بودن اعتراضات منجر به ابطال صد دويست يا حداکثر پانصد صندوق مي‌شود که با خروج آراء همه کانديداها از اين صندوقها از مجموع نتايج تغيير محسوسي در نتيجه انتخابات حاصل نمي‌شود.
*عدم تعادل و عدم برخورداري موسوي و ماشين انتخاباتي‌اش از يک شيب و شتاب قابل تحمل در فرايند رفتار تبليغاتي و انتخاباتي مشکل و اشتباه ديگر ايشان بود.
* موسوي ظرف کمتر از سه ماه با چنان سرعت و شتابي پيش رفت که حتي تندروترين مخالفان نظام به جرگه حاميان ايشان پيوستند. * ادعاي فوق العاده بزرگ تحريک کننده و خطرناک موسوي صرفا مبتني بر برخي گزارش‌هاي ناکافي و ناموثق تک روانه و اسباب تحميل پيروي ناگزير گروه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي حامي از ايشان بود.
* کشاندن مردم در خيابان و خياباني کردن سياست يعني به حداکثر رساندن هزينه زندگي سياسي مردم و اين به دور از تدبير و خارج از رسالت سياستمدار متعهد است.
* مشکل استراتژيک ما از دست دادن «هرم اعتماد» يعني اعتماد به نفس، اعتماد متقابل ميان ما و مردم و اعتماد متقابل ميان ما و نظام است.
* در اين انتخابات نيز اشتباهات بزرگي را مرتکب شديم، از جمله، حمايت ناگزير و تحميلي و ناگهاني ما از آقاي مهندس موسوي بدون آنکه از برنامه تبليغي، رفتار انتخاباتي و ديدگاه روشن ايشان براي اداره کشور اطلاع کافي داشته باشم.
* حزب ما تنها ساعاتي پس از انتشار بيانيه آقاي موسوي و صرفا با تکيه بر ادعاهايشان مردم را دعوت به اعتراض کرد.
* هنگامي‌که اطلاعيه شجاعانه حجاريان...در بيان خطاهاي فردي و جمعي و استعفاي ايشان را از حزب ديدم...ترديدي برايم باقي نماند که اولين قدم و کمترين کاري که بايد انجام دهم استعفا از مقام حزبي خود در جهت جبران بخشي از آسيب‌ها است.
* در ايام انتخابات، سرود سازماني يکي از فرقه‌هاي ضد انقلاب توسط بخش‌هايي از ستاد آقاي موسوي برگزيده شده و بر روي آن نماهنگ انتخاباتي ساخته شد.
>> شهاب الدين طباطبايي اردکاني رئيس ستاد 88 موسوي، خواهرزاده سيد محمد خاتمي و از اعضاي شوراي مرکزي جبهه مشارکت: * اي کاش که همانطور که بنده اشتباهات خود را پذيرفتم دوستاني که با اطلاعيه‌ها و مواضع خود سبب مسائل پس از انتخابات شده‌اند عواقب کار خود را مي‌پذيرفتند.
* با حضور موسوي در عرصه انتخابات خاتمي کنار کشيد که اين امر اکثر گروه‌هاي اصلاح‌طلب را ناخرسند‌ کرد . از همان ابتداي ورود موسوي وي و مجموعه نزديکش دچار عارضه توهم پيروزي بودند.
* اعضاي کميته صيانت از آرا دائم به موسوي مي‌گفتند که جزء ابطال انتخابات مطالبه‌اي نداشته باشد.
* دو روز قبل از انتخابات نظر سنجي از سوي حزب کارگزاران با محوريت علي هاشمي مبني بر پيروزي قطعي ميرحسين موسوي در دور اول انتخابات انجام شد.
* شنيدم که يکي از نزديکان موسوي به نقل از وي گفته است "من 68 سال سن دارم و 7 تير را ديده‌ام و چيزي براي از دست دادن ندارم از اين رو معتقدم که موسوي با طرح بحث تقلب رودرويي با چارچوب نظام را ايجاد کرد".
* هر چه درباره مردم روستاها گفتم به آن بي توجهي شد و همه دوستان مي‌گفتند پيروزي موسوي در دور اول غير قابل اجتناب است اين در حالي بود که در روستاها مشکل راي داشتيم.
* آنچه بايد محفوظ بماند اصل نظام، قانون اساسي و ارکان آن است و بايد از به دام افتادن در دامن بيگانگان پرهيز کرد.
* مصاحبه‌ام با بي بي سي درباره تجمعات را قبول دارم.
*****
بازدید نمایندگان از قطعه 302 و برکناری مدیرعامل بهشت زهرا
در حالی که سایت نوروز از برکناری محمود رضاییان از مدیرعاملی بهشت زهرا خبر می‌دهد، پارلمان نیوز نیز از بازدید تعدادی از نمایندگان از قطعه 302 بهشت زهرا خبر داده است.
به گزارش خبرنگار نوروز به نقل از یک منبع موثق، محمود رضائیان مدیر عامل سازمان بهشت زهرای تهران پس از 18 سال، ساعاتی پیش از سمت خود برکنار شد.
گفتنی است در روزهای اخیر انتشار خبری مبنی بر دفن دسته جمعی کشته‌شدگان حوادث بعد از انتخابات توسط سایت نوروز، بهشت زهرا را در کانون اخبار رسانه‌ها قرار داده است.
رضائیان بعد از انتشار این خبر با عجله نسبت به تکذیب این خبر اقدام نمود. با اینحال پس از انتشار تصاویر و مستندات این خبر توسط سایت نوروز، به نظر می رسد پروژه تکذیب کارآمدی خود را از دست داده است.
با پیگیری خبرنگار نوروز، احتمالا شهردار منطقه 11تهران، مهندس فاضلی جایگزین رضائیان خواهد شد.
هیچیک از مسئولین بهشت زهرا حاضر به گفتگو با خبرنگار نوروز نشدند. با اینحال پیگیریها برای پیدا کردن دلایل این برکناری ادامه خواهد داشت و به محض کسب اخبار، به اطلاع مخاطبان گرامی خواهد رسید.
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ