سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۶/۳۰

سه شنبه: 31/6/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*****
از میان ایمیل های دریافتی:
میزگردهای تلویزیونی، ادامه اعترافات متهمان در دادگاه
مسیح علی نژاد
تنها چند روز پیش از از آنکه خبرگزاری فارس از برگزاری میزگرد تلویزیونی با حضور سعید حجاریان، سعید شریعتی و محمد عطریانفر خبر دهد، رهبری جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده بود: " اعتراف افراد در دادگاه ها علیه خود ودر مقابل دوربین ها و بینندگان میلیونی،شرعا، عرفا و عقلا، حجت، مسموع و نافذ" است. بدین ترتیب پس از تاکید رهبری مبنی بر معتبر بودن اعترافات متهمان از زبان خودشان، خبرگزاری های نزدیک به دولت خبر دادند: حجاريان، عطريانفر و شريعتي در یک ميزگرد تلویزیونی، با سؤالات صريح مجري برنامه درباره علت واقعي تغيير نگرش ها و ديدگاههايشان و روند سريع اين تحولات فكري رو به رو شدند و به تشريح علل و چگونگي اين تحولات فكري و نظري پرداختند.
پیش از این نیز تنها چند روز پس از آنکه در اعترافات سعید حجاریان در دادگاه متهمان پرونده انتخاباتی، از «ضعف علوم انسانی»، «كثرت دانشجو در رشته های علوم انسانی»، «ترجمه های اغلب ناقص و بدون نقد» و «ردپای مكاتب مختلف از ماركسيسم ارتدوكس تا نئوليبراليسم» در متون دانشگاهی علوم انسانی به عنوان دلایل مخالفت دانشجویان و استادان با نظام یاد شده بود، آیت الله خامنه ای نیز مشابه همین سخنان حجاریان را در خطاب به دانشجویان و دانشگاهیان مطرح کرد و یاد آور شد: «تحصيل حدود دو ميليون دانشجو از سه ميليون و نيم دانشجوی كشور در رشته های علوم انسانی» «نگران کننده» است «زيرا توانايی مراكز علمی و دانشگاه ها در زمينه كار بومی و تحقيقات اسلامی در علوم انسانی و همچنين تعداد اساتيد مبرّز و معتقد به جهان بينی اسلامی رشته های علوم انسانی در حد اين تعداد دانشجو نيست.»
و این روزها دوباره پس از تاکید رهبری مبنی بر شرعی بودن اعترافات متهمان از زبان خودشان، تلویزیون تحت نظارت آیت الله خامنه ای، میزگردی با حضور عطریانفر، حجاریان و شریعتی ترتیب داده است که طی آن آسیب شناسی ترویج علوم انسانی غربی در دانشگاه ها و پیامدهای سیاسی و اجتماعی تبعیت نخبگان و فعالان سیاسی از نظریات غربی بدون توجه به شرایط عینی ایران و برخی مسائل و حوادث اخیر بحث و بررسی می شود. پیش از این رهبر جمهوری اسلامی نیز «بسياری از علوم انسانی» را «موجب بی اعتقادی به تعاليم الهی و اسلامی» و «ترويج شكاكيت و ترديد در مبانی دينی و اعتقادی» دانست.
قرار است سلسله نشست های نظری تلویزیون جمهوری اسلامی در خصوص آسیب شناسی مسائل حوزه علوم انسانی و تاثیرپذیری نخبگان و فعالان سیاسی از نظریات غربی در آینده ادامه یابد و زندانیان و چهره های دانشگاهی و آکادمیک دیگری نیز با حضور در میزگردهای مشابه در این خصوص اعلام نظر کنند که البته بنا بر گزارش خبرگزاری فارس، جملگی این اظهارنظرها نیز در راستای نقد دیگاههای گذشته خود زندانیان از زبان خودشان و تشریح ماجرای تحول و دگرگونی نظراتشان در زندان خواهد بود.
تعطیلی دادگاههای علنی، آغاز میزگردهای تلویزیونی
پس از جابجایی ریاست قوه قضاییه ایران، بنا بر اختیارات قانونی رهبری جمهوری اسلامی ایران، از تعدد و شتابی که پیش از این در برگزاری دادگاههای علنی متهمان پرونده انتخابات شاهد بودیم، خبری نیست و حتی اسامی زندانیانی که اعترافات آنها در دادگاه مطرح می شد نیز به صورت مستعار در خبرگزاری های نزدیک به دولت منتشر می شد. به عنوان نمونه اعترافات عبدالله مومنی در پنجمین دادگاه متهمان انتخاباتی، با حروف اول نا م و نام فامیل وی در خبرگزاری فارس گزارش شده بود.
پخش اعترافات چهره های شاخص حزبی، سیاسی، دانشگاهی در دادگاههای علنی و حضور مقامات سابق جمهوری اسلامی با لباس های زندانی و به صورت غیر عرفی در صحن دادگاه، اعتراضات زیادی نسبت به نحوه برگزاری و شکل حضور زندانیان در برابر دوربین های تلویزیونی برانگیخت و روسای سابق قوه مجریه و مقننه و همچنین رییس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و جمعی از مراجع و علمای قم به این شیوه اعتراض کرده و این نوع اعترافات را فاقد اعتبار شرعی و قانونی خواندند.
سیدمحمد خاتمی با نمایشی خواندن آنچه که شنبه دهم مردادماه تحت عنوان دادگاه متهمان حوادث اخیر برگزار شد، اعترافات مطرح شده را فاقد اعتبار عنوان و بر محاکمه مسببان جرم ها و جنایاتی که در بازداشتگاه ها رخ داده، تأکید کرده بود. همچنین دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام که ریاست آن به عهده هاشمی رفسنجانی است، با انتشار اطلاعیه ای، با تاکید بر اینکه اعترافات "کذب محض" است، اعلام کرده بود:" انشاءالله همه ما در بیان مطالب و همچنین اعتراف گرفتن از بازداشت شدگان اخیر، برای خوشایندی یک جریان خاص، اصل و اساس نظام را زیر سوال نبریم." از سوی دیگر میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی نیز طی نامه ای به مراجع خواستار شکستن سکوت آنان در برابر آنچه قانونگریزی دستگاههای مرتبط با بازداشت شدگان خوانده بودند که مراجعی همچون آیت الله منتظری، صانعی و بیات زنجانی، پروژه اعتراف گیری از زندانیان را خلاف شرع و قرآن و غیراخلاقی تلقی کردند.
پس از این اعتراضات، این بار تلویزیون جمهوری اسلامی با کارگردانی میزگردهای متفاوتی، زندانیان را در برابر دوربین ها با لباس های متفاوت و رسمی می نشاند و زندانیان با تئوری پردازی و مناظره و مصاحبه هایی کاملا متفاوت با فضای دادگاه، علیه خودشان اعتراف می کنند. تاکنون هیچ اعتراضی از سوی مقامات و مراجع در مورد آغاز شکل گیری این میزگردهای تلویزیونی و اعترافات زندانیان علیه خودشان صورت نگرفته است. از سوی دیگر پیش از این، درخواست های زیادی توسط کسانی که به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری معترض بوده و خارج از زندان به سر می برند، صورت گرفته تا تلویزیون میزگردی با حضور آنان تشکیل دهد . البته صدا و سیما پاسخ مثبتی به این درخواست ها نداده است. از جمله آنها مهدی کروبی، الویری عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی و سعید شریعتی، سخنگوی جبهه مشارکت بوده اند که طی مصاحبه ها و نامه های جدا گانه از صدا و سیما خواسته بودند تا با دعوت از منتقدان، دیدگاههای معترضان به انتخابات اخیر را نیز پوشش دهد. سعید شریعتی ابتدا بازداشت شد و پس از تحمل چند ماه زندان اینک در میزگردی در تلویزیون حاضر شده است البته نه برای نقد انتخابات، بلکه برای نقد دیدگاههای گذشته خود و حزب متبوعش، الویری بازداشت و اینک در زندان به سر می برد و مهدی کروبی نیز به دادگاه فرا خوانده شده است.
*****
اجلاس ششم خبرگان آغاز به کار کرد؛ عملکرد رهبری بررسی نخواهد شد
صوفیا قاضی:

ششمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری امروز با سخنرانی علی اکبر هاشمی رفسنجانی آغاز به کار کرد. این اجلاس در حالی در ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی آغاز به کار کرده است که می بایست بر اساس برنامه‌، اول شهریورماه برگزار می‌شد، اما گفته شد که به دلیل تقارن با ماه رمضان یک ماه به تعویق افتاده است.
به زعم ناظران، انتقاد برخی مراجع تقلید و برخی از اعضای مجلس خبرگان رهبری از موضع گیری های رهبر جمهوری اسلامی در خصوص انتخابات 22 خرداد و احتمال طرح این انتقادها در اجلاس مجلس خبرگان، دلیل اصلی به تعویق افتادن اجلاس این مجلس بوده است. همزمان آیت الله دستغیب نیز خواستار تشکیل جلسه فوری این مجلس و رسیدگی به شکایات مردم شده بود و برخی از شایعات از احتمال تشکیل جلسه مجلس خبرگان و شورایی شدن رهبری به گوش می رسید
احمد خاتمی ، عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری ، اعلام کرده است که در اجلاس دو روزه این مجلس که آغاز شده است، برنامه فوق‌العاده‌ای برای این اجلاس در نظر گرفته نشده است. تحلیل گران اظهار نظر او را در این راستا تقلی می کنند که مجلس خبرگان در رابطه با وقایع سه ماهه گذشته و انتخابات 22 خرداد و موضع گیریهای رهبری، که انتقاد برخی از اعضای خبرگان را در پی داشته ، برنامه ای ندارد و صرفا به انجام برنامه های تشریفاتی خود خواهد پرداخت.
با توجه به اینکه وظیفه اصلی مجلس خبرگان، نظارت بر عملکرد رهبری و انتخاب رهبر در صورت فوت یا از کارافتادگی است، و از سویی انتقادات شدیدی طی سه ماهه اخیر از سوی مراجع تقلید ، برخی اعضای خبرگان، احزاب و شخصیت های سیاسی متوجه رهبری شده است ، سخن احمد خاتمی خط بطلانی بر انتظارات جامعه از این مجلس ، برای بررسی عملکرد رهبرتلقی می شود.
با توجه به اینکه صلاحیت اعضای مجلس خبرگان رهبری توسط ، فقهای شورای نگهبان که منصوب رهبری هستند مورد بررسی قرار می گیرد ، به نظر میرسد مجلس خبرگان رهبری اختیارات چندانی ندارد و تابع بیت رهبری و نهادهای انتصابی اوست.
اژه ای و جلیلی در اجلاس خبرگان
در عین حال دراجلاسی که امروز آغاز شده است، هاشمی شاهرودی، احمد خاتمی و قربانعلی دری نجف آبادی، اعضای هیات رئیسه مجلس خبرگان به اتفاق هاشمی رفسنجانی، رئیس این مجلس حضور داشتند اما از محمد یزدی ، دیگر عضو هیات رئیسه خبری نبود و او در جایگاه هیات رئیسه حضور نداشت.
براساس اعلام عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان در اجلاس این دوره، غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان کل کشور و سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی سخنرانی خواهند کرد. بر اساس این گزارش قرار است محسنی اژه ای و سعید جلیلی، گزارشاتی را از مسائل داخلی و خارجی کشور به خصوص وضعیت پرونده هسته ای ایران به مجلس خبرگان ارائه دهند.
مجلس خبرگان روز چهارشنبه در پایان اجلاس دو روزه خود، بیانیه ای را منتشر خواهد کرد.
تدوین متنی برای رفع بحران سیاسی کشور
هاشمی رفسنجانی خبردر آغاز اجلاس خبرگان چهارم، خبر از تنظیم متنی در از سوی خیرخواهان نظام برای رفع بحران سیاسی کنونی کشور داد و بدون اشاره به متن و محتوا یا تنظیم کنندگان این متن اعلام کرد: افراد خیرخواه و با تجربه در حال تنظیم مطالبی براساس محورهای سخنان بزرگان هستند که می تواند براساس آن، فضای فعلی را فضای نقادی صحیح، دلسوزانه و بدون تنش های کاذب در نظر گرفت.
رئیس مجلس خبرگان رهبری این گونه اقدامات را در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید ، ارزشمند خواند و افزود: باید از مبهم بودن فضا جلوگیری کرد و از اقدامات مبهم خودداری ورزید.
هاشمی با بیان اینکه باید همه مواظب باشیم و به عنوان علمای با بصیرت و مورد اعتماد مردم در این شرایط نقش درستی ایفا کنیم، ، اشاره ای ضمنی به وضعیت کشور در سه ماهه اخیر کرد وهشدار داد که در آستانه آغاز سال تحصیلی رسانه های خارجی جنگ روانی شدیدی را علیه ما انجام می دهند باید با درنگ، تامل و هوشیاری وضعیت موجود را به وضعیت خوبی تبدیل کنیم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به سخنان آیت الله خامنه ای در نماز عید فطر اظهار داشت: همه توجه کنند که فضای تهمت و ایجاد نا امنی فکری برای دیگران، و آلوده کردن فضا، به بدبینی منجر می شود که مانند خوره همه چیز را می خورد و همه ما، مسئولان و تریبون داران باید به این موارد توجه کنیم تا فضا بیش از این آلوده نشود.
هاشمی با یادآوری سخنان رهبری در نماز عید فطر در مورد پخش تلویزیونی اعترافات متهمان گفت: اگر در پخش این اعترافات از رسانه ها، تهمت به سایرین پخش شده باشد، باید با متخلف برخورد شود.
او در عین حال اضافه کرد اینکه هر رسانه ای هر چه دلش خواست بنویسد و آن را منتشر کند، درست نیست و باید با آن برخورد کرد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنانش مخالفان برنامه های اتمی ایران را متهم کرد که با دست زدن به جنگ روانی، می کوشند در آستانه مذاکرات هسته ای، جمهوری اسلامی را در موضع انفعالی قرار دهند.
هاشمی رفسنجانی گفته که با دیپلماسی فعال، می توانیم خوب عمل کنیم همانطور که قبل از این هم توانستیم آثار شر آنها را کم کنیم.
به گفته اواستعمارگران انحصار طلب آتش تهیه ریخته اند که به ما هشدار می دهد خیلی مراقب باشیم و خودمان آماده باشیم، ولی امیدواریم شرایط ناگواری پیش نیاید.
*****
اخبار ضد و نقیض درباره هواپیمای نظامی سقوط کرده
بمب افکن نظامی صاعقه

شبکه جنبش راه سبز (جرس): یک هواپیمای نظامی همزمان با رژه هوائی نیروهای نظامی به مناسبت «هفته دفاع مقدس » در حوالی تهران سقوط کرد.
در همین باره خبرگزاری دولتی ایرنا ابتدا این خبر را منتشر کرد اما به دلایل نامعلوم این خبر را از خروجی خود حذف کرد . بر اساس خبر منتشر شده خبرگزاری رسمی دولت، این هواپیمای نظامی در حال نمایش هوائی به علت نامعلوم در حوالی کرج سقوط کرده بود که در این خبر اشاره ای به نوع هواپیما و تعداد قربانیان احتمالی آن نشده بود.
درهمین حال پس از انتشار این خبر در رسانه های دیگر خبرگزاری مهر نیز با انتشار خبری به نقل از روابط عمومی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی برخلاف خبر اولیه منتشر شده در این بار اعلام کرد که « سقوط یک فروند هواپیما در قرچک ورامین ارتباطی با مراسم رژه هوایی امروز نداشته است.»
این اخبار ضد و نقیض درباره سقوط این هواپیمای نظامی درحالی است که پیش از این فرمانده نیروی هوایی ارتش ایران اعلام کرده بود «در رژه هوایی 31 شهریور ماه از جنگنده‌هاي بومي همچون آذرخش، ايران 140 و صاعقه استفاده خواهد شد.»
حسن شاه صفی با اعلام ساخت « یک اسکادران جنگنده صاعقه » در کشور از حضور بیشتر آنها در رژه امروز سه شنبه خبرداده و گفته بود« با اين اقدام مهم، ايران اسلامي جايگاه خود را در عرصه هوايي نيز ارتقا خواهد بخشيد و نيروي هوايي ارتش و وزارت دفاع نشان دادند با يك برنامه‌ريزي صحيح و مديريت مناسب، مي توانند در بخش مهم و مدرني چون ساخت جنگنده نيز سرافراز باشند.»
*****
داوود سلیمانی "افشاگر فاجعه کوی دانشگاه" در بند مخوف اوین تحت فشار است
فعالان سیاسی، مدنی و دانشجویی به دعوت کمیته پیگیری بازداشت‌های خودسرانه در روز عید سعید فطر با حضور در منزل دکتر داوود سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و نماینده مردم تهران در مجلس ششم که از 26 خرداد تاکنون در بازداشت به سر می برد، با خانواده او دیدار کردند.
در این دیدار همسر داوود سلیمانی اعلام کرد که"آقای سلیمانی را بخاطر حوادث کوی دانشگاه تهران در سال 1378 یعنی ده سال قبل تحت بازجویی و فشار قرار داده اند در حالی که ایشان پیش از این به همین دلیل متهم و تبرئه شده بود."
اشاره همسر داوود سلیمانی به سمت ده سال پیش اوست که در هنگام حمله نیروهای انتظامی و شبه نظامیان لباس شخصی در شب 18 تیر 78، معاون دانشجویی دانشگاه تهران بود و به افشاگری علیه فجایع نیروی انتظامی و لباس شخصی ها در حمله به کوی دانشگاه و سرکوب خشونت آمیز دانشجویان پرداخت.با گذشت ده سال اما افشاگر فاجعه کوی دانشگاه خود در جریان کودتای انتخاباتی جناح حاکم بازداشت و زندانی شد.
به گزارش سایت ادوار نیوز، همسر داود سلیمانی در دیدار با کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه ضمن ابراز امیدواری نسبت به آزادی همسرش گفت"مهم ترین دعای ما برای دکتر سلیمانی علاوه بر صبر و استقامت، سربلندی ایشان در برابر تهمت ها است."
افشاگر فاجعه کوی دانشگاه در بند مخوف دو الف اوین
دختر دکتر سلیمانی نیز در این دیدار ضمن خوشامد گویی به حضار به تشریح نحوه بازداشت و زندان 3 ماهه پدرش پرداخت و گفت"ساعت 6 صبح روز 26 خردادماه 8 نفر مامور امنیتی به منزل ما وارد شدند و ضمن تفتیش و ضبط وسایل شخصی پدرم،ایشان را با خود بردند. و بعد از بیست روز یک تماس تلفنی سه دقیقه ای داشتند و سه هفته بعد هم یک تماس تلفنی داشتند و چهارمین تماس ایشان در واقع همان اولین ملاقات ما بود که در روز 22 مرداد اتفاق افتاد. ما به جز یک مورد ملاقات دیگر موفق به دیدن ایشان نشده ایم و تلاش های ما برای آزادی ایشان بی نتیجه بوده است"
سوده سلیمانی گفت"امروز که عید فطر بود ما انتظار داشتیم لا اقل به خانواده ملاقاتی داده شود و یا امکان تماس تلفنی مهیا گردد که متاسفانه این مسله نیز سلب شد. پنج شنبه گذشته نیز وقتی برای ملاقات به اوین رفتیم با ما برخورد بسیار بدی داشتند و رفتارشان تحقیر آمیز بود و وقتی از آنها سوال می کردیم آقای سلیمانی کجا هستند؟ پاسخ می دادند شما چه خانواده ای هستید که از محل نگهداری زندانی خود خبر ندارید"! وی گفت"برداشت ما این است که آقای سلیمانی در بند دو الف زندان اوین نگهداری می شوند"
خواهر دکتر داوود سلیمانی نیز در این دیدار با تاکید بر اینکه دعای ما و خانواده آقای سلیمانی این است که ایشان از این امتحان الهی سربلند بیرون آید گفت"در دیدار با آقای سلیمانی ایشان از ناحیه پا ابراز ناراحتی می کرد و موقع راه رفتن می لنگید و به ما تاکید کرد که زیر بار تهمت ها و اتهامات زده شده به ایشان مبنی بر ساماندهی اغتشاش و آشوب در کشور نرفته است. و در زندان انفرادی با قرائت قران و دعا ایستادگی می کند."
سلیمانی برای برقراری یک نظام انسانی وقانونی تلاش کرده است
در ادامه این دیدار دکتر فریبرز رییس دانا با تبریک به خانواده سلیمانی به دلیل روحیه بالا گفت"ما شکی نداریم که آقای سلیمانی و همفکرانشان به خاطر تلاش برای آزادی و دموکراسی و برقراری یک نظام قانونی و انسانی به عرصه وارد شده اند و حساب آنها از کسانی که به قصد قدرت طلبی و تمامیت خواهی عمل می کنند جدا است."رییس دانا گفت" عمده جمعیت ایران مردم شهر نشین هستند و در این وضعیت این مردم برای ازادی و عدالت و برقراری یک نظام انسانی با تمام قوا ایستاده اند و در میان این جمعیت شهرنشین قشر تحصیل کرده بار سنگینی بر دوش دارد و دکتر داوود سلیمانی به عنوان یک فرد تحصیل کرده زندگی خود را مانند بسیاری دیگر وقف تلاش برای این عرصه ساخته است".
روحیه بالای خانواده مهم ترین پشتوانه زندانی سیاسی است
در ادامه مهندس صرافی از فعالان حقوق اقوام و مدیرمسوول نشریه توقیف شده دیلماج نیز ضمن ابلاغ همدلی فعالان آذربایجانی با دکتر سلیمانی و خانواده وی گفت: در سال گذشته و در همین روزها بنده دستگیر شدم و دو ماه را در زندان انفرادی بودم در آن روزها تنها نگرانی من خانواده ام بود و وقتی در اولین ملاقات روحیه بالای همسر و فرزندانم را دیدم بسیار روحیه گرفتم و امروز نیز روحیه بالا و صبر شما قطعا پشت گرمی محکمی برای دکتر سلیمانی خواهد بود.
سلیمانی را از سال 59 و زمان جنگ با دشمن خارجی می شناسیم
در ادامه این دیدار سربندی از همرزمان دکتر سلیمانی در دوران جنگ با اشاره به سابقه حضور سلیمانی در جبهه های جنگ گفت"ما در بدترین شرایط کشور یعنی در دوران تجاوز دشمن خارجی در کنار بچه های همین محل از جمله داوود سلیمانی در جبهه جنگیدیم و اگر آن روز در برابر دشمن خارجی ایستادیم امروز باید در برابر شرایط دیگری مقاومت کنیم."
سربندی با اشاره به حضورش در کنار داوود سلیمانی از سال 1359 در جبهه های جنگ گفت"ما آقای سلیمانی را از دوران جنگ می شناسیم و امروز اگر کسی به ایشان تهمت بزند که فردی همانند سلیمانی عامل اسرایل و امریکا است در روحیه ما هیچ اثری نخواهد داشت. کسانی که دکتر سلیمانی را به اغتشاشگری متهم می کنند در اشتباهند مگر آنکه بگویند داوود سلیمانی در دوران حضور در جبهه های جنگ اموزش اغتشاش دیده است"
وی تاکید کرد"متاسفانه حوادث تلخ بعد از انتخابات بسیاری از معتقدین به نظام و اصول آن را دچار تردید کرده است و واقعیاتی که برای بسیاری از مردم روشن شد به باورهای آنها ضربه زد و امروز دل ما برای آنچه در مملکت رخ می دهد می سوزد.انتظار بسیاری این بود که به مناسبت عید فطر مقامات بالای نظام با صدور دستوراتی موجبات ازادی زندانیان را ایجاد کنند اما اینگونه نشد"
وی خطاب به فرزند داوود سلیمانی گفت"ما پدر شما را سی سال است که از دوران حضورش در جبهه و دانشگاه و مجلس شناخته ایم و باور داریم او راهی به جز راه حق و ولایت امیرالمومنین نرفته است".
زندان ها و دادگاه ها خود ابزار رسوایی حکومت جور است
در ادامه این دیدار سعید نعیمی عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادور تحکیم نیز با اشاره به بازداشت های اخیر گفت"سال گذشته و در روز عید فطر در دفتر ادوار تحکیم وحدت جلسه ای از سوی کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه برگزار شد که خانواده های زندانیان سیاسی در آن حضور داشتند و امروز بعد از گذشت یک سال شاهد هستیم که مسال مطرح شده در آن جلسه به عنوان اتهامات عبدالله مومنی سخنگوی ادوار تحکیم و در جلسه دادگاه او مطرح می شود."
نعیمی افزود"آقای دکتر سلیمانی که امروز اسیر حکومت جور هستند از سال ها قبل هدف هجمه و فشار اقتدارگرایان بوده اند و به طور مشخص در فاجعه کوی دانشگاه در 18تیرماه78 به دلیل مواضع آزادیخواهانه ایشان در مقام معاونت وزارت علوم در دفاع از دانشجویان مورد بغض حاکمیت بوده اند بنابراین بازداشت و فشار بر سلیمانی به خاطر مجموع تلاش های او در دوران حضور در دولت اصلاحات و همچنین نمایندگی مجلس ششم و تلاش او برای دفاع از حقوق محذوفین و مظلومین است"
وی گفت که" امروز شاهد هستیم که هیچ کس اعترافات اجباری و کیفرخواست های دروغین صادر شده برای متهمان را باور نمی کند و غلط های فاحش کیفرخواست ها رسوایی حکومت جور را در پی دارد مثلا در خصوص عبدلله مومنی ادعای سفر او به آلمان برای اموزش دیدن براندازی نرم از اساس کذب است چرا که او اساسا سفری به این کشور نداشته است."
سلیمانی به دلیل دفاع از دانشجویان در کوی دانشگاه مغضوب حاکمان است میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز در این دیدار با اشاره به در پیش بودن بازگشایی دانشگاه ها و مسوولیت ویژه دانشجویان در قبال وضعیت کشور به حضور گسترده جنبش سبز در روز قدس اشاره کرد و گفت"تاثیر این راهپیمایی گسترده بر مسیر حوادث پس از انتخابات به طور قطع بسیار بالا خواهد بود."
میلاد اسدی همچنین با اشاره به عملکرد دکتر سلیمانی در دوران حضور در وزارت علوم و مجلس او را یکی از مدافعان حقوق دانشجویان است که امروز به دلیل فعالیت های حق طلبانه اش تحت فشار و ستم قرار گرفته است.
داوود سلیمانی همچنان ایستاده است در ادامه این دیدار نماینده جنبش مسلمانان مبارز با ابلاغ پیام دکتر حبیب الله پیمان به خانواده دکتر سلیمانی تصریح کرد با توجه به سخنان خانواده و همچنین روحیه ای که ما از اقای سلیمانی سراغ داشتیم ایشان همچنان در برابر فشارها در زندان ایستاده اند. وی به عملکر سلیمانی در حادثه کوی دانشگاه اشاره کرد و گفت دکتر سلیمانی در این حادثه مهم ترین ملجا و پناه دانشجویان در برابر فشارها بودند و در دوران مجلس نیز این وضعیت ادامه داشت.
*****
خاتمی: دروغ پردازی‏ها و تهمت‏زنی‏ها در وجدان بیدار مردم بی اثر، بلکه دارای اثر معکوس است
به دنبال انتشار مطالبی مبنی بر دیدار سید محمد خاتمی و جورج سوروس توسط خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و به دنبال آن روزنامه کیهان، دفتر سیدمحمد خاتمی با انتشار اطلاعیه‏ای به این شرح ادعاهای مطرح شده را تکذیب کرد:
به نام خدا
با تأسف فراوان هر روز شاهد ادعاهای بی اساس نسبت به شخصیت های انقلاب و کشور و افراد و شهروندان و ایراد تهمت های ناروا به آنان هستیم. این امر اگرچه تازگی ندارد ولی اصرار بعضی محافل و رسانه ها بر این اقدام زشت، بعد از بیانات روشن رهبری معظم در خطبه نماز عید فطر درخور تأمل است و نشان دهنده میزان صداقت دروغ پردازان در ادعای پیروی از رهبری است.
آنچه به نقل از فردی به نام جرج سوروس در پاره ای مطبوعات و رسانه ها آمده یا تیتر سازی شده است اساساً فاقد صحت است.
سید محمد خاتمی نه این شخص را می شناسد و نه طبعاً در داووس یا جای دیگری با ایشان دیدار و گفت و گوی شخصی یا مشخصی داشته است. البته در مجامع فراوان بین‏المللی که ایشان شرکت یا سخنرانی کرده‏اند شنوندگان فراوان داشته است و مطالب بیان شده توسط ایشان کاملاً روشن است و مسؤولان عالی‏رتبه نیز مرتباً چه به صورت مکتوب و چه شفاهاً در جریان قرار گرفته‏اند. همچنین متن سخنان و مصاحبه‏ها و مطالب ایشان نیز در رسانه های جهانی و ایرانی به موقع منعکس شده است.
گرچه این دروغ‏پردازی‏ها و تهمت‏زنی‏ها در وجدان بیدار مردم شریفی که اسلام و ایران و آزادی و پیشرفت و حرمت انسان را می‏خواهند، بی اثر بلکه دارای اثر معکوس است، ولی از بداخلاقی در جامعه و نظامی که باید مهمترین شاخصه آن راستی و اخلاق باشد به خدا پناه می‏بریم!
*****
نواخته شدن زنگ آغاز مدارس بدون وزیر
خبرگزاری مهر: زنگ آغاز سال تحصیلی 89-88 فردا در حالی در مدارس سراسر کشور به صدا در می آید که وزارت آموزش و پرورش این روزها بدون حضور وزیر اداره می شود و این اولین و بزرگترین چالش این وزارتخانه در روزهای آغازین سال تحصیلی است.
سال تحصیلی 89-88 در حالی در بیش از 120 هزار مدرسه در سراسر کشور آغاز می شود که نمایندگان مجلس به "سوسن کشاورز" وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش رای اعتماد ندادند و این وزارتخانه هم اکنون با سرپرستی رمضان محسن پور معاون حقوقی پیشین این وزارتخانه اداره می شود.
اگرچه فعالیت وزارت آموزش و پرورش همچون سایر وزارتخانه ها است اما در واقع سال کاری وزارت آموزش و پرورش و 117 سازمان و منطقه تابع آن از ابتدای مهر آغاز می شود و حجم کارهای این وزارتخانه در سه ماه اول سال تحصیلی به اوج خود می رسد. پرداخت سرانه مدارس و دانش آموزی، جابجایی و نقل و انتقالات مدیران مدارس، ارائه و اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی تهیه شده، اجرای دستورالعمل ساماندهی نیروی انسانی و دهها مورد دیگر از برنامه هایی است که باید همزمان با آغاز سال تحصیلی در مدارس اجرا شود که نیاز به پیگیری جدی و مصمم مسئولان این وزارتخانه دارد در غیر این صورت برنامه ها یا اصلا اجرا نمی شوند یا به کندی دنبال می شوند.
علیرضا علی احمدی وزیر سابق آموزش و پرورش سال گذشته بارها و بارها با انتقاد از ضعف شدید مدیران میانی تاکید کرد: مدیرانی را داریم که کیسه پول زیر سردارند و سرانه مدارس را نمی دهند و ما مجبوریم دائم حسابهای آنها را کنترل کنیم تا ببینیم سرانه را پرداخت کرده اند یا نه. آخر هم خودمان در سفرهای استانی باید آن را پیگیری کنیم.
به اذعان مسئولان ارشد وزارت آموزش و پرورش هرگاه وزرای آموزش و پرورش تغییر می کنند، برنامه ها و فعالیتهای این وزارتخانه با یک وقفه جدی روبرو می شود به طوری که روند اجرای اغلب فعالیتهای وزارتخانه و به تبع سازمانها و مناطق آموزشی با سرعت پایینی صورت می گیرد
به اذعان مسئولان ارشد وزارت آموزش و پرورش هرگاه وزرای آموزش و پرورش تغییر می کنند، برنامه ها و فعالیتهای این وزارتخانه با یک وقفه جدی روبرو می شود به طوری که روند اجرای اغلب فعالیتهای وزارتخانه و به تبع سازمانها و مناطق آموزشی با سرعت پایینی صورت می گیرد چرا که بسیاری از مدیران آموزش و پرورش معتقدند که با انتخاب وزیر جدید بسیاری از این برنامه ها متوقف می شود و در نتیجه اجرای آن در یک مقطع کوتاه چندان موثر نیست.
صحت این موضوع زمانی برایمان روشن می شود که پا در راهروهای عریض و طویل وزارت آموزش و پرورش می گذاریم. ساختمان دو طبقه ای که دفتر بسیاری از معاونتها و مدیران کل را در خود جای داده است. به عنوان خبرنگار به اتاق هر کدام از مدیران که سرک می کشیم به جز این جمله که" فعلا خبری نیست، منتظر هستیم تا وزیر جدید انتخاب شود" جمله دیگری نمی شنویم.
به طور مثال وقتی از کنار دفتر مدیرکل امور رفاهی رد می شدم با معلمی برخوردم که برگه ای در دست داشت و با عصبانیت از اتاق بیرون آمد، علت را که جویا شدم گفت: "به ما قول مساعدت در خرید خودرو را داده اند، حالا که معرفی نامه را به شرکت سایپا برده ام می گویند چون این توافق زمان علیرضا علی احمدی و بذرپاش بوده و حالا هر دو رفته اند، طرح متوقف شده و ما اجازه واگذاری خودرو نداریم."
وزارت آموزش و پرورش طی سالهای گذشته بارها و بارها دستخوش تغییر و تحول بوده که طی چهارساله دولت نهم به دلیل نبود نگاه درست و دقیق به این حوزه به اوج خود رسیده است. تغییر محمود فرشیدی بعد از دو سال و اداره شدن این وزارتخانه با سرپرستی علی احمدی و وزارت یک سال و نیمه وی در این حوزه بسیار حساس تنها یک فرصت شناخت آنها با وزارت آموزش و پرورش بود
وزارت آموزش و پرورش طی سالهای گذشته بارها و بارها دستخوش تغییر و تحول بوده که طی چهارساله دولت نهم به دلیل نبود نگاه درست و دقیق به این حوزه به اوج خود رسیده است. تغییر محمود فرشیدی بعد از دو سال و اداره شدن این وزارتخانه با سرپرستی علی احمدی و وزارت یک سال و نیمه وی در این حوزه بسیار حساس که بخش اعظم بودجه دولت را هر سال به خود اختصاص می دهد، تنها فرصت شناخت آنها با وزارت آموزش و پرورش بود و هیچ یک از آنها به درستی نتوانستند به خواسته های خود در وزارتخانه برسند. به طوری که علی احمدی در بیست و ششمین اجلاس روسای آموزش و پرورش که درست در روز تنفیذ دکتر احمدی نژاد برگزار شد به اذعان خود اعتراف کرد که در مدت زمان حضور خود تنها به دنبال رفع کسری بودجه مزمن این وزارتخانه بوده و فرصت پرداختن به مسائل آموزشی را نداشته است.
علی احمدی در همان جلسه گفت: از معاون مالی و برنامه ریزی خود خواسته ام که مرا کمتر درگیر مسائل مالی کنند و بگذارند از این پس بنده با فراغ بال به مسائل حوزه های دیگر نیز بپزدازم.
از سویی دیگر طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش که یکی از مطالبات اصلی مقام معظم رهبری از وزارت آموزش و پرورش است و برنامه درس ملی نیز طی این مدت روی زمین مانده که تصویب و اجرای آن نیاز به حضور وزیر آموزش و پرورش دارد. قرار بود نسخه های اولیه این طرح تا ابتدای سال جاری در شورای عالی آموزش و پرورش به تصویب رسد و به شورای عالی انقلاب فرهنگی داده شود که این امر نیز میسر نشد.
همچنین طی این مدت دستورالعمل ساماندهی نیروی انسانی نیز که سال گذشته برای اولین بار با دستور علی احمدی اجرا شد، دچار تغییراتی شد که مدیران سازمانها و مناطق را دچار سردرگمی در اجرای آن کرده است که بالاخره باید طبق این دستورالعمل حرکت کنند یا نه.
به تمام مشکلات و چالش های این وزارتخانه باید بحث همیشگی کسری بودجه را نیز اضافه کرد. بودجه آموزش و پرورش امسال کمتر از بودجه درخواستی و مورد نیاز بسته شده و به گفته نمایندگان مجلس دولت قطعا در اواسط سال نیاز به ارائه متمم بودجه برای این وزراتخانه خواهد داشت. این چالش وقتی به عمیقترین نقطه خود خواهد رسید که رئیس جمهور و نمایندگان مجلس بدانند که تاکنون بیش از 120 هزار فرهنگی در آموزش و پرورش به شکل عادی یا پیش از موعد در سال جاری بازنشسته شده اند.
به هرحال سال تحصیلی جدید با تمام این معضلات و کمبودها از فردا با حضور بیش از 14 میلیون دانش آموز در 120 هزار مدرسه در سراسر کشور اعم از کپرنشین و عشایری تا هیئت امنایی و غیردولتی آغاز می شود و بیش از یک میلیون و 200 هزار فرهنگی و معلم با دهها مطالبه و خواسته و با نگاهی پرسشگر درباره آینده این وزارتخانه راهی مدارس می شوند. مطالباتی که باید منتظر ماند و دید که بالاخره کدام وزیر در چهار سال آینده پاسخگوی آن خواهد بود.
*****
اسلامی کردن دانشگاه‌ها با تغییر اساتید و کتب درسی
شهرزادنیوز: طیبه صفایی، نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، گفت که کمیسیون مزبور به شدت پیگیر طرح اسلامی کردن دانشگاه‌ها خواهد بود. وی از این که هر استادی به سلیقه خود سر فصل دروس را تغییر می‌دهد، اظهار تأسف کرد و خواستار آن شد که کامران دانشجو، وزیر جدید علوم، به شعارهایش در رابطه با اسلامی کردن دانشگاه‌ها، عمل کند.
به باور طیبه صفایی، باید اعضای هیأت علمی در دانشگاه‌ها و محتوای کتب درسی مورد بررسی قرار گیرند.
*****
اسامی شاهان از کتب تاریخ مقطع راهنمایی و متوسطه حذف می شوند
خبرگزاری مهر: رئیس گروه مطالعات تاریخ وزارت آموزش و پرورش از آغاز تغییرات جدید در کتب تاریخ مقاطع راهنمایی و متوسطه خبر داد و گفت: در تغییرات جدید، تاریخ نگاریهای نظامی و پادشاهان از کتب تاریخ این مقاطع تحصیلی حذف می شود.
یعقوب توکلی افزود: کتابهای تاریخ جدید این دو مقطع با رویکرد فرهنگی و تمدن پرور جایگزین تاریخ نگاری های سیاسی و نظامی پادشاهان و جنگها می شود.
وی با بیان اینکه این تغییرات به صورت تدریجی آغاز شده است، افزود: تغییرات در کل متون تاریخ زمان بر است و حتی سالها به طول می انجامد.
وی تصریح کرد: در این رویکرد پادشاهان و جنگجویانی نظیر چنگیزخان مغول یا سلطان محمدشاه و پادشاهان دیگری از این قبیل حذف و به جای آنان چهره های تمدن سازی همچون خواجه نصیرطوسی، زکریای رازی، ابوعلی سینا و ... پرداخته و توجه می شود.
رئیس گروه مطالعات تاریخ وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه هم اکنون تغییرات متون کتاب تاریخ این دو مقطع به صورت تدریجی و کارشناسی آغاز شده است، گفت: نشستهایی هم با معلمان تاریخ و برخی اساتید این بخش به صورت آموزشهای ضمن خدمت پیش بینی شده است.
توکلی اضافه کرد: تاکنون چند متن این کتاب در این مقاطع تغییر داده شده اما این تغییرات تدریجی است و سالها به طول می انجامد.
وی تغییرات در محتوای کتابهای تالیفی در آموزش وپرورش را بسیار دشوار خواند و گفت: تغییرات کتاب در آموزش و پرورش مثل دانشگاه ها نیست که استاد جزوه ای را معرفی کرده و بعد دوباره تعویض کند.
رئیس گروه مطالعات تاریخ وزارت آموزش وپرورش با اشاره به اینکه در کتاب تاریخ در رویکردی دیگر بیشتر به سمت تاریخ معاصر هستیم، خاطرنشان کرد: خواهان توجه ویژه در متون تاریخی به انقلاب اسلامی نیز هستیم.
*****
انتقال شبنم مددزاده به بند نگهداری مجرمین خطرناك
شبنم مددزاده، نایب دبیر شورای تهران دفتر تحكیم وحدت و دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران كه هم اكنون بیش از 7 ماه است در بازداشت موقت به سر می برد، به بند مجرمین خطرناک منتقل شده است.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر مددزاده به همراه 5 زندانی زن دیگر از جمله شیوا نظر آهاری و مهسا نادری از سه روز پیش به بندی موسوم به بند متادون كه وي‍ژه نگهداری مجرمین خطرناك است، منتقل شده اند.
این مسئله اگرچه با اعتراض شدید مددزاده و هم بندانش همراه بود اما هیچ دلیل قانونی دال بر انتقال آن ها به بند مذكور عنوان نشده است.
لازم به ذكر است كه بند متادون سابق بر این برای نگهداری افراد دارای اعتیاد شدید استفاده می شد كه هم اكنون به حالت نیمه متروكه در آمده است و از نظر وضعیت بهداشتی در بدترین وضعیت ممكن است. به طوری كه گرفتگی فاضلاب حمام و سرویس های بهداشتی و بوی گاز ناشی از آن باعث ایجاد حالت تهوع و خفگی شدید در شبنم مددزاده و دیگر زندانیان در این بند شده است.
دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران در تماسی تلفنی با خانواده اش خبر از ممنوع الملاقات بودن خود نیز داد كه این مسئله با توجه به گذشت بیش از 4 ماه از پایان بازجویی ها و مرحله تحقیقات، عملی غیرقانونی است كه بنا بر روال سابق مسئولین زندان هیچ دلیل قانونی و قانع كننده ای برای آن ذكر نكرده اند.
شیوا نظر آهاری كه از بعد از انتخابات در بازداشت به سر می برد نیز در این بند در بازداشت است. پیش از این سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر از صدور وثیقه 200 میلیونی برای آزادی شیوا نظرآهاری خبر داده بود.
گرچه صبح دیروز خانواده نظرآهاری قرار وثیقه ی 200 میلیونی را تامین كردند اما كماكان خبری از آزادی وی در دست نیست.
*****
گزارش فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده خانواده های دستگیر شدگان 27 شهریور و دستگیریهای اخیر در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی نمودند و خواستار آگاهی یافتن از وضعیت عزیزانشان و آزادی فوری آنها شدند.
روز سه شنبه 31 شهريور حدود 80 نفر از خانواده هاي بازداشت شده ها از ساعت 8:30 صبح در مقابل دادگاه انقلاب تجمع كردند و خواهان پاسخگويي مسئولين در مورد بازداشت عزيزانشان و مكان نگهداري آنها بودند.
خانواده هاي بازداشت شده هاي روز جمعه 27 شهریور كه نمي دانستند با كدام شعبه بايد تماس بگيرند هنگامي كه از كاركنان دادگاه انقلاب سوال مي كردند در جواب به آنها مي گفتند استعلام رايانه اي بگيريد در صورتي كه نام بازداشتي تاييد شود آنوقت متوجه مي شويد كه با كدام شعبه بايد تماس بگيريد كه همچنان نام هيچ يك از آنها در كامپيوتر دادگاه انقلاب ثبت نشده است و خانواده ها در سرگرداني و بلاتكليفي بسر مي برند .تعدادي از خانواده ها اعتراض مي كردند كه بعد از 24 ساعت بايد به بازداشتي تفهيم اتهام شود و او بايد با خانواده خود تماس بگيرد شما قوانين خودتان را هم زير سوال مي بريد؟ ما بايد از چه كسي بپرسيم كه عزيزانمان به چه جرمي بازداشت شده اند ؟ به كجا برده شده اند؟كاركنان دادگاه انقلاب با برخوردی غیر انسانی به آنها مي گفتند: چنين قانوني در مورد بازداشتي هاي امنيتي وجود ندارد.خيلي نگران هستيد به اداره پيگيري اطلاعات مراجعه كنيد صداي اعتراض خانواده ها بالا رفت كه شما اينجاييد كه به ما جواب بدهيد نه اينكه ما را به اين طرف و آن طرف پاس بدهيد .البته نام عده اي از بازداشت شده ها در اداره پيگيري اطلاعات تاييد شده استاز طرفي حدود 40 نفر از خانواده بازداشت شده ها نيز در مقابل بخش اداري زندان اوين تجمع كردند و خواهان اطلاع یافتن از مكان نگهداري عزيزانشان بودند كه ماموران مانع ايستادن آنها در مقابل بخش اداري شدند و آنها را مجبور به ايستادن در زير پل كردند .درخواست خانواده ها اين بود كه فقط به آنها بگويند عزيزانشان به زندان اوين منتقل شده يا نه تا بتوانند براي آنها لباس و وسايل مورد نياز را بياورند كه هيچ كس جوابگوي آنها نبود و ماموران به آنها مي گفتند برويد اينجا نايستيد.لیست اسامي تعدادي از بازداشت شدگان روز جمعه 28 شهریور برای ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.1- محمد مهدي كمالي 19 ساله دانشجوي كامپيوتردر فلسطين بازداشت شده2- حامد حسينيان 28 ساله شغل آزاد در وليعصر بازداشت شده3- علي اميني طبري 24 ساله دانشجوي حسابداري 4- فرهاد رمضاني 27 ساله ليسانس مديريت اجرايي در انقلاب بازداشت شده5- هومن اسماعيل پور 30 ساله كارمند در خيابان طالقاني بازداشت شده6- سعيد صدري 28 ساله در ونك بازداشت شده7- محمد عباسي 25 ساله ليسانس بازرگاني در انقلاب بازداشت شده8- كيانوش بختياري 20 ساله دانشجو در ونك بازداشت شده9- صادق هاشمي 29 ساله در هفت تير بازداشت شده10- حسين محمدي پور 27 ساله در ونك بازداشت شده11- آرمان حسن زاده 20 ساله در وليعصر بازداشت شده
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،خواستار آزادی فوری و بی قید وشرط زندانیان سیاسی در ایران است و دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدامات عملی برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران است.
*****
رژه نظامی نیروهای مسلح
با توجه به گزارش زیر (خط فقر در ایران) این هم فیلم نمایش تسلایحاتی رژیم برای ارعاب ملت ایران و اهتمالن کشورهای منطقه یا حتا سراسر دنیا....!!!! اینک خودتان پیدا کنید دلیل خط فقر را...
*****
گزارشی از خط فقر در ایران
نمي‌خواهد خيلي از شهر دور شويد، تا اين فقر سر كاري را ببينيد، فقط كافي است كه كمي چشم‌هايتان را باز كنيد و سرتان را بچرخانيد. ديدن كودكاني كه به شما آويزان مي‌شوند تا چيزي از آنها بخريد، پيرزنان و پيرمرداني كه دست گدايي برايتان دراز مي‌كنند، زنان و مرداني كه با دست فروشي روزگار خود را مي‌گذرانند،‌كارتن‌خواب‌ها كافي است تا به سر كاري بودن خط فقر پي ببريد.
وارد كوچه مي‌شويم، بچه‌ها در كوچه بازي مي‌كنند، چشمشان كه به دوربين مي‌افتد، يكي فرياد مي‌زند «خبرنگاران فرار كنيد، فردا عكسمون تو روزنامه‌هاست، فرار كنيد» هر كدام به سويي مي‌دوند و در اين كوچه‌هاي تنگ و تاريك گم مي‌شوند.
اشكان يك خواهر و برادر دارد، او با آنها و پدر و مادرش در مخروبه‌اي دو طبقه زندگي مي‌كند، پدرش در خيابان‌ها كفش‌هاي مردم را تعمير مي‌كند و مادرش خانه‌ها را نظافت مي‌كند؛ مادرش مي‌گويد: «اما نمي‌رسونيم» اشكان يك شهروند تهراني و پدر و مادرش افغاني هستند، مادرش مي‌گويد: ما مي‌خواهيم برگرديم افغانستان اما بچه‌ها نمي‌يان، پارسال بردمشون هر روز مي‌گفتن مي‌خوايم برگرديم؛ پدرشون چند سال پيش سكته مغزي كرده، دستش مي‌لرزه، رفتيم سازمان ملل گفتن به خاطر شرايط پدرش هر جاي دنيا بوديم برامون شرايط ويژه در نظر مي‌گرفتن، مونديم اينجا تا نزديك افغانستان باشيم؛ تمام خانه پر است از لباس‌هاي روي بند و بوي نم و فقر.
به گزارش ايلنا، طبق گفته كارشناسان، خط فقر در ايران 850 هزار تومان است، پدر و مادر اشكان اگر نصف اين مبلغ را هم درآمد داشتند،‌دست كم مي‌توانستند خرابي‌هاي خانه‌شان را تعمير كنند، طبقه پايين از فرط خرابي قابل سكونت نبود و تمام خانواده در طبقه دوم سكونت داشتند.
محمود احمدي‌نژاد در اولين مصاحبه مطبوعاتي دولت دهم خط فقر را يك موضوع سر كاري خواند و گفت: بدين معني كه ابتدا بايد به تعريف خط فقر توجه كرد، يعني چنانچه حداقل نيازها در تعريف خط فقر لحاظ شود، همان مي‌شود خط فقر و چنانچه نيازهاي كم اهميت‌تري در اين تعريف لحاظ شود خط فقر تغيير مي‌كند.
اشكان مسكن دارد، يك مسكن مخروبه، آيا حداقل نيازهاي اشكان برآورده شده است؟ آيا اشكان بالاي خط فقر است؟
هر چه در كوچه‌ها پيش‌تر مي‌رويم، كوچه‌ها باريك و باريك‌تر مي‌شود؛ دري بازي است، چرك كف كرده از زير در خارج مي‌شود، در مي‌زنم؛ دختر جوان زيبايي در را باز مي‌كند و كسي را صدا مي‌زند؛ زن برادرش است. سال‌هاست از كردستان مهاجرت كرده‌اند، همسرش چهار سال پيش ورشكست شده است. مي‌گويد: لباس مي‌دوختن سر كارگر توليدي بود، از چهار پنج سال پيش كه جنساي چيني اومده،؛ كار اينا كساد شد، اگر يه باروني واسه اينا در مي‌يومد 22 هزار تومن، مغازه‌ها از چين مي‌خريدن 14-15 هزار تومن، خوب معلومه واسشون صرف مي‌كنه جسن چيني بخرن. سال‌هاست از كردستان مهاجرت كرده‌اند، حقوق بازنشستگي پدرش تنها درآمد براي هزينه كردن دو خانوار است.
به گزارش ايلنا در سال‌هاي 1371 تا 1386 حدود 71 درصد، درآمد خانوارهاي ايراني افزايش پيدا كرده است در شرايطي كه هزينه‌هاي اين خانواده‌ها 1840 درصد افزايش هزينه دو خانواده را بدهد و رئيس‌جمهور در همان مصاحبه مطبوعاتي بيكاري 200 هزار نفر در يك سال را عدد بزرگي نداند و آن را طبيعي بخواند و بگويد: در بازار كار همواره عده‌اي بيكار مي‌شوند و عده‌اي سر كار مي‌روند، بدين معني كه افرادي كه امروز بيكار مي‌شوند، ممكن است پس از مدتي مجددا بر سر كار بروند، بنابراين بازار كار همواره در حال تبادل نيروي انساني است.
همسر اين زن با گذشت چهار سال هنوز «مجددا بر سر كار نرفته است»، اما طبق گفته‌اي بالا خانواده‌اش زير خط فقر نيستند، چرا كه غذا، پوشاك و مسكنشان مهيا است، گرچه به بدترين شكل ممكن.
پيرمرد 80 ساله نحيفي، 50 سال است كه آنجا يك خشكشويي دارد، مي‌گويد: 50 سال پيش كجا اين همه غم بود. 5-6 تا خونواده با هم زندگي مي‌كرديم، چقدر با هم خوش بوديم،؛ حالا تو خيابون هم، نمي‌تونيم همديگرو تحمل كنيم. بخار آب و حرارت دستگاه تحمل آنجا را برايم سخت مي‌كند، فكر مي‌كنم. اين پيرمرد بيچاره چه مي‌كشد اين جا صبح تا شب؛ از يك توليدي برايش، يك دسته شلوار مي‌آورد، مي‌گويد: اينارو مي‌بيني واسه همش فقط هزار تومن مي‌دن، چند سال اوضاع خيلي بده، چند ماه كه اصلا كار نيست. مي‌گويد: يك سال چشمامو عمل كردم، دو ميليون شده،‌چون صاحب كارم بيمه ندارم، حالا هم كه قانون عوض شده، بالاي شصت سالم بيمه نمي‌شم، پول عمل چشمام «هنوز بدهكارم»اين پيرمرد حداقل نيازها را دارد و اكنون كه احتياج به نياز كم اهميت‌تري مثل عمل چشم، پيدا كرده يك سال زير بار قرض آن است،‌گويا نيازهايي كه مربوط به سلامت جسمي است از حداقل نيازها محسوب نمي‌شود و از نظر رئيس‌جمهور تنها كمي غذا به اندازه زنده ماندن، پوشاك به اندازه لخت نماندن و سقفي به اندازه خيس نشدن حداقل نيازهاست، كه خدا را شكر،‌ همه دارند و در ايران هيچ‌كس زير خط فقر نيست.
*****
احمدی نژاد راهی نیویورک شد؛ تظاهرات گسترده مخالفان
خبرگزاری مهر: رئیس جمهور صبح امروز در راس هیئتی به منظور شرکت در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد عازم نیویورک شد. در این سفر ثمره هاشمی دستیار ویژه رئیس جمهور، رحیم مشایی رئیس دفتر ریاست جمهوری و پرویز داوودی، الهام، میرتاج الدینی، چند تن از نمایندگان اقلیت مجلس رئیس جمهور را در این سفر همراهی می کنند. احمدی نژاد قرار است فردا ساعت 17:30 به وقت نیویورک در مجمع عمومی سازمان ملل به ایراد سخن بپردازد.
همزمان با حضور احمدی ‌نژاد در سازمان ملل، گروه هايی از فعالان حقوق بشر، منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی قرار است تظاهرات گسترده ای علیه رژیم در نیویورک برپا کنند.
خبرگزارى فرانسه در گزارشی در باره سفر احمدی نژاد به نیویورک نوشت، احمدی نژاد در حالى برای سخنرانی عازم نیویورک (مقر سازمان ملل متحد) می شود که در داخل ایران مورد اعتراض قرار دارد و در خارج نیز جهانیان اظهارات او را شدیدا محکوم می کنند. احمدی نژاد در شرایطی پشت تریبون مجمع عمومی سازمان ملل قرار می گیرد که معترضان در داخل از هر فرصتی برای برپايی تظاهرات علیه دولت او استفاده می کنند و اظهارات تحريک آميز او در مورد هولوكاست نیز با واکنش کوبنده جامعه جهانی روبرو شده است. سخنرانى اين رهبر ياغى رژيم تهران درست چند روز پیش از يک نشست بسيار مهم بين المللى در مورد برنامه هسته ای این رژیم ایراد خواهد شد. رهبران جهان نیز در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در مورد چگونگی برخورد با رژیم تهران رایزنی خواهند کرد.
*****
وقتی کیهان مؤسسه آمریکایی را "معتبر" می نامد: 63 درصد ایرانی ها موافق رابطه با آمریکا هستند
لجن نامه کیهان روز دوشنبه بر خلاف رویه همیشگی اش به انتشار نتایج نظرسنجی یک موسسه امریکایی پرداخت که طی ان آمده است: 63 درصد ایرانی ها موافق از سرگیری روابط ایران و آمریکا هستند. این خبر در حالی در این روزنامه منتشر شده است که 6 سال پیش دستگاه قضایی ایران جمعی از کارشناسان ایرانی موسسه " آینده " از جمله عباس عبدی و حسین قاضیان را به اتهام نظر سنجی مشابه از افکار عمومی ایرانیان درباره رابطه ایران و آمریکامجرم تشخیص داد ؛ طبق نتایج نظرسنجی های آنان اکثریت ایرانیان از برقراری رابطه با آمریکا حمایت کرده بودند. پس از آن بود که مسوولان رسماً به رسانه ها هشدار دادند که انتشار هر گونه نتایج نظر سنجی درباره رابطه ایران و آمریکا خلاف بوده و با آن برخورد خواهد شد . پس از طی شدن این مراحل که در دوره ریاست اصلاح طلبان بر قوه مجریه بود ، اکنون شاهد اعلام نتایج نظر سنجی های یک موسسه آمریکایی از افکار عمومی ایرانیان داخل ایران در رسانه های اصولگرا هستیم و جالب اینکه این بار نه تنها موسسه مزبور " انگ جاسوسی و نظرسازی " نمی خورد بلکه همین روزنامه کیهان آن را به عنوان «یکی از مراکز نظرسنجی معتبر جهانی» معرفی و در ضمن آن اعلام می کند که طبق نتایج نظرسنجی تلفنی این موسسه از یکهزار و سه ایرانی ،مشخص شده که 87 درصد ایرانیان به صحت و درستی نتایج اخیر ریاست جمهوری 22 خرداد که به انتخاب احمدی نژاد منجر شد ، اعتماد دارند و 62 درصدشان هم خواستار از سرگیری روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا هستند. جالب اینکه همین روزنامه 6 سال پیش در برابر انجام یک نظر سنجی مشابه از سوی یک موسسه وطنی که نتیجه مشابهی درباره روابط دو کشور داشت، " انگ " هایی چون جاسوسی به نفع بیگانه و تشویش اذهان عمومی و...را به گردانندگان و کارشناسان این موسسه وارد کرده بود. در ان زمان ، اصرار ویژه ای بر به کار بردن واژه "نظرسازی" در تبیین نظرسنجی مذکور می شد اما گویا از نظر بعضی ها ، همچنان مرغ همسایه غاز است!
*****
اعتصاب در کارخانه ی آلومینیوم اراک
بنا به گزارش «اراک تایمز» کارگران شرکت آلومینیوم اراک روز دوشنبه (امروز) در اعتراض به عدم پرداخت برخی مزایای خود در حقوق پرداختی شهریور ماه ٨٨ و همچنین عدم توزیع لباس مخصوص کار خود در شرکت تجمع کرده اند.
تا لحظه تنظیم این گزارش (دوشنبه ٣۰ شهریور – ساعت ۱۱ صبح) این تجمع و اعتصاب کارگری ادامه داشته است.
بنا به گفته منابع کارگری کارگران ایرالکو با تجمع در قسمت بارگیری شرکت و توقف فرآیند بارگیری محصولات ایرالکو خواستار پرداخت مزایای خود از جمله پاداش افزایش تولید به میزان ۲۵۰ هزار تومان برای هر کارگر شده اند.
بنا به این گزارش مرتضی مرجانی؛ مدیر عامل ایرالکو در جمع کارگران حاضر شده و قول پرداخت این مزایا را در ظرف چند روز آینده داده است.
این در حالی است که کارگران به فشارهای مسئولین استانی برای بستن کارخانه قدیم تولید آلومینیوم این شرکت که به ادعای مسئولان آلاینده است اعتراض دارند.
در همین حال عیسی رضایی؛ رئیس هئیت مدیره شرکت مهر اقتصاد ایرانیان که وابسته به بسیج است چندی پیش از مشکلات مالی شرکت و احتمال اخراج صدها کارگر شرکت خبر داده بود.
به گفته کارگران ایرالکو وی از بستگان محسن رضایی؛ نامزد انتخابات ریاست جمهوری ٨٨ و فرمانده سابق سپاه است.
این دومین تجمع کارگری در شهریور ماه در این کارخانه ی مهم به شمار می رود. پیش از این روز یکشنبه ٨ شهریور ٨٨ صدها کارگر شرکت آلومینیوم اراک در اعتراض به فشارها برای تعطیلی دیگهای خط قدیم شرکت از سوی برخی مقامات استان و به خطر افتادن شغلشان تجمع کرده بودند.
این تجمع با حضور کارگران بخشهای مختلف شرکت در پارکینگ سرویس ایاب و ذهاب کارکنان شکل گرفته بود و اعضای شورای اسلامی ایرالکو با حضور در میان کارگران سعی در آرام کردن کارگران داشتند.
کارگران همچنین به قطع برخی مزایای حقوقی خود اعتراض داشته اند که در پی این اعتراض شرکت برخی از آنها را پرداخت کرده است.
یکی دیگر از دلایل این تجمع انتشار سخنان رجایی؛ نماینده اراک در مجلس مبنی بر لزوم بسته شدن خط قدیم ایرالکو تا پایان ماه جاری بوده است. در حالی که بر طبق آماری که در میان کارگران توزیع شده است صنعت آلومینیوم جایگاه هشتم را در آلودگی هوای اراک دارد.
*****
احضار بی بازگشت دانشجویان دانشگاه تهران به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات
طبق اطلاع رسیده به دست ما،3 دانشجوی دانشگاه تهران پس از مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات، روانه زندان اوین شدند.
ایوب نعمتی (دبیر شورای صنفی دانشگاه تهران)، محسن جعفری مقدم (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی) و علی رفاهی (دبیر شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی) از هفته گذشته در پی احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت و به زندان اوین منتقل شده اند.
ایوب نعمتی دبیر شورای صنفی دانشگاه تهران شنبه هفته گذشته در اعتراض به دیوار کشی بین ساختمان های کوی دانشگاه تهران و اختصاص تعدادی از ساختمان های کوی دانشگاه به متأهلین با مدیریت دانشگاه درگیری لفظی پیدا کرده بود، که در پی این درگیری لفظی روز یکشنبه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و پس از مراجعه به دفتر پیگیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
علی رفاهی و محسن جعفری مقدم دو تن از 16 دانشجوی احضار شده ی دانشکده علوم اجتماعی نیز روز سه شنبه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مراجعه کرده و از آنجا به زندان اوین منتقل شدند.
محسن جعفری مقدم در تماس با خانواده و دوستان خود خبر از صدور وثیقه ی 35 ملیونی برای خود داده است که علی رغم آماده بودن این وثیقه از فک بازداشت وی خودداری شده است.
از اوایل شهریور ماه نزدیک به 100 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران در ارتباط با وقایع کوی دانشگاه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب احضار شده اند که تاکنون تنها عده ی بسیار کمی از این افراد به این نهاد مراجعه کرده اند و بیم آن می رود که با مراجعه نفرات بیشتر شاهد بازداشت تعداد بیشتری از دانشجویان پیش از بازگشایی دانشگاه باشیم.
این در حالی است که با وجود اینکه هنوز کوی دانشگاه تهران شاهد حضور دانشجویان ساکن نشده است، مدیریت دانشگاه به تهدید علیه هرگونه اعتراض در کوی می پردازد.
تهدید و بازداشت دانشجویان کوی دانشگاه تهران در حالی به طرز بی سابقه ای ادامه دارد، که مسئولین وزارت اطلاعات، وزرات کشور و قوه قضائیه عاملین و آمرین حمله کنندگان به کوی دانشگاه را مشخص نکرده و درصدد سرپوش نهادن بر جنایات افراد لباس شخصی هستند.
گزارش های تکمیلی متعاقبا انتشار خواهد یافت.
*****
سوگ‌ سرودی برای آزادی جانِ ناشکيبای پرویز مشکاتيان
هجرت ترانه‌سرای حماسه در کشاکش استبداد
پرویز مشکاتیان، نمادی و بیرقی بود که با صدایی مهیب، با هجرت تلخ‌اش، نشان داد که استبداد با روح ایرانی چه می‌کند و چه بر سر هنر و هنرمندان ما می‌آورد. هنرمند در کشور ما هر چه حساس‌تر و هر چه لطیف‌تر، آسیب‌پذیرتر و شکننده‌تر. مشکاتيان، با این همه احساس، لطافت و شعور، ختم دورانی بود و پايان زمانه‌ای که دیگر از آن قهرمانی حماسه‌آفرین به آسانی متولد نمی‌شود. آسان نيست که هجرت پهلوانی چون پرویز مشکاتيان را به انگشت نشان دهی و بگویی که ستم‌ها چه بر سر او آورد. آسان نیست بگويی اين همه جوری که بر اهل فرهنگ رفت، يکی از قربانیان‌اش پرويز مشکاتيان بود. آسان نبودن‌اش نه از حیث دشواری معرفتی که از حیث دشواری احساسی و درونی است. هجران یلی چون مشکاتيان است که دشوار است، آن هم در زمانه‌ای و در سرزمینی که اهل سلامت بیمار می‌شوند و اهل خرد به محبس می‌روند؛ در زمانه‌ای و در دياری که جاهلان مکرم‌اند و عالمان ملجم.
هر چه عبور پرویز مشکاتيان و پروازش، به هر شيوه و شکلی، سخت است و جگرسوز، اما درس‌آموز است و پرمعنا. درس‌آموز است از آن رو که مشکاتيان زخم‌خورده‌ی نظامی بود که هنر را نمی‌فهميد و بر نمی‌تابید؛ نظامی که فرومايه‌گان، دون‌مايه‌گان و هنرستیزان را منزلت می‌داد (و می‌دهد) و این همان نظامی است که امروز در برابر ملت و آزادگان اين ديار سینه سپر می‌کند و درشتی می‌کند.
سراينده‌ی حماسه‌هایی موسیقایی که در تاریخ هنر این ديار درخشان می‌مانند و جان اهل ذوق و معرفت‌ را تا قرن‌ها به اهتزاز خواهند آورد، ديروز پر کشيد و قفس این خاکِ پر ستم را به اهل جفا و ریا وانهاد. اما ما را تکليف چيست؟ پرویز مشکاتيان نخست قربانی اين نظام پر ستم، معرفت‌ستيز و هنرسوز نیست و نخواهد بود.
از سويی شرط انصاف، ايمان و خرد نيست که ماتم بزرگ‌مردی چون مشکاتيان را دستمایه‌ی چیزی جز اعزاز و اکرام هنر و بزرگداشت منزلت پهلوانی چون او سازيم، اما آنها که آيین مشکاتیان را نيک می‌دانستند و آوای حق‌طلبی، آزادی‌خواهی و جوانمردی او را شنیده بودند، از همه بهتر می‌دانستند که او اين همه ستم را بر نمی‌تابيد و جان‌اش از این همه ریا، دروغ و نامردمی زخم‌دار بود. همين اعتنا به شأن هنری و انسانی اوست که هر صاحب انصاف و خردی را وامی‌دارد که سر بر آستان هنر فرود بياورد و مقامِ عزيز او را قدر بنهد؛ مقام او که به حق «آستان جانان» بود.
برای فهم اينکه چقدر هنرمند فرهيخته و ایران‌دوستی چون او که از مصادیق درخشان انسانيت ايرانی بود، چه نقشی در صيقل دادن و اعتلای فرهنگ آزادمنش و حريت‌طلب ایرانی داشته است، کافی است نگاهی به مجموعه‌ی آثار و توليدات جان ناآرام او بيندازیم. هر اثری، هر قطعه‌ای و هر تصنیفی سرشار است از مهر او به وطن و عشق بيکرانه و بی‌قید و شرط او به ايرانی بودن‌اش. و اينها همان نکاتی است که استبداد علی‌ الاصول بر نمی‌تابد: استبداد، شيوه‌اش وطن‌فروشی است و معامله بر سر منافع کشور. هنر بزرگ‌مردانی چون پرویز مشکاتيان، تا امروز، همواره نمادی بوده است از مقاومت در برابر انهدام آيین ايرانی و فرهنگ درخشان ملی ما که امروزه بازيچه‌ی دست خردستیزانی هنرناشناس و بيگانه از خدا شده است:
نشان اهل خدا، عاشقی است با خود دار
که در مشایخ شهر اين نشان نمی‌بینم
بهانه کردن وفات بزرگ‌مردی و مقام‌شناسی چون او دراین ميانه‌ی آشوب، اگر نمی‌دانستيم ميزان مهر و وفاداری او را به ميهن، شايد جسارت بود. اما کمترین ادای دین به او و کوچک‌ترين حرمت نهادن به شأن والای عاشقی وطن‌دوست چون پرويز مشکاتيان که هستی‌اش با یاد آرامش ايران متلاطم بود، آشکار کردن ستم‌ستيزی او و سر نسپردن او به غلبه‌ی ستم، تيرگی و ناآگاهی بود که اين روزها نشانه و شناسنامه‌ی دولتمردان حاکم بر سرنوشت ملت شده است.
مرگ حق است و تقدير آدمی،‌ حکايتی است ازلی. اما چشم فروبستن بر تمام ستمی که در اين سال‌ها و خصوصاً در سال‌های اخير بر اهل هنر و فرهنگ رفته است، و اوج‌اش در غلبه‌ی دستگاه کودتای احمدی بوده است، آغاز ناجوانمردی و ابتدای خردستيزی است. نام و يادِ شوريده‌ای که تار و پود هستی‌اش مهر وطن بود و سراسر زندگانی‌اش عشق به اين دیار و فرهنگ‌اش، در کارنامه‌ی مقاومت‌ها و آزادی‌خواهی‌های اين ديار قرن‌ها خواهد درخشيد. وفات پهلوانی چون او درچنین زمانه‌ای شاهدی است افزون‌تر بر کژرفتاری و بدکاری دستگاهی که حرمتی برای اهل هنر قایل نيست و «کشتی ارباب هنر می‌شکند». جان پرويز مشکاتیان سبز و روینده خواهد ماند و ميراث‌اش درخشان و پرفروغ. روان‌اش شاد باد و عمر ستم و هنرستيزی کوتاه.
*****
بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی امیرکبیر پیرامون آغاز سال تحصیلی و اتفاقات پس از انتخابات و سرکوب دانشجویان
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر پیرامون آغاز سال تحصیلی و اتفاقات پس از انتخابات و سرکوب دانشجویان از جمله احضارهای بی سابقه دانشجویان بیانیه ای صادر کرد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر در این بیانیه همچنین به کشتار مردم توسط کودتاچیان، حمله به کوی دانشگاه پس از انتخابات، برگزاری دادگاه های نمایشی و ستاره دار کردن مجدد دانشجویان اشاره و اعتراض شده است.
انجمن اسلامی دانشجویان پلی تکنیک خواستار آزادی تمامی بازداشت شدگان ماه های اخیر و عذرخواهی مسئولین از مردم شده است. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
مهری دیگر از راه رسید. مهری که پس از 4 سال مهرورزی دولت احمدی و حمایت رهبری نوید رسیدنش این بار دیگر هیچ اثری از شکوفایی و شادمانی ندارد. دانشگاه ها تحت شدیدترین فشارها و دانشجویان محکوم به سخت ترین مجازات هستند. در چند هفته اخیر موج احضارها به کمیته های انضباطی و نهادهای امنیتی و اخبار تعلیق و اخراج و ستاره دار شدن دانشجویان بهار سال دانشگاه را خزان زده کرده است. احضارهای دسته جمعی دانشجویان در دانشگاه های مختلف به اداره اطلاعات و دادگاه انقلاب، امسال در کنار احضارهای گسترده دانشجویان به کمیته های انضباطی و حراست دانشگاه ها و وزارت علوم قرار گرفته است.
وزارت علومی که نشان داده در جریان سازی ها و پرونده سازی های رسوا و بی اعتبار علیه دفتر تحکیم وحدت و سایر فعالان دانشجویی می خواهد از نهادهای امنیتی جا نماند و کمیته های انضباطی و حراستش را به حیاط خلوت دستگاه های سرکوب تبدیل کرده است. البته این اتفاقات از وزارت علوم دولت احمدی نژاد دور از انتظار نیست. دولتی که وزارت کشورش که مسئول تامین امنیت است، در حمله شبانه نیروهای لباس شخصی و سربازان کودتاچیان به کوی دانشگاه تبدیل به شکنجه گاه می شود.
18 تیر 78 تلخی هایش هنوز از خاطر دانشجویان بیرون نرفته بود که در حوادث تلخ پس از انتخابات خرداد 88 در ساعت 3 نیمه شب عده ای چماق به دست با حمایت نیروهای نظامی و انتظامی به خوابگاه دانشجویان حمله بردند و پس از ضرب و جرح و قتل چند تن از دانشجویان، عده ای را به طبقه منهای 4 وزارت کشور منتقل کردند و در آنجا ساعت ها دانشجویان را در فضایی نامناسب شکنجه کردند. بازداشت بسیاری از دانشجویان و به ویژه دانشجویان محروم از تحصیل در پرونده سازی های انتقام گیرانه کودتاچیان خاطر دانشجو و دانشگاه را آزرده بود که صدور حکم ناعادلانه ماه ها حبس تعزیری و تعلیقی دانشجویان دانشگاه های زنجان و بابل که نشان از وقاحت دیکتاتورهای ایران داشت، شوکی برای دانشگاه شد. برگزاری دادگاه فرمایشی دانشجویان بابل بر اساس اتهامات واهی پس از جریان سازی های رسانه های وابسته ای چون فارس و کیهان و رجا در نهایت بدون توجه به اظهارات دانشجویان و مدارک موجود به صدور احکامی سنگین منجر شد. احکامی که نه ارتباطی به جریان سازی های رسانه های وابسته داشت و نه اتهامات طرح شده در بیدادگاه انقلاب.
برای چهارمین سال پیاپی با اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد قصه دانشجویان ستاره دار تکرار شد تا دانشجویان منتقد با وجود کسب رتبه های ممتاز به دانشگاه راه نیابند و بیش از 2000 نفر نیز با تعهدهای غیرمتعارف اجازه ورود به دانشگاه را بیابند. پس از 4 سال شتاب گرفتن دسیسه خودی کردن و اسلامی کردن دانشگاه ها، حاکمان خردستیز با احضارها و تعلیق ها و ممنوع الورود کردن ها توانسته اند هزاران نفر از نخبگان را از حق تحصیل محروم کرده یا اخراج نمایند تا دانشگاه در فقدان یاران دبستانی اش سردی و تلخی فراوانی را احساس کند و اگر ایام زمستانی سرزمینمان و دردها و رنج های خونین چند ماه اخیر نبود، این جفای رفته بر دانشگاه دانشجویانش را چه بی تاب می کرد.
لیک همچنان دانشگاه زنده است و دانشجویش کابوس حاکمان خیره سر و اگر احضار و تهدیدی است، ترس از وجود دانشجو و دانشگاه است که چند روز دیگر فصل آن ها فرا می رسد. فصل پرسش و گفتن، فصل جنبش و ایستادن، فصل آزادی و ایمان، فصل دموکراسی و آرمان.
پلی تکنیک تهران در طول 4 سال گذشته سربلند و خوشنام تلخی ها و سختی های فراوان را گذرانده است. امید دوستان و خاری در چشم و استخوانی در گلو برای اقتدارگرایان و انحصارطلبان بوده است. تلاش کرده به شجاعت و صداقت سخن بگوید و در راه آگاهی بخشی به افشاگری و روشنگری و پرسشگری بپردازد و هزینه های سنگینی را هم برای آن پرداخته است. بازداشت بیش از 120 دانشجوی این دانشگاه در طول 4 سال گذشته چنان بوده است که باید از بیش از صدها احضار به کمیته انضباطی و ده ها احضار به نهادهای امنیتی گذشت. باید از بیش از 200 ترم محرومیت از تحصیل گذشت. فقط نگاهی به دو پرونده نشریات دانشجویی در اردیبهشت 86 و خبرنامه امیرکبیر در غائله دفن شهدا در اسفند 87 گویای بسیاری از مصایب رفته بر انجمن پلی تکنیک است. بیش از 1200 روز سلول انفرادی و شکنجه های قرون وسطایی که جان آدمی را به درد می آورد و در رذالت و پستی شکنجه گران و عاملان و آمران پشت پرده این سناریوها تردید را باقی نمی گذارد، گوشه ای از جنایات دشمنان دانشگاه است.
کودتای انتخاباتی 22 خرداد فصل جدیدی از تاریخ سیاسی ایران را رقم زد. فصلی که پس از سرکوب امید آغاز شد. دروغ های مکرر در صندوق های رای اثر گذاشتند و توطئه تقلب محصولی از همکاری دولت و سپاه و بیت رهبری شد. تقلبی که پس از 4 سال که صدای پای فاشیست به گوش رسیده بود، حضور باتوم به دست آن را دید. تقلب که بی توجهی به خواست مردم و توهین به آگاهی ملت بود، در فضایی سرشار از "امید به تغییر" در برابر مردم ایستاد و فجایع بسیاری را به بار آورد. مردمی که فقط رایشان را می خواستند "برای تغییر وضع موجود" با دستانی خالی و به صلح طلبی و آرامش خواهی به خیابان آمدند و حاکمان را مورد بازخواست قرار دادند که دیکتاتوری به جمع ملت هجومی بی سابقه آورد و مردم را روانه سلول های انفرادی و شکنجه گاه های مخوف ساخت و عده ای را هم به قتل رساند. نیروهای رسمی و غیررسمی با باتوم و گاز اشک آور و اسلحه های سرد و گرم به جان ملت افتادند و در برابر خواست سبز مردم جامعه امان را سرخ و خونین کردند.
در روزهایی تلخ از تاریخ سرزمین ما دروغ و تقلب و خیانت و جنایت و رذالت و تجاوز و قتل به هم پیوستند. دیکتاتورهای قرائت فاشیستی از اسلام برای سرپوش بر جنایات خویش عده ای از فعالان سیاسی و مدنی و روزنامه نگار و دانشجو و زن و مرد و پیر و جوان و حتی کودک را تحت فشار و شکنجه و سرکوب قرار دادند. در سلول های مخوفشان به اعترافات کذب واداشتند و در بیدادگاه های نمایشی از رسانه ی کودتاچیان به تصویر در آوردند و سودای فریب افکار عمومی را داشتند. زهی خیال باطل که دروغ ایشان دیر زمانی است هویدا شده است و کودتاچیان بی آبروتر و رسواتر از آنند که قیافه حق به جانب بگیرند و آسمان و ریسمان ببافند و دشمن بتراشند و همه مشکلات را بر دشمنان خود ساخته اشان بار کنند. دیگر نخواهند توانست دروغ و تقلب خویش را به جنایت و رذالت بپوشانند. بسیج و سپاه و پیروان ولایت و جیره خواران دولتِ مردم فریب و عده ای آدمی خوار و انسانیت ستیز و چماق به دست را به جان مردم بیاندازند. مردم آگاه تر از آن شده اند که استبداد دینی دروغ را به دورغ و خون را به خون بشوید و تطهیر کند.
اگرچه امروز پیراهن عثمان بالا برده اند و قرآن بر سر نیزه کرده اند و خدعه به جمعه می برند و جفا بر جماعت می کنند و اشک تمساح می ریزند و فتوای جنایت می دهند و مجوز قتل و کشتار صادر می کنند، قضاوت را عرصه بیداد کرده اند و سخن را به استبداد پاسخ گفته اند و بر بازداشت شدگان نیز رحم نکرده و شکنجه های غیر انسانی و تجاوز و هزار زخم دیگر را بر عزیزان هم وطنمان تحمیل کرده اند. ولی حقیقت ایشان بر همگان روشن شده است و طشت رسوایی ایشان از بام افتاده است و مردم چراغ به دست بر بالای سر ایشان حاضر شده اند و گفته اند که شب را نمی خواهند و با "نه" به شب اندیشی به استقبال صبح و روشنایی خواهند رفت. در ایرانی بزرگ و آزاد با حکومتی مردمی و فرادینی که در آن حق آدمیان به رسمیت شناخته می شود و در کنار هم زیبا زیستن را برای دنیا فریاد خواهند کرد.
اربابان کودتا امروز هراسان تر از همیشه لحظه ای آرام و قرار ندارند که ندای آزادی خواهی دانشگاه و ترانه پیروزی استبدادستیزان در ایران طنین انداز شده است. خواست تغییر همه گیر شده است و دانشجویان برای پاسداری از آگاهی ها و ارزش های جدید ملت ایران عزمشان را جزم کرده اند. عزمی که این بار انرژی اش را از خون های جاری شده دشنه دین فروشان و گلوله خشونت طلبان گرفته است و تا به سرانجام نرسیدن این خواست نیز از پای نخواهند نشست. جنبش دانشجویی نیز مسیر خود را یافته است و حرکت پیوسته خود را با توجه به گذشته اش و رو به سوی فردایی بهتر می پوید. آگاهی بخشی، دیده بانی جامعه مدنی، روشنگری و پرسشگری را فراموش نخواهد کرد و بر دقت و همت خود خواهد افزود.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) که در سال های گذشته یکی از هدف های دستگاه های سرکوب بوده است، در آستانه سال تحصیلی برخوردها و سرکوب گسترده در دانشگاه ها را بی اثر می داند و با محکوم کردن تمامی رفتارهای نهادهای دولتی، امنیتی، نظامی و قضایی هشدار می دهد که چراغی که از ارزش های اصیل برافروخته شده است، خاموش شدنی نیست و فقط ریش آن هایی که در پی خاموشی آن هستند را می سوزاند.
امروز نیز آزادی تمامی بازداشت شدگان ماه های اخیر و توجه به خواست مردم و پوزش و معذرت خواهی از رفتارهای غیرانسانی را شروعی مناسب برای بازگشت از گذشته سیاه عمال و خادمان استبداد می داند. تغییر و تغییرخواهی اتفاق بزرگی بود که در روند انتخابات خوب شناخته شد و استمرار آن می تواند افق روشنی را برای آینده قرار دهد. حال این پذیرش و خواست تغییر؛ وسیع و بسیط بوده و می تواند بسیاری از هم داستانان سال های سال استبداد را شامل شود. بنابراین "تغییر" ملاک اصلی شناخت و قضاوت در آینده خواهد بود. تغییرخواهی و تغییرپذیری و استقبال از تغییرات دیگران در کنار احترام به تفاوت ها و گوناگونی ها درس هایی برای توسعه و پیشرفت و زندگی مسالمت آمیز خواهد بود.
انجمن اسلامی پلی تکنیک جامه سبز را لباسی در خور برای استبدادستیزی و آزادی خواهی 100 ساله ایرانیان می داند و با وجود انتقادات و انتظاراتی که برای آینده این جنبش دارد، حمایت و همراهی خود را از حرکت حق مدارانه و مردمی ملت ایران دریغ نخواهد کرد و با محکومیت رفتارهای غیر انسانی و غیرعقلانی چند ماه اخیر در کشور و روزهای اخیر در دانشگاه ها، شروع سال تحصیلی و آغاز فعالیت دانشگاه را به فال نیک گرفته و تمام تلاشش را برای تحقق کابوس حاکمان در دانشگاه ها قرار می دهد.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر
(پلی تکنیک تهران)
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
روز قدس و بدفرمانی مدنی
عمار ملکی

سال گذشته پژوهشی درباره انواع اعتراضات مدنی انجام دادم که در آن به بررسی نظرات مختلف پیرامون نافرمانی مدنی و دیگر انواع مبارزات مدنی پرداختم. در بخش پایانی آن پژوهش رفتار اعتراضی ایرانیان بررسی شده بود و با توجه به شرایط سیاسی و فرهنگی ایران، این نتیجه را گرفته بودم که در بعضی مواقع روش اعتراض مدنی ایرانیان، اگر چه ظاهرا شبیه نافرمانی مدنی است اما اساسا چیزی متفاوت با آن است و خصوصیات خاص خود را دارد. با توضیح این مشخصات به طرح و تفسیر یک الگوی جدید اعتراضی دست زدم و آنرا «بدفرمانی مدنی» نامیدم. واژه و مفهومی که تاکنون در فرهنگ سیاسی اعتراضات مدنی وجود نداشته، اما به نظرم در عمل بهترین توصیف را از نوع خاص رفتار اعتراضی ایرانیان نشان می‏داد.
جهت آشنایی، توضیح می‏دهم که بدفرمانی مدنی، رفتاری اعتراضی است که درآن معترضان با بد اجرا کردن یک قانون، قاعده یا یک رویه، اعتراض خود به امری که نادرست و ناعادلانه می‏دانند را ابراز می‏دارند. بدفرمانی مدنی عملی عامدانه، آگاهانه و مسالمت آمیز است. در این عمل افراد در ظاهر در حال انجام یک قانون، دستور یا رویه هستند اما در باطن آنرا نصفه نیمه و بد اجرا میکنند و در اصل به شکل دلخواه خود محتوای آنرا تغییر می‏دهند.
این اعتراض گاهی بطور مستقیم در برخورد با یک قاعده انجام میپذیرد (بدفرمانی مستقیم) و گاهی برای نشان دادن اعتراض به یک امر ناعادلانه، معترضان رویه ای دیگر را بد اجرا میکنند تا اعتراض خود را نشان دهند(بدفرمانی غیرمستقیم). بدحجابی یکی از نمونه های بدفرمانی مستقیم در ایران است که هدف آن، بد اجرا کردن قانون حجاب اجباری است که از نظر معترضان قاعده ای ناعادلانه است. نمونه ای از بدفرمانی غیرمستقیم را در همین مطلب مشاهده خواهیم کرد.
بدفرمانی زمانی انجام میگیرد که اعتراض علنی نسبت به یک قاعده یا رویه نادرست به شکل نافرمانی، هزینه بالایی برای معترضان دارد و با سرکوب و واکنش تند سیستم حاکمه مواجه میشود. این رفتار اعتراضی به اقتضای شرایطی بوجود می آید که در آن حکومت اجازه اعتراض علنی و مسالمت آمیز را به شهروندانش نمیدهد و در نتیجه شهروندان مجبور میشوند که به این شیوه اعتراض خود را بروز دهند.
با این مقدمات اگر نگاهی به حضور معترضان جنبش سبز در راهپیمایی روز قدس بیافکنیم، حرکت بدفرمانی مدنی بوضوح مشاهده میشود. با توجه به آنکه مجوز راهپیمایی اعتراضی به مخالفان داده نمیشود، آنها نیز از فرصت راهپیمایی روز قدس استفاده کرده تا اعتراض خود را به مسائل پس از انتخابات اخیر نشان دهند. (بدفرمانی غیر مستقیم)
معترضان می‏دانستند که راهپیمایی روز قدس، یک رویه حکومتی بوده تا در آن طرفداران سیاستهای نظام با دادن شعارهای رسمی، همراهی و همدلی خود را با حکومت نشان دهند، اما جنبش اعتراضی سبز در آن مراسم شرکت کرد و محتوای آنرا به شکلی که خود میخواست تغییر داد و در اصل آنچه را که حکومت از شرکت کنندگان انتظار داشت را بداجرا کرد.
این حرکت که عامدانه، آگاهانه و مسالمت آمیز بود بار دیگر نشان داد که اگر حکومت اجازه برگزاری تظاهرات اعتراضی و قانونی را نمیدهد و نافرمانی مدنی را شدیدا سرکوب میکند، نمیتواند به سادگی مانع بدفرمانی مدنی شود. زیرا در حرکت بدفرمانی مدنی، اساسا حکومت دچار نوعی گیجی و بلاتکلیفی خواهد شد، زیرا که این حرکت بنا به خاصیت دوگانه خود در حفظ ظاهر و نقض باطن یک رویه، دست حکومت را در اعمال خشونت تا حدی می‏بندد.
این مساله باعث میشود که هیچ چیز در جای خود قرار نگیرد و مراسمی که حکومت انتظار دارد در تاییدش برگزار شود، به محلی برای سر دادن شعارهای اعتراضی تبدیل شود که یقینا باعث ناخرسندی حاکمیت میگردد. اما خودکرده را تدبیر نیست زیرا که این رفتار معترضان، نتیجه اجازه ندادن حکومت به مخالفان برای برگزاری راهپیمایی مستقل میباشد و در نتیجه آنها مجبور به استفاده از این فرصتها برای نشان دادن اعتراضشان میشوند. بدفرمانی مدنی موقعی روی میدهد که حکومت جایی برای اعتراض قانونی و نافرمانی مدنی نمی‏گذارد.
کلام آخر اینکه بدفرمانی مدنی نه از کتاب‏های هابرماس و جان کین و جان رالز گرفته شده و نه برآمده از علوم انسانی غربی است و نه آنکه در موسسات آلمانی و آمریکایی و هلندی تدریس می‏شود. این روش اعتراض، از هوشمندی، زیرکی، شوخ طبعی، سازگاری و فرصت شناسی ایرانی برآمده است که به هر حال فرصتی را برای بیان اعتراض خود با کمترین هزینه خواهد آفرید. این روش اعتراض، نتیجه منطقی برخورد سرکوبگرانه حاکمیت با دیگر روش‏های اعتراضات مدنی است. از اینرو اگر که حاکمیت خوشش نمی آید که مراسم رسمی اش بدین شکل اجرا شود و از محتوای مورد علاقه اش تهی شود، باید اجازه حضور مخالفان و حق اعتراض آنها را برسمیت بشناسد.
بدفرمانی مدنی در بیشتر موارد، روشی «مطلوب» برای معترضان هم نیست اما اجبارا تنها روش «ممکن» برای بیان اعتراض آنها میشود.
*****
بیانیه انجمن اسلامی علوم وفنون بابل پیرامون احکام صادر شده برای فعالین دانشجویی شمال کشور
انجمن اسلامی دانشجویان علوم وفنون بابل نسبت به احضار گسترده دانشجویان در هفته های اخیر و صدور احکام زندان برای دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل اعتراض کرد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر انجمن اسلامی دانشجویان علوم وفنون بابل در بیانیه ای با اشاره به دلایل صدور احکام زندان برای دانشجویان بابل، به ایرادات موجود در روند محاکمه دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل اشاره کرده است. متن بیانیه این انجمن به شرح زیر است:
**
به نام یگانه خالق آزادی و دموکراسی
جنبش دانشجویی ایران متشکل از گرایشهای مختلف درتمامی دوران حیات خود از بدو تولد تا به امروز هزینه های سنگینی در جهت مبارزه با استبداد پرداخته است ازجمله در آذر 32 با شهادت 3 آذر اهورایی و در جریان انقلاب فرهنگی سال 58 با حذف شدن دانشجویان و اساتید منتقد و دگراندیش و همچنین در تیر 78 با حمله اراذل انصار حزب الله به نام حفظ دین با سلاح سرد به خوابگاههای دانشجویی و به خاک و خون کشیدن دانشجویان.
اما شاید به جرات می توان از دوران زمامداری دولت منادی عدالت محمود احمدی نژاد به عنوان سیاه ترین دوران سرکوب دانشجویان منتقد در نیم قرن اخیر نام برد که در طی آن بارها و بارها دانشجویان به بهانه های مختلف به کمیته های انضباطی و اداره ی اطلاعات و دادگستری های قوه قضاییه قصاب صفت احضار شده و بسیاری از این افراد ستاره دار و از تحصیل محروم گشتند و در پاره ای از موارد جهت ایجاد رعب و وحشت بیشتر به خانه ی دوم دانشجویان منتقد یعنی زندان منتقل گشتند. البته به همه ی این موارد اضافه کنید محدودیت فعالیت تشکل های دانشجویی مستقل، پلمپ دفاتر انجمن اسلامی های وابسته به طیف علامه دفتر تحکیم وحدت، محدودیت انتشار نشریه های دانشجویی و مسایلی از این دست.
در سال 88 و بعد از کودتای ننگین 22 خرداد شاهد اعتراضات گسترده مردمی به دولت برآمده از کودتا بودیم که جنبش دانشجویی نیز در این اعتراضات مسالمت آمیز حضور گسترده ای داشت و به سبب همین حضور پر رنگ هزینه سنگینی نیز پرداخت. احضار فله ای فعالین دانشجویی به کمیته های انضباطی و اداره اطلاعات و بازداشت های گسترده و فشار برای اعترافات ساختگی تحت شکنجه در تهران و شهرستانهای بزرگ و کوچک کشور. ازجمله این موارد که به طور نمونه می توان به احضار بیش از 50 تن از دانشجویان دانشگاه مازندران و بازداشت بیش از 10 تن از این دانشجویان در روزهای آغازین بعد از انتخابات و همجنین دستگیری واحضار فعالین دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل و احضار چند تن از فعالین دانشجویی دانشگاه علوم وفنون بابل اشاره کرد.
دراین میان دوستان عزیز و فعالمان در عرصه مبارزه با استبداد در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل به دو دلیل ذیل هدف اول پروژه انتقام گیری نهادهای امنیتی قرار گرفتند:
1- فعالین دانشجویی این دانشگاه در طی چند سال اخیر همواره یکی از پیشگامان در عرصه مخالفت با دولت ناکار آمد نهم بوده و بارها اقدام به برگزاری تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز و نقد حاکمیت اقتدار گرا نمودند برگزاری مراسم روز دانشجو در دو سال اخیر و در زیر فشارها و تهدیدهای گسترده نیروهای امنیتی و همچنین اعتصاب غذای فروردین ماه امسال که موجب به لغو 17 حکم کمیته انضباطی شد کینه و عقده زیادی را نسبت به این افراد درنزد نیروهای امنیتی ایجاد کرد که البته با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری اجرای پروژه انتقام گیری به بعد از 22 خرداد موکول شد.
2- دلیل دوم اجرای این پروزه ایجاد رعب و وحشت در میان فعالین دانشجویی دانشگاههای کشور بالاخص دانشگاههای شمال کشور با توجه به نزدیکی بازگشایی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی می باشد تا بدین گونه از هرگونه اقدام اعتراضی پیشگیری شود غافل از این که تاریخ جنبش دانشجویی همواره این مساله را نشان می دهد که بعد از اینگونه دستگیری ها به مانند پروژه نشریات جعلی دانشگاه پلی تکنیک و دستگیری گسترده بیش از صد تن از فعالین دانشجویی متعلق به طیف چپ در سال 86 نه تنها اعتراضات خاموش نشده بلکه شدت نیز یافته است.
سئوالات و ایرادات زیادی بر دادگاه یا بهتر بگوییم بیدادگاهی که بعد از حوادث اخیر برای این فعالین برگزار شد وارد است ایراداتی که هر ناظر بی طرف با کمی دقت به آن پی می برد در زیر تنها به بخشی از آن اشاره شده است:
1- تعویض قاضی دادگاه در روز دادگاه و تنها ساعتی قبل از محاکمه
2- تفتیش عقاید متهمین به وسیله ی قاضی دادگاه
3- وارد کردن اتهام براندازی توسط قاضی دادگاه به دانشجویانی که با حضور در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی نقش بسزایی در حضور گسترده مردم و بالاخص قشر تحریمی داشتند.
4- صدور حکم با استناد به اتهامی که در کیفرخواست متهمین ذکر نگشته و وکلا و موکلین آنها هیچ فرصتی در جهت دفاع نسبت به این موارد نیافته اند.
آری برگزار کنندگان این دادگاه که داعیه عدل علی (ع) آنها گوش فلک را کرده چگونه اتهام اقدام علیه امنیت ملی را مطرح میکنند در حالی که اصل 27 قانون اساسی این گونه اعتراضات مسالمت آمیز را مجاز شمرده است. چگونه اتهام تشویش اذهان عمومی را به دانشجویان وارد میکنند درحالی که اذهان عمومی در مناظره های انتخاباتی و توسط رئیس دولت کریمه به تشویش کشیده شده بود. چگونه انتظار دارند دانشجویان با شبکه های فارسی زبان خارج از کشور مصاحبه نکنند در حالی که رسانه ملی به ابزار اتهام پراکنی از منتقدین و نشر اخبار یکجانبه تبدیل شده ومطبوعات در زیر تیغ سانسور شدید نهادهای امنیتی قرار دارند؟
چگونه قاضی پرونده از دانشجویان میخواهد که باور کنند که نیروی انتظامی از آنها در برابر انصار حزب الله دفاع می کنند در حالی که 10 سال قبل و در حضور این نیروها به دانشجویان ساکن در کوی دانشگاه تهران حمله شده و تنها فرد محاکمه شده سربازی بوده که به جرم سرقت ریش تراش دستگیر شده است و احتمال قریب به یقین همتایان این اراذل و اوباش در سال88 نیز به مانند دوستان خود در سال 78 نه تنها محاکمه نمی شوند بلکه پاداش خوش خدمتی خود را نیز دریافت خواهند کرد.
در پایان انجمن اسلامی دانشگاه علوم و فنون مازندران ضمن محکوم کردن احکام صادره در کمیته های انضباطی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و دانشگاه مازندران و بیدادگاه بابل خواهان لغو تمامی این احکام و همچنین رفع پلمپ دفاتر انجمن اسلامی این دو سنگر آزادی و محاکمه عوامل ضرب و شتم و توهین به دانشجویان در دادگاههای صالحه و علنی می باشد.
به امید ایرانی آزاد و آباد
انجمن اسلامی دانشجویان علوم وفنون مازندران
*****
دستور محرمانه سپاه به وزارت بهداشت:
مدارک پزشکی مجروحان را به آنها تحویل ندهید
جرس: در حالی که مقامات قضایی و نمایندگان مجلس تاکنون تمام آمارهای ارایه شده از سوی کمیته رسیدگی به آسیب دیدگان پس از انتخابات درباره قتل ، شکنجه و ضرب و جرح معترضان به نتیجه انتخابات را بر پایه گزارش های پزشکی وزارت بهداشت و درمان و سازمان پزشکی قانونی رد می کردند، انتشار "دستور محرمانه" فرماندهی یکی از قرارگاه های سپاه تهران به وزارت بهداشت مبنی بر عدم تحویل مدارک پزشکی به مجروحان و مصدومان این موضوع را وارد مرحله تازه ای کرد.
ثارالله تهران در ابلاغیه ای با دو مهر "آنی" و "خیلی محرمانه"، به وزارت بهداشت و درمان پزشکی اعلام کرده که بیمارستان ها حق تحویل مدارک پزشکی مجروحان و مصدومان حوادث پس از انتخابات را به آنها ندارند.
در ابلاغیه قرارگاه ثارالله که سردارمحمد حجازي فرماندهی آن را بر عهده دارد و تصویر آن در انتهای این خبر قابل مشاهده است، تصریح شده: " تحویل اسناد و مدارک پزشکی به کلیه مجروحان و مصدومان حوادث اخیر ممنوع می باشد".
این ابلاغیه به تاریخ 28 تیرماه ارسال شده و به معاونت سلامت وزارت بهداشت دستور داده "ترتیبی اتخاذ گردد تا بیمارستان ها از تحویل هرگونه اسناد و مدارک به افراد مذکور خودداری نمایند." دستور العمل سپاه، به امضای سرتیپ دوم پاسدارعلی خلیلی، معاون پشتیبانی و رییس کمیته بهداری قرارگاه ثارالله تهران، رسیده و در تاریخ 4 مردادماه از سوی وزارت بهداشت اعلام وصول شده است.
تصویر سند:
*****
جزئیاتی درباره پیشینه سرحلقه سرکوبگران در اتفاقات بعد از کودتای ۲۲ خرداد
افشای نقش موثر فرمانده بسيج: حسین طائب در سرکوبهای خيابانی اخير
موج سبز: نزديک به دو ماه پيش در گفت‌وگو با يک نماينده مجلس از نقش حسين فدايی و کمی پیش از این نیز از نقش مهم مسعود صدرالاسلام در وقایع بازداشتگاه کهريزک پرده برداشتيم. همچنین از قول برخی بازداشت‌شدگان به نقش مستقيم سردار رادان در شکنجه‌ها اشاره کرده بودیم. اکنون موضوعی را منتشر مي‌کنيم که در همان زمان نسبت به آن مطلع شده بود، اما براي تکميل اطلاعات خود آن را تا اين زمان منتشر نکرد.
این موضوع به نقش حسین طائب در سرکوب‌های پس از انتخابات مربوط میشود، شخصی که تاکنون از سوی بسیاری از چهره‌های اصولگرا از جمله علی مطهری، نماینده طیف اصولگرای مجلس، نیز مورد انتقاد‌های شدیدی واقع شده است.
فرزند شهید مطهری چندی پیش در نامه خود به روزنامه کیهان از نقش حسین طائب در سرکوب‌های اخیر پرده برداشت و صراحتا نوشت که بحران بعد از انتخابات به علت مدیریت و رفتار غلط افرادی است چون حسین طائب که «با باتوم بیشتر مأنوس است تا فکر و عقل و تدبیر».پیش از آن نیز بسیاری به زمزمه یا نوای بلند از تقصیر حسین طائب در حوادث اخیر گفته بودند اما تاکنون اظهار نظری چنین بیپرده و تند آن هم از سوی نماینده‌ای اصولگرا علیه فرمانده نیروی مقاومت بسیج مطرح نشده بود. آنچه در پی میآید جزئیاتی است مربوط به پیشینه و نقش حسین طائب در حوادث اخیر که بعد از بررسیها و تحقیق‌های انجام شده توسط موج سبز آزادی ، به اطلاع خوانندگان میرسد. پیش از پرداختن به نقش این فرد به عنوان یکی از مهم‌ترین مهره‌های سازمانده سرکوب‌های پس از کودتای انتخاباتی، شاید بد نباشد به این سوال پاسخ دهیم که حسین طائب کیست، چگونه به یکی از مهره‌های اساسی سرکوب تبدیل شد و نحوه ارتقای او در بیت رهبری و تبدیل شدن او به یکی از نزدیکان مجتبی خامنه‌ای، فرزند رهبر، چگونه بوده است.حسین طائب برای اولین بار در سال ۱۳۷۵ وارد عرصه علنی سیاست شد و ابتدا همکاری نزدیکی با ناطق نوری داشت. این همکاری با ناطق تا سال ۷۶-۷۷ یعنی زمانی که درگیر قتل‌های زنجیره‌ای شد، ادامه پیدا کرد. همزمان با آغاز پروژه قتل‌های زنجیره‌ای بود که بین او و ناطق نوری فراق افتاد. در سال ۱۳۷۹ طائب، بنیاد ایثارگران را تاسیس کرد که در جهت تقویت و تبلیغ برای حزب محافظه کار آبادگران در انتخابات شورای شهر فعالیت میکرد. طائب از طریق حمایت و پشتیبانی آبادگران در شهردار شدن احمدینژاد نقش بسیار مهمی ایفا کرد.در انتخابات شوراها که حزب آبادگران موفق به ورود به شورای شهر شد، حسین طائب مسوول ابطال صندوق‌ها در انتخابات شورای شهر از طریق علیرضا شیخ‌عطار بود. شیخ عطار همان کسی بود که بعدا در زمان شهرداری احمدینژاد جای محمد عطریان‌فر، بنیانگذار موسسه بزرگ همشهری را گرفت و در دولت نهم معاونت اقتصادی وزارت خارجه را به دست آورد. طائب در سال ۸۲ بعد از تلاش بسیار و رایزنیهایی که در طول به قدرت رسیدن آبادگران در مجلس انجام داد، توانست در معرفی احمدینژاد به عنوان شهردار تهران نقش به سزایی ایفا کند.
همکاری نزدیک با بیت رهبری:
سابقه رفاقت طائب با مجتبی خامنه‌ای به سال ۶۷ باز میگردد. اما ثمره اصلی این رفاقت زمانی به بار نشست که مجتبی خامنه‌ای راه ورود او را به وزارت اطلاعات باز کرد. این اقدام همزمان بود با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و در آن دوران طائب تا معاونت ضدجاسوسی فلاحیان ارتقا یافت. با این حال زمان درازی نکشید که هاشمی رفسنجانی دستور اخراج او از وزارت اطلاعات را صادر کرد. ماجرا از این قرار بود که حسین طائب در ماجرای ربوده شدن فرج سرکوهی به دست وزارت اطلاعات به هاشمی رفسنجانی اطمینان داده بود که سرکوهی خودش از کشور به قصد آلمان خارج شده و همه این مسایل بازی کانون نویسندگان است.هاشمی نیز همین موضوع را در مصاحبه‌ای مطبوعاتی در جمع خبرنگاران مطرح کرد ولی پس از آن بلافاصله متوجه حقیقت شد، لذا عذر طائب را برای همیشه از وزارت اطلاعات خواست. بعد از اخراج از وزارت اطلاعات، طائب به خاطر پیشینه رفاقت نزدیکی که با مجتبی خامنه‌ای داشت به بیت رهبری رفت و تا سال ۷۷-۷۸ که وزارت اطلاعات پاکسازی شد در بیت فعال بود. پس از آن که وزارت اطلاعات از «نیروهای خودسر» پاکسازی شد، طائب و همفکرانش به اندیشه نهادهای اطلاعاتی جایگزین (موازی) افتادند و از این زمان بود که حسین طائب کار خود را در اطلاعات سپاه آغاز کرد و قائم مقام اطلاعات سپاه شد.
در جریانات ۱۸ تیر، طائب به مسوولیت برخورد با دانشجویان معترض گماشته شد. تمامی دانشجویانی که در آن جریان دستگیر شدند، توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده و مورد بد رفتاری قرار گرفته بودند. پس از ایفای نقش کلیدی در سرکوب‌های دانشجویی ۱۸ تیر، حسین طائب مدت‌ها در نقش رابط میان سعید مرتضوی و مجتبی خامنه‌ای فعالیت میکرد و از این طریق برخوردهای قضایی با دانشجویان معترض سازماندهی میشد. همچنین در جریان رد صلاحیت‌های مجلس، طائب نقش فعالی در رساندن پیام‌های بیت و به طور خاص مجتبی خامنه‌ای به احمد جنتی برعهده داشت. در رد صلاحیت‌های گسترده‌ای که در انتخابات مجلس هفتم صورت گرفت هم همین اتفاق تکرار و پیام‌های صادره از بالا از طریق حسین طائب به احمد جنتی ابلاغ شد.
مسوولیت در بسیج:
از سال ۸۴ حسین طائب به سفارش مجتبی خامنه‌ای به بسیج منتقل شد. در این دوران بود که وظیفه اصلی سازماندهی تقلب در انتخابات دهم و سرکوب‌های بعد از کودتا هم به طور کامل به بسیج واگذار شد. بسیج یکی از بازوهای اصلی کودتای پس از انتخابات بود که به ریاست طائب و در کنار سپاه، وزارت اطلاعات و صداوسیما هر کدام نقش جداگانه‌ای در سرکوب مردم ایفا کردند. تنها نیروهایی که در جریان سرکوب‌های اخیر اجازه حمل سلاح داشتند، بسیجیانی بودند که به دستور حسین طائب مسلح شدند و برای برخورد با معترضین به میدان آمدند. نخستین نقش اساسی طائب در سرکوب‌های مسلحانه خیابانی توسط نیروهای بسیج در همان شامگاه راهپیمایی میلیونی بیست و پنجم خرداد در میدان آزادی ایفا شد. بعدازظهر آن روز نزدیک به صد بسیجی مسلح به سلاح گرم به سازماندهی فریدالدین حدادعادل در میدان آزادی حضور یافتند. درگیریهایی که میان نیروهای بسیج و مردم معترض در آن روز رخ داد به کشته شدن نزدیک به ده نفر از مردم مظلوم انجامید. بر اساس بررسیهای انجام شده و اطلاعات به دست آمده، سازماندهی نیروهای بسیجی در انتخابات اخیر به طور خاص شامل دو شاخه میشد:۱- اطلاعات بسیج که در ابتدای کار مسوولیت بازجویی دستگیرشدگان رده یک (شامل سران احزاب و فعالان رده یک ستادها و کمپین‌های انتخاباتی) را عهده دار بود و مسوولیت اجرایی آن را سردار نقدی بر عهده داشت و ۲- بخش اجرایی بسیج که وظیفه‌اش سرکوب‌های خیابانی از جمله سرکوب معترضان حاضر در میدان آزادی در بیست و پنجم خرداد بود و مسوولیت آن را شخصی به نام محقق بر عهده داشت.محقق که از ناحیه پا نیز در جنگ آسیب دیده و پایش قطع شده است در دوران دفاع مقدس فرمانده گردان حبیب لشکر حضرت رسول بود که فرماندهی آن لشکر را محمد کوثری، نماینده کنونی مجلس، بر عهده داشت. مجتبی خامنه‌ای هم سرباز همین گردان حبیب بود و طرح دوستی او با حسین طائب هم از همان جا ریخته شد. بعد از جنگ تحمیلی بیشتر اعضای گردان حبیب به تیم مشورتی مجتبی خامنه‌ای بدل شدند و مسوولیت سرکوب ها را هم بر عهده گرفتند. یکی از اعضای گردان حبیب به نام محقق مسوولیت نیروهای لباس شخصی را عهده‌دار است که وظیفه اصلیشان سرکوب معترضین داخلی است.جای بسی تاسف و شگفتی است که برخی چهره‌های شناخته شده گردان حبیب که روزی برای سرکوب نیروهای بعثی بسیج شده بودند، بعد از گذشت نزدیک به دو دهه از جنگ، امروز میدان آزادی را با شلمچه اشتباه گرفته‌اند و گویی برای سرکوب، فرقی میان هموطنان ایرانی خودشان با سربازهای متجاوز عراقی نمیشناسند. قانون‌شکنانیها و خشونت‌طلبیهای اشخاصی نظیر حسین طائب یا مسعود صدرالاسلام چیزی نیست که به این راحتیها بتوان از کنار آن گذشت و با گذر زمان آن‌ها را فراموش کرد.آنچه در نیمه آخر خردادماه ۸۸ رخ داد، پرده از نقش مهره‌هایی کلیدی که در شیوع خشونت و خونریزی نقش مهمی در قدرت ایفا می کنند، برداشت. حسین طائب به شهادت بسیاری از نیروهای سیاسی راست و چپ یکی از این چهره هاست که علیرغم قانون‌شکنیها و خشونت‌طلبیها روز به روز به جای محاکمه و پاسخگویی در سیستم قدرت ارتقا پیدا میکنند و به فعالیت خود ادامه می‌دهند.
*****
ادامه دادگاه ها و پخش اعترافات اجباری
بهرام رفیعی

درحالی که بیش از 90 روز از بازداشت برخی از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران سرشناس کشور می گذرد و تاکنون پنج جلسه از دادگاه نمایشی آنان برگزار شده و طی آنها میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی مورد حمله و در مظان اتهام قرار گرفته اند، سخنان آیت الله خامنه ای در مراسم عید فطر، دور جدیدی از برخورد با مخالفان دولت کودتا را کلید زد.
این در حالیست که بسیاری از کارشناسان این دادگاه ها را غیرقانونی خوانده اند و از جمله رييس ديوان عدالت اداري دیروز گفت: "متاسفانه در اثر برخي غفلت‌هايي كه دادگاه‌ها يا جريانات ديگر داشتند، در پخش دادگاه‌ها از رسانه‌ها اقداماتي خلاف موازين شرعي و قانوني صورت گرفت كه اميدواريم با به كار بردن عقل و تدبير بيشتر و عدم تكرار چنين اقداماتي شاهد آثار و تبعات سوء آن در جامعه نباشيم."
حجت الاسلام محمد جواد منتظري با اشاره به اظهارات روز یکشنبه آیت الله خامنه ای درباره روند برگزاري دادگاه‌هاي حوادث پس از انتخابات به ایسنا گفت: "پخش اسامي افراد بدون اينكه اتهامي عليه شان ثابت شده باشد قطعا خلاف موازين قانوني و شرعي است. "
وي با این توجیه که "اگر در گذشته غفلت و اشكالي وجود داشته، بايد از زماني كه متوجه اين غفلت و اشكال مي‌شوند به رفع اشكال بپردازند" تاکید کرد: "تا زماني كه بررسي‌هاي قضايي به پايان نرسيده و احيانا ممكن است روند رسيدگي‌ها موجب بروز تغييراتي در ميزان و نوع اتهامات متهمان شود، نمي‌توان به صرف اين شعار كه دانستن حق مردم است، همه چيز را بازگو كرد و مسايلي را به حق يا به ناحق منتشر ساخت زيرا در هر صورت آبروي اشخاص مهم است."
این اظهارات رییس دیوان عدالت اداری درحالی است که آیت الله خامنه ای در سخنرانی خود در روز یکشنبه اعلام کرد: "اعتراف و اقرار هر متهم در دادگاه و در مقابل دوربین ها و بینندگان میلیونی، شرعاً، عرفاً و عقلاً حجت، مسموع و نافذ است اما سخنان متهمان درباره اشخاص دیگر، حجیت شرعی ندارد و مسموع نیست و از این طریق نیز نباید فضا را به تهمت و سوءظن آلوده كرد."
رهبر نظام اسلامی دستگاههای اجرایی و قضایی را به تعقیب و محاكمه و مجازات مجرمان، مكلف دانست و افزود: "در این زمینه باید بر اساس قوانین، قاطعانه عمل كرد اما مجازات مجرم غیر از این است كه كسی را بر اساس گمان و خیال متهم كنیم و این تهمت ها را در جامعه ترویج دهیم."
اظهارات رهبری؛ بازداشت ها و اتهامات
آیت الله خامنه ای که با جملات حمایت آمیز از محمود احمدی نژاد در جریان انتخابات و تبریک زودهنگام به او و نادیده گرفتن اعتراضات مردمی، عملا از دید معترضان حامی رییس دولت متقلب محسوب می شود، با گفته های اخیر سعی کرد دامن خویش را از جریان دادگاه ها و حواشی آن برکنار دارد.
رهبر نظام اسلامی در سوم تیرماه با ذکر اینکه "به كسى كه رئيس جمهور قانونى كشور است، متكى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئيس جمهور مملكت را كه مورد اعتماد مردم است، به دروغ‏گوئى متهم كردند" نسبت به اعتراض ها به احمدی نژاد واکنش نشان داد اما هرگز درباره منقدان وی هیچ واکنشی منع کننده نداشت.
چنان که با به کار بردن اصطلاح "اغتشاشگر" برای معترضان به نتیجه انتخابات و تاکید بر اینکه "بیگانگان" از این "اغتشاشگران" حمایت می کنند، در یکی از سخنرانی هایش در ابتدای مرداد ماه اعلام کرد که: "این انتخابات برخی خواص را مردود کرد" که روزنامه های هوادار دولت بر اساس همین نوشته حملات خود را به هاشمی رفسنجانی افزایش دادند. اما به گفته تحلیگران وی با ملاحظه مقاومت مردم ضمن رد سخنان پیشین خود اعلام کرد: "پيشقراولان حوادث اخير را به دست نشاندگى بيگانگان از جمله آمريكا و انگليس متهم نمى كنم چرا كه اين موضوع براى من ثابت نشده است."
چنان که رهبر جمهوری اسلامی، در یک تغییر مسیر آشکار اعتراف کرد که در بازداشتگاه ها "جنایاتی روی داده است" این را نیز گفت که:"این گونه مسائل نباید با مساله اصلی بعد از انتخابات خلط مبحث شود."
*****
کدیور در مراسم عید فطر: آیت الله خامنه ای از ولایت ساقط شده است
روز ۲۰ سپتامبر دکتر محسن کدیور، اسلام شناس منتقد جمهوری اسلامی، نماز عید فطر امسال را در جنوب کالیفرنیا و در شهر ارواین اقامه کرد. این مراسم با استقبال ایرانیان ساکن جنوب کالیفرنیا روبرو شد.
کدیور در خطبه اول نماز با تبریک عید سعید فطر به تحلیل پیام ماه رمضان و وظیفه مومنان در باره عید فطر پرداخت. وی ماه رمضان را فرصتی برای پاکسازی جان بوسیله یاد خدا دانست و به نقل از پیامبر اکرم (ص) رمضان را ماهی دانست که درهای بهشت در آن باز است مگر اینکه خود آنرا بسته باشیم و درهای جهنم بسته است مگر خود آنرا گشوده باشیم. مهم این است که این حالت را تداوم ببخشیم. در این ماه حتی اگر توفیق روزه گرفتن نداشته باشیم فضای ماه رمضان فضای مبارکی است که گناه کردن در آن دشوار است. رمضان هم ماه تهذیب نفس است هم ماه تولد قرآن و هم ماه دعاست. قرآن و دعا هر دو گفتگو است، گفتگوی خدا با ما و گفتگوی ما با خدا. رمضان را ماه برکت و رحمت است. وی اضافه کرد : "اسلام دین رحمت و دوستی و منطق است. آنها که خدای رحمان رحیم و پیامبر رحمة للعالمین را به دلیل عملکرد سوء خود را تبدیل به دین خشونت و قساوت کرده اند، چه کار زشتی مرتکب شده اند. وظیفه ما در قبال دینمان سنگینر است تا چهره واقعی رحیمانه و رحمانی اسلام را ارائه بدهیم."
در بخش دوم خطبه اول در رابطه به چگونگی تعیین روز فطر و چرائی اختلاف در تشخیص این روز بین مراجع دینی بحث شد. کدیور:"اینکه امروز عید است یا فردا، در سرزمینی که فعلا در آن قرار داریم اکثر مسلمانان امروز را عید اعلام کرده اند، اما در اینکه در دیگر سرزمینها امروز عید است یا نه اما و اگرهائی هست. " دکتر کدیور در این رابطه تاکید کردند: "استوانه های فقاهت ایران و عراق همه یکشنبه را روز عید اعلام کرده اند. برای مسلمانان مقیم ایران اکثرا یکشنبه روز عید است، مساله هم مساله ای دینی است و نه لزوما سیاسی، اختلاف ناشی از دیدن ماه با چشم عادی یا چشم مسلح و دیگری وحدت افق و یا تعدد آفاق است."
کدیور در خطبه دوم نماز، با ذکر آنکه یکی از آداب نماز اعیاد فطر و قربان توجه به مسائل اجتماعی دنیای اسلام و مسلمانان است با اشاره به شرایط امروز ایران و بنا به اصل دینی «النصیحة لائمة المسلمین» یا خیر خواهی و نصیحت به حاکمان اسلامی به نقد خطبه های نماز عید فطر تهران که توسط رهبر جمهوری اسلامی اقامه شده بود، پرداخت.
دکتر محسن کدیور در ابتدای سخنان خود با اشاره به خطبه های آیت الله خامنه ای که توصیه به اخلاق حسنه کرده بودند و از رواج شایعات و بدگمانیها در جامعه انتقاد کرده بودند، به این نکته توجه داد که "رمضان ماه رحمت است و اقتضای ماه رحمت توقف بگیر و ببندها به احترام این ماه بود، اما در وقایع ماه گذشته هیچ نشانی از رحمت نمی بینیم. انتظار بود اگر امروز عید فطر است برادری در جامعه ترویج شود و جا پای پیامبرمان بگذاریم، شکرانه قدرت با رحمت و سعه صدر برخوردکردن با شهروندان و آزادی همه زندانیان سیاسی جشن بگیریم؛ ولی امروز در خطبه های عید فطر تهران جای پائی از رحمت دیده نمی شد. گفته شده است اخلاق حسنه برادری و مهربانی نیاز جامعه امروز ماست، من هم می گویم سخن مدبرانه ای است ولی انصافا آیا حکومت خود چنین با مردم مواجه شده است؟، بزرگترین عامل بداخلاقی در ایران صداوسیما و روزنامه های حکومتی است، در نماز جمعه تهران فرمان برخورد قاطعانه و بیرحمانه با منتقدان صادر می شود و قبل از قضاوت قاضی، امام جمعه حکم صادرمیکند، این کدام اخلاق حسنه است؟ منبع شایعات دادگاههای فرمایشی و صدا و سیما است، برادری آدابی دارد و باید از حاکمان آغاز شود."
کدیور با ذکر آنکه شاخص ترین سخن آقای خامنه ای نسبت به گذشته در خطبه های عید، موضع ایشان در رابطه با اعترافات است که گفته اند" اعترافات متهمان در رابطه با افراد دیگر حجیت شرعی ندارد" اضافه کردند: " خوب بحمدالله ایشان بعد از دو ماه به این نکته پی برده اند، جالب اینجاست که کیفرخواست هائی که تاکنون صادر شده است آکنده از اقرار زندانیان علیه اشخاص دیگر است." دکتر کدیور کیفرخواستهای دادگاه فرمایشی را هم بر خلاف شرع دانست و هم قانون.
در ادامه محسن کدیور به نقد بخش دوم صحبتهای مقام رهبری در رابطه با اعترافات پرداخت و ادامه داد: " فرموده اند اعترافاتی که متهمان در محضر دادگاه علیه خود کرده اند شرعا، عرفا و قانونا معتبر است، خوب این اقرارها را بررسی می کنیم. بسیاری از کسانی که در زندان هستند از دوستان نزدیک من بوده اند و تک تک آنها را می شناسم و در حوزه دین و حقوق هم در این موارد تحقیق و تدریس کرده ام لذا می خواهم مطلب ایشان را با دقت نقد کنم ". در این زمینه کدیور به بررسی اعترافات در سه حوزه شرع، قانون و عقل پرداخت تا صحت گفته مقام رهبری را بسنجد.
دکتر کدیور با اشاره به آنکه مراجع تقلید اعلام کرده اند که" این اعترافات که از رادیوتلویزیون پخش شده است هیچکدام شرعا معتبر نیست چرا که تنها اگر اقرار آزادانه باشد معتبر است و اگر اقرار تحت فشار باشد پشیزی ارزش ندارد"، تمامی اعترافات را تحت فشار دانست . ایزوله کردن و در انزوا قرار دادن زندانیان، قطع ارتباط آنها با محیط خارج، محدود کردن تماس آنها با خانواده تنها به سلام و احوالپرسی، عدم اجازه ملاقات با وکلای حقیقی و تعیین وکیل تسخیری برای زندانیان را از فشارهای موجود بر زندانیان برای گرفتن اعترافات دانست و همینطور اضافه کرد در بعضی موارد" فرزند زندانی را بازداشته کرده اند پیش زندانی برده اند و به زندانی می گویند فرزند تو محکوم به اعدام است ، به خواسته های ما اعتراف کن و یا فرزندت اعدام می شود. و آنوقت وقتی زندانی جلوی دوربین قرار می گیرد از خشم چنان لبان خود را می گزد و خبرگزاری نادان هم این عکس را پوشش می دهد، عکسی که از لب حجاریان منتشر شد نشانگر فشارهای وارده بر این زندانی سیاسی است. کدام شریعت این را می پذیرد، اقرار تحت فشار پشیزی ارزش ندارد. کسی که اعتبار چنین اعترافات بی پایه ای را به دین و شرع نسبت دهد معلوم می شود هیچ اطلاعی از فقه و شریعت ندارد.
محسن کدیور در تحلیل قانونی بودن این اعترافات گفت :" اگر می گوئید قانونا چنین است، می گوئیم قانون اساسی گفته اعتراف تحت فشار ممنوع است، فقهائی این را نوشته اند که خود زندانی بوده اند ، تحت فشار قرار گرفته اند و شرایط را می دانند. اعتراف تحت فشار قانونا بی اعتبار است. دادگاه باید آزادانه باشد، کافی است زندانیها آزاد شوند تا در ۲۴ ساعت همه بگویند این اعترافات تحت فشار بوده، امتحان کنید."
دکتر کدیور همچنین در رابطه با عقلانی بودن این اعترافات تاکید کرد: "بعد می گویند عقلا، کدام عقل و عرف این اعترافات را تائید می کند، این اعترافات به قلم این دوستان نیست، من ادبیات بسیاری از این دوستان را می شناسم، اینکه می خواهید علوم انسانی را محکوم کنید مگر با ابزار بخش نامه و دادگاه می توانید؟ ماکس وبر که اعتبارش را از شما نگرفته که شما بتوانید آن را نقض کنید، این را مقدمه قرار بدهید برای یک انقلاب فرهنگی دیگر و پاکسازی دانشگاهها ، مشخص است که این توسط شما هدایت می شود و یک حلقه درهم پیچیده است."
محسن کدیور در بخش بعدی سخنان خود با اشاره به اعلام شدن روز شنبه به عنوان عید فطر توسط آقای خامنه ای در حالی که اکثریت قریب به اتفاق مراجع روز دوشنبه را روز عید اعلام کرده اند، گفت: " وقتی امروز بحث عید فطر مطرح می شود و مرجعیت سنتی اعلام می کند که امروز را روز عید نمی داند و این نه فقط توسط مراجع سبز بلکه اکثریت مراجع اعلام می شود یعنی شرعا سخن آن کس که گفته امروز عید است پذیرفته نیست و او فاقد اعتبار دینی است، و این نشانی است از قدرت نمائی مدنی مرجعیت مستقل شیعه در برابر حکومت مدعی دین."
دکتر کدیور با اشاره به قسمتی از سخنان آقای خامنه ای در خطبه های نماز که " تهمت به نظام از تهمت به افراد سنگین تر است" و "نظام با توهین کنندگان به آن قاطعانه برخورد می کند." تاکید کردند :" ما معنای قاطعانه را می دانیم چیست، برهان قاطع آن بود که بر سینه ندا آقا سلطان وارد شد. حال وقتی در نماز جمعۀ رحمت می شنویم که نظام قاطعانه برخورد می کند تنمان می لرزد و می دانیم جنایات دیگری در پیش است. قاطعیت را وقتی فک محسن روح الامینی در هم شکسته شد فهمیدیم" و با رد ادعای آقای خامنه ای ادامه دادند: " ما به دینی قائلیم که اگر کسی را به ناحق بکشی مانند آن است که همه را بکشی و این ارزشی است که این دین برای فردیت ما قائل است." و آبروی مومن از خون او ارزش بیشتری دارد. شما چند صد نفر مسلمان را بی آبرو کردید، یک قطره خونِ بی گناه عرش الهی را به لرزه در می آورد و در این اواخر هفتاد بی گناه کشته شده اند."
کدیور با بیان اینکه باید روشن شود از کدام نظام صحبت می شود گفتند:"آیا از نظامی صحبت می کنید که در سالها قبل افراد فراوانی بدون طی مراحل قضائی تیرباران و اعدام شده اند، اموالشان بدون طی مراحل قضائی مصادره شده است؟ چه بسا گفته شود آن به دلیل شرایط و شور انقلابی بود، اما ۲۱ سال قبل در زندانهای همین نظام حدود ۳ هزار نفر بدون طی مراحل قانونی اعدام شده اند، وقتی می گوئید تهمت به نظام، باید دامن این نظام را از این موارد تطهیر کنید"، " و در دوران زعامت خودتان پرونده زهرا کاظمی به کجا انجامید، جریان قتلهای زنجیره ای به کجا انجامید، پرونده یورش به کوی دانشگاه تهران به کجا انجامید؟ نظام اینها هم هست، در همان زندان استاندارد اوین چند نفر تا بحال کشته شده اند، دیگر چه برسد به زندانهای غیر استاندارد.
وقتی می گوئید تهمت به نظام ، اتهام تجاوز به زندانها باید بررسی شود، ناامنی یعنی این ،و شما به جای جلوگیری از نا امنی به دلسوزانی که می گویند تحقیق شود و تذکر می دهند برخورد می کنید چون خود را نظام می دانید. ابواب جمعی شما هرکه با شما مخالف است حرامزاده و مزدور اجنبی می دانند، این منطق یعنی من حق مطلق هستم و هر که با من مخالف است باطل است، تفرعن یعنی همین مگر فرعون چه می گفت، می گفت از من اطاعت مطلقه کنید. کسی که خود را مقام غیر پاسخگو دانست و برای خود ولایت مطلقه قائل شد فرعون است.
سوال ما این است ای مقام رهبری آیا در زندانهای شما چنین اتفاقی می افتد؟ صرف آنکه می گوئی نه کافی نیست باید هیاتی مستقل، از معتمدان همین ملت، این مساله را بررسی کند. هر کسی که با شما مخالفت کرده به عنوان جاسوس اجنبی مطرح شده است آیا احتمال نمی دهید کسی با شما مخالف باشد اما آدم درست حسابی هم باشد؟"
محسن کدیور خطاب به آقای خامنه ای با اشاره با سالهای بازداشت بودن ایشان گفت:"شما که زندان دیده اید چه شده است که امروز چنین با زندانیان رفتار می کنید، حفظ نظام یعنی حفظ عدالت و ارزشها نه حفظ شخص، در حالی الان نظام معادل حفظ شخص شما شده است. الان سال به نیمه رسیده است، می گوید چرا به سال اصلاح الگوی مصرف که من مطرح کردم توجه نشده است، آقای خامنه ای بجای اصلاح الگوی مصرف به فکر اصلاح رفتار حکومت با مردم باشید."
کدیور، در قسمت دیگری از خطبه های نماز عید سعید فطر با اشاره به نامه اخیر احمد توکلی خطاب به آقایان موسوی و خاتمی گفت :"نامه خطاب به من نیست اما من به آرمان جنبش سبز معتقدم لذا به نکاتی از نامه جواب می دهم. ایشان پرسیده اند مردم در تظاهرات روز قدس شعارهائی داده اند از جمله استقلال آزادی جمهوری ایرانی، آیا شما این شعار را قبول دارید؟ بنده می گویم وقتی همه مجاری قانونی بسته شود مسائل به خیابان کشیده می شود، و شعارهای خیابانی قابل کنترل نیست. اگر می خواهید بدانید مردم واقعا چه می خواهند چاره اش رفراندوم است. من می گویم اکثریت ایرانیان جمهوری اسلامی به معنای ولایت مطلقه فقیه را نمی خواهند.
گفته شده است شما که به آقای خمینی قائل هستید ایشان گفته اند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، می گوئیم بله یک کلمه –ولایت فقیه - به آن اضافه شد. آن را بردارید مشکل حل می شود.
گفته شده است مردم در خیابان شعار می داده اند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران ، در حالی آقای خمینی گفته روز قدس روز فلسطین است، می گویم آیه الله خمینی گفته است این روز روز مظلومان است نه فقط مظلومان فلسطین، و ملت ایران هم مظلوم است، شما با اهالی ایران همان کردید که اسرائیلیها با اهالی غزه. شعار ما چنین بود هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران."
کدیور در ادامه سخنان خود خطاب به رهبری جمهوری اسلامی گفت: "ما نه می خواهیم بکشیم نه کشته شویم، ما می خواهیم شما تابع قانون و اخلاق باشید، فکر نکنید شما از جانب خدا و پیامبر منصوب شده اید، بدانید آنقدر بد عمل کرده اید که اگر خدا شما را نصب کرده باشد اکثر مردم ایران به آن خدا نیز پشت می کنند، شما اینقدر منفور شده اید."
کدیور با اشاره جمله از آیه الله خمینی با مضمون "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور آسیب نرسد" افزود اما در نظریه آیه الله خمینی آمده است ولایت فقیه باید فقیه ،عادل و مدبر باشد. اولین شرط عدالت صداقت است که بارها نقض شده و امروز اکثر مردم و علما عدالت آقای خامنه ای را باور ندارند و شرط آخر تدبیر است به معنای مدیریت، که در حوزه سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی و سیاست داخلی به شدت قابل مناقشه و انتقاد است. کدیور افزود:"ما هم به استقلال ایران، حق مردم فلسطین باور و به سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا و اروپا انتقاد داریم اگر تردیدی دارید که مردم ایران شما را مدبر می دانند یا نه از آنها بپرسید، آیه الله خامنه ای شما دیکتاتوری کردید و حتی طبق همان نظریه ولایت فقیه آیة الله خمینی از ولایت ساقط شده اید.
شما حکومت خود را تنها حکومی دینی جهان می دانید و باعث شرمساری است که در تنها حکومت دینی جهان این اتفاقات خلاف دین می افتد، شما باعث افتخار مذهب شده اید یا ننگ آن، شما آبروی اسلام و تشیع را در دنیا بردید.
آنچه ما از شما دیده ایم تنها قاطعیت به معنای بی رحمی بوده است و این به نام دین دیده ایم، زشتترین نوع استبداد ، استبداد دینی است.و آنچه شما انجام داده اید ولایت جائر است."
محسن کدیور در قسمت پایانی خطبه های نماز عید فطر با ذکر سوال خبرنگاری که با توجه به شعارهای روز قدس و شنیده شدن نام افرادی از بزرگان دین در خیابانهات تهران و شیراز و اصفهان پس از سالها، درود بر منتظری سلام بر صانعی، که آیا شما می خواهید اینها ولی فقیه بعدی باشند؟ به شرح جواب خود به سوال آن خبرنگار پرداخت و گفت:" من جواب دادم به نظر من جنبش سبز پیمان خود را با ولایت فقیه مطلقا گسسته است.
و ادامه داد:" برای زعامت در جامعه فقاهت شرط اصلی نیست، کاردانی و تدبیر شرط اصلی است. رابطه فقیه با مردم از سنخ ولایت نیست از سنخ وکالت است."
محسن کدیور خطبه های نماز عید فطر را چنین پایان داد:"بخواست خدا حضرت آیه الله خامنه ای آخرین ولی فقیه ایران خواهند بود، ما می خواهیم کشورمان به شیوه دمکراتیک بر اساس ارزشها اسلامی اداره شود. الگوی ما پیش نویس قانون اساسی سال ۱۳۵۸ خواهد بود که اثری از ولایت فقیه در آن نبود. به نظر من دوران ولایت فقیه هم به لحاظ عملی و هم نظری به پایان رسیده است. ولایت فقیه نه به لحاظ تئوریک و نه به لحاظ پراتیک قابل دفاع نیست."
*****
زندانی که آبروی نظام را برد
گزارشی از: روزنامه ابتکار
**
کهريزک کجاست
سوله يا کمپ کهريزک نام بازداشتگاهي مخوف در شهرک «سنگ» بود که در جنوب شرق تهران، از توابع شهرستان ري واقع است. اين زندان که پس از پاکسازي محله خاک سفيد تهران، براي تاديب و مجازات معتادان و اوباش سابقه دار و حرفه اي ساخته شد; جايي که از همان ابتدا هيچ امکاناتي نداشت که بتوان نام بازداشتگاه يا زندان براي آن گذشت و ظاهرا حتي سازمان زندان ها آن را در حد بدترين زندان هاي فعلي کشور هم ندانسته و مسئولت رسمي آن را به عهده نگرفته بودند. وقتي سردار رادان طرح امنيت اجتماعي را در تهران اجرا کرد، اين جا را محلي براي مجازات گردن کشان و اراذل و اوباش سابقه دار در نظر گرفت تا هواي جهنمي بالاي چهل درجه جنوب تهران و فقدان امکانات اوليه بهداشتي براي زندانيان و محدوديت ها و شرايط سخت بدني، آن ها را به خود آورد. برخي شنيده ها حکايت از آن داشت که اولين گروه بازداشت شدگان حوادث اخير که به اين محل منتقل شدهاند، در تجمع بيست وپنجم خرداد دستگير و روز بعد جهت مجازات به کهريزک برده شدند. پيش از هجده تير مرتضي تمدن، رئيس شوراي تامين استان، هشدار برخورد قاطع با تجمع کنندگان اين روز را داد. حال روزشمار وقايع کهريزک را مرور ميکنيم تا ابعاد موضوعي که رهبر انقلاب از آن به عنوان جنايت ياد کرد بهتر روشن شود. جنايتي که تاکنون چهار قرباني رسمي داشته است: محسن روح الاميني، محمد کامراني، امير جوادي فر و رامين آقازاده قهرماني، جواناني بودند که در اثر حوادث و رخدادهاي اين بازداشتگاه مخوف به قتل رسيدند.
بازداشتي هاي کهريزک
بيست وششم خرداد: شنيدههاي غيررسمي حاکي از آن است که گروه بيست ودو نفره دستگير شدگاني که در حوادث بعد از انتخابات دستگير شدند، در اين روز به کهريزک برده شده اند. هفدهم تير: استاندار تهران که رياست شوراي تامين استان را نيز بر عهده دارد، اعلام کرد که اگر افرادي بخواهند با گوش دادن به فراخوان شبکه هاي ضد انقلاب، تحرک ضد امنيتي داشته باشند، زير گام هاي ما «له» خواهند شد.
هجدهم تير: نيروي انتظامي ضمن برخورد و پراکنده نمودن با افرادي که در اين روز مقابل دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، تعدادي از آنان را دستگير کرد.
نوزدهم تير: مشخصات کامل محسن روح الاميني اعم از نام و نام خانوادگي، آدرس، و شماره هاي تماس منزل پدر و بستگان و ساير مشخصات در کهريزک همانند ساير قربانيان و بازداشتي ها ثبت و وي به اين محل منتقل شد. بهداري کهريزک نيز تاييد کرد که او بيماري عفوني ندارد و به لحاظ جسمي نيز مشکلي ندارد. ساير بازداشت شدگان مثل کامراني نيز در بدو ورود همين گونه بوده اند. خانواده جوادي فر در همين روزها بود که فرزندشان را که بيني اش شکسته بود، با هماهنگي کلانتري در بيمارستان تحويل مي گيرند و براي سي تي اسکن به بيمارستان منتقل مي کنند و بعد از مداواي اوليه و اطمينان و اعتماد به دستگاه ناجا پس از آن دوباره به کلانتري باز مي گردانند.
بيستم تير: سرهنگ مهدي احمدي، رئيس مرکز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي تهران، در گفت وگو با فارس رسما اعلام کرد که «تعداد اندکي» در ناآرامي هاي روز هجدهم تير دستگير شده اند که همگي جزو تخريب کنندگان اموال عمومي بودند. وي گفت: «در هجدهم تير تعدادي از تخريب کنندگان اموال عمومي و آشوبگران توسط پليس دستگير شدند که پس از بررسي اوليه تحويل مراجع قضايي شدند.» برخي خبرهاي غيررسمي از دستگيري حدود دويست وهفتاد تن در هجده تيرماه حکايت دارد و گفته مي شود که صدوچهل وپنج تن از آنان در روز جمعه نوزده تيرماه به کهريزک و بقيه به اوين منتقل شده اند.
بيست ودوم تير: خبر نگهداري بازداشت شدگان در کنار اراذل و اوباش و ضرب و شتم آن ها به رهبر معظم انقلاب رسيده و ايشان با فراخوان دبير شوراي عالي امنيت ملي دستور مي دهند هيچ کس حق ضرب و شتم بازداشت شدگان را نداشته و مي فرمايند همان روز بايد بازداشتگاه کهريزک تعطيل و در صورت نياز بازداشت شدگان همگي به زندان هاي رسمي منتقل گردند. در اين روز با تماس دبير شوراي عالي امنيت ملي با دادستان تهران دستور رهبر انقلاب به ايشان ابلاغ و بعد از طفره رفتن آقاي مرتضوي و استدلال نامبرده در عدم جا در ساير زندان ها به وي ابلاغ مي گردد که در صورت نداشتن جا در ساير زندان ها، بازداشت شدگان همين روز آزاد گردند. متاسفانه اين موضوع را دادستان تهران عمل نکرده و فرداي آن روز بازداشتگاه تعطيل و بازداشت شدگان منتقل مي گردند.
بيست وسوم تير: اين روز مصادف بود با انتقال بازداشت شدگان کهريزک پس از چند روز نگهداري در شرايط بد آب و هوايي، عدم دسترسي به امکانات بهداشتي، غذايي، آشاميدني و دارويي مناسب و از ضرب و شتم بازداشتي ها توسط ماموران و اراذل و اوباش حکايت دارد. ضمن اين که بازداشت شدگان ناباورانه در کنار اراذل و اوباش نگهداري مي شدند. در حين انتقال بازداشت شدگان به زندان اوين، يکي از آنان به دليل صدمات وارده دچار تشنج ميشود، اما کساني که دست اندرکار انتقال آنان بودند، ابتدا به موضوع توجهي نکرده و سپس يکي از آن ها با مافوق خود تماس گرفته و مقرر مي شود که فرد مذکور به کهريزک بازگردانده شود و نامش هم از ليست بازداشتيهاي انتقالي به اوين حذف شود. اين در حالي است که در مسير انتقال يعني از کهريزک تا اوين بيمارستان هاي متعددي اعم از فيروزآبادي، لقمان و ساير درمانگاه ها و بيمارستان هاي جنوب تهران قرار داشتند و آنان مي توانستند اورژانس را خبر کنند، اما هيچ کدام از اين تمهيدات انديشيده نشد و فرد مذکور پس از جان دادن به کهريزک منتقل مي شود. وقتي کاروان به اوين رسيد، مسئولان اوين به خاطر اوضاع بد جسمي و ضعف بازداشت شدگان و بوي تعفن و صدمات بدني که به برخي از آن ها وارد شده بود، ابتدا از پذيرش بعضي از آنان امتناع مي کنند، اما در نهايت اين افراد پذيرش ميشوند. وقتي مسئولان زندان اوين در حال پذيرش کهريزکي ها بودند، حال يکي از آن ها بد و نقش زمين مي شود که اين موضوع نيز با بي تفاوتي ماموران رو به رو مي شود. به اين ترتيب فرد مذکور با حدود يک ساعت تاخير روانه بيمارستان ميشود. در ساعت پانزده وسي دقيقه، محسن روح الاميني به بيمارستان شهداي تجريش منتقل و با عنوان «مجهول الهويه» پذيرش مي شود. بيست وچهارم تير: ساعت شش وده دقيقه صبح است که محسن در بيمارستان فوت مي کند و مسئولان بيمارستان گواهي فوت او را با عنوان «مجهول الهويه» صادر ميکنند.
بيست وچهارم تير: شکايت حضوري دکتر روح الاميني به وزير اطلاعات از يک کارچاق کن که تقاضاي چهار ميليون تومان براي ملاقات با محسن پيشنهاد داده بود! در حالي که چند روز است پيکر وي در سردخانه نگهداري مي شود. سي ويکم تير: خبر فوت محسن به خانوادهاش اعلام ميشود. با اعلام اين مطلب که يک هفته است که دنبال شما مي گرديم!؟ برخي نزديکان پدرش آن گونه که به ايشان اعلام شده بود و حسين علايي در سايت خود اعلام کرده است، علت مرگ محسن را ابتلا به مننژيت اعلام کرده اند!؟
اول مرداد: درج آگهي تسليت، گام نخست رسانه اي شدن کهريزک است. برخي شخصيت هاي سياسي و مسئولان پيام تسليتي را در اين روز، براي عبدالحسين روح الاميني در روزنامه جام جم منتشر مي کنند. پيش از اين برخي بازداشتيهايي که آزاد شدهاند، شکواييه خود را نزد رهبر انقلاب بردهاند و اکنون موضوع در دست رسيدگي است.
سوم مرداد: مي گويند داستان مننژيت از نامه محرمانه اي آغاز شده که در اين روز رئيس بازداشتگاه کهريزک به دادستان ارسال و شيوع مننژيت و ابتلاي برخي بازداشت شدگان به اين بيماري را اعلام مي کند.
پنجم مرداد: در فاز ديگر ماجراي سناريو سازي مننژيت، در چنين روزي کاظم جلالي سخنگوي کميته ويژه مجلس براي پيگيري وضعيت بازداشت شدگان حوادث اخير، در گفت وگويي با خبرگزاري مهر گفت که قاضي مرتضوي دادستان تهران، در جلسه اي با اين کميته علت مرگ روح الاميني و کامراني را بيماري مننژيت اعلام کرده است. در همين روز سهراب سليماني مديرکل زندان هاي استان تهران در مصاحبه اي با ايسنا اعلام کرد که روح الاميني و کامراني مننژيت داشتند و به همين خاطر بعد از فوت آنان به همه زندانيان اوين واکسن زده شده است. سليماني، مرگ کامراني را اين چنين روايت ميکند: «کامراني پس از آن که در صف پذيرش زندان حالش به هم مي خورد و به بيمارستان لقمان منتقل مي شود و قبل از فوت آزاد مي شود و وقتي زنده بوده شبانه تحويل خانواده اش شد، اما به دليل بيماري روز بعد در بيمارستان مهر فوت مي کند.»
سيزدهم مرداد: خبر ساخت بازداشتگاهي جديد به جاي کهريزک که سردار احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي آن را اعلام ميکند، خيلي زود در رسانه ها منتشر ميشود. «قرار است بازداشتگاهي مدرن و مطابق استانداردها که زير نظر سازمان زندانها اداره شود، جاي کهريزک را بگيرد.» برآوردها از هزينه سه ميليارد توماني ناجا براي ساخت بازداشتگاه جديد در کهريزک است که البته اين تصميم انتقاد برخي فعالان سياسي را به دنبال دارد، زيرا معتقدند که ساخت يک بازداشتگاه ديگر درست در محلي که کهريزک قرار داشت، آبرويي براي نظام نمي گذارد.
پانزدهم مرداد: نيروي انتظامي براي تبرئه خود اطلاعيه اي را عصر روز پنج شنبه در خصوص کهريزک منتشر و ضمن آن که اعتراف مي کند آن جا محل نگهداري موقت و تاديب اراذل و اوباش با شرايط زيستي سخت گيرانه بوده، اعلام مي کند که تعدادي از دستگيرشدگان هجدهم تير به دليل محدوديت پذيرش در اوين به کهريزک منتقل شده اند که با توجه به شرايط آن جا اصولا اعزام بازداشتي ها به آن جا صحيح نبوده است. اين اطلاعيه در تناقض آشکار با اظهاراتي بيستم تير يکي مسئولان نيروي انتظامي است که تعداد دستگيرشدگان هجدهم تير را بسيار کم برشمرده بود. اين اطلاعيه مي افزايد: «محدوديت پذيرش بازداشتگاه و اضافه شدن دستگير شدگان هجدهم تير، باعت تراکم جمعيت در بند بازداشتيها شد و شرايط نا مساعد زيستي و بهداشتي موجبات آزار و اذيت آنان را فراهم کرد.»
هجدهم مرداد: حميدرضا کاتوزيان، نماينده تهران، در اولين واکنش به اطلاعيه نيروي انتظامي اعلام مي کند که چون تعدادي از جوانان اين کشور در کهريزک از بين رفته اند، لذا بايد ناجا پاسخگوي اقدامات صورت گرفته در اين خصوص باشد. قانون مربوط به قتل مشخص است و اين که به جاي برخورد با جاني بخواهند چند افسر را بازداشت کنند، نه فرزندان خانواده ها زنده مي شوند و نه توهيني که به نظام شده پاک خواهد شد. در همين روز فرمانده نيروي انتظامي در مراسم توديع رويانيان با پذيرش مسئوليت اتفاقاتي که در کهريزک افتاده، اعلام کرد که هيچ يک از فوت شدگان بر اثر ضرب و شتم فوت نکرده اند، بلکه علت مرگ بيماري آن ها بوده است.
نهم شهريور: ادعاي فرمانده نيروي انتظامي درباره مننژيت جان باختگان کهريزک ديري نپاييد و چند روز بعد خبرگزاري مهر خبري را درخصوص نظر پزشکي قانوني به نقل از يک منبع آگاه منتشر ميکند. در اين خبر کميسيون پزشکي قانوني کشور در تاريخ بيست وپنجم مرداد، علت مرگ محسن روح الاميني را مرگ ناشي از استرس فيزيکي، شرايط بد نگهداري، ضربات متعدد اعلام و قويا ابتلاي آن مرحوم و فوت به علت بيماري و مننژيت منتفي اعلام ميشود.
پانزدهم شهريور: بخش خبري بيست وسي تلويزيون براي پاسخ به سوالات متعددي که در اين مدت نزد افکار عمومي مطرح شده است، گزارشي سفارشي از کهريزک تهيه و پخش مي کند. اين گزارش تنها گوشه کوچکي از حقايق و حوادث کهريزک را به نمايش ميگذارد، اگرچه براي اولين بار است که تصاويري از بيرون و درون بازداشتگاه به مردم نشان داده مي شود. اين تصاوير نشان مي داد که اين مکان نه يک بازداشتگاه متعارف بلکه مجموعهاي از سوله ها و بناهاي احداث شده در يک محيط بياباني بوده است. در اين برنامه سردار تشکري رئيس بازرسي کل نيروي انتظامي از مردم عذرخواهي و صراحتا اعلام مي کند که کساني که اين جنايت را رقم زدند نيروهاي رسمي ناجا اعم از درجه دار تا سرهنگ بودند. وي حتي متذکر شد که برخي قضات نيز در اعزام متهمان به کهريزک مرتکب تخلف شده اند که پرونده آن در دست بررسي است.
وي اعتراف کردکه اين افراد به اين خاطر به کهريزک منتقل شدند که جايي براي نگهداري آن ها نداشتند! رئيس جديد دادسراي نيروهاي مسلح نيز در اين فيلم به صراحت گفت که شرايط و رفتارهاي صورت گرفته عامل مرگ تعدادي از بازداشت شدگان بوده و نه بيماري قبلي يا عللي از اين دست. در اين گزارش تشکري اظهار مي کند که در يک فضاي هفتاد متري صدوچهل وپنج نفر از بازداشتي هاي هجده تير به همراه بيست وپنج نفر از اراذل و اوباش نگهداري مي شده اند که در ميان آن ها ده نفر دانشجو نيز وجود داشته است در حالي که مطابق با ضوابط دانشجويان بازداشتي بايد به زندان هاي رسمي منتقل مي شده اند.
هفدهم شهريور: گزارش صدا و سيما از سوي فرمانده نيروي انتظامي هم تاييد مي شود. احمدي مقدم که در سيستان و بلوچستان به سر ميبرد اعلام مي کند که نيروي انتظامي اخيرا در راستاي پاسخگويي، مسئوليت پذيري و شفاف سازي، گزارشي جامع با همکاري رسانه ملي براي آگاهي مردم پخش کرد. وي همان جا اعلام کرد که همه چيز پرونده کهريزک شفاف، روشن و آماده بررسي در دادگاه است و در اختيار مراجع قضايي است؟!!
چند ادعاي ثابت نشده و سوالهاي بي پاسخ
در حالي که ابتدا گفته شد تعداد کساني که در هجدهم تير دستگير شده اند، اندک هستند، چطور زندان هاي رسمي کشور ظرفيتي براي نگهداري آنان نداشتند پس احتمال و شنيدههاي غيررسمي که تعداد آنان را حدود دويست وهفتاد نفر اعلام مي کند، رقمي نزديک به واقعيت است. حتي برخي در برابر اين توجيه مقامات نيروي انتظامي مي گويند، در شهر بزرگي مثل تهران و در فصل تابستان که همه مدارس تعطيل است، آيا نمي شد بازداشت شدگان را در يکي از مدارس يا مکان هاي سرپوشيده داخل شهر اسکان داد؟ برخي از خانواده ها از اين نگران هستند که نکند پرونده کهريزک به سرنوشت کوي دانشگاه تهران که ابتدا با شيب تند از سوي مسئولان پيگيري شد، اما در نهايت سنگين ترين حکمي که براي عوامل دخيل در آن صادر کردند، دزديدن يک ريش تراش توسط يک سرباز جز» بود، مبتلا شود. در حالي که رهبر انقلاب حادثه کهريزک را جنايت و بر لزوم برخورد با عاملان اصلي آن تاکيد دارند، برخي مقامات انتظامي و قضايي آن را حادثه دانسته و ناشي از تخلف نيروهاي خودسر بر ميشمرند. آن هم در شرايطي که اختيارات رهبري در مورد نيروي انتظامي به وزير کشور (که رئيس شوراي امنيت کشور نيز هست) تفويض شده است. آمران و کساني که در اين موضوع مقصر شناخته شده اند در ردههاي درجه دار، استوار، ستوان، سروان و سرهنگ هستند در حالي که انتظار مردم برخورد با همه کساني است که در وقوع اين ماجرا مشارکت يا مسئوليت داشته اند. همان طور که آيت ا... جوادي آملي نيز بيان داشت، خونخواهي وظيفه نظام اسلامي است و نظام در پيگيري اين موضوع نسبت به مردم و اولياي دم اولويت دارد و لذا انتظار ميرود که با توجه به در پيش بودن دادگان نخست کهريزک، دستاندرکاران اين پرونده سلسله عواملي که موجب شد تا اين فاجعه رخ دهد را بيش از هرچيز مد نظر قرار دهند و در توارد سلسله علل، سبب اقوي از مباشر فراموش نشود.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
آزادی در بند / هدیه‌ای برای سالروز تولد محمد قوچانی
فرید مدرسی
امروز [ دیروز دوشنبه 30 شهریور] سالروز تولد «محمد قوچانی» است. همواره رسم است که در سالروز تولد افراد، جشنی برگزار می‌شود و دوستان و آشنایان گردهم می‌آیند و برای آن فرد هدیه می‌آورند و و این روز را پاس می‌دارند و به بزم می‌نشینند. امروز که محمد قوچانی در آستانه سه ماهگرد در بند بودن، به‌سر می‌برد، شاید بزرگترین هدیه به او، آزادی است. آیا بندگان قادر به اعطای چنین هدیه‌ای هستند؟!
اما آنچه ما به آن اعتقاد داریم، این است که «آزادی» هدیه‌ای الهی است که خداوند آن را به انسان عطا کرده است. پس چگونه هدیه ‌الهی توسط بندگان نقض می‌شود و قوچانی در حال حاضر از آن بی‌نصیب است؟ آیا هدیه‌ای الهی می‌تواند از سوی بندگان سلب یا اعطا شود؟
در یک سو سلب آزادی را از سوی بندگان می‌پنداریم و دیگر سو، معتقد به آزادی هبه شده از سوی خداوند که قادر مطلق است، هستیم. برای پاسخ به این تناقض، باید یک طرف کاذب باشد و طرفی دیگر حقیقی. بر اساس باورهای‌مان، امروز که می‌خواهیم گردهم جمع شویم و سالروز محمد را جشن بگیریم، حصارهای زندان کاذب است و او در حقیقیت، آزادی مطلق دارد؛ آزادی‌ای که خداوند عطا کرده است و بنده در میان‌ بدی‌ها و خوبی‌ها قرار دارد. او مختار است که خوبی‌ها را برگزیند و حریت را به ارمغان آورد، والا با برگزیدن بدی‌ها آزدی را نقض و خواسته یا ناخواسته در حصار بدی‌ها قرار می‌گیرد و اینجاست که آزاد نخواهد بود و در بند هوا و هوس جای می‌گیرد. بنابراین دیوارهای زندان حصاری کاذب است و بازداشت حقیقی، تبعیت از امیال ناپاک دنیوی.
بدین سان، محمد قوچانی آزاد است و این هدیه الهی هیچگاه از او سلب نمی‌شود. آنانی در بازداشت بسر می‌برند که تاب تحمل نقدهای او را ندارند و نوشته‌هایش همچون ناقوس آگاهی، خواب ناآگاهی را از چشمانشان ربوده و در صبحگاه آزادی، اجازه سر در برف فرو بردن را نداده است. او هر آنچه به آن باور داشت و به حجیت رسیده بود، بیان می‌کرد و به اجرا در می‌آورد و آنچه مذموم قلمداد می‌کرد را به کناری می‌انداخت و به طرد و نفی آن می‌پرداخت؛ یعنی خوبی‌ها را در میان بدی‌ها انتخاب می‌کرد و رفتارش را بر آن اساس به نمایش می‌گذاشت.
امروز در سالروز تولد محمد، اگرچه او در کنارمان نیست که جشن سی‌ویک سالگی‌اش را با ما برپا دارد، اما آزاد است؛ چراکه در بند هوا و هوس قرار نگرفته است و اسیر مطامع دنیوی نیست. او در حصارهایی کاذب قرار گرفته است که مقطعی است و انشاءالله در آینده‌ای بسیار نزدیک برطرف می‌شود. اما آنانی که در بند جاه‌طلبی، خوخواهی، نیرنگ، طمع، دروغگویی و هزاران صفت ناپاک قرار گرفته‌اند، اگر در تمامی دنیا هم سیر و سفر کنند، باز در واقع زندانی هستند و مزه آزادی حقیقی را نچشیده‌اند. آنانی که آزادی حقیقی را در بر دارند، هیچگاه در بند نخواهند بود؛ هرچند چند روزی در بازداشت به‌سر برند.
به امید رهایی محمد قوچانی و تمامی آزادیخواهان حقیقی از بندهای کاذب

*****
افشای سند تازه‌ای در مورد دستور مقامات نظامی و قضایی برای برخورد با معترضان
موج سبز: افشای سند تازه‏ای در مورد دستور مستقیم مسئولان بلند مرتبه انتظامی و قضایی برای برخوردهای خشن و بی‌رحمانه با بازداشت شدگان کهریزک بعد تازه‏ای به این ماجراها داده است.
این سند که متن اسكن شده صفحات 66 و 67 بولتن محرمانه داخلی مختص اعضاء «حزب موتلفه اسلامی» است به گزارش هیات ویژه دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی در مورد بازداشت‏های کهریزک اشاره کرده و آشکارا فاش کرده که «رییس بازداشتگاه کهریزک به دستور مستقیم یک مقام ارشد انتظامی اقدام به برخوردهای خشن و غلط» با بازداشت شدگان می‏کرده است. این گزارش همچنین از نقش داشتن یک « مقام ارشد قضایی» نام برده و نوشته که «دادیاری» که با رییس بازداشتگاه همکاری داشته اذعان کرده که به دستور همین مقام ارشد قضایی با بازداشت شدگان برخورد می‏کرده است.
این در حالی است که مسئولان حکومتی پیشتر چنین ارتباطی را پی در پی انکار کرده بودند و تلاش کرده بودند تا جنایاتی نظیر «تجاوز جنسی، شکنجه‏های روحی و جسمی، عدم تغذیه مناسب و رفتارهای غیر انسانی با بازداشت شدگان » را که به آنها در این بولتن داخلی هم به روشنی اشاره شده است، به اقدامات خودسرانه مسئولان دون پایه تر و افسران نگهبان بازداشتگاه کهریزک نسبت دهند و احتمالا با تنبیه و دادگاهی کردن آنها ختم ماجرا را اعلام کنند.
ظاهرا ابعاد جنایات کهریزک به حدی بوده که نویسندگان آن حتی در یک بولتن داخلی و محرمانه هم جرات نکرده‏اند تا در مورد جزییات آن توضیحی دهند و فقط نوشته‏اند «در این گزارش (هیات ویژه دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی) موارد مختلفی ذکر شده مه به دلایل اخلاقی و امنیتی از ذکر آنها خودداری می‏کنیم!!!»
موج سبز آزادی پیشتر از این هم در گزارش‏هایی به ابعاد فجایع گوانتاموی کهریزک پرداخته و آنها را افشا کرده بود. از نمونه این جنایات این بود که از برخی از بازداشت‏شدگان زن خواسته شده بود که عریان وارد بشکه آبی شود و سپس به او شوک الکتریکی وارد کرده بودند.
همچنین خبرنگار موج سبز آزادی از قول یکی دیگر از بازداشت شدگان نوشته بود که «چگونه یکی افراد بازداشتی شدیدا کتک خورده را به داخل سلول‏های کهریزک می‏برده‏اند و سراغی از آنها نمی‏گرفته‏اند بطوری که یک نفر از این بازداشتی‏ها چهار روز بوده که مرده بوده ولی هم سلولی معتادش برای آنکه جیره ناچیز روزانه او را بگیرد، مسئولان زندان را از مرگ این جوان مطلع نکرده و سرانجام بوی تعفن او بوده که ماجرا را برملا می‏کند!» البته همه این ماجراها در اوایل مرداد ماه و تا آنجا که می‌شد توسط مسئولان قضایی و انتظامی رد و تکذیب شد. سرتیپ پاسدار اسماعیل احمدی مقدم هفته دوم مرداد ماه اعلام کرد: «طرح چنین شایعاتی ساخته و پرداخته رسانه های جدید است و تمامی متهمان (18 تیر که بسیاریشان به کهریزک برده شده بودند) این جریانات به زندان اوین فرستاده شده اند.»
همین فرد چند روز بعد گفت که «قرار بوده دانشجویان را در کهریزک نگاه ندارند و برخی از بازداشتی‏ها خودشان اذعان به دانشجو بودنشان نکرده‏اند!» و لابد طبق فرمایشات سرتیپ احمدی مقدم تقصیر دانشجویان بازداشتی بوده که به علت دروغگویی خود سر از کهریزک در آورده‏اند! احمدی مقدم همچنین تلاش کرد تا تقصیر ماجرا را بر گردن رییس بازداشتگاه بیندازد و گفت که «درست است که این بازداشت ها به دستور دادیار صورت گرفته اما مسئول بازداشتگاه می توانست با اعلام تکمیل بودن ظرفیت از پذیرش بازداشتی های جدید خودداری کرده و در نهایت نسبت به این امر اطلاع رسانی می کرد!»
جالب اینجاست که این افشاگری‏ها باعث شد که برخی از مسئولین هم نظیر علیرضا آوایی رئیس کل دادگستری استان تهران و حمید درخشان‌نیا قائم مقام او اعلام کنند: «بازداشتگاه زیرنظر سازمان زندان‌ها نبوده و از دو سال پیش پیشنهاد تعطیلی بازداشتگاه كهریزك را داده اند.»
این مساله نشان داد که اوضاع وخیم این بازداشتگاه از دو سال پیش محل اختلاف نظر مسئولان قضایی و انتظامی بوده و با جان باختن تعدادی از دانشجویان و بازداشت‏شدگان مانند محسن روح الامینی، که به راحتی نمی‏شد آنها را «اراذل و اوباش» خطاب کرد، برخی سریع دست به کار شده‏اند تا از خود را از دخالت در فجایع کهریزک مبرا کنند.
اما در این میان مافیای موجود در قوه قضاییه به سرکردگی سعید مرتضوی خود را از تک و نتا نینداخت و با انتشار اطلاعیه‏ای اظهارات حمید درخشان‌نیا را کذب خواند و تاکید کرد در گزارشی که تیم خودش تهیه کرده: «کهریزک حداقل امکانات لازم را دارا بوده! مثلا موکت داشته، برخی از متهمین اظهار تنبه نموده و اعلام می‌داشتند محیط بازداشتگاه در اصلاح و توبه آنان موثر بوده، کسی از نحوه رفتار مامورین شکایتی نداشته و حتی پزشکی هم در بازداشتگاه حضور داشته که در جهت رفع مشکلات بیماری زندانیان اقدام می‏کرده است!!»
با بالا گرفتن قضایا و در فاصله چند روز ناجا از اظهارات مرتضوی ناجا اطلاعیه‏ای داد و بخشی از این اتهامات را بر عهده گرفت ولی با وجود این تلاش کرد که آنها را طبق معمول «اقدامات خودسرانه چند مسئول درجه چندم» نشان بدهد. هرچند که در پایان همین بیانیه، مقصران اصلی این رخدادها را «اغتشتاشگران» و «تحریك‌كنندگان» نامید! احمدی‏مقدم هم مرگ چند نفر از بازداشتی‏ها در کهریزک تایید کرد وای آنرا ناشی از بیماری نامید!
حتی با گذشت یک ماه از همه این داستان‏ها و اوایل شهریورماه جاری سرتیپ پاسدار عزیزالله رجب زاده فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ عقب نشینی کرد و اصرار نمود که « در بازداشتگاه کهریزک هیچ متهمی کشته نشده است! و سلولهای نگهداری اراذل و اوباش در بازداشتگاه کهریزک از سلول های افراد دستگیر شده پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری جدا بوده است!»
معلوم نیست این بازی «انکار و افشا» تا چه زمانی بین مسئولان می‏تواند ادامه پیدا کند. به خصوص که حتی بولتن‏های داخلی آقایان هم از دست اعضای خودشان در امان نیست و اخبار داخلی‏شان هم به دنیای بیرون درز می‏کند!
*****
دانشگاه ساکت نمی ماند
لیلا طیری
چند روز مانده به بازگشایی دانشگاهها، روند احضار، بازجویی و محرومیت از تحصیل فعالان دانشجویی، شتاب زیادی به خود گرفته است؛ این اقدامات تا بدانجا پیش رفته که روز گذشته دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیه ای برخوردهای صورت گرفته را "آپارتاید علمی" خواند. در این مورد با مهدی عربشاهی، دبیر دفتر تحکیم وحدت گفتگو کرده ایم. این فعال دانشجویی با بیان اینکه "بعد از 22 خرداد، وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور به شدت به هم ریخته است" به روز می گوید: "نگرانی ها در حاکمیت خیلی شدید است و با توجه به اینکه در روز قدس شاهد بودیم اعتراضات مردم بعد از گذشت صد روز نخوابیده و مردم به صورت خودجوش در روز قدس به صحنه آمدند، این نگرانی در حاکمیت وجود دارد که با بازگشایی دانشگاهها، خون تازه ای به جنبش سبز تزریق شود."
عربشاهی با اشاره به برخی اخبار درباره احتمال تعطیلی دانشگاهها برای یک ترم می افزاید: اولویت اول مسولین جمهوری اسلامی بحث های امنیتی است و اگر این تحلیل را داشته باشند که با بازگشایی دانشگاهها، اعتراضات بالا خواهد گرفت، به سراغ گزینه تعطیلی دانشگاهها خواهند رفت اما من فکر می کنم اکنون به سراغ شیوه دیگری رفته اند به طوریکه تقریبا در هر دانشگاه 20 نفر را به کمیته های انضباطی احضار کرده و در برخی دانشگاهها همچون دانشگاه زنجان و دانشگاه همدان، احکام غیابی صادر کرده اند ودر حالیکه دانشجویان اصلا در جریان نبوده اند آنها را به یک یا دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم کرده اند.به گفته این فعال دانشجویی، فعالان دانشجویی دانشگاه تهران هم به وزارت اطلاعات احضار شده و تحت فشار قرار گرفته اند.عربشاهی این قضیه را ناشی از "تحلیل اشتباه حکومت" میداند می گوید "بر اساس این تحلیل اشتباه، حکومت تصور می کند اگر یک تعداد فعال دانشجویی تحت فشار و تهدید یا محروم از تحصیل باشند، فضای دانشگاهها را تحت کنترل خواهند گرفت."
دبیر دفتر تحکیم وحدت توضیح می دهد: "حرکت وسیع مردم بعد از 22 خرداد به صورت خود جوش و از سوی مردم شکل گرفت و مثل دفعات قبل نبود که تعدادی فعال سیاسی و دانشجویی، مردم را به صحنه آورده باشند." وی در ادامه با بیان اینکه "کنترل مردم دست فعالان دانشجویی نیست" تاکید می کند: "اگر حرکت اعتراضی در دانشگاهها رخ دهد این دانشجویان عادی هستند که همچون سایر مردم پیشتاز خواهند بود و قابل پیش بینی هم نیست که چه اتفاقی رخ خواهد داد."وی در پاسخ به این سوال که آیا دفتر تحکیم وحدت و جنبش دانشجویی، برنامه ای اعتراضی برای بازگشایی دانشگاهها دارد نیز می گوید: "به چند علت در سطح کار تشکیلاتی، فعالیت ها کمرنگ شده است؛ از سویی نفرات اصلی فعالان دانشجویی یا از تحصیل محروم شده اند و یا تحت فشار شدید هستند از سوی دیگر فضای امنیتی شدید سه ماه گذشته امکان برگزاری نشستی را که هر ساله در آستانه بازگشایی دانشگاهها برگزار می شود از ما گرفت؛ برای همین هیچ برنامه ای از سوی دفتر تحکیم یا جنبش دانشجویی وجود ندارد و همه چیز به بعد از بازگشایی دانشگاهها و خود دانشجویان واگذار شده است."عربشاهی در عین یادآوری اینکه "انجمن های اسلامی هر دانشگاهی برنامه هایی خواهند داشت" می گوید: "خود ما نیز ساکت نخواهیم ماند و قطعا واکنش نشان خواهیم داد."
هشدار درباره انقلاب فرهنگی دوم

به گفته این فعال دانشجویی، نوع برخوردی که اکنون به صورت گسترده با فعالان دانشجویی می شود، تاثیری منفی خواهد گذاشت و ممکن است فعالان دانشجویی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند دست به اقدامات دیگری بزنند.وی خطر تعطیلی احتمالی دانشگاهها را متوجه حکومت می داند و می افزاید: "در این صورت پتانسیل آماده بسیار زیادی رها خواهد شد و احتمال بروز هر اقدامی وجود دارد."دبیر دفتر تحکیم وحدت با اشاره به خطر ناشی از انقلاب فرهنگی دومی که گفته می شود در حال اجرا است، تصریح می کند: "با توجه به بحث هایی که در مورد علوم انسانی مطرح شده ممکن است حکومت به سمت تسویه و حذف اساتید دگراندیش و دانشجویان برود و متون درسی را تغییراتی اساسی دهد."عربشاهی تاکید می کند: "یکبار جامعه ایران، تاوان چنین شرایطی را داد و چندین سال از لحاظ علمی و پژوهشی عقب افتاد؛لذا جامعه کشش و ظرفیت چنین مساله ای را برای بار دوم ندارد و قطعا اعتراضات بسیار جدی در صورت وقوع آن بروز خواهد کرد."
بیانیه تحکیم وحدت
همزمان دیروز دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیه ای از برخوردهای اخیر با فعالان دانشجویی به شدت انتقاد کرد.بیانیه این تشکل دانشجویی در حالی صادر شده است که دادگاهی در شهر بابل، برای هشت دانشجو، در مجموع، احکامی شامل ۳۳ ماه حبس تعزیری، ۶۰ ماه حبس تعلیقی و ۲۵ سال محرومیت از تحصیل صادر کرده است.دفتر تحکیم با بیان اینکه "قاضی دادگاه بابل، بدون توجه به جایگاه حقوقی خود، پا را فراتر از قانون گذاشته" پرسیده است که بنا بر کدام قانون، حق بدیهی ادامه تحصیل از دانشجویان سلب می‌ شود.این بیانیه تصریح کرده که "کودتاچیان، در آستانه اول مهر با تمام قوا دانشگاه و دانشگاهیان را در کانون اقدامات سرکوبگرانه خود قرار داده‌اند."بر اساس بیانیه دفتر تحکیم وحدت، "احضار بیش از ۲۰۰ تن از فعالان دانشجویی دانشگاه‌های مختلف به کمیته‌های انظباطی، تهدید و ضرب و شتم آنها برای تعهد به نداشتن هیچ‌گونه فعالیت دانشجویی پس از بازگشایی دانشگاهها و احضارهای متعدد دانشجویان به کمیته‌های پیگیری وزارت اطلاعات فشارهایی است که بر فعالان دانشجویی وارد می شود."دفتر تحکیم وحدت نوشته است: "آپارتاید علمی که تاکنون از سوی وزارت علوم و دولت مهرورز به شدت تکذیب می‌شد، اکنون به رویه‌ای عادی تبدیل گشته و دیگر حتی دستگاه قضایی کشور به تبعیت از دولت، به آن جلوه‌ای قانونی می‌بخشد."در این بیانیه همچنین آمده است: "این اقدامات پس از تابستانی پر تلاطم و زخم آگین، در راستای عقب راندن دانشجویان از حق خواهی جنایاتی است که بر آنها در فاجعه کوی دانشگاه تهران و شیراز و صنعتی اصفهان رفته است."دفتر تحکیم وحدت در بخش دیگری از بیانیه خود آورده است: "اگر روزگاری در این کشور به تبعیت از نظام‌های کمونیستی، انقلاب فرهنگی و تصفیه اساتید و دانشجویان، بقای حکومت خودکامه را تضمین می‌کرد، این بار تنها یک کودتای فرهنگی می‌تواند این هیبت بی‌رمق و زخم خورده را چند صباحی زنده نگه دارد."
*****
سالگرد جنگ ایران و عراق
امروز سه شنبه 31 شهریور ماه بیست و نهمین سالگرد جنگ خانمانسوز بین عراق و ایران است. جنگی که در مجموع بیش از یک میلیون کشته و زخمی و معلول و ناپدید شده برای ایران و ایرانیدر پی داشت، ویرانی هایی در سرتاسر میهن بخصوص در منطقه جنوب و استان زرخیز خوزستان بجای نهاد (ویرانی هایی که هنوز پس از گذشت سی سال بسیاری از آنها ترمیم نگشته است) باضافه دهات و شهرک هایی که از نقشه جغرافیایی میهن عزیز ما برای همیشه محو شدند، و چند صد میلیارد دلار ثروت های ملی میهن ما را بباد فنا داد.
این جنگ که نتیجه مستقیم چندین ماهه نخست اشغال میهن ما بدست مشتی دیوانه و گرگهای تازی صفت، و مزخرف گویی های سرور و رهبرشان "خمینی" دجال مبنی بر صدور انقلاب اسلامی به منطقه و دنیای اسلام بود، می توانست خیلی سریع و زود به انتها رسیده و از آنهمه ویرانی و کشتار و صدمات انسانی و مادی و مالی و غیره و غیره .... در چنان سطح وسیعی جلوگیری شود زیرا که کمتراز یک سال پس از آغاز آن پیشنهادهای مختلفی برای توقفی یکی دو ماهه برای ادامه خونریزی و پذیرش آتش بسی موقت از سوی سازمان ملل متحد و چندین کشور اروپایی بسوی هر دو کشور ارسال شد که در این پیشنهادات گفته شده بود در فاصله دو ماه آتش بس (ولو موقتی) نمایندگان بیطرفی تحت نظارت سازمان ملل متحد به منطقه ارسال خواهند شد تا بررسی نمایند که:
1- آغاز کننده این جنگ که بوده و مقصر کیست، و با تعیین مقصر؛ کشور متخاصم وادار خواهد شد که به طرف مقابل برای خسارت های بوجود آمده غرامت پرداخت نماید.
2- این هیئت پس از بررسی در زمینه بالا، طرفین درگیر در جنگ را به پای میز مذاکره و مصالحه خواهد نشاند و اختلافات بوجود آمده را با کمک و همیاری سازمان ملل و جامعه کشورهای اروپایی حل نموده و صلحی دایمی و پایدار را طی تعهد نامه ای به امضای طرفین خواهد رساند.
عجیب اینجاست که دولت آن زمان عراق و شخص صدام حسین، با آن که می دانست با ورود این هیئت و بررسی های لازم، کشورش مقصد و آغاز کننده معرفی خواهد شد و باید هزینه ای گزاف برای این تجاوز بی دلیل و بهانه های مطرح شده برای کشتار در کشوری همسایه بپردازد؛ با این درخواست موافقت نمود اما خمینی دجال و دارو دسته اش با آن مخالفت ورزیدند زیرا از همان ابتدای آغاز اشغال سرزمین ما و طی ماههایی که قدرت را بدست گرفته بودند، با اطمینان و یقین به این نکته رسیده بودند که در یک وضعیت عادی نخواهند توانست در خاک ایرانزمین ریشه دوانده و دوام و بقایی بیابند بنابراین جنگ بهترین موقعیتی است که هرچه سریعتر پایه و بنیان پوشالین و غرق در خون رژیم خویش را در ایران مستحکم نمایند. به همین دلیل بود که خمینی ملعون پس از پیشنهاد سازمان ملل متحد و کشورهای جامعه اروپایی، در کمال وقاحت اقرار کرد که "این جنگ یک هدیه الهی است" ...!!!!
آری جنگ برای او و اعوان و انصار و پیروانش یک هدیه از سوی خدایش الله بود. هدیه ای که بکمک آن می توانست رژیم سفیهان و وقیحان را در سرزمین پاک اهورایی ما دوام و بقا بخشد و لااقل برای نیم و یا یک قرن بسط و توسعه دهد.
هرچند که اینک پس از گذشت حدود 31 سال از اشغال میهن بدست این گرگهای تازی صفت، شواهد و قراین حکایت از آن دارد که دوران افول این عفریت های پست و بیشرم رو به زوال است و دیر یا زود باید بساط رمالی و شیادی و دزدی را برچیده، و اگر شانسی داشته باشند جان کثیف و ننگین خویش را از خطر رهانیده و بگوشه ای پناهیده و گم و گور شوند، اما اثرات مخرب آن جنگ خونین و بی دلیل و بدون ثمر شاید تا قرنها در سرزمین ما باقی مانده و در یادها و خاطره ها به تلخی دوباره خوانی و مشاهده گردد.
**
در همین زمینه لجن نامه امروز "کیهان" که تا ساعاتی دیگر انتشار خواهد یافت، به بهانه یادآوری سالگرد جنگ عراق و ایران، مطلب زیر را نوشته است:
**
مدرن ترين سامانه پدافند زمين به هواي ايران امروز در رژه 31شهريور ماه به نمايش درمي آيد.سرتيپ ذبيح الله نامور رئيس ستاد برگزاري رژه 31شهريور ماه درگفت وگو با فارس با اشاره به نمايش اقتدار نيروهاي مسلح درسالروز آغاز جنگ تحميلي عليه ايران، از شركت 65 گروهان پـياده به عنوان يگان هاي نمونه نيروهاي مسلح دراين رژه خبر داد و افزود: اين مراسم از ساعت 8 صبح امروز سه شنبه در ضلع شمالي حرم مطهر (ره) برگزار مي شود.وي حضور پرشكوه يگان هاي محمول و رژه جنگنده -بمب افكن هاي نيروي هوايي ارتش را از ديگر ويژگي هاي رژه 31شهريور نام برد و افزود: حضور موشك هاي خانواده شهاب، شامل شهاب 1، 2 و 3 و موشك مدرن «سجيل» دركنار ديگر دستاوردهاي موشكي نيروهاي مسلح، از خصوصيات اين نمايش اقتدار خواهد بود.سردار نامور يادآور شد: امسال نيز نگاه و هدف اصلي رژه، معرفي دستاوردهاي بومي نيروهاي مسلح است.همچنين مدرن ترين سامانه پدافند موشكي زمين به هواي جمهوري اسلامي ايران نيز براي اولين بار در اين رژه به نمايش درخواهد آمد.اين تجهيزات و ادوات كه عمدتا دراختيار ارتش جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قرار گرفته، انواع هواپيماي جنگنده بالگرد، هواپيماي بدون سرنشين موشك هاي زمين به زمين، هوا به زمين، سطح به سطح، خودروهاي زرهي و تاكتيكي، شناورهاي سطحي و زيرسطحي، تجهيزات الكترونيكي و مخابراتي، سلاح هاي انفرادي سبك و نيمه سبك، انواع توپ و خمپاره انداز، سيستم هاي پدافند هوايي و تجهيزات و ادوات مهندسي و پشتيباني را شامل مي شود.
*****
از میان ایمیل های رسیده:
دستان خالی ما و منافع آن‏ها
مدت‏هاست که قصد کرده‏ام از روزمره‏ها ننویسم. لااقل اگر می‏نویسم کاری به کار احمدی‏نژاد نداشته باشم. کاری نداشته باشم که چه می‏گوید و چه می‏کند. بنشینم و نظاره‏گر ویرانی‏ها باشم. اما امروز هرچه کردم نشد که نشد. مصاحبه آقای احمدی‏نژاد با شبکه ان‏بی‏سی در نوع خودش فجیع بود. پاسخ‏های کم‏خردانه و از سر نا‏آشنایی مردم آمریکا و سوال‏های هتاکانه و بازجویانه خانم مصاحبه‏گر. مصاحبه‏کننده هر سوال را چند بار تکرار می‏کرد و نوع جواب‏دادن و تمسخرهای احمدی‏نژاد او را تحریک نیز می‏کرد. جواب‏های آقای احمدی‏نژاد جواب برای مردم آمریکا نبود. یکجور شاخ و شانه کشیدن برای‏شان بود.
البته در برخی جاها خیلی تلاش می‏کرد که آمریکا را تطهیر کند. طنزترین بخش این مصاحبه آنجا بود که در جواب سوالی درباره اینکه اگر اسراییل به ایران حمله کند آیا تنها اسراییل را مقصر می‏دانید، احمدی نژاد پاسخ داد که اسراییل کوچک‏تر از آن است که حمله کند. اگر هم کاری می‏کند با کمک دولت انگلیس و برخی از سرمایه‏داران آمریکاست. رسما آقای احمدی نژاد دولت آمریکا را مبرا می‏دانست، شاید که از این رهگذر در این سفر به نیویورک فرجی حاصل شود. شاید که بتواند به مذاکره‏ای دست یابد.
نمی‏دانم حاصل سفر احمدی‏نژاد به نیویورک چیست. همه چیز به عکس‏العمل‏های زمان ورودش و حضورش آنجا بر می‏گردد. شکی نیست که دولت آمریکا به دنبال مصالحش است. اکنون با دولتی رو‏به‏روست که به شدت مشروعیت و مقبولیت خود را در کشورش از دست داده‏است و مذاکره و ارتباط با امریکا می‏تواند برایش دستاویز و مفری باشد. آمریکا در این معامله سود خودش را می‏کند. اما به واقع اگر بعد از سی سال قرار است کار به مذاکره و ارتباط بکشد، آیا ایران باید در چنین شرایطی باشد؟
آیا ضعیف‏ترین دولت‏ها باید این مذاکره را پیش ببرند؟ دولت ضعیف را می‏توان از مخالفان قوی‏اش شناخت. آقای احمدی‏نژاد نباید برای پای مذاکره نشستن به آرای خودش! استناد کند، باید ببیند میزان مخالفت مخالفانش با او چه میزان است. در عرصه دیپلماتیک دولت را با مخالفانش می‏شناسند. با صداهایی که بر علیه او شنیده می‏شود. این روزها توشه احمدی‏نژاد از این لحاظ بسیار پرمایه است. لذا داشته‏هایش در مقابل دیگران اندک خواهد شد.
یادمان باشد مصالح و منافعمان همیشه باید شرط اول را داشته باشد. اگر قرار است مذاکره و ارتباطی با آمریکا باشد باید که تامین کننده این منافع گردد. اگر نتواند و تنها وسیله‏ای برای باجگیری‏های دیگران خواهیم شد، بهتر است اقدامی نکنیم. هرچند احمدی‏نژاد بسیار علاقمند است از سرگیری رابطه با آمریکا در پرونده خودش ثبت گردد، اما بدترین گزینه برای انجام این امر است. کاش مسئولین بالاتر فارغ از مسایلی که این روزها کشورمان درگیرش است به این مهم توجه نمایند.
*****
حداقل 20 نفر از برگزیدگان کنکور ارشد از تحصیل محروم شده‏اند
علی قلی زاده یکی از فعالان دانشجویی که در کنکور کارشناسی ارشد امسال ستاره دار شده است در گفتگو با خبرنامه امیرکبیر گفت: «طبق آماری که تاکنون ما توانسته ایم تهیه کنیم امسال حداقل 20 دانشجو علیرغم کسب رتبه های قابل قبول و ممتاز در کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه های سراسری و آزاد، از حق اولیه تحصیل محروم گشته اند.»
قلی زاده با تاکید بر پیگیری همه جانبه حق تحصیل گفت: «دانشجویان محروم از تحصیل در کنکور کارشناسی ارشد که از سال 85 به آنها ستاره دار گفته میشود، امسال پس از دریافت کارنامه و انتخاب رشته در مرحله مشاهده نتیجه نهایی در کمال تعجب با گزینه مردود مواجه شده اند. این در حالی است که طبق قانون در کنکور کارشناسی ارشد هیچگونه مرحله مصاحبه یا گزینش وجود ندارد و پذیرش و رتبه بندی دانشجویان تنها براساس نمره علمی و معدل دوره کارشناسی محاسبه می شود.»
وی با اشاره به تکذیب وجود دانشجویان ستاره دار توسط برخی از مسئولان، افزود: «مسئولان امر عنوان میکنند که ما دانشجویی که درکارنامه یا فرم پذیرش دانشگاه اش ستاره درج شود نداریم، در حالی که مراد از دانشجوی ستاره دار، دانشجویانی هستند که علی رغم کسب نمره علمی قابل قبول از تحصیل در مقاطع عالی تحصیلی محروم میگردند. این عمل کاملا غیرقانونی در چهار سال اخیر به سه شکل مختلف انجام شده است. در سال 85 فعالین دانشجویی پس از اعلام قبولی در دانشگاه مورد نظر، پس از مراجعه برای ثبت نام با ستاره هایی در فرم ثبت نام مواجه شدند، و دانشجویانی که با سه ستاره مواجه شده بودند هرگز نتواستند ادامه تحصیل دهند.
در سال های 86 و 87 فعالین دانشجویی که حائز رتبه های قابل قبولی شده بودند اساسا از دریافت کارنامه علمی در مرحله اول نتایج کنکور محروم شدند و حتی نتوانستند انتخاب رشته کنند. در سال 88 نیز باتوجه به اینکه موعد دریافت کارنامه اولیه با روزهای تبلیغات انتخاباتی مقارن شده بود، ما موفق به دریافت کارنامه و انتنخاب رشته شدیم. ولی پس ازمراجعه برای مشاهده نتایج نهایی در کمال تعجب با گزینه «مردود علمی» مواجه شدیم و پس از مراجعه به سازمان سنجش متوجه شدیم که ما هم به شیوه ای جدید تر ستاره دار شده ایم.»
این عضو ستاره دار شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت با تاکید بر غیرقانونی بودن محرومیت از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد افزود: «طبق اصل 30 قانون اساسی نه تنها حق تحصیل در مدارج عالی حق همه ملت بدون هرگونه تبعیضی اعم از سیاسی یا عقیدتی می باشد، بلکه دولت موظف شده است تا شرایط یکسان برای همه ملت جهت ادامه تحصیل ایجاد کند. باز طبق اصل 9 قانون اساسی هیچ فرد و یا نهادی حق ندارد که حقوق وآزادی های ملت را حتی با تصویب قانون، محدود کند. بنا به این اصل حتی اگر قانونی در جهت محدود کردن حقوق ملت توسط هر مرجعی به تصویب برسد، از درجه اعتبار ساقط است. از طرفی دولت ایران متعهد به اجرای بیانیه جهانی حقوق بشر وکنوانسیون های الحاقی آن شده است و طبق اصول مختلف این قوانین، حق تحصیل جزء حقوق اولیه و طبیعی همه مردم محسوب میگردد وهیچ فرد و یا نهادی حق اعمال هیچگونه تبعیضی اعم از سیاسی یا عقیدتی در این مورد ندارد.»
علی قلی زاده با اشاره به استناد برخی از مسئواین به یک مصوبه مجهول شورای انقلاب فرهنگی برای ستاره دار کردن دانشجویان، افزود: «جدا از اینکه در قانون اساسی هیچ نامی از شواری عالی انقلاب فرهنگی به میان نیامده و این شورا اساسا غیرقانونی میباشد، طبق همین قانون اساسی، قانونگذاری در جمهوری اسلامی ایران فقط در شان مجلس شورای اسلامی است.
لذا پرسش بنده از مسئولان دولتی و اعضای کمیسون آموزش مجلس این است که آیا این نهادها اجازه دارند به استناد یک مصوبه غیرقانونی که البته در موجودیت آن هم شک هست، که توسط یک نهاد فراقانونی تصویب شده است، همه قوانین رسمی کشور را نقض و قانون اساسی را تعطیل کنند؟ اگراینگونه عمل کنیم پس ارزش قوانین جاری و اساسی کشور چه میشود؟ طبق منطق آقایان مجلس و وزارت خانه ها را باید تعطیل کنیم و همه امور را به دست شورای فراقانونی انقلاب فرهنگی واگذاریم.»
قلی زاده افزود: «ما در دانشگاه ها آیین نامه ای داریم به عنوان آیین نامه انضباطی دانشجویان، که مسئولان دانشگاه ها با استناد و بعضا سو استفاده از این آیین نامه با دانشجویان معترض و منتقد برخورد میکنند. اما طبق همین آیین نامه که به زعم ما ابزار سرکوب است هم مسئولان فقط اجازه دارند کسی را که در محیط دانشگاه مرتکب قتل شده است آن هم برای مدت 5 سال از تحصیل محروم کنند، نه فعالین دانشجویی را. بنده و بسیاری از دوستانمان با استناد به همین آیین نامه چندین ترم از تحصیل محروم شده ایم. و حتی اگر به زعم مسئولین مرتکب خطایی شده ایم، هزینه چندین برابر آن را پرداخت کرده ایم. آخر این چه عملی است که همه اصول و قوانین همه نظام های حقوقی و حتی داخلی را نقض میکند؟ »
این دانشجوی ستاره دار در ادامه گفتگوی خود با خبرنامه امیرکبیر افزود: «ستاره دار کردن دانشجویان آپارتاید علمی محسوب میگردد که دیگر در هیچ نقطه از دنیا جایی ندارد و ما شاهد هستیم که در دنیا حتی زندانی های خطرناک از حق طبیعی ادامه تحصیل برخوردارند.»قلی زاده با اشاره به مصاحبه اخیر عباسپور، رئیس کمیسون آموزش افزود: «هیچیک از دانشجویان ستاره دار امسال آمفی تاتر 2 میلیاردی آتش نزده اند و تمامی فعالیت هایشان در دانشگاه ها مدنی و مسالمت آمیز بوده است وهمچنین هیچیک از دانشجویان ستاره دار امسال در اعتراضات بعد از انتخابات دچار مشکل نشده اند. این سخنان آقای عباسپور اگر حمل بر پرونده سازی برای دانشجویان نشود، ناشی از بی اطلاعی ایشان در مورد دانشجویان ستاره دار است.»
در انتهای این مصاحبه قلی زاده با اشاره به قول مساعد برخی مسئولان، ابراز امیدواری کرد که مشکل همه دانشجویان ستاره دار به زودی حل شده و دانشجویان ستاره دار بتوانند در کلاس های درس حاضر شوند.
*****
خبرگان در برابر آزمونی تاریخی: نگهبانی از قانون اساسی یا تبعیت از رهبری
بهار یکتا:

جرس: اجلاس ششم مجلس خبرگان رهبری پس از یک ماه تعویق درحالی درساختمان بهارستان تشکیل می شود که افکار عمومی در انتظار واکنشی در شان این مجلس در رابطه با رخدادهای اخیر است. اجلاس خبرگان قرار بود طبق سنت هر ساله دراوایل شهریور ماه برگزار شود که به علت تقارن با ماه رمضان به آخرین روز تابستان موکول شد.
گمانه زنی ها حاکی است با توجه به ترکیب 87 نفری این مجلس که عمدتا از روحانیان مورد حمایت و معتمد رهبری هستند، نمی توان انتظار داشت که بحث های جدی در این اجلاس مطرح باشد و شاید همانگونه که مقتدایی نماینده مردم اصفهان در خبرگان تاکید کرده در این اجلاس خبرگان ضمن تاکید بر وحدت، از مردم دعوت شود که از "مقام رهبری" تبعیت کنند. اما از سویی بیانیه ها و نامه های سرگشاده ای که طی سه ماه گذشته صادر شده و انتظار علما و مراجع در رسیدگی به شرایط و صلاحیت رهبری، این انتظار را تقویت می کند که حداقل بحث هایی در رابطه با تخلفات نهادهای زیر نظر رهبری در این اجلاس مطرح شود.
در خواست اجلاس اضطراری خبرگان
رویداد 22 خرداد فصل تازه ای از عملکرد خبرگان را پیش روی جامعه قرار داد و آنان منتظر بودند تا ببینند با توجه به اعمال خلاف قانون نهادهای منتسب به رهبری و برخی از اقدامات فراقانونی شخص رهبری ، این نهاد در راستای احقاق حقوق مردم چه رویکردی خواهد داشت. در این میان آیت الله سید علی محمد دستغیب از اعضای مجلس خبرگان رهبری ماه گذشته از این نهاد خواست فورا برای رسیدگی به خواسته ها و شکایات مردم تشکیل جلسه دهد و با میرحسین موسوی و مهدی کروبی که نمایندگان مردم دانست، ملاقات کند. وی طی بیانیه ای ابراز کرد: "اینجانب صادقانه و خیرخواهانه عرض می کنم تا دیر نشده خبرگان برای اعاده حیثیت از مرجعیت، تشکیل جلسه دهد آن هم علنی و مطالب بررسی گردد و به خواست مردم که همان قانون اساسی است، جواب داده شود و به شکایات آنها به وسیله نمایندگان آنها یعنی آقای موسوی و آقای کروبی رسیدگی شود. حفظ نظام این است، که باید بماند، و اشخاص می روند امّا اعمال و رفتار آنها باقی است. مخفی نباشد که خبرگان مجتهد هستند و تقلید بر مجتهد حرام است. یعنی تشخیص صدق و کذب هر موضوعی باید با تحقیق و تفحّص بر طبق شرع و قانون صورت گیرد."
نامه تعدادی از روحانیون به مجلس خبرگان
به دنبال بیانیه آیت الله دستغیب ، جمعی از علمای حوزه های علمیه قم، اصفهان و مشهد در نامه سرگشاده ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری دغدغه های خود را با ایشان در میان گذاشته، خواستار ارزیابی صلاحیت های آیت الله خامنه ای برای ادامه رهبری جمهوری اسلامی شدند. در نامه این روحانیون صراحتا به عزل آیت الله خامنه ای پرداخته شده و آمده بود:" شرائط تدبیر و عدالت رهبری در چند ماه اخیر نقض شده و ایشان با توجه به مبانی فقهی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خودبخود معزولند. منتهی به لحاظ طی مراحل قانونی مجلس خبرگان می باید به عنوان نمایندگان عالی مردم به مفاد اصل 111 قانون اساسی درباره عزل رهبری عمل کنند." همچنین در این نامه تصریح شده بود:"در سنوات ماضیه کثیراً شاهد ارتکاب ظلم های فاحش و موحش، با نظارت و اطلاع مقام رهبری و امر یا سکوت ایشان نسبت به این امور بوده ایم. از حبس و حصر مراجع متعدد تقلید گرفته تا پادگانی کردن حوزه علمیه قم و سایر حوزه ها که افتخارشان در طول تاریخ، استقلال از حکومت بوده است و بازگذاشتن دست ایادی وابسته به قدرت برای تطاول به حیثیت و امنیت علما و مدارس، و اینکه در سا لهای اخیر روزی نیست که خبر توقیف روزنامه ای یا دستگیری و آزار منتقدانی منتشر نشود." در این نامه علما خواستار پاسخگویی مسوولانی بودند كه با تدارك تحريك‌ها زمينه‌سازحوادث خونين شدند.
نامه مجمع نمایندگان ادوار به رئیس مجلس خبرگان
در واکنشی جداگانه، مجمع نمايندگان ادوار مجلس نیز ماه گذشته در نامه ای به هاشمی رفسنجانی خواستار اجرای اصل 111 شد. در این نامه آمده بود: "از آنجا که بسياری از اقدامات اخير توسط نهادهای زير نظر آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، مجلس خبرگان رهبری باید مطابق اصل ۱۱۱ قانون اساسی بررسی کند." این مجمع همچنین از رويکرد نهادهای نظامی و امنيتی جمهوری اسلامی در جريان اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری انتقاد کرده بود. همچنین مجمع ادوار نمايندگان بررسی اقدامات نيروهای امنيتی و نظامی زیر نظر رهبر ایران در جريان اعتراضات اخير را مهم دانسته و تاکيد کرده بود که قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران می تواند محور احيای اعتماد عمومی باشد.
مجمع ادوار نمايندگان در ادامه تصريح کرده بود: "طبق اصل ۱۰۷ قانون اساسی علاوه بر تساوی رهبر با ساير افراد کشور درمقابل قانون، رهبر همه مسؤليت های ناشی از ولايت امر را بر عهده دارد و به موجب اصل ۵۷ قانون اساسی قوای سه گانه کشور زير نظر رهبر فعاليت می نمايند. پاسداری از قانون اساسی و حقوق مردم و توجه به وظايف خبرگان رهبری از نکته هايی است که بيش از هر چيز وظيفه و مسؤليت شمارا سنگين تر می نمايد".
خبرگان خواستار حمایت صریح هاشمی از رهبری شد
در حالی که معترضان به برخوردهای خشن پس از انتخابات بر موضع گیری قاطع و قانونی مجلس خبرگان در مقابل مسوولان خشونت های پس از انتخابات پافشاری کرده اند، اکثریت اعضای مجلس خبرگان که مطیع رهبر جمهوری اسلامی محسوب می شوند از بعد از 22 خرداد تاکنون بارها بر لزوم تبعیت محض از آیت الله خامنه ای تاکید داشته اند. آنها حتی همراهی اندک هاشمی در نماز جمعه با مردم را هم تاب نیاوردند و در پی آن، بیش از 66 نماینده مجلس خبرگان در بیانیه ای خواستار اعلام حمایت صریج هاشمی رفسنجانی از رهبری شدند. در اين بيانيه نمايندگان مجلس خبرگان اعلام كردند هاشمي رفسنجاني بايد "با صلابت و نشاط بيشتر همانند گذشته پاسدار حريم ولايت باشد." همچنين در اين بيانيه از رييس مجلس خبرگان خواسته شده بود "دراين شرايط حساس، با تدبير و فراست دركنار رهبري به حل مشكلات ومعضلات كمك كند وتلاش فرصت طلبان را براي آسيب زدن به وحدت ملي ناكام گذارد."
بیانیه مجلس خبرگان در حمایت از سخنان رهبری
مجلس خبرگان رهبري پس از سخنان رهبری در نماز جمعه نیز، که طی آن بصراحت فرمان حمله به معترضان را صادر کرد، با صدور بيانيه اي حمايت قاطع خود را از سخنان وی اعلام نمود. در اين بیانیه آمده بود: "مجلس خبرگان رهبري ضمن تشكر از حضور شكوهمند و حماسه‌ساز مردم در انتخابات رياست جمهوري، حمايت قاطع خود را از بيانات روشنگرانه، وحدت‌بخش و داهيانه‌ مقام معظم رهبري در نماز جمعه تهران اعلام مي‌دارد و با شكرگزاري به درگاه الهي نسبت به نعمت عظما و بي‌بديل ولايت فقيه، اين ركن ركين حدوث و تداوم انقلاب؛ همگان را به تبعيت از دستورات و رهنمودهاي معظم‌‌له فرا مي‌خواند. اميد است آحاد ملت ايران با درك شرايط فعلي و نصب‌العين قرار دادن اين سخنان حكيمانه، بار ديگر آرامش، يكپارچگي و همدلي امت اسلامي را به نمايش گذاشته و دشمنان قسم خورده‌ اين مرز و بوم را مثل هميشه مأيوس نمايند. از خداوند بزرگ طول عمر مقام معظم رهبري و عزت و سربلندي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را مسئلت داريم."
اجلاس خبرگان و همدلی
در حالی که روحانیون حامی جنبش سبز خواستار اقدام عملی و قاطع مجلس خبرگان برای رسیدگی به مشکلات پیش آمده پس از انتخابات هستند، طیف نزدیک به رهبری با تبعیت از وی بنا ندارند که به مسایلی در حد نظارت بر عملکرد نهادهای عالی نظام بپردازند و به نظر می رسد در اجلاس پیش رو نیز چون سایر جلسات خبرگان به طرح مسایل کلی خواهد پرداخت. مقتدایی عضو مجلس خبرگان و رییس حوزه علمیه در این خصوص با اظهار بی اطلاعی از موضوعات کاری مجلس خبرگان در این اجلاس بر حفظ وحدت و همدلی بیشتر در میان اقشار مختلف کشور تاکید کرده است. وی خاطر نشان کرده: " با توجه به اين كه اعضاي مجلس خبرگان در استان‌ها و شهرهاي خود داراي نفوذ كلمه هستند و جزو عالمان برجسته آن مناطق محسوب مي‌شوند، هم‌چنين مورد علاقه مردم هستند، ان‌شاءالله در اجلاس خبرگان، اعضا، راجع به وحدت امت اسلامي تاكيد بيشتر و همه مردم را به وحدت و همدلي و تبعيت از مقام معظم رهبري دعوت كنند."
وی پیش از این نیز بر انتخاب صحیح خبرگان در 20 سال پیش تصریح کرده و گفته بود:" امروز اعضاي مجلس خبرگان رهبري به اين نتيجه رسيده‌اند كه انتخابشان صحيح بوده و اعتماد به كارشان بيشتر شده است."
اینک خبرگان در برابر امتحان تاریخی خود قرار دارد و مردم منتظرند تا ببینند آیا این مجلس به وظایف قانونی خود که رسیدگی به نهادهای زیر نظر رهبری و بررسی صلاحیت رهبری است، می پردازد یا همچون سایر نهادهای قانونی کشور در راستای حمایت از آنچه "مقام معظم" می فرمایند حرکت می کند.
*****
بيانيه انجمن حاميان حقوق بشر اصفهان به مناسبت روز جهاني صلح
انجمن حامیان حقوق بشر اصفهان همزمان با فرارسیدن روز جهانی صلح در بیانیه‌ای خواستار برقراری صلح و آرامش و دستیابی ایرانیان به حقوق اولیه انسانی و شهروندی شد.
متن این بیانیه که یک نسخه از آن در اختیار سایت موج سبز آزادی قرار گرفته به شرح زیر است:
جهان امروز در گرداب فقر، جنگ، نسل کشي و کشتارهاي خونين، نژاد پرستي و هزاران فاجعه ديگر دست و پا مي زند. در اين برهه از زمان که وجود سلاح هاي اتمي و بيولوژيک وگسترش روز افزون آن در دست دولت هاي کوچک و بزرگ نگراني هاي عميقي را براي بشريت رقم زده است و جنگ هاي خانمان برانداز هر روزه جان انسان ها را مي گيرد، دولتها بدون توجه به خواست قلبي جامعه بشري براي دست يابي به جهاني در صلح وآرامش هر روز در پي شروع جنگي جديد براي مقابله با اراده ملتها هستند.
تنش هاي مکرر در ميان جوامع، جهان را در ترس از ناامني و هرج و مرج فرو برده است و در بسياري از کشورها اصول اوليه حقوق انسان ها از قبيل امنيت، آزادي وحق بيان ناديده انگاشته مي گردد و انسان از هيچ کرامتي برخوردار نيست و آرزوي زندگي در صلح وآرامش دور از دسترس و براي بسياري بر باد رفته مي نمايد.از آنجا که انسان در تمامي ادوار تاريخ ، همواره خواستار زندگي بدون دغدغه و به سر بردن در فضائي امن با حداقل آرامش بوده و بزرگترين آرزوي بشر زيستن در جهاني پر از صلح و بدون جنگ وخونريزي بوده است، انجمن حاميان حقوق بشر اصفهان به پاس بزرگداشت روز جهاني صلح، هم گام با خواست جامعه بشري و با تکيه بر اصول اوليه حقوق بشر و اعلاميه جهاني آن، خواستار ارج نهادن دولتها به حداقل آمال بشريت در خصوص پايان دادن به فجايع انساني و بر قراري دموکراسي، آزادي و صلح در جهان مي باشد.
انجمن حاميان حقوق بشراصفهان
*****
زمان: 00:01 بامداد
یاران، همراهان و هم میهنان عزیز و مهربان بامدادتان گرامی باد.
هر روز ابعاد خیزش دلیرانه و افتخار آفرین هم میهنان ما در نشان دادن انزجارملت از رژیم فاسد و سرکوبگر "ولایت وقیح" در سطح جهانی بیشتر و بیشتر می گردد و با وقوع کوچکترین حرکت و همایش و خبری در داخل خاک گلگون گشته از خون شریف جانباختگان گسترده تر می گردد و انعکاس جهانی آن به همت هم میهنان داخل و خارج میهن از طریق رسانه های خبری جهانی اعم از نشریات و یا تلویزیونها و یا سیستم های خبررسانی مانند "یوتیوب" و "تویتر" و غیره بیشتر و وسیع تر تر می گردد.
در همین راستا حتا تلویزیونی مانند voa و یا همان "صدای آمریکا" که بنا به اعتقاد بسیاری، یکی از شعبات "صدا و سیمای" منفور ملایان است و در راستای حمایت غیرمستقیم ازین رژیم اشغالگر و سرکوبگر نقشی اساسی دارد، ولو برای جذب بیننده و پر کردن ساعات برنامه هایش مرتب اخبار و گزارشهای تلفنی از سوی قربانیان جنایات و تجاوزات بیشرمانه جنسی به پسران و دختران و برادران و خواهران ما در بازداشتگاهها و زندانهای قرون وسطایی را نشان داده و پخش می کند که بلافاصله هر برنامه پخش شده از سوی هم میهنان ما در "یوتیوب" به نمایش در می آید و در تمامی دنیا مردمان سایر کشورها شاهد و ناضر این فجایع می گردند.
یکی از مهم ترین و زیباترین واکنش های دنیای غرب به اعتراضات حقه مردم ایران نسبت به انتصابات دهمین دوره رییس دولت، در کشور هلند انجام یافته که عبارت است از انتشار تمبر یادگاری با عنوان "رای من کجاست". حتا هلندی ها به انتشار تمبر بسنده نکرده اند و "کارت پستال" هایی نیز با همین عکس و نشان در سطح وسیع انتشار داده اند که مردم با ارسال آن به اینسو و آنسوی دنیا، حرکت انقلابی و سرنوشت ساز ایرانیان را هرچه گسترده تر در سراسر دنیا تکثیر کنند.
ما ضمن قدر دانی و سپاس از کشور هلند و مردم آزاده هلندی، عکس های این تمبرهای یادگاری و کارت پستال را برایتان در اینجا نشان میدهیم، بخصوص انتشار تمبر یادبود که رسمن بعنوان تمبر اداره پست کشور هلند چاپ و انتشار یافته و روزانه دهها هزار نامه با الصاق این تمبرها به چهار سوی دنیا ارسال می گردد، بسیار مفید و کارساز بوده است.
سپاس هلند - سپاس مردم شریف هلندی - سپاس دولت آزادیخواه کشور هلند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ