سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۵/۱۷

شنبه: 17/5/1388 (زمان: 00:01 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه:ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
نه سبزیم، نه آبی، نه سیاه، نه بنفش، نه...
ما فقط و فقط به انسانیت و انسان بودن و مقام شامخ آزادی و دموکراسی معتقدیم.
تنها رنگ مورد پرستش و ستایش ما، پرچم سه رنگ و شیروخورشید نشان ماست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هم میهنان و همرزمان و یاران مهربان بامدادتان گرامی باد. امیدواریم که آدینه ای بدور از درد و رنج و ستم اشغالگران تازی صفت و مزدوران آنان را به انتها رسانده و اینک که دقایقی از نیمه شب گذشته و بامداد شنبه آغاز گشته، با آسایش و آرامش؛ ساعاتی بدور از دغدغه و تشویش در بستر آرمیده و خود را برای روزی دیگر و نبرد و ایستادگی دگر در برابر غاصبین آماده سازید.
نخستین "پست" امروز را با ایمیلی که ساعاتی قبل بصورت یک عکس دریافت کرده ایم آغاز می کنیم. همانگونه که در تصویر زیر مشاهده می نمایید، هم میهنان دلاور و پاکنهاد ما امروز ساعت 14 به وقت آلمان بر مزار فریدون فرخزاد، یکی از قربانیان ددمنشی و جنایات بیشمار رژیم پلید "ولایت وقیح" گردهم خواهند آمد تا یاد این عزیز میهن پرست را گرامی دارند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

*****

سیاست ، زندان و شکنجه
دويچه وله : گزارش‌های رسانه‌های اروپا در مورد ایران و بحران حاد آن هم حاوی تحلیل سیاسی هستند، هم حاوی خبرهایی از زندان و شکنجه و اعدام. ناظران وزن و نقش زندان و زندانبان در سیاست جمهوری اسلامی ایران را فزاینده می‌بینند.احمدی‌نژاد می‌گوید با ۶۳ درصد آرا پیروز شده است آیت‌الله خامنه‌ای پشتیبان اوست، نیروهای نظامی و امنیتی حافظ او هستند، رسانه‌های دولتی مبلغ اویند، اکثریت مجلس هم از او هواداری می‌کند. هفته‌نامه‌ی "اکونومیست"، چاپ لندن، این نقاط قوت را برای احمد‌ی‌نژاد برشمرده است. بنابر ارزیابی این نشریه، با وجود این حمایت‌ها، وضع برای دولت اسلامی چندان خوب نیست. بحران، شدید است.
دو مشکل جدی احمد‌ی‌نژاد در آغاز رسمی دوره‌ی دوم ریاستش بر کابینه پرنمود بودند: شکاف در بالا و نارضایتی در پایین. در مراسم تحلیف بخشی از بالایی‌ها حضور نداشتند و همزمان با آن گروهی از مردم در حال تظاهرات علیه رژیم بودند.
به نظر نویسنده‌ی اکونومیست این مشکلات، دولت جمهوری اسلامی را هم در عرصه‌ی اقتصاد و هم در عرصه‌ی سیاست خارجی فلج می‌کند. در این شرایط واشنگتن بر آن است که با تهران باب گفت‌وگو را بگشاید. منطق وضعیت اما ایجاب کرده است که به قول نویسنده‌ی اکونومیست سخن بیشتر به تحریم‌های سنگین‌تر کشیده شود و همچنین به بمب‌هایی بزرگتر برای درهم‌کوبیدن پناهگاه‌های مراکز اتمی.
گزارشی از زندان
اکونومیست نوشته است که دیگر اغلب ایرانیان می‌دانند که در زندان‌های رژیم چه می‌گذرد. این نشریه در شماره‌ی این هفته‌ی خود فهرستی از زندانیان مشهور را چاپ کرده است. در اکثر گزارش‌های نشریات بین‌المللی در مورد ایران، به زندان و شکنجه و اعدام توجه ویژه‌ای می‌شود.
روزنامه‌ی آلمانی "تاگس اشپیگل" گزارش تکان‌دهنده‌ای در این مورد انتشار داده که عنوان آن «شکنجه در دولت الهی» است. گزارش با مشاهدات عینی یکی از زندانیان کهریزک آغاز می‌شود: «دانشجوی ۲۱ ساله را نزدیک دانشگاه تهران دستگیر کردند. هنگامی که دو اتوبوس حامل دستگیرشدگان وارد زندان پلیس در کهریزک شدند، فورا دهها نگهبان به جان زندانیان افتادند، لباسشان را بر تنشان دریدند، آب بر آنان پاشیدند و شروع به زدنشان با کمربند و زنجیر کردند.»
دانشجوی دستگیرشده می‌گوید: «دیگر رمقی در بدنمان نماند. آنقدر ضعیف بودیم که نمی‌توانستیم روی پایمان بند شویم.»
تاگش اشپیگل می‌نویسد که این تازه اول ماجرا بوده است. دستها را با قیر مذاب سوزانده‌اند، افراد را از گردن تا آستانه‌ی خفگی آویزان کرده‌اند. به عده‌ای هر روز تجاوز کرده‌اند. گزارش در ادامه شرحی از قتل محسن روح‌الامینی می‌نویسد، ماجرایی که دیگر شهرت جهانی یافته است.
کابینه‌ی پاسداران
در اکثر تحلیل‌ها در مورد ایران به این نکته توجه داده می‌شود که نظامیان در نظام سیاسی ایران مدام قدرتمندتر می‌شوند. "زوددویچه تسایتونگ" در مقاله‌ای با عنوان «احمدی‌نژاد، رسیده به هدف» می‌نویسد که در کابینه‌ی دوره‌ی اول ریاست جمهوری احمد‌ی‌نژاد ۱۳ نفر از کل ۲۱ عضو کابینه سابقه‌ی پاسداری داشته‌اند. خود احمدی‌نژاد نیز مدتی عضو سپاه بوده است. به نظر تحلیل‌گر این روزنامه انتظار می‌رود در کابینه‌ی جدید بر تعداد پاسداران اضافه شود.

*****

گوشه ای از تظاهرات خشماگین عصر دیروز(آدینه) در خیابان گاندی

*****

سازمان عفو بين الملل:

115 نفر بعد از انتخابات در ايران اعدام شده اند
سازمان عفو بين الملل دیروز جمعه شانزدهم مردادماه اعلام کرد طی بيش از ۵۰ روز که از انتخابات رياست جمهوری ايران می گذرد دست کم ۱۱۵ نفر در اين کشور اعدام شده اند.ايرن خان، دبيرکل سازمان عفو بين الملل ، دربيانيه ای گفته است : اين سازمان دست کم اعدام ۱۱۵ نفر را طی مدتی که از انتخابات در ايران می گذرد را ثبت کرده است.

دبيرکل سازمان عفو بين الملل معتقد است: به رغم اين که تعداد اعدام ها درايران بسيار بالا است، اما اين رقم از افزايش چشم گير تعداد اعدام ها درايران حکايت می کند.در بيانيه سازمان عفو بين الملل آمده است در فاصله زمانی بين ۱۲ دی ماه سال ۱۳۸۷ تا ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ در ايران ۱۹۶ اعدام ثبت شده است که از نظر تعدا اعدام ايران را در رتبه دوم جهان قرار می دهد. طبق اين گزارش چين در رتبه اول قرار دارد.سازمان عفو بين الملل می گويد: خبر برخی از اعدام های انجام شده پس از انتخابات رياست جمهوری ايران به اين شرح اعلام شده است: ۱۴ اعدام در روز دوم ژوئيه، ۲۰ اعدام در روز چهارم ژوئيه، ۱۳ اعدام در روز ۱۴ ژوئيه و ۲۴ اعدام در روز پنجم اوت.معاون دادستان تهران در امور زندان‌ها، روز چهارشنبه، چهاردهم مردادماه، پنجم اوت، گفته بود: اعدام ۲۴ نفر در روز پنجشنبه ۸ مرداد در زندان رجايی شهر، کرج صورت گرفته و اتهام مطرح شده برای کليه متهمان «قاچاق مواد مخدر» بوده استانتشار خبر اعدام دستجمعی ۲۴ نفر در کرج با واکنش اتحاديه اروپا نيز مواجه شد.سوئد به عنوان رييس دوره‌ای اتحاديه اروپا روز پنجشنبه با صدور بيانيه‌ای به دار آويخته شدن ۲۴ نفر در ايران که بزرگترين اعدام دسته‌جمعی در سال‌های اخير بوده است را محکوم کرد.رياست دوره‌ای اتحاديه اروپا در بيانيه خود اعلام کرده بود که «اعدام ۲۴ نفر در شهر کرج در تاريخ ۳۰ ژوئيه ۲۰۰۹ را محکوم کرده و نگرانی خود را از بابت ادامه استفاده گسترده از اعدام را ابراز می‌کند».در همین حال، سازمان عفو بين الملل در بيانيه خود تاکيد کرده است که طی هفته های اخير به طور قابل درکی جهان به خبر های سرکوب خشونت بار تظاهرات مسالمت اميز معترضان معطوف بوده است.اين سازمان مدافع حقوق بشر افزوده است که با توجه به آمار تازه اعدام ها، می توان گفت کاهشی در روند نقض حقوق بشر در ایران رخ نداده، بلکه اين روند برعکس تشديد نيز شده است.سازمان عفو بين الملل اذعان کرده است که تعداد واقعی اعدام ها در ايران بسيار بيشتر از آماری است که اين گروه توانسته ثبت کند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، ايران در سال جاری ميلادی، در مجموع دست‌کم ۲۱۹ را اعدام کرده است. ايران در سال ۲۰۰۸ ميلادی با اعدام دست‌کم ۲۴۶ نفر، پس از جمهوری خلق چين، دومين کشور در جهان با بالاترين شمار اعدام شدگان بود.

*****

اعلام خبر دروغ به حجاریان برای افزایش فشار روانی
شنیده شده که بازجویان حجاریان به او گفته‌اند ما زن و پسر تو را دستگیر کرده‌ایم و تا زمانی که تو با ما همکاری نکنی و در دادگاه حرف نزنی و مصاحبه تلویزیونی نکنی، آنها را آزاد نمی‌کنیم.
دستگیری همسر و پسر حجاریان که در هفته‌های قبل برای مدت محدودی بازداشت و بازجویی شده بودند، با همین هدف بوده و حتی پسر حجاریان را نیز با او روبه‌رو کرده‌اند تا به تعبیر خودشان «او را بشکنند».
این گزارش حاکی است مرتضوی و تیم بازجویان حجاریان در روزهای اخیر علاوه بر این‌گونه فشار‌های فزاینده‌ی روحی و روانی و با وجود شرایط حاد جسمی سعید حجاریان، از فشارهای مختلف جسمی نظیر نشاندن او در آفتاب سوزان و گرم تابستان برای ساعت‌ها متمادی و طولانی نیز فروگذار نکرده‌اند.
در همین حال برخی منابع غیر رسمی خبر داده‌اند که که قرار است در دادگاه فردا (شنبه) سعید حجاریان را نیز حاضر کنند. بی‌تردید چنین کاری با توجه به شرایط جسمی آقای حجاریان و ناتوانی ایشان در راه رفتن و تکلم، اثر معکوس در مخاطبین خواهد گذاشت و به ضرر آنها و کل جریان کودتا تمام می‌شود.

*****

توجه: مطلب زیر فقط بعنوان نظریه یک هم میهن در مورد شرایط فعلی بصورت ایمیل برایمان ارسال شده که ما عینا بدون هیچ تفسیر و توجیهی آن را در وبلاگ خود انتشار میدهیم.

انتشار این مقاله دلیل تایید، تکذیب، و یا اعتقاد و پذیرش ما به آنچه که پرسیده و پاسخ داده شده است، نمی باشد. کار ما فقط انتشار بیطرفانه و بدور از موضع گیری خبرهایی است که برایمان ارسال می گردد.

طرح اتهام انقلاب مخملی اسم مستعار کودتای مخملی است
متن کامل گفتگوی نوروز با آذر منصوری در مورد دادگاه‌های فرمایشی و پروژه اعتراف‌گیری:

**
سابقه طرح این موضوع [انقلاب مخملی] در کشور ما به چه زمانی بر می‌گردد؟

عنوان انقلاب‌های رنگین یا مخملین و یا براندازی نرم در دوران اصلاحات و با عنوان براندازی قانونی جعل شد که علیه طیفی از مخالفان مسالمت جوبکار گرفته شد و در نهایت علی رغم دوران طولانی بازداشت متهمین و صدور کیفر خواست های شدید و غلیظ علیه آنها عنوان براندازی کاملا از لیست سیاهه اتهامات آنها حذف شد .هم زمان با بالا گرفتن تب انقلاب های رنگی در کشور های آسیای میانه و قفقاز در سال‌های 82-85 نیز مدتی اتهام انقلاب مخملی از سوی نهادهای امنیتی برای مقابله با فعالان سیاسی و مدنی مطرح شد. تا انجا که هراس از بروز انقلاب مخملی در انتخابات نمایشی مجلس هفتم و هشتم هم طرح شد در واقع طرح این اتهام منحصر به دور دهم انتخابات ریاست جمهوری نمی‌شود.

چرا مجددا این اتهام به اصلاح طلبان نسبت داده شده است؟

وقتی جریان حاکم نتواند اقدامات و رفتارهای خود را برای جامعه توجیه کند و در عین حال به شدت نگران از دست دادن ابزارهای قدرت در صورت انسجام مخالفان باشد از هر فعالیت و تحرک اجتماعی بیم‌ناک می‌شود و در جهت سرکوب آن بر می‌آید در چنین نگاهی طبعا قانون هیچ جایگاهی نخواهد داشت چرا که هر قانون منصفانه ای (که ما در چارچوب قانون اساسی کشورمان تا حدودی به آن دسترسی داریم)حق مخالفت و اعتراض را برای شهروندان به رسمیت می شناسد و حکومت نمی تواند با اقدامات سختگیرانه و سرکوبگرانه این حقوق را منتفی سازد. بر همین مبناست که می توان ادعا نمود تراشیدن اتهامات و اعمال رفتارهای فراقانونی برای برخورد با مخالفان و منتقدان اقدامی استبدادی است. در واقع طرح اتهام انقلاب مخملی اسم مستعار کودتای مخملی و سپردن لگام نهاد های سیاسی و قانونی به حزب پادگانی و باندهای نظامی است. اکنون هم همین اتفاق در کشور ما افتاده است. انتخاباتی برگزار شده که علی رغم مشارکت 85 درصدی مردم، نتیجه اعلام شده با خواست اکثریت مردم مطابقت ندارد و دیدیم که اعتراضات از 23 خرداد یعنی یک روز پس از انتخابات آغاز شد. آن ها خود بهتر از هر کسی می دانند با رای مردم چه کرده اند ما ضرب المثلی داریم که می گوید آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است، متاسفانه برهم زنندگان رای مردم آنچنان مسهور قدرت شده اند که مدام و یکی پس از دیگری اشتباهات فاحشی را مرتکب می شوند. دستگیری بسیاری از فعالان سیاسی حامی مهندس موسوی و کروبی درست یک روز پس از انتخابات اشتباهی بود که اتفاق افتاد و تا به امروز هم ادامه دارد. همان طور که برخورد پلیسی و امنیتی با معترضین اشتباه بود که موجب شهادت شمار زیادی از هموطنانمان شد .این اشتباه هم همچنان اد امه دارد .مردم معترض تنها پاسخی که در مقابل اعتراض خود گرفتند دستگیری و سانسور و قربانی شدن بوده است. از همین روست که با طرح اتهام انقلاب مخملی در واقع به دنبال محملی هستند تا اشباهات خود را به گردن دیگران بیاندازند. هیچ اقدامی هم برای جلب نظر و اعتماد معترضین صورت نگرفته است.

آیا در کشور ما انقلاب مخملی ممکن هست؟

ببینید ساختار حقوقی نظام جمهوری اسلامی، ظرفیت های لازم اما غیر کافی را برای پر کردن شکاف دولت و ملت دارد؛ چنانچه از این ظرفیت ها بخوبی استفاده شود انقلاب مخملی در ایران محال است. به عبارت دیگر با استقرار نهادهای مدنی و برگزاری انتخابات آزاد سالم و قانونی که گردش و توزیع قدرت را ممکن می سازد عملا شکافی بین حاکمیت و مردم ایجاد نخواهد شد و در صورت تحقق این امر مشارکت مردم در سطوح خرد میانی و کلان سازمان پیدا می کند. هر اقدامی که این ظرفیت را محدود و مسدود کند خود بخود فاصله ها را زیاد می کند. با نگاهی به کشورهایی که این نوع انقلاب ها را تجربه کرده اند می توان دریافت همین شرایط است که زمینه وقوع انقلاب مخملی یا رنگی را پدید می آورد. این مسئله هم در مورد انتخابات مصداق پیدا می کند و هم جامعه مدنی.

با این توضیح اصلاح طلبان از اتهام انقلاب مخملی مبرا می‌شوند؟

دقیقا تلاش قاطبه اصلاح طلبان پر کردن همین شکاف ها بوده است. تقویت جامعه مدنی دفاع از مطبوعات آزاد و انتخابات رقابتی و سالم رفتارهایی است که اتفاقا فاصله ها را پر می کند و بر اعتماد و مشارکت عمومی می افزاید. با همین هدف بود که شعار ما مشارکت گسترده مردم در انتخابات بود. این اصلی است که در تمام دنیا در حال تبدیل شدن به یک قاعده است. هر حکومتی که بخواهد خلاف این موضوع عمل کند با تهدید ات مختلفی مواجه خواهد شد که یکی از آن ها انقلاب های رنگی است.

در مقاله ای که به عنوان کیفر خواست منتشر شد، دادستان تهران به سند راهبردی جبهه مشارکت اشاره کرده بود و از آن به عنوان مصادیق اتهام براندازی و انقلابهای مخملی برعلیه حزب استفاده کرده بود.

ببینید به جملاتی از این سند اشاره کرده بودند که اتفاقا حزب را مبرا می کند. در جایی گفته شده بود که حزب تلاش می کند با مردمسالاری نظام را تقویت کند. خوب این مسئله چه ربطی به براندازی یا انقلاب مخملی دارد آیا این جمله در مخالفت با نظام است؟ یا در جایی دیگر گفته شده بود که ما تلاش می کنیم با شرکت در انتخابات حضور خود را در نهادهای دموکراتیک مثل مجلس شورای اسلامی، شوراها، ریاست جمهوری و خبرگان رهبری به قدرت برسیم. آیا از این جمله مخالفت با نظام برداشت می شود؟ این هدف هر حزبی است؛ حزبی که در انتخابات شرکت نکند یعنی باید بخش عمده ای از ظرفیت و کار کرد خود را کنار بگذارد.

با این حساب به نظر شما در چه صورتی امکان انقلاب مخملی در ایران وجود دارد ؟

من عواملی را که موجب می شود در یک نظام هیچگاه انقلاب مخملی رخ ندهد را گفتم. از آن مقدمه جواب سوال شما کاملا روشن است. هر نگرشی که بدنبال فرمایشی کردن انتخابات در کشور باشد یک قدم فاصله مردم را از نظام بیشتر می کند، به همان ترتیبی که اگر با نهادهای مدنی برخورد غیر قانونی صورت گیرد این فاصله بیشتر خواهد شد، شما ببینید در کشورهایی که این نوع انقلاب ها را تجربه کردند چه اتفاقی افتاده است. متاسفانه باید بگویم این اقتدار گرایان هستند که برای حفظ حضور خود در قدرت دانسته یا نادانسته امروز در مقابل مردم قرار گرفته اند. اگر فاصله وجود ندارد چرا باید روز تحلیف اینچنین در اطراف بهارستان حکومت نظامی ایجاد کنند؟ من واقعا نمی دانم هدف این گروه چیست؟ چرا اینچنین تیشه برداشته اند و به ریشه این کشور می زنند؟ این فاصله ها چگونه قرار است پر شود؟ تا کی قراراست به مردم دروغ بگویند؟ اعتماد از دست رفته است. شما ببینید، وقتی برای تبرئه خود حاضر می شوند اینچنین شخصیت های نظام را در دادگاه نمایشی بنشانند و مانند اسیران کربلا با آنان برخورد کنند، چگونه این دیوار فرو ریخته اعتماد قرار است تر میم شود؟ از این دست متاسفانه بعد از انتخابات به وفور اتفاق افتاده است، و اشتباه پشت اشتباه، که اقتدارگرایان مرتکب شده اند. نمی دانم این ها واقعا با هدف خدمت به نظام این کار ها را می کنند، یا کینه و دشمنی با این نظام است که باعث تداوم و تشدید این اشتباهات می شود؟ تمام این تلاشهای نا کام فقط برای توجیه کودتایی است که به نام انتخابات در کشور ما انجام گرفته است.

ولی آنان می گویند اصلاح طلبان تحمل شکست را ندارند و اساسا می گویند طرح تقلب خود باعث اغتشاش می شود؟

اصلاح طلبان در چندین انتخابات تا کنون شکست خورده اند و یا به پیروزی دلخواه خود نرسیده اند، اما در هیچیک از آن انتخابات این اتفاقات نیفتاد، دلیلش هم روشن است چون نتیجه اعلام شده تقریبا مطابق خواست اکثریت مردم بود. اما این بار ما مشارکت 85 درصدی داشتیم؛ خیلی از کسانی که تاکنون رای نداده بودند در این انتخابات شرکت کردند، مسئله اینجاست که نتیجه اعلام شده با خواست اکثریت مردم همخوانی ندارد؛ و همین باعث شده که اعتراضات فروکش نکند؛ تقریبا همه کسانی رو هم که فکر می کردند در این تظاهرات نقش دارند بلافاصله دستگیر کردند، اما اعتراضات ادامه دارد و نه فقط کم نشده، بلکه بیشتر هم شده است. بارها هم مهندس موسوی و آقای کروبی در خواست برگزاری تجمع آرام داده اند، اما شما ببینید حتی در بهشت زهرا به پسر دوازده ساله هم رحم نمی شود. آیا اگر یک انتخابات دیگر در کشور برگزار می شد هزینه بیشتری برای نظام داشت یا این اتفاقاتی که در این مدت افتاده؟ این که می گویم واقعا این گروه دارند به نظام آسیب می رسانند از همین نکته هاست. به هر حال دو راه پیش روی محافظه کاران وجود دارد، یکی اینکه همچنان در مقابل مردم بایستد که بنظر من اینکار بر شاخه نشستن و بن بریدن است و دیگر اینکه سعی کنند این فاصله ها را پر کنند. با به گلوله بستن مردم و زندانی کردن کنشگران جامعه مدنی و منع فعالیت آنها و سانسور این اعتماد بدست نخواهد آمد.

*****

گزارشی در باره دادگاه روز شنبه
سایت حکومتی جهان نیوز: دادگاه رسیدگی به اتهامات محمد قوچانی که قرار بود روز شنبه برگزار شود به تعویق افتاد. یک مقام آگاه با بیان مطلب فوق گفت: قرار بود دادگاه رسیدگی به اتهامات محمد قوچانی و هدایت آقایی روز شنبه برگزار شود که با توجه به برخی تصمیم گیری ها رسیدگی به اتهامات این دو نفر به آینده موکول شد. گفتنی است پیش از این قرار بود رسیدگی به اتهامات قوچانی و آقایی روز پنجشنبه برگزار شود که مسئولین اعلام کردند جلسه دادگاه روز شنبه برگزار می شود. طبق اطلاعات بدست آمده رسیدگی به اتهامات چهره های غیرسیاسی و اراذل و اوباش و چند شرور که با گروهک منافقین در ارتباط بودند در دستور کار دادگاه شنبه قرار گرفته است.

*****

تذکر آئین‌نامه‌ای حسین بازجوی مفلس به جبهه مشارکت ایران اسلامی
عصبانیت و گیجی کیهان از بیانیه‌های جبهه مشارکت
کیهان‌نشینان و در راس آنان حسین شریعتمداری به قدری از بیانیه‌های اخیر جبهه مشارکت در اعتراض به کشتارها و رفتار سبوعانه حاکمان به ستوه آمده و گیج شده است که دیگر امروز نتوانستند این عصبانیت و آشفتگی خود را پنهان کنند.

شریعتمداری در یادداشت روز کیهان امروز، شنبه هفدهم مرداد در مطلبی تحت عنوان «پس او چه کسی است؟»، نوشت:«بيانيه اخير حزب مشاركت روز چهارشنبه 14/5/88 صادر شده و اين در حالي است كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و تقريباً تمامي اعضاي شوراي مركزي حزب از مدتها قبل بازداشت شده و در زندان به سر مي‌برند، بنابراين بيانيه حزب مشاركت را چه كسي و يا چه كساني نوشته و به نام حزب منتشر كرده‌اند؟!»

شریعتمداری پس از آنکه خود و جریان متبوعش را از مدیریت بحران‌های اخیر و توجیه مردم درباره مواضع کیهان ناتوان دید، در این یادداشت سعی کرده است اثبات کند که انتشار بیانیه‌های مشارکت کاری غیرقانونیست. متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
روز چهارشنبه 14/5/88 و همزمان با انجام مراسم تحليف رئيس جمهور منتخب در مجلس شوراي اسلامي، حزب مشاركت با صدور بيانيه اي نظام جمهوري اسلامي ايران را با رژيم هاي طاغوتي و استبدادي مقايسه كرد! و ضمن تاكيد چندباره بر ادعاي موهوم تقلب در انتخابات كه هيچگاه حاضر به ارائه سند و يا دستكم شاهد و قرينه اي براي اثبات آن نبوده و نيستند، به تكرار بافته هاي قبلي عليه انقلاب و نظام و مردم پرداخت.اين نوشته در پي پاسخگويي به بيانيه حزب مشاركت نيست، چرا كه تمامي آنچه در اين بيانيه و بيانيه‌هاي ديگر حزب مشاركت آمده است دقيقاً و بدون كم و كاست همان اتهاماتي است كه طي 30 سال گذشته قدرت‌هاي بيروني و گروه‌هاي ضدانقلاب عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بافته و منتشر كرده‌اند، تا آنجا كه حتي يك نمونه از اين اتهامات را نمي توان يافت كه قبل از حزب مشاركت از سوي دشمنان تابلودار بيروني مطرح نشده باشد. دراين باره همه گفتني‌ها گفته شده است و نيازي به تكرار آن نيست. مقصود از اين نوشته، اما، بيان نكته ديگري است كه مي‌تواند براي هواداران اين حزب و حتي براي آن عده از مركزيت حزب مشاركت كه شايد هنوز به ماهيت واقعي حزب متبوع خويش پي نبرده باشند، روشنگر و نجات دهنده باشد و آن نكته، يافتن پاسخ براي اين سوال است كه «بيانيه حزب مشاركت را چه كسي نوشته است»؟! و دراين باره گفتني است كه؛

1-بيانيه اخير حزب مشاركت روز چهارشنبه 14/5/88 صادر شده و اين در حالي است كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و تقريباً تمامي اعضاي شوراي مركزي حزب از مدتها قبل بازداشت شده و در زندان به سر مي برند، بنابراين بيانيه حزب مشاركت را چه كسي و يا چه كساني نوشته و به نام حزب منتشر كرده اند؟!

2- مطابق بند 3 از ماده 12 اساسنامه حزب مشاركت؛ «اعلام ديدگاه‌ها و مواضع حزب در زمينه‌هاي گوناگون و پاسخگويي در قبال آنها» از وظايف دبيركل حزب است ولي آقاي محسن ميردامادي، دبيركل حزب مشاركت بيش از يكماه است كه بازداشت شده و زنداني است. آيا جناب دبيركل بيانيه ياد شده را در زندان تهيه كرده و يا متن بيانيه را براي رويت و تاييد دبيركل به زندان فرستاده و ايشان بعد از تائيد آن دستور انتشار بيانيه را داده‌اند؟! و اگر چنين نيست - كه نمي‌تواند باشد- پس تهيه‌كننده بيانيه حزب مشاركت چه كسي و يا چه كساني بوده‌اند؟!

3- در تبصره 4 از همان ماده 12 اساسنامه حزب مشاركت آمده است «دبيركل در صورت صلاحديد مي‌تواند يكي از اعضاي شوراي مركزي را پس از تصويب اين شورا به عنوان قائم مقام خود منصوب نمايد. در غياب دبيركل، قائم مقام وي كليه مسئوليت‌هاي وي را برعهده خواهد داشت.»حال ممكن است گفته شود كه قائم مقام حزب مشاركت در غياب دبيركل حزب با استناد به تبصره 4 از ماده 12 اساسنامه، بيانيه حزب مشاركت را تهيه و منتشر كرده است. ولي سخن اين است كه آقاي عبدالله رمضان‌زاده قائم مقام دبيركل حزب مشاركت نيز در زندان است! و ايشان هم نمي‌تواند تهيه‌كننده و صادركننده بيانيه اين حزب باشد. بنابراين بيانيه را چه كساني به نام حزب مشاركت نوشته و صادر كرده‌اند؟!

4- ممكن است ادعا شود كه مطابق بند 2 از ماده 17 اساسنامه حزب مشاركت «تهيه، تصويب و صدور بيانيه‌ها و تحليل‌هاي حزب برعهده دفتر سياسي حزب است» اين ادعا نيز نمي‌تواند پاسخ قابل قبولي براي سؤال مورد اشاره باشد، چرا كه مطابق ماده 16 اساسنامه حزب مشاركت، مسئول دفتر سياسي، دبيركل حزب است و مصوبات آن- از جمله تهيه و انتشار بيانيه- بايد به تصويب وي و يا قائم مقام او برسد كه هر دو بيش از يكماه است در زندان به سر می‌برند. دفتر سياسي حزب علاوه بر دبيركل كه رياست و مسئوليت آن را برعهده دارد شامل 10 عضو شوراي مركزي نيز هست كه اكثر آنان هم در بازداشت هستند.

5- با توجه به آنچه گذشت كمترين ترديدي باقي نمي‌ماند كه حزب مشاركت در تهيه و صدور بيانيه‌هاي اخير و از جمله آخرين بيانيه‌اي كه به نام اين حزب منتشر شده، كمترين نقشي نداشته است. بنابراين در حالي كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و اعضاي مركزي حزب مشاركت بيش از يك‌ماه است در بازداشت به سر می‌برند، چه كساني و كدام مركز يا كانوني به جاي حزب مشاركت و به نام اين حزب تصميم مي‌گيرند، بيانيه صادر مي‌كنند، دعوت به آشوب مي‌كنند، در جريان آشوب ها كساني را به قتل مي‌رسانند، اموال عمومي را به آتش كشيده و غارت مي‌كنند؟! و..

6- و اما، بعد از آشكار شدن اين واقعيت غيرقابل انكار كه مسئولان به ظاهر معرفي شده حزب مشاركت، اداره كنندگان واقعي اين حزب نيستند، نوبت به اين سؤال مي‌رسد كه كانون اصلي اداره‌كننده حزب مشاركت با كساني كه به عنوان دبيركل، قائم مقام، معاونان و اعضاي شوراي مركزي حزب معرفي شده‌اند چه رابطه‌اي دارند؟ پاسخ اين سؤال ابداً دشوار نيست و بدون كمترين ترديدي مي‌توان گفت، رابطه كانون اصلي اداره كننده حزب با مسئولان اسمي و ظاهري آن، از نوع رابطه «فرماندهي و فرمانبرداري» است و ديدگاه و اراده مسئولان ظاهري حزب مشاركت براي كانون فرماندهي اين حزب كمترين اهميتي ندارد، بلكه از نام و نشان آنها به عنوان «تابلوي ظاهري» و فقط براي رد گم كردن استفاده مي‌شود! آيا غير از اين است؟! مگر نه اين كه مركز فرماندهي ياد شده بدون كسب اجازه و نظر گردانندگان اسمي و رسماً معرفي شده حزب مشاركت به جاي آنها تصميم مي گيرد و بيانيه صادر مي‌كند؟! بنابراين كمترين ترديدي نمي‌توان داشت كه «او» فرمانده است و مركزيت و بدنه حزب، فقط فرمانبردار هستند. اما، «او» كيست؟ و اين مركز فرماندهي كجاست؟!آدرس كانون فرماندهي حزب مشاركت را از «خط و ربط» و «حال و هواي» حاكم بر متن بيانيه‌هاي اين حزب، به آساني مي توان كشف كرد... ولي اين نكته را كه پيش از اين با ارائه شواهد و اسناد به آن پرداخته‌ايم فعلاً مي‌گذاريم و مي‌گذريم، چرا كه اولين مقصود از نوشته حاضر، اثبات اين واقعيت بود كه كانون فرماندهي حزب مشاركت بيرون از دايره اين حزب و مسئولان ظاهري آن است. آيا بعد از آنچه شرح آن گذشت مي‌توان در اين واقعيت ترديدي كرد؟!7- شايد دبير كل حزب مشاركت و اعضاي شوراي مركزي حزب كه بسياري از آنان را مي شناسم و با برخي از آنها سابقه دوستي و آشنايي ديرينه داشته‌ام، با خواندن اين يادداشت - اگر به دستشان برسد- ابرو در هم كشيده و نگارنده را به گونه‌اي كه بارها اتفاق افتاده و مي‌دانيد، بنوازند!! اما، مگر نه اينكه گفته‌اند و به حكمت گفته‌اند؛ «انظر الي ما قال و لاتنظر الي من قال... به آنچه گفته مي‌شود نگاه كن و نه آن كس كه مي‌گويد» و مگر نه آن كه به قول خداي مهربان و حكيم «بشارت باد آن دسته از بندگانم را كه گفته‌هاي مختلف را مي شنوند و از آن ميان، بهترين را برمي گزينند»؟ بنابراين برخي از ياران قديمي چگونه مي‌توانند از كنار اين واقعيت عريان و بديهي - و البته تلخ- بگذرند كه ديگران به جاي آنها تصميم بگيرند و در پوشش حزبي كه فقط ظاهرش به نام آنهاست اهداف رسماً و قبلاً اعلام شده دشمنان تابلودار انقلاب اسلامي را عليه مردم وطنشان دنبال كنند؟! اين واقعيات كه قابل انكار نيست، هست؟! پس شما را چه مي‌شود؟!برخي از اين دوستان سابق، خود را به لحاظ سابقه‌ها و قابليت‌ها از كساني كه اين روزها ادعاي رهبري و مديريت آنها را دارند، چند سر و گردن بالاتر مي‌دانند و به اعتقاد نگارنده، حق هم دارند. مگر فلاني و فلاني از كدام سابقه انقلابي و فداكاري براي انقلاب و اسلام و مردم برخوردارند؟ يادتان هست آن سال‌هاي نه چندان دور كه دشمن ميان دوستان خط نكشيده بود از عملكرد برخي از آنها چه خون دلي مي خورديد؟ آخر شما - فقط بعضي از شما- كجا و حضور در ائتلاف سكولارها، بهايي‌ها، ماركسيست‌ها، منافقين، مفسدان اقتصادي، نهضت آزادي، سلطنت طلب‌ها و... آنهم زير چتر آمريكا؟! اين ائتلاف كه قابل انكار نيست! چرا وارد ميداني مي‌شويد و با كساني ائتلاف مي‌كنيد كه نگارنده مي‌داند برخي از شما- باز هم تأكيد مي‌شود كه فقط برخي از شما- جواني خود را به حق صرف مقابله سخت و بي امان با آنها كرده‌ايد؟!آخر كدام آدم عاقل و آگاه از گردش كار و باخبر از چرخه انتخابات در ايران حتي در دورترين افق‌هاي ذهن خود هم مي‌تواند باور كند كه در انتخابات اخير تقلب شده است؟! آنهم در مقياس تفاوت 11ميليوني؟! نگارنده ترديدي ندارد كه همه شما مي‌دانيد و يقين داريد كه انتخابات در سلامتي كامل برگزار شده است، از اكثر اعضاي حزب مشاركت و نيز، از موسوي و خاتمي انتظاري نيست كه علي رغم اعتقاد قلبي به سلامت انتخابات، ادعاي تقلب داشته باشند. چرا كه بسياري از آنها هويت و شخصيت قابل قبولي ندارند ولي برخي از شما چرا؟! براي آنها مهم نيست كه از بيرون فرماندهي شوند، اما تعدادي از شما با آن سوابق چگونه به اين فرماندهي بيروني رضايت داده‌ايد؟!
منبع: کیهان

*****

تاوان نبوغ

یادداشت عمادالدین باقی برای محمد قوچانی
عمادالدین باقی
مدت‌ها بود عزم داشتم براي محمد قوچاني يادداشتي بنويسم اما با اين گمان که آن را حمل بر مناسبات خويشاوندي خواهند کرد امساک ورزيدم تا اينکه نوشته‌هاي متعدد ديگران عرضه شد و اينک شائبه‌اي براي يادداشت من به وجود نخواهد آمد.
قوچاني دو شأن دارد: يکي نويسندگي و دوم روزنامه‌نگاري که در هر دو خوش درخشيده و صاحب سبک و ابتکار بوده است. اگر يکي از اين دو شأن را هم داشت براي شهرت و محبوبيت‌اش کافي بود. البته شهرت او با نويسندگي‌اش آغاز شد.در روزهاي پس از دوم خرداد که يادداشت‌هايي مي‌نوشت و البته خصومت‌هايي را نيز در جماعتي بر‌انگيخت و کسي گمان نمي‌کرد اين مقالات از قلم جواني در سن و سال او تراويده است. مرحله دوم زندگي مطبوعاتي او به عهده‌دار شدن مسووليت‌هايي در مطبوعات باز مي‌گردد. در نويسندگي‌اش چنان خوش قلم و پرمايه مي‌نوشت که يکي از فيلسوفان معاصر در مقاله‌اي قوچاني را فيلسوفي در کسوت روزنامه‌نگار خواند و اين بخش از کاميابي‌هاي قوچاني حاصل وسعت مطالعات اوست. سال‌هاست که روزانه چند ساعت مطالعه جزو لايتجزاي زندگي اوست و هفته‌اي نيست که با انبوهي از کتاب‌هاي تازه نشر در بازار به خانه نيايد و مي‌کوشد از کتاب‌هاي تازه عقب نماند. درباب شأن مطبوعاتي‌اش نيز با وجود اينکه در اين سال‌ها برخي مي‌کوشيدند آن را مسکوت بگذارند.اما اين روزها همکارانش يا علاقه‌مندانش از نوآوري‌هاي پي‌درپي او در فرم و محتواي نشرياتي که بر عهده داشته است گفته‌اند و نوشته‌اند. نخستين بار که محمد قوچاني را شناختم اواخر1375 بود. مجله‌اي را با عنوان«آن روزهاي خدايي» به مناسبت سالگشت انقلاب تنظيم مي‌کردم و از ارباب قلم مقاله مي‌گرفتم. براي دومين شماره آن که قرار بود نيمه خرداد 1376 منتشر شود سفارش مقاله مي‌دادم. آقاي مهدي غني مقاله‌اي درباره «امپرياليسم ستيزي» به قلم محمد قوچاني داد. نويسنده‌اش را نمي‌شناختم اما تصوري که از او درذهنم نقش بست، مرد حدودا 40 ساله‌اي بود که سابقه مطالعات چپ داشته و تبديل به منتقد تفکر مارکسيستي شده است. اين مقاله با ادبيات چپ به تبيين رويكرد امام خميني در مواجهه با آمريكا پرداخته بود. در آن زمان که ادبيات سنتي انقلاب جذابيتي نداشت، اين نگاه، توجه هر خواننده‌اي را بر مي‌انگيخت. اين مقاله با عنوان تأثير امام خميني در جهان معاصر در مجله حضور خرداد1376 چاپ شد. درباره نويسنده‌اش تحقيق کردم. آقاي حميد انصاري که باور نمي‌کرد نويسنده‌اش جواني کم سن و سال باشد نگران بود که صاحب قلم فردي باشد که در صورت چاپ نام او مورد حمله متوليان‌ مطبوعات قرار گيرد.يک روز به دفتري در دانشگاه هنر رفتم که نشريات خوش فرم و خواندني منتشر مي‌کرد که ظاهرش فراتر از يک نشريه دانشجويي بود. آنجا آقاي غني، محمد قوچاني را معرفي کرد. جواني 20 ساله و بسيار نحيف و مودب. محمد رهبر نيز همراه او بود. پس از آن بود که آشنايي و همکاري ما آغاز شد. در روزنامه جامعه سر مي‌زد و مجله گوناگون را که با شکل و محتواي گيرايي روي دکه مي‌آمد براي انجام برخي کارها مي‌آورد. آدرس دفتر نشريه را پرسيدم. براي نخستين بار بود که اصطلاح«تحريريه کيفي» را از او شنيدم. کيف دستي‌اش را نشان داد و گفت تحريريه ما و آدرس ما اين است. دريافتم او مطالب را جمع‌آوري مي‌کند و براي انجام کارهاي صفحه‌بندي و ليتوگرافي به دفاتر مختلف مي‌برد و به چاپخانه مي‌سپارد. او نشان داد مي‌توان مجله‌اي را در طراز يک نشريه خواندني بدون تشريفات و دفترو دستک در آورد اما البته با صرف انرژي زياد و فعاليت اجرايي سردبير. در هر شماره نيز خودش مقاله‌اي خواندني داشت. تا اينکه گوناگون به محاق توقيف رفت و قوچاني در روزنامه توس وخرداد و نشاط و عصر آزادگان درگير شد که يکي پس از ديگري توقيف و متنشر مي‌شدند. در اين روزنامه‌ها بود که او با مقالاتش مشهور شد. يک بار دکتر خانيکي از اساتيد برجسته روزنامه‌نگاري ايران که خود نيز يد طولايي در روزنامه‌نگاري داشت، درکتابي که به محمد اهدا کرده بود از او با عنوان«نابغه مطبوعات ايران» ياد کرد. به همين دليل مي‌خواهم بگويم او تاکنون چندين بار تاوان اين نبوغ را داده است. برخي بر او رشک برده و به گونه‌اي برخورد کرده‌اند و برخي هم در برابر قلم سنجيده از حيث حقوقي و محاسبه‌گر و روشنگر او که به قول يک مقام بلند پايه «قوچاني همه حرف‌هاي خود را با واضح ترين بيان مي‌گويد اما دم به تله نمي‌دهد» به نحو ديگري در مقام آزارش برآمده‌اند. نخستين آن در ارديبهشت 1379 بود که توقيف گسترده مطبوعات رخ داد و روزنامه‌نگاران زيادي بازداشت شدند، او نيز روانه زندان شد. اما حکايت او از همه جالب‌تر بود. او در بازجويي‌هاي خود بايد افشا مي‌کرد چه کساني مقالات‌شان را مي‌نويسند و به امضاي محمد قوچاني به چاپ مي‌رسانند. او مدتي را در سلول انفرادي گذراند تا اين عوامل پشت پرده قوچاني را معرفي کند. در سلول انفرادي برخي پرسش‌هاي بازجويي را همراه با کاغذ به او مي‌دادند تا پاسخ مشروح خود را بنويسد و يکي، دو روز بعد تحويل بازجو بدهد. برخي از پرسش‌ها جنبه فکري و سياسي داشت نه جنبه اتهامي. براي مثال نظر او را درباره جنبش دانشجويي و آينده آن پرسيده بودند. محمد نيز در اوقات تنهايي طاقت فرساي سلول براي فرار از فشار ديوار و زماني که گويي ايستاده است هرچه بيشتر مي‌نوشت کمتر رنج سلول را حس مي‌کرد و دقايقي از اين شرايط وامي‌رهيد، بنابراين پاسخي مشروح مي‌نوشت. هنگامي که بازجويان نوشته‌هاي او را خواندند و مشاهده کردند که در سلول و بدون مشورت و کتاب و در ايزوله کامل او مطالبي قوي تر از مقالات بيرون زندان نوشته است ايمان آوردند آنچه به نام او منتشر مي‌شد حاصل انديشه و قلم خود او بود. اينک آشکار مي‌شد که او مجازات نبوغ خود را مي‌بيند. چرا کساني باور نمي‌کردند که ممکن است کسي در زمينه فيزيک و يک نفر در رياضيات و يکي در شيمي و ديگري هم در قلم و کتابت و سياست و مطبوعات داراي نبوغ باشد؟ گويي باور داشتند، مامي که ساخته‌اند از پرورش نابغه‌ها عقيم است و اگر کسي هم با تلاش و نبوغ خدادادي خود درخشيد گويي از حکم و تقديري که براي جوانان رقم زده‌اند گريخته است. محمد چندي پس از آزادي از زندان از اتهام وارده نيز تبرئه شد. توقيف مکرر نشرياتي که او سردبيري مي‌کرد تاوان مخاطب گيري سريع و رشد شمارگان آنها بود و آخرين بار هم بازداشتي که اکنون از مرز 50 روز گذشت. بازداشت به اتهام برهم زدن امنيت از طريق شرکت در تجمعات که اين اتهام هيچ اساسي ندارد زيرا او گرچه به گفته همسرش اصل تشکيل اجتماعات را قانوني و حق مردم مي‌دانست اما چنان غرق در کار روزنامه‌نگاري‌اش بود که مجال شرکت در هيچ تجمعي را نداشت. با توجه به شناختي که همگان از او و کارهايش دارند به نظر مي‌آيد دليل اصلي بازداشت قوچاني، اين بار نيز نوشته‌هاي انتقادي او در چند سال اخير بود که هيچ ايراد حقوقي نداشت اما کام جماعتي را تلخ مي‌کرد. قوچاني اگر در يکي از جوامع توسعه يافته مي‌زيست، به خاطر يکي از شئون خويش يا يکي از ابتکارات روزنامه‌نگاري‌اش مدال مي‌گرفت و مغتنم و محترم شمرده مي‌شد اما چرا اينجا بايد کيفر ببيند.
منبع:‌اعتمادملی

*****

پیامی از میان ایمیل های رسیده

دیر آمده‌ای رئیس جمهور
سعید نوری
-
از هاله‌ی نورتان بلا دور

دیر آمده‌ای رئیس جمهور

این واقعه‌ی مبارکی نیستسی

سال زمان اندکی نیستسی

سال بدون مهرورزی

دزدی ز ذخیره‌های ارزی

سی سال فساد و بدحجابی

شش دولت ضد انقلابی

سی سال شکاف بین مردم

محرومیت از جومونگ و یانگوم

سی سال رواج ماهواره

دانشجوهای بی‌ستاره

سی سال تورم نجومی

تکثیر توالت عمومی

می‌رقصد صدق بر سر دار

سی سال دروغ بی‌نمودار

سی سال بدون هاله‌ی نور

دیر آمده‌ای رئیس جمهور

البته شما کمی کرم کن

از این همه چار سال کم کن

**

دیر آمده‌ای ولی زمان هست

روسیه و چین مهربان هست

نیروی عزیز انتظامی

راه و روش سعید امامی

بازوی بسیجی دلاور

صدیق‌ترین وزیر کشور

در ضمن دعای خیر مردم

حتا همه‌ی مراجع قم

این‌ها همه یاور تو هستند

از جام صداقت تو مستند

**

آدم به خدا نیاز دارد

عالم به شما نیاز دارد

پیغمبر صلح و عشق و مستی

در هر دو جهان فقط تو هستی

اعمال شما پر از اصول است

الگوی شما جهان شمول است

البته چهار تا منافق

چون «موسوی» و جناب «ناطق»

هستند که کارشان تمام است

اموال تمامشان حرام است

این‌ها همه دشمن تو هستند

دل‌های ائمه را شکستند

هویی بکشی کسی نماند

فوتی بکنی خسی نماند
از سبز بدم می‌آید آقا

از ریشه بکن درخت‌ها را

ایمان با سبز منحرف شد

در دیر نفاق معتکف شد

آن عده که شال سبز بستند

شیطان صفتان بت پرستند

**

تا چند تسامح و تساهل

تا کی گره حجاب‌ها شل؟

تا چند میان کوی و برزن

سر خوردن چادر از سر زن؟

اصلاً به چه علتی زنان هم

داخل بشوند توی آدم؟

با بیکاری جدال داریم

ما مشکل اشتغال داریم

زن‌ها بروند توی منزل

مردان همه می‌شوند شاغل

تا چند تحمل هنرمند

بزغاله‌ی نا سپاس تا چند

اخراجی‌ها ی دو هنر نیست؟

«سرشار» هنر چو « رهگذر » کیست
وقتی هنری اصیل باشد

خلاقش از این قبیل باشد

بزغاله چرا؟ بزرگوارند

روشنفکران ماندگارند

ای حامی ملت سلحشور

دیر آمده‌ای رئیس جمهور
دیر آمده‌ای ولی غمی نیست

تا آخر عمر وقت باقی ست

مادام العمر رهبری کن

با حاج « چاوز » برابری کن

**

در خاتمه از دلم بگویم

از درد مفاصلم بگویم:

عشق تو چنان به استخوان زد

کش بدتر از آن نمی‌توان زد

صد قافله دل فدای چشمت

پیچید به سر هوای چشمت

از عشق تو تازه شد وجودم

انگار که پیش از این نبودم

هر چند که دل به من ندادی

حتا تراول به من ندادی

محمود جهان تویی حبیبم

از برگ سهام بی‌نصیبم

لبخند بزن که بی‌قرارم

یک مسکن مهر هم ندارم

عمریست که در سرم تو بودی

ای کاش که همسرم تو بودی

*****

انتقال محمدعلی دادخواه به بند عمومی
محمدعلي دادخواه وکيل دادگستري که در 17 تيرماه در دفتر خود بازداشت شد، پس از يک ماه به بند عمومي زندان اوين منتقل شد.
اعتمادملی نوشته است: هفته گذشته، بعد از اين همه مدت، به برادر دادخواه اجازه ملاقات داده‌اند که او هم مدت کوتاهي با دادخواه در اوين ملاقات کرده است.هفته گذشته قرار بازداشت محمدعلي دادخواه را به مدت يک ماه تمديد کردند که اين وکيل دادگستري پس از دريافت قرار نسبت به آن اعتراض کرد.

*****

چرا پلمپ؟

یادداشتی از کامبیز نوروزی
خبر ساده است. دفتر انجمن صنفي روزنامه‌نگاران ايران پلمب شد. ساعت 21 چهارشنبه 14/5/88. مشكل مي‌توان چنين خبر ساده‌اي را تحليل كرد، فقط مي‌ماند چند سوال. چرا بايد دفتر انجمن پلمب شود؟ چرا بايد در ساعت غيراداري و پاسي از شب گذشته براي پلمب اقدام شود؟ چه خطايي از انجمن صنفي روزنامه‌‌نگاران ايران سر زده است كه براي پلمب حتي از اخطار به مسوولان انجمن هم دريغ شده است؟
انجمن صنفي روزنامه‌نگاران ايران به عنوان تنها تشكل صنفي اين قشر حدود 11 سال پيش و در چارچوب مقررات قانون كار و آيين‌نامه تشكل‌هاي صنفي كارگري و كارفرمايي تشكيل شد و در طول اين مدت بيش از 3هزار نفر از روزنامه‌نگاران كشور به عضويت آن درآمدند و به اين ترتيب بزرگترين سازمان صنفي روزنامه‌نگاري ايران كه حتي در تاريخ مطبوعات ايران هم بي‌سابقه بوده است را شكل داده‌اند. با وجود آنكه سال‌هاي فعاليت‌انجمن مقارن با بيشترين و مهم‌ترين دقايق سياسي كشور بوده است اما انجمن به حكم قانون و بنا به سرشت صنفي خود هيچ‌گاه پاي از حدود وظايف صنفي فراتر نگذاشت و به ميدان سياست ورود نكرد.
از اين طريق بيشترين تلاش را به كار برد تا روزنامه‌نگاري جوان ايران بتواند آرام‌آرام تشكل خود را پايدار كند‌ تا مانند هر صنف ديگري در قالب يك تشكيلات مستقل بتواند مسائل صنفي خود را سر و سامان ببخشد.شيوه عملكرد قانوني انجمن صنفي روزنامه‌نگاران سبب شده است كه هر ناظر بي‌طرف و هر تحليلگر مسائل مطبوعات ايران تشكيل شود و فعاليت انجمن را به عنوان يكي از شاخص‌هاي توسعه مطبوعات ايران تلقي كند. با اين اوصاف چه دليلي براي پلمب دفتر انجمن ممكن است وجود داشته باشد؟ انجمن كه طبق قانون تشكيل شده و فعاليت‌مي‌كند. حتي ادعاي غيرحقوقي انحلال انجمن صنفي روزنامه‌نگاران كه چندي است‌ از سوي عده‌اي معدود مطرح شده است، نمي‌تواند پاسخ اين پرسش باشد، زيرا‌ اولا به موجب اساسنامه انجمن و آيين‌نامه تشكل‌هاي صنفي، تصميم به انحلال انجمن صرفا در صلاحيت مجمع عمومي فوق‌العاده يا دادگاه عمومي است. نه مجمع عمومي فوق‌العاده انجمن درباره انحلال آن تصميم گرفته است و نه هيچ دادگاهي راي به انحلال انجمن داده است. ثانيا، هر شخصيت حقوقي، پس از انحلال بايد اقدامات مربوط به تصفيه را به انجام رساند و به اقتضاي اين اقدامات ‌دفتر و اداره آن شخصيت حقوقي مفتوح بوده و مورد استفاده قرار گيرد. حتي اگر انجمن منحل هم بشود انحلال موجب پلمب دفتر نمي‌تواند باشد. بگذ‌ريم از اين، اصلا انجمن منحل نشده است. اگر دليل موجه حقوقي براي پلمب دفتر انجمن وجود داشته و ارائه شود كه هيچ، اينگونه است كه باز به همان سوال باز مي‌گرديم، چرا بايد دفتر انجمن صنفي روزنامه‌نگاران ايران پلمب شود و نزديك به 3 هزار روزنامه‌نگار عضو انجمن با در بسته خانه صنفي خود روبه‌رو شوند؟

*****

وکيل تاج‌زاده، ميردامادي و نبوي:امروز در دادگاه حضور نخواهم يافت
وکيل تاج‌زاده، ميردامادي و بهزاد نبوي تاکيد کرد: به دليل فراهم نبودن مقدمات قانوني دادرسي و به درخواست خانواده‌هاي موکلان خود، امروز در جلسه دادگاه حضور نخواهم يافت.
هوشنگ پوربابايي در خصوص آخرين وضعيت پرونده‌هاي تاج‌زاده، نبوي و ميردامادي گفت: پس از درخواست رسمي خانواده‌هاي اين متهمان براي پذيرش وکالت، وکالتنامه خود را به دادستان تهران ارائه کردم.
وي افزود: در همين راستا، به شعبه 15 دادگاه انقلاب مراجعه کردم اما قاضي صلواتي در شعبه حضور نداشت. زماني که از رئيس دفتر شعبه، محل دادگاه و نام افرادي را که قرار است محاکمه شوند جويا شدم، به من اعلام کرد چنانچه وکالت شما در پرونده ثبت شده باشد بايد براي جلسه شنبه از شما دعوت شود. پوربابايي با تاکيد بر اينکه ابلاغيه‌اي براي شرکت در جلسه دادگاه امروز براي وي ارسال نشده است، خاطر نشان کرد: با اين توصيف در صورتي که دادگاه برگزار شود، به جهت ابلاغ نشدن در جلسه دادگاه حضور نخواهم يافت.وي افزود:همچنين با توجه به اينکه از مقدمات قانوني دادرسي، ملاقات با موکلان در زندان، مطالعه پرونده و فرصت لازم جهت دفاع از موکلان است و اين موارد رعايت نشده است، در جلسه دادگاه حضور نخواهم يافت.
وي افزود: خانواده‌هاي اين متهمان نيز طي درخواستي رسمي از اينجانب خواسته‌اند تا رعايت کامل قانون در فرآيند دادرسي، از حضور در جلسه دادگاه موکلان خودداري کنم.

*****

ویدیوکلیپ جدید یار گرامی ما آقای دکتر بحری به مناسبت هفدهمین سالگرد قتل بیرحمانه "فریدون فرخزاد" توسط تروریست های رژیم "ولایت وقیح":

*****

دستگیری و شکنجه شديد یکی از جوانان بلوچ درتهران
انجمن فعالان حقوق بشر بلوچستان: دستگیری وشکنجه شديد یکی ازجوانان بلوچ درتهران درجریان اعتراضات
يک جوان بلوچ به اسم" محمد جنگجو" بیست وچهار ساله دارای مدرک لیسانس فیزیک از دانشگاه زاهدان که جهت کسب وکار همراه پدر ومادر خود که بازنشسته آموزش وپرورش هستند چهار ماه قبل به شهر کرج نقل مکان میکند
محمد در شهر تهران در یک شرکت خصوصی مشغول به کار میشود و روز بیست وسوم خرداد در اعتراض به تقلب گسترده در انتخابات به صف معترضین میپیوندد و بعد از ضرب وشتم شدید توسط پلیس ضد شورش , دستگير و به بیمارستان انتقال داده ميشود
درحالیکه جمجمه , دو دندان و دست راست وی در جریان این ضرب وشتم از دونقطه دچارشکستگی بوده مامورین به پزشک معالج فشار می آورند که هرچه زودتر دست وی را گچ بگیرد ودیگر قسمتهای جراحت دیده بدنش رامعالجه سطحی کند تا او را هر چه زودتر به زندان اوین منتقل کنند
پزشک معالج با خواسته انان مخالفت میکند و متذکر میشود که بیمارش شرایط بدی دارد و باید دست کم یکماه در بیمارستان تحت نظر باشد اما تذکر پزشک موثر واقع نمیشود وبعد از اینکه دست محمد گچ گرفته میشود وشصت ودو بخیه در قسمت سر وی صورت میگیرد مامورین روز بعد وی را به زندان اوین منتقل میکنند و بعد از شکنجه های متوالی وخوراندن قرص های مشکوک , روز سه شنبه مورخ 13/5/1388 وی را آزاد میکنند اما بعد از آزادی وی دچار ترس واختلالات شدید روانی و همچنين دچار فراموشي کامل شده است.
اين نامه به "آمنستي اينترنشنال "و ديگر سازمانهاي حقوق بشري فرستاده شده است.

*****

خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي
بینیه مشترک همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران- جبهه ی دموکراتیک ایران- جبهه ی متحد دانشجویی -دانشجویان و دانش اموختگان لیبرال دانشگاه های ایران
این گونه دادگاه ها را میراث شوم استالین می دانیم
ملت بزرگ ایران ! نمایش مضحک و نخ نمای اخیر با نام بی مسمای " دادگاه " که در حقیقت توهین به منصب قضا و موجب وهن دستگاه قضاوت در همه زمانها و مکانها بود ، نشان داد که کودتاگران نه تنها به دنبال دلجویی و جبران آنچه که در این روزها بر سر مردم آوردند ، نیستند ، بلکه اقدامات غیر قانونی و مستبدانه آنها رشته ای است که سر دراز دارد.در باب نمایش دادگاه همین بس که ابتدایی ترین اصول دادرسی که حتی در عقب افتاده ترین کشورها رعایت می شوند، فدای عجله آقایان برای پخش این تئاتر مضحک قبل از مراسم تحلیف ریاست جمهور انتسابی می شود تا به خیال خود آبی باشد بر آتش خشم مردم و مقدمه ای برای نا امیدی آنها به منظور عادی سازی فضای سیاسی و اجتماعی و شروع به کار دولت کودتا. اگر چه وقاحت پنهان شده در پشت این دادگاه و دیگر اقدامات کودتاچیان در این روزها بر کسی پوشیده نیست و تشت رسوایی آنها مدتهاست که از بام افتاده ، اما اشاره به چند نکته در این باره را خالی از فایده نمی دانیم.

الف - این گونه اعتراف گیری ها و دادگاههای تشریفاتی را میراث شوم استالین و دیکتاتوریهای بدنامی می دانیم که در زباله دان تاریخ مدفون شده اند و حتی نمایش اعتراف و ندامت مخالفان هم نتوانست بر عمر ننگین آنها بیفزاید . افرادی را بدون اطلاع از محل و شرایط نگهداری از خانه و خیابان می ربایند و بعداز مدتها شکنجه روحی و جسمی ناگهان بر صفحه تلویزیون ظاهر می سازند که از گفتار و کردار سابق خویش ابراز ندامت کنند و آنگاه انتظار دارند که مردم هم این گفته ها را باور کنند ! این کارخانه تواب سازی چه ویژگی هایی دارد که هنوز هیچ دانشمند و روانپزشکی موفق به فهم و یا کشف آن نشده است؟!

ب – متن کیفر خواست و اقدامات مرتبط با آن نشان داد که غده سرطانی که در نهادهای نظام ریشه کرده است و بخشی از آن در زمان خاتمی و در رابطه با قتل های زنجیره ای کشف شد ، نه تنها ریشه کن نشده است ، بلکه بسیار بزرگتر شده و ارکان بیشتری را آلوده کرده است. سعید امامی در سطحی وسیع تکثیر شده و اینک ابایی از افشای اقدامات خود ندارد. متن کیفر خواست که بسیار شبیه لجن پراکنی های کیهان بود بدون شک از سوی این باند تهیه شده است و به نهادی بی اراده و آلت دست به نام قوه قضاییه تحویل شده است. چنانچه برای مبارزه با این غده خطرناک تدابیری اندیشیده نشود ، زود باشد که رهبران طراز اول جمهوری اسلامی هم بر جایگاه اعتراف تکیه دهند .

ج - شیوه مواجهه قوه قضاییه با حوادث اخیر نشان می دهد که ویرانه قوه قضاییه هر روز ویرانه تر می شود و جناب شاهرودی یا نمی خواهد و یا نمی تواند این ویرانه را بازسازی کند . آنچه در زندانهای مخوف ایران بر سر جوانان این مرز و بوم آمد ، هزاران مرتبه دردناکتر از حوادث ابوغریب و گوانتانامو و ... بود و فهمیدن این مساله با یک مقایسه ساده را کار دشواری نمی بینیم. نه در ابوغریب و نه در گوانتانامو هیچ فردی زیر شکنجه جان نداد و ناخنهای کسی را نکشیدند و تا حد مرگ کسی را کتک نزدند . جوانان حق دارند از این زمان به بعد از دیدن هیچ فرد شکنجه شده و کشته شده ای اعم از فلسطینی و لبنانی و عراقی و ... متاسف نشوند چرا که دردناکتر از آن را بارها در خیابانهای تهران و نیز در زندانهای قوه قضاییه دیده اند.

د – این دادگاه و این سرکوبها نمی تواند مانع از اعتراض مردم به دیکتاتوری شود و بالعکس مسیر مردم را برای رسیدن به آزادی هموارتر و زمان آن را کوتاهتر می کند . تاریخ به یاد ندارد دورانی را که ظلم و ستم بر عمر هیچ دیکتاتوری افزوده باشد ودر مورد ایران نیز همین قانون حکمفرماست. ما بر شهیدان راه آزادی درود می فرستیم و بر ادامه راه آنان یعنی راه سبز آزادی تاکید می کنیم . این جنبش سبز و جهانی را بدون توسل به خشونت ادامه می دهیم و برای مجازات جنایتکاران و قاتلان مردم تلاش می کنیم.

*****

گزارش فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
تظاهرات در چندین نقطه بازار و دادگستری در حال انجام است
بنابه گزارشات رسیده دسته های چند صد نفره در چند ین نقطه اقدام به تظاهرات کردند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند که با یورش نیروهای سرکوبگر مواجه شدند.اعتراضات از لحظاتی پیش در چندین نقطه آغاز گردید. دسته های چند صد نفره مردم اقدام به سر دادن شعارهای مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر کردند . اعتراضات از چهار راه بهشت بسوی خیابان خیام کشیده شد و در چند نقطه در حال انجام شدن است آنها با پیوستن به هم به سوی دادگستری در حال حرکت هستند همچنین از میدان 15 خرداد دسته های چند صد نفره در حال دادن شعار بسوی دادگستری در حال حرکت هستند آنها شعار مرگ بر دیکتاور سر می دهند . در بازار تهران اعتراضاتی درجریان است و تعدادی از بازاریان به اعتراضات مردم پیوسته اند و بعضی از آنها برای مردم و جوانان آب می اورند آنها بصورت کسترده اقدام به دادن شعارهای مرگ بر دیکتاتور می کنند.همچنین در مقابل دفتر دادستانی تعداد زیادی از مردم و جوانان تجمع کرده اند و د ر حال دادن شعار هستند شعار مرگ بر دیکتاتور تمامی مناطق را در بر گرفته است . مردم و جوانان بصورت چند صد نفره شروع به تظاهرات می کنند و وقتی که با یورش مامورین مواجه می شوند با آنها درگیر می شوند وسپس متفرق می شوند و در نقطه ای دیگر تظاهرات خود را ادامه می دهندخانواده های زندانیان سیاسی و تعدادی از مردم که موفق شدند به جمع آنها بپیوندند با شنیدن شعار های مردم در خیابان خیام آنها هم شروع به دادن شعار مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر سر دادند نیروهای سرکوبگر به خانواده یورش می برند و سعی در متفرق کردن آنها را دارند ولی خانواده مقاومت می کنند و متفرق نمی شوند . تعداد خانواده و مردم که در مقابل دادگستری تجمع کرده اند به بیش از 200 نفر رسیده است.نیروهای سرکوبگر گارد ویژه، سپاه پاسداران ،بسیج و لباس شخصیها در تمامی مناطق مسقر شدند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشه در حال حاضر تعداد زیادی از نیروهای گارد ویژه در جلوی دادستانی مستقر شدند و همچنین در بازار،میدان 15 خرداد،خیابان خیام و نقاط دیگر مسقر شدند وسعی دارند که به حرکت اعتراضی مردم پایان دهند ولی بر شدت و نقاط اعتراضات لحظه به لحظه افزدوده می شود.نیروهیا سرکوبگر وحشاینه به مردم یورش می برند و انها را آماج باتون های خود قرار میدهند.

*****

کهریزک؛ رسانه ای کردن نام 2 مامور به مصلحت نیست
خبرگزاری حکومتی مهر: عضو کمیته ویژه مجلس برای پیگیری وضعیت بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات، با اشاره به قرائت گزارش کمیته ویژه در صحن علنی مجلس ماموران متخلف در جریان بازداشت ها را بیش از دو نفر اعلام شده خواند و خبر داد که کمیته ویژه موضوع ضرب و شتم افراد پیش از بازداشت را نیز در دستور کار دارد.
فرهاد تجری که خود از قضات کشور است، با بیان اینکه به موازات فعالیت کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی، نیروی انتظامی هم تحقیقات و پیگیریهای خود را در خصوص رفتار های غیرقانونی وغیرشرعی ماموران متخلف آغاز کرده است که نتیجه فعلی آن معرفی و بازداشت این دو مامور خاطی بوده است، عنوان کرد: این تخلفات یقینا محدود به دو نفر نبوده اما به نظر می رسد که تعداد ماموران متخلف انگشت شمار باشد که باید با آنان برخوردی قاطع شود.
وی درباره اعلام نام دو مامور خاطی بازداشتگاه کهریزک ، اظهارداشت : رسانه ای کردن و بر سرزبان انداختن نام دو مامور خاطی که در بازداشتگاه کهریزک در حق زندانیان اهمال ورزیدند تا زمان صدورحکم قطعی توسط دادگاه درباره آنان چندان وجهه قانونی نداشته وبه مصلحت نیست.
نایب رئیس کمیسیون قضایی حقوقی مجلس در خصوص محاکمه وتشکیل جلسه دادگاه علنی خاطیان به موازات دادگاه متهمان حوادث اخیر که مورد در خواست برخی مقامات و چهره های سیاسی بوده است گفت : نمی خواهیم فضای ذهنی جامعه وافکار عمومی را بر روی تخلف دو مامور ناجا متمرکز کنیم چراکه اساسا محاکمه عوامل اغتشاشات اخیر یک موضوع ملی بوده است به گونه ای که آثار وتبعات رفتاراین گروه همسان وهم تراز با تخلف مامور نهادی که شبانه روز در جهت حفظ آرامش وامنیت مردم تلاش کرده نیست.
وی با بیان اینکه عمده خسارات وتلفات در بازداشتگاه ناشی از سوء تدبیر ماموران در نگهداری متهمان وبازداشت شدگان بوده است، خاطرنشان کرد: البته ممکن است در کنار این سوء تدبیرها فشارها وتعدی هایی هم نسبت به زندانیان روا داشته شده باشد که هم اکنون در حد یک ادعاست و ما در حال بررسی آنها هستیم.
عضو کمیته ویژه مجلس برای بررسی وضعیت بازداشت شدگان با تاکید بر اینکه خواست همه ملت ومسئولان به مجازات رسیدن متخلفان است، یادآورشد: در حال بررسی این تخلفات هستیم که تا جمع بندی نهایی با توجه به اینکه اراده نظام هم به موازات برخورد با عوامل نا امنی های اخیر، برخورد قانونی وقاطع با متخلفانی است که از قدرت خود سوءاستفاده کرده اند ، مردم را درجریان نتیجه تحقیقاتی که از تخلفات این افراد بدست آورده ایم، خواهیم گذاشت.
نماینده قصرشیرین در مجلس با اشاره به اینکه مقامات انتظامی مدعی هستند ضرباتی که منجر به فوت بازداشت شدگان اخیر از جمله روح الامینی شده پیش از بازداشت به وی وارد آمده بوده است ، یکی از وظایف کمیته ویژه مجلس را بررسی رفتارها و برخوردهای ماموران قبل از دستگیری افراد دانست و افزود: درحال حاضر عده ای از مامورانی که رفتارهای غیرقانونی وغیرشرعی قبل و بعد از دستگیری با بازداشت شدگان داشته اند، شناسایی شده اند، ضمن اینکه این روند ادامه خواهد داشت و با آنان به شدت برخورد خواهد شد.
این عضوکمیته ویژه مجلس همچنین از بازدید از وضعیت چهره های شاخص و سایر زندانیان حوادث اخیر در اوایل هفته جاری خبر داد وعنوان کرد: قرار بر این بود که طبق هماهنگی های بعمل آمده با مرتضوی دادستان تهران هفته گذشته با عده ای از بازداشت شدگان حوادث اخیر که چهره های شاخصی هم در بین آنها بوده اند، دیدار داشته باشیم ، اما بدلیل انجام مراسم تحلیف ریاست جمهوری وحواشی مجلس این موضوع به تعویق افتاد.
تجری در خصوص قرائت گزارش کمیته ویژه در صحن علنی مجلس نیز گفت: بنا داریم که هم گزارش کمیته ویژه مجلس را در صحن علنی مجلس قرائت کنیم و هم برای پیگیری بیشتر این گزارش را خدمت رهبر معظم انقلاب و دستگاه قضایی ارسال کنیم.

*****

بیانیه دانشجویان دانشكده خبر به مناسبت روز خبرنگار:

همکارانمان به جرم روزنامه نگار و عکاس بودن دربندند
جمعی از دانشجویان و اعضای تشکلهای منحل شده دانشکده خبر با صدور بیانیه ای به مناسبت روز خبرنگار، ضمن محکوم کردن بازداشت روزنامه نگاران، اعتراف گیری های اخیر از بازداشت شدگان را مضحک خواندند و خواستار آزادی هرچه سریعتر عکاسان و خبرنگارانی شدند که طی دو ماه قبل بازداشت شده اند.
متن کامل بیانیه به این شرح است:
در روزگار سخت و تاریكی و در روزگاری كه دوستان و همكارانمان، تنها به جرم روزنامه نگار و عكاس بودن در بندند، فریادهایمان را در قلم جمع می كنبم و جوهرش را بر صفحه تاریخ می نگاریم تا دشمنان قلم و قلم ستیزان، واقعیت را آنگونه كه می خواهند قلب نكنند.
با یاد روزنامه نگاران دربند، و با قلبی پردرد از دروغگویی رسانه های غیرملی و حكومتی، و با عشق شهدای راه آزادی، و در شرایطی كه مطبوعات و رسانه های غیردولتی سختترین روزهای خود را می گذرانند و تیغ تیز سانسور و توقیفِ كوته نظران كه امروز نام ننگین كودتاچی نیز بر پیشانیشان خورده است، گلوی رسانه را می فشارد، از معدود و محدود امكانات برای اطلاع رسانی و بیان واقعیت، به منظور نیل به حقیقت استفاده می كنیم.
در شرایطی روز خبرنگار را گرامی می داریم كه رسانه های دولتی، لكه ننگی برای نام رسانه شده اند. روزگاری كه كیهان نشینان و فارس نویسان، در حكم بازجو و قاضی و شاكی، به جای ایفای نقش رسانه ای خود، با استفاده از هزینه های نظامی، علیه مردم و ایران می نویسند و دریغا كه بازجویان و اطلاعاتی های نفوذی در رسانه های دولتی، نام خبرنگار نیز بر خود می نهند!
و اما تاریخ از این روزگار به تلخی یاد خواهد كرد. و از آنها كه آرام ننشستند و و فریاد آزادی خواهیشان را در یكی از شرایط سخت تاریخ معاصر كشور، سر دادند، ‌به نیكی یاد می كند.
روزگاری كه كودتاچیان به جای قانع كردن مردم، ساكت كردنشان را ترجیه داده اند، زمانی نیست كه ما آرام بنشینیم و سكوت كنیم.
ما خبرنگاران و عكاسان و مترجمان خبر و دانشجویان دانشكده ای كه نام "خبر" بر آن نهاده شده، ضمن تقبیح اعتراف گیری های مضحك و دروغین، مصرانه خواستار آزادی هرچه سریعتر روزنامه نگاران و عكاسان خبری كه طی دو ماه گذشته بازداشت شده اند، هستیم.

*****

تجمع معترضان جلوی دادگاه فرمایشی
بر اساس اولین گزارش‌های رسیده، خانواده‌های زندانیان و گروه کثیری از مردم، از صبح امروز در محوطه جلوی دادگاه جمع شدند و به برگزاری دادگاه غیرقانونی اعتراض کردند.
به گزارش موج سبز آزادی، محوطه اطراف دادگستری تهران در خیابان خیام بسیار شلوغ گزارش شده و حضور نیروهای لباس شخصی نیز بسیار پررنگ است.
این گزارش حاکی است پس از آنکه تجمع‌کنندگان شروع به سر دادن «الله اکبر» کردند، با هجوم نیروهای ضد شورش مواجه شدند که سعی در متفرق کردن آنها داشتند.
گزارش‌های تکمیلی در این باره متعاقبا اعلام می‌شود.

*****

برگزاری دومین بیدادگاه بازداشت شدگان هفته های اخیر
از صبح امروز و طبق اعلام قبلی محاکمه برخی دیگر از بازداشت شدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری، از ساعت 9 صبح در شعبه 15دادگاه انقلاب اسلامی تهران آغاز شد. همزمان با شروع به کار دادگاه دو سایت حامی احمدی نژاد، فارس و ایرنا، نیز خبرهای مربوط به دادگاه را با عکس ها مختلفی از متهمین حاضر در این دادگاه منتشر کردند.
"احمد زید آبادی"، "حسام سلامت"، "هدایت آقایی"، "ضیا نبوی"، "علی تاجرنیا"، "ناصح فریدی"، "شهاب طباطبایی"، "جواد امام" و نیز "کلوتیلد ریس" شهروند بازداشت شده فرانسوی، در میان عکس های منتشر شده در خبرگزاری فارس به چشم می خورد.
در کیفرخواست دادگاه امروز که معاون مرتضوی آن را قرائت کرده است مواردی مانند "آموزش خبرنگاران با هدف جمع‌آوری اطلاعات،‌ ایجاد وب‌سایت‌ و آموزش درباره نحوه برگزاری انتخابات،‌ اعزام هنرمندان و مشاغل حرفه‌ای با هدف كادرسازی و ارائه كمك به سازمان‌های غیردولتی" از جمله تلاش‌های آمریكا و غرب برای اجرای پروژه براندازی نرم تلقی شده است.
در کیفرخواست مطروحه در دادگاه امروز بار دیگر نکاتی مطرح شده است که بیش از هرچیز ارزش و اعتبار حقوقی متن یاد شده را زیر سوال می برد. هم چنین کیفرخواست دادگاه امروز نیز هم چون دادگاه قبلی، شامل کلی گوئی های بی سند و مدرک مطالبی بی اساس و پراکنده است و بر محوریت اتهام زنی های کذب رسانه های مدافع دولت نهم تهیه گردیده است.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، ادعای حضور «سفرا و دیپلمات‌های اروپایی» در تجمعات، ارتباط دادن پرونده به اصطلاح «اغتشاشات اخیر» با پرونده بمبگذاری شیراز و تحرکات ادعایی ضدامنیتی پس از آن و موارد مبهم دیگر همگی نشان از عدم اعتبار حقوقی این کیفر خواست است. علاوه بر این موارد اشتباهات ساده و ابتدائی مندرج در متن کیفرخواست قبلی و نیز کیفرخواست کنونی نشان از نداشتن اطلاعات صحیح و درست تهیه کنندگان آن دارد. بطور مثال در کیفرخواستی که امروز توسط معاون مرتضوی قرائت شده ادعا شده که تمامی بودجه شبکه خبری بی بی سی توسط وزارت خارجه انگلستان تامین می شود!
هم چنین آنگونه که از متن کیفرخواست امروز بر می آید، نویسندگان و سناریونویسان این پرونده قصد دارند تا برنامه های تبادلات دانشگاهی را امری در راستای پروژه براندازی نرم در ایران تلقی کنند. این در حالی است که تبادلات دانشگاه از سال های گذشته میان دانشگاه های گوناگون دنیا و ایران رواج داشته و امری متداول و در چارچوب مبادلات فرهنگی میان کشورها است.
از سوی دیگر خبرگزاری های معلوم الحال نظیر فارس و ایرنا در حالی به مانور گسترده تبلیغاتی و خبرپراکنی برای سرپوش گذاردن بر وقایع هولناک اخیر کشور و کشتار هموطنان و جوانان ایرانی اقدام کرده اند، که فشارهای سنگین نیروهای اطلاعاتی و امنیتی برای اخذ اعترافات کذب از متهمان در طول سالیان گذشته و هم چنین شرایط کنونی امری روشن است.
هم چنین مطابق بر گزارش ها از ابتدای صبح امروز، نیروهای امنیتی و انتظامی از صبح امروز در اطراف محوطه دادگاه حضوری چشمگیر دارند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، علاوه بر آن در پی اعلام قبلی، برخی از مردم امروز در خیابان های اطراف دادگاه حاضر شده و با سر دادن شعار دست به اعتراض زده اند اما بلافاصله با یورش نیروهای گارد ویژه روبرو شده اند.
در جلسه اول این دادگاه که به طور ناگهانی برگزار شد تنها نمایندگان خبرگزاری های امنیتی حضور داشته و حتی اجازه حضور به نمایندگاه شبکه press tv که شبکه تلویزیونی برون مرزی حاکمیت است، اجازه حضور ندادند. مشخص نیست در جلسه امروز نمایندگان کدام یک از رسانه ها حضور داشتند.
طی روزهای گذشته وکلای فعالین سیاسی بازداشت شده اعلام کرده بودند که به دلیل عدم رعایت حقوق متهمین در این دادگاه نمایشی شرکت نخواهند کرد.

*****

فارس نیوز و ایرنا در حال افشاگری وقایع دادگاه فرمایشی دوم
درست همچون دفعه قبل که فارس‌نیوز و ایرنا از خبرگزاری‌های حامی دولت کودتا تنها راویان اولین جلسه دادگاه‌های فرمایشی بودند، این بار هم گزارش لحظه به لحظه جلسه دوم این سلسله دادگاه‌ها را عهده‌دار شده‌اند و از دقایقی پیش خبررسانی را در این زمینه آغاز کرده‌اند.
فارس‌نیوز مدعی شده است که وکلای متهمان قبل از ورود به دادگاه متن کیفرخواست را مطالعه و با متهمان ملاقات کرده‌اند و نیز این بار برای رفع هرگونه شائبه‌ای برای هر نفر کیفرخواستی جداگانه تهیه شده است.در حال حاضر معاون مرتضوی در حال قرائت بخش دوم كيفرخواست حاضران در دادگاه است.

*****

سارکوزی خواهان ازادی فوری کلوتیلد ریس شد
در پی حضور کلوتیلد ریس بعنوان متهم، در دادگاه نمایشی دوم متهمان بازداشت شده، نیکلاس سارکوزی نخست وزیر فرانسه خواهان آزادی فوری کلوتیلد ریس، شهروند بازداشت شده فرانسوی در ایران شد.
صبح امروز کلوتیلد ریس در جلسه بیدادگاه دوم حضور یافت و در کیفرخواست قرائت شده توسط معاون مرتضوی نیز به اتهامات این شهروند فرانسوی اشاره شده است. در این کیفرخواست، اتهام ریس، "جمع آوری اطلاعات و حمایت از اغتشاش گران" عنوان شده است. هم چنین، در این کیفرخواست برنامه های مبادلات دانشگاهی که خانم ریس از آن طریق به ایران آمده نیز یکی از کانال های براندازی نرم معرفی شده است.
طرح چنین اتهامی در حالی است که وی پیش تر به جاسوسی متهم شده بود. امری که با واکنش مقامات فرانسوی روبرو شده و انتقاد آنان را برانگیخت. وزیر خارجه فرانسه در پی اعلام این اتهام، در بیروت اظهار داشت که "دختر 23 ساله برای جاسوسی نمی فرستیم".
در حالی که ساعاتی از برگزاری دادگاه امروز می گذرد، حضور کلوتیلد ریس و عکس های مربوط به آن در شبکه ها و رسانه های خبری جهان بازتاب گسترده ای یافته است. این سایت ها با درج اخباری در مورد چگونگی حضور ریس در دادگاه امروز، اخبار دیگری نیز مبنی بر بازداشت یک زن ایرانی دیگر در ارتباط با پرونده وی منتشر کرده اند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، کلوتیلد ریس، دختر 23 ساله فرانسوی و استادیار گروه ادبیات فرانسه دانشگاه اصفهان، روز اول جولای (دهم تیرماه) پیش از سوار شدن به هواپیما به مقصد بیروت، توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در فرودگاه امام بازداشت شد.
گفتنی است جمعی از اساتید دانشگاه های فرانسه و نیز بسیاری از دوستان وی در فرانسه ضمن امضای طومارها و نیز فعالیت های اعتراضی، خواهان ازادی سریع این هموطن خود شده اند.

به فیلمی در همین زمینه توجه نمایید:

*****

جبهه مشارکت: به روزنامه‌ها دستور می‌دهند چه بنویسند و چه ننویسند
جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه ضمن محكومیت ادامه بازداشت و سرکوب روزنامه نگاران مستقل و اصلاح طلب و تشديد بي سابقه فضاي سانسور از سوی جریان اقتدارگراي حاكم، این روز مبارک را به همه صاحبان شرافت آن، خبرنگاران، روزنامه نگاران و دیگر فعالان مستقل این عرصه شادباش گفت. در این بیانیه آمده است:"امسال روز خبرنگار در حالی فرا رسیده که انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به عنوان خانه و مامن اين قشر شريف دو روز پيش از آن پلمپ شده است، آن هم توسط كساني که در پرونده قضائی شان صدور حکم تعطیلی بیش از یکصد روزنامه و مجله و نشریه و هزارن حکم بازداشت خبرنگاران و روزنامه نگاران به چشم می خورد و به اين ترتيب اهالي مطبوعات و رسانه از تنها تکیه گاه مستقل خود محروم شده اند."
متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحيم
اطلاعيه جبهه مشاركت ايران اسلامي در پاسداشت روز خبرنگار
گرامی داشت روز خبرنگار، ارج نهادن به آگاهی و دانایی است و این امر به خصوص در جامعه ای که روزنامه نگاران و خبرنگاران مستقل آن با پرداخت هزینه های فراوان و با کم ترین حمایت های قانونی وامنیت شغلی دست به گریبانند اهمیت مضاعفی پیدا می کند.
امسال روز خبرنگار در حالی فرا رسیده که با عملکرد ستاد کودتا، با بازداشت و زندانی بودن بیش از 50 خبرنگار به صدر کشورهای محدود کننده گردش آزاد اطلاعات رسیده ایم.
امسال روز خبرنگار در حالی فرا رسیده که انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به عنوان خانه و مامن اين قشر شريف دو روز پيش از آن پلمپ شده است، آن هم توسط كساني که در پرونده قضائی شان صدور حکم تعطیلی بیش از یکصد روزنامه و مجله و نشریه و هزارن حکم بازداشت خبرنگاران و روزنامه نگاران به چشم می خورد و به اين ترتيب اهالي مطبوعات و رسانه از تنها تکیه گاه مستقل خود محروم شده اند.
امسال روز خبرنگار در حال فرا رسیده است که روزنامه ها در شرایطی امنیتی و با استقرار ماموران امنیتی و اطلاعاتی در هیات تحریریه و چاپخانه ها، تحت فشار و سرکوب و سانسور قرار دارند و نه فقط به آنها گفته می شود چه ننویسند بلکه می گویند چه بنویسند.
امسال روز خبرنگار در حالی فرارسیده است که از ابتدای سال جاری، روزنامه، نشریه و مجلات بسیاری به محاق توقیف رفته است.
جبهه مشارکت ايران اسلامي با آنکه این روزها را سخت ترين و ناگوارترین روزها برای خبرنگاران و روزنامه نگاران ایرانی می داند و در حالی که بیش از 50 نفر از روزنامه نگاران در زندان های انفرادی و شرایط سخت زندگی در حبس هزينه آگاهي بخشي خود را مي پردازند، ضمن پاسداشت روز خبرنگار، با اميد به ثمر رسيدن پايداري جنبش مردمي اصلاحات كه از اهداف والاي آن آزادي گردش اطلاعات و رسانه است، آرزومند فرا رسيدن روزی است که دیگر هیچ روزنامه نگار و خبرنگاری در زندان تاریک اندیشان بی خرد محبوس نباشد و هیچ قلمی به خاطر ابراز مخالفت شکسته نشود و عاقبت هیچ نشریه ای به خاطر خود قانون بيني زورمندان به تعطیلی منجر نشود.
جبهه مشارکت ایران اسلامی در روز ارجمند خبرنگار، ضمن محكوم كردن ادامه بازداشت و سرکوب روزنامه نگاران مستقل و اصلاح طلب و تشديد بي سابقه فضاي سانسور از سوی جریان اقتدارگراي حاكم، این روز مبارک را به همه صاحبان شرافت آن، خبرنگاران، روزنامه نگاران و دیگر فعالان مستقل این عرصه شادباش می گوید و باز رسيدن بهار دلنشين مطبوعات را آرزومند است.

*****

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
ادامه تظاهرات در کنار دادگستری و بازار
بنابه گزارشات رسیده تعداد زیادی از خانواده ها و مردم در کنار دادگستری ، خیابانهای اطراف و بازار تجمع کردند و گاها اقدام به دادن شعار مرگ بر دیکتاتور می کنند.تعداد زیادی از خانواده های زندانیان سیاسی و مردم درمقابل درب دادگستری تجمع کردند. تعداد از خانواده های به داخل دادگستری وارد شدند . تعداداز خانواده ها و مردم که در بیرون دادگستری تجمع کردند نزدیک به 400 نفر تخمین زده می شود. نیروهای سرکوبگر در آنجا آرایش گرفته اند و عملا آنها را در محاصره خود دارند.از طرفی دیگر تعداد زیادی از مردم در خیابان داور، خیابان خیام ،خیابان صور اسرافیل و بازار به اعتراضات خود ادامه میدهند و شعارهای مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر سر میدهند . تعدادی از بازاریان به صفوف اعتراضات مردم پیوستند و تعدادی دیگر به طرق مختلف شرکت کنندگان در تظاهرات را مورد حمایت خود قرار می دادند. این در حالی است که درجه حرارت بالا است و گرم می باشد. در پی یورش وحشیانه نیروهای سرکوبگر به مردم در بازار در حدود 8 نفر از مردم در اثر ضربات باتون زخمی شدند که توسط بازاریان و مردم از محل تظاهرات خارج شدند و به نیروهای سرکوبگر اجازه دستگیری آنها را ندادند .نیروهای سرکوبگر گارد ویژه، سپاه پاسداران ،بسیج و لباس شخصیها در تمامی مناطق تظاهرات حاضر هستند . تعداد زیادی از آنها پیرامون دادگستری ، در بازار ،مقابل دادستانی، میدان 15 خرداد، خیابان اصلی بازار، خیابان خیام ، خیابان داور و خیابان صور اسرافیل با موتورهای خود در حال تردد هستند و نیروهای پیاده خود را با غلظت زیاد چیده اند .و هر از چند گاهی به مردم یورش می برند.

*****

نکته‌های خواندنی از دومین دادگاه نمایشی

کیفرخواست در املا و انشا مردود شدنکته‌های خواندنی از دومین دادگاه نمایشی

قسمت اول موج سبز آزادی :

هنوز ساعتی از آغاز دومین جلسه دادگاه نمایشی نگذشته که نکته‌های خنده‌داری از کیفرخواست صادر شده، روشن شده است. نکته‌هایی که نشان‌دهنده عجز و ناتوانی رو به رشد کودتاچیان از به سرانجام رساندن یا حتی به تعبیر خودشان «جمع کردن» پرونده‌ای است که با بازداشت گسترده سران اصلاح طلب گشوده‌اند.
به گزارش موج سبز آزادی، اولین نکته خنده‌دار این دادگاه، حضور فرد متهم به عضویت در گروه موسوم به انجمن پادشاهی در کنار چهره‌های شاخص اصلاح طلب است. قرار گرفتن چنین متهمی در کنار اصلاح طلبان، خود به تنهایی نشان‌دهنده خوردن کفگیر بازجویان به ته دیگ است که با همنشین کردن یک متهم تروریستی سلطنت‌طلب (که معلوم اساسا چنان گروهی وجود دارد یا نه و چنین اتهامی واقعی است یا نه) با اصلاح طلبان، قصد دارند افسانه‌های دست‌ساخته‌ی خود را به خورد افکار عمومی بدهند.
دومین نکته خنده‌دار، ادعای سفر به دوبی است که پیش‌تر با ذکر نام محمد قوچانی در یک روزنامه وابسته به جریان کودتا نوشته شد، اما بلافاصله همسر قوچانی فاش کرد که او اساسا پاسپورت ندارد! حال این ادعا بار دیگر در کیفرخواست ذکر شده، اما این بار بدون ذکر نام و به صورت کلی؛ تا کسی نداشتن پاسپورت یا صفحات خالی و مهر نخورده پاسپورت را رو نکند.
سومین نکته، ادعای حضور «سفرا و دیپلمات‌های اروپایی» در تجمعات است که باید خود این کشورها پاسخ دهند؛ به خصوص کشورهایی که برای دو مراسم تنفیذ و تحلیف رئیس دولت کودتا، نماینده فرستادند و حال سفرای آنها در معرض اتهام قرار گرفته‌اند!
چهارمین نکته، مخلوط کردن پرونده به اصطلاح «اغتشاشات اخیر» با پرونده بمبگذاری شیراز و تحرکات ادعایی ضد امنیتی پس از آن است که حتی بر فرض صحت، معلوم نیست چه ارتباطی با اتفاقات بعد از انتخابات دارد. طوری که بعید نیست با ادامه جلسات این دادگاه فرمایشی، شاهد رسیدگی به اتهامات چنگیز خان مغول و محمود افغان و حتی پسر نوح و قابیل و دیگران هم باشیم!
پنجمین گاف بزرگ متن کیفرخواست، این است که در آن ادعا شده: «منافقين ابطال انتخابات و همچنين سازماندهي و آموزش افراد براي اغتشاش را مدنظر داشته است.» در حالی که فرقه رجوی از معدود گروههایی بود که در این انتخابات بر شعار تحریم انتخابات پایدار مانده بود.
ششمین گاف، ادعای تامین بودجه بی‌بی‌سی توسط وزارت خارجه انگلیس است که نشان می‌دهد متاسفانه پرونده‌سازان حتی از اطلاعات عمومی خوبی هم برخوردار نیستند.
هفتمین گاف، اشاره به شرکت ابراهیم یزدی در کنگره مجاهدین انقلاب و مصاحبه‌های او با روزآنلاین است که نشان می‌دهد حتی همین موارد علنی و آشکار را هم نتوانسته‌اند از بازجویی‌ها و اقرارهای متهمان نقل کنند و می‌توان نتیجه گرفت که بازجویی‌ها بیش از اینها در بن‌بست مانده است.
و هشتمین گاف تا این لحظه، این است که از صبح امروز متن کیفرخواست در اختیار خبرگزاری فارس قرار داشت و هر مقدار از آن که در دادگاه نمایشی خوانده می‌شد، به فاصله چند دقیقه در خروجی این خبرگزاری منتشر می‌شد؛ حال آنکه برای تنظیم و انتشار هرکدام از این خبرهای طولانی حداقل یک ساعت وقت لازم است.
گفتنی است کیفرخواست جلسه قبلی دادگاه نمایشی نیز آنچنان پر از اشکالات حقوقی و حتی ایرادات اولیه بود که غیر از یکی دو حقوقدان، کسی حتی به سراغ ایرادگیری از آن نرفت؛ تا جایی که نام پدر متهمان در آن اشتباه بود و یا نام خانم نوشین احمدی خراسانی، نوشین همدانی ذکر شده بود و یا افرادی که هیچ عضویت یا همکاری با حزب مشارکت نداشتند، عضو یک رکن این حزب معرفی شده بودند و یا ...

*****

واکنش مردم به برنامه های اعتراف گیری تلویزیونی
اشتباه حریف بازی با کارت‌های سوخته است. تواب‌سازی و اعتراف‌های تلوزیونی یکی از این کارت‌های سوخته است که اتفاقا روی برد آن حساب زیادی باز شده بود.
شهرزادنیوز: بازی تقلب انتخاباتی آن بازی ساده و تکراری نبود که حکومت بارها آن را آزموده و از آن پیروز بیرون آمده بود. بازی آزموده این بود: تقلب می کنیم و می گوییم نکردیم، می روند پی اثبات تقلب و لابی، یک هفته دانشگاه ها و چند خیابان شهر شلوغ می شود که سرکوب می کنیم، با کمی هزینه چند مهره قدیمی نظام را عوض می کنیم و همه این هزینه به آنچه می خواهیم می ارزد.
این سناریو اما جواب ابعاد این بازی را نداد. کارتهای بازی این بار فقط دست دو جناح داخل حکومت نبود. مردم برگ های خود را برای بازی روی میز چیدند. بازی گردانان این را که دیدند، به جای تغییر بازی فقط ابعاد آن را بزرگ کردند.
حکومت هر چه خون ریخت و هر چه گفت به جای در خانه ماندن، مردم را بیشتر به اعتراض خیابانی واداشت. این بازی هنوز جریان دارد ولی برنده بازی از اول معلوم بود. حالا اما دستی که روی میز بازی خواهد کوبید تا آن را به هم بزند و برنده را رسما اعلام کند فقط دست مردم نیست. به نظر می رسد بازی گردانان هم مشت ها را زیر میز آماده می کنند. اشتباه حریف همان مشت تعیین کننده است. اشتباه حریف بازی با کارت های سوخته است. تواب سازی و اعتراف های تلویزیونی یکی از این کارت های سوخته است که اتفاقا روی برد آن حساب زیادی باز شده بود.
هنوز نیروهای سرکوب متوجه نشده اند که این مردمی که در خیابان هستند را عشق به رهبری میرحسین به خیابان نیاورده است، که بشود با تخریب چهره او و همکارانش مردم را به خانه بازگرداند. بخش عمده ای از جمعیت معترض در خیابان ها جوانانی هستند که هر چه درباره حسین موسوی می دانند، در همین چند ماه اخیر دانسته اند. شجاعت و مقاومت میرحسین تنها چیزی است که فعلا جاذبه او محسوب می شود.
وقتی بعد از پنجاه روز شرایط به حالت عادی بازنگشت، حکومت به تاثیر پخش یک دادگاه از رسانه هایش امید بست تا شاید با آن بتواند بخشی از مردم را سرخورده کند تا دیگر در خیابان اعتراض نکنند. گویا این دیگر برگ "آس" باید می بود. اما این برگ هم بازی را برنگرداند.
اثبات ادعای این شکست را به جز واکنش های مردم در رسانه ها، می توان در طرح این سئوال با مردم کوچه و بازار دید که مگر مردم به خاطر ابطحی و عطریانفر یا بقیه اصلاح طلبان به خیابان آمده بودند که با اعتراف آن ها به اشتباه، سر زندگی شان بازگردند.
اگر تاکسی‌ها مقام اول را در ایفای نقش بنگاه خبرپراکنی مردمی داشته باشند، دومین مقام متعلق به سوپر مارکت‌هاست. در ساعاتی که این فروشگاه ها خلوت باشند و صاحب مغازه هم مشکلی نداشته باشد، نبض محله ها را می‌شود در همین مغازه‌ها گرفت. این روزها نبض کوچه‌ها خود را با نبض تند وقایع این روزها تنظیم می‌کند.
زن میانسال خانه داری به شوخی به صاحب مغازه می گوید که شاگرد مغازه بسته ای را که تلفنی خریده بود، برایش نیاورده. وبا خنده ادامه می‌دهد: نگران شدم، تلوزیون را روشن کردم ببینم نکند دستگیر شده و حالا اعتراف می‌کند که برای اغتشاشگران غذا می برده. این زن میانسال در تجمع ها شرکت می کند و خبرها و دیده‌هایش را در همین مغازه با اهالی محل به اشتراک می گذارد. همان کاری که جوان ترها در فیس بوک و تویتر می کنند.
وقتی کلمه تلویزیون و اعتراف کنار هم بیاید، مردم خوب می دانند سر حرف را چطور باز کنند. مرد جوانی می گوید: مردم چه می دانند عطریانفر کیست. من فقط می دانم یک زمانی بازجو بوده و زمان خاتمی روزنامه چی بوده. اصلا صد بار بیارندش تلویزیون بگوید علاوه بر اغتشاشگر قاچاقچی و آدمکش هم بوده. مگر درد مردم این چیزهاست.
صاحب مغازه می گوید: اگر این برنامه ها را برای ما پخش می کنند که خیابان نرویم، که آدم هایی که تظاهرات می روند اصلا تلویزیون را تحریم کردند و نمی بینند. هر روز کلی مشتری دارم که جنس تبلیغی نمی خواهند. او ادامه می دهد هر شب که پول های صندوق را دسته می کند روی بسیاری از اسکناس ها شعار نوشته اند.
دختر جوانی می‌گوید خواننده وبلاگ ابطحی است. او ابطحی را دوست دارد اما تاکید می کند: برای من حتی میرحسین هم مهم نیست. من به خاطر آنها به خیابان نمی‌روم که کتک بخورم. من به خاطر آزادی می روم.
اعتراف‌هایی که در قالب جلسه دادگاه نمایش داده شد، روی او هیچ اثری نداشته است. او می‌گوید: حتی غمگین هم نشدم چون از چند هفته قبل همه می‌گفتند که این اتفاق می‌افتد و آمادگی‌اش را داشتم. این اعتراف‌ها اعتباری ندارد.
معلوم نیست زمانی که مردم چنین واکنشی را در فضای شهر و دنیای مجازی نسبت به واکنش‌های حکومت دارند، چرا اصرار به ادامه بازی همچنان اعمال می‌شود. مخاطب این تلویزیون تحریم شده چه کسی است؟

*****

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران :

تجمعات اعتراضی خانواده های دستگیر شدگان قیام در مقابل دادگاه انقلاب،زندان اوین و پلیس امنیت
بنابه گزارشات رسیده از دادگاه انقلاب ،زندان اوین و کلانتری 160 تعداد زیادی از خانواده در مقابل این مراکز اقدام به تجمع اعتراضی نمودند و خواستار دیدار و آزادی فوری و بی قید وشر ط عزیزان خود شدند.
بيشتر افرادي كه روز چهارشنبه 14 مرداد توسط نيروي انتظامي يا گار ويژه و لباس شخصي ها بازداشت شده اند به كلانتري 160 انتقال داده شده اند و از آنجا به پليس امنيت و در نهايت به زندان اوين برده شده اند.تعدادي از بازداشت شده ها به خصوص خانم ها از كلانتري با خانواده خود تماس گرفته اند و دستگيري خود را اطلاع داده اند. اما هنوز خانواده ها از انتقال عزيزانشان به زندان اوين مطمئن نيستند چرا كه هنوز نام آنها مورد تاييد دادگاه انقلاب و زندان اوين قرار نگرفته است.امروز حدود 100 نفر از خانواده هاي بازداشت شده هاي روز چهارشنبه 14 مرداد و روزهاي قبل كه در بين آنها خانواده هايي كه حدود دو ماه است كه از فرزندان خود اطلاعي ندارند به چشم مي خورند به دادگاه انقلاب مراجعه كردند.امروزخانواده ها از ساعت 08:00 صبح به دادگاه انقلاب مي آمدند وبسيار نگران از وضعيت عزيزانشان منتظر بودند تا اسامي از طرف دادگاه انقلاب اعلام شود اما تا ساعت 12:00 نام هيچ كدام از بازداشت شده ها براي گذاشتن كفالت و وثيقه از طرف دادگاه انقلاب اعلام نشد.در اين روزها بسياري از خانواده ها سرگردان و بلاتكليف از وضعيت عزيزانشان بين دادگاه انقلاب و زندان اوين در رفت و آمد هستند.به گفته برخي از خانواده ها عزيزانشان از زمان دستگيري حتي اجازه يك تماس تلفني به آنها داده نشده و آنهايي هم كه تماس مي گيرند بسيار كوتاه در حد 2 دقيقه صحبت مي كنند .بسياري از خانواده در مقابل در دادگاه انقلاب مي گفتند شما كه خود را ياران امام زمان مي دانيد دل امام زمان از دست شما و ظلم هاي شما خون است .شما هيچ چيز از انسانيت نداريد.با فرزندان ما چه مي كنيد .چقدر ظلم چقدر بي عدالتي ؟اميدواريم كه سرنگوني شما و بدبختي تان را ببينيم همچنین در حدود 40 نفر از خانواده بازداشت شده ها نيز به زندان اوين مراجعه كردند و خواستار ملاقات با مسئولان زندان اوين و گرفتن ملاقات با عزيزان خود بودند كه هيچ كس جوابگوي آنها نبود تنها جواب مثل روزهاي قبل مراجعه به دادگاه انقلاب و دادستاني بود كه بلاتكليفي و سرگرداني خانواده ها را بيشتر مي كرد. لیست جدیدی از اسامی دستگیر شدگان قیام مردم ایران که جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.
1- احسان كرمي 23 ساله دانشجوپنجشنبه 15 مرداد در ونك بازداشت وبه اوين منتقل شده2- سعيد غلام رضايي 26 ساله ليسانس عمران چهارشنبه 14 مرداد در خيابان جمهوري بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص 3- هما قرباني 41 ساله و متاهل خانه دار چهارشنبه 14 مرداد در بهارستان توسط لباس شخصي ها بازداشت و به كلانتري 160 منتقل و اكنون محل نگهداري وي نامشخص 4-محمد فراهاني 29 ساله ديپلم چهارشنبه 14 مرداد در جلوي مترو سعدي مورد ضرب و شتم نيروهاي گارد قرار گرفته و بازداشت و محل نگهداري وي نامشخص 5- معصومه محمديزاده 27 ساله فوق ديپلم كامپيوتر چهارشنبه 14 مرداد در ونك بازداشت و محل نگهداري وي نامشخص6-فتانه چاوشي 28 ساله و متاهل چهارشنبه 14 مرداد در بهارستان بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص 7- سحر داوودي 22 ساله چهارشنبه 14 مرداد در بهارستان بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص8- امين حسيني ايرواني 19 ساله محصل چهارشنبه 14 مرداد بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص9- سارا سماواتي 29 ساله چهارشنبه 14 مرداد در بهارستان بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
10- شهاب الدين نوري 27 ساله فوق ليسانس دوشنبه 12 مرداد بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص11- سپهر مرادي باغباني 21 ساله دانشجوي شيمي دوشنبه 12 مرداد در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده12- شهرام ابراهيمي 30 ساله ليسانس زبان دوشنبه 12 مرداد در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده
13- امير علي بابايي 23 ساله دوشنبه 12 مرداد در خيابان ولي عصر هنگام اعتراض به نيروهاي لباس شخصي بدليل شكستن شيشه اتومبيل بازداشت و به اوين منتقل شده
14- صادق فرهمند 24 ساله شغل آزاد پنجشنبه 8 مرداد در تخت طاووس مورد ضرب و شتم نيروهاي لباس شخصي قرار گرفته و بازداشت و به اوين منتقل شده15- محسن قادري 32 ساله ليسانس مديريت پنجشنبه 8 مرداد بازداشت و به اوين منتقل شده 16- نريمان ساحلي 26 ساله پنجشنبه 8 مرداد بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
17- عليرضا گوراني 29 ساله جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده18- مهدي ساجدي 20 ساله دانشجوي نرم افزار جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده19-هادي هدايتي اردستاني 25 ساله شنبه 30 خرداد در تجمعات ارام شركت كرده اما از آن روز هيچ گونه اطلاعي از وي نيست.
زندانیان بی دفاع در معرض انواع شکنجه های قرون وسطائی در شکنجه گاههای پیش بازداشت مانند آگاهی شاپور،کلانتری 148 ،کلانتری 160 ، پلیس امنیت ،ستاد پسگیری وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران قرار می گیرند . حکم و دستور قضائی انتقال به شکنجه گاهها ، گرفتن اعترافات تلویزونی و مورد شکنجه قرار دادن و پرونده سازی علیه آنها توسط سعید مرتضوی و حسن زارع دهنوی و همدستانش که از جنایتکاران علیه بشریت می باشد صورت می گیرد.شکنجه های سیستماتیک علاوه بر بازجویان وزارت اطلاعات توسط احمد رضا رادان و همدستانش در بازداشتگاه این نیرو که در آگاهی شاپور و کلانتریها صورت می گیرد و تا به حال منجر به جان باختن تعداد زیادی از جوانان شده است صورت می گیرد. افراد فوق الذکر دستورات خود را مستقیما از علی خامنه ای ولی فقیه رژیم می گیرند و تمامی جنایت فوق با اطلاع و دستور او صورت می گیرد.

*****

دادستان در «دادگاه» دوم:‌ دیپلمات‌ها در تجمعات شرکت داشتند
راديو فردا : دومین جلسه دادگاه بازداشتی‌های حوادث اخیر روز شنبه صبح در حالی در تهران آغاز شد که یک شهروند کشور فرانسه و یک کارمند ایرانی سفارت فرانسه نیز بر نیمکت متهمان نشسته‌اند.
کلوتیلد رایس، ۲۳ ساله، که در دانشگاه اصفهان زبان فرانسه تدریس می‌کرد و به همراه نازک افشار، کارمند سفارت فرانسه، به عنوان متهم در دادگاه حاضر شده است به دنبال اعتراض مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری روز دهم تیرماه در فرودگاه تهران دستگیر شد. به گزارش خبرگزاری نیمه‌رسمی فارس، در این دادگاه «علنی» همچنین علی تاجرنیا، احمد زیدآبادی، شهاب‌الدین طباطبایی، هدایت آقایی و جواد امام نیز به عنوان متهم حضور دارند.
به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در کیفرخواست خود علیه متهمان حاضر در دومین دادگاه «کودتای مخملی» همچنین به حضور «دیپلمات‌ها و سفرای برخی کشورهای اروپایی در تجمعات غیرقانونی» اشاره کرده است.
خبرگزاری ایرنا مشخصا به حضور «برخی دیپلمات‌های سفارت انگلیس در تجمعات غیرقانونی» اشاره می‌کند و به نقل از نماینده دادستانی می‌گوید کنسول‌گری آمریکا «برای تاثیر گذاشتن بر شرایط جمهوری اسلامی» در دبی دفتری تاسیس کرده است.
نماينده دادستانی همچنين در کیفرخواست خود اشاره کرده است که «کشورهای غربی با توجه به شرايط اوکراين و گرجستان، انتخابات را بستر مناسبی برای انجام تحولات مدنظر خود ارزيابي کردند» و «سعي داشتند به مبارزه عاری از خشونت با استفاده از ابزار رسانه و سايت اينترنتی دست بزنند».
کیفرخواست دومین دادگاه بازداشتی‌های حوادث اخیر ایران که خبرگزاری فارس پیش از پایان دادگاه متن کامل آن را منتشر کرده است به گفته‌های رهبر جمهوری اسلامی پس از اعلام نتیجه انتخابات بسیار نزدیک است.
آیت‌الله علی خامنه‌ای نیز در اولین نماز جمعه پس از انتخابات ۲۲ خردادماه با اشاره به «برخی کشورهای غربی» گفت که این کشورها ایران را شبیه کشور گرجستان می‌دانند.
برنار کوشنر، وزیر خارجه فرانسه، پیشتر در واکنش به دستگیری خانم رایس اتهام جاسوسی برای او را غیرواقعی و «احمقانه» خوانده بود.
نخستين جلسه دادگاه حدود ۱۰۰ نفر از متهمانی که از آنها با عنوان «عوامل اغتشاش و آشوب» پس از انتخابات رياست جمهوری نام برده شده بود صبح روز شنبه ۱۰ مردادماه در سالن اجتماعات اداره کل دادگستری تهران برگزار شد.
در اين دادگاه چهره‌های برجسته گروه‌های اصلاح‌طلب نظير محمدعلی ابطحی، معاون سابق رياست جمهوری، بهزاد نبوی، عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت، محسن امين‌زاده، معاون سابق وزارت امور خارجه و محمد عطريانفر، روزنامه‌نگار و از افراد نزديک به اکبر هاشمی رفسنجانی، حضور داشتند.
دومین جلسه از دادگاه بازداشتی‌های حوادث اخیر در حالی برگزار می‌شود که برگزاری دادگاه اول با انتقادهای شديد روحانيون، گروه‌های سياسی، وکلای دادگستری و برخی مقام‌های سابق جمهوری اسلامی روبه‌رو شد. منتقدان دستگاه قضايی را متهم کردند که با فشار و شکنجه از متهمان اعتراف و اقرار گرفته است.

*****

همسر علی تاجرنیا بازداشت شد

پارلمان‌نیوز: در حاشیه دادگاه امروز فعالان سیاسی و بازداشت‌شدگان بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سه تن از اقوام علی تاجرنیا بازداشت شدند.برخی مسئولان به خانواده علی تاجرنیا، نماینده مردم در مجلس ششم و از فعالان ستادمیرحسین مسوی گفته بودند برای آنکه او را ببینند می‌توانند در داگاه امروز حاضر شوند.خانواده علی تاجرنیا از جمله همسر، برادر و همسر برادرش در حالی که اجازه ورود به دادگاه را نیافتند بیرون از دادگاه منتظر ایستاده بودند تا شاید بعد از دادگاه برای لحظاتی دکتر تاجرنیا را ملاقات کنند.بعد از پایان دادگاه چند مامور لباس شخصی به سراغ زهرا میریونسی، همسر تاجرنیا آمدند و از او خواستند کارت شناسایی خود را ارائه دهد و تابعیت ایرانی یا خارجی بودن خود را اعلام کند، اما او به دلیل همراه نداشتن کارت شناسایی بازداشت شد، برادر و همسر برادر تاجرنیا به این اقدام اعتراض کردند که این اعتراض آنها نتیجه‌ای جز بازداشت شدن آنها در پی نداشت.

*****

اعترافات کمکی به آرام شدن فضا نمی کند
عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در واکنش به برگزاری دومین جلسه دادگاه سران اصلاح طلب گفت: «اعتراف سران اصلاح طلب به هیچ وجه به آرام کردن فضا و متقاعد شدن مردم برای دست کشیدن از مطالباتشات کمکی نخواهد کرد.»
با بیان این مطلب در گفتگو با «فرارو» گفت:« اگر آدم هایی که اکنون در جامعه اعتراضاتی را مطرح می کنند و برای احقاق حقوقشان واکنشی نشان می دهند به حرف افراد بازداشت شده به صحنه آمده بودند شاید اعترافات آنها تاثیر گذار می بود.»
وی افزود: «این در حالی است که مردم عموما اعتراضاتشان را بدون خط گرفتن از جریان خاصی پیگیری کرده اند و افرادی هم که دستگیر شده اند نیز قبل از به راه افتادن جریانات اعتراضات دستگیر شده اند. بنابراین اعترافات افراد بازداشت شده به ویژه که در شرایط زندان اخذ شده هیچ تاثیری روی معترضان ندارد کما اینکه ممکن است آنها را جری تر هم بکند.»
این تحلیل گر سیاسی ادامه داد: «فراموش نکنیم وقتی پرویز نیکخواه (عضو سازمان انقلابی حزب توده ایران در دوران حکومت رژیم سابق) پس از پشت سر گذاشتن زندان به اعترافاتی دست زد اعترافات او نه تنها به آرام کردن فضا کمکی نکرد بلکه بلافاصله پس از اعترافات او جنبش چریکی آغاز به کار کرد.»
وی افزود: «بنابراین این گونه اعترافات تاثیری در آرام کردن فضا و معترضان ندارد و متاسفانه این از اشتباهاتی است که حکومت مرتکب می شود.»
عبدی در پاسخ به این سوال که آیا برگزاری این دادگاه ها در راستای یکدست کردن حاکمیت است؟ اظهار داشت: «حاکمیت قبلا یک دست شده و همان یک دست شدنش نقطه ضعفش بوده است چرا که در هیچ جامعه ای تفکرات یکی نبوده و نیست ولی وقتی حاکمیت به دنبال یک دست کردن جامعه باشد انعکاسش در حاکمیت وقتی مشاهده نشود منشا عوارض زیادی است.»
وی ادامه داد: «یک دست شدن حاکمت منشا تجزیه آن خواهد بود. همانطور که پس از انتخابات ریاست جمهوری شاهد هستیم، اختلافات بسیار شدید و گسترده شده است بنابراین یک دست شدن مشکلی را حل نمی کند.»
این فعال سیاسی در پیان گفت: «حکومت باید به شکلی رفتار کند که در عین تکثر، وحدت داشته باشد نه با یک دستی؛ چرا که تداوم حکومت با یک دستی امکان پذیر نیست. این واقعیتی است که تجربه چند ماه گذشته به خوبی آن را نشان داده است.»

*****

نامه ایی به مصطفی تاجزاده ،معلم خرد ورزی
علیرضا رئیسی
اینروزها مردان بسیاری در کنج زندان بهای آزادی ملت و آزادگی خویشتن را میپردازند، اما تصمیم گرفتم از بین آنها تنها برای برای تو بنویسم. نه آنکه اجر ومنزلت دیگران کمترباشد. برایت می نویسم چراکه حقی بزرگ بر گردن من و بسیاری از جوانان مرز و بوم داری و آن حق معلمیست. آری تو برای ما معلمی کردی بدون درس و مشق و بی آنکه تخته سیاه و کلاسی داشته باشی. تو با گفتار و رفتار حکیمانه ات به ما یاد دادی که در عرصه سیاست باید چشمها را گشود تا سرمان به سنگ واقعیت نخورد. سالها در کتابها میخواندم که بین حکیم و عالم تفاوت است و معنای دقیق آن را در نمی یافتم تا آنکه با تو آشنا شدم و تو سقراط وار با حکمت شفاهیت بی آنکه کتابی بنویسی و دفتری بگشایی حکمت عملی را در سپهر سیاست برایمان روشن ساختی. برای دانشجویانی امثال من که دنیا را از پنجره تئوری های در هم پیچده میدیدند هیچ چیز ضروری تر از آن نبود که دریابیم سیاست ورزی تنها تئوری پردازی نیست . سیاست ورزی معطوف به عمل در عرصه سیاست است. چه خوب عصاره150 سال سعی وخطای روشنفکران در عرصه سیاست را از زبان پیری به ما درس دادی که "مردان سیاسی در هنگام مدیریت عملی ساخته میشوند". با صبر و حوصله به میان جوانان می آمدی و توجیه شان میکردی که انتخابات تبلور عمل سیاسی در ایران است و نباید با تحریم این فرصت را از دست داد تا اینکه همگان اثبات حرفت را در این انتخابات دیدند، نهالی که سالها وقت و آبرویت را خرج آن کرده بودی به بار نشست و جنبشی چنین پر فروغ از دل صندوقهای رای در آمد.جنبشی که قلب جهانیان را تا آنجا تسخیر کرده که جوانان در مدارس نیویورک فعل "ایرانی شدن" را به معنی ایستادگی در برابرزورگویان ضرب کرده و به کار میبرند.بی جهت نبود که تو را در همان روزهای نخست بازداشت کردند چراکه از سالها قبل می شناختندت. از همان روزهایی که جرات نداشتند از شورای شهر استعفا بدهند حتی به قیمت گذشتن از لقمه شیرین وزارت. چراکه میدانستند اگر به شورای شهر بیایی " یک تنه همه ایشان را حریفی" و امروز هم جرات ندارند تو را در یک دادگاه علنی محاکمه کنند چراکه میدانند سخنوری و قدرت استدلال را از جدت علی بن ابیطالب علیه السلام به ارث برده ایی. گویی کابوس خطبه ی " انا بن مکه و منی " تو در دادگاه خواب را از چشم ظالمان ربوده است.18 تیر 78 را یادت هست که پر حادثه ترین شب را میان دانشجویان کوی گذراندی . میدانستی و بعدها هم فاش شد که آن شب قصد جانت را کرده بودند. این خاطره همیشه برایم یادآور شجاعت علی علیه السلام است که درآن شب در بستر پیامبر آرمید و از مرگ نهراسید تا خداوند رحمان در وصف شجاعتش بگوید: و من الناس من يشرى نفسه ابتغإ مرضاه الله و الله رووف بالعباد (و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می فروشد، و خدا نسبت به( این) بندگان مهربان است.)آری با خود می اندیشم که اگر این آیه در عصر ما مصداقی داشته باشد تو و هم رزمانت هستید که دلیرانه جان خود را بر کف گرفته ایید تا از شرافت و آزادگی خلقی دفاع کنید. نه آنان که دین خدا را گروگان گرفته اند و با مشتی القاب و عناوین پوشالی به دنبال مصادره این آیات برای خود پرستی شان هستند انگار نمیدانند جز بر خسرانشان نمی افزاید که "ولا یزید الظالمین الا خسارا"حس عجیبی همه را فرا گرفته است. انگار همه میدانند که سحرگاه پیروزی نزدیک است. پس با تو میگویم ای معلم خرد ورزی بمان وآسوده خاطر بایست که بیرق سبز عقلانیت و آزادی خواهی به همت میلیونها جوان دلیر ایرانی برافراشته است.

*****

دستگیری دو استاد دانشگاه شریف و شکنجه‌ی آنها برای لو دادن جای یک استاد دیگر!
یک وبلاگ‌نویس از تلاش برای دستگیری دکتر نیلی و بازداشت و شکنجه‌ی دو استاد دانشگاه شریف برای لو دادن محل اقامت دکتر نیلی خبر داده است. نوشته کوتاه وبلاگ «ساز مخالف» را بخوانید:
رفته اند براي بازداشت دکتر مسعود نیلی، اقتصاد‌دان خوش‌نام و رئیس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف و معاون سابق برنامه و بودجه، منزل نبوده. چند بار ديگر هم رفته‌اند، باز نبوده. به جايش همسايگانش دكتر علي كرمانشاه و دكتر محمد كرمانشاه اساتيد خوش‌نام دانشگاه صنعتي شريف را گرفته‌اند كه بگويند دكتر نيلي كجا است. به قول خودشان تعزير و به قول ما شكنجه كرده‌اند كه بگويند دكتر نيلي كجا است. نمي‌دانسته‌اند، رهاي‌شان كرده‌اند. در اين مملكت چه خبر است؟

*****

تصفیه‌ها در وزارت اطلاعات همچنان ادامه دارد
پس از عزل حاج حبیب‌الله و خزایی، دو معاون وزیر اطلاعات، امروز در وزارت اطلاعات مراسم تودیع دکتر فیروزآبادی معاون فن‌آوری اطلاعات وزارتخانه برگزار شد و به زودی مراسم تودیع معاون پارلمانی این وزارتخانه نیز برگزار خواهد شد.
به گزارش "الف"، فیروزآبادی 25 سال سابقه مسوولیت فنی در وزارت اطلاعات داشته و از متخصصان برجسته IT به شمار می‌رود.
طبق آخرین اخبار، فردا مراسم تودیع منصوری‌زاده معاون پارلمانی وزارت اطلاعات برگزار خواهد شد و گفته می‌شود معاونت حفاظت نیز به زودی تغییر خواهد کرد.
این تغییرات در حالی صورت می‌گیرد که وزارتخانه وزیر ندارد و سرپرستی آن با رییس جمهور است.
قابل ذکر است که اسفندیار رحیم‌مشایی تا سال 1365 در وزارت اطلاعات بوده است و نیروهای قدیمی وزارت را به خوبی می‌شناسد.
گفتنی‌ست، مصوبه سال 62 مجلس شوراي اسلامي، وزير اطلاعات را داراي شرايطي مي‌داند كه مهمترين آن سوابق ديني وزير اطلاعات در حد اجتهاد و عدم عضويت وي در هيچ حزب و گروهي است. از آنجايي كه اگر وزارت اطلاعات وزير نداشته باشد، رئيس‌جمهور مي‌تواند سرپرست تعيين يا خود وي سرپرستي آن را بر عهده گيرد؛ بنابراين اختيارات سرپرست عينا مثل اختيارات وزير است و در نتيجه به طور منطقي سرپرست وزارت اطلاعات بايد هم در حد اجتهاد باشد و هم عضو هيچ حزب و گروهي نباشد.

*****

کلاهبردار 1000 میلیارد تومانی به 84 ضربه شلاق محکوم شد...!!

معاون مبارزه با جرائم اقتصادی پلیس آگاهی ناجا از محاکمه فردی که هزار میلیارد تومانی تسهیلات بانکی غیر قانونی داده بود خبر داد. به گزارش مهر سرهنگ علی اکبر زمانی روز شنبه در جمع خبرنگاران گفت: رئیس یکی از بانکهای دولتی که 1000 میلیارد تومان تسهیلات بانکی غیرقانونی اعطا کرده و یک میلیارد تومان رشوه دریافت کرده بود متهم به 84 ضربه شلاق شد.وی ادامه داد: این پرونده هنوز در دادسرای رسیدگی به جرائم اقتصادی کشور در حال رسیدگی است.وی در رابطه با اعطای تسهیلات بانکی در کشور گفت: در حال حاضر 50 درصد تسهیلاتی که باید جهت رشد فعالیتهای اقتصادی به مردم پرداخت شود و به اشتغال زایی کشور کمک کند، به کسانی ارائه می شود که دغدغه ای برای توسعه و پیشرفت کشور ندارند.وی افزود: به عنوان مثال در یک پرونده فردی در سال 82 در قم یک بنگاهدار ساده بوده و با دریافت 20 میلیارد تومان وام بانکی و 3 میلیارد تومان وام از یک بانک دیگر اقدام به تشکیل 5 شرکت غیرواقعی کرده و در حال حاضر بدهی خود را به بانک پرداخت نکرده است، با این همه بانک مذکور از شکایت از این فرد صرف نظر کرده است. این اتفاق در حالی رخ داده که فقط 80 میلیارد تومان ارزش ملکهای این فرد بوده و یا در پرونده دیگر فردی 62 میلیارد تومان وام بانکی جهت ایجاد شغل برای بیش از 2 هزار نفر دریافت کرده و الان این فرد فقط یک کارگاه با 30 کارگر روزمزد دارد که تازه بیمه هم نیستند.وی با اعلام اینکه 99 درصد کلاهبرداریها و اختلاسهای صورت گرفته در کشور مربوط به رانت خواری تسهیلات دولتی است گفت: به همین علت در این پرونده ها شاکی وجود ندارد.

*****

آسیب دیدگی مشهود چشم چپ احمد زید آبادی در تصاویر منتشره از دادگاه
ادوارنیوز: دکتر احمد زید آبادی دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران و روزنامه نگار با سابقه کشور،امروز و در دومین جلسه به اصطلاح دادگاه متهمان انقلاب مخملی به جلسه دادگاه آورده شد.به گزارش ادوارنیوز حضور احمد زید آبادی در جلسه دادگاه در شرایطی بود که وی سخنی را در دادگاه بیان نکرد و در متن کیفرخواست نیز نامی از وی برده نشده بود اگرچه در این کیفرخواست از سازمان ادوار تحکیم با عبارت غیرقانونی یاد شده بود.عکس های منتشر شده توسط خبرگزاری فارس از دادگاه و چهره زید آبادی،آسیب دیدگی مشهود چشم چپ او را نشان می دهند. احمد زید آبادی در نیمه شب 23 خرداد و در برابر منزل مسکونی خود بازداشت و تاکنون خانواده وی موفق به ملاقات با او نشده اند. او در آخرین تماس تلفنی با همسرش کماکان از محل نگهداری خود ابراز بی اطلاعی کرده بود.در جلسه دادگاه همچنین علی تاجرنیا عضو شورای مرکزی مشارکت و عضو موسس سازمان ادوار تحکیم نیز حضور داشت. اقای تاجرنیا که عضو فراکسیون دانشجویی مجلس ششم بوده است در جلسه دادگاه با ریش انبوهی حضور داشت. گزارش ها از بازاشت همسر تاجرینا در برابر دادگاه خبر می دهند. در این جلسه همچنین هدایت اقایی عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی،شهاب طباطبایی عضو شورای مرکزی مشارکت و جواد امام عضو سازمان مجاهدین و یک تبعه فرانسوی حاضر بودند.

*****

آرمان استخریان نوجوانی که در شیراز کشته شد
خبرگزاری هرانا : آرمان استخریان 16 ساله فرزند احمد، از کشته شده‌گان حوادث پس از انتخابات که در سوم تیرماه بر اثر شدت ضربه‌ی وارده جان خود را از دست داده است. آرمان استخریان جوان 16 ساله‌یی که در تجمع سوم تیرماه شیراز حضور داشته است. این تجمع به درگیری بین نیروهای بسیج و لباس شخصی با مردم می‌انجامد. در این درگیری استخریان مضروب و به بیمارستان نمازی شیراز منتقل می‌شود. وی در حدود 17 روز در کما بوده و پس از فوت، جسد وی پس از سه روز به صورت مشروط به خانواده تحویل داده شد. در پرونده پزشکی علت فوت تصادف ذکر شده است در حالی‌که شاهدان عنوان می‌دارند روز واقعه به علت حجم بسیار بالای جمعیت و همین‌طور درگیری‌های جاری اساسا امکان حرکت و حضور اتومببیل در منطقه درگیری وجود نداشته است. وی به همراه یکی از بسته‌گان خود در این تجمع حضور داشته است.پس از تحویل جسد به خانواده‌ی استخریان، نیروهای امنیتی امکان برگزاری هرگونه مراسم را به خانواده نمی‌‌دهند و این خانواده تحت فشار مجبور می‌شود حتا منزل مسکونی خود را در منطقه فخرآباد شیراز ترک کند، همچنین نیروهای امنیتی تمامی پارچه نوشته‌ها و دسته گل‌های ارسالی را جمع کرده و با خود بردند.پدر آرمان استخریان از زندانیان سیاسی سابق بوده که در سال‌های گذشته 10 سال در زندان بوده و دو سال پیش از دنیا رفته است.

*****


خشم انگلیسی ها از اعترافات کارمندشان در تهران
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۵۸۷۷۸-زمان: ۲۱:5۲
وزارت خارجه بریتانیا در پی حضور حسین رسام ـ کارمند سفارت بریتانیا در تهران ـ در دومین جلسه محاکمه بازداشت شدگان اخیر، در واکنشی این اقدام را "توهین آمیز" خواند.به گزارش خبرنگار "تابناک"، وزارت خارجه بریتانیا همزمان با برگزاری دومین جلسه دادگاه متهمان حوادث اخیر و پس از اعترافات حسین رسام که گفته است او "به دستور مقامات سفارت" اقدام به "ارتباط گیری با افراد و عناصر ذی نفوذ احزاب و گروه های سیاسی" در ایران کرده است، بیانیه ای منتشر کرد که حکایت از غافلگیری آنان از این موضوع داشت.بنابر این گزارش، در این بیانیه آمده است: "اقدام ایران برای محاکمه آقای رسام به هیچ وجه قابل قبول نیست و این اقدام مستقیما ناقض تضمین هایی است که ما از مقام های ارشد ایرانی دریافت کرده بودیم."البته این بیانیه هیچ اشاره ای به اینکه تضمین های یاد شده چگونه و از سوی چه مرجعی در ایران دریافت شده است نکرد.در این بیانیه همچنین آمده است: "ما این دادگاه ها و به اصطلاح اعترافات زندانیان را که از حقوق بنیادین بشری خود برخوردار نبوده اند محکوم می کنیم."در همین حال بی بی سی نوشت: "حسین رسام تحلیلگر ارشد سفارت بریتانیا در تهران، یکی از 9 کارمند بومی سفارت بود که پس از اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که به اعتراض های گسترده منجر شد از سوی مقام های امنیتی بازداشت شد و به قید وثیقه آزاد گردید. اکنون به گفته دادستان، او به جاسوسی متهم شده است." رسام در ادامه اعترافاتش گفته است: "گزارش هایی در تهران تهیه و برای وزارت خارجه انگلیس ارسال می شد که برخی از آنها تبدیل به سیاست و توسط شبکه بی‌بی‌سی اجرا می شد."وی همچنین در گفته های خود اتهام مطرح شده از سوی معاون دادستان را در کیفرخواست، مبنی بر حضور برخی دیپلمات های بریتانیایی در تجمعات اعتراضی تایید کرد و گفت: "اعضاء سفارت بریتانیا تا دو روز قبل از انتخابات، برای تحقیق درباره گرایشات سیاسی مردم شهرهای مختلف و میزان مشارکت آنها به شهرهای مختلف ایران سفر می کردند."در این دادگاه، نماينده دادستان با اشاره به ملاقات‌هاي متعدد رسام با فعالان سياسي، قومي، نمايندگان احزاب، اقليت‌هاي مذهبي، تشكل‌هاي غير دولتي و نيز فعالان حوزه و دانشگاه گفت: "وي شخصا در روزهاي 22، 25 و 28 خرداد ماه در اغتشاشات خياباني حضور داشته و اخبار و اطلاعات اين موضوع را پس از جمع آوري به وزارت خارجه انگليس ارسال مي‌كرده است."رسام در بخشی از اعترافاتش در ارتباط با این بخش از کیفر خواست گفته: "سفارت بریتانیا در تهران، برای برقراری ارتباط با سازمان های غیر دولتی سالانه مبلغ 300 هزار پوند از طریق وزارت خارجه دریافت می کرد."اما بر اساس اخبار منتشره از جلسه دادگاه، این کارمند ایرانی سفارت بریتانیا اشاره بیشتری به اینکه چه افراد یا موسساتی این کمک ها را دریافت کرده و یا اینکه این مبلغ چگونه به این منظور هزینه می شده نکرده است.این گزارش می افزاید: بنابه گفته های نماينده مدعي العموم، حسين رسام به همراه توماس برن ـ دبير دوم سفارت انگليس ـ و شون مورفي ـ دبير سفارت استراليا ـ در ستاد ميرحسين موسوي رفت و آمد داشته و با علي ماهر از مشاورين ستاد مركزي انتخابات مير حسين موسوي نيز تعاملات مختلفي را داشته اند.رسام در ارتباط با این بخش از اتهاماتش بیان داشته: "دیپلمات های بریتانیایی با ستاد نامزدهای مختلف انتخابات نیز تماس گرفته بودند." وی از حضور الكس ـ دبير اول سياسي سفارت انگليس ـ در ستادهاي انتخاباتي ياد كرد و گفت: "وي تحت عنوان توريست بدون محدوديت به شهرهاي رشت و قم سفر كرد و به صورت يك فرد ناشناس به ستادهاي آقاي موسوي و احمدي نژاد سر زد. اما در تهران به ستاد آقاي موسوي رفته و با مسئولان تبليغاتي و مشاورين وي جلسه داشت."در همین حال وزارت خارجه بریتانیا در بیانیه خود اعلام کرده که از طریق سفیر خود در تهران در تلاش است از موضع صریح مقام های ایرانی اطلاع حاصل کند و سپس درباره اینکه چگونه به تازه ترین توهین پاسخ دهد تصمیم گیری خواهد کرد.گفتنی است لحن و محتوای بیانیه وزارت خارجه بریتانیا به خوبی نشان دهنده خشم آنها از این دادگاه و اعترافات کارمندشان در تهران است، به نظر می رسد بریتانیا در تحلیل های خود پیش بینی چنین موضوعی را نمی کرد زیرا در واکنش قبلی آنها به دادگاه اول نوعی احتیاط مشاهده می شود اما این اعترافات و احیانا اعترافات بعدی که مرتبط با سیاست ها و اقدامات آنها در ایران خواهد بود سبب بر افروخته شدن لندن و واکنشی این گونه تند شده است.البته جا دارد وزارت خارجه کشورمان در خصوص ادعای آنها مبنی بر گرفتن تضمین از ایران در خصوص کارمندان بازداشت شده شان، برای رد ادعای مطرح شده و روشن شدن موضوع واکنش مناسب و قاطعی نشان دهد.

*****

پس از چندین ساعت بازداشت
همسر تاجرنیا آزاد شد
زهرا میریونسی، همسر علی تاجرنیا، که صبح امروز به همراه برادر و همسر برادرش دستگیر شده بودند، عصر امروز آزاد شد.
به گزارش «موج سبز آزادی» این سه عضو خانواده علی تاجرنیا، زندانی سیاسی عضو حزب مشارکت، صبح امروز در پس حضور آنها در محل دادگاه نمایشی اصلاح‌طلبان، برای چند ساعت بازداشت شدند.
علی تاجرنیا صبح امروز به همراه تعدادی دیگر از فعالان سیاسی و برخی از متهمان حوادث اخیر، به محل دادگاه آورده شد تا در حالی که خود تصور می‌کرد شاهد محاکمه چند زندانی دیگر است، در رسانه‌‌های کودتاچیان به عنوان متهم معرفی و یکسری اتهامات بی‌ربط به او نسبت داده شود.

*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ