سه شنبه:30/4/1388 (زمان:00:15 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: تقاضا داریم برای بازنشر مطالب انتشار یافته درین "وبلاگ" نام و نشانی منبع اصلی را ذکر نمائید. متشکریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: تقاضا داریم برای بازنشر مطالب انتشار یافته درین "وبلاگ" نام و نشانی منبع اصلی را ذکر نمائید. متشکریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاران و هم میهنانی که مانند ما بیدار و هشیار هستید و اهتمالن به تماشای سایت ما نشسته اید آغاز بامداد برشما گوارا باد.
امید داریم که روزی بی ماجرا یا کم حادثه را آغاز کرده، ادامه داده و به نیمه شبی دیگر برسیم. همچنین برای آنانی که خسته از یک روز پر از خستگی، اینک بدامان بستر پناهیده اند تا ساعاتی را با خواب بسر برده و خویش را برای تکاپو و تقلایی دیگر آماده سازند آرزوی خوابی خوش و بدون کابوس داریم.
ویدئوی زیر را یاری گرامی از آنسوی مرزها برایمان ارسال کرده و دقیقن نمی دانیم مربوط به کدامیک از بیدادگری های مزدوران رژیم اشغالگر مربوط می شود اما، تاریخ به نمایش گذاشته شدن این ویدئو بیستم ژولای(دیروز دوشنبه 29 تیرماه) است:
*****
*****
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
اعتراضات شبانه مردم تهران از یک ماه پیش به اینسو همه شب بر بام منازل، کوچه ها و خیابانهای فرعی علی رغم یورشهای وحشیانه به منازل، دستگیریها و غیره... بی وقفه ادامه دارد.
ساعاتی پیش نیز( دوشنبه شب 29 تیرماه) ، مانند تمامی شبهای دیگرمردم با اراده و عزم قوي با وجود كنترل بسيجي ها و لباس شخصي ها بر پشت بام ها حاضر شدند وند و شعارهاي اعتراضي خود را با شدت هر چه تمام تر سر سر دادند.
مردم برخي از مناطق تهران مانند جوادیه، نازی آباد، تهران پارس، آزادي، سعادت آباد، سيد خندان، تجريش، صادقيه، اكباتان و سایر نقاط تهران از ساعت 22 تا 22:30 در پشت بام ها و كوچه ها و خيابان هاي فرعي شعار الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور را فرياد زدند.
نیروهای بسیج محل که در مساجد مستقر هستند سرخورده ومایوس ناظر اعتراضات مردم هستند و در مواردی که دخالت می کنند باعث شعله ور شدن اعتراضات می شوند و حتی مبدل به درگیری بین سرکوبگران و مردم می شود.
اعتراضات شبانه مردم تهران از یک ماه پیش به اینسو همه شب بر بام منازل، کوچه ها و خیابانهای فرعی علی رغم یورشهای وحشیانه به منازل، دستگیریها و غیره... بی وقفه ادامه دارد.
ساعاتی پیش نیز( دوشنبه شب 29 تیرماه) ، مانند تمامی شبهای دیگرمردم با اراده و عزم قوي با وجود كنترل بسيجي ها و لباس شخصي ها بر پشت بام ها حاضر شدند وند و شعارهاي اعتراضي خود را با شدت هر چه تمام تر سر سر دادند.
مردم برخي از مناطق تهران مانند جوادیه، نازی آباد، تهران پارس، آزادي، سعادت آباد، سيد خندان، تجريش، صادقيه، اكباتان و سایر نقاط تهران از ساعت 22 تا 22:30 در پشت بام ها و كوچه ها و خيابان هاي فرعي شعار الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور را فرياد زدند.
نیروهای بسیج محل که در مساجد مستقر هستند سرخورده ومایوس ناظر اعتراضات مردم هستند و در مواردی که دخالت می کنند باعث شعله ور شدن اعتراضات می شوند و حتی مبدل به درگیری بین سرکوبگران و مردم می شود.
به ویدئوی زیر که مربوط به دوساعت پیش است توجه نمایید:
*****
*****
دو تن دیگر به صف معترضین پیوستند:
هموطنان عزیز
برنامه اعتصاب غذا در برابر ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک که توسط آقای اکبرگنجی اعلام و از سوی تعدادی از روشنفکران و هنرمندان مورد حمایت قرار گرفته است، می تواند حمایت های قابل توجهی از طرف جامعه جهانی را به دنبال داشته باشد.
ما دو تن از فعالان سابق دانشجوئی، بر این باوریم که در مقطع حساس کنونی که رژیم جمهوری اسلامی در اوج بحران عدم مشروعیت خود به سرکوب وحشیانه ی مردم آزادیخواه ایران می پردازد، رساندن صدای مردم ایران به جهانیان برای کسب حمایت های بین المللی حائز اهمیت فراوانی است.
از این روی، ضمن قدردانی از کلیه کسانی که در این برنامه شرکت می کنند، اعلام می داریم که ما، احمد باطبی و حسن زارع زاده اردشیر، دو فعال حقوق بشر و فعال سابق جنبش دانشجویی ایران در حمایت از هموطنان عزیزمان در برنامه اعتصاب غذای در برابر ساختمان سازمان ملل در نیویورک شرکت خواهیم کرد.
ما همچنین پژواک ندای بسیاری از زندانیان سیاسی خواهیم بود که توانسته اند صدایشان را به بیرون از زندان برسانند.
زنده باد آزادی ، گسسته باد زنجیر استبداد
احمد باطبی – حسن زارع زاده اردشیر
برنامه اعتصاب غذا در برابر ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک که توسط آقای اکبرگنجی اعلام و از سوی تعدادی از روشنفکران و هنرمندان مورد حمایت قرار گرفته است، می تواند حمایت های قابل توجهی از طرف جامعه جهانی را به دنبال داشته باشد.
ما دو تن از فعالان سابق دانشجوئی، بر این باوریم که در مقطع حساس کنونی که رژیم جمهوری اسلامی در اوج بحران عدم مشروعیت خود به سرکوب وحشیانه ی مردم آزادیخواه ایران می پردازد، رساندن صدای مردم ایران به جهانیان برای کسب حمایت های بین المللی حائز اهمیت فراوانی است.
از این روی، ضمن قدردانی از کلیه کسانی که در این برنامه شرکت می کنند، اعلام می داریم که ما، احمد باطبی و حسن زارع زاده اردشیر، دو فعال حقوق بشر و فعال سابق جنبش دانشجویی ایران در حمایت از هموطنان عزیزمان در برنامه اعتصاب غذای در برابر ساختمان سازمان ملل در نیویورک شرکت خواهیم کرد.
ما همچنین پژواک ندای بسیاری از زندانیان سیاسی خواهیم بود که توانسته اند صدایشان را به بیرون از زندان برسانند.
زنده باد آزادی ، گسسته باد زنجیر استبداد
احمد باطبی – حسن زارع زاده اردشیر
20 جولای 2009
واشنگتن دی سی
*****
علی تنهاست
محسن کدیور
این مقاله نوشته شده توسط محسن کدیور، دیروز در سایت راه سبز(جرس) به طور اختصاصی منتشر شد. متن کامل آن را در زیر میخوانیم:
علیرغم اینکه بسیجیهای محترم، با شور و حرارت تمام در هر نماز جمعه و دیگر مراسم سیاسی مذهبی با شعار سازمانی خود "ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند" با شبیه سازی با صدر اسلام، اعلام می کنند که با بودن ایشان در گرد آقا و مقتدایشان حضرت آیت الله سید علی خامنه ای، معظم له، برخلاف امام علی ابن ابی طالب (ع) در نیمه دوم دهه چهارم هجری در شهر کوفه تنها نیستند؛ اما به نظر می رسد بر خلاف این شعار آشنا، علی بتدریج تنها شده است، بسیار تنها. زیرا در کنار خیل بسیجیهائی که بالاخره به لحاظ سازمانی و مقررات شبه نظامی نمی توانند علی را تنها بگذارند، ملاک تنها نبودن درادبیات رایج شیعی، برخورداری از پشتیبانی قابل توجه علما، فقها و مراجع است. بیشک تنهائی علی با سیاهی لشکرعزیزانی که بالاخره علیرغم شور و احساس غیر قابل انکار برخی، حقوق می گیرند، رفع نمی شود.
اما علی در حوزه تنهاست. اخیرا تعداد حامیانش در میان علمای شاخص به زحمت به تعداد انگشتان یک دست می رسد. در میان مراجع تنها یک نفر به رئیس جمهور نورچشمی معظم له تبریک گفت و اتفاقا آن یک نفر هم از دیدگاه جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم در زمره «مراجع جائز التقلید» به حساب نمی آید. (برای اطمینان بیشتر به سایت این تشکل حوزوی مراجعه کنید.) پس از مراجع در میان علمائی که در حوزه قم اصطلاحا آیت الله محسوب می شوند کسانی که پس از نماز جمعه تاریخی 29 خرداد، ایشان را فصل الخطاب دانستند عبارتند از حضرات آیات شیخ محمد یزدی، شیخ محدتقی مصباح یزدی و شیخ مرتضی مقتدائی. حتی ائمه جمعه قم (حضرات آیات امینی، جوادی آملی و استادی) هم با ظرافت خود را کنار کشیدند و بر تفکیک قوا تأکید کردند و از راهپیمائی هتاکانه برخی طلاب در قم گلایه کردند.آیت الله محمد یزدی در انتهای مصاحبه اخیرش با خبرگزاری ولائی فارس در مورد تحصن عدهاي از طلاب در جريان انتخابات گفته است: «اين افراد هم مجوز داشتند و هم نداشتند؛ يعني از مسئولان بالاتر اجازه گرفته بودند، اما از مقامهاي پائينتر اجازه نداشتند.» با درک این سخن معنای "قانونی بودن" در فرمایشات مقام رهبری بهتر درک می شود. طلابی که در دفاع از تصمیمات مقام معظم رهبری به مراجع و ائمه جمعه قم اهانت کردند، نیازی به اخذ مجوز از مراجع ذیصلاح نداشتند، چرا که از مقامات عالی رتبه مأموریت داشتند. در نظام ولائی حتی راه پیمائی های "خودجوش" هم نیاز به امریه و مجوز شرعی از مقام ولایت دارد.به نظر آیت الله شیخ محمد یزدی در مصاحبه یادشده «مراجع عظام شخصيتهاي وارستهاي هستند كه مباني اسلامي در قلب و دل آنها ريشه دارد و متكي به مباني اسلامي هستند، اما مسائلي وجود دارد كه ممكن است براي آنها روشن نباشد و بايد با برگزاري ديدارهاي دوطرفه و چندطرفه مطالب را روشن كرد». معنای این سخن این است که مراجع در مسائل سیاسی روشن و مطلع نیستند و امثال حضرت ایشان مراجع را ارشاد می کنند. به زبان واضح تر مراجع تقلید نمیفهمند و منصوبین مقام رهبری از جمله ایشان میفهمند.لازم به ذکر است که از تصمیمات تاریخی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به رسمیت شناختن تنها شش نفر به عنوان مراجع جائز التقلید است که در صدر آنها حضرت آیت الله خامنه ای قرار دارد. از دیدگاه این تشکل حوزوی حضرات آیات عظام منتظری، موسوی اردبیلی و صانعی جائز التقلید شمرده نمی شوند. دیگر تصمیم مهم این حزب سیاسی، اعلام عدم مشروعیت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که اکثر رهبران آن الآن در زندان اوین تحت فشارند. سومین تصمیم تاریخی این تشکل به رسمیت شناختن نتیجه انتخابات 22 خرداد 88 و حمایت بی چون و چرا از تصمیمات مقام رهبری بوده است.
درست است که ائمه محترم جمعه کشور و نمایندگان محترم ولی فقیه در نهادهای مختلف از جمله سپاه و ارتش و بسیج و ادارات و ... همگی قاطبتا از تصمیمات اخیر معظم له حمایت کامل کرده اند، اما تمام این سروران از منصوبین معظمله هستند و از ایشان حقوق می گیرند و در صورت عدم حمایت از مقام خود عزل میشوند، لذا پشتیبانی ایشان بواسطه عدم استقلالشان فاقد ارزش حقوقی است.نتیجه اینکه علی در میان عالمان دین و فقیهان اهل بیت به شدت تنهاست. اکنون پرسیدنی است چرا علی تنها شده است؟ پاسخ چندان دشوار نیست. علی تنها شده چون از سنت پیامبر رحمت (ص) دور شده است. قرآن به صراحت به پیامبر خدا می فرماید اگر خشن و غلیظ القلب باشی مردم از حولت پراکنده می شوند. راز تنهائی علی دور شدن از "رحماء بینهم" است.
علی تنها شده چون از سیره امام علی (ع) فاصله گرفته است. امام علی (ع) هرگز اجازه نداد مستقبلین به دنبالش بدوند. او صریحا به اهالی شهر انبار اعتراض کرد که به شیوه شاهان ایران به استقبال و بدرقه من نیائید و دنبال مرکب من ندوید. امام علی (ع) هرگز منتقد غیر مسلح را سرکوب نکرد، به زندان نیفکند و نکشت. او با منطق قوی خود به منتقدان تند زبانش پاسخهای منطقی داد. امام علی(ع) همواره نصیحت به ائمه مسلمین و امر به معروف و نهی از منکر را حق مردم می دانست و آنان را تشویق می کرد به این وظیفه شرعی خود عمل کنند. امام علی (ع) هرگز کسی را به زور به بیعت با خود مجبور نکرد و آنان را که با او بیعت نکرده بودند هرگز به زندان نیفکند و از حقوق و امتیازات اجتماعی محروم نکرد. امام علی هرگز منتقدان و مخالفانش را نه به زندان افکند و نه در زندان با فشار به اقرار واداشت و هرگز مخالفی در زندانش کشته نشد.
امام علی (ع) به شدت استاندارنش را از ریختن خون بیگناهان برحذر داشته به ایشان یادآوری می کرد که مردم یا هم دین تواند یا هم نوع تو، پس با ایشان مهربان باش. امام علی (ع) زمانی که شنید برخی سپاهیانش به زور زیور از پای دخترکی یهودی در سرزمین تحت حکمرانی او در آورده اند، همچون مارگزیده به خود می پیچید و می گفت ای کاش علی مرده بود و چنین مصیبتی را نمی شنید. آری امام علی (ع) اینگونه بود برادر بسیجی.ارزیابی راه علیهای زمانه، با امام علی (ع) چندان دشوار نیست. شیعیانِ امام علی (ع) هم منش و روش علوی را میشناسند، هم با راه و رسم اموی آشنایند. اگر کسی به زبان از علی (ع) بگوید اما مردم احساس کنند که دانسته یا ندانسته به راه خلفای بنی امیه می رود، او را تنها می گذارند. آنها فریب اسم علی را نمی خورند، مردم تشنه عدالت، آزادگی و ایثار امام علی (ع) اند، نه شیفته اسم بی مسمای او.امام علی (ع) 23 سال بخاطر عظمت اسلام از حق شخصی گذشت و چون مردم توانائیهای او را نشناختند و به او اقبال نکردند خانه نشین شد. این همان حدیثی است که آیت الله هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه 25 تیر تهران از زبان پیامبر (ص) به آن اشاره کرد.
علوی بودن یعنی وقتی حاکم دانست از پشتیبانی اکثریت مردم برخوردار نیست، حکومت را رها کند، چرا که حکومت بدون رضایت مردم مشروعیت ندارد. به قول ابن فهد حلی (رحمة الله علیه) حکمرانی بدون رضایت مردم مجاز نیست.اینکه مجمع روحانیون مبارز در بیانیه تاریخی 28 تیر خود برای برون رفت از بحران عدم مشروعیت نظام، رفراندم را پیشنهاد کرده به همین دلیل است. اگر میزان رأی مردم است، اکنون که اکثریت - یا به نظر حکومت حداقل یک سوم مردم - در امانتداری، صداقت و عدالت دست اندرکاران نظام شک کرده اند و علیرغم نصیحت مشفقان، حکومت در نزاعش با مردم به حکمیت مراجع هم تن نداد، تنها راه بازگرداندن جمهوریتِ در شرف احتضارِ نظام و زدودن تنهائی علی، تن دادن به رفراندم البته با ناظرانی امین و مورد اعتماد مردم است. مردم صاحبان اصلی نظام و مالک سرنوشت خودند. هرگونه تصرفی در ملک مشاع، بدون اجازه صاحبانش غصب و تصرف عدوانی محسوب شده، شرعا حرام است.علی برای رفع تنهائیش باید به میزان رأی مردم تن دهد، و با عمل به سیره علوی و سنت نبوی به وظیفه شرعی و اخلاقی خود عمل کند. آن گاه همه مردم ایران با او خواهند بود و دیگر حقیقتا تنها نخواهد بود.
محسن کدیور
این مقاله نوشته شده توسط محسن کدیور، دیروز در سایت راه سبز(جرس) به طور اختصاصی منتشر شد. متن کامل آن را در زیر میخوانیم:
علیرغم اینکه بسیجیهای محترم، با شور و حرارت تمام در هر نماز جمعه و دیگر مراسم سیاسی مذهبی با شعار سازمانی خود "ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند" با شبیه سازی با صدر اسلام، اعلام می کنند که با بودن ایشان در گرد آقا و مقتدایشان حضرت آیت الله سید علی خامنه ای، معظم له، برخلاف امام علی ابن ابی طالب (ع) در نیمه دوم دهه چهارم هجری در شهر کوفه تنها نیستند؛ اما به نظر می رسد بر خلاف این شعار آشنا، علی بتدریج تنها شده است، بسیار تنها. زیرا در کنار خیل بسیجیهائی که بالاخره به لحاظ سازمانی و مقررات شبه نظامی نمی توانند علی را تنها بگذارند، ملاک تنها نبودن درادبیات رایج شیعی، برخورداری از پشتیبانی قابل توجه علما، فقها و مراجع است. بیشک تنهائی علی با سیاهی لشکرعزیزانی که بالاخره علیرغم شور و احساس غیر قابل انکار برخی، حقوق می گیرند، رفع نمی شود.
اما علی در حوزه تنهاست. اخیرا تعداد حامیانش در میان علمای شاخص به زحمت به تعداد انگشتان یک دست می رسد. در میان مراجع تنها یک نفر به رئیس جمهور نورچشمی معظم له تبریک گفت و اتفاقا آن یک نفر هم از دیدگاه جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم در زمره «مراجع جائز التقلید» به حساب نمی آید. (برای اطمینان بیشتر به سایت این تشکل حوزوی مراجعه کنید.) پس از مراجع در میان علمائی که در حوزه قم اصطلاحا آیت الله محسوب می شوند کسانی که پس از نماز جمعه تاریخی 29 خرداد، ایشان را فصل الخطاب دانستند عبارتند از حضرات آیات شیخ محمد یزدی، شیخ محدتقی مصباح یزدی و شیخ مرتضی مقتدائی. حتی ائمه جمعه قم (حضرات آیات امینی، جوادی آملی و استادی) هم با ظرافت خود را کنار کشیدند و بر تفکیک قوا تأکید کردند و از راهپیمائی هتاکانه برخی طلاب در قم گلایه کردند.آیت الله محمد یزدی در انتهای مصاحبه اخیرش با خبرگزاری ولائی فارس در مورد تحصن عدهاي از طلاب در جريان انتخابات گفته است: «اين افراد هم مجوز داشتند و هم نداشتند؛ يعني از مسئولان بالاتر اجازه گرفته بودند، اما از مقامهاي پائينتر اجازه نداشتند.» با درک این سخن معنای "قانونی بودن" در فرمایشات مقام رهبری بهتر درک می شود. طلابی که در دفاع از تصمیمات مقام معظم رهبری به مراجع و ائمه جمعه قم اهانت کردند، نیازی به اخذ مجوز از مراجع ذیصلاح نداشتند، چرا که از مقامات عالی رتبه مأموریت داشتند. در نظام ولائی حتی راه پیمائی های "خودجوش" هم نیاز به امریه و مجوز شرعی از مقام ولایت دارد.به نظر آیت الله شیخ محمد یزدی در مصاحبه یادشده «مراجع عظام شخصيتهاي وارستهاي هستند كه مباني اسلامي در قلب و دل آنها ريشه دارد و متكي به مباني اسلامي هستند، اما مسائلي وجود دارد كه ممكن است براي آنها روشن نباشد و بايد با برگزاري ديدارهاي دوطرفه و چندطرفه مطالب را روشن كرد». معنای این سخن این است که مراجع در مسائل سیاسی روشن و مطلع نیستند و امثال حضرت ایشان مراجع را ارشاد می کنند. به زبان واضح تر مراجع تقلید نمیفهمند و منصوبین مقام رهبری از جمله ایشان میفهمند.لازم به ذکر است که از تصمیمات تاریخی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به رسمیت شناختن تنها شش نفر به عنوان مراجع جائز التقلید است که در صدر آنها حضرت آیت الله خامنه ای قرار دارد. از دیدگاه این تشکل حوزوی حضرات آیات عظام منتظری، موسوی اردبیلی و صانعی جائز التقلید شمرده نمی شوند. دیگر تصمیم مهم این حزب سیاسی، اعلام عدم مشروعیت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که اکثر رهبران آن الآن در زندان اوین تحت فشارند. سومین تصمیم تاریخی این تشکل به رسمیت شناختن نتیجه انتخابات 22 خرداد 88 و حمایت بی چون و چرا از تصمیمات مقام رهبری بوده است.
درست است که ائمه محترم جمعه کشور و نمایندگان محترم ولی فقیه در نهادهای مختلف از جمله سپاه و ارتش و بسیج و ادارات و ... همگی قاطبتا از تصمیمات اخیر معظم له حمایت کامل کرده اند، اما تمام این سروران از منصوبین معظمله هستند و از ایشان حقوق می گیرند و در صورت عدم حمایت از مقام خود عزل میشوند، لذا پشتیبانی ایشان بواسطه عدم استقلالشان فاقد ارزش حقوقی است.نتیجه اینکه علی در میان عالمان دین و فقیهان اهل بیت به شدت تنهاست. اکنون پرسیدنی است چرا علی تنها شده است؟ پاسخ چندان دشوار نیست. علی تنها شده چون از سنت پیامبر رحمت (ص) دور شده است. قرآن به صراحت به پیامبر خدا می فرماید اگر خشن و غلیظ القلب باشی مردم از حولت پراکنده می شوند. راز تنهائی علی دور شدن از "رحماء بینهم" است.
علی تنها شده چون از سیره امام علی (ع) فاصله گرفته است. امام علی (ع) هرگز اجازه نداد مستقبلین به دنبالش بدوند. او صریحا به اهالی شهر انبار اعتراض کرد که به شیوه شاهان ایران به استقبال و بدرقه من نیائید و دنبال مرکب من ندوید. امام علی (ع) هرگز منتقد غیر مسلح را سرکوب نکرد، به زندان نیفکند و نکشت. او با منطق قوی خود به منتقدان تند زبانش پاسخهای منطقی داد. امام علی(ع) همواره نصیحت به ائمه مسلمین و امر به معروف و نهی از منکر را حق مردم می دانست و آنان را تشویق می کرد به این وظیفه شرعی خود عمل کنند. امام علی (ع) هرگز کسی را به زور به بیعت با خود مجبور نکرد و آنان را که با او بیعت نکرده بودند هرگز به زندان نیفکند و از حقوق و امتیازات اجتماعی محروم نکرد. امام علی هرگز منتقدان و مخالفانش را نه به زندان افکند و نه در زندان با فشار به اقرار واداشت و هرگز مخالفی در زندانش کشته نشد.
امام علی (ع) به شدت استاندارنش را از ریختن خون بیگناهان برحذر داشته به ایشان یادآوری می کرد که مردم یا هم دین تواند یا هم نوع تو، پس با ایشان مهربان باش. امام علی (ع) زمانی که شنید برخی سپاهیانش به زور زیور از پای دخترکی یهودی در سرزمین تحت حکمرانی او در آورده اند، همچون مارگزیده به خود می پیچید و می گفت ای کاش علی مرده بود و چنین مصیبتی را نمی شنید. آری امام علی (ع) اینگونه بود برادر بسیجی.ارزیابی راه علیهای زمانه، با امام علی (ع) چندان دشوار نیست. شیعیانِ امام علی (ع) هم منش و روش علوی را میشناسند، هم با راه و رسم اموی آشنایند. اگر کسی به زبان از علی (ع) بگوید اما مردم احساس کنند که دانسته یا ندانسته به راه خلفای بنی امیه می رود، او را تنها می گذارند. آنها فریب اسم علی را نمی خورند، مردم تشنه عدالت، آزادگی و ایثار امام علی (ع) اند، نه شیفته اسم بی مسمای او.امام علی (ع) 23 سال بخاطر عظمت اسلام از حق شخصی گذشت و چون مردم توانائیهای او را نشناختند و به او اقبال نکردند خانه نشین شد. این همان حدیثی است که آیت الله هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه 25 تیر تهران از زبان پیامبر (ص) به آن اشاره کرد.
علوی بودن یعنی وقتی حاکم دانست از پشتیبانی اکثریت مردم برخوردار نیست، حکومت را رها کند، چرا که حکومت بدون رضایت مردم مشروعیت ندارد. به قول ابن فهد حلی (رحمة الله علیه) حکمرانی بدون رضایت مردم مجاز نیست.اینکه مجمع روحانیون مبارز در بیانیه تاریخی 28 تیر خود برای برون رفت از بحران عدم مشروعیت نظام، رفراندم را پیشنهاد کرده به همین دلیل است. اگر میزان رأی مردم است، اکنون که اکثریت - یا به نظر حکومت حداقل یک سوم مردم - در امانتداری، صداقت و عدالت دست اندرکاران نظام شک کرده اند و علیرغم نصیحت مشفقان، حکومت در نزاعش با مردم به حکمیت مراجع هم تن نداد، تنها راه بازگرداندن جمهوریتِ در شرف احتضارِ نظام و زدودن تنهائی علی، تن دادن به رفراندم البته با ناظرانی امین و مورد اعتماد مردم است. مردم صاحبان اصلی نظام و مالک سرنوشت خودند. هرگونه تصرفی در ملک مشاع، بدون اجازه صاحبانش غصب و تصرف عدوانی محسوب شده، شرعا حرام است.علی برای رفع تنهائیش باید به میزان رأی مردم تن دهد، و با عمل به سیره علوی و سنت نبوی به وظیفه شرعی و اخلاقی خود عمل کند. آن گاه همه مردم ایران با او خواهند بود و دیگر حقیقتا تنها نخواهد بود.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
*****
ترانه «هان ای ایرانیان»
ترانه زیبای «هان ای ایرانیان» ساخته جمعی از هنرمندان ایرانی که مایلند هویتشان فاش نشود.
ترانه زیبای «هان ای ایرانیان» ساخته جمعی از هنرمندان ایرانی که مایلند هویتشان فاش نشود.
شعر این تصنیف را محمدتقی بهار سروده است. با هم به آن گوش فرادهیم:
*****
*****
شعر زیر سروده ایست زیبا از هم میهن گرامی "امیر محمدی" که دقایقی پیش برایمان ایمیل کرده است. امیر ضمن پیامی مهرآمیز، به ما یادآوری کرده که این سروده را به "موج سبز" تقدیم نموده.
**
زمستان
تقدیم به موج سبز
«هوا بس ناجوانمردانه سرد است»
زمستان
تقدیم به موج سبز
«هوا بس ناجوانمردانه سرد است»
نه برگی بر درختی نه گیاهی
از این باد سیاه سرد و سوزان
نمی روید به جز مرگ و تباهی
در این شام مه آلود غم انگیز
نمی تابد دگر مهری و ماهی
نه دستی تا برآید ز آستینی
نه چشمی را بود سوی نگاهی
چنان گیرد گلوی گریه را بغض
که ره بسته است بر هر اشک و آهی
شب طوفان چنان چیره است بر روز
امیدی نیست جز امّید واهی
ولیکن هر زمستان را بهاری است
که می آید بخواهی یا نخواهی
بهاری تا شود پاینده پیروز
بود مر جامه ی سبزش گواهی
زمستان همچو شب پایان پذیرد
پس از هر شب بود صبح و پگاهی
زمستان می رود تا باز ماند
زغال و روزگار رو سیاهی
*****
چهلمین روز شهادت ندا آقا سلطان
یکی از اعضای خانواده" ندا" به ما اطلاع داد که پسر عموی ندا آقا سلطان به همراه همسرش در روز عید مبعث به دیدن خانواده سهراب اعرابی رفتند.آنها اعلام کردند که قرار است روز پنج شنبه، هشتم مرداد به مناسبت چهلم ندا بر سر مزار او حاضر شوند. خانواده ندا گفتند که برای این مراسم اعلام عمومی نخواهند داشت، اما از حضور مردم استقبال می کنند. این مراسم با مراسم برخی دیگر از کشته شدگان وقایع اخیر که چهلمین روز شهادت آنها منتهی به هفته اول مرداد ماه خواهد بود در یک روز برگزار می شود. پیش بینی میشود به همین مناسبت جمعیت قابل ملاحظه ای در قطعه 257 گرد هم آیند.خانواده آقا سلطان پس از پایان مراسم در بهشت زهرا پذیرای دوستداران ندا در منزل خود خواهند بود. ساعت دقیق مراسم چهلم ندا از سوی خانواده آقاسلطان اعلام نشد. پسرعموی ندا در این دیدار از فشارهایی که پس از شهادت ندا بر خانواده او وارد شده سخن گفت. به گفته وی در روز مراسم خاکسپاری ندا آقاسلطان، ماموران امنیتی پیش از خانواده ندا در بهشت زهرا حضور داشته و پس از پایان مراسم اجازه ندادند خانواده ندا حتی برای مدت کوتاهی بر سر مزار او حضور یابند. آنها به مادر ندا که در سر مزار دخترش گریه می کرده، گفتند که " فاتحه ات را که خوانده ای، بلند شو برو " !. با اینحال خانواده ندا به مادر سهراب گفتند که دیگر حاضر نیستند " باب میل آنها " رفتار کنند.به گفته پسرعموی ندا، اغلب دوستان ندا نیز مورد بازجویی قرار گرفته اند.
****
یکی از اعضای خانواده" ندا" به ما اطلاع داد که پسر عموی ندا آقا سلطان به همراه همسرش در روز عید مبعث به دیدن خانواده سهراب اعرابی رفتند.آنها اعلام کردند که قرار است روز پنج شنبه، هشتم مرداد به مناسبت چهلم ندا بر سر مزار او حاضر شوند. خانواده ندا گفتند که برای این مراسم اعلام عمومی نخواهند داشت، اما از حضور مردم استقبال می کنند. این مراسم با مراسم برخی دیگر از کشته شدگان وقایع اخیر که چهلمین روز شهادت آنها منتهی به هفته اول مرداد ماه خواهد بود در یک روز برگزار می شود. پیش بینی میشود به همین مناسبت جمعیت قابل ملاحظه ای در قطعه 257 گرد هم آیند.خانواده آقا سلطان پس از پایان مراسم در بهشت زهرا پذیرای دوستداران ندا در منزل خود خواهند بود. ساعت دقیق مراسم چهلم ندا از سوی خانواده آقاسلطان اعلام نشد. پسرعموی ندا در این دیدار از فشارهایی که پس از شهادت ندا بر خانواده او وارد شده سخن گفت. به گفته وی در روز مراسم خاکسپاری ندا آقاسلطان، ماموران امنیتی پیش از خانواده ندا در بهشت زهرا حضور داشته و پس از پایان مراسم اجازه ندادند خانواده ندا حتی برای مدت کوتاهی بر سر مزار او حضور یابند. آنها به مادر ندا که در سر مزار دخترش گریه می کرده، گفتند که " فاتحه ات را که خوانده ای، بلند شو برو " !. با اینحال خانواده ندا به مادر سهراب گفتند که دیگر حاضر نیستند " باب میل آنها " رفتار کنند.به گفته پسرعموی ندا، اغلب دوستان ندا نیز مورد بازجویی قرار گرفته اند.
****
بيانيه شماره دو جمعي از خانواده هاي زندانيان سياسي
فضاي امنيتی - نظامي هرچه زودتر برچيده شود
خانواده های برخی از زندانیان سیاسی بازداشت شده حوادث پس از انتخابات با صدور بیانیه ای ضمن تقدیر از تمام بزرگانی که در مورد وضعیت موجود واکنش مناسب نشان داده اند خواستار آزادی سریع و بدون قید و شرط عزیزان دربندشان شدند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:
خانواده های برخی از زندانیان سیاسی بازداشت شده حوادث پس از انتخابات با صدور بیانیه ای ضمن تقدیر از تمام بزرگانی که در مورد وضعیت موجود واکنش مناسب نشان داده اند خواستار آزادی سریع و بدون قید و شرط عزیزان دربندشان شدند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:
بسم الله الرحمن الرحيم
« فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظاً غليظ القلب لانفضّوا من حولك ً»
«اي پيامبر، رحمت خدا تو را با خلق مهربان و خوشخوي گردانيد؛ اگر تندخوي و سنگدل بودي مردم از گرد تو پراكنده ميشدند»
در آستانه بعثت رسول اكرم محمد مصطفي (ص) رحمة للعالمين هستيم. انساني بزرگ كه با تكيه بر پاكاني چون خديجه (ع) همسري يكتا و نمونه و علي (ع) ياوري فداكار فرياد «انّي بعثت لأتمّم مكارمَ الاخلاق» را در دوران جاهليت سر داد، پيامبري كه آورنده كتابي انسانساز بود كه آيات نورانياش تشويق مكرر به علم و آگاهي است؛ كتابي نوراني كه همواره به تفكر و تعقل دعوت ميكند تا با جهل و ناداني كه سرمنشأ كفر و شرك و نفاق است مبارزه نمايد. قرآني كه در جايجاي آيات نورانياش به عقاب گناهان كبيرهاي چون دروغ، تهمت، و هتك حرمت مؤمن تذكر ميدهد و دائماً سرنوشت گذشتگان را يادآوري ميكند تا بگويد راه نابودي اقوام و حكومتها از زير پا گذاشتن ابتداييترين حقوق انسانها شروع ميشود، با قتل و كشتار ادامه مييابد، و تذكر ميدهد كه اگر حكومتي در زمين بدون رعايت حق النّاس و حدود الهي علو و برتري بجويد سنّت الهي بر او جاري ميگردد.
اكنون ما خانوادههاي زندانيان سياسي حوادث بعد از انتخابات كه گروهي از آنان از عالمان فرهيخته و كارگزاران دلسوز نظام جمهوري اسلامي بودند تبديل به يك خانواده واحد شده ايم. ما به همراه خانواده عزيزاني كه در اعتراضات بعد از انتخابات دستگير شده اند خواسته اي جز اين نداريم كه صدها تن از فرزندان غيور اين كشور كه تنها جرمشان گرم كردن فضاي انتخاباتي و فعاليت شبانه روزي در ستادهاي انتخاباتي نامزدهاي مورد تأييد نظام بوده است، بدون قيد و شرط آزاد شوند؛ نه اينكه بعد از حدود يك ماه هنوز بعضي از خانوادهها خبري از سلامتي عزيزان خود نداشته باشند. خواسته ما جز اين نيست كه فضاي امنيتی - نظامي حاكم بر كشور كه جوّ رعب و وحشت ميپراكند هرچه زودتر برچيده شود.
بر خود واجب ميدانيم از همه بزرگاني كه نسبت به وضعيت عزيزان ما و اصل انتخابات واكنش نشان دادهاند قدرداني كنيم و از جناب آقاي هاشمي رفسنجاني، رئيس مجلس خبرگان رهبري و رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام براي تدبير و شجاعت در موضعگيري منصفانه، در زماني كه ماه و خورشيد و فلك در كار شدهاند تا تلخيهاي بياعتنايي به خواست مردم و بيحرمتي به كرامت انساني آنان را شيرين جلوه دهند قدرداني كنيم. ما بر اين باوريم كه آزادي زندانيان سياسي بازداشتهاي غيرقانوني اخير و دلجويي از خانوادههاي آسيبديده، و همچنين روشن شدن وضعيت خانوادههايي كه فرزندان آنان مفقود ميباشند، از بديهي ترين گام هاي اوليه در جهت بازسازي اعتماد مردم است و معتقديم كه راهكارهاي ارائه شده توسط جناب آقاي هاشمي رفسنجاني ميتواند شروع مسيري باشد كه باعث بازگشت تدريجي آرامش و امنيت به جامعه ملتهب و بحران زده ايران امروز شود.
در پايان لازم ميدانيم اعلام كنيم كه در اين فضا، افترائات، اظهار نظرهاي غير مستدل، و طرح پرسشهاي جهتدار، از مصاديق بارز تشويش اذهان عمومي و نشر اكاذيب است و به مراجع مسئول هشدار مي دهيم كه عدم پيشگيري از اين تحركات غيرقانوني از طرف افراد و گروههاي معلومالحال، تنها پيچيدهتر شدن معادلات و شرايط جاري كشور را در پي خواهد داشت.
والسلام علي من التبع الهدي
جمعي از خانوادههاي زندانيان سياسي وقایع اخیر
*****
باز هم یک ایمیل و این بار از یک یار بسیار عزیز و دوست داشتنی:
ایستادهای پس میایستم
فاطمه شمس
محمدرضای مهربانم سلام
سی و پنجمین روز از حبس تو هم تمام شد و عقربههای ساعت هنوز در حال دویدن به سمت لحظه دیدار من و تواند. به همین یک ذره دلشادم..از آخرین نامهای که به تو نوشتم و در آن گفتم که چگونه نامههایم یکی پس از دیگری بیجواب ماندند سه روز گذشت. تصمیم گرفتهام از امروز مخاطب نامههایم تنها خود تو باشی. فکر کردم هیچ کس جز تو از این پس ارزش مخاطب قرار گرفتن این دلمویهها را ندارد. میدانم سختدلتر و تاریکروحتر از آن شدهاند و که خطی از این دلتنگیها را به دست تو برسانند. اما امید دارم به روزی که چون قهرمانی باز گردی و تک تک این خطوط را خودت با صدای بلند برایم بخوانی. درست مثل همه آن نامههایی که روزگارانی برایت نوشته بودم و تو در راه سفر در گوشم زمزمه کرده بودی.
از این پس برایت مینویسم که بدانی در روزهایی که در بیخبری محض حبست کردند و اخبار دروغ در گوشت خواندند، این بیرون مردم چه حماسهها آفریدند و چه خونها ریخته شد برای راهی که آرمان مشترکمان بود. به تو مینویسم تا روز آزادیات از عافیتطلبی و انفعال و بیمصرف بودن خودم وجداندرد نگیرم. روزی که از راه بیایی قصهها و حکایتها با تو خواهم گفت که نوشتنش ممکن نیست. اما این خطوط را خواهم نگاشت تا یاد و نام تو در ذهنها زنده باشد و دربند بودن تو و همرزمانت به عادتی تلخ بدل نشود که فقط از سر اجبار هر روز آهی بکشند و بگذرند و سرنوشت تو و آن دیگران را به دست زمان بسپارند. مینویسم تا بدانی اگر تو نیستی، من ایستادهام و صدایی هنوز زنده است که با همه تلاشهای ناکام تا به امروز نتوانستهاند لحظهای به خفقانش بکشانند و ساکتش کنند. مینویسم تا بدانند اگر تو را به بند تعصب و تزویر کشیدهاند، کسی هنوز هست که گناه این معصیتکاران خونریز را رسوا سازد و به حبس چون تویی که نماد اندیشه جوان و پویا و سبز ایرانزمینی اعتراض کند.
خوب من
نامه قبلیام به تو یک روز قبل از حماسه سبز دیگری بود که مردممان آفریدند. کاش بودی و به چشم خودت میدیدی که این جمعهای که گذشت، باز هم از هر گوشه خیابان کشاورز و انقلاب و کارگر که دو روز بعد از حبس تو به خون عزیزانمان آبیاری شده بود، نهالی سبز رویید. انگار از هر قطره خون ندا و سهراب و شهدای سبز دیگر هزار گیاه سبز رونده جوانه زده بود. مردم به نمازجمعه آمدند. اما نه آن نمازجمعهای که سالهای سال از کودکی من وتو تا امروز که ربع قرنی از عمرمان میگذرد در صدا و سیما دیده بودیم. نه آن صورتها و آدمهای تکراری. این بار بیش از هر جمعه دیگری جوانترهای همسن و سال ما، آن هم نه با شکل و هیات مورد پسند صاحبان قدرت، بلکه آن طوری که خودشان میپسندیدند و انتخاب کرده بودند به نماز آمدند. همان مردمان دلیری که با شور و شعورشان، حماسه انقلاب تا آزادی را رقم زده بودند این بار هم آمدند و اللهاکبر را از بام خانههایشان به صفوف نمازجمعه کشاندند. خیلیها بار اولشان بود که به عمر خود قدم به نمازجمعه میگذاشتند.
بسی باشکوه بود این جمعه... بزرگترها میگفتند تنها نمازجمعهای که با این نماز قابل مقایسه بود، نمازی است که آیتا... طالقانی(ره) سی سال پیش خوانده بود. در همین جا و از همین تریبون. سبزها آمدند چون رهبر سبزها هم آمده بود. میرحسین موسوی، فروتنانه آمد و بین مردم نشست. نه در صف نخست. زهرا رهنورد هم همینطور. سبزها آمده بودند تا ببینند هاشمی بعد از سی سال چه تصمیمی خواهد گرفت و دین خودش را چگونه به ملت ادا خواهد کرد. دلهرهها بود در دلها از آنچه آغاز و پایانش میتوانست آغاز و پایان خیلی حرفها و امیدها باشد.
اما هاشمی خوش درخشید و فراتر از حد انتظار ظاهر شد. او بعد از سی سال میان مردم و قدرت، جانب مردم را گرفت و رو سفید از پشت آن تریبونی که سالهاست بوی تکرار و تملق گرفته، پایین آمد. به گمانم نمازی که این پیلتن سیاست ایران، آن روز ظهر خواند یکی از معدود نمازهایی باشد که به عمرش با وجدانی آسوده و قلبی مطمئن گزارده است. هاشمی نه به صاحبان نامشروع قدرت که به یک ملت آموخت که چطور میتوان ملتی را رهبر بود. که چطور میتوان فراتر از جناحین ایستاد و دعوت به تعقل و تضارب آرا کرد. که چطور میتوان از دین حرف زد و آن را به گند نکشید. که چگونه میتوان در مقابل مشتی شعارگوی بیعقل، مودب ایستاد و به آنان مهلت داد و زبان به گزافهگویی نگشود. هاشمی معنای بغض واقعی از اشک تزویر را به خوبی نشان داد و به همه فهماند که روضهخوانیهای نمایشی دیگر به گوش هیچکس خوش نمینشیند.
ایستادهای پس میایستم
فاطمه شمس
محمدرضای مهربانم سلام
سی و پنجمین روز از حبس تو هم تمام شد و عقربههای ساعت هنوز در حال دویدن به سمت لحظه دیدار من و تواند. به همین یک ذره دلشادم..از آخرین نامهای که به تو نوشتم و در آن گفتم که چگونه نامههایم یکی پس از دیگری بیجواب ماندند سه روز گذشت. تصمیم گرفتهام از امروز مخاطب نامههایم تنها خود تو باشی. فکر کردم هیچ کس جز تو از این پس ارزش مخاطب قرار گرفتن این دلمویهها را ندارد. میدانم سختدلتر و تاریکروحتر از آن شدهاند و که خطی از این دلتنگیها را به دست تو برسانند. اما امید دارم به روزی که چون قهرمانی باز گردی و تک تک این خطوط را خودت با صدای بلند برایم بخوانی. درست مثل همه آن نامههایی که روزگارانی برایت نوشته بودم و تو در راه سفر در گوشم زمزمه کرده بودی.
از این پس برایت مینویسم که بدانی در روزهایی که در بیخبری محض حبست کردند و اخبار دروغ در گوشت خواندند، این بیرون مردم چه حماسهها آفریدند و چه خونها ریخته شد برای راهی که آرمان مشترکمان بود. به تو مینویسم تا روز آزادیات از عافیتطلبی و انفعال و بیمصرف بودن خودم وجداندرد نگیرم. روزی که از راه بیایی قصهها و حکایتها با تو خواهم گفت که نوشتنش ممکن نیست. اما این خطوط را خواهم نگاشت تا یاد و نام تو در ذهنها زنده باشد و دربند بودن تو و همرزمانت به عادتی تلخ بدل نشود که فقط از سر اجبار هر روز آهی بکشند و بگذرند و سرنوشت تو و آن دیگران را به دست زمان بسپارند. مینویسم تا بدانی اگر تو نیستی، من ایستادهام و صدایی هنوز زنده است که با همه تلاشهای ناکام تا به امروز نتوانستهاند لحظهای به خفقانش بکشانند و ساکتش کنند. مینویسم تا بدانند اگر تو را به بند تعصب و تزویر کشیدهاند، کسی هنوز هست که گناه این معصیتکاران خونریز را رسوا سازد و به حبس چون تویی که نماد اندیشه جوان و پویا و سبز ایرانزمینی اعتراض کند.
خوب من
نامه قبلیام به تو یک روز قبل از حماسه سبز دیگری بود که مردممان آفریدند. کاش بودی و به چشم خودت میدیدی که این جمعهای که گذشت، باز هم از هر گوشه خیابان کشاورز و انقلاب و کارگر که دو روز بعد از حبس تو به خون عزیزانمان آبیاری شده بود، نهالی سبز رویید. انگار از هر قطره خون ندا و سهراب و شهدای سبز دیگر هزار گیاه سبز رونده جوانه زده بود. مردم به نمازجمعه آمدند. اما نه آن نمازجمعهای که سالهای سال از کودکی من وتو تا امروز که ربع قرنی از عمرمان میگذرد در صدا و سیما دیده بودیم. نه آن صورتها و آدمهای تکراری. این بار بیش از هر جمعه دیگری جوانترهای همسن و سال ما، آن هم نه با شکل و هیات مورد پسند صاحبان قدرت، بلکه آن طوری که خودشان میپسندیدند و انتخاب کرده بودند به نماز آمدند. همان مردمان دلیری که با شور و شعورشان، حماسه انقلاب تا آزادی را رقم زده بودند این بار هم آمدند و اللهاکبر را از بام خانههایشان به صفوف نمازجمعه کشاندند. خیلیها بار اولشان بود که به عمر خود قدم به نمازجمعه میگذاشتند.
بسی باشکوه بود این جمعه... بزرگترها میگفتند تنها نمازجمعهای که با این نماز قابل مقایسه بود، نمازی است که آیتا... طالقانی(ره) سی سال پیش خوانده بود. در همین جا و از همین تریبون. سبزها آمدند چون رهبر سبزها هم آمده بود. میرحسین موسوی، فروتنانه آمد و بین مردم نشست. نه در صف نخست. زهرا رهنورد هم همینطور. سبزها آمده بودند تا ببینند هاشمی بعد از سی سال چه تصمیمی خواهد گرفت و دین خودش را چگونه به ملت ادا خواهد کرد. دلهرهها بود در دلها از آنچه آغاز و پایانش میتوانست آغاز و پایان خیلی حرفها و امیدها باشد.
اما هاشمی خوش درخشید و فراتر از حد انتظار ظاهر شد. او بعد از سی سال میان مردم و قدرت، جانب مردم را گرفت و رو سفید از پشت آن تریبونی که سالهاست بوی تکرار و تملق گرفته، پایین آمد. به گمانم نمازی که این پیلتن سیاست ایران، آن روز ظهر خواند یکی از معدود نمازهایی باشد که به عمرش با وجدانی آسوده و قلبی مطمئن گزارده است. هاشمی نه به صاحبان نامشروع قدرت که به یک ملت آموخت که چطور میتوان ملتی را رهبر بود. که چطور میتوان فراتر از جناحین ایستاد و دعوت به تعقل و تضارب آرا کرد. که چطور میتوان از دین حرف زد و آن را به گند نکشید. که چگونه میتوان در مقابل مشتی شعارگوی بیعقل، مودب ایستاد و به آنان مهلت داد و زبان به گزافهگویی نگشود. هاشمی معنای بغض واقعی از اشک تزویر را به خوبی نشان داد و به همه فهماند که روضهخوانیهای نمایشی دیگر به گوش هیچکس خوش نمینشیند.
محمدرضا جان!
کاش بودی و میدیدی که بعد از آن خطبههای تاریخی، مردم چگونه شعارهای مصادره شده را به نفع خودشان تغییر دادند و در پاسخ به شعارهای توخالی مشتی شعارخوان به جای آمریکا و انگلیس برای روسیه آرزوی مرگ کردند. آنها بلندتر از هر وقت دیگری گفتند که خون رگان خویش را فقط و فقط به ملتشان هدیه خواهند کرد و نه هیچ کس دیگری. جواب این هوشیاری و بیداری گاز اشکآور و باتوم بود. میدانم که میدانی جز این هم از مشتی مارگزیده که از ریسمان سیاه و سفید ملت ترسیدهاند انتظاری نبود!
این جمعه اتفاق بزرگی افتاد. آن هم این بود که تجمعات عمومی به مناسبتهای مذهبی و ملی از چنگ مشتی انحصارطلب که همواره تلاش میکردند حضور مردم را به نفع خویش مصادره کنند و مشروعیت از دسترفتهشان را بازسازی کنند، درآمد. خوشحال باش عزیز دلم که از این پس حسرت برگزاری حتی یک راهپیمایی که در آن خبری از همصدایان ما نباشد به دلشان خواهد ماند. آنان با دستان خودشان این هدیه بزرگ را به ملت دادند. هدیهای که دیگر هیچ راهی برای بازپسگیریاش ندارند.
ماندهام با این حضور دلیرانه و مداوم مردم، دوربینهای سانسورچیان صداوسیما چطور و تا کی خواهند توانست این صحنههای درخشان را از چشم مردم پنهان کنند. این جمعه دو میلیون نفر به نماز آمدند. ماه محرم و ۲۲ بهمن و روز قدس را چه خواهند کرد؟ تا کی سبز را با سیاه رنگ خواهند کرد؟ تا کی تن کبود صدها شهید راه آزادی را به اسم تصادف روانه گورستان خواهند کرد؟ تا کی با ضرب و زور قرص آرام بخش از جنایتهای بیپرده و کابوس لبخند معصوم سهراب، ضجههای مادرش، و کاسه سفید نگاه یخ زده ندا در مقابل دوربین به سمت خواب فرار خواهند کرد؟ تا کی بیشرمانه تن بیجان سعید حجاریان عزیز را در حبس نگه خواهند داشت و به دروغ به او خواهند گفت که زن و فرزندت در عذابند؟ من ماندهام تا کی پاکنامی چون تو که وجودت سبب خیر و نیکی بود و نماد خوشفکری نسل جوان بودی را به بازجوییهایی طولانیمدت و حبس در انفرادی، شکنجه روحی خواهند داد؟
اما یک چیز را خوب میدانم. آن هم اینکه استوار ایستادهای. کاش میشد به گوشت برسانم که مردم هم استوار چون تو ایستادهاند و مرثیه خرداد را هر روز بر پشتبام و در صحن خیابان همسرایی میکنند. امروز خبر رسید که بازجویانت بریدهاند و به شدت از دست تو عصبانیند. عصبانی از اینکه به پروژه ننگین اعترافگیری تن ندادهای و بیخبری و دلتنگی و انفرادی را به جان خریدهای و دلیرانه ایستادهای. خبر آمد که هنوز خندههای کودکانه سر میدهی و آن عزیزان دربندی که دلشان تنگتر است را با خندههای بلند و حرفهای امیدوارانهات از داخل سلول به ادامه این مبارزه امیدوار میکنی. میدانم این رزم مشترکی که تو را به حبس کشانده و مرا به تبعید، با صبر و امیدواری به نصری قریب تبدیل خواهد شد.
خوب میدانم روزی خواهد آمد که دست در دست تو باز هم در باد خواهم چرخید و با هم به آفتاب سلامی دوباره خواهیم داد.
صبح نزدیک است و ما بیدار
عاشق همیشهات: فاطمه
شامگاه بیست و نهم تیرماه ۸۸
*****
کاش بودی و میدیدی که بعد از آن خطبههای تاریخی، مردم چگونه شعارهای مصادره شده را به نفع خودشان تغییر دادند و در پاسخ به شعارهای توخالی مشتی شعارخوان به جای آمریکا و انگلیس برای روسیه آرزوی مرگ کردند. آنها بلندتر از هر وقت دیگری گفتند که خون رگان خویش را فقط و فقط به ملتشان هدیه خواهند کرد و نه هیچ کس دیگری. جواب این هوشیاری و بیداری گاز اشکآور و باتوم بود. میدانم که میدانی جز این هم از مشتی مارگزیده که از ریسمان سیاه و سفید ملت ترسیدهاند انتظاری نبود!
این جمعه اتفاق بزرگی افتاد. آن هم این بود که تجمعات عمومی به مناسبتهای مذهبی و ملی از چنگ مشتی انحصارطلب که همواره تلاش میکردند حضور مردم را به نفع خویش مصادره کنند و مشروعیت از دسترفتهشان را بازسازی کنند، درآمد. خوشحال باش عزیز دلم که از این پس حسرت برگزاری حتی یک راهپیمایی که در آن خبری از همصدایان ما نباشد به دلشان خواهد ماند. آنان با دستان خودشان این هدیه بزرگ را به ملت دادند. هدیهای که دیگر هیچ راهی برای بازپسگیریاش ندارند.
ماندهام با این حضور دلیرانه و مداوم مردم، دوربینهای سانسورچیان صداوسیما چطور و تا کی خواهند توانست این صحنههای درخشان را از چشم مردم پنهان کنند. این جمعه دو میلیون نفر به نماز آمدند. ماه محرم و ۲۲ بهمن و روز قدس را چه خواهند کرد؟ تا کی سبز را با سیاه رنگ خواهند کرد؟ تا کی تن کبود صدها شهید راه آزادی را به اسم تصادف روانه گورستان خواهند کرد؟ تا کی با ضرب و زور قرص آرام بخش از جنایتهای بیپرده و کابوس لبخند معصوم سهراب، ضجههای مادرش، و کاسه سفید نگاه یخ زده ندا در مقابل دوربین به سمت خواب فرار خواهند کرد؟ تا کی بیشرمانه تن بیجان سعید حجاریان عزیز را در حبس نگه خواهند داشت و به دروغ به او خواهند گفت که زن و فرزندت در عذابند؟ من ماندهام تا کی پاکنامی چون تو که وجودت سبب خیر و نیکی بود و نماد خوشفکری نسل جوان بودی را به بازجوییهایی طولانیمدت و حبس در انفرادی، شکنجه روحی خواهند داد؟
اما یک چیز را خوب میدانم. آن هم اینکه استوار ایستادهای. کاش میشد به گوشت برسانم که مردم هم استوار چون تو ایستادهاند و مرثیه خرداد را هر روز بر پشتبام و در صحن خیابان همسرایی میکنند. امروز خبر رسید که بازجویانت بریدهاند و به شدت از دست تو عصبانیند. عصبانی از اینکه به پروژه ننگین اعترافگیری تن ندادهای و بیخبری و دلتنگی و انفرادی را به جان خریدهای و دلیرانه ایستادهای. خبر آمد که هنوز خندههای کودکانه سر میدهی و آن عزیزان دربندی که دلشان تنگتر است را با خندههای بلند و حرفهای امیدوارانهات از داخل سلول به ادامه این مبارزه امیدوار میکنی. میدانم این رزم مشترکی که تو را به حبس کشانده و مرا به تبعید، با صبر و امیدواری به نصری قریب تبدیل خواهد شد.
خوب میدانم روزی خواهد آمد که دست در دست تو باز هم در باد خواهم چرخید و با هم به آفتاب سلامی دوباره خواهیم داد.
صبح نزدیک است و ما بیدار
عاشق همیشهات: فاطمه
شامگاه بیست و نهم تیرماه ۸۸
*****
حمايت تعدادی از روشنفکران بنام جهان در حمایت از اعتصاب غذای نیویورک
بیانیه ی تعدادی از روشنفکران بنام جهان در حمایت از اعتصاب غذای نیویورک : سال 2005 اکبر گنجی به عنوان یک زندانی جمهوری اسلامی ایران بیش از هشتاد روز را در اعتصاب غذا سپری کرد. اعتراض گنجی لحظه ی تعیین کننده ی مقاومت در برابر سرکوب فزاینده ی رژیم بود. در پاسخ به انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد، جنبش سبز دموکراتیک ایران سر بر آورد. در واکنش به سرکوب این جنبش از سوی جمهوری اسلامی، اکبر گنجی دراقدامی هماهنگ، همه را به شرکت در اعتصاب غذا فرا خوانده است. گنجی از همه ی شهروندان ایرانی و آمریکایی دعوت کرده است تا در یک اعتصاب غذای سه روزه در مقابل سازمان ملل متحد به او بپیوندند و بدین ترتیب، جنبش سبز ایران مورد حمایت جهانی قرار گیرد. این اعتصاب غذا، از 8 بامداد چهارشنبه 22 جولای 2009 آغاز خواهد شد و در 8 شامگاه 24 جولای پایان خواهد گرفت. ما از این تلاش مهم پشتیبانی کرده و از همه ی آزادیخواهان دعوت می کنیم تا برای نشان دادن همبستگی با مردم ایران، بدان بپیوندند.
امضا کنندگان:
1- تامس اسکانلون(استاد فلسفه، دانشگاه هاروارد). 2- الیزابت اندرسون(استاد حقوق، دانشگاه میشیگان). 3- جاشوا اوبر(استاد علوم سیاسی، دانشگاه استنفورد) 4- اندی اسکات(مدیر گوگل). 5- کیک اسکات(مدیر گوگل). 6- میشل بری(استاد دانشکده پزشکی، دانشگاه استفورد). 7- هانری بارکی(استاد علوم سیاسی، دانشگاه لی های). 8- فیروزه دما (نویسنده). 9- جول رابرتس( استاد حقوق، دانشگاه ویسکانسون). 10- کوری رابن(استاد علوم سیاسی، دانشگاه نیویورک). 11-جان رومر(استاد علوم سیاسی و اقتصاد، دانشگاه ییل). 12- دبورا ساکس(استاد حقوق و اخلاق، دانشگاه استنفورد). 13- تامی شلبی(استاد فلسفه و مطالعات آفریقا ، دانشگاه هاروارد، و ویراستار مجله ی ترانزیشن). 14- ریچارد فورد(استاد حقوق، دانشگاه استنفورد). 15- جوشوا کوهن (استاد حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه استنفورد). 16- چیت کیتس(رئیس سابق عفو بین المللی آمریکا، استاد حقوق دانشگاه استنفورد). 17- بتسی کوهن(روشنفکر مستقل، نیویورک). 18- دیوید گروسگی(استاد علوم سیاسی ، دانشگاه استنفورد). 19- جوآن لاندی (رهبر جنبش صلح و دموکراسی). 20- عباس میلانی(رئیس گروه ایرانشناسی دانشگاه استنفورد). 21- راژان منون(استاد دانشگاه لی های). 22- فرانکو مورتی(استاد ادبیات تطبیقی، دانشگاه استنفورد). 23- جین منزبریچ(استاد علوم سیاسی،دانشگاه هاروارد). 24- مارتا نسبام(استاد حقوق، دانشگاه شیکاگو). 25- تامس هریسون(رهبر جنبش صلح و دموکراسی). 26- چارلز یونکرمن(معاون رئیس دانشگاه استنفورد)
بیانیه ی تعدادی از روشنفکران بنام جهان در حمایت از اعتصاب غذای نیویورک : سال 2005 اکبر گنجی به عنوان یک زندانی جمهوری اسلامی ایران بیش از هشتاد روز را در اعتصاب غذا سپری کرد. اعتراض گنجی لحظه ی تعیین کننده ی مقاومت در برابر سرکوب فزاینده ی رژیم بود. در پاسخ به انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد، جنبش سبز دموکراتیک ایران سر بر آورد. در واکنش به سرکوب این جنبش از سوی جمهوری اسلامی، اکبر گنجی دراقدامی هماهنگ، همه را به شرکت در اعتصاب غذا فرا خوانده است. گنجی از همه ی شهروندان ایرانی و آمریکایی دعوت کرده است تا در یک اعتصاب غذای سه روزه در مقابل سازمان ملل متحد به او بپیوندند و بدین ترتیب، جنبش سبز ایران مورد حمایت جهانی قرار گیرد. این اعتصاب غذا، از 8 بامداد چهارشنبه 22 جولای 2009 آغاز خواهد شد و در 8 شامگاه 24 جولای پایان خواهد گرفت. ما از این تلاش مهم پشتیبانی کرده و از همه ی آزادیخواهان دعوت می کنیم تا برای نشان دادن همبستگی با مردم ایران، بدان بپیوندند.
امضا کنندگان:
1- تامس اسکانلون(استاد فلسفه، دانشگاه هاروارد). 2- الیزابت اندرسون(استاد حقوق، دانشگاه میشیگان). 3- جاشوا اوبر(استاد علوم سیاسی، دانشگاه استنفورد) 4- اندی اسکات(مدیر گوگل). 5- کیک اسکات(مدیر گوگل). 6- میشل بری(استاد دانشکده پزشکی، دانشگاه استفورد). 7- هانری بارکی(استاد علوم سیاسی، دانشگاه لی های). 8- فیروزه دما (نویسنده). 9- جول رابرتس( استاد حقوق، دانشگاه ویسکانسون). 10- کوری رابن(استاد علوم سیاسی، دانشگاه نیویورک). 11-جان رومر(استاد علوم سیاسی و اقتصاد، دانشگاه ییل). 12- دبورا ساکس(استاد حقوق و اخلاق، دانشگاه استنفورد). 13- تامی شلبی(استاد فلسفه و مطالعات آفریقا ، دانشگاه هاروارد، و ویراستار مجله ی ترانزیشن). 14- ریچارد فورد(استاد حقوق، دانشگاه استنفورد). 15- جوشوا کوهن (استاد حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه استنفورد). 16- چیت کیتس(رئیس سابق عفو بین المللی آمریکا، استاد حقوق دانشگاه استنفورد). 17- بتسی کوهن(روشنفکر مستقل، نیویورک). 18- دیوید گروسگی(استاد علوم سیاسی ، دانشگاه استنفورد). 19- جوآن لاندی (رهبر جنبش صلح و دموکراسی). 20- عباس میلانی(رئیس گروه ایرانشناسی دانشگاه استنفورد). 21- راژان منون(استاد دانشگاه لی های). 22- فرانکو مورتی(استاد ادبیات تطبیقی، دانشگاه استنفورد). 23- جین منزبریچ(استاد علوم سیاسی،دانشگاه هاروارد). 24- مارتا نسبام(استاد حقوق، دانشگاه شیکاگو). 25- تامس هریسون(رهبر جنبش صلح و دموکراسی). 26- چارلز یونکرمن(معاون رئیس دانشگاه استنفورد)
*****
حمايت دزموند توتو و ديگر برندگان جايزه صلح نوبل و هنرمندان و شاعران ايران از اقدام جهانی در سوم مرداد ماه
ادامه اعتراضات در ايران – افزايش حمايت های جهانی
آرچ بی شاپ دزموند توتو؛ برنده جايزه صلح نوبل درسال ۱۹۸۴ در مورد وقايع اخير در ايران گفت " ما سرکوب و خشونت عليه مردمی که بطور مسالمت آميز تجمع می کنند، تشديد محدوديت در آزادی های مدنی و زندانی کردن تعداد بيشماری از رهبران مدنی در ايران را محکوم می کنيم.
"شيرين عبادی؛ مدافع ايرانی حقوق بشر و برنده جايزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ ميلادی نيز گفت: "اگر که يک کشوری بخواهد که صادقانه از دموکراسی در کشور ديگری که تحت حکومت ديکتاتوری است حمايت کند، تنها کاری که بايد انجام دهد حمايت از مبارزين آزادی در آن کشور است که برای نهادينه کردن دموکراسی در کشور خود بپا خاسته اند."
مايريد مگوآير؛ برنده جايزه صلح نوبل در سال ۱۹۷۶ در مورد رفتار دولتمردان در ايران گفت:" مسئولين در ايران تعهدات کشور خود را نسبت به پيمان های بين المللی حقوق بشر نقض می کنند و قوانين کشور خود را نيز زير سوال می برند.
مايريد مگوآير؛ برنده جايزه صلح نوبل در سال ۱۹۷۶ در مورد رفتار دولتمردان در ايران گفت:" مسئولين در ايران تعهدات کشور خود را نسبت به پيمان های بين المللی حقوق بشر نقض می کنند و قوانين کشور خود را نيز زير سوال می برند.
"جودی ويليامز؛ برنده جايزه صلح نوبل در سال ۱۹۹۷ در مورد خواسته های جهانی حقوق بشر گفت: "ما خواستار آزادی همه زندانيان سياسی هستيم، آنها بايد دست از خشونت عليه معترضين بردارند و حقوق بشر و آزادی های مدنی در ايران را رعايت کنند.
"سيمين بهبهانی؛ شاعره شهيری که در تهران اقامت دارد و اسماعيل خويی؛ شاعر مشهور ايرانی به روز جهانی اقدام برای حقوق بشر در ايران پيوستند، و داريوش؛ خواننده فهيم انسان دوست و نماد فرهنگ ايرانی در تجمع "اتحاد برای ايران" در واشنگتن دی سی برنامه هنری اجرا خواهد کرد.
دزموند توتو، شيرين عبادی، مايريد مگوآير و جودی ويليامز برای مصاحبه اعلام در دسترس می باشند. در بيش از ۵۵ شهر در سراسر جهان تجمعات و راهپيمايی های همبستگی در حمايت از حقوق بشر و حقوق مدنی مردم ايران و برای پايان دادن به خشونت در اين کشور برگزار می شود. برای اطلاعات بيشتر و فهرست شهرهايی که در آنها برنامه های همبستگی سازماندهی شده است به وب سايت www.united4iran.org مراجعه کنيد.
برخی از سازمان های حامی روز اقدام جهانی حقوق بشر در ايران عفو بين الملل، ديده بان حقوق بشر، اف آی دی اچ، گزارشگران بدون مرز، کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران، ابتکار زنان برنده حقوق بشر و پيس جم هستند و فهرست کامل سازمان های حامی در وب سايت در دسترس می باشد.
*****
همزمان با پیشنهاد رفراندم از سوی خاتمی و مجمع روحانیون
موسوی: این موج فروکش نخواهد کرد
همزمان با پیشنهاد سید محمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز در مورد برگزاری رفراندوم راجع به مشروعیت دولت احمدی نژاد، میرحسین موسوی در دیدار با خانواده بازداشت شدگان اخیر با تاکید بر مواضع پیشین خود اعلام کرد: "امروز ملت تازهای متولد شده است و نمیشود با زندانی کردن افراد، این بیداری را از بین برد. ساختن پرونده و جریانسازی برای اینکه مسالهی غلطی را راه بیندازند مشکلی را حل نمی کند و نتیجه ای هم نخواهد داد."
میرحسین موسوی در این دیدار با انتقاد شدید از اعتراف گیری و پرونده سازی های علیه بازداشت شدگان اخیر گفت: "این طرح یک طرح دفاعی برای کسانی است که از آزادی مردم میترسند و میخواهند با پیوسته کردن مردم و زندانیان با بیگانهها، مفری برای خود ایجاد کنند ولی چه کسی است که نداند این دستگیریها برای چیست."
نخست وزیر سابق کشور همچنین اظهار داشت: "مردم فسادی را در فرآیند انتخابات شاهد بودند و به طور خودجوش به میدان آمدند تا از حق خود دفاع کنند. این موج با گرفتن چند هزار و حتی چند ده هزار زندانی نیز فروکش نخواهد کرد و نمیشود کسانی بنشیند و بگویند مساله تمام شده است. حرف ما این است که برخلاف قانون و آرمانهای انقلاب عمل شده است و کارهای صورت گرفته خلاف متن قانون اساسی و خواست ملت است."
نامزد معترض به نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری همچنین با ابراز تاسف از برخوردهای صورت گرفته با معترضین تاکید کرد: "سهم آزادی مردم برای حفظ امنیت جامعه بیش از برخوردهای امنیتی است که با چوب و میلههای آهنی صورت میگیرد و چنین برخوردهایی ضد امنیت برای کشور ماست. ملت ما رشد یافتهتر از آن است که بخواهیم به روشهای بد پیش از انقلاب که نسبت به آن اعتراض داشتیم، برگردیم."
آقای موسوی در این دیدار تایید و تاکید بر اعتراف گیری و پرونده سازی علیه بازداشت شدگان از سوی برخی مسولان نظام از جمله احمد جنتی دبیرشورای نگهبان و خطیب نماز جمعه را تقبیح کرده و افزود :"این کار زشت و غلطی است که متاسفانه خطیبی در نماز جمعه هم از این مساله دفاع کرد. آیا در سطح ملی و جهانی کسی این اعترافات را باور خواهد کرد؟ من امیدوارم این جریانات زودتر به پایان برسد."
میرحسین موسوی ضمن ابراز همدردی با خانواده بازداشت شدگان با اشاره به این که "راه ساختن آینده بهتر راه دشواری است" گفت که "ما سختیها را میپذیریم و باید هزینه بپردازیم تا آیندهی بهتر داشته باشیم و البته باید تلاش کنیم تا هزینهها را کاهش دهیم. ما شهدای زیادی داریم تا ایرانی پیشرفته و فضایی برای بروز اندیشههای باز داشته باشیم."
بازگشت اعتماد مردم با برگزاری رفراندوم
میرحسین موسوی در تازه ترین اظهاراتش در جمع خانواده های بازداشت شدگان اخیر، همچنین با تاکید بر غیر قانونی بودن رفتارهای صورت گرفته با معترضان به نتایج انتخابات خطاب به مسولان نظام و جناح حاکم بر قدرت این پرسش را مطرح کرد که "آیا میخواهید مردم خلاف اعتقادات خود رفتار کنند؟"
کاندیدای اصلاح طلب و معترض دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در گفته های اخیرش بار دیگر غیر قانونی بودن دولت برآمده از تقلب را مورد تاکید قرارداده و گفت: "دولتی که در یک فضای بیاعتمادی با هر ترفندی روی کار بیاید دولت ضعیفی خواهد بود و چنین دولتی است که امتیازات را به بیگانگان خواهد داد چرا که پشتوانهی مردمی ندارد. برگرداندن اعتماد مردم برای ما ضرورت فراوان دارد چرا که در غیر این صورت اثرات بدی متوجه کشور خواهد شد."
این اظهارات میرحسین موسوی در دیدار با خانواده بازداشت شدگان حوادث اخیر در حالی منتشر می شود که روز یکشنبه سید محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین ایران نیز در دیداری مشابه با خانواده تعدادی از بازداشت شدگان اخیر بازداشت و پرونده سازی علیه فعالان سیاسی، اجتماعی، روزنامه نگاران و معترضان به انتخابات اخیر را "پایمال شدن اخلاق و عدالت" خوانده و تصریح کرد که این گونه برخوردها "منجر به لطمه دیدن اعتماد عمومی" می شود.
سید محمد خاتمی در این دیدار همچنین "تنها راه خارج شدن از شرایط بحرانی کشور" را "بازگرداندن اعتماد مردم" دانسته و گفت "بایستی اعتماد عمومی را به جامعه برگرداند. دوام نظم و تداوم پیشرفت كشور در گرو بازگرداندن اعتماد عمومی است. ما از ابتدا عنوان كردیم كه برای بازگرداندن این اعتماد راه قانونی وجود دارد و مورد توجه قرار نگرفت. اكنون هم به صراحت می گویم راه برونرفت از بحران فعلی، اتكا به آرای مردم و برگزاری رفراندوم قانونی است."
رییس دولت اصلاحات با تاکید بر اهمیت نظر و رای مردم اعلام کرد که "بایستی از مردم پرسید آیا وضعیت پیش آمده، مطلوب است واز آن راضی هستند؟ اگر اكثریت مردم این وضع را قبول داشته باشند، ما هم تسلیم هستیم."
تاکید میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی بر بازگشت اعتماد مردم درحالی است که روز یکشنبه مجمع روحانیون مبارز نیز با انتشار بیانیه ای مشابه پیشنهاد سید محمد خاتمی اعلام کرد که "برابر نص صریح قانون اساسی تنها راه حل برون رفت از بحران کنونی برگزاری همه پرسی از مردم است."
این تشکل سیاسی کشور در بیانیه خود با این تحلیل که "در انتخابات اخیر اعتماد عمومی نسبت به اینکه "میزان رأی ملت است" آسیب جدی دید و برای میلیونها انسان این شائبه پیش آمد که چهبسا جریانها و سازوکارهایی بتوانند در رأی واقعی مردم تصرف کنند و نتیجهای را جز آنچه مردم خواستهاند، اعلام و القا کنند" از حاکمان نظام جمهوری اسلامی خواست تا به نظر معترضان احترام بگذارد.
مجمع روحانیون مبارز در این بیانیه خود درکنار "پیشنهاد همه پرسی از ملت ایران" همچنین تاکید کرد که "البته همهپرسیای نه توسط نهادها و مراکزی که انتخابات را به این گونه سرنوشتی دچار کردند بلکه زیر نظر نهاد و مرجعی بیطرف و مورد اعتماد مردم برگزار شود."
مجمع روحانیون مبارز همچنین به حاکمان جمهوری اسلامی توصیه کرد: "جا دارد که حاکمیت به جای اعتماد به تحلیلهای بیمار گونه و توهم زا که مبنای سیاست ها و اعمال زیان بار و منشأ زیر پا نهاده شدن حقوق شهروندی مردم و نقص آشکار قانون اساسی و قاعده انصاف و شرع و عقل شده است، به پیشنهادهای خیرخواهانه عزیزانی چون هاشمی رفسنجانی توجه و اهتمام کنند تا در سایه آن رهبری، ملت و کشور همه برنده صحنه ای باشند که اگر وضع فعلی ادامه یابد، همگان بازنده خواهند بود."
حمله کیهان به خاتمی و مجمع روحانیون مبارز
هنوز مدت زیادی از اظهارات میرحسین موسوی مبنی بر بی اعتبار بودن پرونده سازی برعلیه فعالان سیاسی نگذشته، حسین شریتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان امروز با حمله به میرحسین موسوی، سیدمحمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز آنها را به دلیل ارایه پیشنهاد برگزاری رفراندوم برای برون رفت از بحران موجود در کشور، به ارتباط با بیگانگان بخصوص آمریکا متهم کرد.
نماینده " سیدعلی گدا" در موسسه کیهان در یادداشت خود دلیل این اتهام زنی را ارایه پیشنهادی مشابه برگزاری رفراندوم از سوی مایکل لدین سیاستمدار آمریکایی دانسته و نوشته به همین دلیل است که، به نوشته کیهان، اظهارات اصلاح طلبان "بلافاصله با استقبال گسترده مقامات و رسانه های آمریكایی، اروپایی و اسرائیلی روبر شد."
این مردک غاصب و اشغالگر این روزنامه پس از این اتهام زنی که بخش بیشتراین یادداشت را تشکیل می دهد، پیشنهاد برگزاری رفراندوم از سوی اصلاح طلبان را غیرقانونی دانسته و نوشته: "مطابق اصل 110 قانون اساسی فرمان همه پرسی بایستی از جانب رهبری صادر شود و نظارت بر آن مطابق اصل 99 قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است."
حسین شریعتمداری در بخش آخر نوشته خود ارایه پیشنهاد رفراندوم را "فتنه انگیزی" و "داغ كردن تنور تنش" خوانده و "دار و دسته خاتمی" را تهدید کرده که "به یقین از بادی كه به دستور دشمنان می كارند طوفانی سهمگین به پا خواهد شد كه طومارخط جدید نفاق را نیز مانند خط نفاق دهه 60 درهم می پیچد."
*****
موسوی: این موج فروکش نخواهد کرد
همزمان با پیشنهاد سید محمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز در مورد برگزاری رفراندوم راجع به مشروعیت دولت احمدی نژاد، میرحسین موسوی در دیدار با خانواده بازداشت شدگان اخیر با تاکید بر مواضع پیشین خود اعلام کرد: "امروز ملت تازهای متولد شده است و نمیشود با زندانی کردن افراد، این بیداری را از بین برد. ساختن پرونده و جریانسازی برای اینکه مسالهی غلطی را راه بیندازند مشکلی را حل نمی کند و نتیجه ای هم نخواهد داد."
میرحسین موسوی در این دیدار با انتقاد شدید از اعتراف گیری و پرونده سازی های علیه بازداشت شدگان اخیر گفت: "این طرح یک طرح دفاعی برای کسانی است که از آزادی مردم میترسند و میخواهند با پیوسته کردن مردم و زندانیان با بیگانهها، مفری برای خود ایجاد کنند ولی چه کسی است که نداند این دستگیریها برای چیست."
نخست وزیر سابق کشور همچنین اظهار داشت: "مردم فسادی را در فرآیند انتخابات شاهد بودند و به طور خودجوش به میدان آمدند تا از حق خود دفاع کنند. این موج با گرفتن چند هزار و حتی چند ده هزار زندانی نیز فروکش نخواهد کرد و نمیشود کسانی بنشیند و بگویند مساله تمام شده است. حرف ما این است که برخلاف قانون و آرمانهای انقلاب عمل شده است و کارهای صورت گرفته خلاف متن قانون اساسی و خواست ملت است."
نامزد معترض به نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری همچنین با ابراز تاسف از برخوردهای صورت گرفته با معترضین تاکید کرد: "سهم آزادی مردم برای حفظ امنیت جامعه بیش از برخوردهای امنیتی است که با چوب و میلههای آهنی صورت میگیرد و چنین برخوردهایی ضد امنیت برای کشور ماست. ملت ما رشد یافتهتر از آن است که بخواهیم به روشهای بد پیش از انقلاب که نسبت به آن اعتراض داشتیم، برگردیم."
آقای موسوی در این دیدار تایید و تاکید بر اعتراف گیری و پرونده سازی علیه بازداشت شدگان از سوی برخی مسولان نظام از جمله احمد جنتی دبیرشورای نگهبان و خطیب نماز جمعه را تقبیح کرده و افزود :"این کار زشت و غلطی است که متاسفانه خطیبی در نماز جمعه هم از این مساله دفاع کرد. آیا در سطح ملی و جهانی کسی این اعترافات را باور خواهد کرد؟ من امیدوارم این جریانات زودتر به پایان برسد."
میرحسین موسوی ضمن ابراز همدردی با خانواده بازداشت شدگان با اشاره به این که "راه ساختن آینده بهتر راه دشواری است" گفت که "ما سختیها را میپذیریم و باید هزینه بپردازیم تا آیندهی بهتر داشته باشیم و البته باید تلاش کنیم تا هزینهها را کاهش دهیم. ما شهدای زیادی داریم تا ایرانی پیشرفته و فضایی برای بروز اندیشههای باز داشته باشیم."
بازگشت اعتماد مردم با برگزاری رفراندوم
میرحسین موسوی در تازه ترین اظهاراتش در جمع خانواده های بازداشت شدگان اخیر، همچنین با تاکید بر غیر قانونی بودن رفتارهای صورت گرفته با معترضان به نتایج انتخابات خطاب به مسولان نظام و جناح حاکم بر قدرت این پرسش را مطرح کرد که "آیا میخواهید مردم خلاف اعتقادات خود رفتار کنند؟"
کاندیدای اصلاح طلب و معترض دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در گفته های اخیرش بار دیگر غیر قانونی بودن دولت برآمده از تقلب را مورد تاکید قرارداده و گفت: "دولتی که در یک فضای بیاعتمادی با هر ترفندی روی کار بیاید دولت ضعیفی خواهد بود و چنین دولتی است که امتیازات را به بیگانگان خواهد داد چرا که پشتوانهی مردمی ندارد. برگرداندن اعتماد مردم برای ما ضرورت فراوان دارد چرا که در غیر این صورت اثرات بدی متوجه کشور خواهد شد."
این اظهارات میرحسین موسوی در دیدار با خانواده بازداشت شدگان حوادث اخیر در حالی منتشر می شود که روز یکشنبه سید محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین ایران نیز در دیداری مشابه با خانواده تعدادی از بازداشت شدگان اخیر بازداشت و پرونده سازی علیه فعالان سیاسی، اجتماعی، روزنامه نگاران و معترضان به انتخابات اخیر را "پایمال شدن اخلاق و عدالت" خوانده و تصریح کرد که این گونه برخوردها "منجر به لطمه دیدن اعتماد عمومی" می شود.
سید محمد خاتمی در این دیدار همچنین "تنها راه خارج شدن از شرایط بحرانی کشور" را "بازگرداندن اعتماد مردم" دانسته و گفت "بایستی اعتماد عمومی را به جامعه برگرداند. دوام نظم و تداوم پیشرفت كشور در گرو بازگرداندن اعتماد عمومی است. ما از ابتدا عنوان كردیم كه برای بازگرداندن این اعتماد راه قانونی وجود دارد و مورد توجه قرار نگرفت. اكنون هم به صراحت می گویم راه برونرفت از بحران فعلی، اتكا به آرای مردم و برگزاری رفراندوم قانونی است."
رییس دولت اصلاحات با تاکید بر اهمیت نظر و رای مردم اعلام کرد که "بایستی از مردم پرسید آیا وضعیت پیش آمده، مطلوب است واز آن راضی هستند؟ اگر اكثریت مردم این وضع را قبول داشته باشند، ما هم تسلیم هستیم."
تاکید میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی بر بازگشت اعتماد مردم درحالی است که روز یکشنبه مجمع روحانیون مبارز نیز با انتشار بیانیه ای مشابه پیشنهاد سید محمد خاتمی اعلام کرد که "برابر نص صریح قانون اساسی تنها راه حل برون رفت از بحران کنونی برگزاری همه پرسی از مردم است."
این تشکل سیاسی کشور در بیانیه خود با این تحلیل که "در انتخابات اخیر اعتماد عمومی نسبت به اینکه "میزان رأی ملت است" آسیب جدی دید و برای میلیونها انسان این شائبه پیش آمد که چهبسا جریانها و سازوکارهایی بتوانند در رأی واقعی مردم تصرف کنند و نتیجهای را جز آنچه مردم خواستهاند، اعلام و القا کنند" از حاکمان نظام جمهوری اسلامی خواست تا به نظر معترضان احترام بگذارد.
مجمع روحانیون مبارز در این بیانیه خود درکنار "پیشنهاد همه پرسی از ملت ایران" همچنین تاکید کرد که "البته همهپرسیای نه توسط نهادها و مراکزی که انتخابات را به این گونه سرنوشتی دچار کردند بلکه زیر نظر نهاد و مرجعی بیطرف و مورد اعتماد مردم برگزار شود."
مجمع روحانیون مبارز همچنین به حاکمان جمهوری اسلامی توصیه کرد: "جا دارد که حاکمیت به جای اعتماد به تحلیلهای بیمار گونه و توهم زا که مبنای سیاست ها و اعمال زیان بار و منشأ زیر پا نهاده شدن حقوق شهروندی مردم و نقص آشکار قانون اساسی و قاعده انصاف و شرع و عقل شده است، به پیشنهادهای خیرخواهانه عزیزانی چون هاشمی رفسنجانی توجه و اهتمام کنند تا در سایه آن رهبری، ملت و کشور همه برنده صحنه ای باشند که اگر وضع فعلی ادامه یابد، همگان بازنده خواهند بود."
حمله کیهان به خاتمی و مجمع روحانیون مبارز
هنوز مدت زیادی از اظهارات میرحسین موسوی مبنی بر بی اعتبار بودن پرونده سازی برعلیه فعالان سیاسی نگذشته، حسین شریتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان امروز با حمله به میرحسین موسوی، سیدمحمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز آنها را به دلیل ارایه پیشنهاد برگزاری رفراندوم برای برون رفت از بحران موجود در کشور، به ارتباط با بیگانگان بخصوص آمریکا متهم کرد.
نماینده " سیدعلی گدا" در موسسه کیهان در یادداشت خود دلیل این اتهام زنی را ارایه پیشنهادی مشابه برگزاری رفراندوم از سوی مایکل لدین سیاستمدار آمریکایی دانسته و نوشته به همین دلیل است که، به نوشته کیهان، اظهارات اصلاح طلبان "بلافاصله با استقبال گسترده مقامات و رسانه های آمریكایی، اروپایی و اسرائیلی روبر شد."
این مردک غاصب و اشغالگر این روزنامه پس از این اتهام زنی که بخش بیشتراین یادداشت را تشکیل می دهد، پیشنهاد برگزاری رفراندوم از سوی اصلاح طلبان را غیرقانونی دانسته و نوشته: "مطابق اصل 110 قانون اساسی فرمان همه پرسی بایستی از جانب رهبری صادر شود و نظارت بر آن مطابق اصل 99 قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است."
حسین شریعتمداری در بخش آخر نوشته خود ارایه پیشنهاد رفراندوم را "فتنه انگیزی" و "داغ كردن تنور تنش" خوانده و "دار و دسته خاتمی" را تهدید کرده که "به یقین از بادی كه به دستور دشمنان می كارند طوفانی سهمگین به پا خواهد شد كه طومارخط جدید نفاق را نیز مانند خط نفاق دهه 60 درهم می پیچد."
*****
اعضای دفتر تحکیم وحدت با حضور در قطعه 257 بهشت زهرا و منزل سهراب اعرابی اعلام کردند: راه شهیدان آزادی را ادامه می دهیم.
آنها ابتدا بر سر مزار ندا آقا سلطان دختر جوانی که در روز خونین سی خرداد در خیابان های تهران توسط نیروهای لباس شخصی کشته شد رفتند.
میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در آغاز شعری را برای ندا و سایر شهدای راه آزادی قرائت کرد و خطاب به حاضران گفت: "جرم ندا این بود که در برابر استبداد و خودکامگی ایستاده بود. آنان ندا را کشتند زیرا از حضور مسالمت آمیز مردم در خیابان ها ترسیده بودند اما گویا از تاریخ درس نگرفته اند و نمی دانند این خون ها به هیچ وجه فراموش نمی شود. ما امروز اینجا جمع شده ایم تا بگوییم اجازه نمی دهیم خون کسانی که جان خود را بر سر اعتراضات مسالمت آمیز از دست داده اند به سادگی پایمال شود".
مهدی عربشاهی دبیر تشکیلات این اتحادیه دانشجویی نیز در ادامه ندا و سهراب را نماد نسل جدیدی دانست که برای اهداف خود تا پای جان ایستاده اند و گفت: "نگاه ندا در آخرین لحظه ها برای مردم ایران پیام داشت و شهادت مظلومانه ی او مانند ضربه ای بر وجدان های خاموش بسیاری از مردم بود".
وی افزود: "متاسفانه امروز شاهد این هستیم که خون مردم ایران کم ارزش تر از مردم سایر کشورها شده است و مسئولان حکومتی تلاش میکنند تا با بزرگنمایی اتفاقی که برای یک زن مصری افتاد ندا و سایر جانباختگان فجایع اخیر ایران را به فراموشی بسپرند".
مرتضی سمیاری دیگر عضو شواری مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز قطعه 257 بهشت زهرا را قطعه ای ماندگار در تاریخ مبارزات مردمی این سرزمین خواند و گفت: "تنها راه احقاق حقوق ملی ادامه مسیری است که در یک ماه گذشته با آگاهی و درایت کم نظیر مردم به خوبی طی شده است".
در ادامه اعضای دفتر تحکیم وحدت با حضور بر سر مزار اشکان سهرابی و سهراب اعرابی یاد آنان را گرامی داشتند.
حضور اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در منزل سهراب اعرابی
به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت همچنین به منزل سهراب اعرابی رفته و با خانواده ی او دیدار کردند.
در این دیدار دانشجویان با ابراز هم دردی با مادر داغدار سهراب از پیگیری ها و زحمات وی قدردانی کردند و به وی اطمینان دادند راه سهراب و دیگر شهدای وقایع اخیر را ادامه خواهند داد و به دین خود نسبت به آنان وفا خواهند کرد.
مهدی عربشاهی خطاب به مادر سهراب گفت: "نمی دانیم امروز باید به شما تبریک بگوییم که چنین فرزندی در دامان شما پرورش یافته یا تسلیت بگوییم که او را از دست داده اید. امروز سهراب دیگر تنها متعلق به شما نیست و فرزند همه ملت است. شما را به عنوان مادری که حاضر به سکوت در برابر ظلم نشده اید و پیش از این اتفاق هم نشان داده بودید دلسوز همه کودکان جهان هستید به حق باید مادر صلح ایران نامید".
در ادامه مادر سهراب اعرابی نیز به شرح وقایع رخ داده در روزهای اخیر پرداخت و گفت: "من و سهراب همیشه در کنار هم در تجمعات حضور داشتیم. سهراب برای آزادی کشورش به خیابان ها می رفت و من از آنجا که به راهی که او انتخاب کرده بود ایمان داشتم همراهی اش میکردم. بر سر خاک او با خود قسم یاد کردم که هیچگاه سکوت نکنم و تا آخرین لحظه عمر پیگیر این ماجرا باشم".
آنها ابتدا بر سر مزار ندا آقا سلطان دختر جوانی که در روز خونین سی خرداد در خیابان های تهران توسط نیروهای لباس شخصی کشته شد رفتند.
میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در آغاز شعری را برای ندا و سایر شهدای راه آزادی قرائت کرد و خطاب به حاضران گفت: "جرم ندا این بود که در برابر استبداد و خودکامگی ایستاده بود. آنان ندا را کشتند زیرا از حضور مسالمت آمیز مردم در خیابان ها ترسیده بودند اما گویا از تاریخ درس نگرفته اند و نمی دانند این خون ها به هیچ وجه فراموش نمی شود. ما امروز اینجا جمع شده ایم تا بگوییم اجازه نمی دهیم خون کسانی که جان خود را بر سر اعتراضات مسالمت آمیز از دست داده اند به سادگی پایمال شود".
مهدی عربشاهی دبیر تشکیلات این اتحادیه دانشجویی نیز در ادامه ندا و سهراب را نماد نسل جدیدی دانست که برای اهداف خود تا پای جان ایستاده اند و گفت: "نگاه ندا در آخرین لحظه ها برای مردم ایران پیام داشت و شهادت مظلومانه ی او مانند ضربه ای بر وجدان های خاموش بسیاری از مردم بود".
وی افزود: "متاسفانه امروز شاهد این هستیم که خون مردم ایران کم ارزش تر از مردم سایر کشورها شده است و مسئولان حکومتی تلاش میکنند تا با بزرگنمایی اتفاقی که برای یک زن مصری افتاد ندا و سایر جانباختگان فجایع اخیر ایران را به فراموشی بسپرند".
مرتضی سمیاری دیگر عضو شواری مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز قطعه 257 بهشت زهرا را قطعه ای ماندگار در تاریخ مبارزات مردمی این سرزمین خواند و گفت: "تنها راه احقاق حقوق ملی ادامه مسیری است که در یک ماه گذشته با آگاهی و درایت کم نظیر مردم به خوبی طی شده است".
در ادامه اعضای دفتر تحکیم وحدت با حضور بر سر مزار اشکان سهرابی و سهراب اعرابی یاد آنان را گرامی داشتند.
حضور اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در منزل سهراب اعرابی
به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت همچنین به منزل سهراب اعرابی رفته و با خانواده ی او دیدار کردند.
در این دیدار دانشجویان با ابراز هم دردی با مادر داغدار سهراب از پیگیری ها و زحمات وی قدردانی کردند و به وی اطمینان دادند راه سهراب و دیگر شهدای وقایع اخیر را ادامه خواهند داد و به دین خود نسبت به آنان وفا خواهند کرد.
مهدی عربشاهی خطاب به مادر سهراب گفت: "نمی دانیم امروز باید به شما تبریک بگوییم که چنین فرزندی در دامان شما پرورش یافته یا تسلیت بگوییم که او را از دست داده اید. امروز سهراب دیگر تنها متعلق به شما نیست و فرزند همه ملت است. شما را به عنوان مادری که حاضر به سکوت در برابر ظلم نشده اید و پیش از این اتفاق هم نشان داده بودید دلسوز همه کودکان جهان هستید به حق باید مادر صلح ایران نامید".
در ادامه مادر سهراب اعرابی نیز به شرح وقایع رخ داده در روزهای اخیر پرداخت و گفت: "من و سهراب همیشه در کنار هم در تجمعات حضور داشتیم. سهراب برای آزادی کشورش به خیابان ها می رفت و من از آنجا که به راهی که او انتخاب کرده بود ایمان داشتم همراهی اش میکردم. بر سر خاک او با خود قسم یاد کردم که هیچگاه سکوت نکنم و تا آخرین لحظه عمر پیگیر این ماجرا باشم".
*****
احضار و دستگیری 66 دانشجو در تهران، سمنان، تبریز و مشهد
به دنبال احضار دست کم شانزده دانشجوی دانشگاه صنعتی بابل به کمیته انضباطی این دانشگاه و دستگیری تعدادی دیگردر هفته قبل، طی دو روز گذشته هم منابع خبری از احضار دست کم 63 دانشجوی دیگر در تهران، سمنان، تبریز و مشهد و 3 دستگیری تازه خبر دادند. در تازه ترین برخوردها با فعالان دانشجوئی و به ویژه دانشجویان فعال در عرصه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، کمیته های انضباطی در دانشگاه های مختلف، به رغم تعطیلی دانشگاه ها، به شکل گسترده ای دور جدیدی از احضارهای دست جمعی دانشجویان فعال و معترض را آغاز و در چند روز گذشته دست کم 63 تن را کتبا به کمیته های انضباطی احضار کرده اند. بر اساس این گزارش هاعلاوه بر آنکه 18 تن از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی تهران، که اغلب آنان از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی هستند، احضارهای کتبی خود را از طریق اداره آموزش دانشکده ها دریافت کرده اند، در دانشگاه های سمنان، تبریز و مشهد نیز دستکم 45 دانشجوی دیگر به کمیته های انضباطی احضار شده اند. خبرنامه امیرکبیر هم با تائید خبر برخوردهای اخیر با دانشجویان معترض، در خصوص جزئیات و علت احضار دست جمعی دانشجویان سمنان، تبریز و مشهد نوشته است: روند فشارهای گسترده بر دانشجویان منتقد دولت کودتا هم چنان ادامه دارد و در تازه ترین موج فشارها علیه دانشجویان، به تازگی 10 دانشجوی دانشگاه سمنان، 15 دانشجوی دانشگاه تبریز و بیش از 20 دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد به کمیته های انضباطی این دانشگاه ها احضار شده اند. دانشجویان دانشگاه سمنان در دوران امتحانات خود به کمیته انضباطی فراخوانده شده اند و علت احضار آنان فعالیت های این دانشجویان در دوران انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده است. هم چنین علت احضار 20 تن از دانشجویان مشهدی که همگی آنان عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد هستند، برگزاری و شرکت در دو تجمع هزاری نفری در دانشکده مهندسی این دانشگاه در اعتراض به بازداشت چند تن از اعضای همین تشکل دانشجوئی و اعتراض به برخوردهای صورت گرفته دولت کودتا با مردم معترض به کودتای 22 خرداد و همچنین شرکت در مراسم سالگرد 18 تیر ذکر شده است. احضارهای گسترده دانشجویان دانشگاه تبریز در حالی است که 3 دانشجوی این دانشگاه هفته گذشته با یورش نیروهای امنیتی بازداشت شدند.این سه فعال دانشجوئی تبریزی عبارتند از: آیدین خواجه ای، احسان نجفی نسب و فراز زهتاب که به گفته وکیل آنان در کیفر خواست صادره از سوی دادگاه انقلاب تبریز، اتهام آنان فعالیت تبلغی علیه نظام به نفع گروه های مخالف جمهوری اسلامی و همچنین تشکیل و اداره گروه های غیر قانونی به قصد برهم زدن امنیت ملی، عنوان شده است. به دنبال اعتراضات گسترده مردم و دانشجویان به کودتای 22 خرداد و از یک روز بعد از برگزاری مراسم 18 تیر، تاکنون به طور مشخص در شهرهای چون تهران، مشهد، تبریز، سمنان و بابل حداقل 79 دانشجوی معترض به کمیته های انضباطی احضار شده اند و بیم آن می رود اغلب آنان با محرومیت از تحصیل روبرو شوند. نگرانی دانشجویان احضار شده از احتمال محرومیت از تحصیل شان زمانی بیشتر شد که مسئولان وزارت علوم رسما اعلام کردند با تمامی دانشجویان معترض به انتخابات برخورد قاطع خواهد شد. باید اشاره کرد همزمان با گسترش احضارها و برخوردهای غیرقانونی با دانشجویان، خانواده های ده ها تن دیگر از دانشجویان بازداشت شده در وقایع اخیر، کماکان از سرنوشت فرزندانشان در بازداشتگاه ها بی خبرند و همچنان با عدم پاسخگوئی مسئولان قضائی دولت کودتا روبرو هستند. بسیاری از این خانواده ها حتی از مکان نگهداری فرزندان شان که بیش از یک ماه از بازداشت آنها می گذرد، خبری ندارند.
به دنبال احضار دست کم شانزده دانشجوی دانشگاه صنعتی بابل به کمیته انضباطی این دانشگاه و دستگیری تعدادی دیگردر هفته قبل، طی دو روز گذشته هم منابع خبری از احضار دست کم 63 دانشجوی دیگر در تهران، سمنان، تبریز و مشهد و 3 دستگیری تازه خبر دادند. در تازه ترین برخوردها با فعالان دانشجوئی و به ویژه دانشجویان فعال در عرصه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، کمیته های انضباطی در دانشگاه های مختلف، به رغم تعطیلی دانشگاه ها، به شکل گسترده ای دور جدیدی از احضارهای دست جمعی دانشجویان فعال و معترض را آغاز و در چند روز گذشته دست کم 63 تن را کتبا به کمیته های انضباطی احضار کرده اند. بر اساس این گزارش هاعلاوه بر آنکه 18 تن از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی تهران، که اغلب آنان از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی هستند، احضارهای کتبی خود را از طریق اداره آموزش دانشکده ها دریافت کرده اند، در دانشگاه های سمنان، تبریز و مشهد نیز دستکم 45 دانشجوی دیگر به کمیته های انضباطی احضار شده اند. خبرنامه امیرکبیر هم با تائید خبر برخوردهای اخیر با دانشجویان معترض، در خصوص جزئیات و علت احضار دست جمعی دانشجویان سمنان، تبریز و مشهد نوشته است: روند فشارهای گسترده بر دانشجویان منتقد دولت کودتا هم چنان ادامه دارد و در تازه ترین موج فشارها علیه دانشجویان، به تازگی 10 دانشجوی دانشگاه سمنان، 15 دانشجوی دانشگاه تبریز و بیش از 20 دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد به کمیته های انضباطی این دانشگاه ها احضار شده اند. دانشجویان دانشگاه سمنان در دوران امتحانات خود به کمیته انضباطی فراخوانده شده اند و علت احضار آنان فعالیت های این دانشجویان در دوران انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده است. هم چنین علت احضار 20 تن از دانشجویان مشهدی که همگی آنان عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد هستند، برگزاری و شرکت در دو تجمع هزاری نفری در دانشکده مهندسی این دانشگاه در اعتراض به بازداشت چند تن از اعضای همین تشکل دانشجوئی و اعتراض به برخوردهای صورت گرفته دولت کودتا با مردم معترض به کودتای 22 خرداد و همچنین شرکت در مراسم سالگرد 18 تیر ذکر شده است. احضارهای گسترده دانشجویان دانشگاه تبریز در حالی است که 3 دانشجوی این دانشگاه هفته گذشته با یورش نیروهای امنیتی بازداشت شدند.این سه فعال دانشجوئی تبریزی عبارتند از: آیدین خواجه ای، احسان نجفی نسب و فراز زهتاب که به گفته وکیل آنان در کیفر خواست صادره از سوی دادگاه انقلاب تبریز، اتهام آنان فعالیت تبلغی علیه نظام به نفع گروه های مخالف جمهوری اسلامی و همچنین تشکیل و اداره گروه های غیر قانونی به قصد برهم زدن امنیت ملی، عنوان شده است. به دنبال اعتراضات گسترده مردم و دانشجویان به کودتای 22 خرداد و از یک روز بعد از برگزاری مراسم 18 تیر، تاکنون به طور مشخص در شهرهای چون تهران، مشهد، تبریز، سمنان و بابل حداقل 79 دانشجوی معترض به کمیته های انضباطی احضار شده اند و بیم آن می رود اغلب آنان با محرومیت از تحصیل روبرو شوند. نگرانی دانشجویان احضار شده از احتمال محرومیت از تحصیل شان زمانی بیشتر شد که مسئولان وزارت علوم رسما اعلام کردند با تمامی دانشجویان معترض به انتخابات برخورد قاطع خواهد شد. باید اشاره کرد همزمان با گسترش احضارها و برخوردهای غیرقانونی با دانشجویان، خانواده های ده ها تن دیگر از دانشجویان بازداشت شده در وقایع اخیر، کماکان از سرنوشت فرزندانشان در بازداشتگاه ها بی خبرند و همچنان با عدم پاسخگوئی مسئولان قضائی دولت کودتا روبرو هستند. بسیاری از این خانواده ها حتی از مکان نگهداری فرزندان شان که بیش از یک ماه از بازداشت آنها می گذرد، خبری ندارند.
*****
دستگیری شادی صدر برای عبرت دیگر وکلاست
نسرین ستوده وکیل دادگستری و از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر با اشاره به دستگیری های اخیر وکلای حقوق بشر و به خصوص دستگیری شادی صدر که به نحو خشونت آمیزی انجام شد گفت که مهمترین حربه لباس شخصی ها توهین و درهم کوبیدن شخصیتی است که مورد هجومشان قرار می گیرد: " هدف آنها این است که باچنین برخوردهای توهین آمیزی تصویر ترسناکی ازخود ایجاد کنند. من فکر می کنم اینها روش های شناخته شده ای است که اصلا برای کسی که زندگی خودش را روی کار حقوق بشری گذاشته تاثیر ندارد." او تاکید کرد که از میان هزاران وکیلی که مشغول به کارند این وکلای حقوق بشر هستند که مورد حمله مقامات امنیتی قرار گرفته اند. ستوده تاثیر چنین برخوردهایی را روی فعالیت این وکلا ناچیز دانست و گفت: "به صورت قاطع به شما می گویم که این افراد وکلایی نیستند که با زندان وفشارهایی از این قبیل از دفاع خود از قربانیان نقض حقوق بشر دست بردارند. کما اینکه خانم صدریا آقای دادخواه اولین بارشان نبود که بازداشت می شدند. آنها قبلا زندان رفته بودند. تردیدی نداشته باشید که تاثیری درفعالیت های آنان نخواهد گذشت. اما نحوه فعالیت آنها بعد از آزادی بستگی به شرایطی دارد که پیش خواهد آمد." وی افزود: "اگر وضعیت به نحوی باشد که الان می بینیم که دولت آقای احمدی نژاد بر همه چیز بخواهد کنترل داشته باشد و فضا را از بقیه بگیرد، فعالیت آنها دشوار خواهد بود. اما اگر اعتراضات به نتیجه برسد و بحران حل بشود شرایط دیگری را پیش روی وکلا می گذارد. این دو وضعیت آنقدرمتفاوت است که دو نوع فعالیت را برای این وکلا رقم می زند. طبیعتا در شرایطی که احمدی نژاد همه قدرت را قبضه کند فضای نفس کشیدن را به این افراد نخواهد داد و اگر بحران حل شود ودولت منتخب مردم سر کار بیاید فشارها خواهد بود اما به گونه ای نخواهد بود که نتوانند کار کنند. طی سالهای گذشته همواره فشار روی وکلای حقوق بشر بوده است اما به گونه ای نبوده که نتوانند کار خود را انجام ندهند." ستوده در خصوص برخوردهای مشابه با دیگر فعالان اجتماعی گفت: "چند نفر دیگر راهم در شرایط مشابه مشابه شادی گرفته اند. مثلا کاوه مظفری که یک عده لباس شخصی روی شانه هایش دست گذاشته اند وگفته اند بیابرویم. به اوگفته اند که تو کاوه مظفری هستید؟ پس بیابرویم، معلومه برای چه کاری اومدی. درواقع در بسیاری از این تظاهرات کاری عده ای همین شناسایی افراد موثر است. موارد دیگری هم بوده که چون تا به حال موضوع دستگیری شان را رسانه ای نکرده اند اسم آنها را نمی آورم." عضوکانون مدافعان حقوق بشر در خصوص تاثیر این دستگیری ها روی وکلای جوانی که می خواهند به این عرصه بپردازند گفت: "چنین برخوردهایی پیوستن وکلای جوان را به اردوگاه فعالان حقوق بشر محدود می کند و آنها انگیزه شان را تا مقداری از دست خواهند داد. اگر چه در نظر داشته باشید این عاملی نیست که به کلی پیوستن وکلای جوان را به مدافعان حقوق بشر متوقف کند. چرا که همیشه این محدودیت ها بوده است. یعنی آنهایی که می خواستند کار حقوق بشری کنند استدلالشان این بوده که ما دفاع می کنیم از قربانیان حقوق بشر. نه به این دلیل که کار آسانی است بلکه برعکس به دلیل اینکه کار سختی است. بنابراین حتی می تواند برای بسیاری انگیزه ای باشد که به اردوگاه وکلای حقوق بشر بپیوندند." ستوده درمورد احتمال دستگیری دیگر وکلای حقوق بشر گفت: "قطعا همه وکلای حقوق بشر درانتظار این هستند که به آنها مراجعه شود و آنها را هم بازداشت کنند. این بازداشت ها کاملا سیاسی است زاده شرایطی است که بعد از انتخابات در ایران رخ داده است. همان طور که روزنامه نگاران هر روز درمعرض بازداشت قراردارند وکلای حقوق بشر هم در معرض بازداشت هستند." این وکیل حقوق بشر با اشاره به سرانجام چنین دستگیری هایی، رابطه آزادی وکلای حقوق بشر با آزادی دیگرزندانیان سیاسی افزود: " سرنوشت آزادی آنها به بقیه گره خورده است. اما آنچه مهم است این است که مردم یک مطالباتی دارند. باید به این مطالبات پاسخ داده شود وبا دستگیری هم مشکلی حل نمی شود. دادیار امنیت داستان انقلاب به من گفته بود که ۳۰۰۰ نفر را گرفته ایم. حالا این سه هزار نفر را می خواهند چه کنند؟ می خواهند اعدام کنند؟ می خواهند زندان طویل المدت بدهند؟ هیچ کدام از اینها چاره کار نیست."
نسرین ستوده وکیل دادگستری و از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر با اشاره به دستگیری های اخیر وکلای حقوق بشر و به خصوص دستگیری شادی صدر که به نحو خشونت آمیزی انجام شد گفت که مهمترین حربه لباس شخصی ها توهین و درهم کوبیدن شخصیتی است که مورد هجومشان قرار می گیرد: " هدف آنها این است که باچنین برخوردهای توهین آمیزی تصویر ترسناکی ازخود ایجاد کنند. من فکر می کنم اینها روش های شناخته شده ای است که اصلا برای کسی که زندگی خودش را روی کار حقوق بشری گذاشته تاثیر ندارد." او تاکید کرد که از میان هزاران وکیلی که مشغول به کارند این وکلای حقوق بشر هستند که مورد حمله مقامات امنیتی قرار گرفته اند. ستوده تاثیر چنین برخوردهایی را روی فعالیت این وکلا ناچیز دانست و گفت: "به صورت قاطع به شما می گویم که این افراد وکلایی نیستند که با زندان وفشارهایی از این قبیل از دفاع خود از قربانیان نقض حقوق بشر دست بردارند. کما اینکه خانم صدریا آقای دادخواه اولین بارشان نبود که بازداشت می شدند. آنها قبلا زندان رفته بودند. تردیدی نداشته باشید که تاثیری درفعالیت های آنان نخواهد گذشت. اما نحوه فعالیت آنها بعد از آزادی بستگی به شرایطی دارد که پیش خواهد آمد." وی افزود: "اگر وضعیت به نحوی باشد که الان می بینیم که دولت آقای احمدی نژاد بر همه چیز بخواهد کنترل داشته باشد و فضا را از بقیه بگیرد، فعالیت آنها دشوار خواهد بود. اما اگر اعتراضات به نتیجه برسد و بحران حل بشود شرایط دیگری را پیش روی وکلا می گذارد. این دو وضعیت آنقدرمتفاوت است که دو نوع فعالیت را برای این وکلا رقم می زند. طبیعتا در شرایطی که احمدی نژاد همه قدرت را قبضه کند فضای نفس کشیدن را به این افراد نخواهد داد و اگر بحران حل شود ودولت منتخب مردم سر کار بیاید فشارها خواهد بود اما به گونه ای نخواهد بود که نتوانند کار کنند. طی سالهای گذشته همواره فشار روی وکلای حقوق بشر بوده است اما به گونه ای نبوده که نتوانند کار خود را انجام ندهند." ستوده در خصوص برخوردهای مشابه با دیگر فعالان اجتماعی گفت: "چند نفر دیگر راهم در شرایط مشابه مشابه شادی گرفته اند. مثلا کاوه مظفری که یک عده لباس شخصی روی شانه هایش دست گذاشته اند وگفته اند بیابرویم. به اوگفته اند که تو کاوه مظفری هستید؟ پس بیابرویم، معلومه برای چه کاری اومدی. درواقع در بسیاری از این تظاهرات کاری عده ای همین شناسایی افراد موثر است. موارد دیگری هم بوده که چون تا به حال موضوع دستگیری شان را رسانه ای نکرده اند اسم آنها را نمی آورم." عضوکانون مدافعان حقوق بشر در خصوص تاثیر این دستگیری ها روی وکلای جوانی که می خواهند به این عرصه بپردازند گفت: "چنین برخوردهایی پیوستن وکلای جوان را به اردوگاه فعالان حقوق بشر محدود می کند و آنها انگیزه شان را تا مقداری از دست خواهند داد. اگر چه در نظر داشته باشید این عاملی نیست که به کلی پیوستن وکلای جوان را به مدافعان حقوق بشر متوقف کند. چرا که همیشه این محدودیت ها بوده است. یعنی آنهایی که می خواستند کار حقوق بشری کنند استدلالشان این بوده که ما دفاع می کنیم از قربانیان حقوق بشر. نه به این دلیل که کار آسانی است بلکه برعکس به دلیل اینکه کار سختی است. بنابراین حتی می تواند برای بسیاری انگیزه ای باشد که به اردوگاه وکلای حقوق بشر بپیوندند." ستوده درمورد احتمال دستگیری دیگر وکلای حقوق بشر گفت: "قطعا همه وکلای حقوق بشر درانتظار این هستند که به آنها مراجعه شود و آنها را هم بازداشت کنند. این بازداشت ها کاملا سیاسی است زاده شرایطی است که بعد از انتخابات در ایران رخ داده است. همان طور که روزنامه نگاران هر روز درمعرض بازداشت قراردارند وکلای حقوق بشر هم در معرض بازداشت هستند." این وکیل حقوق بشر با اشاره به سرانجام چنین دستگیری هایی، رابطه آزادی وکلای حقوق بشر با آزادی دیگرزندانیان سیاسی افزود: " سرنوشت آزادی آنها به بقیه گره خورده است. اما آنچه مهم است این است که مردم یک مطالباتی دارند. باید به این مطالبات پاسخ داده شود وبا دستگیری هم مشکلی حل نمی شود. دادیار امنیت داستان انقلاب به من گفته بود که ۳۰۰۰ نفر را گرفته ایم. حالا این سه هزار نفر را می خواهند چه کنند؟ می خواهند اعدام کنند؟ می خواهند زندان طویل المدت بدهند؟ هیچ کدام از اینها چاره کار نیست."
*****
احمد قابل: نظریه مشروعیت الهی ولی فقیه پایه و اساس علمی ندارد
گفتگوی دویچه وله با احمد قابل
گفتگوی دویچه وله با احمد قابل
بعد از تاکید مستقیم هاشمی رفسنجانی بر این نکته که مشروعیت نظام برگرفته از مردم است، یک بار دیگر بحث "مشروعیت" و "مقبولیت" نظام اسلامی بین متخصصان علوم دینی و سیاسی مطرح شده است. در اولین عکسالعمل نسبت به سخنان رفسنجانی، محمد یزدی، عضو شورای نگهبان، این سخن هاشمی را «غلط فاحش» نامید و گفت، مشروعیت نظام و ولی فقیه از جانب خدا میآید و مردم تنها میتوانند «مقبولیت» ایجاد کنند.
احمد قابل، نواندیش دینی که به گفتهی خود در اعتراض به سوءاستفادهی برخی از علما و نیز اعتراض به حکم خلع لباس برادرش هادی قابل، لباس روحانیت را از تن درآورده، میگوید، حتی در بین طرفداران اصل ولایت فقیه هم نظریهی مشروعیت الهی ولی فقیه طرفدار ندارد، زیرا این بحث کاملا بیاساس و غیر علمی است. او میگوید، هیچکدام از طرفداران این نظریه تا به حال جرات نوشتن یک کتاب یا مقالهی علمی در مورد این موضوع را نکردهاند، چون نمیتوانند آن را اثبات کنند. به گفتهی وی، طرفداران این نظریه معتقدند که ولی فقیه از سوی نمایندگان خبرگان «کشف» میشود، یعنی بندهی خاصی است که وجود داشته و مردم از نعمتش محروم بودهاند و خبرگان تنها او را پیدا کرده و بر مصدر امور مینشانند.
احمد قابل میگوید، این نظریه نه پایهی قرآنی دارد و نه پایهی کلامی. دویچهوله: جناب قابل، آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه تهران مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را برگرفته از مردم دانستند. این در حالی است که برخی از فقها، از جمله آقای محمد یزدی، که بلافاصله فردای آن روز به ایشان جواب دادند و صحبتهای ایشان را غلط فاحش دانستند، معتقدند که بحث مشروعیت و مقبولیت جداست و آن چیزی که مردم به نظام میدهند مقبولیت است و نه مشروعیت و نظام مشروعیتش را از خدا میگیرد.
نظرتان را در این مورد بفرمایید
از نظر فقهی نظریات مختلفی از جانب فقها در مورد ولایت فقیه ارایه شده، به گونهای که بعضی از فقها اساسا ولایت فقیه را جز در موارد بسیار خاص و مقید به قیود سهگانهای، در بقیه موارد اصلا از آن فقها نمیدانند. عده بیشتری ولایت را تا حد ولایت بر مثلا قضا یعنی قضاوت را از آن فقها میدانند، ولی در حد حکومت تامه قبول ندارند. تعداد کمی از فقها، مثل آیتالله خمینی و منتظری، کسانی هستند که ولایت مطلقه فقیه را قبول دارند به معنای اینکه به آن سه قید محصورکننده قدرت فقیه، مقید نیست و مثل سایر حکومتها حق قانونگذاری و قضاوت و اجرا دارند، اما در چارچوب قانون.
از نظر فقهی نظریات مختلفی از جانب فقها در مورد ولایت فقیه ارایه شده، به گونهای که بعضی از فقها اساسا ولایت فقیه را جز در موارد بسیار خاص و مقید به قیود سهگانهای، در بقیه موارد اصلا از آن فقها نمیدانند. عده بیشتری ولایت را تا حد ولایت بر مثلا قضا یعنی قضاوت را از آن فقها میدانند، ولی در حد حکومت تامه قبول ندارند. تعداد کمی از فقها، مثل آیتالله خمینی و منتظری، کسانی هستند که ولایت مطلقه فقیه را قبول دارند به معنای اینکه به آن سه قید محصورکننده قدرت فقیه، مقید نیست و مثل سایر حکومتها حق قانونگذاری و قضاوت و اجرا دارند، اما در چارچوب قانون.
از این به ولایت مطلقه فقیه تعبیر میشود که در قانون اساسی آمده، البته لفظ مطلقهاش به معنای مطلقالعنان و خارج از چارچوب قانون نیست، ولی متاسفانه برداشتی که الان وجود دارد و امثال آقای مصباح یزدی و محمد یزدی آن را عنوان میکنند و عنوان مطلقالعنان بودن فقیه را به این معنا میدانند که تابع هیچ قانونی نیست و خودش حرفش قانون است.
در اصل در مورد مشروعیت ولی فقیه هم دو نظر هست. یک نظریه این است که خدای سبحان در یک مکانیسمی فقیه را انتخاب کرده و اینها منصوب از جانب خداوند هستند و یک نظریه هم که در قانون اساسی این نظریه دوم آمده، نظریه انتخابی بودن فقیه است، یعنی خداوند شرایطی را برای حاکم اسلامی گفته که یکی از آنها فقاهت است، اما شروط دیگری هم دارد، مثل عادل بودن، عاقل بودن، آگاه به مسائل و مصالح جامعه بودن، سیاستمدار بودن، حسن تدبیر داشتن و از این قبیل مسائل.
حالا در نظریه دوم که در قانون اساسی آمده و خود آقای خمینی و مراجع وقت به آن رای دادند و به عنوان فصلالخطاب، این نظریه ولایت فقیه در قانون اساسی تایید شد، این است که ولی فقیه باید منتخب ملت باشد با روش غیرمستقیم، یعنی نمایندگان مردم به عنوان مجلس خبرگان انتخاب میشوند و آنها ولی فقیه را انتخاب میکنند و میتوانند بعد عزلش کنند، میتوانند بر او نظارت کنند و به او تذکر بدهند و او را وادار کنند از بعضی سیاستهایی که غلط تشخیص داده میشود برگردد و اگر سیاستی درست است و مصلحت جامعه هست او را ملزم کنند به اینکه آن سیاست را اعمال کند.
این دقیقا همان اتفاقی است که در مورد آیتالله خامنهای افتاد، یعنی ایشان را مجلس خبرگان به این عنوان منصوب کرد. پس حالا بر چه اساسی برخی فقها معتقدند که ایشان جانشین امام دوازدهم شیعیان و منصوب خداوند است؟
اینها نظریه شخصی خود این آقایان است که اصلا هیچ مبنای علمی هم ندارد و اینها هیچ کدامشان هم جرات نمیکنند برای این نظریه مقاله علمی بدهند یا کتاب بنویسند. اینها میگویند ولی فقیه را خدا منصوب کرده و خبرگان او را کشف میکنند، یعنی پیدایش میکنند، مثل اینکه یک جنس زیرخاکی را عدهای زحمت میکشند و از زیر خاک پیدا میکنند و در میآورند و کلی هم ارزش دارد. اینها یک چنین تصور غلطی دارند. در صورتی که اصلا داستان این نیست. بنا بر نظریه ولایت فقیه، تازه اگر کسی این نظریه را قبول کند، شروطی در متن دیانت برای حاکم اسلامی برشمرده شده که به قول آقای منتظری که در کتاب خودش نوشته، شروطی هشتگانه است و قانون اساسی هم تقریبا مبتنی بر نظریه ایشان است. یکی از آن شروط هشتگانه افقه بودن است، یعنی باید فقاهت داشته باشد و مجتهد اعلم باشد که حالا اینها قید اعلمیتاش را هم بعدا در بازنگری برداشتند. به هر حال این نظریه که آقایان میگویند ولی فقیه یک موجود ذیوجودی است که خدای سبحان او را در بین جامعه گذاشته و تا وقتی او را کشف نکردهاند جامعه سرگردان و متحیر است و بعد باید خبرگان او را کشف کنند و به محض اینکه کشف کردند دیگر او ولایت تامه بر همه دارد و دیگر هیچ قانونی هم نمیتواند او را محدود کند، این چرندی است که هیچ مبنای فقهی درست و حسابی ندارد، نه مستند قرآنی دارد، نه مستند روایی و به همین دلیل هم هیچ کدامشان جرات نکردهاند تا حالا که یک مقاله رسمی در این خصوص بنویسند و بتوانند استدلال کنند، فقط ادعا میکنند و بعد هم این موضوع را در دست و بال یک عده افراد نادان و ناآگاه نسبت به فقه انداختهاند که اینها هم اظهارنظرهای غیر کارشناسانه میکنند و متاسفانه با جوسازی و ارعاب حتی جلوی بحث های علمی در حوزهها را هم سر مبحث ولایت فقیه گرفتهاند.
یک نمونهاش راجع به مرحوم آیتالله میرزاعلی فلسفی در مشهد بود که اصلا با تماسهای تلفنی ایشان را وادار کردند درس را بعد از اینکه چند روزی شروع کرده بود ترک کند، یعنی اصلا آن مبحث را حذف کند و سراغ مطلب دیگری برود.
این بحثی که گفته میشود مقام ولایت فقیه یا مقام رهبری، جانشین امام دوازدهم شیعیان است، این نیابت امام دوازدهم شیعیان، آیا به معنی معصوم بودن است؟
نخیر، فقط در خصوص مراجعه مردم برای کشف احکام شریعتشان است، منتها با این تفاوت که وقتی به امام معصوم مراجعه میشود، او مصون از خطاست، یعنی اگر اظهارنظری در حیطه دین میکند، حقیقت دین را بیان میکند، ولی آقایان علما قبول دارند که ممکن است به حقیقت رسیده باشند و ممکن هم هست نرسیده و به خطا رفته باشند. خودشان این را تحت عنوان مبنایی به عنوان مخطُئه قبول دارند که ممکن است به خطا رفته باشند. یعنی با همین تحفظ که این تفاوت کلی بین فقیه و امامی که اینها جانشین او هستند وجود دارد. طبیعتا با توجه به مجموعه این مسائل، میشود گفت که این آقایان و حتی کسانی که از نظریات آنها پیروی میکنند، این مطلب در ذهنشان هست که این تفاوت بسیار زیاد بین دو فرد اصلی و جانشین وجود دارد.
بنابراین اگر گروهی هم بر فرض قبول داشته باشند که ولی فقیه نایب امام دوازدهم شیعیان است، این دلیل بر معصوم بودن او نمیشود.
پس چرا آقای خامنهای در بخش استفتائاتشان آوردهاند که اختیارات ولی فقیه در صورت تعارض با اراده و اختیار مردم بر تصمیمات و اراده مردم مقدم و حاکم است. با توجه به کدام اصل فقهی این را گفتهاند؟
اینها برمیگردد به همان مبانی غیراصولی که بعضیها برای خودشان تصور کردهاند. مردم در حقیقت صاحبان اصلی حق هستند و ولی میخواهد به عنوان وکیل آنها متصدی امور اجتماعی شود. این که کسی ولایت به گونهای داشته باشد که بتواند خود صاحبان حق را مسلوبالاختیار کند، این حرف بیقاعدهای است، یعنی مبتنی بر هیچ اصلی نیست. متاسفانه در محدوده مسائل ولایت فقیه، در بین کسانی که از این نظریه دفاع میکنند، اظهارنظرهای غیرعلمی به شدت رواج دارد. در حقیقت هرکسی برای توجیه رفتار خودش سعی کرده یک مبنای علمی یا شبهعلمی درست کند. اینها هیچ اساسی ندارد که ما بگوییم نظر فقیه بر تشخیص مردم یا اکثریت مردم ترجیح دارد. نخیر، چنین چیزی نیست. در خصوص مسائل خاص دینی، یک فقیه به عنوان کارشناس در مقابل یک جمع غیرکارشناس که مردم هستند و از ان علم هم خبر ندارند، طبیعتا اینجا نظریه آن عالم برای افراد غیرعالم متبتع است، اما نه در خصوص مسائل اجتماعی که همه مردم در این جور امور باید خودشان مجتهد باشند. یعنی اینجا جای تقلید نیست. یک بار از آیتالله منتظری سوال کردند که آیا مسائل سیاسی از نوع مسائل تقلیدی است یا از نوع مسائل کلامی که هر کسی باید خودش به نتیجه برسد، ایشان گفتند نخیر از سنخ مسائل تقلیدی نیست و اصل هم همین است که اصلا مسائل سیاسی از نوع مسائل حلال و حرام و طهارت و نجاست نیست که بگوییم کسی اینجا تشخیص حکم شریعت را نمیدهد چون مبانی را بلد نیست و یک فقیه میتواند این را تشخیص دهد. در قانون اساسی، ما یک اصل داریم، اصل ۵ که ظاهرا استناد بعضی از آقایان به این اصل است که میگوید ولایت و امامت امت در زمان غیبت بر عهده فقیه عادل است، ولی اصول زیاد دیگری داریم مثل اصل ۱۰۷ و اصل ۱۱۱ که از عزل رهبری سخن میگوید یا اصل ۱۴۲ که حتی به قوه قضائیه امکان رسیدگی به اموال رهبری را میدهد. اصول زیادی داریم که نشان میدهد رهبری باید کنترل شود.
چرا این اصول مهجور افتادهاند؟
من اصل ۵۶ قانون اساسی را از این اصول مهمتر میدانم. ما در قانون اساسی یک جا با صراحت صحبت از حق حاکمیت داریم. آنجا رسما میگوید، حاکمیت مطلق از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم قرار داده است. بعد تکرار میکند که هیچکس حق ندارد این حق خدادادی را از انسان سلب و در اختیار فرد یا گروه خاصی قرار دهد. بعد میگوید، ملت این حق الهی را از طریق اصول بعدی قانون اساسی عمل خواهد کرد. بلافاصله در اصل بعدی میگوید، در جمهوری اسلامی ایران قوای مجریه و مقننه و قضائیه بر کشور حاکماند که زیر نظر ولایت مطلقه امر بر اساس اصول بعدی قانون اساسی اعمال نظر میکنند. یعنی این اصل ولایت مطلقه امر، زیرمجموعه حق حاکمیت ملی شمرده شده و هیچگاه سخن از این نیامده که حق حاکمیت از آن فقیه است. آنجا هم که عنوان ولایت آمده، معنای اصلی و فقهیاش به معنای سرپرستی است، یعنی اینکه ملت وقتی میخواهد یک مدیریتی بر خودش قرار دهد، سرپرستی را در اختیار فقیه قرار میدهد و برای این هم در اصول قانون اساسی ساز و کار مشخصی آمده که ملت، مجلس خبرگانی را تشکیل میدهد، آنها رهبری را برمیگزینند و بر او نظارت میکنند. در اصل ۱۱۱ قانون اساسی چندبار سخن از وظایف رهبری شده و سخن از حقوق رهبری نشده، یعنی رهبری در برابر قانون وظیفهمند و مسئول است، ولی این آقایان همه این تصریحات قانون اساسی را زیر پا میگذارند، با خیالاتی که خودشان دارند و هیچ مبنای علمی هم ندارد. شما اگر به محیطهای علمی بروید، میبینید که آقایان علما و طلبههای فاضل، به خاطر این اظهارنظراتشان به اینها میخندند، ولی متاسفانه چون این افراد تریبون ندارند و امکان این را ندارند که مطالبشان را مطرح کنند و این هم بحثی است که عملا باید به یک بحث کارشناسی علمی بیفتد، اینها فعلا همینطور عوامانه یک نقش مار میکشند و میگویند مار این است نه آن کسی که مینویسد میم و الف و ر.
این آدم (محمد یزدی) خودش سالها در همین مملکت در مورد قانون اساسی کار کرده است. حتی در زمان آقای خمینی سر اینکه در قضاوت نسبت به تطابق قوانین با اسلام، آیا نظر رهبری باید به عنوان نظریه شورای نگهبان مد نظر قرا گیرد یا نظر مشروح فقها، آنجا خودش یک بار در روزنامه رسالت بحث کرده و ترجیح داده بود که به نظر مشروح فقها باید عمل شود. من نمیدانم حالا چطور شده که این آقا از آنجا به اینجا رسیده است. میگویند آدم دروغگو حواسش هم پرت است. اینها الان از این اوضاعی که پیش آمده عصبانی هستند و یادشان میرود که مبانی علمی ربطی به هیجانات سیاسی یا اتفاقات سیاسی در امروز و دیروز و فردا نباید داشته باشد، بلکه باید یک مبنای مستدلی باشد، نه اینکه من امروز چون خوشم میآید یا با این حرف مقاصدم برآورده می شود، این را بگویم، فردا که مقاصدم به شکل دیگری برآورده میشد، نظرم را عوض کنم و یک چیز دیگری بگویم.
بنابراین با توجه به صحبتهای شما پیشنهادی که چند سال پیش از سوی آقای رفسنجانی مطرح شد، یعنی واگذاری رهبری به یک شورا و تشکیل شورای رهبری، آیا از نظر قانون اساسی چنین چیزی الان به نظر شما ممکن است؟
البته من همین جا تصحیح کنم، ایشان این عنوان را با این صراحتی که شما میگویید عنوان نکردند که بیاییم شورای رهبری تشکیل دهیم. ایشان گفتند در باب حل مشکلات فقهی، یک شورای فقهی تشکیل شود. البته شاید منظور نهایی ایشان همین باشد که شما میگویید، اما بیشتر این بود که ولی فقیه یک نفر باشد، اما فقها کمکش کنند و ایشان هم از نظریات کارشناسان فقها استفاده کنند. این لزوما به منزله تبدیل رهبری فردی به شورای رهبری نبود. گرچه به لحاظ محتوا این میشد، اما به لحاظ شکلی میشد با همین ولایت فردی هم همراهی داشته باشد و عملا هم آقای رفسنجانی میتوانست بگوید، نه من منظورم این نبوده و نظرم این است که همین فرد باشد منتها از نظرات فقها استفاده کند. ضمن اینکه بعضی از مسائل در گرو فتاوی فقهاست، یعنی مثلا قوه قضائیه میتواند مبتنی بر قضاوت فقهای موجود یا نظریه پیشینیان، بعضی از تصمیمات را عملی کند. حالا به هر حال اصل ماجرا این است که این از نظر قانونی با این قانون اساسی که شورای رهبری را حذف کردهاند، این امر شدنی نیست، مگر اینکه به قانون اساسیای که تا سال ۶۷ معتبر بود برگردیم، یعنی قانون اساسی اول تا قبل از بازنگری. در آن قانون اساسی بحث شورای رهبری به شدت مطرح بود و یکی از گزینههای اصلی بود. میشود از اینجا هم کمی عقبتر رفت و به پیشنویس قانون اساسی رسید که اصلا مبحث ولایت فقیه در آن مطرح نبود و خود بنیانگذار جمهوری اسلامی و مراجع وقت و اعضای شورای انقلاب، از جمله همین آقایان خامنهای و هاشمی و مرحوم شهید بهشتی و اینها، همه تایید کرده بودند که همان را به رفراندوم بگذارند، اما متاسفانه بعدا در مجلس خبرگان اول حذف شد و قانون دیگری آمد. آن هم میشد یک مدل از جمهوری اسلامی باشد که ولایت فقیه در آن نباشد.
پس با توجه قانون اساسی کنونی که الان موجود است شما راه برونرفت از بحران کنونی را چه میبینید؟
اگر بخواهیم در چارچوب همین قانون عمل کنیم، باید رهبری به محدودههای قانونی شمرده شده در قانون اساسی محدود شود و همگان از این ادعای باطلی که رهبری میتواند فراقانون باشد و میتواند قوانین را نادیده بگیرد دست بردارند. و بعد مجلس خبرگان باید مجلس خبرگانی باشد که حقیقتا نمایندگان ملت باشند، آدمهای باجراتی باشند، آدمهای عالم و آگاه به زمان باشند و همچنین همه تخصصهایی که باید بر رهبری نظارت کند در ان موجود باشند، یعنی حتی تخصص های اقتصادی و نظامی و سیاسی باید در مجلس خبرگان باشند، چون وقتی میخواهند بر عملکردهای رهبری در این حیطهها نظارت کنند، باید خودشان کارشناس باشند تا بتوانند اظهارنظر کنند و اگر او خطا کرد به او هشدار دهند و بگویند که از خطایش دست بردارد. اگر این مجلس خبرگان حقیقی شکل بگیرد و حقیقتا نظارت کند و حتی اگر رهبری درست رفتار نکرد، او را عزل کند، با این قانون اساسی میشود در این مسیر حرکت کرد و به نتیجه رسید.
*****
اگر 25 میلیون نفرید، چرا از رفراندوم میترسید؟
پارلمان نیوز: بعد از پیشنهاد سیدمحمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز مبنی بر همهپرسی از مردم در مورد دولت، برخی حامیان دولت نهم بار دیگر بهانهای یافتهاند تا آنچه در ذهن نه چندان سالم آنها میگذرد را بار دیگر به خاتمی و اصلاحطلبان نسبت دهند.
پیشنهادی که مبتنی بر قانون اساسی بود آنچنان برخی از حامیان دولت را برآشفته کرده است که بار دیگر بحث نخنما شده عدم مشروعیت، اینکه احمدینژاد 25میلیون حامی و طرفدار دارد و انتخابات 22 خرداد خود رفرداندومی برای دولت بود را پیش کشیدهاند.
بحثهای مفصل و طولانی میشود در این رابطه کرد اما این آقایان گویی از یاد بردهاند که میلیونها ایرانی به هیچوجه از نتیجه اعلام شده انتخابات اعلام شده قانع نشدهاند، البته اگر این آقایان صرفا پای اخبار صدا و سیما بنشینند و زحمت بیرون رفتن از منزل و دفتر کار را به خود ندهند مبنای تمامی تحلیلهایشان کاملا صحیح است.
اما آقایان بد نیست نه در قامت یک مدیر و چهره سیاسی با تشریفات خاص خود که در قالب یک شهروندی معمولی زحمت بکشند و مسیر منزل تا محل کار را با مترو، تاکسی یا اتوبوس طی کنند، یا نه اگر میگویند ناراضیها فقط در تهران هستند به دیگر شهرها بروند.
آیا این آقایان چهره مردم را خندان میبینند؟ آیا جامعه ایران بعد از انتخابات با نشاط شد یا نتیجهای که اعلام شد نتیجهای جز افسردگی، ناراحتی و بیاعتمادی مردم به بار آورد؟
آقایانی که معتقدند مردم در این کشور هیچکاره هستند و مشروعیت صرفا از آسمان و از طرف خداوند به آنها اعطا میشود که همین زحمت را هم نیز لازم نیست بکشند و همانگونهای که در حال گذران ایام هستند زندگی را بگذرانند و «نتیجه شوم» چنین تصوری را در آینده نزدیک مشاهده کنند.
خلاصه کلام آنکه اگر آقایان سینه چاک اسلام و انقلاب و مردم هستند، اگر معتقدند احمدینژاد 25میلیون رای آورد، اگر معتقدند معترضان هم به نیت شوم اصلاحطلبانی چون موسوی و خاتمی پیبردهاند و متوجه شدهاند این عاملان استکبار و صهیونیست به دنبال انقلاب مخملین بودند پس بسم الله، همهپرسی را برگزار کنید و به این خواست قانونی تن در دهید و بگذارید مردم از طریق یک نهاد بیطرف نظر خود را بار دیگر اعلام کنند.
اگر ملاکتان عمل و حرف احمدینژاد است که او میگوید دروغگو که نمیترسد،اگر حق با شماست و شما راست میگوئید پس از چه میترسید؟
*****
پارلمان نیوز: بعد از پیشنهاد سیدمحمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز مبنی بر همهپرسی از مردم در مورد دولت، برخی حامیان دولت نهم بار دیگر بهانهای یافتهاند تا آنچه در ذهن نه چندان سالم آنها میگذرد را بار دیگر به خاتمی و اصلاحطلبان نسبت دهند.
پیشنهادی که مبتنی بر قانون اساسی بود آنچنان برخی از حامیان دولت را برآشفته کرده است که بار دیگر بحث نخنما شده عدم مشروعیت، اینکه احمدینژاد 25میلیون حامی و طرفدار دارد و انتخابات 22 خرداد خود رفرداندومی برای دولت بود را پیش کشیدهاند.
بحثهای مفصل و طولانی میشود در این رابطه کرد اما این آقایان گویی از یاد بردهاند که میلیونها ایرانی به هیچوجه از نتیجه اعلام شده انتخابات اعلام شده قانع نشدهاند، البته اگر این آقایان صرفا پای اخبار صدا و سیما بنشینند و زحمت بیرون رفتن از منزل و دفتر کار را به خود ندهند مبنای تمامی تحلیلهایشان کاملا صحیح است.
اما آقایان بد نیست نه در قامت یک مدیر و چهره سیاسی با تشریفات خاص خود که در قالب یک شهروندی معمولی زحمت بکشند و مسیر منزل تا محل کار را با مترو، تاکسی یا اتوبوس طی کنند، یا نه اگر میگویند ناراضیها فقط در تهران هستند به دیگر شهرها بروند.
آیا این آقایان چهره مردم را خندان میبینند؟ آیا جامعه ایران بعد از انتخابات با نشاط شد یا نتیجهای که اعلام شد نتیجهای جز افسردگی، ناراحتی و بیاعتمادی مردم به بار آورد؟
آقایانی که معتقدند مردم در این کشور هیچکاره هستند و مشروعیت صرفا از آسمان و از طرف خداوند به آنها اعطا میشود که همین زحمت را هم نیز لازم نیست بکشند و همانگونهای که در حال گذران ایام هستند زندگی را بگذرانند و «نتیجه شوم» چنین تصوری را در آینده نزدیک مشاهده کنند.
خلاصه کلام آنکه اگر آقایان سینه چاک اسلام و انقلاب و مردم هستند، اگر معتقدند احمدینژاد 25میلیون رای آورد، اگر معتقدند معترضان هم به نیت شوم اصلاحطلبانی چون موسوی و خاتمی پیبردهاند و متوجه شدهاند این عاملان استکبار و صهیونیست به دنبال انقلاب مخملین بودند پس بسم الله، همهپرسی را برگزار کنید و به این خواست قانونی تن در دهید و بگذارید مردم از طریق یک نهاد بیطرف نظر خود را بار دیگر اعلام کنند.
اگر ملاکتان عمل و حرف احمدینژاد است که او میگوید دروغگو که نمیترسد،اگر حق با شماست و شما راست میگوئید پس از چه میترسید؟
*****
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
اعتراضات و درگیریها در نقاط مختلف و یورش وحشیانه نیروهای سرکوبگر به مردم
بنابه گزارشات رسیده از میدان 7 تیر و مناطق مرکزی تهران ، تعداد زیادی از مردم بمناسبت گرامیداشت 30 تیر دست به اعتراضاتی در نقاط مختلف تهران زدند. از ساعت 17:00 مردم تهران از مناطق مختلف بسوی میدان 7 تیر روانه شدند و علاوه بر میدان 7 تیر در اکثر مناطق مرکزی حضور داشتند. مردم و بخصوص جوانان به صورت گروهای چند صد نفری جمع می شدند و اقدام به دادن شعارهای مانند مرگ بر دیکتاتور،ایرانی میمیرد ذلت نمی پذیردو شعارهای دیگر را سر می دادند. وقتی که با یورش مامورین مواجه می شدند با آنها درگیر و بعد از آن پخش می شدند و در نقطه ای دیگر دوباره اعتراضات و درگیریها را ادامه می دادند. عمده اعتراضات در میدان 7 تیر ،ولی عصر،میدان انقلاب ، و سایر مناطق دیگر می باشد.نیروهای سرکوبگر که از گارد ویژه، سپاه پاسداران، بسیج و لباس شخصیها در تمامی مناطق مرکزی بصورت گسترده و بی سابقه ای حضور دارند. آنها بصورت 10 متر به 10 متر در میادین و خیابانها آرایش بسته بودند. همچنین مامورین گارد ویژه که سوار بر موتور هستند و بصورت گله ای در خیابانهای اصلی و میادین مانور می دهند و به مردم یورش می بردند و آنهارا آماج باتوم های خود قرار میدادند. انبوهی از خودروهای نیروهای سرکوبگر در خیابانها و میادین اصلی شهر مسقر هستند. خیابانهای مرکزی شهر بصورت یک حکومت نظامی اعلام نشده است.نیروهای سرکوبگر به مردم و جوانان وحشیانه یورش می برند و آنها را آماج باتوم های خود قرار میدهند .آنها از حرکت چند نفری با هم وحشت دارند و با مشاهدۀ حرکتهای چند نفری مردم و جوانان بسوی آنها یورش می برند و آنها را مورد ضرب وشتم قرار میدهند. با هر یورش نیروهای سرکوبگر بسوی مردم و ضرب وشتم یا دستگیری آنها باعث سر دادن شعارهای مرگ بر دیکتاتور از نقاط مختلف می شد. تا به حال تعداد زیادی در اثر ضربات باتوم زخمی شده اند و تعداد بیشماری دستگیر و به نقاط نامعلومی منتقل شدند.طبق معمول سرکوبگران دستگیر شدگان را ابتدا به زندان کهریزک (اردوگاه مرگ)،کلانتری 148 ،آگاهی شاپور ،ستاد پیگیری وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه جهت شکنجۀ وحشیانه منتقل می کنند. که تا به حال تعدادی از آنها زیر شکنجه جان باخته اند. این اعمال غیر انسانی و جنایت علیه بشریت بدستور علی خامنه ای ولی فقیه رژیم صورت می پذیرد.
اعتراضات و درگیریها در نقاط مختلف و یورش وحشیانه نیروهای سرکوبگر به مردم
بنابه گزارشات رسیده از میدان 7 تیر و مناطق مرکزی تهران ، تعداد زیادی از مردم بمناسبت گرامیداشت 30 تیر دست به اعتراضاتی در نقاط مختلف تهران زدند. از ساعت 17:00 مردم تهران از مناطق مختلف بسوی میدان 7 تیر روانه شدند و علاوه بر میدان 7 تیر در اکثر مناطق مرکزی حضور داشتند. مردم و بخصوص جوانان به صورت گروهای چند صد نفری جمع می شدند و اقدام به دادن شعارهای مانند مرگ بر دیکتاتور،ایرانی میمیرد ذلت نمی پذیردو شعارهای دیگر را سر می دادند. وقتی که با یورش مامورین مواجه می شدند با آنها درگیر و بعد از آن پخش می شدند و در نقطه ای دیگر دوباره اعتراضات و درگیریها را ادامه می دادند. عمده اعتراضات در میدان 7 تیر ،ولی عصر،میدان انقلاب ، و سایر مناطق دیگر می باشد.نیروهای سرکوبگر که از گارد ویژه، سپاه پاسداران، بسیج و لباس شخصیها در تمامی مناطق مرکزی بصورت گسترده و بی سابقه ای حضور دارند. آنها بصورت 10 متر به 10 متر در میادین و خیابانها آرایش بسته بودند. همچنین مامورین گارد ویژه که سوار بر موتور هستند و بصورت گله ای در خیابانهای اصلی و میادین مانور می دهند و به مردم یورش می بردند و آنهارا آماج باتوم های خود قرار میدادند. انبوهی از خودروهای نیروهای سرکوبگر در خیابانها و میادین اصلی شهر مسقر هستند. خیابانهای مرکزی شهر بصورت یک حکومت نظامی اعلام نشده است.نیروهای سرکوبگر به مردم و جوانان وحشیانه یورش می برند و آنها را آماج باتوم های خود قرار میدهند .آنها از حرکت چند نفری با هم وحشت دارند و با مشاهدۀ حرکتهای چند نفری مردم و جوانان بسوی آنها یورش می برند و آنها را مورد ضرب وشتم قرار میدهند. با هر یورش نیروهای سرکوبگر بسوی مردم و ضرب وشتم یا دستگیری آنها باعث سر دادن شعارهای مرگ بر دیکتاتور از نقاط مختلف می شد. تا به حال تعداد زیادی در اثر ضربات باتوم زخمی شده اند و تعداد بیشماری دستگیر و به نقاط نامعلومی منتقل شدند.طبق معمول سرکوبگران دستگیر شدگان را ابتدا به زندان کهریزک (اردوگاه مرگ)،کلانتری 148 ،آگاهی شاپور ،ستاد پیگیری وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه جهت شکنجۀ وحشیانه منتقل می کنند. که تا به حال تعدادی از آنها زیر شکنجه جان باخته اند. این اعمال غیر انسانی و جنایت علیه بشریت بدستور علی خامنه ای ولی فقیه رژیم صورت می پذیرد.
*****
همانگونه که در روزهای گذشته نوشته بودیم، قرار بود امروز راس ساعت پنج پس از نیمروز تجمعی اعتراض آمیز در میدان هفت تیر تهران بر گزار شود که چون این مطلب طی اعلامیه های پی در پی و در چند روی گذشته در تمام سطح تهران انتشار یافته بود نیروهای سرکوبگر رژیم نیز از آن اطلاع داشته و در آمادگی کامل بسر میبردند و مانند همیشه با یورش به معترضین تعداد کثیری از مردمی را که در میدان هفت تیر گرد آمده بودند مضروب و زخمی ساختند و تعداد نا مشخصی از افراد را (بخصوص اعضای جبهه ملی را) دستگیر کرده اند. ویدئوی زیر گوشه ای از هجوم اوباشان رسمی و غیر رسمی رژیم به مردم معترض را نشان میدهد:
*****
اداره سیاسی سپاه خواستار پخش 'اعترافات' است
رئیس اداره سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران می گوید که پخش عمومی "اعترافات" دستگیرشدگان اخیر، برای "بازسازی اعتماد" در جامعه ضروری است. سرتیپ پاسدار یدالله جوانی در یادداشتی که روز سه شنبه ۳۰ تیر (۲۱ ژوئیه) در خبرگزاری رسمی دولت ایران منتشر شده نوشته است: "به نظر می رسد امروز یکی از راه های بازسازی اعتماد آن بخش از جامعه که [اعتمادش] مخدوش شده، رسیدن به سناریوهای خطرناک و طراحی شده در اتاق های فکر گروه های سیاسی ساختارشکنی باشد که در دوره دوم خرداد مواضع ساختارشکنانه آنان روشن گردید". او نوشته است: "بر این اساس ضروری است که اعترافات کسانی که دستگیر شدند برای مردم پخش گردد تا مشخص شود که چگونه و چه کسانی استراتژی "برد در هر صورت" را طراحی کرده بودند و در این استراتژی، بی اعتمادسازی مردم به نظام و رهبری در کانون تفکر آنان قرار داشت". نیروهای سپاه پاسداران و بسیج در مقابله با معترضان در ناآرامی های اخیر ایران نقشی فعال داشتند و گفته می شود عده ای از فعالان سیاسی بازداشت شده، در اختیار حفاظت اطلاعات سپاه قرار دارند.
رئیس اداره سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران می گوید که پخش عمومی "اعترافات" دستگیرشدگان اخیر، برای "بازسازی اعتماد" در جامعه ضروری است. سرتیپ پاسدار یدالله جوانی در یادداشتی که روز سه شنبه ۳۰ تیر (۲۱ ژوئیه) در خبرگزاری رسمی دولت ایران منتشر شده نوشته است: "به نظر می رسد امروز یکی از راه های بازسازی اعتماد آن بخش از جامعه که [اعتمادش] مخدوش شده، رسیدن به سناریوهای خطرناک و طراحی شده در اتاق های فکر گروه های سیاسی ساختارشکنی باشد که در دوره دوم خرداد مواضع ساختارشکنانه آنان روشن گردید". او نوشته است: "بر این اساس ضروری است که اعترافات کسانی که دستگیر شدند برای مردم پخش گردد تا مشخص شود که چگونه و چه کسانی استراتژی "برد در هر صورت" را طراحی کرده بودند و در این استراتژی، بی اعتمادسازی مردم به نظام و رهبری در کانون تفکر آنان قرار داشت". نیروهای سپاه پاسداران و بسیج در مقابله با معترضان در ناآرامی های اخیر ایران نقشی فعال داشتند و گفته می شود عده ای از فعالان سیاسی بازداشت شده، در اختیار حفاظت اطلاعات سپاه قرار دارند.
پیشتر روزنامه دولتی ایران نوشته بود که "بهانه جویی" صورت گرفته توسط "برخی مسئولان صدا و سیما" مانع از پخش "اعترافات" بازداشت شدگان بوده است.
غلامحسین محسنی اژه ای، وزیر اطلاعات ایران هم گفته بود که پخش این "اعترافات" از رسانه ها، به نظر قاضی پرونده آنها بستگی دارد. 'پروژه' اعضای خانواده فعالان سیاسی بازداشت شده و سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر بارها در مورد احتمال وجود یک "پروژه اعتراف گیری تحت فشار" در ایران هشدار داده اند. تا کنون دو نفر از این بازداشت شدگان، امیرحسین مهدوی (عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) و مازیار بهاری (روزنامه نگار و مستندساز) "مصاحبه"هایی با خبرگزاری های داخلی ایران انجام داده اند که مخالفان دولت آنها را بخشی از "پروژه اعتراف گیری" ارزیابی می کنند. در روزهای اخیر دست کم دو تن از مراجع تقلید شیعه در قم نسبت به این نوع اعتراف گیری هشدار داده اند. آیت الله حسینعلی منتظری در پاسخ به استفتایی نوشته است: "آمر و متصدی و مباشر گرفتن این گونه اعترافات و مصاحبه های دروغ، گناهکار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق تعزیر خواهند بود". آیت الله یوسف صانعی هم چنین اعترافاتی را فاقد ارزش "شرعی، قانونی و عقلایی" دانسته است. اما چهره های مذهبی دیگری چون احمد جنتی، فقیه و دبیر شورای نگهبان، در مورد این گونه اعترافات نظری دیگر دارند. آقای جنتی گفته است: "عده ای دستگیر شدند و اعترافات این ها هم دارد گرفته می شود و هر چقدر از آن که به مصلحت باشد، به مردم گفته خواهد شد". اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری، در نماز جمعه روز ۲۶ تیرماه در تهران پیشنهاداتی را برای حل بحران سیاسی جاری در ایران مطرح کرد که یکی از آنها آزاد کردن زندانیان سیاسی بود. یادداشت روز سه شنبه رئیس اداره سیاسی سپاه هم در واکنش به سخنان آقای هاشمی رفسنجانی نوشته شده است. روند بازداشت بی سابقه فعالان سیاسی ایران که بسیاری از آنها از برجسته ترین حامیان دو نامزد جناح اصلاح طلب در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری این کشور بودند، از روز پس از انتخابات و در زمانی آغاز شد که هنوز بسیاری از حرکت های اعتراضی اخیر نسبت به نتیجه انتخابات انجام نشده بود. نامزدهای جناح اصلاح طلب و حامیان آنها معتقدند که "تقلبی بزرگ" در جریان انتخابات اتفاق افتاده و نتیجه آرا به صورت "مهندسی شده" اعلام شده است. اما هواداران دولت و مسئولان نهادهای نظامی و امنیتی ایران می گویند این ادعاها و اعتراضات گسترده پس از انتخابات، از قبل برنامه ریزی شده و بخشی از "پروژه انقلاب مخملی" در ایران بوده است.
*****
بیش از 200 صفحه خبر و اطلاعات مستند درباره سوابق، روابط و شیوههای اصلیترین روزنامه کودتاچیان
انتشار کتاب الکترونیکی «دروغ های کیهان»
کتاب «دروغهای کیهان» که حاوی بیش از دویست صفحه اطلاعات مستند، مقالات، تحلیلها و اظهارنظرهای مختلف درباره سوابق تیرهی روزنامهی دولتی کیهان است، در اینترنت منتشر شد.
این کتاب که در ده فصل و یک ضمیمه از سوی «انجمن حرفهای متفکران و محققان» تهیه شده، در فصول مختلف خود به بررسی سابقه روزنامه کیهان، برخی نامهها و شکایات مطرح شده علیه این روزنامه، موضوع دروغ پراکنی، مدل و روش خاص کیهان در دروغ پراکنی، پروژههای جعل و تخریب که در این روزنامه اجرا شده، بحرانسازیها و پروندهسازیهای این روزنامه به خصوص در دو دههی هفتاد و هشتاد میپردازد و سپس ماموریتهای کیهان، پیشینه و موقعیت حسین شریعتمداری، نیمهی پنهان کیهان و در نهایت آسیبشناسی امنیتی و فرهنگی این روزنامه را مورد بحث قرار میدهد.
در این کتاب، نیمهی پنهان روزنامه کیهان بررسی میشود، همانطور که این روزنامه در طول سالیان گذشته اتهامات گزاف بسیاری را به نام «نیمهی پنهان» علیه نخبگان و روشنفکران، فعالان سیاسی و مدنی، روزنامهنگاران و دیگر دلسوزان ایران منتشر کرده است.
تنها تفاوت در اینجاست که کتاب «دروغ های کیهان» نیمهی پنهان کیهان را نه به شیوهی غیرانسانی و غیر حرفهای کیهان و کیهانیان، بلکه به طور کاملا مستند و با ذکر منبع در خصوص هر نقل قول و ادعایی بررسی میکند.
در مقدمه این کتاب آمده است:
فرقه کیهانیسم و پدیده مافیای رسانهای در ایران، با گردانندگی حسین شریعتمداری- نماینده ولی فقیه و از چهرههای معروف دستگاه امنیتی ایران - یکی از چالشها و عوامل بحران ساز در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران به شمار میآید. بررسی و تحلیل موضعگیری های این روزنامه در جوسازی و بحرانسازیهای وقایع سالهای اخیر از حضور قدرتی پشت پرده و سایه نشین در کنترل و راهبرد فکری اذهان عمومی خبر میدهد، چنانچه موضع گیری های اخیر این روزنامه در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران نیز خود گویای این واقعیت است.
در حالی که متاسفانه سیستم رسانه ای و اطلاع رسانی در ایران به عنوان یکی از دروغگوترین و جعل کارترین ها در عرصه بین المللی شناخته شده است، آمار دروغ پردازی های این روزنامه به روشنی از نفوذ دروغ در نظام فرهنگی کشور، (مستقل از نظام اقتصادی، سیاسی، مذهبی و ...) پرده برمی دارد.
دروغ پراکنی، تحریف و کاریکاتوریزه کردن حقایق، توهین و ترور شخصیت افراد بویژه طیف نخبگان و روشنفکران جامعه، پرونده سازی های امنیتی، توجیه و تحریک افکار عمومی و طیف مسئولین و تصمیم گیرندگان حکومتی، پشتیبانی پروژه های تواب سازی و اعترافات دروغین در برنامه روزانه کیهان بوفور دیده می شود. واقعیت این است که چیرگی دستگاه امنیتی در سیستم فکری و فرهنگی جامعه و تزریق خوراک فکری و کنترل اذهان عمومی با هدف راهبرد پروژه های امنیتی از جمله آسیب های فرهنگی و اجتماعی در سی سال گذشته صورت گرفته است.
در این کتاب (که برگرفته از یک مجموعه تحقیقاتی چند جلدی است) سعی شده با کالبد شکافی پرونده سیاه کیهان و افشای گوشه مختصری از اسناد دروغپردازی های آن به عنوان سردمدار مافیای رسانه ای و تریبون دستگاه قدرت، در دفاع از حقوق پایمال شده روشنفکران ، دگراندیشان و ملت ایران، گامی هر چند کوچک به سمت حرکتی موثر برداشته شود
این کتاب از آدرس اینترنتی زیر قابل دریافت است:
انتشار کتاب الکترونیکی «دروغ های کیهان»
کتاب «دروغهای کیهان» که حاوی بیش از دویست صفحه اطلاعات مستند، مقالات، تحلیلها و اظهارنظرهای مختلف درباره سوابق تیرهی روزنامهی دولتی کیهان است، در اینترنت منتشر شد.
این کتاب که در ده فصل و یک ضمیمه از سوی «انجمن حرفهای متفکران و محققان» تهیه شده، در فصول مختلف خود به بررسی سابقه روزنامه کیهان، برخی نامهها و شکایات مطرح شده علیه این روزنامه، موضوع دروغ پراکنی، مدل و روش خاص کیهان در دروغ پراکنی، پروژههای جعل و تخریب که در این روزنامه اجرا شده، بحرانسازیها و پروندهسازیهای این روزنامه به خصوص در دو دههی هفتاد و هشتاد میپردازد و سپس ماموریتهای کیهان، پیشینه و موقعیت حسین شریعتمداری، نیمهی پنهان کیهان و در نهایت آسیبشناسی امنیتی و فرهنگی این روزنامه را مورد بحث قرار میدهد.
در این کتاب، نیمهی پنهان روزنامه کیهان بررسی میشود، همانطور که این روزنامه در طول سالیان گذشته اتهامات گزاف بسیاری را به نام «نیمهی پنهان» علیه نخبگان و روشنفکران، فعالان سیاسی و مدنی، روزنامهنگاران و دیگر دلسوزان ایران منتشر کرده است.
تنها تفاوت در اینجاست که کتاب «دروغ های کیهان» نیمهی پنهان کیهان را نه به شیوهی غیرانسانی و غیر حرفهای کیهان و کیهانیان، بلکه به طور کاملا مستند و با ذکر منبع در خصوص هر نقل قول و ادعایی بررسی میکند.
در مقدمه این کتاب آمده است:
فرقه کیهانیسم و پدیده مافیای رسانهای در ایران، با گردانندگی حسین شریعتمداری- نماینده ولی فقیه و از چهرههای معروف دستگاه امنیتی ایران - یکی از چالشها و عوامل بحران ساز در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران به شمار میآید. بررسی و تحلیل موضعگیری های این روزنامه در جوسازی و بحرانسازیهای وقایع سالهای اخیر از حضور قدرتی پشت پرده و سایه نشین در کنترل و راهبرد فکری اذهان عمومی خبر میدهد، چنانچه موضع گیری های اخیر این روزنامه در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران نیز خود گویای این واقعیت است.
در حالی که متاسفانه سیستم رسانه ای و اطلاع رسانی در ایران به عنوان یکی از دروغگوترین و جعل کارترین ها در عرصه بین المللی شناخته شده است، آمار دروغ پردازی های این روزنامه به روشنی از نفوذ دروغ در نظام فرهنگی کشور، (مستقل از نظام اقتصادی، سیاسی، مذهبی و ...) پرده برمی دارد.
دروغ پراکنی، تحریف و کاریکاتوریزه کردن حقایق، توهین و ترور شخصیت افراد بویژه طیف نخبگان و روشنفکران جامعه، پرونده سازی های امنیتی، توجیه و تحریک افکار عمومی و طیف مسئولین و تصمیم گیرندگان حکومتی، پشتیبانی پروژه های تواب سازی و اعترافات دروغین در برنامه روزانه کیهان بوفور دیده می شود. واقعیت این است که چیرگی دستگاه امنیتی در سیستم فکری و فرهنگی جامعه و تزریق خوراک فکری و کنترل اذهان عمومی با هدف راهبرد پروژه های امنیتی از جمله آسیب های فرهنگی و اجتماعی در سی سال گذشته صورت گرفته است.
در این کتاب (که برگرفته از یک مجموعه تحقیقاتی چند جلدی است) سعی شده با کالبد شکافی پرونده سیاه کیهان و افشای گوشه مختصری از اسناد دروغپردازی های آن به عنوان سردمدار مافیای رسانه ای و تریبون دستگاه قدرت، در دفاع از حقوق پایمال شده روشنفکران ، دگراندیشان و ملت ایران، گامی هر چند کوچک به سمت حرکتی موثر برداشته شود
این کتاب از آدرس اینترنتی زیر قابل دریافت است:
*****
سخنگوی اقلیت مجلس: به نفع نظام است که همهپرسی را برگزار کند
سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس با استقبال از پیشنهاد برگزاری رفراندوم که سید محمد خاتمی آن را مطرح کرده است، گفت: «برگزاری همهپرسی از مردم در شرایط فعلی، منافع بلندمدت نظام را تحقق میبخشد.»
داریوش قنبری در گفتگو با «پارلماننیوز»، در خصوص پیشنهاد خاتمی برای برگزاری همهپرسی از مردم در مورد اعتماد به این دولت، اظهار داشت:«با توجه به مسایلی که بعد از انتخابات شکل گرفت و از دست رفتن اعتماد عمومی مردم اگر چنین پیشنهادی عملی شود در بلند مدت به نفع نظام است.»
وی ادامه داد:«اگر برگزاری این همه پرسی بتواند ابهامات مردم در مورد انتخابات را برطرف کند، منافع بلند مدت نظام با این پیشنهاد بیشتر قابل تحقق است.»
قنبری خاطر نشان کرد:«مطمئنا منافع بلند مدت نظام نسبت به تامین منافع کوتاه مدت باید بیشتر مد نظر قرار گیرد.»
نماینده ایلام با بیان اینکه منافع بلند مدت نظام از چهار سال ریاست جمهوری مهمتر است، تصریح کرد:«هر اقدامی که بتواند منافع نظام را در بلند مدت تامین و اعتماد از دست رفته مردم را برگرداند اقدام مفید و مناسبی است.»
سخنگوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس تصریح کرد:«آنچه که اطاعت مردم از دولت را ایجاد میکند، اعتماد موجود به دولت است؛ مشروعیت دولتها نیز به اعتماد مردم کشور به آنها است.»
وی ادامه داد:«اگر این اعتماد ضربه ببیند و دولت مشروعیت قوی نداشته باشد، مردم از فرامین آن اطاعت نخواهند کرد و این برای کشور و نظام مشکل ساز است.»
قنبری خاطر نشان کرد:«هرچه اعتماد مردم به دولت بیشتر باشد، هزینه حکمرانی کاهش می یابد و دولت نیازی به قوه قهریه برای فرمانبری مردم ندارد.»
وی تصریح کرد:«پیشنهاد آقای خاتمی برای برگزاری همهپرسی از مردم و برگزاری آن توسط نهادهای بیطرف میتواند راهکار مناسبی برای بیرون رفت از این شرایط باشد.»
سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس با استقبال از پیشنهاد برگزاری رفراندوم که سید محمد خاتمی آن را مطرح کرده است، گفت: «برگزاری همهپرسی از مردم در شرایط فعلی، منافع بلندمدت نظام را تحقق میبخشد.»
داریوش قنبری در گفتگو با «پارلماننیوز»، در خصوص پیشنهاد خاتمی برای برگزاری همهپرسی از مردم در مورد اعتماد به این دولت، اظهار داشت:«با توجه به مسایلی که بعد از انتخابات شکل گرفت و از دست رفتن اعتماد عمومی مردم اگر چنین پیشنهادی عملی شود در بلند مدت به نفع نظام است.»
وی ادامه داد:«اگر برگزاری این همه پرسی بتواند ابهامات مردم در مورد انتخابات را برطرف کند، منافع بلند مدت نظام با این پیشنهاد بیشتر قابل تحقق است.»
قنبری خاطر نشان کرد:«مطمئنا منافع بلند مدت نظام نسبت به تامین منافع کوتاه مدت باید بیشتر مد نظر قرار گیرد.»
نماینده ایلام با بیان اینکه منافع بلند مدت نظام از چهار سال ریاست جمهوری مهمتر است، تصریح کرد:«هر اقدامی که بتواند منافع نظام را در بلند مدت تامین و اعتماد از دست رفته مردم را برگرداند اقدام مفید و مناسبی است.»
سخنگوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس تصریح کرد:«آنچه که اطاعت مردم از دولت را ایجاد میکند، اعتماد موجود به دولت است؛ مشروعیت دولتها نیز به اعتماد مردم کشور به آنها است.»
وی ادامه داد:«اگر این اعتماد ضربه ببیند و دولت مشروعیت قوی نداشته باشد، مردم از فرامین آن اطاعت نخواهند کرد و این برای کشور و نظام مشکل ساز است.»
قنبری خاطر نشان کرد:«هرچه اعتماد مردم به دولت بیشتر باشد، هزینه حکمرانی کاهش می یابد و دولت نیازی به قوه قهریه برای فرمانبری مردم ندارد.»
وی تصریح کرد:«پیشنهاد آقای خاتمی برای برگزاری همهپرسی از مردم و برگزاری آن توسط نهادهای بیطرف میتواند راهکار مناسبی برای بیرون رفت از این شرایط باشد.»
*****
ابوترابی: رهبر برای برکناری مشایی دستور کتبی داده
ثمره هاشمی: مشایی برکنار نمیشود
در حالی که نایبرئیس مجلس میگوید"سیدعلی گدا"برای برکناری مشایی به احمدینژاد دستور کتبی داده، ثمره هاشمی دستیار ارشد احمدینژاد تاکید میکند که: «در انتصاب مشایی به معاونت اول رئیسجمهور هیچ تجدیدنظری صورت نخواهد گرفت.»
نایب رییس مجلس شورای اسلامی با اشاره به انتصاب رحیم مشایی به عنوان معاون اول رییسجمهور تاكید كرد: «حذف رحیم مشایی از سمتهای كلیدی و معاونتهای رییسجمهور تصمیم استراتژیك نظام است. نظر مقام معظم رهبری نیز مبنی بر كنار گذاشتن آقای رحیم مشایی از سمتهای معاونت ریاست جمهور كتبا به رییسجمهور ابلاغ گردیده است.»
سید محمدحسن ابوترابیفرد در گفتوگو با ایسنا، تاكید كرد: «باید بدون كمترین درنگ، حكم عزل و یا قبول استعفای مشایی توسط ریاست جمهور اعلام شود.»
وی این مساله را مطالبه جدی رهبر انقلاب و خواست اكثریت قاطع نمایندگان مجلس دانست و تصریح كرد: «این خواسته در احترام به نظر رهبر معظم انقلاب و در قدرشناسی از نگاه علما و مراجع تقلید، چند ماه قبل از رییسجمهور درخواست شد و امروز نیز به طور جدی و موكد در دستور كار نمایندگان مردم در مجلس است.»
نماینده مردم قزوین با بیان اینكه باید در اطاعت از نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، احترام به مراجع عظام و در پاسخ مثبت به نگاه قاطع مجلس شورای اسلامی نسبت به قبول استعفا و یا عزل رحیم مشایی اقدام شود، یادآور شد: «باید در یك تعامل منطقی، عقلانی، اخلاقی و قانونمدار همان طور كه در بیانات رهبر معظم انقلاب در روز بعثت پیامبر اكرم(ص) تبیین گردید، برای انتخاب مدیران ارشد نظام و فراهم آوردن زمینه افزایش كارآیی نظام جمهوری اسلامی، تلاش نمود.»
رحیم مشایی پیش از این گفته بود که کجاندیشان به دنبال استعفای من از معاونت اولی ریاست جمهوری هستند.
از سوی دیگر مجتبی ثمره هاشمی دستیار ارشد رئیسجمهور، ظهر امروز تأكید كرد: «در انتصاب مشایی به معاونت اول رئیسجمهور هیچ تجدیدنظری صورت نخواهد گرفت.»
در حالی که نایبرئیس مجلس میگوید"سیدعلی گدا"برای برکناری مشایی به احمدینژاد دستور کتبی داده، ثمره هاشمی دستیار ارشد احمدینژاد تاکید میکند که: «در انتصاب مشایی به معاونت اول رئیسجمهور هیچ تجدیدنظری صورت نخواهد گرفت.»
نایب رییس مجلس شورای اسلامی با اشاره به انتصاب رحیم مشایی به عنوان معاون اول رییسجمهور تاكید كرد: «حذف رحیم مشایی از سمتهای كلیدی و معاونتهای رییسجمهور تصمیم استراتژیك نظام است. نظر مقام معظم رهبری نیز مبنی بر كنار گذاشتن آقای رحیم مشایی از سمتهای معاونت ریاست جمهور كتبا به رییسجمهور ابلاغ گردیده است.»
سید محمدحسن ابوترابیفرد در گفتوگو با ایسنا، تاكید كرد: «باید بدون كمترین درنگ، حكم عزل و یا قبول استعفای مشایی توسط ریاست جمهور اعلام شود.»
وی این مساله را مطالبه جدی رهبر انقلاب و خواست اكثریت قاطع نمایندگان مجلس دانست و تصریح كرد: «این خواسته در احترام به نظر رهبر معظم انقلاب و در قدرشناسی از نگاه علما و مراجع تقلید، چند ماه قبل از رییسجمهور درخواست شد و امروز نیز به طور جدی و موكد در دستور كار نمایندگان مردم در مجلس است.»
نماینده مردم قزوین با بیان اینكه باید در اطاعت از نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، احترام به مراجع عظام و در پاسخ مثبت به نگاه قاطع مجلس شورای اسلامی نسبت به قبول استعفا و یا عزل رحیم مشایی اقدام شود، یادآور شد: «باید در یك تعامل منطقی، عقلانی، اخلاقی و قانونمدار همان طور كه در بیانات رهبر معظم انقلاب در روز بعثت پیامبر اكرم(ص) تبیین گردید، برای انتخاب مدیران ارشد نظام و فراهم آوردن زمینه افزایش كارآیی نظام جمهوری اسلامی، تلاش نمود.»
رحیم مشایی پیش از این گفته بود که کجاندیشان به دنبال استعفای من از معاونت اولی ریاست جمهوری هستند.
از سوی دیگر مجتبی ثمره هاشمی دستیار ارشد رئیسجمهور، ظهر امروز تأكید كرد: «در انتصاب مشایی به معاونت اول رئیسجمهور هیچ تجدیدنظری صورت نخواهد گرفت.»
*****
ایسنا - كدخبر: ۵۶۴۹۷ - زمان: ۱۸:1۵
ابلاغ نظر "سیدعلی گدا" درباره مشایی به احمدی نژاد
نایب رئیس مجلس گفت: نظر مقاممعظم رهبری نیز مبنی بر کنار گذاشتن آقای رحیممشایی از سمتهای معاونت ریاستجمهور کتبا به رییسجمهور ابلاغ گردیده است.
سیدمحمدحسن ابوترابیفرد در گفتوگو با ایسنا تاکید کرد: باید بدون کمترین درنگ، حکم عزل و یا قبول استعفای مشایی توسط ریاست جمهور اعلام شود.وی این مساله را مطالبه جدی رهبر انقلاب و خواست اکثریت قاطع نمایندگان مجلس دانست و تصریح کرد: این خواسته در احترام به نظر رهبر معظم انقلاب و در قدرشناسی از نگاه علما و مراجع تقلید، چند ماه قبل از رییسجمهور درخواست شد و امروز نیز به طور جدی و موکد در دستور کار نمایندگان مردم در مجلس است.نماینده مردم قزوین با بیان اینکه باید در اطاعت از نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، احترام به مراجع عظام و در پاسخ مثبت به نگاه قاطع مجلس شورای اسلامی نسبت به قبول استعفا و یا عزل رحیم مشایی اقدام شود، یادآور شد: باید در یک تعامل منطقی، عقلانی، اخلاقی و قانونمدار همان طور که در بیانات رهبر معظم انقلاب در روز بعثت پیامبر اکرم(ص) تبیین گردید، برای انتخاب مدیران ارشد نظام و فراهم آوردن زمینهی افزایش کارآیی نظام جمهوری اسلامی، تلاش نمود.
*****
بیانیه سازمان دانش آموختگان ایران
بیانیه سازمان دانش آموختگان ایران
جبههای ملی و فراگیر از معترضان تشکیل شود
سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) در سومین بیانیه خود پس از کودتای 22 خرداد با تاکید بر لزوم پی گیری جنایات کودتاگران، از پیشنهاد تشکیل جبههای ملی و فراگیر استقبال کرده و برگزاری رفراندومی در مورد دولت برآمده از کودتا را آغاز مسیر احیای مشروعیت از دست رفته حاکمیت دانسته است.متن کامل این بیانیه به شرح زیر است: ملت شریف ایران؛بیش از یکماه از کودتا علیه اراده آهنین و عزم استوار شما برای ایجاد «تغییر» در فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور میگذرد و در این مدت مبارزات حق طلبانه و آزادیخواهانه شما به شکل بیسابقه و هولناکی سرکوب شده و ایران روزهای تلخ و دردناکی را در امتداد تاریخ طولانی خود تجربه میکند.
ملت ما در روزهایی که گذشت داغدار از دست دادن تعداد نامعلومی از شهروندان سرفرازی شد که مظلومانه و در راه دفاع از آزادی و مبارزه با دیکتاتوری دروغ و فریب جان باختند و اجساد پاکشان غریبانه به خاک سپرده شد. همچنین این روزها ایرانیان شرافتمند و آزادیخواه در سراسر دنیا نگران صدها عزیز دربندی هستند که طی سالها جز با انگیزه دفاع از کرامت انسان و ارتقا و پیشرفت ميهن خود گامی برنداشتهاند.
این همه کافی است تا ملتی به عزا بنشیند. اما سوگ ملت ما وقتی افزون میشود که این همه جور و بی عدالتی از سوی حاکمان امروز ایران با طرح بی سابقهترین دروغها و نیرنگها به اجرای قانون و قانونمداری تعبیر میشود و با هزینه از باورهای دینی و مذهبی که بایستی زیربنای اخلاق اجتماعی باشند، قبیحترین جنایات علیه مردم توجیه و مشروع نشان داده میشود.
با این وجود سنت تاریخی و الهی رسوایی دروغگویان و سرنگونی مستبدان مغرور امری قطعی است. اگر تا دیروز کشتار، ضرب و شتم و دستگیری معترضان و نیز تخریب اموال عمومی از سوی عوامل نظامی کودتاگران با انواع و اقسام دروغهایی نظیر برخورد قانونی با اغتشاشگران یا نفوذ تروریستها در میان مردم توجیه میشد آیا دولت کودتایی و حامیان آن میتوانند همچنان دم از ابتنای بر مبانی مذهبی و اشتغال خود به اجرای احکام شریعت بزنند؛ وقتی عوامل آنها در میان نمازگزاران نشسته در صفوف نمازجمعه گازاشک آور شلیک و دهها نفر از نمازگزاران را دستگیر و وقیحانه در اطلاعیههای رسمی به کرده خویش اعتراف میکنند؟ و از این پس با در دست داشتن چنین کارنامهای چگونه از تعرض به نمازجمعه فلسطینیان در مسجدالاقصی به عنوان جنایت یاد خواهند کرد؟ حاکمانی که بیماران ناتوان و زنان باردار را به جرم نشر افکار در حبس دارند و جسد جوانان و نوجوانان بیگناه را از درب زندان خویش تحویل مادران داغدیده میدهند چگونه مدعی میشوند که مشروعیت خویش را از جانب خداوند کسب کردهاند درحالی که ستاندن جان انسانها را به جای صیانت از امنیت آنها به کارویژه خویش بدل نمودهاند.
ایرانیان آزادیخواه؛
برگزاری انتخابات اخیر و نتایج حاصل از آن که با مشارکت طیف گستردهای از جناحها و جریانات سیاسی کشور صورت گرفت علاوه بر اینکه یکبار دیگر بیکفایتی دولت نهم را که حتی از پوشاندن نشانههای آشکار تقلبها و تخلفات گسترده خود عاجز است نشان داد، به روشنی عدم کارآیی نظام انتخاباتی و همچنین بسیاری از ساختارهای قانونی موجود را به رخ کشید. در واقع تلاش راهبران کودتا برای قانونی جلوه دادن عملکرد خود و تاکید مکرر آنان بر رعایت معیارهای قانونی و التزام به ساختارهای حقوقی موجود به منظور سرپوش گذاردن بر این واقعیت انجام میپذیرد که نظام توزیع قدرت کنونی توان انطباق با اراده اکثریت ملت را نداشته و قانون را تنها به مثابه ابزاری برای تحدید جمهوریت، سرکوب اعتراضات مردمی و توجیه خشونت عریان خود میخواهد.
اما نباید از یاد برد که تجربه طغیان استبداد را برای اولین بار در 22 خرداد تجربه نکردهایم. تاریخ جنبش آزادیخواهی این ملت دستکم در 100 سال اخیر موارد مشابه بسیاری را پیشروی ما میگذارد و پیروزی واقعی زمانی به دست میآید که با بهرهگیری از آن تجارب به تلاش برای بازستاندن رای ملت و حرکت به سوی استقرار دموکراسی و حقوق بشر همت گماریم. بی شک برای نیل به این پیروزی وحدت و اتحاد نیروهای سیاسی منتقد در این شرایط بر حول محور مطالبات اساسی مردم از اهمیت ویژهای برخوردار است. چنین وحدتی البته بایستی به شکلی نظاممند تبلور یافته و با بهرهگیری از قدرت اجزای خود و نیز حمایت شهروندانی که معتقدند رای آنها به سرقت رفته است، به عرصه سیاست وارد شده و به پیگیری حقوق ضایع شده مردم بپردازد. خوشبختانه چنین اقدامی به درستی از سوی رهبران جنبش سیاسی امروز ایران به ویژه آقایان موسوی و کروبی مورد تایید و تاکید قرار گرفته است.
بر این اساس سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) پیشنهاد تشکیل جبههای ملی و فراگیر با مشارکت احزاب، تشکلها و جریانات سیاسی معترض به وضع موجود را اقدامی موثر و الزامی میداند که با توجه به عدم پذیرش مشروعیت تشکیل دولت برآمده از کودتای 22 خرداد از سوی این سازمان، اجرایی کردن آن علاوه بر تاثیر مثبت در راهبری اعتراضات میتواند منشاء خیر و برکات دیگری نیز باشد.به باور ما در رهبری چنین جبههای علاوه بر دو کاندیدای معترض بایستی شخصیتهای اصلاحطلب و تحولخواه موجه، معتبر و شجاع دیگری نیز حضور یابند تا همچنانکه در آخرین مواضع آقایان موسوی و کروبی مورد تاکید قرار گرفته است اهدافی همچون «تلاش برای احیای انتخابات آزاد و عادلانه»، «پیگیری مجازات عاملان تقلب در انتخابات و نقض حقوق اساسی مردم»، «دفاع از آزادی رسانهها و جریان آزاد اطلاعات» و ... را از طریق این جبهه پیگیری نمایند.
این سازمان همچنین پیشنهاد برگزاری رفراندومی جهت اخذ نظر مردم در مورد سلامت انتخابات برگزار شده و مشروعیت نتایج آن را زیر نظر نهادی بیطرف و مورد وثوق، راهکاری عملی پیش روی حاکمیت میداند که از طریق عمل بدان بتواند در مسیر بازگرداندن اعتماد عمومی و مشروعیت از دست رفته خویش گام بردارد.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) در عین حال متذکر میشود که پیگیری مجازات آمران و عاملان خونهای به ناحق ریخته و جنایات صورت گرفته علیه شهروندان بیدفاعی که منطبق بر قانون اساسی جهت اعتراض مسالمتآمیز به خیابانها آمدند در جریان هرگونه روند سیاسی نبایستی متوقف شود و درصورتی که قوه قضاییه بر اساس وظیفه ذاتی خود نسبت به شناسایی، تعقیب و محاکمه متهمان به ارتکاب این جرایم که اسناد بسیاری نیز در ارتباط با آن موجود است اقدام نکند رسیدگی به این جنایات میتواند از محاکم کیفری بینالمللی نیز درخواست و پیگیری شود و قطعا این مساله امری نیست که شامل مرور زمان شود.
سازمان ادوار تحکیم وحدت همچنین بار دیگر اعتراض خود را نسبت به تداوم بازداشت و عدم بهرهمندی آقایان احمد زيدآبادی و عبدالله مومنی دبیرکل و سخنگوی این تشکل از حقوق دادرسی عادلانه اعلام کرده و بازداشت تعداد دیگری از اعضای این سازمان از جمله آقایان احمد مدادی، رئوف طاهری، رضا عباسی و محمد قائم مقامی را محکوم مینماید.
سازمان دانش آموختگان ایران
سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) در سومین بیانیه خود پس از کودتای 22 خرداد با تاکید بر لزوم پی گیری جنایات کودتاگران، از پیشنهاد تشکیل جبههای ملی و فراگیر استقبال کرده و برگزاری رفراندومی در مورد دولت برآمده از کودتا را آغاز مسیر احیای مشروعیت از دست رفته حاکمیت دانسته است.متن کامل این بیانیه به شرح زیر است: ملت شریف ایران؛بیش از یکماه از کودتا علیه اراده آهنین و عزم استوار شما برای ایجاد «تغییر» در فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور میگذرد و در این مدت مبارزات حق طلبانه و آزادیخواهانه شما به شکل بیسابقه و هولناکی سرکوب شده و ایران روزهای تلخ و دردناکی را در امتداد تاریخ طولانی خود تجربه میکند.
ملت ما در روزهایی که گذشت داغدار از دست دادن تعداد نامعلومی از شهروندان سرفرازی شد که مظلومانه و در راه دفاع از آزادی و مبارزه با دیکتاتوری دروغ و فریب جان باختند و اجساد پاکشان غریبانه به خاک سپرده شد. همچنین این روزها ایرانیان شرافتمند و آزادیخواه در سراسر دنیا نگران صدها عزیز دربندی هستند که طی سالها جز با انگیزه دفاع از کرامت انسان و ارتقا و پیشرفت ميهن خود گامی برنداشتهاند.
این همه کافی است تا ملتی به عزا بنشیند. اما سوگ ملت ما وقتی افزون میشود که این همه جور و بی عدالتی از سوی حاکمان امروز ایران با طرح بی سابقهترین دروغها و نیرنگها به اجرای قانون و قانونمداری تعبیر میشود و با هزینه از باورهای دینی و مذهبی که بایستی زیربنای اخلاق اجتماعی باشند، قبیحترین جنایات علیه مردم توجیه و مشروع نشان داده میشود.
با این وجود سنت تاریخی و الهی رسوایی دروغگویان و سرنگونی مستبدان مغرور امری قطعی است. اگر تا دیروز کشتار، ضرب و شتم و دستگیری معترضان و نیز تخریب اموال عمومی از سوی عوامل نظامی کودتاگران با انواع و اقسام دروغهایی نظیر برخورد قانونی با اغتشاشگران یا نفوذ تروریستها در میان مردم توجیه میشد آیا دولت کودتایی و حامیان آن میتوانند همچنان دم از ابتنای بر مبانی مذهبی و اشتغال خود به اجرای احکام شریعت بزنند؛ وقتی عوامل آنها در میان نمازگزاران نشسته در صفوف نمازجمعه گازاشک آور شلیک و دهها نفر از نمازگزاران را دستگیر و وقیحانه در اطلاعیههای رسمی به کرده خویش اعتراف میکنند؟ و از این پس با در دست داشتن چنین کارنامهای چگونه از تعرض به نمازجمعه فلسطینیان در مسجدالاقصی به عنوان جنایت یاد خواهند کرد؟ حاکمانی که بیماران ناتوان و زنان باردار را به جرم نشر افکار در حبس دارند و جسد جوانان و نوجوانان بیگناه را از درب زندان خویش تحویل مادران داغدیده میدهند چگونه مدعی میشوند که مشروعیت خویش را از جانب خداوند کسب کردهاند درحالی که ستاندن جان انسانها را به جای صیانت از امنیت آنها به کارویژه خویش بدل نمودهاند.
ایرانیان آزادیخواه؛
برگزاری انتخابات اخیر و نتایج حاصل از آن که با مشارکت طیف گستردهای از جناحها و جریانات سیاسی کشور صورت گرفت علاوه بر اینکه یکبار دیگر بیکفایتی دولت نهم را که حتی از پوشاندن نشانههای آشکار تقلبها و تخلفات گسترده خود عاجز است نشان داد، به روشنی عدم کارآیی نظام انتخاباتی و همچنین بسیاری از ساختارهای قانونی موجود را به رخ کشید. در واقع تلاش راهبران کودتا برای قانونی جلوه دادن عملکرد خود و تاکید مکرر آنان بر رعایت معیارهای قانونی و التزام به ساختارهای حقوقی موجود به منظور سرپوش گذاردن بر این واقعیت انجام میپذیرد که نظام توزیع قدرت کنونی توان انطباق با اراده اکثریت ملت را نداشته و قانون را تنها به مثابه ابزاری برای تحدید جمهوریت، سرکوب اعتراضات مردمی و توجیه خشونت عریان خود میخواهد.
اما نباید از یاد برد که تجربه طغیان استبداد را برای اولین بار در 22 خرداد تجربه نکردهایم. تاریخ جنبش آزادیخواهی این ملت دستکم در 100 سال اخیر موارد مشابه بسیاری را پیشروی ما میگذارد و پیروزی واقعی زمانی به دست میآید که با بهرهگیری از آن تجارب به تلاش برای بازستاندن رای ملت و حرکت به سوی استقرار دموکراسی و حقوق بشر همت گماریم. بی شک برای نیل به این پیروزی وحدت و اتحاد نیروهای سیاسی منتقد در این شرایط بر حول محور مطالبات اساسی مردم از اهمیت ویژهای برخوردار است. چنین وحدتی البته بایستی به شکلی نظاممند تبلور یافته و با بهرهگیری از قدرت اجزای خود و نیز حمایت شهروندانی که معتقدند رای آنها به سرقت رفته است، به عرصه سیاست وارد شده و به پیگیری حقوق ضایع شده مردم بپردازد. خوشبختانه چنین اقدامی به درستی از سوی رهبران جنبش سیاسی امروز ایران به ویژه آقایان موسوی و کروبی مورد تایید و تاکید قرار گرفته است.
بر این اساس سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) پیشنهاد تشکیل جبههای ملی و فراگیر با مشارکت احزاب، تشکلها و جریانات سیاسی معترض به وضع موجود را اقدامی موثر و الزامی میداند که با توجه به عدم پذیرش مشروعیت تشکیل دولت برآمده از کودتای 22 خرداد از سوی این سازمان، اجرایی کردن آن علاوه بر تاثیر مثبت در راهبری اعتراضات میتواند منشاء خیر و برکات دیگری نیز باشد.به باور ما در رهبری چنین جبههای علاوه بر دو کاندیدای معترض بایستی شخصیتهای اصلاحطلب و تحولخواه موجه، معتبر و شجاع دیگری نیز حضور یابند تا همچنانکه در آخرین مواضع آقایان موسوی و کروبی مورد تاکید قرار گرفته است اهدافی همچون «تلاش برای احیای انتخابات آزاد و عادلانه»، «پیگیری مجازات عاملان تقلب در انتخابات و نقض حقوق اساسی مردم»، «دفاع از آزادی رسانهها و جریان آزاد اطلاعات» و ... را از طریق این جبهه پیگیری نمایند.
این سازمان همچنین پیشنهاد برگزاری رفراندومی جهت اخذ نظر مردم در مورد سلامت انتخابات برگزار شده و مشروعیت نتایج آن را زیر نظر نهادی بیطرف و مورد وثوق، راهکاری عملی پیش روی حاکمیت میداند که از طریق عمل بدان بتواند در مسیر بازگرداندن اعتماد عمومی و مشروعیت از دست رفته خویش گام بردارد.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) در عین حال متذکر میشود که پیگیری مجازات آمران و عاملان خونهای به ناحق ریخته و جنایات صورت گرفته علیه شهروندان بیدفاعی که منطبق بر قانون اساسی جهت اعتراض مسالمتآمیز به خیابانها آمدند در جریان هرگونه روند سیاسی نبایستی متوقف شود و درصورتی که قوه قضاییه بر اساس وظیفه ذاتی خود نسبت به شناسایی، تعقیب و محاکمه متهمان به ارتکاب این جرایم که اسناد بسیاری نیز در ارتباط با آن موجود است اقدام نکند رسیدگی به این جنایات میتواند از محاکم کیفری بینالمللی نیز درخواست و پیگیری شود و قطعا این مساله امری نیست که شامل مرور زمان شود.
سازمان ادوار تحکیم وحدت همچنین بار دیگر اعتراض خود را نسبت به تداوم بازداشت و عدم بهرهمندی آقایان احمد زيدآبادی و عبدالله مومنی دبیرکل و سخنگوی این تشکل از حقوق دادرسی عادلانه اعلام کرده و بازداشت تعداد دیگری از اعضای این سازمان از جمله آقایان احمد مدادی، رئوف طاهری، رضا عباسی و محمد قائم مقامی را محکوم مینماید.
سازمان دانش آموختگان ایران
*****
بیانیه شاخه جوانان جبهه مشارکت
جوانان مشارکت: دوستان ما به کدامین گناه در زنداناند؟
شاخه جوانان جبهه مشارکت با صدور بیانیهای خواستار آزادی جوانان در بند شد و تصریح کرد: «زندان جای خشونتطلبان بیمنطق است، نه دلبستگان ایران.»
متن کامل این بیانیه به نقل از سایت نوروز بدین شرح است:
جوانان مشارکت: دوستان ما به کدامین گناه در زنداناند؟
شاخه جوانان جبهه مشارکت با صدور بیانیهای خواستار آزادی جوانان در بند شد و تصریح کرد: «زندان جای خشونتطلبان بیمنطق است، نه دلبستگان ایران.»
متن کامل این بیانیه به نقل از سایت نوروز بدین شرح است:
روزهای تلخ و سختی را می گذرانیم. حاجت به توصیف و تشریح نیست، که سینه های گلگون و دلهای داغ دیده و دیدگان منتظر و امیدهای برباد رفته و خشم های فروخورده به خوبی گواه شرایط اسفناک حاکم بر کشور است. انتخاباتی که با شادابی و نشاط سیاسی در گستره ملّی و حرکتهای اجتماعی مسالمت آمیز و مدنی و حضور بی سابقه ملّت در پای صندوقهای رای، به نمایشی غرورآفرین از رشد و بلوغ فرهنگ سیاسی مردم ایران تبدیل شده بود و جهانیان را به تحسین و احترام واداشته بود، به سبب خودخواهی و بی تدبیری حاکمان و مسئولان و عدم درک صحیح آنان از شرایط کشور و مردم، برای ملّت تلخی و نومیدی و برای کشور آبروریزی و التهاب به ارمغان آورده است.
قصّه تلخ این انتخابات، آغاز و انجام آن و نیز برنده و بازنده و سرافراز و سرافکنده حقیقی آن به خوبی برای وجدان آگاه ملّت و افکار عمومی جهان، روشن و مشخّص است و قضاوت تاریخ این دیار، برای خادمان و خائنان بهترین داور است چرا که بُرنده ترین تیغ و بی رحم ترین داور همانا تاریخ است.
انتخابات دهم، انتخاباتی گرم و پرنشاط بود، دامنه رقابت ها و اختلافات سیاسی میان کاندیداهای رقیب، به خیابانهای هر شهر و روستا کشیده شده بود و مردم با حضور و حرکت خود، در کمال آرامش و احترام به یکدیگر و بدون کوچکترین خشونت و تخریب، می کوشیدند به نفع کاندیدای مورد حمایت خود موج اجتماعی ایجاد کنند و این همانا تبلور خواست و مبارزات یکصد ساله ایرانیان در دستیابی به مردم سالاری و جامعه مدنی بود.
توجه به این نکته، بسیار مهم است که کوچکترین اراده معطوف به خشونت و تخریب، به هیچ عنوان در میان شهروندان و حرکتهای این جنبش اجتماعی سبز پیش از روز رای گیری مشهود نیست. مردم در کوران رقابتها، آرام و باوقار خواسته های سیاسی خود را پیگیری و اعلام کردند و به حمایت از نامزد مورد نظر خود پرداختند. با اعلام نتایج انتخابات، بسیاری از شهروندان در شگفتی و ناباوری فرو رفتند و دو کاندیدای اصلاح طلب و هواداران آنها با اتّکا به مستندات خود و برداشت و شهود مردم از اوضاع اجتماعی، به علّت تخلّفات گسترده ی مجریان و ناظران، خواستار ابطال انتخابات شدند. این مطالبه نیز به نحوی کاملاً آرام، مدنی و مسالمت آمیز بر مبنای اصل بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با استناد به حق بر پایی تجمّعات بدون خشونت، در قالب راه پیمایی های سراسری ابراز و پیگیری شد. تا این جا نیز آنچه مشهود و روشن بود فرهنگ سیاسی رشد یافته و بالنده مردم و پرهیز آنان از تشنّج و درگیری بود. شوربختانه شاهد آن بودیم که دستگاه های موظف به ایجاد نظم و امنیت با سخت گیری بی جهت و خشونت های غیر ضروری و نیروهای لباس شخصی با اتّکا به مصونیّت آهنین و فقدان پاسخ گویی و مسئولیّت در برابر قانون، تجمّعات اعتراضی مردم را به خشونت کشیدند و دلها شکستند و خونها ریختند و فجایعی بی سابقه آفریدند. هم اکنون نیز رفتارهای بی ضابطه و غیر قانونی بخشهایی از حاکمیّت همچنان در جریان است که تداوم آن باعث نگرانی شدید دلسوزان کشور است:
موارد زیر که این روزها تبدیل به رویّه ای رایج شده است، مصداق بارز نقض قانون اساسی، آیین دادرسی کیفری کشور و میثاق حقوق مدنی و سیاسی است:
قصّه تلخ این انتخابات، آغاز و انجام آن و نیز برنده و بازنده و سرافراز و سرافکنده حقیقی آن به خوبی برای وجدان آگاه ملّت و افکار عمومی جهان، روشن و مشخّص است و قضاوت تاریخ این دیار، برای خادمان و خائنان بهترین داور است چرا که بُرنده ترین تیغ و بی رحم ترین داور همانا تاریخ است.
انتخابات دهم، انتخاباتی گرم و پرنشاط بود، دامنه رقابت ها و اختلافات سیاسی میان کاندیداهای رقیب، به خیابانهای هر شهر و روستا کشیده شده بود و مردم با حضور و حرکت خود، در کمال آرامش و احترام به یکدیگر و بدون کوچکترین خشونت و تخریب، می کوشیدند به نفع کاندیدای مورد حمایت خود موج اجتماعی ایجاد کنند و این همانا تبلور خواست و مبارزات یکصد ساله ایرانیان در دستیابی به مردم سالاری و جامعه مدنی بود.
توجه به این نکته، بسیار مهم است که کوچکترین اراده معطوف به خشونت و تخریب، به هیچ عنوان در میان شهروندان و حرکتهای این جنبش اجتماعی سبز پیش از روز رای گیری مشهود نیست. مردم در کوران رقابتها، آرام و باوقار خواسته های سیاسی خود را پیگیری و اعلام کردند و به حمایت از نامزد مورد نظر خود پرداختند. با اعلام نتایج انتخابات، بسیاری از شهروندان در شگفتی و ناباوری فرو رفتند و دو کاندیدای اصلاح طلب و هواداران آنها با اتّکا به مستندات خود و برداشت و شهود مردم از اوضاع اجتماعی، به علّت تخلّفات گسترده ی مجریان و ناظران، خواستار ابطال انتخابات شدند. این مطالبه نیز به نحوی کاملاً آرام، مدنی و مسالمت آمیز بر مبنای اصل بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با استناد به حق بر پایی تجمّعات بدون خشونت، در قالب راه پیمایی های سراسری ابراز و پیگیری شد. تا این جا نیز آنچه مشهود و روشن بود فرهنگ سیاسی رشد یافته و بالنده مردم و پرهیز آنان از تشنّج و درگیری بود. شوربختانه شاهد آن بودیم که دستگاه های موظف به ایجاد نظم و امنیت با سخت گیری بی جهت و خشونت های غیر ضروری و نیروهای لباس شخصی با اتّکا به مصونیّت آهنین و فقدان پاسخ گویی و مسئولیّت در برابر قانون، تجمّعات اعتراضی مردم را به خشونت کشیدند و دلها شکستند و خونها ریختند و فجایعی بی سابقه آفریدند. هم اکنون نیز رفتارهای بی ضابطه و غیر قانونی بخشهایی از حاکمیّت همچنان در جریان است که تداوم آن باعث نگرانی شدید دلسوزان کشور است:
موارد زیر که این روزها تبدیل به رویّه ای رایج شده است، مصداق بارز نقض قانون اساسی، آیین دادرسی کیفری کشور و میثاق حقوق مدنی و سیاسی است:
- جلوگیری از برپایی راه پیماییهای مسالمت آمیز مردم و اعمال خشونت علیه آنان که تاکنون به شهادت دهها تن از هم وطنان و آسیب دیدن تعداد زیادی از آنان انجامیده است
2- بازداشت گسترده ی فعّالان سیاسی و شهروندان عادّی بدون ارائه حکم قضایی
3- بدرفتاری و آزار و اذیّت بازداشت شدگان و نقض حقوق قانونی آنان و اعمال فشار و محدودیت بر خانواده ها
4- قطع ارتباطات، سانسور و فیلترینگ بی سابقه و بدون مبنای قانونی
5- جلوگیری از فعّالیّت احزاب و جمعیّت های قانونی کشور و اعمال محدودیت های غیر قانونی آنچنان که عملا ً به تعطیل و تعلیق آنها منجر شده است
6- طرح اتّهام نسبت به اصلاح طلبان و معترضان به نتایج اعلام شده، از تریبون های رسمی کشور که غالبا از بودجه بیت المال اداره می گردند به ویژه رسانه ی به اصطلاح ملّی، و عدم ایجاد فرصت برابر به منظور پاسخ گویی افراد مورد اتهام واقع شده در جهت دفاع از خویش و تنویر افکار عمومی.
7- گرفتن اعتراف و اقرار از فعالان سیاسی و اجتماعی زیر فشار و ارعاب که ناقض نص صریح میثاق ملی ایرانیان یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامی است که در اصل سی و هشتم به صراحت بدان اشاره شده است .
2- بازداشت گسترده ی فعّالان سیاسی و شهروندان عادّی بدون ارائه حکم قضایی
3- بدرفتاری و آزار و اذیّت بازداشت شدگان و نقض حقوق قانونی آنان و اعمال فشار و محدودیت بر خانواده ها
4- قطع ارتباطات، سانسور و فیلترینگ بی سابقه و بدون مبنای قانونی
5- جلوگیری از فعّالیّت احزاب و جمعیّت های قانونی کشور و اعمال محدودیت های غیر قانونی آنچنان که عملا ً به تعطیل و تعلیق آنها منجر شده است
6- طرح اتّهام نسبت به اصلاح طلبان و معترضان به نتایج اعلام شده، از تریبون های رسمی کشور که غالبا از بودجه بیت المال اداره می گردند به ویژه رسانه ی به اصطلاح ملّی، و عدم ایجاد فرصت برابر به منظور پاسخ گویی افراد مورد اتهام واقع شده در جهت دفاع از خویش و تنویر افکار عمومی.
7- گرفتن اعتراف و اقرار از فعالان سیاسی و اجتماعی زیر فشار و ارعاب که ناقض نص صریح میثاق ملی ایرانیان یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامی است که در اصل سی و هشتم به صراحت بدان اشاره شده است .
با توجّه به نقض گسترده ی حقوق شهروندی می توان گفت تمام مردم ایران در رخدادهای اخیر مورد ستم قرار گرفته اند، امّا به باور ما این انتخابات یک "مظلوم مضاعف" داشت و آن "جوان ایرانی" بود. او که صادقانه و خالصانه به میدان آمده بود، تمام توان خود را وقف ایجاد موج نشاط سیاسی و شادابی در جامعه و تشویق مردم به مشارکت سیاسی در تعیین سرنوشت سیاسی خویش کرده بود. او که بیشترین نقش سازنده را در تحقّق مشارکت حدّاکثری ملّت ایفا کرد و اکنون به جفا و نامردمی گرفتار حبس و تعدّی و تهدید است!
گناه جوانان میهن ما چیست ؟آنان که صادقانه و بی ریا، با شور و شوقی وصف ناپذیر، خیابان های میهن را در سی امین سالگرد انقلاب اسلامی به تابلوی تمام عیار مردم سالاری در پیش چشم جهانیان بدل ساختند، امروز به کیفر کدام گناه ناکرده باید در سلول های انفرادی و به دور از خانه و خانواده خویش باشند؟ دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران به کدامین گناه هدف حمله ددمنشانه نیروهای لباس شخصی که یادآور عربده کشان و قداره بندان تاریخ معاصر این سرزمین چون شعبان جعفری ها هستند، قرار گرفته، کشته و زخمی شدند و هم اکنون با اهمال و سهل انگاری مسئولان در برخورد با عاملان و آمران این فاجعه مواجهند؟
شهاب الدین طباطبایی، محمدرضا جلایی پور، حمزه غالبی، رضا همایی، عباس کوشا، سعید نور محمّدی، زویا حسنی، سعیده کردی نژاد، محمّد رضا یزدان پناه، سمیّه توحید لو، هنگامه شهیدی، مجید سعیدی، عماد بهاور، حسین موسوی و دهها دانشجو و جوان فعّال در ستادهای کاندیداهای اصلاح طلب به کدام گناه گرفتار زندان هستند؟ آیا این است بهره گیری از تمام ظرفیت ها و پتانسیل ها؟ آیا این بود مهرورزی وعدالت گستری تان؟ آیا به راستی امروز ما مصداق همان جامعه نخبه کش نیستیم؟ آیا جای جوانان پاکدل و عاشق این کشور در زندان است ؟
مسئولان کشور که در سخنان و بیانیه های خود شرکت پرشور مردم در انتخابات را ستوده اند، با چه توجیهی مهمترین زمینه سازان و مشوّقان این حرکت فراگیرملّی را مستحقّ محرومیّت از آزادی و خانواده های این عزیزان را سزاوار نگرانی و وحشت و اضطراب دانسته اند؟
مبادا کسانی در این خیال باطل و طمع خام باشند که با زندانی کردن جوانان علاقه مند به عرصه سیاست و اعمال فشار و محدودیّت بر آنها، این نخبگان را وادار به رها کردن سرنوشت سیاسی کشور و گوشه نشینی و بی تفاوتی نسبت به عرصه ی عمومی کنند و در غیاب روحیّه نقّاد و اندیشه تیزبین دوستان ما، خود یکّه تاز میدان شوند. این اراده شوم متعلّق به کسانی است که گویا مصلحت و منفعت خود را در هجرت اجباری جوانان میهن ما و خالی ماندن فضای سیاسی کشور از نشاط و پویایی آنان می بینند!
ما ریشه در خاک این دیار کهن داریم! ایران، وطن ما، معنای ما، دیروز و امروز و فردای ماست!
جوانان ایرانی هر کجای این جهان که باشند یکدیگر را خواهند یافت، دست به دست هم خواهند داد و در راه هدف مقدّس ملّت خود، پایداری خواهند کرد.
در عصر رسانه و ارتباط، در عصر همراهی و پیوند، اهل استبداد نخواهند توانست مردمانی همدل و همدرد و هم سرنوشت را از یکدیگر جدا کنند و پیوند میان دلها و اندیشه ها رابگسلند. در انتخابات دهم شاهد بودیم که نبوغ و خلّاقیّت محمد رضا جلایی پور، اندیشه شهاب طباطبایی، تدبیر و مدیریت حمزه غالبی و سعید نورمحمدی و انضباط، تعهّد و مسئولیّت پذیری رضا همایی و در یک کلام وطن دوستی و عشق و ابتکار همه ی جوانان اصلاح طلب؛ با گرایش ها و سلایق متفاوت، با همدلی و همراهی در کنار یکدیگر قرار گرفت و در قالب پویش های اصیلی چون ستاد جوانان 88، موج سوم، ستاد جوانان مهندس موسوی، ستاد موج نو و.... سایر حرکتهای خود جوش دانشجویی سرود "تغییر" را در سرتاسر این دیار طنین انداز کرد. این تجربه ی غنی و پربار گویا عدّه ای را خوش نیامده است که در سودای محال ِ نا امید کردن و منفعل ساختن ما و دوستانمان هستند. ما به دستور و اجازه نیامده بودیم که با غضب و تهدید برویم. آنچه ما را به حضور فراخوانده بود، مهر و علاقه به میهن و ملّت بود و با همین انگیزه نیز در صحنه خواهیم ماند.
در وجدان جمعی مردم ایران تردید و ابهام جدّی نسبت به نتایج اعلام شده انتخابات وجود دارد. این تردید و ابهام با صدور امریّه و دستور، با ارعاب و خشونت و با حبس و آزار جوانان مظلوم کشور قابل رفع نیست.متاسّفانه نهادهای قانونی که بر مبنای روح حاکم بر قانون اساسی می بایست خود را از دعواهای سیاسی دور نگاه دارند و در نگاه ملّت داورانی بی طرف جلوه کنند، با حمایت غیر قانونی از یک کاندیدا و نقض بی طرفی، این بدبینی و تردید را دامن زده اند و ضابطان و متصدّیان نظم جامعه، در نگاه مردم سرکوبگرانی بی رحم جلوه کرده اند. برای بازگرداندن اعتماد مخدوش شده مردم و جلوگیری از تعمیق بدبینی آنها نسبت به حاکمان خود، هرچه زودتر باید چاره ای اندیشید.
صادقانه و مشفقانه از تمام دلسوزان انقلاب و میهن تقاضا می کنیم خطر تسلّط فضای امنیّتی و پلیسی بر کشور، و نا امیدی و قهر سیاسی مردم را جدّی بگیرند.
از مقامات نظام استدعا می کنیم اجازه ندهند کوشاترین و فرهیخته ترین جوانان ایران زمین بیش از این طعم تلخ زندان را بچشند و خانواده های آنان تصوّری منفی و مخاطره آمیز نسبت به فعّالیّت های انتخاباتی در ایران را در ذهن خود جای دهند. همان مردمی که حق شرکت در انتخابات را داشته اند، از حق اعتراض به نتیجه به آن نیز برخوردارند. برای بازگرداندن اعتماد عمومی، زندانیان وقایع اخیر را آزاد کنید!
کسانی را که سرمست از قدرت زودگذر و بی وفای این دنیا، بر طبل استبداد و اختناق می کوبند و چهره ای خشن و سرکوبگر از نظام و کشور را در دید مردم دنیا ثبت می کنند، از زبان مولای آزادگان علی(ع) اندرز می دهیم که:
"در برابر مردمان بال تواضع و خاکساری بگستران و بر ایشان آسان گیر و مهربان باش. مبادا بر مرکب چموش قدرت سوار شوی و دست تعدّی برمردمان گشایی: مبادا بگویی: فرمان من همین است، باید اطاعت کنید! که استبداد ورزی خرد را زائل و قلب را تیره می سازد. آگاه باش که برتر از قدرت هر صاحب قدرت، خواست و اراده ی پروردگار بر قرار است"
این روزهای سخت سپری خواهد شد امّا نیاز جامعه ی ما به دانش و هوش و صداقت جوانان، همواره تداوم خواهد یافت. دوستان ما باید در دانشگاهها و نهادهای مدنی و احزاب و مطبوعات، پاسدار آزادی و پیشرفت کشورباشند، زندان جای خشونت طلبان بی منطق است نه دلبستگان ایران. جوانان سبز را آزاد کنید.
خداوندا، در این روزگار بی فریاد، در روزهای بلا و دهشت، نا امیدی و ستمگری، روی نیایش و دادخواهی به سوی توست، یاران و رفیقان خود را از تو می خواهیم:
شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی
گناه جوانان میهن ما چیست ؟آنان که صادقانه و بی ریا، با شور و شوقی وصف ناپذیر، خیابان های میهن را در سی امین سالگرد انقلاب اسلامی به تابلوی تمام عیار مردم سالاری در پیش چشم جهانیان بدل ساختند، امروز به کیفر کدام گناه ناکرده باید در سلول های انفرادی و به دور از خانه و خانواده خویش باشند؟ دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران به کدامین گناه هدف حمله ددمنشانه نیروهای لباس شخصی که یادآور عربده کشان و قداره بندان تاریخ معاصر این سرزمین چون شعبان جعفری ها هستند، قرار گرفته، کشته و زخمی شدند و هم اکنون با اهمال و سهل انگاری مسئولان در برخورد با عاملان و آمران این فاجعه مواجهند؟
شهاب الدین طباطبایی، محمدرضا جلایی پور، حمزه غالبی، رضا همایی، عباس کوشا، سعید نور محمّدی، زویا حسنی، سعیده کردی نژاد، محمّد رضا یزدان پناه، سمیّه توحید لو، هنگامه شهیدی، مجید سعیدی، عماد بهاور، حسین موسوی و دهها دانشجو و جوان فعّال در ستادهای کاندیداهای اصلاح طلب به کدام گناه گرفتار زندان هستند؟ آیا این است بهره گیری از تمام ظرفیت ها و پتانسیل ها؟ آیا این بود مهرورزی وعدالت گستری تان؟ آیا به راستی امروز ما مصداق همان جامعه نخبه کش نیستیم؟ آیا جای جوانان پاکدل و عاشق این کشور در زندان است ؟
مسئولان کشور که در سخنان و بیانیه های خود شرکت پرشور مردم در انتخابات را ستوده اند، با چه توجیهی مهمترین زمینه سازان و مشوّقان این حرکت فراگیرملّی را مستحقّ محرومیّت از آزادی و خانواده های این عزیزان را سزاوار نگرانی و وحشت و اضطراب دانسته اند؟
مبادا کسانی در این خیال باطل و طمع خام باشند که با زندانی کردن جوانان علاقه مند به عرصه سیاست و اعمال فشار و محدودیّت بر آنها، این نخبگان را وادار به رها کردن سرنوشت سیاسی کشور و گوشه نشینی و بی تفاوتی نسبت به عرصه ی عمومی کنند و در غیاب روحیّه نقّاد و اندیشه تیزبین دوستان ما، خود یکّه تاز میدان شوند. این اراده شوم متعلّق به کسانی است که گویا مصلحت و منفعت خود را در هجرت اجباری جوانان میهن ما و خالی ماندن فضای سیاسی کشور از نشاط و پویایی آنان می بینند!
ما ریشه در خاک این دیار کهن داریم! ایران، وطن ما، معنای ما، دیروز و امروز و فردای ماست!
جوانان ایرانی هر کجای این جهان که باشند یکدیگر را خواهند یافت، دست به دست هم خواهند داد و در راه هدف مقدّس ملّت خود، پایداری خواهند کرد.
در عصر رسانه و ارتباط، در عصر همراهی و پیوند، اهل استبداد نخواهند توانست مردمانی همدل و همدرد و هم سرنوشت را از یکدیگر جدا کنند و پیوند میان دلها و اندیشه ها رابگسلند. در انتخابات دهم شاهد بودیم که نبوغ و خلّاقیّت محمد رضا جلایی پور، اندیشه شهاب طباطبایی، تدبیر و مدیریت حمزه غالبی و سعید نورمحمدی و انضباط، تعهّد و مسئولیّت پذیری رضا همایی و در یک کلام وطن دوستی و عشق و ابتکار همه ی جوانان اصلاح طلب؛ با گرایش ها و سلایق متفاوت، با همدلی و همراهی در کنار یکدیگر قرار گرفت و در قالب پویش های اصیلی چون ستاد جوانان 88، موج سوم، ستاد جوانان مهندس موسوی، ستاد موج نو و.... سایر حرکتهای خود جوش دانشجویی سرود "تغییر" را در سرتاسر این دیار طنین انداز کرد. این تجربه ی غنی و پربار گویا عدّه ای را خوش نیامده است که در سودای محال ِ نا امید کردن و منفعل ساختن ما و دوستانمان هستند. ما به دستور و اجازه نیامده بودیم که با غضب و تهدید برویم. آنچه ما را به حضور فراخوانده بود، مهر و علاقه به میهن و ملّت بود و با همین انگیزه نیز در صحنه خواهیم ماند.
در وجدان جمعی مردم ایران تردید و ابهام جدّی نسبت به نتایج اعلام شده انتخابات وجود دارد. این تردید و ابهام با صدور امریّه و دستور، با ارعاب و خشونت و با حبس و آزار جوانان مظلوم کشور قابل رفع نیست.متاسّفانه نهادهای قانونی که بر مبنای روح حاکم بر قانون اساسی می بایست خود را از دعواهای سیاسی دور نگاه دارند و در نگاه ملّت داورانی بی طرف جلوه کنند، با حمایت غیر قانونی از یک کاندیدا و نقض بی طرفی، این بدبینی و تردید را دامن زده اند و ضابطان و متصدّیان نظم جامعه، در نگاه مردم سرکوبگرانی بی رحم جلوه کرده اند. برای بازگرداندن اعتماد مخدوش شده مردم و جلوگیری از تعمیق بدبینی آنها نسبت به حاکمان خود، هرچه زودتر باید چاره ای اندیشید.
صادقانه و مشفقانه از تمام دلسوزان انقلاب و میهن تقاضا می کنیم خطر تسلّط فضای امنیّتی و پلیسی بر کشور، و نا امیدی و قهر سیاسی مردم را جدّی بگیرند.
از مقامات نظام استدعا می کنیم اجازه ندهند کوشاترین و فرهیخته ترین جوانان ایران زمین بیش از این طعم تلخ زندان را بچشند و خانواده های آنان تصوّری منفی و مخاطره آمیز نسبت به فعّالیّت های انتخاباتی در ایران را در ذهن خود جای دهند. همان مردمی که حق شرکت در انتخابات را داشته اند، از حق اعتراض به نتیجه به آن نیز برخوردارند. برای بازگرداندن اعتماد عمومی، زندانیان وقایع اخیر را آزاد کنید!
کسانی را که سرمست از قدرت زودگذر و بی وفای این دنیا، بر طبل استبداد و اختناق می کوبند و چهره ای خشن و سرکوبگر از نظام و کشور را در دید مردم دنیا ثبت می کنند، از زبان مولای آزادگان علی(ع) اندرز می دهیم که:
"در برابر مردمان بال تواضع و خاکساری بگستران و بر ایشان آسان گیر و مهربان باش. مبادا بر مرکب چموش قدرت سوار شوی و دست تعدّی برمردمان گشایی: مبادا بگویی: فرمان من همین است، باید اطاعت کنید! که استبداد ورزی خرد را زائل و قلب را تیره می سازد. آگاه باش که برتر از قدرت هر صاحب قدرت، خواست و اراده ی پروردگار بر قرار است"
این روزهای سخت سپری خواهد شد امّا نیاز جامعه ی ما به دانش و هوش و صداقت جوانان، همواره تداوم خواهد یافت. دوستان ما باید در دانشگاهها و نهادهای مدنی و احزاب و مطبوعات، پاسدار آزادی و پیشرفت کشورباشند، زندان جای خشونت طلبان بی منطق است نه دلبستگان ایران. جوانان سبز را آزاد کنید.
خداوندا، در این روزگار بی فریاد، در روزهای بلا و دهشت، نا امیدی و ستمگری، روی نیایش و دادخواهی به سوی توست، یاران و رفیقان خود را از تو می خواهیم:
شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی
*****
انتقاد شدید سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران
محسن آرمین: اژه ای (وزیر اطلاعات) باید از کسانی که متهمشان کرده، درس وطندوستی بیاموزد
به گزارش پايگاه اطلاع رساني سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران، محسن آرمين در گفت وگويي، اهمیت اظهارات اخير محسنی اژه ای را در محتوای تحلیلی که ارائه کرده اند ندانست و آنها را تکرار مقالات و تحلیل هایی ارزيابي كرد که هر روزه در نشریات ارگان اقتدارگرایان حاکم نظیر کیهان و یالثارات منتشر می شود.
وي افزود: آن چه موجب می شود این اظهارات را قابل توجه و بررسی و پاسخگویی بدانیم این است که گوینده آن بالاترین مقام امنیتی و رئیس دستگاه اطلاعاتی کشور است که اگر این چنین نبود مانند دهها مطلب مشابهی که هر روزه در امثال این نشریات منتشر و یا از سوی برخی مداحان گفته می شود، ارزش پاسخگویی نداشت.عضو شوراي مركزي سازمان در اين رابطه، چند نکته را قابل توجه قلمداد كرد و در توضيح نخستين نكته گفت: خلاصه تحلیل آقای اژه ای این است که این انتخابات یکی از «گلوگاه هایی» بود که دشمن برای نابودی و استحاله انقلاب و نظام قصد بهره برداری از آن را داشت. موضوع رقابت نیز این بوده است که خط انقلاب که نماد آن احمدی نژاد است در یکطرف و اسرائیل و آمریکا و کومله و مجاهدین خلق و ضد انقلاب خارج نشین و سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت و هاشمی رفسنجانی درحمایت سه نامزد رقیب احمدی نژاد در طرف دیگر قرار داشتند. آقای اژه ای و دستگاه اطلاعاتی کشور نیز از ارتباطات مشکوک رقبای احمدی نژاد با کشورهای بیگانه و ضد انقلاب اطلاع داشته و شخص آقای اژه ای در طول انتخابات چندین بار در این باره به آن ها تذکر داده اند و متأسفانه آن ها بی اعتنایی می کرده اند.
آرمين اظهارات فوق را از بين برنده هرگونه تردید درباره مهندسی آراء و دست بردن در نتایج و تلاش مسئولان و برگزار کنندگان انتخابات در انتخاب احمدی نژاد برشمرد و افزود: آیا می توان پذیرفت مسئولان کشور براساس اظهارات مرجعی ذیصلاح نظیر وزیر اطلاعات اطمینان حاصل کنند که کاندیداهای رقیب آقای احمدی نژاد و نیز احزاب سیاسی کشور آگاهانه و هماهنگ با ضد انقلاب خارج از کشور و مجاهدین خلق و کومله و ... در جهت اجرای پروژه اسرائیل و آمریکا قصد دارند با شکست احمدی نژاد نظام را دو دستی تحویل آمریکا بدهند و با این همه ساکت بنشینند تا این اتفاق بیفتد و هیچ به این فکر نکنند که برای دفاع از نظام باید در انتخابات دست برد؟
سخنگوي سازمان مجاهدين انقلاب گفت: مگر می شود آقایان، که به گفته آقای یزدی، مشروعیت نظام را از آسمان بدانند و معتقد باشند که خواست و اراده مردم کمترین تأثیری در مشروعیت نظام ندارد، با این همه در برابر اجرای نقشه اسرائیل از طریق انتخابات ساکت بنشینند و اجازه بدهند مردم با رأی خود آقای احمدی نژاد را از کرسی ریاست جمهوری پایین بکشند و یکی از سه کاندیدای عامل اسرائیل را به جای او بنشانند؟ قطعاً غیرت دینی و انقلابی آقای اژه ای و محصولی و جنتی چنین اجازه ای نمی دهد!!! نتیجه قطعی چنین تحلیل و نگاهی به انتخابات، اعمال نفوذ و تقلب در آن است.
وي ادامه داد: به این ترتیب روشن می شود که اگر هیچ دلیلی و مدرکی بر وجود تقلب در انتخابات وجود نمی داشت که البته وجود دارد، اظهارات آقای اژه ای به تنهایی در این زمینه کفایت می کند و ایشان ناخواسته به این واقعیت اعتراف کرده اند.آرمين اظهارات آقای اژه ای را از منظر دیگری نیز قابل توجه و شایسته تأسفی مضاعف دانست و در توضيح آن گفت: ایشان کسانی را به همراهی با اسرائیل متهم کرده اند که از شناخته شده ترین چهره ها و نیروهای نظام هستند تا آن جا که همفکران آقای اژه ای در شورای نگهبان نیز کمترین شائبه ای در صلاحیت ایشان نمی توانسته اند داشته باشند زیرا نتیجه نفی صلاحیت ایشان، عدم صلاحیت انتخابات و برگزار کنندگان انتخابات بود.
آرمین تصریح کرد: ما چندان اصراری به این نداریم که حاکمان کنونی در اظهارات و رفتارهای خود مصلحت و آبروی نظام را مدنظر قرار دهند، زیرا آن چه طی هفته های اخیر رخ داد هر گونه امید و انتظاری را در این زمینه از بین برده است. بنابراین قصد آن نداریم در این خصوص به آقای اژه ای توصیه ای داشته باشیم. در عین حال نمی توانیم راجع به عدم رعایت حدود و موازین و بی پروایی در متهم کردن شخصیت های حقیقی و حقوقی موجه و مورد احترام ملت به ایشان تذکر ندهیم.
وي خاطر نشان كرد: شخصیت ها و افرادی را که آقای اژه ای متهم به وابستگی و همراهی با اسرائیل کرده اند از جمله اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کسانی هستند که امثال ایشان باید سالها به مطالعه سوابق و مبارزات و از خودگذشتگی های آن ها در راه دین و میهن بپردازند تا از آن درس ایمان و وطن دوستی و اجنبی ستیزی بیاموزند. این سابقه و لاحقه چنان روشن و تابناک است که تعریض به آن عرض متعرضان را بر باد می دهد.
این عضو شوراي سياسي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران افزود: از عالی ترین مقام اطلاعاتی و رئیس دستگاه امنیتی کشور انتظار می رود به دلیل اشراف و احاطه اطلاعاتی که علی القاعده دستگاه امنیتی کشور باید داشته باشد، سنجیده و دقیق سخن بگوید، بیان مطالب بی مایه و بی پایه ای از این دست که تنها زاییده اذهان مشوش و متوهم است، شایسته چنین مقامی نیست. آقای اژه ای اگر فکر اعتبار خود نیستند دستکم به فکر اعتبار دستگاه اطلاعات و امنیت کشور باشند و تصور نکنند باید مانند یک یادداشت نویس کیهان و یالثارات و یا گوینده تحلیل سیاسی بخش خبر تلویزیون سخن بگویند. اظهارات و تحلیل های وزیر اطلاعات همواره شاخصی برای سنجش احاطه اطلاعاتی و توان کارشناسی و تحلیلی دستگاه امنیتی کشور نسبت به مهم ترین مسائل کشور و منطقه و جهان به شمار می آید و این گونه اظهارات بیش از هر چیز آبرو و حیثیت وزارت اطلاعات را مخدوش می کند.
آرمين با اشاره به اين نكته که بر اساس اطلاعات ما، وزارت اطلاعات در دستگیری ها و بازجویی های اخیر نقش حاشیه ای داشته است و نهادهای اطلاعات موازی عهده دار امور بوده اند، مصاحبه ها و اظهارات متعدد تلویزیونی و مطبوعاتی آقای اژه ای به عنوان وزیر اطلاعات در این روز ها و اتخاذ مواضع تند و افراطی علیه منتقدان و مخالفان جریان حاکم را تا حدودی عجیب ارزيابي كرد و گفت: مگر آن که فرض کنیم این گونه حملات تند و اظهارات و تحلیل های بی مبنا در آستانه آغاز به کار دولت دهم و تغییر گسترده کابینه، برای حفظ بقا در دولت باشد. اگر این فرض درست باشد آنگاه به ایشان متذکر می شویم که اولاً، چندان مطمئن نباشند که این گونه اظهارنظرهای تبلیغاتی و سیاسی بتواند بقای ایشان را در پست وزارت تضمین کند. ثانیاً، متاع وزارت ارزش آتشی را ندارد که هیزم و هیمه آن در آخرت، هتک حرمت و حیثیت مؤمنان و ظلم آشکار به بندگان خداست.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران، محسن آرمين در گفت وگويي، اهمیت اظهارات اخير محسنی اژه ای را در محتوای تحلیلی که ارائه کرده اند ندانست و آنها را تکرار مقالات و تحلیل هایی ارزيابي كرد که هر روزه در نشریات ارگان اقتدارگرایان حاکم نظیر کیهان و یالثارات منتشر می شود.
وي افزود: آن چه موجب می شود این اظهارات را قابل توجه و بررسی و پاسخگویی بدانیم این است که گوینده آن بالاترین مقام امنیتی و رئیس دستگاه اطلاعاتی کشور است که اگر این چنین نبود مانند دهها مطلب مشابهی که هر روزه در امثال این نشریات منتشر و یا از سوی برخی مداحان گفته می شود، ارزش پاسخگویی نداشت.عضو شوراي مركزي سازمان در اين رابطه، چند نکته را قابل توجه قلمداد كرد و در توضيح نخستين نكته گفت: خلاصه تحلیل آقای اژه ای این است که این انتخابات یکی از «گلوگاه هایی» بود که دشمن برای نابودی و استحاله انقلاب و نظام قصد بهره برداری از آن را داشت. موضوع رقابت نیز این بوده است که خط انقلاب که نماد آن احمدی نژاد است در یکطرف و اسرائیل و آمریکا و کومله و مجاهدین خلق و ضد انقلاب خارج نشین و سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت و هاشمی رفسنجانی درحمایت سه نامزد رقیب احمدی نژاد در طرف دیگر قرار داشتند. آقای اژه ای و دستگاه اطلاعاتی کشور نیز از ارتباطات مشکوک رقبای احمدی نژاد با کشورهای بیگانه و ضد انقلاب اطلاع داشته و شخص آقای اژه ای در طول انتخابات چندین بار در این باره به آن ها تذکر داده اند و متأسفانه آن ها بی اعتنایی می کرده اند.
آرمين اظهارات فوق را از بين برنده هرگونه تردید درباره مهندسی آراء و دست بردن در نتایج و تلاش مسئولان و برگزار کنندگان انتخابات در انتخاب احمدی نژاد برشمرد و افزود: آیا می توان پذیرفت مسئولان کشور براساس اظهارات مرجعی ذیصلاح نظیر وزیر اطلاعات اطمینان حاصل کنند که کاندیداهای رقیب آقای احمدی نژاد و نیز احزاب سیاسی کشور آگاهانه و هماهنگ با ضد انقلاب خارج از کشور و مجاهدین خلق و کومله و ... در جهت اجرای پروژه اسرائیل و آمریکا قصد دارند با شکست احمدی نژاد نظام را دو دستی تحویل آمریکا بدهند و با این همه ساکت بنشینند تا این اتفاق بیفتد و هیچ به این فکر نکنند که برای دفاع از نظام باید در انتخابات دست برد؟
سخنگوي سازمان مجاهدين انقلاب گفت: مگر می شود آقایان، که به گفته آقای یزدی، مشروعیت نظام را از آسمان بدانند و معتقد باشند که خواست و اراده مردم کمترین تأثیری در مشروعیت نظام ندارد، با این همه در برابر اجرای نقشه اسرائیل از طریق انتخابات ساکت بنشینند و اجازه بدهند مردم با رأی خود آقای احمدی نژاد را از کرسی ریاست جمهوری پایین بکشند و یکی از سه کاندیدای عامل اسرائیل را به جای او بنشانند؟ قطعاً غیرت دینی و انقلابی آقای اژه ای و محصولی و جنتی چنین اجازه ای نمی دهد!!! نتیجه قطعی چنین تحلیل و نگاهی به انتخابات، اعمال نفوذ و تقلب در آن است.
وي ادامه داد: به این ترتیب روشن می شود که اگر هیچ دلیلی و مدرکی بر وجود تقلب در انتخابات وجود نمی داشت که البته وجود دارد، اظهارات آقای اژه ای به تنهایی در این زمینه کفایت می کند و ایشان ناخواسته به این واقعیت اعتراف کرده اند.آرمين اظهارات آقای اژه ای را از منظر دیگری نیز قابل توجه و شایسته تأسفی مضاعف دانست و در توضيح آن گفت: ایشان کسانی را به همراهی با اسرائیل متهم کرده اند که از شناخته شده ترین چهره ها و نیروهای نظام هستند تا آن جا که همفکران آقای اژه ای در شورای نگهبان نیز کمترین شائبه ای در صلاحیت ایشان نمی توانسته اند داشته باشند زیرا نتیجه نفی صلاحیت ایشان، عدم صلاحیت انتخابات و برگزار کنندگان انتخابات بود.
آرمین تصریح کرد: ما چندان اصراری به این نداریم که حاکمان کنونی در اظهارات و رفتارهای خود مصلحت و آبروی نظام را مدنظر قرار دهند، زیرا آن چه طی هفته های اخیر رخ داد هر گونه امید و انتظاری را در این زمینه از بین برده است. بنابراین قصد آن نداریم در این خصوص به آقای اژه ای توصیه ای داشته باشیم. در عین حال نمی توانیم راجع به عدم رعایت حدود و موازین و بی پروایی در متهم کردن شخصیت های حقیقی و حقوقی موجه و مورد احترام ملت به ایشان تذکر ندهیم.
وي خاطر نشان كرد: شخصیت ها و افرادی را که آقای اژه ای متهم به وابستگی و همراهی با اسرائیل کرده اند از جمله اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کسانی هستند که امثال ایشان باید سالها به مطالعه سوابق و مبارزات و از خودگذشتگی های آن ها در راه دین و میهن بپردازند تا از آن درس ایمان و وطن دوستی و اجنبی ستیزی بیاموزند. این سابقه و لاحقه چنان روشن و تابناک است که تعریض به آن عرض متعرضان را بر باد می دهد.
این عضو شوراي سياسي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران افزود: از عالی ترین مقام اطلاعاتی و رئیس دستگاه امنیتی کشور انتظار می رود به دلیل اشراف و احاطه اطلاعاتی که علی القاعده دستگاه امنیتی کشور باید داشته باشد، سنجیده و دقیق سخن بگوید، بیان مطالب بی مایه و بی پایه ای از این دست که تنها زاییده اذهان مشوش و متوهم است، شایسته چنین مقامی نیست. آقای اژه ای اگر فکر اعتبار خود نیستند دستکم به فکر اعتبار دستگاه اطلاعات و امنیت کشور باشند و تصور نکنند باید مانند یک یادداشت نویس کیهان و یالثارات و یا گوینده تحلیل سیاسی بخش خبر تلویزیون سخن بگویند. اظهارات و تحلیل های وزیر اطلاعات همواره شاخصی برای سنجش احاطه اطلاعاتی و توان کارشناسی و تحلیلی دستگاه امنیتی کشور نسبت به مهم ترین مسائل کشور و منطقه و جهان به شمار می آید و این گونه اظهارات بیش از هر چیز آبرو و حیثیت وزارت اطلاعات را مخدوش می کند.
آرمين با اشاره به اين نكته که بر اساس اطلاعات ما، وزارت اطلاعات در دستگیری ها و بازجویی های اخیر نقش حاشیه ای داشته است و نهادهای اطلاعات موازی عهده دار امور بوده اند، مصاحبه ها و اظهارات متعدد تلویزیونی و مطبوعاتی آقای اژه ای به عنوان وزیر اطلاعات در این روز ها و اتخاذ مواضع تند و افراطی علیه منتقدان و مخالفان جریان حاکم را تا حدودی عجیب ارزيابي كرد و گفت: مگر آن که فرض کنیم این گونه حملات تند و اظهارات و تحلیل های بی مبنا در آستانه آغاز به کار دولت دهم و تغییر گسترده کابینه، برای حفظ بقا در دولت باشد. اگر این فرض درست باشد آنگاه به ایشان متذکر می شویم که اولاً، چندان مطمئن نباشند که این گونه اظهارنظرهای تبلیغاتی و سیاسی بتواند بقای ایشان را در پست وزارت تضمین کند. ثانیاً، متاع وزارت ارزش آتشی را ندارد که هیزم و هیمه آن در آخرت، هتک حرمت و حیثیت مؤمنان و ظلم آشکار به بندگان خداست.
*****
«استریلا» برای مقایله با شهاب-3 و سجیل
ایرنا- كدخبر: 90۴5۲- ۳۰ تير 88 - زمان: ۱۶:۵۵
اسرائیل موشک استریلا و سیستم راداری «اورن آدیر» را در سواحل کالیفرنیا در اقیانوس آرام بهطور آزمايشي پرتاب ميكند.به گزارش ايلنا به نقل از خبرگزاری ریانووستی، این آزمایش برای ارزیابی کارایی سیستمهای مدرنیزه شده استریلا در شرایط واقعی انجام میشود.بنا بر اين گزارش، اپراتورهای سیستم رژيمصهيونيستي همچنین هماهنگی با سیستمهای رهگیر آمریکایی مانند «پتریوت»، «THAAD» که برای رهگیری در ارتفاعات بالاتر در نظر گرفته شدهاند و «Ageis» را تمرین میکنند.در اين گزارش آمده است كه موفقیتآمیز بودن آزمایشها نشان از آن است که تلآويو از سیستم مطمئنی برخوردار بوده که میتواند موشکهای بالستیک دوربرد از جمله موشکهایی که به کلاهک اتمی مجهز هستند را رهگیری و نابود كند.طبق اين گزارش، «استریلا-2» زمانیکه موشک «Blue Sparrow» پرتاب شده از هواپیمای صهيونيستي بر فراز مدیترانه را رهگیری و نابود ساخت، کارایی خود را ثابت کرد.گفتهشده كه آزمایشها در آمریکا با پرتاب موشک از فاصله 620 مایلی برگزارخواهد شد.موشکهای مدرنیزه شده استریلا در سیستمهای چند مرحلهای سپر ضد موشکی تعبیه خواهند شد که در حال حاضرتلآويو بر روی ساخت آن کار میکند؛ همچنین سپر ضد موشکی «گنبد آهنی» در این سیستم دیده شده که هفته گذشته یک سری آزمایش را با موفقیت پشت سر گذاشته است.به گزارش ریانووستی از «کانال هفت»، در این آزمایشات رهگیری موشکهای بالستیکی ایرانی از جمله «شهاب -3» و «سجیل» صورت خواهد گرفت.
ایرنا- كدخبر: 90۴5۲- ۳۰ تير 88 - زمان: ۱۶:۵۵
اسرائیل موشک استریلا و سیستم راداری «اورن آدیر» را در سواحل کالیفرنیا در اقیانوس آرام بهطور آزمايشي پرتاب ميكند.به گزارش ايلنا به نقل از خبرگزاری ریانووستی، این آزمایش برای ارزیابی کارایی سیستمهای مدرنیزه شده استریلا در شرایط واقعی انجام میشود.بنا بر اين گزارش، اپراتورهای سیستم رژيمصهيونيستي همچنین هماهنگی با سیستمهای رهگیر آمریکایی مانند «پتریوت»، «THAAD» که برای رهگیری در ارتفاعات بالاتر در نظر گرفته شدهاند و «Ageis» را تمرین میکنند.در اين گزارش آمده است كه موفقیتآمیز بودن آزمایشها نشان از آن است که تلآويو از سیستم مطمئنی برخوردار بوده که میتواند موشکهای بالستیک دوربرد از جمله موشکهایی که به کلاهک اتمی مجهز هستند را رهگیری و نابود كند.طبق اين گزارش، «استریلا-2» زمانیکه موشک «Blue Sparrow» پرتاب شده از هواپیمای صهيونيستي بر فراز مدیترانه را رهگیری و نابود ساخت، کارایی خود را ثابت کرد.گفتهشده كه آزمایشها در آمریکا با پرتاب موشک از فاصله 620 مایلی برگزارخواهد شد.موشکهای مدرنیزه شده استریلا در سیستمهای چند مرحلهای سپر ضد موشکی تعبیه خواهند شد که در حال حاضرتلآويو بر روی ساخت آن کار میکند؛ همچنین سپر ضد موشکی «گنبد آهنی» در این سیستم دیده شده که هفته گذشته یک سری آزمایش را با موفقیت پشت سر گذاشته است.به گزارش ریانووستی از «کانال هفت»، در این آزمایشات رهگیری موشکهای بالستیکی ایرانی از جمله «شهاب -3» و «سجیل» صورت خواهد گرفت.
*****
شوخي با تاج زاده كافي است
حسین نورانی نژاد
در بين بازداشتي هاي پس از 22 خرداد چند نفري ويژه اند. ويژه از اين جهت كه سال هاست عقده ي برخورد با آن ها در دل كانون اصلي قدرت در ايران بوده و البته اين عقده قابل درك است. اين افراد در سال هاي اخير خيلي خوب صداي پاي استبداد را شنيده اند، آن را شجاعانه افشا كرده اند، حاضر نشده اند از جايي دور مثلا از خارج از كشور فرياد بزنند بلكه سينه به سينه و رخ به رخ استبداد ايستاده اند و پا پس نكشيده اند، كم ترين نقطه ضعفي در زندگي فردي و اجتماعي سياسي خود براي حريف بي اخلاق نگذاشته اند تا بر اساس آن منطق استبدادستيزي شان را به زير سوآل ببرند و بالاخره اين كه در مسير مبارزه نه تنها گفته اند و نوشته اند و افشا كرده اند بلكه گام در مسير مبارزه ي عملي نهاده و با حضور در فعاليت هاي تشكيلاتي و حزبي شفاف و علني، در برابر خودكامگي قدرت، "تشكيلاتي" و "مستمر" ايستاده اند.
بازداشتي هاي عضو احزاب اصلاح طلب نوعا از اين جمله اند و در بين اين افراد، كساني كه صراحت لهجه ي بيشتري داشته اند طبعا ويژه تر.
در اين جا مي خواهم از يكي از اين افراد ياد كنم. سيد مصطفا تاج زاده، عضو شوراي مركزي دو تشكلي كه چون خار در چشم اقتدارگرايان هستند، جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب. كساني كه تاج زاده را از نزديك مي شناسند، چه موافقان و چه مخالفان راهبردهاي سياسي او كه كم هم نيستند او را با اين ويژگي ها مي شناسند: با اصالت، خوش فكر، خوش بيان، داراي ذهن منسجم و طبقه بندي شده، مناظره گري قوي، داراي صراحت خاص در بيان، در كار تشكيلاتي پرتلاش، داراي وسعت كم نظيري از دوستان اهل فكر در نحله هاي گوناگون، اهل تساهل و مدارا، داراي اصول تعريف شده در فعاليت اجتماعي و سياسي، اخلاق گرا، خوش مشرب و شوخ طبع، داراي خوش بيني گاه مفرط، اهل رفاقت به نحوي كه بسياري خود را دوست نزديك او مي دانند، تودار، مذهبي بي ريا، روشنفكري بي ادا و اطوار، مريد امام خميني و معتقد به دموكراسي جدي و تمام عيار.
سال هاست كه دلم مي خواست در مورد او مطلبي بنويسم اما آشنايي و مراوده ي از نزديك مانع از آن مي شد. به خصوص زماني كه سلسله جلسات "تا دموكراسي" را برگزار مي كردم و گاه براي مشورت گرفتن به او رجوع مي كردم بيشتر دچار اين حس مي شدم. تاج زاده عميقا دموكراسي را با همه ي تبعات آن فهميده بود، باور داشت و براي تحقق هرچه بيشتر آن در ايران تلاش مي كرد.
او را بايد جدي ترين واضع و عامل جا انداختن واژه ي "سياست ورزي" در ايران بدانيم. او اين واژه را ابتدا در جبهه مشاركت جا انداخت و آن قدر در جاهاي مختلف از آن ياد كرد و ياد شد تا جا افتاد.
تاج زاده طرفدار آرامش در پايين و چانه زني در بالا بوده است. هرچه در كلام و نوشته هايش صريح بوده و هرچه بر راهبرد پيشبرد امور از طريق صندوق هاي راي تاكيد داشته، به همان ميزان هم بر كم هزينه بودن مسير اصلاحات به خصوص براي مردم تاكيد كرده و از مقاومت و يا نافرماني مدني پرهيز داده است. اين در حالي است كه خود او در مقابله با امثال جنتي و فرماندهان نظامي كه در سياست هم بازيگوشي مي كنند و تمامي بزرگان اقتدارگرا شجاعت و صراحتي مثال زدني از خود نشان داده است.
چند روز مانده به انتخابات اخير او را در راه پله هاي مشاركت ديدم. خسته بود، مدتي بود همديگر را نديده بوديم از بس اين طرف آن طرف دعوت به سخنراني و جلسه مي شد، به عادت هميشگي اش گفت مخلصم و بعد روبوسي. مي خواست با عجله از كنارم رد شود، يك باره برگشت و بابت مصاحبه يي كه با سعيد حجاريان گرفته بوديم و در آن آقا سعيد به نحوي مستدل از موسوي حمايت كرده بود، تشكر كرد و آن را ستود. تاج زاده با اين كه تفاوت ديدگاه هاي كمي با تئوريسن فشار از پايين، چانه زني در بالا يعني سعيد حجاريان دارد، اما علاقه ي فوق العاده خاصي هم به او دارد و مرتب با هم در تماسند. خلاصه ي تفاوت ديدگاه تاج زاده با حجاريان را بايد در دفاع تاج زاده از سياست ورزي پارلمانتاريستي در برابر ديدگاه حجاريان در دفاع از سياست ورزي جامعه محور دانست. البته بعيد مي دانم پس از آزمون فيصله بخش 22 خرداد او كماكان بر اين نظر باشد. (جالب است بدانيد اولين بار كه حجاريان از واژه ي "سياست ورزي جامعه محور" در مصاحبه يي كه من هم در آن جا حضور داشتم نام برد و آن را تشريح كرد، وقتي كه من واژه ي "اصلاحات جامعه محور" را به كار بردم بلافاصله با تاكيد گفت "نه، سياست ورزي جامعه محور")
از فرصت استفاده كردم و دل نگراني يي كه بابت او سال ها بود داشتم را تكرار كردم. به خصوص اين اواخر كه تاج زاده در مناظره هاي متعددي با نمايندگان جريان اقتدارگرا كه عمدتا بسيج دانشجويي و امثالهم برگزار مي كردند حضور مي يافت و يكي پس از ديگري آن ها را مي كرد در قوطي و در مي آورد. كم تر كسي حريف زبان و منطق و حاضرجوابي هاي او بود و بندگان خدا حق داشتند ببازند. اما از آن سو مي شد حدس زد كه چه عقده يي از او در دل دارند. گفتم "آقا مصطفي خيال ورتان ندارد، اين جماعت برايشان قدرت پس دادن مثل جان دادن است، خطاي محاسباتي 2 خرداد هم بعيد است تكرار كنند، بپاييد كه شاخ و دندان تيز كرده اند. يك وقت هم بگير و ببند راه بي اندازند از شما خيلي هاشان عقده به دل دارند، كمي مراعات شان كنيد." از همان خنده هاي دلنشين و بلندش را سر داد و گفت "با من كاري ندارند، آن ها مي فهمند كه من از جمهوري اسلامي دفاع مي كنم و اسلام را تقويت مي كنم." گفت و رفت تا من فرصت نكنم بگويم "اي بابا، جرمي از اين سنگين تر هم مگر داريم؟" گويي حرف دلم را شنيده باشد يك باره سرش را از روي نرده هاي يك طبقه بالاتر به سمت من پايين آورد و گفت: "ما وظيفمونو انجام ميديم. اگر آنها نمي فهمند مشكل ما نيست." و البته براي ما مشكل شد.
جالب است كه ديشب علي افشاري كه چندان ميانه ي خوشي هم با ماها ندارد در گفت و گويي درباره ي اعتراف سازي ها به تجربه ي خودش در اين باره اشاره كرد و گفت که از همان سال هاي اصلاحات هم در بازجويي از افراد مختلف از جمله خودش در پي اين بودند كه براي كساني چون تاج زاده اتهام تراشي كنند.
گذشت تا بامداد 23 خرداد كه نتايج در حال اعلام بود. من در ستاد كوشك پيش دوستان بودم كه دوباره او را ديدم. در بيان ويژگي هاي شخصيتي تاج زاده يادم رفت از "با مرامي" او ياد كنم. همراهي و رفاقت را مي فهمد، عميق است و برخلاف عافيت طلبان درست در جايي كه تنگنا يا مشكلي پيش مي آيد مي شود روي او حساب كرد. در بردها شايد كم تر او را ببينيم اما اهل خالي كردن عرصه در شرايط شكست و تنگي نيست. همان شبانه از ستاد قيطريه راه افتاده بود به ستادهايي چون كوشك و 88 و با بچه ها صادقانه تحليل اوليه اش را در ميان گذاشت، به آنها خسته نباشيد گفت و همه را بنا بر همان داءب هميشگی اش اش دعوت به آرامش كرد.
تحليل نرم سياسي و دعوت به آرامش براي بچه هايي كه از فرط عصبانيت و عدم باور به نتايج اعلامي در حال انفجار بودند، خوشايند نبود اما از آن جا كه همه او را باور و دوستش داشتند با همان حس رفاقتي كه نسبت به او احساس مي كردند با او گفت و گو كردند و كمي آرام شدند. رفت تا همان شب 23 خرداد كه همراه با جمع زياد ديگري بازداشت شد. عده ي زيادي را فردايش آزاد كردند اما او و رمضان زاده را نگه داشتند. هرچند بسياري از آزادشدگان را بعد به نوبت مجددا بازداشت كردند.
از آن شب ديگر كسي از او خبر دقيقي ندارد. نه تماسي داشته و نه وكيل و خانواده اش خبر دقيقي از اتهام و يا دست كم سلامتي اش دارند. گاه شايعات ناخوشايندي از تحت فشار شديد بودن او به گوش مي رسد كه با توجه به شناختي كه از اقتدارگراها و سابقه ي آن ها در دست است، بر شدت نگراني ها مي افزايد. اخباري هم كه رسانه هاي متصل به زندانبان ها و بازجوها چون روزنامه ي جوان و سايت رجانيوز داده اند حكايت دارد كه او در سيبل فشارهاست. جالب آن كه فرد بي تقوايي چون محمدنبي حبيبي كه دبيركل موتلفه است، معلوم نيست بر اساس چه اطلاعاتي او را از مسببان آشوب ها مي نامد در حالي كه تاج زاده از روز اول غايله هاي اخير در زندان خودشان بوده. خودشان هم خوب مي دانند كه اگر تاج زاده بيرون بود احتمالا يكي از گرفتاري هاي موافقان اعتراضات مدني همين بزرگواري بود كه در راهبرد سياسي اش اعتراضات و نافرماني مدني از نوعي كه اين روزها شاهد آنيم راهي نداشت، به خصوص حالا كه پاي شهادت و خون دادن هم به ميان آمده و تاج زاده يي كه هميشه از كاهش هرچه بيشتر هزينه ي مردمي براي اصلاحات دفاع کرده است.
به هر تقدير او اكنون در زندان نظامي است كه بابت دفاع از آن سال هاست فحش مي خورد. او آن قدر با صراحت و شجاعت در نوك پيكان منتقدان به وضع موجود بوده كه كسي به او اتهام كندروي نزند اما بسياري او را سدي نظري در برابر اعتراض هاي مدني دانسته اند. هرچند كه بايد ذهن خلاق او را آزادانه پس از شبه شبه كودتاي ۲۲ خرداد و اتفاقات پس از آن دوباره جست و جو كرد. فرصتي كه از ما و اصلاحات فعلن دريغ شده است. حالا در غياب او مردم خودبخود و بدون آن كه منتظر تجويز كسي باشند، راهي ديگر را در دفاع از حق خود به بوته ي آزمايش نهاده اند. آقا مصطفي هم در زندان بايد با كساني سروكله بزند كه ديگر نگران آن نيستند كه ناتواني شان در محاجه با او را دانشجويان و مردمي كه شاهدند، ببينند و قضاوت كنند. آن ها در برابر او به وضوح كم آوردند و بازي را به هم زدند، همان تعبيري كه علوي تبار بارها از آن ياد كرده است: "سياست ورزي در ايران مثل بازي شطرنج با گوريل است". گوريل در برابر مصطفا تاج زاده در شطرنج سياست و منطق كم آورده و بازي را به هم زده است. نعره كشيده و مشت بر سينه اش كوبيده و در جلد واقعي اش ظاهر شده.
من در كنار همه ي نگراني ها كه براي تاج زاده دارم كه چه نقشه ي شومي براي او كشيده اند، يك نگراني ديگر هم براي او دارم. آقا مصطفا در برابر پرت و پلاگويي به شدت كم طاقت بود. حوصله ي جفنگيات و تكرارگويي نداشت و واكنش نشان مي داد. معمولن در اين جور مواقع با چشم هاي بسته، سرش را چرخي مي داد و مي گفت "اين كه مي گي شوخيه". مصطفا تاج زاده مشكل ديسك گردن داشت و من نگرانم كه در بازجويي ها چقدر بايد سرش را روي اين گردن بيمار و دردناك دوران دهد و بگويد :"اين كه مي گي شوخيه".
حسین نورانی نژاد
در بين بازداشتي هاي پس از 22 خرداد چند نفري ويژه اند. ويژه از اين جهت كه سال هاست عقده ي برخورد با آن ها در دل كانون اصلي قدرت در ايران بوده و البته اين عقده قابل درك است. اين افراد در سال هاي اخير خيلي خوب صداي پاي استبداد را شنيده اند، آن را شجاعانه افشا كرده اند، حاضر نشده اند از جايي دور مثلا از خارج از كشور فرياد بزنند بلكه سينه به سينه و رخ به رخ استبداد ايستاده اند و پا پس نكشيده اند، كم ترين نقطه ضعفي در زندگي فردي و اجتماعي سياسي خود براي حريف بي اخلاق نگذاشته اند تا بر اساس آن منطق استبدادستيزي شان را به زير سوآل ببرند و بالاخره اين كه در مسير مبارزه نه تنها گفته اند و نوشته اند و افشا كرده اند بلكه گام در مسير مبارزه ي عملي نهاده و با حضور در فعاليت هاي تشكيلاتي و حزبي شفاف و علني، در برابر خودكامگي قدرت، "تشكيلاتي" و "مستمر" ايستاده اند.
بازداشتي هاي عضو احزاب اصلاح طلب نوعا از اين جمله اند و در بين اين افراد، كساني كه صراحت لهجه ي بيشتري داشته اند طبعا ويژه تر.
در اين جا مي خواهم از يكي از اين افراد ياد كنم. سيد مصطفا تاج زاده، عضو شوراي مركزي دو تشكلي كه چون خار در چشم اقتدارگرايان هستند، جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب. كساني كه تاج زاده را از نزديك مي شناسند، چه موافقان و چه مخالفان راهبردهاي سياسي او كه كم هم نيستند او را با اين ويژگي ها مي شناسند: با اصالت، خوش فكر، خوش بيان، داراي ذهن منسجم و طبقه بندي شده، مناظره گري قوي، داراي صراحت خاص در بيان، در كار تشكيلاتي پرتلاش، داراي وسعت كم نظيري از دوستان اهل فكر در نحله هاي گوناگون، اهل تساهل و مدارا، داراي اصول تعريف شده در فعاليت اجتماعي و سياسي، اخلاق گرا، خوش مشرب و شوخ طبع، داراي خوش بيني گاه مفرط، اهل رفاقت به نحوي كه بسياري خود را دوست نزديك او مي دانند، تودار، مذهبي بي ريا، روشنفكري بي ادا و اطوار، مريد امام خميني و معتقد به دموكراسي جدي و تمام عيار.
سال هاست كه دلم مي خواست در مورد او مطلبي بنويسم اما آشنايي و مراوده ي از نزديك مانع از آن مي شد. به خصوص زماني كه سلسله جلسات "تا دموكراسي" را برگزار مي كردم و گاه براي مشورت گرفتن به او رجوع مي كردم بيشتر دچار اين حس مي شدم. تاج زاده عميقا دموكراسي را با همه ي تبعات آن فهميده بود، باور داشت و براي تحقق هرچه بيشتر آن در ايران تلاش مي كرد.
او را بايد جدي ترين واضع و عامل جا انداختن واژه ي "سياست ورزي" در ايران بدانيم. او اين واژه را ابتدا در جبهه مشاركت جا انداخت و آن قدر در جاهاي مختلف از آن ياد كرد و ياد شد تا جا افتاد.
تاج زاده طرفدار آرامش در پايين و چانه زني در بالا بوده است. هرچه در كلام و نوشته هايش صريح بوده و هرچه بر راهبرد پيشبرد امور از طريق صندوق هاي راي تاكيد داشته، به همان ميزان هم بر كم هزينه بودن مسير اصلاحات به خصوص براي مردم تاكيد كرده و از مقاومت و يا نافرماني مدني پرهيز داده است. اين در حالي است كه خود او در مقابله با امثال جنتي و فرماندهان نظامي كه در سياست هم بازيگوشي مي كنند و تمامي بزرگان اقتدارگرا شجاعت و صراحتي مثال زدني از خود نشان داده است.
چند روز مانده به انتخابات اخير او را در راه پله هاي مشاركت ديدم. خسته بود، مدتي بود همديگر را نديده بوديم از بس اين طرف آن طرف دعوت به سخنراني و جلسه مي شد، به عادت هميشگي اش گفت مخلصم و بعد روبوسي. مي خواست با عجله از كنارم رد شود، يك باره برگشت و بابت مصاحبه يي كه با سعيد حجاريان گرفته بوديم و در آن آقا سعيد به نحوي مستدل از موسوي حمايت كرده بود، تشكر كرد و آن را ستود. تاج زاده با اين كه تفاوت ديدگاه هاي كمي با تئوريسن فشار از پايين، چانه زني در بالا يعني سعيد حجاريان دارد، اما علاقه ي فوق العاده خاصي هم به او دارد و مرتب با هم در تماسند. خلاصه ي تفاوت ديدگاه تاج زاده با حجاريان را بايد در دفاع تاج زاده از سياست ورزي پارلمانتاريستي در برابر ديدگاه حجاريان در دفاع از سياست ورزي جامعه محور دانست. البته بعيد مي دانم پس از آزمون فيصله بخش 22 خرداد او كماكان بر اين نظر باشد. (جالب است بدانيد اولين بار كه حجاريان از واژه ي "سياست ورزي جامعه محور" در مصاحبه يي كه من هم در آن جا حضور داشتم نام برد و آن را تشريح كرد، وقتي كه من واژه ي "اصلاحات جامعه محور" را به كار بردم بلافاصله با تاكيد گفت "نه، سياست ورزي جامعه محور")
از فرصت استفاده كردم و دل نگراني يي كه بابت او سال ها بود داشتم را تكرار كردم. به خصوص اين اواخر كه تاج زاده در مناظره هاي متعددي با نمايندگان جريان اقتدارگرا كه عمدتا بسيج دانشجويي و امثالهم برگزار مي كردند حضور مي يافت و يكي پس از ديگري آن ها را مي كرد در قوطي و در مي آورد. كم تر كسي حريف زبان و منطق و حاضرجوابي هاي او بود و بندگان خدا حق داشتند ببازند. اما از آن سو مي شد حدس زد كه چه عقده يي از او در دل دارند. گفتم "آقا مصطفي خيال ورتان ندارد، اين جماعت برايشان قدرت پس دادن مثل جان دادن است، خطاي محاسباتي 2 خرداد هم بعيد است تكرار كنند، بپاييد كه شاخ و دندان تيز كرده اند. يك وقت هم بگير و ببند راه بي اندازند از شما خيلي هاشان عقده به دل دارند، كمي مراعات شان كنيد." از همان خنده هاي دلنشين و بلندش را سر داد و گفت "با من كاري ندارند، آن ها مي فهمند كه من از جمهوري اسلامي دفاع مي كنم و اسلام را تقويت مي كنم." گفت و رفت تا من فرصت نكنم بگويم "اي بابا، جرمي از اين سنگين تر هم مگر داريم؟" گويي حرف دلم را شنيده باشد يك باره سرش را از روي نرده هاي يك طبقه بالاتر به سمت من پايين آورد و گفت: "ما وظيفمونو انجام ميديم. اگر آنها نمي فهمند مشكل ما نيست." و البته براي ما مشكل شد.
جالب است كه ديشب علي افشاري كه چندان ميانه ي خوشي هم با ماها ندارد در گفت و گويي درباره ي اعتراف سازي ها به تجربه ي خودش در اين باره اشاره كرد و گفت که از همان سال هاي اصلاحات هم در بازجويي از افراد مختلف از جمله خودش در پي اين بودند كه براي كساني چون تاج زاده اتهام تراشي كنند.
گذشت تا بامداد 23 خرداد كه نتايج در حال اعلام بود. من در ستاد كوشك پيش دوستان بودم كه دوباره او را ديدم. در بيان ويژگي هاي شخصيتي تاج زاده يادم رفت از "با مرامي" او ياد كنم. همراهي و رفاقت را مي فهمد، عميق است و برخلاف عافيت طلبان درست در جايي كه تنگنا يا مشكلي پيش مي آيد مي شود روي او حساب كرد. در بردها شايد كم تر او را ببينيم اما اهل خالي كردن عرصه در شرايط شكست و تنگي نيست. همان شبانه از ستاد قيطريه راه افتاده بود به ستادهايي چون كوشك و 88 و با بچه ها صادقانه تحليل اوليه اش را در ميان گذاشت، به آنها خسته نباشيد گفت و همه را بنا بر همان داءب هميشگی اش اش دعوت به آرامش كرد.
تحليل نرم سياسي و دعوت به آرامش براي بچه هايي كه از فرط عصبانيت و عدم باور به نتايج اعلامي در حال انفجار بودند، خوشايند نبود اما از آن جا كه همه او را باور و دوستش داشتند با همان حس رفاقتي كه نسبت به او احساس مي كردند با او گفت و گو كردند و كمي آرام شدند. رفت تا همان شب 23 خرداد كه همراه با جمع زياد ديگري بازداشت شد. عده ي زيادي را فردايش آزاد كردند اما او و رمضان زاده را نگه داشتند. هرچند بسياري از آزادشدگان را بعد به نوبت مجددا بازداشت كردند.
از آن شب ديگر كسي از او خبر دقيقي ندارد. نه تماسي داشته و نه وكيل و خانواده اش خبر دقيقي از اتهام و يا دست كم سلامتي اش دارند. گاه شايعات ناخوشايندي از تحت فشار شديد بودن او به گوش مي رسد كه با توجه به شناختي كه از اقتدارگراها و سابقه ي آن ها در دست است، بر شدت نگراني ها مي افزايد. اخباري هم كه رسانه هاي متصل به زندانبان ها و بازجوها چون روزنامه ي جوان و سايت رجانيوز داده اند حكايت دارد كه او در سيبل فشارهاست. جالب آن كه فرد بي تقوايي چون محمدنبي حبيبي كه دبيركل موتلفه است، معلوم نيست بر اساس چه اطلاعاتي او را از مسببان آشوب ها مي نامد در حالي كه تاج زاده از روز اول غايله هاي اخير در زندان خودشان بوده. خودشان هم خوب مي دانند كه اگر تاج زاده بيرون بود احتمالا يكي از گرفتاري هاي موافقان اعتراضات مدني همين بزرگواري بود كه در راهبرد سياسي اش اعتراضات و نافرماني مدني از نوعي كه اين روزها شاهد آنيم راهي نداشت، به خصوص حالا كه پاي شهادت و خون دادن هم به ميان آمده و تاج زاده يي كه هميشه از كاهش هرچه بيشتر هزينه ي مردمي براي اصلاحات دفاع کرده است.
به هر تقدير او اكنون در زندان نظامي است كه بابت دفاع از آن سال هاست فحش مي خورد. او آن قدر با صراحت و شجاعت در نوك پيكان منتقدان به وضع موجود بوده كه كسي به او اتهام كندروي نزند اما بسياري او را سدي نظري در برابر اعتراض هاي مدني دانسته اند. هرچند كه بايد ذهن خلاق او را آزادانه پس از شبه شبه كودتاي ۲۲ خرداد و اتفاقات پس از آن دوباره جست و جو كرد. فرصتي كه از ما و اصلاحات فعلن دريغ شده است. حالا در غياب او مردم خودبخود و بدون آن كه منتظر تجويز كسي باشند، راهي ديگر را در دفاع از حق خود به بوته ي آزمايش نهاده اند. آقا مصطفي هم در زندان بايد با كساني سروكله بزند كه ديگر نگران آن نيستند كه ناتواني شان در محاجه با او را دانشجويان و مردمي كه شاهدند، ببينند و قضاوت كنند. آن ها در برابر او به وضوح كم آوردند و بازي را به هم زدند، همان تعبيري كه علوي تبار بارها از آن ياد كرده است: "سياست ورزي در ايران مثل بازي شطرنج با گوريل است". گوريل در برابر مصطفا تاج زاده در شطرنج سياست و منطق كم آورده و بازي را به هم زده است. نعره كشيده و مشت بر سينه اش كوبيده و در جلد واقعي اش ظاهر شده.
من در كنار همه ي نگراني ها كه براي تاج زاده دارم كه چه نقشه ي شومي براي او كشيده اند، يك نگراني ديگر هم براي او دارم. آقا مصطفا در برابر پرت و پلاگويي به شدت كم طاقت بود. حوصله ي جفنگيات و تكرارگويي نداشت و واكنش نشان مي داد. معمولن در اين جور مواقع با چشم هاي بسته، سرش را چرخي مي داد و مي گفت "اين كه مي گي شوخيه". مصطفا تاج زاده مشكل ديسك گردن داشت و من نگرانم كه در بازجويي ها چقدر بايد سرش را روي اين گردن بيمار و دردناك دوران دهد و بگويد :"اين كه مي گي شوخيه".
*****
توجه:
ما با فشاری غیر عادی بر خودمان (یاران و همکاران در بخش انتشار خبرها) تلاش داریم آنچه را که تدوین گردیده و باید بتدریج برای پست امروز انتشار یابد، هرچه سریعتر انتشار دهیم زیرا بنابه قولی؛ درپی یک پیشنهاد (به نظر ما کاملا غیر منطقی) از سوی هم میهنان آنسوی مرزها، این اهمتال هست که تا ساعاتی دیگر بیشمار اهالی تهران و سایر شهرها با بکارگیری وسایل برقی پرمصرف برای مدت ده دقیقه باعث از کار افتادن نیروگاههای برق رسانی گردند که اگر چنین اتفاقی بیافتد، قطع برق باعث خواهد شد که ما و هزاران امثال ما ساعتها و یا حتا چند روزی به اینترنت دسترسی نداشته باشیم که این خود، یکی از کوچکترین عواقب این پیشنهاد نسنجیده (با توجیه نافرمانی همگانی) خواهد بود.
لازم به توضیح است که همانگونه که دیروز نوشته بودیم، وزیر نیرو ادعا کرده است که نیروگاهای برق از سیستمی برخورداند که مانع این اخلال خواهد شد؛ اما از آنجائی که اینگونه ادعاهای دروغین و بدون پایه از سوی مسوولین رژیم مطلب تازه ای نیست، بنابراین پیامد اجرای طرح نافرمانی عمومی می تواند عواقب بدی (نه برای رژیم بلکه برای ملت) درپی داشته باشد.
*****
دقایقی پیش یار گرامی ما جناب دکتر بحری ویدئویی را که نشان میدهد در پارلمان آمریکا یکی از نمایندگان از وقایع اخیر ایران بشدت و باحرارت دفاع کرده و با ایرانیان اعلام همبستگی نموده است ارسال کرده اند. با هم این ویدئو را تماشا می کنیم:
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ