توجه:ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
یاران و همرزمان و هم میهنان بامداد بر شما گرامی باد، اگرچه که میدانیم روزی پر حادثه و پرغوغا در پیش داریم. امروز قرار است روز عزای ملی باشد.
وقتي مرحوم احسان طبري برجسته ترين تئوريسين ماركسيسم در آكادمي علوم شوروي سابق و عضو مركزيت حزب توده به اسلام بازگشت و با نگاهي موشكافانه و مستند به نقد علمي ماركسيسم نشست، رسانه هاي هر دو اردوگاه شرق و غرب با حجم انبوهي از تبليغات به مقابله و تخطئه او برخاستند و در اين ميان، نظر راديو مسكو-شوروي سابق- كه راديوهاي آمريكا و بي بي سي نيز با آب و تاب آن را پوشش مي دادند، جالب ترين- و البته خنده دارترين- نمونه بود. مفسر راديو مسكو مي گفت: ايراني ها موفق به ساخت آمپولي شده اند كه اگر به زنداني تزريق شود، آنچه به وي ديكته شده است را بر زبان مي آورد! وقتي اين خبر را با مرحوم طبري در ميان گذاشتم پوزخندي زد و گفت؛ بايد از رفقاي ماركسيست و دوستان امپرياليست! پرسيد، اگر ايران اسلامي تا اين اندازه پيشرفته است كه موفق به ساخت چنين داروي سحرآميزي شده است چرا اينهمه درباره عقب افتادگي علمي آن تبليغ مي كنيد؟ و اما، بر فرض كه متخصصان ايراني موفق به ساختن چنين دارويي شده و به من هم تزريق كرده باشند! تزريق دارو كه «سند» و «استدلال» نمي سازد. اظهارات من تحت هر شرايط و به هر علتي كه باشد، براي اثبات آن سند و دليل ارائه كرده ام، چرا به جاي پاسخگويي، لطيفه مي سرائيد؟!اعترافات تكان دهنده متهمان آشوب هاي اخير در دادگاه علني روز شنبه و كيفرخواست مستند دادستان در دادگاه همانگونه كه انتظار مي رفت اردوگاه فتنه انگيزان را با شوك شديدي روبرو كرد، چرا كه اعترافات و اسناد منتشر شده از چنان استحكامي برخوردار است كه نفي و انكار آن براي سران فتنه امكان پذير نيست و از سوي ديگر به وضوح نشان مي دهد كه سران فتنه در تماس مستقيم با سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه دست به فتنه انگيزي زده و بسياري از هواداران را با سوءاستفاده از صداقت و اعتماد آنان فريب داده و اعتماد آنها را پاي منافع آمريكا قرباني كرده اند.شوك شديد ناشي از اعترافات و اسناد ارائه شده در دادگاه روز شنبه به آساني از واكنش هاي مضطربانه سران فتنه و صفحات روزنامه هاي زنجيره اي وابسته به آنها قابل درك است و دراين باره اشاره به چند نكته كه فقط مشتي از خروارهاست ضروري به نظر مي رسد.1- ادعا مي كنند متهمان تحت فشار مجبور به اعتراف شده اند كه شواهد موجود از جمله، بازرسي هاي مكرر و مستمر، تاكيد خانواده ها و تصريح متهمان، اين ادعا را نفي مي كند ولي صرفنظر از بي اساس بودن اين ادعا، بايد - به قول مرحوم طبري- از اين آقايان پرسيد كه مگر فشار و آزار زنداني- بر فرض صحت- مي تواند سند بسازد و استدلال ايجاد كند؟! به عنوان مثال اگر كسي بگويد كه ملكول هاي آب از هيدروژن و اكسيژن تشكيل شده است و دستور العمل آزمايش براي اثبات آن را هم اعلام كند ديگر چه فرقي مي كند كه تحت فشار بوده يا نبوده؟! در كيفرخواست دادستان و اعتراف متهمان به اسناد و دلايل خالي از ابهام تكيه شده است چرا به جاي پوزش از كساني كه فريبشان داده ايد، لطيفه سرايي مي كنيد؟!جالب آن كه ديروز يكي از روزنامه هاي اجاره اي دقيقاً همان نظريه مضحك رسانه هاي بيگانه درباره اعترافات مرحوم احسان طبري را براي مخدوش كردن اعتراف متهمان آشوب به كار برده و با تيتر درشت در صفحه اول نوشته بود «قرص اعترافات»!2-عوامل اصلي فتنه و آشوب از قبل مي دانستند كه اعتراف مستند بازداشت شدگان و اسناد كشف شده، پته آنها را روي آب خواهد انداخت و به همين علت پيشاپيش اعترافات آنها را «ساختگي و تحت فشار»! قلمداد مي كردند و در مصاحبه ها و سخنراني ها و نوشته هاي خود خواستار آزادي بي قيد و شرط بازداشت شدگان بودند. چرا؟! اگر آقايان كاري نكرده و جرمي مرتكب نشده بودند كه از افشاي آن وحشت داشته باشند، چه دليلي داشت كه از قبل اعترافات را ساختگي بنامند؟! ممكن است بگويند كه از اعتراف تحت فشار نگران بوده اند كه اولا همانگونه كه گفته شد، فشار و آزار- مورد ادعا- نمي تواند سند و دليل بسازد و اعتراف غيرمستند در يك دادگاه علني و پيش چشم دهها ميليون نفر از مردم چگونه مي توانست باعث اضطراب شما شود؟!مي گويند شخصي به كلانتري مراجعه كرده و اعلام كرد كه؛ طوطي سخنگوي من گم شده است، افسر نگهبان گفت يافتن طوطي گم شده كه در حوزه مسئوليت ما نيست و صاحب طوطي جواب داد؛ بله قربان! مي دانم، فقط خواستم از قبل گفته باشم كه اگر پيدا شد و حرفهاي آنچناني زد، شما بدانيد كه نظر شخصي خودش است و به من ربطي ندارد! بنده از اول هم با او اختلاف نظر داشته ام!!3- اكنون فرض مي كنيم كه متهمان تحت فشار وادار به اعتراف شده اند - فرض محال كه محال نيست- خب! حالا بايد از سران فتنه پرسيد، وقتي «ژنرال» هاي شما تحمل چند روز زنداني كشيدن را ندارند و بلافاصله بعد از جدا شدن از زندگي مرفه خويش، به هر چه كه از آنها خواسته شود تن مي دهند؟! اولا؛ چرا بچه هاي مردم را فريب داده و آنان را با سوءاستفاده از اعتمادي كه به شما كرده اند، با چماق و كوكتل مولوتوف به ميدان مي فرستيد؟ و خودتان در حلقه هاي فشرده محافظان و فقط براي خالي نبودن عريضه به صحنه سرك مي كشيد و فرزندانتان را نيز در ناز و نعمت براي تحصيل به آمريكا و انگليس مي فرستيد و يا در خانه هاي اشرافي نوازش مي دهيد؟!ثانياً؛ چرا وقتي ژنرال هاي شما با حرارت ديگران را به آشوب و بلوا دعوت مي كردند، آنها را دروغگو! نمي دانستيد و به عنوان قهرمان! از آنان ياد مي كرديد؟! اگر ادعاي شما را بپذيريم كه افراد ياد شده تحت فشار وادار به اعتراف شده اند؟! چگونه ادعاي ديگرتان قابل پذيرش خواهد بود كه از مقاومت تا پاي جان! و... حرف مي زديد؟!ثالثاً؛ وقتي ژنرال هاي شما در مقابل چند روز زنداني كشيدن اينگونه-به قول خودتان- تسليم مي شوند؟ از كجا معلوم كه در مقابل وعده هاي رفاه و زندگي اشرافي و آنچناني كه از آن سوي آب ها داده مي شود، مقاومت كرده باشند؟! و يا بعدها مقاومت كنند؟!البته، سران فتنه كه خيانت آنها به وطن، فريب مردم و ارتباطشان با بيگانگان فاش شده است مجبورند!! اعتراف كنندگان را مورد حمله قرار دهند ولي از نگاه مردم مسلمان و ايران دوست، شجاعت و جسارت آنها قابل تقدير است، چرا كه به ميل و رغبت خود از راهي كه رفته بودند بازگشته و با اعتراف مستند و مستحكم خويش سعي در پيشگيري از فريب ديگران داشته اند.4- سران فتنه و رسانه هاي وابسته به آنها و يا رسانه هاي بيگانه و ضدانقلاب كه در حمايت از آنان يقه چاك مي دهند، هيچكدام براي نفي آنچه در كيفر خواست و يا اعتراف متهمان آمده، دليل و سندي ارائه نمي كنند و تنها به شانتاژ و ادعاهاي خنده دار متوسل شده و براي فرار از رسوايي، جاده فرعي باز مي كنند...هدايت الله متين دفتري به روايت اسناد لانه جاسوسي خبرچين سازمان سيا، و شريك تجاري ارتشبد نصيري- رئيس ساواك- بود و بعد از انقلاب عضو منافقين شد. او فرزند احمدمتين دفتري، وزير رضاخان و ضمناً نوه دختري مصدق بود. وقتي از هدايت الله متين دفتري درباره خانواده اش سوال مي كردند، به جاي آن كه بگويد پدرم وزير رضاخان بوده است، مي گفت؛ من نوه مصدق هستم!!
حسين شريعتمداري
*****
توضیح ضروری: نوشتار زیر، سرمقاله یا نخستین مطلب منتشر شده بامداد امروز در سایت جنبش سبز است که چون عنوان و مطلب آن برای ما جالب و قابل تعمق است انتخاب کرده ایم که آن را انتشار دهیم، اما این بدان معنا نیست که ما با تمام مفاد و مطالب آن صد در صد موافق و همرای و هم صدا هستیم.
در «روز نکبت» درس تاریخ بیاموزیم
دولتهای كودتايی عمر كوتاهی دارند
امروز «روز نکبت» است؛ روزی که رهبر نظام بر تقلب صورت گرفته در انتخابات و کودتای پس از آن صحه میگذارد و با انتصاب یک متقلب کودتاچی بیکفایت به عنوان رئیس دولت، تمامقد در مقابل یک ملت میایستد و هر تردیدی را در خصوص سلب عدالت از خودش برطرف میسازد. جا دارد امروز به تاریخ مراجعه کنیم و ببینیم سرنوشت دولتهای برآمده از کودتا در ایران چه بوده، تا بدانیم که کار این دولت به کجا خواهد رسید.
پیش از این در نوشتاری با عنوان «چرا به دولت دهم، دولت کودتا میگوییم؟» کوشیدیم به عنوان مقدمهای بر بحث حاضر، نشان دهیم که به چه اعتباری باید دولت دهم را دولت کودتا نامید. در بخش حاضر بر آنیم که با بازخوانی کوتاه و مختصری از عملکرد و خط سیر دو دولت کودتایی دیگر در تاریخ معاصر ایران (دولت برآمده از کودتای 1299 و دولت برآمده از کودتای 28 مرداد 1332) به ترسیم خط سیر احتمالی دولت کودتايی احمدینژاد بپردازیم.
کودتای کابینه سیاه
چنانکه پیش از این اشاره شد، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ کودتایی نظامی بود که توسط سیدضیاءالدین طباطبايی (رجل سیاسی و موسس روزنامه حامی انگلستان بهنام رعد) و کلنل رضا خان میرپنج (كه بعدها «رضاشاه پهلوی» نام گرفت) اجرا شد که زمینه را برای تشکیل سلسله پهلوی فراهم آورد. در نتیجه مذاکرات و هماهنگیهای به عمل آمده بین سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان، در روز سوم اسفند، قوای قزاق وارد تهران شدند و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. نزدیک به صد تن از فعالان سیاسی و رجل سرشناس بازداشت و زندانی شدند. احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرحآباد گریختند و سپهدار رشتی (نخستوزیر) به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شد. مجموعه رویدادهای قابل توجه پیش و پس از این کودتا به طور خلاصه به این شرح هستند:
• در آستانه كودتا، سیدضیاءالدین طباطبایی فهرستی از اسامی دهها تن از رجال كشور را در اختیار رضاخان میرپنج قرار داد تا بلافاصله پس از انجام كودتا دستگیر و زندانی شوند. بدین ترتیب مدت كوتاهی پس از كودتا و از واپسین ساعات شامگاه چهارم اسفند ۱۲۹۹ دستگیری گروهی از اعیان و اشراف، متنفذین، آزادیخواهان و برخی علمای مخالف آغاز شد و در طی حدود شش روز قریب به هفتاد تن از رجال دستگیر و زندانی شدند.
• گروهی دیگر از بازداشتشدگان را برای جلوگیری و پیشگیری از مخالفت آنان با كابینه كودتا دستگیر كرده بودند. چنانكه طی یك ماه نخست عمر دولت كودتا در اعتراض به واقعه مذكور دهها تن دیگر نیز به خاطر مخالفت با اوضاع پیشآمده راهی زندان شدند.
• در فاصله كمتر از دو ماهی كه از عمر كودتا میگذشت، تمام زندانها و بازداشتگاههای تهران مملو از زندانیان شد، تا جاییكه مجبور شدند عدهای از محبوسین را به شهرها و مناطق دیگری تبعید كنند. چنانكه سیدحسن مدرس به قزوین تبعید و در آن شهر زندانی شد.
• در همان زمان شایع شد كه سیدضیاء قصد دارد گروهی از زندانیان متنفذ و صاحب قدرت را اعدام كند. اما این خبر كه گویا برای مرعوب ساختن زندانیان و احتمالاً اخذ وجوهی از آنان بر سر زبانها افتاده بود، به دنبال اعتراض احمدشاه به سرعت فروكش كرد و رضاخان طبق دستور شاه كه گفته بود «فوراً از این اعمال قبیح جلوگیری نمایید و نگذارید كه چنین اتفاقی رخ بدهد» خبر مذكور نیز به سرعت رنگ باخت.
• دولت کودتای سید ضیاء در یک اعلامیه مردمفریبانه و برای فرونشاندن اعترضهای مردمی به قرارداد نفتی 1919 که نفت ایران را به شکل استعمارگرانهای در اختیار دولت انگلیس قرار میداد، ضمن ملغي اعلام کردن این قرارداد، سخن از مبارزه با آریستوکراسی و فساد دولتی میکند. (1) سیدضیاء در بخشی از بیانیه معروف خود به نام «مرامنامه و اساسنامه» مینویسد:
«...چند نفر اشراف و اعیان که زمام مهار مملکت را به ارث در دست گرفته بودند مانند زالو، خون مردم و ملت را مکیده، ضجهی وی را بلند میساختند و حیات سیاسی و اجتماعی وطن ما را به درجهای فاسد و تباه نمودند که حتی وطنپرستترین عناصر، معتقدترین اشخاص به زنده بودن روح ملک و ملت، امید خود را از دست داده، کشور ایران را در میان خاک و خاکستر سرنگون میدیدند. پژمردگی و افسردگی و بالاخره نزدیک شدن آخرین لحظات اندیشهآور ادامه وضعیات را غیر ممکن میساخت که موقع رسید این وضعیات خاتمه یابد. موقع رسید که عمر حکومت این طبقه سپری گردد، مسببین فلاکت و پریشانی ایران که باز هم دست نالایق خویش را از عمارت فروریختهی ایران نمیکشیدند، به حساب دعوت شوند. بالاخره روز واژگون شدن و انتقام فرا رسید. در این روز تاریخی و هولناک است که ارادهی نیرومند اعلیحضرت اقدس شاهنشاه (رضاخان) زمام امور را در دست من جای میدهد، مرا روی کار میآورد... لازم است عمارت متزلزل و لرزانی که مفتخواران در آن آشیانه نهادهاند، سرنگون گردد. لازم است اداراتی که تاسیس آنها برای اسراف و تبذیر مال و پولی است که با قطرات عرق توده ملت تحصیل شده، یا بالاتر و بدتر از همه به قیمت شرافت و استقلال ایران از اجانب قرض گرفته شده است از بین برود و به جای آن بنیان محکمی استوار گردد که وظیفه خدمت به مملکت را از عهده برآید... لازم است بنیان عدلیهی ما که مرکز فجایع و جنایات است، واژگون و معدوم گشته و بر روی خرابههای آن، یک عدالتخانهی حقیقی که ارکانش مبنی بر عدل و نصفت باشد بنا گردد، زیرا فقط چنین عدالخانهای میتواند شالودهی یک حکومت ملی باشد. لازم است قیمت زحمت و مشقت کارگران و دهقانان سنجیده گشته و دورهی فلاکت و بدبختی آنان خاتمه یابد. برای حصول این مقصود، اولین اقدامی که باید به عمل آید، تقسیم خالصهجات و اراضی دولتی، مابین دهقانان و همینطور وضع قوانین که زارع را از املاک اربابی بیشتر بهرهمند سازد...» (2)
• دولت کودتای سید ضیاء همچنین، قراردادی با روسیه شوروی در مسکو به امضا رساند که مطابق آن دولت لنین کلیه قروض هنگفت ایران به روسیه تزاری را بخشید و ضمن ملغي اعلام کردن کلیه قراردادهای استعماری رژیم تزاری، کلیه سرمایههای روسیه در ایران را به دولت ایران واگذار کرد و در عوض دولت ایران متعهد شد که این امتیازات و تاسیسات را به هیچ دولت خارجیای واگذار نکند. تاثیر این قرارداد چنان بود که رضاخان (وزیر جنگ) در یکی از روزنامههای وقت (روزنامه گلشن) در خصوص آن گفته بود: «آن روسیه آزادی که رژیم دیکتاتوری تزاریسم را برانداخت، نه تنها خود را از یوغ استبداد رهانید، بلکه کشورهای همسایه را نیز از این یوغ نجات داد...»
اظهارنظرهای اینچنینی از سوی رضاخان سبب خوشباوری بخشی از مردم و سیاستمداران و حتی دولت لنین در مورد ماهیت واقعی دولت کودتا شد. به تصور آنها، رضاخان عنصری ملی و مستقل محسوب میشد که قصد داشت ایران را به سمت یک جمهوری مدرن سوق دهد.
عمر کابینه سیاه سید ضیاءالدین حاصل از کودتای اسفند 1299 به پنج ماه هم نرسید و در ۴ خرداد ۱۳۰۰ در اثر اختلاف نظر با رضاخان، حکم عزل وی از سوی احمدشاه صادر گردید و قوامالسلطنه جایگزین وی شد. از این تاریخ، تا پایان سقوط سلسله قاجار، چندین مرتبه کابینههای جدید شکل گرفتند که فصل مشترک همه آنها حضور رضاخان به عنوان وزیر جنگ بود.
روزهای پس از کودتای 28 مرداد
اقداماتی که منابع مختلف تاریخی متفقاً بر اِعمال آنها از سوی دولت کودتای فضلالله زاهدی مهر تایید نهادهاند، مشتمل بر موارد زیر است:
• موجی از بازداشت و سرکوب به راه افتاد. تنها طی سه روز اول کودتا، 500 نفر از شخصیتهای سیاسی و نظامی وفادار به دولت مصدق بازداشت و تبعید شدند.
• دکتر مصدق در دادگاه نظامی محاکمه و به موجب رأي صادره كه 30 آذر انتشار يافت، به سه سال حبس تادیبی انفرادی و سپس تبعید به احمدآباد محکوم گردید.
• دکتر فاطمی (وزیر امور خارجه دولت مصدق) و کسی که پیشنهاد اولیه ملی شدن صنعت نفت را ارائه کرده بود، توسط دادگاه نظامی به اعدام محکوم و در حالی که بیمار بود، در روز نهم آبان 1333 در ميدان تير لشكر 2 زرهي تیرباران شد.
• امير مختار کريم پور شيرازی مدیر روزنامه شورش که از شاه و بستگانش انتقاد کرده بود نیز در زندان لشگر دو زرهی (محل حبس و شکنجه زندانیان سیاسی پس از کودتا) زنده به آتش کشیده و کشته شد.
• روزنامههای مخالف به طور گسترده توقیف شدند.
• حزب توده به شدت سرکوب شد و 14 نفر از افسران آن به دستور زاهدی تیرباران شدند.
• رابطه با انگلیس که پس از ملی شدن صنعت نفت و مقابله دولت انگلیس با آن توسط دکتر مصدق قطع شده بود، مجدداً برقرار گردید.
• با تهاجم مستقیم نیروهای نظامی به دانشگاه، اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران در 16 آذر 1332 سرکوب گردید و طی آن سه دانشجو) شریعترضوی، بزرگنیا و قندچی) به شهادت رسیدند.
با این حال دولت کودتای زاهدی هم زمان زیادی دوام نیاورد و در کمتر از دو سال از عرصهی سیاسی کشور برچیده شد، سرنوشت رئیس دولت کودتا نیز بسیار عبرت آموز است:
«افزايش اقتدار زاهدي كه از حمايت آمريكا نيز برخوردار بود، شاه را نگران كرد. در نتيجه، شاه پس از سفري به آمريكا ـ اسفند 1333 ـ توانست موافقت آيزنهاور ـ رييس جمهور آمريكا ـ را براي تغيير دولت در ايران جلب كند. از اين رو در فروردين 1334 با اشاره شاه، امير اسدالله علم، زاهدي را براي استعفا تحت فشار گذاشت. زاهدي ابتدا اصرار علم را جدي نگرفت، اما هنگامي كه اردشير زاهدي، پسرش، پيغام سفير آمريكا در تهران مبني بر ضرورت كنارهگيری از نخستوزيري را نزد او آورد، تسليم شد و پس از 20 ماه، در ۱۶ فروردين 1334 از كار كناره گرفت. زاهدي سپس رهسپار ژنو شد و رياست دفتر نمايندگي دايمي ايران در مقر اروپايي سازمان ملل را برعهده گرفت. زاهدي تا پايان عمر خود، به جز يك هفته كه آن هم براي شركت در مراسم ازدواج پسرش با شهناز پهلوي، 1336 ش، به تهران آمد، حتی اجازه ورود به كشور را نداشت. فضلالله زاهدی سرانجام در شهریور 1342 در ژنو درگذشت و جنازهاش هرگز به ایران باز نگشت.» (3)
کودتاچیان جدید به کجا خواهند رفت؟
اکنون با بررسی تاریخی اجمالی فوق سوال این است که بر مبنای مدل تطبیقی ـ مقایسهای، چه خط سیر احتمالیای میتوان برای دولت کودتایي احمدینژاد ترسیم کرد؟ نخست لازم است بر این مساله تاکید شود که رویدادهای تاریخی، منفرد و منحصر به فرد هستند و از این حیث، یکایک رویدادهای تاریخی دارای زمینه و بستر تولد، هویت و خط سیر ویژه خود هستند. با این حال وجود برخی عناصر مشترک میان رویدادهای تاریخی میتواند در ترسیم خط سیر احتمالی دولت فعلی کمککار باشد. پیش از اینکه به مقایسه سه کودتای تاریخ معاصر از حیث عناصر مشترک بپردازیم، لازم است برخی از ویژگیهایی که میان کودتای خرداد 88 با دو کودتای قبلی تفاوت و تمایز جدی ایجاد میکند، را فهرستوار برشماریم تا در هنگام مقایسه نشان دهیم که چگونه این عناصر تمایزبخش ممکن است به سیری متفاوت از دو کودتای قبلی بینجامد. شرایط زمینهای ویژه در کودتای خرداد 1388 به این شرح هستند:
. گسترش ارتباطات مجازی: یکی از مهمترین چالشهای کودتاگران فعلی، گسترش ارتباطات افراد جامعه است. کوچکترین اقدام سرکوبگرانه کودتاگران با بازتاب گسترده در بخش وسیعی از جامعه ایران (به ویژه طبقه متوسط شهری) همراه است. چنین سطح و گسترهای از ارتباطات در هیچیک از دورههای قبلی در تاریخ معاصر ایران که وقوع کودتا در آنها امکان پذیر شده، وجود نداشته است. از این حیث کودتاگران به دشواری میتوانند از جریان آزاد آگاهیها جلوگیری کنند.
2. شرایط جامعه: هر دو کودتای قبلی در تاریخ معاصر ایران در دوره فترت جامعه ایران و نیروهای سیاسی رخ داد. کودتای اسفند 1299 در شرایطی رخ داد که جامعه فاقد حکومت مرکزی بوده و آشوب و ناآرامی در نقاط مختلف کشور، حاکم بود. چنین شرایطی، عرصه جامعه را مستعد پذیرش یک دولت مرکزی قوی ـ ولو از نوع کودتاگر ـ میکرد. در جریان کودتای 28 مرداد نیز فرسایش و رویارویی نیروهای سیاسی به نوعی دیگر موجب سست شدن انسجام سیاسی شده بود. این در حالی است که در خردادماه 1388، شور و نشاط و پویایی سراسر جامعه ایران را فرا گرفته و جامعه نه تنها در شرایط فترت به سر نمیبرد که برعکس بخش وسیعی از جامعه به جای آنکه خواهان سکون و ایستایی باشد، خواهان تحول بود. از این رو، دولت کودتا هیچ زمینهای برای مقبولیت عام ندارد.
3. وضعیت نیروهای سیاسی: کیفیت نیروهای سیاسی مخالف کودتا در خردادماه 1388 با دو کودتای قبلی کاملاً متفاوت است. در میان مخالفان کودتا احزاب و چهرههای برجسته سیاسی نظیر سیدمحمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دیده میشوند که در زمره نیروهای ریشهدار در ساختار نظام جمهوری اسلامی هستند. در بیش از نیمی از دوران جمهوری اسلامی، کسانی در راس مهمترین نهاد اجرایی حاکمیت (دولت) بودهاند که اکنون در صف مخالفان کودتا هستند. همچنین اکثریت پارلمان جمهوری اسلامی در حدود ربع دوران حیات نظام در اختیار نیروهای مخالف کودتا بوده است. هم اکنون نیز کسی که در راس مجلس خبرگان رهبری که حساسترین نهاد انتخابی کشور است قرار دارد، در صف مخالفان است. بدین ترتیب، آرایش نیروهای سیاسی مخالف کودتا، به گونهای نیست که کودتاگران بتوانند به سادگی اردوگاه مخالفان خود را در هم شکنند.
4. مواضع مرجعیت و روحانیت: یک اصل اساسی در فقه سنتی قائل بر این است که «حکومت جائر از فتنه مدام بهتر است». بر مبنای همین اصل فقهی بوده که بسیاری از فقیهان و روحانیان بلندپایه، پس از وقوع کودتاهای قبلی در تاریخ معاصر ایران، به تایید دولت کوتا پرداختهاند. در حالی که در جریان کودتای 28 مرداد، مرجع تقلید واحد شیعه ـ آیتالله بروجردی ـ بعد از وقوع كودتا و پس از بازگشت شاه برای وی پیام تبریک فرستاد، در شرایط امروز، بزرگترین فقیه و مجتهد زنده در ایران (آیت الله منتظری) در زمره منتقدان و مخالفان جدی کودتاست. مراجع و روحانیان برجسته دیگری نظیر آیتالله صانعی، آیتالله بیات زنجانی، آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله طاهری اصفهانی، آیت الله دستغیب شیرازی و ... به شدت از اقدامات کودتاچیان انتقاد کردهاند. برآیند نظرات حوزه علمیه قم نیز اگر رد دولت کودتا نباشد، بیشک در راستای تایید آن نیست. بدین ترتیب، مواضع روحانیت و مرجعیت نیز در شرایط فعلی، نسبت به دو کودتای قبلی در تاریخ معاصر کاملاً متفاوت است.
5. پیچیدگی و ریشه دواندن جریان حامی کودتا: کودتای اخیر صرفاً محصول اقدام جریان سیاسی روی صحنه (احمدی نژاد و حلقه اردبیل) نیست. این کودتا از سوی مراکز قدرت اقتصادی و نظامی پشتیبانی میشود. جریان اقتصادی و نظامی حامی کودتا، بر خلاف جریان سیاسی و روی صحنه کودتا، بسیار پیچیده بوده و در شریانهای اقتصادی کشور ریشه دوانده است. از این حیث، کودتای فعلی دارای ریشههای درونی مستحکمی است که به پول و اسلحه مجهز است؛ در حالی که در دو کودتای قبلی تاریخ معاصر، کودتاچیان فاقد چنین طبقه حامل نظامی ـ اقتصادیای بودند.
با مقدمه فوق که در واقع نقاط تمایز کودتای اخیر با دو نمونه قبلی خود در تاریخ معاصر است، به بحث پایانی خود که تشریح اشتراکات سه کودتا و خط سیر احتمالی دولت کودتاست، میپردازیم:
1. بازداشت، زندانی کردن و تبعید مخالفان سیاسی، عنصر مشترکی است که در هر سه کودتای تاریخ معاصر ایران به روشنی دیده میشود. با این حال در حالی که بازداشتها در کودتای 1299 در نهایت با آزادی بازداشتشدگان ختم شد و حتی مخالفانی نظیر مرحوم مدرس با بازگشت به عرصه سیاسی کماکان به مواجهه با اقدامات کودتاگران ادامه دادند، در کودتای 28 مرداد، اعدام و تبعید، سرنوشت برخی چهرههای برجسته مخالفان کودتا را رقم زد. در کودتای خرداد 88 نیز با حجم گستردهای از بازداشتها روبرو بودهایم؛ با این حال این بازداشتها از این حیث با دو کودتای قبلی متفاوت است که در سطح رهبران سیاسی مخالف کوتا نتوانسته است رسوخ یابد و گریبان سطح بعدی نیروهای سیاسی را گرفته است. آنچه مسلم است اتفاقات ناگواری نظیر تبعید یا اعدام نیروهای مخالف زمینهای برای بروز ندارند، اما دور از ذهن نیست که تا زمان بر سر کار بودن دولت کودتا و با مقاومت نیروهای مخالف، هر از چند گاهی به بهانههای مختلف، بخشی از نیروهای سیاسی کشور با بازداشت و زندانی شدن مواجه گردند.
2. سرکوب هستههای مقاومت اجتماعی و سیاسی به ویژه جنبشهای اجتماعی، اقدامی مسبوق به سابقه از سوی کودتاگران است. 16 آذر 1332، در واقع دنباله کودتای 28 مرداد بود و هدف از آن سرکوب نیروی مزاحمی به نام دانشگاه از سوی کودتاگران بود. بیشک با آغاز مجدد فعالیت دانشگاهها در مهرماه شاهد بروز اعتراضات دانشجویی گسترده در سطح کشور خواهیم بود، به ویژه اینکه جنبش دانشجویی در ماههای اخیر شهیدان زیادی به خود دیده است. بنابراین دور از انتظار نیست که کودتاگران برای جلوگیری از گسترش اعتراضات و سرایت آن به سطح جامعه، دست به سرکوب وحشیانه در عرصه دانشگاه بزنند. با این کار یکی از هستههای مقاومت مقابل کودتاگران تاحدودی خاموش خواهد شد؛ اما چنانکه اشاره شد، با توجه به ویژگیهای متفاوت این کودتا، امکان حذف هسته مقاومت دانشگاهی وجود ندارد. سرکوب جنبش دانشجویی در سال 1332 موجب نابودی آن نشد، بلکه بسیاری از نیروهای دانشجویی را به سمت و سوی فعالیت منظم تشکیلاتی و بعضاً زیرزمینی سوق داد و در نهایت دانشگاه را به میدانی برای عضوگیری سازمانهای مبارز مسلحانه بدل کرد. در شرایط فعلی، هرچند توجه به مبارزه مسلحانه به عنوان راهکاری نهایی، طرفداری در میان دانشجویان ندارد، اما جنبش دانشجویی به شدت مستعد سوق یافتن به سمت فعالیتهای تشکیلاتی مخفیانه و نیمه علنی است. بدین ترتیب، سازمانیابی جدیدی در جنبش دانشجویی محتمل به نظر میرسد.
3. چوب حراج زدن بر منافع ملی و امتیازدهی به کشورهای خارجی در ازای جبران مشروعیت داخلی و مردمی دولت، عناصری مشترک از سوی دولتهای کودتایی پیشین بوده است. رضا خان که با حمایت مستقیم دولت انگلیس دست به کودتا زده بود و قرارداد نفتی 1919 را مجدداً به انگلیسیها بازگرداند، پس از مدتی به سوی آلمانها متمایل شد و به شکل دیگری به امتیازدهی به کشورهای خارجی پرداخت و در نهایت دیدیم که در جریان جنگ جهانی، چگونه استقلال و تمامیت ارضی کشور را در معرض دوپارگی و انحلال کامل قرار داد. دولت کودتای سپهبد زاهدی نیز با دخالت مستقیم آمریکا و انگلیس به قدرت رسید و کنسرسیوم نفتی هدیه کودتاچیان به کشورهای خارجی برای جبران بود. بر مبنای همین سوابق سیاه دولتهای کودتاگر است که سران مخالف کودتا به ویژه مهندس موسوی بارها در هفتههای اخیر نسبت به امتیازدهی به بیگانگان از سوی دولت کودتا هشدار دادهاند. معاملات دولت کودتا با چین و روسیه در بخش نخست این نوشتار مورد اشاره قرار گرفت؛ اکنون باید تاکید کرد که حسب سابقه دولتهای کودتا، بیشک شاهد ارائه امتیازات جدیدی به کشورهای خارجی از روسیه و چین گرفته تا آمریکا خواهیم بود.
4. عمر کوتاه، پایان ناخوش و بدنامی دولتهای کودتا، عنصر مشترک هر دو کودتای قبلی تاریخ معاصر ایران بوده است. سید ضیاء ـ رئیس کابینه سیاه ـ پس از عزل از مقام خود در کمتر از چند ماه، تقریباً از عرصه سیاسی کشور ناپدید شد. زاهدی ـ رئیس دولت کودتای 28 مرداد ـ نیز به چنان وضعی گرفتار شد که برای همیشه مجبور به ترک ایران شد. حافظه تاریخی ایرانیان هرگز از دولتهای کودتاچی به نیکی یاد نمیکند. هرچند به دلایل پیشگفته، جریانهای اقتصادی و نظامی پشت سر و حامی کودتا، کماکان به فعالیت خود ادامه خواهند داد، اما دور از ذهن نیست که جریان سیاسی بیریشه کنونی که دست به کودتا زده است، دیر یا زود از عرصه سیاسی کشور حذف گردد.
مسائل فوق تنها معدودی از عناصر متمایز و مشترک سه کودتای تاریخ معاصر ایران است. بیشک مشابهتها و تفاوتهای دیگری نیز بین این سه رویداد تاریخ معاصر وجود دارد که از نگاه نگارنده دور ماندهاند. هیچ بعید نیست که دولت کودتا بتواند با تداوم سرکوب و ایجاد خفقان و ناامیدی در جامعه، آرامشی مردابگونه برای حیات خود بیابد؛ چه بسا که شرایطی به غایت دشوارتر و مخوفتر از بیست و پنج سال پس از کودتای 28 مرداد برای مبارزان راه آزادی رقم بخورد. این مسالهای است که از سوی رهبران مخالفان کودتا نیز مورد تاکید قرار گرفته و دادن هزینه به عنوان جزئی گریزناپذیر از سوی تحولخواهان عنوان شده است. همه این تمایزات و اشتراکات البته رو به سوی یک سنت مستمر تاریخی دارند: باطل ماندنی نیست؛ همچنان که کف روی آب میرود، باطل نیز به مانند کف متولد میشود و اندکی بعد نابود میشود...
پی نوشت:
1. کمانگر، آرش؛ برگی از تاریخ: به انگیزه سالگرد کودتای 1299؛ وب سایت راه کارگر.
2. شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، ج2، ص1812 (به نقل از وب سایت آینده نیوز: رضاخان چگونه دیکتاتور شد؟)
3. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي؛ ج دوم. فردوست ميگويد: «زاهدي پس از بركناري تا 1337 در ژنو ماند. سپس پيرو بعضي وعدههاي طرفدارانش براي صعود مجدد در مناصب دولتي به تهران آمد. اما مخالفت شاه با واگذاري اختيارات بيشتر به وي سبب بازگشت مجدد او به ژنو شد.»
*****
روزنامه اعتماد ملی:
در شرايط حبس انفرادي اعترافات اعتباري ندارد
عمادالدين باقي بنيانگذار انجمن دفاع از حقوق زندانيان، با اشاره به آنچه به عنوان كيفرخواست در دادگاه قرائت شد، گفت: به جز بخش كوچكي كه در انتهاي كيفرخواست و پس از جلسه دادگاه توسط ابطحي بيان شد، ساير عمده بحث دادگاه را کيفرخواست اشغال کرد و مطالب آن عموما نقلقول از افراد بود که تا زماني که خودشان در وقت دفاع در اين زمينه سخني نگفتهاند نميتوان آن را تاييد يا تكذيب كرد زيرا تا اين افراد خودشان اين بندهاي كيفرخواست را تاييد نكنند، نميتوان آن را داراي اعتبار دانست.
به گزارش «اعتمادملی» عمادالدين باقي با اشاره به مواردي كه به نقل از بازداشتشدگان در كيفرخواست آمده است، گفت: اين اظهارات اگر صحت داشته باشد، در شرايط حبس انفرادي، قطع ارتباط با جهان خارج و عدم ديدار با وكيل مطرح شده كه اعتباري ندارد. وي برگزاري دادگاه و اظهاراتي كه از قول افراد در اين جلسه مطرح شد را داراي ابعاد سياسي، حقوقي و حقوق بشري دانست و با اشاره به اينكه ابعاد سياسي را بايد به كارشناسان سياسي سپرد، گفت من فقط درباره ابعاد حقوقي و حقوق بشري آن سخن ميگويم و افزود: از لحاظ كيفرخواستي كه در ابتداي جلسه قرائت شد، پيشبيني ميشود كه اين دادگاه هم از حيث حقوقي به ليست دادگاههاي شگفتانگيز سالهاي اخير ميپيوندد چراكه داراي اشكالات حقوقي بسياري بود. اين فعال حقوق بشر در ادامه به بيان اشكالات حقوقي جلسه امروز دادگاه بازداشتشدگان پرداخت و تصريح كرد: وكيل بايد در مرحله بازپرسي حضور داشته باشد. اسناد بينالمللي و قوانين داخلي بر اين مساله تاكيد دارند كه اگر وكيل در مرحله تحقيقات و بازپرسي حضور نداشته باشد، اظهارات متهمان و پرونده تشكيل شده فاقد اعتبار حقوقي است. مفاد قوانين داخلي مانند حقوق شهروندي و آييننامه بازداشتگاههاي امنيتي هم تاكيد دارند كه متهم بايد بهطور پيوسته با وكيل خود ملاقات داشته باشد اما اكنون شاهديم كه هيچيك از متهمان با وكلاي خود ملاقات نداشتهاند و همين يك دليل براي زيرسوال بردن بازپرسي كافي است. باقي اشكال ديگر جلسه امروز دادگاه را اينگونه بيان كرد: در اين جلسه وكلاي عدهاي از متهمان حضور نداشتند و صرف عدم حضور وكيل از نظر نص صريح قانون دليل بر لغو دادگاه است. وكلايي هم كه حضور داشتند، نهتنها ملاقاتي با موكلان خود نداشتند بلكه نتوانستند پرونده آنها را مطالعه و كيفرخواست را پيشاپيش بخوانند. بنيانگذار انجمن دفاع از حقوق زندانيان انعقاد و شكلگيري پرونده را مهمترين بخش فرآيند دادرسي دانست و تصريح كرد: ضرورت حضور وكيل در اين مرحله بيش از هر مرحلهاي بايد مدنظر قرار گيرد.
باقي با اشاره به اينكه گفتهميشود دادگاه به صورت علني برگزار شده است، توضيح داد: دادگاه در ظاهر علني بود اما خلاف قانون عمل شد.زيرا در تبصره يك ماده 188آيين دادرسي کيفري آمده است كه «منظور از علني بودن محاكمه، عدم ايجاد مانع جهت حضور افراد در دادگاه ميباشد اما انتشار آن در رسانههاي گروهي قبل از قطعي شدن حكم، مجاز نخواهد بود و متخلف اين تبصره به مجازات مفتري محكوم ميشود.»وي اين تبصره را داراي دو بخش «عدم ايجاد مانع براي حضور افراد» و همچنين «عدم انتشار موارد پيش از تاييد حكم» دانست و درباره هر بخش اينگونه توضيح داد: هر دو بخش در دادگاه امروز نقض شد. زيرا تنها افراد خاص توانستند در اين جلسه حضور يابند و مانع حضور خبرنگاران مستقل، خانوادهها و برخي از وكلاي متهمان شدند و تخلف ديگر انتشار كيفرخواست در رسانههاي گروهي بود. آيا طبق همين قانون،خبرگزاري فارس كه متن كامل كيفرخواست را منتشر کرده و صداوسيما كه گزيدههايي از آن را منتشر كرد، نبايد به مجازات مفتري محكوم شوند؟ باقي ادامه داد: همين كه اجازه داده نشد خبرنگاران مستقل، خانوادهها و وكلا در اين جلسه حضور يابند، موجب ايجاد شبهاتي شده است مبني بر اينکه چرا واهمه دارند ديگران در دادگاه حضور داشته باشند. باقي در پاسخ اين سوال که آقاي ابطحي در کنفرانس خبرياش گفته است: دلبستگي به جريانهاي خارجي ميتواند آسيبهاي زيادي وارد کند که برخي احزاب اصلاحطلب چنين دلبستگيهايي دارند و نمونه اين ارتباطات جلسات عمادالدين باقي در دوبي براي آموزش نوعي مسائل مربوط به ايران بود، توضيح داد: هرچند در اين زمينه قبلا مفصل در رسانهها توضيح داده شده و در زمينه يک سفر چند روزه بستگان من به دوبي و اتهامات و محاکمه و برائت آنها کتابي را منتشرخواهم کرد که حاوي جزئيات فراواني خواهد بود اولا من افتخار عضويت در احزاب اصلاحطلب را نداشتهام ثانيا همين اظهارات آقاي ابطحي براي روشن کردن فضاي پشت صحنه کافي است زيرا با توجه به اينکه اساسا من هيچگاه براي چنين موردي به دوبي سفر نکردهام و در حکمي هم که از آن تبرئه شدم اساسا چنين اتهامي نسبت به من وجود نداشت اما آقاي ابطحي خبر از جلسات من در دوبي ميدهد و اين نشان ميدهد يک مطلب جعلي را به ايشان ديکته کردهاند. بگذريم از اينکه طبق نص صريح فقه اسلام و نيزماده 1278 قانون مدني اقرار و اظهارات هر کس نسبت به ديگري نافذ و معتبر نيست و فقط نسبت به خودش نافذ است. يكي ديگر از اشكالات حقوقي وارد به دادگاه، آوردن متهمان با لباس زندان است كه برخلاف نصصريح قانون است. اساسا فلسفه منعآوردن متهم به دادگاه، اين است كه اين شيوه باعث توهين و هتكحيثيت شهروندان است و هر ناظري با مشاهده شخصيتهاي شناخته شده كشور، ميتواند به خيلي از مسائل پشت صحنه پيببرد.
*****
شیرزاد: متن کیفرخواست بسیار آبکی بود!
احمد شیرزاد استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در باره برگزاری دادگاه فعالین سیاسی و چگونگی ادامه روند برگزاری این دادگاه به "خبرنگار فرارو" گفت: «این شعری است که یا باید تا ته سروده شود یا این که در همین اول در قافیهاش میمانند و احتمال دوم به نظر قویتر میرسد اگه این کار بخواهد ادامه پیدا کند طبیعی است که نمیتواند به همین افراد ختم شود و ممکن است طیف خیلی گستردهای از فعالین سیاسی، روشنفکران و کارگزاران و جوانان را بگیرد و تقریبا یک حذف گسترده از نیروهای فعال و زحمت کش این سه دهه صورت خواهد گرفت، جناح حاکم دارای شرایطی نیست که بخواهد دست به این کار بزند چرا که در درون خودش دچار شکاف است، در جناح حاکم انگیزهها متفاوت است و منافع متضاد و پراکنده است و شکاف و فاصلهای که آنها با مردم پیدا کردهاند این امکان را برایشان فراهم نمیکند.»وی افزود: «متاسفانه برخی نیروهای دست اندر کار خیلی عجولانه تصور میکنند با یک دادگاه نمایشی میتوانند فضا را تغییر دهند و میخواهند با این کار به قول معروف حالگیری انجام دهند ولی چیزی عایدشان نخواهد شد، محاکمهای که صد نفر را در بر گرفته است اصولا معلوم نیست که چقدر پرونده این افراد به هم مربوط است، به قدری ریزه کاری حقوقی دارد که اگر بخواهند وارد آن شوند و یک یک متهمین از خود دفاع کنند تناقضهای بسیار گسترده ای را به وجود خواهد آورد.»این استاد دانشگاه اظهار داشت: «حاکمیت مطلع شعری را سروده است که با هزار من سریش بایستی قافیههای آن را جور کرد، تصور میکنند که کار تمام شده است ولی اصلا چنین چیزی نیست این محاکمهای است که تمام چشمهای ملت ایران و ناظران سیاسی بینالمللی به آن توجه کردهاند و جای تعجب دارد که آقایان متوجه نیستند که دچارعمل زشت شدهاند و این کار زشت را همه نظاره میکنند و این هم از عقب ماندگی سیاسی آنها است، آنقدر در تحلیلهای خود ساخته خود غرق هستند و مفتون و شیفته بافتههای ذهنی خودشان هستند که تصور نمیکنند که دیگران هم ناظر این صحنهها هستند، و این استدلالها را میشنوند و چهرهها را میبینند.»وی ادامه داد: «آن چه که دیروز قرائت شد تحلیل سیاسی بسیار آبکی بود، تحلیلی که در هزاران نسخه از جزوات دشمن شناسایی و امثالهم توزیع شد و اما هیچ گاه حاظر نبودهاند تحلیلهای خود را در معرض بحث و گفت و گوی دو طرفه قرار دهند و همیشه در جلسات خاصی این بحثهای مطرح می شد و الان همان جزوه ها را آوردهاند در محتوای کیفرخواست ارائه کردهاند.»وی افزود: «متن کیفر خواست تحلیل به قول خودشان کودتای مخملی بود اما تحلیل جای بحث حقوقی را نمیتواند بگیرد، این که کسی با تحلیل خودش دیگری را خائن بداند آن تحلیل را میتواند برای خودش داشته باشد ولی برای متهم کردن در محضر دادگاه دلیل حقوقی لازم است، مرزهای قانون کاملا مشخص است اگر کسی از این مرز ها عبور کند باید با ادله اثبات کننده ثابت شود همین طور با یک ادعای سیاسی نمیشود افراد را متهم کرد، اگر دستگاه قضایی هم بخواهد دنباله روی همین تحلیلها باشد و با معیارهای سیاسی قضاوت کند خودش را به صورت تمام عیار به یک تحلیل سیاسی بیمارگونه چسبانده و در این شرایط به هیچ چیز نباید امید و اعتماد داشت.»این فعال سیاسی افزود: «اگر اعتماد مردم از دستگاه قضایی سلب شود دیگر سنگی روی سنگ بند نخواهد شد ولی اگر قرار بر این باشد که محاکمه عادلانه و حقوقی برگزار شود برای تک تک افراد درگیر در این پرونده باید اسناد اثباتکننده وجود داشته باشد که تخطی آن ها از معیارهای قانون را بیان کند.»شیرزاد در ادامه اظهار داشت: «آقایان آمدهاند جناح سیاسی مقابل خود را به صرف رفتارهای متعارف هم چون عکس و فیلم گرفتن و ابراز نظر در مورد مسائل سیاسی متهم به کودتا کردهاند و تمام رفتارهای متعارف آنها را مشمول کیفر خواست قرار دادهاند. این رفتار رسواتر از این است که قابل تحلیل سیاسی باشد، در هر صورت پیش بینی من این است که این داستان همین جا متوقف میشود.»این فعال سیاسی با تشبیه کردن این دادگاه به دادگاه شهرام جزایری گفت: «وقتی دادگاه شهرام جزایری تشکیل شد اولین جلسه به صورت علنی پخش شد و در آن بخشی از مسائلی که تمایل داشتند برای منکوب کردن تعدادی از چهرههای سیاسی مطرح شود در آن دادگاه مطرح کردند در حالی که بعدا مطلع شدیم که جزایری مطالب بیشتری گفته است و راجع به خیلی های دیگر سخن گفته است این در حالی بود که کل آن پرونده جنبه سیاسی و تبلیغاتی پیدا کرد و روشن بود که فقط برای کسب وجهه یک جریان سیاسی از آن استفاده شده است، آن دادگاه فقط جلسه اولش علنی شد و کاملا به شکل نمایشی برگزار شد و همه خبرنگاران در آن حضور نداشتند و فقط دو سه خبرنگار خبرگزاری های رسمی خودشان در آن حضور داشتند و بعد پرونده جزایری به لحاظ این که فاقد مبانی حقوقی کافی برای محکوم کردن ایشان بود ماه ها و سال ها به طول انجامید و هنوز هم آن پرونده روشن نیست.»این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت تاکید کرد:«پرونده جزایری بسیار کوچکتر از این پرونده است، اگر دستگاه قضایی بخواهد درگیر ادعا های مطرح شده در دادگاه دیروز شود سال های سال نمی تواند از پس اثباتش برآید مگر این که از قبل حکمها را نوشته باشند و برنامه ها تنظیم شده باشد، یعنی افراد غیر قضایی تصمیم هایی گرفته باشند و کسانی خاص در دستگاه قضایی زیر آن را امضا کرده باشند این بحث جدایی است، این طوری مسئله به ظاهر خیلی زود تمام خواهد شد اما در حافظه ملت ایران عقده ای عظیم و دامنه دار باقی خواهد ماند، اما به نظر میرسد آقایان این پرونده قضایی را باز کردهاند و در تمام کردن و جمع کردن آن به شدت دچار مشکل خواهند شد این زندانیها را نمی شود تا ابد در این شرایط نگه داشت و ناچارا باید این شرایط تغییر کند و افراد زندانی هم به زودی با دنیای بیرون ارتباط بر قرار خواهند کرد و در شرایط متفاوتی حتما نظرات دیگری ابراز خواهند کرد و حقایق این روزها روشن خواهد شد و این طور نیست آفتاب پشت ابر بماند.»
*****
خبرگزاری فارس (سپاه پاسداران)
کد خبر: شماره : 8805111531
88/05/12 - 02:11 بامداد
معاون دادستان تهران:
هر يك از متهمين در دادگاه روز پنجشنبه ميتوانند از وكيل استفاده كنند
خبرگزاري فارس: عبدالرضا محبتي گفت: هريك از متهمين پس از دريافت كيفرخواستهاي انفرادي در دادگاه روز پنجشنبه هفته جاري ميتوانند از وكيل مدافع استفاده كنند.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، عبدالرضا محبتي معاون دادستان تهران با بيان اينكه متهمين اغتشاشات اخير در جلسه دادگاه آتي كه روز پنجشنبه 15 مرداد برگزار خواهد شد، ميتوانند از وكلاي محترم خود استفاده كنند، اظهار داشت: در اين جلسه از دادگاه، كيفرخواستهاي هر يك از متهمان به اندازه مداخله و نقش هر يك از آنها در اغتشاشات، با نوع اتهام آنها مشخص و به آنها ارائه خواهد شد و ادعانامه عمومي نيز در اختيار اين متهمان قرار خواهد گرفت و آنها ميتوانند وكلاي خود را معرفي كنند تا ادعانامه و كيفرخواستهاي انفرادي را دريافت كنند و ضمن اطلاع از محتويات آن، در جلسات دادگاه به دفاع بپردازند. وي ادامه داد: دادستاني تهران و دادگاه محترم در چارچوب آئين دادرسي تلاش خودشان را خواهند داشت تا تمامي متهمين، وقت كافي براي دفاع داشته باشند و آزادانه از وقتهاي خود استفاده كرده و ادله و دلايل خود را ارائه دهند تا اين ادعاها بررسي شود. معاون دادستان تهران در پايان گفت: انشاءالله دادگاه با تمام ادله و مدارك و دفاعيات و مسائلي كه از سوي وكلاي محترم ارائه ميشود و همچنين ادلهاي كه از سوي كارشناسان ارائه ميشود، به اغنا وجدان خواهد رسيد و راي قانوني و شرعي را صادر خواهد كرد.
*****
روحالاميني در تجمع اساتيد علومپزشكي دانشگاه تهران:
اميدوارم خون پسرم حقايق را روشن كند
اعتمادملي: اعضاي هيات علمي دانشكده علوم پزشكي تهران در اعتراض به بازداشتهاي اخير و نحوه پخش اعترافات تجمع كردند. آنان به همراه تعدادي از اعضاي هيات علمي دانشكدههاي داروسازي و دندانپزشكي تهران در طي تجمعي در مقابل دانشكده دندانپزشكي تهران در ساعات اوليه صبح ديروز (11 – 8 صبح) گردهم آمدند و از روشهاي غيرقانوني برخورد با برخي از اساتيد و سياستمداران بازداشتشده انتقاد كردند. در اين تجمع همسر علي تاجرنيا، از اعضاي بازداشتشده حزب مشاركت حضور يافت و از وضعيت اسفبار همسرش در بازداشتگاه سخن گفت. همچنين اين استاد معترض در دفتر دكتر روحالاميني، از اساتيد دانشكده داروسازي دانشگاه تهران حضور يافت و شهادت پسرش را تسليت گفت كه روحالاميني هم در جمع آنان ابراز اميدواري كرد كه خون پاك پسرش باعث شود تا حقايق روشن شود.اساتيد دانشكده علومپزشكي تهران در پايان تجمع خود، قطعنامهاي صادر و از وضعيت كنوني ابراز تاسف كردند و خواستار رعايت قانون توسط مراجع قانوني شدند. اعلام نشدن گزارش فوت از سوي ديگر، معاون دادستاني تهران در تشريح اقدامات قضايي انجام شده درباره پرونده كشتهشدگان حوادث اخير گفت: «به پرونده محسن روحالاميني و امير جواديفر اكنون در شعبه هفتم بازپرسي رسيدگي ميشود.» فخرالدين جعفرزاده، سرپرست دادسراي امور جنايي تهران افزود: «در خصوص مرگ روحالاميني و جواديفر به صورت رسمي و مكتوب گزارش فوتي به دادسراي جنايي چه از طريق مراجع انتظامي و چه از طريق سازمان زندانها اعلام نشده است.» وي گفت: «دستور انتقال جسد روحالاميني و جواديفر از سوي دادگستري بخش كهريزك صادر شده است.» روحالاميني و جواديفر در بازداشتگاه كهريزك نگهداري ميشدند كه چندي پيش به دستور مقام معظم رهبري به دليل غيراستاندارد بودن و رعايت نشدن حقوق متهمان تعطيل شد.
*****
پیامی از میان ایمیل های رسیده
دوکلمه حرف حساب با آقای موسوی
مهندس حشمت الله طبرزدی
اگر چه در شرایط کنونی می بایست همه ی نظر ها به مبارزات ازادی خواهانه ی مردم باشد اما هر از گاهی نیاز است تا زمینه های گفتگو بین دست اندر کاران باز شود تا به سرنوشت انقلاب بهمن ۵۷ دچار نشویم.
امروز در برخی سایت های اینترنتی به نقل از آقای موسوی گفته شده بود: جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. از زبان او گفته شده بود، شعار های انحرافی که منظور: استقلال -آزادی- جمهوری ایرانی، بوده است، انحراف از جنبش اخیر است!این مسئله موجب شد تا این مقاله را تحریر کنیم و اگر درادامه ی راه نیاز باشد باز هم در این زمینه خواهیم نوشت.
لازم است به آقای موسوی یاد آوری کنیم که حضرت عالی از سوی شورای نگهبان برای رقابت در انتخابات تایید شدید و همین دستگاه به شما امکان تبلیغ و حضور در تلوزیون غیر ملی را داد. در حالی که صد ها نفر رد صلاحیت شدند. شما با حضور در انتخابات مردم را دعوت به پای صندوق های رای کردید و البته مردم نیز به این نتیجه رسیده بودند تا از این فرصت برای مخالفت با احمدی نژاد و حکومت استفاده کنند و به گفته ی دستگاه، ۴۰ ملیون به پای صندوق آمدند و به گفته ی همین دستگاه احمدی با ۲۵ ملیون برنده شد. شما اما به مردم وعده داده بودید که از رای آن ها صیانت می کنید.و البته همگان می دانستند که این شعاری بیش نیست اما چاره را در این دانستند که به این وعده اطمینان کنند. شما که باور نداشتید که حکومت تا این اندازه متقلب باشد، راه صیانت را این گونه تشخیص دادید که پیش از اعلام نظر همین شورای نگهبانی که قاعده ی آن را پذیرفته بودید و به همین دلیل امکان حضور در رقابت را یافتید،اعلام کنید که برنده ی انتخابات هستید و هر چه جز این اعلام شود به معنای تقلب خواهد بود! برای ما که اصل انتخابات آزاد در جمهوری اسلامی را نپذیرفته بودیم و به همین دلیل شرکت نکردیم،همه ی این امور شگفت انگیز بود.رای دهندگان مغموم اما به خیابان ریخته و از شما حمایت کرده و خواستند تا رای آن ها را پس بگیرید.آنها از شما پشتیبانی کردند و اعلام داشتند که موسوی را تنها نمی گذارند. شما به آن ها قول داده بودید و نیز خود اعلام کردید که رییس جمهور منتخب هستید . پس مردم نیز به این حرف شما اعتماد کردند و حتا کسانی که رای نداده بودند به حرف شما اعتماد کرده و وارد کارزار شدند.
جناب موسوی به گفته ی خودتان در ۲۵ خرداد بیش از ۳ ملیون به خیابان ها ریختند و راهپیمایی سکوت برگزار کردند. به این امید که شما رای آنها را پس بگیرید. شما اما به جای این که از این پتانسیل استفاده کنید و در خیابان بست بنشینید، به یک دست تکان دادن برای مردم اکتفا کردید و فورا به خانه برگشتید و این داستان تکرار و تکرار شد تا روز ۲۹ خرداد که خامنه ای دستور سرکوب راهپیمایی های ملیونی و آرام را صادر کرد.از این جا صورت مسئله تغییر کرد. برای این که پس گیری آرا می بایست از طریق مسالمت امیز و یا حد اکثر با اتکا به ان حمایت های ملیونی باشد. اما شما موفق به این کار نشدید و فرصت از دست رفت.اگر مردم با اصل نظام مشکلی نداشته و فقط به دنبال مخالفت با تقلب و پس گیری آرا با استفاده از ساز و کار قانون حاکم بودند،پس از تهدید خامنه ای که همگان اگاه بودند پس از ان گلوله و خون است و تجربه ی ۱۸ تیر را با خود داشتند،هیچ گاه به خیابان نمی آمدند.ولی مردم ۳۰ خرداد به خیابان آمدند تا اعلام کنند که با شخص ولی فقیه و شورای نگهبان و همه ی نهاد های وابسته یا در واقع نظام مخالف هستند. حتا خود شما نیز با این حرکت مردم هم آهنگی کردید اما گویا متوجه نبودید که چه می کنید!مگر ممکن است کسانی یک نظام را پذیرفته باشند اما تا انجا در مقابل ان ایستادگی کنند که اسلحه و نیروی نظامی به میدان بیاید؟
آیا چالش فعلی که در بین دو جناح حاکمیت از یک سو و مردم با حاکمیت از دیگر سو به راه افتاده ،فقط برای یک تقلب انتخاباتی است که در ۳۰ سال گذشته معمول بوده است؟شما می خواهید مخالفت مردم و هزینه های سنگین ان را در چارچوب مخالفت با احمدی و خامنه ای زندانی کنید؟و از این رهگذر نظام را تبرئه کرده و لابد با برکناری این افراد بار دیگر به خط امام و نظام اسلامی تداوم بخشید؟
جناب موسوی پس از آن بود که نه تنها رای مردم در اختیار رژیم باقی ماند،بلکه خون جوانان نیز بر زمین ریخت و بپذیرید که اگر چه مسئولیت اصلی این وقایع بر گردن حکومت است ،اما شما نیز باید با فهم خواسته های مردم و توجه به بار سنگین خون های به ناحق ریخته شده، پاسخگوی رای دهندگان و کشته شوندگان باشید. شما نه تنها برای پس گیری رای مردم کار مهمی انجام ندادید و از ان فرصت تاریخی استفاده نکردید،بلکه به محض بازداشت و سرکوب و خون ریزی به لکنت زبان افتادید.
ما همواره بر این اندیشه بوده ایم که در مبارزات خود تا آن جا که ممکن است بهانه به دست آدم کش های حرفه ای ندهیم.اما آقای مهندس شما با وعده های خود مردم را به پای صندوق رای کشیدید و با اظهارات خود آن ها را به خیابان کشیدید و اینک مردم ایران هم رای خود را باخته اند و هم این که هزاران شهید و مجروح و زندانی روی دستشان مانده است. اگر چه امید دارند با ادامه ی مبارزه به حقوق اساسی خود نایل ایند و خون جوانان آن ها به هدر نرود.
برادر عزیز باید متوجه باشید که در شرایطی قرار دارید. تنها اقدام ستودنی شما این بوده است که از ادامه ی اعتراضات مردمی پشتیبانی کرده و نتیجه ی انتخابات را نپذیرفته اید. اما بپذیرید که نتوانستید به عهد خود وفا کنید و این مردم بودند که خود مبارزات را ادامه دادند. برادر من شما حتا برای مجلس ترحیم شهدا از وزارت کشور دولت به قول خودتان کودتایی در خواست مجوز کردید.در حالی که مادر ندا اعلام کرد که به بهشت زهرا می رود و مردم به صورت خودجوش به تظاهرات پرداختند.موج سبز شما در پای صندوق رای بود این موج که در خیابان است اگرچه نشانه ی سبز با خود دارد اما به شدت خونین است.پس اجازه دهید خود شعار ها و خواسته هایش را برگزیند.با آن به صورت دستوری به سبک خمینی برخورد نکنید.
آقای مهندس،شما در این اندیشه هستید که گویا مردم به فرمان شما هستند؟مردم آن گاه که به پای صندوق رای آمدند در صدد بودند تا از موقعیت شما به نفع ایده های خود استفاده کنند و آن روز که به خیابان امدند،نیز می دانستند که چه می کنند. مگر شما نبودید که با صدور اعلامیه از ایرانیان برون مرز خواستید تا از هم جدا بمانند. ولی ایا مردم به دستور شما عمل کردند؟ ایا گمان کرده اید امروز به امر شما کشته می شوند؟مردم وجود شما را به عنوان عاملی مثبت برای بیان اعتراضات خود مغتنم می شمارند و خوشبختانه تا کنون اگر چه ضعیف اما درست حرکت کرده اید، همگان نیز حمایت کرده اند. اما لطف کنید برای مردم دستور العمل صادر نکنید. شما به شعار های مردم پس از سرکوب و کشتار ۳۰ خرداد در درون و برون مرز توجه فرمایید. کدام یک ازآنها در چارچوب نظام بوده است؟...مرگ بر دیکتاتور-مجتبا بمیری- رهبری رو نبینی - برادر شهیدم راهت ادامه دارد- می کشم می کشم آن که برادرم کشت- نصر من اله و فتحا قریب-مرگ بر این دولت مردم فریب. و استقلال-آزادی-جمهوری ایرانی-....
جناب مهندس در همه ی این شعار ها مرگ و خشونت و انتقام جویی موج می زند. البته که مردم حق دارند که در حرف، عکس العمل نشان بدهند. شما نیز تا کنون حرفی نزدید. اما به محض این که یک شعار اثباتی که اتفاقا در آن مرگ بر کسی گفته نشده بود سر دادند به موضع گیری افتادید؟ آقای موسوی اشتباه نفرمایید. این جنبش تازه به راه نیفتاده است. این جنبش دنباله ی حرکت دموکراسی خواهانه ی ملت ایران است. به ویژه حرکت های چند سال اخیر. مردم برای برگرداندن رای یا اعتراض علیه تقلب حاضر نیستند جوانان خود را پر پر شده ببینند. آن ها می خواهند از ظلم و ستم این حکومت دینی راحت شوند. شما تنها کسی نیستید که اخیرا به این مبارزه پیوسته اید. اخرین آن هم نخواهید بود. ما هم چنین هستیم. پس اجازه دهید تا مردم راه خود را بروند.مردم تنها خواسته ای که از شما دارند این است که جا نزنید. ممکن است حتا شما نیز بازداشت شوید. خواهش ما این است که اعتراف نکنید. این خواسته ی مردم از اصلاح طلبان است. اما انتظار ندارند که خون بدهند تا جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد،تثبیت شود. تداوم مبارزات حقانیت این حرف را به شما نشان خواهد داد. در راه مردم ،پیروز باشید
*****
افزايش نگراني از بي خبري درباره فعالان سياسي
روز گذشته خيابان پاستور جايي که دفتر قاضي القضات کشور آيت الله شاهرودي قرار داردشاهد تجمع اعتراضي ده ها تن از خانواده هاي بازداشت شدگان پس از انتخابات بود.
دادگاه فعالان سياسي در حالي روز يکشنبه بدون اطلاع و حضور وکيل و خانواده هاي آنها برگزار شد که در ميان چهره هاي سياسي حاضر در دادگاه خبري از مصطفي تاج زاده، احمد زيدآبادي، محمدرضا جلايي پور، عيسي سحر خيز، هدايت الله آقايي،سعيد شيرکوند، شهاب الدين طباطبايي، علي اصغر خداياري، سعيد شريعتي، جهانبخش خانجاني، عبدالفتاح سلطاني، سعيد ليلاز و ديگر فعالان سياسي نبود.
اين در شرايطي است که اين چهره هاي شناخته شده اصلاحات پس از حوادث انتخابات رياست جمهوري دهم بازداشت و به مکان نامعلومي برده شده اند و خانواده هاي آنها تنها در حد يک تماس کوتاه تلفني از وضعيت آنها خبر دارند. حتي نمايندگان مجلس که پيگير وضعيت بازداشت شدگان هستند تاکنون نتوانسته اند از مکان آنها اطلاعاتي به دست آورند. از همين رو بود که روز گذشته خيابان پاستور جايي که دفتر قاضي القضات کشور آيت الله شاهرودي قرار دارد، شاهد تجمع اعتراضي ده ها تن از خانواده هاي فعالان سياسي و همچنين خانواده هاي بازداشت شدگان تجمعات آرام پس از انتخابات رياست جمهوري دهم بود که آمده بودند ضمن اعلام نگراني به وضعيت نامشخص همسران و فرزندان خود نسبت به روند دستگيري ها و محاکمه دستگيرشدگان با عالي ترين مقام قضايي کشور ملاقات کنند. اما تجمع کنندگان تنها يک پاسخ شنيدند که شکايت خود را به صورت مکتوب و نه به صورت حضوري و ملاقات با رئيس قوه قضائيه ارائه دهند. به اين ترتيب بود که دو نفر به نمايندگي از جمع حاضر اجازه يافتند داخل ساختمان بروند و شکايت خانواده هاي بازداشت شدگان را مطرح کنند؛ شکايتي که در آن خانواده هاي بازداشت شدگان خواستار آزادي سريع تر همسران و فرزندان شان هستند. بر اساس اين گزارش در اين تجمع که از ساعت 11 صبح ديروز آغاز شده بود، شماري از مردم عادي نيز در آن حضور يافتند تا خانواده هاي زندانيان را همراهي و با آنها همدردي کنند.
در اين تجمع که حدود سه ساعت طول کشيد، خانواده هاي علي تاجرنيا، بهزاد نبوي، محسن ميردامادي، مصطفي تاج زاده، محمدعلي ابطحي، محسن صفايي فراهاني، عبدالله رمضان زاده، سعيد ليلاز، محسن امين زاده، عبدالله مومني و ساير بازداشت شدگان که همگي از چهره هاي سرشناس نظام هستند که بعد از انتخابات رياست جمهوري بازداشت شدند، حضور داشتند.اين تجمع اعتراضي يک روز پس از آن صورت گرفت که اولين جلسه دادگاه فعالان سياسي روز يکشنبه گذشته برگزار شد و با اينکه چهره هاي برجسته سياسي در آن حضور داشتند، خبري از ديگر بازداشتي ها نبود. همين امر نيز نگراني هاي تازه يي را براي خانواده ها و وکلاي اين افراد به وجود آورده است.
اين در حالي است که هيچ مقام يا نهادي پاسخگوي ابهامات و سوالات درباره وضعيت آنها نيست و تنها در پاسخ به پرسش ها به ذکر اينکه در سلامت کامل هستند، بسنده مي کنند.از سوي ديگر تجمع اعتراضي و درخواست ملاقات با رئيس قوه قضائيه در حالي برگزار شد که مدت هاست سخنگوي اين قوه ديگر پاسخگوي سوالات خبرنگاران و خانواده هاي بازداشت شدگان درباره برخوردهاي صورت گرفته با فعالان سياسي نيست، و اين در حالي است که قوه قضائيه طبق اصل 56 قانون اساسي قوه يي است مستقل که پشتيبان حقوق فردي، اجتماعي و مسوول تحقق بخشيدن به عدالت و عهده دار وظايفي همچون رسيدگي و صدور حکم در مورد تظلمات و تعديات و شکايت و... است. از همين روست که ناظران معتقدند در اين شرايط حساس سياسي بايد قوه قضائيه در پاسخگويي پيشقدم باشد.اين در شرايطي است که سخنگوي اين قوه آخرين باري که به سوالات خبرنگاران قضايي رسانه ها پاسخ گفته، حدود 45 روز پيش بوده.
او در آخرين نشست خبري خود که در آستانه دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در 12 خرداد برگزار شد، با سوالات متعدد خبرنگاران درباره تخلفات انتخاباتي روبه رو شد.بعد از برگزاري انتخابات رياست جمهوري و وقايعي که پس از آن رخ داد، خبرنگاران حوزه قضايي، 26 خردادماه سوالات متعددي در خصوص مسائل مختلف سياسي و قضايي پيش آمده پيرامون انتخابات آماده کرده بودند تا سخنگوي قوه قضائيه به افکار عمومي در اين باره پاسخ دهد اما اين نشست به دلايلي که مشخص نبود، برگزار نشد.اما پس از آن و در سي و يکم خردادماه قوه قضائيه خبرنگاران و خبرگزاري ها را دعوت کرد براي برگزاري نشستي در ساختمان اداره کل امور فرهنگي و اجتماعي قوه قضائيه به آنجا بروند. اما در اين نشست سخنگوي قوه قضائيه به صورت يکطرفه به تشريح برنامه هاي قوه قضائيه پرداخت. ولي هنگامي که با پرسش هاي متعدد خبرنگاران درباره بازداشتي هاي اخير مواجه شد، از دادن پاسخ طفره رفت و آن را به زمان ديگري موکول کرد. اصرار خبرنگاران نيز نتوانست سخنگو را به پاسخگويي به افکار عمومي وادار کند. او فقط به اين پاسخ اکتفا کرد که تا چند روز آينده خبرهاي خوشي را اعلام خواهد کرد. از آن زمان تا به حال هفته ها گذشته و پيگيري هاي خبرنگاران نيز نتوانسته است سخنگو را به پاسخگويي وا دارد تا خبر خوشي را که مد نظر سخنگو بوده، به خبرنگاران اعلام کند.
*****
مقاله ای از سی بی اس نیوز
رهبر بعدی ایران کیست؟
آگاهان در داخل ایران گزارش می دهند که داغ ترین موضوع روز بین رهبران محافظه کاران ایران این است که بعد از آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران که گفته می شود سرطان خون دارد، چه کسی رهبر می شود. همین منابع گزارش داده اند که کسانی که شانس بیشتری برای گرفتن جای خامنه ای دارند، آیت الله محمود هاشمی شاهرودی، رئیس قدرتمند قوه قضائیه است که ماموریتش چند هفته دیگر به پایان می رسد.
در این مرحله، این بحث ها بطور عمومی مطرح نمی شود. حتی در محافل داخلی هم محافظه کاران از خطر اینکه خامنه ای تبدیل به رهبری فاقد قدرت بشود، صحبتی نمی کنند. ترجیحا قرار است همه چیز به سرطان وی که به مراحل آخر رسیده است، مربوط بشود. در حال حاضر در در آمادگی برای وقوع یک اتفاق است. اما اگر بحران های ایران ادامه پیدا کند، تصمیم گیری در این مورد، اجتناب ناپذیر خواهد شد.
به نظر می رسد شاهرودی برای تصدی این مقام، عالی است. او در سن 61 سالگی در اوج قدرت است. او شاگرد ممتاز آیت الله محمد باقر صدر است که خود پدر زن مقتدی صدر، رهبر سپاه مهدی عراق است. شاهرودی در میان همتایانش معروف به داشتن دانش مذهبی بالا و هوش فوق العاده است. او بعنوان یک سیاستمدار تندرو او قسمت اعظم عمرش را در راه مبارزه برای برقرار کردن حکومت اسلامی در ایران و عراق تحت فرمان آیت الله روح الله خمینی از چهل سال پیش، سپری کرده است.
در عین حال، سابقه او در زمان ریاست قوه قضائیه نشان می دهد که او مخالف تغییرات تندورانه و بیشتر طرفدار مذهب مدرن شده است.خلاصه اینکه او بعنوان یک قاضی، همه نقاط قوت خامنه ای و کمی از نقاط ضعف او را دارد.
*****
جنبش در ایران و استالین های وطنی
رشيد اسماعيلي
دولت کودتا تاکنون در سرکوب نهضت مردم ایران ناکام بوده است،نه دستگیری های گسترده، نه فشارهای مضاعف امنیتی،نه دروغهای وقیحانه و روزانۀ صدا و سیما، نه کشتاروحشیانۀ معترضین در خیابانها و زندانها هیچکدام نتوانسته مردم و رهبران جنبش را از پیگیری حقوق و مطالبات خود منصرف کند؛ همین پنجشنبه گذشته بود که در چهلمین روز شهادت ندا آقاسلطان صدها هزار نفر از مردم در شهرهای مختلف کشور به خیابانها آمدند؛ حضور مردم در خیابانها و بانگ های ممتد و شبانه الله اکبر نشانه عزم جزم مردم در ادامه راه تا پیروزی نهایی است.
دولت کودتا اما پس از آزمودن سناریوهای ناکام گوناگون اکنون آخرین تیر ترکش خود را در کمان گذارده است: محاکمه های نمایشی و اعترافات ساختگی.
این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی برای سرکوب مخالفانش به سناریوی "محاکمه و اعتراف گیری" متوسل می شود، این شیوه در ایران عمری به درازای عمر "نظام" دارد. کم نبوده اند دولتهای اقتدارگرایی که در طول قرن بیستم مخالفان را وادار به اعتراف به جاسوسی و خیانت کرده اند و بعد با استناد به اعترافاتی که تحت شکنجه صورت گرفته است به زعم خود از شر مخالفین و مخالفتها راحت شده اند. استالین مخوف ترین دیکتاتور قرن بیستم در این میدان گوی سبقت را از همه ربوده بود؛ او را باید بزرگترین کاشف و مجری "اعتراف گیری و محاکمه" دانست اما بی اغراق می توان گفت بعد از شوروی ـ خصوصا در دوره استالین- حاکمیت جمهوری اسلامی بیش از هر نظام دیگری برای "شکستن" مخالفینش از حربه "اعترافات ساختگی و محاکمه های نمایشی" استفاده کرده است. همه طیفهای مخالفین سیاسی جمهوری اسلامی، از کمونیست ها گرفته تا لیبرال ها، از روشنفکران سکولار گرفته تا ملی مذهبی ها طعم "اعتراف در زندان" و "شکستن خود" در دادگاه یا در برابر دوربینهای تلویزیون را چشیده اند، با این حال این حربه که در نخستین سالهای دهه شصت تا حدودی در منکوب کردن مخالفان موثر واقع می شد اکنون از فرط استعمال به طرز رقت انگیزی مضحک و نخ نما شده است. افکار عمومی در ایران مدتهاست به چهره های در هم شکسته ای که در تلویزیون ظاهر می شوند و به انواع "خیانت و خباثت و رذالت" اعتراف می کنند و سرانجام از محضر "نظام" تقاضای عفو و بخشودگی می نمایند عادت کرده است،. این سناریوی فریب، دیگر تاثیری در افکار عموم مردم ایران نخواهد داشت.این نمایشها تنها لبخندی تلخ را بر لبان ملت نقاشی خواهد کرد، حالا هر طفل دبستانی هم می داند که این اعترافات "چرا و چگونه" اخذ می شوند، اجرای این سناریو ها شاید تنها برای توجیه و فریب همان بدنه قلیل فاشیست های اسلامی مفید فایده باشد و الا مردم مدتهاست که از این دامها پریده و از شکنجه گران واعتراف گیران گسسته اند.
دادگاه(؟!) برگزار شده در روز شنبه نیز چیزی سوای "نمایشهای اعتراف گیری" معمول در جمهوری اسلامی و دیگر رژیم های سلطانی نبود. استالین های کوتاه قامت وطنی این بار نیز سناریویی ناشیانه و مبتذل را به صحنه آورده اند؛ دادگاه نمایشی دهم مردادبرگی دیگر از سناریوی مقابله با جنبش سبز است، کیفرخواست این دادگاه، رمان پلیسی ضعیفی بود که تنها از ذهن بیمار مدیر مسئول جریدۀ دریدۀ کیهان و همپالکی های او قابل تراوش است، محاکمه نمایشی فعالین سیاسی اصلاح طلب نشان داد که پارانویای استالین های وطنی اکنون به مرز جنونی سادیستی رسیده است و این البته سرنوشت همۀ استالین های تاریخ بوده و هست.
این دادگاه اما بر خلاف پندار صحنه پردازانش فصلی دیگر از جنبش سبز مردم ایران را ورق خواهد زد، مردم می دانند که این اعترافات ساختگی تحت چه شرایطی گرفته شده است، مردم می دانند که محمد علی ابطحی در فردای آزادیش در "وب نوشت" خود از شکنجه ها و از شرایط غیر قابل تحملی که او را وادار به بر زبان آوردن آن جملات کرد خواهد نوشت، می دانند که آنچه در این دادگاه نمایشی گفته شد حرف دل نبوی، میردامادی ، تاج زاده ،صفایی فراهانی و رمضان زاده نیست، می دانند که انها در فردای آزادیشان در کنار مردمند و در این روزهای سخت زندان مردم با درک شرایط در کنار آنها خواهند ماند.
استالین های کوتاه قامت وطنی به پایان راه رسیده اند، این دادگاه صریح ترین نشانۀ آغاز این پایان بود، متهمین این دادگاه البته قربانیان پیشگاه استالین های وطنی اند تا شاید "شکستن" آنها اندک مرهمی باشد بر زخمها و عقده های "دیکتاتور" که هر شب بر فراز پشت بامها و هر هفته بر سنگ فرش خیابانها صدای پای مرگش را می شنود.
سرنوشت شوروی و سرانجام هیتلر و موسلینی در انتظار استالین های وطنی است، آنها فرو خواهند پاشید و باد خاکسترشان را بر لجن زارتاریخ خواهد افشاند، ستون فقرات استبداد زیر بار جنبش سبز و مسالمت آمیز مردم ایران خواهد شکست، آن روز آنقدرها هم دیر و دور نیست ؛ صلاح البته در این است که استالین های وطنی تا بیش از این دیر نشده "صدای انقلاب مردم ایران" را به گوش جان بشنوند و از این صدا پیروی کنند.
آفاق ازصدای سکوت تو روشن است
خاموشیت مباد که فریاد میهنی
*****
ما هم به آزادی باور داریم ، ما را هم محاکمه کنید
نوروز:دادگاهی برگزار شده است که نه تنها حذف کل جریان اصلاح طلبی ایران را به بهانه خنده دار انقلاب مخملی هدف قرار داده، که ظاهرا طراحان آن سودای تسویه حسابی بزرگ با همه آن کسانی را در سر می پرورانند که خود بهتر از هرکسی میدانند با حذف ایشان ، انقلاب راستین سال پنجاه و هفت ، تمام – و تمام – هویت خود را از دست خواهد داد. هویتی که "آزادی" وجه اصلی و فلسفه اصلی پیدایش ، تکوین و پیروزی آن بود.
آنچه که در دادگاه نخست گذشت نه هویت اصیل ، ریشه دار و بالنده جریان اصلاح طلبی ایران را مورد تخدیش قرارداد و نه توانست خدشه ای به چهره های شاخص این جریان، به عنوان فرزندان راستین انقلاب آزادی محور سال پنجاه و هفت وارد کند. ما حصل این نمایش خنده دار و صد البته تاسف آور، هشداری بود به همه جریانات خارج از از اردوگاه اصلاح طلبی ، در مورد سرنوشتی که ابراز وجود در مقابل تمامیت خواهان متکی به قدرت اسلحه به دنبال خواهد داشت.
بر اساس اعلام رسانه های وابسته به جریان اقتدار گرا، فاز بعدی این کمدی سیاه قرار است روز پنج شنبه و به گفته مقامات قضایی به صورت علنی برگزار شود.
اعلام برگزاری علنی این دادگاه – اگر همانند کلیت آن صرفا نمایشی دیگر در جهت تحمیق افکار عمومی نباشد – لوازم و بایست هایی دارد که طراحان و مجریان این دادگاه را در معرض آزمونی جدی قرار خواهد داد .
اگر این دادگاه قرار است دوستان ما را به جرم اعتقادات و رفتار هایی که ما از آنان سراغ داریم و نه آنچه که تحت فشارهای آشکار و پنهان دوران زندان ، مجبور به واگویی آن شده اند، محاکمه کند، ما نیز خود را در جرم ناکرده آنان شریک می دانیم و حق داریم نه صرفا به عنوان تماشاگر این نمایش شوم ، که به اتهام آزادی خواهی و به جرم مطالبه آرمان های امام راحل(ره) و شعار های اصلی انقلاب ، در جایگاه متهمین این بیدادگاه ، کنار برادرانمان بنشینیم و خود را در این افتخار شریک بدانیم.
ما مثل همه آنهایی فکر می کنیم که وارثان اصیل این انقلابند و شما همه قدرتتان را به کار بسته اید تا حق آنها را از ایشان بستانید. ما حق داریم اگر لباس خاکستری رنگ زندان ، تاوان تلاش برای تجری رای ملت است، آن را بر تن خویش ببینیم و به آن ببالیم.
اگر خیالتان راحت است از موفقیت آمیز بودن سناریویی که جمهوریت و اسلامیت نظام مقدس جمهوری اسلامی را هدف قرار داده، ما هم به جمهوری اسلامی، "نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم" اعتقاد داریم و ظاهرا همین دلیل برایتان کافی است تا ما هم کنار پر افتخار ترین فرزندان انقلاب بنشینیم و کیفرخواست خنده دارتان را گوش کنیم.
برگزاری علنی دادگاه ، معنی دارد . یعنی ما حق داریم آنجا باشیم و ببینیم در نظامی که میراث خون هزاران شهید و ثمره خون دل خوردن های امام راحل (ره) است ، چه بر سر ریشه دارترین فرزندان انقلاب می آید.
ما روز پنج شنبه به دادگاه علنی شما می آییم چون ما هم مثل نبوی و میردامادی و تاج زاده و ابطحی و امین زاده و عرب سرخی و رمضانزاده و طبا طبایی و شریعتی و همه آنها که افتخار در زندان شما بودن را دارند، باور داریم که "آزادی" آرمان انقلاب بود.
ما پنج شنبه به بیدادگاه علنی شما می آییم . چون ما هم به آزادی فکر می کنیم و این روزها این جرم سنگینی است...
*****
تجمع و اعتراض گروهی از اساتید دانشگاه تهران
جمعی از استادان دانشگاه های تهران و علوم پزشکی تهران صبح یکشنبه پس از اجتماع در مقابل دانشکدۀ دندانپزشکی به طرف دانشکدۀ داروسازی راهپیمائی آرام انجام دادند. این عده از استادان که تعدادشان به صد می رسید در مقابل دانشکده داروسازی بیانیه ای را صادر کردند که در آن کشته شدن مظلومانۀ مردم در بازداشتگاه ها محکوم شده و با خانوادۀ شهدای جنبش سبز بخصوص دکتر روح الامینی استاد دانشکده داروسازی که فرزندش پس از بازداشت، در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بعلت تعلل در رساندن به بیمارستان به شهادت رسیده است، ابراز همدردی شده است. اجتماعکنندگان همچنین دادگاه برگزار شده برای تعدادی از بازداشت شدگان را نمایشی و تبلیغاتی دانسته و اعترافات متهمین را پس از حدود 50 روز بازداشت انفرادی و بی خبری از وقایع و رخدادهای بیرون زندان، فاقد ارزش و بی اهمیت دانستند. در این اجتماع خانم میر یونسی همسر دکتر تاجرنیا گزارش مختصری از روند فعالیت های خانواده های بازداشت شده ارائه کرد و بر ایستادگی این خانواده ها در دفاع از عزیزان دربندشان تأکید کرد. همچنین دکتر فرزین یکی از اساتید دانشگاه تهران، طی سخنان کوتاهی، دادگاه برگزار شده برای اصلاح طلبان را غیر قانونی و رسوا نامید و اتهامکودتای مخملی را بی پایه و مسخره خواند. وی با اشاره به سابقۀ این نوع اعترافات که تحت فشار زندان و بازجوئی های غیر قانونی بدست آمده است اعلام کرد: مردم اعتنایی به این نوع نمایش ها ندارند و آن را مبنای داوری در مورد بازداشت شدگان نمی دانند. وی خواستار محاکمۀ مسئولانی شد که رأی مردم را پایمال و قانون را در بازداشتگاه ها نقض کرده اند. استادان اجتماع کننده سپس با ورود به دانشکدۀ داروسازی شهادت محسن روح الامینی را به پدرش تبریک و تسلیت گفتند. لازم به یادآوری ست استادان دانشگاه علوم پزشکی دو هفته پیش نیز اجتماعی را در بیمارستان دکتر شریعتی برگزار کرده وقطعنامه ای را در چهار بند در مورد انتخابات و حوادث بعد از آن صادر کردند.
*****
"ندا را آقا سلطان کشت!"
رزا صحت - 12 امرداد 88
شهرزاد نیوز: روز پنجشنبه 8 مرداد شهر تهران بار دیگر خشم خود را از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم نشان داد. تا کنون بیش از 60 نفر در اعتراض های اخیر ایران کشته شده اند و این تنها شامل افرادی می شود که جنازه هایشان شناسایی شده اند. تعداد نامعلومی در زندان هستند، بسیاری نیز مفقود شده اند و مشخص نیست که آیا در بازداشت به سر می برند یا اینکه آخرین عکس آنها در آلبوم کشته شدگان در انتظار خانواده هایشان است تا با تهدید و قید و شرط هایی جسدهایشان تحویل داده شود.
در میان همه کشته شدگان اما این "ندا آقا سلطان" بود که مرگش به نماد مردمی جنبش تبدیل شد. شاید این پاداش تاریخی نیمی از جمعیت ایران بود که بعد از سی سال سرکوب، نماد حرکت اش دیگر نه یک مرد قهرمان که یک زن باشد.
اول (شام غریبان)- سوم- هفتم- چهلم- سالگرد. اینها نام مراسمی است که مردم برای عزیزان از دست رفته خود می گیرند. حالا برگزاری این مراسم آرزوی خانواده هایی است که حکومت مانع برگزاری آن می شود، و بهانه ای است برای مردم تا همچنان که اعتراض خود را به وقایع سیاسی اخیر نشان می دهند، با کشته شدگان این وقایع اعلام همبستگی کنند.
پنجشنبه چهلمین روز درگذشت "ندا" بود. مصلای تهران که سالهاست میلیاردها تومان هزینه صرف آن شده و هنوز نیمه تمام است، جایی بود که مردم می خواستند این مراسم را به نام ندا برگزار کنند. داخل مصلا اما پر بود از نیروهای انتظامی و بسیج و بیرون آن هم توسط گارد ضدشورش محاصره شده بود. مزار ندا هم خالی از حضور این نیروها نبود و زد و خوردها و شعارها و ویکتوری ها از مصلا و خیابان عباس آباد تا بهشت زهرا تا جنوبی ترین نقطه تهران ادامه داشت و همه اینها آن روز به نام ندا بود. اما ندا آقا سلطان را چه کسی کشت؟
این سئوال را از مردمی می پرسم که در خیابان های اطراف مصلا تجمع کرده اند. جمعیتی حدود 100 نفر از خیابان آپادانا وارد عباس آباد می شوند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می شود؛ رانندگان نیز به نشانه همبستگی بوق می زنند. چند دقیقه بعد یورش باتون به دستان به جمعیت است که مردم را با کتک پراکنده می کنند و بوق زنندگان را همانجا به سزای کارشان می رسانند. همه شیشه های این ماشین ها خرد می شوند و پلاک هایشان ضبط می گردند. کسی می گوید: وای به حالشان اگر جرئت کنند دنبال پلاکشان بروند. جمعیت مضروب پراکنده می شود.
از زنی سئوالم را می پرسم که روبان سبزی را روی چادرش به پیشانی بسته. 50 ساله و کارمند بازنشسته است. با چشم های پر اشک می گوید: ندا را هم همین ها کشتند. همین ها که کور و کر شده اند و ما را نمی بینند. دو برادرم در جبهه شهید شدند و من همیشه افتخار می کردم. حالا خوشحالم که مردند و ندیدند که این نظامی را که به خاطرش مردند با مردم چه می کنند. خوشحالم که نیستند، شاید اگر بودند الان یکی از همین ها بودند.
ماندانا 33 ساله با رنگ پریده در پله های کنار یک ساختمان اداری در یکی از خیابان های فرعی نفس تازه می کند و بازوی چپ خود را آرام می مالد. باتون به کمر و بازویش خورده است. او می گوید: ندا را همان کسی کشت که سهراب را کشت، که مرا زد ... چه فرقی می کند. همه این ها یکی هستند. من متنفرم از ایده ای که می گویند به این وحشی ها گل بدهیم. چرا باید به اینها گل بدهیم. من قبول ندارم که همه اینها اینطوری نیستند و سربازند و ... اگر ناراحتند خب فرار کنند، اگر ناراحتند اقلا مردم را اینطور نزنند.
سمیه 25 سال دارد. او را در خیابان امیر اتابک می بینم که دستبد سبزش را به مچش می بندد. او از درگیری مقابل مصلا جان سالم در برده است. می خواهد به سمت خیابان ولیعصر برود. می گوید: امروز به خاطر ندا آمده ام. عکس ندا را بالای تختم زده ام و تصویر او روی دسکتاپ کامپیوترم است. از وقتی مرگ او را دیدم یک روز از فکر او بیرون نیامده ام. از فکر مادرش که چه می کشد. وقتی او جانش را فدا کرده، چرا باید از یک چماق بترسیم. او برای پاسخ دادن به سئوالم کمی فکر می کند و در دو کلمه می گوید: احمدی نژاد.
در نزدیکی میدان هفت تیر مردم دسته دسته در خیابان های اطراف حرکت می کنند. بعد از گذشت این همه روز حالا می شود فهمید این گروه های کوچک مردم چه کسانی هستند. آنها یا از تجمع برمی گردند یا به کوچه ها رانده شده اند تا مسیر جدیدی برای پیوستن به جمعیت بیابند.
پسر و دختر جوانی در پارک کوچکی نشسته اند. هر دو مضروب شده اند. وقتی سئوالم را می پرسم، پسر می گوید: چند روز پیش یکی از دوستانم شعری برایم خواند که جواب شما را از یک جمله آن می دهم که می گوید: "ندا را آقا سلطان کشت".
*****
سرکرده بسیج: موسوی با آمریکا رابطه داشته است
روزنامه اعتماد: حجت الاسلام حسين طائب فرمانده نيروي مقاومت بسيج به شدت بر اصلاح طلبان تاخت و آنها را عامل پروژه امريکا براي «بازي با روحيه ملت» و اغتشاش هاي اخير معرفي کرد.طائب در مراسم اختتاميه يازدهمين دوره اساتيد بسيجي کشور در مشهد، اصلاح طلبان و کانديداهاي اين جريان را همکار امريکايي ها عنوان کرد و گفت؛ «در موسم انتخابات، امريکايي ها پروژه ملت سازي را دنبال کردند و فکر مي کردند مي توانند همان استراتژي عراق را که روي حاکمان عراق اجرا کردند، در ايران نيز اجرا کنند. بي بي سي را فعال کردند و شبکه هاي فارسي زبان را، به علاوه استفاده حداکثري از فضاي مجازي را در پيش گرفتند و به دنبال بر هم زدن اين انتخابات بودند و شرطي را قرار دادند که يا حتماً پيروزي يا حتماً تقلب.»وي خاطرنشان کرد؛ با ميرحسين موسوي ارتباط برقرار کردند و در داخل و خارج جريان سازي مي کردند و بعضي از احزاب نيز به دنبال اين بودند که دولت نهم را ساقط کنند و دولت ديگري روي کار آيد و نيز آنقدر روي موسوي کار کردند که او نيز باور کرده بود يا پيروز است و اگر پيروز نباشد تقلب رخ داده است.به گزارش فارس، وي با بيان اينکه آنها عمليات رواني سنگيني را دنبال مي کردند و با شعار «اگر تقلب نشه، موسوي رئيس جمهور ميشه» جريان سازي را ادامه دادند، اذعان داشت؛ مدل هاي جديدي را ساختند و به جريان سازي ادامه دادند و نيز در روز 21 خرداد جريانات خود را سنگين تر کردند. وي ادامه داد؛ دو پيام کوتاه طراحي کردند که يکي نامه تقلبي از سوي آقاي هاشمي به رهبر معظم انقلاب بود و رهبر نيز در پاسخ به اين نامه گفتند ملت فهيم ايران بر سر صندوق هاي راي پاسخ دروغگويان را خواهند داد و پيام کوتاه دوم نيز تجمع در روز جمعه 22 خرداد و در ساعت 24 جلوي در وزارت کشور بود. فرمانده نيروي مقاومت بسيج با بيان اينکه خاتمي بر سر صندوق راي گفت «من پيشگو نيستم ولي موسوي با فاصله زيادي پيروز مي شود»، اظهار داشت؛ همچنين آقاي فاتح چنين اقدامي را انجام داد و خود موسوي نيز قبل از اتمام انتخابات و آغاز شمارش آرا در کنفرانس مطبوعاتي پيروزي خود را اعلام کرد. وي ادامه داد؛ در دوشنبه يي نيز پس از انتخابات تجمع کنندگان به حوزه هاي بسيج حمله کردند و هفت تن از بسيجيان را کشتند. وي افزود؛ فائزه هاشمي نيز پس از اين جريان در تجمعي خواستار برگزاري مراسمي براي کشته شدگان در روز پنجشنبه بود اما وقتي قرار شد مقام معظم رهبري در نماز جمعه شرکت کنند آنها اين برنامه را تعطيل کرده و براي بر هم زدن نماز جمعه برنامه ريزي کردند.طائب با اشاره به دو راهکار تجمع کنندگان براي برهم زدن نماز جمعه اظهار داشت؛ يک راهکار اين بود که در نماز جمعه شرکت کنند و نماز جمعه را بر هم زنند و ديگري اين بود که در اطراف نماز جمعه حضور پيدا کنند که اين راهکار را نيز در نماز جمعه سه هفته گذشته انجام دادند. وي با اشاره به ديگر راهکارها براي بر هم زدن نظم عمومي خاطرنشان کرد؛ يک راهکار اين بود که اين جريان ها را حفظ کنند و به نهاد تبديل شوند و با تکثر ليدر از جمله موسوي، خاتمي و کروبي همراه شوند.فرمانده نيروي مقاومت بسيج افزود؛ همچنين ديگر راهکار آنها اين بود که با ساماندهي رسانه ها پس از اعلام شوراي نگهبان مشروعيت نظام را زير سوال ببرند و حتي در همين راستا بي بي سي مذاکره يي را با شيرين عبادي و چند تن از حقوقدان ها برگزار کرد و نظام و دولت را به دروغگويي محکوم کردند.
*****
بیانیه نشریات دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران پیرامون بازداشت و ایراد اتهامات کذب به دانشجویان دانشکده
نشریات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با انتشار بیانیه ای مشترکی نسبت به اتهامات وارد شده به دانشجویان این دانشکده اعتراض کردند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر در کیفرخواست مطرح شده از سوی دادستان در بیدادگاه روز شنبه به اسامی چند دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز اشاره شده و به آنها اتهامات مختلفی وارد شده است.
متن بیانیه نشریات دانشجویی دانشکده علوم پزشکی به شرح زیر است:
گویی دشمنی تاریخی استبداد و تحجر را با دانش، دانشجو و دانشگاه پایانی نیست و او همواره در کمین نشسته تا در هر بزنگاهی از دانشگاه انتقام بگیرد و این چراغ میهن را به سنگ ستم بشکند تا خدمتی دوباره به سلطه نادانی کرده باشد. اینان که هنوز از فضای عصبیتها و سبعیتهای جاهلیت خارج نشدهاند و ندای پیامبران و مصلحان و ناصحان در گوش ایشان اندک اثری نکرده است، نمی توانند خصومت خود را نسبت به مدنیت و نمادهای آن از جمله دانشگاه پنهان کنند. چونان اقوام بدوی به محل تحصیل و زندگی دانشجویان یورش میبرند و تا در توان دارند میزنند و میشکنند و به آتش میکشند و تلاش میکنند با بازداشت و در واقع به گروگان گرفتن دانشجویان، دانشگاه را از اعتراض به خیانت صورت گرفته و فضای نظامی و خفقان ایجاد شده باز دارند، غافل از اینکه این بار سرکنگبین صفرا خواهد فزود و فارغ از این حقیقت که طوفان درو خواهد کرد، آن کس که باد بکارد.
از میان هموطنان و دانشجویان قهرمان بازداشت شده، نگرانی و اندوه سه همدانشکدهای عزیزمان یعنی حسام سلامت، سمیه توحیدلو و محمدرضا جلائی پور، بیش از همه آزارمان میدهد و آراممان نمیگذارد.در این میان، از همه رسواتر و تاسف بارتر، پروژه انتساب اتهامات کذب و ساختگی نظیر تلاش برای انجام انقلاب مخملی و ارتباط با اعضای گروهک منافقین به برخی دانشجویان دربند است. روی آوردن به ایراد این قبیل اتهامات ساختگی و کذب به دانشجویان بی شک نشانی آشکار و روشن از خالی بودن دست سرکوب گران از هرگونه اتهام واقعی است.
به عنوان دانشجویان علوم اجتماعی که بحث پیرامون چند و چون انقلاب های مخملی در حوزه تخصصی آموزشی آنها می گنجد، نمی توانیم حیرت خود را از طرح این گونه اتهامات به نیروهای سیاسی و اجتماعی کشورمان با زمینه های تاریخی و اجتماعی خاص خود، پنهان نماییم. چاره ای نداریم جز اینکه به مانند همیشه با لبخندی بر لب و البته تاثری در دل از اینکه چنین توهمات و افکار پریشانی در دستگاه قضایی کشور تسری یافته، با طرح موضوع انقلاب مخملی در کشور برخورد نماییم.
از سوی دیگر، دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی با شناختی که از سوابق و جایگاه دوستان در بند خود دارند، شهادت می دهند که اتهام ارتباط با اعضای گروهک منافقین به دانشجویان از اساس کذب و باطل بوده و ایرادکنندگان چنین اتهامات کذبی را نیک خواهانه تحذیر می کنند که بیش از این با نسبت دادن این قبیل مسائل به دانشجویان، مایه وهن و بی اعتباری بیشتر نظام جمهوری اسلامی و قوه قضاییه آن را که باید مامنی برای عدالت ورزی باشد، فراهم نیاورید.
گرچه امروز، آنچه ننگآور است، نه بند که آزادی است زیرا که دربند سرکوبگرانی این چنین بودن خود نشانی است پر قیمت از شرف و آزادگی و شجاعت، اما زندانبان این زندان بزرگ نباید حتی لحظه ای تصور کند که با دربند نگاه داشتن همکلاسی هایمان میتواند فضای انفعال و سرخوردگی را به دانشگاه تزریق کند.
هرگز. ما ایستادهایم و گروگان بودن دوستانمان نه تنها ما را در خویش فرو نخواهد برد بلکه خشم مقدس مان را مضاعف خواهد کرد و بر استواری گامهایمان خواهد افزود. ما را با این شب تار سخنی از سر لابه و زاری نیست. او باید بداند که یا همکلاسیهایمان محمدرضا جلائی پور، سمیه توحیدلو و حسام سلامت را به سرعت آزاد خواهد کرد و یا پاسخی درخور و شایسته از دانشجویان دریافت خواهد کرد.
به راستی که یاری خدا نزدیک است.
نشریات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران :
• نشریه دانشجویی پگاه
• نشریه دانشجویی خستو
• نشریه دانشجویی شب
• نشریه دانشجویی صبح
• نشریه دانشجویی نوروز
• نشریه دانشجویی نیمه تاریک
• نشریه دانشجویی واحه
*****
مرکل به احمدی نژاد تبریک نمیگوید
آنگلا مرکل صدراعظم آلمان انتخاب مجدد محمود احمدینژاد را به ریاست جمهوری ایران تبریک نخواهد گفت. به گفته دولت آلمان، تبریک گفتن به مراسمی که در آن شک و تردیدهای فراوانی وارد آمده، بی مورد است.
آنگلا مرکل صدراعظم آلمان انتخاب مجدد محمود احمدینژاد را به ریاست جمهوری ایران تبریک نخواهد گفت. کلاوس فاتر معاون سخنگوی رسمی دولت آلمان امروز دوشنبه در برلین گفت: «به خاطر تردیدهایی که در شفافیت انتخابات اقامه شده است، خانم صدراعظم موردی برای تبریک گفتن نمیبیند.» آقای فاتر بار دیگر از سران جمهوری اسلامی درخواست کرد که تمام زندانیان سیاسی جنبش اعتراضات را آزاد کنند. با گذشت یک ماه و نیم از انتخابات ریاست جمهوری، آقای احمدینژاد امروز در تهران رسما برنده انتخابات شناخته شد. مراسم تحلیف رئیس جمهور قرار است روز چهارشنبه در مجلس شورای اسلامی برگزار شود. طبق قانون اساسی رئیس جمهور تا دو هفته بعد باید اعضای دولت خود را معرفی کند. انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که ۲۲ خرداد انجام شد، با اعتراضات بزرگی همراه شد. هیئت نظارت بر انتخابات وزارت کشور محمود احمدینژاد را در دور اول انتخابات برنده شناخت، درحالیکه سه نامزد دیگر یعنی مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محسن رضایی نحوه شمارش آرا و اعلام نتایج را با تقلبات فراوانی همراه دانستند. این سرآغاز اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات بود که طی آن دهها نفر کشته و زخمی شدند. در تهران محاکمۀ عدهای از فعالان سیاسی و مدنی به اتهام تحریک اعتراضات و "اقدام علیه امنیت ملی" جریان دارد. سران اصلاحطلب مانند سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی این محاکمات را "نمایشی" خواندهاند. بسیاری از مراجع دینی و چهرههای حقوقی نیز دادگاهها را با قوانین جاری ایران مغایر دانستهاند.
رادیو دویچه وله
*****
نمایش مسخره تنفیذ "عنتری نژاد" در جماران
نمایش ننگین نفوذ بخشیدن دوباره به یک لات بی هویت و موجود"روان"باخته چون احمدی نژاد،امروز با شرکت خلیفه اوباشان و گروهی از نوکران و خواجگان دست بسینه او، و البته سران گردنکش و قلدر "سپاه بیشرمان" که توانستند نظر خویش را به سیدعلی گدا بقبولانند صبح امروز با دو ساعت تاخیر، یعنی اندکی پس از ساعت 10 صبح آغاز شد و تا حدود 12:15 ادامه داشت و عاقبت به اتمام رسید. در این مراسم سرد و بیروح گروهی از سفیران یا کارداران کشورهای خارجی نیز شرکت داشتند که این حرکت بخصوص، از یاد ملت و ایرانیان میهن پرست چه در داخل خاک ایران و چه خارج از میهن، محو نخواهد شد.
این نمایش روحوضی قرار بود ساعت 8:30 بامداد آغاز گردد و بهمین دلیل، از حدود ساعت هشت بامداد دربهای حسینیه جماران (حسینیه امام خمینی) برای ورود دعوت شدگان و نیز شرکت کنندگان درمراسم گشوده گشت.
حضور نیروهای گسترده سپاه، بسیج، و اوباشان لباس شخصی از یک کیلومتری تا مقابل محوطه ورودی حسینیه آنچنان چشمگیر و بهم فشرده بود که برای رسیدن به محوطه پارکینگ حسینیه، تمامی اتومبیل های مراجعین ، شرکت کنندگان و یا دعوت شدگان با رعایت تمام نکات امنیتی خاص ابتدا بازدید (و یا بعبارتی تفتیش غیررسمی) و سپس اجازه ادامه مسیر داشتند که این حرکت، بخصوص برای چند تن از کنسولان یا میهمانان خارجی با واکنش منفی و دلسردی همراه بود و لااقل چهار تن از میهمانان خارجی از ادامه مسیر خودداری ورزیدند و با دور زدن و بازگشتِ راه آمده، از شرکت در مراسم خودداری ورزیدند.
علی رغم تمام تمهیدات و آمادگی و پراکندگی گسترده نیروهای امنیتی و اوباشان، از ساعت 7:30 بامداد در فاصله لااقل یک کیلومتری حسینیه گروهی از مخالفین ابتدا بصوورت پراکنده گرد آمده بودند که بتدریج با رسیدن افراد و گروهها از اینسو آنسوی، جمعیت متفرق بیکدیگر ملحق گشتند و تا پیش از ساعت ده بامداد این اجتماع معترضین به بیش از چند هزار نفر بالغ گشت اما از آنجایی که نه نیروها امنیتی به این جمعیت اجازه پیشروی بیش از آن میداد و هم این که موتور سواران نیروهای بسیجی و اوباشان لباس شخصی حضور خویش برای ایجاد آشوبی خونین را به رخ ملت می کشیدند، برخی از سران گروههای اجتماع کنندگان با درایت از افراد خواستند که ضمن حفظ آرامش و در صورت تمایل متفرق شدن از این محل، خویش را برای اجتماعات پس از نیمروز در میدان های ولی عصر، ونک، و مسیر میدان انقلاب تا میدان آزادی و خیابانهای منشعب آماده نگاهدارند که همین درخواست موجب گردید بتدریج جمعیت گردآمده متفرق شوند.
*****
متن حكم تنفيذ و انتصاب احمدي نژاد
خبرگزاري فارس - کد خبر 16387
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري، متن حكم تنفيذ راي مردم و انتصاب دكتر احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور ملت ايران به شرح ذيل است.
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
خداوند را سپاس كه بار ديگر ايران را سرافراز و مردم هوشمند ما را به آفرينش حماسهى ماندگار ديگرى موفق ساخت. بيست و دوم خرداد يكهزار و سيصد و هشتاد و هشت، برگ زرينى شد از كتاب سرنوشت ايران كه مردم ما سطر سطر آن را با همت والا و عزم استوار خود نگاشته و هشيارى و پايدارى خود را به حراست از آن گماشتهاند. حضور هشتاد و پنج درصدى در پاى صندوقهاى رأى در انتخابات اخير، نشانهاى آشكار است از احساس دلبستگى و غيرت و اهتمامى كه اين ملت كهن و پرافتخار، به دسترنج سى سالهى خود ميورزد و اميد و آرزوئى كه به كمال و اعتلاى آن و زدودن كاستىها و كجىها از آن در دل ميپروراند. اين همه از رحمت و فضل خداوند حكيم و قدير است كه اين بندهى بيقدر و ناتوان و همهى دلهاى متذكر و خاشع، بايد آن را قدر بشناسيم و جبههى شكر بر آستان منعم محبوب بسائيم. رأى قاطع و بىسابقهى مردم به رئيسجمهور منتخب و محترم، رأى به ويژگىهائى است كه كارنامهى چهارسالهى دولت نهم بدانها زينت يافته است و سمت و سوى گرايشهاى اكثريتِ بىچون و چراى ملت را آشكار ميسازد. اين، رأى به گفتمان پربركت و عزتمدار انقلاب اسلامى است؛ رأى به استكبارستيزى و ايستادگى شجاعانه در برابر سلطهطلبان بينالمللى است؛ رأى به مبارزه با فقر و فساد و تبعيض و مبارزه با اشرافيگرى است؛ رأى به سادهزيستى و نزديكى با مردم و غمگسارى از ضعيفان و مستضعفان است؛ رأى به كار و تلاشِ بىوقفه و خستگىناپذير است. اينها بخشهاى مهمى است از آنچه ملت ايران از منتخبان خود مطالبه ميكند و هر گاه كسى را با اين سمت و سو بشناسد، به او دل ميبندد و با بهرهگيرى از موهبت آزادى كه هديهى انقلاب اسلامى به اين ملت است، او را بر كرسى مسئوليت و مديريت مينشاند. اينجانب در آستانهى زادروز فرخندهى نجاتبخش بشريت، ولىّ اعظم خدا و امام صالحان حضرت حجةبنالحسن روحى فداه و عجّل اللَّه فرجه، اين عيد بزرگ را گرامى داشته و انتخاب جناب آقاى دكتر محمود احمدىنژاد را در دهمين انتخابات رياست جمهورى تبريك ميگويم و به پيروى از ملت بزرگوار ايران، رأى آنان را تنفيذ و اين مرد شجاع و سختكوش و هوشمند را به رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب ميكنم. و براى ايشان و همكارانشان توفيق خدمتگزارى به مردم؛ و تلاش در راه اِعلاء كلمهى اسلام؛ و اقدامات بزرگ و ماندگار و شايستهى ملت و كشور عزيز؛ و حركت كوشنده به سوى پيشرفت و عدالت، از خداوند متعال مسئلت ميكنم. و بديهى است كه رأى مردم و تنفيذ اينجانب تا هنگامى است كه ايشان بر اين صراط قويم پايدار باشند. در پايان با تجليل و تكريمِ نام و ياد امام بزرگوار و شهيدان عالىمقام كه ملت ما موفقيتهاى بزرگ خود را به آنان مديون است، علو درجات و شمول رحمت الهى بر ارواح طيبهى آنان را از خداوند متعال مسئلت ميكنم.
والسلام على عباداللَّه الصالحين - سيّد على خامنهاى
*****
حاشيه نگاري خبرنگار ايرنا از مراسم تنفيذ
مراسم تنفيذ حکم رياست جمهوري محمود احمدينژاد صبح امروز 12 مردادماه در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامي در حسينيه امام خميني(ره) برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ايرنا، در اين مراسم که روساي سه قوه، اعضاي هيات دولت، اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبري، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و فرماندهان عاليرتبه ارتش، سپاه و نيروي انتظامي، اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ائمه جمعه مراکز استانها، اعضاي احزاب و ديگر مسئولان کشوري و لشکري و سفيران کشورهاي خارجي در آن حضور داشتند، حکم محمود احمدي نژاد براي يک دوره چهار ساله ديگر تنفيذ شد.
** از ساعت 8 که در حسينيه امام خميني(ره) باز شد، شرکتکنندگان در مراسم تنفيذ يکي پس از ديگري وارد حسينيه شدند. در اين ميان بازار ديده بوسي گرم بود.
** وقتي فعالان سياسي دو جناح کشور و چهرههاي نامآشناي اصولگرا و اصلاحطلب را در مراسم تنفيذ رياست جمهوري دهم ديدم، به ياد جيغ و دادهاي بينتيجه رسانههاي بيگانه و دولتهاي غربي و سرمايهگذاريهاي چند ده ميليون دلاري و بيحاصل آنان براي شکست وحدت ملي و ايجاد تفرقه در طي 50 روز اخير افتادم و اين جمله حضرت آقا در نماز جمعه سالها قبل در ذهنم تداعي شد: "دو جناح همچون دو بال پرنده باشند".
** شرکتکنندگان در مراسم تنفيذ تنها سياسيون و شخصيتهاي نظامي و مسئولان نبودند، بسياري از چهرههاي فرهنگي، هنري، ورزشي و اجتماعي کشور و همچنين تعدادي از نخبگان دانشگاه، کارگردانان سينما و تلويزيون از جمله محمدرضا شريفينيا، مجيد مظفري، احمد نجفي، اقبال واحدي، محمد صالحعلاء، فرج الله سلحشور، جمال شورجه، آرش مجيدي، فرزاد جمشيدي و... در اين مراسم شرکت داشتند.
**مربي فعلي (افشين قطبي) و سابق (محمد مايليکهن)تيم ملي فوتبال، علي کفاشيان، رئيس فدراسيون فوتبال، مهدي تاج، نايب رئيس فدراسيون فوتبال،محمدرضا ساکت، مديرعامل باشگاه سپاهان، محمود خسروي وفا، رئيس فدراسيون جانبازان و معلولين نيز در ميان شرکتکنندگان حضور داشتند.
** حسين رضازاده قويترين مرد جهان هم که به مراسم تنفيذ احمدي نژاد آمده بود، در گفت و گويي کوتاه با خبرنگار ايرنا با تجليل از فعاليت هاي عمراني انجام شده در دولت نهم در حوزه ورزشي، کسب مدالهاي جهاني و المپيک را اولويت دولت دهم عنوان کرد. ** حاج منصور ارضي، مداح مشهور هم در مراسم حاضر بود.
** محسن رضايي، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام و کانديداي انتخابات رياست جمهوري از جمله شرکت کندگان در مراسم تنفيذ حکم رياست جمهوري بود.
**اين مراسم ساعت 10:30 با ورود رهبر انقلاب، اجراي سرود جمهوري اسلامي و تلاوت آياتي از کلام الله مجيد آغاز شد؛ سپس صادق محصولي وزير کشور دولت نهم گزارشي از روند برگزاري انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري ارائه کرد. محصولي با بيان اينکه در انتخابات دهم 46 ميليون و 200 هزار نفر حائز شرايط راي دادن بودند و 39 ميليون و 399 هزار و 975 نفر در انتخابات شرکت کردند، گفت: در باشکوهترين انتخابات تاريخ جمهوري اسلامي دکتر محمود احمدي نژاد با 24 ميليون و 607 هزار و 461 راي انتخاب شد.
**هنگامي که قاري قرآن آيه شريفه «اشداء علي الکفار و رحماء بينهم» را تلاوت کرد ياد بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني در ذهنم نقش بست که حضرت آيت الله خامنهاي را مصداق اين آيه دانسته بودند.
**در ادامه حکم تنفيذ رياست جمهوري محمود احمدي نژاد از سوي حجتالاسلام محمدي گلپايگاني رئيس دفتر مقام معظم رهبري قرائت شد. در اين حکم راي به رئيس جمهور راي به کارهاي دولت نهم، گفتمان انقلاب اسلامي، استکبارستيزي، مبارزه با اشرافيگري اعلام شده است.
**پس از قرائت متن حکم تنفيذ رياستجمهوري احمدينژاد، اين حکم از سوي رهبر معظم انقلاب به وي ارائه شد و بدين ترتيب احمدينژاد به عنوان رييس قوه مجريه در دولت دهم فعاليت رسمي خود را آغاز کرد.
**رئيس جمهور شانههاي رهبر انقلاب را بوسيد. اين لحظه عرض ارادت و ولايتمداري رئيس جمهور به رهبري از جمله لحظات ناب مراسم تنفيذ بود که عکاسان و تصويربرداران از مدتها قبل منتظر شکار آن بودند. در اين هنگام صداي "بنشين، بنشين" در حسينيه خطاب به کساني که براي ديدن اين تصاوير از سر جاي خود برخاسته بودند، بلند شد. ** سرماخوردگي احمدي نژاد در اين مراسم مشهود بود.
**در ادامه محمود احمدينژاد رئيس جمهوري اسلامي ايران به بيان ديدگاههاي خود در ارتباط با دولت آينده پرداخت و "عدالتگستري "، "پاکدستي "، "حفظ استقلال کشور" و "احترام به کرامت انساني" را از جمله اولويتهاي دولت دهم برشمرد. احمدي نژاد همچنين برخي برنامههاي دولت دهم در عرصه فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياست خارجي را تشريح کرد. رئيس جمهوري با بيان اينکه مسئوليت ما سنگينتر شده است، تاکيد کرد: در انتخابات گفتمان انقلاب اسلامي و آرمانهاي آن برگزيده شد. **تاکيد احمدي نژاد بر مبارزه ملت و دولت با بيعدالتي با تکبير حضار و تصريح وي بر استقرار حرکت صالحان در جهان با "انشاالله" آنان همراه شد. رئيس جمهور در پايان سخنانش همگان را به گوش فرا دادن به سخنان رهبر انقلاب دعوت کرد.
**در پايان مراسم حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب ضمن متين و بجا دانستن سخنان رئيس جمهور در سخناني با تجليل از خدمات دولت نهم اين دولت را دولت پرتلاش و سختکوش خواندند و براي دولت دهم توفيق خدمتگذاري به مردم آرزو کردند. ايشان همچنين توصيههايي را در زمينه رويکردهاي دولت آينده ارائه فرمودند و بر لزوم برنامهريزي در اين دولت تاکيد کردند.
** وقتي رهبر فرزانه انقلاب فرمودند: "نظام اسلامي شکست نخواهد خورد"، حاضران تکبير سر دادند و وقتي فرمودند: "در انتخابات بعضي از خواص مردود شدند" صداي بلند صلوات در حسينيه امام خميني(ره) بلند شد.
**نکته مشترک در فرمايشات رهبر معظم انقلاب و رئيس جمهوري، تعلق دولت به همه ايرانيان بود. رهبر معظم انقلاب فرمودند: "دولت متعلق به همه است" و احمدينژاد تصريح کرد: "دولت خود را خادم 70 ميليون ايراني ميداند".
**مراسم تنفيذ حکم رياست جمهوري ساعت 12:10 پايان يافت. رئيس جمهوري 14 مرداد براي اداي سوگند رياست جمهوري و مراسم تحليف به مجلس شوراي اسلامي ميرود. احمدينژاد بر اساس ماده 188 آييننامه داخلي مجلس، دو هفته پس از انجام مراسم تحليف فرصت دارد وزراي خود را براي کسب راي اعتماد به مجلس شوراي اسلامي معرفي کند. محمود احمدي نژاد متولد 1335 گرمسار، داراي دکتراي مهندسي و برنامه ريزي حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت و عضو هيات علمي اين دانشگاه است که اين سوابق و تجربيات را در کارنامه خود دارد: شهردار تهران(82-84)، استاندار اردبيل (73-76)، فرماندار ماکو و خوي، مشاور وزير علوم، عضو اولين شوراي مرکزي اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان و... وي در سوم تير 84 با کسب بيش از 17 ميليون راي به عنوان ششمين رئيس جمهوري اسلامي ايران برگزيده شد و در 22 خرداد 88 با کسب 24 ميليون و 607 هزار و 461 راي مجددا راي اعتماد مردم را به خود جلب کرد.
*****
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
آغاز اعتراضات مردم در میدان ونک تهران
بنابه گزارشات اعتراضات مردم از ساعت سه پس از نیمروز در میدان ونک آغاز شده است که با یورش وحشیانه گارد ویژه مواجه گشت.مردم و جوانان تهران در نقاط مختلف مرکزی تهران در حال تجمع هستند. نقاطی که در آن مردم و جوانان در حال شکل گیری اعتراضات هستند میدان انقلاب ، میدان ولی عصر،فاطمی ،خیابان آزادی و سایر نقاط می باشد. در حال حاضر در میدان انقلاب تعدادی زیادی از جوانان آماده آغاز اعتراضات خود می شوند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می شود.لحظاتی پیش مردم و بخصوص جوانان در ونک اعتراضات خود را آغاز کردند و اقدام به دادن شعارهایی مانند مرگ بر دیکتاتور نمودند.همزمان با آغاز اعتراضات در ونک نیروهای سرکوبگر گارد ویژه لباس شخصی ،سپاه پاسدارن به آنها یورش بردند.نیروهای سرکوبگرگارد ویژه سپاه پاسداران،بسیج و لباس شخصیها از میدان آزادی تا میدان انقلاب بصورت زیادی مستقر شده اند.
*****
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
گسترش اعتراضات در تمام نقاط تهران
مردم و بخصوص جوانان و دانشجویان و دانشگاهیان در نقاط مرکزی تهران دست به اعتراض زده اند و اعتراضات را به سایر نقاط گسترش دادند. در حال حاضر تا این لحظه (حدود ساعت هشت شب) مردم تهران و جوانان دختر و پسر در نقاط مختلف تهران اعتراضات خود را ادامه میدهند و دامنه این اعتراضات به نقاط دیگر تهران کشیده شده است .اعتراضات در میدان هفت تیر ،میدان ولی عصر،میدان ونک ،میدان انقلاب و میدان فاطمی ادامه دارد.از لحضاتی پیش در میدان هفت تیر بسوی شریعتی گروههایی از مردم به هم پیوستند و اقدام به راه پیمائی کردند. آنها در حال دادن شعارهایی علیه خامنه ای و احمدی نژاد هستند .شعارهایی که داده می شود عبارتند از ؛خامنه ای قاتله،ولایتش باطله/مرگ بر خامنه ی/ مجتبی بمیری رهبری را نبینی/ مرگ بر دیکتاتور/ دولت کودتا استعفا استعفاهمچنین در حوالی پارک ساعی تعدادی از مردم اقدام به تجمع و دادن شعار نمودند .آنها شعارهایی مانند مرگ بر دیکتاتور/ دولت کودتا استعفا استعفا می دادند که با شلیک گاز اشک آور نیروهای سرکوبگر علی خامنه ای مواجه شدند مردم در میدان ولی عصر به سوی زرتشت تجمع کرده اند و یکدست صدای مرگ بر دیکتاتور می دهند علیرغم یورش وحشیانه گله های موتور سوار لباس شخصی انها همچنان به اعتراضات خود ادامه میدهند .تا لحظه انتشار این گزارش اعتراضات مردم بصورت گروهای چند ده نفره آغاز می شود تا آرایش نیروهای سرکوبگر را به هم بزنند و زمینه را بر ای اعتراضات گسترده آماه نمایند .اعتراضات این گروها در نقاط مختلف ادامه دارد. نیروهای سرکوبگر گارد ویژه، سپاه پاسداران ،بسیج ولباس شخصیها که بدستور علی خامنه ای وحشیانه به مردم یورش می برند و آنها را آماج باتون های خود قرار میدهند. نیروهای لباس شخصی بصورت 2 نفره سوار بر موتور و بصورت گله های 10 الی 15 موتوره با در دست داشتن باتون به سوی جمعیت یورش می برند و انها را بشدت مورد ضرب و جرح قرار میدهند .حوالی ساعت19:45در اثر ضربات وحشیانه باتون که بر سر و صورت و گردن آنها فرود می آمد حداقل 4 نفر زخمی بر جای گذاشته است.
*****
دولت کودتا حکومت نظامی برقرار کرد
تظاهرات و درگیری شدید در نقاط مختلف تهران
از خیابان ولیعصر تهران در محدودههای مرکزی و شمالی شهر خبر میرسد که بهرغم حضور پرتعداد نیروهای انتظامی و شبه نظامی که نوعی «حکومت نظامی» پدید آورده است، گروهی از معترضان با نیروهای حاضر در صحنه درگیر شدهاند و به خصوص در حوالی میدان ونک درگیریها بسیار شدید گزارش شده است.
به گزارش خبرنگاران «موج سبز آزادی» از سطح شهر تهران، امروز در دهها نقطه سراسر تهران از جمله میادین اصلی و تقاطعهای پرترافیک شهر، به ویژه در محدوده چهارراه ولیعصر و میدان ولیعصر تا میدان فاطمی و از انتهای عباسآباد تا میدان ونک، نیروهای پلیس ضد شورش به همراه نیروهای بسیجی و لباس شخصی حضور بسیار پررنگی دارند؛ طوری که برخی شاهدان عینی تعداد آنها را در مواردی حتی بیشتر از روز 30 خرداد گزارش کردهاند.
همچنین شاهدان عینی از حضور چندین خودروی انتظامی و ضد شورش و دهها نیروی لباس شخصی جلوی وزارت کشور در خیابان فاطمی و همچنین صداوسیما در خیابان ولیعصر خبر دادهاند. گزارشهای رسمی نیز از حضور مهدی کروبی در جمع معترضان در انتهای خیابان عباسآباد و تقاطع ولیعصر خبر دادهاند.
مجموعه گزارشهای موجود حاکی است از حدود ساعت 5 بعدازظهر جمعیتی در حدود دو هزار نفر در میدان ونک با سکوت و بدون سر دادن هیچ شعاری تجمع کردند. حضور پرتعداد نیروهای انتظامی و شبه نظامی مانع از آن شد که از این جمعیت کاری بیشتر از قدم زدن برآید؛ تا آنکه در حدود ساعت 7 بعدازظهر که تعداد جمعیت حاضر در میدان ونک به بیش از پنج هزار نفر رسیده بود، نیروهای ضدشورش و بسیجی با باتوم شروع به حمله به مردم معترض کردند و جمعیت را به سمت خیابان ولیعصر به سمت جنوب، راندند.
بر اساس این گزارشها، در این زمان چند هزار نفر با سر دادن شعار در خیابان ولیعصر از میدان ونک به سمت جنوب حرکت کردند و این در حالی بود که همزمان گروههایی از مردم نیز در میدان ولیعصر، میدان فاطمی و حوالی پاک ساعی تجمع کرده بودند. اما دقایقی بیشتر طول نکشید که موتورسوران بسیج و ضد شورش به سمت مردم معترض حمله کردند و همه حاضران در پیادهروها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه در محدوده میدان ونک و نیز در حوالی میدان ولیعصر، معترضان نیز در مواردی با پلیس و بسیجیان درگیر شدهاند و طرفین به سنگپراکنی علیه یکدیگر پرداختهاند. از محدودهی بزرگراه حقانی و چهارراه جهان کودک نیز گزارشهایی مبنی بر درگیریهای شدید، وجود دارد. از میدان ولیعصر و تقاطع خیابان حافظ نیز گزارشهای مشابهی وجود دارد.
گزارشهای دیگری نیز رسیده که حاکی از شلیک گاز اشک آور در خیابان ولیعصر تهران در حوالی میدان ونک و آتش زدن سطلهای پلاستیکی زباله توسط مردم برای خنثی کردن اثر گاز اشکآور است. همچنین گزارش شده که صدها موتورسوار ضد شورش و بسیجی در حال حرکت به سمت میدان ولیعصر و میدان ونک دیده شدهاند. در حوالی میدان فاطمی تا ابتدای خیابان شهید مطهری نیز درگیریهای شدیدی گزارش شده است.
از میدان آزادی نیز گزارش رسیده که گروهی به صورت خودجوش و بدون قرار قبلی تجمع کرده و به سمت میدان انقلاب حرکت کردهاند. در نقاط دیگری از مرکز و جنوب شهر از جمله خیابان جمهوری و فلکه نازیآباد نیز ناآرامی و وضعیت ملتهب گزارش شده است.
در همین حال خبر میرسد که در حدود ساعات 7 تا 9 عصر در بسیاری از شاهراهها و تقاطعهای کلیدی شهر تهران از جمله پارکوی، چهارراه ولیعصر، آزادی تقاطع نواب، بلوار کشاورز، خیابان شهید بهشتی، اتوبان حقانی، اتوبان ملاصدرا، بزرگراه چمران و ... ترافیک شدیدی وجود داشته است. در بسیاری از نقاط پرترافیک شهر نیز صدای بوق شدید خودروها که نوعی نماد اعتراضی است، به چشم میخورد.
گزارشها همچنین نشان میدهد که همچون تظاهرات و اعتراضات یک ماه و نیم گذشته، دختران و زنان در شعارها حضور فعال داشته و پیشتاز بودهاند.
از جمله شعارهایی که امروز از سوی مردم معترض داده میشده، میتوان به این موارد اشاره کرد:دولت جنایت خجالت خجالت - تنفیذ تقلب مبارک مبارک - تقلب جنایت تنفیذتان مبارک - دیکتاتور حیاکن مملکتو رها کن - مرگ بر دیکتاتور - رهبر دیکتاتور خجالت خجالت - دولت کودتا استعفا استعفا - ایرانی می میرد ذلت نمی پذیرد- اعتراف شکنجه دیگر اثر ندارد...
*****
*****
بروز برخى نا آرامى ها در تهران ساعاتى پس از مراسم تنفيذ احمدى نژاد
رادیو فردا: ساعاتى پس از برگزاری مراسم تنفيذ محمود احمدى نژاد به عنوان رييس دولت دهم، گزارش شاهدان عينى از تهران حاكى است كه برخى نا آرامى ها در مركز پايتخت ايران به وقوع پيوسته است.حكم رياست جمهورى آقاى احمدى نژاد روز دوشنبه در غياب چهره هاى شاخص اصلاح طلب و برخى مقام هاى حكومتى مطرح نظير اكبر هاشمى رفسنجانى از سوى آيت الله خامنه اى، رهبر جمهورى اسلامى، تنفيذ و اجرايى شد.شاهدان عينى به راديو فردا گفته اند كه دهها نفر از معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهورى دهم در حد فاصل ميدان وليعصر و ونك تجمع كرده و شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «الله اکبر» سر دادند.پلیس برای متفرق کردن معترضان اقدام به پرتاب گاز اشک آور کرده و به تعقیب آنها در کوچه های این منطقه می پردازد.خبرگزارى آلمان نيز از تهران گزارش داده است كه شمار معترضان هزاران نفر است و نيروهاى بسيج و موتورسواران تلاش مى كنند كه آنها را متفرق كنند. اين گزارش مى افزايد كه حضور نيروهاى ضد شورش و لباس شخصى ها در اين مسير بسيار پر رنگ است و خودروها نيز بوق هاى خود را به صدا در آورده اند.خبرگزاری فارس که نزدیک به سپاه پاسداران است نیز گفته است: در تجمع روز دوشنبه مهدی کروبی، نامزد معترض انتخابات ریاست جمهوری، حضور داشته است.در روزهاى گذشته، مخالفان نتايج انتخابات رياست جمهورى فراخوان هاى گسترده اى را در سايت هاى اجتماعى براى تجمع و نشان دادن اعتراض خود به مراسم تنفيذ و تحليف محمود احمدى نژاد منتشر كردند.
*****
اعتراض های پس از تنفیذ به خشونت کشیده شد
BBC - معترضان به تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در برخی نقاط تهران تجمع کردند. به گفته شاهدان عینی، همزمان با حضور معترضان در بخش های مختلف شهر، حضور نیروهای امنیتی و "لباس شخصی" مانند اعتراضات پیشین مشهود بود.
میدان آزادی یکی از مناطقی بود که معترضان در آن تجمع کردند اما نیروهای امنیتی با هر گونه توقفی برخورد کردند.
گزارش های رسیده از میدان ونک از حضور گسترده نیروهای امنیتی و لباس شخصی در این میدان و خیابان های اطراف خبر می دهد.
به گفته یکی از شاهدان عینی در میدان ونک، آمبولانسی در میدان مستقر شده و ماشین های گارد ضد شورش نیز دراطراف میدان دیده می شود. نیروهای لباس شخصی و گارد های ضد شورش مردم را مورد ضرب و جرح قرار داده اند. معترضان در مقابل پرتاب گاز اشک آور در میدان ونک کاغذ آتش زده اند.
این شاهد عینی از میدان ونک گزار شداده: نیروهای زیادی از بسیجی ها و لباس شخصی های موتور سوار در میدان ونک جمع شده اند و این نیروها با رانندگانی که بوق می زدند و یا آهنگ یار دبستانی پخش می کنند هم برخورد می کنند. "
براساس گزارش های دریافتی، مهدی کروبی نامزد معترض به نتیجه انتخابات نیز در خیابان ولی عصر پائین تر از عباس آباد در میان معترضان حاضر شده است. خبرگزاری فارس نوشته است که او برای معترضان سخنرانی کرده است.
در همین حال، گزارش ها از میدان ولی عصر هم از درگیری هایی میان معترضان و نیروهای امنیتی خبر می دهد. یک شاهد عینی در میدان ولی عصر گفت " نکته قابل توجه این بود که نیروهای لباس شخصی با موتور قرمز رنگ و لباس متحد الشکل در حال مانور بودند.
*****
توجه: بدلیل اختلالات شدیدی که از حدود نیمروز (از حدود ساعت یازده بامداد تا حدود 9 شب) در شبکه اینترنت ایجاد گشته بود، برخلاف همه روزه نتوانستیم گزارشات ساعت به ساعت را بطور مشروح انتشار دهیم اما اینک که حدود 30 دقیقه است که همان اینترنت لاک پشتی با سرعت حدود صفر، دوباره برایمان قابل گشودن شده است، با عجله خلاصه ای از حوادث و اتفاقات از ساعت 11 پیش از نیمروز تا این لحظه (حدود 10 شب) را نوشته ایم که لحظاتی دیگر انتشار خواهیم داد.
اگر دوباره ارتباط اینترنتی قطع یا دچار اخلال نگردد، تلاش خواهیم نمود که دنباله اعتراضات خیابانی را که بنا به گزارش یاران ما در برخی از خیابانها هنوز ادامه دارد و همچنین همایش شبانه مردم بر پشت بام های منازل را پوشش داده و انتشار دهیم
*****
-
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ