سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۶/۲۱

شنبه: 21/6/1388 (زمان: 00:01 بامداد)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران و هم میهنان بامدادتان گرامی باد. باری دیگر یکی از آدینه های کسل کننده و بدون هیچ تحرک و پیامدی را پشت سرنهاده ایم و دقیقه ای است که از نیمه شب عبور کرده و بامداد شنبه را آغاز نموده ایم.
دیروز مانند دیگر آدینه ها کسل کننده بود زیرا که دوباره نمایشی از بیشرمی و گستاخی و دریدگی گرگهای بی شرافتی که خون پاک رادمردان و شیرزنان و فرزندان ایران زمین را سالهاست بی دلهره و تشویش بر خاک گلگون گشته میهن جاری می سازند، در معرض دید قرار گرفت اما دوران افول و پایانی اینگونه نمایشات تمسخرآمیز رو به پایان است زیرا که عمر رژیم ولایت وقیح گام به گام به مرگش نزدیک می گردد. دیروز مانند دیگر آدینه ها کسل کننده بود زیرا که رهبر اوباشان و دجالان در نهایت بیشرمی دهان کثیف یاوه گویش را در نمایش روحوضی نماز جمعه (مانند همیشه) بدروغ گفتن گشود، پلیدی ها را نیکویی و قیام مبارزین و آزادیخواهان را تحریک بیگانگان و اقداماتی بی نتیجه برای مقابله با نظام قانونی (...!!!؟) ولایت سفیه خواند و هشدار داد که ازین پس نیز کماکان با مخالفین خواهد جنگید و خون برومندترین فرزندان این آب و خاک را کماکان برزمین خواهد ریخت و خلاصه نوای گوش خراش "هل من مبارز" سرداد.
از تمام نکات مشروحه فوق مسخره تر و شرم آورتر، یاوه نویسی های حسین بازجوی مفلس در لجن نامه کیهان است که نماز جمعه دیروز را بی نظیر و شگفت آور قلمداد کرده و نوشته که بدلیل این که "رهبر اوباشان" امامت این دلقک بازی را بعهده داشت مراجعین به این نمایش غیرقابل شمارش بود؛ در حالی که شاید تعداد نظاره گران و شرکت کنندگان بکمک عوامل و اوباشان رژیم در نهادهای وابسته به خود مانند سپاه و بسیج و لباس شخصی هاو غیره و غیره، باضافه گروه اندکی از ذوب شدگان در کوره "ولایت وقیح"، در مجموع شاید به پنجهزار نفر هم نمی رسید اما در چشمان کور "حسین بازجوی" دستمال یزدی بدست، این عده اندک دهها برابر بیشتر جلوه نموده و او از حضور بی مانند نمازگزاران قلم فرسایی کرده است.
با هم به سرمقال لجن نامه کیهان مربوط به روز شنبه 21 شهریور که تا ساعاتی دیگر منتشر شده و توزیع خواهد گردید نگاهی بیاندازیم:
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در اجتماع عظيم و با شكوه روزه داران موحد تهراني در سومين نماز جمعه ماه مبارك رمضان،تصريح كردند: برخلاف برخي تبليغات، اگر كسي يا جرياني، عقيده اي مخالف داشته باشد و اصطلاحاً دگرانديش باشد نظام با او كاري ندارد اما اگر جرياني به معارضه و ضربه زدن روي آورد و برروي انقلاب شمشير بكشد، همچنانكه در هيچ جاي دنيا تحمل نمي شود، در ايران نيز، نظام در دفاع از خود با او برخورد قاطع خواهد كرد .به گزارش پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري ايشان با تبيين سلوك سياسي مولاي متقيان حضرت علي بن ابيطالب(ع)، رفتار سياسي امام خميني را منطبق با سلوك و سيره امير مومنان برشمردند و تأكيد كردند: روز قدس از برجسته ترين يادگارهاي امام راحل عظيم الشأن است و به فضل و هدايت الهي، ملت بزرگ و بيدار ايران جمعه آينده، يكپارچه و متحد، پرچم حمايت از مظلومان فلسطين را در پيشاپيش ملت هاي ظلم ستيز جهان، به اهتزاز درخواهد آورد .رهبر معظم انقلاب روز قدس را نشانه دلبستگي «امام و انقلاب و ملت ايران» به قدس شريف دانستند و با اشاره به خشم مستكبران و صهيونيست ها از اين اقدام ملت ايران در زنده نگه داشتن نام و ياد فلسطين، افزودند: دشمن در تمامي سال ها تلاش كرده، مراسم روز قدس تضعيف شود اما امسال هم ملت شريف ايران با راهپيمايي در تهران و سراسر كشور اين روز را گرامي مي دارد و بسياري از مسلمانان جهان نيز به تبعيت از اين ملت، نام قدس را بار ديگر زنده مي سازند .حضرت آيت الله خامنه اي، روز قدس را مظهر وحدت ملت ايران خواندند و با اشاره به لزوم مقابله با اختلاف و تفرقه تأكيد كردند: مردم مراقب باشند كه برخي، از اجتماعات روز قدس براي ايجاد تفرقه استفاده نكنند چرا كه پرچمداري در عرصه حمايت از فلسطين، تنهابا يكپارچگي ملت امكان پذير است.حضرت آيت الله خامنه اي در آغاز خطبه دوم نماز در سخناني كه مخاطب اصلي آن جريان ها و شخصيتهاي سياسي و «مسئولان سابق و كنوني كشور» بودند به بررسي انشعاب هايي پرداختند كه در سي سال اخير در جريان اصيل مردم و انقلاب به وجود آمده است.ايشان علت برخي از اين انشعابها را اختلاف در «مباني و عقايد» دانستند و افزودند: برخي انشعاب ها و اختلاف ها نيز در واقع بر سر منافع بوده اما برخي ديگر، اختلاف نظر بر سر چگونگي اجراي اصول بوده است كه بايد با هر كدام برخورد متفاوتي شود .رهبر انقلاب اسلامي با تبيين برخوردهاي امام خميني(رض) با انشعاب ها و اختلافات، خاطرنشان كردند: امام راحل به تأسي از سلوك سياسي اميرمؤمنان «به تناسب ماهيت و جوهره جريان هاي سياسي و انشعابي»، با آنها برخوردهاي متفاوتي مي كردند .حضرت آيت الله خامنه اي با يادآوري چگونگي برخورد امام با دولت موقت، مخالفين لايحه قصاص و گروهك منافقين افزودند: امام ابتدا مدارا و نصيحت مي كردند اما وقتي اين روش بي نتيجه مي ماند قاطعيت از خود نشان مي دادند .ايشان در همين زمينه يادآوري كردند: اين گونه برخوردهاي امام حتي در سطوح بالاتر از رئيس جمهور هم ديده مي شد به گونه اي كه امام (رض) در اواخر عمر با كساني كه احساس كردند مدارا با آنها ديگر امكان ندارد، برخورد كردند .حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به سوابق انقلابي و مذهبي جريان هاي انشعابي خاطرنشان كردند: ماهيت برخي از اين اختلافها، تفاوت ديدگاه در روشهاي اجراي اصول بود اما عده اي با اختلافات بنيادين و يا دعوا بر سر منافع، كار را به درگيري و معارضه با امام و انقلاب كشاندند و تلاش كردند مباني غلط را مانند سمي مهلك در روح و كالبد نظام رسوخ دهند كه امام وقتي اين خطر را احساس كردند مدارا را كنار گذاشتند و با آنها برخورد قاطع كردند .ايشان، اختلاف در سلايق و روش ها را بر خلاف اختلاف در مباني، داراي منافعي براي جامعه دانستند و افزودند: وجود افراد و جريان هاي منتقد و صاحب ديدگاههاي متفاوت به نفع كشور است به شرطي كه اين اختلاف سلايق در چارچوب اصول يعني «اسلام، قانون اساسي و رهنمودها و وصيتنامه امام» باشد، نه مسائلي كه اسمش را اصول مي گذارند، اما در حقيقت با مباني و اصول انقلاب بيگانه است .رهبر انقلاب خاطرنشان كردند: برخلاف برخي تبليغات، اگر كسي يا جرياني، عقيده اي مخالف داشته باشد و اصطلاحاً دگرانديش باشد نظام با او كاري ندارد اما اگر جرياني به معارضه و ضربه زدن روي آورد و برروي انقلاب شمشير بكشد، همچنانكه در هيچ جاي دنيا تحمل نمي شود، در ايران نيز، نظام در دفاع از خود با او برخورد قاطع خواهد كرد .ايشان جذب حداكثري و دفع حداقلي را سياست نظام در قبال جريانهاي مختلف كشور اعلام كردند و افزودند: نظام تا جايي كه مجبور نباشد با جرياني برخورد نمي كند بنابراين اگر كسي و جرياني دنبال خشونت نرود، براي بر هم زدن امنيت و آسايش جامعه تلاش نكند، با مباني نظام معارضه نكند و دنبال دروغ پراكني و شايعه سازي نباشد، در فعاليت ها و ابراز عقايد خود، آزاد است و هيچ كسي با او كاري نخواهد داشت .خطبه دوم نماز جمعه ديروز تهران، با توصيه مؤكد رهبر انقلاب به فعالان سياسي، مسئولان «صاحبان نفوذ و قدرت» درباره مراقبت شديد از خود در مقابل انحراف و فساد پذيري ادامه يافت .ايشان سهل انگاري در مقابل لغزش ها و انحرافات كوچك را زمينه ساز انحرافات بزرگ و سقوط نهايي خواندند و با استناد به آيات قرآني خاطرنشان كردند: لغزش ها، تدريجاً، انسان را از درون فاسد مي كند و اين فساد، به انحراف در عمل و گاه به انحراف در عقيده منجر مي شود بنابراين همه بايد ضمن رعايت تقوا، مراقب يكديگر از جمله اعضاي خانواده خود باشيم .حضرت آيت الله خامنه اي در همين زمينه مردم را به موعظه و نصيحت مسئولان توصيه كردند و افزودند: مردم به وسايل و روش هاي گوناگون مسئولان را نصيحت كنند تا مبادا آنها دچار لغزش شوند چرا كه انحراف و لغزش مسئولان، براي نظام، كشور و مردم خطرناكتر است .ايشان، نظام اسلامي را نيز مانند يك فرد، در معرض خطر لغزش و انحراف و فساد خواندند و افزودند: اگر همه مراقب نباشيم ممكن است اسم و ظاهر جمهوري اسلامي باقي بماند اما سيرت و رفتار و عملكرد و برنامه هاي نظام، غير اسلامي شود .حضرت آيت الله خامنه اي حركت جامعه و كشور به سمت عدالتخواهي، رفتار و اخلاق ديني، «رشد فكري و علمي و صنعتي» در فضاي آزادي، و ايستادگي مقتدرانه در مقابل «دشمنان و جبهه ظلم بين المللي» را از جمله نشانه هاي سلامت و دوري نظام از فساد و بيماري دانستند .ايشان افزودند: مردم بيدار باشند و بدانند اگر مسير حركت جامعه و نظام غير از اين باشد و مسائلي نظير شكاف عظيم طبقاتي، استفاده از آزادي در جهت فساد و فحشا، و احساس ضعف و عقب نشيني در مقابل زورگويان جهاني به وجود آيد اينها نشانه بيماري نظام اسلامي است .رهبر انقلاب اسلامي، پيگيري جدي مباني و شعارهاي حضرت امام خميني را علاج مشكلات، و تضمين كننده ادامه «پيشرفت و عزت و افتخار ملي » دانستند و افزودند: دشمن، همچنان كه در بلواهاي پس از انتخابات روشن تر شد، در صدد ضربه زدن به پشتوانه مردمي نظام است و همه بايد مراقب باشيم .ايشان مشاركت 85 درصدي و حضور 40 ميليوني مردم در انتخابات 22 خرداد را جلوه زيباي اعتماد مردم به نظام خواندندو خاطر نشان كردند: دشمن و متأسفانه برخي در داخل كشور، اين حقيقت را ناديده مي گيرند و از بي اعتمادي مردم سخن مي گويند اما ان شاء الله همه خواهند ديد كه در انتخابات سال هاي آينده نيز مردم با وجود تلاش هاي اخير دشمنان و «غافلان و بي خبران داخلي»، حضوري قوي و مستحكم خواهند داشت .حضرت آيت الله خامنه اي وجود دوست و دشمن را براي هر حكومتي، مسأله اي طبيعي و عادي دانستند و افزودند: هيچ حكومتي در جهان نيست كه مردم داخل يا خارج آن كشور، همه با او خوب يا همه با آن بد باشند همانطور كه در طول تاريخ نيز هر حكومتي، مخالفان و موافقاني داشته است، و مهم اين است كه دقت شود مخالفان و موافقان هر حكومت چه كساني هستند .ايشان، مخالفت غارتگران و استعمارگران بين المللي از جمله آمريكا و انگليس و دشمني صهيونيست هاي خبيث با ايران را يادآوري كردند و افزودند: اين مخالفتها مايه افتخار ملت است و نبايد كسي را بترساند و يا به تسليم در مقابل دشمن بكشاند ضمن اينكه ملت هاي مؤمن و استقلال طلب در سراسر جهان و سياستمداران مستقل، هوادار اين ملت و اين نظامند و اين صف بندي، نشان دهنده حقانيت جمهوري اسلامي است .رهبر انقلاب اسلامي، كشور و آينده درخشان آن را متعلق به نسل جوان دانستند و افزودند: جوانان عزيز بايد با هوشياري و احساس مسئوليت، براي استمرار و تكميل اين نظام تلاش كنند چرا كه اقتدار علمي، اقتصادي، سياسي، اطلاعاتي و بين المللي نظام اسلامي مايه عزت و افتخار همه ملت بويژه جوانان پر نشاط كشور بوده و خواهد بود .حضرت آيت الله خامنه اي در پايان خطبه دوم نماز جمعه، هوشياري همگاني را ضروري خواندند و خاطرنشان كردند: مردم مراقب باشند كه برخي، با تحركاتي كه در ده سال گذشته هم گاهي انجام داده اند اما با هوشياري مردم مهار شده است براي ملت يك جمهوري اسلامي تقلبي درست نكنند و شعارهاي هميشه جذاب و پر طراوت و پرثمر امام و انقلاب را تضعيف نسازند .رهبر انقلاب اسلامي، در خطبه هاي نماز همچنين با گراميداشت ياد مرحوم آيت الله طالقاني، و شهيد ايت الله مدني افزودند: ياد اين دو مرد بزرگ با تاريخ نماز جمعه ايران، پيوند خورده است، و خدمات آنان در حافظه مردم و تاريخ ايران فراموش نخواهد شد .حضرت آيت الله خامنه اي همچنين با تبيين ابعاد مختلف سلوك سياسي حضرت علي (ع) در خطبه اول نماز، خاطرنشان كردند: سياست ورزي اميرالمومنين (ع) آميخته با سلوك معنوي و اخلاقي آن حضرت بود .ايشان توأم بودن سياست با اخلاق و معنويت را موجب كمال مردم و جامعه دانستند و افزودند: در غير اين صورت، سياست ورزي، وسيله اي براي كسب قدرت، ثروت، و پيش بردن امور دنيوي خواهد بود و به آفتي براي جامعه و حتي سياست ورزان تبديل خواهد شد .رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به بي ارزش بودن حكومت در ديدگاه حضرت علي عليه السلام، «احقاق حق، ايجاد عدالت و مبارزه با ظلم را» علل قبول حكومت از جانب اميرمومنان برشمردند و خاطرنشان كردند : يكي از ويژگيهاي سياست ورزي حضرت اميرالمومنين (ع)، پرهيز از مكر و فريب بود در حاليكه در نظامهاي سكولار و نگرشهاي مبتني بر جدايي دين از سياست، استفاده از هر روشي از جمله مكر و حيله اشكالي ندارد .ايشان افزودند: در مكتب سياسي مولاي متقيان، توسل به ظلم و دروغ براي پيروز شدن جايگاهي ندارد و حضرت علي (ع) بطور جدي از مردم مي خواستند كه با تملق و چاپلوسي با او سخن نگويند .مدارا با مخالفان و حتي دشمنان تا حد ممكن، ويژگي ديگري از سلوك سياسي اميرمومنان بود كه رهبر انقلاب اسلامي به آن پرداختند .ايشان در اين زمينه خاطرنشان كردند: آن حضرت در مقاطع و حوادث مختلف تا آنجا كه امكان داشت با مخالفان و معارضان با تسامح و خوش رفتاري برخورد مي كردند اما اگر در نهايت چاره اي باقي نمي ماند، با قاطعيت مقابل آنها مي ايستادند .حضرت آيت الله خامنه اي بيان استدلال و منطق در مقابل دشمنان و مخالفان را يكي ديگر از ويژگيهاي سلوك سياسي اميرالمومنين علي (ع) برشمردند و افزودند: رفتار آن حضرت با همه افراد و جريانهاي معارض و مخالف، يكسان نبود و ميان آنهايي كه با وجود داشتن اهداف حق، از روي جهالت و قشريگري، به راه انحراف و اشتباه مي افتادند، با افرادي كه از ابتدا در راه باطل بودند تفاوت قائل مي شدند ضمن اينكه آن حضرت در مقابل انحراف و توسل به ظواهر ديني، قاطعانه مي ايستادند .
*****
به گزارش روزنامه اعتماد که تا چند ساعت دیگر انتشار خواهد یافت:
مجلس با متمم براي واردات بنزين موافقت نمي کند
اختصاص سهميه ماهانه 100 ليتر به خودروهاي شخصي در هفت ماهه نخست سال وضعيت ناروشني را براي پنج ماه پاياني به وجود آورد تا مسوولان براي فرار از اين بن بست راه حل هاي مختلفي ارائه کنند از جمله ارائه متمم به مجلس که رويانيان آن را بيان کرد. چند تن از نمايندگان مجلس در گفت وگو با «اعتماد» با دولت اتمام حجت کرده و پيشاپيش عنوان کردند با متمم بودجه براي واردات بنزين موافقت نخواهند کرد. جمعي از نمايندگان مجلس که از کار غيرقانوني دولت بسيار گله مندند، از برخي شنيده ها نيز سخن مي گويند و آن اينکه سهميه 100 ليتري بنزين تا پايان سال حفظ مي شود. غلامرضا مصباحي مقدم نماينده تهران و شميرانات درباره واردات بنزين مي گويد؛ واردات بنزين غيرقانوني نيست آنچه غيرقانوني است، اختصاص يارانه براي بنزين وارداتي است که دولت بايد آن را همراه با ماليات و عوارض به متقاضيان تحويل دهد و دولت حق ندارد از منابع عمومي يارانه به بنزين وارداتي اختصاص دهد. او مي افزايد؛ سال گذشته ميزان سهميه بنزين افزايش پيدا نکرد و دولت نيز متمم به مجلس ارائه نداد اما از منابع داخلي شرکت ملي نفت برداشت کرد که کار غيرقانوني انجام داد. مصباحي مقدم درباره اينکه آيا در صورت ارائه متمم براي واردات بنزين، نمايندگان مجلس با آن موافقت خواهند کرد، تصريح مي کند؛ به طور حتم مجلس با متمم براي واردات بنزين موافقت نخواهد کرد.او همچنين درباره برخورد مجلس با تخلفات بنزيني دولت در سال هاي گذشته نيز مي گويد؛ مجلس دائماً اعتراض کرده اما مجلس اهرمي بر اينکه بلافاصله جلوي اين تخلف دولت را بگيرد، در اختيار ندارد. آنچه مسلم است اينکه تخلفات به ديوان محاسبات و سپس به قوه قضائيه ارجاع داده و با وزير متخلف برخورد مي شود. در روزي که چهار نماينده تهران در مجلس نسبت به تخلفات دولت درباره بنزين تذکرات جدي دادند، «اعتماد» از محمدرضا خباز مخبر کميسيون اقتصادي مي خواهد درباره واردات بنزين و توزيع آن به صورت يارانه يي توضيح دهد؛ «هشدارهاي متعددي به دولت در قالب تذکر داده شد؛ اينکه قانون شکني بد است و قانون بايد محترم شمرده شود.»او مي افزايد؛ طبق قانون دولت بايد 44 ميليون ليتر بنزين توليد داخل را سهميه بندي کند و مازاد آن را به قيمت تمام شده در اختيار مصرف کننده قرار دهد اما متاسفانه حيف وميل به وسيله مسوولان درجه يک دولت سبب شد دولت نتواند در راستاي قانون حرکت کند.
خباز تصريح مي کند؛ مصرف کننده اصلي خود دولت است و مصرف هاي بي رويه در دستگاه هاي دولتي اتفاق مي افتد.او درباره اينکه آيا آماري از ميزان مصرف توسط دستگاه هاي دولتي که به عنوان حلقه مفقوده مصرف بنزين است، داريد مي گويد؛ آنچه عيان است چه حاجت به بيان است و به قول طلبه ها قابل درک است اما قابل وصف نيست.خباز همچنين در مورد کاهش ميزان سهميه بنزين در پنج ماه پاياني سال مي گويد؛ در اين زمينه شنيده مي شود تا پايان سال سهميه به همين ميزان خواهد بود و به اين ترتيب دولت يک بار ديگر قانون را زير پا مي گذارد در حالي که اگر قانون دقيق اجرا مي شد، به هر خودرو 80 ليتر بنزين اختصاص پيدا مي کرد. او درباره اينکه چرا مجلس برخورد جدي با تخلفات آشکار دولت در خصوص بنزين نمي کند، مي افزايد؛ در يکي از بندهاي بودجه در خصوص بنزين اين توضيح آمده که بايد جدي تر با تخلفات برخورد شود و اجراي اين قانون ضروري است و اگر رعايت نشود، به منزله تصرف در بودجه عمومي کشور است که شديدترين مجازات را به دنبال دارد.او درباره شديدترين مجازات نيز اين گونه توضيح مي دهد؛ اگر کسي اين تخلف را انجام دهد، از طريق دادگاه تعقيب مي شود و حکم آن نيز زندان طولاني مدت است.خباز درباره اينکه آيا اين شخص مصونيت سياسي و اجرايي ندارد، تصريح مي کند؛ ممکن است مقاومت کند اما قطعاً پس از پايان ماموريت بازداشت مي شود.او ادامه مي دهد؛ مشکل بي توجهي دستگاه هاي اجرايي به قانون است.مخبر کميسيون اقتصادي همچنين درباره اينکه در صورت ارائه متمم به مجلس براي واردات بنزين آيا نمايندگان با آن موافقت خواهند کرد، مي گويد؛ اگر دولت بخواهد متمم ارائه دهد چون خلاف قانون عمل کرده و خلافکار جايز نيست لذا با آن موافقت نمي شود چون اگر خلافکار را جايز بدانيم راه براي خلاف باز مي شود.او تصريح مي کند به عنوان يک نماينده با تصويب متمم موافقت نخواهم کرد.
مجلس جدي است
محمدرضا ميرتاج الديني عضو هيات رئيسه مجلس نيز درباره مشکلات کنوني بنزين و تاکيد دولت بر حفظ سهميه موجود در حالي که تاکيد داشت وقت زيادي ندارد اين گونه توضيح مي دهد؛ «با تصويب لايحه هدفمند کردن يارانه ها همه مشکلات حل مي شود.» نماينده مردم تبريز درباره اينکه تصويب اين لايحه با تاخير شش ماهه همراه شد و بعيد نيست باز هم با تاخير مواجه شود. در اين صورت چه راهکاري وجود دارد، مي افزايد؛ بايد دولت خودش مشکل را حل کند. ميرتاج الديني درباره متمم بودجه براي واردات بنزين نيز مي افزايد؛ مجلس با متمم موافقت نمي کند.او درباره واردات غيرقانوني بنزين از منابع داخلي شرکت ملي نفت در حالي که آن را خلاف قانون دانست، عنوان مي کند؛ «مجلس قرار است در اين زمينه شفاف و جدي پيش برود.»
دولت آمار بنزين را در اختيار مجلس قرار دهد
مويد حسيني صدر منشي اول کميسيون انرژي مجلس معتقد است؛ اگر دولت نمي تواند برنامه صحيحي براي توزيع بنزين داشته باشد، آمار و ارقام را در اختيار مجلس و کميسيون انرژي قرار دهد تا بهترين راه حل را با حفظ عدالت ارائه دهند.عضو اصولگراي مجلس در مورد کاهش سهميه بنزين به عنوان يکي از راه حل هاي توزيع بنزين داخلي در پنج ماه پاياني سال مي گويد؛ «هيچ الزامي به کاهش سهميه خودروهاي شخصي نيست بلکه مي توان سهميه خودروهاي عمومي را که خدمات ارائه نمي دهند، کاهش داد. او مي افزايد؛ در حال حاضر حداکثر هشت ميليون خودرو سواري در کشور وجود دارد که اگر به هر کدام روزانه سه ليتر اختصاص پيدا کند، هشت ميليون خودرو روزانه 24 ميليون ليتر مصرف مي کنند در حالي که توليد بنزين داخلي 44 ميليون ليتر است. او ادامه مي دهد؛ 20 ميليون ليتر باقي مانده را مي توان به وانت، تاکسي، موتورها و خودروهاي عمومي اختصاص داد.مويدحسيني تصريح مي کند؛ مجلس خواهان فشار بر اقشار مردم و کاهش سهميه نيست.او همچنين در رابطه با ارائه متمم بودجه براي واردات بنزين مي گويد؛ بحث متمم بودجه به ضرر کشور است. در حال حاضر پولي براي واردات بنزين نداريم. ضمن اينکه تمام پروژه هاي عمراني با کمبود بودجه مواجه اند، پالايشگاه ها نيمه تمام مانده و صنعت نفت با مشکل مواجه شده است. او تصريح مي کند؛ اگر پولي داشته باشيم، در بحث متمم براي طرح هاي عمراني و نفت و گاز اختصاص مي دهيم.همچنين عماد حسيني ديگر نماينده کميسيون انرژي مجلس نيز معتقد است؛ در بحث بنزين متاسفانه روند بي قانوني حاکم شده است. ضمن اينکه شنيده مي شود براي ماه هاي فصل پاييز نيز سهميه 100 ليتر تعيين شده است.او مي افزايد؛ دولت روي لايحه متمم حساس است.
*****
پيشنهاد سيستم کنترل جهاني از سوي ايران...!!
مجتبي ثمره هاشمي در گفت وگو با روزنامه واشنگتن پست گفت ايران حاضر به گفت وگو درباره متوقف کردن برنامه غني سازي اورانيوم اش در واکنش به درخواست هاي غربي نيست، اما به جاي آن يک سيستم کنترل جهاني را پيشنهاد داده است که هدف آن حذف تسليحات هسته يي است.به گزارش ايسنا، مجتبي ثمره هاشمي مشاور ارشد محمود احمدي نژاد روز پنجشنبه در گفت وگو با روزنامه واشنگتن پست تاکيد کرد پيشنهاد ايران شبيه درخواست باراک اوباما رئيس جمهور امريکا در ماه آوريل در زمينه حذف تسليحات هسته يي جهان است.
مشاور احمدي نژاد گفت امريکا هيچ گونه درخواستي براي گشايش يک دفتر کنسولي در تهران (که سال گذشته در واشنگتن مطرح شده بود) به ايران ارائه نکرده است.ثمره هاشمي گفت؛ در صورتي که چنين درخواستي را دريافت کنيم آن را به طور مثبت بررسي خواهيم کرد.مشاور رئيس جمهور ايران با اشاره به بسته پيشنهادي ايران که روز چهارشنبه به نمايندگان 1«5 داده شد، تاکيد کرد؛ تهران در گذشته «پيشنهاداتي عملي» را به امريکا با هدف بهبود روابط داده بود که از جمله آن درخواست پروازهاي مستقيم هواپيمايي بين تهران و نيويورک بود.
*****
تکذيب يک ادعا
عضو کميسيون ماده 10 احزاب تصريح کرد تاکنون شکايتي از عملکرد جبهه مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب دريافت نشده است. به گزارش ايلنا اسدالله بادامچيان با رد اين ادعا که پرونده اين احزاب در حال بررسي است، اظهار داشت؛ چنانچه کساني از عملکرد اين احزاب يا هر حزب و تشکل ديگري که از کميسيون ماده 10 احزاب مجوز گرفته است، شکايتي داشته باشد، کميسيون حتماً به آن رسيدگي خواهد کرد اما تاکنون شکايتي از عملکرد اين احزاب دريافت نکرده ايم. وي در ادامه افزود؛ طبق ماده 16 قانون احزاب، چنانچه احزاب مرتکب تخلفي شوند، کميسيون ماده 10 اول به آنها تذکر داده، سپس اخطار مي دهد و اگر به اين تذکرات و اخطارها توجهي نشود، پرونده آنها به قوه قضائيه ارجاع خواهد شد تا دادگاه به تخلفات آنها رسيدگي کند.
*****
در پي واکنش متفاوت به بسته پيشنهادي تهران صورت مي گيرد
رايزني گروه 1+5 درباره ايران
پس از آنکه منوچهر متکي دومين بسته پيشنهادي رژیم را به نمايندگان گروه +5 در ايران ارائه کرد و از سفيران روسيه، چين، آلمان، فرانسه و سوئيس (به عنوان حافظ منافع امريکا) و کاردار انگليس خواست تا نظر پايتخت هايشان را به تهران منتقل کنند، به فاصله يک روز بعد ارزيابي هاي متفاوتي از اين بسته صورت گرفت.در حالي که امريکا روز پنجشنبه اعلام کرد پيشنهاد جديد و 10صفحه يي تهران به نگراني هايي که درباره برنامه هسته يي ايران وجود دارد پاسخي نمي دهد، روسيه گفت بسته پيشنهادي ايران مي تواند مبنايي براي مذاکرات باشد.
در همين حال سه کشور اروپايي انگليس، فرانسه و آلمان روز پنجشنبه با ارسال نامه يي به شوراي حکام آژانس بين المللي انرژي اتمي مدعي شدند ايران همچنان از همکاري با بازرسان آژانس خودداري مي کند و اين موضوع غيرقابل توجيه است.منوچهر متکي وزير امور خارجه چهارشنبه گذشته بسته پيشنهادي ايران را تحويل مقامات 1+5 داد. مفاد اين بسته هنوز فاش نشده است اما محمود احمدي نژاد روز دوشنبه در مصاحبه خبري خود گفته بود در آن پيشنهادهايي براي حل چالش هاي جهاني ارائه شده است. پيش از اين سال گذشته گروه 1+5 با ارائه مشوق هاي اقتصادي به ايران خواسته بود تا تهران به درخواست آنها براي انجام مذاکره بر سر برنامه هسته يي خود پاسخ مثبت دهد.در چنين شرايطي پس از آنکه بسته ايران تحويل اعضاي 1+5 شد، ديپلمات هاي غربي که از مفاد آن مطلع شده بودند، اعلام کردند در اين بسته هيچ اشاره يي به موضوع هسته يي ايران نشده است.در همين راستا، وزارت خارجه امريکا گفت ايران در اين بسته تازه هيچ پيشنهادي ارائه نکرده است که سبب شود نگراني هاي اساسي کشورهاي غربي برطرف شود.به گزارش ايسنا، فيليپ کراولي معاون وزير خارجه امريکا با بيان اين مطلب افزود؛ امريکا روز جمعه (ديروز) بار ديگر با ساير کشورهاي عضو گروه 1+5 صحبت خواهد کرد. وي گفت؛ ما بررسي خواهيم کرد که ايران براي تعامل واقعي، واقعانه تا چه اندازه آماده است. ما علاوه بر آن در چند هفته آينده اين تمايل به تعامل را به بوته آزمايش خواهيم گذاشت.
به گزارش خبرگزاري شينهوا، رابرت گيبس سخنگوي کاخ سفيد نيز روز پنجشنبه از بسته پيشنهادي ايران به خاطر آنچه وي عدم تحقق وظايف بين المللي تهران خواند، انتقاد کرد. گيبس گفت؛ ايران آشکارا دو راه دارد که مي تواند يکي از آنها را انتخاب کند؛ يکي مسيري است که به افزايش انزواي بين المللي در صورتي که گام هاي ملموس براي پايان دادن به برنامه هسته يي اش اتخاذ نکند ختم مي شود. وي افزود؛ من فکر مي کنم ايران بايد به وظايف خود عمل کند و به برنامه هسته يي اش پايان دهد.در همين حال گلين ديويس نماينده امريکا در آژانس بين المللي انرژي اتمي، مدعي شد جديدترين گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي نشان مي دهد تهران يا به اورانيوم کافي با غناي پايين براي توليد يک سلاح هسته يي نزديک شده يا آن را به دست آورده است.
به گزارش ايسنا به نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس، ديويس در ادامه ادعاهاي خود گفت؛ تداوم فعاليت غني سازي، ايران را به يک دستاورد احتمالي خطرناک و بي ثبات کننده نزديک تر مي کند. با توجه به خودداري ايران از تعامل با آژانس درباره فعاليت هاي هسته يي نظامي اش در گذشته، ما نگراني هاي جدي درباره اينکه ايران تعمداً در تلاش است گزينه سلاح هاي هسته يي را حفظ کند، داريم. ديويس در حالي اين اتهامات را عليه ايران مطرح مي کند که آژانس بين المللي انرژي اتمي در گزارشات متعدد خود بر عدم انحراف فعاليت هاي هسته يي ايران به سمت تسليحاتي شدن تاکيد داشته است.
خبرگزاري فرانسه نيز به نقل از يک مقام عالي رتبه وزارت خارجه امريکا که خواست نامش فاش نشود، گزارش داد؛ در واقع چيز جديدي در اين بسته وجود ندارد.از سوي ديگر مسکو رويکردي متفاوت با کاخ سفيد در خصوص پيشنهاد ايران اتخاذ کرد که به گفته ديپلمات ها حدود 10 صفحه است.سرگئي لاوروف وزير امور خارجه روسيه روز پنجشنبه گفت بسته پيشنهادي ايران به قدرت هاي جهاني مي تواند مبنايي براي مذاکرات باشد و علاوه بر آن اعمال تحريم ها عليه نقش نفت ايران را منتفي دانست.
به گزارش ايسنا، لاوروف در جمع خبرنگاران در مسکو افزود؛ نظر من بر اساس يک بررسي اجمالي از اسناد ايران اين است که ما از اين بسته مي توانيم استفاده کنيم. به گزارش رويترز، لاوروف افزود؛ مهم ترين چيز آن است که ايران براي گفت وگوي جامع درباره اينکه چه نقش مثبتي مي تواند در عراق، افغانستان و منطقه داشته باشد، آماده است.
لاوروف در عين حال گفت؛ شوراي امنيت سازمان ملل از تحريم ها عليه نفت ايران حمايت نخواهد کرد. وزير امور خارجه روسيه همچنين خاطرنشان کرد؛ قدرت هاي جهاني توافق کرده اند که از تحريم ها تنها به عنوان ابزاري براي متقاعد کردن ايران به همکاري با آژانس بين المللي انرژي اتمي در زمينه نظارت بر فعاليت هاي هسته يي ايران استفاده کنند. لاوروف گفت؛ برخي از تحريم هايي که تحت بررسي قرار دارد از جمله تحريم عليه نفت و محصولات نفتي، مکانيسمي براي مجبور کردن ايران به همکاري نيست، بلکه گامي براي تحريم کامل ايران است و من فکر نمي کنم شوراي امنيت سازمان ملل از آن حمايت کند. لاوروف با تاکيد بر اينکه با دادن ضرب الاجل مخالف است، خاطرنشان کرد؛ چنين رويکرد جامعي از جانب قدرت هاي جهاني و تمايل ايران براي مذاکره، چيز مهمي است اما مذاکرات نمي تواند تا يک تاريخ ثابت به پايان برسد.در عين حال سخنگوي وزارت خارجه روسيه نيز تاکيد کرد مسکو به همکاري هاي سازنده با دولت جديد ايران اميدوار است. «آندره نسترنکو» سخنگوي وزارت امور خارجه روسيه روز پنجشنبه در کنفرانسي مطبوعاتي گفت؛ ما قصد داريم همکاري هاي سازنده با دولت جديد ايران را توسعه دهيم و اميدواريم در راستاي تامين منافع درازمدت دو ملت امکان فعال سازي همکاري هاي مفيد دوجانبه ايجاد شود.از سوي ديگر مقام هاي انگليسي با اعلام اينکه بسته جديد پيشنهادي ايران را دريافت کرده اند، تاکيد کردند بار ديگر پيشنهاد گفت وگوي هسته يي با ايران را مطرح مي کنند.
به گزارش ايلنا به نقل از خبرگزاري فرانسه، يکي از سخنگويان دفتر امور خارجي و منافع مشترک انگليس درباره پيشنهاد جديد هسته يي تهران گفت؛ «بسته پيشنهادي ايران را دريافت کرديم و همچنان به گفت وگوي معنادار با اين کشور براي رفع برخي نگراني هاي بين المللي در ارتباط با برنامه هسته يي تهران متعهد هستيم.» وي ادامه داد؛ «پيشنهاد لندن به تهران براي گفت وگوي هسته يي که ماه آوريل گذشته ارائه شد، همچنان به قوت خود باقي است و اميدواريم ايران در سريع ترين زمان ممکن به اين پيشنهاد پاسخ دهد.»همزمان سخنگوي وزارت خارجه فرانسه نيز گفت کشورش پيشنهادهاي ايران را با ديدگاه از سرگيري گفت وگوهاي هسته يي در نظر خواهد گرفت. کريستين فاژ همچنين يادآور شد پاريس در حال رايزني با ساير اعضاي گروه 1+5 درباره بسته پيشنهادي ايران است.برخي ديپلمات هاي امريکايي هم که به خاطر حساسيت موضوع نخواستند نام شان مشخص شود، اعلام کردند واشنگتن و متحدان اروپايي اش احتمالاً در چند روز آينده درباره گام هاي بعدي شان تصميم گيري خواهند کرد.در همين رابطه پيش بيني مي شود برنامه هسته يي ايران يکي از موضوعات عمده گفت وگوهاي پيش روي کشورهاي غربي در حاشيه اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد و گروه 20 در اواخر سپتامبر (مهرماه) باشد. پيش از اين اوباما از ايران خواسته بود تا زمان برگزاري اجلاس گروه 20 در ماه سپتامبر به پيشنهاد گروه 1+5 براي از سرگيري گفت وگوهاي هسته يي پاسخ دهد.
*****
احداث روستاي هسته يي در ونزوئلا با کمک ايران
هوگو چاوز رئيس جمهوري ونزوئلا گفت ايران همانند فرانسه، ونزوئلا و ساير کشورها حق دارد به توسعه توان هسته يي بپردازد.
به گزارش ايسنا رئيس جمهور ونزوئلا در گفت وگو با روزنامه فرانسوي لوفيگارو با بيان اين مطلب از کشورهاي غربي خواست در صورت نگراني اروپا و امريکا از برنامه هسته يي ايران، به امضاي معاهده خلع سلاح هسته يي در چارچوب سازمان ملل بپردازند. وي ادامه داد مسوولان ايراني به مسوولان آژانس بين المللي انرژي اتمي اجازه بازديد دادند اما آنها هرگز نخواهند پذيرفت که تحت قيمومت قرار بگيرند. وي همچنين از همتاي ايراني اش در خصوص انتقال تکنولوژي هسته يي از ايران به ونزوئلا تشکر و به ايجاد پروژه احداث «روستاي هسته يي» در کشورش با کمک ايران اشاره کرد.ايده تشکيل دهکده هسته يي در سفر اخير چاوز به ايران مطرح شده بود.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
پنج اقدام حياتي موسوي قبل از دستگيري
رضا كيواني

با دستگيري مشاوران نزديك مير حسين موسوي و مهدي كروبي كودتاي نظام(نظاميان) عليه جنبش مردمي سبزها وارد مرحله سرنوشت ساز خود شده است. تا دستگيري موسوي تنها يك قدم مانده و فرصت براي سبزها اندك است. در اين شرايط حساس لازم است رهبران جنبش سبز( موسوي، كروبي و خاتمي) با انجام اقداماتي موثر و به موقع اولا هزينه سركوب شديدتر را براي كودتاگران بالا برند و ثانيا مسير حركت و اقدامات بعدي سبزها را اعلام كنند تا درصورت دستگيريشان، مسير حركت مردم مشخص باشد. در اين نوشته پيشنهاداتي براي اين اقدامات حياتي به رهبران جنبش سبز ارائه خواهد شد تا شايد در تصميم گيري سريع اين عزيزان مفيد واقع شود:
1. ميرحسين رسما و شفاف مردم را به الله اكبر گفتن در مدت يك هفته مشخص دعوت كند
با آغاز جنبش سبز و اشاره ميرحسين به تكبير گفتن مردم، شاهد بوديم كه تا هفته ها مردم بر پشت بامها فرياد الله اكبر سر مي دادند كه بعد از گذشت دو ماه به مرور كم رنگ شد. اكنون ميرحسين مي تواند با اعلام رسمي و دعوت مستقيم مردم به شروع مجدد تكبيرگويي بر پشت بام ها در طول يك مدت مشخص"مثلا هفته اول مهرماه"، دوباره شور و اتحاد مردم را به اوج برساند. اين حركت مردمي به شكل گفته شده، به دليل داشتن مدت مشخص دچار روزمرگي و فراموشي نخواهد شد و همچنين در صورت دستگيري موسوي، مردم هر ماه در همان مدت زمان مشخص شده تكبيرگفتن را ادامه خواهند داد. مدت مشخص قرار دادن براي تكبير گويي (مثلا هفته اول هر ماه) دو مزيت دارد: اولا تكبير مردم و حضور دنباله دار آنها در پشت بام ها جنبش را زنده و پويا نگه مي دارد و ثانيا اين حركت بخاطر معين بودن مدت آن موجب فرسايش و خستگي مردم نخواهد شد (انتظار تكبير گويي هر شب براي ماه هاي طولاني چندان واقع بينانه نيست).
2. موسوي شخصا جانشينان هدايت جنبش را معرفي كند
در صورت دستگيري قريب الوقوع موسوي و كروبي وظيفه هماهنگي و راهبري جنبش را نمايندگاني مي بايست بعهده گيرند. لازم به ذكر است اگرچه جنبش سبز يك حركت گسترده و خودجوش بوده كه به حق بايد گفت همه سبزپوشان به نوعي قهرمان مبارزه هستند اما نياز به هماهنگي و رهبري براي برگزاري تجمعات و اعتراضات ضروري است. در صورت دستگيري موسوي و ديگر رهبران جنبش همچون كروبي و خاتمي، ممكن است اشخاص متعددي ادعاي هدايت جنبش را نمايند و مردم را دچار سردرگمي كنند، لذا پيشنهاد مي شود هم اكنون كه موسوي هنوز زنداني نشده است، شخصا جانشينان خود را براي هدايت و هماهنگي جنبش سبز در آينده به مردم معرفي كند.
3. دعوت علني براي سبزشدن روز قدس
راهپيمايي روز قدس فرصتي راهبردي براي تجديد قواي جنبش سبز و آخرين فرصت براي قدرت نمايي به دولت كودتا است تا از تصميم دستگيري موسوي عقب نشيني كند. حضور گسترده سبزها با اعلام رسمي رهبران جنبش مي تواند يكبار ديگر كودتاگران را عقب زده و معادلات آينده آنها را برهم زند. به عقيده بسياري از كارشناسان سياسي در صورت عدم اعلام رسمي موسوي به تظاهرات و بالطبع عدم حضور گسترده جنبش سبز در خيابانها دستگيري موسوي نزديك خواهد بود.
4. موسوي از دانشجويان انتظارات متناسب با شرايط داشته باشد
در طي دهه گذشته خصوصا طي سالهاي 76 تا 82 بخش اصلي مطالبات اصلاح طلبان از كانال جنبش دانشجويي و دانشگاه پيگيري مي شد. با وجود ايستادگي و شهامت دانشجويان متاسفانه محدود نمودن جنبش اصلاحات به حركت هاي دانشجويي باعث صدمه ديدن جنبش دانشجويي و تحمل هزينه هاي بسيار طاقت فرسا براي آن شد. اكنون كه در آستانه بازگشايي دانشگاه ها قرار داديم بايد توجه داشت كه جريان تازه نفس دانشجويي در صورتي مي تواند موثر واقع شود كه در مقابل كودتاگران تنها نباشد. اگر حركت هاي اعتراضي مردمي فروكش كند و تنها دانشگاه فرياد اعتراضي برآورد، نيروهاي سركوبگر به سرعت قادر خواهند بود دانشگاه را به خاك و خون كشيده و اين فرياد را خاموش كنند، اما اگر در كنار حركت هاي گسترده مردمي و اعتراضات اصناف و طبقات مختلف مردم، جنبش دانشجويي نيز موتور دانشگاه را روشن كند در اين صورت ديگر سركوب دانشگاه و جنبش كار ساده اي نخواهد بود و به سرعت "كنترل امور" از دست كودتا گران خارج خواهد شد.
5. موسوي موتور جنبش را در عامه مردم روشن نگه دارد
يكي از خطاهاي راهبردي كه اصلاح طلبان طي دهه گذشته مرتكب شدند دلخوش نمودن به اعتراضات سياستمداران و بيانيه هاي احزاب سياسي بود، طبيعتا اين اعتراضات بدون حضور گسترده طبقات مختلف از مردم به نتيجه نرسيد و اصلاح طلبان نتوانستند شعارها و اهداف خود را در قالبي همگاني و متكثر ارائه دهند. رهبران جنبش سبز مي بايست مراقب باشند تا موتور حركت جنبش همچنان در ميان همه اقشار و طبقات مردمي روشن بماند و تنها مختص به فعالان سياسي و حقوق بشري نشود.
اين بود پنج پيشنهاد مشخص به موسوي و ساير رهبران و تصميم گيرندگان جنبش مردمي ايران.
صفحه شطرنج سياسي ايران به زمان سرنوشت ساز خود رسيده است، مهره هاي شاخص سبزها قلع و قمع شده اند و تنها وزير سبزها و سربازان پياده مانده اند. در طرف ديگر شطرنج، سياه پوشان با تكيه بر شاه و فيل و سواره براي دستگيري وزير سبزها و سركوب پياده نظامشان آماده مي شوند. چند حركت كليدي مي تواند سرنوشت سبز در مقابل سياه را در شطرنج سياسي تغيير دهد. بايد اميدوار بود تا ميرحسين موسوي و ديگر رهبران جنبش در اين شرايط حساس حركتي تعيين كننده و غيرقابل پاسخ انجام دهند.و سربازان پياده مانده اند. در طرف ديگر شطرنج، سياه پوشان با تكيه بر شاه و فيل و سواره براي دستگيري وزير سبزها و سركوب پياده نظامشان آماده مي شوند. چند حركت كليدي مي تواند سرنوشت سبز در مقابل سياه را در شطرنج سياسي تغيير دهد. بايد اميدوار بود تا ميرحسين موسوي و ديگر رهبران جنبش در اين شرايط حساس حركتي تعيين كننده و غيرقابل پاسخ انجام دهند.
*****
واردات بي رويه عامل افزايش قيمت گوشت قرمز
ايسنا: عضو هيات مديره مرکز همکاري هاي امور دام تصريح کرد؛ اگر واردات بي رويه گوشت قرمز در گذشته انجام نمي شد و توليدکننده داخل مي توانست روي پاي خود بايستد در حال حاضر اينچنين قيمت گوشت قرمز افسارگسيخته بالا نمي رفت. سيداحمد مقدسي با بيان اينکه طي يک سال گذشته دامداران از وضعيت اقتصادي بسيار نامناسبي برخوردار بوده اند، افزود؛ طي اين مدت به دليل حمايت نشدن توليدکنندگان داخلي و انجام واردات بي رويه بسياري از توليد کنندگان حتي مجبور به فرستادن گاوهاي آبستن خود به کشتارگاه ها نيز شدند. او ادامه داد؛ ورشکستگي و از بين رفتن توليد بسياري از دامداران طي يک سال گذشته باعث افزايش قيمت شديد گوشت قرمز در حال حاضر شده چراکه توليد داخل کاهش يافته است. او با يادآوري اينکه فرياد توليد کنندگان براي جلوگيري مسوولان از واردات گوشت قرمز براي به وجود نيامدن چنين روزهايي بود، از بين بردن توليد را با گراني گوشت برابر دانست و گفت؛ کشورهايي که گوشت ارزان به کشور ما صادر مي کردند هدف شان بالا بردن قيمت در حال حاضر بود و آنها قصد داشتند توليد کشور ما را از بين ببرند. عضو هيات مديره مرکز همکاري هاي امور دام اضافه کرد؛ متاسفانه با وجود هشدارهاي توليد کنندگان براي جلوگيري از واردات بي رويه، در مقابل تعرفه واردات گوشت قرمز صفر و واردات انجام شد، در حالي که اگر به جاي صفر کردن تعرفه به توليدکنندگان داخل توجه کرده و از آنها حمايت مي کردند در حال حاضر با چنين مشکلي مواجه نبوديم.
*****
واگذاري رياست کنفرانس اوپک به ايران
نماينده ايران در اوپک از واگذاري رياست کنفرانس سازمان کشورهاي صادرکننده نفت به ايران در سال 2011 ميلادي خبر داد و اعلام کرد؛ در پايان يکصد و پنجاه و چهارمين نشست اوپک در وين ايران به عنوان نايب رئيس کنفرانس اين سازمان انتخاب شد. سيدمحمدعلي خطيبي در گفت وگو با مهر با بيان اينکه بر اساس توافق اعضاي اوپک مبني بر انتخاب رئيس و نايب رئيس کنفرانس اوپک بر اساس ترتيب حروف الفبا است، گفت؛ بر اين اساس براي سال آينده ميلادي وزير نفت اکوادر به عنوان رئيس و وزير نفت ايران به عنوان نايب رئيس کنفرانس اين سازمان انتخاب شدند.به گفته وي همچنين در سال 2011 ميلادي ايران به عنوان رئيس و وزير نفت عراق به عنوان نايب رئيس کنفرانس سازمان اوپک انتخاب خواهند شد.نماينده ايران در هيات عامل اوپک با اشاره به تصميم اخير اعضاي اوپک مبني بر حفظ سقف توليد اين سازمان پس از نشست 154 در وين اظهار داشت؛ نشست فوق العاده اوپک در دسامبر به ميزباني آنگولا برگزار مي شود و تا پيش از برگزاري اين نشست وضعيت قيمت، عرضه و تقاضا به طور دقيق مورد بررسي قرار خواهد گرفت.وي افزود؛ همچنين نشست عادي آتي سازمان کشورهاي صادرکننده نفت 17 مارس 2010 ميلادي به ميزباني وين برگزار مي شود که يک روز پيش از برگزاري نشست اجلاس وزارتي نظارت بر بازار به رياست ايران برگزار خواهد شد. خطيبي در ادامه با اشاره به اينکه در پايان نشست 154 بر پايبندي اعضا نسبت به سهميه هاي تعيين شده تاکيد شده است، بيان کرد؛ با توجه به حفظ سطح فعلي توليد و با پيش بيني احتمال افزايش تقاضا در سه ماهه چهارم سال جاري ميلادي به نظر مي رسد رعايت سهميه ها مي تواند تصميم خوبي در مورد افزايش ظرفيت ذخيره سازي کشورهاي واردکننده نفت باشد.وي در خصوص ميزان پايبندي اعضاي اوپک نسبت به سهميه هاي تعيين شده، تبيين کرد؛ بر اساس گزارش منابع ثانويه، با توجه به اينکه برخي از کشورهاي عضو اوپک آمار توليدات ماه آگوست خود را هنوز به دبيرخانه اوپک اعلام نکرده اند ميزان تعهد و پايبندي اعضا به سهميه ها حدود 70 درصد برآورد شده است.به گفته اين مقام مسوول با انتشار آمار توليد ماه آگوست اين کشورها، مي توان رقم دقيق تري از ميزان پايبندي اعضا به سهميه هاي در نظر گرفته شده را اعلام کرد.
افزايش قيمت جهاني نفت
با حفظ سقف توليد سازمان اوپک پس از يکصد و پنجاه و چهارمين نشست اين سازمان در وين، بهاي نفت خام در بازارهاي مختلف دنيا افزايش يافت. به گزارش دبيرخانه سازمان کشورهاي صادرکننده نفت (اوپک)، بهاي سبد نفتي اوپک روز گذشته با 26 سنت افزايش، به هر بشکه 69 دلار و 23 سنت رسيد. اين در حالي است که بهاي سبد نفتي اين سازمان در روز چهارشنبه گذشته (18 شهريور)، هر بشکه 68 دلار و 97 سنت بود.همچنين با حفظ سقف توليد اوپک و کاهش ارزش دلار قيمت جهاني نفت خام ديروز در بازارهاي مختلف به بالاي 72 دلار در هر بشکه افزايش يافت.بهاي نفت خام سبک شيرين پايه بورس نيويورک براي تحويل در ماه اکتبر با 20 سنت افزايش، هر بشکه 72 دلار و 14 سنت داد و ستد شد. همچنين بهاي نفت خام برنت درياي شمال براي تحويل در ماه اکتبر 19 سنت افزايش يافت و به هر بشکه 70 دلار و پنج سنت رسيد. پيش بيني افزايش فصلي براي تقاضاي نفت خام در ماه هاي آينده، کاهش شديد ارزش دلار مقابل ساير ارزهاي رايج دنيا و تاکيد اعضاي اوپک مبني بر پايبندي بيشتر نسبت به حفظ سهميه هاي تعيين شده از مهم ترين دلايل افزايش قيمت نفت در معاملات ديروز بوده است.همچنين وزارت انرژي امريکا در گزارش هفتگي خود اعلام کرد ذخيره سازي هاي نفت خام اين کشور در هفته گذشته پنج ميليون و 900 هزار بشکه کاهش يافته است که چهار برابر بيشتر از آنچه پيش بيني مي شد، بوده است. اين کاهش دور از انتظار، به افزايش قيمت هاي نفت در بازارهاي جهاني کمک کرده است.در همين حال سطح ذخيره سازي هاي بنزين ايالات متحده دو ميليون و 100 هزار بشکه افزايش يافته است. اين در حالي است که تحليلگران پيش بيني مي کردند اين ذخيره سازي ها يک ميليون و 300 هزار بشکه کاهش مي يابد.
*****
"اوباما" شریک دزد یا رفیق قافله...!؟؟؟
افزايش 51 درصدي واردات ايران از امريکا
مبادلات تجاري ايران و امريکا در هفت ماه نخست 2009 با افزايش 13 درصدي نسبت به مدت مشابه سال قبل به 189 ميليون دلار رسيد. به گزارش دفتر آمار امريکا، صادرات امريکا به ايران در هفت ماه نخست سال 2009 افزايش 51 درصدي داشته است. در هفت ماه نخست سال 2008 بالغ بر 100 ميليون دلار کالا به ايران صادر شده بود که اين رقم در مدت مشابه سال 2009 به 151 ميليون دلار رسيده است. به عقيده تحليلگران بروز بحران اقتصادي و کاهش تقاضا براي کالاهاي امريکايي به ويژه در کشورهاي غربي باعث توجه بيشتر صادرکنندگان به بازارهاي ديگر و عدم سخت گيري دولت امريکا براي صادرات کالا به کشورهايي مثل ايران شده است. در عين حال واردات امريکا از ايران در اين مدت کاهش داشته است. واردات کالا از ايران توسط امريکا در هفت ماه نخست سال 2009 با کاهش 43 درصدي نسبت به مدت مشابه سال قبل به 38 ميليون دلار رسيده است. واردات امريکا از ايران در هفت ماه نخست سال 2008 بالغ بر 66 ميليون دلار اعلام شده بود. بر اساس اين گزارش کل مبادلات تجاري ايران و امريکا نيز در هفت ماه نخست سال 2009 به 189 ميليون دلار رسيده است که اين رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل افزايش 13 درصدي را نشان مي دهد. حجم مبادلات دو کشور در هفت ماه نخست سال 2008 ، 166ميليون دلار اعلام شده بود. صادرات امريکا به ايران در ماه ژوئيه 2009، (تير سال جاري) نيز 6/11 ميليون دلار اعلام شده است که نسبت به ماه قبل از آن بيش از 23 ميليون دلار کاهش داشته است. واردات امريکا از ايران طي اين ماه نيز 6/5 ميليون دلار بوده که نسبت به ماه قبل از آن 800 هزار دلار کاهش داشته است.
*****
آخرين مهلت ارسال اعتراضات به نتيجه کنکور
سازمان سنجش آموزش کشور آخرين مهلت ارسال اعتراضات به نتيجه کنکور 88 را 15 آبان ماه و از طريق پست اعلام کرد. به گزارش مهر، سازمان سنجش آموزش کشور اعلام کرد؛ داوطلبان پس از دريافت کارنامه از طريق شبکه اينترنت در صورتي که منحصراً درباره کد رشته هاي انتخابي و ساير مندرجات کارنامه پرسشي داشته باشند مي توانند از کارنامه پرينت تهيه کرده و دور مورد يا موارد مربوط را با خودکار قرمز خط بکشند و آن را طي نامه يي حداکثر تا 15 آبان ماه منحصراً از طريق پست سفارشي به آدرس صندوق پستي 1314-15875 - واحد رسيدگي به سوالات در رابطه با کد رشته هاي انتخابي و مندرجات کارنامه نهايي آزمون سراسري سال 1388 ارسال کنند. سازمان سنجش به مکاتباتي که بعد از تاريخ اعلام شده صورت گيرد، ترتيب اثر نخواهد داد.
بر اساس اعلام سازمان سنجش داوطلبان از مراجعه حضوري به سازمان سنجش خودداري کنند. در عين حال معاون سازمان سنجش آموزش کشور زمان و شرايط ثبت نام پذيرفته شدگان کنکور 88 در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي را تشريح کرد و گفت؛ ثبت نام پذيرفته شدگان کنکور سراسري 88 بر اساس حروف الفبا و از 22 تا 25 شهريورماه در دانشگاه هاي محل پذيرش صورت مي گيرد.همراه داشتن اصل ديپلم کامل متوسطه، اصل مدرک يا گواهي تحصيلي متوسطه سال ماقبل ديپلم و دو سال ماقبل ديپلم، اصل يا گواهي مدرک دوره کارداني دانشگاه ها، اصل شناسنامه و يک برگ فتوکپي از تمام صفحات آن، شش قطعه عکس تمام رخ 4+3 تهيه شده در سال جاري در هنگام ثبت نام ضروري است.
*****
دروغ‌های صدا و سیما پایان ندارد!
نوروز: انتشار اسامی شهدای حوادث پس از انتخابات در سایت نوروز، خشم کودتاگران و رسانه های وابسته به آنها را به شدت برانگیخته است تا جایی که صدا و سیما در برنامه 20:30 که دروغ پردازی های آن نه امروز، که بسیار پیش تر از این بر همگان روشن شده بود، در سه شب متوالی طی گزارشی خبرهای نوروز را دروغ خواند.
گزارشگر این بخش خبری، با جدا کردن بخشی از خبر نوروز بی آنکه این مطلب را به طور کامل نشان داده، یا برای بینندگان بخواند، شفاف سازی نوروز در مورد اسامی 72 نفر از شهدای جنبش سبز را عقب نشینی و یک گام به پس دانست.
نوروز در اولین خبری که طی آن اسامی 72 شهید جنبش سبز را اعلام کرد، دو لیست از کشته شدگان ارائه نمود و در همان خبر هم توضیح داد که 25 نفر از این 72 نفر کسانی هستند که شهادت آنها برای" نوروز" محرز شده، اما سایر اسامی شامل کسانی است که هنوز در مورد شهادت آنها اطمینان حاصل نشده ؛ چرا که خانواده های آنان به دلیل فشار نهادهای امنیتی جرات افشای خبر شهادت فرزند یا عضو خانواده خود را ندارند، این سایت در روزهای بعدی نیز اعلام کرد که اسامی 25 کشته ثبت شده قطعی به 35 کشته و جمع اسامی از 72 به 100 نام رسیده است.
با این حال دوربین 20:30، دیشب با حذف اسامی 25 نفر ابتدایی لیست نوروز که نام شهید محسن روح الامینی، ندا آقاسلطان، سهراب اعرابی، امیر جوادی فر و مصطفی غنیان و سایر شهدایی که حتی مسئولان نیز بر خبر کشته شدن آنها صحه گذاشته اند و نام آنها برای همه مردم آشنا است، اسامی لیست دوم را برای مردم نمایش داد و طی تلاشی تاسف بار سعی نمود تا بینندگان را نسبت به خبر نوروز و شهادت هموطنان عزیزمان مشکوک کند. غافل از اینکه متاسفانه عملکرد رسانه ای که باید "ملی" باشد آنقدر برای ملت ما روشن است که این اقدامات، مردم را نسبت به صحت خبر نوروز و کاذب بودن اخبار رسانه‌ای که این روزها نه تنها غیرملی بلکه ضد ملی نیز شده است، مطمئن تر می سازد!
دوربین 20:30، در شبهای پیش نیز قطعه 302 بهشت زهرا که 44 گور بی نام و نشان که خبر آن یک ماه پیش توسط نوروز منتشر شده بود را نمایش داد و مدیر روابط عمومی بهشت زهرا در حالی که همراه با گزارشگر این برنامه سراسر دروغ، در میان قبرها قدم می زدند! دلیل دفن جنازه بی نام و نشان در این قطعه را " ساخت یك دستشویی در كنار قطعه 302 بهشت‌زهرا اعلام كرد!!!او گفت: به دلیل ساخت دستشویی در كنار این قطعه، این اجساد از اول تیر دفن نشده‌ و یك‌باره دفن شده‌اند!
این در حالی است که دانش‌پژوه 10 روز قبل در گفتگو با خبرگزاری ایلنا ضمن سخنانی مشابه، اشاره‌ای به ساخت دستشویی در كنار قطعه 302 نكرده بود.طبیعی است که از گزارشگر برنامه دروغ پرداز 20:30 انتظار نمی رود که این نکته را با مدیر روابط عمومی بهشت زهرا مطرح سازد. چرا که مبنا و اساس گزارشات این برنامه در مورد تعداد شهدای جنبش سبز بر تخدیش واقعیت استوار است. مدیر روابط عمومی بهشت زهرا حتی پاسخ صریحی به این كه اجساد در سردخانه پزشكی قانونی بوده اند یا بهشت‌زهرا، نداد و صرفاً گفت كه جنازه‌ها را برای ما نیاورده‌ بودند.
رسانه تصویری کودتاگران در بخشی از این برنامه ننگین خود با به تصویر کشیدن دو کامنت از بیش از 200 کامنتی که در این خبر منتشر شده بود به تمسخر سایت نوروز پرداخت. این در حالی است که سایت نوروز با افتخار اعلام میکند نه فقط هیچ ابایی از انتشار نظر مخالف و حتی کذب بازدیدکنندگان در سایت خود ندارد بلکه از آن استقبال نیز می کند و بر این روش اسلامی و دمکراتیک خود پافشاری می کند. و این خود اثباتی بر دروغپردازی رسانه ای است که نه فقط مخالفان که حتی به دوستان منتقد خود نیز حتی کسر ثانیه ای اجازه اظهار نظر مخالف نمی دهد.مسئولان پایگاه اطلاع رسانی نوروز، به عنوان پایگاه خبری جبهه مشارکت ایران اسلامی، هیچگاه تصور نمی کردند که روزی در این مملکت اسلامی، مجبور به انتشار اخباری شوند که طی آن تعداد کشته شدگان در حوادث متاثر از یک رویداد دموکراتیک را به اطلاع مردم ایران برسانند.با این حال، سایت نوروز وظیفه خود می داند که تا روشن شدن تمامی ابعاد ابن فاجعه و مجازات عاملان این جنایت در راه احقاق حق خانواده های شهدای سرزمینمان سبزمان به تلاش های خود ادامه دهد و در این راه حتی با وجود انواع تهدیدها و خطرهایی که مسولان و دست اندرکاران این سایت به جان خریده اند به راه خود تا روشن شدن همه جوانب حقیقت ادامه خواهد داد و هیچگاه با چنین دروغ پردازی های آشکاری که روز خدا را شب و حقیقت را کتمان می کند پا پس نخواهد کشید.
مسئولان و برنامه ریزان رسانه سراسر دروغ هم بدانند که سنگ اندازی ها و تلاش های مذبوحانه آنها برای مخدوش کردن حقیقت و سرپوش گذاشتن بر این فاجعه انسانی سودی نداشته و مسئولان سایت نوروز تا آخرین گام شفاف سازی درخصوص افشای ابعاد این جنایت هولناک پیش خواهند رفت.
*****
دستور آ یت الله خامنه ای برای بازداشت کروبی
شبکه جنبش راه سبز: شنیده ها ازمنابع آگاه خبری تهران حاکیست آقای خامنه ای دستور بازداشت کروبی را صادر کرده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار با اعضای مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام که ریاست آن را حسن روحانی به عهده دارد با اشاره به جلسه خودش و آیت الله خامنه ای گفته است: من از همه چیز کناره گیری خواهم کرد ،اجازه اقامت نماز جمعه را هم که نمی دهند.اوهمچنین از اینکه همه چیز در اختیار سپاه است و اوضاع توسط نظامیان سپاهی کنترل می شود اظهار نگرانی کرده است.وی در ادامه اشاره کرده که به آیت الله خامنه ای گفته: شما نباید دستور دستگیری مهدی کروبی را صادر می کردید.وی در پایان دیدارش اعلام کرده با ادامه این روند، اوضاع پیچیده تر خواهد شد و پاسخی که آیت الله خامنه ای به او داده تنها سکوت بوده است.
توجه: تحقیق در صحت و سقم این خبر همچنان ادامه دارد و بزودی خبر تکمیلی ارسال می گردد.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
مرز ایرانی بودن
علی مرداد
در طول چند ماه اخیر شاید به اندازه ی چند قرن، تاریخ از سرگذرانده ایم، به اندازه ی چند قرن ستم و سرکوب تحمل کرده ایم، به اندازه ی چند قرن دروغ و حیله و دژخیمی تحویل گرفته ایم، به اندازه ی چند قرن ندانم کاری و کژتابی و ویران گری تجربه کرده ایم و هنوز خبر روزهای سخت تر و " حوادث سهمگین تر" دست به دست می شود. نمی دانم ما تاریخ را از دست داده بودیم یا تاریخ ما را که این همه فشرده، انباشته و سنگین به هم رسیده ایم .در این میان حمالان قدرت، هم چنان سبک سرانه سرکوب گری می کنند و ما ایرانی ها که واژه ها و رنگ ها و دست هایمان حکایت این است که "همدیگر را دوباره پیدا کرده ایم" در تب و تاب یافتن نقش انسانی مان هستیم که از آبشخور با هم بودنمان بر می آید تا سیاهی لشگری دوران بدون هم زیستن را ترک کنیم.
هرچند روزگار این همه سخت و دشوار گذشته و حتی خواهد گذشت اما روزها طعم دیگری دارند و گوشه ی شبهای ما پر از بی تابی برای کسان دیگری است که شهید شده اند یا زخم خورده یا اسیرند و این روزها و شب ها، سال ها بود که دست نداده بود و ما در بی تفاوتی خود خواسته از کنارِ بودن هم، فقط گذشته بودیم.ایرانی بودن امروز بیش از همیشه معنای گستردگی و گشودگی به خود گرفته تا تاوان چند هزار سال سرکردگی و سر مایگی قدرت را در پیشینه ی تاریخ اش، یک جا بپردازد.عقده ی کور قدرمآبی در نهان گاه تاریخ و ذهن ما هنوز جا خوش کرده و انگار تا ایرانی بودن به مرز گسترده و گشوده ی با هم بودن نرسد، گذران زمان بدون سلطان و ولایت و رهبری و یا هر نام دیگری از این عقده گشایی مزمن، ممکن نخواهد بود.
رخداد های این چند ماه به رخ مان کشید که برای ادامه ی ایرانی بودن نیازمند گستردن خانه هایمان تا حد سرزمین مان و گشودن ذهن هایمان به روی مردمان مان هستیم تا رهایی و آزادی از دیوار های بلند کهن که هر چه بیشتر ما را از بدون هم زیستن سر ریز و خوش باش می کرد، به دست آید. زندان اوین امروز شاید نمودی از ذهن جمعی ماست و سلول های تنگ و تاریک آن نمادی از ذهن های به تنگ افتاده ی ما مردمانی است که سال های سال در فاصله ای طاقت فرسا از هم و در غریزه ای بی خیال از دیگران زیست می کردیم. و اکنون این ریاضت و سلوک جمعی ماست که از دوران خاکستری به در آییم و به زمان سبز بپیوندیم.
اکنون و این چند ماهه دستانمان رنگ گرفته، واژه هایمان معنا پیدا کرده و قدم هایمان به هم رسیده تا تاوان گذشته ی بدون هم را با هم بپردازیم. ایرانی بودن امروز آمیزه ای است از گستردگی و گشودگی تا شاید به جای اینکه شعار دهیم "نترسید نترسید ما همه با هم هستیم" فریاد بر آریم : بترسید بترسید ما همه با هم هستیم .
*****
مسعود صدر الاسلام، چهره پشت پرده کهریزک
موج سبز:
یک ماه پیش، در گفت‌وگو با یک نماینده مجلس از نقش حسین فدایی در بازداشتگاه کهریزک پرده برداشتیم و پس از آن هم از قول برخی بازداشت‌شدگان، به حضور مستقیم سردار رادان در شکنجه‌ها اشاره کردیم. اکنون موضوعی را که در همان زمان مطلع شده بود، اما منتشر نشده بود تا در این مدت اطلاعات درباره آن بررسی و تکمیل شود، منتشر می‌کنیم. این موضوع چیزی نیست جز نقش مهم و کلیدی سردار مسعود صدرالاسلام در شکنجه‌گاه کهریزک.
ماه گذشته، پس از انتشار خبر شهادت محسن روح‌الامینی و به سبب انتساب او به خانواده یکی از نزدیکان نظام، پرونده‌ای باز شد که اگر همه ابعاد آن بررسی شود، پای بسیاری از عوامل رده بالای امنیتی، نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی به میان می‌آید.
فجایع روی داده در بازداشتگاه کهریزک به قدری رسوا و مفتضح است که چندی پیش آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، هم از واژه «جنایت‌ها» در توصیف آن استفاده کرد. اما به نظر می‌رسد حتی رهبری هم مایل نباشد همه ابعاد این پرونده گشوده شود. شاید از همین روست که تاکنون چند بار از برکناری یک مقام مسئول ولی نه چندان بانفوذ، توبیخ چند گروهبان رده چندم و یا تشکیل پرونده برای تعدادی از افسران و درجه‌داران ناجا سخن به میان آمده است، اما هیچ صحبتی از عوامل اصلی و چهره‌های پشت پرده این فجایع و جنایات نشده است.
تاکنون به درستی نام سردار رادان و حسین فدایی به عنوان عوامل مؤثر دخیل در جنایت‌های کهریزک مطرح بوده است، اما آنچه در ادامه می‌خوانید، یکی از مستندترین گزارش‌های موجود درباره هویت اصلی‌ترین چهره پنهان مرتبط با جنایت‌های کهریزک است که نقشی بی‌بدیل در تبدیل بازداشتگاه کهریزک به یک شکنجه‌گاه داشته است. او کسی نیست جز: مسعود صدر الاسلام.
درباره کمپ کهریزک
صدها شهروند بازداشت شده در جریان اعتراضات اخیر مردم تهران به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، در کمپ کهریزک به صورت روزمره تحت بدرفتاری و شکنجه قرار داشتند. لااقل سه از آنها کشته شده‌اند و دهها نفر نیز مصدوم و مجروح از این بازداشتگاه خارج شده‌اند.
کمپ غیرقانونی کهریزک، واقع در شهرسنگ از توابع شهرری استان تهران، که حدود هشت سال قبل در عملیات موسوم به "جزیره" مربوط به پاکسازی منطقه خاک سفید تهران برای اولین بار مورد بهره‌برداری قرار گرفت، با توسعه و ساخت و ساز به محلی برای نگهداری بازداشت‌شدگان طرح موسوم به امنیت اجتماعی تبدیل شد.
این کمپ غیرقانونی که روند ساخت و سازها در آن به خصوص از دو سال پیش شدت گرفته است، با شروع اعتراضات اجتماعی گسترده در تهران پس از اعلام نتایج تقلبی انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، به محلی برای نگهداری و شکنجه بازداشت‌شدگان عمدتا جوان و ناشناس تبدیل شد.
هزاران نفری که در درگیری‌های خیابانی تابستان 1388 در تهران بازداشت شدند، بسته به ارگان بازداشت کننده، در اماکن مختلفی اعم از بندهای مختلف زندان اوین تا بازداشتگاه‌های بسیج محلات و اماکن دیگر توزیع شدند. یکی از مهمترین اماکن که تعداد قابل توجهی از بازداشت‌شدگان را در خود جای داد، کمپ غیرقانونی کهریزک بود که به دلیل عدم شناخت رسانه‌ها و افکار عمومی، از دیده بانی جامعه پنهان مانده بود و به همین سبب بهترین فضا را برای شکنجه‌گران فراهم کرد تا از این فرصت و فضا برای یکه‌تازی و انتقام‌گیری از جوانان سبزپوش بهره‌گیری کنند.
بنابر گزارشات دریافتی از تنی چند از زندانیان این کمپ که اخیراً به زندان قزل حصار منتقل شده اند. در محدوده یک سالن، 8 اتاق، 2 سالن قرنطینه، 4 سوله فلزی، جمعیتی در حدود 920 نفر که دو سوله فلزی آن به خانمهای بازداشت شده تعلق گرفته است، (گنجایش این دوسوله در حدود 200 نفر است) نگهداری می شدند.
آن‌طور که شاهدان عینی عنوان می‌کنند، همچون زمان طرح موسوم به ارتقای امنیت اجتماعی، بازداشت شدگان در این مکان در بدو ورود مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند. آنها گفته‌اند: فضای اختصاصی به هر فرد کمتر از یک متر مربع است، تغذیه در هر روز شامل دو وعده جیره می‌شود و سیب زمینی به عنوان غذای اصلی در این مکان توزیع می‌شده است.
بر اساس گزارش‌های به دست آمده از تحقیقات میدانی و اظهارات شاهدان، نیروهای پلیس امنیت به صورت منظم و هر روزه تحت عنوان "جیره کتک" با یورش به اتاق‌ها و یا به صف کردن بازداشت شدگان در محوطه محصور به سیم خاردار این مکان، اقدام به ضرب و شتم شهروندان زندانی می‌کنند. در این مکان طی دو سال اخیر دست کم 14 زندانی بر اثر خشونت بی‌حد و حصر نیروهای نظامی یا عدم رسیدگی پزشکی، جان خود را از دست داده‌اند. همچنین گزارش شده است که نیروهای امنیتی مستقر در این مکان، به صورت گروهی به بازجویی و فیلمبرداری از شهروندان محبوس در این مکان می‌پردازند.
خبر کشته شدن محسن روح الامینی، فرزند دکتر روح الامینی ریاست انستیتو پاستور ایران و از اعضای شاخص ستاد محسن رضایی در انتخابات دهم، پرده از جنایات انجام گرفته در کمپ کهریزک برداشت تا اینکه به دستور رهبری، این بازداشتگاه به دلیل عدم رعایت اصول اولیه بسته شد؛ هرچند پس از اعلام خبر تعطیلی آن نیز همچنان شایعاتی مبنی بر دایر بودن این بازداشتگاه در افکار عمومی وجود داشت.
در فضای محدود خبری، نام‌هایی در خصوص فرماندهان و مسئولان کمپ مذکور مطرح شد. ابتدا از محمدباقر ذوالقدر، جانشین فرمانده کل سپاه و اولین معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور در دوران احمدی‌نژاد، به عنوان یکی از افراد مؤثر در جنایات کهریزک نام برده شد. چندی بعد و بر اساس گفته‌های بازداشت‌شدگانی که در کهریزک بودند و آزاد شدند، اسامی شماری از شکنجه‌گران از جمله احمدرضا رادان (جانشین فرمانده نیروی انتظامی)، عامریان (عامری) معاون رادان، کشمیری (از دستیاران رادان)، حقی فرمانده گارد، کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک، سروان زندی معاون اردوگاه کهریزک، سید موسوی که نام او به عنوان قاتل محسن روح الامینی مطرح شده است و سید حسینی، افسر نگهبان زندان کهریزک، مطرح شد. همچنین چندی قبل یک نماینده اصولگرای مجلس در گفت‌وگو با «موج سبز آزادی» از نقشی که بعد از انتخابات به «حسین فدایی» محول شد و او نیز در جایگاه یکی از مسئولان کهریزک نشاند، سخن گفت.اما جدیدترین بررسی‌ها، نشان می دهد که اصلی‌ترین مسئول پشت پرده این بازداشتگاه و بخشی از سرکوب‌های خیابانی، «مسعود صدر الاسلام» معاون اسبق اطلاعات نیروی انتظامی است که از طریق منصوری، مسئول دفترش در اطلاعات ناجا که معاونت بازداشتگاه را بر عهده داشته است، کهریزک را به یک شکنجه‌گاه رسمی تبدیل کرده است.
مسعود صدر الاسلام کیست؟
سردار مهندس "طه طاهری" با نام‌های مستعار "مسعود صدرالاسلام" و یا "مسعود صالح " که عده ای از نزدیکانش او را "صدر" صدا می‌زنند، یکی از چهره‌های اصلی تشکیلات اطلاعات موازی در ایران است. وی برادر شهید طالب طاهری است که پس از ورود مجاهدین خلقه به فاز "عملیات مهندسی" در ابتدای دهه 60 توسط اعضای این فرقه ربوده شد وپس از تحمل وحشیانه‌ترین انواع شکنجه‌ها در یکی از خانه‌های تیمی به شهادت رسید. میزان سبعیت و وحشیگری شکنجه‌های اعمال شده بر روی این جوان 18 ساله به حدی بود که انتشار خبر شکنجه و تصویر جنازه او، تاثیر زیادی بر روی افکار عمومی ایران و جهان داشت و باعث منفور شدن منافقین در اذهان مردم شد.
برخی از افراد مطلع معتقدند مسعود صدرالاسلام در فعالیت‌های امنیتی و بازجویی‌های خود بیش از هر چیز به گرفتن انتقام برادرش فکر می‌کند. حال مهم نیست که او انتقام جنایت‌های فرقه رجوی را از شهرداران بی‌گناه بگیرد یا جوانان سبزپوشی که تنها جرمشان حمایت از میرحسین موسوی است.
طه طاهری از جمله اعضای سپاه پاسداران در ابتدای انقلاب بود که بعدها به نیروی انتظامی پیوست و در آنجا در پست مسئول اطلاعات نیروی انتظامی در زمان ریاست لطفیان و در فاجعه کوی دانشگاه خبرساز شد. چندی بعد، در دولت محمود احمدی‌نژاد، او با حکم محرابیان وزیر صنایع به عنوان مدیر عامل و ریاست هیات مدیره شرکت دخانیات ایران معرفی شد. بعد از مدتی، با بالاگرفتن بحث قاچاق سیگار، صدرالاسلام از این سمت برکنار شد و جالب است که این بار با حکم اسماعیل احمدی مقدم به جانشینی ستاد مبارزه با مواد مخدر منصوب شد. وی در حال حاضر ظاهرا در این پست حضور دارد، و البته هنوز شایعاتی مبنی بر دست داشتن وی در قاچاق سیگار خارجی و روابط او با شرکت فیلیپ موریس، نماینده سیگار مارلبرو، بر سر زبان‌ها هست.
صدرالاسلام در اوایل دهه 60 از بازجویان بند 209 زندان اوین - که در آن روزها در اختیار اطلاعات سپاه پاسداران بود - بوده است. شاید بسیاری از زندانیان آن روزگار، جوان لاغر اندامی را که با نامهای مستعار مسعود، صالح و یا مسعود صالح معرفی می‌شد، به یاد داشته باشند که در بازجویی‌ها خشونت بسیاری به کار می‌برد. دریا هنرمند از زندانیانی است که آن روزها را به خاطر می‌آورد و در خاطرات خود از وی نام برده است. (1)
نام مسعود صدر الاسلام بار دیگر در پرونده شهرداران بر سر زبان‌ها افتاد. در روزهای پس از دوم خرداد، محمد رضا نقدی با همکاری وی،که یکی از نیروهای امنیتی مورد اعتماد مقامات عالی‌رتبه کشور محسوب می‌شد، برخورد با غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران و شهرداران مناطق را به عنوان حامیان انتخاباتی خاتمی در دستور کار خود قرار دادند. کلیه معاونان شهرداری تهران و شهرداران مناطق با حکم محسنی اژه‌ای، رئیس وقت مجتمع قضایی کارکنان دولت، توسط حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی در محل کار خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند که بعدها مشخص شد بازداشتگاه غیرقانونی وصال نام دارد. چند روز بعد هم غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. (2)
پس از آن اما پرونده‌ای در قوه قضاییه طرح شد که حاکی از شکنجه و فشار بیش از حد بر شهرداران بازداشتی بود و مسعود صدرالاسلام و محمدرضا نقدی از سرشناس‌ترین متهمان این پرونده بودند. بالاخره دادگاه‌ها و بازداشت‌ها پایان گرفت و متهمان با فشار مطبوعات و فراکسیون کارگزاران در مجلس و پیگیری افکار عمومی، ضمن اقامه دعوا در دادسرای نظامی تهران، بالاخره توانستند محمدرضا نقدی را با توجه به فاحش بودن تخلفاتش در صدور احکام بی‌مورد بازداشت‌های موقت ، شکنجه و بازجویی‌های خلاف قانون، به سه ماه حبس محکوم کنند؛ که البته این حکم، به‌رغم قطعی شدنش، هرگز به اجرا در نیامد و در کمال ناباوری، چندی بعد محمدرضا نقدی با حکم آیت‌الله خامنه ای به عنوان «مشاور ارشد نظامی رهبر و فرمانده پشتیبانی ستاد فرماندهی کل قوا» منصوب شد.در این میان گویا پرونده دیگری هم برای این دو دوست و همکار همیشگی تشکیل می‌شود که موضوع آن مظنونیت به مشارکت در قتل قاضی ( بازپرس ) اولیه پرونده کرباسچی است، که به طور مشکوکی ناگهان سکته کرده بود. گفته می‌شود که محمدرضا نقدی بر سر صدور احکام سفید امضای بازداشت و بازرسی از منازل و محل کار افراد و همچنین چگونگی حسابرسی با وی اختلاف داشته است که به همین منظور و برای حل اختلافات جلسه‌ای در منزل «محسنی اژه‌ای» با حضور او و محمدرضا نقدی و مسعود صدرالاسلام برگزار می‌شود و با صرف شام خاتمه می‌یابد، فردای آن روز وی دچار مسمومیت شدید می‌شود و به علت کاملا آشکاری ( آمپول هوا ) دچار ایست قلبی می‌شود و فوت می‌کند.
به دنبال فوت ایشان، کمیسیون امنیتی شورای عالی امنیت ملی با وجود اذعان به مشکوک بودن فوت قاضی، به دلیل دخیل بودن افرادی چون علی رازینی (ریاست وقت دادگستری استان تهران)، محسنی اژه‌ای (ریاست وقت مجتمع قضایی کارکنان دولت و از قضات دادگاه ویژه روحانیت)، محمد رضا نقدی و مسعود صدر الاسلام دستور بایکوت شدن پرونده را می‌دهد.
ارتباط با لباس شخصی‌ها
نام سردار مسعود صدرالاسلام بارها در گفتگوها و اعترافات اعضای بارز و شناسنامه‌دار لباس شخصی به چشم می‌خورد و حتی او را تشکیل دهنده تشکیلاتی جدید با نام نوپو می‌دانند. امیر فرشاد ابراهیمی، از اعضای سابق انصار حزب الله، در این باره می‌گوید:
"با آمدن محمد خاتمی تنش‌ها و درگیری‌ها بیشتر شد. نیروهای انتظامی هم در یک وضعیت منفعل قرار گرفته‌ بود و نمی دانست با این نیروها چه‌ بکند. از همین جا بود که‌ پایه‌ و اساس تشکیل نیروهای جدیدی به‌ نام "نوپو" بنابر دستور رهبری به‌ مسئول اطلاعات نیروی انتظامی که‌ در آن زمان سرتیپ مسعود صدر الاسلام بود، شکل گرفت. در نوپو که‌ اسم اختصاری آن - نیروهای ویژه‌ پاسدار ولایت - بود، بخشی از انصار حزب الله‌ به‌ شکل کاملا سازمانی و ارگانیک در اختیار نیروهای انتظامی قرار گرفته‌ و زیر نظر اطلاعات نیروی انتظامی کار می‌کردند. همین افراد هم بودند که‌ در حادثه‌ 18 تیر کوی دانشگاه حضور داشتند."
پس از واقعه کوی دانشگاه تهران و در پاییز 78 مسعود صدرالاسلام که در نقش افراد کلیدی کنترل اغتشاشات تهران حاضر شده بود، در جلسه‌ای محرمانه با عنوان همایش کوثر به عنوان میزبان حاضر شد که نوار این جلسه چندی بعد در فضای مجازی دست به دست شد. صدرالاسلام در این جلسه با لحن مغرورانه همیشگی خود، از روزنامه‌ها با عنوان دشمن یاد می‌کند، به سرکوب مردم در این دوران افتخار می‌کند و سعی در ارائه روش‌های علمی سرکوب برای همکارانش دارد.
حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی در دوران ریاست مسعود صدرالاسلام به پایگاهی برای فعالیت‌های خلاف قانون و به واقع شرارت‌های عده‌ای از لباس شخصی‌ها تبدیل شده بود و مهمترین پناهگاه این گروه به شمار می‌رفت. (3)
امیر فرشاد ابراهیمی که در سازماندهی ماجرای حمله به آقایان عبدالله نوری و مهاجرانی در نماز جمعه شرکت داشته است، می‌گوید بعد از آنکه به او خبر می‌دهند که از جانب مهاجرانی شناسایی شده و وزارت اطلاعات به دنبال اوست، به صدرالاسلام پناه برده و وی از آنها پذیرایی می‌کند. (4)
یا در مورد باند فاسدی که در پوشش حزب الله دست به دزدی می‌زده است، بعد از اینکه این گروه به صورت اتفاقی توسط مامورین نیروی انتظامی دستگیر می‌شوند، با وجود تیراندازی که بین پلیس و این افراد صورت می‌گیرد، با دستور مستقیم صدرالاسلام "دزدهای حزب‌اللهی" آزاد می‌شوند. (5)
امیر فرشاد ابراهیمی پس از آنکه نسبت به تخلفات رایج در فعالیت‌های انصار حزب الله معترض می‌شود، علیه این مجموعه به افشاگری می‌پردازد که بعد از آن از سوی عوامل صدرالاسلام دزدیده می‌شود و در منزلی تحت شکنجه و فشار قرار می‌گیرد تا به جاسوسی برای کشورهای غربی اعتراف کند. اما نهایتا در 29 اسفند 78 با پیگیری‌های سید محمد خاتمی آزاد می‌شود. او پس از آزادی هم از نقش سردار صدرالاسلام به عنوان یکی از افرادی که در بعضی بازجویی‌های وی حضور داشته و خواهان اقرار او به جاسوسی برای کشورهای خارجی و یا خط گیری از جبهه دوم خرداد بوده است، نام می‌برد. (6)
نقش پنهانی صدرالاسلام در قتل‌های زنجیره‌ای
پس از افشای جزئیات پرونده قتل‌های زنجیره‌ای سال 77 به دست ماموران خودسر وزارت اطلاعات، نام صدرالاسلام در اعترافات دو تن از عوامل قتل‌ها مشاهده می‌شود نفر اول پرونده - سعید امامی - در زمان بازداشت با خوردن داروی نظافت خودکشی می‌کند و نفر دوم پرونده، سید مصطفی موسوی معروف به مصطفی کاظمی است که ظاهرا در آن زمان قائم مقام معاونت امنیت وزارت اطلاعات بوده است.
موسوی دراعترافات خود، زمانی که از نقشه ترور هوشنگ گلشیری یاد می‌کند، از مسعود صدرالاسلام نام می‌برد داستان از این قرار است که صدر رابط لطفیان فرمانده ناجا با دری نجف‌آبادی، وزیر وقت اطلاعات، بوده و بعد از اطلاع از برنامه قتل‌ها، قول هرگونه همکاری را به موسوی می‌دهد، هم در جریان ترساندن گلشیری و هم در پیگیری ادامه حذف فیزیکی مخالفان در شهرستان‌ها، از جمله شیراز و گیلان. اما در نهایت به دلیل حساسیت‌هایی که در مطبوعات و وزارت اطلاعات ایجاد شد و با نگرانی وزیر از بالا گرفتن مساله، این قضیه از سوی موسوی پیگیری نمی‌شود تا اینکه ماجرای قتل‌ها به بازداشت موسوی و سپس سعید امامی ختم می‌شود. همین گفته‌ها در پرونده قتل‌ها در اعترافات مهرداد عالیخانی، صادق مهدوی نفر سوم پرونده و رییس اداره چپ نو وزارت اطلاعات با نام بردن از مسعود صالح تکرار می‌شود. (7)
* *
طه طاهری که با نام‌های مستعار مسعود صدر الاسلام و مسعود صالح در سال‌های گذشته نقش ویژه‌ای در سازماندهی لباس شخصی‌ها و پیاده کردن نقشه حذف مخالفین بر عهده داشت، در فجایع صورت گرفته بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، به ویژه در رابطه با جنایات بازداشتگاه کهریزک، حضوری پر رنگ داشت. اکنون خبرگزاری‌ها در حالی از بازداشت و برخورد با برخی از مامورین خاطی کهریزک خبر می‌دهند که این برخوردها محدود عده‌ای عوامل زیردست می‌شود و ارشد آنها سرهنگ فلاح است.
بدین ترتیب برخوردها مشمول عده‌ای از زیردستان می‌شود که اگر هم در شکنجه‌ها دست داشته‌اند، در اجرای دستورات فرماندهان رده بالا بوده است. اما با آنکه رهبر نظام مدعی است نظام از جنایت‌های صورت گرفته گذشت نخواهد کرد، مسعود صدرالاسلام، حسین فدایی، احمدرضا رادان و دیگر سرداران مؤثر در شکنجه‌گاه کهریزک همچنان آزادانه به قانون‌شکنی‌های خود ادامه می‌دهند و کسی هم جلودار آنان نیست.
**
پیوست‌ها:
1. گوشه‌ای از خاطرات دریا هنرمند:
"بند دویست و نه دارای ده راهرو بود. در هر یک از این راهروها هشت سلول انفرادی به طول حدود دو و نیم متر و عرض یک و نیم متر وجودداشت در هر سلول انفرادی یک روشویی( دستشویی) استیل کوچک و یک توالت فرنگی استیل وجود داشت. سیستم گرمایشی سلولها شوفاز بود که در محفظه ای مخصوص درون دیوارهای سیمانی سلولها جاسازی شده و روکشی از توری فلزی دسترسی مستقیم به آن را ناممکن میساخت. دریچه ای شیشه ای هم امکان ورود هوا ونور را از سقف سلول به داخل ممکن میساخت. در هر سلول بسته به نوع فعالیت و وضعیت پرونده افراد استقرار و اسکان آنان ترتیب داده میشد. در برخی بندها سلولها مطلقا انفرادی بود و در برخی دیگر از دو نفر تا گاهی موارد حتی هشت الا ده نفر هم اسکان داده میشدند بند ده دویست و نه اختصاص به توابین رده بالای گروه ها داشت که در سلولها باز بود و به شکل یک بند عمومی اداره میشد افرادی نظیر هادی جمالی- علی قناعت پیشه - بهروز اکبری ( احتمالا) - مینو توحید - محمد مقدم معروف به محمد پیشه) در این بند اسکان داشتند. سر بازجوی اصلی دویست و نه فردی لاغر اندام به نامهای مستعار صالح - مسعود- مسعود صالح و... بود شدت وحشیگری و خباثت وی نزد زندانیانی که کار بازجویی آنها توسط وی انجام شده بود زبانزد بود شیوه رفتار در دویست و نه برای زندانیان مقاوم چنان بود که تمام زندانیان وقتی با زندانی رسته از بند مزبور مواجه میشدند ناخودآگاه از اینکه گذارشان به دویست و نه نیفتاده است شادمانی میکردند.دیگر بازجویان بند دویست و نه که البته اسامی همه مستعار بود عبارت بود از امیر- میثم - یاسر-محمدرئوفی(رئوف- محمد) و چند تنی دیگر.شیوه رفتار در دویست و نه چنان بود که اگر فرد شناخته شده و با شناسایی بازداشت شده بود ابتدافرد معِرف با فرد بازداشت شده مواجهه داده میشد تا وی را ترغیب به ارائه وبیان اطلاعاتش کند ولی اگر فرد ناشناس بود یا تمایلی به معرفی خود و بیان اطلاعاتش نداشت شکنجه به سرعت در مورد وی اعمال میشد. شکنجه رایج و متداول نیز کابل در انواع سایزها بود. قپانی- آویزان کردن از سقف بادستها و پاهای بسته - توپ فوتبال و انفرادیهای طویل المدت از جمله شکنجه های رایج و متداول در دویست و نه بود تشنگی دادن ! ( شخصا نمونه اش را می شناسم) نیز (اگرچه معدود ) برای آزار زندانیان ویژه ،اعمال شده استِ البته شلا ق به دستان می گفتند آنچه شما کفار و منافقین شکنجه می نامید ، تعزیر شرعی ست و مااز حاکم شرع مجوز شرعی اخذ میکنیم گاهی هم با " تسویل " و توجیه و مینیاتوریزه کردن جنایات خویش ، به جلد " سلمان فارسی میرفتند و خود را هم بازی میدادند و ادا در می آوردند ! مثلا مینو توحید را خود مسعود صالح وقتی ازسقف با دستانی بسته به شکل پنکه سقفی آویزان کرده بوده و با ضربات کابل به وی میزده ناگهان لحظه ای دست از زدن میکشد و خطاب به مینو توحید فریاد میزند :تو حامله که نیستی؟ مینو توحید در همان حال درد و زجر میگوید نمیدانم ولی فکر کنم باشم . که بناگاه مسعود صالح بر سر خود میزند و میگوید من اجازه این کار را نداشتم و اگر جنین تو سقط شده باشد من قتل نفس مرتکب شده ام و مستوجب مجازات هستم و سپس با حالتی گریان مینو توحید را از سقف پایین آورده و از اتاق شکنجه خارج میشود مینو توحید که بعدا سراز بند ده درمی‌آورد ، گفته بود علت اصلی فروریختن و تواب شدنم همین حادثه در اتاق شکنجه بود که مرا تکان داد"
2. محمدرضا نقدی که از سوی جمعی از نمایندگان مجلس پنجم به مجلس دعوت شده بود، در جلسه‌ای با نمایندگان نقش خود را این‌گونه تعریف می‌کند:
روزی آقای رازینی ریاست محترم دادگستری تهران مرا به دفترش دعوت کرد وقتی که رفتم ایشان توضیح دادند که پرونده ای هست که مربوط می شود به فساد مالی در شهرداری تهران و ابعاد مالی آن بسیار گسترده است ما هم به دلایلی صلاح نمی دانیم که پرونده را به دست دیگر ضابطین ، همچون وزارت اطلاعات و اداره آگاهی بدهیم و می خواهیم این را به شما بسپاریم چرا که هم « بازداشتگاهی مطمئن» دارید و هم پرسنلتان «امین» هستند. آن روز من به آقای رازینی گفتم: ما آماده هستیم! ولی اگر به میدان بیاییم تا آخر هستیم مبادا شما در وسط کار بر اثر فشارهای سیاسی کنار بکشید، که آقای رازینی هم گفتند : نه اراده ما هم بر این است که این قضیه جدی بگیریم و حتی مقام معظم رهبری هم فرموده‌اند که با این مفسده جدی برخورد شود. (برگرفته از متن پیاده شده نوار جلسه پرسش و پاسخ محمدرضا نقدی و نمایندگان مجلس)
بعد از این توافق بود که فرمان آتش صادر شد و محمدرضا نقدی با یاری سرتیپ پاسدار «مسعود صدرالاسلام» فرمانده وقت اطلاعات ناجا، کار بازداشت، احضار و بازجویی بیش از 164 شهردار، مدیر، کارمند ارشد و میانی شهرداری تهران را طی 95 روز به انجام رساندند. کار بازرسی از ساختمان‌های شهرداری و منازل بازداشت‌شدگان توسط معاونت اطلاعات نیروی انتظامی و کار بازجویی و بازداشت متهمان توسط حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی صورت گرفت. بازجویی‌ها عمدتا در بازداشتگاه‌های وصال و خاتم و یا مجتمع قضایی امام خمینی انجام می‌گرفت.
3. اما در بازداشتگاه‌هایی که علی رازینی آنها را «مطمئن» خوانده بود، ماموران «امین» بر سر متهمان چه می‌آوردند؟ « میم - ت» یکی از شهرداران بازنشسته شده، پس از آزادی، در لایحه شکوائیه خویش علیه محمدرضا نقدی و مسعود صدرالاسلام، شرایط رفتار این ماموران امین را در آن بازداشتگاه مطمئن این‌چنین شرح می‌دهد:
بازداشتگاه ما وصال نام داشت و من در سلول 130 انفرادی بودم. محل سلول من چهار طبقه زیر زمین بود از بلندگوی بازداشتگاه که در تمام سلولها صدای آن پخش می شد مدام یا صدای ضجه و گریه و روضه خوانی پخش می شد یا قرآن. وضع غذای بازداشتگاه هم بسیار نامطلوب بود و در مدت 65 روزی که من در انفرادی بودم همواره غذا یا تکه نانی خشک و چند خرما بود یا سوپی که بیشتر به آب گرم و گوجه و چند لوبیا شباهت داشت. و شکنجه اصل ثابت تمامی بازجویی هایم بود، بازجوی من که خود را ایمان معرفی می کرد با کابل بر پشتم میزد و با هر ضربه یا زهرا و یا حسین میگفت. آقای نقدی در تمام جلسات شکنجه خود شخصا حضورداشت و همواره زیر ضربات کابل از من می خواست تا اعتراف کنم و کتبا بنویسم که با خانم « ز- م » منشی محل کارم روابط نامشروع داشته ام ... (قسمتی از لایح شکوائیه « م-ت » که رونوشتی از آن برای مطبوعات نیز ارسال شده بود.)
4. بازداشت مصلحتی، بخشی از افشاگری‌های امیر فرشاد ابراهیمی:
شب روز زدن آقای عبدالله نوری، الله كرم به من زنگ زد و گفت آقای مهاجرانی تو را شناسایی كرده و گفته اونی كه از عزت الله سحابی شكایت كرده بود هم در جمع محاصره كنندگان بود و آقای مهاجرانی وقتی دید عبدالله نوری را كتك می زنند از آن طرف خیابان فرار كرد. چون ما دو یا سه بار هم دفتر آقای مهاجرانی رفته بودیم و ایشان من را شناسایی كرده بودند كه یكی از افرادی كه عضو شوراست و از سحابی هم شكایت كرده بود. خلاصه به من گفتند كه تو شناسایی شده ای و با نیروی انتظامی هماهنگ شده و قرار است تو را بازداشت كنند. نگران نباش شنبه یا یكشنبه كه جمعه اش آن اتفاق افتاد (١٣ شهریور) بود كه من داخل دانشگاه تهران آمده بودم. انتخاب واحد یا كتاب بخرم (یادم نیست) كه یكی از بچه های اطلاعات نیروی انتظامی كه با خود ما هم كار می كرد بنام سرهنگ امیر سیف آمد و با خنده گفت: آمده ایم جلبت كنیم. سوار ماشین شدیم. به ناحیه انتظامی تهران بزرگ رفتیم. گفت: همه چیز تمام شده است. ما فهمیده ایم كه این قضیه مردمی بوده و به شما هیچ ربطی نداشته. ما را دو روز بردند در نیروی انتظامی خیابان میرعماد ( اداره اماكن) نگهداری كردند و شبش ما را به دادگاه شعبه ٦ مجتمع قضایی امام خمینی فرستادند. قاضی از ما پرسید كه شما بودید؟ گفتم: نه آقا، ما اصلا آن روز نماز جمعه نبودیم. ایشان هم بلاقید ما را آزاد كرد. وقتی آزاد شدم در همان شعبه روزنامه ای خریدم و فهمیدم كه رئیس جمهور یك كمیته ویژه برای پیگیری این قضیه تشكیل داده است. زنگ زدم به آقای الله كرم و گفتم كه دادگاه بهر جهت ما را بلاقید آزاد كرده و فهمیده اند كه ما جرمی نداریم، كه الله كرم گفت: اگر میشه برگردید همان نیروی انتظامی، چون وزارت اطلاعات هم دنبال توست. گفتم: چرا؟ گفت: چون خاتمی بهر حال به وزارت دستور داده. برگشتم دفتر آقای صدرالاسلام. گفتم: اگه میشه ما را بازداشت كنید چون امن ترین جا برای من فعلا اینجاست. ایشان گفت: شما بروید، هر چه آقای الله كرم بگوید من همان را گوش می كنم. ما را سوار یكی از همین پاترول ها كردند. من بودم، فرج و متهم دیگری به اسم سهیل كریمی. شبانه به خانه آقای الله كرم آمدیم. قضیه را برای ایشان گفتیم و پرسیدیم كه برویم یا بمانیم؟ گفت: خب، ریسك می كنیم. بیایید، ولش كنید دیگر نمی گیرندتان. برگشتیم دفتر آقای صدرالاسلام (رئیس حفاظت كل ناجا) و گفتیم كه آقای الله كرم اینجوری گفتند، اگر اجازه بدهید ما برویم. ایشان هم یك شامی به ما دادند و آمدیم و یكشنبه اش بنده توسط وزارت اطلاعات بازداشت شدم.
5. فساد، بخشی از افشاگری‌های ابراهیمی، عضو سابق انصار:
"یك شب محمد بابائیان و مهدی صفری تبار با یك هوندا آكورد ساعت ١٢ شب آمدند دنبال من. اینها آمدند دنبال من و گفتند می خواهیم برویم بگردیم. گفتم: باشد. به خانه گفتم كه شب دیر می آیم و رفتیم. رفتیم دربند دیدم اسلحه ها و كلت هایشان هنوز دستشان است. گفتم مگر قرار نبود اینها را تحویل دهید؟ گفتند: حالا ندادیم دیگر. گفتم: ماشین مال كیه؟ گفت: مال خودم. توی راه برگشتن حول و حوش ساعت ١ یا ٣٠/١ یك موتور هوندا ١٢٥ از كنار ما رد شد. پیچیدند جلوی موتور و به من گفتند: برو ببین كارت موتور همراهش است یا نه؟ خوب ما هم كارت بسیج داشتیم و هم حكم ایست و بازرسی. گفتم: خوب، الكی بریم بگردیمش دیگه. گفت: كارت موتور ندارم. موتور را تازه خریده ام و بازاری هستم. زیپ پیراهنش را باز كرد دیدم دسته های هزارتومانی داخل پیراهنش است. گفت: قرارداد چك دارم و رفته بودم این پول ها را از یكی بگیرم. محمد بابائیان گفت: بچسب بهش. منهم ذهنم به همه چیز می رفت غیر از چیزی كه توی ذهن محمد بود. رفتم او را گشتم و دیدم كه فقط پول همراهش است. گفتم كه دفعه بعد كارت موتور همراهت باشد و رفتم سوار ماشین شدم. محمد بهم گفت: خاك تو سرت. می زدی پس كله اش. اسلحه و ماشین كه داشتیم. چراغ گردون هم داخل ماشین بود. پول هایش را می گرفتیم می انداختیمش توی جوی و خودمون هم درمی رفتیم. من كه دیدم خیلی راحت از دزدی حرف می زنند، گفتم: خوب، شما اگر از اول به من می گفتید دوزاری ام می افتاد و اینكار را انجام می دادم. گفت: كار اینجوری باشه. پاش هستی؟ گفتم: آره هستم. گفت: فردا می خواهیم برویم سرقت توی یك خونه ای، تو هم می آیی؟ گفتم كه آره خوب. و برای فردا قرار گذاشتیم. بعد فهمیدم كه آن ماشینی هم كه آورده بودند از یك آقایی گرفته بودند. به این ترتیب كه داشتند توی خیابان راه می رفتند، این آقا هم با هوندا آكورد داشته از خیابون رد می شده است كه پیچیدند جلویش و گفتند: بزن بغل. آن آقا را گرفتند و كرده اند توی دستشویی مسجد و ماشینش را برداشته اند توی خیابان راه افتاده اند. آخر شب هم مقداری حشیش توی داشپورت ماشین یارو می گذارند و صورت جلسه می كنند و تحویل نیروی انتظامی داده اند كه ما در حین گشت به این مورد مشكوك برخوردیم و ایشان مواد مخدر همراهش بوده و بازداشت است. یارو را هم تحویل نیروی انتظامی داده بودند ولی در اصل ماشین را گرفته بودند كه بروند بگردند. ما هم به خیال خام خودمان فردایش زنگ زدیم به آقای مستوفی كه بعضی از بچه های شورا كه در تیم بنده كار می كنند ظاهرا سارق مسلح هستند كه گفت: بیا دفتر من ببینم قضیه چیه؟ منهم رفتم اطلاعات نیروی انتظامی توی ونك و گفتم كه قضیه این است و اینها ظاهرا دارند دزدی می كنند. اسلحه هایی هم كه شما برای قضیه كوی به آنها داده بودید هنوز تحویل نداده اند و با آنها می روند سرقت مسلحانه. امشب هم قرار است خانه ما بیایند و با بنده وعده كرده اند. گفت: ساعت چند می آیند؟ گفتم: ساعت ٧. گفت: ما می گیریمشان و اینها دزد هستند و پدرشان را در می آوریم. در آن موقع در یك مجتمع سازمانی زندگی می كردیم كه نگهبان هم داشت. گفت: ما هم در دژبانی خونتون می ایستیم، شما كه آمدید بیرون تو می فهمی كه ما تعقیبتان می كنیم و اینها را می گیریم. خلاصه ساعت ٧ آمدند و سوار شدیم و به خیابان بنی هاشم به خانه ای كه قرار بود سرقت انجام شود رفتیم. محمد بابائیان زنگ را زد. خانمی گفت: بله؟ كه یكدفعه بابائیان به طرف من آمد و گفت: بد آوردیم. قرار بود خانه خالی باشد ولی صاحبخانه الان در خانه است. من باز با علم به اینكه می دانستم نیروی انتظامی دنبال ماست ترسیده بودم. گفتم: باشد. سوار شدیم كه برویم دخل تاكسی ها را بزنیم، یكی از ماشین های نیروی انتظامی كه دنبال ما بود، تاكسی هوندا بود. من گفتم كه همین را بزنیم؟ گفت: باشه. پردیدند جلوی تاكسی و اسلحه را جلوی شقیقه راننده گرفتند و گفتند كه ما از نیروی انتظامی هستیم و هر چی پول داری به ما بده. یكهو یارو ترسید كه بكشندش. ما اسلحه داشتیم. یارو هم گفت كه من هم نیروی انتظامی هستم. درگیری شروع شد. چیزی در حدود ٥ دقیقه یا كمتر و بیشتر اینها در خیابان بنی هاشم با هم درگیری مسلحانه داشتند. از آنطرف تیراندازی می كردند و اینطرف هم همینطور. محمد بابائیان در آن درگیری بازداشت شد. سه نفر دیگر در رفتند. یك نفرشان هم من بودم. خلاصه همه آنها را گرفتن و افسر نیروی انتظامی هم خیلی اظهار خوشحالی كرد كه من با آنها همكاری كرده ام. با یك پاترول من را به خانه رساند و گفت كه این قضیه بین تو و ما می ماند و به كسی نگو كه تو هم به ما گفته ای. دوست هایت فكر می كنند كه تو هم قاطی سارق مسلح ها بوده ای و فكر می كنند تو هم بازداشت شده ای. فعلا دو یا سه روزی هم از خانه بیرون نیا. نیروی انتظامی هم شب آنها را كتك می زند و می بیند كه اینها جزو انصار حزب الله هستند و اسلحه ها مال خودشان است و یكی از اعضای این باند سرقت مسلحانه كسی است به نام مهدی صفری تبار كه پدرش امام جمعه موقت اسلام شهر است، نماینده ولی فقیه در ستاد مشترك سپاه است و جزو حزب الله اسلام شهر هم هست. قبلا حول و حوش عاشورای سال گذشته هم اینها یك فقره سرقت مسلحانه می خواستند داشته باشند كه با یك تویوتای لنكروز كه البته این تویوتا در فیلم كارناوال شادی روز عاشورا كه ما راه انداخته بودیم بین تویوتاها بود. بهر حال به محض اینكه خط و ربط اینها مشخص می شود آزادشان می كنند چون اگر می خواستند آنها را بعنوان یك باند سرقت مسلحانه معرفی كنند، مهدی هم بینشان بود و همه هم عضو شورای مركزی انصار حزب الله بودند. بهر حال آقای مستوفی به من زنگ زد و گفت كه به مجتمع برویم. رفتم مجتمع پیش آقای كلانتر و آقای صدرالاسلام تلفنی به من گفت كه اسلحه هایشان كه اسباب بازی بود. فكر كردم شوخی می كند. گفتم تیراندازی كردند. حتی تیر اسلحه كلت محمد بابائیان به در یكی از ماشین های نیروی انتظامی خورد و سوراخ شد كه مستوفی دست من را كشید و برد بیرون و گفت: وقتی تیمسار می گوید اسباب بازی بوده قبول كن دیگه، به تو چه مربوطه؟ كه من فهمیدم قضیه از چه قرار است و گفتم كه خوب اسباب بازی بوده و ما آمدیم بیرون و جالب اینجاست كه آنها هم آزاد شدند و به همشون هم گفته بودند بروند ولی بفهمید كه با چه كسی دارید كار می كنید، ابراهیمی شما را لو داده، منهم كه فكر می كردم كار خوبی انجام داده ام خودم را آماده كرده بودم برای جلسه شورای هفتگی كه این قضیه را آنجا بگویم.
6. روایت جلسه‌های بازجویی در شهادت‌نامه امیر فرشاد ابراهیمی:
من را به همان اتاق بازجویی همیشگی بردند. به من دست بند زدند اما كیسه را از سرم باز كردند. از زیر نوار چش مبند توانستم چهره سردار مسعود صدرالاسلام را روی دیواره استیل پارچ ببینم كه پشت سرم نشسته بود. نجفی روبروی من بود و گفت كه مقاومت نكنم. سردار صدرالاسلام بدون اینكه هیچ حرفی بزند بعد از نیم ساعت بازجویی نجفی رفت. او كه رفت، نجفی هم به دنبالش رفت. بعد از دقایقی دوباره نجفی آمد و دستور داد تا چشمبند من را بردارند. با دیدن نجفی حالم دگرگون شد. نجفی حدیث می آورد، از امام جعفرصادق نقل قول كرد. تاب نیاوردم. آخر نجفی از آشناهای من بود، چگونه می توانست من را این چنین بیرحمانه به دست شكنجه گران بسپارد؟ سیستم عقیدتی من داغون شده بود، سر من درد می كرد، سیستم عصبی ام كار نمی كرد. گریه ام گرفت. با تضرع گفتم كه اجازه بدهند تا به همان سلول قبرگونه خودم بروم. اجازه دادند. رفتم در همان كمد تنگ و تاریك خودم با درد فیزیكی و ذهنی نالیدم. قبل از آن هر كسی میگفت در جمهوری اسلامی شكنجه هست، با سماجت رد میكردم. چون باور من بر آن بود كه بنیاد جمهوری اسلامی بر اسلام بنا شده است و اسلام شكنجه را ممنوع كرده است. چگونه گردانندگان جمهوری اسلامی زندانیان راشكنجه میدهند؟ در این زمان آنچه برایم رنج آور بود درد شكنجه جسمی نبود بلكه درهم ریختن تابوهای ذهن ی من بود كه برای آن تا كشورهای دور رفته و آماده جانفشانی شده بودم. تا 4 و 5 روز دیگر به سراغم نیامدند ... بعد از 4 و 5 روزی من را برای ادامه تحقیقات بردند. بازجوی یها كماكان در همان اتاقی كه در همان ساختمان بود و (یك طرفش شیشه آینه ای بود) انجام میشد. خواسته بازجوها این بار روشن بود. میخواستند جلوی دوربین تلویزون رفته و اعتراف كنم كه از تعدادی از سران جبهه دوم خرداد دستور میگرفتم و اقرار كنم حوادث كوی دانشگاه توطئه ای بوده ساخته دست افرادی همچون حجاریان. من در عمرم حجاریان را ندیده بودم. به بازجویم گفتم كه خود او میداند كه من با حجاریان هیچ آشنایی ندارم، اما او اصرار داشت كه به چنین اتهامی اعتراف كنم و میگفت كه حجاریان خودش به این جرم اعتراف كرده است. تهدید میكردند، میخواستند مرعوب بشوم. بحثهای ما طولانی شد و من به خواسته آنها تن ندادم. این حادثه در ماه دوم بود. صبح زود یكی از روزهای ماه دوم، در كمد دیواری باز شد و فردی من را صدا كرد كه بیرون آیم. من را در ماشین آمبولانس گذاشتند و منتقل كردند به ستاد اطلاعات كل نیروی انتظامی یعنی همان جایی كه در آن زمان صدرالاسلام رئیس آن بود. لباسهایم بو می داد و دستبند به دست داشتم. داخل ساختمان اطلاعات نیروی انتظامی شدم. دو روحانی و سردار صدرالاسلام فرمانده اطلاعات، سرتیپ نجفی و یك سری افراد دیگر كه عضو اطلاعات نیروی انتظامی و سپاه بودند آنجا حضور داشتند. شروع كردند به همان صحبتهای معمول مبنی بر اینكه من با سازمانهای اطلاعاتی بیگانه در ارتباط بودم. من گفتم كه من تماسی نداشتم. تهدید و ارعاب شروع شد. میگفتند كه باید در این مدت سر عقل آمده باشم و آنها را مجبور نكنم تا قصه دو ماه گذشته را باز هم تكرار كنند. وعده میدادند درصورت همكاری كمكم كنند. آن جلسه یك ساعت طول كشید. وقتی از جلسه خارج شدم، سرتیپی از سپاه با من داخل صحبت شد و اصرار میكرد كه به داشتن رابطه با سرویسهای خارجی اعتراف كنم. میگفتند برای چندین دانشجو حكم اعدام صادرشده است. میگفتند 4 نفر قبلاً اعدام شده اند، من نباید كاری كنم كه این شماره به پنج برسد. واقعا سر در نمی آوردم. بحث ما شاید دو ساعت طول كشید، وقتی دیدند این گفتگوها نتیجه نمی دهد من را سوار ماشین كردند.
7. نقش مسعود صدر الاسلام (مسعود صالح) در قتل‌های زنجیره‌ای:
پرونده مصطفی کاظمی (موسوی) در خصوص پروژه حذف گلشیری
صادق گفت: در شهرستانها بیاییم عملیات کنیم و در شیراز و گیلان دو نفر از کانونی هایی که جزء پانزده نفر هستند وجود دارند که من گفتم شیراز که عملیات بشود روی من حساسیت پیدا می شود(مصطفی کاظمی مشهور به موسوی شیرازی قبلاً در پست"مسئول اداره ی کل اطلاعات فارس"بوده که پس از درگیری های زیاد و احتمالاًشرکت در قتل های فراوان بهائیان،اهل سنت و غیره ...و به قولی درگیری با امام جمعه شیراز،به تهران منتقل می شود) و پذیرفتم و بعد هم با مسعود صدر الاسلام صحبت کردم گفتم از این عملیات ها چه خبر که گفت خبر ندارم ولی من پیگیری هایی را که اداره آگاهی می کند و به آقای لطفیان (فرمانده نیروی انتظامی) می گویند و گزارش می کنند آقای لطفیان نیز به من می گوید و من می آیم و به آقای درّی سرنخ هایی را که وجود دارد و ردهایی که به دست آورده اند را گزارش می کنم و از دور هم با سعید اسلامی به طور ایما و اشاره می گویم و گفتم اگر شما در این عملیات ها نیستید من هم هستم، گفت الحمدالله خیالم راحت شد و بیا محمد عطریان فر (از مسئولین روزنامه همشهری) را بزنیم و این یک سری مقالات را به جامعه جهت درج می داده وما وقتی وسایل روزنامه جامعه را آوردیم دست خط عطریان فر بود که نوشته این مقاله را شما در روزنامه جامعه بزنید که من به آقای صدر الاسلام (سرپرست اداره اطلاعات نیروی انتظامی) گفتم آقای درّی حکم کانون نویسندگان را داده است و ایشان گفتند از منزل فروهر یک آمپول به دست آمده حواستان باشد یک خشاب نیز به جا مانده بود که گفتم مربوط به بچه های ما نیست و مسعود گفت بده من این بچه ها را از کشور خارج کنم گفتم آنها مشکلی ندارند و گفتم حاضری کارکنی گفت هر کاری باشد انجام می دهم گفتم میخواهم چند گل (دسته گل) بفرستیم و از جمله جهت گلشیری، گفت نیروی انتظامی (اداره آگاهی)(بیرون خانه گلشیری) مستقر است، گفتم مسئله ای نیست، این خانم با چادر و عینک برود و دسته گل را صبح سفارش بدهد و بگوید عصر مثلاً ساعت 5 به این آدرس بیاورید و گلفروشی وقتی گل را به درب منزل گلشیری ببرد او را دستگیر می کنند و بازجویی هم بکنند چیزی بدست نمی آورند و چند نفر دیگر که گلفروش هستند و گل به آدرسهای دیگر می برند آنها نیز اگر دستگیر شوند نتیجه ای نمی گیرند که آقای مسعود صدرالاسلام گفت هر کاری باشد انجام می دهیم عملیات و هرکاری و نیرو و امکانات من دارم و فقط شماره، آدرس ومشخصات بدهید گفتم در شهرستانها گفت مشکلی نداریم، بر اساس صحبت صادق که گفته بود در شیراز و گیلان گفتم شیراز و گیلان که آقای مسعود صدر الاسلام گفت مسئله ای نیست و فقط آدرس و.... بدهید که بعد هم آمدو با آقای صادق صحبت کردم گفت: این مسعود نرود به کسی بگوید مطمئن از او هستی (گفتم) مسعود انگیزه این کارها را دارد و مشکلی ندارد و آدرس شیراز و گیلان با مشخصات بده که آدرس را داد ولی من آن رابه مسعود ندادم که شامل آدرس و عکس نفرات بود و بعد شب مسعود تماس گرفت و چون من دنبال خرید منزل بودم گفت این طبقه ای که همسایه ما است می خواهد خانه اش را بفروشد و نقشه اش هم مثل نقشه منزل ما است و شما می خواهی بیا ببین که به منزلشان رفتم و بعد مشخصات گذرنامه ای گلشیری را داد که کپی از گذرنامه اش گرفته بودند که آنرا هم آوردم به محل کارم.
پرونده صادق مهدوی در خصوص پروژه حذف گلشیری
آقای موسوی 25/9 مسعود صالح را در وزارت ملاقات می کند که می پرسد: مسعود این قتل ها کار توست ؟ او می گوید: نه. موسوی می گوید: من هستم. مسعود می گوید: من دنبال سر نخ بودم تا همکاری کنم. قول و قرار با موسوی می گذارد. و مسعود در این تاریخ نتایج اقدامات به عمل آمده توسط نهاد ریاست جمهوری و نیروی انتظامی پیرامون این قتل ها را به موسوی منعکس می کند. مسعود می پذیرد قتل نویسندگان را در استان ها را انجام دهد. نیروی لازم را خودش فراهم می کند. در ضمن می گوید اگر طی کار برای تیم ها گذرنامه لازم بود خودش می تواند به هر تعدادی لازم باشد صادر کند. (دایره صدور گذرنامه نیروی انتظامی زیر مجموعه معاونت اطلاعات است) موسوی باید بعد از این تاریخ هم دیداری با مسعود داشته زیرا آدرس گلشیری و تلفن اورا روی کاغذ نوشته و به موسوی داده بود. موسوی تا چند روز قبل از دستگیری آنرا نزد خود داشت. موسوی ساعت 21 روز 25/9 مرا در خیابان بهشتی جنب (مهناز) دید. جریان ملاقات با مسعود صالح را بیان کرد از من خواست اطلاعات درباره سوژه های شهرستان تهیه و به وی بدهم موسوی بعد از قتل مختاری باز و گسترده عمل می کرد و به تعدادی برای مشارکت پیشنهاد همکاری کرد از جمله مصطفی تهرانی (مسئول امنیت استان خراسان) احمد عبادی - مهدی ریاحی حمید جلالی - اخوان - محسنی - سید موسی ...بعد از اینکه موسوی مساله طرح موضوع با مسعود را بیان داشت گفتم، نمی شناسم محمد صداقت (مدیر کل چپ) نظرمثبتی روی او حسین مهدوی (هر دو از پرسنل اداره التقاط) نداشته. او گفت دست او در رابطه با طرح الغدیر زیر ساطور من است. موسوی گفت او ماموریت است و از روز شنبه 28/9 آماده اقدام پیرامون آدرس ها خواهد بود اظهار داشت مهدی ریاحی نیز آماده همکاری است. تخصص اش زدن کارد است. بعد از قتل پوینده در چند نوبت از من آدرس نویسندگان جمع مشورتی را می خواست . می گفت این آدرس ها را بده تا من خانم یکی از بچه ها را به چند گلفروشی بفرستم تعدادی گلدان تهیه و به آدرسها بفرستند. برای کار روانی روز پنج شنبه 26/9 قرار شد من و موسوی همدیگر را در اتوبان جهان کودک ملاقات کنیم تا عکس و آدرس سوژه های استان را به وی بدهم تا به مسعود صالح بدهد.
*****
نگاه امنیتی؛ حتی به موضوع ترافیک
«این طرح به صورت آزمایشی و به منظور کاهش بار ترافیکی شمال به جنوب خیابان آفریقا اجرا می شود.» اجرای این طرح سبب شد بسیاری از شهروندان و رانندگان تهرانی که روز جمعه به خیابان آمده بودند، سرگردان شوند.
در حالی که سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی در حاشیه مراسم تودیع و معارفه معاون اجتماعی ناجا تاکید کرد:«طرح یکطرفه شدن خیابان آفریقا می تواند راه حل مناسبی در بهبود وضعیت ترافیکی باشد اما باید این موضوع را در نظر داشت در خیابان های آفریقا و ولیعصر بیشتر، افرادی تردد دارند که اقدام به پرسه زنی می کنند و پلیس باید این موضوع را کنترل کند. همچنین شهرداری هم باید برای برطرف کردن مشکلات موجود در این رابطه اقدام کند.» اما کارشناسان با تاکید بر اینکه پرسه زنی جرم نیست، معتقدند ورود نگاه امنیتی به مسائل اجرایی و فرهنگ کشور آفتی است که دستگاه های اجرایی کشور را مبتلا کرده است. سعید مدنی پژوهشگر مسائل اجتماعی، با اشاره به اینکه نگاه امنیتی به مسائل اجرایی آفتی است که سال هاست دستگاه های اجرایی گرفتار آن هستند، به «سرمایه» می گوید: «در جرم شناسی رابطه فضای معماری و کالبدی جرم را داریم که هیچ گاه از این نوع (که مقامات درصدد اجرای آن هستند) نیست». مدنی می افزاید: «احمدی مقدم یک مساله صرفاً ترافیکی را باز تبدیل به مساله امنیتی کرده است و این مساله ای است که نیروی انتظامی سال هاست با آن دست به گریبان است». مدنی معتقد است برخی تغییرات ترافیکی در خیابان آفریقا به نوعی برای تغییر سبک زندگی افراد است و می گوید: «ممکن است کسی سبک زندگی در خیابان آفریقا را دوست نداشته باشد، اما به هر حال هر شهروندی حق دارد سبک زندگی خود را انتخاب کند».
مدنی اضافه می کند: «محدوده آفریقا و ولیعصر در واقع یکی از مدرن ترین مناطق شهری تهران هستند و واجد هیچ گونه ویژگی زمینه ساز جرم نیستند».
این پژوهشگر مسائل اجتماعی در پایان با اشاره به «اینکه صورت مساله مطرح شده توسط فرمانده نیروی انتظامی غلط طرح شده»، می افزاید: «اصولاً پرسه زنی جرم نیست اما اگر بخواهیم از نگاه فرمانده نیروی انتظامی به موضوع نگاه کنیم و با این کار مبارزه منطقه ای کنیم به جایی نمی رسیم، چون با این کار مجرمان را از منطقه ای به منطقه دیگر کوچ می دهیم و ناخواسته سطح شهر از جرم پر می شود».
عباس کاظمی جامعه شناسی که روی پرسه زنی جوانان مطالعات گسترده ای داشته، معتقد است: «به نظرم دلیل یکطرفه شدن خیابان های ولیعصر و آفریقا تنها مقابله و کنترل پرسه زنی نیست. این دو خیابان در آشفتگی های پس از انتخابات نقش اساسی داشتند و و شاید یکطرفه شدن آنها برای کنترل اعتراضات احتمالی در آینده است».
او در ادامه به «سرمایه» می گوید: «متاسفانه ورود نیروهای انتظامی و نظامی به مسائل فرهنگی معضل بزرگی است که سال ها است گریبان کشور را گرفته است».
این جامعه شناس می افزاید: «در حالی که این نیروها تخصصی در مسائل فرهنگی ندارند، با طرح مسائلی از جمله پرسه زنی و عدم امنیت شهر و جامعه زمینه ورود خود به مسائل فرهنگی را فراهم می آورند و تنها اضطراب و تنش جامعه را بالا می برند».
کاظمی با تاکید بر اینکه «پرسه زنی جرم نیست و موضوعی فرهنگی است»، می گوید: « دوستان نظامی و انتظامی باید بپذیرند اهلیت دخالت در فرهنگ را ندارند چون موضوع پرسه زنی، مد، پوشش و ... مقولات فرهنگی است و برای بحث در این مقولات باید از متخصصان و اهل فکر استفاده کرد».
عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سخنان خود را با طرح سوالی به پایان می برد: «پرسه زنی یکی از راه های عمده سرگرم شدن و تخلیه انرژی هیجانی جوانان تهران است. مسوولان انتظامی کشور برای کاهش میزان مقاومت جوانان که به هیچ وجه سیاسی نیست برنامه ای دارند؟ امیدوارم اینگونه باشد در غیر این صورت ضربات جبران ناپذیری بر روان جوانان جامعه می خورد».
*****
پدر فریبا پژوه: از این که دخترم در انفرادی است دل‌ام خون است
فریبا پژوه روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس روز اول ماه رمضان یعنی 31 مرداد نزدیک افطار در منزل‌ پدری‌اش توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شد. مامورین ابتدا منزل پدری و بعد منزل خودش را بازرسی می‌کنند بعد از صورت جلسه کامپیوتر و وسائل شخصی وی را با خود می‌برند. از آن زمان تا کنون این روزنامه‌نگار سه تماس کوتاه در تاریخ یکم، دهم و شانزدهم شهریور با خانواده‌ی خود داشته است.
پدر فریبا پژوه سرهنگ بازنشسته‌ی نیروی هوایی بسیار نگران فرزندش است. وی در مورد آخرین وضعیت پرونده‌ی دخترش می گوید: «امروز بیستمین روزی بود که فریبا در انفرادی به سر برد، انفرادی یعنی مصداق کامل شکنجه روانی، یعنی نقض حقوق بشر. نمی‌دانید که چه‌قدر دل‌ام خون است. روز سه شنبه با اینکه خودم در شرایط جسمانی مناسبی نیستم، بدون این‌که به کسی چیزی بگویم به داد سرای انقلاب، نزد باز پرس پرونده‌اش رفتم تا خواهش کنم هر طور که می‌تواند فرزندم را از انفرادی نجات دهد. اما توفیقی به دست نیاوردم... ای خدای احد و واحد تویی تنها پناه ما بی پناهان.»
از آقای پژوه که مدت 68 ماه را در دوران جنگ در جبهه‌ها خدمت کرده است در مورد وضعیت پونده و موارد اتهامی پرونده فریبا پژوه سوال می‌کنیم و این‌که آیا وکیل‌اش تا به حال توانسته با وی ملاقاتی بکنید، وی که بسیار نگران فرزندش است می گوید: « در شب بازداشت مطلبی در مورد موارد اتهامی وی بر روی حکم نوشته نشده بود، ولی مامورین وزارت اطلاعات گفتند که تنها چند مورد سوء تفاهم است. پرونده او تحت نظر بازپرسی شعبه سوم معاونت امنیت دادسرای انقلاب است. ظاهرا قرار بازداشت وی 20 روزه بوده است که فردا شنبه باید تمام شود .آقای نعمت احمدی هم گفتند من این 20 روز اقدامی نخواهم کرد. بازپرس پرونده‌ی دخترم کسی است که به گفته تمامی کسانی که پرونده‌شان زیر نظر ایشان بوده است، به نسبت مقبول‌تر از سایرین است. حتا دوشنبه که مادر فریبا به اوین رفته بود، خانواده‌ی زندانیان دیگر هم این مطلب را تایید کرده بودند. مواردی چون ارتباط با بیگانه‌گان و شاید حتا جاسوسی برای او مطرح شده است و هم‌چنین چون سایر متهمین زن موارد اخلاقی! طبق صحبت‌هایی که با من و همسر فریبا شده است امکان دارد که قرار بازداشت وی تمدید نشود.
از او می‌پرسیم پس جای امیدواری هست که فریبا این هفته آزاد شود و یا وضعیت بهتری پیدا کند، آقای پژوه می‌گوید: «با توجه به در پیش بودن جمعه آخر ماه رمضان و بگیر و ببندهای روزهای اخیر بعید می دانم که حتا اگر بازپرس بخواهد اجازه چنین کاری را داشته باشد... ولی به هر حال ما هم‌چنان امیدمان را از دست نمی‌دهیم و تا فردا صبر می‌کنیم. فریبا یک بار روز دو شنبه دوم شهریور برای تفهیم اتهام به دادسرا برده شده است و در آن‌جا به کسانی که در آن روز آزاد می‌شدند گفته بود که تحت فشار شدید روحی برای پذیرش اتهامات اخلاقی است. در تماس‌های تلفنی که داشته است سعی کردیم به او بگوییم که مقاوم باشد.»
خانواده فریبا پژوه به شدت از این‌که فرزندشان در سلول انفرادی است نگران هستند. علت این نگرانی زیاد را آقای پژوه می‌گوید: « فریبا سال گذشته 3 ماه تحت درمان دارویی برای بیماری افسرده‌گی بوده است، البته این بیماری در جامعه ما به خصوص در زنان بسیار شایع است. ولی تداوم بازداشت در انفرادی می‌تواند برای وضعیت روحی وی بسیار نگران کننده باشد. تحمل این‌که فریبا انفرادی باشد برای‌مان بسیار سخت است. من سرهنگ باز نشسته نیروی هوایی هستم که مدت 68 ماه هم با صداقت در جبهه جنگ دوران دفاع مقدس انجام وظیفه کرده‌ام. یادم می آید که با شروع جنگ مدت‌ها فریبا را ندیده بودم به طوری که او مرا نمی شناخت و به پدر بزرگش می گفت بابا. حالا تحمل این دوری برایم بسیار سخت است. ای خدا مهربان دریاب بنده‌گان بی‌پناهت را...
فریبا پژوه خبرنگار سابق روزنامه اعتمادل ملی و خبرگزاری ایلنا و عضو کنفدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران هم‌اکنون در بند 209 زندان اوین و در سلول انفرادی است. فریبا پژوه نویسنده‌ی وبلاگ «پس از باران» است که در آن دیدگاه‌های خود را در مورد مسائل مختلف می‌نوشته است.
*****
محمدعلی دادخواه وکیل، همچنان در بازداشت
هفدهم شهريورماه برابر بود با شصتمين روز بازداشت محمدعلی دادخواه، وکيل پايه يک دادگستری. بر اساس مقررات جمهوری اسلامی، دوران بازداشت موقت اين حقوقدان پايان يافته و دادستان تهران موظف است پرونده او را تعيين تکليف کند.
عبدالفتاح سلطانی، وکيل محمدعلی دادخواه، در گفت‌وگو با راديوفردا از آخرين وضعيت پرونده او می‌گويد:
عبدالفتاح سلطانی: امروز شصت و يکمين روز از بازداشت آقای دادخواه است . اصولا مقام قضايی موظف است يا قرار بازداشت را فک کند يا تبديل به قرار سبک‌تری مانند قرار وثيقه يا کفالت کند. من تا اين لحظه اطلاع ندارم که چنين تصميمی گرفته شده باشد. متاسفانه در معاونت امنيت دادسرای عمومی و انقلاب تهران به قانون توجهی نمی‌شود.
البته من شنيده‌ام که بازپرس پرونده – آقای سبحانی – قرار مجرميت را صادر کرده و پرونده را برای معاونت امنيت – آقای حسن زارع معروف به قاضی حداد- فرستاده است و ايشان اما چه تصميمی گرفته است؟ من اطلاعی ندارم. اما می‌دانم آقای دادخواه فعلا در بند عمومی زندان اوين به سر می‌برد تا تکليفش معلوم شود.
چه اتهاماتی در قرار مجرميتی که عليه ايشان صادر شده ذکر شده است ؟
تا آنجايی که بنده اطلاع دارم ظاهرا نگهداری اسلحه غيرمجاز و نگهداری مواد مخدر و احتمالا يکی دو اتهام معمول و طبق روال ذکر شده است. آيا دفتر ايشان با حضور خودشان بازرسی شده است؟ در حضور خود ايشان مواد مخدر و اسلحه از آن محل کشف شده است يا خير؟ البته در آن ايام من در زندان بودم. در تاريخ ۱۷ تيرماه، حدود بيش از ۱۲ مامور به محل دفتر ايشان می‌ريزند. جالب توجه است که دفتر ايشان يک طبقه نيست. ايشان در جايی کار می‌کند که با احتساب زيرزمين سه يا چهار طبقه است و وکلای متعددی – قريب به ۱۵ تا ۲۰ نفر – در اين محل کار می‌کنند. جالب اين جاست که در اين صحنه‌سازی وقتی وارد می‌شوند،‌ ايشان در حال نماز بوده‌اند. يک عده از مامورين به طبقه پايين و عده ديگری به طبقه بالا می‌روند و در نهايت می‌روند در اتاق يکی ديگر از وکلا، ظاهرا اسلحه و مواد مخدر می‌گذارند و مدعی می‌شوند که اين موارد را کشف کرده‌اند. آن هم نه در خود اتاق آقای دادخواه. بلکه در اتاق يکی ديگر از وکلا.
بنا بر اين فرض اگر آن ادعا درست هم باشد بايد آن وکيل را بازداشت می‌کردند. چون موارد ممنوعه در اتاق آقای دادخواه کشف نشده است. در يک ساختمان ممکن است ۵۰ وکيل کار کنند و هر کدام اتاقی داشته باشند. بنده خودم در جايی کار می‌کنم که حداقل پنج يا شش وکيل کار می‌کنند. اگر در اتاق يکی از همکاران من يک مورد مجرمانه پيدا شود طبيعی است که به من ربطی پيدا نمی‌کند.
آنها آن قدر عجولانه برخورد کردند که موارد ممنوعه را می‌گذارند در اتاق يکی ديگر از وکلا و جالب توجه است که آقای دادخواه را می‌گيرند! خود آن وکيل می‌گويد که اينجا دفتر من است. دفتر آقای دادخواه نيست. ولی گفته‌اند ما کل اين ساختمان را مال آقای دادخواه می‌دانيم. معلوم بود که اين سناريو از قبل برنامه‌ريزی شده بود. همه کسانی که آقای دادخواه را می‌شناسند می‌دانند که ايشان نه اهل اسلحه است و نه در تمام عمرش حتی يک سيگار کشيده است. می‌خواستند به يک بهانه‌ای با ايشان برخورد کنند. اين صحنه‌سازی را کردند و ما واقعا از دادستان جديد تهران توقع داريم که با اين مامورينی که با اين شکل با آبرو و حيثيت مردم بازی می‌کنند برخورد کند.
*****
هر دم از این باغ بَری می رسد:
ارائه درس آشنایی با دفاع مقدس برای اولین بار در دانشگاهها از مهر ماه
مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی از ارائه درس دو واحدی آشنایی با دفاع مقدس در پنج دانشگاه کشور از مهر ماه سال جاری خبر داد و گفت: سرفصل و محتوای این درس توسط شورای اسلامی شدن دانشگاهها تدوین شده و از اول مهر ماه در پنج دانشگاه تدریس می‌شود.
رجبعلی برزویی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این خبر افزود: مصوبه جلسه 154 شورای اسلامی شدن دانشگاهها این بود که درس آشنایی با دفاع مقدس در دانشگاهها ارائه شود. این موضوع در جلسه هفته گذشته شورای برنامه ریزی مطرح و قرار شد این درس در پنج دانشگاه متقاضی که در گذشته تقاضای خود را مبنی بر ایجاد این درس ارائه کرده بودند اجرایی کنیم.
اسامی 5 دانشگاهی که درس آشنایی با دفاع مقدس در آنها از مهر 88 ارائه می شود
وی افزود: دانشگاههای شهید باهنر کرمان، شهید بهشتی، شهید چمران اهواز، تربیت دبیر شهید رجایی و یزد متقاضی اجرای این درس هستند که با تصویب شورای برنامه ریزی از مهر امسال اجرایی می شود. مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی گفت: هر دانشگاه دیگری که تقاضای ارائه این درس را داشته باشد می تواند از سال آینده با مجوز از وزارت علوم نسبت به اجرای آن اقدام کند.
ویژگی مدرسین درس آشنایی با دفاع مقدس
وی با تشریح شرایط ارائه درس دفاع مقدس در دانشگاهها به مهر گفت: درس آشنایی با دفاع مقدس یک درس دو واحدی اختیاری در مجموعه دروس معارف اسلامی در گرایش انقلاب اسلامی است و هر دانشجویی در هر رشته تحصیلی می تواند این درس را مانند سایر دروس عمومی انتخاب کند. برزویی تأکید کرد: این درس باید توسط مدرسینی ارائه شود که گواهی ارائه درس را از پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس کسب کرده باشند.
تدوین سرفصلها در شورای اسلامی شدن دانشگاهها
وی با بیان اینکه مسئولیت ارائه این درس با معاونت آموزشی دانشگاه است به مهر گفت: تدوین سرفصل و محتوای این درس توسط شورای اسلامی شدن دانشگاهها صورت گرفته است. مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی گفت: مصوبه اخیر شورای برنامه ریزی را به دانشگاههای مجری ابلاغ شد.
*****
نامه كانون وكلاي دادگستري به صادق لاريجاني
کانون وكلاي دادگستري مركز در نامه‌اي به آيت‌الله لاريجاني خواستار توقف برگزاري آزمون جديد مركز امور مشاوران و خودداري از به‌كار بردن نام‌هاي كانون ملي مشاوران وكلا يا كانون محلي مشاوران شد.
به گزارش ايسنا در اين نامه بعد از بيان مقدمه‌اي كوتاه آمده است:
"1- كانون وكلاي دادگستري مركز در تاريخ ‌٣١/٣/١٣٨٨ نامه‌اي به شماره ‌٩١٠٨/ب براي رييس محترم سابق قوه‌ي قضاييه فرستاد و بر پايه‌ي اين واقعيت كه دوره‌ي اعتبار برنامه‌ي پنج ساله سوم توسعه در ارديبهشت سال ‌١٣٨٤ پايان پذيرفته است خواستار توقف فعاليت‌هاي غيرقانوني مركز مشاوران در زمينه‌ي پذيرش داوطلبان و برگزاري آزمون گرديد. از آن‌جا كه كانون وكلا از تصميم رييس پيشين قوه‌ي قضاييه ناآگاه مي‌باشد و برگزاري هرگونه آزموني از سوي دست‌اندركاران اين مركز در دوران تصدي جناب‌عالي بر قوه‌ي قضاييه، قانون‌شكني آشكار است نسخه‌اي از اين نامه براي اتخاذ تصميم مقتضي به پيوست به حضور جناب‌عالي تقديم مي‌گردد.
‌٢- ماده ‌١٨٧ برنامه پنج ساله سوم بر خلاف مندرجات روشن اصل ‌١٥٦ قانون اساسي به رييس قوه‌ي قضاييه اجازه داد براي فارغ‌التحصيلان رشته‌ي حقوق پروانه مشاوره حقوقي صادر كند. صرف‌نظر از اين‌كه مجلس شوراي اسلامي بودجه‌ي اجراي اين ماده را تصويب نكرد و اين ماده از پايه و اساس غير قابل اجرا گرديد، قوه‌ي قضاييه با ناديده گرفتن اراده‌ي مجلس با تدوين آيين‌نامه‌اي، اجراي اين ماده را در دستور كار خود قرار داد اين آيين‌نامه از جهات گوناگون فراتر از موضوع اين ماده است در جاي خود زمينه‌ساز آشفتگي در حرفه‌ي وكالت و مشاوره حقوقي گرديد و مشكلاتي را نيز براي نظام دادگستري كشور به وجود آورد.همين اوضاع و احوال موجب شد انديشه‌ي تدوين ماده واحده‌اي براي واگذاري مديريت اين گروه از مشاوران به كانون وكلاي دادگستري قوت بگيرد و اقداماتي نيز در اين زمينه در دولت انجام شد با اين حال متصدي مركز امور مشاوران در نامه‌ي مورخ ‌٦ مرداد ‌١٣٨٨ از رييس پيشين قوه‌ي قضاييه درخواست كرد نام اين مركز كه در جاي خود جايگاهي در ماده ‌١٨٧ برنامه پنج‌ساله سوم توسعه نداشت به "كانون ملي مشاوران حقوقي و وكلا و كارشناسان" و براي دفاتر استاني اين مركز به "كانون محلي مشاوران حقوقي و وكلا و كارشناسان" تغيير يابد".
به گزارش ايسنا در ادامه اين نامه با تفصيل موارد بالا درخواست شده است كه :
"1- فعاليت مركز امور مشاوران در زمينه‌ي برگزاري آزمون جديد و پذيرش داوطلبان مشاوره حقوقي به دليل پايان يافتن مدت اعتبار برنامه پنج ساله سوم متوقف گردد.
‌٢- از مسوول مركز مشاوران خواسته شود كه از به كار بردن نام‌هاي كانون ملي مشاوران و وكلا و يا كانون محلي مشاوران كه بر پايه قانون استقلال كانون وكلاي دادگستري و قانون كيفيت اخذ پروانه وكالت دادگستري مختص كانون‌هاي وكلاست اكيدا خودداري كنند.در پايان كانون وكلاي دادگستري مركز با همكاري ديگر كانون‌هاي وكلاي دادگستري كشور آمادگي خود را براي همكاري با قوه‌ي قضاييه در جهت تدوين ماده واحده‌اي براي واگذاري مسووليت اداره امور اشخاصي كه از قوه‌ي قضاييه پروانه مشاوره حقوقي گرفته‌اند و ايجاد يك نظم قانوني براي اين گروه از مشاوران اعلام مي‌دارد. بديهي است با برداشتن اين بار گران و بيهوده از عهده‌ي قوه‌ي قضاييه، قوه‌ي قضاييه مي‌تواند به اجراي وظايف مقرر در اصول قانون اساسي به‌ويژه اصلاح سازمان دادگستري كشور و برگزاري دادرسي‌هاي عادلانه كه از حقوق پذيرفته شده براي شهروندان در قانون اساسي و اسناد الزام‌آور بين‌المللي است همت گمارد."
*****
پدیده «خود علی بینی» آقای خامنه ای؛ مصاحبه اختصاصی جرس با محمدجواد اکبرین
فرید ادیب هاشمی :

شبکه "جرس" مصاحبه اختصاصی را با محمد جواد اکبرین دین پژوه و روزنامه نگارمقیم بیروت انجام داده است که در زیر می خوانید:

مردم از آقای خامنه ای می پرسند چه کسی گفته شما امام علی هستی که بتوانی طرف مقابلت را فتنه خطاب کنی؟
محمد جواد اکبرین ، دین پژوه و روزنامه نگار مقیم بیروت در گفت و گو با جرس سخنان امروز آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه ی تهران را نوعی فرار به جلو خواند و با تاکید بر اینکه ایشان کماکان روند "خود علی بینی " را ادامه می دهند گفت : مردم از آقای خامنه ای می پرسند که چه کسی گفته شما امام علی هستی که بتوانی طرف مقابلت را «فتنه» خطاب کنی؟
اکبرین گفت :آقای خامنه ای در خطبه های نماز جمعه د ر ادامه ی روند "خود امام علی پنداری" درخطبه ی اول به شرح سیره ی امام علی پرداخت و نتیجه گرفت که امام علی، اول ملاطفت داشتند بعد تند برخورد می کردند.دوم اینکه تا حد ممکن صبوری می کردند بعد مخالف را تنبیه می کردند .سوم اینکه اول استدلال می کردند بعد اگر تاثیر نداشت ، چشم فتنه را کور می کردند.
ایشان در خطبه ی دوم هم وارد بحثهایی در باره ی تاریخ انقلاب و شباهت به امام شد و به طور تقریبا مستقیم گفت که می خواهد با برخورد تند به زعم خودشان، کل بساط معترضین را جمع کنند.
آقای خامنه ای به صراحت گفت که اینها بر سر منافع اختلاف دارند اما به آن رنگ عقیدتی داده اند .آقای خامنه ای گفت که بحث ما مقابله با دگر اندیشان نیست. ما داریم با کسانی که شمشیر علیه نظام کشیده اند و می خواهند به نظام ضربه بزنند برخورد می کنیم .در پایان هم در باره ی روز قدس هشدار دادند که ما در صورتی می توانیم پرچم روز قدس را حمل کنیم که یکپارچه باشیم. آقای خامنه ای در سخنان خود کسانی را که می خواهند در صفوف روز قدس تفرقه ایجاد کنند را تهدید کرد.
به گفته ی اکبرین آقای خامنه ای سخنرانی امروزشان چند کار جالب انجام دادند اول اینکه ایشان آخرین تیری که در چنته داشتند را رها کردند و آن استفاده از احساسات معنوی جامعه است. روضه ی امام علی(ع) خواندن و گریه کردن در کنار مردم مواردی است که مردم برای آنها اهمیت قائلند. آقای خامنه ای پیش از آنکه یک فقیه باشد ، در گذشته یک واعظ و خطیب و منبری بود. او یک سابقه ی طولانی در وعظ و خطابه دارد. نقاط حساس ارادت مردم به اهل بیت را می داند. امروز ایشان روضه ی امام علی خواند و بعد هم گریزی زد به کربلا و ماجرای حضرت زینب (س) و حسابی فضای نماز جمعه را اشک آلود کرد. طبعا مخاطبانی هم که از تلویزیون این خطبه ها را نگاه می کنند تحت تاثیر قرار می گیرند. این آخرین تیری است که ایشان در چنته دارد. از این پیس ایشان بدون مرثیه خوانی نمی تواند توجه مردم را به خود جلب کند. منظورم توده ی مردم است نه کسانی که دور و بر ایشان مانده اند ویا نظامیانی که تنها سلاح باقی مانده ی ایشان است. البته این نکته را نیز تاکید کنم که این کارها بر این افراد تاثیر مضاعف خواهد داشت.
اکبرین اضافه کرد:آقای خامنه ای امروز رابهترین فرصت برای ایفای نقش "خود علی پنداری" دیده است. او در یک تحلیل تاریخی خود را حق مطلق قلمداد کرد و طرف مقابل خود را خوارج خواند و رسما امروز حرف از خوارج زد. به نظر من این تحلیل های تاریخی ، کهنه تر و مندرس تر از آن است که برای شرایط امروز جواب داشته باشد. نسبتی که امروز مردم با ایشان دارند نظیر نسبتی که آن موقع با آیت الله خمینی داشتند نیست. آن دوران، کاریزمای آیت الله خمینی خیلی چیز ها را تحت تاثیر خود قرار می داد. الآن چشم ها و گوشها باز شده و به محض اینکه ایشان بخواهد یک تحلیل تاریخی ارائه کند ، مردم می فهمند که این یک کاریکاتور بیشتر نیست. می فهمند که این یک تقلید معکوسی از دوران امام علی است و هیج ربطی به این شرایط ندارد. شما وقتی امام علی را در مقابل مخالفانتان قرار می دهید یعنی اینکه من امام علی هستم.یعنی اینکه من حق مطلقم و طرف مقابل من هم باید باطل مطلق باشد . من این باطل مطلق را اول نصیحت می کنم ، مدارا می کنم، استدلال می کنم و بعد اگر نشد، چشم فتنه را کور می کنم.
آقای اکبرین با اشاره به نگرشی که مردم نسبت به اینگونه تحلیل ها و قیاس ها خواهند داشت گفت: مردم ، مخصوصا طبقه ی متوسط که امروز اکثریت جامعه ی ایران را تشکیل می دهد، از ایشان خواهد پرسید که چه کسی به شما گفته که شما امام علی هستید تا حق داشته باشی که طرف مقابلت را نصیحت کنی ، با او مدارا بکنی و استدلال بکنی و اگر تسلیمت نشد، چشم فتنه را کور کنی؟! چه کسی به شما گفته که امام علی هستی تا طرف مقابلت فتنه باشد؟
وی اضافه کرد : به اعتقاد من این تحلیل های تاریخی امروز راه به جایی نخواهد برد. روزگاری بود که این تحلیل ها کارآیی داشت،شاید در دهه ی اول حکومت ایشان، که هنوز مشت شان پیش مردم باز نشده بود، این تحلیل ها کارکرد هایی داشت اما امروز اینطور نیست.

تاکتیک فرار به جلو
اکبرین در ادامه ی سخن خود تاکید کرد که آقای خامنه ای از تاکتیک "فرار به جلو" در مواضع اخیر خود استفاده می کند و امروز نیز سعی خیلی جالبی کرد تا از این تاکتیک استفاده کند. ایشان درپایان خطبه ی اول نمازاین دعاها را مطرح کرد: " خدایا ما را پیرو واقعی و شیعه ی واقعی امام علی قرار بده"،" خدایا ما را از ظلم و تعدی و تجاوز به حقوق دیگران مصون بدار" . این دقیقا اتهاماتی است که این روزها مردم به آیت الله خامنه ای وارد می کنند. ذکر مواردی که مردم به عنوان انتقاد ازایشان مطرح می کنند به عنوان دعا در پایان خطبه ی اول نماز جمعه ، " فرار به جلو"ست. یعنی که من خودم همه ی این چیزها را می دانم و اتفاقا من خودم مدعی این چیز ها هستم و کسی حق ندارد مرا "متجاوز به حقوق دیگران" یا "متعدی" معرفی کند و یا اینکه مرا به شیعه ی امام علی بودن تذکر بدهد. این حرفها یعنی اینکه من خودم این حرفها را بهتر از شما بلدم.
وی افزود: نکته ی دیگری که در سخنان ایشان به عنوان فرار به جلو وجود داشت، توصیه ی اخلاقی به احزاب سیاسی و شخصیت های سیاسی بود. ایشان به احزاب و شخصیت های سیاسی گفت : مواظب خودتان باشید تا دچار انحراف و فساد شخصی نشوید. هر آدمی در معرض انحراف و فساد پذیری شخصی است. لغزش های کوچک آدم را به اعماق دره های فساد منتهی می کند . آقای خامنه ای از آنها خواست که مواظب خودشان باشند تا دچار انحراف نشوند. به نظر من این خیلی نکته ی جالبی است. من می پرسم چه کسی باید به شما تذکر بدهد تا شما دچارانحراف نشوید؟ اگر کسی در داخل ایران با صدای بلند در باره ی انحراف شما تذکر دهد، با او چه خواهید کرد؟ آیا سرنوشتی غیر از زندان کهریزک خواهد داشت؟ شما به چه کسی در باره ی فساد و لغزش و انحراف پذیری تذکر می دهید؟ قدرت مطلقه دست شماست . همه ی اخلاقیون بر این باورند که کسی که قدرت مطلقه و ثروت در دستش باشد ، بیش از دیگران در معرض فساد قرار دارد. ثروت و قدرت و منزلت دست شماست و دیگران را توصیه به مراقبت و پرهیز از لغزش می کنید؟
اکبرین سپس گفت : من این نکات را دلیل روشنی بر بیهودگی تلاشهای آقای خامنه ای می بینم.مطمئن باشید که خطبه ی امروز آقای خامنه ای مورد تمسخر عدالتخواهان قرار خواهد گرفت. مساله ی امروز مردم ایران با آقای خامنه ای مساله ی ولایت ایشان یا فرضا دیدگاه ایشان در باره ی مطبوعات و یا دمکراسی و مواردی از این دست نیست.مساله ی امروز جامعه ی ایران با آیت الله خامنه ای بر سر عدالت است. در ایران، روشن ترین شاخصه های عدالت زیر پا گذاشته شده است. یعنی شما چه دمکرات باشید و چه نباشید، چه قائل به آزادی مطبوعات باشید و چه نباشید، چه قائل به ولایت فقیه باشید و چه نباشید، اما اینکه شما در روز روشن و در مقابل اعتراض های مردمی آدم بکشید که تا امروز نزدیک به 80 اسم و هویت رسمی در رسانه ها به عنوان قربانیان این اعتراضات منتشر شده است.یا اینکه به خانواده ی آنان اجازه ی برگزاری مراسم ترحیم داده نشود یا آنها را در بهشت زهرا بدون نام و نشان دفن می کنید و هزار دروغ در باره ی اتفاقاتی که افتاده می گویید و هر دروغتان هم بعد از یک هفته فاش می شود. یا اینکه بعد ازتظاهرات اعتراض آمیز مردم، چهار هزار نفر را به اعتراف آقای جمشیدی سخنگوی قو ی قضائیه زندانی کنید و بعد مردم سراغ آنها را از کهریزک بگیرند، یا شکنجه و قتل آنها در کهریزکی فاش شود که خود رهبری مجبور به صدور دستور تعطیلی بازداشتگاه شود، بعد تلویزیون بازداشتگاه را در یک حرکت فرار به جلو نشان دهد و... . این موارد نشان می دهد که دعوا بر سر مقولات اختلاف انگیز نیست،بلکه دعوا بر سر " عدالت" است. مردم امروز عدالت را می شناسند و دارند می بینند که روشنترین شاخصه های آن نقض می شود. به نظر من چون کار به اینجا کشیده و دعوا از مرحله ی نظر و مقولات اختلاف بر انگیز نظری و آکادمیک گذشته و به عرصه ی ملموسترین و قابل فهمترین شاخصه های عدالت رسیده است، این راه غیر قابل بازگشت است. به اعتقاد من تلاش های رهبری برای سرپوش گذاشتن بر بی عدالتی ها به جایی نخواهد رسید.

جرس: اشاره ی آقای خامنه ای به راهپیمایی روز قدس را چگونه ارزیابی می کنید؟
اکبرین: به نظر من وقتی شما در برابر مردم ی که روشنترین خواسته شان "عدالت" است،ایستادگی می کنید، مجبور خواهید شد تا تمام آنچه را که روزگاری مایه ی آرامش ، ارزش و افتخار شما و در یک کلام نماد قدرت شما و ارادت به شما بود را آرام آرام از دست بدهید. جالب آنکه این پایگاهها حتی به پایگاههایی علیه شما تبدیل خواهند شد.روزگاری دانشگاه ها محل رفت و آمد مسئولان نظام بود. خود آیت الله خامنه ای هراز چند گاهی به دانشگاه ها می رفت و برای سخنرانی او هورا می کشیدند اما الان بازگشایی دانشگاه ها اسباب ترس اینها شده است. مراسم شب قدر که خود ایشان روزگاری می گفت آنها که می گویند جامعه ی ما دینی نیست باید شب های قدر را ببینند تا به اشتباه خود پی ببرند. ام امروز جمع شدن مردم در مراسم شب قدر دلیل دیگری بر ترس آقایان شده است. برایشان مهم این است که سخنران چه کسی باشد، چه کسی قرآن بر سر بگیرد و یا چه کسی دعای ابوحمزه بخواند! یعنی دارند در انتخاب روحانیون و مداحان و دعا خوان ها هم از شدت ترس دست می برند. الآن کار به گونه ای شده که شب قدر و مراسم معنوی و مذهبی وقتی به کام آنها ست ومایه ی انبساط خاطر آنها را فراهم می کند که حتی سخنرانان و مداحان و روضه خوانها هم دستچین شده باشند. به همین دلیل می بینیم که بعد از این همه سال که مراسم شبهای احیا که به سنتی در آرامگاه آیت الله خمینی تبدیل شده بود را به دلیل آنکه نتوانستند نظر خودشان را بر خانواده ی آیت الله خمینی تحمیل کنند، لغو می کنند. در پایگاه مذهبی ایران یعنی قم، نتوانستند مساله را مهار کنند و از برگزاری مراسم شب های قدر در حرم حضرت معصومه ترسیدند. من بیش از ده دوازده سال در قم زندگی کردم و تا آنجا که یادم هست مراسم شب های قدر با حضور حضرت آیت الله جوادی در کنار حرم حضرت معصومه با حضور جمعیت عظیمی از مردم برگزار می شد. اما امسا ل کار به جایی رسیده که آیت الله جوادی ، آیت الله امینی و آیت الله استادی که هر سه امام جمعه ی قم هستند و هر سه نیز از منتقدین وضع موجود محسوب می شوند به نماز جمعه نرفتند و اینها یک نفر از خودشان را برای اقامه ی نماز تعیین کردند. امسال مراسم شبهای قدر در قم که چندین سال همین افراد برگزار کننده اش بوده اند به همین دلیل لغو شده است. اینها همه در پایتخت مذهبی ایران اتفاق افتاده است. این بزرگترین ا نشانه ی ترس آقایان از مراسمی است که روزگاری مایه ی تحکیم قدرت آنان بود. حالاباید منتظر بود، ما هنوز محرم و صفر را درپیش داریم. آقایان محرم و صفر سختی در پیش خواهند داشت. از این پس هریک از شعائر و نمادهای مذهبی به عاملی برای اعتراض علیه آنها تبدیل خواهد شد. کما اینکه ما شاهد این اتفاق در سالهای پایانی عمر سلطنت پهلوی هم بودیم. من بسیار متاسفم که حاکمان جمهوری اسلامی چشم خود را بر واقعیت ها بسته اند و همان اشتباهاتی را تکرار می کنند که رژیم پهلوی در پایان عمرش مرتکب می شد وشاید هم اشتباهاتی به مراتب فجیع تر
از آن.
*****
سه روز به پایان ضرب الاجل هسته ای؛ ایران با رهبری خامنه ای به کجا می رود؟
علی خامنه ای بر پیچیدگی های پرونده هسته ای ایران و آینده رابطه ایران و امریکا افزود، تا تمام نگاهها که پیش از این به رفتار حکومت ایران و سیاست خارجی آن بود تا با اتخاذ سیاستی مصالحه جویانه از تنش های موجود در رابطه ایران و غرب بکاهد، اینک به امریکا و کشورهای عضو 5+1 دوخته شده است، تا تصمیم آنها را به نظاره بنشیند.
پیش از این رئیس جمهور امریکا به صراحت اعلام کرده بود که مهلت ایران برای ارسال پاسخ روشن به غرب در خصوص پرونده هسته ای اش روز 15 سپتامبر (سه روز دیگر) به پایان می رسد و در صورت عدم دریافت پاسخ مناسب، امریکا تشدید تحریم ها علیه ایران را در دستور کار قرار می دهد. اما علی خامنه ای در نماز جمعه تهران با ترسیم سیاست خارجی ایران نشان داد که نه تنها تمایلی به بهبود رابطه با غرب و حل مساله هسته ای ندارد، بلکه با تاکید بر گفته های قبلی باب هرگونه گفتگو و مذاکره احتمالی احمدی نژاد و تیم اش در سفر پیش رو به ایالت متحده را که مجتبی ثمره هاشمی کوشیده بود در گفتگو با واشنگتن پست باز نگه دارد، را بست.
علی خامنه ای همچون گذشته ایستادگی در برابر جامعه بین المللی را نشانه سلامت نظام دانست و تصریح کرد: "ايستادگي مقتدرانه در مقابل "دشمنان و جبهه ظلم بين المللي " را از جمله نشانه هاي سلامت و دوري نظام از فساد و بيماري دانستند. مردم بيدار باشند و بدانند اگر مسير حركت جامعه و نظام غير از اين باشد و مسائلي نظير شكاف عظيم طبقاتي، استفاده از آزادي در جهت فساد و فحشا، و احساس ضعف و عقب نشيني در مقابل زورگويان جهاني به وجود آيد اينها نشانه بيماري نظام اسلامي است."
خامنه ای تنها سه روز مانده به پایان ضرب الاجل امریکا به ایران، بار دیگر امریکا، انگلیس و اسرائیل را دشمنان ایران برشمرد و آنها را غارتگر و استعمارگران بین المللی دانست و گفت: "اين مخالفتها مايه افتخار ملت است و نبايد كسي را بترساند و يا به تسليم در مقابل دشمن بكشاند، ضمن اينكه ملت هاي مؤمن و استقلال طلب در سراسر جهان و سياستمداران مستقل، هوادار اين ملت و اين نظامند و اين صف بندي، نشان دهنده حقانيت جمهوري اسلامي است."
خامنه ای در حالی این سخنان را مطرح کرد که رسانه های دنیا طی روزهای گذشته از آغاز مذاکرات پنهان و پشت پرده ایران و امریکا خبر داده بودند، اما آیا این سخنان را باید به بن بست رسیدن مذاکرات ایران و امریکا دانست یا تداوم سیاست "مذاکره پنهان و دشمنی آشکار"، بعنوان سیاست مورد پسند علی خامنه ای قلمداد کرد؟ این پرسشی است که بزودی پاسخ آن مشخص خواهد شد. اما براساس آنچه تاکنون روشن شده، پاسخ ایران به ضرب الاجل امریکا را باید منفی دانست. ارسال بسته ی پیشنهادی ایران به کشورهای عضو گروه 5+1 که از سوی امریکا بی محتوا و فاقد پیشنهاد جدید و راهگشا خوانده شد و اعلام عدم تمایل ایران به مذاکره با اعضای گروه 5+1 که از سوی نماینده ایران در آژانس انرژی اتمی عنوان شد، آخرین پاسخ های ایران به تهدید آمریکا است.
کراولی سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا که روز پنجشنبه در واشنگتن با خبرنگاران مصاحبه می کرد اعلام کرد بسته ایران شامل هیچ نکته جدیدی نیست. او نظرایالات متحده را بر این دانست که بسته پیشنهادی ایران به نگرانی های موجود درباره برنامه هسته ای این کشور پاسخ نداده است. کراولی همچنین از سوی کاخ سفید به ایران هشدار داد که در معرض انزوای جهانی قرار دارد. از سوی دیگر سخنان یکی از مشاوران محمود احمدی نژاد مبنی براینکه او برنامه هایش را برای رهایی بشریت از ظلم استکبار جهانی، در سازمان ملل ارائه خواهد کرد، بر این نکته تاکید داشت که ایران تهدید امریکا مبنی بر افزایش تحریم ها را جدی نگرفته است.
همزمان با بی اثر خواندن بسته پیشنهادی ایران توسط امریکا، مجتبی هاشمی ثمره مشاور احمدی نژاد در گفتگویی با واشنگتن پست محتوای این بسته را افشاء کرد. او به واشنگتن پست گفت: "این طرح شامل یک نظام جهانی برای حذف سلاحهای اتمی، همکاری در افغانستان، مبارزه با تروریسم و شرکت در پروژه های نفت و گاز است. وی گفت طرح ایران شامل عدالت و حفاظت از عزت انسانی است و محبت و عشق را مبنای صلح و امنیت جهانی می داند." حال آنکه انتظار کشورهای اروپایی و امریکا از ایران پاسخ مثبت مبنی بر توقف فعالیت غنی سازی اورانیوم بود، خواسته ای که ایران تاکنون در اجابت آن مقاومت کرده است.
انتشار خبر ارسال نامه باراک اوباما به ایران (بدون انتشار محتوای نامه) و توصیه کاخ سفید به ایران مبنی بر توقف فعالیت غنی سازی اورانیوم، در حالی مطرح می شود که مقام های ارشد امریکایی از نزدیک بودن ایران به دستیابی اولین بمب اتم هشدار می دهند، هشداری که می تواند زمینه چینی برای حمله نظامی مستقیم یا غیر مستقیم امریکا به ایران باشد. بی بی سی به نقل از یک مقام ارشد امریکایی گزارش داده است که ایران به کسب توانایی لازم برای تولید دست کم یک بمب هسته ای نزدیک شده است. خبری که بیش از همه می تواند برای مردم ایران و اسرائیل و حتی امریکا نگران کننده باشد.
اصرار ایران بر پایان یافتن مساله هسته ای ایران و عدم تمایل به مذاکره در این خصوص با کشورهای عضو گروه 5 +1، بی تردید بحران سیاست خارجی ایران را تشدید و پیوند خوردن بحران خارجی با بحران داخلی، شرایط ناگواری برای فعالان جامعه مدنی ایران که این روزها زیر شدیدترین فشارها قرار دارند ایجاد می کند. دستگیری های هفته گذشته و تشدید فشار به رهبران جنبش سبز ایران را باید در همین زمینه تحلیل کرد، هرچند عده ای هنوز مذاکرات پنهان ایران و امریکا را پایان یافته تلقی نمی کنند. همچنان که هاشمی ثمره به واشنگتن پست گفته است که ایران خواهان بهبود یافتن رابطه اش با امریکا است. او راه مذاکره را باز دانسته و گفته است ایران طرح های عملی برای گشایش رابطه ارائه کرده است. اما آنچه تاکنون اتفاق افتاده و به نظر می رسد در حال اتفاق افتادن است نه عادی سازی رابطه و بهبود مناسبات دیپلماتیک بین ایران و امریکا است بلکه جهت یافتن سیر مذاکرات ایران و امریکا به یک رویارویی تمام عیار است. تشدید تحریم ها و اضافه شدن تحریم صادرات بنزین به ایران بدون شک مقدمه حمله نظامی به ایران است.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
باران بیداری
یداله اسلامی:
**
من امشب خویش را با دیده ی انکار دیدم
خودم را با خودم در صحنه ی پیکار دیدم
بزن برجان من باران بیداری
که این خواب است ؛ نه هشیاری
که من از خویش می ترسم
که از این سایه ی تزویر می ترسم
من از این شهر بی تدبیر می ترسم
عدالت مانده در زنجیر می ترسم
درونم موج توفانی است بی پایان
نخواهم قصه ی غم را کنم پنهان
که از این فتنه باید برگرفتن باز دامان
دراین تنهایی بی انتها اینک
به تنهایی ترا خواهم ندا دادن
که تنهایم دراین دشت فضیلت کش
دراین میدان که آزادی اسیر کینه می باشد
عدالت بندی بیداد
من از بیداد می ترسم
من از مرگ عدالت می کنم فریاد
فریاد از بیداد
من از این نسل پرسشگر
که می پرسد زنسل من
برای ما چه آوردید ؟
می ترسم
من از تحقیر می ترسم
من از تزویر می ترسم
من از زنجیر می ترسم
من از زندانی اندیشه می ترسم
نمی دانم که خوابم یا که بیدارم ؟
توهم نیست پندارم ؟
بزن باران بیداری تو برجانم
که بی تابم که حیرانم
بزن باران بیداری
که چشمانم شود روشن
ببینم چیست این چیزی که می بینم
*****
مراحل اجرایی گسترش عفاف و حجاب به دانشگاهها ابلاغ شد
خواجه سروی قائم مقام معاونت فرهنگی وزارت علوم از ابلاغ مصوبات و مراحل اجرایی راهکارهای اجرایی گسترش عفاف و حجاب به دانشگاهها خبر داد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر غلامرضا خواجه سروی گفته است که کمیته تخصصی در مورد حجاب و مسائل اخلاقی توسط وزارت علوم تشکیل شده که این کمیته وضعیت فعلی حجاب در دانشگاه‌ها را مورد بررسی و آسیب‌شناسی قرار داده است.
به گفته معاون فرهنگی وزارت علوم وزارت علوم به طراحی مدل های مختلف پوشش توسط جهاد دانشگاهی و ارائه نمایشگاه در سطح دانشگاهها اقدام کرده است.
وی همچنین بر آنچه که «اسلامی شدن دانشگاه ها» خوانده، تأکید کرده است.
معاون وزیر جدید علو همچنین از بازنگری در آئین نامه انضباطی «پوشش دانشگاهی» خبر داده است.
این گفته پس از آن بیان شده است که کامران دانشجو وزیر جدید علوم نیز در هفته گذشته گفته بود: «من تنها دغدغه دين را دارم و دانشگاه‌ها نيز بايد همين دغدغه را داشته باشند.»
گرچه طی 1 ماه گذشته روند احضار دانشجویان به کمیته انضباطی هم از نظر گستردگی و هم از نظر تعداد دانشجویان احضار شده به دانشگاه‌های بیشتری در کشور و تعداد دانشجویان بیشتری در مقایسه با گذشته افزایش یافته است، اما به نظر می‌رسد این سخنان مقدمه‌ای برای اعمال محدودیت بیشتر برای دانشجویان به خصوص برای دانشجویان دختر باشد.
*****
روند همین گونه پیش برود، انقلاب فرهنگی دوم در راه است
صادق زیبا کلام با بیان این نظر که اگر روند همین گونه پیش برود ممکن است که به یک انقلاب فرهنگی دیگری ختم شود و باید گفت که انقلاب فرهنگی دوم در راه است، اظهار داشت: «ممکن است که آقایان به این نتیجه برسند که مشکل در دانشگاه ها و علوم انسانی است و دست به یک انقلاب فرهنگی دومی بزنند اما سوال خیلی مهم این است که حاصل این انقلاب چه خواهد بود؟»
این روز ها سخن از تغییر در ساختار آموزش علوم انسانی در دانشگاه ها فراوان است و شخصیت های سیاسی و دولتی به هر نحوی خواستار انجام تغییراتی گسترده در آموزش علوم انسانی می شوند. حمید رضا آیت اللهی رییس پژوهشگاه علوم انسانی در این باره می گوید: «اين پژوهشگاه به عنوان متولي اصلي پژوهش در حوزه علوم انساني در کشور، پس از تشکيل گروه‌هاي ويژه بی بررسي ‌کننده سرفصل‌هاي درسي رشته‌هاي علوم انساني با مشارکت اساتيد علوم انساني کشور در حوزه‌هاي مختلف، اقدامات عملي در خصوص بازنگري سرفصل‌ها را با توجه به اهداف توسعه آموزش عالي در حوزه علوم انساني و بر اساس رهنمودهاي مقام معظم رهبري آغاز خواهد کرد.»
با توجه به اهمیت بسیار زیاد این موضوع، فرارو نظر صاحب نظران و استادان علوم انسانی را جویا خواهد شد و با انتشار آن ها، تصمیم گیرندگان این عرصه را در سمت یابی درست و اقدام حکیمانه مدد خواهد رساند.
و اما صادق زیبا کلام استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در این باره به "خبرنگار فرارو" می گوید: «چند مسئله در خصوص علوم انسانی باید تفکیک شود .نخستین مسئله این است که آیا علوم انسانی که در دانشگاه های ما تدریس می شود و به دانشجویان عرضه می شود مستقیم یا غیر مستقیم سببب انحراف دانشجویان ماست؟ آیا این علوم باعث می شوند که دانشجویان به سمت بی دینی و رد نظام حرکت کنند؟ آیا مشکل ما به علوم انسانی باز می گردد؟ آیا علوم انسانی یکی از متهمین مشکلاتی است که حکومت با آن روبرو شده است و بعد از 22 خرداد خودش را نشان داد؟ این پرسشهای مهمی است که باید مطرح شود.»
وی افزود: «من به شخصه به عنوان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بایستی بگویم مشکلات و مسائلی که مطرح شد به هیچ وجه ربطی به علوم انسانی ندارد .به عبارت دیگر اگر علوم انسانی دیگری که مورد نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگران است حاکم بر دانشگاه ها بود ما باز هم این مشکلات را داشتیم.»
این استاد دانشگاه اظهار داشت: «علت اعتراض و انتقاد دانشجویان به واسطه ی این نیست که آن ها دارند علوم انسانی می خوانند. درست است که بیش از دو میلیون دانشجوی علوم انسانی داریم اما در عین حال ما بیش از یک میلیون دانشجوی رشته های دیگری مانند مهندسی، علوم کاربردی، پزشکی و.. داریم، اگر مشکل در علوم انسانی می بود ما نارضایتی را باید فقط در دانشجویان علوم انسانی می دیدیم در حالی که این گونه نیست و اعتراض دانشجویان رشته های فنی و مهندسی و علوم کاربردی چه بسا بیشتر از دانشجویان علوم انسانی باشد، پلی تکنیک یا دانشگاه صنعتی شریف و یا دانشکده فنی دانشگاه تهران که در آنها علوم انسانی تدریس نمی شود ولی ما می بینیم که دانشجویان این دانشگا ه ها هم در این نارضایتی و انتقاد سهیم هستند.»
وی ادامه داد: «مستقل از مسائل سیاسی ، سوال اساسی این است که آیا آموزه های علوم انسانی که در دانشگاه مطرح می شود واقعا دانشجویان را به سمت گمراهی و ضلالت و شک و شبهه می کشاند؟ آیا علوم انسانی دانشگاه های ما باعث بی دینی دانشجویان می شود؟ آیا بی دینی دانشجویان ما ناشی از دروس علوم انسانی است؟ در این جا هم پاسخ من منفی است و من دلایل بسیار بسیار محکمی برای اثبات آن دارم.»
زیبا کلام در بیان دلایل خود گفت: «مهمترین دلیل من این است که به سالها ی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برگردیم .در آن سال ها علوم انسانی ای که تدریس می شد غرب محور و سکولار بود و به هیچ وجه در جهت اسلام و مسلمان کردن دانشجویان قرار نداشت. در زمان پهلوی نه تنها دانشگاه شرایط اش این گونه بود بلکه روزنامه ها، سینما، تئاتر، رادیو تلوزیون و آموزش و پرورش هم چنین وضعیتی داشتند اما بسیار جای تعجب است که در جامعه ای که جملگی نهادهای آموزشی، هنری، فرهنگی و علمی آن خلاف اسلام کار می کنند مع ذالک شما می بینید که فوج فوج، دانشجویان دوره پهلوی به سمت اسلام تمایل پیدا می کنند و دانشجویان دخترش علی رغم میل رژیم و حتی بعضا علی رغم میل خانواده هایشان به سمت حجاب اسلامی می روند.»
وی افزود: «من فراموش نمی کنم سال 56 نماز جماعتی که در دانشگاه تهران بر پا می شد آن قدر شلوغ بود که نه تنها شبستان مسجد دانشگاه پر می شد بلکه صفوف نماز گذاران تا حیاط صحن مسجد را هم آکنده از جمعیت می کرد. با این شرایط سوال این است مگر تمام آموزشهای حکومت پهلوی بر علیه اسلام نبود ؟پس چرا اکثر دانشجویان آن دانشگاه ها اسلام گرا از آب درآمدند و شیفته و عاشق اسلام شدند؟ شما می بینید که دانشجویانی که پرورده ی رژیم پهلوی بودند گروه گروه به سمت جبهه های جنگ با عراق می روند، ما که نمی توانیم بگوییم این دانشجویان محصول کار فرهنگی جمهوری اسلامی بودند .در زمان جنگ فقط دو سال از پیروزی انقلاب می گذشت پس بنابر این به نظر می رسد رفتن به سمت و سوی اسلام و گزینش اسلام به عنوان یک مکتب و مشرب برای دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه خیلی به محتوای آموزشی دانشگاه ها ارتباط پیدا نمی کند، اگر پیدا می کرد ما نمی بایستی شاهد امواج گسترده و پر رنگ اسلام گرایی در دوره پهلوی می شدیم.»
صادق زیبا کلام با اشاره به پروژه انقلاب فرهنگی در اوایل انقلاب اسلامی گفت: «در خصوص خود علوم انسانی باید بگویم این اشتباه هولناک را ما یک بار در جریان انقلاب فرهنگی مرتکب شدیم و در جریان انقلاب فرهنگی در سال 59 که بنده خودم هم در آن شریک و سهیم بودم، بسیاری از کسانی که به جد به دنبال انقلاب فرهنگی بودند یکی از اهداف مهم شان این بود که علوم انسانی را به علوم انسانی اسلام محور و خدا محور تبدیل کنند. استدلالشان هم این بود علوم انسانی که در دانشگاه ها تدریس می شود از غرب گرفته شده است و همان علوم انسانی ای است که در لندن، واشینگتن و پاریس و بن تدریس می شود، سخنشان البته درست بود، یعنی علوم انسانی که در دانشگاه های ما تدریس می شود همانی است که در غرب وجود دارد و ما خودمان این علوم را خلق نکرده ایم ولی اشتباهی که در سال 59 دوستان ما مرتکب شدند ، بعد از 30 سال به نظر می رسد عده ای دیگر می خواهند مجددا تکرار کنند.»
وی در ادامه اظهار داشت: «باور ما در آن دوره این بود که مثلا یک علوم سیاسی اسلامی داریم، یک علوم سیاسی غربی داریم، یک علوم سیاسی مارکسیستی داریم و... در حالی که همه ی این تقسیم بندی ها مهملات بودند .علوم سیاسی، تاریخ، علوم تربیتی و ...یک جنس و سنخ بیشتر نیست. علوم انسانی نه غربی است، نه شرقی است، نه سکولار است و نه به ضرر اسلام و نه به نفع اسلام است. علوم انسانی علوم انسانی است .شما در علوم انسانی با افکار و آرا و اندیشه ها و چهار چوب های فکری آشنا می شوید .این می تواند چهار چوب های اسلامی را در بر بگیرد و می تواند چهارچوب های غربی را در بر بگیرد. در غرب هم این گونه است، یک دانشجوی علوم سیاسی در غرب هم با افکار افلاطون آشنا می شود هم با افکار و آرا مارکس و هگل و هابز و میل آشنا می شود. در غرب هم چیزی به نام علوم سیاسی واحد وجود ندارد .در غرب هم رویکرد های مختلف داریم که بعضا متضاد و متفاوت از همدیگر هستند و همه این ها را دانشجویان رشته های مختلف علوم انسانی باید بخوانند و با آنها اشنا باشند.»
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: «آنچه که علوم انسانی را می سازد مفاهیم و نظرات و چهار چوب های فکری متفاوت است .این گونه نیست که علوم انسانی در غرب یک مجموعه واحد باشد، بنابراین ما نمی توانیم بگوییم این را کنار می گذاریم چون متعلق به غرب است و آدمها را بی خدا و بی دین می کند و به جای آن علوم انسانی طراحی کنیم که انسانها را خداشناس و متقی بار بیاورد . این تجربه را ما در انقلاب فرهنگی متوجه شدیم، کسانی که در سال 59 انقلاب فرهنگی را به وجود آوردند با تمام وجود معتقد بودند که چیزی به نام علوم انسانی اسلامی وجود دارد و اینها در قم حاضر و آماده است و فقط یک اتومبیل از دانشگاه تهران به قم برود و سر فصل و محتوای علوم انسانی اسلامی را به تهران منتقل کند تا این ها در دانشگاه ها تدریس شود. یک سال گذشت، دو سال گذشت .کم کم متوجه شدند که این گونه نیست که حوزویان ما در قم و یا نجف رویکردی در قبال مثلا علوم سیاسی اسلامی، روانشناسی اسلامی و... داشته باشند . بنابر این مجبور شدند پس از دو سال یا سه سال وقفه همان علوم انسانی دوره پهلوی را در دانشگاه ها آموزش دهند با این تفاوت که بعد از انقلاب فرهنگی یک سری دروس اسلامی مثل معارف و اخلاق و دروسی که ذیل سرفصل های اسلامی قرار می گیرند اضافه شدند.»
زیبا کلام با ارائه پیشنهاد هایی به شورای انقلاب فرهنگی گفت: شما بیایید ببینید که چه شد که در دوره شاه دانشجویانی که علوم انسانی غربی می خواندند، گروه گروه به سوی اسلام آمدند؟
زیبا کلام با اشاره به عقب ماندگی ما در پیشرفت های علمی گفت: «من معتقدم که مشکل علوم انسانی در ایران ،اسلامی بودن و غیر اسلامی بودن نیست چرا که چیزی به نام علوم انسانی اسلامی نمی تواند وجود داشته باشد، مشکل علوم انسانی در جامعه ما این است که علوم انسانی در حقیقت بخشی از علم را تشکیل می دهد و ما در تمام علوم اعم از انسانی تجربی، دقیقه و.. عقب مانده ایم اما ما فکر می کنیم اگر مثلا بتوانیم ماهواره به فضا بفرستیم و یا اتم را بشکافیم و یا موشکی بسازیم که نتوان آنرا دید در آن صورت ما به لحاظ علمی پیشرفته هستیم، این تجربه را اتحاد شوروی سابق و کره شمالی گذرانده اند.»
وی افزود: «پیشرفت در صنایع هوا فضا و تسلیحاتی نشان دهنده ی پیشرفت علمی نیست بلکه بر عکس ما به لحاظ علمی فوق العاده عقب مانده هستیم، منتها این عقب ماندگی را در زمینه علوم کاربردی می شود دید ؛ مثلا ما می توانیم ببینیم در زمینه صنعت اتومبیل سازی، مهندسی مکانیک و الکترونیک چقدر عقب تر از فرانسه و آمریکا و انگلستان و آلمان هستیم البته این کشورها جای خود دارند ؛ ما باید ببینیم چقدر عقب تر از هند و کره و ترکیه هستیم. ما این تفاوتها را در حوزه ی علوم کاربردی می ببینیم به عنوان مثال می توانیم اتومبیل های تولیدی ایران را با اتومبیل های تولیدی کره مقایسه کنیم و ببینیم چقدر تفاوت وجود دارد و یا پژو هشهایی که در زمینه ی شیمی، فیزیک و بیولوژیک صورت می گیرد در چه حد و حدودی است و این پژوهشها را با پژو هشهای هندی ها و ژاپنی ها مقایسه کنیم.»
وی ادامه داد: «اما اشکالی که وجود دارد این است که این فاصله را به راحتی نمی توان در علوم انسانی مشاهده کرد .اما به صورت غیر مستقیم می توان عقب ماندگی علوم انسانی در ایران را با کشورهای پیشرفته ببینید مثلا ما می دانیم که در دنیا ژورنال ها و فصل نامه های معتبری وجود دارد که در آنها آخرین تحقیقات در زمینه علوم انسانی چاپ می شود و اساتید کشورهای مختلف پژوهشهای خود را بعد از این که مورد ارزیابی و داوری قرار گرفت در این فصل نامه ها چاپ می کنند. ما می توانیم خیلی ساده این سوال را بپرسیم که 75 سال است که دانشکده حقوق و علوم سیاسی و ادبیات دانشگاه تهران تاسیس شده است.در این 75 سال از تمام اساتید دانشگاه تهران چه تعدادی مقاله در این ژورنال های معتبر بین المللی چاپ شده است؟و من می گویم تعداد این مقالات نزدیک به صفر است.»
زیبا کلام اظهار داشت: «عقب ماندگی در زمینه علوم انسانی را می توان به شکل دیگری هم دید. ما سوال می کنیم که مثلا اساتید محترم علوم سیاسی ایران، در این 75 سال گذشته در زمینه تحولات سیاسی جامعه خودمان چه آثار ارزنده و قابل توجه ای را ارائه کرده اند؟ در مورد انقلاب اسلامی ارزنده ترین اثری که وجود دارد متعلق به غربی ها است ؛ متعلق به پروفسور آبراهامیان و نیکی کدی و فرد هالیدی است. یعنی ما آنقدر در زمینه علوم انسانی ضعیف هستیم که حتی در مورد مسائل داخلی خودمان هم نتوانسته ایم اثری ارزنده عرضه کنیم، ما وقتی که در مورد مسائل مهم جامعه خودمان نتوانسته ایم تولید کنیم و نظری داشته باشیم چگونه می توانیم مثلا در مورد بنیاد گرایی و پدیده القاعده اظهار نظر کنیم. پر واضح است که ما در خصوص مسائل بیرون از جامعه خود عقیم تر و سترون تر هستیم.»
زیبا کلام با اشاره به این که تعطیلی علوم انسانی در ایران تفاوت چندانی با ادامه این روند آموزشی ندارد گفت: «بنابراین علوم انسانی در ایران عقب مانده است و بودن و نبودنش فرقی نمی کند. یعنی اگر در علوم انسانی را هم تخته کنیم از نظر علمی تفاوتی نمی کند. به نظر من مشکل علوم انسانی در ایران ، عقب ماندگی اش است نه این که آدم ها را بی دین می کند. این که چرا آدم ها بی دین می شوند پاسخش در جای دیگری است و اصلا در دانشگاه نمی توان ریشه های این مشکل را پیدا کرد . اتفاقا مشکل ، به نگاه مردم به حکومت و رفتارش باز می گردد، این که این رفتار چه تاثیری در مورد دیندار کردن مردم و یا به عکس گریزان کردن مردم از دین را دارد. در این جا باید گمشده را پیدا کرد نه این که بیاییم بگوییم که با تغییر سر فصل های علوم انسانی انسان ها دچار شک و شبهه و بی دینی نمی شوند،.این رفتار حکومت است که باعث گریز از دین می شود و نه مطالب درسی که اساتید علوم انسانی تدریس می کنند.»
وی در پایان با بیان این که این روند می تواند به انقلاب فرهنگی دوم ختم شود افزود: «اگر روند همین گونه پیش برود ممکن است که به یک انقلاب فرهنگی دیگری ختم شود وباید گفت که انقلاب فرهنگی دوم در راه است، ممکن است که به این نتیجه برسند که مشکل در دانشگاه ها و علوم انسانی است و دست به یک انقلاب فرهنگی دومی بزنند؛ اما سوال خیلی مهم این است که حاصل این انقلاب چه خواهد بود؟ و به نظر من حاصلش هم چون انقلاب فرهنگی اول همان آب در هاون کوبیدن خواهد بود و به جز این که دو سه سال دانشگاه ها تعطیل شود هیچ سود دیگری نخواهد داشت. البته همانطور که به نام انقلاب فرهنگی متاسفانه هزاران استاد و دانشجو اخراج شدند ممکن است این قضیه به نفع حاکمیت باشد و تعدادی از اساتید علوم انسانی و تعداد زیادتری از دانشجویان را کنار بگذارند اما همانگونه که اخراج اساتید و دانشجویان در انقلاب فرهنگی اول باعث شد صحنه از منتقدین حکومت خالی شود این بار هم همان قدر موفق خواهند شد.»
*****
محمدرضا جلایی پور آزاد شد
محمدرضا جلایی پور سخنگوی ستاد موج سوم و از فعالین ستاد میرحسین موسوی آزاد شد.
جلایی پور دانشجوی دانشگاه آکسفورد در روز 28 خردادماه و به هنگامی که قصد داشت به انگلستان (محل زندگی و تحصیلش) بازگردد، در فرودگاه بازداشت شد.
جلایی پور امروز با‌گذشت نزدیک به 3 ماه با قید وثیقه آزاد شده است.
پیش از این تعدادی از استادان و مقامات دانشگاه آکسفورد در نامه‌های سرگشاده ای خواستار آزادی وی شده بودند.
روز پنج شنبه هفته گذشته نیز ۱۷۱ نفر از استادان دانشگاه‌ها، مدال آوران المپيادها و دانشجويان دکتری در نامه‌ای به رئیس قوه قضائيه خواستار آزادی جلایی پور شدند.
*****
با گزارش هيات سه نفره به رئیس قوه قضائیه
زمینه‏چینی برای بازداشت کروبی وارد مرحله جدیدی شد
هیات سه نفره در نامه‏ای از رئیس قوه‏قضائیه درخواست کرده تا با كسانی كه با اقدامات ضد امنيتی عليه نظام پس از انتخابات و در راستای ادامه همان خط و جريان با نشر اكاذيب و ايراد تهمت به حيثيت نظام لطمه زده‏اند، برخورد عادلانه و قاطع صورت گيرد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، اعضای هیئت سه نفره قضایی رسیدگی به حوادث پس از انتخابات نتیجه بررسی‏های خود و دیدار با كروبی را به رئیس قوه قضاییه ارائه كرد.
بنابر این گزارش، هیئت سه نفره قضایی به این جمع‌بندی رسیده است كه نه تنها هیچ‌گونه مدركی دال بر تجاوز جنسی به افراد مورد ادعای كروبی وجود نداشته و ادعاهای مطرح شده بدون مستند و عاری از حقیقت است بلكه ادعاها و مدارك ارائه شده كاملاً ساختگی و برای انحراف افكار عمومی تنظیم شده است.
اعضاء هیئت سه نفره قضایی پس از بررسی اظهارات كروبی و بررسی مدارك وی نتیجه جلسات خود را به همراه 2 پیشنهاد به آیت‌الله لاریجانی ارائه كرد كه رئیس قوه قضائیه ضمن تقدیر و تشكر از زحمات هیئت سه نفره با پیشنهادات ارائه شده موافقت كرد. براساس پیشنهادات هیئت سه نفره مناسب است نتیجه گزارش این هیئت از طریق رسانه‌های جمعی به اطلاع عموم مردم رسانده شود.
هیئت سه نفره همچنین پیشنهاد كرده است كه گزارش به مرجع صالحه قضایی ارسال تا با مباشرین و معاونین و با كسانی كه در ادامه اقدامات ضد امنیتی علیه نظام پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و در راستای ادامه همان خط و جریان با نشر اكاذیب و ایراد تهمت و افترا علاوه بر تشویش اذهان عمومی به حیثیت و اعتبار نظام و بعضی از نهادهای نظام و همچنین موجب هتك حیثیت و حرمت بعضی از مردم شده‌اند، برخورد عادلانه و قاطع صورت گیرد. با موافقت رئیس قوه قضاییه و پیشنهاد هیئت سه نفره متن گزارش این هیئت به شرح زیر منتشر شده است:
حضرت آیت‌الله لاریجانی
ریاست محترم قوه قضاییه
سلام علیكم
در پی ارسال نامه از طرف آقای مهدی كروبی به حضرت‌عالی مبنی بر آزار و تجاوز جنسی به بعضی از افراد دستگیر شده در آشوب‌های ماه‌های اخیر و ارجاع آن نامه به هیأت سه نفره برای پیگیری جدی و اعلام نتیجه به استحضار میرسد: -پس از وصول نامه كروبی، ایشان بلافاصله برای اداء توضیح و ارائه مستندات موارد ادعایی جهت حضور در هیأت سه نفره به دفتر دادستان كل كشور فراخوانده شد. -آقای كروبی در وقت مقرر در جمع هیأت در دادستانی كل حاضر و پس از اشاره به زمان انتخابات و بعد از آن در پاسخ این سؤال كه ادعا و مستندات شما مبنی بر تجاوز جنسی به بعضی از افراد دستگیر شده در آشوب‌های اخیر چیست؟ توضیح دادند: من مطالبی را در این خصوص شنیده‌ام و بر اثر فشار و ناراحتی روحی نامه‌ای به آقای هاشمی رفسنجانی نوشتم و پس از ده روز آن را روی سایت قرار دادم و آن را منتشر كردم.
سؤال شد افراد مورد نظر شما چه كسانی هستند و چگونه شما به این مسأله پی بردید؟ وی در پاسخ میگوید:
1-ترانه موسوی
من ترانه موسوی یا اعضاء خانواده او را ندیده‌ام و از افراد مرتبط با آقای میرحسین موسوی و اعضای كمیته‌ای كه من و آقای موسوی تشكیل داده‌ایم شنیده‌ام و خودم اطمینان ندارم و فقط صرفاً شنیده‌های این‌جانب است و در این مورد مستندی ندارم.
2-الف - ش
ابتدا از طریق افراد حزب خودمان یعنی حزب اعتماد ملی شنیدم كه این فرد گفته سه نفر مرا در خیابان جُردن سوار ماشین كردند و به محلی بردند. در آنجا افراد دیگری هم بودند كه من چشم‌هایم بسته بود كه هیچ كس را ندیدم و نمیشناسم مورد ضرب و شتم مكرر قرار گرفتم و به من درحالی كه ایستاده بودم و دست‌هایم بسته بود و از بالا آویزان كرده بودند به نحوی كه پاهایم به سختی به زمین میرسید به من تجاوز جنسی شد. من خودم این فرد را خواستم و اظهارات او را شنیدم و سپس یكی از اعضاء حزب اعتماد ملی اظهارات ایشان را روی یك لوح فشرده ضبط كرد كه یك نسخه از آن را به شما تحویل میدهم. از آقای كروبی سؤال شد آقای الف -ش در چه ‌روزی و در كدام یك از آشوب‌های خیابانی دستگیر شده است؟ آقای كروبی پاسخ داد: نمیدانم من سؤال نكردم ولی در تظاهرات و درگیری نبود. میگوید در خیابان جردن تنها بودم و سه نفر مرا سوار یك ماشین كردند و بردند.
3-فرد سومی است كه ادعای تجاوز ندارد و من هم او را ندیده‌ام و فقط از افراد مرتبط با حزب اعتماد ملی و آقای میرحسین موسوی شنیده‌ام. این فرد هم در تظاهرات و درگیریها نبوده ولی گفته چند نفر مرا دستگیر كردند و به شدت مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند به صورتی كه سر و صورت و بسیاری از اعضاء بدنم زخم شده و خود خانواده او از همه اعضاء بدن او عكس گرفته‌اند و من یك نسخه از این عكس‌ها را به شما میدهم.
4-خانم م- الف
این خانم از طرف بچه‌های حزب اعتماد ملی به من معرفی شد و من با او صحبت كردم و او ادعای تجاوز جنسی ندارد ولی میگوید روز اول دستگیری مرا به اداره آگاهی بردند و در آنجا مورد ضرب و شتم و هتاكی قرار گرفتم و در مقابل عكس‌العمل من لباس مرا كشیدند و دست آنها به بدن من برخورد كرد.
5-فرد دیگری به نام س - پ
این خانم فرزند شهید است و چند نفر از اعضاء خانوادة او شهید شده‌اند و از طرفداران آقای موسوی بودند كه با مادرش شبانه تكبیر میگفتند. آمده‌اند او را در منزل دستگیر كرده‌اند و سپس او را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند و پس از چند روز جنازه او را كه بخشی از قسمت پایین بدن او با اسید سوخته بوده مخفیانه به خاك سپرده‌اند. افراد آقای میرحسین به منزل او رفته‌اند و شنیده‌ام آقای میرحسین موسوی در جلسه ختم او شركت كرده است و من هم قرار بود به منزل آنها بروم كه فرصت نشد و فرزندم به سراغ آنها رفت. از آقای كروبی سؤال شد آیا آنچه در مورد این چند نفر شنیده‌اید برای شما اطمینان حاصل شده كه این افراد را در درگیریها و آشوب‌های بعد از انتخابات دستگیر و مورد ضرب و شتم و احیاناً تجاوز جنسی قرار داده‌‌اند؟ آقای كروبی پاسخ داد: نه. من اطمینان ندارم و اینها شنیده‌های من است ولی چون در انتخابات معترض بودم و ذهنیتی داشتم لذا هر كسی ادعایی داشت به سراغ او میرفتیم و یا آنها را دعوت میكردیم و با آنها صحبت میكردیم. از آقای كروبی سؤال شد از چه زمانی به شما و یا حزب اعتماد ملی مراجعه كردند؟ آقای كروبی پاسخ داد: بعد از اینكه من نامه به آقای هاشمی رفسنجانی نوشتم و پس از اینكه نامه را منتشر كردم و در سایت قرار دادم مراجعه كردند. سؤال شد اگر اطمینان به مسائل مطروحه نداشتید و قبل از اینكه نامه بنویسید و روی سایت قرار دهید كسی به شما مراجعه نداشته و حرفی نزده است بر چه اساس و مبنایی نامه نوشتید و منتشر كردید و مطالبی كه اثبات آن نیاز به بررسیهای دقیق قضایی دارد كه مورد سوء استفاده همه دشمنان و بدخواهان قرار گرفت در نامه خود به نظام و نهادها نسبت دادید؟ آقای كروبی به اینگونه سؤالات كه به روشن شدن واقعیات كمك میكرد به شدت واكنش نشان میدادند و از موضوع ادعایی منحرف و به تقلب و امثال آن میپرداختند. به آقای كروبی گفته شد احتمال نمیدهید افرادی مغرض و یا فرصت‌طلب بخواهند با طرح این‌گونه مسایل ذهن مردم را با طرح مسایلی كه هیچ ارتباطی با مسائل بعد از انتخابات ندارد منحرف و موجب بیاعتمادی مردم به نظام و مسئولین شوند؟ آقای كروبی پاسخ داد: اگر واقعاً ثابت شود كه این موارد صحیح نبوده است خودم با كمال شجاعت به مردم میگویم من اشتباه كردم. آقای كروبی پس از پایان جلسه 4 عدد لوح فشرده كه مدعی بود افراد حزب اعتماد ملی تهیه كرده‌‌اند جهت بررسی به هیأت تحویل دادند و مقرر شد پس از ملاحظه لوح‌های فشرده و پیگیری موارد ادعایی درصورت لزوم مجدداً كروبی خواسته شود. از همان روز موضوع با جدیت از طرف هیأت پیگیری شد، ابتدا لوح فشرده مربوط به الف -ش كه مورد ادعای اصلی و به اصطلاح مستند اصلی كروبی بود، ملاحظه شد.
نكات بسیار قابل توجه و تأملی در چگونگی تهیه و ساخت این لوح فشرده ملاحظه شد و به روشنی مشخص بود كه چه القائاتی به یاد شده صورت گرفته كه مشروح آن پیوست گزارش است و با توجه به نكات تأمل برانگیز مقرر شد به نحو مقتضی از الف -ش و تهیه كنندگان لوح فشرده تحقیق شود كه فردای همان روز از دفتر كروبی ازطریق سایت حزب اعتماد ملی اعلام شد الف -ش مفقود شده است. در ادامه تحقیقات مشخص شد الف -ش كه مدعی هستند مفقود شده و حتی به ظاهر خانواده او هم از او اطلاعی ندارد به صورت مخفیانه با یكی از افراد مرتبط با كروبی و حزب اعتماد ملی به نام داوری كه یكی از تهیه‌كنندگان لوح فشرده و یكی از افراد معرفی كننده این فرد به كروبی بود در تماس است و از ناحیه آقای داوری راهنمایی میشود. گرچه تحقیقات در زوایای مختلف این مورد ادامه دارد ولی تاكنون اجمالاً مشخص شده آقای الف- ش در هیچ یك از درگیریهای خیابانی دستگیر نشده و در هیچ یك از مراكز انتظامی و امنیتی سابقه‌ای مبنی بر بازداشت و دستگیری ندارد و تهیه لوح فشرده نیز كاملاً با انگیزه سیاسی و البته خیلی ناشیانه تهیه شده است و در اظهارات الف - ش در این لوح فشرده ابهامات و تناقضات زیادی وجود دارد و شاید همین امر سبب شده كه بلافاصله او را مخفی كرده و مخفیانه از حزب اعتماد ملی با او در تماس هستند ولی اعلام میكنند كه او مفقود شده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد:
1-ادعای آقای كروبی به نقل از اطرافیان خود یا آقای میرحسین موسوی پایه و اساسی نداشته و عاری از حقیقت میباشد.
2-آقای كروبی درمورد خانم س -پ ادعا كرده بود كه فرزند جانباز شیمیایی است كه همراه مادرش شبانه الله اكبر میگفته او را دستگیر كرده‌اند و سپس او را مورد آزار قرار داده و پس از چند روز جنازه او را كه با اسید سوزانده شده بود مخفیانه به خاك سپرده‌اند و درخصوص همین س - پ سایت‌های وابسته به آقایان میرحسین موسوی و كروبی و به رونویسی از سایت‌های وابسته به این دو نفر رسانه‌های مختلف ضدانقلاب قلم فرسائیهای فراوانی علیه نظام و نهادها كرده‌اند كه به گوشه‌ای از آن و نتیجة تحقیقات در این خصوص به شرح ذیل اشاره میشود: در مورخه 8/6/88 دربرخی از سایت‌ها چنین آمده است:
" افشاء نام و نشان یكی از شهدایی كه مخفیانه در قطعه 302 بهشت زهرا دفن شد س- پ ( نام كامل در سایت ذكر شده است) قربانی جنایت لباس شخصیها، اطلاعات جدیدی درباره یك شهید گمنام جنبش سبز از دو روز قبل به موج سبز آزادی رسید كه در این دو روز جزئیات آن را مورد بررسی قرار دادیم و از صحت آن مطمئن شدیم س - پ تنها فرزند جانباز شهید ع - پ كه در یكی از شب‌های پس از كودتا درحالی كه به الله اكبر گفتن شبانه بر پشت بام خانه‌شان بوده از سوی نیروهای لباس شخصی بسیج دستگیر شد و پس از بیست روز جنازه او در یكی از سردخانه‌های جنوب تهران از سوی مادرش شناسایی شد. گفتنی است مراسم س - پ روز شنبه هفتم شهریور به صورت محدود در مسجد قلهك برگزارشد و نمایندگانی از جنبش‌ سبز برای ‌همدردی با خانواده در این مراسم شركت كردند." در اعلامیه به اصطلاح فوت این خانم آمده است: ... بدین‌ وسیله درگذشت غنچه پرپرشده مرحومه س - پ تنها فرزند جانباز شهید ع - پ را به اطلاع اقوام و آشنایان میرساند.
در مورد مشارالیه تحقیق شد و مشخص شد:
1- پدر وی شهید نبوده و چند سال پیش فوت كرده و اصولاً (س - پ) تنها فرزند خانواده نیست و دختر شهید هم نیست.
2-مشارالیه با مادرش اختلاف داشته و از سال 86 تاكنون 6 مورد از منزل فراری شده و هر بار مادرش برای پیدا كردن او به مراكز انتظامی مراجعه داشته است و در مواردی پس از روزهایی به منزل برگشته و در چند مورد هم توسط مأمورین انتظامی با پسر و دختر دیگر دستگیر و زندانی و یا تحویل مادرش شده است كه گزارش مبسوط آن پیوست است. در مورد اخیر مادر س - پ بنام الف - ع در 21/4/88 در نامه‌ای به یكی از سران مینویسد: ... در روز شنبه 13/4/88 ساعت 13:45 برای تهیه دارو از منزل خارج شده بود. در هنگام بازگشت با عدم حضور دخترم مواجه شدم و از آن تاریخ تاكنون از او اطلاعی ندارد و استدعا دارم دستور دهید فرزندم را پیدا كنند.
3- از قرار اطلاع خانم مذكور چند روز پیش تماس میگیرد و میگوید من تا چند روز دیگر به منزل برمیگردم.
4- مادر وی از آنچه كه آقای كروبی و مرتبطین با آقای میرحسین موسوی و سایت‌های مربوطه گفته و نوشته‌اند اظهار بیاطلاعی میكند و میگوید نمیدانم دخترم دستگیر شده و یا مثل دفعات قبل از خانه بیرون رفته و هیچ اطلاعی از وضعیت او ندارم.
5- آنچه كه فعلاً قطعی است عدم حضور س - پ است كه مثل دفعات قبل از خانه فرار میكرده و سایر مسائل مطروحه از ناحیه آقای كروبی و افراد مرتبط با آقای میرحسین موسوی به هیچ وجه صحت ندارد.
6- مادر مشارالیه میگوید فردی با منزل ما تماس گرفت و گفت دخترت كشته شده و جنازه او را دفن كرده‌اند و تلفن را قطع كرد و خودش را معرفی نكرد. من كه از فرارهای قبلی دخترم بین همسایگان و آشنایان رنج میبردم و این بار نیز دخترم مدتی بود كه نبود و این تلفن هم بیشتر مرا نگران كرد موضوع را به یكی از همسایگان بنام اشراقی (كارمند بانك ملی و مرتبط با ستاد آقای میرحسین موسوی) و خانم كاشانی كه در جریان فرارهای قبلی دخترم بود در میان گذاشتم و قرار شد برای او جلسه ختمی بگیرم و كارهای بعدی را برای گرفتن مسجد و... آقای اشراقی دنبال كرد. فردای آن روز كه مسأله را با آقای اشراقی مطرح كرده بودم و قرار شد جلسه ختم برقرار كنیم حدود ساعت 10 شب فردی بنام آقای مقیسه با منزل ما تماس گرفت و گفت به شما تسلیت میگویم و در مراسم شما هم شركت میكنیم. من گفتم شما را نمیشناسم آقای مقیسه گفت دختر شما كشته شده، جریان چیست؟ من تأكید كردم من اصلاً شما را نمیشناسم و اصلاً موضوع این نیست، آقای مقیسه تلفن را قطع كرد. روزی كه در مسجد قلهك مراسم داشتیم وقتی مداح اعلام كرد آقای میرحسین موسوی شركت كرده من خیلی تعجب كردم و بعد به من اطلاع دادند كه آقای میرحسین میخواهد به منزل بیاید و تسلیت بگوید كه من قبول نكردم. از یك روز قبل از ختم و تا دو سه روز بعد مكرر افرادی كه خود را از طرف آقای میرحسین موسوی معرفی میكردند با من تماس میگرفتند و مطالبی را مطرح میكردند كه من در جریان نبودم و یا چیزهایی میگفتند كه من تكذیب میكردم. روز سه شنبه 10/6/88 حدود ساعت 30/21 آقای مقیسه به درب منزل ما مراجعه كرد و گفت به همراه همسر جواد امام از طرف كمیته آقایان موسوی و كروبی برای دلجویی آمده‌ایم و به آقای كاتوزیان نماینده مجلس هم اطلاع داده شده كه او هم بیاید. من گفتم شما را نمیشناسم و در منزل تنها هستم و درب را باز نكردم. آقای مقیسه گفت چرا میترسید ما برای كمك به شما و پیگیری موضوع آمده‌ایم. من مخالفت كردم و اجازه ورود به منزل ندادم. آقای كاتوزیان نیز همان شب حدود ساعت 30/22 آمد و به او هم گفتم من در منزل تنها هستم و اجازه ورود ندارم.
با مشخص شدن موارد فوق آقای كروبی برای ساعت 14 روز 16/6/88 مجدداً به دادستانی كل كشور فراخوانده شد و با حضور در هیأت سه نفره به بیان نتیجه تحقیقات و نحوه رسیدگی پرداخته شد. در ابتدای جلسه و قبل از بیان نتیجه تحقیقات هیأت از آقای كروبی پرسیده شد آیا ظرف این مدت غیر از آنچه در جلسه قبل گفتید مطلب دیگری درخصوص موارد ادعایی دارید یا نه؟ آقای كروبی جواب داد: ظاهراً س - پ دختر شهید نبوده و در این رابطه اشتباه شده، دختر خانمی با یك نفر دیگر به من مراجعه كرد و گفت من خواهر س - پ هستم و پدر ما شهید نشده است چند سال پیش فوت كرده و من میخواستم از چگونگی مرگ خواهرم مطلع شوم. من (كروبی) گفتم از چگونگی آن اطلاع ندارم و این مسائل را شنیده‌ام. گفت آدرس منزل آنها را به من بدهند گفتم چگونه آدرس خواهرت را ندارید. گفت: ما با زن پدرمان اختلاف شدید داشتیم و من رفت و آمد نمیكردم و آدرس او را ندارم. من (كروبی) با بچه‌ها تماس گرفتم و گفتم این خانم چنین میگوید كه پدرش شهید نشده است. آنها گفتند درست است پدرش شهید نشده. از آقای كروبی پرسیده شد كه چه كسی در جریان وضعیت این خانم بوده؟ آقای كروبی جواب داد: آقای مقیسه گفته پدر ایشان شهید نشده و نیز گفته ظاهراً دختر زنده است و تماس گرفته است.
با آقای كروبی به تفصیل و به صورت دوستانه صحبت شد و جزئیات تحقیقات با ایشان مرور شد و آقای كروبی قبول كرد مسائل مطروحه درمورد س -پ كاملاً بیاساس و با انگیزه سیاسی مطرح شده است. همچنین وقتی به آقای كروبی نكات مربوط به لوح فشرده آقای الف- ش مطرح شد و گفته شد دفتر شما بلافاصله پس از حضور شما در دادستانی اعلام كرد آقای الف -ش مفقود شده است، آقای كروبی گفت: آقای داوری از حزب اعتماد ملی و از نزدیكان من با چند نفر دیگر لوح فشرده را تهیه كرده‌اند و اكنون هم آقای الف -ش با آقای داوری در تماس میباشد.
چگونگی تحقیقات و بیپایه و اساس بودن موضوعات مطروحه درمورد ترانه موسوی نیز با آقای كروبی در میان گذاشته و گفته شد حال كه واقعیت برای شما مشخص شد حداقل در چند مورد ازجمله س -پ قبول دارید كه مطالب گفته شده خلاف بوده و مغرضانه چنین مطالب كذب و ناروایی علیه نظام و مردم تهیه و منتشر شده و بهترین دستمایه برای دشمنان قرار گرفته است و با توجه به صحبتی كه در جلسه قبل داشتید كه اگر برای شما ثابت شد موردی اشتباه بوده با شجاعت اعلام میكنید كه اشتباه كرده‌اید اكنون به نحو مقتضی برای مردم توضیح دهید شاید بخشی از آثار شوم این تهمت و افتراء بزرگ از بین برود، آقای كروبی پاسخ دادند من موارد دیگری هم دارم و هرگاه همه آنها برایم ثابت شود آن زمان اعلام اشتباه میكنم.
نتیجتاً از مجموع تحقیقات جامع میدانی بعمل آمده و استماع اظهارات آقای كروبی و بررسی دقیق لوح‌های فشرده ارائه شده از ناحیه ایشان و تشكیل جلسات متعدد و فشرده و سایر اقدامات صورت گرفته كه مشروح آن به پیوست تقدیم میشود، هیأت به این جمع‌بندی رسید كه نه تنها هیچ‌گونه مدركی دال بر تجاوز جنسی به افراد مورد ادعای آقای كروبی وجود نداشته و ادعاهای مطرح شده بدون مستند و عاری از حقیقت است بلكه ادعاها و مدارك ارائه شده كاملاً ساختگی و برای انحراف افكار عمومی تنظیم شده كه مراتب از طریق مراجع قضایی و امنیتی برای ریشه‌یابی موضوع در دست بررسی بوده كه نتیجه نهایی آن متعاقباً جهت تنویر افكار عمومی اعلام خواهد شد.
پیشنهاد:
1- نتیجه گزارش هیأت از طریق رسانه‌های جمعی به اطلاع عموم مردم رسانده شود.
2- گزارش به مرجع صالحه قضایی ارسال تا با مباشرین و معاونین و با كسانی كه در ادامه اقدامات ضد امنیتی علیه نظام پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و در راستای ادامه همان خط و جریان با نشر اكاذیب و ایراد تهمت و افترا علاوه بر تشویش اذهان عمومی به حیثیت و اعتبار نظام و بعضی از نهادهای نظام و همچنین موجب هتك حیثیت و حرمت بعضی از مردم شده‌اند برخورد عادلانه و قاطع صورت گیرد.
اعضای هیأت سه نفره:
1- ابراهیم رئیسی، معاون اول رئیس قوه قضائیه
2- غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان كل كشور
3- علی خلفی، رئیس حوزه ریاست قوه قضائیه
*****
تصویب برداشت از حساب ذخیره با مجوز شورای عالی امنیت ملی!
دولت کودتا می‌خواهد بودجه مصوب مجلس را هم دور بزند
خبرگزاری فارس جزئیاتی از برنامه پیشنهادی پنجم را منتشر کرده است که نشانه‌ای آشکار از نظامی شدن روز به روز وضعیت کشور و حرکت گام به گام به سمت دیکتاتوری مطلقه است. بر اساس این جزئیات، برداشت از موجودی حساب ذخیره ارزی برای تامین نیازهای ارزی احتیاطی کشور در شرایط بحرانی با تشخیص شورای عالی امنیت ملی خواهد بود!
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، جزئیات پیشنهادی برنامه پنجم توسعه در ستاد هماهنگی و تلفیق برنامه پنجم در معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی احمدی نژاد مصوب شده و برای تصویب نهایی به شورای عالی تدوین برنامه پنجم و هیئت دولت ارائه شده است.
بر اساس این برنامه مصوب پیشنهادی که خبرگزاری فارس به نسخه ای از آن دست یافته است، برداشت از موجودی حساب برای تامین نیازهای ارزی احتیاطی کشور در شرایط بحرانی با تشخیص شورای عالی امنیت ملی و تصویب مجلس شورای اسلامی خواهد بود.
*****

گمانه زنی های جدید در مورد؛
تغییرات مدیریتی مهم در وزارت کشور
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۳۸۸۶
خبرهای رسیده، حکایت از تغییر و تحولات در مجموعه وزارت کشور دارد.به گزارش «تابناک»، ارشاد منش، معاون مهندسی وزارت دفاع در دولت نهم و شهردار منطقه 2 تهران در زمان شهرداری دکتر احمدی‌نژاد به معاونت عمرانی وزارت کشور منصوب خواهد شد.بنابر این گزارش، از میان آقایان سید مهدی هاشمی، قائم مقام کنونی وزیر راه و ترابری، پیریایی معاون هماهنگی محمدرضا رحیمی معاونت حقوقی ـ پارلمانی رئیس‌جمهور و فتح‌اللهی، معاون سیاسی ـ امنیتی دفتر رئیس‌جمهور که در زمان استانداری اردبیل نیز معاون سیاسی امنیتی محمود احمدی‌نژاد در اردبیل بوده است، یک نفر جانشین کامران دانشجو در معاونت سیاسی ـ امنیتی وزارت کشور خواهد شد که شانس آقای فتح اللهی برای این پست بیشتر به نظر می رسد.همچنین قرار است، کبیری مدیر کل دفتر وزارتی وزارت دفاع در دولت نهم جانشین خانلو، مدیر کل دفتر وزارتی وزرات کشور شده و خانلو احتمالا به معاونت سیاسی ـ امنیتی استانداری خوزستان می‌رود.بنابر این گزارش، همچنین شنیده‌ها از ابقای علیرضا افشار در معاونت اجتماعی و تغییر قطعی حجت‌‌الاسلام موسی پور، معاون حقوقی ـ پارلمانی این وزارتخانه خبر می‌دهند.همچنین شنیده ها حاکی است که، قرار است کارگروه مشورتی تعیین استانداران برای پیشنهاد به رئیس‌جمهور، از سوی دکتر احمدی‌نژاد با حضور علی کردان، اسفندیار رحیم مشایی و محمدرضا رحیمی تشکیل شود.
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ