سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۵/۲۸

چهارشنبه: 28/5/1388 (زمان - 00:02 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران و هم میهنان و همرزمان روزتان گرامی باد. دقایقی پس از نیمه شب سه شنبه و آغاز چهارشنبه است و ما مطابق معمول دست بکار انتشار "پست" امروزمان شده ایم.
دیروز پس از انتشار ایمیلی ارسالی از سوی یار و همرزم گرامی و مبارزمان دکتر بحری، تا دقایقی پیش (نیمه شب سه شنبه) سیلی از پیامها و ایمیل های مخالفت و هتاکی و تهدید دریافت کرده ایم. شما گرامی هم میهنانی که این پیامها را ارسال کردید ما را اشخاصی دمدمی مزاج، بوقلمون صفت، ناپایدار، خیانتکار به آرمانهای ملت و .. و .. و .. خطاب کردید که از شما سپاسگزاریم زیرا از این شکایات بیجا و گله گزاریهای بی دلیل، نتیجه ای نیز عایدمان می گردد و آن اینست که خوانندگان و بازدیدکنندگان وبلاگ ما از طیف ها و گروههای متفاوتی هستند که همگان باین سایت سر میزنند. این باعث شادی و بالندگی ماست.
لازم می دانیم که دوباره تاکید و اصرار نماییم که خط و مشی ما ، همانگونه که بارها گفته و نوشته ایم عبارت است از:
1- انتشار اخبار و بطور کلی آگاهی رسانی هم میهنان؛ بدور از هرگونه جبهه گیری، حتا اخبار مربوط به طیف ها و گروههایی که مورد تایید ما نیستند کما این که مشاهده می کنید که هر روزی دهها مطلب و خبر مربوط به گروه "موج سبز" و یا گروههای رادیکال وابسته و معتقد به رژیم را انتشار میدهیم.
2- حفظ ارتباط با هم میهنان چه در داخل و چه خارج از میهن و تا حد توان، انتشار پیامها و ایمیل های واصله از سوی آنان.
3- حفظ استقلال فکری و عقیدتی خویش با عدم وابستگی به هرگروه و طیف و حزب و دسته ای و پیروی( فقط و فقط) از اصول دموکراسی و آزاد اندیشی.
چنانچه این روش مورد تایید شما نیست، از شمایان پوزش می خواهیم اما روش خویش را تغییر نخواهیم داد. با سپاس از تشویق ها و نیز از دشنامها و تهدیدهایتان....!! سرفراز باشید.
*****
بدنبال چه هستیم؟
دکتر رضا بحری
آرمان اگر ريشه در واقعيت نداشته باشد پا در هواست: "اميل دوركيم" ( بنيان گذار علم جامعه شناسي)
تا دو هفته دیگر ترم تحصیلی جدید شروع گردیده و دانشگاهها گشوده می شوند. آرمان هاي ما در كدام واقعيت ريشه دوانده اند. بارها در نوشته ها و صحبت هاي گاه و بيگاه خويش تاكيد كرده ام كه آرمان جنبش دانشجويي ايران «آزادي، دموكراسي، حقوق بشر و عدالت اجتماعي» است. اما هيچ گاه به اين نپرداخته ام كه اين آرمان ها از كجا بر ما حمل شده است. پيداست كه آرمانهاي ما ريشه در تجدد دارد. آرمان هايمان غربي است و ریشه در فرهنگ غرب دارد.
اين را نه از سر سرسپردگي كه از روي واقع گرايي مي گويم. ما زماني در پي غرب دويديم كه خاك ايران به تاراج روس رفت. سپاه ايران شمشير زد و سپاه آنان گلوله. آن هنگام كه در نهايت هم خاك داديم و هم غرامت. حاصل براي ما پرسش از دليل ذلالت بود. خود پاسخي نداشتيم پس دليل از غرب پرسيديم. نكته آن بود كه چرا غرب پيشرفت كرد و ما عقب مانديم؟ چرا ما كه زماني قويترين ملل بوديم به ناگاه در مسير تاريخ باز ايستاديم و شكستيم و چون آبي آبمان بر زمين ريخت؟ پاسخ شان اين بود: آزادي نداريد، از فهم حقوق بشر عاجزيد، نادان به دموكراسي هستيد و عدالت ناشناسيد. در يك كلام فرهنگ تان پيشرفت تان را به بار نخواهد آورد. اين پاسخ آنان بود. ما پرسيديم و آنان پاسخ گفتند، آنان گفتند و ما پذيرفتيم. اما اين همه ماجرا نبود؛ نه غرب در پاسخ گويي صداقت داشت و نه ما در پاسخ گيري مته بر خشخاش نهاديم. اينچنين شد كه نه مشروطه مان مشروطه شد و نه جمهوري مان جمهوري. آري غرب همه اين ها را داشت و ما نداشتيم.
اما آنان چيز ديگري هم داشتند كه ما هم شايد داشته بوديم و خود خبر نداشتيم. و آن اخلاق بود. اخلاق از ديد آنان «واقعيات تحقق يافته است كه با دستگاه كلي جهان پيوند دارد.» (دوركيم، 1381: 38 )
ما بر ناداشته ها تكيه كرديم بي آنكه ستون داشته مان را استوار سازيم. به دنبال كدام واقعيت و در كدامين جهان سير مي كرديم؟ نمي شود دم از دموكراسي و حقوق بشر و آزادي و عدالت اجتماعي زد و سازنده و قوام بخش آنها را نشناخت. در شناخت غرب عجول بوديم. از اين رو بي آنكه از مبدا استارت زنيم، يكصدوپنجاه سال است كه درجا جنبش مي كنيم. ما ساختمان را از سقف شروع کردیم و نه از ریشه و پایه.
مبدا غرب آنجايي بود كه فرد را در اجتماع اش شناخت و به وي هويت اخلاقي بخشيد. صحبت از فردي مي كنم كه اخلاقي مي انديشد و اخلاقي عمل مي كند. "دوركيم" قوام بخش غرب جديد را فردگرايي اخلاقي مي دانست. همان كه ما نشناختيم اش. فردگرايي اخلاقي همان است كه در قامت روح كلي حاكم بر روابط اجتماعي افراد در جامعه جديد عمل مي كند. در همان روزهاي آغازين؛ فردگرايي را به مثابه هرج و مرج طلبي و يا تلاش و خودخواهي فرد در جهت كسب سود بيشتر فرض كرديم و با آن خواستيم كه مدرن شويم بي آنكه عنصر اساسي آن را كه اخلاق است دريابيم!
«فردگرايي اخلاقي مخالف نفع فردي بر اساس هرج و مرج است. فردگرايي اخلاقي خود را نمي ستايد بلكه بر عكس در جهت آن ارزشهاي اخلاقي است ـ يعني آزادي و برابري ـ كه در عصر جديد مي تواند شالوده همبستگي اجتماعي را فراهم آورد .» (گيدنز، 1363 : 14 )
در نظام مبتني بر فردگرايي اخلاقي، به دليل اينكه فرد از قواعد اخلاقي پيروي مي كند، تمام اعمالش صورت اخلاقي به خود مي گيرد. فردگرايي اخلاقي "دوركيم" متفاوت از فردگرايي اقصاد دانان كلاسيك و فيلسوفان فايده باور مي باشد. در نزد وي «فردگرايي يك ارزش جمعي است كه كل جامعه در آن شريك اند» (كرايب، 1382 : 130 ) در اينجا قواعد عمل اخلاقي، عنصر وظيفه را به همراه دارد. فرد انجام وظيفه مي كند چون به دنبال خير رساني به ديگري (اعضاي جامعه ) است، و ديگري انجام وظيفه مي كند چون به دنبال خير رساني به فرد است. از اينجاست كه ابعاد سه گانه فرد گرايي اخلاقي نمايان مي شود :
>اول اينكه فرد در پي سود رساني به جامعه است،
>دوم اينكه اين مقوله اخلاقي، استقلالي را به همراه دارد كه منشاء آن «اقتدار اخلاقي» است
>و سوم اينكه «عمل اخلاقي آدميان وابسته به جامعه » مي باشد. (اباذري، 1377 : 105 )
بايد در آرمان هايمان بازانديشي كنيم. گام اول اينست كه به پيش نياز آزادي و دموكراسي و حقوق بشر و عدالت اجتماعي بيانديشيم. بايد در فرهنگ و دين وجامعه مان جستجو كنيم و اخلاق را در يابيم و با زندگي امروزمان پيوند زنيم. بايد شانه هايمان را از زير كلي گويي خالي، و مشغله اي دگر براي خويش دست و پا كنيم. امروز پنجاه و ششمین سالگرد "28 امرداد" ماه است. درباره این روز زیاد گفته و شنیده و نوشته شده است. گروهی آن را کودتا خواندند و گروهی آن را جنبش ملت برای برقراری و ثبات میهن و نجات آن از دست بیگانگان و بیگانه پرستان نامیدند. مهم این است که آن را از هرزاویه ای که بنامیم یا بشناسیم؛ این روز و این وقایع برگی از تاریخ سرزمین ماست. برگی که نه می توان آن را نادیده گرفت و نه می توان آن را نفی کرد. و این ورق ها و تاریخچه ها هستند که منش و هویت و بودن ملت ها را ترسیم می کنند و به نمایش و قضاوت آیندگان می گذارند.
من نه می گویم که آن را بدست فراموشی بسپاریم و نه می گویم از آن تعریف کنیم و یا تکذیب اش نماییم. اجازه دهیم همانطوری که بوده، همان طوری که هست باقی بماند زیرا که شرط و اساس دموکراسی این است که هم به منتقدان و مخالفین باید احترام نهاد و هم به موافقین و تایید کنندگان باید بها داد، اما باید آن را بعنوان فصلی از فصول بیشمار و بسیار تاریخ سرزمین مان بپذیریم و هم موافقان و هم مخالفان از آن درس عبرت بگیرند، اما هیچیک دیگری را منکوب ننمایند و بیکدیگر دشنام ندهند و همدیگر را بایکوت نکنند، زیرا که معنای "فردگرایی اخلاقی" به اعتقاد "دورکیم"همین شیوه بلندهمتی و دوری از دشنام و بدگویی است.
فردگرایی اخلاقی چیست؟
اول فرد گرايي اخلاقي را بشناسيم و سپس دم از آرمان هاي چهارگانه زنيم. "دوركيم" در باب فرد گرايي اخلاقي مي‌گويد كه در آن: «فرد داراي آن گونه ويژگي اسرار آميزي تصور مي‌شود كه فضايي تهي پيرامون اشياي هر كس كه قصد نابودي جان انسان، آزادي انسان و شرافت انساني را كند ما را دوچار وحشتي مي‌كند كه از هر جهت شبيه وحشتي است كه مؤمن هنگامي كه معبود خود را هتك حرمت شده مي‌بيند، به آن دوچار مي‌شود». (كيويستو:1380، 144)
آيا نگاه ما به فرد اينگونه بوده است؟ بايد نهضتي ديگر ساخت اما نه آنكه دستاوردهاي پيشينيان را به گورستان ذهن سپرد. بايد دانشگه را دانشگاه ساخت. فكر كنيم و آغازگر باشيم. اگر حاكم ذهن مان اخلاق شد آنگاه است كه مي توانيم در پي آزادي و دموكراسي و حقوق بشر و عدالت اجتماعي گام نهيم. بايد بسترها را شناخت. اگر مهيا نيست آماده اش كرد و آنگاه توقع زايشي نو داشت. آنچه از تكاپوهاي ما زاييده شده نیکوست اما کافی نیست. بايد از نو ساخت و از دانشگاه و جنبش آغاز كرد. واقعيت همان بستر است. بستر مهيا نيست و اين دانشگاه است كه مي تواند آماده اش سازد. آرمان ما همان است كه بود، منتها در گامي پس تر كه آغازين گام است. بهتر است آرمانمان فردگرايي اخلاقي باشد. تنها شرط پیروزی نهایی خیزش نوین ایرانیان همبستگی و اتحاد است که بدون اتحاد، به هیچ کجا رهی نخواهیم یافت و سرکوبمان خواهند کرد. بياييد پا در هوا نباشيم!با دوری از "من"ها مبدل گردیم به "تن"ها، زیرا که
من اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی تنهایی
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم؟
خانه اش ویران باد...
*****
تعویق چهارمین دادگاه متهمان حوادث اخیر
تابناک - كدخبر: ۶۰۲۵۲
شعبه ‌‌15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد که چهارمین جلسه‌ محاکمه عوامل و طراحان اغتشاشات اخیر تهران روز سه‌شنبه ‌‌3 /‌6 /‌88 ساعت ‌‌8 صبح در شعبه ‌‌15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار می‌شود.به گزارش مهر در این اطلاعیه آمده است: وقت رسیدگی روز چهارشنبه ‌‌28 مرداد ماه سال جاری (امروز) به جهت درخواست وکلای متهمان مبنی بر اعطای یک هفته استمهال جهت مطالعه بیشتر پرونده و ملاقات متهمان به روز سه ‌شنبه سوم شهریور ماه موکول شد.
*****
از میان ایمیل های رسیده (زمان 1:40 بامداد چهارشنبه)
ارسالی از سوی: info.farhangiran@gmail.com
در جمهوری الواطی میزان، لواط مردم است!
نوشین

می گویند آیت الله خمینی در دوران ولایتش یکبار گفته است که « میزان، راًی مردم است» بهر روی خمینی می خواست با این گفته نمایش دموکراسی را اجرا نماید، چون در ایران هیچگاه راًی مردم وزنی نداشته است تا میزان چیزی قرار بگیرد. راًی مردم از باد هم سبکتر و مانند پر کاهی همیشه به اینسوی و آنسوی می رفته است.
در سال های آخر زمان شاه که صحبت راً ی و راً ی گیری بود، دیده می شد که برخی از کاندیدا ها کامیون هایی از راًی دهندگان را توسط کارچاق کن ها ، از دهات اطراف تهران مانند احشام بار کرده و به حوالی میدان بهارستان می آوردند، و راً ی های از پیش آماده شده را در میان آنان تقسیم، و روستائیان هم که با وعده یک پرس چلوکباب کوبیده به شهر آمده بودند راًی ها را در صندوق ها می ریختند، و پس از صرف غذا در چلوکبابی های میدان بهارستان و خیابان سیروس، با سلام و صلوات به ده خود بر می گشتند. آنروز ها یک پرس چلوکباب کوبیده حدود ده ریال بود.
هیچوقت هم دیده نشد که این روستائیان برای پس گرفتن راً یشان برگردند، تا ما بدانیم میزان راًی را در ایران با چه چیزی می سنجند. خلاصه یک بار هم شنیده شد که یکی از این کارچاق کن ها، بنام حاج عباس عقبائی فر، کامیون راًی دهندگان را به تهران آورد و پس از پایان کار آن بیچاره ها را در خیابان رها کرد و پول چلوکباب ها را بالا کشید و زد بچاک!
بیچاره دهاتی ها کمی غرولند کردند و هر کدام خودشان را یک جوری به ده رساندند و ماجرا را برای دیگر هم ولایتی ها تعریف کردند.همین ماجرا باعث شد که در دوره بعد انتخابات مجلس، دهاتی ها زرنگ شدند و پول چلوکباب و کرایه برگشت را پیشاپیش و خشکه در خواست می کردند، و یک نوشابه یا دوغ هم به نرخ چلوکباب اضافه شد.
در جمهوری اسلامی هم از این کاسه خرجی ها می شود. از سیب زمینی مجانی و روغن گرفته تا سیم کارت تلفن و کوپن بنزین جزو مشوقات انتخاباتی محسوب می شوند. در سی سال گذشته هم کسی بدنبال پس گرفتن راًی خود نبود. ولی نمی دانم یهو چطور شد که یک تعدادی زیر پای مردم نشستند و گفتند بروید راًیتان را پس بگیرید چون در انتخابات تقلب شده است.
این بیچاره ها هم فکر کردند که مثل همیشه جریان با دو تا پس گردنی و چند ضربه باتوم برادران انتظامی و لباس شخصی حل خواهد شد.! غافل از اینکه در دوران ولایت آ سید علی خامنه ای، برای هر چیزی میزان گذاشته اند و مثل سابق نیست که هر کی هر کی باشد، و دیگر دورا ن آقا بالا خا ن سردار تمام شده است.
معمولاً قوانین را مجلس تصویب می کند و برای اجرا به وزارتخانه ها و ادارات و مسئولین دولتی و انتظامی می سپارد. تازه پس از اینکه مردمی را که در تظاهرات مسالمت آمیز کشته نشده بودند، دستگیر و به زندان ها بردند متوجه شدیم که میزان راًی مردم ، در جمهوری خامنه ای با لواط ! برابر است.
زندانیانی که توانستند جانی سالم و بدنی مجروح و پاره پاره بدر ببرند، می گویند که فرماندهان پاسداران و نیرو های بسیج و انتظامی به عوامل خود دستور می دادند که این برادر یا خواهر فلان فلان شده را ببرید و راًیش را پس بدهید. و سپس آنها را با کتک می بردند و چند ین نفر به زندانیان دست و پا بسته تجاوز می کردند و به قول خودشان راًی آنها را پس می دادند. حالا باید از این برادران رزمنده اسلام پرسید چرا راًی ها را به آنجا فرو می کردید؟ مگر موقع راًی دادن از آنجا راًی داده بودند که شما بحسابشان ریختید! یا نکند خدای نکرده این ها در صندوق ها کار بزرگ کرده بودند که شما تلافی کردید؟!
خلاصه فهمیدیم که در حکومت اسلامی راًی با لواط برابر است، و اینهم شق القمر آیت الله سید علی خامنه ای در قرن بیست و یکم است.
شنیده شد که چون تعداد راًی ها ی پس دادنی زیاد بوده است ،گویا تعدادی از رزمندگان لبنانی و فلسطینی هم بفرمان حاج سید مجتبی فرزند و جانشین رهبر معظم، برای پس دادن راًی ها به کمک برادران رزمنده و ابزار بر کف ایرانی خود آمده بودند.
دست مریزاد که رهبر دوراندیش و فرزند دلبندش، به مقام جاکشی برای لبنانی ها و فلسطینی ها نائل شدند، که این مقام شامخ برازنده هر دو می باشد.
حالا قرار است که از لواط گران با تجربه ، گردان های ویژه لواط گران اسلامی در سپاه و بسیج تشکیل شود تا با دیدن آموزش های مقدس به ادامه خدمت صادقانه خود برای بقای نظام مقدس جمهوری الواطی ! ادامه دهند. اعضای این گردان های بزمی- لواطی، از اسلحه ، لباس و علائم ویژه، و فوق العاده سختی خدمت بر خوردار می باشند.
برابری درجات این افراد با همکاران خود در سپاه پاسداران بترتیب زیر می باشد:
سرباز= لوطی
رزم یار= لواط یار
رزم آور= لواط آور
ستوان= لواط بان
سروان= لواط ران
سرگرد= لواط گرد
سرهنگ= لواط تنگ
سرتیپ= لواط تیپ
سرلشکر= لواط کر
سپهبد= لواط بد

27 مرداد 1388
*****
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات از زندان اوین ،بعد ظهر امروز(دیروز سه شنبه) در پی ملاقاتی که خانواده شجاعی با فرزندشان بهنود شجاعی داشتند به آنها اطلاع داده شد که اجرای حکم اعدام بهنود شجاعی متوقف شده است.در پی انتقال بهنود شجاعی به زندان اوین برای اجرای حکم اعدام ،بعد از ظهر امروز خانواده شجاعی به زندان اوین مراجعه کردند و خواستار ملاقات با فرزندشان برای آخرین وداع با او شدند. آنها از ساعت 16:30 تا ساعت 18:15 با فرزندشان بهنود شجاعی ملاقت کردند. هنگام پایان یافتن ملاقت و خروج از زندان اوین به سوی منزلشان ،ناگهان یک سروان پاسدار بنام طاهری افسر کشیک اجرای احکام خانواده شجاعی را صدا زد و به آنها گفت که حکم اعدام بهنود شجاعی توسط لاریجانی متوقف شده است.حوالی ساعت 19:30 بهنود شجاعی از زندان اوین با خانواده اش تماس تلفنی برقرار کرد و به آنها گفت که به او هم اطلاع داده شده که حکم اعدام وی ویک نفر دیگر متوقف شده است.لازم به یادآوری است که گفته های فوق بصورت شفاهی بوده است ولی خانواده و زندانی از به تعویق افتادن حکم اطمینان دارند ولی حکم اعدام سایرین که به زندان اوین انتقال داده شده و گفته شده که 6 نفر می باشند هنوز پا بر جا است. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، خواستار متوقف شدن حکم اعدام بقیه افراد که قرار است فردا اعدام شوند و همچنین لغو حکم اعدام در ایران است و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار دخالت برای متوقف کردن اعدام ها و بخصوص اعدام نوجوانها در ایران است.
*****
حميدرضا کاتوزيان؛
امنيت گزارش دهندگان را تضمين مي کنيم
عضو کميته حقيقت ياب مجلس گفت؛ هرگونه مستندات و مدارکي درخصوص مسائل مطرح شده از سوي آقاي کروبي به ما ارائه شود، آنها را بررسي و امنيت گزارش دهندگان را تضمين خواهيم کرد. حميدرضا کاتوزيان در خصوص اظهارات اخير مهدي کروبي گفت؛ کميته حقيقت ياب مجلس هيچ مشکلي ندارد تا مواردي را که آقاي کروبي ادعا مي کنند، پيگيري کند. وي ادامه داد؛ براي اينکه کميته حقيقت ياب به بررسي اين موارد بپردازد بايد آقاي کروبي مستندات خود را به ما ارائه دهند يا اينکه افرادي که به ايشان مراجعه کرده و گزارش داده اند به ما هم گزارش دهند تا بررسي کنيم. وي در پاسخ به اين سوال که اين افراد نگران برخورد هاي احتمالي در صورت ارائه گزارش هاي خود هستند، گفت؛ افرادي که در بيرون از زندان به سر مي برند مسائل پيش آمده را به ما اطلاع دهند، ما هم اگر احساس کنيم ممکن است براي آنها مشکلي ايجاد شود، راهي پيدا مي کنيم که به آنها تعرض نشود. نماينده تهران با بيان اينکه ما براي آقاي کروبي احترام زيادي قائل هستيم، گفت؛ اميدواريم ايشان سرنخ ها را در اختيار کميته حقيقت ياب قرار دهند تا ما هم امکان بررسي آنچه مطرح شده را داشته باشيم. اين موضوع به مشخص شدن صحت و سقم موارد مطرح شده کمک خواهد کرد که هم به نفع آقاي کروبي و هم افکار عمومي است. عضو کميته حقيقت ياب در پاسخ به اين سوال که آيا شما اظهاراتي را که آقاي بروجردي رئيس کميسيون امنيت ملي بعد از بازديد از زندان اوين و ديدار با برخي چهره هاي سياسي مطرح کرده تاييد مي کنيد، گفت؛ ما و آقاي بروجردي دو کميته جدا از هم هستيم. کميته يي که من در آن عضويت دارم کميته حقيقت ياب است که بيشتر براي بررسي مسائل کوي دانشگاه، مجتمع سبحان و مجتمع نمايندگان، ولنجک و گل افشان به دستور رئيس مجلس تشکيل شد.
*****
بررسي افشاگري کروبي توسط مجلس
نمايندگان وضع بازداشتي ها و ماجراي ترانه موسوي را پيگيري مي کنند

نمايندگان مجلس اعلام کردند اظهارات اخير مهدي کروبي را در مورد ماجراي ترانه موسوي به سرعت پيگيري کرده و گزارش نهايي را به صورت ضرب الاجل در اختيار افکار عمومي قرار خواهند داد. اعضاي کميته ويژه و حقيقت ياب مجلس عنوان مي کنند سخنان کروبي در مورد حقيقت ماجراي ترانه موسوي و همچنين پشت پرده فيلمي را که از وي در رسانه ملي پخش شده، شنيده اند و به دليل ابهامات فراواني که در افکار عمومي در روزهاي اخير ايجاد شده، بررسي صحت و سقم سخنان کروبي را در دستور کار قرار مي دهند. روز گذشته حميدرضا کاتوزيان اعلام کرد کميته حقيقت ياب اين آمادگي را دارد که به صورت فوري با مديريت ابوترابي نايب رئيس اول مجلس به بررسي سخنان کروبي بپردازد چرا که به گفته وي بايد واقعيت را ديد و به مردم منعکس کرد زيرا نماينده هاي مجلس معتقد به پنهان کاري نيستند. همچنين پرويز سروري رئيس کميته ويژه مجلس و ديگر اعضاي اين کميته مانند کرمي راد، عوض حيدرپور و تجري اعلام کردند کميته ويژه هم از روز شنبه آماده است اظهارات کروبي را به صورت فوري در دستور کار خود قرار دهد. به گفته برخي از اعضاي اين دو کميته، مجلس تاکنون توانسته در افکار عمومي به عنوان يک نهاد بي طرف در اتفاقات اخير تلقي شود و به خاطر همين اعتمادي که در بين مردم به مجلس و گزارش هاي آن وجود دارد، بررسي اظهارات دو روز پيش کروبي و شايعاتي را که در حواشي آن ايجاد شده به طور جدي در دستور کار قرار خواهند داد. از دو ماه پيش تاکنون به دستور لاريجاني دو کميته «حقيقت ياب» و «ويژه» بررسي حوادث پس از انتخابات را آغاز کرده اند که البته تاکنون گزارش مستندي را ارائه نکرده اند. با اين حال ديروز حميدرضا کاتوزيان عضو کميته حقيقت ياب مجلس در گفت وگو با اعتماد در مورد پيگيري شايعات اخير درباره آزار جنسي و همچنين ترانه موسوي گفت؛ «در مورد خانم ترانه موسوي با توجه به اطلاعاتي که ناجا در اختيار پليس امنيت قرار داد به نظر مي رسيد موضوع حل شده است و ايشان زنده هستند و در خارج از کشور زندگي مي کنند اما با سخناني که اخيراً آقاي کروبي گفتند، ابهاماتي ايجاد شده که بايد به بررسي آن پرداخت.» کاتوزيان که از چهره هاي شاخص اصولگراي مجلس است، عنوان کرد؛ «از آقاي کروبي مي خواهيم افرادي که اين اطلاعات را به ايشان دادند به مجلس منتقل کنند.» وي در پاسخ به اين سوال که برخي نگراني ها مبني بر تحت فشار قرار گرفتن کميته هاي مجلس وجود دارد، گفت؛ «اين طور نيست و مجلس نقطه اتکايي است که بدون مماشات بررسي خواهد کرد و اگر سرنخ موثقي به مجلس بفرستند اين وعده را مي دهم که به همراه آقاي ابوترابي و ساير اعضاي کميته حقيقت ياب موضوع را سريعاً بررسي کرده تا صحت و سقم آن مشخص شود.» کاتوزيان تاکيد دارد نبايد در شرايط کنوني به فضاي شايعه دامن زده شود و به همين دليل مجلس براي شفاف سازي اعلام آمادگي مي کند. همزمان «محمد کرمي راد» عضو هيات رئيسه کميسيون امنيت ملي و همچنين عضو کميته ويژه مجلس در گفت وگو با اعتماد اعلام کرد؛ «بسيار بعيد به نظر مي رسد رسانه ملي حاضر شده باشد چنين ادعاي کذبي را در مورد ترانه موسوي به افکار عمومي ارائه دهد، با اين حال به خاطر استناداتي که آقاي کروبي در اين باره ارائه داده اند به طور ويژه اين موضوع را بررسي کرده و از کروبي هم مي خواهيم هرچه سريع تر شواهد خود را به مجلس ارائه کند.» سخنان اين عضو شاخص کميسيون امنيت ملي مجلس در حالي است که برخي از نمايندگان مجلس که عضو کميته حقيقت ياب يا کميته ويژه مجلس نيستند، پيش بيني مي کردند ممکن است برخي از مسوولان از مجلس بخواهند موضوع ترانه موسوي و بررسي فوت شدن وي را به خاطر مسائل امنيتي در دستور کار قرار ندهند. اما عوض حيدرپور از ديگر اصولگرايان عضو کميته ويژه مجلس در گفت وگو با اعتماد با رد اين شايعات گفت؛ «از روز شنبه که نماينده ها از حوزه هاي انتخابيه خود برگردند درستي ادعاي فوت شدن فردي به نام ترانه موسوي و مغايرت خانواده يي را که در صدا و سيما به عنوان خانواده واقعي موسوي نشان داده شد، مورد بررسي قرار خواهند داد.» البته کرمي راد عضو هيات رئيسه کميسيون امنيت ملي با تعجب عنوان مي کند؛ «چنين چيزي محال است که رسانه ملي بدون تحقيق به محلي رفته و سراغ خانواده يي برود که خانواده موسوي نباشد و اگر اين کار را کرده باشد بايد به طور جدي با رسانه ملي و همچنين افرادي که چنين سناريويي را طراحي کردند، برخورد شود.» وي همچنين از لاريجاني خواست از ابتداي هفته آينده دستور فوري دهد که به اين شايعات رسيدگي شود؛ «هنوز تمام اين حرف ها در حد «مي گويند و شنيده ايم» است و بايد بزرگاني مانند کروبي سند بياورند.»وي همچنين از آيت الله صادق لاريجاني هم خواست از همين ابتدا دستور مقتضي را صادر کند که در مورد اتفاقات اخير يک گروه بي طرف داوري کرده و با متخلفان از هر صنفي که مي خواهند باشند، قاطعانه برخورد کند. به هر حال تصور اين مي رود که نماينده هاي مجلس مصر هستند اعتماد افکار عمومي به خود را سلب نکرده و موضوع آزار برخي از بازداشت شدگان و همچنين ترانه موسوي را پيگيري کرده و در صورت صحت داشتن مقصران را شناسايي و به افکار عمومي ارائه کنند. چنانچه حيدرپور تاکيد مي کند مجلس در راس نظام است و اگر قرار باشد در کشور تنها يک نهاد عادلانه و بدون در نظر گرفتن مصالح شخصي و گروهي در مورد حواشي اتفاقات اخير دست به بررسي هاي درست بزند، به يقين مجلس خواهد بود. البته کرمي راد تاکيد مي کند تاکنون مردان لاريجاني در کميته ويژه و حقيقت ياب توانسته اند به افکار عمومي ثابت کنند تحت برخي فشارها قرار نمي گيرند و بهتر بود کروبي هم پيش از آنکه نگراني هايش از برخي شنيده ها را به سطح رسانه ها بکشاند، اسناد را به مجلس مي آورد تا مورد اين هجمه ها قرار نمي گرفت. البته اين نماينده مجلس اصرار دارد از سايت برنا شنيده که کروبي از مواضع خود عقب نشيني کرده و گفته در مورد آزار جنسي بازداشت شده ها اشتباه کرده است. وي در پاسخ به اين موضوع که اين سايت به تحريف سخنان کروبي پرداخته چرا که کروبي تاکيد کرده در نامه اش قيد کرده اخباري به او واصل شده و نيازمند بررسي بيشتر است، گفت؛ به هر حال مجلس قول مي دهد ملاحظه فرد يا گروهي را نکند و تحت فشار قرار نگيرد و در مورد تمام شايعات اخير بررسي کرده و گزارش نهايي آن را به افکار عمومي ارائه دهد.البته در مقابل برخي از ناظران سياسي و افکار عمومي ترديد دارند که مجلس به سرعت اين بررسي ها را آغاز کند و اين سوال مطرح مي شود که چه تضميني وجود دارد که مانند دستور کار کميته حقيقت ياب مبني بر بررسي اتفاقات کوي دانشگاه و حمله به مجتمع مسکوني نماينده ها و مجتمع سبحان بررسي هاي اخير هم گرفتار مرور زمان و روند هاي اداري طولاني نشود. سروري در گفت وگو با اعتماد تاکيد کرد؛ «چنين اتفاقي نخواهد افتاد و به خاطر حساسيت هايي که در افکار عمومي در مورد دو موضوع آزار جنسي و صحت و سقم خبر فوت خانم موسوي ايجادشده، اين دو موضوع به عنوان ضرب الاجل در دستور کار قرار خواهد گرفت.»به هر روي ديروز هر دو کميته لاريجاني اعلام آمادگي کردند که به بررسي اظهارات کروبي از ابتداي هفته آينده خواهند پرداخت؛ وعده يي که هر يک از اعضاي اين کميته به صورت فردي داده اند و بايد منتظر ماند و ديد آيا علي لاريجاني هم موافقت خواهد کرد که مجموعه هاي تحت امرش وارد اين دو ماجرا شوند چرا که کارنامه دو ماهه مجلس در مورد بررسي اتفاقات اخير نشان داد گرچه در ابتدا عزم براي بررسي حوادث وجود داشت اما برخي از فشارها سبب شد کاظم جلالي سخنگوي کميته ويژه مجبور به استعفا شده و از سوي ديگر اعضاي کميته ويژه مجلس پس از يک ماه هنوز نتوانند از برخي بازداشتگاه ها مانند شاپور و پاسارگاد ديدن کنند. اين درحالي است که بازديد آنها از اوين هم هنوز به صورت گزينشي صورت گرفته و موفق به ديدار بسياري از فعالان سياسي نشده اند. با اين حال فرهاد تجري هم در گفت وگو با ايلنا از درخواست اين کميته از مهدي کروبي براي ارائه مستنداتش خبر داد. به گفته وي کميته پيگيري وضعيت بازداشت شدگان اخير نيز از مهدي کروبي خواستار ارائه مستنداتش در رابطه با آزارهاي جنسي در بازداشتگاه ها و زندان ها شد. نايب رئيس کميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي يادآور شد؛ «کميته آمادگي بررسي تمامي شواهد و مدارک مهدي کروبي را دارد.» پرويز سروري هم در گفت وگو با اعتماد تاکيد کرد نامه کميته به کروبي ارسال شده و منتظر پاسخ مهدي کروبي در اين باره هستند. وي افزود؛ «به نظر مي رسد آقاي کروبي هم هفته آينده در يک ديدار ويژه با نماينده هاي مجلس ادله خود را ارائه دهند.» به هر روي اين روزها مجلس مهم ترين نهادي است که همچنان توانسته اعتماد مردم را به خود جلب کند و بايد ديد آيا نمايندگان ملت مي توانند اين سرمايه را پاس نهاده و گزارش هايي را به افکار عمومي ارائه دهند که مستند باشد و بتواند به دايره وسيع شايعات، تاييد ها و تکذيب ها پايان دهد؟
*****
باهنر با انتقاد از نبود اخلاق شکست و پيروزي گفت
گروه هاي پيروز انتخابات مي خواهند غنيمت و اسير بگيرند
«محمدرضا باهنر» از برندگان و بازندگان رقابت هاي انتخاباتي انتقاد کرد. دبيرکل جامعه اسلامي مهندسين در مراسم بزرگداشت آيت الله موحدي ساوجي که توسط سازمان عقيدتي-سياسي ارتش برگزار شد، به تحليل حوادث پس از انتخابات پرداخت و گفت؛ «متاسفانه 30 سال بعد از انقلاب مي بينيم برندگان و بازندگان رقابت هاي انتخاباتي هيچ کدام اخلاق شکست و پيروزي ندارند. آن که پيروز مي شود فکر مي کند بايد از طرف مقابل غنيمت، اسير و زنداني بگيرد و آن هم که شکست مي خورد احساس مي کند حقش خورده شده و تقلب شده و از اين حر ف ها مطرح مي کند. يا گاهي مي بينيم وقتي کسي مسووليتي را بر عهده مي گيرد طوري وانمود مي کند که گويي پيش از او قبلي ها هيچ کاري نکرده بودند. اين مساله را ما در مورد برخي نمايندگان مجلس نيز مي بينيم. در انتخابات قبلي متاسفانه ديديم يک طرف 26 سال بعد از انقلاب را زير سوال برد، يک طرف هم چهار سال گذشته را.» وي با ابراز اميدواري مبني بر اينکه «مشکلات پيش آمده براي کشور در حوادث اخير حل شود»، افزود؛ بايد فضا را از دست راديکال ها خارج کنيم. محمدرضا باهنر همچنين در پاسخ به سوالي که به تشکيل نهضت فراگير «راه سبز اميد» از سوي ميرحسين موسوي اشاره داشت در واکنش به اينکه موسوي در نظر دارد نهضت فراگير «راه سبز اميد» را در قالب يک جبهه سياسي تشکيل دهد نه يک فعاليت رسانه يي يا سايتي، اظهار داشت؛ تصميم ايشان هرچه باشد اميدواريم در چارچوب قانون تشکيل شود. به گفته وي نهضت «راه سبز اميد» چنانچه بخواهد در قالب يک حزب سياسي فعاليت کند، بايد مجوز لازم را از کميسيون ماده 10 احزاب دريافت کند و اگر موسوي در نظر دارد يک جبهه سياسي تشکيل دهد باز هم بايد اعضايش را در چارچوب قانون انتخاب کند. به هر حال ما از آن استقبال مي کنيم.
*****
بشار اسد امروز به تهران مي آيد
فرانسه خواستار آزادي کامل ريس و افشار شد
يک روز پس از آزادي کلوتيلد ريس شهروند فرانسوي، پاريس خواستار پس گرفتن اتهام وي توسط تهران شد.در همين باره سخنگوي وزارت خارجه فرانسه ديروز گفت سارکوزي رئيس جمهوري اين کشور خواستار رفع اتهامات عليه تبعه فرانسوي شد.کلوتيلد ريس 24ساله 11 روز قبل در دادگاه انقلاب اسلامي محاکمه شد و روز يکشنبه گذشته با ميانجيگري بشار اسد رئيس جمهوري سوريه با وثيقه دويست هزار يورويي از زندان اوين آزاد شد و به سفارت فرانسه در تهران انتقال يافت.
دولت فرانسه پرداخت اين وثيقه را بر عهده گرفت؛ وثيقه يي که به گفته مقامات اين کشور مبلغ زيادي هم نبود.با اين وجود، رومن نادال سخنگوي وزارت خارجه فرانسه با تاکيد بر اينکه آزادي ريس در ازاي وثيقه، نخستين گام به شمار مي رود، خواستار آن شد که اتهامات مطرح شده از سوي ايران عليه اين شهروند فرانسه و همچنين کارمند ايراني سفارت فرانسه در تهران پس گرفته شود.به گزارش مهر، وي همچنين افزود؛ ما خواستار آن هستيم تا روال قانوني عليه ريس و افشار هرچه زودتر متوقف شود.همچنين کوشنر وزير خارجه فرانسه نيز اظهار اميدواري کرد اتهام ها عليه اين مدرس فرانسوي مورد بازنگري قرار گيرد چراکه به گفته وي، ريس بي گناه است.وزارت امور خارجه فرانسه مي گويد نيکلا سارکوزي رئيس جمهور اين کشور با بشار اسد همتاي سوري خود تلفني گفت وگو کرده و خواستار کمک او براي آزادي کلوتيلد ريس شده است.بنا بر توافق ايران و فرانسه، ريس بايد تا زمان رفع اتهامات کامل در ايران بماند.از جمله اتهامات کلوتيلد ريس مي توان به اقدام عليه امنيت ملي با شرکت در تجمعات و اغتشاشات در روزهاي 25 و 27 خرداد، جمع آوري اخبار، اطلاعات و تهيه تصاوير از آشوب ها و ارائه آن به سفارت فرانسه اشاره کرد.
پيش از اين فرانسه از سوريه خواسته بود با توجه به نزديکي که با تهران دارد، شرايط آزادي ريس و افشار را فراهم آورد. در همين راستا رسانه هاي خارجي خبر از سفر قريب الوقوع بشار اسد رئيس جمهوري سوريه به ايران دادند. قرار بود اين سفر روز يکشنبه انجام شود که به دلايل اعلام نشده يي به تعويق افتاد. روزنامه الوطن به نقل از منابع سوري گزارش داد بعد از تاخير دوروزه، بشار اسد امروز به تهران مي آيد.
روز گذشته روزنامه الحيات گفته بود علت تاخير در سفر بشار اسد مسائل سياسي نبوده و تنها به دلايل فني و طبيعي به تعويق افتاده است. اما روزنامه الوطن به نقل از منابع يادشده مدعي شد دليل تاخير سفر رئيس جمهور سوريه به تهران اطمينان از آزادي کلوتيلد ريس مدرس فرانسوي است که به دنبال آزادي ريس به قيد وثيقه 200 هزار دلاري بشار اسد امروز به تهران مي آيد.به گفته اين منابع در اين سفر علاوه بر آن، روابط دوجانبه، تحولات منطقه و جهان مورد بررسي قرار خواهد گرفت.در پي آزادي ريس نيکلا سارکوزي رئيس جمهور فرانسه در بيانيه يي از کشورهاي اروپايي و سوريه در حمايت و کمک براي آزادي دو شهروند فرانسوي بازداشت شده در ايران تشکر و قدرداني کرد.
*****
جواد نجفی برای اجرای حکم اعدام به زندان اوین منتقل شد
خبرگزاری هرانا : بنابه گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی از زندان گوهردشت صبح امروز تعدادی از زندانیان بند 5 زندان گوهردشت کرج برای اجرای حکم اعدام به زندان اوین منتقل کردند.انتقال تعدادی از زندانیان از بندهای مختلف زندان گوهردشت کرج به زندان اوین برای اجرای حکم اعدام حاکی از آن است که برای ایجاد رعب و وحشت قصد دارند اقدام به اعدامهای دستجمعی نمایند.تا به حال از بند7 زنان که در اطلاعیه قبلی اسامی آنها ذکر شده بود ، بند 5 و بند 6 تعدادی زندانی برای اجرای حکم اعدام به زندان اوین منتقل شدند.
اسامی زندانیانی که از بند 6 زندان گوهردشت برای اجرای حکم اعدام به زندان اوین منتقل شدند عبارتند از :
1-بهنود شجاعی، هنگام ارتکاب جرم 17 ساله بود
2- جواد نجفی گفته می شود هنگام ارتکاب جرم حدود 16 سال سن داشت ،نزدیک به 4 سال است که از کانون تربیتی کودکان به زندان گوهردشت کرج منتقل شده بود.
3- علیرضا سعیدی 30 ساله
این گزارش می افزاید اجرای حکم اعدام نوجوانانی که هنگام ارتکاب جرم زیر 18 سال سن داشتند حساسیت های جهانی را بر انگیخته است و تا به حال کمیسر عالی حقوق بشر ،اتحادیه اروپا ، دولتهای مختلف و سازمانهای حقوق بشری خواستار متوقف کردن حکم اعدام آنها هستد.از طرفی دیگر ایران از امضاء کنندگان کنوانسیون حقوق کودک می باشد وملزم به اجرای مفاد آن است.
*****
خبرگزاری فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 39872
برگزاری دادگاه اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران کشت و صنعت هفت تپه
ساعت 9 صبح دیروز (سه شنبه، مورخ 27 مرداد ماه) اعضای هیات مدیره سندیکای کارگری کشت و صنعت هفت تپه در شعبه دوم دادگاه انقلاب دزفول مورد تفهیم اتهام و محاکمه مجدد قرار گرفتند .
کارگران که با اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه، ارتباط با افراد معاند نظام، تشکیل سندیکای غیر قانونی (که در پرونده به عنوان تشکلی غیر قانونی نام برده شد)، تحریک کارگران علیه سران نظام روبه‌رو بودند با رد تمامی اتهامات به دفاع از خود پرداختند .محمد اولیایی‌فر وکیل مدافع کارگران در جلسه‌ی دادگاه در دفاع از کارگران با استناد به مفاد قانونی در خصوص تشکیل سندیکا و با ارایه‌ی اسناد موجود در ارتباط با ثبت قانونی سندیکای کارگری از طریق اداره‌‌ی کار و نامه‌نگاری با وزارت کار اتهامات وارد شده را بی اساس و به دلیل مشابهت بسیار اتهامات طرح شده در این پرونده با پرونده‌ی قبلی در جریان کارگران، خواستار تجدید جلسه‌ی دادگاه پس از صدور رای از سوی دادگاه تجدید نظر اهواز شد که با موافقت قاضی پرونده‌ی جلسه‌ی رسیده‌گی به بعد از صدور حکم از سوی شعبه سیزدهم دادگاه تجدید نظر اهواز موکول شد .
محمد حیدری مهر، فریدون نیکوفر، نجات دهلی و جلیل احمدی با حکم برائت از این پرونده خارج، اما اتهامات ذکر شده هم‌چنان رضا رخشان مسئول روابط عمومی و علی نجاتی رییس هیات مدیره‌ی سندیکای کارگران هفت تپه که چندی پیش از کار اخراج شده بود را تهدید می‌کند.
*****
برای سمیه توحیدلو که از تبار سپیدی‌هاست
فاطمه شمس

تکرار تاریخ همان‌قدر که گاهی سیاه است، سپید و فرخنده و مبارک نیز هست. گویی از آن روزگاری که مشتی جاهل و کفور، بر شن‌های داغ و تنورین بیابان‌های حجاز، سنگ بر سینه سمیه همسر یاسر نهادند و وادار به اعتراف به شرک و انکار خداوندش کردند، تا به امروز که در اسارتگاه‌های این دین‌فروشان، سنگ سنگین اتهامی دروغ بر سینه سمیه‌ای دیگر نهاده‌اند تا وادار به اعتراف دروغش کنند، نه ۱۴۰۰ سال که چند صباحی بیش نگذشته است. این همان تکرار سیاه تاریخ است که به حبس سمیه‌ای دیگر از همان دین و مرام و مسلک و به همان جسارت و شهامت انجامیده است.
آن روز، بر سینه تفتیده کویر، زنی شجاع که تازه تن به مسلمانی شسته بود، در برابر دیدگان دریده ستم‌گران حرفی جز آنچه باورش بود را بر لب جاری نساخت و فریاد زد: اشهد ان لا اله الا الله ، شهادت می‌دهم که خدایی به جز خدای یگانه نیست، و آنگاه سینه‌اش به سنگ‌های سوزان بیابان داغ شد. امروز هم سمیه‌ای دیگر از همان تبار پاک با همان سر نترس و دل مومن، سنگینی باری از همان جنس را که هدیه بازجویان حکومت به اصطلاح اسلامی است را بر سینه نازکش تحمل می‌کند. سنت همان است، تبار همان است و نسل هم همان. حتی صدا هم همان صداست. صدایی به همان‌سان رسا و رها از حلقوم سمیه‌ای دیگر برخواسته و عرش ظلم به فرش آورده است.
اکنون بیش از ۶۰ روز از بازداشت سمیه می‌گذرد. زنی که جرمش پیروی از حقیقیتی است به نام آزادیخواهی وعدالت‌طلبی. همان آرمان‌هایی که از شهدای صدر اسلام تا اسرای سبز دربند امروز، برایش بی‌درنگ سینه سپر کرده‌اند. این‌بار قصه فقط شباهت بین دو نام نیست. داستان، شباهت دو راه است، دو آرمان، دو هدف مقدس، دو شیوه مبارزه و دو دشمن که هم از یک جنسند و شبیه به یکدیگر. از آن شهامت تا این ایستادگی، از آن جسارت تا این آزادگی از آن صداقت تا این پاک‌جامگی و از سوی دیگر فاصله میان وقاحت آن ستمکاران تا دریدگی این دین فروشان،‌ فاصله قدر دو انگشت یک دست هم نیست. آن سویه نخست بی‌شک همان وجه سپید تکرار تاریخ است.
از تکرار تاریخ و نام‌ها و راه‌ها که بگذریم باید بنویسم که سمیه را از دوران دانشگاه می‌شناسم. از همان نیمکت‌‌های چوبی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. او برای من ‌ ‌خیلی‌‌های دیگر در آن دانشکده، همیشه تجسم یک ترکیب کمیاب بود، دین ورزیدن و شادمانه زیستن... شاید این ترکیب را آنانی که عمری را در آن دانشکده سپری کرده‌اند خوب به یاد بیاورند. اکثردخترانی که در آن دوران می‌شناختم، یا مذهب را برگزیدند و به حکم نجابت و حیا خنده از صورتشان شستند و چشم بر همکاری‌ در تشکل‌هایی چون انجمن اسلامی که همچون بسیج بین دو جنس دیوار نمی‌کشید و در عین حال برای رابطه‌ها حریم قائل بود، فرو بستند و عطای فعالیت اجتماعی را به لقایش بخشیدند تا مبادا حریم خدا شکسته شود! و یا از آن سوی بام افتادند وبه ورطه پزهای روشنفکرانه برای ابراز بودن‌ و دیده شدن‌ افتادند.
سمیه اما هیچ‌یک از این‌ها نبود. سمیه هم مذهبی ماند و هم دیده شد! او بر خلاف خیلی از هم‌نسلانش نه مذهبش را برای ابراز وجودش به دور انداخت و نه گذاشت دین‌مداری سنگی باشد در راه خلاقیت‌ها، ابراز دغدغه‌های زنانه و حضور اجتماعی‌اش. از همان بدو ورودش هم مذهبی بود و هم خوش‌فکر و روشن. همین تعهد و ایمان و ابتکارش در جمع بین اصلاح‌طلبی و دین‌باوری بود که عاقبت کار دستش داد و به بندش افکند.
به جرات اعتراف می‌کنم، حبس کسانی چون سمیه توحیدلو، حمزه غالبی و محمدرضا جلایی‌پور و سعید شریعتی و شهاب‌الدین طباطبایی به معنای نشانه رفتن نسل جوانی است که هم می‌خواهد دین داشته باشد و هم به اندیشه اصلاح سرسپرده‌ است، هم دغدغه وطن دارد و هم پای‌بند به چارچوب‌های قانونی و هنجارهای جامعه‌ است. این بار بنیادگرایان نسلی را هدف گرفته‌اند که می‌خواست خط سومی را در پی بگیرد. خطی که در ان می‌شد دین‌دار ماند و متحجرانه نزیست، اصلاح‌طلب بود و با براندازی و خشونت موافق نبود.
همانانی که این خط سوم را نشانه‌ رفته‌آند از کسانی مثل سمیه یک واهمه دیگر هم داشتند و آن زن بودن او بود. سمیه زنی است آشکارا مذهبی و بارزترین وجه مذهبی بودنش در سبک حجاب او نمایان است. سمیه زنی است خلاق و مبتکر و فعال و با تمام پایبندی‌اش به اعتقادات مذهبی با تحجر و آفتاب-مهتاب ندیدگی نسبتی ندارد. درست به همین دلیل هم او زن ایده‌ئال کودتاگران نیست، چراکه هیچ‌گاه مذهب، خلاقیت وحضور معتدل وموثرش را نخشکاند و یا آنچنان مسخش نکرد که به بهانه آن دهان گزافه‌گویی بگشاید. سمیه در آن هیئت مذهبی و با آن تبار فکری و سبک زندگی، روزگار را به کام بنیادگرایانی که می‌خواستند به نام مذهب، زنانگی را سلاخی کنند، تلخ کرده است و چه کسی است که نداند او این روزها تاوان همه این کوته‌نگری‌ها را در کنار فعالیت‌ سیاسی هوشیارانه‌اش هم باید پس می‌دهد؟
به همان‌ میزان که نگران این رویه خطرناک حذفی‌ام از اینکه این تبار فکری‌ زن ایرانی هم امروز نماینده‌ای در زندان اوین دارد خشنودم. امروز آن زندان، زیستگاه نخبگان پیر و جوان و زن و مرد طراز اول ایرانی است و این مساله همان‌قدر که دردآور است، نشان از توان والای تاثیرگذاری آنان بر ساختار قدرت در کشور نیز دارد. حبس، شکنجه، تبعید و در یک کلام، خشونت نشانه ترس است. آنان ترسیده‌اند. نه فقط از پیران که از جوانان هم ترسیده‌اند. نه فقط از مردان که از زنان هم بیش از هر وقت دیگری ترسیده‌اند. این حس دوگانه حسرت و غرور، همان افسانه تکرار دو گانه تاریخ است. هم سیاه و هم سپید و سمیه بی‌شک از تبار تکرار سپیدی‌هاست.
*****
تجاوز به مثابه یک شکنجه سیستماتیک
شادی صدر
ترانه موسوی، چه همان دختر سبزپوشی باشد که در روز 7 تیر، در تجمع اطراف مسجد قبا دستگیر شد، مورد تجاوز قرار گرفت و بعد، به دلیل پارگی رحم و مقعد سر از بیمارستانی در کرج و سر آخر سر از سینه گورستانی بی نام و نشان در شمال ایران درآورد و چه اصلا نباشد، اسم رمز همه زنانی است که پس از انقلاب 57، در زندانها مورد تجاوز قرار گرفتند. منبع: میدان زنان
می خواهم بگویم یک ترانه موسوی، کم یا زیاد، فرقی نمی کند وقتی مهدی کروبی می نویسد: "برخي افراد با دختران بازداشتي با شدتي تجاوز نموده‌اند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگي در سيستم تناسلي آنان گرديده است." و باز حتی اگر ادعای کروبی سراسر دروغ باشد، باز هم فرقی نمی کند وقتی آذر آل کنعان (نینا اقدم) جلوی دوربین می نشیند و روایت تجاوز به خود را در زندان سنندج مستند می کند، وقتی رویا طلوعی، از تجاوز بازجو می گوید، وقتی منیره برادران در کتاب حقیقت ساده، از طاهره، دختری زیبا که بر اثر تجاوز پاسداری دیوانه شد، طاهره ای که بیشتر زندانیان زن تهران در دهه 60 خاطره اش را در ذهن دارند، می نویسد، وقتی جنازه زهرا کاظمی را سیمان می گیرند و شیرین عبادی، وکیلش در دادگاه می پرسد: "چرا لباس مقتول از اين ناحيه خاص پاره و خونی شده؟"، و وقتی نظریه پزشکی قانونی حکایت از تجاوز به زهرا بنی یعقوب در بازداشتگاه پایگاه بسیج همدان دارد.تجاوز به زنان زندانی سیاسی، در کنار تهدید به تجاوز و آزارهای جنسی دیگر که می تواند از سوی دستگیر کنندگان، بازجویان، زندانبانان و حتی مقامات قضایی صورت بگیرد، خشن ترین نوع شکنجه ای است که آثار جسمی و به خصوص روحی آن با انواع دیگر شکنجه قابل مقایسه نیست. گزارشهایی از اعمال این نوع شکنجه بر زندانیان سیاسی زن پس از انقلاب، چه به شکل سیستماتیک و چه به صورت اتفاقی منتشر شده است. سیستماتیک ترین نوع تجاوز گزارش شده، تجاوز به دختران باکره ای که به دلایل سیاسی به اعدام محکوم شده بودند، در شب پیش از اعدام بوده است. مستند این گزارشها، گفته های متواتر خانواده های زندانیان سیاسی دختری بوده که فردای اعدام، همراه با تحویل جنازه دخترشان، پولی به عنوان مهریه او تحویل می گرفتند. در این گزارشها، دختران باکره به عقد موقت مردانی که زندان را در دست داشتند در می آمدند تا بکارت خود را از دست بدهند. در غیر این صورت، خطر این وجود داشت که زندانی اعدامی چون باکره است، به بهشت برود!
سالها بعد، گالیندوپل، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل که برای رسیدگی به موارد نقض حقوق بشر در ایران تعیین شده بود، در گزارش خود تایید کرد: "زنان باکره محکوم به مرگ، اجبارا به نکاح یک مرد در می آیند و قبل از اجرای حکم اعدام از آنها ازاله بکارت می شود. در این رابطه نماینده ویژه مایل است تاکید کند که گزارشگر ویژه کمیسیون درباره شکنجه مایل است تاکید کند که گزارشگر ویژه کمیسیون درباره مساله شکنجه، تجاوز را نوعی شکنجه محسوب می کند."*
با این همه، تاکنون فتوای مربوط به این تجاوز سیستماتیک و نیز مستندات در مورد موارد مشخص برای آن به دست نیامده است. همانطور که خواهیم دید، اساسا اثبات تجاوز بسیار سخت و در بیشتر موارد ناممکن است؛ چه رسد به اینکه در زندان اتفاق افتاده باشد.با این همه، قدر متقین می دانیم که در زندانهای سیاسی دهه 60، مساله تجاوز به زنان، به اندازه ای رایج بوده است که آیت الله منتظری، قائم مقام رهبری وقت، در نامه 17 مهر 65 به آیت الله خمینی بنویسد: "آيا مي‎دانيد در بعضي زندانهاي جمهوري اسلامي دختران جوان را به زور تصرف كردند؟ آيا مي‎دانيد هنگام بازجوئي دختران استعمال الفاظ ركيك ناموسي رائج است ؟..." در واقع برخلاف آنچه از نامه مهدی کروبی مستفاد می شود که انگار تجاوز تنها برای زنان زندانی سیاسی که در وقایع پس از انتخابات 22 خرداد 88 دستگیر شده اند، اتفاق افتاده و پیش از آن هیچ سابقه ای در سی سال حکومت جمهوری اسلامی نداشته است. کروبی در نامه 7 مرداد 88 خود به هاشمی رفسنجانی، بی آن که به سابقه تجاوز در زندانهای سیاسی اشاره کند، می نویسد: "افرادي اين مطالب را به من گفته‌اند كه داراي پست‌هاي حساس در اين كشور بوده‌اند. نيروهاي نام و نشان داري كه تعدادي از آنها نيز از رزمندگان دفاع مقدس بوده‌اند. اين افراد اظهار داشته‌اند، اتفاقي در زندان‌ها رخ داده است كه چنانچه حتي اگر يك مورد نيز صدق داشته باشد، فاجعه‌اي است براي جمهوري اسلامي كه تاريخ درخشان و سپيد روحانيت تشيع را تبديل به ماجراي سياه و ننگين مي‌كند كه روي بسياري از حكومت‌هاي ديكتاتور از جمله رژيم ستمشاهي را سفيد خواهد كرد...عده‌اي از افراد بازداشت‌شده مطرح نموده‌اند كه برخي افراد با دختران بازداشتي با شدتي تجاوز نموده‌اند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگي در سيستم تناسلي آنان گرديده است. از سوي ديگر افرادي به پسرهاي جوان زنداني با حالتي وحشيانه تجاوز كرده‌اند به طوري‌كه برخي دچار افسردگي و مشكلات جدي روحي و جسمي گرديده‌اند و در كنج خانه‌هاي خود خزيده‌اند..." مصاحبه شوندگان و مقامات و فعالان سیاسی پس از او نیز، چه در رد و چه در انکار موضوع برآمده باشند، مساله را منحصر می کنند به وقایع پس از انتخابات و به این ترتیب، تجاوز به زندانیان سیاسی زن را به مثابه یک شکنجه جنسی تکرار شونده، به یک "اتفاق"، تقلیل می دهند. در حالی که ابعاد فاجعه وسیع تر و باسابقه تر از اینهاست.واقعیت این است که اثبات تجاوز و در حدی پایین تر، سایر آزارهای جنسی، به دلیل اینکه اولا معمولا در شرایط پنهانی و به دور از چشم شاهدان احتمالی اتفاق می افتد و شرم قربانی یا ترس او، باعث سکوت و عدم مراجعه اش به نیروهای دولتی می شود، همواره سخت بوده است. اما همین جرم وقتی در چارچوب زندان، یعنی جایی که نیروهای دولتی و فرد یا افراد تجاوزگر یکی می شوند، جایی که قربانیان تجاوز در مقایسه با زنانی که حداقل در ظاهر آزادی عمل، آزادی حرکت و آزادی مراجعه به قوای دولتی را دارند، کاملا دست و پا بسته هستند. موضوع وقتی پیچیده تر می شود که تجاوز، علاوه بر ایجاد سلطه، ارضای شهوت جنسی و ناتوان کردن و منکوب ساختن قربانی، آن گونه که در انواع دیگر تجاوز مطرح است، به عنوان یک ابزار و روش شکنجه، برای تحقیر، شکستن و اعتراف گیری و به طورخلاصه، منکوب سازی سیاسی زندانی یا حتی گروه، حزب یا جریانی که زندانی جزیی از آن است، به کار گرفته شود.
در چنین شرایطی، وظیفه همه نیروهای مستقل و مردمی این است که تحلیلی دقیق از ماهیت این نوع تجاوز-شکنجه ارائه دهند که البته بدون کمک قربانیان آن، بسیار سخت خواهد بود. مرور تجربه های مشابه، مانند تجربه بوسنی یا سودان و روشهایی که برای افشا شدن و پیگیری حقوقی تجاوزهای سیستماتیک به عنوان مصداق جنایت علیه بشریت و به مجازات رسیدن عاملان آن نیز برای طی مسیرهایی مشابه، یکی دیگر از وظایفی است که امروز، پیش پای فعالان حقوق بشر و به خصوص فعالان جنبش زنان قرار دارد؛ باشد که نام ترانه موسوی، زهرا بنی یعقوب، زهرا کاظمی و سایر قربانیان تجاوز-شکنجه که امروز دیگر زنده نیستند، در دادگاهی زنده شود که عاملان این جنایات را عادلانه به مجازات برساند.
* این پاراگراف یک روز پس از انتشار اولیه مطلب، و براساس سندی که در کتاب "کلاغ و گل سرخ"، خاطرات زندان مهدی اصلانی به آن برخوردم، اضافه شده است.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
برای حقیقت، شجاع باش
مرتضی کاظمیان
چهار سده‌ پیش از میلاد مسیح، وقتی دشمنان حقیقت، سقراط، حکیم یگانه‌ی یونان را به اتهامات تکراری و همیشگی در طول تاریخ، محاکمه می‌کردند، فیلسوف شجاع در دادگاه اظهار داشت: "شاید کسی بگوید، ای سقراط خجل نیستی از اینکه چنان در دنیا زندگی کردی و جان خود را چنین به خطر مرگ انداختی؟ هرکس این سئوال را از من بپرسد، جواب شرافتمندانه‌ای به او خواهم داد؛ به او خواهم گفت، دوست من اشتباه می‌کنی، و اشتباه تو در این است که اندیشه‌ی مرگ و زندگانی در نظر تو اهمیت دارد.
ارزش یک مرد به کاری است که انجام می‌دهد... به حقیقت حق قسم که نهراسید ای مردم آتن. وقتی مردی راه و روش خود را انتخاب کرد، یا وقتی دیگران مسئولیتی را برعهده‌ی او گذاشتند، باید در آن ثابت بماند و به هر خطری که پیش می‌آید بی‌اعتنا باشد؛ نه از مرگ بهراسد و نه به شرمساری بیاندیشد."این روزها، بیش از همیشه، تحریف‌گران و دشمنان حقیقت برای وارونه‌نمایی حقایق، از یک‌سو به تقدیس خشونت همت می‌گمارند و از سوی دیگر به جنجال و القای ترس و بسط وحشت در دل‌ها توسل می‌جویند؛ که کسی پی‌جوی حقیقت نشود و از دل واقعیت‌های جاری یا وارونه‌نمایی‌های مرسوم، نقبی به حقیقت نزند.
خط قرمز تمامیت‌خواهان، بیان حقیقت و تاباندن نور بر تاریکخانه‌های ایشان است. چنین است که اگر مرد شجاعی، یا آزاده‌ی ظلم‌ستیزی به جست‌وجوی حقیقت رود یا زبان به بیان حقایق بگرداند، برمی‌آشوبند و از یک سو دهان به دشنام و طعن و تهدید می‌گشایند و از دگر سو، دستبند و قداره به‌دست می‌گیرند و رعب و هراس می‌آفرینند.تهدیدهایی که این روزها، و به اشکال و جلوه‌های گونه‌گون، متوجه شیخ مهدی کروبی و میرحسین موسوی می‌شود، از سوی همین تحریف‌گران حقیقت و تقدیس‌گران خشونت، صادر می‌گردد.
اگر مهم‌ترین تریبون مطبوعاتی تمامیت‌خواهان و حقیقت‌ستیزان، با بزرگترین اندازه‌ی ممکن، ضرورت بازداشت و محاکمه‌ی موسوی و کروبی و خاتمی را تیتر می‌کند یا جا به‌جا، در یادداشت‌ها و سرمقاله‌هایش، تمنا می‌نماید (بخوانید، "خط می‌دهد" و "طراحی می‌کند")؛ اگر تریبون‌های رسمی و میکروفون‌هایی که باید مروج تقوا و پارسایی و خداترسی و انصاف و حق‌خواهی و آزادگی و انسان‌دوستی و شفقت باشند، یک‌باره و یک‌سره در مقام تهدید و ارعاب حقیقت‌جویان برمی‌آیند و پرسش‌کنندگان و حق‌خواهان را از بازخواست و حبس و محاکمه می‌ترسانند؛ و اگر رسانه‌ای که باید ملی باشد، رادیو و تلویزیون را به‌مثابه‌ی ابزاری برای انتشار گزارش‌های غیرواقعی و مغایر با حقیقت امور و رخدادها به‌کار می‌گیرد؛ و در سوی مقابل، اندک مطبوعات "غیرخودی" پیوسته و پیاپی، در معرض "تذکر" و "توبیخ" و "تیغ توقیف"اند؛ همه و همه یک هدف و سمت و سو را نشان رفته‌اند: تلاش برای تحریف و پوشاندن حقایق از دیدگان مخاطبان پرسشگر.آنچه این روزها علیه کروبی و موسوی در حال وقوع و تحقق است، آشکارا از تلاش معظم تمامیت‌خواهان برای تحریف حقیقت و نیز القای جبن و ترس در دل حق‌جویان و پرسشگران، حکایت می‌کند.
در برابر این وضع، بیشتر از چهار راه ـ ظاهرا"ـ پیدا نیست: تمکین و تسلیم، سکوت و خموشی، گریز و هجرت، و سرانجام ماندن و چالش و ایستادگی. برای تقدیس‌گران خشونت، مروجان رعب و وحشت، و دشمنان حقیقت، البته جز اقدام آخر (ماندن و مقاومت و پایمردی بر پی‌گیری حق و بیان حقیقت) دیگر رویکرد‌ها شوق‌آور است. اما، موجب بسی امید و خرسندی است که در مقابل شدائد و فشارهای تحمیل‌شده، نه فقط موسوی و کروبی، که مردان خداترس و آزادگان دیگری بر سخن حق و پیگیری حقیقت مانده‌اند و اسیر تطمیع و تهدید و ارعاب نشده‌اند. آنچه این‌ روزها مراجعی چون آیت‌الله منتظری، آیت‌الله زنجانی، آیت‌الله صانعی، آیت‌الله دستغیب، و آیت‌الله بیات، یا شخصیت‌هایی چون محمد خاتمی، مجید انصاری، هاشمی رفسنجانی، و دیگران، و یا بسیاری از کنشگران سیاسی و مدنی (چون احمد صدر حاج‌سید جوادی، عزت‌الله سحابی و ابراهیم یزدی) و حتی شهروندانی چون ندا و سهراب و محسن و کامران و دیگران را ماندگار و متمایز می‌سازد، همین رویکرد متفاوت ایشان به حقیقت و تلاش آنها برای دفاع از حق و ستیز با تحریف حقیقت و تقدیس خشونت (بسته به بضاعت آنان و هر کدام به سهم خود و به قدر دایره‌ی توان‌شان) است.
پایمردی شجاعانه و ایستادگی آزادانه در برابر تحریف حقیقت و القای ترس و زبونی، البته بار سبکی نیست که هر شانه‌ای توان کشیدن آن را داشته باشد؛ مردان خداترس یا آزادگان حقیقت‌جو و انسان‌دوست و وطن‌خواهی طلب می‌کند که بیش از بقای کوتاه‌مدت خود یا پیش از اندیشیدن به منافع دنیوی و گذرا، به رونمایی از حقیقت و بیان حق و نیز تحقق و ماندگاری اصول و منافع مردم بیاندیشند.برای حقیقت باید کمی شجاع بود؛ شجاعت در پیگیری حق و مقابله با دشمنان حقیقت و تحریف‌گران آن، نیاز غیرقابل گریز امروز ماست. شجاعت در دفاع از "حقیقت" و بیان آن؛ آن‌گونه که سقراط در دادگاه تصریح کرد: "من شرافتمندانه جه در دوره‌ی آزادی و چه در دوره‌ی استبداد، علیه باطل قیام کردم... مردم آتن، من دوست شما هستم و شما را دوست می‌دارم، اما اطاعت از خدا را واجب‌تر از اطاعت شما می‌دانم؛ تا آن‌وقت که نفس در تن من باقی است، تا آن‌وقت که جان به تن دارم، دم از حکمت و فلسفه خواهم زد... هرگز روش خود را تغییر نخواهم داد، اگرچه بارها به معرض هلاک درآیم."
*****
احمدی نژاد و زنان کابینه جدیدش ...
درحالی محمود احمدی نژاد باید تا امروز همه وزرای کابینه خود را مشخص و به مجلس شورای اسلامی معرفی کند، در گزینه های اعلام شده از سوی او تنها شش وزیر مشخص شده اند که اسامی دو زن در میان آنان واکنش های مختلفی را در پی داشته است.از جمله سایت رجانیوز،از رسانه های حامی احمدی نژاد ،که اگر چه این اقدام احمدي‌نژاد را "ادامه اقداماتي" خوانده كه "شعار آن را ديگران داده بودند، اما وي آن را عملي كرده است»اما این را نیز نوشته است که: "در حال حاضر پيش‌بيني مي‌شود كه اين دو گزينه شانس چنداني براي كسب رأي اعتماد نداشته باشند."
محمود احمدی نژاد چند شب پیش در یک گفت و گوی تلویزیونی با معرفی شش وزیر کابینه آینده اش اعلام کرد که "پیشنهادحضور فاطمه آجرلو، نماينده فعلي كرج در مجلس براي نشستن بر كرسي وزارت رفاه و مرضيه وحيد دستجردي براي وزارت بهداشت و درمان به عنوان 2 چهره جديد و وزير زن در كابينه تجربه جديدي براي دولت دهم محسوب مي‌شود."
او همچنین در ادامه اظهاراتش اعلام کرد که "حداقل يك گزينه زن ديگر نيز به وزرای پیشنهادی او برای تشکیل کابینه دهم اضافه خواهد شد كه البته نظر نهايي را در اين ارتباط بايد مجلس بدهد."
این گزینه پیشنهادی، آن طور که رسانه های حامی دولت نوشته اند "سوسن کشاورز معاون کنونی وزیر آموزش و پرورش در سازمان آموزش و پرورش استثنایی است که تیرماه سال گذشته این سمت را بر عهده گرفته است."
پس از این اظهارات احمدی نژاد واکنش های متفاوتی نسبت به معرفی زنان برای تصدی صندلی های کابینه ی دهم از سوی نمایندگان مجلس و دیگر اصولگرایان منتشرشد که همچنان نیز در مخالفت و موافقت با حضور زنان در کابینه ادامه دارد.
اما پیش از انتشار هرنوع واکنشی در مخالفت یا موافقت این گزینه های زن برای تصدی سه وزارت کابینه دهم، این پرسش در اذهان عمومی مطرح شد که چرا احمدی نژاد که در طول دوران تبلیغات انتخاباتی هیچ حرفی از حضور و استفاده زنان در هیات وزیران خود مطرح نکرده بود اکنون به فکر تابو شکنی افتاده است؛آن هم در حالی که وعده حضور زنان در دولت در انتخابات اخیر از سوی مهدی کروبی ، میرحسین موسوی و محسن رضایی ارایه شده بود نه از سوی احمدی نژاد.
از سوی دیگر برخی معرفی این سه زن به عنوان گزینه های پیشنهادی برای وزارت را پاسخ سخاوتمندانه احمدی نژاد به حامیانش می دانند.آنها حضور فاطمه آجرلو در فراکسیون اصولگرایان مجلس و از نزدیکان عباس پالیزدار و همین طور مرضیه وحید دستجردی همسر حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان را نیز به عنوان شاهد این نظر مطرح می کنند.

درحالی که پس از معرفی شش وزیر از سوی احمدی نژاد و بخصوص دو وزیر زن و یک گزینه زن دیگر حتی موافقان و حامیان احمدی نژاد در مجلس نیز از نحوه اعلام اسامی وزیران پیشنهادی برای کابینه دهم اظهار شگفتی و انتقاد می کنند، اولین واکنش مخالف به حضور یکی از زنان پیشنهادی احمدی نژاد را روزنامه جمهوری اسلامی منتشر کرد.
این روزنامه با اعلام اینکه "فاطمه آجرلو گزینه پیشنهادی برای وزارت رفاه دولت دهم پرونده دار است" نوشت که " فاطمه آجرلو كه براي وزارت رفاه در نظر گرفته شده به دليل هم پرونده بودن با ماجراي پاليزدار اكنون تحت تعقيب دستگاه قضائي است" و وزیر شدنش غیرممکن به نظر می رسد.
دومین واکنش در این زمینه از جانب سایت حامی دولت رجا نیوز بود که در مقاله ای نوشت: "اگرچه هنوز برآورد دقيقي از احتمال كسب رأي اعتماد به‌ويژه در مورد گزينه‌هاي وزارت رفاه و آموزش‌وپرورش وجود ندارد و در حال حاضر پيش‌بيني مي‌شود كه اين دو گزينه شانس چنداني براي كسب رأي اعتماد نداشته باشند، اما اقدام احمدي‌نژاد در ادامه اقداماتي است كه شعار آن را ديگران داده بودند، اما وي آن را عملي كرده است."
این وبسایت حامی دولت احمدی نژاد این احتمال را درحالی مطرح کرده که ترجیح داده در باره فاطمه آجرلو سکوت واین طور وانمود کند که او می تواند رای اعتماد مجلس را کسب کند.
به این ترتیب تعدادی از نمایندگان مجلس هم وارد ماجرا شده و نظرات خود در مخالفت یا موافقت گزینه های پیشنهادی احمدی نژاد مطرح کرده اند. در همین باره نماینده ارومیه در مجلس هشتم ضمن ابراز مخالفت با حضور زنان در کابینه گفته است: "شايد حضور خانم‌ها در هيأت دولت مشكلاتي را براي آنها به دنبال داشته باشد."
سید سلمان ذاکر گفته: "البته در بررسي وزرا بايد ديد كه كدام يك از آنها توانايي همراهي و همكاري با دولت دهم را دارند و در خروجي و بازدهي اين دولت تأثيرگذار خواهند بود."
همچنین یک عضو کمسیون اقتصادی مجلس با اعلام اینکه "نفس استفاده از وجود خانم‌ها در دولت متناسب با توانمندي هايشان امري مثبت است ولي ما در مجلس سهميه ‌بندي جنسيتي نمي كنيم" به این ترتیب نظر نمایندگان اصولگرای مجلس را مطرح کرد .
جمشید انصاری با ابراز نارضایتی در این باره افزود: "متاسفانه هيچ مشورتي براي انتخاب وزيران در دولت دهم با كميسيون‌هاي تخصصي نشده ‌است واين افراد فقط منتخب احمدي نژاد هستند."
همین طوراحمد توکلی، رییس مرکز پژوهش های مجلس و عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با انتقاد شدید از نوع معرفی بی مشورت گزینه های پیشنهادی احمدی نژاد از طریق رسانه ها و تلویزیون گفت: "اين كار بدين شكل كه در حال انجام است به فشار دولت بر مجلس و تشجيع افكارعمومي براي فشار روي مجلس جهت تصميم‌گيري تعبير مي‌شود."
توکلی با اعلام اینکه جنسیت وزاری پیشنهادی برای کابینه احمدی نژاد خیلی مورد توجه مجلس نیست با کنایه اعلام کرد: "فرد بايد از جهت مباني اعتقادي، روحيه انقلابي، حق طلبي، ساده‌زيستي، پاك‌دستي، شجاعت در تصميم‌گيري و اجرا و قانون‌گرايي، وفاداري به قانون اساسي و ولايت فقيه و كارآمدي قابل قبول باشد."
اسدالله عباسی، عضو کمسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز با ابراز مخالفت باحضور زنان در کابینه دهم، درباره معرفی گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش گفت: "با خبر شده ایم که دکتر احمدی نژاد قصد معرفی خانم سوسن کشاورز را برای وزارت آموزش و پرورش دارد ولی از آنجایی که وی تاکنون سمت اجرایی نداشته، اصلا برای وزارت مناسب نیست و این به ضرر آموزش و پرورش است."
به گفته او گزینه های پیشنهادی برای وزارت باید کارآمدی لازم را برای پست وزارت و حضور در کار سخت دولت را داشته باشند.

فاطمه آجرلو نماینده کرج در مجلس هشتم که برای تصدی وزارت رفاه و تامین اجتماعی معرفی شده،یکی از متهمان اصلی پرونده عباس پالیزدار است که در دادگاه بدوی به زندان محکوم شده است.او همچنین یکی از حامیان محمود احمدی نژاد در مجلس دو دوره اخیر بوده و پرستار سپاه پاسداران در زمان جنگ ، عضو افتخاری سپاه ، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، عضو کمیته آموزش و پرورش کمیسیون آموزش و تحقیقات و مسئول پروژه طرح احیای معاونت پرورشی بوده است .
مرضیه وحیددستجردی که برای تصدی وزارت بهداشت و درمان معرفی شده است در وهله نخست همسر حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان و نماینده آیت الله خامنه ای در این موسسه است.همسر حسین شریعتمداری در دوره های چهارم و پنجم مجلس نماینده مردم تهران بوده و مسئولیت هایی به عنوان عضو گروه پزشکی شورای عالی برنامه ریزی، عضو هیات موسس انجمن علمی تخصصی باروری و ناباروری ایران، عضو شورای عالی نظام پزشکی کشور، عضو هیات عالی انتظامی نظام پزشکی کشور، کارشناس زنان و مامایی پزشکی قانونی، عضو کمیته علمی تنظیم خانواده وزارت بهداشت، عضو کمیته اخلاق پزشکی در امر پژوهش، ریاست بیمارستان روئین تن آرش فعالیت کرده است. وی هم اکنون مشاور رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران و مدیر روابط بین الملل این دانشگاه و رئیس شعبه کیش دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
سوسن کشاورز گزینه پیشنهادی احمدی نژاد برای وزارت آموزش و پرورش هم معاون کنونی وزیر آموزش و پرورش در سازمان آموزش و پرورش استثنایی است که تنها یک سال پیش به این سمت منصوب شد.او دکترای فلسفه و تعلیم و تربیت دارد ولی پیش از این هیچ سمت آموزشی نداشته است و اطلاعاتی از گذشته کاری او در دست نیست.
*****
همسر عرب سرخی:
یقین دارم بلایی سر همسرم آورده‌اند
فیض الله عرب سرخی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که بیش از44 روز است در بازداشت به سر می برد و در این مدت هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است، دیروز به دلایل نامعلوم از زندان به بیمارستان منتقل شد؛با این حال خانواده این فعال سیاسی هیچ گونه اطلاعی از وضعیت او ندارند. همسر آقای عرب سرخی در گفتگو با روز، ضمن اشاره به اینکه حتی آزادشدگان هم خبری از همسرم ندارند، می گوید: یقین دارم بلایی سر همسرم آورده‌اند.
خانم عرب سرخی، ضمن اعلام این خبر که دادگاه حتی وکالت نامه همسرش را نیز نپذیرفته، می گوید: از لحظه بازداشت تا کنون یعنی از 44 روز پیش هیچ خبری از ایشان نداریم و نمیدانیم کجا و در چه شرایطی به سر می برد.
نعمت احمدی، وکیل آقای عرب سرخی است اما با وجود مراجعات مکرر ایشان، قاضی دادگاه، تاکنون از پذیرفتن وکالتنامه خودداری کرده است.
خانم عرب سرخی با ابراز نگرانی شدید از این وضعیت می افزاید: حتی کسانی که آزاد شده اند هم هیچ خبری از آقای عرب سرخی ندارند و گفته اند که او را ندیده اند و ایشان در بخش دیگری زندانی بوده اند.امروز هم که برخی از سایت ها خبری منتشر کردند مبنی بر اینکه آقای عرب سرخی را به بیمارستان برده اند. من به شدت نگرانم و به این یقین رسیده ام که حتما بلایی سر همسرم آورده اند که حتی نمی گذارند تماس بگیرد.
وی ادامه می دهد:چپ و راست می گویند انرژی هسته ای، حق مسلم ماست، اما حق ما چی ؟ حق همسر من که تمام حقوق شهروندی و قانونی او زیر پا گذاشته شده چی؟ حق مسلم ما نیست که خبری ازعزیزمان بگیریم و بدانیم کجاست و آیا بلایی سر او آمده است یا نه؟خبر انتقال عرب سرخی به بیمارستان را روز گذشته سایت نوروز، ارگان جبهه مشارکت داد؛ این سایت به نقل از یکی از پرسنل بهداری زندان اوین خبر داد که فیض الله عرب سرخی، پس از آنکه از حضور در دادگاه های نمایشی سر باز می زند توسط نیروهای اجرایی یکی از نهادهای قضایی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بعد در اثر شدت ضربان وارده به بهداری اوین منتقل شده است.بر اساس این گزارش، پس از چند روز بستری شدن عرب سرخی در بهداری اوین، وی را مجددا به سلول انفرادی منتقل می کنند اما به دلیل وخامت حال، وی مجددا به بهداری و سپس به بیمارستان بقیه الله العظم که متعلق به سپاه پاسداران است، انتقال می یابد.
خانم عرب سرخی پیش از این گفته بود: روزی که آقای عرب سرخی مفقود شدند ما خبری از بازداشت ایشان نداشتیم و من به طور مداوم با موبایل ایشان تماس می گرفتم که در نهایت یک آقایی از موبایل همسرم با من تماس گرفت و گفت اینجا دادگاه انقلاب است و همسر شما اقداماتی علیه امنیت ملی انجام داده است و من به آن آقا گفتم که کار کردن در ستاد کسی که از فیلتر شورای نگهبان رد شده، اقدام علیه امنیت ملی نیست؛ اما جوابی نداد و تلفن را قطع کرد.خانم عرب سرخی در ادامه با اشاره به سوابق همسرش تاکید کرده بود: آقای عرب سرخی برادر دو شهید است و سوابق او را همگان میدانند اما دیدگاهی چند سال است سر کار آمده که در صدد حذف یاران انقلاب است.
*****
ابراز نگرانی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از شرایط جسمانی مهندس شاپور کاظمی
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران بامداد امروز با انتشار بیانیه ای نگرانی عمیق خود را از وضعیت پرونده و شرایط جسمانی مهندس شاپور کاظمی برادر زهرا رهنورد،همسر میرحسین موسوی، ابراز کرد.
شاپور کاظمی 62 ساله اکنون بیش از دو ماه است که بدون طی کردن هیچ نوع مراحل قانونی دادرسی در بازداشت به سر می برد. این در حالی است که وی به گفته مادر و فرزندش هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته و کوچکترین حرکتی با هدف تبلیغات برای میرحسین موسوی نیز انجام نداده است.
کاظمی تنها چند روز پس از انتخابات در منزلش دستگیر و به زندان اوین منتقل شده و تاکنون تنها یک بار با مادر و فرزندش در زندان اوین و مقابل دوربین دیدار داشته است.او از ناراحتی های قلبی، فشار خون و چربی خون رنج می برد و نگرانی های شدیدی درباره وضع سلامتی وی وجود دارد.
هادی قائمی سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در این باره گفت: « دستگیری و ادامه بازداشت شاپور کاظمی بیشتر به نوعی انتقام جویی شخصی از میرحسین موسوی شبیه بوده و این نوع قربانی کردن افراد با هدف وارد آوردن فشار بر موسوی به شدت نگران کننده است».
چندی پیش تهمت ها و افتراهای بی اساسی نیز از سوی برخی رسانه های نزدیک به دولت به کاظمی نسبت داده شده و حتی اعلام شد که وی به برخی از آن ها اقرار کرده است.این موارد همگی از جانب خانواده وی رد شده و سایت قلم نیوز نیز از قول زهرا رهنورد این اقدام را پروژه طراحی شده پرونده سازی کسانی دانست « که برای نیل به مقاصد کوتاه مدت سیاسی خود و تبارشان، حیثیت و آبروی افراد را به بازی می‌گیرند با این تصور که با روش‌های انحرافی می‌توانند سرپوشی بر اعمال ارتکابی نافی قانون و اخلاق خود بگذارند».
کمپین بین المللی حقوق بشر این نوع پرونده سازی ها را که به شیوه ای عادی برای فشار بر زندانیان و خانواده های آنان و جایگزینی برای شیوه صحیح، قانونی و انسانی دادرسی تبدیل شده محکوم کرد.
قائمی همچنین با اعلام اینکه اعتراف گیری از زندانیان در شرایط دشوار و ایزوله زندان بدون ملاقات با خانواده و بدون هیچ گونه دسترسی به وکیل از مصادیق شکنجه بوده و مخالف قوانین موجود در جمهوری اسلامی است و تعهدات بین المللی ایران است.
کمپین بین المللی حقوق بشر با ابراز نگرانی از شرایط جسمانی شاپور کاظمی و احتمال بیماری و حتی فوت وی در زندان خواهان آزادی سریع وی و تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی شد. کمپین همچنین از کمیته پیگیری بازداشت های اخیر که از سوی مجلس شورای اسلامی تشکیل شده خواست تا در مورد وضعیت خطیر زندانیان و شواهد متعدد درباره وجود انواع شکنجه و حتی تجاوز در زندان ها به سرعت تحقیقات مستند و بی طرفانه انجام داده و نسبت به آزادی همه زندانیان سیاسی اقدام کند.
هادی قائمی گفت « در این زمان آقای صادق لاریجانی به عنوان رئیس جدید قوه قضائیه باید نسبت به اصلاح سیستم دادرسی در ایران که به گفته خود وی "دارای خلاء های فراوان است" پرداخته، به شرایط بحرانی زندانیان سیاسی رسیدگی کامل کرده و نسبت به محاکمه هر چه سریعتر نیروهای خودسر و متخلف مسئول در بازداشت افراد، از جمله مهندس شاپور کاظمی و شکنجه و بدرفتاری با آنان اقدام نماید».
*****
از میان ایمیل های رسیده:
وزرای زنی كه از مردان، مردسالارتراند!
اتفاقا این روزها با معرفی زنان برای وزارت در دولت پرماجرا و حاشیه دهم مدام دارم به یك پرسش اساسی و تعیین‌كننده فكر مي‌كنم كه اغلب در جمع‌های فمینیستی یا در جلسات مجله مرحوم «زنان» و خلاصه در میان رفقای فعال حقوق زنان درگیرش بوده‌ایم و هستیم و آن اینكه آیا مشاركت سیاسی زنان فقط به معنای مشاركت سیاسی زنان است و بس؟
به عبارت دیگر آیا صرف اینكه زنی یا زنانی مثلا به مجلس راه پیدا كنند یا در شوراهای شهر باشند یا به عنوان وزیر كابینه معرفی شوند و یا حتی رئیس‌جمهور بشوند،‌ مطالبات زنان را برآورده مي‌كند؟ شاید این سوال ساده به نظر برسد اما واقعا جواب‌های خیلی متفاوتی مي‌توان به آن داد.
بعضی از دوستان ما معتقدند صرف حضور زنان – صرف نظر از توانایی و قابلیت‌هایشان – مهم است و در شرایط ما خودش گام بزرگی به حساب مي‌آید.اینها دوستان حداقل‌‌گراتری هستند كه وقتی پارك زنان در تهران افتتاح شد گفتند باید به فال نیك بگیریمش و تشدید تفكیك‌های جنسیتی به حساب نیاوریمش چون خودش گامی است كه مي‌تواند در آینده به بازتر شدن فضا برای حضور عمومی زنان كمك كند.من اما اگر حتی درباره پارك زنان هم با این دوستان – كمی تا قسمتی – هم‌عقیده باشم درباره مشاركت سیاسی نظری به كلی مخالف دارم.مشاركت سیاسی به نظرم شوخي‌بردار نیست.نمي‌شود ما الان خوشحال باشیم كه آقای احمدي‌نژاد – صرف نظر از مشروعیت داشتن یا نداشتن خودش و دولتش – آمده و دو وزیر زن برای كابینه معرفی كرده. نمي‌شود خوشحال بود و از خود نپرسید خب این زنان قرار است چه چیزی و كدام بخش از خواسته‌ها و مطالبات زنان را نمایندگی كنند؟ خانمی كه خودش طرفدار نظریه سهمیه‌بندی جنسیتی در رشته‌های پزشكی بوده، خانمی كه تاكید دارد بیمارستان‌ها زنانه – مردانه شوند؛ وزارتش با وزارت یك مرد دگم‌اندیش – مثل اغلب مردان احمدي‌نژاد- چه فرقی دارد؟ از من اگر بپرسید، به عنوان یك زن و یك فعال حقوق زنان به صراحت مي‌گویم چه بسا آن مرد دگم‌اندیش مفیدتر از این خانم عمل كند !
اساسا در جامعه امروز كه بر اساس تقسیم وظایف شكل گرفته قرار بر این است كه هر كس بر صندلي‌ای بنشیند كه جای اوست.در جامعه ما اما هیچ كس سر جای خودش نیست.حتی رئیس‌جمهور سر جای خودش نیست.پس رئیس‌جمهوری كه خودش سر جای خودش نباشد، نمي‌تواند یعنی برایش ممكن نیست كه وزرایی انتخاب كند كه هر كدام سر جای خودشان باشند.
روشن است كه انتخاب زنان برای وزارت در كشور ما از سوی هر كسی كه باشد – ولو احمدي‌نژاد دوست‌نداشتی - اتفاق فرخنده‌ای است. به این معنی كه حتی اگر احمدي‌نژاد دوست‌نداشتنی و ناخواسته هم – بر فرض محال - انتخابی از سر تدبیر مي‌كرد و زن یا زنانی كارآمد، دارای تجربه و تخصص مفید و مرتبط، باسواد، خوشفكر و فعال را برای كابینه‌اش معرفی مي‌كرد؛ واقعا قدمی به جلو برداشته بود اما خب البته انصاف هم خوب چیزی است. این توقع‌ها از ایشان اساسا خیلی زیادی است. بنابراین آقای احمدي‌نژاد در یك اقدام كاملا «تزئینی» و نمادین چشم‌های خود را مالیده‌اند و دورتر از شعاع یك كیلومتری خودشان هم تشریف نبرده‌اند و دم‌دستي‌ترین و بي‌ربط‌ترین انتخاب‌های ممكن را كرده‌اند. این طوری است كه خانم‌های طرفدار چندهمسری و تفكیك جنسیتی و دوستدار كاهش ساعت كاری زنان برای وزارت معرفی مي‌شوند. بنابراین باید گفت اساسا وقتی مي‌گوییم كابینه مردانه است موضوعمان زن یا مرد بودن وزرا نیستند بلكه تفكر غالب بر آن است. در این كابینه مردان جای دارند و زنانی كه مثل مردان فكر مي‌كنند.
لابد الان جامعه زنان ایران باید خوشحال هم باشند و از خوشحالی در حال در پوست خود نگنجیدن هم باشند و از آقای احمدي‌نژاد تشكر هم بكنند كه سرانجام زنان را به كابینه مردانه دولت راه داده است !
*****
دبیر کمیته انضباطی وزارت علوم:
اعتراضات دانشجوئی در مهر از رسانه های انگلیس و آمریکا القا می شود
حسینعلی علیخانی، دبیر شورای مرکزی کمیته انضباطی وزارت علوم طی اظهاراتی، خبر منتشر شده طی روزهای گذشته، مبنی بر عدم بازگشائی برخی دانشگاه ها از جمله دانشگاه تهران را بدلیل بروز احتمالی اعتراضات دانشجوئی رد کرد.
علیخانی ضمن تائید آمادگی وزارت علوم برای برخورد با دانشجویان معترض پس از بازگشائی دانشگاه ها در مهرماه به مهر گفته است: "برخی سیاسیون هستند که حرفی یا شعاری می زنند که دانشجوی ما را دچار غفلت می کند. در هر حال باید همیشه آماده بود اما ما گاردی نگرفته و نخواهیم گرفت". وی هم چنین اضافه کرد که "اگر برخی سیاسیون دانشجویان را تحریک نکنند که در خارج از دانشگاه حرکاتی را از خود نشان دهند اتفاقی را شاهد نخواهیم بود".
این مقام وزارت علوم، اعتراضات دانشجوئی را نشات گرفته از القائات بیگانگان دانست و گفت: "هیچ اتفاقی در آغاز سال تحصیلی جدید نمی افتد مگر اینکه چنین موضوعی از طرف رسانه های بیگانه کشورهایی مانند انگلیس، آمریکا و ... القا شود."
وی هم چنین در این راستا در اظهارتی جالب به همکاری دانشجویان بسیجی برای برخورد با اعتراضات دانشجوئی، اذعان نمود. وی در این زمینه گفت: "در دانشگاهها بیش از 100 هزار دانشجوی شاهد و ایثارگر هستند که این افراد سربازان امام زمان هستند و در کنار سایر دوستان مانع از این می شوند که آشوب و تنشی در دانشگاهها به وجود آید از این رو جای هیچ نگرانی وجود ندارد". وی هم چنین در ادامه وی افزود که اول مهر ماه امسال نیز رئیس جمهور در یکی از دانشگاههای بزرگ تهران مانند سالهای قبل حضور خواهد یافت و دانشگاه به سلامت و صحت کار خود را آغاز می کند.
این اظهارات علیخانی در حالی است که از زمان روی کار آمدن دولت نهم دانشجویان بسیجی در دانشگاه های مختلف ضمن همکاری تنگاتنگ با کمیته های انضباطی و اداره حراست دانشگاه های مختلف، ضمن شناسائی دانشجویان منتقد و معرفی آنان به این نهادها، زمینه پرونده سازی های گسترده و محرومیت از تحصیل دانشجویان منتقد را فراهم می آورند.
هم چنین علیخانی در حالی از بازگشائی دانشگاه ها توام با صحت و سلامت سخن می گوید که ظاهرا وی و وزارتخانه متبوعش، از اخبار کشته شدن تعدادی از دانشجویان طی سرکوب گسترده اعتراضات اخیر مردمی و یورش وحشیانه نیروهای امنیتی به خوابگاه های دانشجوئی دانشگاه های کشور، و بازداشت گسترده دانشجویان در شهرهای مختلف و ضرب و شتم دانشجویان هیچ اطلاعی ندارد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، وزارت علوم دولت نهم، طی وقایع دو ماه گذشته ایران و کشته شدن دست کم شش دانشجوی دانشگاه های مختلف کشور در طی اعتراضات اخیر نه تنها هیچ پیگیری در این رابطه صورت نداده است بلکه هیچ موضعی نیز تاکنون در این رابطه اتخاذ نکرده است.
مساله حمله به خوابگاه های دانشجویان دانشگاه های مختلف در 2 ماه اخیر هم نیز از نکاتی است که گرچه افرادی مختلفی از وزارت علوم، مجلس و نهادهای نظامی طی مصاحبه های مختف اعلام کردند این مساله را پیگیری خواهند کرد. اما از آنجائیه که افراد لباس شخصی حمله کننده به دانشگاه ها از نهادهای مختلف کشور دستور گرفته و با هماهنگی نیروی انتظامی به خوابگاه ها حمله کردند، این مساله نیز همچون بسیاری از موارد گذشته سرپوش گذاشته خواهد شد.
ندا آقا سلطان، یعقوب براویه، کیانوش آسا، مصطفی غنیان، امیرجوادی فر، ناصر امیری نژاد، محسن روح الامینی، پویا مقصود بیگی از جمله دانشجویان شهیدی هستند که طی اعتراضات مردمی اخیر جان باخته اند.
*****
نماینده ولی فقیه در دانشگاه ها: دانشجویان معترض اقلیتی حقیرند
نماینده آیت الله خامنه ای در دانشگاه ها در حالی خبر از آن داد که ترم تحصیلی آتی، ترمی آرام خواهد بود که موج احضار دانشجویان به کمیته انضباطی به دانشگاه مازندران و شهر بابل رسیده است. همزمان با وجودی که یک نماینده عضو کمیته ویژه پیگیری مجلس گفته بود هیچ استادی در زندان نیست، در هفته جاری سه مدرس دانشگاه آزاد شدند. نماینده آیت الله خامنه ای در دانشگاه ها طی اظهاراتی، به طور تلویحی جنبش دانشجویی منتقد به حاکمیت را مخاطب قرار داد و با "اقلیت" خواندن دانشجویان معترض، گفت آنها "قطب نمای دلشان به سمت کاخ سفید در ایالات متحده است". محمدیان همچنین ضمن رد گمانه زنی ها مبنی بر اینکه با شروع سال تحصیلی جدید، دانشگاه ها روزهای پر التهابی را پیش رو خواهند داشت، ترم آتی را "آرام" ترین ترم در دانشگاه ها خواند و با ادبیاتی تهدید آمیز دانشجویان معترض را "حقیر تر" از آن دانست که در مقابل "جریان اصیل"، قدرت ایستادن داشته باشند. او "جریان اصیل" را هم افرادی معرفی کرد در راه عقیده خود جان می دهند؛اشاره ای که به طور یقین شامل حال دانشجویان و جوانانی که در اعتراضات پس از کودتای انتخاباتی جان خود را از دست داده اند نیست، و به تشکل های بسیج و حزب الله در دانشگاه هانظر دارد. نماینده آقای خامنه ای در عوض به دانشجویان مخالف نتایج انتخابات ریاست جمهوری هشدار داد که "نیروهای ارزشی" از آنان طلبکار خواهند بود؛وی البته توضیح نداد که این نیروها چگونه طلب خود را از دانشجویان خواهند گرفت.
احضار به کمیته انضباطی
همزمان با این موضع گیری ها و چند روز پس از احضار 40 تن از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه، دانشگاه مازندران نیز 50 دانشجوی این دانشگاه را برای مواخذه پیرامون اعتراضات دو ماه اخیر در این دانشگاه به کمیته انضباطی فرا خواند. احضار گسترده دانشجویان استان شمالی کشورمان در حالی صورت می گیرد که در جریان اعتراضات روزهای پس از انتخابات 22 خرداد بیش از صد و بیست نفر از دانشجویان این دانشگاه بازداشت شدند. برخی دانشجویان بازداشتی از اعمال خشونت های شدید ماموران امنیتی بابل در هنگام بازجویی از آنها سخن گفته اند: "بازجوی من مرتب مرا می زد تا علیه یکی دو نفر از دانشجویان از من اعتراف بگیرد. بازجوی بابلی من اصلا منتظر پاسخ های من نبود، با ضربات شدیدی که به سر و صورت من وارد می کرد مرا وادار می کرد جملات را با همان ادبیات خودش بنویسم." دانشجوی دیگری نیز از ضربات باتومی سخن گفته است که برای اعتراف به رابطه با "تل آویو" و "بغداد" به بدن او وارد شده است. در همین حال شنیده می شود احضار دانشجویان خلاف وعده ایست که مسئولان به دانشجویان داده بودند، چرا که معاون دانشجویی و حراست پس از آگاهی از برخورد شدید با دانشجویان در زندان، تاکید کرده بودند در قبال تعهد دانشجویان مبنی بر عدم فعالیت سیاسی، پرونده ی کمیته ی انضباطی انها مسکوت خواهد شد. فارغ از اینها، زمان احضار دانشجویان در هنگامه تعطیلی دانشجویان نیز سوال برانگیز است. به ویژه اینکه مسئولان دانشگاه با اطلاع از اینکه بسیاری از دانشجویان شهرستانی نخواهند توانست در جلسه کمیته حاضر شوند، به این ترتیب فرصت دفاع را از دانشجویان احضار شده می گیرند.
آزادی سه استاد دانشگاه
اما بازداشت تنها مختص به دانشجویان نبوده است و پس از انتخابات چندین استاد دانشگاه های تهران هم بازخواست و برخی از آنها بازداشت شدند. از آن میان دکتر حسین علی عرب رئیس بخش فارماکولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران است که روز گذشته پس از سپری کردن 60 روز بازداشت با وثیقه بسیار سنگین دویست میلیون تومانی از زندان آزاد شد. دکتر علی اصغر خدایاری استادیار و دکتر چوبینه عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دیگر مدرسان دانشگاه هستند که در چند روز اخیر آزاد شده اند. یک نماینده مجلس چندی پیش با اذعان به زندانی بودن 16 دانشجو در زندان اوین خاطرنشان کرده بود بر اساس اطلاعاتی که مسئولان زندان به وی داده اند هیچ استاد دانشگاهی در میان زندانیان اوین نیست. ادعایی که با آزادی این سه استاد نقض شده است و به باور برخی میتواند احتمالات درباره متفاوت بودن آمار واقعی دانشجویان و اساتید بازداشتی را با آمارهای منتشر شده قوی تر کند.
*****
کروبی می‌خواهد شبکه ماهواره «صبا» را زنده کند
گزارش حاکی از آن است که این بار شیخ مهدی و میرحسین راههای مفید تری را برای رساندن صدای خود به مردم ایران در دستور کار دارند. گفته می شود کروبی تهدید کرده است که اگر روزنامه اعتماد ملی به زودی رفع توقیف نشود او پروژه سابق خود مبنی بر راه اندازی یک تلویزیون ماهواره ای را به سرعت پی خواهد گرفت.
کماکان در محاصره نیروهای هوادار دولت است. روزنامه شیخ مهدی کروبی را به دلیل افشای شکنجه و تجاوز در زندان ها و بازداشتگاه های «غیراستاندارد» تعطیل می کنند اما از یک طرف دادستان مرتضوی با تک تک روزنامه های اصلاح طلب تماس می گیرد تا خبر توقیف روزنامه ای که چهارسال با مجوز وزارت ارشاد دولت جمهوری اسلامی ایران منتشر می شد در روزنامه ها منتشر نشود. دادستان حتی، مامورانش را به چاپخانه ها می فرستد تا متن پاسخ مهدی کروبی به سخنان امامان جمعه که تجاوز و شکنجه در زندان را نفی کرده بودند، از صفحات روزنامه ها حذف شود.
میرحسین موسوی بیانه می دهد و مهر تاییدی می زند بر شکنجه ها و تجاوزهایی که دولت و دادستانی و مجلس و امامان جمعه وجودش را نفی می کنند اما رونامه ها تنها اجازه تکذیب شکنجه را دارند. این روزها هیچ روزنامه ای برای تکذیب واقیعت در ایران توقیف نمی شود اما انتشار یک خط خبر از بخش کوچکی از همان واقعیت کافیست تا یا منعکس کننده خبر را ببرند و یا تهدید نامه روانه روزنامه یا خانه فعالان و دربندان سیاسی کنند.
و اما واقعیت هایی که باید انکار شوند چیست؟ واقعیت همان است که یک زندانی جوان در زندان به نمایندگان مجلس که جهت بازدید از بازداشت شدگان ماموریت داشتند، می گوید با باتوم به او تجاوز شده است و او هنوز خون ریزی دارد، واقعیت آن است که فردای همان روز آن جوان را خود دادستان از زندان خارج می سازد و هنوز کسی از او خبر ندارد، واقعیت این است که پزشکان هم گواهی می دهند و با نام و نشان خودشان اعلام می کنند که زندانیان افسرده و تجاوز شده را در بیمارستان های شهر جراحی می کنند. واقعیت آن است که شیخ مهدی کروبی اعلام می کند که ترانه واقعی همان است که به او تجاوز شده است و جنازه اش سوزانده شد. واقعیت این است که حتی شیخ نام و نشان آن موسوی کذایی که در تلوزیون از او نام برده شده بود را هم در اختیار دارد و اعلام می کند که اگر بخواهند می تواند نام این شخصیت رده بالای سیاسی را در اختیار دولت و دستگاه قضایی قرار دهد تا ثابت شود ترانه ای که آتش گرفت و مرد آنی نبود که تلوزیون جمهوری اسلامی به نمایش گذاشت. واقعیت آن است که خانواده ها زار می زنند تا یک دیدار ساده با دربندان داشته باشند و یکی یکی خبر بستری شدن و مریضی عزیزانشان را بیمارستان ها و گوشه و کنار می شنوند اما نماینده مجلس می گوید حال همه زندانیان اوین خوب است و خود دربندان هم راضی هستند. واقعیت ها یکی پنهان می شود و آشکار کنندگانش در تهران تهدید می شوند و اخباری که از تهران به واسطه این روزنامه های محدود و تلوزیون فراگیر به شهرستان ها می رسد نشانگر آبادی ایران و رضایت خاطر همه از احوال است . تنها چند آشوبگر چند روزی شهر را برهم زده بودند که آنها نیز در حال پشیمانی و تقدیم اعتراف به زندانبانان و بازجویان و گردانندگان صدا و سیما هستند. همه جا امن و امان است.
فرجام این روند بیمار در عرصه اطلاع رسانی آزاد چه خواهد بود؟ آیا تلوزیون های ماهواره ای خارج از ایران روزنه ای به واقعیت های ایران خواهند گشود؟ آیا فعالین سیاسی داخل کشور جرات مصاحبه با رسانه های خارجی و پرده برداشتن از واقعیت ها را خواهند داشت؟ آیا اصلا فعال سیاسی ای باقی مانده است که بتواند اخبار واقعی را بدون دغدغه بازداشت شدن در اختیار رسانه هایی چون بی بی سی و صدای آمریکا قرار دهند؟ و آیا اساسا خود موسوی و کروبی اعتقادی به گفتگو، مصاحبه و یا رساندن صدای سانسور شده خود به مردم از طریق رسانه های خارجی دارند؟ اینها پرسشی است که این روزها در فضای خفقان ایجاد شده اذهان بسیاری را به خود مشعول کرده است و پاسخ ها را کماکان غیر رسمی و در حاشیه می توان یافت.
گزارش های رسیده از تهران حاکی از آن است که این بار شیخ مهدی و میرحسین راههای مفید تری را برای رساندن صدای خود به مردم ایران در دستور کار دارند. گفته می شود کروبی تهدید کرده است که اگر روزنامه اعتماد ملی به زودی رفع توقیف نشود او پروژه سابق خود مبنی بر راه اندازی یک تلویزیون ماهواره ای را به سرعت پی خواهد گرفت.
خبرها حاکی از آن است که کارهای مقدماتی راه اندازی این شبکه ماهواره ای صورت گرفته است. شیخ مهدی کروبی چهار سال پیش پس از آنکه احمدی نژاد در یک انتخابات پر اما و اگر بر مسند ریاست جمهوری ایران نشست، درصدد بود تلوزیون صبا را با مدیریت بهروز افخمی، کارگردان صاحب سبک ایرانی راه اندازی کند. اما مقاومت هایی که از سوی تندروهای دولتی و اصولگرایان صورت گرفت مانع از انجام این پروژه شد.
یکی از اطرافیان کروبی می گوید: اولویت اول ایشان همچنان روزنامه است. منتها اکنون به ناحق روزنامه اعتماد ملی را توقیف کرده اند تا راه اطلاع رسانی را سد کنند و نگذارند مردم بدانند و بفهمند که چه اتفاقاتی روی می دهد. در واقع این آقایان می خواهند وانمود کنند کشور گلستان است. چنان که قبلا نیز در جریان انتخابات نیز طوری حرف می زدند که انگار نه تورمی هست و نه مشکلی.
وی تاکید می کند: می خواهند اصلاح طلبان را از همین روزنه های اندک نیز محروم کنند. آقای کروبی گفته است که من چهار سال پیش به دنبال تاسیس و راه اندازی یک تلویزیون ماهواره ای بودم. اما برخی در داخل کارشکنی کردند و حتی در فرودگاه مشکلاتی برای کسانی که قصد خروج از کشور داشتند ایجاد کردند و فیلم هایی را که تولید شده بود را گرفتند و ضبط کردند.در آن شرایط ما ترجیح دادیم که در درون حاکمیت و نظام کارهای خود را پیش ببریم. روزنامه اعتماد ملی را راه اندازی کردیم. ما نیز حرف های خود را از این طریق با مردم در میان می گذاشتیم. الان همین را از ما دریغ کرده اند.
این گزارش حاکی است که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 88 قرار بر این شد که ستاد مهدی کروبی یکی از شبکه های ماهواره ای را اجاره کند. اگرچه مقدمات کار نیز انجام شد اما او نهایتا مخالفت کرد و گفت ما رسانه ای به نام روزنامه اعتماد ملی داریم و از همین استفاده می کنیم. نیازی به تلویزیون ماهواره ای نداریم. به همین علت موضوع منتفی شد. پس از انتخابات و تقلب گسترده ای که صادق محصولی و محمود احمدی نژاد تدارک دیدند و سپاه بسیج آن را سازماندهی کردند، باعث شد نارضایتی اجتماعی از عملکرد حاکمیت افزایش یابد. از آنجایی که روزنامه ها منع شدند از خبر رسانی و همچنین تلویزیون ایران حقایق را وارونه جلوه داد نقش تلویزیون های ماهواره ای در بیان حقایق و انتقال آنها برجسته شد و به عنوان مرجع مردم مورد استفاده قرار گرفت.
نکته مهم در این است که چند نفر از کارگردان های داخل ایران اعلام آمادگی کرده اند که با کروبی در این تلویزیون ماهواره ای همکاری می کنند. قرار است دفتر این روزنامه در یکی از کشورهای خاور میانه باشد اما اینها همه در حد خبرهای غیر رسمی است و کماکان آنچه از رسانه های رسمی و دولتی ایران به گوش مردم جهان می رسد واقعیتی نیست که در زندان های کشور جریان دارد. برای همین است که وقتی همین اخبار معمولی و شرح حال اهالی تهران را جویا می شوی کماکان می گویند اینجا در محاصره، محاصره نیروهای هوادار دولت و دادستانی است. فضا
امنیتی و تمامی کانال های ارتباطی تحت کنترل است و کسانی چون میرحسین و کروبی که این روزها شاید باید بیشتر از نیروهای معمولی خود جرات بیان واقعیت ها را داشته باشند، رسانه ای در اختیار ندارند.
*****
متن کامل نامه کروبی خطاب به علی لاریجانی
سهام نیوز: مهدی کروبی در نامه‌ای خطاب به علی لاریجانی، رئیس مجلس، از وی خواست جلسه‌ای با حضور سران سه قوه و مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری و دادستان کل کشور تشکیل دهد تا دبیرکل حزب اعتماد ملی مستندات خود را در مورد شکنجه و آزار جنسی بازداشت‌شدگان، در آن جلسه ارائه دهد. متن نامه بشرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم مجلس شورای اسلامیجناب آقای لاریجانی
سلام علیکم، چنان که استحضار دارید در انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری اسلامی ایران با حضور کم سابقه و شکوهمند مردم حماسه جاودانه‌ای آفریده شد که در صورت تدبیر صحیح مسئولین امر می‌توانست سرمایه پایان ناپذیری برای نظام جمهوری اسلامی ایران باشد و مضافاً برای تامین مشروعیت سیاسی نظام جایگاه جهانی استورای را برای آن تدارک نماید. متاسفانه با سوء تدبیر مسئولین مربوطه و برخورد خشن با راهپیمایهای آرام میلیونی مردم و ضرب و جرح گروه کثیری از آنان و قتل برخی و حبس و زندان گروه دیگری و تحمیل برچسب نادرست انقلاب مخملی بر حرکت اعتراضی آرام مردم، یک دودستگی عمیق در سطح ملی به وجود آمد که جای بسی تاسف است.
از فردای روز 22 خرداد تا کنون اینجانب با موضع‌گیری‌ها و صدور بیانیه‌ها و نامه‌های متعدد خطاب به مردم و شماری از مقامات از رئیس قوه قضاییه گرفته تا وزیر اطلاعات و دیگران بر این صدد بودم ضمن کمک به شفاف سازی قضایا در رابطه با انتخابات و دفاع از حقوق مردم به رفع کدورت و ایجاد انسجام و تفاهم ملی کمک نمایم متاسفانه چندان پاسخ مناسبی دریافت ننموده‌ام و مسئولین انتظامی و شبه نظامی و امنیتی کشور هر روز بر سخت گیری‌ها و عدم تفاهم خود پافشاری نموده‌اند.
تا اینکه در اواخر گزارشهای مستندی دریافت نمودم دال بر اینکه مضافاً بر آزار بدنی و جسمی، زندانیان مورد آزار جنسی نیز واقع شده‌اند. و آن را در نامه‌ای خطاب به ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل نموده و از ایشان خواستم با توجه به نفوذی که در مجموع حاکمیت دارند به صورت دقیق به بررسی این موضوع بپردازند تا اگر چنین خطای نابخشودنی انجام گرفته به شناسایی و مجازات قانونی آمرین و مباشرین جرم پرداخته شود و اگر واقعیت ندارد همه ما بالاتفاق به افکار عمومی اعلام نمائیم که چنین چیزی وجود نداشته است تا دامن پاک همه مسئولان و نظام جمهوری اسلامی از این تهمت مبرا شود. لیکن متاسفانه آنان که فضای کشور را همیشه آشفته می‌طلبند نه تنها به بررسی عادلانه و بیطرفانه این مسئله تن در ندادند بلکه آن را مایه هجمه دیگران بر اینجانب قرار داده و اذهان را مشوش ساختند. و از اینجا معلوم شد که چیزهایی وجود دارد که اینان می‌خواهند با این هیاهو آن را مخفی نگه دارند.
در این میان از تریبون مقدس نمازهای جمعه به هجو و هتک حرمت‌هایی نسبت به من پرداخته و پرده دری ها نمودند که از ساحت یک مسلمان ساده و معمولی به دور است تا چه رسد به خطیبان نماز جمعه. در این بین علی‌الخصوص خطیب جمعه تهران پا را فراتر از حریم شرع و قانونی گذاشت. و رسانه ملی به گونه‌ای دیگر به تشویش اذهان پرداخته که بدینواسطه مردم و من کاملاً مظلوم واقع شدیم. بنابراین با توجه به اینکه طبق فرمایش حضرت امام راحل (ره) "مجلس در راس امور است" و در واقع خانه ملت می‌باشد و با توجه به اینکه شما به بسیاری از مسائل واقفید از شما تقاضا دارم جلسه‌ای تشکیل بدهید متشکل از سران سه قوه و ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان و با حضور دادستان کل کشور جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دری (با تو به اینکه ریاست محترم قبلی قوه قضاییه ایشان را مسئول ارتباط با اینجانب نموده بودند) و اگر مصلحت دانستید نماینده‌ای از کمیته حقیقت یاب مجلس محترم نیز تعیین نمایید تا در حضور آنان بنده مطالب و مستندات خودم را حضوراً راجع به موضوع آزار جنسی در برخی از بازداشت‌گاه‌ها به عرض برسانم. تا با استماع مطلب مستند من توسط عزیزان مسئول معلوم شود آیا من به هتک حرمت و آبروریزی نظام اسلامی پرداخته‌ام یا آنان که از تریبون مقدس نماز جمعه مسئولین قضایی و امنیتی را به برخورد بی‌رحمانه نسبت به مردم معترض فرا می‌خوانند، همان نماز جمعه‌ای که حضرت امام راحل قدس سره فقیه و زاهد وارسته‌ای همچون ابوذر زمان مرحوم آیت الله طالقانی را بر امامت آن گذاشتند، مردی که مبارزات ضد ظلم خود را در برابر رضاخان پهلوی شروع نموده و با رنج و مرارت تمام در دوران 37 ساله پسرش محمد رضا ادامه داد. منتظر اقدام مصلحانه و سریع آن جناب هستم.
والسلام علیکم و علی من اتبع الهدی
مهدی کروبی ٢٨/٥/١٣٨٨
*****
همزمان با نطق تلویزیونی رئیس دولت کودتا
پنجشنبه شب، فریاد الله اکبر بر پشت بام‌ها شدیدتر از هرشب
فردا شب (پنجشنبه) قرار است احمدی‌نژاد به اصطلاح گفت‌وگوی تلویزیونی با مردم داشته باشد. در همین حال گروهی از فعالان اینترنتی نیز از مردم دعوت کرده‌اند که همزمان با این سخنرانی، مردم بر پشت بام‌ها حاضر شوند و شهرها را از فریاد الله اکبر پر کنند.
احمدی نژاد قرار بود امشب (چهارشنبه 28 مرداد) به تلویزیون بیاید، اما وجود گزارش‌هایی مبنی بر احتمال قطع کلی برق به علت شوک ناگهانی ناشی از اضافه بار شبکه توزیع برق، باعث تعویق این گفت‌وگوی زنده شد. این تعویق، دقایقی پیش به طور رسمی اعلام شد و بر اساس آن، حضور احمدی نژاد در تلویزیون به فردا پنجشنبه بعد از بخش خبری ساعت 21 شبکه اول سیما موکول شد.
بر اساس این گزارش، گروهی از فعالان از هفته‌های قبل به طور گسترده برای قطع برق در ساعت 21 امشب (چهارشنبه) برنامه‌ریزی کرده‌اند. اما علاوه بر این برنامه، با توجه به اینکه اطلاع‌رسانی برای تکرار این کار در شب بعد ممکن نیست، فعالان تصمیم گرفته‌اند همزمان با سخنرانی زنده احمدی‌نژاد به پشت بام‌ها بیایند و آسمان تهران و دیگر شهرها را از فریاد الله اکبر پر کنند.
*****

خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 4039 - تاریخ : 28/5/1388 - زمان: 17:59
زیدآبادی ۳۵ روز در یک "قبر" بوده
خبر بستری شدن احمد زیدآبادی و فیض‌الله عرب‌سرخی دو تن از فعالان سیاسی بازداشت‌شده در بیمارستان و نیز تشکیل نشدن دادگاه این افراد در روز چهارشنبه ۲۸ مرداد، گمان‌ها در مورد شکنجه این زندانیان را تقویت کرده است.
خبرگزاری هرانا : روز سه‌شنبه ۲۷ مرداد، برخی از سایت‌ها از وخامت حال احمد زیدآبادی و فیض‌الله عرب‌سرخی در زندان خبردادند. به گزارش رادیو دویچه وله به نقل از پایگاه اینترنتی "موج سبز" ظاهرا این دو تن به خاطر حضور در دادگاه تحت فشار قرار گرفته و مورد ضرب و شتم واقع شده‌اند. این سایت همچنین از اعتصاب غذای زیدآبادی خبر داد. مهدیه محمدی همسر زیدآبادی روز دوشنبه ۲۶ مرداد توانست برای اولین بار پس از ۵۳ روز همسرش را در زندان ملاقات کند. البته این ملاقات در خارج از ساعت اداری و در حالی صورت گرفت که هیچ‌کدام از ماموران اوین و کارمندان در محل کارشان حضور نداشتند و سالن ملاقات کاملا خالی بوده. محمدی می‌گوید در آن روز حال زیدآبادی خوب بوده و طوری نبوده که بخواهد در بیمارستان بستری شود اما وی از اعتصاب غذای ۱۷ روزه همسرش در زندان خبر داد. به گفته‌ی وی زیدآبادی بلافاصله پس از بازداشتش در نیمه‌شب و انتقالش به سلول انفرادی بند ۲ الف، اعلام اعتصاب غذا می‌کند ولی تا ۱۷ روز هیچکس حتی در سلول او را باز نمی‌کند. مهدیه محمدی می‌گوید:«درتمام طول این هفده روز هیچ احدی سراغش نرفته. یعنی در اتاقی یک متر در یک مترونیم تنها بوده. می‌گفت هیچ صدایی آنجا نمی‌آمده. اصطلاحی که به کار برده این که دقیقاً مثل یک قبر بوده.
این اصطلاحی‌است که همه‌ی این آقایان و خانم‌هایی که خانواده‌هایشان رفتند ملاقاتشان، به‌کار برده‌اند. جایی بوده که مثل یک قبر بوده. هیچ صدایی نمی‌آمده و هیچ احدی را ظرف این هفده روز ندیده».
همسر زیدآبادی به نقل از وی می‌گوید که پس از ۱۷ روز در حالی که تقریبا نیمه‌بیهوش بوده او را به بهداری منتقل می‌کنند و پزشک آنجا به وی توصیه می‌کند که اعتصاب غذایش را بشکند چرا که هیچکس صدای او را نخواهد شنید و هیچکس حتی نمی‌د‌اند او در کجاست. بعد از شکستن اعتصاب غذا، زیدآبادی را دوباره به همان سلول قبلی منتقل می‌کنند جایی که به گفته‌ی خودش غیرقابل توصیف بوده. زیدآبادی به همسرش توضیح می‌دهد که پس از چند روز دچار جنون شده و حتی قصد خودکشی داشته است. مهدیه محمدی می‌گوید: «خودش می‌گفت دچار جنون شدم. یعنی یک حالت توهم پیدا کرده بود و همه‌اش داد و فریاد می‌کرده. اصلاً می‌گفت به فکر این بودم که یکجوری خودم را از بین ببرم. ولی هیچی پیدا نمی‌کردم که خودم را بکشم. و بعد دیگر شروع کرده داد و بیداد و سروصدا. بعد که دیدند دارد دیوانه می‌شود، آمدند او را بردند یکجای دیگر که نمی‌دانم آن جای جدید کجاست». دکتر احمد زیدآبادی، عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی همچنان در سلول انفرادی است با این تفاوت که بازجویی می‌شود و حداقل در روز با یک انسان دیگر که بازجوی اوست ارتباط دارد. به او کتاب وصیت‌نامه آیت‌الله خمینی را داده‌اند و در مجموع به همسرش گفته که وضعیت سلول فعلی او با سلول قبلی قابل مقایسه نیست. او همچنین به همسرش گفته «مرا مجبور کرده‌اند در دادگاه روز چهارشنبه شرکت کنم و بگویم که زندگی سیاسی‌ام را کنار خواهم گذاشت».
هیچکس نمی‌داند عرب سرخی کجاست
فیض‌الله عرب‌سرخی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی زندانی دیگری است که این‌روزها خبر بستری شدنش در بیمارستان شنیده می‌شود. ’’نوروز‘‘ پایگاه خبری جبهه مشارکت نوشته که وی پس از سر باز زدن از حضور در دادگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هم‌اکنون در بیمارستان بقیةالله تهران بستری است.مریم قدس همسر عرب‌سرخی می‌گوید هیچ اطلاعی از وضعیت همسرش ندارد و ۴۴ روز است که نه می‌داند او کجاست و نه هیچکس خبری از وی دارد. او می‌گوید: «آقای خدایاری که آزاد شدند و من دیشب رفتم دیدمشان، اصلاً نمی‌دانست که عرب‌سرخی زندان است. تا من را دید گفت، آقای عرب کجا هستند؟ گفتم، ایشان هم که زندان هستند، با شما هستند. گفت من نمی‌دانستم. یعنی اینها آنجا کاملاً در قرنطینه‌ی خبری هستند و هیچ کدام اصلاً نمی‌دانند در چه وضعی هستند. فقط مثلا بازجوها روزهای آخر می‌گفتند که اصلاً قسمت آنها قسمت دیگری است، بخش دیگری است که ما اصلاً اطلاعی نداریم. یعنی حتا وزارت اطلاعات و قوه قضاییه هم ظاهراً اطلاعی ندارند». خانم قدس می‌گوید که در مراجعه یکی از بستگانشان به بیمارستان بقیة‌الله برای پیگریی وضعیت همسرش به او گفته شده که چنین شخصی در اینجا بستری نیست.
وی ادامه می‌دهد که علیرغم خواست قلبی‌اش گویا ناچار است که خبر مصدوم شدن همسرش را تایید کند: «این خبر را مجبورم ناخواسته تأیید کنم. اگرچه دلم نمی‌خواهد تأیید کنم ولی لابد بلایی سرش آمده که اصلاً اینها نمی‌خواهند حتا صدایش شنیده بشود، نمی‌خواهند دیده بشود. من به‌عنوان همسر ایشان طبیعی است که نگران می‌شوم».
وکلا هم بی‌خبرند
وکلای مدافعان این زندانیان تا به حال نه اجازه‌ی ملاقات با آنان را داشته‌اند و نه حتی توانسته‌اند پرونده‌ی موکلانشان را ببینند. این وکلا حتی هنوز نتوانسته‌اند وکالتنامه‌شان را به امضای موکلان برسانند. مهدیه محمدی می‌گوید در حالی که روز دوشنبه زیدآبادی به او گفته که چهارشنبه در دادگاه حاضر خواهد شد، وکیل او اصلا هیچ اطلاعی از برگزاری دادگاه نداشته است. وی می‌گوید: «آقای شریف گفتند با برگزاری این دادگاه من اصلاً حضور پیدا نمی‌کنم. برای این که وکیل باید حداقل یک یا دو هفته قبل خبر داشته باشد. من باید پرونده را بخوانم، باید لایحه روی پرونده بگذارم و بتوانم دفاع کنم. ولی اگر قرار باشد این طوری برایشان دادگاه بگذارند، من حضور پیدا نمی‌کنم. چون آقای شریف هنوز حتا نتوانسته وکالتنامه‌اش را به امضای آقای زیدآبادی برساند».
همسر عرب‌سرخی نیز از تلاش‌های وکیل همسرش برای امضای وکالتنامه و بی‌اثر بودن این تلاش‌ها تا کنون می‌گوید: «آقای دکتر نعمت احمدی وکیل‌شان هست که من تا هفته‌ی پیش هم که با ایشان تماس داشتم متأسفانه حتا موفق نشده بودند وکالتنامه را به قاضی تحویل بدهند. ظاهراً قاضی‌ پرونده‌ی همسرم، محمد‌زاده نامی است که بعد از چند ساعت که آقای احمدی جلوی اوین معطل بودند، گفته الان وقت ندارم و نمی‌توانم ببینم و امضای قاضی حداد را هم نمی‌شناسم! بعد ایشان گفته که خب من فردا بیایم؟ گفتند، نه من فردا هم نمی‌آیم و باید در یک تشییع جنازه‌ شرکت کنم. تا چند روز پیش که اطلاع دارم، هنوز نتوانسته بودند که اصلاً وکالتنامه را تحویل ایشان بدهند. یعنی بعد از چهل و خرده‌ای روز».
در همین حال اخباری مبنی بر وخامت حال سعید حجاریان، عضو جبهه مشارکت نیز منتشر شده است. وی که به علت سوءقصد ۱۰ سال پیش، روی صندلی چرخدار می‌نشیند و قادر به تکلم درست نیز نیست، به یک ساختمان خالی در یک منطقه نظامی منتقل شده و خانواده‌اش تنها یک بار توانسته‌ با او دیدار کند. اعضای خانواده‌ی حجاریان با چشم‌های بسته به محل اقامت وی برده شده‌اند بنابراین نمی‌دانند که این ساختمان در کجا قرار دارد. شب گذشته نیز تعدادی موتورسوار به در خانه‌ی حجاریان مراجعه کرده و زنگ در را به صدا درآورده‌اند اما اهالی خانه در را به روی آنان باز نکرده‌اند.
مصطفی تاجزاده عضو دیگر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز جزو کسانی است که تا به حال هیچ خبری از او منتشر نشده و خانواده‌اش در بی‌اطلاعی کامل به سر می‌برند. فخرالسادات محتشمی همسر حجاریان می‌گوید هربار که برای ملاقات می‌روند به آنها گفته می‌شود که چون هنوز بازجویی از وی ادامه دارد، بنابراین ممنوع‌الملاقات است. این در حالی است که بسیاری از کسانی که با خانواده‌هایشان ملاقات کرده‌اند همچنان تحت بازجویی هستند.
محتشمی می‌گوید این امر نشان می‌دهد که پرونده‌ی همسرش هیچ موردی نداشته و تنها سعی بر پروند‌ه‌سازی او می‌شود. هیچ فریادرسی نیست ظاهرا خانواده‌ی این افراد از پیگیری وضعیت زندانیانشان در سیستم قضایی ایران ناامید شده‌اند. آنها می‌گویند هیچ کس نیست که به فریاد ما برسد.
مهدیه محمدی همسر زیدآبادی می‌گوید: «من واقعاً از هر انسانی که یک‌ذره وجدان دارد می‌خواهم که به داد ما برسد. فاصله‌ی مرگ و زندگی شوهران ما مثل یک مو باریک است. باور کنید ما به راحتی آقای زیدآبادی را از دست داده بودیم. یعنی ایشان با آن اعتصاب غذا می‌توانسته از بین برود. با آن حالت جنون می‌توانسته خودش را بکشد. و من نمی‌دانم، واقعاً هیچ احدی نیست به داد ما برسد و ما را از این شرایط نجات بدهد؟» مریم قدس همسر عرب‌سرخی با اشاره به گذشته‌ی شوهرش و زحماتی که وی برای استقرار جمهوری اسلامی کشیده می‌گوید: «هیچکس انتظار ندارد با کسانی که بچه‌های خود این انقلاب بودند این طور رفتار شود. همسر من برادر دو شهید است. عمری برای همین نظام کار کرده. خیلی زشت است. بازتاب‌های خوشایندی نخواهد داشت. این را می‌گویم چون می‌دانم مسئولین هم حتماً می‌بینند و گوش می‌دهند، بلکه به هرحال به خودشان بیایند».
*****
خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 4041 - تاریخ : 28/5/1388- زمان 18:45
زندانيان كهريزك به کجا منتقل شدند؟
رييس كل دادگستري شهرستان كهريزك با اشاره به اين‌كه زندانيان بازداشتگاه كهريزك به زندان‌هاي كرج، اوين و قزل حصار منتقل شده‌اند، گفت: اين بازداشتگاه تحت نظارت ما نبوده است.
خبرگزاری هرانا : رييس كل دادگستري شهرستان كهريزك با اشاره به اين‌كه زندانيان بازداشتگاه كهريزك به زندان‌هاي كرج، اوين و قزل حصار منتقل شده‌اند، گفت: اين بازداشتگاه تحت نظارت ما نبوده است.
به گزارش ایسنا رسول جلالي درباره نظارت بر بازداشتگاه كهريزك اظهار كرد: اين بازداشتگاه تحت نظارت ما نبوده زيرا بازداشتگاه‌ها بايد زير نظر سازمان زندان‌ها اداره ‌شوند به همين لحاظ ما نظارتي بر آن نداشتيم. نظارت بر آن به عهده دادسراي تهران بوده زيرا متهمان متعلق به دادگستري كهريزك نبوده است.
وي درباره نحوه و شرايط نگهداري افراد در بازداشتگاه كهريزك گفت: اين بازداشتگاه همزمان با اجراي طرح امنيت اجتماعي راه‌اندازي شد تا اراذل اوباش در آنجا نگهداري شوند و ما در جريان امورات اين بازداشتگاه قرار نگرفتيم. قرار بود بازديدي از آنجا داشته باشيم كه با مساله تعطيلي بازداشتگاه مواجه شديم.
جلالي با بيان اين‌كه زندانيان اين بازداشتگاه به زندان اوين، قزل حصار و ندامتگاه كرج منتقل شده‌اند، از تعداد افراد منتقل شده ابراز بي‌اطلاعي كرد و گفت: اين بازداشتگاه تحت نظر ما نبوده كه آماري از بازداشتي‌هاي آنجا داشته باشيم.رييس كل دادگستري شهرستان كهريزك درباره نظارت بر بازجويي بازجويان اين بازداشتگاه گفت: از آنجايي كه متهمان اين بازداشتگاه را ما معرفي نكرده بوديم از نحوه بازجويي و موارد مربوطه در اين زمينه با ما ارتباطي نداشته است.
وي با بيان اين‌كه زندانيان عادي نيز از اين بازداشتگاه منتقل شده‌اند، درباره‌ي وجود بازداشتگاه ديگر در اين شهرستان گفت: ما بازداشتگاه موقت نداريم و در صورت صدور قرار بازداشت موقت افراد به زندان‌هاي اوين و كرج معرفي مي‌شوند.جلالي از تعداد قضات و ماموران خاطي در رابطه با اين بازداشتگاه ابراز بي‌اطلاعي كرد و گفت: از آنجايي كه افرادي كه بازداشت شدگان را به اين بازداشتگاه معرفي كرده‌اند در تهران بوده‌اند و افراد دستگير شده در درگيري‌ها و اغتشاشات نيز در تهران بوده‌اند موارد به دادگستري كهريزك مربوط نمي‌شود و ما از آن بي‌اطلاع هستيم.رييس دادگستري كهريزك همچنين اعلام كرد كه پس از دستور مقام معظم رهبري مبني بر تعطيلي بازداشتگاه كهريزك، اين بازداشتگاه تعطيل شده است.
ما مدافع حقوق بشرهستيم و بس
کانون مدافعان حقوق بشر طی اطلاعیه ای جدید نسبت به بازداشت همکاران این کانون همچون محمد علی دادخواه و عبدالفتاح سلطانی و آزار نرگس محمدی و محمد سیف زاده با تماس های مکرر و احضار به محل دادسرا و... اعتراض کرده است. متن کامل اطلاعیه کانون را در زیر بخوانید:
ما مدافع حقوق بشرهستيم و بس
پس از انتخابات 22 خرداد 2 تن از اعضاي كانون مدافعان حقوق بشر آقايان عبدالفتاح سلطاني و محمدعلي دادخواه و هچمنين همكار مطبوعاتي كانون، آقاي عبدالرضا تاجيك بازداشت شدند. همچين 11 نفر از اعضاي شوراي ملي صلح آقايان كيوان صميمي، عبداله مؤمني، حسن كاك اميني، عبدالفتاح سلطاني، عيسي سحرخيز، سعيد حجاريان، كوروش زعيم، مصطفي تاج‌زاده، حسين مجاهد، محمد توسلي و تقي رحماني نيز در آغازين روزهاي پس از انتخابات بازداشت شدند كه 3 نفر از آنها آزاد شدند.
در هفته‌هاي اخير نيز ساير اعضاي كانون مدافعان حقوق بشر از جمله آقاي محمد سيف‌زاده و خانم نرگس محمدي با تماسهاي مكرر و احضار به محل دادسرا و ساير نهادهاي امنيتي نامشخص، تهديد به برخوردهاي امنيتي در صورت تداوم فعاليت حقوق بشردوستانه شدند. همچنين مطلع شديم كه در گفت و گوي مقامات مسئول با بازداشت‌شدگان كانون در زندان، شرط آزادي ايشان توقف فعاليتهاي حقوق بشري و عدم همكاري با رئيس كانون خانم عبادي عنوان شده است و زندانيان كانون، تحت فشار براي اعتراف به خائن بودن اعضاي كانون مي‌باشند.
به اين دليل كانون مدافعان حقوق بشر اعلام مي‌دارد:
1- كانون مدافعان حقوق بشر كه در سال 1379 تأسيس شده است در آغازين روزهاي تاسيس، درخواست خود را به كميسيون ماده 10 احزاب كشور ارائه نمود. در تاريخ17/1/1383 كميسيون مذكور پس از جلسه خود اعلام نمود كه مجوز كانون به تصويب رسيده و در 31/6/1385 نيز تصويب پروانه فعاليت آن توسط مقام ذيصلاح مربوطه، اعلام رسمي و علني شد همچنين تاكيد شد كه پروانه فعاليت مي بايست در اختيار اين نهاد قرار گيرد. كانون مدافعان حقوق بشر به ثبت جهاني نيز رسيده و عضو فدراسيون بين‌المللي حقوق بشر (fidh) مي‌باشد، لذا بر اساس قوانين جمهوري اسلامي ايران، كانون مدافعان حقوق بشركاملاً قانوني است و تمام فعاليتهاي خود را در چارچوب قانون انجام مي‌دهد.
2- حكومت ايران متعهد و ملتزم به اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاقين سياسي- مدني و فرهنگي- اجتماعي- اقتصادي بوده و متعهد به پيمان بين المللي مبني بر همكاري و تضمين انجام و تداوم فعاليت مدافعان حقوق بشر نيز مي‌باشد.
3- فعاليتهاي كانون مدافعان حقوق بشر به عنوان يك نهاد مدني ملي- بين‌المللي فعاليتي غير سياسي است و صرفاً با رويكرد حقوق بشر دوستانه و در چارچوب اعلاميه جهاني حقوق بشر و با التزام به قوانين داخلي صورت مي‌گيرد. لذا كانون مدافعان حقوق بشر فعاليت قانوني خود را در چارچوب‌هاي ياد شده و بر اساس منافع ملي و ارزشهاي حقوق بشري ارزيابي مي‌نمايد.
4- اكنون كه آزادانه مي‌توانيم، اعلام مي‌كنيم كه به هيچ عنوان كانون مدافعان حقوق بشر پاي از خط قرمز تأمين منافع ملي ملت سرافراز ايران فراتر ننهاده و محكم و استوار بر تحقق اعلاميه جهاني حقوق بشر،رعايت قانون و حفظ منافع ملي ايران در عين التزام به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و پايبندي به اعلاميه جهاني حقوق بشر ايستاده و اگر هر اعترافي تحت شرايط فشار و شكنجه در زندان ها اخذ گردد، هيچگونه ارزش قانوني و اعتبار ندارد. در آبان‌ماه سال 1386 كه تهديدها عليه ايران شدت گرفت، شيرين عبادي برنده جايزه صلح نوبل و كانون مدافعان حقوق بشر نه تنها در نشست‌هاي بين‌المللي ، سرسختانه مخالفت خود را اعلام نمودند و جنگ را محكوم كردند، بلكه در كشور ايران نيز اقدام به تشكيل شوراي ملي صلح نمودند كه دهها شخصيت برجسته و ممتاز ايراني در عرصه‌هاي گوناگون، مؤسسين اين نهاد مدني معتبر مي‌باشند.
5- يك بار ديگر از مسئولان امر مصرانه مي‌خواهيم كه در شرايط حساس كنوني با آزادي هرچه سريعتر زندانيان سياسي و اعضاي كانون مدافعان حقوق بشر و شوراي ملي صلح و برداشتن فشارهاي امنيتي از روي ساير فعالان عرصه مدني- سياسي- اجتماعي ايران مرهمي هر چند كوچك بر رنجها و آسيب‌هاي ملت ايران نهند كه قطعا تداوم آن بر ضد مصالح و منافع ملي ايران است.
كانون مدافعان حقوق بشر 28/5/1388
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ