توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سخن روز: سردبیر وبلاگ – همایون
از کوزه همان برون تراود که در اوست
در بلبشوی رژیم افسارگسیخته و تازی تبار "ولایت وقیح" هر روزی شاهد افشاگری ها و حقایقی جدید می گردیم که از آن جمله است افشاگریهایی در مورد مدارک دکترای بسیاری از سردمداران ولی سفیه، که در ابتدا با حضرت آقای کردان که حتا دیپلم دبیرستانی او زیر سوآل است شروع شد، تا اینک که مدارک دکترای حضرت عنتری نژاد و یا پاسدار بی شرافتی که تکیه بر جای موتمن الملک ها زده و ریاست لانه ی حشرات و فسیل ها یعنی مجلس شورای اسلامی را بعهده دارد، یعنی علی لاریجانی؛ و جالب این است که تمام این افشاگریها توسط خود مزدوران رژیم انجام گرفته و "پته ها" بر آب می افتد.
در چنین حالتی است که این بنده حقیر که دکتر جراح هستم و به حرفه شریف طبابت مشغولم و مسئولیت نجات جان بیماران تا حد امکاناتم در دستهایم سپرده شده است، از این که به من هم چون این ددمنشان "آقای دکتر" می گویند احساس بدی دارم و عرق شرم بر پیشانیم می نشیند.
جناب علی لاریجانی، این مردک هرزه چشم و یاوه گو، که قرار است برادر بی آبرویش نیز ظرف چند روز آینده جای بزرگمردی چون زنده یاد "داور" را گرفته و به ریاست قوه مثلن قضاییه ملایان گماشته شود، در مطلبی که به کمک حسین بازجوی مفلس در لجن نامه کیهان که قرار است ظرف چندین ساعت آینده طبع و نشر و توزیع گردد، تدوین گردیده؛ فضله افشانی کرده که:
با استناد به گزارش كميته تحقيق مجلس
لاريجاني: آزار جنسي بازداشت شدگان كذب محض است
تنها استناد كروبي تلفن خوانندگان روزنامه اعتماد ملي استعلاءالدين بروجردي رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس تنها استناد كروبي براي نامه اش را تلفن خوانندگان روزنامه اعتماد ملي ذكر كرد.بروجردي در حاشيه جلسه علني روز چهارشنبه مجلس در جمع خبرنگاران در خصوص نامه كروبي به هاشمي تصريح كرد: موارد نامه كروبي مباني قابل قبولي ندارد چرا كه در اين رابطه پس از سؤال از قاضي مرتضوي وي گفت كه درباره موارد كروبي از حسين كروبي فرزندش سؤالاتي شده است كه وي تنها استنادهاي پدرش را در اين زمينه تماس هاي تلفني دفتر روزنامه اعتماد ملي بيان كرده است.وي افزود: اگر مباني نامه كروبي فقط چند تماس تلفني به دفتر اعتماد ملي باشد پايه بسيار سستي است كه جاي تأسف دارد چرا كه ممكن است تماس هاي متعددي با يك روزنامه گرفته شود اما مباني محكم و مستدلي به حساب نمي آيد.رئيس كميسيون امنيت ملي همچنين اعلام آمادگي كرد كه اگر كروبي مستنداتي دارد براي پيگيري به كميته حوادث اخير در كميسيون امنيت ملي ارائه كند تا به آن رسيدگي شود.كروبي بايدتحت تعقيب قرار گيردنائب رئيس كميسيون اصل نود مجلس هم با اشاره به اينكه كروبي در صورت عدم اثبات گفته هايش بايد تحت تعقيب و مجازات قرار گيرد تأكيد كرد: كروبي اگر نتواند گفته هايش را ثابت كند بايد مجازات شود.حجت الاسلام محمد ابراهيم نكونام در گفت وگو با ايرنا تأكيد كرد: ما معتقديم هر اتهامي كه زده مي شود و مطالبي كه عليه كسي گفته مي شود بايد مستند بر اسناد و دلايل باشد؛ حال آنكه اين اسناد مي تواند اسناد كاغذي باشد يا اظهارات افراد شناخته شده واجدشرايط باشند.اين نماينده مجلس گفت: كروبي بايد اسناد و مدارك ارائه دهد؛ ما همه مي دانيم كه پشت پرده نظام هيچ مسئله مجرمانه اي وجود ندارد پس كروبي بايد اسناد و مدارك ارائه دهد كه اگر توانست مستنداتش بررسي مي شود ولي اگر او نتوانست سندي ارائه دهد به دليل آنكه اين مسأله را علني كرده و تهمت زده است مطابق قانون مطبوعات و قانون قضايي بايد تحت تعقيب قرار گرفته و محاكمه شود.شجوني: كروبي در تحليل سياسي ناتوان استدر همين حال، حجت الاسلام والمسلمين جعفر شجوني نيز كروبي را ناتوان در تحليل مسايل سياسي دانست و تأكيد كرد كه نبايد هر شنيده اي را تبديل به اعلاميه كرد.اين عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز با اشاره به نامه كروبي به هاشمي رفسنجاني و با بيان اينكه در شأن يك روحاني نيست كه مطالبي بگويد كه به استناد شنيده ها باشد و سندي براي ارائه نداشته باشد، اظهار داشت: كروبي بايد ادعاي خود را ثابت كند چون نامه وي دشمنان انقلاب اسلامي را شاد كرد شادي دشمنان انقلاب اسلامي موجب ضربه به انقلاب اسلامي خواهد شد.شجوني كه با فارس گفت وگو مي كرد، ادامه داد: در زماني كه كروبي رئيس بنياد شهيد بود، مطالب بسيار وحشتناكي از ساختمان بنياد شهيد مي شنيديم، اما چون سند مستندي براي ارائه نداشتيم آن را ابراز نمي كرديم و بعد از مدتي به دنبال تحقيق اين ماجرا مي رفتيم.وي اضافه كرد: متأسفانه كروبي بدون پرسش و تحقيق مطالب مضحكي را عنوان مي كند كه نه در شأن يك روحاني است و نه در شأن كسي كه عاقلانه سخن بگويد.عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز با بيان اينكه كروبي توانايي تحليل مسائل سياسي را ندارد و اين مسأله در وقايع اخير به طور كامل مشهود شده، تأكيد كرد: كروبي چند معاون و تئوريسين دارد كه مسائل روز را براي وي تحليل مي كنند اما وي مجبور است به ادعاهاي معاونين خود استناد كرده و هر شنيده اي را تبديل به اعلاميه كند.
***
چه می توانم در پاسخ مزخرف گویی و پرت و پلا نویسی این پاسدار بی آبرو بنویسم جز این که:
شرمت باد ای اجنبی تازی نژاد، ای تخم ابلیس، ای بی شرافت بی آبرو که با اینهمه مدارک و شواهد چنین ادعایی می کنی و چنین پرت و پلاهایی برای پنهان داشتن جنایات همپالکی هایت از دهان یاوه گویت خارج می گردد.
بقول معروف: باش تا صبح دولت ات بدَمَد...!!!
پس از ادعاهای واهی و سخیف دیروز کیهان درباره مهدی کروبی، درلجن نامه امروز هم که تا چند ساعت دیگر توزیع خواهد شد، این جریده حامی کودتا، کروبی را بینصیب نگذاشته و پس از ارائه استدلالهایی کودکانه، وی را فردی سادهلوح و شهرتاندوز خطاب کردهاست. کیهان در بخش به اصطلاح خبر ویژه خود آوردهاست:
شايعه پراكني يك نامزد ناكام انتخابات، در پوشش نامهنگاري خصوصي به هاشمي رفسنجاني و سپس درز دادن آن در رسانههاي رسمي وابسته به دولتهاي غربي به مذاق عناصر ضدانقلاب و بدسابقه خوش آمده است. احمد سلامتيان از عناصر نزديك به گروهك منافقين و دفتر هماهنگي بني صدر با ابراز ذوقزدگي از شايعه پراكني اخير كروبي به راديو فرانسه گفت: چنين نامهاي و مسائل عمده نماديني كه آقاي كروبي مطرح مي كند بيسابقه است. اين جناياتي كه آقاي كروبي مطرح ميكند حتي در تاريخ هم سابقه ندارد و عدالت جمهوري اسلامي را زيرسؤال ميبرد. من فكر مي كنم نامه آقاي كروبي از نقطه نظر نمادين، يكي از عمدهترين ادعانامهها عليه نظام است.
مانور سايتها و محافل ضدانقلاب روي نامه رسواي مهدي كروبي در حالي است كه رئيس مجلس ديروز با استناد به گزارشهاي هيئت تحقيق مجلس، ادعاهاي مذكور را كذب محض توصيف كرد. در همين حال روزنامه اعتماد ملي براي ستايش سياهكاري دبيركل حزب، سراغ يكي از بدنامترين اعضاي حزب مشاركت رفت و از قول وي شجاعت - بخوانيد بلاهت و شهرتطلبي- كروبي را ستود. احمد شيرزاد به اعتماد ملي گفت: بيش از هر چيز بايد شهامت و جلوداري مهدي كروبي را تحسين كنم. توقع از چهرههاي اثرگذار، پيگيري اين ظلمها است. هرچند كه اكنون در داخل نظام كميتههايي تشكيل شده و برخي نمايندگان مجلس پيگيريهاي اثرسازي داشتهاند اما اين كافي نيست و لازم است چهرههاي برجسته وارد اين مسئله بشوند.
گرفتن تائيديه از اين عضو حزب مشاركت براي شايعه پراكني بيسند و خيانتآميز كروبي در حالي است كه شخص كروبي در مجلس ششم، مواضع شيرزاد را تكرار دروغ پراكنيها و سياهنماييهاي راديو اسرائيل عليه جمهوري اسلامي خوانده بود. اين واكنش كروبي به نطق پيش از دستور شيرزاد در مجلس بود كه هماهنگ با اتهامپراكني مقامات و رسانههاي بيگانه مدعي شده بود «ايران درباره فعاليتهاي هستهاي خود 19سال به دنيا دروغ گفته و اكنون دم خروس بيرون افتاده است.» اما بازرسيهاي گسترده آژانس بينالمللي انرژي اتمي، دروغ و خيانت آميزبودن اين اظهارات را ثابت كرد.
حالا معلوم نيست روزنامه آقاي كروبي چگونه به سراغ همين عنصر كذاب رفته تا براي آقاي كروبي عنوان شهامت و شجاعت بتراشد؟ برخي تحليلگران معتقدند سادهلوحي آقاي كروبي در كنار علاقه وي براي سر زبانها بودن و شهرتاندوزي از طريق جنجال آفريني باعث اقدام اخير شده است. گفتني است ديروز دكتر لاريجاني با استناد به بررسيهاي انجام شده توسط كميته تحقيق مجلس، ادعاي كروبي را كذب محض دانست و برخي از نمايندگان مجلس خواستار محاكمه و مجازات او شدند."
بنابه گزارشات رسیده اعتراضات شبانه مردم تهران در نقاط مختلف با بانگ الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور برای چندمین هفته پی در پی ادامه یافت.امشب مردم تهران بر بام منازل و در کوچه ها قرار گرفتند و اقدام به سر دادند بانگ الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور نمودند. اعتراضات از ساعت 10:00 شب آغاز شد و تا ساعت 10:30 ادامه یافت.اعتراضات شبانه که تقریبا تمامی مناطق تهران را فرا گرفته است که از جملۀ آنها ؛ تجريش ، هفت حوض ،شمس آباد ،توحيد ،ستارخان ،ونك ،مير داماد ،سيدخندان ، جنت آباد ،شهرك غرب ، پونك ،صادقيه ،اكباتان ،فردوس ،شهران، گيشا ،سعادت آباد بود.در مناطقی مانند میرداماد،سیدخندان،تجریش،گیشا و صادقیه نسبت به سایر مناطق تهران با شدت بیشتری همراه بود.
سخن گفتن از ستمی که بر همهی ملت رفته است، در بادی امر شاید کمی مبالغه به نظر برسد. طبیعی است که عدهای به شخص احمدینژاد هم رأی داده بودند. نادیده گرفتن رأیهايی که حقيقتاً به نام رييس دولتِ نهم ریخته شد، دور از انصاف است و مهم هم نیست که اين تعداد ۵ میلیون بوده، ۱۱ ميلیون بوده يا ۲۴ میلیون. محمود احمدینژاد تعدادی رأی داشته است (کم یا زياد)، ولی او با مجموع کارهایاش به همهی ملت ایران به عنوان يک مجموعهی متکثر خيانت کرد. اما چرا؟
برندهای که نتواند مدعياناش را اقناع کند و در عوض، پيوسته در توجيه و فرار کردن از پاسخگویی بکوشد، نه تنها در برابر مدعياناش بدهکار است، بلکه به حاميان صادق و واقعیاش هم ستم کرده است، مگر اينکه آنها هم درست همانند خودش باشند (يعنی در دروغگویی و شرم نکردن از دروغ و افزودن دروغهای تازه، استاد شده باشند). برای فهم اين تعبير باید چند مثال آورد. چندين نمونهی موثق ومتواتر از رفتارها و گفتارهای رييس دولتِ نهم در دست است که او ابتدا ادعایی میکند و بعد از اینکه با واکنش شدید عدهای مواجه میشود، يا اصلاش را انکار میکند و يا تلاش میکند بگوید منظورش بد فهمیده شده است. اما او هرگز تحت هيچ شرایطی عذرخواهی نمیکند. بيايید چند نمونه را بررسی کنيم:
۱. هالهی محمودی (!) قصهی مشهوری بود که فيلماش در اینترنت پخش شد آن هم در حضور یکی مثل آيتالله جوادی آملی. اما رييس دولتِ نهم نه تنها صادر شدن آن سخنان را انکار کرد بلکه تلاش کرد با دروغی تازهتر و ادعايی بزرگتر، دروغ و بهتان اولیه را بپوشاند. این قصه هنوز ادامه دارد و او هنوز هم حاضر نشده بپذیرد حرفی زده است اعجابآور و گزاف که اسباب شرمساری، مضحکه و طعنهی بسیاری (از دوستان و دشمناناش) را فراهم کرده است.
۲. رييس دولتِ نهم، علی کردان را برای تصدی سمت وزارت کشور به مجلس معرفی کرد و با شعبدهبازی چند روزی او را در وزارت کشور نشاند. بعد از رسوايی بزرگ کردانیزه شدن دانشگاه آکسفورد و بر ملا شدن دروغ و تقلب کردان، رييس دولتِ نهم نه تنها اذعان به اشتباهاش نکرد بلکه باز هم به دفاع از او ادامه داد (و همهی مدارک تحصیلی «ملت» را «کاغذپاره» خواند) در حالی که حق آن بود که بزرگترین مدعی عدالت و اجرای قانون در کشور، ابتدا قانون را دربارهی وزير منصوب و محبوب خودش اجرا میکرد و بلافاصله او را عزل میکرد نه اینکه تا لحظهی آخر از او دفاع کند و نهایتاً هم توپ را به ميدان خود او بیندازد که استعفا بدهد. این نمونه البته آخرين نمونه نبود و دوباره به مورد مشابه آن هم میرسیم.
۳. رييس دولت نهم در اولين حضور علنیاش پس از ۲۲ خرداد ۸۸، مخالفاناش را رسماً «خس و خاشاک» نامید و معترضان را با اوصافی معرفی کرد که اسباب خشم و واکنش شمار کثيری از همين «ملت» را فراهم کرد. اما او به جای عذرخواهی تنها چیزی که گفت این بود که حرفاش را بد فهميدهاند و البته پارهای از هواداراناش هم، موضع مشابهی را تکرار کردند. اما مگر هزينهی یک عذرخواهی ساده چه بود؟ نمیشد بگوید من منظورم آن چيزی که شما فهميديد نبود و اگر سوء تفاهمی شده است، من «عذرخواهی» میکنم؟ البته که نمیشد!
۴. محمود احمدینژاد مدتی بعد يعنی در همين چند روز گذشته، مرتکب رفتار مشابهی شد. او گفته بود پس از اتمام ماجراهای تنفيذ و تحلیف سر مخالفاناش را «به سقف خواهد چسباند». اين البته تکرار همان خيمهشببازی «خس و خاشاک» بود که رييس دولتِ نهم از آن درس نگرفته بود و تصمیم گرفته با ادبیات لمپنی به مصاف مخالفان و منتقداناش برود. سناريوی محمودی البته تکراری بود: به محض اينکه صدای اعتراضها بلند شد، باز هم گفت منظورش چیز ديگری بوده است، اما حاشا و کلا که يک کلمه عذرخواهی از او بشنويم.
۵. کمی به عقبتر برگردیم: محمود احمدینژاد با ذوق و شوق اسفندیار رحیم مشايی را به عنوان معاون اولاش منصوب کرد (عکسی از او هست که دست يار دیريناش را پيروزمندانه در همان روزها جلوی دوربين عکاسی بالا برده است). رهبر کشور با لطفی «به انواع عتاب آلوده»، از او خواست که مشايی را بردارد. بعد از یک هفته تعلل، بدون اينکه احمدینژاد خود مشایی را عزل کند (بلکه پس از استعفای او)، طی نامهای با لحنی سرد خبر از استعفای او داد و مشايی را به منصبی گماشت که اهميتاش کمتر از منصب قبلی نبود: محمود احمدینژاد نه اهل عذرخواهی است نه اهل کوتاه آمدن. (البته باید به این نکته توجه داشت که به هر تقدیر، انتخاب معاون اول، حق اختصاصی او بوده است؛ ولی او رسماً به میل و خواستهی بخش بزرگی از هواداران سنتیاش که او را نماد ولايتپذيری میديدند، بیاعتنايی کرده بود).
اگر بخواهيم این رفتارها را خلاصه کنيم، به این نتيجه میرسیم که محمود احمدینژاد برای توجیه کارهای ناصواب قبلیاش هميشه کار ناصواب بزرگتری انجام میدهد و به عبارتی «از رو نمیرود»! کسانی که به او رأی داده بودند هم جزیی از همين ملت ایرانی هستند. اما آيا او به رأی همينها وفادار ماند (يا خواهد ماند)؟ دیر نيست و دور هم نخواهد بود که آن بخش «غير سبز» ملت هم بفهمند که محمود احمدینژاد از آنها هم استفاده کرده است برای نشستن بر مسند رياست جمهور. ما دو بخش از ملت را خواهيم داشت که رودست خوردهاند: سبزهایی که رأیشان ناپديد شده و حامیانِ خودش که مدتهاست تصور و تصویری ديگر از احمدی نژاد داشتهاند و هنوز با همان تصویر خوشاند اما روز به روز اين پرده بیشتر کنار میرود. با اين حجم انبوه خيانت به قاطبهی «ملت» (راستی «ملت»، از نظر رييس دولت نهم و حاميان سينهچاکاش، دقيقاً شامل چه کسانی میشود؟)، با اين گستردگی دروغ، ريا، لاپوشانی، توجيه، قانونگریزی و وقاحت، چه میتوان کرد؟ مگر دروغ گفتن به ملت خيانت نيست؟ مگر اذعان نکردن به خطاهای آشکار و صريح، خیانت به ملت نيست؟ مگر اصرار بر خطا و طلبکار شدن، خیانت نيست؟ مگر بیکفایت بودن و لافِ کفایت زدن و ادعای مدیريت جهانی کردن آن هم وقتی از افتتاح یک خط آهن ساده عاجز هستی، خیانت نيست؟ مگر خيانت شاخ و دم دارد؟
رادیو فردا:
سازمان ملل متحد روز چهارشنبه اعلام کرد، بان کیمون، دبير کل اين سازمان به احمدینژاد تبريک نگفته است.به گزارش رويترز ماری اوکابه سخنگوی سازمان ملل متحد روز چهارشنبه اظهار داشت، بان کیمون، دبير کل اين سازمان به محمود احمدینژاد به خاطر «انتخاب دوباره به عنوان رييس جمهور ايران» تبريک نگفته است.وی روز سهشنبه در پاسخ به اين سوال که آيا بان کیمون برای احمدینژاد پيام تبريک فرستاده است يا خير، گفته بود: «بله».با اين حال پس از آن که روز چهارشنبه خبرنگاران از سخنگوی سازمان ملل متحد خواستند، جزئيات بيشتری در باره اين نامه اعلام کند، وی اظهار داشت: « اين نامه را به هيچ رو نمیتوان به منزله تبريک به احمدینژاد تلقی کرد.»وی با اشاره به اين که قرار نيست متن نامه منتشر شود، اعلام کرد، اين نامه صرفاً به مناسبت آغاز دوره جديد رياست جمهوری ارسال شده و در آن ابراز اميدواری شده است که ايران و سازمان ملل به همکاریهای خود در مسايل منطقهای و بينالمللی ادامه دهند.دبير کل سازمان ملل متحد معمولاً پس از برگزاری انتخابات به رهبران کشورها تبريک میگويد، اما به گفته مقامهای مسئول در سازمان ملل ارسال اين نامههای تبريک به منزله حمايت از اين رهبران يا تاييد روند انتخابات نيست.سازمان ملل متحد در گذشته متن برخی از اين پيامهای تبريک به رهبران جهان را منتشر کرده است.برخی رسانههای دولتی ايران از جمله خبرگزاری جمهوری اسلامی و خبرگزاری فارس روز چهارشنبه از «تبريک دبير کل سازمان ملل به احمدینژاد خبر داده بودند.»پيشتر نيز ادعای اين خبرگزاریها در باره «ارسال پيام تبريک حسنی مبارک رييس جمهور مصر به احمدینژاد» از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه مصر رد شده بود.رهبران چند کشور غربی نيز اعلام کردهاند قصد ندارند، به احمدینژاد به خاطر آنچه که مقامهای جمهوری اسلامی از آن به عنوان پيروزی در انتخابات ياد میکنند، تبريک بگويند.معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوری در ايران میگويند، در انتخابات بيست و دوم خرداد تقلبهای گسترده و سازمان يافتهای صورت گرفته و در واقع اين ميرحسين موسوی بوده که در اين انتخابات پيروز شده است.در جريان اعتراضهای مردمی نسبت به نتايج انتخابات در ايران عده زيادی از تظاهرکنندگان کشته شدهاند و شمار زيادی از فعالان سياسی و معترضان نيز بازداشت شدهاند.خانم اوکابه همچنين در باره درخواست شيرين عبادی برنده ايرانی جايزه صلح نوبل از بان کیمون برای سفر به ايران برای مشاهده ابعاد نقض حقوق بشر در اين کشور پس از انتخابات تنها به گفتن اين جمله بسنده کرد که « بان کیمون با عبادی حرف نزده است.»
گزارش خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 3589 - تاریخ : 21/5/1388- زمان: 23:57
گستردهگی نقض حقوقبشر در شهرهای ایران
روز بیستویکم مرداد ماه 88 شاهد ایجاد جنگ روانی و تبلیغاتی رسانههای دولتی و نمایندهگان اصولگرای مجلس بودیم که بدون هیچ دلیل و مدرک و تحقیق و تفحصی نامهی مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی در مورد تجاوز به زندانیان را کذب دانسته و به جای پیگیری موضوع خواستار برخورد با مهدی کروبی به خاطر انتشار نامه شدند. همزمان با موارد گستردهی نقض حقوقبشر که در زندان اوین اتفاق میافتد و در کهریزک بر زندانیان رفته است، در دیگر شهرها و استانهای ایران همچون کردستان و بلوچستان موارد متعددی از نقض حقوق شهروندان و صدور احکام سنگین برای فعالین سیاسی و مدنی و شکنجهی شهروندان گزارش میشود. و اینکه سازمان عفو بین الملل از مقامات ایران خواسته تا با ارسال ناظران بین المللی برای حضور در دادگاه دستگیر شدهگان پس از تظاهرات اعتراضی انتخابات اخیر ایران موافقت کند.
تجاوز به زندانیان؛ مسالهیی که قبل از بررسی کذب خوانده شد
سه شب پیش بود که مهدی کروبی در نامهیی به هاشمی رفسنجانی از گزارشهایی خبر داد که به دستاش رسیده و او را اندوهگین کرده است. گزارشهایی مبنی بر تجاوز به زندانیان دختر که به آنها با شدتی تجاوز شده که دچار «پارهگی و جراحت اعضای تناسلیشان» شده است و همچنین به صورت «وحشیانه» به پسران تجاوز شده که آنها در «کنج خانه» دچار «افسردهگی روحی» شدهاند. پس از این نامه بود که واکنشهای مختلفی نسبت آن صورت گرفت. اکثریت زندانیان سیاسی قدیم بر این امر صحه گذاشتهاند و بسیاری از فعالین و تحلیلگران آن را مسبوق به سابقه دانسته و با توجه به رفتارهای جمهوری اسلامی آن را امری صحیح دانستند. اما امروز علی لاریجانی که در دو روز گذشته از فعالیت کمیتهی پیگیری مجلس در این زمینه خبر داده بود، با گذشت 48 ساعت از انتشار نامه و کمتر از آن سخنان خود، «آزار جنسي بازداشتشدگان را کذب» دانست. لاريجاني نتيجه اين تحقيق و تفحص کميته ويژه مجلس براي پيگيري وقايع پس از انتخابات درباره بازداشت شدگان را به اين ترتيب شرح داد: «در بررسي هاي دقيق و جامع انجام شده درباره بازداشت شدگان در کهريزک و اوين هيچ گونه موردي که مبتني بر آزار و تجاوز جنسي باشد، مشاهده نشده است.» لاریجانی توضیحی نداد که چهگونه در عرض 48 ساعت این کمیته توانسته صحت نداشتن این موضوع را اثبات کند. نکتهی دیگر این است که کاتوزیان از نمایندهگان مجلس و حاضر در این کمیته پیش از این اعلام کرده بود که «اطلاعاتی به این کمیته نمیرسد». با این حال همزمان روزنامهی و کیهان و خبرگزاری فارس و ایرنا و دیگر رسانههای همسو با دولت در اقدامی هماهنگ با نوشتن گزارشها و مصاحبههای مختلف با افراد همسو با دولت مساله تجاوز به زندانیان را رد کرده و خواستار برخورد با کروبی شدند! این مسائل در مورد این نقض آشکار حقوقبشر نشان از آن دارد که ارادهیی وجود دارد که نمیخواهد این مساله پیگیری شود. همهی موارد اهم در حالی است که کمیته ویژه مجلس تازه امروز قصد بازدید از زندان اوین را داشته است و همین مساله مشخص میکند که از زمان طرح این مساله از سوی کروبی با زندانیان داخل زندان اوین هیچ مصاحبهیی در این زمینه صورت نگرفته است. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانهی تازه خود آورده است که «درخواست دستگیری و محاکمه مهندس موسوی و خاتمی و هاشمی و کروبی یا اظهارات هتاکانه عوامل مذکور علیه خاتمی و هاشمی ،همهگی تلاشهایی برای انحراف اذهان عمومی از موضوع زندان کهریزک است.»
پافشاری بر اتهامات شهروندان متهم خارجی
قاضی مرتضوی امروز به خبرگزاری فارس، خبرگزاری همسو با دولت احمدینژاد در مورد آزادی نازک افشار گفت: «قرار تامين نازك افشار وثيقه بوده لذا وي وثيقه را گذاشته و آزاد شده است از اين رو قرار تامين وي بازداشت موقت نبوده البته كسي هم تخفيفي به حال اين كارمند سفارت فرانسه نداده است لذا رسيدهگي به اتهامات افشار ادامه خواهد داشت» و در مورد دیگر شهروند فرانسوی گفت: «كلوتيلد ريس هنوز آزاد نشده است و در صورت قبول قرار وثيقه و آزادي وي اين تبعه فرانسوي به هيچ وجه حق خروج از كشور تا زمان صدور راي و اجراي آن را ندارد.» وي همچنین به کارمند سفارت انگلستان اشاره کرد: «حسين رسام تحليل گر ارشد سفارت انگليس هم قرار تامين وثيقه دارد.» این در حالی است که همین خبرگزاری گزارش داده است: «سفارت فرانسه در تهران با ارسال يادداشت رسمي ضمن تعهد و سپردن وثيقه خواستار آزادي «كلوتيد ريس» شده است.»
نقض گستردهی حقوقبشر در شهرستانها
همین چند روز پیش بود که 5 جوان زیر 30 سال کرد هر کدام به شش سال زندان محکوم شدند. با این حال نقض گسترده و مداوم حقوقبشر در شهرها و دیگر استانهای ایران ادامه دارد و در روزهای پر خبر ایران توجه زیادی به آنها نمیشود. مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران امروز گزارش داد «نیروهای امنیتی، طی دو روز گذشته با هجوم به منازل، 15 معلم بلوچ سنی را در شهر زاهدان دستگیر کرده و به نقطهی نامعلومی منتقل کردهاند.» این اقدام با «یورش به منازل مردم و بیحرمتی به زنان و کودکان» همراه بوده است. و در خبر دیگری از مجموعه داریم که «یکی از شهروندان کرد که در شهر مریوان به دستفروشی مشغول بود، پس از توقیف ماشیناش و نداشتن بضاعت مالی برای پرداخت جریمه اقدام به سوزاندن خود کرد.» شهرداری مریوان بعد از توقیف ماشین وی درخواست 500 هزار تومان جریمه را کرده بود. و در خبر تلخی دیگر «شورش مهدیخانی فعال مذهبی کرد اهل سنندج که به اتهام عضویت در گروههای جهادی و سلفی به اعدام محکوم شده بود، در بامداد پنچ شنبه مورخه 8 مرداد ماه در زندان مرکزی سنندج اعدام شده است.» به گزارش مجموعه «شورش مهدیخانی، حدود 16 ماه پیش توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده بود و مدت 3 ماه را در بازداشتگاه اطلاعات سنندج، مورد شدیدتریت شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفته بود.» در گزارش دیگر از سقز شنیدیم که «یازده شهروند کرد اهل سقز که به دلیل اقدام به قاچاق وسایلی همچون پارچه، لباس و گیرنده ماهواره بازداشت شده بودند توسط نیروهای پلیس امنیت تهران مورد شکنجه قرار گرفته اند.» هنگامی این گزارش از نقض حقوقبشر تکاندهندهتر میشود که میشنویم «نیروهای انتظامی با عنوان اینکه "شما با آوردن گیرنده ماهواره به تهران نقش اساسی در گسترده و متداوم شدن اعتراضات ایفا کردهاید" از آنها اعترافاتی غیرواقعی را خواستار شدهاند.» آژانس خبری موکریان میگوید «مصطفی نژاد که بیش از یک ماه است در زندان بسر می برد ، به اتهام همکاری با یکی ازاحزاب مخالف به 6 ماه حبس محکوم شده است.» وی هم اکنون در زندان مرکزی ارومیه است. همچنین گزارشهایی در سایتهای مختلف خبری از فشارهای وارد بر خانوادهی کیانوش آسا از شهیدان حوادث اخیر خبر میدهد.
دیگر خبرهای نقض حقوقبشر
حسن دوگاني در گفتوگو با ايلنا با اشاره به آزادی برخی از دانشجویان که در هفتههای قبل بازداشت شدهاند گفت «براساس اطلاعاتي كه به ما رسيده است، 16 دانشجو همچنان پس از وقايع اخير در بازداشت به سر ميبرند.» پیشتر از طرف گروههای دانشجویی از بازداشت 30 دانشجو خبر داشتهایم. در طی دو ماه گذشته همواره آمارهای ارائه شده از طرف منابع رسمی حکومت اعم از تعداد بازداشت شدهگان و کشتهشدهگان از آمار ارائه شده از طرف گروههای مدافع حقوقبشر کمتر بوده است. سارا صباغیان وکیل محمدعلی دادخواه پس از ملاقات با وی در زندان به مجموعه فعالان حقوقبشر گفت: «همیشه ایشان را سرشار از عشق به ایران، تاریخ و تمدن و میراث فرهنگی ایران و شوق خدمت به ایرانی یافته ام اما دیروز ایشان را بسیار تکیده دیدم اما کماکان با همان روحیه همیشهگی. ایشان به "اتهام اقدام علیه امنیت ملی کشور" و "نگهداری سلاح غیر مجاز" و "نگهداری مواد مخدر" در بازداشت به سر می برند. اتهاماتی که برای کسانی که از نزدیک ایشان را می شناسند بسیار تعجب آور و باورنکردنی است.» و از روزآنلاین گزارشی داریم در مورد جهانبخش خانجانی که در ملاقات با خانوهی خود در زندان اوین به آنها گفته است که «به داد من برسید» خانوادهی وی از مشاهدهی وضعیت بد جسمی و روحی وی در ملاقات خبر میدهند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر «زویا صمدی عروس خانواده اسانلو توسط لباس شخصیها» با اسلحه در خیابان تهدید شده است. و دیگر اینکه «علیرضا کیانی فعال دانشجویی دانشگاه مازندران مجددا به دادستانی بابل احضار شده است»
رئيس كل دادگستري استان سيستان و بلوچستان با اشاره به مصاحبه عبدالمالك ريگي با شبكه خبري العربيه و درخواست وي براي مذاكره با ايران، گفت: «اين امكان وجود ندارد كه عبدالحميد ريگي بنا به مصلحتهايي اعدام نشود.» دیگر اینکه «بنا بر گزارش روابط عمومی وزارت اطلاعات 4 تن از اعضای جندالله در استان سیستان و بلوچستان بازداشت شدهاند.»
اعتراف دربرابر دو مرد اونیفورم پوش
مرکز کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی، در پاریس با ارسال نوشته ای با عنوان "منم اعتراف می کنم"، شرایط زندانیان حوادث پس از کودتای 22 خرداد را، همانند کسانی خواند که همگی در وضعیت "مجرمیتی مجهول" زندگی می کنند که در آن قانون با خشونت، تمام زندگی را هدف می گیرد.
در این نوشته آمده است: تهران، ساعت 9 شب. زنگ در به صدا در می آید و خانم میانسال کارمند بخش فرهنگی سفارت فرانسه، مقابل درب منزلش با دو نفر مرد اونیفورم پوش مواجه می شود که بدون هیچ حکم و مجوزی از او می خواهند که آنها را تا مکان نامعلومی همراهی کند. دو روز بعد، اخبار سراسری صبح، همان خانم را در جایگاه متهم در دادگاه انقلاب و در حال اعتراف به خطاهایش نشان می دهد.
این داستان مواجهه ی فرد است در برابر دستگاه عریض و طویل قانون ِ فاسد یا فاجعه ی دستگاه دادگستری. داستانی که بلافاصله زندگی هراس انگیز یوزف ک. کافکا را یادآور می شود. کافکا رمان محاکمه را با این جمله آغاز می کند : "بی گمان تهمتی به یوزف ک. زده اند زیرا که یک روز صبح بی آنکه خطایی از او سرزده باشد، بازداشت شد." به این ترتیب یوزف ک.، کارمند ساده ی بانک که زندگی اش در روزمرگی میان اتاق کارش در بانک و خانه اش سپری می شد، خود را در برابر دو مرد اونیفورم پوشیده می یابد که به ادعای خودشان ماموران دادگاه هستند و آمده اند تا رسما به او ابلاغ کنند که باید خود را تسلیم کرده و در اختیار مامور بازجویی قرار دهد.
در ادامه این نوشته می خوانیم: وضعیت دستگاه قضایی ایران، بخصوص در این چند هفته ی گذشته، وضعیتی است که در آن قانون به هیچ چیز مشخصی ارجاع ندارد، اینکه فرد نمی داند با انجام دادن چه کاری و یا انجام ندادن چه کاری مرتکب جرم شده است. افراد همه در وضعیت "مجرمیت مجهول"ای زندگی می کنند که در آن قانون با خشونت، تمام زندگی را هدف می گیرد.
این مساله جدا از موضع قدرت در ایران ِ بحران زده ی کنونی نیست. قدرت خود را در موقعیتی یافته است که در آن دیگر نمی تواند با قوانین و ابزارهای موجود عمل کند و به ناچار همه چیز وابسته به تصمیم مرجع قدرتمندتری می گردد که بتواند در این شرایط قوانین موقتی وضع کند، جایی که سیستم قضایی از قواعد درونی خود خارج شده و وارد نظام فراقضایی می گردد. لزوم وضع قوانین موقتی که شاید ما از بیرون آن را وضعیت بی قانونی می انگاریم، همان وضعیتی است که در آن، همه چیز حول و حوش یک "ضرورت" شکل می گیرد. ضرورت همیشه معطوف به یک موقعیت خاص است (مانند وضعیت کنونی ایران) و خود را مطابق با مقتضیات آن و حتی ادبیات شناخته شده در آن عرضه می کند؛ چنانکه در صحنه قدرت سیاسی ایران امروز از آن با عنوان "مصلحت" نام برده می شود. این "ضرورت نه منشا قانون است و نه قانون را به تعلیق در می آورد : ضرورت به این معنا چیزی جز خارج کردن یک مورد خاص از حوزه ی مواردی که به معنای دقیق کلمه دایره کاربرد هنجار را می سازند، نیست." بنابراین در چنین وضعیتی یا هیچ قانونی به رسمیت شناخته نمی شود یا قوانین جدیدی وضع می شوند که در نظام سیاست عمومی، بیان همگانی نیافته اند.
در پایان این متن آمده است: حال سئوال اینجاست که این ضرورت که توسط مرجع قدرتمندتر، بعنوان توجیه گر فراروی از قانون مورد استفاده قرار می گیرد، چگونه خود را با سیستم قضایی تطبیق می دهد؟ به نظر می رسد حداقل چیزی که می تواند تثبیت این وضعیت را در قانون تضمین کند، لزوم یک رابطه ی صوری با نظام قضایی است. یعنی دست کم اگر موارد اتهام به طور دقیق در قانون مشخص نشده اند، تلاشی موجه به لحاظ حقوقی برای استنتاج موارد جرم از نظام کیفری صورت پذیرد و علاوه بر آن دادگاه شرایط یک قضاوت عادلانه (اعم از حضور وکلا، تفهیم اتهام و...) را داشته باشد. این رابطه صوری چیزی است که عدم آن در وضعیت کنونی ایران، پدیده ی جدیدی در دستگاه سیاسی – قضایی است.
دادگاهی چهره های سرشناس اصلاحات در ایران، صرفنظر از محتوای پوچ و نامعقول اتهامات و فرآیند اعتراف گیری، از این حداقل، یعنی وجود یک رابطه ی صوری با دستگاه قضایی برخوردار بود که در روند بازداشت و دادگاهی متهمان خود را نشان می داد. بعلاوه، از آنجایی که سابقه ی فعالیت سیاسی این افراد در پرونده های آنها موجود است، خرد جمعی می تواند ارتباط منطقی بین اتهامات وارده بر آنان و رویه های فاسد نظام قضایی وابسته به دولت کودتا برقرار سازد. اما زمانی که با مساله ی بازداشت شبانه و دادگاهی افرادی مانند خانم کارمند سفارت فرانسه مواجه هستیم که دو روز بعد از بازداشت، به صورت ناگهانی در دادگاه حاضر می شود و به "خطاهای" خود اعتراف می کند، به نظر می آید که مراجع قدرت، حتی وقت خود را برای حفظ جنبه های صوری قراردادهای قضایی و قانونی نیز صرف نمی کنند، قراردادی که از ارسال احضاریه، حق ِ داشتن وکیل ولو تسخیری، بازجویی و تفهیم اتهام، تا مراسم روز ِ محاکمه را در بر می گیرد. این وضعیت را می توان بهت زدگی کامل کلیت یک نظام سیاسی نامید. جایی که دستگاه سیاسی ـ قضایی ایران، دیگر با تعدادی آشوبگر، جاسوس و یا برانداز روبرو نیست، بلکه در بدبینانه ترین حالت، با یک جمعیت پنجاه میلیون نفری از آشوبگر و جاسوس و برانداز مواجه است و دقیقا به همین دلیل بسیار ساده، فرصت برقراری حداقلی از رابطه ی صوری با نظام قضایی کشور را از دست می دهد. بدین ترتیب است که یوزف ک. بعنوان نماد تنهایی فرد در برابر قانون، ، شاید مصداق کاملا درستی برای محاکمه های از نوع ایرانی نباشد. چرا که در جریان محاکمه های چند روز گذشته، بازیگران نقش متهم، تنها کسانی نبودند که روبروی دوربین ها، صحنه ی اعتراف آنها را شاهد بودیم، بلکه جمعیت ِ خارج از دادگاه نیز به اشکال مختلف، از عهده ی ایفای نقش متهم برآمدند. چه با فریادهای "حمایت، حمایت" پشت درهای دادگاه، چه با تغییر پروفایل صفحات فیس بوک به "منم اعتراف می کنم."
درست دو ماه پیش در چنین روزی، نزدیک به چهل میلیون ایرانی با حضور و شکوهی بیسابقه به پای صندوقهای رای آمدند تا یک "نه" بزرگ را بعد از چهارسال به رئیسجمهور بیکفایت سابق و رئیس دروغپرداز فعلی دولت کودتا تحویل دهند و به او بگویند که تو نماینده ملت ایران نیستی!
اما با تقلبی از پیش طراحی شده و در عین حال به غایت ناشیانه، او و حامیان سرکوبگرش، تصمیم گرفتند گوشها و چشمهای خود را به روی این "نه" بزرگ ببندند و به جای آن به روی مردم آتش بگشایند. آنان به اشغال و تصرف غیرشرعی و ضدقانونی کرسی ریاستجمهوری که از آن جمهور مردم بود و بارها توسط علما و مراجع نیز مورد تردید و تحریم واقع شد، کفایت نکردند و با کشتن، شکنجه دادن و به بند کشیدن فرزندان ملت، روز بیست و دوم خرداد را برای همیشه به روز اعتراض ملی به کودتا علیه رای و اعتماد ملت بدل کردند.
قبلا هم در همینجا گفته بودیم که بیست و دوم خرداد با آن همه شکوه میتوانست تبدیل به یک حماسه و غرور ملی شود، اما با ستم مضاعفی که بر ملت رفت، تبدیل به یک فاجعه ملی شد که بزرگترین مقتول آن «جمهوریت نظام» بود. در چهلم «درگذشت جمهوریت» بود که همینجا نوشتیم: «امروز ایران و ایرانی در خطر است و جای هیچ جانبداری جناحی و سکوت مصلحتی نمانده؛ چرا که مصلحتی بالاتر از حقیقت نیست» و امروز که درست در دومین ماهگرد تجاوز به حق ملت قرار گرفتهایم، باز هم همین خطر را به مراتب عمیقتر و شدیدتر از دو ماه پیش احساس و اعلام میکنیم.
هرچه از بیستو دوم خرداد دورتر میشویم، یک روز به تقویم مبارزات اجتماعی و سیاسی نسل جدید آزادیخواهان و عدالتطلبان ایران افزوده میشود. برای زنده ماندن این صدای اعتراض و برای جاری نگه داشتن رود امید و انگیزه مبارزه در پهنه دشت ایران، به این فکر افتادیم که از این پس در ماهگرد این کودتای سرخ و سیاه، یعنی در بیست و دومین روز هر ماه، به خودمان یادآوری کنیم که دو ماه پیش، سه ماه پیش، چهارماه پیش و ... خلاصه چنین روزی بود که طوفانی به پا شد و سپهر سیاستورزی ایران را به میدان جنگ آزادی و استبداد بدل ساخت.
این یادآوری بیشک کمک خواهد کرد تا داغ شهادت سهرابها، کیانوشها، نداها، محسنها و ننگ به بند کشیده شدن نبویها، تاجزادهها و رمضانزادهها را از یاد نبریم و بدانیم هر یک ماه که از آن روز سیاه میگذرد، یک روز از عمر این دولت کودتاچی و مستعجل کم و سی یا سی و یک روز به افتخار جنبش سبز مقاومت ملی افزوده میشود.
«موج سبز آزادی» با همراهی شما همراهان جنبش سبز، از این پس در بیست و دوم هر ماه و در ماهگرد تصاحب قدرت توسط کودتاچیان، ضمن یادآوری روز فاجعه ملی و وقایع پس از آن، نفسی عمیق برای آغاز سی روز دیگر از روزهای مقاومت خواهد کشید و مجددا مبارزه را از سر خواهد گرفت.
این ماهگردها را تا سالگرد قتل جمهوریت به دست کودتاچیان ادامه خواهیم داد؛ گرچه امید سفت و سختی داریم که هنوز به سال نرسیده، عمر این دولت کودتایی مستعجل و محتضر سرخ به پایان برسد و دیگر نیازی به ماهگرد و سالگرد نباشد. اما حتی اگر از سال هم بگذرد، این صدای اعتراض سبز را تا آنجایی که ملت نه فقط رایش که حقش و تاوان خونهایی که بیگناه به زمین ریخته شد را بگیرد، در بیست و دوم هر ماه بلندتر از ماه قبل فریاد خواهیم کرد.
برای زنده و رسا نگاه داشتن این صدا به همراهی تکتک شما همراهان راه سبز مقاومت ملی نیازمندیم. برایمان درباره ایدههایی که برای هر ماهگرد به ذهنتان میرسد، بنویسید. به خاطر داشته باشید که در انقلاب مردمی و باشکوه ۵۷، همین مناسبتهای دورهای بود که به استیفای حق ملت انجامید؛ آن زمان مراسمهای چهلم شهدا در تنور مبارزه میدمید و شاید این زمان ماهگردهای پیاپی، آتش مقاومت ملی را در دل سبزهای ایران روشن نگه دارد.
از یادمان نرود که مقاومت را رهبر انقلاب اسلامی با همان چلهنشینیهای اعتراضی به نسل پدران ما آموخت و ما نیز شاگردان همان مکتبیم. پس بیست و دومین روز ماه را در تقویمهایتان علامت بزنید و با ایدههایتان، موج سبز آزادی را در سراسر ایران گسترش دهید.
بیش از 254 تن از مدیران ارشد 30 ساله نظام حمهوری اسلامی با انتشار بیانیه ای نسبت به شرایط فعلی کشور هشدار دادند و اعلام کردند : نظرهای انتقادی و راه حل های اصلاحی آقایان هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی و مهدی کروبی را باید جدی، همه جانبه و دلسوزانه برای کشور و نظام قلمداد کرد.
در این بیانیه که امضای مدیران سابق و فعلی نظام متشکل از وزرا، معاونان، استانداران، فرمانداران، روسا و استادان شاخص دانشگاه ها در دولت های اصلاحات، سازندگی، دوران جنگ 8 ساله و نمایندگان ادوار مجلس در پای آن به چشم می خورد تصریح شده است: اصرار بر حذف بخش مهمی از نیروهای اصیل انقلاب و اصلاح طلبان در قالب دستگیری های وسیع و محاکمه های نا موجه و نادیده گرفتن خواسته ها و اعتراض های بخش عمده یی از جامعه به نتایج انتخابات و نیز بی توجهی به پدیده های شومی مانند پدیده کهریزک که زشتی آن در عرصه ملی و بین المللی بر کسی پوشیده نیست، دامنه های این بحران را روز به روز شدیدتر و سرمایه های اجتماعی نظام را تخریب می کند. حداقل هایی برای خروج از این وضعیت بحرانی و نگران کننده می تواند اعتنا به همان پیشنهادهایی باشد که طی هفته های اخیر از سوی بزرگان و دلسوزان این کشور اعلام شده است.
متن کامل این بیانیه و اسامی امضا کنندگان آن به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امضا کنندگان این نامه در خاتمه درخواست هایی را مطرح کرده اند: "نظرهای انتقادی و راه حل های اصلاحی مراجع عظام، استادان دانشگاه ها و نخبگان کشور همچنین آقایان هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی را باید به عنوان حاصل مدیریت عالی نظام در قوه مجریه و مقننه تا پیش از دولت نهم جدی، همه جانبه و دلسوزانه برای کشور و نظام قلمداد کرد. باید باور کنیم که به کمک همین تجربه ها و آگاهی ها باید راهی برای خروج از این بحران پیدا کرد. اصرار بر حذف بخش مهمی از نیروهای اصیل انقلاب و اصلاح طلبان در قالب دستگیری های وسیع و محاکمه های نا موجه و نادیده گرفتن خواسته ها و اعتراض های بخش عمده یی از جامعه به نتایج انتخابات و نیز بی توجهی به پدیده های شومی مانند پدیده کهریزک که زشتی آن در عرصه ملی و بین المللی بر کسی پوشیده نیست، دامنه های این بحران را روز به روز شدیدتر و سرمایه های اجتماعی نظام را تخریب می کند. حداقل هایی برای خروج از این وضعیت بحرانی و نگران کننده می تواند اعتنا به همان پیشنهادهایی باشد که طی هفته های اخیر از سوی بزرگان و دلسوزان این کشور اعلام شده است."آخوندی (دکتر محمدصادق)، آرانی (مهندس علی)، آرمین (محسن)، آزاد ارمکی (دکتر تقی)، آستانه (محمود)، آشفته یزدی (دکتر کاظم)، آشوری، آقامیری (محمدعلی)، آقایی پور، ابتکار (دکتر معصومه)، ابراهیمبای سلامی، ابری نیا (دکتر کارن)، احمدی (علی اصغر)، احمدی نژاد (دکتر زهرا)، احمدیان (دکتر)، اسلامی (دکتر جعفر)، اسلامی (دکتر محمد)، اسماعیلی (مهندس محمد)، اعلانیان (دکتر مهدی)، افشار (دکتر حسین)، افشار (دکتر محمدهادی)، افشانی، افقه (مرتضی)، افقهی، الویری (مهندس مرتضی)، امامی (دکتر سیدجواد)، امامی (عبدالحمید)، امانی (شهربانو)، امینی (حسین)، انصاری (دکتر غلامرضا)، انصاری راد (حسین)، انصاری لاری (محمدابراهیم)، انصاری (جمشید)، اولیاء (علی اکبر)، باقری (علی)، باقریان نژاد، بخشنده (دکتر مهدی)، برخورداری (دکتر محمدعلی)، بروجردی (اشرف)، بقایی (دکتر فرشته)، بهرام (دکتر عباس)، بهزادیان (محمدرضا)، بیات (دکتر محمد)، پاینده (علی)، پشتان (دکتر جواد)، پنجه فولاد گران (محمدعلی)، پورسید آقایی، پورشریفی (دکتر حمید)، پورهاشمی (دکتر سیدجلال)، تابش (دکتر مسعود)، تابش (وفا)، تاج الدین (عبدالرحمن)، تاجیک اسماعیلی (دکتر عزیز الله)، تبادار (اسماعیل)، تحققی (مهدی)، ترک نژاد (احمد)، ترکاشوند (محسن)، ترکان (اکبر)، ترکان (مهندس اکبر)، تقوائیان (عزت الله)، تکفلی، توفیقی (دکتر محمدعلی)، جابریان (علی)، جلالی زاده (دکتر جلال)، جلالیان (دکتر علیرضا)، جلایی پور (دکتر حمیدرضا)، چراغعلی، چینی پرداز (رحیم)، حاجعلی فرد، حاجی (مرتضی)، حاجی میر آقا (دکتر حبیب)، حاضری (دکتر علی محمد)، حجتی (محمود)، حسین زاده (علی حسین)، حسین نیا کجیدی (محمد)، حسینی (دکتر سیدمحمود)، حسینی (سیداحمد)، حسینی (سیدمحمود)، حسینی (سیدصفدر)، حق شناس (ناصر)، حقیقت (مرتضی)، حناچی (دکتر پیروز)، حیدری (دکتر غلامرضا)، حیدری (علی)، خاتمی (سیدمحمد رضا)، خانزادی (دکتر مصطفی)، خانیکی (هادی)، خاوندی (دکتر علیرضا)، خرم (دکتر اسماعیل)، خرم (مهندس احمد)، خوانساری (مهندس مسعود)، خیرآبادی (دکتر مرتضی)، دادخواه (حسن)، دبیری (مهندس)، دنیامالی (معاون قالیباف)، دوزدوزانی (عباس)، دولتشاهی (دکتر محرم)، رازانی (دکتر اسد الله)، راستی (اسحاق)، راکعی (دکتر فاطمه)، رحمانی (علی اکبر)، رزمی (دکتر سیدحسن)، رسولی (حسن)، رسولی پور (دکتر رسول)، رسومی (عبدالرضا)، رضایی (دکتر علیگ)، رضایی بابادی (ابراهیم)، رضوی یزدی (حجت الاسلام محمد)، رعایایی (محمد)، رکن (دکتر امیررضا)، روح اللهی (دکتر محمدرضا)، زارع (ایرج)، زاهدی (عبدالمحمد)، زبردست (علی اصغر)، زحمتکش (علی اکبر)، زمانی قمی (محمود)، سازگارنژاد (امین)، سازگارنژاد (جلیل)، ساعدی (علی)، ساعی (دکتر علی)، سبحان اللهی (محمدعلی)، سراج (دکتر بهمن)، سراج زاده (دکتر سیدحسین)، سرمدی زاده (ابوالقاسم)، سعادت (قربانعلی)، سعیدنژاد (محمد)، سعیدی (لطف الله)، سفید (غلامعلی)، سلامتی (مهندس محمد)، سلامی (عبدالله)، سلطانی (دکتر ناصر)، سلطانی فر (مسعود)، سوداگر (دکتر احمد)، سیادت (عطاءالله)، سینکی (حسن)، شاه اویسی (حسین)، شدیدزاده (جاسم)، شریعتی دهاقانی (محمد)، شریف زادگان (دکتر محمدحسین)، شریفی (مجید)، شکوری راد (دکتر علی)، شکیبی، شورانگیز (کریم)، شهرابی (دکتر مهدی)، شیخ رضایی (دکتر محمدسعید)، شیرزاد (دکتر احمد)، صالح آبادی (علی)...
صالح جلالی (رضا) صالحی (دکتر محمدتقی)، صالحی (مهندس عبدالرحیم)، صحرائیان (غلامرضا)، صدیقی (دکتر مجتبی)، صفایی مقدم (مسعود)، صفایی (ذبیح الله)، صفایی (مقدم دکتر مسعود)، صوفی (علی)، ضیایی (دکتر وحید)، طالبی (عبدالله)، طالقان نژاد (محمد)، طاهری (حسن)، طهائی (حمید)، ظفرزاده، ظفرقندی (دکتر محمدرضا)، عابدی (دکتر مهرداد)، عدالت (دکتر حمیده)، عرب خابوری (دکتر داود)، عشقیار (دکتر نصرت الله)، عظیمی (مهندس احمد)، عمودی (قاسم)، غرقی امینی، غلامی (دکتر احمد)، غیاثی (محمد)، فائقی (سعید)، فتحی (دکتر سیدحمید)، فراهانی (دکتر محمدنقی)، فرهنگی (دکتر حسن)، فریدونی، فلاحی نژاد (دکتر مسعود)، فهیمی پور (مهندس مهدی)، فیوضات (دکتر ابراهیم)، قائم پناه، قانعی راد (دکتر محمدامین)، قبادیان (برات)، قدیانی (مهندس ابوالفضل)، قربانی (دکتر ایاز)، قمیشی (دکتر مهدی)، قنبری (دکتر علی)، قوامی (سیدناصر)، کاسنی (دکتر امیر)، کاظمی (دکتر عباس)، کبیری (احمد)، کثیری (دکتر نورالله)، کردوانی (روزبه)، کریمی (محمدعلی)، کسایی (دکتر احمد)، کشاورزیان (داود)، کلانتری (حمید)، کلانتری (دکتر عیسی)، کوچک زاده (دکتر لیلی)، کولائی (دکتر الهه)، کهزادی (پروین)، کیانوش راد (دکتر محمد)، کیانی (مهدی)، گرامی پناه (دکتر فریده)، لدنی (مسعود)، مبلغ (سیدمرتضی)، مجتهد سلیمانی (دکتر ابوالحسن)، محجوب (دکتر فاطمه)، محجوب (دکتر محمد)، محمدشهری (دکتر علیرضا)، محمدزاده (یحیی)، محمدی (دکتر تورج)، مدرس (حمید)، مدرسی (سیداحمد)، مرادی (دکتر علیرضا، تربیت معلم)، مرادی (دکتر مجید)، مزارچی (سیدمحمود)، مزروعی (رجبعلی)، مسجدجامعی (احمد)، مصوری منش (اکرم)، مطهری (دکتر پوریا)، مظفری نژاد (حسین)، معتمدی (دکتر سیداحمد)، معیدفر (دکتر سعید)، معین (دکتر مصطفی)، معین (مهندس فتح الله)، مفتخری (دکتر حسین)، مقیمی (محمدحسین)، ممویی (مرتضی)، ممویی (دکتر مرتضی)، منائی (جواد) منش (دکتر سیدعلی اصغر)، موسایی (مهندس منوچهر)، موسوی (دکتر سیدیعقوب)، موسوی (سیدجابر)، موسوی (سیدجعفر)، موسوی (میرطاهر)، موسوی لاری (سیدعبدالواحد)، مهرفرد (مسعود)، مهیمنی (محمدهاشم)، میدری (دکتر احمد)، میرسلیم (دکتر مجتبی)، میرقاسمی (دکتر اصغر)، میرلوحی (سیدعلی اکبر)، میلی منفرد (دکتر جعفر)، ناصری طاهری (دکتر عبدالله)، نبیونی (دکتر محمد)، نجفی (دکتر محمدعلی)، نعیمی پور (محمد)، نکوئی (سیدعلی)، نوروززاده (رضا)، واجدسمیعی (دکتر هاشم)، هاتفی (غلامرضا)، هاشم زایی، هاشمی (فائزه)، هدایتی (دکتر سیدهاشم)، یزدانفر (دکتر عباس) و یزدانفر (عباس).
مرتضي كاظميان
بازداشتگاه کهریزک، پس از رسوایی و بدنامی، و بهدنبال جان باختن مظلومانی چون محسن روحالامینی، تعطیل شد. اینک دیگر نشانی از بازداشتگاه مخوفی بهنام کهریزک نیست؛ اما آیا تمهیدات لازم برای جلوگیری از بدرفتاری با متهمان و بازداشتشدگان، اندیشیده شده است؟ نقطه عزیمت این یادداشت، تصریح اصل سی و هشتم قانون اساسی است؛ آنجا که تاکید میشود: "هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است."
وقتی سخن از بدرفتاری و شکنجهی متهمان به میان میآید، ذهن مخاطب عام به سوی چوب و فلک و تازیانه و مشت و لگد سوق مییابد. اما اگرچه اینها که ذکر شد، شکنجهاند، ولی همهی شکنجهها، فیزیکی نیستند. در اعلامیهای كه در سال 1975 علیه شكنجه منتشر و توسط سازمان ملل تایید گردد، شكنجه بهمعنای تمام عملیاتی معرفی شده است كه بهوسیلهی آن درد یا رنج شدید روحی یا جسمی تعمدا توسط كارگزاران عمومی یا شخص ثالث اعمال میشود تا از قربانی یا شخص دیگری، اطلاعات یا اعترافاتی گرفته شود. مطابق این تعریف، هنگام شكنجه فرد به سبب كاری كه انجام داده یا گمان میرود كه انجام داده است، مجازات میشود.
همین ملاحظات و نیز تجربیات تلخ پیشگامان انقلاب اسلامی از مبارزات با نظام اقتدارگرا و دیکتاتوری پهلوی بود که موجب شد هنگام تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، حداکثر ملاحظات و تمهیدات اندیشیده شود که در نظام نوپا (جمهوری اسلامی) تجاوزی به حقوق اساسی شهروندان و کرامت انسانها صورت نگیرد. مطالعه و مرور مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی در هنگام تصویب اصل ممنوعیت شکنجه بسیار ارزشمند و قابل تامل است. این اصل، در جلسه پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی به تاریخ سوم مهرماه 1358 مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت و نهایی شد. مرور مختصری از بحثهای مطرح شده در آن جلسهی تاریخی، بس مفید است.
رئیس مجلس (آیتالله منتظری) اصل مورد بررسی را قرائت میکند: "شکنجه به هر نحو برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود." اکرمی، از اعضای مجلس تذکر میدهد: "به نظر من اینجا یک کلمه باید اضافه بشود برای اینکه در گذشته در وزارت آموزش و پرورش بعضی از معلمان نادان، دانشآموزان را شکنجه می کردند؛ به همین جهت باید نوشته شود:شکنجه مطلقاً و بهویژه به هر نحو..." آیتالله مشکینی اظهار میدارد: "شکنجه به هر نحو برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است؛ ما معتقدیم که این یک امر غیراسلامی و غیرانسانی است و رای هم به این میدهیم؛ ولی بعضی از مسائل باید مورد توجه قرار گیرد، مثل اینکه احتمالاً چند نفر از شخصیتهای برجسته را ربودهاند و دو سه نفر هستند که میدانیم اینها از ربایندگان اطلاع دارند و اگر چند سیلی به آنها بزنند ممکن است کشف شود. آیا در چنین مواردی شکنجه ممنوع است؟" آیتالله بهشتی پاسخ میدهد: "آقای مشکینی توجه بفرمایید که مسئله، راه چیزی باز شدن است. به محض اینکه این راه باز شد و خواستند کسی را که متهم به بزرگترین جرمها باشد یک سیلی به او بزنند مطمئن باشید به داغ کردن همه افراد منتهی میشود. پس این راه را باید بست. یعنی اگر حتی ده نفر از افراد سرشناس ربوده شوند و این راه باز نشود جامعه سالمتر است." جالب توجه آنکه آیتالله یزدی در این جلسه میگوید: "اینجا نوشته است «شکنجه به هر نحو». ظاهراً شکنجه، شکنجه جسمی است ولی عبارت «به هر نحو» همانطور که آقایان فرمودند انواعش هست، اما شکنجه روانی و معنوی یعنی ایجاد محیطی بکنند که طرف شکنجه ببیند و ناراحت بشود، این عبارت منع این کار را نمی رساند... منظور از «به هر نحو» انواع شکنجه جسمی است و مثل اینکه منع شکنجه روانی از این عبارت فهمیده نمی شود، منظورم این است که تعبیری باشد که آن را هم بفهمند." رئیس جلسه (آیتالله منتظری) تایید و تصریح میکند: "یعنی بنویسند شکنجه جسمی و روانی. بسیار خوب پیشنهادی است." و آیتالله ربانی شیرازی بحث را تکمیل میکند: "بنویسند: هرگونه شکنجه". در ادامه، آیتالله مکارم شیرازی نیز اظهار میدارد: "در تمام دنیا شکنجه ممنوع است، در اسلام هم ما جایی در تاریخ نداریم که کسی را برای اقرار گرفتن، شکنجه کنند؛ پس هم از نظر اسلامی و هم از نظرات دیگر این کار ممنوع است. سابقاً که خود ما محکوم بودیم شکنجه را منع میکردیم ولی حالا که حکومت به دست ما افتاده چرا شکنجه را منع نکنیم؟ اگر این کار را نکنیم خیلی اثر سوء می گذارد." ... درنهایت اصل 42 (اصلی سی و هشتم) قانون اساسی به شرح زیر و بدون هیچ مخالفی تصویب میشود: "هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است، اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود."
چند سال پیش (1380) که پس از آزادی به قید وثیقه از بازداشتگاه 59 همراه با جمعی دیگر از فعالان ملی ـ مذهبی متنی را در اعتراض به برخی بدرفتاریهای صورت گرفته با خود، منتشر کردیم، بعضی از مفاد آن موجب پرسشهای طعنآمیز و حتی باعث برخی واکنشهای نقدآلود شد. آنجایی که حتی از محدودیتها در مورد "قضای حاجت" و استفاده از دستشویی، سخن بهمیان آمده بود، یا برخی موارد مشابه. دیر زمانی اما نگذشت که اندک اندک، برخی "حکایت"ها از پرده برون افتاد. آنهایی که بعدتر و در مقاطع گوناگون، اینجا و آنجا بازداشت شدند، پس از آزادی، نکات مشابهی را مورد اشاره و تایید قرار دادند. چنین بود که مفهومی به نام "شکنجه سفید" در محافل سیاسی و مطبوعاتی ایران، بیش از پیش مورد تامل قرار گرفت. نوعی شکنجه روانشناختی مبتنی بر "محرومیت حسی" و "ایزوله کردن" قربانی و بازداشت شده که موجب تخریب "هویت شخصی" وی و کاهش محسوس "محصولات فکری" او میشود. در این نوع از شکنجه، اگرچه شاید از لحاظ فیزیکی و جسمی، آسیبی محسوس به جسم متهم وارد نمیشود، اما روح و روان قربانی در سلولهای انفرادی تحت تاثیر و تحت فشار قرار میگیرد. بهعنوان نمونه، به متهم اطلاعات غلط و البته ناگوار داده میشود؛ مواردی نظیر اینکه مادر او بهخاطر شرایط جدید، سکته کرده و در حال فوت است؛ یا بستگان (همسر یا برادر و خواهر) وی نیز بهخاطر "عدم همکاری" او در معرض بازداشت قرار دارند و...
شکنجه تنها آسیب رساندن با مشت و لگد به بازداشت شده نیست؛ جلوگیری از خوابیدن متهم به مدت طولانی (گاه تا چند شبانه روز) یا قطع کردن مداوم خواب فرد و بههم ریختن ساعات استراحت و خواب وی؛ وادار نمودن قربانی به ایستادن و یا قدم زدن برای مدت طولانی (متجاوز از یک شبانه روز)؛ نگاه داشتن متهم بهصورت برهنه در شرایط سخت (سرمای شدید یا گرمای طاقتفرسا)؛ ممانعت از استفادهی بازداشت شده از دستشویی برای ساعات طولانی و وادار شدن وی به قضای حاجت در سلول؛ تحمیل تشنگی و گشنگی به قربانی؛ بازجوییهای طولانی مدت و توام با بحث و جدل به ظاهر بیپایان و درگیر کردن متهم با پرسشهای بیشمار و حتی بیارتباط، و تلاش برای فرسودن و خسته ساختن ذهن و روان بازداشت شده؛ تحقیر شدید متهم (مثلا" واداشتن وی به برهنه شدن پیش چشم دیگران یا مجبور ساختن قربانی به مشابه سازی خود با حرکات و صدای برخی حیوانات)؛ و... همه و همه از جمله مواردی هستند که اگرچه در ظاهر واجد آسیبهای فیزیکی و جسمی و جراحت بر پیکر متهم، نیستند، اما تبعاتی بههمراه دارند که غیرقابل اغماض و انکار هستند. اینجا، ذهن و روان و روح متهم است که آسیبهایی طاقتفرسا را متحمل میشود؛ آسیبهایی که گاه رهایی از آنها بسی دشوارتر از رنجهای ناشی از جراحات فیزیکی و جسمی است.
یکی از پرسشهای مهم و ایران امروز، ناظر به همین موضوع و دلنگران همین مقوله است. چنانکه در اخبار رسمی آمده، در اقدامی در خور تقدیر و باارزش، بازداشتگاه کهریزک تعطیل و جمع شده است، و مسئولان و مجریان بدرفتاریهای صورت گرفته در آن، مورد بازخواست قرار گرفته و مغضوب و طرد شدهاند. آیا افکار عمومی میتواند از این اطمینان خاطر و آرامش ذهنی و روانی برخوردار باشد که بدرفتاری با متهمان، به هر صورت و شکل، در تمامی بازداشتگاههای جمهوری اسلامی، منتفی شده و متخلفان، مورد بازخواست و محاکمه قرار میگیرند؟ آیا چنانکه در قانون اساسی تصریح شده است، اعمال "هرگونه شکنجه" (به قید هرگونه توجه فرمایید) علیه متهمان و بازداشتدگان، منتفی و ممنوع و محال است؟ بازداشتگاه کهریزک تعطیل شده است، بدرفتاری با متهمان، به هر شکل و گونه، چطور؟
سران واقعی قدرت در طول بيست سال گذشته، و از نخستين روزهای آن، با صراحتی کمنظير در قول و فعل خود، بارها و بارها بر اين تأکيد کردند که کمترين اعتقادی به دمکراسی، به اصلاح، به مشارکتِ جدیِ حتی نزديکترين ياران و همرزمان و همراهان سابق ندارند. گفتند و نشان دادند که از هر ابزاری برای به حاشيه راندن آنان استفاده میکنند، و هيچ چيز، و دقيقاً هيچ چيز، مثلاً اين که در گذشته چه فعاليتهای مهم و سرنوشتسازی برای ايجاد و نجات اين نظام انجام دادهاند و تا چه اندازه يار وفادار و مورد تأييد و وثوق بنيانگذار اين نظام بودهاند، کمترين تأثيری در تلقی آنان به عنوان دشمن، يا لااقل رقيبی که اگر تابع مطلق نمیشود، بايد بکلی مضمحل گردد، نخواهد گذاشت. تمامی تلاشهای طاقت فرسای اين جريانات (از نهضت آزادی، و ملی- مذهبیها تا سازمان مجاهدين انقلاب و مجمع روحانيون مبارز و اخيرتر جبهة مشارکت) و نيز بسياری از شخصيتهای مستقل اما نزديک به اين تفکرات (حتی در خارج از کشور)، در خصوص ابراز اسلاميت و حتی ولايت و/يا داشتنِ ارادة اصلاح و نه تخريب، و تاکید بر نيت خود مبنی بر تقويت نظام و نه براندازی آن، ذرهای مورد قبول ارکان اصلی و هستة سخت قدرت در اين نظام واقع نشد؛ نه به اين دليل که آنرا باور نداشتند و دروغ میپنداشتند، نه، صرفاً به اين سبب که يک حکومت مطلقه میخواستند که هيچ مزاحمی نداشته باشد؛ فرقی نمیکرد که مذهبی باشند يا نه، خوش طينت و خوش نيت باشد یا نباشد ، وابسته به خارج باشد یا نباشد ، يار امام باشد یا نباشد. و هر چه آن جماعت در اين کار کوشيدند، از اين سو جز تکذيب و تحقير پاسخی نگرفتند و عجب که کماکان بر اين سيره پای فشردند که اميد بورزند و به دیگران امید بدهند که میتوانند به حکومت بقبولانند که نفع آن در حداقل اندکی مشارکت و اندکی دمکراسی و برخی اصلاحات حداقلی است. بيائيد انصاف بدهيم که هستة سخت حکومت به چه زبانی بايد به اين جماعت میفهماند که: من تمام قدرت را میخواهم؛ اصلاح هم نمیخواهم؛ هرگونه مقاومتی را هم به شدت درهم میشکنم؛ و پروای هيچ چيز هم ندارم برای همه صاحب نظران معلوم بود که ماجرای تأييد صلاحیت آقای خاتمی برای نامزدی دوره هفتم ریاست جمهوری، محصول يک برآورد تاکتيکی حساب شده از جانب قدرت حاکم بود که اصلاً غلط هم نبود؛ اما اين که اوضاع، از قضا و بهشکلی ناباورانه برای همه، به سمتی رفت که ايشان با چنان رأيی برنده شد، يک حادثه غيرقابل پيشبينی بود؛ و چون غيرقابل پيشبينی بود، فرصتی نبود تا بلافاصله چارهای انديشيده شود. اما مشکلی هم نبود؛ او را بسیار زود در تنگنایی عجیب قرار دادند و انبوهی از مصائب را بر سر او ريختند و او هم که جسارت و شجاعتی نداشت که لااقل کناره گيرد. پس انتظار تکرار دوران خاتمی از سوی نیروهای تحولخواه از دو جهت خطا بود: هم اين که نمیگذاشتند، هم اين که اگر هم میگذاشتند، در عمل بيفايده بود در ماجرای انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری در سال ۸۴ تصور هسته اصلی قدرت اين بودکه مردم مهم نيستند؛ اگر در رأی دادن خطا میکنند، ما خطايشان را اصلاح میکنيم. حال چگونه عده ای انتظار داشتند که در جریان انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری چيزی عوض شود؟ ما هرگز جمهوری نبودهايم، که بخواهيم جمهوری بمانيمبله، اين هم راست است که بسته به برخی خصايل روانی فلان امير و فلان مدير و فلان ژنرال ...، گاهی فشارها اندکی، فقط اندکی، کمتر يا بيشتر شده است، اما در مجموع تفاوت چندانی در وضع و شرایط به وجود نیامده است. آنان که به هر قصد و نيتی در اين فهم بديهی خدشه کردند، اينک در سلولها در حال تفکرند. آيا به اشتباه خود پی میبرند؟ اميدوارم، گرچه مطمئن نيستمبرغم اين تفاصيل اما، شبهانتخابات ۸۸ باوجود خساراتش، شکست مردم نبود. کارناوالهای شادی، که در هفتههای منتهی به ۲۲ خرداد راه افتاد، جلوههای جذابی از اميد و شادی و رقص و پایکوبی و همدلی و غمگساری و نوستالژی روزگاران خوش را نصیب این مردم خموده کرد. درست است که به فاصله کوتاهی غرور آنان را به شکلی حيرتآور که بیانگر وجود اختلال وخیم ديگر آزاری نزد صاحبان قدرت بود، شکستند، و عزيزانی را به خون نشاندند، ولی مردم اگر آنچنان که میخواستند پيروز نشدند، شکست هم نخوردند؛ يعنی وضعشان بدتر از قبل نشد. از اين آراء بيسابقة که برخی طمع مشروعيت میبردند، چنان وضعی بههم برآمد که ايران و دنيا، حتی آنان که از شدت خودفريبی و مثبت اندیشی و خیالبافی، چشم و گوش خود بر واقعيات بسته بودند، ناچار از فهم اين شدند که ما در چه وضعيتی هستيم. جداً بر اين باورم که چيزی روی نداده که بارها و بارها روی نداده باشد، مشکل فقط اين بود که برخی اصرار داشتند، بهرغم انبوه شواهد، برای منافع يا از سر ترس يا عادت يا محافظهکاری ، آينه شبانه را ترجمه صبوح کنند. اين که اين بار رسوائی قدری بزرگتر و قدری صريحتر بود، اصل ماجرا را چندان عوض نمیکند؛ ما همانيم که بوديم. با اين حال، اگر آنچه رخ داد کمک کرده باشد تا اينک خرده بهانهها هم از ميان برخاسته و اميدوار شویم که ديگر هيچ اصلاحخواهی در پی اغفال خود و خلق برنيايد، و برای تغيير اين وضع، راهی به جز شکايت بردن به خدا و/ يا تکدی لطف از خدايگان در پيش گيرد، دستاورد بدی نيست. آيا در آينده ديگر کسی تک مضرابهای انتخاب ميان بد و بدتر را ساز خواهد کرد؟ آيا ديگر هيچ حزب و گروه و فردی در هيچ انتخاباتی، به هر بهانه و توجيهی "نامزد" معرفی خواهد کرد؟آيا کسی در تمام تاريخ، وضعيتی سراغ دارد که، از حيث اخلاق، ميان ادعا و عمل، اين ميزان فاصله باشد؟ در عين حال، آيا کسی در تمام تاريخ، وضعيتی سراغ دارد که اين سان با بیپروائی، با تحقير کردن تمامی معيارهای درک بديهی و عقل جمعی، همه عالم جز خود را به هر صفت زشتی متهم کند، در حالی که ماجرا به وضوح معکوسِ اين است؟ و آيا واقعاً اين موارد فقط در اين چند روز رخ داد؛ يا ديرزمانی است که وجود داشت؟اما راجع به آينده و اينکه چه بايد کرد و چه واقع میشود. من در کتابها و مقالات خود نوشتهام که انقلاب يک فعاليت برنامهريزی شده نيست. يک واقعة بسيار کمياب است. هميشه همه جا پتانسيل شورش در مردم ناراضی هست؛ کم يا زياد. اين حکومتها هستند که، در قريب به اتفاق موارد، نمیگذارند شورشها تبدل به انقلاب شوند و انقلابها پيروز شوند. انقلابها فقط در صورتی پيروز میشوند که حکومت در ضمن جنگهای شديد و يا ورشکستگی شديد مالی به شدت ضعيف شده باشد بگونه ای که اصولاً نتواند نيروی ضد شورش خود را بسيج کند (مثل انقلاب روسيه) يا اصلاً حکومت مرکزی مقتدری در کار نباشد (مثل انقلاب چين)، يا حکومت به دليل دلرحمی يا سستعنصری حاکم نتواند به موقع و با شدت شورش را سرکوب کند (مثل انقلاب ايران و فرانسه). اين قبیل موارد بسيار کميابند و به همين سبب انقلاب پديدهای است بشدت کمياب. شايد در کمتر موقعيت تاريخی پتانسيل مخالفت و شورش به اندازه ايران امروز بوده باشد ولی سرکوب شديد و کنترل پليسی چندلايه مانع از پيشرفت هر حرکتی بوده و شده است. من بشدت علاقمندم که اين تبيين و تحلیل نادرست باشد؛ مشتاقم که نظريهام عملاً ابطال شود، ولی ظاهراً هنوز هم واقعيات گواه صحت آن است اين انتظار که اکثريت کسبه و کارمندان، يا حتی اقليتی قوی از آنان اعتصاب کنند، انتظار زيادی است. قطعاً برای بسياری زندگی در اين وضع بشدت بی ارزش و بي قدر شده است، اما شايد نه برای اکثريت؛ و تازه اين جمعيت هم غالباً از سوی خانوادههايشان تحت فشارند که کاری نکنند که جان بر سر آن بگذارند. میماند فئه قليلهای که آن هم در چنبره ناهماهنگی درونی و فشار بيرونی، کارآمدیِ محدودی دارد. بنابراين اگرچه اميد میرود که مخالفتهای مدنی مردم تداوم يابد و اين نظام لااقل برای چنين کارهائی مجبور به پرداخت هزينه شود، اما بايد تا همين جای کار را هم موفقيتی بزرگ دانست. اين تصور که اگر اوضاع کم کم آرام گيرد، نااميدی غالب میشود و احساس شکست درمیگيرد، اگرچه در مقام توصيف احوال مردم تا حدی راست است، اما بايد نسبت به آن هشدار داد. به هم اميد دهيم که راه درازی در پيش است و هيچ چيز پايان نيافته؛ افول برخی هيجانات ستودنی نبايد تعجب زيادی برانگيزد. بخش نه چندان کمی از مردم چه بسا در همين اوضاع درپی اين برآيند که، با برخی حمايتهای ناروا و ضد انسانی، از اين نمد کلاهی برای خود بسازند. بسياری هم ناراضیاند اما نه در حدی که جان خود را در معرض تهديد جدی قرار دهند. باقيمانده هم ممکن است تحت تاثیر ضعف امکانات ارتباطی و فشار و کنترل شديد و اخراج و دستگيری و زندان و ... کمتوان باقی بمانند. پس عجله نکنيم و در مورد نتيجه زودرس زياد خوشبين نباشيم. قطعاً روزی جشن استقرار انسانيت خواهيم گرفت، ولی آن روز معلوم نيست چندان نزديک باشد؛ چون انسانهای بد کم نيستند و انسانهای خوب هم غالباً نسبت معقولی ميان پوست و گوشت و خون و داغ و درفش و سرب نمیبينند. شجاعان و شهادتطلبان هم کماند و در عسرت و فشار. پس اميد را درازمدت تعبير کنيم و از همين دستاورد فعلی هم خشنود باشيم؛ به روشهای ديگر فکر کنيم؛ و از انساندوستان جهان استمداد کنيم
اما رهبر جمهوری اسلامی، در ديدار با اعضای دفتر رهبری، بدون اشاره به نام کروبی گفته است: «متاسفانه برخی از نخبگان دچار بی بصيرتی هستند. اصلاً ملتفت نيستند. يک حرفی يکهو به نفع جبههای ميپرانند که همتش نابودی بنای جمهوری اسلامی است.»
اين درحاليست که آقای کروبی در نامه خود از هاشمی رفسنجانی در خواست کرده که اين اتهامات را «به صورتی که صلاح می داند» با آيت الله علی خامنه ای در ميان بگذارد و نيز هياتی برای بررسی اين مساله تشکيل دهد.
آقای خامنه ای در سخنان خود نه تنها اشاره ای به تشکيل هيئتی برای تحقيق و بررسی اين اتهامات سنگين که در زندانهای کشور در روزهای پس از برگزاری انتخابات روی داده است نکرده بلکه با شتابزدگی، صرف انتشار خبر تجاوز به زندانيان را نيز معادل با نابودی نظام جمهوری اسلامی دانسته است.
رهبر جمهوری اسلامی توضيح نداده که چگونه تنها امر تقاضای تحقيق در موضوع تجاوز به زندانيان در روزهای پس از انتخابات می تواند منجر به نابودی نظامی گردد که شعار آن گسترش عدالت است و وی رهبريش را بعهده دارد.
از طرفی در همين رابطه، محسن رضايی، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام روز چهارشنبه ٢١ مرداد ماه گفته است با شنيدن اخبار مربوط به رفتار خلاف مأاموران عليه جوانان کشور می بايست عزای ملی اعلام کرد.
در سايت اينترنتی تابناک آمده است آقای رضايی در نشست خود با جمعيت حقوقدانان دفاع از حقوق بشر که برای ارائه گزارشی از رويدادهای اخير با وی ملاقات کرده بودند گفته است: «اگر در جمهوری اسلامی، رفتار خلاف حيثيت و اخلاقی از سوی يکی از مأموران انجام گيرد، بايد عزای ملی اعلام شود، چه برسد به اينکه اعمال شنيع عليه تعدادی از جوانان کشور صورت گرفته باشد.»
در همين حال بنابرگزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، مجيد انصاری عضو مجمع روحانيون مبارز که يکی از روحانيون بلند پايه و از چهره های شاخص نظام است درباره درخواست مهدی کروبی از هاشمی رفسنجانی، برای بررسی موضوع تجاوز به زندانيان گفته است:
«با کمال تاسف اينها صحت دارد و آدم بايد به قول اميرالمؤمنين آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اينجا برسد که چنين فجايعی رخ دهد... نه يک مورد بلکه متعدد بوده است.»
آقای انصاری به ايرنا می گويد: «اصل قضيه قطعی و اثبات شده و گزارش آن برای مقامات رفته است.»
مهدی کروبی در گوشه ای از نامه خود به هاشمی رفسنجانی نوشته است : «عدهای از افراد بازداشتشده مطرح نمودهاند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند که منجر به ايجاد جراحات و پارگی در سيستم تناسلی آنان گرديده است.»
در مقابل علی لاريجانی رئيس مجلس شورای اسلامی نيز در واکنش به درخواست مهدی کروبی بدون انتشار جزئيات و يا چگونگی تحقيقات مستقل کميته ويژه مجلس گفته است «موضوع آزار جنسی بازداشت شدگان کذب است.»
اما در همين گزارش «کميته ويژه مجلس برای بررسی وضعيت بازداشت شدگان» که آقای لاريجانی به آن استناد کرده تأکيد شده است که اگر «آقای کروبی شواهدی مبنی بر آزار و تجاوز جنسی در اختيار دارد» در اختيار مجلس بگذارد.
آقای لاريجانی موارد اعمال تجاوز جنسی در زندانهای ايران را در حالی کذب محض ميداند که کميته منتخب وی هرگز اظهارات مهدی کروبی را نشنيده است .
از بدو تأسيس جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته ، اتهام تجاوز به زنان ومردان به عنوان ابزار شکنجه توسط بازجويان در زندانهای کشورهمواره مطرح بوده است. سازمانهای غير دولتی مستقل ملی و بين المللی مدافع حقوق بشر نيز هرگز به زندانهای کشور برای تهيه گزارش دسترسی نداشته اند.
حال اين سؤال مطرح است که چه نهادی در جمهوری اسلامی موظف به پاسخگويی به درخواست مهدی کروبی است . اين اولين بار در تاريخ جمهوری اسلامی است که يکی ازمقامات درون حاکميت با شجاعتی بيسابقه بطور علنی خواستار تحقيق در مورد احتمال تجاوز به زنان و مردان در زندانهای کشور شده است.
چرا قوه قضائيه جمهوری اسلامی که طبق قوانين ايران مسئول اداره امور زندان ها کشور و حفظ جان و تضمين امنيت زندانيان است تاکنون هيچ واکنشی از خود نشان نداده است.
حضور پرشمار نيروهاي امنيتي در بازار تهران
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۵۹۴۵۷
ديروز در بازار تهران و در خيابانهاي منتهي به بازار، نيروهاي انتظامي و امنيتي حضور گسترده پيدا کرده بود. از چهارراه گلوبندک تا چهارراه سيروس موتورسواران نيروي انتظامي حضور داشتند و از ايستادن خريداران در پيادهروها و خيابانها جلوگيري ميکردند. به نوشته «سرمايه»، به گفته دبيرکل جامعه انجمنهاي اسلامي اصناف و بازار، اين اقدام در برابر پخش اطلاعيهاي مجهول انجام شد. برخي مردم و خريداران حاضر در بازار تهران که حتي در جريان اين اطلاعيه قرار نداشتند، از حضور نيروهاي انتظامي در بازار ابراز تعجب کردند. مهرداد.پ يکي از کساني که ديروز در بازار تهران حضور داشت، گفت: «در بازار هيچ تجمعي نيست اما حضور اين ميزان نيروي انتظامي در بازار، فضا را امنيتي کرده و موجب شده مردم دائم از يکديگر علت را بپرسند.»حاج احمد.م يکي از دکان داران بازار کفاشان نيز گفت: «برخي از همکاران که تعدادشان زياد نيست ديروز مغازههايشان را تعطيل کردند؛ اما تجمعي شکل نگرفته است. فقط حضور انبوه نيروهاي انتظامي و امنيتي در بازار موجب شده تا فضاي بازار دگرگون شود. خريداراني که ديروز مراجعه ميکردند دائم از ما علت اين فضا را ميپرسيدند که ما هم چندان درست نميدانستيم.» در اين شرايط که بازار تهران ديروز روز شلوغي را سپري ميکرد، گروهي از صدا و سيما براي تهيه گزارش در بازار مستقر شدند و در حال تهيه گزارش از وجود رونق در بازار بودند.دبيرکل جامعه انجمنهاي اسلامي اصناف و بازار نيز در اين زمينه گفت: «ديروز بازار تهران با تعطيلي مواجه نشد و شرايط آرام پيش ميرفت.» احمد کريمي اصفهاني ادامه داد: «اطلاعيهاي مجهول و نامفهوم طي روزهاي گذشته از طريق اي ميل براي اهالي بازار و مردم ارسال شده بود که از تجمع در بازار و تعطيلي دکانها حکايت داشت.» وي افزود: «به همين دليل نيروي انتظامي امروز در بازار تهران حاضر شد تا با تجمع احتمالي برخورد کند البته مشکلي پيش نيامد و تجمع و تعطيلي شکل نگرفت.»وي خاطرنشان کرد: «نبايد اين مسائل به بازار کشيده شود اگر هم اينچنين شود با آن برخورد ميشود. بازار بايد آرامش داشته باشد. فضاي اقتصادي براي شکل گيري نياز به آرامش دارد. بازار با هر نوع تجمع و برهم ريختگي فضاي بازار مخالف است.»
طرح ابتکاری ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی فاش شد
تابناک - كدخبر: ۵۹۴۳۰
سرویس بینالملل «تابناک» ـ ایران به دنبال ارايه طرحی برای تحریم هر گونه حمله نظامی به تأسیسات هستهای است.
«گلف نیوز» در گزارشی نوشت: این خبر که در «آسوشیتدپرس"»فاش شده، از سوی نماینده ایران در آژانس انرژی اتمی نیز تٱأید شده و در این باره، ایران نیز در صدد است که این طرح را در اجلاس آینده آژانس در ماه سپتامبر ارایه دهد؛ در این اجلاس، احتمالا صد و پنجاه کشور حضور خواهند داشت.
با وجود این، تحلیلگران بر این باورند که این ابتکار ایران برای جلوگیری از حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای این کشور است، در حالی که دیپلماتهای آگاه بر این باورند که ابتکار ایران برای جلوگیری از حمله نظامی به تأسیسات نظامی هر کشوری در هر زمانی است.
این گزارش میافزاید: علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این باره میگوید: «ما نگران حمله اسرائیل به ایران نیستیم. هیچ کس جرات نمیکند علیه ایران کاری کند، بلکه ما به دنبال چهارچوبی کلی و اساسی برای جلوگیری از حمله نظامی به تأسیسات هستهای در همه کشورها هستیم».البته در سال 1990 نیز قطعنامه مشابهای به همت ایران در آژانس با همین مضمون تصویب شد، اما سلطانیه، نماینده ایران در آژانس انرژی اتمی میگوید: به این علت که ایجاد تأسیسات هستهای در سراسر دنیا در حال افزایش است و هر گونه حمله نظامی به این تأسیسات، مشکلاتی ناشی از بخش رادیو اکتیو در سراسر دنیا پدید میآورد، تصویب قطعنامه جدید ضروری است.
به نظر میرسد، استفاده از همه ظرفیتهای آژانس، دستکم در بعد حقوقی، میتواند برای همیشه در برابر کشورهای گستاخی همچون اسرائیل ـ با وجودی که خود دارای سلاح هسته ای است ـ که کشورهای دیگر را متهم به ساخت سلاح و تهدید به حمله نظامی میکند، موانعی پدید آورد.
گفتنی است، با وجود محدودیتهای متعدد، به دلیل تسلط جوی سیاسی بر نهادی همچون آژانس انرژی اتمی، یکی از بهترین شیوههای اثبات حقانیت، استفاده از ظرفیتهای فنی و حقوقی آژانس است.
مسئولین دانشگاه علوم پزشکی اهواز روز شنبه مورخ 17/5/88 در اقدامی غیرقانونی و بدون هماهنگی با اعضای انجمن اسلامی دانشجویان و به بهانه تاسیس آزمایشگاه مرکزی دانشگاه، مبادرت به شکستن قفل و درب ساختمان مرکزی این تشکل و ضبط اموال آن نمودند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر این اقدام در حالی صورت گرفته است که هیچگونه حکم تخلیه و یا ابلاغ رسمی و کتبی از سوی مسئولین دانشگاه علوم پزشكی اهواز به انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه ارائه نشده است.
به نظر می رسد چنین اقداماتی بلافاصله پس از تنفیذ محمود احمدی نژاد و همچنین سخنان برخی مقامات مسئول وزارت علوم در ارتباط با برخورد با دانشجویان فعال در جریان انتخابات، به معنایی آغاز پروژه تسویه حساب با دانشجویان و دانشگاهیان باشد.
لازم به ذکر است طی روزهای بعد از انتخابات بیش از صدها دانشجو در شهرهای مختلف ایران بازداشت و برای صدها دانشجو احکام کمیته انضباطی صادر شده است. در شب حمله به کوی دانشگاه بیش از 150 دانشجو بازداشت و به ساختمان وزارت کشور منتقل شدند. روز گذشته یکی از نمایندگان مجلس وجود 16 دانشجوی زندانی در زندان اوین را تایید کرد.
فعالیت گسترده انجمن های اسلامی و فعالین دانشجویی طی روزهای قبل از انتخابات برای توقف روند فزاینده استبداد در ایران منجر به سرکوب گسترده دانشجویان در هفته های پس از انتخابات شده است.
بیانیه معروف ده ها انجمن اسلامی در پیش از انتخابات که اعلام کرده بودند "احمدی نژاد باید برود" یکی از اقدامات انجمن های اسلامی دانشگاه های کشور در فعالیت های پیش از انتخابات بود.
طی روزهای اخیر خانوادهی کیانوش آسا برای عمل به آنچه پرهیز از اغتشاش نامیده شده از سوی مٱموران امنیتی تحت فشار قرار دارند. کیانوش آسا متولد کرمانشاه، دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانهٔ پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد. پیکر وی در اثر اصابت گلوله توسط افراد لباس شخصی جان باخته، در تاریخ ۷ تیر در قطعه 58 پلاک 12 باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپرده شد. پنجشنبه گذشته، 15 مرداد ماه جاری و در جریان مراسم بزرگذاشت چهلمین روز درگذشت وی نیروی انتظامی به ضرب و شتم شرکتکنندگان در مراسم و استفاده از اسپری فلفل برداخت و دستکم ده نفر را بازداشت نمود. کامران آسا، برادر کیانوش آسا ضمن اشاره به تشدید فشارهای امنیتی از حضور خانوادهی خود در دفتر پلیس امنیت در سه روز اخیر خبر میدهد. آقای آسا صبح امروز به دادگاه انقلاب کرمانشاه احضار شده و جهت اخذ تعهد با تهدیداتی مواجه شده است. امروز، چهارشنبه اخباری مبنی بر احتمال بازداشت وی در شامگاه دوشنبه منتشر شد، این امر تا زمان تنظیم این اطلاعیه صحت ندارد. به گفته منابع آگاه بازداشتشدگان مراسم چهلم جهت انجام اعتراف علیه خانوادهی وی تحت فشار قرار گرفتهاند. این گزارش میافزاید: در برگههای بازجویی با نام بردن از این خانواده به عنوان عامل اغتشاش اتهام ترغیب سایرین برای سر دادن شعارهای ضد نظام به آنان وارد شده است.
**
دلفین مینویی فرستاده ویژه فیگارو درخاورمیانه
برگردان از دکتر نیما فرمین
احمدی نژاد به تسویه حساب با کسانی پرداخت، که با سیاست های او مخالف هستند، در این تسویه حساب، چند تن از گروه محافظه کاران بنیادگرا ی تندرو، که وی برخاسته از آن است، در امان نمانده اند. مبارزه پنهانی حاکمیت، به ویژه در مرکز نیرومند،" و ا و ا ک" به یک جنگ آشکار در آمده است.
به دنبال انتخاب دوباره احمدی نژاد، در 22 خرداد که به اعتراض گسترده ی مردم پایان گرفت، افشاگری های بسیاری در سایت های اینترنتی، و روزنامه های ایرانی ، گویای آن است، که پاکسازی واقعی در بطن "و ا و ا ک" آغاز شده است. احمدی نژاد، کم و بیش کنترل وزارت اطلاعات و امنیت کشور را در دست دارد.
در وبلاگ حسن یونسی، نماینده ی مجلس شورا، به برکناری چهار تن از کارمندان عالی رتبه " و ا و ا ک" اشاره شده است. وی فرزند علی یونسی، وزیر پیشین اطلاعات و امنیت کشوراست. به عقیده او، از روز تشکیل این وزارتخانه تا امروز، این نخستین بار است، که یک چنین پاکسازی آن هم برای منافع سیاسی به انجام رسیده است.
غلامحسین محسنی اژه یی، وزیر کنونی اطلاعات و امنیت کشور در ماه گذشته از سوی احمدی نژاد از این سمت برکنار شده است. گفته می شود، وی به دلایلی چند، از جمله مخالفت شدید، با پخش اعترافات تلویزیونی تظاهر کنندگان زندانی شده، که با زور و اعمال شکنجه گرفته شده بود، برکنار شده است.
از آن روز احمدی نژاد تلاش می کند، که یکی از عمال خود را که عموماً سپاهیان پاسدار می باشند، برگزیند. اعضای این نیروی ایدئولوژی رژیم، به روش های بنیادگرایانه افراطی شهرت دارند.
همین پاسداران هستند، که محاکمات دست جمعی را سازمان داده اند، که در آن کلوتید رایس، دانشگاهی فرانسوی در میان متهمین دیده شد. پاکسازی که اکنون در جریان است، گویای شکاف های تازه یی است، که ملایان حاکم به آن گرفتارند.
از دیدگاه احمد آوایی نماینده دیگر مجلس، اینک احمدی نژاد دست اندرکار تسویه حساب با همه ی کسانی است که با سیاست او مخالفند، وتنی چند از گروه محافظه کاران بنیاد گرای افراطی، که احمدی نژاد، برخاسته از آن است، نیزمشمول این پاکسازی ها، شده اند. به گفته ی او، پاکسازی که در بطن وزارت اطلاعات و امنیت صورت گرفت، بسیار نگران کننده است. او در سایت خبری" fararu.ir " می گوید، کار به آن جا کشیده است، که وی پاکسازی ، شخصیت های شناخته شده در تقوی و احترام به قانون را نیز مدنظر دارد.
این چنین پاکسازی در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه است. در سال 1979 که ملایان به حکومت دست یافتند، خمینی ترجیح داد، به جای آن که از صفر آغاز کند، تنی چند از ساواکی های قدیمی دوره شاه را مجددا بکار گمارد.
در سال های گذشته، کارمندان "و ا و ا ک" که به وفاداری به رژیم کنونی شهرت دارند، با اصلاحات محمدخاتمی رئیس جمهور پیشین، خود را هم آهنگ ساختند. در سال 1998 پس از افشا شدن، دخالت سرویس های "و ا و ا ک" در کشتار تنی چند اندیشمندان ایرانی ، وزیر اطلاعات و امنیت کشور از سمت خود استعفا کرد. پس از آن سرویس های محرمانه "و ا و ا ک" به رفتارهای خشونت آمیز پایان دادند.
ممانعت مجلس شورا
در انتخابات اخیر رئیس جمهوری بسیاری ازمامورین "و ا و ا ک" به میر حسین موسوی که اصلاح طلب بود، دلبستگی نشان دادند. این ابتکار با ناخوشایندی برنده ی این انتخابات روبرو شده است.
به عقیده حسن یونسی، نفر دوم وزارت اطلاعات و امنیت، که رئیس سرویس ضد جاسوسی است، به این دلیل برکنار شده است، که وی پندار دولت را که مبتنی برتوطئه اصلاح طلبان در انقلاب مخملی است نپذیرفته است.
سایت اینترنتی" alef.ir" که به احمد توکلی نماینده محافظه کار مجلس شورا نزدیک است، می نویسد برکناری سرپرست اداره فنی "و ا و ا ک" با 25 سال درستی و وفاداری حتمی به نظر می رسد. مشهور است، که وی به رهبر نزدیک است.
بنا برگفته سایت های خبری، احمدی نژاد خود را سرپرست این وزارتخانه اعلام کرده است. و به گفته حسن یونسی، دو ملا، حسین طائب و احمد سالک، که به محافظه کاران تندرو معروف ، و به سپاهیان پاسدار نزدیک هستند، او را در این کار یاری می دهند.
احمدی نژاد تا چند روز دیگر به یکدنگی خود ادامه می دهد. برای این که هیئت دولت، که وزیر اطلاعات و امنیت جز آن است، بتواند کار خود را آغاز کند، باید رای اعتماد مجلس را داشته باشد، مجلسی که بیش از همیشه، دستخوش دودستگی است.
12 اوت 2009
تارنمای فرهنگ ایران
www.farhangiran.com
یدالله جوانی صبح امروز پنجشنبه در همایش روحانیون سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، افزود: انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری شرایط جدیدی را بر فضای سیاسی کشور حاکم ساخته، به گونه ای که برای فهم بسیاری از اتفاقات پیش رو، چه در حوزه مسائل داخلی و چه در حوزه مسائل منطقه ای و بین المللی نیازمند شناخت درستی از شرایط جدید هستیم.
رئیس اداره سیاسی سپاه در ادامه گفت: در بحث انتخابات اخیر دو نگاه وجود دارد. بر اساس نگرش نخست در این انتخابات برخی نامزدها بد اخلاقی کرده و هواداران نامزدها نیز افراطی گری نمودند، پس از انتخابات نیز شتابزدگی هایی در میان نامزدها به وجود آمد و به هر حال قضیه ای پیش آمد که باید آز آن عبور کرد، اما نگرش دوم معتقد است اساسا دشمن برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری از مدتها پیش برنامه ریزی کرده و آن را بستری مناسب برای براندازی و تغییر نظام، در نظر گرفته است، ما نیز بر اساس شواهد و قراین معتقد به این نوع دیدگاه هستیم.
یدالله جوانی در ادامه گفت : وضعیت پس از انتخابات به تعبیر مقام معظم رهبری، فتنه عمیقی بود. اما با هوشیاری نهادهای انتظامی و امنیتی و درایت و قاطعیت معظم له، شعله های آن فروکش کرد. ولی بن این آتش هنوز خاموش نشده و می تواند دوباره برافروخته شود.
بیش از 30 نفر از شدگان حوادث بعد از انتخابات که در زندان اوین به سر می برند اعلام کردند در صورت عدم رسیدگی به وضعیت شان تا روز شنبه، از عصر روز شنبه دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر این مطلب توسط زندانیان به علاءالدین بروجردی دبیر کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز ارائه شده است.
برخی زندانیان به دلیل فشارها برای اعتراف گیری های غیرحقیقی و برخی دیگر به دلیل وضعیت نامشخص و بلاتکلیف خود تصمیم به اعتصاب غذا گرفته اند.
خبر اعتصاب غذای زندانیان از روز شنبه را یکی از زندانیان که به تازگی از زندان اوین آزاد شده است، به خبرنامه امیرکبیر اعلام کرده است.
پیش از این قوه قضائیه رسما اعلام کرد که در حوادث پس از انتخابات بیش از 4000 نفر بازداشت شدند که اکثر آنان آزاد شده اند، اما وضعیت بسیاری از بازداشت شدگان نامشخص است و برخی از آنان تاکنون هیچ گونه ملاقاتی با خانواده و یا وکلای خود نداشته اند.
تاکنون 2 جلسه دادگاه مربوط به متهمین حوادث پس از انتخابات برگزار شده است که به دلیل نقض ابتدایی ترین حقوق اولیه بازداشت شدگان، وکلای متهمین در این جلسات حضور نیافتند. برگزاری اینگونه دادگاه ها و نمایش اعتراف گیری های غیرانسانی از صداو سیما باعث اعتراض بسیاری از نهادهای حقوق بشری شده است.
میرحسین موسوی نامزد معترض به نتیجه انتخابات میگوید آنچه که امروز در زندانها میگذرد «به خوبی» نشان میدهد که ایران «نیاز به اصلاحات عمیق» دارد.
به گزارش وبسایت «قلم نیوز»، آقای موسوی صبح امروز چهارشنبه در دیدار با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، از «دروغهای پی در پی» برای توجیه حوادث پس از انتخابات انتقاد کرد و گفت: «هیچ یک از نیروهای دلسوز انقلاب نمیخواستند این حوادث روی دهد.» اشاره موسوی به برخوردهای خشونتبار نیروهای دولتی با معترضان به نتیجه انتخابات در دو ماه اخیر است که منجر به کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. میرحسین موسوی نتیجه انتخابات را نپذیرفته و دولت محمود احمدینژاد را «نامشروع» اعلام کرده است. میرحسین موسوی که در مناظرههای انتخاباتی، رقیب محافظهکار خود را به «دروغگویی» متهم کرده بود، در تازهترین اظهارات خود بدون اشاره به نام فرد یا جریان خاصی گفت: «بزرگترین دروغ آن است که خواست طبیعی مردم برای اصلاح را به بیگانگان نسبت دهند.» برخی فرماندهان نظامی و رهبران جریان محافظهکار از جمله کسانی هستند که در ماههای اخیر بارها از دست داشتن «نیروهای بیگانه» در حوادث پس از انتخابات سخن راندهاند. آمریکا و بریتانیا مهمترین کشورهایی هستند که دولت آقای احمدینژاد و دادستانی تهران آنها را به دخالت در امور داخلی ایران متهم کردهاند. واشینگتن و لندن این اتهامات را رد کرده و گفتهاند که مسئله انتخابات به مردم ایران مربوط است و آنها در این خصوص دخالت نخواهند کرد. در کیفرخواستی که در دومین جلسه محاکمه برخی معترضان به نتیجه انتخابات قرائت شد، ادعا شده بود که برخی دیپلماتها با ستاد میرحسین موسوی در ارتباط مستمر بودهاند؛ ادعایی که از سوی بهزاد قربانیاننژاد رئیس ستاد انتخابات موسوی رد شد. به گفته آقای موسوی «آیا حرکت اعتراضی مردم در جهت منافع بیگانگان است یا برگزاری دادگاههای نمایشی که در آن منافقین منفور را در کنار فرزندان و شخصیتهای انقلاب مینشانند؟ کدام یک به نفع آمریکا و انگلیس است؟» نخست وزیر پیشین ایران همچنین سئوال کرد: «آیا آمریکا ترجیح میدهد صدا و سیمای ما یک رسانه منصف و مورد اطمینان باشد یا با دروغگوییهای پی در پی اعتماد مردم را از دست بدهد؟» موسوی از مقامها و نهادهای مرتبط با بازداشتها در دو ماه اخیر نیز سئوال کرد: «آیا اگر آمریکا تمام قدرتش را بسیج میکرد میتوانست به اندازه اتفاقاتی که در زندانها افتاده است به کشور و انقلاب لطمه بزند؟» این نامزد معترض به نتیجه انتخابات در عین حال عملکرد و مواضع روزنامه کیهان را «همسو با بیگانگان» دانست و گفت: «روزنامه کیهان قشر فرهیخته و روشنفکر را مقابل نظام قرار میدهد.» موسوی در بخش پایانی سخنان خود از «اهانتها» علیه مهدی کروبی انتقاد کرد و افزود که این اقدامات در «خدمت منافع بیگانگان» است. مهدی کروبی در روزهای اخیر به خاطر انتشار نامهای که در آن خواستار تحقیق درباره «تجاوز» به دختران و پسران بازداشتی در بازداشتگاههاو زندانها شده، از سوی روزنامه کیهان و برخی محافظهکاران مورد انتقاد قرار گرفته است. علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی امروز چهارشنبه، تجاوز در زندان اوین و بازداشتگاه کهریزک به متهمان را تکذیب کرده است.
بازداشت گسترده نوكیشان مسیحی در شهرهای تهران و رشت
خبرگزاری هرانا : اکنون گزارشات جدیدی از بازداشت نومسیحیان در دو هفته اخیر میرسد . این بازداشت ها طی چندین نوبت در اطراف تهران و در رشت صورت گرفته است.
در تداوم بالاگرفتن فضای امنیتی و اقدامات پلیسی برای برخورد با معترضان وقایع اخیر که به کلیت جامعه کشیده شده است، در دو هفته اخیر موج بازداشت و بد رفتاریهای حکومت با مخالفان اکنون دامنگیر شهروندان مسیحی نیز شده است .
به گزارش كمیته مسیحیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در روز چهارشنبه ۲۲ مرداد ماه، به دنبال خبر دادگاهی "مریم و مرضیه " دو تن از نوكیشان مسیحی و درخواست مقام قضائی از آنها برای انکار باورهای دینی خود، اکنون اخبار جدیدی از بازداشت نومسیحیان در دو هفته اخیر میرسد . این بازداشت ها طی چندین نوبت در اطراف تهران و در رشت صورت گرفته است.
طبق گزارش دریافتی، بیش از ۳۰ شهروند مسیحی تاكنون دستگیر شده اند که ۸ نفر آنان همچنان در بازداشت و بقیه با قید وثیقه و ضمانت آزاد شده اند.این دستگیری ها که طی چند نوبت متوالی انجام شده نومسیحیانی را هدف گرفته است که عموما در خانواده های مسلمان متولد شده اند .
اخبار دریافتی حاکی از آن است که در روزهای ۸ و ۹ مرداد ماه سالجاری تعداد ۸ نفر از اعضای یک جمع نوکیشان مسیحی در شهرستان رشت ، در ۲ نوبت و در ۲ مكان متفاوت كه از آن به عنوان كلیسای خانگی یاد می شد با ورود تعدادی از ماموران لباس شخصی و نیروی اننتظامی بازداشت شده اند. این گزارش می افزاید ماموران انتظامی پس از بازداشت این افراد اقدام به بازرسی و تفتیش خانه های ایشان نموده و كلیه وسایل شخصی اعم از كتب، سی دی وكامپیوترهای آنان را ضبط و با خود برده اند. تاكنون از این تعداد ۷ نفرآنان با سپردن وثیقه آزاد ولی یک نفر آنان همچنان دربازداشتگاه اطلاعات استان در بازداشت به سر میبرد و از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست .
همچنین روز دهم مرداد ماه سالجاری نیز ماموران نیروی انتظامی به یک اجتماع مسیحیان در یکی از روستاههای منطقه ییلاقی فشم در نزدیکی تهران هجوم برده كه تعداد ۲۴ نفراز هموطنان مسیحی را بازداشت نموده اند .
طبق گفته شاهدان این یورش پلیس به نظر از قبل سازماندهی شده بود و با نیروی بسیار زیاد و خودروهای متعدد انجام گرفته است . بیشتر این افراد همان شب پس از بازجویی و با سپردن وثیقه آزاد شدند ولی ۷ نفراز آنها همچنان در مكانی نامشخص و در بازداشت به سر میبرند .
دستگیر شدگان " شهنام بهجت الله و ۶ تن دیگر به اسامی شاهین ، مریم ، موبینا ،مهدی ، اشرف و نریمان" در حال حاضر در مكان نامعلومی تحت بازداشت هستند. و خانواده های این افراد تا کنون نتوانسته اند هیچگونه تماسی با آنها داشته باشند . پلیس به خانواده های این بازداشت شدگان مسیحی گفته است؛ باید آماده شوند تا اگر میتوانند با سپردن وثیقه مالی فرزندانشان را آزاد کنند.
در خصوص "شهنام بهجت الله" ، پلیس به خانواده وی حکم قضائی ویژه ای برای دستگیریش نشان داده است. آنها اضافه کرده اند که همه چیز را درباره او و فعالیتهایش میدانند، ولی ماموران در این خصوص از توضیحات بیشتر خودداری كرده اند.
هموطن مسیحی "شهنام" سی و شش ساله ، متاهل و دارای یک فرزند دختر است .
همچنین در روز پنجشنبه ۱۷ مرداد ماه نیز گزارش شده ماموران نیروی انتظامی در هجوم به یکی دیگر از كلیساهای خانگی درمناطق ییلاقی اطراف پایتخت تعداد دیگری از نوكیشان مسیحی را بازداشت کرده است . این گزارش حاكی است، این افراد با اخذ تعهد و طی مراحلی و پس از بازجویی های متعدد آزاد شدند؛ ولی مجددا آنها را برای بازجویی های بیشتر و گرفتن اطلاعات احضار کردند.
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ