دوشنبه: پانزدهم تیرماه 1388
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
ناصر خیرالهی از اعدام شدگان روزهای اخیر است
بنابه گزارشات رسیده از زندان اوین ، زندانی ناصر خیرالهی روز چهارشنبه در زندان اوین اعدام شد. ناصر خیرالهی 49 ساله و از زندانیانی بود که در سال 1382 دستگیر شد و تا روز اعدامش در زندانهای مختلف از جمله آگاهی اصفهان،حفاظت و اطلاعات قوۀ قضائیه،زندان اصفهان و زندان اوین و زندان گوهردشت کرج بسر بردآقای خیرالهی روز سه شنبه 9 تیرماه از بند 4 زندان گوهردشت کرج به سلولهای انفرادی جهت اجرای حکم اعدام انتقال داده شد و روز چهارشنبه همراه با 5 زندانی دیگر به دار آویخته شد. بنابه گفته شاهدان عینی و خانواده اش هنگامی که او را به سوی طناب دار می بردند دائم شعار مرگ بر خامنه ای سر میداد. او با روحیه ای بسیار قوی بالای طناب دار رفت .جسد وی به خانواده اش تحویل داده شد و در قطعۀ 256 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.لازم به یادآوری است و بنابه گفتۀ خانواده اش که او با ارگانهای اطلاعاتی رژیم همکاری می کرد ولی وقتی که به جنایتهای آنها پی برد از همکاری با آنها سر باز زد و اقدام به افشای جنایتهای آنها پرداخت که در سال 1382 دستگیر و در زندان مختلف بسر برد.گزارشات تایید نشده ای وجود دارد که برای ایجاد رعب و وحشت رژیم قصد دارد در روزهای آینده تعداد زیادی را اعدام کند.علی خامنه ای ولی فقیه رژیم پس از قیام اخیر مردم ایران برای ایجاد فضای رعب و وحشت به شاهرودی رئیس قوۀ قضائیه دستور داده است که موجی از اعدامها را در ایران پیش ببرد که ما در روزهای اخیر شاهد تعدادی از آنها بودیم.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به موج اعدامهای در پیش و بخصوص اعدام جوانان دستگیر شدۀ اخیر هشدار جدی میدهد. برای پیشگیری از اعدامهای گسترده در پیش رو از مراجع بین المللی و دبیر کل سازمان ملل خواستار ارجاع پروندۀ این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل است.
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
ناصر خیرالهی از اعدام شدگان روزهای اخیر است
بنابه گزارشات رسیده از زندان اوین ، زندانی ناصر خیرالهی روز چهارشنبه در زندان اوین اعدام شد. ناصر خیرالهی 49 ساله و از زندانیانی بود که در سال 1382 دستگیر شد و تا روز اعدامش در زندانهای مختلف از جمله آگاهی اصفهان،حفاظت و اطلاعات قوۀ قضائیه،زندان اصفهان و زندان اوین و زندان گوهردشت کرج بسر بردآقای خیرالهی روز سه شنبه 9 تیرماه از بند 4 زندان گوهردشت کرج به سلولهای انفرادی جهت اجرای حکم اعدام انتقال داده شد و روز چهارشنبه همراه با 5 زندانی دیگر به دار آویخته شد. بنابه گفته شاهدان عینی و خانواده اش هنگامی که او را به سوی طناب دار می بردند دائم شعار مرگ بر خامنه ای سر میداد. او با روحیه ای بسیار قوی بالای طناب دار رفت .جسد وی به خانواده اش تحویل داده شد و در قطعۀ 256 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.لازم به یادآوری است و بنابه گفتۀ خانواده اش که او با ارگانهای اطلاعاتی رژیم همکاری می کرد ولی وقتی که به جنایتهای آنها پی برد از همکاری با آنها سر باز زد و اقدام به افشای جنایتهای آنها پرداخت که در سال 1382 دستگیر و در زندان مختلف بسر برد.گزارشات تایید نشده ای وجود دارد که برای ایجاد رعب و وحشت رژیم قصد دارد در روزهای آینده تعداد زیادی را اعدام کند.علی خامنه ای ولی فقیه رژیم پس از قیام اخیر مردم ایران برای ایجاد فضای رعب و وحشت به شاهرودی رئیس قوۀ قضائیه دستور داده است که موجی از اعدامها را در ایران پیش ببرد که ما در روزهای اخیر شاهد تعدادی از آنها بودیم.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به موج اعدامهای در پیش و بخصوص اعدام جوانان دستگیر شدۀ اخیر هشدار جدی میدهد. برای پیشگیری از اعدامهای گسترده در پیش رو از مراجع بین المللی و دبیر کل سازمان ملل خواستار ارجاع پروندۀ این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل است.
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون
حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
*****
نامه ناصر خیراللهی از زندان رجايی شهر کرج
وبلاگ شفق سرخ
به نام خدا
حدود 4 سال پيش توسط پليس امنيت تهران در مترو دستگير شدم در بدو دستگيری اتهام من ارتباط با بيگانگان اعلام کردند وليکن بنده را در اختيار يک تيم از پليس آگاهی اصفهان متشکل از سرگرد امين الرعايا سرگرد مختاری ستوان کرم ويسی ستوان بهرامی قرار دادند و مرا مورد اتهامات گوناگونی قرار دادند از جمله قتل منوچهر رحيمی من بيش از 2 ماه با حضور فرزند مقتول بابک رحيمی مورد حمله قرار گرفتم و مورد ضرب و شتم قرار گرفتم وحشيانه ترين شکنجه ها را بر روی من پياده کردند 4000 ضربه شلاق به من زدند من 6 بار توسط اورژنس اصفهان به هوش آمدم چند تا از دنده هايم زير شکنجه شکست شکنجه های شدم که از گفتن انها شرم دارم اما هيچ يک از اين اتهامات را نپذيرفتم چرا که روحم نيز از آنها خبر نداشت تا اينکه همسرم را بازداشت کردند و در حضور من چادر و روسری وی را برداشته و سرگرد مختاری شخصاً مبادرت به اين کار نمود و تهديد کرد که اگر زير برگه را امضاء نکنم همسرم را عريان ميکند من نيز که هتک حرمت همسرم که بسيار مومن بوده و مانند خودم از خانواده شهدا و جانبازان ميباشد را نميتوانستم تحمل کنم مجبور به امضاء اعتراف نامه گرديدم و پس از آن 23 ماه در سلول انفرادی بدون ملاقات و تلفن به سر بردم سپس 25 صفحه شکايت رسمی به مقامات کشور نوشتم ولی کو گوش شنوا در مدت اخير دادگاهی در تهران برای اينجانب برگذار گرديد و طی آن من به اتهام ارتباط با بيگانگان افشای اسرار ملی توهين به مقامات کشور به 18 سال حبس محکوم شدم بدين وسيله اينجانب از تاريخ 5/3/86 برای چندمين بار دست به اعتصاب غذا زدم تا بدين وسيله مخالفت خود را اعلام نموده تا تکليفم مشخص گردد.
ناصر خيراللهي
وبلاگ شفق سرخ
به نام خدا
حدود 4 سال پيش توسط پليس امنيت تهران در مترو دستگير شدم در بدو دستگيری اتهام من ارتباط با بيگانگان اعلام کردند وليکن بنده را در اختيار يک تيم از پليس آگاهی اصفهان متشکل از سرگرد امين الرعايا سرگرد مختاری ستوان کرم ويسی ستوان بهرامی قرار دادند و مرا مورد اتهامات گوناگونی قرار دادند از جمله قتل منوچهر رحيمی من بيش از 2 ماه با حضور فرزند مقتول بابک رحيمی مورد حمله قرار گرفتم و مورد ضرب و شتم قرار گرفتم وحشيانه ترين شکنجه ها را بر روی من پياده کردند 4000 ضربه شلاق به من زدند من 6 بار توسط اورژنس اصفهان به هوش آمدم چند تا از دنده هايم زير شکنجه شکست شکنجه های شدم که از گفتن انها شرم دارم اما هيچ يک از اين اتهامات را نپذيرفتم چرا که روحم نيز از آنها خبر نداشت تا اينکه همسرم را بازداشت کردند و در حضور من چادر و روسری وی را برداشته و سرگرد مختاری شخصاً مبادرت به اين کار نمود و تهديد کرد که اگر زير برگه را امضاء نکنم همسرم را عريان ميکند من نيز که هتک حرمت همسرم که بسيار مومن بوده و مانند خودم از خانواده شهدا و جانبازان ميباشد را نميتوانستم تحمل کنم مجبور به امضاء اعتراف نامه گرديدم و پس از آن 23 ماه در سلول انفرادی بدون ملاقات و تلفن به سر بردم سپس 25 صفحه شکايت رسمی به مقامات کشور نوشتم ولی کو گوش شنوا در مدت اخير دادگاهی در تهران برای اينجانب برگذار گرديد و طی آن من به اتهام ارتباط با بيگانگان افشای اسرار ملی توهين به مقامات کشور به 18 سال حبس محکوم شدم بدين وسيله اينجانب از تاريخ 5/3/86 برای چندمين بار دست به اعتصاب غذا زدم تا بدين وسيله مخالفت خود را اعلام نموده تا تکليفم مشخص گردد.
ناصر خيراللهي
ايران " كرج - زندان رجائي شهر 11/3/86
*****
در آستانه روز تاریخی هجدهم تیرماه و نیز بیاد بود یاران جانباخته ما: "علیرضا - بیژن - فرهاد - قباد - حسین - و شیرزن مبارز و همیشه در صحنه پریسا" یاور همیشگی ما جناب دکتر بحری ویدئوی زیر را ساخته و ضمن ارسال آن برای ما، در یوتیوب نیز به نمایش نهاده اند:
"غوغای رویش"
*****
موسوی:اين دولت مشروعيت سياسی ندارد
به گزارش پارسینه، در سالروز ولادت حضرت علي جمعي از دوستان و آشنايان مهندس ميرحسين موسوي براي تبريك عيد با وي در منزل وی ديدار كردند،موسوی ضمن تبريك سالروز ولادت حضرت علي با جمع حاضر به گفتوگو پرداخت.وي در اين ديدار با اشاره به انتخابات رياست جمهوري دهم اظهار كرد: در اين انتخابات اتفاق بزرگ و عميقي افتاد و كم شدن اعتراضات يا ساكت شدن آن، اصل قضيه را از بين نميبرد و من فكر ميكنم كه اين حركت معترضانه ادامه پيدا خواهد كرد. در اين انتخابات، مشكلات نظام معلوم شد و خدا را شكر ميكنم كه اين مشكلات خيلي زود خود را نشان داد.موسوي با اشاره به شعار هر شهروند يك ستاد و قطع راههاي اطلاعرساني درست در هفتههاي اخير، گفت: در انتخابات مردم به هم كمك و اطلاعرساني كردند و ايدهي هر شهروند يك ستاد را به خوبي اجرا كردند و در حال حاضر ستادي نيست ولي همه براي كمك و اطلاعرساني به يكديگر وظايفي دارند كه بايد آنها را به خوبي انجام دهند.رييس فرهنگستان هنر همچنين در پاسخ به پرسشي دربارهي مشروعيت دولت اضافه كرد: مشروعيت دو نوع است؛ يك مشروعيت مشروعيتي است كه برآمده از شرع است و نوع ديگر آن مشروعيت سياسي است. وقتي دولتي در چارچوب قانون شكل نميگيرد در نظر مردم مشروعيت ندارد و اين مساله دولت را ضعيف ميكند و حتي به سمت خشونت عليه مردم سوق ميدهد. در حال حاضر مشكل اين دولت، مشروعيت سياسي دولت است كه دولت را با مشكلات جدي در زمينههاي داخلي و سياست خارجي مواجه ميكند.وي ادامه داد: همهي دولتها تلاش ميكنند كه مشروعيت بالاتري داشته باشند ولي در اين دولت مشروعيت به دليل عدم اعتماد مردم، زير سوال است و اين مساله دولت را در باطن ضعيف ميكند؛ حتي اگر ظاهر خود را حفظ كند.موسوي در ادامه دربارهي احتمال ديدار خود با خانوادههاي بازداشت شدگان روزهاي اخير، تاكيد كرد كه در تلاش است با اين خانوادهها ديدار داشته باشد و از آنها تشكر كند.نامزد معترض دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با تاكيد بر اعتقاد خود نسبت به كار گروهي و تشكيلاتي خاطرنشان كرد: تصميم و تلاش دارم كه با جمعي به صورت منظم و سامان يافته كار كنم و از اول هم عادت به كار فردي و تكنفره نداشتم.وي همچنين با تاكيد بر لزوم رعايت قانون اظهار داشت:ما ميگوييم دولت مشروعيت ندارد چون آراي مردم را ندارد. ما بايد تلاش كنيم كه از طريق حركت در چارچوب قانون، اعتراض خود را نسبت به محتواي حركت صورت گرفته نشان دهيم. در غير اين صورت مجبوريم در هر قدمي از خود يك ديگري بسازيم و اين چيزي نيست كه به دنبالش هستيم. موسوي تصريح كرد: اعتنا و توجه به چارچوبهاي قانوني براي ما اهميت فوقالعادهاي دارد، وگرنه وضعيت ناخوشايندي در سطح جامعه خواهيم داشت و چه بسا مواجه شويم با اينكه نيروهاي ملي، مذهبي، قومي و قبيلهاي در مقابل يكديگر قرار گيرند. ما دائم اعتراض ميكنيم به اينكه نظمي كه شما از آن صحبت ميكنيد از محتوا خالي ميشود و اعتماد مردم را از دست ميدهيد، در حالي كه اعتماد مردم قويترين مولفهي اقتدار كشور است. بنابراين ما همچنان اعتراض و فعاليت سياسي ميكنيم.وی با بيان اينكه اگر نظام نتواند راههايي براي اين رفتارها باز كند خود را در معرض ساختارشكني قرار می دهد، اظهار داشت: اگر دولت نتواند علامتها را ببيند و با جريانات كنار بيايد با ساختارهاي نيرومند مردمي مواجه خواهد شد. در اين صورت وضعيت كشور وضعيت سودمندي براي آينده نخواهد بود. حركت من در داخل چارچوبهاي قانوني است. براي مثال شوراي نگهبان بايد بيطرف باشد ولي اين شورا با همين وضعيت جانبدارانه حكم ميدهد و ما به اين حكم اعتراض ميكنيم.در حاشيهي اين مراسم، تني چند از زندانيان و خانوادههاي آنها كه در اين ديدار حضور داشتند با مهندس موسوي به گفتوگو پرداختند.
*****
هشدار شدید محافظهکاران به لاریجانی
دويچه وله : قاسم روانبخش، دبیر سیاسی هفته نامه "پرتوسخن" و عضو هیات علمی "موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی" است. این موسسه زیر نظر آیتالله محمد تقی مصباح یزدی اداره میشود و از سوی دولت محمود احمدینژاد مورد حمایت مالی است. روانبخش روز جمعه (۱۲ تیر) مقالهای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی در وبلاگ خود انتشار داد که در رسانههای اینترنتی و روزنامههای ایران بازتاب یافت.روانبخش که از فعالان سیاسی ساکن قم است به تندی نسبت به برخی از موضعگیریهای علی لاریجانی هشدار داد و از او خواست مواضعاش را اصلاح کند، زیرا مردم قم از او انتظار پیروی از ولی فقیه را دارند. علی لاریجانی نمایندهی شهر قم در مجلس شورای اسلامی است.
اطاعت رئیس مجلس از ولی فقیهروانبخش در نوشتهی خود خطاب به علی لاریجانی نوشت: «مساله ولایت فقیه استمرار حرکت انبیا و ائمه الهی است و پیروی از اوامر و نواهی ولی فقیه در حکم اطاعت از امام معصوم است». وی افزود: «تردیدی نیست که موضوع اطاعت از ولایت فقیه به مردم کوچه و بازار و عوام الناس اختصاص ندارد بلکه خواص و نخبگان جامعه به ویژه مسوولان کشوری در اطاعتپذیری از ولی فقیه اولویت دارند».این فعال سیاسی گفت که مجلس میبایستی کمیسیونی با نام "پیگیری مطالبات رهبری از مجلس" تشکیل میداد «تا مردم ببینند نمایندگانشان تا چه حدی به دستورات ولایت امر پایبندند».وی در این مقاله یکی از اشتباهات علی لاریجانی را قرائت «گزارش ناقص دیوان محاسبات در آستانهی انتخابات دهم و دادن بهانهی مفقود شدن یک میلیارد دلار» به مخالفان دولت احمدینژاد دانست.
لاریجانی مواضع خود را اصلاح کندروانبخش خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی گفت که از او انتظار میرفت پس از سخنان «قاطع و روشن و اعجازگونه»ی مقام رهبری، «بسان شخصیتهایی مانند دکتر حدادعادل و برادرتان دکتر محمدجواد لاریجانی وارد عرصه شوید، در مجامع عمومی و مصاحبهها و سخنرانیها بر این آتش که دشمنان ما برافروختهاند، آب بریزید نه اینکه بعضاً هرچند ناخواسته، هیزمی بر آن بیفزایید».باید اشاره کرد که در پی ناآرامیهای اخیر در ایران بر سر نتایج اعلامشدهی انتخابات، علی لاریجانی به انتقاد از شورای نگهبان گفته بود که بهتر میبود برخی اعضای شورای نگهبان به طرفداری از احمدینژاد وارد میدان نمیشدند. رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرده بود که که اغلب مردم نسبت به نتایج اعلام شده اعتراض دارند. وی از صدا و سیما خواسته بود، امکانی برای کاندیداهای معترض فراهم کند تا حرف خود را بزنند.روانبخش از علی لاریجانی که از منتقدان دولت احمدینژاد است، خواست تا در مواضعاش تجدیدنظر کند و رویکردی را در پیش گیرد که از درون مجلس «بوی اختلاف استشمام» نشود.
دويچه وله : قاسم روانبخش، دبیر سیاسی هفته نامه "پرتوسخن" و عضو هیات علمی "موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی" است. این موسسه زیر نظر آیتالله محمد تقی مصباح یزدی اداره میشود و از سوی دولت محمود احمدینژاد مورد حمایت مالی است. روانبخش روز جمعه (۱۲ تیر) مقالهای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی در وبلاگ خود انتشار داد که در رسانههای اینترنتی و روزنامههای ایران بازتاب یافت.روانبخش که از فعالان سیاسی ساکن قم است به تندی نسبت به برخی از موضعگیریهای علی لاریجانی هشدار داد و از او خواست مواضعاش را اصلاح کند، زیرا مردم قم از او انتظار پیروی از ولی فقیه را دارند. علی لاریجانی نمایندهی شهر قم در مجلس شورای اسلامی است.
اطاعت رئیس مجلس از ولی فقیهروانبخش در نوشتهی خود خطاب به علی لاریجانی نوشت: «مساله ولایت فقیه استمرار حرکت انبیا و ائمه الهی است و پیروی از اوامر و نواهی ولی فقیه در حکم اطاعت از امام معصوم است». وی افزود: «تردیدی نیست که موضوع اطاعت از ولایت فقیه به مردم کوچه و بازار و عوام الناس اختصاص ندارد بلکه خواص و نخبگان جامعه به ویژه مسوولان کشوری در اطاعتپذیری از ولی فقیه اولویت دارند».این فعال سیاسی گفت که مجلس میبایستی کمیسیونی با نام "پیگیری مطالبات رهبری از مجلس" تشکیل میداد «تا مردم ببینند نمایندگانشان تا چه حدی به دستورات ولایت امر پایبندند».وی در این مقاله یکی از اشتباهات علی لاریجانی را قرائت «گزارش ناقص دیوان محاسبات در آستانهی انتخابات دهم و دادن بهانهی مفقود شدن یک میلیارد دلار» به مخالفان دولت احمدینژاد دانست.
لاریجانی مواضع خود را اصلاح کندروانبخش خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی گفت که از او انتظار میرفت پس از سخنان «قاطع و روشن و اعجازگونه»ی مقام رهبری، «بسان شخصیتهایی مانند دکتر حدادعادل و برادرتان دکتر محمدجواد لاریجانی وارد عرصه شوید، در مجامع عمومی و مصاحبهها و سخنرانیها بر این آتش که دشمنان ما برافروختهاند، آب بریزید نه اینکه بعضاً هرچند ناخواسته، هیزمی بر آن بیفزایید».باید اشاره کرد که در پی ناآرامیهای اخیر در ایران بر سر نتایج اعلامشدهی انتخابات، علی لاریجانی به انتقاد از شورای نگهبان گفته بود که بهتر میبود برخی اعضای شورای نگهبان به طرفداری از احمدینژاد وارد میدان نمیشدند. رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرده بود که که اغلب مردم نسبت به نتایج اعلام شده اعتراض دارند. وی از صدا و سیما خواسته بود، امکانی برای کاندیداهای معترض فراهم کند تا حرف خود را بزنند.روانبخش از علی لاریجانی که از منتقدان دولت احمدینژاد است، خواست تا در مواضعاش تجدیدنظر کند و رویکردی را در پیش گیرد که از درون مجلس «بوی اختلاف استشمام» نشود.
*****
هجدهم تیر، نقطه عطف قیام ما
وبلاگ سهرابستان
مردم ایران، مردم دنیا و دولتهایشان و بخصوص دولت ایران چشم به تظاهرات 18 تیر دوخته اند تا سرنوشت جنبش سبز را ببینند. آنهایی که منافعشان در سرکوب ملت ایران و تداوم حیات رژیم کودتا است تحلیل می کنند که جنبش مردم ایران در اعتراض به کودتا و نادیده گرفتن رای و اراده اشان حرکتی احساسی بوده که بنا به هیجانات انتخاباتی روی داده و اینک با عملکرد حکومت و سرکوب خشن و وحشیانه و دستگیریها و تهدیدات و ارعاب انجام شده دیگر فروکش کرده و دولت کودتا مستقر و بتدریج رو به ثبات رفته و همه ناگزیر به پذیرش این واقعیت و برسمیت شناختن آن و همکاری با حکومت هستند.مردم در مقابل بر این تصمیم هستند که همچنان به هر قیمتی شده از حقشان دفاع نموده و اجازه ندهند که رژیمی نامشروع با حمایت یکی دو دولت خارجی سرنوشت کشورشان را بکلی دگرگون نموده و با تن دادن به خفقان تحمیلی از سوی حکومت، زمینه بروز یک دولت طالبانی و سیه روزی شوم را فراهم نمایند.کشورهای مختلف دنیا نیز نظاره گر اوضاع هستند تا تصمیم نهایی خود را بگیرند. آیا باید با دولتی که می دانند نامشروع و حاصل یک کودتای آشکار است کنار آمده و آنرا تحمل نموده و با آن همکاری نمایند یا اینکه بجای تن دادن به یک راه کثیف بتوانند راه انسانی و شرافتمندانه دفاع از مردمی آزادیخواه و حق طلب را پیشه نمایند.حکومت کودتا نیز آشفته و پریشانحال بانتظار نشسته تا ببیند رهنمودهای رهبر که گفته بود من این ملت را می شناسم، باید توی سرشان زد تا ساکت شوند و باید خشونت نشان داد تا بترسند درست در می آید یا خیر. برای طیف ناهمگون درون حاکمیت که طرز فکرهای گوناگون تندرو که معتقد به دستگیری و اعدام موسوی و کروبی هستند تا میانه رو که اعتقاد به نرمش و مصالحه با مخالفین و کنترل اوضاع را دارند، روز 18 تیر روز سرنوشت سازی است که سبب تشدید گسترده این اختلافات خواهد بود.دولت روسیه که شریک و حامی خارجی این کودتا می باشد نیز زیر فشارهای بین المللی دچار مشکلات فراوانی شده و نگران و ملتهب چشم به 18 تیر دوخته است تا ببیند موج سبز طبق آرزوی آنها دیگر مرده است یا اینکه همچنان زنده و برقرار. روسیه فردای 18 تیرمجبور است راهش را از کودتاگران جدا نموده و بیش از این منافع بین المللی خود را در خطر نیانداخته و برای تحت فشار گذاشتن غرب از طریق تبدیل ایران به کره شمالی دوم، در صدد یافتن روش دیگری برآید. اگر جنبش سبز بار دیگر حیات خود را در 18 تیر اعلام نماید، چاره ای برای روسها باقی نخواهد ماند جز اینکه به خامنه ای اطلاع دهند توافقات استراتژیک سال 1386 پوتین-خامنه ای دیگر قابل ادامه نخواهد بود و حکومت ایران باید چاره دیگری برای کره شمالی شدن پیدا کند. فرصت طلبی و بیوفائی روسها که تاریخشان با آن نوشته شده است کمر کودتاچیان را خواهد شکست.اما ما بسان موجی سبز و پاک، فارغ از اینکه حکومت کودتا و دولتهای خارجی و روسیه خبیث در چه اندیشه ای هستند، روز 18 تیر در خیابانهای شهر جاری خواهیم شد تا سرنوشتمان را خودمان تعیین کنیم. موج سبز ما پلیدیها و زشتی های حکومت نامشروعی که بروی ولی نعمتش، بروی مردمش خنجر کشیده است را خواهد شست و با خود خواهد برد.
آن خس و خاشاک تویی، پستتر از خاک توییشور منم، نور منم، عاشق رنجور منمزور تویی، کور تویی، هالهی بینور توییدلیر بیباک منم، مالک این خاک منم
18 تیر برای جنبش سبز و برای کودتاگران یک نقطه غیرقابل بازگشت است. تظاهرات 18 تیر جنبش سبز را از مرحله پیدایش در مسیر به ثمر رسیدن قرار داده و برای هیچ قدرتی امکان بازگرداندن وضعیت به قبل از آن وجود نخواهد داشت.
باید همه توان و هستی خود را برای حضور گسترده مردمی در 18 تیر گذاشته و از این نقطه غیرقابل بازگشت عبور نمائیم.
مردم ایران، مردم دنیا و دولتهایشان و بخصوص دولت ایران چشم به تظاهرات 18 تیر دوخته اند تا سرنوشت جنبش سبز را ببینند. آنهایی که منافعشان در سرکوب ملت ایران و تداوم حیات رژیم کودتا است تحلیل می کنند که جنبش مردم ایران در اعتراض به کودتا و نادیده گرفتن رای و اراده اشان حرکتی احساسی بوده که بنا به هیجانات انتخاباتی روی داده و اینک با عملکرد حکومت و سرکوب خشن و وحشیانه و دستگیریها و تهدیدات و ارعاب انجام شده دیگر فروکش کرده و دولت کودتا مستقر و بتدریج رو به ثبات رفته و همه ناگزیر به پذیرش این واقعیت و برسمیت شناختن آن و همکاری با حکومت هستند.مردم در مقابل بر این تصمیم هستند که همچنان به هر قیمتی شده از حقشان دفاع نموده و اجازه ندهند که رژیمی نامشروع با حمایت یکی دو دولت خارجی سرنوشت کشورشان را بکلی دگرگون نموده و با تن دادن به خفقان تحمیلی از سوی حکومت، زمینه بروز یک دولت طالبانی و سیه روزی شوم را فراهم نمایند.کشورهای مختلف دنیا نیز نظاره گر اوضاع هستند تا تصمیم نهایی خود را بگیرند. آیا باید با دولتی که می دانند نامشروع و حاصل یک کودتای آشکار است کنار آمده و آنرا تحمل نموده و با آن همکاری نمایند یا اینکه بجای تن دادن به یک راه کثیف بتوانند راه انسانی و شرافتمندانه دفاع از مردمی آزادیخواه و حق طلب را پیشه نمایند.حکومت کودتا نیز آشفته و پریشانحال بانتظار نشسته تا ببیند رهنمودهای رهبر که گفته بود من این ملت را می شناسم، باید توی سرشان زد تا ساکت شوند و باید خشونت نشان داد تا بترسند درست در می آید یا خیر. برای طیف ناهمگون درون حاکمیت که طرز فکرهای گوناگون تندرو که معتقد به دستگیری و اعدام موسوی و کروبی هستند تا میانه رو که اعتقاد به نرمش و مصالحه با مخالفین و کنترل اوضاع را دارند، روز 18 تیر روز سرنوشت سازی است که سبب تشدید گسترده این اختلافات خواهد بود.دولت روسیه که شریک و حامی خارجی این کودتا می باشد نیز زیر فشارهای بین المللی دچار مشکلات فراوانی شده و نگران و ملتهب چشم به 18 تیر دوخته است تا ببیند موج سبز طبق آرزوی آنها دیگر مرده است یا اینکه همچنان زنده و برقرار. روسیه فردای 18 تیرمجبور است راهش را از کودتاگران جدا نموده و بیش از این منافع بین المللی خود را در خطر نیانداخته و برای تحت فشار گذاشتن غرب از طریق تبدیل ایران به کره شمالی دوم، در صدد یافتن روش دیگری برآید. اگر جنبش سبز بار دیگر حیات خود را در 18 تیر اعلام نماید، چاره ای برای روسها باقی نخواهد ماند جز اینکه به خامنه ای اطلاع دهند توافقات استراتژیک سال 1386 پوتین-خامنه ای دیگر قابل ادامه نخواهد بود و حکومت ایران باید چاره دیگری برای کره شمالی شدن پیدا کند. فرصت طلبی و بیوفائی روسها که تاریخشان با آن نوشته شده است کمر کودتاچیان را خواهد شکست.اما ما بسان موجی سبز و پاک، فارغ از اینکه حکومت کودتا و دولتهای خارجی و روسیه خبیث در چه اندیشه ای هستند، روز 18 تیر در خیابانهای شهر جاری خواهیم شد تا سرنوشتمان را خودمان تعیین کنیم. موج سبز ما پلیدیها و زشتی های حکومت نامشروعی که بروی ولی نعمتش، بروی مردمش خنجر کشیده است را خواهد شست و با خود خواهد برد.
آن خس و خاشاک تویی، پستتر از خاک توییشور منم، نور منم، عاشق رنجور منمزور تویی، کور تویی، هالهی بینور توییدلیر بیباک منم، مالک این خاک منم
18 تیر برای جنبش سبز و برای کودتاگران یک نقطه غیرقابل بازگشت است. تظاهرات 18 تیر جنبش سبز را از مرحله پیدایش در مسیر به ثمر رسیدن قرار داده و برای هیچ قدرتی امکان بازگرداندن وضعیت به قبل از آن وجود نخواهد داشت.
باید همه توان و هستی خود را برای حضور گسترده مردمی در 18 تیر گذاشته و از این نقطه غیرقابل بازگشت عبور نمائیم.
*****
نشست رفسنجانی و موسوی درمورد انتخابات
خبرگزاری دولتی ایرنا به نقل از حسین فدایی، از جلسهای با حضور سیدحسن خمینی، هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی برای اعتراض به انتخابات خبرداد.
به گزارش «موج سوم» به نقل از ایرنا وی در جلسه شورای اداری شهرستان ری گفت: بعد از اعلام نظر شورای نگهبان و بر حسب سلسله مراتب نظام و اعلام نظر رهبری قاعدتا پرونده انتخابات باید بسته می شد.
وی اظهار داشت: متاسفانه شاهد مسایلی هستیم که اگر تبیین نشود، به صورت شبهاتی باقی خواهند ماند و افرادی با انگیزه و برنامه ریزی شده دنبال آن هستند که این موارد را لکه ننگی برای جمهوری اسلامی ثبت کنند.
فدایی افزود: از یک سال قبل دشمنان می خواستند تصویری از یک کشور بحرانی را القا کنند و در پایان سال 87 نیز بحث تقلب انتخابات و تشکیل کمیته صیانت از آرا را مطرح کردند.
وی گفت:متاسفانه دعوت مردم برای اعتراض و تقاضای ابطال انتخابات در جلسه ای مطرح می شود که در آن سیدحسن خمینی، موسوی و هاشمی حضور دارند و حال باید گفت اگر در انتخابات تقلب هم شده بود آیا راهش قرار دادن مردم مقابل یکدیگر است.
وی اظهار داشت: برخی خواص در کشور به گونه ای تصمیم گرفتند که انتخابات 22 خرداد به کام ملت ما تلخ شد نوع تصمیم گیری آنان شادمانی را در اردوگاه استکبار به وجود آورد.
خبرگزاری دولتی ایرنا به نقل از حسین فدایی، از جلسهای با حضور سیدحسن خمینی، هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی برای اعتراض به انتخابات خبرداد.
به گزارش «موج سوم» به نقل از ایرنا وی در جلسه شورای اداری شهرستان ری گفت: بعد از اعلام نظر شورای نگهبان و بر حسب سلسله مراتب نظام و اعلام نظر رهبری قاعدتا پرونده انتخابات باید بسته می شد.
وی اظهار داشت: متاسفانه شاهد مسایلی هستیم که اگر تبیین نشود، به صورت شبهاتی باقی خواهند ماند و افرادی با انگیزه و برنامه ریزی شده دنبال آن هستند که این موارد را لکه ننگی برای جمهوری اسلامی ثبت کنند.
فدایی افزود: از یک سال قبل دشمنان می خواستند تصویری از یک کشور بحرانی را القا کنند و در پایان سال 87 نیز بحث تقلب انتخابات و تشکیل کمیته صیانت از آرا را مطرح کردند.
وی گفت:متاسفانه دعوت مردم برای اعتراض و تقاضای ابطال انتخابات در جلسه ای مطرح می شود که در آن سیدحسن خمینی، موسوی و هاشمی حضور دارند و حال باید گفت اگر در انتخابات تقلب هم شده بود آیا راهش قرار دادن مردم مقابل یکدیگر است.
وی اظهار داشت: برخی خواص در کشور به گونه ای تصمیم گرفتند که انتخابات 22 خرداد به کام ملت ما تلخ شد نوع تصمیم گیری آنان شادمانی را در اردوگاه استکبار به وجود آورد.
*****
Ba Dorood, rouz 18 tir=gheiyam danashjoyan,va gheiyam paygah shahrokhi dar Hamadan,laza
bemonasabat in 2 vagheh,Tazahorat mogabel ettahadiyeh europa(maydan schuman) dar Bruxelles 5shanbeh az saat 14 ta 16,=(9.july.2009)lotfan attala rasani konid ba sepas.telefon tammas:0032484793504.Fereidoon Farsi
*****
پیراهن سبز تیم ملی بانوان را در فرودگاه توقیف کردند
در حرکتی عجیب پیراهن های سبز تیم ملی فوتبال بانوان ایران در آستانه مسابقه های آسیایی توسط مقامات فدراسیون فوتبال توقیف شد. یک تولیدی که پس از برکناری علی دایی مسوولیت تامین وسایل و پیراهن تیم های ملی فوتبال ایران را به عهده گرفته، براساس رسم موجود در فوتبال ایران، پیراهن های سبزرنگی را برای تیم ملی فوتبال بانوان ایران آماده کرده بود. اما فدراسیون فوتبال در حالی که دیشب تیم ملی بانوان ايران برای شرکت در مسابقه های آسیایی تایلند راهی این کشور شد، جمعه پیراهن های سبزرنگ آن را توقیف و از تحویل آن به تیم اعزامی جلوگیری کرده است. به نظر می رسد فدراسیون فوتبال در تلاش است تا پیش از شروع مسابقه های فوتبال بانوان آسیا، پیراهن های جدید را با رنگ سفید و قرمز به تایلند ارسال کند.
در حرکتی عجیب پیراهن های سبز تیم ملی فوتبال بانوان ایران در آستانه مسابقه های آسیایی توسط مقامات فدراسیون فوتبال توقیف شد. یک تولیدی که پس از برکناری علی دایی مسوولیت تامین وسایل و پیراهن تیم های ملی فوتبال ایران را به عهده گرفته، براساس رسم موجود در فوتبال ایران، پیراهن های سبزرنگی را برای تیم ملی فوتبال بانوان ایران آماده کرده بود. اما فدراسیون فوتبال در حالی که دیشب تیم ملی بانوان ايران برای شرکت در مسابقه های آسیایی تایلند راهی این کشور شد، جمعه پیراهن های سبزرنگ آن را توقیف و از تحویل آن به تیم اعزامی جلوگیری کرده است. به نظر می رسد فدراسیون فوتبال در تلاش است تا پیش از شروع مسابقه های فوتبال بانوان آسیا، پیراهن های جدید را با رنگ سفید و قرمز به تایلند ارسال کند.
*****
مرگ یک جوان در بازداشتگاه شاهرود
در پي درج خبري با عنوان « مرگ مشكوك يك جوان در بازداشتگاه شاهرود » در صفحه 2 روزنامه « جمهوري اسلامي » مورخ شنبه 9 خرداد ماه معاونت اجتماعي فرماندهي انتظامي استان سمنان مبادرت به انتشار جوابيه اي كرده است كه متن آن بدين شرح است:
«با احترام در پاسخ به مطلب چاپ شده در صفحه 2 مورخ 88 3 9 آن روزنامه با عنوان «مرگ مشكوك يك جوان در بازداشتگاه شاهرود» موضوع جهت بررسي به فرماندهي انتظامي شهرستان شاهرود ارجاع شد و آن فرماندهي پس از بررسي هاي لازم اعلام نموده است:
در پي درج خبري با عنوان « مرگ مشكوك يك جوان در بازداشتگاه شاهرود » در صفحه 2 روزنامه « جمهوري اسلامي » مورخ شنبه 9 خرداد ماه معاونت اجتماعي فرماندهي انتظامي استان سمنان مبادرت به انتشار جوابيه اي كرده است كه متن آن بدين شرح است:
«با احترام در پاسخ به مطلب چاپ شده در صفحه 2 مورخ 88 3 9 آن روزنامه با عنوان «مرگ مشكوك يك جوان در بازداشتگاه شاهرود» موضوع جهت بررسي به فرماندهي انتظامي شهرستان شاهرود ارجاع شد و آن فرماندهي پس از بررسي هاي لازم اعلام نموده است:
«با توجه به شواهد و قرائن موجود علت مرگ همانطور كه اعلام شده بود خودكشي از طريق حلق آويز كردن مي باشد و هرگونه ضرب و شتم از سوي ماموران كلانتري قويا تكذيب مي شود.» البته يادآوري اين مطلب ضروري است كه بنابر اظهارات مسئولان انتظامي شهرستان و شاهدان محلي متوفي قبل از دلالت به كلانتري در صحنه اول درگيري در خيابان شهيد صدوقي از سوي افرادي غير از ماموران پليس مورد ضرب و شتم قرار گرفته چنانچه آثار درگيري در ظاهر وي مانند پارگي لباس مشهود بوده است.
*****
*****
ویدئوی دیگری برای "ندا"
ویدئوی زیر در آمریکا توسط Mams Talor و همکاری هنرمندان ایرانی چون داریوش و ستار و مرتضی و سایر یاران آنان تهیه و در یوتیوب به نمایش نهاده شده.
با سپاس از هم میهن گرامی " نازنین بنیادی" که لینک این ویدئو را، برایمان ایمیل کرده است:
*****
علیرضا بهشتی: نمایندگان عدم کفایت احمدی نژاد را مطرح کنند
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم اعلام کرد، که شورای نگهبان به علت نقض بیطرفی، صلاحیت تایید انتخابات را ندارد. به گفته علیرضا بهشتی، مردم از نمایندگان مجلس توقع دارند، که عدم کفایت ریاست جمهوری کنونی را مطرح کنند.
در حالی که از شدت تظاهرات خیابانی کاسته شده است، سیاستمداران و روحانیان اصلاحطلب همچنان به اعتراضات خود علیه نتیجه انتخابات رئیسجمهوری ادامه میدهند. به گزارش خبرگزاری آسوشتیدپرس، علیرضا بهشتی، یکی از حامیان ارشد میرحسین موسوی و فرزند آیتالله بهشتی، دولت محمود احمدینژاد را فاقد مشروعیت دانسته و از نمایندگان مجلس خواسته است که با اراده مردم همسویی داشته باشند. به دنبال نامهی گروهی از نمایندگان مجلس، که در آن خواستار محاکمه موسوی به جرم رهبری «اغتشاشات» شده بودند، علیرضا بهشتی گفت: «من مطمئن هستم، هیچ کدام از اتهاماتی (...) که در مجلس علیه موسوی طرح میکنند مبنای حقوقی ندارد. و این حرکت را بیشتر یک حرکت سیاسی برای فشار بر آقای موسوی تلقی میکنم.» بهشتی خطاب به نمایندگان حامی احمدینژاد، آنان را متهم میکند که خود از طریق انتخابات «مهندسیشده» به مجلس راه یافتهاند و بدین خاطر حساسیت لازم برای مخالفت با تقلب انتخاباتی را ندارند. در حالی که روزنامه کیهان نیز در سرمقاله خود، موسوی و یاران وی را متهم به «خیانت و جنایت» کرده و خواهان برپایی دادگاه علنی برای موسوی و خاتمی شده است، بهشتی مینویسد:
«مهمترین موضوع، آگاهی مردم نسبت به وضعیت موجود است. تمام دستگاههای تبلیغاتی که در دست دولت است، از جمله صدا وسیما، روزنامهها، سایتها وکسانی که در قالب نمایندگی مجلس یا مقام دیگر به نفع دولت جوسازی تبلیغاتی میکنند، باید بدانند این گونه تبلیغات در اذهان عمومی مردم جایگاهی ندارد و مردم این چیزها را به خوبی میفهمند.» بهشتی در بخش دیگری از توضیحات خود، تایید انتخابات توسط شورای نگهبان را امری غیرمنتظره ندانسته و نوشته است که «مردم به هیچ عنوان نمیتوانند دولت کنونی را به عنوان دولت خودشان بپذیرند.» به گفته بهشتی، موسوی تنها امین آرای مردم بوده و بدین خاطر نمیتواند از حق مردم بگذرد. به نظر بهشتی، حدود ۱۰ تا ۱۱ میلیون رای در انتخابات اخیر جابهجا شده و بر اساس مسلم بودن تقلب در انتخابات، اکثریت مردم باید برای احقاق حق خود همچنان اقدام کنند. «آیا دولت میتواند در اموال و سرنوشت مردم دخالت کند؟» هر روزه روحانیان بیشتری به نتیجه انتخابات اخیر معترض شده و مشروعیت دولت محمود احمدینژاد را، بهرغم تایید رهبری جمهوری اسلامی و شورای نگهبان، زیر سوال میبرند. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، با صدور بیانیهای نسبت به تایید نتیجه انتخابات از سوی شورای نگهبان اعتراض کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «شورای نگهبانی که برخی از اعضای فقها و حقوقدانهای آنان از ماههای قبل اظهار نظر کرده و بیطرفی خود را در انظار مردم مخدوش نموده بودند، در صورتی که داور و قاضی، اگر در رابطه با پروندهای طرفداری کرده باشد، حق قضاوت در آن را ندارد.» مجمع مدرسین و محققین، همچنین به سوءاستفاده از بیتالمال به نفع یک کاندیدا و تبلیغات از سوی رسانه ملی به سود احمدینژاد اشاره کرده و آن را تبعیضآمیز دانستهاند. ضمن بر شمردن برخی از تخلفات و تقلبات در نحوه انتخابات، مدرسین و محققین حوزه علمیه مینویسند: «در فضایی کاملا امنیتی، صدای حقطلبی مردم را که توأم با آرامش بود، به خشونت کشیدند. و متاسفانه با دهها کشته و زخمی و بازداشت غیرقانونی صدها نفر مواجه شدیم، مطبوعات و روزنامهها یکی پس از دیگری تعطیل یا سانسور شدند و سایتها فیلتر گردید.» بیانیه این پرسش را مطرح میکند که «با همه این اشکالات، آیا میشود مشروعیت انتخابات را به صرف تایید شورای نگهبان پذیرفت؟ آیا با این وضعیت میتوان دولت برآمده از این همه تخلفات را مشروع دانست؟ آیا دولت میتواند به عنوان نماینده مردم در اموال و سرنوشت آنان دخالت نماید؟» بیانیه ضمن ابراز تشکر از موسوی و کروبی، از قوه قضاییه خواسته است که هر چه زودتر همه دستگیرشدگان را آزاد کند. در پایان، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، ضمن همدردی با همه آسیبدیدگان، به «روان پاک شهیدان مظلوم حوادث اخیر» درود فرستاده و اعلام کرده است، که همواره در کنار مردم خواهد بود.
علیرضا بهشتی: نمایندگان عدم کفایت احمدی نژاد را مطرح کنند
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم اعلام کرد، که شورای نگهبان به علت نقض بیطرفی، صلاحیت تایید انتخابات را ندارد. به گفته علیرضا بهشتی، مردم از نمایندگان مجلس توقع دارند، که عدم کفایت ریاست جمهوری کنونی را مطرح کنند.
در حالی که از شدت تظاهرات خیابانی کاسته شده است، سیاستمداران و روحانیان اصلاحطلب همچنان به اعتراضات خود علیه نتیجه انتخابات رئیسجمهوری ادامه میدهند. به گزارش خبرگزاری آسوشتیدپرس، علیرضا بهشتی، یکی از حامیان ارشد میرحسین موسوی و فرزند آیتالله بهشتی، دولت محمود احمدینژاد را فاقد مشروعیت دانسته و از نمایندگان مجلس خواسته است که با اراده مردم همسویی داشته باشند. به دنبال نامهی گروهی از نمایندگان مجلس، که در آن خواستار محاکمه موسوی به جرم رهبری «اغتشاشات» شده بودند، علیرضا بهشتی گفت: «من مطمئن هستم، هیچ کدام از اتهاماتی (...) که در مجلس علیه موسوی طرح میکنند مبنای حقوقی ندارد. و این حرکت را بیشتر یک حرکت سیاسی برای فشار بر آقای موسوی تلقی میکنم.» بهشتی خطاب به نمایندگان حامی احمدینژاد، آنان را متهم میکند که خود از طریق انتخابات «مهندسیشده» به مجلس راه یافتهاند و بدین خاطر حساسیت لازم برای مخالفت با تقلب انتخاباتی را ندارند. در حالی که روزنامه کیهان نیز در سرمقاله خود، موسوی و یاران وی را متهم به «خیانت و جنایت» کرده و خواهان برپایی دادگاه علنی برای موسوی و خاتمی شده است، بهشتی مینویسد:
«مهمترین موضوع، آگاهی مردم نسبت به وضعیت موجود است. تمام دستگاههای تبلیغاتی که در دست دولت است، از جمله صدا وسیما، روزنامهها، سایتها وکسانی که در قالب نمایندگی مجلس یا مقام دیگر به نفع دولت جوسازی تبلیغاتی میکنند، باید بدانند این گونه تبلیغات در اذهان عمومی مردم جایگاهی ندارد و مردم این چیزها را به خوبی میفهمند.» بهشتی در بخش دیگری از توضیحات خود، تایید انتخابات توسط شورای نگهبان را امری غیرمنتظره ندانسته و نوشته است که «مردم به هیچ عنوان نمیتوانند دولت کنونی را به عنوان دولت خودشان بپذیرند.» به گفته بهشتی، موسوی تنها امین آرای مردم بوده و بدین خاطر نمیتواند از حق مردم بگذرد. به نظر بهشتی، حدود ۱۰ تا ۱۱ میلیون رای در انتخابات اخیر جابهجا شده و بر اساس مسلم بودن تقلب در انتخابات، اکثریت مردم باید برای احقاق حق خود همچنان اقدام کنند. «آیا دولت میتواند در اموال و سرنوشت مردم دخالت کند؟» هر روزه روحانیان بیشتری به نتیجه انتخابات اخیر معترض شده و مشروعیت دولت محمود احمدینژاد را، بهرغم تایید رهبری جمهوری اسلامی و شورای نگهبان، زیر سوال میبرند. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، با صدور بیانیهای نسبت به تایید نتیجه انتخابات از سوی شورای نگهبان اعتراض کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «شورای نگهبانی که برخی از اعضای فقها و حقوقدانهای آنان از ماههای قبل اظهار نظر کرده و بیطرفی خود را در انظار مردم مخدوش نموده بودند، در صورتی که داور و قاضی، اگر در رابطه با پروندهای طرفداری کرده باشد، حق قضاوت در آن را ندارد.» مجمع مدرسین و محققین، همچنین به سوءاستفاده از بیتالمال به نفع یک کاندیدا و تبلیغات از سوی رسانه ملی به سود احمدینژاد اشاره کرده و آن را تبعیضآمیز دانستهاند. ضمن بر شمردن برخی از تخلفات و تقلبات در نحوه انتخابات، مدرسین و محققین حوزه علمیه مینویسند: «در فضایی کاملا امنیتی، صدای حقطلبی مردم را که توأم با آرامش بود، به خشونت کشیدند. و متاسفانه با دهها کشته و زخمی و بازداشت غیرقانونی صدها نفر مواجه شدیم، مطبوعات و روزنامهها یکی پس از دیگری تعطیل یا سانسور شدند و سایتها فیلتر گردید.» بیانیه این پرسش را مطرح میکند که «با همه این اشکالات، آیا میشود مشروعیت انتخابات را به صرف تایید شورای نگهبان پذیرفت؟ آیا با این وضعیت میتوان دولت برآمده از این همه تخلفات را مشروع دانست؟ آیا دولت میتواند به عنوان نماینده مردم در اموال و سرنوشت آنان دخالت نماید؟» بیانیه ضمن ابراز تشکر از موسوی و کروبی، از قوه قضاییه خواسته است که هر چه زودتر همه دستگیرشدگان را آزاد کند. در پایان، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، ضمن همدردی با همه آسیبدیدگان، به «روان پاک شهیدان مظلوم حوادث اخیر» درود فرستاده و اعلام کرده است، که همواره در کنار مردم خواهد بود.
*****
اشکوری: ربط دادن معترضان به بیگانگان نخنما شده است
رادیو فردا:
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، میرحسین موسوی، از نامزدهای اصلاحطلب انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران، را جاسوس آمریکا خواند.
مدیر مسئول روزنامه کیهان که از سوی آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، منصوب میشود، در سرمقاله روز شنبه روزنامه کیهان، اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران را «پروژه دیکته شده آمریکاییها» خواند و خواستار محاکمه میرحسین موسوی و همچنین محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران، به اتهام «جنایت و خیانت» شد.
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، نویسنده و روحانی نواندیش در گفتوگو با رادیو فردا به ارزیابی این سرمقاله و اتهامات وارده بر آقای موسوی، پرداخته است.
رادیو فردا: آقای اشکوری، بر چه اساس روزنامه کیهان این اتهام را متوجه آقای موسوی کرده است؟
حسن یوسفی اشکوری: اگر مضامین، محتوا و اهداف این گونه نوشتهها و گفتهها را مورد توجه قرار دهیم میبینیم که چیز تازهای نیست. از ۳۰ سال پیش در جمهوری اسلامی این سنت جا افتاده است که هر وقت اعتراضی از ناحیه مردم و مخالفان صورت میگیرد یا اینکه حادثهای پیش میآید و مطلوب آقایان نیست همواره این افکار و جریانات را به عوامل خارجی، استکبار جهانی و دشمنان نسبت میدهند که فکر نمیکنم کسی دیگر چندان این نوع نگاهها و تحلیلها را جدی بگیرد برای اینکه دیگر خیلی نخنما شده است.
این روش اگر زمانی هم کارکردی داشته و عدهای را ممکن بوده به اشتباه بیاندازد، فکر نمیکنم دیگر کارکرد خودش را حفظ کرده باشد. به ویژه که امروز کسانی در صحنه حضور دارند و مورد اتهام قرار میگیرند که خودشان در طول این ۳۰ سال از شخصیتهای درجه اول نظام و حداکثر درجه دوم نظام جمهوری اسلامی بودهاند.
چگونه میتوان کسانی مثل خاتمی و کروبی و موسوی و شخصیتهای دیگر که حامی این افراد هستند را به بیگانهها و عوامل خارجی نسبت داد یا اینها را جزو دشمنان نظام جمهوری اسلامی به حساب آورد؟
آقای کروبی و آقای موسوی دو کاندیدای اصلاحطلب این انتخابات بودند. برحسب آنچه که سوابقشان و تفکرشان نشان میدهد و بیانیههایی که صادر کردهاند و برنامههایی که برای انتخابات اعلام نمودند همه اینها نشان میدهد که کاملاً در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی بودند. منتها با یک نگاه متفاوت و تا حدودی متعارض با نگاه اقتدارگرایان در نظام جمهوری اسلامی.
به اعتقاد من، طرح این حرفها، بسیار بیربط است. این حرفها هیچ محتوا و پایه و اساس درستی ندارد. بر اساس هیچ اطلاعات و دادههای علمی نیست. تصور میکنم نوعی زمینهسازی برای روزهای بحرانیتر است که اگر بحران تشدید شود و آقایان مقاومت بیشتری از خودشان نشان دهند برای سرکوبی بیشتر و انسداد سیاسی بیشتر ازآنچه که هست، از این مسائل بهرهبرداری کنند وگرنه خودشان میدانند که این حرفها پایه و اساس درستی ندارد.
آقای اشکوری، همانطور که خودتان فرمودید تعداد زیادی از سرشناسترین سران و رهبران ایران که زمانی در دول گذشته بر سر کار بودهاند در این اعتراضات حضور دارند و امروز صحبت از «پیگرد قانونی» آنها میشود. شما هم روزی خودتان در این موقعیت قرار داشتید و در مظان اتهام بودید. میخواستم از شما بپرسم تصور میکنید سرانجام این ماجراها به کجا ختم خواهد شد؟
به نمونه و نکته خوبی اشاره کردید. نمونه من و پرونده «کنفرانس برلین» شاهدی بر مدعای امروز است. در آن زمان یک کنفرانس در یک کشور خارجی برگزار شد و ۱۷ تن از چهرههای فکری و سیاسی و فرهنگی ایران از داخل ایران و عدهای نیز از خارج از ایران به این کنفرانس دعوت شده بودند.
عدهای به بهانه اینکه کنفرانس مذکور مرتبط با نظام جمهوری اسلامی است، جلسه را بهم زدند. در نهایت مسئولین نظام جمهوری اسلامی و مسئولین قضایی از این مسئله برای سرکوب بهرهبرداری کردند. از اول هم کیفرخواست بنده و سایر متهمان شرکتکننده در کنفرانس برلین، همین اتهامات سنگین بود. یعنی فکر میکنم در کیفرخواست من به طور مثال از هیچ اتهام سیاسی، امنیتی و عقیدتی دریغ نکرده بودند. از توطئه براندازی تا محاربه با خدا و رسول، افساد فی الارض گرفته تا توطئه علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و به طور کلی این سلسله اتهاماتی که در جمهوری اسلامی بسیار رایج است همه اینها در کیفرخواست من بود.
اما جالب است که در نهایت آقای علیزاده، رئیس دادگستری تهران اعلام کرد که اصلاً شرکت کردن درکنفرانس برلین جرم نبوده و یکسال زندان به من داده شد. بنابر این این نمونه نشان میدهد که یک پرونده با آنهمه هو و جنجال و سر و صدا و تبلیغاتی که راه انداختند در نهایت به این نقطه رسید که شرکت در این کنفرانس جرم نبوده است.
اما در ارتباط با بخش دوم سؤالتان که سرانجام ماجرا چه خواهد شد؟ باید بگویم الان نمیشود سرانجام این ماجرا را پیشبینی کرد. باید دید که روند تحولات آینده به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ اگر در نهایت اوضاع بر وفق مراد آقایان حکومتی باشد و این طرف کسانی مثل آقای موسوی و آقای کروبی و حامیانشان سکوت کنند و آرام بگیرند و به اعتراضشان خاتمه بدهند به هر حال اوضاع کمابیش به همین منوال خواهد ماند و فکر نمیکنم در آن صورت برخورد تند و حادی به وجود بیاید.
اما اگر جنبش مردمی که الان به راه افتاده است گسترش یابد و به بحرانهای جدیتری برای نظام تبدیل شود و رهبران جنبش هم از کماکان از مردم حمایت کنند و این تقابل به مرحله جدی و مهمی برسد، هر چند که کمی دشوار است تصور این مطلب که کسانی مثل میرحسین موسوی دستگیر و محاکمه و یا احتمالا مجازات شوند، اما در شرایط بحرانی و حاد نمیتوان وقوع این اتفاق را محال دانست و ممکن است روزی کار به آنجا هم برسد اما به هر حال در چشمانداز کوتاه مدت فکر نمیکنم اوضاع آنقدر بحرانی شده یا تقابل به آن مرحله برسد که برخوردهای خشنی علیه این افراد صورت بگیرد.
رادیو فردا:
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، میرحسین موسوی، از نامزدهای اصلاحطلب انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران، را جاسوس آمریکا خواند.
مدیر مسئول روزنامه کیهان که از سوی آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، منصوب میشود، در سرمقاله روز شنبه روزنامه کیهان، اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران را «پروژه دیکته شده آمریکاییها» خواند و خواستار محاکمه میرحسین موسوی و همچنین محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران، به اتهام «جنایت و خیانت» شد.
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، نویسنده و روحانی نواندیش در گفتوگو با رادیو فردا به ارزیابی این سرمقاله و اتهامات وارده بر آقای موسوی، پرداخته است.
رادیو فردا: آقای اشکوری، بر چه اساس روزنامه کیهان این اتهام را متوجه آقای موسوی کرده است؟
حسن یوسفی اشکوری: اگر مضامین، محتوا و اهداف این گونه نوشتهها و گفتهها را مورد توجه قرار دهیم میبینیم که چیز تازهای نیست. از ۳۰ سال پیش در جمهوری اسلامی این سنت جا افتاده است که هر وقت اعتراضی از ناحیه مردم و مخالفان صورت میگیرد یا اینکه حادثهای پیش میآید و مطلوب آقایان نیست همواره این افکار و جریانات را به عوامل خارجی، استکبار جهانی و دشمنان نسبت میدهند که فکر نمیکنم کسی دیگر چندان این نوع نگاهها و تحلیلها را جدی بگیرد برای اینکه دیگر خیلی نخنما شده است.
این روش اگر زمانی هم کارکردی داشته و عدهای را ممکن بوده به اشتباه بیاندازد، فکر نمیکنم دیگر کارکرد خودش را حفظ کرده باشد. به ویژه که امروز کسانی در صحنه حضور دارند و مورد اتهام قرار میگیرند که خودشان در طول این ۳۰ سال از شخصیتهای درجه اول نظام و حداکثر درجه دوم نظام جمهوری اسلامی بودهاند.
چگونه میتوان کسانی مثل خاتمی و کروبی و موسوی و شخصیتهای دیگر که حامی این افراد هستند را به بیگانهها و عوامل خارجی نسبت داد یا اینها را جزو دشمنان نظام جمهوری اسلامی به حساب آورد؟
آقای کروبی و آقای موسوی دو کاندیدای اصلاحطلب این انتخابات بودند. برحسب آنچه که سوابقشان و تفکرشان نشان میدهد و بیانیههایی که صادر کردهاند و برنامههایی که برای انتخابات اعلام نمودند همه اینها نشان میدهد که کاملاً در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی بودند. منتها با یک نگاه متفاوت و تا حدودی متعارض با نگاه اقتدارگرایان در نظام جمهوری اسلامی.
به اعتقاد من، طرح این حرفها، بسیار بیربط است. این حرفها هیچ محتوا و پایه و اساس درستی ندارد. بر اساس هیچ اطلاعات و دادههای علمی نیست. تصور میکنم نوعی زمینهسازی برای روزهای بحرانیتر است که اگر بحران تشدید شود و آقایان مقاومت بیشتری از خودشان نشان دهند برای سرکوبی بیشتر و انسداد سیاسی بیشتر ازآنچه که هست، از این مسائل بهرهبرداری کنند وگرنه خودشان میدانند که این حرفها پایه و اساس درستی ندارد.
آقای اشکوری، همانطور که خودتان فرمودید تعداد زیادی از سرشناسترین سران و رهبران ایران که زمانی در دول گذشته بر سر کار بودهاند در این اعتراضات حضور دارند و امروز صحبت از «پیگرد قانونی» آنها میشود. شما هم روزی خودتان در این موقعیت قرار داشتید و در مظان اتهام بودید. میخواستم از شما بپرسم تصور میکنید سرانجام این ماجراها به کجا ختم خواهد شد؟
به نمونه و نکته خوبی اشاره کردید. نمونه من و پرونده «کنفرانس برلین» شاهدی بر مدعای امروز است. در آن زمان یک کنفرانس در یک کشور خارجی برگزار شد و ۱۷ تن از چهرههای فکری و سیاسی و فرهنگی ایران از داخل ایران و عدهای نیز از خارج از ایران به این کنفرانس دعوت شده بودند.
عدهای به بهانه اینکه کنفرانس مذکور مرتبط با نظام جمهوری اسلامی است، جلسه را بهم زدند. در نهایت مسئولین نظام جمهوری اسلامی و مسئولین قضایی از این مسئله برای سرکوب بهرهبرداری کردند. از اول هم کیفرخواست بنده و سایر متهمان شرکتکننده در کنفرانس برلین، همین اتهامات سنگین بود. یعنی فکر میکنم در کیفرخواست من به طور مثال از هیچ اتهام سیاسی، امنیتی و عقیدتی دریغ نکرده بودند. از توطئه براندازی تا محاربه با خدا و رسول، افساد فی الارض گرفته تا توطئه علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و به طور کلی این سلسله اتهاماتی که در جمهوری اسلامی بسیار رایج است همه اینها در کیفرخواست من بود.
اما جالب است که در نهایت آقای علیزاده، رئیس دادگستری تهران اعلام کرد که اصلاً شرکت کردن درکنفرانس برلین جرم نبوده و یکسال زندان به من داده شد. بنابر این این نمونه نشان میدهد که یک پرونده با آنهمه هو و جنجال و سر و صدا و تبلیغاتی که راه انداختند در نهایت به این نقطه رسید که شرکت در این کنفرانس جرم نبوده است.
اما در ارتباط با بخش دوم سؤالتان که سرانجام ماجرا چه خواهد شد؟ باید بگویم الان نمیشود سرانجام این ماجرا را پیشبینی کرد. باید دید که روند تحولات آینده به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ اگر در نهایت اوضاع بر وفق مراد آقایان حکومتی باشد و این طرف کسانی مثل آقای موسوی و آقای کروبی و حامیانشان سکوت کنند و آرام بگیرند و به اعتراضشان خاتمه بدهند به هر حال اوضاع کمابیش به همین منوال خواهد ماند و فکر نمیکنم در آن صورت برخورد تند و حادی به وجود بیاید.
اما اگر جنبش مردمی که الان به راه افتاده است گسترش یابد و به بحرانهای جدیتری برای نظام تبدیل شود و رهبران جنبش هم از کماکان از مردم حمایت کنند و این تقابل به مرحله جدی و مهمی برسد، هر چند که کمی دشوار است تصور این مطلب که کسانی مثل میرحسین موسوی دستگیر و محاکمه و یا احتمالا مجازات شوند، اما در شرایط بحرانی و حاد نمیتوان وقوع این اتفاق را محال دانست و ممکن است روزی کار به آنجا هم برسد اما به هر حال در چشمانداز کوتاه مدت فکر نمیکنم اوضاع آنقدر بحرانی شده یا تقابل به آن مرحله برسد که برخوردهای خشنی علیه این افراد صورت بگیرد.
*****
آمریکا میگوید اسرائیل خود در مورد ایران تصمیم میگیرد
جو بایدن، معاون رئیس جمهور ایالات متحده، میگوید اسرائیل «خود میتواند تعیین کند که نفعش در کجاست و در مورد ایران چه تصمیمی باید بگیرد». آقای بایدن درمصاحبهای با شبکه تلویزیونی ایبیسی که روز یکشنبه پخش شد گفت ایالات متحده نمیتواند «به کشور مستقل دیگری دیکته کند که چه بکند و چه نکند». به گفته خبرگزاری آسوشیتدپرس، به نظر میرسد این گفته آقای بایدن «چراغ سبزی باشد به اسرائیل برای حمله نظامی با هدف رفع تهدید اتمی ایران».
جو بایدن، معاون رئیس جمهور ایالات متحده، میگوید اسرائیل «خود میتواند تعیین کند که نفعش در کجاست و در مورد ایران چه تصمیمی باید بگیرد». آقای بایدن درمصاحبهای با شبکه تلویزیونی ایبیسی که روز یکشنبه پخش شد گفت ایالات متحده نمیتواند «به کشور مستقل دیگری دیکته کند که چه بکند و چه نکند». به گفته خبرگزاری آسوشیتدپرس، به نظر میرسد این گفته آقای بایدن «چراغ سبزی باشد به اسرائیل برای حمله نظامی با هدف رفع تهدید اتمی ایران».
اسرائیل جمهوری اسلامی را «خطرناکترین دشمن خود» میداند و در کنار ایالات متحده این دولت را متهم میکند که در پوشش برنامه هستهای صلحآمیز در پی تولید تسلیحات اتمی است.ایران بارها این اتهام را رد کرده و تاکید کرده است که تنها برای تولید انرژی برنامه هستهای خود را ادامه میدهد.
معاون رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه خود با اشاره به حق اسرائیل به تصمیمگیری مستقل گفت: «ما چه موافق باشیم و چه نباشیم، آنها حق این کار را دارند. هر کشور مستقلی حق این کار را دارد. اما هیچ فشاری هم از سوی کشور دیگری بر ما نیست تا رفتار خود را تغییر دهیم.» آقای بایدن افزود: «اگر دولت نتانیاهو تصمیم بگیرد که دست به عملی غیر از آن چه در حال حاضر دنبال میشود بزند، این حق آنهاست.»
دولت اسرائیل تاکنون در مورد گفتههای جو بایدن اظهار نظر نکرده است، اما خبرگزاری آسوشیتدپرس میگوید تلآویو بهزودی بیانیهای در این باره صادر خواهد کرد.
با این حال هفتهنامه آلمانی اشپیگل در گزارشی که روز یکشنبه بر وبسایت خود منتشر کرد میگوید «سرکوب خشونتآمیز معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران مقامات اسرائیل را متقاعد کرده است که مسئله هستهای ایران را از طریق گفتوگو نمیتوان حل کرد». اشپیگل با اشاره به این که هیچ یک از نخست وزیران اسرائیل پیش از بنیامین نتانیاهو «تا این حد جدی به گزینه حمله نظامی به ایران» نپرداخته بودند میگوید دولت اسرائیل به این نتیجه رسیده است که «در نهایت تنها از طریق حمله نظامی میتوان مانع از ساخت بمب اتمی در ایران شد».
در این میان حمایت جمهوری اسلامی از دو گروه حزبالله لبنان و حماس فلسطین نیز اسرائیل را بهشدت نگران میکند. باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، در ماه مه پس از دیدار خود با بنیامین نتانیاهو اعلام کرد که ایران تنها تا پایان سال جاری میلادی وقت دارد که به طور جدی به گفتوگوهای بینالمللی در مورد برنامه هستهای خود بپردازد.او گفت: «ما قرار نیست تا ابد گفتوگو کنیم.»
*****
خانواده سحرخیز:نگران هستیم
عیسی سحرخیز، روزنامه نگار سرشناس و منتقد دولت روز جمعه در شمال کشور بازداشت شد. تاکنون هیچ اطلاعی از اینکه سحرخیز توسط چه ارگانی بازداشت و به کجا منتقل شده است در دست نیست.
یکی از نزدیکان سحرخیز در گفتگویی در این مورد اظهار داشت: دیروز به صورت تلفنی از بازداشت آقای سحرخیزمطلع شدیم چون ایشان در مسافرت به سر می بردند و هنوز اطلاعی نداریم که چه کسی و چگونه ایشان را بازداشت کرده است.
وی با بیان اینکه آقای نوروزی، وکیل آقای سحرخیز نیز در بازداشت به سر می برد افزود:هفته گذشته و در حالی که آقای سحرخیز در مسافرت بودند مامورانی از طرف دادستانی به منزل ما آمدند و بعد از تفتیش منزل، کامپیوتر و نوشته ها و وسایل شخصی آقای سحرخیز را با خود بردند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا حکمی برای تفتیش خانه ارائه دادند؟ گفت: فقط یک حکم کلی به ما نشان دادند که نوشته بود حکم برای تفتیش منازل اغتشاش گران است و ما اعتراض کردیم که این حکم کلی است و چه ربطی به آقای سحرخیز دارد اما توجهی نکردند.
او همچنین با بیان اینکه آقای سحرخیز در هیچ تظاهراتی شرکت نکرده بود افزود: نمیدانم چرا ایشان را بازداشت کردند ایشان غیر از نوشتن کاری نمی کردند و به شدت نگران وضعیت شان هستیم و تا زمانی که خود آقای سحرخیز زنگ بزنند و یا ما ایشان را ببینیم نمی توانیم در مورد وضعیت ایشان حرفی بزنیم.
سحرخیز و اسلحه قلم
از سوی دیگر مهدی سحرخیز، پسر عیسی سحرخیز در نامه ای سرگشاده خطاب به محمود احمدی نژاد با بیان اینکه «اگر پدرم را می شناختی از او صداقت می آموختی» از او پرسیده:
عیسی سحرخیز، روزنامه نگار سرشناس و منتقد دولت روز جمعه در شمال کشور بازداشت شد. تاکنون هیچ اطلاعی از اینکه سحرخیز توسط چه ارگانی بازداشت و به کجا منتقل شده است در دست نیست.
یکی از نزدیکان سحرخیز در گفتگویی در این مورد اظهار داشت: دیروز به صورت تلفنی از بازداشت آقای سحرخیزمطلع شدیم چون ایشان در مسافرت به سر می بردند و هنوز اطلاعی نداریم که چه کسی و چگونه ایشان را بازداشت کرده است.
وی با بیان اینکه آقای نوروزی، وکیل آقای سحرخیز نیز در بازداشت به سر می برد افزود:هفته گذشته و در حالی که آقای سحرخیز در مسافرت بودند مامورانی از طرف دادستانی به منزل ما آمدند و بعد از تفتیش منزل، کامپیوتر و نوشته ها و وسایل شخصی آقای سحرخیز را با خود بردند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا حکمی برای تفتیش خانه ارائه دادند؟ گفت: فقط یک حکم کلی به ما نشان دادند که نوشته بود حکم برای تفتیش منازل اغتشاش گران است و ما اعتراض کردیم که این حکم کلی است و چه ربطی به آقای سحرخیز دارد اما توجهی نکردند.
او همچنین با بیان اینکه آقای سحرخیز در هیچ تظاهراتی شرکت نکرده بود افزود: نمیدانم چرا ایشان را بازداشت کردند ایشان غیر از نوشتن کاری نمی کردند و به شدت نگران وضعیت شان هستیم و تا زمانی که خود آقای سحرخیز زنگ بزنند و یا ما ایشان را ببینیم نمی توانیم در مورد وضعیت ایشان حرفی بزنیم.
سحرخیز و اسلحه قلم
از سوی دیگر مهدی سحرخیز، پسر عیسی سحرخیز در نامه ای سرگشاده خطاب به محمود احمدی نژاد با بیان اینکه «اگر پدرم را می شناختی از او صداقت می آموختی» از او پرسیده:
آیا می دانی که هنگامی که پدرم از جنگ بازگشت تفنگش را بر زمین گذاشت و قلم به دست گرفت تا پیام این انقلاب را به آنها که نمی دانستند برساند. به نسل من که در انقلاب غایب بود و از جنگ تنها غیبتهای طولانی بزرگ خانه را احساس می کرد. قلم به دست گرفت تا این انقلاب در مسیر مورد نظر مردم و رهبرش حرکت کند.
مهدی سحرخیز در این نامه با اشاره به سوابق پدرش و با بیان اینکه «دست به قلم برده ام تا پدرم را به تو بشناسانم» خطاب به احمدی نژاد نوشته است:
مهدی سحرخیز در این نامه با اشاره به سوابق پدرش و با بیان اینکه «دست به قلم برده ام تا پدرم را به تو بشناسانم» خطاب به احمدی نژاد نوشته است:
پدرم مدافع اسلام است اما تو مدافع مقام خودت هستی . او عمری است که تلاش می کند تا از جمهوریت نظام دفاع کند. او می خواهد تا دنیا بداند که در ایران رأی مردم مقدس است. آنقدر مقدس و ارزشمند که می بایستی در صورت لزوم برای آن جان داد. او تلاش می کند تا در ایران مردم سالاری حکم فرما باشد اما تو و همدستانت زحمات مردم و از خود گذشتگی هایشان را فدای منافع دنیوی خود می کنید.
در این نامه آمده است: بعد از سالها توانستم آن هاله ی معروف تو را ببینم. اما برخلاف گفته ی تو آن هاله ای از نور نبود بلکه هاله ای بود پر از دروغ، ریا، تهمت، نا عدالتی و عوام فریبی. می دانم که هنگامی که در برابر آینه می ایستی بر خود می بالی اما یقین دارم که حتی آینه نیز از تو بیزار است.
پسر سحرخیز در پایان نامه با تاکید بر اینکه «همانطور که تاریخ در مورد اسلاف ما قضاوت کرد در مورد پدرم و تو نیز قضاوت خواهد کرد» خطاب به احمدی نژاد نوشته است:
در این نامه آمده است: بعد از سالها توانستم آن هاله ی معروف تو را ببینم. اما برخلاف گفته ی تو آن هاله ای از نور نبود بلکه هاله ای بود پر از دروغ، ریا، تهمت، نا عدالتی و عوام فریبی. می دانم که هنگامی که در برابر آینه می ایستی بر خود می بالی اما یقین دارم که حتی آینه نیز از تو بیزار است.
پسر سحرخیز در پایان نامه با تاکید بر اینکه «همانطور که تاریخ در مورد اسلاف ما قضاوت کرد در مورد پدرم و تو نیز قضاوت خواهد کرد» خطاب به احمدی نژاد نوشته است:
خوشبختانه دست سانسورگر و سرکوبگر تو دیگر توانایی پنهان حقیقت را نخواهد داشت و تو را به اسم کسی خواهند شناخت که برای حفظ مقامش مردم را فریفت و انقلابیونی مثل ابطحی، تاج زاده، میردامادی و بسیاری دیگر را قربانی کرد. این را بدان که این مقام برای تو احترامی نخواهد آورد.
گفتنی است شنبه 30 خرداد ماه نیز از دفتر سعید مرتضوی، دادستان تهران با سحرخیز تماس گرفته و از او خواسته بودند روز بعد خود را به دادستانی معرفی کند اما این روزنامه نگار که در مسافرت به سر می برد تاکید کرده بود که تا چند روز آینده خارج از تهران است و نمی تواند به دادستانی مراجعه کند.
عیسی سحرخیز از سرشناس ترین روزنامه نگاران منتقد دولت و مدیرمسوول روزنامه توقیف شده اخبار اقتصادی و ماهنامه توقیف شده آفتاب است.
سحرخیز که مدتی در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، مدیر کل مطبوعات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی بود از بنیان گذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران است.
عیسی سحرخیز که در سال 1383 نماینده مدیران مسوول جراید در هیات نظارت بر مطبوعات بود، در نشست هفتگی این هیات بر سر مطلب یکی از مجلات هفتگی درباره روابط دختران و پسران با غلامحسین محسنی اژه ای که رئیس دادگاه ویژه روحانیت و نماینده قوه قضائیه در هیات نظارت بر مطبوعات بود درگیر شد و محسنی اژه ای در اقدامی شگفت انگیز اقدام به پرتاب قندان به سوی او و سپس گاز گرفتن شانه سحرخیز نمود. محسنی اژه ای اکنون وزیراطلاعات دولت احمدی نژاد است و هرگز به شکایت سحرخیز از او رسیدگی نشد.
گفتنی است شنبه 30 خرداد ماه نیز از دفتر سعید مرتضوی، دادستان تهران با سحرخیز تماس گرفته و از او خواسته بودند روز بعد خود را به دادستانی معرفی کند اما این روزنامه نگار که در مسافرت به سر می برد تاکید کرده بود که تا چند روز آینده خارج از تهران است و نمی تواند به دادستانی مراجعه کند.
عیسی سحرخیز از سرشناس ترین روزنامه نگاران منتقد دولت و مدیرمسوول روزنامه توقیف شده اخبار اقتصادی و ماهنامه توقیف شده آفتاب است.
سحرخیز که مدتی در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، مدیر کل مطبوعات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی بود از بنیان گذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران است.
عیسی سحرخیز که در سال 1383 نماینده مدیران مسوول جراید در هیات نظارت بر مطبوعات بود، در نشست هفتگی این هیات بر سر مطلب یکی از مجلات هفتگی درباره روابط دختران و پسران با غلامحسین محسنی اژه ای که رئیس دادگاه ویژه روحانیت و نماینده قوه قضائیه در هیات نظارت بر مطبوعات بود درگیر شد و محسنی اژه ای در اقدامی شگفت انگیز اقدام به پرتاب قندان به سوی او و سپس گاز گرفتن شانه سحرخیز نمود. محسنی اژه ای اکنون وزیراطلاعات دولت احمدی نژاد است و هرگز به شکایت سحرخیز از او رسیدگی نشد.
*****
نتایج بررسی حادثه اخیر کوی دانشگاه توسط مجلس
سایت تابناک:
سایت تابناک:
جریان کوی دانشگاه، یک جریان کاملا پیچیده است، به همین دلیل میگویم، ارایه گزارش جامع، نیاز به وقت بیشتری دارد. متأسفانه مشکل برخی مسئولأن و حتی رسانههای ما این است که، میخواهند زود این اقدامات، رسانهای شده و نتیجه آن معلوم شود، اما این مسایل، نیاز به بررسی بیشتر و عمیقتر دارد.
پس از وقوع حادثه تلخ کوی دانشگاه تهران در خلال ناآرامیهای اخیر، مجلس شورای اسلامی، به سرعت وارد عمل شد و کمیتهای حقیقتیاب برای بررسی ابعاد این رخداد هولناک تشکیل داد که نقطه قوت آن، ترکیب اعضایش بود؛ نمایندگانی با سابقه روشن انقلابی و از سوی دیگر، فعال در حوزههای دانشگاهی. البته شاید همین شاخصهها بود که پس از ارایه گزارش بیطرفانه اولیه از سوی این کمیته و تأکید بر مظلومیت دانشجویان و اجحافاتی که برخی عوامل خودسر در این حادثه بر دانشجویان روا داشته بودند، خشم برخی نمایندگان مجلس و تشکیکهای آنها نسبت به اعضای کمیته، نه مقبولیتی میان نمایندگان پیدا کرد و نه در افکار عمومی، نسبت به بیطرفی این کمیته تردیدی پدید آورد.در این باره در گفتوگویی تلفنی با دکتر کاظم جلالی، نماینده مردم شاهرود در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، به بررسی آخرین اقدامات این کمیته پرداختیم. دکتر جلالی در این باره به «تابناک» گفت: کمیته بهطور منظم و مرتب و با حساسیت، نشستهای خودش را داشته و دارد به کارش ادامه میدهد، اما تا هنگامی که به جمعبندی کامل و نتیجهگیری جامعی در این باره نرسیم، اعلام نخواهیم کرد.وی درباره زمان تقریبی اعلام نتیجه و خروجیهای آن پس از اعلام، گفت: به دلیل آثاری که این رویداد در جامعه و به ویژه جامعه دانشجویی داشته است، ما تلاش خواهیم کرد، با تأمل و دقت نظر، موضوع را پیگیری کنیم؛ بنابراین، نباید نسبت به زمان اعلام نظر نهایی کمیته، عجله کرد، اما به نظر میرسد، حدود اواخر مرداد ماه کمیته بتواند به یک جمعبندی مناسب دست پیدا کند. هدف ما این است که با جدیت موضوع گزارش را پیگیری کنیم و نگذاریم این موضوع ابتر بماند.این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در ادامه بحث ورود نیروی انتظامی به کوی و اختلافی که به تازگی نمود آن را در مجادله رسانهای آقای کوهکن، از نمایندههای مجلس شورای اسلامی و فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران دیدیم، اینگونه تشریح کردند:نیروی انتظامی خودش هم اعلام کرده است که ما چون دیدیم عدهای لباس شخصی وارد کوی شده و درگیری بالا گرفته است، وارد شدیم؛ بنابراین، من نمیدانم آقای کوهکن چرا گفتهاند که نیروی انتظامی با اجازه رئیس دانشگاه تهران، وارد کوی شدهاند و با تکیه به چه اطلاعاتی این موضوع را بیان داشته است، در صورتی که هم دکتر رهبر و هم نیروی انتظامی، چنین ادعایی را تکذیب کردهاند. دکتر جلالی در پاسخ به این که آیا نیروی انتظامی حتی نتوانسته است، یک نفر از لباس شخصیها را دستگیر کند تا بتوان برخی از ابعاد این تجاوز خودسرانه به حریم دانشجویان را مشخص کرد، گفت: جریان کوی دانشگاه، یک جریان کاملا پیچیده است، به همین دلیل میگویم، ارایه گزارش جامع، نیاز به وقت بیشتری دارد. متأسفانه مشکل برخی مسئولأن و حتی رسانههای ما این است که، میخواهند زود این اقدامات، رسانهای شده و نتیجه آن معلوم شود، اما این مسایل، نیاز به بررسی بیشتر و عمیقتر دارد. در واقع، یک بار برای همیشه باید چشم فتنه را کور کرد. این رخداد، ریشه در گذشته دارد. مواردی مانند حادثه کوی دانشگاه در سال 78؛ آن هنگام رهبر معظم انقلاب فرمودند: از حوادث پیش آمده، قلبشان به درد آمده است نیز و این بار در خطبههای سه هفته پیش نماز جمعه، دیدیم که ایشان، ناراحتی عمیق خود از حمله عوامل خودسر به کوی دانشگاه را بیان داشتند. خب وقتی ماجرایی حتی موجب ناراحتی رهبری نظام نیز میشود و از زوایای گوناگونی، اقداماتی که آن شب رخ داده، مشکوک به نظر میرسد، این تعجیل خبری و این که جامعه خبری ما انتظار داشته باشد، هر روز در این باره از سوی مسئولان و نمایندگان عضو کمیته مصاحبه شود و اطلاعات جدیدی ارایه گردد، با اصل رسیدگی جامع به این حادثه، و روشن ساختن همه ابعاد آن، سازگاری ندارد.این نماینده مجلس در ادامه افزود: تلاشهایی از سوی برخیها شده تا اینکه در این ماجرا، دستهای نظام را پشت سر عوامل آن قرار دهند و حیثیت نظام را لکهدار کنند؛ بنابراین، باید با این ماجرا، ریشهای برخورد شود و برای همیشه چشم فتنه و چشمه شکل گیری چنین اقدامات خودسرانهای را کور کرد.نماینده مردم شاهرود در مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به آخرین پرسش «تابناک»، مبنی بر اینکه بنا بر گزارشهای رسیده به کمیته حقیقتیاب، وضعیت کشتهها، مجروحان یا بازداشتیهای کوی در این رویداد چگونه بوده و هست، بیان داشت: ما از صبح فردای شبی که این حادثه رخ داد، به همراه آقایان دکتر زاکانی، نادران و برخی از دوستان در کوی بودیم و مشاهداتی نیز داشتهایم که در گزارش خواهد آمد، اما چه بر پایه گزارشهایی که نیروی انتظامی و دانشگاه تهران ارایه داده و چه تحقیقاتی که خودمان انجام دادهایم، آن شب و در حمله شبانه به کوی، هیچ دانشجویی در کوی دانشگاه تهران کشته نشده است، اما مجروح و بازداشتی داشتهایم، ولی درست روز پس از این حادثه، با پیگیری گسترده کمیته و همچنین مدیریت دانشگاه تهران به ویژه دکتر رهبر، همه بازداشتیها به جز تعداد محدودی که ادله بارزی مبنی بر ایجاد درگیری توسط آنها در روزهای گذشته وجود داشت، آزاد شدند، اما هماکنون شمار بسیار محدودی در بازداشت هستند، البته مسایلی درباره نحوه بازداشت و اتفاقات پیرامون آن هست که انشاءالله در گزارش جامع مجلس به آگاهی هموطنان خواهی رسید.
*****
پس از وقوع حادثه تلخ کوی دانشگاه تهران در خلال ناآرامیهای اخیر، مجلس شورای اسلامی، به سرعت وارد عمل شد و کمیتهای حقیقتیاب برای بررسی ابعاد این رخداد هولناک تشکیل داد که نقطه قوت آن، ترکیب اعضایش بود؛ نمایندگانی با سابقه روشن انقلابی و از سوی دیگر، فعال در حوزههای دانشگاهی. البته شاید همین شاخصهها بود که پس از ارایه گزارش بیطرفانه اولیه از سوی این کمیته و تأکید بر مظلومیت دانشجویان و اجحافاتی که برخی عوامل خودسر در این حادثه بر دانشجویان روا داشته بودند، خشم برخی نمایندگان مجلس و تشکیکهای آنها نسبت به اعضای کمیته، نه مقبولیتی میان نمایندگان پیدا کرد و نه در افکار عمومی، نسبت به بیطرفی این کمیته تردیدی پدید آورد.در این باره در گفتوگویی تلفنی با دکتر کاظم جلالی، نماینده مردم شاهرود در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، به بررسی آخرین اقدامات این کمیته پرداختیم. دکتر جلالی در این باره به «تابناک» گفت: کمیته بهطور منظم و مرتب و با حساسیت، نشستهای خودش را داشته و دارد به کارش ادامه میدهد، اما تا هنگامی که به جمعبندی کامل و نتیجهگیری جامعی در این باره نرسیم، اعلام نخواهیم کرد.وی درباره زمان تقریبی اعلام نتیجه و خروجیهای آن پس از اعلام، گفت: به دلیل آثاری که این رویداد در جامعه و به ویژه جامعه دانشجویی داشته است، ما تلاش خواهیم کرد، با تأمل و دقت نظر، موضوع را پیگیری کنیم؛ بنابراین، نباید نسبت به زمان اعلام نظر نهایی کمیته، عجله کرد، اما به نظر میرسد، حدود اواخر مرداد ماه کمیته بتواند به یک جمعبندی مناسب دست پیدا کند. هدف ما این است که با جدیت موضوع گزارش را پیگیری کنیم و نگذاریم این موضوع ابتر بماند.این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در ادامه بحث ورود نیروی انتظامی به کوی و اختلافی که به تازگی نمود آن را در مجادله رسانهای آقای کوهکن، از نمایندههای مجلس شورای اسلامی و فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران دیدیم، اینگونه تشریح کردند:نیروی انتظامی خودش هم اعلام کرده است که ما چون دیدیم عدهای لباس شخصی وارد کوی شده و درگیری بالا گرفته است، وارد شدیم؛ بنابراین، من نمیدانم آقای کوهکن چرا گفتهاند که نیروی انتظامی با اجازه رئیس دانشگاه تهران، وارد کوی شدهاند و با تکیه به چه اطلاعاتی این موضوع را بیان داشته است، در صورتی که هم دکتر رهبر و هم نیروی انتظامی، چنین ادعایی را تکذیب کردهاند. دکتر جلالی در پاسخ به این که آیا نیروی انتظامی حتی نتوانسته است، یک نفر از لباس شخصیها را دستگیر کند تا بتوان برخی از ابعاد این تجاوز خودسرانه به حریم دانشجویان را مشخص کرد، گفت: جریان کوی دانشگاه، یک جریان کاملا پیچیده است، به همین دلیل میگویم، ارایه گزارش جامع، نیاز به وقت بیشتری دارد. متأسفانه مشکل برخی مسئولأن و حتی رسانههای ما این است که، میخواهند زود این اقدامات، رسانهای شده و نتیجه آن معلوم شود، اما این مسایل، نیاز به بررسی بیشتر و عمیقتر دارد. در واقع، یک بار برای همیشه باید چشم فتنه را کور کرد. این رخداد، ریشه در گذشته دارد. مواردی مانند حادثه کوی دانشگاه در سال 78؛ آن هنگام رهبر معظم انقلاب فرمودند: از حوادث پیش آمده، قلبشان به درد آمده است نیز و این بار در خطبههای سه هفته پیش نماز جمعه، دیدیم که ایشان، ناراحتی عمیق خود از حمله عوامل خودسر به کوی دانشگاه را بیان داشتند. خب وقتی ماجرایی حتی موجب ناراحتی رهبری نظام نیز میشود و از زوایای گوناگونی، اقداماتی که آن شب رخ داده، مشکوک به نظر میرسد، این تعجیل خبری و این که جامعه خبری ما انتظار داشته باشد، هر روز در این باره از سوی مسئولان و نمایندگان عضو کمیته مصاحبه شود و اطلاعات جدیدی ارایه گردد، با اصل رسیدگی جامع به این حادثه، و روشن ساختن همه ابعاد آن، سازگاری ندارد.این نماینده مجلس در ادامه افزود: تلاشهایی از سوی برخیها شده تا اینکه در این ماجرا، دستهای نظام را پشت سر عوامل آن قرار دهند و حیثیت نظام را لکهدار کنند؛ بنابراین، باید با این ماجرا، ریشهای برخورد شود و برای همیشه چشم فتنه و چشمه شکل گیری چنین اقدامات خودسرانهای را کور کرد.نماینده مردم شاهرود در مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به آخرین پرسش «تابناک»، مبنی بر اینکه بنا بر گزارشهای رسیده به کمیته حقیقتیاب، وضعیت کشتهها، مجروحان یا بازداشتیهای کوی در این رویداد چگونه بوده و هست، بیان داشت: ما از صبح فردای شبی که این حادثه رخ داد، به همراه آقایان دکتر زاکانی، نادران و برخی از دوستان در کوی بودیم و مشاهداتی نیز داشتهایم که در گزارش خواهد آمد، اما چه بر پایه گزارشهایی که نیروی انتظامی و دانشگاه تهران ارایه داده و چه تحقیقاتی که خودمان انجام دادهایم، آن شب و در حمله شبانه به کوی، هیچ دانشجویی در کوی دانشگاه تهران کشته نشده است، اما مجروح و بازداشتی داشتهایم، ولی درست روز پس از این حادثه، با پیگیری گسترده کمیته و همچنین مدیریت دانشگاه تهران به ویژه دکتر رهبر، همه بازداشتیها به جز تعداد محدودی که ادله بارزی مبنی بر ایجاد درگیری توسط آنها در روزهای گذشته وجود داشت، آزاد شدند، اما هماکنون شمار بسیار محدودی در بازداشت هستند، البته مسایلی درباره نحوه بازداشت و اتفاقات پیرامون آن هست که انشاءالله در گزارش جامع مجلس به آگاهی هموطنان خواهی رسید.
*****
محمد ملاباشي معاون دانشجويي وزير علوم: دانشجویان فعال در اعتراض ها از تحصیل محروم می شوند
معاون دانشجويي وزير علوم، تحقيقات و فناوري در همدان گفت: دانشجوياني که مرتکب خطا در جريان انتخابات اخير رياست جمهوري شده اند نه تنها به حقوق مادي بلکه حقوق معنوي ملت آسيب زده اند. از اين رو، با آنها برخورد شده و در صورت تشخيص از تحصيل باز داشته خواهند شد.
"محمود ملاباشي"، یکشنبه شب در حاشيه چهل و پنجمين گردهمايي معاونان دانشجويي و فرهنگي و مديران کل امور دانشجويي و امورفرهنگي دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي در همدان در جمع خبرنگاران افزود: با هر کسي که با دانشجویان فعال در اعتراض ها همراهی و همیاری داشته به شدت مقابله ميشود و اين وزارت خانه هم اينک در حال جمع بندي اطلاعات به دست آمده و اعلام نظر در خصوص مسايل دانشجويان خاطي در تعدادي از دانشگاه هاي کشور در جريان قبل و بعد از انتخابات است.
معاون دانشجويي وزير علوم، تحقيقات و فناوري در همدان گفت: دانشجوياني که مرتکب خطا در جريان انتخابات اخير رياست جمهوري شده اند نه تنها به حقوق مادي بلکه حقوق معنوي ملت آسيب زده اند. از اين رو، با آنها برخورد شده و در صورت تشخيص از تحصيل باز داشته خواهند شد.
"محمود ملاباشي"، یکشنبه شب در حاشيه چهل و پنجمين گردهمايي معاونان دانشجويي و فرهنگي و مديران کل امور دانشجويي و امورفرهنگي دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي در همدان در جمع خبرنگاران افزود: با هر کسي که با دانشجویان فعال در اعتراض ها همراهی و همیاری داشته به شدت مقابله ميشود و اين وزارت خانه هم اينک در حال جمع بندي اطلاعات به دست آمده و اعلام نظر در خصوص مسايل دانشجويان خاطي در تعدادي از دانشگاه هاي کشور در جريان قبل و بعد از انتخابات است.
گفتنی است که محمود احمدی نژاد در مبارزه های انتخاباتی بودن هرگونه محرومیت از تحصیل را رد می کرد.
*****
نامه همسر یک زندانی عقیدتی
همسر"محمدرضاجلایی پور" که شوهرش در پی حوادث اخیر بازداشت شده خطاب به حداد عادل نامه ای نوشته. با هم آن را می خوانیم:
زمستان بود. عصر یک روز شنبه تعطیل، کانون توحید لندن. تقریبا چهار ردیف جلوتر از جایی که من نشسته بودم، میشد نیمرختان را دید و شناخت. فرصتی دست نداده بود که پیش از این، رئیس مدارس فرهنگ ایران، جایی که چهارسال از عمرم را در یکی از شعب آن سپری کرده بودم را از نزدیک ببینم. آن روز دیدم.
بر حسب یک عادت دیرین، محمدرضا برای قرائت قرآن روی سن رفت. همیشه وقتی هیچکس حاضر به تلاوت قرآن نمیشد، او این کار را میکرد. قرآن میخواند و میرفت پی کارش. آن روز وقتی بسم الله را گفت، نگاهم را از صورت معصوم او گرفتم وبیهوا به نیمرخ شما خیره شدم. ناباورانه نگاهتان را به او دوخته بودید. گویی هضم دیدن و شنیدن او همزمان برایتان کمی دشوار بود. او خواند: «اذا زلزلت الارض زلزالها»... میدانستم که او را خوب میشناسید، اما فکر نمیکردم از دیدنش تا این حد بهت زده شوید. سکوت حکمفرما بود. او ادامه داد: «واخرجت الارض اثقالها»... راستی همسرتان هم آمده بود! شنیده بودم رابطه عاطفی و قلبی عمیقی بین تان برقرار است و دوست دارید در همه سفرها باهم باشید، احساس خوبی بود. ما هم همینقدر عاشق همیم. فقط شاید کمی بیشتر!
او همچنان با صوت بی نظیرش میخواند، « فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره»... همیشه وقتی قرآن میخواند، بغض امانم را میبرید. درقرآن خواندن، سبک خاص خودش را داشت. اصرار داشت معنا و صوت با هم همراه باشند. گاهی گویی ادامه دادن و تاکید بر بعضی آیات تحمل خودش را هم طاق میکرد و نرمه اشکی از کناره چشمانش روانه می شد. مثل بچه ها زود با دستش پاک میکرد که کسی نبیند. به آخرین آیه سوره زلزال که میرسید هم همیشه قصه همین بود: «ومن یعمل مثقال ذره شرا یره»... صدق الله العلی العظیم. سوره بسیار سنگینیست! حس ترس و خشوع را با هم دارد. ترس را بیشتر.
قرآن را بست و بوسید و پایین آمد. داشت از کنارتان عبور میکرد که برخاستید. دیده بوسی گرمی با او کردید. دستش را در دستانتان فشردید. اگر کسی نمیدانست گمان میکرد دوستی دیرینه ای میان شما دو نفر بوده است. او انگار هنوز در خلسه آیات بود. به زور لبخندی زد. نیمرختان پیدا بود. زبان بدنتان با دستپاچگی حرف میزد. در عرض همان ۱۰ ثانیه گویی می خواستید بر خاطرهای تلخ سرپوش بگذارید. زیرلب به او گفتید: قرآن زیبایی خواندی. احسنت! بعد گفتید: دیدی در مدرسه مان راهت ندادیم؟ خیلی هم برایت بد نشد. او می خندید. حس کردم به اجزای صورتش فشار میآید. وقتی معذب میشد نگاهش را میدزدید و خنده در صورتش کش می آمد. چیزی نگفت. ادامه دادید: رفتی رتبه اول کنکور شدی و حالا هم که اینجایی. خنده اش بیشتر کش آمد. وقتی فهمیدید در آکسفورد دانشجوی دکتریست، خنده در صورت شما هم کشدار شد. گفتید موفق باشی جوان و رفتید روی سن برای سخنرانی.
نمیدانم احساستان در آن لحظه چه بود؟ خجالت؟ عذاب وجدان؟ غرور؟ یا اصلا هیچکدام! میدانید؟ لحظه هایی در زندگی هست که دست و پای آدم لخت میشود. ترجیح میدهد کاش میشد زمان را به عقب برگرداند و یک چیزهایی را جبران کرد. گاهی آدم در لحظه یخ میزند. شاید به خاطر اینکه انتظار دیدن بعضی آدمها یا شنیدن بعضی صداها و یا هر دوی آنها با هم را ندارد! من شاید اگر به جای شما بودم، بیشتر چنین حالتی را تجربه میکردم.
داستان این ماجرا برمی گشت به سالهای دبیرستان. آن سالها من دانش آموز دبیرستان فرهنگ مشهد بودم. به یاد دارم بعدها که برای المپیاد راهی تهران شده بودم، شرح داستان عدم ثبت نام محمدرضا جلایی پور در مدرسه شما میان بچه های دوره پیچیده بود. آن روزها البته روزهای متفاوتی بود. پدر محمدرضا در بند بود. . علیرغم اینکه نمرات محمدرضا عالی بود از پذیرشش در مدرسه فرهنگ به دستور شما جلوگیری کرده بودند. چرا؟ دلیلش ساده است. چون فامی لاش جلایی پور بود! ...بعدها که همسرش شدم برایم تعریف کرد که گذراندن سال آخر پیش دانشگاهی در این یا آن مدرسه برایش چندان تفاوتی نمیکرد. در مدرسه فتح اسم نویسی کرد و در کنکور سراسری سال بعد رتبه اول کنکور در رشته علوم انسانی شد. گرچه برای او توفیری نداشت کجا باشد اما فکر کنم پایان این قصه برای مدرسه شما سنگین تمام شد.
آن روزها گذشته است جناب حداد عادل! قصه کانون توحید و نگاه بهت زده شما و آن گفتگوی چند ثانیه ای هم گذشته است. حالا محمدرضای من در سلول انفرادی گرفتار حبس شده. راستش را بخواهید، این دست اتفاقات کمی تلفظ نامتان را برایم دشوار کرده است! بالاخره هرچه باشد شما خود را از پاسبانان فرهنگ آن مرز و بوم میدانید. درهای مدرسه فرهنگتان به رویش بسته شد و درهای زندان را به رویش گشودند. از این هم بگذریم ...
دنیا خیلی کوچک است آقای حداد عادل! به کوچکی همان اتفاقی که در کانون توحید لندن افتاد. به کوچکی همان گفتگوی چند ثانیه ای و شاید به کوتاهی همان حس که از دیدن و شنیدن او و عمل خودتان داشتید. ممکن است سالها بعد، جای دیگری باز هم دنیا همینقدر بر من وشما تنگ و کوچک شود. اگر دنیا هم نشد، آخرتی هست. آن روز قطعا از شما معنای جدید عدالت را خواهم پرسید.
نامه همسر یک زندانی عقیدتی
همسر"محمدرضاجلایی پور" که شوهرش در پی حوادث اخیر بازداشت شده خطاب به حداد عادل نامه ای نوشته. با هم آن را می خوانیم:
زمستان بود. عصر یک روز شنبه تعطیل، کانون توحید لندن. تقریبا چهار ردیف جلوتر از جایی که من نشسته بودم، میشد نیمرختان را دید و شناخت. فرصتی دست نداده بود که پیش از این، رئیس مدارس فرهنگ ایران، جایی که چهارسال از عمرم را در یکی از شعب آن سپری کرده بودم را از نزدیک ببینم. آن روز دیدم.
بر حسب یک عادت دیرین، محمدرضا برای قرائت قرآن روی سن رفت. همیشه وقتی هیچکس حاضر به تلاوت قرآن نمیشد، او این کار را میکرد. قرآن میخواند و میرفت پی کارش. آن روز وقتی بسم الله را گفت، نگاهم را از صورت معصوم او گرفتم وبیهوا به نیمرخ شما خیره شدم. ناباورانه نگاهتان را به او دوخته بودید. گویی هضم دیدن و شنیدن او همزمان برایتان کمی دشوار بود. او خواند: «اذا زلزلت الارض زلزالها»... میدانستم که او را خوب میشناسید، اما فکر نمیکردم از دیدنش تا این حد بهت زده شوید. سکوت حکمفرما بود. او ادامه داد: «واخرجت الارض اثقالها»... راستی همسرتان هم آمده بود! شنیده بودم رابطه عاطفی و قلبی عمیقی بین تان برقرار است و دوست دارید در همه سفرها باهم باشید، احساس خوبی بود. ما هم همینقدر عاشق همیم. فقط شاید کمی بیشتر!
او همچنان با صوت بی نظیرش میخواند، « فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره»... همیشه وقتی قرآن میخواند، بغض امانم را میبرید. درقرآن خواندن، سبک خاص خودش را داشت. اصرار داشت معنا و صوت با هم همراه باشند. گاهی گویی ادامه دادن و تاکید بر بعضی آیات تحمل خودش را هم طاق میکرد و نرمه اشکی از کناره چشمانش روانه می شد. مثل بچه ها زود با دستش پاک میکرد که کسی نبیند. به آخرین آیه سوره زلزال که میرسید هم همیشه قصه همین بود: «ومن یعمل مثقال ذره شرا یره»... صدق الله العلی العظیم. سوره بسیار سنگینیست! حس ترس و خشوع را با هم دارد. ترس را بیشتر.
قرآن را بست و بوسید و پایین آمد. داشت از کنارتان عبور میکرد که برخاستید. دیده بوسی گرمی با او کردید. دستش را در دستانتان فشردید. اگر کسی نمیدانست گمان میکرد دوستی دیرینه ای میان شما دو نفر بوده است. او انگار هنوز در خلسه آیات بود. به زور لبخندی زد. نیمرختان پیدا بود. زبان بدنتان با دستپاچگی حرف میزد. در عرض همان ۱۰ ثانیه گویی می خواستید بر خاطرهای تلخ سرپوش بگذارید. زیرلب به او گفتید: قرآن زیبایی خواندی. احسنت! بعد گفتید: دیدی در مدرسه مان راهت ندادیم؟ خیلی هم برایت بد نشد. او می خندید. حس کردم به اجزای صورتش فشار میآید. وقتی معذب میشد نگاهش را میدزدید و خنده در صورتش کش می آمد. چیزی نگفت. ادامه دادید: رفتی رتبه اول کنکور شدی و حالا هم که اینجایی. خنده اش بیشتر کش آمد. وقتی فهمیدید در آکسفورد دانشجوی دکتریست، خنده در صورت شما هم کشدار شد. گفتید موفق باشی جوان و رفتید روی سن برای سخنرانی.
نمیدانم احساستان در آن لحظه چه بود؟ خجالت؟ عذاب وجدان؟ غرور؟ یا اصلا هیچکدام! میدانید؟ لحظه هایی در زندگی هست که دست و پای آدم لخت میشود. ترجیح میدهد کاش میشد زمان را به عقب برگرداند و یک چیزهایی را جبران کرد. گاهی آدم در لحظه یخ میزند. شاید به خاطر اینکه انتظار دیدن بعضی آدمها یا شنیدن بعضی صداها و یا هر دوی آنها با هم را ندارد! من شاید اگر به جای شما بودم، بیشتر چنین حالتی را تجربه میکردم.
داستان این ماجرا برمی گشت به سالهای دبیرستان. آن سالها من دانش آموز دبیرستان فرهنگ مشهد بودم. به یاد دارم بعدها که برای المپیاد راهی تهران شده بودم، شرح داستان عدم ثبت نام محمدرضا جلایی پور در مدرسه شما میان بچه های دوره پیچیده بود. آن روزها البته روزهای متفاوتی بود. پدر محمدرضا در بند بود. . علیرغم اینکه نمرات محمدرضا عالی بود از پذیرشش در مدرسه فرهنگ به دستور شما جلوگیری کرده بودند. چرا؟ دلیلش ساده است. چون فامی لاش جلایی پور بود! ...بعدها که همسرش شدم برایم تعریف کرد که گذراندن سال آخر پیش دانشگاهی در این یا آن مدرسه برایش چندان تفاوتی نمیکرد. در مدرسه فتح اسم نویسی کرد و در کنکور سراسری سال بعد رتبه اول کنکور در رشته علوم انسانی شد. گرچه برای او توفیری نداشت کجا باشد اما فکر کنم پایان این قصه برای مدرسه شما سنگین تمام شد.
آن روزها گذشته است جناب حداد عادل! قصه کانون توحید و نگاه بهت زده شما و آن گفتگوی چند ثانیه ای هم گذشته است. حالا محمدرضای من در سلول انفرادی گرفتار حبس شده. راستش را بخواهید، این دست اتفاقات کمی تلفظ نامتان را برایم دشوار کرده است! بالاخره هرچه باشد شما خود را از پاسبانان فرهنگ آن مرز و بوم میدانید. درهای مدرسه فرهنگتان به رویش بسته شد و درهای زندان را به رویش گشودند. از این هم بگذریم ...
دنیا خیلی کوچک است آقای حداد عادل! به کوچکی همان اتفاقی که در کانون توحید لندن افتاد. به کوچکی همان گفتگوی چند ثانیه ای و شاید به کوتاهی همان حس که از دیدن و شنیدن او و عمل خودتان داشتید. ممکن است سالها بعد، جای دیگری باز هم دنیا همینقدر بر من وشما تنگ و کوچک شود. اگر دنیا هم نشد، آخرتی هست. آن روز قطعا از شما معنای جدید عدالت را خواهم پرسید.
*****
خودداری وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب از پذیرفتن مسئولیت بازداشت شماری از دستگیرشدگان
بنابه گزارشات رسیده ، بازداشتها در تهران و شهرستانها همچنان ادامه دارد و تخمین زده می شود که چندین هزارنفر در زندانهای مختلف تهران بسر می برند. هنوز وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب از پذیرفتن مسئولیت بازداشت تعدادی زیادی از دستگیر شدگان سر باز می زند . در پی یورشهای خونین که از 23 خرداد ماه علیه مردم ایران آغاز و در 30 خرداد ماه پس از نشان دادن چراغ سبز خامنه ای ولی فقیه رژیم به نیروهای سرکوبگر( گارد ویژه، سپاه پاسداران ،بسیج و لباس شخصیها) در کشتار بیدفاع مردم ایران به اوج خود رسید . تعدادی زیادی کشته و زخمی شدند و هزاران نفر اسیر و به شکنجه گاهها انتقال داده شدند. آنجا تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دارند تا به خواست وزارت اطلاعات برای اعترافات تلویزیونی تن دهند. دستگیر شدگان در مراحله اولیۀ دستگیری به بازداشتگاه کلانتریها ، آگاهی شاپور ، خانه های امن وزارت اطلاعت، پایگاههای بسیج و پادگانهای نظامی سپاه پاسداران منتقل می شوند. زندانیان اسیر و بی دفاع تحت شکنجه های طاقت فرسائی قرار می گیرند که در اثر این شکنجه های بخصوص در کلانتری 148 تعدادی از جوانان جان باختند. ازجوانان دستگیر شده در کهریزک ( اردوگاه مرگ) ، اطلاعی در دست نیست . جان جوانان که دستگیر شده اند ودر اردوگاه مرگ ، آگاهی شاهپور وکلانتری 148 در بازداشت بسر می برند در معرض خطر جدی هستند. از طرفی دیگر از اعلام آمار رسمی تعداد دستگیر شدگان خودداری شده و ارقامی که اعلام شده خیلی پایین تر از تعداد واقعی دستگیر شدگان است. هنوز تعداد زیادی از جوانان دستگیر شده را وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب حاضر به پذیرفتن مسئولیت دستگیری آنها نیست و به خانواده های آنها اعلام بی اطلاعی می کند. جوانان دستگیر شده که وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب حاضر به پذیرفتن مسئولیت بازداشت آنها نیستند در معرض خطر جانی قرار دارند.
بنابه گزارشات رسیده ، بازداشتها در تهران و شهرستانها همچنان ادامه دارد و تخمین زده می شود که چندین هزارنفر در زندانهای مختلف تهران بسر می برند. هنوز وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب از پذیرفتن مسئولیت بازداشت تعدادی زیادی از دستگیر شدگان سر باز می زند . در پی یورشهای خونین که از 23 خرداد ماه علیه مردم ایران آغاز و در 30 خرداد ماه پس از نشان دادن چراغ سبز خامنه ای ولی فقیه رژیم به نیروهای سرکوبگر( گارد ویژه، سپاه پاسداران ،بسیج و لباس شخصیها) در کشتار بیدفاع مردم ایران به اوج خود رسید . تعدادی زیادی کشته و زخمی شدند و هزاران نفر اسیر و به شکنجه گاهها انتقال داده شدند. آنجا تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دارند تا به خواست وزارت اطلاعات برای اعترافات تلویزیونی تن دهند. دستگیر شدگان در مراحله اولیۀ دستگیری به بازداشتگاه کلانتریها ، آگاهی شاپور ، خانه های امن وزارت اطلاعت، پایگاههای بسیج و پادگانهای نظامی سپاه پاسداران منتقل می شوند. زندانیان اسیر و بی دفاع تحت شکنجه های طاقت فرسائی قرار می گیرند که در اثر این شکنجه های بخصوص در کلانتری 148 تعدادی از جوانان جان باختند. ازجوانان دستگیر شده در کهریزک ( اردوگاه مرگ) ، اطلاعی در دست نیست . جان جوانان که دستگیر شده اند ودر اردوگاه مرگ ، آگاهی شاهپور وکلانتری 148 در بازداشت بسر می برند در معرض خطر جدی هستند. از طرفی دیگر از اعلام آمار رسمی تعداد دستگیر شدگان خودداری شده و ارقامی که اعلام شده خیلی پایین تر از تعداد واقعی دستگیر شدگان است. هنوز تعداد زیادی از جوانان دستگیر شده را وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب حاضر به پذیرفتن مسئولیت دستگیری آنها نیست و به خانواده های آنها اعلام بی اطلاعی می کند. جوانان دستگیر شده که وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب حاضر به پذیرفتن مسئولیت بازداشت آنها نیستند در معرض خطر جانی قرار دارند.
*****
ساعت یک بامداد دوشنبه است و امروز قصد داریم "پست" خود را با یک ویدئو آغاز کنیم.
" حقوق بشر به روایت تصویر"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ