سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۱۰/۲۳

چهارشنبه: 23/10/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*****
آرمین گلچین دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی همچنان در زندان
آرمین گلچین دانشجوی رشته مدیریت دانشگاه شهیدبهشتی در بیخبری در زندان به سر می برد.
این دانشجوی دانشگاه در روز عاشورا بازداشت شده است و از وضعیت وی هیچ اطلاعی در دست نیست.
یکی از دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی ضمن اعلام این خبر گفت که خانواده این دانشجو به شدت تحت فشار و کنترل از سوی نیروهای امنیتی هستند تا خبر بازداشت فرزندشان پخش نشود.
از وضعیت سلامت آرمین گلچین هیچگونه اطلاعی در دست نیست.
*****
تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران به زودی آزاد خواهند شد
بسیاری از دانشجویان زندانی دانشگاه تهران که در روز عاشورا و روزهای پس از آن بازداشت شدند، طی روزهای آتی آزاد خواهند شد.
در پی مراجعه و پیگیری خانواده های دانشجویان بازداشتی دانشگاه تهران در خصوص روند بازداشت فرزندانشان به آنان گفته شده است که تعداد زیادی از بازداشتیان روز عاشورا که به طور تقریبی تعدادی بالغ بر 300، 400 نفر اعلام شده است به زودی در طی روزهای آتی با صدور قرار کفالت آزاد خواهند شد.
لازم به یادآوری است دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران اعلام کرده بودند در صورت عدم آزادی دانشجویان، در امتحانات حاضر نخواهند شد.
دانشجویان دانکشده فنی دانشگاه تهران با پخش خبرنامه ای اعلام کرده بودند: "تنها به همراه همکلاسی هایمان در جلسه امتحانات حاضر خواهیم شد".
با توجع به نگرانی های مسئولین از گسترش اعتراضات دانشجویی، این دومین مورد پذیرش خواسته های دانشجویان طی روزهای گذشته است.
دانشجویان بازداشت شده دانشگاه رازی کرمانشاه نیز طی روزهای گذشته و در پی تهدید دانشجویان به تحریم انتخابات و برگزاری تحصن، آزاد شدند.
*****
گزارشی از آخرین وضعیت حقوق بشر در کردستان
کاوه قاسمی کرمانشاهی عضو سازمان حقوق بشر کردستان در گفتگو با جرس، گزارشی از آخرین وضعیت حقوق بشر در کردستان را تشریح کرد.
متن این گزارش از ای قرار است:
بدترین خبر این هفته اعدام فصیح یاسمنی زندانی سیاسی کُرد بود که بامداد 16 دی ماه در زندان خوی اجرا شد. اتهام این جوان 28 ساله، محاربه از طریق همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون کردستان عنوان شده بود. اتهامی که مستندش شکایت اداره اطلاعات و اعترافاتی بوده که تحت فشار از خود متهم اخد گردیده بود. این دومین اعدام سیاسی در کردستان طی دو ماه گذشته است. 20 آبان 1388 نیز احسان فتاحیان به اتهام محاربه در زندان سنندج اعدام شد.
فصیح یاسمنی در حالی اعدام شد که برخلاف آن‌چه در آیین دادرسی کیفری عنوان شده، زمان اجرای حکم به وکیل و خانواده وی اطلاع داده نشده بود. به دستور نهادهای امنیتی نیز تا کنون از تحویل جسد این فعال سیاسی به خانواده وی برای انجام مراسم خاکسپاری خودداری شده است. بنا بر گفته‌ی خانواده فصیح وی در زمان اعدام به بیماری صرع مبتلا بوده است.
با اعدام احسان فتاحیان و فصیح یاسمنی نگرانی‌ها نسبت به خطر اعدام قریب الوقوع 17 زندانی سیاسی کُرد دیگر به نام‌های زینب جلالیان، فرزاد کمانگر، حبیب الله‌ لطیفی، شیرکو معارفی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان، حسین خضری، رستم ارکیا، مصطفی سلیمی، انور رستمی، رشید آخکندی، محمد امین آگوشی، احمد پولاد خانی، سید سامی حسینی، سید جمال محمدی، حسن ‌تالعی و ایرج محمدی که با احکام اعدام در زندان‌های کردستان و دیگر شهرهای ایران به سر می‌برند افزایش یافته است.
طی این هفته نیز کمیته‌ی دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی کُرد با انتشار اطلاعیه‌ای از خطر اعدام حبیب الله لطیفی و فرزاد کمانگر خبر داد. بنا بر اعلام این کمیته این دو زندانی سیاسی که هم اکنون با اتهام محاربه و با حکم اعدام در زندان‌های اوبن و سنندج به سر می‌برند، طی روزهای اخیر بارها در مورد اجرای حکم اعدام مورد تهدید قرار گرفته‌اند.
همچنین کمیته‌ی کردستان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران گزارشی را از وضعیت مصطفی سلیمی، زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام منتشر کرد. در این گزارش آمده است: نام‌برده که اهل شهرستان سقز است در سال 1380 به عضویت یکی از احزاب اپوزیسیون کُرد درآمد. اما اوخر سال 1382 به همکاری خود با آن حزب پایان داد و در منزل یکی از اقوام خود در شهر نهاوند استان همدان ساکن شد.
نیروهای امنیتی وی را در همین شهر بازداشت کرده و به سنندج و پس از آن سقز انتقال دادند. دادگاه به اتهام محاربه برای وی حکم اعدام صادر نمود. این حکم در دادگاه تجدیدنظر مورد تایید قرار گرفت و تقاضای عفو نیز در کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضاییه رد شده است.
این شهروند کُرد که دارای یک فرزند است هم اکنون در زندان مرکزی سقز نگهداری می‌شود و وضعیت جسمی و سلامتی وی نامناسب گزارش شده است.
با تداوم کشتار کاسبکاران کُرد در مناطق مرزی از سوی نیروی انتظامی تحت عنوان مبارزه با قاچاق کالا و سوخت از ابتدای سال میلادی جدید دست کم 6 نفر از شهروندان کُرد کشته و تعدادی نیز مجروح شده‌اند.
خالد محمدی در تاریخ 11 دی در منطقه‌ی "الباک" در مرز ایران و ترکیه، محسن پروسانی در تاریخ 14 دی در منطقه‌ی "بله سوور" از توابع "الند" شهرستان خوی، مصطفی علی‌زاده در تاریخ 15 دی در منطقه‌ی "نلاس" شهرستان سردشت، جعفر بابازاده و ابراهیم میرزامحمد در تاریخ 15 دی در منطقه‌ی "میرعمر" از توابع "قطور" شهرستان خوی هدف گلوله‌ی مأموران انتظامی قرار گرفته و کشته شده‌اند.
همچنین در تاریخ 19 دی اتومبیل کاسبکاری دیگر به نام علی حسن زاده در منطقه‌‌ی مرزی شهرستان پیرانشهر از سوی نیروهای انتظامی مورد حمله قرار می‌گیرد و با انحراف اتومبیل از مسیر جاده و وقوع تصادف نام‌برده جان خود را از دست می‌دهد.
در ادامه‌ی بازداشت فعالان کُرد در شهر سقز یک استاد دانشگاه و دو معلم به نام‌های حسین رحیمیان، محمد منیری و محمد صالح شکری پس از احضار به اداره اطلاعات بازداشت شدند.
این افراد طی روزهای اخیر به همراه تعداد دیگری از فعالان سقزی به نام‌های علی امینی، احمد احمدپور، کاوه غفاری، بختیار خوشنام و عباد شیخی که پیش از این در آذر ماه سال جاری بازداشت شده بودند از بازداشتگاه اداره اطلاعات سقز به زندان مرکزی این شهر انتقال یافتند. در حال حاضر تمامی آن‌ها ممنوع الملاقات هستند.
کیوان مهرگان دبیر سیاسی ضمیمه روزنامه اعتماد روز 13 دی در اولین تماس تلفنی پس از بازداشت با خانواده‌اش وضعیت عمومی خود را خوب توصیف کرد. این روزنامه نگار کُرد 7 دی ماه همراه با چند تن دیگر از روزنامه نگاران در تهران بازداشت شد.
فرزاد سلطانی وکیل دادگستری در کرمانشاه روز 15 دی در ساختمان دادگستری این شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی از فعالان ستاد انتخاباتی شهروند آزاد (حامیان مهدی کروبی) در کرمانشاه بود که در پی وقایع پس از انتخابات نیز با دادن مشاوره حقوقی به خانواده بازداشت شدگان کمک می‌کرد.
شهرام ناظری هنرمند نامدار کُرد روز 15 دی ماه هنگام بازگشت از دبی در فرودگاه امام خمینی از سوی حراست فرودگاه مورد پرسش و پاسخ قرار گرفت. به گفته‌‌ی روزنامه‌ اعتماد که این خبر را منتشر کرد احتمال ادامه‌ی این پرسش و پاسخ‌ها در زمان و مکانی دیگر وجود دارد.
یک زندانی سیاسی کُرد تبعه‌ی ترکیه به نام مراد دایار که از 2 سال پیش در زندان ایران به سر می‌برد در تاریخ 15 دی از سوی دولت ایران به دولت ترکیه تحویل داده شد.
صبح روز 16 دی ماه در ادامه‌ی احضار و بازداشت فعالان دنشجویی دانشگاه رازی کرمانشاه، محمد مرادی نیز از سوی اداره اطلاعات این شهر احضار و طی دو نوبت مورد بازجویی قرار گرفت.
طی روزهای اخیر چند فعال دانشجویی این دانشگاه به نام‌های محمد مهدی آبادی، میلاد غلامی، کیوان موقوفه، پویا میرزایی، متین حاتم، خشایار مریدپور و مسلم عارفی توسط مأموران امنیتی بازداشت و تعداد دیگری نیز احضار و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند.
در حالی که جمعی از دانشجوبان دانشگاه رازی اعلام کرده بودند در اعتراض به بازداشت هم‌کلاسی‌های خود و صدور احکام تعلیقی برای تعدادی دیگر از فعالان دانشحویی این دانشگاه امتحانات پایان ترم را تحریم کرده و دست به تحصن خواهند زد. اما با فشار حراست دانشگاه و حضور گسترده نیروهای امنیتی لباس شخصی در محیط دانشگاه عملاً امکان انجام هیچ حرکت اعتراضی به وجود نیامد.
با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت امجد کردنژاد، عباس کاکایی، سجاد و علی‌رضا مرادی چهار دانشجوی کُرد دانشگاه تهران هیچ اطلاعی از وضعیت و محل نگهداری آنان در دست نیست. امجد (هژیر) و عباس روز 12 آذر در پی احضار به دادگاه انقلاب و سجاد و علی‌رضا روز 16 آذر توسط مأموران امنیتی بازداشت شدند.
در حال حاضر تعداد زیادی از دانشجوبان کُرد دانشگاه‌های تهران در بازداشت به سر می‌برند که اسامی شماری از آنان عبارت است از: دکتر فرزاد کلبعلی، ناصر احمدی، ادریس مولودی، احمد اسماعیلی، آمانج رحیمی، عبدالله عارفی، هژار یوسفی، پخشات عزیزی، لیلا محمدی و سروه وبسی.
پدر فواد شمس از ملاقات خود و همسرش با این دانشجوی بازداشتی خبر داد. فاتح شمس وضعیت روحی و جسمی فرزندش را خوب عنوان کرد و ابراز امیدواری نمود که با پایان یافتن مرحله‌ی تحقیقات وی از زندان آزاد شود.
فواد شمس روز 11 آذر ماه هنگام خروج از دانشگاه تهران توسط مأموران امنیتی بازداشت شد. اتهام وی تشویش اذهان عمومی و راه‌اندازی اعتصاب و تجمعات اعتراضی در دانشگاه عنوان شده است.
دادگاه بدوی حسن امینی از علمای اهل سنت کردستان 16 دی ماه به اتهام "تبلیغ علیه نظام" در دادگاه وبژه روحانیت مشهد برگزار شد. وی تابستان امسال پس از انجام یک سخنرانی در حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان در این شهر بازداشت و پس از 10 روز با وثیقه‌ی 30 میلیون تومانی آزاد شد.
هم‌زمان یک عضو دیگر مکتب قرآن در بانه به نام عمر محمد امینی به دادگاه ویژه روحانیت همدان احضار شد. از دلایل این احضار اطلاعی در دست نیست.
از سوی دیگر دادگاه تجدیدنظر حکم 10 سال حبس در تبعید ایوب گنجی، امام جماعت پیشین مسجد قبای سنندج را تایید کرد. وی که اوایل سال 1387 بازداشت شد در حال حاضر در زندان همدان دوران محکومیت خود را می‌گذراند. اتهام این روحانی اهل سنت اقدام علیه امنیت ملی و افتراء و توهین عنوان شده است.
دکتر شفیع برهانی از دیگر شخصیت‌های مذهبی اهل سنت در کردستان و استاد دانشگاه آزاد مهاباد نیز طی تماس تلفنی که با خانواده خود داشت اعلام نمود در بازداشتگاه اداره اطلاعات مهاباد به سر می‌برد. پیش از این اعلام شده بود که در پی احضار این روحانی به اداره اطلاعات مهاباد در تاریخ 7 دی ماه هیچ خبری از وضعیت وی در دست نیست.
چهارمین و آخرین جلسه‌ی رسیدگی به اتهامات محی الدین آزادی و شیرکو رحیمی 16 دی برگزار شد. در این جلسه وکیل شیرکو رحیمی با ارسال لایحه‌ دفاعی و وکیل محی الدین آزادی با حضور در دادگاه به دفاع از موکلان خود در برابر اتهام همکاری با یک حزب اپوزیسیون کُردی پرداختند.
کامران آسا برادر کیانوش آسا 19 دی ماه از زندان اوین به زندان قزل حصار منتقل شد. وی روز 16 آذر زمانی که قصد داشت برای شرکت در مراسم بزرگداشت برادرش در دانشگاه علم و صنعت وارد این دانشگاه شود توسط مأموران انتظامی بازداشت شد. کیانوش آسا از دانشجوبان نخبه‌ی‌ این دانشگاه بود که طی وقایع اخیر پس از انتخابات توسط نیروهای مسلح وابسته به دولت کشته شد.
در تاریخ 16 دی ماه پدری در مهاباد دختر جوان خود به نام شیدا.م را در خواب خفه کرد. انگیزه این قتل مخالفت پدر با ازدواج دخترش با شخص مورد نظر خود و از طرف دیگر اصرار پدر بر ازدواج با شخص دیگری بوده است. پدر شیدا پس از قتل توسط نیروی انتظامی بازداشت شد.
بنا بر اطلاعیه‌ای که به نام "دبیرخانه‌ی کمیته‌ی مرکزی کومه‌له زحمتکشان کردستان" در تاریخ 19 دی روی خروجی برخی سایت‌های اینترنتی قرار گرفت، اعلام شد شخصی به نام "علی سرمدی" توسط این حزب بازداشت شده است.
در اطلاعیه‌ی کومه‌له آمده است: این شخص که به دلیل فعالیت‌های مدنی خود از سوی دولت جمهوری اسلامی تحت تعقیب بود، یک سال پیش با معرفی و تایید دوستان کومه‌له در اپوزیسیون ایران از کشور خارج و امنیت و گذران وی توسط این حزب در جنوب کردستان (عراق) تأمین گردید.
اما علی سرمدی پس از مدتی با تهدید و ارعاب مأموران مخفی اطلاعات ایران در کردستان عراق به رابطه و تماس با آن‌ها تن می‌دهد. وی در جریان این ارتباطات اطلاعاتی را که طی این مدت به دست آورده در اختیار آن‌ها می‌گذارد و همچنین قول همکاری بیشتری را نیز می‌دهد.
دبیرخانه‌ی کومه‌له در اطلاعیه‌ی خود گفته که مدارک لازم در تایید تماس علی سرمدی با نیروهای اطلاعات ایران را در اختیار دارد و خود وی نیز به داشتن ارتباط و انتقال اطلاعات اعتراف کرده است. اما در این اطلاعیه مشخص نشده این بازداشت با استناد به چه قانونی صورت گرفته و قرار است تا چه مدت ادامه داشته باشد.
مقامات قضایی دو زندانی سیاسی به نام‌های انور رحمانی فرزند حسین و انور رحمانی فرزند فارس را که در زندان سنندج نگهداری می‌شوند ممنوع الملاقات کردند. این دو به اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون کردستان از سه ماه پیش در بازداشت به سر می‌برند.
حکم 2 سال حبس تعزیری سعید راد که پس از بازداشت وی در مهر ماه سال جاری به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" صادر شده بود، در دادگاه تجدیدنظر به یک سال کاهش یافت.
جمال عزیزی که از 7 ماه پیش در بازداشت به سر می‌برد، از سوی شعبه‌‌ی اول دادگاه انقلاب سقز به اتهام ارتباط با احزاب اپوزیسیون کُردی به یک سال حبس که 6 ماه از آن به صورت تعلیقی است محکوم شد.
سه شهروند سردشتی به نام‌های ارسلان شادبخت، سامان آتشک و هژار حسن زاده به اتهام آن‌چه "اخلال در نظم عمومی" عنوان شده است هر کدام به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند.
مراجع امنیتی و قضایی از پاسخگویی به خانواده کژال شیخ محمدی فعال زن در مهاباد که از 3 ماه پیش در بازداشت به سر می‌برد خودداری می‌کنند. گفته می‌شود حتی برادر وی نیز که در مراجعات مکرر خود خواهان اطلاع از وضعیت خواهرش بوده، تهدید به بازداشت شده است.
شهرداری اسلام آباد غرب شش ماه است دستمزد نزدیک به 200 نفر از کارگران واحد خدمات و فضای سبز این سازمان را پرداخت نکرده است. این کارگران در اعتراض به عدم دریافت حقوق خود تا کنون اقدام به برگزاری چند تجمع در مقابل ساختمان شهرداری، اداره کار و فرمانداری این شهر کرده‌اند.
اما خبرهای خوب این هفته آزادی فایق روراست، هیوا توحیدی، هیمن آذری و خالد عزیزی بود. فایق و هیوا هر یک با گذراندن دوران محکومیت یک ساله‌ خود در زندان‌های ارومیه و سقز و هیمن و خالد با دریافت حکم برائت در دادگاه تجدیدنظر سقز از زندان آزاد شدند.
*****
نامه سرگشاده علی مطهری به رئيس قوه قضاييه درباره سعيد مرتضوی
علی مطهری نماينده تهران در مجلس شورای اسلامی به آيت‌الله صادق لاريجانی،‌ رئيس قوه قضاييه نامه سرگشاده نوشت. وی‌ در نامه خود به انتصاب قاضی مرتضوی به عنوان رئيس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز اعتراض کرده است.
به گزارش «تابناک»، نماينده تهران، در نامه خود به انتصاب قاضی مرتضوی به عنوان رئيس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز اعتراض کرده و خواستار انجام اقداماتی عليه وی شده است. بنا بر اين گزارش، متن کامل اين نامه به اين شرح است:
آيت‌الله صادق لاريجانی دامت برکاته
رياست محترم قوه قضائيه
با اهداء سلام و آرزوی توفيق برای جناب عالی، همان گونه که استحضار داريد آقای سعيد مرتضوی، قاضی دادگستری و دادستان سابق عمومی و انقلاب تهران به موجب گزارش هیأت تحقيق و تفحص مجلس شورای اسلامی دوره هفتم از قوه قضائيه در خرداد ماه سال ۱۳۸۷ و همچنين گزارش اخير کميته حقيقت ياب مجلس شورای اسلامی، متهم به ارتکاب جرايمی گرديده است که طبق قانون بايد در يک مرجع قضايی ذی‌صلاح و خارج از نوبت رسيدگی شود. با توجه به اينکه نامبرده با حفظ سمت قضايی خود متأسفانه از سوی رياست محترم جمهوری، علی رغم اطلاع از اتهامات ايشان به عنوان رئيس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب گرديده است و رسيدگی به اتهامات منتسب به مشاراليه مندرج در دو گزارش فوق الذکر مستلزم تعليق ايشان از سمت قضايی و لغو مصونيت قضايی وی می‌باشد، مستدعی است دستور فرماييد اقدامات لازم قانونی در اين باره به دقت و سرعت معمول گردد و نتيجه به هیأت رئيسه مجلس شورای اسلامی اعلام شود. ضمنا در گزارش کميته حقيقت ياب مجلس شورای اسلامی آمده بود که غير از بازداشتگاه تعطيل شده کهريزک، بازداشتگاه‌های ديگری نيز وجود دارد که خارج از نظارت و مديريت سازمان زندانهاست. خواهشمند است در اين زمينه نيز دستور اقدام مقتضی صادر فرماييد. قبلا از حسن توجه و لطف جناب عالی سپاسگزارم.
با تقديم احترام
علی مطهری
*****
رژیم ایران می‌خواهد نسلی مطیع پرورش دهد
مقامات رژیم اسلامی با وجود آن‌که درگیر کنترل اعتراضات سراسری مخالفان خود هستند، اما از برنامه ‌ریزی برای آینده نیز غافل نمانده‌اند. آنان طرح‌هایی بلند مدت را را برای تربيت نسل آينده تدارک دیده‌اند تا آن‌ها را از کودکی با ایدئولوژی‌های مذهبی و سیاسی خود وفق دهند. دولت ایران امیدوار است که نسل آینده برایش دردسرآفرین نباشد.
آموزش مدارس طبق محتوای اسلامی و ضد ارزش‌های غربی و تفکیک کتاب‌های درسی دختران و پسران از جمله تلاشهايی است که می‌تواند در راستای نوعی «انقلاب فرهنگی» تعبیر شود.
طرح دولت نوعی بازگشت به اسلامی کردن آموزش است که در پی انقلاب سال ۱۳۵۷ دنبال شد. اما زمانه تغيير کرده است و جوانان در ايران مدرن بيش از پيش تحت تاثير منابع مستقل هستند. در نتيجه جلوگيری ازانحراف آنها از وفاداری نسبت به حکومت کار آسانی نخواهد بود.
حميد رضا حاجی‌بابایی وزير آموزش و پرورش روز۳۰ آذر سال ۱۳۸۷ در جمع استانداران با تاکید بر دستور آيت الله خامنه ‌ای درباره تحول بنیادین در آموزش و پرورش اعلام کرد: «ما باید ساختار آموزش و پرورش را تجهیز کرده و در کتب درسی و شیوه تربیت دانش آموزان تحول ایجاد کنیم.»
شايد تصادفی نباشد که اين سخنان نه در جمع متخصصان و دست‌اندرکاران آموزشی بلکه در جريان گردهمايی استانداران دولت محمود احمدی‌ نژاد بيان می‌شد. هدف اصلی این گردهمایی به بررسی چگونگی کنترل موج اعتراضات عمومی اختصاص داشت.
انديشه اوليه بازگشت به ارزش‌های اسلامی ـ و يا آنچه را که حکومت آن را اسلامی می‌داند ـ به چندین سال‌ پیش بازمی‌گردد. چند ماه پس از انتخاب محمود احمدی ‌نژاد به عنوان ریيس‌ جمهوری ايران در سال ۱۳۸۴ بود که او دستور احیای «معاونت امور پرورشی» در وزارت آموزش و پرورش را صادر کرد. اين نهاد ايدئولوژيک در زمان ریاست‌ جمهوری سید محمد خاتمی از ساختار آموزشی کشور حذف شده بود.
زمزمه‌های مربوط به تغيير نظام آموزشی حداقل از سه سال پيش آغاز شد. اين تغييرات که توسط کارشناسان دولت احمدی ‌نژاد صورت گرفته شامل بازنويسی کتاب‌های درسی در راستای بيشتر اسلامی کردن محتوای آن‌ها، جدايی جنسيتی و حذف موضوعات غربگرا و یا سکولار است. به‌ علاوه در کنار اين تغييرات، همچنین باید به حذف پادشاهان از کتاب‌های تاريخ اشاره کرد. به نظر می ‌رسد تصمیم اخیر ناشی از نگرانی دولت از رشد فزاینده احساسات ناسیونالیستی است که در تضاد با ایدئولوژی اسلامی مطرح می‌شود.
وزير آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرده است که کتابهای درسی دختران و پسران بايد از نه سالگی جدا شود تا هر کدام از آموزش خاص خود برخوردار شوند. یک كارشناس آموزشی در واکنش به این طرح به خبرگزاری ایلنا گفته است: «تغيير ۱۸۶ ميليون نسخه كتاب چاپ شده در سال شوخی نيست.»
از جمله تغييرات ديگری که قرار است درنظام آموزشی صورت گيرد ایجاد پايگاههای بسيج در مدارس است. قرار است تا دانش ‌آموزان با فرهنگ و تفکر بسیجی آشنا شوند و تحت آموزش‌های رزمی و سیاسی قرار گیرند. بسيجیان داوطلب، وظيفه راهنمايی دانش‌آموزان را نيز بر عهده خواهند گرفت. همچنین، برنامه دیگری برای فرستادن يک روحانی به هر مدرسه از سوی مقامات وزارت آموزش و پرورش اعلام شده است. هم اکنون نیز در وزارتخانه نهادی با عنوان «ستاد همکاری‌های وزارت آموزش و پرورش با حوزه‌های علميه» به فعاليت مشغول است. دبير اين ستاد، علی ذوعلم، از واگذاری ۴۲۰۰ مدرسه دولتی به حوزه علميه خبر داده است. هدف اين طرح تربیت دانش‌آموزان برای ادامه تحصيل در سطوح بالاتر در حوزه‌های علميه است.
دانشگاه‌ها نيز از اين موج تغييرات برکنار نمانده‌اند. برنامه‌هايی در جهت جدا کردن دختران و پسران دانشجو و اعمال سهميه جنسيتی در جهت محدود کردن حضور دختران در دانشگاه‌ها در دست تهيه است. این درحالی است که هم اکنون حدود ۶۵ درصد دواطلبان ورود به دانشگاه را زنان تشکیل می‌دهند.
پس از رویداهای مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد در ایران، آیت‌الله خامنه‌ ای خواستار تغییر محتوای رشته‌های علوم انسانی و تدریس آن برمبنای الهی و اسلامی شد. به عقیده رهبر جمهوری اسلامی، آموزش رشته‌های علوم انسانی مدرن در دانشگاه‌های ایران موجب سست شدن مبانی اعتقادی جوانان به تعالیم اسلامی شده است. همه این شواهد نگرانی از وقوع نوعی انقلاب خزنده فرهنگی را افزایش داده است.
در سال ۱۳۵۹ ایران شاهد انقلاب فرهنگی بود که بر پایه ایدئولوژی حکومت اسلامی با هدف تغییرات در دانشگاه‌ها شکل گرفت. در اين انقلاب فرهنگی هر چه که مطابق اصول اسلامی تشخیص داده نمی‌شد حذف شد. از ۱۵هزار استاد دانشگاه، شش هزار نفر از کار بر کنار و از ۱۷۰هزار دانشجو، ۳۵هزار نفر از دانشگاه‌ها اخراج شدند.
مدارس نیز از این روند اسلامی کردن در امان نماندند. کتاب‌های درسی نيز بازنویسی شدند، موضوعات جديدی مانند قرآن و آموزش زبان عربی به برنامه‌های درسی افزوده شد و مربیان پرورشی برای تربيت مذهبی و ايدئولوژيک دانش ‌آموزان در هر مدرسه‌ای مشغول به کار شدند.
مجموعه اين تغييرات در قانون اهداف و وظايف وزارت آموزش و پرورش که در سال ۱۳۶۶ به تصويب مجلس رسيد بازتاب يافته است. براساس اين قانون «نظام آموزشی نقش مهمی را در شکل دادن دانش ‌آموزان از نظر سياسی و تعهد آنها به انقلاب اسلامی ايفا می‌ کند.» ماده چهار اين قانون همچنين بر «تقدم رتبی تزکيه بر تعليم» تاکيد می کند.
سخن گفتن دوباره از تغییر نظام آموزشی نشان دهنده عدم موفقيت برنامه‌های سنگین گذشته برای پرورش ايدئولوژيکی نسل کنونی است. شکاف فرهنگی که بين دولت و جوانان ايران شکل گرفته به یک پدیده اجتماعی آشکار تبدیل شده است. اين شکاف فرهنگی نتيجه تفاوت‌ هایی است که بين زندگی روزمره دانش‌ آموزان و ارزش‌هایی که از سوی حاکمیت در مدارس تدريس می‌شود وجود دارد. بسياری از اين دانش ‌آموزان نوعی زندگی دوگانه را در مدرسه و خانه تجربه می‌کنند. آن‌ها در بيرون از مدرسه به ماهواره و اينترنت دسترسی دارند. زنان هم با تمام قوانين محدود کننده از قافله دور نمانده ‌اند و به جايگاه بزرگی در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمی و فرهنگی دست يافته‌اند.
همه اين واقعيت‌ها نشان می ‌دهند که دولت از رسيدن به نتايجی که از انقلاب فرهنگی و اسلامی‌ کردن مدارس در نظر داشته، ناکام مانده است. امروزه در خيابان‌های ايران نسلی که نتيجه پرورش‌‌های ايدئولوژيک اسلامی است در مقابل حکومت ايستاده و اعتراض خود را گاه حتی با شکلی تند بيان می‌کند.
دکتر سعيد پيوندی، استاد جامعه‌ شناسی، در پاريس می‌گويد: «رفتار نسل جديد سبب شده تا دولت احمدی ‌نژاد به طرح‌ های آموزشی خود برای جلوگيری از «انحراف فرهنگی» شتاب بخشد.»
دولت ايران قصد دارد نسلی جديدی را تحت کنترل ايدئولوژيکی شديدتری پرورش دهد. بنا بر تجربه گذشته قابل تصور است که بخش کوچکی از جوانان خود را با سيستم برنامه های آموزشی جديد وفق دهند. اما بخش بزرگتری از آنان که به زندگی مدرن، آزادی و يک جامعه باز تمايل دارند زير بار طرح‌های جديد نخواهند رفت. اين تناقض تنها باعث افزايش شکاف بين نسل آينده و حکومت خواهد شد.
*****
تعداد بازداشتی های غیرمیدانی خیلی بیشتر از تعداد ذکر شده در گزارش کمیته ویژه بود
صالح نیکبخت وکیل تعدادی از زندانیان سیاسی؛ از کمیته ویژه مجلس به خاطر گزارشی که درخصوص بررسی وضعیت بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات تهیه شد، تشکر کرد.
این وکیل برخی افراد بازداشت شده پس از انتخابات با تاکید بر اینکه از همان ابتدا متوجه حوادث غیرطبیعی کهریزک شده بودند، گفت: مردم و حتی خانواده بعضی از همان کسانی که در جریان این حوادث دستگیر شده بودند تلفنی اطلاعات را در اختیار ما می گذاشتند. حتی در سال 86 هم گزارش های مشابهی درخصوص رفتارهای غیرعادی و نامناسب برخی با افرادی که به عنوان اراذل و اوباش در این زندان نگهداری می شدند توسط خانواده های آنها به انجمن دفاع از حقوق زندانیان رسیده بود.
به گزارش اعتماد وی در ادامه با بیان اینکه این امر به اطلاع مقامات وقت قوه قضاییه رسید ، افزود : قائم مقام دادگستری استان تهران آن زمان رسماً اعلام کرد بازداشتگاه تعطیل شده است.ما تقریباً فکر می کردیم تعطیل شده است، زیرا مطابق قانون مقرر شده است همه زندان ها و بازداشتگاه های کشور زیر نظر سازمان زندان ها باشند و اقدامات تامینی و تربیتی وابسته به قوه قضائیه را زیر نظر این سازمان اعمال کنند. ما نمی دانستیم بازداشتگاهی وجود دارد که فقط آقای مرتضوی و برخی مقامات انتظامی از آن خبر دارند.
نیکبخت سپس درباره آمار تعداد افراد بازداشت شده گفت : اول این نکته را بیان کنم که آقای مرتضوی دادستان وقت تهران، در ملاقاتی که با نمایندگان داشتند عنوان نکردند این 390 نفر همه به کهریزک منتقل شده اند، ایشان گفته اند در حوادث بعد از 22 خرداد 390 نفر بازداشت شده اند که از میان آنها 250 نفر بازداشت شدگان میدانی هستند که در خیابان ها و درگیری ها دستگیر شده اند. البته در این گزارش عنوان شده 50 نفر بازداشت شدگان غیرمیدانی هستند در حالی که بازداشت های غیرمیدانی خیلی بیشتر از این تعداد بود. تنها 43 نفر روزنامه نگار در آن زمان دستگیر شدند. تعداد زیادی از دانشجویان و سیاسیون هم در کنار روزنامه نگاران جزء بازداشت شدگان غیرمیدانی بودند.
وی در ادامه افزود:‌ واقعیت این است که من که وکالت بعضی سیاسیون مشهور را داشتم، وقتی پرونده آنها را مطالعه کردم متوجه شدم حکم بازداشت مشخصی در مورد این افراد وجود ندارد و بازداشت آنها براساس یک حکم کلی که چهار روز قبل از انتخابات 22 خرداد توسط دادستان وقت صادر شده صورت گرفته است. از طرف دیگر وقتی پرونده را مطالعه کردم، دیدم افرادی که در محل کار خود دستگیر شده بودند در کیفرخواست صادره برای آنها آمده است که ما آنها را حین درگیری و دامن زدن به اغتشاش دستگیر کرده ایم.
*****
بیانیه جمعی از فعالین دانشجویی شمال کشور در رابطه با حکم ضیا نبوی
جمعی از فعالین دانشجویی شمال کشور با صدور بیانیه ای حکم سنگین صادر شده برای ضیا نبوی دانشجوی ستاره دار دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل را محکوم کردند.
در این بیانیه ضمن اشاره به فعالیت های ضیا نبوی آورده اند: « ما ضمن محکومیت حکم صادره برای دوست عزیزمان هشدار می دهیم که این گونه احکام دانشجویان آزاده و ملت بیدار ایران را در راه رسیدن به اهداف والایشان ثابت قدم تر از گذشته خواهد کرد.»
متن این بیانیه به شرح زیر است:
به نام خالق روزگار آزادی
در کوچه باد می وزد
این آغاز ویرانیست
هنوز غم از دست دادن جمعی از هم وطنان آزاده مان و بازداشت صدها نفر از دانشجویان و ملت شریف ایران در روز عاشورا در تهران و مشهد و تبریز و بابل و ... تسکین نیافته بود که خبر غم انگیز دیگری به گوش مان رسید. هم سنگر عزیزمان سید ضیا نبوی دانشجوی سه ستاره دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در بیدادگاه کودتاچیان به 15 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم گردید.
زمانه عجیبی شده است. زمانه ای که در آن جان، آزادی و کرامت انسان ها به سر سوزنی نمی ارزد.اما افسوس که بیدادگران نمی دانند که فاشیسم ره به جایی نخواهد برد. به جای آنکه دزدان رای مردم و قاتلین نداهای ملت محاکمه شوند، آزادگان به بیدادگاه برده می شوند و به جرم آزادگی محکوم می شوند.بیش از 210 روز از بازداشت ضیا نبوی می گذرد اما ترس کودتاچیان از او به قدری زیاد است که حتی از به 15 سال به بند کشیدن او در زندان اوین قناعت نکردند و 10 سال از حکم زندان او را همراه با تبعید به زندان ایذه کرمان کردند.
نادانان تصور می کنند که می توان کوه را به بند کشید و با ضربات شلاق شیر را به زانو درآورد، همان طور که به قول آن شاعر آزاده شاملو "عشق را بر تیرک راه بند تازیانه می زنند" جاهلان نمی دانند 74 ضربه شلاق برای سید ستاره داران 74 سند افتخار است.
وی بارها توسط اداره اطلاعات شهرستان بابل و ادره کل اطلاعات استان مازندران تهدید و در سال 86 یک بار بازداشست شد ولی او هرگز از مطالبات و آرمان های به حق جنبش دانشجویی عقب ننشست. کمیته انضباطی دانشگاه وی را دو ترم از تحصیل محروم و وزارت علوم وی را با این که از رتبه های برتر کنکور کارشناسی ارشد در رشته جامعه شناسی بود ستاره دار و برای همیشه محروم از تحصیل کرد.این حکم در راستای تسویه حساب و انتقام گیری وزارت اطلاعات دولت کودتا از اسوه مقاومت جنبش دانشجویی صادر شده و هیچ گونه وجاهتی ندارد.
ما جمعی از یاران نزدیک سید ضیا نبوی و فعالین دانشجویی شمال کشور برای تنویر افکار عمومی شهادت می دهیم که وی شرافتمندانه در طول 6 سال فعالیت سیاسی و دانشجویی وی در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل فقط برای ارزش های والای انسانی همچون آزادی، حقوق بشر و جلوگیری از اهمال حقوق دانشجویان تلاش کرد و هیچ گونه ارتباطی با سازمان مجاهدین خلق نداشت و همچون سایر دانشجویان مرزبندی های آشکاری با این گروه داشت.
ما ضمن محکومیت حکم صادره برای دوست عزیزمان هشدار می دهیم که این گونه احکام دانشجویان آزاده و ملت بیدار ایران را در راه رسیدن به اهداف والایشان ثابت قدم تر از گذشته خواهد کرد.
گمان مبر که به آخر رسیده است کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
1- محسن برزگر: دبیر سابق فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
2- ایمان صدیقی: دبیر سابق سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
3- علی تقی پور : دبیر سابق تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
4- سعید یعقوبی نژاد: دبیر سابق تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
5- احمد محمدنیا: عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
6- اشکان ذهابیان: عضو سابق شورای مرکزی فراکسیون مدرن انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد و فعال دانشجویی شمال کشور
*****
لاریجانی: اطلاعیه انجمن پادشاهی رد گم کنی بود
رییس مجلس شورای اسلامی با بیان اینكه دشمنان از ترور استادان هسته‌ای ایران بهره‌ای نخواهد گرفت، تصریح كرد: ملت ایران مستحكم‌تر از دستاوردهای هسته‌ای خود صیانت می‌كند.
به گزارش خانه ملت "علی لاریجانی" در جلسه علنی روز چهارشنبه گفت: روز گذشته شهادت استاد گرانقدر دكتر "علی محمدی" ملت ایران را متاثر نمود.
وی افزود: ترور ناجوانمردانه فیزیكدان اتمی برجسته درد‌آور بود و به خانواده محترم ایشان و همكاران دانشگاهی تسلیت و تعزیت عرض می‌كنیم.
لاریجانی تصریح كرد: به فاصله چند ساعت یك گروه سلطنت طلب بی‌هویت كه در آمریكا تحت سیطره سازمان جاسوسی این كشور روزگار می‌گذرانند طی اطلاعیه‌ای اقدام تروریستی را به گردن گرفتند.
وی ادامه داد: شاید سی‌.آی.ای و رژیم صهیونیستی تصور كردند كه با این اطلاعیه بی‌سروته می‌توانند رد گم كنند.
رییس مجلس گفت: اطلاعات روشنی از چند روز قبل رسیده بود كه سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی با همكاری CIA به دنبال علمیات تروریستی در تهران هستند.
وی افزود: شاید تصور می‌كردند باتوجه برخی مشاجرات داخلی مجال برای چنین اقداماتی یافته‌اند و می‌توانند هم اساتید دانشگاه‌ را نگران كنند و هم به كارهای تحقیقاتی هسته‌ای كشور لطمه وارد نمایند.
لاریجانی تصریح كرد: تمسك عجولانه ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به چنین گروه بی‌هویتی به عنوان پوشش عملیاتی خود افتضاح جدیدی برای آقای اوباماست.
رییس مجلس خاطر نشان كرد: فرض كنیم شما توانستید خود را با اطلاعیه‌ این گروه بی‌هویت سرگرم نمایید، حالا در مقابل سوال دیگری قرار می‌گیرید كه چرا این گروه تروریست را در ایالات متحده پذیرایی می‌كنید.
وی گفت: مگر سال‌ها فریاد مبارزه با تروریسم سر نمی‌دادید و چند جنگ را در منطقه ما با این ادعای دروغین تحمیل نكردید، پس چگونه كشور خود را لانه تروریست‌ها كرده‌اید.
لاریجانی خطاب به اوباما تصریح كرد: خیلی باید به حال شما تاسف خورد كه از آن همه دعاوی انسان‌دوستانه و تغییرات، امروز همان چهره عقب‌افتاده جنگ‌طلبی و اقدامات تروریستی گذشته باقی‌مانده است.
وی متذكر شد: شما خوب می‌دانید این اقدامات كثیف از نظر عملیاتی سبك و ساده است و بد سرنوشتی را دراین حركت ماجراجویانه برای خود آغاز كرده‌اید و عملاً اقدامات تروریستی را ترویج نموده‌اید.
رییس قوه مقننه یادآور شد: البته ایالات متحده از بدو پیروزی انقلاب اسلامی از همه روش‌ها در مقابله با ملت ایران استفاده نمود. از اقدامات جدایی طلبانه و كمك به گروه‌های تروریستی و جنگ تحمیلی در ابتدای انقلاب تا ماجراجویی‌های مختلف من جمله در مسئله هسته‌ای ایران.
وی خطاب به سران آمریكا اظهار داشت: در سال‌های اخیر هر آنچه توانستید در جهت سنگ‌اندازی در مقابل پرونده هسته‌ای ایران دریغ نكردید. در ظاهر قیافه حق به جانب گرفتید و از همه نهادهای بین‌المللی بهره‌ جستید تا در اراده ملت ایران در جهت پایداری در پرونده هسته‌ای خلل وارد نمایند.
وی با بیان اینكه دشمنان از ترور استادان هسته‌ای ایران بهره‌ای نخواهد گرفت، تصریح كرد: ملت ایران مستحكم‌تر از دستاوردهای هسته‌ای خود صیانت می‌كند.
لاریجانی در ادامه سخنانش گفت: حال بعد از ناكامی در همه این روش‌های خصمانه به حذف فیزیكی دانشمندان هسته‌ای روی آوردند.
وی افزود: خواهید دید كه این اقدامات تروریستی نیز نتیجه‌ای نخواهد داشت و ملت ایران با اراده محكم‌تر از دستاوردهای هسته‌ای كشور صیانت خواهند نمود.
رییس مجلس خاطر نشان كرد: اما این نقطه سیاه نیز در پرونده جنایات آمریكا نسبت به ملت ایران ثبت خواهد شد و معلوم نیست این ماجراجویی پایان مناسبی برای شما داشته باشد.
وی گفت: همزمان وزیر امور خارجه آمریكا هشدار دادند كه تحریم‌های آتی علیه ایران گروه كوچكی از تصمیم‌گیران را در بر می‌گیرد كه آنها روباط سیاسی و تجاری با هم دارند و این راه، راه هوشمندتری برای تحریم‌هاست.
لاریجانی ادامه داد: سخنان ناسنجیده و سخیفی هم سناتور مك كین و لیبرمن درباره حوادث ایران زدند كه با حرف‌های سبك رییس جمهور ایالات متحده كه گفته بود مردم ایران حتی در روزهای مذهبی با مشت آهنین روبرو شده‌اند، از نظر محتوایی نزدیك به هم است.
وی گفت: این امر نشان می‌دهد دو جناح حاكمیت آمریكا در مقابله با منافع ایرانیان كاملاً‌ هم موضع و در یك راستا عمل می‌كنند و كسانی كه با ساده انگاری به تغییرات آمریكا دل سپرده بودند می‌توانند كثری خام اندیشی خود را دریابند و مسئولان ایالات متحده باید بدانند با این اقدامات موذیانه خلا‌ء قدرت سیاسی خود را نمی‌توانند پر كنند و بعید است این رفتارهای دوگانه كمكی به حل مشكل بدهی 14 هزار میلیارد دلاری آنان بكند.
رییس مجلس اظهار داشت: امروز سوال ملت عزیز این است با چنین شرایطی نباید از سیاستمداران و جناح‌های داخلی این انتظار را داشت كه در مقابل این دسایس روشن، از منظر ملی به صحنه بنگرند و در دفاع از منافع ملی یكصدا شوند. چرا در رفتارها و بیانیه‌های خود شرایطی را تدارك می‌كنید كه فضای وسوسه آمیزی برای بیگانگان فراهم شود.
وی اضافه كرد: بنده به دلیل سوابق طولانی كاری در مسائل امنیتی كشور به صراحت خدمت سران ماجراهای اخیر عرض می‌كنم متاسفانه برآیند اقدامات چند ماهه شما به ضرر منافع و امنیت ملی ایران بوده و به هر دلیل بستری تدارك كرده است كه بیگانگان فرصت را برای اقدامات این چنینی برای ملت محترم بشمارند.
وی گفت: اما سخن در این است كه شما آقایان كه خود سابقه‌دار در انقلاب هستید چرا از منظر ملی به این رویدادهای چند ماهه نمی‌نگیرد. لزومی ندارد كه حوادث مختلف كه به صورت كنش و واكنش درآمده مجدداً شمارش شود و یا در بیانیه‌ها مندرج گردد و بنده از مسیر همه آنها مطلع هستم.
*****
در تلویزیون مطرح شد: خودسرها زیر علم کیهان هستند
برنامه رو به فردای سیما به بحث و مناظره مدیر مسئول روزنامه کیهان بعنوان نماینده اصولگرایان و مدیر مسئول روزنامه مردم سالاری بعنوان اصلاح طلب انجامید و مباحث مربوط به انتخابات تا حدودی بازگشایی شد و در ابتدای آن کواکبیان گفت:خودسرها زیر علم کیهان هستند .
به گزارش شفاف، در برنامه شب گذشته رو به فردای شبکه 3 سیما کواکبیان نماینده مجلس شورای اسلامی گفت:کیهان از قبل از انتخابات از انقلاب مخملی و عمرو عاصها خبر داد و این در حالی بود که شورای نگهبان نامزدها را تایید کرده بود و اگر چنین بود و کیهان از این ماجرا اطلاع داشت چرا صلاحیت نامزدها تایید شد
وی در ادامه گفت :اگر در عاشورا ضد انقلاب آمد و اغتشاشگران فرصت پیدا کردند ما مقصر بودیم و تدبیر نکردیم ،جو را امنیتی نمی کردیم و اجازه می دادیم مردم عادی با مسائل آشنا شوند
وی اظهار کرد: راه این نیست که همه را اسرائیلی و آمریکایی معرفی کنیم و تنها خودمان را خوب بدانیم و دیگران را بد و اینکه آقای شریعتمداری خودشان را خوب بدانند این درست نیست
چرا آقای جلیلی با آمریکایی ها مذاکره کرد اشکال نداشت اما خاتمی اگر مذاکره کرد و 8 سال رئیس جمهور ما بوده این اشکال دارد ؟
کواکبیان در ادامه گفت : بجای گذشته باید به آینده فکر کنیم و رو به فردا برویم ، من این دولت را قانونی می دانیم و انتخابات هم تمام شده است و همه کار خاتمه یافته است و با روش کیهان دیگر دوستی باقی نمی ماند و این سخنان رهبری نیست که جذب حد اکثری
حسین شریعتمداری در مقابل گفت:آقای کواکبیان قبول دارند که توطئه هست ، چرا اصلاح طلبها اغتشاشات را محکوم نکردند و بیانیه دادند و دفاع هم کردند و بحث بر سر این است که چرا محکوم نکردید اقدامات خرابکارانه را و حتی دعوت به کار غیر قانونی کردید
بحث دو جناح نیست و انتخابات تمام شده است و بحث اهانت به امام و انقلاب و امام حسین ع است من قبول دارم که در انتخابات تقلب شد اما تقلب را آنهای کردند که بجای سکه واقعی به 13 میلیون سکه تقلبی فروختند
کواکبیان در ادامه گفت : باید همه چیز در چهارچوب قانون باشد و اگر راهیپیمایی حامیان موسوی غیر قانونی بوده راه پیمایی و تجمع آقای احمدی نژاد هم غیر قانونی بوده است
شریعتمداری گفت: آقای کواکبیان شما باید بگویید که آیا اقدامات آقایان موسوی و کروبی و خاتمی را تایید می کنید؟
کواکبیان از پاسخ به این سوال امتناع کرد و گفت : این نکته نیازمند توضیح است
شریعتمداری در ادامه گفت : دشمن ما را مشغول کرده است و چرا تظاهرات روز قدس انجام می شود چرا این اتفاقات می افتد و نماز جمعه بیایید بخوانید اما اغتشاش نکنید
کواکبیان در خاتمه گفت: ظاهرا آقای شریعتمداری اینگونه فکر می کنند یک تفکر و جناح حذف شود.
*****
فرمانده ناجا: پليس‌هاي كشورهاي غربي با خشونت به دنبال بقاي نظامات خود هستند
نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران با امضاي تفاهم‌نامه‌اي همكاري و تعامل خود را با دفتر تبليغات حوزه عليمه قم گسترش مي‌دهد.
رئيس دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم به‌همراه معاونان و مديران كل اين دفتر با سردار اسماعيل احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي ديدار و گفتگو كردند.
احمدي مقدم در اين ديدار با تأكيد بر اينكه نيروي انتظامي نياز شديد به همكاري و تعامل با حوزه علميه و علماء دارد، تأكيد كرد: تنها حوزه‌اي كه در كشور توليد علم آن متعلق به كشورمان و بومي است حوزه عليمه قم است.
وي به تغيير نگرش نيروي انتظامي از تهديد‌محوري به جامعه‌محوري اشاره كرد و گفت: منظور ما جامعه‌محوري كه مد نظر غربي‌ها است نيست، چراكه جامعه‌محوري و دموكراسي در غرب دروغ بزرگ است و يك ديكتاتوري كامل در كشورهاي غربي با ويترين زيبا حاكم است و پليس‌هاي آنها بسيار خشن هستند و بيشتر به‌دنبال بقاي نظامات خودشان هستند.
احمدي‌مقدم، خاطرنشان كرد: نيروي انتظامي يك دستگاه هشداري است و مي‌تواند آسيب‌ها را شناسايي كند و بگويد چه حوادثي در حال اتفاق افتادن است.
فرمانده نيروي انتظامي نقش آموزش در افزايش بصيرت كاركنان اين نيرو را ياد آور شد و گفت: ما براي تمامي فرماندهان و مديران ارشد كلاس‌هاي آموزشي در قالب دوره بصيرت در قم با حضور علما برگزار مي‌كنيم كه اين دوره‌ها با استقبال خوب آنها همراه است.
*****
محل خاکسپاری استاد دانشگاه تهران
پیکر زنده یاد دکتر مسعود علیمحمدی فیزیکدان ایرانی به گفته رئیس پردیس علوم پایه دانشگاه تهران بر طبق نظر خانواده اش در امامزاده ای در چیذر تهران آرام می گیرد.
علی مقاری با بیان این خبر درباره برنامه تشییع و دفن پیکر مرحوم علیمحمدی گفت: هنوز برنامه ها قطعی نشده اما بر اساس آخرین گفتگویی که با خانواده مرحوم داشته ایم حدس قوی این است که برنامه های تدفین تا آخر وقت امروز قطعی شود.
وی افزود: خانواده مرحوم علیمحمدی می خواهند پیکر دکتر علیمحمدی را در امامزاده ای نزدیک منزلشان در چیذر تهران به خاک بسپارند.
رئیس پردیس علوم پایه دانشگاه تهران درباره برنامه های دانشگاه تهران نیز گفت: برنامه های دانشگاه تهران نیز تا آخر وقت امروز نهایی می شود.
*****
تروری سیاه علیه استادی سبز: انگشت اتهام بسوی ستاد کودتا یا مثلث شوم؟
ترور استاد فیزیک دانشگاه تهران از جمله اخباری بود که بسرعت برخروجی رسانه های داخلی و خارجی ُقرارگرفت و هنور پیکر مرحوم به پزشکی قانونی نرسیده بود که گمانه زنی ها در مورد انگیزه های این اقدام تروریستی آغازشد و هر چه بر تعداد گزارش های منتشره و دستنوشته های دوستان و دانشجویان افزوده می شود ابهامات بیشتری بر این اقدام تروریستی سایه می افکند
در میان همه واکنش ها و اظهار نظرهایی که طی 24 ساعت گذشته نسبت به ترور استاد مرحوم دکتر مسعود علیمحمدی انجام شده است شاید بتوان بیانیه دولت را از همه خبرسازتر دانست. دولت دهم که طی هفت ماهه گذشته نسبت به همه کشتارها، شهادتها، رحلت آیت الله منتظری، شهادت سید علی موسوی خامنه، تهاجم و هتاکی به بیت امام، مسجد و حسینیه و دفتر علما و ..... سکوت کرده بود، بناگاه با صدور بیانیه ای این اقدام را محکوم کرده و خواستار اقدام عاجل دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی برای شناسایی و بازداشت عوامل این جنایت می شود و آن را دنباله آدم ربایی صهیونیستها و امریکاییان دانست.
در بیانیه دولت آمده است: "آدم ربايي و ترور پرده‌هايي از يك توطئه مشترك عليه ملت ايران تلقي مي‌شود. از يك سو ماموران جاسوسي و اطلاعاتي دولت آمريكا در كشورهاي ثالث اقدام به ربودن چند شهروند ايراني و انتقال آنها به آمريكا مي‌كنند و از سوي ديگر عوامل سرسپرده و خائن او در داخل ايران دست به ترور يكي از شهروندان و صاحب‌ فكر و انديشه مي‌زنند." پس از آن نیز وزیر کشور در اظهارنظری گفت:": شهادت استاد فيزيک دانشگاه تهران در يک اقدام تروريستي از سوي استکبار جهاني نشان داد که دشمنان با پيشرفت ملت ايران اسلامي مخالف هستند!"
شبیه ترور عماد مغنیه
در همین حال سایت نزدیک به محسن رضایی و جام جم آنلاین در یک اقدام هماهنگ به مقایسه نحوه ترور این استاد دانشگاه با ترور دانشمندان هسته ای جهان می پردازند. در این گزارش با اشاره به اعلام رسمی دولت مبنی بر تلاش اسراییل برای شناسایی دانشمندان اتمی کشور و نفوذ به طرح های اتمی آمده است که اسراییل تلاش دارد تا با ربودن و یا ترور آن ها در چرخه علمی کشور در زمینه تکنولوژی هسته ای اختلال ایجاد کند. کشورهای اسلامی و عربی به ترور فیزیکی عناصر این طرح های استراتژیک روی می آورد و برای این اقدام از نیروهای بومی نیز سود می برد. این گزارش می افزاید: تقریبا در تمامی عملیاتی که اسرائیل در طول چهار دهه اخیر در این زمینه ها انجام داده است، همیشه از نیروهای بومی در این کشورها سود برده است. این نشانه ها را به راحتی می توان در مصر، سوریه، لبنان، عراق، اروپا و آمریکا مشاهده کرد. این گزارش تاکید دارد که عملیات ترور شهید پروفسور مسعود علی محمدی بی شباهت به ترور عماد مغنیه رهبر نظامی حزب الله لبنان در سوریه نیست.
مثلث شوم با ضلع های مختلف !
از سوی دیگر کیهان که همواره از عالم غیب خبر دارد به بررسی های ابتدایی و نقش قطعی موساد، سیا و انگلستان در ترور این استاد دانشگاه اشاره کرد و نوشت:" شكل كار كاملاً به پروژه هاي موساد شباهت دارد. اين سرويس قبلاً هم تلاش هاي زيادي براي عملي كردن پروژه هايي از اين قبيل كرده بود كه همه آنها ناكام ماند. حدس قوي و مبتني بر قرائن اين است كه موساد با هماهنگي سرويس هاي انگليس و آمريكا دست به اين اقدام زده است."
جام جم نیز با ارتباط دادن این جنایت با مرگ مشکوک اردشیر حسن پور که سه سال پیش در اثر خفگی گاز قوت کرد به نقل از روزنامه ديلي تلگراف می نویسد که اسرائيل به عنوان بخشي از يک جنگ غيرمستقيم و پنهاني عليه برنامه هسته‌اي ايران،در حال ترور دانشمندان هسته‌اي ايران است. این روزنامه نتیجه گیری کرده است که شواهد و قرائن حكايت از آن دارد كه عوامل رژيم صهيونيستي مي‌توانند در اين ترور دست داشته باشند.
گفتنی است در بین عکسهای خبرگزاری فارس که از واقعه ترورمسعود علیمحمدی، استاد دانشگاه درقیطریه منتشر شده، عکسی از "ابوناصر" دستیار "حسین منیف اشمر" دیده می شود. این دو تن طی ماههای گذشته بارها تصاویرشان در حال تیراندازی و حمله به تظاهر کنندگان در سایتهای مختلف منتشر شد.
جهت گیری رسانه های دولتی
شاید برای اولین باربود که رسانه های دولتی با این جدیت و سرعت اخبار مربوط به ترور دکتر علیمحمدی را منتشر می کردند. تنها ساعتی پس از شهادت مظلومانه این استاد دانشگاه پرس تی وی و بخش عربی سیمای ضرغامی به انتشار خبر این رویداد پرداخت و پس از آن خبرگزاری فارس در پوشش خبری این ترور سنگ تمام گذاشت و به درج و انتشار کلیه اخبار و گفت و گوهای پیرامون این ترور پرداخت. این خبرگزاری که همچون کیهان معمولا از اخبار پشت پرده نیز آگاهی دارند، پیش از اظهار نظر مقامات رسمی، " عوامل ضد انقلاب " را مسئول این ترور دانست. سپس صدا وسیمای ضرغامی مسئولیت این اقدام را به عهده " عوامل صهیونیستی و امریکا" گذاشت.
رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، پس از کشته شدن دکتر علیمحمدی اعلام کرد که " در تحقیقات اولیه علایمی از خباثت‌های مثلث رژیم صهیونیستی، آمریکا و عوامل اجیرشده آن در ایران در این رخداد تروریستی قابل رویت است وی فراموش کرد که به نقش نیروهای اطلاعاتی انگلستان نیز بپردازد و تنها به همین سه ضلع مثلث اکتفا نمود ولی توضیح نداد که علایم مشاهده شده چه چیزهایی هستند.
درهمین حال مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، در پاسخ به این اظهارات سخنگوی وزارت خارجه به ذکر این نکته بسند ه کرد که "اتهام دخالت آمریکا مضحک و بی‌معنی است."
هرکسی از ظن خود شد یار من !
از سوی دیگربه باور تحلیلگران، تلاش زایدالوصف رسانه های طرفدار دولت در ولایی و متعهد خواندن این استاد مرحوم که از همان نخستین ساعات بامداد دیروز در سایت جهان نیوز از او به عنوان شهید یاد شد، تا حدودی شک برانگیز است. این رسانه ها با جدیت تلاش دارند تا از یک سو وی را " استاد هسته ای" بنامند و از سوی دیگر عنصری " غیرسیاسی" ولی " حامی حکومت". کار تا آنجا پیش رفت که برخی نیزمدعی شدند مسعود علی محمدی پیش از این در لیست ترور گروهکهای تروریستی قرار گرفته بود.
دوستان و دانشجویانش نظر دیگری در مورد استاد دارند و با مروری به خاطرات آنان در سایتهای موجود می توان با فعالیتها و دیدگاه ها ی سیاسی او آشنا شد. اطلاعات منتشر شده در وبلاگهای شخصی و اخبار موجود گواه این واقعیت است که اولا وی " دانشمند هسته ای" نبوده و ثانیا او یک عنصر" غیرسیاسی" قلمداد نمی شده است. دکتر علیمحمدی بر اساس اطلاعات موجود سایت دانشگاه تهران و گواهی همکلاسی ها و دانشجویانش، دانش‌آموخته دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی در دانشگاه صنعتی شریف بود و از سال ۱۳۷۴ در گروه فيزيک دانشگاه تهران، کوآنتوممکانيک و الکترومغناطيس تدریس می‌کرد. وی همچنین عضو وابسته پژوهشکده دانش‌های بنیادی ایران بود. وی بیش از 50 مقاله در زمینه‌ فیزیک ذرات بنیادی در مجلات معتبر منتشر کرده بود.
از فیزیک کوانتوم تا تحقیقات هسته ای!
اما اصرار برای معرفی وی بعنوان دانشمند هسته ای نه تنها از سوی رسانه ها و اظهارات شتاب زده سخنگوی وزارت خارجه و بیانیه هیات دولت بلکه محمد جواد لاريجاني که ریاست مرکز فیزیک نظری در تهران را هم بعهده دارد گویی تنها در اظهارنظرهای سیاسی دچار سردرگمی نیست .او درگفت و گویی با تابناک گفته است: " ‌ دكتر علي‌محمدي، چهره‌اي كاملا شناخته شده در علم فيزيك نظري است و تحقيقات ايشان درباره فيزيك هسته‌اي بود. ‌ ايشان از اساتيد بسيار متدين و طـرفدار انقلاب و ولايت فقيه بوده و با نهادهاي گــونـاگـون علمـي كشـور ‌همكـاري داشتنـد. ‌‌ودر حالی که سازمان انرژی اتمی هر گونه همکاری رسمی دکتر علیمحمدی با این سازمان را رد کرده وی در اظهاری دوپهلو می گوید :" وي آدمي پاكباخته انقلاب بود و براي عزت كشورمان، آنچه در توان داشت انجام مي‌داد و ابايي نداشت و هر جا كه نيازي به حضور وي بود، شركت مي‌جست."
شلیک شادی دانشجویان از همراهی استاد
ااما دکتر شیرزاد که بیش از بیست سال با او سابقه دوستی دارد از فعالیتهای علمی وی در زمینه فیزیک هسته ای اظهار بی اطلاعی می کند و در مورد گرایش های سیاسی استاد علیمحمدی می گوید که او چند سال گذشته به لیست اصلاح طلبها رای داده، این دوست خانوادگی به ذکر خاطره ای اکتفا می کند و می افزاید: "یادم هست برایم تعریف کرده بود که در راهپیمایی 25 خرداد از صبح روایت های مختلفی در مورد برقراری یا عدم برقراری راهپیمایی از سوی اصلاح‌طلبان پخش می‌شد. او تعریف می کرد که دانشجویان گروه فیزیک دانشگاه تهران مکرر به وی مراجعه می کردند و سوال می کردند تکلیف چیست. دست آخر مسعود به آن‌ها گفته بود: بالاخره نفهمیدم تکلیف چیست ولی در هر صورت من به راهپیمایی می روم. می گفت این را که گفتم با شلیک شادی دانشجویان مواجه شدم، انگار دنیا را به آن‌ها داده بودند. روشن است که خوشحالی آنها از آن بوده که استاد محبوب‌شان نیز با آن ها همراه است." ‌
همچنین امروز بیانیه ای منتسب به گروهی از دانشجویان فیزیک دانشگاه تهران در وبسایت ها منتشر شد که در آن آمده است:" در روز ۲۵ خرداد، مشوق دانشجویان برای شرکت در راهپیمایی سکوت اعتراض‌آمیز به نتایج انتخابات بودند. او از معدود اساتیدی بود که در اعتراض به حمله لباس شخصی‌ها به خوابگاه کوی دانشگاه در بامداد ۲۵ خرداد ماه سال جاری که منجر به کشته شدن تعدادی از همکلاسی‌های ما شد، عکس‌العمل نشان داد و با حضور در دفتر ریاست دانشگاه خواستار رسیدگی سریع به این موضوع شد. برائت‌جویی استاد علی‌محمدی از گروه‌های سیاسی متنفذ حکومت در روزهای اخیر، شک و شبهه‌‌های زیادی را در رابطه با ترور مشکوک ایشان در میان جامعه دانشگاهی پدید آورده است."
کی بود کی بود من نبودم
در رابطه با مسئولیت این اقدام تروریستی از همان اولین ساعات بامداد روز سه شنبه گمانه زنی شروع شد. سایت جهان نیوز که علاقه وافری به انتشار اخبار مربوط به این رویداد از خود نشان داده بود، با اعلام خبر شهادت یک استاد هسته ای نوشت" پس از ترور امروز دکتر علی محمدی سایتهای منافقین و جریان ضد انقلاب نظیر بالاترین این ترور را به رژیم جمهوری اسلامی نسبت داده اند"
چند ساعتی بعد اطلاعیه ای از سوی انجمن پادشاهی ایران با ادبیاتی آشنا در خبرگزاری فارس منتشر شد که ضمن قبول مسئولیت این اقدام تروریستی آورده بود که " علیمحمدی در حوادث اخير به عنوان لباس شخصي نقش مؤثر و فعال داشته است و ما به این دلیل وی را کشتیم!" اما ساعاتی بعد با انتشار اظهار نظرهای دانشجویان و همکاران استاد مرحوم مبنی بر نقش موثر وی در فعالیتهای دانشجویی و حمایت از اعتراضات دانشجویان و شرکت وی در راهپیمایی 25 خرداد در اعتراض به تقلب انتخاباتی و امضای نامه اساتید در حمایت از میرحسین موسوی، ورق برگشت و سخنگوی این انجمن در مصاحبه با رادیو فردا این اقدام را تکذیب کرد و مدعی شد که " سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی را مسئول شبیه‌سازی وب‌سایت خود و صدور اطلاعیه به نام این انجمن می داند."
از سوی دیگر گروهی به نام "رزمندگان جبهه ی آزادی ایران" اطلاعیه ای منتشر کرده و مسئولیت این ترور را بر عهده گرفته و آن را در جهت "مبارزات ضددیکتاتوری" در ایران خوانده است و مدعی شده است استاد ترور شده نایب رئیس دانشگاه تهران بوده و اسامی فعالین دانشجویی را در اختیار نیروی انتظامی می گذاشته است. با توجه به کلیه شواهد موجود بنظر می رسد که این گروه و چنین بیانیه هایی نیزساخته همان هایی است که در بمب گذاری حرم امام رضا و حرم خمینی دست داشتند. آنچه مسلم است اینکه پس از شهادت سید علی موسوی و تعلل نیروهای امنیتی در شناسایی عاملان آن اقدام تروریستی، یکی از استادان برجسته دانشگاه توسط عده ای که همواره برطبل جنگ می کوبند و از ناامنی و گسترش خشونت در جامعه بهره می برند به شهادت رسیده است. در فضای غبار آلود سیاسی ایران این اقدام می تواند گمانه زنی های بسیاری را ایجاد کند. شاید استقرار بیشتر نظامیان به بهانه برقراری امنیت و گسترش فضای ارعاب در جامعه دانشگاهی از ابتدایی ترین پیامدهای آن باشد.
بهر حال دکتر علیمحمدی یکی از هزاران استاد وارسته ای است که سالهاست از سردرد فریاد برآورده اند و به زمین و زمان نامه نگاشته اند، همراه دانشجویانشان در تظاهرات 25 خرداد فریاد سکوت سرداده اند، در غم از دست دادن دانشجویان کوی گریسته اند، پیش ازآنکه در سوگشان به ماتم نشینیم و برای انتساب آنان به گروه و دسته ای طناب کشی کنیم، قدرشان را بدانیم. کسی چه می داند شاید اگردرخانه این استاد بر اثر انفجاربمب نمی شکست، یکی از همین نیمه شبها بالگد نیروهای باصطلاح امنیتی شکسته می شد و همسرش همان شیونی را سر می داد که با دیدن پیکر غرق به خونش داد. شاید او نیز همچون بسیاری از همکارانش به مهمانی اوین می رفت.
روحش شاد و یادش گرامی باد
*****
از میان ایمیل های رسیده:
مرثیه برای مادران عزادار
مسیح علی نژاد

انحنایی که دوپای مادرم دارد، درست مثل عکس کتاب کلاس چندم ابتدایی است که بیماری‌ های عجیب و غریب را معرفی می‌ کرد و من هیچ وقت نتوانستم نام آن بیماری های عجیب را برای امتحان های پایان ثلث در حافظه بسپارم.
از پشت که به راه رفتن اش نگاه کنی ته دلت از جا کنده می‌ شود. اما وقتی رو بر می‌ گرداند قدم‌ های گشاد گشادش را نمی بینی. انتهای خط دهانش را همیشه تا دوطرف صورت می‌ کشاند و تا بناگوش می خندد به راه رفتن خودش . به شلنگ و تخته‌انداختن‌ خودش. به استخوان کج پاهایش . اصلا به زمین و زمان می خندد این مادر که مثلا غمی نیست.
غمی نیست مادر! غمت مباد. سراغ کدام اندوه را از من می گیری؟ دختر همان مادری‌ ام که می گفت « خدا را شکر من همین استخوان کج را دارم که با آن راه بروم، فضل الله برادر زینب خاتون همین را هم ندارد.»
مادرت که رفت پی بخت دیگری تا بی‌پدری‌ات حسابی تکمیل شود، من آخر نفهمیدم تو چه کردی که هزار مادر دیگر برایت دامن گشودند. حالا نمی‌دانم خودم هم چه کردم که یک مادر نه، به صد مادر دل داده‌ام و جز تو، دلم در گوشه گوشه این جهان با مادرانی از جنس تمام مادر‌های عالم جا مانده است.
گمان مبری این از هنر ما فرزندان است که زنان عالم را مادر خود ساخته ایم تا از غم برهیم. نه مادر این از هنر زنان عالم است که مادری کردن در ذات شان است. درست عین مادران عزادار، مادران صلح، مادران کمپین برابری.
این جهان پر است از زنانی که سن و سال هم نمی‌شناسند به گاه مادرشدن. بی‌ آنکه خمی بر پیشانی‌ بلند زنانه شان افتد و چرتکه برای این همه بی دریغ بودن خویش بیندازند، مدام مادری می کنند برای دختران در خون خفته، برای دختران دربند، برای دختران از خانه رانده شده، برای دختران در غربت، برای پسران شهید، برای پسران غریب. برای پسران اوین، برای پسران بهشت زهرا. جهان پر است از مادران داغدار، مادران عزادار، مادران چشم انتظار.
می‌بینی مادر که مادران چه دامان بلندی دارند؟ می بینی چه دل روشنی دارند این زنان که می شود تا انتهای تاریکی، بر روشنایی دامن‌شان سر گذاشت و به فرداهای روشن امیدوار بود؟
پس یادت باشد و یادم باشد تو اگر به پاهای کج ات می‌خندی که مثلا غمی نیست، من هم خوب یاد گرفته ام به دردهایم بخندم که مثلا غمی نیست اما صادقانه بگو آیا می شود کماکان به پهنای صورت خندید و هیچ به روی خود نیاورد که امرزو همان پاهای های کج و پیر و مریض مادران سرزمین من، زیر مشت و لگد های فرزندان آن خانه له می شود؟ امروز مادران عزادار، مادران صلح توسط چه کسانی در ایران به بند می شوند؟ غیر از این است که آنها توسط فرزندانی که متفاوت می اندیشند به بند می شوند . یا به حکم پدرخوانده هاست که مادران را روانه اوین می سازند؟
تو مادری و خوب می دانی مادری کردن برای فرزندان متفاوت یک خانه یعنی چه. در خانه ما پدر اگر سهم محبت اش را از دختر سرکش برید و تنها برای فرزندان سر براه اش پدری کرد، تو اما در تمام این سالها ، هم با موسیقی و شعر من اشک ریختی هم با دعا و اعتکاف برادر و خواهر دیگرم.
در مذهب تو، من و حمید هر دو بهشتی بودیم و فرقی نمی کرد که یکی زخمی جبهه های جنگ باشد و دیگری زخمی سربازان گمنام وزارت اطلاعات. از او می خواستی در نماز شب اش برای این خواهر سر به هوا دعا کند و از من می خواستی برای برادر سر به راهم کمی شعر و آواز بخوانم تا خانه دلش آباد شود از بوی ناب کلمات سحرانگیز شاعرانی که پدر، آنها را کفر مطلق می دانست.
نگرانی ها و مهربانی های تو برای من و مینا خواهرم، برابر بود. هم چادر سیاه او را با عشق می دوختی و هم مانتوی رنگی کوتاه مرا.
برای محسن که تنها به خاطر اندیشه اش از کار و زندگی در یک انتشارات، محروم ماند، سالها غصه خوردی و پیر شدی، برای شیمیایی شدن حمید و ناتوان شدن اش در یک زندگی دشوار، باز هم تو پیر شدی. هر دو برای دو اندیشه متفاوت مبارزه کرده اند و تو برای هر دو به یک اندازه مادری کردی.
مادرانی که این رزوها به خیابان های شهر می آیند از یک سو، بالای جنازه زخمی و له شده فرزندانشان خون گریه می کنند و از سوی دیگر با دست هایشان حصاری می سازند تا مبادا خشم زخمی شدگان، دامن سربازان و ماموران را بگیرد و خونی دیگر به راه افتاد.
آنان که در خیابان های شهر به فرمان بزرگان کشور، گلوله و سنگ بر سر و سینه هم می کوبند، برای مادران سرزمین من، هر دو فرزند یک خانه اند. برای همین است که مادر سهراب در اعتراض به اعدام، التماس می کند : «به خاطر خون سهراب دست از انتقام بردارید.» برای همین است که وقتی بسیجی از موتور افتاده به دام برادران خشمگین اش گرفتار می شود از همان جمعیت، کسی داد می زند: «به خاطر ندا نزنید.»
اصلا می دانی ندا و سهراب چه کسانی هستند مادر.؟ می دانم در تلوزیون خانه ات این روزها احتمالا نام ندا را شنیده ای. بله ندا همان دختر ناز است که بعد از نماز جمعه ای که آقای خامنه ای گفته بود انتخابات تمام شده و کسی به خیابان نیاید که ممکن است خون به راه افتاد، حرف گوش نکرد و به خیابان آمد و صورتش پر از خون شد و حالا بعد از شش ماه، این روزها نام ندا را لابد زیاد شنیده ای که می گویند ندا منافق بوده است. این اتهامات برایت اشنا نیست؟. می گفتند: من دزد فیش های حقوقی مجلس بوده ام. می گفتند خائن هستم و از خارجی ها خط می گیرم. می گفتند ضد دین هستم و برای بی حجابی و روسری از سر برداشتن به میدان هفت تیر و تجمع زنان رفته بودم. ولی هیچ کس مرا بهتر از تو نشناخت و هیچ کس بهتر از تو نمی دانست که من ذوقی برای برداشتن روسری از سر ندارم و دغدغه های بزرگتر داشتم که همه را خفه کردند. هیچ کس بیشتر از من اشک های تو را برای این اتهامات واهی ندید. حالا هم فراموش نکن که ندا و سهراب یکی مثل من بوده اند و این روزها مادران آنها یکی مثل تو هستند؛ دست از همه جا کوتاه و بی پناه. نه ندا منافق بود، نه من خائن ام و نه سهراب سرکرده اوباش بود.
سهراب هم همان پسر جوانی است که بعد از راهپمیایی گم شد. مادرش آنقدر این زندان و آن زندان گشت تا بلاخره تن بی جان جوانش را گذاشته اند کف دستش و بعد مادرش را هم گفته اند اگر برای مرگ فرزندت دنبال قاتل بگردی و داد و فریاد زیادی به راه اندازه ای جواب خودت هم زندان است. اینها برایت آشنا نیست؟ نباید برای مرخصی حضوری بر سر زندانبان داد می زدی، باید التماس می کردی اگر از کوره در می رفتی آنها هم از کوره در می رفتند.
حالا مادران عزادار انگار کمی زیادی گریه کرده اند و این جرم کمی نیست. مگر یادت نیست که نباید با صدای بلند در سالن انتظار زندان قائمشهر ناله می کردی؟ مادران عزادار زیادی ناله کرده اند و آنها را یکی یکی دستبند زده اند و برده اند. چه اشتباه بزرگی. چرا نمی فهمند که مادران حلقه وصل برادران و خواهران متفاوت یک حانه اند. چرا نمی فهمند که حذف مادران از بگو مگوهای خانه یعنی خلق خشمی شدید تر. چرا نمی فهمند اگر مادران عزاداری نکنند، فرزندان انقلاب می کنند. چرا نمی فهمند اگر مادران را ساکت کنند، بچه ها به صورت هم سیلی های سخت تر می رنند و خانه خراب می شویم.
تو بهتر می دانی مادر که حضور مادران در خیابان هایی که این روزها از آن بوی خون و قیام می آید، چقدر خوب است. درست عین خانه خودمان، تو نگذاشتی برادران و خواهران چپ و راست آن خانه، چنگ بر سر و روی هم بکشند. تو ما را مهربان و آرام نگاه داشتی و برای همین است که من هنوز دلم برای مینا پر می کشد و دلم می خواهد با ماشین درب و داغان خودم او را ببرم « بی سرتکیه » بابل و آخر شب او را با یک صورت پف کرده از گریه هایش برای امام حسین به خانه برگردانم. می دانم که مینا دلش برای قصه های کوتاه خواهرکش تنگ است حتی اگر تمام مقالات سیاسی ام را تحریم کند و هیچ از من نخواند، خط به خط داستان های کوتاه مرا اما می خواند. هیچ ایرادی ندارد او برای راه سر به راه شدن من دعا کند و من برای به راه آوردن او در مسیر اندیشه های خودم تلاش کنم. ایراد آن است که تو خانه نباشی و ما خانه را روی سر هم خراب کنیم که نکردیم. مگر نمی دیدی من و علی که پدر ما را بی نماز و نفرین شده خدا می خواند با مهربانی های تو چه عاشقانه شما را به حرم خمینی و امام زاد عبدلله و باقی امام زاده ها می بردیم تا دلی از عزا در بیاورید. ماه محرم ها ما چقدر همپای شما بودیم؟ من و علی بیرون حرم مسخ کافکا و سال های ابری علی اشرف درویشیان بودیم و شما داخل حرم مست زیارت نامه عاشورا بعد خوش و خرم و با هم به خانه بر می گشیتم. حالا چه شد عاشورا را به خون کشیده اند. چه کسی قول و قرارهایم را در خانه زیر پا گذاشت؟ ما که کماکان بر سر قرارهایمان مانده بودیم. نشان نشان با آن همه دلسردی و یاس باز هم به جای انقلاب به اصلاحات دل بسیتیم. دعواهای من و پدر یادت هست؟ دعوای خانه های بسیاری از همین جنس بود تاپیش از انتخابات. ولی با این همه ما به جای قهر و اخم، پای صندوق های رای رفتیم و قرار شد هر کسی پیروز شد ما به هم احترام بگذاریم. ما در خانه به جان هم نیافتیم. ولی هنوز انتخابات تمام نشده به ستاد انتخاباتی ما در قیطریه حمله کردند و تک تک دوستان مرا زدند و بردند. پدر پای تلوزیون می نشست و عزادار شدن مرا می دید و می گفت حق شان است. می گفت می خواستند بازی را برهم بزنند برای همین باید ساکت شان می کردند. یعنی ما هنوز بازی را بر هم نزد، آنها خون بازی راه انداخته بودند. چه کسی زد زیر قرار ؟ من یا پدر؟ ما یا حامیت؟ سهراب و اشکان و ندا یا پدرخوانده ها؟
مادر! نشانی بین من و تو همین کلاه روی سرم من است. این یعنی حتی اگر تا همیشه پدر خودم و کسانی که پدخوانده های خیالی خانه بزرگ تری به نام ایران شده اند نگذارند به خانه برگردم، من ولی به قول و قراری که با تو دارم پایبندم. قرار شد من تا همیشه به احترام تو کلاه بر سرم باشد و تو پدر را متقاعد کنی که با من هم راه بیاید. برای من هم پدری کند. من هنوز کلاه از سر برنداشته ام اما دیپلماسی تو در خانه جواب نداده است انگار. پدر من به من پشت کرد و پدرخوانده ها هم به فرزندان دگراندیش ایران پشت کرده اند. تو مدام به من می گویی صبوری کن، همه چیز درست می شود. یادت هست به خنده می گفتی : «مادر یعنی خاتمی خانه بودن، که هم با چپ خوب است هم با راست؟» می خواستی با این استدلال درست مثل خاتمی به همه به یک اندازه لبخند بزند. ولی مادر حتی خنده خاتمی هم روی لبش خشکید دیگر. تو با خاتمی و محافظه کاری ها و اخلاق مداری هایش به عنوان کسی که میان چپ و راست خانه گیر کرده بودی، همذات پنداری می کردی، و می گفتی همه چیز با میانه روز و آرام بودن درست می شود. دیدی نشد؟ دیدی دارند تند می روند؟ ما که اسلحه و زور نداریم می بینی چه کسانی دارند تند می روند؟ دارند همه برادران و خواهرانم را یا یکی یکی می کشند و یا به زندان اندازند. تو صورت بعضی از این دوستان دربندم را از نزدیک دیده ای و خوب می دانی که خیلی از آنها شبیه خودم هستند و به قول و قرارهایی پایبند هستند. فقط من نیستم که اگر به تمام جهان پایم برسد باز به قول و قرار ساده ام با تو پایبندم و به احترام تو کلاه بر سر دارم، اما می بینی چه کلاهی بر سرمان گذاشته اند پدرانی که به آسانی به دلبندان شان پشت می کنند و بر دست های دولتی بوسه می زنند که در چشم هایشان نگاه می کند و به آنها دروغ می گوید. من به تو هیچ دروغی نگفته ام مادر. هیچ . اما کسانی که پدر من و پدر روح الامنی ها و پدران دیگر بر دست هایشان بوسه می زنند به راحتی دروغ می گویند. عیبی ندارد من هنوز به قول و قرارم با تو پایبند می مانم و باور دارم که روزی تو هم به حلقه مادران داغدار می پیوندی و برای فرزندان متفاوت خانه ات عزاداری می کنی و در خیابان هم برای برادران بسیجی حصار می سازی تا مبادا خشی بر صورت آنان بیافتد. تو هرگز دلت رضا نمی دهد و من و مینا در خیابان های شهر روبروی هم بایستیم. علی و حمید به روی هم گلوله بکشند. پدر را راضی کن که برای همه ما به یک اندازه پدری کند اگر نکرد نترس مادر من به قرارم با تو پایبند می مانم چون ما اهل خیانت نیستیم حتی اگر موضوعی که برایش به هم وعده داده ایم پیش پا افتاده و کوچک باشد.

*****
ضیاء‌الدین نبوی دانشجوی ستاره‌دار، به 15 سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق محکوم شد
ضیا نبوی، دانشجوی ستاره‌دار و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به قضاوت پیرعباسی به 15 سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شد. 3 سال از این حکم برای اجتماع و تبانی به جهت برهم زدن امنیت ملی، 1 سال برای تبلیغ علیه نظام، 1 سال برای اخلال در نظم عمومی، 74 ضربه شلاق برای تشویش اذهان عمومی و 10 سال حبس در شهرستان ایذه کرمان به دلیل همکاری با منافقین (سازمان مجاهدین خلق) اعلام شده است. این در حالی است که ضیا نبوی شدیدا ارتباط خود با سازمان مجاهدین خلق را رد نموده و عنوان داشته است تنها دلیل دادگاه برای صدور چنین حکمی حضور چند تن از اعضای خانواده او در اشرف می‌باشد. ژینوس شریفی، وکیل این فعال دانشجویی درباره حکم موکل خود گفت: « این حکم انتقام‌گیری از ضیا برای فعالیت‌های او در شورای دفاع از حق تحصیل است. دادگاه یکی از دلایل همکاری ضیا با سازمان را مصاحبه با سایت خبرنامه امیرکبیر عنوان نموده است چرا که آنها مدعی‌اند خبرنامه از سوی سازمان اداره می‌شود.» ضياءالدين نبوي از جمله دانشجويان ستاره‌داري است كه محمود احمدي‌نژاد در جريان مناظره‌هاي تلويزيوني خود پيش از انتخابات بارها وجود آنها را منكر شده بود، وي در شامگاه روز 25 خرداد در منزل يكي از دوستانش بازداشت شد. به گفته وكيل اين فعال دانشجويي، اتهام اصلي نبوي حضور در راهپيمايي روز 25 خرداد ماه بوده است. نبوي در مدت بازداشت و بازجويي در بند 209 زندان اوين بارها از جانب بازجويان مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفت. عاطفه نبوي، دختر عموي وي نيز كه به همراه او بازداشت شده بود از سوي دادگاه انقلاب به 4 سال حبس تعزيري محكوم شده است. دانشجويان ستاره‌دار، در روزهاي منتهي به انتخابات، بارها با تجمع در برابر وزارت علوم، صدا و سيما، دانشگاه تهران و برخي از ميادين تهران نسبت به سخنان احمدي‌نژاد اعتراض كردند. پس از انتخابات و در جريان بازداشت‌هاي گسترده فعالان سياسي، 10 تن از اعضاي شوراي دفاع از حق تحصيل نيز به بازداشت نهادهاي در آمدند. هم‌اكنون مهديه گلرو، شیوا نظرآهاری، سعيد جلالي‌فر، پيمان عارف، مجيد دري و ضياءالدين نبوي از اعضاي اين شورا در زندان به سر مي‌برند.
*****
گزارش دیپلمات سابق رژیم
همانگونه که در "پست روز گذشته گزارش داده بودیم، یکی از دیپلمات های سابق رژیم ملایان اعلام کرد که استعفا و درخواست پناهندگی منحصر به سرکنسول ایران در نروژ نیست.
علی اکبر اميدمهر، ديپلمات سابق جمهوری اسلامی که به عنوان سفير در کشورهای هند، پاکستان و افغانستان خدمت کرده است در مصاحبه ای با صدای امريکا اعلام کرد که علاوه برديپلمات جمهوری اسلامی در نروژ، عده زياد ديگری از ديپلماتهای ايرانی در کشورهای مختلف نيز طی چند ماه گذشته خدمت به جمهوری اسلامی را ترک و به کشورهای محل کار خود پناهنده گرديده اند.به گفته دکتر اميدمهر طی تنها دو هفته گذشته پنج نفر از ديپلماتهای جمهوری اسلامی از کشورهای محل اقامت خود تقاضای پناهندگی کرده اند. اين پنج نفر علاوه بر محمد رضا حيدری، کنسول ايران در نروژ، که پناهندگی وی از طريق مطبوعات نيز اعلام گرديده است، شامل دو ديپلمات ايرانی در آلمان، يک ديپلمات در فرانسه و يک ديپلمات در انگلستان ميباشد که به همراه خانواده های خود تقاضای پناهندگی کرده اند.
به فیلمی در همین زمینه توجه نمایید:
*****
نوشته ای برای یک همکلاسی؛عروج مسعود
کلمه: احمد شیرازد عضو حزب مشارکت که یار قدیمی و هم‌کلاسی مسعودعلی محمدی استاد فیزیک ذرات بنیادی دانشگاه تهران بود در آخرین پست وبلاگش از خصوصیات وی گفته که به شرح زیر است:
گوشی در دست بر جایم خشکم زد. در یک لحظه خاطرات ۲۴ سال رفاقت در جلوی چشمانم مرور شد. آن سوی خط، ایمان پسر مسعود بود، با صدایی سرشار از اضطراب و آشفتگی، بغضش ترکید: “بابامو کشتن. بمب گذاشتن جلوش، مغزشو متلاشی کردن… ” باور نمی کردم. گفتم: چی شده، مادرت اونجاس؟ گوشی را داد به خانم علیمحمدی و او با حزن تمام گریه می کرد و می گفت: درسته آقای دکتر، مسعود رو کشتن، من خودم بالای سرش رسیدم….
ناباورانه دور اتاق می چرخیدم. به بچه ها گفتم. آن ها هم شوکه شدند. باورشان نمی شد. دکتر علیمحمدی، دوست خانوادگی، همکلاسی پدر، رفیق صمیمی دوران دانشجویی او، یک استاد سرزنده و شاد، آدمی سرشار از انرژی و تلاش، مگه می شه؟ چرا او؟ از این برنامه ها نداشتیم. خدایا این دیگر چه حادثه ای است.
همه برنامه هامان به هم ریخت و ساعتی بعد منزل مسعود بودیم. مشاعر درستی نداشتم. هاج و واج و ساکت بودم و ناخودآگاه گذشته را مرور می کردم. جزییات نشانی خانه مهم نبود. تمام منطقه غیرعادی بود و پر از پلیس و نیروهای انتظامی. در آستانه ی منزل جنازه ی خونین مسعود روی زمین بود و پارچه ای روی آن کشیده بودند. اطراف پر از خرده شیشه بود و مردم جمع بودند. چشمم به ایمان افتاد. در آغوشش گرفتم و بغضم ترکید. بوسیدمش و سرش را بر سینه ام فشردم. آن سوتر خانم مسعود بود، دخترش، مادر بیمارش که به عصای چارپایه تکیه داده بود و خواهر مسعود که بی تاب بود و خود را به در و دیوار می کوفت. قیامتی بود. آشنایان و همسایگان بهت زده بودند. همسر مسعود ناباورانه می گفت: صبح تا دم در بدرقه اش کردم، ماشین اش را از پارکینگ خانه خارج کرد و در را بست و لحظه ای نگذشت که دیدم باران شیشه بر خانه بارید و پنجره ها یکباره پایین ریخت. سراسیمه خود را به بیرون رساندم و دیدم که مسعود به حالت چمباتمه بر زمین افتاده است، او را برگرداندم و دیدم مغزش متلاشی شده است… می گفت و می گریید و آتش به حاضران می زد. شیون می کرد و می گفت: من دیدم، خودم دیدم، مغز متلاشی شده ی شوهرم را دیدم….
خدایا این چه روزگار است که بر ما می گذرد.
چند ماه پیش بود که بعد از مدتی دوری منزلش مهمان بودیم. همان خانه ای که او را در آستانه اش به قتل رساندند و در میان شیشه های شکسته و کرکره های در هم پیچیده اش ماتم کده ای فراموش ناشدنی بر پا بود. مسعود بسیار خوش مشرب و دوست داشتنی بود. هر لحظه که او را به یاد می آورم طنین خنده های شیرین اش در گوش ذهنم می پیچد . به محض آن که به هم می رسیدیم سر به سر گذاشتن ها و کل کل کردن هایمان شروع می شد و دیگران را به خنده می آوردیم.
دو سفر با او و دوستان دیگر هم رشته ای برای شرکت در مدرسه تابستانی فیزیک انرژی های بالا به تریست ایتالیا رفته بودیم. تابستان سال های ۶۹ و ۷۰ هر بار به مدت تقریباً یک ماه و نیم که از روز اولش خاطره بود و خنده تا موقع برگشتن. محال بود یک جایی با ورودی های یکی دو دوره ی اول دکترای فیزیک دانشگاه صنعتی شریف گرد هم بنشینیم و چیزهایی از خاطرات آن دو سفر را با هم مرور نکنیم. یادم می آید در سفر اول هر کدام از ما تا جایی که می توانستیم غذای کنسرو شده از ایران با خود برده بودیم تا مبادا در قحطی ایتالیا از گرسنگی تلف شویم! در فرودگاه میلان که نقطه ورودمان به ایتالیا بود پلیس ها مسافران را رد کردند تا سر صبر چمدان های ما سه نفر (من و مسعود و امیر) را بگردند. قیافه های ریش دار ما آن ها را به شک انداخته بود و البته گذرنامه ایرانی مان، هر چند خودمان هیچ چیز غیرعادی در خودمان نمی دیدیم. موقع تفتیش چمدان ها مأموران پلیس فرودگاه میلان یکی یکی قوطی های کنسرو را در می آوردند و می پرسیدند این چیست و ما می گفتیم: food . چشمهاشان گرد شده بود و نمی فهمیدند به چه منظوری این سه جوان ایرانی این همه غذای کنسرو شده با خودشان به ایتالیا می آورند. هر بار که مسعود آن صحنه را با خنده های ویژه اش تعریف می کرد، حاضران را روده بر می کرد.
از مهر ماه ۶۴ با مسعود آشنا شدم. او و امیر ورودی ۵۷ لیسانس در دانشگاه شیراز بودند. من و محمدرضا ورودی ۵۵ شریف بودیم که البته آن زمان اسمش چیز دیگری بود. ما از بهمن ۶۳ دوره ی کارشناسی ارشد را در دانشگاه شریف آغاز کردیم که اولین دوره فوق لیسانس در یکی از رشته های علوم تجربی بعد از انقلاب بود. می شود گفت اولین دوره به طور مطلق، چون قبل از انقلاب جز یکی دو دوره ی ناموفق در این رشته ها فوق لیسانس دایر نشده بود. مسعود و امیر مهر ۶۴ به این دوره پیوستند و تقریباً همه درس هایمان با هم بود. اولش مثل بچه های غریب با کسی حرف نمی زدند. به بهانه همکاری در کلاس های فیزیک عمومی آن ها را به میدان کشیدم و پس از مدتی آن دوستی عمیق مان شروع شد.
سه سال بعد یعنی مهر ۷۶ مجموعه ی ما اولین دوره ی دانشجویان دوره ی دکترای فیزیک در ایران بودیم که البته وحید هم به ما پیوسته بود، که او هم از بچه های شیراز بود. این در حالی است که همان سال ما در امتحان اعزام دانشجو به خارج هم شرکت کرده بودیم که برای نخستین بار شامل دروس تخصصی هم بود و همه ما رتبه های نخست را کسب کرده بودیم. با وجود آن که آن قبولی برای بچه‌های حزب اللهی آن زمان به منزله ی اعزام قطعی بود و پذیرش گرفتن در دانشگاه های خوب خارج برای ما چندان دشوار نبود، اما ما با یک رایزنی جمعی تصمیم گرفتیم که در داخل بمانیم تا دکترای داخل برقرار شود. تحلیل ما آن بود که اگر از همان نقطه شروع، دوره ی دکتری با دانشجویان قوی آغاز شود، در ادامه نیز با جدیت و توانمندی به پیش خواهد رفت و چنین نیز شد. امروز که به گذشته نگاه می کنم همت سترگ، اراده ی جدی و ایمان و پشتکار استادان و بزرگانی چون اردلان، ارفعی، منصوری و گلشنی را در کنار گذشت و ایثار صادقانه بچه های آن دوران، فرازهایی افتخارآمیز می پندارم.
دوره ی دکترای ما با هم از ۶۷ تا ۷۱ به طول انجامید و درست سر ۴ سال آماده دفاع بودیم، با مقالات پذیرفته شده در مجلات معتبر که آن زمان یک سدشکنی بزرگ بود. مهر ماه ۷۱ مسعود قبل از همه آماده دفاع بود. امتحان هم که می دادیم همیشه او اول همه ورقه اش را می داد و می آمد بیرون. بعد هم حاضر نبود در مورد سوال های امتحان و پاسخ های آن ها با کسی حرف بزند. امیر تعریف می کرد که یک بار در دوره ی لیسانس دنبالش می دویدیم که به زور به او بگوییم جواب سوال دومی چه چیز است و او در گوش هایش را گرفته بود و فرار می کرد. در هر حال او اولین دانش آموخته ی دکترای فیزیک در داخل ایران است و این رکورد برای همیشه به نام او ثبت است. پس از او وحید، امیر و من ظرف یکی دو ماه از رساله ی دکترایمان دفاع کردیم و سپس هر کدام راهمان را به سمت یکی از دانشگاه های ایران برای تدریس در پیش گرفتیم.
مسعود در دانشگاه تهران بسیار گل کرد. در مورد دیگران که هنوز زنده‌اند چیزی نمی‌گویم. اما مسعود بدون تردید یک استاد بسیار موفق و دوست داشتنی و یک پژوهشگر تمام عیار فیزیک بود. فکر کنم ۴۰ تا ۵۰ مقاله ISI داشته باشد. در زمینه های مختلفی از فیزیک نظری کار کرد از نظریه ریسمانها گرفته تا نظریه کوانتوی هال و کیهان شناسی. مثل همان دوران دانشجویی محققی سریع بود. از زمانی که شروع به یادگیری موضوع جدیدی می کرد تا زمانی که در آن موضوع مقاله تحقیقی منتشر می کرد چندان طولی نمی کشید. در تدریس هم بسیار موفق بود و دروس متنوعی را درس داده بود. یک بار در دفترش دیدم که کتاب سنگین و ارزشمند الکترودینامیک جکسون را ترجمه کرده است که کاری پرحجم و قابل توجه است. گمان می کنم سه چهار سال پیش هم برنده جایزه جشنواره خوارزمی شده بود.
مسعود به لحاظ مشی و مرام سیاسی جزو نیروهایی بود که به طور عام از انقلاب اسلامی و امام خمینی دفاع می کرد. در دوره ی لیسانس در دانشگاه شیراز کم و بیش با بچه های انجمن اسلای ارتباط داشت و قدیمی های دانشگاه شیراز او را خوب می شناسند. از زمان ورود به دوره ی فوق لیسانس بیشتر هم و غم او کار علمی بود اما نسبت به مسایل سیاسی نیز بسیار حساس و علاقه مند بود. در مجموع افکار و اعمال او به مسلمان‌های معتدل و میانه رو نزدیک بود. نه تمایلات روشنفکرانه و به اصطلاح تحول‌طلبانه داشت و نه با قرائت های خشک و غیر قابل انعطاف مذهبی میانه‌ای داشت.
انسانی صادق، صمیمی، پر کار، پر تلاش، حرفه‌ای، اهل دانش و خرد و عقل گرا بود که با هیچ توجیهی نمی توان او را در شمار کسانی که گرایشات راستگرایانه دارند به حساب آورد. در دانشگاه تهران نیز با باند های قدرتمدار راست آمیزش نداشته است و تا جایی که می دانم روابط سالم و صحیحی با مسئولان دانشگاه از طرفی و همکاران هیأت علمی و دانشجویان از طرف دیگر داشت. خیلی زود به مقام دانشیاری و استادی رسیده بود و از چند سال پیش عضو هیأت ممیزه دانشگاه تهران نیز بود که به لحاظ مراتب دانشگاهی با اهمیت تلقی می شود.
زمینه‌های کاری و پژوهشی اش همان طور که گفتم بسیار متنوع بود اما به یاد نداردم در زمینه های مرتبط با هسته ای کار پژوهشی کرده باشد. البته او هم مثل همه ی ما از مبانی مسایل هسته ای سر در می آورد و می توانست اظهار نظر کند، اما به معنای کسی که کار پژوهشی هسته‌ای کرده باشد نمی‌توان او را دانشمند هسته‌ای نامید.
در این یکی دو ساله اخیر افکار و نظراتش بسیار به جنبش اصلاحی نزدیک شده بود. در یکی دو انتخابات آخر قبل از انتخابات ریاست جمهوری به لیست اصلاح‌طلبان رای داده بود و برای آن هم تبلیغ می‌کرد. در انتخابات اخیر نیز به طور جدی از کاندیدای اصلاح‌طلبان حمایت می کرد. در آن دوره‌هایی که انتقال پیام‌ها از طریق ارسال پیامک رایج بود خیلی وقتها پیامک‌های جالبی که دستش می رسید را برای من نیز ارسال می کرد. یادم هست برایم تعریف کرده بود که در راهپیمایی ۲۵ خرداد از صبح روایت های مختلفی در مورد برقراری یا عدم برقراری راهپیمایی از سوی اصلاح‌طلبان پخش می‌شد. او تعریف می کرد که دانشجویان گروه فیزیک دانشگاه تهران مکرر به وی مراجعه می کردند و سوال می کردند تکلیف چیست. دست آخر مسعود به آن‌ها گفته بود: بالاخره نفهمیدم تکلیف چیست ولی در هر صورت من به راهپیمایی می روم. می گفت این را که گفتم با شلیک شادی دانشجویان مواجه شدم، انگار دنیا را به آن‌ها داده بودند. روشن است که خوشحالی آنها از آن بوده که استاد محبوب‌شان نیز با آن ها همراه است.
پنج دهه زندگی پربار و افتخار آمیز مسعود علی محمدی نعمتی است که خداوند نصیب هر کس نمی کند. به صداقت و پاکی روح او گواهی می دهم و از خداوند برایش آمرزش و علو روح در خواست می کنم. روانش شاد باد و خداوند صبری جمیل به بازماندگان داغدار و مصیب زده اشت عطا کند.

*****
عکس صفحه نخست " لجن نامه" کیهان امروز چهارشنبه 23 تیرماه که قرار است تا 4 یا 5 ساعت آینده منتشر و در ایران توزیع گردد:

ردپاي موساد در ترور استاد متعهد دانشگاه تهران
بررسي هاي ابتدايي به عمل آمده، ايفاي نقش قطعي موساد، سيا و سرويس اطلاعاتي انگلستان در ترور شهيد دكتر مسعود علي محمدي دانشمند هسته اي متعهد كشورمان را اثبات مي كند.دكتر علي محمدي ساعت 7 و 58دقيقه صبح روز گذشته در اثر انفجار يك بمب كه در يك موتورسيكلت جاسازي شده و جلوي درب منزل وي در محله قيطريه تهران پارك شده بود، به شهادت رسيد. قاضي فخرالدين جعفرزاده سرپرست دادسراي امور جنايي تهران ديروز تاكيد كرده است كه «بررسي ها نشان مي دهد اين بمب از فاصله بسيار نزديك با اين استاد دانشگاه و به وسيله كنترل از راه دور منفجر شده است». گزارش ها حاكي از آن است كه استاد علي محمدي در همان لحظات اوليه انفجار به شهادت رسيده است.سخنگوي وزارت بهداشت هم در همين رابطه گفت: بلافاصله بعد از حادثه تروريستي كه منجر به شهادت استاد دانشگاه تهران شد، اورژانس تهران در محل حادثه حاضر و به مداواي مصدومان پرداخت . عباس زارع نژاد خاطر نشان كرد: « اين حادثه 2 مصدوم ديگر هم داشت كه البته جراحتشان سطحي بود و با حضور سريع دو آمبولانس، در محل حادثه تحت مداوا قرار گرفته و درمان شدند». مرتضي تمدن رئيس شوراي تامين استان تهران هم با حضور در محل حادثه اعلام كرد كه پيكر استاد محمدي بلافاصله به پزشكي قانوني منتقل شد.مشاهدات ناظران عيني حاكي از آن است كه شدت انفجار بمب به قدري بوده كه شيشه هاي خانه هاي اطراف خانه اين استاد نيز شكسته شد.بررسي هاي اوليه به عمل آمده و گفت وگوهاي كيهان با كارشناسان و مقام هاي مرتبط با موضوع اثبات مي كند كه سرويس هاي اطلاعاتي غربي خصوصاً موساد در حادثه ديروز نقش جدي داشته اند. دكتر علي محمدي يكي از متخصصان برجسته فيزيك هسته اي و مرتبط با برنامه هسته اي ايران بوده است به كيهان گفت: «شكل كار كاملاً به پروژه هاي موساد شباهت دارد. اين سرويس قبلاً هم تلاش هاي زيادي براي عملي كردن پروژه هايي از اين قبيل كرده بود كه همه آنها ناكام ماند. حدس قوي و مبتني بر قرائن اين است كه موساد با هماهنگي سرويس هاي انگليس و آمريكا دست به اين اقدام زده است».در عين حال برخي محافل مرتبط با ضد انقلاب و فتنه گران انتخاباتي كه برخي از آنها با كمال تعجب جلوي چشم دستگاه هاي اطلاعاتي كشور داخل كشور و در برخي پايگاه هاي اينترنتي مشغول فعاليت هستند، ديروز تلاش كردند، با تمركز مشكوك بر اين نكته كه دكتر محمدي «حامي موسوي» است اين ترور را به عوامل داخلي نسبت بدهند. اين در حالي است كه دكتر محمدي به شهادت ايجاد رعب در ميان جامعه متخصصان متعهد».آمريكايي ها در ساعات پاياني روز گذشته دخالت در ترور اين استاد شهيد را تكذيب كردند ولي مقام ياد شده در گفت وگو با خبرنگار كيهان اين تكذيب را «عادت تكراري و بي ارزش» خواند. در عين حال سخنگوي وزارت خارجه نيز تأكيد كرد كه بررسي هاي ابتدايي اثبات كننده نقش بيگانگان در اين ترور است. اتفاق بسيار جالب در روز گذشته اين بود كه يك وب سايت مربوط به گروه انجمن پادشاهي ايران كه چند تن از تروريست هاي مرتبط با آن در حوادث پس از انتخابات دستگير شدند صبح ديروز مسئوليت اين ترور را به عهده گرفت اما ساعاتی بعد این خبر را تکذیب نمود و اعلام داشت که این خبر توسط عوامل رژیم با نام آنان انتشار یافته است.
*****
دانشجوی زندانی و همسرش 6 هفته است که در بند 209 بسر می برند
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، دانشجوی محروم از تحصیل مهدیه گلرو و همسرش وحید لعلی پور پس از 40 روز بازداشت در سلولهای انفرادی بند مخوف 209 زندان اوین به سلولهای 2 نفره این بند منتقل شدند.دانشجوی زندانی مهدیه گلرو روز 11 آذر ماه همراه با همسرش وحید لعلی پور با یورش 10 تن از مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 منتقل شدند.خانم گلرو و همسرش 40 روز در سلولهای افرادی بند 209 زندان اوین تحت بازجوئیهای طولانی همراه با برخوردهای غیر انسانی و تهدید بسر بردند. پس از سپری شدن حدود 40 روز در سلول انفرادی این بند پنجشنبه گذشته اجازه ملاقات با خانواده خود را یافت. در این ملاقات گلرو به خواهر خود گفته است که چند روزی است بازجویی هایش به اتمام رسیده و با تکمیل روند تحقیقات دیگر نگهداری این زوج در سلول انفرادی 209 و اساسا ادامه بازداشت موقت فاقد موضوعیت قانونی می باشد.
روز شنبه نیز خانم گلرو در تماس تلفنی از 2 نفره شدن خود در سلول انفرادی به دلیل تراکم زندانیان این بند خبر داده و از شرایط نگهداریش به شدت ابراز ناراحتی کرده است.لازم به یادآوری است که فعال دانشجوئی مهدیه گلرو، دانشجوی رشتۀ اقتصاد علامه در سال 86 به 6 ترم محرومیت از تحصیل محکوم شد. در سال 1387 همراه با تعدادی از دانشجویان محروم از تحصیل در اعتراض به محرومیت خود اقدام به تحصن در دانشگاه علامه نمودند که با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و مدتی را در زندان اوین در بازداشت بسر بردند.او اخیرا بدون داشتن وکیل در شعبۀ 12 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام قمی مورد محاکمه قرار گرفت.قمی هنگامی که حکم غیر انسانی 1 سال زندان تعلیقی را به او ابلاغ می کرد. خطاب به خانم گلرو گفت :امیدوارم در جریانات روزهای آینده و خیلی سریع حکمت اجرا نشود.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،ادامه بازداشت ،نگهداری در سلولهای انفرادی در شرایط غیر انسانی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عاجل برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران است.
__________________________________________
بیخبری از وضعیت رامین ابراهیمی دانشجوی خواجه نصیر
رامین ابراهیمی، دانشجوی ترم یک دانشگاه خواجه نصیر 10 روز است که در بازداشت به سر می برد و خانواده وی هیچ اطلاعی از وضعیت او ندارند.
به گزارش نوروز، رامین ابراهیمی در پی احضار حراست دانشگاه و ارجاع به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در تاریخ سیزدهم دیماه بازداشت شده است.
خانواده او از دلیل بازداشت فرزندشان و جرم او هیچ اطلاعی ندارند، تنها می دانند که در زندان اوین محبوس است. این در حالی است که این دانشجو تاکنون سابقه فعالیت سیاسی نداشته و مشغول گذران ترم اول تحصیلی خود در رشته عمران دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی بوده است.
شایان ذکر است که بیش از 12 نفر از دانشجویان این دانشگاه زندانی اند که 7 نفر از آنها در روز تاسوعا و عاشورا بازداشت شده اند.
*****
اولین موضعگیری وزیر جدید خارجه اتحادیه اروپا علیه ایران

" کاترین اشتون " وزیر خارجه بریتانیایی « اتحادیه اروپا » که در جلسه سران اروپا در 19 نوامبر سال گذشته میلادی به سمت وزارت امور خارجه این اتحادیه ( بر اساس پیمان جدید لیسبون ) انتخاب شده است ، روز گذشته در سخنانی در پارلمان اروپا برای نخستین بار ، درباره ایران موضعگیری کرد.اشتون 53 ساله که قرار است بر اساس پیمان لیسبون ، هدایت سیاست خارجی اتحادیه اروپا را بر عهده گیرد و از نظر بسیاری از ناظران انتخاب او به این سمت کمی غیر مترقبه بود ، در سخنان خود در پارلمان اروپا با حمایت از رویکرد دیپلماتیک در حل و فصل موضوع هسته ای ایران گفت که در صورت جواب نگرفتن از این رویکرد باید تحریم های ایران را افزایش داد.وی با محکوم کردن آنچه " عدم همکاری ایران با جامعه جهانی در موضوع هسته ای " خواند ، افزود : " در صورت شکست رویکرد دیپلماسی باید تحریم های ایران را افزایش داد ".اشتون افزود : " ما باید مطمئن باشیم که در جهت هدفی که در نظر داریم حرکت می کنیم ".وی با اشاره به اینکه درباره موضوع صلح خاورمیانه با جورج میچل (فرستاده ویژه آمریکا به خاورمیانه) و نیز تونی بلر( نماینده گروه 4 در صلح خاورمیانه) دیدار و گفتگو خواهد کرد ، افزود : " من در نظر دارم در سریعترین زمان ممکن سفری به منطقه داشته باشم ".اشتون با اشاره به اینکه موضوعاتی چون افغانستان ، پاکستان ، خاورمیانه ، ایران و بحران یمن در صدر توجهات وی قرار دارد ، افزود : " برای هماهنگی با سیاست های آمریکا در این زمینه در نظر دارم به زودی به واشنگتن سفر کرده و با هیلاری کلینتون و دیگر مقامات آمریکایی گفتگو کنم ".ناظران امور بر این باورند که خانم اشتون در نخستین سخنرانی خود در پارلمان اروپا موضعی سرسختانه در قبال ایران و موضعی محتاطانه در قبال اسراییل اتخاذ کرده است .وی درباره اسراییل گفت : " همانگونه که فلسطینی ها این حق را دارند که در صلح و امنیت زندگی کنند ، این حق اسراییل نیز هست که در آرامش و امنیت به سر برد ".بسیاری از ناظران با توجه به کم تجربگی خانم اشتون در امور مربوط به سیاست خارجی ، بر این باروند که او انتخاب مناسبی برای پست وزارت امور خارجه اتحادیه اروپا نبوده است ، اما خود او در برابر این سخن منتقدان گفته است که باید صبر کنند و وی را با توجه به اقداماتش در این سمت مورد ارزیابی قرار دهند و از پیشداوری بپرهیزند .اشتون قبلا عضو مجلس اعیان بریتانیا بوده و پیش از انتخاب به سمت وزارت خارجه اتحادیه اروپا ، سمت کمیسیونر تجارت این اتحادیه را برعهده داشته است .
*****
فرمانده سپاه: افرادی در لباس روحانیت، ولایت‌فقیه و حکومت دینی را قبول ندارند
بخشیدن اغتشاشگران به خصوص اغتشاشگران روز عاشورا عملی نیست
فرمانده سپاه پاسداران گفت: ریشه اختلافات انتخابات و 8 ماه فتنه پس از آن، بر سر دو دیدگاه اساسی بود؛ یکی راه اسلامی و دیگری راه دنیایی؛ چراکه در همه زمینه‌ها نوع مدیریت، اقتصاد، مسائل سیاسی و فرهنگی و نحوه توزیع ثروت‌های ملی همراه با عدالت خود را نشان می‌داد. این در حالی است که شناخت این راه و مخالفین آن و چهره واقعی افراد دشوار است و مردم آگاه ایران باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند.به گزارش ایسنا ، محمد علی جعفری افزود: افرادی در لباس روحانیت، ولایت فقیه و حکومت دینی را قبول ندارند و معتقدند حکومت دینی مختص امام معصوم(ع) است، اما در عمل تلاش می‌کنند ماهیت دینی حکومت اسلامی کم‌رنگ شود و به دنبال غیردینی کردن حکومت، مبانی آن را توضیح می‌دهند و جهت تضعیف ولایت فقیه تلاش می‌کنند؛ هدف اصلی فتنه‌گران، کم کردن اختیارات ولایت فقیه و تبدیل به مقام تشریفاتی و در واقع کم رنگ کردن اسلامیت جامعه است بدون این‌که در عمل بگویند جمهوریت نظام را هم قبول ندارند.
وی در همایش بسیجیان استان چهارمحال و بختیاری گفت: بخشیدن اغتشاشگران به خصوص اغتشاشگران روز عاشورا عملی نیست.

*****
مادر روزبه كريمي: اجازه ملاقات با فرزندم را ندارم

منصوره موفقي مادر روزبه كريمي، روزنامه نگار بازداشت شده، با اشاره به اينكه فرزندش عصر 21 دیماه براي دومين بار در طول مدت بازداشتش تماس بسيار كوتاهي با خانواده داشته است، آخرين وضعيت اين روزنامه نگار و همسرش فروغ ميرزايي(وكيل دادگستري) كه به همراه او در شامگاه جمعه 11 ديماه در منزلشان بازداشت شده اند، تشريح كرد.خانم موفقي درباره تماس فرزندش گفت: «روزبه طي اين تماس وضعيت عمومي خود و همسرش را خوب دانسته اما نسبت به اتهام منتسب به خود و دليل بازداشتش اعلام بي اطلاعي كرده است.»وي افزود: « با توجه به اين كه 11 روز از بازداشت فرزندم و همسر وي مي گذرد هنوز اتهام پسرم را نمي دانم و اين موجب نگراني ما شده است.»
مادر روزبه كريمي همچنين از پيگيري هاي خود و وكلاي روزبه كريمي و فروغ ميرزايي خبر داد و گفت: « با پيگيري‌هاي مجدانه وكلاي فرزندم، موفق شديم تا نامه‌اي مبني بر ملاقات وكلا با پسرم و همسرش را در روز جاري از مس‍وولان ذيربط اخذ كنيم، اما به هنگام مراجعه وكلا به بازداشتگاه اوين به آن‌ها گفتند كه روزبه و همسرش ممنوع‌الملاقات هستند.»
وي همچنين درباره علت ممنوع‌الملاقات بودن اين دو فعال حقوق بشر خاطر نشان كرد: « وكلا هم همين سئوال را پرسيده‌اند اما مسوولان زندان اوين در پاسخ به آنها مي‌گويند كه ممنوع‌الملاقات بودن بازداشت‌شدگان بند 209 صرفا به ما ابلاغ شده و با توجه به اين كه اداره اين زندان بر عهده مقامات امنيتي است، از توضيح بيشتر در اين‌باره سرباز مي‌زنند».خانم موفقي سپس با اشاره به مراجعات مكررش به دادسراي انقلاب گفت: « دادسراي امنيت دادگاه انقلاب طي روزهاي جاري به بازداشتگاه اوين منتقل شده ، اما به هنگام مراجعه ما و وكلا به دادسرا، حتي اجازه‌ي ملاقات وكلا با بازپرس مربوطه را نيز نمي‌دهند كه اين موضوع براي ما نگراني و اضطراب شديدي به وجود آورده است.»
خانم موفقي در رابطه با وضعيت فروغ ميرزايي نيز گفت: «خانم ميرزايي پس از اولين تماسش در اولين روز بازداشت، هنوز تماس ديگري با خانواده‌اش نداشته و اين در حالي‌ست كه زندانيان از حق قانوني تماس مرتب با خانوده‌هاي خود برخوردارند.»
وي همچنين با اشاره به بيماري فرزندش گفت: «پسرم سال‌هاست كه از بيماري هاي شديد گوارشي رنج مي‌برد و به همين جهت از مسوولان مي‌خواهم تا نسبت به سلامت او حساس باشند، چرا كه سلامتي زندانيان بر عهده زندانبانان است.» وي همچنين اظهار اميدواري كرد: « با توجه به اينكه در طي سال‌هاي اخير فعاليت‌هاي پسرم در قالب روزنامه‌نگاري، و همسرش نيز در كسوت وكالت، قانوني بوده و تمامي مسائل مربوط به اين فعاليت‌ها شفاف و مشخص بوده است. اكنون هم چشم انتظار آزادي روزبه و همسرش هستم، چرا كه معتقدم تلاش مسوولان در اين زمينه كاملا راه‌گشاست.»
*****
عضو هیات رئیسه مجلس: متهم اصلی گزارش كمیته ویژه مجلس همان متهم كمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم
عضو هیات رئیسه مجلس با اشاره به صدور كیفرخواست‌ متهمان كهریزك ، گفت: متهمان نیروی انتظامی 12 نفر بودند كه اتهامات آنان در دادسرای سازمان قضایی نیروهای مسلح مورد رسیدگی قرار گرفت.محمد دهقان با اشاره به اینكه گزارش كمیته ویژه مجلس بر اساس قانون تدوین و قرائت شده است، گفت: یكی از محورهای اصلی این گزارش ظلم بزرگی بود كه در حوادث اخیر به نظام شد و باید به اتهامات متهمان این قضیه رسیدگی شود.
وی ضمن بیان اینكه در خصوص قضیه كهریزك، كمیته ویژه مجلس و تحقیقات گسترده‌ای را انجام داد، به خبرگزاری فارس گفت: در این حادثه متهمان دو گروه بودند، گروهی از عوامل نیروی انتظامی و گروه دیگر از قوه قضائیه بودند.دهقان ادامه داد: متهمان نیروی انتظامی 12 نفر بودند كه به سرعت دادسرای سازمان قضایی نیروهای مسلح به اتهامات آنها رسیدگی كرد.عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی با بیان اینكه هم‌اكنون كیفرخواست‌ این متهمان صادر شده است، بیان داشت: قطعا عدالت در مورد این افراد اجرا خواهد شد.وی ادامه داد: اما بخش دیگر از این پرونده هنوز ناقص است و آن مربوط به متهمان قوه قضائیه است.دهقان ادامه داد: بنابراین بود كه همزمان با بررسی دادسرای سازمان قضایی نیروهای مسلح، دادسرای انتظامی قضات هم به پرونده متهمان قوه قضائیه رسیدگی كند اما تاكنون به اتهامات این قضات رسیدگی نشده است.این نماینده مجلس با اشاره به اینكه حداقل پرونده سه نفر از قضات در خصوص كهریزك باید مورد بررسی قرار گیرد، گفت: باید به اتهامات كسانی كه زمینه‌سازی را برای هتك حرمت به نظام فراهم كردند به صورت قاطع و محكم در دادگاه صالح رسیدگی شود.عضو كمیسیون قضایی و حقوقی مجلس ضمن بیان اینكه پرونده قضایی نیروهای مسلح هر چقدر كار خود را پیش می‌برد و تحقیق می‌كند باز مقداری از مساله معلق می‌ماند، گفت: وقتی این دادسرا به اتهامات متهمان رسیدگی می‌‌كرد و سپس آن را به مقامات قضایی ارجاع می‌داد، باز هم در پرونده نقص وجود داشت و نیمه تمام بود.وی در عین حال تاكید كرد: برای رسیدگی به این موضوعات نیاز به گزارش مجلس نبود، چرا كه همه مقامات قضایی از این موضوعات اطلاع دارند و اسناد كافی برای رسیدگی به این اتهامات وجود دارد.دهقان با بیان اینكه موضوع كهریزك یكی از مسائل فرعی در اغتشاشات اخیر بود و باید بسیار سریع به آن رسیدگی می‌شد، تصریح كرد: جای تعجب است كه چرا با وجود اینكه قوه قضائیه همه اسناد را در اختیار دارد، ولی كاری از پیش نمی‌برد.وی با تاكید بر اینكه متهم اصلی گزارش كمیته ویژه مجلس همان متهم كمیته تحقیق و تفحص از قوه‌قضائیه در مجلس هفتم است، افزود: سال‌هاست پرونده این شخص در قوه قضائیه با اسناد كامل موجود است اما جای تعجب است كه چرا به آن رسیدگی نمی‌شود.
*****
پس از 72 ساعت پایداری و استقامت تمامی مادران عزادار آزاد شدند
بنابه گزارش " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران " ،ساعاتی پیش تمامی مادران عزادار بعد از بیش از 72 ساعت اسارت با پایداری و مقاومت سرکوبگران را وادار به تسلیم و آزادی آنها نمودند.مادران عزادار روز سه شنبه حوالی ساعت 19:30 بعد از بیش از 72 ساعت اسارت که با ضرب وشتم و اهانت و قرار دادن در سلولهای بسیار کوچک 6 مترمربع برای 7 نفر ، شرایط بهداشتی غیر انسانی ، روشن بودن چراغها در تمام مدت شبانه روز ،نداشتن جای کافی برای استراحت و ندادن غذا در بازداشتگاه وزار و شرایط غیر انسانی و قرون وسطائی دیگر همراه بود آزاد شدند.
تمامی مادران که تعداد آنها 14 نفر بود امروز آزاد شدند. مادران در تمامی مدت بازداشت در مقابل گفتۀ زندانبانان: که همۀ آنها آزاد می شوند بجزء یک نفر در بازداشت باقی می ماند مقاومت می کردند و به سرکوبگران می گفتند که یا همه آزاد می شویم و یا هیچکدام زندان را ترک نخواهیم کرد و تا آخرین لحظه تهدید سرکوبگران و مقاومت مادران ادامه داشت تا اینکه مادران آنها را وادار به تسلیم کردند.
هنگامی که مادران آزاد می شدند تعداد زیادی از خانواده های آنها و مادران عزادار و حامیان آنها در مقابل زندان اوین جمع شده بودند و آزادی آنها را با شعار های بلند و رسا « زندانی سیاسی آزاد باید گردد» جشن گرفتند و دیوارهای قطور و بتونی و سرکوبگران تا دندان مسلح را به لرزه در آوردند. شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد برای مدت طولانی ادامه داشت. ونیروهای سرکوبگر حاضر در آنجا را به وحشت انداخته بود.
مادران عزادار از آنجا آزاد شدند ولی آنها شاهد ده ها دختر و زن جوان در بند که در سلولهای انفرادی با نبود حداقل امکانات اولیه انسانی بسر می بردند. آنها با قلبی مملو از درد در بند بودن دختران و زنان اسیر در روز عاشورا بودند. مادران عزادار شرایط غیر انسانی که بر آنها رفته بود را فراموش کرده بودند و برای دختران و زنان جوان در بند که در روزهای عاشورا و قبل از آن به اسارت در آمده بودند بسیار ناراحت بودند و از تمامی جهانیان برای نجات آنها از اسارت استمداد می طلبیدند. بعضی از این دختران و زنان دستگیر شده توسط بازجویان وزارت اطلاعات به صدور حکم اعدام و حتی اعدام تهدید شده اند.
تعداد زیادی از دستگیر شدگان روز شنبه رهگذرانی بودند که توسط لباس شخصیها و نیروی انتظامی دستگیر شدند و اکثر مادران در خیابانها و قبل از رسیدن به پارک لاله بازداشت شده بودند. بعضی از آنها را به بهانۀ پر کردن فرم نظر سنجی به درون ون های نیروی انتظامی انتقال داده بودند.
*****
احکام سنگین 5 محکوم حوادث بعد از انتخابات تایید شد
ارجاع پرونده 5 تن از بازداشت شدگان بعد از انتخابات به اجراي احکام
پرونده 5 تن از بازداشت شدگان بعد از انتخابات 22 خرداد به شعبه اجرای احکام ارجاع شده است.
پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران امروز خبر از ارسال پرونده 5 تن از بازداشت شدگان بعد از 22 خرداد به اجرای احکام داده و توضیح داده است:
1- امير اصلاني به اتهام اخلال در نظم وآسايش عمومي ومقابله با نظام از طريق تبليغ عليه نظام، شرکت در اجتماعات غيرقانوني و طراحي توطئه اختلال در سيستم برق و روشنايي کشور در زمان پيک مصرف با هدف ايجاد آسيب به ژنراتورهاي برق و ايجاد نارضايتي عمومي به پنج سال حبس تعزيري محکوم شده است.2- علي بهزاديان فرزند علي اصغر به اتهام تبليغ عليه نظام و تباني به قصد برهم زدن امنيت کشور از طريق ايجاد سايت هاي مختلف اينترنتي و نشر اخبار و مطالب اهانت آميز در آنها با هدف هدايت و ايجاد اغتشاشات در ايام پس از انتخابات به شش سال حبس محکوم شده است.3- حسام ترمسي فرزند حميد به اتهام اخلال درنظم عمومي ازطريق شرکت در آشوبهاي خياباني به يک سال حبس تعزيري محکوم مي شود.4- محمد رضا نوربخش فرزند حسن به اتهام تبليغ عليه نظام و تباني عليه امنيت داخلي کشور از طريق راه اندازي سايت جمهوريت و انتشار اخبار کذب و تبليغ عليه نظام به سه سال حبس تعزيري محکوم مي شود.5- اميد لواساني فرزند محمد حسين به اتهام تبليغ عليه نظام و اجتماع و تباني به قصد برهم زدن امنيت داخلي به شش سال حبس محکوم مي شود.احکام محکومان ياد شده پس از رسيدگي در دادگاه بدوي و اعتراض نامبردگان به دادگاه تجديد نظر ارسال که مرجع يادشده با اصلاحاتي، احکام مذکور را تاييد که مراتب براي اجرا به واحد اجراي احکام دادسراي عمومي و انقلاب تهران ارسال شده است
*****
حکم ۲ سال حبس تعزیری سروش ثابت تایید شد
ح
کم ۲ سال حبس تعزیری سروش ثابت، دانشجوی ستاره دار، از فعالان دانشجویی طیف چپ و فارغ التحصیل رشته‌ی علوم کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف، توسط شعبه‌ی 36 دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی زرگر تأیید شد.
سروش ثابت که در موج دستگیری دانشجویان آزادیخواه و برابری‌طلب در سال 86 دستگیر و به مدت 45 روز در بازداشت به سر برده بود، آبان ماه امسال در شعبه‌ی 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اتهام اجتماع و تبانی با هدف اقدام علیه امنیت کشور به دو سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
اکنون پس از چندی حکم حبس تعزیری این دانشجوی محروم از تحصیل تایید شده است.
سروش ثابت در کنکور کارشناسی ارشد سال گذشته با وجود کسب رتبه‌ی 1 در دو گرایش علوم اجتماعی، ستاره‌دار شده و از تحصیل منع شده بود. از دیگر سوابق علمی این دانشجو کسب مدال برنز المپیاد کامپیوتر، رتبه‌ی دوم جشنواره‌ی جوان خوارزمی و عضویت در بنیاد ملی نخبگان بوده است.
نکته‌ عجیب در حکم دادگاه تجدیدنظر این است که قاضی پس از تأیید رأی دادگاه بدوی، به وزارت اطلاعات این امکان را داده است که بنا به اشراف اطلاعاتی‌اش برای این دانشجو تقاضای تغییر حکم کند، که اینگونه احکام ناقض استقلال دستگاه قضایی است.
گرچه پیش از این نیز عدم استقلال قوه قضائیه و وابستگی آن به افراطیون دولت مشخص بوده است، اما اکنون قضات قوه قضائیه آشکارا این وابستگی و هماهنگی با دولت را به نمایش می گذارند.

*****
دکترعلیمحمدی اطلاعات وسیعی از کیفیت برنامه های دفاعی و هسته ای ایران داشت
جرس: دکتر مسعود علیمحمدی، از استادان برجسته رشته فیزیک و از شخصیت های معتبر دانشگاهی بود که طی یکسال گذشته فعالیت چشمگیری در حمایت از جنبش سبز داشته است.
خبرنگار جرس به نقل از منابع موثق دانشگاه تهران گزارش داد این استاد دانشگاه از نیروهای وفادار به انقلاب بوده که طی سنوات گذشته همکاری هایی در زمینه پروژه های دفاعی از جمله برنامه هسته ای ایران داشته است و احتمالا اطلاعات وسیعی از کیفیت این برنامه ها داشته است.
ترور مشکوک و حساب شده این استاد مبرز دانشگاه با توجه به تغییر مشی سیاسی قابل توجه وی در یکی دو سال اخیر به سمت جنبش اصلاحی ایران موضوع را بسیار حساس می کند. آن چه این حساسیت را تشدید می کند روند شتاب زده تبلیغاتی رسانه های حکومتی ایران در انتساب این ترور به گروهک منافقین و عوامل خارجی و اصرار آن ها بر معرفی وی به عنوان یک چهره ولایی و وابسته به حاکمیت است.دکتر علیمحمدی دانشجوی لیسانس دانشگاه شیراز، و دانشجوی فوق لیسانس و دکتری دانشگاه صنعتی شریف بوده است که در سال 1371 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد و به عنوان عضو هیات علمی گروه فیزیک دانشگاه تهران مشغول به کار شد. وی مدتی رییس دانشکده فیزیک دانشگاه تهران بود. آخرین سمت اجرایی دکتر علیمحمدی عضویت در شورای ارتقای اساتید دانشگاه تهران بود.

*****
یک فرضیه جدی در ترور دکتر محمدی
در نخستین دقایق کاری روز سه شنبه صدای انفجاری در منطقه قیطریه تهران شنیده شد و دقایقی بعد خبر تکمیلی منتشر شد که صدای انفجار مربوط به یک اقدام تروریستی بوده که بر اثر آن یک استاد دانشگاه به قتل رسیده است.به گزارش مهر، دکتر مسعود علیمحمدی که صبح دیروز سه شنبه در اثر انفجار بمب کشته شد استاد تمام دانشگاه تهران بوده و هیچ فعالیت سیاسی نداشته است و از او چندین کتاب تخصصی فیزیک منتشر شده است. صبح امروز خبر ترور یک استاد دانشگاه در تهران به سرعت در بین رسانه های داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفت و رسانه ها با پیگیری آن، اخبار لحظه به لحظه این حادثه را منتشر کردند و با توجه به اهمیت موضوع سعی شده در این گزارش ابعاد مختلف حادثه مورد بررسی قرار گیرد.
- هویت فرد کشته شده

هویت کامل فرد کشته شده در حادثه انفجار صبح سه شنبه تهران مسعود علی محمدی استاد 50 ساله فیزیک دانشگاه تهران و همچنین عضو متعهد انجمن اسلامی است که به وسیله بمب کارگذاشته شده و کنترل از راه دور در مقابل منزل او در یک موتورسیکلت کشته شد.
- زمان ومکان حادثه

زمان دقیقه وقوع حادثه صبح امروز راس ساعت ۷:۰۵ دقیقه واقع در خیابان شریعتی حوالی قیطریه خیابان سهیل کوچه مهر سوم غربی بوده که استاد دانشگاه تهران بعد از خروج از درب منزل و در کنار خودروی خود با وقوع انفجار به شهادت رسید.به گفته شاهدان متاسفانه نیمی از صورت وی در اثر شدت انفجار از بین رفته بود و شدت انفجار به حدی زیاد بود که تا شعاع دقیقا ۷۰۰ متری کلیه شیشه های منازل وخودرو ها شکسته شد.این درحالی است که درهمان دقایق اولیه دستگاه های امنیتی وانتظامی با حضور درمحل بررسی این حادثه تروریستی و شناسایی عوامل آن را آغاز کردند.در مورد نحوه کشته شدن مسعود علی محمدی در بمب گذاری امروز گزارش های متفاوتی در رسانه های خبری منعکس شده ولی برخی گزارش ها این اقدام را هدف یک طرح ترور با انگیزه سیاسی قلمداد کرده اند.
- جدی ترین فرضیه

اگرچه تا لحظه تنظیم گزارش منابع رسمی تروریستی بودن حادثه قیطریه را رسما اعلام نکرده اند اما نحوه انفجار با شدت بالا وقدرت تخریب آن ، این احتمال را تقویت می کند. علاوه بر این اخبار تکمیلی درباره فرد کشته شده حکایت از صاحب نظر بودن وی در مسائل هسته ای ایران داشت از سوی دیگر منابع مطلع اعلام کردند بمب با کنترل از راه دور در موتور سیکلت مجاور خودرو مسعود علی محمدی جاسازی شده است.بنا بر اعلام رسانه ها تا ظهر سه شنبه هیچ جریان یا گروهی مسئولیت بمب گذاری در تهران را برعهده نگرفته و مظنونی در این زمینه بازداشت نشده است.
- مواضع مسئولان

در میان اظهارات، از قول عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران اعلام شد که صبح سه شنبه، یک استاد دانشگاه به نام مسعود علی محمدی هنگامی که قصد سوار شدن به خودرو خود را داشته با انفجار موتور مجاور خودرو کشته شده است.دادستان تهران ضمن اعلام انتقال جسد این فرد به پزشکی قانونی، از بازدید بازپرس از محل حادثه و آغاز تحقیقات به منظور دستگیری عامل این انفجار و علت و انگیزه آن در دادسرای جنایی خبر داد.با این حال برخی رسانه ها ازمسعود علی محمدی به عنوان دانشمند هسته ای ایران یاد کردند وعلاوه بر این برخی منابع نیزمدعی شدند مسعود علی محمدی پیش از این در لیست ترور گروهکهای تروریستی قرار گرفته بود و این ادعا زمانی به واقعیت نزدیک می شود که باید درنظر داشت پیش از این گروهکهای تروریستی با سوء استفاده از التهابات سیاسی در کشور، برای انجام فعالیتهای تروریستی اعلام آمادگی کرده بودند.
در ادامه اظهار نظرها مهدی محمدی فر معاون حقوقی و پارلمانی وزارت کشور در خصوص حادثه انفجار صبح دیروز قیطریه تهران به مهر گفت که صبح امروز به علت وقوع یک انفجار در یکی از خیابانهای قیطریه تهران یک استاد دانشگاه کشته شد و نیروهای امنیتی و پلیس در منطقه مستقر شده و تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کرده اند.معاون حقوقی و پارلمانی وزارت کشور با اشاره به اینکه تاکنون هیچ انگیزه ای درخصوص حادثه صبح امروز به دست نیامده است امکان تسویه حساب شخصی و صنفی را دور از ذهن ندانسته است. با این حال به گفته محمدی فر نیروهای امنیتی درباره احتمال تروریستی بودن این انفجار تحقیقات خود را آغاز کردند.
همچنین صفرعلی براتلو سرپرست امنیتی استانداری تهران در گفتگویی درباره انتشار برخی اخبار مبنی بر دست داشتن منافقین دراین اتفاق نیز گفت این یکی از احتمالات است، ولی فعلا چیزی قطعی نیست و اکنون درحال بررسی بیشتر این موضوع هستیم.وی با بیان این‌که " این فرد استاد دانشگاه بود و 50 سال سن داشت " در توضیح بیشتری اظهار کرده بود این فرد موقع خارج شدن از خانه، ماشینش را روی پل پارک می‌کند، از ماشین پیاده می‌شود، وقتی بار دوم می‌خواسته سوار ماشین شود، بر اثر انفجار موتوری که در آن‌جا بوده، هم خودش و هم ماشینش دچار آسیب می‌شوند.
وی ادامه داد: ماشین دیگری نیز در این حادثه صدمه دیده و شیشه‌های برخی خانه‌های اطراف نیز شکسته، ولی کسی زخمی نشده است و تنها فرد کشته شده این استاد دانشگاه است.دادستان تهران نیز ساعتی بعد از وقوع انفجار با تایید وقوع انفجار در منطقه قیطریه و کشته‌شدن یک استاد انشگاه بر اثر این انفجار گفته بود که تا این لحظه مظنونی در این رابطه دستگیر نشده است.عباس جعفری دولت‌آبادی همچنین یادآور شد: تا کنون عوامل این انفجار یا مظنونی در این رابطه دستگیر نشده است و بازپرس از محل بازدید و دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرده است و تحقیقات به منظور دستگیری عامل این انفجار و علت و انگیزه آن در دادسرای جنایی آغاز شده است.قاضی فخر الدین جعفرزاده سرپرست دادسرای امور جنایی تهران نیز در خصوص این حادثه گفت که به احتمال زیاد بمبی که به این موتورسیکلت در مقابل خانه آقای علی محمدی بسته شده بوده به وسیله ریموت از راه دور کنترل و منفجر شده است.
معاون دادستان تهران از پیگیری‌های قضایی و امنیتی برای شناسایی و بازداشت عامل یا عاملان این بمب گذاری خبر داد.همچنین فخرالدین جعفر زاده سرپرست دادسرای امور جنایی اعلام کرد بمب منفجرشده در یک موتورسیکلت جاسازی شده و به فاصله یک متری از در ورودی منزل استاد مسعود علی‌محمدی ازاساتید دانشگاه تهران به یک درخت بسته شده بود و بررسی ‌‌ها نشان می‌دهد این بمب از فاصله بسیار نزدیک با این استاد دانشگاه و بوسیله کنترل از راه دور منفجر شده است.
- جزئیات تازه

حدود سه ساعت بعد از وقوع انفجار در تهران مواضع جدید تری از سوی ارگان ها و دستگاه های مرتبط با موضع اعلام شد و فرمانده انتظامی تهران بزرگ با اشاره به حادثه بمبگذاری صبح امروز سه شنبه تهران گفت: تحقیقات پلیس درباره چند و چون این حادثه ادامه دارد و فعلاً کسی در این باره دستگیر نشده است. مدیر کل روابط عمومی وزارت بهداشت نیز در گفتگو با مهر تعداد مصدومین این حادثه را دو نفر اعلام کرد. عباس زارع نژاد گفت: در اثر انفجار بمب دو نفر از شهروندان تهرانی که در محل حادثه حضور داشته اند، دچار جراحت سطحی شده اند که در محل مداوا شدند. معاون امنیت استاندار تهران نیز گفت: در اثر وقوع این انفجار شیشه های ساختمانهای اطراف محل حادثه فرو ریخته و هم اکنون مشغول بررسی نوع بمب منفجر شده و علل و عوامل آن هستیم.
براتلو افزود: هنوز در رابطه با این حادثه کسی دستگیر نشده اما بررسیهای ما درباره علل وقوع این حادثه تروریستی ادامه دارد.چنین به نظرمی رسد که با کنار هم قرار دادن اخبار متعدد پیرامون واقعه ترور استاد فیزیک دانشگاه تهران این واقعه ترور کاملا برنامه ریزی شده و حساب شده بوده و قطعا مدت ها برای اجرای آن زمان صرف شده است.از سوی دیگر فرد مورد هدف در این واقعه ترور نه تنها فرد شناخته شده ای نیست بلکه اساسا دارای سابقه فعالیت سیاسی نیز نبوده و برهمین اساس می توان نتیجه گیری کرد که یکی از فروض احتمالی این اقدام تروریستی ارتباط نامبرده با موضوع فعالیتهای علمی کشور بویژه در بخش هسته ای بوده است.