دوشنبه: 26/5/1388 (زمان: 00:02 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاران، هم میهنان و همرزمان بامدادتان گرامی باد. با سپری گشتن یکشنبه ای پر سروصدا به مناسبت برگزاری سومین نمایش و مضحکه بیدادگاهی برای رسیدگی به اتهامات واهی جوانان برومند و نسل بیزار از بیدادگریهای رژیم "ولایت وقیح"، اینک که دقایقی چند از بامداد دوشنبه آغاز گشته مانند همه روزه "پست" جدید وبلاگ شما یاران و هم میهنان و حامیان جنبش همبستگی دانشجویان ایران را آغاز می کنیم با این امیدواری که بتوانیم پیوسته طنین انداز اخبار راستین و بدور از سانسور و نیز، انتقال دهنده نظریات و پیامها و ایمیل های شما عزیزان به دیگر هم میهنان خویش باشیم.
*****
كوي دانشگاه تهران بازگشايي ميشود
معاون دانشجويي دانشگاه تهران با بيان اينكه كوي دانشگاه از 12 شهريور بازگشايي ميشود، افزود: «دو روز قبل از شروع امتحانات معوقه نيمسال دوم دانشگاه، دانشجويان خوابگاهي اسكان داده ميشوند.» بهگزارش خبرگزاري ايسنا، مهدي قمصري با اشاره به اينكه در تعطيلات كوي تمامي مكانهاي آسيبديده طي حوادث اخير تعمير شد، گفت: «تعميرات فضاهاي آسيبديده كوي خسارت 150 ميليون توماني براي دانشگاه در برداشت.» كوي دانشگاه تهران شامگاه 24 خرداد مورد حمله لباسشخصيها قرار گرفت كه در اين حمله به دانشجويان و خوابگاهشان خسارت وارد شد. همچنين قمصري درباره اسكان دانشجويان جديدالورود، گفت: «دانشجويان جديدالورود در خوابگاههاي اطراف دانشگاه تهران اسكان خواهند يافت.» وي درباره چگونگي جبران خسارتهايي كه به اموال دانشجويان در حوادث كوي وارد شده است نيز خاطرنشان كرد: «برخي دانشجويان ميزان خسارت وارده را به دانشگاه اعلام كردهاند كه درصورت تاييد، خسارت اموال آنها تا قبل از مهر به آنها پرداخت ميشود. اما برخي از دانشجويان هنوز به كوي نيامدهاند كه به محض ورود آنها ميتوانند در صورت وارد شدن خسارت به اموالشان آن را به دانشگاه اعلام كنند.» از سوي ديگر معاون دانشجويي دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاري مهر، با تکذيب برخورد اين دانشگاه با اللهاکبر گفتنهاي شبانه دانشجويان خوابگاهي گفت: «برخورد انضباطي با دانشجويان دختر ساکن کوي فاطميه را تکذيب ميکنم. برخورد دانشگاه با دانشجويان به لحاظ قانوني سازوکار خاص خود را داراست و هرگونه فعاليت سياسي آموزشي و رفتاري تا زماني که منجر به احضار و پيگيري کميته انضباطي نشود از نظر ما برخورد به حساب نميآيد.» قمصري افزود: «اگر تذکري از سوي مسوولان حراست به دانشجويان داده شده باشد که من از اين موضوع هم بياطلاعم، نميتوان آن را برخورد به حساب آورد.» وي همچنين به درخواست مديريت دانشگاه تهران مبني بر قرار گرفتن پرونده دانشجويان بازداشتي حوادث اخير در سازوکار دانشجويي اشاره کرد و گفت: «برخي مدعياند تعداد محدودي از دانشجويان در حوادث اخير که پس از انتخابات رخ داد شرکت داشته و دچار تخلف شدهاند که در همين راستا عدهاي هم دستگير شدهاند. خوشبختانه با پيگيريها و مساعدتهاي لازم بيشتر اين دانشجويان بازداشتي آزاد شدهاند. اکنون اميدوار هستيم با همکاري و موافقت مسوولان، پرونده دانشجويان خاطي که همچنان در بازداشت بهسر ميبرند به کميته انضباطي دانشگاه انتقال داده شود تا از مجراي دانشجويي به اتهامات آنها رسيدگي شود.» بهگفته قمصري اين پيشنهاد دانشگاه تهران باعث ميشود به اين دانشجويان که درآيندهاي نزديک فارغالتحصيل ميشوند به عنوان مجرم و آشوبگر نگريسته نشود.
*****
متن كيفرخواست عمومي سومين جلسه دادگاه حوادث اخير
سومين جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات بازداشتشدگان حوادث پس از اعلام نتايج انتخابات، ديروز به رياست قاضي صلواتي در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي برگزار شد. در اين جلسه نيز كيفرخواست قرائتشده از سوي نماينده مدعيالعموم به دو بخش عمومي و انفرادي تقسيم شده بود. خلاف دو جلسه پيشين دادگاه علاوه بر متهماني كه نوبت رسيدگي به پروندهشان فرا رسيده بود، تعدادي ديگر از بازداشتشدگان به عنوان تماشاچي حضور داشتند. اين بار فقط 28 متهم به دادگاه آورده شده بودند و درميان آنها هيچ چهره مشهور سياسي به چشم نميخورد. به گزارش ايلنا، بسياري از متهمان دادگاه ديروز، نوشتههايي در دست داشتند كه هنگام ارائه دفاعياتشان از آنها كمك ميگرفتند. پس از قرائت مقدمه عمومي كيفرخواست به درخواست سپهري، معاون دادستان تهران فيلم كوتاهي از حوادث اخير پخش شد كه شامل تصاويري از درگيريهاي خياباني، حمله به پايگاه بسيج 117 قدس، مسجد لولاگر واقع در خيابان نواب و يكي از شعب بانك ملت در بزرگراه محمدعلي جناح بود. اين فيلم كه تلفيق چند كليپ كوتاه بود، براساس تصاوير تلفن همراه يكي از متهمان و تصاوير منتشرشده در برخي سايتها ساخته شده است. متن كامل كيفرخواست عمومي كه در جلسه ديروز دادگاه قرائت شده به اين شرح است: رياست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران همانگونه كه استحضار داريد تحركات خط آشوب و نفاق با راهاندازي تجمعات غيرقانوني و شورشهاي خياباني درصدد بودند كه شيريني حضور حداكثري مردم پرافتخار ايران اسلامي در انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري و اين افتخار بزرگ را در كام ملت ايران تلخ نمايند. اقدامات مخرب افراد فرصتطلب و راهاندازي آشوبها و زيان و عواقب سوء آن متوجه مصالح ملي و بينالمللي كشور گرديد و صدمات عظيم مادي و معنوي را براي امنيت داخلي و خارجي كشور در پي داشت. برخي گروههاي معاند با تحريك هواداران خود به بهانه اعتراض به نتايج انتخابات با راهاندازي آشوبو شورشهاي خياباني سعي در ايجاد اخلال در امنيت كشور كردند. جرياني معاند با افتخارات نظام اسلامي در داخل و خارج از كشور درصدد ايجاد فتنه و سياهنمايي اين افتخار عظيم و اخلال در نظم و امنيت جامعه و تشويش اذهان عمومي برآمد و با بهرهگيري از رسانههاي معاند و افراد فرصتطلب و ارتباط با شبكهها و رسانههاي بيگانه و ارسال اطلاعات و عكس،جهت تهييج آشوبگران و استفاده از همه ظرفيت گروههاي ضد انقلاب كه از سالها قبل درصدد فرصتي براي ضربه زدن به امنيت ميهن اسلامي ما بودند با طراحي توطئه و سناريوي فريبكارانه ادعاي تقلب و جعل در انتخابات با هدف بياعتماد كردن مردم نسبت به نهادهاي رسمي كشور سعي در تبديل كردن يكي از بزرگترين افتخارات سياسي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به چالش امنيتي و حربه تبليغاتي برانداز عليه نظام داشتند. در همين راستا، متهماني كه در دادگاه حضور دارند و اسامي آنان در پرونده موجود است، همسو با دشمنان نظام بهرغم علم و اطلاع از تجمعات غيرقانوني به ايجاد اغتشاش و ساخت و پرتاب نارنجكهاي دستساز و آتشزا در آشوبهاي خياباني پرداخته و در جهت تحريك مردم به حضور در آشوبهاي خياباني به ماموران نيروي انتظامي و بسيج حملهور شده و اقدام به سنگپراني و تمرد نسبت به آنان در حين انجام وظيفه كردهاند. متهمان ذيلالذكر با تأثيرپذيري از شبكههاي ماهوارهاي بيگانه و تحت تأثير جريانسازيهاي شبكههاي مذكور در راستاي اخلال در نظم عمومي و ايجاد فتنه و آشوب، اقدام به تخريب و آتش زدن اموال عمومي از جمله بانكها، اتوبوسهاي شركت واحد، ساختمانهاي دولتي و وسايل خدمات شهري و همچنين اموال خصوصي مردم كرده كه از اين حيث خسارات فراواني را به بيتالمال و شهروندان گرامي وارد كردهاند. متهمان مطروحه در كيفرخواست اصداري به منظور تحريك مردم به حضور در تجمعات غيرقانوني و ايجاد اغتشاش اقدام به پخش سيدي و اعلاميههاي تحريكآميز و نيز شايعات خودساخته جهت ايجاد فضاي التهابآلود در سطح جامعه ميكردند، لازم به ذكر و توضيح است كه نامبردگان به شرح مقيد در كيفرخواست و ادعانامه به منظور ايجاد رعب و هراس و برهم زدن نظم و امنيت عمومي آن هم در پايتخت جمهوري اسلامي ايران و ايجاد اغتشاش، بلوا و آشوب، به همراه خود سلاحهاي گرم، كلت و بمبهاي آتشزا و نارنجك و سلاحهاي سرد از جمله قمه، چاقو و غيره حمل ميكردند و آنها را در جهت تخريب و احراق اموال عمومي، دولتي و خصوصي و نيز ايراد صدمات و خسارات جاني و مالي به مردم به كار بردهاند. رياست محترم دادگاه باتوجه به برخي اظهارات غيرمسوولانه از سوي عناصر مغرض و بعضا كجفهم در مورد مباني حقوقي و منطقي اتهامات آشوبگران كه طي روزهاي اخير شاهد آن بوديم، ضروري ميداند در اين مجال به عنوان تبيين موضوع نكاتي را به استحضار برساند. اولا: اقارير متهمان حاكي از آن است كه اين توطئهها از سالها پيش طراحي شده و انتخابات دهم رياستجمهوري بستر اجراي آن بوده است. ثانيا: حوادث مشابه كه در برخي كشورهاي حوزه قفقاز و اروپاي شرقي به وقوع پيوست، ترديدي باقي نميگذارد كه يك جريان خارجي همسو با آشوبگران و فتنهانگيزان داخلي مصمم بودهاند كه با الگوگيري از حوادث مذكور نظام مقدس جمهوري اسلامي را با چالش امنيتي مواجه نمايند. ثالثا: اظهارات قبل، حين و بعد از انتخابات برخي از كانديداها و جريان هوادار ايشان دال بر هدفمندبودن اقدامات ساختارشكن آنان است، خصوصا اينكه يكي از كانديداها در مصاحبه با يك نشريه آمريكايي قبل از برگزاري انتخابات تصريح كرده است كه اين برنامهها از مدتها پيش آغاز گرديده و هدف آن ايجاد تغييرات اساسي در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بوده كه پيروزي در انتخابات تنها بخشي از آن است و اين مسير غيرقابل بازگشت است. معالوصف دشمن سعي دارد به هر نحو ممكن اين رسوايي بزرگ را سرپوش گذارد. بنابراين با طراحي مباحث انحرافي درصدد تشويش اذهان عمومي و غبارآلود نمودن فضاي جامعه است تا دستگاه قضايي نتواند با وجود مستندات غيرقابل انكار، عوامل كودتاي مخملي را آن گونه كه سزاوارند به جزاي اعمالشان برساند. اكثر اين متهمان نيز داراي سوابق كيفري و جزايي هستند، همچنين بعضا داراي ارتباط با گروهكهاي تروريستي منافقين، ضد انقلاب و معاند نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بودهاند و نيز در راستاي تحريك مردم به حضور در تجمعات غيرقانوني و اغتشاشات اقدام به ارتباطگيري و گذراندن دورههاي مختلف آموزش نظامي و جمعآوري اخبار و اطلاعات به كشورهاي همجوار، اعزام شده و پس از طي دورههاي مذكور به كشور بازگشته و در جهت پيشبرد اهداف گروهكهاي تروريستي از جمله منافقين، اقدام به پرتاب كوكتل مولوتف به داخل بانكها و بهسوي ماموران امنيتي و انتظامي و آتش زدن وسايل عمومي و خدمات شهري نمودهاند و در خصوص ساماندهي آشوبهاي خياباني بعد از انتخابات و طرح بمبگذاري در حوزههاي رايگيري در روز انتخابات رياستجمهوري و نيز انفجار و بمبگذاري در برخي از نقاط تهران بزرگ، حضوري فعال داشتهاند. موارد پيش گفته حكايت از آن دارد كه گروهكهاي تروريستي مذكور، طي سالهاي گذشته در مسير براندازي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران حركت كرده و اعضاي اين گروهك با علم به موضوع در راستاي اهداف سرويسهاي اطلاعاتي دشمن و سركردگان گروهك ياد شده، قدم برداشتهاند. همچنين شواهد موجود نشاندهنده آن است كه اين گروهك در جريان اغتشاشات پس از انتخابات بر اساس طراحي دشمنان جمهوري اسلامي ايران به عنوان قطعهاي از اجزاي طرح براندازي و يكي از بازوهاي قهري جريان كودتاي مخملي براي به چالش كشيدن اقتدار و عزت جمهوري اسلامي ايران، بحرانسازيهاي گسترده، تشجيع اغتشاشگران، برنامهريزي و طراحي انفجارهاي كور در تهران وارد ميدان گرديدهاند. رياست محترم دادگاه با عنايت به حساسيت زماني پس از انتخابات و اقدامات ضدمصالح امنيتي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي متهمان مذكور در پرونده اين حركات به لحاظ اطلاعرساني و روشنگريهاي مكرر و متعدد رسانههاي ديداري و شنيداري و مكتوب داخلي و توصيه مسوولان و عاليرتبه نظام بر لزوم پيگيري قانوني اعتراضات از طريق مبادي و مراجع ذيربط، اقدام به حضور در تجمعات غيرقانوني و مشاركت در ايجاد اغتشاش، بلوا و آشوب پس از انتخابات نمودهاند. اقدامي كه با فراخوان رسانههاي معاند و ضد انقلاب و افراد آشوبطلب داخلي صورت گرفته، علاوه بر سلب آسايش عمومي موجب ايجاد فضاي ملتهب سياسي و اجتماعي و ناامني رواني، اقتصادي و اجتماعي ايجاد هزينههاي امنيتي در مقابل حاكميت، اخلال در نظم عبور و مرور روزانه شهروندان، تخريب و به آتش كشيدن گسترده اموال عمومي، دولتي و خصوصي و خدمات شهري، ايجاد رعب و وحشت و نيز ايراد صدمه و خسارات جاني و مالي به مردم و همچنين ايجاد فضاي تبليغاتي منفي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و اخلال در امنيت عمومي كشور گرديدهاند. رياست محترم دادگاه متهمان پروندههاي مطروحه در خلال اغتشاشات اخير علاوه بر اقدام به تخريب و آتشسوزي اموال عمومي و خصوصي مردم، تا جايي پيش رفتهاند كه اقدام به آتش زدن مسجد لولاگر در خيابان آزادي كه محل عبادت مسلمين و مؤمنين است نموده و از هيچ كوششي در جهت سلب امنيت و آسايش عمومي و حتي ضرب و جرح مردم و شهروندان عزيز فروگذار ننمودهاند و ضمن برهم زدن آرامش عمومي، جامعه اسلامي را با چالشي بزرگ در مسائل امنيتي مواجه و خواسته و ناخواسته باعث تخريب چهره نظام و تبليغ عليه آن گرديدهاند. بناء عليهذا با توجه به دستگيري متهمان در صحنه ارتكاب جرم توسط ماموران امنيتي و انتظامي، حين اقدام عليه امنيت و ايجاد اغتشاش، بلوا و آشوب بهشرح محتويات پرونده و گزارشهاي اعلامي، اتهامات نامبردگان مطروحه در پرونده و كيفرخواست صادره ثابت و محرز است. بنا به مراتب فوق از رياست محترم دادگاه تقاضا دارد قبل از قرائت كيفرخواست هر يك از متهمان اجازه فرمايند جهت تشحيذ ذهن دادگاه و تبيين اهميت جرائم ارتكابي، پيرامون اخلال در نظم و امنيت جامعه فيلم كوتاهي از آشوبها و جناياتي كه اين افراد بر سر مردم اين سرزمين آوردهاند به انضمام چند نمونه از عكسهاي مربوط به حوادث اخير و حضور متهمان مذكور در پرونده را به رويت دادگاه محترم و حضار گرامي برساند. تكذيب اقرار به اغتشاش با دستور كانديداي انتخابات حسين اعزامي از اعضاي يكي از ستادهاي انتخاباتي ميرحسين موسوي، در سومين جلسه دادگاه متهمان حوادث اخير، دريافت دستور از كانديداي انتخابات براي آشوبگري را رد كرد. اين نخستينبار است كه يكي از متهمان حوادث اخير اقرارهاي خود در بازجويي را منكر ميشود. اين جوان 21 ساله كه 24 خرداد در فلكه اول تهرانپارس دستگير شده است از سوي مدعيالعموم به فعاليت تبليغي عليه نظام از طريق شركت در تجمعات غيرقانوني و شعار دادن عليه مسوولان، ايجاد شبهه در انتخابات، سلب اعتماد عمومي نسبت به حاكميت، ايجاد وحشت در جامعه از طريق حركات غيرمتعارف و شركت در تخريب اول عمومي متهم شده است. به گزارش خبرگزاري مهر در بخشي از كيفرخواست اعزامي اعلام شده است كه به استناد گزارش ماموران وي «يكي از عوامل اصلي اغتشاشات» است و به «دريافت دستور از سوي يكي از كانديداهاي رياستجمهوري» اقرار صريح كرده است. وي درباره اقرار خود به قاضي صلواتي گفت: «اين مساله كاملا دروغ است و من تنها از روي ترس و براساس مسائل ذهني خودم آن را ساختم تا شايد بتوانم از اين طريق خودم را تبرئه كنم اين موضوعي بود كه در بازجويي اولم بهطور كذب مطرح كردم.» اين متهم با بيان اينكه هيچ سوءشهرتي ندارد، افزود: «تنها اشتباه من حضور در ستاد آقاي موسوي و نشستن در فلكه اول تهرانپارس بود ولي در هيچ يك از موارد ديگر مشاركت نداشتم.» اعزامي جريان دستگيرياش را چنين براي دادگاه تشريح كرد: «در روز مادر خواستم براي مادرم هديهاي بگيرم و در فلكه اول تهرانپارس در انتظار يكي از دوستان بودم كه همزمان در آن مكان حدود 250 نيروي انتظامي در محل مستقر بودند. در ميدان نشسته بودم كه دو نفر با كت و شلوار آمدند و مرا دستگير كرده و در حالي كه با تلفن همراه صحبت ميكردم، مرا بردند.» وي با تاكيد مجدد بر اينكه واقعا کارهايي که در کيفرخواستش مطرح شده را انجام نداده در واکنش به سخن قاضي مبني بر اينکه سيدي مربوط به دستگيري شما در اغتشاشات وجود دارد، گفت: «چون ما در ستاد مهندس موسوي بوديم از شکلگيري اغتشاش و بند آمدن راه جلوگيري ميکرديم و من در آن تصوير از مردم ميخواستم که عقب بروند و تجمع نکنند؛ من هيچگونه تحريکي را موجب نشدهام.» اعزامي در واکنش به سخن قاضي که گفت تصاوير موجود در سيدي نمايانگر تحريک مردم از سوي شماست، چرا صادقانه برخورد نميکنيد؟ خاطرنشان کرد: «من هيچگونه تحريک در اغتشاش را مرتکب نشدهام.»
*****
درخواست خانواده بازداشتشدگان حوادث اخير آزادي زندانيان
خانوادههاي زندانيان سياسي با صدور بيانيهاي با تاکيد بر ادامه تلاشهاي ايشان به عملكرد قوه قضائيه در اين راستا انتقاد كردند. در اين بيانيه آمده است: «دو ماه است که خانوادههاي زندانيان سياسي براي استخلاص عزيزان دربندشان ختم امن يجيب گرفتهاند. مادراني که خواب راحت در فراق از آنان سلب شده، پدراني که خشم خود را از اين همه ظلمي که ميبينند، براي حفظ مصالح کشور فرو ميخورند و همسراني که يادآوري لحظهاي از مرارتها و عذابهاي يار زندگيشان قلبهايشان را درهم ميفشارد و فرزنداني که متحير و مضطرب نظاره گر پردههاي شرمآور قصههاي تلخ هستند و وابستگاني كه همه اين دردها را درد خود ميدانند و از هرگونه همدردي دريغ نورزيدهاند.» اين بيانيه ميافزايد: «ما خانواده زندانيان سياسي از آغازين روزها به اشکال مختلف به گوش مراجع بزرگوار، علما، فضلا، انديشمندان و نيز مسوولان قوه قضائيه و مقننه رسانديم. اما معالاسف، رئيسقوهقضائيه به عنوان مهمترين مرجع رسمي و قانوني، با تعلل در رسيدگي به وضعيت عزيزانمان و از آن غيرقابل گذشتتر با عدم پاسخگويي به درخواست ملاقات ما براي هميشه نقطه تاريکي در کارنامه خود در نظام اسلامي باقي گذاشت. همچنين ضمن سپاس از اقدام مدبرانه تشکيل کميته بررسي وضعيت بازداشتشدگان اخير در خانه ملت و با سپاس از نمايندگان وارسته و آزادهاي که به قصد روشنشدن حقايق مجدانه در اين کميته انجام وظيفه ميکنند، از اين عزيزان ميخواهيم که در تحقيقات خود مسائل را عميقتر جستوجو کنند. بنابراين براي اطمينان خاطر از صحت و سلامت و جسم و روان عزيزانمان حضور تيم پزشكي مجرب و بيطرف را در بازديدها مورد تاكيد قرار ميدهيم.» اين بيانيه تاكيد كرده است: «لازم است هشدار دهيم که اينک بعد از فشار روي زندانيان نوبت خانوادههاي آنان رسيده که به تاوان افشاگري پيرامون وضعيت عزيزانشان صرفا به منظور درخواست مدد و ياري، آن هم در حوزهاي محدود به دليل عدم همكاري رسانههاي دولتي و فراگير براي خبررساني، تحت فشار مراجع قضايي يا حتي مراجع غيرمسوول قرار ميگيرند. امروز امنيت اعضاي خانوادههاي زندانيان سياسي در معرض تهديد است و در بعضي به اصطلاح ملاقاتها با بازداشتشدگان و در حضور آنان، خانوادهها به دستگيري و آزار و اذيتهاي ديگر تهديد ميشوند.» خانوادههاي بازداشتشدگان حوادث اخير اشاره كردهاند: «نکته ديگري که بعضي خانوادهها را به شدت متعجب و در عين حال نگران کرده است، اصرار عزيزانشان بر عدم نياز به وکيل است. طبيعي است که ايشان خود بايد برگه وکالت را امضا کنند و امتناع از اين امر به معني محروم ماندن از حقي قانوني است که به نظر نميرسد در شرايط طبيعي هيچکس راضي به آن باشد.» خانوادههاي بازداشتشدگان در نهايت از مسوولان تقاضا كردند: «آزادي فوري و بيقيد و شرط جگرگوشههايمان هنگامه شهيدي، ژيلا بنييعقوب، سميه توحيدلو، هاله سحابي، مهسا امرآبادي، شيوا نظرآهاري، روشنک سياسي، شايسته اميري، سعيده کردينژاد، زهرا توحيدي، نيلوفر و آذرچهر شفيعي، فرشته ميرزايي و ديگر زنان دربند خواسته عاجل ماست و در غير اين صورت اقدامات بعدي را به مدد الهي و ياري هموطنان حاضر در صحنه آغاز خواهيم کرد.»
*****
دفتر كروبي اعلام كرد امروز تجمع برگزار نميشود
سحام نيوز: دفتر مهدي کروبي، دبيرکل حزب اعتماد ملي خطاب به هواداران و حاميان اين حزب و روزنامه اعتماد ملي اعلام کرد: تجمع روز دوشنبه مقابل روزنامه برگزار نميشود. دفتر کروبي با تقدير و تشکر از نيروي انتظامي که روز گذشته امنيت و آرامش را در اطراف روزنامه برقرار نمود، اعلام کرد: با توجه به اينکه تجمع ديروز منتقدان در مقابل روزنامه شکل نگرفت و کارکنان روزنامه نيز به کار خود مشغول بودند و الحمدالله روزنامه نيز طبق روال خود منتشر گرديد، از تمام هواداران درخواست ميشود براي اثبات حسن نيت خود از هر گونه تجمع در مقابل روزنامه خودداري کنند. در اين خبر آمده است: با توجه به شعارهاي تند منتقدان و مخالفان در نماز جمعه تهران و پخش اعلاميه براي تجمع اعتراضي در روز شنبه مقابل ساختمان روزنامه اعتماد ملي، در اقداماتي متقابل بنا به درخواست هواداران اعلام شده بود که روز دوشنبه ساعت 16 در مقابل ساختمان روزنامه تجمعي حمايتي برگزار ميشود که به دليل عدم تشکيل تجمع منتقدان به هر دليل ممکن، اين تجمع نيز برگزار نخواهد شد. دفتر مهدي کروبي افزود: جا دارد از ابراز حمايتهاي مردمي نسبت به مديران، پرسنل و خبرنگاران روزنامه اعتماد ملي تقدير و تشکر بهعمل آيد.
كوي دانشگاه تهران بازگشايي ميشود
معاون دانشجويي دانشگاه تهران با بيان اينكه كوي دانشگاه از 12 شهريور بازگشايي ميشود، افزود: «دو روز قبل از شروع امتحانات معوقه نيمسال دوم دانشگاه، دانشجويان خوابگاهي اسكان داده ميشوند.» بهگزارش خبرگزاري ايسنا، مهدي قمصري با اشاره به اينكه در تعطيلات كوي تمامي مكانهاي آسيبديده طي حوادث اخير تعمير شد، گفت: «تعميرات فضاهاي آسيبديده كوي خسارت 150 ميليون توماني براي دانشگاه در برداشت.» كوي دانشگاه تهران شامگاه 24 خرداد مورد حمله لباسشخصيها قرار گرفت كه در اين حمله به دانشجويان و خوابگاهشان خسارت وارد شد. همچنين قمصري درباره اسكان دانشجويان جديدالورود، گفت: «دانشجويان جديدالورود در خوابگاههاي اطراف دانشگاه تهران اسكان خواهند يافت.» وي درباره چگونگي جبران خسارتهايي كه به اموال دانشجويان در حوادث كوي وارد شده است نيز خاطرنشان كرد: «برخي دانشجويان ميزان خسارت وارده را به دانشگاه اعلام كردهاند كه درصورت تاييد، خسارت اموال آنها تا قبل از مهر به آنها پرداخت ميشود. اما برخي از دانشجويان هنوز به كوي نيامدهاند كه به محض ورود آنها ميتوانند در صورت وارد شدن خسارت به اموالشان آن را به دانشگاه اعلام كنند.» از سوي ديگر معاون دانشجويي دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاري مهر، با تکذيب برخورد اين دانشگاه با اللهاکبر گفتنهاي شبانه دانشجويان خوابگاهي گفت: «برخورد انضباطي با دانشجويان دختر ساکن کوي فاطميه را تکذيب ميکنم. برخورد دانشگاه با دانشجويان به لحاظ قانوني سازوکار خاص خود را داراست و هرگونه فعاليت سياسي آموزشي و رفتاري تا زماني که منجر به احضار و پيگيري کميته انضباطي نشود از نظر ما برخورد به حساب نميآيد.» قمصري افزود: «اگر تذکري از سوي مسوولان حراست به دانشجويان داده شده باشد که من از اين موضوع هم بياطلاعم، نميتوان آن را برخورد به حساب آورد.» وي همچنين به درخواست مديريت دانشگاه تهران مبني بر قرار گرفتن پرونده دانشجويان بازداشتي حوادث اخير در سازوکار دانشجويي اشاره کرد و گفت: «برخي مدعياند تعداد محدودي از دانشجويان در حوادث اخير که پس از انتخابات رخ داد شرکت داشته و دچار تخلف شدهاند که در همين راستا عدهاي هم دستگير شدهاند. خوشبختانه با پيگيريها و مساعدتهاي لازم بيشتر اين دانشجويان بازداشتي آزاد شدهاند. اکنون اميدوار هستيم با همکاري و موافقت مسوولان، پرونده دانشجويان خاطي که همچنان در بازداشت بهسر ميبرند به کميته انضباطي دانشگاه انتقال داده شود تا از مجراي دانشجويي به اتهامات آنها رسيدگي شود.» بهگفته قمصري اين پيشنهاد دانشگاه تهران باعث ميشود به اين دانشجويان که درآيندهاي نزديک فارغالتحصيل ميشوند به عنوان مجرم و آشوبگر نگريسته نشود.
*****
متن كيفرخواست عمومي سومين جلسه دادگاه حوادث اخير
سومين جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات بازداشتشدگان حوادث پس از اعلام نتايج انتخابات، ديروز به رياست قاضي صلواتي در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي برگزار شد. در اين جلسه نيز كيفرخواست قرائتشده از سوي نماينده مدعيالعموم به دو بخش عمومي و انفرادي تقسيم شده بود. خلاف دو جلسه پيشين دادگاه علاوه بر متهماني كه نوبت رسيدگي به پروندهشان فرا رسيده بود، تعدادي ديگر از بازداشتشدگان به عنوان تماشاچي حضور داشتند. اين بار فقط 28 متهم به دادگاه آورده شده بودند و درميان آنها هيچ چهره مشهور سياسي به چشم نميخورد. به گزارش ايلنا، بسياري از متهمان دادگاه ديروز، نوشتههايي در دست داشتند كه هنگام ارائه دفاعياتشان از آنها كمك ميگرفتند. پس از قرائت مقدمه عمومي كيفرخواست به درخواست سپهري، معاون دادستان تهران فيلم كوتاهي از حوادث اخير پخش شد كه شامل تصاويري از درگيريهاي خياباني، حمله به پايگاه بسيج 117 قدس، مسجد لولاگر واقع در خيابان نواب و يكي از شعب بانك ملت در بزرگراه محمدعلي جناح بود. اين فيلم كه تلفيق چند كليپ كوتاه بود، براساس تصاوير تلفن همراه يكي از متهمان و تصاوير منتشرشده در برخي سايتها ساخته شده است. متن كامل كيفرخواست عمومي كه در جلسه ديروز دادگاه قرائت شده به اين شرح است: رياست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران همانگونه كه استحضار داريد تحركات خط آشوب و نفاق با راهاندازي تجمعات غيرقانوني و شورشهاي خياباني درصدد بودند كه شيريني حضور حداكثري مردم پرافتخار ايران اسلامي در انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري و اين افتخار بزرگ را در كام ملت ايران تلخ نمايند. اقدامات مخرب افراد فرصتطلب و راهاندازي آشوبها و زيان و عواقب سوء آن متوجه مصالح ملي و بينالمللي كشور گرديد و صدمات عظيم مادي و معنوي را براي امنيت داخلي و خارجي كشور در پي داشت. برخي گروههاي معاند با تحريك هواداران خود به بهانه اعتراض به نتايج انتخابات با راهاندازي آشوبو شورشهاي خياباني سعي در ايجاد اخلال در امنيت كشور كردند. جرياني معاند با افتخارات نظام اسلامي در داخل و خارج از كشور درصدد ايجاد فتنه و سياهنمايي اين افتخار عظيم و اخلال در نظم و امنيت جامعه و تشويش اذهان عمومي برآمد و با بهرهگيري از رسانههاي معاند و افراد فرصتطلب و ارتباط با شبكهها و رسانههاي بيگانه و ارسال اطلاعات و عكس،جهت تهييج آشوبگران و استفاده از همه ظرفيت گروههاي ضد انقلاب كه از سالها قبل درصدد فرصتي براي ضربه زدن به امنيت ميهن اسلامي ما بودند با طراحي توطئه و سناريوي فريبكارانه ادعاي تقلب و جعل در انتخابات با هدف بياعتماد كردن مردم نسبت به نهادهاي رسمي كشور سعي در تبديل كردن يكي از بزرگترين افتخارات سياسي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به چالش امنيتي و حربه تبليغاتي برانداز عليه نظام داشتند. در همين راستا، متهماني كه در دادگاه حضور دارند و اسامي آنان در پرونده موجود است، همسو با دشمنان نظام بهرغم علم و اطلاع از تجمعات غيرقانوني به ايجاد اغتشاش و ساخت و پرتاب نارنجكهاي دستساز و آتشزا در آشوبهاي خياباني پرداخته و در جهت تحريك مردم به حضور در آشوبهاي خياباني به ماموران نيروي انتظامي و بسيج حملهور شده و اقدام به سنگپراني و تمرد نسبت به آنان در حين انجام وظيفه كردهاند. متهمان ذيلالذكر با تأثيرپذيري از شبكههاي ماهوارهاي بيگانه و تحت تأثير جريانسازيهاي شبكههاي مذكور در راستاي اخلال در نظم عمومي و ايجاد فتنه و آشوب، اقدام به تخريب و آتش زدن اموال عمومي از جمله بانكها، اتوبوسهاي شركت واحد، ساختمانهاي دولتي و وسايل خدمات شهري و همچنين اموال خصوصي مردم كرده كه از اين حيث خسارات فراواني را به بيتالمال و شهروندان گرامي وارد كردهاند. متهمان مطروحه در كيفرخواست اصداري به منظور تحريك مردم به حضور در تجمعات غيرقانوني و ايجاد اغتشاش اقدام به پخش سيدي و اعلاميههاي تحريكآميز و نيز شايعات خودساخته جهت ايجاد فضاي التهابآلود در سطح جامعه ميكردند، لازم به ذكر و توضيح است كه نامبردگان به شرح مقيد در كيفرخواست و ادعانامه به منظور ايجاد رعب و هراس و برهم زدن نظم و امنيت عمومي آن هم در پايتخت جمهوري اسلامي ايران و ايجاد اغتشاش، بلوا و آشوب، به همراه خود سلاحهاي گرم، كلت و بمبهاي آتشزا و نارنجك و سلاحهاي سرد از جمله قمه، چاقو و غيره حمل ميكردند و آنها را در جهت تخريب و احراق اموال عمومي، دولتي و خصوصي و نيز ايراد صدمات و خسارات جاني و مالي به مردم به كار بردهاند. رياست محترم دادگاه باتوجه به برخي اظهارات غيرمسوولانه از سوي عناصر مغرض و بعضا كجفهم در مورد مباني حقوقي و منطقي اتهامات آشوبگران كه طي روزهاي اخير شاهد آن بوديم، ضروري ميداند در اين مجال به عنوان تبيين موضوع نكاتي را به استحضار برساند. اولا: اقارير متهمان حاكي از آن است كه اين توطئهها از سالها پيش طراحي شده و انتخابات دهم رياستجمهوري بستر اجراي آن بوده است. ثانيا: حوادث مشابه كه در برخي كشورهاي حوزه قفقاز و اروپاي شرقي به وقوع پيوست، ترديدي باقي نميگذارد كه يك جريان خارجي همسو با آشوبگران و فتنهانگيزان داخلي مصمم بودهاند كه با الگوگيري از حوادث مذكور نظام مقدس جمهوري اسلامي را با چالش امنيتي مواجه نمايند. ثالثا: اظهارات قبل، حين و بعد از انتخابات برخي از كانديداها و جريان هوادار ايشان دال بر هدفمندبودن اقدامات ساختارشكن آنان است، خصوصا اينكه يكي از كانديداها در مصاحبه با يك نشريه آمريكايي قبل از برگزاري انتخابات تصريح كرده است كه اين برنامهها از مدتها پيش آغاز گرديده و هدف آن ايجاد تغييرات اساسي در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بوده كه پيروزي در انتخابات تنها بخشي از آن است و اين مسير غيرقابل بازگشت است. معالوصف دشمن سعي دارد به هر نحو ممكن اين رسوايي بزرگ را سرپوش گذارد. بنابراين با طراحي مباحث انحرافي درصدد تشويش اذهان عمومي و غبارآلود نمودن فضاي جامعه است تا دستگاه قضايي نتواند با وجود مستندات غيرقابل انكار، عوامل كودتاي مخملي را آن گونه كه سزاوارند به جزاي اعمالشان برساند. اكثر اين متهمان نيز داراي سوابق كيفري و جزايي هستند، همچنين بعضا داراي ارتباط با گروهكهاي تروريستي منافقين، ضد انقلاب و معاند نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بودهاند و نيز در راستاي تحريك مردم به حضور در تجمعات غيرقانوني و اغتشاشات اقدام به ارتباطگيري و گذراندن دورههاي مختلف آموزش نظامي و جمعآوري اخبار و اطلاعات به كشورهاي همجوار، اعزام شده و پس از طي دورههاي مذكور به كشور بازگشته و در جهت پيشبرد اهداف گروهكهاي تروريستي از جمله منافقين، اقدام به پرتاب كوكتل مولوتف به داخل بانكها و بهسوي ماموران امنيتي و انتظامي و آتش زدن وسايل عمومي و خدمات شهري نمودهاند و در خصوص ساماندهي آشوبهاي خياباني بعد از انتخابات و طرح بمبگذاري در حوزههاي رايگيري در روز انتخابات رياستجمهوري و نيز انفجار و بمبگذاري در برخي از نقاط تهران بزرگ، حضوري فعال داشتهاند. موارد پيش گفته حكايت از آن دارد كه گروهكهاي تروريستي مذكور، طي سالهاي گذشته در مسير براندازي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران حركت كرده و اعضاي اين گروهك با علم به موضوع در راستاي اهداف سرويسهاي اطلاعاتي دشمن و سركردگان گروهك ياد شده، قدم برداشتهاند. همچنين شواهد موجود نشاندهنده آن است كه اين گروهك در جريان اغتشاشات پس از انتخابات بر اساس طراحي دشمنان جمهوري اسلامي ايران به عنوان قطعهاي از اجزاي طرح براندازي و يكي از بازوهاي قهري جريان كودتاي مخملي براي به چالش كشيدن اقتدار و عزت جمهوري اسلامي ايران، بحرانسازيهاي گسترده، تشجيع اغتشاشگران، برنامهريزي و طراحي انفجارهاي كور در تهران وارد ميدان گرديدهاند. رياست محترم دادگاه با عنايت به حساسيت زماني پس از انتخابات و اقدامات ضدمصالح امنيتي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي متهمان مذكور در پرونده اين حركات به لحاظ اطلاعرساني و روشنگريهاي مكرر و متعدد رسانههاي ديداري و شنيداري و مكتوب داخلي و توصيه مسوولان و عاليرتبه نظام بر لزوم پيگيري قانوني اعتراضات از طريق مبادي و مراجع ذيربط، اقدام به حضور در تجمعات غيرقانوني و مشاركت در ايجاد اغتشاش، بلوا و آشوب پس از انتخابات نمودهاند. اقدامي كه با فراخوان رسانههاي معاند و ضد انقلاب و افراد آشوبطلب داخلي صورت گرفته، علاوه بر سلب آسايش عمومي موجب ايجاد فضاي ملتهب سياسي و اجتماعي و ناامني رواني، اقتصادي و اجتماعي ايجاد هزينههاي امنيتي در مقابل حاكميت، اخلال در نظم عبور و مرور روزانه شهروندان، تخريب و به آتش كشيدن گسترده اموال عمومي، دولتي و خصوصي و خدمات شهري، ايجاد رعب و وحشت و نيز ايراد صدمه و خسارات جاني و مالي به مردم و همچنين ايجاد فضاي تبليغاتي منفي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و اخلال در امنيت عمومي كشور گرديدهاند. رياست محترم دادگاه متهمان پروندههاي مطروحه در خلال اغتشاشات اخير علاوه بر اقدام به تخريب و آتشسوزي اموال عمومي و خصوصي مردم، تا جايي پيش رفتهاند كه اقدام به آتش زدن مسجد لولاگر در خيابان آزادي كه محل عبادت مسلمين و مؤمنين است نموده و از هيچ كوششي در جهت سلب امنيت و آسايش عمومي و حتي ضرب و جرح مردم و شهروندان عزيز فروگذار ننمودهاند و ضمن برهم زدن آرامش عمومي، جامعه اسلامي را با چالشي بزرگ در مسائل امنيتي مواجه و خواسته و ناخواسته باعث تخريب چهره نظام و تبليغ عليه آن گرديدهاند. بناء عليهذا با توجه به دستگيري متهمان در صحنه ارتكاب جرم توسط ماموران امنيتي و انتظامي، حين اقدام عليه امنيت و ايجاد اغتشاش، بلوا و آشوب بهشرح محتويات پرونده و گزارشهاي اعلامي، اتهامات نامبردگان مطروحه در پرونده و كيفرخواست صادره ثابت و محرز است. بنا به مراتب فوق از رياست محترم دادگاه تقاضا دارد قبل از قرائت كيفرخواست هر يك از متهمان اجازه فرمايند جهت تشحيذ ذهن دادگاه و تبيين اهميت جرائم ارتكابي، پيرامون اخلال در نظم و امنيت جامعه فيلم كوتاهي از آشوبها و جناياتي كه اين افراد بر سر مردم اين سرزمين آوردهاند به انضمام چند نمونه از عكسهاي مربوط به حوادث اخير و حضور متهمان مذكور در پرونده را به رويت دادگاه محترم و حضار گرامي برساند. تكذيب اقرار به اغتشاش با دستور كانديداي انتخابات حسين اعزامي از اعضاي يكي از ستادهاي انتخاباتي ميرحسين موسوي، در سومين جلسه دادگاه متهمان حوادث اخير، دريافت دستور از كانديداي انتخابات براي آشوبگري را رد كرد. اين نخستينبار است كه يكي از متهمان حوادث اخير اقرارهاي خود در بازجويي را منكر ميشود. اين جوان 21 ساله كه 24 خرداد در فلكه اول تهرانپارس دستگير شده است از سوي مدعيالعموم به فعاليت تبليغي عليه نظام از طريق شركت در تجمعات غيرقانوني و شعار دادن عليه مسوولان، ايجاد شبهه در انتخابات، سلب اعتماد عمومي نسبت به حاكميت، ايجاد وحشت در جامعه از طريق حركات غيرمتعارف و شركت در تخريب اول عمومي متهم شده است. به گزارش خبرگزاري مهر در بخشي از كيفرخواست اعزامي اعلام شده است كه به استناد گزارش ماموران وي «يكي از عوامل اصلي اغتشاشات» است و به «دريافت دستور از سوي يكي از كانديداهاي رياستجمهوري» اقرار صريح كرده است. وي درباره اقرار خود به قاضي صلواتي گفت: «اين مساله كاملا دروغ است و من تنها از روي ترس و براساس مسائل ذهني خودم آن را ساختم تا شايد بتوانم از اين طريق خودم را تبرئه كنم اين موضوعي بود كه در بازجويي اولم بهطور كذب مطرح كردم.» اين متهم با بيان اينكه هيچ سوءشهرتي ندارد، افزود: «تنها اشتباه من حضور در ستاد آقاي موسوي و نشستن در فلكه اول تهرانپارس بود ولي در هيچ يك از موارد ديگر مشاركت نداشتم.» اعزامي جريان دستگيرياش را چنين براي دادگاه تشريح كرد: «در روز مادر خواستم براي مادرم هديهاي بگيرم و در فلكه اول تهرانپارس در انتظار يكي از دوستان بودم كه همزمان در آن مكان حدود 250 نيروي انتظامي در محل مستقر بودند. در ميدان نشسته بودم كه دو نفر با كت و شلوار آمدند و مرا دستگير كرده و در حالي كه با تلفن همراه صحبت ميكردم، مرا بردند.» وي با تاكيد مجدد بر اينكه واقعا کارهايي که در کيفرخواستش مطرح شده را انجام نداده در واکنش به سخن قاضي مبني بر اينکه سيدي مربوط به دستگيري شما در اغتشاشات وجود دارد، گفت: «چون ما در ستاد مهندس موسوي بوديم از شکلگيري اغتشاش و بند آمدن راه جلوگيري ميکرديم و من در آن تصوير از مردم ميخواستم که عقب بروند و تجمع نکنند؛ من هيچگونه تحريکي را موجب نشدهام.» اعزامي در واکنش به سخن قاضي که گفت تصاوير موجود در سيدي نمايانگر تحريک مردم از سوي شماست، چرا صادقانه برخورد نميکنيد؟ خاطرنشان کرد: «من هيچگونه تحريک در اغتشاش را مرتکب نشدهام.»
*****
درخواست خانواده بازداشتشدگان حوادث اخير آزادي زندانيان
خانوادههاي زندانيان سياسي با صدور بيانيهاي با تاکيد بر ادامه تلاشهاي ايشان به عملكرد قوه قضائيه در اين راستا انتقاد كردند. در اين بيانيه آمده است: «دو ماه است که خانوادههاي زندانيان سياسي براي استخلاص عزيزان دربندشان ختم امن يجيب گرفتهاند. مادراني که خواب راحت در فراق از آنان سلب شده، پدراني که خشم خود را از اين همه ظلمي که ميبينند، براي حفظ مصالح کشور فرو ميخورند و همسراني که يادآوري لحظهاي از مرارتها و عذابهاي يار زندگيشان قلبهايشان را درهم ميفشارد و فرزنداني که متحير و مضطرب نظاره گر پردههاي شرمآور قصههاي تلخ هستند و وابستگاني كه همه اين دردها را درد خود ميدانند و از هرگونه همدردي دريغ نورزيدهاند.» اين بيانيه ميافزايد: «ما خانواده زندانيان سياسي از آغازين روزها به اشکال مختلف به گوش مراجع بزرگوار، علما، فضلا، انديشمندان و نيز مسوولان قوه قضائيه و مقننه رسانديم. اما معالاسف، رئيسقوهقضائيه به عنوان مهمترين مرجع رسمي و قانوني، با تعلل در رسيدگي به وضعيت عزيزانمان و از آن غيرقابل گذشتتر با عدم پاسخگويي به درخواست ملاقات ما براي هميشه نقطه تاريکي در کارنامه خود در نظام اسلامي باقي گذاشت. همچنين ضمن سپاس از اقدام مدبرانه تشکيل کميته بررسي وضعيت بازداشتشدگان اخير در خانه ملت و با سپاس از نمايندگان وارسته و آزادهاي که به قصد روشنشدن حقايق مجدانه در اين کميته انجام وظيفه ميکنند، از اين عزيزان ميخواهيم که در تحقيقات خود مسائل را عميقتر جستوجو کنند. بنابراين براي اطمينان خاطر از صحت و سلامت و جسم و روان عزيزانمان حضور تيم پزشكي مجرب و بيطرف را در بازديدها مورد تاكيد قرار ميدهيم.» اين بيانيه تاكيد كرده است: «لازم است هشدار دهيم که اينک بعد از فشار روي زندانيان نوبت خانوادههاي آنان رسيده که به تاوان افشاگري پيرامون وضعيت عزيزانشان صرفا به منظور درخواست مدد و ياري، آن هم در حوزهاي محدود به دليل عدم همكاري رسانههاي دولتي و فراگير براي خبررساني، تحت فشار مراجع قضايي يا حتي مراجع غيرمسوول قرار ميگيرند. امروز امنيت اعضاي خانوادههاي زندانيان سياسي در معرض تهديد است و در بعضي به اصطلاح ملاقاتها با بازداشتشدگان و در حضور آنان، خانوادهها به دستگيري و آزار و اذيتهاي ديگر تهديد ميشوند.» خانوادههاي بازداشتشدگان حوادث اخير اشاره كردهاند: «نکته ديگري که بعضي خانوادهها را به شدت متعجب و در عين حال نگران کرده است، اصرار عزيزانشان بر عدم نياز به وکيل است. طبيعي است که ايشان خود بايد برگه وکالت را امضا کنند و امتناع از اين امر به معني محروم ماندن از حقي قانوني است که به نظر نميرسد در شرايط طبيعي هيچکس راضي به آن باشد.» خانوادههاي بازداشتشدگان در نهايت از مسوولان تقاضا كردند: «آزادي فوري و بيقيد و شرط جگرگوشههايمان هنگامه شهيدي، ژيلا بنييعقوب، سميه توحيدلو، هاله سحابي، مهسا امرآبادي، شيوا نظرآهاري، روشنک سياسي، شايسته اميري، سعيده کردينژاد، زهرا توحيدي، نيلوفر و آذرچهر شفيعي، فرشته ميرزايي و ديگر زنان دربند خواسته عاجل ماست و در غير اين صورت اقدامات بعدي را به مدد الهي و ياري هموطنان حاضر در صحنه آغاز خواهيم کرد.»
*****
دفتر كروبي اعلام كرد امروز تجمع برگزار نميشود
سحام نيوز: دفتر مهدي کروبي، دبيرکل حزب اعتماد ملي خطاب به هواداران و حاميان اين حزب و روزنامه اعتماد ملي اعلام کرد: تجمع روز دوشنبه مقابل روزنامه برگزار نميشود. دفتر کروبي با تقدير و تشکر از نيروي انتظامي که روز گذشته امنيت و آرامش را در اطراف روزنامه برقرار نمود، اعلام کرد: با توجه به اينکه تجمع ديروز منتقدان در مقابل روزنامه شکل نگرفت و کارکنان روزنامه نيز به کار خود مشغول بودند و الحمدالله روزنامه نيز طبق روال خود منتشر گرديد، از تمام هواداران درخواست ميشود براي اثبات حسن نيت خود از هر گونه تجمع در مقابل روزنامه خودداري کنند. در اين خبر آمده است: با توجه به شعارهاي تند منتقدان و مخالفان در نماز جمعه تهران و پخش اعلاميه براي تجمع اعتراضي در روز شنبه مقابل ساختمان روزنامه اعتماد ملي، در اقداماتي متقابل بنا به درخواست هواداران اعلام شده بود که روز دوشنبه ساعت 16 در مقابل ساختمان روزنامه تجمعي حمايتي برگزار ميشود که به دليل عدم تشکيل تجمع منتقدان به هر دليل ممکن، اين تجمع نيز برگزار نخواهد شد. دفتر مهدي کروبي افزود: جا دارد از ابراز حمايتهاي مردمي نسبت به مديران، پرسنل و خبرنگاران روزنامه اعتماد ملي تقدير و تشکر بهعمل آيد.
*****
باز هم "فضله پراکنی" حسین بازجو در لجن نامه کیهان
به نقل از روزی نامه کیهان دوشنبه 26 امرداد ماه که تا ساعاتی دیگر انتشار خواهد یافت:
تشكيلات سبزيا فرش قرمز پيش پاي آمريكا ؟!
1- نيمه خردادماه سال 1383- ژوئن 2004- وقتي ريچارد رورتي - RICHARD RORTY- يكي از بلندآوازه ترين نظريه پردازان سياسي آمريكا- به دعوت رامين جهانبگلو و داريوش شايگان، دو جاسوس شناخته شده آمريكا و انگليس در سفري نه چندان آشكار به ايران آمد و طي نشستي با سران مدعي اصلاحات در «خانه هنرمندان» به گفت وگو نشست، خطاب به آنان(نقل به مضمون از روزنامه زنجيره اي وقايع اتفاقيه) توصيه كرد؛«در كشوري مانند ايران كه حاكميت آن از پايگاه گسترده مردمي برخوردار است، مخالفان نمي توانند ائتلاف و پيوند خود را با تشكيل حزب و يا جبهه سياسي حفظ كنند، زيرا يك حزب سياسي شامل افرادي است كه در بسياري از نقاط عقيدتي و اجتماعي و سياسي با يكديگر اشتراك نظر دارند و به همين علت يكي از اصول ضروري در تاسيس احزاب سياسي، تهيه مرامنامه و اساسنامه است تا ديگران در صورت انطباق نظرات خويش با ديدگاه هاي ارائه شده در اساسنامه و مرامنامه حزب به عضويت آن درآيند. از اين روي هرچه محور همبستگي يك حزب نقاط بيشتري داشته باشد، تعداد كساني كه در تمامي اين نقاط اشتراك نظر دارند، كمتر خواهد بود. از سوي ديگر، جبهه سياسي نيز مجموعه اي از چند حزب و گروه است و از آنجا كه هريك از احزاب و گروه ها به طور جداگانه براي خود اساسنامه و مرامنامه دارند بنابراين جمعيت ائتلاف كنندگان در يك جبهه سياسي نمي تواند حاصل جمع تعداد اعضا و هواداران احزاب و گروه هاي حاضر در آن جبهه باشد.»ريچارد رورتي در ادامه اين نشست با تاكيد بر توصيه هاي «جين شارپ» و «مايكل لدين» مي گويد؛ اگر خواستار يك اپوزيسيون پرجمعيت هستيد، بايد محور ائتلاف را از «خط»- كه شامل نقاط بسيار است- به «نقطه» تبديل كنيد. توضيح بيشتر درباره توصيه ريچارد رورتي را مي توانيد در گزارش مركز استراتژيك «امريكن اينترپرايز» دنبال كنيد. در اين گزارش براي گروه هاي اپوزيسيون در يك نظام حكومتي ضد آمريكا توضيح داده مي شود كه فقط از «يك نقطه» به عنوان محور ائتلاف استفاده كنند و اين نقطه مي تواند «مخالفت با نظام حاكم به هر علت» باشد. امريكن اينترپرايز در گزارش خود مي افزايد ؛ در اين حالت، اپوزيسيون به يك جريان نام و نشان دار، مثل اپتور- OPTOR- در 1998 صربستان و يا «نهضت همبستگي» در 1989 لهستان تبديل شود. اين جريان ضمن آن كه نام و نشان دارد، فاقد شناسنامه است، زيرا داشتن شناسنامه مستلزم اشاره به هويت- يا همان مرامنامه و اساسنامه حزبي- است كه از تعداد اپوزيسيون مي كاهد!
2- روز جمعه 23/5/88، ميرحسين موسوي - دقيقاً همانگونه كه كيهان از قبل پيش بيني كرده بود - مرحله ديگري از پروژه پلكاني سازمان «سيا» براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران را كليد زد و در جمع يكي از گروههاي جبهه اصلاحات، از تصميم خود براي راه اندازي يك جريان سياسي موسوم به «تشكيلات راه سبز اميد»! خبر داد، يعني مرحله اي از كودتا عليه حكومت هاي ضدآمريكايي كه «ريچارد هلمز» رئيس اسبق سازمان سيا - در دوران معاونت خود در اين سازمان - با عنوان «نهضت هاي نام و نشان دار، اما بي شناسنامه» از آن ياد كرده و طي سال هاي اخير در «دانشگاه دفاع ملي آمريكا» وابسته به پنتاگون، تحت نام «تراك 3-TRACK NO3» براي نظاميان ارشد و نامزدهاي سفارت آمريكا در كشورهايي كه داراي حكومت هاي ضدآمريكايي هستند، تدريس مي شود.ابتدا بايد از برخي هواداران جبهه اصلاحات كه هنوز به ماهيت حركت اخير اين جبهه پي نبرده اند تقاضا كرد، به جاي ابرو در هم كشيدن و متهم كردن كيهان به «تندروي»، در اصل ماجرا انديشه كنند. همخواني حركت مشترك موسوي و خاتمي و برخي ديگر از خواص آلوده با دشمنان بيروني قابل انكار نيست و نگارنده از هم اكنون براي اثبات اين همخواني در هر دادگاه علني كه تشكيل شود و هر مناظره اي كه ترتيب يابد، اعلام آمادگي مي كند. سران فتنه اخير تنها مي توانند همراهي و همخواني خود با بيگانگان را تصادفي! و بدون هماهنگي قبلي اعلام كنند كه اين ادعاي احتمالي، اگرچه به سختي قابل قبول است ولي چنانچه ناشي از پشيماني آنها باشد-با تسامح- پذيرفتني خواهد بود و البته، در هر حال، وظيفه كيهان روشنگري است و تصميم نهايي در بازگشت و پوزش از مردم برعهده سران فتنه و پيگيري ماجرا برعهده مسئولان نظام است.
3- چندماه قبل از برگزاري انتخابات دهم رياست جمهوري با استناد به شواهد و قرائن موجود پيش بيني كرده بوديم كه جبهه اصلاحات و حاميان خارجي آن، كمترين اميدي به پيروزي در انتخابات ندارند و در پاسخ به اين پرسش احتمالي كه چرا علي رغم نااميدي كامل از پيروزي، با صرف هزينه هاي كلان به تبليغات انتخاباتي روي آورده اند؟ نوشته بوديم كه فعاليت گسترده و پرهزينه آنان در چارچوب «پروژه شكست» طراحي شده است و طي چند يادداشت، گزارش و خبر ويژه آورده بوديم مدعيان اصلاحات، چند هفته قبل از تاريخ برگزاري انتخابات، از يكسو با استناد به نظرسنجي هاي انجام شده!- بخوانيد نظرسازي كه امروزه برخي از ژنرال هاي اين جبهه در دادگاه به آن اعتراف كرده اند- ادعا خواهند كرد كه نامزد آنها بيشترين شانس پيروزي را دارد و از سوي ديگر به احتمال تقلب در انتخابات دامن مي زنند. اين هر دو اتفاق، فقط دو هفته بعد از پيش بيني كيهان به وقوع پيوست.نظرسازي هاي جعلي كه روزنامه هاي زنجيره اي، سايت هاي وابسته به اين جبهه و سايت هاي ضدانقلاب و رسانه هاي بيگانه با آب و تاب منتشر مي كردند، به اين منظور صورت مي پذيرفت كه بعد از شكست نامزد مدعي اصلاحات، ادعاي تقلب در انتخابات طبيعي! و قابل قبول جلوه كند! و ادعاي تقلب نيز با اين انگيزه، مطرح مي شد كه زمينه براي جرزني! فراهم شود.در همان روزها، با اشاره به نمونه هاي مشابه كودتاي آمريكايي در گرجستان، صربستان و برخي ديگر از كشورها و همچنين با استناد به اظهارات تعدادي از مقامات رسمي آمريكايي و اروپايي پيش بيني كرديم كه جبهه اصلاحات، گروهي را به بهانه نظارت بر صحت انتخابات سازماندهي خواهد كرد. اين پيش بيني - و نه پيش گويي به معناي غيب گويي!!- نيز دقيقاً اتفاق افتاد و مدعيان اصلاحات كميته اي با عنوان «كميته صيانت از آرا» تشكيل دادند.
4- در آستانه برگزاري انتخابات و 2 روز قبل از آن، طي گزارشي مستند كه به دليل اهميت آن به تيتر اول كيهان تبديل شد، از تصميم قطعي مدعيان اصلاحات به غائله آفريني و آشوب هاي خياباني خبر داديم. در آن هنگام برخي از دوستان گلايه مي كردند كه چرا اصلاح طلبان را به غائله آفريني متهم مي كنيد؟! و پاسخ ما، آن بود كه غائله آفريني و آشوب يكي از پله هاي از قبل طراحي شده در پروژه پلكاني سازمان «سيا» است و در مقابل سوال بعدي آنها كه از كجا مطمئن هستيد جبهه اصلاحات نسخه سازمان «سيا» را دنبال مي كند؟ پاسخ مي داديم، خدا كند كه اينگونه نباشد ولي همه شواهد و قرائن از به كارگيري همين فرمول حكايت دارند... و بلافاصله بعد از اعلام نتايج انتخابات، اين مرحله نيز كليد خورد و جمعي كه متاسفانه از اصل ماجرا بي خبر بودند به فريب سران فتنه كه از قبل مي دانستند مرحله بعدي چيست، به خيابان ها ريختند و اراذل و اوباشي كه مدتها پيش از برگزاري انتخابات به همين منظور اجاره شده بودند در پوشش كساني كه به موسوي رأي داده اند، به تخريب و غارت و در مواردي نيز به قتل افراد بي گناه دست زدند و...دعوت مسئولان و مراكز مربوطه از سران فتنه براي ارائه دلايل و اسناد ادعاي آنان مبني بر وقوع تقلب در انتخابات بي فايده بود. چرا؟! براي اين كه «ادعاي تقلب» بخشي از يك پروژه بود و اگر سران فتنه به درخواست مراكز مسئول و پي گيري ادعاي خويش از طريق قوانين جاري تن مي دادند، پوچي و بي اساس بودن ادعاي آنان برملا مي شد و با حذف بخش مربوط به ادعاي تقلب كه يكي از با اهميت ترين پله هاي پروژه پلكاني ياد شده بود، تمامي پروژه دود شده و به هوا مي رفت.اشاره به پيش بيني هاي كيهان كه تماماً در اوراق روزنامه ثبت و ضبط و قابل مراجعه است، خداي نخواسته براي خودنمايي نيست، بلكه صرفاً به منظور نشان دادن اين واقعيت- البته تلخ- است كه مدعيان اصلاحات در حركت اخير خود از يك نسخه آمريكايي پيروي كرده اند. نسخه اي كه فرمول آن از مدتها قبل در گزارش ها و تحليل هاي -بخوانيد توصيه هاي- مراكز رسمي و استراتژيك دشمن نظير، «امريكن اينتر پرايز»، «كميته آمريكايي خطر» و امثال آنها، آمده بود و كيهان نيز با رصد پيوسته اين گزارش ها- و البته به لطف خداي سبحان و مهربان- توانسته بود حركت اخير خواص آلوده را، گام به گام پيش بيني كند.
5- و اما، بعد از ناكامي پروژه ياد شده كه مدعيان اصلاحات پيشاپيش از آن باخبر بودند، نوبت به مرحله بعدي مي رسيد، يعني همان مرحله اي كه ميرحسين موسوي روز جمعه آن را كليد زد. راه اندازي يك جريان «با نام و نشان ، اما بي شناسنامه». اين مرحله برخلاف ادعاي موسوي و دار و دسته اش، نه فقط ابتكار او نيست، بلكه دنباله روي محض از همان نسخه آمريكايي است و البته، ان شاءالله كه تصادفي! باشد.كيهان، اين مرحله را نيز- فقط از آن روي كه بخشي از فرمول پيشنهادي ريچارد رورتي، مايكل لدين و جين شارپ است- از قبل پيش بيني كرده و مي دانست ادعاها و نظراتي نظير اين كه «موسوي قصد دارد حزب جمهوري اسلامي را بازسازي كند»، «موسوي تصميم به تشكيل يك جبهه سياسي گرفته است» و... فقط براي ردگم كردن است و اين جريان به چند علت و از جمله سه علت زير نمي توانست حزب يا جبهه سياسي تأسيس كند. چرا كه؛ الف: وجود اساسنامه و مرامنامه به مفهوم ائتلاف روي يك خط- و حداقل ده ها نقطه- است و اين به جاي ائتلاف باعث اختلاف خواهد شد.ب: حزب يا جبهه ناچار است به آنچه در اساسنامه و مرامنامه آمده است وفادار بماند و نسبت به عدم انطباق مواضع و عملكرد خود با مفاد اساسنامه و مرامنامه، هم براي اعضاء و هم در مقابل ساير ناظران پاسخگو باشد و حال آن كه بناي حركت جريان ياد شده بر قانون شكني است.ج: ارائه اساسنامه و مرامنامه براي جرياني كه قصد فريب مردم و سوءاستفاده از حسن نيت و اتحاد آنها را دارد، به منزله زنجيري است كه به دست و پاي سران حزب يا جبهه بسته شده است و...با توجه به نكات ياد شده از ابتدا معلوم بود- و در فرمول توصيه شده افرادي نظير ريچارد رورتي و مايكل لدين و...- نيز آمده بود، كه حركت بعدي جريان مورد اشاره، راه اندازي يك جريان نام و نشان دار- تشكيلات راه سبز اميد- و بي شناسنامه يعني «فاقد هويت مشخص» خواهد بود كه روز جمعه گذشته، اين پيش بيني اتفاق افتاد و اين تشكيلات با تظاهر به پذيرش قانون اساسي كه تاكنون بارها آن را نقض كرده است و در واقع با تكيه بر يك نقطه، يعني مخالفت با جمهوري اسلامي- به هر علت- اعلام موجوديت كرد. نگاهي به حاميان بيندازيد، آمريكا، اسرائيل، سلطنت طلب ها، مفسدان اقتصادي، بهايي ها، ماركسيست ها، سيلي خوردگان از اسلام و... همه در يك نقطه اشتراك نظر دارند، مخالفت با انقلاب اسلامي و البته كساني نيز هستند كه به اسلام و انقلاب وفادارند ولي به توهم با اين جريان همراه شده اند. همسويي اين عده به يقين دوامي ندارد و تاكنون نيز بسياري از آن جدا شده اند.
6- و بالاخره، اين نكته گفتني است كه جريان ياد شده و حاميان بيروني آن به وضوح مي دانند كه مقابله آنها با نظام اسلامي و برخاسته از باورهاي ديني مردم، آب در هاون كوبيدن است و شيپور فريب اين جريان كه اكنون آشكارا به نفس نفس افتاده است، در آينده اي نه چندان دور به طور كامل از نفس خواهد افتاد... هنوز اول كار است، اضطراب مكن!
حسين شريعتمداري
**
توضیح ضروری: ما ضمن آن که با انتشار این "یادداشت روز" کیهان قصد طرفداری یا حمایت از موج سبز و بخصوص از آقای میرحسین موسوی را نداریم زیرا او نیز یکی از مهره های اصلی همین رژیم پلید طی سی و اندی سال گذشته بوده است، ضروری میدانیم که به "حسین بازجو"ی مفلس و بی شرافت یادآوری کرده و هشدار دهیم که:
"ای مردک پست بی آبرو، تا کی می توانی و قصد داری که خیزشی مردمی را که در آتیه ای نچندان دور بنیان نظام و در نتیجه بنیان تو حیوان پلید را درهم خواهد پیچید، حرکتی تدوین و هدایت شده از خارج از میهن و طراحی شده توسط صهیونیسم یا آمریکا و اف بی آی قلمداد کنی؟"
گیرم که دیروز و امروز و فردا با این فضله پراکنی ها دل اربابت "سیدعلی گدا" را خوش کردی، عاقبت چه؟ آیا می توانی لحظه ای را که مانند حیوانی زخمی؛ قلاره بر گردن و روسیاه و نادم و پشیمان از این خوش رقصی هایت در دادگاهی ملی و میهنی ایستاده ای حتا یک لحظه در ذهن خویش مجسم کنی؟ بترس و حیا کن ای نامرد پست... منتظر باش که نوبتت کم کم بسر میرسد و روز انتقام فراخواهد رسید... بقول فرزند رادمرد ایرانزمین، زندانی اسیر و گرفتار "آرش سیگارچی":
"گیرم که در باورتان شکستم
و ساقه های جوانم،
از ضربه های تبرهایتان زخم برداشت
با ریشه چه می کنید؟
گیرم که می زنید
گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟"
**
"جنبش همبستگی دانشجویان ایران"
*****
دو پیام از میان ایمیل های رسیده تا این لحظه (حدود ساعت 2 بامداد)
1- دو تکنوازی از شهید کیانوش آسا
این دو آهنگ را یکی از دوستان شهید کیانوش آسا در اختیار موج سبز قرار داده است. انتشار این آثار، شاید کمترین کاری است که میتوانیم برای زنده کردن نام و یاد این عزیزان انجام دهیم.
آهنگ اول، نسخه MP3 (کلیک کنید)
آهنگ دوم، نسخه MP3 (کلیک کنید)
این دو آهنگ را یکی از دوستان شهید کیانوش آسا در اختیار موج سبز قرار داده است. انتشار این آثار، شاید کمترین کاری است که میتوانیم برای زنده کردن نام و یاد این عزیزان انجام دهیم.
آهنگ اول، نسخه MP3 (کلیک کنید)
آهنگ دوم، نسخه MP3 (کلیک کنید)
**
2- یک منبع موثق: ماجرای شهادت نوجوان 12 ساله نیز حقیقت دارد!
این روزها خبررسانی مانند نگه داشتن گلوله آتشی در کف دست شده است. گلولهها میسوزانند و میخواهند که از دست بیفتند، و تا میآییم یکی را تحمل کنیم، نوبت بعدی میرسد. آخرین خبری که شنیدنش جز حیرت و انگشت به دندان گزیدن نتیجهای ندارد، این است: ماجرای شهادت نوجوان 12 ساله هم صحت دارد!
یک منبع موثق خبر داد که ماجرای شهادت نوجوان 12 سالهای به نام «علیرضا توسلی» که پیش از این گفته شده بود در بهشت زهرا با ضربه باتوم به سرش به شهادتش رسیده است، صحت دارد.
این منبع گفت: صحت این ماجرا به تایید کمیته تحقیق تعیین شده از سوی دو چهره شاخص اصلاح طلب نیز رسیده است.
وی همچنین تصریح کرد: کمیته مورد اشاره همچنین خبردار شده که جسد این نوجوان در اراک به خاک سپرده شده است.
این در حالی است که پیش از این صداوسیمای جمهوری اسلامی به صراحت خبر شهادت این نوجوان 12 ساله را تکذیب کرده بود، تصویر اعلامیه فوتش با تاریخ ماه قبل نیز در اینترنت منتشر شده بود و خبرنگار صداوسیما با پدر و مادرش و حتی با رانندهای که گفته میشد با او تصادف کرده نیز در این باره گفتوگو کرده بود!
البته چند ساعت قبل هم شیخ اصلاحات از دروغین و ساختگی بودن مصاحبه صداوسیما با خانواده ترانه موسوی و ادعاهای مطرح شده در گزارش رسانهی به اصطلاح ملی خبر داده بود.
حال آیا خوانندگان و همراهان عزیز به ما حق میدهند که بگوییم این روزها خبررسانی بدتر از راه رفتن در میدان مین و یا نفس کشیدن در هوای آلوده شده و بیشتر به نگه داشتن گلوله آتش در دست شبیه است؟
شاد باد روح فریدون مشیری که گفت:
هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا
این روزها خبررسانی مانند نگه داشتن گلوله آتشی در کف دست شده است. گلولهها میسوزانند و میخواهند که از دست بیفتند، و تا میآییم یکی را تحمل کنیم، نوبت بعدی میرسد. آخرین خبری که شنیدنش جز حیرت و انگشت به دندان گزیدن نتیجهای ندارد، این است: ماجرای شهادت نوجوان 12 ساله هم صحت دارد!
یک منبع موثق خبر داد که ماجرای شهادت نوجوان 12 سالهای به نام «علیرضا توسلی» که پیش از این گفته شده بود در بهشت زهرا با ضربه باتوم به سرش به شهادتش رسیده است، صحت دارد.
این منبع گفت: صحت این ماجرا به تایید کمیته تحقیق تعیین شده از سوی دو چهره شاخص اصلاح طلب نیز رسیده است.
وی همچنین تصریح کرد: کمیته مورد اشاره همچنین خبردار شده که جسد این نوجوان در اراک به خاک سپرده شده است.
این در حالی است که پیش از این صداوسیمای جمهوری اسلامی به صراحت خبر شهادت این نوجوان 12 ساله را تکذیب کرده بود، تصویر اعلامیه فوتش با تاریخ ماه قبل نیز در اینترنت منتشر شده بود و خبرنگار صداوسیما با پدر و مادرش و حتی با رانندهای که گفته میشد با او تصادف کرده نیز در این باره گفتوگو کرده بود!
البته چند ساعت قبل هم شیخ اصلاحات از دروغین و ساختگی بودن مصاحبه صداوسیما با خانواده ترانه موسوی و ادعاهای مطرح شده در گزارش رسانهی به اصطلاح ملی خبر داده بود.
حال آیا خوانندگان و همراهان عزیز به ما حق میدهند که بگوییم این روزها خبررسانی بدتر از راه رفتن در میدان مین و یا نفس کشیدن در هوای آلوده شده و بیشتر به نگه داشتن گلوله آتش در دست شبیه است؟
شاد باد روح فریدون مشیری که گفت:
هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند
*****
کلوتیلد ریس، معلم فرانسوی آزاد شد
*****
کلوتیلد ریس، معلم فرانسوی آزاد شد
خبرنامه گویا - بر اساس گزارش های رسیده کلوتیلد ریس، معلم زبان فرانسه که در پی اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری به جرم جاسوسی دستگیر شده بود، با قرار وثيفه آزاد شده است.
وزیر خارجه فرانسه گفته است وثيقه تعيين شده "چشمگیر" نبوده است.
در بیانیه ای که دفتر ریاست جمهوری فرانسه منتشر کرده آمده حال کلوتیلد ریس خوب است و تا زمان اعلام رای دادگاه در سفارت فرانسه اقامت خواهد کرد. آقای سرکوزی به محض آزادی، با او صحبت کرده و شجاعتش را ستوده است.
دفتر نیکولا سرکوزی از کمک کشورهای دیگر از جمله سوریه برای آزادی شهروندش تشکر کرده است.
فرانسه خواستار اعلام برائت وی از همه جرایم شده است. خانم ریس اول ژوئیه ۲۰۰۹ در تهران دستگیر شده بود.
وزیر خارجه فرانسه گفته است وثيقه تعيين شده "چشمگیر" نبوده است.
در بیانیه ای که دفتر ریاست جمهوری فرانسه منتشر کرده آمده حال کلوتیلد ریس خوب است و تا زمان اعلام رای دادگاه در سفارت فرانسه اقامت خواهد کرد. آقای سرکوزی به محض آزادی، با او صحبت کرده و شجاعتش را ستوده است.
دفتر نیکولا سرکوزی از کمک کشورهای دیگر از جمله سوریه برای آزادی شهروندش تشکر کرده است.
فرانسه خواستار اعلام برائت وی از همه جرایم شده است. خانم ریس اول ژوئیه ۲۰۰۹ در تهران دستگیر شده بود.
*****
گزارشی از فعالان حقوق بشر در ایران
خبرگزاری هرانا - کد خبر : 3859
دادگاههایی که در آن متهمان به جای دفاع اعتراف میکنند
بیست وپنج مرداد ماه 88 همزمان با روی کار آمدن صادق لاریجانی بر ریاست دستگاه قضایی کشور، شاهد برگزاری دادگاه سومین گروه از متهمانی بودیم که در اعتراض به «تقلب در انتخابات» در تظاهراتهای خیابانی بنابر اصل 27 قانون اساسی شرکت کرده بودند. 25 نفر از متهمان امروز در دادگاه با اتهاماتی چون «اقدام عليه امنيت كشور از طريق اجتماع و تباني به قصد برهم زدن امنيت عمومي، فعاليت تبليغي عليه نظام از شركت در تجمعات غيرقانوني و شعاردهي عليه مسوولان نظام اسلامي، ايجاد شبههي جعل و تقلب در نتيجهي انتخابات و سلب اعتماد عمومي نسبت به حاكميت و مراجع رسمي كشور، اخلال در نظم عمومي از طريق بلوا و آشوب و حركات غيرمتعارف و ايجاد وحشت در جامعه، مشاركت در تخريب و احراق اموال دولتي، عمومي و خصوصي، نگهداري تجهيزات دريافت تصاوير ماهوارهاي و تمرد نسبت به ماموران حين انجام وظيفه از طريق حمله و پرتاب سنگ به سوي آنان» روبهرو بودند. 11 تن از متهمان در دادگاه در مقابل اتهامات وارد شده به ایراد سخنانی پرداختند. مسالهیی که در این دادگاه نمود داشت معترف بودن متهمان به «فریب خوردنشان» بود و اینکه «اشتباه» کردهاند و خواهان «عفو و بخشش» از طرف «دادگاه» و «مردم» هستند. یکی از سوالات اصلی این دادگاه که برای ناظران و گروههای مدافعبشر پیش آمده، این نکته است که چهگونه همهی متهمان بعد از به زندان رفتن به اشتباه بودن اعمال و رفتار خود معترف هستند و چهگونه در عرض دو ماه در زندان، در شرایطی که دسترسی به رسانهها ندارند، از عقاید خود دست میکشند؟ چهگونه است که آنان حتا خواهان «برخورد با سران آشوب» میشوند؟ مسالهیی که به طور مکرر از رسانههای همسو با دولت تکرار میشود. این شبهات به شرایط سخت زندان و موارد اتفاق افتادهی نقض حقوقبشر در آن برمیگردد که برگزاری چنین دادگاه نامتعارفی را زیر سوال برده و از اهمیت حقوقی آن کاسته است. همچنین امروز بار دیگر شاهد قرائت کیفرخواست «عمومی» برای متهمان بودیم که بر مبنای موارد قانونی نبوده و چنین امری مسبوق به سابقه نیست و در قانون محلی از اعراب ندارد. کیفرخواستی که به جای داشتن جنبهی حقوقي جنبهی «سیاسی» داشته و مورد قبول حقوقدانان نیست. در این کیفرخواست بازهم از حضور میلیونها معترض به نتیجهی انتخابات که بر اساس اصل 27 قانون اساسی به خیابانها آمده بودند به «شورش خیابانی» تعبیر شده است که از موارد نقض «حقوق اساسی ملت» است. مهمترین مسالهی مطرح در زمینهی برگزاری این دادگاهها این است که چرا در این دادگاهها متهمان به جای دفاع از خود، به اعتراف علیه خود میپردازند؟همزمان با برگزاری این دادگاهها شاهد برگزاری دادگاههای دیگری هم خواهیم بود. کانون صنفی معلمان ایران خبر داده «مهندس هاشم خواستار دبیر آموزش و پرورش مشهد بدون وکیل باید در روز 26 امردادماه 1388 به شعبه ی 1 دادگاه انقلاب مشهد رفته و دفاعیهی خود را ارائه دهد.» در جنوب کشور و در جزیرهی کیش دروایش گنابادی هم در انتظار محاکمه به سر میبرند. بنابر گزارش "مجذوبان نور" «جلسهی رسيدهگي به اتهامات 6 تن از دراويش سلسلهی نعمت اللهي گنابادي از صبح سه شنبه 27 مردادماه به مدت 2 روز در شعبه دادگاه انقلاب جزيره كيش برگزار مي شود.» اين دراويش به اتهام اقدام عليه امنيت ملي از طريق تشكيل گروههاي غيرقانوني محاكمه ميشوند. اما از جنوب کشور که به سمت غرب کشور حرکت کنیم؛ شاهد تدوام کشتار مرزنشینان غرب کشور هستیم. بنابرگزارشهای مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران در روزهای گذشته «نیروهای نظامی در منطقهی سورین سقز طی تیراندازی، شهروند کردی به نام احمد قادری را زخمی کردند. در همین روز و در منطقه "بله سور" سلماس نیروهای ناجا شهروندی دیگر به نام خالد را با تیراندازی مستقیم مجروح ساختند. همچنین در روز گذشته نیز نیروهای انتظامی در محور حمزه آباد پیرانشهر با آتش گشودن به روی چند ماشین با تصور حمل کالای قاچاق موجب زخمی شدن چند تن و جان باختن شهروندی مهابادی به نام "مامه خالدی" شدند.» اما در پایتخت ایران در سایت "میدان زنان" میخوانیم «خانوادههاي جمعي از زندانيان كه همزمان با مراسم تحليف احمدینژاد در ميدان بهارستان و بازار تهران دستگير شده بودند، از صدور قرارهاي وثيقه سنگين 100 و 50 ميليون توماني براي آزادي اين بازداشت شدهگان خبر دادهاند.» در دیگر خبر از نقض حقوقبشر در منطقهی غرب کشور از "ایرنا" به نقل از رئيس كل دادگسترى در كردستان میشنویم «تعداد قابل توجهى از زندانيان كردستان زير اعدام هستند.» وی اکثریت محکومین و زندانیان این منطقه را «محکومین به مواد مخدر» اعلام کرده است. علیاکبر گروسی در مورد اجرای حکم این زندانیان گفته است «از دادستان سنندج هم خواستيم که جهت تسريع در اجراى احکام همکارى لازم را انجام دهد.» در طی سالیان اخیر بسیاری از فعالین سیاسی و مدنی کرد به اعدام محکوم شدهاند و هماکنون در زندانهای کردستان هستند.مادر هنگامه شهیدی از روزنامهنگاران بازداشت شده در دو ماه اخیر در مورد وضعیت دخترش ابراز نگرانی شدید کرده است. وی به سایت "جرس" ملاقات خود با دخترش را اینچنین شرح داده است «وقتی وی را دیدم، چندان به حال خود نبود و وقتی در آغوشاش گرفتم و به سر و پشت وی دست کشیدم، به خاطر درد ناله میکرد. به او گفتم: مقاومت کن و علیه خودت اعتراف نکن. گفت: ای بابا! اینجا قرصهایی به من میدهند که ذهنام کاملا خالی میشود و نمیتوانم به چیزی فکر کنم. وی با ترس میگفت: هر روز چند بار به سلولام میآیند و میگویند میخواهیم ببریم اعدامت کنیم.» پیشتر همسر محمد علی ابطحی نیز خبر داده بود که در ملاقات با همسرش، آقای ابطحی به وی گفته که در بازداشتگاه قرصی به او میدهند که وی را از دنیا فارغ میکند. در همین زمینه "موج سبز آزادی" نوشته «دخترهای محمدعلی ابطحی توسط بازجويان و نيروهای امنيتی به خاطر افشاگریهايی که اخيرا در مورد وضعيت جسمی و روحی پدر دربندشان کرده بودند، تحت فشار قرار دارن.» یک «منبع موثق» به این سایت گفته است که نیروهای امنیتی از دختر ابطحی خواستهاند «دادن قرص به پدر» خود را انکار کند. در غیر این صورت پدرش تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت. در خبر دیگری از زندانیان از "ساوالان سسی" میشنویم «مهندس علیرضا فرشی استاد دانشگاه و از فعالین مدنی آذربایجانی که روز ۱خرداد ۸۸ و در جریان راهپیمایی خانوادهگی در تبریز بازداشت شده بود پس از گذشت سه ماه بازداشت موقت همچنان در بازداشت به سر میبرد.»دکتر سعید شیرکوند پس از بیش از 50 روز، جعفر آقا محمدی؛ دانشجو و از فعالین حقوق مدنی آذربایجان، میرحمید حسن زاده مسئول سایت قلم، سعید نورمحمدی و زویا حسنی، دو عضو شاخه جوانان حزب مشارکت با تودیع وثیقه آزاد شدند. در مقابل جواد اسماعیلی کارگر خباز و عضو انجمن صنفی خبازان سنندج دستگیر شد. وی به قرنطینه زندان مرکزی سنندج انتقال داده شده است.
دادگاههایی که در آن متهمان به جای دفاع اعتراف میکنند
بیست وپنج مرداد ماه 88 همزمان با روی کار آمدن صادق لاریجانی بر ریاست دستگاه قضایی کشور، شاهد برگزاری دادگاه سومین گروه از متهمانی بودیم که در اعتراض به «تقلب در انتخابات» در تظاهراتهای خیابانی بنابر اصل 27 قانون اساسی شرکت کرده بودند. 25 نفر از متهمان امروز در دادگاه با اتهاماتی چون «اقدام عليه امنيت كشور از طريق اجتماع و تباني به قصد برهم زدن امنيت عمومي، فعاليت تبليغي عليه نظام از شركت در تجمعات غيرقانوني و شعاردهي عليه مسوولان نظام اسلامي، ايجاد شبههي جعل و تقلب در نتيجهي انتخابات و سلب اعتماد عمومي نسبت به حاكميت و مراجع رسمي كشور، اخلال در نظم عمومي از طريق بلوا و آشوب و حركات غيرمتعارف و ايجاد وحشت در جامعه، مشاركت در تخريب و احراق اموال دولتي، عمومي و خصوصي، نگهداري تجهيزات دريافت تصاوير ماهوارهاي و تمرد نسبت به ماموران حين انجام وظيفه از طريق حمله و پرتاب سنگ به سوي آنان» روبهرو بودند. 11 تن از متهمان در دادگاه در مقابل اتهامات وارد شده به ایراد سخنانی پرداختند. مسالهیی که در این دادگاه نمود داشت معترف بودن متهمان به «فریب خوردنشان» بود و اینکه «اشتباه» کردهاند و خواهان «عفو و بخشش» از طرف «دادگاه» و «مردم» هستند. یکی از سوالات اصلی این دادگاه که برای ناظران و گروههای مدافعبشر پیش آمده، این نکته است که چهگونه همهی متهمان بعد از به زندان رفتن به اشتباه بودن اعمال و رفتار خود معترف هستند و چهگونه در عرض دو ماه در زندان، در شرایطی که دسترسی به رسانهها ندارند، از عقاید خود دست میکشند؟ چهگونه است که آنان حتا خواهان «برخورد با سران آشوب» میشوند؟ مسالهیی که به طور مکرر از رسانههای همسو با دولت تکرار میشود. این شبهات به شرایط سخت زندان و موارد اتفاق افتادهی نقض حقوقبشر در آن برمیگردد که برگزاری چنین دادگاه نامتعارفی را زیر سوال برده و از اهمیت حقوقی آن کاسته است. همچنین امروز بار دیگر شاهد قرائت کیفرخواست «عمومی» برای متهمان بودیم که بر مبنای موارد قانونی نبوده و چنین امری مسبوق به سابقه نیست و در قانون محلی از اعراب ندارد. کیفرخواستی که به جای داشتن جنبهی حقوقي جنبهی «سیاسی» داشته و مورد قبول حقوقدانان نیست. در این کیفرخواست بازهم از حضور میلیونها معترض به نتیجهی انتخابات که بر اساس اصل 27 قانون اساسی به خیابانها آمده بودند به «شورش خیابانی» تعبیر شده است که از موارد نقض «حقوق اساسی ملت» است. مهمترین مسالهی مطرح در زمینهی برگزاری این دادگاهها این است که چرا در این دادگاهها متهمان به جای دفاع از خود، به اعتراف علیه خود میپردازند؟همزمان با برگزاری این دادگاهها شاهد برگزاری دادگاههای دیگری هم خواهیم بود. کانون صنفی معلمان ایران خبر داده «مهندس هاشم خواستار دبیر آموزش و پرورش مشهد بدون وکیل باید در روز 26 امردادماه 1388 به شعبه ی 1 دادگاه انقلاب مشهد رفته و دفاعیهی خود را ارائه دهد.» در جنوب کشور و در جزیرهی کیش دروایش گنابادی هم در انتظار محاکمه به سر میبرند. بنابر گزارش "مجذوبان نور" «جلسهی رسيدهگي به اتهامات 6 تن از دراويش سلسلهی نعمت اللهي گنابادي از صبح سه شنبه 27 مردادماه به مدت 2 روز در شعبه دادگاه انقلاب جزيره كيش برگزار مي شود.» اين دراويش به اتهام اقدام عليه امنيت ملي از طريق تشكيل گروههاي غيرقانوني محاكمه ميشوند. اما از جنوب کشور که به سمت غرب کشور حرکت کنیم؛ شاهد تدوام کشتار مرزنشینان غرب کشور هستیم. بنابرگزارشهای مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران در روزهای گذشته «نیروهای نظامی در منطقهی سورین سقز طی تیراندازی، شهروند کردی به نام احمد قادری را زخمی کردند. در همین روز و در منطقه "بله سور" سلماس نیروهای ناجا شهروندی دیگر به نام خالد را با تیراندازی مستقیم مجروح ساختند. همچنین در روز گذشته نیز نیروهای انتظامی در محور حمزه آباد پیرانشهر با آتش گشودن به روی چند ماشین با تصور حمل کالای قاچاق موجب زخمی شدن چند تن و جان باختن شهروندی مهابادی به نام "مامه خالدی" شدند.» اما در پایتخت ایران در سایت "میدان زنان" میخوانیم «خانوادههاي جمعي از زندانيان كه همزمان با مراسم تحليف احمدینژاد در ميدان بهارستان و بازار تهران دستگير شده بودند، از صدور قرارهاي وثيقه سنگين 100 و 50 ميليون توماني براي آزادي اين بازداشت شدهگان خبر دادهاند.» در دیگر خبر از نقض حقوقبشر در منطقهی غرب کشور از "ایرنا" به نقل از رئيس كل دادگسترى در كردستان میشنویم «تعداد قابل توجهى از زندانيان كردستان زير اعدام هستند.» وی اکثریت محکومین و زندانیان این منطقه را «محکومین به مواد مخدر» اعلام کرده است. علیاکبر گروسی در مورد اجرای حکم این زندانیان گفته است «از دادستان سنندج هم خواستيم که جهت تسريع در اجراى احکام همکارى لازم را انجام دهد.» در طی سالیان اخیر بسیاری از فعالین سیاسی و مدنی کرد به اعدام محکوم شدهاند و هماکنون در زندانهای کردستان هستند.مادر هنگامه شهیدی از روزنامهنگاران بازداشت شده در دو ماه اخیر در مورد وضعیت دخترش ابراز نگرانی شدید کرده است. وی به سایت "جرس" ملاقات خود با دخترش را اینچنین شرح داده است «وقتی وی را دیدم، چندان به حال خود نبود و وقتی در آغوشاش گرفتم و به سر و پشت وی دست کشیدم، به خاطر درد ناله میکرد. به او گفتم: مقاومت کن و علیه خودت اعتراف نکن. گفت: ای بابا! اینجا قرصهایی به من میدهند که ذهنام کاملا خالی میشود و نمیتوانم به چیزی فکر کنم. وی با ترس میگفت: هر روز چند بار به سلولام میآیند و میگویند میخواهیم ببریم اعدامت کنیم.» پیشتر همسر محمد علی ابطحی نیز خبر داده بود که در ملاقات با همسرش، آقای ابطحی به وی گفته که در بازداشتگاه قرصی به او میدهند که وی را از دنیا فارغ میکند. در همین زمینه "موج سبز آزادی" نوشته «دخترهای محمدعلی ابطحی توسط بازجويان و نيروهای امنيتی به خاطر افشاگریهايی که اخيرا در مورد وضعيت جسمی و روحی پدر دربندشان کرده بودند، تحت فشار قرار دارن.» یک «منبع موثق» به این سایت گفته است که نیروهای امنیتی از دختر ابطحی خواستهاند «دادن قرص به پدر» خود را انکار کند. در غیر این صورت پدرش تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت. در خبر دیگری از زندانیان از "ساوالان سسی" میشنویم «مهندس علیرضا فرشی استاد دانشگاه و از فعالین مدنی آذربایجانی که روز ۱خرداد ۸۸ و در جریان راهپیمایی خانوادهگی در تبریز بازداشت شده بود پس از گذشت سه ماه بازداشت موقت همچنان در بازداشت به سر میبرد.»دکتر سعید شیرکوند پس از بیش از 50 روز، جعفر آقا محمدی؛ دانشجو و از فعالین حقوق مدنی آذربایجان، میرحمید حسن زاده مسئول سایت قلم، سعید نورمحمدی و زویا حسنی، دو عضو شاخه جوانان حزب مشارکت با تودیع وثیقه آزاد شدند. در مقابل جواد اسماعیلی کارگر خباز و عضو انجمن صنفی خبازان سنندج دستگیر شد. وی به قرنطینه زندان مرکزی سنندج انتقال داده شده است.
*****
دولت نگران شروع سال تحصیلی جدید
آرش محمودیان
همزمان با انتشار بیانیه اتحادیه دانشجویان قاره سبز که حملات خونین به خوابگاه دانشجویان پس از انتخابات اخیر را شدیدا سرکوب کرده است، 200 نفر از فعالین سیاسی و مدنی اعلام کردند در حمایت از حمزه غالبی دانشجوی بازداشتی و رییس شاخه جوانان مهندس موسوی روزه خواهند گرفت؛ این در حالیست که احضار گسترده دانشجویان به کمیته های انضباطی ادامه دارد، هر چند یک مقام آموزشی دانشگاه تهران گفته احضار به حراست به معنای برخورد با دانشجویان نیست.
اتحادیه دانشجویان اروپا روز گذشته طی بیانیه ای با اشاره به ناآرامی های اخیر و بازداشت های گسترده پس از انتخابات، نگرانی خود از وضعیت دانشجویان در ایران را "عمیق" توصیف کرد. در حالی که به اذعان مقامات رسمی کشور در حال حاضر حداقل شانزده دانشجو در زندان اوین به سر می برند، این اتحادیه دانشجویی به "حق اعتراضات صلح" آمیز" که حق "بنیادین" بشر است اشاره و موج حملات به خوابگاه های دانشجویی را شدیدا محکوم کرده است.
دو روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، ماموران لباس شخصی با همکاری نیروی انتظامی وارد کوی دانشگاه تهران شدند و به ضرب و شتم دانشجویان مبادرت ورزیدند؛ امری که به گفته دانشجویان این دانشگاه منجر به قتل 5 تن از دانشجویان دانشگاه تهران و دستگیری تعدادی از آنان شد.
این بیانیه که نتایح انتخابات اخیر را "بحث برانگیز" توصیف می کند خواسته خود در قبال سرکوب ها و محدودیت های حاکمیت علیه دانشجویان را چنین بیان می کندکه "بیان آزاد و اعتراضات مسالمت آمیز بایدمورد حمایت دولت و جامعه مدنی قرار گیرد."
رئیس انجمن دانشجویان اروپا هم دانشجویان را نیروی دموکراسی و پیشرفت معرفی و تاکید کرده است که دولت "در قبال جلوگیری از خشونت علیه آنهائی که حق دمکراتیک خود را برای بیان آزادانه نظرات اجرا می کنند، مسئول است".
خانم لیگیا دسا در عین حال در ادامه محکومیت رفتار دولت احمدی نژاد از اعمال خشونت برای خاموش کردن اعتراضات آرام معترضین انتقاد کرده است: "اگر کشور ایران می خواهد بعنوان یک حکومت دموکراتیک اعتبار و مقبولیتی داشته باشد باید دغدغه ها و نگرانی های دانشجویان را بشنود و نه اینکه در صدد سرکوب و خاموش کردن آنها برآید".
تمام درها برای آزادی حمزه بسته بود
بیانیه دانشجویان اروپایی در حمایت از همتایان ایرانی شان در حالی صادر شده است که 200 نفر از دوستان حمزه غالبی، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس با انتشار بیانیه ای از عزم خود برای گرفتن روزه در حمایت از حمزه خبر داده اند. این فعالان سیاسی، اجتماعی، دانشجویی و وبلاگنویس در بیانیه خود با اشاره به گذشتن بیش از 57 روز از محبوس شدن حمزه غالبی در زندان انفرادی، از بی نتیجه ماندن نامه ای که برای آزادی وی به آیت الله شاهرودی نوشته بودند ابراز تاسف کرده و نوشته اند: "به هرجا که برای آزادیش قدم می گذاریم به درهای بسته بر می خوریم."
این فعالین سیاسی و مدنی از همین روی تنها راه پیش روی برای آزادی دوستشان را "خداوند" می دانند و می افزایند: "به امید آزادی مهندس غالبی و سایر زندانیان سیاسی دست از طعام بر می داریم و روزه میگیریم و در سرسفره افطار دعایمان تنها آزادی تمام زندانیان سیاسی مخصوصا دوست و برادر عزیزمان حمزه غالبی خواهد بود."
احضار 40 دانشجو به کمیته انضباطی
در خبری دیگر پایگاه اینترنتی دانشجویان پلی تکنیک، از احضار دست کم چهل نفر از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به کمیته انضباطی خبر داده است. از آنجا که احضار دانشجویان به کمیته های انضباطی همزمان با نزدیکی آغاز سال تحصیلی شدت گرفته است، ناظران سیاسی بر این باورند که دولت نگران است با شروع سال، دانشجویان موج جدیدی از اعتراضات را ترتیب دهند. از همین رو حتی خبرهایی مبنی بر احتمال تعطیل شدن دانشگاه های کشور در ترم نخست سال تحصیلی منتشر شد که البته شورای انقلاب فرهنگی آن را تکذیب کرد. اتهامات دانشجویان دانشگاه رازی "اخلال در نظم" و "تخریب اموال عمومی دانشگاه" عنوان شده است. برخی از دانشجویان احضار شده همچون اشکان مسیبیان، سیامن غیاثی، میلاد غلامی، شکوه احمدی پیشتر نیز سابقه احضار به کمیته انضباطی این دانشگاه را داشته اند.
افت پژوهشی تنها دغدغه فرهاد رهبر
اما همزمان با انعکاس خبری در مورد احضار دانشجویان دانشگاه تهران به حراست این دانشگاه به جرم سر دادن شعار الله اکبر، معاون دانشجویی این دانشگاه به تکذیب برخورد با دانشجویان تکبیر گوی پرداخته و به خبرگزاری مهر گفته است: "برخورد انضباطی با دانشجویان دختر ساکن کوی فاطمیه را تکذیب می کنم."
این در حالی است که سید مهدی قمصری با تفسیری متفاوت گفته است تذکر مسئولان حراست به دانشجویان را نمی توان به حساب "برخورد" گذاشت.
در حالی که مسئولان دانشگاه تهران و در راس آن ها فرهاد رهبر به دلیل اجازه وی برای حضور نیروهای انتظامی و شبه نظامی به داخل دانشگاه تهران و بازداشت دانشجویان این دانشگاه با انتقاد شدید دانشجویان دانشگاه تهران مواجه هستند، این مقام آموزشی در اظهاراتی مداراجویانه تصریح کرده است: "تلاش دانشگاه تهران بر این بوده که پرونده های دانشجویان در ساز و کار دانشجویی قرار گیرند تا در آینده به عنوان مجرم و آشوبگر به آنها نگریسته نشود."
فرهاد رهبر در جلسه شورای دانشگاه تهران در واکنش به ضرب شتم شدید دانشجویان و بازداشت اساتید و دانشجویان این دانشگاه، تنها دغدغه خود را افت "پژوهشی" این دانشگاه بیان کرده است: "رسالت علمی وظیفه اصلی دانشگاه تهران است لذا نباید اجازه دهیم مسائل دیگر باعث ایجاد افت مسائل علمی و پژوهشی در دانشگاه شود."
دولت نگران شروع سال تحصیلی جدید
آرش محمودیان
همزمان با انتشار بیانیه اتحادیه دانشجویان قاره سبز که حملات خونین به خوابگاه دانشجویان پس از انتخابات اخیر را شدیدا سرکوب کرده است، 200 نفر از فعالین سیاسی و مدنی اعلام کردند در حمایت از حمزه غالبی دانشجوی بازداشتی و رییس شاخه جوانان مهندس موسوی روزه خواهند گرفت؛ این در حالیست که احضار گسترده دانشجویان به کمیته های انضباطی ادامه دارد، هر چند یک مقام آموزشی دانشگاه تهران گفته احضار به حراست به معنای برخورد با دانشجویان نیست.
اتحادیه دانشجویان اروپا روز گذشته طی بیانیه ای با اشاره به ناآرامی های اخیر و بازداشت های گسترده پس از انتخابات، نگرانی خود از وضعیت دانشجویان در ایران را "عمیق" توصیف کرد. در حالی که به اذعان مقامات رسمی کشور در حال حاضر حداقل شانزده دانشجو در زندان اوین به سر می برند، این اتحادیه دانشجویی به "حق اعتراضات صلح" آمیز" که حق "بنیادین" بشر است اشاره و موج حملات به خوابگاه های دانشجویی را شدیدا محکوم کرده است.
دو روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، ماموران لباس شخصی با همکاری نیروی انتظامی وارد کوی دانشگاه تهران شدند و به ضرب و شتم دانشجویان مبادرت ورزیدند؛ امری که به گفته دانشجویان این دانشگاه منجر به قتل 5 تن از دانشجویان دانشگاه تهران و دستگیری تعدادی از آنان شد.
این بیانیه که نتایح انتخابات اخیر را "بحث برانگیز" توصیف می کند خواسته خود در قبال سرکوب ها و محدودیت های حاکمیت علیه دانشجویان را چنین بیان می کندکه "بیان آزاد و اعتراضات مسالمت آمیز بایدمورد حمایت دولت و جامعه مدنی قرار گیرد."
رئیس انجمن دانشجویان اروپا هم دانشجویان را نیروی دموکراسی و پیشرفت معرفی و تاکید کرده است که دولت "در قبال جلوگیری از خشونت علیه آنهائی که حق دمکراتیک خود را برای بیان آزادانه نظرات اجرا می کنند، مسئول است".
خانم لیگیا دسا در عین حال در ادامه محکومیت رفتار دولت احمدی نژاد از اعمال خشونت برای خاموش کردن اعتراضات آرام معترضین انتقاد کرده است: "اگر کشور ایران می خواهد بعنوان یک حکومت دموکراتیک اعتبار و مقبولیتی داشته باشد باید دغدغه ها و نگرانی های دانشجویان را بشنود و نه اینکه در صدد سرکوب و خاموش کردن آنها برآید".
تمام درها برای آزادی حمزه بسته بود
بیانیه دانشجویان اروپایی در حمایت از همتایان ایرانی شان در حالی صادر شده است که 200 نفر از دوستان حمزه غالبی، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس با انتشار بیانیه ای از عزم خود برای گرفتن روزه در حمایت از حمزه خبر داده اند. این فعالان سیاسی، اجتماعی، دانشجویی و وبلاگنویس در بیانیه خود با اشاره به گذشتن بیش از 57 روز از محبوس شدن حمزه غالبی در زندان انفرادی، از بی نتیجه ماندن نامه ای که برای آزادی وی به آیت الله شاهرودی نوشته بودند ابراز تاسف کرده و نوشته اند: "به هرجا که برای آزادیش قدم می گذاریم به درهای بسته بر می خوریم."
این فعالین سیاسی و مدنی از همین روی تنها راه پیش روی برای آزادی دوستشان را "خداوند" می دانند و می افزایند: "به امید آزادی مهندس غالبی و سایر زندانیان سیاسی دست از طعام بر می داریم و روزه میگیریم و در سرسفره افطار دعایمان تنها آزادی تمام زندانیان سیاسی مخصوصا دوست و برادر عزیزمان حمزه غالبی خواهد بود."
احضار 40 دانشجو به کمیته انضباطی
در خبری دیگر پایگاه اینترنتی دانشجویان پلی تکنیک، از احضار دست کم چهل نفر از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به کمیته انضباطی خبر داده است. از آنجا که احضار دانشجویان به کمیته های انضباطی همزمان با نزدیکی آغاز سال تحصیلی شدت گرفته است، ناظران سیاسی بر این باورند که دولت نگران است با شروع سال، دانشجویان موج جدیدی از اعتراضات را ترتیب دهند. از همین رو حتی خبرهایی مبنی بر احتمال تعطیل شدن دانشگاه های کشور در ترم نخست سال تحصیلی منتشر شد که البته شورای انقلاب فرهنگی آن را تکذیب کرد. اتهامات دانشجویان دانشگاه رازی "اخلال در نظم" و "تخریب اموال عمومی دانشگاه" عنوان شده است. برخی از دانشجویان احضار شده همچون اشکان مسیبیان، سیامن غیاثی، میلاد غلامی، شکوه احمدی پیشتر نیز سابقه احضار به کمیته انضباطی این دانشگاه را داشته اند.
افت پژوهشی تنها دغدغه فرهاد رهبر
اما همزمان با انعکاس خبری در مورد احضار دانشجویان دانشگاه تهران به حراست این دانشگاه به جرم سر دادن شعار الله اکبر، معاون دانشجویی این دانشگاه به تکذیب برخورد با دانشجویان تکبیر گوی پرداخته و به خبرگزاری مهر گفته است: "برخورد انضباطی با دانشجویان دختر ساکن کوی فاطمیه را تکذیب می کنم."
این در حالی است که سید مهدی قمصری با تفسیری متفاوت گفته است تذکر مسئولان حراست به دانشجویان را نمی توان به حساب "برخورد" گذاشت.
در حالی که مسئولان دانشگاه تهران و در راس آن ها فرهاد رهبر به دلیل اجازه وی برای حضور نیروهای انتظامی و شبه نظامی به داخل دانشگاه تهران و بازداشت دانشجویان این دانشگاه با انتقاد شدید دانشجویان دانشگاه تهران مواجه هستند، این مقام آموزشی در اظهاراتی مداراجویانه تصریح کرده است: "تلاش دانشگاه تهران بر این بوده که پرونده های دانشجویان در ساز و کار دانشجویی قرار گیرند تا در آینده به عنوان مجرم و آشوبگر به آنها نگریسته نشود."
فرهاد رهبر در جلسه شورای دانشگاه تهران در واکنش به ضرب شتم شدید دانشجویان و بازداشت اساتید و دانشجویان این دانشگاه، تنها دغدغه خود را افت "پژوهشی" این دانشگاه بیان کرده است: "رسالت علمی وظیفه اصلی دانشگاه تهران است لذا نباید اجازه دهیم مسائل دیگر باعث ایجاد افت مسائل علمی و پژوهشی در دانشگاه شود."
*****
رفتارهاي پس از انتخابات سلامت جامعه را تهديد مي کند
رفتارهاي پس از انتخابات سلامت جامعه را تهديد مي کند
بيانيه گروهي از استادان دانشگاه و پزشکان برجسته کشور - خبری که تا سه یا چهار ساعت دیگر در روزنامه اعتماد انتشار خواهد یافت:
121 نفر از استادان دانشگاه و پزشکان برجسته کشور با انتشار بيانيه يي درباره سلامت جسماني، رواني، اجتماعي و معنوي جامعه در پي حوادث اخير ابراز نگراني کردند. امضاکنندگان اين بيانيه که در ميان آنها نام پزشکان و جراحان صاحب نام و حاذق کشور به چشم مي خورد، از رفتارهايي که پس از انتخابات رياست جمهوري دهم منجر به تهديد سلامت جامعه شده است، گلايه کرده و خواستار جبران لطمات رواني و جسماني وارد شده به شهروندان شده اند. آنها با تکيه بر دانش علمي و تجربه خود راهکار جبران آسيب ها را شناسايي و محاکمه عاملان حوادث اخير، عدم پخش دادگاه ها از تلويزيون، توقف دستگيري ها و آزادي هرچه سريع تر زندانيان وقايع پس از انتخابات عنوان کردند. در اين بيانيه که به جز امضاي 121 استاد دانشگاه و پزشکان کشور، مورد حمايت جمع ديگري از دانشگاهيان قرار گرفته، چنين آمده است؛ «نظر به اهميت و نقش بي نظير انسان سالم در تامين توسعه پايدار و عادلانه در کشور بي شک اگر اين سرمايه انساني و اجتماعي ناديده گرفته شود و يا کم انگاشته شود شيرازه نظام ملي در معرض آسيب و تهديد جدي قرار خواهد گرفت. ملت فهيم و معزز ايران روز جمعه بيست ودوم خردادماه 88 فارغ از تعلقات و گرايش هاي فکري و سياسي، صرفاً با استناد به ضرورت بهره گيري از حقوق شهروندي شان براي تعيين سرنوشت اجتماعي و سياسي کشور با شور و شوقي وصف ناپذير در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري مشارکت جسته و قدرت ملي ايران را در عرصه بين المللي نشان دادند. مردم هوشمند ما با حضور شکوهمند خويش در اين انتخابات به تکليف شهروندي عمل کرده و صبغه جمهوريت نظام سياسي کشور را بيش از پيش تقويت نمودند. به يقين اين اميد نيز در رخسار ملت مشهود بود که به سياق سابق خواهان پاسداري از آراي خود هستند و بر آنند که دستاورد حضورشان آنان را در رسيدن به جامعه يي آزاد ياري رساند. با اظهار تاسف از حوادث غمباري که به موجب ضعف تدبير و خروج از انصاف و داد در تامين حقوق حقه بخش عظيمي از راي دهندگان رخ داد، متاسفانه شاهد آن هستيم که شيريني مشارکت فوج فوج آحاد قشرها و گروه هاي اجتماعي در انتخابات دوره دهم رياست جمهوري به کام همه اعم از مردم و مسوولان تلخ شد. رفتار مسوولان و برخي از افراد و گروه هاي غيررسمي، سبب توهين به حرمت منتقدان و معترضان شد و در بسياري از موارد، آسيب هاي جسماني و رواني شهروندان را در پي داشت و سلامت مردم را به مخاطره افکند. امضاکنندگان اين بيانيه به سبب دانش خود در حوزه پزشکي، به شدت نگران لطماتي هستند که به سلامت جسماني، رواني، اجتماعي و معنوي شهروندان و جامعه وارد مي شود. بلاشک علاوه بر بازداشت شدگان معترض که در معرض برخوردهاي فيزيکي و روحي قرار مي گيرند، ساير مردم نيز به موجب حس محبت به هموطنان دچار آسيب رواني و اجتماعي مي شوند. چگونه مي توان به دنبال بسيج همه امکانات، ظرفيت ها و قابليت ها براي جامه عمل پوشاندن و تحقق توسعه و عدالت بود ليکن از بديهي ترين لوازم آن که حضور انسان سالم در جامعه سالم است چشم پوشي نمود؟نگارندگان اين بيانيه هر يک عضوي از جامعه پزشکي و دانشگاهي کشور بوده و دغدغه حفظ سلامت همه جانبه اهالي اين مرز و بوم را دارند. اسامي امضاکنندگان اين بيانيه به شرح زير است:
«دکتر رضا ملک زاده، دکتر علي نوبخت، دکتر سيدعلي ملک حسيني، دکتر حسن عارفي، دکتر مسلم بهادري، دکتر مصطفي معين، دکتر بهروز برومند، دکتر مسعود کنزي، دکتر احمدعلي نوربالا، دکتر محمدرضا ظفرقندي، دکتر محمدحسين ماندگار، دکتر اصغر آقامحمدي، دکتر بهزاد آرمين، دکتر علي امامي ميبدي، دکتر غلامرضا انصاري، دکتر فرساد ايماني، دکتر حسن ارگاني، دکتر محمدعلي بيطرف، دکتر فرهاد بي نياز، دکتر حسين بنازاده، دکتر مليحه برازنده، دکتر علي پورفتح الله، دکتر علي جوادزاده، دکتر کوروش جعفريان، دکتر انوشه حقيقي، دکتر رضا فريدحسيني، دکتر جمشيد حاجتي، دکتر مرتضي خسروآبادي، دکتر مرتضي خيرآبادي، دکتر عبدالرضا شيخ رضايي، دکتر اصغر راميار، دکتر جهانگير رافت، دکتر هادي روزبه، دکتر علي حاج زينعلي، دکتر فريدون سيامک نژاد، دکتر ميرمصطفي سادات، دکتر عباس سليماني، دکتر رسول ميرشريفي، دکتر کاظم آشفته، دکتر ابوالقاسم اباسهل، دکتر زهرا احمدي نژاد، دکتر مصطفي آقامحمدي، دکتر رحيم آقازاده، دکتر حسين برادران، دکتر محمد بيات، دکتر حسين علي بخشي، دکتر فرشته بقايي، دکتر مرتضي تقوي، دکتر سيدعلي جزايري، دکتر محمدمهدي حفيظي، دکتر ايرج حريرچي، دکتر اکبر حسيني، دکتر سيدمحمدرضا خاتمي، دکتر محمدرضا خواجوي، دکتر شهاب دولتشاهي، دکتر خسرو رهبر، دکتر احمدرضا روفيگري، دکتر هوشنگ اميررسولي، دکتر علي زماني، دکتر سعيد سمنانيان، دکتر جواد سليمي، دکتر علي کاظمي سعيد، دکتر مجتبي سالاري فر، دکتر صديقه شمس، دکتر علي شکوري راد، دکتر شهبازخاني، دکتر ابوالفضل شجاعي فر، دکتر محمدعلي صحرائيان، دکتر عباس صابري، دکتر سياوش صحت، دکتر محمد طائب پور، دکتر علوي، دکتر جمشيد عليزاده، دکتر هادي غفراني، دکتر سهيل فدايي، دکتر جعفر فره وش، دکتر حسين فروتن، دکتر سيدمحمد قدسي، دکتر زرين تاج کيهاني دوست، دکتر عباس کبريايي زاده، دکتر مرتضي کلهر، دکتر کلاني، دکتر ليلي کوچک زاده، دکتر محمدصالح گنجويان، دکتر مجتبي ميري، دکتر مجيد معيني، دکتر محمود معتمدي، دکتر افلاطون مهرآئين، دکتر داود منادي زاده، دکتر محمدرضا نيکوبخت، دکتر اتابک نجفي، دکتر شاکري، دکتر محمد شيراني، دکتر کوروش شهبازي، دکتر محمدعلي صديقي گيلاني، دکتر سعيد صادقيان، دکتر وحيد ضيايي، دکتر محمدرضا عباسي، دکتر عزت الله عبدي، دکتر محبوبه حاج عبدالباقي، دکتر حسين فائزي پور، دکتر فيروز فصيحي، دکتر عليرضا فرزاد، دکتر حسين قليچ نيا، دکتر عسگر قرباني، دکتر عليرضا کريمي يزدي، دکتر محمد کاخکي، دکتر رضا رئيس کرمي، دکتر کريميان، دکتر ابراهيم کسائيان، دکتر محمدقاسم محسني، دکتر علي ميرمظفري، دکتر عليرضا مفيد، دکتر مجتبي مجتهدزاده، دکتر فريدون معماري، دکتر رسول ميرشريفي، دکتر ايرج نجفي، دکتر منصور نصيري کاشاني، دکتر فرهاد واعظ زاده، دکتر محمدرضا يزدان خواه، دکتر علي يعقوبي و تعداد کثيري از امضاي همکاران ارجمند.»
*****
از میان ایمیل های رسیده تا این لحظه (ساعت 3 بامداد دوشنبه)
سپاهی که پاسدار جنایت شد
نوشابه امیری
خواننده ای تیتر مقاله بعدی ام را چنین پیشنهاد کرده است: "از یدالله تا هاله."عنوان خوبی برای نوشتن از هاله سحابی و یدالله سحابی؛ کسانی که نام شان بامهر وطن و آرزوی سربلندی آن گره خورده است.در ذهن خویش با این موضوع کلنجار می روم که سرعت حوادث، تیتر دیگری پیش رویم می گذارد: سپاهی که پاسدار جنایت شد. سپاهی که یک سردار ش حکم تجاوز به فرزندان این مملکت را صادر می کند و دیگر سردارش، در جایی که قرارست خانه ملت باشد، این تجاوز را "کذب محض" می خواند.سپاه پاسداران.
بارها شنیده و خوانده ایم که سپاه پاسداران برای پاسداری از آرمان های انقلاب اسلامی و دفاع از آن در برابر دشمنان شکل گرفت.آیآ چنین است؟ بعد از 30 سال، این سپاه و فرزند بلافصل آن، بسیج، در کجا ایستاده اند؟ همان جا که سردار داود کریمی، سردار همت، سردار باکری، سردار جهان آرا و شهید حسین فهمیده ایستاده بودند؟ این سپاه از آرمان های انقلاب دفاع می کند و در برابر دشمنان آن ایستاده؟ این سپاه حافظ منافع ایران است؟ این سپاه، تکیه گاه مردم ایران در برابر تهاجم بیگانه است؟ ...
یافتن پاسخ، دشوار نیست، آن هم درست در روزی که سه زندانی اوین را[از بند های تحت اختیار سپاه] به جرم آنکه جای زخم های خویش، به نمایندگان مجلس نشان داده اند، به جایی برده اند که قرارست به جای باز پس دهی رای، "حامله" شان کنند! درست در روزی که یک زن خبرنگار جوان را که اتفاقا همیشه الگوی حجاب برتر ـ چادر ـ بوده، سه بار به زیر طناب داربرده و نیمه جان باز گردانده اند. و درست در روزی که دادگاه نمایشی آقایان، با کیفرخواست بوزینه هایی روی صحنه رفته که سیلی نخورده، حامله شده اند وبه "کمپ" آقایان پیوسته اند.
یافتن پاسخ، دشوار نیست؛ آن هم درست در روزی که ماموران سپاه[ در مراکز تحت امر سردار احمدی و سردار رادان]دست در دست برادران عرب شان، بالا و پایین بچه های ما راـ نه یک بار و دوبار که 20 بار در یک هفته ـ یکی کرده اند.درست در روزهایی که برادری پاسدار، برای هزارمین بار از زن روزنامه نگاری پرسیده است:با ابطحی و میردامادی چه رابطه ای داشتی؟ و با لحنی مشمئز کننده افزوده: از عقب یا جلو!
چه باید گفت که ماهیت این سپاه روشن شود؟ به من نگویید که نیروهای صادق هم در این سپاه هستند! کجایند اینها که صدایشان را نمی شنویم؟ ما یادمان نرفته همافران ارتشی راکه در حضور آقای خمینی، به خبردار ایستادند و عکس هاشان، ضربه مهلکی به پیکر حکومت پیشین زد.ما هنوز آن اندازه پیرنشده ایم که چهره نظامیانی را که از پادگان ها می گریختند و به مردم می پیوستند فراموش کرده باشیم.کجایند نیروهای صادق سپاه و بسیج؟ تعدادی را گرفته و دربند کرده اند؛ بقیه این جمع میلیونی کجا هستند؟ از پس چشمی سلول ها، پاره شدن مقعد و دهانه رحم فرزندان ما را می نگرند؟ نکند لب می گزند برادران؟ نکند روی بر می گردانند توبه کنان و استغفرالله می گویند و دیگر هیچ!
نه آقایان!سپاهیان! بسیجیان! جنایات امروز سپاه به پای همه شما نوشته می شود؛ همه شما که ما صدایتان را نشنیده ایم.خانم مرکل، رهبر آلمان، روزی به صراحت گفت:ما تا روزی که از ایران صدای دیگری نشنویم، راهی جز گوش سپردن به آقای احمدی نژاد، به عنوان منتخب آن کشور نداریم. هم حق با او بود هم نبود. پچ پچ در خانه و سر سپردن به ستم در آشکار، به جایی نمی رسد. امروز اما خانم مرکل، صدای مردم مارا شنیده ست؛ صدای شما کی بر می خیزد که در خفا می گویید سپاه با این کارها مخالف است؟
باید سرتان را ازاین شرم بر خاک بگذارید و بمیرید که امروز سپاهی و مزدور عرب در زندان های تحت امر سرداران سپاه، با فرزندان میهن ما همان می کنند که روزی ارتشیان بعثی در خطه خوزستان. آن روز زنان ما می گریختند تا اسیر سرباز بعثی نشوند، که اگر می شدند، سرو کارشان با اعضای گروهانی بود مدت ها زن ندیده. امروز پسران و دختران ما، سرو کارشان با سپاهیان انقلاب و بسیجیان و مزدوران عربی ست که آنان را لخت می کنند، روی هم می اندازند و می گویند به مادران تان فحش دهید. بعد هم یکی یکی آنان را می برندو نه یک بار و دو بار و سه بار که 20 بار مورد تجاوز قرار می دهند و چرک تن شان می ماند روی تن نازک فرزندان ما که نمی دانند با این عفونت چه کنند.
بله؛ این سپاه و فرزند بلافصلش، امروز پاسدار جنایت است؛ برای بودن در قدرت و به توبره کشیدن خاک ایران، هم با مزدور عرب و هم روس ودکا خور، متحدست.این سپاه، لکه ننگ است و هر که سپاهی ست و جزاین می اندیشد، اگر هنوز در سپاه هست و صدایش در نیامده، شریک این جرم ست و رفیق این قافله.
امروز جرم هر سپاهی و هر بسیجی، درست همپای جرم آقای خامنه ای، فرمانده کل قواست که می داند با فرزندان ما در زندان ها چه می کنند، اماقدرت و قدرت خواهی چشم و گوشش را چنان بسته که صدایش در نمی آید جز در دفاع از متجاوز.
این چنین است که از یدالله تا هاله را نمی نویسم؛ اگر چه قلبم با آنها می زند و نام شان، ایرانی پاک، مهربان و شرافتمند را به یادم می آورد.اما چه کنیم که اندازه جنایت در میهن مان چنان بالا گرفته که تنها راه گفتن از هاله ها و یدالله ها، افشا کردن احمدی نژاد ها، محصولی ها، لاریجانی ها، احمدی مقدم ها و رادان هاست. ما فرصت تجلیل از یدالله و هاله را خواهیم داشت؛ آن روز می رسد اما پیش از آن، تا می توانیم باید از سپاه و سپاهیانی بگوییم که با دهان های باز و زیپ های باز، به هتک حرمت مردمان میهن ما برخاسته اند. سپاه و سپاهیانی که به قصد دفاع از میهن ما به میدان آمدند و دست در دست دشمنان، به پاره کردن پرده بکارت دختران ما در زندان ها رسیدند. سپاه پاسدار جنایت. هر که از این سپاه نیست، حتما راهی می یابد برای آنکه صدایش را بشنویم؛ اگر فرزندان ما کشته می شوند و باز می ایستند، سپاه پاسدار انقلاب و ایران نیز، حتما راهیش هست.
نوشابه امیری
خواننده ای تیتر مقاله بعدی ام را چنین پیشنهاد کرده است: "از یدالله تا هاله."عنوان خوبی برای نوشتن از هاله سحابی و یدالله سحابی؛ کسانی که نام شان بامهر وطن و آرزوی سربلندی آن گره خورده است.در ذهن خویش با این موضوع کلنجار می روم که سرعت حوادث، تیتر دیگری پیش رویم می گذارد: سپاهی که پاسدار جنایت شد. سپاهی که یک سردار ش حکم تجاوز به فرزندان این مملکت را صادر می کند و دیگر سردارش، در جایی که قرارست خانه ملت باشد، این تجاوز را "کذب محض" می خواند.سپاه پاسداران.
بارها شنیده و خوانده ایم که سپاه پاسداران برای پاسداری از آرمان های انقلاب اسلامی و دفاع از آن در برابر دشمنان شکل گرفت.آیآ چنین است؟ بعد از 30 سال، این سپاه و فرزند بلافصل آن، بسیج، در کجا ایستاده اند؟ همان جا که سردار داود کریمی، سردار همت، سردار باکری، سردار جهان آرا و شهید حسین فهمیده ایستاده بودند؟ این سپاه از آرمان های انقلاب دفاع می کند و در برابر دشمنان آن ایستاده؟ این سپاه حافظ منافع ایران است؟ این سپاه، تکیه گاه مردم ایران در برابر تهاجم بیگانه است؟ ...
یافتن پاسخ، دشوار نیست، آن هم درست در روزی که سه زندانی اوین را[از بند های تحت اختیار سپاه] به جرم آنکه جای زخم های خویش، به نمایندگان مجلس نشان داده اند، به جایی برده اند که قرارست به جای باز پس دهی رای، "حامله" شان کنند! درست در روزی که یک زن خبرنگار جوان را که اتفاقا همیشه الگوی حجاب برتر ـ چادر ـ بوده، سه بار به زیر طناب داربرده و نیمه جان باز گردانده اند. و درست در روزی که دادگاه نمایشی آقایان، با کیفرخواست بوزینه هایی روی صحنه رفته که سیلی نخورده، حامله شده اند وبه "کمپ" آقایان پیوسته اند.
یافتن پاسخ، دشوار نیست؛ آن هم درست در روزی که ماموران سپاه[ در مراکز تحت امر سردار احمدی و سردار رادان]دست در دست برادران عرب شان، بالا و پایین بچه های ما راـ نه یک بار و دوبار که 20 بار در یک هفته ـ یکی کرده اند.درست در روزهایی که برادری پاسدار، برای هزارمین بار از زن روزنامه نگاری پرسیده است:با ابطحی و میردامادی چه رابطه ای داشتی؟ و با لحنی مشمئز کننده افزوده: از عقب یا جلو!
چه باید گفت که ماهیت این سپاه روشن شود؟ به من نگویید که نیروهای صادق هم در این سپاه هستند! کجایند اینها که صدایشان را نمی شنویم؟ ما یادمان نرفته همافران ارتشی راکه در حضور آقای خمینی، به خبردار ایستادند و عکس هاشان، ضربه مهلکی به پیکر حکومت پیشین زد.ما هنوز آن اندازه پیرنشده ایم که چهره نظامیانی را که از پادگان ها می گریختند و به مردم می پیوستند فراموش کرده باشیم.کجایند نیروهای صادق سپاه و بسیج؟ تعدادی را گرفته و دربند کرده اند؛ بقیه این جمع میلیونی کجا هستند؟ از پس چشمی سلول ها، پاره شدن مقعد و دهانه رحم فرزندان ما را می نگرند؟ نکند لب می گزند برادران؟ نکند روی بر می گردانند توبه کنان و استغفرالله می گویند و دیگر هیچ!
نه آقایان!سپاهیان! بسیجیان! جنایات امروز سپاه به پای همه شما نوشته می شود؛ همه شما که ما صدایتان را نشنیده ایم.خانم مرکل، رهبر آلمان، روزی به صراحت گفت:ما تا روزی که از ایران صدای دیگری نشنویم، راهی جز گوش سپردن به آقای احمدی نژاد، به عنوان منتخب آن کشور نداریم. هم حق با او بود هم نبود. پچ پچ در خانه و سر سپردن به ستم در آشکار، به جایی نمی رسد. امروز اما خانم مرکل، صدای مردم مارا شنیده ست؛ صدای شما کی بر می خیزد که در خفا می گویید سپاه با این کارها مخالف است؟
باید سرتان را ازاین شرم بر خاک بگذارید و بمیرید که امروز سپاهی و مزدور عرب در زندان های تحت امر سرداران سپاه، با فرزندان میهن ما همان می کنند که روزی ارتشیان بعثی در خطه خوزستان. آن روز زنان ما می گریختند تا اسیر سرباز بعثی نشوند، که اگر می شدند، سرو کارشان با اعضای گروهانی بود مدت ها زن ندیده. امروز پسران و دختران ما، سرو کارشان با سپاهیان انقلاب و بسیجیان و مزدوران عربی ست که آنان را لخت می کنند، روی هم می اندازند و می گویند به مادران تان فحش دهید. بعد هم یکی یکی آنان را می برندو نه یک بار و دو بار و سه بار که 20 بار مورد تجاوز قرار می دهند و چرک تن شان می ماند روی تن نازک فرزندان ما که نمی دانند با این عفونت چه کنند.
بله؛ این سپاه و فرزند بلافصلش، امروز پاسدار جنایت است؛ برای بودن در قدرت و به توبره کشیدن خاک ایران، هم با مزدور عرب و هم روس ودکا خور، متحدست.این سپاه، لکه ننگ است و هر که سپاهی ست و جزاین می اندیشد، اگر هنوز در سپاه هست و صدایش در نیامده، شریک این جرم ست و رفیق این قافله.
امروز جرم هر سپاهی و هر بسیجی، درست همپای جرم آقای خامنه ای، فرمانده کل قواست که می داند با فرزندان ما در زندان ها چه می کنند، اماقدرت و قدرت خواهی چشم و گوشش را چنان بسته که صدایش در نمی آید جز در دفاع از متجاوز.
این چنین است که از یدالله تا هاله را نمی نویسم؛ اگر چه قلبم با آنها می زند و نام شان، ایرانی پاک، مهربان و شرافتمند را به یادم می آورد.اما چه کنیم که اندازه جنایت در میهن مان چنان بالا گرفته که تنها راه گفتن از هاله ها و یدالله ها، افشا کردن احمدی نژاد ها، محصولی ها، لاریجانی ها، احمدی مقدم ها و رادان هاست. ما فرصت تجلیل از یدالله و هاله را خواهیم داشت؛ آن روز می رسد اما پیش از آن، تا می توانیم باید از سپاه و سپاهیانی بگوییم که با دهان های باز و زیپ های باز، به هتک حرمت مردمان میهن ما برخاسته اند. سپاه و سپاهیانی که به قصد دفاع از میهن ما به میدان آمدند و دست در دست دشمنان، به پاره کردن پرده بکارت دختران ما در زندان ها رسیدند. سپاه پاسدار جنایت. هر که از این سپاه نیست، حتما راهی می یابد برای آنکه صدایش را بشنویم؛ اگر فرزندان ما کشته می شوند و باز می ایستند، سپاه پاسدار انقلاب و ایران نیز، حتما راهیش هست.
*****
بسکتبال مردان آسیا - چین
تیم ملی بسکتبال ایران قهرمان آسیا شد
ایران با پیروزی قاطع مقابل چین به عنوان قهرمانی بیست و پنجمین دوره رقابت های بسکتبال جام ملت های آسیا دست پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، دیدار نهایی بیست و پنجمین دوره مسابقات بسکتبال قهرمانی جام ملتهای آسیا امروز یکشنبه در سالن تیانجین چین میان تنها تیمهای بدون باخت این دوره از مسابقات برگزار شد.
در این دیدار ایران موفق شد با نتیجه 70-52 مقابل چین میزبان مسابقات به برتری برسد و از عنوان قهرمانی خود در این رقابت ها دفاع کند.
بسکتبالیست های ایران و چین در حالی برگزارکننده دیدار نهایی مسابقات 2009 قهرمانی مردان آسیا بودند که روز گذشته (شنبه) به واسطه شکست تیم های اردن ولبنان در مرحله نیمه نهایی سهمیه پیکارهای جهانی 2010 ترکیه را از آن خود کرده بودند. امروز نیز در مرحله رده بندی این رقابت ها تیم ملی بسکتبال اردن با شکست 80 بر 66 لبنان به عنوان سومی آسیا دست یافت و راهی رقابت های جهانی شد.
فینال بیست و پنجمین دوره مسابقات قهرمانی مردان آسیا در حالی انجام شد که پیش از این بسکتبال ایران 12 دوره حضور در این مسابقات را تجربه کرده بود و تنها یک بار موفق به کسب مدال آن هم به رنگ طلا شده بود. تیم ملی بسکتبال ایران نخستین مدال آسیایی خود را در دوره پیشین این مسابقات به دست آورد در حالی که چینی ها با پیروزی در دیدار نهایی مسابقات سال 1977 به اولین مدال خود دست یافتند و پس از آن هم 15 بار دیگر در رقابت های قهرمانی آسیا مدال آور شدند تا در مجموع با 14 مدال طلا و 2 مدال برنز پرافتخارترین تیم آسیا باشند.
تیم ملی بسکتبال ایران قهرمان آسیا شد
ایران با پیروزی قاطع مقابل چین به عنوان قهرمانی بیست و پنجمین دوره رقابت های بسکتبال جام ملت های آسیا دست پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، دیدار نهایی بیست و پنجمین دوره مسابقات بسکتبال قهرمانی جام ملتهای آسیا امروز یکشنبه در سالن تیانجین چین میان تنها تیمهای بدون باخت این دوره از مسابقات برگزار شد.
در این دیدار ایران موفق شد با نتیجه 70-52 مقابل چین میزبان مسابقات به برتری برسد و از عنوان قهرمانی خود در این رقابت ها دفاع کند.
بسکتبالیست های ایران و چین در حالی برگزارکننده دیدار نهایی مسابقات 2009 قهرمانی مردان آسیا بودند که روز گذشته (شنبه) به واسطه شکست تیم های اردن ولبنان در مرحله نیمه نهایی سهمیه پیکارهای جهانی 2010 ترکیه را از آن خود کرده بودند. امروز نیز در مرحله رده بندی این رقابت ها تیم ملی بسکتبال اردن با شکست 80 بر 66 لبنان به عنوان سومی آسیا دست یافت و راهی رقابت های جهانی شد.
فینال بیست و پنجمین دوره مسابقات قهرمانی مردان آسیا در حالی انجام شد که پیش از این بسکتبال ایران 12 دوره حضور در این مسابقات را تجربه کرده بود و تنها یک بار موفق به کسب مدال آن هم به رنگ طلا شده بود. تیم ملی بسکتبال ایران نخستین مدال آسیایی خود را در دوره پیشین این مسابقات به دست آورد در حالی که چینی ها با پیروزی در دیدار نهایی مسابقات سال 1977 به اولین مدال خود دست یافتند و پس از آن هم 15 بار دیگر در رقابت های قهرمانی آسیا مدال آور شدند تا در مجموع با 14 مدال طلا و 2 مدال برنز پرافتخارترین تیم آسیا باشند.
*****
هكشدن سايت آيتالله دستغيب
سايت شخصي آيتالله عليمحمد دستغيب، نماينده استان فارس در مجلس خبرگان رهبري از سوي خرابكاران اينترنتي هك شد. اين اقدام پس از آن صورت گرفت كه دستغيب خواستار تشكيل جلسه مجلس خبرگان رهبري براي دعوت از ميرحسين موسوي و كروبي و دلجويي از معترضان انتخاباتي شد. وي چندي پيش نيز با انتشار نامهاي از انتشار بيانيهاي بدون امضاي منتسب به مجلس خبرگان انتقاد كرده و خواستار عذرخواهي صادركنندگانآن شده بود. در اين بيانيه از مواضع اكبر هاشميرفسنجاني، رئيس مجلس خبرگان هم بهطور تلويحي انتقاد شده است.
*****
تعیین اعضای کابینه کودتا
وزارت ارشاد؛ از ده نمکی تا ثمره هاشمی
امید آزاد
پس از گذشت شصت وسه روزاز انتخابات ریاست جمهوری واتفاقات پس ازآن، و در حالیکه همچنان فضای عمومی جامعه متشنج است، محمود احمدی نژاد به معرفی و انتخاب کابینه دولت کودتا پرداخته است؛آنهم در حالیکه از یک سومجلسیان، دولت را متهم به بی اعتنایی به رای مجلس می کنند و از سوی دیگراحمدی نژاد، رئیس مجلس هشتم را به سهم خواهی متهم کرده است. در این گزارش به سوابق افرادی می پردازیم که قرارست برصندلی وزارت خانه ها تکیه بزنند. این مجموعه گزارش را با بررسی سوابق کاندیداهای وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی آغاز می کنیم؛نام هایی چون سید عزتالله ضرغامی، غلامعلی حداد عادل، مسعود ده نمکی و مجتبی ثمره هاشمی.
سید عزتالله ضرغامی، رئیس کنونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است که طبق حکمی در تاریخ سوم خرداد ۱۳۸۳ازسوی سید علی خامنهای، رهبر ایران، برای مدت ۵ سال به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شد.
ضرغامی فارغالتحصيل رشته مهندسی عمران از دانشگاه امیر کبیر است. وی جزو دانشجویانی بوده که در اشغال سفارت آمریکا شرکت داشته است، هر چند وی پيشنهاد اشغال سفارت شوروی را داده بود که با مخالفت مقامات سیاسی وقت روبرو شد. او در دهه شصت با سپاه پاسداران و نیروی انتظامی همکاری داشت. وی همچنین معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد در دوران علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم و معاونت صداوسيما در امور استانها و حقوقی و امور مجلس در دوران لاریجانی را برعهده داشت. حال پس ازآنکه ضرغامی درالتهابات هفته های گذشته به جانبداری ازمحمود احمدی نژاد ودولت اوپرداخت، نام وی به عنوان یکی ازکاندیداهای جدی برای تصدی گری پست وزارت ارشاد برده می شود؛ اما ضرغامی درچند روزگذشته تمایل چندانی برای پذیرش این پست ازخود نشان نداده است.
غلامعلی حداد عادل، رییس اسبق مجلس شورای اسلامی ایران و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی است. وی اولین رئیس غیر روحانی مجلس شورای اسلامی و همچنین دومین رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران بود که در اواخر دوران ریاستش بر این فرهنگستان، به ریاست مجلس شورای اسلامی نیز درآمد. در ۲ آبان ۱۳۸۷ با حکم محموداحمدینژاد، حدادعادل مجدداً برای ریاست این فرهنگستان برگزیده شد. اوهمچنین عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
وی دارای مدرک لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران، فوق لیسانس فیزیک ازدانشگاه شیراز، فوق لیسانس فلسفه از دانشگاه بهشتی "ملی سابق" و دکترای فلسفه است. مجتبی خامنهای "پسر آیت الله سیدعلی خامنهای" داماد وی است. برخی دیگرازسوابق وفعالیتهای وی به شرح ذیل است:
عضو هیاتامنای بنیاد دایرةالمعارف اسلامی و مدیرعامل بنیاد دانشنامه جهان اسلام از ۷۴ تاکنون، معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش، عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما، نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی دورهٔ ششم، عضو هیاتعلمی گروه فلسفهٔ دانشکدهٔ ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه تهران، دانشیار فلسفهٔ دانشگاه تهران، رئیس مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هفتم، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هشتم، مشاور عالی آیت الله خامنه ای.
مسعود ده نمکی، فارغ اتحصیل علوم سیاسی ازدانشگاه آزاد است. وی مدتها به عنوان سردبیرومدیرمسؤول نشریههای شلمچه و جبهه مشغول فعالیت بوده و چند فیلم نیز کارگردانی کردهاست.مسعود ده نمکی ازموسسان ورهبران سازمان شبه نظامی انصار حزب الله ملقب به لباس شخصیها یا گروه فشار و از عاملان وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸"حمله به خوابگاه دانشجویان" است. خانواده "عزت ابراهیم نژاد" یکی ازقربانیان آن حادثه برخی اطلاعات خود پیرامون قتل فرزندشان را منتشر کردند که حاکی از دست داشتن ده نمکی و مهدی صفری تبار پسرامام جمعه اسلامشهردرقتل وی داشت: "در۱۸ تیر ۱۳۷۸، عزت را شبانه و تک وتنها به گوشهای کشاندی و با ضربات چاقو، زنجیر خودت و دوستانت عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر، فرمانده سپاه که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد شد او را از پای درآوردید." با وجودیکه گروههای دانشجویی حضور وی درحمله به کوی راعنوان کردهاند، وی اتهام حضوردرشب اول درگیری ها را تکذیب کرد و آنرا به خصومت روزنامه ایران نسبت داد.
مجتبی ثمره هاشمی، دستیار ارشد رئیسجمهور از تیرماه ۱۳۸۸ به این سواست. او در دولت اول محمود احمدی نژاد تا فروردین ۱۳۸۸ مشاور عالی او بود و ریاست ستاد انتخاباتی او را در انتخابات ریاست جمهوری دهم بر عهده داشت. او خواهرزاده محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس شورای اسلامی است. او دوست دوران کودکی و از مهمترین دستیاران احمدینژاد است. استعفای او از پست مشاور رئیس جمهور برای آن بود تا خود را وقف پیروزی مجدد احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری کند. نفوذ و قدرت ثمره هاشمی در ایران به قدریست که مجله نیوزویک در شماره اول ژوئن ۲۰۰۹ او را یکی از بیست شخصیت تأثیرگذارایران انتخاب کرد. گفته میشود که بسیاری از اقدامات ابتکاری بحث برانگیز احمدی نژاد همچون نامه به جرج بوش و آنگلا مرکل به توصیه او انجام شدهاست. ثمره هاشمی همکلاسی احمدی نژاد در دانشگاه علم و صنعت و از وفادارترین پیروان محمدتقی مصباح یزدی است. او پس از انقلاب معاونت سیاسی و سپس سرپرستی استانداری آذربایجان غربی را عهده دار شد و احمدی نژاد را به فرمانداری شهرستان ماکو رساند. روابط نزدیک او با بسیج احمدی نژاد را قادر کرد تا روابط خوبی با بسیج و سپاه پاسداران برقرار کند.
ثمره هاشمی تا پیش از به قدرت رسیدن احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ در سمتهای شهردار سنندج، مشاور سیاسی استاندارکردستان، قائم مقام دانشگاه آزاد کردستان، مدير عامل آتیساز، مدير کل ارزشيابی وزارت امور خارجه، مشاور حوزه برنامهریزی صدا و سیما و معاون آموزشی و سپس رئيس دانشکده صدا و سیما فعالیت کردهاست. اودردولت نهم علاوه بر پست مشاوررئیس جمهور مدتی معاونت سیاسی وزارت کشور را نیز بر عهده داشت و در انتخابات مجلس خبرگان رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور بود.
وزارت ارشاد؛ از ده نمکی تا ثمره هاشمی
امید آزاد
پس از گذشت شصت وسه روزاز انتخابات ریاست جمهوری واتفاقات پس ازآن، و در حالیکه همچنان فضای عمومی جامعه متشنج است، محمود احمدی نژاد به معرفی و انتخاب کابینه دولت کودتا پرداخته است؛آنهم در حالیکه از یک سومجلسیان، دولت را متهم به بی اعتنایی به رای مجلس می کنند و از سوی دیگراحمدی نژاد، رئیس مجلس هشتم را به سهم خواهی متهم کرده است. در این گزارش به سوابق افرادی می پردازیم که قرارست برصندلی وزارت خانه ها تکیه بزنند. این مجموعه گزارش را با بررسی سوابق کاندیداهای وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی آغاز می کنیم؛نام هایی چون سید عزتالله ضرغامی، غلامعلی حداد عادل، مسعود ده نمکی و مجتبی ثمره هاشمی.
سید عزتالله ضرغامی، رئیس کنونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است که طبق حکمی در تاریخ سوم خرداد ۱۳۸۳ازسوی سید علی خامنهای، رهبر ایران، برای مدت ۵ سال به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شد.
ضرغامی فارغالتحصيل رشته مهندسی عمران از دانشگاه امیر کبیر است. وی جزو دانشجویانی بوده که در اشغال سفارت آمریکا شرکت داشته است، هر چند وی پيشنهاد اشغال سفارت شوروی را داده بود که با مخالفت مقامات سیاسی وقت روبرو شد. او در دهه شصت با سپاه پاسداران و نیروی انتظامی همکاری داشت. وی همچنین معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد در دوران علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم و معاونت صداوسيما در امور استانها و حقوقی و امور مجلس در دوران لاریجانی را برعهده داشت. حال پس ازآنکه ضرغامی درالتهابات هفته های گذشته به جانبداری ازمحمود احمدی نژاد ودولت اوپرداخت، نام وی به عنوان یکی ازکاندیداهای جدی برای تصدی گری پست وزارت ارشاد برده می شود؛ اما ضرغامی درچند روزگذشته تمایل چندانی برای پذیرش این پست ازخود نشان نداده است.
غلامعلی حداد عادل، رییس اسبق مجلس شورای اسلامی ایران و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی است. وی اولین رئیس غیر روحانی مجلس شورای اسلامی و همچنین دومین رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران بود که در اواخر دوران ریاستش بر این فرهنگستان، به ریاست مجلس شورای اسلامی نیز درآمد. در ۲ آبان ۱۳۸۷ با حکم محموداحمدینژاد، حدادعادل مجدداً برای ریاست این فرهنگستان برگزیده شد. اوهمچنین عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
وی دارای مدرک لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران، فوق لیسانس فیزیک ازدانشگاه شیراز، فوق لیسانس فلسفه از دانشگاه بهشتی "ملی سابق" و دکترای فلسفه است. مجتبی خامنهای "پسر آیت الله سیدعلی خامنهای" داماد وی است. برخی دیگرازسوابق وفعالیتهای وی به شرح ذیل است:
عضو هیاتامنای بنیاد دایرةالمعارف اسلامی و مدیرعامل بنیاد دانشنامه جهان اسلام از ۷۴ تاکنون، معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش، عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما، نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی دورهٔ ششم، عضو هیاتعلمی گروه فلسفهٔ دانشکدهٔ ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه تهران، دانشیار فلسفهٔ دانشگاه تهران، رئیس مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هفتم، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هشتم، مشاور عالی آیت الله خامنه ای.
مسعود ده نمکی، فارغ اتحصیل علوم سیاسی ازدانشگاه آزاد است. وی مدتها به عنوان سردبیرومدیرمسؤول نشریههای شلمچه و جبهه مشغول فعالیت بوده و چند فیلم نیز کارگردانی کردهاست.مسعود ده نمکی ازموسسان ورهبران سازمان شبه نظامی انصار حزب الله ملقب به لباس شخصیها یا گروه فشار و از عاملان وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸"حمله به خوابگاه دانشجویان" است. خانواده "عزت ابراهیم نژاد" یکی ازقربانیان آن حادثه برخی اطلاعات خود پیرامون قتل فرزندشان را منتشر کردند که حاکی از دست داشتن ده نمکی و مهدی صفری تبار پسرامام جمعه اسلامشهردرقتل وی داشت: "در۱۸ تیر ۱۳۷۸، عزت را شبانه و تک وتنها به گوشهای کشاندی و با ضربات چاقو، زنجیر خودت و دوستانت عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر، فرمانده سپاه که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد شد او را از پای درآوردید." با وجودیکه گروههای دانشجویی حضور وی درحمله به کوی راعنوان کردهاند، وی اتهام حضوردرشب اول درگیری ها را تکذیب کرد و آنرا به خصومت روزنامه ایران نسبت داد.
مجتبی ثمره هاشمی، دستیار ارشد رئیسجمهور از تیرماه ۱۳۸۸ به این سواست. او در دولت اول محمود احمدی نژاد تا فروردین ۱۳۸۸ مشاور عالی او بود و ریاست ستاد انتخاباتی او را در انتخابات ریاست جمهوری دهم بر عهده داشت. او خواهرزاده محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس شورای اسلامی است. او دوست دوران کودکی و از مهمترین دستیاران احمدینژاد است. استعفای او از پست مشاور رئیس جمهور برای آن بود تا خود را وقف پیروزی مجدد احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری کند. نفوذ و قدرت ثمره هاشمی در ایران به قدریست که مجله نیوزویک در شماره اول ژوئن ۲۰۰۹ او را یکی از بیست شخصیت تأثیرگذارایران انتخاب کرد. گفته میشود که بسیاری از اقدامات ابتکاری بحث برانگیز احمدی نژاد همچون نامه به جرج بوش و آنگلا مرکل به توصیه او انجام شدهاست. ثمره هاشمی همکلاسی احمدی نژاد در دانشگاه علم و صنعت و از وفادارترین پیروان محمدتقی مصباح یزدی است. او پس از انقلاب معاونت سیاسی و سپس سرپرستی استانداری آذربایجان غربی را عهده دار شد و احمدی نژاد را به فرمانداری شهرستان ماکو رساند. روابط نزدیک او با بسیج احمدی نژاد را قادر کرد تا روابط خوبی با بسیج و سپاه پاسداران برقرار کند.
ثمره هاشمی تا پیش از به قدرت رسیدن احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ در سمتهای شهردار سنندج، مشاور سیاسی استاندارکردستان، قائم مقام دانشگاه آزاد کردستان، مدير عامل آتیساز، مدير کل ارزشيابی وزارت امور خارجه، مشاور حوزه برنامهریزی صدا و سیما و معاون آموزشی و سپس رئيس دانشکده صدا و سیما فعالیت کردهاست. اودردولت نهم علاوه بر پست مشاوررئیس جمهور مدتی معاونت سیاسی وزارت کشور را نیز بر عهده داشت و در انتخابات مجلس خبرگان رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور بود.
*****
روزنامه اعتمادملی توقیف شد
شماره امروز روزنامه اعتمادملی به دستور نماینده دادستانی به طور موقت توقیف شد.
به گزارش سحام نیوز، حسین کروبی با اعلام این خبر در گفتگو با این سایت خبری گفت: شب گذشته (یک شنبه شب) نماینده دادستانی با حضور در چاپخانه روزنامه اعتماد ملی توقیف موقت این روزنامه را اعلام کرد.
فرزند مهدی کروبی علت توقیف روزنامه را چاپ نامه کروبی در پاسخ به هتاکی های صورت گرفته نسبت به وی دانست.
هنوز معلوم نیست که آیا تنها همین شماره از روزنامه توقیف شده یا که این حکم کلی است.
شماره امروز روزنامه اعتمادملی به دستور نماینده دادستانی به طور موقت توقیف شد.
به گزارش سحام نیوز، حسین کروبی با اعلام این خبر در گفتگو با این سایت خبری گفت: شب گذشته (یک شنبه شب) نماینده دادستانی با حضور در چاپخانه روزنامه اعتماد ملی توقیف موقت این روزنامه را اعلام کرد.
فرزند مهدی کروبی علت توقیف روزنامه را چاپ نامه کروبی در پاسخ به هتاکی های صورت گرفته نسبت به وی دانست.
هنوز معلوم نیست که آیا تنها همین شماره از روزنامه توقیف شده یا که این حکم کلی است.
*****
و این هم مقاله ای که بدلیل آن، روزنامه اعتماد ملی توقیف گردیده است. این مقاله در شماره 966 درج شده و قرار بود تا ساعتی دیگر (پس از 6 بامداد امروز دوشنبه) در سراسر ایران توزیع گردد:
كروبي پاسخ خطيبان جمعه را داد
سيد عطاءالله مهاجراني
گروه سياسي: مهدي كروبي به اهانتهايي كه از تريبونهاي مختلف به ويژه تريبون نماز جمعه مطرح شده بود پاسخ داد. او هفته پيش نيز تاكيد كرده بود چنانچه اين رفتارها ادامه يابد او صريحتر از گذشته مسائلي را مطرح خواهد كرد. چنين بود كه كروبي روز گذشته درمصاحبهاي دوساعته نه تنها به بيان ويژگي ائمه جمعهاي كه مسائلي را نسبت به وي مطرح كرده بودند پرداخت بلكه اعلام كرد در پاسخ به كساني كه مدعي آن هستند او نامهاي را بدون سند نوشته است يكي از مستنداتش را با ذكر جزئيات مطرح ميكند و چنانچه لازم باشد در آينده نيز مطالبي را طرح خواهد كرد. اشاره كروبي به پشت پرده ماجراي ترانه موسوي است. مهدي كروبي در واكنش به جوسازيهاي اخير و توهينهايي كه نسبت به وي وارد شد گفت: «برخي فكر ميكنند كه با اين تهمتها و فحاشي كردنها من از ميدان كنار ميروم ولي من به اين آقايان توصيه ميكنم كه حداقل تاريخ را مطالعه كنند و ببينند كه بعد از انقلاب و در عرصه ماجراي مجلس سوم و مسائلي كه در اواخر آن مجلس روي داد و هر حرفي كه خواستند نسبت به من زدند از جمله آنكه گفتند كروبي با دلارها از ايران خارج شده است چه كسي بود كه ايستادگي و تحمل كرد.» دبيركل حزب اعتمادملي ضمن اعتراض به توهين، هتاكي و تهمتهايي كه از سوي مراكز و نهادهاي مختلف و به دنبال نگارش نامهاي نسبت به او شد گفت: «طي هفته اخير حملات تندي نسبت به من وارد شد، حملاتي كه از تريبون نماز جمعه يا از سوي برخي از نمايندگان مجلس، صدا و سيما و مطبوعات و وابستگان به نهادها و برخي از روحانيت مطرح شد كه من در برابر اين مباحث گفته بودم كه چنانچه اين روند ادامه پيدا كند من ناگفتههايي را بازگو خواهم كرد.» كروبي چنين از انگيزه انجام مصاحبهاي در واكنش به اين مسائلي كه طرح شده سخن گفت و با اشاره به انتقاداتي كه به وي وارد شد گفت: «پس از انتخابات رياستجمهوري دهم حوادثي در كشورمان رخ داد كه از نظر خشونت، بيقانوني، خودسري و دخالت افراد غير مسوول به نام نظام و شبه نظامي و لباس شخصيها امري بيسابقه بود و چنين است كه انسانهاي مسوول، دلسوز و آگاه بايد احتياط و تحفظ را كنار گذاشته و به هر صورتي كه صلاح ميدانند اقداماتي انجام دهند كه مانع ازتكرار اين حوادث شده و ريشه برخوردهاي اينچنيني خشكانده شود.»وي افزود:«در هر كجاي دنيا ممكن است چنين حوادثي اتفاق بيفتد كه در عرصه تظاهرات جمعيتي را دستگير كنند اما فكر نكنم كه چنين برخوردهايي صورت گرفته باشد كه گروهي را دستگير كرده و آنها را به مكانهاي خاصي منتقل كنند و با آنها هر رفتاري كه ميخواهند انجام دهند. در واقع ابتدا افراد را به مكانهاي نامعلومي منتقل كنند كه كه حتي رياست قوه قضائيه و دادستان كل كشور بگويند اين رفتارهايي كه انجام شده است زير نظر زندانهاي رسمي كه تحت نظر ما بوده روي نداده است و البته پس از مدتي مشخص شود كه زير زميني در وزارتخانهاي وجود داشته يا اينكه در بازداشتگاه كهريزك، برخي كلانتريها و پايگاههاي بسيج برخوردهايي صورت گرفته است.» كروبي خاطر نشان كرد: «حوادثي كه روي داده است به علت اعتراض مردم به نتيجه يك انتخاب بوده است آيا بايد با مردمي كه تنها از سرنوشت راي خود سوال ميكنند چنين برخورد كرد؟ در عرض چند روز تعدادي كشته شده و برخي آسيب ديدهاند به طوري كه دندانها و سرها شكسته شده است و حتي بنابر برخي گزارشها چشماني كور شده و برخي در زندان جان باختهاند. اين درحالي است كه معمولا شكنجهها براي گرفتن اعتراف با حساب و كتاب صورت ميگيرد و حتي اگر آن فرد زير شكنجه از حال برود او را به بيمارستان منتقل ميكنند و باقي بازجويي را در حالي انجام ميدهند كه او تحت درمان است. بنابراين از اين جهت من ميگويم كه خشونتهايي از سوي افرادي ناآگاه و بيتدبير صورت گرفته كه بيسابقه است و البته اين رفتارها در قبال افرادي بوده كه تنها به نتيجه اعلام شده انتخابات اعتراض داشتهاند.»
رفتارهاي غيرمنطقي بيشماري صورت گرفته است
كروبي با ابراز تاسف از چنين برخوردهايي در نظام جمهوري اسلامي گفت: «به اندازهاي در اين مدت رفتارهاي غيرمنطقي و بيضابطه انجام شده است كه وقتي هيات تحقيق و تفحص به خدمت رهبري گزارشي را از وضعيت پيش آمده ميدهند ايشان برآشفته و حتي با عباراتي تند دستور تعطيلي بازداشت گاه كهريزيك را صادر كردند كه البته اكنون نيز شاهد بركناري برخي از آمران و مسببان اين حوادث هستيم.» وي با اشاره به اخباري كه به صورت مرتب از برخوردهاي خشن و غير معمول با معترضان به نتيجه اعلام شده انتخابات به او ميرسيد گفت: «ما هر روز اخباري را از نحوه برخورد با مردم دريافت ميكرديم اخباري كه همين افرادي كه مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند نزد من ميآمدند و بيان ميكردند. رفتارهاي خشونت آميزي كه با زنان و مردان صورت گرفته است مانند آنكه هنگامي كه به منزل زن جواني مراجعه كردهاند تا او را بازداشت كنند اين زن را در مقابل چشمان مادرش به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و اين زن هنگامي كه هيات بررسي تحقيق و تفحص از وضعيت زندانيان اخير را در زندان ميبيند با شجاعت مقابل آنها ميايستد و نسبت به اين رفتار اعتراض ميكند. من بسيار متاثر شدم از چنين برخوردهايي كه تحت لواي نظام جمهوري اسلامي انجام ميشود،هر خوانندهاي ميتواند خودش را جاي آن مادري بگذارد كه دخترش را مقابل چشمانش مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.» وي با اشاره به برخورد ساواك در دوران مبارزات انقلابي گفت: «هنگامي كه در دوران مبارزه به منزل من ميآمدند تا مرا بازداشت كنند گاهي اوقات خانم كروبي با تندي برخورد ميكرد كه آنها تنها ميگفتند سفارش كنيد كه ايشان حرمت ما را نگه دارد يا در پرونده يكي از بزرگان هست كه وقتي به منزلش ميآمدند تا بازداشتش كنند همسرش تندي ميكند كه تنها به او تذكر ميدهند ولي اكنون شاهد آن هستيم كه دختري را در مقابل چشم مادرش كتك ميزنند و از اين جهت ميگويم چنين برخوردهايي در كشورمان بيسابقه است.» كروبي با اشاره به اينكه بارها از طريق نامه و مصاحبه اين مطالب را بيان كرده است گفت:«من اين مسائل را طي نامهاي به رياست محترم قوه قضائيه، وزير سابق اطلاعات و ديگر مسوولان يادآور شده يا در مصاحبهها به صورت مكرر بيان كردهام تا شايد با توجهي كه نسبت به اين رفتارها ميشود مانع از تكرار آن شوند ولي بعد از مدتي اخباري به من درباره آزار جنسي بازداشت شدگان رسيد كه به علت ناراحتي شديد از اين موضوع نامهاي را به صورت محرمانه به رئيس مجلس خبرگان نوشتم. در همان نامه هم نگفتم كه حتما چنين اتفاقي روي داده است بلكه گفتم كه شايعه شده كه چنين ماجرايي روي داده و افرادي از آشنايان خودمان نيز اين مطلب را گفتهاند و تاكيد كردم كه انشاءالله اخباري دروغ و شايعه باشد ولي بايد اين اخبار بررسي شود تا اگر شايعهاي بيش نيست كه همه از رفتارها و عملكردها با قاطعيت دفاع كنيم ولي اگر هم در مواردي چنين اتفاقي روي داده است بگوييم كه عاملان اين قضيه جزو نيروهاي خودسر بودهاند كه بايد معرفي و مطابق قانون مجازات شوند تا اينكه ساحت مقدس جمهوري اسلامي ايران را از چنين مباحثي پاك كنيم كه چنين موضوعي در تاريخ ثبت نشود و شاخ و برگ فراواني به آن داده شود و از سوي ديگر خون بچههايي كه در اين راه كشته شدهاند تضييع گردد.» كروبي افزود: «من در اين نامه تاكيد كردم كه اگر هم چنين اتفاقي روي نداده است و ثابت شد كه اينچنين نبوده از زبان ما كه خودمان به انتخابات معترض بودهايم مطرح شود تا حداقل عدهاي باور كنند.»
متاسفم كه اين مطالب از تريبون نماز جمعه مطرح شد
كروبي با اشاره به برخوردهايي كه در واكنش به انتشار چنين نامهاي صورت گرفت گفت: «بيش از 10 روز منتظر پاسخ نامهام بودم ولي به من خبري نرسيد و بنابراين اين نامه را علني كردم و در اين ميان جمعيت بسياري از دلسوزان نظام مرا تحسين كردند و برخي هم دوستانه انتقاداتي را مطرح كردند كه من نيز استقبال كردم ولي در همين راستا برخي از تريبون نماز جمعه،مجلس، وابسته به نهادهاي نظامي، سايتها و خبرگزاريها، مطبوعات و صدا و سيما به بنده فحاشي كردند. ولي از اين ميان آنچه بيش از همه تاسف مرا برانگيخت مطالبي بود كه از تريبون نماز جمعه عليه من مطرح شد و تريبون مقدس نماز جمعه كه بايد در آن دردهاي مردم گفته شود و از حقوق آنها دفاع شود به تريبوني براي فحاشي تبديل شد. چنين برخوردهايي در حالي نسبت به بنده صورت گرفت كه من تنها با نگارش نامهاي يادآور شدم كه بررسي شود آيا چنين مسائلي روي داده است يا خير و اگر هست آيا عاملان آن مجازات خواهند شد و يا اينكه اعلام بركناري عدهاي كه چنين تخلفاتي را انجام دادهاند تنها براي جنجال سازي بوده است و تمامي اينها به سركار خود برمي گردند مانند همان كساني كه زماني آن شكنجهها را انجام دادند و آبروي نظام را در عرصههاي بينالمللي بردند و فيلمي از آن منتشر شد كه هيچ بينندهاي نتوانست ان را بيش از 10 دقيقه نگاه كند و اكنون سخناني درباره فعاليتهاي آنها شنيده ميشود كه چنانچه لازم باشد درباره آنها سخن خواهم گفت.» وي با ابراز تاسف از چنين برخوردهايي گفت: «افرادي كه بايد از تريبون مقدس نماز جمعه مسائل روز را براي مردم بازگو كنند به بهانه اينكه من به نظام توهين كردهام تهمت و افتراهايي را عليه بنده وارد كردند كه البته درهمين راستا برخي از نمايندگان مجلس نيز با ادبياتي نامناسب به تكرار آن پرداختند. هرچند كه اگر وابستگان به نهادهاي خاص و يا برخي از مطبوعات و صدا و سيما چنين مطالبي را مطرح كنند دور از انتظار نيست چرا كه اينها بنا به دلايل خاص بايد اين كار را انجام دهند و البته بسياري ديگر نيز از مظان اتهام اينها به دور نيستند. از نظر اين نهادها و مراكز و به ويژه برخي مطبوعات كساني كه همفكر آنان نيستند جاسوس، ساده انديش و افراطي هستند كه دچار فساد اخلاقي و اقتصادي شدهاند. مانند اينكه اخيرا يكي از روزنامهها كه عادت دارد با آبروي ديگران بازي كند جمعي از كارگزاران نظام كه اخيرا نامهاي را نوشتهاند افراطي و رانت خوار ناميده است حال اينكه به عنوان مثال يكي از امضاكنندگان اين نامه محمدعلي نجفي است كه 8 سال وزير آموزش و پرورش،وزير آموزش عالي كشور و رئيس سازمان برنامه و بودجه بوده است كه زماني كه من نماينده امام در حج بودم در آنجا به من كمك ميكرد و اينك همين فرد را رانت خوار ناميده است. به نظر ميرسد كه اين نهادها خود را معيار و ميزان الاعمال ميدانند كه ديگران بايد خود را با آنها بسنجند. اينها به جاي اينكه كساني را كه به اين كشور خيانت كردهاند مورد حمله قرار دهند به فرزندان انقلاب حمله ميكنند و آبروي آنها را ميريزند. همين اندازه نيز بگويم روزنامهاي كه چنين مطلبي را مينويسد مسوولش از دوستان نزديك سعيد امامي و همكار او بوده است كه به قول يكي از بزرگان حاشيه امن دارد و رويين تن است، اگر اسفنديار رويين تن بود و تنها چشمش آسيب پذير بود اين برادر رويين تني است كه چشمش نيز از آسيب مصون است.» كروبي با اشاره به انتشار اخبار دروغ در يكي از خبرگزاريها كه آن نيزخود را مصون از هر چيزي ميداند گفت:«اين خبرگزاري محترم به انتشار اخبار كذب عادت دارد به طوري كه زماني كه جواني به نام غنيان در اين حوادث پس از انتخابات كشته شد اين خبرگزاري به نقل از پدر اين فرد نوشت كه گفته است موسوي مسوول خون فرزندش است كه پدر غنيان چندي بعد اين خبر را تكذيب كرد. كه اينهم نمونهاي از آشكار شدن دروغگويي برخي از رسانههاست.»
ناگفتههايي از سوابق برخي ائمه جمعه
كروبي در ادامه گلايههاي بسياري داشت از ائمه جمعهاي كه با ادبياتي نامناسب به او حمله كردند و تهمت و افتراهايي را نسبت به او وارد كردند و براي روشن شدن افكار عمومي از جايگاه افرادي كه چنين حرمت تريبون مقدس نماز جمعه را نگه نداشتهاند به بيان برخي از ويژگيهاي شخصيتي آنها پرداخت. وي گفت: «امام جمعهاي كه در كنار حرم ثامن الحج اين حرفها را ميزند و بنده را تروريست ميخواند گويي فراموش كرده كه در همان روزگار مبارزه كه طيف روحانيون آواره و بيخانه و كاشانه بودهاند و همه تحت تعقيب قرار داشته و يا تبعيد بودند و بنده نيز به عنوان عضو كوچكي از اين نظام در ميان آنها حضور داشتم، ايشان به همراه جمعي ديگر با پولهايي كه در اختيار داشتند سفرهاي متعددي به پاكستان داشت تا آنكه به تبليغ براي مرحوم آيتالله شريعتمداري بپردازد. ما كه به ايشان عيبي نگرفتيم ولي اين روال طبيعي تاريخ است كه اكنون او از تريبون نماز جمعه به دفاع از جمهوري اسلامي بپردازد و بنده را ضد انقلابي و تروريست بداند.» كروبي با اشاره به سخنان امام جمعه تهران عليه خود گفت:«آقايي كه در تهران از تريبون نماز جمعه چنين حرفهايي را ميزند همان فردي است كه هرچه من از ديگران سوال كردم سوابقي از ايشان نداشتند و همين اندازه از دوستانش شنيدم كه در صف اول درس آيتالله منتظري مينشسته و در زماني كه برخي از دوستان نزديك از مواضع ايشان گله مند بودند ايشان به شدت از مواضع او حمايت ميكرده است و پس از رحلت امام به مخالفان درجه اول آيتالله منتظري تبديل شد و از اين طريق رشد جهشي و غير معقول پيدا كرد.» كروبي با بيان اينكه من از ائمه جمعه انتظار چنين رفتارهايي را نداشتم گفت: «آيا نميشد كه اين پيشنهاد دلسوزانه را مورد بررسي قرار ميدادند تا مورد رسيدگي قرار گيرد و ماموري يا ماموراني كه متخلف بودهاند مجازات شوند و آنگاه به مردم بگوييم كه اين رفتار از سوي مامور يا ماموراني خودسر صورت گرفته و ربطي به نظام جمهوري اسلامي ايران ندارد؟ آيا بايد با جنجال سازي و عبارتهايي تند چنين به نامه دلسوزانه انقلاب پاسخ داده ميشد.» مهدي كروبي با اشاره به اظهارات مجلسيها عليه وي گفت: «برخي دوستان مجلسي اظهاراتي را عليه بنده وارد كردند برخي از نمايندگاني كه اين حرفها را ميزنند همان كساني هستند كه در سايه عدم صلاحيت نمايندگاني كه رايآور بودند و البته جر اصلاحاتيهاي داغ نبوده و هيچ نامهاي را امضا نكرده بودند و چند دوره هم در مجلس حضور داشتند به مجلس راه يافتند و بايد نيز اكنون در قدرداني از اين چنين رفتاري اين چنين نيز حرف بزنند. چرا كه ديگر نيازي نبود به دادگاه ويژه روحانيتي برگردد كه زماني سيدهادي خامنه اي، محتشمي پور، مرحوم خلخالي، موسويان و آيتالله بيات را محاكمه ميكردند چرا كه ديگر نميشود به راحتي اين افراد را محاكمه كرد و البته برخي از مسوولان دادگاه نيز رضايتي به اين كار ندارند.» وي همچنين به اظهارات امام جمعه موقت قم اشاره كرد و گفت: «از نظر بنده امام جمعه قم آيتالله جوادي و آيتالله اميني هستند و اينكه فردي را براي چنين مواقعي به عنوان امام جمعه معرفي ميكنند جالب توجه است البته من به علت آشنايي كه با پدر مرحوم ايشان دارم درباره اظهارات ايشان واكنشي نشان نميدهم و حرمت پدرش را نگه ميدارم.» كروبي همچنين براي برخي از وابستگان به نهادهايي نظام كه اهانتهايي را نسبت به وي مطرح كرده بود پاسخي داشت. وي گفت:«برخي از برادران نظامي كه چنين حرفهايي را ميزنند بايد هم اينگونه موضعگيري كنند چرا كه آنها اكنون تمام مراكز اقتصادي و سياسي را در اختيار دارند ولي اين افراد متوجه نيستند يك فكر و انديشه قائم به يك نفر و يا چند نفر نيست بلكه درون خانوادهها نيز نفوذ ميكند به طوري درون خانواده برخي از اين آقايان هم اختلافاتي وجود دارد كه اگر لازم باشد در آن باره صحبت خواهم كرد.»وي افزود: «برخي از وابستگان به نهادهاي نظام بسيار پهلوانانه وارد ميدان شدهاند و هر چه كه خواستند نسبت به بنده گفتند ولي يكي از همين معترضان كه در نهادهاي شبه نظامي نيز فعال است فراموش كرده كه دولت وقت به علت همين رفتارها و كارهايش او را از وزارت اطلاعات اخراج و به جاي ديگر منتقل كرد.» كروبي در ادامه اين گفت وگو با تاكيد بر اينكه چنانچه اين روند ادامه پيدا كند مسائل ديگري را صريحتر از گذشته مطرح خواهد كرد به بيان واقعيت ماجراي ترانه موسوي پرداخت و تاكيد كرد: «من از پشت پرده اين ماجرا ميگويم تا ببينم كساني كه در مذمت دروغگويي صحبت ميكنند برآشفته شوند و در برابر اين دروغگويي موضع گيري كنند.» وي چنين ماجرا را شرح داد: «مدتي پيش در سايتها،خبري منتشر شد مبني بر اينكه خانم ترانه موسوي به همراه تعدادي ديگر در حاشيه مراسم مسجد قبا ربوده شده است. مدتي بعد هرچند كه تعدادي از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولي ترانه موسوي آزاد نشد و سپس اعلام كردند كه خانوادهاش بيايند و جنازهاش را تحويل بگيرند. در همان زمان به جاي آنكه تحقيقاتي درباره اين موضوع انجام شود در مقابل هياهوي رسانههاي بيگانه برخي مسوولان در انديشه طراحي سناريويي براي به انحراف كشاندن اين موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراين طراحان نابغه و مديراني دور انديش سناريويي را نوشتند. براي اجراي اين سناريو به وسيله فردي كه نام او را نميبرم متوجه شدند كه خانوادهاي عروسي دارند به نام ترانه موسوي كه در كانادا زندگي ميكند و تنها نياز به آن بود كه به صحنه سازي بپردازند و خانواده اين دختر را وادار به انجام مصاحبهاي كنند كه در آن بگويند دخترشان زنده است و در كانادا زندگي ميكند. پس چند نفر از افراد امنيتي كه چهرههايي شناخته شده هستند به منزل اين خانواده محترم و شريف ميروند و خطاب به خانواده ميگويند كه ترانه موسوي دچار سانحه سوختگي شده و براي آنكه معلوم شود اين عروس آنها هست يا خير بيايند و جنازهاش را تحويل بگيرند. در همين هنگام پدرخانواده ميگويد كه عروس ما در ايران زندگي نميكند و چون بزرگان خانه اهل سياست نبوده و چهرههاي علمي هستند بسيار ساده به اين موضوع نگاه كردند. در همين حال پدر خانواده به پسرش كه يكي از چهرههاي علمي و سياسي است تلفن ميكند و ميگويد كه چنين ماجرايي روي داده و شماره تلفن ديگر پسرش شوهر ترانه را ميخواهد كه فرزندش به او ميگويد برادرش براي آنكه بداند موضوع از چه قرار است به كانادا رفته وهنوز نرسيده كه بتوانند با او تماس بگيرند. در همين حال مادر متوجه ميشود كه چنين اتفاقي افتاده و از حال ميرود و به بيمارستان منتقل ميشود. پدر خانواده وقتي كه متوجه ميشود قضيه جدي است براي بار دوم با پسرش تماس ميگيرد كه او متوجه ميشود قضيه بيخ پيدا كرده و بنابراين خود را شتابزده به منزل ميرساند. او مشاهده ميكند كه چند نفري در خانه حضور دارند كه برخي از آنها از چهرههايي هستند كه در دوران دفاع مقدس حضور داشتهاند كه اين موضوع مرا به ياد سخني از شهيد حميد باكري مياندازد كه ميگفت:«اي كاش ما درجبههها به شهادت برسيم زيرا اگر مانديم معلوم نيست كه چه بلايي بر سرمان آيد و جزو چه جمعيتي باشيم» اين آقا كه داراي آگاهي سياسي بود هنگامي كه با اين افراد صحبت ميكند ميگويد كه نزد من اين حرفها را نزنيد چرا كه من ميدانم اصل قضيه چيست و حتي اين اصطلاح را به كار ميبرد كه پيش كولي معلق نزنيد. آن افراد نيز چون متوجه آگاهي اين فرد ميشوند از اين جهت با او صحبت ميكنند كه براي حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازيهاي رسانههاي بيگانه به صلاح است كه با آنها همكاري كنند. در همان حال اعضاي خانواده گفتهاند كه شما از ما چه ميخواهيد آنها ميگويند كه شما در مقابل دوربين قرار بگيريد و بگوييد كه ترانه زنده است. برادر شوهر ترانه ابتدا مخالفت ميكند و ميگويد كه اصل اين قضيه صحيح نيست و از سوي ديگر ما هم تاحدودي چهرههايي شناخته شده هستيم و البته از آنها پرسيده كه چنانچه چنين كاري انجام شود با ترانه واقعي چه كار خواهند كرد كه آن افراد گفتهاند كه شما به اين كارها كاري نداشته باشيد و نگران نباشيد. همچنين اين خانواده گفتهاند عكسي كه شما داريد عروس ما نيست كه آنها ميگويند شما به اين كارها كاري نداشته باشيد. در همين حال برادر شوهر ترانه كه يكي از چهرههاي علمي و سياسي بوده است تحت تاثير قرار ميگيرد و فكر ميكنيد كه با انجام چنين كاري در مقابل سوءاستفاده بيگانگان ايستادگي ميشود ولي او پيشنهاد ميكند كه بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت كنند. در همين حال اين افراد شماره تلفن منزل آنها را جويا ميشوند كه برادر شوهر ترانه ميگويد بنابراينكه آنها منزلشان را تغيير دادهاند ما شمارهاي از آنها نداريم و بردارم هم به مقصد نرسيده كه از او شماره شان را بگيريم. پدر شوهر ترانه نيز ميگويد كه شايد حاج خانم (همسرش) شمارهاي در اتاقش داشته باشد ولي بنابر اينكه همسرش به بيمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و كليد نبود كه افراد حاضر تصميم ميگيرند كه در اتاق را بشكنند كه با ممانعت اعضاي خانواده رو به رو شدهاند كه خطاب به اين افراد گفتهاند شما برويد و ما خودمان سعي ميكنيم شماره تلفن آنها را پيدا كنيم.ولي جالب توجه اينكه قبل از آنكه اعضاي اين خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پيدا كنند آنها خودشان تلفن را پيدا ميكنند. در همين راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وي تماس ميگيرد و ميگويد كه شما تنها تا اين اندازه صحبت كنيد و خطاب به اين آقايان ميگويد كه اين خانواده در جريان موضوع نيستند و در اين اندازه تنها با آنها صحبت كنيد. چنين شد كه مادر و پدر ترانه موسوي در مقابل دوربين قرار گرفتند و گفتند كه دخترشان زنده است و در كانادا زندگي ميكند. البته بعد از اينكه اين خانواده متوجه شدهاند كه اصل ماجرا چه بوده است بسيار ناراحت شدهاند و ميخواستند كه ماجرا را بازگو كنند كه همين برادر شوهر ترانه به آنها گفته كه حرفي نزنيد و گرنه سرنوشت شما معلوم نيست كه چه شود.»
از دروغگويي مسوولان متاسفم
كروبي پس از شرح اين ماجرا از دروغگوييهاي برخي مسوولان ابراز تاسف كرد و گفت:«اين افراد اظهار كردهاند كه براي حفظ اصل نظام بايد اين خانواده اقدام به چنين كاري كنند ولي از نظر ما براي حفظ اصل نظام و پايبندي به قانون اساسي، ارزشهاي انقلاب و آرمانهاي حضرت امام مهم است. حفظ اصل نظام بر پايه عمل به وعدههايي است كه به مردم دادهايم ولي متاسفم كه اينكه از انقلاب برگشتهايم و با آبروي نظام بازي ميشود.» وي تاكيد كرد:«آيا مسوولان از اين طريق ميخواهند اعتماد مردم را جلب كنند ولي اين آقايان بسيار بيتدبير عمل كردهاند چرا كه مردم اينقدر هوشمند هستند كه اصل موضوع را بفهمند.» كروبي با بيان اينكه براي مسوولان گوشهاي از حوادث تاريخي را بازگو ميكنم گفت: «هنگامي كه در سال 41 مبارزات نهضت انقلاب اسلامي شروع شد يكسري افراد ناآگاه كه وابسته به حكومت بودند قصد داشتند تا حركت امامخميني براي مبارزه با رژيم پهلوي را به ماجراي كشتار مردم در مسجد گوهرشاد تشبيه كنند. در ماجراي مسجد گوهرشاد حركتي عليه كشف حجاب از سوي رضاخان صورت گرفت و در آن حادثه عدهاي كشته شدند. بعد از مدتي در همان سال 41 وقتي كه با ماجراي حركت مبارزاتي امام مواجه شدند در يكي از روزنامهها همين ماجراي مسجد گوهرشاد را نوشتند تا حركت امام را با آن مقايسه كنند. در ماجراي مسجد گوهرشاد شيخ جواني به نام بهلول در مسجد سخنراني ميكرد و مردم را به ايستادگي دعوت ميكرد كه پس از حمله نيروها و آغاز كشتار مردم فرار كردند كه اين شيخ نيز فرار كرد ولي او پس از آن همواره آواره بود و سالها در افغانستان زنداني بود و آخر عمر خود به ايران آمد. پيرو اين قضيه ماجرايي ساختند مبني براينكه اين فرد به خارج از كشور رفته و در آنجا زندگي خوبي دارد. در همان زمان عكس فردي را با كروات در روزنامه چاپ كردند و نوشتند كه اين فرد تاجر آهن است و در خارج زندگي ميكند و وضعيت خوبي دارد. نوشتند اين فرد بهلول نام دارد كه آمده به ايران و اين كشتار را راهاندازي كرده و خود به خارج متواري شده است. در همان زمان جمعيتي واقعيت را كشف كردند و بهلول واقعي را معرفي كردند. اعلاميهاي مبسوط در مشهد منتشر شد كه بر روي آن دو عكس چاپ شده بود. عكس فردي كه همان تاجر آهن بود كه در خارج زندگي ميكرد و آن را معرفي كرده بودند و ديگر عكس بهلول واقعي را كه مدتها در زنداني در افغانستان بود منتشر كردند. بنابراين در حدود 48 سال پيش چنين حادثهاي روي داد كه سريع برملا شد. حالا چطور است كه مسوولان انتظار دارند كه در تهران و آن هم در عصر ارتباطات حادثهاي روي دهد و كسي متوجه آن نشود و يك خانواده محترم را بياورند و بگويند كه مطلبي را تكذيب كند و اين خانواده پس از آنكه متوجه شدند اين اقدام كلكي به آنها بوده است ناراحت شدند.» كروبي افزود:«همان شبي كه فيلمي درباره ترانه موسوي از تلويزيون پخش ميشد من قبل از آنكه در جريان اصل ماجرا قرار گيرم تحت تاثير قرار گرفتم ولي همان شب به مراسم عروسي رفتم كه در آن مراسم جواني نزد من آمد و گفت آيا اينها فكر ميكنند كه مردم نميدانند چند تا ترانه موسوي در ايران وجود دارد و من از اين حرف متعجب شدم و با خود گفتم من با اين سن و سال و تجربهاي كه دارم به موضوع شك كردم ولي اين جوان اصلا شك هم نكرده است.» وي با اشاره به موثق بودن منبعي كه جزئيات ماجراي ترانه موسوي را به وي منتقل كرده است گفت:«مي دانم كه آنها از چه طريقي اين ترانه موسوي را پيدا كردهاند و منبع خبر نيز موثق است واگر لازم باشد در اين باره صريحتر صحبت ميكنم تا مشخص شود كه نقش افراد تا چه اندازه بوده است.»
با روشن شدن ابعاد ماجرا آرام خواهم گرفت
وي همچنين به مورد ديگري از رفتارهاي برخي از مسوولان اشاره كرد و گفت:«در سالهايي كه قتلهاي زنجيرهاي رخ داده بود هنوز انتخابات سال 76 برگزار نشده بود كه گفتند حرم امام (ره)را منفجر كردهاند و قصد داشتند تا در حرم حضرت معصومه نيز بمبگذاري كنند كه عامل آن دستگير شده است. پس از گذشت يك هفته چند دختر را به تلويزيون آوردند و آنها بسيار سر حال مقابل دوربين طوري سخنراني كردند كه از هر سخنران ماهري بهتر صحبت كردند. من درهمان زمان خنديدم و گفتم كه اين موضوعي مسخره است مگر ميشود كه فردي را بازداشت كنند و او را شكنجه كنند تا اعترافي كند و بعد با اين سرعت و با اين حالت آنها را مقابل دوربين بياورند و آنها نيز اعتراف كنند. نتيجه چنين كارهايي موجب روي دادن ماجراي قتلهاي زنجيره اي،نويسندگان و كشته شدن فروهر و همسرش ميشود.» كروبي در ادامه خطاب به كساني كه قصد دارند تا او را وادار به سكوت كنند گفت:«من تنها در برابر چنين رفتارهايي موضعگيري اينچنيني ندارم بلكه همان طور كه ميدانيد نسبت به دوستان و همفكران خودم در مواقعي كه تفكرات آنها را صحيح نميدانم تذكر دادهام و با آنها برخورد كردهام و البته هزينه آن را نيز پرداخته ام. من در مقابل كسي ايستادم كه هم براي من محترم است و از دوستان بنده ميباشد و از پايگاه و نفود هم در جامعه برخوردار بود و من نيز براي انتخاب او نقش مهمي داشتم ولي اين فرد از هيچ مخالفتي با من دريغ نكرد و در انتخابات دو دوره گذشته رياستجمهوري از من حمايت نكرد ولي من به راه خودم ادامه دادم. بنابراين اين آقايان خيال ميكنند كه با تهمت و افتراهايي كه مطرح ميشود من از ميدان كنار ميروم در حاليكه من ميگويم كه مطالبي كه از تريبون نماز جمعه يا روزنامههايي كه مردم نسبت به آنها اعتماد ندارند و خوش بين نيستند مطرح ميشود من از ميدان در ميروم. من در شرايطي عقب نشيني خواهم كرد كه همه بدون آنكه قصد مچ گيري داشته باشيم همه ابعاد حوادث تلخي كه روي داده و موجب ضربه زدن به نظام شده و مباحثي را در داخل و خارج مطرح كرده است بررسي شود و نتايج اين بررسيها صادقانه و معقول و منطقي به مردم اعلام شود. وي تاكيد كرد: «در زماني من سكوت ميكنم كه همه ابعاد اين ماجراها بررسي شود و با مردم صادقانه حرف زده شود و هر كسي كه تخلف كرده متناسب با جرمي كه انجام داده و مطابق با قانون محاكمه شود و هر كسي اشتباهي كرده اشتباه خود را بپذيرد.» كروبي در نهايت تاكيد كرد:«اكنون شرايطي را ايجاد كرده ايد تا ديگر كسي جرات حرف زدن نداشته باشد ولي من باز ميگويم كه اين رفتارها و ايجاد رعب و وحشت مرا به سكوت وادار نميكند و چنانچه لازم باشد برخي مسائل را مطرح ميكنم.» وي تاكيد كرد: «وقتي كه همه ابعاد قضيه بررسي شد از امام جمعهها بخواهيم كه بيايند و در نماز جمعه نتيجه را مطرح كنند نه اينكه در اظهاراتي يك طرف محكوم و يك طرف حاكم باشند.»
سوابق خطيبان جمعه از نگاه كروبي
امامجمعهاي كه در كنار حرم ثامنالحجج مرا تروريست ميخواند گويي فراموش كرده موقعي كه امثال من زندان بوديم ايشان با پولهايي كه در اختيار داشتند به پاكستان ميرفتند و براي مرحوم آيتالله شريعتمداري تبليغ ميكردند آقايي كه در تهران از تريبون نماز جمعه چنين حرفهايي را ميزند هرچه من از ديگران سوال كردم سوابقي از ايشان نداشتند و همين اندازه شنيدم كه در صف اول درس آيتالله منتظري مينشسته و پس از رحلت امام به مخالفان درجه اول آيتالله منتظري تبديل شد و رشد جهشي غيرمعقول پيدا كرد از نظر بنده امام جمعه قم آيتالله جوادي آملي و آيتالله اميني هستند و اينكه فردي را براي چنين مواقعي بهعنوان امامجمعه معرفي ميكنند جالب توجه است البته من بهعلت آشنايي با پدر مرحوم ايشان درباره اظهارات اين فرد واكنشي نشان نميدهم و حرمت پدرش را نگه ميدارم.
دوست واقعي و حقيقي
چه کسي دوست واقعي ماست؟ آنکه اشکالها را ميبيند و ما را آگاه ميکند؛ يا آن که لب فرو ميبندد و مارا تصديق ميکند؟ امير مومنان فرموده است: صديقک من صدقک لا من صدّقک! دوست واقعي کسي است که حقايق را با تو در ميان ميگذارد، نه آن که تو را تصديق ميکند. جناب آقاي کروبي بر اساس خيرخواهي و امر به معروف و نهي از منکر، در ابتدا نامهاي را براي رئيس مجلس خبرگان نوشتند. وقتي مدتي گذشت و از نامه خبري نشد نامه را منتشر کردند. اکنون نامه ايشان به يک موضوع مرکزي در اخبار ايران تبديل شده است، چنان که برخي ائمه جمعه هدايت شده و با واژگاني، اندکي متفاوت درباره ايشان سخن گفتند. برخي نيز خواستار محاکمه آقاي کروبي شدند. در خبري ديگر گفته شده است که در شوراي عالي امنيت هم بحث بازداشت سران اصلاحات از جمله آقايان موسوي و کروبي به ميان آمده است. به نظرم گاه شرايط و مقتضياتي فراهم ميشود که زندگي و موضع يک شخص اهميتي تاريخي پيدا ميکند. منظورم از اهميت تاريخي آن چيزي است که به تاريخ يک ملت اعتبار ميبخشد. آيندگان خواهند گفت: در زمانه عسرت کسي بود که از حقوق مردم سخن گفت و در اين راه از هيچ تهديد و مخاطرهاي نهراسيد. توحيد و باور به خداي يگانه به او استقامت و توان بخشيد. آقاي کروبي 70 سالگي را پشت سر نهاده و آقايان موسوي و خاتمي در آستانه 70 سالگي هستند. پيامبر اسلام و اميرمومنان و امام صادق عليهمالسلام در 63 سالگي از جهان رفتند. يعني هر سه بزرگوار سهمي بيش از پيامبر و امامان از عمر گرفتهاند. امروزه، چشمان ملتي به سخن و استقامت انان دوخته شده است. ترديدي نيست که تلاش در راه استيفاي حقوق مردم؛ يکي داستاني است پر آب چشم... از خطبههاي هماهنگ نماز جمعه و انتشار بيانيه عليه آقاي کروبي و روزنامه اعتماد ملي، آشکارست که برخي صداي آقاي کروبي و اعتمادملي را برنميتابند. آنان به جاي اينکه در انديشه باشند تا چگونه اقبال و اعتماد ملت ايران را جلب کنند، گمان ميکنند با خاموش کردن صدايي و تعطيل كردن روزنامهاي به اصطلاح خودشان ميتوانند اعتراض مردم و تظاهرات جوانان را جمع کنند. سلسله اقبال ناممکن ميجنبانند... اگر همين فريادها بر نميخاست، کهريزک همچنان تداوم داشت. اگر اين اعتراضها بر نميخاست همچنان مردم هر روز جسد جواني را تحويل ميگرفتند. اکنون اين ادعا با شواهدي مطرح شده است که برخي زندانيان هتک حرمت شدهاند. شکنجه شدهاند... شما به همين مواردي که در گزارش کميته ويژه مجلس آمده توجه کنيد. زنداني را برهنه کنند. اجازه قضاي حاجت به او ندهند. طنز شگفتانگيزي اتفاق افتاده است. مدتها سخن بر سر جمعآوري اراذل و اوباش بود، حال بحث بر سر تعرض آنها به جان و عرض مردم است. آن لباس شخصيها که به خوابگاه دانشجويان يورش بردند چه کساني بودند؟ زبان فحش و تهديد و شناعت از آن چه کسانيست. حال اگر کسي که پوست و گوشت و خونش با انقلاب پرورده شده، و امين امام و مردم بوده است، فرياد بزند و از حقوق مردم دفاع کند، بايد صدايش را خاموش کرد؟ شايد به تعبير امامخميني در پشت کتاب چيز ديگري نوشته شده است. اگر چيز ديگري نوشته نشده بود، روحانيون محترمي که از رفتار در بازداشتگاهها دفاع ميکنند، تا روشن شدن موضوع دست کم سکوت ميکردند.
دوست واقعي و حقيقي
چه کسي دوست واقعي ماست؟ آنکه اشکالها را ميبيند و ما را آگاه ميکند؛ يا آن که لب فرو ميبندد و مارا تصديق ميکند؟ امير مومنان فرموده است: صديقک من صدقک لا من صدّقک! دوست واقعي کسي است که حقايق را با تو در ميان ميگذارد، نه آن که تو را تصديق ميکند. جناب آقاي کروبي بر اساس خيرخواهي و امر به معروف و نهي از منکر، در ابتدا نامهاي را براي رئيس مجلس خبرگان نوشتند. وقتي مدتي گذشت و از نامه خبري نشد نامه را منتشر کردند. اکنون نامه ايشان به يک موضوع مرکزي در اخبار ايران تبديل شده است، چنان که برخي ائمه جمعه هدايت شده و با واژگاني، اندکي متفاوت درباره ايشان سخن گفتند. برخي نيز خواستار محاکمه آقاي کروبي شدند. در خبري ديگر گفته شده است که در شوراي عالي امنيت هم بحث بازداشت سران اصلاحات از جمله آقايان موسوي و کروبي به ميان آمده است. به نظرم گاه شرايط و مقتضياتي فراهم ميشود که زندگي و موضع يک شخص اهميتي تاريخي پيدا ميکند. منظورم از اهميت تاريخي آن چيزي است که به تاريخ يک ملت اعتبار ميبخشد. آيندگان خواهند گفت: در زمانه عسرت کسي بود که از حقوق مردم سخن گفت و در اين راه از هيچ تهديد و مخاطرهاي نهراسيد. توحيد و باور به خداي يگانه به او استقامت و توان بخشيد. آقاي کروبي 70 سالگي را پشت سر نهاده و آقايان موسوي و خاتمي در آستانه 70 سالگي هستند. پيامبر اسلام و اميرمومنان و امام صادق عليهمالسلام در 63 سالگي از جهان رفتند. يعني هر سه بزرگوار سهمي بيش از پيامبر و امامان از عمر گرفتهاند. امروزه، چشمان ملتي به سخن و استقامت انان دوخته شده است. ترديدي نيست که تلاش در راه استيفاي حقوق مردم؛ يکي داستاني است پر آب چشم... از خطبههاي هماهنگ نماز جمعه و انتشار بيانيه عليه آقاي کروبي و روزنامه اعتماد ملي، آشکارست که برخي صداي آقاي کروبي و اعتمادملي را برنميتابند. آنان به جاي اينکه در انديشه باشند تا چگونه اقبال و اعتماد ملت ايران را جلب کنند، گمان ميکنند با خاموش کردن صدايي و تعطيل كردن روزنامهاي به اصطلاح خودشان ميتوانند اعتراض مردم و تظاهرات جوانان را جمع کنند. سلسله اقبال ناممکن ميجنبانند... اگر همين فريادها بر نميخاست، کهريزک همچنان تداوم داشت. اگر اين اعتراضها بر نميخاست همچنان مردم هر روز جسد جواني را تحويل ميگرفتند. اکنون اين ادعا با شواهدي مطرح شده است که برخي زندانيان هتک حرمت شدهاند. شکنجه شدهاند... شما به همين مواردي که در گزارش کميته ويژه مجلس آمده توجه کنيد. زنداني را برهنه کنند. اجازه قضاي حاجت به او ندهند. طنز شگفتانگيزي اتفاق افتاده است. مدتها سخن بر سر جمعآوري اراذل و اوباش بود، حال بحث بر سر تعرض آنها به جان و عرض مردم است. آن لباس شخصيها که به خوابگاه دانشجويان يورش بردند چه کساني بودند؟ زبان فحش و تهديد و شناعت از آن چه کسانيست. حال اگر کسي که پوست و گوشت و خونش با انقلاب پرورده شده، و امين امام و مردم بوده است، فرياد بزند و از حقوق مردم دفاع کند، بايد صدايش را خاموش کرد؟ شايد به تعبير امامخميني در پشت کتاب چيز ديگري نوشته شده است. اگر چيز ديگري نوشته نشده بود، روحانيون محترمي که از رفتار در بازداشتگاهها دفاع ميکنند، تا روشن شدن موضوع دست کم سکوت ميکردند.
*****
از میان ایمیل های رسیده (تا دقایقی پیش):
یادداشتی بر دلایل دولت کودتا در استفاده از زنان
مسیح علی نژاد
در اقدامی هماهنگ و شگرف، پیش از انتخابات، آجرلو پالیزدار را به مجلس میآورد و اطلاعاتی در اختیارش قرار میدهد. پالیزدار برای بدنامی هاشمی و ناطق سنگ تمام میگذارد، سپس آجرلو تحت فشار قرار میگیرد.احمدی نژاد در تلوزیون همان حرفهای پالیزدار را تکرار میکند و رییس جمهور میشود. سپس آجرلو را به عنوان وزیر رفاه به مجلس معرفی میکند با عنوان اینکه می خواهد به نقش برابر زنان در کابینه بها داده باشد. کدام بها دادن؟
فاطمه آجرلو، مرضیه وحید دستجردی و زنی دیگر که احمدی نژاد وعده به اعلام نامش در روزهای دیگر داده است، سه زنی خواهند بود که می باید نامشان برای شکستن حصار مردانه کابینه دولت جمهوری اسلامی ایران این روزها چون سند افتخار برپیشانی دولت حک می شد و جامعه رنج کشیده زنان ایرانی با دیدن نماد خویش در بدنه هیات وزرای دولت جانی دوباره می گرفت. اما فارغ از رنجی که بخش هایی از ملت ایران از روی کار آمدن دولت دروغ می برد و کشته شدن و زندانی دادن و تجاوز کردن به زندانیان و تهدید شهروندان را راه پردردی برای افتتاح یک دولت می دانند، باید رفتارهای بعدی احمدی نژاد را تحلیل کرد. کما اینکه در یک دوره، فرمان حضور زنان در استادیوم را صادر می کند و توپ عدم اجرای آن را به زمین حوزه و رهبری می اندازد و اینبار نیز چه بسا با مخالفت حوزه یا بخش های سنتی تر به دنبال خریدن همان محبوبیت از دست رفته خود باشد.
اگر چه احمدی نژاد همانند کولی سرگذر که هر بار سرخ آب سفید آب کرد و با عشوه های ناشیانه محله را ویرانه ساخت و همه را آلوده کرد و بیماری لا علاجی دامنگیر اهالی آن محله شد اما در نهایت، به این نتیجه رسید که باید به خانه و اصل خویش بازگردد و بیش از این رسوایی و بیماری به بار نیاورد می توان او را بخشید و به فردای پاک تری امید وار بود. اما ای دولت مثال آن کولی پشیمان نشده است که مدام عشوه های ناشیانه پیشه می کند ، شهر را به بلوا کشانده است و همه را آلوده کرده است صورت کشور را پر از لکه های یک بیماری سخت کرده است و چشم همه را به دنبال یک محله بدنام کشانده است و ظاهرا خیال توبه هم ندارد. نمایش هایی هم برای خوش سیمایی خویش اجرا می کند اما دل کسی را نمی برد جز دل همان حلقه محدودی که دست و دلشان در برابر صورت سرخ آب و سفید آب شده این دولت سست می شود ورنه در قاموس کسی که برادری معنا ندارد برابری چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟ کسانی که زنان دربند را حتی لحظه ای به چشم خواهران خود ندیده اند و برای اذیت و آزاهای جنسی شان در زندان ، دل نگران نشده اند، چگونه ممکن است در پاسداشت دفاع از حقوق برابر زنان، کلید کابینه را به دست سه زن داده باشند. این کلیدی که احمدی نژاد به دست زنان محافظه کار هوادارش داده است، شاه کلید زندان زنان است. چرا که هم به او و هم به باقی مردان اصولگرا ثابت شده است که به وسیله زنان، آسان تر می شود زنان پیشرو و آزادی خواه ایران را محدود و دربند کرد. یعنی هم می توان ویترین زنانه کابینه را روی سر مدافعان برابری حقوق زن و مرد زد و فخرش را به دنیا فروخت و هم می توان با دیدگاههای بسته همین زنان روی سر مطالبات زنان آزادیخواه ایران زد. چه کسانی بهتر از خود زنان می توانند در مقابل آنچه زیاده خواهی های زنان ایران تعبیر می شود، بایستند؟
خوب یادم هست که در روزهای انتخابات ریاست جمهوری نهم، در خبرگزاری ایلنا با یکی از زنان مجلس هفتم مصاحبه ای کرده بودیم که تایید می کرد با آمدن احمدی نژاد باید آسانسورها هم زنانه و مردانه شوند. آن مصاحبه هم مثل باقی حرف های بی تدبیر و فی البداهه ای که این جریان مدام فکر نکرده بر زبان جاری می سازد و بعد تکذیب می کند، در خبرگزاری ایلنا تکذیب شد. فاطمه آجرلو در مقایسه با سایر زنان مجلس هفتم، عقل کل می نمود و به تعبیر خودش ما خبرنگاران پارلمانی از ساده دلی بقیه نمایندگان زن برای بنگاههای خبرپراکنی مان بهره می جستیم.
یک روز، مهمان خط و نشان های آجرلو بودم که می گفت: اینکه ما به نقل از عشرت شایق نوشتیم، زنان روسپی باید اعدام شوند، یا اینکه به نقل از نیره اخوان نوشتیم که ازدواج مجدد حق مردان است، شیطنت و خبیثی ما خبرنگاران را ثابت می کند. از آجرلو پرسیدم حالا بدون خباثت می پرسم و شما دیدگاه واقعی تان را در مورد همان روسپی ها برای روشنگری خودم بگویید، من هم نمی نویسم. آیا می توانند زنده باشند و شما هم به عنوان نماینده زن با آنها در یک جامعه زندگی کنید؟ هیچ نگفت. گفتم بدون خباثت می پرسم ددیگاه واقعی شما در مورد دختران نیمه حجابی که در ادارات در کنار مردان در یک اتاق کار می کنند، چیست آیا موافق این اختلاط هستید؟ شما نظر واقعی تان را برای روشن شدن ما بگویید. امروز که دیدم سرکار خانم به عنوان وزیر رفاه معرفی شده اند یاد تحلیل های ایشان افتادم که باور داشت نباید به جنجال خبری تبدیل اش کرد و باید کار زیربنایی انجام داد. می گفت: « بی حجابی همان زنان در محل کار و تفاوت قایل نشدن میان محل کار و کافی شاپ، سرانجامش همان روسپیگری است، برای همین است که ما تا نسبت به جدایی زنان و مردان در محل کار و ادارات حرف می زنیم خبرنگاران سریع می روند جنجال خبری درست می کنند و ما از اصل می مانیم». در مورد اعدام روسپی ها حرف عشرت شایق را اصلا رد نکرد و گفت هیاهوی خبری اش را اما نمی پسندم.
آجرلو بعد ها همصدا با سایر زنان در همان مجلسی که یکی یکی طرح و لایحه و پیشنهاد برای محدود شدن حقوق زنان به صحن و کمیسیون می آمد، جلو دار بود. ابتدا را ه پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان که حاصل تلاش زنان اصلاح طلب مجلس ششم بود را بستند. روز دیگر در همان مجلس برای کاهش سهمیه زنان در دانشگاه ها خیز برداشتند. یعنی زنان با همان حقوق نا برابر به سهمی نه تنها برابر بلکه بیشتر در دانشگاهها دست پیدا کردند اما زنان مجلس برای محدود کردن سهمی که با تلاش خود دختران به دست آمده بود سنگ تمام گذاشته بودند. سپس روز دیگر بحث کاهش ساعات کاری زنان را در مجلس شان پی گرفتند تا زنان را از اجتماع به خانه بکشانند. روز بعد گفتند برای رفاه حال خانم هایی که در اداره مخابرات کار می کنند می توان امکانات کار را به منزل شخصی شان منتقل ساخت تا در خانه کار کنند. روزهای دیگر هم که جنبش زنان را خون به دل کردند و بسار هم شنیدند که ازدواج مجدد مردان بدون اجازه زنان لکه ننگی بر دامن زنان مجلس خواهد بود اگر در مجلس باشند و در برابر این تبصره سکوت کنند. خلاصه از همین مجلس زنانه برای محدود کردن زنان چه نقشه ها که نکشیدند. در باور نمی گنجید. درست عین صحبت های زن دیگری که مدافع احمدی نژاد است اما از مقام یک زن به احمدی نژاد تشر می زند که چرا باید از میان این همه مردان، زن را به کابینه راه دهند؟ اینها زنانی هستند که احمدی نژاد را حمایت می کنند و احمدی نژاد نیز آنان را قدردان است.
بر اساس لیست سوابق فعالیتی فاطمه آجرلو که توسط دولت اعلام شده است به وضوح قید شده است که سرکار خانم، پیش از نمایندگی مجلس جز فعالیت در بسیج و سپاه، هیچ نقش مدیرتی نداشته است که بتوان او را نقد کرد اما در دوره نمایندگی هم چند کار بزرگ انجام داده است که از جمله آن معرفی پالیزدار به کمیسیون های مجلس بوده است که پالیزدار هم درست علیه همان دو نفری که احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی اش از آنها به عنوان مفسدان اقتصادی نام برده بود، افشاگری کرده بود. هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری. آجرلو اگرچه آن روزها چندین ساعت به همراه همسرش در مورد چرایی معرفی پالیزدار بازجویی شده بود اما امروز مورد مهرورزی مضاعف احمدی نژاد، بزرگترین مخالف هاشمی و ناطق قرار گرفت وقرار است وزیر شود.
روند عجیبی است اما واقیعیت دارد. یعنی به آسانی می توان دید که نشانی از عقلای محافظه کار در حلقه همین زنان برگزیده احمدی نژاد نیست اما هماهنگ چرا . تا این اندازه که در اقدامی هماهنگ و شگرف، پیش از انتخابات آجرلو پالیزدار را به مجلس می آورد، اطلاعاتی در اختیارش قرار می دهد . پالیزدار برای بدنامی هاشمی و ناطق سنگ تمام می گذارد، سپس آجرلو تحت فشار قرار می گیرد، احمدی نژاد در تلوزیون همان حرف های پالیزدار را تکرار می کند، رییس جمهور می شود وآجرلو را به عنوان وزیر رفاه به مجلس معرفی می کند با عنوان اینکه می خواهد به نقش برابر زنان در کابینه بها داده باشد. کدام بها دادن؟ برای بها دادن به زنان، بی شک برگزیدن مرد یا زن آنقدرها مهم نیست که کارآمدی و استقلال رای آنها مهم است. احمدی نژاد البته صریح و بی پرده در مصاحبه زنده با تلویزیون اعلام می کند که مهمترین عامل انتخاب وزرا را همسویی و هماهنگی با رییس جمهور می داند و ظاهرا سابقه زلزله های مکرری که در کابینه قبلی اش رخ داده است و هر ماه یکی را برکنار می کرد او را به این نتیجه رسانده است که زنان ، منفعل تر، مطيع تر و فرمابردارتر و به تعبیر خودشان، هماهنگ تر خواهند بود.
شاید بخش های سنتی جامعه زنان ایرانی، رگه هایی از باور و نوع پوشش خود را دو در شمایل دو یا سه زن برگزیده احمدی نژاد ببینند اما زنان سنتی، روستایی و شهرستانی در بساری از موارد نمی دانند که این زنان در مجلس نه تنها باوری برای برابری دیه آنان با شوهرانشان ندارند و بلکه ازدواج مجدد شوهرانشان را هم مانع نمی شوند و حضور دخترانشان در دانشگاه و محیط های برابر کاری را هم محدود می کنند. به همین سادگی. و موارد دیگری که شاید مادران و زنان نسل گذشته بستری برای آگاه شدن از حقوق واقعی خود نیافته اند. آنها فقط دیده اند که همه مردان احمدی نژاد یکی یکی از کابینه دولت به بیرون پرتاب شده اند اینک زنان جای آنها می نشینند اما زنان احمدی نژاد، نماد و نماینده واقعی تمام زنان ایران نیستند و اگرچه برای خریدن آبرو و فخر معرفی شده اند، اما کسیت که نداند بیشتر برای بردن آبروی زنان ایران به کابینه آورده شده اند.
مسیح علی نژاد
در اقدامی هماهنگ و شگرف، پیش از انتخابات، آجرلو پالیزدار را به مجلس میآورد و اطلاعاتی در اختیارش قرار میدهد. پالیزدار برای بدنامی هاشمی و ناطق سنگ تمام میگذارد، سپس آجرلو تحت فشار قرار میگیرد.احمدی نژاد در تلوزیون همان حرفهای پالیزدار را تکرار میکند و رییس جمهور میشود. سپس آجرلو را به عنوان وزیر رفاه به مجلس معرفی میکند با عنوان اینکه می خواهد به نقش برابر زنان در کابینه بها داده باشد. کدام بها دادن؟
فاطمه آجرلو، مرضیه وحید دستجردی و زنی دیگر که احمدی نژاد وعده به اعلام نامش در روزهای دیگر داده است، سه زنی خواهند بود که می باید نامشان برای شکستن حصار مردانه کابینه دولت جمهوری اسلامی ایران این روزها چون سند افتخار برپیشانی دولت حک می شد و جامعه رنج کشیده زنان ایرانی با دیدن نماد خویش در بدنه هیات وزرای دولت جانی دوباره می گرفت. اما فارغ از رنجی که بخش هایی از ملت ایران از روی کار آمدن دولت دروغ می برد و کشته شدن و زندانی دادن و تجاوز کردن به زندانیان و تهدید شهروندان را راه پردردی برای افتتاح یک دولت می دانند، باید رفتارهای بعدی احمدی نژاد را تحلیل کرد. کما اینکه در یک دوره، فرمان حضور زنان در استادیوم را صادر می کند و توپ عدم اجرای آن را به زمین حوزه و رهبری می اندازد و اینبار نیز چه بسا با مخالفت حوزه یا بخش های سنتی تر به دنبال خریدن همان محبوبیت از دست رفته خود باشد.
اگر چه احمدی نژاد همانند کولی سرگذر که هر بار سرخ آب سفید آب کرد و با عشوه های ناشیانه محله را ویرانه ساخت و همه را آلوده کرد و بیماری لا علاجی دامنگیر اهالی آن محله شد اما در نهایت، به این نتیجه رسید که باید به خانه و اصل خویش بازگردد و بیش از این رسوایی و بیماری به بار نیاورد می توان او را بخشید و به فردای پاک تری امید وار بود. اما ای دولت مثال آن کولی پشیمان نشده است که مدام عشوه های ناشیانه پیشه می کند ، شهر را به بلوا کشانده است و همه را آلوده کرده است صورت کشور را پر از لکه های یک بیماری سخت کرده است و چشم همه را به دنبال یک محله بدنام کشانده است و ظاهرا خیال توبه هم ندارد. نمایش هایی هم برای خوش سیمایی خویش اجرا می کند اما دل کسی را نمی برد جز دل همان حلقه محدودی که دست و دلشان در برابر صورت سرخ آب و سفید آب شده این دولت سست می شود ورنه در قاموس کسی که برادری معنا ندارد برابری چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟ کسانی که زنان دربند را حتی لحظه ای به چشم خواهران خود ندیده اند و برای اذیت و آزاهای جنسی شان در زندان ، دل نگران نشده اند، چگونه ممکن است در پاسداشت دفاع از حقوق برابر زنان، کلید کابینه را به دست سه زن داده باشند. این کلیدی که احمدی نژاد به دست زنان محافظه کار هوادارش داده است، شاه کلید زندان زنان است. چرا که هم به او و هم به باقی مردان اصولگرا ثابت شده است که به وسیله زنان، آسان تر می شود زنان پیشرو و آزادی خواه ایران را محدود و دربند کرد. یعنی هم می توان ویترین زنانه کابینه را روی سر مدافعان برابری حقوق زن و مرد زد و فخرش را به دنیا فروخت و هم می توان با دیدگاههای بسته همین زنان روی سر مطالبات زنان آزادیخواه ایران زد. چه کسانی بهتر از خود زنان می توانند در مقابل آنچه زیاده خواهی های زنان ایران تعبیر می شود، بایستند؟
خوب یادم هست که در روزهای انتخابات ریاست جمهوری نهم، در خبرگزاری ایلنا با یکی از زنان مجلس هفتم مصاحبه ای کرده بودیم که تایید می کرد با آمدن احمدی نژاد باید آسانسورها هم زنانه و مردانه شوند. آن مصاحبه هم مثل باقی حرف های بی تدبیر و فی البداهه ای که این جریان مدام فکر نکرده بر زبان جاری می سازد و بعد تکذیب می کند، در خبرگزاری ایلنا تکذیب شد. فاطمه آجرلو در مقایسه با سایر زنان مجلس هفتم، عقل کل می نمود و به تعبیر خودش ما خبرنگاران پارلمانی از ساده دلی بقیه نمایندگان زن برای بنگاههای خبرپراکنی مان بهره می جستیم.
یک روز، مهمان خط و نشان های آجرلو بودم که می گفت: اینکه ما به نقل از عشرت شایق نوشتیم، زنان روسپی باید اعدام شوند، یا اینکه به نقل از نیره اخوان نوشتیم که ازدواج مجدد حق مردان است، شیطنت و خبیثی ما خبرنگاران را ثابت می کند. از آجرلو پرسیدم حالا بدون خباثت می پرسم و شما دیدگاه واقعی تان را در مورد همان روسپی ها برای روشنگری خودم بگویید، من هم نمی نویسم. آیا می توانند زنده باشند و شما هم به عنوان نماینده زن با آنها در یک جامعه زندگی کنید؟ هیچ نگفت. گفتم بدون خباثت می پرسم ددیگاه واقعی شما در مورد دختران نیمه حجابی که در ادارات در کنار مردان در یک اتاق کار می کنند، چیست آیا موافق این اختلاط هستید؟ شما نظر واقعی تان را برای روشن شدن ما بگویید. امروز که دیدم سرکار خانم به عنوان وزیر رفاه معرفی شده اند یاد تحلیل های ایشان افتادم که باور داشت نباید به جنجال خبری تبدیل اش کرد و باید کار زیربنایی انجام داد. می گفت: « بی حجابی همان زنان در محل کار و تفاوت قایل نشدن میان محل کار و کافی شاپ، سرانجامش همان روسپیگری است، برای همین است که ما تا نسبت به جدایی زنان و مردان در محل کار و ادارات حرف می زنیم خبرنگاران سریع می روند جنجال خبری درست می کنند و ما از اصل می مانیم». در مورد اعدام روسپی ها حرف عشرت شایق را اصلا رد نکرد و گفت هیاهوی خبری اش را اما نمی پسندم.
آجرلو بعد ها همصدا با سایر زنان در همان مجلسی که یکی یکی طرح و لایحه و پیشنهاد برای محدود شدن حقوق زنان به صحن و کمیسیون می آمد، جلو دار بود. ابتدا را ه پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان که حاصل تلاش زنان اصلاح طلب مجلس ششم بود را بستند. روز دیگر در همان مجلس برای کاهش سهمیه زنان در دانشگاه ها خیز برداشتند. یعنی زنان با همان حقوق نا برابر به سهمی نه تنها برابر بلکه بیشتر در دانشگاهها دست پیدا کردند اما زنان مجلس برای محدود کردن سهمی که با تلاش خود دختران به دست آمده بود سنگ تمام گذاشته بودند. سپس روز دیگر بحث کاهش ساعات کاری زنان را در مجلس شان پی گرفتند تا زنان را از اجتماع به خانه بکشانند. روز بعد گفتند برای رفاه حال خانم هایی که در اداره مخابرات کار می کنند می توان امکانات کار را به منزل شخصی شان منتقل ساخت تا در خانه کار کنند. روزهای دیگر هم که جنبش زنان را خون به دل کردند و بسار هم شنیدند که ازدواج مجدد مردان بدون اجازه زنان لکه ننگی بر دامن زنان مجلس خواهد بود اگر در مجلس باشند و در برابر این تبصره سکوت کنند. خلاصه از همین مجلس زنانه برای محدود کردن زنان چه نقشه ها که نکشیدند. در باور نمی گنجید. درست عین صحبت های زن دیگری که مدافع احمدی نژاد است اما از مقام یک زن به احمدی نژاد تشر می زند که چرا باید از میان این همه مردان، زن را به کابینه راه دهند؟ اینها زنانی هستند که احمدی نژاد را حمایت می کنند و احمدی نژاد نیز آنان را قدردان است.
بر اساس لیست سوابق فعالیتی فاطمه آجرلو که توسط دولت اعلام شده است به وضوح قید شده است که سرکار خانم، پیش از نمایندگی مجلس جز فعالیت در بسیج و سپاه، هیچ نقش مدیرتی نداشته است که بتوان او را نقد کرد اما در دوره نمایندگی هم چند کار بزرگ انجام داده است که از جمله آن معرفی پالیزدار به کمیسیون های مجلس بوده است که پالیزدار هم درست علیه همان دو نفری که احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی اش از آنها به عنوان مفسدان اقتصادی نام برده بود، افشاگری کرده بود. هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری. آجرلو اگرچه آن روزها چندین ساعت به همراه همسرش در مورد چرایی معرفی پالیزدار بازجویی شده بود اما امروز مورد مهرورزی مضاعف احمدی نژاد، بزرگترین مخالف هاشمی و ناطق قرار گرفت وقرار است وزیر شود.
روند عجیبی است اما واقیعیت دارد. یعنی به آسانی می توان دید که نشانی از عقلای محافظه کار در حلقه همین زنان برگزیده احمدی نژاد نیست اما هماهنگ چرا . تا این اندازه که در اقدامی هماهنگ و شگرف، پیش از انتخابات آجرلو پالیزدار را به مجلس می آورد، اطلاعاتی در اختیارش قرار می دهد . پالیزدار برای بدنامی هاشمی و ناطق سنگ تمام می گذارد، سپس آجرلو تحت فشار قرار می گیرد، احمدی نژاد در تلوزیون همان حرف های پالیزدار را تکرار می کند، رییس جمهور می شود وآجرلو را به عنوان وزیر رفاه به مجلس معرفی می کند با عنوان اینکه می خواهد به نقش برابر زنان در کابینه بها داده باشد. کدام بها دادن؟ برای بها دادن به زنان، بی شک برگزیدن مرد یا زن آنقدرها مهم نیست که کارآمدی و استقلال رای آنها مهم است. احمدی نژاد البته صریح و بی پرده در مصاحبه زنده با تلویزیون اعلام می کند که مهمترین عامل انتخاب وزرا را همسویی و هماهنگی با رییس جمهور می داند و ظاهرا سابقه زلزله های مکرری که در کابینه قبلی اش رخ داده است و هر ماه یکی را برکنار می کرد او را به این نتیجه رسانده است که زنان ، منفعل تر، مطيع تر و فرمابردارتر و به تعبیر خودشان، هماهنگ تر خواهند بود.
شاید بخش های سنتی جامعه زنان ایرانی، رگه هایی از باور و نوع پوشش خود را دو در شمایل دو یا سه زن برگزیده احمدی نژاد ببینند اما زنان سنتی، روستایی و شهرستانی در بساری از موارد نمی دانند که این زنان در مجلس نه تنها باوری برای برابری دیه آنان با شوهرانشان ندارند و بلکه ازدواج مجدد شوهرانشان را هم مانع نمی شوند و حضور دخترانشان در دانشگاه و محیط های برابر کاری را هم محدود می کنند. به همین سادگی. و موارد دیگری که شاید مادران و زنان نسل گذشته بستری برای آگاه شدن از حقوق واقعی خود نیافته اند. آنها فقط دیده اند که همه مردان احمدی نژاد یکی یکی از کابینه دولت به بیرون پرتاب شده اند اینک زنان جای آنها می نشینند اما زنان احمدی نژاد، نماد و نماینده واقعی تمام زنان ایران نیستند و اگرچه برای خریدن آبرو و فخر معرفی شده اند، اما کسیت که نداند بیشتر برای بردن آبروی زنان ایران به کابینه آورده شده اند.
*****
این مستبدین از گورستان و مردهها هم میترسد
لینک پنج فیلم که مربوط به سخنرانی آیتالله یوسف صانعی در حسینیه شریف موسوی شهر گرگان و در جمع گروهی از روحانیون این شهر در مورد "تیتر بالا" است. بروی لینک ها کلیک کرده و تماشا کنید:
لینک پنج فیلم که مربوط به سخنرانی آیتالله یوسف صانعی در حسینیه شریف موسوی شهر گرگان و در جمع گروهی از روحانیون این شهر در مورد "تیتر بالا" است. بروی لینک ها کلیک کرده و تماشا کنید:
قسمت اول: http://www.youtube.com/watch?v=4mrDv_MjwM8
قسمت دوم: http://www.youtube.com/watch?v=w7YXm8aBso4
قسمت سوم: http://www.youtube.com/watch?v=WpWra0XundY
قسمت چهارم: http://www.youtube.com/watch?v=yOVZ1i3b6Wo
قسمت پنجم: http://www.youtube.com/watch?v=5pjeDzUa4BE
قسمت دوم: http://www.youtube.com/watch?v=w7YXm8aBso4
قسمت سوم: http://www.youtube.com/watch?v=WpWra0XundY
قسمت چهارم: http://www.youtube.com/watch?v=yOVZ1i3b6Wo
قسمت پنجم: http://www.youtube.com/watch?v=5pjeDzUa4BE
*****
اسامی برخی از بازداشت شدگان اخیر که دست به اعتصاب غذا خواهند زد
برخی از زندانیان حوادث پس از انتخابات به دلیل فشارها برای اعتراف گیری و به دلیل وضعیت نامشخص خود تصمیم به اعتصاب غذا گرفته اند.
اسامی این زندانیان و متن آنها را یکی از زندانیان که به تازگی آزاد شده است، منتقل کرده است. متن اعلام به اعتصاب غذای این زندانیان به شرح زیر است:
ما امضا كنندگان ذیل، جمعی از شهروندان این سرزمین كه طی حوادث پس از انتخابات بازداشت شده و اینك در قرنطینه اندرزگاه 7 زندان اوین به سر می بریم، بدین وسیله با شما هم میهنان سخن ميگوییم و شما را از تصمیم خود آگاه ميسازیم.
ما مدتهاست كه در بلاتكلیفی به سر ميبریم و از روند قضایی پروندههامان بياطلاعیم. دراین مدت بارها در شرایط خشونتباری بازجویی شدیم و جهت اقرار به كارهای ناكرده تحت فشار قرارگرفتیم، اتهامات واهی و بياساس بر ما تحمیل گردید، امكان دفاع آزادانه از ما سلب و حقوق شهروندی اولیهمان نادیده انگاشته شد. ازهمین رو به نشانهی اعتراض به وضعیت موجود از روز دوشنبه مورخه بیست و ششم مردادماه دست به اعتصاب غذا خواهیم زد تا صدای ناشنیده ماندهمان را به گوش متولیان امر برسانیم.
ما خواهان چیزی جز رسیدگی عادلانه و منصفانه به پروندهمان نیستیم. بدیهی است اعتصاب مذكور تنها در صورت تعیین تكلیف و آغاز رسیدگی به پروندههامان در روزهای آتی منتفی خواهد شد.
جلال ذوالقدری
برخی از زندانیان حوادث پس از انتخابات به دلیل فشارها برای اعتراف گیری و به دلیل وضعیت نامشخص خود تصمیم به اعتصاب غذا گرفته اند.
اسامی این زندانیان و متن آنها را یکی از زندانیان که به تازگی آزاد شده است، منتقل کرده است. متن اعلام به اعتصاب غذای این زندانیان به شرح زیر است:
ما امضا كنندگان ذیل، جمعی از شهروندان این سرزمین كه طی حوادث پس از انتخابات بازداشت شده و اینك در قرنطینه اندرزگاه 7 زندان اوین به سر می بریم، بدین وسیله با شما هم میهنان سخن ميگوییم و شما را از تصمیم خود آگاه ميسازیم.
ما مدتهاست كه در بلاتكلیفی به سر ميبریم و از روند قضایی پروندههامان بياطلاعیم. دراین مدت بارها در شرایط خشونتباری بازجویی شدیم و جهت اقرار به كارهای ناكرده تحت فشار قرارگرفتیم، اتهامات واهی و بياساس بر ما تحمیل گردید، امكان دفاع آزادانه از ما سلب و حقوق شهروندی اولیهمان نادیده انگاشته شد. ازهمین رو به نشانهی اعتراض به وضعیت موجود از روز دوشنبه مورخه بیست و ششم مردادماه دست به اعتصاب غذا خواهیم زد تا صدای ناشنیده ماندهمان را به گوش متولیان امر برسانیم.
ما خواهان چیزی جز رسیدگی عادلانه و منصفانه به پروندهمان نیستیم. بدیهی است اعتصاب مذكور تنها در صورت تعیین تكلیف و آغاز رسیدگی به پروندههامان در روزهای آتی منتفی خواهد شد.
جلال ذوالقدری
رضا شعبانی
سهراب رضاپور
آریاسب مغان باوند
حسام سلامت
محمدرضا عروجی
حسین رضایی برسری
محمدصادق فومنی
ایوب قنبرپوریان
حمید ترقی
شیخی آبلالی
*****
بامداد خبر- پایگاه خبری تحلیلی برای جنبش دانشجویی
تکان دهنده تر از دروغ
فرشته قاضی
صدای باز شدن دری آهنی را می شنوم و متعاقب آن صدای زنی را که دستم را گرفته و به داخل می کشد.در بسته می شود. چشم بندم را بر میدارد. دو زن در مقابلم ایستاده اند و از من میخواهند لباس هایم را در بیاورم؛ مانتو و روسری را در می آورم و کفش هایم را نیز.اما می گویند باید تمام لباس هایت را در بیاوری! من شوکه می شوم و اعتراض می کنم. زنی که قدی بلند و هیکلی درشت دارد جلو می آید. می گوید: قانون اینجا این است تمام لباس هایت را بیاور. و اشاره به لباس زیرم می کند.مقاومت می کنم اما دستانم را می گیرد و روی زمین می نشاند و یک زن دیگر نیز به جمع این دو اضافه می شود در میان تقلای من، تی شرتم را از تنم خارج می کنند و شلوارم را نیز. من همچنان مقاومت می کنم اما سه نفری به جانم می افتند و با خشونت هر چه تمام تر، که با ضرب و شتم همراه است، در مقابل فریادها و دست و پا زدن های من، تمام لباس هایم را از تنم خارج می کنند و به بازرسی بدن ضرب دیده ام می پردازند. می گویم: من امروز در دادسرا بازداشت شده ام و از پیش احضار شده بودم و چیزی به همراه ندارم؛ اما فایده ای ندارد. بعد از تقلایی نیم ساعته آنچه را که میخواستند می کنند و بعد تی شرت و شلوارم را می دهند و می پوشم و به سلولی منتقلم می کنند.هنوز در شوک هستم و تمام تنم درد می کند. هنوز به خودم نیامده ام که در را باز می کنند و می گویند: حاجی آمده.
در همان سلول چشم بندم را می بندند و چادری سرم انداخته و به اتاق بازجویی منتقلم می کنند. با خود می گویم: به بازجو اعتراض خواهم کرد و... رو به دیوار و بر صندلی می نشینم و چشم بند بر چشمانم است و از اطرافم بی خبرم. صدای مردی را از پشت سرم می شنوم که می گوید: در افغانستان با چه کسانی دیدار داشتی و برای چه سازمانی جاسوسی میکردی؟از شوک اول خارج نشده، مجددا شوک دیگری وارد می شود. می گویم: من خبرنگار سایت امروز هستم و به همین دلیل بازداشت شده ام و... هنوز حرفم تمام نشده فریاد می کشد: چند بسته قرص ضد بارداری با خود برده بودی؟ من ناباورانه می شنوم؛امابه آنچه می شنوم باور ندارم. تکرار می کند و من اعتراض میکنم اما با لحن مشمئز کننده ای می گوید: یا جاسوسی یا روابط نامشروع. انتخاب با خودته!
و مرا به سلول باز میگردانند. چند سال پیش و هنگام جنگ افغانستان به عنوان خبرنگار همشهری، به این کشور سفر کرده ام و امروز با گذشت سالها با چنین اتهامی مواجه می شوم یعنی مرا خاطرسفر به افغانستان بازداشت کرده اند؟ اما چرا چند سال دیر تر؟هر چه سعی می کنم بر خود مسلط باشم، نمی شود. بارها توضیح میدهم که نه جاسوسی در کار بوده و نه رابطه نامشروعی و... اما فایده ای ندارد. بازجویی که او را نمی بینم شروع به تعریف جزئیاتی می کند که گویا در فیلم های پورنو دیده است؛ و با لحنی مشمئز کننده.
یقین پیدا می کنم که مریض جنسی است و لذت می برد از تعریف آنچه که بر زبان می آورد. احساس بی پناهی آزارم میدهد و شنیدن آنچه که در هر جلسه بازجویی ـ از مسائل جنسی و لحنی مشمئز کننده ـ از سوی بازجو بیان می شود.با چه خبرنگارانی دیدار داشتی؟ چه اطلاعاتی به آنها دادی؟ چقدر پول گرفتی؟.....پس جاسوسی نکرده ای رفته بودی برای ارضا شهوات پستت؟ با چند نفر خوابیدی؟ چند نفره... میکردی و....ناخود آگاه یاد فیلم بازجویی زن سعید امامی می افتم. از ترس بر خود می لرزم. می نویسم برای جاسوسی به افغانستان رفته بودم و از همان موقع برای امریکا جاسوسی می کنم و پول خیلی خوبی هم می گیرم و...رفتار بازجو بهتر می شود و به یکباره از سالها پیش می آید به همین سالهای نزدیک تر و به سایت امروز که از کی در این سایت کار می کنم.اما یک روز بعد دوباره مسائل عوض می شود ودیگر از امروز نمی پرسد، بلکه از روابط و آشنایی ام با چهره های سیاسی و همکاران مطبوعاتی ام می پرسد. توضیح میدهم که یک روزنامه نگارم و به عنوان خبرنگار سیاسی با همه چهره های سیاسی از اصلاح طلب و راست رابطه دارم؛ اما رابطه ای که بازجو میخواهد از من بشنود با رابطه خبری که من با این چهره ها داشتم متفاوت است. یکی یکی اسامی چهره های سیاسی را می آورد و باز رابطه نا مشروع را عنوان می کند و می گوید: آنچه راکه می گویم بنویس!
و شروع می کند به تعریف یک فیلم سکسی با جزئیات یک رابطه جنسی و از من میخواهد بنویسم. جزئیاتی که بیان می کند به شدت تهوع آور است.حالم به هم میخورد. واقعا بالا می آورم. چشم بندم را بالا می کشم و بلند می شوم، اما هنوز کامل نایستاده ام که ضربه ای از پشت وارد می شود و با شدت به میز صندلی ام میخورم و خون از دماغم سرازیر می شود. می افتم و چند ضربه با پا به پهلو ها و پشتم میزند و زنان زندانبان را صدا می کند. مرا با آن حال به سلولم می اندازند.تمام لباس و تنم خونی است، اما اجازه حمام کردن نمی دهند. لباسی هم ندارم که عوض کنم. از درد به خودم می پیچم. دوباره سراغم می آیند. همین که وارد اتاق بازجویی می شوم، می گویم: چرا از من نمی پرسید چه کرده ام و چه نوشته ام؟با تمسخر می گوید: مهم نیست چه کرده ای. آنچه را که من میخواهم باید بنویسی در غیر این صورت می اندازمت توی سلولی که تا حد مرگ بهت تجاوز کنند. قلبم به شدت می زند شاید متوجه می شود رنگم به یکباره می پرد که می گوید: ما مردان زیادی اینجا داریم که سالهاست زنی را ندیده و تشنه زن هستند و....دیگر نمی شنوم چشمانم را که باز می کنم در سلولم هستم و فکر می کنم همه چیز خوابی بیش نبوده است.
اما هر روز تکرار می شود و دو حالت بیشتر ندارد: باید بنویسم که درباره افسانه نوروزی، برای تضعیف قوه قضائیه، نامه سرگشاده دادم و با نامه ام اذهان تمام جهانیان را نسبت به ایران و دستگاه قضایی تخریب کردم و باعث شدم جوسازی شدیدی علیه جمهوری اسلامی در سطح جهانی شود - مهم هم نبود برای بازجو که افسانه نوروزی در آن مقطع با دستور رئیس قوه قضائیه، محاکمه مجدد، تبرئه و آزاد شده بود- باید بنویسم از رادیو آزادی پول گرفته ام تا درباره مرگ زهرا کاظمی جو سازی کنم و....باید بنویسم که از مصطفی تاج زاده و محمد علی ابطحی خط می گرفتم تا امنیت ملی ایران را به خطر بیندازم.خط مقالات و گزارشاتم را آنها به من میدادند.باید بنویسم برای سفارت ترکیه جاسوسی کرده ام و از طریق دوستم که مترجم این سفارت است اخبار را در اختیار آنها قرار داده ام و یا از طریق کاردار بلژیک در ایران، اخبار محرمانه را منتقل کرده ام. باید بنویسم در کافه ها و رستوران ها قرار می گذاشتم و اطلاعات را می فروختم و از صهیونیست ها پول گرفته ام تا درباره 13 یهودی که درشیراز متهم به جاسوسی شده بودند جوسازی کنم و....باید بنویسم هر آنچه نبود و نکرده ام، اما بازجو میخواهد. باید بنویسم که سایت امروز برای براندازی نظام جمهوری اسلامی راه اندازی شده و ماموریت تک تک کارکنان این سایت در همین راستا است. باید بنویسم تاج زاده پشت همه این قضایا است. باید بنویسم نامه محرمانه جنتی به خاتمی درباره قراردادهای نفتی را ابطحی در اختیار من قرار داده و منتشر کرده ام و....و باید بنویسم در پارلمان وارد اتاق فلان نماینده مجلس شده و لباس هایم را درآورده و از او خواسته ام با من.....و... و....و در غیر این صورت یا مرا در سلولی خواهند انداخت تا به طور دسته جمعی به من تجاوز کنند و همسرم در یک تصادف کشته خواهد شد.
بازجویم که مردی میانسال، معروف به کشاورز بود می گفت: آمار تصادف در ایران خلیلی بالاست و به راحتی همسرت یکی از این آمار خواهد بود.
یا تهدید میکرد که همسرت را بازداشت می کنیم و در مقابل او به تو تجاوز می کنیم و....در ایزوله کامل هستم و هیچ اطلاعی از بیرون ندارم. بازجو می آید و با صدایی آرام که سعی می کند لحنی غمگین داشته باشد می گوید: مادرت سکته کرده و متاسفانه فوت شده و 3 روز ست که در سرد خانه است و منتظر تو هستند. سر عقل بیا تا روح مادر مرحومت بیش از این زجر نکشد و...
دیگر نمی شنوم .دست به اعتصاب غذا میزنم تا اجازه دهند تماسی با خانواده ام بگیرم.
دو روز بعد قاضی پرونده، صابری ظفرقندی می آید. تصمیم می گیرم همه چیز را به او بگویم، اما قبل از اینکه حرفی بزنم فریاد می کشد: اعتصاب غذا کردی؟ پس حرفه ای هستی ! نشونت میدم با زندانیان حرفه ای چه می کنن. به راحتی 4 شاهد ردیف می کنم و به اتهام زنا، سنگسارت می کنم و... زن زندانبان می گوید هر چه میخواهند بنویس و برو سر خونه زندگیت. عید فطر نزدیک است و روز عروسی توست و...به یکباره فکری به ذهنم میرسد از بازجو برگه ای میخواهم و می نویسم من عقد کرده ام وعید فطر، روز عروسی ام است و تاکنون رابطه جنسی نداشته ام و روزی که احضارم کردند رفتم پزشکی قانونی و برگه بکارت گرفتم و اگر بخواهید می نویسم که با همه عالم و آدم رابطه نامشروع داشته ام اما این برگه نزد همسرم هست وآن را ارائه خواهد داد.فکر میکردم با این قضیه این بحث ها تمام می شود اما بازجو می گوید: بنویس از پشت...
می گویم: برگه ای که گرفته ام از هر دو طرف است...
باورم نمی شود اینقدر وقیح شده ام که چنین چیزی را بر زبان می آورم؛ و بازجو می گوید: بنویس رابطه ام در حد عشق بازی بوده است و.... و من می فهمم که این قضیه تمامی ندارد. شروع می کند به تعریف جزئیات عشق بازی و... و میخواهد که بنویسم...و....
نمیدانم چند روز است که در بازداشت هستم. نیمه های شب مرا به اتاق بازجویی می برند و بازپرس پرونده میخواهد تفهیم اتهام کند. اسمش مهدی پور است و از آن خشکه مذهبی هایی است که نمونه هایش را کم ندیده ام.می گوید که من قلب امام زمان را به درد آورده ام و.... میخواهم به او بگویم و اعتراض کنم از آنچه بر من گذشته، اما اجازه حرف زدن نمی دهد و از امام زمان می گوید وبه فاطمه زهرا قسم میخورد که نسل من و امثال مرا از زمین برخواهد کند و.... و میرود.
یک روز بعد به زندان اوین منتقل می شوم. باز در انفرادی هستم تا دو روز آخر که به بند عمومی منتقل می شوم. و باز همان بازجو است و همان حکایت ها.
پس از آزادی با وثیقه، بارها مجددا احضار می شوم و این بار در حضور سعید مرتضوی، دادستان تهران به این مسائل اعتراض می کنم. عجیب اینکه مرتضوی می گوید اینها لازمه بازجویی است!
همسرم به شدت اعتراض می کند و می گوید: ما شکایت داریم نسبت به رفتار بازجو و قاضی پرونده و توهین های غیراخلاقی و ضرب و شتم.
مرتضوی از من میخواهد نزدیک میزش بروم. می ایستم. بلند می شود و در حالیکه نفسش به صورتم میخورد می گوید: فحش باد هواست؛ از این گوش شنیدید از اون گوش رد کنید.
از رئیس دفترش میخواهد که همسرم را بیرون ببرد و من می مانم در اتاق و دادستان تهران. نزدیکم می شود و کنارم می نشیند. ترس عجیبی دارم و حس می کنم قلبم میخواهد بیرون بپرد. صورتش را نزدیکم میکند و می گوید مثل اینکه تذکرهای بازجو را جدی نگرفته ای؟
اینقدر نزدیک شده که می ترسم حرفی بزنم یا تکانی بخورم. می گوید: نه تصادف شوخی است نه تجاوزو... دیگر چیزی نمی شنوم تمام تلاشم این است از او که لحظه به لحظه نزیک تر می شود فاصله بگیرم و... نگاه وحشتناک او، همچون نگاه بازجوی من است که در زندان مسائل جنسی را با لذت تمام تعریف می کرد و از من می خواست بنویسم. نگاهی که به شدت ناامنی را به من منتقل می کند و دفعات بعد می ترسم تنها به دفتر مرتضوی بروم. هر بار که احضار می شوم با وکیلم می روم و به او و همسرم نیز با التماس می گویم مرا در دفتر مرتضوی تنها نگذارند. در حضور وکیلم به دکتر شیخ آزادی، در پزشکی قانونی زنگ می زند و می گوید: خانم فرشته قاضی اینجاست و ادعا می کند که دماغش در زندان شکسته اما قبلا جراحی زیبایی انجام داده و شکستگی مربوط به همان است و الان می فرستم تا تو معاینه ای بکنی اما فقط خودت معاینه کن و گزارش بنویس.
وکیلم به شدت اعتراض می کند و می گوید: شما خود خط دادید که این آقا چه بنویسد!
مرتضوی اما ما را با ماموری می فرستند خیابان اشرفی اصفهانی. دکتر شیخ آزادی بدون اینکه حتی نگاهی به بینی ام بیندازد می گوید مربوط به جراحی زیبایی است و...( که این خود حکایت مفصلی دارد و در فرصتی دیگر خواهم نوشت).
تمام این مسائل را در هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی و دیدارهایی که با برخی مقامات دارم بازگو می کنم. همه حیرت زده گوش می سپارند به آنچه بر سرم در زندان جمهوری اسلامی آمده است. با اینکه از قبل تذکر داده اند درباره این مسائل هیچ سخنی در حضور رئیس قوه قضائیه نزنیم، اما به شاهرودی می گویم و از او میخواهم جلوی این بیدادگریها را بگیرد که اگر روزنامه نگار دیگری به زندان رفت از او در حیطه کار خود بازجویی کنند و.... به یکباره حالم بد می شود. بر خلاف تمام تلاشم می زنم زیر گریه و از اتاق شاهرودی بیرون می آیم تا آبی به سر و صورتم بزنم. بعد ها می شنوم که شاهرودی به آقای خاتمی گفته است که از شنیدن سخنان من به شدت متاثر شده است.
اما فقط در حد تاثر باقی می ماند؛ نه برخوردی با بازجو و قاضی پرونده می شود و نه اعاده حیثیتی از من، بلکه پس از سفری که به خارج داشته ام در بازگشت به ایران باز همان بازجو است که از من بازجویی می کند و....
و من می مانم با روحی به شدت خسته و بیمار که باید تحت روان درمانی قرار بگیرد و از هر مردی هراس دارم و نمی توانم حتی با همسرم نیز ارتباطی برقرار کنم. روحی چنان بیمار که هنوز هر از چند گاهی باید به روانپزشکم مراجعه کنم و...
تکان دهنده تر از دروغ
فرشته قاضی
صدای باز شدن دری آهنی را می شنوم و متعاقب آن صدای زنی را که دستم را گرفته و به داخل می کشد.در بسته می شود. چشم بندم را بر میدارد. دو زن در مقابلم ایستاده اند و از من میخواهند لباس هایم را در بیاورم؛ مانتو و روسری را در می آورم و کفش هایم را نیز.اما می گویند باید تمام لباس هایت را در بیاوری! من شوکه می شوم و اعتراض می کنم. زنی که قدی بلند و هیکلی درشت دارد جلو می آید. می گوید: قانون اینجا این است تمام لباس هایت را بیاور. و اشاره به لباس زیرم می کند.مقاومت می کنم اما دستانم را می گیرد و روی زمین می نشاند و یک زن دیگر نیز به جمع این دو اضافه می شود در میان تقلای من، تی شرتم را از تنم خارج می کنند و شلوارم را نیز. من همچنان مقاومت می کنم اما سه نفری به جانم می افتند و با خشونت هر چه تمام تر، که با ضرب و شتم همراه است، در مقابل فریادها و دست و پا زدن های من، تمام لباس هایم را از تنم خارج می کنند و به بازرسی بدن ضرب دیده ام می پردازند. می گویم: من امروز در دادسرا بازداشت شده ام و از پیش احضار شده بودم و چیزی به همراه ندارم؛ اما فایده ای ندارد. بعد از تقلایی نیم ساعته آنچه را که میخواستند می کنند و بعد تی شرت و شلوارم را می دهند و می پوشم و به سلولی منتقلم می کنند.هنوز در شوک هستم و تمام تنم درد می کند. هنوز به خودم نیامده ام که در را باز می کنند و می گویند: حاجی آمده.
در همان سلول چشم بندم را می بندند و چادری سرم انداخته و به اتاق بازجویی منتقلم می کنند. با خود می گویم: به بازجو اعتراض خواهم کرد و... رو به دیوار و بر صندلی می نشینم و چشم بند بر چشمانم است و از اطرافم بی خبرم. صدای مردی را از پشت سرم می شنوم که می گوید: در افغانستان با چه کسانی دیدار داشتی و برای چه سازمانی جاسوسی میکردی؟از شوک اول خارج نشده، مجددا شوک دیگری وارد می شود. می گویم: من خبرنگار سایت امروز هستم و به همین دلیل بازداشت شده ام و... هنوز حرفم تمام نشده فریاد می کشد: چند بسته قرص ضد بارداری با خود برده بودی؟ من ناباورانه می شنوم؛امابه آنچه می شنوم باور ندارم. تکرار می کند و من اعتراض میکنم اما با لحن مشمئز کننده ای می گوید: یا جاسوسی یا روابط نامشروع. انتخاب با خودته!
و مرا به سلول باز میگردانند. چند سال پیش و هنگام جنگ افغانستان به عنوان خبرنگار همشهری، به این کشور سفر کرده ام و امروز با گذشت سالها با چنین اتهامی مواجه می شوم یعنی مرا خاطرسفر به افغانستان بازداشت کرده اند؟ اما چرا چند سال دیر تر؟هر چه سعی می کنم بر خود مسلط باشم، نمی شود. بارها توضیح میدهم که نه جاسوسی در کار بوده و نه رابطه نامشروعی و... اما فایده ای ندارد. بازجویی که او را نمی بینم شروع به تعریف جزئیاتی می کند که گویا در فیلم های پورنو دیده است؛ و با لحنی مشمئز کننده.
یقین پیدا می کنم که مریض جنسی است و لذت می برد از تعریف آنچه که بر زبان می آورد. احساس بی پناهی آزارم میدهد و شنیدن آنچه که در هر جلسه بازجویی ـ از مسائل جنسی و لحنی مشمئز کننده ـ از سوی بازجو بیان می شود.با چه خبرنگارانی دیدار داشتی؟ چه اطلاعاتی به آنها دادی؟ چقدر پول گرفتی؟.....پس جاسوسی نکرده ای رفته بودی برای ارضا شهوات پستت؟ با چند نفر خوابیدی؟ چند نفره... میکردی و....ناخود آگاه یاد فیلم بازجویی زن سعید امامی می افتم. از ترس بر خود می لرزم. می نویسم برای جاسوسی به افغانستان رفته بودم و از همان موقع برای امریکا جاسوسی می کنم و پول خیلی خوبی هم می گیرم و...رفتار بازجو بهتر می شود و به یکباره از سالها پیش می آید به همین سالهای نزدیک تر و به سایت امروز که از کی در این سایت کار می کنم.اما یک روز بعد دوباره مسائل عوض می شود ودیگر از امروز نمی پرسد، بلکه از روابط و آشنایی ام با چهره های سیاسی و همکاران مطبوعاتی ام می پرسد. توضیح میدهم که یک روزنامه نگارم و به عنوان خبرنگار سیاسی با همه چهره های سیاسی از اصلاح طلب و راست رابطه دارم؛ اما رابطه ای که بازجو میخواهد از من بشنود با رابطه خبری که من با این چهره ها داشتم متفاوت است. یکی یکی اسامی چهره های سیاسی را می آورد و باز رابطه نا مشروع را عنوان می کند و می گوید: آنچه راکه می گویم بنویس!
و شروع می کند به تعریف یک فیلم سکسی با جزئیات یک رابطه جنسی و از من میخواهد بنویسم. جزئیاتی که بیان می کند به شدت تهوع آور است.حالم به هم میخورد. واقعا بالا می آورم. چشم بندم را بالا می کشم و بلند می شوم، اما هنوز کامل نایستاده ام که ضربه ای از پشت وارد می شود و با شدت به میز صندلی ام میخورم و خون از دماغم سرازیر می شود. می افتم و چند ضربه با پا به پهلو ها و پشتم میزند و زنان زندانبان را صدا می کند. مرا با آن حال به سلولم می اندازند.تمام لباس و تنم خونی است، اما اجازه حمام کردن نمی دهند. لباسی هم ندارم که عوض کنم. از درد به خودم می پیچم. دوباره سراغم می آیند. همین که وارد اتاق بازجویی می شوم، می گویم: چرا از من نمی پرسید چه کرده ام و چه نوشته ام؟با تمسخر می گوید: مهم نیست چه کرده ای. آنچه را که من میخواهم باید بنویسی در غیر این صورت می اندازمت توی سلولی که تا حد مرگ بهت تجاوز کنند. قلبم به شدت می زند شاید متوجه می شود رنگم به یکباره می پرد که می گوید: ما مردان زیادی اینجا داریم که سالهاست زنی را ندیده و تشنه زن هستند و....دیگر نمی شنوم چشمانم را که باز می کنم در سلولم هستم و فکر می کنم همه چیز خوابی بیش نبوده است.
اما هر روز تکرار می شود و دو حالت بیشتر ندارد: باید بنویسم که درباره افسانه نوروزی، برای تضعیف قوه قضائیه، نامه سرگشاده دادم و با نامه ام اذهان تمام جهانیان را نسبت به ایران و دستگاه قضایی تخریب کردم و باعث شدم جوسازی شدیدی علیه جمهوری اسلامی در سطح جهانی شود - مهم هم نبود برای بازجو که افسانه نوروزی در آن مقطع با دستور رئیس قوه قضائیه، محاکمه مجدد، تبرئه و آزاد شده بود- باید بنویسم از رادیو آزادی پول گرفته ام تا درباره مرگ زهرا کاظمی جو سازی کنم و....باید بنویسم که از مصطفی تاج زاده و محمد علی ابطحی خط می گرفتم تا امنیت ملی ایران را به خطر بیندازم.خط مقالات و گزارشاتم را آنها به من میدادند.باید بنویسم برای سفارت ترکیه جاسوسی کرده ام و از طریق دوستم که مترجم این سفارت است اخبار را در اختیار آنها قرار داده ام و یا از طریق کاردار بلژیک در ایران، اخبار محرمانه را منتقل کرده ام. باید بنویسم در کافه ها و رستوران ها قرار می گذاشتم و اطلاعات را می فروختم و از صهیونیست ها پول گرفته ام تا درباره 13 یهودی که درشیراز متهم به جاسوسی شده بودند جوسازی کنم و....باید بنویسم هر آنچه نبود و نکرده ام، اما بازجو میخواهد. باید بنویسم که سایت امروز برای براندازی نظام جمهوری اسلامی راه اندازی شده و ماموریت تک تک کارکنان این سایت در همین راستا است. باید بنویسم تاج زاده پشت همه این قضایا است. باید بنویسم نامه محرمانه جنتی به خاتمی درباره قراردادهای نفتی را ابطحی در اختیار من قرار داده و منتشر کرده ام و....و باید بنویسم در پارلمان وارد اتاق فلان نماینده مجلس شده و لباس هایم را درآورده و از او خواسته ام با من.....و... و....و در غیر این صورت یا مرا در سلولی خواهند انداخت تا به طور دسته جمعی به من تجاوز کنند و همسرم در یک تصادف کشته خواهد شد.
بازجویم که مردی میانسال، معروف به کشاورز بود می گفت: آمار تصادف در ایران خلیلی بالاست و به راحتی همسرت یکی از این آمار خواهد بود.
یا تهدید میکرد که همسرت را بازداشت می کنیم و در مقابل او به تو تجاوز می کنیم و....در ایزوله کامل هستم و هیچ اطلاعی از بیرون ندارم. بازجو می آید و با صدایی آرام که سعی می کند لحنی غمگین داشته باشد می گوید: مادرت سکته کرده و متاسفانه فوت شده و 3 روز ست که در سرد خانه است و منتظر تو هستند. سر عقل بیا تا روح مادر مرحومت بیش از این زجر نکشد و...
دیگر نمی شنوم .دست به اعتصاب غذا میزنم تا اجازه دهند تماسی با خانواده ام بگیرم.
دو روز بعد قاضی پرونده، صابری ظفرقندی می آید. تصمیم می گیرم همه چیز را به او بگویم، اما قبل از اینکه حرفی بزنم فریاد می کشد: اعتصاب غذا کردی؟ پس حرفه ای هستی ! نشونت میدم با زندانیان حرفه ای چه می کنن. به راحتی 4 شاهد ردیف می کنم و به اتهام زنا، سنگسارت می کنم و... زن زندانبان می گوید هر چه میخواهند بنویس و برو سر خونه زندگیت. عید فطر نزدیک است و روز عروسی توست و...به یکباره فکری به ذهنم میرسد از بازجو برگه ای میخواهم و می نویسم من عقد کرده ام وعید فطر، روز عروسی ام است و تاکنون رابطه جنسی نداشته ام و روزی که احضارم کردند رفتم پزشکی قانونی و برگه بکارت گرفتم و اگر بخواهید می نویسم که با همه عالم و آدم رابطه نامشروع داشته ام اما این برگه نزد همسرم هست وآن را ارائه خواهد داد.فکر میکردم با این قضیه این بحث ها تمام می شود اما بازجو می گوید: بنویس از پشت...
می گویم: برگه ای که گرفته ام از هر دو طرف است...
باورم نمی شود اینقدر وقیح شده ام که چنین چیزی را بر زبان می آورم؛ و بازجو می گوید: بنویس رابطه ام در حد عشق بازی بوده است و.... و من می فهمم که این قضیه تمامی ندارد. شروع می کند به تعریف جزئیات عشق بازی و... و میخواهد که بنویسم...و....
نمیدانم چند روز است که در بازداشت هستم. نیمه های شب مرا به اتاق بازجویی می برند و بازپرس پرونده میخواهد تفهیم اتهام کند. اسمش مهدی پور است و از آن خشکه مذهبی هایی است که نمونه هایش را کم ندیده ام.می گوید که من قلب امام زمان را به درد آورده ام و.... میخواهم به او بگویم و اعتراض کنم از آنچه بر من گذشته، اما اجازه حرف زدن نمی دهد و از امام زمان می گوید وبه فاطمه زهرا قسم میخورد که نسل من و امثال مرا از زمین برخواهد کند و.... و میرود.
یک روز بعد به زندان اوین منتقل می شوم. باز در انفرادی هستم تا دو روز آخر که به بند عمومی منتقل می شوم. و باز همان بازجو است و همان حکایت ها.
پس از آزادی با وثیقه، بارها مجددا احضار می شوم و این بار در حضور سعید مرتضوی، دادستان تهران به این مسائل اعتراض می کنم. عجیب اینکه مرتضوی می گوید اینها لازمه بازجویی است!
همسرم به شدت اعتراض می کند و می گوید: ما شکایت داریم نسبت به رفتار بازجو و قاضی پرونده و توهین های غیراخلاقی و ضرب و شتم.
مرتضوی از من میخواهد نزدیک میزش بروم. می ایستم. بلند می شود و در حالیکه نفسش به صورتم میخورد می گوید: فحش باد هواست؛ از این گوش شنیدید از اون گوش رد کنید.
از رئیس دفترش میخواهد که همسرم را بیرون ببرد و من می مانم در اتاق و دادستان تهران. نزدیکم می شود و کنارم می نشیند. ترس عجیبی دارم و حس می کنم قلبم میخواهد بیرون بپرد. صورتش را نزدیکم میکند و می گوید مثل اینکه تذکرهای بازجو را جدی نگرفته ای؟
اینقدر نزدیک شده که می ترسم حرفی بزنم یا تکانی بخورم. می گوید: نه تصادف شوخی است نه تجاوزو... دیگر چیزی نمی شنوم تمام تلاشم این است از او که لحظه به لحظه نزیک تر می شود فاصله بگیرم و... نگاه وحشتناک او، همچون نگاه بازجوی من است که در زندان مسائل جنسی را با لذت تمام تعریف می کرد و از من می خواست بنویسم. نگاهی که به شدت ناامنی را به من منتقل می کند و دفعات بعد می ترسم تنها به دفتر مرتضوی بروم. هر بار که احضار می شوم با وکیلم می روم و به او و همسرم نیز با التماس می گویم مرا در دفتر مرتضوی تنها نگذارند. در حضور وکیلم به دکتر شیخ آزادی، در پزشکی قانونی زنگ می زند و می گوید: خانم فرشته قاضی اینجاست و ادعا می کند که دماغش در زندان شکسته اما قبلا جراحی زیبایی انجام داده و شکستگی مربوط به همان است و الان می فرستم تا تو معاینه ای بکنی اما فقط خودت معاینه کن و گزارش بنویس.
وکیلم به شدت اعتراض می کند و می گوید: شما خود خط دادید که این آقا چه بنویسد!
مرتضوی اما ما را با ماموری می فرستند خیابان اشرفی اصفهانی. دکتر شیخ آزادی بدون اینکه حتی نگاهی به بینی ام بیندازد می گوید مربوط به جراحی زیبایی است و...( که این خود حکایت مفصلی دارد و در فرصتی دیگر خواهم نوشت).
تمام این مسائل را در هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی و دیدارهایی که با برخی مقامات دارم بازگو می کنم. همه حیرت زده گوش می سپارند به آنچه بر سرم در زندان جمهوری اسلامی آمده است. با اینکه از قبل تذکر داده اند درباره این مسائل هیچ سخنی در حضور رئیس قوه قضائیه نزنیم، اما به شاهرودی می گویم و از او میخواهم جلوی این بیدادگریها را بگیرد که اگر روزنامه نگار دیگری به زندان رفت از او در حیطه کار خود بازجویی کنند و.... به یکباره حالم بد می شود. بر خلاف تمام تلاشم می زنم زیر گریه و از اتاق شاهرودی بیرون می آیم تا آبی به سر و صورتم بزنم. بعد ها می شنوم که شاهرودی به آقای خاتمی گفته است که از شنیدن سخنان من به شدت متاثر شده است.
اما فقط در حد تاثر باقی می ماند؛ نه برخوردی با بازجو و قاضی پرونده می شود و نه اعاده حیثیتی از من، بلکه پس از سفری که به خارج داشته ام در بازگشت به ایران باز همان بازجو است که از من بازجویی می کند و....
و من می مانم با روحی به شدت خسته و بیمار که باید تحت روان درمانی قرار بگیرد و از هر مردی هراس دارم و نمی توانم حتی با همسرم نیز ارتباطی برقرار کنم. روحی چنان بیمار که هنوز هر از چند گاهی باید به روانپزشکم مراجعه کنم و...
*****
شکنجه گر سابق ساواک در خدمت احمدی نژاد
شهرزاد نیوز: به گزارش "ولت آنلاین" آلمان، احمدی نژاد برای در هم شکستن زندانیان سیاسی، جواد آزاده، بازجویی که حرفه خود را در ساواک آموخته، را به خدمت گرفته است.
در ادامه گزارش آمده است: جواد آزاده متخصص اعتراف گیری های اجباری است. به نظر وی، دیر یا زود حقیقت برملا می شود. روزنامه روشنفکری ایتالیا "ایل فوگلیو"، به نقل از خاتمی، درباره وی می نویسد: " او مظهر شکنجه گران قرون وسطی است."
جواد آزاده، همان بازجویی است که در سال 1998 متهمین قتل های زنجیره ای را بازجویی می کرد و همسر سعید امامی، متهم اصلی پرونده، را وادار کرده بود تا اتهام وابستگی به اسرائیل و ارتباطات نامشروع خود را بپذیرد.
در آن زمان اصلاح طلبان اعمال او را محکوم و محافظه کاران او را طرد کرده بودند، اما اکنون مدتی است که وی دوباره به کار گرفته شده است.
*****
شکنجه گر سابق ساواک در خدمت احمدی نژاد
شهرزاد نیوز: به گزارش "ولت آنلاین" آلمان، احمدی نژاد برای در هم شکستن زندانیان سیاسی، جواد آزاده، بازجویی که حرفه خود را در ساواک آموخته، را به خدمت گرفته است.
در ادامه گزارش آمده است: جواد آزاده متخصص اعتراف گیری های اجباری است. به نظر وی، دیر یا زود حقیقت برملا می شود. روزنامه روشنفکری ایتالیا "ایل فوگلیو"، به نقل از خاتمی، درباره وی می نویسد: " او مظهر شکنجه گران قرون وسطی است."
جواد آزاده، همان بازجویی است که در سال 1998 متهمین قتل های زنجیره ای را بازجویی می کرد و همسر سعید امامی، متهم اصلی پرونده، را وادار کرده بود تا اتهام وابستگی به اسرائیل و ارتباطات نامشروع خود را بپذیرد.
در آن زمان اصلاح طلبان اعمال او را محکوم و محافظه کاران او را طرد کرده بودند، اما اکنون مدتی است که وی دوباره به کار گرفته شده است.
*****
روایتی کاملتر از ماجرای بازدید نمایندگان از اوین و اتفاقات پس از آن
«گفت به من تجاوز شده، مرتضوی خودش آمد و او را برد»
«موج سبز آزادی» پیش از این به دو نمونه از شکنجههایی که از سوی زندانیان به اطلاع نمایندگان مجلس رسیده، اشاره کرده بود اما آنچه میخوانید، گزارش دیگری است که بخشی از ماجرا را به طور کاملتر شرح میدهد و از نقش سعید مرتضوی در ربایش پسر جوانی که موضوع تجاوز به خود را مطرح کرده بود، پرده برمیدارد. مشروح ماجرا را بخوانید:
زمانی که آقای بروجردی با هیئت همراه از زندان اوین بازدید کرد، از بند عمومی بازداشتیهای حوادث اخیر در قرنطینهی اندرزگاه هفت زندان اوین هم بازدید کرد.
به گزارش موج سبز آزادی به نقل از شاهدان عینی، در جریان این بازدید، شخصی هنگام صحبت زندانیان از طرف هیئت مجلس از آنان فیلمبرداری و شخصی دیگر با آنها مصاحبه می کرد و جالب اینجاست که این افراد هر دو از شکنجهگران زندان بودند که بازداشتشدگان آنها را میشناختند!
بر اساس این گزارش، فردی که بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، برای صحبت کردن بلند شد و خود را ع.ب معرفی کرد و گفت قبل از اینکه به زندان اوین منتقل شود، در کمپ کهریزک بوده و بارها به صورت وحشیانهای توسط باتوم مورد تجاوز قرار گرفته است، به طوری که هنوز هم هر روز مقداری خون از او دفع می شود.
به گزارش موج سبز آزادی به نقل از یکی از زندانیان که شاهد این ماجرا بوده، هنگام طرح این صحبتها، توسط گروه همراه نمایندگان مجلس (همان بازجویان آشنا برای بازداشتشدگان) از این فرد فیلم گرفته میشد و قدرتالله علیخانی که تنها عضو اصلاح طلب کمیتهی پیگیری مجلس است، در حالی که از صحبتهای این جوان تحت تاثیر قرار گرفته بود، دیگر طاقت نیاورد و با ناراحتی آن بند را ترک کرد.
به گفته این شاهد عینی، پس از آنکه صحبتهای این زندانی تمام شد، آقای بروجردی هماهنگ کرد که این شخص را برای درمان به بهداری بازداشتگاه ببرند. بعد از نزدیک نیم ساعت که هیئت همراه بند را ترک میکنند، ع.ب که مورد تجاوز قرار گرفته بود، به بند باز میگردد و به دیگر زندانیان خبر میدهد که برای درمان او هیچ کاری صورت نگرفته است.
این شاهد عینی به «موج سبز آزادی» خبر میدهد: اما اتفاقی که همهی بازداشتیهای همبند این پسر جوان را ناراحت کرده، این است که دو ساعت بعد از بازگشت این فرد به بند، شخص قاضی مرتضوی به بند عمومی آمده و به وی میگوید که وسایلش را جمع کند، و او را با خود میبرد و دیگر هیچ یک از بازداشتیها او را نمیبینند.
وی سپس با ابراز نگرانی شدید نسبت به سرنوشت این جوان بازداشتی، میگوید: با توجه به اینکه تجاوز در زندانها توسط حکومت شدیدا تکذیب شده است، احتمال این امر میرود که برای از بین بردن شواهد به این شخص آسیبی رسیده باشد. لااقل زندانیان احتمال این امر را بسیار بالا میدانستند.
«گفت به من تجاوز شده، مرتضوی خودش آمد و او را برد»
«موج سبز آزادی» پیش از این به دو نمونه از شکنجههایی که از سوی زندانیان به اطلاع نمایندگان مجلس رسیده، اشاره کرده بود اما آنچه میخوانید، گزارش دیگری است که بخشی از ماجرا را به طور کاملتر شرح میدهد و از نقش سعید مرتضوی در ربایش پسر جوانی که موضوع تجاوز به خود را مطرح کرده بود، پرده برمیدارد. مشروح ماجرا را بخوانید:
زمانی که آقای بروجردی با هیئت همراه از زندان اوین بازدید کرد، از بند عمومی بازداشتیهای حوادث اخیر در قرنطینهی اندرزگاه هفت زندان اوین هم بازدید کرد.
به گزارش موج سبز آزادی به نقل از شاهدان عینی، در جریان این بازدید، شخصی هنگام صحبت زندانیان از طرف هیئت مجلس از آنان فیلمبرداری و شخصی دیگر با آنها مصاحبه می کرد و جالب اینجاست که این افراد هر دو از شکنجهگران زندان بودند که بازداشتشدگان آنها را میشناختند!
بر اساس این گزارش، فردی که بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، برای صحبت کردن بلند شد و خود را ع.ب معرفی کرد و گفت قبل از اینکه به زندان اوین منتقل شود، در کمپ کهریزک بوده و بارها به صورت وحشیانهای توسط باتوم مورد تجاوز قرار گرفته است، به طوری که هنوز هم هر روز مقداری خون از او دفع می شود.
به گزارش موج سبز آزادی به نقل از یکی از زندانیان که شاهد این ماجرا بوده، هنگام طرح این صحبتها، توسط گروه همراه نمایندگان مجلس (همان بازجویان آشنا برای بازداشتشدگان) از این فرد فیلم گرفته میشد و قدرتالله علیخانی که تنها عضو اصلاح طلب کمیتهی پیگیری مجلس است، در حالی که از صحبتهای این جوان تحت تاثیر قرار گرفته بود، دیگر طاقت نیاورد و با ناراحتی آن بند را ترک کرد.
به گفته این شاهد عینی، پس از آنکه صحبتهای این زندانی تمام شد، آقای بروجردی هماهنگ کرد که این شخص را برای درمان به بهداری بازداشتگاه ببرند. بعد از نزدیک نیم ساعت که هیئت همراه بند را ترک میکنند، ع.ب که مورد تجاوز قرار گرفته بود، به بند باز میگردد و به دیگر زندانیان خبر میدهد که برای درمان او هیچ کاری صورت نگرفته است.
این شاهد عینی به «موج سبز آزادی» خبر میدهد: اما اتفاقی که همهی بازداشتیهای همبند این پسر جوان را ناراحت کرده، این است که دو ساعت بعد از بازگشت این فرد به بند، شخص قاضی مرتضوی به بند عمومی آمده و به وی میگوید که وسایلش را جمع کند، و او را با خود میبرد و دیگر هیچ یک از بازداشتیها او را نمیبینند.
وی سپس با ابراز نگرانی شدید نسبت به سرنوشت این جوان بازداشتی، میگوید: با توجه به اینکه تجاوز در زندانها توسط حکومت شدیدا تکذیب شده است، احتمال این امر میرود که برای از بین بردن شواهد به این شخص آسیبی رسیده باشد. لااقل زندانیان احتمال این امر را بسیار بالا میدانستند.
*****
گزارش فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
3 زن زندانی در زندان گوهردشت کرج در آستانه اعدام قرار دارندبنابه گزارشات رسیده از بند 7 زنان زندان گوهردشت کرج ، 3 زن زندانی که که سالهاست در بند 7 زنان این زندان بسر می بردند در آستانۀ اجرای حکم اعدام قرار دارند. گفته می شود که حکم اعدام آنها قرار است در طی این هفته به اجرا در آید.
اسامی 2 زن زندانی که در آستانه اعدام قرار دارند به قرار زیر می باشد:1-اکرم محمدی حدودا 35 ساله و تقریبا 7 سال است که در زندان بسر می برد.از بند 7 زنان زندان گوهردشت می باشد، اتهام وی قتل می باشد.2- آمنه عبدالله زاده ،50 ساله و در حدود 5 سال است که در زندان بسر می برد،اتهام وی قتل می باشد.نام زن زندانی سوم نامشخص می باشد.گزارشات تایید نشده حاکی از آن است که هفته گذشته 3 زن زندانی از بند 7 زنان زندان گوهردشت اعدام شده اند. این اعدام ها هنوز اعلام نشده است و به نظر می آیید که دستگاه قضائی رژیم سعی دارد اعدامها را مخفیانه صورت دهد تا از اعتراضات بین اللمللی و خشم مردم ایران در امان بماند.قوانین زن ستیز حاکم حقوق اولیه زنان را سلب نموده است و آنها را در مقابل خشونتها بی دفاع کرده است. قوانین زن ستیز راهی برای بعضی از زنان باقی نگذاشته است تا برای دفاع از حقوق خود ،خود اقدام کنند . اعدام زندانیان سیاسی،سنگسار، اعدام کودکان، اعدامهای دست جمعی به تایید و دستور رئیس قوه قضائیه صورت می گیرد که توسط ولی فقیه علی خامنه ای منصوب می شود و مجری دستورات و سیاستهای ضد بشری وی می باشد. علی خامنه ای تا به حال برای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه جنایتهای ضد بشری فوق را بصورت گسترده در ایران به اجرا گذشته است.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،اعدام های دستجمعی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای متوقف کردن اعدامها در ایران است.
3 زن زندانی در زندان گوهردشت کرج در آستانه اعدام قرار دارندبنابه گزارشات رسیده از بند 7 زنان زندان گوهردشت کرج ، 3 زن زندانی که که سالهاست در بند 7 زنان این زندان بسر می بردند در آستانۀ اجرای حکم اعدام قرار دارند. گفته می شود که حکم اعدام آنها قرار است در طی این هفته به اجرا در آید.
اسامی 2 زن زندانی که در آستانه اعدام قرار دارند به قرار زیر می باشد:1-اکرم محمدی حدودا 35 ساله و تقریبا 7 سال است که در زندان بسر می برد.از بند 7 زنان زندان گوهردشت می باشد، اتهام وی قتل می باشد.2- آمنه عبدالله زاده ،50 ساله و در حدود 5 سال است که در زندان بسر می برد،اتهام وی قتل می باشد.نام زن زندانی سوم نامشخص می باشد.گزارشات تایید نشده حاکی از آن است که هفته گذشته 3 زن زندانی از بند 7 زنان زندان گوهردشت اعدام شده اند. این اعدام ها هنوز اعلام نشده است و به نظر می آیید که دستگاه قضائی رژیم سعی دارد اعدامها را مخفیانه صورت دهد تا از اعتراضات بین اللمللی و خشم مردم ایران در امان بماند.قوانین زن ستیز حاکم حقوق اولیه زنان را سلب نموده است و آنها را در مقابل خشونتها بی دفاع کرده است. قوانین زن ستیز راهی برای بعضی از زنان باقی نگذاشته است تا برای دفاع از حقوق خود ،خود اقدام کنند . اعدام زندانیان سیاسی،سنگسار، اعدام کودکان، اعدامهای دست جمعی به تایید و دستور رئیس قوه قضائیه صورت می گیرد که توسط ولی فقیه علی خامنه ای منصوب می شود و مجری دستورات و سیاستهای ضد بشری وی می باشد. علی خامنه ای تا به حال برای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه جنایتهای ضد بشری فوق را بصورت گسترده در ایران به اجرا گذشته است.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،اعدام های دستجمعی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای متوقف کردن اعدامها در ایران است.
*****
واکنش امام جمعه دین فروش تهران به سخنان کروبی
احمد خاتمی: نسبت دادن اهانت دينفروشي به امامان جمعه، دشنامي قابل پيگيري است
روزنامه آفتاب یزد: امام جمعه موقت تهران ضمن انتقاد شديد از سخنان اخير مهدي كروبي، گفت كه اگراتهامات مطرح شده ازسوي كروبي ثابت شود، كساني كه مرتكب چنين جنايتي شدهاند بايد نامشان اعلام و در ملاعام مجازات شوند، اما وقتي سندي از وجود چنين اتهامي نيست، اتهامزننده بايد پاسخگو باشد. سيداحمد خاتمي در گفتوگو با ايسنا اظهار كرد: در پي نقد امامان محترم جمعه بسياري از استانها و شهرهاي كشور، از جناب آقاي كروبي به خاطر نامهاي كه در آن دروغ آزار جنسي نسبت به زندانيان مطرح شده بود و تكذيب دستگاه قضايي و كميته تحقيق مجلس كه امناي ملت هستند را به دنبال داشت، بايد گفت از آنجا كه امامان جمعه وظيفه حفظ و دفاع از نظام اسلامي را دارند، مبناي اين نقد در حقيقت دفاع از نظام اسلامي بود. اين عضو ارشد جامعه مدرسين حوزه علميه قم افزود: سخن اين است كه در فقه اگر كسي به يك فرد تهمت جنسي بزند و نتواند آن را اثبات كند حد قذف يعني 80 ضربه تازيانه براي او تعيين شده است. حال جناب آقاي كروبي اين اتهام بزرگ را نسبت به نظام مطرح كردند و مستند دروغ بودنش در حقيقت تكذيب 2 قوه از 3 قوه كشور است. پس امامان جمعه سخني به گزاف و بيسند نگفتهاند. خاتمي گفت: نسبت دادن اهانت دينفروشي به امامان جمعهاي كه منصوب ولي فقيه هستند دشنامي قابل پيگيري است.
احمد خاتمی: نسبت دادن اهانت دينفروشي به امامان جمعه، دشنامي قابل پيگيري است
روزنامه آفتاب یزد: امام جمعه موقت تهران ضمن انتقاد شديد از سخنان اخير مهدي كروبي، گفت كه اگراتهامات مطرح شده ازسوي كروبي ثابت شود، كساني كه مرتكب چنين جنايتي شدهاند بايد نامشان اعلام و در ملاعام مجازات شوند، اما وقتي سندي از وجود چنين اتهامي نيست، اتهامزننده بايد پاسخگو باشد. سيداحمد خاتمي در گفتوگو با ايسنا اظهار كرد: در پي نقد امامان محترم جمعه بسياري از استانها و شهرهاي كشور، از جناب آقاي كروبي به خاطر نامهاي كه در آن دروغ آزار جنسي نسبت به زندانيان مطرح شده بود و تكذيب دستگاه قضايي و كميته تحقيق مجلس كه امناي ملت هستند را به دنبال داشت، بايد گفت از آنجا كه امامان جمعه وظيفه حفظ و دفاع از نظام اسلامي را دارند، مبناي اين نقد در حقيقت دفاع از نظام اسلامي بود. اين عضو ارشد جامعه مدرسين حوزه علميه قم افزود: سخن اين است كه در فقه اگر كسي به يك فرد تهمت جنسي بزند و نتواند آن را اثبات كند حد قذف يعني 80 ضربه تازيانه براي او تعيين شده است. حال جناب آقاي كروبي اين اتهام بزرگ را نسبت به نظام مطرح كردند و مستند دروغ بودنش در حقيقت تكذيب 2 قوه از 3 قوه كشور است. پس امامان جمعه سخني به گزاف و بيسند نگفتهاند. خاتمي گفت: نسبت دادن اهانت دينفروشي به امامان جمعهاي كه منصوب ولي فقيه هستند دشنامي قابل پيگيري است.
*****
سايت خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 3898 - ساعت 14:22
اعتماد ملی فردا سه شنبه منتشر می شود
مدير مسئول روزنامه اعتماد ملی گفت:با توجه به اعلام نظر دادستان تهران ، روزنامه اعتماد ملی فردا سه شنبه منتشر می شود. "محمد جواد حق شناس" روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی ايرنا افزود: شب گذشته نمايندگان دادستانی تهران با حضور در دفتر و چاپخانه روزنامه اعتماد ملی،اعلام کردند شماره روز دوشنبه روزنامه نبايد منتشر شود.حدود ساعت ۱۱و ۳۰دقيقه شب گذشته نمايندگان دادستانی تهران به دفتر روزنامه مراجعه و اعلام کردند می خواهند روزنامه فردا را پيش از چاپ ببينند.وی اظهار داشت: با توجه به اينکه روزنامه برای انتشار به چاپخانه رفته بود موضوع به نمايندگان دادستانی اعلام و آنها بر همين اساس به چاپخانه روزنامه مراجعه کردند. وی گفت: حدود ساعت ۱ و ۴۵دقيقه بامداد ناظر چاپ تلفنی به من اعلام کرد که نمايندگان دادستانی خواستار ديدن فيلم، زينک و نسخه های چاپ شده روزنامه هستند که اين خواسته آنان انجام شد. حق شناس افزود: نمايندگان دادستانی پس از آن اعلام کردند که شماره روز دوشنبه قابل چاپ و انتشار نيست ، ما اعلام کرديم حاضريم براساس قوانين و مقررات موجود در صورت مغايرت با قانون موارد و مطالب مندرج مغاير با قانون را اصلاح کنيم. وی با بيان اينکه نمايندگان دادستانی گفتند امکان و موقعيت اين کار وجود ندارد، اظهار داشتند که حداقل امکان چاپ شماره روز دوشنبه اعتماد ملی مقدور نيست و برهمين اساس روزنامه امروز توزيع نشد. وی گفت: برهمين اساس شماره روز دوشنبه روزنامه اعتماد ملی براساس خواست و نظر دادستانی تهران توقيف موقت شده است. به گزارش خبرنگار اجتماعی ايرنا، اين درحالی است که "سعيد مرتضوی" دادستان تهران صبح امروز در گفت وگو با يکی از خبرگزاری های داخلی ضمن تکذيب خبر توقيف روزنامه اعتماد ملی اعلام کرده است: علت عدم توزيع اين روزنامه در روز دوشنبه وجود مشکلات چاپخانه بوده و اين روزنامه توقيف نشده است. حق شناس در اين خصوص نيز گفت: صحبت های آقای مرتضوی اتفاق خوبی است و ما از آن استقبال می کنيم و براين اساس روزنامه از فردا مانند گذشته منتشر خواهد شد.
کد خبر : 3898 - ساعت 14:22
اعتماد ملی فردا سه شنبه منتشر می شود
مدير مسئول روزنامه اعتماد ملی گفت:با توجه به اعلام نظر دادستان تهران ، روزنامه اعتماد ملی فردا سه شنبه منتشر می شود. "محمد جواد حق شناس" روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی ايرنا افزود: شب گذشته نمايندگان دادستانی تهران با حضور در دفتر و چاپخانه روزنامه اعتماد ملی،اعلام کردند شماره روز دوشنبه روزنامه نبايد منتشر شود.حدود ساعت ۱۱و ۳۰دقيقه شب گذشته نمايندگان دادستانی تهران به دفتر روزنامه مراجعه و اعلام کردند می خواهند روزنامه فردا را پيش از چاپ ببينند.وی اظهار داشت: با توجه به اينکه روزنامه برای انتشار به چاپخانه رفته بود موضوع به نمايندگان دادستانی اعلام و آنها بر همين اساس به چاپخانه روزنامه مراجعه کردند. وی گفت: حدود ساعت ۱ و ۴۵دقيقه بامداد ناظر چاپ تلفنی به من اعلام کرد که نمايندگان دادستانی خواستار ديدن فيلم، زينک و نسخه های چاپ شده روزنامه هستند که اين خواسته آنان انجام شد. حق شناس افزود: نمايندگان دادستانی پس از آن اعلام کردند که شماره روز دوشنبه قابل چاپ و انتشار نيست ، ما اعلام کرديم حاضريم براساس قوانين و مقررات موجود در صورت مغايرت با قانون موارد و مطالب مندرج مغاير با قانون را اصلاح کنيم. وی با بيان اينکه نمايندگان دادستانی گفتند امکان و موقعيت اين کار وجود ندارد، اظهار داشتند که حداقل امکان چاپ شماره روز دوشنبه اعتماد ملی مقدور نيست و برهمين اساس روزنامه امروز توزيع نشد. وی گفت: برهمين اساس شماره روز دوشنبه روزنامه اعتماد ملی براساس خواست و نظر دادستانی تهران توقيف موقت شده است. به گزارش خبرنگار اجتماعی ايرنا، اين درحالی است که "سعيد مرتضوی" دادستان تهران صبح امروز در گفت وگو با يکی از خبرگزاری های داخلی ضمن تکذيب خبر توقيف روزنامه اعتماد ملی اعلام کرده است: علت عدم توزيع اين روزنامه در روز دوشنبه وجود مشکلات چاپخانه بوده و اين روزنامه توقيف نشده است. حق شناس در اين خصوص نيز گفت: صحبت های آقای مرتضوی اتفاق خوبی است و ما از آن استقبال می کنيم و براين اساس روزنامه از فردا مانند گذشته منتشر خواهد شد.
*****
احتمال برکناری دادستان بدنام رژیم در تهران
سایت حکومتی جهان نیوز: استقرار آیت الله لاریجانی در قوه قضائیه که تغییرات گسترده ای را نوید می داد در یکی از مهم ترین و خبرسازترین اقدامات، دست به جابجایی دادستان تهران یعنی سعید مرتضوی خواهد زد. قاضی سعید مرتضوی که یکی از خبرسازترین مسئولان در سال های اخیر بوده است به زودی از دادستانی تهران کنارگذاشته شده و به مقصد نامعلومی نقل مکان خواهد کرد. جانشین مرتضوی نیز دادستان یکی از شهرستان های شرقی کشور خواهد بود که به زودی به پایتخت آمده و به عنوان دادستان تهران معرفی خواهد شد.
سایت حکومتی جهان نیوز: استقرار آیت الله لاریجانی در قوه قضائیه که تغییرات گسترده ای را نوید می داد در یکی از مهم ترین و خبرسازترین اقدامات، دست به جابجایی دادستان تهران یعنی سعید مرتضوی خواهد زد. قاضی سعید مرتضوی که یکی از خبرسازترین مسئولان در سال های اخیر بوده است به زودی از دادستانی تهران کنارگذاشته شده و به مقصد نامعلومی نقل مکان خواهد کرد. جانشین مرتضوی نیز دادستان یکی از شهرستان های شرقی کشور خواهد بود که به زودی به پایتخت آمده و به عنوان دادستان تهران معرفی خواهد شد.
*****
هرانا: فعالان حقوق بشر در ایران
بیش از 500 فعال سیاسی دستگیر شده اند
بيانيه تعدادي از احزاب و تشکلهاي عضو کميته پيگيري بازداشتهاي خودسرانه در محکوميت بازداشت و محاکمههاي اخير و دفاع از اين کميته
ملت ايران؛در بيش از شصت روزي که از انتخابات رياست جمهوري دور دهم ميگذرد، احزاب و گروههاي سياسي، اجتماعي و دانشجويي هوادار دموکراسي، حقوق بشر، تماميت ارضي و منافع ملي در کنار بسياري از شهروندان با سرکوب بيسابقهاي مواجه شده و يکي از گستردهترين هجومهاي استبداد عليه حقوق و آزاديهاي اساسي مصرح در قانون اساسي و موازين جهاني حقوق بشر که جمهوري اسلامي نيز بدان متعهد شده است، را تجربه ميکنند.
تنها يکي از آلامي که بر پيکر جنبش دموکراسيخواه ايران وارد شده، بازداشتهاي غيرقانوني و فلهاي جمعي از رهبران و اعضاي احزاب و تشکلهاي سياسي اصلاح طلب و تحولخواه است. اين بازداشتها از ساعاتي پس از اعلام نتايج انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري آغاز شده و طي اين مدت نيز ادامه داشته است.
در جريان اين بازداشتها که بنا به گزارش "کميته پيگيري بازداشتهاي خودسرانه" بيش از 500 فعال سياسي دستگير شدهاند، موازين دادرسي عادلانه و حقوق اوليه متهم مطابق با قوانين موضوعه کشور و معيارهاي حقوق بشر ناديده انگاشته شده و از لحظه بازداشت تا کنون بازداشتشدگان از حقوق قانوني خود محروم بودهاند که اين موارد به تفصيل در اطلاعيه و نامه سرگشاده "کميته پيگيري بازداشتهاي خودسرانه" طي هفتههاي گذشته منتشر شده است؛ اما به طور خلاصه؛ بايد گفت اعمال قدرت و تحديد حقوق و آزاديهاي عمومي از سوي حاکمان تنها زماني مشروعيت و وجاهت دارد که در چارچوب "قانون" به مثابه يک پيمان دو سويه اجتماعي باشد و آن هنگام که يک قدرت سياسي پا را از اين پيمان فراتر ميگذارد، اعمال او نامشروع و خودسرانه است، چنانکه به باور ما اين حجم بازداشت گسترده فعالان سياسي را که بدون رعايت موازين قانوني صورت گرفته، بايد يک «دمربايي بيسابقه به منظور باج خواهي از ملت و گروههاي سياسي»، ناميد.
همچنين تداوم بازداشت اين فعالان و به ويژه بياطلاعي از وضعيت سلامتي تعدادي از آنان نگرانيهاي جدي را فراهم آورده و اين در حالي است که مقامات قضايي به جاي محاکمه عاملان نقض حقوق شهروندان خصوصا رسيدگي به جنايات صورت گرفته در داخل بازداشتگاهها و نيز پاسخگويي به خانوادههاي نگران زندانيان، برخلاف نص صريح قانون اساسي که بر حق برخورداري از وکيل و محاکمه در حضور هيات منصفه در مورد جرايم سياسي تاکيد ميکند، به نمايش اعترافات تعدادي از آنان پرداخته و از ياد بردهاند که اين شيوه غيرانساني و غيرقانوني هيچ ارزشي نزد افکار عمومي ندارد.
احزاب و تشکلهاي امضاء کننده اين بيانيه ضمن هشدار نسبت به عواقب سوء نقض حقوق شهروندان از سوي حاکميت خواستار توقف فوري اين روند و آزادي هرچه سريعتر کليه زندانيان سياسي و عقيدتي ميباشند و نيز اعتراض خود را به بازداشت تعدادي از اعضاء و اعمال تهديدات غيرقانوني نسبت به فعاليتهاي «کميته پيگيري بازداشتهاي خودسرانه» اعلام ميدارند و تاکيد ميکنند که اين کميته ائتلافي است بر مبناي دفاع از حقوق شهرونداني که بدون دسترسي به حقوق دادرسي عادلانه روانه زندان شدهاند، و از ابتداي تاسيس خود به نمايندگي بيش از ده تشکل و گروه سياسي- مدني در چارچوب قوانين و با توسل به شيوههاي مسالمت آميز فعاليت کرده و از اين پس نيز با همين مشي و ماموريت به فعاليت خود ادامه خواهد داد.
به ترتيب حروف الفبا: اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاههاي سراسر کشور (دفتر تحکيم وحدت)جبهه ملي ايرانجنبش مسلمانان مبارزحزب ملت ايرانسازمان حقوق بشر کردستانسازمان دانش آموختگان ايران اسلامي (ادوارتحکيم وحدت)فعالان طيف چپ
بيانيه تعدادي از احزاب و تشکلهاي عضو کميته پيگيري بازداشتهاي خودسرانه در محکوميت بازداشت و محاکمههاي اخير و دفاع از اين کميته
ملت ايران؛در بيش از شصت روزي که از انتخابات رياست جمهوري دور دهم ميگذرد، احزاب و گروههاي سياسي، اجتماعي و دانشجويي هوادار دموکراسي، حقوق بشر، تماميت ارضي و منافع ملي در کنار بسياري از شهروندان با سرکوب بيسابقهاي مواجه شده و يکي از گستردهترين هجومهاي استبداد عليه حقوق و آزاديهاي اساسي مصرح در قانون اساسي و موازين جهاني حقوق بشر که جمهوري اسلامي نيز بدان متعهد شده است، را تجربه ميکنند.
تنها يکي از آلامي که بر پيکر جنبش دموکراسيخواه ايران وارد شده، بازداشتهاي غيرقانوني و فلهاي جمعي از رهبران و اعضاي احزاب و تشکلهاي سياسي اصلاح طلب و تحولخواه است. اين بازداشتها از ساعاتي پس از اعلام نتايج انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري آغاز شده و طي اين مدت نيز ادامه داشته است.
در جريان اين بازداشتها که بنا به گزارش "کميته پيگيري بازداشتهاي خودسرانه" بيش از 500 فعال سياسي دستگير شدهاند، موازين دادرسي عادلانه و حقوق اوليه متهم مطابق با قوانين موضوعه کشور و معيارهاي حقوق بشر ناديده انگاشته شده و از لحظه بازداشت تا کنون بازداشتشدگان از حقوق قانوني خود محروم بودهاند که اين موارد به تفصيل در اطلاعيه و نامه سرگشاده "کميته پيگيري بازداشتهاي خودسرانه" طي هفتههاي گذشته منتشر شده است؛ اما به طور خلاصه؛ بايد گفت اعمال قدرت و تحديد حقوق و آزاديهاي عمومي از سوي حاکمان تنها زماني مشروعيت و وجاهت دارد که در چارچوب "قانون" به مثابه يک پيمان دو سويه اجتماعي باشد و آن هنگام که يک قدرت سياسي پا را از اين پيمان فراتر ميگذارد، اعمال او نامشروع و خودسرانه است، چنانکه به باور ما اين حجم بازداشت گسترده فعالان سياسي را که بدون رعايت موازين قانوني صورت گرفته، بايد يک «دمربايي بيسابقه به منظور باج خواهي از ملت و گروههاي سياسي»، ناميد.
همچنين تداوم بازداشت اين فعالان و به ويژه بياطلاعي از وضعيت سلامتي تعدادي از آنان نگرانيهاي جدي را فراهم آورده و اين در حالي است که مقامات قضايي به جاي محاکمه عاملان نقض حقوق شهروندان خصوصا رسيدگي به جنايات صورت گرفته در داخل بازداشتگاهها و نيز پاسخگويي به خانوادههاي نگران زندانيان، برخلاف نص صريح قانون اساسي که بر حق برخورداري از وکيل و محاکمه در حضور هيات منصفه در مورد جرايم سياسي تاکيد ميکند، به نمايش اعترافات تعدادي از آنان پرداخته و از ياد بردهاند که اين شيوه غيرانساني و غيرقانوني هيچ ارزشي نزد افکار عمومي ندارد.
احزاب و تشکلهاي امضاء کننده اين بيانيه ضمن هشدار نسبت به عواقب سوء نقض حقوق شهروندان از سوي حاکميت خواستار توقف فوري اين روند و آزادي هرچه سريعتر کليه زندانيان سياسي و عقيدتي ميباشند و نيز اعتراض خود را به بازداشت تعدادي از اعضاء و اعمال تهديدات غيرقانوني نسبت به فعاليتهاي «کميته پيگيري بازداشتهاي خودسرانه» اعلام ميدارند و تاکيد ميکنند که اين کميته ائتلافي است بر مبناي دفاع از حقوق شهرونداني که بدون دسترسي به حقوق دادرسي عادلانه روانه زندان شدهاند، و از ابتداي تاسيس خود به نمايندگي بيش از ده تشکل و گروه سياسي- مدني در چارچوب قوانين و با توسل به شيوههاي مسالمت آميز فعاليت کرده و از اين پس نيز با همين مشي و ماموريت به فعاليت خود ادامه خواهد داد.
به ترتيب حروف الفبا: اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاههاي سراسر کشور (دفتر تحکيم وحدت)جبهه ملي ايرانجنبش مسلمانان مبارزحزب ملت ايرانسازمان حقوق بشر کردستانسازمان دانش آموختگان ايران اسلامي (ادوارتحکيم وحدت)فعالان طيف چپ
*****
چرا شریک خون جوانان بیگناه شدید؟
سایت «جرس» متن نامهای را از سوی یکی از پزشکان بنام ایرانی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرده که مطالب مطرح شده در آن بسیار خواندنی است. به نوشته سایت جرس، نویسنده در آغاز نامه تاکید کرده است که این نامه را «در پاسخ به نامه شماره 78188/8 مورخ 10 اردیبهشت 1388 جنابعالی که توسط معاون اول سفارت جمهوری اسلامی جناب آقای اسلامیان به اینجانب تحویل شد» مینویسد و کپی نامه مقام رهبری را نیز برای "جرس" ارسال کرده است. دکتر پیام فاضل از پزشکان بدون مرز و عموزاده دکتر ایرج فاضل وزیر سابق بهداشت است. تاکنون چندین کتاب به قلم این پزشک ایرانی منتشر شده است. و اما متن نامه دکتر پیام فاضل:
سایت «جرس» متن نامهای را از سوی یکی از پزشکان بنام ایرانی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرده که مطالب مطرح شده در آن بسیار خواندنی است. به نوشته سایت جرس، نویسنده در آغاز نامه تاکید کرده است که این نامه را «در پاسخ به نامه شماره 78188/8 مورخ 10 اردیبهشت 1388 جنابعالی که توسط معاون اول سفارت جمهوری اسلامی جناب آقای اسلامیان به اینجانب تحویل شد» مینویسد و کپی نامه مقام رهبری را نیز برای "جرس" ارسال کرده است. دکتر پیام فاضل از پزشکان بدون مرز و عموزاده دکتر ایرج فاضل وزیر سابق بهداشت است. تاکنون چندین کتاب به قلم این پزشک ایرانی منتشر شده است. و اما متن نامه دکتر پیام فاضل:
جناب آقای خامنه ای؛ رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران
این نامه را در پاسخ نامه شماره 78188/8 مورخ 10 اردیبهشت 1388 جنابعالی که توسط معاون اول سفارت جمهوری اسلامی جناب آقای اسلامیان به اینجانب تحویل شد می نویسم. (پیوست) از نامه شما متشکرم و از آن که با وجود مسئولیت های خطیرتان به پاسخ به نامه من مبادرت ورزیدید خشنود شدم.
من یک فرزند این انقلاب هستم. شما مرا از کودکی بخوبی می شناسید. با وجود این که این روزها برچسب های بیگانه، منافق، مخملی و غیر ذلک را به آسانی و ارزانی به افراد می زنند من با دلایل محکم یادآوری می کنم که هنوز فرزند این انقلاب و ایران عزیز هستم. برچسب منافق زیبنده ی فرزندی چون من نیست از آنجا که چندین بار بعنوان یک شهروند ایرانی و جهانی و یک نویسنده ی زمینه ی روانپزشکی اجتماعی و تربیت استراتژیک، برای محکومیت فعالیت های تروریستی سازمان مجاهدین خلق به سران کشورهای اروپا و آمریکا و سازمان ملل شکایت کردم و افتخار آن را دارم که یکی از عوامل موثر در ثبت اسم این سازمان جنایت پشه در لیست سازمان های تروریستی دنیا بوده ام.
برچسب سفاهت که به افراد پیشینه داری مثل آقای منتظری عنایت شده نیز بر من روا نیست که اولین پزشک بدون مرز ایرانی و نویسنده 24 اثر علمی فرهنگی بین المللی هستم و چند نمونه از کتب بنده نیز حضورتان تقدیم شده است. برچسب انگلیسی هم شایسته ی من نیست چون علی رغم آنکه چندین سال است که واجد شرایط دریافت تبعیت انگلستان هستم و علی رغم مواجه بودن با مشکلات فراوان برای ویزا و سفرهای بین المللی برخلاف توصیه مسئول کنسولی کنونی سفارتخانه آقای فقیه، از گرفتن پاسپورت انگلیسی اکراه داشته و تنها و تنها با افتخار، تابعیت ایران عزیز را دارم. داشتن پاسپورت رژیمی که تنها چند دهه پیش بزرگانی چون ماندلا و گاندی را آزار می کرد مایه مباهات من نخواهد بود.
تمامی دنیا و خدای من شاهدند که در 31 کشور دنیا مایه ی افتخار و سرافرازی کشور عزیزم ایران بوده ام. ممکن است بپرسید پس چرا در ایران مشغول به خدمت نیستم. پاسخ آن که در زمانی که فرزندان ناخلف، بی ریشه و بی خردی چون احمدی نژاد بر مسند قدرتند، فرزندان خلفی چون من به هجرت سر می کنند. بیاد دارید که وقتی مجروح بودید با پدرم برای قالب گیری دندان شما به بیمارستان قلب آمدیم؟
به خاطر دارید که پدرم مرا بعلت نبوسیدن دست شما شماتت کرد و من صادقانه در حالی که کودکی 13 ساله بودم قد برافراشته گفتم: من به جز خدای عظیم به هیچ کس تعظیم نمی کنم! شما پدرم را نصیحت کرده و گفتید این پسر پیرو رسول خداست، آزارش ندهید.
سال 1997 با پزشکان بدون مرز به کره شمالی رفتم و اولین فرد خارجی بودم که از تعظیم در مقابل مجسمه ی آسمان خراش کفر و شرک "کیم ایل سانگ" ابراهیم گونه خودداری کردم. این حرکت در رسانه های بین المللی ثبت و مایه افتخار ایران شد. روزنامه ها و تلویزیون های غربی این فرزند رشید ایران را با این عنوان معرفی کردند: دکتر پیام فاضل، پزشک بدون مرز ایرانی: به جز خدای عظیم بر هیچکس تعظیم نخواهم کرد. مسئولین کره شمالی با خشم بسیار تصاویر سفرای جمهوری اسلامی و کشورهای عربی را در حال تعظیم به مجسمه به من ارائه کردند و من مجدداً از این عمل شرک آمیز سرباز زدم.
این نامه را در پاسخ نامه شماره 78188/8 مورخ 10 اردیبهشت 1388 جنابعالی که توسط معاون اول سفارت جمهوری اسلامی جناب آقای اسلامیان به اینجانب تحویل شد می نویسم. (پیوست) از نامه شما متشکرم و از آن که با وجود مسئولیت های خطیرتان به پاسخ به نامه من مبادرت ورزیدید خشنود شدم.
من یک فرزند این انقلاب هستم. شما مرا از کودکی بخوبی می شناسید. با وجود این که این روزها برچسب های بیگانه، منافق، مخملی و غیر ذلک را به آسانی و ارزانی به افراد می زنند من با دلایل محکم یادآوری می کنم که هنوز فرزند این انقلاب و ایران عزیز هستم. برچسب منافق زیبنده ی فرزندی چون من نیست از آنجا که چندین بار بعنوان یک شهروند ایرانی و جهانی و یک نویسنده ی زمینه ی روانپزشکی اجتماعی و تربیت استراتژیک، برای محکومیت فعالیت های تروریستی سازمان مجاهدین خلق به سران کشورهای اروپا و آمریکا و سازمان ملل شکایت کردم و افتخار آن را دارم که یکی از عوامل موثر در ثبت اسم این سازمان جنایت پشه در لیست سازمان های تروریستی دنیا بوده ام.
برچسب سفاهت که به افراد پیشینه داری مثل آقای منتظری عنایت شده نیز بر من روا نیست که اولین پزشک بدون مرز ایرانی و نویسنده 24 اثر علمی فرهنگی بین المللی هستم و چند نمونه از کتب بنده نیز حضورتان تقدیم شده است. برچسب انگلیسی هم شایسته ی من نیست چون علی رغم آنکه چندین سال است که واجد شرایط دریافت تبعیت انگلستان هستم و علی رغم مواجه بودن با مشکلات فراوان برای ویزا و سفرهای بین المللی برخلاف توصیه مسئول کنسولی کنونی سفارتخانه آقای فقیه، از گرفتن پاسپورت انگلیسی اکراه داشته و تنها و تنها با افتخار، تابعیت ایران عزیز را دارم. داشتن پاسپورت رژیمی که تنها چند دهه پیش بزرگانی چون ماندلا و گاندی را آزار می کرد مایه مباهات من نخواهد بود.
تمامی دنیا و خدای من شاهدند که در 31 کشور دنیا مایه ی افتخار و سرافرازی کشور عزیزم ایران بوده ام. ممکن است بپرسید پس چرا در ایران مشغول به خدمت نیستم. پاسخ آن که در زمانی که فرزندان ناخلف، بی ریشه و بی خردی چون احمدی نژاد بر مسند قدرتند، فرزندان خلفی چون من به هجرت سر می کنند. بیاد دارید که وقتی مجروح بودید با پدرم برای قالب گیری دندان شما به بیمارستان قلب آمدیم؟
به خاطر دارید که پدرم مرا بعلت نبوسیدن دست شما شماتت کرد و من صادقانه در حالی که کودکی 13 ساله بودم قد برافراشته گفتم: من به جز خدای عظیم به هیچ کس تعظیم نمی کنم! شما پدرم را نصیحت کرده و گفتید این پسر پیرو رسول خداست، آزارش ندهید.
سال 1997 با پزشکان بدون مرز به کره شمالی رفتم و اولین فرد خارجی بودم که از تعظیم در مقابل مجسمه ی آسمان خراش کفر و شرک "کیم ایل سانگ" ابراهیم گونه خودداری کردم. این حرکت در رسانه های بین المللی ثبت و مایه افتخار ایران شد. روزنامه ها و تلویزیون های غربی این فرزند رشید ایران را با این عنوان معرفی کردند: دکتر پیام فاضل، پزشک بدون مرز ایرانی: به جز خدای عظیم بر هیچکس تعظیم نخواهم کرد. مسئولین کره شمالی با خشم بسیار تصاویر سفرای جمهوری اسلامی و کشورهای عربی را در حال تعظیم به مجسمه به من ارائه کردند و من مجدداً از این عمل شرک آمیز سرباز زدم.
آقای خامنه ای
برچسب دشمن و بیگانه هم بر من سزاوار نیست که از محرمترین خانواده ی اطباء انقلاب می آیم. پدرم دکتر هوشنگ فاضل سرپرست سابق وزارت بهداشت و دندان پزشک معتمد شماست که دندان های مصنوعی که هم اکنون طعام شما را می جود، دسترنج ایشان است که همیشه به رایگان تقدیمتان کرده اند. عموزاده ی دکتر ایرج فاضل وزیر سابق بهداشت، علوم و مشاور پزشکی شما هستم، جراحی که جان شما را از مرگ حتمی پس از سوء قصد شوم دشمنانتان نجات داد و اکنون از آنچه می گذرد به فریاد آمده است.
آری، من خودی تر از خودی ها هستم بهمین سبب بود که چند نسخه از آخرین کتاب هایم را در فروردین ماه 1388 با نامه ای به یاد مهربانی هایی که از شما و دوران کودکی بیاد داشتم برای شما فرستادم. نامه ی من و کتاب ها در دفتر شما موجود است.
کتاب هایم را در پاره ای از سجاده ی سبز دوران کودکی پیچیده و به هدیه به شما، رئیس جمهور پیشین آقای احمدی نژاد، وزارت علوم و وزارت بهداشت فرستادم.سجاده ای که به اشک نمازشب کودک 12 ساله ای که شیون "العفو" شبانه اش خانواده اش را بی قرار می کرد، آراسته است. آن موقع نه "مخملی" در کار بود، نه "سبز" جرم بحساب می آمد.
جالب اینکه پاره ای از این سجاده ی سبز با چندین کتاب و دستاورد فرهنگی ام را به هدیه، چند روز قبل از انتخابات با پست سفارشی برای آقای مهندس موسوی نیز ارسال کردم. بسته های شما و وزارتخانه ها رسید اما کتاب های آقای مهندس موسوی، و قطعه سجاده ی اشک آراسته ی من ضبط شد و اکنون پس از گذشت حدود 60 روز بدست ایشان نرسیده است. چگونه می توان باور کرد که انتخابات بدون خدشه بوده، وقتی حتی کتب علمی و پاره ای از سجاده ی اشک آلود کودکان این انقلاب به اسارت می رود؟! لطفاً بگویید پاره سجاده و کتب اسیر مرا به ایشان بدهند.
معلمین من محمد رضا حکیمی نویسنده برجسته ی جهان شیعه، شیخ محمود تحریری عزیز و محبوب امام و آیت الله دریاباری بوده اند. دکتر ولایتی مشاور وفادار شما نیز در دوران جوانی با من کتابی نوشتند. البته ایشان سریع می خواندند و بنده قلم می زدم! من منافق، بیگانه، نامحرم و دشمن نیستم و این نامه را از آنجا می نگارم که شما را هنوز دوست و پدر پیر خود می دانم. پدری که به آتش بسیار نزدیک شده است. از آنجا که همیشه فقط با فعالیتهای صلح آمیز در اقصی نقاط دنیا در خدمت محرومین زمین بوده ام و بعنوان یک طبیب به آیه ی مبارکه ی "ومن احیاها فاحیا الناس جمیعاً" پرداخته ام، امروز این نامه را بهمین سبب می نویسم.
آری، من خودی تر از خودی ها هستم بهمین سبب بود که چند نسخه از آخرین کتاب هایم را در فروردین ماه 1388 با نامه ای به یاد مهربانی هایی که از شما و دوران کودکی بیاد داشتم برای شما فرستادم. نامه ی من و کتاب ها در دفتر شما موجود است.
کتاب هایم را در پاره ای از سجاده ی سبز دوران کودکی پیچیده و به هدیه به شما، رئیس جمهور پیشین آقای احمدی نژاد، وزارت علوم و وزارت بهداشت فرستادم.سجاده ای که به اشک نمازشب کودک 12 ساله ای که شیون "العفو" شبانه اش خانواده اش را بی قرار می کرد، آراسته است. آن موقع نه "مخملی" در کار بود، نه "سبز" جرم بحساب می آمد.
جالب اینکه پاره ای از این سجاده ی سبز با چندین کتاب و دستاورد فرهنگی ام را به هدیه، چند روز قبل از انتخابات با پست سفارشی برای آقای مهندس موسوی نیز ارسال کردم. بسته های شما و وزارتخانه ها رسید اما کتاب های آقای مهندس موسوی، و قطعه سجاده ی اشک آراسته ی من ضبط شد و اکنون پس از گذشت حدود 60 روز بدست ایشان نرسیده است. چگونه می توان باور کرد که انتخابات بدون خدشه بوده، وقتی حتی کتب علمی و پاره ای از سجاده ی اشک آلود کودکان این انقلاب به اسارت می رود؟! لطفاً بگویید پاره سجاده و کتب اسیر مرا به ایشان بدهند.
معلمین من محمد رضا حکیمی نویسنده برجسته ی جهان شیعه، شیخ محمود تحریری عزیز و محبوب امام و آیت الله دریاباری بوده اند. دکتر ولایتی مشاور وفادار شما نیز در دوران جوانی با من کتابی نوشتند. البته ایشان سریع می خواندند و بنده قلم می زدم! من منافق، بیگانه، نامحرم و دشمن نیستم و این نامه را از آنجا می نگارم که شما را هنوز دوست و پدر پیر خود می دانم. پدری که به آتش بسیار نزدیک شده است. از آنجا که همیشه فقط با فعالیتهای صلح آمیز در اقصی نقاط دنیا در خدمت محرومین زمین بوده ام و بعنوان یک طبیب به آیه ی مبارکه ی "ومن احیاها فاحیا الناس جمیعاً" پرداخته ام، امروز این نامه را بهمین سبب می نویسم.
آقای خامنه ای
شما را از قسمت اول این آیه ی شریفه می ترسانم: "من قتل نفساً بغیر نفس اوفساداً فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً"شما نیاز به ترجمه ندارید. اما این آیه را بعنوان یک یادآوری تاریخی می نویسم و می پرسم اخیراً چند نفس بغیر نفس به قتل رسیده اند و بهمین سبب می پرسم چند بار جمیع مردم دنیا به مصداق این آیه مبارکه قتل عام شده اند؟
از شما می پرسم: مسئول قتل عام مکرر جمیع مردم دنیا کیست؟ آیا ولی فقیه مستقیماً مسئول هر آنچه در حیطه ی ولایت او می گذرد نمی باشد؟ مطمئناً این آیات محکم را مهمل نمی انگارید که آیه شریفه ی دیگر می گوید: "الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم..."
از شما می پرسم: مسئول قتل عام مکرر جمیع مردم دنیا کیست؟ آیا ولی فقیه مستقیماً مسئول هر آنچه در حیطه ی ولایت او می گذرد نمی باشد؟ مطمئناً این آیات محکم را مهمل نمی انگارید که آیه شریفه ی دیگر می گوید: "الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم..."
آقای خامنه ای به پیوست متن استراتژی پایه جنبش مردمی ایران را نیز تقدیم می کنم. این متن برای حفظ نظام نه براندازی آن نگاشته شده است و توسط اینجانب- یک فرزند شما و این انقلاب طراحی شده و هزاران نسخه آن بطور گسترده برای مشورت عموم، مسئولین، خواص، نمایندگان، خبرگان و مراجع دینی منتشر و توزیع شده است.من به پنهان کاری معتقد نیستم و شما نیز بیگانه نیستید. لذا یک نسخه ی این متن را برای شما ارسال می کنم.حساب آقای احمدی نژاد با شما سواست. ایشان مرد جسوری هستند که امروز به خدا و روح القدس (هاله ی نور!) مردم و مراجع اهانت کرده و فردا به روی شما پنجه خواهند کشید. ایشان و آن داستان کذایی "هاله نور" مصداق "الشقی شقی فی بطن امه" می باشند.اما شما مرد مهربانی بودید. چه شد اینگونه گرفتار مسئولیت خون جوانان بیگناه شدید؟ هیهات. به خدای بزرگی پناه می برم که هرگز شهامت آن که نزدیک مسئولیت خون بیگناهی باشم را به من نداد.نویدی هم دارم و آن آیه ی "لاتقنطوا من رحمه الله..." است. اگر به بخشش و سخاوت مردم امید ندارید، خواهشمندم از بخشش و مغفرت خداوند مهربان مایوس نباشید که یاس از رحمت خدا کفر است و خدای بزرگ بس بخشنده و مهربان می باشد.پناه بر خدا، نه من موسی هستم، نه شما خدای ناکرده فرعون.فرزندی هستم که با پدر پیر دوران کودکی درددل می گوید. شما را به طاغوت بودن متهم نمی کنم، اما از آن روزی که فراری از آن نیست، از پیچیدن ساق به ساق، از "الذی فکر و قدر" و "ابی واستکبر" و "کبر و تولی" می ترسانم. به پاره سجاده ی سبزم که معطر به اشک دعاهای شبانه است پناه برید، به تصویر روی کتابم و لبخند معصومی که حاکی از دلسوزی و طبابت برای مستضعفین اقصی نقاط دنیا می باشد بنگرید. در آینه به چهره خود نگاهی بیاندازید.
من بیگانه نیستم. فرزندی هستم که در حیاط خانه شما بازی می کرد. خانواده ی ما از رگ گردن به شما نزدیکتر بود. به آیه ی نور اقتدا کنید و تا دیرتر نشده از سمت خود و مقام خطیر ولایت کناری جسته و امیدوار رحمت خداوند رحیم باشید. بزودی عازم ایران هستم و بامید خدا درخواست خود را حضوراً تکرار خواهم کرد.
به پیوست یک نسخه از آخرین کتابم به عنوان "رهایی از گناه" حضورتان ارسال می نمایم.
با امید سعادت، رستگاری انابت و مغفرت الهی
من بیگانه نیستم. فرزندی هستم که در حیاط خانه شما بازی می کرد. خانواده ی ما از رگ گردن به شما نزدیکتر بود. به آیه ی نور اقتدا کنید و تا دیرتر نشده از سمت خود و مقام خطیر ولایت کناری جسته و امیدوار رحمت خداوند رحیم باشید. بزودی عازم ایران هستم و بامید خدا درخواست خود را حضوراً تکرار خواهم کرد.
به پیوست یک نسخه از آخرین کتابم به عنوان "رهایی از گناه" حضورتان ارسال می نمایم.
با امید سعادت، رستگاری انابت و مغفرت الهی
*****
محاکمه علنی آمران و عاملان کشتار و شکنجه مردم برگزار شود
جمعيت اسلامى وکلاى دادگسترى ايران خواستار برکنارى و محاکمه علنى آمران و عاملان نقص حقوق اساسى شهروندان و سپردن آنها به چنگال عدالت شد.
این جمعیت در بیانیه خود با اشاره به اینکه در يکى دو ماه اخير،عملکرد فراقانونى برخى نهادهاى سياسي، امنيتي، انتظامي، قضايى و بعضى نقشآفرينان عرصه سياست، نظام اسلامى را با چالش مواجه کرده و زيانهاى جبران ناپذيرى به کشور وارد کرده تاکید کرده که آنچه دراين ايام شاهد بوده و هستيم، انطباقى با تعاليم دينى اسلام و قوانين وضع شده در جمهورى اسلامى ندارد.
جمعیت اسلامی وکلای دادگستری همچنین به پرسش مردم در مورد نقض مکرر و گسترده حقوق قانونی و انسانی شان توجه کرده و نوشته امروزه اين سوال جدى افکار عمومى را به خود مشغول داشته که چرا در حالى که عدهاى از شهروندان از حق برگزارى اجتماع و اعلام نظر خود به طور مسالمتآميز محرومند عده ديگرى معروف به لباس شخصى با آزادى کامل به ضرب و شتم معترضان و رهگذران پرداخته، با يورش شبانه به خوابگاههاى دانشجويى و منازل مردم، دست به بازداشتهاى غيرقانونى مىزنند و هيچ نهاد و مقامى هم پاسخگوى اعمال آنها نيست؟
در این بیانیه از حاکمان خواسته شده تا ساز و کار لازم براى اعلام نظر مسالمتآميز شهروندان نسبت به عملکرد خود را فراهم آورند و از سوى ديگر در مواجهه با اعلام نارضايتى شهروندان، گوش شنوا داشته با نهايت سعه صدر و رأفت اسلامى برخورد نمايند.
جمعیت اسلامی وکلای ایران همچنین با اشاره به مواردى چون تجاوز،ضرب و شتم افراد بازداشت شده، که بعضا منجر به قتل آنان گرديده و بازداشتگاه کهريزک يکى از مصاديق آن است،يا نگهدارى افراد در محلهاى غيرقانونى و عدم تفهيم اتهام به آنان وفق موازين و عدم اطلاعرسانى به خانواده بازداشتشدگان و سرگردانى و بلاتکليفى آنها ميان نهادها و بازداشتگاههاى مختلف و موارد ديگر، این اقدامات را از از جمله تخلفاتى نامبرد که که مورد انکار نيست و هيچ ترديدى در مغايرت آنها با قانون اساسى و قوانين مجازات اسلامي، آئين دادرسى کيفري، حفظ حقوق شهروندى و معاهدات بينالمللى نیست.
این تشکل همچنین با طرح این پرسش که چرا نبايد شاهد برخورد صريح، شفاف و قاطع با کسانى باشيم که با ارتکاب اينگونه جنايات، نظام اسلامى را در عرصه داخلى و بينالمللى با چالش مواجه ساخته، موجب طمعورزى دشمنان در به انفعال کشاندن انقلاب اسلامى شدهاند؟ تاکید کرده که اينگونه سوالات و ابهامات فراوان ديگرى که ناشى از اشتباهات پى درپى برخى از متوليان امور بوده، مدافعان نظام اسلامى را در عرصه دفاع منطقى و حقوقى از ارکان نظام خلع سلاح کرده، بديهى است که بهانههايى چون بيگانه هم نمىتواند دليل موجهى بر لب فروبستن نسبت به مظالمى باشد که به نام دين در حق شهروندان جامعه اسلامى روا داشته مىشود. زيرا اگر چنين دلايلى وجاهت داشت، مولاى متقيان حضرت علی در ملحوظ داشتن آن ها، به هنگام توبيخ نزديکترين ياران خود سزاوارتر بود.
جمعيت اسلامى وکلاى دادگسترى ايران خواستار برکنارى و محاکمه علنى آمران و عاملان نقص حقوق اساسى شهروندان و سپردن آنها به چنگال عدالت شد.
این جمعیت در بیانیه خود با اشاره به اینکه در يکى دو ماه اخير،عملکرد فراقانونى برخى نهادهاى سياسي، امنيتي، انتظامي، قضايى و بعضى نقشآفرينان عرصه سياست، نظام اسلامى را با چالش مواجه کرده و زيانهاى جبران ناپذيرى به کشور وارد کرده تاکید کرده که آنچه دراين ايام شاهد بوده و هستيم، انطباقى با تعاليم دينى اسلام و قوانين وضع شده در جمهورى اسلامى ندارد.
جمعیت اسلامی وکلای دادگستری همچنین به پرسش مردم در مورد نقض مکرر و گسترده حقوق قانونی و انسانی شان توجه کرده و نوشته امروزه اين سوال جدى افکار عمومى را به خود مشغول داشته که چرا در حالى که عدهاى از شهروندان از حق برگزارى اجتماع و اعلام نظر خود به طور مسالمتآميز محرومند عده ديگرى معروف به لباس شخصى با آزادى کامل به ضرب و شتم معترضان و رهگذران پرداخته، با يورش شبانه به خوابگاههاى دانشجويى و منازل مردم، دست به بازداشتهاى غيرقانونى مىزنند و هيچ نهاد و مقامى هم پاسخگوى اعمال آنها نيست؟
در این بیانیه از حاکمان خواسته شده تا ساز و کار لازم براى اعلام نظر مسالمتآميز شهروندان نسبت به عملکرد خود را فراهم آورند و از سوى ديگر در مواجهه با اعلام نارضايتى شهروندان، گوش شنوا داشته با نهايت سعه صدر و رأفت اسلامى برخورد نمايند.
جمعیت اسلامی وکلای ایران همچنین با اشاره به مواردى چون تجاوز،ضرب و شتم افراد بازداشت شده، که بعضا منجر به قتل آنان گرديده و بازداشتگاه کهريزک يکى از مصاديق آن است،يا نگهدارى افراد در محلهاى غيرقانونى و عدم تفهيم اتهام به آنان وفق موازين و عدم اطلاعرسانى به خانواده بازداشتشدگان و سرگردانى و بلاتکليفى آنها ميان نهادها و بازداشتگاههاى مختلف و موارد ديگر، این اقدامات را از از جمله تخلفاتى نامبرد که که مورد انکار نيست و هيچ ترديدى در مغايرت آنها با قانون اساسى و قوانين مجازات اسلامي، آئين دادرسى کيفري، حفظ حقوق شهروندى و معاهدات بينالمللى نیست.
این تشکل همچنین با طرح این پرسش که چرا نبايد شاهد برخورد صريح، شفاف و قاطع با کسانى باشيم که با ارتکاب اينگونه جنايات، نظام اسلامى را در عرصه داخلى و بينالمللى با چالش مواجه ساخته، موجب طمعورزى دشمنان در به انفعال کشاندن انقلاب اسلامى شدهاند؟ تاکید کرده که اينگونه سوالات و ابهامات فراوان ديگرى که ناشى از اشتباهات پى درپى برخى از متوليان امور بوده، مدافعان نظام اسلامى را در عرصه دفاع منطقى و حقوقى از ارکان نظام خلع سلاح کرده، بديهى است که بهانههايى چون بيگانه هم نمىتواند دليل موجهى بر لب فروبستن نسبت به مظالمى باشد که به نام دين در حق شهروندان جامعه اسلامى روا داشته مىشود. زيرا اگر چنين دلايلى وجاهت داشت، مولاى متقيان حضرت علی در ملحوظ داشتن آن ها، به هنگام توبيخ نزديکترين ياران خود سزاوارتر بود.
*****
سايت خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 3915 تاریخ : 26/5/1388 - 17:14
اسامی بازداشت شدگان اخیر
بنابه گزارشات رسیده از زندان اوین از صبح امروز صدها نفر از خانواده ها در مقابل زندان اوین تجمع اعتراضی بر پا کردند. تعدادی ازخانوادهها همزمان با اعلام اعتصاب غذای عزیزانشان در زندان اوین از روز شنبه به بعد آنها هم اقدام به اعتصاب غذا نمودند.
سايت خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 3915 تاریخ : 26/5/1388 - 17:14
اسامی بازداشت شدگان اخیر
بنابه گزارشات رسیده از زندان اوین از صبح امروز صدها نفر از خانواده ها در مقابل زندان اوین تجمع اعتراضی بر پا کردند. تعدادی ازخانوادهها همزمان با اعلام اعتصاب غذای عزیزانشان در زندان اوین از روز شنبه به بعد آنها هم اقدام به اعتصاب غذا نمودند.
امروز دوشنبه 26 مرداد ماه بيش از 200 نفر از خانواده ها از ساعت 08:00 صبح به اميد ملاقات با عزيزانشان به سالن ملاقات زندان اوين مراجعه كردند حدود ساعت 09:00 صبح كاركنان سالن ملاقات براي گرفتن برگه هاي ملاقات به سالن آمدند به تعداد محدودي ملاقات داده شده و به تعداد زيادي گفته شد كه ملاقات نداريد .خانواده ها با شنيدن اين جمله با توجه به فشاري كه در اين مدت متحمل شده بودند اشك مي ريختند و از ته دل خامنه اي و احمدي نژاد را لعن و نفرين مي كردند و در حالي كه اشك مي ريختند از خدا مي خواستند كه اين حكومت هر چه زودتر سرنگون بشود كه عزيزان آنها را بيگناه به زندان انداخته اند.وقتي خانواده ها علت عدم ملاقات را مي پرسيدند كاركنان زندان تنها يك جواب به آنها مي دادند ما چه مي دانيم حتما پرونده تكميل نشده و قاضي اجازه ملاقات نداده كه فرياد اعتراض خانواده ها بلند مي شد كه يعني چه پرونده تكميل نشده هنوز بعد از دو ماه بازداشت ، عدم ملاقات، عدم تماس و آزار و اذيت ما و عزيزانمان باز مي گوييد پرونده تكميل نشده .همه مي دانند كه بچه هاي بي گناه هستند كدام پرونده هر چه بوده و هست پرونده سازي دادگاه انقلاب براي آنهاست .كه كاركنان دادگاه انقلاب مي گفتند به ما ربطي ندارد برويد خانه هايتان بنشينيد هر زماني نوبت به ملاقات شما رسيد با شما از زندان تماس مي گيرند .كه خانواده ها مي گفتند ما تا عزيزانمان آزاد نشوند دست بر نمي داريم.در سالن ملاقات تعدادی از مامورین زندان و بيرون سالن ملاقات يك اتومبيل نيروي انتظامي خانواده ها را كنترل مي كردند و زماني كه خانواده ها به بيرون سالن مي آمدند نيروهاي انتظامي مانع ايستادن آنها مي شدند چرا كه در جلو ديد عابرين بود و مي گفتند يا برويد داخل سالن و اگر ملاقات نداريد برويد و متفرق شوييد اما همچنان خانواده ها سرسختانه مي ايستادند.. امروز تعداد بیشتری از خانواده ها به اعتصاب غذا پیوستند و تخمین زده می شود بيش از 40 نفر از خانواده ها در اعتصاب غذا بسر می برند و بر اين عقيده بودند كه تا عزيزانشان آزاد نشوند همراه عزيزان خود به اعتصاب غذا ادامه مي دهند و روزها به دادگاه انقلاب و بعد از ظهر به مقابل زندان اوين مي آيند. این تجمع اعتراضی تا این لحظه (ساعت 17 بعدازظهر) هنوز ادامه دارد.
لیست جدید از اسامی دستگیر شدگان قیام اخیر مردم ایران جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.
1- ايمان حسيني آشتياني 30 ساله ليسانس كشاورزي چهارشنبه 14 مرداد در خيابان سيروس بازداشت و به اوين منتقل شده2- مير حسين عليزاده 23 ساله دانشجوي مديريت جهانگردي چهارشنبه 14 مرداد در بهارستان بازداشت و به كلانتري 160 منتقل سپس به اوين منتقل شده3- شهروز رضايي اردستاني 31 ساله شغل آزاد دوشنبه 12 مرداد در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده4- سعيد اشراقي 22 ساله دانشجو پنجشنبه 8 مرداد بازداشت به كلانتري 148 و سپس به اوين منتقل شده5- جواد عبدي نسب 25 ساله ليسانس طراحي پنجشنبه 8 مرداد در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده6- حسين عباسي 24 ساله فوق ديپلم نقشه كشي جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت به كلانتري 148 منتقل و سپس به اوين منتقل شده7- كامران بختياري 35 ساله و متاهل جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده8- وحيد صديقي 26 ساله پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده9- فربد اوجاني 20 ساله شغل ازاد پنجشنبه 18 تير در مقابل دانشگاه تهران بازداشت و به اوين منتقل شده10- سروش رحيمي 26 ساله ليسانس عمران پنجشنبه 18 تير بازداشت و به آگاهي اپور منتقل و سپس به اوين منتقل شده11- حسام الدين آشتياني 28 ساله فوق ليسانس معماري پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به آگاهي شاپور سپس به اوين منتقل شده12- مصطفي طالقاني 27 ساله فوق ديپلم الكترونيك شنبه 30 خرداد در رودكي بازداشت و به كلانتري 108 نواب منتقل سپس به اوين منتقل شده13- محسن كسروي 28 ساله از شنبه 30 خرداد هيچ گونه اطلاعي از وي نيست14- بيژن كاظم زاده بايرام 29 ساله شغل آزاد دوشنبه 25 خرداد در فاطمي بازداشت به كهريزك منتقل شده و سپس به اوين منتقل شده اسامي تعدادي از خانواده ها كه در اعتصاب غذا بسر مي برند - حسين طباطبايي 58 ساله و فاطمه قبادي 51 ساله پدر و مادر سعيد طباطبايي و سمانه 23 ساله و سميرا 21 ساله خواهران سعيد كه عزيزشان از دوشنبه 12 مرداد در بازداشت است از يكشنبه 25 مرداد دست به اعتصاب غذا زده اند.- ابراهيم كسروي 64 ساله و صديقه شيباني 61 ساله پدر و مادر محسن كسروي كه از شنبه 30 خرداد هيچ گونه اطلاعي از وي نيست از دوشنبه 26 مرداد دست به اعتصاب غذا زده اند- محمود عباسي 55 ساله و زهرا برزگر 48 ساله پدر و مادر حسين عباسي و حسن عباسي 24 ساله برادر حسين عباسي كه از جمعه 26 تير در بازداشت است از يكشنبه 25 مرداد در اعتصاب غذا هستند صديقه صحرانورد 49 ساله مادر علي نوري كه فرزندش از پنجشنبه 8 مرداد در بازداشت است از يكشنبه 25 مرداد در اعتصاب غذا استالهه نصيري 27 ساله همسركامران بختياري و طيبه پور كاشي 56 ساله مادر كامران بختياري كه از جمعه 26 تير در بازداشت است با وجود داشتن فرزند 2 ساله از دوشنبه 26 مرداد دست به اعتصاب غذا زده اند.طوبي بهمني 48 ساله و حميد بهمني 55 ساله مادر و پدر اشكان بهمني كه فرزندشان از پنجشنبه 18 تير در بازداشت است از يكشنبه 25 مرداد دست به اعتصاب غذا زده اند.عليرضا طالقاني 57 ساله و سيمين طالقاني 50 ساله پدر و مادر مصطفي طالقاني و خواهر وي 20 ساله كه عزيزشان از شنبه 30 خرداد بازداشت شده از دوشنبه 26 مرداد دست به اعتصاب غذا زده اند.حسين جوادي 61 ساله پدر علي جوادي كه فرزندش پنجشنبه 8 مرداد بازداشت شده از دوشنبه 26 مرداد با وجود بيماري فشار خون و ديابت دست به اعتصاب غذا زده استطاهره ربيعي 44 ساله و رحمت الله ابراهيمي 53 ساله مادر و پدر امير ابراهيمي از يكشنبه 25 مرداد دست به اعتصاب غذا زده اندمنصوره مولايي 61 ساله مادر محسن مولايي كه فرزندش از پنجشنبه 18 تير بازداشت شده از يكشنبه 25 مرداد دست به اعتصاب غذا زده استاحترام كريم نژاد 48 ساله مادرسعيد اشراقي و آني اشراقي 15 ساله خواهرسعيد كه پنجشنبه 8 مرداد بازداشت شده از دوشنبه 26 مرداد دست به اعتصاب غذا زدهپروين اسلامي 58 ساله مادر حسام الدين آشتياني كه از پنجشنبه 18 تير بازداشت شده از دوشنبه 26 مرداد دست به اعتصاب غذا زده اند.
*****
محکمه عدل، دیر یا زود حق مظلومان را میستاند
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۰۰۱۸
رئیس جدید قوه قضائیه گفت: هیچ کس نباید جرأت کند و به خود حق دهد که بر خلاف قانون حکم و حقوق شهروندان را ضایع و امنیت آنان را سلب کند.
به گزارش «تابناک» و به نقل از واحد مرکزی خبر، آیتالله صادق لاریجانی در مراسم معارفهاش گفت: چنین کسانی باید بدانند که دیر یا زود به محکمه عدل فراخوانده میشوند و حق مظلومان از آنان ستانده میشود.
وی تصریح کرد: من در اینجا اعلام میکنم که در این راستا به احدی گذشت نخواهم کرد و با خواست خدا خاطیان را به دستگاه عدالت خواهم سپرد.
رئیس قوه قضائیه با مهم خواندن بعد نظارتی دستگاه قضایی و اذعان همگان به آن گفت: این نظارت هم به نظارت درونی دستگاه و هم نظارت بیرونی نسبت به قوه مجریه و دیگر قوا مربوط میشود.
وی افزود: اگر تخلف یا فسادی از قاضی یا مسئولی دیده شود، چهره کل دستگاه ذیربط مخدوش میشود و همه مسئولیم تا در بهبود این وضع تلاش کنیم.
آیتالله لاریجانی، ارتقای دستگاه قضایی کشور را یک ضرورت خواند و گفت: این ارتقا از حیث اتقان احکام، کارآمدی نیروهای انسانی، تسریع در احقاق حق و احتراز از اطاله دادرسی و نظایر آن است.
وی میل به این اهداف را بدون دارا بودن برنامه جامع و دقیق میسر ندانست و وجود برنامه را در تسریع رسیدن به هدف و ارزیابی کار گذشته مؤثر خواند.
رئیس قوه قضائیه با اشاره به تلاشهای گسترده در بهبود و تکامل دستگاه قضایی کشور از آغاز تأسیس قوه قضائیه به ریاست شهید آیتالله دکتر بهشتی تاکنون گفت: تردیدی نیست که این دستگاه عظیم همچنان نیازمند فعالیتهای فکری و عملی بسیاری است.
آیتالله لاریجانی افزود: خلأهای فراوانی است که باید با حفظ اولویت به آنها پرداخت.
وی نیروی انسانی آزموده و سالم را از جمله این خلأها دانست و گفت: هرچند قضات فاضل، آگاه و صالح و نیز کارکنان شریف در دستگاه قضایی کشور بسیارند و در حد خود گوهری ارزشمند به شمار میروند؛ اما نباید فراموش کرد که حجم عظیم پروندهها، قضات را فرسوده میکند.
آیتالله لاریجانی تصریح کرد: باید چارهای برای تربیت قاضی و استفاده بهینه از قضات مشغول به کار اندیشید و در این زمینه طرحهایی آماده کردهایم که امید است، ولو در درازمدت به نتایج خوبی منجر شود.
استقلال قاضی حافظ سلامت و امنیت قضایی است
رئیس قوه قضائیه گفت: استقلال قاضی حافظ سلامت و امنیت قضایی است و باید به تمام معنا در تحکیم این استقلال بکوشیم.
آیتالله صادق لاریجانی افزود: البته این معنا لوازمی دارد؛ از جمله آنها بها دادن به شخصیت قاضی و تلاش برای تربیت قضاتی است که در مقام داوری چیزی جز حق و عدالت را معیار قرار ندهند.
وی میل به چنین مقصودی را تنها با نخبه گزینی میسر دانست و گفت: در حوزههای علمیه و دانشگاهها کم نیستند کسانی که چنین استعدادهایی در وجودشان یافت میشود و مهم آن است که آنان را بیابیم و در شکوفایی استعدادهای نهفته آنان تلاش کنیم.
رئیس قوه قضائیه، تعامل این قوه با دیگر قوا را از مهمترین مسائل خواند و گفت: استقلال قوا از یکدیگر که از آموزههای مهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، نباید به معنای جدایی کلی قوا و نگاه جزیرهای به هر یک باشد.
آیتالله لاریجانی افزود: قوای جمهوری اسلامی ایران، جزایر از هم بیگانه نیستند و ناگزیر باید با یکدیگر تعامل معقول و منطقی و در چهارچوب قوانین داشته باشند.
وی گفت: بسیاری از اهداف مقدس نظام اسلامی و حتی برخی از وظایف دستگاه قضایی، بدون این تعامل فراقوهای میسر نیست.
رئیس قوه قضائیه تلاش برای پیشگیری از جرم را از راهبردهای اساسی قوه قضائیه خواند و گفت: سلامت جامعه و بهبود وضع قضایی کشور، در گرو اموری است که از مهمترین آنها پیشگیری از وقوع جرم است؛ در غیر این صورت ورود فزاینده پروندههای قضایی دستگاه قضایی کشور را فلج میکند و سلامت جامعه را نیز به خطر میاندازد.
آیتالله لاریجانی، پیشگیری از جرم را بدون تعامل همه جانبه قوای کشور، غیرممکن خواند و گفت: قوه قضائیه به تنهایی نمیتواند متصدی این امر باشد و مجموعه اصول قانون اساسی هم این اجازه را به آن نمیدهد، از آنجا که مستلزم دخالتهای متعدد در حیطه دیگر قواست.
وی افزود: روابط درست و دوستانه قوا در چهارچوب قوانین و احتراز از فضاسازیهای بی مورد و دشمن تراشیهای خیالی به آرامش جامعه و ثبات نظام کمک میکند و این باید از اهداف همه قوا باشد.
تأکید بر قانون و پرهیز از اقدام خودسرانه
رئیس قوه قضائیه گفت: قوه قضائیه چهره نظام و توقع اصلی از آن حکم عادلانه و اجرای عدالت است.
آیتالله صادق لاریجانی در مراسم معارفه رئیس قوه قضائیه، با اشاره به اهمیت این قوه در اصلاح جامعه و سلامت دستگاههای اجرایی کشور افزود: شهامت حکم عادلانه و اجرای عدالت در همه حال، تنها در عالم سخن آسان است.
وی حقیقت عدالت را امری پیچیده و دیریاب خواند و در توضیح مصادیقی از مفهوم عدالت گفت: تساوی در مقابل قانون، عدالت و قانونگریزی خلاف عدالت است.
رئیس قوه قضائیه تصریح کرد: قانون مداری باید شعار اصلی و مدار عمل برای همه باشد، زیرا عمل به قانون دارای نقص، بهتر از فقدان قانون و عمل خودسرانه است.
آیتالله لاریجانی با اشاره به مواضع رهبر فرزانه انقلاب و رهنمودهای ایشان در باب سلامت و ارتقای دستگاه قضایی، این مواضع را بسیار حساب شده و دقیق دانست و ابراز امیدواری کرد: در دوره آتی، این رهنمودها در قوه قضائیه عملی شود.
وی رفع مشکل اطاله دادرسی به ویژه در پروندههای ملی و پروندههای مهم اقتصادی را از جمله این رهنمودها خواند که به صورت اولویتهای دستگاه قضایی مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است.
رئیس قوه قضائیه افزود: علاج نقضهای پیاپی احکام در دادگاههای تجدیدنظر و دیوان عالی و تأکید بر اتقان احکام صادره در دادرسیها از دیگر تاکیدات مقام معظم رهبری به قوه قضائیه است.
آیتالله لاریجانی از اعتماد مقام معظم رهبری برای سپردن مسئولیت خطیر قوه قضائیه به وی قدردانی کرد.
وی همچنین با قدردانی از خدمات ده ساله آیتالله هاشمی شاهرودی در دستگاه قضایی و تلاشهای فراوان وی برای بهبود وضع قضای کشور که منجر به برداشتن گامهای مؤثری در این راه شده است، گفت: آیتالله هاشمی شاهرودی از ذخایر حوزههای علمیه و از علمای روشنبین جهان اسلامند که با تیزبینی قابل ستایش به تأسیس اموری در دستگاه قضای کشور پرداختند که انجام آنها چندان سهل نبود.
رئیس قوه قضائیه، احیای دادسراها را که در فرآیند دادرسی و احقاق حقوق مردم نقش بسزایی دارد، از جمله اقدامات آیتالله هاشمی شاهرودی خواند و ابراز امیدواری کرد: وی تجارب گرانبهایش را به رئیس جدید این قوه انتقال دهد.
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۰۰۱۸
رئیس جدید قوه قضائیه گفت: هیچ کس نباید جرأت کند و به خود حق دهد که بر خلاف قانون حکم و حقوق شهروندان را ضایع و امنیت آنان را سلب کند.
به گزارش «تابناک» و به نقل از واحد مرکزی خبر، آیتالله صادق لاریجانی در مراسم معارفهاش گفت: چنین کسانی باید بدانند که دیر یا زود به محکمه عدل فراخوانده میشوند و حق مظلومان از آنان ستانده میشود.
وی تصریح کرد: من در اینجا اعلام میکنم که در این راستا به احدی گذشت نخواهم کرد و با خواست خدا خاطیان را به دستگاه عدالت خواهم سپرد.
رئیس قوه قضائیه با مهم خواندن بعد نظارتی دستگاه قضایی و اذعان همگان به آن گفت: این نظارت هم به نظارت درونی دستگاه و هم نظارت بیرونی نسبت به قوه مجریه و دیگر قوا مربوط میشود.
وی افزود: اگر تخلف یا فسادی از قاضی یا مسئولی دیده شود، چهره کل دستگاه ذیربط مخدوش میشود و همه مسئولیم تا در بهبود این وضع تلاش کنیم.
آیتالله لاریجانی، ارتقای دستگاه قضایی کشور را یک ضرورت خواند و گفت: این ارتقا از حیث اتقان احکام، کارآمدی نیروهای انسانی، تسریع در احقاق حق و احتراز از اطاله دادرسی و نظایر آن است.
وی میل به این اهداف را بدون دارا بودن برنامه جامع و دقیق میسر ندانست و وجود برنامه را در تسریع رسیدن به هدف و ارزیابی کار گذشته مؤثر خواند.
رئیس قوه قضائیه با اشاره به تلاشهای گسترده در بهبود و تکامل دستگاه قضایی کشور از آغاز تأسیس قوه قضائیه به ریاست شهید آیتالله دکتر بهشتی تاکنون گفت: تردیدی نیست که این دستگاه عظیم همچنان نیازمند فعالیتهای فکری و عملی بسیاری است.
آیتالله لاریجانی افزود: خلأهای فراوانی است که باید با حفظ اولویت به آنها پرداخت.
وی نیروی انسانی آزموده و سالم را از جمله این خلأها دانست و گفت: هرچند قضات فاضل، آگاه و صالح و نیز کارکنان شریف در دستگاه قضایی کشور بسیارند و در حد خود گوهری ارزشمند به شمار میروند؛ اما نباید فراموش کرد که حجم عظیم پروندهها، قضات را فرسوده میکند.
آیتالله لاریجانی تصریح کرد: باید چارهای برای تربیت قاضی و استفاده بهینه از قضات مشغول به کار اندیشید و در این زمینه طرحهایی آماده کردهایم که امید است، ولو در درازمدت به نتایج خوبی منجر شود.
استقلال قاضی حافظ سلامت و امنیت قضایی است
رئیس قوه قضائیه گفت: استقلال قاضی حافظ سلامت و امنیت قضایی است و باید به تمام معنا در تحکیم این استقلال بکوشیم.
آیتالله صادق لاریجانی افزود: البته این معنا لوازمی دارد؛ از جمله آنها بها دادن به شخصیت قاضی و تلاش برای تربیت قضاتی است که در مقام داوری چیزی جز حق و عدالت را معیار قرار ندهند.
وی میل به چنین مقصودی را تنها با نخبه گزینی میسر دانست و گفت: در حوزههای علمیه و دانشگاهها کم نیستند کسانی که چنین استعدادهایی در وجودشان یافت میشود و مهم آن است که آنان را بیابیم و در شکوفایی استعدادهای نهفته آنان تلاش کنیم.
رئیس قوه قضائیه، تعامل این قوه با دیگر قوا را از مهمترین مسائل خواند و گفت: استقلال قوا از یکدیگر که از آموزههای مهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، نباید به معنای جدایی کلی قوا و نگاه جزیرهای به هر یک باشد.
آیتالله لاریجانی افزود: قوای جمهوری اسلامی ایران، جزایر از هم بیگانه نیستند و ناگزیر باید با یکدیگر تعامل معقول و منطقی و در چهارچوب قوانین داشته باشند.
وی گفت: بسیاری از اهداف مقدس نظام اسلامی و حتی برخی از وظایف دستگاه قضایی، بدون این تعامل فراقوهای میسر نیست.
رئیس قوه قضائیه تلاش برای پیشگیری از جرم را از راهبردهای اساسی قوه قضائیه خواند و گفت: سلامت جامعه و بهبود وضع قضایی کشور، در گرو اموری است که از مهمترین آنها پیشگیری از وقوع جرم است؛ در غیر این صورت ورود فزاینده پروندههای قضایی دستگاه قضایی کشور را فلج میکند و سلامت جامعه را نیز به خطر میاندازد.
آیتالله لاریجانی، پیشگیری از جرم را بدون تعامل همه جانبه قوای کشور، غیرممکن خواند و گفت: قوه قضائیه به تنهایی نمیتواند متصدی این امر باشد و مجموعه اصول قانون اساسی هم این اجازه را به آن نمیدهد، از آنجا که مستلزم دخالتهای متعدد در حیطه دیگر قواست.
وی افزود: روابط درست و دوستانه قوا در چهارچوب قوانین و احتراز از فضاسازیهای بی مورد و دشمن تراشیهای خیالی به آرامش جامعه و ثبات نظام کمک میکند و این باید از اهداف همه قوا باشد.
تأکید بر قانون و پرهیز از اقدام خودسرانه
رئیس قوه قضائیه گفت: قوه قضائیه چهره نظام و توقع اصلی از آن حکم عادلانه و اجرای عدالت است.
آیتالله صادق لاریجانی در مراسم معارفه رئیس قوه قضائیه، با اشاره به اهمیت این قوه در اصلاح جامعه و سلامت دستگاههای اجرایی کشور افزود: شهامت حکم عادلانه و اجرای عدالت در همه حال، تنها در عالم سخن آسان است.
وی حقیقت عدالت را امری پیچیده و دیریاب خواند و در توضیح مصادیقی از مفهوم عدالت گفت: تساوی در مقابل قانون، عدالت و قانونگریزی خلاف عدالت است.
رئیس قوه قضائیه تصریح کرد: قانون مداری باید شعار اصلی و مدار عمل برای همه باشد، زیرا عمل به قانون دارای نقص، بهتر از فقدان قانون و عمل خودسرانه است.
آیتالله لاریجانی با اشاره به مواضع رهبر فرزانه انقلاب و رهنمودهای ایشان در باب سلامت و ارتقای دستگاه قضایی، این مواضع را بسیار حساب شده و دقیق دانست و ابراز امیدواری کرد: در دوره آتی، این رهنمودها در قوه قضائیه عملی شود.
وی رفع مشکل اطاله دادرسی به ویژه در پروندههای ملی و پروندههای مهم اقتصادی را از جمله این رهنمودها خواند که به صورت اولویتهای دستگاه قضایی مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است.
رئیس قوه قضائیه افزود: علاج نقضهای پیاپی احکام در دادگاههای تجدیدنظر و دیوان عالی و تأکید بر اتقان احکام صادره در دادرسیها از دیگر تاکیدات مقام معظم رهبری به قوه قضائیه است.
آیتالله لاریجانی از اعتماد مقام معظم رهبری برای سپردن مسئولیت خطیر قوه قضائیه به وی قدردانی کرد.
وی همچنین با قدردانی از خدمات ده ساله آیتالله هاشمی شاهرودی در دستگاه قضایی و تلاشهای فراوان وی برای بهبود وضع قضای کشور که منجر به برداشتن گامهای مؤثری در این راه شده است، گفت: آیتالله هاشمی شاهرودی از ذخایر حوزههای علمیه و از علمای روشنبین جهان اسلامند که با تیزبینی قابل ستایش به تأسیس اموری در دستگاه قضای کشور پرداختند که انجام آنها چندان سهل نبود.
رئیس قوه قضائیه، احیای دادسراها را که در فرآیند دادرسی و احقاق حقوق مردم نقش بسزایی دارد، از جمله اقدامات آیتالله هاشمی شاهرودی خواند و ابراز امیدواری کرد: وی تجارب گرانبهایش را به رئیس جدید این قوه انتقال دهد.
*****
گزارش تلویزیونی بی بی سی از افشاگری کروبی
*****
فریاد الله اکبر و گاز اشکآور در خیابان کریمخان زند
با آنکه مهدی کروبی اعلام کرده بود امروز (دوشنبه) تجمعی در حمایت از روزنامه اعتماد ملی در مقابل این روزنامه برگزار نخواهد شد، از ساعتی پیش خیابان کریمخان زند مملو از نیروهای نیروی انتظامي بود که با لباس فرم در محل حضور داشتند و بیپروا به ضرب و شتم مردم و توهین به عابران میپرداختند. شاهدان عینی از فریاد الله اکبر از سوی مردم و پرتاب گاز اشکآور از سوی پلیس خبر میدهند.
در حدود ساعت 18 در اطراف روزنامه نفرات نیروی انتظامی به فاصله یک قدم ایستادهاند و با فاصله کمتری در تقاطع خیابان خردمند، گروهی از لباس شخصیها که به نظر ميرسد نیروهای وابسته به یک نهاد مشخص مثل دادستاني یا سپاه باشند، مستقر شدهاند. این نیروها اغلب ماسکهای سبز رنگ به صورت دارند، اما از نظر هیکل درشت هستند و در یک نگاه از نظر وضعيت ظاهري به نظر میرسد که از نظر بدنی نیروهای دستچین شدهای باشند.
مردم هم مثل همه روزهايي که قرار است اتفاقي بیافتد، در پیادهروهای اطراف راه میروند. جمعیت زیاد و فضای خيابان بسیار ملتهب است. به گفتهی وی، از آنجا اطراف دفتر روزنامه اعتماد ملی و در خیابان کریمخان زند تعداد نیروهای پلیس و لباس شخصی بسیار زیاد بود، گروهی از مردم به سمت میدان ولیعصر راه افتادند و سراسر خیابان کریمخان در التهاب است.
این شاهد عینی همچنین گزارش کرده که گروهي از مردم که در خیابان کریمخان زند به سمت میدان ولیعصر راه میرفتند، در تقاطع خیابان حافظ تجمعی ناگهانی شکل داده و فریاد الله اکبر سر دادند. حضور جوانانی که حتی روي خود را نیز نپوشانده بودند، از نکات قابل توجه این تجمع بود.
منابع دیگری خبر دادهاند که ماموران برای متفرق کردن جمعیت در خیابان کریمخان زند از گاز اشکآور استفاده کردهاند.
همزمان برخی منابع نیز گزارش دادهاند که در خیابان ولیعصر حد فاصل میدان فاطمی تا انتهای خیابان شهید بهشتی (عباسآباد) نیز ماموران پلیس حضور پررنگی دارند و در مواردی به ضرب و شتم عابران پرداختهاند.
در حدود ساعت 18 در اطراف روزنامه نفرات نیروی انتظامی به فاصله یک قدم ایستادهاند و با فاصله کمتری در تقاطع خیابان خردمند، گروهی از لباس شخصیها که به نظر ميرسد نیروهای وابسته به یک نهاد مشخص مثل دادستاني یا سپاه باشند، مستقر شدهاند. این نیروها اغلب ماسکهای سبز رنگ به صورت دارند، اما از نظر هیکل درشت هستند و در یک نگاه از نظر وضعيت ظاهري به نظر میرسد که از نظر بدنی نیروهای دستچین شدهای باشند.
مردم هم مثل همه روزهايي که قرار است اتفاقي بیافتد، در پیادهروهای اطراف راه میروند. جمعیت زیاد و فضای خيابان بسیار ملتهب است. به گفتهی وی، از آنجا اطراف دفتر روزنامه اعتماد ملی و در خیابان کریمخان زند تعداد نیروهای پلیس و لباس شخصی بسیار زیاد بود، گروهی از مردم به سمت میدان ولیعصر راه افتادند و سراسر خیابان کریمخان در التهاب است.
این شاهد عینی همچنین گزارش کرده که گروهي از مردم که در خیابان کریمخان زند به سمت میدان ولیعصر راه میرفتند، در تقاطع خیابان حافظ تجمعی ناگهانی شکل داده و فریاد الله اکبر سر دادند. حضور جوانانی که حتی روي خود را نیز نپوشانده بودند، از نکات قابل توجه این تجمع بود.
منابع دیگری خبر دادهاند که ماموران برای متفرق کردن جمعیت در خیابان کریمخان زند از گاز اشکآور استفاده کردهاند.
همزمان برخی منابع نیز گزارش دادهاند که در خیابان ولیعصر حد فاصل میدان فاطمی تا انتهای خیابان شهید بهشتی (عباسآباد) نیز ماموران پلیس حضور پررنگی دارند و در مواردی به ضرب و شتم عابران پرداختهاند.
*****
بازپرس خواستار توقیف روزنامه اعتماد ملي
بازپرس شعبه سيزدهم دادسراي كاركنان دولت در نامهاي به معاونتمطبوعات داخلي وزارت فرهنگ و ارشاداسلامي خواستار جلوگيري از انتشار روزنامه اعتماد ملي شد. به گزارش ايلنا در اين نامه آمده است:
احتراما با توجه به اينكه روزنامه اعتماد ملي به مدير مسئولي آقاي جواد حقشناس بر اساس شكايات متعدد خصوصي و عمومي تحت تعقيب بوده و عليرغم كثرث شكايات و موارد اتهامي وتذكرات دادسرا و احضارهاي مكرر كماكان به انتشار مطالب خلاف قانون و مجرمانه اصرار ورزيده است به نحوي كه در شمارههاي اخير به چاپ مطالبي پرداخته كه برخلاف امنيت ملي و مصالح عمومي كشور است.لذا در راستاي پيشگيري از وقوع جرائم مذكور مستندا به بند پنج اصل 156 قانون اساسي و تبصره دو ماده شش قانون مطبوعات به لحاظ اصرار آن نشريه بر انتشار مطالب مجرمانه دستور فرمائيد تا اطلاع ثانوي از انتشار نشريه فوق ممانعت به عمل آمده و نتيجه به اين شعبه اعلام گردد.
بازپرس شعبه سيزدهم دادسراي كاركنان دولت در نامهاي به معاونتمطبوعات داخلي وزارت فرهنگ و ارشاداسلامي خواستار جلوگيري از انتشار روزنامه اعتماد ملي شد. به گزارش ايلنا در اين نامه آمده است:
احتراما با توجه به اينكه روزنامه اعتماد ملي به مدير مسئولي آقاي جواد حقشناس بر اساس شكايات متعدد خصوصي و عمومي تحت تعقيب بوده و عليرغم كثرث شكايات و موارد اتهامي وتذكرات دادسرا و احضارهاي مكرر كماكان به انتشار مطالب خلاف قانون و مجرمانه اصرار ورزيده است به نحوي كه در شمارههاي اخير به چاپ مطالبي پرداخته كه برخلاف امنيت ملي و مصالح عمومي كشور است.لذا در راستاي پيشگيري از وقوع جرائم مذكور مستندا به بند پنج اصل 156 قانون اساسي و تبصره دو ماده شش قانون مطبوعات به لحاظ اصرار آن نشريه بر انتشار مطالب مجرمانه دستور فرمائيد تا اطلاع ثانوي از انتشار نشريه فوق ممانعت به عمل آمده و نتيجه به اين شعبه اعلام گردد.
*****
خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 3916- ساعت: 20:34
تجمع مردم در مقابل دفتر روزنامهی اعتمادملی و ضرب شتم آنها توسط نیروهای امنیتی
مردم امروز در مقابل دفتر روزنامهی اعتماد ملی تجمع کردند و پس از سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور، با ضرب و شتم و دستگیری توسط نیروهای امنیتی مستقر در آنجا روبهرو شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، امروز با وجود اعلام سایت اعتماد ملی برای لغو تجمع در مقابل دفتر روزنامهی اعتماد ملی، مردم با شنیدن خبر توقیف موقت روزنامهی اعتماد ملی تصمیم به تجمع در مقابل دفتر این روزنامه گرفتند.
این در حالی است که صبح امروز مرتضوی خبر توقیف اعتمادملی را تکذیب کرد و گفت این روزنامه منتشر خواهد شد. با این وجود از ساعتها قبل، نیروهای امنیتی و نیروی انتظامی در مقابل دفتر روزنامهاعتماد ملی حضور داشت.
از حوالی ساعت چهار بعدازظهر، مردم نیز حضور گستردهیی را در مقابل دفتر اعتماد ملی تشکیل دادند اما با هشدارهای نیروی انتظامی و بسیجیهای مستقر در آنجا پراکنده میشدند و به گروههای کوچکتری تقسیم میشدند.نیروهای امنیتی سعی در پراکنده کردن این گروهها با پرتاب گاز اشکآور در میان آنها و ضرب و شتم آنها داشتند که مردم با هو کردن نیروها، به هم پیوستند و شعارهای گوناگونی از جمله مرگ بر دیکتاتور و ایرانی باغیرت، حمایت، حمایت سردادند.این در حالی بود که نیروهای بسیج و امنیتی با موتور به مردم هجوم میآوردند و آن ها را باتوم مورد ضرب و شتم قرار میدادند اما مردم همچنان شعار الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور سر میدادند.تعداد زیادی نیروی لباسشخصی نیز همرا با بیسیم و دوربین فیلمبرداری در میان مردم حضور داشتند و در حال فیلمبرداری کردن از مردم معترض حاضر در آن مکان بودند.سپس نیروهای امنیتی با دستگیر کردن تعدادی از معترضان و با ضرب و شتم، مردم را از مقابل دفتر روزنامه به سمت میدان هفت تیر هدایت کردند و مردم هم با سر دادن شعار الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور به تجمع خود و راهپیمایی به سمت میدان هفتتیر ادامه دادند.هماکنون نیز تعداد بسیار زیادی از نیورهای لباس شخصی در مقابل در ورودی دفتر روزنامهی اعتمادملی و خیابانهای اطراف آن حضور دارند و مانع توقف مردم در آنجا میشوند.
خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 3916- ساعت: 20:34
تجمع مردم در مقابل دفتر روزنامهی اعتمادملی و ضرب شتم آنها توسط نیروهای امنیتی
مردم امروز در مقابل دفتر روزنامهی اعتماد ملی تجمع کردند و پس از سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور، با ضرب و شتم و دستگیری توسط نیروهای امنیتی مستقر در آنجا روبهرو شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، امروز با وجود اعلام سایت اعتماد ملی برای لغو تجمع در مقابل دفتر روزنامهی اعتماد ملی، مردم با شنیدن خبر توقیف موقت روزنامهی اعتماد ملی تصمیم به تجمع در مقابل دفتر این روزنامه گرفتند.
این در حالی است که صبح امروز مرتضوی خبر توقیف اعتمادملی را تکذیب کرد و گفت این روزنامه منتشر خواهد شد. با این وجود از ساعتها قبل، نیروهای امنیتی و نیروی انتظامی در مقابل دفتر روزنامهاعتماد ملی حضور داشت.
از حوالی ساعت چهار بعدازظهر، مردم نیز حضور گستردهیی را در مقابل دفتر اعتماد ملی تشکیل دادند اما با هشدارهای نیروی انتظامی و بسیجیهای مستقر در آنجا پراکنده میشدند و به گروههای کوچکتری تقسیم میشدند.نیروهای امنیتی سعی در پراکنده کردن این گروهها با پرتاب گاز اشکآور در میان آنها و ضرب و شتم آنها داشتند که مردم با هو کردن نیروها، به هم پیوستند و شعارهای گوناگونی از جمله مرگ بر دیکتاتور و ایرانی باغیرت، حمایت، حمایت سردادند.این در حالی بود که نیروهای بسیج و امنیتی با موتور به مردم هجوم میآوردند و آن ها را باتوم مورد ضرب و شتم قرار میدادند اما مردم همچنان شعار الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور سر میدادند.تعداد زیادی نیروی لباسشخصی نیز همرا با بیسیم و دوربین فیلمبرداری در میان مردم حضور داشتند و در حال فیلمبرداری کردن از مردم معترض حاضر در آن مکان بودند.سپس نیروهای امنیتی با دستگیر کردن تعدادی از معترضان و با ضرب و شتم، مردم را از مقابل دفتر روزنامه به سمت میدان هفت تیر هدایت کردند و مردم هم با سر دادن شعار الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور به تجمع خود و راهپیمایی به سمت میدان هفتتیر ادامه دادند.هماکنون نیز تعداد بسیار زیادی از نیورهای لباس شخصی در مقابل در ورودی دفتر روزنامهی اعتمادملی و خیابانهای اطراف آن حضور دارند و مانع توقف مردم در آنجا میشوند.
تا ساعت گزارش این خبر (حدود 8:30 شب) درگیری ها و تجمع اعتراض آمیز مردم هنوز ادامه دارد و به گزارش ادوار نیوز، بنابر گفته شاهدان عینی و حاضرین در این تجمعات، دستکم 15 نفر توسط نیروهای سرکوبگر دستگیر شده اند.
*****
حسین اختر زند و عدم رسیدگی به پرونده جان باختن وی در اصفهان
حسین اخترزند ” فرزند مرحوم مرتضی ، 32 ساله (متولد 27 آذر ماه سال 1355) منجمله جان باختگان اعتراضات مردمی پس از اعلام نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران در شهر اصفهان است
خبرگزاری هرانا : حسین اخترزند ” فرزند مرحوم مرتضی ، 32 ساله (متولد 27 آذر ماه سال 1355) منجمله جان باختگان اعتراضات مردمی پس از اعلام نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران در شهر اصفهان است.
روز 25 خرداد و طی درگیریهای خیابانی در محدود دروازه شیراز شهر اصفهان وی به همراه عده دیگری از مردم به مجتمع پزشکان واقع در دروازه شیراز – بن بست هاله پناه می آورد.
نامبرده در زمان یورش نیروهای لباس شخصی در طبقه سوم این ساختمان پناه میگیرد اما به گواه شاهدان عینی توسط نیروهای مزبور پس از ضرب و شتم از طبقه سوم به پائین پرت می شود.
نهایتاً پیکر نیمه جان آقای زند به بیمارستان شریعی این شهر منتقل و پس از ساعاتی در این بیمارستان جان می بازد.
نیروهای امنیتی تحت عنوان اینکه آقای زند به علت سهل انگاری خود از طبقه سوم افتاده است جنازه را به خانواده وی تحویل دادند که تحت تدابیر امنیتی به خاک سپرده شد.
آثار جراحات روی دست چپ ، هر دو پا، کمر ، پهلو و پارگی عمیق دست راست و نیز شهادت شهود بر دخیل بودن نیروهای لباس شخصی در مرگ این شهروند صحه میگذارد.
خانواده اختر زند پس از جان باختن وی، اعلام شکایتی بر علیه نیروهای دخیل در این واقعه کردند اما دستگاه قضایی تحت عنوان اینکه وی به علت سهل انگاری و اقدام فردی از بام به پائین پرت شده است از رسیدگی موثر به پرونده خودداری می کنند.
حسین اخترزند ” فرزند مرحوم مرتضی ، 32 ساله (متولد 27 آذر ماه سال 1355) منجمله جان باختگان اعتراضات مردمی پس از اعلام نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران در شهر اصفهان است
خبرگزاری هرانا : حسین اخترزند ” فرزند مرحوم مرتضی ، 32 ساله (متولد 27 آذر ماه سال 1355) منجمله جان باختگان اعتراضات مردمی پس از اعلام نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران در شهر اصفهان است.
روز 25 خرداد و طی درگیریهای خیابانی در محدود دروازه شیراز شهر اصفهان وی به همراه عده دیگری از مردم به مجتمع پزشکان واقع در دروازه شیراز – بن بست هاله پناه می آورد.
نامبرده در زمان یورش نیروهای لباس شخصی در طبقه سوم این ساختمان پناه میگیرد اما به گواه شاهدان عینی توسط نیروهای مزبور پس از ضرب و شتم از طبقه سوم به پائین پرت می شود.
نهایتاً پیکر نیمه جان آقای زند به بیمارستان شریعی این شهر منتقل و پس از ساعاتی در این بیمارستان جان می بازد.
نیروهای امنیتی تحت عنوان اینکه آقای زند به علت سهل انگاری خود از طبقه سوم افتاده است جنازه را به خانواده وی تحویل دادند که تحت تدابیر امنیتی به خاک سپرده شد.
آثار جراحات روی دست چپ ، هر دو پا، کمر ، پهلو و پارگی عمیق دست راست و نیز شهادت شهود بر دخیل بودن نیروهای لباس شخصی در مرگ این شهروند صحه میگذارد.
خانواده اختر زند پس از جان باختن وی، اعلام شکایتی بر علیه نیروهای دخیل در این واقعه کردند اما دستگاه قضایی تحت عنوان اینکه وی به علت سهل انگاری و اقدام فردی از بام به پائین پرت شده است از رسیدگی موثر به پرونده خودداری می کنند.
*****
-
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ