شنبه: 7/6/1388 (زمان: 00:35 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاران، همرزمان و هم میهنان عزیز بامدادتان گرامی باد.
روز جمعه را در حالی به پایان رساندیم که حدود سه ساعت، از ساعت 10 دیشب تا دقایقی پیش دوباره گرفتار "هکر"های بیشرف و مزدوران بدبخت و درمانده رژیم بودیم و نمی توانستیم وارد سایت خویش شویم. این بی آبروهای مفلس و مزدوران حلقه بگوش عنتری نژاد و سیدعلی گدا و حقوق بگیران وزارت اطلاعات رژیم درمانده ی "ولایت وقیح" بسختی تلاش دارند که سایت ما را از کار بیندازند. دقیقن مانند کاری که 24 ساعت پیش با سایت نوروز کرده اند و یا آنچه که با دهها وبلاگ و سایت مانند ما کرده اند که جملگی فعلن دست روی دست نهاده اند و در تدارک برپایی "وبلاگی" جدید هستند.
در مورد ما، خوشبختانه یاران ارزشمند و دانشمند ما، با حدود سه ساعت تلاش دوباره ارتباط ما را با سایت مورد علاقه شما هم میهنان برقرار کرده اند و اینک حدود 00:37 بامداد شنبه است "پست" جدید خویش را آغاز می کنیم.
*****
گزارش تازه آژانس درباره برنامه هسته ای ایران
آژانس بين المللی انرژی اتمی در تازه ترين گزارش خود درباره برنامه هسته ای ايران روز جمعه اعلام کرد : به رغم این که ایران کمی ميزان توليد سوخت هسته ای خود را کاهش داده است ، ولی این کشور به سوالات موجود درباره «ابعاد احتمالی نطامی» این برنامه پاسخ نداده است.
آژانس بين المللی انرژی اتمی در تازه ترين گزارش خود درباره برنامه هسته ای ايران روز جمعه اعلام کرد : به رغم این که ایران کمی ميزان توليد سوخت هسته ای خود را کاهش داده است ، ولی این کشور به سوالات موجود درباره «ابعاد احتمالی نطامی» این برنامه پاسخ نداده است.
در گزارش تازه آژانس بين المللی انرژی اتمی آمده است: ايران به خواست ها برای بازرسی موثر و نظارت بر تاسيسات نطنز موافقت کرده است.اين گزارش تصريح می کند به رغم کاهش ميزان غنی سازی اورانيوم با عيار کم، ايران به توسعه و نصب سانتريفوژها ادامه داده و هم اکنون با افزايش يک هزار دستگاه، تعداد این سانتریفیوژها به هشت هزار و ۳۰۸ دستگاه رسيده است.يک ديپلمات آژانس بین المللی انرژی اتمی به خبرگزاری « رويترز»، گفته است اين تعداد سانتریفيوژ به ايران اين امکان را می دهد که هر وقت که تصميم بگيرد بتواند غنی سازی را در حجم بالا از سر بگيرد.
گزارش جديد آژانس بين المللی انرژی اتمی می گويد ايران با تعداد کمتری نسبت به تعدادی که در گزارش قبلی آمده بود، به غنی سازی اورانيوم ادامه می دهد. آژانس می گويد در گزارش پيشين تعداد سانتريفيوژها چهار هزار و ۹۲۰ دستگاه گزارش شده بود در حالی که هم اکنون چهار هزار و ۵۹۲ سانتريفيوژ در حال فعاليت هستند. اين گزارش توضيحی درباره دلايل کاهش ميزان غنی سازی ارائه نکرده است. این در حالی است که یک دیپلمات غربی به «رویترز» گفته است: این کاهش به دلیل تعمیر و نگهداری سانتریفیوژها انجام شده است .
احتمال ابعاد نظامی
در بخش ديگری از اين گزارش تصريح شده است که ايران همچنان پاسخی به پرسش های موجود درباره «احتمال ابعاد نظامی» برنامه هسته ای اين کشور ارائه نکرده است.آژانس بين المللی انرژی اتمی می گويد: مسائل باقی مانده ای وجود دارد که باعث نگرانی هستند، که نياز به شفاف سازی دارند، تا مسايل مطرح شده درباره احتمال وجود ابعاد نظامی دربرنامه هسته ای ايران رفع شوند. سال گذشته آژانس بین المللی انرژی اتمی به گزارش هايی اشاره کرده بود که براساس آن ايران مطالعاتی در خصوص استفاده مواد منفجره با قدرت بالا در کلاهک موشک ها انجام داده است.
ايران پيشتر اين گزارش ها را رد کرده و گفته بود حاضر به پاسخ گويی در اين باره نيست.
گزارش تازه آژانس همچنين تصريح کرده است که ايران پس از ماهها جلوگيری، به بازرسان آژانس بين المللی انرژی اتمی اجازه داده است تا از راکتور آب سنگين اراک ديدار کنند.
ايران به آژانس بين المللی گفته است که ۶۳ درصد از کار ساخت اين راکتور به اتمام رسيده است و اين راکتور در سال ۲۰۱۱ راه اندازی خواهد شد.گزارش تازه آژانس بين المللی انرژی اتمی درباره برنامه هسته ای ايران مبنايی برای مذاکرات آينده گروه ۱+۵ درباره برنامه هسته ای ايران که در دوم سپتامنبر در فرانکفورت آلمان برگزار می شود، خواهد بود.قرار است اعضای دائم شورای امنيت سازمان ملل متحد؛ فرانسه، چين، روسيه، بريتاينا و آمريکا، به همراه آلمان، کشورهای موسوم به گروه ۱+۵ در اين نشست درباره اقدامات بعدی اين گروه برای حل مناقشه هسته ای ايران مذاکره کنند.
شورای امنيت سازمان ملل متحد تاکنون طی سه قطعنامه تحريمی از ايران خواسته است تا فعاليت های غنی سازی اورانيوم را متوقف کند.
ايران با سرپيچی از اين خواست شورای امنيت، برنامه غنی سازی خود را توسعه داده است.
*****
"اعدامهای ۱۳۶۷ از ماهها قبل طراحی شده بود"
بی بی سی فارسی : همزمان با بیست و یکمین سالگرد اعدام مخالفان جمهوری اسلامی، مرکز اسناد حقوق بشر ایران با انتشار گزارشی اعلام کرد که اعدامهای دسته جمعی سال ۱۳۶۷ از مدتها پیش از صدور فتوای آیت الله خمینی برای سرکوب آنها برنامه ریزی شده بود.این مرکز در گزارشی با عنوان "فتوای مرگبار" قتل عام زندانیان ایران در سال ۱۹۸۸" می گوید اسناد و مدارکی که عمدتا از طریق گفتگو با بازماندگان و خانواده های قربانیان اعدامهای ۱۳۶۷ بدست آورده، حاکی از آن است برنامه ریزی برای نابودی آخرین دسته از مخالفان آن روز آیت الله خمینی مدتها پیش از حمله نظامی اعضای سازمان مجاهدین خلق به خاک ایران از عراق در تابستان ۲۱ سال پیش صورت گرفته بود.
بی بی سی فارسی : همزمان با بیست و یکمین سالگرد اعدام مخالفان جمهوری اسلامی، مرکز اسناد حقوق بشر ایران با انتشار گزارشی اعلام کرد که اعدامهای دسته جمعی سال ۱۳۶۷ از مدتها پیش از صدور فتوای آیت الله خمینی برای سرکوب آنها برنامه ریزی شده بود.این مرکز در گزارشی با عنوان "فتوای مرگبار" قتل عام زندانیان ایران در سال ۱۹۸۸" می گوید اسناد و مدارکی که عمدتا از طریق گفتگو با بازماندگان و خانواده های قربانیان اعدامهای ۱۳۶۷ بدست آورده، حاکی از آن است برنامه ریزی برای نابودی آخرین دسته از مخالفان آن روز آیت الله خمینی مدتها پیش از حمله نظامی اعضای سازمان مجاهدین خلق به خاک ایران از عراق در تابستان ۲۱ سال پیش صورت گرفته بود.
گزارش "فتوای مرگبار" در روزهایی منتشر شده که آیت الله خامنه ای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی و رییس جمهوری ایران در زمان اعدامهای ۱۳۶۷، به بروز جنایاتی در حوادث بعد از انتخابات اخیر اذعان کرده، اما مخالفان حکومت ایران می گویند این جنایات با آنچه بیش از دو دهه پیش در زندانهای تهران و شهرهای دیگر مخفیانه رخ داد، قابل قیاس نیست.مرکز اسناد حقوق بشر ایران که دفتر آن در آمریکاست، عقیده دارد آنچه اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ را از سرکوبهای قبل و بعد از آن متمایز می کند، "برنامه ریزی دقیق، اجرای سریع و بیرحمانه، دامنه وسیع و نیز کتمان و انکار" است.
مرکز اسناد حقوق بشر ایران می گوید حکومت ایران می دانست این اعدامها مغایر با قوانین بین المللی است و به وجهه جمهوری اسلامی در عرصه جهانی آسیب شدیدی وارد می کند، بنابراین تمام تلاش خود را بکار گرفت تا اطلاعاتی از زندانها به بیرون نشت نکند.نویسندگان این گزارش ۱۱۶ صفحه ای با وجود گفتگوهای متعدد با بازماندگان و خانواده های قربانیان، نتوانسته اند رقم نسبتا دقیقی از اعدام شدگان ارائه کنند. در حالی که عفو بین الملل سال پیش این رقم را نزدیک به پنج هزار نفر تخمین زد، مرکز اسناد حقوق بشر ایران می گوید تا وقتی دولت ایران حقیقت را نگوید، کسی نمی تواند تصویر درستی از دامنه وقایع ۲۱ سال پیش داشته باشد.
پیشینه تاریخی
گزارش "فتوای مرگبار" در شش بخش اصلی نوشته شده است.در بخش اول، گرایش و وابستگی سیاسی قربانیان دسته بندی شده است. در قسمت دوم، ماجرای صدور فرمان یا فتوای آیت الله خمینی در مرداد ۱۳۶۷ برای نابودی "سریع دشمنان اسلام" و مخالفت قائم مقام وقتش، آیت الله منتظری، مرور شده است.
پیشینه تاریخی
گزارش "فتوای مرگبار" در شش بخش اصلی نوشته شده است.در بخش اول، گرایش و وابستگی سیاسی قربانیان دسته بندی شده است. در قسمت دوم، ماجرای صدور فرمان یا فتوای آیت الله خمینی در مرداد ۱۳۶۷ برای نابودی "سریع دشمنان اسلام" و مخالفت قائم مقام وقتش، آیت الله منتظری، مرور شده است.
در بخش سوم این گزارش مقدمه چینی مسئولان امنیتی و قضایی ایران برای اجرای این کشتار در ماه های پیش از اعدام تشریح شده و سپس روند بازجویی ها، شکنجه ها و اعدامها از سوی بازماندگان و اعضای خانواده قربانیان بازگو شده است.
در فصل پنجم این گزارش، پرهیز حکومت از برخورد محترمانه با اجساد و خانواده های اعدام شدگان محکوم شده و در بخش پایانی نیز توضیح داده شده که چرا این کشتارها با قوانین بین المللی و حقوق بشر مغایرت دارد.نویسندگان گزارش "فتوای مرگبار" می گویند هر چند اعدامها بعد از فرمان آیت الله خمینی در ژوییه سال ۱۹۸۸ (تیر و مرداد ۱۳۶۷) شروع شد، ولی برنامه ریزی برای آن از اواخر سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶) آغاز شده بود.
ریشه این مساله، اختلاف نظر تندروهایی همچون محمد ری شهری، وزیر وقت اطلاعات و اسدالله لاجوردی، دادستان وقت انقلاب، با آیت الله منتظری بر سر دفاعش از برخورد سهل گیرانه با زندانیان جهت کاستن از ازدحام زندانها معرفی شده است.مرکز اسناد حقوق بشر ایران از قول یکی از زندانیان سابق می نویسد که از دسامبر ۱۹۸۷ (آذر ۱۳۶۶) بازجویی در زندان گوهردشت خشن تر شد و بازجویان از زندانیان می پرسیدند که آیا حاضرند اعترافنامه بنویسند یا خیر.این گزارش اظهار می کند که زندانیان بر اساس تمایل یا خودداری از توبه و دست کشیدن از گرایش سیاسی به سه دسته قرمز، زرد و سفید تقسیم بندی می شدند. زندانیان قرمز به هیچ وجه حاضر به انعطاف پذیری نبودند و این نرمش پذیری در میان زندانیان گروه سفید به حداکثر می رسید.همچنین اعضای سازمان مجاهدین خلق عمدتا از زندانیان چپگرا و مارکسیستی جدا نگه داشته می شدند تا از سرنوشت همدیگر آگاه نشوند.
یکی از زندانیان سابق به تهیه کنندگان گزارش "فتوای مرگبار" گفته است: "با چنین مقدمه چینی هایی بود که حکومت (آیت الله) خمینی خود را برای براه انداختن حمام خون و قتل عام زندانیان سیاسی آماده می کرد."همچنین از قول زندانیان سابق نقل شده که در ماههای پیش از اعدامهای سال ۱۳۶۷ تنش میان زندانیان و زندانبانان بالا گرفته بود.در گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایران از قول زنی که در اوین بازداشت بوده، نقل شده است: "پاسدارها به ما خبر دادند که اتفاقاتی دارد رخ می دهد. آنها هشدار می دادند که شاید هیچکدام از ما زنده بیرون نرویم ولی ما نمی دانستیم آیا راست می گویند یا فقط می خواهند ما را بترسانند."نویسندگان این گزارش می نویسند تا تابستان ۱۳۶۷ دیگر ارتباط زندانهای ایران به دنیای بیرون قطع شده بود و خانواده های زندانیان اجازه تماس با بازداشت شدگان، حتی توابها، را هم نداشتند. حتی زندانیان بیمار از انتقال به بهداری منع می شدند. برخی از زندانیان گفته اند که بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در تیرماه آن سال دسترسی به تلویزیون و روزنامه نیز قطع شد.
کمیسیون مرگ
کمیسیون مرگ
حمله نظامی مجاهدین خلق به ایران در سوم مرداد صورت گرفت و در هشتم همان ماه آیت الله خمینی فرمان یا فتوای قتل عام هواداران این گروه را صادر کرد.در بخشی از این فرمان منسوب به آیت الله خمینی که آیت الله منتظری در خاطرات خود آن را منتشر کرده، آمده است: "کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند محارب و محکوم به اعدام می باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجه الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده ای از وزارت اطلاعات می باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین طور در زندان های مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد. رحم بر محاربین ساده اندیشی است."بدین ترتیب آنچه زندانیان "کمیسیون مرگ" لقب داده اند، شکل گرفت. وظیفه اعضای این کمیسیون این بود که از زندانیان مثلا سوال می کردند آیا حاضرند در کنار نیروهای جمهوری اسلامی با مجاهدین خلق بجنگند یا این گروه را مقابل دوربین تلویزیون محکوم کنند؟نویسندگان گزارش "فتوای مرگبار" می نویسند یک نه ساده کافی بود تا زندانی اعدام شود. بنا به این گزارش، برخی از اعضای کمیسیون مرگ زندانیان را فریب می دادند که از اعضای کمیسیون عفو هستند و می خواهند آنها را آزاد کنند.سپس فتوای آیت الله خمینی به از بین بردن سایر مخالفان جمهوری اسلامی بخصوص چپگرایانی که فعالیت نظامی نداشتند، تعمیم یافت.
در ادامه این گزارش نقش کسانی همچون مصطفی پورمحمدی، معاون سابق وزارت اطلاعات، ابراهیم رییسی، معاون پیشین دادستان تهران و اسماعیل شوشتری، رییس وقت سازمان زندانها در این کشتارهای چند ماهه بررسی شده است.همچنین تجربیات زندانیان سابق زندانهای شهرهای مختلف از حوادث آن روزها در ادامه گزارش "فتوای مرگبار" بازگو شده است.
نویسندگان در پایان نتیجه گرفته اند که اعدامهای ۱۳۶۷ و "حکایت تکان دهنده بیرحمی" آن با تعریف جرم "جنایت علیه بشریت" مطابقت دارد.آنها می افزایند درسهای این وقایع را نباید فراموش کرد و عاملان و آمران این کشتارها را باید به مجازات رساند.مرکز اسناد حقوق بشر ایران با اشاره به برگزاری دادگاه های معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری خرداد ابراز امیدواری کرده که ایرانیان بتوانند به فرهنگ خشونت پایان دهند و نهادهای حکومت قانون را در کشورشان تقویت کنند.
*****
امروز باز می خواهیم مطلبی بسیار مضحک از لجن نامه "کیهان" را بعنوان چاشنی "پسـت" جدیدمان نقل نماییم و به همین دلیل ترجیح دادیم باز صفحه نخست این لجن نامه را که قرار است تا 5 یا 6 ساعت آینده منتشر و توزیع گردد برایتان درج کنیم:
فضله پراکنی امام جمعه موقت (جدید) تهران:
وزيران بايد مانند رئيس جمهورخستگي ناپذير باشند
سرويس فرهنگ و معارف-امام جمعه موقت تهران «ولايت مداري، حسن شهرت، سابقه روشن، ساده زيستي و استكبارستيزي» را از جمله ويژگي هاي لازم براي يك وزير برشمرد و گفت: وزراي دولت دهم بايد در كنار اين ويژگي ها مانند خود شخص رئيس جمهور كه خستگي ناپذير و در خدمت بي قرار است، باشند.حجت الاسلام والمسلمين كاظم صديقي، امام جمعه جديد تهران ديروز و در نخستين نماز جمعه ماه مبارك رمضان با اشاره به اينكه نبايد در تريبون هاي رسمي و خطبه هاي نماز جمعه به جاي ايجاد وحدت و الفت، شكاف ها را بيشتر كنيم، گفت: هر كس از تريبون هاي عمومي سوءاستفاده كند و موجب سلب اعتماد عمومي و ايجاد نااميدي در جامعه شود در پيشگاه خداوند مسئول است.وي در بخش ديگري از سخنان خود به هفته دولت اشاره كرد و افزود: هفته دولت يادآور رئيس جمهوري بسيجي، ساده زيست، ولايي، متدين، اخلاقي و سخت كوش يعني شهيد رجايي و همچنين نخست وزيري عالم، فرهيخته و توانمند همچون شهيد باهنر است كه به فرموده امام براي نسل هاي بعدي مي توانند الگو باشند.صديقي با اشاره به ويژگي هاي شهيد رجايي، به ولايت پذيري او اشاره كرد و گفت: شهيد رجايي قدمي خارج از دايره ولايت برنداشت. وي در همين زمينه اضافه كرد: شهيد رجايي ساده زيست و سخت كوش بود و از همه مهمتر اينكه افتخار مي كرد كه امام(ره) هم رهبر اوست و هم مرجع او. شهيد رجايي همواره در دايره ولايت نفس كشيد و قدمي خلاف اين دايره از او ديده نشد.اين سه ويژگي و در عين حال خود محور نبودن بلكه ولايت مدار بودن، از ارزش هاي ماندگار اين شهيد انقلاب اسلامي است.رئيس دادگاه عالي انتظامي قضات همچنين با توصيف مردم كشور سخنان خود را ادامه داد و گفت: مردم ايران در هوش، وفا، استقامت، داشتن سعه صدر و تحمل نابساماني ها و مشكلات و به روي خود نياوردن مسائل به خاطر انقلاب و نظام كم نظيرند.وي گفت: راي قاطع 40 ميليوني در انتخابات اخير و 24 ميليون راي به يك رئيس جمهور در دنيا سابقه ندارد . اين مسئله مي رفت كه يك فرصت براي پيشرفت و قدرت ما در منطقه و دنيا باشد، ولي متاسفانه عده اي سعي كردند اين فرصت را به يك مشكل و چالش تبديل كنند.صديقي در خصوص وقايع بعد از انتخابات تاكيد كرد: من يقين دارم همانطور كه مقام معظم رهبري فرمودند، اين جنگ نرم از پيش طراحي شده بود.امام جمعه موقت تهران در ادامه اظهار كرد: اكنون دولتي با انتصاب مقام معظم رهبري در مسند شرعي و با راي مردم در مسند قانوني استقرار پيدا كرده است كه بايد هرچه سريعتر زمينه اجرايي كارهاي نظام و رفع مشكلات كشور را فراهم كند.وي با اشاره به وزراي پيشنهادي رئيس جمهور براي آغاز به كار دولت دهم خاطرنشان كرد: توقع از مجلس ولايي، مردمي و اخلاقي اين است كه به فلسفه اين قانون كه رئيس جمهور بايد كابينه خود را به مجلس معرفي كند توجه داشته باشد و هرچه زودتر پاسخگوي نياز مردم باشد.صديقي «ولايت مداري، حسن شهرت، سابقه روشن، ساده زيستي و استكبارستيزي» را از جمله ويژگي هاي لازم براي يك وزير برشمرد وگفت: اينها ويژگي هاي دولت نهم بود كه مردم با تجربه اين ويژگي ها در انتخابات دوباره به همان دولت راي دادند. وي افزود: وزراي دولت دهم بايد دركنار اين ويژگي ها مانند خود شخص رئيس جمهور كه خستگي ناپذير و در خدمت بي قرار است، باشند.امام جمعه موقت تهران در عين حال تصريح كرد: مجلس هم اگر در فردي اين ويژگي ها را ديد بايد هرچه سريعتر در راي دادن به او اقدام كند تا موجب تكميل و تشكيل كابينه شود و كارها پيش برود.وي در بخش ديگري از سخنان خود درگذشت سيدعبدالعزيز حكيم، رئيس مجلس اعلاي اسلامي عراق را تسليت گفت و تصريح كرد: سيدعبدالعزيز حكيم فرزند يكي از استوانه هاي شيعه بود. اين بزرگوار در طول زندگي خود داغ هاي فراواني ديد و زندان هاي مخوف بعثي را تحمل كرد. و در تاسيس گروه بدر و ايجاد انسجام در ميان شيعيان عراق نقش بسزايي داشت. وي با تاكيد براينكه چنين روحانيوني، ريشه دار و موجب جلب اعتماد مردم به حكومت هستند، خاطرنشان كرد: با رفتن مرحوم حكيم، ثلمه اي براي شيعيان پيش آمد، به ويژه در شرايط خاص فعلي كه نياز بيشتري به اتحاد است و وجود ايشان ضروري بود.امام جمعه موقت تهران در ادامه جنايات اخير صورت گرفته در عراق را نشانه ناامني اين كشور عنوان كرد و گفت: خارجي ها و آمريكايي ها از اين مسئله استقبال مي كنند تا به بهانه قرارداد امنيتي به حضور نامشروع خود در عراق ادامه دهند.صديقي با تاكيد بر اين نكته كه عراق باثبات، هم در اخراج خارجي ها توفيق خواهد داشت و هم در امنيت منطقه نقش بسزايي ايفا خواهد كرد، افزود: ما اين جنايات درعراق را محكوم مي كنيم و از دولت و مردم عراق انتظار داريم كه هرچه سريعتر خود و كشور را به ثبات برسانند.خطيب جمعه تهران همچنين با اشاره به مسائل اخير افغانستان و فلسطين، جنايات هولناك اسراييل در فلسطين را جزو جنايات استثنايي دانست و تاكيد كرد: اينها بايد بدانند كه دست انتقام الهي به همين زودي ها از آستين امام زمان (عج) برخواهد آمد.براساس اين گزارش، حجت الاسلام والمسلمين صديقي در خطبه اول نماز جمعه تهران با اشاره به بركات ماه مبارك رمضان اظهار داشت: روزه از سفره هاي پربركت خداست و عبادت ويژه اي است كه با هيچ عبادت ديگري قابل قياس نيست.وي در تشريح وجه انسان ساز روزه، گفت: اراده اي كه از دين نشات گرفته و با عقل هماهنگ باشد، جلوي غريزه كر و كور را مي گيرد و روزه است كه انسان را در اراده تقويت مي كند.امام جمعه موقت تهران با تاكيد بر بهره گيري مناسب مردم از بركات ماه مبارك رمضان، تصريح كرد: با بهره گيري از اين ماه مبارك مي توانيم برخي رفتارهاي نامناسب را ترك كنيم و به برخي رفتارها نظير عدم نزاع بر سر رياست، مستبد و مغرور نبودن و براي يكديگر پرونده درست نكردن توجه داشته باشيم.وي با بيان اينكه تقوا «لباس» است ادامه داد: لباس به انسان زمينه اي مي دهد كه خود را در جامعه عرضه كند. آدم عاقل با برهنگي با جامعه برخورد نمي كند و انسان برهنه جايي در جامعه ندارد.صديقي همچنين با تشكر از مقام معظم رهبري در خصوص انتصاب خود به عنوان امام جمعه موقت تهران در خصوص وظيفه خطيب جمعه نيز گفت: خطيب جمعه به عنوان نماينده نايب امام زمان(عج) با مردم سخن مي گويد و براي همين در طول خطبه بايد حواسمان به امام زمان(عج) باشد.
*****
مسایل «کوچک و حقیر» از نظر آقای خامنه ای
کاوه میرکاظم:
حضرت آقای سید علی خامنه ای، شکنجه، تجاوز، قتل و کشت و کشتار را مسایلی «کوچک و حقیر» می شمارد که در برابر «هتک آبروی نظام» اهمیت چندانی ندارند. از نظر او این موضوع که «معدود کسانی جان باخته اند» مساله مهمی نیست. به زبان ساده: حالا یک عده ای هم کشته شده اند که شده اند، مهم این است که آبروی نظام نرود. « هتك آبروی نظام» قلب حضرت آقای سید علی خامنه ای را جریحه دار کرده است.
به عقیده او آبروی نظام را کسانی که این قتل ها، شکنجه ها و تجاوز ها را کرده اند از بین نبرده اند. آبروی نظام را کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری تقلب کرده اند از بین نبرده اند. آبروی نظام را محمود احمدی نژاد دروغگو از بین نبرده است. بلکه آبروی نظام را همین ها از بین برده اند که اتفاقا کشته شده اند. همین ها که اتفاقا اعتراض به تقلب و خودکامگی داشته اند. امثال مهدی کروبی که شکنجه و قتل و تجاوز را فاش کرده آبروی نظام را برده اند. امثال آدم هایی که با درد و شرم فاش ساخته اند که به آنان تجاوز شده آبروی نظام را برده اند. نمی دانم در دستگاه ریاضیات ولی فقیه واژه «معدود» شامل چند نفر می شود. ولی فقیهی که به آیه صریح قرآنی هم محل نمیگذارد. آیه ۳۲ام سوره مائده که تاکید می کند هر کس انسانی را بکشد انگار که همه انسان ها را با هم کشته است.
از نظر خامنه ای این موضوع حقیر و کوچکی است. چیزی که در نظر آقای خامنه ای اهمیت ندارد «انسان» است. کرامت انسانی پیشکش! مهم برای او «حفظ نظام» است. «نظام» هم یعنی خود او با مقربان و دست و پا بوسان اطرافش. اوست که تعیین می کند چه چیزی هم آبروی نظام را می برد. این که حرف روی حرف ایشان نباشد، آبروی نظام است. قوانین موجود در رژیم ولایت فقیه از این مراقبت می کنند که مبادا نظام خدشه ببیند. مبادا بیضه نظام آسیب ببیند. آن چیزی که اهمیت ندارد فرد است. انسان است. سهراب و ندا و محمود و مصطفی در این دستگاه جایی ندارند. حقوقی ندارند. له می شوند. تازه آن ها که غیر خودی هستند، خودی ها هم اگر آبروی نظام را تهدید کنند له می شوند.
مگر با عباس پالیزدار چه کار کردند؟ مگر با زن سعید امامی چه کار کردند؟ مگر همین چندی پیش روزنامه کیهان با فرزند مطهری چه کار کرد؟ ادبیات آقای خامنه ای شبیه کیست؟ شما را یاد همان «خس و خاشاکی» که محمود احمدی نژاد بر زبان آورد نمیاندازد؟ «خس و خاشاک» هم «کوچک و حقیر» هستند. بی خود نیست که دیدگاه های احمدی نژاد به آقای خامنه ای نزدیک است. برای چنین کسی تعریف کردن داستان کشیدن خلخال از پای زن یهودی و واکنش امام علی (ع) فایده ای ندارد. خداوند بر قلب و گوش و چشم او قفلی بزرگ زده است. یاد آیه آخر سوره بقره می افتم: «و اذ قیل لهم لا تفسدو فی الارض قالو انما نحن مصلحون». وقتی که به آن ها می گویی در زمین فساد نکنید، خون نریزید، تجاوز نکنید، شکنجه ندهید، بر می گیردند و با پر رویی جواب می دهند: ما! ما که آدم های خوبی هستیم. این کارها را هم برای خوبی و خیر خودتان می کنیم!
کاوه میرکاظم:
حضرت آقای سید علی خامنه ای، شکنجه، تجاوز، قتل و کشت و کشتار را مسایلی «کوچک و حقیر» می شمارد که در برابر «هتک آبروی نظام» اهمیت چندانی ندارند. از نظر او این موضوع که «معدود کسانی جان باخته اند» مساله مهمی نیست. به زبان ساده: حالا یک عده ای هم کشته شده اند که شده اند، مهم این است که آبروی نظام نرود. « هتك آبروی نظام» قلب حضرت آقای سید علی خامنه ای را جریحه دار کرده است.
به عقیده او آبروی نظام را کسانی که این قتل ها، شکنجه ها و تجاوز ها را کرده اند از بین نبرده اند. آبروی نظام را کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری تقلب کرده اند از بین نبرده اند. آبروی نظام را محمود احمدی نژاد دروغگو از بین نبرده است. بلکه آبروی نظام را همین ها از بین برده اند که اتفاقا کشته شده اند. همین ها که اتفاقا اعتراض به تقلب و خودکامگی داشته اند. امثال مهدی کروبی که شکنجه و قتل و تجاوز را فاش کرده آبروی نظام را برده اند. امثال آدم هایی که با درد و شرم فاش ساخته اند که به آنان تجاوز شده آبروی نظام را برده اند. نمی دانم در دستگاه ریاضیات ولی فقیه واژه «معدود» شامل چند نفر می شود. ولی فقیهی که به آیه صریح قرآنی هم محل نمیگذارد. آیه ۳۲ام سوره مائده که تاکید می کند هر کس انسانی را بکشد انگار که همه انسان ها را با هم کشته است.
از نظر خامنه ای این موضوع حقیر و کوچکی است. چیزی که در نظر آقای خامنه ای اهمیت ندارد «انسان» است. کرامت انسانی پیشکش! مهم برای او «حفظ نظام» است. «نظام» هم یعنی خود او با مقربان و دست و پا بوسان اطرافش. اوست که تعیین می کند چه چیزی هم آبروی نظام را می برد. این که حرف روی حرف ایشان نباشد، آبروی نظام است. قوانین موجود در رژیم ولایت فقیه از این مراقبت می کنند که مبادا نظام خدشه ببیند. مبادا بیضه نظام آسیب ببیند. آن چیزی که اهمیت ندارد فرد است. انسان است. سهراب و ندا و محمود و مصطفی در این دستگاه جایی ندارند. حقوقی ندارند. له می شوند. تازه آن ها که غیر خودی هستند، خودی ها هم اگر آبروی نظام را تهدید کنند له می شوند.
مگر با عباس پالیزدار چه کار کردند؟ مگر با زن سعید امامی چه کار کردند؟ مگر همین چندی پیش روزنامه کیهان با فرزند مطهری چه کار کرد؟ ادبیات آقای خامنه ای شبیه کیست؟ شما را یاد همان «خس و خاشاکی» که محمود احمدی نژاد بر زبان آورد نمیاندازد؟ «خس و خاشاک» هم «کوچک و حقیر» هستند. بی خود نیست که دیدگاه های احمدی نژاد به آقای خامنه ای نزدیک است. برای چنین کسی تعریف کردن داستان کشیدن خلخال از پای زن یهودی و واکنش امام علی (ع) فایده ای ندارد. خداوند بر قلب و گوش و چشم او قفلی بزرگ زده است. یاد آیه آخر سوره بقره می افتم: «و اذ قیل لهم لا تفسدو فی الارض قالو انما نحن مصلحون». وقتی که به آن ها می گویی در زمین فساد نکنید، خون نریزید، تجاوز نکنید، شکنجه ندهید، بر می گیردند و با پر رویی جواب می دهند: ما! ما که آدم های خوبی هستیم. این کارها را هم برای خوبی و خیر خودتان می کنیم!
*****
جعفر پناهي داور دو جشنواره فيلم مونترال و بمبئي
افتخاري ديگر براي سينماي ايران رقم خورد و جعفر پناهي کارگردان سينماي ايران به عضويت هيات داوران جشنواره فيلم بمبئي درآمد. برگزار کنندگان يازدهمين جشنواره بين المللي فيلم بمبئي روز پنجشنبه اعضاي هيات داوران اين رويداد سينمايي را در سال 2009 اعلام کردند. براساس بيانيه منتشرشده، جعفر پناهي کارگردان سينماي ايران به همراه پائول شرايدر فيلمنامه نويس سرشناس امريکايي دو عضو سرشناس هيات داوران جشنواره بمبئي خواهند بود. پناهي هفته گذشته به عنوان رئيس هيات داوران جشنواره فيلم مونترال کانادا نيز انتخاب شد. از ساخته هاي معروف کارگردان سرشناس 49 ساله ايران مي توان به «بادکنک سفيد» برنده دوربين طلاي جشنواره کن، «طلاي سرخ» برنده جايزه نوعي نگاه کن، «آفسايد» برنده خرس نقره يي برلين، «آينه» برنده يوزپلنگ طلايي لوکارنو و «دايره» برنده شيرطلايي، جايزه فيپرشي و جايزه يونيسف از جشنواره ونيز اشاره کرد. به گزارش ايسنا به نقل از هاليوود ريپورتر امسال در مراسم اختتاميه جشنواره فيلم بمبئي تئو آنجلوپولوس کارگردان نامدار يوناني که پيرترين فيلمساز در قيد حيات سينماي جهان است، جايزه يک عمر دستاورد سينمايي را دريافت خواهد کرد. اين مراسم روز پنجم نوامبر برگزار خواهد شد و ششي کاپور بازيگر و کارگردان مشهور سينماي هند نيز جايزه دستاورد سينمايي را دريافت خواهد کرد. طبق اعلام برگزار کنندگان جشنواره فيلم بمبئي، تعدادي از آثار سرشناس اين دو کارگردان در بخش مرور آثار به نمايش در خواهند آمد. يازدهمين جشنواره فيلم بمبئي طي روزهاي 29 اکتبر و پنجم نوامبر برگزار خواهد شد و برنده بخش رقابتي اين جشنواره جايزه 100 هزار دلاري دريافت خواهد کرد.از سوي ديگر هيات داوران سي و سومين جشنواره بين المللي فيلم مونترال که حضور جعفر پناهي در صدر اين هيات قرار دارد در مراسم افتتاحيه اين جشنواره شال سبز بر گردن آويختند. بنا بر گزارشي که در سايت «راه سبز» منتشر شده روز 27 آگوست و در آغازين روز جشنواره بين المللي فيلم مونترال اعضاي هيات داوران همگي با شال هايي سبز در مقابل دوربين خبرنگاران حاضر شدند. همچنين علاقه مندان و شرکت کنندگان اين جشنواره نيز همراه با جمعي از ايرانيان مقيم مونترال با در دست داشتن بادکنک هايي به رنگ سبز در مراسم حضور يافتند. در سي و سومين دوره از جشنواره بين المللي فيلم مونترال فيلم هاي سينمايي «آتشکار» محسن اميريوسفي، «بيست» عبدالرضا کاهاني، «وقتي ليموها زرد شدند» محمدرضا وطن پرست و «پنالتي» انسيه شاه حسيني به نمايندگي از سينماي ايران در بخش هاي مختلف اين جشنواره حضور دارند. پناه پناهي فرزند جعفر پناهي هم با فيلم کوتاه «فيلم اول» جوان ترين نماينده سينماي ايران است که در بخش تمرکز بر فيلم کوتاه حضور خواهد داشت. در همين باره سرژ لوسيک رئيس جشنواره جهاني فيلم مونترال با ستايش از سينماي ايران درباره انتخاب پناهي به رياست هيات داوران گفت؛ «اين انتخاب در ادامه تاريخ طولاني جشنواره مونترال براي ارج نهادن به سينماي ايران است. مجيد مجيدي فيلمساز شايسته ايراني در پنج سال سه بار و براي فيلم هاي «بچه هاي آسمان»، «رنگ خدا» و «باران» جايزه اصلي اين جشنواره را به دست آورد و سينماي ايران هميشه حضوري موفق در اين جشنواره داشته است.» امسال 400 فيلم در جشنواره فيلم مونترال به نمايش درمي آيد که از ميان آنها 130 فيلم براي نخستين بار روي پرده مي رود. سي و سومين دوره جشنواره بين المللي فيلم مونترال از روز گذشته 27 آگوست آغاز شده و تا هفتم سپتامبر در شهر مونترال کانادا ادامه خواهد داشت.
جعفر پناهي داور دو جشنواره فيلم مونترال و بمبئي
افتخاري ديگر براي سينماي ايران رقم خورد و جعفر پناهي کارگردان سينماي ايران به عضويت هيات داوران جشنواره فيلم بمبئي درآمد. برگزار کنندگان يازدهمين جشنواره بين المللي فيلم بمبئي روز پنجشنبه اعضاي هيات داوران اين رويداد سينمايي را در سال 2009 اعلام کردند. براساس بيانيه منتشرشده، جعفر پناهي کارگردان سينماي ايران به همراه پائول شرايدر فيلمنامه نويس سرشناس امريکايي دو عضو سرشناس هيات داوران جشنواره بمبئي خواهند بود. پناهي هفته گذشته به عنوان رئيس هيات داوران جشنواره فيلم مونترال کانادا نيز انتخاب شد. از ساخته هاي معروف کارگردان سرشناس 49 ساله ايران مي توان به «بادکنک سفيد» برنده دوربين طلاي جشنواره کن، «طلاي سرخ» برنده جايزه نوعي نگاه کن، «آفسايد» برنده خرس نقره يي برلين، «آينه» برنده يوزپلنگ طلايي لوکارنو و «دايره» برنده شيرطلايي، جايزه فيپرشي و جايزه يونيسف از جشنواره ونيز اشاره کرد. به گزارش ايسنا به نقل از هاليوود ريپورتر امسال در مراسم اختتاميه جشنواره فيلم بمبئي تئو آنجلوپولوس کارگردان نامدار يوناني که پيرترين فيلمساز در قيد حيات سينماي جهان است، جايزه يک عمر دستاورد سينمايي را دريافت خواهد کرد. اين مراسم روز پنجم نوامبر برگزار خواهد شد و ششي کاپور بازيگر و کارگردان مشهور سينماي هند نيز جايزه دستاورد سينمايي را دريافت خواهد کرد. طبق اعلام برگزار کنندگان جشنواره فيلم بمبئي، تعدادي از آثار سرشناس اين دو کارگردان در بخش مرور آثار به نمايش در خواهند آمد. يازدهمين جشنواره فيلم بمبئي طي روزهاي 29 اکتبر و پنجم نوامبر برگزار خواهد شد و برنده بخش رقابتي اين جشنواره جايزه 100 هزار دلاري دريافت خواهد کرد.از سوي ديگر هيات داوران سي و سومين جشنواره بين المللي فيلم مونترال که حضور جعفر پناهي در صدر اين هيات قرار دارد در مراسم افتتاحيه اين جشنواره شال سبز بر گردن آويختند. بنا بر گزارشي که در سايت «راه سبز» منتشر شده روز 27 آگوست و در آغازين روز جشنواره بين المللي فيلم مونترال اعضاي هيات داوران همگي با شال هايي سبز در مقابل دوربين خبرنگاران حاضر شدند. همچنين علاقه مندان و شرکت کنندگان اين جشنواره نيز همراه با جمعي از ايرانيان مقيم مونترال با در دست داشتن بادکنک هايي به رنگ سبز در مراسم حضور يافتند. در سي و سومين دوره از جشنواره بين المللي فيلم مونترال فيلم هاي سينمايي «آتشکار» محسن اميريوسفي، «بيست» عبدالرضا کاهاني، «وقتي ليموها زرد شدند» محمدرضا وطن پرست و «پنالتي» انسيه شاه حسيني به نمايندگي از سينماي ايران در بخش هاي مختلف اين جشنواره حضور دارند. پناه پناهي فرزند جعفر پناهي هم با فيلم کوتاه «فيلم اول» جوان ترين نماينده سينماي ايران است که در بخش تمرکز بر فيلم کوتاه حضور خواهد داشت. در همين باره سرژ لوسيک رئيس جشنواره جهاني فيلم مونترال با ستايش از سينماي ايران درباره انتخاب پناهي به رياست هيات داوران گفت؛ «اين انتخاب در ادامه تاريخ طولاني جشنواره مونترال براي ارج نهادن به سينماي ايران است. مجيد مجيدي فيلمساز شايسته ايراني در پنج سال سه بار و براي فيلم هاي «بچه هاي آسمان»، «رنگ خدا» و «باران» جايزه اصلي اين جشنواره را به دست آورد و سينماي ايران هميشه حضوري موفق در اين جشنواره داشته است.» امسال 400 فيلم در جشنواره فيلم مونترال به نمايش درمي آيد که از ميان آنها 130 فيلم براي نخستين بار روي پرده مي رود. سي و سومين دوره جشنواره بين المللي فيلم مونترال از روز گذشته 27 آگوست آغاز شده و تا هفتم سپتامبر در شهر مونترال کانادا ادامه خواهد داشت.
*****
برای نابودی مراکز اتمی مخفی و زیرزمینی رژیم
بمبهای غول پيكر و جدید آمريكا
سایت آینده نیوز: ارتش آمريكا با توجه به نگرانيهاي اين كشور در مورد برنامه اتمي جمهوری اسلامی و تجهيزات زير زميني در ايران قصد سرعت بخشيدن به توليد 10 تا 12 بمب غول پيكر را دارد.
به گزارش رويتر سپهبد مارك شاكلفورد ارشدترين مقام خريد تسلیحات نيروي هوايي آمريكا در اين باره گفت: اين خريدها علاوه بر تعدادي است كه براي آزمايش قدرت اين بمبها لازم است به عبارت ديگر ارتش قصد ايجاد ذخيره اي كوچك را دارد كه فكر مي كنم بين 10 تا 12 عدد باشد.
وزارت دفاع آمريكا ماه گذشته از كنگره خواسته بود تا بودجه مالي سال 2009 را به طرزي اختصاص دهد كه باعث سرعت بخشيدن به پروژه توليد بمبهاي نفوذي عظيم 14000 كيلوگرمي و سوار كردن آنها بر بروي يك بمب افكن شود.
اين سفارش كه به شركت بوئينگ داده شده است براي نابود كردن اهدافي در زير زمين و فراتر از دسترسي بمبهاي كنوني است.
بر اساس اعلام پنتاگون اين بمب هاي غير اتمي كه دربردارنده 2400 كيلوگرم مواد منفجره هستند قدرت تخريبي بيش از 10 برابر انواع گذشته خود دارند. بمبهاي 907 كيلوگرمي BLU190 از نمونه هاي پيشين اين بمبهاي سنگين هستند.
اندي بورلاند از مقامهاي نيروي هوايي آمريكا گفت با فرض اينكه كنگره پروژه تسريع ساخت اين بمبها را تصويب كند آنگاه بمب افكنهاي بي 2 رادار گريز تا جولاي 2010 قادر به حمل اين بمبها خواهند بود.
وزارت دفاع آمريكا در درخواستي كه در تاريخ 8 جولاي به كنگره داده بود اعلام كرده بود كه اين بمبها تأمين كننده نياز فوري عملياتي اعلام شده توسط فرماندهي نظامي آمريكا در اقيانوس آرام است كه رهبري عملياتهاي نظامي آمريكا براي كره شمالي را بر عهده دارد و همچنين ستاد فرماندهي مركزي كه مسايل مربوط به ايران را بررسي مي كند. در اين گزارش درخواست ساخت 4 بمب به صورت فوري داده شده بود.
اين بمبهاي جديد با نام اختصاري MOB يك سوم سنگين تر از بمبهاي GBUb/43 هستند كه به مادر بمبها مشهور است دو بار در سال 2003 در فلوريدا مورد آزمايش قرار گرفت.
به گزارش رويتر سپهبد مارك شاكلفورد ارشدترين مقام خريد تسلیحات نيروي هوايي آمريكا در اين باره گفت: اين خريدها علاوه بر تعدادي است كه براي آزمايش قدرت اين بمبها لازم است به عبارت ديگر ارتش قصد ايجاد ذخيره اي كوچك را دارد كه فكر مي كنم بين 10 تا 12 عدد باشد.
وزارت دفاع آمريكا ماه گذشته از كنگره خواسته بود تا بودجه مالي سال 2009 را به طرزي اختصاص دهد كه باعث سرعت بخشيدن به پروژه توليد بمبهاي نفوذي عظيم 14000 كيلوگرمي و سوار كردن آنها بر بروي يك بمب افكن شود.
اين سفارش كه به شركت بوئينگ داده شده است براي نابود كردن اهدافي در زير زمين و فراتر از دسترسي بمبهاي كنوني است.
بر اساس اعلام پنتاگون اين بمب هاي غير اتمي كه دربردارنده 2400 كيلوگرم مواد منفجره هستند قدرت تخريبي بيش از 10 برابر انواع گذشته خود دارند. بمبهاي 907 كيلوگرمي BLU190 از نمونه هاي پيشين اين بمبهاي سنگين هستند.
اندي بورلاند از مقامهاي نيروي هوايي آمريكا گفت با فرض اينكه كنگره پروژه تسريع ساخت اين بمبها را تصويب كند آنگاه بمب افكنهاي بي 2 رادار گريز تا جولاي 2010 قادر به حمل اين بمبها خواهند بود.
وزارت دفاع آمريكا در درخواستي كه در تاريخ 8 جولاي به كنگره داده بود اعلام كرده بود كه اين بمبها تأمين كننده نياز فوري عملياتي اعلام شده توسط فرماندهي نظامي آمريكا در اقيانوس آرام است كه رهبري عملياتهاي نظامي آمريكا براي كره شمالي را بر عهده دارد و همچنين ستاد فرماندهي مركزي كه مسايل مربوط به ايران را بررسي مي كند. در اين گزارش درخواست ساخت 4 بمب به صورت فوري داده شده بود.
اين بمبهاي جديد با نام اختصاري MOB يك سوم سنگين تر از بمبهاي GBUb/43 هستند كه به مادر بمبها مشهور است دو بار در سال 2003 در فلوريدا مورد آزمايش قرار گرفت.
اصلاً معلوم نيست بايد گريست يا خنديد؟ اگر راست باشد که تاريخ دو جور تکرار مي شود؛ تراژيک يا به شکل کمدي هر دو کار مجاز است. اما وقتي اين دو موقعيت درهم مي آميزد شق سومي پيش مي آيد که مارکس حدسش را نمي زد و نامش مي شود شق ملال آور تکرار تاريخ. وقتي خنده و گريه درهم مي آميزد، وقتي که هم اشک امانت نمي دهد و هم خنده نفست را بريده. تا به حال نديده يي کسي را که از فرط گريستن مي زند زير خنده، آنقدر مي خندد که فقط با يک سيلي مي توان او را به حالت عادي برگرداند. وقتي شاهد اشکال دو گانه تاريخي بوده يي، ديگر با شکل ملال آور آن نمي داني چه کني الا همين واکنش؛ هيستري، درهم آميختن خنده و گريه و بعد جيغ و فرياد تا اينکه کسي بيايد و به ضرب سيلي تو را به حالت اوليه برگرداند. کار ديگري هم مي شود؟ تذکر دهي؟ چه تذکري که تا به حال داده نشده باشد. افشا کني؟ صدايش بر سر هر کوي و برزن است. آگاهي بخشي کني؟ اي امان از اين چاه ويل جهل که هر چه در آن بريزي، گودتر مي شود. وقتي فرزند انقلاب و فرزند نظام و فرزند اصلاحات را مي بيني که رديف در کنار هم به جرمي مشترک نشسته اند، سر در گريبان باشند يا نحيف و تکيده يا مضطرب و پريشان يا دست آخر توبه کار، به جز گريستن چه مي تواني بکني؟ وقتي مي بيني که هابرماس و ماکس وبر و... با اغتشاشگران پير و جوان هم پرونده مي شوند و الساعه است که به جرم اغتشاش از صحنه دانشگاه ها پاک شوند و به همراه آنها مدرسان، جز خنديدن چه مي تواني بکني؟ وقتي مي شنوي که مجرم رديف اول علوم انساني و جامعه شناسي است و اين اومانيست هاي مشکوکي که دور از چشم نيروهاي امنيتي نرم خزيده اند زير پوست شهر و جامعه و مسوولان ما را 30 سال پس از انقلاب فرهنگي سورپريز کرده اند يا اينکه از راديو مي شنوي که دارد از دانشجويان خنگ شهرستاني از همه جا رانده شده و عقده يي نسبت به علوم دقيقه صحبت مي کند که به همه اين دلايل آسيب پذيرند و از سر عقده مي ريزند تو خيابان جز قهقهه زدن چه بايد کرد؟ وقتي مي شنوي و همه مسوولان نظام بر سر آن وفاق دارند که در بازداشتگاه ها جرم هاي بسياري اتفاق افتاده و بايد خاطيان به سزاي اعمال شان برسند و در همين حال همه کساني که از اين جرائم پرده برداشتند نيز بايد مجازات شوند ديگر به جز هيستري هيچ راهي نمي ماند.خنده و گريه را درهم بياميز و آنقدر جيغ بکش تا يکي سر رسد و تو را برگرداند به حالت اوليه. حالت اوليه؟ حالت اوليه چيست؟ حالت اوليه بدل شدن به موجودي است که زماني دارد براي گريستن، زماني براي خنديدن، جدا جدا مي خندد و جدا جدا مي گريد، موقعيت ها را درهم نمي ريزد و اين نامش مي شود زندگي. يک سيلي کافي است. يک سيلي ضروري است اگر نه محکوم مي شوي به جنون و همه جا در کوي و برزن همگي به يکديگر نشانت مي دهند، آدمي که همين جور سرگردان با خودش مي خندد و با خودش مي گريد و جيغ مي زند و... اما اگر آن سيلي را کسي نبود که بزند، خودت بزن تا هوشياري. مبادا قاطي کني. اگر ديوانه شدي هيچ کس به کمکت نخواهد آمد. اين را از روي تجربه مي گويم. خودت، خودت را درمان کن. رنج هايت را به رو نياور. مبادا، مبادا خوف کني. مبادا بگذاري غم بيايد و همه طاق هاي زندگي ات را بگيرد. نگذار بشود هم خانه تو و همزاد تو و... مبادا بشوي مثل ما قديمي ترها؛ سوگوار هميشگي مرده هايي بي کفن و دفن. مرده ها نمي گذارند زنده ها زندگي کنند. هر نسلي، هر طيف و طايفه يي مرده هاي خودش را دارد و سوگ هاي خودش را. مرده هايي بي کفن و دفن که در ميان ما مي چرخند و از ما مي خواهند فراموش شان نکنيم. مرده هاي جنگ در برابر مرده هاي شهر. مرده هاي... حالا معلوم مي شود چطور نوستالژي دست از سر اين ملت بر نمي دارد. نه. چطور است که اين ملت هميشه سوگوار موفق نمي شود دست از سر مرده هايش بردارد. دست از سر خاطراتش. هيچ وقت فرصت پيدا نمي کند مرده هايش را به خاک بسپارد. تا مي آيد سوگ را به کناري بگذارد، کينه ها را فراموش کند، باز مرده هايي جديد و کينه هايي تازه. هر طيف و طايفه يي مرده هاي خودش را دارد و تا مي آيد فراموش کند و راه جديدي را پي گيرد باز زخمي جديد و خوني که مابين قرار مي گيرد. نه مي تواند ببخشد نه مي تواند فراموش کند. تو اما به مرده هايت اگر مي خواهي وفادار باشي به آيين آنها که پر از ترانه و ترنم و غزل بود وفادار باش. بر سر مزارشان اگر مي روي ترانه و ترنم و غزل را از ياد مبر. بزرگ ترها اشتباه شان را تکرار کردند. جامعه يي را که مي رفت فراموش کند يا به رو نياورد از نيمه راه برگرداندند. تو را نيز سوگوار کردند. همين تويي را که تازه داشت ياد مي گرفت زندان ها را موزه کند و يک روز در هفته را به توريسم در زندان ها اختصاص دهد. تو اشتباه نکن وگرنه باز جدال اشباح نخواهد گذاشت زندگي ادامه يابد و امکان معاشرت را از ما خواهند گرفت. هر طيف و طايفه يي مرده هاي خودش را دارد و خواهان احقاق حقوق آنها خواهد شد. جامعه يي با ايمان هاي موازي و رنج هاي موازي و در نتيجه خواهان انتقام. دوباره چقدر زمان لازم خواهد بود تا فراموشي بيايد. اما يادت نرود، زندگي مگر نه اينکه ادامه دارد. چند لحظه يي زندگي متوقف شد؟ دستور ايست دادي؟ زندگي را ايستاندي... زندگي را بايد هر از چندي ايستاند تا از چگونگي اش پرسيده شود، از آدم ها و نسبت ها. اما مبادا اين ايست ناگهاني عادت ثانوي ات شود. حتي اگر لازم باشد ادا درآوري. ادا درآور تا نشان دهي که زندگي ادامه دارد، کافي است به رو نياوري. خودت را بزن به نشنيدن. برو جلسات نقد و بررسي ادبيات. جلسات شهر کتاب درباره اين يا آن فيلسوف... از سر کوچه فيلم هايي که هرگز نديدي بگير و نگاه کن. نشد سري بزن به کانال هاي تلويزيون ويژه ماه مبارک رمضان. ببين چه زيبا در ستايش قدس و رحمت مي گويند. گوش کن، حال کن... برو افطاري. هر کي دعوتت کرد برو. دعوتت هم که نکردند از سر کوچه اش رشته داغ با سير بخر و بخور. زولبيا باميه. مطمئن باش حالت بهتر مي شود. اصلاً بشين پاي بحث هاي فلسفي در صدا و سيما اگر اهل فلسفه يي يا کلاس هاي مولوي شناسي اگر با ادبيات عرفاني حال مي کني يا نقد فيلم شبکه چهار... اصلاً دو قدم مانده به صبح را گوش کن. همه اش خوبه. فقط کافي است 30/8 را نبيني. هر وقت زمان خبر شد کانال را عوض کن. خبر را رها کن، نظر را بچسب. کمي صبر کني باز تلويزيون جلسات بحث و نقد انديشه هاي همين متفکراني که پيگرد قضايي مي شوند را در شهر کتاب پخش خواهد کرد. نگران نباش. بعدتر ها يادشان خواهد افتاد که هابرماس، منتقد ليبرال دموکراسي است و با لائيسيته مدل فرانسوي مشکل دارد. با عقلانيت ابزاري هم همين طور و بعيد نيست سري از سرها درآورد. بعدترها باز يادشان خواهد آمد که مي شود به هر ترتيبي شده به کمک ماکس وبر زير آب مارکس را زد. يادشان خواهد آمد که مارکس و هابرماس و بسياري چون او را مي شود براي از خانه راندن ليبرال ها وارد ميدان ساخت. آن موقع تو ديگر لازم نيست از اينکه دانشجوي علوم انساني هستي خجالت بکشي، آن موقع هيچ کس به تو به عنوان عنصري مشکوک و عقده يي و عقب مانده ذهني نگاه نخواهد کرد، تو را مجرم نخواهد خواند فقط به اين دليل که کتاب هايي را خوانده يي که وزارت ارشاد مجوزش را صادر کرده... تا آن موقع بزرگ تر شده يي، بالغ تر شده اند، پيرتر شده ايم... تا آن موقع فقط مراقب باش رواني نشوي. بگذار زمان بگذرد. اي کاش زمان بگذرد. آيا زمان، زمان ما مي گذرد؟
بسياري درخصوص کارآمدي کميته هاي منتخب رئيس مجلس براي بررسي بازداشتگاه ها و لطمات وارده به معترضان به انتخابات رياست جمهوري ترديد دارند. به خصوص اعضاي کميته ويژه هنوز اطلاعات درستي درخصوص وضعيت فعالان سياسي بازداشت شده در اختيار مردم و رسانه ها قرار نداده اند. گفت وگوي زير در همين رابطه انجام شده است.
----
بيش از يک ماه از نخستين باري که رسانه ها تيتر زدند که بايد از شاپور و پاسارگاد بازديد شود، گذشته است. اما هنوز افکار عمومي وعده اين بازديدها را مي شنود. اين تاخير به چه دليل است؟
اطلاعاتي که ما داريم با اطلاعاتي که رسانه ها دارند، متفاوت است. بسياري از موضوعات را به خاطر اينکه طبقه بندي است و به تحقيقات آسيب مي زند، نمي توانيم بيان کنيم.
نفس تشکيل دو کميته مجلس تنها جهت بازديد از بازداشتگاه ها و بررسي حقوق شهروندي بازداشتي ها بود؟
ما مکلف هستيم دنبال اين باشيم که تخلفي صورت نگيرد و حقوق اوليه شهروندان رعايت شود اما اينکه هر شايعه و شائبه يي از داخل و خارج کشور به خاطر انحراف موضوع رخ دهد، برويم دنبالش امکان پذير نيست.
اما شاپور و پاسارگاد اولين بار توسط خود نماينده ها مطرح شد. آقاي کرمي راد از وجود بازداشتگاه شاپور و بازديد آن خبر داد و آقاي کاظم جلالي در مورد پاسارگاد صحبت کرد و وعده بازديد داد سپس تمام رسانه ها و خبرگزاري ها به نقل از دو نماينده خبر از بازديد از اين دو بازداشتگاه دادند و رسانه هاي بيگانه مطرح نکردند.
اولاً بضاعت ما و زمان نماينده ها را در نظر بگيريد. ما وظايف ملي هم داريم. نمي توانيم همه کارها را تعطيل کنيم و دنبال يک سوژه برويم.-آيا احتمال دارد شما به بازديد از اين دو بازداشتگاه رفته باشيد اما نخواهيد رسانه يي شود.برخي از موضوعات طبقه بندي شده است. به هر حال يک موقع خانم محتشمي پور به کميته ويژه مي آيد و نسبت به وضع تاج زاده ابراز نگراني مي کند و چون براي ما مهم است ظرف 24 ساعت مي رويم و مي آييم بعد حالا شروع مي کنند به سم پاشي منفي که اين آقايان صحبت هايشان با هم تعارض دارد. عملکرد خود ما را هم زير سوال مي برند.
وظايف ملي نماينده ها درست است. شما هم در يک ماهي که وعده داده بوديد به بازداشتگاه ها مي رويد تنها از اوين بازديد کرديد. وقت بازديد از بازداشتگاه هاي ديگر نيست؟
ما به دنبال ديدن ساختمان نيستيم. دنبال اين هستيم که انسان ببينيم. تا الان هم متهم هايي را که مي خواستيم رفتيم و ديديم و تا الان هم به ما گزارشي واصل نشده که متهم ها جاي ديگر هستند.
يعني به اعتقاد شما جايي به نام شاپور و پاسارگاد وجود ندارد؟ اين اسامي را خود اعضاي کميته ويژه اولين بار به رسانه ها دادند.
من شاپور و پاسارگاد را اصلاً نمي شناسم و تمام متخلفين و اغتشاشگرها داخل اوين نگهداري مي شوند.
*****
مي خواهند نظام را تک صدايي کنند
سخنگوي حزب کارگزاران با اشاره به محدوديت هاي اخير براي احزاب اصلاح طلب گفت؛ «يک گروه افراطي در سطوح تصميم گيري هاي کليدي قرار گرفته اند و مي خواهند نظام را به سمت يک جامعه تک صدايي سوق دهند.» «حسين مرعشي» با اشاره به برگزاري دادگاه فعالان سياسي به ايلنا گفت؛ «برخي مي خواهند نظام را به سمت يک جامعه تک صدايي سوق بدهند و اينکه چقدر موفق خواهند شد بستگي به مقاومت نيروهاي سياسي و جامعه سياسي ايران دارد ولي آنها علاقه مند هستند در ادامه دستگيري شخصيت هاي موثر سياسي، احزاب را مورد اتهام قرار بدهند و مي خواهند پرونده ها را آماده و با حکم دادگاه احزاب را منحل کنند.» وي تاکيد کرد؛ «مسائل اخير به نفع نظام نيست و نظام تک صدايي، نظامي نيست که امام(ره) بنيانگذاري کرده و مردم به آن راي دادند. اهدافي که اين اشخاص به دنبال آن هستند، حاکميت يکپارچه، بي دردسر و بدون منتقد يا مخالف است.»
مي خواهند نظام را تک صدايي کنند
سخنگوي حزب کارگزاران با اشاره به محدوديت هاي اخير براي احزاب اصلاح طلب گفت؛ «يک گروه افراطي در سطوح تصميم گيري هاي کليدي قرار گرفته اند و مي خواهند نظام را به سمت يک جامعه تک صدايي سوق دهند.» «حسين مرعشي» با اشاره به برگزاري دادگاه فعالان سياسي به ايلنا گفت؛ «برخي مي خواهند نظام را به سمت يک جامعه تک صدايي سوق بدهند و اينکه چقدر موفق خواهند شد بستگي به مقاومت نيروهاي سياسي و جامعه سياسي ايران دارد ولي آنها علاقه مند هستند در ادامه دستگيري شخصيت هاي موثر سياسي، احزاب را مورد اتهام قرار بدهند و مي خواهند پرونده ها را آماده و با حکم دادگاه احزاب را منحل کنند.» وي تاکيد کرد؛ «مسائل اخير به نفع نظام نيست و نظام تک صدايي، نظامي نيست که امام(ره) بنيانگذاري کرده و مردم به آن راي دادند. اهدافي که اين اشخاص به دنبال آن هستند، حاکميت يکپارچه، بي دردسر و بدون منتقد يا مخالف است.»
*****
از میان ایمیل های رسیده (وبلاگ نظرات شخصی هادی بیات)
دزدیدن مناره، قبل از کندن چاه
بیدادگاه اخیر نشان داد که گروهی در ایران قبل از کندن چاه، مناره را دزدیدهاند و این مناره عجیب مناره بلندی است. هم بلند است و هم عریض. به بلندای تاریخ و به وسعت علوم بشری.
کیفرخواست مسخرهای که خوانده شد خود به خود ذهنم را برد به سمت اصحاب آکادمی. اوایل انقلاب سیدمنیرالدین شیرازی رهبر یک جریان فکری بود که آقای مصباح هم جزو همان جریان بود. شنیدم آقای حائری که امام جمعه شیراز است و اخیرا در تلویزیون زیاد حضور به هم میرساند هم از ایشان هستند. گویا مدتی هم آشیخ جعفر سبحانی با آنها بوده و جدا شدهاست. البته حضور پررنگ این یکی دو ساله کمی مشکوک میزند. برزگ شان همان سید منیر بود.
ایشان ادعایی داشتند مبنی بر این که آن چه به عنوان علم از غرب آمدهاست و دنیای غرب بر آن بنا شده بر پایههای اومانیسم و سکولاریسم و لاییسم و چیزهای بد بنا شدهاست. مبنا توحید نیست. پس نتیجه هم توحیدی نیست. ما خود همه چیز داریم. از کجا معلوم اگر مبنا فلسفه اسلامی بود شاید نتیجه چیز دیگری میشد. مثلا همین هواپیما که الان بالهایش این جوری است و قد و قامتش این شکلی به خاطر آن پایه است و اگر مبنا توحید بود شاید اصلا مدل دیگری بود. درباره اقتصاد اسلامی هم چنین اعتقادی داشتند.
آن اوایل با شهید بهشتی هم بحثهای فراوانی داشتهاند. در یکی از این جلسات که شهید بهشتی متوجه میشود که انبان شان خالی است و فقط نفی میکنند و نه اثبات با ایشان میگوید نفی دستآوردهای علوم بشری یعنی که برگردیم به چادر و قبیله. چون باید برویم از اول شروع کنیم به اختراع و اکتشاف. زیرا اتفاقا خیلی چیزها را بشر بت پرست و بدون خدا قبل از ما ردیف کرده بود. صد رحمت به القاعده که دقیقا از مواهب تمدن انسان غربی علیه آن استفاده میکند.
آیتالله موسوی اردبیلی هم با سید منیر قرارهایی داشتهاند که آن بنده خدا بیاید و نظرات بدیع اقتصاد اسلامی اش را با ایشان در میان بگذارد و خلاصه بالاخره معلوم نشده بود چه دارند و چه میخواهند بگویند.
مثلا مهدی نصیری که هفته نامه صبحی داشت و یک مدت هم رییس کیهان بود، دقیقا این طوری میاندیشید. یادم هست عقیدهاش این بود که الان پهنه ادبیات ما در دست سکولارهاست و چون ما هنوز کسی را نداریم که در این زمینه قلم بزند پس برای جلوگیری از تخریب اعتقادات جوانان کلا اینها هم باید ممنوع القلم باشند. یعنی تا زمانی که کسی از دار و دسته ما بتواند نوشتن یاد بگیرد ادبیات تعطیل!
اینها میگفتند ما اقتصاد ناب اسلامی داریم و سیاست ناب اسلامی داریم و خلاصه همه چیز را نابش را داریم و فقط هم البته در اختیار ما چند نفر است و بقیه باید بیایند از ما یاد بگیرند و نتیجه این که چون بقیه این از ما نیستند پس مسلمان ناب نیستند پس التقاطی اند. شهید مطهری با همین استدلال شد التقاطی. چیزی که آقای محمدی عراقی در دانشگاه تربیت معلم گفت و مورد اعتراض انجمنهای اسلامی قرار گرفت.
مکتب تفکیک هم همین را میگوید ولی از یک زاویه دیگر و البته آنها متدین اند و باتقوا. یک مثال هم بزنم گویا طرحی داده بودند برای اسلامی کردن دانشگاهها که مثلا میز و صندلی حذف شود و روی زمین بنشینند و به جای لفظ دانشجو، طلبه شود و به جای دکتر بگویند مجتهد و یک سلسله مراتبی خیلی جالب.
انکار همه دستآوردهای بشری در زمینه علوم انسانی ماموریت ایشان بود که با زنده بودن یاران خمینی و در صحنه بودن انصار واقعی انقلاب طرفی نبستند. اما آنها به مرور شهید شدند و حذف شدند و کنار رفتند و اینها آمدند بالا! احمدی نژاد نمونه یک شاگرد پاکباز این مکتب است. دیدید و دیدیم که همه چیز را مسخره کرد و خواست طرحی نو بیاندازد و همه چیز را نابود کرد و همه میدیدند که بیشتر از همه چه کسانی را مطرح میکرد و خود را شاگرد چه کسانی میدانست.
اقتصاد و جامعه شناسی و فلسفه و سیاست در این سالها در پای اوراد و اذکار ذبح شدند تا چه شود و البته دیدم چه شد. نمونه بامزهاش اتاق امن زلزله است که گویا آقا داداش پیشنهاد کرده بوده در چهار گوشه تهران چهار طویله بسازند تا با حالی به حالی شدن حیوانات زلزله را بفهمند متخصصان ما و مردم را با بوق و کرنا خبر کنند. این یعنی فقط به علوم انسانی بسنده نکردن.
در این سالها مشخص شدهاست که ایشان هیچ چیز در چنته ندارند. کار آنها فقط انکار همه چیز است. اثباتا هیچ چیز ندارند. پول نفت باشد یک کاری میکنند و نباشد هیچ. کیفر خواست آقا سعید که خوانده میشد من احساس میکردم یکی از اینها گویا آن را تنظیم کردهاست. و البته انکار همه چیز بدون پیشنهاد هیچ چیز. یادمان هست که قرار بود دوره قبل برود در سازمان ملل یک پیشنهاد بدهد. چند هفته در بوق کردند که به زودی ابتکار هستهای داریم که دنیا را میترکاند. بعد رفت و آبروی مان را برد. هیچ چیز. فقط نفی قبل.
کدام عالم، دانشمند و هنرمند حسابی را سراغ دارید که در این سالها صدایش درنیامده باشد؟ هر صاحب دانشی فهمید که چه اتفاقی دارد میافتد. انکار علوم بشری بدون ارائه دانشی جدید و راه گشا، دزدیدن منار است بدون کندن چاه. مناری به بلندای تاریخ.
بیدادگاه اخیر نشان داد که گروهی در ایران قبل از کندن چاه، مناره را دزدیدهاند و این مناره عجیب مناره بلندی است. هم بلند است و هم عریض. به بلندای تاریخ و به وسعت علوم بشری.
کیفرخواست مسخرهای که خوانده شد خود به خود ذهنم را برد به سمت اصحاب آکادمی. اوایل انقلاب سیدمنیرالدین شیرازی رهبر یک جریان فکری بود که آقای مصباح هم جزو همان جریان بود. شنیدم آقای حائری که امام جمعه شیراز است و اخیرا در تلویزیون زیاد حضور به هم میرساند هم از ایشان هستند. گویا مدتی هم آشیخ جعفر سبحانی با آنها بوده و جدا شدهاست. البته حضور پررنگ این یکی دو ساله کمی مشکوک میزند. برزگ شان همان سید منیر بود.
ایشان ادعایی داشتند مبنی بر این که آن چه به عنوان علم از غرب آمدهاست و دنیای غرب بر آن بنا شده بر پایههای اومانیسم و سکولاریسم و لاییسم و چیزهای بد بنا شدهاست. مبنا توحید نیست. پس نتیجه هم توحیدی نیست. ما خود همه چیز داریم. از کجا معلوم اگر مبنا فلسفه اسلامی بود شاید نتیجه چیز دیگری میشد. مثلا همین هواپیما که الان بالهایش این جوری است و قد و قامتش این شکلی به خاطر آن پایه است و اگر مبنا توحید بود شاید اصلا مدل دیگری بود. درباره اقتصاد اسلامی هم چنین اعتقادی داشتند.
آن اوایل با شهید بهشتی هم بحثهای فراوانی داشتهاند. در یکی از این جلسات که شهید بهشتی متوجه میشود که انبان شان خالی است و فقط نفی میکنند و نه اثبات با ایشان میگوید نفی دستآوردهای علوم بشری یعنی که برگردیم به چادر و قبیله. چون باید برویم از اول شروع کنیم به اختراع و اکتشاف. زیرا اتفاقا خیلی چیزها را بشر بت پرست و بدون خدا قبل از ما ردیف کرده بود. صد رحمت به القاعده که دقیقا از مواهب تمدن انسان غربی علیه آن استفاده میکند.
آیتالله موسوی اردبیلی هم با سید منیر قرارهایی داشتهاند که آن بنده خدا بیاید و نظرات بدیع اقتصاد اسلامی اش را با ایشان در میان بگذارد و خلاصه بالاخره معلوم نشده بود چه دارند و چه میخواهند بگویند.
مثلا مهدی نصیری که هفته نامه صبحی داشت و یک مدت هم رییس کیهان بود، دقیقا این طوری میاندیشید. یادم هست عقیدهاش این بود که الان پهنه ادبیات ما در دست سکولارهاست و چون ما هنوز کسی را نداریم که در این زمینه قلم بزند پس برای جلوگیری از تخریب اعتقادات جوانان کلا اینها هم باید ممنوع القلم باشند. یعنی تا زمانی که کسی از دار و دسته ما بتواند نوشتن یاد بگیرد ادبیات تعطیل!
اینها میگفتند ما اقتصاد ناب اسلامی داریم و سیاست ناب اسلامی داریم و خلاصه همه چیز را نابش را داریم و فقط هم البته در اختیار ما چند نفر است و بقیه باید بیایند از ما یاد بگیرند و نتیجه این که چون بقیه این از ما نیستند پس مسلمان ناب نیستند پس التقاطی اند. شهید مطهری با همین استدلال شد التقاطی. چیزی که آقای محمدی عراقی در دانشگاه تربیت معلم گفت و مورد اعتراض انجمنهای اسلامی قرار گرفت.
مکتب تفکیک هم همین را میگوید ولی از یک زاویه دیگر و البته آنها متدین اند و باتقوا. یک مثال هم بزنم گویا طرحی داده بودند برای اسلامی کردن دانشگاهها که مثلا میز و صندلی حذف شود و روی زمین بنشینند و به جای لفظ دانشجو، طلبه شود و به جای دکتر بگویند مجتهد و یک سلسله مراتبی خیلی جالب.
انکار همه دستآوردهای بشری در زمینه علوم انسانی ماموریت ایشان بود که با زنده بودن یاران خمینی و در صحنه بودن انصار واقعی انقلاب طرفی نبستند. اما آنها به مرور شهید شدند و حذف شدند و کنار رفتند و اینها آمدند بالا! احمدی نژاد نمونه یک شاگرد پاکباز این مکتب است. دیدید و دیدیم که همه چیز را مسخره کرد و خواست طرحی نو بیاندازد و همه چیز را نابود کرد و همه میدیدند که بیشتر از همه چه کسانی را مطرح میکرد و خود را شاگرد چه کسانی میدانست.
اقتصاد و جامعه شناسی و فلسفه و سیاست در این سالها در پای اوراد و اذکار ذبح شدند تا چه شود و البته دیدم چه شد. نمونه بامزهاش اتاق امن زلزله است که گویا آقا داداش پیشنهاد کرده بوده در چهار گوشه تهران چهار طویله بسازند تا با حالی به حالی شدن حیوانات زلزله را بفهمند متخصصان ما و مردم را با بوق و کرنا خبر کنند. این یعنی فقط به علوم انسانی بسنده نکردن.
در این سالها مشخص شدهاست که ایشان هیچ چیز در چنته ندارند. کار آنها فقط انکار همه چیز است. اثباتا هیچ چیز ندارند. پول نفت باشد یک کاری میکنند و نباشد هیچ. کیفر خواست آقا سعید که خوانده میشد من احساس میکردم یکی از اینها گویا آن را تنظیم کردهاست. و البته انکار همه چیز بدون پیشنهاد هیچ چیز. یادمان هست که قرار بود دوره قبل برود در سازمان ملل یک پیشنهاد بدهد. چند هفته در بوق کردند که به زودی ابتکار هستهای داریم که دنیا را میترکاند. بعد رفت و آبروی مان را برد. هیچ چیز. فقط نفی قبل.
کدام عالم، دانشمند و هنرمند حسابی را سراغ دارید که در این سالها صدایش درنیامده باشد؟ هر صاحب دانشی فهمید که چه اتفاقی دارد میافتد. انکار علوم بشری بدون ارائه دانشی جدید و راه گشا، دزدیدن منار است بدون کندن چاه. مناری به بلندای تاریخ.
*****
افشای دروغ پردازی خبرگزاری فارس علیه محمد قوچانی و مهدی کروبی
محمود قوچانی سردبیر روزنامه اعتمادملی،از ساعت 2 بامداد 29 خرداد بازداشت شد و به رغم تودیع وثیقه در هفته گذشته هنوز آزاد نشده.
کاظم جلالی مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ادعای خبرگزاری فارس و رسانه های تیم احمدی نژاد در مورد محمد قوچانی و مهدی کروبی را تکذیب کرد و آن را منطبق بر واقعیت ندانست.
خبرگزاری فارس،وابسته به سپاه پاسداران،پیشتر به نقل از کاظم جلالی ادعا کرده بود که محمد قوچانی در دیدار با وی به نمایندگی از کمیته ویژه مجلس در بازداشتگاه، خواستار بازداشت مهدی کروبی شده است.اما کاظم جلالی عصر جمعه 6 شهریور چنین ادعایی را تکذیب کرد و به خبرگزاری مهر گفت«اینجانب اساسا در ارتباط با محتوای مباحث مطرح شده در ملاقات با زندانیان با هیچ رسانه ای صحبت نکرده ام.»
مخبر کمیسیون امنیت ملی و عضو کمیته ویژه مجلس«آنچه به نقل از اینجانب در برخی رسانه ها، مبنی بر درخواست قوچانی برای بازداشت حجت الاسلام کروبی عنوان شده ، مطابق با واقعیت نیست.» وی در عین حال با اشاره به ملاقات خود با محمد قوچانی افزود« شاید این مطلبی که به عنوان مصاحبه با بنده منتشر شده ، برخواسته از تصور برخی دوستان از سخنان بنده در جلسات کمیسیون امنیت ملی یا جلسات دیگر باشد که البته بازگویی و بویژه انتقال آن به عنوان مصاحبه درست نیست. طبیعی است که در جلسات کمیسیون و یا جلسات کمیته با حضور برخی نمایندگان محترم مجلس مباحثی مطرح می شود و توقع این است که محتوای این مباحث محافظت شود و یا لااقل به نحو صحیح منعکس گردد.»
عضو کمیته ویژه مجلس در خصوص اظهارات قوچانی در ملاقات اعضای کمیته ویژه با وی گفت که«آقای قوچانی بیان داشت که ما به هر حال متهم ردیف دوم ماجراها هستیم و من نمی دانم وقتی متهمان ردیف اول آزادند ، چرا ما را بازداشت نموده اند.»
جلالی افزود« قوچانی گفت من یک روزنامه نگارم و حداکثر خطایی که مرتکب شده ام شاید نگاشتن یکی از بیانیه های آقای کروبی در پاسخ به شورای نگهبان بود که محتوای آن را ایشان تلفنی به من گفتند و من هم بیانیه را تنظیم کردم.»
محمود قوچانی سردبیر روزنامه اعتمادملی،از ساعت 2 بامداد 29 خرداد بازداشت شد و به رغم تودیع وثیقه در هفته گذشته هنوز آزاد نشده.
کاظم جلالی مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ادعای خبرگزاری فارس و رسانه های تیم احمدی نژاد در مورد محمد قوچانی و مهدی کروبی را تکذیب کرد و آن را منطبق بر واقعیت ندانست.
خبرگزاری فارس،وابسته به سپاه پاسداران،پیشتر به نقل از کاظم جلالی ادعا کرده بود که محمد قوچانی در دیدار با وی به نمایندگی از کمیته ویژه مجلس در بازداشتگاه، خواستار بازداشت مهدی کروبی شده است.اما کاظم جلالی عصر جمعه 6 شهریور چنین ادعایی را تکذیب کرد و به خبرگزاری مهر گفت«اینجانب اساسا در ارتباط با محتوای مباحث مطرح شده در ملاقات با زندانیان با هیچ رسانه ای صحبت نکرده ام.»
مخبر کمیسیون امنیت ملی و عضو کمیته ویژه مجلس«آنچه به نقل از اینجانب در برخی رسانه ها، مبنی بر درخواست قوچانی برای بازداشت حجت الاسلام کروبی عنوان شده ، مطابق با واقعیت نیست.» وی در عین حال با اشاره به ملاقات خود با محمد قوچانی افزود« شاید این مطلبی که به عنوان مصاحبه با بنده منتشر شده ، برخواسته از تصور برخی دوستان از سخنان بنده در جلسات کمیسیون امنیت ملی یا جلسات دیگر باشد که البته بازگویی و بویژه انتقال آن به عنوان مصاحبه درست نیست. طبیعی است که در جلسات کمیسیون و یا جلسات کمیته با حضور برخی نمایندگان محترم مجلس مباحثی مطرح می شود و توقع این است که محتوای این مباحث محافظت شود و یا لااقل به نحو صحیح منعکس گردد.»
عضو کمیته ویژه مجلس در خصوص اظهارات قوچانی در ملاقات اعضای کمیته ویژه با وی گفت که«آقای قوچانی بیان داشت که ما به هر حال متهم ردیف دوم ماجراها هستیم و من نمی دانم وقتی متهمان ردیف اول آزادند ، چرا ما را بازداشت نموده اند.»
جلالی افزود« قوچانی گفت من یک روزنامه نگارم و حداکثر خطایی که مرتکب شده ام شاید نگاشتن یکی از بیانیه های آقای کروبی در پاسخ به شورای نگهبان بود که محتوای آن را ایشان تلفنی به من گفتند و من هم بیانیه را تنظیم کردم.»
*****
اجزای سناریوی دشمن
یداله اسلامی :
آقای احمدی نژاد درسخنرانی نماز جمعه گفته اند که " من میخواهم اعلام میکنم اين کارها که در کوی دانشگاه و برخی بازداشتگاهها و امثال آن انجام شد، بدانيد که اينها هم اجزای سناريوی دشمن بود. اينها توسط وابستگان به جريان برانداز انجام شد".
من می خواهم همین فرض آقای احمدی نژاد را به عنوان اصل پذیرفته وبررسی آن را به عنوان راه کاری برای روشن شدن اجزای سناریویی که کشوررا به اینجا رسانیده است مورد تأکید قرار دهم . دردرستی اینکه گروهی به کوی دانشگاه حمله برده وجنایت کرده اند تردیدی وجود ندارد ازجنایت ها ی رخ داده در بازداشتگاه کهریزک رهبری هم سخن گفته اند .آقای احمدی نژاد هم پذیرفته اند که این ها اجزای سناریوی بوده است که دشمن طراحی کرده وبه مرحله عمل در آورده است .
به دلیل اینکه اداره بازداشتگاه کهریزک دراختیار نیروی انتظامی بوده است وگزارش هایی سبب شده است که رهبری دستور بستن آن را صادر کنند .گروهی از دست اندرکاران این بازداشتگاه در معرض اتهام قرار گرفته وبرکنار شده اند .قاضی با ز داشتگاه هم با اتهام مشابهی روبه روشده است .بخشی از جنایایت هایی که دراین باز داشتگاه به وقوع پیوسته است برای مردم روشن شده وابعاد گسترده تری همچنان در پرده ابها م باقی مانده است.گزارش هایی که تا کنون انتشاریافته خشونتی عریان ووحشی گری غیر قابل تصوری را بازتاب داده است . راهی ساده آن است که گروهی حقیقت یاب برای پرده برداشتن از برنامه های دشمن ونشان دادن اجزای سناریوهای به کار گرفته شده تشکیل شود وبا بررسی همه جانبه پرده از توطئه دشمن بردارد .فرماندهان نیروی انتظامی که اداره بازداشتگاه را برعهده داشته اند وعوامل اجرایی آنها ودست اندرکاران باز داشتگاه ها همه قایل دسترسی هستند ونیازی نیست که کار پیچیده ای هم صورت گیرد .
برگزاری دادگاه علنی با حضور آسیب دیدگان ودست اندرکاران باز داشتگاه ووکلای مدافع مستقل تشکیل ومجریان این سناریوی زشت که آبرو واعتبار جمهوری اسلامی را برباد داده اند به سزای عمل خود برسند وبا این اقدام توطئه های دشمن خنثی خواهد شد . نمونه دیگر حادثه حمله شبانه به کوی دانشگاه است که رهبری هم در حداقل دومورد به آن اشاره وآن را محکوم کرده اند .مجلس شورای اسلامی هم گروهی را برای بررسی موضوع تشکیل وگزارشی هم دراین باره تدوین شده است .دسترسی به اطلاعات این مورد هم آسان است .اگر اراده ای هم برای بررسی وجود داشته باشد با کامیابی همراه خواهد بود .به نظر نمی رسد که مشکلی درراه شناسایی عوامل این حادثه هم وجود داشته باشد شاهدان ماجراهم اعم از دانشجویان وحمله کنندگان دور از دسترس نیستند .
از آنجا که آقای احمدی نژاد از دو موضوع مشخص نام برده اند می توان همین دومورد را با دقت کامل ورعایت کامل جوانب حقوقی وقضایی وبدون هرگونه سهل انگاری وچشم پوشی بررسی کرده و با شناسایی آمرین ومچریان آنها وبرگزاری دادگاهی عادلانه اعتماد درهم شکسته مردم را باز سازی کرد و به مردم آگاهی وهوشیاری داد .اگر این سخن آقای احمدی نژاد را هم مبنا قرار دهیم که اینها توسط وابستگان جریان برانداز انجام شد آن گاه برای همه روشن خواهد شد که جریان برانداز کیست ودر کجا جای گرفته است .ابن نشانی که آقای احمدی نژاد داده است نشانی درستی است که حمله کنندگان به کوی دانشگاه وجنابت کاران باز داشتگاه کهریزک از وابستگان جریان برانداز هستند این بررسی سایر اجزای این جریان را هم شناسایی کرده وکشوررا از خطری بزرگ تررهایی خواهد بخشید .
یداله اسلامی :
آقای احمدی نژاد درسخنرانی نماز جمعه گفته اند که " من میخواهم اعلام میکنم اين کارها که در کوی دانشگاه و برخی بازداشتگاهها و امثال آن انجام شد، بدانيد که اينها هم اجزای سناريوی دشمن بود. اينها توسط وابستگان به جريان برانداز انجام شد".
من می خواهم همین فرض آقای احمدی نژاد را به عنوان اصل پذیرفته وبررسی آن را به عنوان راه کاری برای روشن شدن اجزای سناریویی که کشوررا به اینجا رسانیده است مورد تأکید قرار دهم . دردرستی اینکه گروهی به کوی دانشگاه حمله برده وجنایت کرده اند تردیدی وجود ندارد ازجنایت ها ی رخ داده در بازداشتگاه کهریزک رهبری هم سخن گفته اند .آقای احمدی نژاد هم پذیرفته اند که این ها اجزای سناریوی بوده است که دشمن طراحی کرده وبه مرحله عمل در آورده است .
به دلیل اینکه اداره بازداشتگاه کهریزک دراختیار نیروی انتظامی بوده است وگزارش هایی سبب شده است که رهبری دستور بستن آن را صادر کنند .گروهی از دست اندرکاران این بازداشتگاه در معرض اتهام قرار گرفته وبرکنار شده اند .قاضی با ز داشتگاه هم با اتهام مشابهی روبه روشده است .بخشی از جنایایت هایی که دراین باز داشتگاه به وقوع پیوسته است برای مردم روشن شده وابعاد گسترده تری همچنان در پرده ابها م باقی مانده است.گزارش هایی که تا کنون انتشاریافته خشونتی عریان ووحشی گری غیر قابل تصوری را بازتاب داده است . راهی ساده آن است که گروهی حقیقت یاب برای پرده برداشتن از برنامه های دشمن ونشان دادن اجزای سناریوهای به کار گرفته شده تشکیل شود وبا بررسی همه جانبه پرده از توطئه دشمن بردارد .فرماندهان نیروی انتظامی که اداره بازداشتگاه را برعهده داشته اند وعوامل اجرایی آنها ودست اندرکاران باز داشتگاه ها همه قایل دسترسی هستند ونیازی نیست که کار پیچیده ای هم صورت گیرد .
برگزاری دادگاه علنی با حضور آسیب دیدگان ودست اندرکاران باز داشتگاه ووکلای مدافع مستقل تشکیل ومجریان این سناریوی زشت که آبرو واعتبار جمهوری اسلامی را برباد داده اند به سزای عمل خود برسند وبا این اقدام توطئه های دشمن خنثی خواهد شد . نمونه دیگر حادثه حمله شبانه به کوی دانشگاه است که رهبری هم در حداقل دومورد به آن اشاره وآن را محکوم کرده اند .مجلس شورای اسلامی هم گروهی را برای بررسی موضوع تشکیل وگزارشی هم دراین باره تدوین شده است .دسترسی به اطلاعات این مورد هم آسان است .اگر اراده ای هم برای بررسی وجود داشته باشد با کامیابی همراه خواهد بود .به نظر نمی رسد که مشکلی درراه شناسایی عوامل این حادثه هم وجود داشته باشد شاهدان ماجراهم اعم از دانشجویان وحمله کنندگان دور از دسترس نیستند .
از آنجا که آقای احمدی نژاد از دو موضوع مشخص نام برده اند می توان همین دومورد را با دقت کامل ورعایت کامل جوانب حقوقی وقضایی وبدون هرگونه سهل انگاری وچشم پوشی بررسی کرده و با شناسایی آمرین ومچریان آنها وبرگزاری دادگاهی عادلانه اعتماد درهم شکسته مردم را باز سازی کرد و به مردم آگاهی وهوشیاری داد .اگر این سخن آقای احمدی نژاد را هم مبنا قرار دهیم که اینها توسط وابستگان جریان برانداز انجام شد آن گاه برای همه روشن خواهد شد که جریان برانداز کیست ودر کجا جای گرفته است .ابن نشانی که آقای احمدی نژاد داده است نشانی درستی است که حمله کنندگان به کوی دانشگاه وجنابت کاران باز داشتگاه کهریزک از وابستگان جریان برانداز هستند این بررسی سایر اجزای این جریان را هم شناسایی کرده وکشوررا از خطری بزرگ تررهایی خواهد بخشید .
*****
فعالان زنان در ایران فریب رئیس جمهور را نمیخورند
سباستیان آبوت - آسوشیتدپرس, ٧ شهریور ١٣٨٨
وزیر شدن سه زن منوط به رأیگیری روز ۳۰ اوت در مجلس است. این زنان در صورت گرفتن رأی اعتماد، نخستین وزرای زن پس از فرخرو پارسا خواهند بود؛ پارسا در دهه ۷۰ وزیر آموزش و پرورش بود، اما کمی پس از قدرتگرفتن روحانیون در انقلاب ۱۹۷۹ به اتهام رواج فساد، اعدام شد.
شهرزادنیوز: فعالان زنان میگویند فریب احمدینژاد را که برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، سه زن را برای اشغال پست وزارت معرفی کرده است، نمیخورند و آن را اقدامی برای افزایش محبوبیت رئیس جمهور و در اصل به ضرر زنان میدانند.
با معرفی سه زن در هیئت دولت جدید، به نظر میآید رئیسجمهور اصولگرا که این روزها تحت فشار اپوزیسیون اصلاحطلب قرار دارد، میخواهد از خود تصویر بهتری ارائه دهد؛ اپوزیسیون مدعی است که پیروزی او در انتخابات، حاصل تقلب است.
احمدینژاد از زمان انتخاب در سال ۲۰۰۵، با دستگیری بسیاری از فعالین کمپین یک میلیون امضا، فعالان زنان را به شدت سرکوب کرده است. با وجود این، مدعی است که در اردوگاه محافظهکاران اصولگرای مذهبی، رهبری جدید، مدرنگرا و طرفدار حقوق زنان در "چارچوب قوانین اسلامی" است.
علیرضا نادر، یکی از کارشناسان امور ایران در "موسسه تحقیقات و توسعه" واشنگتن، میگوید احمدینژاد میکوشد بخشی از طرفداران میرحسین موسوی را که مدعی است برندهی واقعی انتخابات میباشد، به سوی خود جلب کند. برنامه انتخاباتی موسوی، بهبود وضعیت زنان بود و با دخالت دادن همسرش در کارزار انتخاباتی بسیاری را به تحرک درآورد.
نادر میگوید: "فکر نمیکنم، اکثریت مردم، به خصوص اعتراضکنندگان، این حرکت احمدینژاد را جدی بگیرند."
وزیر شدن این سه زن منوط به رأیگیری روز ۳۰ اوت در مجلس است. این زنان در صورت گرفتن رأی اعتماد، نخستین وزرای زن پس از فرخرو پارسا خواهند بود؛ پارسا در دهه ۷۰ وزیر آموزش و پرورش بود، اما کمی پس از قدرتگرفتن روحانیون در انقلاب ۱۹۷۹ به اتهام رواج فساد، اعدام شد.
احمدینژاد به علت مجادلات سیاسی در داخل جناح اصولگرای خود، که وی را قدرتطلب میدانند و میگویند او پستهای حساس را به نزدیکان وفادار خود سپرده است، بر سر این سه نامزد وزارت با مبارزهای سهمگین روبرو خواهد بود. برخی از نمایندگان مجلس چند تن از کاندیداهای وی را زیادی بیتجربه میدانند، که حداقل یکی از این زنان هم جزو آنهاست.
در حالی که بعید به نظر میرسد که این زنان در میان جبهه لیبرال اصلاحطلب، با استقبال روبرو شوند، احمدینژاد شاید امیدوار است محبوبیت خود را در میان محافظهکاران – از جمله بسیاری از زنان محافظهکار – افزایش دهد.
هفته پیش نویسندهای در یک مقاله در خبرگزاری ایرنا، احمدینژاد را ستود و نوشت در حالی که سایر نامزدهای انتخاباتی فقط وعده داشتن وزیر زن را داده بودند، رئیس جمهور آن را متحقق کرد.
در این مقاله که شامل گفتههای حمایتگرانهی برخی از نمایندگان محافظهکار نزدیک به رئیس جمهور است، نوشته شده: "اقدام احمدینژا در انتخاب وزرای زن نشان میدهد که استفاده از توانایی و قابلیت زنان... به شهامت و ابتکاری نیاز دارد که شاید هر کسی جرأت آن را نداشته باشد."
با وجود این، انتخاب این سه زن در میان اصولگرایان سنتی که با قدرتگیری زنان مخالفند، انتقاداتی را نیز برانگیخته است. یکی از متحدان احمدینژاد، یک نویسنده فوق محافظهکار به نام فاطمه رجبی، این کار را به عنوان "هدف فمینیستها و سکولارها" محکوم کرد و گفت "هیچ آدم با خلوصی چنین کاری نمیکند."
فعالان حقوق زنان میگویند وزرای زن در کابینه احمدینژاد – به علت انگیزههای وی و ابهامی که درباره نتایج انتخابات وجود دارد - در واقع گامی به عقب برای جنبش خواهد بود.
محبوبه عباسقلیزاده در مصاحبه تلفنی با آسوشیتدپرس از کوالالامپور مالزی، گفت: "این فقط یک سیاست ارتجاعی است که میکوشد حقانیت خود را در انظار عمومی احیا کند. این انتصاب در این مقطع زمانی به ضرر زنان خواهد بود، زیرا چیزیست مثل یک تقلب."
فعالان میگویند که دو تن از این زنان – فاطمه آجرلو، به عنوان وزیر رفاه و سوسن کشاورز، به عنوان وزیر آموزش و پرورش – از وفاداران فاقد تجربه احمدینژاد هستند.
به گفته آنان، آجرلو، نمایندهای ۴۳ ساله، از مدافعان سرسخت سیاستهایی است که فعالان آنها را تبعیضآمیز میدانند، سیاستهایی مثل لایحهای که مردان را مجاز میدارد بدون اجازه همسر اول، زن بگیرند. این لایحه سرانجام در مجلس رد شد.
زیبا میرحسینی که در دانشگاه "مدرسه مطالعات شرق و آفریقا" - لندن به تحقیقات درباره موقعیت زنان در ایران مشغول است، میگوید: "آجرلو ضد زن است. او از حامیان وفادار احمدینژاد است و هویت مستقل و نیرومندی از خود ندارد."
آجرلو در دهه ۱۹۸۰، طی جنگ ایران و عراق، از پرستاران سپاه پاسداران بود و از اعضای مؤمن بسیج است. اصولگرایان از این دو ارگان برای سرکوب خشونتآمیز معترضان به نتایج انتخابات استفاده کردند.
کشاورز که اکنون رئیس دپارتمان دانشجویان معلول وزارتخانه است، کمتر شناخته شده است.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران، یکی از اعضای کمیته آموزش مجلس، اسدالله عباسی، کشاورز را فاقد تجربه خواند و گفت انتصاب او نشان میدهد که احمدینژاد "چیزی درباره وزارت آموزش و پرورش نمیداند."
برخلاف آجرلو و کشاورز، فعالان میگویند که صلاحیت کاندید پست وزارت بهداشت را تأیید میکنند. این زن، مرضیه وحید دستجردی، یک پزشک زنان۵۰ ساله است که از نمایندگان مجلس بوده و استاد دانشکده پزشکی است. او محافظهکاریست که از سالها پیش خواهان مردانه – زنانه کردن بیمارستانهاست، اما به نظر فعالان، او کارهای زیادی در جهت بهبود سلامت زنان انجام داده است.
عباسقلیزاده میگوید: "میتوانستم انتخاب دستجردی را تصمیم خوبی بنامم، اما نه به عنوان عضوی از این دولت. این اشتباه بزرگی است، زیرا نزد گروههای زنان و مردم معمولی، وجهه اجتماعیاش را از دست خواهد داد."
حداقل یکی از نمایندگان مجلس درباره امکان تصویب دستجردی تردیدهایی را مطرح کرده است. محمدرضا باهنر، نایب رئیس اول مجلس، میگوید که او و چند تن دیگر از اعضای کابینه به اندازه وزرای سابق "کارآمد" نیستند.
فعالان زنان در ایران فریب رئیس جمهور را نمیخورند
سباستیان آبوت - آسوشیتدپرس, ٧ شهریور ١٣٨٨
وزیر شدن سه زن منوط به رأیگیری روز ۳۰ اوت در مجلس است. این زنان در صورت گرفتن رأی اعتماد، نخستین وزرای زن پس از فرخرو پارسا خواهند بود؛ پارسا در دهه ۷۰ وزیر آموزش و پرورش بود، اما کمی پس از قدرتگرفتن روحانیون در انقلاب ۱۹۷۹ به اتهام رواج فساد، اعدام شد.
شهرزادنیوز: فعالان زنان میگویند فریب احمدینژاد را که برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، سه زن را برای اشغال پست وزارت معرفی کرده است، نمیخورند و آن را اقدامی برای افزایش محبوبیت رئیس جمهور و در اصل به ضرر زنان میدانند.
با معرفی سه زن در هیئت دولت جدید، به نظر میآید رئیسجمهور اصولگرا که این روزها تحت فشار اپوزیسیون اصلاحطلب قرار دارد، میخواهد از خود تصویر بهتری ارائه دهد؛ اپوزیسیون مدعی است که پیروزی او در انتخابات، حاصل تقلب است.
احمدینژاد از زمان انتخاب در سال ۲۰۰۵، با دستگیری بسیاری از فعالین کمپین یک میلیون امضا، فعالان زنان را به شدت سرکوب کرده است. با وجود این، مدعی است که در اردوگاه محافظهکاران اصولگرای مذهبی، رهبری جدید، مدرنگرا و طرفدار حقوق زنان در "چارچوب قوانین اسلامی" است.
علیرضا نادر، یکی از کارشناسان امور ایران در "موسسه تحقیقات و توسعه" واشنگتن، میگوید احمدینژاد میکوشد بخشی از طرفداران میرحسین موسوی را که مدعی است برندهی واقعی انتخابات میباشد، به سوی خود جلب کند. برنامه انتخاباتی موسوی، بهبود وضعیت زنان بود و با دخالت دادن همسرش در کارزار انتخاباتی بسیاری را به تحرک درآورد.
نادر میگوید: "فکر نمیکنم، اکثریت مردم، به خصوص اعتراضکنندگان، این حرکت احمدینژاد را جدی بگیرند."
وزیر شدن این سه زن منوط به رأیگیری روز ۳۰ اوت در مجلس است. این زنان در صورت گرفتن رأی اعتماد، نخستین وزرای زن پس از فرخرو پارسا خواهند بود؛ پارسا در دهه ۷۰ وزیر آموزش و پرورش بود، اما کمی پس از قدرتگرفتن روحانیون در انقلاب ۱۹۷۹ به اتهام رواج فساد، اعدام شد.
احمدینژاد به علت مجادلات سیاسی در داخل جناح اصولگرای خود، که وی را قدرتطلب میدانند و میگویند او پستهای حساس را به نزدیکان وفادار خود سپرده است، بر سر این سه نامزد وزارت با مبارزهای سهمگین روبرو خواهد بود. برخی از نمایندگان مجلس چند تن از کاندیداهای وی را زیادی بیتجربه میدانند، که حداقل یکی از این زنان هم جزو آنهاست.
در حالی که بعید به نظر میرسد که این زنان در میان جبهه لیبرال اصلاحطلب، با استقبال روبرو شوند، احمدینژاد شاید امیدوار است محبوبیت خود را در میان محافظهکاران – از جمله بسیاری از زنان محافظهکار – افزایش دهد.
هفته پیش نویسندهای در یک مقاله در خبرگزاری ایرنا، احمدینژاد را ستود و نوشت در حالی که سایر نامزدهای انتخاباتی فقط وعده داشتن وزیر زن را داده بودند، رئیس جمهور آن را متحقق کرد.
در این مقاله که شامل گفتههای حمایتگرانهی برخی از نمایندگان محافظهکار نزدیک به رئیس جمهور است، نوشته شده: "اقدام احمدینژا در انتخاب وزرای زن نشان میدهد که استفاده از توانایی و قابلیت زنان... به شهامت و ابتکاری نیاز دارد که شاید هر کسی جرأت آن را نداشته باشد."
با وجود این، انتخاب این سه زن در میان اصولگرایان سنتی که با قدرتگیری زنان مخالفند، انتقاداتی را نیز برانگیخته است. یکی از متحدان احمدینژاد، یک نویسنده فوق محافظهکار به نام فاطمه رجبی، این کار را به عنوان "هدف فمینیستها و سکولارها" محکوم کرد و گفت "هیچ آدم با خلوصی چنین کاری نمیکند."
فعالان حقوق زنان میگویند وزرای زن در کابینه احمدینژاد – به علت انگیزههای وی و ابهامی که درباره نتایج انتخابات وجود دارد - در واقع گامی به عقب برای جنبش خواهد بود.
محبوبه عباسقلیزاده در مصاحبه تلفنی با آسوشیتدپرس از کوالالامپور مالزی، گفت: "این فقط یک سیاست ارتجاعی است که میکوشد حقانیت خود را در انظار عمومی احیا کند. این انتصاب در این مقطع زمانی به ضرر زنان خواهد بود، زیرا چیزیست مثل یک تقلب."
فعالان میگویند که دو تن از این زنان – فاطمه آجرلو، به عنوان وزیر رفاه و سوسن کشاورز، به عنوان وزیر آموزش و پرورش – از وفاداران فاقد تجربه احمدینژاد هستند.
به گفته آنان، آجرلو، نمایندهای ۴۳ ساله، از مدافعان سرسخت سیاستهایی است که فعالان آنها را تبعیضآمیز میدانند، سیاستهایی مثل لایحهای که مردان را مجاز میدارد بدون اجازه همسر اول، زن بگیرند. این لایحه سرانجام در مجلس رد شد.
زیبا میرحسینی که در دانشگاه "مدرسه مطالعات شرق و آفریقا" - لندن به تحقیقات درباره موقعیت زنان در ایران مشغول است، میگوید: "آجرلو ضد زن است. او از حامیان وفادار احمدینژاد است و هویت مستقل و نیرومندی از خود ندارد."
آجرلو در دهه ۱۹۸۰، طی جنگ ایران و عراق، از پرستاران سپاه پاسداران بود و از اعضای مؤمن بسیج است. اصولگرایان از این دو ارگان برای سرکوب خشونتآمیز معترضان به نتایج انتخابات استفاده کردند.
کشاورز که اکنون رئیس دپارتمان دانشجویان معلول وزارتخانه است، کمتر شناخته شده است.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران، یکی از اعضای کمیته آموزش مجلس، اسدالله عباسی، کشاورز را فاقد تجربه خواند و گفت انتصاب او نشان میدهد که احمدینژاد "چیزی درباره وزارت آموزش و پرورش نمیداند."
برخلاف آجرلو و کشاورز، فعالان میگویند که صلاحیت کاندید پست وزارت بهداشت را تأیید میکنند. این زن، مرضیه وحید دستجردی، یک پزشک زنان۵۰ ساله است که از نمایندگان مجلس بوده و استاد دانشکده پزشکی است. او محافظهکاریست که از سالها پیش خواهان مردانه – زنانه کردن بیمارستانهاست، اما به نظر فعالان، او کارهای زیادی در جهت بهبود سلامت زنان انجام داده است.
عباسقلیزاده میگوید: "میتوانستم انتخاب دستجردی را تصمیم خوبی بنامم، اما نه به عنوان عضوی از این دولت. این اشتباه بزرگی است، زیرا نزد گروههای زنان و مردم معمولی، وجهه اجتماعیاش را از دست خواهد داد."
حداقل یکی از نمایندگان مجلس درباره امکان تصویب دستجردی تردیدهایی را مطرح کرده است. محمدرضا باهنر، نایب رئیس اول مجلس، میگوید که او و چند تن دیگر از اعضای کابینه به اندازه وزرای سابق "کارآمد" نیستند.
*****
رد سه وزیر پیشنهادی زن از سوی نمایندگان حامی احمدینژاد در مجلس
آجرلو، دستجردی و کشاورز، سه وزیر پیشنهادی احمدینژاد در جلسهی داخلی فراکسیون انقلاب اسلامی رای نیاوردند. یکی از اعضای این فراکسیون که نخواست نامش فاش شود، در مصاحبه با ایلنا دلایل رد شدن این سه نفر را عضویت کشاورز در ستاد میرحسین موسوی و گزارشاتی که از فعالیتهای اقتصادی دستجردی به این فراکسیون رسیده، خواند. وی در مورد آجرلو که برای وزارت رفاه پیشنهاد شده گفت، وزارت رفاه ظرف چند ماه آینده باید از بدنهی دولت حذف شود و با این که وزیر پیشنها شده به این سمت از دوستان و همفکران ما است، به این ترتیب هم از وکالت میافتد و هم از وزارت.
از میان 21 وزیر پیشنهاد شده، تنها این سه نفر از سوی فراکسیون انقلاب اسلامی رد شدند. این فراکسیون در بهمن سال گذشته به عنوان بخشی از فراکسیون اصولگرایان که حامی احمدینژاد هستند، اعلام موجودیت کرد. 40 نفر از نمایندگان مجلس از اعضای هیات موسس آن بودند.
*****
واکنش احمد شیرزاد، عضو موسس و اسبق شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی به کیفر خواست دادگاههای نمایشی:
آجرلو، دستجردی و کشاورز، سه وزیر پیشنهادی احمدینژاد در جلسهی داخلی فراکسیون انقلاب اسلامی رای نیاوردند. یکی از اعضای این فراکسیون که نخواست نامش فاش شود، در مصاحبه با ایلنا دلایل رد شدن این سه نفر را عضویت کشاورز در ستاد میرحسین موسوی و گزارشاتی که از فعالیتهای اقتصادی دستجردی به این فراکسیون رسیده، خواند. وی در مورد آجرلو که برای وزارت رفاه پیشنهاد شده گفت، وزارت رفاه ظرف چند ماه آینده باید از بدنهی دولت حذف شود و با این که وزیر پیشنها شده به این سمت از دوستان و همفکران ما است، به این ترتیب هم از وکالت میافتد و هم از وزارت.
از میان 21 وزیر پیشنهاد شده، تنها این سه نفر از سوی فراکسیون انقلاب اسلامی رد شدند. این فراکسیون در بهمن سال گذشته به عنوان بخشی از فراکسیون اصولگرایان که حامی احمدینژاد هستند، اعلام موجودیت کرد. 40 نفر از نمایندگان مجلس از اعضای هیات موسس آن بودند.
*****
واکنش احمد شیرزاد، عضو موسس و اسبق شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی به کیفر خواست دادگاههای نمایشی:
من خائنم یا ....؟
احمد شیرزاد
احمد شیرزاد
تدوین کنندگان بیانه ای که این روزها تحت نام "کیفرخواست عمومی" با امضای دادستان تهران در جلسه ای موسوم به "دادگاه رسیدگی به متهمان کودتای مخملی" برگزار می شود در فرازی تحت عنوان "اوج خیانت به ملت ایران در موضوع انرژی هسته ای" نامی هم از این بنده ی خدا آورده اند. (خبرگزاری ها – 3/6/88 ) متن این فراز چنین است:
”اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژي هسته اي در سخنان آقاي احمد شيرزاد عضو برجسته مركزيت حزب در جلسه 376 مجلس ششم بروز مي يابد و در شرايطي كه آمريكا و رژيم صهيونيستي مستاصل از برخورد با ايران هسته اي، اقدامات خود براي متقاعد كردن ساير كشورها به همراهي در صدور قطعنامه عليه ايران را شكست خورده ميديدند شيرزاد طي نطقي كه مشروح آن در روزنامه هاي رسمي كشور به چاپ رسيده تلاش مي كند تا مدرك معتبري مستند به اظهارات رسمي يك نماينده مجلس ايران در جلسه مجلس در اختيار دشمنان ملت ايران قرار دهد و راه را براي تصويب قطعنامه هاي بيشتر آمريكايي عليه ايران هموار سازد"
سپس نویسنده بیانیه موسوم به کیفر خواست عمومی قسمتی از نطق افتخارآمیز مرا نقل کرده و با ادبیاتی که تنها از نویسندگان آن متن بر می آید، آن را "اظهارات شرم آور نامبرده" خوانده است. آن قسمت از نطق بنده که آقایان آن را اوج خیانت می دانند و من آن را عین افتخار می دانم، چنین است:
"مي توان اين تبليغات را به رسانه هاي صيهونيستي نسبت داد. مي توان مثل هميشه آنها را توطئه هاي استكبار جهاني دانست و داد از مظلوميت جمهوري اسلامي ايران زد. مي توان كماكان خود را محور خوبي هاي جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب كرد. اما يك نكته بسيار ساده در اين ميان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدارك و مستنداتی از ما دارند كه آنها را در ادعاهايشان محق جلوه مي دهد... آن زمان كه ساده لوحانه سرخود را به زير برف كردند - پروژه هاي بلند پروازانه بي هدف طراحي كردند. نامعقول ترين و نامتعارف ترين شيوه را براي دستيابي به فنآوري هسته اي برگزيدند و فكر نكردند كه آنچه مي كنند، روزي در معرض ديد و بررسي متخصصان جهاني قرار مي گيرد. آن روز كه سايت عظيم پنجاه هزار متري طراحي كردند تا در چند متر مربع از يك گوشه آن چند دستگاه كوچك نصب كنند، فكر نكردند كه اگر از اين چاه آب فناوري استراتژيك در نيايد نان تبليغات استكباري در خواهد آمد. آري در آن روز بايد روزي را مي ديدند كه عليه ما تيتر شود؛ جمهوري اسلامي نوزده سال دروغ گفت ".
و اما چند نکته:
”اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژي هسته اي در سخنان آقاي احمد شيرزاد عضو برجسته مركزيت حزب در جلسه 376 مجلس ششم بروز مي يابد و در شرايطي كه آمريكا و رژيم صهيونيستي مستاصل از برخورد با ايران هسته اي، اقدامات خود براي متقاعد كردن ساير كشورها به همراهي در صدور قطعنامه عليه ايران را شكست خورده ميديدند شيرزاد طي نطقي كه مشروح آن در روزنامه هاي رسمي كشور به چاپ رسيده تلاش مي كند تا مدرك معتبري مستند به اظهارات رسمي يك نماينده مجلس ايران در جلسه مجلس در اختيار دشمنان ملت ايران قرار دهد و راه را براي تصويب قطعنامه هاي بيشتر آمريكايي عليه ايران هموار سازد"
سپس نویسنده بیانیه موسوم به کیفر خواست عمومی قسمتی از نطق افتخارآمیز مرا نقل کرده و با ادبیاتی که تنها از نویسندگان آن متن بر می آید، آن را "اظهارات شرم آور نامبرده" خوانده است. آن قسمت از نطق بنده که آقایان آن را اوج خیانت می دانند و من آن را عین افتخار می دانم، چنین است:
"مي توان اين تبليغات را به رسانه هاي صيهونيستي نسبت داد. مي توان مثل هميشه آنها را توطئه هاي استكبار جهاني دانست و داد از مظلوميت جمهوري اسلامي ايران زد. مي توان كماكان خود را محور خوبي هاي جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب كرد. اما يك نكته بسيار ساده در اين ميان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدارك و مستنداتی از ما دارند كه آنها را در ادعاهايشان محق جلوه مي دهد... آن زمان كه ساده لوحانه سرخود را به زير برف كردند - پروژه هاي بلند پروازانه بي هدف طراحي كردند. نامعقول ترين و نامتعارف ترين شيوه را براي دستيابي به فنآوري هسته اي برگزيدند و فكر نكردند كه آنچه مي كنند، روزي در معرض ديد و بررسي متخصصان جهاني قرار مي گيرد. آن روز كه سايت عظيم پنجاه هزار متري طراحي كردند تا در چند متر مربع از يك گوشه آن چند دستگاه كوچك نصب كنند، فكر نكردند كه اگر از اين چاه آب فناوري استراتژيك در نيايد نان تبليغات استكباري در خواهد آمد. آري در آن روز بايد روزي را مي ديدند كه عليه ما تيتر شود؛ جمهوري اسلامي نوزده سال دروغ گفت ".
و اما چند نکته:
1- ذهن علیل نویسندگان ادعانامه ی فوق آن چنان دچار آشفتگی است که تاریخ ها را هم خلط کرده اند. تاریخ نطق بنده آذر 82 است، یعنی زمانی که هنوز پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل نرفته بود و هیچ قطعنامه ای هم بر ضد ایران صادر نشده بود. آن زمان تازه در ماه های آغازین بحرانی قرار داشتیم که الان 6 سال است درگیر آنیم. بنابراین یاد کردن از "شرایطی که آمریکا و رژیم صهیونیستی مستأصل از برخورد با ایران هسته ای، اقدامات خود برای متقاعد کردن سایر کشورها به همراهی در صدور قطعنامه علیه ایران را شکست خورده می دیدند"، کاملاً بلاموضوع است و امری است که به رویداد های سال85 یعنی حدوداً سه سال بعد از نطق بنده بر می گردد. بر این مبنا این اتهام که به منظور فوق "شیرزاد طی نطقی تلاش می کند تا مدرک معتبری مستند به اظهارات رسمی یک نماینده مجلس ایران در جلسه مذکور در اختیار دشمنان ملت ایران قرار دهد و راه را برای تصویب قطعنامه های بیشتر علیه ایران هموار سازد." از پایه بی معنا خواهد بود.
2- بنده حدود 6 سال است کم و بیش مسائل هسته ای ایران را دنبال می کنم. در تمام این مدت هنوز موردی را نیافته ام که بازرسان آژانس یا سخنگویان کشورهای مخالف ایران در این پرونده به نطق بنده استناد کرده باشند. اگر موردی هست، مدعیان ذکر کنند. البته اگر هم چنین می شد گناهی بر بنده مترتب نبود، اما همین ادعا که نطق فلانی بهانه به دست دشمنان جمهوری اسلامی داد، و آن ها با استناد به آن کشور ما را محکوم کرده باشند حتی یک مورد مستند هم ندارد. البته کسانی در ایران از همان موقع برآشفتند و تا امروز کاری جز تهمت زنی و تهدید نداشتند، و دریغ از شرکت آن ها در یک بحث تخصصی و حکیمانه که بارها برای آن اعلام آمادگی کردم. این قبیل تحلیل های عجیب وغریب و نظریه های لایتچسبک نیز از کشفیات تکراری همان محافل جنجال آفرین است.
3- بنا بر نص اصل هشتاد و ششم قانون اساسی "نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمی توان آن ها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده اند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده اند تعقیب یا توقیف کرد." بر این مبنا به واسطه حقی که قانون به من داده و تکلیفی که از من خواسته، این جانب بر اساس تشخیص تخصصی و حرفه ای خویش نسبت به برخی اقدامات نسنجیده در موضوع هسته ای و مشکلاتی که در این راستا در پیش روی ملت ایران قرار داشت هشدار دادم. تجربه 6 سالی که از آن زمان گذشته است نشان می دهد که آن هشدارها بجا بودند. اما صرف نظر از محتوای نظراتی که در مجلس عنوان کردم گمان می کنم برخوردهایی که با این موضوع صورت گرفت و از جمله نسبت دادن خیانت به من در متنی که امضای یک مقام شناخته شده ی قضایی پای آن است، ناقض اصول قانون اساسی و اصل استقلال قواست و اقدامی خلاف قانون و قابل تعقیب است، اگر عدالتی در کار باشد.
4- این جانب به عنوان یک کارشناس و خبره ی فیزیک در آن زمان احساس تکلیف شرعی، قانونی و اخلاقی کردم که نکاتی هشدار گونه را برای آگاهی ملت ایران که وکیل آن ها بودم بیان کنم و تا به امروز حتی از یک کلمه ی آن سخنان عدول نکرده ام. تصور من این بود و هست که نماینده ای که بداند و نگوید، نماینده ای که برای بیان حقیقت و دفاع از حقوق مردم خود را ناگزیر از اجازه ی دیگران بداند، نماینده ای که از ترس رد صلاحیت شورای نگهبان برای دوره ی بعد سکوت و مسامحه پیشه کند، نماینده ای که تنها و تنها خوشایند حاکمان و قدرتمندان نطق کند، نماینده ای که تنها هنرش مجیز گویی این و آن باشد تا اسبابی برای فریب عوام الناس و جلب چند رأی فراهم کند و بالاخره نماینده ای که نداند کجا نشسته است و وظیفه اش برای حفظ حقوق اساسی مردم چیست، اوست که خائن است. من کار ناچیز خود را که به واسطه هیاهو و جنجال آفرینی برخی قدرت طلبان ابعادی بزرگ یافت چیزی جز خدمت به ملت ایران، هر چند خدمتی کوچک، نمی پندارم.
5- آن چه گفتم ادعایی است که امروز در کمال آزادی و با عقل سلیم، بخشی از شاکله فکری و هویت سیاسی مرا تشکیل می دهد. نمی دانم اگر فردای روزگار نظیر دیگر دوستانم در زمره ی متهمان قرار گیرم و در کسوت یک زندانی تحقیر شده با دمپایی و آن لباس خاص پشت تریبون بروم، آیامن هم تمام باورهای گذشته ی خود را خیانت آمیز می نامم یا نه؟
من یک معلم ساده ی این کشورم، آموزش چریکی ندیده ام و نمی دانم شرایط سخت زندانهای ویژه را چگونه می توان تحمل کرد. من یک قهرمان نیستم که تا آخرین قطره ی خون و تحت شدیدترین فشارها از حرف خود برنگردم. شاید من هم مثل گالیله در شرایط خاصی بگویم زمین نمی چرخد. اما خوش بختانه حقایق این جهان مثل چرخیدن زمین، به اراده ی شکنجه گران قرون وسطی تغییر نمی کند. واقعیت های این سرزمین هم با خواست و فشار تدوین کنندگان "بیانیه کیفرخواست" و برگزار کنندگان دادگاه متهمان به این شیوه ی نامتعارف جا به جا نمی شود.
آفتاب هم زیر ابر پنهان نمی ماند و آنگاه خائنین واقعی هستند که شرمناکند.
2- بنده حدود 6 سال است کم و بیش مسائل هسته ای ایران را دنبال می کنم. در تمام این مدت هنوز موردی را نیافته ام که بازرسان آژانس یا سخنگویان کشورهای مخالف ایران در این پرونده به نطق بنده استناد کرده باشند. اگر موردی هست، مدعیان ذکر کنند. البته اگر هم چنین می شد گناهی بر بنده مترتب نبود، اما همین ادعا که نطق فلانی بهانه به دست دشمنان جمهوری اسلامی داد، و آن ها با استناد به آن کشور ما را محکوم کرده باشند حتی یک مورد مستند هم ندارد. البته کسانی در ایران از همان موقع برآشفتند و تا امروز کاری جز تهمت زنی و تهدید نداشتند، و دریغ از شرکت آن ها در یک بحث تخصصی و حکیمانه که بارها برای آن اعلام آمادگی کردم. این قبیل تحلیل های عجیب وغریب و نظریه های لایتچسبک نیز از کشفیات تکراری همان محافل جنجال آفرین است.
3- بنا بر نص اصل هشتاد و ششم قانون اساسی "نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمی توان آن ها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده اند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده اند تعقیب یا توقیف کرد." بر این مبنا به واسطه حقی که قانون به من داده و تکلیفی که از من خواسته، این جانب بر اساس تشخیص تخصصی و حرفه ای خویش نسبت به برخی اقدامات نسنجیده در موضوع هسته ای و مشکلاتی که در این راستا در پیش روی ملت ایران قرار داشت هشدار دادم. تجربه 6 سالی که از آن زمان گذشته است نشان می دهد که آن هشدارها بجا بودند. اما صرف نظر از محتوای نظراتی که در مجلس عنوان کردم گمان می کنم برخوردهایی که با این موضوع صورت گرفت و از جمله نسبت دادن خیانت به من در متنی که امضای یک مقام شناخته شده ی قضایی پای آن است، ناقض اصول قانون اساسی و اصل استقلال قواست و اقدامی خلاف قانون و قابل تعقیب است، اگر عدالتی در کار باشد.
4- این جانب به عنوان یک کارشناس و خبره ی فیزیک در آن زمان احساس تکلیف شرعی، قانونی و اخلاقی کردم که نکاتی هشدار گونه را برای آگاهی ملت ایران که وکیل آن ها بودم بیان کنم و تا به امروز حتی از یک کلمه ی آن سخنان عدول نکرده ام. تصور من این بود و هست که نماینده ای که بداند و نگوید، نماینده ای که برای بیان حقیقت و دفاع از حقوق مردم خود را ناگزیر از اجازه ی دیگران بداند، نماینده ای که از ترس رد صلاحیت شورای نگهبان برای دوره ی بعد سکوت و مسامحه پیشه کند، نماینده ای که تنها و تنها خوشایند حاکمان و قدرتمندان نطق کند، نماینده ای که تنها هنرش مجیز گویی این و آن باشد تا اسبابی برای فریب عوام الناس و جلب چند رأی فراهم کند و بالاخره نماینده ای که نداند کجا نشسته است و وظیفه اش برای حفظ حقوق اساسی مردم چیست، اوست که خائن است. من کار ناچیز خود را که به واسطه هیاهو و جنجال آفرینی برخی قدرت طلبان ابعادی بزرگ یافت چیزی جز خدمت به ملت ایران، هر چند خدمتی کوچک، نمی پندارم.
5- آن چه گفتم ادعایی است که امروز در کمال آزادی و با عقل سلیم، بخشی از شاکله فکری و هویت سیاسی مرا تشکیل می دهد. نمی دانم اگر فردای روزگار نظیر دیگر دوستانم در زمره ی متهمان قرار گیرم و در کسوت یک زندانی تحقیر شده با دمپایی و آن لباس خاص پشت تریبون بروم، آیامن هم تمام باورهای گذشته ی خود را خیانت آمیز می نامم یا نه؟
من یک معلم ساده ی این کشورم، آموزش چریکی ندیده ام و نمی دانم شرایط سخت زندانهای ویژه را چگونه می توان تحمل کرد. من یک قهرمان نیستم که تا آخرین قطره ی خون و تحت شدیدترین فشارها از حرف خود برنگردم. شاید من هم مثل گالیله در شرایط خاصی بگویم زمین نمی چرخد. اما خوش بختانه حقایق این جهان مثل چرخیدن زمین، به اراده ی شکنجه گران قرون وسطی تغییر نمی کند. واقعیت های این سرزمین هم با خواست و فشار تدوین کنندگان "بیانیه کیفرخواست" و برگزار کنندگان دادگاه متهمان به این شیوه ی نامتعارف جا به جا نمی شود.
آفتاب هم زیر ابر پنهان نمی ماند و آنگاه خائنین واقعی هستند که شرمناکند.
*****
خاتمی: آن ها که مردم را به رگبار بستند باید علنی محاکمه شوند
رئیس جمهور پیشین ایران در دیدار بار اعضای جبهه اصلاحات با اشاره به رویدادهای پس از انتخابات ۲۲ خرداد گفت: «آن چه که در این ایام رخ داده خود دلیلی است محکم برای حضوری قویتر در صحنه با شعار اصلاحطلبی؛ چرا که ما همه دلبسته به انقلاب هستیم، نه پشیمان از انقلاب.»
محمد خاتمی هشدار داد که در صحنه سیاسی ایران برخی از «مدعیان» که خود را «انقلابی» میدانند «درصدد مسخ و تحریف» انقلاب هستند که به گفته او از این رهگذر «جمهوریت» و «اسلامیت» نظام مورد تهدید قرار گرفته است.
محمد خاتمی تصریح کرد: «امروز باید مصممتر از پیش بر خواسته بهحق جنبش اصلاحطلبی یعنی تغییر پای فشاریم. مراد ما از تغییر همان گونه که از ابتدا گفتیم و در انتخابات اخیر هم بر آن تاکید کردیم بازگشت دوباره به اصول قانونی اساسی و آرمانهای امام و انقلاب است.»
محمد خاتمی بار دیگر یادآور شد که شرایط به گونهای شده است که «شائبه بیاثر شدن رای مردم در نظام» به وجود آمده و خواستار ترمیم «اعتماد خدشهدار شده مردم» شد؛ محمد خاتمی پس از انتخابات برای برونرفت جمهوری اسلامی از بحران پیشنهاد کرده بود که در ایران «رفراندوم» برگزار شود.
محمد خاتمی و بسیاری از چهرههای سیاسی و از جمله دو نامزد اصلاحطلب انتخابات در حالی از «خدشهدار» شدن اعتماد مردم سخن میگویند که آیت الله خامنهای و مقامات و دستگاههای زیر نظر وی همچنان انتخابات ۲۲ خرداد را بدون نقص دانسته و به شدت معترضان را تحت فشار قرار دادهاند؛ در جای جای کیفرخواستی که در محاکمات علیه چهرههای شاخص اصلاحطلب خوانده شد این افراد به تشکیک در انتخابات برای ایجاد «انقلاب مخملی» متهم شدهاند.
محمد خاتمی در ادامه با تاکید به بازگرداندن اعتماد مردم گفت: «اتفاقاً این حرف، حرف انقلابی است و هرکس خلاف آن را دنبال کند، بر ضد انقلاب و مسیری که امام و مردم در انقلاب برگزیدند، حرکت میکند.»
رئیس جمهور پیشین ایران تصریح کرد که پس از انتخابات به نظر «خیرخواهان» بیاعتنایی شد و جمهوری اسلامی به دلیل برخوردهای «نامناسب» دچار «زیانهای هنگفت» شد.
آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان، و شماری دیگر از مراجع، شخصیتها و احزاب پس از انتخابات از مسئولان جمهوری اسلامی خواستند که برای بازگرداندن اعتماد مردم تلاش کنند تا کشور از بحران خارج شود.
اکبر هاشمی رفسنجانی بهویژه در آخرین نماز جمعه خود، در ۲۶ تیرماه، با انتقاد از شورای نگهبان، صدا وسیما و قوه قضاییه، نهادهایی که همگی زیر نظر رهبری هستند، خواستار بازگرداندن اعتماد مردم و آزادی زندانیان شده بود.
با این حال آیتالله خامنهای در مراسم تنفیذ محمود احمدینژاد در ۱۲ مردادماه ضمن این که اعتراضها به انتخابات را «تقلید مغلوط» از انقلاب ۵۷ خواند تصریح کرد که برخی از «خواص» نیز در جریان انتخابات «مردود» شدند.
محمد خاتمی در ادامه سخنان خود با «توهم» خواندن نسبت دادن «حرکت آرام و متین مردم در اعتراض به نتایج انتخابات به اغتشاشی که عامل بیرونی دارد» تصریح کرد: «تهاجم یکطرفه به مردم و نیروهای مورد علاقه مردم و تبلیغات ناجوانمردانه تمامی دستگاهها و تریبونهای در دست حکومت علیه چهرههای محبوب و ارزشمند کشور و وابسته نشان دادن اعتراضات مردمی به جریانات پلید و خطرناک تنها با هدف توجیه برخوردهای خشن، غیرقانونی و انحصارطلبانه است.»
رئیس جمهور پیشین ایران در دیدار بار اعضای جبهه اصلاحات با اشاره به رویدادهای پس از انتخابات ۲۲ خرداد گفت: «آن چه که در این ایام رخ داده خود دلیلی است محکم برای حضوری قویتر در صحنه با شعار اصلاحطلبی؛ چرا که ما همه دلبسته به انقلاب هستیم، نه پشیمان از انقلاب.»
محمد خاتمی هشدار داد که در صحنه سیاسی ایران برخی از «مدعیان» که خود را «انقلابی» میدانند «درصدد مسخ و تحریف» انقلاب هستند که به گفته او از این رهگذر «جمهوریت» و «اسلامیت» نظام مورد تهدید قرار گرفته است.
محمد خاتمی تصریح کرد: «امروز باید مصممتر از پیش بر خواسته بهحق جنبش اصلاحطلبی یعنی تغییر پای فشاریم. مراد ما از تغییر همان گونه که از ابتدا گفتیم و در انتخابات اخیر هم بر آن تاکید کردیم بازگشت دوباره به اصول قانونی اساسی و آرمانهای امام و انقلاب است.»
محمد خاتمی بار دیگر یادآور شد که شرایط به گونهای شده است که «شائبه بیاثر شدن رای مردم در نظام» به وجود آمده و خواستار ترمیم «اعتماد خدشهدار شده مردم» شد؛ محمد خاتمی پس از انتخابات برای برونرفت جمهوری اسلامی از بحران پیشنهاد کرده بود که در ایران «رفراندوم» برگزار شود.
محمد خاتمی و بسیاری از چهرههای سیاسی و از جمله دو نامزد اصلاحطلب انتخابات در حالی از «خدشهدار» شدن اعتماد مردم سخن میگویند که آیت الله خامنهای و مقامات و دستگاههای زیر نظر وی همچنان انتخابات ۲۲ خرداد را بدون نقص دانسته و به شدت معترضان را تحت فشار قرار دادهاند؛ در جای جای کیفرخواستی که در محاکمات علیه چهرههای شاخص اصلاحطلب خوانده شد این افراد به تشکیک در انتخابات برای ایجاد «انقلاب مخملی» متهم شدهاند.
محمد خاتمی در ادامه با تاکید به بازگرداندن اعتماد مردم گفت: «اتفاقاً این حرف، حرف انقلابی است و هرکس خلاف آن را دنبال کند، بر ضد انقلاب و مسیری که امام و مردم در انقلاب برگزیدند، حرکت میکند.»
رئیس جمهور پیشین ایران تصریح کرد که پس از انتخابات به نظر «خیرخواهان» بیاعتنایی شد و جمهوری اسلامی به دلیل برخوردهای «نامناسب» دچار «زیانهای هنگفت» شد.
آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان، و شماری دیگر از مراجع، شخصیتها و احزاب پس از انتخابات از مسئولان جمهوری اسلامی خواستند که برای بازگرداندن اعتماد مردم تلاش کنند تا کشور از بحران خارج شود.
اکبر هاشمی رفسنجانی بهویژه در آخرین نماز جمعه خود، در ۲۶ تیرماه، با انتقاد از شورای نگهبان، صدا وسیما و قوه قضاییه، نهادهایی که همگی زیر نظر رهبری هستند، خواستار بازگرداندن اعتماد مردم و آزادی زندانیان شده بود.
با این حال آیتالله خامنهای در مراسم تنفیذ محمود احمدینژاد در ۱۲ مردادماه ضمن این که اعتراضها به انتخابات را «تقلید مغلوط» از انقلاب ۵۷ خواند تصریح کرد که برخی از «خواص» نیز در جریان انتخابات «مردود» شدند.
محمد خاتمی در ادامه سخنان خود با «توهم» خواندن نسبت دادن «حرکت آرام و متین مردم در اعتراض به نتایج انتخابات به اغتشاشی که عامل بیرونی دارد» تصریح کرد: «تهاجم یکطرفه به مردم و نیروهای مورد علاقه مردم و تبلیغات ناجوانمردانه تمامی دستگاهها و تریبونهای در دست حکومت علیه چهرههای محبوب و ارزشمند کشور و وابسته نشان دادن اعتراضات مردمی به جریانات پلید و خطرناک تنها با هدف توجیه برخوردهای خشن، غیرقانونی و انحصارطلبانه است.»
محاکمههای اخیر اشتباهی بزرگ بود
محمد خاتمی که هماکنون چند تن از مقامهای دولتش به همراه شمار زیادی از اعضای احزاب پشتیبان وی در زندان هستند، محاکمات موسوم به «کودتای مخملی» را «اشتباه بزرگ» خواند و گفت: «جریانی خاص امروز به هر روشی و با هر نسبت ناروایی قصد دارد چهرههای خوشسابقه نظام را به جرم دفاع از حقوق مردم دشمن معرفی کند.»
وی افزود: «این مایه سرافکندگی است که کسانی امروز به خاطر دفاع از حقوق مردم و خواست تطبیق روشها با اصول قانون اساسی، آیین دادرسی و حقوق شهروندی مورد حملهای این چنین ناجوانمردانه قرار گرفتهاند.»
محمد خاتمی به از برخی از خطیبان نماز جمعه نیز بهشدت انتقاد کرد و گفت: «تریبون مقدس نماز جمعه در اختیار عدهای قرار گرفته که به شخصیتهای برجسته نظام و مراجع بزرگوار شیعه اهانت کرده و حتی در مقام دادستان خواستار برخورد با آنان میشوند، حال آن که خود در پیشگاه وجدان عمومی متهم به خیانت در امانتاند. مگر همینها نبودند که با گستاخی تمام مرجعی بزرگوار را که افتخار عالم تشیع است دستنشانده انگلیس معرفی کردند؟ و بحمدالله در نزد مردم هم از اعتباری برخوردار نیستند.»
احمد جنتی و احمد خاتمی دو خطیب موقت نماز جمعه تهران پس از ۲۲خرداد به شدت به معترضان حمله کرده و خواستار برخورد هر چه شدیدتر با آنها شدهاند.
احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، از سوی مهدی کروبی و میرحسین موسوی به طرفداری از محمود احمدینژاد در انتخابات متهم شده است. احمد جنتی پیشتر همچنین طی سخنانی آیتالله سیستانی، مرجع برجسته شیعه، را دستنشانده انگلیس خوانده بود.
محمد خاتمی که هماکنون چند تن از مقامهای دولتش به همراه شمار زیادی از اعضای احزاب پشتیبان وی در زندان هستند، محاکمات موسوم به «کودتای مخملی» را «اشتباه بزرگ» خواند و گفت: «جریانی خاص امروز به هر روشی و با هر نسبت ناروایی قصد دارد چهرههای خوشسابقه نظام را به جرم دفاع از حقوق مردم دشمن معرفی کند.»
وی افزود: «این مایه سرافکندگی است که کسانی امروز به خاطر دفاع از حقوق مردم و خواست تطبیق روشها با اصول قانون اساسی، آیین دادرسی و حقوق شهروندی مورد حملهای این چنین ناجوانمردانه قرار گرفتهاند.»
محمد خاتمی به از برخی از خطیبان نماز جمعه نیز بهشدت انتقاد کرد و گفت: «تریبون مقدس نماز جمعه در اختیار عدهای قرار گرفته که به شخصیتهای برجسته نظام و مراجع بزرگوار شیعه اهانت کرده و حتی در مقام دادستان خواستار برخورد با آنان میشوند، حال آن که خود در پیشگاه وجدان عمومی متهم به خیانت در امانتاند. مگر همینها نبودند که با گستاخی تمام مرجعی بزرگوار را که افتخار عالم تشیع است دستنشانده انگلیس معرفی کردند؟ و بحمدالله در نزد مردم هم از اعتباری برخوردار نیستند.»
احمد جنتی و احمد خاتمی دو خطیب موقت نماز جمعه تهران پس از ۲۲خرداد به شدت به معترضان حمله کرده و خواستار برخورد هر چه شدیدتر با آنها شدهاند.
احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، از سوی مهدی کروبی و میرحسین موسوی به طرفداری از محمود احمدینژاد در انتخابات متهم شده است. احمد جنتی پیشتر همچنین طی سخنانی آیتالله سیستانی، مرجع برجسته شیعه، را دستنشانده انگلیس خوانده بود.
آیتالله شاهرودی نخواست یا نتوانست
رئیس جمهور پیشین ایران همچنین گفت که وی در جریان رویدادهای پس از انتخابات به آیتالله شاهرودی، رئیس پیشین قوه قضاییه، «تذکر» داده و خواستار «رعایت اصول قانون اساسی و موازین آئین دادرسی و حقوق شهروندی در برخوردها» شده بود.
محمد خاتمی گفت: «صد افسوس که ایشان در پایان دوران مسئولیتشان که به اعتقاد من میتوانستند بسیار پرشکوهتر منصب را ترک کنند نخواستند یا نتوانستند اقدام کنند.»
رئیس جمهوری پیشین ابراز امیدواری کرد که رئیس جدید قوه قضاییه از «سمپاسی و فضاسازی برای تخریب افراد با نسبتهای ناروا و یکسویه خلاف قانون و شرع» جلوگیری کند.
دادگاههای علنی برای رسیدگی به جنایات مسلم و مشمئزکننده
محمد خاتمی که پیش از این نیز رویدادهای پس از انتخابات و بهویژه وقایع بازداشتگاه کهریزک را «جنایت» خوانده بود صریحا خواستار محاکمه مسببان رویدادهای اخیر شد.
رئیس جمهوری پیشین ایران گفت: «انتظار مردم تشکیل دادگاههای علنی برای رسیدگی به جنایات مسلم و مشمئزکنندهای است که همگان شاهد آن بودهاند از جمله به رگبار بستن مردم در خیابانها، دستگیریهای خلاف قانون، بازداشتگاههای غیراستاندارد، جنایات مسلمیکه مورد اعتراف همه است و آن چه که موجبات لطمات سنگین روحی به ملت و خدشه به اعتماد عمومی شده است.»
محمد خاتمی با طرح این پرسش که «آیا این بود آن چهره اسلام رحمانی که مدعی دفاع از اخلاق و حقوق اساسی مردم و آزادی بیان و امنیت در جامعه بود؟» اظهار داشت: «همواره سخن ما در مجامع بینالمللی دفاع از اسلام به عنوان مدافع حقوق مردم و ارزشهای انسانی بود و الگو و نمونه کار جمهوری اسلامی ایران بود، در مقابل سایر جریانهای متحجر، افراطی و ضدانسانی که به نام اسلام شکل گرفته بود؛ اما با این رفتارها چه جای دفاعی باقی گذاشتهاند؟»
محمد خاتمی در پایان سخنان خود تاکید کرد که با وجود «تمام فشارهایی که برای بیرون کردن اصلاحطلبان و عقلای منصف از صحنه وارد میشود در صحنه بمانیم و با فریاد زدن، تذکر دادن و مذاکره هزینهها را برای بازگشت انقلاب به مسیر اصلی خود کاهش دهیم».
رئیس جمهور پیشین ایران همچنین گفت که وی در جریان رویدادهای پس از انتخابات به آیتالله شاهرودی، رئیس پیشین قوه قضاییه، «تذکر» داده و خواستار «رعایت اصول قانون اساسی و موازین آئین دادرسی و حقوق شهروندی در برخوردها» شده بود.
محمد خاتمی گفت: «صد افسوس که ایشان در پایان دوران مسئولیتشان که به اعتقاد من میتوانستند بسیار پرشکوهتر منصب را ترک کنند نخواستند یا نتوانستند اقدام کنند.»
رئیس جمهوری پیشین ابراز امیدواری کرد که رئیس جدید قوه قضاییه از «سمپاسی و فضاسازی برای تخریب افراد با نسبتهای ناروا و یکسویه خلاف قانون و شرع» جلوگیری کند.
دادگاههای علنی برای رسیدگی به جنایات مسلم و مشمئزکننده
محمد خاتمی که پیش از این نیز رویدادهای پس از انتخابات و بهویژه وقایع بازداشتگاه کهریزک را «جنایت» خوانده بود صریحا خواستار محاکمه مسببان رویدادهای اخیر شد.
رئیس جمهوری پیشین ایران گفت: «انتظار مردم تشکیل دادگاههای علنی برای رسیدگی به جنایات مسلم و مشمئزکنندهای است که همگان شاهد آن بودهاند از جمله به رگبار بستن مردم در خیابانها، دستگیریهای خلاف قانون، بازداشتگاههای غیراستاندارد، جنایات مسلمیکه مورد اعتراف همه است و آن چه که موجبات لطمات سنگین روحی به ملت و خدشه به اعتماد عمومی شده است.»
محمد خاتمی با طرح این پرسش که «آیا این بود آن چهره اسلام رحمانی که مدعی دفاع از اخلاق و حقوق اساسی مردم و آزادی بیان و امنیت در جامعه بود؟» اظهار داشت: «همواره سخن ما در مجامع بینالمللی دفاع از اسلام به عنوان مدافع حقوق مردم و ارزشهای انسانی بود و الگو و نمونه کار جمهوری اسلامی ایران بود، در مقابل سایر جریانهای متحجر، افراطی و ضدانسانی که به نام اسلام شکل گرفته بود؛ اما با این رفتارها چه جای دفاعی باقی گذاشتهاند؟»
محمد خاتمی در پایان سخنان خود تاکید کرد که با وجود «تمام فشارهایی که برای بیرون کردن اصلاحطلبان و عقلای منصف از صحنه وارد میشود در صحنه بمانیم و با فریاد زدن، تذکر دادن و مذاکره هزینهها را برای بازگشت انقلاب به مسیر اصلی خود کاهش دهیم».
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
اجازه تجاوز دادن کاری ندارد!
کاوه میرکاظم:
گفتگوی خانم نوشابه امیری با محسن کدیور بسیار خواندنی بود. در جایی از این گفتگو نوشابه امیری به فتوایی از مصباح یزدی اشاره می کند «که تجاوز به دختر و پسر های 12 سال، به دلیل مقابله آنان با حکومت اسلامی، عیبی ندارد» محسن کدیور هم ضمن تکذیب این خبر در پاسخ میگوید: «ما در اسلام حتی در برخورد با "کافر حربی" هم چنین حقی نداریم، چه برسد به معترض مسالمت جوی مسلمان یا انسان هموطن»
از دل این پرسش و پاسخ دو نکته را می خواهم اشاره کنم:
۱- من هم در روزهای اخیر بارها مطالبی را به صورت طنز بر روی سایت های مختلف مشاهده کرده ام که در قالب استفتا از قول مصباح یزدی تجاوز را جایز اعلام کرده اند. اما از خانم نوشابه امیری به عنوان یک روزنامه نگار کهنه کار این انتظار را دارم که تفاوت بین خبر واقعی و شایعه و طنز را حتی در شرایط تلخی مانند حالا و حتی علیه شقی ترین اشقیا درک کند و ادعای بی سند نکند. (حداقل اگر سند محکمی هم در دست نیست اما قراین کافی و قانع کننده برای بیانش داشته باشد.) فاجعه ای که در ایران اتفاق افتاده آن قدر عریان و ملموس هست که نخواهیم پیاز داغش را بیشتر کنیم. افزودن پیاز داغ حتی اگر به نیت خیر تخطئه جنایتکاران هم باشد ضرر دارد. چون آدم را از حقیقت منحرف می کند و دنبال نخود سیاه می فرستد.
۲- اما اگرچه من چنین سخنی را از مصباح یزدی و هیچ کس دیگری ندیده و نشنیده ام، باز بعید نمی دانم که دیوانه ای پیدا شود و به چنین برداشتی برسد و چنان مجوزی صادر کند. به خاطر بیاورید که در روزهای قبل از انتخابات ۲۲ام خرداد بیانیه ای از سوی جمعی از کارمندان وزارت کشور صادر شد. در آن بیانیه گفته شده بود که مصباح یزدی با ارایه تفسیری از آیه ۲۴۹ سوره بقره خواهان تقلب در انتخابات به نفع نامزدی که (از نظر او) برحق است اما در اقلیت قرار دارد، شده بود. (در این باره هم من سند محکمی ندارم که لزوما مصباح یزدی این حرف را زده باشد اما شواهد قانع کننده دارم.) من با دیدن چنین تفسیری شوکه شدم. با علم اندکی که دارم می دانم که هیچ گاه و در هیچ منبعی در این هزار و چهارصد و اندی سال پس از نزول قرآن کسی چنین برداشتی از این آیه ارایه نکرده است. اما حالا کسی پیدا شده - حتی اگر این شخص مصباح یزدی هم نباشد - که به مدد قوه خلاقه اش چنین تفسیری را از دل این آیه در آورده است.
مصباح یزدی از جمله کسانی است که مدافع برده داری است. حکم برده زن (کنیز) چیست؟ نظر غالب (نه لزوما نظر درست) تاکنون این بوده که کنیز ملک صاحب خود به شمار میآید. یعنی صاحب کنیز شرعاً مجاز است هرگونه صلاح بداند در ملک خود تصرف کند. رضایت کنیز اهمیتی ندارد. رابطه جنسی ارباب با کنیز بدون اذن و خواست او جایز است (حقوق بشر مدرن این کار را تجاوز می نامد). باید به این نکته هم اشاره کنم که برده داری در اسلام فقط از راه خرید و فروش نیست. بلکه در جنگ با کفار حربی، اسرای غیرنظامی چه زن باشند چه مرد و چه پیر و چه کودک در حکم برده به شمار می آیند. می گویید این ره که می روی به ترکستان است. می گویم بعید نیست که یکی بالاخره با همین راه به نتایجی رسیده که فجایع اخیر را جایز دانسته است.
این که چه طور می شود زن هم وطن مسلمان تبدیل به کافر حربی شود، گرچه برای هر عقل سلیمی غیر ممکن است اما برای کسی که در قلبش مرض است صدور حکم تکفیر و ارتداد کاری ندارد. تا همین الانش هم احمد خاتمی و قاسم روانبخش، معترضان را به محاربه با خدا متهم کرده اند. کاری برایشان دارد یک قدم جلوتر بروند و محارب را به کافر حربی تبدیل کنند.
می دانم که محسن کدیور از بیخ و بن با صغرا و کبرای بالای من مخالف است. اما مخالفت او لزوما به این معنی نیست که گروهی دیگر چنین تفسیری ارایه ندهند و بر پایه آن مجوز فجایع اخیر را صادر نکنند. این ها آدم هایی هستند که فتوای قتل های زنجیره ای روشنفکران و قتل های زنجیره ای کرمان را راحت صادر کرده اند.
همه این ها به کنار، گیرم که مشکل شرعی تجاوز به کنیز حل شد. من در شگفتم که مشکل شرعی تجاوز و لواط با پسران بازداشت شده را چطور می شود حل کرد. تا جایی که دانش اندک من اقتضا می کند در فقه شیعه لواط حتی با برده هم جایز نیست. در تفاسیر بسیار نادر و شاذ و قدیمی سنی البته اگر کسي با غلام و بنده خودش لواط کند مجازات نمیشود. البته در این جا هم گروهی فتوا دادهاند که بنده پس از این کار خود به خود آزاد خواهد شد. نمیدانم! شاید هم دلیل آزاد کردن برخی از بازداشتیها بعد از تجاوز به آن ها همین بوده است.
کاوه میرکاظم:
گفتگوی خانم نوشابه امیری با محسن کدیور بسیار خواندنی بود. در جایی از این گفتگو نوشابه امیری به فتوایی از مصباح یزدی اشاره می کند «که تجاوز به دختر و پسر های 12 سال، به دلیل مقابله آنان با حکومت اسلامی، عیبی ندارد» محسن کدیور هم ضمن تکذیب این خبر در پاسخ میگوید: «ما در اسلام حتی در برخورد با "کافر حربی" هم چنین حقی نداریم، چه برسد به معترض مسالمت جوی مسلمان یا انسان هموطن»
از دل این پرسش و پاسخ دو نکته را می خواهم اشاره کنم:
۱- من هم در روزهای اخیر بارها مطالبی را به صورت طنز بر روی سایت های مختلف مشاهده کرده ام که در قالب استفتا از قول مصباح یزدی تجاوز را جایز اعلام کرده اند. اما از خانم نوشابه امیری به عنوان یک روزنامه نگار کهنه کار این انتظار را دارم که تفاوت بین خبر واقعی و شایعه و طنز را حتی در شرایط تلخی مانند حالا و حتی علیه شقی ترین اشقیا درک کند و ادعای بی سند نکند. (حداقل اگر سند محکمی هم در دست نیست اما قراین کافی و قانع کننده برای بیانش داشته باشد.) فاجعه ای که در ایران اتفاق افتاده آن قدر عریان و ملموس هست که نخواهیم پیاز داغش را بیشتر کنیم. افزودن پیاز داغ حتی اگر به نیت خیر تخطئه جنایتکاران هم باشد ضرر دارد. چون آدم را از حقیقت منحرف می کند و دنبال نخود سیاه می فرستد.
۲- اما اگرچه من چنین سخنی را از مصباح یزدی و هیچ کس دیگری ندیده و نشنیده ام، باز بعید نمی دانم که دیوانه ای پیدا شود و به چنین برداشتی برسد و چنان مجوزی صادر کند. به خاطر بیاورید که در روزهای قبل از انتخابات ۲۲ام خرداد بیانیه ای از سوی جمعی از کارمندان وزارت کشور صادر شد. در آن بیانیه گفته شده بود که مصباح یزدی با ارایه تفسیری از آیه ۲۴۹ سوره بقره خواهان تقلب در انتخابات به نفع نامزدی که (از نظر او) برحق است اما در اقلیت قرار دارد، شده بود. (در این باره هم من سند محکمی ندارم که لزوما مصباح یزدی این حرف را زده باشد اما شواهد قانع کننده دارم.) من با دیدن چنین تفسیری شوکه شدم. با علم اندکی که دارم می دانم که هیچ گاه و در هیچ منبعی در این هزار و چهارصد و اندی سال پس از نزول قرآن کسی چنین برداشتی از این آیه ارایه نکرده است. اما حالا کسی پیدا شده - حتی اگر این شخص مصباح یزدی هم نباشد - که به مدد قوه خلاقه اش چنین تفسیری را از دل این آیه در آورده است.
مصباح یزدی از جمله کسانی است که مدافع برده داری است. حکم برده زن (کنیز) چیست؟ نظر غالب (نه لزوما نظر درست) تاکنون این بوده که کنیز ملک صاحب خود به شمار میآید. یعنی صاحب کنیز شرعاً مجاز است هرگونه صلاح بداند در ملک خود تصرف کند. رضایت کنیز اهمیتی ندارد. رابطه جنسی ارباب با کنیز بدون اذن و خواست او جایز است (حقوق بشر مدرن این کار را تجاوز می نامد). باید به این نکته هم اشاره کنم که برده داری در اسلام فقط از راه خرید و فروش نیست. بلکه در جنگ با کفار حربی، اسرای غیرنظامی چه زن باشند چه مرد و چه پیر و چه کودک در حکم برده به شمار می آیند. می گویید این ره که می روی به ترکستان است. می گویم بعید نیست که یکی بالاخره با همین راه به نتایجی رسیده که فجایع اخیر را جایز دانسته است.
این که چه طور می شود زن هم وطن مسلمان تبدیل به کافر حربی شود، گرچه برای هر عقل سلیمی غیر ممکن است اما برای کسی که در قلبش مرض است صدور حکم تکفیر و ارتداد کاری ندارد. تا همین الانش هم احمد خاتمی و قاسم روانبخش، معترضان را به محاربه با خدا متهم کرده اند. کاری برایشان دارد یک قدم جلوتر بروند و محارب را به کافر حربی تبدیل کنند.
می دانم که محسن کدیور از بیخ و بن با صغرا و کبرای بالای من مخالف است. اما مخالفت او لزوما به این معنی نیست که گروهی دیگر چنین تفسیری ارایه ندهند و بر پایه آن مجوز فجایع اخیر را صادر نکنند. این ها آدم هایی هستند که فتوای قتل های زنجیره ای روشنفکران و قتل های زنجیره ای کرمان را راحت صادر کرده اند.
همه این ها به کنار، گیرم که مشکل شرعی تجاوز به کنیز حل شد. من در شگفتم که مشکل شرعی تجاوز و لواط با پسران بازداشت شده را چطور می شود حل کرد. تا جایی که دانش اندک من اقتضا می کند در فقه شیعه لواط حتی با برده هم جایز نیست. در تفاسیر بسیار نادر و شاذ و قدیمی سنی البته اگر کسي با غلام و بنده خودش لواط کند مجازات نمیشود. البته در این جا هم گروهی فتوا دادهاند که بنده پس از این کار خود به خود آزاد خواهد شد. نمیدانم! شاید هم دلیل آزاد کردن برخی از بازداشتیها بعد از تجاوز به آن ها همین بوده است.
*****
رسانه های خبری یا بنگاههای تبلیغاتی
در میان صدها رسانهای که از دولت پشتیبانی میکنند، رادیو و تلویزیون، خبرگزاریهای فارس و ایرنا، و روزنامه کیهان ارکان اصلی به شمار میروند. شیوهی کار این رسانهها در ماههای اخیر با اعتراض و انتقادهای تندی روبرو شده است.
انتقاد به رسانههای حامی دولت با توجه به رویدادهای قبل و بعد از انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری ابعاد تازهای یافته است. تظاهرکنندگان معترض به نتایج اعلام شدهی انتخابات در مواردی علیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی شعار دادهاند و از رسانهای چون روزنامهی کیهان شکایتهای فراوانی به دادگاه ارائه شده است. منتقدان رسانههای حامی دولت را به پروندهسازی، و جعل و تحریف واقعیت متهم میکنند. برخورد این رسانهها با منتقدان و معترضان شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارد، گرچه هر یک از آنها موقعیت و ویژگی-های خاص خود را دارند.
در میان صدها رسانهای که از دولت پشتیبانی میکنند، رادیو و تلویزیون، خبرگزاریهای فارس و ایرنا، و روزنامه کیهان ارکان اصلی به شمار میروند. شیوهی کار این رسانهها در ماههای اخیر با اعتراض و انتقادهای تندی روبرو شده است.
انتقاد به رسانههای حامی دولت با توجه به رویدادهای قبل و بعد از انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری ابعاد تازهای یافته است. تظاهرکنندگان معترض به نتایج اعلام شدهی انتخابات در مواردی علیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی شعار دادهاند و از رسانهای چون روزنامهی کیهان شکایتهای فراوانی به دادگاه ارائه شده است. منتقدان رسانههای حامی دولت را به پروندهسازی، و جعل و تحریف واقعیت متهم میکنند. برخورد این رسانهها با منتقدان و معترضان شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارد، گرچه هر یک از آنها موقعیت و ویژگی-های خاص خود را دارند.
کیهان و شاکیانی از همهی جناحها
صدا و سیمای جمهوری اسلامی و روزنامهی کیهان دو رسانهای هستند که رئیس آنها را آیتالله خامنهای منصوب میکند. حسین شریعتمداری به عنوان نمایندهی رهبر جمهوری اسلامی در موسسه کیهان، مدیر مسئول روزنامهی این نهاد است. کیهان از روزنامههای کمتیراژ، اما موثر ایران محسوب میشود. برخی شریعتمداری را متهم میکنند که با محافل امنیتی و اطلاعاتی ارتباط دارد و یکی از وظایفش زمینهسازی برای حذف مخالفان است. در محافل سیاسی ایران به طنز گفته میشود، کیهان را میخوانیم تا بفهمیم قرار است چه کسی دستگیر شود. ناظران کیهان را نمایندهی تندروترین بخش اصولگرایان معرفی میکنند. در میان شاکیان این روزنامه پس از انتخابات افرادی از تمام جناحهای اصلی سیاسی کشور به چشم میخورند.
«رویه مرسوم دروغ و افترا بستن»
عماالدین باقی، فعال حقوق بشر، سیام مرداد در واکنش به خبری که در مورد نقش او در حوادث اخیر در کیهان منتشر شد، خطاب به شریعتمداری مینویسد: «رويه مرسوم شما همواره اين بوده است که به ديگران دروغ و افترا ببنديد.» باقی میافزاید، کیهان هیچگاه جوابیههای او را منتشر نکرده و شکایتهای او از این روزنامه نیز پیگیری نشده است. چند روز پیشتر عماد افروغ، نماینده اصولگرای مجلس هفتم، خبر داد، به دلیل اتهاماتی که در روزنامهی کیهان به او وارد شده قصد دارد از شریعتمداری شکایت کند. افروغ به سایت تابناک گفت: «اگر واقعا همه انتقادهای کیهان از اشخاص و جریانات از این جنس باشد که باید گفت: الفاتحه مع صلوات.»
درخواست پیگرد سران اصلاحطلبان
حدود یک هفته پیش و در پی شکایت علیرضا بهشتی، مشاور ارشد میرحسین موسوی، از مدیر مسئول کیهان، برخی از رسانهها خبر از توقیف این روزنامه دادند که بلافاصله تکذیب شد. ظاهرا کیهان بهشتی را متهم کرده که با سازمانهای اطلاعاتی آمریکا ارتباط دارد. کیهان بارها اصلاحطلبان را مسئول ناآرامیهای پس از انتخابات عنوان کرده و خواستار دستگیری و مجازات سران و رهبران این جریان شده است. این روزنامه در سرمقاله روز پنجشنبه، پنجم شهریور ماه خود با اشاره به برگزاری چهار جلسه دادگاه متهمان اصلاحطلب مینویسد، مردم «از دستگاه قضایی انتظار دارند تا به دقت و با سرعت تيغ برنده عدالت را بر مسببان اصلی آشوبها و گردنكشان در برابر قانون اعمال نمايد.»
ایرنا، متهم به تبعیت از کیهان
یکی دیگر از ارکان رسانهای دولت، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی "ایرنا"ست که از سوی برخی از همکاران اخراجیاش به تبعیت از الگوی کیهان متهم شده است. خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، وارث موسسهی خبررسانی «آژانس پارس» است که ۱۹ مرداد ۱۳۱۳ تاسیس شد. این آژانس که به صورت ادارهای در دل وزارت امور خارجه تشکیل شده بود، از سال ۱۳۴۲ با عنوان «خبرگزاری پارس» به وزارت تازه تاسیس اطلاعات ملحق شد. خبرگزاری پارس پس از انقلاب، در سال ۱۳۶۰ تغییر نام داد.
تصفیهی همکاران قدیمی
ایرنا به تناسب وظایفی که در دولت نهم بر عهده گرفت، از چهار سال پیش در چند نوبت همکاران قدیمی و با سابقه را کنار گذاشت. مدیرعامل این موسسه در دولت نهم سه بار تغییر کرد تا به ترکیب دلخواه برسد. سال گذشته و پس از سپردن مدیریت ایرنا به یکی از روزنامهنگاران کیهان، موجی دیگری از پاکسازی به راه افتاد و بخشهای جدیدی زیر عنوان «تحليل و تفسير خبر» و «دفتر پژوهش و بررسیهای خبری» به وجود آمد. به گفتهی خبرنگاران اخراجی ایرنا، این بخشها از همکاران روزنامهی کیهان و تیم ویژهای از نزدیکان محمود احمدینژاد تشکیل شده و از شهریور ماه ۸۷ زمینهسازی برای تبلیغات انتخاباتی او را آغاز کردند. در این زمان لااقل ۱۸ نفر از همکاران قدیمی ایرنا، که با آنچه به نظر آنها «پروندهسازی، جعل خبر و سوءاستفاده جناحی از ایرنا» بود، مخالفت میکردند پیش از موعد بازنشسته شدهاند.
تبلیغات انتخاباتی با جعل نظر مراجع تقلید
با نزدیک شدن به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، خبرگزاری ایرنا یکپارچه در خدمت تبلیغ و حمایت از محمود احمدینژاد قرار گرفت و به گمان عدهای در این راه برخی معیارهای اخلاقی و حرفهای را کنار گذاشت. یکی از نمونههایی که احتمالا به تنهایی میتوانست به توقیف هر رسانهی دیگری بینجامد، جعل خبر حمایت چند تن از مراجع تقلید از نامزدی محمود احمدینژاد در روز دهم خرداد بود. دفتر آیتالله صافی گلپایگانی در بیانیهای این اقدام را «اسفبار، تامل برانگیز و ضداخلاقی» خوانده است. در این بیانیه آمده: «اقدامات معدود جاهلانی که برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود حتی از خبرسازی و دروغپردازی پیرامون مرجعیت، ابایی ندارند موجب ایجاد التهاب در جامعه است.»
حمله به معترضان و منتقدان
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی به ویژه از نیمهی دوم سال ۸۷ بر شدت فعالیتهای خود علیه منتقدان افزوده است. برخی از همکاران سابق ایرنا این خبرگزاری را به استفاده از شیوههای روزنامهی کیهان برای برخورد با منتقدان متهم میکنند. به اعتقاد اینان، ایرنا با انتشار شایعات و خبرهای جعلی راه کیهان را ادامه میدهد و همچون این روزنامه پاسخگوی شکایتها و اعتراضها نیست. انتشار خبرهایی در مورد بهایی شدن دختر شیرین عبادی یا جعلی بودن مدرک تحصیلی محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین، حتا پس از اثبات نادرستی آنها، همچنان در این خبرگزاری ادامه یافته است. پس از انتخابات و اعلام نتایجی که احمدینژاد را پیروز معرفی میکند، یکی از فعالیتهای اصلی ایرنا، حمله به معترضان به این نتایج است. از حدود دو ماه پیش مطالب فراوانی در ستونهای ویژهی ایرنا، علیه موسوی، کروبی، خاتمی، رفسنجانی و حتا اصولگرایانی منتشر میشود که به دستگیری و شکنجه فعالان سیاسی و کشته شدن مردم در خیابانها و زندانها معترضاند.
مطالب کهنه و مردود در خدمت هدفهای نو
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی بیستم مرداد در مطلبی زیر عنوان «ميرحسين موسوی در بازی بنيادهای آمريکایی» به نقل از مقالهای که در روزنامهی روسی «پراودا» منتشر شده، مینویسد: «اعتراضات موسوی ايران را در معرض سرکار آمدن يک دولت دست نشانده ايالات متحده يا يک حمله نظامی قرار داده است.» ترجمهی فارسی این مقاله که با اندکی تحریف مبنای مطلب ایرنا قرار گرفته، پنجم تیرماه، حدود یک ماه و نیم پیش، زیر عنوان «اعتراض در ایران، کار آمریکاست» در برخی از سایتهای اینترنتی منتشر شد. به نظر میرسد انتشار دوبارهی آن در این شرایط و بدون ذکر تاریخ انتشار اصل مطلب، بی ارتباط با تلاش برای آماده کردن زمینهی دستگیری و محاکمهی موسوی نباشد. بسیاری از ادعاهای طرح شده در این مقاله پس از انتشار آن از سوی نویسندگان و تحلیگران دیگر رد شده که ایرنا هیچ اشارهای به آنها نمیکند.
صدا و سیمایی که «جناحی و باندی اداره میشود»
صدا و سیمای جمهوری اسلامی را میتوان موثرترین و فراگیرترین رسانهی ارتباط جمعی ایران دانست. این رسانه در جریان مبارزات انتخاباتی به جانبداری و حمایت از محمود احمدینژاد و تخریب رقیبان او متهم میشد. انتقاد از این رسانه سابقهای طولانی دارد و لااقل به دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی بازمیگردد. خاتمی اسفند ماه ۸۷، زمانی که هنوز نامزد انتخابات بود، رادیو و تلویزیون را متهم کرد که «جناحی و باندی اداره میشود» و خواستار بازنگری در قانون اساسی در مورد عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی شد. مطابق اصل ۱۱۰ قانون اساسی نصب و عزل رئیس سازمان صدا و سیما از اختیارات رهبری است.
رسانهی «سابقا ملی»
پارلمان نیوز، پایگاه اطلاع رسانی اقلیت مجلس، ۲۶ تیرماه نحوهی انعکاس خبرهای مربوط به حوادث پس از انتخابات در صدا و سیمای جمهوری اسلامی را به شدت مورد انتقاد قرار داده و این مجموعه را رسانهی «سابقا ملی» میخواند. این سایت مینویسد: «به نظر میرسد پافشاری صدا و سیما بر سیاستهای غیر حرفهای و "ضد اخلاقی" خود امنیت ملی و وحدت ملی کشور را به شدت خدشهدار کرده و ضربات جبرانناپذیری را به اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی ایران وارد میکند.» انتقاد به صدا و سیما همیشه وجود داشته، اما هرگز چنین علنی و صریح نبوده است. «شرم ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما» از شعارهایی است که در تظاهرات پس از انتخابات بسیار تکرار شده است.
همسویی با بیگانگان اتهامی متقابل
میرحسین موسوی ۲۲ مرداد ماه برای چندمین بار در ماههای اخیر صدا و سیما را به رواج تهمت و دروغگویی متهم کرد. موسوی فعالیت این رسانه و روزنامهی کیهان را به دلیل آنکه «فرهیخته و روشنفکر را مقابل نظام قرار میدهد»، همسویی با بیگانگان خوانده است. در مقابل، رسانههای یاد شده معترضان به نتایج اعلام شدهی انتخابات را آشوبگران و فریبخوردگانی میخوانند که به وسیلهی «رسانههای خارجی و عوامل داخلی آنها» تحریک شدهاند. این رسانهها ادعا میکنند، ناآرامیهای اخیر از سوی سازمانهای اطلاعاتی خارجی، به ویژه آمریکایی و انگلیسی، برنامهریزی شده و هدفش براندازی حکومت است.
خبرگزاری فارس و «حزب پادگانی»
برخی از تحلیلگران معتقدند، یکی از هدفهای اصلی محمود احمدینژاد و نزدیکانش حذف کامل اصلاحطلبان از معادلات سیاسی ایران و قبضه کردن کامل قدرت است. با چنین رویکردی نقش چهارمین رکن رسانهای حامیان احمدینژاد، خبرگزاری فارس، اهمیت ویژهای دارد. فارس گستردهترین رسانهای است که گفته میشود از سوی نیروهای نطامی هدایت میشود. در محافل سیاسی نیروهای سپاه و بسیج «حزب پادگانی» خوانده میشوند که آشکارا از محمود احمدینژاد حمایت میکنند. نقش دخالت نیروهای نظامی در پیروزی احمدینژاد در دورهی قبل موضوعی است که محمد خاتمی و مهدی کروبی نیز به آن اشاره کردهاند. فعالیت نیروهای بسیج و سپاه در جریان انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و نقش آنها در درگیریها و بازداشتهای گستردهی معترضان از موضوعهای محوری بحثهای چند ماه اخیر است. آنچه اصلاحطلبان از آن به عنوان «کودتای انتخاباتی» یاد میکنند مربوط به دخالت نظامیان در عرصهی سیاسی است که جنبههای بسیاری از آن هنوز در ابهام قرار دارد.
هماهنگی سه رکن رسانهای
برخی معتقدند، میان فعالیت دو خبرگزاری ایرنا و فارس و روزنامهی کیهان شباهتها و هماهنگیهایی وجود دارد که در پیوند با انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به شدت افزایش یافته است. فارس خبر پیروزی احمدینژاد را عصر جمعه در حالی منتشر کرد که هنوز چند ساعت با پایان مهلت رایگیری مانده بود. روزنامهی کیهان چهار سال پیشتر به همین شیوه تیتر نخست روزنامهی خود برای فردای انتخابات و اعلام خبر پیروزی احمدینژاد، پیش آغاز شمارش آرا را به چاپخانه فرستاد. منتقدان بر خبرها، مقالهها و گزارشهای متعددی انگشت میگذراند که در ماههای گذشته پیرامون یک فرد یا یک موضوع مشخص همزمان در این سه رسانه منتشر شده است. اینان معتقدند، این رسانهها وظیفهی آمادهسازی افکار عمومی برای اقدام علیه افراد، شخصیتها و گروههای مخالف و منتقد را برعهده دارند.
*****
اکونومیست: یک نماینده مجلس ایران می گوید سپاه با قاچاق مشروبات الکلی، سیگار و دیش ماهواره سالانه ۱۲ میلیارد دلار درآمد دارد
هفته نامه اکونومیست در شماره اخیر خود می نویسد سپاه پاسداران ایران در حال تصفیه های سیاسی وسیع و پر کردن جیب خود است.در این مقاله که روز پنچشنبه در وبسایت اکونومیست به چاپ رسید آمده است منافع سپاه پاسداران ایران اقتضا می کند که این کشور به سمت انزوا و افراط گام بردارد. به نوشته این نشریه دو سال پیش فرمانده سپاه اعلام کرد تغییرات مهمی در ماموریت این نیروی ۱۲۰ هزار نفری پدید خواهد آمد و طی آن سپاه همراه با بیش از سه میلیون عضو بسیج با تهدیدهای داخلی مقابله خواهند کرد. اکونومیست می افزاید وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران که شامل سرکوب دگراندیشان و افزایش سلطه سیاسی و اقتصادی سپاه است نشان داد که معنی سخن او چه بوده است. این هفته نامه می افزاید چهارمین دادگاه نمایشی اصلاح طلبان که در ۲۴ اوت در تلویزیون دولتی ایران پخش شد حاکی از تصمیم حکومت در نابودی همیشگی مخالفان اصلاح طلب و نیز تصفیه وسیع میانه روهای قدرتمند است. اکونومیست می نویسد حمله به خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور اسبق ایران نمایانگر تلاش برای کنار زدن یکی از آخرین موانع موجود بر سر راه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کنونی است که حامی اصلی او کسی جز آیت الله علی خامنه ای نیست. این نشریه با اشاره به اسامی متعددی از اعضای سابق سپاه در فهرست اعضای کابینه پیشنهادی دولت احمدی نژاد به مجلس تاکید می کند تردیدی در لحن نظامی کابینه بعدی نیست. اکونومیست به وزیر پیشنهادی نفت که "هیچ تجربه ای در صنعت نفت ندارد" اما در یک موسسه تحقیقاتی سپاه فعالیت کرده و نیز به وزیر پیشنهادی اطلاعات که نماینده ولی فقیه در سپاه بوده اشاره می کند. هفته نامه یاد شده می نویسد سپاه پاسداران بخش مهمی از سهم ۷۰ درصدی دولت در اقتصاد کشور را در دست دارد و در همه چیز از کلینیک های دندانپزشکی و چشم پزشکی تا کارخانجات خودروسازی و شرکت های ساختمانی حضور دارد.به نوشته اکونومیست حتی "خصوصی سازی" هم نصیب سپاه و دوستان آن می شود و سهم چندانی عاید شرکت های خصوصی واقعی نمی شود. این نشریه با اشاره به شایعه قاچاق مشروبات الکلی، سیگار و بشقاب های ماهواره ای توسط سپاه به نقل از یک نماینده مجلس می نویسد این معاملات بازار سیاه ۱۲ میلیارد دلار در سال برای این نیرو درآمد به همراه دارد. اکونومیست تصریح می کند در چنین شرایطی حکومت به سمت رادیکال شدن پیش می رود زیرا انزوای ایران به نفع سپاهیان است. این نشریه در خاتمه با اشاره تلاش نمایندگان کنگره آمریکا برای اعمال تحریم علیه واردات بنزین توسط ایران نتیجه گیری می کند سپاه احتمالا از چنین طرحی استقبال هم می کند.
هفته نامه اکونومیست در شماره اخیر خود می نویسد سپاه پاسداران ایران در حال تصفیه های سیاسی وسیع و پر کردن جیب خود است.در این مقاله که روز پنچشنبه در وبسایت اکونومیست به چاپ رسید آمده است منافع سپاه پاسداران ایران اقتضا می کند که این کشور به سمت انزوا و افراط گام بردارد. به نوشته این نشریه دو سال پیش فرمانده سپاه اعلام کرد تغییرات مهمی در ماموریت این نیروی ۱۲۰ هزار نفری پدید خواهد آمد و طی آن سپاه همراه با بیش از سه میلیون عضو بسیج با تهدیدهای داخلی مقابله خواهند کرد. اکونومیست می افزاید وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران که شامل سرکوب دگراندیشان و افزایش سلطه سیاسی و اقتصادی سپاه است نشان داد که معنی سخن او چه بوده است. این هفته نامه می افزاید چهارمین دادگاه نمایشی اصلاح طلبان که در ۲۴ اوت در تلویزیون دولتی ایران پخش شد حاکی از تصمیم حکومت در نابودی همیشگی مخالفان اصلاح طلب و نیز تصفیه وسیع میانه روهای قدرتمند است. اکونومیست می نویسد حمله به خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور اسبق ایران نمایانگر تلاش برای کنار زدن یکی از آخرین موانع موجود بر سر راه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کنونی است که حامی اصلی او کسی جز آیت الله علی خامنه ای نیست. این نشریه با اشاره به اسامی متعددی از اعضای سابق سپاه در فهرست اعضای کابینه پیشنهادی دولت احمدی نژاد به مجلس تاکید می کند تردیدی در لحن نظامی کابینه بعدی نیست. اکونومیست به وزیر پیشنهادی نفت که "هیچ تجربه ای در صنعت نفت ندارد" اما در یک موسسه تحقیقاتی سپاه فعالیت کرده و نیز به وزیر پیشنهادی اطلاعات که نماینده ولی فقیه در سپاه بوده اشاره می کند. هفته نامه یاد شده می نویسد سپاه پاسداران بخش مهمی از سهم ۷۰ درصدی دولت در اقتصاد کشور را در دست دارد و در همه چیز از کلینیک های دندانپزشکی و چشم پزشکی تا کارخانجات خودروسازی و شرکت های ساختمانی حضور دارد.به نوشته اکونومیست حتی "خصوصی سازی" هم نصیب سپاه و دوستان آن می شود و سهم چندانی عاید شرکت های خصوصی واقعی نمی شود. این نشریه با اشاره به شایعه قاچاق مشروبات الکلی، سیگار و بشقاب های ماهواره ای توسط سپاه به نقل از یک نماینده مجلس می نویسد این معاملات بازار سیاه ۱۲ میلیارد دلار در سال برای این نیرو درآمد به همراه دارد. اکونومیست تصریح می کند در چنین شرایطی حکومت به سمت رادیکال شدن پیش می رود زیرا انزوای ایران به نفع سپاهیان است. این نشریه در خاتمه با اشاره تلاش نمایندگان کنگره آمریکا برای اعمال تحریم علیه واردات بنزین توسط ایران نتیجه گیری می کند سپاه احتمالا از چنین طرحی استقبال هم می کند.
*****
میثم لطفی بازداشت شد
میثم لطفی از متهمان طرح موسوم به امنیت اجتماعی شامگاه چهارشنبه، 4 شهریور ماه 88 در منزل خود توسط مٱموران امنیتی و با ضرب و شتم شدید دستگیر شد. وی سپس به بازداشتگاه پلیس امنیت تهران منتقل شده و از آن زمان اطلاعی از وی در دست نیست. ميثم لطفی که به گواه تمامی نزدیکان و همسایگانش، هیچ گونه سابقه شرارتی در محل سکونت خود نداشت، در مرحله اول طرح ارتقاي امنيت اجتماعي موسوم به مقابله با اراذل و اوباش، شامگاه 25 اردیبهشت سال 86 با حمله نیروهای انتظامی به منزلش بازداشت شد. در جريان اين بازداشت كه با شليك هفده تير هوايي صورت گرفت، ماموران مادر و خواهر وي را نيز مورد ضرب و شتم قرار دادند. بطوري كه اين دو از ناحیه بینی و دست دچار آسیبدیدگی شدید شدند. وي پس از بازداشت به همراه ساير دستگيرشدگان اين طرح به سولهی كهريزك منتقل و در آنجا همراه با دیگر متهمان طرح امنیت اجتماعی تحت شكنجههاي فيزيكي قرار گرفت. وي ظرف اين مدت علاوه بر ضرب و شتم از سوي ماموران اعدام مصنوعي را نيز تجربه نمود. او که پس از آزادی از زندان تحت مداوای مستمر روانی قرار داشته نیاز مبرم به مراقبت پزشکی و درمان دارویی دارد. ميثم لطفي پیش از این نیز در سن 19 سالگی و در جريان حوادث كوی دانشگاه تهران در سال 78 بازداشت شده و مدتی را در زندان بسر برده بود.
میثم لطفی از متهمان طرح موسوم به امنیت اجتماعی شامگاه چهارشنبه، 4 شهریور ماه 88 در منزل خود توسط مٱموران امنیتی و با ضرب و شتم شدید دستگیر شد. وی سپس به بازداشتگاه پلیس امنیت تهران منتقل شده و از آن زمان اطلاعی از وی در دست نیست. ميثم لطفی که به گواه تمامی نزدیکان و همسایگانش، هیچ گونه سابقه شرارتی در محل سکونت خود نداشت، در مرحله اول طرح ارتقاي امنيت اجتماعي موسوم به مقابله با اراذل و اوباش، شامگاه 25 اردیبهشت سال 86 با حمله نیروهای انتظامی به منزلش بازداشت شد. در جريان اين بازداشت كه با شليك هفده تير هوايي صورت گرفت، ماموران مادر و خواهر وي را نيز مورد ضرب و شتم قرار دادند. بطوري كه اين دو از ناحیه بینی و دست دچار آسیبدیدگی شدید شدند. وي پس از بازداشت به همراه ساير دستگيرشدگان اين طرح به سولهی كهريزك منتقل و در آنجا همراه با دیگر متهمان طرح امنیت اجتماعی تحت شكنجههاي فيزيكي قرار گرفت. وي ظرف اين مدت علاوه بر ضرب و شتم از سوي ماموران اعدام مصنوعي را نيز تجربه نمود. او که پس از آزادی از زندان تحت مداوای مستمر روانی قرار داشته نیاز مبرم به مراقبت پزشکی و درمان دارویی دارد. ميثم لطفي پیش از این نیز در سن 19 سالگی و در جريان حوادث كوی دانشگاه تهران در سال 78 بازداشت شده و مدتی را در زندان بسر برده بود.
*****
بازداشت رییس دانشگاهی که رییس قوهقضاییه در آن تدریس میکند
خبر بازداشت حجتالاسلام دکتر «محمد ذبیحی» در قم و پسرش ( طاها ذبیحی) در تهران، بر روی سایتهای خبری قرار گرفت. این خبر همچون خبر بازداشت سایر بازداشتشدگان بر صفحات اینترنتی ظاهر شد و پس از مدتی، دیگر اخبار جای آن را گرفت. اما نگاهی به جایگاه علمی و حوزوی این روحانی که 11 روز از زمان بازداشتش میگذرد؛ ارزش این خبر و پیام آن را به مراتب بالامیبرد.
آیتالله صادق لاریجانی در زندگینامه خودنوشتاش میگوید: « چند سال است که به عضويت هيات علمی دانشگاه قم در آمده ام و به طور منظم در دانشگاه تربيت مدرس قم در سطح کارشناسي ارشد و دکترا، کلام جديد و فلسفه تطبيقي تدريس ميکنم... » این مجموعه محل تدریس آقاصادق، تحت ریاست آقای ذبیحی اداره میشود؛ از سال 75 تاکنون. حدود 3 روز از حکم رییس جدید قوه قضاییه نگذشته بود که ذبیحی بازداشت شد. ذبیحی نه تنها ریاست آن دانشگاه را برعهده دارد، بلکه مدیر مسول نشریهای به نام « فصلنامه پژوهشهای فلسفی-کلامی» هم است که دکتر صادق لاریجانی به همراه دیگر اساتید همچون « دکتر غلامحسین دینانی، دکتر احمد بهشتی، دکتر محسن جوادی و دکتر سیدمصطفی محققداماد » اعضای تحریریه آن هستند. این نشریه یکی از نشریات دانشگاه قم است که ذبیحی، قائم مقام رییس این دانشگاه است.
دانشگاه قم که در گذشته با عنوان « مدرسه عالی تربیتی و قضایی طلاب قم» شناخته میشد، در ابتدا تحت نظارت مطلق و زیر مجموعه « جامعه مدرسین حوزه علمیه قم » بود که ریاست آن از سوی این تشکل انتخاب شده و تا به حال همچنان آیتالله « محمد قاضی » بر این مسند نشسته است. در سال 64، شورای انقلاب فرهنگی این دانشگاه را به رسمیت شناخت و جزو دیگر دانشگاههای وزارت علوم قرار داد و مهر تایید بر این انتخاب زد که در سال 76 به دانشگاه جامع قم تغییر نام داده شده است. اعضای هیات مدیره اولیه این مجموعه هم شخصیتهایی همچون حضرات آیات و آیات عظام « علی مشکینی، ابراهیم امینی، عبدالله جوادیآملی، ناصر مکارم شیرازی، مهدی ربانیاملشی، سید حسن طاهریخرمآبادی، سیدمحسن خرازی، ابراهیم دشتی و مهدی قاضی» بودند که آنان آیتالله «مهدی قاضی» را برای ریاست برگزیدند. این دانشگاه اکنون بر اساس اساسنامهاش « به عنوان یکی از موسسات آموزش عالی رسمی زیر نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مطابق مقرارات و ضوابط وزارت و آموزش عالی اداره میشود » و نصب و عزل رییس آن توسط اعضای هیات مدیره به وزارت علوم پیشنهاد میشود. رییس این دانشگاه (مهدی قاضی) هم در 25 آبان 87 طی حکمی دکتر ذبیحی را به قائممقامی برگزید و در حکمش نوشت: «ضمن قدرداني از تلاشهاي موثر جنابعالي در مديريت مرکز تربيت مدرس، با توجه به شايستگي، آشنايي همه جانبه و تدابير مدبرانه در کارسازي امور دانشگاه، به موجب اين ابلاغ و با حفظ سمت به عنوان قائم مقام اينجانب منصوب ميشويد.» «ایرنا» هم با اعلام این خبر، درباره پیشینه کاری ذبیحی نوشته بود: « به گزارش ایرنا، دکتر ذبیحی معاونت تام الاختیار دانشگاه قم در وزات علوم ، تحقیقات و فناوری و رییس مرکز تربیت مدرس این دانشگاه بود و از سال ۷۵ تاکنون مسوولیت هایی مانند معاون فرهنگی دانشگاه، عضویت در کمیته تخصصی تعیین سرفصل های دروس معارف اسلامی را برعهده داشت. وی همچنین عضویت در هیات رییسه مرکز مطالعات ادیان ومذاهب اسلامی و مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی دانشکده آموزش های الکترونیک و سرپرست مرکز تحقیقات علوم اسلامی در دانشگاه و استاد دانشگاه تهران را در کارنامه خود دارد. »
محمد ذبیحی در کنار آیتاللهالعظمی ناصر مکارمشیرازیپیش از این حکم نیز، ذبیحی در سال 75 به ریاست مجموعهای تحت نظر همین دانشگاه با نام « مرکز تربیت مدرس قم » منصوب شده بود که وظیفه این مجموعه تربیت مدرس دانشگاه در زمینه «فلسفه و كلام اسلامی، الهیات و معارف اسلامی » است. این مجموعه که پیش از این گفته شد که آقاصادق لاریجانی به همراه دیگر استادی همچون آقایان « غلامعلی حدادعادل، مصطفی محقق داماد، غلامرضا اعواني، احمد احمدی و... » در آن تدریس کرده و میکنند، در راستای اهداف مورد نظر ستاد انقلاب فرهنگی برای نظارت بر تعلیم و انتخاب اساتید دانشگاه در سال 68 – 67 بازگشایی شد و اولین دانشجویان خود را پذیرفت. دکتر احمد احمدی، یکی از اساتید و موسسین این مجموعه در این باره گفته بود: « میدانستیم افرادی میتوانند در تربیت مدرس شرکت کنند که هم از لحاظ اخلاقی صلاحیت آنها محرز باشد و هم نسبت به این نظام وفادار بوده و معتقد به این نظام باشند و هم از لحاظ علمی در سطح عالی قرار داشته باشند. » درباره این مرکز تحت مدیریت ذبیحی نوشته شده است: « این مرکز تاکنون زیر نظر وزارت فرهنگ و آموزش عالی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مدیریت مدرسه عالی تربیتی و قضایی قم ( دانشگاه قم) به فعالیت خود ادامه داده... یکی از شرایط پذیرش در این مرکز، قبولی در پایه نهم کتبی و شفاهی حوزه علمیه قم و نیز شرکت در درس خارج برای دستکم یک سال تحصیلی و ارائه گواهی از مرکز مدیریت و استادان مربوطه است... این مرکز نهایت همکاری و هماهنگی را با نهاد نمایندگی ولیفقیه (در دانشگاهها) داشته و دارد... » ذبیحی پیش از این درباره برنامههای آموزشی جدید در این مجموعه گفته بود: « با توجه به اهميت و ضرورت تربيت استادان و محققان متعهد و کارآمد براي تامين کادر هيئت علمي مورد نياز در دانشگاهها و موسسات تحقيقاتي، دانشگاه قم براي سال تحصيلي 90-1389 در سه رشته تحصيلي علوم قرآن و حديث، فلسفه تطبيقي و کلام از بين داوطلبان واجد شرايط بر اساس قبولي در آزمون ورودي، دانشجوي دوره دکترا ميپذيرد. »
ذبیحی همچنین مدیر مسول انتشارات دانشگاه قم است و در سال 68 هم کتابی با نام «فلسفه مشاء با تاکید بر اهم آراء ابن سینا» جهت تدریس در مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه در دانشگاه های کشور برای انتشارات «سمت» نوشته است. با تصحیح او نیز کتابی با نام « المبدا و المعاد » اثر ملاصدرا زیر نظر آیتالله «سید محمد خامنهای» توسط «بنياد حكمت اسلامي صدرا» منتشر شده است.
ذبیحی و پدر همسرش ( حاجی آقا مدنی بزرگ) از معاریف گناباد هستند. او در پای کرسی تدریس اساتید بزرگ قم؛ آیات عظام « مرحوم محمد فاضللنکرانی، حسین وحیدخراسانی و عبدالله جوادیآملی» نشسته و تحصیل کرده بود.
***
ذبیحی در جبههدکتر محمد ذبیحی ( رئیس ستاد روحانیون و عضو ارشد ستاد اصولگرایان حامی میرحسین موسوی در قم)، اگرچه در بیانیهای به همراه 59 نفر از دیگر فضلای حوزه علمیه قم همچون آقایان « محمـد جعفـريگيـلانـي، محمدرضا نــورالـلـهـيــان، مـحمـدسـروش محـلاتـي، عـلـيرضا اميني، رضا مختاري، مهدي مهريزي، سـيـدضـيـاء مـرتـضـوي، كـاظـم قاضيزاده، محمدعلي مــهــدويراد، مـحـمــدجــواد صــاحـبــي، سـيـدمـحـمـود مـدنيبجستاني، حميد شـهـريـاري، داوود فـيرحي، سـيـدمـحـمـدتـقـي آلغـفـور، حـمـيــدرضــا شــريـعـتمـداري، محمـد عـبـداللهيان، سعيد بهمنپور، سـيــدمـحـمــدبــاقــر حـسـيـنـيمـهـري، مـصـطـفــي مـيــراحـمـديزاده، عبدالرحيم سليماني، مـسـعـود اديـب و... » از میرحسین موسوی حمایت کرد؛ اما او همچون سایرین، آنچنان در جرگه اصلاحطلبان به حساب نمیآمد، تعداد معدودی از آنان در گذشته حامی محمود احمدینژاد بودند و برخی دیگر هم از منتقدان جدی اصلاحطلبان در قم شناخته میشوند و البته برخی هم مدافع اصلاحطلبان بودند. ولی در پایان دوره دولت نهم و انتخابات ریاست جمهوری آنچنان نقدی به این دولت داشتند که حاضر شدند، با توجه به فضای قم در بیانیه ای رسمی، حمایت خود را به طور مصداقی اعلام کنند. او خود درباره جایگاه سیاسیاش گفته بود: « من به طور مطلق و 100درصد از لحاظ افکار و عقیده زیر پرچم هیچ حزبی قرار نمیگیرم و به هیچ حزبی هم امضاء ندادهام. اما در عین حال دوستانی از طیف اصلاحطلب وطیف اصولگرا دارم که شاید آنها نتوانند با هم سر یک سفره بنشینند. » او معتقد بود: « پذیرش حق انتخاب یک رفتار سیاسی است؛ نه یک شعار سیاسی. اینکه برخی با توجیهات غیراصولی همواره تلاش دارند فکر و ایده خود را حق بدانند و در برخی موارد، خرد جمعی را نپذیرند، چیزی جز اهانت به قانون اساسی و رای مردم نیست. » البته ذبیحی در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم هم، منتقد احمدینژاد بود و از «اکبر هاشمیرفسنجانی» حمایت کرده بود: « تنها جرمي كه هاشمي مرتكب شده آباد كردن كشور سوخته است كه در پست رياست جمهوري انجام داد. متاسفانه در قم شاهد بروز برخي مسايل از افرادي ديندار و دينمدار ميباشيم كه جاي تاسف دارد. چگونه برخي افراد به خود اجازه ميدهند با شعار عدالت و عدالت خواهي عليه آقاي هاشمي شبنامه پخش كنند... مراجع و روحانيون معظم نگذاريد آقاي هاشمي مورد ظلم و بي مهري قرار بگيرد...» در پی این حمایتهای سیاسی او در انتخابات سال 84 و 88 و پس از آن، حمایت از سخنان آیتالله رضا استادی در انتقاد از حامیان محمود احمدینژاد که او به همراه 18 نفر از فعالان حوزوی که نام فرزند آیتالله جوادیآملی (مرتضی جوادی) هم در میان آنان به چشم میخورد، طلاب حامی احمدینژاد به میدان آمدند و در بیانیهای شدیداللحن او و دیگران را به «یاران فتنه و عوامل ایجاد اختلاف در قم» متهم کردند. در بیانیه آنان دیگر آنچنان نام اصلاحطلبان به چشم نمیآمد؛ جر تعدادی محدود. اینبار فعالان حوزویای به فتنه متهم میشدند که سالها در مراکز حوزوی فعالیت جدی و موثر علمی داشتهاند؛ مراکزی که مستقیم یا غیرمستقیم جزو بازوان نظام جمهوری اسلامی به حساب میآید؛ افرادی همچون « محمدتقی سبحانی، حمیدرضا شریعتمداری، مرتضی جوادیآملی، محمد ذبیحی، عبدالرحیم سلیمانی، محمدعلی ایازی، مسعود ادیب، مهدی مهریزی، ضیاء مرتضوی، داود فیرحی و... »
در این میان بود که برخی از آنان احضار شدند، «عبدالرحیم سلیمانی» با وضعیت اسفبار در بهشتزهرای تهران دستگیر شد و اینک « محمد ذبیحی» مدت 11 روز است که با مراجعه به منزلش بازداشت شده است و از محل بازداشت آن هم هیچ اطلاع رسمی وجود ندارد. این بار فردی متهم است که رییس قوهقضاییه کنونی در دانشگاه تحت مدیریت او تدریس میکند که آن مرکز هم از نهادهای مهم حوزوی به حساب میآید. گویا جریانی جدید در حوزه پدیدار شده است که با اصلاحطلبان ارتباط ارگانیک و سازمانی ندارد، برخی از آنان اصولگرایند؛ اما منتقد جدی دولت کنونی. این بازداشت که آیتالله صادق لاریجانی از آن مطلع است و شخصیتهای متنفذی پیگیر آن هستند، تاکنون نه تنها آزادی را به ارمغان نیاورده است، بلکه به مدت 11 روز پس از بازداشت این شخصیت علمی و حوزوی در اخبار رسمی هیچ انعکاسی یا اطلاعی یافت نمیشود. شاید این اتفاق خبر از شکلگیری جریانی جدیدی در حوزه میدهد که دولت نمیخواهد آنان در آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه قم فعال باشند و از گلایههای خود در درس و نزد علمای بزرگ سخنی بگویند.
خبر بازداشت حجتالاسلام دکتر «محمد ذبیحی» در قم و پسرش ( طاها ذبیحی) در تهران، بر روی سایتهای خبری قرار گرفت. این خبر همچون خبر بازداشت سایر بازداشتشدگان بر صفحات اینترنتی ظاهر شد و پس از مدتی، دیگر اخبار جای آن را گرفت. اما نگاهی به جایگاه علمی و حوزوی این روحانی که 11 روز از زمان بازداشتش میگذرد؛ ارزش این خبر و پیام آن را به مراتب بالامیبرد.
آیتالله صادق لاریجانی در زندگینامه خودنوشتاش میگوید: « چند سال است که به عضويت هيات علمی دانشگاه قم در آمده ام و به طور منظم در دانشگاه تربيت مدرس قم در سطح کارشناسي ارشد و دکترا، کلام جديد و فلسفه تطبيقي تدريس ميکنم... » این مجموعه محل تدریس آقاصادق، تحت ریاست آقای ذبیحی اداره میشود؛ از سال 75 تاکنون. حدود 3 روز از حکم رییس جدید قوه قضاییه نگذشته بود که ذبیحی بازداشت شد. ذبیحی نه تنها ریاست آن دانشگاه را برعهده دارد، بلکه مدیر مسول نشریهای به نام « فصلنامه پژوهشهای فلسفی-کلامی» هم است که دکتر صادق لاریجانی به همراه دیگر اساتید همچون « دکتر غلامحسین دینانی، دکتر احمد بهشتی، دکتر محسن جوادی و دکتر سیدمصطفی محققداماد » اعضای تحریریه آن هستند. این نشریه یکی از نشریات دانشگاه قم است که ذبیحی، قائم مقام رییس این دانشگاه است.
دانشگاه قم که در گذشته با عنوان « مدرسه عالی تربیتی و قضایی طلاب قم» شناخته میشد، در ابتدا تحت نظارت مطلق و زیر مجموعه « جامعه مدرسین حوزه علمیه قم » بود که ریاست آن از سوی این تشکل انتخاب شده و تا به حال همچنان آیتالله « محمد قاضی » بر این مسند نشسته است. در سال 64، شورای انقلاب فرهنگی این دانشگاه را به رسمیت شناخت و جزو دیگر دانشگاههای وزارت علوم قرار داد و مهر تایید بر این انتخاب زد که در سال 76 به دانشگاه جامع قم تغییر نام داده شده است. اعضای هیات مدیره اولیه این مجموعه هم شخصیتهایی همچون حضرات آیات و آیات عظام « علی مشکینی، ابراهیم امینی، عبدالله جوادیآملی، ناصر مکارم شیرازی، مهدی ربانیاملشی، سید حسن طاهریخرمآبادی، سیدمحسن خرازی، ابراهیم دشتی و مهدی قاضی» بودند که آنان آیتالله «مهدی قاضی» را برای ریاست برگزیدند. این دانشگاه اکنون بر اساس اساسنامهاش « به عنوان یکی از موسسات آموزش عالی رسمی زیر نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مطابق مقرارات و ضوابط وزارت و آموزش عالی اداره میشود » و نصب و عزل رییس آن توسط اعضای هیات مدیره به وزارت علوم پیشنهاد میشود. رییس این دانشگاه (مهدی قاضی) هم در 25 آبان 87 طی حکمی دکتر ذبیحی را به قائممقامی برگزید و در حکمش نوشت: «ضمن قدرداني از تلاشهاي موثر جنابعالي در مديريت مرکز تربيت مدرس، با توجه به شايستگي، آشنايي همه جانبه و تدابير مدبرانه در کارسازي امور دانشگاه، به موجب اين ابلاغ و با حفظ سمت به عنوان قائم مقام اينجانب منصوب ميشويد.» «ایرنا» هم با اعلام این خبر، درباره پیشینه کاری ذبیحی نوشته بود: « به گزارش ایرنا، دکتر ذبیحی معاونت تام الاختیار دانشگاه قم در وزات علوم ، تحقیقات و فناوری و رییس مرکز تربیت مدرس این دانشگاه بود و از سال ۷۵ تاکنون مسوولیت هایی مانند معاون فرهنگی دانشگاه، عضویت در کمیته تخصصی تعیین سرفصل های دروس معارف اسلامی را برعهده داشت. وی همچنین عضویت در هیات رییسه مرکز مطالعات ادیان ومذاهب اسلامی و مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی دانشکده آموزش های الکترونیک و سرپرست مرکز تحقیقات علوم اسلامی در دانشگاه و استاد دانشگاه تهران را در کارنامه خود دارد. »
محمد ذبیحی در کنار آیتاللهالعظمی ناصر مکارمشیرازیپیش از این حکم نیز، ذبیحی در سال 75 به ریاست مجموعهای تحت نظر همین دانشگاه با نام « مرکز تربیت مدرس قم » منصوب شده بود که وظیفه این مجموعه تربیت مدرس دانشگاه در زمینه «فلسفه و كلام اسلامی، الهیات و معارف اسلامی » است. این مجموعه که پیش از این گفته شد که آقاصادق لاریجانی به همراه دیگر استادی همچون آقایان « غلامعلی حدادعادل، مصطفی محقق داماد، غلامرضا اعواني، احمد احمدی و... » در آن تدریس کرده و میکنند، در راستای اهداف مورد نظر ستاد انقلاب فرهنگی برای نظارت بر تعلیم و انتخاب اساتید دانشگاه در سال 68 – 67 بازگشایی شد و اولین دانشجویان خود را پذیرفت. دکتر احمد احمدی، یکی از اساتید و موسسین این مجموعه در این باره گفته بود: « میدانستیم افرادی میتوانند در تربیت مدرس شرکت کنند که هم از لحاظ اخلاقی صلاحیت آنها محرز باشد و هم نسبت به این نظام وفادار بوده و معتقد به این نظام باشند و هم از لحاظ علمی در سطح عالی قرار داشته باشند. » درباره این مرکز تحت مدیریت ذبیحی نوشته شده است: « این مرکز تاکنون زیر نظر وزارت فرهنگ و آموزش عالی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مدیریت مدرسه عالی تربیتی و قضایی قم ( دانشگاه قم) به فعالیت خود ادامه داده... یکی از شرایط پذیرش در این مرکز، قبولی در پایه نهم کتبی و شفاهی حوزه علمیه قم و نیز شرکت در درس خارج برای دستکم یک سال تحصیلی و ارائه گواهی از مرکز مدیریت و استادان مربوطه است... این مرکز نهایت همکاری و هماهنگی را با نهاد نمایندگی ولیفقیه (در دانشگاهها) داشته و دارد... » ذبیحی پیش از این درباره برنامههای آموزشی جدید در این مجموعه گفته بود: « با توجه به اهميت و ضرورت تربيت استادان و محققان متعهد و کارآمد براي تامين کادر هيئت علمي مورد نياز در دانشگاهها و موسسات تحقيقاتي، دانشگاه قم براي سال تحصيلي 90-1389 در سه رشته تحصيلي علوم قرآن و حديث، فلسفه تطبيقي و کلام از بين داوطلبان واجد شرايط بر اساس قبولي در آزمون ورودي، دانشجوي دوره دکترا ميپذيرد. »
ذبیحی همچنین مدیر مسول انتشارات دانشگاه قم است و در سال 68 هم کتابی با نام «فلسفه مشاء با تاکید بر اهم آراء ابن سینا» جهت تدریس در مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه در دانشگاه های کشور برای انتشارات «سمت» نوشته است. با تصحیح او نیز کتابی با نام « المبدا و المعاد » اثر ملاصدرا زیر نظر آیتالله «سید محمد خامنهای» توسط «بنياد حكمت اسلامي صدرا» منتشر شده است.
ذبیحی و پدر همسرش ( حاجی آقا مدنی بزرگ) از معاریف گناباد هستند. او در پای کرسی تدریس اساتید بزرگ قم؛ آیات عظام « مرحوم محمد فاضللنکرانی، حسین وحیدخراسانی و عبدالله جوادیآملی» نشسته و تحصیل کرده بود.
***
ذبیحی در جبههدکتر محمد ذبیحی ( رئیس ستاد روحانیون و عضو ارشد ستاد اصولگرایان حامی میرحسین موسوی در قم)، اگرچه در بیانیهای به همراه 59 نفر از دیگر فضلای حوزه علمیه قم همچون آقایان « محمـد جعفـريگيـلانـي، محمدرضا نــورالـلـهـيــان، مـحمـدسـروش محـلاتـي، عـلـيرضا اميني، رضا مختاري، مهدي مهريزي، سـيـدضـيـاء مـرتـضـوي، كـاظـم قاضيزاده، محمدعلي مــهــدويراد، مـحـمــدجــواد صــاحـبــي، سـيـدمـحـمـود مـدنيبجستاني، حميد شـهـريـاري، داوود فـيرحي، سـيـدمـحـمـدتـقـي آلغـفـور، حـمـيــدرضــا شــريـعـتمـداري، محمـد عـبـداللهيان، سعيد بهمنپور، سـيــدمـحـمــدبــاقــر حـسـيـنـيمـهـري، مـصـطـفــي مـيــراحـمـديزاده، عبدالرحيم سليماني، مـسـعـود اديـب و... » از میرحسین موسوی حمایت کرد؛ اما او همچون سایرین، آنچنان در جرگه اصلاحطلبان به حساب نمیآمد، تعداد معدودی از آنان در گذشته حامی محمود احمدینژاد بودند و برخی دیگر هم از منتقدان جدی اصلاحطلبان در قم شناخته میشوند و البته برخی هم مدافع اصلاحطلبان بودند. ولی در پایان دوره دولت نهم و انتخابات ریاست جمهوری آنچنان نقدی به این دولت داشتند که حاضر شدند، با توجه به فضای قم در بیانیه ای رسمی، حمایت خود را به طور مصداقی اعلام کنند. او خود درباره جایگاه سیاسیاش گفته بود: « من به طور مطلق و 100درصد از لحاظ افکار و عقیده زیر پرچم هیچ حزبی قرار نمیگیرم و به هیچ حزبی هم امضاء ندادهام. اما در عین حال دوستانی از طیف اصلاحطلب وطیف اصولگرا دارم که شاید آنها نتوانند با هم سر یک سفره بنشینند. » او معتقد بود: « پذیرش حق انتخاب یک رفتار سیاسی است؛ نه یک شعار سیاسی. اینکه برخی با توجیهات غیراصولی همواره تلاش دارند فکر و ایده خود را حق بدانند و در برخی موارد، خرد جمعی را نپذیرند، چیزی جز اهانت به قانون اساسی و رای مردم نیست. » البته ذبیحی در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم هم، منتقد احمدینژاد بود و از «اکبر هاشمیرفسنجانی» حمایت کرده بود: « تنها جرمي كه هاشمي مرتكب شده آباد كردن كشور سوخته است كه در پست رياست جمهوري انجام داد. متاسفانه در قم شاهد بروز برخي مسايل از افرادي ديندار و دينمدار ميباشيم كه جاي تاسف دارد. چگونه برخي افراد به خود اجازه ميدهند با شعار عدالت و عدالت خواهي عليه آقاي هاشمي شبنامه پخش كنند... مراجع و روحانيون معظم نگذاريد آقاي هاشمي مورد ظلم و بي مهري قرار بگيرد...» در پی این حمایتهای سیاسی او در انتخابات سال 84 و 88 و پس از آن، حمایت از سخنان آیتالله رضا استادی در انتقاد از حامیان محمود احمدینژاد که او به همراه 18 نفر از فعالان حوزوی که نام فرزند آیتالله جوادیآملی (مرتضی جوادی) هم در میان آنان به چشم میخورد، طلاب حامی احمدینژاد به میدان آمدند و در بیانیهای شدیداللحن او و دیگران را به «یاران فتنه و عوامل ایجاد اختلاف در قم» متهم کردند. در بیانیه آنان دیگر آنچنان نام اصلاحطلبان به چشم نمیآمد؛ جر تعدادی محدود. اینبار فعالان حوزویای به فتنه متهم میشدند که سالها در مراکز حوزوی فعالیت جدی و موثر علمی داشتهاند؛ مراکزی که مستقیم یا غیرمستقیم جزو بازوان نظام جمهوری اسلامی به حساب میآید؛ افرادی همچون « محمدتقی سبحانی، حمیدرضا شریعتمداری، مرتضی جوادیآملی، محمد ذبیحی، عبدالرحیم سلیمانی، محمدعلی ایازی، مسعود ادیب، مهدی مهریزی، ضیاء مرتضوی، داود فیرحی و... »
در این میان بود که برخی از آنان احضار شدند، «عبدالرحیم سلیمانی» با وضعیت اسفبار در بهشتزهرای تهران دستگیر شد و اینک « محمد ذبیحی» مدت 11 روز است که با مراجعه به منزلش بازداشت شده است و از محل بازداشت آن هم هیچ اطلاع رسمی وجود ندارد. این بار فردی متهم است که رییس قوهقضاییه کنونی در دانشگاه تحت مدیریت او تدریس میکند که آن مرکز هم از نهادهای مهم حوزوی به حساب میآید. گویا جریانی جدید در حوزه پدیدار شده است که با اصلاحطلبان ارتباط ارگانیک و سازمانی ندارد، برخی از آنان اصولگرایند؛ اما منتقد جدی دولت کنونی. این بازداشت که آیتالله صادق لاریجانی از آن مطلع است و شخصیتهای متنفذی پیگیر آن هستند، تاکنون نه تنها آزادی را به ارمغان نیاورده است، بلکه به مدت 11 روز پس از بازداشت این شخصیت علمی و حوزوی در اخبار رسمی هیچ انعکاسی یا اطلاعی یافت نمیشود. شاید این اتفاق خبر از شکلگیری جریانی جدیدی در حوزه میدهد که دولت نمیخواهد آنان در آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه قم فعال باشند و از گلایههای خود در درس و نزد علمای بزرگ سخنی بگویند.
*****
دیدهبان حقوق بشر: لاریجانی برای مهار نقض حقوق بشر اقدام کند
سازمان دیدهبان حقوق بشر با ارسال نامهای به رئیس جدید قوه قضاییهی ایران، از وی خواست تحقیقات بیطرفانهای را دربارهی نقش مقامهای ارشد این کشور در حمله به تظاهرات مسالمتآمیز مردم و شکنجهی بازداشتشدگان آغاز کند. به اعتقاد دیدهبان حقوق بشر، پیگرد مقامهایی که در حملات خشونتبار علیه تظاهرات مسالمتآمیز مردم و شکنجهی زندانیان مسئول شناخته میشوند، مهمترین آزمون صادق لاریجانی، رئیس جدید قوهی قضاییهی ایران است. در جریان سرکوب تظاهرات اعتراضی مردم علیه نتایج اعلامشده انتخابات ریاست جمهوری ایران، دهها نفر کشته، صدها تن زخمی و هزاران نفر نیز بازداشت شدند. شماری از بازداشتشدگان نیز زیر شکنجه به قتل رسیدند. تاکنون قتل دستکم ۴ نفر در زیر شکنجهها، که عمدتا در بازداشتگاه کهریزک بودند، محرز شده است. علاوه بر این، براساس اطلاعاتی که مهدی کروبی، یکی از نامزدهای انتخابات یادشده افشا کرد، به تعدادی از دختران و پسران بازداشتشده در زندان تجاوز شده است. ترانه موسوی ۲۸ ساله، یکی از این بازداشتشدگان، در اثر شکنجه و تجاوزهای مکرر به قتل رسید و جسدش سوزانده شد. حملهی نیروهای امنیتی و انتظامی به تظاهرات مسالمتآمیز معترضان، در پی سخنرانی آیتالله خامنهای در نمازجمعهی ۲۹ خرداد آغاز شد. رهبر ایران در خطبههای خود تهدید کرد، اگر تظاهرات خیابانی ادامه یابد، مسئولیت "خونها و خشونتها و هرج و مرجها" بر عهده کسانی است که از تظاهراتها پشتیبانی میکنند. این سخنان خامنهای از سوی ناظران، فرمان آشکار رهبر جمهوری اسلامی برای سرکوب خشونتآمیز مردم تلقی شد. دیدهبان حقوق بشر در نامهی خود به صادق لاریجانی، از او خواست در خصوص گزارشهای معتبری که از شکنجه در بازداشتگاه کهریزک و زندان اوین منتشر شده، تحقیق کند.
سازمان دیدهبان حقوق بشر با ارسال نامهای به رئیس جدید قوه قضاییهی ایران، از وی خواست تحقیقات بیطرفانهای را دربارهی نقش مقامهای ارشد این کشور در حمله به تظاهرات مسالمتآمیز مردم و شکنجهی بازداشتشدگان آغاز کند. به اعتقاد دیدهبان حقوق بشر، پیگرد مقامهایی که در حملات خشونتبار علیه تظاهرات مسالمتآمیز مردم و شکنجهی زندانیان مسئول شناخته میشوند، مهمترین آزمون صادق لاریجانی، رئیس جدید قوهی قضاییهی ایران است. در جریان سرکوب تظاهرات اعتراضی مردم علیه نتایج اعلامشده انتخابات ریاست جمهوری ایران، دهها نفر کشته، صدها تن زخمی و هزاران نفر نیز بازداشت شدند. شماری از بازداشتشدگان نیز زیر شکنجه به قتل رسیدند. تاکنون قتل دستکم ۴ نفر در زیر شکنجهها، که عمدتا در بازداشتگاه کهریزک بودند، محرز شده است. علاوه بر این، براساس اطلاعاتی که مهدی کروبی، یکی از نامزدهای انتخابات یادشده افشا کرد، به تعدادی از دختران و پسران بازداشتشده در زندان تجاوز شده است. ترانه موسوی ۲۸ ساله، یکی از این بازداشتشدگان، در اثر شکنجه و تجاوزهای مکرر به قتل رسید و جسدش سوزانده شد. حملهی نیروهای امنیتی و انتظامی به تظاهرات مسالمتآمیز معترضان، در پی سخنرانی آیتالله خامنهای در نمازجمعهی ۲۹ خرداد آغاز شد. رهبر ایران در خطبههای خود تهدید کرد، اگر تظاهرات خیابانی ادامه یابد، مسئولیت "خونها و خشونتها و هرج و مرجها" بر عهده کسانی است که از تظاهراتها پشتیبانی میکنند. این سخنان خامنهای از سوی ناظران، فرمان آشکار رهبر جمهوری اسلامی برای سرکوب خشونتآمیز مردم تلقی شد. دیدهبان حقوق بشر در نامهی خود به صادق لاریجانی، از او خواست در خصوص گزارشهای معتبری که از شکنجه در بازداشتگاه کهریزک و زندان اوین منتشر شده، تحقیق کند.
بازداشتگاههای مخفی
دیدهبان حقوق بشر در نامهی خود همچنین به بازداشتگاههای مخفی اشاره کرده و خواستار تعطیلی این بازداشتگاهها شده است. به نوشتهی دیدهبان حقوق بشر، ارگانهای رسمی و نیمهرسمی مانند وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و سپاه پاسداران، مکانهایی را بهطور مخفی در اختیار دارند که در آن بازداشتشدگان سیاسی نگهداری و مورد بازجویی قرار میگیرند. دیدهبان حقوق بشر خطاب به رئیس قوه قضاییه نوشته است: «با توجه به مسئولیت قانونیای که قوهی قضاییه برای اداره این مکانها دارد، لاریجانی باید در خصوص این مکانها تحقیق کند و گامهای فوری را برای پایاندادن به چنین اعمالی بردارد.» صدها نفر از بازداشتشدگان هفتههای اخیر، از جمله بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب، همچنان در بازداشت به سر میبرند. برخی از آنان بیش از دو ماه است که در سلول انفرادی بسر میبرند. دیدهبان حقوق بشر میگوید، دولت برای ۱۰۰ نفر از آنها یک "دادگاه فلهایِ نمایشی" تشکیل داد که در آن برخی از چهرههای برجسته اصلاحطلب "اعتراف"هایی کردند که "اجباریبودن" آنها آشکار بود. جو استورک، از مسئولان سازمان دیدهبان حقوق بشر میگوید، «قوه قضاییه باید به تعهدات خود پایبند بوده و این افراد را آزاد کند و یا اتهامهای آنها را مشخص کند. آنان که متهم شدهاند باید بلافاصله در دادگاهی که از شرایط بینالمللی و استاندارد دادگاههای عادلانه برخوردار است، محاکمه شوند.»
درخواستهای مشخص دیدهبان حقوق بشر
دیدهبان حقوق بشر در نامهی خود به رئيس جدید قوهی قضاییهی ایران، موارد مشخص زیر را درخواست کرده است:
۱. تشکیل یک کمیتهی مستقل و بیطرف حقیقتیاب برای شناسایی افرادی که در جریان سرکوب معترضان به نتایج انتخابات نقش آمر را داشتند. از جمله مشخصشدن نقش حسین طائب، فرمانده نیروی مقاومت بسیج، سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، حجتالاسلام غلامحسین رمضانی، فرمانده حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران و سعید مرتضوی دادستان تهران.
۲. تحقیق و تفحص در خصوص اظهاراتی که در خصوص شکنجه و بدرفتاری با بازداشتشدگان در بازداشتگاه کهریزک و زندان اوین مطرح شده است.
۳. بازگشایی پروندهی مرگ زهرا کاظمی و زهرا بنییعقوب و ادامهی تحقیق دربارهی هر دوی آنها که بر اثر جراحتهای وارده در بازداشتگاه در سال ۲۰۰۳ - ۲۰۰۷جان خود را از دست دادند.
۴. آزادی حسین درخشان، وبلاگنویس، سیلوا هاراتونیان، فعال جامعه مدنی و کامیار و آرش علایی، پزشکان متخصص بیماری ایدز.
۵. آزادی یا محاکمه فوری هفت تن از رهبران جامعه بهایی در ایران که از ماه مه سال ۲۰۰۸ در بازداشت بهسر میبرند. در صورت محاکمه، باید به این افراد فرصت داده شود که به اتهامهایی که علیه آنها مطرح شده، در دادگاهی که با استانداردهای بینالمللی دادگاههای عادلانه مطابقت دارد، از خود دفاع کنند.
*****
فرمانده سپاه: کشتههای بسیج بیشتر از مخالفین است!
محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران میگوید که در مقابل مرگ ۱۳ عضو بسیج در حوادث اخیر، تنها ۹ نفر از «مخالفین و معارضین» کشته شدهاند. به گفته آقای جعفری، هفت تن از نیروهای مردمی که «بعضا سابقه بسیج» دارند نیز در این حوادث جان باختهاند. پیشتر مقامهای رسمی از کشته شدن تنها ۹ عضو بسیج در جریان ناآرامیهای ایران خبر داده بودند که هویت هیچیک از آنها تاکنون اعلام نشده است. فرمانده پلیس ایران نیز تعداد کشتههای حوادث اخیر که بر اثر تیراندازی جان باختهاند را ۲۰ نفر اعلام کرده است. این در حالی است که فرمانده سپاه، کشته شدن این ۱۳ بسیجی را نشانه «مظلومیت» سپاه پاسداران دانسته که در حوادث اخیر «بیش از آنکه به خود توجه داشته باشند، متوجه مردم بودند». کمیته حقیقتیاب مجلس نیز تعداد این کشتهها را ۳۰ نفر اعلام کرده و در مقابل، علیرضا بهشتی نماینده میرحسین موسوی در هیات ویژه آسیبدیدگان حوادث اخیر، از در اختیار داشتن نام ۶۹ نفر از کشتههای اخیر خبر داده که به گفته او این نامها به مجلس ارائه شده است. مجلس ایران به دستور علی لاریجانی، کمیتهای حقیقتیاب برای بررسی وضعیت بازداشتگاهها و بازداشتیها حوادث اخیر تشکیل داده است. در جریان حوادث پس از انتخابات در ایران، آن طور که قوه قضائیه اعلام کرده است بیش از چهار هزار نفر دستگیر شدند.
گروهی از بازداشتشدگان به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند که در آنجا تعدادی از آنها بر اثر ضرب و شتم جان باختند. مقامهای دولتی ایران میگویند که هیچ متهمی در این بازداشتگاه بر اثر ضرب و شتم کشته نشده است. برخی جریانهای محافظهکار و فرماندهان سپاه، میرحسین موسوی را عامل «قتل» این افراد میدانند. آنها میگویند که اگر موسوی هواداران خود را به حضور در خیابانها تشویق نمیکرد، کسی کشته نمیشد. این استدلال همراه با اتهامی مبنی بر رابطه خارجیها با ستادهای انتخاباتی موسوی، با واکنش رئیس ستاد انتخاباتی وی مواجه شده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، آقای جعفری همچنین گفت که در جریان حمله به کوی دانشگاه تهران، نیروهای بسیج دخالت نداشتهاند و لباس شخصیهایی که ربطی به این نیرو نداشتند، «خودسرانه» دست به این اقدام زدهاند. وی در عین حال افزود که ممکن است «تعداد کمی از بسیجیان که سازماندهی نشده بودند، در این قضیه وارد شده باشند». این فرمانده سپاه خبر داد که گروه ویژهای برای بررسی این موضوع تشکیل شده و احتمال میدهد تا پایان شهریور ماه دادگاهی مخصوص این عوامل تشکیل شود. آقای جعفری اشارهای به نحوه برگزاری و تعداد این متهمان نکرد. آیتالله علی خامنهای نیز هفته گذشته در جمع گروهی از دانشجویان اطمینان داد که با عواملی که به کوی دانشگاه تهران حمله کردهاند با جدیت برخورد خواهد شد.
محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران میگوید که در مقابل مرگ ۱۳ عضو بسیج در حوادث اخیر، تنها ۹ نفر از «مخالفین و معارضین» کشته شدهاند. به گفته آقای جعفری، هفت تن از نیروهای مردمی که «بعضا سابقه بسیج» دارند نیز در این حوادث جان باختهاند. پیشتر مقامهای رسمی از کشته شدن تنها ۹ عضو بسیج در جریان ناآرامیهای ایران خبر داده بودند که هویت هیچیک از آنها تاکنون اعلام نشده است. فرمانده پلیس ایران نیز تعداد کشتههای حوادث اخیر که بر اثر تیراندازی جان باختهاند را ۲۰ نفر اعلام کرده است. این در حالی است که فرمانده سپاه، کشته شدن این ۱۳ بسیجی را نشانه «مظلومیت» سپاه پاسداران دانسته که در حوادث اخیر «بیش از آنکه به خود توجه داشته باشند، متوجه مردم بودند». کمیته حقیقتیاب مجلس نیز تعداد این کشتهها را ۳۰ نفر اعلام کرده و در مقابل، علیرضا بهشتی نماینده میرحسین موسوی در هیات ویژه آسیبدیدگان حوادث اخیر، از در اختیار داشتن نام ۶۹ نفر از کشتههای اخیر خبر داده که به گفته او این نامها به مجلس ارائه شده است. مجلس ایران به دستور علی لاریجانی، کمیتهای حقیقتیاب برای بررسی وضعیت بازداشتگاهها و بازداشتیها حوادث اخیر تشکیل داده است. در جریان حوادث پس از انتخابات در ایران، آن طور که قوه قضائیه اعلام کرده است بیش از چهار هزار نفر دستگیر شدند.
گروهی از بازداشتشدگان به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند که در آنجا تعدادی از آنها بر اثر ضرب و شتم جان باختند. مقامهای دولتی ایران میگویند که هیچ متهمی در این بازداشتگاه بر اثر ضرب و شتم کشته نشده است. برخی جریانهای محافظهکار و فرماندهان سپاه، میرحسین موسوی را عامل «قتل» این افراد میدانند. آنها میگویند که اگر موسوی هواداران خود را به حضور در خیابانها تشویق نمیکرد، کسی کشته نمیشد. این استدلال همراه با اتهامی مبنی بر رابطه خارجیها با ستادهای انتخاباتی موسوی، با واکنش رئیس ستاد انتخاباتی وی مواجه شده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، آقای جعفری همچنین گفت که در جریان حمله به کوی دانشگاه تهران، نیروهای بسیج دخالت نداشتهاند و لباس شخصیهایی که ربطی به این نیرو نداشتند، «خودسرانه» دست به این اقدام زدهاند. وی در عین حال افزود که ممکن است «تعداد کمی از بسیجیان که سازماندهی نشده بودند، در این قضیه وارد شده باشند». این فرمانده سپاه خبر داد که گروه ویژهای برای بررسی این موضوع تشکیل شده و احتمال میدهد تا پایان شهریور ماه دادگاهی مخصوص این عوامل تشکیل شود. آقای جعفری اشارهای به نحوه برگزاری و تعداد این متهمان نکرد. آیتالله علی خامنهای نیز هفته گذشته در جمع گروهی از دانشجویان اطمینان داد که با عواملی که به کوی دانشگاه تهران حمله کردهاند با جدیت برخورد خواهد شد.
*****
روزنامهنگاران ایرانی تحت فشار نهادهای امنیتی
رادیو فردا: ایران بزرگترین زندان روزنامهنگاران در دنیاست. این گفتهای است که سازمانهای مدافع حقوق روزنامهنگاران، از جمله سازمان گزارشگران بدون مرز، بارها به آن اشاره کردهاند. بازداشت دهها روزنامهنگار پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران خود گواهی بر وضعیت روزنامهنگاران در ایران است. احمد زيدآبادی، شيوا نظرآهاری، هنگامه شهيدی و بهمن احمدی امويی همراه با دهها نام ديگر همگی کسانی هستند که کارشان نوشتن، عکس گرفتن و تهيه مطلب برای مطبوعات است، رسانههايی که در دنيا به رکن چهارم دموکراسی شهرت دارند. اکنون احمد زيدآبادی، يکی از روزنامهنگاران بازداشت شده، در ديدار با همسرش میگويد که در زندان به مرز جنون رسيده و قصد خودکشی داشته است. مهديه محمدی، همسر احمد زيدآبادی، در اين باره به راديوفردا گفته است: «علاوه بر ۱۳روز اعتصاب غذای آقای زيدآبادی در سلول انفرادی، ۱۸ روز ديگر هم که آنجا مانده حالت جنون به او دست داده است و خودش میگفت نمیتوانم توضيح دهم، فقط به فکر اين بودم که خودم را از بين ببرم». مادر هنگامه شهيدی، روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و مشاور امور بانوان مهدی کروبی، هم درباره وضعيت دخترش به راديوفردا چنين گفته است: «من برای سلامتی دخترم واقعاً نگران هستم. ۲۰ روز است که از او هيچ خبری ندارم، نمیدانم اصلا در اوين است يا نه. زمانی که دخترم را گرفتند من تا ۲۰روز اصلاً اطلاع نداشتم که او را کجا بردهاند. به هر جا مراجعه میکردم میگفتند اسمش در کامپيوتر ما نيست و نمیدانيم چه کسانی او را بازداشت کردهاند و کجا بردهاند». البته بیخبری از حال و روز هنگامه شهدی چندی بعد با تلفن او به مادرش پايان يافت. هنگامه شهيدی پس از ۴۰روز بازداشت در تماسی تلفنی با مادرش از افت شديد فشار خون خود در زندان خبر داد و درخواست کرد آخرين نسخه پزشکی او به مقامات اوين تحويل داده شود. بهمن احمدی امويی، از روزنامهنگاران حوزه اقتصاد که در وبسايت شخصیاش نگاهی هم به مسايل سياسی روز در ايران داشت، به گفته برادرش ۶۰ روز است که در زندان انفرادی به سر میبرد. برادر او درباره اتهام بهمن احمدی امويی به راديوفردا میگويد: «هنوز اتهام او مشخص نشده و ما نمیدانيم. ما میخواهيم هر چه زودتر وضعيت او مشخص شود، يا بگويند جرمش چيست يا او را آزاد کنند». سازمان گزارشگران بدون مرز، يکی از نهادهای مدافع حقوق روزنامهنگاران، ايران را بزرگترين زندان روزنامهنگاران میداند. اما ظاهراً تهديد روزنامهنگاران محدود به دوران بازداشت و زندان آنها نمیشود. رضا معينی، مسئول بخش ايران در سازمان گزارشگران بدون مرز، در اين باره به راديوفردا میگويد: «بعد از ۲۲ خرداد و حوادثی که در ايران رخ داد، اين شکل بازجويی، تهديد قضايی و احضار از طرف نيروهای امنيتی همچنان ادامه دارد. حتی روزنامهنگارانی که آزاد شدند، دوباره احضار و مورد بازجويی قرار میگيرند يا تلفنی تهديد میشوند. حتی بسياری از روزنامهنگارانی که در شهرستانها بودند و فعاليت آنچنانی در حوادث بعد از انتخابات نداشتند به نهادهای امنيتی احضار شدهاند تا درباره برخی از فعاليتهای خود توضيح دهند». بر پايه گزارشها، هنگامي كه فريده غيرت، وکيل مدافع بهمن احمدی امويی، روزنامهنگار زندانی، برای پيگيری پرونده او به دادگاه انقلاب تهران مراجعه کرده بود، مسئولان شعبه امنيت دادگاه میگويند پرونده قضايی بهمن احمدی امويی گم شده است. برادر بهمن احمدی امويی اين مسئله را تأييد میکند و میگويد: «وقتی وکيل برادرم به دادگاه انقلاب رفته بود، رئيس دادگاه به او گفته بود پرونده بهمن را در اختيار ندارند چون گم شده است و از وکيل خواسته بود هر چه زودتر شماره پرونده بهمن را پيدا کند تا بتوانند وضعيت بهمن را مشخص کنند». سازمان گزارشگران بدون مرز از بازداشت دهها روزنامهنگار در ايران پس از انتخابات رياست جمهوری خبر میدهد. برخی ديگر از روزنامهنگاران هم از گفتوگو با رسانهها منع شدهاند و اعمال فشار بر روزنامهنگاران ايرانی از سوی نهادهای اطلاعاتی و امنيتی و قضايی قصهای است که هنوز به پايان نرسيده است.
رادیو فردا: ایران بزرگترین زندان روزنامهنگاران در دنیاست. این گفتهای است که سازمانهای مدافع حقوق روزنامهنگاران، از جمله سازمان گزارشگران بدون مرز، بارها به آن اشاره کردهاند. بازداشت دهها روزنامهنگار پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران خود گواهی بر وضعیت روزنامهنگاران در ایران است. احمد زيدآبادی، شيوا نظرآهاری، هنگامه شهيدی و بهمن احمدی امويی همراه با دهها نام ديگر همگی کسانی هستند که کارشان نوشتن، عکس گرفتن و تهيه مطلب برای مطبوعات است، رسانههايی که در دنيا به رکن چهارم دموکراسی شهرت دارند. اکنون احمد زيدآبادی، يکی از روزنامهنگاران بازداشت شده، در ديدار با همسرش میگويد که در زندان به مرز جنون رسيده و قصد خودکشی داشته است. مهديه محمدی، همسر احمد زيدآبادی، در اين باره به راديوفردا گفته است: «علاوه بر ۱۳روز اعتصاب غذای آقای زيدآبادی در سلول انفرادی، ۱۸ روز ديگر هم که آنجا مانده حالت جنون به او دست داده است و خودش میگفت نمیتوانم توضيح دهم، فقط به فکر اين بودم که خودم را از بين ببرم». مادر هنگامه شهيدی، روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و مشاور امور بانوان مهدی کروبی، هم درباره وضعيت دخترش به راديوفردا چنين گفته است: «من برای سلامتی دخترم واقعاً نگران هستم. ۲۰ روز است که از او هيچ خبری ندارم، نمیدانم اصلا در اوين است يا نه. زمانی که دخترم را گرفتند من تا ۲۰روز اصلاً اطلاع نداشتم که او را کجا بردهاند. به هر جا مراجعه میکردم میگفتند اسمش در کامپيوتر ما نيست و نمیدانيم چه کسانی او را بازداشت کردهاند و کجا بردهاند». البته بیخبری از حال و روز هنگامه شهدی چندی بعد با تلفن او به مادرش پايان يافت. هنگامه شهيدی پس از ۴۰روز بازداشت در تماسی تلفنی با مادرش از افت شديد فشار خون خود در زندان خبر داد و درخواست کرد آخرين نسخه پزشکی او به مقامات اوين تحويل داده شود. بهمن احمدی امويی، از روزنامهنگاران حوزه اقتصاد که در وبسايت شخصیاش نگاهی هم به مسايل سياسی روز در ايران داشت، به گفته برادرش ۶۰ روز است که در زندان انفرادی به سر میبرد. برادر او درباره اتهام بهمن احمدی امويی به راديوفردا میگويد: «هنوز اتهام او مشخص نشده و ما نمیدانيم. ما میخواهيم هر چه زودتر وضعيت او مشخص شود، يا بگويند جرمش چيست يا او را آزاد کنند». سازمان گزارشگران بدون مرز، يکی از نهادهای مدافع حقوق روزنامهنگاران، ايران را بزرگترين زندان روزنامهنگاران میداند. اما ظاهراً تهديد روزنامهنگاران محدود به دوران بازداشت و زندان آنها نمیشود. رضا معينی، مسئول بخش ايران در سازمان گزارشگران بدون مرز، در اين باره به راديوفردا میگويد: «بعد از ۲۲ خرداد و حوادثی که در ايران رخ داد، اين شکل بازجويی، تهديد قضايی و احضار از طرف نيروهای امنيتی همچنان ادامه دارد. حتی روزنامهنگارانی که آزاد شدند، دوباره احضار و مورد بازجويی قرار میگيرند يا تلفنی تهديد میشوند. حتی بسياری از روزنامهنگارانی که در شهرستانها بودند و فعاليت آنچنانی در حوادث بعد از انتخابات نداشتند به نهادهای امنيتی احضار شدهاند تا درباره برخی از فعاليتهای خود توضيح دهند». بر پايه گزارشها، هنگامي كه فريده غيرت، وکيل مدافع بهمن احمدی امويی، روزنامهنگار زندانی، برای پيگيری پرونده او به دادگاه انقلاب تهران مراجعه کرده بود، مسئولان شعبه امنيت دادگاه میگويند پرونده قضايی بهمن احمدی امويی گم شده است. برادر بهمن احمدی امويی اين مسئله را تأييد میکند و میگويد: «وقتی وکيل برادرم به دادگاه انقلاب رفته بود، رئيس دادگاه به او گفته بود پرونده بهمن را در اختيار ندارند چون گم شده است و از وکيل خواسته بود هر چه زودتر شماره پرونده بهمن را پيدا کند تا بتوانند وضعيت بهمن را مشخص کنند». سازمان گزارشگران بدون مرز از بازداشت دهها روزنامهنگار در ايران پس از انتخابات رياست جمهوری خبر میدهد. برخی ديگر از روزنامهنگاران هم از گفتوگو با رسانهها منع شدهاند و اعمال فشار بر روزنامهنگاران ايرانی از سوی نهادهای اطلاعاتی و امنيتی و قضايی قصهای است که هنوز به پايان نرسيده است.
*****
تداوم فشارها بر شادی صدر
میدان زنان: اوجود اينکه سبحانی، بازپرس شعبه دوم دادسرای امنيت تهران بيش از ده روز است دستور استرداد وسايل شادی صدر و خانواده اش را صادر کرده است، مقامات بند ۲۰۹ زندان اوين از اجرای اين دستور خودداری می کنند. اين گزارش حاکی از آن است که وکلای وی تاکنون دو بار به زندان اوين مراجعه کرده اند و هربار با عدم اجرای دستور قضايی مواجه شده اند. همچنين با وجود آزادی شادی صدر در تاريخ ۶ مرداد با قرار کفالت ۵۰ ميليون تومانی، در روزهای اخير تماسهای مکرری از سوی مراجع ناشناس با منزل و محل کار وی گرفته شده است حاکی از تداوم فشارها بر اين فعال حقوق زنان دارد. شادی صدر، روز جمعه ۲۶ تير در بلوار کشاورز دستگير شد و ماموران اطلاعات، پس از اينکه کليه وسايل شخصی وی را که در کيف خود به همراه داشت از جمله گوشی موبايل و دوربين عکاسی را ضبط کردند، به خانه او مراجعه کردند و مقدار زيادی از وسايل وی از جمله کليه مدارک شناسايی از جمله شناسنامه، مدارک کاری از جمله پروانه و دفترچه وکالت و همينطور هارد کامپيوترهای شخصی همسر و فرزندش را با خود بردند. با گذشت بيش از يک ماه از آزادی وی هيچيک از اين وسائل تاکنون مسترد نشده است.
میدان زنان: اوجود اينکه سبحانی، بازپرس شعبه دوم دادسرای امنيت تهران بيش از ده روز است دستور استرداد وسايل شادی صدر و خانواده اش را صادر کرده است، مقامات بند ۲۰۹ زندان اوين از اجرای اين دستور خودداری می کنند. اين گزارش حاکی از آن است که وکلای وی تاکنون دو بار به زندان اوين مراجعه کرده اند و هربار با عدم اجرای دستور قضايی مواجه شده اند. همچنين با وجود آزادی شادی صدر در تاريخ ۶ مرداد با قرار کفالت ۵۰ ميليون تومانی، در روزهای اخير تماسهای مکرری از سوی مراجع ناشناس با منزل و محل کار وی گرفته شده است حاکی از تداوم فشارها بر اين فعال حقوق زنان دارد. شادی صدر، روز جمعه ۲۶ تير در بلوار کشاورز دستگير شد و ماموران اطلاعات، پس از اينکه کليه وسايل شخصی وی را که در کيف خود به همراه داشت از جمله گوشی موبايل و دوربين عکاسی را ضبط کردند، به خانه او مراجعه کردند و مقدار زيادی از وسايل وی از جمله کليه مدارک شناسايی از جمله شناسنامه، مدارک کاری از جمله پروانه و دفترچه وکالت و همينطور هارد کامپيوترهای شخصی همسر و فرزندش را با خود بردند. با گذشت بيش از يک ماه از آزادی وی هيچيک از اين وسائل تاکنون مسترد نشده است.
*****
نکات تکمیلی در خصوص مدرک دروغین وزیر علوم پیشنهادی دولت کودتا
دانشجویی که دانشگاهش را نمیشناسد و دانشگاه هم «دانشجو» را نمیشناسد!
در تکمیل گزارش تحقیقی دربارهی مدرک تحصیلی «کامران دانشجو» و در پاسخ به تکذیب پر از تناقض رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، جزئیات جدیدی از این موضوع را مطرح میکنیم و قضاوت ابتدایی را به نمایندگان مستقل مجلس و قضاوت نهایی را به مردم وا مینهیم؛ جزئیاتی که نشان می دهد آقای دانشجو در آستانه اخراج از دانشگاه بوده که به بهانهی انتشار کتاب «آیات شیطانی» دست به آتش زدن یک کتابفروشی در انگلیس زده و نیز اکنون مشخص شده که مقالات او در زمان تحصیل در انگلیس نیز تقلبی و با کپیبرداری از روی مقالات علمی دیگران بوده است!
دیروز گزارش تحقیقی مربوط به مدرک تحصیلی وزیر علوم پیشنهادی دولت کودتا را منتشر کردیم، هنوز ابعاد واقعی این موضوع مشخص نبود و تنها روی این موضوع تردیدی نبود که یک جای کار میلنگد و رئیس ستاد انتخابات تقلبی، بالاخره بخشی از حرفهایش دروغ است و صحت مدرکش نیز با ابهام روبهروست. اما اکنون با توضیحاتی که ارائه شده و اطلاعات جدیدی که گردآوری کردهایم، مشخص شده که مشکلات آقای دانشجو بیش از اینهاست.
دانشجویی که دانشگاهش را نمیشناسد و دانشگاه هم «دانشجو» را نمیشناسد!
در تکمیل گزارش تحقیقی دربارهی مدرک تحصیلی «کامران دانشجو» و در پاسخ به تکذیب پر از تناقض رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، جزئیات جدیدی از این موضوع را مطرح میکنیم و قضاوت ابتدایی را به نمایندگان مستقل مجلس و قضاوت نهایی را به مردم وا مینهیم؛ جزئیاتی که نشان می دهد آقای دانشجو در آستانه اخراج از دانشگاه بوده که به بهانهی انتشار کتاب «آیات شیطانی» دست به آتش زدن یک کتابفروشی در انگلیس زده و نیز اکنون مشخص شده که مقالات او در زمان تحصیل در انگلیس نیز تقلبی و با کپیبرداری از روی مقالات علمی دیگران بوده است!
دیروز گزارش تحقیقی مربوط به مدرک تحصیلی وزیر علوم پیشنهادی دولت کودتا را منتشر کردیم، هنوز ابعاد واقعی این موضوع مشخص نبود و تنها روی این موضوع تردیدی نبود که یک جای کار میلنگد و رئیس ستاد انتخابات تقلبی، بالاخره بخشی از حرفهایش دروغ است و صحت مدرکش نیز با ابهام روبهروست. اما اکنون با توضیحاتی که ارائه شده و اطلاعات جدیدی که گردآوری کردهایم، مشخص شده که مشکلات آقای دانشجو بیش از اینهاست.
حال در تکمیل گزارش پیشین، نکات زیر را به طور خلاصه ذکر میکنیم و بقیه پیگیریها را به نمایندگان غیر وابسته و مستقل مجلس در روز رای اعتماد واگذار میکنیم:
1- خبرگزاری مهر در گفتوگو با آقای عباسپور، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، از قول ایشان آورده است که: «شایعات» مربوط به مدارک تحصیلی کامران دانشجو بررسی شده و مشکل خاصی وجود ندارد! در این خبر که تا این ساعت هنوز بر روی خروجی این خبرگزاری قرار دارد هیچ دانشگاهی به عنوان محل تحصیل ایشان ذکر نشده است، اما اشاره شده که آقای دانشجو، دانشجوی دکتری هوافضا در انگلستان بوده و تحصیلاتش به پایان رسیده اما به خاطر اعتراض به مواضع سلمان رشدی از این کشور اخراج میشود و دفاع او در دانشگاه امیرکبیر انجام میشود و مدرک دکترای وی نیز مورد تایید وزارت علوم است. خبرگزاری مهر در انتهای این خبر، آورده است که: «دانشجو در ارائه برنامه خود به مجلس آورده است که مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه کویین ماری و مدارک کارشناسی ارشد و دکتری خود را از دانشگاه منچستر کشور انگلستان بدست آورده است.»
2- ساعتی قبل از آنکه خبر به این شکل در خبرگزاری مهر منتشر شود، خبر دیگری در این خبرگزاری منتشر شد که به سرعت حذف شد. در آن خبر که از قضا در سایت «الف» نقل شده و تا این ساعت هنوز در این آدرس وجود دارد، از قول آقای عباسپور «دانشگاه امپریال کالج لندن» به عنوان محل تحصیل آقای دانشجو ذکر شده بود. در آن خبر محذوف همچنین ادعا شده بود که دانشگاه امپریال کالج لندن موافقت کرده دفاع دانشجو از طریق تله تلویزیون انجام شود و همچنین بدون توجه به این ادعا، ادعای دیگری مطرح شده مبنی بر اینکه کامران دانشجو در حضور استادان دانشگاه امیرکبیر از تز خود دفاع کرده است. حال باید آقای دانشجو توضیح دهید که بالاخره کجا درس خوانده و کجا مدرک گرفته است.
3. با وجود سخنان متناقض آقای عباسپور و حذف بدون توجیه خبر از خبرگزاری مهر و انتشار خبری متفاوت، نکتهای از سخنان عباسپور قابل توجه است که در خبر اول میگوید: «وی مدرک دکتری را نه از دانشگاه امیرکبیر و نه از دانشگاه امپریال کالج لندن گرفته است اما وزارت علوم با توجه به سوابق تحصیلی و دفاع در دانشگاه امیرکبیر و سطح تحقیقاتی که انجام داده تشخیص داده است که این سوابق برابر با مدرک دکتری از دانشگاه امپریال کالج لندن است.» این به معنای دروغ چهارم است، در حالی که پیش از این کامران دانشجو ادعای دریافت دکترا از دو دانشگاه در لندن و منچستر را مطرح کرده بود و نیز اخیرا ادعا شده که او در دانشگاه امیرکبیر در جلسه دفاعیه شرکت کرده است.
4. آقای سعدالله نصیری، نماینده عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، در گفتوگو با مهر تصریح کرده که کامران دانشجو در جلسه این کمیسیون هیچ اشارهای به دریافت مدرک دکترا یا برگزاری جلسه دفاعیه در ایران نداشته و تنها ادعا کرده که: «کلیه مدارج علمی خود را در انگلیس گذرانده است.» او همچنین وعده داده که در جلسهی عصر امروز کمیسیون مذکور، از کامران دانشجو خواسته شود که دربارهی مدرک دکترای خود و نحوهی اخذ آن توضیح دهد. همزمان امیر طاهرخانی، دیگر عضو این کمیسیون، نیز تاکید کرده که حتی اگر کامران دانشجو وزیر شود، صحت مدرک تحصیلی پیگیری خواهد شد. او گفته است: «اگر چنین موضوعی درباره کامران دانشجو نیز ثابت شود نمایندگان در رأی اعتماد باید آن را مد نظر قرار دهند اما اگر اهرمها در اختیار نباشد و صداقت نیز در کار نباشد و این شبهات به نمایندگان در زمان رأی اعتماد ثابت نشود می توان در صورت رأی آوردن پس از وزرات نیز موضوع را مانند موضوع "کردان" پیگیری کرد.»
5. سایت رخداد با توجه به اشاره اخیر به دریافت مدرک کامران دانشجو از «امپریال کالج لندن» از این دانشگاه درباره این موضوع استعلم کرده و پاسخ، منفی بوده است. در خبر این سایت آمده است: «اسمیت ابی گیل رئیس پرس افیس امپریال کالج لندن ، در پاسخ به به سایت رخداد(Rokhdad.org) در این مورد که آیا فردی به نام کامران دانشجو در آن دانشگاه تحصیل کرده است گفت: چنین کسی در اینجا تحصیل ننموده است.»
6. آقای عباسپور در توضیحات خود اشاره نکردهاند که وزارت علوم دقیقا چه مدرکی به کامران دانشجو اعطا کرده است. هرچند از توضیحات ایشان به نظر میرسد که منظور، مدرک معادل است، اما برخی اطلاعات موجود نشان میدهد که او مدرک «دکترای افتخاری» دریافت کرده است، یعنی شبیه آقای کردان، اما توسط وزارت علوم ایران. همچنین ایشان توضیح ندادهاند که بر فرض صحت ادعای تحصیل در انگلستان (لندن یا منچستر، هرکدام) و دفاع در دانشگاه امیرکبیر و دریافت مدرک از وزارت علوم، آیا چنین کسی حق دارد خود را دارندهی PHD از دانشگاه منچستر و یا امپریال کالج لندن معرفی کند؟!
7. برخی اطلاعات رسیده به «موج سبز آزادی» نشان میدهد که آقای کامران دانشجو و یک نفر دیگر که نامش پیش ما محفوظ است، در زمان بلوای سلمان رشدی در آستانهی اخراج از دانشگاه بودهاند و اقدام انتحاری آنها در «آتش زدن کتابفروشی انتشارات پنگوئن» برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات تحصیلی خود و در جهت سوء استفاده از فتوای امام و مواضع متقابل دولت انگستان بوده است. بد نیست آقای دانشجو در جلسه فردای مجلس در این باره نیز توضیح دهند. برای نیل به واقعیت در این مورد، میتوان بررسی کرد که تاریخ مخالفت دانشگاه با ادامه تحصیل ایشان، مربوط به قبل از ماجرای سلمان رشدی بوده یا بعد از آن.
8. «موج سبز آزادی» به کمک خوانندگانش به مواردی از تقلبهای کامران دانشجو در تهیه مقالات علمی دست یافته که دستکم در سه مورد به طور قطعی ثابت شده است که آقای دانشجو مقالاتش را از روی مقالات خارجی کپی میکرده است. در صورت لزوم این مقالات منتشر خواهد شد تا خوانندگان مقایسه و قضاوت کنند.
1- خبرگزاری مهر در گفتوگو با آقای عباسپور، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، از قول ایشان آورده است که: «شایعات» مربوط به مدارک تحصیلی کامران دانشجو بررسی شده و مشکل خاصی وجود ندارد! در این خبر که تا این ساعت هنوز بر روی خروجی این خبرگزاری قرار دارد هیچ دانشگاهی به عنوان محل تحصیل ایشان ذکر نشده است، اما اشاره شده که آقای دانشجو، دانشجوی دکتری هوافضا در انگلستان بوده و تحصیلاتش به پایان رسیده اما به خاطر اعتراض به مواضع سلمان رشدی از این کشور اخراج میشود و دفاع او در دانشگاه امیرکبیر انجام میشود و مدرک دکترای وی نیز مورد تایید وزارت علوم است. خبرگزاری مهر در انتهای این خبر، آورده است که: «دانشجو در ارائه برنامه خود به مجلس آورده است که مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه کویین ماری و مدارک کارشناسی ارشد و دکتری خود را از دانشگاه منچستر کشور انگلستان بدست آورده است.»
2- ساعتی قبل از آنکه خبر به این شکل در خبرگزاری مهر منتشر شود، خبر دیگری در این خبرگزاری منتشر شد که به سرعت حذف شد. در آن خبر که از قضا در سایت «الف» نقل شده و تا این ساعت هنوز در این آدرس وجود دارد، از قول آقای عباسپور «دانشگاه امپریال کالج لندن» به عنوان محل تحصیل آقای دانشجو ذکر شده بود. در آن خبر محذوف همچنین ادعا شده بود که دانشگاه امپریال کالج لندن موافقت کرده دفاع دانشجو از طریق تله تلویزیون انجام شود و همچنین بدون توجه به این ادعا، ادعای دیگری مطرح شده مبنی بر اینکه کامران دانشجو در حضور استادان دانشگاه امیرکبیر از تز خود دفاع کرده است. حال باید آقای دانشجو توضیح دهید که بالاخره کجا درس خوانده و کجا مدرک گرفته است.
3. با وجود سخنان متناقض آقای عباسپور و حذف بدون توجیه خبر از خبرگزاری مهر و انتشار خبری متفاوت، نکتهای از سخنان عباسپور قابل توجه است که در خبر اول میگوید: «وی مدرک دکتری را نه از دانشگاه امیرکبیر و نه از دانشگاه امپریال کالج لندن گرفته است اما وزارت علوم با توجه به سوابق تحصیلی و دفاع در دانشگاه امیرکبیر و سطح تحقیقاتی که انجام داده تشخیص داده است که این سوابق برابر با مدرک دکتری از دانشگاه امپریال کالج لندن است.» این به معنای دروغ چهارم است، در حالی که پیش از این کامران دانشجو ادعای دریافت دکترا از دو دانشگاه در لندن و منچستر را مطرح کرده بود و نیز اخیرا ادعا شده که او در دانشگاه امیرکبیر در جلسه دفاعیه شرکت کرده است.
4. آقای سعدالله نصیری، نماینده عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، در گفتوگو با مهر تصریح کرده که کامران دانشجو در جلسه این کمیسیون هیچ اشارهای به دریافت مدرک دکترا یا برگزاری جلسه دفاعیه در ایران نداشته و تنها ادعا کرده که: «کلیه مدارج علمی خود را در انگلیس گذرانده است.» او همچنین وعده داده که در جلسهی عصر امروز کمیسیون مذکور، از کامران دانشجو خواسته شود که دربارهی مدرک دکترای خود و نحوهی اخذ آن توضیح دهد. همزمان امیر طاهرخانی، دیگر عضو این کمیسیون، نیز تاکید کرده که حتی اگر کامران دانشجو وزیر شود، صحت مدرک تحصیلی پیگیری خواهد شد. او گفته است: «اگر چنین موضوعی درباره کامران دانشجو نیز ثابت شود نمایندگان در رأی اعتماد باید آن را مد نظر قرار دهند اما اگر اهرمها در اختیار نباشد و صداقت نیز در کار نباشد و این شبهات به نمایندگان در زمان رأی اعتماد ثابت نشود می توان در صورت رأی آوردن پس از وزرات نیز موضوع را مانند موضوع "کردان" پیگیری کرد.»
5. سایت رخداد با توجه به اشاره اخیر به دریافت مدرک کامران دانشجو از «امپریال کالج لندن» از این دانشگاه درباره این موضوع استعلم کرده و پاسخ، منفی بوده است. در خبر این سایت آمده است: «اسمیت ابی گیل رئیس پرس افیس امپریال کالج لندن ، در پاسخ به به سایت رخداد(Rokhdad.org) در این مورد که آیا فردی به نام کامران دانشجو در آن دانشگاه تحصیل کرده است گفت: چنین کسی در اینجا تحصیل ننموده است.»
6. آقای عباسپور در توضیحات خود اشاره نکردهاند که وزارت علوم دقیقا چه مدرکی به کامران دانشجو اعطا کرده است. هرچند از توضیحات ایشان به نظر میرسد که منظور، مدرک معادل است، اما برخی اطلاعات موجود نشان میدهد که او مدرک «دکترای افتخاری» دریافت کرده است، یعنی شبیه آقای کردان، اما توسط وزارت علوم ایران. همچنین ایشان توضیح ندادهاند که بر فرض صحت ادعای تحصیل در انگلستان (لندن یا منچستر، هرکدام) و دفاع در دانشگاه امیرکبیر و دریافت مدرک از وزارت علوم، آیا چنین کسی حق دارد خود را دارندهی PHD از دانشگاه منچستر و یا امپریال کالج لندن معرفی کند؟!
7. برخی اطلاعات رسیده به «موج سبز آزادی» نشان میدهد که آقای کامران دانشجو و یک نفر دیگر که نامش پیش ما محفوظ است، در زمان بلوای سلمان رشدی در آستانهی اخراج از دانشگاه بودهاند و اقدام انتحاری آنها در «آتش زدن کتابفروشی انتشارات پنگوئن» برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات تحصیلی خود و در جهت سوء استفاده از فتوای امام و مواضع متقابل دولت انگستان بوده است. بد نیست آقای دانشجو در جلسه فردای مجلس در این باره نیز توضیح دهند. برای نیل به واقعیت در این مورد، میتوان بررسی کرد که تاریخ مخالفت دانشگاه با ادامه تحصیل ایشان، مربوط به قبل از ماجرای سلمان رشدی بوده یا بعد از آن.
8. «موج سبز آزادی» به کمک خوانندگانش به مواردی از تقلبهای کامران دانشجو در تهیه مقالات علمی دست یافته که دستکم در سه مورد به طور قطعی ثابت شده است که آقای دانشجو مقالاتش را از روی مقالات خارجی کپی میکرده است. در صورت لزوم این مقالات منتشر خواهد شد تا خوانندگان مقایسه و قضاوت کنند.
*****
تلاش برای جلوگیری از سفر احمدینژاد به آمریکا
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۱۶۲۳
سرویس بینالملل ـ یکی از سناتورهای پر نفوذ جمهوریخواه آمریکا، با فرستادن نامهای به اوباما، از وی خواسته است که اجازه ندهد، احمدینژاد برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، وارد خاک آمریکا شود.
به گزارش «تابناک»، «زین نیوز» با اعلام این خبر آورده است: «راس لتینن»، سناتور جمهوریخواه با بیان اینکه احمدینژاد تهدید مستقیمی برای آمریکاست، از اوباما خواسته است، اجازه ندهد وی برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی وارد آمریکا شود.
بنا بر این گزارش، لتینن که عضو شورای روابط خارجی آمریکا نیز هست، در این نامه همچنین یادآور شده است: از آنجا که حکومت ایران، حامی شبکههای اسلامگرا در سطح جهان، خواستار نابودی یک کشور دیگر عضو ملل متحد و به دنبال گسترش سلاحهای هستهای و شیمیایی است، بنابراین دولت آمریکا نباید اجازه حضور مقامات ایرانی را در آمریکا بدهد.
گفتنی است، آمریکا به عنوان کشوری که مقر سازمان ملل متحد در آن کشور قرار دارد، موظف است برای همه کشورها امکان شرکت در نشستهای سالانه مجمع عمومی را به صورت یکسان فراهم آورد. این در حالی است که تاکنون آقای احمدینژاد نیز چندین بار اعلام کرده که لازم است مقر سازمان ملل متحد به کشور دیگری تغییر یابد.
تلاش برای جلوگیری از سفر احمدینژاد به آمریکا
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۱۶۲۳
سرویس بینالملل ـ یکی از سناتورهای پر نفوذ جمهوریخواه آمریکا، با فرستادن نامهای به اوباما، از وی خواسته است که اجازه ندهد، احمدینژاد برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، وارد خاک آمریکا شود.
به گزارش «تابناک»، «زین نیوز» با اعلام این خبر آورده است: «راس لتینن»، سناتور جمهوریخواه با بیان اینکه احمدینژاد تهدید مستقیمی برای آمریکاست، از اوباما خواسته است، اجازه ندهد وی برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی وارد آمریکا شود.
بنا بر این گزارش، لتینن که عضو شورای روابط خارجی آمریکا نیز هست، در این نامه همچنین یادآور شده است: از آنجا که حکومت ایران، حامی شبکههای اسلامگرا در سطح جهان، خواستار نابودی یک کشور دیگر عضو ملل متحد و به دنبال گسترش سلاحهای هستهای و شیمیایی است، بنابراین دولت آمریکا نباید اجازه حضور مقامات ایرانی را در آمریکا بدهد.
گفتنی است، آمریکا به عنوان کشوری که مقر سازمان ملل متحد در آن کشور قرار دارد، موظف است برای همه کشورها امکان شرکت در نشستهای سالانه مجمع عمومی را به صورت یکسان فراهم آورد. این در حالی است که تاکنون آقای احمدینژاد نیز چندین بار اعلام کرده که لازم است مقر سازمان ملل متحد به کشور دیگری تغییر یابد.
*****
درخواست تحقیق در مورد نقش مرتضوی، تائب، رمضانی و احمدی مقدم در سرکوب
سازمان دیده بان حقوق بشر در نامه ای به حجت الاسلام صادق لاریجانی از وی خواست تا برای پیداکردن کسانی که آمر سرکوب تظاهرکنندگان بعد از انتخابات وهمچنین آزار و اذیت بازداشت شدگان بودند یک کمیته حقیقت یاب تشکیل دهد.
این نهاد مدافع حقوق بشر در نامه به رئیس قوه قضائیه نوشت که«به خصوص کمیته باید نقش حسین تائب فرمانده نیروی مقاومت بسیج، سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی، حجت الاسلام غلامحسین رمضانی رییس حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران و همچنین سعید مرتضوی دادستان تهران را مورد تحقیق وتفحص قرار دهد.»
در بخش دیگری از نامه دیده بان حقوق بشر خطاب به صادق لاریجانی آمده است «ما این نامه را برای بیان نگرانی های عمیق خود در خصوص نقض جدی وگسترده حقوق بشر که بعد از انتخابات دوازدهم ژوئن (22 خردادماه) درایران رخ داده است برای شما می نویسیم. دیده بان حقوق بشر امیدواراست در سمت جدید به عنوان رییس قوه قضاییه با سرعت و با شدت هرچه تمام تر برای پایان دادن به این آزار واذیت ها ونیز تحقیق وتحت تعقیب قراردادن افرادی که مسوول چنین اقداماتی بوده اند اقدام کنید.»
این سازمان مدافع حقوق بشر افزود«ما همچنین بر انجام تحقیقات بی طرفانه درخصوص افرادی که آشکارا درنتیجه شکنجه وبدرفتاری در بازداشت جان خود را از دست دادند تاکید داریم و خواستار آن هستیم که به نگهداری بازداشت شدگان در بازداشتگاه های غیرقانونی و غیررسمی پایان داده شود.»
سازمان دیده بان حقوق بشر در نامه ای به حجت الاسلام صادق لاریجانی از وی خواست تا برای پیداکردن کسانی که آمر سرکوب تظاهرکنندگان بعد از انتخابات وهمچنین آزار و اذیت بازداشت شدگان بودند یک کمیته حقیقت یاب تشکیل دهد.
این نهاد مدافع حقوق بشر در نامه به رئیس قوه قضائیه نوشت که«به خصوص کمیته باید نقش حسین تائب فرمانده نیروی مقاومت بسیج، سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی، حجت الاسلام غلامحسین رمضانی رییس حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران و همچنین سعید مرتضوی دادستان تهران را مورد تحقیق وتفحص قرار دهد.»
در بخش دیگری از نامه دیده بان حقوق بشر خطاب به صادق لاریجانی آمده است «ما این نامه را برای بیان نگرانی های عمیق خود در خصوص نقض جدی وگسترده حقوق بشر که بعد از انتخابات دوازدهم ژوئن (22 خردادماه) درایران رخ داده است برای شما می نویسیم. دیده بان حقوق بشر امیدواراست در سمت جدید به عنوان رییس قوه قضاییه با سرعت و با شدت هرچه تمام تر برای پایان دادن به این آزار واذیت ها ونیز تحقیق وتحت تعقیب قراردادن افرادی که مسوول چنین اقداماتی بوده اند اقدام کنید.»
این سازمان مدافع حقوق بشر افزود«ما همچنین بر انجام تحقیقات بی طرفانه درخصوص افرادی که آشکارا درنتیجه شکنجه وبدرفتاری در بازداشت جان خود را از دست دادند تاکید داریم و خواستار آن هستیم که به نگهداری بازداشت شدگان در بازداشتگاه های غیرقانونی و غیررسمی پایان داده شود.»
*****
تبدیل سازمان سنجش به مرکز جذب جاسوس در دانشگاهها
در حالی که خبر میرسد در کنکور فوق لیسانس امسال نیز گروهی از دانشجویان حائز رتبههای بالا، ستارهدار و محروم از ادامه تحصیل شدهاند، «موج سبز آزادی» خبردار شده که نیروهای امنیتی در پوشش سازمان سنجش و با استقرار در ساختمان مرکزی این سازمان در خیابان کریمخان زند، اقدام به جذب منبع و مخبر (جاسوس) از میان پذیرفتهشدگان کنکور میکنند.
به گزارش موج سبز آزادی، برخی موارد تلاشها برای استخدام منبع در خصوص کسانی انجام میشود که در کنکور اخیر فوق لیسانس پذیرفته شدهاند، اما ثبت نام آنها به همکاری با تشکیلات اطلاعاتی منوط شده و از سابقهی عضویت در ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان و تهدید در این باره نیز به عنوان یک حربهی فشار برای جلب همکاری استفاده شده است.
این در حالی است که همزمان خبر میرسد با اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد مشخص شده که تعدادی از دانشجویان با وجود کسب رتبههای بسیار بالا از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد محروم شدهاند.
سایت ادوار نیوز که از ستارهدار شدن تعداد جدیدی از دانشجویان خبر داده، همزمان به انکار وجود دانشجویان ستارهدار توسط احمدی نژاد در جریان رقابتهای انتخاباتی پیشین اشاره کرده و نیز خبر داده که شیوا نظرآهاری، از زندانیان سیاسی اخیر، تحت فشار است تا این واقعیت را که او یک دانشجوی محروم از تحصیل بوده است، انکار کند.
میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، نیز به تازگی خبر داده که این تشکل مهم دانشجویی به زودی موارد محرومیت از تحصیل کنکور اخیر را که به گفتهی این عضو تحکیم «امسال به شکل جدیدی انجام گرفته است» منتشر خواهد کرد.
*****
آقای رئیسجمهور، ماجراهای کوي و کهریزک هم سناريوي دشمن بود؟
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۱۷۰۲
چگونه میتوان ادعا کرد، هر کژی و ناراستی که در نظام پدید میآید، کار دیگران و غیر خودیها و عوامل برانداز آن است و اصولا ما منزه از هرگونه اشتباه و خطایی هستیم و هیچ اشتباهی در رخدادهای پس از انتخابات صورت نگرفته است؟!
از سوی دیگر، چگونه این غیر خودیها، به اندرون امنیتیترین نهادهای ما راه پیدا میکنند و در راستای سیاهنمایی دولت، فعالیت میکنند و آنقدر قدرت دارند که بسیاری از بازداشتیها را در اختیار خود میگیرند؟ اگر افرادی که در کهریزک آن اعمال را انجام دادند، از بیگانگان بودند، چرا تا هنگامی که رهبر انقلاب متوجه موضوع شدند و دستور تعطیلی آن را دادند، همچنان به کار خود مشغول بودند؟
به گزارش «تابناک»، روز گذشته، رئیسجمهور در خطبههای پیش از نمار جمعه تهران درباره عاملان حمله به کوی دانشگاه و جریانات بازداشتگاه کهریزک، اظهار نظر جالبی کرد: حوادث بدي اتفاق افتاد، جمعي از مردم آسيب ديدند حوادث بسيار تلخ بود، عدهاي به کوي دانشگاه حمله و کارهاي زشتي کردند، در برخي بازداشتگاهها، اقدامات زشتي انجام شد، ميخواهم اعلام کنم اين کارهايي که در کوي دانشگاه و بازداشتگاه و امثال اين انجام شد، اينها هم اجزاي سناريوي دشمن بود، اينها به دست وابستگان به جريان براندازي انجام شد.
حال این پرسش پیش میآید که این عناصر غیر خودی و دشمن چگونه به اندرون امنیتی ترین نهادهای حکومت راه پیدا میکنند و در آنجا برای لطمه وارد کردن به دولت فعالیت میکنند؟ چگونه است فعالیت این غیر خودیها، با وجود اینکه ما میدانیم غیر خودی و دشمن هستند، ادامه مییابد و تنها هنگامی که رهبر انقلاب از وجود چنین اعمالی آگاه میشوند، دستور تعطیلی آن بازداشتگاه کذایی را صادر میکنند؟ به عبارت دیگر، اگر رهبر انقلاب بنا بر گزارشهای رسیده، بازداشتگاه کهریزک را تعطیل نمیکردند، آن وابستگان جریانهای برانداز، هنوز در حال لطمه وارد کردن به حیثیت نظام بودند؟ رهبر انقلاب که خود دستور تعطیلی بازداشتگاه را صادر کردند و فرمودند که جنایاتی صورت گرفته است، آیا آنان را منتسب به عوامل بیگانه یا براندازان کردند؟
آیا این اظهارات تضعیف نیروهای انتظامی و پلیس این کشور نیست؟ آیا پلیس میپذیرد که در درون ساختار این نیرو که مسئولیت حفاظت از جان و مال و آبروی مردم را بر عهده دارد، عوامل براندازی این گونه رخنه کردهاند؟ مگر در نیروی انتظامی دایره حفاظت اطلاعات نیست که پیش از اینکه اخبار مجموعه تحت نظر آن به مقامات ارشد نظام برسد، با آن برخوردی قاطع کنند؟ آیا این نیروهای براندازی که در درون نیروی انتظامی وجود دارد، آنقدر قدرت دارند که همه بازداشتشدگان را در اختیار خود داشته باشند و بخواهند با آزار و اذیت آنان به نظام لطمه وارد کنند؟
آیا گاه آن نرسیده است که اندکی به خود بازگردیم و اگر عیب و نقصی به هر دلیلی در سیستم هست، به جای فرافکنی و انتساب آن به دیگران، در صدد رفع آن برآییم؟ آیا در صورت فرافکنی و سلب مسئولیت کردن مشکلات حل میشود؟
به هر روی، موضوع بازداشتگاه کهریزک از دو حال بیرون نیست؛ یا مسئولان نیروی انتظامی از وجود چنین تخلفاتی آگاه بودهاند که در این صورت، باید بازخواست شوند و یا اینکه این جریان، جریان خودسری بوده که دور از چشم مسئولان نیروی انتظامی فعالیت میکردهاند که در این صورت، با نکوهش مسئولان نیروی انتظامی، توقع برخورد قاطعانه با آنان حسب امر رهبر انقلاب ضروری است.
اقدامی که خود دارای دو نفع است: نخست اینکه نهادهای امنیتی را که از قضا از حساسترین نهادهای موجود در کشورند، از اتهام اهمال و خودسری تبرئه میکند و دیگر آنکه اندکی از دردهای افراد و خانوادههایی را که در این بازداشتگاهها، آزار و اذیت شدهاند میکاهد.
در حالی که خبر میرسد در کنکور فوق لیسانس امسال نیز گروهی از دانشجویان حائز رتبههای بالا، ستارهدار و محروم از ادامه تحصیل شدهاند، «موج سبز آزادی» خبردار شده که نیروهای امنیتی در پوشش سازمان سنجش و با استقرار در ساختمان مرکزی این سازمان در خیابان کریمخان زند، اقدام به جذب منبع و مخبر (جاسوس) از میان پذیرفتهشدگان کنکور میکنند.
به گزارش موج سبز آزادی، برخی موارد تلاشها برای استخدام منبع در خصوص کسانی انجام میشود که در کنکور اخیر فوق لیسانس پذیرفته شدهاند، اما ثبت نام آنها به همکاری با تشکیلات اطلاعاتی منوط شده و از سابقهی عضویت در ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان و تهدید در این باره نیز به عنوان یک حربهی فشار برای جلب همکاری استفاده شده است.
این در حالی است که همزمان خبر میرسد با اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد مشخص شده که تعدادی از دانشجویان با وجود کسب رتبههای بسیار بالا از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد محروم شدهاند.
سایت ادوار نیوز که از ستارهدار شدن تعداد جدیدی از دانشجویان خبر داده، همزمان به انکار وجود دانشجویان ستارهدار توسط احمدی نژاد در جریان رقابتهای انتخاباتی پیشین اشاره کرده و نیز خبر داده که شیوا نظرآهاری، از زندانیان سیاسی اخیر، تحت فشار است تا این واقعیت را که او یک دانشجوی محروم از تحصیل بوده است، انکار کند.
میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، نیز به تازگی خبر داده که این تشکل مهم دانشجویی به زودی موارد محرومیت از تحصیل کنکور اخیر را که به گفتهی این عضو تحکیم «امسال به شکل جدیدی انجام گرفته است» منتشر خواهد کرد.
*****
آقای رئیسجمهور، ماجراهای کوي و کهریزک هم سناريوي دشمن بود؟
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۱۷۰۲
چگونه میتوان ادعا کرد، هر کژی و ناراستی که در نظام پدید میآید، کار دیگران و غیر خودیها و عوامل برانداز آن است و اصولا ما منزه از هرگونه اشتباه و خطایی هستیم و هیچ اشتباهی در رخدادهای پس از انتخابات صورت نگرفته است؟!
از سوی دیگر، چگونه این غیر خودیها، به اندرون امنیتیترین نهادهای ما راه پیدا میکنند و در راستای سیاهنمایی دولت، فعالیت میکنند و آنقدر قدرت دارند که بسیاری از بازداشتیها را در اختیار خود میگیرند؟ اگر افرادی که در کهریزک آن اعمال را انجام دادند، از بیگانگان بودند، چرا تا هنگامی که رهبر انقلاب متوجه موضوع شدند و دستور تعطیلی آن را دادند، همچنان به کار خود مشغول بودند؟
به گزارش «تابناک»، روز گذشته، رئیسجمهور در خطبههای پیش از نمار جمعه تهران درباره عاملان حمله به کوی دانشگاه و جریانات بازداشتگاه کهریزک، اظهار نظر جالبی کرد: حوادث بدي اتفاق افتاد، جمعي از مردم آسيب ديدند حوادث بسيار تلخ بود، عدهاي به کوي دانشگاه حمله و کارهاي زشتي کردند، در برخي بازداشتگاهها، اقدامات زشتي انجام شد، ميخواهم اعلام کنم اين کارهايي که در کوي دانشگاه و بازداشتگاه و امثال اين انجام شد، اينها هم اجزاي سناريوي دشمن بود، اينها به دست وابستگان به جريان براندازي انجام شد.
حال این پرسش پیش میآید که این عناصر غیر خودی و دشمن چگونه به اندرون امنیتی ترین نهادهای حکومت راه پیدا میکنند و در آنجا برای لطمه وارد کردن به دولت فعالیت میکنند؟ چگونه است فعالیت این غیر خودیها، با وجود اینکه ما میدانیم غیر خودی و دشمن هستند، ادامه مییابد و تنها هنگامی که رهبر انقلاب از وجود چنین اعمالی آگاه میشوند، دستور تعطیلی آن بازداشتگاه کذایی را صادر میکنند؟ به عبارت دیگر، اگر رهبر انقلاب بنا بر گزارشهای رسیده، بازداشتگاه کهریزک را تعطیل نمیکردند، آن وابستگان جریانهای برانداز، هنوز در حال لطمه وارد کردن به حیثیت نظام بودند؟ رهبر انقلاب که خود دستور تعطیلی بازداشتگاه را صادر کردند و فرمودند که جنایاتی صورت گرفته است، آیا آنان را منتسب به عوامل بیگانه یا براندازان کردند؟
آیا این اظهارات تضعیف نیروهای انتظامی و پلیس این کشور نیست؟ آیا پلیس میپذیرد که در درون ساختار این نیرو که مسئولیت حفاظت از جان و مال و آبروی مردم را بر عهده دارد، عوامل براندازی این گونه رخنه کردهاند؟ مگر در نیروی انتظامی دایره حفاظت اطلاعات نیست که پیش از اینکه اخبار مجموعه تحت نظر آن به مقامات ارشد نظام برسد، با آن برخوردی قاطع کنند؟ آیا این نیروهای براندازی که در درون نیروی انتظامی وجود دارد، آنقدر قدرت دارند که همه بازداشتشدگان را در اختیار خود داشته باشند و بخواهند با آزار و اذیت آنان به نظام لطمه وارد کنند؟
آیا گاه آن نرسیده است که اندکی به خود بازگردیم و اگر عیب و نقصی به هر دلیلی در سیستم هست، به جای فرافکنی و انتساب آن به دیگران، در صدد رفع آن برآییم؟ آیا در صورت فرافکنی و سلب مسئولیت کردن مشکلات حل میشود؟
به هر روی، موضوع بازداشتگاه کهریزک از دو حال بیرون نیست؛ یا مسئولان نیروی انتظامی از وجود چنین تخلفاتی آگاه بودهاند که در این صورت، باید بازخواست شوند و یا اینکه این جریان، جریان خودسری بوده که دور از چشم مسئولان نیروی انتظامی فعالیت میکردهاند که در این صورت، با نکوهش مسئولان نیروی انتظامی، توقع برخورد قاطعانه با آنان حسب امر رهبر انقلاب ضروری است.
اقدامی که خود دارای دو نفع است: نخست اینکه نهادهای امنیتی را که از قضا از حساسترین نهادهای موجود در کشورند، از اتهام اهمال و خودسری تبرئه میکند و دیگر آنکه اندکی از دردهای افراد و خانوادههایی را که در این بازداشتگاهها، آزار و اذیت شدهاند میکاهد.
*****
شیوا نظرآهاری، در دفاع از انسانها خط قرمز نمیشناخت
جمعی از فعالان سیاسی، مدنی و دانشجویی از احزاب و گروههای مختلف، به دعوت کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه با حضور در منزل شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر بازداشت شده و دبیر کمیته گزارشگران حقوق بشر با خانواده وی دیدار کردند.
در ابتدای این دیدار مادر شیوا نظرآهاری ضمن تشکر از حاضران به تشریح آخرین وضعیت دخترش پرداخت و گفت: «شیوا از روز بعد از انتخابات که در محل کارش بازداشت شده است در زندان اوین محبوس است و مدت زمان زیادی را در انفرادی گذرانده است».
وی با یادآوری اینکه به گذشت 80 روز از بازداشت شیوا نظرآهاری گفت: «در آخرین ملاقاتی که با شیوا به شکل کابینی در اوین داشتم دخترم تاکید کرد که هنوز روند بازجوییها ادامه دارد و مشخص نیست بعد از گذشت 80 روز در خصوص چه مسایلی همچنان از فرزندم سوال و جواب میکنند»؟
خانم نظرآهاری با اشاره به سخنان بازجو در خصوص فعالیتهای شیوا نظرآهاری گفت: «وقتی این سوال را مطرح کردم که چرا با فرزند من برخورد کردهاید پاسخ دادند که دختر شما میخواهد از هر آدم دو پا و یک سر فارغ از عقیده و مرامش دفاع کند و اصلا خط قرمزی را رعایت نمیکند».
در ادامه این دیدار حسن اسدی زیدآبادی دبیر کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه و عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم با اشاره به فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «خانم نظرآهاری با توجه به سن کم، گستره فعالیتهای حقوق بشری خود را در مواردی تعریف کرده بود که شاید بسیاری دیگر از فعالان حقوق بشری به سراغ آن نمیرفتند».
اسدی زیدآبادی با بیان اینکه "معدود کسانی را در میان فعالان حقوق بشر دیدهام که مانند شیوا نظرآهاری این چنین زندگی شخصی خود را وقف پیگیری مسایل حقوق بشر و قربانیان نقض حقوق بشر بکنند" ادامه داد: «نکته برجسته در فعالیتهای خانم نظرآهاری تمرکز در حوزههای تخصصی حقوق بشر در کنار هماهنگی با کل جنبش حقوق بشر در ایران بود به طوریکه گرچه طی یکی دو سال گذشته بیشتر فعالیتهای خود را در زمینه کودکان کار و زنان بیسرپرست ادامه میداد اما همزمان به طور جدی وقتی مسایلی مانند نحوه برخورد با متهمان و یا موج اعدام گسترده افراد زیر 18 سال مطرح میشد در این گونه مسایل نیز فعال میشد».
اسدی زیدآبادی همچنین به بیانیه نهادهای مدنی و حقوق بشری بیش از 25 کشور آسیایی در محکومیت بازداشت شیوا نظرآهاری در نشست سالانه تشکلهای آسیایی حقوق بشر در کشور اردن که چندی پیش برگزار شد اشاره کرد.
سیامک طاهری از فعالان چپ نیز در این دیدار، روحیه خانواده زندانیان سیاسی بعد از انتخابات را ستود و گفت: «ما در دیدارهایی که به همراه کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه با خانواده زندانیان سیاسی داشتهایم اگرچه قصد روحیه بخشی به آنها را مد نظر داشته ایم اما حقیقت آن است که در واقع ما از آنان روحیه گرفتهایم».
طاهری در ادامه گفت: «همواره در زمانی که حساسیت ملت ایران در برابر اتفاقات مملکت از بین رفته است، کشور ما در برابر دشمن خارجی آسیب پذیر شده و نتوانستهایم از کشور خود دفاع کنیم همانند حمله اعراب و یا قوم مغول که اینچنین بوده است».
طاهری گفت: «وقتی اعتماد عمومی از جامعه رخت بر میبندد، وقتی رسانههای عمومی بی اعتبار میشوند و زمانی که حکومت فقط به سرکوب میاندیشد و هیچ تلاشی برای بازیابی اعتماد از دست رفته مردم انجام نمیدهد استقلال ملی به خطر خواهد افتاد چرا که حساسیت جامعه از میان خواهد رفت».
طاهری با بی خاصیت دانستن دادگاهها و کیفرخواستهای فرمایشی گفت: «بازداشت عدهای از فعالان سیاسی و مجبور کردن انها به سخنانی بر خلاف اعتقادات خود قبل از زندان بی پایه و اساس است». طاهری همچنین موج بحران عظیم اقتصادی پیش رو در کشور را خطرناک تر از بحران سیاسی دانست و تصریح کرد: «با توجه به وضعیت اقتصاد داخلی و ویرانی پایههای اقتصادی کشور آینده خوبی برای کشور ما متاسفانه پیش بینی نمیشود».
در ادامه این دیدار سید عسگری از فعالان سیاسی از اعضای حزب ملت ایران نیز با تشریح فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «هوشمندی خانم نظرآهاری در خصوص درک مفاهیم حقوق بشری ستودنی است».
سید عسگری گفت: «در مورد بازداشتگاه کهریزک که این روزها جنایات اتفاق افتاده در آن در کانون اخبار جهانی قرار گرفته است، از دو سال پیش و در زمان اجرای طرح برخورد با اراذل و اوباش خانم نظرآهاری بارها و بارها اطلاع رسانی کرده و با صدور بیانیههای متعدد و مصاحبه به اطلاع رسانی در خصوص وضعیت فاجعه بار این محل پرداخته بود اما متاسفانه توجه لازم به این اقدامات نشد».
سید عسگری همچنین با اشاره به فعالیتهای نظرآهاری در انجمن دفاع از حقوق کودکان کار گفت: «ایشان برای تدریس و تعلیم کودکان کار هر روز به مرکز این ان جی او که در جنوب غرب تهران در پاسگاه نعمت آباد واقع بود میرفت و بدون هیچ چشمداشتی به کودکان کار تدریس میکرد. حضور این جمع نه تنها برای روحیه بخشی به خانواده نظرآهاری بلکه برای ادای احترام به فعالیتهای شیوا نظرآهاری طی این سالهاست».
در ادامه این دیدار علیرضا جباری عضو کانون نویسندگان ایران نیز، آشنایی خود با شیوا نظرآهاری را مربوط به دیدار فعالان مدنی با وی بعد از آزادی از زندان دانست و گفت: «سالها قبل هنگامی که از زندان به مرخصی آمده بودم خانم نظرآهاری به همراه جمعی از دوستان به دیدارم آمدند و از آن تاریخ به بعد همواره در جریان دیدار با خانواده زندانیان سیاسی خانم نظرآهاری را علیرغم سن کم، پیشقدم دیدم».
جباری گفت: «شیوا نظرآهاری جزو فعالانی بود که بار سنگینی را در خصوص فعالیتهای اجتماعی بر دوش میکشید و امیدواریم که هر چه زودتر شاهد آزادی ایشان باشیم». جباری همچنین بر لزوم اتحاد عمومی نیروهای دموکراسی خواه برای ایستادگی در برابر سرکوبهای سیاسی و اجتماعی تاکید کرد.
در این دیدار میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز با تاکید بر فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «نکتهای که شاید بدان اشاره نشد آن بود که خانم نظرآهاری علاوه بر فعالیت به عنوان یک مددکار اجتماعی و یک فعال حقوق بشری در خصوص حوزه دانشجویی نیز همواره فعالیتهای جدی داشتند به گونهای که به دلیل همین فعالیتها از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد محروم گشت».
میلاد اسدی گفت: «از سالهای قبل موجی راه افتاد تا فعالان دانشجویی را به دلیل پیگیری مطالباتشان از حقوق ذاتی مانند حق تحصیل محروم سازند اما افرادی مانند خانم نظرآهاری با ایستادگی بر خواستههاشان این حرکت حاکمیت را بی اثر کردند و بدین شکل حکومت اکنون حق آزادی و حضور آنان در اجتماع را سلب کرده و آنها را به زندان انداخته است».
اسدی با اشاره به اظهارات احمدینژاد گفت: «احمدینژاد در جریان مناظرههای تلویزیونی به صراحت وجود دانشجویان سه ستاره را انکار کرد در حالی که این دانشجویان در حال حاضر در بازداشت به سر میبرند و امسال نیز در اعلان نتایج کنکور کارشناسی ارشد برخی فعالان دانشجویی از تحصیل محروم شدهاند که جزئیات این محرومیتها به زودی از سوی دفتر تحکیم وحدت منتشر خواهد شد».
در این دیدار همچنین سلمان سیما فعال دانشجویی دانشگاه آزاد نیز با اشاره به فعالیتهای صنفی شیوا نظرآهاری در این دانشگاه گفت: «مهمترین خصوصیت شیوا نظرآهاری دفاع از انسانها تنها به صرف انسان بودن آنها است او فارغ از هر نوع مرزبندی در حیطههای مختلفی از جمله حقوق اقلیتهای دینی و قومی تلاش میکرد و پیگیریهای او در خصوص موارد نقض حقوق دانشجویان در دانشگاه آزاد شاید موجب گردید تا از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد نیز محروم گردد».
گفتنی است شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر و دانشجوی محروم از تحصیل در تاریخ 23 خردادماه در محل کارش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. خانم نظرآهاری27 ساله فارغالتحصیل مهندسی عمران از دانشگاه آزاد تهران جنوب است که در سال گذشته به دلیل سه ستاره شدن امکان ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد را نیافت. نظرآهاری همچنین دبیر کمیته گزارشگران حقوق بشر، نهاد حقوق بشری که به پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی میپردازد، میباشد. او همچنین از فعالان حقوق کودکان کار و عضو جمعیت کودکان کار و خیابان است.
جمعی از فعالان سیاسی، مدنی و دانشجویی از احزاب و گروههای مختلف، به دعوت کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه با حضور در منزل شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر بازداشت شده و دبیر کمیته گزارشگران حقوق بشر با خانواده وی دیدار کردند.
در ابتدای این دیدار مادر شیوا نظرآهاری ضمن تشکر از حاضران به تشریح آخرین وضعیت دخترش پرداخت و گفت: «شیوا از روز بعد از انتخابات که در محل کارش بازداشت شده است در زندان اوین محبوس است و مدت زمان زیادی را در انفرادی گذرانده است».
وی با یادآوری اینکه به گذشت 80 روز از بازداشت شیوا نظرآهاری گفت: «در آخرین ملاقاتی که با شیوا به شکل کابینی در اوین داشتم دخترم تاکید کرد که هنوز روند بازجوییها ادامه دارد و مشخص نیست بعد از گذشت 80 روز در خصوص چه مسایلی همچنان از فرزندم سوال و جواب میکنند»؟
خانم نظرآهاری با اشاره به سخنان بازجو در خصوص فعالیتهای شیوا نظرآهاری گفت: «وقتی این سوال را مطرح کردم که چرا با فرزند من برخورد کردهاید پاسخ دادند که دختر شما میخواهد از هر آدم دو پا و یک سر فارغ از عقیده و مرامش دفاع کند و اصلا خط قرمزی را رعایت نمیکند».
در ادامه این دیدار حسن اسدی زیدآبادی دبیر کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه و عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم با اشاره به فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «خانم نظرآهاری با توجه به سن کم، گستره فعالیتهای حقوق بشری خود را در مواردی تعریف کرده بود که شاید بسیاری دیگر از فعالان حقوق بشری به سراغ آن نمیرفتند».
اسدی زیدآبادی با بیان اینکه "معدود کسانی را در میان فعالان حقوق بشر دیدهام که مانند شیوا نظرآهاری این چنین زندگی شخصی خود را وقف پیگیری مسایل حقوق بشر و قربانیان نقض حقوق بشر بکنند" ادامه داد: «نکته برجسته در فعالیتهای خانم نظرآهاری تمرکز در حوزههای تخصصی حقوق بشر در کنار هماهنگی با کل جنبش حقوق بشر در ایران بود به طوریکه گرچه طی یکی دو سال گذشته بیشتر فعالیتهای خود را در زمینه کودکان کار و زنان بیسرپرست ادامه میداد اما همزمان به طور جدی وقتی مسایلی مانند نحوه برخورد با متهمان و یا موج اعدام گسترده افراد زیر 18 سال مطرح میشد در این گونه مسایل نیز فعال میشد».
اسدی زیدآبادی همچنین به بیانیه نهادهای مدنی و حقوق بشری بیش از 25 کشور آسیایی در محکومیت بازداشت شیوا نظرآهاری در نشست سالانه تشکلهای آسیایی حقوق بشر در کشور اردن که چندی پیش برگزار شد اشاره کرد.
سیامک طاهری از فعالان چپ نیز در این دیدار، روحیه خانواده زندانیان سیاسی بعد از انتخابات را ستود و گفت: «ما در دیدارهایی که به همراه کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه با خانواده زندانیان سیاسی داشتهایم اگرچه قصد روحیه بخشی به آنها را مد نظر داشته ایم اما حقیقت آن است که در واقع ما از آنان روحیه گرفتهایم».
طاهری در ادامه گفت: «همواره در زمانی که حساسیت ملت ایران در برابر اتفاقات مملکت از بین رفته است، کشور ما در برابر دشمن خارجی آسیب پذیر شده و نتوانستهایم از کشور خود دفاع کنیم همانند حمله اعراب و یا قوم مغول که اینچنین بوده است».
طاهری گفت: «وقتی اعتماد عمومی از جامعه رخت بر میبندد، وقتی رسانههای عمومی بی اعتبار میشوند و زمانی که حکومت فقط به سرکوب میاندیشد و هیچ تلاشی برای بازیابی اعتماد از دست رفته مردم انجام نمیدهد استقلال ملی به خطر خواهد افتاد چرا که حساسیت جامعه از میان خواهد رفت».
طاهری با بی خاصیت دانستن دادگاهها و کیفرخواستهای فرمایشی گفت: «بازداشت عدهای از فعالان سیاسی و مجبور کردن انها به سخنانی بر خلاف اعتقادات خود قبل از زندان بی پایه و اساس است». طاهری همچنین موج بحران عظیم اقتصادی پیش رو در کشور را خطرناک تر از بحران سیاسی دانست و تصریح کرد: «با توجه به وضعیت اقتصاد داخلی و ویرانی پایههای اقتصادی کشور آینده خوبی برای کشور ما متاسفانه پیش بینی نمیشود».
در ادامه این دیدار سید عسگری از فعالان سیاسی از اعضای حزب ملت ایران نیز با تشریح فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «هوشمندی خانم نظرآهاری در خصوص درک مفاهیم حقوق بشری ستودنی است».
سید عسگری گفت: «در مورد بازداشتگاه کهریزک که این روزها جنایات اتفاق افتاده در آن در کانون اخبار جهانی قرار گرفته است، از دو سال پیش و در زمان اجرای طرح برخورد با اراذل و اوباش خانم نظرآهاری بارها و بارها اطلاع رسانی کرده و با صدور بیانیههای متعدد و مصاحبه به اطلاع رسانی در خصوص وضعیت فاجعه بار این محل پرداخته بود اما متاسفانه توجه لازم به این اقدامات نشد».
سید عسگری همچنین با اشاره به فعالیتهای نظرآهاری در انجمن دفاع از حقوق کودکان کار گفت: «ایشان برای تدریس و تعلیم کودکان کار هر روز به مرکز این ان جی او که در جنوب غرب تهران در پاسگاه نعمت آباد واقع بود میرفت و بدون هیچ چشمداشتی به کودکان کار تدریس میکرد. حضور این جمع نه تنها برای روحیه بخشی به خانواده نظرآهاری بلکه برای ادای احترام به فعالیتهای شیوا نظرآهاری طی این سالهاست».
در ادامه این دیدار علیرضا جباری عضو کانون نویسندگان ایران نیز، آشنایی خود با شیوا نظرآهاری را مربوط به دیدار فعالان مدنی با وی بعد از آزادی از زندان دانست و گفت: «سالها قبل هنگامی که از زندان به مرخصی آمده بودم خانم نظرآهاری به همراه جمعی از دوستان به دیدارم آمدند و از آن تاریخ به بعد همواره در جریان دیدار با خانواده زندانیان سیاسی خانم نظرآهاری را علیرغم سن کم، پیشقدم دیدم».
جباری گفت: «شیوا نظرآهاری جزو فعالانی بود که بار سنگینی را در خصوص فعالیتهای اجتماعی بر دوش میکشید و امیدواریم که هر چه زودتر شاهد آزادی ایشان باشیم». جباری همچنین بر لزوم اتحاد عمومی نیروهای دموکراسی خواه برای ایستادگی در برابر سرکوبهای سیاسی و اجتماعی تاکید کرد.
در این دیدار میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز با تاکید بر فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «نکتهای که شاید بدان اشاره نشد آن بود که خانم نظرآهاری علاوه بر فعالیت به عنوان یک مددکار اجتماعی و یک فعال حقوق بشری در خصوص حوزه دانشجویی نیز همواره فعالیتهای جدی داشتند به گونهای که به دلیل همین فعالیتها از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد محروم گشت».
میلاد اسدی گفت: «از سالهای قبل موجی راه افتاد تا فعالان دانشجویی را به دلیل پیگیری مطالباتشان از حقوق ذاتی مانند حق تحصیل محروم سازند اما افرادی مانند خانم نظرآهاری با ایستادگی بر خواستههاشان این حرکت حاکمیت را بی اثر کردند و بدین شکل حکومت اکنون حق آزادی و حضور آنان در اجتماع را سلب کرده و آنها را به زندان انداخته است».
اسدی با اشاره به اظهارات احمدینژاد گفت: «احمدینژاد در جریان مناظرههای تلویزیونی به صراحت وجود دانشجویان سه ستاره را انکار کرد در حالی که این دانشجویان در حال حاضر در بازداشت به سر میبرند و امسال نیز در اعلان نتایج کنکور کارشناسی ارشد برخی فعالان دانشجویی از تحصیل محروم شدهاند که جزئیات این محرومیتها به زودی از سوی دفتر تحکیم وحدت منتشر خواهد شد».
در این دیدار همچنین سلمان سیما فعال دانشجویی دانشگاه آزاد نیز با اشاره به فعالیتهای صنفی شیوا نظرآهاری در این دانشگاه گفت: «مهمترین خصوصیت شیوا نظرآهاری دفاع از انسانها تنها به صرف انسان بودن آنها است او فارغ از هر نوع مرزبندی در حیطههای مختلفی از جمله حقوق اقلیتهای دینی و قومی تلاش میکرد و پیگیریهای او در خصوص موارد نقض حقوق دانشجویان در دانشگاه آزاد شاید موجب گردید تا از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد نیز محروم گردد».
گفتنی است شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر و دانشجوی محروم از تحصیل در تاریخ 23 خردادماه در محل کارش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. خانم نظرآهاری27 ساله فارغالتحصیل مهندسی عمران از دانشگاه آزاد تهران جنوب است که در سال گذشته به دلیل سه ستاره شدن امکان ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد را نیافت. نظرآهاری همچنین دبیر کمیته گزارشگران حقوق بشر، نهاد حقوق بشری که به پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی میپردازد، میباشد. او همچنین از فعالان حقوق کودکان کار و عضو جمعیت کودکان کار و خیابان است.
*****
دستهایی درصددند تا ابهامات باقی بماند
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۱۷۱۷
کاظم جلالی با تقدیر از بیانات راهگشای رهبرانقلاب در دیدار با دانشجویان، خواستار اضافه شدن دو نفر معتمد رئیس جدید قوه قضائیه به کمیته ویژه مجلس شد و با انتقاد از عملکرد برخی افراد و رسانه ها گفت: اگر جنگ نرم است، پادزهر سخت نمی خواهد. متاسفانه دست هایی در کار است تا ابهامات همچنان باقی بماند.به گزارش "تابناک" دکتر کاظم جلالی عضو کمیته ویژه مجلس در گفتگویی مشروح با مهر به ارزیابی خود از حوادث اخیر، ارائه پیشنهاداتی مهم برای اقناع و بازسازی اعتماد عمومی، زدودن التهاب از فضای سیاسی کشور و همچنین ناکام ساختن دشمنان پرداخت.وی در ابتدا گفت: در مسائل پس از انتخابات و اغتشاشات بوجود آمده چند نکته را باید مورد توجه قرار داد. نکته نخست اینکه تضییع حقوق ملی و کم یا بی اثر کردن حضور چهل میلیونی و یا هشتاد و پنج درصدی مردم، هتک حیثیت ملی و از بین بردن سرمایه بزرگ ملت را نباید نادیده گرفت. تاریخ قضاوت خوبی در خصوص برنامه ریزان، عاملان و مسببان آن نخواهد داشت، چرا که یک فرصت تاریخی از ملت ایران دریغ شد.تعبیر جنایت از لسان رهبری معظم انقلاب، وظیفه همگان را بسیار سنگین می نماید. باید با یک آسیب شناسی دقیق و سنجیده هم تخلفات را بخوبی شناخت و هم جنایات را. شفاف و صادقانه نیز با عوامل آن برخورد نمود.جلالی ادامه داد: نکته دوم اینکه پس از اعلام نتایج انتخابات و اعتراض ها، حوادثی تلخ رخ داد که در پی آن حوادث نیز که به تصریح مقام معظم رهبری تخلف و جنایت بود، علاوه بر دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک تصمیمات مهم دیگری هم گرفته شد و کمیته ویژه مجلس نیز در این راستا فعال است. تعبیر جنایت از لسان رهبری معظم انقلاب، وظیفه همگان را بسیار سنگین می نماید. باید با یک آسیب شناسی دقیق و سنجیده هم تخلفات را بخوبی شناخت و هم جنایات را. شفاف و صادقانه نیز با عوامل آن برخورد نمود. این برخورد مناسب و توام با صداقت و جدیت می تواند بخشی از اعتماد مخدوش را بازسازی نماید.مخبر کمیسیون امنیت ملی گفت: نکته سوم در این ماجرا برخی اتهامات به مجموعه نظام وارد آمده که باید در جهت ایجاد آرامش و بازگشت اعتماد عمومی به شکلی ظریف و مدبرانه و باز هم با نهایت صداقت تکلیف آن اتهامات را روشن نمود. از جمله آنها موضوع طرح شده توسط جناب آقای کروبی مبنی بر احتمال وجود آزار جنسی است. اگر چه در طرح وسیع این موضوع جفایی بزرگ بر نظام اسلامی رفت، اما متاسفانه برخورد غیر مدبرانه با این موضوع نیز می تواند جفای شگرف و بزرگتری بر جمهوری اسلامی وارد کند."بی تردید منشا آبروی همه ما از انقلاب سترگ اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است و هیچ سرمایه ای از خود نداریم و حفظ نظام نیز از اهم واجبات است. این جمله امام را باید به دقت مورد توجه قرار داد که در هنگام هتک حیثیت نظام نیز باید با روشهای مدبرانه آنرا صیانت نمود."وی افزود: با موضوع مطروحه توسط جناب آقای کروبی می توان به دو شکل برخورد کرد. یک شکل آنکه با کوبیدن بر طبل ناسزاگویی و ... آنرا محکوم کرد و نگاشتن و افشای چنین نامه ای را محکوم نمود. دوم اینکه با درایت و با یک برنامه ریزی منضبط و دقیق عوارض بوجود آمده در افکار عمومی را رفع و یا به حداقل رساند. تردیدی وجود ندارد که افشا یک چنین نامه ای دستمایه رسانه های بیگانه علیه جمهوری اسلامی ایران شده و ایکاش ایشان از مجاری داخل نظام بدون کوفتن بر طبل رسانه موضوع را پی گیری می نمود. اما در هر حال این مسئله امروز افکار عمومی جامعه ما را رنج می دهد که آیا به واقع چنین اتفاق دردناک و غمباری افتاده است یا خیر؟!عضو کمیته ویژه مجلس افزود: ما باید با روشهای صحیح افکار عمومی را قانع نمائیم. لذا اینجانب به همراه جمعی از اعضاء کمیته ویژه مربوط به مسائل اخیر و بازداشتی ها با ایشان ملاقات نمودیم. در آن ملاقات کاشف به عمل آمد که 4 نفر به شخص آقای کروبی مراجعه کرده و مدعی آزار جنسی شده اند. در این ملاقات معلوم شد که از نظر ایشان این مسائل صرفاً ادعاست و برای ایشان نیز ثابت نشده است. سخن ایشان این بود که چنانچه این افراد احساس امنیت نمایند وی حاضر است ضمن معرفی آنان زمینه صحت و سقم اظهاراتشان را فراهم نماید. پیشنهاد شد چنانچه جمعی با هماهنگی ریاست محترم قوه قضائیه و کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی تشکیل شود جمع بندی آنها مسموع و فصل الخطاب باشد.با یک راه حل ساده می توان این موضوع را به سامان رساند و آن اینکه جمعی از معتمدین دستگاه قضایی ( مثلاً 2 نفر ) بعلاوه اعضایی از کمیسیون ویژه مجلس ( مثلاً 3 نفر ) با این 4 نفر جلسه بگذارند و سخنان آنان را بشنوند.جلالی پیشنهاد داد: به نظر می رسد با یک راه حل ساده می توان این موضوع را به سامان رساند و آن اینکه جمعی از معتمدین دستگاه قضایی ( مثلاً 2 نفر به نمایندگی از حضرت آیت الله لاریجانی ) بعلاوه اعضایی از کمیسیون ویژه مجلس ( مثلاً 3 نفر ) با این 4 نفر جلسه بگذارند و سخنان آنان را بشنوند. نتیجه هم از دو حال خارج نیست. یا نعوذ بالله مامورانی متخلف با استفاده از فضای بلبشوی اغتشاشات چنین جنایت دردناکی را مرتکب شده اند که در آن صورت مامورین باید با معرفی به دستگاه قضایی در مسیر برخورد عادلانه قرار گیرند و صادقانه مساله با مردم که صاحبان اصلی این نظام و انقلاب و کشورند در میان گذاشته شود تا بیش از این آبروی نظام به مسلخ نرود . و یا اینکه اثبات می شود چنین اتفاقاتی اساساً رخ نداده و صرفاً فضا سازی رسانه ای بوده است. در آن صورت هم با اعلام به افکار عمومی شائبه ها با صداقت زدوده شود. طبعاً جناب آقای کروبی هم باید از قبل بپذیرد که نتیجه اعلامی توسط این کمیته فصل الخطاب باشد.متاسفم از اینکه اعلام نمایم دستهایی در کار است تا همه مسائل دربوته ابهام و اجمال بماند و تلاش می نمایند تا از همه ظرفیت های نظام برای رفع این مسائل استفاده نشود.جلالی گفت: این فرمول و راه حل می تواند مسیر رفع این اتهام بزرگ را هموار نماید. اما متاسفم از اینکه اعلام نمایم دستهایی در کار است تا همه مسائل دربوته ابهام و اجمال بماند و تلاش می نمایند تا از همه ظرفیت های نظام برای رفع این مسائل استفاده نشود. و در همین راستا فعالیت های صادقانه مجلس شورای اسلامی و این کمیته را که اعضای آن با در کف دست گرفتن آبروی خویش و با دلسوزی تمام نسبت به نظام ، کشور و مردم تلاش می کنند را مسئله دار جلوه نمایند و صد البته خود نیز یا توان حل مسائل را ندارند و یا شاید هم نمی خواهند مسائل حل شود.وی افزود: امروز باید بدانیم بیش از فحاشی ، تهمت ، سخنرانیهای آتشین و تند و یا تجویز هر گونه بگیر و ببندی نیاز به منطق، برخورد صادقانه و دلسوزانه داریم. اگر این ماجرا یک جنگ نرم است ، پس مقابله با آن نیز نیازمند پادزهر نرم است. این آن چیزی است که جای آن خالی است. در این روزهای سخت بیش از پیش به یک استراتژی در برخورد صحیح و موثر نیازمندیم.وی در پایان نقش برخی از رسانه ها در دامن زدن به حوادث اخیر را نیز قابل بررسی و پیگیری خواند و گفت: نکته چهارم: خلاء یک استراتژی دقیق و تاثیر گذار رسانه ای در ماجرا های اخیر کاملاً مشهود است و البته مسئولیت این خلاء صرفاً به رسانه ملی باز نمی گردد. به نظر می رسد تدوین این استراتژی متوجه نهادی فرابخش و هماهنگ کننده است تا در مقابل حجم بالای اخبار متناقض و جنگ نرم و رسانه ای جهانی که با دقت و ظرافت انجام می شود با ارائه اخبار به موقع ، شفاف و صادقانه زمینه اعتماد مردم و دوری از شایعات را فراهم نماید. به نظر می رسد فعلاً در جنگ رسانه ای ما در یک موضع انفعال قرار داریم . دیگران شایعات را با اختلاط درستها و غلطها می پراکنند. این شایعات کاملاً به خورد جامعه می رود آنگاه جریان رسانه ای کشور به دنبال جمع کردن توپ است و تلاش می کند با طراحی هایی که برخی از آنها نیز صوری و نمایشی و غیر قابل پذیرش است به نوعی با آن جریان رسانه ای مقابله نماید که البته بعضاً نیز اثر معکوس دارد و « از قضا سرکنگبین صفرا فزود».
دستهایی درصددند تا ابهامات باقی بماند
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۱۷۱۷
کاظم جلالی با تقدیر از بیانات راهگشای رهبرانقلاب در دیدار با دانشجویان، خواستار اضافه شدن دو نفر معتمد رئیس جدید قوه قضائیه به کمیته ویژه مجلس شد و با انتقاد از عملکرد برخی افراد و رسانه ها گفت: اگر جنگ نرم است، پادزهر سخت نمی خواهد. متاسفانه دست هایی در کار است تا ابهامات همچنان باقی بماند.به گزارش "تابناک" دکتر کاظم جلالی عضو کمیته ویژه مجلس در گفتگویی مشروح با مهر به ارزیابی خود از حوادث اخیر، ارائه پیشنهاداتی مهم برای اقناع و بازسازی اعتماد عمومی، زدودن التهاب از فضای سیاسی کشور و همچنین ناکام ساختن دشمنان پرداخت.وی در ابتدا گفت: در مسائل پس از انتخابات و اغتشاشات بوجود آمده چند نکته را باید مورد توجه قرار داد. نکته نخست اینکه تضییع حقوق ملی و کم یا بی اثر کردن حضور چهل میلیونی و یا هشتاد و پنج درصدی مردم، هتک حیثیت ملی و از بین بردن سرمایه بزرگ ملت را نباید نادیده گرفت. تاریخ قضاوت خوبی در خصوص برنامه ریزان، عاملان و مسببان آن نخواهد داشت، چرا که یک فرصت تاریخی از ملت ایران دریغ شد.تعبیر جنایت از لسان رهبری معظم انقلاب، وظیفه همگان را بسیار سنگین می نماید. باید با یک آسیب شناسی دقیق و سنجیده هم تخلفات را بخوبی شناخت و هم جنایات را. شفاف و صادقانه نیز با عوامل آن برخورد نمود.جلالی ادامه داد: نکته دوم اینکه پس از اعلام نتایج انتخابات و اعتراض ها، حوادثی تلخ رخ داد که در پی آن حوادث نیز که به تصریح مقام معظم رهبری تخلف و جنایت بود، علاوه بر دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک تصمیمات مهم دیگری هم گرفته شد و کمیته ویژه مجلس نیز در این راستا فعال است. تعبیر جنایت از لسان رهبری معظم انقلاب، وظیفه همگان را بسیار سنگین می نماید. باید با یک آسیب شناسی دقیق و سنجیده هم تخلفات را بخوبی شناخت و هم جنایات را. شفاف و صادقانه نیز با عوامل آن برخورد نمود. این برخورد مناسب و توام با صداقت و جدیت می تواند بخشی از اعتماد مخدوش را بازسازی نماید.مخبر کمیسیون امنیت ملی گفت: نکته سوم در این ماجرا برخی اتهامات به مجموعه نظام وارد آمده که باید در جهت ایجاد آرامش و بازگشت اعتماد عمومی به شکلی ظریف و مدبرانه و باز هم با نهایت صداقت تکلیف آن اتهامات را روشن نمود. از جمله آنها موضوع طرح شده توسط جناب آقای کروبی مبنی بر احتمال وجود آزار جنسی است. اگر چه در طرح وسیع این موضوع جفایی بزرگ بر نظام اسلامی رفت، اما متاسفانه برخورد غیر مدبرانه با این موضوع نیز می تواند جفای شگرف و بزرگتری بر جمهوری اسلامی وارد کند."بی تردید منشا آبروی همه ما از انقلاب سترگ اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است و هیچ سرمایه ای از خود نداریم و حفظ نظام نیز از اهم واجبات است. این جمله امام را باید به دقت مورد توجه قرار داد که در هنگام هتک حیثیت نظام نیز باید با روشهای مدبرانه آنرا صیانت نمود."وی افزود: با موضوع مطروحه توسط جناب آقای کروبی می توان به دو شکل برخورد کرد. یک شکل آنکه با کوبیدن بر طبل ناسزاگویی و ... آنرا محکوم کرد و نگاشتن و افشای چنین نامه ای را محکوم نمود. دوم اینکه با درایت و با یک برنامه ریزی منضبط و دقیق عوارض بوجود آمده در افکار عمومی را رفع و یا به حداقل رساند. تردیدی وجود ندارد که افشا یک چنین نامه ای دستمایه رسانه های بیگانه علیه جمهوری اسلامی ایران شده و ایکاش ایشان از مجاری داخل نظام بدون کوفتن بر طبل رسانه موضوع را پی گیری می نمود. اما در هر حال این مسئله امروز افکار عمومی جامعه ما را رنج می دهد که آیا به واقع چنین اتفاق دردناک و غمباری افتاده است یا خیر؟!عضو کمیته ویژه مجلس افزود: ما باید با روشهای صحیح افکار عمومی را قانع نمائیم. لذا اینجانب به همراه جمعی از اعضاء کمیته ویژه مربوط به مسائل اخیر و بازداشتی ها با ایشان ملاقات نمودیم. در آن ملاقات کاشف به عمل آمد که 4 نفر به شخص آقای کروبی مراجعه کرده و مدعی آزار جنسی شده اند. در این ملاقات معلوم شد که از نظر ایشان این مسائل صرفاً ادعاست و برای ایشان نیز ثابت نشده است. سخن ایشان این بود که چنانچه این افراد احساس امنیت نمایند وی حاضر است ضمن معرفی آنان زمینه صحت و سقم اظهاراتشان را فراهم نماید. پیشنهاد شد چنانچه جمعی با هماهنگی ریاست محترم قوه قضائیه و کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی تشکیل شود جمع بندی آنها مسموع و فصل الخطاب باشد.با یک راه حل ساده می توان این موضوع را به سامان رساند و آن اینکه جمعی از معتمدین دستگاه قضایی ( مثلاً 2 نفر ) بعلاوه اعضایی از کمیسیون ویژه مجلس ( مثلاً 3 نفر ) با این 4 نفر جلسه بگذارند و سخنان آنان را بشنوند.جلالی پیشنهاد داد: به نظر می رسد با یک راه حل ساده می توان این موضوع را به سامان رساند و آن اینکه جمعی از معتمدین دستگاه قضایی ( مثلاً 2 نفر به نمایندگی از حضرت آیت الله لاریجانی ) بعلاوه اعضایی از کمیسیون ویژه مجلس ( مثلاً 3 نفر ) با این 4 نفر جلسه بگذارند و سخنان آنان را بشنوند. نتیجه هم از دو حال خارج نیست. یا نعوذ بالله مامورانی متخلف با استفاده از فضای بلبشوی اغتشاشات چنین جنایت دردناکی را مرتکب شده اند که در آن صورت مامورین باید با معرفی به دستگاه قضایی در مسیر برخورد عادلانه قرار گیرند و صادقانه مساله با مردم که صاحبان اصلی این نظام و انقلاب و کشورند در میان گذاشته شود تا بیش از این آبروی نظام به مسلخ نرود . و یا اینکه اثبات می شود چنین اتفاقاتی اساساً رخ نداده و صرفاً فضا سازی رسانه ای بوده است. در آن صورت هم با اعلام به افکار عمومی شائبه ها با صداقت زدوده شود. طبعاً جناب آقای کروبی هم باید از قبل بپذیرد که نتیجه اعلامی توسط این کمیته فصل الخطاب باشد.متاسفم از اینکه اعلام نمایم دستهایی در کار است تا همه مسائل دربوته ابهام و اجمال بماند و تلاش می نمایند تا از همه ظرفیت های نظام برای رفع این مسائل استفاده نشود.جلالی گفت: این فرمول و راه حل می تواند مسیر رفع این اتهام بزرگ را هموار نماید. اما متاسفم از اینکه اعلام نمایم دستهایی در کار است تا همه مسائل دربوته ابهام و اجمال بماند و تلاش می نمایند تا از همه ظرفیت های نظام برای رفع این مسائل استفاده نشود. و در همین راستا فعالیت های صادقانه مجلس شورای اسلامی و این کمیته را که اعضای آن با در کف دست گرفتن آبروی خویش و با دلسوزی تمام نسبت به نظام ، کشور و مردم تلاش می کنند را مسئله دار جلوه نمایند و صد البته خود نیز یا توان حل مسائل را ندارند و یا شاید هم نمی خواهند مسائل حل شود.وی افزود: امروز باید بدانیم بیش از فحاشی ، تهمت ، سخنرانیهای آتشین و تند و یا تجویز هر گونه بگیر و ببندی نیاز به منطق، برخورد صادقانه و دلسوزانه داریم. اگر این ماجرا یک جنگ نرم است ، پس مقابله با آن نیز نیازمند پادزهر نرم است. این آن چیزی است که جای آن خالی است. در این روزهای سخت بیش از پیش به یک استراتژی در برخورد صحیح و موثر نیازمندیم.وی در پایان نقش برخی از رسانه ها در دامن زدن به حوادث اخیر را نیز قابل بررسی و پیگیری خواند و گفت: نکته چهارم: خلاء یک استراتژی دقیق و تاثیر گذار رسانه ای در ماجرا های اخیر کاملاً مشهود است و البته مسئولیت این خلاء صرفاً به رسانه ملی باز نمی گردد. به نظر می رسد تدوین این استراتژی متوجه نهادی فرابخش و هماهنگ کننده است تا در مقابل حجم بالای اخبار متناقض و جنگ نرم و رسانه ای جهانی که با دقت و ظرافت انجام می شود با ارائه اخبار به موقع ، شفاف و صادقانه زمینه اعتماد مردم و دوری از شایعات را فراهم نماید. به نظر می رسد فعلاً در جنگ رسانه ای ما در یک موضع انفعال قرار داریم . دیگران شایعات را با اختلاط درستها و غلطها می پراکنند. این شایعات کاملاً به خورد جامعه می رود آنگاه جریان رسانه ای کشور به دنبال جمع کردن توپ است و تلاش می کند با طراحی هایی که برخی از آنها نیز صوری و نمایشی و غیر قابل پذیرش است به نوعی با آن جریان رسانه ای مقابله نماید که البته بعضاً نیز اثر معکوس دارد و « از قضا سرکنگبین صفرا فزود».
*****
گزارش معصومه ابتکار از دیدار با خانواده شهید اشکان سهرابی
معصومه ابتکار بار دیگر از دیدار چند عضو شورای شهر تهران با خانواده شهدای جنبش سبز نوشت. خانم ابتکار که پیش از این هم گزارشهای مشابهی را منتشر کرده بود، این بار در وبلاگش از دیدار با خانواده شهید اشکان سهرابی نوشته است:
داغدار با پیراهنی سیاه روبرویمان نشست و گفت: خانم ابتکار، شما دانشگاه تربیت مدرس هستید، درست است؟
گفتم: بله.
گفت: من از کارکنان آن دانشگاه هستم.
شنیده بودم یکی از کارمندان دانشگاه فرزند خود را در جریان حوادث اخیر از دست داده است. اما نمی دانستم کیست و حالا به همراه آقای دکتر نجفی در پی دیدارهایی که به عنوان اعضای شورای شهر با خانواده های آسیب دیدگان داریم، در منزل او بودیم.
روبرویم پدر اشکان سهرابی و در کنارم مادر او نشسته بود؛ داغدار و پریشان. اشکان دانشجوی 20 ساله رشته آی تی دانشگاه آزاد قزوین بود که روز 30 خردادماه در جریان حوادث پس از انتخابات در محله هاشمی تهران به ضرب گلوله کشته شد.
مادر اشکان با ابراز ناراحتی بسیار از مرگ فرزندش می گفت :او روز 31 خردادماه امتحان داشت و آن روز در خانه مشغول درس خواندن بود. حدود ساعت 8 شب گفت که برای گرفتن جزوه ای به منزل دوستش که فاصله ای 5 دقیقه ای تا منزل ما دارد، می رود و سریع بازمی گردد. اما 10 دقیقه بعد دوست اشکان سراسیمه خبر داد که او را به بیمارستان بردند.
اشکان در خیابان بوستان سعدی که همیشه خیابان خلوتی است و آن روز هم تظاهرات و تجمعی در آن نبوده با شلیک گلوله ای از نقطه ای نامعلوم مضروب و دقایقی بعد از اینکه با یک موتوری او را به بیمارستان لولاگر می رسانند در اثر شدت خونریزی جان می سپارد.
مادر اشکان و پدر او که به عنوان بسیجی سابقه حضور در جبهه های دفاع مقدس را دارد و برادرش نیز ایثارگر و پدر شهید است، از حوادث پس از فقدان پسرشان نیز بسیار آزرده اند؛ از اینکه با دوربین تلویزیون برای مصاحبه به منزلشان آمدند تا ماجرا را جور دیگری جلوه دهند و البته آنها حاضر به چنین کاری نشدند؛ از اینکه بستگان و فامیل در مراسم چهلم اشکان و بر سر مزار وی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و حتی مادر بزرگ اشکان در امان نماند؛ از اینکه مزار دلبندشان را به آتش کشیده بودند و ...
مادراشکان از خصوصیات او که می گفت اشک امانش نمی داد: پسرم مونس و همدم بود؛ روحیه ای آرام و اخلاقی ملایم داشت و سرش به کار خودش ...
اشک های مادر اشکان تلخ بود، اما از اینکه به عنوان اعضای شورای شهر به این خانواده ها سر می زنیم و تلاش می کنیم تسلای دل آنها باشیم قدری آرام می گیریم.
*****
معصومه ابتکار بار دیگر از دیدار چند عضو شورای شهر تهران با خانواده شهدای جنبش سبز نوشت. خانم ابتکار که پیش از این هم گزارشهای مشابهی را منتشر کرده بود، این بار در وبلاگش از دیدار با خانواده شهید اشکان سهرابی نوشته است:
داغدار با پیراهنی سیاه روبرویمان نشست و گفت: خانم ابتکار، شما دانشگاه تربیت مدرس هستید، درست است؟
گفتم: بله.
گفت: من از کارکنان آن دانشگاه هستم.
شنیده بودم یکی از کارمندان دانشگاه فرزند خود را در جریان حوادث اخیر از دست داده است. اما نمی دانستم کیست و حالا به همراه آقای دکتر نجفی در پی دیدارهایی که به عنوان اعضای شورای شهر با خانواده های آسیب دیدگان داریم، در منزل او بودیم.
روبرویم پدر اشکان سهرابی و در کنارم مادر او نشسته بود؛ داغدار و پریشان. اشکان دانشجوی 20 ساله رشته آی تی دانشگاه آزاد قزوین بود که روز 30 خردادماه در جریان حوادث پس از انتخابات در محله هاشمی تهران به ضرب گلوله کشته شد.
مادر اشکان با ابراز ناراحتی بسیار از مرگ فرزندش می گفت :او روز 31 خردادماه امتحان داشت و آن روز در خانه مشغول درس خواندن بود. حدود ساعت 8 شب گفت که برای گرفتن جزوه ای به منزل دوستش که فاصله ای 5 دقیقه ای تا منزل ما دارد، می رود و سریع بازمی گردد. اما 10 دقیقه بعد دوست اشکان سراسیمه خبر داد که او را به بیمارستان بردند.
اشکان در خیابان بوستان سعدی که همیشه خیابان خلوتی است و آن روز هم تظاهرات و تجمعی در آن نبوده با شلیک گلوله ای از نقطه ای نامعلوم مضروب و دقایقی بعد از اینکه با یک موتوری او را به بیمارستان لولاگر می رسانند در اثر شدت خونریزی جان می سپارد.
مادر اشکان و پدر او که به عنوان بسیجی سابقه حضور در جبهه های دفاع مقدس را دارد و برادرش نیز ایثارگر و پدر شهید است، از حوادث پس از فقدان پسرشان نیز بسیار آزرده اند؛ از اینکه با دوربین تلویزیون برای مصاحبه به منزلشان آمدند تا ماجرا را جور دیگری جلوه دهند و البته آنها حاضر به چنین کاری نشدند؛ از اینکه بستگان و فامیل در مراسم چهلم اشکان و بر سر مزار وی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و حتی مادر بزرگ اشکان در امان نماند؛ از اینکه مزار دلبندشان را به آتش کشیده بودند و ...
مادراشکان از خصوصیات او که می گفت اشک امانش نمی داد: پسرم مونس و همدم بود؛ روحیه ای آرام و اخلاقی ملایم داشت و سرش به کار خودش ...
اشک های مادر اشکان تلخ بود، اما از اینکه به عنوان اعضای شورای شهر به این خانواده ها سر می زنیم و تلاش می کنیم تسلای دل آنها باشیم قدری آرام می گیریم.
*****
کاتوزیان: دفن جنازههای بیهویت صحت دارد؛ مسئولان بهشت زهرا بیخبرند؛ پزشکی قانونی باید توضیح دهد
یک نماینده اصولگرای عضو کمیته ویژه مجلس برای بررسی حواث اخیر اعلام کرد که مسئولان بهشت زهرا در خصوص دفن دستهجمعی جنازههای بیهویت از خود سلب مسئولیت کردهاند و باید مسئولان پزشکی قانونی در این خسوس پاسخگو باشند.
حميدرضا كاتوزيان در گفتوگو با ايسنا با اشاره به بازديدي كه از قطعه 302 بهشتزهرا داشته است، گفت: اين موضوع كه افرادي در بهشتزهرا دفن شده و روي محل دفن آنها شماره دفن به جاي نام آنها حك شده، صحت دارد؛ اما مسئوليت بررسي در اين رابطه متوجه شهرداري يا سازمان بهشتزهرا نيست، بلكه بايد براي مشخص شدن دقيقتر اين مطلب از سوي پزشكي قانوني استعلام شود كه در اين رابطه با مسئولان مربوطه در مجلس صحبت كردم تا مكاتباتي با پزشكي قانوني در اين رابطه انجام شود و تكليف اين ماجرا نيز روشن شود.
عضو كميته ويژه مجلس شوراي اسلامي در رابطه با بررسي حوادث پس از انتخابات، اظهار كرد: در بازديد از قطعه 302 بهشت زهرا اين موضوع مشخص شد كه در اين قطعه تعدادي از افرادي كه به هر صورت در حوادثي فوت ميكنند و هويت آنها نامشخص است، پس از مدتي كه در پزشكي قانوني اين اجساد ميماند و بستگان آنها مشخص نميشود به اين قطعه از بهشتزهرا منتقل شده و در اينجا دفن ميشوند.
كاتوزيان در ادامه توضيح داد: به طور مثال ممكن است فردي در مترو سكته كند يا نيمه شب در خيابان و موقع عبور با خودرويي تصادف كرده و آن خودرو متواري شود و فرد فوت كند يا اينكه افرادي معتاد در خيابان فوت شوند، اجساد اين افراد به پزشكي قانوني منتقل ميشود و اگر پس از مدتي بستگان آنها به پزشكي قانوني مراجعه نكنند اين جنازهها به بهشتزهرا منتقل شده و در آنجا مدفون ميشوند. از آنجا كه هويت اين افراد نامشخص است روي قبر آنها تنها شماره جواز دفن نوشته ميشود، چرا كه نام آنها مشخص نيست و نميتوان نام اين افراد را روي قبرشان نوشت. البته در همين مدت تعدادي از بستگان اجسادي كه در اين قطعه دفن شده و هويت نامشخصي داشتند به پزشكي قانوني مراجعه كرده و هويت اين اجساد مشخص شد.
نماينده مردم تهران در خانه ملت ادامه داد: طبق توضيحاتي كه مسئولان بهشت زهرا به بنده دادند برخي از افرادي كه در اين قطعه دفن شده بودند شرايط اين چنيني برايشان پيش آمده بود؛ اما اينكه لابهلاي اين اجساد، اجساد كساني كه در حوادث اخير كشته شدهاند نيز وجود دارد يا نه، را بهشتزهرا نميتواند تعيين كند به عبارت ديگر بهشتزهرا و شهرداري مسئوليتي در اين ارتباط ندارند چرا كه وظيفه آنها تنها كفن و دفن و تدفين اجساد است، بنابراين براي مشخص شدن دقيقتر اين مطلب بايد از پزشكي قانوني استعلام شود.
وي افزود: با اين وجود در حال حاضر تعدادي از اجساد با هويت نامعلوم وجود دارد كه ممكن است بعدا بستگان آنها مشخص و هويت اين اجساد نيز معلوم شود؛ اما اگر اين اجساد در ارتباط با حوادث اخير بودهاند بهشت زهرا نميتواند اين موضوع را روشن كند و شهرداري متولي اين مسئله نيست بلكه بايد با مكاتبه با پزشكي قانوني مراحل لازم صورت گيرد.
عضو كميتهي ويژه مجلس براي بررسي حوادث پس از انتخابات همچنين در ادامه گفتوگو با ايسنا، گفت: بنده فكر نميكنم كه بررسي اين موضوع به نبش قبر كشيده شود، چرا كه پزشكي قانوني به راحتي ميتواند شفافسازي لازم را در اين مورد انجام دهد.
*****
یک نماینده اصولگرای عضو کمیته ویژه مجلس برای بررسی حواث اخیر اعلام کرد که مسئولان بهشت زهرا در خصوص دفن دستهجمعی جنازههای بیهویت از خود سلب مسئولیت کردهاند و باید مسئولان پزشکی قانونی در این خسوس پاسخگو باشند.
حميدرضا كاتوزيان در گفتوگو با ايسنا با اشاره به بازديدي كه از قطعه 302 بهشتزهرا داشته است، گفت: اين موضوع كه افرادي در بهشتزهرا دفن شده و روي محل دفن آنها شماره دفن به جاي نام آنها حك شده، صحت دارد؛ اما مسئوليت بررسي در اين رابطه متوجه شهرداري يا سازمان بهشتزهرا نيست، بلكه بايد براي مشخص شدن دقيقتر اين مطلب از سوي پزشكي قانوني استعلام شود كه در اين رابطه با مسئولان مربوطه در مجلس صحبت كردم تا مكاتباتي با پزشكي قانوني در اين رابطه انجام شود و تكليف اين ماجرا نيز روشن شود.
عضو كميته ويژه مجلس شوراي اسلامي در رابطه با بررسي حوادث پس از انتخابات، اظهار كرد: در بازديد از قطعه 302 بهشت زهرا اين موضوع مشخص شد كه در اين قطعه تعدادي از افرادي كه به هر صورت در حوادثي فوت ميكنند و هويت آنها نامشخص است، پس از مدتي كه در پزشكي قانوني اين اجساد ميماند و بستگان آنها مشخص نميشود به اين قطعه از بهشتزهرا منتقل شده و در اينجا دفن ميشوند.
كاتوزيان در ادامه توضيح داد: به طور مثال ممكن است فردي در مترو سكته كند يا نيمه شب در خيابان و موقع عبور با خودرويي تصادف كرده و آن خودرو متواري شود و فرد فوت كند يا اينكه افرادي معتاد در خيابان فوت شوند، اجساد اين افراد به پزشكي قانوني منتقل ميشود و اگر پس از مدتي بستگان آنها به پزشكي قانوني مراجعه نكنند اين جنازهها به بهشتزهرا منتقل شده و در آنجا مدفون ميشوند. از آنجا كه هويت اين افراد نامشخص است روي قبر آنها تنها شماره جواز دفن نوشته ميشود، چرا كه نام آنها مشخص نيست و نميتوان نام اين افراد را روي قبرشان نوشت. البته در همين مدت تعدادي از بستگان اجسادي كه در اين قطعه دفن شده و هويت نامشخصي داشتند به پزشكي قانوني مراجعه كرده و هويت اين اجساد مشخص شد.
نماينده مردم تهران در خانه ملت ادامه داد: طبق توضيحاتي كه مسئولان بهشت زهرا به بنده دادند برخي از افرادي كه در اين قطعه دفن شده بودند شرايط اين چنيني برايشان پيش آمده بود؛ اما اينكه لابهلاي اين اجساد، اجساد كساني كه در حوادث اخير كشته شدهاند نيز وجود دارد يا نه، را بهشتزهرا نميتواند تعيين كند به عبارت ديگر بهشتزهرا و شهرداري مسئوليتي در اين ارتباط ندارند چرا كه وظيفه آنها تنها كفن و دفن و تدفين اجساد است، بنابراين براي مشخص شدن دقيقتر اين مطلب بايد از پزشكي قانوني استعلام شود.
وي افزود: با اين وجود در حال حاضر تعدادي از اجساد با هويت نامعلوم وجود دارد كه ممكن است بعدا بستگان آنها مشخص و هويت اين اجساد نيز معلوم شود؛ اما اگر اين اجساد در ارتباط با حوادث اخير بودهاند بهشت زهرا نميتواند اين موضوع را روشن كند و شهرداري متولي اين مسئله نيست بلكه بايد با مكاتبه با پزشكي قانوني مراحل لازم صورت گيرد.
عضو كميتهي ويژه مجلس براي بررسي حوادث پس از انتخابات همچنين در ادامه گفتوگو با ايسنا، گفت: بنده فكر نميكنم كه بررسي اين موضوع به نبش قبر كشيده شود، چرا كه پزشكي قانوني به راحتي ميتواند شفافسازي لازم را در اين مورد انجام دهد.
*****
سعید مرتضوی برکنار شد
خبرگزاری ایلنا: كد خبر: 74017
با حكمي از سوي رئيس قوه قضائيه؛
جعفري دولتآبادي دادستان عمومي و انقلاب تهران شد
رئيس قوه قضائيه طي حكمي عباس جعفري دولت آبادي را بهسمت دادستان عمومي و انقلاب اسلامي منصوب كرد. اين سمت پيش از اين در اختيار سعيد مرتضوي بود.
ايلنا: آيتالله آملي لاريجاني، رئيس قوه قضائيه طي احكام جداگانهاي دادستان انتظامي قضات، معاون آموزش قوه قضائيه و دادستان عمومي و انقلاب تهران را منصوب كردند. به گزارش ايلنا، آيتالله آملي لاريجاني، رئيس قوه قضائيه طي احكامي جداگانه، حجتالاسلام احمد شيفعي را بهسمت دادستان انتظامي قضات، حجتالاسلام احمد واعظي جزئي را به سمت معاون آموزش قوه قضائيه و عباس جعفري دولت آبادي را بهسمت دادستان عمومي و انقلاب اسلامي منصوب كرد.
خبرگزاری ایلنا: كد خبر: 74017
با حكمي از سوي رئيس قوه قضائيه؛
جعفري دولتآبادي دادستان عمومي و انقلاب تهران شد
رئيس قوه قضائيه طي حكمي عباس جعفري دولت آبادي را بهسمت دادستان عمومي و انقلاب اسلامي منصوب كرد. اين سمت پيش از اين در اختيار سعيد مرتضوي بود.
ايلنا: آيتالله آملي لاريجاني، رئيس قوه قضائيه طي احكام جداگانهاي دادستان انتظامي قضات، معاون آموزش قوه قضائيه و دادستان عمومي و انقلاب تهران را منصوب كردند. به گزارش ايلنا، آيتالله آملي لاريجاني، رئيس قوه قضائيه طي احكامي جداگانه، حجتالاسلام احمد شيفعي را بهسمت دادستان انتظامي قضات، حجتالاسلام احمد واعظي جزئي را به سمت معاون آموزش قوه قضائيه و عباس جعفري دولت آبادي را بهسمت دادستان عمومي و انقلاب اسلامي منصوب كرد.
*****
از سوی آیت الله صادق لاریجانی:
هیئت نظارت بر رسیدگی به حوادث و اغتشاشات اخیرمنصوب شدند
از سوی آیت الله صادق لاریجانی:
هیئت نظارت بر رسیدگی به حوادث و اغتشاشات اخیرمنصوب شدند
خبرگزاری ایلنا: كد خبر: 74020
لاریجانی از اين هيئت خواست پروندههاي متشکله مربوط به حوادث اخير و اغتشاشات پس از انتخابات ،کوي دانشکاه و بازداشتگاه کهريزک رسيدگي عادلانه،قاطع وسريع نمايند و بر روند دادرسي پيگيري مستمر و نظارت داشته باشند.
ایلنا: رئيس قوه قضاييه طي حکمي معاون اول ،دادستان کل کشور و رئيس حوزه رياست قوه قضاييه را مامور رسيدگي به پروندههاي مربوط به حوادث واغتشاشات اخير کرد. به گزارش ایلنا متن حکم آيت الله صادق لاريجاني به شرح ذيل است: حجت الاسلام والمسلمين آقاي رئيسي ،معاون اول محترم قوه قضاييه حجت الاسلام والمسلمين آقاي محسني اژه اي،دادستان محترم کل کشور حجت الاسلام والمسلمين آقاي خلفي،مشاور محترم ورئيس حوزه رياست قوه قضاييه نظر به ضرورت رسيدگي عادلانه،قاطع وسريع به پروندههاي متشکله مربوط به حوادث اخير و اغتشاشات پس از حماسه ملي انتخابات رياست جمهوري و کوي دانشکاه و بازداشتگاه کهريزک و لزوم پيگيري مستمر و نظارت بر روند دادرسي و شناسايي عوامل اصلي و برخورد قانوني و قاطع با متخلفين در هر رتبه و جايگاهي که باشند،مقرر ميدارد بر کليه مراحل رسيدگي اعم از تحقيقا ت دادسرايي و محاکمات دادگاهي ،ضمن رعايت کليه ضوابط قانوني وحقوق متهمين نظارت مستمر به عمل آورده و مراتب را به اينجانب گزارش نمائيد.
لاریجانی از اين هيئت خواست پروندههاي متشکله مربوط به حوادث اخير و اغتشاشات پس از انتخابات ،کوي دانشکاه و بازداشتگاه کهريزک رسيدگي عادلانه،قاطع وسريع نمايند و بر روند دادرسي پيگيري مستمر و نظارت داشته باشند.
ایلنا: رئيس قوه قضاييه طي حکمي معاون اول ،دادستان کل کشور و رئيس حوزه رياست قوه قضاييه را مامور رسيدگي به پروندههاي مربوط به حوادث واغتشاشات اخير کرد. به گزارش ایلنا متن حکم آيت الله صادق لاريجاني به شرح ذيل است: حجت الاسلام والمسلمين آقاي رئيسي ،معاون اول محترم قوه قضاييه حجت الاسلام والمسلمين آقاي محسني اژه اي،دادستان محترم کل کشور حجت الاسلام والمسلمين آقاي خلفي،مشاور محترم ورئيس حوزه رياست قوه قضاييه نظر به ضرورت رسيدگي عادلانه،قاطع وسريع به پروندههاي متشکله مربوط به حوادث اخير و اغتشاشات پس از حماسه ملي انتخابات رياست جمهوري و کوي دانشکاه و بازداشتگاه کهريزک و لزوم پيگيري مستمر و نظارت بر روند دادرسي و شناسايي عوامل اصلي و برخورد قانوني و قاطع با متخلفين در هر رتبه و جايگاهي که باشند،مقرر ميدارد بر کليه مراحل رسيدگي اعم از تحقيقا ت دادسرايي و محاکمات دادگاهي ،ضمن رعايت کليه ضوابط قانوني وحقوق متهمين نظارت مستمر به عمل آورده و مراتب را به اينجانب گزارش نمائيد.
*****
در نامه ای اعلام شد:
درخواست کروبی برای دیدار و ارائه مستندات آسیب دیدگان به صادق لاریجانی
حجت الاسلام مهدی کروبی با نگارش نامه ای سرگشاده به صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه اعلام آمادگی کرد تا بخشی از مستندات خود را درباره آنچه روی داده به او ارایه کند و در صورت تامین امنیت آسیب دیدگان برخی از آنها را نیز به وی معرفی تا نسبت به احقاق حق انها اقدامات لازم انجام شود.
به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل نامه کروبی به صادق لاریجانی به شرح زیر است : با سلام و تحیت و تبریک انتصاب جنابعالی به سمت ریاست خطیر قوه قضائیه و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات آنجناب در ماه پر برکت رمضان. از خداوند بزرگ برایتان در این مسؤولیت جدید و قرار گرفتن در مسندی که به موجب طبع اولیه، جایگاه انبیای الهی و اوصیای ایشان برای اجرای عدالت و احقاق حق است، آرزوی توفیق دارم.امیدوارم که آن محقق فرزانه و تربیت یافته بیت فقاهت و مرجعیت و تقوی با ابتکار و نوآوری مبتنی بر آموزههای غنی اسلام و درک دقیق شرایط زمان و مکان و بذل مساعی جمیله جهت حفظ و تقویت استقلال عدالتخانه، گامی بلند در راستای تحقق عدالت به عنوان هدف غایی ادیان الهی و تضمین حقوق آحاد مردم و تحکیم اساسی ملک بردارند و کارآمدی احکام نورانی اسلام ناب محمدی و تربیتیافتگان آن حکمت را به اثبات برسانند. در ادامه خاطر مبارک را مستحضر میدارم که در جریان انتخابات با شکوه و افتخارآفرین اخیر ملت بزرگ ایران و متعاقب آن، متأسفانه رفتارها و حوادث و ماجراهای تلخ و سنگینی از ناحیه برخی افراد غیرمسؤول و نیروهای خودسر و افراطی داغتر از آش و صد البته با سوءاستفاده از خطاها و اشتباهات بعضی از مسؤولان و مراجع قانونی و در باغ سبزی که باز شده بود بر نظام و جامعه تحمیل و خسارات جبرانناپذیری بر ملک و ملت وارد شد که موجبات خدشهدار شدن حیثیت نظام و ورود آسیب به باور عمومی را فراهم آورد و با کمال تأسف در 30 سالگی انقلاب اسلامی که باید شاهد به ثمر رسیدن آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی بعد از گذشت سه دهه از ایثار و فداکاری ملت شریف و عزیز ایران میبودیم، همگان دیدیم که چگونه برخی از نیروهای متجاسر به صورت سازمانیافته علاوه بر ایجاد رعب و وحشت و ضرب و جرح گسترده مردم عمدتا بیگناه در کوی دانشگاه، مجتمع سبحان، خیابانهای تهران و برخی شهرستانها و بازداشتهای فلهای و غیرقانونی و نگهداری فرزندان عزیز این آب و خاک در محلها و اماکن مخوف و نامناسب، هزاران نفر را در معرض شکنجه و آزارهای سخت و غیرقابل جبران قرار دادند که در موارد عدیدهای، منتهی به شهادت و نقص عضو و معلولیت پیشرفته وسنگین شد و تئوری«النصر بالرعب» برخی از تئوریسین های خشونت به منصه ظهور رسید و از این طریق فضای حاکمیت رعب و وحشت، نه تنها برای افراد گرفتار و خانوادهها و نزدیکان، بلکه به نحوی برای کل جامعه فراهم آمد.البته بلند شدن فریاد مظلومان و انعکاس وسیع این بیعدالتیها ، بعضا واکنش تند برخی از مقامات ارشد نظام و مطالبه جبران خسارتها و ضرورت ترمیم آسیبهای وارده به اعتماد عمومی را به دنبال داشت، ولی با کمال تأسف علیرغم این واکنشها و پیگیری آیتالله شاهرودی رئیس محترم وقت قوه قضائیه و نیز اقدامات خوب رئیس مجلس شورای اسلامی و جمعی از نمایندگان مجلس، هنوز که هنوز است، این اوضاع آشفته به سامان نرسیده و تا کنون هم سرنوشت برخی بازداشتشدگان که شبانه از خانه خود ربوده و یا به طور غافلگیرانه در خیابان بازداشت شدهاند، نامعلوم است و هنوز هم ستادی کارآمد و پاسخگو که در قبال حال و روز بازداشت شدگان و مراجع مختلف، طرف حساب داغدیدگان و آسیبدیدگان و زندانیان و ... باشد وجود ندارد.
هنوز هیچگونه اقدام مورد قبول ملت در خصوص سولههای کهریزک و بازداشتگاههای غیرقانونی محتمل دیگر و مجازات خاطیان و متعدیان به حقوق ملت، توسط دستاندرکاران این بازداشتگاهها به اطلاع مردم نرسیده است. بدون تردید، عمده رفتارهای انجام شده با فرزندان ایران عزیز، نه تنها بر اساس اصول حقوق بشر مورد ادعای غرب، بلکه بر اساس موازین فقه اسلامی، قوانین و مقررات و آییننامههای حاکم در نظام قضایی کشور جرم و خلاف محسوب میشوند و متعدیان از این موازین و مقررات ، ضامن میباشند و در هر لباس و مقامی باید به مجازات برسند. جناب آقای لاریجانی ، حضرتعالی واقفید که در بسیاری از موارد حقوق افراد و گروهها و احزاب و ... با زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات و حقوق قانونی متهم از قبیل برخورداری از حق جلب و احضار به وسیله قاضی و احضار در ساعات روز و تفهیم اتهام در مدت معین و صدور قرار مناسب و حق استفاده از وکیل و تشکیل دادگاه با حضور هیأت منصفه تضییع شده و نمونههایی از دادگاههای هیأتی و شبیه کشتی نوح برگزار و با ابتکاری جدید و خلاف مقررات و رویه قضایی، تحتعنوان کیفرخواست عمومی و تحمیل لباس خاص و احضار افراد شناخته شده با دمپایی به قصد تحقیر آنان در دادگاه و متعاقبا وادار کردن آنان به سخنرانی و نه دفاع از خود ، ضربهای سنگین به قضای اسلامی وارد شد، به طوریکه برخی از بزرگان از این قضاوتها به «وهن قضای اسلامی» تعبیر کردند. جناب آقای لاریجانی ، همانطوری که مستحضرید اینجانب پس از حوادث دلخراش انتخابات و گذشته از مصاحبه ها و بیانیه های خود، نامههایی را در باره مظالم روی داده برای رفع نگرانی ها و دفاع از حقوق مردم ، خدمت مسؤولان محترم کشور از جمله آیتالله هاشمی شاهرودی رئیس محترم وقت قوه قضائیه، حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای وزیر محترم وقت اطلاعات، جناب آقای هاشمی رفسنجانی رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری و دکتر لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، ارسال کرده و خواستار بررسی و رسیدگی عاجل به تخلفات صورت گرفته شدهام حتی شفاهاً گفتگوهایی با مسئولین قضایی از جمله برادر بسیار ارجمند و دلسوز حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دری نجف آبادی دادستان سابق کل کشور و مشاور عالی جنابعالی داشتم که ایشان انصافاً با جدیت و دلسوزی ِتمام ، موضوع را پیگیری نمودند.
اکنون نیز آمادگی خود را برای دیدار با شما و ارائه بخشی از مستندات و معرفی برخی از افراد آسیبدیده را به حضورتان در هر زمان و مکانی که صلاح بدانید اعلام میدارم، مشروط به تمهید مقدمات مناسب و تضمین امنیت خواهانها و با امید به احقاق حق و برخورد قانونی با خواندهها در هر پست و مقام در صورت اثبات جرایم آنها و با اطمینان از اینکه ترازوی عدالت ، مخصوص ضعیفان نیست و در برابر صاحبان قدرت از کار نمیافتد.اکنون این آخرین نامهای است که برای دادخواهی از جانب کسانی که بناحق در حوادث پس از انتخابات مورد ظلم و ستم واقع شدهاند، به حضور جنابعالی ارسال میدارم و امیدوارم که در طلیعه حضور شما بر مسند ریاست قوه قضائیه، شاهد اجرای عدالت باشیم و دیگر نیازی به این نباشد که مردم بزرگوار و رنجدیده ایران به صورت مستقیم مورد خطاب واقع شوند و موجبات تکدرخاطر و ناراحتی آنان بیش از این فراهم آید. ضمنا به استحضار میرسانم، اخیرا در جلسهای صمیمی و راهگشا با حضور اعضای محترم کمیته حقیقتیاب مجلس در دفتر اینجانب که انصافا با هوشیاری و دقت لازم و دلسوزانه امور را پیگیری میکردند، بخشی از مستندات جرایم روی داده را به اطلاع آنان رساندم که موجب تنویر افکار و اظهار تاسف شدید آنان شد. حتی اظهارات یکی از افرادی که بنا به گفته خود ، متاسفانه مورد تجاوز قرار گرفته بود را قرائت و تقدیم آن کمیته نمودم که در آن ، گزارش برخورد یکی از مسئولان قضایی مشاهده می شد که از یک شیوه معمول و مرسوم قضایی جهت کشف حقیقت برخوردار نبود و عبارات تهدید آمیزی از سوی آن مسئول بکار رفته بود بگونه ای که اینطور به نظر می رسید ، علیه فرد آسیب دیده و له عده ای دیگر رفتار نموده و حتی فرد آسیب دیده را متهم کرده که « تو را تطمیع کرده اند» . در پایان جلسه ، اعلام آمادگی نمودم که در صورت نیاز ، اشخاص آسیب دیده را به این کمیته معرفی نمایم به شرطی که امنیت لازم برای این افراد فراهم آید تا بتوانند اظهارات خود را بدون ترس بیان نمایند .اگر چه این نشست دارای ظرفیت همکاری، بررسی و حقیقتیابی مسائل تلخ پیش آمده پس از انتخابات را دارا بود ولی برای به ثمر نشستن این تلاشها از جنابعالی انتظار میرود که شرایط لازم را جهت ادامه راه خطیر این کمیته به نحوی فراهم آورید که اعضای محترم آن بتوانند آزادانه و با حفظ اصل بیطرفی سیاسی مسائل را پیگیری نمایند . چرا که فشارهای سیاسی که به برخی از این افراد وارد می شود موجب شده که صحبت ها و موضع گیری های متفاوت و بعضاً مغایر با یکدیگر داشته باشند.امیرالمؤمنین علی(ع) در فرمان حکومتی خویش به مالک اشتر فرمود: «فانى سمعت رسولالله(ص) یقول فىغیر موطن: «لن تقدس امه لایؤ خذ للضعیف فیها حقه منالقوى غیرمتعتع؛ من در موقعیتهای مختلف و به طور مکرر از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: هر گز به سعادت و خوشبختى نرسد ملتى که در آن حق ضعیف از قوی با صراحت و بدون لکنت زبان گرفته نشود». در پایان از جنابعالی میخواهم که با تذکر به برخی از مسؤولان قضایی و نیروهایی که با دخالت غیرقانونی در امر قضا، استقلال قوه قضائیه را مخدوش میکنند اهمیت موضوع را تفهیم و با اخطار جدی، آنان را از ایجاد رعب و وحشت در شاکیان برای پاک کردن صورت مسأله منع کنید؛ چرا که همگان میدانیم بدن سالم، غذای فاسد را پس میزند و از این طریق، خود را از خطر میرهاند. از اینرو، نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز که برآمده از تلاشها و مبارزات تاریخی ملت بزرگ ایران و شهدای به خون خفته این دیار میباشد میباید بدون واهمه، افراد آلوده و فاسد را حذف و متخلفان و متعدیان به حقوق مردم را به سزای اعمالشان برساند و از این طریق موجبات پالایش درونی خویش و اصلاح ساختار خود را فراهم سازد.
خبرگزاری مهر - تاريخ انتشار، تهران: ۲۱:۰۷ , ۱۳۸۸/۰۶/۰۷
درخواست کروبی برای دیدار و ارائه مستندات آسیب دیدگان به صادق لاریجانی
حجت الاسلام مهدی کروبی با نگارش نامه ای سرگشاده به صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه اعلام آمادگی کرد تا بخشی از مستندات خود را درباره آنچه روی داده به او ارایه کند و در صورت تامین امنیت آسیب دیدگان برخی از آنها را نیز به وی معرفی تا نسبت به احقاق حق انها اقدامات لازم انجام شود.
به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل نامه کروبی به صادق لاریجانی به شرح زیر است : با سلام و تحیت و تبریک انتصاب جنابعالی به سمت ریاست خطیر قوه قضائیه و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات آنجناب در ماه پر برکت رمضان. از خداوند بزرگ برایتان در این مسؤولیت جدید و قرار گرفتن در مسندی که به موجب طبع اولیه، جایگاه انبیای الهی و اوصیای ایشان برای اجرای عدالت و احقاق حق است، آرزوی توفیق دارم.امیدوارم که آن محقق فرزانه و تربیت یافته بیت فقاهت و مرجعیت و تقوی با ابتکار و نوآوری مبتنی بر آموزههای غنی اسلام و درک دقیق شرایط زمان و مکان و بذل مساعی جمیله جهت حفظ و تقویت استقلال عدالتخانه، گامی بلند در راستای تحقق عدالت به عنوان هدف غایی ادیان الهی و تضمین حقوق آحاد مردم و تحکیم اساسی ملک بردارند و کارآمدی احکام نورانی اسلام ناب محمدی و تربیتیافتگان آن حکمت را به اثبات برسانند. در ادامه خاطر مبارک را مستحضر میدارم که در جریان انتخابات با شکوه و افتخارآفرین اخیر ملت بزرگ ایران و متعاقب آن، متأسفانه رفتارها و حوادث و ماجراهای تلخ و سنگینی از ناحیه برخی افراد غیرمسؤول و نیروهای خودسر و افراطی داغتر از آش و صد البته با سوءاستفاده از خطاها و اشتباهات بعضی از مسؤولان و مراجع قانونی و در باغ سبزی که باز شده بود بر نظام و جامعه تحمیل و خسارات جبرانناپذیری بر ملک و ملت وارد شد که موجبات خدشهدار شدن حیثیت نظام و ورود آسیب به باور عمومی را فراهم آورد و با کمال تأسف در 30 سالگی انقلاب اسلامی که باید شاهد به ثمر رسیدن آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی بعد از گذشت سه دهه از ایثار و فداکاری ملت شریف و عزیز ایران میبودیم، همگان دیدیم که چگونه برخی از نیروهای متجاسر به صورت سازمانیافته علاوه بر ایجاد رعب و وحشت و ضرب و جرح گسترده مردم عمدتا بیگناه در کوی دانشگاه، مجتمع سبحان، خیابانهای تهران و برخی شهرستانها و بازداشتهای فلهای و غیرقانونی و نگهداری فرزندان عزیز این آب و خاک در محلها و اماکن مخوف و نامناسب، هزاران نفر را در معرض شکنجه و آزارهای سخت و غیرقابل جبران قرار دادند که در موارد عدیدهای، منتهی به شهادت و نقص عضو و معلولیت پیشرفته وسنگین شد و تئوری«النصر بالرعب» برخی از تئوریسین های خشونت به منصه ظهور رسید و از این طریق فضای حاکمیت رعب و وحشت، نه تنها برای افراد گرفتار و خانوادهها و نزدیکان، بلکه به نحوی برای کل جامعه فراهم آمد.البته بلند شدن فریاد مظلومان و انعکاس وسیع این بیعدالتیها ، بعضا واکنش تند برخی از مقامات ارشد نظام و مطالبه جبران خسارتها و ضرورت ترمیم آسیبهای وارده به اعتماد عمومی را به دنبال داشت، ولی با کمال تأسف علیرغم این واکنشها و پیگیری آیتالله شاهرودی رئیس محترم وقت قوه قضائیه و نیز اقدامات خوب رئیس مجلس شورای اسلامی و جمعی از نمایندگان مجلس، هنوز که هنوز است، این اوضاع آشفته به سامان نرسیده و تا کنون هم سرنوشت برخی بازداشتشدگان که شبانه از خانه خود ربوده و یا به طور غافلگیرانه در خیابان بازداشت شدهاند، نامعلوم است و هنوز هم ستادی کارآمد و پاسخگو که در قبال حال و روز بازداشت شدگان و مراجع مختلف، طرف حساب داغدیدگان و آسیبدیدگان و زندانیان و ... باشد وجود ندارد.
هنوز هیچگونه اقدام مورد قبول ملت در خصوص سولههای کهریزک و بازداشتگاههای غیرقانونی محتمل دیگر و مجازات خاطیان و متعدیان به حقوق ملت، توسط دستاندرکاران این بازداشتگاهها به اطلاع مردم نرسیده است. بدون تردید، عمده رفتارهای انجام شده با فرزندان ایران عزیز، نه تنها بر اساس اصول حقوق بشر مورد ادعای غرب، بلکه بر اساس موازین فقه اسلامی، قوانین و مقررات و آییننامههای حاکم در نظام قضایی کشور جرم و خلاف محسوب میشوند و متعدیان از این موازین و مقررات ، ضامن میباشند و در هر لباس و مقامی باید به مجازات برسند. جناب آقای لاریجانی ، حضرتعالی واقفید که در بسیاری از موارد حقوق افراد و گروهها و احزاب و ... با زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات و حقوق قانونی متهم از قبیل برخورداری از حق جلب و احضار به وسیله قاضی و احضار در ساعات روز و تفهیم اتهام در مدت معین و صدور قرار مناسب و حق استفاده از وکیل و تشکیل دادگاه با حضور هیأت منصفه تضییع شده و نمونههایی از دادگاههای هیأتی و شبیه کشتی نوح برگزار و با ابتکاری جدید و خلاف مقررات و رویه قضایی، تحتعنوان کیفرخواست عمومی و تحمیل لباس خاص و احضار افراد شناخته شده با دمپایی به قصد تحقیر آنان در دادگاه و متعاقبا وادار کردن آنان به سخنرانی و نه دفاع از خود ، ضربهای سنگین به قضای اسلامی وارد شد، به طوریکه برخی از بزرگان از این قضاوتها به «وهن قضای اسلامی» تعبیر کردند. جناب آقای لاریجانی ، همانطوری که مستحضرید اینجانب پس از حوادث دلخراش انتخابات و گذشته از مصاحبه ها و بیانیه های خود، نامههایی را در باره مظالم روی داده برای رفع نگرانی ها و دفاع از حقوق مردم ، خدمت مسؤولان محترم کشور از جمله آیتالله هاشمی شاهرودی رئیس محترم وقت قوه قضائیه، حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای وزیر محترم وقت اطلاعات، جناب آقای هاشمی رفسنجانی رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری و دکتر لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، ارسال کرده و خواستار بررسی و رسیدگی عاجل به تخلفات صورت گرفته شدهام حتی شفاهاً گفتگوهایی با مسئولین قضایی از جمله برادر بسیار ارجمند و دلسوز حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دری نجف آبادی دادستان سابق کل کشور و مشاور عالی جنابعالی داشتم که ایشان انصافاً با جدیت و دلسوزی ِتمام ، موضوع را پیگیری نمودند.
اکنون نیز آمادگی خود را برای دیدار با شما و ارائه بخشی از مستندات و معرفی برخی از افراد آسیبدیده را به حضورتان در هر زمان و مکانی که صلاح بدانید اعلام میدارم، مشروط به تمهید مقدمات مناسب و تضمین امنیت خواهانها و با امید به احقاق حق و برخورد قانونی با خواندهها در هر پست و مقام در صورت اثبات جرایم آنها و با اطمینان از اینکه ترازوی عدالت ، مخصوص ضعیفان نیست و در برابر صاحبان قدرت از کار نمیافتد.اکنون این آخرین نامهای است که برای دادخواهی از جانب کسانی که بناحق در حوادث پس از انتخابات مورد ظلم و ستم واقع شدهاند، به حضور جنابعالی ارسال میدارم و امیدوارم که در طلیعه حضور شما بر مسند ریاست قوه قضائیه، شاهد اجرای عدالت باشیم و دیگر نیازی به این نباشد که مردم بزرگوار و رنجدیده ایران به صورت مستقیم مورد خطاب واقع شوند و موجبات تکدرخاطر و ناراحتی آنان بیش از این فراهم آید. ضمنا به استحضار میرسانم، اخیرا در جلسهای صمیمی و راهگشا با حضور اعضای محترم کمیته حقیقتیاب مجلس در دفتر اینجانب که انصافا با هوشیاری و دقت لازم و دلسوزانه امور را پیگیری میکردند، بخشی از مستندات جرایم روی داده را به اطلاع آنان رساندم که موجب تنویر افکار و اظهار تاسف شدید آنان شد. حتی اظهارات یکی از افرادی که بنا به گفته خود ، متاسفانه مورد تجاوز قرار گرفته بود را قرائت و تقدیم آن کمیته نمودم که در آن ، گزارش برخورد یکی از مسئولان قضایی مشاهده می شد که از یک شیوه معمول و مرسوم قضایی جهت کشف حقیقت برخوردار نبود و عبارات تهدید آمیزی از سوی آن مسئول بکار رفته بود بگونه ای که اینطور به نظر می رسید ، علیه فرد آسیب دیده و له عده ای دیگر رفتار نموده و حتی فرد آسیب دیده را متهم کرده که « تو را تطمیع کرده اند» . در پایان جلسه ، اعلام آمادگی نمودم که در صورت نیاز ، اشخاص آسیب دیده را به این کمیته معرفی نمایم به شرطی که امنیت لازم برای این افراد فراهم آید تا بتوانند اظهارات خود را بدون ترس بیان نمایند .اگر چه این نشست دارای ظرفیت همکاری، بررسی و حقیقتیابی مسائل تلخ پیش آمده پس از انتخابات را دارا بود ولی برای به ثمر نشستن این تلاشها از جنابعالی انتظار میرود که شرایط لازم را جهت ادامه راه خطیر این کمیته به نحوی فراهم آورید که اعضای محترم آن بتوانند آزادانه و با حفظ اصل بیطرفی سیاسی مسائل را پیگیری نمایند . چرا که فشارهای سیاسی که به برخی از این افراد وارد می شود موجب شده که صحبت ها و موضع گیری های متفاوت و بعضاً مغایر با یکدیگر داشته باشند.امیرالمؤمنین علی(ع) در فرمان حکومتی خویش به مالک اشتر فرمود: «فانى سمعت رسولالله(ص) یقول فىغیر موطن: «لن تقدس امه لایؤ خذ للضعیف فیها حقه منالقوى غیرمتعتع؛ من در موقعیتهای مختلف و به طور مکرر از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: هر گز به سعادت و خوشبختى نرسد ملتى که در آن حق ضعیف از قوی با صراحت و بدون لکنت زبان گرفته نشود». در پایان از جنابعالی میخواهم که با تذکر به برخی از مسؤولان قضایی و نیروهایی که با دخالت غیرقانونی در امر قضا، استقلال قوه قضائیه را مخدوش میکنند اهمیت موضوع را تفهیم و با اخطار جدی، آنان را از ایجاد رعب و وحشت در شاکیان برای پاک کردن صورت مسأله منع کنید؛ چرا که همگان میدانیم بدن سالم، غذای فاسد را پس میزند و از این طریق، خود را از خطر میرهاند. از اینرو، نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز که برآمده از تلاشها و مبارزات تاریخی ملت بزرگ ایران و شهدای به خون خفته این دیار میباشد میباید بدون واهمه، افراد آلوده و فاسد را حذف و متخلفان و متعدیان به حقوق مردم را به سزای اعمالشان برساند و از این طریق موجبات پالایش درونی خویش و اصلاح ساختار خود را فراهم سازد.
خبرگزاری مهر - تاريخ انتشار، تهران: ۲۱:۰۷ , ۱۳۸۸/۰۶/۰۷
*****
-
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ