سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۸/۳۰

شنبه: 30/8/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زمان: 00:01 بامداد شنبه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از میان ایمیل های دریافتی:
دوستی گرانبها و بسیار عزیز برایمان لینک فیلمی را که نشان میدهد در سراسر دنیا مردم از جنبش دانشجویان دلیر و جان برکف ایران حمایت می نمایند، ارسال کرده اند که ما آن را در زیر برایتان به نمایش می گذاریم.
سپاس خویش را به حضور این بانوی بزرگوار و هم میهن گرامی و ایرانیار میهن پرست، برای ارسال این ویدیو تقدیم میداریم.



*****
مروري بر خطبه هاي جمعه اين هفته؛ حمله شديد اللحن به عربستان و يمن
خطبه هاي نمازجمعه اين هفته تهران و چند شهر بزرگ ديگر، حاوي حملاتي هماهنگ شده به دولت يمن و عربستان سعودي بود.انتقاد خطيبان جمعه از سياست هاي اين دو كشور پس از آن صورت مي گيرد كه رياض و صنعا در همكاري مشترك امنيتي به تخريب مواضع شبه نظاميان شيعه يمني طي هفته هاي اخير پرداخته اند.زير سوال بردن حسن نيت ايالات متحده براي مذاكره با جمهوري اسلامي نيز ديگر محور مورد توجه خطيبان جمعه امروز در شهرهاي بزرگ بود.درباره موضوع هاي مورد بحث داخلي نيز به مانند هفته هاي گذشته، اتهام هايي عليه جنبش سبز ايران از تريبون نمازجمعه مطرح شد.
تهران: (اینجا کلیک کنید) رييس جمهور يمن"صدام امروز" است
آيت الله "كاظم صديقي" خطيب تازه منصوب شده نماز جمعه تهران با انتقاد شديدالحن از سياست هاي ايالات متحده در قبال تهران گفت كه "بر خلاف ظواهر فريبنده دولت آمريکا و شعارهاي نرم رييس جمهوري آمريکا، آنها در حقيقت هيچ تغييري در عمل و نوع برخورد با ايران نخواهند داشت."او همچنين تصميم آمريکايي ها در ضبط قضايي اموال و دارايي های ايران را نشانه خوي درندگي آنها دانست. صديقي با رد كردن برخي تحليل ها مبني بر تاثيرات مثبت اقتصادي برقراري رابطه با آمريكا به اظهارات آيت الله خامنه اي در رد گفت و گو با واشنگتن اشاره كرد و مدعي شد:"اوباما خودش يک سال ديگر تحريم عليه ايران را تمديد کرد. اينها نشانه هاي خوي ددمنشي و بد اخلاقي آمريکاست."خطيب جمعه تهران در بخش ديگري از سخنان خود جنگ داخلي در يمن را نيز به گردن آمريكا انداخت و با انتقاد از حكومت يمن گفت:" همان آمريکايي که در کشتار مسلمانان غزه نيز در کنار اسراييل بود، امروز در کنار حکومت يمن، از کشتار مسلمانان يمني خوشحال است. "صديقي در ادامه حملاتش عليه يمن،رييس جمهور اين كشور را "صدام امروز" توصيف كرد و سازمان هاي اسلامي و بين المللي را مسئول رسيدگي به اين ماجرا دانست.
مخالفت با مذاكره تهران و واشنگتن اصلي ترين محور خطبه هاي اين هفته امام جمعه قم بود. آيت الله "سيدهاشم حسيني بوشهري" در تحليلي مشترك با ساير خطيبان جمعه،كاخ سفيد را متهم به تداوم " خوي جنگ طلبي، دخالت درامورکشورها و زياده خواهي كرد و گفت "تا زماني كه واشنگتن از اين سياست ها دست برندارد "هرنوع رابطه و مذاکره اي را با اين کشوراستکباري تحريم خواهيم کرد."وي با بيان برخي تلاش هاي ايالات متحده طي ماه هاي اخير براي مذاكره با ايران تصريح كرد كه"آمريکا برخلاف شعارهاي فريبکارانه خود يک روز عيد نورز را تبريک مي گويد، روزي نامه نگاري کرده و با لحن آشتي جويانه سخن مي گويد ولي مردم ، انقلابيون و ملت هاي دنيا بدانند که امريکا تحريم هاي خود را عليه ملت ايران افزايش داده است."او همچنين با حمله به دولت يمن براي برخورد با شيعيان جنوب اين كشور از سياست هاي عربستان سعودي نيز انتقاد كرد و گفت:" دراين جريان ازکشورهايي که انتظار نمي رفت که درمساله يمن ورود پيدا کنند؛ وارد شده و براساس اخبارمنتشره 150 موشک بر سر مردم استان صعده شليک شده است."عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم در انتقادي صريح تر از سران عربستان گقت "کساني که ساکنان سرزمين وحي هستند و درزماني که زائران خانه خدا ازهمه کشورهاي جهان درمکه ومدينه حضوردارند 150 موشک را برسرمردم مظلوم صعده خالي کردند" و "اين خلاف انتظار امت اسلام است."حسيني بوشهري در نهايت از"مجامع جهاني و سازمان کنفرانس اسلامي خواست که دربرابر اين جنايات سکوت نکرده و از نسل کشي شيعيان در يمن جلوگيري کند.
در حالي كه تصاوير برخي خبرگزاري هاي داخلي و عكس هاي منتشر شده توسط شهروندان نشان دهنده استقبال سرد مردم تبريز از محمود احمدي نژاد است،خطيب جمعه اين شهر از " استقبال پرشور و گرم مردم تبريز از رييس جمهوري و هيات دولت" تشكر كرد.آيت الله محسن مجتهدشبستري مدعي شد كه مردم تبريز" زير بارش باران ساعتها در خيابان ها و ورزشگاه تختي انتظار ورود رييس جمهوري به اين سرزمين را مي کشيدند.او گفت" اين علاقه را مي توان همچون عشق و علاقه انها در سال هاي اول انقلاب به نظام تشبيه کرد."
در اظهارات اين هفته خطيب جمعه مشهد، حمله به دولت يمن و عربستان بيش از ساير مواضع وي برجسته بود.آيت الله سيداحمد علم الهدي با به كار بردن تعبير" وقاحت" درباره سياست عربستان پيرامون جنگ يمن حاكمان رياض را متهم كرد كه با هدف" تصرف بخش هايي از يمن با کشتار و نسل کشي شيعيان در استان صعده همان جنايات رژيم اسرائيل در نوار غزه را تکرار مي کند"وي شوراي امنيت سازمان ملل متحد را نيز " لانه اي براي اهداف استعماري و استکباري آمريکا" خواند و از سازمان کنفرانس اسلامي هم انتقاد كرد كه "به عنوان تشکلي از کشورهاي اسلامي هيچ گونه عکس العملي برابر اين جنايات عربستان در استان سعده يمن نشان نداده است.آيت الله علم الهدي همچنين با حمله شديد اللحن به وهابيت آنها را آلت دست بريتانيا معرفي كرد و گفت: " آنها هم اکنون به نقطه نجس العيني در جهان اسلام تبديل شده" و "با عمليات مختلف تروريستي و کشتار مسلمانان و شيعيان در صدد تحقق اهداف استکبار جهاني هستند.
متهم كردن جنبش سبز ايران به پيشبرد اهداف ايالات متحده يكي از محورهايي بود كه آيت الله "طباطبايي نژاد" در خطبه هاي نمازجمعه اين هفته اصفهان به آن اشاره كرد.او بودجه تصويب شده توسط دولت آمريكا براي كمك به آزادي رسانه اي در ايران را "جنگ نرم" خواند و مدعي شد" به عقيده برخي گروه ها حمايت از جريان سبز در ايران باعث پيشبرد اين جنگ خواهد شد."او همچنين با نام بردن از برخي گروه هاي خارجي و " ضد انقلاب" خواندن آنان مدعي شد كه "برخي گروههاي ضد انقلاب در اروپا همکاري با جريان سبز در ايران را باعث حل شدن مساله انرژي هسته اي مي دانند."آيت الله طباطبايي سپس نتيجه گرفت كه " طرح چنين ادعايي از سوي اين گروه ها نشان مي دهد آنها هيچ احاطه اي به اين موضوع ندارند و گمان مي کنند که مساله انرژي هسته اي ايران به مانند انتخابات است."او به مانند ساير خطيبان جمعه شهرهاي بزرگ انتقادهايي را نيز متوجه حاكمان سعودي كرد و با اشاره بهكشتار زايران ايراني در جريان مراسم " برائت از مشركين" سال 66 گفت كه "برخي مفتي هاي سعودي گفته اند دعاي " مرگ بر " يک بدعت است در حاليکه اين دعا در چند جاي قرآن آمده است.
*****

انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر: بازداشت ها جز بر آتش خشم دانشجویان نمی افزاید
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر با انتشار بیانیه ای بازداشت عباس حکیم زاده عضو سابق این انجمن و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت را محکوم کرد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر این انجمن در بیانیه اش بازداشت عباس حکیم زاده و دانشجویان دیگر دانشگاه ها در روز گذشته را نشانه بی تدبیری دستگاه های امنیتی دانسته و اعلام کرده است که دیکتاتوری ایران برای جبران همه خیانت ها و جنایت ها، رذالت حمله به عده ای دانشجو را پیشه گرفته است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
و این قصه پرکین استبداد ادامه دارد. داستانی که این بار آدمی کشی و انسانیت ستیزی پیشه کرده است و نیش زهرش را از بهر کین بر هر انسان آزاده ای در این روزگار فرو نشانده است. خبر تلخ بازداشت عباس حکیم زاده برای سومین بار خاطر ما را آزرد و پلیدی استبداد را زشت و تر و کریه تر از همیشه در مقابل دیدگان ما به تصویر درآورد. ساعت 7 صبح روز گذشته نیروهای امنیتی با حمله به منزل عباس حکیم زاده علاوه بر بازداشت او، وسایل شخصی از جمله کامپیوتر او را با خود بردند. هنوز روز به پایان نرسیده بود که بازداشت هایی دیگر بر این آزردگی افزود. مهرداد بزرگ، سورنا هاشمی، علیرضا موسوی، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، سینا شکوهی و البرز زاهدی در حمله نیروهای امنیتی به جمعشان بازداشت شدند.
رسوایی بازداشت های پیشین عباس حکیم زاده هنوز برای عاملان و آمران این بازداشت های خودسرانه باقی مانده بود که این بار به بهانه ای دیگر دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت و عضو پیشین شورای مرکزی انجمن اسلامی پلی تکنیک را 134 روز پس از آزادیش، مجددا بازداشت کردند و فرصت ندادند تا عباس بیش از روزهای بازداشت قبلی اش حتی با قرار وثیقه بیرون از زندان بماند. هرچند این روزهای سرزمین ما، زندان را واژه ای آشنا برای همه ساخته است و زندان، آدرس یافتن انسان های پاک و بااراده ای شده است که در این ظلمت استبداد و دیکتاتوری حاملان نور و راهنمایان فانوس در دست شده اند. ایستادگانی که آرامش و ایمان را در دل می کارند و ترس و خشونت در برابر آن ها اعلام عجز می کند.
خیال خام دیکتاتوری در آستانه 16 آذر با بازداشت های گسترده دانشجویان در دانشگاه های مختلف در پی ساختن دانشگاهی آرام و مطیع است. وقاحت تا به جایی رسیده است که پس از ماه ها بی تدبیری دستگاه های امنیتی در توجه به خواسته های مردم و ترس و هراس ایشان از موج ملی برخاسته از اراده مردمان ایران، برای جبران همه خیانت ها و جنایت ها، رذالت حمله به عده ای دانشجو را پیشه گرفته است.
زشتی بازداشت و صلب حق آزادی در این روزهای ایران که نظامیان بر مسند ریاست نشسته اند و باتوم به دستان اداره شهرها را بر عهده گرفته اند چنان شده است که اعتراض به آن عجیب می نماید. ایران زندانی شده است که همه ما در آن هستیم. اما تجربه های پیشین بازداشت و گزارش های رسیده از سلول های انفرادی و اتاق های بازجویی نگرانی ادامه روند غیرانسانی بازجویی ها در بندهای امنیتی را مطرح می سازد. خطری که این روزها جان عزیزان بازداشت شده را تهدید می نماید.
انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی امیرکبیر با محکومیت بازداشت عباس حکیم زاده و سایر بازداشت شدگان این روزها به ویژه دانشجویان در بند، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط همه بازداشت شدگان است و هشدار می دهد که رفتارهای نابخردانه و ددمنشانه در این روزها جز بر آتش خشم دانشجویان نمی افزاید و دانشگاه را به کابوس خیره سری های شما تبدیل خواهد کرد. 16 آذر از راه خواهد رسید و ما اینبار برای آزادی و همه آرمان هایمان ایستاده ایم و این 16 آذر را به پاس تلاش های دوستان در بندمان و سال های سال استبدادستیزی ملت ایران پرشکوه تر از همیشه به سرود زوال استبداد می آراییم.
*****
نماينده "ولي‌ وقیح" در دانشگاه خواجه‌‌نصرالدين‌طوسي:
وضعيت دانشگاه‌ها به دليل اختلاط‌ جنسيتي افتضاح است
نماينده "ولي وقیح" در دانشگاه خواجه ‌نصرالدين طوسي كه ابداع‌كننده راه‌اندازي مراكز همسريابي در دانشگاه‌ها است با طرح تك‌جنسيتي كردن دانشگاه‌ها موافق است. او معتقد است كه تحصيل دانشجويان دختر و پسر به صورت مختلط در دانشگاه‌ها باعث به وجود آمدن دوستي‌هايي مي‌شود كه عوارض خطرناكي به دنبال دارد و البته اين عوارض اجتناب‌ناپذير است زيرا اگر گوشت را جلوي گربه بيندازي غيرممكن است كه گربه گوشت را نخورد. آخوند فضل‌علي در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا در رابطه با تك‌جنسيتي شدن دانشگاه‌ها گفت: يك ضرب‌المثل قديمي است كه مي‌گويد دختر و پسر جوان در كنار يكديگر مثل پنبه و آتش هستند ما اين ضرب‌المثل را قبول داريم و معتقديم پنبه در كنار آتش سالم نمي‌ماند و مي‌سوزد بنابراين با اختلاط دختر و پسر در دانشگاه‌ها مخالفيم.
او با انتقاد از اينكه گروهي معتقدند اگر پسر و دختر در كنار هم تحصيل كنند بر اثر گذشت زمان مي‌توانند روابط عادي و معمولي پيدا كنند گفت:‌ دختران و پسران جوان داراي غريضه، غضب و شهوت هستند بنابراين هيچ وقت روابط آنها عادي نمي‌شود.
نماينده ولي‌ وقیح در دانشگاه خواجه‌نصير افزود: پيامبر اكرم مي‌گويد نگاه به جنس مخالف آن هم در ايام جواني تيري از تيرهاي شيطان است كه به خطا نمي‌رود و اين گفته پيامبر يعني جوان نگاه مي‌كند، لذت مي‌برد دل و قلبش برده مي‌شود و به دنبال رفتن دل و قلب پايش نيز در جهت گناه به حركت درمي‌آيد.
فضل‌علي اظهار كرد: در چند سالي كه در دانشگاه‌هاي كشور حضور داشته‌ام خاطرات بسيار تلخي از روابط دخترها و پسرها دارم بسيار مشاهده شده است كه يك خانواده با هزار اميد و آرزو فرزند خود را به دانشگاه مي‌فرستد كه درس بخواند، مدرك بگيرد و به شهر خود بازگردد اما اين خانواده‌ها هرگز به آرزوي خود نرسيده‌اند و فرزند آنها در وادي نامناسبي گرفتار آمده است و اينها همه ناشي از دوجنسيتي بودن دانشگاه‌ها است.
او ادامه داد: در دانشگاه‌هاي دوجنسيتي همه‌چيز از اين آغاز مي‌شود كه دختر و پسر در يك كلاس كنار يكديگر درس مي‌خوانند، دختر با يك لبخند پسر را مي‌دزدد و از همين روابط است كه به جاهاي خطرناك مي‌رسند.
نماينده ولي‌فقيه در دانشگاه خواجه ‌نصرالدين طوسي افزود: كساني كه امروز در دانشگاه‌ها تحصيل مي‌كنند افرادي هستند كه تا ديروز در دبيرستان‌هاي تك‌جنسيتي مشغول علم‌آموزي بوده‌اند و اكنون كه به اوج جواني و غرور رسيده‌اند در يك فضاي آزاد دوجنسيتي قرار مي‌گيرند و اين دقيقا مصداق اين است كه گوشت را جلوي گربه بيندازي مگر مي‌شود گربه گوشت را نخورد؟
فضل‌علي در واكنش به اين گفته خبرنگار ايلنا كه با اين توصيف شما از دانشگاه‌ها بايد وضعيت دانشگاه‌ها اسف‌بار باشد گفت:‌وضعيت دانشگاه‌ها افتضاح است ما حتي در دانشگاه‌ها شاهد هستيم كه فرزندان خانواده‌هاي مذهبي هم گرفتار دوستي‌هاي نامناسب مي‌شوند.
او ادامه داد: بالاي 90 درصد دخترها و پسرهاي جوان چه مذهبي و چه غير مذهبي در دانشگاه‌ها با هم دوست هستند و اين خطر جدي است.
نماينده ولي‌ وقیح در دانشگاه خواجه ‌نصرالدين طوسي در پاسخ به اين سئوال كه امام راحل ملعون در اوايل انقلاب گفته بودند اگر قرار است بين دخترها و پسرها ديوار بكشيد،‌دانشگاه‌ را تعطيل كنيد گفت: ما نيز با ديوار كشيدن بين دختر و پسر مخالف هستيم. زيرا معتقديم انسان نسبت به آنچه كه از آن منع شود ترس بيشتري از آن به خرج مي‌دهد منظورمان اين نيست بلكه ما مي‌گوييم بايد در رابطه با جداسازي دخترها و پسرها در دانشگاه‌ها كار كارشناسي صورت بگيرد، تحقيقات لازم انجام شود و سپس براي آزمايش اين اقدام در برخي از دانشگاه‌ها عملياتي شود. اگر نتيجه مثبت بود در همه دانشگاه‌ها اجرا شود.
فضل‌علي گفت: وقتي به حوزه‌هاي علميه كه تك‌جنسيتي هستند نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم درصد خطا، گناه و اشتباه در آنها بسيار پايين‌تر از دانشگاه‌ها است و اين به مدد آن است كه در آنجا فضاي سالمي براي تحصيل مهيا شده است.
او ادامه داد:‌ من خود در حوزه علميه تحصيل كرده‌ام و رفت و آمد زيادي به حوزه‌ها دارم و از طرفي در دانشگاه‌ها نيز بسيار حضور داشته‌ام و خود مشاهده كرده‌ام كه فضاي حوزه‌هاي علميه بسيار سالم است اما در دانشگاه‌ها حتي شاهد بودم كه پسري موي دختري را مي‌بافد و هزار و يك ادا و اطوار از خود درمي‌آورند.
نماينده ولي‌ وقیح در دانشگاه خواجه ‌نصرالدين طوسي در پاسخ به اين سئوال كه اگر در دانشگاهي كه جداسازي جنسيتي صورت گيرد بالاخره در جايي دو جنس دختر و پسر در جامعه به هم مي‌رسند، آيا فكر نمي‌كنيد اثرات ارتباط آنها با يكديگر در جايي نمود پيدا كند، گفت: خير، چون در هر خانواده‌اي خواهر و برادري وجود دارند كه با هم زندگي مي‌كنند بنابراين آنها شناخت لازم نسبت به جنس مخالف را در خلال زندگي خود به نحو صحيح به دست مي‌آورند.
او ادامه داد:‌ ضمن اينكه هر خانواده‌اي فاميل و آشناهاي دور و نزديكي دارد كه در آنها دختر و پسرهايي وجود دارد و در خلال تعامل‌ها و رفت‌وآمدهاي خانوادگي، مهماني‌ها و عروسي‌ها تا حدودي كه نياز باشد و حتي بيشتر از نياز ارتباطاتي كه لازم است دخترها و پسرها با يكديگر داشته باشند، تامين مي‌شود.
فضل‌علي افزود: البته كتاب‌هايي نيز در خصوص احوالات دختران و پسران و خصوصيات آنها نگاشته شده است كه منبع بسيار مفيدي براي جواناني كه مي‌خواهند در رابطه با جنس مخالف خود شناخت داشته باشند، باشد. بنابراين جوانان اگر با اين روش‌ها به دنبال شناخت از جنس مخالف خود باشند عوارض بسيار كمتري را درجامعه شاهد هستيم.
او همچنين از عملكرد صدا و سيما در رابطه با نوع روابطي كه در خلال‌ فيلم‌ها و سريال‌هاي تلويزيوني ترديد مي‌كنند انتقاد كرد و گفت: دراين برنامه‌ها روابطي ترويج مي‌شود كه با سيستم فرهنگي كشور هماهنگ نيست و ما با خيلي از اين برنامه‌ها مخالف هستيم و اعلام كرده‌ايم كه اين برنامه‌ها عوارض دارد و درسرساز است.
*****
احضار 24 دانشجوی دانشگاه فردوسی به کمیته انضباطی

در چند روز گذشته 22 تن از دانشجوان فعال دانشکده مهندسی و 2 تن ازدانشجویان دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد به کمیته انضباطی این دانشگاه احضار شده اند.
احضار این 24 دانشجو به کمیته انضباطی دانشگاه، به بهانه تجمع اعتراضی صورت گرفته در 13 آبان دانشگاه فردوسی است. اما دانشجویان و شاهدان عینی معتقدند که این تجمع به صورت کاملا خودجوش صورت گرفته و فرد یا افراد خاصی در طرح ریزی آن نقشی بر عهده نداشته اند. بر اساس گزارش های رسیده پیش از این نیز، حراست دانشگاه فردوسی و همچنین اداره اطلاعات شهر مشهد، با تماس های تهدید آمیز، سعی بر ایجاد فضای رعب و وحشت در بین دانشجویان فعال داشتند تا آنان را از ادامه فعالیت سیاسی منصرف کنند. در تابستان گذشته نیز 17 تن از دانشجویان دانشکده مهندسی این دانشگاه به محرومیت از تحصیل محکوم و عده ای دیگر نیز بازداشت شدند. فعالان دانشجویی نزدیک شدن به روز 16 آذر، روز دانشجو و بیم مقامات دولتی از برگزاری تظاهرات اعتراضی در دانشگاههها را علت اصلی اینگونه احضارها و بازداشت ها ذکر کرده اند.
*****
اژه ای: پرونده کوی هنوز شفاف نشده است؛ همدانی: سپاه و بسيج به کوی حمله نکردند...!

محسنی اژه ای دادستان کل کشور در مصاحبه ای ضمن تهدید معترضین توضیحاتی را نسبت به وضعیت بازداشت شدگان پس از انتخابات و همچنین حمله به کوی دانشگاه ارائه کرد.
اژه ای در مصاحبه خود همزمان با اعلام صدور حکم زندان برای ۸۱ نفر پس از انتخابات و تبرئه ۹۰ نفر اعلام کرد که وضعیت حمله به کوی دانشگاه تهران و متهمین آن هنوز مشخص نشده اند.
دادستان کل کشور در حالی که ادعا میکرد به دقت به تمامی مسائل پس از انتخابات رسیدگی شده است، دلیلی برای عدم مشخص شدن عاملین و آمرین حمله به کوی دانشگاه ارائه نکرد.
در حالی که بیش از 5 ماه از حمله عوامل لباس شخصی به همراهی نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران و ضرب و شتم دانشجویان و تخریب وسائل خوابگاه می گذرد، اما اژه ای ادعا کرد که این پرونده هنوز "شفاف سازی" نشده است.
همزمان سردار همدانی فرمانده جديد سپاه تهران اعلام کرده است که سپاه و بسيج مسووليتی در حمله به کوی دانشگاه تهران نداشته اند.
همدانی در مصاحبه با ایلنا گفته است که اين حمله در زمانی اتفاق افتاده است که مسووليت امر با نيروی انتظامی بوده است.
لازم به یادآوری است در بامداد 25 خردادماه پس از حمله نیروهای سازماندهی شده به کوی دانشگاه تهران، علاوه بر ضرب و شتم دانشجویان و تخریب اموال آنان، بیش از صد دانشجوی بازداشت و به ساختمان وزارت کشور منتقل شدند.
گرچه دانشجویان پس از یک شب آزاد شدند اما ابعاد حمله به کوی دانشگاه به حدی بود که افراد مختلفی همچون آیت الله خامنه ای، علی لاریجانی، مسئولین دانشگاه تهران و برخی از نمایندگان مجلس این حمله را محکوم کرده و اعلام کردند که با عاملین و آمرین این حمله برخورد خواهند کرد. پس از آن برخی از نمایندگان مجلس به اشاره با انتقال دانشجویان و ضرب وشتم انان در ساختمان وزارت کشور اعلام کردند که این مساله را پیگیری خواهند کرد اما این امر هیچگاه محقق نشد.
محکومیت حمله به کوی دانشگاه توسط مسئولین بخش های مختلف حکومت نمایشی است که پیش از این نیز تکرار شده است. پیش از این نیز بارها پس از حمله عوامل سازماندهی شده به دانشجویان مسئولین مقامات کشور این حملات را محکوم کرده و اعلام کرده بودند که با این عوامل برخورد خواهند کرد.
اما از آنجا که آمرین اصلی این حملات از مقامات اصلی کشور هستند هیچگاه این حملات "شفاف سازی" نشده است تا عوامل حمله کننده در صورت لزوم مجددا به کار خود ادامه دهند.
*****
سازمان ملل نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران را محکوم کرد

به گزارش خبرگزاری فرانسه از نیویورک، یک کمیسیون وابسته به سازمان ملل متحد امروز با تصویب قطعنامه ای، نقض وخیم و مستمر حقوق بشر در ایران بویژه در جریان وقایع پس از انتخابات اخیر در این کشور را بشدت محکوم کرد.
این قطعنامه با 74 رای موافق، 48 رای مخالف و 59 رای ممتنع در این کمیته به تصویب رسیده و بزودی در مجمع عمومی سازمان ملل به رای گذاشته خواهد شد.
در این قطعنامه با اشاره به تظاهرات مسالمت آمیز قشرهای وسیعی از مردم ایران پس از انتخابات 12 ژوئن (22 خردادماه)، دستگیری و شکنجه تظاهرکنندگان، ناپدیدشدن معترضان و به بند کشیدن روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان، وکلای مدافع، فعالان حقوق بشر و فعالان دانشجويی و حقوق زنان و موارد دیگر نقض حقوق بشر در ایران بشدت محکوم شده است.
آنچه در این قطعنامه بيشتر از قطعنامه های سالهای گذشته سازمان ملل به چشم ميخورد، لحن تند و اعتراض آمیز آن است.
*****
درخواست حمایت از حقوق کارگران زندانی نیشکر هفت‌تپه

به گزارش رادیو دویچه وله ، علی نجاتی رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه، به همراه سه‌همکار دیگر خود فریدون نیکوفر، جلیل احمدی و قربان علی‌پور، اوایل آبان‌ماه (۴ آبان ۱۳۸۸) هر یک به ۶ ماه حبس تعلیقی و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شدند. محمد حیدری‌مهر، عضو دیگر هیأت مدیره سندیکای کارگران هفت‌تپه نیز به ۴ ماه حبس تعزیری و ۸ ماه حبس تعلیقی محکوم شد. این ۵ نفر هم‌اکنون در زندان به‌سر می‌برند.
اتهام این عده «تبلیغ علیه نظام» اعلام شده است، اما محمد اولیایی‌فرد، وکیل مدافع اعضای بازداشت‌شده‌ی هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه در نامه‌ی خود به سه نهاد بین‌المللی مدافع حقوق کارگران، کنفدارسیون جهانی اتحادیه‌های کارگری (ITUC)، سازمان جهانی کار (ILO) و اتحادیه‌ی بین‌المللی کارگران مواد غذایی (IUF) این اتهام‌ را رد می‌کند.
آقای اولیایی‌فرد در نامه‌ی خود نوشته است: «اینجانب با قاطعیت اعلام می‌دارم که طبق هیچ ضوابط قانونی موکلین من اقدام به تبلیغ علیه نظام ننمودند و احکام صادره برای موکلین اساسا مغایر با موازین حقوقی بوده و در کمال بی‌عدالتی و صرفا براساس معیارهای امنیتی» صادر شده است.
مقام‌های قضایی ایران تلاش کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه برای احیای سندیکای کارگری را اقدامی "ضدانقلابی" ارزیابی کرده‌اند. در حالی که به‌گفته‌ی محمد اولیایی‌فرد، ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری در قالب سندیکاها، هم موافق مقاوله‌های بین‌المللی است که جمهوری اسلامی ایران نیز امضاکننده‌ی آنهاست و هم مطابق اصل ۲۶ قانون اساسی ایران است که ایجاد چنین تشکل‌هایی را مجاز می‌داند.
تلاش‌های کارگران نیشکر هفت‌تپه برای احیای سندیکای مستقل زمانی آغاز شد که آنها از اقدا‌م‌ جدی "شورای اسلامی کار" برای دفاع از حقوق صنفی خود ناامید شدند. شرکت نیشکر هفت‌تپه مد‌ت‌هاست که با بحران مالی و مدیریتی روبروست و تلاش ۴ هزار کارگر این شرکت برای دریافت دستمزدهای معوقه‌ی خود تاکنون به جایی نرسیده است.
کارخانه نیشکر هفت‌تپه در سال ۱۳۸۶ در چارچوپ اصل ۴۴ قانون اساسی به بخش خصوصی واگذار شد، اما از آن موقع مدیریت این شرکت عملا با بحران روبرو بوده و به بهانه‌های مختلف از پرداخت دستمزد معوقه‌ی کارگران سرباز زده است. گفته می‌شود یکی از دلایل اصلی بحران این شرکت، واردات بی‌رویه شکر از خارج بوده است.
محمد اولیایی‌فرد، در نامه‌ی خود به نهادهای بین‌المللی کارگری، ضمن نگرانی از وضعیت موکلین بازداشت‌شده‌ی خود، خطر اخراج آنها از کار و وضعیت دشوار خانواده‌هایشان را یادآور شده و از مسئولین این نهادها خواسته است از حقوق موکلین وی تا آزادی آنها حمایت کنند.
*****
بیانیه سازمان ادوار تحکیم وحدت در اعتراض به حوادث اخیر، بازداشت ها و احکام صادره
--
مردم شریف ایران وجدانهای بیدارفعالین و سازمانهای حقوق بشر
بیش از پنج ماه از شعبده بازی بزرگ و کودتای حکومتی 22 خرداد می گذرد، 22 خرداد 1388 که شاید به شرط تمکین حاکمیت به رای و خواست مردم می توانست آغاز گر فصلی نو در تاریخ جمهوری اسلامی باشد، یکی از غم انگیزترین برگهای تاریخ آن را رقم زد.
با این حال و به رغم تلخی ایام ، فصلی نو فرا رسیده و دفتری جدید گشوده شده ، دفتری که پر است از نامهای مردان و زنانی که شجاعانه در برابر کودتا علیه ملت ایستاده، تسلیم نشده و تسلیم هم نمی شوند، این دفتر گشوده اکنون دست به دست می چرخد و شهر به شهر می گردد، امروز سکوت و فریاد مردم به یک اندازه رویاهای طراحان تقلب بزرگ را به کابوس بدل می کند. مردم اینک برای بازپس گیری حقوق و آزادیهای مشروع و قانونی خویش به پاخاسته اند، امروز صفها مشخص است: یک سو کودتاچیان غاصبی که دست شان به قتل و تجاوز و شکنجه و فساد آلوده است و یک سو مردمی که ایستاده اند تا پرچم آزادی و حقوق بشر را بر فراز بام ایران زمین برافرازند.
سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت) به خود می بالد که به دستیاری دیگر گروهها و سازمانهای اصلاح طلب و تحولخواه در کنار این مردم ایستاده است و البته مدتهاست که هزینه این ایستادگی را نیز می پردازد.این در حالی است که ماموران دولت کودتا در اقدامی کاملا خلاف قانون علیرغم تودیع قرار وثیقه قانونی برای احمد زید ابادی دبیرکل سازمان ادوار تحکیم از آزادی وی جلوگیری می کنند و شگفت آنکه دادگستری استان تهران با صدور اطلاعیه ای رسمی بر این بی قانونی مهر صحه می گذارد تا به روشنی بر همگان عیان شود که قانون تنها به بازیچه ای در دستان دستگاه حاکمه نظامیان تبدیل شده استسازمان دانش آموختگان از ابتدای کودتای 22 خرداد تحت فشار بوده و بسیاری از اعضای سازمان تحت تعقیب و یا در بازداشت نیروهای امنیتی بوده اند و تا امروز علاوه بر احمد زید آبادی دبیرکل و عبدالله مومنی سخنگو آقایان حسن اسدی زید آبادی، محمد صادقی، حجت شریفی، سلمان سیما، کوهزاد اسماعیلی، موسی ساکت، خانم نفیسه زارع کهن و مهرداد بزرگ نیز دستگیر شده و همچنان در بازداشت نیروهای امنیتی هستند و این همه در کنار فشارهای غیرقانونی و بی شرمانه ای است که نهادهای به اصطلاح متولی امنیت کشور از طریق ارعاب خانواده،محرومیت از تحصیل،ایجاد محرومیت شغلی و احضار تهدید های تلفنی برای اعضای این سازمان ایجاد کرده اند

بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است

در این بین آنچه بیش از همه مایه نگرانی است وضعیت خاص عبدالله مومنی رییس شورای مرکزی و سخنگوی سازمان ادوار است. نحوه برخورد با آقای مومنی و سیر پرونده وی مصداق بارز معضل نظامی گری و سردار محوری در دستگاه قضایی کشور است، معضلی که اکنون کلیت دستگاه قضایی را –مانند سایر قوا- به تباهی و فساد و سراشیبی اضمحلال و سقوط کشانده.بدون شک آنچه بر مومنی می گذرد بیانگر نهایت کینه باند کودتاچی از عملکرد درخشان وی در عرصه فعالیت در راه حقوق بشر و دموکراسی و آرمانهای جنبش دانشجویی است، اینان مدتهاست که مترصد فرصت برای انتقام از سازمان ادوار و اعضای آن بوده اند.به هر حال وضعیت وخیم آقای مومنی در زندان ما را وادار می کند تا بخشی از حقایق فاجعه بار این پرونده را با افکار عمومی و وجدانهای بیدار در میان بگذاریم:
1- عبدالله مومنی سی خرداد ماه سال جاری در محل ستاد شهروند آزاد بازداشت شد، به گفته شاهدان عینی نحوه بازداشت مومنی به شدت خشونت بار بوده است به نحوی که نه تنها سر و لباس مومنی آغشته به خون می شود بلکه خون وی بر راه پله های ساختمان نیز جاری می گردد.
2- عبدالله مومنی در طی مدت بازداشت تا روز جلسه دادگاه تمام مدت در سلول انفرادی بدون حضور وکیل و بدون حق ملاقات و تماس با خانواده و تحت شکنجه های شدید جسمی و روحی بوده است. اخبار رسیده از زندان حاکی از برخوردهای به شدت توهین آمیز و خشونت بار بازجویان با مومنی است. نحوه برخورد با مومنی به شکلی بوده که در یکی از معدود ملاقاتهایی که پیش از برگزاری دادگاه بین وی و خانواده اش صورت گرفت همسر و فرزندان وی حتی نتوانستند او را بشناسند. وضعیت جسمی و روحی مومنی در این ملاقات به شدت غیرعادی و حاکی از فشارهای شدید جسمی و روحی بوده است.
3- چند هفته بعد از این ملاقات عبدالله مومنی در یک دادگاه نمایشی شرکت می کند تا در برابر یک کیفرخواست غیرحقوقی و سرتاپا دروغ و داستان از خود دفاع کند، با این حال مومنی در این دادگاه نمایشی به جای دفاع از خود مجبور به قرائت متنی از پیش نوشته شده توسط بازجویان شد ، متنی که نه تنها انشای مومنی نبود بلکه فرازهایی از آن قلب آشکار واقعیت محسوب می شد، به عنوان مثال در متن نوشته شده توسط بازجویان مومنی به اصطلاح اعتراف کرده بود که برای آموزش انقلاب مخملی به آلمان سفر کرده است این در حالیست که وی هرگز و هیچ گاه هیچ سفری به کشور آلمان نداشته است! این فراز از متن قرائت شده در دادگاه خود بهترین سند برای صحت ادعای ماست.
4- مومنی در تمام مدت بازداشت برای نگرفتن وکیل تحت فشار بوده است، بازجویان تحت فشار و شکنجه های قرون وسطایی مومنی را مجبور به نوشتن نامه ای می کنند که بر اساس آن حق داشتن وکیل را از خود سلب می کند! کل فرآیند رسیدگی به پرونده مومنی بدون حضور وکیل و بدون رعایت حداقلهای حقوق متهم در آیین دادرسی صورت می گیرد، آنچه که به عنوان دادگاه برای مومنی برگزار شد سند مظلومیت او و مایه شرمساری قوه قضاییه و نهادهای امنیتی است. چگونه عده ای به خودشان اجازه می دهند که در لباس مسلمانی و به عنوان مجری قانون رفتاری این چنین غیر انسانی با یکی از بهترین فرزندان این ملت داشته باشند؟ آنها چگونه می خواهند در پیشگاه خدا و ملت پاسخگوی عملکرد خود باشند؟ به نظر می رسد دست اندرکاران پرونده مومنی و دیگر اسرای جنبش سبز به هیچ اصلی جز سرکوب مخالف به هر قیمتی پایبند نیستند. ما وجدانهای دست اندرکاران این پرونده و پرونده های مشابه را به بیداری فرا می خوانیم. به فردای خود بیاندیشید.
5- مستندات صدور این حکم نیز در خور توجه ویژه می باشد ، دو سال از حکم هشت ساله مربوط به پرونده بازداشت عبدالله مومنی در سال 82 می باشد که منجر به صدور حکم دو سال حبس تعزیری- که به مدت پنج سال تعلیق شده بود- گردید با عنایت به تقویم موجود و اینکه اکنون در سال 1388 خورشیدی هستیم ، پایان یافتن دوره تعلیق و کان لم یکن شدن حکم حبس صادره آشکار میگردد لذا انشای دوباره حکم سابق در محکومیت جدید کاملا بلا وجه و تخطی از بدیهیات حقوقی می باشد.مستند قاضی برای شش سال مابقی از این قرار محکومیت نیز شرکت داشتن عبدالله مومنی در اعتراضات و حوادث بعد از انتخابات است ، این مورد نیز با توجه به تاریخ بازداشت وی در سی خرداد از کمترین استدلال منطقی و حقوقی بی بهره بوده و لذا بی اعتبار می باشد.
6- گویی سستی و بی پایگی حکم صادره بر مرجع امنیتی و قضایی دخیل در پرونده نیز آشکار شده است و لذا اخباری مبنی بر گشایش پرونده ای جدید برای عبدالله مومنی منتشر شده است تا در صورت رد شدن حکم صادره در مرجع تجدید نظر ، بازجویان بر اساس پرونده سازی جدید طرحی نو در اندازند و حکم محکومیت نوینی برای ایشان انشاء کنند.حکم هشت سال زندان برای عبدالله مومنی که تمام زندگیش را وقف بهروزی مردم ایران کرده است چه معنایی دارد؟ مومنی معلم است و برادر شهید . او بهترین سالهای جوانی خود را صرف تلاش در راه اصولی کرده است که سعادت مادی و معنوی ملت ایران در گرو تحقق آنهاست. مومنی گناهی جز دفاع از حرمت و کرامت انسان ندارد.سازمان دانش آموختگان خود را موظف به دفاع تمام عیار از سخنگوی در بند و سایر اعضای اسیرش می داند. آزادی بدون قید و شرط مومنی حداقل کاری است که قوه قضاییه برای اعاده حیثیت خویش و جبران ظلمی که در حق او و خانواده اش کرده است می تواند انجام دهد. ما در عین حال خواهان برچیده شدن بساط شکنجه از زندانها و رعایت حقوق قانونی متهمان هستیم، بدون شک تمامی دادگاههایی که بدون رعایت این حقوق و ترتیبات قانونی برگزار می شود و احکامی که به دنبال چنین دادگاههایی صادر می گردد غیر قانونی و فاقد اعتبار است. حقیقت برای همیشه پشت ابر پنهان نمی ماند و دروغگویان و ظالمان حتی از این هم رسواتر می شوند، بهتر است قوای حاکم تا دیر تر از این نشده به مدار قانون بازگردند و حقوق مردم را پاس دارند.به هر روی پیروز نهایی این جدال ملت ایران خواهد بود.
*****
کمپين بين المللي حقوق بشر خواستار آزادي فوري اعضاي دربند سازمان دانش اموختگان شد

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز اعلام کرد در حالی که اعضای سازمان دانش آموختگان ادوار همچنان در بازداشت هستند و مورد بدرفتاری، دارسی های ناعادلانه و احکام زندان قرار می گیرند، مقامات ایرانی یکی دیگر از اعضای رهبری سازمان دانش آموختگان ادوار را بازداشت و سخنگوی آن را به هشت سال زندان محکوم کردند.
هادی قائمی؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در مورد رفتار با اعضای رهبری ادوار گفت: “ما نقض حقوق اعضای سازمان دانش آموختگان ادوار را محکوم می کنیم. هدف از آزار و اذیت اعضای این سازمان مشخصا این است که مانع از این شوند که نسل جدید ایرانیان آزادانه بیندیشند و با هم کار کنند.”
سلمان سیما، عضو کمیته سیاسی ادوار و دانشجوی دانشگاه آزاد، در روز ۲۳ آبان ماه توسط نیروهای امنیتی که دم در خانه او در کمین بودند، بازداشت شد. پس از بازداشت، ماموران خانه او را تفتیش و وسایل شخصی از جمله کامپیوتر او را مصادره کردند. به گفته خواهر سیما، در احضاریه بازداشت سلمان نوشته شده بود که او را به بند ۲۰۹ زندان اوین که در اختیار وزارت اطلاعات است ببرند. ماموران امنیتی به خانواده سلمان گفتند که برای پیگیری به شعبه سه دادگاه انقلاب تهران مراجعه کنند. سلمان سیما در تیرماه سال ۱۳۸۷ بازداشت و به مدت ۴۰ روز در بند ۲۰۹ زندان اوین زندانی بود.
کوهزاد اسماعیلی، مسئول شعبه گیلان ادوار که اخیرا پس از ۲۰ روز با وثیقه آزاد شده بود، مجددا در ۲۵ آبان ماه در اجرای حکم ۴ ماه زندان بازداشت شد.
در روز ۲۸ آبان ماه، عباس حکیم زاده، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در ساعت ۷ صبح به وقت تهران در منزل خود بازداشت شد. منزل او را تفتیش کردند و وسایل شخصی اش از جمله کامپیوتر او را با خود بردند. عباس حکیم زاده، در بهمن ماه ۱۳۸۷ به همراه ۷ نفر از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر بازداشت شد و برای اعتراف جعلی تحت شکنجه قرار گرفت. حکیم زاده پس از ۱۳۴ روز در بازداشت که ۱۲۰ روز آن را در انفرادی بود، با وثیقه آزاد شد. دفتر تحکیم وحدت با صدور بیانیه ای ضمن محکوم کردن بازداشت حکیم زاده، اعلام کرد که بازداشت او مرتبط با روز ۱۶ آذر، روز ملی دانشجو است.
احمد زید آبادی؛ دبیر سازمان دانش آموختگاان ادوار بیش از ۴ ماه است در زندان بسر می برد و دوره طولانی ای از بازداشتش را در انفرادی گذرانده است. همسر آقای زیدآبادی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت در حالی که قاضی پرونده زید آبادی پس از دادگاه دستور آزادی او را به قید وثیقه صادر کرد و وثیقه نیز تودیع شده است، و قاضی پرونده سه بار دستور آزادی او را به زندان فرستاده است، مسئولین زندان همچنان از آزادی او سر باز می زنند. دکتر محمد شریف؛ وکیل زید آبادی در مصاحبه با ایلنا تائید کرد که وثیقه رسما ثبت شده است که البته این موضوع توسط دادگستری کل تهران تکذیب شد. شریف تاکید کرد که زید آبادی به “تبانی و تجمع علیه نظام” متهم شده است که این موضوع در دادگاه ثابت نشد چرا که استناد دادگاه به نوشته های چاپ شده زید آبادی بود در حالی که تبانی باید مخفیانه صورت بگیرد. به گفته همسر زید آبادی، احمد بشدت از نظر جسمی و روحی بعلت فشارهای وارده ضعیف شده است و سلامتی او در خطر است.
عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش اموختگان ادوار، حکم ۸ سال زندان دریافت کرد که ۶ سال آن بخاطر ادعای شرکت در اعتراضات پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ماه است و دو سال دگیر به پرونده قبلی او مربوط می شود که در آن پرونده به در خطر انداختن امنیت ملی متهم شده بود. فاطمه آدینه وند؛ همسر عبدالله مومنی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که مومنی از دسترسی به وکیل محروم است و حکم زندان به خود ایشان در زندان ابلاغ شده است. در حالیکه مقامات قضایی ادعا می کنند که مومنی از گرفتن وکیل امتناع کرده، خانم آدینه وند معتقد است که او در زندان وادار شده است که اعلام کند که به وکیل نیازی ندارد. مومنی به حکم ۸ سال زندان اعتراض کرده است. مومنی دچار بیماری های کلیوی و قلب است.
طبق گزارش های رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، حسن اسدی زید آبادی که در روز ۱۲ آبان ماه بازداشت شده بود، در سلول انفرادی به ابعاد یک در دو متر نگهداری می شود. اطلاعاتی در مورد اتهامات وارده بر حسن زید آبادی در دست نیست. محمد صدیقی؛ عضو دیگر ادوار نیز که در ۱۲ آبان ماه دستگیر شده بود، ممنوع الملاقات است. حجت شریفی و همسرش ؛ نفیسه زارع کهن که در ۱۳ آبان ماه دستسگیر شدند، نیز در زندان اوین هستند. موسی ساکت؛ مسئول سازمان دانش اموختگان ادوار در تبریز نیز همچنان در زندان است و اطلاعاتی در مورد ایشان منتشر نشده است.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران ضمن اینکه خواستار آزادی فوری همه زندانیان عقیدتی از جمله اعضای سازمان دانش آموختگان ادوار است، طبق قانون خواستار محاکمه مقامات مسئول در نقض قوانین کشوری و قوانین بین المللی در مورد پرونده های زندانیان عقیدتی از جمله اعضای دانش آموختگان ادوار تحکیم وحدت است.
*****
یادداشت تحلیلی درباره مرگ دکتر رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک
ببینید به چه روزی افتاده اید!
مرگ مشکوک دکتر رامین پوراندرجانی پزشک وظیفۀ بازداشتگاه کهریزک در آسایشگاه نیروی انتظامی مرکز بعید است خیال کسی را راحت کرده باشد. علی رغم مسدود و محدود شدن بسیاری از کانال های اطلاع رسانی هنوز در این زمینه نفس کش های خوبی وجود دارد که نگذارد جرمی یا جنایتی از دید مردم پنهان بماند.
فرماندۀ نیروی انتظامی مرگ این پزشک وظیفه را که خانواده، دوستان و اطرافیان او امکان خودکشی را در مورد او رد می کنند و می گویند اعتقادات و روحیه او احتمال چنین کاری را برای او منتفی می کند، خودکشی بدلیل از دست دادن روحیه اعلام کرده است. چه فرقی می کند فردی که اطلاعات مهمی داشته که می توانسته است اظهار آنها و یا شهادت در مورد آنها در دادگاه زندگی و اعتبار افراد معنونی را به خطر بیاندازد وادار به خودکشی شود و یا کشته شود.
اگر بر همان ایست قلبی که قبلاً به عنوان دلیل مرگ او ذکر شده بود پافشاری می شد شاید توجیه پذیرتر بود. البته از نظر پزشکی ذکر ایست قلبی به عنوان دلیل مرگ بی معنی است. دلیل دیگری باید به عنوان دلیل مرگ ذکر شود چرا که هر کس به هر دلیل بمیرد لاجرم دچار ایست قلبی می شود. مثل این است که بگوئیم مرگ علت مردن او بوده است!
در اطلاعیه روابط عمومی دادستانی آمده است که نتیجه بررسی های اولیه پزشکی قانونی نافی وجود مسمومیت آن مرحوم بوده و آنها منتظر نتیجه سم شناسی هستند. البته این بیان در درون خودش دارای تناقض است و نشان دهندۀ این است که همۀ حقیقت بیان نشده است. با این حال این اظهارنظر تا کنون احتمال خودکشی را ثابت یا مطرح نمی کند. تاکنون هم کسی ادعا نکرده است که مرحوم با روش های آشکار دیگری مثل زدن رگ یا حلق آویز کردن یا شلیک گلوله به مغز خودکشی کرده باشد. اگر دلیل متقنی برای خودکشی وجود نداشته باشد آن گاه احتمال وقوع قتل جدی می شود.
به هر حال از نظر افکار عمومی مرگ این پزشک وظیفه عادی نیست و احتمال وقوع قتل بسیار بالاست. پلیس، خود بخوبی می داند که در چنین شرایطی باید بررسی کرد چه کسانی نفعی در چنین مرگی داشته اند و باید به آنها مظنون شد. اگر پرونده را به یک پلیس آگاهی وظیفه شناس بدهند و به او اختیار بدهند که مانند سایر پرونده هایی که تا کنون رسیدگی کرده است این موضوع را دنبال کند ظرف مدت کوتاهی دو نفر را پس از تشریفات لازم بازداشت می کند و با بازجویی های کارشناسانه که بلد است متهم اصلی را مشخص و به دادستان محترم معرفی می کند. طبیعی ست نظر نهایی را قاضی دادگاه داده و بر اساس آن حکم صادر می کند. اما وقتی از ابتدا فرماندۀ نیروی انتظامی بر خلاف نظر ابراز شدۀ قبلی اعلام می کند که خودکشی صورت گرفته و مقام قضایی قبل از اعلام نظر رسمی پزشکی قانونی احتمال مسمومیت را رد می کند از یک پلیس آگاهی وظیفه شناس هم کاری بر نمی آید چرا که سرنوشت پزشک وظیفه جلوی چشمش است.
در غیاب یک روند رسیدگی شفاف و عادلانه افکار عمومی خود به کرسی خواهد نشست و به قضاوت وجدانی خود اکتفا خواهد کرد. به آنان که به همین دلیل، حتی پس از مرگ این پزشک وظیفه، خیالشان راحت نشده است و هنوز هم تنشان می لرزد می گوییم این راه سرانجامی ندارد. خطا را نمی توان با خطای دیگری پوشاند. ببینید به چه روزی افتاده اید. هنوز روز جزا در پیش است.
*****
خواهر حسین نورانی‌نژاد: "چشمان نگران کودک ژنده‌پوش نیز منتظر است"

ستایش نورانی‌نژاد، خواهر حسین نورانی‌نژاد‌ که سه ماه است در سلول انفرادی زندان اوین گرفتار است، نامه‌ای خطاب به استاد مصطفی ملکیان نگاشته است. متن نامه وی به این شرح است:
--
فیلسوف گرانمایه جناب آقای مصطفی ملکیان سلام
ستایش نورانی‌نژاد هستم؛ خواهر آزاده دربند حسین نورانی‌نژاد، رئیس کمیته اطلاع‌رسانی جبهه مشارکت؛ همو که درباره خود در ابتدای وبلاگش نوشته است: یادداشت‌های گاه‌به‌گاه فردی که در میانه راه هبوط مانده است. مثل جامعه‌اش و هر آنچه در اطرافش می‌بیند. نه در بهشت آرامش قراری یافته و نه توانسته مقیم زمین شود. نه سودای رفتنی و نه میل ماندنی. در برزخ تردید و ایمان به معجزه عشق، در انتظار بازگشت یا رسیدن... .
چندی پیش بی‌آنکه قصد خواندن کتابی را داشته باشم، خود را مقابل کتابخانه خیره به عنوان کتاب شما، «راهی به رهایی» یافتم. این واکنش ناخودآگاه شاید به آن سبب بود که مفاهیم مقابلِ رهایی یعنی زندان و بند و سلول انفرادی به کلیدواژه‌های امروز خانواده ما بدل شده اند. شاید هم به سبب یادآوری ناخوداگاه خاطره‌ای دور؛ سال‌ها پیش که تازه این کتاب را به چاپ رسانده بودید، به دعوت حسین و دوستانش، با همان سخاوت فرهنگی که همگان از شما سراغ دارند، شبی را مهمان خانه ما بودید.
در آن شب پیرامون موضوع «شناخت خدا» برایمان صحبت کردید و در پایان با سعه صدر به سوال‌های‌مان پاسخ دادید. هنوز تصویر شما در کنار حسین را در آن کوچه تاریک به یاد دارم که با طمأنینه به سوی منزلمان گام برمی‌داشتید. از آن شب سال‌ها گذشته و خاطره و خطوط قلم شما در کتاب «راهی به رهایی» که به حسین هدیه کردید به یادگار است. اما مهمتر از آن تأثیر معرفتی و اخلاقی است که از این اثر در وجود حسین به جا مانده است. آنچنان که تقریر حقیقت و تقلیل مرارت، سرلوحه حسین در تمام مراحل زندگیاش شد.
حسین تلاش کرد تا مصداقی واقعی از تعریفی باشد که در این کتاب ارائه کرده‌اید: روشنفکر کسی است که به دو وظیفه اخلاقی که، به اقتضای دانایی‌ها و توانایی‌های خود، بر عهده خود دیده است عملا ملتزم شده است؛ یعنی به شهود و وجدان اخلاقی خود، در مقام عمل، بی‌اعتنایی نکرده و در صدد برآمده است که، حتی المقدور، آنچه را اخلاقا باید انجام دهد به انجام رساند.
حسین فعالیت‌های سیاسی را فراتر از هرگونه ایدئولوژی‌زدگی و یا سرسپردگی بی چون و چرا به یک گروه سیاسی خاص و یا حمل کردن عنوان رجل سیاسی می‌دید. برای او فعالیت سیاسی حرکت در مسیر تحقق ارزش‌های اخلاقی بود. از همین رو اخلاق و سیاست و نسبت میان آن دو که همواره موضوع چالش برانگیزی میان متفکران بوده است، برای او مفاهیمی همبسته و یگانه بوده‌اند که در ساحت عمل مباینتی میان آن‌ها نمی‌دید.
حسین به رغم همه اعتقاد و پایبندی که به فعالیت سیاسی قانونمند داشت، این روزها وارد سومین ماه بازداشت خود در سلول انفرادی اوین شده است؛ بازداشتی غیر قانونی که در آن نه تفهیم اتهامی صورت گرفته و نه وکیلی اجازه دفاع یافته است. او در چهار دیواری تنگ و تاریک سلول انفرادی‌اش حتی اجازه خواندن سطری از یک کتاب را ندارد. البته اینکه حق خواندن منطق الطیر، تذکره الاولیا و مقالات شمس که سرشار از ظرایف معنوی و نکات اخلاقیاند از برادرم سلب می‌شود، خود محل تأمل است و بخوبی می‌تواند روشنگر حقایق بسیاری باشد که به طرز ناشیانه‌ای در پس دیوارهای سست و فرو ریزنده جهالت، مستور داشته شده‌اند.
نتیجه ای که از این تأمل عاید می‌شود سبب شده سختی‌ها و تلخی‌های این ایام را با شکیبایی بیشتری تحمل کنیم و رنج و محنت حسین در سلول انفرادی را پیامد دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های اخلاقیاش بیابیم؛ همان دغدغه‌هایی که او و دوستانش را در شب‌های سرد زمستان برای رساندن غذا و لباس گرم به کارتون خواب‌های بی پناه به خیابانها می‌کشاند و یا برای دلجویی از سالمندان و بیماران فراموش شده روانه آسایشگاه‌ها می‌کرد.
چندی پیش که در کنار خانواده زندانیان سیاسی، در اعتراض به روند رسیدگی به وضعیت بازداشت‌شدگان، در مقابل دادستانی تهران تحصن کرده بودیم، پسرکی فقیر و ژنده‌پوش با دیدن عکس حسین ایستاد؛ برای لحظاتی چشمان معصومش را به تصویر او دوخت و با چهر‌ه‌ای غم گرفته از حال او جویا شد. پسرک در جواب کنجکاوی ما گفت که صاحب عکس را می‌شناسد و او را در خیابان میرداماد (خیابان محل کار حسین) می‌دیده است.
چشمان نگران پسرک نشان می‌داد که او یکی از همان دستفروش‌های خیابان‌گردی است که حسین بنا به عادت همیشگی چیزی از آن‌ها می‌خرید و با فروتنی و ملاطفت گپی با آنها می‌زد تا شاید ذره‌ای از خشونتی را که آن‌ها از محیط اطرافشان احساس می‌کردند تعدیل کند. پسرک پس از آنکه توانست به زحمت جمله نوشته شده در کنار عکس حسین را بخواند رو به ما کرد و گفت: "برای آزادیش دعا می‌کنم". اکنون این دعا بیش از هر عامل دیگری نقطه اتکا و مایه امیدواری ماست.
استاد بزرگوار، به یاد دارم آخرین باری که شما را دیدم از نشانه‌های معنا سخن گفتم؛ از عطر سیب و طعم پرتقال، از طلوع و غروب خورشید و ظهور ماه، از قطره‌های اعجاب‌‌آور باران و شگفتی آب؛ گفتم که این‌ها نشانه‌های من است برای حضور یک معنا. اکنون بگذارید چشمان نگران کودک ژنده‌پوش را نیز اضافه کنم.
*****
برادعی: توپ در زمین ایران است/ پاسخ شفاهی نه
محمد البرادعی، مدیركل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، می‌گوید پیشنهاد اتمی وین فرصتی «منحصر به فرد» برای ایران است و تاكید كرد كه هم‌اكنون «توپ در زمین ایران» است.محمد البرادعی، مدیركل آژانس، روز جمعه در یك كنفرانس خبری در برلین گفت: «این یك فرصت منحصر به فرد برای حركت از تحریم و رویارویی به سوی فرآیند اعتمادسازی است.»
برپایه پیشنهاد وین كه از حمایت آژانس نیز برخوردار است تهران ۱۲۰۰ كیلوگرم از اورانیوم كمتر غنی‌شده خود را به روسیه می‌فرستد و در مقابل مقدار كمتری اورانیوم با غنای ۲۰ درصد برای مصرف در رآكتور امیرآباد دریافت می‌كند.در این پیشنهاد كه ایران در ژنو به طور اصولی با آن موافقت كرده بود آمده است كه این میزان اورانیوم كه معادل ۷۵ درصد از ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصدی ایران است باید تا پایان سال جاری میلادی و در یك محموله به روسیه ارسال شود.
روز چهارشنبه منوچهر متكی، وزیر خارجه ایران، به صراحت اعلام كرد كه «ایران پیشنهاد آژانس را بررسی كرده و خواستار مبادله اورانیوم در خاك خود است».این اظهارات منوچهر متكی در محافل خبری جهان به رد پیشنهاد وین از سوی ایران تعبیر شد؛ با این حال، سخنگوی وزارت خارجه آمریكا ساعاتی پس از گفته‌های وزیر خارجه ایران اظهار داشت كه آمریكا این اظهارات را پاسخ رسمی ایران تلقی نمی‌كند و هم‌چنان منتظر پاسخ رسمی این كشور خواهد ماند.
باراك اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، یك روز پس از اظهارات منوچهر متكی موضع‌ سخت‌تری اتخاذ كرد و گفت با اتخاذ تمهیداتی برای تحریم‌های احتمالی بیشتر در چند هفته آینده «جدیت خود را» به ایران نشان خواهیم داد.
در واكنش به تحولات اخیر در مناقشه هسته‌ای ایران، محمد البرادعی كه واپسین روزهای خود را در آژانس انرژی اتمی سپری می‌كند روز جمعه گفت: «صریح می‌گویم كه هم‌اكنون توپ در زمین ایران است. امیدوارم كه آنها این فرصت منحصربه فرد اما گذرا را از دست ندهند.»محمد البرادعی همچنین اظهار داشت كه از آنجا كه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی «پاسخ كتبی» از سوی ایران دریافت نكرده است، از این رو آژانس پاسخ‌های شفاهی را به منزله «پاسخ نهایی» تلقی نمی‌كند.وی با این حال تصریح كرد: «البته آن چه كه من دریافت كرده‌ام پاسخی شفاهی بوده است كه می‌گوید ما تا هنگامی كه سوخت را دریافت كنیم این مواد را در ایران نگه می‌داریم.»محمد البرادعی این «پاسخ شفاهی» را بیانگر «بی‌اعتمادی عمیق» دانست.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
مسکو، تهران و جنبش سبز
«مسکو» همچنان از موضع بالا و متکبرانه، سیاست‌های ویژه‌ی خود را در عرصه‌های مختلف، با «تهران» پی‌می‌گیرد. مقامات جمهوری اسلامی نیز، بی‌توجه به خلف وعده‌ها و «بازی»های مقامات کرملین، می‌کوشند این همسایه‌ی شمالی و مهم‌ترین دولت همراه با تهران را برای روزهای سخت‌تر، حفظ کنند. قابل توجه آن‌که خط مشی جمهوری اسلامی در قبال روسیه با وجود عدم اقبال عمومی به روس‌ها پیگیری می‌شود و ادامه می‌یابد."
چندی پیش، نتایج قابل تامل چند نظرسنجی در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت. این نظرسنجی در سه نوبت توسط خبرگزاری روسی ریانووستی و در بخش فارسی آن که مخاطبانش عمدتاً ایرانی هستند، انجام شده است. هرچند نتایج نظرسنجی مزبور را باید به اجمال مورد توجه قرار داد، ولی این داده‌ها به‌مثابه‌ی «مشت نمونه‌ی خروار» تامل‌برانگیزاند.
در نظرسنجی‌ای که در نیمه‌ی نخست شهریورماه 88 انجام شده، بیش از 88 درصد مخاطبان در پاسخ به این پرسش که «‌آیا شما روسیه را در رویدادهای اخیر ایران دخیل می‌دانید؟»، گزینه‌ی «بله» را انتخاب کرده‌اند. 3/9 درصد پاسخ منفی داده‌اند و 5/2 درصد گفته‌اند که «نمی‌توانم پاسخ مشخصی بدهم». قابل اشاره آن‌که 3642 نفر در این نظرسنجی شرکت کرده بودند. (31/8/2009).
در نظرسنجی دیگری که همین خبرگزاری روسی (ریانووستی) انجام داده، در پاسخ به این پرسش که « نظر شما در مورد چهره روسیه چیست؟» ، 93 درصد گزینه‌ی «بد»، و الباقی گزینه‌های «خوب» و «نظری ندارم» را انتخاب کرده‌اند. این نظرسنجی در انتهای مهرماه گذشته و با مشارکت 2055 نفر انجام شده است (19/10/2009). مستقل از حوادث پس از انتخابات، نتایج این نظرسنجی و آنچه در تجمعات اعتراضی روز قدس و 13 آبان ابراز شد، آشکارا نشانگر افزایش بی‌اعتمادی و نارضایتی ایرانیان به دولت روسیه است.
مسئولان ارشد دستگاه دیپلماسی و سیاست‌گذاران نظام در حالی در سال‌های اخیر بسط و تعمیق مناسبات تهران - مسکو را در دستور کار خود قرار داده‌اند که تجربیات و خاطرات تلخ و ناگوار مردم ایران را از روس‌ها، از گذشته‌ تاکنون، به کنار می‌نهند. این تجربیات و خاطرات تلخ و ناگوار در مروری اجمالی از دوران صفویه تاکنون، چنین‌‌اند:
چالش دو کشور ایران و روسیه در دوره شاه عباس دوم به‌دنبال دستبردها و شبیخون‌های قزاق‌های روس در مرزهای ایران. بعدتر،و در دوران سلطنت محمود افغان در سال 1102 حمله‌ و تجاوز سپاهیان پتر کبیر به ایران و اشغال بخش‌هایی از از کشورمان.حافظه تاریخی ایرانیان به‌ویژه از زمان روی کارآمدن سلسله قاجار تصوری مثبت از روابط کشورمان با روسیه ندارد؛ خاطرات تلخی از سلطه‌ی استعماری و تلاشی که سیاستمداران روسی برای دست‌اندازی هر چه بیشتر بر منابع اقتصادی ایران به‌کار بستند در ذهن جامعه ایرانی باقی مانده است.
در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسیه با تمام امكانات خود تلاش میكرد با حفظ برتری اقتصادی، نفوذ سیاسی خود را نیز در ایران گسترش دهد تا به قلب تجارت و ثروت عظیم خلیج‌فارس و اقیانوس هند دست یابد و سیطره‌ی خود را در منطقه‌ی قفقاز تثبیت نماید. سلسله جنگ‌های ایران و روسیه (از 1175 تا 1200 هجری شمسی، در چند نوبت و مرحله و منطقه) در دوره‌ی فتحعلی‌شاه قاجار كه منجر به تحمیل عهدنامه‌های گلستان (1185ه.ش) و تركمانچای (1200 ه.ش) به ایران و از دست دادن بخش قابل توجهی از کشور شد، بزرگترین ضربه نظامی، اقتصادی و سیاسی را در قرن نوزدهم بر استقلال و تمامیت ارضی و وجهه بین‌المللی ایران وارد كرد.
ضربه‌های ناشی از این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز فراهم ساخت. تحمیل قراردادهای گلستان و تركمانچای توسط روسیه و قرارداد 1857 پاریس توسط انگلیس به ایران، عملاً دولتهای روسیه و انگلیس را به حاكمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل كرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، انگلیس و روسیه برای كسب امتیازات بیشتر از شاه قاجار با یكدیگر رقابت داشتند. در پایان قرن نوزدهم، سلطه‌ی روس‌ها بیش ‌از پیش گردید؛ آنها نه‌تنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمه‌ساختن آن به خاك خود، مرزهایشان را گسترش میدادند، بلكه شاه ایران را با دادن وام‌های سنگین، در عمل به خود وابسته میكردند.
از انقلاب اکتبر 1917 در روسیه، سیاست خارجی این کشور، دوران جدیدی را تجربه کرد. اما با وجود این، مناسبات با ایران، دچار افت و خیزهای خاص خود بود. روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی در دوران پهلوی اول و دوم نیز، به‌تدریج ذیل مناسبات سیاسی - نظامی تهران با غرب تعریف شد.
در مواجهه با انقلاب 57، سیاستمداران شوروی موضعی محتاطانه در قبال پیروزی جنبش مردمی و اسلامی ایران برگزیدند. تهاجم نظامی ارتش شوروی به افغانستان، واکنش تند رهبر فقیر جمهوری اسلامی به این تجاوز، و بازداشت سران حزب توده و برخوردهای قضایی _امنیتی با این حزب، روابط تهران_مسکو را کم‌رنگ‌تر و سردتر از پیش ساخت. حمایت آشکار شوروی از عراق و رژیم بعثی در تجاوز به ایران، از دیگر خاطرات تلخ در خاطره‌ی ایرانیان است. گو این‌که حمایت کرملین از بغداد، زیر سایه‌ی فضای ضدآمریکایی در ایران و تبلیغات رسمی علیه غرب، به‌حاشیه رفت. در همین مقطع و هنگامه بود که مسکو، کارشناسان خود را به بهانه‌ی عدم امنیت ناشی از جنگ شهرها در بهمن 1364 از ایران خارج کرد. در اقدامی دیگر در جریان رایگیری در مورد قطعنامه 598 ، اتحاد جماهیر شوروی با رای مثبت خود به دیگراعضای شورای امنیت پیوست.
روابط تهران_مسکو از انتهای دهه‌ی 80 میلادی و در پی پیام‌های متقابل گورباچف و آیت‌الله خمینی، وارد فاز جدیدی شد و روند رو به گسترشی را در روابط سیاسی، اقتصادی، و نظامی_امنیتی کلید زد. با وجود این _و به‌رغم فاصله گرفتن تهران از غرب و به‌ویژه آمریکا - مسکو سیاست‌های «یک بام و دو هوا»ی خود را در قبال ایران ادامه داده است. از سویی خود را همراه و همسایه‌ی مشفق ایرانیان معرفی می‌کند، و از سویی دیگر، هر کجا که منافع‌اش اقتضا کند، جانب کشورهای رقیب ایران و حتی غرب را می‌گیرد و جمهوری اسلامی را به‌خود وامی‌نهد. رفتار روسیه در گفت‌وگوهای کشورهای حاشیه‌ی دریای خزر، یک شاهد مهم در این سال‌هاست. بحث به تعویق افتادن مکرر راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر و این روزها، تاخیر در تحویل سامانه موشکی اس-300 نیز به‌‌قدر لازم شهره شده است.
مناسبات و روابط نزدیک تهران_مسکو، و رفتار غریب و بی‌تعهدی‌ها و بداخلاقی‌های روس‌ها، چنان از نظر شهروندان آگاه ایران مورد نقد و انتقاد قرار گرفته است که خود را به‌گونه‌ای محسوس در نتایج دو نظرسنجی که در ابتدای یادداشت به آنها اشاره شد، متبلور می‌سازد و بازتاب می‌دهد. آنان از یک‌سو می‌کوشند جمهوری اسلامی را از منظر پایگاهی در برابر بسط نفوذ غرب (و ایالات متحده) در منطقه برای خود حفظ و تقویت کنند، و از سوی دیگر، منافع اقتصادی و مناسبات تجاری و تعاملات امنیتی کلان خود را با جهان غرب، پیوسته در یاد دارند و برای تامین آن، حاضر به هر زد و بند و معامله‌ای نشان می‌دهند. نکته‌ای مهم که متاسفانه در چشم مسئولان ارشد دیپلماسی جمهوری اسلامی، چندان برجسته نمی‌نماید.
در این میان، آشکار است که «سبزها» آزادی و دموکراسی و استقلال را هم‌زمان می‌خواهند و این سه را در کنار روابط پایاپای با دیگر دولت‌ها و توام با احترام و اعتماد متقابل و نیز از دل گفت‌وگوهای شفاف و مبتنی بر منافع دو طرف (برد_برد) می‌خواهند و می‌جویند؛ و نه شکل یافتن مناسباتی که حقوق اساسی ملت‌ها را نادیده بیانگارد، منافع حکومت‌ها را در صدر بنشاند، و به‌گونه‌ای غیرشفاف و سودجویانه، منافع دیرپای ملت‌ها و مناسبات احترام‌آمیز را به منافع کوتاه‌مدت و بداخلاقی‌های غیرقابل اغماض، سوق دهد.
بلند شدن صدای «مرگ بر روسیه» در برابر شعارهایی که از تریبون‌های رسمی در نماز جمعه مشهور به امامت هاشمی رفسنجانی یا روز قدس و 13 آبان بیان می‌شد، نه تنها برای صاحبان قدرت در تهران، که برای سیاست‌مداران مسکو نیز باید واجد معنا باشد. «جنبش سبز»، آزادی، دموکراسی، استقلال، تمامیت ارضی و منافع ملی ایران را هم‌زمان می‌جوید.
*****
آبان تمام شد، مرتضی حیدری برنگشت

با گذشت یک ماه از انتشار شایعاتی در مورد خروج مرتضی حیدری از کشور، همچنان تصویر این مجری و کارشناس در قاب تلویزیون دیده نمی شود.مرتضی حیدری، مجری تلویزیون که از یک ماه قبل شایعه هایی در مورد سفر او به کشور آمریکا شنیده می شد، برخلاف اظهاراتی در مورد بازگشت او بعد از یک ماه به ایران همچنان برنامه ای در تلویزیون اجرا نمی کند.این مجری و کارشناس، بیش از یک ماه است که برنامه ای در تلویزیون اجرا نمی کند و به عنوان مجری اخبار 21 و مصاحبه گر برنامه گفتگوی بعداز خبر 22:30تصویر او روی صفحه تلویزیون دیده نمی شود .غیبت غیرمنتظره او در روزهای اولیه موجب شد تا حرف و حدیث هایی در مورد حضور او در آمریکا شنیده شود. صدا و سیما برای رفع این شبهه در یکی از برنامه های 20.30 مصاحبه ای تلفنی با او ترتیب داد تا به شایعات مطرح شده پایان دهد اما بازنگشتن این مجری بعد از وعده یک ماهه ای که در این مصاحبه تلفنی مطرح کرد، به شایعاتی که در مورد سفر دائمی او از کشور شنیده می شد، دامن می زند.
*****
رییس (نادان و احمق) آموزش و پرورش تهران:ازدواج دختران دانش‌آموز را توصیه می‌كنیم!
زکریا یازرلو در پاسخ به این سوال که آیا روال اخراج کردن دانش‌آموزان دختری که در سنین مدرسه ازدواج می‌کنند، توسط برخی مدیران مدارس صحیح است یا خیر؟ گفت: شرط حضور دختران در مدرسه این است که ازدواج نکرده باشند و مجرد باشند، اما اگر شرایط ازدواج برای دانش‌آموزان دختر فراهم شد و خواست که ازدواج زودهنگام داشته باشد که ما هم آن را توصیه می‌کنیم، در آن موقع، نظام آموزش و پرورش مدل دیگری از خدمات آموزشی را برای آنها فراهم می‌کند و سازماندهی متفاوتی برای آن‌ها در نظر می‌گیرد که از آن جمله فراهم آمدن امکان ادامه تحصیل در آموزشگاه بزرگسالان است.
وی در پاسخ به این که بر این اساس اخراج دانش‌آموزان دختری که ازدواج می‌کنند از مدارس عادی صحت دارد، اظهار کرد: نوع واژه‌هایی که به کار می‌بریم مهم است، بهتر است بگوییم که سازماندهی متفاوتی برای آنها در نظر گرفته می‌شود.این سخنان رییس آموزش و پرورش شهر تهران در حالیست که علی‌احمدی، وزیر سابق آموزش و پرورش گفته بود: «چرا باید دانش‌آموز دختری که ازدواج می‌کند، دیگر در مدرسه راه داده نشود یا به مدرسه بزرگسالان فرستاده شود و او نیز تنها ناگزیر به کتمان موضوع باشد، در حالی که وی در مسیر اصلی زندگی در حال حرکت است و ما مسیر را وارونه طی می‌کنیم».علاوه بر گزینه امکان ادامه تحصیل دانش‌آموزان دختر متاهل در مدارس شبانه‌روزی، گزینه تحصیل غیرحضوری در خانه و شرکت در آزمون حضوری نیز در شرایط فعلی نظام آموزشی، پیش روی این افراد قرار دارد.
*****
نماينده حامي دولت: نبايد به روسيه بدبين بود...!!

كاتوزيان: در تحقيق‌و تفحص از نيروگاه بوشهر جدي‌هستيم ‌‌‌
در شرايطي كه اغلب نمايندگان مجلس به ابراز گله و انتقاد نسبت به خلف وعده چند باره روس‌ها درخصوص راه‌انـدازي نـيـروگـاه بـوشهر مي‌پردازند ديروز يكي از نمايندگان حامي دولت درگفتگويي اعلام كرده كه »نبايد به روسيه بـدبـين بود«.
اين اظهـارات در شرايطي بيان شد كه همزمان يك ‌نماينده اصولگراي ديگر مجلس بر طرح خود مبني بر تحقيق و تفحص از سازمان‌انرژي اتمي در مورد نيروگاه بوشهر اصرار ورزيد. برخي ناظران و كارشناسان مسائل بين الملل هم ضمن تاكيد مجدد بـر اينكه روسيه كشور قابل‌اعتمادي نمي‌باشد تــاكيـد كـردنـد كــه منتقدان شعار »مرگ بر روسيه« بايد رفتار فعلي اين كشور را توجيه كنند. ‌درهمين‌حال، ‌نـايـب رئـيس كميسيون امنيت ملي وسياست خارجي مجلس، تاخير چند ساله كشور روسيه در راه‌اندازي نيروگاه اتمي بوشهر را ناشي از مشكلات فني دانست.
‌‌‌اسماعيل كوثري در گفتگو با فردا با اشاره به گزارش رئيس سازمان انرژي اتمي ‌به كميسيون امنيت ملي مجلس گفت: صالحي با حضور در جلسه كميسيون به نمايندگان اطمينان داد ‌كه بحث عمل نكردن روسيه به تعهداتش در مورد راه اندازي نيروگاه بوشهر بيشتر ازآنكه سياسي باشد ‌فني است. اين نماينده حامي دولت افزود: جمهوري اسلامي ايران، روسيه را كشور دوست خود مي داند و به هيچ ‌عنوان در مسئله نيروگاه اتمي بوشهر، مسئله خيانت روس‌ها به ايران وعمل‌نكردن آنها به تعهداتشان ‌مطرح نيست. ‌‌‌كوثري با انتقاد از پيشنهاد كاتوزيان ديگر نماينده تهران در مورد تحقيق و تفحص از عملكرد ‌سازمان انرژي اتمي در راه‌اندازي نيروگاه اتمي بوشهر گفت: وقتي روسيه در حال انجام كار راه‌اندازي ‌نيروگاه بوشهر است و از طرف ديگر، سازمان انرژي اتمي نظارت مستمري در اين زمينه دارد تحقيق و ‌تفحص بلاموضوع است.
‌‌‌نماينده تهران تصريح كرد: اكثريت نمايندگان كميسيون امنيت ملي وسياست خارجي مجلس از توضيحات مسئولان سازمان انرژي اتمي قانع شدند و به اين نتيجه رسيدند كه نبايد به تاخير روسيه در راه اندازي نيروگاه بوشهربدبين بود.
‌نايب رئيس اصولگراي‌كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ‌شوراي اسلامي نيز گفت: روس‌هــا در نـيــروگــاه اتـمـي بــوشهـر بـــه صـورت ‌جـدي فعـاليـت مي‌كنند.‌‌سبحاني‌نيا در گفتگو با ايسنا‌‌با اشاره به حضور صالحي رئيس سازمان ‌انرژي اتمي كشورمان در جلسه‌روز چهارشنبه كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي ‌مجلس اظهار كرد: صالحي تاكيد داشت كه كارهاي اجرايي در نيروگاه اتمي بوشهر ‌در حال انجام است و اين نويد را داد كه تا آخر سال جاري شمسي، ميله‌هاي سوختي در ‌قلب نيروگاه قرار بگيرد.
‌‌اين در حالي است كه رئيس كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي با اشاره به‌‌‌‌‌تاخير روس‌ها در تحويل نيروگاه اتمي بوشهر، از‌تصميم جدي مجلس ‌براي تهيه طرح تحقيق و تفحص از روند تاسيس و عدم‌تحويل اين نيروگاه توسط روس‌هاخبر داد.‌‌حـميـدرضـا كـاتـوزيـان در گفتگـو بـا مهـر، بـا اعلام ايـن خبر اظهارداشت: با توجه به وضعيتي كه به وجود آمده و روس‌ها همچنان بر عدم پايبندي به تعهدات خود مصر هستند، مجلس در تهيه طرح تحقيق و تفحص از ‌روند كار اين نيروگاه جدي است.‌
رئيس كميسيون انرژي مجلس افزود: سال تحويل نيروگاه 2000 بود كه با گذشت 9 سال از تاريخ تحويل، همچنان ‌زمان دقيق تحويل از سوي روس‌ها اعلام نمي‌شود و ما هرسال شاهد وعده پايان سال هستيم كه در نيمه دوم سال از‌سوي روس‌ها اعلام مي شود مشكلات فني مانع تحويل است.‌وي يادآور شد: در اين مسئله، طرف روسي تا حدود زيادي به‌تعهداتش عمل نمي‌كند و طرف ايراني نيز در دفاع ‌از منافع ملي ضعف نشان مي دهد كه اين موارد باعث شد ما در كميسيون انرژي بـه‌فكـر تحقيق و تفحص از اين ‌نيروگاه بيفتيم تا در نتيجه آن، دستاوردهاي به دست آمده تا امروز مورد بررسي قرار گيرد و ساز و كاري تعريف ‌شود كه مراجع ذي ربط به قوه قضائيه معرفي شوند و حتي طرف روسي نيز به مجامع بين‌المللي معرفي شود.‌
كاتوزيان گفت: درصورت انجام تحقيق و تفحص، دستگاه ديپلماسي كشور، سازمان انرژي اتمي و طرف روسي ‌از جمله دستگاه‌ها و نهادهايي هستند كه عملكردشان مورد بررسي قرار خواهد گرفت. ‌وي، زمان تهيه طرح و ارائه آن به‌مجلس را پس از تعطيلات يك هفته‌اي مجلس اعلام كرد.
*****
رئيس جمهور آمريكا براي دوام حاكميت خود به اين و آن باج مي‌دهد

رئيس سازمان بسيج مستضعفين با تاكيد بر اينكه امروز چيزي از آمريكا باقي نمانده و مجبور است كه به ‌ضرب و زور رسانه‌ها و جـوسـازي‌هـاي خـبـري قدرت‌نمـايـي كنــد، گفــت: رئيس جمهــور آمريكا، عاجز و درمانده با اقتصادي ‌شكسته، فرهنگي فروريخته و جامعه‌اي به هم ريخته مجبور است با باج‌دادن به اين و آن تلاش كند كه چند روزي به ‌اين حاكميت ننگينش دوام دهد.‌‌
به گزارش ايلنا، نقدي در مراسم اهداي تاج گل كه در سالروز صدور فرمان تشكيل بسيج ‌از سوي امام توسط بسيجيان برگزار مي‌شد، اظهار داشت: اسلام، جهاد، شهادت و ولايت نعماتي هستند كه ‌از سوي خدا به‌مردم اهدا شده است.‌‌ ‌وي با بيان اينكه بسيج نعمتي پايان ناپذير است، گفت: رهبران امروز پس از ائمه، رهبراني هستند كه نظير آن‌ها در ‌هيچ كشوري نيست.‌ ‌رئيس سازمان بسيج مستضعفين با اشاره به اينكه از تمام زخم‌ها و تير و تركش‌هايي كه بر بدن ما مانده، گله‌اي ‌نداريم، اضافه كرد: از دشمن بيش از اين انتظار نمي‌رود، از افراد بي‌وفا، انقلابيون پشيمان و نادم و وا مانده بر دل و ‌جانمان نيز گله نداريم، زيرا خدا را شكر مي‌كنيم آنها كه دل بر دنيا بستند و به دنبال دنياطلبي و يا ترس از دشمن، ‌راه خود را جدا كردند، صف‌هاي ما از وجـودشان پاك شد.‌‌
وي تصريح كرد: البته در تاريخ، نظير اين مشكلات در راه بسيجيان و موحدان بسيار بوده كه همگي پشت سر نهاده ‌شده است.‌ ‌رئيس سازمان بسيج مستضعفين با اشاره به مسئله اسرائيل خاطرنشان كرد: امروز رژيم صهيونيستي بر خلاف ‌شعار »ازنيل تا فرات« مجبور است خود را در پشت ديوارهاي بتوني پنهان كند تا چند روزي بيشتر دوام آورد. آنها ‌شمارش معكوس سقوط خود را آغاز كرده‌اند.‌‌
وي با اشاره به جملاتي از خمینی درخصوص اهداف تشكيل بسيج اظهار داشت: اي امام با تو عهد ‌مي‌بنديم كه تا ظهور حضرت امام زمان و شكستن همه كاخ‌هاي عالم، جانانه بايستيم. بسيجيان امروز با تو ‌پيمان مي‌بندند كه تا آخرين نفس و منزل در كنار ولايت فقيه باقي مانده تا پرچم عزت و شرفي را كه تو ‌برافراشتي به دست امام عزيز سيد علي خامنه‌اي.....!!!!! به صاحب اصلي آن، حضرت ولي عصر برسانيم...!!!
*****
دلجويي کروبي از هادي حيدري
مهدي کروبي در ملاقاتي حضوري از هادي حيدري (کارتونيست آزاد شده از زندان اوين) دلجويي کرد. رئيس مجالس سوم و ششم با حضور در منزل حيدري، با وي و خانواده اش ديدار کرد و از نزديک به گفت وگويي صميمانه با آنان پرداخت.
به گزارش پرشين کارتون در اين ديدار مهدي کروبي طي سخناني گفت؛ «اصل چنين دستگيري ها و بازداشت هايي اساساً اشتباه است و هزينه هاي فراواني را بر نظامي که همگي به آن دلبستگي و علاقه داريم تحميل مي کند.»وي ابراز اميدواري کرد کساني که اين اشتباهات را مرتکب شده اند، متنبه بشوند و توجه کنند تا خسارت هاي سنگين بر کشور تحميل نشود.دبيرکل حزب اعتماد ملي با مرور برخي وقايع تاريخ معاصر ايران اضافه کرد؛ «مي دانم که دوران سختي بر ملت ما و بر همه ما مي گذرد و نمي توان با اين شيوه ها به اداره جامعه ادامه داد. اميدوارم دست اندرکاران نظام، توجه بيشتري در رعايت حقوق مردم کرده، آن طور که خدا فرموده و بر اساس قانون اساسي و قانون الهي، شرايط را اصلاح کنند.»
کروبي خاطرنشان کرد؛ بايد بر اساس واقعيت ها تصميم گيري شود و حاکميت بر اساس واقعيت ها و خواسته هاي موجود در جامعه به اداره مملکت بپردازد.چندي قبل سيدمحمد خاتمي نيز در تماسي تلفني پس از آزادي هادي حيدري، از وي دلجويي کرد.خاتمي در اين تماس، ضمن ابراز تاسف از دستگيري حيدري و ساير بازداشت شدگان در جريان برگزاري مراسم دعاي کميل، اين اقدام را عجيب خواند و ابراز اميدواري کرد «کساني که چنين اشتباهي را مرتکب شده اند، در آينده فرصت براي جبران و عذرخواهي پيدا کنند.»
*****
سفير انگليس در ايران:
انگليس با ايران همکاري مي کند ..!؟
سايمون گس سفير بريتانيا در ايران مي گويد کشورش مايل است براي حل برخي مشکلات مهم فراروي جهان با ايران همکاري کند.
گس در مصاحبه اختصاصي با بي بي سي فارسي گفت؛ «بايد بتوانيم با ايران نه تنها بر سر پرونده هسته يي، بلکه درباره افغانستان، عراق و امنيت انرژي صحبت کنيم.همچنين اميدوارم بتوانيم درباره موضوعات مهم روز جهان مانند تغييرات جوي و کاهش فقر هم گفت وگو کنيم.»
سفير بريتانيا در تهران در پاسخ به برنامه «صفحه دو» تلويزيون فارسي بي بي سي، در مورد سياست کشورش در قبال برنامه هسته يي ايران گفت کشورش به دنبال راه حلي ديپلماتيک براي اين پرونده است.وي در عين حال افزود؛ «حقيقت اين است که اگر پيشرفتي صورت نگيرد، احتمال مي دهم کشورهاي دخيل دوباره بررسي وضع تحريم ها را در دستور کار قرار دهند و ببينند آيا از طريق تحريم هاي تازه پاسخي مي گيرند و دولت ايران را تشويق به تصميم گيري مي کنند غيا نهف.اما بگذاريد خيلي صريح بگويم اين (وضع تحريم هاي بيشتر) چيزي نيست که ما آن را بخواهيم.»
سايمون گس از ايران خواست نه تنها بريتانيا، بلکه آژانس بين المللي انرژي اتمي و سازمان ملل را قانع کند که برنامه اتمي اش کاملاً صلح آميز است.به اعتقاد گس، «اگر ايران به قطعنامه هاي شوراي امنيت عمل کند و بتواند آژانس بين المللي انرژي اتمي را راضي کند، مزاياي زيادي براي ملت ايران خواهد داشت؛ نه تنها در سوخت اتمي، بلکه در زمينه فرصت هاي سرمايه گذاري و تجاري که سه کشور اروپايي همراه با امريکا، روسيه و چين در قالب بسته پيشنهادي به ايران ارائه داده اند».
*****
شاکيان کهريزک بيش از 100 نفرند
پرويز سروري شاکيان بازداشتگاه کهريزک را بيش از 100 نفر اعلام کرد. رئيس کميته ويژه بررسي وضعيت بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات در گفت وگو با مهر با اشاره به اينکه با رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح درباره برگزاري دادگاه متهمان کوي دانشگاه و بازداشتگاه کهريزک ديدار داشته است، خاطرنشان کرد؛ به گفته رئيس اين سازمان، دادگاه متهمان کهريزک قبل از دادگاه متهمان کوي دانشگاه برگزار مي شود اما با توجه به اينکه متهمان اين پرونده بيش از 100 نفرند تشکيل دادگاه ها امري زمان بر است.عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در خصوص مرگ پزشک بازداشتگاه کهريزک نيز تاکيد کرد؛ قرار است پزشکي قانوني گزارشي در رابطه با مرگ اين پزشک به کميته ويژه مجلس ارائه دهد.
سروري در خصوص گزارش اين کميته که قرار است به مجلس ارائه شود با بيان اينکه از نظر ما گزارش تکميل و آماده ارائه است، اظهار داشت؛ يکي دو نماينده نظراتي در رابطه با اين گزارش داشتند و به همين دليل قرار شد نظرات آنان در گزارش لحاظ شود و ممکن است گزارش کميته که هم اکنون شش صفحه است با کمي جرح و تعديل به هيات رئيسه مجلس ارائه شود.
سروري تعداد متهمان کهريزک را هشت نفر عنوان کرد و گفت؛ آزاد شدن يا نشدن آنان را قاضي تشخيص مي دهد اما آنچه مسلم است در رابطه با کهريزک هشت نفر متهم وجود دارد که براي آنان روند قضايي در حال طي شدن است.
*****
درخواست وکيل باستاني از دادگاه
وکيل مسعود باستاني با بيان اينکه حکم بدوي موکلش بدون حضور وکيل صادر شده از دادگاه تجديدنظر خواست براي رسيدگي به اتهامات موکلش تشکيل جلسه دهد. محمد شريف در گفت وگو با ايلنا درباره آخرين وضعيت پرونده مسعود باستاني اظهار داشت؛ موکلم قبل از بازداشت، با بنده وکالتنامه يي امضا کرده بود و پس از بازداشت به رغم پيگيري هاي مکرر در دادسراي انقلاب از شعبه يي که پرونده باستاني را رسيدگي مي کرد، آگاه نشدم. وکيل باستاني ادامه داد؛ بدون اينکه شعبه بازپرسي موکلم را پيدا کنم، پرونده وي به دادگاه ارسال شد و به اين لحاظ مسعود باستاني بدون وکيل در دادگاه حاضر شد. پس از آن به دادگاه براي ثبت وکالتنامه مراجعه کردم اما دادگاه با اين استدلال که پرونده در شعبه بدوي مختومه شده از ثبت وکالتنامه خودداري کرد.وي با بيان اينکه پرونده در دادگاه تجديد نظر مطرح است، گفت؛ به ناچار بايد در مرحله تجديد نظر به عنوان وکيل اقدام کنم و اميدوارم هفته آتي و پس از ثبت وکالتنامه، پرونده جهت مطالعه اخذ شود و با مطالعه پرونده، لايحه تدوين و به دادگاه ارائه شود.شريف اضافه کرد؛ اميدوارم دادگاه تجديد نظر با تقاضاي اينجانب مبني بر تشکيل جلسه موافقت کند و بايد توجه داشت که عموماً دادگاه تجديد نظر صرفاً براساس لايحه دفاعيه رسيدگي کرده و حکم صادر خواهد کرد مگر آنکه ضرورت تشکيل جلسه رسيدگي در مرحله تجديد نظر احراز شود.
*****
باهنر: روزي چهار ميليون بشکه نفت آتش مي زنيم
محمدرضا باهنر تصريح کرد؛ ما روزي چهار ميليون بشکه نفت را آتش مي زنيم. به گزارش مهر نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي با انتقاد از نحوه خصوصي سازي در کشور اظهار داشت؛ آزاد سازي در اقتصاد بسيار مهم تر از خصوصي سازي است و با وجود اقدامات صورت گرفته تنها 10 درصد از سرمايه گذاري هاي صورت گرفته در بخش خصوصي واقعي است. وي افزود؛ در خصوصي سازي متاسفانه در بخش هايي از راه درست خارج شده ايم، به طور مثال از مبلغ واگذاري به بخش غيردولتي سهم زيادي مساله سهام عدالت است که مديريت آن در دست دولت است و هيچ اتفاق خاصي در بخش خصوصي سازي روي نداده است و نمي توان خصوصي سازي در سهام عدالت را تجربه درستي دانست.باهنر با تاکيد بر استفاده صحيح از منابع کشور افزود؛ حدود 5/2 ميليون بشکه نفت، صادرات ايران به خارج است که درآمد آن صرف کارهاي عمراني و دولت مي شود، در حالي که ما 5/6 ميليون بشکه نفت در روز توليد مي کنيم و عملاً چهار ميليون را آتش مي زنيم.
*****
خروجي دانشگاه ها بايد عالم ملکوتي باشد ..!
وزير علوم تفاوت هاي دانشگاه هاي کشور با دانشگاه هاي غرب را تشريح کرد و گفت؛ در دانشگاه ها بايد ايمان را در کنار علم داشته باشيم تا عالم ملکوتي به جامعه تحويل دهيم. اگر اين گونه نباشد ما تنها عالمي را تحويل جامعه خواهيم داد که بر مبناي تفکر ليبرالي است.
به گزارش مهر، کامران دانشجو در جلسه شوراي اداري اسکو با بيان اين مطلب افزود؛ ما در دانشگاه ها بايد ايمان را در کنار علم داشته باشيم تا عالم ملکوتي به جامعه تحويل دهيم. اگر اين گونه نباشد، ما تنها عالمي را تحويل جامعه خواهيم داد که انسانيت را از دست داده و بر مبناي تفکر ليبرالي خواهد بود. در ليبراليسم آرمان خواهي معنا نمي دهد. در جهان بيني اسلامي انسان تنها موجود آرمان خواه است. وي به بيان تفاوت دانشگاه هاي کشور و غرب اشاره کرد و ادامه داد؛ تفاوت دانشگاه هاي ما با دانشگاه هاي غرب اخلاق مداري، ارزش مداري و داشتن ايمان است. دانشگاه اخلاق مدار و علم خواه حق مسلم جامعه و مردم است. مردم نبايد اجازه بدهند دانشگاه به نحوه ديگري حرکت کند و جلو برود. جامعه نبايد به من که مسووليت دارم اجازه دهد دانشگاه راه ديگري برود. در بخش هسته يي شاهد مطالبه جامعه بوديم و به همين دليل هيچ کس نمي تواند جلوي آن بايستد. وزير علوم افزود؛ مردم جوان هاي خود را در اختيار دانشگاه ها قرار مي دهند که دين مدار و عالم ملکوتي بيرون بيايد. اگر تعداد محدودي مي خواهند در دانشگاه ها کار خاصي انجام دهند، نبايد اجازه داده شود. از همه تريبون ها بايد اين خواسته اعلام عمومي شود. اگر کسي بخواهد دانشگاه را به مسير ديگري ببرد، اول بايد به من هشدار بدهيد و بعد برخورد کنيد. البته قريب به اتفاق جامعه دانشگاهي ما عالمان ملکوتي هستند اما بايد بدانيم نبايد بازي بخوريم. هر کسي امکان دارد بازي بخورد. معرفت و شناخت مي خواهد که بازي نخوريم. ان شاءالله جامعه ما اين را مطالبه خواهد کرد. کامران دانشجو اضافه کرد؛ سالانه يک ميليون و 200 هزار نفر وارد دانشگاه ها مي شوند که امانت هاي مردم در دست ما هستند. هيچ کس حق ندارد در اين امانت خيانت کند.
*****
«اسکار اینترنت» برای معترضان ایرانی
سازمان «وبی اواردز» (Webby Awards)، استفاده از خدمات توییتر توسط معترضان ایرانی را به عنوان یکی از لحظات تاریخی سال ۲۰۰۹ اینترنت معرفی کرد.
این سازمان، ۱۰ لحظه تاریخی اینترنتی در دهه اخیر را اعلام کرده است که یکی از آنها استفاده معترضان ایرانی از توییتر است.
وبی اواردز، جوایزی هستند که از سال ۱۹۹۶ هر ساله توسط «فرهنگستان بین‌المللی هنرها و علوم دیجیتال» اعطاء می‌شود. این جوایز را «اسکار اینترنت» نیز نامیده‌اند.
چهاردهمین جایزه وبی اواردز در ماه آوریل ۲۰۱۰ در ۱۰۰ مقوله اهدا می‌شود.
لحظات تاریخی سال‌های دهه اخیر که از سوی این سازمان معرفی شده‌اند، عبارتند از:
گسترش فهرست شبکه ارتباطی کریگ به بیرون از شهر سان‌فرانسیسکو (۲۰۰۰)، آغاز به‌کار بخش تبلیغاتی گوگل یا گوگل ادووردز (۲۰۰۰)، آغاز به‌کار دانشنامه ویکی‌پدیا (۲۰۰۱)، تعطیل شدن تارنمای نپستر؛ سایت دریافت رایگان موسیقی (۲۰۰۱)، گوگل آی‌پی‌او ؛آزادسازی سهام گوگل برای عموم (۲۰۰۴)، انقلاب ویدئویی برخط (۲۰۰۶)، دسترسی غیر دانشجویان به فیس‌بوک و آغاز به‌کار توییتر (۲۰۰۶)، به بازار آمدن تلفن‌های چندرسانه‌ای همراه آی‌فون (۲۰۰۷)، مبارزات انتخاباتی ایالات متحده (۲۰۰۸) و اعتراضات انتخاباتی ایران (۲۰۰۹).
در بخش اعتراضات انتخاباتی ایران در بیانیه وبی اواردز به عنوان توضیح آمده ‌است:
«هنگامی که انتخابات سال ۲۰۰۹ ریاست‌جمهوری در ایران، نتایج مشکوک به بار آورد، مخالفان به سراغ توییترها رفتند و بدین‌وسیله، انقلاب توییتر زاده ‌شد. توییتر به‌واقع چنان برای سازماندهی تظاهرات‌ها حیاتی شد که وزارت خارجه ایالات متحده از این شرکت خواست تا وقفه برنامه‌ریزی‌شده خود برای نگهداری سایت را به تعویق بیندازد. این اعتراضات هم‌چنین مزیت توییتر به عنوان یک وسیله اعتراضی کلیدی را نشان داد: از آن‌جا که بیشتر کاربران از طریق یک تارنمای مرکزی به آن وارد نمی‌شوند، سانسور آن تقریباً محال است.»
توییتر (Twitter) یک شبکه گسترده و محبوب ارتباط اینترنتی است. این شبکه همراه با شبکه اجتماعی اینترنتی فیس‌بوک به مهم‌ترین وسایل ارتباط جمعی در ایران به ویژه در میان جوانان تبدیل شده و نقش اطلاع‌رسانی مهمی در انتخابات اخیر و ناآرامی‌های متعاقب آن داشته ‌است.
بنا بر اعلام سازمان وبی اواردز، این ۱۰ لحظه اینترنتی نشان می‌دهند که اینترنت، باعث دور زدن نظام‌های قدیمی شده و قدرت بیشتری به توده مردم داده ‌است.
دیوید-میچل دیویس، مدیر وبی اواردز می‌گوید: «اینترنت، قصه اصلی دهه ماست، زیرا محرکی برای تغییر شد. نه تنها تغییر در زندگی روزمره، بلکه در همه‌چیز از تجارت گرفته تا ارتباطات، سیاست و فرهنگ پاپ.»
*****
در ده روز اخیر ۱۶ نفر در ایران به پای چوبه دار رفتند
در ده روز اخیر ۱۶ نفر با جرائم مختلف در شهرهای کرمان، اصفهان، همدان، قائم‌شهر، بجنورد، اهواز و سنندج اعدام شده‌اند.
مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی اتهام سه نفر از این اعدام‌شدگان را محاربه و فساد فی‌الارض، یک نفر را عضویت در گروه‌های مخالف نظام، چهار نفر را تجاوز به عنف، و بقیه را قاچاق مواد مخدر اعلام کرده‌اند.
تازه‌ترین مورد از این اعدام‌ها سحرگاه چهارشنبه، ۲۷ آبان‌ماه، در شهر بجنورد به اجرا درآمد که به گفته احمد کيخسروی، رئیس دادگستری خراسان جنوبی، قربانی آن مرد ۲۳ ساله‌ای بود که ۱۴ بار به عنوان مامور آب در شهرهای مختلف استان خراسان شمالی دست به سرقت زده و در یکی از این سرقت‌ها مرتکب تجاوز به عنف شده بود.
رئیس دادگستری خراسان شمالی تاکید کرد که شعبه ۲۸ دیوان عالی کشور تجدیدنظرخواهی این متهم ۲۳ ساله را رد کرده و پرونده را برای اجرای اعدام به دادستانی بجنورد ارسال کرده بود.
احمد کیخسروی همچنین افزود که اجرای این حکم اعدام در راستای سخنان اخیر صادق لاریجانی، رئيس قوه قضاييه، در جلسه مسوولان عالی قضايی و تاکید او بر «برخورد قاطع و سريع دستگاه قضايی با عوامل مخل امنيت اجتماعی و آسايش مردم» بوده است.
اعدام به جرم محاربه، تجاوز به عنف، و قاچاق مواد مخدر
روابط عمومی دادگستری استان خوزستان نیز روز چهارشنبه از قول دادستان اهواز از به اجرا در آمدن حکم اعدام سه نفر تحت عنوان «محارب و مفسد فی‌الارض» خبر داد.
دادستان اهواز اسامی و اتهام افراد اعدام شده در اهواز را اعلام نکرد، اما گفت که غیر از اعدام این چهار نفر در هشت ماه سپری شده از سال جاری ۲۶ نفر دیگر که اتهام ۱۳ نفر از آنها «قاچاق مواد مخدر» بوده و ۱۳ نفر نیز برای «قصاص» به اعدام محکوم شده بودند به اجرا درآمده است.
سه‌شنبه ۲۶ آبان‌ماه نیز روابط عمومی دادگستری كل استان اصفهان از اعدام سه نفر به اتهام «قاچاق مواد مخدر» در این استان خبر داد.
روزنامه کیهان در شماره روز چهارشنبه خود اعدام‌شدگان زندان مرکزی اصفهان را دو مرد و یک زن با اسامی اختصاری معرفی کرد و افزود که دو متهم اول به اتهام مباشرت در تهیه کراک و اعدام زن نیز به «جرم اعتياد و مشاركت در حمل و بلعيدن ۵۰۰ گرم كراك و حمل آن به اصفهان» به اجرا درآمده است.
روز شنبه ۲۳ آبان‌ماه نیز دو متهم ۲۱ ساله به اسامی حبیب و محمد به اتهام تجاوز به عنف و قتل دختر ۹ ساله‌ای در یکی از روستاهای حوالی کبودرآهنگ در استان همدان به دار آویخته شدند.
دادستان همدان، اکبر بیگلری، به خبرگزاری‌ها گفت که «تجاوز به عنف یکی از جرم‌های سنگین و مجازات آن اعدام است و مجازات تجاوز به عنف برای مرد مجرد یا متاهل تفاوتی ندارد و حتی اگر شاکی خصوصی هم رضایت بدهد در اجرای حکم تاثیری ندارد».
اظهارات متناقض درباره اخبار تجاوز به عنف
اعدام چهار نفر به اتهام «تجاوز به عنف» پس از انتشار اخباری جدید از «تجاوز به عنف» و به‌ویژه خبری در خصوص «تجاوز شش مرد به یک زن در قیام‌دشت» در استان تهران و «تجاوز سه مرد به یک زن در لواسان» صورت گرفت.
صادق لاریجانی، رئيس قوه قضائيه، به دنبال انتشار این اخبار «با تأكيد بر برخورد قاطع با عوامل مخل امنيت اجتماعی» گفت: «وجود برخی تأخيرها در برخورد با افراد شرور و متجاوزان به نواميس، آسايش و امنيت مردم موجب نشود كه اين افراد شرور احساس كنند حاشيه امن دارند و قوه قضائيه بايد با شدت عمل، دقت و سرعت به اين موارد رسيدگی كند.»
وی همچنین گفت که «دستگاه قضايی بدون هراس از بحث‌ها و جوسازی‌ها بايد نسبت به اعمال قانون و اجرای قاطعانه احكام قضايی و تأمين امنيت و آسايش مردم اقدام كند.»
اما رئیس پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی پس از اظهارات رئیس قوه قضائیه اصل خبر تجاوز به عنف را تکذیب کرد و با تاکید بر این که «خبر اعلام شده درباره تجاوز به عنف در قيام‌دشت با واقعيت تفاوت دارد» گفت که «با اين شرايط بايد برای اين افراد حکم اعدام اجرا شود، اما ممکن است در ادامه رسيدگی به پرونده به نتيجه ديگری برسيم و اين افراد سرنوشت ديگری پيدا کنند».
احمد روزبهانی زمان و نحوه دستگیری و اتهام شش نفری را که در این مورد بازداشت شده‌اند به گونه‌ای دیگر توصیف کرد و گفت: «اين روندی که می‌گويند نبوده و من نمی‌خواهم اشتباهی را که قاضی در اعلام خبر مرتکب شده تکرار کنم، از اين رو پس از خواندن پرونده در اين باره توضيح می‌دهم.»
رئيس پليس آگاهی نيروی انتظامی نیز دو روز پیش در واکنش به انتشار اخبار گسترده از تجاوز به عنف با وجود اجرای طرح امنیت اجتماعی در سه سال گذشته ادعای تازه‌ای را مطرح کرد و گفت: «آمار مربوط به تجاوز به عنف كاهش يافته، اما فجيع‌تر و شنيع‌تر شده و این جای نگرانی دارد.»
*****
افزايش نگرانی ها در باره سلامت بهمن احمدی امويی
پس از انتقال بهمن احمدی امويی، روزنامه نگار، به سلول انفرادی نه فقط داروهايی که به طور معمول مصرف می کند، قطع شده بلکه داروهای مربوط به آنفلوانزا که به آن مبتلا شده است نيز در اختيار او قرار نمی گيرد.
در همين حال سلول انفرادی فاقد امکانات گرمايشی است و لباس و پتوی کافی نيز در اختيار او و ديگر زندانی های سلول انفرادی قرار نمی گيرد.
بهمن احمدی امويی در آخرين تماس خود که مربوط به چهار روز قبل است خبر از تشديد بيماری و افزايش تب خود داده بود. به همين دليل و با توجه به شيوع بيماری آنفلوانزای نوع "آ" خانواده اش در باره وضعيت او اظهار نگرانی می کنند
گفته می شود يکی از دلايل انتقال احمدی امويی به سلول انفرادی گفت و گوهای تلفنی او با همسرش در باره شرايط نامناسب بهداشتی - رفاهی زندان و نبود دارو و درمان مناسب برای بيماری اش بوده است.
اعتراض به شرايط نامناسب بند ۳۵۰ از ديگر دلايل انتقال به انفرادی ذکر شده است.
در ده روز گذشته در حدود يکصد نفر از زندانی های سياسی از جمله زندانی های حوادث پس از انتخابات به بند ۳۵۰ منتقل شده اند.اين بند فاقد استانداردهای رفاهی و بهداشتی است.
اوايل اين هفته، جمعی از خانواده های زندانيان سياسی در نامه ای به دادستان تهران نسبت به وضع نامناسب بند ۳۵۰ زندان اوين که تعدادی از زندانيان حوادث پس از انتخابات در آن نگه داری می شوند، اعتراض کرده بودند.
آنها در بخشی از نامه خود نوشته بودند:
در حالی که غذای بند ۳۵۰ زندان اوين بدون کيفيت و ناکافی است ،فروشگاه داخل زندان از فروش موادغذايی مناسب و موادی مانند ميوه و سبزيجات به زندانی ها خودداری می کند.اگربرای آنها غذای مناسب فراهم نمی کنيد حداقل اجازه بدهيد که گاهی با پول خود غذا و ميوه بخرند. غذای نامناسب با کيفيت بسيار پايين زندان نيز دليلی بر طولانی مدت شدن بيماری آنان شده است. با خبر شده ايم در هفته چند بار فقط به آنها برنج سفيد و يا حداکثر برنج به اضافه رب گوجه فرنگی به عنوان غذای اصلی داده می شود.اين در حالی است که اکثر آنها هم بيمار هستند و هم به خاطر تحمل فشار پنج ماه زندان ضعيف و رنجور شده اند .ادامه اين وضع سلامت آنها را بيشتر دچار مخاطره می شود.
*****
گزارش موج سبز به مناسبت سالگرد قتل‌های زنجیره‌ای و تداوم جریان خشونت‌طلبی‌ بعد از ۱۱ سال: تکثیر «سعید امامی»
یکشنبه یکم آذر ماه سال ۱۳۷۷، ساعت پنج بعدازظهر سومین پرده از پروژه‌ای مخوف به نام قتل‌های زنجیره‌ای با قتل وحشیانه یک زوج آغاز شد. داریوش فروهر، چهره نامدار مبارزات سیاسی در پنجاه سال اخیر و رهبر حزب ملت ایران و یکی از چهره های برجسته ملی و منتقد نظام به همراه همسرش، پروانه اسکندری در منزل شخصی‌شان واقع در محله فخرآباد تهران با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند. خبر به قدری تلخ و تکان‌دهنده بود که واکنش شدیداللحن رئیس‌جمهور وقت، سیدمحمد خاتمی را برانگیخت. او قتل وحشیانه این زوج سیاسی را یک «جنایت نفرت‌انگیز» توصیف کرد. داریوش و پروانه فروهر جزو اولین قربانیان این پرده از قتل‌های از پیش برنامه‌ریزی شده بودند. در روزهای دوازدهم و هجدهم همان ماه جسد دو تن از اعضای کانون نویسندگان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده نیز بعد از چند روز بی‌خبری مطلق از آنان در جاده‌های اطراف شهر کشف شد. معصومه مصدق، نوه دکتر مصدق نیز که به تازگی به ایران باز گشته بود قربانی بعدی این پروژه منحوس بود. هر سه نفر بر اثر خفگی و به یک شیوه به قتل رسیده بودند.

قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای چه کسانی بودند؟
روزنامه صبح امروز در سال ۷۸ در یادداشتی به قلم اکبر گنجی نوشت: یکم آذرماه ۷۷ داريوش فروهر، دبيركل حزب ملت ايران و وزير كار دولت موقت در كنار همسرش پروانه، در منزل شخصي واقع در خيابان هدايت، با ۲۵ ضربه كارد كشته شدند. دوازدهم آذر ۱۳۷۷ جسد محمد مختاری، نويسنده و عضو شوراي مركزي كانون نويسندگان ايران، پس از آنكه يك هفته از ناپديدشدن وي مي گذشت و در حالی که آثار خفگي در گردن او مشهود بود، سر از پزشکی قانونی درآورد. هجدهم آذر ۱۳۷۷ نامه همسر محمدجعفر پوينده نويسنده ومترجم و عضو شوراي مركزي كانون نويسندگان ايران منتشر شد كه خبر از ناپديدشدن وي مي داد. چهار روز بعد پيكر بي جان وی نیز درحالي كه علايم خفگي به دور گردنش ديده مي‌شد در اطراف شهريار پيدا شد.
افزون بر اين چهار نفر كه بعدها در در پرونده مربوط به قتل‌هاي زنجيره اي مورد بررسي قرارگرفتند، دو تن ديگر نيز در همان ايام مفقود شدند كه تنها يكي از آن‌ها پيدا شد، ليكن مراجع رسمي هرگز حاضر نشدند كه اين دو تن را نيز در پرونده مزبور بگنجانند. مجيد شريف، نويسنده ومترجم و از اعضاي دفتر تدوين مجموعه آثار دكتر شريعتي، نهم آذر ۷۷ ناپديد شد و يك هفته بعد در تاريخ ۱۶ آذر ماه، پيكر بي جان وي در پزشکی قانونی پیدا شد و گفته شد كه مرگ وي در اثر حمله قلبي بوده است. قبل از آن نيز پيروز دواني در سوم شهريور ۱۳۷۷ ناپديد شده بود و پس از آن هرگز پيدا نشد. مراكز رسمي درباره سرنوشت وي هيچگونه اظهارنظري نكردند، ليكن گفته مي‌شود كه وي اواخر شهريور همان سال به قتل رسيد. اين افراد، جملگي از منتقدان جمهوري اسلامي ایران و وابسته به جريان‌هاي اپوزيسيون داخل كشور بودند.
به این یادداشت اکبر گنجی و در زمره قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای باید ‌اسامی افرادی چون احمد امیرعلایی، نویسنده و مترجم؛ غفار حسینی، مترجم؛ حسین برازنده، ابراهیم زال‌زاده، ناشر؛ پیروز دوانی، نویسنده؛ احمد تفضلی و منوچهر صانعی و همسرش که در ۲۸ بهمن همان سال به شیوه فروهرها کشته شدند را افزود. قربانیان دیگری چون سعیدی سیرجانی و دکتر مظفر بقایی هم بودند که هر دو در زندان درگذشتند و مرگ آن‌ها در اثر بیمای و یا سکته عنوان شد. از شواهد موجود چنین بر می‌آید که پروژه قتل‌های زنجیره‌ای قربانیان دیگری‌ هم داشت به طوری که نام‌های بسیاری در سال‌های بعد از پاییز ۷۷ به عنوان قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای مطرح شد.
تشکیل کمیته ویژه برای شناسایی عوامل قتل‌ها :
آذرماه ۷۷ و همزمان با قتل فجیع فروهرها تنها یک سال از روی کار آمدن دولت اصلاحات به رهبری سیدمحمد خاتمی می‌گذشت. دولتی که بعدها به دولت «هر نه روز یک بحران» معروف شد. شاید بتوان گفت ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای از بزرگ‌ترین بحران‌هایی بود که توسط برخی پرسنل خودسر(!) وزارت اطلاعات، از جمله سعید امامی و با فتوای برخی روحانیون نزدیک به جریان اقتدارگرای وابسته به بیت رهبری به عنوان سدی بزرگ در مقابل دولت نوپای اصلاحات قد علم کرد.
به قول مسعود بهنود، پروژه قتل‌های زنجیره‌ای ميدانی بود که محافظه‌کاران يافتند تا جنبش اصلاحات را از حرکت بازدارند و به بن بست بکشانند.
وزیر اطلاعات وقت، دری نجف‌آبادی در بيستم بهمن ماه ۱۳۷۷ پس از فشار شديد افكار عمومي، مطبوعات و توصیه سیدمحمد خاتمی استعفا كرد. او خود تأييد كرده بود كه استعفايش به علت فشارهاي داخلي و خارجي صورت گرفته است و در متن استعفاي خود آورده بود كه استعفايش «براي ايجاد فضاي مناسب و شرايط لازم درجهت انجام وظيفه قدرتمند وزارتخانه مهم و حساس اطلاعات بوده است». خاتمي بلافاصله استعفاي او را پذيرفت و علی یونسی جایگزین وی شد. سیدمحمد خاتمی همچنین دستور تشکیل تیم تحقیقاتی ویژه‌ای مرکب از علی یونسی، رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح؛ سرمدی، معاون وزیر اطلاعات و علی ربیعی، مسؤول اجرایی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را برای پیگیری و شناسایی عوامل قتل‌های زنجیره‌ای صادر کرد.
علی ربیعی یکی از اعضای کمیته تحقیق خاتمی پیرامون چگونگی شناسایی و دستگیری متهمین
می‌گوید: «ما به افراد عمده این گروه یعنی عالی‌خانی و سعید امامی(اسلامی)، بدون تردید شک داشتیم و حدس قوی می‌زدیم که قتل‌ها کار آن‌هاست. بنابراین برنامه‌ای در یک جلسه ریخته شد که من یقین داشتم به گوش سعید امامی اسلامی می‌رسد. در آن جلسه گفتیم که قرار است در چند روز آینده این افراد دستگیر شوند و اتفاقاً با آقای یونسی نیز هم‌نظر بودیم. بحث بازداشت به ضعیف‌ترین حلقه فشار وارد کرد و به نظر من موسوی حلقه ضعیف آن‌ها بود. این‌ها می‌خواستند مسأله را سریع‌تر بگویند، که بله این کار را که کردیم تشکیلاتی بود و این(موضوع)، آن‌ها را شکست. ساعت حدود ۱۲ شب بود که بنده در منزل بودم و کسی زنگ زد و گفتند با شما کار دارند. رفتم دم در و دیدم که یکی از همین متهمان به در منزل آمده‌است. با وی قرار گذاشتم که فردا به اداره بیاید و بعد با هم صحبت کنیم. او صبح به اداره آمد و ماجرای قتل‌ها را به من گفت. حدود سه ساعت از ۹ صبح تا یک بعد از ظهر بخشی از این مسائل را این فرد گفت. من همان جا به آقای خاتمی تلفن زدم که به نظر من قصه روشن و باز شده‌است. حداقل این است که بخش‌های عمده‌ای از حدسیات ما درست بوده و می‌توان آن را پیگیری قضایی کرد».
انحراف پرونده قتل‌های زنجیره‌ای از مسیر اصلی و به فراموشی سپرده شدن آن:
اما نهاد اطلاعات موازی در این بین ظاهرا ماموریت دیگری داشت و آن انحراف پرونده قتل‌های زنجیره‌ای از جریان اصلی خود بود. علي يونسي، وزير اطلاعات،
طي گفت‌وگويي با ایسنا ۵ سال بعد از گذشت آن حادثه شوم تأكيد كرد: «در رسيدگي به پرونده [قتل‌ها] به طور كامل وزارت اطلاعات را كنارگذاشتند. اگر وزارت اطلاعات در روند اين پرونده دخالت مي‌داشت، اين پرونده به انحراف كشيده نمي‌شد. سه چهار نفر از پرسنل وزارت اطلاعات كه مورد قبول وزارت اطلاعات نبودند بر اين پرونده مسلط شدند و با طي كردن يك فرايند غلط، پرونده را ازمسير خود منحرف كردند». یونسی تقصیر این انحراف را به گردن قوه قضاییه انداخت و گفت: «پرونده نه در دست وزارت اطلاعات بود، نه دست دولت، در دست دستگاه قضايي بود».
روز بعد سازمان قضايي نيروهاي مسلح درباره اظهارات وزير اطلاعات، اطلاعيه‌اي صادر كرد كه در آن ضمن پافشاري بر اين مسأله كه دولت و نمايندگان رئيس جمهور در پيگيري پرونده دخالت داشته‌اند، در بخشي ديگر از بيانيه، مي‌پرسيد: «بهتر است آقاي يونسي توضيح دهند كه از ابتدا چه كسي و يا كساني به دنبال انحراف بوده‌اند؟»
دفاعیات عبدالله نوری در دادگاه و روشن شدن ابعاد گسترده قتل‌های زنجیره‌ای:
در همین حال، عوامل اصلی قتل‌های زنجیره‌ای در تلاش بودند تا این جنایت را به هواداران رئیس جمهور وقت نسبت دهند. اما روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی‌ این طراحی پشت پرده را بر ملاساختند. عبدالله نوری در جلسه دفاعیات خود در دادگاه مرتبط با روزنامه خرداد و در حضور دادستان
گفت: «‌آنچه روزنامه خرداد در خصوص پرونده قتل‌ها مطرح کرده پاسخگویی وزیر اطلاعات وقت است که هم قدرت داشته و هم ظاهرا فتوا صادر کرده، از نظر ما وزیر اطلاعات وقت ( دری نجف‌آبادی) باید به خاطر قتل‌ها پاسخگو باشد چون امنیت ملی را به خطر انداخته است...». نوری همچنین در مورد افشاگری روزنامه خرداد در مورد قتل‌ها گفت:‌ «در همین مورد آیا تلاش نشد که مساله پرونده قتل‌ها در حد چند پرسنل عادی باقی بماند؟ آیا طرح اولیه این نبود که نقش عاملان بر ملا نشود؟ آیا تمام کوشش‌های فعلی صرف این نمی‌شود که مساله از سعید امامی فراتر نرود و مساله قتل‌ها در محدود همان چهار قتل محدود بماند؟».
نوری در آن دفاع و افشاگری شجاعانه پرده از ابعاد گسترده قتل‌های مشکوک و وحشیانه دیگری هم برداشت و گفت: «‌وقتی حسینیان مدعی است سعید امامی از نیروهای متدین و مذهبی و آگاه بوده و وقتی حسینیان حکم ناصبی و مرتد بودن صادر می‌کند، وقتی در طول سالیان گذشته بسیاری قتل‌های مشکوک با سکوت مواجه شد...، وقتی بانویی سال‌خورده را با ۲۵ ضربه کارد سلاخی کردند، وقتی قرار بود اتوبوس نویسندگان به اعمال دره پرتاب شود، وقتی برخی دانشمندان شیعه و سنی به دلایل نامعلوم از بین رفتند، و وقتی حاکمیت مسوول تامین امنیت شهرواندان است، چطور در برابر همه این فجایع کسی اعتراض و پیگیری نکرد؟ چطور کسی در مقابل مرگ حسین برازنده، احمد تفضلی، و احمد میرعلایی خود را پاسخگو ندانست؟ چطور وقتی برخی کشیش‌های مسیحی به قتل رسیدند و پس از تکه‌تکه‌شدن، بدنشان در فریزر جاسازی شد، قاتلان به مردم معرفی نشدند؟ اما حال که مطبوعات کوس رسوایی محفل‌نشینان را به صدا در آورده‌اند برخی در صدد پاک‌کردن صورت مساله هستند؟»‌
سرنوشت عوامل اصلی قتل‌های زنجیره ای:
درآخرين روزهاي خرداد سال ۱۳۷۸ خبري ديگر منتشر شد كه شگفتي افكارعمومي را برانگيخت. سازمان قضايي نيروهاي مسلح طي اطلاعيه‌اي ضمن معرفي سعيد امامي (اسلامي ) به عنوان متهم رديف اول پرونده قتل‌ها خبر داد كه وي با خوردن داروي نظافت درحمام خودكشي كرده است . نيازي، طي گفت‌وگويي با روزنامه کیهان یکم تیرماه ۷۸ اظهار داشت: «براساس شواهد و قراين، سعيد امامي‌، هنگامي كه موضوع هدايت ودخالت بيگانگان درقتل‌هاي مشكوك تهران مشخص شد و معلوم شد وي يكي از عوامل اصلي اين دسيسه بزرگ بوده است، اقدام به خودكشي كرد… با خودكشي يكي از عوامل قتل‌هاي مشكوك تهران، هيچگاه پرونده اين جنايت بسته نشده است‌»
پس از مرگ سعید امامی، ماجرای روزنامه سلام و انتشار یادداشت سعید امامی در آن و اعتراضات دانشجویی رخ داد که منجر به فاجعه هجدهم تیرماه ۱۳۷۸ شد که بسیاری از دانشجویان در کوی دانشگاه و در محل سکونت خود به خاک و خون کشیده شدند. سیدمحمد خاتمی بعدها در واکنش به حادثه کوی گفت این هزینه‌ای بود که باید برای کشف و بر ملاسازی قتل‌های زنجیره‌ای پرداخته می‌شد. او در سخنرانی پنجم مرداد ماه خود در میان مردم همدان گفت: «آن كشف آنقدر بزرگ بود كه به دادن اين تاوان‌ها مي ارزيد».
تداوم جریان فکری خشونت‌طلب پس از ۱۲ سال:
پس از گذشت ۱۱ سال از حادثه تلخ قتل وحشیانه داریوش و پروانه فروهر و سایر قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای در آستانه سالگرد این عزیزان قرار گرفته‌ایم. کسانی که قربانی تفکر خشونت‌طلب و جزم‌اندیشی شدند که تاب و تحمل سخن «دیگری» را ندارد. این جریان فکری در کودتای ۲۲ خرداد یک بار دیگر اثبات کرد که در تمام طول این سال‌ها تداوم داشته است و حاضر به حک و اصلاح رویه خود نیست. همان کسانی که عوامل اصلی قتل‌های زنجیره‌ای بودند به همراه عناصر متبوع خود طرح کودتای ۲۲ خرداد و تجاوز به عرض و آبرو و جان و رای مردم را پیاده کردند. اگر ۱۱ سال پیش در خانه‌های شخصی و با سرنگون‌کردن اتوبوس نویسندگان در دره قربانی می‌گرفتند، اکنون در بازداشتگاه کهریزک و میدان آزادی و مقابل مسجد لولاگر قربانی می‌گیرند.
هنوز بعد از ۱۱ سال هیچ یک از متهمان اصلی پرونده قتل‌های زنجیره‌ای معرفی و محاکمه نشده‌اند. شباهت عجیبی است بین این سیاست‌ها و سرپوش گذاشتن بر مرگ پرابهام پزشک‌وظیفه کهریزک و شهادت قربانیان کهریزک از جمله محسن روح‌الامینی. این جریان فکری خطرناک بعد از گذشت ۱۱ سال همچنان با تایید برخی چهره‌های متنفذ نظام جان انسان‌ها را می‌گیرد و از انجام هیچ جنایتی برای رسیدن به مقاصد خود روی گردان نیست. حال این سوال بعد از ۱۱ سال همچنان تکرار می‌شود که عوامل اصلی این قتل‌ها با کدام مجوز جان انسان‌ها را گرفتند و چرا هنوز هیچ کس جلودار چنین رفتارهایی نیست؟ چرا حاشیه این افراد در طول این سال‌ها چنان امن شده است که دیگر نیازی به توجیه و پرده‌پوشی ندارند و در روز روشن به وسوی مردم شلیک می‌کنند؟
سوالات بی‌جواب از این دست بسیار است و به نظر می‌رسد که اکنون این انحرافات به حدی شدت یافته است که تنها باید مقامات ارشد کشور پاسخ‌گوی این ابهامات باشند.
اولین پرده از قتل‌های زنجیره‌ای با ترور مخالفان حکومت ایران در خارج از کشور آغاز شد. شاپور بختیار مطرح‌ترین چهره‌ای است که سال ۱۳۷۰ در فرانسه به قتل رسید. فریدون فرخزاد ، خواننده و بازیگر ایرانی نیز در سال ۱۳۷۱ با ضربات متعدد چاقو در منزل خویش در شهر بن در آلمان به قتل رسید. پرده دوم قتل های زنجیره ای با قتل مخالفان داخلی و برخی فعالین اقلیت های مذهبی و قومی همراه بود. قتل کشیش‌های مسیحی مهدی دیباج و هایک هوسپیان مهر در سال ۱۳۷۳ توسط وزرات اطلاعات ایران از آن جمله است. همچنین می توان به قتل دکتر سامی ۱۳۶۷ نیز اشاره نمود.
*****
نا آرامي در دانشگاه اروميه پس از مرگ يك دانشجو بر اثر نشت گاز در خوابگاه
يك دانشجوي دانشگاه اروميه بر اثر نشت گاز در خوابگاه فوت كرد. احسان اعتبار دانشجوي ورودي 87 رشته فيزيك هسته اي دانشگاه اروميه روز دوشنبه 25 آبان ماه بر اثر انفجار ناشي از نشت گاز از پنجره طبقه چهارم خوابگاه به بيرون پرت شد و متاسفانه به دليل جراحات وارده دو روز بعد در بيمارستان امام خميني اروميه فوت كرد. پيش از اين در 17 مهرماه سه دانشجوي ديگر اين دانشگاه بر اثر گازگرفتگي فوت كرده بودند. دانشجويان دانشگاه اروميه در اعتراض به بي توجهي مسئولين به امنيت جاني دانشجويان روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه در برابر دانشکده علوم و دانشکده کشاورزی تحصن کردند. دانشجويان متحصن خواستار بركناري مسئولین مربوطه و رسیدگی به مشکلات عدیده خوابگاه های دانشگاه ارومیه بودند. بنا بر شنيده ها پس از فوت احسان در بيمارستان، "صدقي" رييس دانشگاه اروميه به همراه " اکبری" مسئول خوابگاهها و چند تن از ماورین حراست دانشگاه به بیمارستان رفتند. صدقی بدون تسلیت گفتن به خانواده "احسان" تنها گفت:" اشکالی ندارد ، از این مشکلها پیش می آید. "
اين جمله باعث آشفتگی برادر "احسان" و دخالت دانشجویان و درگیری شدید فیزیکی شد. طي اين درگيري مامورین حراست با باتوم به دانشجویان حمله كرده و یکی از آنها را دستگیر کرده و با خود بردند. هم اکنون جو خوابگاههای دانشگاه بسیار متشنج است و قراری برای تحصن گسترده در امروز شنبه ساعت 12:30 روبروی ساختمان آموزش کشاورزی تعیین گردیده است.
*****
بررسی تاثیر پارازیت ‌های ماهواره ای بر سلامتی شهروندان
همشهری: در يك‌ماه اخير مسئله پارازيت‌هاي ماهواره‌اي نگراني طيف وسيعي از كارشناسان را مبني بر تاثيرات زيانبار اين تشعشعات بر سلامت انسان‌ها دربرداشته‌ است. متخصصان حوزه‌هاي مختلف نسبت به آثار سوء اين امواج موجود در فضا هشدار مي‌دهند.
گيجي و خستگي، ناشنوايي مزمن، التهابات و سرطان‌هاي پوستي، خوني، نخاع و اختلالات هورموني و مشكلات باروري از جمله مواردي هستند كه كارشناسان از احتمال بروز آنها در انسان بر اثر اين پارازيت‌ها خبر مي‌دهند.
دكتر ايرج خسرونيا، رئيس انجمن پزشكان داخلي ايران در اين خصوص به خبرنگار همشهري مي‌گويد: امواج موجود در فضا روي سيستم مغز و اعصاب و تعادل انسان اثر دارد. گاهي اوقات نيز روي غدد داخلي و رحم به‌خصوص در زنان باردار تاثير منفي دارد؛ به‌طوري كه اين امواج در زنان باردار باعث سقط جنين و عوارض مادرزادي و ژنتيك درنوزادآنهاخواهد شد.
به عقيده وي، در طولاني مدت نيز اين امواج روي پرده گوش و سيستم شنوايي تاثيرات منفي خود را نشان مي‌دهد. همچنين تعداد زيادي از افراد در معرض امواج به‌طور غيرعادي عصبي هستند و اضطراب و هيجان دارند. گاهي اوقات هم اين پارازيت‌ها منجر به اختلالات قلبي وعروقي روي افراد در معرض خواهد شد.
دكتر خسرونيا معتقد است حتي امكان دارد كه امواج راديويي روي مغز و استخوان هم تاثير بگذارد و روي ساختار سلول‌هاي آن تغييراتي ايجاد كند؛ اين امر خود ابتلا به انواع سرطان‌ها و بيماري‌هاي خوني را به‌دنبال خواهد داشت.
افزايش تعداد مراجعات
در اين ميان نكته‌ مهم اين است كه به تازگي افرادي به مراكز درماني مراجعه مي‌كنند كه بنا به گفته برخي متخصصان علت بيماري آنها ناشي از اثرات تشعشعات پارازيت‌هاي ماهواره‌اي است.
البته متخصصاني كه اعلام كردند نامي از آنها نبايد در هيچ رسانه‌اي منتشر شود و آن هم به‌دليل اينكه ظاهرا تعهد داده‌اند در مورد افزايش مراجعات ناشي از عوارض پارازيت‌ها هيچ نظري ندهند.
با وجود اين، دكتر ابوالفضل نجاران، متخصص مغز و اعصاب در گفت‌وگو با همشهري اينطور توضيح مي‌دهد: از زماني كه بحث پارازيت‌هاي ماهواره‌اي مطرح شد، افراد مبتلا به سردردهاي شديد و عصبانيت و داراي علائم افسردگي بيشتر به مطب‌ها مراجعه مي‌كنند. همچنين تعداد كساني كه دچار حملات شديد‌ ام‌اس مي‌شوند هم افزايش‌يافته است.
به گفته اين متخصص مغز و اعصاب اين امواج در كل روي تمام سلول‌هاي مغز نفوذ و روند فرسايشي مزمن ايجاد مي‌كنند. حتي روي حيوانات هم تاثير منفي خواهند داشت.
*****
مهدی عربشاهی: حاکمیت از اعتراض‌های دانشجویی هراس شدیدی دارد
بیش از ۱۵ فعال دانشجویی در روز ۲۸ آبان، در تهران و شهرستان‌ها دستگیر شده‌اند. به نظر می‌رسد این بازداشت‌ها به قصد مهار مراسم روز دانشجو باشند. یک عضو دفتر تحکیم وحدت اما سررشته اعتراض‌ها را در دست بدنه دانشجویی می‌داند.
گفتگو با مهدی عربشاهی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت:
دویچه‌وله: روز پنجشنبه بیش از ۱۵ دانشجو در تهران و شهرستان‌ها بازداشت شدند. به نظر شما این دستگیری‌ها در حالی‌که مراسم و تجمع خاصی در کار نبوده، چه پیامی در خود دارند؟
مهدی عربشاهی: تصور من اینست که هرچه به ۱۶ آذر نزدیک‌تر شویم، این بازداشت‌ها گسترده‌ترمی‌شوند. به نظرمی‌رسد حاکمیت هراس شدیدی از اعتراض‌های دانشجویی دارد. حامیان دولت احمدی‌نژاد هرکجا می روند، با مخالفت شدید دانشجویان روبرو می‌شوند. نمونه‌‌های اخیر، تظاهرات دانشجویی برای حضور آقای رسایی در دانشگاه قزوین یا آقای صفارهرندی در دانشگاه تربیت معلم هستند. سیستم امنیتی از کنترل فضای عمومی دانشگاه ناتوان شده است. با وجودی‌که فعالان شناخته شده چندان کاری نمی‌کنند و کار به بدنه دانشجویی سپرده شده، نیروهای امنیتی می‌خواهند با تحلیلی که از قبل دارند، با مهار فعالان شاخص، وضع را کنترل کنند که البته موفق نخواهند شد.
دستگیرشدگان اخیر برای سازماندهی ۱۶ آذر برنامه‌ای نداشتند؟
نه. این تصور حاکمیت است. الان کلیت بدنه دانشجویی به حرکت درآمده و کسانی اعتراض می‌کنند که پیش از این فعالیت نمی‌کردند و برای نیروهای امنیتی هم شناخته شده نیستند. به نظر من بازداشت این فعالان شناخته شده، تاثیری در این اعتراض‌ها ندارد. البته من معتقدم که نیروهای امنیتی با دیدگاهی که دارند، احتمالا تا قبل از ۱۶ آذر، دست به تصفیه‌های بیشتر خواهند زد و تعداد بازداشتی‌ها بالاتر می‌رود.
به این ترتیب، فعالان دانشجویی، پیش‌بینی شبیخونی جدی تا قبل از ۱۶ آذر را می‌کنند؟
بله. تقریبا همه فعالان دانشجویی، هر روز موقع بیرون رفتن از خانه، آماده بازداشت هستند. این روزگار عادی ما شده است. حتی این بحث در بین فعالان دانشجویی مطرح است که وقتی کاری نمی‌کنیم و بازداشت می‌شویم، دستکم بازداشت خود را آگاهانه و با اعتراض رقم بزنیم.
وضع تازه واردها و ترم اولی‌ها چگونه است؟
نسلی که تازه وارد دانشگاه شده، پس از انتخابات آمده و به شدت سیاسی و دارای انگیزه است. آنها آمادگی زیادی برای فعالیت دارند اما چون کم‌تجربه‌اند، ممکن است حرکت‌های حساب‌شده نداشته باشند. مواجهه مقامات دولتی با این گروه به دلیل این‌که هنوز شناخته شده نیستند، سخت‌تر است. در نتیجه فشارهای امنیتی خود را روی فعالان قدیمی متمرکز کرده‌اند.
با همه اوصاف، فعالان قدیمی برای ۱۶ آذر چه برنامه‌ای دارند؟
شاید گروه‌های شناخته‌شده دانشجویی به دلیل فشارهای امنیتی کنونی نتوانند مراسم خاصی را سازماندهی کنند. دیدید که در مهرماه، یک جلسه ساده در پارک را چگونه به هم‌زدند و همه را دستگیر کردند. دانشجویان لیبرال بازداشت شده اخیر هم در یک نشست دوستانه دستگیر شده‌اند. من فکر می‌کنم شبکه‌های اجتماعی شکل گرفته در این مدت و قرارهایی که در اینترنت گذاشته می‌شوند، اعتراض‌های ۱۶ آذر امسال را شکل دهند.
یعنی مراسم ویژه‌ای در دانشگاه تهران نخواهد بود؟
چرا. دفتر تحکیم وحدت، سال‌هاست که متولی برگزاری مراسمی در سردر دانشکده فنی دانشگاه تهران در این روز بوده و امسال هم چنین خواهد کرد. اما با رویدادهای اخیر، چون کل مردم، این روز را فرصتی برای بیان اعتراض‌های خود می‌بینند، احتمالا شانزدهم آذر امسال در سطح اجتماع بسیار چشمگیر خواهد بود.
چه نسبتی بین حکم صادره برای آقای مومنی و دستگیری‌های دانشجویی اخیر می‌بینید؟
آقای مومنی از نمادهای جنبش دانشجویی در ده سال گذشته است و خواسته‌اند با این حکم، هراسی در دل سایرین ایجاد کنند. فکر می‌کنم بازداشت‌های روز پنجشنبه هم در همین راستا و با هدف مهار دانشجویان و مراسم ۱۶ آذر بوده باشد.
و از آقای حکیم‌زاده چه خبر جدیدی دارید؟
معمولا پس از دستگیری، دو سه روز کسی از فرد بازداشت‌شده خبر ندارد. ایشان زمستان سال گذشته بازداشت شده بود و ۱۲۰ روز را در انفرادی گذراند و فشارهای زیادی را تحمل کرد. وی فردی است بسیار مقاوم و تصور من این است که این بار می‌خواهند او را بشکنند. امیدوارم عباس حکیم‌زاده از این آزمون هم سربلند بیرون بیاید.
*****
رزمایش مشترک پدافند هوایی ارتش و سپاه
خبرگزاری مهر: فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء اعلام کرد: رزمایش مشترک پدافند هوایی ارتش و سپاه پاسداران این هفته برگزار می شود.
امیر سرتیپ میقانی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء در نشست خبری که صبح امروزشنبه با حضور خبرنگاران برگزار شد با اعلام این خبر اظهار داشت: این رزمایش مشترک دومین رزمایش هوایی آسمان ولایت است .
نخستین رزمایش آسمان ولایت اواخر شهریورماه سال گذشته برگزار شد .
فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء افزود: در این رزمایش از توان رزمی شبکه فرماندهی و کنترل یکپارچه کشور در قالب مرکز عملیات پدافند هوایی، مراکز عملیات منطقه ای، مراکز کنترل گزارش ها، مراکز پست فرماندهی منطقه ای، اصلی و فرعی، یگان های عملیات پدافندی، موشکی و توپخانه ای، دهها فروند هواپیمای شکاری رهگیر و شناسایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران همراه با یگان های پدافند هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شامل سامانه های موشکی و جنگ افزارهای توپخانه ای، پدافند نیروی زمینی ارتش و هزاران پست دیده بانی بسیج تحت فرماندهی، کنترل و هدایت عملیاتی قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء استفاده خواهد شد.
*****
نامه سرگشاده رخشان بنی‌اعتماد خطاب به کودتاگران:
دوربينم را چند روزى امان دهيد تا گزارشى بی‌پرده پيش رويتان بگذارم!
میدان زنان: ترسى ندارم كه در وانفساى اين دوران پرتوطئه به هر تهمتى منتسب شوم. ترسى ندارم كه به جرم مشوش كردن اذهان عمومي، متهمم كنيد ولى نمي‌توانيد منكر شويد كه من يك مادرم، نه فقط مادر تنديس و بارانم,، مادر همه جوانانى كه از سال‌هاى دور از دريچه فيلم‌هايم، مادران خود را در قالب شخصيت‌هاى طوبا، گيلانه، فروغ، نرگس، سيما و... ديده‌اند.
مادر همه آنانى كه در همه اين سال‌ها مرا به حريم خلوتشان پذيرفتند و از رنج‌ها و فريادهاى فروخورده‌شان گفتند و گفتند تا بتوانم جانمايه دردهايشان را در فيلم‌هايم تصوير كنم. به حرمت يك عمر اعتماد همه مخاطبانم، اين حق را بر خود قائلم كه به دادخواهى مادرانى كه در اين شرايط بحران زده، بي‌پناه و دست از همه جا كوتاه يا در سوگ‌ جوانان از دست رفته‌شان خاك بر سر گرفته‌اند يا حيران و وحشت‌زده به دنبال پيدا كردن ردى از جگر گوشه‌هايشان در شهر سرگردانند، اين نامه سرگشاده را بنويسم كه، هيچ قانوني، هيچ مصلحتي، هيچ سياستى نمي‌تواند توجيه اين درد بر مادران اين سرزمين باشد. در شرايطى كه هيچ رسانه‌اى براى خبررسانى واقعيت‌ها و هيچ مسوولى پاسخگوى دلهره‌هاى كشنده خانواده‌ها نيست، چگونه مي‌توان از خبر يا توهم مرگ و رنج دختران و پسران دستگير شده بر خود نلرزيد. دوربينم را چند روزى امان دهيد تا گزارشى بي‌پرده پيش رويتان بگذارم، شايد به واقع نمي‌دانيد كه زير پوست شهر چه مي‌گذرد.
*****
نگرانی شدید در مورد یک زندانی ُکرد
مرکز مطبوعاتی اتحادیه خانواده های فعالین دربند کرد: بنابر آخرین گزارش دریافتی از زندان اوین علی حیدریان زندانی سیاسی کرد سه‌ روز قبل ازبند عمومی زندان خارج و به مکان نامعلومی انتقال داده شد . این امر نگرانی هم بندیهای ایشان را موجب گردید که حیدریان را برای اجرای حکم اعدام منتقل کرده اند. نیروهای امنیتی ،حیدریان را مجبور به همکاری و اعتراف در برابر دوربین کرده بودند، که با مقاومت علی ، منجر به تهدید اجرای حکم از سوی نیروهای اطلاعات شد ،آنها متذکر شدند، که در صورت عدم همکاری نامبرده را همانند احسان فتاحیان اعدام خواهند کرد.بنابر گزارش رسیده علی حیدریان آماده هیچ گونه همکاری با آنها نبوده است
گفتنی است ۱۴ تن از فعالان سیاسی و مدنی در کردستان به‌ اعدام محکوم شده اند که‌ اسامی آنان به‌ قرار ذیل است:
1- زینب جلالیان2- شیرکو معارفی 3- حبیب الله‌ لطیفی4- سید سامی حسینی ، سلماس5- سید جمال محمدی ،سلماس6- رستم ارکیا7- فسیح یاسمنی8- رشید آخکندی9- حسین خضری10- فرزاد کمانگر11- علی حیدریان12- فرهاد وکیلی13- مصطفی سلیمی ،روستای ایلوی سقز14- انور رستمی.
*****
اختلاس میلیاردی كارمندان سفارت رژیم در پاریس
آینده نیوز : روزنامه فرانسوی "لوموند" در خبری به نقل از منابع قضایی مدعی شد دادستانی پاریس دستور تحقیق بدوی در مورد دستبرد 600 هزار یوروئی از دارائی‌های سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاریس را صادر كرده است. این تحقیق از طرف دادستانی پاریس به بریگاد جرم‌های فریبكارانه محول شده است.
به نوشته این روزنامه، بانك فرانسوی كه سفارت ایران در آن حساب دارد، بعد از مشاهده برداشت‌های پی‌در‌پی و مشكوك، حسابداری سفارت را در جریان این نقل و انتقالات قرار می‌دهد. منابع قضائی كل برداشت از این حساب را كه به وسیله صدها عملیات بانكی صورت گرفته، نزدیك به 600 هزار یورو برآورد كرده‌اند. نتایج اولیه این تحقیق قضائی و انتظامی نشان از دست داشتن كارمندان داخلی سفارت در این دستبرد دارد.
"لوموند" به نقل از منابع پلیس می‌نویسد: یكی از كارمندان سفارت پول‌ها را به بانك یكی ازكشورهای موسوم به "بهشت مالیاتی" ارسال و دوباره همین پول به حساب دو كارمند دیگر در پاریس ارجاع می‌شده است.
روزنامه "فرانس سوار" نیز كه برای اولین‌بار و به عنوان خبر اختصاصی این خبر را در شماره دیروز خود و در یكی از صفحات اصلی با درج عكس سفارت ایران در پاریس درج كرد، در این مورد می‌نویسد: این برداشت‌ها طی ماه‌های گذشته با صدها چك كمتر از 1000 یورو انجام شده است.
در پی این موضوع اوائل ماه جاری یكی از كارمندان سفارت به كمیساریای محل مراجعه و شكایتی در این زمینه تدوین می‌كند. این شكایت به سرعت به دادستانی پاریس ارجاع می‌شود.
به نوشته این روزنامه یكی از كارمندان سفارت با صدور چك‌های مختلف پول‌هایی را به نام یك شركت در یكی از كشورهای دیگر ارسال می‌كرده است كه بعد از دریافت، دوباره این پول‌ها به حساب دو كارمند دیگر در پاریس ارسال می‌شده است.
این روزنامه فرانسوی در خبر مندرج خود متذكر می‌شود كه خبرنگار این روزنامه به منظور طرح سوالاتی خبرنگار خود را به سفارت ایران اعزام كرده كه سفارت ایران تمایلی برای جواب به سوالات در این زمینه را نداشته است.
*****
ماموریت ویژه صفار هرندی و رسایی در دانشگاه
مسیح علی‌نژاد

وبلاگ مسیح علی نژاد: مدتی است به جای آنکه سفرهای استانی دولتمردان کودتا در بوق و کرنا شود و رییس همیشه حاشیه ساز این دولت مسئله ساز، خبرساز محافل سیاسی شود کسان دیگری به سفرهای استانی می روند و سفرهای شان بمب خبری می آفریند.
سفرهای استانی جدید به نام مناظره و مصاحبه و سخنرانی و چه و چه برگزار می شود و سپس کسانی به نمایندگی از دولتمردان پرده نشین بر کرسی می نشینند و چنان رندانه و مستانه پیروزی ساختگی خویش را فخر می فروشند تا عاقبت، خشم سبزها را سبب ساز شوند و از آنان شعار و فریاد دریافت کنند؛ تازه بعد از این هم خودشان را به مظلومیت بزنند و بگویند که با ائمه و پیامبر همین می کردند که سبزها با آنان می کنند!مسافران نوظهور این سفرها کسانی هستند چون رسایی نماینده تهران و صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد؛البته بسیاری از مخاطبان رسانه ها آنقدر که صفار هرندی را می شناسند حمید رسایی را نمی شناسند؛ او در دوران اصلاحات، مسئول تهیه و توزیع بولتن هایی سرشار از اخبار جعلی برای مراجع و روحانیون بود تا حساسیت آنها نسبت به دین و شریعت را تحریک کند و بی دینی دولت خاتمی و اصلاح طلبان را در ذهن آنها تثبیت کند؛ البته گاه تا این حد ناشیانه که برخی مطالب بولتن را چنین ارجاع می داد: “روزنامه صبح امروز- مهر ۱۳۷۸″ و لابد خواننده برای پیدا کردن مطلب باید روزنامه های یکماه را می گشت تا اصل آن را بیابد و طبیعی است که بسیاری از علما فرصت چنین کاری را نداشتند!در کامروایی حمید رسایی همین بس که بخش های قابل توجهی از حوزه را علیه اصلاح طلبان شوراند و با آمدن احمدی نژاد مزد خود را به تدریج دریافت کرد: نخست شد مشاور صفار هرندی در وزارت ارشاد و مدیر کل ارشاد استان قم و سپس شد نماینده ی تهران و حالا او و مافوقِ سابقش شده اند سخنگوی غیر رسمی دولت کودتا در شهرها!خلاصه اینکه رسایی را مدافع سرسخت احمدی نژاد در مجلس می شناسند و صفار هرندی را اما رانده شده از کابینه احمدی نژاد و البته پای منافع مشترک که به میان آید فرقی نمی کند رانده شده باشی یا خوانده شده؛ چنان که باهنر و حداد نیز اگرچه گاهی به میخ و گاهی به نعل می زنند وقتی پای منافع مشترک یعنی پیروزی و تصاحب صندلی ریاست جمهوری به میدان می آید، بینی خود با دستمال مرطوب تعامل و تفاهم می فشارند و با سرعت به سمت جریان متبوع خود می شتابند.خیالی نیست اگر بوی خوشی از محافل اصولگرایی نمی رسد مهم این است که برای حذف رقیب این جریان خوب می داند که چگونه تقسیم کار کند.به هر تقدیر قرعه فال به نام رسایی و صفار دلداده زده اند؛ این دو کوله پشتی برداشته اند و شهر به شهر، شهرآشوبی می کنند.ابتدا با تهمت پراکنی و دستور دستگیری موسوی و کروبی را صادر کردن، دانشجویان و حاضران را در میزگردها و مناظره ها تحریک می کنند و سپس که لنگه کفشی از سر غیض و غضب روانه صورت شان شد فریاد وامظلوما سر می دهند.رسایی که انگار یادش رفته است خبرنگاران پارلمانی چه پرونده ای از رفتارهای غریب او دارند، ناگهان خود را در قامت پیامبر و ائمه می بیند و می گوید: “پیامبر هم توهین شنیده است، به امام حسن هم پشت کرده اند و…” این همان ادبیاتی است که صفار هرندی نیز به کار می برد با صدایی که درست شبیه صدای رییس دولت، کمی کش آمده و آرام می نماید تا شاید خریدار حس ترحّم آنانی باشد که می بینند خیل دانشجویان به این دو مسافر پشت کرده اند.حالا چه شده که ناگهان لوکوموتیو اصولگرایی داغ شده و قطار این جریان با سرعت خودش را به حلقه ی ناامن معترضان می اندازد؟ دو دلیل دارد:یک؛ از سفرهای استانی احمدی نژاد و حضور او در محافل و مجامع عمومی کم شده است. کسی که فاصله میان پاستور تا بهارستان را با هلی کوپتر طی می کند و به مراسم آغاز به کار دولت اش چنین هراسان می رود بی شک برای رفتن به نمایشگاه بین المللی و مراسم متعدد دانشگاههای تهران و راهپیمایی سیزده آبان و باقی برنامه های عمومی بی دلهره نیست.برای همین حضور کم رنگ او را باید کسان دیگری جبران کنند و برای این دولت نقش نام و نان آور را ایفا کنند. حداد عادل که روحیه لطیف تری دارد وقتی یکبار در دانشگاه چنان مورد خشم و بی احترامی قرار می گیرد بی شک نمی تواند گزینه خوبی برای فرو خواباندن موج اعتراضی مردم باشد؛ چهره های دیگر اصولگرا نیز هر یک دغدغه های خودشان را دارند.در این میان دو نفر ماموریت یافته اند تا جسارت کنند و به میان مردم و معترضان روند و به جای احمدی نژاد صورت برای سیلی یک جمع نا آرام پیش بکشند.دلیل دوم اما خواندنی تر است:تردیدی نیست که کسی از لنگه کفش و شعارهایی نظیر “دروغگو برو گمشو ” خوشش نمی آید؛ گویا ماجرا از این قرار است که این دو نفر با سفرهای مکررشان ماموریت یافته اند تا ضمن بیان تندترین اتهامات علیه موسوی، کروبی و خاتمی، هواداران این جریان را به شدت تحریک و تشویق به خشونت کنند.وقتی رسایی می گوید “موسوی دیکتاتور و دروغگو است” معلوم است که جمعیت کفش هایش را به نشان خشم بالا می برد. او حتی استقبال می کند که سمفونی لنگه کفش های معترض را هم رهبری کند. به این شکل که مدام می گوید: بله ببرید بالا کفش ها را، خودتان را نشان دهید. شما دیکتاتور های سبز هستید و چه و چه.اساسا این آقایان صورت برای همین جلو آورده اند و سفر برای همین تدارک دیده اند تا کتک بخورند، فحش بشنوند، به آنها پشت شود و سپس آنها بتواند با تریبون هایی که در اختیار دارند تصویری از خشونتی که خودشان مسبب آن بوده اند را به نمایش بگذارند.صفار هرندی برای چندمین بار در یک مدت زمانی کوتاه، کوله بار سفر می بندد و تا تریبون می یابد به سرعت شروع می کند به تحقیر کسانی که دانشجویان، دوست شان دارند و آنگاه چشم باز می کند تا کسی از میان معترضان بی پناه و بی تریبون و از صحنه رانده شده، لنگه کفشی را به سمت او پرتاب کند و او لنگه کفش را بالا بگیرد و آن را به عنوان نماد خشونت طلبی سبزها معرفی کند.نباید فریب کسانی که این روزها مسئولیت بر افروختن آتش اعتراض سبزها را عهده دار شده اند خورد.نباید در دام آشوب سازان افتاد.بگذار رسایی و صفار، به دعوت و برنامه مقامات و مسولان سوار بر چارپای بی مهار اصولگرایی از این دانشگاه به آن دانشگاه بروند و مدام دهان برای بد و بیراه گفتن به بزرگان مان بگشایند. دانشجو باید بداند که در حلقه حیله گران چه می گذرد. دانشجو بزرگی کردن را از همان روزی مشق کرده است که کوی اش را به آتش کشیده اند اما او باز به جای به آتش کشیدن خانه خشونت طلبان، راهپیمایی سکوت برگزار کرد.به گمانم هوشیاری دانشجویان و جوانان و معترضان است که می تواند ماموریت صفار و رسایی را آنگونه رقم زند که دستشان خالی بماند از لنگه کفش ها و درعوض، گوش شان پر شود از فریادهایی که گوشی برای شنیدن اش در رسانه های رسمی و ملی نیست. رسایی و صفار این روزها شهر به شهر می تازند تا گواهِ آشوب طلبی دانشجویان و معترضان باشند غافل از آنکه این تصویرها که بر پرده می رود روایتِ حقارت مردانی ست که بزرگ قبیله را در پستوی خانه نهان کرده اند و خود، شهر به شهر می روند تا هم راه را برای خانِ خود خوانده، هموار سازند و هم دانشجو را خشونت طلب معرفی کنند و باز غافلند که این راه، دیگر هیچ مسافر ناصادقی را بر نمی تابد.رهگذران هوشیار را بگویید: لنگه کفش ها را بالا برند اما آن را حرام صورت ترس خورده ی صوفی ناصاف نکنند که به قول حافظ:
صوفی نهاد دام و سر حقّه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد…
*****
آخرین خبرها از زندانیان؛ بازداشت‌ها ادامه دارد
خبرگزاری هرانا - حقوق زندانیان : در این گزارش می‌خوانید: بازداشت شش فعال دانشجویی دانشگاه علامه، بازداشت امیر علی سطان، بازداشت دو دانشجوی دختر دانشگاه شیراز، آخرین وضعیت پیمان عارف و مسعود باستانی.
بازداشت شش دانشجوی دانشگاه علامه
در ادامه بازداشت فعالیت دانشجویی عصر دیروز ‌علی‌رضاموسوی، احمد میرطاهری، علی‌رضا زرگر، حمید قهوه‌چیان،امیر کاظم‌پور و یاسر معصومی از فعالان دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی در یک کافی‌شاپ بازداشت شده‌اند. علی‌رضا موسوی دانشجوی فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، حمید قهوه‌چیان دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی و بقیه از دانشجویان اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بودند.
بازداشت امیرعلی سلطان
امیرعلی سلطان که از اعضای فعال ستاد 88 ، روز گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است. از وضعیت وی و محل نگه‌درای او تا کنون خبری در دست نیست.
بازداشت ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی
ندا اسکندری، دانش‌جوی رشته علوم سیاسی و خدیجه قهرمانی، دانش‌جوی رشته کشاورزی دانش‌گاه شیراز که به کمیته انضباطی دانش گاه برای پیگیری احکام صادر شده علیه خودشان مراجعه کرده بودند، توسط مامورین وزات اطلاعات بازداشت شدند. ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی توسط کمیته انضباطی دانش‌گاه شیراز به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده‌ بودند. از محل و وضعیت نگهداری این دو دانش‌جو اطلاعی در دست نیست.
هادی عابدخدا بازداشت شد
هادی عابد با خدا از زندانیان سیاسی دهه‌ی 60 ، توسط مامورین وزارت اطلاعات شهر رشت بازداشت شده است. هادی عابد با خدا از زندانیان سیاسی سابق، 50 ساله که دچار قطع نخاع نیزاست ، اخیرا در شعبه‌ی 2 دادگاه انقلاب رشت به اتهام هوادری از یک سازمان سیاسی به 2 سال حبس تعزیری محکوم شد. وی در تاریخ 17 آبان ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات به منزلش دستگیر و جهت تحمل حبس به زندان مرکزی رشت منتقل شد.
آخرین وضعیت پیمان عارف
پیمان عارف از فعالان دانش‌جویی محروم از تحصیل است كه در جریان بازداشت های پس از انتخابات دستگیر شد و پس از تحمل 75 روز زندان انفرادی اینك در بند 350 اوین نگهداری می‌شود. مادر پیمان عارف در خصوص آخرین وضعیت وی در گفتگو با خبرنگار "جوان فردا" گفت: «حكم فعلی پیمان به اعتراضات دانشجویی به حكم اعدام دكتر هاشم آغاجری مربوط است ، فرزندم در آن پرونده به 18 ماه حبس تعلیقی محكوم شده بود كه اینك به اجرا گذاشته شده است.» ایشان افزود: «دادستان ، آقای جعفری دولت آبادی ، پس از اعتصاب غذای پیمان در اعتراض به شرایط زندان با وی ملاقات نمود و با مرخصی ایشان موافقت كرد اما اراده برخی نهادهای غیر قضایی مانع از اعطای مرخصی به فرزندم شده است.»
احتمال تبعید حسن ترلانی به زندان کرمان
در پی مراجعه نسرین ستوده وکیل حسن طرلانی به شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور به عنوان مرجع استیناف، قاضی رحیمی ریاست شعبه مذکور از احتمال بالای تایید رای بدوی مبنی بر 10 سال حکم تعزیری خبر داد. این در حالی است که پیشتر مقامات وزارت اطلاعات در بند ۲۰۹ اوین صدور این رای برای ترلانی را به دلیل وکالت ستوده در پرونده او عنوان کرده، بودند.حسن ترلانی از فعالین حقوق بشر به دلیل عضویت برخی از اعضای خانواده‌اش در سازمان مجاهدین خلق توسط قاضی محسنی رئیس شعبه ۲۲ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
صدور حکم مسعود باستانی بدون حضور وکیل بوده است
وكيل مسعود باستاني روزنام‌ نگار و فعال سیاسی، با بيان اين‌كه حكم بدوی موكل‌اش بدون حضور وی صادر شده از دادگاه تجديدنظر خواست تا براي رسيده‌گي به اتهامات موكل‌اش تشكيل جلسه دهد. محمد شريف درباره آخرين وضعيت پرونده مسعود باستاني گفت: موكل‌ام قبل از بازداشت، با بنده وكالت‌نامه‌یي امضا كرده‌بود و پس از بازداشت علي‌رغم پيگيری‌های مكرر در دادسراي انقلاب از شعبه‌یی كه پرونده باستاني را رسيده‌گي مي‌كرد،‌ آگاه نشدم. بدون اين‌كه شعبه بازپرسي موكل‌ام را پيدا كنم،‌ پرونده وي به دادگاه ارسال شد و به اين لحاظ مسعود باستاني بدون وكيل در دادگاه حاضر شد. پس از آن به دادگاه براي ثبت وكالتنامه مراجعه كردم اما دادگاه با اين استدلال كه پرونده در شعبه بدوي مختومه شده از ثبت وكالت‌نامه خودداري كرد. وي با بيان اينكه پرونده در دادگاه تجديد نظرمطرح است، گفت: ‌به ناچار بايد در مرحله‌ي تجديد نظر به عنوان وكيل اقدام كنم و اميدوارم هفته آتي و پس از ثبت وكالت‌نامه، ‌پرونده جهت مطالعه اخذ شود و با مطالعه‌ي پرونده، لايحه تدوين و به دادگاه ارائه شود.
*****
شش دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی بازداشت شدند
به گزارش خبرنامه امیرکبیر حمید قهوه چیان، علیرضاموسوی، احمد میرطاهری، علیرضا زرگر، امیرکاظم پور و یاسر معصومی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در عصر روز پنج شنبه بازداشت شدند.
این دانشجویان در عصر روز پنج‌شنبه در یک کافی شاپ در تهران بازداشت شدند و مشخص نیست به چه محلی منتقل شده اند.
حمید قهوه چیان دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی، علیرضا موسوی دانشجوی فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و 4 دانشجوی دیگر از دانشجویان اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی هستند.
موج گسترده بازداشت دانشجویان در آستانه 16 آذر به دلیل نگرانی حاکمیت از اعتراضات دانشجویان ابعاد گسترده ای یافه است.
در هفته بامداد روز پنج‌شنبه عباس حکیم زاده دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت و عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر نیز بازداشت شد.
به گزارش خبرنامه دانشجویان لیبرال نیز در عصر روز پنج‌شنبه مهرداد بزرگ، سورنا هاشمی، علیرضا موسوی، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، سینا شکوهی و البرز زاهدی از دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌ها بازداشت شدند.
در شهرستان‌ها نیز در هفته گذشته بازداشت گسترده ای صورت گرفته است. در شیراز ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی دانشجویان دانشگاه شیراز بازداشت شدند.
در تبریز نیز همزمان با سفر احمدی نژاد رسول عالی نژاد و بهروز فریدی دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز بازداشت شدند.
*****
گزارشی از فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، حکم سنگین و غیر انسانی زندانی سیاسی حسین اعزامی که به 2 سال زندان محکوم شده بود مورد تایید دادگاه تجدید نظر قرار گرفت.زندانی سیاسی حسین اعزامی 21 ساله و تنها نان آور خانواده و از اقشار ضعیف جامعه است. هفتۀ گذشته حکم سنگین و غیر انسانی 2 سال زندان که صلواتی رئیس دادگاه فرمایشی ولی فقیه، با اتهامات ساختگی بازجویان وزارت اطلاعات محکوم کرده بود در دادگاه تجدید نظر شعبۀ 36 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام زرگر مورد تایید قرار گرفت.خانواده اعزامی برای ملاقات با قاضی تجدید نظر دادگاه انقلاب مدتها پیگیر بودند تا بالاخره توانستند با وی قبل از تشکیل دادگاه صحبت کنند. این خانواده از وضعیت سخت معیشتی ، فرزند مبتلا به سرطان خود که نیاز مبرم به درمان دارد و هزینۀ ویژه ای را می طلبد و مستجر بودن خود را با زرگر در میان گذاشتند. آنها به زرگر یادآوری کردند که حسین تنها نان آور خانواده است و بودن او در بازداشت شرایط معیشتی خانواده را بسیار سخت خواهد کرد. در ضمن فرزند آنها بی گناه است و از بی گناهی وی خود آگاه هستند. زرگر رئیس شعبۀ 36 دادگاه تجدید نظر انقلاب با لحنی خشن و توهین آمیز خطاب به این خانواده دردمند و آزادیخواه گفت:پسرتون که لات و عربده کش است. دادگاه تجدید نظر غیابی تشکیل شد . زندانی سیاسی حسین اعزامی از حق حاضر شدن در دادگا و دفاع از خود محروم شد او همچنین از داشتن وکیل انتخابی محروم بود. دادگاه انقلاب اجازه ورود وکلای انتخابی به پرونده زندانیان سیاسی را نمی دهد. در صورتیکه در شعبۀ 54 دادگاه تجدید نظر انقلاب شیوه تشکیل دادگاه متفاوت است و با حضور زندانی سیاسی و وکیل تسخیری تشکیل می شود. لازم به یادآوری است که حسین اعزامی در تاریخ 24 خرداد ماه هنگامی که از خانه به قصد خرید هدیه روز مادر خارج می شد توسط بسیجیها دستگیر شد و در بازداشتگاه مورد شکنجه جسمی شدید قرار گرفت.او پس از مدتی به زندان اوین منتقل گردید . در آنجا مورد شکنجه بازجویان قرار گرفت که او را وادار به اعتراف کنند تا از این اعترافات برای پرونده سازی علیه او بکار برده شود.زندانی سیاسی حسین اعزامی در دادگاه فرمایشی ولی فقیه علی خامنه ای که توسط صلواتی برگزار می شد شرکت داده شد. آقای اعزامی تمامی اتهامات وارده را رد کرد و بر بی گناهی خود پافشاری نمود که باعث خشم بازجویان و صلواتی گردید.صلواتی برای انتقام گیری از این زندانی سیاسی او را به 2 سال زندان محکوم کرد و پرونده وی را به دادگاه تجدید نظر ارجاع دادو حکم غیر انسانی 2 سال زندان او مورد تایید قرار گرفت. زندانی سیاسی حسن اعزامی در حال حاضر در بند 350 زندان اوین در بازداشت بسر می برد.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،صدور احکام سنگین و غیر انسانی و گروهی علیه زندانیان سیاسی که حق دفاع و داشتن وکیل انتخابی از آنها سلب شده را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه دستگیریهای خودسرانه سازمان ملل متحد خواهان اقدامات عاجل برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران است.
*****
تمامی ملاقات‌های بند 209 اوین‌ قطع شده است
اخبار رسیده حاکی از آن است که تمامی ملاقات‌های بند 209 اوین‌ قطع شده‌است.
به گزارش فعالان مدنی این موضوع نگرانی‌های بسیاری را برای خانواده‌های زندانیان سیاسی به وجود آورده است به حدی که برای برخی فجایع دو دهه قبل و قطع شدن ملاقات‌ها در آن برهه را یادآور شده است.
*****
شانزدهمین بیانیه خانواده زندانیان سیاسی:
"روز دوشنبه در مقابل دادستانی کل کشور، تجمع اعتراضی برگزار خواهیم کرد"
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسم رب المظلومین
بیانیه شماره ۱۶ خانواده زندانیان سیاسی
در آغازین روزهای ماه ذی الحجه امسال، صد و شصتمین روز هجران عزیزانمان، آزادگان سرفراز محبوس دربند ظلم را نیز سپری کردیم. صدوشصت روزی که برای هر ساعت و دقیقه و ثانیه اش شکوه ها با خدایمان، خدای ابراهیم و هاجر و اسماعیل داریم و تا گرفتن داد خود و عزیزانمان از بیدادگران، حق اعتراض و فریاد و دادخواهی را برای خود محفوظ خواهیم داشت.
همانگونه که تا امروز هم با سکوت خود بر اعمال خلاف و بی قانونی ها و زشتی هایی که به نام اسلام و با سوءاستفاده از قدرت و قانون توسط مقام های مسئول و غیرمسئول می شود، صحه نگذاشته ایم. ما خانواده زندانیان سیاسی، آزادی فوری عزیزانمان را طلب می کنیم که صرفاً به دلیل افزون خواهی گروهی قدرت طلب که با استفاده از ابزار خشونت، سلطه دو روزه دنیا را با حسن عاقبت خویش تاخت زده اند، گوهر عمرشان را از دست می دهند.
ما خانواده های زندانیان سیاسی برای انحرافاتی که در مسیر انقلاب شکوهمند اسلامیمان پیش آمد افسوس می خوریم و برای همه بی تدبیری هایی که در برخورد با دلسوزان انقلاب و نظام می شود، تأسف می خوریم. و دغدغه امروز و فردای کشورمان و فرزندانمان، فرزندان این دیار پاک را داریم اما اینک همه دل مشغولی هایمان را در یک جمله خلاصه می کنیم و فریاد می زنیم "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" چرا که داشتن «زندان سیاسی» و زندانی سیاسی برازنده نظام جمهوری اسلامی نیست و به بند کشیدن آزادگان، تنها سندی دال بر به رسمیت نشناختن آزادی توسط مرتکبین این عمل شنیع است.
ما خانواده های زندانیان سیاسی معتقدیم هر یک روز که از محبوس بودن عزیزانمان می گذرد، هرچند بر علو روح آنان که مشق بندگی در مدرسه یوسف می کنند، خواهند افزود و افتخارات ما که توفیق همدمی و معاشرت و مصاحبت با آنان را داشته ایم، بیشتر خواهد کرد، اما به همان نسبت از اعتبار جهانی نظامی که همه ما برای استقرارش، نقش هایی هرچند کوچک ایفا کرده ایم و به آن دل داده ایم، خواهد کاست و این مسئله به نفع هیچ کس نیست مگر آنان که با تدارک این سناریوی مخملی اغواگر، در پس پرده دست در دست دشمنان این آب و خاک و فرزندان افتخارآفرین آن دارند.
ما خانواده های فعالان سیاسی و اجتماعی و روزنامه نگاران و زنان و مردان و جوانان اصلاح طلب دربند معتقدیم که با برگزاری دادگاه های صالح به طور علنی، برائت عزیزانمان را از اتهامات وارده که برای اهل صدق و راستی مبرهن است، حتی برای اغواشدگان توسط تریبون های دروغ و منادیان فریب و آنان که به هر دلیل دچار سوء تفاهم شده اند نیز آشکار خواهد کرد و حالا که به هر بهانه ای قرار نیست دستگاه قضایی به سمت شفاف سازی و رفع شبهات درمیان جامعه پیش رود، سوال می کنیم به واقع چه دلیلی برای عدم تبدیل زندان به قرارهای ممکن وجود دارد و چرا باید همسران، فرزندان، پدران، مادران و عزیزان ما در حبس و بعضاً سلول انفرادی که مصداق بارز شکنجه است، بمانند و خانواده ها همچنان تاوان بی تدبیری، سوء مدیریت ها و کلافگی و سردرگمی عاملان و مباشران و مشاوران این اعمال غیر حقوقی و غیر قانونی را بپردازند.
تجمع سوم خانواده ها که در مقابل قوق قضائیه برگزار شد، با این شرط پایان یافت که وقت ملاقاتی توسط ریاست این قوه برای خانواده ها در نظر گرفته شود که این درخواست به وعده ملاقات با دادستان کل کشور تقلیل یافت و متأسفانه در کمال تعجب شاهد آن بودیم که آقای دادستان براین حداقل خواسته خانواده های مظلوم زندانیان بی گناه نیز چشم بسته و نامه را به بایگانی سپرده اند، غافل از آن که آرشیو تاریخ سترگ کشورمان نگاهبان خوبی برای حفظ این اسناد برای آیندگان است که فارغ از بده و بستان های صاحبان قدرت و شرایط غیر شفاف موجود، به قضاوت اعمال امروز ما خواهند نشست.
اینک روی سخن ما با دادستان کل کشور است که دستگاه قضایی، ایشان را موظف به پاسخگویی دانسته اند و استنکاف ورزیده اند. روز دوشنبه همین هفته، دوم آذرماه مطابق با پنجم ذی الحجه، با شناخت راه حقمان، احرام بسته، دعوت الهی را لبیک می گوییم و برای اجابت فرمان عدم سکوت در برابر ظلم، این بار با حضور اعضای خانواده های فعالان سیاسی و مدیران و خدمتگزاران و روزنامه نگاران اصلاح طلب و اسرای کمیل سبز و سایر عزیزانی که بر اساس سناریوی بدفرجام بددلان بی اخلاق، هم اینک از کانون گرم خانواده جدا شده در زندان به سر می برند، تجمع اعتراض آمیز خود را مقابل دادستانی کل کشور، برگزار خواهیم کرد. و امیدواریم با توجه مسئولین و هشدارهای به موقع دلسوزان نظام و کشورمان، از اقدامات بعدی بی نیاز شویم.
*****
مردانه، زنانه؛ هنوز مسئله همین است!
خبر آنلاین: " آیا اختلاط در دانشگاه‌های آکسفورد و ...، آن هم با این سر و وضعی که دختران خارجی دارند، موجبات افت تحصیلی را فراهم آورده؟!"
توی همین روزنامه، به نقل از معاون پژوهشی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری خواندم که «اختلاط جنسی در دانشگاه‌ها موجب افت تحصیلی می‌شود.» بر مبنای این پیش‌فرض، ایشان خواستار آن شده‌اند که در یک دانشگاه بزرگ و موفق، طرح جداسازی به شکل «پایلوت» اجرا شود و دانشگاه، تک‌جنسیتی شود تا میزان رشد تحصیلی را بشود محاسبه کرد.
من خوشبختانه از زمان دانشجویی‌ام گذشته و فعلاً هم کاری با دانشگاه و دانشجو ندارم. همین فردا اگر همه دانشگاه‌های سراسر کشور را «پایلوت» کنند، نه چیزی بر من و امثال من اضافه می‌شود و نه چیزی کم. این را گفتم که بگویم نفع و ضرری از این نوع طرح‌ها و ایده‌ها و اظهار نظرها متوجه من نیست. دانشگاه و اتوبوس و مترو و سینما و شب شعر و فرهنگسرا که سهل است، خیابان و پیاده‌رو و کوچه و شهر و کشور را هم اگر زنانه، مردانه کنید، بر دامن غیر‌کبریایی ما گردی نخواهد نشست. اما فکر کنم چند نکته‌ای را اگر به طراح محترم این طرح بگویم بد نباشد.
1-‌ نیازی به پایلوت نیست. دانشگاه الزهرا، مطلقاً یک دانشگاه دخترانه است و هیچ مردی، مگر به عنوان استاد خاص، یا کارگر و باغبان و نیروی خدماتی، حق ورود به آنجا را ندارد. نگاهی به کارنامه‌های تحصیلی دانشگاه برای اثبات، یا ابطال ادعای مقدماتی طرح کافی است. دانشگاه امام صادق، یک استثناست و سطح علمی‌اش به دلیل تفکیک جنسی بالا نرفته. درآنجا هیچ چیزش شبیه به دانشگاه‌های متعارف نیست که بشود آن را با بقیه مقایسه کرد.
2- خاطرم هست که در نیمه اول دهه شصت، بعضی از دوستانی که آن روز، شبیه به امروز معاون محترم پژوهشی فکر می‌کردند، طرح تفکیکی در دانشگاه‌های کشور پیاده کردند که تا حد ممکن اختلاط دختران و پسران را به حداقل برسانند. آن‌ها وسط کلاس، بعضی جاها پرده‌ و بعضی جاها پارتیشن چوبی کشیدند که موقع درس و کلاس، حواس دانشجوها پرت نشود‌ و از درس و مشق غافل نشوند. همان موقع طراحان این طرح از سوی بعضی علما مورد سرزنش قرار گرفتند‌ و امام‌خمینی‌(ره) هم به تعریض فرمودند که «اگر می‌خواهید جداسازی کنید، بهتر است دانشگاه را تعطیل کنید.»
خوب یادم هست که رهبر معظم انقلاب که آن موقع رئیس‌جمهور بودند، در خطبه‌های نماز جمعه، ضمن ملامت دست‌اندرکاران طرح، دستور دادند که این مانع و رادعی را که وسط کلاس درس کشیده‌اند، بردارند. متأسفانه نتوانستم عین خطبه‌ها را پیدا کنم و عین جملات را برایتان نقل کنم؛ هر‌چه گفتم نقل از حافظه است، اما به احتمال زیاد در نهاد نمایندگی، حتماً اسناد و مدارک این طرح و واکنش‌های به آن موجود است و معاون پژوهشی محترم، می‌توانند به آنها رجوع کنند و از عین نظر مقام معظم رهبری مطلع شوند.
3- ما مسلمانیم و مکلفیم که به تکالیف دینی‌مان عمل کنیم. برای انجام تکالیف، نیازی به آوردن دلیل و برهان نیست، خاصه آنجا که برهان ذکر شده، لایتچسبک باشد و به هیچ زوری به حکم نچسبد. اگر در کلاس، اختلاط موجب فساد است، باید جلویش گرفته شود و اگر نیست، به دلیلی مثل افت تحصیلی نمی‌شود احتجاج کرد. ضمن اینکه حقیقتاً اینطور نیست و اختلاط، به خودی خود موجب افت تحصیلی نمی‌شود.
نمونه‌اش دانشگاه‌های معتبر دنیا که هر عیبی داشته باشند، از نظر علمی جایگاه رفیعی دارند. اینکه این همه سر و دست می‌شکنند تا از آکسفورد و هاروارد و ییل و سوربن و کمبریج و .‌.‌. پذیرش بگیرند، قطعاً به همین دلیل است که رتبه علمی‌شان قابل قیاس با دانشگاه‌های ما نیست. آیا اختلاط در آنجاها، آن هم با این سر و وضعی که دختران خارجی دارند، موجبات افت تحصیلی را فراهم آورده؟
4- می‌گویند: «تحقیقات نشان داده است که دانشجویان متأهل در طول تحصیل از یکنواختی تحصیلی برخوردارند و از اول تا به آخر، افت تحصیلی خاصی ندارند.» این تحقیقات را چه کسی و چه نهادی انجام داده؟ چه مبنایی داشته و چه روشی را برای رسیدن به این پیش فرض به کار گرفته؟ کم‌کم باید به این نوع تحقیقات شک کنیم و علمی بودن آنها را زیر سؤال ببریم. بالاخره نخوردیم نان گندم، دیدیم دست مردم.
این تحقیقات را کجا و چگونه انجام می‌دهند که این همه از واقعیت جامعه ما منتزع است؟ متأسفانه این رسم است که ما برای رسیدن به «پیش‌فرض‌های متقنمان»، تحقیقاتی انجام دهیم که ما را نه به حقیقت که به همین پیش‌فرض‌ها برسانند. الان نه فقط تحقیقات که هر نوع آمار و ارقامی که ذکر می‌شود صرفاً در حد شواهد مثالی هستند که برای اثبات ادعایمان به آنها نیاز داریم.
*****
زنگ ورزش براى کاهش هزينه‌ها از مدارس ابتدايى حذف شد
بنا بر تصمیم آموزش و پرورش برای کاهش هزینه‌ها، زنگ ورزش از مدارس ابتدایی حذف خواهد شد.
بهنام ميرزايى، کارشناس مسئول تربيت‌بدنى آموزش و پرورش اظهار داشت: با ادامه اين رويه، دانش‌آموزان مهارت‌هاى اوليه درست راه رفتن، دويدن، نشستن و خوابيدن را فرا نمى‌گيرند و از لحاظ آمادگى جسمانى هم در سطح پايينى باقى خواهند ماند.
به گزارش فارس، ميرزايى افزود : با اهميت ندادن به ورزش پايه در مقطع ابتدايي، دانش‌آموزان در ستون فقرات و ساختارهاى قامتى با آسيب‌هاى جدى روبه‌رو خواهند شد.کارشناس مسئول تربيت‌بدنى آموزش و پرورش شهرستان‌هاى استان تهران تصريح کرد: مقطع ابتدايي، سن بحران هر دانش‌آموز است و اگر در اين سن به ورزش آنها اهميت لازم داده نشود در مقاطع بالاتر اين امر ديگر فايده‌اى براى دانش‌آموز و ورزش قهرمانى کشور نخواهد داشت.
وى با ابراز تأسف از حذف زنگ ورزش در مقطع ابتدايي، افزود: با حذف زنگ ورزش در مقطع ابتدايى ديگر نظارتى بر آمادگى جسمانى دانش‌آموزان نيست و کنترل و پيشگيرى نمى‌شود، در نهايت بيشتر استعدادها نهفته باقى خواهند ماند.کارشناس مسئول تربيت‌بدنى آموزش و پرورش شهرستان‌هاى استان تهران اضافه کرد: در مقطع ابتدايى مشکل نبود مربى تربيت‌بدنى در زنگ ورزش کلاس‌هاى اول تا سوم بود و به جاى اينکه اين مشکل حل شود، مربى تربيت‌بدنى را نيز از زنگ ورزش کلاس‌هاى چهارم و پنجم حذف کردند.ميرزايى بيان کرد: زمانى که دانش‌آموزى حرکات اوليه ورزشى را نياموخته است و حرکات اعضاى بدنش با اعصاب آن هماهنگ نيست، مربى تربيت‌بدنى در مقطع راهنمايى ديگر کارى براى رشد استعداد وى نمى‌تواند انجام دهد. وى خاطرنشان کرد: در سطح آموزش و پرورش از نظر آگاهى مسئولان به مسائل تربيت‌بدنى مشکلى وجود ندارد ولى سياست‌ها با عملکردها تناقض دارد و اگر به همين روال پيش رود از ورزش قهرمانى در دنيا عقب خواهيم ماند.
*****
وزیر ارشاد توقیف روزنامه های اصلاح طلب را خلاف واقعیت دانست
سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد در گفتگوی خود با شبکه خبری عرب زبان العالم به تحلیل وضعیت رسانه های کشور و حدود آزادی ها پرداخت و توقیف رسانه های اصلاح طلب را خلاف واقع دانست.
حسینی در بخشی از این گفتگو درباره آزادي روزنامه هاي منتقد و حقوق اقليت ها در ايران گفت: اينکه گفته مي شود بيشتر روزنامه هايي که به آنها تذکر داده شده است يا معدودي که توقيف شده اند؛ از جريان اصلاح طلب بوده چنين مساله اي خلاف واقعيت است.
وي خاطرنشان کرد: اگر به فرض دو روزنامه توقيف شده در کنار آن به روزنامه هاي ديگري مجوز فعاليت داده شده است در همين ارتباط هفته گذشته هيات نظارت به 50 نشريه مجوز فعاليت داد و اين در حالي است که هرهفته 20 الي 40 نشريه جديد وارد فعاليت مي شوند.
این گفته های وزیر ارشاد در حالی صورت می گیرد که از زمان انتخابات ریاست جمهوری تاکنون روزنامه هایی چون اعتماد ملی به صاحب امتیازی مهدی کروبی، روزنامه کلمه سبز به صاحب امتیازی میرحسین موسوی و چند روزنامه دیگر از جمله صدای عدالت،آرمان، تحلیل روز، یاس نو و روزنامه اقتصادی سرمایه که جملگی این روزنامه ها وابسته به جریان اصلاح طلب بودند توقیف شده اند.
به گزارش حسيني در باره بسته شدن دفتر برخي رسانه هاي خارجی نيز اظهار داشت: برخي شبکه ها پس از انتخابات رياست جمهوري در تلاش براي تحريک در داخل ايران و ايجاد مشکل بودند که اين مساله جرم تلقي مي شود بنابر اين طبيعي است که عذرش خواسته شود.
وزیر فرهنگ و ارشاد همچنین گفت: در نهايت اين افکار عمومي دنياست که قضاوت مي کند چه کساني به آزادي اعتقاد دارند و چه کساني عوام فريبي مي کنند.
*****
حكم اعدام محمدرضا علي زماني، از متهمان اعتراضات پس از انتخابات تاييد شد
صبح امروز، دادگاه تجدید نظر، حکم اعدام محمدرضا علی زمانی متهم به محاربه، توهین به مقدسات، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی و خروج غیرقانونی از کشور را تأیید کرد.
علي‌زماني كه در جلسه دوم دادگاه‌هاي علني، بدون حضور وكيل مدافع انتخابي مورد محاكمه قرار گرفته بود، توسط قاضي صلواتي رئيس شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به اعدام محكوم و با اعتراض وي، حکم مزبور به دادگاه تجديدنظر ارسال شد.
طبق اخبار رسيده، صبح امروز دادگاه تجديدنظر، تاييد اين حكم را به علي‌زماني ابلاغ كرده است.
در متن كيفرخواست صادره عليه علي‌زماني آمده است: "آقای محمدرضا علی‌زمانی فرزند اسماعیل 37 ساله اهل و ساکن اسلام‌شهر متهم است به:
1- محاربه از طریق عضویت و فعالیت مؤثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی انجمن پادشاهی ایران؛
2- توهین به مقدسات؛
3- فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛
4- تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی کشور و 5- خروج غیرقانونی از کشور. "
علي‌زماني درحالي به عنوان يكي از متهمان اعتراضات پس از انتخابات محکوم شده كه زمان بازداشت وی اسفندماه 87 بوده و هيچ‌گونه دخالتي در رويدادهاي پس از انتخابات نداشته است.
تاكنون براي 5 تن از متهمان حوادث پس از انتخابات، حكم اعدام صادر شده است.
دادگاه‌هاي تجديدنظر در روزهاي گذشته نه تنها احكام دادگاه بدوي را كاهش نداده‌اند، بلكه در بسياري از موارد، احكام صادره را تشدید کرده اند.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
همدستی محافظه­کاران در جنگ علیه زنان
فاطمه صادقی
"این روزها توهین به شهروندان و ضرب­و­جرح و کشتن­شان گویی سکه­ی رایج شده است. نمونه­ای بارز را می توان در گفته­های نگران­کننده­ی آقای احمدی مقدم رئیس پلیس سراغ گرفت که به جای پاسخگویی در مورد این سؤال که چرا زنان امنیت ندارند و در روز روشن مورد تجاوز قرار می­گیرند، پاسخ­شان دائر بر این بود که تقصیر خودشان است که لباس ناجور می­پوشند."
اگر حتی فرض را بر این بگیریم که چنین باشد، اما نقش نیروهای انتظامی در این­جا و ماجراهای مشابه هنوز هم در ابهام است و پرسش­های بسیاری را که در اذهان پدید آمده نمی­توان با فرافکنی مرتفع کرد. فرض را بر این می­گذاریم که فرمانده­ی پلیس دست­کم یک بار قانون اساسی را مطالعه کرده­اند که با وجود همه­ی تلاش­هایی که این روزها از سوی برخی از محافل قدرت برای منسوخ کردنش صورت می­گیرد، هنوز هم یک میثاق ملی است.
در اصل دوم قانون اساسی چنین آمده است: «جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه­ی ایمان به... کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا». هم­چنین در اصل بیستم تأکید می­کند که: «همه­ی افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون ‌قرار دارند و از همه­ی حقوق انسانی‌، سیاسی‌، اقتصادی‌، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.»
گریز از تنگنای پرسش­های فوق همواره با فرافکنی نهادهای مسئول همراه بوده است که صدا و سیما در آن نقش عمده­ای ایفا می­کند. در اقدامی تازه که به دنبال طرح پرسش­های جدی در مورد نقش نیروهای نظامی در سلب امنیت از شهروندان به­ویژه زنان شکل گرفت، صدا و سیما برنامه­ای را با عنوان «فمینیسم و جنگ علیه زنان» به تاریخ 27 و 28 و 29 آبان از شبکه­ی دوم سیما به نمایش درآورد. از رهگذر بررسی این برنامه می­توان به تصوری کلی از دیدگاه غیراخلاقی حاکم بر اندیشه­ی محافظه­کاران در ایران در مورد همه­ی شهروندان ایرانی و به­ویژه زنان پی برد و پرسش­هایی را مطرح کرد؛ به­ویژه در این ایام که مشروعیت این اندیشه و رویه با عملکرد آن در انتخابات ریاست­جمهوری گذشته بیش از پیش خدشه­دار شده است.
نخست، با این­که برنامه با این ادعا به «فمینیست»­ها حمله می­کند که از غرب دستور و پول می­گیرند و جامعه­ی ایران را نمی­شناسند و جز این­ها، اما خود در ادامه به افرادی کاملاً غربی رجوع می­کند و حتی حاضر می­شود برای­شان اعتباری را بسازد که در خود آن جوامع فاقد آن هستند. یکی از این­ها شخصی است به نام ویلیام گِردنر که مداقه در کارنامه­اش جالب است، زیرا نه تنها با آرمان­های برابری­خواهانه در هر کسوتی مخالف است، بلکه از طرفداران پروپا­قرص سیاست­های نومحافظه­کاران به­ویژه در به­خاک­سیاه­نشاندن کشورهایی چون افغانستان و عراق است.
جدی­گرفتن این شخص به عنوان کسی که برنامه از او به عنوان «جامعه­شناس» یاد می­کند، هم مضحک است و هم نگران­کننده. البته این نخستین باری نیست که مراجعه به آرای یک غربی برای توجیه یک اندیشه یا رویه به کار گرفته می­شود. از قضا کتاب او با عنوان فمینیسم: جنگ علیه زنان را نیز یکی از دستگاه­های دولتی در ایران در سالیان اخیر ترجمه کرده است. نخستین پرسشی که پدید می­آید این است که با ادعا­نامه­ای که پس از انتخابات علیه جامعه­شناسی و جامعه­شناسان بزرگ مطرح شد، از چه رو صدا وسیما باز هم به «جامعه­شناسان» اعتبار می­دهد. البته این اشتباه قابل بخشش است، چون ویلیام گردنر، برخلاف آن­چه برنامه معرفی­اش می­کند و از او به نقل قول می­پردازد، جامعه­شناس نیست، بلکه یک استاد بازنشسته­ی زبان انگلیسی و نویسنده­ای محافظه­کار و نژادپرست است که همواره به صراحت از سیاست­های جنگ­طلبانه­ی بوش و جمهوری­خواهان در قبال عراق و افغانستان و نیز اقتصاد بازار آزاد و سرمایه­داری حمایت کرده است.
او در کتاب­های متعدد به اقلیت­هایی که در کانادا برای دستیابی به برابری تلاش می­کنند حمله کرده و زنان هوادار برابری را نیز متهم می­کند که می­خواهند بنیاد خانواده و اجتماع را به چالش بکشند؛ ادعایی که محافظه­کاران همواره در برابر هر اندیشه­ای که خواهان دستیابی به برابری است، مطرح می­کنند. اما سوای این­ها او دشمن مسلمانان هم هست و در مقالات متعدد به اسلام و مسلمانان حمله می­کند. حال این که چرا فردی با این سابقه باید به عنوان مرجعی برای حمله به آرمان برابری زنان در ایران مورد استفاده قرار گیرد سؤالی است که در این برنامه بی­پاسخ می­ماند.
پرسش دوم اما اساسی­تر از پرسش نخست است: برنامه در راستای سناریویی ازپیش­اندیشیده­شده درصدد القای این موضوع است که «فمینیست­ها» می­خواهند بنیاد خانواده را به چالش بکشند و در این مسیر از هیچ توهین و برچسبی از این قبیل که آن­ها «طرفدار روابط آزاد جنسی هستند»، خودداری نمی­کند. برعکس، به پخش فیلم­هایی مبادرت می­کند که افراد را در حریم خصوصی نشان می­دهد؛ کاری که از نظر قضایی قابل پیگیری است، البته چنان­چه دستگاه قضا اساساً بخواهد به قانون پای­بند باشد و آن را پیاده کند. از اینرو این پرسش کماکان باقی است که وقتی صدا و سیما چنین آشکارا دست به هتک حرمت افراد و بی­قانونی می­زند و هیچ مرجعی هم اعتراضی نمی­کند، چگونه می­توان انتظار داشت جامعه احساس امنیت کند.
از سوی دیگر، در این باب که چه کسی عامل فروپاشی نهاد خانواده است، خوشبختانه سند و مدرک به اندازه­ی کافی وجود دارد. از جمله­ی این­ها کارنامه­ی دولت نهم و مجالس هفتم و هشتم حول چند­همسری و صیغه است که قصد داشتند با پوشاندن لباس تقدس بر آن­ها برای اذهان توجیه کنند؛ آن­هم زمانی که دیگر این رویه­ها از سکه افتاده بودند. ازاین­رو باید پرسید نقش دولت نهم و مجالس هفتم و هشتم در تضعیف نهاد خانواده در ایران و اشاعه­ی بی­بندوباری جنسی چه بوده است.
اگر کارنامه­ی اقتصادی دولت را در نظر بگیریم پاسخ روشن است: بسیاری از جوانان ایرانی در سال­های اخیر عمدتاً به دلیل معضلات اقتصادی از تشکیل خانواده ناتوان بوده­اند. نرخ بالای تورم و بیکاری و مسکن و اقلام مصرفی چنان خانواده­ها را فلج کرده است که می­توان گفت هیچ دولتی در ایران تا این حد تشکیل و حفظ خانواده را برای جوانان مشکل نکرده است. شعارهایی که در راستای حل مشکلات اقتصادی داده می­شود و در آن­ها همواره دیگرانی مقصر دانسته می­شوند که چوب لای چرخ دولت می­گذارند، در این راستا به کمک دولت و حل معضلات اقتصادی نیامده است.
از سوی دیگر، دولت لایحه­ی قانون خانواده را به مجلس ارائه داد که در آن چندهمسری و صیغه برای مردان به رسمیت شناخته شد. مجالس محافظه­کار هفتم و هشتم نیز در این میان برای تضعیف نهاد خانواده کم نگذاشتند. از تلاش برای طرح لایحه­ی قانون خانواده در مجالس هفتم و هشتم چنین پیدا بود که دولتْ بنیاد لرزان خانواده را نشانه گرفته است. در چند سال اخیر و به­ویژه در ماه­های اخیر نهاد خانواده به یمن توجهات دولت می­رود تا نه تنها بار مسائل اقتصادی بلکه بار مسائل عاطفی و روانی ناشی از ناامنی هرروزه در خیابان و کوچه و پس­کوچه را نیز یدک بکشد. واقعیت آن است که در چند سال اخیر دولت و مجلس بزرگ­ترین دشمنان نهاد خانواده بوده­اند و هر روز بار بیش­تری را بر شانه­های لرزان خانواده­های ایرانی تحمیل کرده­اند. چه خوب است که صدا و سیما در این مورد نیز برنامه بسازد!
به نظر می­رسد برنامه هدفی چندجانبه را دنبال می­کند: نخست، منحرف­کردن اذهان از طرح بحث جدی در مورد انتخابات و حوادث پس از آن به­ویژه نقش نهادهای نظامی و انتظامی در وقایعی که برای برخی شهروندان ایرانی و خصوصاً جوانان به وقوع پیوسته است؛ دوم، ایجاد شکاف در میان فعالان مدنی و سیاسی؛ و سوم، دست­وپاکردن هوادارانی برای خود با طرح این مسأله که کسانی که دم از حقوق زنان و برابری می­زنند، هدفی جز نابودی نهاد خانواده ندارند. ایجاد انسجام و هماهنگی در میان «خودی­ها» و برطرف­کردن زنگارهای کدورت و شک در میان مریدان از اهداف مهم این سناریوهاست.
برای رسیدن به این هدف چه سلاحی بُرنده­تر از تیزکردن «غیرت» مردان از رهگذر ساخته و پرداخته کردن این عقیده که فعالیت­هایی که گروه­های مختلف زنان در ایران اعم از اصلاح­طلب و غیره انجام می­دهند، در راستای «انقلاب مخملی» یا بالاتر از آن براندازی بنیاد خانواده است! درواقع به نظر می­رسد برنامه با توهین به همه­ی زنان (و مردان ) ایرانی و پرده­برداشتن از نیات حاملان اندیشه­ای خاص قصد دارد برای این رویه مشتری جمع کند.
برنامه­ای که از تلویزیون سراسری پخش شد، به قیاس همه­ی برنامه­های دیگر و نیز انبوه کتاب­هایی که با بودجه­ی بیت­المال تولید می­شوند، تکرار کلیشه­هایی بود که سالیان سال گوش ما به آن­ها عادت کرده است. اما حقیقت آن است که هر بار که سناریوی جدیدی طراحی می­شود، از نظر تکنیکی ضعیف­تر می شود؛ بی­آن­که از نظر محتوایی نکته­ی جدیدی در بر داشته باشد. وقایع پیش و پس از انتخابات بار دیگر تأکیدی بر این بود که زنان ایرانی در صف اول مبارزه با استبداد و دروغ و تبعیض و خشونت بوده­اند و با مشارکت همه­جانبه­ی خود همه­ی جهان را به حیرت افکنده­اند.
تصویر زنان ایرانی اعم از مذهبی و غیرمذهبی و چادری و غیرچادری­ای که با وجود همه­ی نابرابری­ها و تبعیض­ها در صف مقدم ایستاده­اند و مبارزه­ای غیرخشونت­آمیز با استبداد و دروغ و خشونت را پیش می­برند، نه تنها در خاطره­ی ملت ایران باقی خواهد ماند، بلکه برای دیگر ملت­های جهان و به­ویژه مسلمانان در خاورمیانه نیز آموزنده است. نمی توان با توهین، تحقیر، هتک حرمت، و انگ­زدن و برچسب­زدن آن­ها را از ادامه­ی مبارزه­ی حق­طلبانه­ بازداشت.
کثیری از زنان ایرانی از جمله فعالان مدنی و سیاسی، روزنامه­نگاران، و بسیاری از زنان عادی در زندان به سر می­برند. نقش پررنگ زنان در پیش و پس از انتخابات و در جنبش سبز یادآور حضور آن­ها در انقلاب ایران و تداوم مبارزه برای نابودی دیکتاتوری پهلوی برای دست­یافتن به جامعه­ای آزاد و برابر است. این حضور آن­چنان بود که رهبر انقلاب پیروزی انقلاب را بدون حضور زنان ناممکن دانست. برخی از فقها، روحانیت و بازاریان متحجری که آن روزها با حضور زنان مخالف بودند و تمام تلاش خود را نیز انجام دادند که زنان در جمهوری اسلامی صاحب حق رأی نشوند، این روزها بر اریکه­ی قدرت تکیه زده­اند و در تلاش برای حفظ آن همه چیز را بر خود مباح می­دانند.
این رویه همّ خود را مصروف آن کرده که نه تنها زنان بلکه عموم شهروندان را به پستو براند و از مداخله در سرنوشت خود بازشان دارد. همدستی این تفکر با اندیشه­هایی که از جنگ علیه ملت­های ضعیف حمایت می­کنند و علیه جنبش­های آزادی­خواه و برابری­طلب می­ستیزند، بر این پرسش و نگرانی دامن می­زند که این رویه بنا دارد ما را به کدام ویرانه سوق دهد. آنان که پیام 22 بهمن را نگرفتند چگونه می­توانند پیام 22 خرداد را درک کنند؟
*****
افزایش دانشجویان زندانی؛ ناتوانی حکومت در سرکوب جنبش دانشجویی
با نزدیک شدن به 16 آذر که به عنوان روز اعتراض دانشجویان هوادار جنبش سبز قلمداد می گردد، فشار و تهدید دانشجویان رو به افزایش است. در همین حال روز پنجشنبه 28 آبان غلامحسین محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور، به مخالفان هشدار داد که "جمهوری اسلامی ایران از این به بعد با هر گونه اقدام که موجب اخلال در نظام شود، بدون هیچ اغماضی برخورد می‌کند و هیچ عذر و بهانه‌ای را نمی‌پذیرد".
فشار به دانشجویان بی فایده است
در این باره یک فعال دانشجویی گفت: "این تهدیدات تازگی ندارد و شاید تنها از زبان شخص جدید بیان شده است. پیش از این نیز آقای اژه ای در مقام وزیر اطلاعات بیشترین برخورد و سرکوب را علیه دانشجویان منتقد سازماندهی می کردند". این فعال دانشجویی تصریح کرد:" در چند ماه گذشته و خصوصا پس از اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات دانشجویان بسیاری از دانشگاه های سراسر کشور مثل اصفهان، بابل، تربیت معلم تهران، چهارمحال بختیاری، شهید بهشتی، شیراز، امیر کبیر، رازی کرمانشاه، قزوین، علم و صنعت، مازندران و دانشگاه تهران به کمیته های انضباطی و یا نهادهای امنیتی احضار شده اند. اما چه نتیجه ای در بر داشت؟ آیا اعتراضات کاهش پیدا کرد؟ آیا امثال صفار هرندی و رسایی به راحتی می توانند به دانشگاه بیایند و هر دروغی که می خواهند بگویند و یا با بی آبرویی مجبور به فرار از دانشگاه های مختلف شده اند؟"
روز ۲۵ آبان حمید رسایی نماینده اصولگرای مجلس شورایی اسلامی و از حامیان احمدی نژاد در دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین با اعتراض شدید دانشجویان روبرو شد. دانشجویان هنگام سخنرانی وی پشت به او ایستاده و فریاد "قاتل برو بیرون" سردادند. رسایی در واکنش به شعار دانشجویان مبنی بر "وکیل الدوله" بودن، اذعان داشت که : "در هیچ دانشگاهی با چنین شرایطی روبرو نگشته بودم و هیچ جا به من چنین توهین هایی نشده بود ." پیش از این نیز صفار هرندی در دانشگاه های مختلف با اعتراضات مشابهی روبرو شد. اعتراضاتی که وی را مجبور کرده بود جلسات مختلف را نیمه کاره رها نماید.در همین حال تعداد دانشجویان زندانی در حال افزایش است.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، عباس حکیم‌زاده، دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت و عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، مهرداد بزرگ، سورنا هاشمی، علیرضا موسوی، فرزان رئوفی، احسان دولتشاه، سینا شکوهی و البرز زاهدی از اعضای "دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران" ، ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی، دو دانشجوی دانشگاه شیراز، از جمله دانشجویان و دانش‌آموختگانی هستند که به تازگی به جمع زندانیان پس از انتخابات پیوسته‌اند.
برپایه اعلام سازمان ادوار تحکیم وحدت، شمار زندانیان این تشکل دانشجویی نیز به ۹ نفر رسیده است. احمد زیدآبادی، دبیرکل، و عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان ادوار تحیکم وحدت، بیش از پنج ماه است که در زندان به سر می‌برند.

بیانیه کمیته همبستگی با دانشجویان زندانی
کمیته همبستگی با دانشجویان زندانی نیز در اولین بیانیه خود با اشاره به سرکوب و بازداشت دانشجویان منتقد تصریح نمود: "حوادثی چون کوی دانشگاه و به بند کشیدن آنان بارها و بارها بی محابا از سوی تنگ نظران و قدرتمداران برای فرو بردن کلام حق دانشجو تکرار می گردد و شهیدانی بر شهدای آزادی خواهی و حق طلبان دانشجویی افزون می گردد ، گویی این سلسله خونین و این به بند کشیدن مرغ خوش الحان آزادی و آزادیخواهی را پایانی نیست".
در ادامه این بیانیه به حداقل 46 دانشجوی زندانی دانشگاه های مختلف ایران اشاره می نماید: "کاظم رضایی ، سجاد بهنام ، احسان هاشمی و بیست دانشجوی دیگر دانشگاه شیراز در روز سیزده آبان در حمله نیروهای لباس شخصی و گارد ویژه به داخل دانشگاه بازداشت شدند. علی اسداللهی دانشجوی دانشگاه علم و صنعت ، علی مشمولی از اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی صنعتی اصفهان، علی بیکس دانشجوی رشته جغرافی دانشگاه باکو، سعید نورمحمدی و احسان حسین خانی، افتخار بزرگیان دانشجوی دانشگاه فردوسی هنوز در زندان بسر می برند."
این کمیته اسامی دانشجویان دیگری نیز اعلام کرده است: "علی پرویز و سهیل محمدی، دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر، عباس حکیم زاده عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، میثم احمدی دانشجوی دانشگاه شریف، پیمان عارف ، ضیا نبوی و مجید دری ، سلمان سیما ، دانشجوی دانشگاه آزاد، حامد روحی نژاد ، دانشجوی دانشگاه بهشتی، شبنم مدد زاده و روناک صفارزاده، رها ثابت، هاله روحی و ساسان تقوی، محمد صادقی، نفیسه زارعی کهن و حسن اسدی زید آبادی.
در پایان این بیاینه نیز یادآوری شده است "این اسامی تنها بخشی از دانشجویان است که تاکنون بازدداشت و زندانی شده اند و در همین حال بسیاری ازدانشجویان بی نام و با نشانی که اطلاعاتی از آنها نداریم در بازداشت به سر می برند و هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود".
تحکیم وحدت : قربانی نمودن نقادان و روشنگران بی حاصل است
همچنین دفتر تحکیم وحدت با صدور بیانیه‌ای ضمن ابراز نگرانی از شرایط حبس عباس حکیم‌زاده، موج اخیر برخورد با دانشجویان را به رویدادهای پس از انتخابات پیوند داده و آورده است: "در آستانه ۱۶ آذر شاهد بازداشت گسترده دانشجویان دانشگاه‌های خواجه نصیر، آزاد تهران، شریف، امیرکبیر، آزاد تفرش و علم و صنعت هستیم. بی‌تدبیری و آشفتگی در مسئولان امر برای کنترل اوضاع جامعه تنها به رقابت آنان برای سرکوب و حذف منجر شده است".ا
ین بیانیه می‌افزاید: "این که می‌بینید، خشم و خروش یکپارچه ملت ایران است علیه ظلمی که تاکنون به نام دین و به کام قدرت به کام‌شان ریخته‌اید. قربانی کردن افرادی که هر چه گفته اند و هر چه نوشته‌اند در چارچوب نقادی و روشنگری بوده، به حال حاکمان سودی نخواهد داشت".
پیش از این نیز در گزارشی در مورد ناکارآمدی سیاست سرکوب جنبش دانشجویی ذکر شد : "گرچه اقدامات امنیتی برای سرکوب دانشجویان معترض در دانشگاه های سراسر کشور افزایش یافته ، اما بر دامنه اعتراضات دانشجویی و میزان مشارکت دانشجویان نیزافزوده شده است. به نحوی که این اعتراضات، مختص فعالین سیاسی و اجتماعی دانشجویی نیست و بسیاری از دانشجویان غیر فعال و غیر سیاسی هم به جمع فعالین دانشجویی سنتی پیوسته اند. به نظر می رسد راهکار "مشت آهنین" برای ایجاد آرامش گلخانه ای در دانشگاه ها با شکست روبرو شده و باید در انتظار قدم بعدی نهادهای نظامی و امنیتی هوادار دولت بود".
*****
پرونده پزشک کهریزک در دستگاه قضایی
پرونده فوت دکتر رامین پوراندرجانی پزشک بازداشتگاه کهریزک از سوی مقامات قضائی پیگیری می شود .
خبرگزاری هرانا : احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی روز شنبه در حاشیه مراسم معارفه فرماندهی مرزبانی، در پاسخ به سئوال خبرنگاری در مورد پزشک کهریزک گفت: پرونده فوت پزشک کهریزک از سوی مقامات قضائی درحال پیگیری است و تمامی موارد مرتبط با این فرد باید از قاضی پرونده سئوال شود.
چندی پیش فرمانده نیروی انتظامی در بیان جزییات مرگ این پزشک گفته بود: "او که افسر وظیفه بوده، در پی بازگشت از دادسرا در آسایشگاه خوابیده و پس از آن هم آسایشگاهی هایش متوجه شده اند که فوت کرده است."اسماعیل احمدی مقدم، گفته بود با توجه به وصیتنامه ای که کنار جسد رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک پیدا شده او احتمالا خودکشی کرده است. رامین پور اندر جانی در وصیتنامه خود به ترسش از محکومیت زندان اشاره کرده است .به گفته احمدی مقدم پزشک بازداشتگاه کهریزک به عنوان متهم حوادث اخیر در این بازداشتگاه احضار شده و با قرار وثیقه آزاد بوده است.
*****

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ