سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۶/۱۶

دوشنبه: 16/6/1388 (زمان: 00:01 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران، هم میهنان و همرزمان عزیز بامدادتان گرامی باد. یکشنبه را بهرطریقی به پایان رساندیم و دقیقه ای است که بامداد دوشنبه را آغاز کرده ایم. پیش از شروع "پست" جدید امروز باید پوزش خویش را برای کم کاری 24 ساعتی که پشت سر نهادیم تقدیم حضورتان نماییم که البته در همان نخستین"پست" دیروز علت را برایتان نوشته بودیم.
ما بیست و چهار ساعت گذشته را فقط تلاش کردیم که با پنهان داشتن غم فقدان پریسای عزیزمان بسر آوریم و اگرچه که بیشتر یاران و همرزمان ما به مزار آن شیرزن نازنین سری زدند و زدیم؛ اما این کار نیز مستلزم پنهان کاری بود که اگر جز این می نمودیم، توسط مامورین و مزدوران رژیم که مانند سگان تازی و گرگهای درنده در اطراف و گوشه و کنار گورستان گشت میزنند شناسایی می شدیم.
"پست" امروز را به بهانه ویدیوکلیپ زیبایی که یار عزیز ما آقای دکتر بحری با استفاده از یکی از زیباترین کارهای استاد محمد رضا شجریان با نام "تفنگت را زمین بگذار" ساخته و ساعاتی پیش در یوتیوب به نمایش نهاده اند، شعر زیبای این اثر جاودانی را در زیر برایتان انتشار دهیم. این سروده زیبا اثر زنده یاد فریدون مشیری است، شعری بنام "زبان آتش":
**
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبان دل - دلی لبریز مهر تو -
تو ای با دوستی دشمن.
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی است
زبان قهر چنگیزی است
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.
برادر! گر که می خواهی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.
تو از آیین انسانی چه می دانی؟
اگر جان را خدا داده است
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی،
و حق با توست
ولی حق را - برادرجان -
به زور این زبان نافهم آتش بار
نباید جست
اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار
**
و اینهم ویدیوکلیپ زیبایی که دکتر بحری با آوای خوش و آهنگ زیبا و جاودانه استاد شجریان ساخته اند. این توضیح ضروری است که استاد شجریان این ترانه و آهنگ را به ملت بپاخاسته سرزمین خونین خویش تقدیم نموده اند:

*****
يک بار ديگر ماجراي مدارک در مجلس مطرح شد
اسناد نادران در مورد مدرک دکتراي رحيمي
حاميان محمود احمدي نژاد ديروز توانستند نماينده هاي مجلس را قانع کنند که طرح جريمه کردن دکترها و مهندس هاي قلابي را بررسي نکرده و حتي آن را براي هميشه از دستور کار مجلس خارج کنند. هنوز ساعاتي از اين موفقيت رايحه خوش خدمتي هاي مجلس نگذشته بود که اصولگراهاي منتقد احمدي نژاد هم دست به کار شده و مدرک دکتراي محمدرضا رحيمي معاون پارلماني محمود احمدي نژاد را وسط کشيدند تا به اين ترتيب بار ديگر اصولگراهاي مجلس هشتم، حلقه نزديکان احمدي نژاد را با يک کشف ديگر گرفتار کنند. ديروز نماينده ها تصميم داشتند طرحي را تصويب کنند که از اين پس هر کسي نتواند به راحتي به خود دکتر بگويد و هراسي از عدم برخورد قانوني نداشته باشد؛ اين طرح زماني که دکتراي قلابي کردان رو شد به مجلس آمد و يک فوريتش پيش از اين تصويب شده بود اما ديروز حاميان احمدي نژاد مخالفت هاي جالبي کردند و توانستند برخي از نماينده ها را قانع کنند به اين طرح راي ندهند. در مقابل يک تذکر از سوي الياس نادران سبب شد ورق برگردد و ماجراي مدرک دکتراي رحيمي که نماينده ها فراموشش کرده بودند بار ديگر زنده شود. الياس نادران اعلام کرد دکتراي رحيمي از جنس دکتراي کردان است و از مجلس خواست با وجود اينکه چنين طرحي را تصويب نکردند اما ببينند چرا معاون پارلماني احمدي نژاد حاضر است از عناوين تقلبي استفاده کند و هراس برخورد مراجع قضايي را نداشته باشد. اين نماينده اصولگراي مجلس مدارکي را منتشر کرد که بر اساس آن ثابت مي شود رحيمي داراي مدرک دکترا نبوده و مانند کردان، دکترايش از نوع آکسفورد است. البته اين مدرک دکتراي افتخاري آکسفورد را هم مسوولان اين دانشگاه به رحيمي ندادند بلکه به گفته نادران موسسه يي تحت عنوان زبان سرا در تاريخ 20/6/78 طي نامه يي به محمدرضا رحيمي به وي «يادبود نفيس آکسفورد» اهدا مي کند. شايد رحيمي مي توانست از اين موضوع دفاع کند اما نادران ديروز دستخطي را روي سايت الف (سايت احمد توکلي و همان سايتي که تقلبي بودن مدرک کردان را رو کرد) قرار داد که ثابت مي کرد رحيمي خودش از اين موسسه خواسته چنين عنواني به وي اهدا شود . نادران در تذکر آيين نامه يي خود با استناد به سندي که در اختيار وي قرار گرفته، اعلام کرد در صدر و ذيل اين نامه، دستخطي وجود دارد که در آن گيرنده اعلام مي کند عنوان نامه از مشاور قوه قضائيه به استاندار سابق کردستان تغيير کند، ضمن اينکه اين نکته نيز اضافه شود که «اين موسسه معمولاً هديه خود را به روساي جمهور کشور تقديم مي کند و به پاس خدمات ارزشمند شما در استان کردستان». نادران ادامه داد با واسطه از آقاي رحيمي سوال کرده است که تقاضاي تصحيح متن نامه دستخط خود وي است که وي جوابي نداده است. بعد هم نادران داستان رئيس دانشکده حقوق شدن رحيمي را تعريف کرد و اينکه رحيمي از سال 82 پاي امضاهايش به عنوان رئيس دانشکده حقوق دانشگاه آزاد مي نوشته «دکتر رحيمي». قرار بود اگر طرح مجلس تصويب شود اين کارها ديگر ممنوع شود اما نادران مي گويد؛ «آقاي رحيمي چهار سال بعد از گرفتن اين مدرک قلابي در زمان رياست خود بر دانشکده حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، خود را دکتر اعلام کرده و زير آن را امضا کرده است. تاريخ سندي که نادران ارائه داده است مربوط به 21/2/82 است. نزديک به يک سال پيش نادران در مجلس تذکري به رئيس جلسه داد و در خصوص اينکه در دفترچه محرمانه دولت براي جناب آقاي رحيمي ذکر عنوان دکترا شده بود، سوال کرد. آن موقع لاريجاني خطاب به نادران مي گويد ما موضوع را بررسي مي کنيم و نتيجه را اعلام مي کنيم. تا اينکه هفته پيش آن سند موسسه فرهنگي- آموزشي زبان سرا و دستخط رحيمي به دست نادران مي رسد و او هم از طريق يکي از دوستانش که با آقاي رحيمي مرتبط بود تقاضا مي کند از معاون احمدي نژاد بپرسد اين دستخط متعلق به اوست و رحيمي هم هيچ توضيحي نمي دهد. نادران ديروز خطاب به ابوترابي که رياست جلسه را برعهده داشت، گفت؛ من فکر مي کنم اين جزء وظايف هيات رئيسه است که بالاخره روشن کند ايشان رئيس دانشکده حقوق دانشگاه آزاد بوده اند و از عنوان دکتر استفاده کرده اند و خودشان امضا کرده اند. يعني کسي به ايشان لقب دکتر نداده، خود ايشان استفاده کرده و امضا کرده به عنوان دکتر. در سال 1382؛ حداقل مطابق برگه يي که من دارم. من استدعايم اين است با توجه به اينکه آقاي رئيس جمهور همان موقع در زمان استيضاح آقاي کردان فرمودند بررسي بشود، مدارک مسوولان رسيدگي بشود. ما بالاخره وضعيت مان روشن بشود، يعني ما به عنوان نماينده مردم بدانيم اين آقايان آيا دکترا دارند يا ندارند.» به اين ترتيب حالا بايد رحيمي ديگر پاسخ دهد. حتي اگر طرحي براي برخورد با مدارک تقلبي نباشد اما احمدي نژاد قول داده بود مدارک تمام همراهانش بررسي شود و حالا بايد پاسخگوي يک دکتر ديگر از جنس کرداني باشد.
*****
«درباره الي» نامزد دريافت جايزه فينکينو «هلسينکي»
گروه فرهنگي؛مسوولان برگزاري جشنواره بين المللي فيلم «هلسينکي»، عناوين هشت فيلم منتخب خود را براي دريافت جايزه «فينکينو»، از اين رويداد سينمايي اعلام کردند که فيلم «درباره الي» به کارگرداني اصغر فرهادي از سينماي ايران در ميان اين فهرست قرار دارد. بيست ودومين دوره جشنواره بين المللي فيلم هلسينکي از 27- 17 سپتامبر (26 شهريور تا 5 مهر) در کشور فنلاند برپا خواهد بود. بنابر اعلام پايگاه اطلاع رساني اين فستيوال، فيلم هاي «همه پيرامون ما» اثر «رايوسوک هاشي گوچي» از ژاپن، «آمرکا» به کارگرداني «چرين دابيس» از کويت، «خط مرزي» اثر «لين چار لبويز» از کانادا، «دوشيزه» به کارگرداني «سباستين سيلوا» از شيلي، «شمال» به کارگرداني «رونه دسنتار» از نروژ، «يکسال قبل در زمستان» اثر «کارولين لينک» از آلمان و «اجمي» اثر «اسکاندر کوپتي» از اسرائیل ديگر نامزدهاي دريافت اين جايزه به شمار مي روند.
*****
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کد خبر : 4811
صدور حکم شش ماه حبس برای یاشار حکاک پور فعال حقوق بشر آذربایجانی

یاشار حکاک پورفعال حقوق بشر آذربایجانی که در بهمن ۸۴ بازداشت و پس از تحمل یکماه بازداشت موقت به قید وثیقه و ضمانت از زندان آزاد شده بود از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب زنجان به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.
خبرگزاری هرانا : یاشار حکاک پورفعال حقوق بشر آذربایجانی که در بهمن ۸۴ بازداشت و پس از تحمل یکماه بازداشت موقت به قید وثیقه و ضمانت از زندان آزاد شده بود از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب زنجان به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش ساوالان سسی ، بر اساس حکم صادره در ۲۶ مرداد ۸۸، قاضی صادقی رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب زنجان اتهام این فعال حقوق بشر آذربایجانی را عضویت در دسته و گروه جهت برهم زدن امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی عنوان کرده است که دادگاه حکاک پور را در رابطه با دو اتهام عضویت در دسته و گروه جهت برهم زدن امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم نموده و در خصوص اتهام تشویش اذهان عمومی رای به عدم صلاحیت صادر و پرونده را به دادگاه جزائی استان زنجان ارجاع نموده است.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس آذربایجانی در ۱ بهمن ۸۴ در مقابل مغازه پدرش در مراغه بازداشت و یک ماه در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات شهرهای مراغه و تبریز به سر برد.همزمان با این بازداشت دو پرونده در دادگستری شهرهای مراغه و زنجان با اتهامات مشابه برای حکاک پور تشکیل شد.
به گفته حکاک پورموضوع بازجویی های وی در زمان بازداشت فعالیتهای دانشجویی در تشکل جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان و چاپ و توزیع نشریات دانشجویی قیزیل اوزن و زنگان سوزلری در این دانشگاه و راه اندازی دفتر NGO خانه فرزندان آذربایجان در مراغه و دست نوشته های وی بوده است.
یاشار حکاک پور عضو شورای مرکزی جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان، مدیر مسئول نشریه دانشجویی هیمه و سردبیر نشریات دانشجویی قیزیل اوزن و زنگان سوزلری در دانشگاه زنجان و مسئول شعبه سازمان غیردولتی(NGO)خانه فرزندان آذربایجان در مراغه بود. وی اکنون در خارج از کشور به سر می برد و مسئول روابط عمومی انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران(آداپ)است.
رژیم ایران همواره برخوردی امنیتی با فعالیتهای فعالان حقوق بشر آذربایجانی در ایران دارد و آنها را مورد آزار و اذیت و شکنجه و زندان قرار می دهد و به گونه ای که چندی پیش سعید متین پور فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس آذربایجانی دستگیر و برای تحمل دوران محکومیت هشت ساله اش به زندان اوین تهران منتقل شد.
*****
و باز هم "فضله" پراکنی حسین بازجوی مفلس
انتشار دهمين بيانيه التهاب آفرين ميرحسين موسوي، پس از گذشت نزديك به سه ماه از برگزاري انتخابات پرشور رياست جمهوري و «نه بزرگ» ملت ايران به عوامفريبي هاي جبهه مخالف اصول گرايي، بار ديگر، مايه شعف و اعجاب مجموعه مخالفين نظام در داخل و خارج كشور گرديد، به گونه اي كه روزنامه هاي آمريكايي لس آنجلس تايمز، سانفرانسيسكو كرونيكل و شبكه بي بي سي فارسي و صداي آمريكا با خوشحالي و بطور گسترده به انعكاس اين خبر پرداختند. صدور اين بيانيه كه در آن ادعا شده است «موسوي و طرفدارانش خواهان برقراري آرامش در جامعه هستند» همزمان با افشاگري هاي گسترده حاميان موسوي در دادگاه، تنها با يك هدف و آن هم فريب دوباره افكار عمومي براي انحراف از افشاي رسوايي هاي جناح طرفدار موسوي» صورت گرفته است.
تقريبا تمامي دستگير شدگان اذعان كرده اند كه ادعاي تقلب دروغي بيش نبوده است از سوي ديگر اكنون مدت هاست كه رسانه هاي فارسي زبان شبكه براندازان خارج از كشور از «فقدان استراتژي» و «ضعف كادر رهبري» به عنوان دو چالش اساسي جبهه تحت حمايت موسوي و كروبي ياد مي كنند. بر اين اساس تاكيد عناصر سوخته سياسي و عوامل نشان دار شبكه هاي اطلاعاتي غرب كه اكنون در آن سوي مرزها به خيانت عليه كشور مشغولند بر اتخاذ استراتژي واحدي براي تداوم اعتراضات و ناآرامي ها از سوي موسوي و كروبي است. شبكه هاي اينترنتي متعلق به مخالفين جمهوري اسلامي «شبكه سازي اجتماعي» را بهترين راهبرد براي مبارزه مسالمت آميز با نظام جمهوري اسلامي قلمداد كرده و در متون آموزشي متعددي كه منتشر ساخته اند به چرايي و چگونگي اين مسئله پرداخته اند.اكنون نگاهي به محتواي بيانيه نهم موسوي و مقايسه آن با نظريه سازي هاي چندماهه اخير شبكه براندازان جاي هيچ ترديدي را باقي نمي گذارد كه اين متن تنها رونويسي ناشيانه اي از همان الگوي پيشنهادي است. ناگفته نماند كه جريان فرسوده و منزوي موسوم به ملي - مذهبي نيز ايجاد «جنبش اجتماعي مبتني بر شبكه سازي» را بهترين الگوي مبارزاتي عليه نظام جمهوري اسلامي دانسته و سال هاست كه در محافل مختلف به طرح اين موضوع مي پردازد.پيش از اين نيز موسسه آمريكايي رند موسوم به «مطالعات خاورميانه» كه با بودجه رسمي سازمان جاسوسي آمريكا و با ماموريت ويژه مطالعه بر راه كارهاي دگرگوني در منطقه و دفع خطر ايران فعاليت مي نمايد در برآوردهاي خود «شبكه سازي هاي اجتماعي» را در زمره برترين استراتژي هاي مقابله با كشورهاي مسلمان و از جمله ايران برشمرده بود.
موسوي نيز منطبق بر چنين الگويي در بيانيه خود آورده است؛ «ما ايرانيان، در هر كجاي جهان كه هستيم، بايد اين هسته هاي اجتماعي را در ميان خود تقويت كنيم ... اين هسته ها مي تواند از «همسايگان»، «خويشاوندان»، «شركت كنندگان در هيئت هاي مذهبي» ، «گروه هايي كه با هم ورزش مي كنند» و ... تشكيل شود.»
صدور بيانيه اخير ميرحسين موسوي از منظري ديگر نيز قابل تحليل است. فروكش كردن التهابات اجتماعي حاصل از موج آفريني هاي موسوي و اطرافيان وي و ايجاد آرامش در جامعه بزرگترين خطري است كه مي تواند مجرمان اصلي آشوب ها را به تيغ عدالت بسپارد. بر اين اساس صدور بيانيه التهاب آفرين وي در آستانه بازگشايي دانشگاه ها پيامي جز ايجاد تنش در فضاي باثبات كنوني و مانع تراشي براي اجراي عدالت نخواهد داشت. چراغ سبز به اپوزيسيونفعالان سياسي نيز در واكنش به صدور اين بيانيه، موسوي را به دنبال نمايشنامه اي جديد براي فضاسازي و ملتهب كردن جامعه و نشان دادن چراغي سبز براي اپوزيسيون و مخالفان نظام دانسته اند.
در همين ارتباط عضو شوراي مركزي جامعه اسلامي مهندسين گفت: با توجه به آغاز به كار دانشگاهها موسوي با انتشار بيانيه راه سبز اميد بدنبال ملتهب كردن جامعه و توطئه اي جديد است.بهادر ولي زاده در گفتگو با باشگاه خبرنگاران افزود: ميرحسين موسوي بدليل شكست و از دست دادن موقعيت اجتماعي بدنبال سناريوي جديدي است به همين دليل بيانيه اي در مورد راه سبز اميد منتشر كرده تا با شروع بكار دانشگاهها توطئه اي جديد آغاز كند.در ادامه سخنگوي جمعيت وفاداران انقلاب اسلامي بيانيه ديروز موسوي را نمايشي بيش ندانست و تاكيد كرد: او با راه سبز اميد دنبال نمايش جديد خود در صحنه اپوزيسيون است.
محمد عظيمي در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با بيان اين مطلب افزود: موسوي در هر مرحله يكي از اقدامات نظام را زير سؤال مي برد. در مرحله اول راي ملت را زير سؤال برد و در مراحل بعدي ديديم با بيانيه هاي متعددي كه صادر كرد ناهنجاري هايي را در سطح جامعه بوجود آورد بنابراين بيانيه اخير او كه ديروز صادر شد را نيز در همين راستا مي توان تلقي كرد.
اين فعال سياسي در ادامه در واكنش به اظهارات ديگر موسوي مبني بر اين كه برگزاري دادگاههاي اغتشاشگران اخير فرمايشي است تصريح كرد: دادگاه طبق موازين قانوني تشكيل مي شود تا اغتشاشگران به اتهامات پاسخ دهند از اين رو مطالبي كه در آنجا مطرح مي شود به مذاق آقايان خوش نمي آيد بنابراين درصددند اصل موضوع (برگزاري دادگاه انقلاب اسلامي) را زير سؤال ببرند در صورتي كه تمامي اعتراف ها واقعي است.
همچنين در همين ارتباط عضو شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي گفت: بيانيه تند موسوي در قالب جبهه راه سبز اميد سناريوي جديد در جهت فرافكني و انحراف افكار عمومي از اعترافات روشنگرانه متهمين اغتشاشات اخير در دادگاهها است.محمدجواد آرين منش، نماينده خراسان رضوي در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران افزود: انتشار اين بيانيه در راستاي ادامه روند قانون گريزي موسوي و حاميانش و انحراف افكار عمومي از افشاي توطئه هايي است كه در ستادهاي مركزي اصلاح طلبان بر عليه امنيت ملي رخ داده و لذا براي ايجاد ابهام در صحت برگزاري دادگاهها دست به انتشار چنين بيانيه اي زده اند.
رئيس ائتلاف اصلاح طلبان جوان نيز، گفت: موسوي با انتشار بيانيه راه سبز اميد و راه اندازي نمايشنامه جديدش نه تنها به دنبال ملتهب كردن فضاي جامعه است بلكه به دشمنان انقلاب چراغ سبز نشان مي دهد.محمدزارع فومني در گفتگو با باشگاه خبرنگاران افزود: انتشار اين گونه بيانيه ها از سوي موسوي نه تنها فضا را آشفته تر مي كند، بلكه به انقلاب و مردم لطمه وارد مي كند لذا تعجب مي كنم كه چرا موسوي به اين راحتي تحت تاثير كساني كه مخالف نظام و اسلام هستند قرار مي گيرد، بنابراين به صلاح وي است كه راه و دوستي با نظام را در پيش بگيرد.وي تصريح كرد: بيانيه راه سبز اميد و از قبيل آن از جمله نمايشنامه هايي است كه توسط مخالفين نظام طراحي مي شود كه از شخص ميرحسين موسوي براي پيشبرد مقاصد خود استفاده مي كنند.
عليرضا نادعلي عضو شوراي مركزي جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي در گفت وگو با فارس، با اشاره به تحركات تازه موسوي اظهار داشت: موسوي روندي را كه شروع كرده در سراشيبي پايين مي رود و تنزل مي كند.وي افزود: موسوي با بحث راه اندازي راه سبز اميد سعي مي كند پوشش كار سياسي نرم به اين قضايا بدهد كه مثلا به عنوان يك كار نسبتا قانوني شناخته شود.نادعلي ادامه داد: البته بحث در اين باره است كه او عملي را در انتخابات و فضاي بعد از آن انجام داده كه مملكت را به سمت انفكاك نزديك كرد البته وجود ستون ولايت فقيه و مردم و مسئولان آگاه از بروز آن جلوگيري كرد.وي با اشاره به بحث راه اندازي جبهه سياسي توسط موسوي خاطرنشان كرد: كسي مي تواند گروه سياسي تشكيل دهد كه اولا نيتش در چارچوب نظام باشد و ثانيا نيت و اعمال او براي براندازي به هيچ عنوان قابل اثبات نباشد كه براي موسوي برعكس است.نادعلي ادامه داد: تمام چيزهايي كه او براي اهداف تشكيل چنين جرياني در بيانيه هايش مي گويد تماما مخالفت با نظام و رهبري است، او مي خواهد بحث مسجد ضرار را ادامه دهد و تشكيل اين جبهه ادامه طرح براندازي است و او هم بايد در جايگاه متهمين قرار بگيرد و جرمش اثبات خواهد شد، نبايد جاي متهم و شاكي عوض شود.
*****
گزارش بخش خبر20:30 از بازداشتگاه كهريزك
روزنامه عصرايران:

بخش خبري 20:30 كه به تهيه و انتشار اخبار يكسويه و جناحي شهرت دارد ،‌در اقدامي نادر ،‌ گزارشي نسبتاً‌ مفصل از بازداشتگاه كهريزك و جنايت هاي صورت گرفته در آن را پخش كرد به گونه اي كه اين بخش خبري كوتاه ،‌اين بار تا دقايقي بعد از ساعت 21 نيز ادامه يافت.به گزارش عصرايران ، در اين گزارش ،‌ براي اولين بار تصاويري نزديك از بيرون و درون بازداشتگاه مخوف كهريزك به نمايش در‌آمد كه نشان مي داد ،‌اين مكان ، نه يك بازداشتگاه متعارف كه مجموعه اي از سوله ها و بناهاي احداث شده در يك محيط بياباني بوده است كه متاسفانه از آن براي نگهداري انسان ها در شرايط بسيار وخيم و مرگبار استفاده مي شد.
در اين گزارش كه مشخص بود دستور ويژه اي خارج از روال معمول 20:30 براي ساخت آن وجود داشته ،‌ نه تنها از توجيهات مبتذلي مانند اين كه قربانيان كهريزك قبل از بازداشت بيمار بوده اند خبري نبود وعاملان جنايات صورت گرفته ،‌نفوذي و ايادي دشمن خارجي معرفي نشدند بلكه در گفت و گو با پدر يكي از قربانيان كهريزك(مرحوم كامراني) وي به صراحت از برخي اظهارات عجيب از جمله اين كه كشته شدگان كهريزك ،‌مننژيتي بوده اند ،‌انتقاد شد و به علاوه سردار تشكري ،‌رئيس بازرسي كل نيروي انتظامي نيز صراحتاً‌ اعلام داشت متهماني كه جنايات كهريزك را رقم زدند ،‌ نيروهاي رسمي اين نيرو از درجه دار تا سرهنگ بوده اند و همچنين ذكر شد كه برخي قضات نيز در اعزام متهمان به كهريزك مرتكب تخلف شده اندكه پرونده هاي آنان نيز در مراجع قانوني تحت رسيدگي است.
در واقع اين بخش از گزارش ،‌رديه اي بود بر اظهارات تعدادي از مسوولان كه همواره تصور مي كنند با پاك كردن صورت مساله و انداختن تقصيرها بر دوش دشمن و عوامل بي نام و نشان نفوذي و ... مي توانند از بحران ها عبور كنند و به زعم خود آبروي نظام را حفظ نمايند يا دوستان متخلف يا مجرم خود را تبرئه كنند.همچنين بهرامي ، ‌رياست دادسراي نيروهاي مسلح نيز به صراحت گفت كه شرايط و رفتارهاي صورت گرفته در بازداشتگاه عامل مرگ تعدادي از بازداشتي ها بوده است و نه بيماري قبلي آنها و عللي از اين دست.
در واقع تصريح مقامات مسوول بر گناهكار بودن تعدادي از ماموران انتظامي و قضايي ،‌نويد بخش اين بود كه نوعي واقع گرايي در بررسي اين پرونده وجود دارد.
در اين گزارش همچنين به شرايط وخيم بهداشتي در كهريزك و ضرب و شتم بي رحمانه افراد دربند آن اذعان شد و خبرنگار سيما ،‌پاي صحبت برخي افراد شكنجه شده نشست كه از اقدامات انجام شده در دوران بازداشت ،‌شكايت ها داشتند.در برنامه سيما ،‌همچنين از دستور مقام معظم رهبري در خصوص تعطيلي بازداشتگاه كهريزك و اقداماتي كه متعاقب آن توسط شوراي عالي امنيت ملي ،‌ قوه قضاييه ،‌مجلس شوراي اسلامي ،‌ نيروي انتظامي و استانداري تهران براي پيگيري موضوع و احقاق حقوق بازداشتي ها صورت گرفته نيز اطلاعاتي منتشر شد كه در بخشي از آن مشخص شد كه تا كنون 98 ميليون تومان به رها شدگان از كهريزك غرامت پرداخت شده و تعدادي از آنان براي درمان عوارض ناشي از بازداشت ،‌به بيمارستان هايي در تهران و كرج معرفي شده اند.حتي يكي از مسوولان استانداري تهران اين را هم گفت كه براي اشتغال افرادي كه مشكل اشتغال داشته و در پي بازداشت بيكار شده اند با وزارت كار رايزني شده است تا مشكلات آنها حل شود و جالب اينجاست كه برخي آزاد شدگان ،‌تقاضاي وام نيز داشته اند كه با اين تقاضاها هم موافقت شده است.
در بخش ديگري از اين گزارش سردار تشكري از شكايت صدها شهروند از نيروي انتظامي خبر داد و گفت به تمام اين شكايت ها رسيدگي و هر جا كه ثابت شده ماموران پليس خسارتي وارد كرده اند ،‌غرامت پرداخت شده است.اين در حالي است كه پيشتر برخي مسوولان مدعي بودند ماموران پليس هيچ تخلفي نداشته اند و خسارت هاي وارده به اموال مردم توسط اراذل و اوباشي بوده است كه لباس پليس پوشيده بودند!
در اين گزارش ،‌ همچنين تصاويري از ضرب و شتم مردم توسط نيروهاي ويژه پليس به نمايش درآمد و هنگامي كه اين تصاوير تكان دهنده پخش مي شد ، گزارشگر سيما در متني كه مي خواند بر لزوم برخورد با اين ماموران تصريح مي كرد و البته تاكيد داشت كه حساب اين افراد را بايد از حساب كليت نيروي انتظامي كه حافظ امنيت جامعه است ،‌ جدا كرد.
در پايان اين گزارش ،‌ سردار تشكري ،‌رئيس بازرسي كل نيروي انتظامي در مقابل دوربين صدا و سيما ،‌رسماً‌ از تمام كساني كه در هر مرتبه اي متحمل خسارت و آسيب شده اند ،‌ عذرخواهي كرد و همچنين محاكمه بي اغماض عاملان جنايات كهريزك و اجراي سريع احكام قضايي درباره آنها ،‌خواسته افكار عمومي جامعه اعلام شد.
از آنجا كه برنامه هايي مانند 20:30 نوعاً‌ عهده دار آماده سازي افكار عمومي براي رويدادهاي آتي هستند و رويكردهاي آنان در سطوح بالا -و نه فقط در حوزه تهيه كنندگان- تدوين مي شود ،‌به نظر مي رسد پخش چنين گزارشي كه در كارنامه سيما كم سابقه و شايد هم بي سابقه باشد ،‌نشان از عزم مسوولان ارشد نظام براي برخورد جدي با عملان جنايات كهريزك داشته باشد .

*****

موج احضار دانشجویان به کمیته انضباطی به دانشگاه محقق اردبیلی رسید
در حالی که دانشگاه محقق اردبیلی در ایام بعد از انتخابات یکی از آرام ترین دانشگاه ها بود و امتحانات نیز به طور کامل در آن برگزار شد، طی چند روز اخیر بیش از 6 نفر از دانشجویان این دانشگاه به کمیته انضباطی احضار شده اند. در بین این دانشجویان افرادی هستند که تنها فعالیتشان عضویت در ستاد موسوی یا کروبی در روزهای قبل از انتخابات است.
جرم این دانشجویان احضار شده سازماندهی و حضور در هسته ی اولیه یک تحصن در دانشگاه ذکر شده است در حالیکه هرگز چنین تحصنی بعد از انتخابات در دانشگاه محقق اردبیلی برگزار نشده است.
در این بین نام دبیر سابق انجمن اسلامی که پیش از این یک ترم محروم از تحصیل شده بود نیز به چشم می خورد. همچنین دبیر فعلی و تعدادی از اعضای شورای مرکزی و اعضای فعال انجمن اسلامی این دانشگاه نیز جزو احضار شدگان می باشند.
همچنین یکی دیگر از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی نیز که ترم گذشته در تحصن و اعتراض صنفی نسبت به کیفیت بد غذا و خوابگاه شرکت کرده بود، به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده است.
دانشجویان این دانشگاه این موج گسترده و بی سابقه احضار در این دانشگاه را به عنوان تصفیه حساب سیاسی با دانشجویان به خاطر فعالیت های انتخاباتی و قانونی خود در دوران قبل از انتخابات و نیز به دلیل ترس مسئولین از وجود انتقاد و اعتراض نسبت به دولت کنونی با آغاز سال تحصیلی قلمداد کرده اند.

*****

احضار 7 دانشجوی دانشگاه قزوین به اداره اطلاعات
بنا به گزارش های دریافتی از دانشگاه بین المللی قزوین فشار بر دانشجویان این دانشگاه در طی روزهای اخیر به شدت افزایش یافته و طی هفته گذشته 7 نفر از دانشجویان این دانشگاه به صورت تلفنی به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شده اند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر در اقدامی دیگر کمیته انضباطی این دانشگاه قصد دارد طی روزهای آینده تعداد زیادی از دانشجویان این دانشگاه را برای تهدید و احیاناً صدور احکام محرومیت از تحصیل احضار نماید.
به دنبال حوادث بعد از انتخابات در قزوین 7 تن از دانشجویان این دانشگاه به همراه 4 استاد این دانشكاه بازداشت و با قید وثیقه آزاد شدند.
قاضی الفت دادستان شهر قزوین نیز طی مصاحبه ای اعلام كرده به زودی دادگاه متهمان اغتشاشات در شهر قزوین برگزار خواهد شد.

*****

از میان ایمیل های رسیده:

برای دهان شکسته محسن روح الامینی و دهان سالم پدرش
مسیح علی نژاد

محسن روح الامینی با دهان شکسته از کهریزک روانه بهشت زهرا شد و پدرش با دهانی سالم راهی نشست مشترکی با رهبری شد تا در آنجا سخنرانی باشد که از مظلومیت مضاعف نظام شکوه کند و بگوید فتنه ای که در انتخابات اخیر به راه افتاده نظام را بیشتر مظلوم کرده است.

محسن، برادر نازنینم!
قلبم درد می گیرد از این درد مشترک. تو ولی آرام بخواب و بگذار من جای تو بشکنم اینبار که من این درد را سالها زیسته ام. بخواب محسن و خودت را به نشنیدن بزن، اینطوری بهتر است، من هزار بار این کار را کرده ام، حتما تو هم بلدی و می دانی چه می گویم. چند بار وقتی پدر از دست تو به مادر شکوه می کرد تو خودت را به خواب زدی و همه را شنیدی و بعد هیح به روی خودت نیاوردی؟ دوباره همان کن . من که گوشه کرسی زمستانی خانه مان ، سالها چنان ملحفه و پارچه به چشم و سر کشیدم که پدر خیالش راحت باشد و هرچه دل تنگش می خواهد از بی اعتقادی و بی احترامی ما به آقا برای مادر بگوید و مادر هی به او بگوید : « سخت نگیر، جوان است، درست می شود». راست می گفت مادر ما بزرگتر شدیم و درست تر شدیم و یاد گرفتیم که به جای پرخاشگری هایی که هر روز در صف نان و در راه مدرسه و صف بلند اتوبوس و تاکسی از مردم نسبت به آقا می شنیدیم، با متانت پرسشگری کنیم. ما بزرگتر شدیم و یاد گرفتیم به پدران آقا دوست مان چنان احترامی بگذاریم که مبادا دل پیرشان از بی احترامی ما به آقایشان بگیرد. ما بزرگتر شدیم و یاد گرفتیم جلوی پدرانمان همانگونه که آنها گاهی به تفکر اصلاح گرایانه و مدرن ما می تاختند، نتازیم . ما بزرگتر شدیم و از بزرگان مان راه و رسم «تحمل عقیده مخالف» را یاد گرفتیم اما پدران من و تو آنقدر شیدای آقا و شاکی ما بوده اند در تمام این سالها که هیچ دقت نکرده اند ما از گل نازکتر به آقایشان نگفته ایم . حتی زمانی که رد زخم آقا دوستانشان به تن مان مانده بود ما باز هم به حساب آقایشان نگذاشتیم و بیراه نگفتیم، فحش ندادیم، کلمات آلوده به خدمت نگرفتیم به امید آنکه شاید روزی نقد ساده ما به رفتار آقایشان را تاب بیاورند و اگر نه، حداقل از ما نخواهند که به دست بوسی و مظلق بودن انسانی تشنه باشیم که او هم خطا کار است همانند سایر انسان های کره زمین. این خواسته زیادی نبود اما ما به زیاده خواهی متهم بودیم، هم در خانه ، هم در جامعه. حالا که تو نیستی و من بارها به یاد دهان شکسته تو دهانم انگار می شکند و درد می گیرد، تصمیم گرفتم هیچ به روی خودم نیاورم و با پدرم بعد از دوماه تنها چند کلمه حرف بزنم تا دلم آرام گیرد در غربت این کشوری که هیچ اش مال من نیست. از غریبی من عمری نگذشته اما گاهی چنان به سرم می زند که می گویم شاید با دهان شکسته در بهشت زهرا خوابیدن، دل پدر را آرام تر می کند .
خویشاوند فکری ام!
می دانی با دیدن چندین باره صورت پدرت که در حضور آقای خامنه ای مدام از مظلومیت نظام می گفت، چیزی دلم را چند بارچنگ گرفت؟ و بعد نفس ام چقدر بند آمد؟ هنوز سینه ام سنگین است و بغض دارم از بغض نداشته پدرت آنگاه که به چشم های آقا نگاه می کرد و در دفاع از آبروی نظام سنگ تمام می گذاشت. بی آنکه صدایش بلرزد. در حالی که نمی دانست آبرو ما بودیم که بر بادمان دادند. آنان که تو را زیر خروارها خاک فرستادند و مرا فرسنگها دور از خانه تبعید کرده اند آبروی نظام را برده اند نه ما که همه زورمان را هم میزدیم بلد نبودیم «مرگ بر» و «ننگ باد» به کسی بگوییم. اصلا اعتقاد هم نداشتیم. تازه من که در بلاد غرب با هرکه به آقای شان می تاخت و می گفت؛ دیکتاتور باید بمیرد، می تاختم و می گفتم؛ چرا راه دموکراسی را دارید باز هم یک طرفه می کنید و شعار مرگ و نابودی سر می دهید؟ حالا مانده ام چرا برادرم را می کشند و بعد پدرم می رود روبروی آقا و دوربین صدا و سیمای تحت نظارت ایشان می ایستد و مدام به جنازه کشته برادر من لگد می زند. کسی که معترضان بی سلاح را به حفظ آبروی نظام توصیه می کند آیا لگد به صورت زخمی ما نمی زند؟ اگر او پدر است من هم خواهرم، همان خواهری که در تمام این سالها هرگز دلم رضا نداد به پدری که تنها آرزوی قلبی اش دیدار با آقا و متبرک کردن چفیه به دست آقا بود، بگویم چقدر برای من این آرزو، دور از مفهوم و معنا می نمود. تازه به اندازه بضاعتم اگر دستم به چند فرسخی آقا هم می رسید، شاید وقت ملاقاتی هم برایش می گرفتم تا دلش اگر به همین آرام است، بعد از سالها قراری گیرد و من هم کاری برایش کرده باشم اما محسن عزیز! دیگر کم آوردم . آخر این بی رحمی مضاعف است که تو را له شده و خرد شده در گور بگذارند و بعد پدرت که بر عکس پدر من، دستش به آقایش می رسد، برود آنجا و ضجه نزند از زخمهای تو و به جایش از ظلم مضاعف نظام بگوید و از فتنه ای که آبروی نظام را برده است. کدام فتنه، فجیع تر از فتح دولت بوده است که چنین ملتی را غرق در خون کردند تا نبازند و کرسی قدرت از دست ندهند؟ اصلا ما بازنده، خب می گذاشتید هوارمان را بزنیم و بعد به همان دهان شکسته مان دلتان راضی می شد و غائله را تمام می کرید. حتما باید پنجه بر گلوی تو می ماند تا تمام شدن نفس هایت را می دیدند و از جان دادنت ، لذت مضاعف از پیروزی نصیب شان می شد؟ تو بخواب برادر و باقی همه را بسپار دست کسانی که این روزها بر پشت بام های شهرت کماکان پر امید ایستاده اند و خدا را صدا می زنند. روزی هزار بار پدرم مرا به نماز خواندن و روزه گرفتن توصیه می کرد، به دین اش کافر بودم انگار وقتی می دیم آقایش را بیشتر از کودکان معصوم اش دوست دارد و بوسه بر دست او از روی عکس، آرام تر اش می کند. چه کسی باور می کند که این زندیق دلتنگ حالا آنقدر بی پناه شده است از رنجی که به تو و باقی برادران و خواهرانم می رود که روزی هزار بار انگار نماز می خوانم.
برادر نادیده ام!

به هزاران دیده نگران که این روزها در سوگ تو سرخ اند سوگند که اگرچه کم آورده ام اما هنوز بی کینه ام از پدر تو و پدر خودم و همه پدرانی که آقایشان را به ما ترجیح می دهند اما کاش کسی دل آنها را نیز آباد کند از کینه ای که از ما به دل دارند و بگذارند ما به جای آبروی نظام برای آبروی رفته خودمان گریه کنیم که حتی جرائت سر بلند کردن به خاطر آنچه در زندان ها بر ما رفته را نداریم. بگذارند ما فتنه گران را همان هایی بدانیم که گلوله بر ما می کشند و بعد تجاوز می کنند و بعد شبانه دفن می کنند و بعد همه را یکجا انکار می کنند و ما هم دستمان به هیچ جا بند نیست تا بگوییم به تمام اعتقادات مان سوگند، ما برانداز نبودیم که چنان خانه و کاشانه ما برانداختند. ما منتقدان مودب و مثبتی بودیم که حتی متهم به مصالحه و محافظه کاری نیز می شدیم گاهی، اما با ما چه کردند که این روزها داریم به سختی خودمان را متقاعد می کنیم که بی کینه باشیم و فردا که دست ما نیز پربار شد، هرگز گلوله به روی آنان که تو را کشتند نکشیم تا شاید یک جا خط پایانی باشیم برای برادرکشی هایی که این روزها در خانه مرسوم شده.
برادر رفته ام!

بخواب و به روی خودت نیاور که پدری از همین جنس روزی به فرزندش گفته بود که اگر آقا دستور اعدام براندازان را دهد با دست های خودم طناب دار را محکم می کنم بر گلوی فرزندم. او با افتخار گفت و فرزندش در تمام این سالها هیچ به روی خودش نیاورد. تو هم لابد امشب گلویت تیر کشید وقتی پدر گفت مظلومیت مضاعف نظام و اما اصلا به روی خودت نیاور که دانستی اگر به جای کشتن مخفیانه و یا اشتباهی تو، نظام آشکارا دستور خذف تو را می داد، همین پدر برای مظلوم نشدن نظام، جلودار می شد و طناب دار را خودش بالا می کشید آنگاه شاید برای این وظیفه دشوار کمی بیشتر برای تو بغض می کرد. اگر آن لحظه ناب، تنها زمانی است که پدر فرزندش را کمی بیشتر از نظام دوست دارد، من دلم لک می زند برای بغض پدر که فقط برای خودم باشد و نه برای نظامی که دارد فرزندان که چه عرض کنم نوه هایش را هم یکی یکی می بلعد اما همین فرزندانش اگر زنده بمانند هرگز اهل بلعیدن نخواهند شد چنانچه اگر تو زنده می ماندی شک ندارم که مرام و مروت و منطق و مهربانی ات بیش از پدرت بود و او را می بخشیدی که به جای مظلومیت مردم برای مظلومیت نظام مرثیه می خواند، برای همین دهانش سالم تر از دهان توست و به جایش دهان و من و هم نسل هایم به اندازه همان شکسته خودت درد می کند برادر..

*****

افشای شکنجه جرمی نابخشودنی است
روند دستگاه قضایی دربرخورد با افرادیکه به گفته مهدی کروبی در زندان تحت شکنجه و تجاوز قرار گرفته اند، نشان از آن دارد که دستگاه قضا به جای پی گیری و احقاق حقوق این افراد به رویه مسکوت گذاردن قضیه و یا تکذیب موارد شکنجه و تجاوز در زندان را در پیش گرفته است . به گفته مهدی کروبی برخورد صورت گرفته از سوی ضابطان قوه قضائیه با یکی از افرادیکه مورد تجاوز قرار گرفته تهدید آمیز بوده و بیشتر به بازجویی شباهت داشته و تا آنجا پیش رفته اند که با مراجعه به محل سکونت این فرد و طرح سوالاتی هدفدار از همسایگان، آسایش خانواده او را بر هم زده اند به طوریکه این فرد اکنون ناپدید شده است. این قضیه در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی تازگی ندارد و تاکنون هیچ یک از افرادی که در 30 سال جمهوری اسلامی مورد شکنجه و آزار جنسی قرار گرفته اند نتوانسته اند به دلیل برخورد مسولان این موراد را اثبات کنند و خود متهم به نشر اکاذیب شده و پرونده دیگری برای آنها به عنوان متهم باز شده است. از این جهت است که بسیاری از افرادی که در زندان ها مورد تعدی و آزار قرار می گیرند از پی گیری موضوع خودداری کرده و قضیه را مسکوت بگذارند. نوشتار زیر یکی از مواردی است که یک روزنامه نگار بعد از آزادی اقدام به پی گیری شکنجه و آزار جنسی خود در زندان کرده اما با شکایت بازجو و نهاد های مسول متهم به نشراکاذیب شده و پرونده دیگری برای او باز شده است. پیش از این دکتر محمد سیف زاده، وکیل فرشته قاضی در مصاحبه ای درباره تخلفات قاضی مرتضوی درباره این موضع نیز صحبت کرده بود.
**
از در شعبه اول بازپرسی که وارد می شوم بازپرس حسینی داد میزند حالا دیگه با ماهواره مصاحبه می کنی؟ حیرت زده می مانم نگاهی به دختری که دوربین به دست در کنار مردی ایستاده می کنم و می گویم منظورتان از مصاحبه با ماهوراه چیست؟ بازپرس می گوید همان ها که مصاحبه کردی و نشر اکاذیب کردی ما آمارت رو داریم.
می گویم من از روز آزادی ام تا دو روز پیش ، یعنی دو هفته تمام بیمارستان بوده ام و اکنون هم که احضاریه فرستادید و در خدمت شما هستم.
چند برگه پرینت شده مقابلم میگذارد. مصاحبه ها و نوشته های عیسی سحرخیز، محمد علی ابطحی و ماشالله شمس الواعظین به اتفاق مصاحبه های همسرم درباره پرونده من است.
می گوید بنویس که سحرخیز و ابطحی و شمس الواعظین تو را فریب داده اند و به اتفاق همسرت تبانی کرده اند.
ادبیات آشنایی دارد بازپرس و من که تازه از زندان آزاد شده ام گویا دیگر با این ادبیات کاملا آشنا هستم می گویم هیچ تبانی ای در کار نبوده و من از بازجو و قاضی پرونده ام به دلیل فحاشی ، آزار جنسی، ضرب و شتم و شکستگی بینی شکایت دارم.
تهدید میکند که اگر از سحرخیز و ابطحی و شمس الواعظین و همسرم شکایت نکنم به اتهام نشر اکاذیب و تبانی با آنها، حکم ده سال زندان را خود برایم خواهد داد.
دخترک که دوربین به دست ایستاده از بازپرس می پرسد دوربین را روشن کنم؟ تازه می فهمم برای چه آنجا است. بلند می شوم و می گویم تا این خانم با دوربین اش از اتاق بیرون نرود من حرفی نخواهم زد. می گوید اتفاقا حضور این خانم لازم است وتو باید در مقابل دوربین بگویی که شکنجه نشده ای و رفتار بازجو خیلی خوب بوده و ... وکیلم را داخل راه نداده اند و او به اتفاق عبدالفتاح سلطانی که برای پی گیری حنیف مزروعی آمده بیرون در نسشسته اند. حنیف همزمان با من احضار شده بود. در اعتراض اتاق را ترک می کنم و به دکتر سیف زاده موضوع را می گویم. داخل میرود تا اعتراض کند اما بازپرس می گوید قاضی مرتضوی منتظر شماست و پیش او بروید و ما را در معیت ماموری به دفتر مرتضوی می فرستد.
مرتضوی نیز همان حرفها و تهدیدها را تکرار میکند. یک روز پیش نیز به دفتر او احضار شده بودم و تهدید کرده بود که "نه تجاوز شوخی است و نه تصادف" و... باز تهدید می کند به اینکه اگر نتوانم ثابت کنم در زندان خواهم پوسید و ... وقتی اصرار مرا به شکایت نه از کسانی که او میخواست بلکه از بازجو و قاضی پرونده می بیند در حضور وکیلم به دکتر شیخ آزادی که مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران بود زنگ میزند و می گوید خانم فرشته قاضی را می فرستم می گوید بینی اش شکسته اما بنویس که در جراحی زیبایی شکسته و فقط خودت گزارش را بنویس.
من مبهوت از این همه وقاحت مانده ام چه بگویم. اما دکتر سیف زاده به شدت اعتراض می کند و می گوید ما به این شیوه پزشکی قانونی نمی رویم. مدارک پزشکی خانم قاضی را دارم و خود به پزشکی قانونی مراجعه خواهیم کرد
اما مرتضوی ، رئیس دفترش را به داخل اتاق میخواند و می گوید این خانم را با چند مامور و بدون وکیلش بفرست پزشکی قانونی غرب در اشرفی اصفهانی و اگر حاضر به رفتن نشد همین الان بازداشت است.
اعتراض های وکیلم به جایی نمی رسد و مرا سوار ماشین کرده و به دفتر دکتر شیخ آزادی می برند. حتی یک معاینه ظاهری هم انجام نمی دهد و فقط می گوید بهتر است از شکایت ام صرف نظر کنم. می فهمم که بعد از خارج شدن ما از دفتر مرتضوی ، او باز با دکتر شیخ آزادی صحبت کرده است. از من مدارک پزشکی ام را میخواهد اما از دادن آنها امتناع می کنم ومی گویم چند عکس رادیولوژی از بینی ام دارم و گواهی چند پزشک را.
شماره تلفن و اسامی پزشکانم را میخواهد. شماره و اسامی هر دو پزشکم را میدهم و یکی را نگه میدارم ببینم چه کار خواهند کرد.
روز بعد قاضی مرتضوی در مصاحبه ای با ایسنا اعلام می کند که " این شکستگی که در عکس مشخص است مربوط به جراحی زیبایی است" جوابیه ای نوشته و اعلام میکنم که هنوز اینها عکسی از بینی من نگرفته اند و منظور آقای مرتضوی کدام عکس است؟ و در عین حال تشکر میکنم که بر شکستگی بینی ام صحه گذاشته است.
در طی ده روز، 5 بار احضار می شوم و هر بار اصرار می کنند که از ابطحی و سحرخیز و شمس الواعظین شکایت کنم. حتی می گویند نیروی انتظامی از من و همسرم و این سه نفر شکایت کرده و اگر من از این سه نفر شکایت کنم پرونده اتهامی من و همسرم را خواهند بست. و بدتر از این احضار ها ، تلفن های مکرر بازجویم است که با همان ادبیات شنیع ، تهدیدم می کند سکوت کنم.
و من هر بار اصرار دارم که شکایت ام از بازجو و قاضی پرونده را پی گیری خواهم کرد.
پزشکانم را ابتدا دکتر شیخ آزادی و سپس قاضی مرتضوی احضار میکنند و از آنها میخواهند که اعلام کنند گواهی هایی که به من داده اند با خواست من برای گرفتن پول از بیمه بوده و بینی من نشکسته است و در غیر این صورت نظام پزشکی آنها را ابطال خواهند کرد.
سپس دکتر شیخ آزادی در نامه ای اعلام می کند که بینی من اصلا نشکسته بلکه علائم بالینی جراحی زیبایی بوده است.
در تمام این مدت بارها احضار می شوم و تحت فشار هستم تا به خواسته هایشان تن در دهم و در این میان مرتضوی که قبلا در مصاحبه ای بر شکستگی بینی ام صحه گذاشته بود بیانیه می دهد و اعلام می کند: خانم فرشته قاضي با تباني همسرش آقاي بيگلو و همكاري آقايان عيسي سحرخيز، ماشاءالله شمس‌الواعظين و محمدعلي ابطحي پس از آزادي از زندان اعلام مي‌نمايد كه مامورين نيروي انتظامي در زمان بازجويي با ايراد ضربه بيني ايشان را شكسته‌اند.اين مطلب را خانم فرشته قاضي به صورت كتبي به خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اعلام كه منتشر گرديد. آقاي عيسي سحرخيز در مصاحبه با راديو آلمان به شرح و بسط آن پرداخته است. آقاي ماشاءالله شمس‌الواعظين در مصاحبه با راديو بي‌بي‌سي ضمن اعلام اين مطلب به شكنجه‌هاي سفيد و قرمز توسط نيروي انتظامي اشاره و صريحا به شكسته شدن بيني خانم فرشته قاضي توسط بازجوي نيروي انتظامي در اثر شكنجه بيان مطلب مي‌نمايد. آقاي محمدعلي ابطحي نيز در سايت شخصي خود با آب و تاب اين موضوع را بيان داشته و به حزن و اندوه هيات محترم منتخب رياست جمهوري جهت بررسي اين مطلب پس از استماع اظهارات نامبرده اشاره مي‌نمايد.
نيروي انتظامي طي شكايتي مطالب فوق را كذب و افترا دانسته و با بررسي سوابق درماني خانم فرشته قاضي اعلام داشته است كه نامبرده چند ماه قبل از تعقيب و بازداشت، بيني خود را مورد عمل جراحي پلاستيك زيبايي قرار داده و علائم باليني آن را با كتمان حقيقت و پوشيدن حقيقت متوجه نيروي انتظامي نموده است. شاكي تقاضاي رسيدگي و تعقيب افرادي را نموده كه با بيان مطالب كذب و انتساب اموري غيرواقع قصد تشويش اذهان عمومي و ايجاد خوراك تبليغاتي كاذب براي رسانه‌هاي بيگانه و معاند دارند و ... و خانم فرشته قاضي با همكاري همسرش آقاي بيگلو به پزشك عمومي و متخصص جهت صحنه‌سازي مراجعه و به موجب تحقيقات و شرحي كه پزشكي قانوني در نظريه شماره ‌٨٨٨/م/‌١/١ آورده است خانم قاضي از پزشك مذكور به قصد استفاده از تسهيلات بيمه تقاضاي صدور گواهي شكستگي بيني مي‌نمايد كه پزشك مذكور جريان امر را به پزشكي قانوني توضيح داده و حتي احتمال ايراد ضربه‌اي كه بيش از يك ماه از آن گذشته باشد را بعيد اعلام مي‌نمايد كه با وصف فوق تباني و توطئه تبليغاتي جهت صحنه‌سازي و انتساب امري غيرواقعي به نيروي انتظامي مشخص مي‌گردد.
یکی از پزشکانم که حاضر به شهادت دروغ نشده نیز متهم به تبانی با ما می شود و به یکباره او که متخصص گوش و حلق و بینی است به عنوان پزشک عمومی اعلام می شود.
به اتفاق همسر و وکیل دیگرم به دادگاه مراجعه کرده و خواهان پی گیری شکایتم می شوم و اعتراض می کنم که شکستگی بینی یکی از موارد شکایت من است و باید به شکایت من درباره آزار جنسی و فحاشی و ضرب و شتم رسیدگی کنید. باز هم مارا پیش قاضی مرتضوی می فرستند. می گوید شکایت شما مختومه شده و شما متهم بازداشت هستید.
اعتراضم فایده ای ندارد و متوجه می شوم که مرتضوی با صحنه سازی و تهدید پزشکانم که با همکاری دکتر شیخ آزادی صورت گرفت قصد دارد کل شکایت مرا در بینی ام خلاصه کند و تمام تلاش او در این است که قضیه فحاشی و آزار جنسی به هیچ عنوان مطرح نشود. همان جا حکم بازداشت من و همسرم را صادر میکند. وکیلم اعتراض میکند و این بار باز در حضور وکیلم دست خطی از من می گیرد مبنی بر اینکه سه روز فرصت میخواهم جبران نمایم. امضا می کنم و به او میدهم توضیح میدهد که چگونه باید جبران کنم باید مصاحبه کرده و بگویم که تمام این مسائل دروغ بوده و تبانی کرده بودیم و از کسانی که در تمام این مدت صادقانه از من حمایت و کمک میکدرند شکایت کنم. با مشورت وکیلم نامه ای که خواسته را می نویسم تا بیرون بیایم و پی گیری کنم.
با این شرط ها حکم بازداشت را متوقف می کند. از دفتر مرتضوی که بیرون می آیم به دفتر دکتر ضیایی فر، دبیر کمیسیون حقوق بشر اسلامی میروم به نقل از موسوی اردبیلی می گوید که همه مدارک را به او بدهم تا بتواند شخصا به دست شاهرودی برساند.
دکتر ضیایی فر کمک بزرگی می کند یکی از گزارشگران کمیسیون را به صورت نا شناس و همراه همسرم به عنوان کسی که بینی اش مشکل دارد می فرستد سراغ پزشکان من و او در حالیکه ضبط صوتی در جیب داشته اظهارات پزشکان مرا ضبط میکند. هر دو پزشک من در حضور گزارشگر کمیسیون حقوق بشر اسلامی از همسرم عذرخواهی می کنند و قضیه احضار به دفتر شیخ آزادی و مرتضوی و تهدید هارا می گویند.
دکتر ضیایی فر اظهارات پزشکانم را به همراه مدارک پزشکی من و نام و شماره پزشک سومم را که از پزشکان سرشناس تهران است و به من قول داده رسالت پزشکی اش را زیر پا نخواهد گذاشت، از طریق موسوی اردبیلی به دست هاشمی شاهرودی می رساند و من و وکیلم در نامه ای به شاهرودی خواستار تشکیل کمیته ای مستقل می شویم تا به موارد شکایت رسیدگی کنند و من از قاضی مرتضوی شکایت می کنم و خواهان رسیدگی به شکایت اصلی ام که درباره آزار جنسی و فحاشی است می شوم.
اما پس از اینکه مدارک به دست شاهرودی می رسد تنها کمکی که به من می کند این است که در دیداری که با او داشته ام می گوید اگر باز قاضی مرتضوی احضارت کرد نرو من صحبت می کنم تا این قضیه را حل کنم و از من میخواهد شکایت ام از بازجو و قاضی پرونده و قاضی مرتضوی را پی گیری نکنم و مسکوت بگذارم.
شکایت من مسکوت می ماند و اکنون بعد از گذشت مدتها هنوز هر از چند گاهی دکتر سیف زاده ، وکیل من پی گیر این شکایت می شود. با اینکه هنوز پی گیری های این وکیل محترم که هرگز نتوانسته ام پاسخگوی کمک ها و پی گیری هایش باشم به نتیجه ای نمی رسد.
قضیه تبانی و پرونده ای که قاضی مرتضوی ساخته نیز مسکوت می ماند و اصلا دیگر حرفی از بینی من و سکایت من یا پرونده کذایی که دادستان تهران ساخته زده نمی شود اما پرونده دیگری برایم می سازد و احضار ها و تهدید ها از نو آغاز می شود و به روزنامه ها نامه میدهد و مرا از حقوق اجتماعی ام محروم می کند و من تازه متوجه می شوم که در سیستم قضایی ایران آزار جنسی من و امثال من جرم نیست بلکه افشا و پی گیری آن جرمی نابخشودنی است و...
*****

افزايش نرخ اجاره بهاي اقامت اضافي در خوابگاه هاي دانشجويي
نرخ اجاره بهاي اقامت اضافي دانشجويان در خوابگاه ها در سال تحصيلي جديد بر اساس آخرين مصوبه صندوق رفاه دانشجويان وزارت علوم، تحقيقات و فناوري اعلام شد. بر اساس اعلام صندوق رفاه دانشجويان وزارت علوم، اقامت اضافي دانشجو در خوابگاه ها به مدت يک نيمسال تحصيلي 50 درصد افزايش اجاره بها را دربر دارد. نيمسال دوم اقامت اضافي در خوابگاه نيز براي دانشجويان رشد 100 درصدي اجاره بها را به دنبال دارد. دانشجويان در صورت اقامت اضافي در خوابگاه به مدت سه نيمسال بايد اجاره بهايي معادل 150 درصد رشد را پرداخت کنند.

*****

توقف همه طرح‌ها برای بزرگداشت فردوسی
دبیرکل بنیاد فردوسی از توقف همه طرحهای مربوط به بزرگداشت فردوسی در هزارمین سال سرایش شاهنامه (2010) به دلیل همکاری نکردن دستگاههای اجرایی با این بنیاد خبر داد.
دبیرکل بنیاد فردوسی در گفتگو با خبرنگار مهر با انتقاد شدید از دستگاههای اجرایی در همکاری نکردن با این بنیاد گفت: تقریباً تمامی طرحهای ما برای برپایی جشنهای جهانی به مناسبت هزارمین سال سرایش شاهنامه به دلیل عدم همکاری نهادهای مسئول در کشور متوقف شده است.
یاسر موحدفرد افزود: طرحهایی از قبیل تاسیس موزه فردوسی در تهران، احیاء و بازسازی آرامگاه فردوسی در زادگاهش (دهکده پاژ)، تاسیس شهرک شاهنامه در حوالی طوس و تاسیس فرهنگسرای فردوسی در تهران و چندین پروژه مدون دیگر عملاً متوقف مانده است.
موحدفرد اضافه کرد: برای اجرای این طرحها، وزارتخانه‌هایی مانند ارشاد و علوم و سازمانهایی مانند سازمان میراث فرهنگی و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران می‌بایست همکاری می‌کردند که با وجود پیگیریهای مکرر هنوز حتی وعده‌ای هم به ما داده نشده است و از سوی دیگر ما نمی‌توانیم خودمان را به این دستگاهها تحمیل کنیم.
دبیرکل بنیاد فردوسی درباره واکنش این بنیاد به عدم همکاری دستگاههای ذیربط برای اجرای این طرحها ادامه داد: وقتی ما نامه می‌نویسیم و جوابی نمی‌گیریم عملاً امیدمان را حتی برای پیگیری‌ این طرحها حداقل در داخل از دست می‌دهیم. به عبارت دیگر قصد داریم برنامه‌هایمان را روی خارج از کشور متمرکز کنیم.

*****

احمدی نژاد: پرونده هسته ای بسته شده و گفتگو نمی کنیم
به گزارش خبرگزاری فرانسه از تهران، احمدی نژاد امروز در یک کنفرانس خبری اعلام کرد: از نظر ما پرونده هسته ای بسته شده است و ما در این زمینه با هیج کس گفتگو نخواهیم کرد.
احمدی نژاد گفت: ملت ایران آماده است در چارچوبی عادلانه با همه کسانی که می توانند در اصلاح امور جهان موثر باشند به گفتگو بنشیند.
احمدی نژاد گفت: بسته پیشنهادی ما به گروه 1+5 داده خواهد شد و بسته های دیگری با فهرستی از موضوعات گوناگون برای گروه های دیگری از کشورها آماده شده است.
احمدی نژاد گفت : گفتگوهای ما با قدرت های بزرگ تنها در چهارچوب همکاری برای مديريت مسائل جهانی صورت خواهد گرفت و نه هيچ چيز ديگر.
احمدی نژاد گفت: قدرت هایی که بیش از 60 سال است انحصار مدیریت جهانی را به دست گرفته اند امروز به پایان راه خود رسیده اند و باید همه مناسبات بین المللی دگرگون شود.
وی افزود: امروز دیگر نمی شود دو، سه کشور برای کل دنیا نقشه بکشند، امروز دیگر بدون مشارکت همگانی و بدون همکاری عمومی، هیچ یک از مشکلات جهان حل نمی شود.
احمدی نژاد افزود: ملت ایران در آستانه جهش های بزرگ علمی قرار دارد و خیلی زود قله ها را فتح خواهد کرد.
سخان احمدی نژاد در شرایطی بیان می شود که شورای حکام آژانس بين المللي انرژي اتمي امروز دوشنبه براي بررسی پرونده هسته ای رژیم تهران تشکيل جلسه مي دهد.
همچنین شش قدرت بزرگ درگیر در مناقشه هسته ای رژیم تهران (آمریکا؛ فرانسه، انگلستان، روسیه، چین و آلمان) نیز قرار است تا دو هفته دیگر در آمریکا در مورد اعمال تحریمهای سخت تر علیه رژیم تهران گفتگو کنند.

*****

خروج قطعی هند از پروژه خط لوله انتقال گاز ایران
روزنامه سرمایه: سفیر پاکستان در تهران با بیان اینکه هند از پروژه خط لوله صلح خارج شد و این طرح گازی فقط با حضور ایران و پاکستان اجرا می شود، از افزایش واردات نفت خام از ایران خبر داد. محمد بخش عباسی گفت: «طی سال های اخیر در زمینه اقتصادی سطح روابط و مذاکرات ایران وپاکستان به طور چشمگیری ارتقا یافته است.» وی از اجرایی کردن پروژه گازی خط لوله صلح به عنوان مهم ترین طرح مشترک اقتصادی ایران و پاکستان یاد کرد و افزود: «در این رابطه یک هیات ایرانی متشکل از تعدادی از مدیران وزارت نفت روز جمعه گذشته به پاکستان سفر کردند تا توافقنامه امضا شده را نهایی کنند.» به گزارش «مهر» سفیر پاکستان در تهران تاکید کرد: «با اقدامات انجام شده هم اکنون می توان گفت پروژه خط لوله صادراتی گاز ایران به پاکستان مرحله نهایی خود را طی کرده است.» این مقام مسوول دولت اسلام آباد درباره اینکه آیا حضور هند در این پروژه (خط لوله صلح) منتفی شده است، افزود: «هند از این پروژه خارج شده و این پروژه فقط با حضور جمهوری اسلامی ایران و پاکستان اجرایی خواهد شد.» بر اساس این گزارش پیش از این نیز نماینده وزیر نفت در مذاکرات خط لوله صلح با بیان اینکه «در صورتی که در زمان شروع صادرات گاز به پاکستان، کشور هند هم علاقه مند به حضور در این پروژه باشد»، گفت: «با توجه به توسعه شبکه گاز در شرق کشور، امکان انتقال گاز بیشتر نیز به این کشور وجود دارد.» حجت الله غنیمی فرد با اشاره به این موضوع که 4 ،5 سال بعد از امضای قرارداد باید صادرات گاز به کشور پاکستان آغاز شود، اظهار داشته بود: «در این مدت مذاکرات دو کشور در رابطه با موارد فنی پیگیری می شود که پیش بینی ما این است که از سال 2014 میلادی فروش گاز به این کشور آغاز خواهد شد.»

پروژه ناکام 18 ساله

براساس این گزارش طرح خط لوله انتقال گاز صادراتی ایران به هند و پاکستان در سال 1990 مطرح شد اما گفت وگوها بر سر این طرح که «خط لوله صلح» نام گرفته از 10 سال پیش آغاز شد. طول خط لوله ایران به هند 2700 کیلومتر است و قرار بود گاز صادراتی ایران را از مسیر پاکستان به هند منتقل کند.

پیش بینی شده بود در صورت توافق نهایی،1100 کیلومتر از این خط لوله در ایران، 1000 کیلومتر در پاکستان و 600 کیلومتر در هند احداث شود و در صورت حضور هند با تکمیل این طرح، روزانه150 میلیون متر مکعب گاز ایران به هند و پاکستان صادر می شد که 90 میلیون متر مکعب آن برای هند و 60 میلیون متر مکعب آن برای پاکستان در نظر گرفته شده بود. هزینه اجرای این طرح در برآورد های اولیه 5/4 میلیارد دلار اعلام شده بود اما اکنون کارشناسان هزینه طرح را حدود هفت میلیارد دلار برآورد می کنند. خروج هند از مذاکرات در سال 86با جدی تر شدن خط لوله «تاپی» که یکی از گزینه های پاکستان برای تامین گاز به شمار می آید، هند نیز در سال 2007 تمایل خود را برای حضور در این پروژه اعلام کرد. با اعلام حضور هند در مذاکرات «تاپی» و فشارهای آمریکا در راستای انصراف حضور در خط لوله صلح، مشخص بود هند در این پروژه حضور نخواهد داشت ولی مقامات هندی این موضوع را هیچ گاه به صورت رسمی اعلام نکردند ولی دیگر در مذاکرات خط لوله صلح نیز حضور پیدا نکردند. این در حالی بود که مقامات و رسانه های نزدیک دولت در حوزه تبلیغی سعی در جلب نظر هندی ها داشتند.

در این رابطه جهانبخش امینی عضو کمیسیون انرژی در مجلس با بیان این مطلب که هند چاره ای جز پیوستن به خط لوله صلح ندارد، گفته است: «با وجود تمام تحریم هایی که از سوی اروپا و آمریکا بر هند صورت گرفته اما این کشور برای یافتن منابع مورد نیاز خود چاره ای جز پیوستن به خط لوله صلح ندارد اما تاکنون خبری مبنی بر پیوستن هند به این قرارداد نشنیده ایم و شاید این کار در آینده ای نه چندان دور صورت گیرد.» نماینده ویژه وزیر نفت در مذاکرات خط لوله صلح نیز بارها با بیان این مطلب که «ما منتظر هند خواهیم بود»، گفته بود: «لحاظ کردن مفادی در متن قرارداد برای حضور هندوستان در این پروژه در صورت تمایل این کشور وجود دارد ولی تا این لحظه هیچ مقام هندی عدم تمایلی برای حضور در این پروژه بزرگ نشان نداده و امیدواریم هر چه زودتر تصمیم نهایی خود را در این زمینه اتخاذ کنند.»خبرگزاری ها و روزنامه های نزدیک دولت نیز بارها از قول منابع آگاه از تمایل هند برای ورود به مذاکرات خبر دادند به طور مثال روزنامه «کیهان» 29مرداد سال جاری به نقل از خبرگزاری «فارس» نوشت: «یک منبع آگاه در دهلی نو از سفر هیاتی به تهران در ماه آینده خبر داد تا در مورد پیوستن هند به خط لوله صلح با مقامات ایران مذاکره کند.»این روزنامه در ادامه نوشت: «دهلی نو با هدف توسعه روابط خود با ایران از منوچهر متکی وزیر خارجه این کشور دعوت کرده به هند سفر کند.»در گزارش «کیهان» به نقل از منابع آگاه در دولت هند آمده است: «این سفر که در اوایل سپتامبر انجام می شود زمینه ملاقات احمدی نژاد و «مان موهان سینگ» نخست وزیر هند را طی سال جاری در تهران فراهم می کند.»«تاپی» با حمایت آمریکا و حضور هند قوت گرفتهمزمان با مذاکرات خط لوله صلح و تامین گاز مورد نیاز پاکستان و شبه قاره هند توسط ایران، مذاکرات دیگری نیز در حال انجام بود که به واسطه آن گاز مورد نیاز پاکستان از کشور ترکمنستان تامین می شد.

در همین رابطه روسای جمهوری های پاکستان، افغانستان و ترکمنستان 30 مه 2002، موافقتنامه ای را در زمینه انتقال ذخایر گسترده گاز آسیای مرکزی امضا کردند. در این گفت وگوها که در اسلام آباد پایتخت پاکستان برگزار شد، پرویز مشرف رئیس جمهوری پاکستان، حامد کرزی رهبر اداره موقت افغانستان و صفرمراد نیازف رئیس جمهوری ترکمنستان، قراردادی برای احداث یک خط لوله گاز به ارزش دو میلیارد دلار امضا کردند که گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان می رساند. در این چارچوب قرار بود خط لوله ای به طول 1500 کیلومتر، گاز میدان «دولت آباد» در ترکمنستان را به بندر «گوادر» در جنوب غربی پاکستان منتقل کند. پس از آن در 16 فوریه 2006، توافق رسمی بر سر احداث خط لوله گاز ترکمنستان به پاکستان به عمل آمد بر این اساس سه دولت افغانستان، پاکستان و ترکمنستان موافقت رسمی خود را با احداث خط لوله ای که گاز ترکمنستان را از طریق خاک افغانستان به پاکستان منتقل کند، اعلام کردند. در همان زمان هند نیز که برای خروج از پروژه انتقال گاز از ایران به شبه قاره هند (خط لوله صلح) از سوی آمریکا تحت فشار بود، علاقه خود را به احداث این خط لوله ابراز کرد تا در آبان 1386، به طور رسمی به گفت و گوهای پروژه خط لوله گاز ترکمنستان افغانستان پاکستان دعوت شود. بر این اساس نشست کمیته رهبری مذاکرات خط لوله گاز ترکمنستان افغانستان پاکستان هند موسوم به «تاپی» در روزهای چهارم و پنجم اردیبهشت 1387 (23 و 24 آوریل 2008) در «اسلام آباد» برگزار شد و طی آن کشورهای ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند یک قرارداد کلی را در مورد این خط لوله گاز امضا کردند. طبق توافقات به عمل آمده، این خط لوله 1600 کیلومتری قادر خواهد بود روزانه 100 میلیون و سالانه 33 میلیارد متر مکعب گاز را از حوزه گاز «دولت آباد» در ترکمنستان به کشورهای افغانستان، پاکستان و هند منتقل کند. بر این مبنا ترکمنستان حجم گاز موجود در حوزه دولت آباد را 159 تریلیون فوت مکعب اعلام کرده که 26/34 تریلیون فوت مکعب از آن به خط لوله ترکمنستان افغانستان پاکستان هند اختصاص خواهد یافت. در این راستا وزیر نفت و گاز ترکمنستان اعلام کرد کشورش می تواند «در مرحله نخست 30 میلیون مترمکعب گاز روزانه به پاکستان و همین مقدار را به هند و همچنین 5 میلیون متر مکعب به افغانستان تحویل دهد و در مراحل بعدی مقدار گاز تحویلی به این سه کشور را در مجموع به 90 میلیون مترمکعب افزایش دهد.» (اکونیوز، 4 اردیبهشت 87)شایان ذکر است که خط لوله فوق از حوزه گاز دولت آباد در ترکمنستان شروع شده و در طول بزرگراه «هرات» به «قندهار» در افغانستان و سپس از طریق «کویته» و «مولتان» در پاکستان ادامه خواهد یافت و سرانجام در شهرک «فاضیلکا» در نزدیکی مرز پاکستان با هند به خاک هند وارد خواهد شد. همچنین هزینه احداث این خط لوله، براساس قیمت های سال 2005 حدود 5/3 میلیارد دلار برآورد شده است و تاکنون «بانک توسعه آسیا» 4 میلیون دلار در این طرح به عنوان کمک فنی سرمایه گذاری کرده است.

هند پس از خروج از خط لوله صلح درصدد تسریع برگزاری نشست های اجرایی «تاپی» و عملیاتی کردن هر چه زودتر آن است. به عقیده کارشناسان اجرای «تاپی»، صادرات گاز ایران به پاکستان را تحت الشعاع قرار خواهد داد و طرف پاکستانی با اتکا به منبع تامین ثانویه گاز مورد نیاز، درصدد کاهش قیمت ها و امتیازگیری برخواهد آمد. این طور به نظر می رسد که با به وجود آمدن بازار جدید گازی برای ترکمنستان، ایران در بخش واردات و قیمت گاز وارداتی با این کشور نیز به مشکل برخواهد خورد.

*****

چاوز: حضرت مسیح به همراه حضرت مهدی رجعت خواهد نمود
هوگو چاوز رئیس‌جمهوری ونزوئلا که پس از پایان دیدارهایش با مقام های ایرانی به ترکمنستان سفر کرد روز گذشته به همراه محمود احمدی نژاد به مشهد سفر کرد.
امضای اسناد همکاری ایران و ونزوئلا نیز با حضور احمدی‌نژاد و چاوز در مشهد صورت گرفت. هوگو چاوز رییس جمهوری ونزوئلا صبح شنبه به همراه یک هیأت بلند پایه سیاسی و اقتصادی در فرودگاه مهرآباد تهران مورد استقبال رسمی مقام های ایرانی قرار گرفت. چاوز در چهارچوب سفر یازده روزه خود به شش کشور جهان که روز دوشنبه از لیبی آغاز شده بود ، پس از گذر از الجزائر و سوریه وارد تهران شد. هوگو چاوز پس از پادشاه عمان و رئیس جمهوری سوریه، سومین رهبر خارجی است که پس از انتخابات به ایران سفر کرده است. هوگو چاوز روابط دوستانه ای با محمود احمدی نژاد دارد و این موضوع زمینه ساز گسترش روابط دولت ایران با شماری از دولت های آمریکای لاتین بوده است. اما اکنون سفر وی بهمراه محمود احمدی نژاد و کابینه اش نشان از عمق روابط ایران و ونزوئلا دارد.
مقام های دولت ایران حضوردر آمریکای جنوبی که با همکاری و کمک های اقتصادی گسترده همراه بوده را یکی از دستاوردهای مهم سیاست خارجی ایران می دانند.
مخالفان این سیاست با اشاره به تضعیف و تیرگی روابط ایران با کشورهای اثرگذار جهان، تمرکز بر گسترش روابط با کشورهای آمریکای لاتین را بی فایده و هزینه آن را غیرقابل قبول دانسته اند.
محمود احمدی نژاد یكشنبه شب بعد از امضای سه سند همكاری اقتصادی، بهداشت و درمان و انرژی با ونزوئلا در كنفرانس مشترك خبری با هوگو چاوز اظهار داشت «بسیار خوشحالم پایان دیدار هوگو چاوز از ایران با زیارت حرم حضرت امام رضا مقارن شد.»
وی اضافه کرد: «پذیرائی از آقای چاوز در مقدس‌ترین مكان ایران نشاندهنده ارادت ملت ایران به آقای چاوز و ملت انقلابی ونزوئلا است.
اما هوگو چاوز در این کنفرانس خبری به ایراد سخنانی در مورد مسایل مذهبی پرداخت و گفت: «به عنوان یك مسیحی احساس بسیار خوبی دارم كه به زیارت حرم مقدس امام رضا آمده ام.»
وی افزود: «حضرت مسیح رجعت خواهد نمود و به همراه حضرت مهدی یك روز برای ایجاد عدالت قیام خواهند كرد.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود توسعه روابط تجاری میان دو كشور را مورد تأكید قرار داد و گفت: «از این بستر می‌توانیم به چشم انداز و هدف مورد نظر خود در آینده نزدیك برسیم.» بر اساس یکی از تفاهم نامه های امضا شده بین رؤسای جمهور دو کشور، ونزوئلا به ایران روزانه معادل ۲۰ هزار بشکه بنزین صادر خواهد کرد. هیات بلندپایه کشور ونزوئلا در ادامه سفر خود صبح امروز ایران را به مقصد ترکمنستان ترک کرد.

*****

به جای محمد رضا همه نسل سوم را محاکمه کنید
پرستو سرمدي
حالا دیگر سه ماهی می شود که محمد رضا جلایی پور را به اوین فرستادند تا لابد دست مزد یک سال تلاش او را برای روشن کردن نور امید در دل نسل سوم ماتم زده این سرزمین بدهند، تابستان گذشته در چنین روزهایی بود که او تصمیم گرفت کمپینی تشکیل دهد برای دعوت خاتمی به حضور در انتخابات که یگانه امید این نسل بود برای زندگی بهتر، در یکی ازهمان روزهای گرم و کسل کننده تابستان که آدم دنبال بهانه ای می گردد تا شاید بتواند دلی خوش کند محمد رضا و جمعی از دوستان جوان او به روزهای بهاری اندیشیدند ، موج سوم تشکیل شد و امید را به میان نسل سوم آورد، خیلی زود نزدیک به نیم میلیون نسل سومی نامه ای را امضا کردند تا خاتمی بیاید و او آمد هرچند خیلی کوتاه، اما با هوشیاری میرحسین را به نسل من معرفی کرد تا نشان دهد که امیدها بسیارند و ... .
حالا رضا جلایی پور در اوین است ،در حالی که من هرقدر داستان پویش و فعالیت های او را در ذهن مرور می کنم نمی فهمم جرمش چیست؟ پیش از انتخابات چه قدر ساده لوح بودم که می اندیشیدم نتیجه انتخابات هرچه باشد از محمد رضا و پویش و همه جوانانی که وارد گود شدند تا مردم و نسل سوم را با انتخابات آشتی دهند قدردانی خواهد شد و نظام به وجود چنین جوانانی خواهد بالید، که با وجود زندگی در این سرزمین نه تنها نا امیدی چون خوره روحشان را نابود نکرده است بلکه چون رضا یک سال درس و زندگی را تعطیل کردند تا شاید راهی بیابند برای نجات این نسل بد سرپرست.
جرم محمد رضا چیست؟ اگر جرمش این است که به خاتمی وموسوی دل بسته و به اصلاحات امید، که نزدیک نیم میلیون پویش گر و حداقل به قول کودتاگران 14 ميلیون از مردم این سرزمین چون او می اندیشند پس چرا او باید به تنهایی تاوان این گناه را دهد؟! اگر جرمش فعالیت های پویش است که بارها و بارها در ويژه نامه ها و اطلاعيه هاي پویش بند بند آن ها شرح داده شده. نمی دانم بازجویان که این روزها به بهانه های مختلف زمان آزادی محمد رضا را به تعویق می اندازند اصلا توضیحات او را در مورد فعالیت های پویش مطالعه کرده اند که این چنین دنبال نکته نگفته ای می گردند؟ توضیحاتی که در آنها حتی تعداد کلمات مطالبی که درسایت پویش منتشر شده آمده است چرا که فعالیت های پویش همگی مایه مباهات است و آشکار و دلیلی برای پنهان کردن آن وجود ندارد. بله محمد رضا جلایی پور سرآمد موج سوم است به دلیل خوش فکری، مسئولیت پذیری و ویژگی های اخلاقی منحصر به فردش که این روزها همه از آن می نویسند و بیش از همه در نامه های فاطمه همسر صبورش هویداست، اما او با وجود این جایگاه هیچ گاه تصمیمی را به تنهایی اتخاذ نکرده است، تمامی فعالیت های پویش با تصمیم جمعی اعضای هسته مرکزی انجام شده است پس اگر فعالیت برای انتخابات جرم است همه ما مجرم هستیم نه محمد رضا و همه ما باید بازداشت و محاکمه شویم نه او به تنهایی. واگر جرمش آزاد اندیشی و دموکراسی خواهی است که باید برای محاکمه همه مجرمان دادگاهی به وسعت این کشور بر پا شود و دادخواستی حداقل به تعداد تمامی نسل سومی ها تهیه ، چرا که پرچمی که از مادران و پدرانمان از زمان مشروطه تا کنون دست به دست به ما رسیده هیچگاه زمین گذاشته نخواهد شد.
ما نسل سومی ها که بسیاری از تلخی ها ی گذشته را نچشیده بودیم و تلاش کرده بودیم برخی حوادث تلخ دهه گذشته را نادیده بگیریم ، تنها در پی آن بودیم که با مسالمت ترین روش درهای امید دوباره را بگشاییم، اما طی 80 روز گذشته دیدیم آنچه را که تصور هم نمی کردیم، فکر نمی کنم بتوانیم آن را فراموش کنیم و یا ببخشیم اما آزادی برادران و خواهران دربندمان می تواند حداقل دلجویی باشد بر آنچه که به ناروا بر ما رفت، از این رو آنان که فاجعه آفریده اند بهتر است برای خودشان هم که شده هر چه زودتر محمد رضای نسل ما را آزاد کنند، او که در زندان حسرت یک آخ را هم بر دلشان گذاشته است.
*****

از میان ایمیل های رسیده:

ویدیوکلیپی هدیه شده به ملت ایران برای مبارزه و ایستادگی آنان در برابر رژیم جور و ظلم و فساد "ولایت وقیح"، کاری زیبا از جناب آقای دکتر آرش ایراندوست

*****

-

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ