سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۱۰/۱۷

پنجشنبه: 17/ 10 / 1388

ویژه نامه هفدهم دیماه روز شیرزنان ایرانزمین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیام شهبانو فرح پهلوی بمناسبت ۱۷ دی ماه، روز آزادی زنان ایران
هم میهنان عزیزم! ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴، روز تثبیت هویّتِ زن ایرانی - بعنوان یک انسان آزاد و برابر- است. این روز- در واقع - روز تحقّقِ یکی از مهّم ترین آرمان های ناکام انقلاب مشروطیّت است که در تداوم خود، با اصلاحات اجتماعی شاهنشاه فقید در سال های ۱۳۴۰-۱۳۵۰، زنان ایران را از اسارت مناسبات قرون وسطائی آزاد ساخت، از جمله:
- اعطای حق رأی به زنان
- تصویب قوانین مربوط به حمایت از خانواده
- حق حضانت و نگهداری کودکان توسط مادران بعد از طلاق
- الغاء تعدّد زوجات
- امکانات مساوی زنان با مردان برای رسیدن به مدارج عالی اداری، علمی و آموزشی و ...
نگاهی به رژیم ایران ستیزِ کنونی، به روشنی نشان می دهد که اعلیحضرت رضاشاه کبیر و شاهنشاه فقید برای تحقّق این آرمان ها، با چه موانع و مشکلات مهّمی از طرف «ارتجاع سیاه» روبرو بوده اند. هفتاد و چهارمین سالگرد ۱۷ دی ماه را در شرایطی برگزار می کنیم که رژیم ضد ایرانی و زن ستیزِ حاکم، «ندا» های حق طلبانة ملّت ما را به خاک و خون کشیده و بسیاری از خواهرانم را در سوگ فرزندان دلاورشان داغدار ساخته است، با اینهمه، اگر صدای «ندا» ها و «ترانه» ها و «سهراب» های وطن در تجاوز و تاراج اهریمنان ایران ستیز، خاموش شده، لیکن، اینک صدای سبز میلیون ها زن و مرد آزاده در سراسر ایران و جهان، این رژیم سنگسار و ستم را در آستانة فروپاشی و سقوط قرار داده است. در چنین شرایطی، ضمن همدلی و همبستگی با خواهرانم در ایران - «مادران زیباترین فرزندان آفتاب»- یقین دارم که با سرنگونی این رژیم سیاه، زنان مبارز و آزادیخواه ایران «به آفتاب سلامی دوباره خواهند داد».
فرح پهلوی
۱۷ دی ماه ۱۳۸۸
*****
بررسی خشونت علیه زنان در آثار محمود دولت آبادی
صبا واصفی
مدرسه فمینیستی: صبح در مه: بررسی خشونت علیه زنان در آثار محمود دولت آبادی – پژوهشی از صبا واصفی: پژوهشگر مركز تحقيقات زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تربیت مدرس و فرهنگستان ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه شهيد بهشتي
مقدمه
ردّپاي ستم بر زنان را در عرصه هاي زندگي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و رواني و از جمله در ادبيات داستاني مي توان مشاهده كرد. رمان معاصر نيز از اين قاعده مستثنا نيست. نقد ادبي فمينيستي، نشان مي دهد كه چگونه ادبيات تقسيم بندي هاي جنسيتي را بازتوليد مي كند.
دربخشي از ادبيات داستاني معاصر، زنان گرفتار ستم جنسيتي، خشونت ، نابرابري، سركوب و حقارت هستند و در نقش هاي "زن قرباني" و "زن فداكار" مطرح مي شوند. زن، محنت كشي است كه علي رغم ضربه هاي مهلكي كه دنياي مردانه بر او وارد مي كند، براي نيك نامي به نقش "فرشته در خانه" تن مي دهد. زن، حتّي در شرايطي كه به وضعيت خويش واقف مي شود، قرباني بودن را شرط بقا مي داند؛ به اين طريق ادبيات داستاني، با ساختن اين نوع شخصيت ها، به طور غيرمستقيم زنان را به هم ذات پنداري با چنين شخصيّت هايي دعوت مي كند. ادبيات داستاني شرايطي مهيّا مي كند تا نوع بشر به مدد آن قهرمانان داستان را الگو قرار دهند. در اين مسير زناني را مي بينيم كه حتي به سعادت خانگي نيز نمي رسند، در تيره روزي هاي خويش غوطه مي خورند و آرزوي گريز از سيطره و خشونت مردان برايشان به امري محال بدل مي گردد.
در ادبيات داستاني معاصرنيز علي رغم تحولات تازه، ردپاي مردسالاري به وضوح ديده مي شود. در آثار داستان نويسان نوگرا و نوانديشي چون محمود دولت آبادي نيز عصاره ي خشونت، نابرابري و حقوق پايمال شده ي زنان انعكاس يافته است. با توجه به اهمیت داستان معاصر در جامعه پذیری انسان و نمایاندن واقعیت یا شبه واقعیت در این مقاله سعی شده تا نکته های زیر بررسی شوند:
نگرشی که از خلال این داستان ها درباره ی زن، انتقال داده می شود. جلوه هاي اصلي نابرابري زن و مرد. نمود فرهنگ مردسالار که به وسیله ی داستان، زن را جنس دوم معرفی می کند، حقیقت را از دیدگاه زنان، ناگفته باقی می گذارد و بدون در نظر گرفتن ارزش های انسانی بر مبنای ارزش های جنسیتی به ارزیابی شخصیت ها می پردازد.
مفاهيم و نظريه ها
نظريه ي فمينيستي ثابت مي كند كه خشونت عليه زنان به هر شكلي كه درآيد، خواه به شكل تجاوزجنسي، كتك زدن، زناي با محارم، آزارجنسي و خواه به شكل "پورنوگرافي"(pornography)[1]، فراگير و محصول فرهنگ مردسالار است كه در آن مردان هم بر نهادهاي اجتماعي و هم بر تن زنان كنترل دارند. (هام، 1382: 456)
"كيت ميلت"(Kate, Millet ) در كتاب "سياست جنسي"((Sexual Politics بر اين نكته تأكيد مي ورزد كه مردسالاري بر خشونت هاي نهادينه شده اي استوار است كه در نظام هاي حقوقي، سقط جنين هاي غيرقانوني و تجاوزجنسي نهفته است." ( 1970، Millet )
در نوشته هاي فمينيستي از خاستگاه ها و معاني سياسي خشونت مردان، عليه زنان تفاسير مختلفي ارائه مي شود؛ براي نمونه و بنابر استدلال "جسيكا بنجامين"(Benjamin، Jessica)ريشه ي خشونت مرد، خشونت مستتر در عقلانيت است. اين خشونت در تمامي نهادهايي وجود دارد كه شخص را تا زمان مرگش، كنترل و به يك شيء تبديل مي كند. در مقابل ،"آندريا دئوركين"( Andrea,Dworkin) خشونت را به درگيري ذهني مردان با پورنوگرافي نسبت مي دهد و مي گويد:" پورنوگرافي، موتور اصلي خشونتي است كه در تاريخ ريشه دارد." (هام،1382: 456)
خشونت در كشورهاي عقب نگاه داشته شده، بر زناني اعمال مي شود كه ناقض قوانين اجتماعي هستند. "مگارژي"(Megargee ) معتقد است: "خشونت، شكل افراطي رفتار پرخاشگرانه است كه احتمالاً سبب آسيب هاي مشخص به قرباني مي شود."( Megaregee,1982:85)
بر اساس آن چه تاكنون مطرح شد؛ وسيع ترين تقسيم بندي اجتماعي، تقسيم نوع بشر به زن و مرد است. از آن جا كه مردان در جامعه به منابع قدرت بيشتري دست رسي دارند، بستر مساعدي براي اعمال نفوذ آن ها فراهم مي آيد.
در اين ميان ادبيات داستاني كه يكي از عوامل نهادينه كردن بسياري از ارزش ها و جامعه پذيري آن هاست، عاملي براي تثبيت هنجارهاي اجتماعي مي شود كه همواره از نمايش تغييرات جايگاه زنان در جامعه اجتناب مي كند؛ بنابراين ادبيات داستاني، با نمايش كليشه هاي جنسيتي به بازتوليد خشونت دامن مي زند.
منتقدان فمینیست میان ادبیات وایدئولوژی اجتماعی پیوند برقرارمی کنند و به این منظور به شیوه هایی توجّه دارند که ایدئولوژی اجتماعی در ادبیات وانواع ادبی بازتاب پیدا می کند و می کوشد نشان دهد جامعه ی مردسالار بر چه ساز وکارهایی استوار است و چه اهدافی از آن محافظت می کند.
هدف نقد زن محور، پی ریزی چارچوبی مؤنث، برای پدید آوردن الگوهای جدید، براساس تجربه های زنان است. از آ ن جا که نویسندگان مرد، خوانندگان خود را به شکلی مورد خطاب قرار می دهند که به نظر می رسد آن ها همگی مردند، خواننده ی زن نیز با محروم ساختن خود از دیدگاه زنانه، مانند یک مرد به اثر نگاه می کند ومانند یک مرد آن را می خواند؛به این ترتیب با بازخوانی آثار نویسندگان مرد، می توان نشان داد که تا چه اندازه تصاویر زنان نارسا است. به این ترتیب بررسی این نکته که چگونه تمایلات زنان در پس دیدگاه های سنتی وخشن، فراموش و یا حتی انکار می شود و هم چنین ادبیات داستانی چگونه به نهادینه شدن واستمرار دیدگاه های سنتی می پردازد، جایگاه ویژه ای می یابد.
انواع خشونت :
الف) پنهان
ب) آشکار
خشونت هاي پنهان خود به زيرمجموعه ي ريزتر "خشونت هاي رواني و اقتصادي تقسيم مي شوند: اقتصادي شامل : استثمار، ناامني شغلي، محروميت مالي، شغل كم درآمد، كارمنجر به مرگ، بي كاري شغل كاذب (تن فروشي،رقاصي، پااندازي،مطربي ،شيره كش خانه، روسپي خانه، قهوه خانه داشتن، قاچاق فروشي) كارطاقت فرسا رواني شامل: نگاه اروتيك ، تجاوز، خودكشي، طردشدن، كم انگاري، طلاق،ترك همسر، جلوگيري ازرشدزن، انگ زدن، احساس ناامني، فرار از خانه ، نازايي، ربودن دختر،سوگ فرزند، تعدد شركاي جنسي، ترشيدگي، تيمارداري، محروميت از حمايت خانواده، تعصب، كمبودعاطفي،بدنامي، افترا، تنهايي،رقابت هووها، محروميت جنسي، هوو آوردن، تصميم گيري به جاي زن،خودكشي، شب زفاف تقسيم مي شوند. خشونت هاي آشكار به زيرمجموعه ي كوچك تر "تهديد، كتك و دشنام"تقسيم مي شود.
در اين سه داستان درمجموع 398 مورد خشونت عليه زنان ديده مي شود. در داستان "هجرت سليمان" 5/45% اين خشونت ها آشكار و 5/54% آن پنهان است. در داستان "باشبيرو" 8/17% خشونت آشكار، 2/82% خشونت پنهان و در داستان "جاي خالي سلوچ" 9/27% خشونت آشكار و 1/72% خشونت پنهان ديده مي شود. بر اساس آمارهاي به دست آمده زنان به هر روي در معرض خشونت هاي حاد و غير قابل انكاري قرار دارند كه نوع و ميزان آن به تحصيلات، پايگاه اجتماعي و حضورشان در جامعه بستگي دارد.تفاوت هاي معني داري ميان آمارهاي خشونت پنهان و خشونت آشكار در داستان هاي بررسي شده وجود دارد. در داستان "هجرت سليمان" كه محيط اجتماعي داستان بسيار سنتي است و زنان فاقد شغل و فعّاليت اجتماعي هستند درصد بالايي از خشونت ها در حوزه ي خشونت آشكار قرار مي گيرند. در داستان "باشبيرو" نيز محيط داستان و حضور زنان در جامعه باعث مي شود، خشونت پنهان نقش پررنگ تري نسبت به خشونت آشكار داشته باشد و در داستان "جاي خالي سلوچ" علي رغم آن كه محيط داستان سنتي است ولي به دليل حضور پررنگ تر زنان در اجتماع نوع خشونت عليه آنان از خشونت آشكار به خشونت پنهان تبديل مي شود.
انواع خشونت در آثار دولت آبادي
خشونت آشكار
خشونت زماني رخ مي دهد كه فرد داراي اقتدار بدني،‌ رواني، اجتماعي و اقتصادي از قدرت خود، خلاف تمايل ديگري براي وادار كردن شخص به رفتارهاي دلخواه خود استفاده كند. از آن جا كه مردان به منابع اقتدار بيشتري دسترسي دارند، امكان بروز خشونت از جانب آن ها بيشتر مي شود. (اعزازي،1380 :28) بارزترين نوع خشونت در اين داستان، خشونت هاي خانگي است كه در محيط خصوصي به وقوع مي پيوندد و عموماً ميان افرادي رخ مي دهد كه به سبب صميميّت يا قانون به يكديگر پيوند خورده اند. (كار،1379 :34)
زنان اغلب به دليل تعصب مردان، گرفتار خشونت خانگي مي شوند. در خشونت هاي خانوادگي حمله به قسمت سر و صورت زن به وفور ديده مي شود و علي رغم اين كه در معرض ديد قرار دارد، مردان سعي نمي كنند آن را مخفي كنند. هنگامي كه مردان احساس مي كنند، رياست و اقتدارشان در معرض تهديد است، خشونت ها شكل حادتري به خود مي گيرد؛ چنان كه رفتارهاي تهاجمي "سليمان" زماني شدت مي گيرد كه كلام و منطق، قدرت خود را از دست مي دهد و او براي كسب قدرت و نمايش توانايي هايش، زيردستان خود را قرباني مي كند:
"به سيخت مي كشم. گفت و تركه ي دستش روي لب معصومه چسبيد. معصومه دهانش را قبضه كرد، خم شد و پشتش مثل گربه بيرون زده و تركه دست سليمان نشست روي برآمدگي پشت او و غلتاندش روي زمين. سليمان مثل حارث شده بود." (دولت آبادي،1384: 11،12)
خشونت آشكاردر هجرت سليمان شامل رفتارهاي "سليمان" با "معصومه" و "ننه ي عباسعلي" است. او رفتارهاي تهاجمي اش را در قالب كلمات ركيك، ضرب و شتم به وسيله ي اعضاي بدنش يا به كمك ابزارهايي از قبيل تسمه، چكمه و... نشان مي دهد:
"خودش را پراند روي معصومه... موهايش را مثل جلاد به دور دستش پيچيد، مقراض را انداخت توي موها و در يك چشم بر هم زدن گيس هاي معصومه را بريد." (دولت آبادي،1384: 54)
خشونت هاي تنش زا در زندگي "معصومه" بيشتر آشكارند به طوري كه "سليمان" بيمارگونه "معصومه" را تحقير مي كند و كتك مي زند:
"آدم قحبه بچه چه مي داند چيه؟... سينه ي دستش را خواباند بيخ گوش معصومه كه او دراز به دراز كنار ديوار فرش شد... دو تا تركه ي جوز كه با آن ها گاوش را مي راند با خودش آورد." (دولت آبادي،1384: 16)
" از همو روز اول پتيارگي توي رگ و پي ات بود... پدر زن قحبه ات نتوانست درست بزرگت كنه." (دولت آبادي،1384: 9)
در اين جامعه حتّي "ننه ي عباسعلي" كه هرگز قصد سازش ندارد و به صراحت اعتراضش را مطرح مي كند و براي احقاق حقش دشنام هاي شنيع مي دهد، نيز از معركه جان سالم بيرون نمي برد و به ازاي جواب سؤالي، "سليمان" با ته چكمه به دهانش مي كوبد.
نظام حقوقي جامعه ي مطرح شده در داستان باشبيرو برپايه ي روابط قيّم – صغير استوار است كه در نهايت صغير، بي كفايت، زن شناخته مي شود. در نظام سلسله مراتبي قيّم محور، تنها تحوّلي كه در مسير زندگي "حله" ديده مي شود تغيير قيّم هاي اوست كه از نقش پدر به برادر و همسر تغيير مي يابد. "حله" در خانه ي پدر و همسر، در فضاي زندگي شغلي و اجتماعي، در سايه ي سلطه و سليقه ي مردان، پيوسته با تحقير، تهديد وشماتت رو به روست :
"از او بهتر كي را مي خواهي گير بياوري؟ نكند خيال داري زن امام قطر بشوي." " با چه رودرواسي اي شوهرش دادم. توي عالم رفاقت حبيب را برايش پيدا كردم. اما كو زن كه بتواند همچو شوهر گرگي را بر خودش نگه دارد؟" (دولت آبادي،1383: 13،15)
تهديدهاي آشكار آقاي "رواقي"،مدير مدرسه، براي تسليم كردن "حله" توأم با خشونت هاي فيزيكي، تحقيرهاي كلامي و سرزنش هاي دايمي برادرش ،"عبيد"، بدرفتاري هاي همسر سابقش از خشونت هاي آشكار در اين داستان به شمار مي آيند كه همه ي اين رفتارها در راستاي كاهش قابليّت هاي بالقوه ي حله صورت مي گيرد تا زن سركش وادار به اطاعت شود.
در جوامع مطيع پرور زن، ضعيف ترين لايه ي اجتماع به شمار مي رود كه براي ادامه ي حيات همواره به سكوت و انقياد تشويق مي شود. در اين چرخه، زن براي مقاومت در برابر خشونت ها گرفتار از خودبيگانگي مي شود، ولي براي اثبات موجوديّتش مي كوشد رفتاري مردانه داشته باشد. "مرگان" در داستان جاي خالي سلوچ براي فرزندانش هم پدر و هم مادر است. در جايي که احساس مي کند، فرزندانش تحقير مي شوند، بي توجّه به زن بودنش به ميدان مي رود. اما مردان، قدرت "مرگان" را به سخره مي گيرند. "سالار" طلب خود را به محض ناپديدشدن "سلوچ" از "مرگان" مي خواهد و وقتي از دادن تنها سرمايه ي زندگي اش، مس ها، به "سالار" امتناع مي کند در حضور جمعي از مردان مورد اهانت قرارمي گيرد: "اين جا هم ننه ي سليطه ات هست که تنبانش را روي سرش بيندازد و هوار هوار کند؟"(دولت آبادي،1377: 41)
نوع ديگري از خشونت آشكار را در انحصارطلبي هاي" گناو" نسبت به "مرگان"، "رقيه" و "هاجر" مي توان ديد. "گناو" با رفتاري بدوي و وحشيانه "هاجر" را تصاحب مي كند، هستي "رقيه" را نابود و او را از طبيعي ترين حقوق يک انسان محروم مي کند:
...روي گردن هاجر جاي ضربه هايي پيداست. ساييدگي هايي، خراش هايي. رد سيلي بايد باشند يا جاي مشت... مچ دست ها هم چنينند. سرخ و کبود. خون يا خراش هايي بيرون زده يا زير تکه هايي از پوست، مرده است.مثل جاي يوغ روي گردن گوساله".(دولت آبادي،همان: 283، 284)
در حالي كه "گناو" مسبب سقط و نازايي "رقيه" است، هيچ گاه خود را در بيماري و نازايي او مقصّر نمي داند و از توهين هاي کلامي به زني آسيب ديده و تحقير شده كه درونش مملو از عقده هاي فروخورده است، دريغ نمي کند:
" با دسته پارو به جان زن مي افتد...در همان ضربه هاي اول ناکار مي شود...خون از پس کله ي زن علي گناو بيرون مي مخمد. کتف و مچ پايش هم شکسته اند". (دولت آبادي،1377: 109).
"نک و نال هاي اين سگ پدر نگذاشت پلک هايم به هم برسند، ريق به شقيقه ي باباي ديوث گور به گور شده اش! چس پدر تا الاي صبح ناله و نفرين مي کرد... زنکه قسر! به زمين شوره زار مي ماند. دق نمک/... اگر مي مرد از دستش راحت مي شدم ...اين سگ پدر، خار هم نمي زايد... زنکه را در همان شکم اولش يک بار زده ام و کره انداخته ! ...کله ام باد داشته و زده امش، حالا چي ؟...با اين زنکه نمي دانم چه بکنم ! سوهان عمرم شده !"(همان: 153)
"رقيه" علي رغم تمام رنج هايش مأمني نمي يابد تا روزگارش را در آسايش سپري کند. فضاهايي که "گناو" براي طلب درخواست هايش از آن ها استفاده مي کند، حاکي از روحيّه ي تجاوزگر و خودخواه اوست. "گناو" در لحظه اي که مادرش را به خاک مي سپارد، "هاجر" را از "مرگان" خواستگاري مي کند. او با وعده هاي مزوّرانه و با تكيّه به خلأ ها و کمبودهاي زندگي "مرگان" در جهت منافع خود اقدام مي کند.
"هاجر" تنها زيربار خشونت "گناو" نيست، چرا که پيشتر از "گناو"، برادرهايش نيز حقوق او را ناديده مي گيرند. فرزندان مرگان برحسب شرايط سخت زندگي شان، ناگزيرند کار کنند؛ اما در اين ميان "عباس" و "ابراو" از قدرت خود، حتي در باربري نيز سوءاستفاده مي كنند و حمل پشته هاي هيزم را به دوش "هاجر" مي اندازند. آن ها نيز به نوعي مانند پدرشان قادر به تحمل مشقّت و سختي نيستند و ميدان را به راحتي خالي مي کنند:
"علف ها را در سارق هاجر انباشتند ... بعد از آن بقچه را روي سر هاجر گذاشتند...عباس و ابراو خاطر آسوده از باري که بر سرخواهر به خانه مي رفت، توبره و کيسه خود برداشتند ". (همان،67،69،70) "هاجر" به اندازه اي در خانه ي پدرش ناديده انگاشته مي شود که هيچ گاه اجازه سوار شدن بر خر نيز نمي يابد و به دليل ناشي گري در خرسواري شب عروسي مورد سرزنش قرار مي گيرد.
"مرگان" نيز علي رغم جان سختي هايش، براي تأمين آسايش فرزندان درجريان ممانعت از فروش زمين، از سوي پسر بزرگش تهديد به مرگ مي شود. اين گونه ناتواني او در مقابل پسرانش نشان داده مي شود. آن ها حتي اين قدرت را در خود مي بينند كه براي پيشگيري از بدنامي با اعمال خشونت آميز، مادر و خواهرشان را کنترل کنند.
تصاحب نامشروع قدرت اين امکان را براي مردان فراهم مي کند تا زنان عصيانگر را بسان بيماران جذامي از چرخه ي جامعه محو سازند تا خطر سرايت و انتقال آگاهي به حدّاقل کاهش يابد. آن ها در جايگاه ابرقدرت، درجهت محدود کردن زنان، آن ها را به شدّت کنترل مي کنند.اين در حالي است كه گرفتن زمام امور به دست مردان حقي مسلم تلقي مي شود. در داستان كليدر "گل محمّد" به "دلاور"،نامزد مارال، خيانت مي كند و "بيگ محمّد" با توطئه و دسيسه، "ليلي" را تصاحب مي کند، اما در برابر خواهرشان ،"شيرو"، موضع مي گيرند و او را به سبب عشق درويشي يک لاقبا طرد، محروم و تحقير مي کنند. "بيگ محمد...گيله گيسوان خواهر به چنگ آورد، آن را به دور دست پيچاند و تيزي کارد برگلوي خواهر گذاشت...در يک پلک به هم زدن،گيله چپ گيسو را بريد." (همان:211)
از ديد اغلب مردان، زنان موجوداتي آسيب پذيرند که براي مهارشان بايد از رفتارهاي پرخاشگرانه بهره جست:
"نادعلي روي دختر خيمه زد و تازيانه را به دور گردن او قلاب کرد.. صورت او را به باد سيلي گرفت... و از در به ايوان و پس به حياط کشاند ..." (همان:259)
"زن گودرزبلخي" پس از اين که خود را براي دفاع از شوهر در برابر ارباب عاجز مي بيند، همانند معصومه(هجرت سليمان) به دخترش آسيب مي زند:
"زن بلخي که پنداري جنون گرفته بود، ريزترين دخترش را از زمين بلند کرد... چون جامه کوبي بر کله ي بندار کوبيد که دختر در جا از حال برفت." (همان:1602)
خشونت پنهان
در جوامع سنت گرا عموماً هرگونه تشخص مستقل براي فرد، به ويژه زن، به رسميت شناخته نمي شود و همواره ارزش ها بر محور يك نواختي دور مي زند. كه در اين محور كمتر كسي امكان مي يابد، شخصيّت مستقل خويش را بروز دهد؛ از اين رو براي گسترش اين فضا، ارزش هايي هم چون مطيع بودن، ناتواني، تقيّه و اختفاي شخصيت حقيقي، به انواع گوناگون در هيئت فرهنگ بازدارنده متجلّي مي شود. (احمدي خراساني،1384: 110)
به گفته ي گالتونگ" با نهادينه كردن خشونت ساختاري و دروني كردن خشونت فرهنگي، خشونت مستقيم نيز به صورت خشونت نهادينه شده در جامعه خواهد بود؛ يعني به عبارت ديگر، آن جايي كه فرهنگ خشونت وجود دارد، خشونت نيز امر طبيعي تلقي مي شود."(جهانبگلو،1384: 93)
در محيط تاريكي كه زنان در حصار ستم گرفتارند و در آن عاطفه مجال بروز ندارد، زناني چون "معصومه" تباه مي شوند و در نبرد عصيانگرانه اي كه توأم با جهل و بي دانشي است، از پاي درمي آيند. "سليمان" مي خواهد با برون ريزي خشم خود، تغييري در محيط اطرافش ايجاد كند. اين برون ريزي سبب مي شود تا روابط زناشويي آن ها دچار تيرگي شود." پس از آن كه عادت مخرّب تهاجم در فردي شكل گرفت، تكرار مي شود وانكار زن، اين عمل را به صورت عادتي هميشگي درمي آورد(باراش،1382: 238)
زماني كه ابعاد فراموش شده ي "معصومه" احيا مي شود و او به عنوان انساني مستقل، شناخت تازه اي از خود پيدا مي كند؛ توانايي وي براي تمييز دادن موقعيتش افزايش مي يابد؛ با وجود اين، ترس از تنهايي در نهايت سبب مي شود تا "معصومه" خشم خود را فروخورد و تحقيرهاي "سليمان" را به فراموشي بسپارد. "سليمان" به هيچ چيز جز جايگاه از دست رفته اش نمي تواند فكر كند. او نسبت به بيماري دخترش بي تفاوت است و در نهايت با بي توجّهي هايش شرايط قرباني شدن وي را مهيّا مي كند: "بگذار بميره و راحت شه. يك زن مثل مادرش از دنيا كم." (دولت آبادي،همان:46)
در كل تبعات رياست بي قيد و شرط مرد در خانواده، چه به صورت كتك زدن و چه به صورت تهديد و محروميت هاي مالي و آزارجنسي، آثار زيان باري بر روان قرباني برجا مي گذارد. (كار،همان: 39،40)
نوع ديگري از خشونت كه در اين داستان مطرح مي شود، طردشدن زن از سوي مرد و ايستادگي زن براي نجات زندگي اش است. هرچند "معصومه" تلاش مي كند، رفتاري فروتنانه پيدا كند، "سليمان" خودپسندتر مي شود و خودپرستي، از قضا، "بيش از همه در مرداني است كه بر هيچ كس ديگر تسلّط ندارند...، به جز بر زن و فرزندان تيره بخت خود." (ميل،1379: 66) "معصومه" فرزندانش را نفعي مشترك براي خود و "سليمان" مي داند؛ به همين سبب تلاش مي كند، علايق شوهر را پاس بدارد؛ در حالي كه طي سال ها فرهنگ حاكم به او آموخته، صلاحيّت مداخله در اداره ي زندگي را ندارد، توانايي هايش هرگز ديده نشده و اقتدار خود را نشناخته، مديريّت خانه را با دلسوزي به عهده مي گيرد؛ ولي از آن جايي كه داراي حقوقي برابر با "سليمان" نيست، مشقّت هايش ناديده گرفته مي شود و پيوسته در معرض محروميِّت مالي و عاطفي قرار مي گيرد.
چشم گيرترين خشونتي كه "حله" در داستان با شبيرو با آن مواجه مي شود، هتك حرمت است كه در قالب آزارجنسي و كم انگاري نشان داده مي شود.
آزارجنسي شكلي از تبعيض جنسي است كه در محيط كار نسبت به زنان اعمال مي شود و عبارت از هر نوع كوششي است، براي نزديك شدن، اعم از اشاره اي يا زباني يا تماس ناخواسته ي جسمي و به ويژه اشاره هاي تحقيرآميز كه در محيط هاي كار به دفعات انجام شود و از سوي شخصي كه اين گونه رفتار متوجّه اوست توهين آميز تلقي شود و در نتيجه ي اين رفتار، شخص احساس كند كه مورد تهديد يا تحقير واقع شده يا موقعيّت شغلي اش به خطر افتاده است، يا اين كه در محيط كار فضاي ناخوشايند يا تهديدآميزي به وجود آيد. (ابوت،1380: 305)
"عبيد" ،برادر حله، مي داند "حبيب ياسين"،شوهر حله، مرد عيّاشي است و به گفته ي "حله" او را چون زن فاحشه اي مي داند، اما با اين حال تلاش مي كند با كم انگاري، خواهرش را به خانه ي "ياسين" بازگرداند.حله پس از آن كه از لاابالي گري هاي "ياسين" و گرفتاري بيوگي رهايي مي يابد؛ درگير فعّاليّت هاي سياسي "خدو" مي شود. در دوراني كه "خدو" زنداني است، هيچ يك از دوستان و هم رزمانش باري از دوش "حله" برنمي دارند و به اين گونه جوان مردي را به كمال مي رسانند!! آگاهي و توانايي او به حدّي نيست كه با سيل حوادث ناگوار توان مقابله داشته باشد و متعاقب رفتارهاي خشن دچار صدمات رواني و عاطفي مي شود.
نگاه تحقيرآميز جامعه به فعّاليّت هاي سياسي همسر حله، به مطلّقه بودن و در نهايت به زن بودن او به تدريج روانش را له مي كند تا جايي كه راهي جز حذف خود از گردونه ي نابرابري نمي يابد؛ بدين ترتيب حركت اجتماعي حله و كوشش هاي پيگير او براي استيفاي هويّت و خواسته هاي انساني اش آغازي براي فناي او مي شود: "من را ذليل كردند..ديگر هيچ چيز از خودم ندارم...از همان شبي كه من پا به بندر گذاشتم شروع به غارتم كردند."(دولت آبادي،1383: 95)
در نظام سرمايه داري مردسالارانه كه مردان براي بقاي خود بر استثمار طبقه ي كارگر و بهره گيري خاص از زنان متّكي است، زنان شهروندان درجـه ي دو محـسوب مي شوند و انواع صف بندي هاي نهادي براي تداوم اين سلطه گري ايجاد مي كنند. به عقيده ي "شيلا روبوتام"(Sheila،Rowbotham) زنان عمدتاً محكوم به شغل هايي با حدّاقل امنيّت هستند. (هام،همان: 416،417)
"برتراند راسل"(Bertrand Russell ) معتقد است وارد شدن انگيزه ي اقتصادي در روابط جنسي هميشه فاجعه آميز است. شركت در يك عمل جنسي با رضايت واقعي و بدون اعمال زور مستلزم آن است كه افراد به لحاظ اقتصادي و رواني با هم يكسان باشند، امّا مردمي كه از لحاظ پايگاه اجتماعي فروترند، در اين گونه روابط مورد اعمال فشارجنسي قرار مي گيرند. (سوبل،1382: 306)
"رواقي"، مدير مدرسه اي كه "حله" در آن تدريس مي كند، نيز با تكيّه بر جايگاه فراتر خود، ترس از دست دادن شغل را در دل "حله" ايجاد مي كند تا او با باور بر فرودستي هاي خود تن به خواسته هاي او دهد، امّا "حله" كه پيش از اين بارها سركوبي را تجربه كرده بي واهمه خود را از چنگال "رواقي" نجات مي دهد.
"حله" از آن گروه انسان هايي نيست كه فقر و تنهايي به راحتي مغلوبش سازد. با وجود اين، توان استقامت در "حله" به تدريج تحليل مي رود، خصوصاً پس از تجاوز وحشيانه ي "مأمور امنيّه". به اين طريق زن شورشگر براي حفظ ارزش هاي خود فداكارانه شهيد مي شود. "حله احساس مي كرد كه نجس است،...حس مي كرد بايد يك جوري خودش را بشويد.برخاست ودر حالي كه استخوان تيزي را در ميان پنجه هاي خود مي فشرد، رو به دريا رفت."(همان:96)
گويي خشونت رفتاري مردانه است كه زن حقّ مقابله به مثل با آن را ندارد. خشونت ابزار نيرومندي است كه در سايه ي آن مردان، زنان را تابع اميال خود مي كنند. به اين طريق طبع شكاك نويسنده تجربه ي شكست را براي انسان هاي محروم تر به ارمغان مي آورد.
در داستان "جاي خالي سلوچ"، خشونت کلامي جاي خود را به معضلات حادتري؛ از قبيل: تعددزوجات، ازدواج هاي نامناسب، ازدواج اجباري، اختلاف سن زن و مرد، محروم ماندن زنان از ارث، دست مزد پايين کار زنان مي دهد. به اين گونه روند خشونت در ساختار جامعه اي غيردموکراتيک و سنّتي و با توجّه به جايگاه اجتماعي افراد حادتر مي شود؛ بنابراين خشونت از مسائل جزئي تري از قبيل ناسزا فراتر مي رود و بعدي اجتماعي مي يابد و"تا زماني که ساختار هاي جامعه بر اساس برتري مردان نسبت به زنان شکل گرفته باشد و در سازمان ها و نهادهاي اجتماعي مردان داراي موقعيّتي برتر باشند، بازتاب سلسله مراتب اجتماعي در خانواده نيز ديده خواهد شد. مردان نيز كه در روابط خانوادگي خود را محق مي دانند از خشونت استفاده كنند. زنان با آن که تحمْل کتک خوردن برايشان آسان نيست، اين وضعيّت را طبيعي مي دانند و واکنش نشان نمي دهند". (اعزازي ،همان: 157)
دليل اصلي خشونت وجود ساختار هاي مردسالارانه است كه در جامعه تبليغ مي شود و بر مشروعيّت اين نابرابري تأكيد دارد. دوري و هجرت "سلوچ"، "مرگان" را با تمام سرسختي هايش افسرده و مغلوب مي سازد. کوچ "سلوچ" نوعي خشونت پنهان است که در حقّ "مرگان" و "هاجر" روا داشته مي شود. "سلوچ" نه تنها مسؤوليّت "مرگان" را بيشتر مي کند، بلکه ابزاري مي شود تا مردم روستا به وسيله ي آن روان "مرگان" را مکدّر سازند و به راحتي جان و مالش را تصاحب کنند.
رنج ساليان زندگي مشترک و فقر، زناني مانند "مرگان" و "رقيه" را به عصيان و در نهايت به انزوا مي کشاند. اين زنان بسان انبار باروتي منفجر و به سرعت به خاکستر تبديل مي شوند. تمامي زنان خصوصا‍ًِِ "مرگان" ، باتوجّه به تفاوت هايش نسبت به ساير زنان روستا، درعرصه ي خصوصي و عمومي زندگيشان دچار بحران مي شوند و کوچک ترين توجّهي به روان آن ها نمي شود.
از ديگر خشونت هايي که در اين داستان مطرح مي شود مزاحمت هاي جنسي است که "هاجر" از آن بي نصيب نمي ماند."دليل مزاحمت هاي جنسي در قلمرو عمومي نوع تربيت خانوادگي است؛ به گونه اي که مردان زنان را به عنوان ابژه ي جنسي نگاه مي کنند. عدم رعايت حقوق شهروندي و احترام نگذاشتن به آن، عدم توجّه به ارزش ها و اخلاق نيز از دلايل ديگري است که موجب رواج اين نوع آزارها در سطح جامعه مي شوند." (قندهاري،1384:131)" گناو"پيش از ازدواج با نگاه هاي هوس آلود و رفتارهايش براي "هاجر" مزاحمت جنسي ايجاد مي کند. پس از ازدواج نيز با رفتاري وحشيانه با او ارتباط برقرار مي کند. پيوسته از "هاجر" انتظار مي رود که جاذبه ي جنسي داشته باشد، اما نيازهاي جنسي اش را با توجّه به اين که همسر مردي مسن و زشت روست مطرح نکند."هاجر" حتّي عاقد خود را نمي بيند و درحالي که از "علي گناو" مي ترسد، مجبور است با او هم بستر شود. رابطه ي جنسي دختر بچّه اي نابالغ با مردي ميان سال؛ دختري که از نظر جسمي و روحي آمادگي پذيرش مردي عيِّاش چون "گناو" را ندارد و در شب عروسي خود ساعت ها در چنگال او فرياد مي کشد و پس از تلاش براي فرار از چنين وضعيّت اسفباري به حجله بازگردانده مي شود. اين رفتار عين تجاوزجنسي است كه بر او روا داشته مي شود؛ تجاوزي که همه آن را امر بديهي تصوّر مي کنند و کسي به فکر چاره و نجات دختر نيست.
"هاجر تنبانش را به دست گرفته بود و در کوچه بال مي کشيد... مي دويد و در حال، گره بند مويي تنبانش را مي بست. هاجر ميان بازوهاي مادرش پنهان شد.. .مي ترسم ...چرا من را به اين دادي ؟... علي گناو منتظر نماند. از کنار شانه ي خميده مولا امان پا در پستو گذاشت، چنگ در بند دست هاجر انداخت و او را کشاند... هاجر پاشنه پا بر زمين کوفت و نعره زد : نمي خواهم خدا ...رويش از فغان کبود شده بود... هاجر، ماهي کوچک، روي خون خشکيده نهالي افتاده است.... چيزي با رنگ و روي ميت ".(دولت آبادي،همان: 283، 284)
سرانجام دختر با درک اين که ديگران نيز مجبور به رنج بردن هستند، درست به همان شکلي که او مجبور است، با ديگر قربانيان احساس همبستگي مي كند. ( لي بارتكي، 1384 :106)
"هاجر به خود باورانده بود که هر عروسي اندکش دلخواه است و بقيه اش هم به قوه خيال دلخواه مي شود.آدميزاد است ديگر گاهي وقت ها مي تواند خيلي چيزها را نديد بگيرد ."(دولت آبادي،همان:224)
"کربلايي دوشنبه" نيز همسر خود را که زن جواني بوده به سبب حرف مردم از خانه بيرون کرده است. تفاوت رفتار خشن "کربلايي دوشنبه" و "گناو" در اين است که "کربلايي" خلاف "گناو" از کرده ي خود پشيمان است و به آن اقرار مي کند: "مثل بلور بود آن زن، حرف مردم زن من هفت ماه اولاد به دنيا آورد و ديگران زبان درآوردند. بي آبروها هي گفتند :"دختر قوچاني پيش از اين که به خانه محمد بيايد ، بارورداشته بوده .... مثل يک حيوان، دخترک را زدم و بيرون کردم. او هم در سرماي زمستان، طفلک را بغلش گرفت و بيرون رفت ". (همان:268)
"زن سردار" نيز از شوهر خود مي گريزد. در اين داستان نيز با طيف گوناگوني از روابط ناسالم زناشويي و خانوادگي روبه رو مي شويم كه رنگ وبويي از صلح و آرامش در هيچ كدامشان ديده نمي شود: "در رونق شترداري، زنش را که آن روزها دختر بچه اي بيش نبود از يزد همراه آورده بود. به سال نکشيده که زن گريخته بود." (همان:229)
ازدواج نکردن زنان نيز سبب ايجاد خشونت هاي پنهان مي شود؛ براي نمونه مي توان به "خواهر ذبيح الله" اشاره کرد که از او با عنوان "ترشيده ي ذبيح الله "ياد مي شود. او به شدّت به ازدواج اسفبار "هاجر" و "علي" بخل مي ورزد. زنان خواهان عشق اند، امّا مردان با آميزش هاي تهاجمي، حقوق آن ها را ضايع مي کنند.رانده شدگي محصول خشونت و نشـان دهنـده ي اين است که همه ي زنان از بي توجّهي و فقدان روابط جنسي توأم با عشق در رنجند. ارتباط جنسي شخصيّت ها از جاذبه ي عاطفي برخوردار نيست و تنها محور مهم در وجود زنان، جواني، تن بکر و تازه شان است.
در نظام مردسالار رفتارهايي که ريشه در حس مالکيّت مرد نسبت به زن دارد سبب پيدايش برخوردهاي خشن و اهانت آميز مي شود. مردان از ناموس خود به هر قيمت که شده دفاع مي کنند و در عرف جامعه اين نوع حفاظت ها مقبول است. مکانيزم هاي تربيتي و ارزش هاي اجتماعي داراي نقش اساسي در خشونت است. (بنده زاده،1382: 77) از همين روست كه خشونت هاي غيرتمندانه بخشي از امورعادي، پذيرفته شده ي جامعه است.
خشونت ها در داستان كليدر بيشتر ريشه در تعصّبات قومي دارد. مردان براي نمايش تسلط و تواناييشان دست به دامن تعرّض هاي نمايان مي شوند تا موقعيْت خود را در انظار تثبيت کنند؛ از اين رو زنان کليدر در بن بست هايي رهايي ناپذير دست و پا مي زنند و به شيوه هاي گوناگون هستي شان در گرو عنايت مردان تباه مي شود. مردان در رفتار خود تمايل به فردگرايي و خودمختاري دارند و در مقابل رفتار زنان بر پايه ي هم گرايي و پيوند استوار است. زنان در حالي که کورسوي نوري نمي يابند قرباني حفاظت از ديگران مي شوند. "بلقيس" جواني، سلامت، نشاط و مالش را براي فرزندانش از دست مي دهد. زنان کارگر براي تأمين معاش خانواده در کارگاه هاي قالي بافي از صبح تا شب موله مي زنند و در راه تأمين نيازهايشان عليل مي شوند:
"مادرم پيش از اين که بميرد کور شد.آتش تنور کورش کرد." (دولت آبادي،1370: 476)
در جامعه ي کليدر انسان هاي آزادي خواهي که عشق بازي شان حادثه ها مي آفريند، از حصار تعصّب رهايي نيافته اند؛ اين افراد با شعارهاي روشنگري و حفظ ناموس زندگي گروه زيادي از مردم را به مخاطره مي اندازند."گل محمّد" ،مظهر عدالت، که محکمه برپا مي دارد تا به داد دل مردم محروم برسد، فريادهاي سهمگين "زيور" ،همسر جان بازش، زني محکوم به نازايي را ياراي شنيدن ندارد. او براي شرافت و آزادي مي جنگد در حالي که مسخ شده ي پيکر زيبا و بلوري "مارال" است. او حتي در چارچوب زندگي دو نفره ي خود با همسرش توان اقامه ي داد را ندارد!
"عمه ! نمي خواهم که گل محمد براي رضاي خاطر من زيور را زير شلاق بيندازد " (همان: 737)
فزوني تنش و احساس نااميدي، زنان را به جنون مي کشاند و به کنش هايي ناهنجار و در پاره اي موارد وحشيانه. اما نه تنها هيچ يک از اين راه ها برايشان تسکين دهنده نيستند، بلکه تنش شکست را در آنان زنده مي کند. "لالا" نيز پس از زندگي ناآرام با پيرمردي چون "چپاو" حاضر نيست "شيداي" جوان، زيبا و خوش سر و زبان را از دست بدهد.
زنان بازيچه ي هوسراني مردانند چه در قالب زناني پاکدامن و يا زناني تن فروش و بدنام؛ به اين ترتيب در معرض خشونت هاي پنهان قرار مي گيرند. براي هر دو گروه از زنان عمل جنسي حاصلي جز خدمت رساني ندارد. تنها تفاوت اين امر در بها و مدّت وابستگي است و اين که در نوع اول از طرف مرد واحدي اجير و در نوع دوم خادم مشترياني مي شوند که مزدشان را نقد پرداخت مي کنند. "تو هنوز بچه نزاييده اي؟...گل عمر زن همين وقت هاست!.." (همان:581)
"رقاصه بايد ... جلوي هرخاني چرخ زانو بزند... اين قدر کرشمه کند تا دست يارو برود طرف جيبش و اسکناسي بگذارد لب رقاصه و يک بوس از گونه اش بردارد...کدام رقاصه جرأت دارد که جلوي يکيشان سر نگذارد؟"(همان:717)
تجاوز جنسي نه به طور مشخص جلوه اي از خشونت که يک عمل اجتماعي است که سلطه ي مردسالاري متکي برخشونت را تداوم مي بخشد. تحليل فمينيستي ثابت مي کند که تجاوزجنسي نتيجه ي منطقي تبعيض جنسي است. تجاوزجنسي يکي از موذيانه ترين اشکال فشار اجتماعي است زيرا؛ مدام به زنان موقعيت آسيب پذيرشان را يادآوري مي کند. "كيت ميلت" اشاره مي کند که "معناي اجتماعي تجاوزجنسي، که به عنوان شهوتراني شناخته مي شود، در جهت تحقير زنان و ضعيفه ساختن از آنان عمل مي کند. بيشتر روابط ناهم جنس خواهانه همانند تجاوزجنسي هستند، اما درهاله اي از حالات رمانتيک پنهان شده اند. تحت نظام مردسالاري، نه تنها زنان اسباب لذت جنسي تعريف مي شوند، بلکه تصور مي شود مردان "کشش مقاومت ناپذيري" نسبت به آميزش جنسي با زنان دارند."(هام،همان:365،366)
نگاه هاي خريدارانه ي مردان به زنان از جمله عوامل ستم و شي ءانگاري زنان است. مردان با نگاه هايشان آزادي را از زنان سلب مي کنند. اين در حالي است که نگريستن غالباً از سوي مردان انجام مي شود و زنان در انتظار توجّه مردان هستند. تحت سيطره ي همين نگاه ها، زنان از صحنه ي اجتماع دور مي شوند.
زنان براي حضور در جامعه خود را لوند و تحريک آميز جلوه مي دهند. زن زمخت و بي بهره از جذابيت نوميدانه از افسونگري و به نحوه اي انفعالي تسليم مي شود. اين زنان از مرکز فاجعه مي گريزند به مکان هايي بزرگتر مي روند تا در آن گم شوند و يا جزئي از جامعه به حساب نيايند. "رعنا" ،"دختر آتش"، "سارا" ،منجي "شيدا"، "شيرو" ،دردانه ي کلميشي ها، به سبب اين اعمال نفوذها نه تنها ناگزير از ترک خانه که فرار از زادگاهشان مي شوند.
شکل ديگري از خشونت را در تصوير اثبات پاکدامني زن با لکّه هاي سرخ خون در شب زفاف مي توان ديد.
زنان پشت در حجله گاه بايد دستمال سفيد خونين را ديده و گواهي داده باشند."(دولت آبادي،1370: 2243)
زنان از جانب مردان به مبارزاتي نابرابر دعوت مي شوند. فرزنداني سقط مي شوند، زناني مورد آزار و تجاوزجنسي قرار مي گيرند و حتي در شکلي دردناک تر مانند "رعنا"، "دخترآتش"، در کوران ناهنجاري ها خود را زنده به گور مي کنند. در ميدان کارزار زنان سرکش از ديد عرف جامعه از سير حيات فطري خارج شده و حکم تأديب برايشان صادر مي شود. زناني که اين شکل دعوت ها را لبّيک مي گويند وارد آتشي مي شوند که کم ترين دخالتي در افروختن آن ندارند و درخانه انتظار ديدار مردانشان آن ها را افسرده مي کند. آن ها در سلول هاي انفرادي شان مي زيند و از لابه لاي روزنه ي خانه هاشان نور هستي مي طلبند. اما مناسبات مجازي قدرت، به انقيادشان مي انجامد. زنان در برابر مرگ ايستادگي مي کنند؛ اما مردان پيوسته در فکر گريز از معرکه هاي خودساخته اند. زنان زندگي را مي طلبند ولي در سايه ي هيولاي جنگ و نابرابري که ارمغان دنياي مردان است آرامش از آنان سلب مي شود.
نتيجه گيري
بررسي آثار "محموددولت آبادي" از منظر نقد ادبي فمينيستي مشخص مي كند كه خشونت در تمامی داستان نقشي چشمگير و اساسي دارد که با منشأهاي متفاوت به شكل پنهان و آشكار ظاهر مي شود.
رفتن زنان از ساحل دنيايي سراسر مردانه به مركز راهي پر فراز و نشيب است. همان طور كه "دوبوار" در كتاب "جنس دوم" نشان داد؛ زنان در عرصه ي زندگي شناخت گر و فاعل شناخته نمي شوند، بلكه به سبب زن بودن به حضيض شيئي فرو مي كاهند. مردان قانون تدوين مي كنند و زنان همواره پيرو قوانين از پيش تعيين شده اند. زنان راه گريز به دنياي برابري نمي يابند و نمونه هاي موفّقي از زنان جامعه در ادبيات نمود ندارد.
در پس تمام داستان هاي دولت آبادي تمام زنان خشونت را تجربه می کنند و شخصیت هایی مطرود، فاحشه، خيانت كار،انسان هايي كه هيچ كدامشان شخصيّت هايي متعادل، مطلوب و بهنجار نيستند.
در این داستان ها در پي رفتارهاي خشن، زندگي گروهي از شخصيّت ها ويران مي شود،گروهي از گردونه ي جامعه حذف مي شوند؛ گروهي براي بقاي خويش با تمام قوا مي كوشند؛ امّا از كوشش خود كم ترين حاصلي نمي گيرند.
در اين آثار داستاني ارزش هاي مردانه، ارزش هاي زنانه را در هاله اي از فراموشي فرو مي برد و نقش هاي منفي و تحقير شده، نمونه هايي از زنانگي معرفي مي شوند. خويشتن درهم كوفته ي زنان، در کوره ي داغ خشونت، آزرده مي شود. در گيرودار تمام اين شعارها عصاره ي خشونت بر زنان مشهود است. دوست داشتن براي زنان، ممنوع است. موجوداتي که در آرزوي يافتن عشق جانبازي مي کنند، طعمه ي ابتدايي ترين خواهش هاي مردان مي شوند. زن نسبت به مرد با حسّ عاشقانه اي خود را عرضه مي کند. مرد در پي اطفاي شهوتش هستي زن را ناديده مي گيرد و او را به عداوت وعناد برمي انگيزد. به گونه اي که زنان به جاي مجهّز شدن براي مقابله با مردان براي شوربختي هاي خود دليل و رقيب مي تراشند که با توجّه به نداشتن امکانات کافي براي چيرگي برحريف در تضعيف موقيّتشان مؤثّر است. ستيز مرد و زن را به نبرد تن به تن مي خواند و در خلال اين نبرد زن سرخورده شکست هاي بي رحمانه اي را متحمّل مي شود.
در اين داستان ها هر چند نگاه تيره ي "دولت آبادي" به پيرامونش ناشي از تمركز او بر دوره ي تاريكي است كه انسان ها در آن همه به نوعي دربندند و قادر نيستند، نقبي به دنياي آسايش بزنند اما با اين حال جاي خالي زناني كه در مبارزات اين دوره نقشي پررنگ و حضوري برابر با مردان داشتند، احساس مي شود. قربانيان در حالي که به خشونت عادت کرده اند، با رفتاري نابهنجار ديگران را به ابراز خشونت برمي انگيزند. قربانيان از گروه هاي مختلف شامل زنان و کودکان هستند و عاملان خشونت نيز انسان هايي در نقش هاي برادر، پدر، ارباب و شوهر مطرح مي شوند.
نويسنده شخصيّت هايش را در دنيايي از تاريكي ، جهل و نابرابري تصوّر مي كند و هيچ راه فراروي و گشايشي برايشان نمي بيند. زنان قرباني و خشونت ديده غالباً منزوي و خاموش در گوشه و کنار داستان به زندگي خود ادامه مي دهند. آنان کم ترين امکانات و قدرتي در جهت دفاع ندارند.
"دولت آبادي" بي پروا، با بازنمايي خشونت هاي رايج در اجتماع آن ها را از پس پشت پرده هاي انكار بيرون مي كشد و به نمايش مي گذارد. زناني را به تصوير مي كشد كه تا حدّ جنون تبعيض و توهين را متحمّل مي شوند و به تعصّب و تحجّر كه در تاروپود زندگي شان ريشه دوانده خو مي گيرند. در سراسر زندگي اسير و محبوس سلطه ي پدر، شوهر و... مي مانند و در اجتماع نيز زير سلطه ي فرمان هاي مردسالارانه ي رؤساي خويش تصليب مي شوند. امّا او در اين راستا با بازنمايي ها و قضاوت هاي يك طرفه در چنبره ي نظم نمادين زندگي و مناسبات مردانه باقي مي ماند.
يادداشت :
1. فمينيست ها پورنوگرافي را مجموعه ي مواد و مطالب جنسي مي دانند كه تحقيرجنسي خشن و اجباري را ترسيم مي كند.
منابع و ماخذ 1. ابوت،پاملا،جامعه شناسي زنان،ترجمه ي منيژه نجم عراقي،تهران، ني،1380
2. احمدي خراساني،نوشين ،زنان زيرسايه ي پدرخوانده ها، تهران، توسعه،1384
3. اعزازي،شهلا،خشونت خانوادگي"زنان كتك خورده"،چ اول، تهران،نشرسالي،1380
4. بنده زاده،خسرو، هم برابري زن و مرد ،تهران ،روشنگران ومطالعات زنان،1382
5. جهانبگلو،رامين،ايران درجستجوي مدرنيته،تهران،مرکز،1384
6. دولت آبادي،محمود،باشبيرو،تهران،نگاه،1383
7. دولت آبادي،محمود،بياباني وهجرت سليمان،تهران،نگاه،1384
8. دولت آبادي،محمود،جاي خالي سلوچ،تهران،چشمه؛فرهنگ معاصر، 1377
9. دولت آبادي،محمود،كليدر،تهران،فرهنگ معاصر،1370
10. سوبل،آلن،فمینيسم ودانش هاي فمینيستي،ترجمه ي بهروزجندقي، قم، دفتر مطالعات وتحقيقات زنان،1382
11. قندهاري،پرديس،"مزاحمت هاي جنسي"،فصل زنان ،به کوشش نوشين احمدي خراساني ، فيروزه مهاجر وديگران، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، ش5،1384
12. کار،مهرانگيز، پژوهشي درباره ي خشونت عليه زنان درايران، تهران،روشنگران و مطالعات زنان،1379
13. لي بارتكي،ساندرا،"بررسي پديدارشناسي آگاهي فمينيستي"،ترجمه ي خورشيدنجفي، فصل زنان،ش5،1384
14. ميل،جاناستوارت،انقيادزنان ،ترجمه ي علاءالدين طباطبايي، تهران،هرمس،1379
15. هام،مگي، فرهنگ نظريه هاي فمينيستي، ترجمه ي نوشين احمدي خراساني، فیروزه مهاجر و ديگران،تهران، توسعه، 1382 16، Millet, Kate (1970) Sexual Politics, Doubleday: New York. 17،Megargee E. I. (1982) Psychological determinants and Correlates of criminal violence. In M.Wolfgang a N.Weiner(Ed) ,criminal violence.Beverly Hills,CA:sage.
*****
از ریشه های خشونت در ایران: تجاوز به زنان
آزاده دواچی
مدرسه فمینیستی: خشونت، از رویدادهای نفرت انگیز و از پدیدارهای بغرنج و تکرار شونده ی جوامع امروز بشری است که در وجوه مختلف و حوزه های گوناگون زندگی اجتماعی ما گسترش می یابد و در نتیجه تأثیر خود را بر اغلب رویکردها، رفتارها، عواطف و روابط متقابل انسانی بر جای می گذارد. در اکثر جوامع به خصوص جوامع جهان سوم و کشورهای عقب مانده خشونت (و بویژه خشونت علیه زنان) به مراتب بیشتر و در گستره ی وسیع تری اتفاق می افتد . تأثیر مخرب و دیرپای خشونت تنها به زنان یک جامعه محدود نمی شود ، بلکه کل اجزاء خانواده و حوزه عمومی جامعه را فرا می گیرد و فضا را آلوده و مسموم می کند در نتیجه بر رفتارهای فردی شهروندان نیز تأثیر می گذارد . نمونه های بارز خشونت در جوامع جهان سوم به مراتب بیشتر و مشخص تر از دیگر جوامع است . نگاه سنتی و عقب گرای این گونه جوامع بر تشدید اعمال ِخشونت ـ از جمله تجاوز ـ علیه زنان به طرز آشکاری تاثیر دارد . در جامعه ای مثل ایران که سنت و مذهب به طور گسترده و فشرده در جای جای روابط و مناسبات اجتماعی حضور دارند ، زنان بیشتری هم تحت فشار قرار می گیرند . هر چند که تجاوز می تواند علیه مردان هم صورت گیرد اما تجاوز علیه زنان به مراتب بیشتر از مردان صورت می گیرد.
تجاوز، نتیجه نوع نگاه سلطه گرانه و خشن مردانه به جایگاه زنان است. در جامعه ای مثل ایران هم که از این قانون مستثنا نیست ، مردسالاری ، تئوریهای مردسالارانه، و باورهای غلط، از جمله ی مهم ترین عوامل در ایجاد خشونت و مخصوصا تجاوز علیه زنان می باشند . در جامعه ای که امور مردسالارانه در رأس همه امور قرار دارد و قوانین مردسالار بر جامعه حکم می کند، تجاوز به عنوان بخشی از حیات اجتماعی زن تصور می شود و بالطبع تجاوز وجودش به قطعیت می رسد.
همان طور که تسلیتز در مقاله اش می گوید برای بیشتر مردان تجاوز چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ گفتاری راهی است برای کنترل دیگران تا از طریق تجاوز بتوانند منافع اجتماعی و شخصی کسب کنند و در نتیجه نفس گرایی و تسلط گرایی را گسترش دهند (ص 1). مردان در جامعه مردسالار اینگونه بار آمده اند تا تجاوز را به عنوان ابزاری برای گسترش و حکمیت ِ شخصیت خود بر قشر خاصی در نظر گیرند. بنابراین خصومت مردانه ، محیطی را برای متجاوز فراهم می کند و در حقیقت جامعه به مردان اجازه می دهد تا در همه موارد نقش خود را بر زنان تحمیل کنند . از سوی دیگر هنجارها و رفتارهای جامعه به زنان القاء می کند که آنها روزی طعمه یکی از همین مردان می شوند و باید مراقب رفتار خود باشند . زنان همواره با این عقیده بارآمده اند که تجاوز به آنان بخشی از رفتارهای اثبات شده مردان نسبت به آنهاست و آنها باید بیاموزند که چه طور رفتار خود را تنظیم کنند تا کمتر مورد توجه قرار گیرند و بدین ترتیب از خطر تجاوز در امان بمانند .
تجاوز و خشونت متعاقب با آن همیشه علیه زنان نبوده است بلکه گاهی به عنوان ابزاری برای سرکوب و کنترل دیگر افراد جامعه هم به کار می رود . در بسیاری از موارد در جنگهای قدیم هم وقتی دشمنان به یک شهر حمله می کردند برای ضربه زدن بیشتر به دشمنان ، به زنان آنها تجاوز می کردند .
از دیگر دلایل وجود تجاوز، نقشی است که جامعه به زنان می دهد . در جامعه مردسالار، زنان به عنوان الگویی اطاعت پذیر و تسلیم شونده در هر موردی ارائه می شوند و به آنها این واقعیت القاء می شود که مردان باید در رأس همه ی امور باشند و کنترل تمامی امور حق مسلم مردان است. بدین ترتیب ناخودآگاه ، ایده ی تسلط گرایی تقویت می شود . در این نوع جامعه ، مرد خوب معمولا کسی است که خشن و اقتدارگرا باشد و در بسیاری از موارد حتی فرهنگ و سنت جامعه به مردان این حق را می دهد که در مواردی که نتوانند با کسب رضایت از زن، امیال جنسی خود را ارضاء بکنند، متوسل به زور شوند و جامعه و ساختار های فرهنگی و ارزشی آن به جای اینکه مرد را مسبب پیدایش این نوع رفتار خشونت بار تلقی کند و او را به مجازات برساند متاسفانه تقصیر را به گردن زن و نوع پوشش او می اندازد .
مردسالاری ریشه اصلی و نهایی تجاوز و خشونت به زنان است . تا زمانی که نقش های مسلم مردانه چه از نظر برتری جنسی و چه در کنترل امور اجتماعی بر فرهنگ و ساختارهای یک جامعه حاکم باشد تجاوز به طور طبیعی حضور خواهد داشت ، نقشهای سنتی و جنسی مردانه که در آنها به مرد نقش اصلی و به زن نقش منفعل می دهد . همان طور که ترن هیل و پالمر در کتاب خود خاطر نشان می کنند خوی غریزی مردان، تهاجم و تخطی نسبت به احساسات جنس مخالف است و مردان در جامعه مردسالار این گونه تربیت می شوند که هر زمان که تمایل داشتند و بدون در نظر گرفتن تمایلات جنس مخالف خود، غریزه شان را ارضاء کنند. (صفحه 2). در فرهنگ مردسالار به مردی که دارای روحیه تهاجمی ، خشن و سلطه گرانه باشد ارزش داده می شود . در واقع طبیعی است که در چنین جامعه ای ساختار و رفتارها و الگوهای فرهنگی و مذهبی در جهت تقویت تسلط گرایی و پرورش روحیه تجاوزگری و خشونت، به کار می روند و به زنان این گونه باورانده می شود که جنسیت و امیال آنان در درجه دوم قرار دارد. همین امر سبب می شود که زنان به طور ناخودآگاه در ترس از اینکه روزی مورد تجاوز قرار گیرند بزرگ شوند . قربانیانِ تجاوز در جوامعی از این دست، اصولا جرأت بازگو کردن ظلمی که به آنان روا شده است را ندارند و در نتیجه معمولا دچار اختلالات روحی می شوند و چه بسا از سر ناگزیری و استیصال دست به خودسوزی یا دیگرکشی هم بزنند.
وجود تابوهای راجع به تجاوز و رفتارهای واپس گرای افراد جامعه نسبت به قربانیان تجاوز که در این نوع جوامع وجود دارد نتیجتا باعث جلوگیری از مجازات عاملان آن می باشد . توجیهِ تجاوز به عنوان بخشی از رفتار موجود در جامعه تاثیر مخربی بر دیگر اعضای جامعه خواهد گذاشت . نتیجه و تأثیری که تجاوز و خشونت بر قربانیان زن می گذارد به مراتب بیشتر است چرا که روحیه زنان را به عنوان موجودی که در درجه چندم اجتماعی قرار دارد تضعیف کرده و در نتیجه باعث سرخوردگی شدید و شکست روحی و روانی آنها می شود .
ارائه این نوع فرهنگ و رخنه ی ناگزیر آن به مناسبات سیاسی و اجتماعی می تواند بر گسترش خشونت در حوزه عمومی جامعه به شدت دامن زند. تا زمانی که نقش های سنتی رایج و تبعیض آمیز، بر جامعه حاکم باشند و ارزش گذاری مردان بر پایه میزان خشونت و نحوه های برخورد اقتدارگرایانه آنها با زنان سنجیده شود تجاوز به عنوان یک رفتار خشونت آمیز در جامعه و علیه زنان، همچنان وجود خواهد داشت و قربانی خواهد گرفت .
شاید بهترین و موثرترین راه برای مقابله با بروز خشونت و تجاوز، بالابردن سطح فرهنگ و آگاهی و گسترش توانایی ها، استقلال جنسیتی، و تعهد و تلاش برای کسب برابری است . زنان یک جامعه باید در تلاش باشند تا نقش های منفعل و سنتی جامعه به جنیست را تغییر دهند و در قالب های نوی ظاهر شوند . راه دیگر تلاش برای مبارزه با الگوهایی است که از سوی قوانین جامعه ارائه می شود . الگوهایی که مشخصا از طریق رسانه های جمعی سعی در پر رنگ کردن نقشهای سنتی مردان و محکم کردن حاکمیت مردسالار دارد.
در جامعه مردسالاری مثل ایران شکستن تابوها و برقراری نظام ها و تعاریف جدیدی از جنیست، کمک شایانی به در هم شکستن نگاه سنتی و الگوهای ارائه شده خواهد کرد. همچنین برخورد قاطع و جدی با عاملان خشنونت و مروجان آن، و برخورد مناسب از طریق مکانیسم های قانونی و حمایتگرانه نسبت به قربانیان این نوع خشونت ضد انسانی، یکی دیگر از راه های جلوگیری و مهار خشونت علیه زنان است.
منابع :
Taslitz, Andrew.E. Rape and the culture of the courtroom. New York University Press. 1999.
Thornhill, R. and Palmer. A posse of good citizens brings outlaw evolutionists to justice. A response to Evolution, Gender, and Rape. Cambridge, 2003. ,
*****
مدرسه فمینیستی: درتصاویر پخش شده از صدا وسیمای «ملی» از راه پیمایی هواداران دولت در چهارشنبه، مشاهده می شد که دوربین های دولتی روی دختر ها وخانم هایی که با موی بیرون آمده و تیپ و قیافه ای که در فرهنگ عامه به تیپ منکراتی معروف است تاکید بسیاری می کنند همان آرایش و لباسی که حاکمیت آن را جرم می داند و تا چند ماه پیش با گشت های ارشادش با آن به شدت مقابله می کرد. همه ی ما تصاویر دردناک گشت های ارشاد یادمان هست که چگونه زنان این سرزمین را به خاطر شکل و قیافه ظاهری شان گاه به روی زمین می کشاندند و توهین های بسیار می کردند (شاید هم در انبوه تصاویر دردناک ماه های پس از انتخابات آن ها را از یاد برده ایم) و اما سوال:چگونه است که دولت در چند ماه پیش با نوعی از لباس وآرایش به شدت مقابله می کند اما فقط در عرض چند ماه، با یک چرخش ناگهانی، با پخش همان لباس وآرایش و ظاهر منکراتی از صدا وسیما می خواهد کسب مشروعیت بکند؟؟..به زبان ساده تر: یک روز برای موی بیرون آمده ات با باتوم انتظارت را می کشند و یک روز دیگر به خاطر همان موی بیرون آمده، تصویرکلوز آپ ات را دررسانه ی رسمی حاکمیت نشان می دهند..؟!؟
این واقعه از یک وجه اخلاقی دولت در همه ی حوزه ها پرده بر می دارد : با ما باش برای ما تیلیغ کن هر جور که می خواهی باش ولی اگرمی خواهی منتقد من باشی و بخواهی خلاف مسیرهای از پیش تعیین شده ی من حرکت کنی با تو به شدت مقابله می شود حالا هرجور که می خواهی باش حتی اگر چادر به سرت باشد و حجاب ات کامل باشد..همان طور که بارها در تجمعات جنبش سبز دیده ایم چگونه زن های بزرگواری که برای احقاق حق شان به خیابان آمده اند را به باد کتک و مشت و لگد می گیرند و در این میان خانم های چادری بسیار هم دیده می شوند. (نمونه ی بارزش زن شهید همت است)؛
مجموعه این رفتارها و برخوردهای ابزاری و گزینشی نشان می دهد حاکمیت رفتاری را اتخاذ کرده که با پسوند اسلامی اش در تضاد است زیرا در دین مبین اسلام برخورد ابزاری با هیچ کس و هیچ چیز جایز نیست و کرامت و شأن انسان ها به هیچ قدرت یا نهادی مجوز این را نمی دهد که از انسان و حرمت و جایگاه او استفاده ی ابزاری شود..
با همه این برخوردهای ناعادلانه و تبعیض آمیز اما بسیارند زنان آزاده ای که در این سالها در راه احقاق حقوق پایمال شده انسانها چه در وجهه ی حقوق بشر و چه دروجهه ی حقوق زنان، بی مزد و منت دویده اند و نه تنها از سوی حاکمیت مورد استقبال و تحسین قرار نگرفته اند بلکه همیشه در فشار و نکوهش بوده اند و امروز هم که در بند و زندان به سر می برند. منصوره شجاعی، شیوا نظرآهاری، و بسیاران دیگر همیشه کوشیده اند در چهارچوب های قانونی و مسالمت جویانه، هم به تصحیح قانون بپردازند و هم کمک به زخم خوردگان این قانون های معیوب بکنند و تا آنجا که از دست و توان شان بر می آید زنان هموطن شان را نسبت به این حقوق پایمال شده آگاه کنند... امید که همه ی ما (فارغ از جنسیت و خط و خط کشی های عقیدتی) در دفاع از حقوق پایمال شده ی خود و دیگران هیچ گاه سکوت اختیار نکنیم.....
*****
2 فیلم مستند:
مصاحبه محبوبه عباسقلی زاده با شیوا نظرآهاری. اینک این هردو شیرزن افتخار آفرین بیش از دوهفته است که در زندان بسر میبرند:


*****
وضعیت شیوا نظرآهاری در گفتگو با وکیل اش و وضعیت بهاره هدایت در گفتگو با همسرش
متهم کردن شیوا به ارتباط با یک جریان تشکیلاتی صحت ندارد/ آخرین وضعیت شیوا نظرآهاری در گفتگو با دکتر شریف، وکیل وی
کمیته گزارشگران حقوق بشر- شيوا نظرآهاري عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر و دو تن دیگر از اعضای کمیته به نام های کوهیار گودرزی و سعید حائری، ساعت 21:30 یک شنبه 29 آذر ماه، در حالی که به همراه جمعی از فعالان اجتماعی و خانواده های زندانیان سیاسی، برای شرکت در مراسم خاکسپاری مرحوم آیت الله منتظری عازم قم بودند در میدان انقلاب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
شیوا نظرآهاری، پیش از این نیز روز یک شنبه 24 خرداد ماه 1388، در محل کار خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بعد از گذشت نزدیک به چهار ماه در مهر ماه آزاد شده بود.
گفتنی ست دادگاه مربوط به بازداشت خرداد ماه وی هنوز تشکیل نشده است و گمان می رود دستگیری دوباره او برنامه ای برای ممانعت از ادامه فعالیت حقوق بشری وی تا زمان تشکیل دادگاه و صدور حکم مربوطه باشد. او از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل است که در کمیته گزارشگران حقوق بشر با تهیه اخبار و گزارش های مربوط به نقض حقوق زندانیان سیاسی، زنان و کودکان، فعالیت های حقوق بشری خود را پی گیر بوده است. با دكتر محمد شريف راجع به آخرين وضعيت اين فعال حقوق بشر به گفت و گو نشسته ايم.
لطفا راجع به آخرين وضعيت پرونده ي شيوا نظر آهاري بفرماييد.
پرونده بازداشت اولیه خانم شیوا نظرآهاری تا به حال منتهی به صدور کیفرخواست نشده است. تا این لحظه بنده از موارد اتهامی پرونده اخیر ایشان که منجر به بازداشتشان شده است اطلاعی ندارم . فرض ابتدایی من بر این بود که قرار وثیقه ایشان تشدید شده و تبدیل به قرار بازداشت شده است و هنوز هم دلیلی برای رد این برداشت ندارم. شیوا حین ارتکاب به جرم مشهود بازداشت نشده است. حتی اگر فرض کنیم که حضور در یک مراسم دفن مجرمانه باشد که نیست، چون در مرحله مقدماتی ایشان بازداشت شده و این نوع جرائم مقدمه جرم محسوب نمی شود بنابراین کماکان امیدوارم که قرار وثیقه قبلی ایشان تبدیل به قرار بازداشت شده باشد یعنی تشدید شده باشد. به هر حال بنده اطلاع یافتم که ایشان را به دادگاه انقلاب آورده بودند و همکار من موقع پیگیری سایر پرونده ها متوجه می شود که ایشان را به دادگاه آورده اند و این امر می تواند به این معنا باشد که جهت تفهمیم اتهام راجع به بازداشت اخیر به دادسرا آورده شده اند. این موضوع بعد از اینکه قرار بازداشت ایشان اجرا شد و اعتراض به قرار بازداشت نیز صورت پذیرفته بود؛ اتفاق افتاد.
آيا اين اعتراض به قرار بازداشت توسط خود ايشان انجام شده است؟
بله . بعد از ابلاغ ایشان به قرار بازداشت اعتراض کردند. پرونده جهت رسیدگی به این اعتراض به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارجاع شد. در این قبیل مواقع همواره اعتراض مردود قلمداد می شود و قرار بازداشت تائید می شود. در این مورد هم این امر صورت پذیرفته است. به هر حال مادام که ما نتوانیم از نوع اتهام، دلیل اتهام و مستند اتهام اگاه بشویم اظهار نظر حقوقی در مورد این قضیه مبتنی بر حدس و گمان خواهد بود. براساس نشانه هایی که وجود دارد و با توجه به شناخت نسبی که از خانم شیوا نظرآهاری دارم مسائلی که قبلا عنوان شده مبنی بر اینکه ایشان را متهم کرده اند با یک جریان تشکیلاتی ارتباط دارد به نظر بنده به هیچ وجه صحت ندارد.
همسر بهاره هدایت در مصاحبه با روز: در بی خبری مطلق به سر می بریم
با امین احمدیان،همسر بهاره هدایت،عضو زندانی شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در مورد آخرین وضعیت خانم هدایت مصاحبه کرده ایم.او که خود از فعالین سابق دانشجویی است با اشاره به گستردگی بی سابقه دستگیری ها،می گوید: "در بی خبری مطلق به سر می بریم." این مصاحبه در پی می آید.
آقای احمدیان موج گسترده دستگیری ها دانشجویان به نظر بیسابقه می آید آیا همینطور است یا شما چنین وضعیتی را بخاطر می آورید؟
البته مادر گذشته هم در مقاطعی دستگیرهای گسترده داشته ایم ولی واقعاً من هم به این نحو سیستماتیک، که الان بچه ها به طور مداوم وپیوسته دستگیر می شوند، بخاطر ندارم. به ویژه که این وضعیت فقط در تهران نیست. در خیلی از شهرها هم مثل مشهد، تبریز، اصفهان و دیگر شهرهاهم دانشجویان در تعداد وسیع دستگیر شده اند و متأسفانه تاکنون خبر دقیقی هم از مکان و یا شرایط نگاهداری شان نداریم.
آمار صحیح یا تقریبی از این دستگیری ها دارید؟
آمار دقیق که متأسفانه نداریم ولی تعداد به به صدها نفر می رسد چون ما فقط یک دستگیری دویست نفره در یک روز در دانشگاههای مشهد داشتیم. در وقایع نجف آباد هم تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاههای آزاد اطراف نجف آباد دستگیر شدند که متأسفانه هیچ اطلاعی از وضعیت آنها هم نداریم. از دانشجویان تحکیم هم که در همین چند روزه بسیاری شان بازداشت شده اند. خانم بهاره هدایت، آقای مرتضی سیمیاری، مهدی عربشاهی و دیگران.. به هر حال تعدادی که هم اکنون در زندان هستند، به گمان من بیش از دویست نفر هستند.
آقای احمدیان،شما روز 4 شنبه،موقع دستگیری همسرتان، خانم بهاره هدایت حضور داشتید؟
بله موقع بازداشت من همراه او بودم در کوچه منتهی به منزل مان.
پس در منزل دستگیر نشدند؛ یعنی بازرسی از منزل صورت نگرفت؟
چرا! پنج نفر ایشان را به داخل خانه آوردند. مدت دو ساعت هم خانه بازرسی شد و کامپیوتر، مدارک، اسناد، سی دی و هر چه که می توانستند همراه خودشان بردند.
این بار چندمی است که کامپیوتر شما را می برند؟
(می خندد ) متأسفانه کامپیوتر بهاره تاکنون دو سه بار مشمول لطف این آقایان شده است.
و کامپیوتر را هر بار پس می گیرید؟ مشکلی ندارید؟
نه! خوشبختانه توانسته ایم هر دو بار کامپیوتر را پس بگیریم. ولی این دفعه فقط "هارد" کامپیوتر را برده اند. آقایان دیگر واردتر شده اند!
چه خبری از همسرتان دارید؟
متأسفانه الان یک هفته است که ما در بیخبری مطلق از وضعیت بهاره به سر می بریم. تمام تلاشهایی هم که تا بحال کرده ایم بی نتیجه بوده است. در مراجعاتی هم که به دادسرای انقلاب و دادستانی کرده ایم، می گویند در کامپیوترهای شان هیچ مشخصاتی در باره فردی به اسم بهاره هدایت ثبت نشده است!
شما موقع دستگیری ایشان حکم دادستانی را دیدید؟
ببینید! نامه، یک نامه کلی بود که اگر اشتباه نکنم در تاریخ 29. 9 صادر شده بود. بیست و نهم آذر ماه! یک نامه محرمانه که از دادگاه انقلاب به وزارت اطلاعات و ارگان های امنیتی ارسال شده بود با این مضمون کلی که«عاملین اغتشاشات در روز برگزاری مراسم آیت الله منتظری و حوادث بعد از آن که در تهران و شهرستان های مختلف اتفاق افتاده بود، و کسانیکه را که در این حوادث نقش داشته اند با بازرسی منزل به زندان منتقل» کنند. ولی اسم هیچ کسی در حکم قید نشده بود.
و شما به این مسئله اعتراض نکردید که حکم مربوط به خانم هدایت نیست؟
چرا! معلوم است که اعتراض کردیم ولی هیچوقت این اعتراض ها راه به جایی نمی برد.
وکیلی برای ایشان انتخاب کرده اید؟
آقای پور بابایی در ادامه پرونده قبلی باز هم قبول زحمت کرده و مراجعاتی هم داشته اند که می دانم تا این لحظه ایشان هم هیچ نتیجه ای نگرفته اند؛اساساً در این مواقع تا مراحل مقدماتی طی نشود به وکیل اجازه دخول در پرونده را نمی دهند.
و مراحل مقدماتی چیست و تا کی ادامه دارد؟
طبیعی است که هیچ پاسخی هم برای این پرسش وجود ندارد.
*****
پنجشنبه: 17/ 10 / 1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمان: 00:04 بامداد پنجشنبه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هفدهم دیماه روز شیرزنان ایرانزمین را که پیوسته در تمامی جنبش های مردمی و آزادیخواهانه در کنار و همدوش برادران و همسران و فرزندان خویش، و حتا در بسیاری موارد گامی پیشتر از آنان و پیشگام بوده اند، به تمامی این سلحشوران افتخارآفرین و آزاده و خانواده هایشان شادباش و تهنیت می گوییم.
*****
احضار و تعلیق گسترده فعالان دانشجویی در دانشگاه باهنر کرمان
در پی تجمعات دانشجویان در روز های 13 آبان و 16 آذر حداقل 150 دانشجو دانشگاه باهنر کرمان به کمیته انضباطی احضار و توبیخ شدند.
پس از تجمعات بزرگ اعتراضی دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان در روزهای 13 آبان و 16 آذر و همچنین برپایی مراسم بزرگداشت آیت الله العظمی منتظری، بیش از 150 تن از دانشجویان این دانشگاه به کمیته‌ی انضباطی فراخوانده شدندبه گزارش ادوار نیوز، از این تعداد، تاکنون حدود 50 نفر شامل حکم اولیه‌ای‌، مبنی بر «محرومیت از تحصیل به مدت یک ترم و تسهیلات رفاهی دانشگاه» شده‌اند. لازم به ذکر است که در این میان، 14 تن از اعضای فعلی و 5 تن از اعضای سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نیز حضور دارند. روند احضار و تعلیق دانشجویان همچنان ادامه دارد.همچنین گزارش شده است که نیروهای حراست این دانشگاه با تعدادی از دانشجویان درگیر شده و آنها را مضروب ساخته اند.
*****
سعيد مرتضوي متهم اصلي كهريزك شناخته شد

خبرگزاری هرانا - حقوق زندانیان: سرانجام پس از چند ماه بررسي دقيق، هيات ويژه مجلس براي بررسي ماجراي بازداشتگاه كهريزك عصر يكشنبه گزارش خود را نهايي و به اتفاق آرا تصويب كرد.درهمین زمینه سایت الف به مدیر مسئولی توکلی نوشت : براي تنظيم اين گزارش كه امروز چهارشنبه تقديم رييس مجلس شد، بازديدهاي مختلف از بازداشتگاه‌‌هاي نيروي انتظامي صورت گرفت، بازداشت شدگان، عوامل انتظامي، مقامات قضايي گفتگو و مصاحبه انجام شده است.به گزارش الف، گزارش هيات تحقيق و تفحص مجلس، تقصير اصلي را متوجه سعيد مرتضوي؛ دادستان سابق تهران كه به دستور رييس وقت قوه قضاييه اختيار بازداشتگاه كهريزك را بر عهده داشته است، مي‌داند.قابل ذكر است كه دستور اعزام بازداشت شدگان 18 تيرماه 88 به كهريزك را مرتضوي شخصا صادر كرده بود. در اثر رفتارهاي خشونت بارماموران با بازداشت شدگان، محيط غيربهداشتي و ضرب و شتم بازداشتي‌ها به دست ماموران و زندانيان شرور تحت امرشان؛ سه جوان به اسامي مرحوم محسن روح‌الاميني، مرحوم امير جوادي‌فر و مرحوم محمد كامراني جان باختند.سازمان قضایی نیروهای مسلح در بيست و هفتم آذرماه در اطلاعیه ای کشته شدن سه نفر از دستگیر شدگان در بازداشتگاه کهریزک را قتل عمد به دلیل ضرب و جرح دانسته و از مجرم شناخته شدن 12 نفر از متهمان در پرونده کهریزک خبر داده بود.سعيد مرتضوي به درخواست دولت از قوه قضائيه به قوه مجريه منتقل و از امروز مسئول ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز شده است.انتظار مي‌رود گزارش هيات ويژه مجلس در هفته آينده در مجلس قرائت شود. اسامي اعضاي اين هيات عبارتند از: آقازاده (نماينده رشت)، اسداللهي ( تربت جام)، الهيان (تهران)، بروجردي ( بروجرد)، تجري (قصرشيرين)، جلالي (شاهرود)، رضايي (مسجدسليمان)، سروري (تهران)، سنايي (نهاوند)، عليخاني (قزوين)، كرمي(كرمان) و كرمي راد (كرمانشاه)
*****
اعدام یک زندانی سیاسی در کردستان
دیروز (چهارشنبه 16/10/88 دیماه) راس ساعت 4 صبح، زندانی سیاسی "فصیح یاسمنی" در زندان خوی به دار آویخته شد.به گزارش کمیته کردستان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مسئولان اجرای احکام شهرستان خوی، این شهروند کرد اهل یکی از روستاهای شهرستان خوی را که از سال 1386 در زندان به سر می برد بدون طی تشریفات قانونی و به صورت غیر منتظره اعدام کرده و علیرغم این موضوع از تحویل پیکر وی به خانواده خودداری می کنند.نامبرده متهم به عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون (پژاک) شده بود ولی علیرغم این موضوع هیچ مستندی جز اقاریری که آقای یاسمنی عنوان می داشت تحت شکنجه از ایشان اخذ شده است در پرونده موجود نبود.این شهروند در زمان اعدام دارای 28 سال سن بود و پس از اعدام احسان فتاحیان دومین مورد اعدام یک زندانی سیاسی در مناطق کردنشین در طی ماههای اخیر محسوب می شود.در حال حاضر 17 زندانی سیاسی محکوم به اعدام دیگر در کردستان به شرح ذیل وجود دارد:زینب جلالیان، حبیب الله‌ لطیفی، شیرکو معارفی، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، حسین خضری، رشید آخکندی، محمد امین آگوشی، احمد پولاد خانی، سید سامی حسینی، سید جمال محمدی، رستم ارکیا، مصطفی سلیمی، انور رستمی، حسن ‌تالعی، ایرج محمدی
*****
شجریان: غمگین بودن موسیقی سنتی روایت تاریخ ایران است
این روزهای مهم در تاریخ ما باقی خواهد ماند
آفتاب: شانزدهمین نشست سالانه انجمن بازیگران سینمای ایران عصر دیروز با حضور محمدرضا شجریان در خانه سینما برگزار شد. در این برنامه محمدرضا شجریان با اشاره به وضعیت فعلی جامعه گفت: این روزها؛ روزهای مهم و خوبی است كه در زندگی و تاریخ ما باقی خواهد ماند.شجریان درباره اساتیدی كه در طول سال‌ها از آنها مطلب فرا گرفته؛ گفت: اساتید من یكی دو نفر نبودند و من سعی كردم از هر كسی مطلبی بیاموزم اما استاد احمد عبادی، مهرتاش، فرامرز پاپور، دوامی، برومند و جلیل شهناز ... بسیار نكته‌ها در موسیقی را به من آموختند. شجریان با اشاره به نقش جامعه باربد در ارتقاء موسیقی و هنر كشور گفت: جامعه باربد همانطور كه نقش بزرگی در سینما موسیقی ایفا كرد؛ حضور بسزایی هم در حوزه سینما داشت. وی درباره تفاوت‌ها و شباهت‌های بازیگری و خوانندگی گفت: نوع خوانندگی من بازیگری به دنبال ندارد اما ما در بیان شعر بازیگری می‌كنیم. من همیشه به شاگردانم می‌گویم كه شعر را روایت نكنند بلكه باید بازیگری كنند. خواننده باید شعر را به‌گونه‌ای بخواند كه روی مخاطب تاثیر بگذارد. در بازیگری نیز صدا بسیار مهم است و یك بازیگر تئاتر هنر خود را با بیان و صدا آغاز می‌كند. وی با ذكر خاطره‌ای از غلامحسین بنان گفت: بنان به شاگردانش می‌گفت باید همانطور كه حرف می‌زنید شعر را بخوانید و نباید شعر را خارج از عرف حرف زدن خواند. شجریان در پاسخ به سوالی درباره نقش هنر در جامعه امروز گفت: هنر وسیله‌ای برای شناخت هنرمند است اما باید دید كه در پشت هنری كه عرضه می‌شود چه كسی حضور دارد. هنرمند باید دقت كند همانطور كه شناخته شده است؛ رفتار كند و رفتارش به صورتی نباشد كه مردم را از هنر او دلزده كند. وی ادامه داد: هنرمند حق ندارد هنر خود را در زمان‌ها و مكان‌هایی كه مناسب نیست؛ عرضه كند. شجریان با اشاره به لزوم اعتماد مردم به هنرمند افزود: در رفتار همه انسان‌ها و به خصوص هنرمندان دو نكته اساسی وجود دارد اول نگاه است و دوم صدا. هیچ فردی نمی‌تواند شخصیت و نیت خود را پشت دفتر نگاهش مخفی كند و صدا نیز به نوعی عطر آدم‌ها است. مردم به خوبی متوجه می‌شوند كه چه كسی با صدای خود دروغ می‌گوید و اگر فردی فكر كند كه مردم نمی‌فهمند، خود را به نفهمی زده است. شجریان در پاسخ به سوالی درباره اهداف خود از ساختن سازهای جدید گفت: در موسیقی ایرانی نزدیك به 120 نوع ساز وجود دارد اما متاسفانه اركسترهای ما شكوه و عظمت اركسترهای غربی را ندارد. پس از بررسی های بسیار متوجه شدم سازهایی كه صدای بم داشته باشند در موسیقی ما كم است و بم‌ترین سازها عود است درحالی كه از صدای عود بم‌تر نیز وجود دارد، پس از بررسی سازهای دنیا، سازهای جدید را طراحی كردم و هرچند بعضا مخالفت‌هایی نیز با این سازها می‌شد اما تاكنون 9 ساز را طراحی كردم و درحالی طراحی چند ساز دیگر نیز هستم و طراحی ساز اتفاقی است كه در همه جای دنیا می‌افتد. شجریان درباره اهمیت ریتم در خوانندگی و بازیگری گفت: ریتم در همه شئون زندگی ما وجود دارد از غذا خوردن تا صحبت كردن و اساس زندگی و حركت كائنات نیز براساس ریتم است. برای یك بازیگر و خواننده هم ریتم حرف اول را می‌زند حتی سكوت نیز باید در خدمت ریتم باشد. شجریان در پاسخ به سوالی درباره رابطه شعر و ادبیات یا موسیقی و آواز گفت: شعر و موسیقی مكمل یكدیگرند و اما موسیقی فراتر از شعر و حتی فراتر از هر هنری است و اگر از سینما موسیقی را بگیریم؛ فیلم تاثیر خود را از دست می‌دهد. وی ادامه داد: در هر شعری یك موسیقی وجود دارد. خواننده باید موسیقی شعر را كشف كند و اگر موسیقی شعر عوض شود معنی شعر نیز عوض می‌شود. آهنگسازان موسیقی متن فیلم نیز در اصل ریتم و موسیقی فیلم را كشف می‌كنند. شجریان در رابطه با وضعیت امروز موسیقی و رابطه جوانان با موسیقی ینتی و اصیل گفت: ما نمی‌توانیم برای افراد نسخه بدهیم كه به چه نوع موسیقی گوش كنند و خود من نیز تعصب ندارم كه حتما همه باید موسیقی ایرانی گوش بدهند، بلكه معتقدم باید موسیقی خوب را به اندازه‌ای تولید كنیم كه مردم جذب شوند. وی با اشاره به لزوم آموزش موسیقی در دوران كودكی گفت: آموزش موسیقی باید از دوره جنینی آغاز شود زیرا هر آهنگی كه مادر گوش می‌دهد جنین او نیز می‌شنود و در نوع سلیقه كودك در آینده تاثیر دارد. وی با اشاره به وضعیت موسیقی پاپ گفت: امروز موسیقی پاپ ایرانی موسیقی نژادی ایرانی را در خود ندارد، این موسیقی سنتی بسیار سنگین است و اینكه تصور كنیم باید كودكان نیز موسیقی سنتی گوش كنند درست نیست بلكه مهم این است كه موسیقی درست گوش كنند. شجریان در پاسخ به سوالی درباره غمگین بودن فضای موسیقی اصیل ایرانی گفت: موسیقی هر ملتی نشان‌دهنده اتفاقات و فضای است كه در طول تاریخ بر آن ملت رفته است و البته باید بدانیم كه بین موسیقی اصیل و سنتی تفاوت وجود دارد. موسیقی اصیل؛ سنتی نیست اما موسیقی سنتی می‌تواند اصیل هم باشد، در طول تاریخ سنت‌ها در حال نو شدن و تازه شدن است. وی ادامه داد: اگر عده‌ای فكر می‌كنند كه این موسیقی غمگین است باید ببینیم كه در طول تاریخ بر مردم ما چه رفته است. وی ادامه داد: ظرفیت و پتانسیل موسیقی ایرانی بسیار بالا است و اگر موسیقی جهان 2 گام دارد موسیقی ایرانی صفر گام دارد و اما زمانی كه شما معتقد هستید موسیقی حرام است در نتیجه موسیقیدان و هنرمند تربیت نمی‌شود و هنر موسیقی نیز بروز و ظهور پیدا نمی‌كند. شجریان درباره اجرای هماهنگ و همزمان چند خواننده گفت: از گذشته مواردی بوده است كه یك یا چند خواننده موسیقی (انسانی را روایت می‌كردند مانند داستان پیر جنگی كه 50 سال پیش اجرا می‌شد) اما همخوانی من با همایون فی‌البداهه و هماهنگ شده است. وی درباره بداهه‌پردازی گفت: ارزش كار خواننده در ایران به بداهه خوانی است و لطف آواز ایرانی در بداهه‌خوانی است و باید دو شب كنسرت یك خواننده شبیه هم نباشد. شجریان با ذكر خاطره‌ای از علی حاتمی درباره حضور آواز خود در فیلم دلشدگان گفت: در زمانی كه ابتدا ازسوی علی حاتمی برای همكاری در این فیلم دعوت شدم تمایلی نداشتم زیرا خاطره خوبی از حضور خوانندگان در فیلم‌ها نداشتم و درنهایت به شرطی این كار را قبول كردم كه اعلام كنند شجریان به صورت افتخاری در فیلم حضور یافته است و حتی زمانی كه قصد داشتم تا لوح فشرده آن را از طریق موسسه دل‌آواز عرضه كنم حق پخش آن را خریدم. وی درباره نحوه تهیه آوازهای این فیلم گفت: به جز تصنیف‌ها سایر آوازهای فیلم را در كوه ضبط كردم و بعد با همكاری حسین علیزاده در استودیو؛ آن را اصلاح و تقویت كردم البته نقش فریدون مشیری به عنوان سراینده اشعار و زحماتی كه كشیده است بسیار مهم و قابل تقدیر است. شجریان گفت: متاسفانه فیلم دلشدگان به اندازه‌ای سانسور شد كه ارتباط شخصیت‌های فیلم از بین رفته است. شجریان درباره حضور موسیقی در آیین‌های مذهبی مانند اذان مرحوم موذن‌زاده گفت: اذان موذن‌زاده دو خصوصیت اصلی دارد یكی آنكه این اذان در دستگاه بیات ترك اجرا شده است كه با گوش ما بسیار آشنا است و دوم آنكه موذن‌زاده آن را با یك خلوص نیت خوانده است. من بیش از 60 سال است كه این اذان را گوش می‌دهم و تاثیر خوبی بر روی من گذاشته است. در این مراسم كه هنرمندانی همچون مهتاب نصیرپور، افشین هاشمی، ترانه علیدوستی، مهتاب كرامتی، لاله اسكندری، حمیرا ریاضی و بسیاری از هنرمندان سینما حضور داشتند؛ داود رشیدی درحالیکه سوالات را ممیزی و سپس طرح می کرد؛ با تشكر از حضور شجریان لوح تقدیری را ازسوی انجمن و به وسیله محمد سریر به وی اهدا كرد.
*****
بلاتکلیفی آتیه یوسفی در زندان لاکان رشت
آتیه یوسفی از فعالین کمپین یک میلیون امضا در رشت می باشد که از روز شش دیماه در بازداشت است. وی در بند زنان زندان لاکان رشت به سر می برد با وجود آنکه همان روز اول از خانواده درخواست وثیقه کرده, همچنان در بلاتکلیفی بوده و وضعیت آزادی وی از سوی بازپرس پرونده مشخص نشده است. در جال حاضر تنی چند از فعالان جنبش زنان در بازداشت به سر می برند. منصوره شجاعی و سمیه رشیدی از جمله فعالان جنبش زنان هستند که در ادامه موج بازداشت های اخیر در زندان به سر می برند.
*****
مازیار شکوری بازداشت شد

مازیار شکوری، عضو ستاد شهروند آزاد در گیلان دستگیر شد. مازیار شکوری،از فعالان سیاسی مدنی در استان گیلان بوده است که از نظر جسمی بشدت بیمار بوده و طبق اطلاعات رسیده شرایط جسمی او مساعد نیست. او از بیماری کلیوی، ناراحتی روده و آسم رنج می برد و در روزهای دستگیری از ارائه دارو به وی خودداری به عمل آمده است.
*****
ازمیان ایمیل های رسیده:
کشته هایی برای تشنگان قدرت
فریبا داوودی مهاجر

طرح دو فوریتی تقلیل زمان اجرای حکم محارب از بیست روز به پنج روز به وسیله 36 نماینده حامی دولت به مجلس شورای اسلامی ارائه شد.
گفته می شود ایده این طرح به وسیله روح الله حسینیان به نمایندگان ارائه و افرادی چون فاطمه آلیا،کوهکن،کامران، نادران، غضنفرآبادی اخوان بیطرف،ثروتی،حسینی دولت آبادی امیری کهنوج آنرا امضا نموده اند. به گفته این افراد،آن طور که در ذیل طرح آمده است باید به اتهام افرادی که در تجمعات و تظاهرات شرکت می کنند با قاطعیت برخورد شود و به عبارتی هر کس به زعم آقایان محارب شناخته شد ظرف مدت 5 روز به چوبه دار آویخته شود.
تاریخ اکنده از احکام و فرامینی است که به واسطه آن حکام و سلاطین و زورمداران و فرمانروایان برای تداوم حکومت خود چوبه های دار و صلیب ها و گیوتین ها را برافراشته و مخالفان خود را به نام خدا و مقدسات به قتل رسانده اند. مستکبرانی که یا خود را خدا می دانسته اند و یا به نمایندگی خدا چه خون هایی که بر زمین نریخته اند. تاریخ هنوز بدن هایی را که برای حفظ ایمان در آتش افکنده می شد فراموش نکرده است. هنوز مردمان به یاد می آورند که برای اثبات درستی ایدئولوژی ها، چه زنان و مردانی که به جوخه های مرگ سپرده نشدند. سال هاست که در کشور من ایران نیز عاشقان قدرت و ثروت لباس پیامبر بر تن کرده و همچون گذشتکان خود را نماینده خدا بر روی زمین و نایبان پیامبر می نامند و هر مخالفی را انگ محارب زده و عضو حزب شیطان می نامند تا با این اتهام لباس مرگ بر آنها بپوشانند و چند روزی دنیا رابه عیش و نوش بگذرانند. این روز ها در کشور من ایران به نام حسین و حیدر و مهدی به مساجد حمله میکنند. آب بر اهل مسجد می بندند و نمازگزاران را به باد کتک می گیرند و راهی بازداشتگاهها و زندان ها می کنند. به خانه علما حمله میکنند و آنها را بی دین می نامند و حسینیه ها را آماج حملات خود می کنند؛ و این همه را با ماسک دروغین دین انجام می دهند.
آنها که به خود رحم نمیکنند، قصد به توبره کشیدن خاک دانشگاه را کرده و هر روز دهها دانشجو را راهی انفرادی ها و خانه های تیمی و تاریک خانه های خود می کنند و از مجلس می خواهند که حکم اعدام جوانان معترض را در کمتر از 5 روز صادر نماید.جوانان را زیر چرخ های ماشین های خود له میکنند. زنان و مردان را در خیابان ها به گلوله می بندند و در نمایشی مضحک گناه این قتل ها را به گردن این و ان می اندازند. زنان ما را به زندان می افکنند.روزنامه نگاران ما را به بند میکشند.فرزندان فعالان سیاسی را به گرو گان می گیرند و فریاد وا اسلاما سر می دهند؛و نقطه آغاز این همه، نه فردای انتخابات، که فردای روز پیروزی انقلاب بود. روزی که بر سر پشت بام مدرسه رفاه دسته دسته آدم ها را بی محاکمه تیر باران کردند و عکس هایشان را در صفحه اول روزنامه ها چاپ کردند. روزی که به بهانه دگر اندیشی و برای داشتن همه قدرت، دسته دسته جوانان را به نام این گروه و آن گروه سیاسی اعدام و در گورستان های بی نام ونشان دفن کردند. همان روزی که ابتدا ایاتی چون شریعتمداری و قمی و سپس منتظری را در خانه هایشان حصر کرده یا آنها را برای اعتراف جلوی دوربین ها آوردند.آنچه که امروز بر سر ما می رود نه فردای کودتای انتخاباتی که در همان روز پیروزی انقلاب آغاز شد. انقلابی که فکر می کردیم برای رهایی آمده است ولی بندی شد بر دست ها و پاهایمان. انقلابی که فکر میکردیم برای ما آزادی خواهد آورد ولی آزادیخواهان را به بند کشید. انقلابی که به تصور آزادی اندیشه بر پا شد ولی دستاوردی جز خرافات در بر نداشت.
و امروز که مردم ایران در حرکتی سبز، تکثر در عقاید و اندیشه ها را به رخ کشیده اند حزب شیطان خوانده می شوند. محاربینی که باید در 5 روز برای عبرت دیگر به دار آویخته شوند.مجلس شورایی هم که نام اسلام را یدک می کشد می خواهد به شور بنشیند تا حکم ننگین اعدام منتقدین در کمتر از 5 روز را صادر نماید.
خداوند و تاریخ و مردم و دنیا چه قضاوتی خواهند کرد بماند برای زور مدارانی که مثل ما عمر میکنند و هیچکدامشان عمر نوح نخواهند داشت.
*****
شرمتان باد ای بیشرف ترین پلیدان روی زمین..!!

پس از آن كه یكی از سایتهای اینترنتی با انتشار خبری شبیه رپرتاژ آگهی از پخش مستند قتل ندا در صداوسیما خبر داد و همزمان سایتها و وبلاگها به نقد و تشریح گافهای مستند قتل ندا پرداختند و از جمله ما در "پست" پریروز خویش این رپرتاژ آگهی مسخره و شرم آور رژیم دجالان را بزیر سوآل بردیم، گویا با توصیه به موقع برخی نهادهای امنیتی از پخش چنین فیلمی در سیما جلوگیری شده است.
متهم كردن مقتول به قتل خودش
مستند "گاف باران" در گم كردن رد قاتل ندا
روزنامه آینده دراین مورد نوشته: اگر شخص مستندساز حركت شست آن مرحومه را در تصاویر بدون كیفیت 3gp موبایل تشخیص داده، چطور لرزش غیرارادی پای راست وی در لحظه جان دادن را نمی بیند و از سوی دیگر متوجه رها شدن اندام پس از آمبولی ریه ندا كه در اثر پارگی قلب و ریه و انباشت خون در ریه صورت می پذیرد قابل تامل نیست؟
*
انتشار كلیپی با هدف آشكار كردن واقعیت قتل ندا آقاسلطان توسط گروه ناشناس، واكنش های مختلفی از سوی اهالی فن و متخصصان این حوزه داشته است.
یكی از كارگردانان مستندساز صداوسیما در این باره نظرات جالبی دارد. وی كه پس از دیدن فیلم ناقص و شبهه برانگیز توانسته بود منبع غیرمتخصص و ناشناس آن را پیدا كرده و فیلم اصلی را مشاهده كند، به نتیجه عجیبی رسیده است.
دست خونی ندا كه كلیپ ساز موبایلی ادعا کرده بطری مایعی سرخ رنگ همانند خون در آن مشاهده می شود
این مستندساز باسابقه صداوسیما می گوید: "در ابتدا فكر می كردم، جوانی در اتاقش نشسته و در مقابل میكروفون "هدست" خود روی تصاویر صحبت كرده، ولی وقتی بیشتر دقت كردم، هرچه تصاویر جلوتر می رفت، بی شرمی رسانه ای در شاخص یك به اصطلاح مستند و در واقع پرونده تصویری برای توهین و تحقیر به مردم كامل تر می شد".
این مستندساز در ادامه افزود: "مستندسازی اصول مشخصی دارد، شما یا باید روایت كنید یا به تصویر بكشید! مستند محض با مستند گزارشی تفاوت زیادی دارد و هر بیننده عادی تلویزیونی متوجه جنس آن می شود.
جنس مستند محض طوری است كه شاید تا سالها نتوان در مورد كیفیت آن اظهارنظر كرد و كسی كه به مطلق گویی در این زمینه می پردازد به دلیل سطح سواد اندك در این حوزه است.
چنین اتفاقی در كشور ما رخ داده، تصویری كه توسط یكی از همكاران در زمان جنگ از رزمنده ای كه روز خاكریز در حال شلیك آرپی جی گرفته شده، پس از 24 سال مشخص می شود كه منتهی به شهادت رزمنده ایرانی نشده و می توان به تحقیق در مورد آن پرداخت، چون هدف تصویری مستند زنده است.
محل نشستن غیر ارادی ندا و ریخته شدن ناگهانی مقدار زیادی خون پس از اصابت گلوله از جلو
اما این اتفاق كارخانه تولیدی ندارد كه بتوان با توهمات ذهنی و تفكر برگرفته از فیلم های اكشن آن را خلق كرد، همچنین در مورد اتفاقی كه از چشم غیرمتخصص كلیپ ساز موبایلی این اثر دور مانده، جبر موضوعی و شرایط خاص زمان انتخابات و درگیری های شدید روز 30 خرداد در حوالی میدان انقلاب است.
از سوی دیگر یكی از نكات مهمی كه در یك مستند مورد توجه می گیرد، هماهنگی بین كلام نریتور و تصاویر می باشد، بر این اساس سعی می شود نگارش متن مستند گزارشی پس از ضبط روی میز قرار گرفته و برای آن انتخاب تصویر شود، اما در این اثر ابتدا تصاویر یا بهتر بگوییم تصورات و توهمات تصویری كنار هم قرار گرفته و بعد نریشن خوانده شده و دست آخر مجبور شده اند زمان های مكث نریشن را به خاطر كمبود زمان حذف كنند، برای همین جملات در میانه این مستند به دنبال هم و چسبیده به گوش می رسد.
از طرف دیگر، یك مستندساز هیچگاه خودش را در مقام قاضی ظاهر نمی كند، تمام حسن و هنر مستند این است كه شما با تصاویر و بدون كلام مستقیم بتوانید مخاطبان را به خواسته و هدف رسانه ای خود برسانید، ولی گویی دوستان بی تجربه ولی با اعتماد به نفس در این كلیپ موبایلی فقط كم مانده سر مخاطب خود داد و بیداد كنند"!

این مستندساز در ادامه گفت: "گذشته از نكاتی كه جزو بدیهی ترین مبانی مستندسازی در سراسر جهان است، متاسفانه روحیه داغ جوانی و چشم پرهراس ماجراجو نمی تواند منطقی به ماجرا نگاه كند و از چشم خام خود كه شاید تصویر آینه را هم درست تشخیص ندهد، ناگهان فتوا صادر می كند"!
در فیلم های كشته شدن مرحومه ندا آقاسلطان كه به گفته گوینده پرحرارت و احساساتی كه خیلی تلاش می كرد صدای یكی از دوبلورهای مشهور مستند كشورمان را تقلید كند، دو اصل واضح وجود دارد كه در تمامی فیلم های منتشر شده چه از سطح خیابان خسروی و چه تصویری كه از بالای تقاطع برشمرده بعدها منتشر شد، نشان می دهد ندا آقاسلطان مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفته كه قدرت فوق العاده ای داشته است.
به حجم خون روی زمین مقابل ندا دقت كنید
به این دلیل می گویم، گلوله جنگی سلاح قوی كه اگر در فیلم سومی كه از فراز یكی از بام های منازل محل حادثه ضبط شده، افرادی در سر خیابان خسروی و خیابان كارگر شمالی و حضور دارند و پس از صدای شلیك، زوزه معروف گلوله جنگی تصویربرداری كه در تلاش برای به تصویر كشیدن ماموران ابتدای خیابان است، را مجبور به دزدیدن سر و دوربین خود را از سمت روبروی خود می كند.
این واكنش طبیعی نشان می دهد تصویربردار از صدایی كه از روبرو شنیده واكنش نشان داده است، همچنین خروج ناگهانی مقدار زیادی از خون مرحومه در زمان اصابت نیز دلیل دیگری بر قدرت فوق العاده گلوله برشمرده می باشد.
در مورد لحظه به زمین نشستن غیر ارادی ندا آقاسلطان نیز سالها حضور در جبهه ها و دیدن تصاویر رزمندگانی كه مورد اصابت گلوله قرار می گرفتند، فضایی تكراری را دست كم برای من پدید می آورد.
اگر به فیلم ها دقت كنید، ندا پس از اصابت گلوله از روبرو دست چپ خود را به صورت غیرارادی روی قلب و محل اصابت برده است، این لحظه ای است كه كف دست و مچ وی كاملا با خون فواره زده از قلبش دورنگ می شود، تا كلیپ ساز ماجراجو از رنگ تیره خون ریخته شده روی دست، تصور بطری برای پاشیدن خون به روی صورت را القا كند.
اما جالب است كه كلیپ ساز موبایلی به این نكته توجه نكرده كه وقتی ندا به صورت غیرارادی و با كمك استاد موسیقی خود از پشت رها می شود، مقدار زیادی خون روی زمین در مقابل پای او و روی هر دو ساق شلوار ریخته و در فیلم دیگری مقدار زیادی خون از زیر مانتو و از پشت وی قابل مشاهده است.
خون ریخته شده مقابل و روی ساق شلوار ندا كه به چشم كلیپ ساز موبایلی نیامده
اگر ندا با بطری برشمرده كه كلیپ ساز موبایلی با حرارت لحظه ریختن آن را روی صورت به تصویر می كشد و معتقد است حالا وظیفه دست ندا تمام شده، چرا خون فراوان ریخته شده روی زمین و روی پاهای وی قبل از دراز كشیدن كف خیابان را ندیده است؟!
اگر حركت شست مرحومه را در تصاویر بدون كیفیت 3gp موبایل تشخیص داده، چطور لرزش غیرارادی پای راست وی در لحظه جان دادن را نمی بیند و از سوی دیگر متوجه رها شدن اندام پس از آمبولی ریه مرحومه ندا كه در اثر پارگی قلب و ریه و انباشت خون در ریه صورت می پذیرد قابل تامل نیست.
دوستانی كه امروز داعیه دار خیلی از ارزشها شده اند، روزگاری را كه فوران خون از دهان و بینی رزمندگان یا اصابت گلوله جنگی از روبرو را تجربه كردیم، به یاد نمی آورند، بی شك در آن روزها یا در كوچه ها تفنگ بازی می كردند یا در مدرسه فوتبال گل كوچك بازی می كردند.
اما مستندسازی و بیان توهمات جزو حوزه هایی نیست كه بتوان آن را به بهانه جوانگرایی و تزریق روح جوانی نابود كرد، مستند سازی اصولی دارد كه با این بهانه تراشی های خنده دار و بچه بازی های سطح پایین سنخیتی ندارد.
فردی كه سعی در تنفس دهان به دهان دارد و دستش رد خون روی پیشانی را پاك می كند
فرض محال كه این اتفاق افتاده آیا سناریو خنده داری كه نریتور كلیپ ساز با نزدیك كردن دهان خود به میكرفون قصد ترسناك كردن آن را دارد محلی از اعراب دارد، آیا امكان دارد وقتی یك دختر به اصطلاح تیر خورده، روی پای دو نفر در عقب یك خودرو دراز كشیده از پشت به وی گلوله ای زد كه از كتف به سمت پهلو برود!
واقعا از شاهكار برخی دوستان و تصورات راكی رمبویی تاثیر گرفته از روحیه حادثه خیز جوانی و متاثر از سینمای هالیوود بیش از این توقعی نمی رود، ولی اهل فن به خوبی می دانند فردی كه به پشت دراز كشیده، چگونه تیم قتل به تعبیر كلیپ ساز موبایلی از بالا گلوله ای را به سمت پهلو شلیك كردند و بعد ندا را در ماشین به قتل رساندند".
این مستند ساز با شرافت در ادامه گفت: "بسیار جای تعجب و تاسف دارد كه حاضریم وقت صرف كنیم برای توهماتی كه فقط در ذهن انسان بیماری رشد كرده و ذهن بیماری كه توانسته از تصاویر رقت آور و دردناك كشته شدن و جان دادن یك انسان به زیبایی دختر خانم پی برده و البته تشخیص دهد وی دانشجو هم بوده است؟
تصاویر دردناكی كه خواب و خوراك را از بسیاری از مردم جهان گرفت و ناله دل هزاران انسان از چشم های پرسشگری كه ثانیه های پایانی زندگی خودش را از دیگران جستجو می كرد، دنیایی را به لرزه درآورد".
این مستندساز در ادامه گفت: "روزگاری شاگردی یكی از چهره های مستندساز دفاع مقدس را می كردم و ایشان بارها تاكید می كرد، هرگز حاضر نشو برای سلیقه خودت با واقعیت بازی كنی! خوشحالم امروز كسانی داعیه دار ارزشها شده اند و به ملت توهین و تحقیر می كنند كه حاضرند برای منافع شخصی و سلیقه فردی خودشان هر واقعیتی را كتمان كنند".
آیا چیزی در دست ندا هست كه با چنین دقتی خون را به صورت وی بریزد؟
وی در پایان گفت: "این دوستان دست كم به گفته های مستندساز سیاسی صداوسیما آقای طالب زاده دقت كنند كه حداقل به خاطر روح مستند سازی حاضر نشد در برنامه زنده تلویزیونی رو به فردا حقیقت را كتمان كند و به همین دلیل میكروفن او را قطع كردند! مستندسازی هر عیبی داشته باشد، تنها حسن آن این است كه دروغگویی در آن جایی ندارد"!
هر چند تهمت ها و نسبت هایی ناروایی در این كلیپ موبایلی به افراد زنده و درگذشته وارد شده، اما در روزگاری كه هدف وسیله را برای رسیدن به كامروایی سیاسی توجیه می كند، عجیب نیست !
*****
پسر بن لادن از ایران به سوریه رفت: ثابت می کنیم فرزندان بن لادن هستیم

پسر بن لادن ادعا کرد که "بکر " پسر کوچک رهبر گروه القاعده آخر ماه دسامبر از ایران به سوریه رفته است.
به گزارش روزنامه گلف نیوز، " عمر " پسر بزرگ اسامه بن لادن گفته است که برادر 16 ساله اش " بکر " در آخرین روز سال میلادی گذشته (2009) و شب سال نوی مسیحی از ایران به دمشق رفته است. عمر جزییات بیشتری درباره اینکه برادر کوچکش چگونه به سوریه رفته است، ارایه نکرد اما افزود : ما منتظریم دیگر برادران و خواهرم " ایمان " نیز بتوانند از ایران خارج شوند.وی مدعی شد که بکر به همراه 4 نفر از برادرانش و خواهرش ایمان و یکی از همسران پدرش ( خیریه ) از 8 سال پیش و همزمان با حمله ایالات متحده در اکتبر 2001 به افغانستان، به ایران گریخته اند اما از آن زمان تا کنون تحت نظر ایران در مکانی در حومه تهران نگهداری می شدند که حدود 2 ماه پیش،" ایمان " یکی از دختران بن لادن توانست از دست محافظان خود فرار کند و به سفارت عربستان در تهران پناهنده شود.ایمان همچنان در سفارت عربستان سعودی به سر می برد و مقامات این کشور ادعا کرده اند که به دلیل نداشتن اوراق لازم ، مقامات ایرانی مانع از خروج وی از کشور می شوند.عمر بن لادن همچنین از حسن نیت ایرانی ها تشکر کرده و گفت: آماده ایم با ارایه اسناد و مدارکی هویت فرزندان بن لادن از جمله ایمان را اثبات کنیم.وی همچنین گفت: چندی پیش تماس تلفنی از طرف خانمی که زبان عربی را به لهجه عراقی صحبت می کرد داشتیم. این زن خود را از کارکنان وزارت خارجه ایران معرفی کرده و از ما خواست تا به تهران بیاییم تا خواهرم ایمان و برادرانم را تحویل بگیریم تا این اقدام در آرامش و به دور از جنجال سازی رسانه ای انجام شود.عمر بن لادن افزود که با توجه به این تماس تلفنی، او اکنون 10 روز است که در خواست صدور روادید سفر به ایران را برای خود و همسرش " زینه " و یکی از همسران پدرش ( مادر ایمان ) ارایه کرده و همچنان منتظر دریافت روادید برای سفر به ایران است .
*****
سخنگوی جان کری: هم خودش جراحی دارد ، هم خانمش ؛ سفر ایران منتفی است
سخنگوی جان کری سناتور آمریکایی تاکید کرد که وی هیچ برنامه ای برای سفر به تهران نداشته است.
فريد جون در گفت و گو با روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن گفت کری روز دوشنبه برای انجام عمل جراحی در بیمارستانی در بوستن بستری شد و هیچ برنامه ای برای دیدار از ایران ندارد. کری عمل جراحی دیگری نیزدر ماه اوت گذشته داشت. وی از التهاب در مفاصل خود رنج می برد. سخنگوی جان کری همچنین پیش بینی کرد که این سناتور برجسته در اواخر ماه جاری میلادی به روند فعالیت عادی خود بازگردد.همچنین قرار است اواخر ماه جاری میلادی همسر جان کری نیز برای اجرای عمل جراحی مربوط به بیماری سرطان سینه در بیمارستان بستری شود.
سخنگوی کری همچنین گفت: نداشتن برنامه ای برای سفر به ایران به هیچ عنوان به موضوع عمل های جراحی وی یا همسرش مربوط نیست.روزنامه وال استریت ژورنال در روز شنبه گذشته نوشته بود که جان کری از ایران دیدن می کند. این روزنامه همچنین نوشت که هنوز نتوانسته تایید این خبر را از شخص کری بگیرد.
در همین ارتباط شبکه تلویزیونی فکس نیوز نیز اعلام کرد اگر کری به ایران سفر کند عالی ترین مقام آمریکایی خواهد بود که از زمان انقلاب 1357 به ایران سفر کرده است. یک مقام مسئول در کاخ سفید نیز به این شبکه گفت: این سفر با آنچه رئیس کمیته روابط خارجی سنا (کری) می تواند انجام دهد، متناسب است. وی اضافه کرد: این سفر براساس طرحی از کری انجام می شود و به کاخ سفید ارتباطی ندارد.
همچنین پیش از این چندین نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز بارها از بررسی تقاضای سفر کری به تهران خبر داده بودند. برخی نمایندگان نیز گفته بودند که مجلس مخالف این سفر است.
تعویق سفر هیئت پارلمانی اروپا به تهران
از سوی دیگر "برباره وچیسهلر" از نمایندگان آلمانی پارلمان اروپا که ریاست هیئت پارلمانی را در برنامه سفر به ایران برعهده خواهد داشت، درباره تعویق این سفر به رویترز گفت:" همه برنامه های دیدار با شخصیت های برجسته مجلس ایران کنسل شد همانگونه که همه نشست ها با سیاستمداران ایرانی مخالف احمدی نژاد نیز لغو شدند لذا این اتفاقات، سفر به تهران را بی فایده کرد."وی افزود: "در صورتی که گفت وگو غیرممکن شود سفر هیئت خواهان گفت وگو به ایران بی معنی است."
وچیسهلر ادامه داد:" هیئت پارلمان اروپا قرار بود برای اعلام همبستگی با جنبش اعتراضات به تهران سفر کند و این موضوعی است که دولت ایران آن را اقدامی بسیار خطرناک می داند." در همین حال فراکسیون سبزها در پارلمان اروپا در بیانیه ای رسمی اعلام کرد :" در اقدامی ناگهانی، علی اصغر خاجی سفیر ایران در بروکسل تصمیم گرفت تا مانع از سفر هیئت پارلمان اروپا به تهران شود."به نوشته رسانه های غربی، قرار بود اعضای هیئت اروپایی در سفربه تهران با چند عضو مجلس شورای اسلامی و فعالان حقوق بشر دیدار کند. قرار بود این سفر در تاریخ هفتم تا 11 ژانویه (17 تا 21 دی ماه جاری) صورت بگیرد که به این سفر به تعویق افتاد.
*****
"گرداب" اسامی 5 فعال اینترنتی دستگیر شده پیرامون خیزش و قیام اخیر مردم را منتشر کرد
سایت گرداب متعلق به مرکز بررسی جرایم سازمان یافته اطلاعاتی وابسته به سپاه مزدوران و اوباشان بدطینت و دزد و قاتل و دجال، اطلاعیه ای بشرح زیر انتشار داده و چند نفری را بعنوان عاملین حوادث و ناآرامی های چندماهه اخیر معرفی کرده است.
متن اطلاعیه گرداب به این شرح است:
*
حسن و علی ب:
نام: علی و حسن.ب محل تولد: مشهد تحصیلات: دانشجوی اخراجی دانشگاه امیر کبیر، لیسانس متالوژی محل سکونت: تهران، مشهدفعالیت های مجرمانه: راه اندازی و مدیریت سایت های ضد امنیت کشور، ترویج و اشاعه اخبار دروغ و اکاذیب، تحریک احساسات کاربران با نشر اکاذیب و اخبار دروغین مبنی بر کشته شدن مردم، اهانت به رئیس جمهور و بسیج از طریق قرار دادن اخبار و مطالب توهین آمیز در سایت، تغییر اخبار و نظرات مردم بنا به سلیقه و تفکر خود، اطلاع رسانی در مورد مراکز تجمع اغتشاشگران و شعارهایی که باید سر بدهند، ایجاد فیلتر شکن برای ورود به سایر سایت های فیلتر شده، برنامه ریزی هدفمند در تهیه 84 دامین با پسوندهای مختلف و حمایت و پشتیبانی فتنی و مالی آنها، دعوت به تجمعات غیر قانونی و ایجاد اغتشاش و آشوب. از جمله بخش هایی از جرایم حسن و علی ب است که در فضای اینترنت فعالیت گسترده ای داشته و مدیریت بزرگترین مجموعه از سایت های م.م در اینترنت را برعهده داشته اند.
متهمان علی و حسن .ب به ترتیب مدیریت دو سایت انتخاباتی را بر عهده داشته اند. این دو برادر که در زمینه رایانه مشغول به فعالیت می باشند به همراه تعداد دیگری از افراد توسط مرکز بررسی جرائم سازمان یافته ی انقلاب اسلامی به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی شناسایی و دستگیر شده و سایت های آنان از دسترس خارج گردیده است.
متهمان "حسن و علی.ب" با نشر اکاذیب و سوء استفاده از احساسات مردم باعث ایجاد تنش و نا آرامی در جامعه شده اند که از جمله ی آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
"دیشب در مشهد فریاد الله اکبر با صدای گلوله پیوند خورد....(چهارشنبه 27 خرداد ماه 1388 ساعت 10 و 17 دقیقه و 9 ثانیه)"
*
"اینجا قائمشهر همه خوابیدن نیروی انتظامی شهر رو زیر نظر داره موبایل بعضی ها کنترل میشه. به بن بست رسیدیم طبق خبرها دیشب یه دختر شیرازی در بابل هم به شهدای سبز پوش پیوست(چهارشتبه 27 خرداد ماه1388 ساعت 1 و 6 دقیقه و 31 ثانیه)"
*
" آمار اصلی انتخابات و نامه ارسالی وزیر کشور به مقام عظمای ولایت: حضور مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای بنا بر ابراز نگرانی جنابعالی مبنی بر نتیجه انتخابات..... جهت اطلاع نتیجه واقعی آرا اخذ شده را به عرض میرساند: مجموع آرا اخذ شده 42026078 میرحسین موسوی خامنه19075623 مهدی کروبی13387104 محمود احمدی نژاد5698417 محسن رضایی میرقاید3754218 آرا باطله38716 امضا: از طرف صادق محصولی(فرج الله کاظمی نژاد)(تصویر نامه رو سرچ کنین پیدا میشه ) (سه شنبه 26 خرداد ماه 1388 ساعت 23 و 51 دقیقه و 50 ثانیه)"
------
امید.ل:سن: 22 محل تولد: کانادا تحصیلات: فارغ التحصیل مهندسی کامپیوتر با گرایش نرم افزار محل سکونت: تهران
ارسال ایمیلهای انبوه به منظور دعوت به تجمعات غیر قانونی(ارسال 30هزار پیام اینترنتی برای تجمع در میدان بهارستان)، تشویش و تخریب اذهان عمومی با زیر سوال بردن انتخابات و القاء شبهه در آن، تشکیل و رهبری جنبش وبلاگی (که علنا به حمایت از آشوبها پرداخته است)،دستکاری نمودارهای آماری مسائل اقتصادی و فرهنگی کشور جهت تمسخر دولت نهم، تراکتهای تبلیغاتی تخریبی و توهینی در مورد دولت نهم، ارسال ایمیلهای انبوه و تاکید بر تقلب در انتخابات از جمله بخش هایی از جرایم امید.ل است.متهم که دارای یک شرکت رایانه ای است در اظهارات خود به دریافت مبالغی از مسئولین ستاد م.م جهت ایجاد انجام فعالیتهای مجرمانه اعتراف نموده است. نامبرده با صدور حکم قضایی دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شده است.
------
علیرضا.ع:سن: 34 محل تولد: تهران وضعیت تاهل: متاهل تحصیلات: دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه تهران
متهم علیرضا .ع با فراخوان برای تجمع غیرقانونی در مقابل مجلس شورای اسلامی، ارسال و انتشار ایمیلهای حاوی بیانیه و اطلاعیه تحریک آمیز، محتویات اینترنتی توهین آمیز نسبت به اسلام و رهبری، تشکیل جنبش وبلاگی سبز، کاریکاتورهای تخریبی علیه دولت، کاریکاتورها و مطالب تمسخر آمیز در مورد ریاست جمهوری، نامه جعلی منتسب به فرماندهی نیروی زمینی سپاه، تکنیک های تبلیغاتی یاد شده را در سایت مذکور پیاده کرده است.
متهم علیرضا.ع با صدور به حکم قضایی درمحل کار خود دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شد
------
امیر. ا:سن: 32 محل تولد: تهران تحصیلات: کارشناسی برق قدرت محل سکونت: تهران
اجرای طرح خاموشی سبز در 27،26و 28 مرداد، ارائه راهکارهای مقابله با اقدامات دولت در خصوص طرح خاموشی سبز، دیکتاتور خواندن ملت و دولت ایران، تبلیغ طرح خاموشی سبز، ارائه اطلاعاتی در خصوص وضعیت و نحوه ی کارکرد شبکه برقی کشور به جهت ایجاد خاموشی، ارسال اطلاعات مربوط به انرژی تولید شده نیروگاه های کشور برای طرح ریزی در خصوص طرح خاموشی سبز، پرداخت 200 دلار به سایت بالاترین برای درج لوگوی خاموشی سبز در بالای صفحه سایت، سازمان بندی و طراحی تیم ها و افراد مورد نیاز جهت تبلیغ و ارسال طرح به تعداد زیادی ایمیل برای جذب نیرو، ارائه نکات در خصوص عدم شناسایی توسط نیروهای امنیتی به دیگر سوژ ها از جمله جرائم امیر. ا است.
متهم امیر.ا در روز انتخابات در ترکیه بوده و پس از انتخابات عازم ایران می شود. بعد از چند روز با شدت گرفتن اغتشاشات متهم با دیدن یک آگهی در سایت بالاترین،در زمینه اعتراض به انتخابات از طریق افزایش مصرف برق،آنرا تکمیل و تبدیل به طرح قطع شبکه برق راس ساعت 9 شب مورخ 30 تیر(همزمان با قیام 30 تیر) می کند و جزئیات آن را از طریق ایمیل به سایتها و افراد مختلف ارسال می کند. وقتی طرح پیشنهادی تاثیری در شبکه برق به وجود نمی آورد متهم با پرینت پیک مصرف برق و بررسی آن نواقص طرحش را رفع و آن را تبدیل به شبکه ی خاموشی سبز می کند سپس از طریق شخصی به نام خ.ب در سایت بالاترین شروع به تبلیغ طرحش می کند و با برقراری ارتباط اینترنتی با افراد علاقه مند اقدام به سازماندهی گروهی به نام هسته فنی خاموشی سبز می کند.
این هسته متشکل از 10 نفر بوده که هر کدام وظیفه خاص خود را به عهده داشته اند. بر اساس این طرح،متهم به عنوان مسئول هسته فنی خاموشی سبز, پیشنهاد داده بود که در روزهای27،26 و 28 مرداد با اجرای طرحی موجب افزایش ناگهانی مصرف برق در سراسر کشور شوند که نتیجه آن ایجاد اختلال در سیستم توزیع شبکه برق کشور گردید. بر اساس این طرح که موارد آزمایشی آن در کشور اجرا شد به دلیل نوسانات برقی به وجود آمده، شمار زیادی از دستگاه های برقی شهروندان آسیب دید متهم همچنین در ایمیلهای دیگرش به طراحان سایت khsabz.org از آنها میخواهد تا عکس میرحسین موسوی را از لوگوی وبلاگ حذف کنند. چرا که به زعم خودش مشکل اصلی آنها نظام است و برای مخالفت با نظام و اجرای طرح، کمک همه مخالفان نیاز است. تا بتوانند حرکت منسجمی را برای سیستم مدیریت شهری دولتی در جهت ایجاد نارضایتی مردمی به وجود آورند.
نامبرده بر اساس حکم قضایی توسط نیروهای مرکز بررسی جرائم سازمان یافته در تاریخ 17/5/88 دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شده است.
*****
اولین تماس مجید توکلی همزمان با صدور حکم
دادگاه انقلاب شهر تهران برای مجید توکلی از فعالان برجسته دانشجویی اقدام به صدور حکم کرد.
به گزارش واحد دانشجویی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مجید توکلی از فعالان برجسته دانشجویی که روز 16 آذرماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود برای اولین بار از زمان بازداشت اجازه تماس تلفنی با خانواده خود را پیدا کرد.وی عنوان داشت ابتدای هفته جاری در شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی مورد محاکمه بر اساس چهار اتهام "توهین به رهبری، توهین به ریاست جمهوری، اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام" قرار گرفته است.از جزئیات دادگاه آقای توکلی که بدون داشتن وکیل مدافع و در پشت درهای بسته برگزار شده است اطلاعی در دست نیست اما این دادگاه با اعتراض مجید توکلی همراه بوده است.
دیروز به نامبرده اطلاع داده شده است که حکم ایشان صادره شده و به زودی به وی یا وکیل وی ابلاغ خواهد شد. اتهامات سنگین مطرحه و روند فوری صدور حکم بر نگرانی ها از حکم صادره افزوده است.
مجید توکلی در حال حاضر در سلولهای انفرادی بند 240 در زندان اوین نگهداری میشود، وی در زمان بازداشت و بازجویی به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه جسمی و روحی قرار داشته است. این فشارها همچنان ادامه دارد.
اقدام غیراخلاقی دستگاه امنیتی مبنی بر انتشار تصاویر وی با پوشش زنانه توام با نشر اکاذیب موج گسترده ای از اعتراضات فعالان حقوق بشر در سراسر دنیا را به همراه داشت.
لازم به یادآوری است، مجید توکلی دو سال پیش نیز به مدت 15 ماه به اتهام چاپ نشریات جعلی در زندان بود که بعد از این مدت از اتهامات وارده تبرئه شد. او در مدت زندان 70 مورد از شکنجه‌های صورت گرفته بر روی خود را افشا کرد.هم‌چنین او بار دیگر در مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان که لغو شده بود بازداشت و مدت 115 روز را در سلول‌های انفرادی بند 209 زندان اوین گذارند و اخیرا با تودیع وثیقه سنگین آزاد شده بود.
*****

وزير کشور: دستگيرشدگان توبه کنند..!!
وزير کشور با اشاره به خسارت هايي که هتاکان عاشورا به اموال شخصي مردم و اموال عمومي وارد کرده اند، گفت؛ قطعاً افرادي که دستگير شده اند بايد پاسخگوي خسارت هاي وارد آمده باشند (...!!!) و آنها را جبران کنند.
مصطفي محمدنجار در حاشيه جلسه روز گذشته هيات دولت در گفت وگو با واحد مرکزي خبر افزود؛ عده اندکي(...!!) که روز عاشورا از خلاء حضور مردم و خويشتنداري پليس سوءاستفاده کردند و در خيابان انقلاب به تخريب اموال شخصي مردم، اموال عمومي و بيت المال پرداختند و صدمه و خسارت ايجاد کردند در حال شناسايي هستند.
وي تصريح کرد؛ يکي از مصوبات شوراي امنيت کشور اين بود که همه اين خسارت ها تقويم و احصا شود تا مسببان و مسوولان اين جريان، چه آنهايي که در صحنه هستند و چه آنهايي که در پشت صحنه حضور دارند، پاسخگوي اين خسارت ها باشند.وي در ادامه به فريب خوردگان جريانات اخير(...!!!) پيشنهاد کرد توبه نامه بنويسند و از پيشگاه ملت عذرخواهي کنند. وزير کشور افزود؛ فريب خوردگان مي توانند با نوشتن توبه نامه دوباره به دامن ملت بازگردند تا بيش از اين در اين لجنزاري که قدم گذاشته اند، فرو نروند چراکه در غير اين صورت ديگر زمان براي آنان دير مي شود.
*****
نماينده چين در سازمان ملل عنوان کرد
اکنون زمان مناسبي براي تحريم نيست
نماينده چين در سازمان ملل گفت هنوز براي فکر کردن به تحريم هاي جديد عليه ايران به خاطر خودداري از تعليق فعاليت هسته يي حساس اش خيلي زود است و خواستار استفاده از ديپلماسي بيشتر در قبال تهران شد.
به گزارش ايسنا ژانگ يسوئي نماينده چين در سازمان ملل که رياست شوراي امنيت را در ماه جاري ميلادي بر عهده دارد روز سه شنبه گفت اکنون زمان مناسبي براي تحريم نيست. ژانگ در جمع خبرنگاران گفت تلاش هاي ديپلماتيک فعلي براي يافتن راه حلي صلح آميز «هنوز نيازمند زمان و بردباري بيشتري است» و به اين ترتيب نظر وزارت خارجه چين در پکن را انعکاس داد. نماينده چين در سازمان ملل افزود؛ تحريم ها به خودي خود «هدف نيستند» و يک راه حل ديپلماتيک «بهترين گزينه است».
در اين بين جيانگ يو سخنگوي وزارت خارجه چين نيز در جمع خبرنگاران گفت؛ ما معتقديم مذاکره و گفت وگو روشي درست براي حل مساله هسته يي ايران است. يو افزود؛ ما هنوز براي تلاش هاي ديپلماتيک جا داريم و اميدواريم همه کشورهاي دخيل سياست هاي عملي تر و انعطاف پذيرتري اتخاذ کنند تا تلاش هاي ديپلماتيک را افزايش داده و هرچه زودتر مذاکرات را از سر بگيريم.
همچنين گزارش روزنامه واشنگتن پست نيز به نقل از نماينده چين در سازمان ملل نوشت پکن هنوز براي اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران آمادگي ندارد. يسوئي گفت؛ اکنون زمان مناسبي براي تحريم نيست، زيرا تلاش هاي ديپلماتيک همچنان ادامه دارد. اظهارات چين انعکاس دهنده چالشي است که امريکا در جلب حمايت هاي بين المللي از تلاش هايي براي اعمال تحريم عليه ايران در پيش دارد.
دولت باراک اوباما رئيس جمهور امريکا در حال آماده کردن بسته يي از تحريم هاي هدفمند عليه ايران است. در همين باره فيليپ کراولي سخنگوي وزارت خارجه امريکا گفته بود؛ اينکه چين و امريکا در زمينه به کارگيري ابزار تحريم ديدگا ه هاي متفاوتي دارند بر هيچ کس پوشيده نيست. ديپلمات هاي امريکايي و اروپايي اذعان دارند که چين و روسيه احتمالاً تنها با تحريم هاي بسيار نرم جديد موافقت خواهند کرد. يکي از نمايندگان اين کشورها در شوراي امنيت گفت امريکا و متحدان غربي اش قصد دارند دور دوم تحريم هاي خود عليه ايران را ارائه کنند.
به گفته ديپلمات هاي شوراي امنيت، چين که در حال گسترش روابط تجاري خود با ايران است، مقاومت خود در برابر تحريم ها را در ماه هاي اخير افزايش داده است. اين کشور ماه گذشته از شرکت در نشستي درباره مساله هسته يي ايران که امريکا، روسيه، انگليس، فرانسه و آلمان قصد شرکت در آن را داشتند، خودداري کرد و دليل آن را مشکل در برنامه ريزي عنوان کرد. با اين حال کلينتون وزير امور خارجه امريکا از تشديد تحريم ها عليه ايران و رايزني کاخ سفيد با ساير کشورها در اين باره خبر داده و افزود؛ من اکنون نمي توانم به طور مناسبي درباره جزييات اين مذاکرات اظهارنظر کنم جز اينکه بگويم هدف ما فشار آوردن بر دولت ايران است، بدون اينکه به درد و رنج ايرانيان عادي اضافه کنيم. وزير امور خارجه امريکا در بخش ديگري از اظهاراتش با اشاره به تحريم ها گفت؛ ما مذاکرات با شرکاي خود و کشورهاي همفکرمان را درباره تحريم ها و اعمال فشار آغاز کرده ايم.
*****
«رضوي فقيه» 22 دي در دادگاه
وکيل مدافع سعيد رضوي فقيه از برگزاري دادگاه موکلش در تاريخ 22 دي ماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب خبر داد. نعمت احمدي در گفت وگو با ايسنا با بيان اين مطلب اظهار کرد؛ پيش از اين 16 دي ماه براي رسيدگي به پرونده موکلم از سوي شعبه 15 دادگاه انقلاب تعيين شده بود که به دليل کسالت موکلم درخواست استمهال شد و اين درخواست از سوي دادگاه مورد پذيرش قرار گرفت و رسيدگي به وقت ديگري موکول شد. وي با بيان اينکه موکلم در مورد حوادث پس از انتخابات داراي پرونده يي نيست، ابراز داشت؛ اتهاماتي که در اين پرونده مطرح است پيش از اين رسيدگي شده بود و موجبي براي رسيدگي مجدد نيست البته چون بخشي از پرونده سابق در زمان رسيدگي به پرونده يي که منجر به صدور راي شد باقي مانده بود، اين پرونده مفتوح شده است.
*****
تذکر به مشايي به خاطر عکس با هديه تهراني
تذکر کتبي يکي از نمايندگان به رئيس دفتر احمدي نژاد از نکات جالب توجه جلسه ديروز مجلس بود. چنان که يکي از نمايندگان نسبت به انتشار عکس اسفنديار رحيم مشايي با هديه تهراني يکي از بازيگران سينماي ايران در برخي سايت هاي خبري و مجلات تذکر داد.يکي ديگر از حاشيه هاي جلسه علني ديروز نيز نطق حميد رسايي نماينده تهران بود که پس از تذکر چند باره اميدوار رضايي درباره اتمام وقت نطق رسايي اين نماينده مجلس با به پايان رساندن سخنان خود از اينکه چندين تذکر درباره اتمام وقت نطق به وي داده شد، انتقاد کرد و گفت تنها چهار خط ديگر به پايان نطقش باقي مانده بود.
به گزارش مهر اميدوار رضايي هم در پاسخ به اين انتقاد رسايي گفت؛ بنده تنها به شما درباره اتمام وقت نطق تان تذکر نداده ام. من به همه دوستاني که وقت شان به اتمام برسد با احترام تذکر مي دهم. شما هم نبايد با عبور از وقت نطق تان تخلف کنيد.
*****
با گذشت حدود 10 روز از نشت چاه نفت مارون آتش سوزي ادامه دارد
ايسنا؛ با گذشت حدود 10 روز از نشت چاه نفت مارون اين چاه همچنان مي سوزد و تلاش ها براي مهار نشتي اين چاه و آتش سوزي آن به نتيجه نرسيده است. از سوي ديگر به گفته مسوولان شرکت ملي نفت ايران لايروبي اوليه رودخانه جراحي براي پاکسازي نفت واردشده به آن انجام شده و در صورت مساعد بودن وضعيت جوي عمليات پاکسازي نفت از رودخانه جراحي تکميل مي شود.
حادثه نشت نفت چاه مارون بر اثر رانش زمين و شکستگي کيسينگ چاه شماره 104 ميدان نفتي مارون رخ داد که در نتيجه آن نفت و گاز به مجاري زمين راه پيدا کرد.
دکتر نصيري مدير HSE شرکت ملي نفت ايران در اين خصوص به ايسنا گفت؛ به منظور جلوگيري از ورود آب همراه نفت به داخل رودخانه جراحي در مراحل اوليه نشتي، توسط مسوولان ستاد بحران استان تصميم بر آن شد که نفت خروجي به آتش کشيده شود. وي با اشاره به اينکه عمليات مهار و اطفا به دليل پيچيدگي هاي فني احتمالاً زمانبر بوده و در حال حاضر مجرب ترين تيم هاي شرکت ملي مناطق نفت خيز و شرکت ملي حفاري ايران در محل حاضرند، افزود؛ به دليل اينکه نشت نفت و گاز از چند نقطه صورت مي گيرد مهار آن به راحتي امکان پذير نيست.
مدير HSE شرکت ملي نفت ايران با اشاره به اينکه شکستگي کيسينگ طبق برآوردهاي فني در عمق 600 تا 700 متري چاه صورت گرفته است، به ايسنا گفت؛ دو راهکار کوتاه مدت و بلندمدت براي مهار اين نشتي در نظر گرفته شده است و تيم هاي عملياتي در تلاشند با کمک تمامي روش هاي امکان پذير از نشت بيشتر نفت جلوگيري کنند. وي افزود؛ راهکار اول کوتاه مدت بوده و در صورتي که جواب دهد ظرف يک هفته آينده نشتي نفت و گاز مهار مي شود. مدير HSE شرکت ملي نفت ايران درخصوص نشت نفت به رودخانه جراحي نيز گفت؛ در پي آغاز نشت نفت و گاز از چاه 104 مارون، مسوولان امر نسبت به ايجاد دو سد خاکي براي جلوگيري از ورود نفت به رودخانه اقدام کردند که متاسفانه با بارندگي شديدي که داشتيم سدهاي خاکي ايجادشده پاسخگو نبود و بخشي از نفت به رودخانه جراحي وارد شد که با قطع بارندگي تلاش ها براي جمع آوري نفت ورودي آغاز شد و هم اکنون لايروبي اوليه رودخانه جراحي انجام شده است. وي افزود؛ به دنبال اين امر دو سد خاکي عظيم در محل حادثه ايجاد شد که ديگر به نظر نمي رسد با اين سدها نفت وارد رودخانه شود.
مدير HSE شرکت ملي نفت ايران تاکيد کرد؛ در حال حاضر نشتي نفت به رودخانه جراحي کاملاً مهار شده است و در صورت مساعد بودن شرايط جوي ظرف چند روز آينده لکه هاي باقيمانده نيز از رودخانه پاکسازي مي شود اما در حال حاضر نيز با تمهيدات انديشيده شده مشکلي براي آب شرب مردم منطقه وجود ندارد. دکتر حسن اصيليان معاون محيط زيست انساني سازمان حفاظت محيط زيست نيز در اين خصوص به ايسنا گفت؛ اطلاعات دريافتي حاکي است هنوز نفتي وارد تالاب بين المللي شادگان نشده است.
*****
دادستاني تهران عليه مدير مسئول سايت «عصر ايران» اعلام جرم كرد
روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب تهران از اعلام جرم دادستاني تهران عليه مدير مسئول يكي از سايت‌هاي اينترنتي داخلي خبرداد. چهارشنبه شب روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب تهران، دادستاني تهران عليه مدير مسئول سايت «عصر ايران» به اتهام توهين به مسوولان نظام اعلام جرم كرد.
به گزارش خبرگزاري فارس روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب تهران اين سايت با انتشار خبري به مسئولان نظام توهين كرده است . اين گزارش افزود : با شكايت مدعي العموم در اين رابطه پرونده قضايي تشكيل و براي رسيدگي به يكي از شعب تحقيق دادسراي عمومي تهران ارجاع گرديد. عباس جعفري دولت آبادي دادستان عمومي وانقلاب تهران پيش از اين هشدار داده بود، با كساني كه به روساي سه قوه و مقامات كشور توهين كنند، طبق مقررات برخورد خواهد شد.
*****
بازداشت محمد مرادی، یکی دیگر از دانشجویان دانشگاه رازی
صبح دیروز(چهارشنبه 16 دیماه) محمد مرادی يکی ديگر از دانشجويان دانشگاه رازی کرمانشاه توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد.
در ادامه بازداشت های فعالين دانشجويی و نيز فعالين ستاد دانشجويی ميرحسين موسوی در کرمانشاه، صبح دیروز محمد مرادی توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد.
تا کنون وی دهمين نفری است که توسط وزارت اطلاعات بازداشت می شود. دانشجويان دانشگاه رازی در روزهای گذشته طی بيانيه ای همگام با ديگر دانشجويان در سراسر کشور ،امتحانات را تا زمان آزادی تمامی دانشجويان دربند تعطيل اعلام نموده اند.
*****
اعلام زمان برگزاری دادگاه دانشجویان دربند دانشگاه رازی کرمانشاه
مسئولان قضایی به خانواده‌های دانشجویان دربند دانشگاه رازی خبر داده اند که دادگاه فرزندانشان در هفته ی آتی برگزار خواهد شد. با‌گذشت نزدیک به ۲ هفته از بازداشت دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه، این دانشجویان همچنان در زندان به سر می برند.
ادامه بازداشت این دانشجویان در حالی است که به خانواده‌های این دانشجویان گفته شده که دادگاه فرزندانشان در هفته آینده برگزار خواهد شد، اما هنوز خانواده ها از موارد اتهامی مطرح شده بی اطلاع هستند.
شرایط سخت زندان، عدم امکان ملاقات خانواده ها با فرزندانشان، نگهداری دانشجویان در بندهای انفرادی، بازجویی های روزانه و طولانی مدت، عدم امکان استفاده از سرویس های بهداشتی نمونه هایی از محدودیت های قائل شده برای دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه است.
لازم به یادآوری است که برخی از دانشجویان بازداشت شده در شهر کرمانشاه عبارتند از:
محمد مهدی آبادی (مسوول ستاد جوانان میرحسین موسوی در کرمانشاه)، پویا میرزایی (فعال ستاد 88) ، مسلم عابدی (رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی)، متین حاتم و خشایار مرید پور که همگی از فعالین ستاد میرحسین موسوی می باشند و با یورش نیروهای امنیتی به منازل آنها و ضبط وسایل شخصی آنان بازداشت شدند.
همچنین میلاد غلامی، کیوان موقوفه و آرش محمد حسینی از دیگر فعالین دانشجویی دانشگاه رازی کرمانشاه در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برند و از وضعیت سایر بازداشت شدگان به‌خصوص برخی از دانشجویان بازداشت شده در شهرستان‌های کوچک تر اطلاعی در دست نیست.
قابل ذکر است که امتحانات دانشگاه رازی کرمانشاه از 19 دی ماه آغاز می شود و دانشجویان دانشگاه رازی با انتشار بیانیه ای امتحانات این ترم را تا آزادی کامل همکلاسی هایشان تحریم کرده اند.
*****
گزارش تکمیلی درباره نخستین مطلب پست امروز ما
صدور حکم یک ترم محرومیت از تحصیل برای ۵۰ دانشجوی دانشگاه باهنر کرمان
پس از تجمعات بزرگ اعتراضی دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان در روزهای ۱۳ آبان و ۱۶ آذر ماه سال جاری پیرامون وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری و سلب آزادی‌های قانونی در کشور، بیش از ۱۵۰ تن از دانشجویان این دانشگاه به کمیته‌ انضباطی فراخوانده شده و ابلاغیه‌ تفهیم اتهام خود را دریافت کردند.
از این تعداد، تاکنون حدود ۵۰ نفر شامل حکم اولیه‌ای‌ مبنی بر «محرومیت از تحصیل به مدت یک ترم و تسهیلات رفاهی دانشگاه» شده‌اند.
در میان دانشجویانی که با احکام انضباطی مواجه شده اند، ۱۴ تن از اعضای فعلی و ۵ تن از اعضای سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهیدباهنر کرمان نیز حضور دارند.
بنابر گزارش ها با وجود صدور این احکام انضباطی، روند احضار و تعلیق دانشجویان با شدت هرچه تمام در این دانشگاه ادامه دارد.
صدور احکام انضباطی برای دانشجویان کرمان در حالی صورت گرفته است که در مراسم بزرگداشت روز دانشجو، نیروهای انتظامات و حراست این دانشگاه به درگیری با دانشجویان پرداختند.
اسامی اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان که حکم یک ترم تعلیق خود را دریافت کرده‌اند، بدین شرح است:
1- سید سعید میرحسینی (دبیر تشکیلات)
2- رسول صداقت (دبیر سیاسی)
3- مرجان نکوئیان (دبیر روابط عمومی)
4- کاوه اسماعیلی شکوه (دبیر مالی)
5- مهدیه دهشیری (دبیر فرهنگی)
6- علی زارع (دبیر سابق تشکیلات)
7- یاشا زنگی آبادی (عضو سابق شورای مرکزی)
8- حسین خالصی (عضو سابق شورای مرکزی)
9- محمد سعیدی (عضو سابق شورای مرکزی)
10- رضا واعظی زاده (عضو شورای عمومی)
11- علی اسدی (عضو شورای عمومی)
12- مصطفی ناموران (عضو شورای عمومی)
13- علی غلامی (عضو شورای عمومی)
همچنین برخی از اعضای انجمن اسلامی و خانواده‌هایشان بارها از سوی نهادهای امنیتی مورد تهدید و ارعاب واقع شده‌اند، که در آخرین مورد، در پی برگزاری مراسم ختم قرآن به مناسبت سومین روز رحلت آیت الله منتظری، که از سوی این تشکل در محوطه‌ی مسجد دانشگاه برگزار شده بود، برگزارکنندگان این مراسم از سوی نهادهای امنیتی جهت پایان بخشیدن سریع این مراسم تحت فشار قرار گرفتند. این امر پس از آن روی داد که ویژه نامه‌ی این تشکل درباره آیت الله منتظری با استقبال گرم دانشجویان به چاپ سوم رسید.
علاوه بر این هفته گذشته آقای علی اسدی از سوی یکی از اعضای افراطی جامعه اسلامی به اصطلاح دانشجویی که سابقه درگیری با دانشجویان و فعالین سیاسی دانشگاه را داشته، مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
*****
گزارشگران بدون مرز: خطر اعدام در بزرگترین زندان جهان برای روزنامه‌نگاران

با ٤٢ روزنامه‌نگار و وب‌نگار زندانی ایران بازهم به بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان تبدیل شده است. صدور احکام سنگین برای روزنامه‌نگاران زندانی ادامه دارد. بهمن احمدی امویی به هفت سال و چهار ماه زندان و ٣٢ ضربه شلاق محکوم شده است و حکم پنج سال زندان و تبعید احمد زیدآبادی نیز در دادگاه تجدید نظر تائید شده است.در تاریخ ١٤ دی ماه ٣٦ نماینده حامی محمود احمدی نژاد در مجلس شورای اسلامی با ارائه طرح دو فوریتی خواهان اضافه کردن تبصره ای به بند ٢٣٦ آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب شدند. این نمایندگان در طرح خود خواهان آن شده اند که " در جرائم مربوط به اخلال در نظم عمومی چنانچه متهم محارب شناخته شود، مهلت مذکور بیست روز به پنج روز تقلیل یابد."گزارشگران بدون مرز در این باره اعلام می‌کند : " اظهارات مسئولان جمهوری اسلامی و تکرار درخواست " مجازات اعدام " برای معترضان ما را شدیدا نگران کرده است. خطر جدی است افراط‌گرایان رِژیم تهران می‌توانند شاهدان سرکوب را اعدام کنند. نهادهای بین‌المللی باید با اقدام فوری از فاجعه ای دیگر و اعدام زندانیان سیاسی که در زندان‌ها تحت فشار قرار دارند پیشگیری کنند. " حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در مصاحبه‌ای اعلام کرده است :" مواردی از دستگیرشدگان اتباع بیگانه داشته‌ایم (..) و دوربین‌ها و وسایلی که در اختیارشان بوده کشف شده است ." از سوی دیگر همین وزارتخانه با انتشار فهرستی از ٦٠ انجمن غیر دولتی و رسانه های جهانی هر گونه همکاری و ارتباط با این نهادها را برای شهروندان ایرانی ممنوع کرده است. از جمله در این فهرست از رسانه‌هایی چون صدای امریکا و بی بی سی و سازمان نگهبان حقوق بشر نام برده شده است. احمد زید آبادی در تاریخ دوم آذر ماه در دادگاه بدوی به پنج سال زندان و تبعید به گناباد محکوم شده است. این حکم بنا بر گفته همسر این روزنامه نگار از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شده است. برنده جایزه معتبر قلم طلایی ٢٠٠٩ برای آزادی مطبوعات، در تاریخ ٢٤ خرداد ماه بازداشت و به مدت ٣٥ روز را " درسلولی "قبر مانند " گذرانده است. این روزنامه‌نگار برای نوشتن نامه به رهبر جمهوری اسلامی و عذر خواهی از او شدیدا تحت فشار قرار دارد. نامه‌ی احمد زیدآبادی به آیت‌اله خامنه ای دو سال پیش در مطبوعات انتشار یافت و در آن این روزنامه‌نگار نوشته بود " سوال اين است که به چه علت شرعی، عقلی، قانونی و يا عرفی و بر اساس کدام مصلحت عمومی، پرسش علنی از رهبری و يا نقد گفته‌ها و عملکرد وی، عملا در جامعه ايران ممنوع است؟ " بهمن احمدی امويی روزنامه نگار زندانی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به هفت سال وچهار ماه حبس تعزيری و ۳۲ ضربه شلاق محکوم شد . بهمن احمدی امویی همکار بسیاری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب به همراه همسرش در سحرگاه ٣٠ خرداد در منزل خود بازداشت شدند. ژیلا بنی یعقوب مدیر سایت کانون زنان ایرانی در تاریخ ٢٩ مرداد ماه با سپردن صد میلیون تومان وثیقه و تا برگزاری دادگاه خود به طور موقت از زندان آزاد شد. اما بهمن احمدی امویی همچنان در زندان اوین بسر می برد.
فریده غیرت وکیل بهمن احمدی امویی پیش از این از گم شدن پرونده این روزنامه‌نگار در دادگاه انقلاب اسلامی "گم" سخن گفته بود. از فردای تظاهرات خونبار ٦ دی‌‌ماه ١٣٨٨ موج تازه‌ای از دستگیری فعالان سیاسی و مدنی و روزنامه نگاران از سوی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران آغاز شده است. دهها فعال سیاسی و بیش از ١٢ روزنامه‌نگار و وب‌نگار دستگیر شده اند. بسیاری از خانواده زندانیان بازداشتی همچنان در صف های طویل در برابر زندان اوین در انتظار خبری از عزیزان خود هستند. گزارشگران بدون مرز ياد آور مي شود که ايران با ٤٢ روزنامه نگار و وب‌نگار زندانی بزرگترین زندان جهان برای روزنامه نگاران است.
*****
دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی در روز شنبه تحصن خواهند کرد
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی دانشجویان این دانشگاه را دعوت کرد تا در روز شنبه ۱۹ دی ماه اعتصاب کنند. قرار است این تحصن همزمان با اولین روز امتحانات در دانشگاه شهیدبهشتی آغاز شود.
همچنین در این روز قرار است که منوچهر متکی وزیر خارجه دولت کودتا در این دانشگاه سخنرانی کنند.
بنابر این دعوت دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی قصد دارند تحصن خود را از ساعت ۱۰ صبح در میدان مرکزی این دانشگاه آغاز کرده و در ساعت ۱ ظهر در تالار مولوی محل سخنرانی منوچهر متکی دست به اعتراض زنند.
لازم به ذکر است حامیان کودتاچیان در نگرانی از اعتراض دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی به حضور متکی، تاکنون برنامه حضور وی را به صورت رسمی و علنی در این دانشگاه اعلام نکرده اند.
*****
خبر اختصاصی:

بجز "سیدعلی گدا" و آقا مجتبی، بقیه خانواده به مسکو پریدند

طبق گزارش یاران نفوذی ما، دارالخلافه خلیفه مسلمین از ساعت 1:30 بامداد امروز (حدود چهار ساعت پیش) پنجشنبه 17 تیرماه خلوت شد زیرا بجز از خود "سیدعلی گدا" و مجتبی که رهبر و هماهنگ کننده چماقداران و قداره بندان معروف به لباس شخصی ها است و هنوز وجودش در کنار ابوی گرامیش ضروری می نماید، بقیه اعضای خانواده (حتا همسر آقا مجتبی و فرزند او که نوه نورچشمی سیدعلی گداست) با جت اختصاصی حضرت خلیفه بسوی مسکو پرواز کردند.
به گزارش یاران ما در نهادهایی که هماهنگ کننده این سفر هستند، در تاریخ هفتم دیماه یعنی یکروز پس از عاشورای خونین تهران یکی از محارم و نزدیکان حضرت خلیفه؛ بنام "سید حسین مراغه ای" برای ماموریتی خاص، بی سروصدا به روسیه رفت و طی اقامتی 5-6 روزه در مسکو ملاقات هایی با ژنرال بی ستاره "ولادیمیر پوتین" نخست وزیر و همچنین "مدودیف" رئیس جمهور روسیه پیام سیدعلی گدا مبنی بر درخواست فرستادن افراد خانواده به روسیه را با آنان درمیان نهاده و درخواست محل اقامتی که شایسته خانواده خلیفه مسلمین باشد نمود که در نهایت همسر پوتین در آخرین روز اقامت سیدحسین مراغه ای در هتل محل اقامت او حاضر شده و قول داد و تعهد نمود که تا هرزمانی که لازم باشد، کاخ اختصاصی خویش در حومه مسکو را که دارای گارد محافظ مخصوص می باشد در اختیار افراد خانواده سیدعلی گدا قرار خواهد داد.
با این قول و مساعدت در ساعت 1:30 بامداد امروز تمامی افراد خانواده سیدعلی و همچنین چند تنی از گردن کلفت ترین و بیرحم ترین افراد گارد اختصاصی کاخ خلیفه مسلمین در ایران (برای اطمینان خاطر و مراقبت ویژه) همراه با اهل بیت رهبر دجالان، بی سر و صدا با جت اختصاصی حضرت خلیفه بسوی مسکو پرواز کردند.
ما به محض دریافت خبرهای گسترده تر و بیشتری درین زمینه از سوی یاران خویش، در اطلاعیه های بعدی آن را برای آگاهی همگان انتشار خواهیم داد.
*****
فیلترینگ به رسانه های اصولگرا هم رسید
از اولین ساعات امروز سایت پارسینه فیلتر شد. سایت پارسینه از سایتهای اصولگرای منتقد دولت محمود احمدی نژاد بود که از صبح امروز فیلتر شده است.
این سایت در مقایسه با دیگر سایتهای اصولگرا موضعی میانه روتر و مستقل تر داشت
.
*****
مرتضی آقاتهرانی: عامل آشوب‌های اخیر، 4نفرند
مرتضی آقاتهرانی، با تأکید بر این که کسانی که خود در کشور بحران آفریدند نمی‌توانند راهکار برای مسئولان ارائه دهند، خاطرنشان کرد: سران فتنه لازم نبود که راهکار ارائه دهند بلکه باید به سخنان مقام معظم رهبری به عنوان فصل‌الخطاب نظام گوش فرا دهند.
وی ادامه داد: مردم با حضور پرشور و میلیونی خود در راهپیمایی 9 دی‌ماه نشان دادند که در کشور بحرانی وجود ندارد.
روزنامه ایران نوشت: آقاتهرانی با بیان این که چهار نفر در کشور منبع و منشأ حوادث اخیر هستند، تصریح کرد: این افراد باید به مانند مردم، گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب باشند تا مسائل و مشکلات حل شود.
گفتنی است آقاتهرانی اشاره به اسامی این 4 نفر نکرد.
*****
ورود سپاه به قوه قضائیه ؛ سردار ذوالقدر مشاور آملی لاریجانی شد
رئیس قوه قضائیه، محمدباقر ذوالقدر را به سمت مشاور رئیس قوه قضائیه منصوب کرد.
به گزارش روابط عمومی قوه قضائیه آیت‌الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه در حکمی محمدباقر ذوالقدر را به عنوان مشاور رئیس قوه قضائیه منصوب نمود.
در حکم رئیس قوه قضائیه خطاب به دکتر محمدباقر ذوالقدر آمده است: نظر به سوابق درخشان و تجربیات ارزنده جنابعالی، به موجب این ابلاغ به سمت مشاور رئیس قوه قضائیه منصوب می‌شوید.امید است با توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری و سیاست‌های راهبردی قوه قضائیه در انجام امور محوله موفق و مؤید باشید.
صادق لاریجانی در حالی از سوابق درخشان ذوالقدر یاد می کند که این فرمانده ارشد سپاه پاسداران از "پروژه پيچيده و چند لايه" برای روی كار آمدن محمود احمدی نژاد در انتخابات 84 و در زمان مسئوليت قائم مقامی سپاه پاسداران سخن گفته بود.
ذوالقدر در کابینه دولت اول محمود احمدی نژاد به سمت معاونت وزارت کشور و معاون امنیتی انتظامی این وزراتخانه توسط مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور و با کسب مجوز ازآیت الله علی خامنه‌ای، منصوب شد. و در سال ۱۳۸۶ برکنار شد.
*****
اساتید آزاده ظلمی که بر پیکره دانشگاه وارد می شود را فریاد بزنند
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران با صدور بیانیه ای رفتار "افراطیون مستقر در حاکمیت" را در افزایش تنش در کشور محکوم کردند و از اساتید مستقل و آزاده خواستند تا ظلمی که بر پیکر دانشگاه وارد می آید را فریاد بزنند.
متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
به نام خدا
الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم
وقایع روزها و هفته‌های گذشته جامعه ایران را تبدیل به جامعه‌ای پرالتهاب کرده است. قلب هر ایرانی مسلمان و با وجدانی که این روزها را بر سرزمینش ببیند، یقینا به درد می‌آید و نمی‌تواند در برابر این همه استبداد و ظلم و تزویر و قربانی شدن مذهب و عدالت سکوت پیشه کند. در این باب چند نکته لازم به ذکر است:
1. بیش از هفت روز از شهادت هموطنانمان در عاشورای حسینی گذشت. عاشورای امسال شاهد خروش مردمی بود که ماهها تحقیر شده بودند و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله خوانده می‌شدند. مردمی که تنها سوال داشتند و می‌خواستند صدایشان شنیده شود. آنها این بار روز شهادت امام حسین (ع) را برگزیدند تا بار دیگر به هم بپیوندند و آنچه را از پیشوایشان آموخته‌اند از ظلم‌ستیزی و حق‌خواهی، از عدالت‌طلبی و آزادگی فریاد بزنند. اما دریغ که حرمت عاشورای حسینی نیز پاس داشته نشد و انسان‌های بی‌گناه بار دیگر به خاک و خون کشیده شدند.
در چنین شرایطی به سرعت ماشین تبلیغات رسانه ملی! به راه می‌افتد و با پخش تصاویر گزینشی سناریویی را علیه ملت کلید می‌زند تا به خیال خود آخرین برگ برنده بازی را رو کند. هزینه کردن از نام اباعبدالله و سوءاستفاده از از احساسات مذهبی مردم دومین گام پس از به حراج گذاشتن حیثیت و وجهه بنیانگذار جمهوری اسلامی بود که پروژه قرار دادن مردم در برابر مردم را پی می‌گرفت.
هتک حرمت سیدالشهداء در روز عاشورا از سوی هر کسی صورت گرفته باشد محکوم است. اما فراتر از اعمال چند نفر، که آنهم ناشی از تحریک نیروهای لباس شخصی و خشونت بی حد و حصر آنها بوده است، ودر ادامه‌ی آن عملکرد تحریک آمیز و سوگیرانه صداوسیما در تحریک مردم و موضع گیری های افراطی برخی شخصیت‌ها است که عملا آتش خشم و کینه را شعله‌ور می کند و خشونت عریان را در جامعه دامن می‌زند.
2. خشم و خشونتی که امروز جامعه ایران را فراگرفته و می‌رود تا تمامی اندوخته‌ها و بنیان‌های آن را به تاراج برد در درجه اول ثمره اقدامات افراطیون مستقر در حاکمیت است که نه تنها هیچ دغدغه‌ای برای بازگشت آرامش به جامعه و حل مسائل موجود ندارند، بلکه حتی منافع خود را نیز در تداوم بحران می بینند. کسانی که وجود هر گونه بحران در کشور را انکار می‌کنند و مدام بر طبل دستگیری و محاکمه و سرکوب می‌کوبند. دیدگاه‌های این گروه که هیچ نتیجه‌ای جز خشونت از آن فهم نمی‌شود، در هفته‌های اخیر موجب درگیری‌های گسترده و تهاجم سازماندهی شده به دانشگاه ها، مساجد و بیوت مراجع شده است.
به راستی دستگیری وسیع مردم عادی، نخبگان و فرزندان انقلاب چه نسبتی با عدالت علوی دارد؟ حمله با چاقو و گاز اشک‌آور و چوب و چماق به دانشگاه‌ها و حسینیه ها کجا و اسلام رحمانی کجا؟
از سویی مردم نیز باید هوشیار باشند و در دام بازی تولید خشونت در جنبش که از سوی افراطیون حاکمیت پیگیری می‌شود نیفتند. تجربه تاریخی ملت ایران نباید حوادثی چون کارناوال عاشورای 76 را از یاد ببرد. تنها راه جلوگیری از رادیکالیزه شدن و به خشونت گراییدن حرکت مردمی جنبش سبز، تاکید مداوم بر پرهیز از هرگونه خشونت، ساختارشکنی و حرکت‌های کور است. جنبش سبز مردم ایران همچنان که مسالمت آمیز آغاز شد، مسالمت آمیز ادامه خواهد یافت و ثمردهی آن هم در گرو آرام، مدنی، مسالمت آمیز و تدریجی بودن آن است. واقع‌گرایی حکم می‌کند که مطالبات در روندی معقول و مدنی پیگیری شود چرا که تندروی‌ها بیش از هر چیز به ضرر خود مردم تمام می‌شود و دست بهانه‌جویان را باز می‌گذارد.
در این شرایط بیانیه هوشمندانه مهندس موسوی و راهکارهای پنجگانه ایشان گامی بس بزرگ در رفتن به سمت آرامش و زلال شدن رودخانه عظیم و خروشان ایران است. ایشان با در پیش گرفتن مشی اخلاقی برای نجات جامعه ایران حجت را بر مدعیان عدالت تمام کرده‌اند و حسن نیت خود را نشان داده‌اند. اهتمام در حل مسائل کشور می‌تواند با توجه به راهکارهای ایشان و کنار گذاشتن سوءظن‌ها و پیشداوری‌ها جامه عمل بپوشد.
3. دانشگاه تهران ماه‌هاست که آماج انواع حملات و بی مهری‌ها قرار گرفته است. مهد آموزش عالی کشور امروز حیثیت و اعتبارش را لکه دار شده و زیر چکمه‌های خشونت در 16 و 17 آذر، له شده می‌بیند. زخم حمله به کوی دانشگاه و به خاک و خون کشیدن دانشجویان هنوز بر پیکره دانشگاه است. اهمال مسئولین دانشگاه تهران در این حوادث دردناک، برای دانشجویان امری غیر قابل گذشت است و همچنان پیگیری خواهد شد. شگفت آنکه الگوی حمله به نهادهای منتقد یکسان است و دانشگاه تهران همانگونه مورد هجوم قرار می‌گیرد که حسینیه جماران، مسجدقبا و بیت آیت‌الله دستغیب، بیت آیت الله منتظری، بیت و حسینیه آیت‌الله طاهری و بیت آیت‌الله صانعی. در این احوال به جای محاکمه و برخورد با خاطیان این حوادث، این دانشجویانند که به دادگاه احضار می‌شوند و خود را پشت میله‌های زندان می‌بینند. به کدامین گناه؟ با کدام مجوز دانشجویان را تبدیل به بازیگران سناریوهای از پیش تعیین شده خود می‌کنند؟ این حملات از کدام سو سازماندهی می‌شود؟
ما معتقدیم کسانی که ناجوانمردانه در 25 خرداد به خوابگاه دانشجویان حمله کردند و تصویر حضرت امام(ره) را پاره کردند تا از آن بهانه‌ای برای ارعاب و برخورد بیشتر بتراشند، باید در ردیف اول دادگاه بنشینند و تاوان ظلم و جنایت خود را پس دهند. در مقابل دانشجویانی که این روزها در زندان روزگار می‌گذرانند و وادار به اعتراف به گناه ناکرده می‌شوند، بایستی آزاد شوند و به کلاس‌های درس بازگردند. دانشگاه تهران مامن جوانان سخت کوش این مرز و بوم و بستر رشد دانش و عقلانیت است. از دانشجویان نیز می‌خواهیم در ایام پیش رو آرامش خود را حفظ کنند و بهانه به دست جنجال آفرینان ندهند و درعین حال با عقلانیت و درایت پیگیر وضعیت همکلاسیهایشان باشند تا کسانی خیال نکنند که دانشجویان ظلم و اجحاف آنان بر دوستانشان را از یاد برده‌اند. از اساتید آزاده و مستقل دانشگاه نیز می خواهیم تا همچون همیشه، ظلم و ستمی را که بر پیکره دانشگاه می رود فریاد کنند و دوشادوش دانشجویان، پیگیر وضعیت دانشجویان بازداشتی باشند
والعاقبه للمتقین
انجمن اسلامی دانشجویان
دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
*****
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: آموزشي
سازمان سنجش آموزش كشور اعلام كرد: داوطلبان اتباع كشورهاي افغانستان و عراق از شركت در آزمون دوره‌هاي فراگير دانشگاه پيام نور سال 89 در مقاطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و كارشناسي ناپيوسته رفع ممنوعيت مي‌شوند.
به گزارش سرويس صنفي آموزشي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، داوطلبان اتباع كشورهاي افغانستان و عراق كه ممنوعيت شركت در آزمون دوره‌هاي فوق براي آنان رفع شده است، در صورت داشتن شرايط عمومي و اختصاصي مندرج در دفترچه‌هاي راهنماي ثبت‌نام و نيز با در نظر داشتن مندرجات اطلاعيه سازمان در مورد اعلام مناطق ممنوعه براي اقامت و تحصيل اتباع خارجي (مندرج در سايت اينترنتي اين سازمان) مي‌توانند در فرصت زماني باقيمانده، نسبت به ثبت نام خود در آزمون اقدام كنند.
به گزارش ايسنا، گفتني است، داوطلبان متقاضي ثبت‌نام در مقاطع كارشناسي ارشد و كارداني به كارشناسي (كارشناسي ناپيوسته) دوره‌هاي مذكور مي‌بايست در بند 18 تقاضانامه ثبت نامي مورد «ساير كشورها» را علامتگذاري نموده و داوطلبان متقاضي ثبت‌نام در مقطع كارشناسي بايد در اين بند موارد مربوط به نام كشور متبوعشان را علامتگذاري نمايند.
گفتني است، مهلت ثبت‌نام اين آزمون امروز پنج‌شنبه پايان مي‌يابد.
*****
دادسراي عمومي و انقلاب اسلامي تهران:
پنج نفر از متهمان آشوب‌هاي روز عاشورا به اتهام "محاربه " محاکمه مي‌شوند
پرونده پنج نفر از متهمان آشوب‌هاي روز عاشورا با صدور کيفرخواست به دادگاه انقلاب اسلامي تهران ارسال شد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) به نقل روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب اسلامي تهران، اين کيفرخواست‌ها در پي دستگيري متهمان در آشوب‌هاي روز عاشورا ، گزارش مامورين، تکميل تحقيقات و اقرار صريح متهمان صادر شده است.
با ارسال پرونده‌هاي ياد شده به دادگاه انقلاب اسلامي تهران، رسيدگي به جرايم متهمان به زودي با حضور وکلاي آنان و نماينده مدعي العموم برگزار مي‌شود.
"عباس جعفري دولت آبادي" دادستان عمومي و انقلاب تهران پيش از اين اعلام کرده بود: اقدامات کساني که در روز عاشورا اقدام به ارتکاب جرايمي از جمله آتش زدن اموال عمومي کردند از مصاديق محاربه محسوب مي‌شود و قوه قضاييه بر اساس قانون با مجرمان برخورد خواهد کرد.
*****
وجود علائم اولیه نفت در عمق 600 متری نیروگاه نکا مازندران
ساری - خبرگزاری مهر: استاندار مازندران گفت: علائم اولیه نفت در عمق 600 متری نیروگاه نکا در استان مازندران مشاهده شده است.
به گزارش خبرنگار مهر در ساری، سیدعلی اکبر طاهایی شامگاه چهارشنبه در دوازدهمین نشست شورای راهبردی صنعت و معدن استان در ساری اظهار داشت: فرصت دلار هفت تومانی برای توسعه را از دست داده ایم و جایگزینی آن کار مشکلی است.
وی با اشاره به وجود علائم نفت در مازندران افزود: امید آن می رود که مازندران نیز به یکی از شهرهای نفت خیز کشور مبدل شود.
طاهایی با بیان اینکه امروز یکی از طلایی ترین فرصتهای مدیریت را در اختیار داریم، بیان کرد: رئیس دو قوه، دو وزیر و نهاد ریاست جمهوری از اهالی مازندران هستند و باید به این موضوع از زاویه مثبت نگریست.
وی گفت: سرمایه های انسانی بیش از گذشته تبدیل به ثروت گران سنگ شده و دغدغه بنده نیز مدیریت این سرمایه هاست.
رئیس سازمان صنایع و معادن مازندران نیز در این جلسه گفت: 237 واحد صنعتی از ابتدای سال جاری با سرمایه گذاری 232 میلیارد تومان و پیش بینی اشتغال چهار هزار و 200 نفر به بهره برداری رسیده است.
مرتضی هاشم پور افزود: مازندران سه هزار و 17 پروانه بهره برداری و واحد فعال صنعتی و پیش بینی اشتغال 68 هزار نفر دارد.
وی افزود: بیش از دو دهه مازندران از محدودیت استقرار صنایع مادر محروم بوده و پس از برداشتن این محدودیتها، اساس بر وارد شدن به این صنایع بوده است.
هاشم پور تصریح کرد: صنایع کک سازی سوادکوه که در مراحل پایانی ارزیابی قرار دارد، کاغذسازی امیرآباد، خودروسازی بابل، سیمان نکا و پتروشیمی کیاسر با مجموع 300 میلیارد تومان حجم سرمایه به سرمایه های استان اضافه خواهد شد.
*****
عزت الله انتظامی و اصغر فرهادی داوری جشنواره فیلم فجر را رد کردند
در روزهای گذشته اخباری مبنی بر حضور عزت‌الله انتظامی در هیات داوری جشنواره فیلم فجر منتشر شد؛ اما انتظامی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا؛ این خبر را تكذیب كرد.
از سوی دیگر کارگردان فیلم سینمایی «درباره الی» داوری در بخش مسابقه سینمای ایران بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر را رد کرد.
به گزارش خبرآنلاین، شنیده​ها حاکی از این است که پیشنهاد داوری این دوره از جشنواره با اصغر فرهادی، ​کارگردان فیلم​هایی چون «درباره الی»،​ «چهارشنبه سوری»،​ «شهر زیبا» و «رقص در غبار» مطرح شده و این کارگردان از پذیرش این مسئولیت خودداری کرده است.
*****
شش سال حبس و 74 ضربه شلاق براي ناصح فريدي
صبح روز گذشته پس از مراجعه ي ناصح فريدي به همراه وكيلش، محمد اوليايي فرد به شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران حكم وي مبني بر 6 سال حبس و 74 ضربه شلاق به صورت تعزيري به وي ابلاغ گريد.
ناصح فريدي دبير سابق انجمن اسلامي دانشگاه تربيت معلم تهران و عضو شوراي سياستگذاري ستاد شهروند آزاد بود كه در شامگاه 24 خرداد ماه در دفتر اين ستاد بازداشت شد و پس از حدود سه ماه بازداشت موقت با قرار وثيقه ي 50 ميليون توماني آزاد شده بود.
در دادنامه ي صادره براي اين فعال حقوق بشر اتهامات وي اقدام عليه امنيت ملي و اخلال در نظم عمومي عنوان شده است كه براي هر دو اتهام اشد مجازات براي وي در نظر گرفته شده.
لازم به ذكر است كه به گفته ي وكيل وي در پرونده ي موكلش هيچ نكته اي موجود نبود كه بتواند موكلش را محكوم كند اما به گفته ي پيرعباس، رياست شعبه 26 دادگاه انقلاب مسائل ديگري در رابطه با متهم وجود دارد كه وكيل اجازه ي دسترسي به آن را ندارد.
در جلسه ي محاكمه ي ناصح فريدي، قاضي پيرعباس فكر متهم را منحرف خوانده بود و به وي اجازه ي دفاع از خود به طور كامل را نداده بود.
*****
مرگ مشکوک یک زن زندانی سیاسی در ارومیه
زهرا جعفری زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه به طرز مشکوکی جان باخت.
خبرگزاری هرانا - حقوق زندانیان: یک زن زندانی سیاسی در زندان ارومیه پس از تحمل پنج ماه زندان به طرز مشکوکی جان باختبه گزارش واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته مورخ 16 دیماه، جسم بی جان زهرا جعفری، زندانی سیاسی که بیش از 5 ماه بود در سلولهای انفرادی زندان مرکزی ارومیه به سر می برد پس از انتقال به بهداری به خارج زندان منتقل شد.به گزارش شاهدان عینی، جسد این زن زندانی که متهم به ارتباط با یکی از گروههای اپوزیسیون بود و نزدیک به 5 ماه را در این زندان به سر برده بود روز گذشته به بهداری زندان ارومیه و سپس به خارج زندان منتقل شده است. نظر به اینکه نامبرده فاقد حکم مشخص و خاصه حکم اعدام بوده دلایل و شکل مرگ این زندانی که در سلول انفرادی نیز نگهداری می شد در هاله ای از ابهام قرار دارد.لازم به ذکر است علیرغم سابقه متعدد مرگهای مشکوک در زندانها و بازداشتگاههای مختلف ایران هیچگاه تحقیقات منجر به کشف حقیقتی از سوی مسئولان امر در این پرونده ها صورت نگرفته است.
*****
براى رسيدن به سرنخ ها در بازجويى ها به زمان نياز داريم
حيدر مصلحى، وزير اطلاعات روز چهارشنبه گفت: اين وزارتخانه به زمان نياز دارد تا بتواند در بازجويى از بازداشت شدگان روزهاى اخير به نتايج و سر نخ هاى خوبى برسد.
وزير اطلاعات به واحد مركزى خبر گفته است كه «در دستگيرى ها و اقدامات بعدى كه شد و سرنخ هايى كه از دستگيرى ها به دست آمده است، اينها تركيبى از ضد انقلاب و فتنه گرانى بودند كه بستر سازى كردند.»
مصلحى بازداشت شدگان را با خارجى ها مرتبط دانسته است و با اعلام اينكه رگه هاى ارتباط اينها وجود دارد» از مردم ايران خواسته است تا حوصله كنند زیرا کار اطلاعاتی و بازجویی های اطلاعاتی با دیگر بازجویی ها تفاوت دارد.»
وى گفته است: «ما نياز به زمان داريم تا بتوانيم در بازجويى هايمان به نتايج و سرنخ هاى خوبى برسيم، همانگونه كه سرنخ هاى خوبى به دست آورده ايم.» در حالى كه دادستانى تهران و مسئولان دستگاه قضايى جمهورى اسلامى ايران اتهامى رسمى را متوجه بازداشت شدگان روزهاى اخير نكرده اند، به نظر مى رسد كه وزارت اطلاعات جمهورى اسلامى قصد دارد تا در بازجويى از افراد دستگير شده مواردى را براى زدن اتهام به آنها پيدا كند.
نيروهاى امنيتى ايران در روزهاى اخير موج دوم دستگيرى هاى گسترده اى را از ميان فعالان سياسى و مدنى آغاز كرده اند و بر اساس گزارش هاى منتشره، ده مشاور مير حسين موسوى، ۱۷ روزنامه نگار فعال در روزنامه هاى اصلاح طلب و ۱۱ فعال ملى – مذهبى و عضو نهضت آزادى ايران در ميان بازداشت شدگان به چشم مى خورد.
در روزهاى اخير نگرانى ها نسبت به سرنوشت بسيارى از بازداشت شدگان حوادث روز عاشورا افزايش يافته است و برخى از روحانيون تندرو و وزيران دولت محمود احمدى نژاد از «محارب» خواندن معترضان سخن گفته اند كه بر اساس قانون مجازات اسلامى ايران، حكم آن اعدام است.
وزير اطلاعات جمهورى اسلامى ايران در بخش ديگرى از سخنان خود حوادث پس از انتخابات دهم رياست جمهورى را ناشى از «سناريويى» دانسته است كه به گفته وى، «دو جريان ضد انقلاب و فتنه گران كه درهم آميختگى دارند، در قالب آن سناريو حركت مى كنند.»
مصلحى در اظهارات خود به تفاوت دو جريان «ضد انقلاب» و «فتنه گران» با يكديگر اشاره نكرده است.
وى افزوده است: «فتنه گران فتنه گرى شان را ادامه مى دهند و به هيچ وجه دست از فتنه گرى شان بر نمى دارند و همراهى با ضد انقلاب هم دارند.»
وزير اطلاعات پيشتر از دستگيرى تعدادى از اتباع خارجى در حوادث روز عاشورا خبر داده بود ولى اشاره اى به مليت و تعداد اين افراد نكرد. وى اين افراد را به «نقش‌آفرينى در جنگ ‌روانى عليه جمهورى اسلامى» متهم كرده است.
مقام هاى قضايى و فعالان سياسى وابسته به جناح تندرو جمهورى اسلامى ايران در روزهاى گذشته لحن شديدى را در مقابل معترضان به نتيجه انتخابات اتخاذ كرده و گفته اند كه با آنها به عنوان «محارب» برخورد خواهند كرد.
در همین زمینه، وزارت اطلاعات روز دوشنبه «عقد قرارداد و اخذ امكانات» توسط افراد و موسسات ايرانى از ۶۰ بنياد و موسسه خارجى را كه به گفته آن، با «جنگ نرم» عليه جمهورى اسلامى در ارتباط هستند را ممنوع كرده است
*****
روح الله حسینیان از نمایندگی مجلس ملایان استعفا داد

روح الله حسينيان نماينده مجلس شورای ملایان در نامه‌اي به هيئت رئيسه مجلس تقاضاي استعفا كرده است.
در ابتدای نامه حسینیان آمده است: اينجانب نزديك به دوازده سال است كم و بيش در حال مبارزه با جريان انحرافي به اصطلاح‌ اصلاح‌طلبان هستيم. خداوند خود مي‌داند كه چه ظلم ها، فشارها، تهمت‌ها، توهين‌ها و تحقيرها را از اين جماعت شنيدم و ديدم. در اين ميان نصحيت‌ها و زخم‌ زبان‌هاي دوستان را با همه تلخي‌هايش به جان خريديم؛ اما به ياري خداوند كه همه انگيزه‌ام او بوده هرگز احساس ضعف و ناتواني نكردم؛ اما امروز بيش از هر زماني احساس دلشكستگي و سرخوردگي مي‌كنم. امروز خود را ناتوان‌تر از هميشه مي‌يابم. هر اقدامي آغاز كرديم با رقابت پيچيده پارلمان تاريست‌هاي حرفه‌اي نقش بر آب شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، وی در ادامه نامه خود مدعی شده است: جناح اصلاح‌طلب نزد رئيس عزيزتر و ارزشي‌تر شدند و هر روز ما مطرودتر و بي‌خاصيت‌تر. من خود را موجودي شكست خورده و سرخورده مي‌بينم وقتي مي‌بنيم رياست كميته دفاع مجلس يكي از فتنه‌گراني است كه از بانيان اتهام تقلب در انتخابات بود. وقتي مي‌بينم مجلس اصولگرا نماينده‌اي را براي اين كميته انتخاب مي‌كند كه تا ديروز علناً از يكي از سران فتنه دفاع مي‌كرد و يك روز از عمرش را در راه مبارزه نگذرانده و تنها با تاجران كويتي مي‌نشيند و برمي‌خيزد و رسالتش توزيع آدامس در بين نمايندگان است.روح الله حسینیان همچنین در بخشی از این نامه می نویسد: امروز بسيج و نيروهاي انتظامي كه در جريان فتنه‌هاي اخير در خط مقدم عليه مزدوران آمريكايي مي‌جنگيدند تا از امنيت مردم دفاع كنند به بهانه‌ تخلف چند نفر (كه بايد هم برخورد شود) اينان با تمام وجود مورد تحقير و ظلم دادگاه‌هاي نظامي قرار مي‌گيرند، تمام بدنه تحت تعقيب قرار مي‌گيرند. فرماندهان مورد اذيت و توهين قرار مي‌گيرند؛ ولي هيچ كس دفاعي نمي‌كند و هيچ‌كس نمي‌پرسد نيرويي كه مي‌خواهد از امنيت مردم و اركان نظام دفاع كند با اين روحيه زخم خورده چگونه و چرا؟ من خود را سرخورده و شكست خورده مي‌بنيم كه كساني در دفاتر مسئولان نظام جمهوري اسلامي حاكم شده‌اند كه 180 درجه با رهبري نظام زاويه دارند. چرا احساس يأس و شكست نكنم كه با همه فداكاري اين مردم معتقد و ولايتي در اين نظام كساني نصب مي‌شوند كه تا ثريا فاصله با رهبري نظام دارند كساني كه در اين فتنه تا جايي كه احساس ترس نكردند از حريف حمايت كردند. من نمي‌دانم اگر به كارگيري اين افراد چند چهره به مصلحت مي‌باشد آيا سرخورده شدن صدها مانند من هم مصلحت اين نظام است؟
او می نویسد: بسياري از تصميمات را نمي‌فهمم، بسياري از رفتارها را سوراخ كردن كشتي انقلاب مي‌دانم، بسياري از الطاف كريمانه به منافقان را ساختن جدار بر مردمي بي‌معرفت مي‌دانم كه از لقمه‌‌اي بر گرسنگان راه كوتاهي كردند. بسياري از شخصيت‌كشي‌ها را قتل بي‌گناهان مي‌دانم. اعتراف مي‌كنم كه اشكال از من و بي‌عمقي من است به همين جهت اين حق را به خضر نبي مي‌دهم كه مرا از خود براند و به همين جهت من به آنها حق مي‌دهم تا به من بگويند: «اَلَم اقُل لكَ انّك لن تستطيعَ معي صبراً» و باز بر سرم فرياد زنند‌ «هذا فراقٌ بيني و بينك».من يك ظاهرگرا هستم فقط اين را مي‌دانم كه طبق قانون اساسي در مجلس سوگند خورده‌ام و هم‌صدا با ديگر نمايندگان تكرار كرده‌ام كه «من در برابر قرآن مجيد به خداي قادر متعال ياد مي‌كنم و با تكيه بر شرف انساني خويش تعهد مي‌نمايم كه پاسدار حريم اسلام و نگهبان دستاوردهاي انقلاب اسلامي ملت ايران و مباني جمهوري اسلامي باشم.» ولي مي‌بينيم تجربه اين مدت به من نشان داده است كه قادر به وفاداري به اين سوگند نيستم.مطمئن هستم كه با مرگ سياسي يا جسماني حقيري مانند من نه بر دامن كبريايي ولايت گردي خواهد نشست نه از روند انقلاب خواهد كاست .حسینیان در پایان نامه خود تاکید کرده است:آنچه كه بايد بدانند اين است كه من لحظه‌اي از گذشته خود پشيمان نيستم و از آنچه با من شده است راضي به رضاي اويم چون همه آنها «بعين‌الله» بوده است.
*****
سلمان سیما به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد
سلمان سیما، عضو شورای سیاست‌گذاری سازمان دانش اموختگان از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد.
خانواده این فعال دانشجویی امروز با وی ملاقات نمودند. به گفته آنان اتهامات سلمان سیما اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشویق و شرکت در تجمعات و تشویش اذهان عمومی عنوان شده است. سلمان اکنون با سه نفر دیگر در یک سلول در بند 209 زندان اوین نگهداری می شود. گفتنی است دادگاه وی در 23 آذرماه برگزار شد.
سلمان سیما، عضو شورای سیاست‌گذاری سازمان دانش اموختگان ایران، در روز 23 آبانماه در منزلش بازداشت شد. وی بیش از 50 روز است که در بازداشت نیروهای امنیتی به سر می برد که 28 روز از آن در سلول های انفرادی بند 240 بوده است.
خانواده این فعال دانشجویی دانشگاه آزاد پس از ملاقات قبلی خود در 11 آذرماه اظهار نمودند وی در جلسات بازجویی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بطوری ‌که یکی از انگشتان دست او دچار شکستگی شده و از ناحیه قفسه سینه نیز احساس ناراحتی می‌کند. سلمان سیما در 18 تیرماه 87 نیز از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده و بیش از 40 روز در بند 209 زندان اوین نگه‌داری شد.
سلمان سیما، سومین عضو سازمان دانش آموختگان است که با احکام سنگین حبس روبرو می شود. پیش از این احمد زیدآیادی و عبدالله مومنی با احکام سنگین روبرو شده بودند.
*****
آزادی دو دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد
عارف ناظر مقدم از اعضای انجمن اسلامی دانشکده مهندسی و میترا فرهنگ از اعضای انجمن اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد، روز گذشته با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی آزاد شدند.
هم اکنون 18 دانشجوی این دانشگاه همچنان در بازداشت به سر می برند که عادل طائی نیا دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه، فرشاد عزیزی مسئول ستاد88 دانشگاه آزاد، ایمان ابراهیمی از اعضای انجمن اسلامی دانشکده مهندسی و جهانبخش از اعضای حزب اعتماد ملی و انجمن اسلامی دانشکده
حقوق این دانشگاه در میان آنها هستند.
*****
نماینده مجلس از بازداشت کاردار سفارت اروپایی در عاشورا خبر داد
رادیو فردا: رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران روز پنج‌شنبه از دستگیری کاردار سفارت «یکی از کشورهای اروپایی» در درگیری‌های روز عاشورا در تهران خبر داد. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از علاء‌الدین بروجردی، این فرد که آقای بروجردی به ملیتش اشاره نکرده است «با پادرمیانی و وساطت سفارت» کشور خود در تهران پس از ۲۴ ساعت بازداشت آزاد شده است.
بیشتر بخوانید:
وزیر اطلاعات از بازداشت چند شهروند خارجی در روز عاشورا خبر داد پیشتر در روز دوشنبه وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی نیز از دستگیری چند شهروند خارجی در جریان حوادث روز عاشورای تهران خبر داده بود. حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات دولت محمود احمدی‌نژاد، ضمن اعلام این خبر این افراد خارجی حاضر در راه‌پیمایی روز عاشورا را به «نقش‌آفرینی در جنگ روانی» متهم کرده بود. به گفته آقای مصلحی، «مواردی از دستگیری اتباع بیگانه داشته‌ایم که تنها دو روز مانده به عاشورا به همین منظور وارد ایران شده‌اند و دوربین‌ها و وسایلی که در اختیارشان بوده کشف شده است». وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی نیز به ملیت و حرفه این «اتباع بیگانه» هیچ اشاره‌ای نکرده بود. در جریان درگیری‌های روز عاشورا در تهران که خبرگزاری‌های خارجی از آن به عنوان «خونین‌ترین و شدیدترین مواجهه نیروهای امنیتی با معترضان» در ایران یاد کردند، بنا بر آمارهای رسمی هشت نفر جان خود را از دست دادند و بیش از ۳۰۰ نفر نیز بازداشت شدند. از زمان آغاز اعتراضات مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری که هفت ماه است هم‌چنان ادامه دارد و مدام بر میزان خشونت و قربانیان آن افزوده شده است، مقامات جمهوری اسلامی بارها کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا و بریتانیا را مسئول ناآرامی‌ها در کشور معرفی کرده‌اند. علاوه بر این، دولت ایران نیز ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری را که محمود احمدی‌نژاد پیروز آن اعلام شد ساخته و پرداخته این دولت‌ها و نتیجه دسیسه آنها از مدت‌ها پیش از برگزاری انتخابات دانسته است. این کاردار سفارت اروپایی که به گفته رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس پس از ۲۴ ساعت آزاد شده نخستین فرد خارجی نیست که در جریان حوادث پس از انتخابات دستگیر شده است. پیش از او نیز چندین تبعه کشورهای غربی از جمله چند خبرنگار و عکاس نیز در جریان درگیری‌های نیروهای امنیتی با مردم دستگیر شده بودند که تقریبا همه پس از مدتی بازداشت آزاد شده و به کشورهای خود بازگشته‌اند.
*****
« جامعه حقوق بشر در ايران متقبل تلفات سنگين شده است»
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که جامعه حقوق بشر در ايران متقبل تلفات سنگين شده و مقامات ايران تلاش می کنند که کميته گزارشگران حقوق بشر را منحل و فعاليت های حقوق بشر سازمان دانش آموختگان ادوار را متوقف کنند.
به گزارش رادیو فردا، هادی قائمی؛ سخنگوی کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران در این مورد گفت: «بستن غير قانونی سازمان های گزارش دهنده حقوق بشری مستقل و محلی، در واقع تلاش مقامات برای مصون نگهداشتن خودشان در برابر قوانين کشوری و بين المللی است.»کمیته گزارشگران حقوق بشر تشکلی است، که در راستای «اطلاع‌رسانی بهتر در زمینه حقوق بشر» تشکیل شده است. در وب سایت این کمیته آمده است که «این کمیته ضمن بیان اعتقاد و التزام خود به منشور جهانی حقوق بشر خواستار اجرای آن در تمامی زوایای زندگی مردم ایران است.»با این که اعضای این کمیته خود را تشکلی مستقل و فاقد ماهیت سیاسی می‌دانند اما از ده عضو این گروه اکنون هفت نفر در بازداشت به سر می‌برند.از اعضای این کمیته،آقايان سعيد کلانکی يا سعيد جلالی فر ۱۰ آذر بازداشت شده و بند عمومی زندان اوين منتقل شده‌اند، خانم شيوا نظرآهاری، کوهيار گودرزی و سعيد حائری نيز بازداشت شده‌اند که شيوا هفته پيش دست به اعتصاب غذای خشک زد و حالش بد شد و او را به بهداری منتقل کردند، ولی از وضعيت کوهيار گودرزی و سعيد حائری اصلاً خبری نداريم.کمپين بين المللی حقوق بشر همچنین در مورد چگونگی دستگیری برخی از فعالان حقوق بشر توضیحاتی داده است.این گروه مدافع حقوق بشر می افزاید سعید کلانکی در محل کار خود بازداشت شد و سپس خانه او مورد بازرسی قرار گرفت و اموال شخصی او مصادره شد.جلالی فر نيز در مقابل خانه خود توسط نيروهای امنیتی که در کمين او بودند، بازداشت شد. هر دو عضو کميته گزارشگران حقوق بشر در حال حاضر در بند عمومی زندان اوين بسر می برند. کلانکی يکبار با خانواده خود ملاقات داشته است در حاليکه تاکنون به خانواده جلالی فر اجازه ملاقات نداده اند. سعيد کلانکی قبلا بازداشت و در دادگاه انقلاب به سه سال حبس تعليقی محکوم شده بود. جلالی فر نيز دانشجوی دانشگاه زنجان بود که در جريان اعتراض به قصد تجاوز معاون دانشجويی دانشگاه به يک دختر دانشجو از دانشگاه اخراج شد.به گزارش کميته گزارشگران حقوق بشر، اعضای بازداشت شده اين کميته برای اعتراف به ارتباط با سازمان مجاهدين خلق بعنوان گروه اپوزيسيون خارج از کشورتحت فشار قرار دارند.کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران همچنین می افزاید که تعدادی از اعضای سازمان دانش آموختگان ادوار که کميته ای برای گزارش از خشونت های حقوق بشر دارد، نیز بازداشت کرده است.به نوشته این گروه مدافع حقوق بشر، در روز دوازدهم ديماه، روزبه کريمی؛ مدافع دانش آموخته حقوق بشر و روزنامه نگار، و فروغ ميرزايی دانش آموخته حقوق و حقوق بشر بازداشت شدند. همچنين رشيد اسماعيلی، عضو شورای مرکزی ادوار و دانشجوی ارشد حقوق بشر که از دانشگاه اخراج شد، در اصفهان در روز سوم ديماه بازداشت شد.کانون مدافعان حقوق بشر که مسئوليت آن بر عهده برنده جايزه صلح نوبل؛ خانم شيرين عبادی است، در آذرماه ۱۳۸۷ توسط مقامات بسته شد. عماد باقی؛ موسس انجمن دفاع از حقوق زندانيان نيز در ۷ ديماه بازداشت شد و تاکنون هيچ اطلاعی در باره او داده نشده است.
*****
خانواده فیض الله عرب سرخی با او ملاقات کردند
همسر فیض‌الله عرب سرخی از ملاقات روز گذشته خانواده با همسر در بندش خبر داد و گفت:«مهمترین چیزی که این روزها آقای عرب‌سرخی و ما را ناراحت می‌کند بلا تکلیفی و سرگردانی از عدم تعیین وضعیت پرونده ایشان با گذشت بیش از 6 ماه از بازداشت او است.» مریم قدرس شربتدار با بیان اینکه حال جسمانی و روحی همسرش مساعد بود، گفت:«ایشان در یک سلول به همراه بهزاد نبوی نگهداری می‌شوند.»
به گزارش پارلمان نیوز، وی از پیگیری‌های وکیل عرب سرخی برای زمان تعیین دادگاه او خبر داد و گفت:«گویا آقایان تصمیم ندارند تکلیف پرونده ایشان با گذشت بیش از 6 ماه از بازداشتش مشخص کنند.»همسر این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خاطر نشان کرد:«آقای عرب سرخی پیگیر مسایل سیاسی و اتفاقات روز بودند که ما سعی کردیم در مدت زمان کوتاه ملاقات تا آنجا که امکان داشت ایشان را در جریان مسایل و اتفاقات قرار دهیم.»
*****

سالانه ۶۰۰۰ دختر از خانه فرار می‌کنند که ۷۵درصد از این دختران فراری وارد چرخه زندگی خیابانی می‌شوند
جهان: روزی که خبرها از گزارش محرمانه معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش واظهار نظرمدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی مبنی بر کاهش سن دختران فراری به ۹ سال و بحرانی شدن این وضع حکایت کرد، خیلی‌ها علاقه‌ای به گسترده شدن این بحث نشان ندادند، به طوری که بی‌درنگ آمارهایی در جامعه منتشر شد که نشانی از وخامت اوضاع نداشت. هر چه بود اینک آمارهای نه‌چندان دقیق و کامل داخلی نشان می‌دهد میانگین سنی ۱۲ تا ۱۶‌سال برای آنانی که دست به فرار می‌زنند آماری پذیرفتنی است؛ هر چند به گفته اسدبیگی بسیارندکودکان ۹ ساله که در جمع فراری‌ها شناسایی میشوند. این که چرا در ایران کم سن و سال‌ها جسارت فرار از خانه پیدا کرده‌اند از نگاه این روان‌شناس قابل ژرف‌نگری است.
اسدبیگی می‌گوید در نوجوانی یعنی بین ۱۰ تا ۱۸ سالگی بچه‌ها خصوصیاتی دارند که نه می‌شود آنان را کودکی حرف گوش‌کن دانست و نه می‌شود به عنوان یک آدم بزرگ به آنها اعتماد کرد.
در این سن بچه‌ها کودک گوش‌به‌فرمان نیستند، در حالی که دچار هیجانات و هرج و مرج روحی نیز شده‌اند. آنها در این سن به سمت مخالفت با خانواده و در افتادن با ارزش‌ها و هنجارها کشیده می‌شوند، در حالی که ذهنشان پر از پرسش‌هایی است که پاسخشان را نیز بخوبی نمی‌دانند. در واقع این بحران‌های روحی و برخوردهای غیرعقلانی خانواده‌ها و مشکلات متعدد و روز افزون جامعه است که در این شرایط پدیده فرار را شکل می‌دهد، چرا که در این محدوده سنی، نوجوان به جای حل مساله و مشورت راهی آسان را که فرار از مشکل نام دارد و گاه برگشت‌پذیر نیست، انتخاب می‌کند.
اماناصر نجاران رئیس پلیس امنیت خراسان رضوی علل دیگری رادر رابطه با کاهش سن دختران فراری اظهارمی کند: با بررسی‌های انجام شده، عدم نظارت خانواده نسبت به روابط دختران با دیگران، نماهنگ‌های نامتعارف بر روی موبایل، چت کردن و ارتباطات اینترنتی و زیاده‌طلبی اقتصادی و تجملات از مهم‌ترین دلایل کاهش سن فرار دختران از خانه است.وی با اشاره به اینکه ۶۴ درصد دختران فراری را دانش‌آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان تشکیل می‌دهند مراقبت خانوده‌ها در مقاطع تحصیلی و حمایت‌های اجتماعی را مهم‌ترین راهکار برای مقابله با این پدیده می داند.
خانم دکتر راهب نیز که در زمینه دختران فراری مطالعات زیادی داشته است وگذشته از تحصیلات آکادمیک، تجربه مددکاری در مرکز امیدوار، سرپرستی مرکز ارشاد و سرپرستی مرکز مداخله در بحران‌های اجتماعی را هم بر عهده دارد معتقد است : در بسیاری از موارد تهاجم فرهنگی عامل فرار است. تهاجم فرهنگی که فقط از غرب به شرق نیست. همین تلویزیون که تصویرش در یک روستا پخش می‌شود، دخترکان روستایی را به این فکر می‌اندازد که حالا چه خبر است در تهران! باید بلند شوم و بروم تهران! و واقعا این اتفاق می‌افتد و بچه‌ها خیلی آسیب می‌بینند.
وی ادامه می دهد: من سال قبل روی دختران بچه ۱۱ ساله یکی از مناطق روستایی اطراف تهران کار می‌کردم. کسانی که برای تفریح و برای اسکی آنجا می‌روند، زیاد هستند. این آدم‌ها لباس پوشیدن‌شان، روابط بینشان و … روی دختر روستایی تاثیرگذار است؛ یعنی بدون زمینه‌سازی فرهنگی آن دختر فقط دارد آن زرق و برق را می‌بیند و در کنارش، محدودیت خانواده را.
دکتر سید حسن علم الهدایی با ابراز نگرانی از کاهش سن فرار و روسپی گری در میان دختران و زنان ، فراری شدن دختران از خانه را زمینه ساز خیابانی شدن آنها ظرف مدت کوتاهی دانست و تاکید کرد : دختران فراری کم سن وسال پس از اقدام به فرار در همان ۲۴ ساعت اولیه کاملا مستاصل شده و با کوچکترین وعده ای به امید یافتن یک سرپناه امن و حتی یک وعده غذا جذب خانه های تیمی و باندهای فساد می شوند و این در حالی است که اکثر این دختران پس از یکبار اقدام به عمل نامشروع قبح آن برایشان از بین رفته و ظرف مدت کوتاهی به یک زن خیابانی حرفه ای که این عمل را وسیله امرار معاش خود قرار داده مبدل می شوند .
علم الهدایی در ادامه تصریح کرد : سابقه آزار جنسی در کودکی ، ازدواج اجباری ، خشونت در خانواده، حضور ناپدری ونامادری ، والدین معتاد و مشکلات اقتصادی از جمله عوامل زنجیره ای موثردر کاهش سن فرار دختران از خانه است که بر اساس آمارها در حال افزایش است و به مرور زمینه روسپیگری را در میان سنین پایین پدید می آورد.
سمیرا جان بزرگی ،پژوهشگر مسائل اجتماعی اما نظر دیگری در مورد فرار دختران به دلیل نابسامانی خانواده ها دارد: امروز خانواده ها درگیر مسائلی هستند که این مسائل را خودشان برای خود نیافریده اند برای مثال بیکاری پدر خانواده و پایین بودن سطح سواد را در جامعه ای که نرخ بیکاری یک درصد است می توان یک مشکل شخصی دانست اما وقتی نرخ بیکاری در کشور به ۱۲ تا ۱۴ درصد می رسد، این مشکل دیگر یک مشکل شخصی نیست. بنابراین بسیاری از مسائلی که در خانواده وجود دارد به بی کفایتی خانواده برنمی گردد. وی می گوید: بر اساس پژوهشی که در همین رابطه انجام شده مشخص شده ۲۵درصد پدران دختران فراری بیکار بودند .
جان بزرگی می افزاید: امروزه شاهد هستیم که اگر دختری از سن نوجوانی دوست پسری نداشته باشد مورد تمسخر همسالا ن خود قرار می گیردو بر اساس آمارها ۸۰ درصد از نوجوانان دبیرستانی دختر دوست پسر دارند.
دکتر امیرعلی احمدی جامعه ‌شناس و استاد دانشگاه نیز بارها به این ماجرا اشاره کرده است که این پدیده طی سال‌های گذشته در جامعه ایرانی ابعاد گسترده‌تری به خود گرفته است. وی با اشاره به اینکه مشکلات فرهنگی در جامعه اثر بسیاری بر روی پدیده کاهش سن دختران فراری و افزایش زنان خیابانی می‌گذارد می‌افزاید: تغییر نگاه فلسفی به زندگی، لذت‌جویی، دنیاطلبی، توجه به امیال جنسی و مشکلات فرهنگی خانواده از علل گسترش این پدیده است.
وی با اشاره به اینکه فاصله طبقاتی در جامعه امکان بهره‌گیری و استثمار جنسی از زنان را مهیا می‌کند،برای محکم شدن صحبت‌هایش از نتایج یک پژوهش کمک می‌گیرد و می‌گوید: مطالعات نشان می‌دهد که سن فحشا در ایران به ۱۰ سال کاهش یافته است و دختران نوجوان که به تازگی وارد این کار شده‌اند، بیشترین تعداد فواحش را تشکیل می‌دهند علی احمدی می افزاید: در بررسی که در خصوص گروه سنی زنان فاحشه انجام شد، از بین ۶هزار و ۵۳ زن فاحشه‌ای که در کل کشور زندانی بودند دختران بین ۱۲تا ۲۵ سال بیشترین تعداد را تشکیل می‌دادند که اکثر قریب به اتفاقشان دختران فراری بودند.
وی در انتها می افزاید:بر اساس گزارش نیروی انتظامی کشور سالانه ۶۰۰۰ دختر از خانه فرار می‌کنند که ۷۵درصد از این دختران فراری وارد چرخه زندگی خیابانی می‌شوند و خطرات زیادی آنان را تهدید می‌کند.
با وجود تمام این حرف‌ها اما انگار قرار نیست یک نهاد به صورت اصولی به بررسی مشکلات زنان خیابانی بپردازد. تیر خلاص را هم علم‌الهدایی شلیک می‌کند و می‌گوید: بگذارید حرف آخر را بزنم. درست مانند سایر آسیب‌های اجتماعی که هیچ‌وقت متولی مفید پیدا نمی‌کنند،دختران فراری هم متولی خاصی ندارند، مثل کارتن خواب‌ها. درست مثل آمار معتادان جامعه که بیش از ۲۰ سال است که افزایش نیافته است.
*****