سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۱۱/۱۵

پنجشنبه: 15/11/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
-
*****
اعتراض دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به حکم صادر شده برای سروش ثابت

نزدیک به هزار دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف نسبت به حکم صادر شده برای سروش ثابت دانشجوی ستاره دار این دانشگاه اعتراض کردند.
دانشجویان دانشگاه شریف با امضای طوماری خواستار لغو حکم صادر شده برای وی شدند.
سروش ثابت که با وجود کسب رتبه اول کارشناسی ارشد اجازه ورود به دانشگاه را پیدا نکرد، از سوی قوه قضائیه به دوسال حبس تعزیری به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم شده است.
*****
امید مهرگان و نوشین جعفری بازداشت شدند

امید مهرگان بازداشت شد
امیدمهرگان، نویسنده، مترجم و روزنامه نگار حوزه اندیشه شب چهارشنبه در منزل مسکونی خود بازداشت شد.
امید مهرگان که همکار گروه اندیشه بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب بوده، شب گذشته با مراجعه افرادی به منزل مسکونی اش تفتیش وسایل شخصی بازداشت و به مکان نامعلومی برده شده‌است.
امید مهرگان صاحب مقالات، ترجمه‌ها و تالیفات پرشماری در حوزه اندیشه است و آثار وی در سایت اینترنتی رخداد، منتشر می شود.
بازداشت نوشین جعفری
دنبال موج جديد بازداشت فعالان سياسي و مطبوعاتي شب گذشته ماموران امنيتي نوشين جعفري را بازداشت كردند.
به گزارش تحول خواهی، وی خبرنگار سرويس ادب و هنر روزنامه اعتماد بود.ماموران امنیتی چهارشنبه شنبه شب با حضور در منزل خانم جعفری وی را بازداشت کردند. جعفری که بیست و دو سال سن دارد در ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت و صرفا به فعالیت در حوزه مسایل فرهنگی و ادبی می پرداخت.بنابراین گزارش،هنوز از محل بازداشت وی اطلاعی در دست نیست.
*****
اتهام محاربه و فساد فی الارض برای امین ولیان عضو انجمن اسلامی دانشگاه دامغان

محمد امین ولیان عضو 20 ساله شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پایه دامغان در بیدادگاههای نمایشی به محاربه و افساد فی الارض متهم شد.
در جلسه روز چهارشنبه این دادگاه های نمایشی به ریاست قاضی صلواتی، این عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دامغان به محاربه، افساد في‌الارض، اجتماع و تبانی جهت انجام جرائم علیه امنیت كشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و توهین به مقامات ارشد نظام متهم شده است.
اتهام محمد امین ولیان شرکت در تجمعات اعتراضی و دادن شعار مرگ بر دیکتاتور است.
بنا به گزارش خبرگزاری ایسنا آقای ولیان در این جلسه دادگاه گفت: «من وقتی در زندان بودم در تلویزیون دیدم كه سران بزرگ اصلاحات در این دادگاه ایستاده‌اند.» مطلبی که حاکی از تحت فشار قرار دادن وی و دادن اخبار دروغ و کذب توسط بازجویان یه او است.
گفتنی است در این دادگاه امین ولیان هیچ یک از اتهامات را نپذیرفته است و حتی نماینده دادستان در پاسخ به ولیان و وکیل تسخیری وی که اتهام محاربه و افساد فی الارض را رد کرده اند، به طور غیرمستقیمی از ایراد این اتهام به این فعال دانشجویی دانشگاه دامغان عقب نشینی کرده و گفته است: «در باب محارب اختلاف نظر زیادی وجود دارد كه این موضوع جای بررسی دارد و تصمیم با ریاست دادگاه است.»
همچنین گفتنی است در این دادگاه در مورد بیانیه های انجمن اسلامی دانشگاه دامغان و دفتر تحکیم وحدت و همچنین برگزاری مناظره انتخاباتی بین مصطفی تاج زاده و اسماعیل گرامی مقدم به وی اتهاماتی وارد شده است.
شایان ذکر محمد امین ولیان در روز 22 دیماه سال جاری و پس از انتشار مطلبی در نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه دامغان علیه وی، در شهر دامغان بازداشت و به بازداشتگاه نامعلومی در شهر تهران منتقل شده است. مسئولان قضایی و امنیتی در پاسخ به مراجعات خانواده وی به دادگاه تنها گفته اند که امین ولیان در مکان ویژه ای در بازداشت به سر میبرد.
محمد امین ولیان از روز بازداشتش تا کنون هیچگونه ملاقاتی با خانواده و امکان انتخاب وکیل و ملاقات با وی نداشته است و مستقیما از سلول انفرادی در بازداشتگاههای نامعلوم اطلاعات سپاه به دادگاه منتقل شده است.
*****
محاکمه غیرعلنی فرمانده سابق ناجای تهران
اعتماد : جلسه محاکمه فرمانده سابق نيروي انتظامي استان تهران (سردار زارعی) که دو سال قبل به طور ناگهاني بازنشسته شد روز گذشته در شعبه 76 دادگاه کيفري استان تهران به صورت غيرعلني برگزار شد.
از جزييات جلسه محاکمه و دفاعيات فرمانده سابق نيروي انتظامي استان تهران خبري در دست نيست اما گفته مي شود اتهامات وي در چند موضوع مختلف بوده که به همگي آنها رسيدگي شده است.در سال 86 سردار زارعي ناگهان با يک درجه پايين تر بازنشسته شد.
اکنون بعد از گذشت دو سال اين مقام سابق انتظامي تحت محاکمه قرار مي گيرد. اکنون هيات قضات شعبه 76 دادگاه کيفري استان تهران مستندات زارعي و آنچه را که حفاظت اطلاعات ناجا گزارش داده است مورد بررسي قرار مي دهد.
البته گفته مي شود از آنجايي که اتهامات وي در چند شاخه است بنابراين شور و صدور حکم چند روزي طول خواهد کشيد.
*****
ده دانشجوی دانشگاه علم و صنعت آزاد شدند
ده دانشجوی بازداشتی دانشگاه علم و صنعت ایران طی هفتۀ جاری آزاد شدند.
این دانشجویان که 5 نفر از آن ها در روز عاشورا و 5 نفر دیگر در روز سه شنبه 8 دی در پی حملۀ گسترده و سازماندهی شدۀ لباس شخصی ها و اوباش به تجمع دانشجویان بازداشت شده بودند، بعد از تحمل نزدیک به 5 هفته بازداشت در زندان اوین طی روزهای اخیر آزاد شدند.
اسامی این دانشجویان عبارت است از:
1- نیما عمرانی - ورودی 85 کارشناسی مهندسی کامپیوتر
2- ابراهیم نوحی - ورودی 83 کارشناسی مهندسی معماری
3- پویا دریایی - دانشجوی مجازی کارشناسی ورودی 88 آی.تی
4- طهمورث صفری - ورودی 86 کارشناسی مهندسی فیزیک
5- هادی نجفی - ورودی 86 کارشناسی مهندسی راه آهن
6- مجید عسگری - ورودی 87 کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر
7- علی صدّیقی - ورودی 84 کارشناسی مهندسی مواد
8- پویا حمداللهی - دانشجوی مجازی کارشناسی ورودی 88 آی.تی
9- مصطفی ریسمان باف - ورودی 87 کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر
10- شهاب محمّدی - ورودی 84 کارشناسی مهندسی فیزیک
لازم به ذکر است اکثر این دانشجویان با قید ضمانت (فیش حقوقی کارمندی) آزاد شده اند.
دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت روز سه شنبه هشتم دی ماه، 2 روز پس از وقایع خونین عاشورا در محکومیت این جنایات و برای آزادی کامران آسا (برادر شهید کیانوش آسا) تظاهراتی گسترده برپا کردند که با حملۀ گسترده و سازماندهی شدۀ نیروهای لباس شخصی مواجه شدند. دانشجویان با باتوم، آجر و سنگ، اسپری قلقل، چاقو و چماق مورد حمله قرار گرفتند و تعدادی زخمی و مجروح شدند. در پی این حملات ده ها نفر در دانشگاه طی سه شنبه و چهارشنبه توسط نیروهای بسیج و لباس شخصی ها و با همکاری کامل نیروهای حراست دانشگاه، بازداشت شده و به "پلیس امنیت هفت حوض"، "کلانتری فرجام" و "مسجد وحدت" برده شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
*****
دومین فرزند نویسنده و منتقد ادبی هم دستگیر شد
بنا به برخی گزارش ها، کودتاچیان بهار تراکمه، دختر یونس تراکمه نویسنده و منتقد ادبی، را هم بازداشت کرده اند. فرزند دیگر آقای تراکمه، اردوان، حدود یک ماه پیش بازداشت شده بود و کماکان در زندان به سر می برد.
ظاهرا دختر بیست و پنج ساله آقای تراکمه را کودتاچیان چهارشنبه شب در خانه پدری دستگیر کرده اند.
به نظر می رسد در روزهای اخیر و با نزدیک شدن به بیست و دوم بهمن موج تازه ای از دستگیری ها به راه افتاده که هدف آنها عمدتا جوانان است.
دستگیری شبانه جوانان که بیشتر به آدم ربایی شباهت دارد، به رویه عادی ویرانه قضائی و کارفرمایان نظامی/امنیتی آن بدل شده. رویه ای که هر روز شباهت بیشتری به رفتار دولت نازی آلمان و شوروی استالینی پیدا می کند.
*****
وضعیت وخیم سلمان سیما در زندان اوین در پی اعتصاب غذا
بنابر اخبار منابع موثق سلمان سیما به مدت ۴ روز است که دست به اعتصاب غذا زده و در چهارمین روز از این اعتصاب پس از جا به جایی از سلولی به سلول دیگر اعتصاب غذای خود را شکسته است و کماکان در وضعیت جسمانی وخیمی به سر میبرد. وی با ابلاغ نشدن حکم به وکیلش همچنان در وضعیت بلاتکلیف در زندان به سر می برد. سلمان سیما، عضو شورای سیاست‌گذاری سازمان دانش اموختگان ایران، در روز 23 آبانماه در منزلش بازداشت شد. وی بیش از 50 روز است که در بازداشت نیروهای امنیتی به سر می برد که 28 روز از آن در سلول های انفرادی بند 240 بوده است.
*****
شکنجه شدید کاظم رضایی دانشجوی دانشگاه شیراز

دادگاه کاظم رضایی دانشجوی دانشگاه شیراز پس از گذشت 3 ماه بازداشت برگزار شد.
به گزارش جرس و به نقل از شاهدان عینی کاظم رضایی فعال دانشجویی دانشگاه شیراز که هم اکنون بیش از 3 ماه است که در بازداشت اداره اطلاعات شهر شیراز به سر می برد در حالی که آثار شکجه بر بدن او مشخص بود روز یک شنبه در دادگاه انقلاب حاضر شد
بر اساس این گزارش رضایی با سر و وضع بسیار به هم ریخته و ژولیده در دادگاه حاضر شده است و در حالی که از نظر جسمانی بسیار لاغر بوده است. آثار شکنجه های متعدد جسمی بر پشت و شکم وی وجود داشته است.آثار شکنجه به این ها محدود نبوده و اخباری که از منابع مختلف رسیده است حاکی از آن است که در هفته های گذشته نیز تعدادی از دانشجویان بازداشتی دانشگاه شیراز آثار زخم و شکنجه بر دستان وی و به خصوص انگشتان وی مشاهده کرده اند.
کاظم رضایی در هنگام بازداشت که با همکاری نیروهای حراست دانشگاه شیراز انجام گرفت با ضرب و شتم شدید و به صورت وحشیانه ای بازداشت شد به گونه ای که از شدت ضربات دچار شکستگی از ناجیه بینی شد.با توجه به مقاومت وی در طول بازداشت و ایستادگی وی بر مواضعش نیرو های امنیتی فشار زیادی بر وی وارد می کنند تا او را از نظر جسمی و روحی تحت فشار قرار دهند. خبر های رسیده از بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز حاکی از این است که ایستادگی و روحیه بالای کاظم رضایی در طول بازداشتش موجب سردرگمی و عصبانیت ماموران اداره اطلاعات شده است و آنها را مجبور به وارد آوردن شکنجه های جسمانی شدید بر کاظم رضایی دانشجوی دانشگاه شیراز کرده است.
او روز 13 آبان در نزدیکی دانشگاه شیراز دستگیر شد و تا کنون بیش از 3 ماه است که در بازداشت به سر می برد.دادگاه وی در حالی در این هفته برگزار شده است که از اتهامات وی و وضعیت پرونده وی هیچ اطلاعات دقیقی در دست نیست.
*****
رشید اسماعیلی ممنوع‌الملاقات شد
رشید اسماعیلی فعال دانشجویی و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی که روز سوم دی ماه بازداشت شده بود و پیش از این از وصعیت نا مناسب وی در زندان خبر داده بودند، در اقدامی غیرقانونی ممنوع‌الملاقات شده است.
عسل اخوان با اعلام این خبر به خبرنگار رهانا گفت: با وجود این‌که امروز، روز ملاقات با او بوده است خانواده‌ی وی متوجه شده‌اند که از این پس تا مدت نامشخصی ممنوع‌الملاقات شده است و همین امر نیز بر نگرانی خانواده و دوستان او افزوده است چرا که او هم اکنون در زندان اصفهان در سلولی با ۵ قاچاقچی شرور نگهداری می‌شود.
وی افزود: این در حالی است که رشید اسماعیلی پس از گذشت ۴۵ روز هم‌چنان بدون حکم در زندان به سر می‌برد و با وجود ممنوع‌الملاقات شدن تا اطلاع ثانوی نمی‌توان هیچ خبری از وضعیت او به دست آورد.
رشید اسماعیلی، روزنامه نگار، فعال دانشجویی و فعال حقوق بشر ، از دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه علامه است که در دوره کارشناسی ارشد حقوق بشر با فشار وزارت اطلاعات محروم از تحصیل شده است.
*****
خبرنگار فرهنگی اعتماد بازداشت شد

آخرین وضعیت زندانیان پس از انتخابات
"نوشین جعفری" همکار حوزه فرهنگ و ادب روزنامه اعتماد بازداشت شد.
ماموران امنیتی چهارشنبه شنبه شب با حضور در منزل خانم جعفری وی را بازداشت کردند.جعفری که بیست و دو سال سن دارد در ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت و صرفا به فعالیت در حوزه مسایل فرهنگی و ادبی می پرداخت. بنابراین گزارش،هنوز از محل بازداشت وی اطلاعی در دست نیست.
فشار برای اخذ مصاحبه تلوزیونی از مهرداد رحیمی
از سوی دیگر مهرداد رحیمی،‌ فعال مدني- سیاسی که از ۱۱ دی‌ماه در بازداشت نیروهای امنیتی به سر می‌برد روز چهارشنبه ۱۴ بهمن طی تماسی تلفنی با خانواده خود اظهار داشت که تنها در روز چهارشنبه به مدت ۸ ساعت تحت بازجویی جهت اخذ اعترافات تلویزیونی قرار داشته است اما وی همچنان بر مواضع خود ایستاده و هیچ‌یک از اتهامات وارده را نپذیرفته است. گفتنی است امروز پنجشنبه خانواده رحیمی به ملاقات مهرداد خواهند رفت و او از آنان خواسته داروهای مسکن معده وی را همراه ببرند. با توجه به فشارهای وارده بر این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر نگرانی در مورد وضعیت جسمی و روحی او افزایش یافته است. این در حالی است که در دیدار هفته گذشته نیز وي از فشار بازجویان پرونده برای اخذ اعترافات تلویزیونی خبر داده بود.
مهرداد رحیمی در تماس تلفنی خود همانند دیدار هفته گذشته‌اش تأکید نمود بازداشت خود را غیر قانونی می داند و تمامی فعالیتهای خود را در چارچوب قانون اساسی دانسته و از انجام آن ها دفاع می کند.رحیمی، ۲۷ ساله و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد حقوق بین الملل است. وی در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر قائم مقام کمیته دفاع از حقوق شهروندی ستاد مرکزی مهدی کروبی بود. در تاریخ ۱۱ دی‌ماه، وی پس از احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات به همراه پریسا کاکایی به محل مراجعه نمود و بازداشت گردید.
وخامت حال مهدیه گلرو
در خبری دیگر خواهر مهديه گلرو، فعال دانشجویی پس از آخرین ملاقات با وی از وضعيت جسمانی وخيم خواهرش خبر داد.به گفته خواهر این فعال دانشجویی، وی نسبت به آخرين ملاقاتشان در دوهفته گذشته بسيار لاغر شده بود. وی همچنین از وضعيت بهداشتي و دارويي زندان شكايت داشته و اظهار داشته كه ده روز است به بيماری عفونت روده دچار شده است ولي کمبود امکانات بهداشتي و دارويي زندان به ويژه پس از روز عاشورا به حدی است كه زندانیان حتي برای دسترسی به آنتی‌بيوتيك هم بامشكل روبرو هستند.
همچنین این عضو شورای دفاع از حق تحصیل به خرابي شوفاژها و سرمای شديد چند روزه‌ اخير زندان اوین اشاره کرده است که موجب سرماخوردن تعداد زيادی از زندانيان از جمله خود وی شده است. مهديه گلرو در مورد وضعيت همسر خود نيز اظهار داشت که بنا بر وعده بازجویان پرونده در صورت همكاری وی همسرش وحید لعلي‌پور قرار بود آزاد شود ولي به رغم پايان يافتن قرار بازداشت موقت وی همچنان در زندان به سر مي‌برد. گفتنی است این فعال دانشجویی برای پذیرفتن اتهاماتی همچون ارتباط با سازمان مجاهدین خلق تحت فشار قرار دارد اما هیچیک از اتهامات وارده را نپذیرفته است.
مهدیه گلرو، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در تاریخ ۱۲ آذرماه به همراه همسرش در منزل شخصی‌شان بازداشت شدند. وی در سال گذشته نیز پس از تحصن ۴ روزه در اعتراض به محرومیت از تحصیل، در دانشگاه علامه بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود.
4 سال زندان برای منتقد ادبی
جواد ماهزاده نویسنده و روزنامه نگار ادبی به تحمل چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است. به گزارش ندای سبز آزادی ، جواد ماهزاده از اوایل آبان ماه در بازداشت به سر می برد. چندی پیش بیش از ۹۰ نویسنده ، منتقد و روزنامه نگار ادبی در نامه ای به رییس قوه قضاییه خواستار رعایت قانون درباره او و آزادی سریعش شده بودند.
ماه‌زاده پارسال رمان «خنده را از من بگیر» را در نشر «هیلا» منتشر کرد که رمانی است در باره‌ی فضای جنگ و موشک‌باران دهه‌ی ۶۰ از نگاه یک نوجوان. این کتاب هم‌اکنون در ردیف کتاب‌هایی قرار دارد که در جوایز ادبی غیردولتی موضوع داوری است.
درخواست آزادی طلبه وبلاگ نویس
همچنین جمعی از مدیران مسئول و اهالی مطبوعات استان زنجان با صدور بیانیه ای به‌شدت از بازداشت علی‌اشرف‌ فتحی‌زنجانی انتقاد کرده و خواستار آزادی این روزنامه‌نگار شدند. علی اشرف فتحی، طلبه جوان و نویسنده وبلاگ “تورجان” است که در قم سکونت دارد و در مراسم چهلمین روز ارتحال آیت الله منتظری از سوی ماموران امنیتی بازداشت شد. لازم به ذکر است که “تورجان” نام محل شهادت سردار محمدرضا فتحی، پدر این طلبه دربند است.
به گزارش سحام نیوز، اهالی مطبوعات زنجان در نشستی با حضور مدیرکل مطبوعات این استان ضمن انتقاد شدید نسبت به بازداشت فتحی، با انتشار بیانیه‌ای که به امضای اکثر شرکت‌کنندگان در این نشست رسیده است، خواستار آزادی علی‌اشرف‌ فتحی‌ شدند.
*****
اعتراض به اعدام و سرکوب در ایران کنسول گری کودتا در فرانکفورت در محاصره ی معترضین

گروهی از جوانان چپ گرا و ضدفاشیست ایرانی و آلمانی صبح روز چهارشنبه در اعتراض به سرکوب و اعدام در ایران، کنسولگری حکومت ایران در فرانفکورت را به محاصره درآورده و بر درب آن قفل زدند. این آکسیون اعتراضی با حمله ی پلیس آلمان مواجه شد. ده ها نفر بازداشت شدند و به محاصره ی کنسولگری پایان داده شد. بازداشت شدگان بعد از ساعتی آزاد شدند.
دیروز چهار شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۸ کنسولگری جمهوری اسلامی در فرانکفورت توسط گروه آنتی فا_تهران بسته شد. گروه "آنتی فا" گروهی ضد فاشیستی_سرمایه داری بر طبقه تعریف چپ نوین جهانی‌ در آلمان است که شاخهٔ "تهران" این گروه از تابستان گذشته توسط جمعی‌ از جوانان چپ ایرانی‌ و آلمانی‌ تشکیل شده است.
امروز در حوالی ۷ صبح شرکت کنندگان در این آکسیون توانستند پس از قفل کردن در اصلی‌ کنسولگری و پس از تشکیل زنجیره انسانی‌ مانع تردد کارمندان کنسولگری شوند.
پلیس آلمان که ابتدا از اجرای این برنامه شوکه شده بود مبادرت به تهدید شرکت کنندگان کرد که علیرغم تهدیدهای مکرر منبی بر جمع آوری و دستگیری افراد از ساعتی‌ پس از شروع برنامه، این آکسیون با پافشاری تمامی‌ شرکت کنندگان با دادن شعار بر علیه حکومت اسلامی ایران و شریک تجاری آلمانی‌‌اش و با خواندن سرود ادامه یافت.
پلیس آلمان پس از اضافه کردن نیروهای خود تا حدود ۹۰ نفر با اعمال خشونت بسیار نسبت به شرکت کنندگان، در حدود ساعت ۱۰:۳۰ پس از بازداشت حدود ۴۰ نفر توانست این زنجیره انسانی‌ را از هم بگسلاند.
برگزارکنندگان هدف خود را نسبت به انجام این برنامه در فراخوان خود اینگونه عنوان کرده اند:
- مبارزه بر علیه حکومت دینی ایران
- مبارزه علیه دادگاه‌های فرمایشی و صدور احکام غیر انسانی‌ و سنگین جزایی و حکم اعدام
- مبارزه بر علیه معاملات تجاری_نظامی فیمابین دولت های آلمان و ایران
بازداشت شدگان پس از ساعتی‌ و پس از ارائه مدارک شناسایی در ادرهٔ پلیس شهر فرانکفورت آزاد شدند.
گروه "آنتی فا_تهران" برنامهٔ آتی خود را روز ۸ مارس روز جهانی‌ زن در حمایت و همبستگی‌ با زنان ایران اعلام کرده است.
گزارش شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی:
صبح دیروز، چهارشنبه ، ۴ بهمن، کنسولگری جمهوری اسلامی در فرانکفورت به مدت دو ساعت در محاصره معترضین ایرانی و آلمانی قرار گرفت. این گروه که از ساعت ۷ صبح در مقابل کنسولگری حاضر شده بودند، ابتدا جلو در اصلی و در پارکینگ کنسولگری صف کشیدند، پس از آن، گروهی از جوانان چپ آنارشیست آلمانی، با زدن سه قفل بزرگ بر در کنسولگری، ورود به آن را برای کارکنان و مراجعان غیرممکن کردند. دقایقی پس از ساعت ۷، فردی که به گفته برخی از شاهدان، کنسول ایران در فرانکفورت است، قصد ورود به کنسولگری را داشت که پس از آن که با صف معترضان مواجه شد، با ماشین به معترضان [حمله کرده و قصد] زیر گرفتن آنها را داشت که با ممانعت پلیس و شعارهای "تروریست برو گمشو" ی معترضان، مجبور به عقب نشینی شد.
معترضان، که خواسته اصلی شان آزادی زندانیان سیاسی بود، به زبان آلمانی، شعارهای زیر را به مدت چند ساعت تکرار می کردند:
- زنده باد همبستگی بین المللی
- قتل، ترور و اعدام، جمهوری اسلامی است
- محمودی احمدی نژاد، از تو متنفریم
- دیکتاتور باید برود
- مرگ بر جمهوری اسلامی
- ما اینجاییم، صدایمان بلند است، برای اینکه آزادی ما ازمان گرفته می شود
- پلیس آلمان از اسلامیستها حمایت می کند
- پول آلمانی، اسلحه آلمان، شریک جرم در همه دنیا
پلیس که از ابتدا با مقاومت همراه با سکوت معترضان درباره فرد مسئول آکسیون که بتواند با او بر سر کنار رفتن از جلو در کنسولگری و بازکردن آن مذاکره کند مواجه شده بود، پس از اخطارهای پیاپی، حدود ساعت ۷ و نیم اقدام به پیاده کردن نیروهای ضدشورش و مستقر کردن چندین ماشین پلیس در مقابل کنسولگری کرد. پلیس سرانجام وقتی معترضان حاضر نشدند اعتراض خود را آن طرف خیابان، در مقابل کنسولگری ادامه دهند، با یک ساعت و نیم تاخیر، سرانجام حدود ساعت ۹ اقدام به دستگیری تمام معترضین، از جمله یک وکیل آلمانی که تاکنون در موارد متعدد، به اپوزیسیون ایرانی کمک کرده است، کرد. تمامی دستگیر شدگان، به مقر مرکزی پلیس فرانکفورت انتقال داده شدند. با این وجود، همه آنان، بعد از ثبت نام و مشخصاتشان توسط پلیس، تا پیش از ساعت ۱۱ صبح آزاد شدند. همچنین تعداد زیادی از مردم، در تمام مدت شاهد این اقدام اعتراضی بودند. خبرنگاران رسانه های آلمانی (دو تلویزیون و چندین روزنامه) نیز از ساعت ٨ صبح به بعد یا حضور در مقابل معترضان، اقدام به انعکاس خبر این آکسیون در سطحی وسیع کردند.
امروز بعد از ظهر نیز گروه دیگری از معترضان به نقض حقوق بشر در ایران، قرار است با حضور در پارلمان هسن، خواست فشار آوردن به دولت المان برای قطع روابط دیپلماتیک خود تا قطع عدامها و آزادی زندانیان سیاسی و نیز ایحاد تسهیلاتی در استان هسن آلمان برای پذیرش پناهجویانی که در ماههای اخیر مجبور به ترک ایران شده اند را رسما مطرح کنند.
*****
وکیل سه زندانی آمریکایی: آنها بزودی با خانواده هایشان تماس تلفنی خواهند گرفت

مسعودشفیعی وکیل سه آمریکایی که بیش از شش ماه پیش پس از عبور اتفاقی از مرزایران دستگیر شدند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که در ملاقاتی که با مسوولان پرونده این سه نفر داشته است به او قول داده شده که طی روزهای آتی با آنها ملاقات کند. مسوولین پرونده همچنین گفته اند که طی ۷۲ ساعت آینده این سه تن با خانواده های خود تماس خواهند گرفت. این درحالی است که طی این شش ماه گذشته این سه تن از اینکه بتوانند یک تماس تلفنی هم باخانواده های خود بگیرند محروم بوده اند. از حدود دو ماه قبل نیز که خانواده های این سه تن – سارا، جاش و شین- مسعود شفیعی را بره عنوان وکیل فرزندانشان انتخاب کرده اند او علیرغم گرفتن موافقت دادستان و با کارشکنی های مسوولان پرونده قادر نشده با موکلان خود دیدار کند.
شفیعی همچنین با واکنش نسبت به اظهارات محموداحمدی نژاد که روز سه شنبه از تعویض زندانی‌های آمریکایی با ایرانیانی که در آمریکا زندانی هستند سخن گفته بود اظهارات داشت:« سخنان محموداحمدی نژاد بسیار ناامید کننده بود. قوه قضاییه در ایران مستقل است و به همین خاطر است که خانواده ها وکیل گرفته اند و ما سعی می کنیم از طرق قانونی به حل مشکل اقدام کنیم. اظهارات احمدی نژاد عملا خلاف این موضوع بود و این شبهه را برای دیگران ایجاد می کند که این رییس قوه مجریه است که برای قوه قضاییه تصمیم گیری می کند. چنین اظهاراتی عملا هیچ کمکی به حل موضوع نمی کند.
شفیعی افزود:« اگر این افراد مرتکب خلافی شده‌اند- مثل عبورغیرقانونی اما سهوی از مرز- باید در دادگاهی بیطرف وعادلانه محاکمه شوند و اگر مدرکی وجود ندارد و آنها بیگناه هستند باید سریعا آزاد شوند. من تا کنون موفق نشده ام موکلانم را بببینم اگر چه به صورت جدی پیگیر هستم. اصلا تمایل ندارم که بگویم سرنوشت این پرونده در خارج از دستگاه قضایی تعیین می شود. چرا که به عنوان وکیل تمام تلاش خودم را خواهم کرد تا از حقوق موکلانم دفاع کنم و امیدوارم مسوولین نیز با درنظر گرفتن همه جوانب این ماجرا و با توجه به اینکه جنبه های انسان دوستانه نیزحکم می کند که این افراد بتوانند با خانواده های خود در تماس باشند، رسیدگی به این پرونده را تسریع بخشند.
شفیعی درپاسخ به این پرسش که آیا موضوع تلفن زدن این سه تن را با خانواده هایشان مطرح کرده است گفت:« از آنجایی که طی هفته های گذشته با بدقولی های متعدد مواجه بوده ام با آنکه خیلی خوشبین هستم اما به خانواده ها اطلاع ندادم چرا که اگر آنها اجازه ندهند که تماسی گرفته شود ضربه روحی سختی به خانواده ها می خورد. اما این احتمال خیلی زیاد وجود دارد که تا روز جمعه این تماس برقرارشود.
*****
حمایت سید احمد خاتمی از اعدام ها در ایران

به گزارش "ایرنا" خبرگزاری رسمی ایران ، حجت اسلام "احمد خاتمی" عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و امام جمعه موقت تهران در این رابطه اظهار داشت : کسانی که مدام شعار حقوق بشر مردم سرمی دهند چگونه از اعدام تجاوزگران به حقوق مردم برآشفته می شوند.
سید احمد خاتمی در واکنش به اعدام دو جوان ایرانی در طول هفته گذشته گفت : آنچه قوه قضائیه در این عرصه انجام داد در حقیقت تحقق بخشی از خواسته های ملت بزرگ ایران است که در حماسه نهم دیماه از مسئولین قضائی کشور خواستند.
وی گفت : آنچه که مایه تعجب است آن است که کسانی در داخل همسو با بیگانگان اعمال قانون را در مورد جنایت کارانی که جرمشان به صورت مستدل و مستند اثبات شده و قوه قضائیه به تکلیف خود عمل کرده است را محکوم می کنند در حالی که این جنایت کاران پرونده سیاهی داشته اند. امام جمعه موقت تهران در ادامه سخنان خود گفت : از قوه قضائیه انتظار می رود آنگونه که خود گفته اند بدون تحت تاثیر قرار گرفتن ازفضای سیاسی که بیگانگان در پی آنند و متاسفانه برخی از فتنه گران آن را تعقیب می کنند به وظیفه قانونی خود عمل کنند وبه مصداق آیه قرآنی "تجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومه لائم" یعنی جهاد در راه خدا می کنند واز سرزنش کننده ای بیم به خود راه نمی دهند.
سید احمد خاتمی افزود : کسانی که می بایست خط خود را از بیگانگان جدا کنند چطور در این عرصه همسو با بیگانگان موضع می گیرند. در هر حال انتظار می رود از تمامی عزیزانی که دلداده انقلاب هستند به همان اندازه که دنیای استکباربه محکومیت رفتارقاطعانه قوه قضائیه می پردازند چند برابر آن ها از قوه قضائیه حمایت کنند و قوه قضائیه را در این تلاش مقدس که در جهت حمایت از نظام اسلامی و تثبیت اقتدار نظام اسلامی است تنها نگذارند.

*****
اعتراض ۱۱۱ پژوهشگر و استاد ایرانی خارج از کشور به موضع چين در قبال حوادث ایران

رادیو فردا: 111 پژوهشگر و استاد ایرانی خارج از کشور در نامه ای خطاب به سفیران چين در سازمان ملل متحد و آمريکا به انتشار مطلبی در روزنامه «خلق» ارگان حزب کمونيست چين درباره حوادث پس از انتخابات اعتراض کرده اند.
روزنامه «خلق» در شماره روز يکشنبه ۲۵ ژانويه در سرمقاله خود حوادث پس از انتخابات ايران را يک «توطئه آشکار سياسی» از جانب آمريکا دانسته است.
۱۱۱ دانشگاهی ايرانی داشنگاه های سراسر جهان در واکنش به اين مطلب نوشته اند: از مطلب منتشر شده در روزنامه خلق که از تظاهرات عليه تقلب در انتخابات و حمايت از شفافيت و حکومت دمکراتيک در ایران به عنوان «توطئه آشکار سياسی» توسط آمريکا ياده شده است، شگفت زده شده اند.
وانگ زيا يانگ، نويسنده سرمقاله روزنامه خلق، تصريح کرده بود: «در پس آنچه آمريکا حق آزادی بيان می خواند يک توطئه عريان سياسی نهفته است. ناآرامی های پس از انتخابات ايران چگونه اتفاق افتاد؟»
وانگ زيا يانگ در توضيح دلايل وقايع پس از انتخابات ايران اضافه کرده بود: «آمريکا با به راه انداختن جنگ اينترنتی از طريق يوتيوب و توئيتر، شايعاتی را پخش کرد که به تشديد تنش بين هواداران جناح های محافظه کار و اصلاح طلب منجر و باعث دو دستگی شد.»
اين دانشگاهيان ايرانی در نامه خود تصريح کرده اند: «دلايل نويسنده اين سرمقاله درباره علل اين تظاهرات توهين آمیز و نابخردانه است. آيا این نویسنده چنين تصور می کند که ايرانيان به اين سادگی تحت تاثير قدرت های خارجی قرار می گيرند؟ آن هم نه برای يک روز يا دو روز بلکه برای ماهها زیر سرکوب سخت حکومت خود قرار گیرند؟»
حسين ضيايی، منصور معدل، ميثاق پارسا، آصف بيات، سعید رهنما، ارسلان کهنمويی پور، اکبر مهدی، آرش نراقی و احمد صدری از جمله امضا کنندگان اين نامه هستند.
نويسندگان اين نامه پرسيده اند: چرا مقامات دولت چين اين گونه مشتاقانه از محمود احمدی نژاد حمايت می کنند، در حالی که می دانند وی مقبوليت مردمی ندارد و در جهان منزوی است.
امضا کنندگان اين نامه تاکيد کرده اند: مقام های دولت چين اميدوار به دست یابی به چه چیزی هستند که این چنین از محمود احمدی نژاد حمایت می کنند.
۱۱۱ پژوهشگر و استاد ايرانی دانشگاه های سراسر جهان، می گويند: موضع دولت چين در قبال حوادث ايران چيزی جز حمايت از دولتی «آسيب پذير، متوهم و به طور فزاينده در حال منزوی شدن»نیست.
دانشگاهیان یاد شده می گويند: ايرانيان با چينی ها دشمنی ندارند و به فرهنگ و تمدن هزاران ساله آنها احترام می گذارند.
آنها تاکید کرده اند: «اگر رهبران چين به مبارزه مردم ايران برای زندگی بهتر و داشتن حکومت پاسخگو احترام بگذارند و از فروش تسليحات زرهی که برای کشتن هموطنان ايرانی خودداری کند، در می یابند که ايرانی صلح جو و دمکراتيک، صلح در منطقه را تقویت می کند، آن گاه چين دوستی بهتر از مردم ايران که اکثريت آنها حامی جنبش سبز هستند در منطقه نخواهد داشت.»
امضاء کنندگان نامه تصريح کرده اند: ما نمی خواهیم که ببينيم سياست های ملت بزرگ شما در راستای حمايت از حکومتی باشد که بنيان های حقوق بشر شهروندان خود را ناديده می گيرد.
دانشگاهيان ايرانی می گويند: فرصت طلبی سياسی در اين موضوع به نفع چين نخواهد بود. بلکه ايرانيان چين را به مثابه کشوری خواهند ديد که به نفع خود در مسايل ايرانيان دخالت می کند.
پیشتر نیز دانشگاهیان ایرانی خارج از ایران طی بیانیه هایی ضمن همبستگی با معترضان به انتخابات ریاست جمهوری نسبت به حوادث داخل این کشور واکنش نشان داده اند.
*****
فیلمی از تجمع کارگران آونگان اراک در مقابل استانداری


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پنجشنبه: 15/11/ 1388
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویدیوی جدیدی از دکتر کورش عرفانی

ضعف ما، همدست قدرت بیگانگان است

*****
سایت ادوار نیوز از صفحه اینترنت محو شده است

از حدود نیمه شب گذشته (چهارشبه شب) سایت اینترنتی دفتر تحکیم وحدت (ادوار نیوز) قابل دسترسی نیست و بعبارتی دیگر، نه تنها فیلتر که بکلی محو شده است.
گفتنی است که دکتر احمد زیدآبادی دبیرکل دفتر تحکیم وحدت ، عبدالله مومنی و چند تن دیگر از اعضای هیدت مدیره و گردانندگان و افراد موثر این بزرگترین تشکل دانشجویی کشور ماه هاست که دستگیر و راهی زندانها شده و برخی از آنان مانند دکتر زیدآبادی و عبدلله مومنی به محکومت هایی غیرانسانی و وحشیانه و غیرقابل توضیح و توجیه محکوم گردیده اند.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
فیل موش خواهد زایید؛ موش را دوست داشته باشیم!
شادی صدر: وکیل دادگستری

مطلب زیر، ملاحظاتی است که برای تاثیرگذاری بیشتر مدافعان حقوق بشر بر روی نشست بررسی دوره ای وضعیت حقوق بشر ایران به نظر نگارنده می رسد؛ بخصوص اینکه نگرانی های بسیاری درباره از دست رفتن این فرصت،به دلیل روشن یا متناسب نبودن استراتژی های اتخاذ شده، وجود دارد. خواندن این مطلب نسبتا طولانی را به همه کسانی که به نوعی با مساله بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در نشست دوره ای شورای حقوق بشر، به عنوان فعال حقوق بشر و یا مخالف سیاسی درگیر هستند، توصیه می کنم.
پیش از شروع بحث، یادآوری این نکته لازم است که شورای حقوق بشر و مکانیزم های گوناگون آن و اساسا خود سازمان ملل متحد، همواره متاثر از سیاستهای دولتها، به عنوان اعضای آن، و دینامیزم روابط بین الملل است. در این دینامیزم، ما فعالان حقوق بشر، بازیگران تعیین کننده ای نیستیم؛ هر چند گاهی، وقتی مهره های دیگر جفت و جور باشد، بازی خوب ما تعیین کننده خواهد بود. به این معنا، من نشست دوره ای بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در ژنو را به عنوان جزء کوچکی از این دینامیزم می دانم که تلاشهای ما، هرچقدر زیاد و هرچند درست، تنها می تواند قدم کوچکی در چارچوب آن برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران بسازد. بنابراین، اگر می خواهیم به عنوان یک فعال، تاثیری بر روند و نتایج نشست دوره ای بگذاریم، پیش از آن لازم است حداقلی بودن، کند بودن، بوروکراتیک بودن، بسته به هزار و یک سیاست پشت پرده و منفعت اقتصادی این دولت و آن دولت بودن و...را به عنوان اصل حاکم بر مکانیزم های سازمان ملل بپذیریم و تلاشی بدون توهم آغاز کنیم زیرا نتیجه توهم، ناامیدی خواهد بود. شاید بهتر باشد نام حرکتمان را بگذاریم: فیلی که موش می زاید، و سعی کنیم به موشی که در پایان در دستهایمان خواهیم داشت، با دیدی مثبت نگاه کنیم: یک قدم خیلی خیلی کوچک اما ضروری و نه چیزی بیشتر از آن.
در چارچوب وظایف شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، وضعیت حقوق بشر تمام کشورهای عضو این سازمان هر چهار سال یک بار مورد بررسی قرار می گیرد. این بررسی، که "مرور دوره ای جامعه جهانی" (Universal Periodic Review- UPR) نام دارد، شامل همه حوزه های حقوق بشر، از حقوق کودک گرفته تا آزادی بیان، از حقوق زنان گرفته تا آزادی تجمع و تشکل و... می شود. امسال، شاید از بخت خوب ما، پس از تجربه عینی نقض گسترده و هر روزه حقوق بشر، بخصوص در تابستان و پاییز 88، نوبت به ایران رسیده و قرار است صبح روز دوشنبه، 26 بهمن، 15 فوریه، وضعیت حقوق بشر ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل بررسی شود. در این نشست سه ساعته (9 تا 12 صبح)، جمهوری اسلامی یک ساعت وقت خواهد داشت تا گزارشی را که قبلا به شورا داده و منتشر شده است، ارائه کند. این گزارش که در ادامه بیشتر به آن خواهم پرداخت، حاوی اطلاعات و ادعاهای غلط، توجیهات بدون توجیه درباره موارد نقض حقوق بشر و بسیاری نکات قابل بحث و نقد دیگر است.
از سوی دیگر، دولتهای عضو شورا هر کدام سه دقیقه و دولتهای غیر عضو، هر کدام دو دقیقه وقت خواهند داشت دیدگاهها و توصیه هایشان را در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران مطرح کنند. با توجه به لابی همیشگی دولت ایران، پیش بینی می شود حداقل نیمی از این وقت توسط متحدان بین المللی جمهوری اسلامی برای تعریف و تمجید از وضعیت حقوق بشر در ایران گرفته شود، بنابراین آنچه برای دولتهای منتقد می ماند، تنها یک ساعت است و در خوشبینانه ترین حالت، بین 20 تا 25 دولت منتقد وقت صحبت خواهند داشت. در نهایت، نماینده جمهوری اسلامی در جلسه نیم ساعته دیگری که روز 17 فوریه برگزار خواهد شد اعلام خواهد کرد که کدامیک از توصیه ها را قبول و کدامیک را رد کرده است. برپایه اینکه ایران تا چه اندازه نسبت به توصیه های کشورهای دیگر بی اعتنا باشد یا آنها را رد کند، شورای حقوق بشر ممکن است تصمیم به اتخاذ اقداماتی جدی تر در مورد دولت ایران بگیرد.
نمایندگان سازمانهای غیردولتی، حق حضور در هر دو جلسه را دارند اما حق هیچگونه صحبت و اظهار نظری را ندارند. هر چند برخی از معتبرترین سازمانهای غیردولتی بین المللی، گزارشهای خود را درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، به شورای حقوق بشر ارائه کرده اند، اما از آن سو نیز، برخی از سازمانهای غیردولتی بسیار نزدیک به دولت ایران، مانند سازمان دفاع از قربانیان خشونت، مجمع جهانی اهل البیت، انحمن تنظیم خانواده و....نیز گزارشهای خود را تسلیم کرده اند. گروههایی از معترضان به وضعیت حقوق بشر در ایران که در کشورهای مختلف، خارج از ایران زندگی می کنند، در حال سازماندهی برای برگزاری یک تجمع بزرگ در مقابل در سازمان ملل در ژنو هستند.
1. ) متاسفانه علیرغم همه تلاشهای برخی از سازمانهای حقوق بشری، آگاهی اندکی میان فعالان ایرانی از نحوه کار شورای حقوق بشر و نشستهای مربوط به مرور دوره ای وجود دارد. به همین دلیل، برخی از استراتژی هایی هم که در مورد این جلسه اتخاذ شده، تناسب چندانی با ماهیت و حیطه اختیارات آن ندارد. به عنوان مثال، برخی از گروهها می خواهند به مناسبت این جلسه، در مورد اعدام های سیاسی اخیر یا سایر موارد بحرانی نقض حقوق بشر، بیانیه صادر کنند. صدور بیانیه به خودی خود هیچ اشکالی ندارد اما توجه به این نکته که در حال حاضر فقط دولتهای عضو سازمان ملل هستند که می توانند بر روند این جلسه اثر بگذارند نشان خواهد داد که بدون صحبت با نمایندگان دولتها و روشنگری درباره وضعیت بحرانی حقوق بشر در ایران، نمی توان انتظار داشت که آنها به سادگی، از بیانیه ها و اعلامیه های فارسی ما که به حمدالله، تعدادشان هم کم نیست، الهام بگیرند و برآن اساس، این موارد را در سخنرانی های خود بگنجانند! باید با هر بیانیه ای که صادر می شود، برنامه دقیقی برای گفت و گو بر سر خواسته های آن با کشورهای عضو وجود داشته باشد. درست به همین دلیل، گزارشهای طولانی برخی از نهادهای حقوق بشری که حاوی توصیه هایی بسیار کلی، مثل منع شکنجه، لغو اعدام، آزادی همه زندانیان سیاسی و...است، به دلیل مشخص نبودن اینکه دقیقا، در چارچوب کدام تعهد بین المللی یا قانون داخلی به دولت ایران چه توصیه عملی می کند، از سوی بسیاری از دولتهای عضو کنار گذاشته می شود. این در حالی است که مثلا مجمع جهانی اهل البیت، به عنوان یکی از سازمانهای غیردولتی در گزارش خود به شورای حقوق بشر آورده است: "اقلیتهای مذهبی، مانند مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان از حقوق یکسان با مسلمانان برخوردارند. آنها می توانند در دانشگاه ها بدون محدودیت تحصیل کنند. زنان هیچ نوع محدودیتی در رابطه با نوع حجاب اسلامی ندارند و فعالانه و گسترده در حوزه های اجتماعی مختلف اجازه فعالیت دارند." و در همین رابطه، سازمان غیر دولتی نه چندان سرشناس دیگری توصیه کرده است: از آنجایی که پیروان مذاهب به رسمیت شناخته شده (اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشت) از فقدان راه حلهای مشترک برای مسائلشان رنج می برند، دولت مراکزی را با مشارکت سازمانهای غیردولتی برای شناختن مشکلات اقلیتهای مذهبی تاسیس کند. بنابراین اصلا بعید نیست دولت یا دولتهایی پیدا شوند که چنین توصیه ای را که جزیی و مشخص است و به مناسباتشان با دولت ایران هم لطمه ای نمی زند، از قول خود به دولت ایران بکنند و دولت ایران هم با رضا و رغبت تمام و برای اینکه نشان بدهد همه توصیه ها را رد نمی کند، توصیه هایی از این دست را بپذیرد و شورای حقوق بشر سازمان ملل هم نفسی به راحتی بکشد که دیدید این نهاد حقوق بشری چقدر کارکرد مثبت داشته است!
به نظر می رسد در وقت کوتاه باقی مانده تا جلسه، همه فعالان حقوق بشر ایرانی باید تا جایی که می توانند با مسئولان مرتبط در کشورهای محل اقامت خود تماس بگیرند و آنها را قانع کنند که موارد مشخصی را در توصیه های خود به دولت ایران بگنجانند و این ممکن نیست، مگر با خواندن دقیق گزارش جمهوری اسلامی، گزارش غیردولتی ها و سندی که کلیه تعهدات بین المللی و مراودات و مکاتبات بین ایران و سازمان ملل در زمینه حقوق بشر را نشان می دهد. به عنوان مثال، من به عنوان یکی از صدها فعال حقوق زنان که سه سال تمام است علیه تصویب لایحه حمایت خانواده تلاش می کنند، وقتی دیدم دولت ایران در گزارش خود، این لایحه ضد زن و تبعیض آمیز را به عنوان یکی از موارد پیشرفت حقوق بشر در ایران نامه برده است (صفحه 5)، به گزارش غیردولتی ها مراجعه کردم اما متاسفانه هیچیک از سازمانهای حقوق بشری، حذف لایحه حمایت خانواده یا حداقل حذف کامل دو ماده 23 و 25 را که هم موضوعی حقوق بشری بود، هم خواست زنان ایرانی، و هم ناقض تعهدات و مسئولیتهای بین المللی دولت ایران، خواستار نشده بودند. در حالی که این موضوع می توانست و هنوز هم می تواند در زمره توصیه های کشورها به دولت ایران قرار بگیرد و به سادگی، انجام یا عدم انجام آن هم قابل پیگیری و کنترل است؛ بر زندگی و سرنوشت هزاران زن ایرانی هم تاثیر بلاواسطه خواهد گذاشت. همچنین یکی از توصیه هایی که می تواند مبتنی بر اصل 20 قانون اساسی (تساوی همگان در برابر قانون) بیان شود، فراخواندن سعید مرتضوی، فردی که کمیسیون تحقیق مجلس او را مسئول اصلی کشته شدن سه نفر از معترضان به نتیجه انتخابات، در اثر شکنجه در بازداشتگاه کهریزک دانسته است، به دادگاه و متهم کردن وی به طور رسمی است و در همین چارچوب، می توان از دولت ایران خواست که کلیه آمران و عاملان نقض حقوق بشر را مورد محاکمه و مجازات قرار دهد. و آخرین مثالی که در این زمینه به ذهن من می رسد این است که دولت ایران درگزارش خود به قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی، به عنوان یکی از قوانین پایه ای که اجرای حقوق بشر را تضمین می کند، اشاره کرده است؛ در حالی که در عمل، این قانون تا حدود زیادی متروک شده است. یکی از توصیه هایی که دولتها می توانند به ایران بکنند، اجرایی کردن این قانون و برخی دیگر از قوانین مربوط به محاکمه منصفانه و حقوق شهروندی است که در قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری آمده اند. توصیه به اجرای قانون داخلی، بخصوص در مورد متهمان و زندانیان وقایع پس از انتخابات، به راحتی بعدها قابل پیگیری خواهد بود؛ وقتی که مثلا متهمان وقایع عاشورا را می بینیم که از حق داشتن وکیل انتخابی محروم شده اند، در دادگاه می گویند که تمام این مدت طولانی در انفرادی بوده ایم و...، می توان روند پیگیری بررسی ادواری وضعیت حقوق بشر را در چارچوبی حقوقی، بسیار آسانتر به پیش برد. نکته بعدی این است که دولت ایران در گزارش خود، در توجیه عدم تطابق قوانین و رویه ها در ایران با موازین حقوق بشر، اعلام کرده که حقوق بشر را "غربی" می داند و برخی از موازین آن به دلیل مخالفت با فرهنگ ایرانی و یا اسلام، قابل اجرا نیست. نمایندگان بسیاری از دولت ها، بخصوص دولتهای غیر غربی، آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین، اینگونه توجیهات را می پذیرند. گفت و گو با این گروه از دولتها بسیار مهم و حتی ضروری تر از گفت و گو با دولتهای غربی است و در این گفت و گو ها همواره مثالهای زنده ای از اینکه نقض حقوق بشر، جزو فرهنگ ایرانی نیست، باید آورده شود. به عنوان مثال، دولت ایران در توجیه سن ازدواج 13 سال برای دختر و 15 سال برای پسر، به فرهنگ و مذهب استناد می کند اما طبق آخرین آمارهای رسمی، متوسط سن ازدواج برای دختران 22 و برای پسران، 26 است. در ضمن، زمانی که سن ازدواج دختران از 9 سال به 13 سال تغییر کرد (در...، در مجلس ششم)، مخالفان می گفتند چنین تغییری مغایر با اسلام است. مسلح بودن به اینگونه استدلالها در هر سطحی از بحث درباره جلسه شورای حقوق بشر، می تواند بی اعتباری استدلالهای دولت ایران را به آنهایی که نه می دانند و نه می خواهند بدانند "واقعا دعوا بر سر چیست"، ثابت کند.
2. ) همانطور که در ابتدای مطلب آمد، گروههای مختلفی از ایرانیان برای برگزاری یک تظاهرات، فراخوان داده اند. در این فراخوان، ساعت 1 بعد از ظهر روز 15 فوریه به عنوان ساعت تجمع اعلام شده است.در حالی که جلسه اصلی مربوط به ایران، از ساعت 9 تا 12 برگزار می شود و ساعت 1، دیگر نه می توان با تجمع وسیع، بر جو جلسه تاثیر گذاشت، نه نمایندگان دولتها را که به داخل ساختمان می روند مخاطب قرار داد و نه تصویری از اعتراضات ایرانیان به نقض حقوق بشر، به هیاتی که از ایران خواهد آمد نشان داد. این تجمع تاثیری بر جلسه نیم ساعته 17 فوریه که در آن دولت ایران اعلام خواهد کرد کدامیک از توصیه ها را قبول و کدامیک را رد می کند نیز نخواهد گذاشت. بدتر از همه اینکه گروههای دیگری در فراخوانهای دیگر، ساعت 9 را برای تجمع اعلام کرده اند و این به معنای پراکندگی جمعیتی خواهد بود که قرار است از همه کشورها، به ژنو بیایند. پراکندگی اما تنها شامل ساعت تجمع نمی شود بلکه از همین حالا، بحث های پایان ناپذیر شعار و پرچم نیز شروع شده است. برخی می خواهند شعار "یا حسین، میرحسین" سر بدهند و برخی دیگر، "مرگ بر جمهوری اسلامی" اما واقعیت این است که جای هیچکدام از این شعارها، در آن روز و آن جا نیست. مخاطبان عمده این تجمع، هیاتهای نمایندگی دولتها، سازمانهای بزرگ بین المللی و مطبوعاتند. هدف اصلی این تجمع، تاثیر گذاری بر نشست شورای حقوق بشر برای اتخاذ یک موضع محکم تر یا ضمانت اجراهای دقیق تر در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران است. شورا نه به سرنگونی جمهوری اسلامی رسیدگی می کند و نه به تجدید انتخابات و بازشماری آرا. به این معنا، شعارهای آن تجمع، باید پیش و بیش از اینکه مواضع سیاسی و وابستگی های ایدئولوژیک ما را مشخص کنند، ناظر بر وضعیت حقوق بشر در ایران باشند: موضوعاتی که نه تنها با هدف این تجمع تناسب دارد بلکه امکان توافق حداقلی بر روی آنها در میان گروههای شرکت کننده در تجمع نیز وجود دارد. از سوی دیگر، چون نشست سازمان ملل فقط به حقوق زندانیان سیاسی، یا آزادی بیان و آزادی تجمعات نمی پردازد بلکه کلیه موضوعات حقوق بشر را مورد بررسی قرار می دهد، درست این است که خواسته ها و موارد نقض حقوق بشر در همه حوزه ها، از جمله حقوق زنان، حقوق اقلیتها، حقوق کودکان و... به عنوان شعار و همینطور در بیانیه ها و قطعنامه ها مطرح شود. تجمع در مقابل مقر سازمان ملل در ژنو، یکی از بزنگاه هایی است که همه ما باید در آن مراقب باشیم که مرز بین کار حقوق بشری و فعالیت سیاسی را مخدوش نکنیم؛ وگرنه قافیه را باخته ایم.
3. ) از آنجایی که "مرور دوره ای جامعه جهانی" (UPR)، سابقه زیادی ندارد و از طرف دیگر، مسائل ایران، زیاد و به لحاظ سیاسی، پیچیده اند، همانقدر که اقدامات تدارکاتی فعالان حقوق بشر در صدور بیانیه، اعلام توصیه ها، گفت و گو با هیاتهای نمایندگی کشورها برای اینکه توصیه های نهادهای مدنی را در میان توصیه های خود از دولت ایران بگنجانند، و در نهایت، حضور هرچند ساکت این فعالان در خود جلسه اهمیت دارد، مطلع شدن از این روند و به خصوص وقایع جلسه و نیز تجمع بیرون آن برای جامعه ایرانی اهمیت دارد. این نقش را فعالان حقوق بشر بدون کمک رسانه های فارسی زبان نمی توانند ایفا کنند. نشست شورا، در آن روز به طور مستقیم از وب سایت شورا پخش خواهد شد و اگر دولت ایران، این وب سایت را فیلتر نکند، و سرعت پایین اینترنت در ایران بگذارد، همگان می توانند از گزارش ایران، و نیز صحبتهای نمایندگان دولتهای مختلف درمورد وضعیت حقوق بشر در ایران مطلع شوند. اما بدون حضور کامل و تمام وقت رسانه های ایرانی در این نشست و حاشیه های آن، گزارشی همه جانبه از این نشست به جامعه ایران ارائه نخواهد شد. به نظر من، رسانه ای شدن مباحث به ظاهر تخصصی حقوق بشری، یکی از مهمترین راههایی است که امکان نظارت شهروندان را بر دولت فراهم می آورد. رسانه های ایرانی باید به پوشش خبری این نشست، نه به عنوان سوژه که به عنوان وظیفه نگاه کنند.
*****
ديدار بدرالسادات مفيدي با خانواده اش
بدرالسادات مفيدي دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران روز پنجشنبه با خانواده خود ديدار کرد.به گزارش کلمه اين روزنامه نگار باسابقه از روحيه خوبي برخوردار بود . از سوي ديگر از مسعود آقايي همسر اين روزنامه نگار خبر جديدي در دست نيست. او تنها يک بار در ابتداي بازداشت خود توانست با خانواده اش تماس بگيرد و از نگهداري خود در زندان اوين خبر دهد. گفتني است بدرالسادات مفيدي به همراه همسرش مسعود آقايي پس از عاشورا بازداشت شده اند.
*****
تشدید فعاليت دوباره گشت هاي امنيت در مراکز خريد تهران
گشت هاي امنيت اخلاقي در قالب اقدامات روزمره پليس در مراکز خريد پايتخت مستقر شده اند. يک مقام مسوول در پليس تهران بزرگ در گفت وگو با ايلنا، درباره فعاليت گشت هاي امنيت اخلاقي در مراکز خريد پايتخت و اطراف اين مراکز گفت؛ با توجه به حساسيت هايي که درباره گشت هاي ارشاد به وجود آمده بود، گشت ها در قالب "گشت امنيت اخلاقي" در مراکز خريد فعاليت مي کنند.
وي افزود؛ امنيت اخلاقي مصوب سازماني ناجا است و نمي توان فعاليت اين بخش از نيروي انتظامي را متوقف کرد. اين منبع آگاه تصريح کرد؛ گشت هاي امنيت اخلاقي در قالب وظايف و اقدامات روزمره پليس فعاليت مي کنند و در حال حاضر نيز اين طور نيست که طرح خاصي به اجرا گذاشته شود، بلکه وظايف عادي و روزمره پليس انجام مي شود. اجراي طرح برخورد با بدپوششي در قالب گشت هاي ارشاد، از ارديبهشت ماه سال 86 در سطح شهر تهران آغاز شد و پس از آن در سطح ديگر شهرها نيز به اجرا درآمد. اجراي طرح برخورد با بدپوششي بخشي از طرح امنيت اجتماعي بود، چند بار کمرنگ شده و دوباره به فعاليت خود ادامه داد. با کاهش شدت اجراي اين طرح در سطح شهر اين بار طرح، در قالب گشت هاي امنيت اخلاقي در برخي مراکز خريد پايتخت اجرا مي شود.

*****
طرح جديد در مورد تحريم بانک مرکزي ايران
وزارت خارجه امريکا پيشنهاداتي را براي تحريم هاي تازه عليه جمهوري اسلامي به مقامات سه وزارت خارجه در لندن، پاريس و برلين ارائه کرده است.
به گزارش رويترز براساس گفته ديپلماتي ناشناس امريکا به همراه سه کشور انگليس، فرانسه و آلمان قصد دارند در دور جديد تحريم ها عليه جمهوري اسلامي بانک مرکزي ايران را هدف قرار دهند. رويترز اعلام داشته کشورهاي غربي عضو 1+5 معتقدند بانک مرکزي ايران در سرمايه گذاري براي صنايع هسته يي و موشکي اين کشور و دور زدن تحريم هاي کنوني نقش کليدي دارد.
در اين گزارش آمده در ميان اين پيشنهادات به حوزه هايي کلي براي تحريم هاي تازه و همين طور بسط تحريم هاي گذشته مانند منع سفرهاي خارجي براي مقامات ايراني و مسدود کردن اموال شرکت هاي ايراني اشاره شده است. مقامات چهار کشور امريکا، فرانسه، انگليس و آلمان "حتمالاً در دو سه روز آينده" درباره پيشنهاداتي که براي تحريم تهران به روسيه و چين ارائه مي کنند به گفت وگو خواهند نشست. رويترز به نقل از اين ديپلمات مي گويد: امريکا و ديگر کشورهاي غربي اميدوارند تا پايان ماه جاري ميلادي در جمع شش کشور 1+5 به توافق برسند.
*****
گزارش اکسپرس از پاسخ آمریکا به ادعای احمدی نژاد

مذاکره ای در کار نیست
به دنبال سخنان احمدی نژاد در تلویزیون ایران سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا انجام "هرگونه مذاکره با ایران برسر معاوضه زندانیان" دو کشور را رد کرد.
مایکل هامر ضمن اشاره به اینکه "فقط بخش هائی" از سخنان رئیس جمهور ایران در خبرها نقل شده اظهار داشت که ایالات متحده" مایل است پرونده تمامی شهروندان آمریکائی که(در ایران) زندانی هستند یا مفقود شده اند به نتیجه برسد". آقای هامر که وابسته به کاخ سفید است به خبرگزاری فرانسه گفت:" اگر منظور رئیس جمهور ایران از گفتن این سخنان این باشد که آن ها( ایرانی ها) آمادگی بستن این پرونده ها را دارند ما از این سخنان استقبال می کنیم ولی از جانب ما هیچ مذاکره ای در مورد معاوضه زندانی ها انجام نگرفته است".
وی در خاتمه اظهار داشت:" همانطور که رسماً اعلام کرده ایم در صورتی که ایران مایل باشد در رابطه با ایرانیان زندانی در آمریکا سئوالاتی را مطرح کند برای پاسخگوئی آماده ایم".
آقای احمدی نژاد روز سه شنبه ضمن مصاحبه با تلویزیون ایران اظهار داشته بود که "مذاکرات" میان تهران و واشینگتن در مورد احتمال معاوضه سه آمریکائی زندانی در ایران با زندانیان ایرانی در آمریکا "در جریان" است. وی در پاسخ سئوال مربوط به وضع سه گردشگر آمریکائی در زندان گفت: "آمریکائی ها شهروندان ایرانی را بی دلیل بازداشت کرده اند. الان هم مذاکراتی در جریان است تا ببینیم آیا امکانش هست که معاوضه ای انجام دهیم. ما به آن ها ( آمریکا) گفتیم که دوست نداریم مردم را زندانی کنیم. از طرف آن ها پیغام هائی به ما رسید و ما جواب دادیم: ما آن ها( زندانی های آمریکائی) را به شما می دهیم و شما آن ها( زندانی های ایرانی) را به ما می دهید و بعد می بینیم چه می شود". امّا آقای احمدی نژاد در مورد تعداد و هویت شهروندان زندانی ایرانی که به احتمال معاوضه آنان اشاره می شد توضیحی نداد.
تهران از 31 ژوئیه سه آمریکائی به نام های شین بوئر 27 ساله و سارا شورد 31 ساله و جاش فاتال 27 ساله را در زندان نگاهداشته است. آمریکا می گوید که این سه گردشگر که در خاک ایران و در نزدیکی مرز عراق بازداشت شده اند در حین گردشگری در کردستان عراق اشتباهاً از مرز رد شده اند. ایران نیز واشینگتن را متهم می کند که "شهروندان ایرانی را در خاک آمریکا یا در جاهای دیگر به کمک اروپا بازداشت کرده است".
آمریکا ساعاتی پیش از مصاحبه رئیس جمهور ایران خواستار ملاقات نماینده ای از کنسولگری( سوئیس در ایران) با زندانیان آمریکائی شده بود. گوردون دوگید سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این باره به خبرگزاری فرانسه گفت:" چیزی که ما خواستیم و رسماً هم اعلام کردیم این بود که از طریق کنسولگری سوئیس( حافظ منافع آمریکا در ایران) با شهروندان زندانی خود ملاقات کنیم". وی در ادامه افزود: "اگر تفسیرهای رئیس جمهور ایران معنایش این باشد که می توانند به ما از طریق سوئیس اجازه ملاقات بدهند و می خواهند مسئله این سه زندانی و بقیه زندانیان را حل کنند ما از پیشرفتی که در این زمینه حاصل شده به گرمی استقبال می کنیم". آقای دو گیدو ضمن عدم تأئید سخنان رئیس جمهور تندروی ایران تنها به گفتن این جمله اکتفا کرد:" پی بردن به منظور آقای احمدی از خلال حرف هائی که می زند کار سختی است".
*****
محدودیت تحصیلی برای فعالان سیاسی دانشجویی نجف آباد
دانشگاه آزاد نجف آباد در اقدامی بی سابقه با مسدود کردن فایل اموزشی حدود چهل نفر از فعالان سیاسی-دانشجویی دانشگاه، از انتخاب واحد و ثبت نام آنان در ترم جدید تحصیلی ممانعت کرد.به گزارش ندای سبز آزادی، این اقدام در حالی صورت می پذیرد که تاکنون برای اکثر این دانشجویان که پیش تر به کمیته انضباطی دانشگاه فراخوانده شده بودند، حکمی صادر نشده است و احکام بدوی صادر شده برای دیگر دانشجویان نیز قطعی نشده و برای تجدید نظر به تهران ارسال شده است.طبق شنیده ها معاونت دانشجویی نامه ای به حراست مبنی بر اجازه انتخاب واحد فرستاده است اما حراست به طور خودسرانه از این اقدام سر پیچی نموده است.
در دانشگاه آزاد نجف آباد طی ماه های اخیر و پس از روزهای 13 آبان و 16 آذر، 230 نفر از دانشجویان دانشگاه به کمیته انضباطی احضار شده بودند که برای حدود 50 نفر از احضار شدگان احکام تعلیقی صادر شده بود.
*****
پاسخی در حد پاسخگویی های رژیم "ولایت وقیح"
بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی ایرنا،حسين شفيع، مديركل روابط عمومي‌شركت ارتباطات زيرساخت با اعلام اين خبر گفت: علت قطعي اين كابل هنوز مشخص نيست.به گفته اين مسئول دولتي، حدود ساعت 18 دوازدهم بهمن، كابل جاسك - فجيره قطع شد و به‌اين ترتيب حدود 30 درصد ظرفيت اينترنت كشور كاهش يافت.
وي گفت: عيب يابي و اتصال دوباره كابل جاسك - فجيره ممكن است چند روز طول بكشد، بنابراين نمي‌توان زمان دقيقي براي برگشت شبكه‌اينترنت به حالت عادي عنوان كرد.شفيع گفت: اين شركت از همان ساعات اوليه بلافاصله از طريق مسيرهاي جايگزين، ترافيك صدا را در بخش بين‌الملل تامين و اختلال در اين بخش را برطرف كرد.
وي افزود: كارشناسان شركت ارتباطات زيرساخت در تلاشند تا ظرفيت قطع شده را از ديگر مسيرها تامين كنند و در اين خصوص مذاكراتي با شركت‌هاي تامين‌كننده پهناي باند صورت گرفته است كه اميدواريم در كمترين زمان ممكن، تامين امكانات يادشده فراهم شود.
*****
کاوه کرمانشاهی بازداشت شد
کاوه قاسمی کرمانشاهی، از فعالین خوش نام حقوق بشر صبح امروز ۱۴ بهمن ماه در منزلش در کرمانشاه بازداشت شد. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز ضمن اعلام خبر بازداشت کاوه قاسمی کرمانشاهی؛ از فعالان پیشگام حقوق بشر، عضو شورای مرکزی سازمان حقوق بشر کردستان و روزنامه نگار، این بازداشت را محکوم کرد.
هادی قائمی؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در مورد کاوه گفت :"کاوه کرمانشاهی یکی ازفعالان مهم و تحلیلگر حقوق بشر و یکی از معدود مدافعان حقوق بشری است که هنوز با شجاعت تمام به مستند سازی نقض حقوق بشر به روشی علمی می پردازد."
هادی قائمی تاکید کرد که "کاوه مرتکب هیچ جرمی نشده و بازداشت او ظاهرایک اقدام پیشگیرانه است که مقامات در ایران برای جلوگیری از زیر دره بین بردن اقدامات احتمالی آنها علیه اعتراضاتی که بنظر می رسد در 22 بهمن به جریان خواهد افتاد، در پیش گرفته اند."
کاوه در شهر کرمانشاه در غرب ایران بازداشت شد. بر اساس اطلاعات رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، 7 نفر از نیروهای امنیتی صبح روز 14 بهمن ماه به منزل کاوه رفته و ضمن تفتیش خانه، وسایل شخصی او، از جمله کامپیوتر و دستنوشته هایش را ضبط کردند و کاوه را نیز به مکان نامعلومی بردند. بازداشت کاوه بر اساس حکم جلبی صورت گرفت که نام دستگاه صادرکننده آن نامشخص بود. در مورد محل نگهداری کاوه، به خانواده او هیچ اطلاعاتی داده نشده است.
کاوه کرمانشاهی 25 سال دارد و دانش آموخته حقوق است. فعالیت های کاوه بعنوان مدافع حقوق بشر، بخاطر کیفیت، دقت و توجه شخصی او به زندانیان سیاسی و خانواده های آنها، در سطح وسیعی بخوبی شناخته شده است و بسیار مورد توجه قرار می گیرد. کاوه کرمانشاهی همچنین عضو سازمان دانش آموختگان ادوار و کمپین یک میلیون امضا برای برابری است.
اجلال قوامی؛ سخنگوی سازمان حقوق بشر کردستان به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که به اعضای این سازمان فشارهای بسیار زیادی وارد می شود که سازمان حقوق بشر کردستان را منحل کنند. اجلال قوامی فقط در ماه گذشته سه بار توسط نیروهای امنیتی احضار شده و از او خواستند که این سازمان را منحل کنند. محمد صدیق کبودوند؛ از موسسان سازمان حقوق بشر کردستان از خرداد ماه 1386 تاکنون در زندان است و تنها بخاطر فعالیت های حقوق بشری خود به 10 سال و شش ماه زندان محکوم شده است.
سایر سازمان های حقوق بشر در ایران از جمله کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز تحت فشار روز افزون مقامات دولتی و دادستانی ها هستند. طبق گزارش رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایرا ن، اعضای بازداشت شده کمیته گزارشگران حقوق بشر تحت فشار شدید برای اعتراف های اجباری به ادعاهای واهی از جمله وابستگی به سازمان مجاهدین خلق هستند که این اتهام می تواند منجر به محاربه و اعدام بشود.
در چند هفته گذشته مدافعان شناخته شده حقوق بشر بازداشت شدند و هیچ اطلاعی در مورد آنها توسط مقامات ارائه نشده است. عمادالدین باقی؛ از موسسان انجمن دفاع از حقوق زندانیان، و همچنین هفت نفر از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر؛ شیوا نظر آهاری، پریسا کاکایی، مهرداد رحیمی، کوهیار گودرزی، سعید حائری، سعید کلانکی و سعید جلالی فر از جمله این مدافعان حقوق بشر هستند.
هادی قائمی در مورد وضعیت مدافعان حقوق بشر در ایران گفت:" جمهوری اسلامی ایران به طرز اسف باری الزامات بین المللی خود را برای حفاظت از مدافعان حقوق بشر نقض می کند و نهادهای جامعه مدنی و دولتی در سطح بین المللی باید خواستار آزادی فوری کاوه قاسمی و همه مدافعان حقوق بشری باشند که خودسرانه در ایران بازداشت شده اند."
*****
در اجلاس پارلمان اروپا عنوان شد:
زندانیان را آزاد کنید
فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران به همراه کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری و سازمان عفو بین الملل، روز سه شنبه با شرکت در جلسه ای به میزبانی پارلمان اروپا، حوادث اخیر ایران را محکوم کردند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی وتوقف اعدام ها در کشور شدند. مسئول میز ایران در اتحادیه اروپا نیز در این جلسه خبر داد که این اتحادیه به زودی قطعنامه ای در محکومیت دولت جمهوری اسلامی به دلیل نقض حقوق شهروندان صادر خواهد کرد.
در این مراسم که با عنوان "انسان، روزنامه نگاران وحقوق اتحادیه های کارگری در ایران" در ساختمان اتحادیه اروپا در بروکسل و به ریاست خانم "باربارالوخ بیلر"، رئیس میز ایران در این اتحادیه برگزار شد، حاضران ضمن تاکید بر نقض کامل حقوق بشر در ایران و اضطراری بودن شرایط، خواستار آزادی فوری همه زندانیان سیاسی، از جمله 47 روزنامه نگار زندانی شدند.
در آغاز این جلسه خانم باربارا لوخ بیلر، با اشاره بر لزوم افزایش فشارها بردولت جمهوری اسلامی به منظور آزادی ده ها روزنامه نگار، نویسنده، فعال کارگری و مخالفین دولت، اظهار داشت: "ایران امروز در مقطع مهمی از سرنوشت خود قرار گرفته اما به دلیل محدودیت های خبری، وقایع این کشوربه اندازه کافی در وسایل ارتباط جمعی انعکاس نمی یابد."
رئیس میز ایران در پارلمان اروپا در ادامه با تاکید بر اینکه مشکل ایران باید با "دیالوگ" حل شود، افزود: "اما این دیالوگ باید مبتنی بر اعتماد باشد و از دولت جمهوری اسلامی بخواهیم به صورتی شفاف در گفت و گوها مشارکت کند."
وی در ادامه از خانم "ماریت شاکه"، عضو کمیته خارجی پارلمان اروپا دعوت به سخنرانی کرد که او نیز با اشاره به حوادث ایران تاکید کرد: "حکومت جمهوری اسلامی باید اهمیت فضای باز سیاسی را درک کند و دریابد که نمی توان تا ابد درها را بست."
وی در سخنان خود همچنین به لزوم برقراری دیالوگ و عملگرایی در برخورد با واقعیت ها تاکید کرد.
سخنران بعدی این جلسه، "آیدان وایت"، دبیرکل فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران بود که با اشاره به وضعیت روزنامه نگاران در ایران، تعداد روزنامه نگاران زندانی و همچنین روزنامه نگارانی که مجبور به ترک کشور شده اند، خواستار آزادی فوری زندانیان و بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران شد.
او گفت: "حقوق روزنامه نگاران و مردم ایران به طور سیستماتیک توسط دولت سرکوب می شود و بر همه دولت هاست که از حکومت ایران بخواهندبه حقوق روزنامه نگاران و همچنین فعالین حقوق بشر احترام بگذارند.در ماه های گذشته، مطبوعات ایرانی و خارجی توسط مسئولین مورد هدف قرار گرفته اند.وب سایت ها بسته شده، رسانه های خبری از وجود نشانه های اصلاح طلبی پاکسازی شده اند، روزنامه نگاران در ساعات دیر شب دستگیر شده و به اماکن نامعلوم انتقال یافته اند، و اخیرا دو فعال حقوق بشر به نام های کوهیار گودرزی و مهرداد رحیمی هم به اتهام محاربه دادگاهی شده اند که مجازات چنین اتهامی در جمهوری اسلامی، مرگ است."
وی در ادامه با تشریح حوادث پس از انتخابات 22 خرداد، اعتراضات مردمی را در مقایسه با همه دوران های پس از انقلاب "بی سابقه" خواند.
آیدان وایت آنگاه به دستگیری روزنامه نگاران پرداخت و از جمله گفت: "بعد از این انتخابات همواره بین 20 ـ در روزهای پس از تظاهرات عاشورا ـ تا حدود 47 روزنامه نگار ایرانی دستگیرشده و به زندان افتاده اند. در حال حاضر سه تن از اعضای هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران درزندان به سر می برند.این روزنامه نگاران به صورتی کاملا غیرقانونی دستگیر شده اند و به وکیل دسترسی ندارند."
وی در ادامه سخنان خود پیام "رجبعلی مزروعی"، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به این اجلاس را قرائت کرد که در آن آمده بود:
"این پیام از طرف روزنامه نگارانی به شما ارسال می شود که به خاطر انجام وظیفه حرفه ای و مبارزه برای آزادی بیان و دفاع از حقوق فعالین حقوق بشر و فعالین سندیکایی به زندان افتاده اند. این پیام از سوی انجمنی به شما می رسد که درهایش را بسته و آن را پلمب کرده اند و امروز سه تن از اعضای هیات مدیره اش در زندان به سر می برند. دولت جمهوری اسلامی تمام مرزهای آزادی بیان و حقوق انسانی شهروندان از جمله فعالین صنفی را نادیده گرفته است؛ لذا ما از شما انتظار داریم صدای ما باشید و در این روزهای دشوار، از ما حمایت کنید."
فهرست روزنامه نگاران زندانی
در طول سخنرانی رئیس فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران، بروشوری حاوی اسامی روزنامه نگاران زندانی نیز پخش شد که عبارتند از: ساسان آقایی، بهمن احمدی امویی، مصطفی ایزدی، مسعود باستانی، عمادالدی باقی، علیرضا بهشتی شیرازی، مصطفی تاج زاده، رضا تاجیک، بهرنگ تنکابنی، محمد جواد صادقی حصار، علی حکمت، مهسا حکمت، نگین درخشان، محمد داوری، خلیل درمنکی، مصطفی دهقان، مهرداد رحیمی، رضا رفیعی فروشانی، احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، ماشالله شمس الواعظین، آروین صداقت کیش، فیض الله عرب سرخی، مزدک علی نظری، کیوان صمیمی، کیوان فرزین، لیلی فرهاد پور، مرتضی کاظمیان، پریسا کاکایی، حمزه کرمی، روزبه کریمی، نادر کریمی جونی، کوهیار گودرزی، سید مسعود لواسانی، سعید لیلاز، جواد ماهزاده، سام محمودی، مهدی محمودیان، محمد جواد مظفر، بدرالسادات مفیدی، محمد رضا مقیسه، کیوان مهرگان، محسن میردامادی، شیوا نظرآهاری، حسین نورانی نژاد، رضا نوربخش و محمد نوری زاد.
او افزود: "اگر جمهوری اسلامی می خواهد به انزوای خود خاتمه بخشد باید به گفت و گو تن بدهد و اجازه دهد شهروندانش آزادانه نظریات خود را مطرح کنند.این کارنشانه حسن نیت دولت خواهد بود و می تواند تنش های کنونی را تخفیف بخشد."
رئیس فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران سخنان خود را با این جمله به پایان رساند:"وقت آن است که حرف بزنیم."
دستگیری کارگران به خاطر اعتراض
سخنران بعدی این جلسه، "جاپ وین"، قائم مقام دبیرکل اتحادیه بین المللی کنفدراسیون های کارگری بود که او نیز با اشاره به وضعیت ایران بعد از انتخابات 22 خرداد، و همچنین زندانی بودن فعالین سرشناس کارگری مانند منصور اسانلو، تاکید کرد: "دولت جمهوری اسلامی به همه تعهدات بین المللی خود در زمینه حقوق صنفی بی اعتناست؛دراین کشور مردم حق اعتصاب ندارند، کارگران حتی در صورت راهپیمایی های مسالمت آمیز در جهت احقاق حق خود با برخوردهای پلیسی رو به رو و به زندان افکنده می شوند؛ قوانین کار در این کشور معتبر نیست، و باز خوانی اتهامات مشترک همه دستگیرشدگان نشان می دهد همه حقوق انسانی و صنفی آنان به صورت مرتب نقض می شود.به این ترتیب ایران در کنار کلمبیا، کشوری که هیچ حقی برای اتحادیه های کارگری و فعالیت های صنفی قائل نیست، قرار گرفته و وضعیت دشواری را برای شهروندان ایران به وجود آورده است."
آقای جاپ وین در ادامه با اشاره به وضعیت فرزاد کمانگر، معلمی که با حکم اعدام رو به روست گفت: "امروز در ایران صدها کارگر و فعال صنفی در زندان به سر می برندو در این کشور نه فقط حقوق روزنامه نگاران و فعالین صنفی، بلکه همه شهروندان نقض می شود و به همین دلیل این اتحادیه، موارد نقض حقوق صنفی و سندیکایی شهروندان ایرانی و نقض قوانین بین المللی کار را به اطلاع سازمان ملل نیز خواهد رساند."
بعد از قائم مقام دبیرکل اتحادیه بین المللی کنفدراسیون های کارگری، نوبت به "دروری دایک" نماینده سازمان عفو بین الملل رسید که با تشریح شرایط نقض حقوق بشر در ایران بگوید: "هر روز مجازات ها سنگین تر می شود و اینک اتهام محاربه نیز به مجموعه اتهامات افزوده شده است."
وی سپس از مسئولین جمهوری اسلامی خواست با باز کردن درها به روی ناظران بین المللی و گروه های حقوق بشری، اجازه دهند آنها گزارش های دقیقی در مورد آنچه در ایران می گذرد، تهیه کنند.
در پایان این جلسه اعلام شد که به زودی اتحادیه اروپا، در اجلاس استراسبورگ، قطعنامه ای در محکومیت اقدامات جمهوری اسلامی صادر خواهد کرد. به گفته خانم باربارالوخ بیلر، این قطعنامه علاوه بر موضوعاتی مانند نقض حقوق بشر و پرونده هسته ای، امکان صدور ویزا برای آن دسته از شهروندان ایرانی را که در خطر هستند، مورد توجه قرار خواهد داد.
*****
این است سرگذشت یک محکوم به اعدام

خبرگزاری هرانا: علی حیدریان، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، طی رنجنامه ای که به نگارش درآورده، به شرح قسمتی از شکنجه های اعمال شده بر خود می پردازد، این رنجنامه که از سوی واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر می شود، قسمتی از سلسله نامه های این زندانی سیاسی است که بصورت مرحله ای منتشر خواهد شد. نامبرده به همراه فرهاد وکیلی و فرزاد کمانگر بازداشت و در یک پروسه مبهم قضایی به اعدام محکوم و هم اکنون نیز در زندان اوین تحت این حکم قطعی به سر می برد.
این است سرگذشت یک محکوم به اعدام
من علی حیدریان هستم. در اول مهر ماه سال 1358 در سنندج به دنیا آمدم. ساکن سنندج بودم و در همان شهر زندگی میکردم. در سال 1385 برای انجام عمل جراحی به تهران مراجعت نموده و مدتی در این شهر اقامت داشتم که در غروب بیست و هشتمین روز مرداد ماه همان سال توسط چند نفر لباس شخصی دستگیر شده و به مکانی نامعلوم منتقل شدم.بعد از ورود به محوطه ی آن ساختمان مجهول االمکان، مامورانی که مرا دستگیر کرده بودند طاقت نیاوردند تا در اتاق بازجویی تحقیرات خود را شروع کنند و یکی از آنها بعد از درآوردن کاپشن و بالا زدن آستین ها، بند کفش هایش را محکم کرد و با عصبانیت به طرف من که دستهایم از پشت بسته شده بود حرکت کرد و با زدن ضربه ی غافلگیرانه به زیر پاهایم نقش بر زمینم کرد.
ضربات سریع، سنگین و بدون وقفه ی مشت و لگد او بر تمامی اعضای بدن، سر و صورتم، احساس غرور، لذت و رضایت عجیبی را در او ایجاد کرده بود. به خاطر ضربات وارده به شکم و سینه نفس کشیدنم زجرآور شده و دهانم به قدری خشک شده بود که نمیتوانستم حتی برای گفتن یک کلمه زبانم را در دهان بچرخانم و او با ترکیبی از عصبانیت و رضایت، هیجان و اقتدار به قدری غرق در کارش شده بود که خستگی و ریزش عرق بر روی صورتش را هم متوجه نشد تا اینکه یکی از همکارانش مداخله کرده و او را متوقف کرد.
بعد از حدود یک ساعت که هوا کاملا تاریک شده بود، چند نفر دیگر لباس شخصی که از مامورین وزارت اطلاعات بودند با زدن چشم بند بر روی صورتم مرا به داخل ماشین بردند و در حالیکه به دستهایم دستبند و به چشم هایم چشمبند زده شده بود با دست سرم را به طرف کف ماشین و زیر صندلی ها فشار میدادند. اما گوشهایم که بعد از ضربات وارده به آان، صداها را گنگ و مبهم تشخیص میداد، بسته نشده بود و میتوانستم شلوغی شهر و صدای ماشین ها و همهمه مردم را بشنوم. با شنیدن هرصدایی خاطره ای در ذهنم زنده می شد و همراه با آن خاطره غرق در گذشته میشدم که ناگهان برخورد ضربه ای به پشت سرم تمامی خاطرات را محو و نابود کرد. یکی از آنها برای شروع بازجویی پرسید اهل کجا هستی؟ و من در جواب گفتم که اهل سنندج و کرد هستم. هنوز صحبت من تمام نشده بود چندین مشت به طرفم پرتاب کرد. چون اعتقاد داشت کردها همگی تجزیه طلب بوده و باعث نا امنی و عقب ماندگی کشور هستند. یکی دیگر از آنها که در سمت چپم نشسته بود و ضربات سنگین و محکم دستش نشان میداد که هیکل درشت و قوی ای دارد با دست سرم را به طرف خودش چرخاند و گفت حتما سنی مذهب هستی و با چند ضربه به زیر چانه و دهانم همراه با فحش و ناسزا نفرت خود را نسبت به سنی ها ابراز کرد. سومین نفر از آنان که در صندلی جلو ماشین نشسته بود جوان تر و متوسط تر از بقیه ولی گنجینه لغات والفاظ رکیک و فحش هایش غنی تر از دو نفر دیگر بود. از صندلی جلو به طرف عقب حمله ور شد و گفت تو که سنی هستی چرا نامت علی و نام خانوادگیت حیدریان است ؟ زیرا از نظر او این عمل نیز جرم محسوب میشد. وی به قدری گلویم را فشار میداد که نزدیک بود خفه شوم. دنیا در نظرم تیره و تار شده بود و به کلی سرگردان و متحیر مانده بودم.
نمیدانستم که در این وضعیت چه چیزی باید بگویم چون من کرد بودم و در انتخاب این ملیت نه با من شور و مشورتی شده بود، نه در صورت مشورت ممکن بود تغییری در این ملیت ایجاد شود، زیرا والدین من کرد و محل تولدم کردستان بود. مذهبم سنی بود چون اجدادم سنی بودند و خانواده و محیط و جامعه ایجاب میکردند که من سنی باشم. خواستن یا نخواستن اراده ی من عملا شرط نبود. اصلا اسمی را که تا آخر عمر بایستی با آن نامیده شوم بدون جلب نظر من گذاشته بودند. فکر اینکه به خاطر مسائلی که اصلا اراده ای در انتخاب یا انجام آن نداشتم باید شکنجه شده و حساب پس بدهم بیشتر از خود شکنجه عذابم میداد. اما آنها که از کوچکی فضا ی داخل ماشین و نداشتن وسایل مخصوص برای نمایش قدرت و تاثیرگزاری بیشتر خشمگین شده بودند، وعده دادند که در اتاق بازجویی این نواقص را جبران کنند. بعد از عبور از خیابانی شلوغ که مشخص بود از خیابان های اصلی شهر است، ماشین مقابل ساختمانی توقف کرد. بعد از باز شدن در وارد حیاط شدیم و من را به مامورین مستقر در آن ساختمان جهت انجام بازجویی دیگری تحویل دادند. بعد از وارد شدن به اتاق بزرگی من را روی یک صندلی نشانده و بازجو روی صندلی دیگری روبه رویم نشست. شخص دیگری که یک شوکر الکتریکی در دست داشت در کنارم ایستاد. بازجویی بدون تفهیم هیچ اتهامی شروع شد، هنوز سوال بازجو تمام نشده، شخص کناری با وارد کردن شوک الکتریکی به نقاط حساس بدن مثل صورت، گوش و نوک انگشتان میخواست که بدون حتی یک ثانیه درنگ به سوالش پاسخ دهم. ده ها بار بوسیله شوک الکتریکی مجبور میشدم به سوالاتی که حتی بعضی از آنها را متوجه نشده بودم فقط برای در امان ماندن از شوک پاسخ بدهم. اما این کارها نیز آنها را ارضا نکرده و بازجو دستور داد تا چوب شلاق را آورده و لباس هایم را از تن دربیاورند. بدون لباس و عریان بر روی زمین خوابانده شدم، دستهایم از پشت دستبند زده شده بود. شخص دیگری پایش را روی کتفم گذاشته و دست هایم را به طرف بالا فشار میداد به گونه ای که نمیتوانستم کوچک ترین حرکتی بکنم. یکی از آنها شلاق را برای تشدید درد وارده، دولا کرد و از نوک پا تا فرق سرم را با ضربات سنگین شلاق نوازش میداد. به حدی در کارش مهارت داشت که حساس ترین و ضعیف ترین نقاط بدن را به خوبی یک پزشک میشناخت. در اثر ضربات متوالی و محکم برآن مناطق، پوست و گوشت و استخوان بدنم به هم دوخته شده و بر کف زمین چسبیده بودم.
سوزش مرگ آور شلاق و شدت درد تا مغز استخوان نفوذ میکرد. تمام سلول های بدنم در حال متلاشی شدن بود. رقص و نوای درد آور تازیانه همراه با فریاد های مملو از خشم بازجویی بی احساس در تمامی فضای اتاق پیچیده بود. گاهی برای پرسیدن سوالی ضربات شلاق متوقف میشد ولی ضربات مجدد بسیار سنگین تر و زجر آورتر از قبل بر سطح بدنم نواخته میشد.
بازجو مدام نعره میکشید که خدای این جا من هستم و زنگی تو هم در دست من است.با خنده های بیمارگونه و دیوانه وار بر شدت ضرباتش می افزود. بعد از یک تماس تلفنی دستور داد تا به مکان دیگری منتقل شوم. نزدیک نیمه شب بود که دوباره سوار بر یک ماشین شده و در ظلمت سکوت خوفناک شب به مکان دیگری منتقل شدم .
در بدو ورود به آن ساختمان و در داخل راهرو جلوی در یک اتاق که بعدها فهمیدم اتاق رییس بازداشتگاه است، تیم بازجویی متشکل از پنج نفر بدون پرسیدن هیچ سوالی فقط جهت ایجاد رعب و وحشت شروع به ضرب و شتم کردند. یکی از آنها دست چپ و یکی دیگر دست راستم را گرفته، دو نفر از آنها با ضربات مشت و لگد و یکی دیگر با زدن شوک الکتریکی مدام تکرار میکردند که "اینجا آخر خط است و کسی زنده از اینجا بیرون نخواهد رفت".بعد از گذشت مدتی با همین وضعیت یکی از آنها میگفت اگربه سوالاتشان پاسخ مورد نظر آنها را ندهم تمامی ناخن هایم را خواهد کشید. تصور آن روش های قرون وسطی آن هم در قرن بیست و یک، حتی در آشفته ترین کابوس ها برایم غیرممکن به نظر میرسید که یک باره دردی همانند شعله های مهیب آتش سوزان تمامی وجودم را فرا گرفت و همراه با این درد چندین قرن به عقب بازگشتم. حس میکردم در تاریک ترین دوران بشریت در میان جهنم قرون وسطایی قرار دارم که ناگهان یکی از آنها با وسیله ای که در دستش بود، ناخن های انگشت دست را در میان آن قرار داده و با فشار بر روی ناخن ها و کشیدن آن به سمت جلو چنان دردی ایجاد میکرد که تمامی دردهای قبلی ام در مقابل آن اصلا قابل اهمیت نبود. بعد از چندین بار تکرار این کار بر روی انگشت های مختلف، رییسشان دستور داد تا دستگاه مولد برق را روشن کنند. بعد از روشن کردن دستگاه که صدای بلندی هم داشت، با چند دقیقه تاخیر جهت افزایش ولتاژ آن، من را بر روی زمین خوابانده و سیم هایی را بر مچ پاهایم وصل کردند، مانند اینکه بخواهند پرنده ای را برای تزیین اتاقشان خشک کنند. در ضمن اینکه مشغول صحبت با یکدیگر بودند بیش تر از پانزده دقیقه من را در همان حالت رها کردند .
لباس هایم را که تنها متعلقات دنیای بیرون و آزاد بود از تنم در آورده و با دادن یک شلوار و پیراهن آبی رنگ و با زدن چشم بندی وارد یک سلول انفرادی کوچک شدم. به محض ورود به سلول بر روی کف زمین که با موکتی کثیف پوشیده شده بود دراز کشیده و از شدت خستگی و درد به حالت بیهوشی در آمدم. روز بعد که پزشک مورد اعتمادشان جهت انجام معاینه عمومی و بررسی تاثیرات شکنجه، لباس ها را از تنم در آورد با دیدن جراحات وارده و کبودی های ناشی از شلاق و ضربات شوک و مشت و لگد با رنگی پریده و دستانی مرتعش و چشمانی وحشت زده، جملاتی را بر روی یک صفحه کاغذ یادداشت کرد .
بازجویی ها از ساعات اولیه صبح شروع میشد و تا هنگام غروب ادامه می یافت و بعد از اتمام بازجویی به داخل سلول بازگردانده میشدم. سلولی که تنهایی و مرگ زمان ناشی ازآن زجر آور تر از شکنجه های جسمی بود.برای رهایی از تنهایی و افکار و کابوس های هراس انگیز حاکم بر فضای بازداشتگاه، تصمیم میگرفتم تا قدم بزنم اما سلول به حدی کوچک بود که برای هر صد متر پیاده روی، باید بیش تر از چهل بار طول سلول را طی میکردم. اسمی را که به خاطر داشتنش مورد بازخواست قرار گرفته بودم، به زودی کاملا پاک و محو کرده و به عنوان زندانی سلول شماره 73 صدایم میکردند .
حدود 2 هفته از بازجویی ها گذشته بود. تا اینکه روزی که بر اثر ضربات مشت بازجو بر روی صورتم ،بینی ام دچار خون ریزی شدیدی شد به صورتیکه پزشک حاضر در بازداشتگاه نتوانست خون ریزی را متوقف کند، حتی خود بازجو نیز با دیدن خون ریخته شده بر کف اتاق دستپاچه شده بود. به همین خاطر به درمانگاهی در خارج از بازداشتگاه متنقل شدم و در آنجا بود که فهمیدم تا کنون در بند 209 زندان اوین در بازداشت بوده ام. چندین ماه به همین منوال گذشت و وقتی نتوانستند برای صدور حکم مورد نظر مدرکی علیه من ارائه کنند، تصمیم گرفتند تا مرا به استان کرمانشاه بفرستند تا شاید در آنجا بتوانند اتهام دلخواهشان را به من منتصب کنند در حالیکه اتهام جدیدی نداشتم و حتی تفهیم اتهام نشده بودم، به بازداشتگاهی در کرمانشاه منتقل شدم .
وضع این بازداشتگاه به مراتب اسفناک تر از بازداشتگاه قبلی بود. ساختمان قدیمی داشت که با چند پله به زیر زمین و سلول های انفرادی ختم میشد. سلولی که نصیب من شد در انتهای یک سالن تنگ و تاریک قرار داشت، عرضش کمی بیشتر از عرض شانه ها اما طولش به اندازه قد خودم بود وقتی وارد سلول شدم حس کردم که داخل یک تابوت سنگی قرار گرفتم، در این سلول هوا وجود نداشت، نعره و فریاد از نزدیک ترین فاصله شنیده نمیشد، سکوت و ظلمتی وحشتناک بر آن حکمفرما بود، یک پیرمرد نگهبان که به گفته خودش از زمانی که آن ساختمان در اختیار ساواک بوده و از همان زمان تا به حال تنها او را به یاد داشته، تنها صدایی بود که به گوش میرسید چون روزی بیشتر از سه بار حق استفاده از دستشویی را نداشتیم بالاجبار از نوشیدن آب محروم می شدیم.
در این مدت که بیشتر از دو ماه به طول انجامید علاوه بر شکنجه های جسمی شدیدترین شکنجه های روحی و روانی را نیز تحمل کردم هنگامی که نتوانستند مدرکی دال بر گناهکار بودنم پیدا کنند، دادستان حکم عدم صلاحیت رسیدگی دادگاه مربوطه را صادر کرد و مجددا به بند 209 منتقل شدم، تنهایی و بلاتکلیفی و بی خبری از خانواده به قدری دردناک است که هیچ کس نمی تواند حتی یک لحظه آنرا توصیف کند.
اعتقاد به بیگناهی و عدم ارتکاب عملی غیر قانونی تنها موضوعی بود که در میان تمام سختی های موجود موجی از مسرت و امیدواری در قلبم ایجاد کرده بود، "تمامی مسائل پیش آمده را مصائب متولد شدن در یک منطقه جغرافیایی خاص می دانستم" در دوران همه سختی ها از اجرای قانون و برقراری عدالت هر چند که دلسرد شده ولی کاملا نا امید نشده بودم، بعد گذشت 9 ماه برای اولین بار توانستم به مدت چند دقیقه با خانواده ام ارتباط تلفنی برقرار کرده و زنده بودنم را به اطلاع آنها برسانم.
از تیرماه سال 86 به سنندج منتقل شدم و بعد از حدود دو ماه دادگاه همزمان پرونده را دوباره به تهران انتقال داده و باز هم به تهران بازگردانده شدم، در این مرحله برای تشدید فشار های روحی و روانی خانواده ام را نیز در امان نگذاشته و برادرم را فقط به خاطر داشتن نسبت برادری با من دستگیر کرده و مورد شکنجه قرار داده به نحوی که دستش تا مدتها کاملا بی حس و فلج شده بود، در اوایل سال 86 به بند 5 زندان رجایی شهر کرج که بند مخصوص بیماران عفونی مبتلایان به ایدز بود و اکثریت زندانیان آن بند دارای حکم اعدام می باشند منتقل شدم.
با گذشت حدود 18 ماه از تاریخ دستگیری به شعبه 30 دادگاه انقلاب احضار شده و در دادگاهی که کمتر از 10 دقیقه طول کشید بدون رعایت بدیهی ترین اصول آئین دادرسی به اتهام عضویت در حزب کارگران کردستان ترکیه به اعدام محکوم شدم.حزبی که در ترکیه تاسیس شده و حتی در آن کشور هم برای هیچ یک از اعضای آن حکم اعدام صادر نشده است، وقتی مستندات و دلایل صدور چنین حکمی را از قاضی دادگاه جویا شدیم اینگونه پاسخ داد که احکام پرونده های سیاسی توسط نهادهای امنیتی صادر می شود و من فقط دستور ابلاغ شده را اجرا کردم!.
بعد از صدور حکم اعدام در مهر ماه سال 87 به همراه 30 نفر از زندانیان رجایی شهر که همگی دارای حکم قصاص بودند جهت اجرای حکم به زندان اوین منتقل شدم، در آن روز 29 نفر اعدام شده ولی من به بند 209 جهت بازجویی مجدد فرستادند با وجود اینکه از سوی قاضی حکم صادر شده و اتهام جدیدی هم برایم تفهیم نشده بود به مدت شش ماه در بند 209 ماندم و بازجویی جدیدی صورت گرفت در این مدت مسئولان پرونده بارها اذعان کردند که حکم صادره تنها تحت تاثیر شرایط سیاسی بوده و اصول دادرسی عادلانه نادیده گرفته شده است .
با این وضع دوباره به زندان رجایی شهر منتقل شدم، هنوز دو سه ماهی نگذشته بود که برای بار دوم جهت اجرای حکم اعدام به بند 240 زندان اوین که محکومین به اعدام را قبل از اجرای حکم در سلولهای انفرادی آنجا نگهداری میکنند بردند و هر روز در انتظار اجرای حکم اعدام که انتظاری کشنده تر از مرگ است بسر می بردم اما اینبار نیز حکم اجرا نشد و به زندان اوین منتقل شدم و هم اکنون در زندان اوین زندگی میکنم اگر چه بتوان نام زندگی بر آن گذاشت، زندگی ای که همانند میلیون ها هموطن خود هر سالش از سال گذشته زجرآور تر و هر ماهش از ماه سپری شده دردناک تر و هر روزش از روز گذشته رقعت انگیز تر.
اکنون 1300 روز از زمان دستگیری ام میگذرد ولی هنوز مابین مرگ و زندگی بلاتکلیف و سرگردانم نمی دانم متعلق به دنیای زندگانم یا جزو مردگان، این است شرح و حال کسی که قبل از رسیدن به دوران کودکی به مرحله جوانی رسیده و پیش از چشیدن کوچکترین قطره شربت از جام لذایذ جوانی در لبه پرتگاه مرگ ایستاده است.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
راهکاری برای برون رفت از بن بست بحران
مسیح علی نژاد

در میهمانی هرجای دنیا، حضور یک ایرانی کافی است تا بخش مهمی از بگو مگو ها و گفت و شنود های آن مهمانی اختصاص یابد به فاجعه ای که این روزها در ایران می گذرد. تقریبا در هر محفل و مجلسی، نقل کلام، نفی بحران است و ثقل بیان، حرمت گذاردن به مردم به معنی شهروندانی که میان دو جریان حاکم در ایران، بازیگران اصلی یک دعوای تاریخی شده اند درحالی که بازی گردانان در راس ایستاده اند و هنوز هیچ راهکار اجرایی برای برون رفت از بحران موجود در میدان خطرناک این بازی را به رسمیت نشناخته اند.
حال در نظر بگیرید که میهمانان، دو چهره متفاوت ایرانی را میزبان باشند. یکی از حلقه هواداران احمدی نژاد و دیگری از حلقه هواداران موسوی. بحثی در می گیرد که ناگهان ابعاد پیدا و پنهان یک بحران، چون یک زخم چرکین سرباز می کند و تازه می شود دریافت که ایران از چنان تب سختی رنج می برد که نمی شود با چند ماه «پاشویه کردن» به پایداری اش امیدوار بود و این درد کهنه را باید که در یک روند درمانی آرام به درمان و سامان رساند.
تاریخ ایران به خود بسیار دیده است کشمکش های سیاسی و اجتماعی را اما اینبار شاید نخستین بار است که عمر یک کشمکش آغاز شده از یک انتخابات، چنین به درازا کشیده شد که نه در باور صاحبان قدرت می گنجید و نه در باور سران و حلقه های اصلی شکل گیری این اعتراض.
درست است که جنبش معترضان در ایران، تنها به واسطه جستجو برای یک رای گمشده آغاز شد اما اینک هشت ماه است که نه تنها هیچ یک از اعضای یک جنبش فراگیر موفق به یافتن رای گمشده خویش نشده اند بلکه فراتر از آن تمامی آرمان ها و ارزش های انسانی، در گیر و دار این اعتراض گم شده است. مهمتر از آن شهروندان معمولی یک کشور تنها به دلیل حضور در یک راهپمیایی سکوت و صلح، گم شده اند، کشته شده اند، شکنجه و حبس شده اند، فراری و نا امن شده اند و در نهایت غمگینی و افسردگی نیز دامن گیر یک جامعه پرنشاطی شده است که پرشکوه ترین انتخابات نیز به واسطه تک تک اعضای همین جنبش «مطرود» و «منفور» رقم زده شده بود.
در این کش و قوس اگر توان منصفانه قضاوتی باشد، نمی توان چشم بر مردم « پیروز» در انتخابات بست و آنان را تنها اعضای پرشور و نشاط این جامعه بحرانی و بیمار در نظر گرفت.
درست است که صاحبان این مردم، به واسطه در اختیار داشتن رسانه های فراگیر و حاشیه امنی که نهادهای قضایی و امنیتی به آنها عطا کرده اند، می توانند بزم پیروزی ساختگی خود را در هر سطوحی برقرار سازند که نه راهپمیایی آنان به خشونت کشیده شود و نه حریم خصوصی آنان به واسطه حضور و اعلام وجود در رسانه ها و میزگرد ها و میتینگ های متعدد تهدید شود اما بی شک مردم متعلق به این جریان آنگونه که باید نصیبی از این نمایش ساختگی نبرده اند.
مردمی که به احمدی نژاد رای داده اند، فارغ از آمار کذب و کذایی، بخش چشمگیری از جامعه ایرانی را تشکیل می دهند. در هیاهوی تحقیر و تهدید مردم متعلق به اردوگاه موسوی شاید حرف زدن از مردمانی که متعلق به اردوگاه احمدی نژاد هستند کمی دشوار باشد اما برای آسیب شناسی بحران بزرگ انتخابات ایران، باید که صاحبان ایده و نظر فارغ از رنجی که این روزها دگراندیشان یک جامعه متحمل شده اند، رنج بزرگتری را ریشه یابی کنند. رنجی که حاصل اصرار و مقاومت است. اصرار برای در قدرت ماندن یک ريیس دولت و مقاومت برای نپذیرفتن یک انتخابات پر اما و اگر. جامعه دوشقه ای که اینک در یک سوی رنج از از اصرار خود می کشد و به هر تقدیر در تمام دنیا این اصرار نابه جای این بخش از جامعه است که به هر تقدیر با فراخوان حاکمیت به هواخواهی دولت به میدان می آیند اما همین اصرار و سرسختی آنان به رسوایی بزرگی بدل شده است و رئیس جمهور آنان در تمام این هشت ماه، حتی یک روز آرام به خود ندیده است. حتی یک احترام قابل انتظار به خود ندیده است. نمی توان گفت آنها هیچ رنجی نمی کشند وقتی پسوند« متقلب» به سینه منتخب آنان سنجاق شده است. نمی شود گفت کسانی که به احمدی نژاد رای داده اند هیچ دردی را متحمل نمی شوند وقتی ناتوانی منتخب خود در سامان دادن به اوضاع بحرانی کشور را نظاره گراند. نمی توان چشم بر سرخوردگی آنان بست و پنداشت این تنها جنبش رای از داده است که دارد تحقیر و تهدید می شود. در ست است که نوع تهدید و تحقیر شدن این جریان متفاوت است اما باید پذیرفت بالاخره کسانی به احمدی نژاد رای داده اند و این روزها با تمام این درگیری های دل آزار کماکان بر رای خویش اصرار دارند اما این دلیلی بر خرسندی و خوشبختی آنان نیست. مردم احمدی نژاد( مردم به معنی شهروندانی که سهمی در قدرت ندارند) به شعارهای ساده زیستی و شمایل ساده و مردمی(پوپولیستی) احمدی نژاد رای داده اند و اگر احمدی نژاد خودش هم اقرار کند که ندا را هواداران او شهید کرده اند ونهاد های نظامی با اختیار خود و با خودروهای خود از روی بدن راهپیمایی کنندگان رد شده و آنها را له کرده اند، باز هم باورش برای این مردم ساده و صادق دشوار است تا چه برسد به اینکه احمدی نژاد و حلقه هواداران او کماکان به واسطه رسانه هایی که تنها منبع دریافت خبر این بخش از مردم است ، بر پرونده مرگ ها و قتل ها و ترورها و شکنجه ها و تجاوزها، مهر انکار می زنند و بر بی گناهی خود مهر اصرار.
بر این اساس اگر فرض را هم بر این بگذاریم که فردا سران حاکمیت و قدرت تاب و توان شان در برابر جنبش معترضان تمام شود و ابزارهای سرکوب شان هم پاسخگو نباشد و بنا را بر عقب نشینی و پذیرش نظر جنبش بگذارند، با مردم سرخورده ای که دل در گرو شعارها ی احمدی نژاد و حلقه هواداران او بسته اند چه باید کرد؟ و یا مهمتر از آن ، مردمی که پیروزی ساختگی حاکمیت را این روزها پذیرفته اند اما در عین حال حسرت یک جشن واقعی در این هشت ماه بر دلشان مانده است در مواجهه با مردمی که پس از هشت ماه مقاومت و مبارزه به پیروزی برسند چه خواهند کرد؟ آیا جنبش دیگری شکل نخواهد گرفت؟ آیا جنبشی که در راس آن احمدی نژاد باشد، همانند جنبشی که در راس آن موسوی قرار دارد عمل خواهد کرد؟ وقتی کسانی که هنوز در قدرت و پیروزی هستند متوسل به خشونت می شوند و مردم شان نیز به تاسی از آنان به خیابان می آیند آیا زمانی که در ضعف و در حاشیه قرار گیرند به تعبیر عامیانه همانند یک گربه گیر افتاده در کنج دیوار، بی رحمانه تر چنگ بر صورت جامعه نخواهند کشید؟
برای همین است که میرحسین موسوی در سخنان آخرش به نوعی میان مردم حامی احمدی نژاد و مردمی که سهمی در دولت و حاکمیت فعلی دارند تفاوت قايل می شود. برای همین است که حتی احمدی نژاد نیز تلاش می کنند تا مردم معمولی هوادار خود را نیز سهام دار و خوشه دار و به عبارتی بدهکار این دولت کند تا در بزنگاه مهمی که شاید حاکمیت ناگزیر به عقب نشینی شد، جنبشی مشابه جنبش فعلی شکل گیرد و او نیز در راس جنبش، مردم فقیر را علیه مردمی که غنی می خواند بسیج کند.
شاید پیش از پیروزی، دغدغه عواقب آن را داشتن زود باشد اما پیروزی جنبش باید یک پروسه و تلفیقی از باز یافتن خواسته و ها و مطالبات و در عین حال آرمان ها و ارزش های اخلاقی گمشده باشد نه تنها پیروز شدن موسوی و کروبی و پس گرفتن صندلی ریاست جمهوری از احمدی نژاد و نشاندن کاندیدای رای از دست داده جنبش بر همان صندلی مساله سازی که هشت ماه مردم یک کشور را در دو سوی یک بحران، دردمند و رنجور ساخت. چه مردم احمدی نژاد و چه مردم موسوی.
هشت ماه است که مردم به معنی شهروندان بی توقعی که فقط یک زندگی آرام را آرزو می کنند، در تمامی محافل و مجالس خانوادگی شان، به جای جشن پیروزی یک انتخابات یا جشن پیروزی یک جنبش، با هم جدال می کنند. مردمی که به نظر می رسد تا کنون از سوی حاکمیت و همچنین از سوی سران جنبش یک راه حل تاکتیکی برای حل بحران کنونی که بتواند مردم هر دو جریان را راضی کند، نشنیده اند.
راه حل های تاکتیکی موسوی و کروبی، جنبش را راضی و استوار نگاه می دارد و راه حل ها و راهکارهای حاکمیت ، مردم هوادار دولت را. ما از بیانیه ها و سخنرانی های موسوی و کروبی خشنود و خرسند می شویم و آنها از سخنرانی ها و اعلام مواضع احمدی نژاد و رهبری. به همان اندازه که جنبش به عقب نشینی های موسوی و کروبی ایراد می گیرد، آنها نیز حاضر به عقب نشینی احمدی نژاد و حاکمیت نخواهند بود. به همان اندازه که مردم هوادار موسوی هراس باختن و کنار کشیدن دارند، مردم هوادار احمدی نژاد نیز از باختن و کنارکشیدن می هراسند.
در شرایط فعلی هشت ماه است که هم حاکمیت در یک بن بست قرار دارد و هم جنبش. هم حاکمیت به روز تصمیم می گیرد که چه باید بکند و هم جنبش. هم حاکمیت برای ماندن احمدی نژاد در قدرت اصرار می کند و هم جنبش برای ماندن میرحسین و کروبی در راس یک انتخاباتی که دوباره این نامزدها به رای مردم گذاشته شوند اصرار می کند. شاید این یک ایده خام است اما شاید به جای پیروزی احمدی نژاد و موسوی و یا کروبی باید به یک باخت باخت برابر اندیشید و سپس برای یک پیروزی بزرگتر که مردم هر دو اردوگاه را راضی نگاه دارد، برنامه ریزی کرد. شاید سران خود جنبش برای نشان دادن حسن نیست خود به مردمی که هر روز دارند قربانی می شوند بتوانند پیشنهاد کنند که مهم بازگشت آنان به قدرت نیست مهم برگزاری یک انتخابات آزاد است که در آن هیچ یک از نامزدهای پیشین این انتخابات خونین خودشان را نامزد نکنند اما ناظر و حامی آرای مردم باشند و اجازه دهند در یک انتخابات آزادی که در آن هم حاکمیت و هم سران جنبش از کاندیدای خود کنار کشیده اند، نوعی رضایت عمومی در جامعه شقه شده فعلی ایجاد شود تا بدین ترتیب خروج همزمان جنبش و حاکمیت از بن بست فعلی نیز اجرایی تر شود. ممکن است ایثار گری و از خود گذشتگی یا مقوله سیاست غریبی کند اما این روزها این بی اخلاقی در حوزه سیاست است که دارد از شهروندان معمولی ایران قربانی می گیرد.
لذا اگر احمدی نژاد حاضر نمی شود در شرایطی که به هر دلیل مردم یک کشور رنج های روزانه بسیاری را پس از انتخابات پر مساله ایران متحمل شده اند استعفای دیرهنگام خود را تقدیم کند و در اذهان هواداران خویش تبدیل به اسطوره اخلاق در سیاست شود، شاید بد نباشد که موسوی با آرای قاطع خود چنین پیشنهادی را مطرح کند و کروبی و خاتمی نیز او را یاری کنند تا هم حاکمیت خیالش راحت باشد که برای سران جنبش ، همه مردم و یک دولت انتخابی اصل هستند و نه صندلی ریاست جمهوری. سپس گام بعدی را می تواند با کنار گذاشتن احمدی نژاد و کنار رفتن موسوی،( باخت- باخت) و برگزاری انتخابات در شرایطی رقابتی و متفاوت با گذشته و بدون دخالت و نظارت استصوابی شورای نگهبان برگزار باشد. در غیر اینصورت به نظر می رسد در شرایط موازنه موجود هیچ یک از دو جریان قادر به حدف جریان دیگر نباشند و لذا امکان پیروزی نیز برای مردم هیچ یک از این دو جناح نیز متصور نبوده و یان نزاه نیز به یک جنگ فرسایشی و طولانی مدت خواهد انجامید.
ممکن است طرح این موضوع نیز در نظر جمعیت حداکثری طرفداران جنبش نوعی عقب نشینی محسوب شود اما یادمان باشد رنجی که این روزها ایران متحمل آن است و دستگاه قضایی ایران نیز فرمان اعدام شهروندان معمولی را صادر کرده است تنها حاصل ارج نگذاشتن به پدیده غریبی به نام « عقب نشینی» در قاموس سیاستمداران است که به قیمت مرگ ملت حاضر به یک استعفای اثرگذار نشده اند. استعفایی که احمدی نژاد می توانست در آن با بزرگ منشی تمام مردم را به فروتنی دعوت کند و به احترام همان مردمی که به تعبیر خود او با لجبازی نامزدهای دیگر به خاک و خون کشیده شده اند، بحران انتخابات را پایان می داد.
یادمان باشد که تمامی نهاد های نظامی و امنیتی در اختیار مردم هوادار احمدی نژاد است بر این اساس در راستای خروج همزمان حاکمیت و جنبش سبز از بن بست موجود باید چاره ای اندیشیده شود تا بیش از این مردم یک جنبش کشته نشوند و از طرف دیگر، مردم یک دولت نیز به خشونت عادت نکنند تا در فردای پیروزی به جای نهادهای نظامی و امنیتی آنها خودشان در مقام بازنده، دست به اسلحه و خشونت ببرند.
*****
تجمع خانواده ها در مقابل زندان اوین برای پنجمین شب متوالی

در پنجمین شب متوالی صدها نفر از خانواده ها و مردم و زندانیان که در شبهای گذشته آزاد شده بودند در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند و بر آزادی فوری زندانیان سیسی و پایان دادن به صدور و اجرای حکم اعدام تاکید کردند.
چهارشنبه 14 بهمن ماه از حوالی ساعت 17:00 خانواده ها ی زندانیان سیاسی،زندانیان آزاد شده شبهای اخیر ،مادران عزادار و تعداد زیادی از مردم در سرما وباران شدید در مقابل زندان اوین تجمع کردند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند.تعداد جمعیتی که در مقابل زندان اوین تجمع کرده اند تا ساعت 22:30 بیش از 800 نفر تخمین زده می شد.هر چه بر جمعیت افزوده می شد تاکید مردم بر آزادی زندانیان سیاسی بیشتری می شد
مسئولین زندان اوین که با عزم و اراده مصمم مردم مواجه شدند شروع به آزادی زندانیان سیاسی نمودند .زندانیان سیاسی که بصورت تک به تک و بر خلاف شبهای گذشته با فاصله های زمانی کوتاه آزاد می شوند. آنها با روحیه های شاداب و خندان به آغوش گرم خانواده ،دوستان و مردم باز می گشتند.زندانیان سیاسی آزاد شده با دست تکان دادن و لبخند زدن نسبت به ابراز احساسات حاضرین پاسخ می دادند و از استقبال گسترده و گرم مردم غرق شعف و شادی شده بودند. تا ساعت 22:25 بیش از 40 نفر از زندانیان ساسی آزاد شدند.
از طرفی دیگر خانواده های زندانیان سیاسی ،زندانیان سیاسی آزاد شده شبهای اخیر ،مادران عزادار و مردم تهران با آزادی هر زندانی سیاسی فریادهای شادی هورا، دست و سوت زدند و صلوات به هوا بر می خواست. ابراز احساسات مردم نسبت به شبهای دیگر خیلی بیشتر بود. خانواده همچنین در باران شدید و سرما اقدام به پخش شیرینی بین حاضرین می کردند. همبستگی مردم بی نظیر و غیر قابل توصیف می باشد.
*****
اطلاعیه سازمان گزارشگران بدون مرز : با اتهام “محارب” روزنامه‌نگاران را به اعدام تهدید می کنند

سازمان گزارشگران بدون مرز با صدور اطلاعیه ای هشدار داد که روزنامه‌نگاران و وب نگاران را به "اتهام محاربه" تهدید به اعدام می کنند.
در این اطلاعیه با اشاره به دادگاه معترضان به پرونده امید منتظری پرداخته و آمده است: بنا بر کیفر خواست صادر شده این روزنامه‌نگار برای فعالیت‌های مطبوعاتی و مصاحبه با رسانه‌های بین‌المللی به محاربه متهم شده است.
گزارشگران بدون مرزبا هشدار به جامعه جهانی در رابطه با دادگاه های ناعادلانه جمهوری اسلامی می افزاید: جمهوری اسلامی امروز می‌خواهد سنایوری وحشت خود اعدام مخالفان را به اجرا بگذارد."
در رابطه با امید منتظری می افزاید که وی همکار صفحات اندیشه روزنامه های توقیف شده شرق و کارگزاران در تاریخ ٧ دی ماه پس از معرفی خود به اداره پیگری اطلاعات بازداشت شد. یک روز پیش از آن ماموران وزارت اطلاعات پس از بازرسی منزل و ضبط کامپیوتر و وسایل شخصی، مهین فهمیی مادر امید را بازداشت و به محل نامعلومی منتقل کرده بودند. بنا بر گفته‌ی شاهدان امید منتظری و مادرش شدیدا از سوی بازجویان برای اعتراف به داشتن رابطه با برخی از سازمان‌های سیاسی مستقر در خارج از کشور تحت فشار قرار دارند. وکلای آنها تاکنون موفق به دیدار و مطالعه پرونده نشده‌اند از تاریخ برگزاری دادگاه مطلع نشده‌ و در روز برگزاری دادگاه نیز به آنها اجازه حضور در دادگاه داده نشده است. " آیا جمهوری اسلامی می‌خواهد پس از ٢١ سال سرنوشت پدر را برای فرزند رقم زند؟ حمید منتطری پدر امید با هزاران زندانی دیگر در کشتار زندانیان سیاسی در سال ١٣٦٧ به قتل رسید." در این محاکمه نیز همچنین محاکمات گذشته، وکلای زندانیان از دسترسی به پرونده موکلین و یا ملاقات با آنها محروم بوده اند. وکلای تسخیری ناشناسی نزدیک به نهادهای امنیتی از سوی دادستانی تهران برای دفاع از زندانیان برگزیده شده اند.
از سوی دیگر گزارشگران بدون مرز از بازداشت تعداد دیگری از روزنامه نگاران دیگر نیز به شرح زیر مطلع شده است :
دوشنبه ١٢ بهمن ماه علیرضا ثقفی سردبیر نشریه توقیف شده راه آینده پس از احضار به وزارت اطلاعات بازداشت شد. چند ساعت پس از بازداشت منزل وی از سوی ماموران وزارت اطلاعات بازرسی و نوشته ها و کامپیوتر وی ضبط شده است. علیرضا ثقفی در روز ١١ اردیبهشت و در حاشیه تظاهرات اول ماه مه نیز بازداشت که در تاریخ ٢٠ خرداد با قرار وثیقه آزاد شد.
جمعه ٩ بهمن ماه علی اشرف فتحی روحانی وبلاگ نویس در حاشیه برگزاری مراسم چهلم آیت الله منتظری بازداشت شد. این روحانی شناخته شده برای مواضع معتدل و و نقد افراط‌‌ گرایی فرزند یکی از فرماندهان شهید سپاه پاسداران است که در جنگ بین ایران و عراق کشته شده است.
٢٢ دی ماه عکاس هنری مهرانه آتشی به همراه همسرش در تهران بازداشت شد. این عکاس شناخته شده که سال ها با رسانه های جهانی همکاری می کرد در سال های اخیر به فعالیت های هنری روی آورده بود. علت بازداشت و محل بازداشت وی نامعلوم است.
در این اطلاعیه همچنین به محدودیتهای اینترنتی نیز پرداخته است و تصریح دارد: در آستانه تظاهرات ٢٢ بهمن همچون همه رویداهایی تاریخی که به امکانی برای اعتراض مخالفان تبدیل می‌شود، شبکه اینترنت در بسیاری از شهرهای ایران با اختلال روبرو شده است.
*****
دانشجوی ۲۰ ساله به محاربه متهم شد

در جلسه دیروز چهارشنبه دادگاه که چهارمین جلسه از محاکمات بازداشت‌شدگان «عاشورا» بود به اتهامات پنج تن از متهمان رسیدگی شد.فراهانی، نماینده دادستان تهران، در کیفرخواست خود که علیه دانشجوی ۲۰ ساله دانشگاه دامغان قرائت شد، از جمله وی را به «محاربه»، «افساد فی‌الارض»، «اجتماع و تبانی جهت انجام جرائم عليه امنيت کشور»، «فعاليت تبليغی عليه نظام جمهوری اسلامی ايران» و «توهين به مقامات ارشد نظام» متهم کرد.
در کیفرخواستی که علیه این دانشجوی بیست ساله قرائت شد، نماینده عباس جعفری دولت‌آبادی «حضور فعال» در نماز جمعه تهران به امامت اکبر هاشمی رفسنجانی را نیز در زمره اتهامات آورد.
طبق قوانین جمهوری اسلامی، حکم «افساد فی‌الارض» و «محاربه» اعدام است، مجازاتی که به تازگی برای دو نفر از متهمان دادگاه‌های پس از انتخابات به اجرا درآمد و با واکنش‌های گسترده جهانی روبه‌رو شد؛ این اعدام‌ها در صورتی به اجرا درآمد که به گفته وکلا این دو متهم پیش از انتخابات دستگیر شده بودند.
نماینده دادستان در ادامه یکی دیگر از متهمان را «به اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور»، «تحریک به آتش زدن اموال عمومی» و «تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در پی فراخوان رسانه‌های معاند» متهم کرد.«اجتماع و تبانی به قصد جرائم عليه امنيت کشور»، «فعاليت تبليغی عليه نظام جمهوری اسلامی با شرکت مستمر در اکثر تجمعات غيرقانونی و اغتشاشات پس از انتخابات به خصوص عاشورا و شعار دادن عليه نظام اسلامی»، «توهين به مقام معظم رهبری» و «استفاده از تجهيزات دريافت از ماهواره» ار موارد اتهامی دادستانی بود که علیه متهم سوم بیان کرد.‌
در ادامه دادگاه، نماینده دادستان علیه دو دختر ۳۰ و ۲۴ ساله کیفرخواست قرائت کرد و از جمله این دو را به ارتباط با دیپلمات‌های سفارت آلمان در تهران متهم کرد.در کیفرخواست هر دو متهم زن، نماینده دادستان تاکید کرده است که دیپلمات‌های آلمانی به این دو متهم دستبند‌های سبزی داده‌اند که بر روی آن «من ندا هستم» به زیان انگلیسی حک شده بود.این دو متهم زن دادگاه علاوه بر «ارتکاب جرائم عليه امنيت کشور» و «فعاليت تبليغی عليه نظام» به «جاسوسی» نیز متهم شده‌اند.
متهم زن ۲۴ ساله این دادگاه متولد منچستر و به گفته قاضی صلواتی دارای تابعیت دوگانه است.روز شنبه این هفته سومین جلسه از محاکمات مربوط به دستگیری‌های روز «عاشورا» برگزار شد که طی آن پنج نفر از سوی دادستان به محاربه متهم شدند.پیش از دادگاه‌های مربوط به روز عاشورا، در دادگاه‌های مرتبط به رویدادهای انتخابات ۱۱ نفر به محاربه متهم شدند که از آن میان محمدرضا علی‌زمانی و آرش رحمانی‌‌پور اعدام شدند.در همین حال روز چهارشنبه دادستان تهران اعلام کرد که هنوز دادگاه تجدید نظر در مورد پرونده ۹ نفر متهم به محاربه نظر قطعی اتخاذ نکرده است.
*****
موج جدید بازداشت فعالین دانشجویی در آستانه 22 بهمن: بازداشت 12 دانشجو در 2 روز
با نزدیک شدن به روز 22 بهمن موج جدید بازداشت دانشجویان آغاز شده است. از روز دوشنبه 12 بهمن تا این لحظه 12 تن از دانشجویان و فعالین دانشجویی سابق توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده اند. اکثر این بازداشت شدگان از فعالین دانشجویی سابق و کنونی دانشگاه تهران هستند.
روز دوشنبه رضا زینالی دانشجوی مدیریت دانشگاه تهران و دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران در هجوم نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد. همان شب محمد علی رفیعی دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پس از خروج از دانشگاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. ساعاتی بعد در نیمه شب دوشنبه نیروهای امنیتی با یورش به منازل وحید عابدینی، نوید عابدینی و اسماعیل ایزدی خواه سه تن از فعالین سابق دانشجویی آن‌ها را نیز بازداشت و برخی از وسایل آنان را ضبط کردند. وحید عابدینی عضو اسبق انجمن دموکراسی خواهان دانشگاه تهران و نوید عابدینی دبیر سابق انجمن اسلامی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود.
بنا بر گزارش ها حمید یحیوی دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز در همان شب در مسیر دانشگاه به کوی ناپدید شده است. وی که به نقل از دوستانش در روزهای گذشته چندین بار از سوی اعضای بسیج دانشکده حقوق دانشگاه تهران تهدید شده است، شب دوشنبه دانشکده حقوق دانشگاه تهران را به قصد کوی دانشگاه تهران ترک نموده ولی به کوی مراجعه نکرده است. احتمال می رود که وی نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده باشد. یحیوی که با رتبه ممتاز از دوره کارشناسی ارشد به دوره دکتری راه یافته عضو هیچ یک از تشکل های دانشجویی نیست.
یک روز پس از آن در ساعات اولیه بامداد چهار شنبه دو دانشجوی دیگر دانشگاه تهران به نام های نازنین حسن نیا و سحر قاسمی نژاد در یورش نیروهای امنیتی به منازلشان بازداشت شدند. همچنین ماموران ضمن تفتیش منزل مقداری از وسایل شخصی این دانشجویان را نیز ضبط کرده اند. در همان روز نازنین فرزانجو، دانشجوی مترجمی زبان فرانسه و فعال حقوق بشر در منزل شخصی خود در مهرشهر کرج، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شد. از دلایل بازداشت و سرنوشت نامبرده پس از دستگیری کماکان اطلاعی در دست نیست.
اما دانشگاه کاشان هم شاهد بازداشت فعالین دانشجویی بوده است. ظهر روز دوشنبه محمد مختاري دبير سابق انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه كاشان هنگامی که به همراه دو دانشجوي ديگر اين دانشگاه قصد خروج از منزل را داشتند بازداشت شدند. پس از چند ساعت دو دانشجوی همراه وی آزاد شدند ولي محمد مختاري همچنان در بازداشت به سر می برد. همچنين نيروهاي امنيتي به منزل شخصي و نيز پدر ايشان يورش برده و كتاب ها و كيس كامپيوتر او را ضبط كردند. اتهام محمد مختاری تبليغ عليه نظام عنوان شده است. مختاری در شاخه جوانان ستاد انتخاباتی مير حسين موسوي فعاليت داشته است و با توجه به اينكه تا كنون براي بازداشت او دلیل مشخصی ارائه نشده است احتمال پرونده سازي براي وی بسيار زیاد است. لازم به يادآوري است عليرضا وليان كه او هم از دبيران انجمن اسلامي ودانشجوي کارشناسی ارشد اين دانشگاه مي باشد در پي حوادث پس از عاشورا بازداشت شده است وهمچنان در زندان به سر مي برد.
*****
اعتصاب کارگران کارخانه نورد لوله صفا در اعتراض به عدم پرداخت دستمزد
کارگران کارخانه نورد و لوله صفا در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهایشان روز پنج شنبه گذشته در صدد اعتصاب بر آمدند که با وعده معاونت اداری مالی کارخانه مبنی بر پرداخت دستمزدهای معوقه کارگران در روزشنبه دهم بهمن ماه از اقدام خود منصرف شدند. اما روز شنبه از پرداخت حدود 5/2 ماه از دستمزد معوقه کارگران خبری نشد و به همین منوال تا روز دوشنبه 12 بهمن ماه کارفرما به وعده خود مبنی بر پرداخت دستمزد کارگران عمل نکرد.به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، بدنبال این وضعیت کارگران از اولین ساعت کاری روز دوشنبه 12 بهمن ماه دست از کار کشیدند و تولید را در سالنهای مختلف خواباندند.
در پی این اعتصاب از سوی کارگران بار دیگر معاونت اداری و مالی کارخانه حدود ساعت 11 صبح به کارگران اعلام کرد شب دستمزدهای آنان پرداخت خواهد شد و به این ترتیب کارگران به اعتصاب هشداری خود پایان دادند.شب گذشته نیز کارفرمای نورد لوله صفا به وعده خود عمل نکرد و همین امر باعث شد کارگران این کارخانه از اولین ساعت اداری سه شنبه 13 بهمن ماه بار دیگر اعتصاب خود را از سر بگیرند. با شروع مجدد اعتصاب از سوی کارگران حوالی ظهر تعدادی از مسئولین کارخانه که از تهران آمده بودند در میان آنان حاضر شدند و اعلام کردند امروز 15 بهمن ماه دستمزدهای معوقه کارگران حتما پرداخت خواهد شد. کارگران نیز متقابلا اعلام نمودند چنانچه کارفرما به وعده خود عمل نکند بار دیگر و این بار بطور نامحدودی اعتصاب را از سر خواهند گرفت و تا دریافت دستمزدهای معوقه خود دست از اعتصاب نخواهند کشید.
بنا بر اظهارات کارگران کارخانه نورد لوله صفا، کارفرمای این کارخانه در حالی که از حدود دو ماه و نیم پیش تاکنون ریالی از دستمزد کارگران را پرداخت نکرده است اقدام به خرید کارخانه های موتوژن تبریز و کارخانه پمپ ایران سازنده دستگاههای تولید هوا کرده است.لازم به یادآوری است کارخانه نورد لوله صفا در کیلومتر 9 اتوبان تهران ساوه قرار دارد و حدود 1300 کارگر در آن مشغول بکار هستند.
*****
"دلیل عقب نشینی،نجات غرب از بن بست بود"
سایت آینده: ابوالفضل ظهره وند دیپلمات ارشد دولت با اشاره به اظهارات شب گذشته رئیس جمهوری در رابطه با مبادله سوخت هسته ای گفت: این مساله نشان دهنده میزان انعطاف پذیری جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی هسته ای است.
ابوالفضل ظهره وند سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا در گفتگو با ایرنا با بیان این مطلب تاكید كرد: به منظور خارج ساختن حركت دیپلماسی از بن بستی كه برخی كشورهای غربی ایجاد كردند،این فرصت مجدد در اختیار كشورهای طرف مذاكره قرار گرفته است.
این دیپلمات ارشد ایرانی تصریح كرد: در گذشته نیز ما فرصت مبادله سوخت را در اختیار طرف های مذاكره قرار دادیم اما آنها تلاش كردند تا آن را به یك الزام و اهرمی برای فشار تبدیل و از آن پلی بسازند برای ورود مجدد به حوزه فعالیت های هسته ای كشورمان تا شاید بتوانند در این روند اخلال ایجاد كرده و اهداف غیر قانونی خود را به ایران تحمیل نمایند.
این كارشناس مسائل هسته ای با اشاره به واكنش فرصت طلبانه غربی ها در قبال بیشنهاد مبادله سوخت خاطرنشان كرد: برخورد فرصت طلبانه غربی ها موجب شد تا حسن نیت و قابل اعتماد بودن آنها برای ما با تردید جدی مواجه شده و در نتیجه بر تضمین های صد در صدی تاكید و اعلام كنیم كه اورانیوم با غنای 3.5 درصد خود را در ازای دریافت سوخت 20 درصد مورد نیاز رآكتور تحقیقاتی تهران مبادله خواهیم كرد.
وی با اشاره به اینكه ایران اجازه نخواهد داد تا دور تازه ای از بازی های سیاسی توسط غرب علیه برنامه های صلح آمیز كشورمان آغاز شود، تاكید كرد: اظهارات رییس جمهوری در واقع فرصت مجددی برای كشورهائی كه خواهان تداوم مسیر دیپلماسی و حل و فصل موضوع از طریق هستند،‌ به وجود آورد. سفیر سابق كشورمان در ایتالیا اظهار داشت: اظهارات آقای احمدی نژاد در راستای همان پیشنهاد مبادله سوخت است كه در گذشته مطرح شده بود و اتفاق تازه ای نیفتاده است. نكته ظریف در این مورد اخیر تمركز بر تضمین های عینی بجای تضمین صد در صدی است ، و بی شك اگر این تضمین برای ما تامین شود خروج اورانیوم از كشور میتواند اتفاق بیفتد .
ابوالفضل ظهره وند تصریح كرد: خروج اورانیوم كم غنی شده ما مستلزم مذاكرات و گفتگوهای كارشناسی است زیرا بحث تامین سوخت نیروگاه تهران مساله ای فنی و تجاری است و در صورت گرفتن تضمین های عینی بحث مبادله می تواند عملیاتی شود.
این دیپلمات ارشد ایرانی افزود: غربی ها باید با اتكا به عقلانیت سیاسی و رعایت مقررات بین المللی اجازه دهند تا دیپلماسی مسیر طبیعی خود را طی كند و از جنجال آفرینی و دنبال كردن اغراض سیاسی اجتناب كنند. وی تاكید كرد : تضمین های عینی ما به قوت خود باقی است وغربی ها باید در سمت ما اعتماد سازی كنند. موضوعات مربوط به نحوه، میزان و چگونگی مبادله، در زمره مسائلی است كه باید در جریان مذاكرات كارشناسی راهكارهای آن طراحی و توافق شود و در این میان آن چه كه در راس توجهات ما قرار خواهد داشت مصالح نظام و حقوق حقه و كامل ملت ایران در برخوردای از تكنولوزی هسته ای است.
*****
یکی از حامیان مادران عزادار ربوده شد
یکی از حامیان مادران عزادار بیش از 4 هفته است که ربوده شده و در بازداشت بسر می بردبنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، خانم فرزانه زینالی یکی از حامیان مادران عزادار بیش از چهار هفته است که توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شده و از وضعیت وشرایط او هیچ خبری در دست نیست.
خانم فرزانه زینالی 53 ساله متاهل و دارای 2 فرزند و از حامیان مادران عزادار می باشد .او روز 19 دی ماه از منزل خارج و به قصد شرکت در مراسم اعتراضی مادران عزادار عازم پارک لاله می شود ولی در مسیر مورد یورش مامورین وزارت اطلاعات قرار می گیرد و ربوده شد و به نقطه نامعلومی منتقل می شود. از آن زمان تاکنون هیچ خبری از وضعیت و شرایط و حتی مکان بازداشت او خبری در دست نیست.
خانواده او از زمان دستگیری تا به حال بارها به دادگاه انقلاب و زندان اوین برای پیگیری وضعیت و شرایط و محل نگهداری او بطور مستمر مراجعه می کنند اما از دادن هرگونه جوابی به این خانواده خوداری می کنند. آنها فقط یکبار به این خانواده گفته اند که او در بازداشتگاهی نزدیک قم در زندان بسر می برد. آنها از گفتن محل دقیق و یا دادن آدرس این محل به خانواده زینالی خوداری کردند. این خانواده تحت فشار روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارند که از بازداشت و بی اطلاع بودن آنها از وضعیت خانم زینالی را نباید با فعالین حقوق بشر و رسانه ها در میان بگذارند در غیر اینصورت خانم زینالی و خانواده اش عواقب بد آن را خواهند دید.
تهدید جدی وجود دارد که زندانیان سیاسی زن که در اعتراضات اخیر دستگیر شده اند به بازداشتگاههای مخفی در نزدیکی قم جهت شکنجه های غیر انسانی منتقل شده باشند. همچنین خطر جدی وجود دارد که او تحت شکنجه های وحشیانه برای گرفتن اعترافات دروغین جهت پرونده سازی و صدور حکم سنگین قرار گیرد.
درچند روز اخیر مامورین وزارت اطلاعات به منزل خانواده زینالی یورش بردند . پس از بازرسی طولانی از تمامی نقاط منزل آنها لپ تاپ برادرش و کامپیوتر، آلبوم های عکس و سایر وسائل شخصی او را با خود برده اند.همچنین از سرنوشت مادر دیگری از حامیان مادران عزادار از پس از روز عاشورا که توسط بازجویان وزارت اطلاعات ربوده شده است خبری در دست نیست.اطلاعات تکمیلی در این باره متعاقبا اعلام خواهد شد.
در حال حاضر علاوه بر 2 مادر فوق ، خانم پروانه مداح راد از حامیان مادران عزادر مدتهاست که در بند مخوف 209 زندانی است اخیرا او را به بند زنان زندان اوین منتقل کرده اند ولی او همچنان در بازداشت بسر می برد .هدف از ربودن و بازداشت حامیان مادران عزادار برای ایجاد رعب و وحشت و ممانعت از انجام اعتراضات هفتگی آنها و تن ندادن به خواسته های به حق مادران که همانا دستگیری و مجازات آمران و عاملین کشتارهای مردم ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،ربودن حامیان مادران عزادار و انتقال آنها به بازداشتگاههای مخفی در اطراف قم و یا ادامه بازداشت سایر مادران اهانتی بزرگ به تمامی مادران می داند و آن را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگران ویژه زنان سازمان ملل خواستار اقدام فوری برای آزادی حامیان مادران عزادار از زندانهای این رژیم است.
*****
میلیونها دلار برای پرتاب راکت حامل موش، لاک پشت و کرم...!!

درحالی که تورم، بیکاری، گرانی و فقر کمر ملت را خم کرده است و در حالی که کم کردن و محو شدن تدریجی یارانه های (سوبسیدی) مورد نیاز ملت آنان را قدم به قدم رو به قهقرا و فحشا و دزدی و هزاران عمل خلاف قانون سوق میدهد تا فقط شکم خویش را سیر نمایند، رییس دولت کودتایی غیر از هزاران ولخرجی های بی بندو بار مانند کمک به تروریست های حزب الله لبنان و سای ر گروههای تروریستی تازی (عربی) و غیره، اینک کار بلند پروازی و نمایشات مسخره را بدانجا رسانده که قصد تسخیر فضا را هم دارد،آنهم در فضایی تا شعاع یکهزار کیلومتر ماورای "جوّ" ...! باورتان میشود..! موشکی پرتاب می کنند که فقط و فقط یکهزار کیلومتر (البته اینهم به ادعای خود سردمداران رژیم است) فراتر از "جوّ" میرسد و بعد، ادعا دارند که پیشرفت فضایی ما دنیا را انگشت بدهان کرده و به شگفتی واداشته است. به فیلمی درین زمینه توجه کنید:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ