سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۱۰/۲۱

دوشنبه: 21/10/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
-
*****
عباس میلانی: معترضان ایرانی استوار ایستاده‌اند
عباس میلانی تحلیلگر، ایران‌شناس و استاد دانشگاه‌های آمریکا در مطلبی در وب سایت نشریه « نیوز ریپابلیک » ضمن نقد دیدگاه‌های دو صاحب نظر آمریکایی استدلال‌های خود را در مورد «موقعیت مستحکم جنبش اعتراضی ایران» بیان کرده است.
این مقاله عباس میلانی نقد دیدگاه‌های فلینت لورنت، از کارشناسان ارشد بنیاد پژوهشی آمریکای نوین و پروفسور روابط بین الملل در دانشگاه پنسیلوانیا است. در آغاز این مطلب عباس میلانی یادآوری می‌کند که چند روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران فلینت لورنت معتقد بود که محمود احمدی نژاد در عالم واقعیت می‌توانسته است در این رای گیری برنده شود. تکیه آقای لورنت بر نظر سنجی‌هایی بود که چند روز قبل از انتخابات، تلفنی و از‌ ترکیه انجام شده بود. عباس میلانی تاکید می‌کند که آقای لورنت فقط به مقدمات آماری این نظرسنجی توجه کرده و بسیاری واضح است که ایرانیان از طریق یک شماره تلفن در خارج از کشور مورد پرسش قرار گرفته بودند به احتمال زیاد نظر واقعی خود را بیان نکرده اند. عباس میلانی سپس به مقاله‌ای که اخیرا فلینت لونت و همسر وی به نام هیلاری مان در روزنامه نیویورک تایمز نوشته اند اشاره می‌کند که در آن جنبش اعتراضی ایران در موقعیت ضعیفی ارزیابی شده است. به نوشته عباس میلانی استدلال نویسندگان مقاله این است که « اکثریت مردم ایران با بهره گیری از مناسبت‌های مذهبی برای تظاهرات سیاسی مخالف هستند». نویسندگان نیویورک تایمز در عین حال مدعی می‌شوند که « جنبش اعتراضی ایران از نظر وسعت هنوز اکثریت جامعه را در بر نمی‌گیرد.»
عباس میلانی در نقد دیدگاه نویسندگان نیویورک تایمز یادآوری می‌کند که حتی طبق آمار دولتی ۱۴ میلیون نفر به نامزدهای مخالف محمود احمدی نژاد رای داده اند. وی از قول نویسندگان این مقاله نقد می‌کند که توصیه آنها به باراک اوباما این است که سیاست تماس و گفت‌وگو با دولت ایران را ادامه داده و به خاطر جنبش اعتراضی در ایران در این سیاست تجدید نظر نکند. عباس میلانی یادآوری می‌کند که ادامه سیاست تماس با دولت ایران به رسمیت شناختن حکومتی است که مخالفان خود را محارب و قتل آنها را واجب می‌داند. این مثل ادامه دادن رابطه با رژیمی مثل حکومت نژاد پرست آفریقای جنوبی است. به نوشته عباس میلانی نویسندگان مطلب نیویورک تایمز برای اثبات ادعای خود در مورد ضعیف بودن نیروهای مخالف دولت به تصاویر و اخبار رسانه‌های حکومتی و تظاهرات طرفداران دولت در روزهای پس از عاشورا تکیه می‌کنند. عباس میلانی یادآوری می‌شود که حکومت ایران از هر ابزاری برای بسیج جمعیت بهره می‌گیرد ولی با این وجود می‌توان دید که در اجتماعات اخیر دولت از اماکن و میادین کوچکتر استفاده می‌کند. به نوشته وی دقت در تصاویر ماهواره یی ثابت می‌کند که تظاهرات طرفداران دولت بسیار کوچک‌تر از اجتماعات مخالفان بوده که در اوج خود بالغ بر یک میلیون نفر بوده است.
عباس میلانی می‌نویسد حتی اگر ادعای نویسندگان نیویورک تایمز در مورد ابعاد تظاهرات حکومتی را درست فرض کنیم مقایسه اجتماع طرفداران و مخالفان دولت روش نادرستی است . فراموش نکنیم که تظاهرات مخالفان در شرایط سرکوب شدید برگزار می‌شود. علاوه بر این اگر حکومت ایران واقعا محبوب و پر طرفدار است چرا تا این حد از اقدامات و حضور مخالفان می‌هراسد؟
در بخش بعدی مطلب عباس میلانی به استدلال دیگری در نوشته فلینت لورنت اشاره می‌کند و آن اینکه « جنبش اعتراضی فعلی دقیقا نمی‌داند که چه می‌خواهد در صورتیکه در زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ همه می‌دانستند که آیت الله خمینی چه می‌خواهد و چه نظامی‌را نمایندگی می‌کند.» عباس میلانی در این مورد با استناد به تغییرات فاحش در نوشته‌ها و بیانیه‌های آیت الله خمینی قبل و بعد از انقلاب می‌نویسد که وی قبل از رسیدن به قدرت وعده دمکراسی می‌داد ولی پس از آغاز حکومت نظام ولایت فقیه را بر کشور حاکم کرد.
از نکات دیگری که عباس میلانی مورد انتقاد قرار داده است دیدگاه نویسندگان نیویورک تایمز است که معتقدند که باراک اوباما در پیشبرد سیاست گفت‌وگو با ایران با قاطعیت عمل نکرده است. عباس میلانی با یادآوری برخوردهای نرم و دوستانه باراک اوباما و همینطور نامه‌های وی خطاب به مردم و سران حکومت ایران می‌نویسد دلیل به نتیجه نرسیدن این سیاست این است که جناح حاکم و رهبر جمهوری اسلامی خواستار بهبود مناسبات با آمریکا نیستند چون برای آنها آمریکا ستیزی تنها سلاحی است که باقی مانده است.
در بخش بعدی این مطلب عباس میلانی با تعجب اشاره می‌کند که نویسندگان نیویورک تایمز پس از ماه‌ها ناآرامی در ایران ، کشته شدن ده‌ها نفر در تظاهرات و بازداشت صدها فعال سیاسی و روزنامه نگار هنوز هم به وجود یک جنبش مخالف دولت باور ندارند. آنها می‌پرسند « خواست این اپوزیسیون چیست؟ چه کسی یا چه گروهی آن را رهبری می‌کند و از چه طریق و با چه طرحی می‌خواهد حکومت فعلی را برکنار کند؟»
عباس میلانی در پاسخ به این سئوالها به تازه‌ترین بیانیه میرحسین موسوی اشاره کرده و تاکید می‌کند که در آن به چند خواست مهم اشاره شده است: از جمله حاکمیت قانون ، پایان دادن به شرایط سرکوب، آزادی زندانیان سیاسی ، برطرف کردن فشار بر رسانه‌ها و پاسخگو بودن رییس جمهور در مقابل مجلس . اما پاسخ حکومت به این بیانیه نیز بازداشت تعداد بیشتری از فعالان سیاسی و تهدید تظاهر کنندگان با مجازات اعدام بوده است.
در پایان این مطلب عباس میلانی با اشاره به اسناد محرمانه دولت‌های بریتانیا و آمریکا می‌نویسد که در سال پایانی حکومت شاه نه آمریکا و نه بریتانیا هیچ یک نمی‌دانستند که انقلاب در ایران چه حکومتی را به ارمغان خواهد آورد. ولی برای آنها روشن بود که ادامه آن وضعیت ناممکن است و به همین خاطر به مرور از حکومت شاه فاصله گرفتند.
به نوشته عباس میلانی ایران امروز نیز یک چنین وضعیتی دارد و این توقع که جنبش مخالف دولت باید مشخص کند که چه نظامی را به ارمغان خواهد آورد توقعی نادرست و غیرعلمی است. تاریخ هیچ گاه به این شکل دقیق حوادث را تعیین نمی‌کند. دولت آمریکا یا باید در کنار مردم ایران قرار گرفته و از جنبش آزادی خواهی آنها حمایت کند و یا باید در کنار کسانی بایستد که از یک رژیم جنایتکار و در حال زوال حمایت می‌کند.
*****
بی خبری کامل خانواده ها از بازداشت شدگان آذر ماه در شيراز
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران امروز اعلام کرد که طبق اطلاعات رسيده به کمپين، از تعدادی از فعالان مدنی و دانشجويی که در آذر ماه در شيراز بازداشت شده اند، هيچ اطلاعاتی در دسترس نيست و امنيت جانی و سلامتی آنها در خطر است. هادی قائمی؛ سخنگوی کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران در اين مورد گفت :"وضعيت بازداشت شدگان و ناپديد شدگان در شهرستان ها بسيار وخيم است. از يک طرف خانواده ها بشدت تحت فشارند که اطلاع رسانی نکنند و از طرف ديگر مقامات در شهرستان ها به هيچوجه در قبال اعمال خود به خانواده ها پاسخگو نيستند."
هادی قائمی تاکيد کرد: "سازمان های حقوق بشر بين الملل هنوز نمی دانند که در جريان حوادث اخير چند نفر چه در خيابان ها و چه بطور هدفمند بويژه در شهرستان ها بازداشت شده اند و در چه وضعيتی هستند."
علی نيکويی؛ عضو شبکه جوانان جبهه مشارکت شيراز، سردبير نشريه شاخه دانشجويان جبهه مشارکت در استان فارس و از اعضای ستاد آقای کروبی، علی تارخ؛ عضو شبکه دانشجويان جبهه مشارکت استان فارس، مسئول شاخه دانشجويان مجاهدين انقلاب اسلامی، فعال دانشجويی دانشگاه آزاد شيراز و دبير ستاد پويش موج سوم در استان فارس،سعيد آگنجی؛ خبرنگار و روزنامه نگار، عضوشبکه جوانان مشارکت استان فارس، عضو ستاد آقای کروبی، فعال دانشجويی دانشگاه شبراز، پيمان جهانگيری، عکاس مطبوعاتی، عضو ستاد آقای مير حسين موسوی و فعال دانشجويی دانشگاه شيراز، و راضيه جعفری، عضو ستاد آقای کروبی و فعال دانشجويی دانشگاه شيراز ار جمله فعالان مدنی ودانشجويی هستند که از تاريخ ۱۴ آذرماه در شيرازدر خيابان بازداشت شده و از آنها هيچ خبری نيست.
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران ضمن محکوم کردن بازداشت های خودسرانه، بشدت نگران سلامتی و امنيت جانی اين بازداشت شدگان و همه بازداشت شدگانی است که بويژه در شهرستان ها از آنها هيچ خبری نيست.
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران ضمن اينکه خواستار آزادی همه کسانی است که خودسرانه بازداشت شده اند، بر نظارت قانونمند و اعمال حق بازداشت شدگان و خانواده های آنها در دسترسی به اطلاعات واتهامات، و حق برخورداری از آئين دادرسی منصفانه تاکيد دارد.
*****
حکم ۲ سال حبس و ۱۴۸ ضربه شلاق دبیر سابق انجمن اسلامی پلی تکنیک ابلاغ شد
حکم یاشار قاجار دبیر سابق انجمن اسلامی پلی تکنیک پس از سه سال و نیم به وی ابلاغ شد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر بر طبق حکمی که به یاشار قاجار ابلاغ شده است، وی به ۱۴۸ ضربه شلاق، پرداخت ۱۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و ۲ سال حبس تعزیری که به مدت ۵ سال تعلیق شده، محکوم گردیده است.
این حکم پس از گذشت سه سال و نیم از بازداشت یاشار قاجار در خرداد سال ۸۵ به وی ابلاغ شده است.
راه اندازی سایت خبرنامه امیرکبیر، اقدام علیه امنیت ملی، تشویش اذهان عمومی و توهین به مسئولین از جمله اتهامات دبیر سابق انجمن اسلامی پلی تکنیک عنوان شده است.
*****
تعلیق فعالیت‌های انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تکذیب شد
دبیر انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، خبر تعلیق فعالیت‌های این تشکل را تکذیب کرد.
محمد حسین صدارئی در گفت‌وگو با ایلنا، در مورد خبر تعلیق فعالیت‌های این انجمن که از سوی برخی سایت‌ها منتشر شده بود، گفت: این خبر از اساس کذب است.
وی افزود: شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی رایزنی‌هائی را در مورد کارهای اداری این تشکل با مسوولان دانشگاه تهران داشته است.
دیروز یک مقام مسوول در دانشگاه تهران اعلام کرده بود که به استناد آیین نامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، فعالیت انجمن اسلامی دانشگاه تهران غیرقانونی است و در اقدامی بی سابقه در طول تاسیس دانشگاه تهران از انحلال انجمن اسلامی سخن گفته بود.
*****
برگزاری نمایشگاه جهان کاریکاتور سبز ایرانی در پاریس
نمایشگاه جهانی کاریکاتوربا عنوان "کاریکاتور سبز ایرانی" به زودی در پاریس برگذار خواهد شد.
این نمایشگاه از پشتیبانی دوسازمان جهانی هنر کاریکاتور برخوردار است و کیانوش رمضانی، کاریکاتوریست ایرانی مقیم فرانسه، از هنرمندان سراسر جهان خواسته که آثار خود را با موضوع جنبش سبز ایران ارسال دارند.
این نمایشگاه بدون جایزه و برنده است و با این وجود هنرمندان بزرگی آثار خود را تاکنون برای این نمایشگاه فرستاده اندبرونو بوزتو - کارتونیست بزرگ ایتالیایی - یکی از این بزرگان استمهلت دریافت آثار تا 20 فوریه 2010 می باشد
*****
انتقال کامران آسا به زندان قزل حصار
کامران آسا یک ماه پس از بازداشت از زندان اوین به زندان قزل حصار منتقل شد.
در جریان انتقال دسته جمعی گروهی از زندانیان اوین به دیگر زندان‌های استان تهران که طی روزهای اخیر انجام گرفته است؛ کامران آسا برادر دانشجوی جان باخته کیانوش آسا نیز به زندان قزل حصار در کرج انتقال یافت. وی هم اکنون در بند محکومان جرایم سنگین این زندان نگهداری می‌شود.
کامران آسا روز 16 آذر زمانی که قصد داشت برای شرکت در مراسم بزرگداشت برادرش در دانشگاه علم و صنعت وارد این دانشگاه شود توسط مأموران انتظامی بازداشت شد.
براساس گزارش خبرگزاری دیده بان حقوق بشر با وجود این‌که گواهی پزشکی دال بر بیماری قلبی کامران آسا توسط خانواده وی به شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران ارائه شده اما قاضی مقیسه با تایید قرار بازداشت، از آزادی کامران آسا خودداری کرده است.
مادر و خواهران داغدار کیانوش و کامران آسا، پس از شهادت کیانوش طی وقایع اخیر، با بازداشت کامران و انتقال وی به زندان قزل حصار بسیار نگران وضعیت نگهداری و سلامتی وی هستند.
*****
نگرانی روزنامه‌‌های حامی دولت کودتا از گزارش ویژه مجلس درباره حوادث کهریزک
روزنامه های حامی دولت کودتا دست به انتخاب گزینشی بخشهایی از گزارش کمیته ویژه مجلس در بازه حوادث کهریزک زدند.
به گزارش جرس، روزنامه های ایران ، کیهان و وطن امروز در حالی خبر قرائت گزارش کمیته ویژه مجلس در روز گذشته را منتشر کردند که اشاره ای به متهم خوانده شدن دادستان وقت تهران در آن، یعنی سعید مرتضوی در حوادث کهریزک نداشتند. این روزنامه ها هم چنین اشاره ای به سمت دو متهم دیگر ذکر شده در این گزارش نکردند.در عین حال روزنامه وطن امروز در ابتدای خبر خود با بیان اینکه اعضای این کمیته توسط رییس مجلس انتخاب شده اند ، سعی کرد تا گزارش مورد نظر را سمت و سو دار عنوان کند.
گفتنی است در روزهای اخیر تشکلهای دانشجویی و بسیجی زیادی با انتشار نامه هایی سرگشاده ،به انتقاد از رییس جمهوری بخاطر انتخاب سعید مرتضوی به عنوان رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا پرداخته اند و خواستار برکناری وی شده اند .
*****
خشونت علیه زندانیان و استعفای یکی از مسئولان زندان رجایی شهر
صفتر مرادی افسر جانشین زندان رجایی شهر در اعتراض به ضرب و شتم و شکنجه سیستماتیک زندانیان در این زندان از تمامی مسئولیت های خود استعفا کرد.
خبرگزاری هرانا - حقوق زندانیان: یکی از مسئولان زندان رجایی شهر در اعتراض به اعمال خشونت و ضرب و شتم مستمر زندانیان در این زندان استعفا کرد.به گزارش واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، "صفتر مرادی"، افسر جانشین زندان رجایی شهر کرج که جزو مسئولان ارشد این زندان محسوب می شد، در اعتراض به ضرب و شتم و شکنجه سیستماتیک زندانیان در زندان رجایی شهر کرج از تمامی مسئولیتهای خود در سازمان زندانها و بالطبع زندان رجایی شهر کرج استعفا کرد.نامبرده که تحصیل کرده رشته حقوق است، تا پیش از این همواره به ضرب و شتم زندانیان در این زندان معترض و پیگیر اصلاح آن بوده است که به دلیل آنچه که خود "روحیه اصلاح ناپذیری" خوانده است با استعفای خود به همکاری خود در سازمان زندانها پایان داده است.لازم به ذکر است، زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) از بدنام ترین زندانهای کشور در حوزه مدیریتی و حقوقی محسوب میشود، به طور سالانه دهها زندانی در پی خشونت های متداول در این زندان جان می بازند و عده کثیری نقص عضو و مجروح می شوند، بندهای انفرادی، سوئیت های تنبیهی، بند اطلاعات سپاه از قسمتهای دیگر این زندان محسوب می شود.
*****
سایت "فرارو" هم فیلتر شد
سایت خبری-تحلیلی فرارو که گفته می شود به شهردار تهران نزدیک است از صبح امروز فیلتر شد.
به گزارش پارسینه، شنیده ها حاکی از فیلترینگ این سایت توسط دادستانی کل کشور است.
*****
مادران عزادار هنوز آزاد نشده اند
به دنبال انتشار گزارش‌هایى در باره بازداشت شمارى از مادران عزادار در روز شنبه در پارک لاله تهران، هادى قائمى، سخنگوى کمپین بین المللى حقوق بشر در ایران در گفت و گویى با رادیو فردا ضمن تایید این خبر اعلام کرد، ماموران امنیتى با "حضور بسیار وسیع" خود ۳۳ نفر از مادران عزادار را عصر روز شنبه و در حالى که قصد شرکت در تجمع آرام هفتگى خود را داشتند، بازداشت کردند.
بسیارى از مادران بازداشت‌شده سن بالایى دارند و ۹ نفر از آنها پس از بازداشت به دلیل بیمارى‌هاى مختلف به بیمارستان منتقل شده و برخى از آنها حتى شب را در اورژانس بیمارستان سپرى کرده و صبح روز یکشنبه به بازداشتگاه وزرا منتقل شده‌اند.
شبکه خبرى سى‌ان‌ان نیز با انتشار این خبر در سایت اینترنتى خود، به نقل از سخنگوى کمپین بین المللى حقوق بشر در ایران نوشته است، مادران بازداشت‌شده شب را در بازداشت سپرى کرده و هنوز آزاد نشده‌اند.
گروه مادران عزادار پس از مرگ ندا آقا سلطان و سهراب اعرابى در خرداد ماه سال جارى خورشیدى توسط مادرانى که در جریان رویدادهاى پس از انتخابات در سال‌هاى گذشته فرزندان خود را از دست داده‌اند، تشکیل شده است.
عمده‌ترین خواسته مادران عزادار «پاسخگوىى مقام‌هاى جمهورى اسلامى در برابر کشته شدن، ناپدید شدن، و یا زندانى بودن به ناحق فرزندانشان» اعلام شده است.
برخى از اعضاى این گروه که روزهاى شنبه در ساعت مشخصى با لباس سیاه در پارک لاله‌ تهران گرد هم مى‌آیند.
به گفته سخنگوى کمپین بین المللى حقوق بشر در ایران، صبح روز یکشنبه بستگان مادران بازداشت‌شده و حامیان آنها با تجمع در اطراف بازداشتگاه وزرا با سر دادن شعارهایى خواستار آزادى مادران عزادار شدند که با برخورد خشونت‌آمیز نیروهاى امنیتى روبرو شدند.
وی افزود، نیروهاى امنیتى همچنین اقدام به مسدود کردن خیابان‌هاى اطراف کردند که این اقدام توجه ساکنان محل را به خود جلب کرده و باعث افزایش جمعیت و بالاگرفتن شعارها شد.
همچنین گزارش شده است نیروهاى امنیتى دو نفر از سرنشیان یک خودروى عبورى را که در حال عکس‌بردارى از این تجمع بودند بازداشت و به داخل بازداشتگاه وزرا بردند.
این شاهد عینی می‌افزاید: «حدود ۷۰ نفر از مادران در پارک بودند که نیروهاى امنیتى دنبال مادرها کرده و آنها را به خارج از پارک منتقل کردند. تعدادى فرار کردند و تعدادى را هم که ۳۰ نفر مى‌شدند، بازداشت کردند و به زور سوار ون‌هاى انتظامى کردند»
*****
ایران باید ارسال پارازیت را متوقف کند
مقام های فرانسوی از مجمع جهانی ارتباطات، موسوم به آی تی یو وابسته به سازمان ملل متحد خواسته اند که دولت ایران را مجاب کند تا جلوی پارازیت هایی که از داخل این کشور بر روی شبکه های تلویزیونی ماهواره ای انداخته می شود، گرفته شود.
به گزارش بی بی سی، فرانسوا رنسی، رئیس آژانس فراکانس فرانسه گفته است درخواست مداخله مجمع جهانی ارتباطات هفته قبل و پس از درخواستهای مکرر از مقامهای ایران برای اقدام در این زمینه مطرح شد.
پخش برنامه های تلویزیون فارسی بی بی سی و چند شبکه دیگر از طریق ماهواره هات برد به خاطر پارازیتهایی که از داخل ایران تولید و ارسال می شود متوقف شده است.
ارسال گاه و بیگاه پارازیت بر روی شبکه های ماهواره ای، از روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران شروع شد. انداختن پارازیت بر روی برنامه ها پس از مرگ آیت الله منتظری در اواخر ماه دسامبر شدت گرفت.
فرستادن پارازیت بر روی برنامه تلویزیون فارسی بی بی سی روز یکشنبه، 20 دسامبر آغاز شد و کانال ماهواره ای هاتبرد 6 را هدف قرار داد که مورد استفاده تعدادی از برنامه های تلویزیونی و رادیویی بین المللی بی بی سی به زبان های مختلف و همچنین چند شبکه خبررسانی دیگر است.
با تشدید فرستادن پارازيت بر تلويزيون فارسی بی بی سی، مسئولان ماهواره هات برد پخش برنامه های بی بی سی فارسی را قطع کردند.
به گفته مسئولان اين ماهواره فرستادن پارازيت باعث شده بود که برنامه های کانال های ديگری که در مجاورت تلويزيون فارسی قرار داشتند با اختلال پخش شود و در نتيجه هات برد با فشار اين کانال ها مجبور به قطع برنامه های تلویزیون فارسی شد.
ماهواره نايل ست نيز به همين دليل به اقدام مشابهی دست زد و در نتيجه نه تنها پخش کانال بی بی سی بلکه پخش چند شبکه فارسی زبان ديگر هم از اين ماهواره ها قطع شد.
پیشتر صادق صبا، رئیس بخش فارسی بی بی سی گفته بود که راه حل بی بی سی در برابر اختلال در برنامه های تلویزیون فارسی، افزایش امکانات ماهواره ای برای تسهیل دسترسی مخاطبان به این برنامه ها خواهد بود.
در حال حاضر برنامه های تلویزیون فارسی بی بی سی از طريق ماهواره های تل استار 12، يوتل ست W2M، یوتل ست W3A و وبسايت بی بی سی فارسی قابل دریافت است.
در ماه ژوئن سال جاری، تلویزیون فارسی بی بی سی که پخش برنامه های ویژه انتخابات ریاست جمهوری ایران را آغاز کرده بود هدف تلاش های مشابهی برای اختلال در پخش برنامه ها قرار گرفت.
در آن زمان، شرکت ارائه دهنده خدمات ماهواره مورد استفاده بی بی سی تایید کرد که منشا این اختلالات در داخل ایران ردگیری شده است.
پیتر هاروکس، مدیر سرویس جهانی بی بی سی گفته بود که این واقعیت که کسانی به خود زحمت پارازیت اندازی بر برنامه های تلویزیون فارسی زبان بی بی سی را می دهند نشان از تاثیرگذاری برنامه های آن در ایران دارد.
به گفته آقای هاروکس، مردم ایران می خواهند از حقایق مربوط به تحولات داخل کشور خود مطلع شوند و می دانند که از طریق بی بی سی می توانند به اخبار بیطرفانه و مستقل دست یابند. ما هم هر آنچه که از دستمان برآید خواهیم کرد تا چنین اخباری را در اختیار آنان قرار دهد."
صادق صبا نیز یادآور شده است که در پی برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران و واکنش معترضان به نتیجه انتخابات، برنامه های تلویزیون فارسی بی بی سی هدف پارایت اندازی قرار گرفت.
*****
قنبری: نقش سردار رادان در حوادث بعد از انتخابات باید روشن شود
داریوش قنبری نماینده اصلاح‌طلب مجلس، امروز، به بیان زوایای مغفول مانده در گزارش کمیته ویژه مجلس پرداخت، وی بر روشن شدن نقش سردار رادان در این حوادث و موارد مشکوکی همچون دفن‌های دسته‌جمعی و مرگ پزشک کهریزک که در گزارش نیامده بود، تاکید کرد.
سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس با مثبت خواندن گزارش ارائه شده از سوی کمیته ویژه مجلس به بیان زوایای مغفول مانده در این گزارش پرداخت، او همچنین با اشاره به نقش قاضی مرتضوی در حوادث کهریزک خواستار بررسی و برخورد هرچه سریعتر توسط دستگاه قضایی در این خصوص شد و بر روشن شدن نقش سردار رادان در این حوادث تاکید کرد.داریوش قنبری در گفتگو با پارلمان‌نیوز، در خصوص برداشتش از گزارش کمیته ویژه مجلس درباره حوادث پس از انتخابات گفت: «زوایای مشکوک مرگ پزشک کهریزک، نقش برخی از افراد و مسئولان نیروی انتظامی، دفن‌های دسته‌جمعی و ... زوایای مغفول مانده در گزارش کمیته ویژه مجلس است.»وی با بیان اینکه به نظر می‌رسد گزارش کمیته ویژه، گزارش خوبی بود و تا حدودی انتظارات افکار عمومی را لحاظ کرد، اظهار داشت: «در مجموع امیدوار هستیم به جرایم کسانی که جرمی در این میان مرتکب شدند و مقصران بر اساس این گزارش رسیدگی شود و صرفا بیانیه‌ای نباشد که در مجلس قرائت شد.»نماینده اصلاح‌طلب مردم ایلام افزود: « بر پایه این گزارش، جرایمی مشخص است که اتفاق افتاده و این جرایم مقصرانی دارد که باید معرفی شود.»قنبری گفت: «باید آمرین به اعمالی که منجر به قتل‌ها شده و عاملین ضرب‌و‌شتم‌ها و اجرا کنندگان دستورات غیرقانونی معرفی و با آن‌ها برخورد لازم صورت گیرد.»وی با بیان اینکه در گزارش به عدم رعایت حقوق متهمین هم اشاره شده بود، گفت: «در قوانین عادی و قانون اساسی حقوقی را برای متهمین در نظر گرفته‌اند و متهم باید از آن حقوق برخورد دار باشد و بر اساس آن حقوق با متهم رفتار شود.»قنبری خاطر نشان کرد: «متهم کسی نیست که تمام حقوقش را سلب کرده باشند و کسی حق داشته باشد که هرگونه می‌خواهد با او رفتار کند.»نماینده ایلام تاکید کرد: «باید به این نوع رفتارها که در گزارش کمیته ویژه به آن اشاره شد توجه شود و راه‌های خشکاندن این رفتارهای غیرقانونی مشخص شود، مشکل قانونی در این زمینه وجود ندارد و مشکل در عرصه اجرا بوده است.»سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس تصریح کرد: «باید مشخص شود این خودسرها چه کسانی هستند؟کسانی که خود را فراتر از قانون می‌دانند این افرادی که حقوقی فراتر از آنچه در قانون برای آنها در نظر گرفته شده برای خود قایل هستند.»وی با بیان اینکه خودسرها هزینه‌هایی را برای مردم و نظام ایجاد کرده‌اند که باید با آنها برخورد جدی صورت گیرد، تاکید کرد: «افکار عمومی منتظر هستند با توجه به قرائت گزارش با مقصران برخورد شود.»قنبری در پاسخ به این سئوال که در گزارش مشخصا از آقای مرتضوی اسم برده شده اما شاهد هستیم که در دولت پست جدید گرفتند، گفت: «این وظیفه دستگاه قضایی است که بررسی کند، آنچه که در گزارش آمده باید مبنا قرار گیرد، حدود هشت ماه برای این گزارش وقت گذاشته شده و انتظارات فراوانی ایجاد شده که در این موارد بررسی و برخورد صورت گیرد.»وی افزود: «مجازات آمران و عاملان باید در دستور کار باشد، سرنخ‌هایی در این گزارش داده شده و تا حدودی مشخص شده چه کسانی مقصر بوده و کوتاهی کرده‌اند.»نماینده ایلام ادامه داد: «تعمدی وجود داشته که باید مشخص شود براساس چه انگیزه‌ای کار خلاف قانون و شرع صورت گرفته است.»قنبری با بیان اینکه زوایای پنهانی در ارتباط با حوادث در گزارش وجود دارد بخصوص در مورد پزشک کهریزک که معمایی را مرگ او در ذهن افکار عمومی ایجاد کرده است، گفت: «این مسایل خوب بود در گزارش پیگیری شود.»سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس با اشاره به اینکه به هر حال شایعه‌هایی راجع به شخص خاصی مانندآقای رادان هم مطرح شده بود، گفت: «مسایلی در مورد ایشان هم مطرح بود که اکنون بلاتکلیف مانده است، البته در گزارش به طور کلی به نیروی انتظامی پرداخته شد و الان باید به صورت مصداقی توسط دستگاه قضایی مقصران نیروی انتظامی مشخص شوند.»وی تاکید کرد: «قطعا وقتی گفته می‌شود در نیروی انتظامی کوتاهی شده و در آنجا برخی فراتر از قاون اقداماتی انجام داده‌اند، بدون شک در نیروی انتظامی سلسله مراتب وجود دارد و نیرویی اگر از دستورات مافوقش پیروی کرده که این مافوق در مظان اتهام است.»این نماینده اصلاح‌طلب مجلس هشتم با اشاره به شایعاتی که درباره دفن دسته‌جمعی برخی در حوادث پس از انتخابات مطرح شده بود، گفت: «باید به این شایعه‌ها برای رفع کدورت از ذهن افکار عمومی پاسخ داده می‌شد.»قنبری خاطر نشان کرد: «اما در این حد هم گزارش نقطه امیدی است که در مملکت قانون حاکم است و هرکس خلاف کند به آن رسیدگی خواهد شد.»
*****
زمان آخرین دادگاه تبعه فرانسه
وکیل مدافع ریس تبعه فرانسوی گفت: آخرین جلسه رسیدگی به اتهامات کلوتیلد ریس روز شنبه برگزار می‌شود.
محمد علی مهدوی ثابت، وکیل مدافع کلوتیلد ریس، تبعه کشور فرانسه که در جریان حوادث پس از انتخابات دستگیر شده بود، اظهار داشت: روز شنبه آخرین جلسه رسیدگی به پرونده موکلم است و بنده به عنوان وکیل ریس به دفاع از وی خواهم پرداخت.
وی افزود: این جلسه از دادگاه نیز در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و به ریاست قاضی صلواتی برگزار می‌شود که امیدوارم دادگاه با توجه به دفاعیات، حکم برائت را برای متهم صادر کند.
به گزارش خبرگزاری نیمه دولتی فارس ، وکیل مدافع ریس گفت که برگزاری آخرین جلسه از دادگاه را به اطلاع سفارت فرانسه رسانده‌ است.
دادگاه قبلی ریس در تاریخ دوم دی ماه سال جاری برگزار شد که سه ساعت به طول انجامیده بود و ادامه دادگاه به جلسه دیگری موکول شد.
*****
مهدی كروبی: خود و خانواده ام را آماده هرگونه مصيبتی ساخته ام
دقايقي پيش بيانيه مهدي كروبي خطاب به مردم ايران اعلام شد.وي در بخشي از اين بيانيه به حوادث روز عاشورا اشاره نموده و گفته: مردم ایران چه شیعه و چه سنی همواره احترامی خاص برای اهل بیت و مراسم مذهبی در ایران قائل بوده و هستند. آنچنانکه مسیحیان نیز در عاشورای حسینی نذر و نیاز خود را ادا می کنند و بی حرمتی به عاشورا در مملکت ما امری بی سابقه بوده است. البته شکستن حرمت عاشورا اگر از کسی سرزده باشد نیز محکوم است و پرواضح است که ارتکاب چنین اتهامی باید در دادگاه صالح رسیدگی ومطابق قوانین کشور مرتکبین مجازات گردند اما آقایان به عینه حرمت عاشورا را شکسته اند و با این حال مردمی چنین نجیب را به شکستن حرمت عاشورا متهم می کنند؛ انگار ندیده اند که شهیدان ما در عاشورای امسال لباس سیاه بر تن داشتند. گناهی را با گناه دیگر می شویند و یک دروغ را با دروغ دیگر تکمیل می کنند. گویا برای هدفی مقدس می توان دروغ را بر دروغ انباشت. آقایان از اندیشه ماکیاولی تنها همان جمله را خوب آموخته اند که هدف وسیله را توجیه می کند. دروغ می گویند اما تا به کی؟ همه اینها را انجام می دهند و جالب است که آنقدر احساس ترس و تنهایی می کنند که علما و چهره ها را در تنگنا قرار می دهند تا بیایند و با مظالم شان همراه شوند. امامان جمعه را بسیج می کنند تا در حرکتی هماهنگ به میدان بیایند و منتقد معترض را محارب بخوانند و راه را برای یک سناریوی از پیش طراحی شده دیگر بگشایند. معنای همه چیز وارونه شده بود که محارب نیز بر آن افزوده شد. نمی دانستیم که طلب کردن رای خود و اعتراض به دزدی سیاسی نیز از نگاه آقایان مساوی با محاربه و مصداق مفسد فی الارض است. تقسیم مردم به شهروند درجه یک و دو و خس و خاشاک کم بود که مردم را بزغاله و گوساله نیز نامیدند. مرحبا به این جسارت و بی پروایی! مهدي كروبي همچنين در بخش ديگري از اين نامه بر پايداري خود در راهي كه برگذيده سخن به ميان رانده و گفته است:آری، عده ای بر این گمان اند که با بستن تمام روزنه های اصلاح و دربند کردن تمام اصلاح طلبان، چراغ اطلاح طلبی خاموش خواهد شد و پرچم مبارزه با دروغ و فریب بر زمین خواهد افتاد. من اما شهادت می دهم که ارعابها و تهدیدهای روزافزون، نه تنها مرا در پیمودن مسیری که در پیش گرفته ام سست تر نکرده که راسخ تر کرده است و به واسطه ایمانی که به راه خویش دارم خود و فرزندانم را آماده هر گونه مصیبتی نیز ساخته ام.
*****
سانسور گزارش کمیته ویژه مجلس از سوی صدا و سیما
آیا اخبار صداوسیما و جنایت کهریزک از یک مرکز هدایت می‌شوند؟
در حالی‌که پرونده جنایات کهریزک از سوی کمیته ویژه مجلس پیگیری شده و به قرائت گزارش این کمیته در مجلس شورای اسلامی منجر شد، کلیه بخش‌های صداوسیما به طرز شگفت‌آوری این گزارش را سانسور کردند.علاوه بر سانسور کامل خبر قرائت گزارش مجلس در بخش‌های اصلی ۱۴، ۲۱، ۲۲ و ۲۲:۳۰ سیما، حتی بخش خبری ۲۰:۳۰ که به این خبر اشاره کرد، بر قسمت پایانی گزارش علیه کروبی و موسوی تمرکز کرد، در حالی که موضوع اصلی کمیته ویژه جنایت کهریزک بود که توسط صداوسیما سانسور گردید.اقدام عجیب صداوسیما در حالی صورت می‌گیرد که پیش از این واحد مرکزی خبر گزارش مشروحی درباره کهریزک تهیه کرده بود و در آن به اکثر موارد گزارش مجلس اشاره شده بود. از سوی دیگر با وجود مشخص بودن محتوای گزارش و اعلام قرائت آن در روز یک‌شنبه، شب قبل از قرائت گزارش خبر معارفه سعید مرتضوی به عنوان رئیس ستاد قاچاق کالا و ارز در همه بخش‌های خبری پوشش داده شد.وب سایت آینده در این زمینه نوشته است: اکنون این شائبه در افکار عمومی مطرح می‌باشد که آیا معاونت سیاسی سازمان صداوسیما که متولی بخش‌های خبری است، با آمران و حامیان جنایت کهریزک ارتباط خاصی دارند که منجر به این سانسور آشکار در صداوسیما می‌شود؟سانسور گزارش مذکور در صداو سیما در حالی صورت گرفته است که سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس، با اشاره به نقش قاضی مرتضوی در حوادث کهریزک خواستار بررسی و برخورد هرچه سریعتر توسط دستگاه قضایی در این خصوص شد و بر روشن شدن نقش سردار رادان در این حوادث تاکید کرد.به گفته داریوش قنبری، وایای مشکوک مرگ پزشک کهریزک، نقش برخی از افراد و مسئولان نیروی انتظامی، دفن‌های دسته‌جمعی و ... زوایای مغفول مانده در گزارش کمیته ویژه مجلس است.این نماینده مجلس تصریح کرد: باید آمرین به اعمالی که منجر به قتل‌ها شده و عاملین ضرب‌و‌شتم‌ها و اجرا کنندگان دستورات غیرقانونی معرفی و با آن‌ها برخورد لازم صورت گیرد.
*****
علی دامغانی خطاب به احمدی نژاد: شما سید سادات هستید
در حالی كه در پدیده‌ای كم‌سابقه، هنوز گزارشی از حواشی جلسه تودیع میرحسین موسوی و معارفه علی معلم دامغانی در فرهنگستان هنر منتشر نشده، برخی حاضران ناگفته‌های جالبی از این جلسه را برای «آینده» ارسال كرده‌اند.
به گزارش آینده، در این جلسه كه گویا به دلیل فراهم نبودن زمینه به جای فرهنگستان هنر در نهاد ریاست جمهوری برگزار شد، به رغم دعوت از صدها هنرمند، با اقبال بسیار محدود از جانب آنان مواجه شد، به گونه ای كه اكثر چهره‌های شاخص هنری و به ویژه اعضای دائم فرهنگستان هنر نیز حضور نیافتند و برخی افراد نیز با تماس و پیگیری در جلسه حاضر شدند.
همچنین گویا نیم ساعت تاخیر در آغاز جلسه و برخی سختگیریها در بازرسی از میهمانان نیز باعث دلگیری آنان شده بود كه مجری برنامه نیز بابت آن از حاضران پوزش خواست.
مهدی كلهر اولین سخنران جلسه بود كه دقایقی راجع به خاطرات هنری خود و شكوه و شگفتی سینمای هند سخن راند. وی تعریف كرد كه در سفرهایش به اقصی نقاط جهان متوجه شد بزرگترین و شهیرترین هنرمندان جهان، حاضرند تمام هنرشان را بدهند تا یك دقیقه راج‌كاپور (هنرپیشه هندی) را ببینند و با او عكس بگیرند و نتیجه گرفت كه ما هم باید برای درونه آثار هنری ارزش قائل باشیم.
سپس مجتبی رحمان دوست در مورد ظهور امام زمان صحبت كرد و بعد از او نوبت جهانگیر الماسی بود تا از رئیس جمهور بابت انتصاب وی به عنوان عضو فرهنگستان هنر، تشكر كند. وی همچنین دو دلیل جالب را برای ارادت خود به علی معلم «دامغانی» بر شمرد: اول آن‌كه نام او «علی» است و دیگر آن‌كه «خراسانی» است!
آنگاه محمود احمدی‌نژاد به میدان آمد و با بیان این‌كه «امروز نام قدرت‌های زورگو از جمله آمریكا و انگلیس یادآور جنگ، توهین، سلطه‌جویی و استعمار است» گفت: نام ایران فرهنگ، هنر، اندیشه و علم را در اذهان جهانیان تداعی می‌كند. وی در بخش دیگری از سخنان خود با تاكید بر این‌كه «فرهنگ، وجه شاخص و رمز ماندگاری ملت ایران است» گفت: همواره شاهد استمرار خط كمال فرهنگی ایران هستیم؛ زیرا فرهنگ ایرانیان در قالب هنر متجلی شده است. وی اضافه كرد: چرا باید چند نفر محدود عضو فرهنگستان باشند؟ چه ایرادی دارد كه صد هزار نفر در سطوح متفاوت عضو این مركز شوند؟
احمدی‌نژاد، استاد علی معلم دامغانی را هنرمندی مومن و دلسوز معرفی و از خداوند متعال برای وی موفقیت مسألت كرد و حكم انتصاب رئیس فرهنگستان هنر را به علی معلم دامغانی تقدیم كرد. در این زمان استاد، دو، سه دقیقه ای در گوشی با احمدی نژاد صحبت كرد كه البته هیچ كس از محتویات این سخن اطلاعی ندارد.
سپس علی معلم سخنرانی خود را اینگونه آغاز كرد: «آقای احمدی نژاد اجازه بدهید از زبان هنرمندان با شما سخن بگویم. دوست و دشمن، مخالف و موافق به شجاعت و دلیری شما شهادت می‌دهند. شما صدای اسلام و ایران را به گوش جهان و جهانیان رسانده اید. این را من نمی گویم، تمام هنرمندان ایران می گویند».
وی سپس اجازه خواست تا نوشته ای را كه آماده كرده بود بخواند. نوشته او اینچنین آغاز شد: «سلام بر محمد مصطفی و امیرالمومنین و سلام بر امام خامنه‌ای و سلام به تو كه سید الخادمینی. آری شما را می گویم آقای احمدی نژاد؛ سَیدُ القُوم خادِمُها. شما سید خادمان هستید. شما سید سادات هستید. ...» او در پایان خود را مطیع امام خامنه‌ای و دكتر محمود احمدی نژاد خواند...!!!!
*****
دادستان كل كشور در نامه‌اي خطاب به دادستان تهران: با عوامل فتنه‌گر به طور قاطع برخورد شود
دادستان كل كشور در دستوري خطاب به دادستان تهران خواستار برخورد قاطعانه با عوامل فتنه‌گر شد.
به گزارش ايسنا، روابط عمومي دادستاني كل كشور اعلام كرد: اساتيد و فضلاي حوزه‌هاي علميه استان تهران ضمن صدور بيانيه و با ارسال طومار امضاء شده‌اي از دادستان كل كشور خواستار محاكمه عاملان فتنه‌هاي بعد از انتخابات شدند و حسب اين گزارش، دادستان كل كشور نيز طومار واصله را جهت پيگيري و تعقيب به دادسراي عمومي و انقلاب تهران ارسال كرد.
محسني اژه‌اي در دستور خود خطاب به دادستان تهران خواستار توجه به درخواست امضاء كنندگان و برخورد قاطعانه با عوامل فتنه گر شد.
*****
شطرنج سیاست؛ سعید مرتضوی سربازی فدای شاه؟
در حالی که جلسه معارفه سعید مرتضوی به عنوان رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز برگزار شد و وی از یک حامی دولت در قوه قضائیه به عنوان عضوی از دولت و قوه مجریه فعالیت خود را آغاز نمود، کمیته ویژه مجلس از وی به عنوان عامل اصلی "جنایات" رخ داده در زندان کهریزک نام برده است.
در گزارش كميته ويژه مجلس شورای اسلامی در خصوص حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم که پس از چند ماه عدم انتشار آن به دلایل نه چندان مشخص در صحن علنی مجلس قرائت شد ، سعید مرتضوی دادستان پیشین دادگاه عمومی و انقلاب تهران به عنوان یکی از اصلی ترین و مهمترین متهمان معرفی شده است.
سعید مرتضوی که از وی به عنوان یکی از قدرتمند ترین مقامات قضایی و هوادار سرسخت رهبری جمهوری اسلامی نام برده می شود در طول بیش از یک دهه اخیر بارها و بارها در مظان اتهامات مختلف قرار گرفته اما هر بار با حمایت های مقامات ارشد نظام از هرگونه پاسخگویی به اتهامات مطروحه طفره رفته است.
پیش از این در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، اصلاح طلبان از مصونیت های آهنین سعید مرتضوی و رفتارهای فرا قانونی وی انتقاد می نمودند. همچنین کارشناسان سیاسی نزدیک به آیت الله هاشمی شاهرودی نیز از ناتوانی ریاست پیشین قوه قضائیه در تغییر و یا کنترل سعید مرتضوی و برخی دیگر از مقامات قضایی نزدیک به وی خبر می دادند.
به نظر می رسد آنچه مرتضوی و همکارانش را به جناحی قدرتمند و حتی با اختیاراتی فراتر از روسای قوه قضائیه تبدیل نموده بود، حمایت های رهبر ایران و نزدیکی وی به دیدگاه ها و عمل به دستورات آقای علی خامنه ای بود.

سعید مرتضوی ؛ از سربازی تا سرداری
سعید مرتضوی در سال ۱۳۴۶ در شهرستان میبد یزد به دنیا آمد و در سنین نوجوانی که همزمان با سال‌های آغازین جنگ بود به نیروی بسیج مستضعفین پیوست و همکاری خود را با بسیج استان یزد آغاز کرد. در همان سال‌ها بود که مرتضوی از سهمیه بسیج استفاده کرد و در سال ۱۳۶۵ وارد دانشگاه آزاد تفت شد. او همزمان با تحصیل در دانشگاه به همکاری خود با بسیج ادامه داد و در همین حال در قوه قضائیه نیز ابتدا به عنوان سرباز و سپس به عنوان ضابط قضایی در دادگستری استان یزد مشغول به کار شد. مرتضوی تنها نوزده سال داشت که به عنوان دادیار یکی از شعب دادگاه انقلاب شهر بابک انتخاب شد.
بعد از گذشت نزدیک به یک سال یعنی در آغاز بیست سالگی بود که او از دادیاری به ریاست دادگاه ارتقا یافت. بدین ترتیب سعید مرتضوی 19 ساله که با سهمیه بسیج وارد دانشگاه شده بود به سرعت در سیستم قضایی کشور ارتقا مقام می یافت.

قاضی مرتضوی ؛ مظنون همیشگی
زهرا کاظمی عکاس ایرانی کانادایی در سال ۱۳۸۲ و در حالی‌ که مشغول عکاسی از خانواده‌های بازداشت ‌شدگان در مقابل زندان اوین بود توسط نیروهای امنیتی وابسته به قوه قضائیه بازداشت شد اما چندی بعد به طرز مشکوکی درگذشت. در این پرونده از مرتضوی به عنوان یکی از مظنونین اصلی و کسی که تلاش نمود روند بررسی آنرا مختل کند نام برده می شود.
زهرا کاظمی، روز دوم تیر در مقابل زندان اوین و هنگامی كه مشغول گرفتن عكس از تجمع خانواده‌ های بازداشت شدگان بود با ضرب و شتم دستگیر می‌شود. مرتضوی نیز حكم بازداشت وی را صادر می‌كند. پس از دو روز بازجویی به دلیل نامعلومی وی را به نیروی انتظامی تحویل می‌دهند. زهرا كاظمی به بازجویان نیروی انتظامی می‌گوید كه به هنگام بازجویی در دادستانی به ‌ویژه از ناحیه‌ سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. بعد از ظهر همان روز وی به دستور مرتضوی به دادستانی اوین فرستاده می‌شود و پس از چند ساعت قاضی مرتضوی از وزارت اطلاعات می‌خواهد او را تحویل بگیرد. به گفته مقامات وزارت اطلاعات، این وزارت اعلام می‌كند بازداشت وی ضرورتی ندارد، اما قاضی مرتضوی نمی‌پذیرد و وزارت را ملزم به تحویل گرفتن وی می‌كند . زهرا كاظمی به هنگام بازجویی در وزارت اطلاعات ابراز ناراحتی می‌كند. پنجم تیرماه ساعت 12 شب وی را به بیمارستان منتقل می‌كنند و ساعت 6 صبح روز ششم، حالش وخیم شده، به علت خونریزی مغزی به كما می‌رود و دچار مرگ مغزی می‌شود. علت خونریزی ضربه مغزی و شكستگی جمجمه تشخیص داده می‌شود .
كاظمی تا روز 19 تیرماه 1382 علیرغم مرگ مغزی زیر دستگاه تنفس مصنوعی نگهداری می‌شود و پس از این تاریخ مرگ وی اعلام می شود. قاضی مرتضوی پس از درگذشت وی، خارج از حیطه‌ مسوولیت و بدون اطلاع به وزیر فرهنگ و ارشاد‌ اسلامی، مدیركل رسانه‌های خارجی این وزارت را احضار می‌كند و از وی می‌خواهد طی مصاحبه‌ای فوت وی را به علت سكته مغزی اعلام كند. وی پس از مصاحبه‌ مدیركل مذكور چند بار با خبرگزاری تماس می‌گیرد تا خبر مصاحبه را سریعا مخابره كنند. به گفته خانواده‌ زهرا كاظمی، دادستانی اصرار بر دفن سریع وی داشته است.
پرونده زهرا کاظمی تنها موردی نبود که در آن نام سعید مرتضوی مطرح شده است. وی در پرونده بسیاری از روزنامه های توقیف شده، روزنامه نگاران زندانی و فعالان سیاسی نقش موثری داشته است. اما نام مرتضوی در پرونده دیگری نیز طرح شد.
زاکانی نماینده اصولگرای مجلس در اظهاراتی دادستان وقت تهران را متهم نمود که در رسیدگی به پرونده فروش سوالات کنکور اختلال ایجاد نموده است. در پی این اظهارات مرتضوی در نامه ای که در روزنامه دولتی ایران به چاپ رسید سلامت روانی زاکانی را مورد تردید قرار داد. زاکانی نیز جوابیه مفصلی شامل تخلفات گسترده سعید مرتضوی در چند پرونده مربوط به فروش سوالات کنکور برای روزنامه ایران ارسال نمود. اما روزنامه ایران با توجه به تهدید صورت گرفته از سوی دادستانی و علیرغم دستور وزیر ارشاد وقت برای چاپ این جوابیه، از انتشار آن خودداری نمود.
در همان زمان ۲۰۸ نماینده مجلس هشتم در نامه ای به رئیس پیشین قوه‌ ‌قضائیه، خواستار تشكیل دادگاهی صالح و بی‌طرف و علنی ‏برای رسیدگی به اتهامات سعید مرتضوی، دادستان تهران شدند .
۶۰۰ تن از فعالان سابق جنبش دانشجویی نیز در نامه ای از آقای هاشمی شاهرودی، رئیس پیشین قوه قضائیه پرسیده اند: "آیا باور كنیم یكی از كلیدی ترین مناصب دستگاه قضائی ‏در اختیار فردی بی منطق است كه با فحاشی و اهانت به استقبال سخنان مستدل و منطقی می رود و آیا اساسا چنین ‏فردی شایستگی ادامه اشغال این جایگاه خطیر را دارد و به راستی دستگاه قضایی با چنین كارگزارانی به كجا می ‏رود؟.‏"

از سعید امامی تا سعید مرتضوی
نام سعید امامی از مدیران عالی رتبه وزرات اطلاعات و از نزدیکان علی خامنه ای در پرونده قتل های زنجیره ای پاییز 1377 بر سر زبان ها افتاد. وی که سالها تحت حمایت رهبر جمهوری اسلامی در قتل بسیاری از مخالفان سیاسی و دگر اندیشان مشارکت داشت پس از رسوایی قتل های زنجیره ای و تلاش دولت سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان برای افشا نمودن آمرین و عاملین اصلی آن جنایات به طرز مشکوکی خودکشی نمود.
روح الله حسینیان از نزدیکان سرسخت سعید امامی و نماینده حامی دولت در مجلس هشتم بارها و بارها امامی را "شهیدی" نامید که جانش را فدای نظام و "رهبری" نمود. در همین حال به نظر می رسد با انتشار گزارش مجلس یکی دیگر از مهره های موثر و قدرتمند "تیم" رهبر جمهوری اسلامی تاریخ مصرف خود را سپری نموده و باید "شهیدی" دیگر جانش را در راه حفظ نظام و رهبری تقدیم نماید.
با این حال برخی کارشناسان سیاسی همچنان به حوادث اخیر بدگمان هستند و احتمال برخورد جدی با موتضوی را با توجه به خدمات ویژه وی به رهبری ایران ضعیف می دانند.
پس از برکناری سعید مرتضوی از دادستانی تهران ، اخباری مبنی بر احتمال صدور حکم "مشاور حقوق بشر" آقای علی خامنه ای برای وی منتشر شد. در آن زمان برخی از اعضای بیت رهبری جمهوری اسلامی با این تصمیم مخالفت و نسبت به عواقب آن هشدار دادند.
پس از آن بود که صادق لاریجانی ، مرتضوی را به عنوان معاون دادستان کل کشور منصوب نمود. اما محمود احمدی نژاد به پاس خدمات سعید مرتضوی در دوران پیش و پس از انتخابات به دولت تصمیم گرفت وی را به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز انتخاب و به این صورت حمایت قاطع خود از مرتضوی را اعلام نماید.
به نظر می رسد کش و قوس میان مخالفان و موافقان قربانی نمودن "سعید مرتضوی" همچنان ادامه دارد. کش و قوسی که نه تنها در قوه قضائیه و مجلس و دولت که بیت رهبری جمهوری اسلامی را نیز درگیر کرده است. باید دید آیا رهبر ایران در طول یک دهه دومین مهره "سعید" بازی شطرنج قدرت خود را قربانی خواهد نمود؟
*****
ضرب و شتم مهدی محمودیان در زندان اوین
مهدی محمودیان، عضو کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت، که به دلیل بیماری کلیوی نسبت به محدودیت استفاده از سرویس بهداشتی در زندان اوین، اعتراض کرده بود، مورد ضرب و شتم مسئولان زندان قرار گرفت.
خبرگزاری هرانا ـ حقوق زندانیان: محمودیان هفته گذشته نسبت به استفاده 6 ساعت یکبار از سرویس بهداشتی اعتراض کرده بود، که مسئولان پس از ضرب و شتم وی، او را به سلولی با دیوارهای بلند و بدون سقف منتقل کرده و درحالی که لباس او برای هوای سرد دیماه بسیار کم بوده، چندین ساعت این فعال حقوق بشر را در این مکان نگاه داشتند.به گزارش نوروز و به گفته خانواده محمودیان، در آخرین ملاقات او با خانواده‌اش که پنجشنبه گذشته صورت گرفت، کبودی زیر چشم او کاملا مشهود و صورت وی نیز زخمی بوده است، همچنین آثار ضرب و جرح بر روی بدن او نیز مشخص بوده است.محمودیان که از تاریخ 25 شهریور ماه در بازداشت به سر می‌برد، همچنان در بند 209 زندان اوین است و هنوز به بند عمومی منتقل نشده است. زمان برگزاری دادگاه این روزنامه‌نگار که نقش عمده‌ای در افشای فجایع کهریزک داشت نیز هنوز مشخص نشده است.مهدی محمودیان، در موج بازداشت اعضای جبهه مشارکت در تاریخ 25 شهریورماه بازداشت شد. پیش از این نیز خبرهایی مبنی بر تحت فشار بودن این عضو انجمن دفاع از حقوق زندانیان منتشر شده بود.
*****
سلیمی‌نمین: رییس دفتر احمدی نژاد تنها شان تملق گویانه دارد
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با انتقاد از اظهارات اخیر مشایی گفت: تاسف می‌خوریم که در دولتی که به حق در جهت اصلاح برخی خطاها و انحرافها و لغزش‌های گذشته گام برداشته است، افرادی نظیر مشایی فعالیت می‌کنند.
عباس سلیمی‌نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در گفتگو با فارس، با اشاره به اظهارات اخیر مشایی در خصوص بوعلی سینا و همچنین مدیریت انبیاء الهی اظهار داشت: بنا ندارم در مورد این اظهارات صحبتی کنم و توجه دادن جامعه به این مطالب را اتلاف وقت می‌دانم، اما به دلیل برخی جایگاه‌های خاص که به غلط به این افراد اختصاص داده شده و اظهارات آنها بازتاب می‌یابد،‌ نکاتی را مطرح می‌کنم.
وی افزود: وقتی افراد کوتاه قد می‌خواهند در مورد افراد بلند قد تاریخ اظهارنظر کنند قطعا حاصلی جز اینکه مطرح شده، مشاهده نخواهد شد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفت: با شناختی که طی سنوات اخیر از افرادی مانند آقای مشایی به دست آمده است تاسف می‌خوریم که در دولتی که به حق در جهت اصلاح برخی خطاها و انحرافها و لغزش‌های گذشته گام برداشته است، افرادی فعالیت می‌کنند که خود دچار تملق‌گویی هستند.
سلیمی‌نمین با بیان اینکه این مسئول دفتر فردی است که در گذشته نیز برخی تملق‌گویی‌ها را در سابقه خود دارد، خاطرنشان کرد: این تملق‌‌گویی‌ها در گذشته موجب لطماتی به جامعه شده است و به همین دلیل نباید جامعه را درگیر بحث‌های این قبیل افراد کرد چون این قضیه یک انحراف بزرگ است.
وی با تاکید بر اینکه این مباحث در میان نخبگان جامعه کاملا روشن است، اضافه کرد: برخی عناصر کوتاه قامت می‌خواهند در تمام مسائل قامت خود را بلندتر نشان می‌دهند به همین دلیل از رسانه‌ها درخواست می‌کنم که این بحث‌های انحرافی را نادیده بگیرند.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در همین زمینه ادامه داد: پرداختن به این مسائل یک انحراف از مسائل کلان به مسائل غیرضروری ایجاد می‌کند به همین دلیل لزومی ندارد که بیش از این به اینگونه مسائل پرداخته شود.
سلیمی‌نمین با بیان اینکه از نظر بنده آقای مشایی تنها یک شان تملق‌گویانه دارد، اظهار داشت: آقای مشایی با همین تملق‌گویی‌ها به این جایگاه رسیده و بنده بیش از این شانی برای وی قائل نیستم که بخواهم در مورد نظراتش اظهارنظر کنم، شاید اظهارات آقای مشایی فقط برای افرادی نظیر خانم هدیه تهرانی ارزش داشته باشد.
سلیمی‌نمین در پایان خاطرنشان کرد: مشایی نه تخصص لازم برای اظهارنظر درمورد مدیریت انبیاء را دارد و نه فهم لازم برای این کار را، از سویی دیگر مردم بوعلی سینا را به خوبی می‌شناسند و اظهارات افرادی نظیر مشایی در شخصیت این بزرگان تاثیری ندارد.
*****
صدور حکم برای افشین و بدیع حسین پناهی از سوی دادگاه سنندج
افشین حسین پناهی و بدیع حسین پناهی که چندی پیش از سوی نیروهای امنیتی شهر قروه دستگیر شده بودند و بعد از یک ماه بازداشت در اطلاعات این شهر با قرار وسیقه سنگین به طور موقت آزاد شدند .
اینک افشین حسین پناهی و بدیع حسین پناهی در دادگاه شهر سنندج به اتهام خبر رسانی به بیرون از ایران هر یک به سه ماه زندان محکوم شدند. به گزارش دریافتی ، لازم به ذکر است افشین حسین پناهی 20 ساله برادر انورحسین پناهی از فعالان سیاسی کرد می باشد که از سوی دادگاه بدوی به اعدام و سپس در دادگاه تجدید نظر به 16 سال زندان محکوم شد، نامبرده به دلیل پیگیری وضعیت حقوقی برادرش سال گذشته بازداشت شد.
*****
بازداشت یک روزنامه نگار دیگر
همزمان با بازداشت گسترده فعالان سياسي و روزنامه نگاران كشور در هفته هاي اخير، "مصطفي دهقان" از روزنامه نگاران حوزه اجتماعي تعدادی از نشريات نیز در شامگاه جمعه 11 ديماه دستگير شده است.
هنوز از وضعيت اين روزنامه نگار كه گفته مي شود در بند 209 زندان اوين در بازداشت به سر مي برد خبري در دست نيست.
*****
سعید لیلاز از خواندن لایحه دفاعیه اش منع شد
سعید لیلاز، تحلیل گر اقتصادی و روزنامه نگار دربند، از خواندن لایحه دفاعیه دادگاه تجدیدنظر خود منع شد.
سپهرناز پناهی، همسر سعید لیلاز با اعلام نگرانی نسبت به این موضوع گفت:"هفته گذشته آقای علیزاده طباطبایی، وکیل همسرم در یک ملاقات حضوری با موکل خود، لایحه دفاعیه دادگاه تجدیدنظر را به سعید لیلاز داد تا او با مطالعه این لایحه به اصلاح و تکمیل آن اقدام کند تا بتواند در دادگاه تجدید نظر از خود دفاع کند. اما مسئولان زندان لایحه دفاعیه را به او ندادند.
سعید لیلاز روزنامه نگار و تحلیل گر اقتصادی از جمله بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات است که روز ۲۷ خرداد ماه در منزلش بازداشت و روانه زندان اوین شد. او پس از گذراندن بیش از ۱۰۰ روز در سلول انفرادی به سلول های چند نفره منتقل شد.
دادگاه انقلاب، سعید لیلاز را به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام، نگهداری اسناد طبقه بندی شده و ارتباط با بیگانگان به ۹ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
حکم صادره برای این روزنامه نگار، سنگین ترین حکم صادر شده برای زندانیان مطبوعاتی اخیر بوده است. دادگاه تجدیدنظر این روزنامه نگار در حالی در چند روز آینده برگزار می شود که او از لایحه دفاعیه ای که وکیلش نوشته بی خبر است.
به گزارش وب سایت تا آزادی روزنامه نگاران،خانم لیلاز همچنین از تغییر مداوم سلول همسرش گلایه کرد:” هر بار که به ملاقات سعید می روم او از تغییر سلول اش خبر می دهد به گفته سعید، مسئولان زندان دلیل این تغییر را تاثیرگذاری بر سایر زندانیان عنوان می کنند که البته من گمان می کنم منظور آنها این است که سعید موجب روحیه دادن به دیگر زندانیان می شود و به همین خاطر مدام سلول او را در بند ۲۰۹ تغییر می دهند.”
سعید لیلاز در حال حاضر در بند ۲۰۹ در سلول چهار نفره به همراه شهاب طباطبایی رییس ستاد 88 کشور و دو زندانی سیاسی دیگر نگهداری می شود.
*****
بیخبری از محل نگهداری برخی چهره های بازداشت شده اخیر
با گذشت بیش از 10 روز از بازداشت علی عرب مازار، محمدجواد مظفر،علي حكمت و محمد معين، هنوز از محل نگهداری آنها اطلاعی در دست نیست.
علیزاده طباطبایی، وکیل این فعالان سیاسی به خبرگزاری ایلنا گفته است‌: در دستگيري‌هاي اخير خانوا‌ده‌هاي عرب مازار، جواد مظفر، علي حكمت و معين براي پذيرش وكالت همسران و يا فرزندانشان به اينجانب مراجعه كرده‌اند، اما به دليل اينكه محل نگهداري آنها مشخص نيست تاكنون نتوانسته‌ايم وكالت خود را در پرونده‌ آنان به ثبت برسانيم.
عرب مازار، مظفر، حكمت و معين در موج بازداشت های پس از عاشورای خونین تهران دستگیر شدند.
*****
رحیم صفوی : هیچ گاه از ابطحی خوشم نیامده و با او دست نمی دادم
مشاور خامنه ای در امور نیروهای مسلح اظهار داشت: دورانی که اصلاح‎ طلبان در دولت و مجلس حضور داشتند اساسا حتی در برخورد با منافقین که صیاد شیرازی را به شهادت رسانده بودند و اوج خمپاره‎اندازی ‎های آنان در شهر تهران بود در شورای عالی امنیت ملی، مخالف حمله موشکی به مراکز منافقین در عراق بودند.
به گزارش عصر ایران، سردار یحیی رحیم صفوی در گفتگو با نشریه پنجره با اشاره به این موضوع افزود: ولی ما با گرفتن مصوبه‎ای از شورای امنیت ملی در یک روز از ساعت چهار تا هفت صبح از غرب کشور یعنی از قصر شیرین تا بصره همه پایگاه‎های منافقین را بیش از هزار موشک از برد بلند تا کاتیوشا زدیم یعنی در برخورد با منافقین هم جریان اصلاحات مسامحه می‎کرد و نمی‎خواست برخورد شدید با دشمنان انقلاب صورت گیرد. آنان معتقد به گفتمان با آن‎ها بودند و برخورد با ضدانقلاب مسلح را قبول نداشتند. این مباحث در شورای عالی امنیت ملی ضبط شده و دیگر جايي براي انكار آن نيست.
رحیم صفوی درباره مقطع حوادث قتل‎های زنجیره‎ای نیز گفت : ماجرای قتل‎های زنجیره‎ای به سپاه پاسداران هیچ ربطی نداشت ولی ما اصل این موضوع را برخلاف مصالح کشور می‎دانستیم و این‎که این ماجرا این‎قدر پررنگ باشد را به‎صلاح كشور نمی‎ديديم زیرا دستگاه اطلاعاتی در هر کشوری بالاخره از این خراب‎کاری‎ها می‎کند ولی هیچ کشوری دستگاه‎های اطلاعاتی خودش را تضعیف نمی‎کند. اگر ما می‎بینیم بعضی از ساختارهای اطلاعاتی ما ضعیف شده و قادر به پیش‎بینی حواث نیست یعنی اشراف مسائل اطلاعاتی داخلی و خارجی را بعضا نداریم به این علت است که دستگاه اطلاعاتی ما در آن زمان تضعیف شد و نتیجه آن برخورد هم‎اکنون قابل مشاهده است.
مشاور خامنه ای در امور نیروهای مسلح همچنین درباره حوادث کوی دانشگاه و 18 تیر نیز گفت: ما در دبیرخانه شورای عالي امنیت ملی که دکتر حسن روحانی دبیری آن را برعهده داشت اظهار داشتیم که نیروی انتظامی دیگر خسته شده و نمی‎تواند ادامه دهد‏، چون پنج، شش روز است که آن‎ها تهران را به آتش کشیده‎اند و باید دیگر سپاه پاسداران و بسیج وارد عرصه شوند که وزیر کشور وقت مخالفت ميکرد. این در صورتی بود که امنیت تهران برعهده سپاه پاسداران است و حتی گفت‎وگوی تندي هم بين اينجانب و وزیر کشور صورت گرفت که در نهایت با مصوبه حضرت آقا سپاه و بسیج وارد عرصه شد و بدون تیراندازی و تلفات انساني ظرف چند ساعت ماجرا را تمام کرد.
فرمانده سابق سپاه پاسداران درباره شهادت دیپلمات های ایرانی در افغانستان به دست طالبان و خبر آمادگی سپاه پاسداران برای حمله به طالبان هم تصریح کرد: ما طرح حمله به طالبان را پیش مقام معظم رهبری بردیم و ایشان فرمودند که آن‎ها از مرز ما عبور نکرده‎اند، بنابراین طرح شما قابل‎قبول نیست ولی اجازه پیدا کردیم که در حد پاسگاه‎های مرزی با آن‎ها برخورد کنیم، در این حادثه طالبان 13 نفر از کارکنان سفارت ما در افغانستان را به شهادت رساندند. ما پس از این حادثه ظرف 48 ساعت دو لشکر خود را در منطقه مرزي پیاده کردیم و با هواپیماهای ايليوشین برای اولین‎بار تانک به منطقه بردیم و ابتدا با توپخانه پاسگاه‎های مرزی طالبان را هدف قرار دادیم و سپس با لودر تعدادي از پاسگاه‎های مرزی آنان را با خاک یکسان کردیم که در نهایت طالبان به عجز خود در برابر قدرت سپاه پاسداران اعتراف کردند.
رحیم صفوی درپاسخ به این سوال که "در سال 1384 آقای هاشمی رفسنجانی این بحث را مطرح کردند که مسئولین سپاه در انتخابات دخالت کرده‎اند و بر علیه ایشان فعالیت انجام داده‎اند در این خصوص نظرتان چیست؟" گفت: سپاه هیچ‎گاه در جهت مقابله با آقای هاشمی حرکت نکرده بلکه حضرت آقا توصیه کرده‎اند که مبادا هیچ‎ حرمت‎شکنی نسبت به ایشان صورت بگیرد و این‎گونه حرف‎ها باطل است.
وی ضمن اشاره به یکی از سخنرانی های خود در دومین سال فرماندهی سپاه در شهر قم و بازتاب آن در رسانه های اصلاح طلب وقت گفت : در آن سخنرانی بنده گفتم که در حال حاضر جنگ، فرهنگی است و ما با زبان فرهنگی باید به سراغ دشمنان برویم و این زبان فرهنگی مثل شمشیر ماست که روزنامه‎های هم‎سو با دولت مانند: ایران، سلام و جامعه خواستند با هجوم به سپاه پاسداران، فرمانده و خود سپاه را تضعیف کنند. برای اولین بار این‎جا بیان می‎کنم که در یکی از جلسات شورای عالی امنیت ملی که در همان هفته اول بعد از سخنرانی این‎جانب تشکیل شد به سراغ رییس‎جمهور وقت رفتم و از ایشان خواستم جلوی روزنامه‎های دولتی را بگیرد و گفتم که بنده به‎عنوان سرباز مدتی فرمانده سپاه هستم و ممکن است بعد از مدتی فرد دیگری جایگزینم شود و این‎که با حملات متعدد تبلیغاتی سبب تضعیف سپاه شوید تضعیف سپاه منجر به تضعیف امنیت ملی ايران می‎شود. شما به‎عنوان رییس‎جمهور باید جلوی این کار را بگیرید. ولی رییس‎جمهور وقت گفتند که از این کار جلوگیری نمی‎کنم زیرا شما در سخنرانی خود به نقد بنده نیز پرداخته‎اید و بحث گفتمان را طرح کردید که به ایشان گفتم آیا شما متن کامل سخنان بنده را مطالعه کرده‎اید؟
رحیم صفوی ادامه داد: بعد به این نکته اشاره کردم که در سخنرانی خود گفته‎ام که با گفتمان، جلوی حمله آمریکا و اسراییل را نمی‎توان گرفت و اساسا آن‎ها برای تهاجم به ایران منتظر گفتمان نمی‎شوند که در نهایت آقای خاتمی قبول نکردند و گفتند بنده هم به آن‎ها بگویم قبول نمی‎کنند. در پاسخ به ایشان اظهار داشتم که شما بالاخره رییس‎جمهور این مملکت هستید ایشان پاسخ دادند حرف من را آن‎ها گوش نمی‎کنند و بنده با ناراحتی به ایشان گفتم که من ادامه خواهم داد.
وی اضافه کرد: هفته بعد نیز در مسجد دانشگاه تهران گفتم که وقايع اخير باعث شده که مارهای سمی از لانه بیرون بیایند تا با آنها برخورد شود. در این‎جا باید به این نکته نیز اشاره کرد که عامل اصلی مسائل اتفاق افتاده در این خصوص آقای محمدعلی ابطحی رییس دفتر وقت رییس‎جمهور بود او ماجرا را پشتیبانی می‎کرد و البته روزنامه سلام و جامعه نیز مؤثر بودند و در خصوص خبر ایرنا نیز از آقای وردی‎نژاد مدیرعامل وقت خبرگزاری جمهوری اسلامی که از دوستان ما و سردار سپاه پاسداران بود علت را جویا شدیم که ایشان گفتند آقای ابطحی به ما گفت که این کار را انجام دهیم. بنده نیز شخصا هیچ‎وقت از آقای ابطحی خوشم نیامده و هیچ‎وقت نیز با ایشان دست نمی‎دادم.
*****
از هر صد زن، 22 زن بی‌سواد هستند
خبرگزاری هرانا ـ حقوق زنان: بر اساس جدیدترین گزارش سازمان نهضت سوادآموزی، حدود 22 درصد زنان بیسوادند. این آمار در مورد مردان حدود 6 درصد است و گروه سنی 10 تا 49 سال را دربر می‌گیرد.به گزارش شهرزاد نیوز، سازمان نهضت سوادآموزي كشور در تازه‌ترين گزارش آماري خود، به اعلام آمارهاي موجود در تمامي بخش‌هاي مرتبط با نهضت سوادآموزي پرداخته و عنوان كرده است: 15.4 درصد جمعيت كشور بي‌سواد هستند. قدر مطلق بي‌سوادان در كشور از 14.2 ميليون نفر در سال 1355 به 9.8 ميليون نفر در سال 1385 به عنوان آخرين سال جمع‌آوري آمار نهضت سوادآموزي در كشور كاهش پيدا كرده است.سازمان نهضت سوادآموزي همچنين اعلام كرده است: جشن شكرگزاري در مناطقي كه ميزان با سوادي حداقل 97 درصد باشد تا پايان سال 87 در حدود 11 هزار و 249 آبادي و شهر برگزار شده است و در دهه‌ی اول بهمن ماه امسال، جشن شکرگزاری سوادآموزی در 28 استان و هشت هزار و 137 آبادی و شهر برگزار خواهد شد.
*****
آزادی سه دانشجو بازداشتی دانشگاه های فردوسی و آزاد مشهد/ ۳۶ دانشجو مشهدی همچنان دربند

دو تن از دانشجویان بازداشتی دانشگاه فردوسی و یک دانشجو دانشگاه آزاد مشهد كه در پی حمله اوباش انصار به دانشگاه آزاد مشهد بازداشت شده بودند، آزاد شدند. توحید تمدنی و محسن بیات دانشجویان دانشكده فنی دانشگاه فردوسی مشهد كه به مدت یك هفته در كوی پلیس و چهار روز در بازداشتگاه اطلاعات مشهد زندانی بودند با تبدیل قرار بازداشت، با وثیقه سنگین صد میلیون تومانی آزاد شدند. همچنین محمد تقی جهانبخش از اعضای حزب اعتماد ملی مشهد و عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد که در جریان تجمعات دانشجویی این دانشگاه و حمله انصار حزب الله در دانشکده مهندسی بازداشت شده بود روز گذشته با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی آزاد شد. لازم به یادآوری است در روز چهارشنبه ۹ دیماه و در پی برگزاری مراسم سوگواری شهدای روز عاشورا در دانشگاه آزاد مشهد، نیروهای انصار وبسیج از خارج دانشگاه وارد دانشگاه آزاد مشهد شده و با سردادن شعارهایی در حمایت از آیت الله خامنه ای، دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. هم اکنون بیش از ۳۶ تن از فعالین دانشجویی دانشگاه های آزاد، فردوسی، سجاد و خیام مشهد که در حملات نیروهای امنیتی و لباس شخصی حامی دولت کودتا به این دانشگاه ها در هفته های گذشته بازداشت شدند، در بازداشتگاه های اداره اطلاعات، کوی پلیس، پلیس امنیت و زندان وکیل آباد مشهد دربند کودتاگران می باشند. این گزارش حاکیست دانشجویان بازاشتی در کوی پلیس و پلیس امنیت مشهد به شدت ضرب و شتم شده و به آنها مکررا توهین میشود.
*****
عدم برگزاری برخی از امتحانات پایان ترم در دانشگاه خواجه نصیر
طی ۲ روز گذشته برخی از امتحانات دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی به دلیل عدم شرکت دانشجویان برگزار نشده است.
دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر در اعتراض به کشتار و ضرب وشتم بی سابقه مردم در روز عاشورا و همچنین بازداشت گسترده دانشجویان دست به اعتراض زده اند.
اعتراض دانشجویان و عدم برگزاری برخی از امتحانات در حالی صورت گرفته است که حداقل ۷ دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر در روز عاشورا بازداشت شده اند.
دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر خواستار آزادی بی قید و شرط دانشجویان بازداشتی شده اند.
*****
تحریم امتحانات: راهی برای توقف سرکوب؟
بی بی سی: اعتراض های دانشجویی پس از انتخابات ریاست جمهوری شدت بیشتری گرفته است. با توجه به فصل امتحانات دانشگاه ها در ایران، گروهی از دانشجویان معترض از شرکت در امتحانات سر باز زده و آن را تحریم کرده اند. این اعتراض ها از دانشگاه امیرکبیر آغاز شده که امتحاناتش زودتر از دیگر دانشگاه ها شروع شده است. دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک برای حمایت از ۱۲ همکلاسی زندانی خود حدود ۴۰ امتحان پایان ترم خود را در روزهای مختلف لغو کرده و می خواهند این حرکت را ادامه بدهند. یکی از دانشجویان امیر کبیر گفته است که در ابتدا دانشجویان دانشکده برق سر امتحان حاضر نشدند. در همان زمان در دانشکده های دیگر امتحان برگزار می شد. زمانی که این خبر به سایر دانشکده ها رسید، آنها هم از حضور در امتحان سرباز زدند. رییس دانشگاه با توجه به این شرایط اعلام کرد که برای دانشجویانی که سر جلسه حاضر نمی شوند نمره صفر غیبت رد می شود و صفر غیبت از کارنامه قابل حذف نیست. این دانشجو ادامه می دهد که با توجه به این سخنان، برخی از امتحانات برگزار شد اما روسای برخی از دانشکده ها بر خلاف نظر رئیس دانشگاه اعلام کردند که صفرغیبت برای دانشجویان در نظر گرفته نمی شود و از سوی دیگر روسای دانشکده های دیگر بر نظر رئیس دانشگاه پافشاری کردند. اما نهایتا برگزاری امتحان ها به روال عادی بازگشت. پس از دانشگاه امیرکبیر این اعتراض ها به دانشجویان دانشگاه های تهران، علم و صنعت و صنعتی شریف نیز رسیده و دانشجویان معترض در این دانشگاه ها می گویند با شروع امتحانات، به جمع تحریم کنندگان امتحانات می پیوندند. علی افشاری، کارشناس امور دانشجویی، هدف اصلی و کوتاه مدت این حرکت را آزادی دانشجویان بازداشت شده عنوان کرده است. او می گوید: "اگر جنبش دانشجویی بتواند روند سرکوب را در داخل دانشگاه ها متوقف کند بالطبع می تواند یک فرصتی برای جنبش سبز و برای تحرک بیشتر داشته باشد. این نافرمانی مدنی یا شیوه خاصی از اعتصاب می تواند در بخش هایی از جامعه استفاده شود و از این طریق قدرت سرکوب دولت فلج شود."
در بیانیه ای که منتسب به دانشجویان معترض دانشگاه علم و صنعت است، برخوردهای انجام شده با دانشجویان این دانشگاه در روز هشتم دی ماه "لکه ننگ دیگری" برای حکومت دانسته شده است. این دانشجویان اعلام کرده اند که در اعتراض به هتک حرمت ساحت دانشگاه، بازداشت تعدادی از همشاگردی هایشان در تظاهرات روز عاشورا و حوادث اخیر دانشگاه، در اعتراض به ادامه بازداشت غیرقانونی کامران آسا، برادر کیانوش آسا ( ازدانشجویان علم و صنعت که در حوادث پس از انتخابات کشته شد) و در سوگ کشته شدگان روز عاشورا تا پایان ترم جاری کلاس های درس را تحریم کرده و اعتراض مسالمت آمیزشان را ادامه می دهند. درهمین حال حسین نادری منش، معاون آموزشی وزارت علوم در واکنش به این اخبار درباره امکان لغو امتحانات برخی دانشگاه ها از سوی گروهی از دانشجویان به دلیل حوادث اخیر، این اخبار را تکذیب کرده و گفته این مسائل تنها از بیرون دانشگاه و برای تحریک دانشجویان مطرح می شود و دانشجویان نیز با عمر و زندگی خود بازی نمی کنند. وی همچنین از برخورد با دانشجویانی که در امتحانات شرکت نکنند، سخن گفته است. این سخنان در حالی مطرح می شود که برخی از کارشناسان معتقدند از لحاظ قانونی امکان برخورد امنیتی با دانشجویانی که در جلسه امتحانات حاضر نمی شوند، وجود ندارد. اما از سوی دیگر راههایی غیر از اجرای قانون نیز وجود دارد. علی افشاری در این خصوص گفته است:"حق اعتصاب و نافرمانی برای دانشجویان قانونا به رسمیت شناخته نشده است . در همین حال دانشگاه می تواند بگوید بنا بر تقویم آموزشی ابتدای ترم، دانشجویان باید امتحان بدهند. اما دانشجویان حق دارند با توجه به مشکلاتی که به وجود آمده و اساس موجودیت علمی و کیان دانشگاه به عنوان مرکزی برای بیان آزادی به خطر افتاده است، عنوان کنند که دیگر دادن امتحان معنا ندارد." آقای افشار افزود: "به هرحال حاکمیت نشان داده در برخوردهایش با دانشجویان و منتقدانش توجهی به وجاهت قانونی و رسمی اعمالش ندارد." جنبش دانشجویی یکی از فعال ترین جنبش های سیاسی و اجتماعی جامعه ایران است. در ماه های اخیر به ویژه بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعتراضات دانشجویان شکل جدی تری به خود گرفت و دانشجویان از هر فرصتی برای بیان اعتراضاتشان استفاده کردند. در همین حال، به اعتقاد برخی صاحبنظران برخوردهای انجام شده با دانشجویان معترض نیز شدت گرفته و دهها نفر از دانشجویان دانشگاه های مختلف بازداشت شده و برخی از آنها همچنان وکیل ندارند و خانواده هایشان از محل نگهداری آنها بی اطلاع هستند. گروه دیگری از دانشچویان نیز به کمیته های انضباطی فراخوانده و یا از دانشگاه ها اخراج شده اند.
*****
بیش از ۲ ماه بی خبری از کاظم رضایی، فعال دانشجویی دربند دانشگاه شیراز

کاظم رضایی دانشجوی رشته مهندسی مکانیک دانشگاه شیراز در 13 آبان امسال برای چهارمین بار بازداشت شد و هم اکنون با گذشت بیش از 2 ماه خبر دقیقی از وضعیت وی در دست نیست.
کاظم رضایی از تاثیر گذارترین فعالین دانشجویی در شیراز است که برای اولین بار پس از تجمع اسفند 1386 به دادسرا احضار و به همراه 10 تن از دانشجویان دانشگاه شیراز بازداشت و سپس به قید کفالت ازاد شد. کمتر از 1 سال بعد به مناسبت روز دانشجو تریبون آزادی در روز 18 آذر در دانشگاه شیراز برگزار شد که پس از آن وی به همراه 15 تن از دانشجویان دانشگاه شیراز به اداره اطلاعات شیراز معروف به پلاک 100 احضار و به مدت 2 هفته بازداشت شد.
کاظم رضایی پس از مراسم 16 آذر 87 به 2 ترم محرومیت از تحصیل و ممنوع الورودی به دانشگاه و ارجاع به کمیته انضباطی وزارت علوم محکوم شد.
لازم به ذکر است که وی در تابستان 86 نیز یک بار به خاطر روزه سیاسی در اعتراض به سرکوب دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به کمیته انضباطی احضار شد. او یک بار دیگر در تابستان امسال و در جریان سرکوب های گسترده پس از کودتای انتخاباتی دولت در تابستان به اداره اطلاعات شیراز احضار شد و 10 روز دیگر را در بازداشتگاه اطلاعات زندانی بود.
وی همچنین سردبیر نشریه دانشجویی فروردین در دانشگاه شیراز بود. نشریه ای که به مدت 5 سال در دانشگاه شیراز منتشر شده و سپس از سال 85 تا 86 به مدت 1 سال توقیف شد. او با نشریه های دانشجویی بسیاری از جمله "تیر"، "قاصدک"، "داروگ" و "ورشرنگ" همکاری داشت.
این فعال دانشجویی در روز 13 آبان به کمک انتظامات و حراست دانشگاه شیراز دستگیر و به زندان مخوف عادل آباد منتقل شد. در هنگام بازداشت به نقل از شاهدان عینی به طرز وحشیانه ای مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی و انتظامی قرار گرفت به صورتی که از ناحیه بینی دچار شکستگی شدید شد.
شنیده ها حاکی از آن است که کاظم رضایی از آنجا به اداره اطلاعات شیراز منتقل شده است. او در زندان عادل آباد به همراه تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه شیراز که در روز 13 آبان دستگیر شدند اعتصاب غذا کرد که انتظامات زندان به صورت وحشیانه ای به آنها حمله کردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
لازم به ذکر است یحیی طاووسی همخانه ای کاظم رضایی که برای پیگیری وضعیت وی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود به مدت 20 روز بازداشت شد. دانشجویان دیگری نیز که برای پیگیری وضعیت وی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده اند با تهدید به بازداشت از سوی دادگاه روبرو شدند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر چند روز پس از دستگیری وی مأموران امنیتی به خانه وی در شیراز حمله کرده و لپ تاپ و تمام وسایل شخصی او را با خود بردند.
اخبار ضد و نقیضی در مورد صدور حکم 5 سال زندان برای کاظم رضایی شنیده شده است که به علت وضعیت نامشخص وی و ادامه بارداشتش در اداره اطلاعات شیراز، قابل تایید نمی باشد.
*****
گزارشی از تحصن در دانشگاه رازی کرمانشاه

دویچه وله: دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در اعتراض به دستگیری بیش از ده نفر از همکلاسی‌های خود دست به تحصن زده‌اند. آنها در اعلام همبستگی با دانشجویان بازداشتی سراسر کشور، شرکت در امتحانات پایان ترم را نیز تحریم کرده‌اند.
امتحانات دانشگاه رازی بر اساس تقویم آموزشی، از روز ۱۹ دی‌ماه آغاز می‌شد. دانشجویان این دانشگاه پیش از این، با انتشار بیانیه‌‌ای از تحریم آزمون‌های پایان ترم تا آزادی همکلاسی‌های خود خبر داده بودند.
این تحصن، روز شنبه ۱۹ دی‌ماه در سالن امتحانات دانشکده فنی آغاز شد. به گفته شاهدان عینی، افراد غیردانشگاهی و امنیتی کوشیده‌اند، با ایجاد تنش و نفوذ در میان دانشجویان واقعی، در روند این تحصن اخلال کنند. تحصن در حالی برگزار شد که چندین دانشجوی این دانشگاه در هفته‌های گذشته با احکام انضباطی و تعلیقی روبرو شده و اجازه ورود به دانشگاه را نداشتند.
بازداشت‌شدگان دانشگاه رازی
۱۰ فعال دانشجویی این دانشگاه در پی رویدادهای پس از انتخابات دستگیر شده‌اند. آخرین مورد، محمد مرادی، دانشجوی دانشگاه رازی و از فعالان ستاد دانشجویی میرحسین موسوی در کرمانشاه است که روز ۱۶ دی‌ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
محمد مهدی‌آبادی و میلاد غلامی، دانشجویان مهندسی مکانیک و کیوان موقوفه، دانشجوی مهندسی برق، از دیگر بازداشت‌شدگان روزهای اخیر هستند. محمد مهدی‌آبادی، رییس ستاد جوانان میرحسین موسوی و کیوان موقوفه، مسئول ستاد جوانان حامی مهدی کروبی در کرمانشاه بوده‌اند.
اشکان مسیبیان، دانشجوی دانشگاه رازی در گفت‌وگو با دویچه وله، ازتوجه و همدلی استادان دانشگاه رازی به وضعیت دانشجویان بازداشت شده خبر داد و گفت: «میلاد غلامی روز هفتم دی‌ماه به اداره اطلاعات سپاه احضار شده، ولی بعد معلوم می‌شود که دستگیر شده است. کیوان موقوفه هم روز هشتم دی‌ماه به همین ترتیب احضار می‌شود و دیگر برنمی‌گردد.»
این فعال دانشجویی تاکید کرد که هیچکس از اتهام دانشجویان بازداشت شده و محل نگهداری آنها خبر ندارد. مسیبیان از انکارمسئولیت رییس حراست دانشگاه رازی در روند بازداشت دانشجویان نیز خبر داد.
تحصن و تحریم امتحانات در دانشگاه رازی، در روزهای دوشنبه و چهارشنبه (۲۱ و ۲۳ دی‌ماه) ادامه خواهند داشت. تاریخ تحصن‌ها بر اساس زمان امتحانات دانشجویان بازداشتی انتخاب شده‌اند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، دانشجویان ساکن خوابگاه دانشگاه رازی با شعار مرگ بر دیکتاتور، اعلام کرده‌اند که هرگز بدون دوستان دربند خود، در جلسه امتحان شرکت نمی‌کنند.
دانشگاه رازی، از آغاز سال تحصیلی ۸۸، صحنه اعتراض‌های اجتماعی و صنفی گسترده‌ای بوده است. دانشجویان این دانشگاه، در همبستگی با همکلاسی‌های اخراجی یا احضار شده‌ی خود، بارها دست به اعتصاب و تحریم کلاس‌ها زده‌اند. کلاس‌های درس این دانشگاه در پی درگذشت آیت‌الله منتظری نیز به طور کامل تعطیل شد.
دانشگاه رازی کرمانشاه نخستین دانشگاه ایران در منطقه کردنشین غرب کشور است. این دانشگاه از نظر رتبه علمی و کیفیت آموزشی، جزو دانشگاه‌های ممتاز ایران به شمار می‌رود.
*****
صدور احکام سنگین انضباطی برای دو دانشجوی دانشگاه سیستان و بلوچستان
در ترم اخیر نزدیک به 20 نفر از دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان به کمیته انضباطی احضار شدند که تا کنون برای دو نفر از آنها احکام انضباطی مختلفی صادر شده است.
بنا به گزارش رسیده از این دانشگاه خانم سکینه فرسنگی دانشجوی ” در ابتدای این ترم نیز تعدادی از دانشجویان با احکام سنگین انضباطی روبرو شدند “ترم آخر رشته شیمی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم پایه و مهندسی این دانشگاه در حکم بدوی صادره از سوی کمیته انضباطی به دو ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات محکوم شد که در جلسه کمیته تجدید نظر، حکم قطعی وی به یک ترم محرومیت از تحصیل به صورت قطعی و یک ترم محرومیت از تحصیل به صورت تعلیقی تبدیل شد.
همچنین مسعود صالحی دانشجوی ترم اول رشته شیمی در حکم بدوی خود به دو ترم حذف ترم با احتساب سنوات و پیشنهاد اخراج از دانشگاه محکوم شد که در جلسه کمیته تجدید نظر به دو ترم محرومیت از تحصیل و پیشنهاد ” فعالیت تشکل‌های دانشجویی و نشریات اصلاح‌طلب در این دانشگاه مدتی است که متوقف شده است “انتقال به دانشگاهی دیگر به وزارت‌خانه (تبعید) تغییر پیدا کرد.
گفته می‌شود که اتهامات نسبت داده به این دو دانشجو و بسیاری دیگر از دانشجویانی که به کمیته انضباطی احضار شدند، اخلال در نظم دانشگاه، تجمعات غیرقانونی، ایجاد بلوا و آشوب در محیط دانشگاه بوده است. این دو دانشجو ممنوع‌الوورد به دانشگاه شده‌اند و به نظر می‌رسد نخستین بار است که در این دانشگاه یک دانشجوی دختر از دانشگاه ممنوع‌الورود می‌شود.
در ابتدای این ترم نیز تعدادی از دانشجویان با احکام سنگین انضباطی روبرو شدند. فعالیت تشکل‌های دانشجویی و نشریات اصلاح‌طلب در این دانشگاه مدتی است که متوقف شده است.
*****
آخرين وضعيت سميه رشيدی/ اعتراض وی به قرار بازداشت
دیروز 20 ديماه 1388 افروز مغزي و زهره ارزني وكلاي سميه رشيدي با مراجعه به دادگاه انقلاب از اعتراض سميه رشيدي فعال حقوق زنان به قرار بازداشت خود خبر دادند.به گفته وکلای این فعال حقوق زنان، دادگاه انقلاب در پاسخ آنان ابراز داشته که از شعبه ي 12 بازپرسي كه در حال حاضر پرونده ي سميه رشيدي را در اختيار دارد، ارائه ي دلايل بازداشت اين فعال حقوق زنان را خواستار شده است تا در صورت امكان قرار بازداشت به قرار وثيقه تبديل شود. سميه رشيدي شنبه 29 آذر ماه سال جاري و پس از احضاريه اي كه طي تفتيش منزل به او ابلاغ شده بود به دادگاه انقلاب مراجعه كرد و بعد از حضور در دادگاه انقلاب بازداشت و روانه زندان اوین شد. وي از فعالان کمپین یک میلیون امضاست رشيدي همچنین در سال تحصیلی جاری به دلیل ستاره دار شدن از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته مطالعات زنان محروم شد. تلاش او با وجود پی گیری وضعیتش برای ورود به دانشگاه بی ثمر ماند و از حق انسانی تحصیل محروم شد
*****
چرا IQ ایرانیان روبه نزول است؟

مهاجرت گسترده نخبگان و فقر عامل کاهش ضریب هوشی ایرانیان عنوان شده‌اند
شهرام یزدانی، دانشیار دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی: علام میانگین ضریب هوشی 84 برای ایرانی‌ها، سبب تعجب بسیاری از نخبگان ایران گردید. عده‌ای با انكار این آمار درصدد اعتراض به آن برآمده‌اند، اما برای اینجانب، این آمار هیچ‌گونه جای تعجبی نداشت، زیرا این موضوع را در سال 1379 در سخنرانی در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی تحت عنوان نظریه ترقیق هوشی (Intellectual Dilution) پیش بینی كرده بودم. در این مقاله به اختصار علل افت میانگین ضریب هوشی در كشور را بررسی خواهم كرد و سپس به راهكارهای مقابله با این رخداد تلخ خواهم پرداخت.
ضریب هوشی چیست و اهمیت آن در چیست؟
ضریب هوشی IQ یك نسبت است كه از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضربدر صد به دست می‌آید. اگر سن عقلی با سن تقویمی یكسان باشد، ضریب هوشی صد می‌شود ولی در بعضی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر می‌شود كه این فرد هوشی بیشتر از سایر افراد دارد.
برای به دست آوردن سن عقلی راه‌های زیادی وجود دارد و معمولا كارشناسان از تست‌های خاصی استفاده می‌كنند كه جنبه‌های مختلفی مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه كوتاه ‌مدت، استفاده فرد از واژه‌ها، سرعت محاسبه فرد، درك روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضیات، درك فضایی، منطق و املا را ارزیابی می‌كند.
اخیرا در مورد صحت نتایج آزمون‌های هوش متداول شبهات زیادی وارد شده است. انجمن روان‌شناسی آمریكا در سال 1995 هوش را به عنوان «توانایی فهم مسایل پیچیده، انطباق موثر با تغییرات محیطی، یادگیری به دنبال تجربیات، استفاده از اشكال مختلف استدلال و فایق آمدن بر مشكلات از طریق تفكر» تعریف كرده است.
این انجمن بر این موضوع تاكید دارد كه آزمون‌های متداول هوش به هیچ وجه توانایی سنجش چنین سازه انتزاعی پیچیده‌ای را ندارد. مطالعات متعدد، ارتباط مثبت و قوی بین ضریب هوشی با موفقیت تحصیلی، میزان درآمد، سطح سلامت، طول عمر و سطح اجتماعی و ارتباط منفی و قوی با بی‌كاری و ارتكاب جرایم را نشان داده است. به این ترتیب موضوع ضریب هوشی پایین یا افت ضریب هوشی و در مقابل آن سازوكارهای ارتقای ضریب هوشی به یك مقوله راهبردی اجتماعی و اقتصادی در بسیاری از كشورها تبدیل شده است. به این ترتیب دستیابی به میانگین ضریب هوشی بالاتر یكی از ابزار توسعه و به طور هم‌زمان یكی از دستاوردهای مهم توسعه محسوب می‌گردد.

ضریب هوشی اقوام و ملل
مطالعات فراوانی روی تفاوت متوسط ضریب هوشی در كشورهای مختلف صورت گرفته است.
میانگین ضریب هوشی در آمریكا و انگلستان حدود 100 است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، كره‌ای، هنگ كنگی و تایوانی 105 و برای تركیه، كشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین 78 و 90 و برای كشورهای آفریقایی پایین تر از صحرای آفریقا بین 65 تا 75 است. در این میان كشور ما ایران با ضریب هوشی متوسط 84 رتبه 97 را بین 185 كشور جهان دارا می‌باشد. هوش یك سازه انتزاعی مولتی فاكتوریال محسوب می‌شود و هنگامی كه صحبت از تفاوت ضریب هوشی بین دو فرد می‌شود تفاوت‌های ژنتیكی، تفاوت‌های محیط فیزیكی، تفاوت‌های محیط روانی و تفاوت‌های آموزشی به خصوص در دوران كودكی می‌تواند توجیه كننده تفاوت ضریب هوشی باشد، اما هنگامی كه با تفاوت میانگین ضریب هوشی میان دو كشور یا دو نژاد مواجه می‌شویم قایل شدن به تفاوت ژنتیكی، به نوعی به معنای وجود نژاد برتر (ژن برتر) است.
در واقع در توجیه تفاوت ثروت ملل در طول تاریخ توجیهات زیادی آورده شده است. منتسكیو (1748) آب و هوای معتدل را مهم‌ترین علت برای ثروت ملل می‌دانست، آدام اسمیت (1776) مهارت‌های انسانی، تخصص‌گرایی و وجود یك بازار آزاد را عامل اصلی توسعه فرض می‌كرد، توماس مالتوس در سال 1817 شناسایی عوامل موثر بر فقر و ثروت ملل را مهم‌ترین چالش پژوهشی در حوزه اقتصاد سیاسی می‌داند.
دیوید لاندز و ساموئل‌هانتینگتون عوامل فرهنگی (سخت‌كوشی، نظم، آرمان‌های بزرگ، همگرایی اجتماعی، احترام به كار، ارزش قایل شدن برای تحصیلات) را مهم‌ترین عامل موفقیت و ثروت ملل می‌دانند. در این میان یكی از جنجال برانگیزترین دیدگاه‌ها توسط ریچارد لین (2002) مطرح شده است، ریچارد لین ریشه‌های ثروت و فقر ملل مختلف را در هوش و استعداد ذاتی آنان می‌داند و قایل به برتری ژنتیكی بعضی از اقوام و نژادها در مقایسه با سایرین است. موضوع ژن برتر و نژاد باهوش‌تر موضوعی است كه در طول تاریخ به كرّات از سوی گروه‌ها و رهبران نژادپرست (مانند نازی‌ها و صهیونیست‌ها) اعلام شده است، اما تاكنون هیچ یك از شواهد ارایه شده نتوانسته است برتری هوشی یك قوم یا نژاد نسبت به سایر اقوام را به تفاوت‌های ژنتیكی مابین آنان نسبت دهد.
جدای از عوامل ژنتیكی، عوامل محیطی متعددی روی ضریب هوشی تاثیر می‌گذارد وضعیت تغذیه‌ای به خصوص در دوران كودكی، استرس‌ها و تروماهای روانی، فقر عاطفی و ارتباطی و كمیت و كیفیت تحصیلات همگی بر ضریب هوشی تاثیر می‌گذارند. به عنوان مثال، نوزادانی كه از شیر مادر محروم‌اند ضریب هوشی كمتری دارند. ضریب هوشی كودكان مبتلا به كم‌خونی 5‌ تا 10 درجه كمتر از حد طبیعی برآورد شده است. كمبود ید نیز باعث كاهش آموزش‌پذیری كودكان شده و ضریب هوشی آنها را به میزان 5 تا 13 ( در موارد كمبود شدید ید تا 30 درجه، فوروارد كننده!) امتیاز كم می‌كند. به این ترتیب می‌توان در نظر گرفت كه فقر و ضریب هوشی پایین هر یك دیگری را تشدید می‌كنند و یك چرخه معیوب را تشكیل می‌دهند. این امر بخشی از ضریب هوشی پایین در كشورهای آفریقایی و جنوب آسیا را توجیه می‌كند.

مهاجرت نخبگان و ضریب هوشی
مهاجرت انتخابی نخبگان اثری مخرب بر توسعه ملل می‌گذارد. بدیهی است كه بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش هوشمندان و نخبگان هر جامعه‌ای است. حال وقتی در یك جامعه شرایط به گونه‌ای باشد كه نخبگان در گذر زمان آن را ترك می‌كنند، نه تنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متاثر می‌كند، بلكه در دراز مدت، ذخیره ژنتیكی كشور را نیز فقیرتر می‌كند و در نسل‌های آتی، روند انتقال ضرایب بالای هوشی به «نسل‌های آینده» با اختلال مواجه می‌شود. این امر در مورد كشور اسكاتلند طی بیش از نیم قرن به دقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد تحصیل كرده اسكاتلندی به انگلستان مهاجرت می‌كنند. درصد متوسط مهاجرت سالانه تحصیل كردگان دانشگاهی از اسكاتلند به انگلستان 17.2 درصد و ضریب هوشی متوسط این مهاجران 108.1 می‌باشد.
این موضوع سبب شده است كه میانگین ضریب هوشی اسكاتلندی‌ها به طور متوسط در هر نسل یك امتیاز نسبت به نسل قبل كاهش پیدا كند و اسكاتلندی‌ها در اواسط قرن بیستم به كم‌هوش‌ترین ملت اروپایی (با میانگین ضریب هوشی 97) تبدیل شدند. در واقع، یك نخبه علمی یا اقتصادی كه از كشور خارج می‌شود، تنها دانش و استعداد فردی یا مقداری ثروت مادی از كشور خارج نمی‌كند، بلكه ژن‌های نخبگی و كارآمدی را نیز با خود می‌برد تا نسل‌های بعدی او در خارج از كشور مادری از آن بهره مند شوند و جوامع میزبان‌شان را از آن بهره‌مند سازند وضعیت كشور ما ایران در میان كشورهای در حال توسعه مشابه وضعیت اسكاتلند در میان كشورهای توسعه یافته است. بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت 15 درصد، رتبه اول را در میان 61 كشور توسعه نیافته و در حال توسعه دارا می‌باشد و می‌توان تخمین زد كه در طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی متوسط ایرانی‌ها صرفا به سبب مهاجرت كاهش پیدا كرده است.
مهاجرت نخبگان تنها سبب كاهش میانگین ضریب هوشی ملل نمی‌شود، بلكه این كشورها را از نوابغ تهی می‌سازد. با نگاهی به فهرست اسامی افرادی مانند لئوناردو داوینچی (ضریب هوشی220)، گوته (210)، پاسكال (195)، نیوتن (190)، لاپلاس (190)، ولتر (190)، دكارت (185)، گالیله (185)، كانت (175)، داروین (165)، موزارت (165)، بیل گیتس (160)، كوپرنیك (160) و اینشتین (160) به‌سادگی درمی‌یابیم كه توسعه دانش بشر در طول تاریخ بیش از هر چیز مرهون افراد نابغه می‌باشد. نوابغ همان كسانی هستند كه توان حل پیچیده‌ترین مشكلات یك كشور را دارا می‌باشند و مسوولیت راهبری كشور را در وضعیت‌های بحرانی بر عهده دارند. تاثیر نوابغ روی توسعه جوامع به حدی است كه می‌توان عبارت معروف «ملتی كه قهرمان ندارد هیچ چیز ندارد» را با جمله «ملتی كه نوابغ را در راس مدیریت خود ندارد، به هیچ جا نخواهد رسید» جایگزین كرد.

كنترل موالید و ضریب هوشی
بررسی‌های متعدد ارتباط بین هوش و تحصیلات و همچنین ارتباط میان تحصیلات و تبعیت از سیاست‌های كنترل موالید را به اثبات رسانده است. ضریب هوشی متوسط 20 درصد پرهوش جامعه حدود 115 و ضریب هوشی متوسط 20 درصد كم‌هوش جامعه حدود 85 می‌باشد. اگر فرض كنیم كه میزان زاد و ولد در گروه كم‌هوش جامعه تنها 30 درصد بیش از میانگین جامعه و میزان زاد و ولد در گروه پر هوش جامعه 30 درصد كمتر از میانگین جامعه باشد، میانگین ضریب هوشی نسل دوم از محاسبه زیر به دست می‌آید:
0.2x1.3x85) + (0.6x1x100) + (0.2x0.7x115) = 98.8
به این ترتیب می‌توان انتظار داشت كه میانگین ضریب هوشی هر نسل 1.2 امتیاز از میانگین ضریب هوشی نسل قبل كمتر شود.
تحلیل فوق به خوبی می‌تواند آمار توصیفی ارایه شده از سوی نهادهای بین‌المللی را توجیه نماید، اما اصلاح این وضعیت نیازمند اتخاذ رویكردی مداخله‌ای و همه‌جانبه است. اتخاذ تمهیدات و سیاست‌های علمی برای فقرزدایی و مقابله با شكاف رو به فزونی طبقاتی، توجه به مدیریت عوامل خطرزای سلامت و عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، حمایت و مدیریت علمی نخبگان و تلاش برای متوقف و معكوس نمودن سیر مهاجرت نخبگان و بازنگری علمی سیاست‌های كنترل جمعیت تنها بخشی از رژیم‌درمانی ملتی است كه به تدریج هوش خود را از دست می‌دهد.
شهرام یزدانی، دانشیار دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
دیپلمات های جمهوری اسلامی در انتظار قبول پناهندگی
شیرین کریمی
فرارکارکنان دولت
همزمان با روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی، طی ماه‌های گذشته تعداد زیادی از افراد وابسته یا مشغول به خدمت در ارگان‌های دولتی هم به کشورهای مختلف دنیا درخواست پناهندگی داده‌اند. در همین راستا به گفته علی اکبر امیدمهر، دیپلمات جمهوری اسلامی، در طی هفت ماه گذشته "27 نفر از دیپلمات‌های جمهوری اسلامی"محل خدمت خود را ترک کرده و به کشورهای اروپایی پناهنده شده‌‌اند.
امیدمهر، دیپلمات سابق جمهوری اسلام در کشورهای هند، پاکستان و افغانستان می‌گوید: "در طی دو هفته‌ اخیر پنج نفر از دیپلمات‌های جمهوری اسلامی از کشورهای محل اقامت خود تقاضای پناهندگی کرده‌اند". این پنج نفر عبارتند از محمدرضا حیدری، کنسول ایران در اسلو، دو دیپلمات در آلمان و دو دیپلمات در فرانسه و انگلستان که جملگی همراه با خانواده‌های خود از کشورهای محل خدمت تقاضای پناهندگی کرده‌اند.
امیدمهر دلیل عدم اعلام جزئیات در مورد پناهندگی این افراد را "عدم تثبیت امنیت خود و خانواده" آنها اعلام کرده و اینکه "از لحاظ قانونی، دولت میزبان مجاز به اعلام عمومی اطلاعات مربوط به پناهندگی افراد" در کشورهای اروپایی نیست.

جنگ روانی یا واقعیت
هفته‌ی گذشته خبری در مورد استعفای محمدرضا حیدری، کنسول ایران در اسلو به سرعت در محافل خبری منتشر شد که حاکی از استعفا و کناره‌گیری او از سفارت ایران در نروژ به خاطر "اعمال خشونت‌ها علیه مردم" از طرف دولت بود. بلافاصله بعد از انتشار این خبر، رسانه‌های وابسته به دولت آن را تکذیب کردند و سفارت ایران در اسلو و وزارت خارجه جمهوری اسلامی هم آن را "شایعه و دروغی" دانستند که حاصل بخشی از "جنگ روانی منابع غربی" است. خبرگزاری فارس، وابسته به نهادهای نظامی ـ امنیتی هم در گزارشی به نقل از یک مقام مطلع در سفارت ایران در نروژ خبر داد که: "ماموریت این شخص پایان یافته و وی در حال حاضر در مرخصی به سر می‌برد."
رامين مهمان‌پرست، سخنگوى وزارت خارجه نیز به خبرگزارى رويترز گفت: "اگر چه حيدرى هنوز به ايران بازنگشته، اما دليل ادامه حضور او در نروژ انتظار براى پايان سال تحصيلى فرزندانش بوده است."
به دنبال این تکذیب‌ها، حیدری در مصاحبه با تلویزیون نروژ با تایید استعفای خود گفت که "پس از سركوب معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهورى در روز عاشورا، ششم دى ماه، از مقام خود كناره گيرى كرده است."
حیدری همچنین به خبرگزاری فرانسه گفت: ‌"من استعفاى خود را براى كاردار فرستادم و به او گفتم كه براى من غير ممكن است تا به كارم ادامه دهم. من اين كار را به خاطر مردم ايران و (مير حسين) موسوى انجام دادم."
وی در مورد بازگشت به ایران هم‌به تلویزیون دولتی نروژ گفت: "اگر من به ايران باز گردم معلوم نيست كه چه اتفاقى رخ خواهد داد. براى من ممكن نيست كه به ايران برگردم. دوستانم به من خبر داده اند كه اگر برگردم دچار دردسر خواهم شد."
حیدری که دو سال کنسول ایران در اسلو بوده و همراه با دو فرزند و همسرش در آن‌جا زندگی کرده، گفته است می‌خواهد از "دولت نروژ تقاضای کمک کند اما دقیقا نمی‌داند باید چه کاری انجام دهد."

فرارهای بعدی
دکتر علی اکبر امیدمهر، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی که به عنوان سفیر در کشورهای هند، پاکستان و افغانستان خدمت کرده است، از پناهندگی های بیشتر خبر داد و به صدای آمریکا گفت: "علاوه بر سفیر جمهوری اسلامی در اسلو، عده زیاد دیگری از دیپلمات های ایرانی در کشورهای مختلف نیز طی چند ماه گذشته خدمت به جمهوری اسلامی را ترک و به کشورهای محل کار خود پناهنده گردیده اند."
آقای امیدمهر ضمن اعلام اسامی برخی از این افراد تاکید کرد که "این دیپلمات هابه دلیل آنکه هنوز در پی تدارک و تثبیت امنیت خود و خانواده خود میباشند از اعلام اخبار مربوط به پناهندگی خود خود داری کرده اند."
وی همچنین خبر داد "در طی ماههائی که از آغاز جنبش سبز آزادی طلبی مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری میگذرد بیست و هفت نفر از دیپلمات های جمهوری اسلامی خدمت را ترک و به کشورهای غربی پناهنده شده اند."
اما پیش از دیپلمات ها، کسان دیگری نیز، برغم وابستگی به قدرت، از کشور گریخته بودند. نرگس کلهر، دختر مهدی کلهر، مشاور احمدی نژاد از این جمله بود که به آلمان رفت و اقامت در آن کشور را برگزید و با این دادخواهی که "از رای ما گذشته، زندگی مارا پس بدهید."
اما مهدی کلهر در گفتگو با خبرگزاری مهر با اعلام اینکه یک سال است از دخترش خبر ندارد، پناهندگی او را ناشی از "اغفال شدن توسط دشمنان" دانست وبه دخترش توصیه کرد "ابزار دشمن علیه کشورش نشود و راهی را نرود که بازگشتی در آن وجود ندارد."
نرگس کلهر در پاسخ به پدرش گفت: "اگر توسط دشمنان اغفال شده بود، حتما جای بهتری برای ماندن به او داده می شد و دیگر لازم نبود که به کمپ پناهندگان برود."
کلهر دلیل جدایی از دختر و همسرش را اختلاف با آنها به خاطر "همکاری با احمدی‌نژاد از سال 84" عنوان کرد و گفت همسر وی به همین خاطر درخواست طلاق کرده و از او جدا شده است.

فرار سردار و بسیجی
بیست و هفتم آذر از شبکه خبری کانال چهار تلویزیون بریتانیا که جان اسنو برنامه ساز مشهور انگلیسی مسئولیت آن را به عهده دارد، مصاحبه لیندسی هیلسوم با یک بسیجی ایرانی پخش شد که به تازگی از کشور گریخته و نامش محفوظ مانده بود. در این برنامه این بسیجی که چهره‌اش نمایش داده نشد از تغییر صندوق‌های رای، تجاوزها و کشتار معترضان و بدرفتاری با آنان در زندان با گریه صحبت کرد و گفت "هم دنیایم را از دست داده ام و هم دینم را" در واکنش به سخنان این فرد که به عنوان "سید" و 27 ساله معرفی شده بود، مسئولین و رسانه‌های دولتی و قضایی بر خلاف موارد مشابه هیچ واکنشی نشان ندادند و سخنی به میان نیاوردند.همان طور که در مورد سردار مدحی(حسینی)، سخنی نگفتند که در مصاحبه مفصلی با واشنگتن پست و بانکوک پست، اقدامات دولت احمدی نژاد و سپاه را به شدت مورد انتقاد قرار داد و سقوط جمهوری اسلامی را پیش بینی کرد.

پناهندگی گزارشگر ورزشی صدا و سیما
اوائل مهر ماه گذشته و در زمانی که رسانه‌ها به موضوع پناهندگی دختر مشاور احمدی‌نژاد می‌پرداختند، مهدی‌ رستم‌پور گزارشگر ورزشی صدا و سیما که در معیت تیم ملی کشتی جمهوری اسلامی ایران برای گزارش مسابقات جهانی کشتی به دانمارک رفته بود، همراه تیم ملی به کشور بازنگشت و از کشورهای اروپایی تقاضای پناهندگی کرد.
اما يزداني خرم، رئیس فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی پناهنده شدن مهدي رستم پور گزارشگر برنامه دایره طلایی را "شایعه" خواند و گفت: "خبرنگاران با هم خرده حساب دارند. ممكن است يك خبرنگار يكي دو روز ديرتر به ايران برگردد و در اين شرايط به سرعت مي‌نويسند كه پناهنده شده است."
وی افزود: "خبرنگاران عضو تيم‌هاي ما نيستند و مختارند و زندگي‌شان دست خودشان است و مي توانند همراه تيم برنگردند و چند روز بيشتر بمانند. هيچ جايي بهتر از ايران نيست. از طرف ديگر مادر و همسر رستم پور ايران هستند و او حتماً بر مي‌گردد."
اما بلافاصله بعد از سخنان رئیس فدراسیون کشتی، رستم‌پور در مصاحبه با رسانه‌های مختلف پناهندگی خود را تائید کرد و اظهار داشت: "بازنگشتن من به ایران در واقع با این مصاحبه‌ها دیگر جنبه رسمی پیدا می‌کند."
پیش‌تر از او محمد شادابی خبرنگار ورزشی که همراه تیم ملی والیبال ایران به ایتالیا رفته بود بعد از ورود به این کشور، از کاروان تیم ملی جدا شده بود. مسئولان فدراسیون ایران نتوانستند از او خبری به دست بیاورند تا اینکه با گذشت روزها کسانی که خبر پناهندگی او را شایعه می‌دانستند، متوجه صحت این خبر شدند.

عکسان خبری خبرگزاری فارس هم در امان نبودند
پناهندگی بحث برانگیز دیگر، پناهنده شدن عکاسان خبرگزاری فارس به ترکیه بود. حسین سلمان زاده و جواد مقیمی عکاس این خبرگزاری، چندی پیش از ایران خارج شدند. ماجرا از این قرار بود که عکس‌های این دو نفر از اعتراض‌های خیابانی ایران در روزنامه‌ها و رسانه‌های خارجی به چاپ رسید و این موضوع موجب خشم مسئولین خبرگزاری فارس ‌شد.به دنبال طرح این مسئله
مدیر خبرگزاری فارس اعلام کرد: "متوجه شده‌ایم که دو تن از عکاسان ما مخفیانه عکس گرفته و آن‌ها را برای رسانه‌های بیگانه فرستاده‌اند. ما منتظر اطلاعات بیشتر هستیم و به زودی با آنان برخورد می‌کنیم." این هشدار کافی بود تا این دو عکاس در اولین فرصت از کشور خارج شوند و تقاضای پناهندگی کنند.

فرار ورزشکاران
در سال‌های اخیر بسیاری از ورزشکاران اعزامی در معیت تیم‌های ملی جمهوری اسلامی بعد از حضور در مسابقات از بازگشت به کشور خودداری کرده و به کشور میزبان درخواست پناهندگی داده‌اند. در تازه‌ترین مورد، کاراته‌کاران زن تیم ملی ایران بعد از حضور در مسابقات آلمان در آبان ماه و پس از حضور بدون حجاب در مسابقات از بازگشت به ایران خودداری کردند. هم‌چنین طی ماه‌های گذشته از شش ژیمناست اعزامی ایران به اسپانیا، تنها سه نفر به تهران باز گشتند.پیش‌تر از آن مربی و سه قايقران زن ايرانی هم در سفر به آمريکا به این کشور پناهنده شدند. اتفاقی که بعد از پناهنده شدن یک قایقران ایرانی دیگر در جریان سفر تیم ملی ایران به آلمان تکرار شد. سروش شیخ الاسلامی بسکتبالیست ایرانی نیز از دیگر ورزشکارانی بود که بعد از خروج همراه تیم‌های ایرانی دیگر به کشور بازنگشت.
در تمامی این موارد هم فدراسیون‌های ورزشی و رسانه‌های دولتی ابتدا پناهندگی این ورزشکاران را تکذیب و حاصل جنگ روانی اعلام کردند، اما پس از مدتی این اخبار را تایید کردند.
به این ترتیب اینک در صف پناهجویان ایرانی در خارج، از ماموران رسمی دولت تا چهره های سرشناس تلویزیونی و ورزشی هم دیده می شوند.
*****
روايت عباسپور از گزارش ديوان محاسبات
تخلفات مالي آموزشي به نسبت ساير تخلفات ناچيز است ..!!!!
در حالي که به نظر مي رسد مشکلات مجلس و نظام آموزش عالي همچنان ادامه دارد، در تازه ترين اظهارنظر نمايندگان، ديروز رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس از وجود تخلفات و بي انضباطي هاي مالي در نظام آموزش عالي و آموزش و پرورش خبر داد و از گزارش مستند ديوان محاسبات درباره عملکرد مالي نظام آموزشي سخن گفت، اما اين را هم اضافه کرد که «تخلفات آموزش عالي در مقايسه با تخلفات ساير دستگاه هاي اجرايي ناچيز است.»مهر گزارش داد، علي عباسپور در گفت وگو با اين خبرگزاري در تشريح گزارش ديوان محاسبات درباره عملکرد مالي آموزش عالي گفته است؛ «گزارش عملکرد دستگاه هاي اجرايي در خصوص بودجه سال 88 به نمايندگان داده شد و تاکيد ديوان محاسبات بر اين بود که در کميسيون بررسي شود تا اشکالات و عملکردهاي مالي دستگاه ها مشخص شود. برخي اشکالات در بحث مالي مربوط به عدم اطلاع مسوولان وزارتخانه ها و برخي از انحراف قوانين به دليل خطاهاي عمدي بوده و درصدي از تخلفات نيز به دليل سوءاستفاده هاي مالي صورت گرفته است.» بنا به گفته هاي اين نماينده مجلس، «تخلفات مالي در آموزش عالي، آموزش و پرورش و آموزش پزشکي ناچيز است اما تنها نمونه از تخلفات مالي در اين بخش ها مربوط به بي انضباطي مالي است.» عباسپور با اشاره به ميزان تخلفات مالي که در آموزش عالي صورت گرفته است، گفت؛ «کمترين تخلفات در حوزه آموزش عالي، آموزش پزشکي و آموزش و پرورش صورت گرفته است و تنها نمونه يي از تخلفات مالي در اين بخش ها مشاهده مي شود که نشان دهنده بي انضباطي مالي است و بايد با آن برخورد شود. البته برخي دستگاه ها غير از اين دستگاه هاي نامبرده نيز چند صد ميليارد تومان تخلف مالي داشتند که اين ميزان برابر بودجه کل وزارت علوم است.» رئيس کميسيون آموزش مجلس ادامه داد؛ «اين بي انضباطي مالي بيشتر در وزارتخانه هايي مشاهده مي شود که نقش درآمدزايي را براي دولت دارند و تخلفات آموزش عالي در مقايسه با آنها ناچيز است.» عباسپور همچنين از ادامه بررسي جزييات تخلفات مالي دستگاه ها در جلسات بعدي نمايندگان مجلس با نمايندگان ديوان محاسبات خبر داد و گفت؛ «در جلسه کميسيون آموزش با نمايندگان ديوان محاسبات گزارش کلاني از تخلفات مالي و عملکرد مالي دستگاه ها ارائه شد و جزييات آن در جلسات آينده ارائه مي شود.» او افزود؛ «همچنين قرار شده است جلسه يي با وزراي علوم، آموزش و پرورش و بهداشت و نمايندگاني از ديوان محاسبات در خصوص عملکرد مالي آنها داشته باشيم.»
*****
با حکم هيات نظارت دانشگاه
مجوز فعاليت انجمن اسلامي دانشگاه تهران هم لغو شد
مجوز فعاليت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران هم لغو شد تا ادامه فعاليت يکي از معدود انجمن هاي اسلامي که تا ديروز مجوزش در دانشگاه باطل نشده بود در هاله يي از ابهام قرار گيرد. ديروز يک مقام مسوول در دانشگاه تهران اعلام کرد به استناد آيين نامه مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي، فعاليت انجمن اسلامي دانشگاه تهران غيرقانوني است، چراکه اين انجمن «نه تنها اقدامي براي اصلاح اساسنامه اش انجام نداده، بلکه يک مقدار سماجت نيز کرده است.» گفته مي شود اين اقدام دانشگاه تهران براي تعطيلي و لغو مجوز انجمن در طول تاريخ تشکيل اين تشکل دانشجويي، سابقه نداشته است. به گفته غلامحسين نوروزي دبير هيات نظارت بر تشکل هاي دانشجويي دانشگاه تهران، دانشگاه کليه تشکل هاي دانشجويي (جامعه اسلامي دانشجويان، جامعه فرهنگي و انجمن اسلامي دانشجويان مستقل) را وادار به اصلاح اساسنامه کرده و تنها تشکلي که اساسنامه اش را اصلاح نکرده انجمن اسلامي دانشگاه تهران است. نوروزي در گفت وگو با مهر، به آيين نامه هيات نظارت بر تشکل هاي دانشجويي استناد کرد و گفت؛ «آيين نامه هيات نظارت بر تشکل ها که مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي است و با امضاي رئيس جمهور وقت (سيدمحمد خاتمي) ابلاغ شده با صراحت اعلام کرده کليه تشکل هاي رسمي و فعال در دانشگاه بايد اساسنامه خود را بر اساس موارد اين آيين نامه منطبق کنند و اگر منطبق نکنند غيرقانوني عمل کرده اند.» او ادامه داد؛ «دو جلسه با انجمن اسلامي دانشجويان داشته ايم و از آنها دعوت شد مشکل را خودشان حل کنند اما گويا خودشان حاضر به پذيرش مساله نيستند. اکنون مقام قانوني و حقوقي که مي تواند درباره وضعيت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران تصميم گيري کند هيات نظارت دانشگاه است که در جلسه آتي خود با حضور رئيس دانشگاه، نماينده وزير علوم و نماينده نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تصميم گيري مي کند.» دبير هيات نظارت بر تشکل هاي دانشجويي دانشگاه تهران، همچنين از شکايت تعدادي از دانشجويان از انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران به دليل عدم تمکين اين انجمن به اصلاح اساسنامه اش خبر داد و گفت؛ «در صورت نياز موضوع انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران به هيات نظارت مرکزي در وزارت علوم ارجاع خواهد شد.»با اين حال نوروزي هيچ اشاره يي به مصداق اصلاح اساسنامه نکرده است.اين مقام مسوول در دانشگاه تهران مسووليت لغو مجوز فعاليت را هم بر عهده خود اين تشکل گذاشت و گفت؛ «دانشگاه تهران به هيچ وجه قصدي براي تعطيل کردن انجمن اسلامي ندارد، بلکه خود انجمن به خودش آسيب مي رساند. اگر بخواهند خلاف قانون حرکت کنند قانون با آنها برخورد مي کند.»
*****
اولين محموله بنزين ونزوئلا به تهران رسيد
روزنامه اعتماد: «دومين محموله بنزين وارداتي از ونزوئلا در راه است.» اين خبر را مديرعامل شرکت ملي نفت در گفت وگوي کوتاه به «اعتماد» مي گويد تا انتشار «منتفي شدن واردات بنزين از ونزوئلا» را در سايت اصولگراي جهان تکذيب کند.
سيف الله جشن ساز که پس از جلسه هيات مديره شرکت ملي نفت پاسخگوي سوالات «اعتماد» بود در مورد صحت و سقم واردات روزانه 20 هزار بشکه بنزين از ونزوئلا که در شهريورماه سال جاري در مشهد از سوي احمدي نژاد اعلام شد، مي گويد؛ اولين محموله بنزين از ونزوئلا وارد ايران شده و دومين محموله نيز در راه است.معاون وزير نفت از ذکر جزييات بيشتر در اين خصوص خودداري مي کند و معتقد است توضيحات بيشتر در اين خصوص بايد از سوي مدير امور بين الملل شرکت ملي نفت که او هم در جلسه هيات مديره شرکت ملي نفت حضور داشت، پرسيده شود. اما علي اصغر عرشي مدير امور بين الملل شرکت ملي نفت که ارتباط مناسبي با برخي از خبرنگاران ندارد پس از شنيدن نام روزنامه «اعتماد» با عصبانيت مي گويد؛ «خانم، شما شماره موبايل من را از کجا آورديد؟» و در ادامه با لحن تندي مي گويد؛ من جلسه دارم و تلفن را بدون پاسخ دادن قطع مي کند تا جزييات واردات بنزين از ونزوئلا مبني بر آنکه بنزين با چه قيمتي از آنجا خريداري شده يا بودجه واردات بنزين از کجا تامين شده است، اکتان بنزين وارداتي از ونزوئلا چقدر است، اولين محموله آن چه زماني وارد شده و اينکه قرار است چند محموله ديگر بنزين وارد شود، همچنان مبهم باقي بماند. اما در حالي معاون وزير نفت از واردات اولين محموله بنزين از ونزوئلا خبر مي دهد که رئيس کميسيون انرژي از اين موضوع اظهار بي اطلاعي مي کند. حميدرضا کاتوزيان مي گويد؛ تا آنجايي که ما اطلاع داريم بنزيني از ونزوئلا وارد نشده است اما اجازه بدهيد با مسوولان مربوطه صحبت کنم. بعد اطلاع رساني خواهيم کرد. همچنين سيدعماد حسيني ديگر نماينده عضو کميسيون انرژي در اين زمينه اظهار مي کند؛ اطلاعي در خصوص واردات بنزين از ونزوئلا نداريم. او مي افزايد؛ ايران قرارداد رسمي با ونزوئلا امضا نکرده بود که بنزين وارد کند. او همچنين مي افزايد؛ پس از امضاي تفاهمنامه ميان ايران و ونزوئلا مسوولان وزارت نفت به کميسيون آمدند و گفتند قراردادي امضا نشده که بنزين وارد شود. آنها گفتند بر اساس تفاهمنامه در قبال 800 ميليون دلار بنزين وارداتي از ونزوئلا قرار است تکنولوژي به ايران وارد کنيم.بر اساس اين گزارش ايران در حالي بنزين از ونزوئلا وارد مي کند که هيچ گونه توجيه اقتصادي با توجه به بعد مسافت براي آن وجود ندارد مگر اينکه ايران از سوي کشورهاي غربي مورد تحريم شديد قرار گرفته باشد چون رئيس جمهور ونزوئلا در هفتمين سفري که به تهران داشت، اظهار کرد؛ «اگر کشورهاي غربي ايران را تحريم کنند از نيمه مهر ماه هر روز 20 هزار بشکه بنزين به ارزش 800 ميليون دلار از کاراکاس راهي تهران مي شود.»اما واردات غيرقانوني بنزين از سوي دولت چه از ونزوئلا و بدون اطلاع مجلس و چه از کشورهاي ديگر، تازگي ندارد چون اقدامات غيرقانوني دولت در اين زمينه بي سابقه نيست. (صفحه 5 روزنامه در خصوص سوال احمد توکلي از وزير نفت را بخوانيد.) دولت در سال 86 نيز اقدام به واردات غيرقانوني بنزين کرده است. وقتي سال 87 غلامحسين نوذري وزير سابق نفت براي پاسخگويي به سوال چهار نماينده در خصوص واردات بنزين به مجلس رفت صراحتاً اعتراف کرد؛ «واردات غيرقانوني بنزين در سال 86 را به دستور رئيس جمهور انجام داده ايم.» (بسياري از مديران نوذري اين صراحت بيان را دليل دلخوري احمدي نژاد از او و معرفي نشدن او به عنوان وزير نفت در دولت دهم دانستند.) غلامحسين نوذري در 22 ارديبهشت 87 اعلام کرد؛ من هيچ چيز پنهاني از مجلس ندارم و خودم را نسبت به قانونگذاري متعهد مي دانم. من در چهار نامه به رئيس جمهور اعلام کردم بايد از مجلس قطعاً براي واردات بنزين مجوز بگيريم. نوذري در آن جلسه تصريح کرد؛ پيش از اين هم مرسوم بوده در زمان هايي که نياز به واردات فرآورده هاي بيشتر بوده واردات انجام مي شده و مجوز آن نيز از مجلس گرفته شده است. او همچنين خاطرنشان کرد؛ در نامه به داوودي (معاون اول دولت نهم) از او هم خواستم مراحل قانوني اين واردات اضافه طي شود.
تناقض هاي بنزيني
اما آنچه مهم به نظر مي رسد شرايط واردات بنزين از ونزوئلا است که بارها از سوي مقامات دو کشور عنوان شده و آن تکيه بر تحريم ايران است؛ اينکه اگر ايران تحريم شود اقدام به واردات بنزين از ونزوئلا مي کنيم. مسعود مير کاظمي وزير نفت 16 شهريورماه سال جاري در گفت وگو با مهر اظهار کرد؛ ظرفيت هاي توليدي به سرعت در حال افزايش است و نگراني در خصوص تامين بنزين نداريم و حتي در صورت تحريم صادرات بنزين به ايران، واردات اين فرآورده نفتي از ونزوئلا به تهران انجام مي شود و اين در حالي است که مسوولان ارشد نفت معتقدند ايران در شرايط تحريم براي واردات بنزين قرار ندارد. در اين صورت تناقض آشکار به وجود مي آيد؛ اگر ايران مورد تحريم قرار نگرفته پس چرا اقدام به واردات بنزين از ونزوئلا کرده است و اين همه هزينه صرف واردات بنزين از ونزوئلا مي کند؟ به اين سوالات بايد پاسخ داده شود، البته اگر پاسخگويي وجود داشته باشد.
*****
از میان ایمیل های دریافتی
ما دلقکان دزد خائن
آقای رامین! ما را نخنداند، دلقک ها گریه دارند
از همان روزی که در کسوت معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد، لبخند زنان وارد تحریریه روزنامه فرهیختگان شدی و همکارانم را دلقک خواندی، خواستم برایت نامه ای بنویسم و بگویم، در این وانفسایی که قاتلان خنده را هم بر لبان هم میهنان مان به قتل رسانده اند، چه افتخاری دارد دلقک یک مردم داغدیده بودن و آنان را به خنده ای ناگزیر میهمان کردن. خواستم بنویسم به دلقک بودن شرمسار نیستیم و آنچه ننگ مان می آید که باشیم، رقاص بودن دریک عروسی بی محل است. این روزها که با گل و شیرینی از این روزنامه به آن روزنامه می روی و به تعبیر همکاران روزنامه نگارم، زیر دیواری که عکس دربندان را بر خود دارد، می ایستی و فخر آزادی نداشته ما را می فروشی، بیشتر باورم می شود که دلقک بودن شرف دارد به دروغ گو بودن.
ما اگر به زعم شما دلقک تلخ و بذله گوی میدان شده ایم، بزرگترین دروغ مان همین است که به جای گریاندن، می خندانیم و به جای زردی روی، گونه سرخ کرده ایم و امید را زنده نگاه داشته ایم اما شما چه؟ دیگران را می گریانید و خود می خندید؟ بزم خود ساخته در رسانه های به جا مانده، گرم نگاه می دارید و مدام با لبخندی درست شبیه لبخند رئیس دولتتان، سرخ صورت و شاد رو، در قاب دوربین های عکاسان، عشوه گری می کنید و آنگاه ما را به طنازی متهم می کنید.

یار غار رئیس دولت!
دلتان را خوب به دریا زده اید این روزها مجوز مرگ ما و همکارانمان را صادر می کنید. می خواستم روزی که دوباره درافشانی کرده اید و روزنامه نگاران زندانی را دزد و اوباش وابسته به محافل خارجی خواندید، برایتان نامه ای بنویسم و به عنوان یک روزنامه نگار رانده شده از خانه، شرح حال مختصری از این «دزد» مسافر بنویسم.
خواستم بنویسم ما به واقع همانیم که گفتی. دزد امنیت مسولان بی مسولیت ماییم. کسانی که بتوانند امنیت و آرامش سیاستمدارن تخطی کرده از اصول قانونی و اخلاقی را برهم زنند بی شک دزد اند. و ما چنین کردیم. دزد حاشیه امن قدرتمدارن بودن شرف دارد به دزد امنیت یک ملت بی پناه بودن. ما اگر امنیت کسانی را دزدیده ایم که از هراس نگاه ناظر ما، یکی یکی روزنامه ها را توقیف و همکاران مان را به بند و جمعی دیگر را از خانه رانده اند، هرگز رضا به دزدیدن امنیت و آرامش مردم معمولی یک کشور نمی دهیم.
ما اگر دزد فرصت امن شما بوده ایم تا کرسی های تصمیم گری، مغرور و مسرورتان نکند برای نادیده انگاشتن حقوق ابتدایی شهروندان، در مقابل، دزد فرصت های اندک ملت برای اصلاح یک سیستم بیمار نبوده ایم و آنان را از پای صندوق های رای و تحریریه های روزنامه و انجمن های دانشگاهی و نشست های حزبی و حتی محافل دعا و عزا، مستقیما روانه زندان نکرده ایم.

جناب رامین و امین یک دولت نا امن!
در قاموس ما، قتل دهها هموطن و به عهده نگرفتن مسولیت مرگ هیچ از کشته شدگان با اسلحه گرم، دستگیری بیش از صدها نفر در خیابان های شهر، حمله به خانه های روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و شبانه به بند کشاندن آنها، جز آدم ربائی تعریف دیگری ندارد. ما اگر دزد حیاط خلوت دولت بوده ایم با حیات ملت اما بازی نکرده ایم.
ما در حاشیه ایم و ابزار مان تنها "کلمه" است، با همین اندک قدرت مان آرامش و امنیت روانی کسانی را دزده ایم که نقشه دزدیدن رای مردم را طراحی می کردند، شما اما در قدرت هستید و با ابزارهای قدرتمندتری که در اختیارتان است آرامش خانواده های بسیاری را دزده اید. ما اگر بی قانونی کرده بودیم، گردن مان از مو باریک تر بود و هیچ نیازی به حمله ور شدن نبود و شما می توانستید با ارسال یک نامه و با استناد به یک بند قانونی، ما را توقیف کنید چرا که ما به همان قانون نیم بندتان پایبند بودیم و به احترامش پای صندوق های رای تان آمده بودیم و خوب می دانیم که همان قانون نیم بند هم به شما و هم اندیشان تان اجازه برهم زدن تجمع های صلح آمیز و قتل و کشتار مردم بی سلاح و به حبس کردن مردم بی گناه را نمی دهد برای همین مدام از شما خواستیم تا با اتکا به قانون، فرمان مرگ روزنامه های ما را صادر کنید نه آنکه به دفتر روزنامه و سایت و محل کار روزنامه نگاران حمله ور شوید و شبانه به خانه همکاران مان یورش ببرید و ابزار کارو کامپیوتر شان را توقیف کنید و فردا با گل و شیرینی به دفتر کار روزنامه نگارانی که هر لحظه کابوس دستگیری و بازداشت می بینند، بیایید و بگویید، آنان که به حبس شدند دزد بودند.

عالیجناب!
دزد واقعی آن است که در برابر دوربین ها به شما لبخند می زند و در خلوت به شما دستبند نه او که در روز روشن روبروی یک دولت می ایستد و می گوید من به شیوه های غیرقانونی این دولت انتقاد دارم. با این همه اما، من اعتراف می کنم که ما به دزدیدن امنیت کسانی که می خواهند امنیت مردم را بدزدند مفتخریم و خوب می دانیم چه در خانه باشیم و چه دور از خانه، به گفته سردار حامی دولت از امنیت چندانی هم برخوردار نیستیم اما با همین امنیت نصفه و نیمه مان هرگز حاشیه امنی به شما و باقی قدرتمداران نخواهیم داد.

آقای رامین!
در همه آن موارد بالا نامه هایم نصفه و نیمه ماند و ننوشتم برایتان. چرا که دانستم همکارانم در ایران، زیباتر و رساتر پاسخ شما را خواهند داد، همان پاسخ دلنشینی که شما را به سکوتی سنگین واداشت. پس از آنکه روزنامه نگاران را دلقک خواندید، از همان تحریریه که شما شادمان و خرامان و با گل و شیرینی قدم رنجه فرمودید، نامه برایتان نوشتند و با کلمه، دهان تان را به زیبایی و احترام بستند نه آنگونه که شما دهان ما و همکاران مان را با خشونت و اقتدار می بندید. اما اینبار افاضات جدیدتان انگار در خانه جواب نمی یابد.

آقای معاون مطبوعاتی!
من اهل همان تحریریه های ترس ام و خوب می دانم که جواب دادن به سخن اخیرتان در بضاعت جسارتم نمی گنجید اگر هنوز ساکن تحریریه اعتماد ملی، واقع در خیابان هفت تیر بودم. با هفت تیری شاید میزبانی ام می کردید اگر در برابر شما می ایستادم و می گفتم: "نه جناب آقای معاون مطبوعاتی"! امام نگفتن آقای خامنه ای خیانت نیست، خیانت این است که با نام امام و قران و اسلام، به جای دفاع از ملت، نگران کم شدن القاب و صفات از کنار نام آقای خامنه ای باشیم. اما اگر در قاموس شما خائن کسی است که به جای سجده در برابر رهبران در برابر مردم سجده می کند و همپای ملت با گاز اشک آور و گلوله در مراسم دعا و عزا میزبانی می شود، ما هم خائن ایم. اگر در قاموس شما آنکس که در بیانیه اش به جای تقدیم خون خود به رهبری یک کشور، خون خود را برابر با خون مردم آن کشور می داند و سر تعظیم در برابر مردم بی پناه همان کشور فرود می آورد خائن است، ما نیز خائن ایم. اگر در قاموس شما میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی که پیش از برگزاری انتخابات، به کرات به روزنامه نگاران توصیه می کردند که به جایگاه قانونی مقام رهبری باید احترام گذاشت و پس از انتخابات در تمام بیانیه های خود مدام با رهبران معمولی و درد کشیده یک کشور در شبکه های اجتماعی همدردی می کنند، خائن هستند، ما نیز خائن ایم. اگر خیانت، یعنی با مردم و درکنار مردم از سوی ماموران تحقیر شدن، خائن بودن می ارزد در برابر مومن بودن به چنین ماموران بی ایمان. به گمانم شما هم کمی دیر مردم را دعوت به امام خواندن آقا فرا خوانده اید حتی در صدا و سیمای خودتان هم دیگر گفته اند نقد رهبری هرگز به معنی نقد کل نظام نیست تا چه رسد که خیانت تعبیر شود.حال اگر کماکان امام نخواندن رهبری کشور در قاموس شما خیانت است و پاره کردن عکس امام برای حمله به یک ملت افتخار، ما را نه به خائن بودن شما هراسی است و نه به افتخارات شما هنری!

جناب معاون!
در قاموس جنبش سبز ایران، این روزها، "کلمه" و "واژه"، مطابق و مترادف با آن تعابیری نیست که شما با گل و شیرینی تقدیم شان می کنید. نسل معترض اما مبادی اخلاق و آداب امروز، خود واژه می سازد برای تک تک اتهامات و توهین ها و تحقیرهای شما، موجی از امید می شود و با باز تعریف واژه های توهین آمیز شما، جنبش را زنده نگاه می دارد و پویا. برای همین است که شما با آن همه عصبانیت، مجید توکلی را تحقیر کردید و در خبرگزاری رسمی دولت، لباس زن بر او پوشاندید، در چشم برهم زدنی به جای تزریق یاس و سرخوردگی در بدنه جامعه، دیدید که همه مجید شدند، شما با توزیع خشم و انتشار شعار در رسانه ملی، میرحسین موسوی را ابتر خواندید، دیدید که باز هم در چشم بر هم زدنی موجی دوباره درگرفت و همه موسوی شدند، این روند کماکان ادامه دارد و تا مادامی که شما به قدرت توانمندی نسل معترض ایرانی ایمان نیاورید، هیچ یک از اتهامات و واژه های مسموم شما نه تنها دل نمی آزارد که خود روزنه امید می شود و راه را هموار می سازد.

جناب آقای معاون!
بیست سال در آلمان زندگی کرده اید و اینک فصل حکمرانی شما در ایران است آن هم در کسوت معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی. شما حاکم و همراه یک دولت پر حاشیه هستید و ما همپا و همراه یک ملت در حاشیه. شما سرخ صورت و شادمان هستید، ما رنگ پریده و درد کشیده. شما خود می خندید و دیگران را می گریانید، ما دلقک های تلخ بی خنده ایم که خود می گرئیم و به خنداندن یک ملت غم دیده مفتخریم اگر بتوانیم. شما رای و آرامش یک ملت را دزدیده اید، ما آرامش شما برای ادامه سیاست ورزی و قانون شکنی را. شما امام نخواندن رهبر یک کشور را خیانت می دانید و ما انسان ندانستن مردم معمولی همان کشور را. شما ما را به خاطر امام نخواندن آقای خامنه ای، خائن می خوانید و ما مانده ایم به چه زبانی بگوییم که این دلقکان دزد خائن را باکی نیست از خروار خروار واژگان غریبی که نثارشان می کنید که ما خود واژه می سازیم اما با کسانی که چشم بر واگویه های تلخ یک ملت دردمند بسته اند و اسیر لذت قدرت شده اند هرگز نمی سازیم.
*****
گزارشات روشنگرانه یک محقق

دکتر کورش عرفانی یکی از مفسران و محققان جدی و پیگیر اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در جهان آزاد غرب است که مطالب و مراحل مختلف روند وضعیت آزادیخواهی در خیزش نوین ایران را در دنیای آزاد به نظر ایرانیان و جهانیان می رساند.
یکی از یاران گرامی و بسیار عزیز جنبش همبستگی دانشجویان ایران ساعتی پیش مجموعه ای از آخرین گفتارها و تفسیرهای این محقق را که بصورت فیلم ویدیویی تهییه و در یوتیوب به نمایش نهاده شده برایمان ارسال کرده اند که ما در زیر آخرین ویدیو از این مجموعه را برایتان انتخاب نموده ایم:

*****
از میان ایمیل های دریافتی:
به بهانه بازداشت؛ علی صابری

خرداد 85 كه یاشار قاجار و عابد توانچه بازداشت شدند، بازداشت برایم مفهومی تازه داشت اتفاقی كه تا به حال برای هیچ كدام از دوستان نزدیكم اتفاق نیافتاده بود هر چند كه قبل از آنها جمله "...بازداشت شد" را زیاد شنیده و در روزنامه‌ها دیده بودم اما تا آن روز تا بدین حد از نزدیك آن را لمس نكرده بودم و معنایش برایم قابل درك نبود كه دوستت در زندان باشد و تو از او بیخبری باشی و تنها كاری كه می توانی برایش انجام دهی صبر و انتظار و گاه به گاه یادی از او كردن.
امروز نزدیك سه سال و نیم از آن اولین تجربه دوست بازداشتی می گذرد و حال برایم اتفاقی عادی شده است. با وجود عادت شدن شنیدن خبر بازداشت دوستان اما باز هم خبر بازداشت دوستان برایم دردآور و سخت است. گاه حیران می مانم كه كدام یك از آنها را یاد كنم و البته این حیرانی در این نوشته نیز جاری است كه از كدام یك از آنها یاد كنم؟ عبدالله مومنی، احمد زیدآبادی، مجید توکلی، سلمان سیما، ضیا نبوی، یوسف رشیدی، میلاد اسدی، مهدیه گلرو، مهدی عربشاهی، بهاره هدایت، مرتضی سمیاری، افتخار برزگریان، مهدی گیلانی، حسین قابل و ... ؟
براستی این همه بازداشتی به چه دلیل و با چه برهانی صورت گرفت؟ هجوم شبانه به منزل افراد و بازداشت آنها و به ناكجاآباد منتقل كردن آنها چه تاثیری می تواند داشته باشد؟ بالفرض كه همه آنها جلو دوربین آن باصطلاح تلویزیون ملی و به قول دكتر سروش كعب الاحبار دولت كودتا طوطي‌وار آمدند و اعتراف كردند كه كودتایی نشده و واقعا آن معجزه هزاره سوم بالاترین میزان رای و محبوبیت و اعتماد ملت را داشته آیا چیزی عوض خواهد شد؟
در اولین تجربه به مهمانی حاجی آقا رفتنم، آنگاه که در خلوت با خود می اندیشم حیران می ماندم که چگونه ممکن است حکومت تن به بازداشت همزمان 9 دانشجوی یک دانشگاه بدهد و چه شده است که در هنگام امتحانات پایان ترم 9 دانشجو به جای انکه پشت صندلی‌های دانشگاه باشند و به جواب‌های سوالات پایان ترم پاسخ دهند حال می بایست بر صندلی بازجویی بنشینند و جواب سوالات ناتمام و گاه بی معنای بازجو (نه ببخشید کارشناس محترم پرونده خود) را بدهد، آنگاه برایم قابل تصور نبود که روزی فرا رسد که لیستی دانشجویان بازداشتی آن قدر زیاد باشد که تو حتی نتوانی آنها را مرور کنی!
حتی انگاه که شب 18 تیر 86 فرا رسید من در سلول انفرادی از افزایش حجم سر و صداها متوجه بازداشت‌های جدیدی شدم و چند شب بعد با انتقال به سلول جمعی متوجه شدم که اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت مقابل درب دانشگاه پلی تکنیک تهران و برخی دیگر از دوستان در دفتر سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی بازداشت شدند نیز گمان این حجم بازداشت را نمی دادم! و گمان نمی بردم که روزی می بایست در حسرت دیدار این همه دوست دیده و نادیده بمانم که کی آنها از آن ناکجا آباد حاجی آقا رها شوند و بتوانم لحظه‌ای صدای آنها را بشنوم!
شب 18 تیر سال 87 که در مشهد برای بار دیگر به مهمانی حاجی آقا دعوت شدم، صبح که کارشانس محترم پرونده (همان بازجوی خودمان) برای گفتگو (همان بازجویی خودمان) آمده بود پس از اتمام بازجویی از او سوال کردم که به چه دلیلی می بایست شب 18 تیر من و دوزاده سیزده دانشجوی دیگر در مشهد بازداشت بشویم و آیا روش کم هزینه‌تری برای نظام وجود نداشت که با ما برخورد کند که به این روش پر هزینه دست برده است؟ او در پاسخ من واماند و نتوانست جوابی قانع کننده بدهد و من بی پاسخ به گوشه سلولم برگشتم تا چند صباحی دیگر نوبت ازادی‌ام فرا رسید و بازهم پاسخ سوالم را نیافته بودم که چرا می بایست این همه دانشجو در بازداشتگاه ها شب را به صبح برسانند و هنوز هم منتظر پاسخی برای این سوالم هستم که روش بهتری به جز زندان وجود ندارد؟!
*****
ابلاغ حکم دبیر اسبق انجمن اسلامی امیرکبیر

حکم یاشار قاجار، دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر تهران که در 7 خرداد ماه 85 دستگیر و پس از 46 روز بازجویی به دست حفاظت اطلاعات سپاه( قرارگاه ثارالله)، بند 2 الف (325) آزاد گردیده بود، روز چهار شنبه مورخ 16 دی ماه 88 به نامبرده ابلاغ گردیده است.
او به دوسال زندان تعزیری که به مدت 5 سال به حالت تعلیق در آمده است به علاوه 148 ضربه شلاق و مبلغ 1000000 ریال جریمه نقدی که لازم الجرا می باشد، محکوم شده است. موارد اتهامی وی عبارتند از : اقدام علیه امنیت کشور از طریق تبلیغ علیه نظام و توهین به مقامات( رهبری، شورای نگهبان، رییس جمهور و...)، تشویش اذهان عمومی از طریق نشر اکاذیب و اخلال در نظم عمومی لز طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی.
شایان ذکر است که یاشار، به مدت دو سال عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر بوده و در سال های 84-85 دبیر تشکل فوق بوده است . اتهامات فوق بیشتر پیرامون سخنرانی در 16آذر، روز دانشجو و یک بیانیه 6 امضایی پیرامون ماجراجویی هسته ای نظام جمهوری اسلامی و همچنین راه اندازی سایت خبری انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر (AUTNEWS) در زمان دبیری ایشان بوده است.
*****
نامۀ ۵۶ تن از اساتید دانشگاه علم و صنعت به ریاست این دانشگاه در حمایت از دانشجویان

۵۶ تن از استادان دانشگاه علم و صنعت در نامه‌ای سرگشاده خطاب به ریاست دانشگاه، از دانشجویان این دانشگاه حمایت کردند. امروز سه شنبه ۲۰ دیماه، ۵۶ تن از اساتید دانشگاه علم و صنعت با نوشتن نامه ای سرگشاده خطاب به ریاست این دانشگاه، دکتر جبل عاملی، نسبت به صدور احکام انضباطی سنگین و همچنین احضارهای گسترده دانشجویان به کمیته انضباطی و نیز ورود غیرقانونی "افراد غیر دانشگاهی" به دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان، اعتراض کردند. این اساتید در نامه خود خواستار آن شدند که همه دانشجویان بالاخص دانشجویانی که حکم کمیته انضباطی دریافت نموده اند، بتوانند در فضایی آرام و بدون تشویش بر سر امتحانات خود حاضر شوند. لازم به ذکر است دانشجویانی که پس از حوادث سه شنبه ۸ دی در دانشگاه علم و صنعت تعداد زیادی از دانشجویان به کمیته انضباطی احضار شده و حکم ۲ ترم محرومیت از تحصیل دریافت کردند. در روز سه شنبه ۸ دیماه نیروهای سازماندهی شده سپاهی و بسیجی به بهانه‌های واهی وارد دانشگاه شده و دانشجویان را مورد ضرب وشتم قرار دادند. پس از آن و طی هفته گذشته کمیته انضباطی دانشگاه علم و صنعت بسیاری از دانشجویان را احضار کرده و به دلایل متفاوتی همچون برپایی مراسم روز دانشجو و درگیریهای روز ۸ دی برای آنان احکام انضباطی صادر کرده است.
کمیته انضباطی دانشگاه علم و صنعت دانشجویان ترم جاری را نیز جزو ترم محرومیت دانشجویان لحاظ کرده است در حالیکه طبق قوانین کمیته انضباطی، این کمیته بعد از گذشت دو سوم از ترم تحصیلی حق محروم کردن دانشجویان از تحصیل در آن ترم را ندارد. اکنون در پایان ترم تحصیلی و همزمان با آغاز امتحانات تعداد زیادی از دانشجویان با احکام محرومیت مواجه شده اند. متن نامه سرگشاده استادان دانشگاه علم و صنعت خطاب به ریاست این دانشگاه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
جناب آقای دکتر جبل عاملیریاست محترم دانشگاه علم و صنعت ایران با سلام، به استحضار می رساند که دانشجویان در مراجعه به اعضای هیئت علمی خبر از صدور احکام انضباطی سنگین برای تعدادی از دانشجویان شرکت مننده در اجتماعات دانشجویی در آذر ماه سال جاری می دهند. در این ارتباط مایلیم نکات ذیل را برای جنابعالی مطرح نماییم: دانشگاه ها برای تحقق ماموریت اصلی خود در توسعه علمی، گسترش مرزهای دانش و تولید علم و فناوری در کشور به نوعی سازماندهی و برنامه ریزی شده اند که در حرکتی متعادل و متوازن بتوانند در اعتلای اقتدار کشور نقش موثری ایفا نمایند. در عین حال از دیرباز دانشگاهها، علاوه بر فعالیتهای علمی و تحقیقاتی، مکانی برای رشد و نمو سیاسی و اجتماعی دانشجویان بوده است و پس از انقلاب شکوهمند اسلامی در بهمن 1357، مسئولین نه تنها این حق را برای دانشجویان به رسمیت شناخته اند بلکه تشویق و تسهیل نیز نموده اند. از آنجا که ویژگی فعالیتهای دانشجویی، آرمانخواهی از یکسو و از سوی دیگر احتمال غلبه شور و احساسات است، همواره مسئواین با درک فضای دانشجویی و بریا نیل به اهداف والای دانشگاه با اتخاذ سیاست هدایتگرانه توام با تسامح توانسته اند تعادلی منطقی در فضای سیاسی دانشگاه برقرار نمایند. متاسفانه در روزهای اخیر با ورود غیر قانونی افرادی غیردانشگاهی و اقدام به ضرب و شتم دانشجویان در فضای دانشگاه و مسامحه در جلوگیری از این اقدامات از یک طرف و صدور احکام انضباطی سنگین و گسترده از طرف دیگر، بیم آن می رود که فضای تفاهم و تعادل به فضای تقابل مبدل شود؛ که قطعا تایید می نمایید این فضا مورد قبول عموم دانشگاهیان نبوده و موجب اختلال جدی در انجام ماموریتهای اصلی دانشگاه خواهد شد. از اینرو ما دانشگاهیان امضاء کننده این نامه با دیدی دلسوزانه و خیرخواهانه تقاضا و انتظار داریم با اقدامات مثبت، زمینه بروز این ناهنجاریها را از بین برده و در شرایطی که به برهه حساس برگزاری امتحانات نیمسال اول نزدیک می شویم، موجبات ایجاد فضایی آرام و بدون تشویش و امکان شرکت در امتحانات برای همه دانشجویان، علی الخصوص دانشجویانی که حکم کمیته انضباطی دریافت نموده اند را فراهم نمایید. بی شک این سیاسیت موجب خشنودی حق تعالی و مورد حمایت قاطبه دانشگاهیان خواهد بود.
اسامی امضاءکنندگان:
1- دکتر احمد آیت اللهی – دانشکده مهندسی برق
2- دکتر سید جواد ازهری – دانشکده مهندسی برق
3- دکتر رسول اژئیان – دانشکده فیزیک
4- دکتر علی اسدی لاری – دانشکده مهندسی راه آهن
5- دکتر مرتضی اسماعیلی – دانشکده مهندسی راه آهن
6- دکتر امیر فرشاد اعتماد شهیدی – دانشکده مهندسی راه آهن
7- دکتر بیژن افتخاری یکتا – دانشکده مهندسی مواد
8- دکتر شهر آرا افضار – دانشکده شیمی
9- دکتر عباش افشار – دانشکده مهندسی عمران
10- دکتر محمد هادی افشار – دانشکده مهندسی عمران
11- دکتر احمد اکبری - دانشکده مهندسی کامپیوتر
12- مهندس سید جواد امامی – دانشکده مهندسی عمران
13- دکتر محمد علی برخورداری – دانشکده مهندسی عمران
14- دکتر علی اصغر بهشتی شیرازی – دانشکده مهندسی برق
15- دکتر حمید بهنام – دانشکده مهنسی برق
16- دکتر علی بیت اللهی - دانشکده مهنسی مواد
17- دکتر جواد پشتان - دانشکده مهنسی برق
18- دکتر ابراهیم جباری - دانشکده مهنسی عمران
19- دکتر شهرام جدید - دانشکده مهنسی برق
20- دکتر علیرضا جلیلیان - دانشکده مهنسی برق
21- دکتر صادق جمالی - دانشکده مهنسی برق
22- دکتر جعفر جوادپور - دانشکده مهنسی مواد
23- مهندس مهدی حاجی پور - دانشکده مهنسی برق
24- دکتر مصطفی خانزادی - دانشکده مهنسی عمران
25- دکتر علیرضا خاوندی - دانشکده مهنسی مواد
26- دکتر شهرام خیراندیش - دانشکده مهنسی مواد
27- دکتر محمد باقر ذهبیون - دانشکده مهنسی عمران
28- مهندس طاهره رستگار - دانشکده مهنسی شیمی
29- دکتر سید محمد شهرتاش - دانشکده مهنسی برق
30- مهندس غلامرضا شهریاری - دانشکده مهنسی مکانیک
31- دکتر محمد تقی صالحی - دانشکده مهنسی مواد
32- دکتر رضا عباس نیا - دانشکده مهنسی عمران
33- دکتر داود عرب خابوری - دانشکده مهنسی برق
34- دکتر حسین عربی - دانشکده مهنسی مواد
35- دکتر احمد غلامی - دانشکده مهنسی برق
36- دکتر سید سعید فاضل - دانشکده مهنسی راه آهن
37- دکتر محمد فرخی - دانشکده مهنسی برق
38- دکتر عباسعلی فرداد - دانشکده مهنسی مکانیک
39- دکتر سیامک فرشاد - دانشکده مهنسی راه آهن
40- مهندس مهدی فهیمی پور - دانشکده مهنسی برق
41- دکتر عباس قاهری - دانشکده مهنسی عمران
42- دکتر احد کاظمی - دانشکده مهنسی برق
43- دکتر علی کاوه - دانشکده مهنسی عمران
44- دکتر نوراله کثیری - دانشکده مهنسی شیمی
45- دکتر محسن کلانتر - دانشکده مهنسی برق
46- دکتر شهمرد کنعانی مقدم - دانشکده معماری و شهرسازی
47- دکتر مسعود گودرزی - دانشکده مهنسی مواد
48- دکتر علیرضا محمد شهری – پژوهشکده الکترونیک
49- دکتر تورج محمدی - دانشکده مهنسی شیمی
50- دکتر کریم محمدی - دانشکده مهنسی برق
51- دکتر علیرضا میر حبیبی - دانشکده مهنسی مواد
52- دکتر مجید نادری - دانشکده مهنسی برق
53- دکتر فرشته نعیم پور - دانشکده مهنسی شیمی
54- دکتر رحیم نقی زاده - دانشکده مهنسی مواد
55- مهندس حمید نوحی – دانشکده معماری و شهرسازی
56- دکتر عباس یزدانفر – دانشکده معماری و شهرسازی
لازم به یادآوری است حداقل ۱۰ دانشجوی دانشگاه علم و صنعت از روز عاشورا تاکنون بازداشت شده اند.
این دانشجویان در روزهای عاشورا و در روزهای سه شنبه و چهارشنبه 8 و 9 دیماه در و در پی برگزاری تظاهراتی گسترده در این دانشگاه بازداشت شدند. دانشجویان دانشگاه علم وصنعت در روزهای هشتم و نهم دیماه در تظاهرات های گسترده ای نسبت به کشتار مردم در روز عاشورا و ادامه بازداشت کامران آسا، برادر شهید کیانوش آسا، اعتراض کردند.
اسامی برخی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت که از روز عاشورا تاکنون بازداشت شده‌اند عبارتند از:
1- نیما عمرانی - ورودی 85 کارشناسی مهندسی کامپیوتر2- مجید عسگری - ورودی 87 کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر3- مصطفی ریسمان باف - ورودی 87 کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر4- طهمورث صفری - ورودی 86 کارشناسی مهندسی فیزیک5- شهاب محمّدی - ورودی 84 کارشناسی مهندسی فیزیک6- ابراهیم نوحی - ورودی 83 کارشناسی مهندسی معماری7- علی صدّیقی - ورودی 84 کارشناسی مهندسی مواد8- پویا حمداللهی - دانشجوی مجازی کارشناسی ورودی 88 آی.تی9- پویا دریایی - دانشجوی مجازی کارشناسی ورودی 88 آی.تی10- هادی نجفی - ورودی 86 کارشناسی مهندسی راه آهن.
*****

گزارش یک روزنامه کویتی در خصوص تغییر دین کامران دانشجو
روزنامه كویتی «الرای» با انتشار سه سند اعلام داشته "کامران دانشجو" وزیر علوم کابینه غیرقانونی کودتا، در سال 1978 برای ازدواج با یك دختر دانشجوی یونانی مسیحی شده و نام خود را جرجیوس گذاشته است!
طبق نوشته این روزنامه كه در كل گزارش خود از دانشجو با عنوان «كانشجو» نام برده، ‌وی تحت نام جورجیوس در 8 سپتامبر 1978 غسل تعمید كرده تا پس از آن با یك دختر دانشجوی مسیحی یونانی به نام «اولغا» ازدواج كند و این اقدامات در دفتر «مطران دیمتریادوس» در شهر فولوس یونان انجام شده است.
این در حالی است كه طبق زندگی‌نامه ادعایی و انتشار یافته از سوی خود كامران دانشجو، وی متولد سال 1336 است و هر سه مقطع كارشناسی، ‌كارشناسی ارشد و دكتری را در لندن و به ترتیب در دانشگاه كویین‌ماری و امپریال كالج گذرانده است (که البته ثابت شده این مدارک فوق لیسانس و دکترا قلابی هستند).
متن سند ازدواج مورد ادعا كه توسط این سایت ترجمه شده، به این شرح است:
اولغا همسر جورجیوس، كامران دانشجوشغل دانشجودین مسیحی ارتدوكسمتولد 1953نام پدر: ....ساكن خیابان 14 ووتنر، توتینگ بیك، لندن، انگلستان كه طبق شماره سریال ... در شهرداری به ثبت رسیده
دقیقا در 10 صبح در تاریخ شنبه ، نهم سپتامبر ، 1978، با كامران (جرجیوس)در ایران متولد سال 1957 مذهب ارتدوكسشغل دانشجوی ایرانیپسر مسعودساكن در خیابان 14 وونتنر، توتینگ بیك، لندن، انگلستان وارد رابطه ازدواج شدند و با توجه به تمام اركان و ایمان ارتدوكس مسیحی.
پایان مراسم توسط «لقس المخول أیوانو ستاتوبولو» تابع كنیسه در شهر فولوس
پیش نویس این سند، مورد تایید و امضا شده توسط من و هر دو طرف.
امضای زوجین
*****
آخرین وضعیت مادران عزادار در بند و لیست اسامی اولیه آنها
دیروز (یکشنبه ۱۰ ژانویه) از ساعت ۹ صبح تعدادی از مادران عزا و خانواده های مادران عزادار که دیروز در پارک لاله توسط نیروهای امنیتی بازدشت شده بودند با رجوع به بازداشتگاه وزرا پی گیر وضیعت زندانیان خود شدند. حدود ۷۰ الی ۸۰ نفر که شامل همسران، فرزندان و بستگان آنان بود در محل حضور داشتند.
ساعت به ساعت خانواده ها به نگهبانی وزرا مراجعه میکردند ولی مسئولان پاسخگو نبودند و توصیه میکردند که خانواده برای پی گیری وضیعت عزیزان خود به دادسرای انقلاب مراجعه کنند. مسئولان میگفتند که اینجا تصمیمی در مورد وضیعت بازداشتی ها گرفته نمیشود و زندانیان در وزرا به صورت امانت نگهداری میشوند.
حدود ساعت ۱۲ آمبولانسی به داخل زندان رفت که این امر باعث نگرانی خانواده ها شد، زیرا ۹ نفر از زنان بازداشتی به خاطر مشکلات جسمی ناشی از سن بالا، مانند فشار خون، دیابت و…در اورژانس بیمارستانهای فیروزگر و سجاد به سر بردند. عده ای از این ۹ نفر آخر شب و عده ای دیگر را صبح به بازداشتگاه وزرا منتقل کردند.
ساعت ۱:۳۰ بعد از ظهر و پس از اینکه مراجعات خانواده های بی پاسخ ماند، آنها شعار هایی مانند: “مادران را آزاد کنید” ، “درود بر مادران” و “مادران، مادران” سر دادند. سپس عده ای از این افراد به وسط خیابان رفته و راه را بر ماشین های رهگذر بستند تا توجه عابران و سر نشینان خودروها و همسایه ها را به بازداشت مادران عزا جلب کنند. در همین هنگام دو نفر جوان از داخل یک خودرو که مشغول فیلم و عکاسی از تجمع خانواده ها و مادران بودند توسط ماموران به داخل بازداشتگاه برده شدند.
در ساعت ۱۴:۲۰ دقیقه ماموران با برخوردی خشن و توهین آمیز با قصد پراکنده کردن افرادی که در مقابل وزرا تجمع کرده بودند به میان جمعیت آمده و شروع به فیلم برداری و عکاسی کردند.
یکی از ماموران که توسط مادران شناسایی شد سروان علی آل بویه نام دارد. گفتنی است که سروان آل بویه یکی از مامورانی است که هر هفته در پارک لاله برای پراکنده کردن و بازداشت مادران حضور دارد.
اسامی بازداشت شدگان توسط ماموران وزرا دیشب به صورت شفاهی اعلام شد.گفتنی است که اسامی ۳۳ نفر در این رابطه توسط ماموران اعلام شده ولی تمامی اسامی اعلام شده قابل فهم نبود.
اسامی در دست به شرح زیر است:

1. زهرا عطار
2. معصومه عطار
3. مریم حسین قلیزاده
4. انسیه بخشای
5. فرشته تعادلی
6. فاطمه فرهادی
7. فاطمه رستگار
8. حکیمه شکری
9. کبری نجف پور
10. طوبی دارالشفای
11. طاهره اخشای
12. منیژه طاهری
13. زهرا افروز
14. زری نوجوان
15. ثریا جعفری
16. لیلا سیف اللهی
17. فاطمه صالحی
18. منصوره بهکیش
19. نصرت خاکی
20. صدیقه شکری
21. عشرت خبرحسن
22. ژیلا مهدویان
23. زیبا شکور صدیقی
24. محترم کارآمد
25. فریده صحرایی
26. ملیحه صحرایی
27. خانم ایزدی
******
وزیرآموزش و پرورش:
کتاب های درسی تغییر خواهند کرد اما کتاب های دختران و پسران تفکیک نمی شود
واحد مرکزی خبر: وزیر آموزش و پرورش گفت: هیچ برنامه‌ای در آموزش و پرورش برای تفکیک کتاب‌های دختران و پسران وجود ندارد و در آینده نیز در دستور کار نیست.
وزیر آموزش و پرورش گفت: با توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان، نوع آموزش ها با توجه به سن و جنس آنها متفاوت است؛ کتاب های درسی دختران و پسران یکی است و هیچ تغییری در تالیف آنها بوجود نخواهد آمد.
حمیدرضا حاجی بابایی گفت: با ایجاد تحول بنیادین در آموزش و پرورش، کتاب های درسی نیز تغییر خواهند کرد اما این تغییرات به این معنا نیست که این کتاب ها بر اساس جنسیت دختر و پسر جدا خواهد شد بلکه یادگیری از حالت سنتی حفظ کردن به روش گرایش دانش آموزان به تفکر و نو آوری تغییر خواهد کرد.
وی تاکید کرد: باید مشخص شود شایعه تفکیک کتاب های درسی از کجا آمده، چه کسی آن را گفته است و چه کسانی آن را تحلیل کرده اند؛ گاهی با پی گیری متوجه می شوم خبری که از آموزش و پرورش بیان می شود و مورد تجزیه و تحلیل کارشناسان مختلف قرار می گیرد و مطبوعات نیز آن را درج می کنند، از اساس ریشه ندارد و کذب است.
وی در پاسخ به این سئوال که ایا با دستور کار قرارگرفتن تغییر مقاطع تحصیلی در شورای عالی انقلاب فرهنگی اجرای این طرح به مصوبه مجلس شورای اسلامی نیز نیاز دارد یا خیر گفت: با توجه به اینکه رئیس شورای عالی اموزش و پرورش رئیس جمهور است اگر قرار است لایحه ای با این موضوع به مجلس فرستاده شود یا نامه ای نوشته شود دولت باید این کار را بکند و از مسئولیت های وزیر اموزش و پرورش نیست.
وزیر اموزش و پرورش افزود: امیدوارم کرد شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی با اجرای این طرح موافق باشند.
وی در پاسخ به انتقاد برخی کارشناسان که تغییر سریع مقاطع تحصیلی را به ضرر آموزش و پرورش می دانند گفت: برخی کارها در آموزش و پرورش نیاز به سرعت دارد و اگر ما نتوانیم به سرعت تصمیم بگیریم، ابتدای مهر در سال آینده، نمی توانیم کاری کنیم؛ اگراجرای این طرح به بعد از مهر موکول شود من دو سال بعد از وزارتم هم نمی توانم کاری را در اموزش و پرورش انجام بدهم.
حاجی بابایی در بخش دیگری از این مصاحبه به ویژگی های مدارس در حال احداث اشاره کرد و گفت: در جلسه ای که امروز با مسئولان سازمان نوسازی مدارس داشتیم مقرر شد7500 مدرسه در حال ساخت به سالن های ورزشی (در مدارس بزرگ)، نمازخانه، کتابخانه و تجهیزات لازم مجهز شود.
*****
در گذشت یکی از مفاخر ادب فارسی در عزلت
استاد بزرگ زبان و ادبیات فارسی و یکی از مفاخر فرهنگی ، دکتر خسرو فرشیدورد ، ده روز قبل در گوشه تنهایی و بیماری در "سرای سالمندان نیکان" به دیار باقی شتافت. متاسفانه تا کنون هیچ خبری در مورد درگذشت ایشان منتشر نشده است!
دکتر میر خسرو فرشیدورد از استادان پیشکسوت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و دارای شهرت علمی جهانی وتحقیقات گسترده ودیدگاههای ویژه در عرصهّ دستور زبان بود.مقالات و کتابهای فراوانی در حوزه دستور زبان فارسی و زبان شناسی و نقد و تحقیقات ادبی از آن استاد درگذشته برجای مانده است.
دکتر فرشید ورد به زبان و شعر فارسی عشق و غیرت فراوان داشت. این شعر قدیمی که از مشهورترین سروده های وی هست به خوبی محبت او را به ایران و فرهنگ این سرزمین نشان می دهد:

این خانه قشنگ است ولی خانهّ من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن کشور نو، آن وطــــن دانش و صنعت
هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی ست که در کلگری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجی ست که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطری ست که در نافهّ آهوی ختن نیست
آواره ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ کجا خانهّ من نیست
آوارگی وخانه به دوشی چه بلایی ست
دردی ست که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چوتهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست
هر چند که سرسبز بوَد دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست
این شهرعظیم است ولی شهرغریب است
این خانه قشنگ است ولی خانهّ من نیست
*****
دکتر محمد ملکی از بیماری و بلاتکلیفی در زندان رنج می برد
خ
انواده دکتر ملکی از وضعیت سلامت وی در زندان اوین مطلبی ارسال کرده‌اند که در آن نسبت به بیماری‌های جسمی دکتر محمد ملکی ابراز نگرانی شده است.
متن ارسال شده توسط خانواده دکتر ملکی در ذیل آمده است: با گذشت نزدیک به پنج ماه از بازداشت دکتر محمد ملکی و علیرغم کهولت سن و رنج بردن از بیمارهای متعدد، ایشان هنوز در وضعیت بلاتکلیفی قرار دارد. تاکنون چندین بار وعده های دروغین درباره آزادی داده شده تا بدین ترتیب وی و خانواده را مورد آزار مضاعف قرار دهند. در آخرین بار، کارشناس پرونده آزادی قطعی ایشان را تا اوایل دی ماه وعده داده بود. درحالیکه از مدتها پیش بازجویی از دکتر محمد ملکی پایان یافته بود، مشخص نیست که به چه دلیل و بهانه ای او را هنوز در زندان نگه داشته اند. همچنین با توجه به شلوغ تر شدن اتاقهای عمومی بند 209، شرایط زندان به هیچ وجه مناسب وضعیت سنی و سلامتی ایشان نمیباشد. لازم به ذکر است که اکنون نزدیک به پنج ماه است درمان بیماری سرطان پروستات ایشان متوقف شده است، درحالیکه پزشکان زندان نیز تاکید کرده اند که معاینه و ادامه درمان باید توسط پزشک متخصصی که در جریان پرونده پزشکی و فرآیند درمان قرار داشته، انجام پذیرد. اما متاسفانه بنظر میرسد که به این ترتیب مقامات امنیتی و قضایی با بی توجهی و اتلاف زمان، قصد صدمه زدن تدریجی و فرسودن فیزیکی ایشان را دارند.
خانواده دکتر ملکی یکبار دیگر ابراز نگرانی جدی خود را از وضعیت سلامتی دکتر محمد ملکی اعلام کرده و خواستار آزادی هرچه سریعتر وی میباشد.
*****
گفت و گو با نسرین ستوده پیرامون آخرین وضعیت پرونده منصوره شجاعی، کیوان صمیمی و علی پرویز
مدرسه فمینیستی: دو هفته از بازداشت منصوره شجاعی، پژوهشگر حوزه زنان، فعال حقوق زنان و از اعضای اولیه کمپین یک میلیون امضاء می گذرد. او را نیمه شب 7 دی ماه در خانه شخصی اش بازداشت کردند و همسر و فرزندش به رغم حضور در محل، اما نتوانستند حکم بازداشت منصوره شجاعی را رویت کنند و از این رو هیچ کس نمی داند، دلایل بازداشت وی چه بوده است. وی هفته گذشته 2 بار از زندان اوین با خانواده خود تماس گرفته است.
در رابطه با وضعیت منصوره شجاعی، با نسرین ستوده، وکیل شجاعی و تعداد دیگری از زندانیان، گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید:
_ خانم نسرین ستوده، شما از وضعیت پرونده و موارد اتهامی منصوره شجاعی اطلاع جدیدی در دست دارید؟
آخر هفته پیش، موکل ام، منصوره شجاعی، با منزل اش تماس گرفته بود و براساس اظهارات بازجوی پرونده اش
به همسرش گفته بود که پرونده او را هفته دیگر به دادگاه انقلاب ارسال می کنند و ما می توانیم از طریق دادگاه انقلاب پیگیر وضعیت او باشیم. از این رو من امروز، 20 دی ماه ساعت 9 و نیم صبح به شعبه 7 بازپرسی دادگاه انقلاب مراجعه کردم، اما متاسفانه نه قاضی و نه بازپرس و نه هیچ مسئول دیگری آنجا نبود که من بتوانم از پرونده ایشان خبری کسب کنم. در دادگاه انقلاب به من گفتند که بازپرس ها در زندان اوین مستقر شده اند و در آنجا هیچ کس به ما جوابگو نبود.
- آیا پیش از این هم برای پرونده منصوره شجاعی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بودید؟
بله من هفته گذشته نیز به دادگاه مراجعه کردم که متاسفانه از پرونده خانم شجاعی خبری نبود و کسی پاسخی به من نداد. همسر خانم شجاعی هم در همان هفته اول بازداشت ایشان به طور جداگانه به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بودند، اما ایشان نیز متاسفانه نتوانستند خبری از همسرشان بگیرند و آنجا هم به او گفته بودند که در دادگاه انقلاب کسی نیست و باید به دادسرای اوین مراجعه کنند. ایشان قرار بود که به دادسرای اوین مراجعه کنند اما خانم شجاعی وقتی از زندان اوین تماس گرفته بودند، از قول بازجوی شان گفته بودند که قرار است هفته آینده پرونده به دادگاه انقلاب ارسال شود که ما هم امید داشتیم بتوانیم خبری از موارد اتهامی و کلا وضعیت پرونده ایشان از دادگاه انقلاب بگیریم که متاسفانه هیچ کسی آنجا پاسخگوی ما نبود.
_ اقدام آینده شما برای پرونده خانم شجاعی چه خواهد بود؟
من در همین هفته دوباره به دادگاه انقلاب خواهم رفت و به هرحال پیگیری می کنم تا بالاخره بتوانم مسئولی را پیدا کنم که در مورد پرونده موکل ام پاسخی بدهد.
- خانم ستوده این وضعیت که در دادگاه انقلاب خانواده ها و وکلا نمی توانند اطلاعی از وضعیت عزیزان در بندشان کسب کنند، سبب نگرانی بسیاری شده است. به ویژه آن که در دو هفته گذشته برخی از مسئولان نظامی و انتظامی بارها از «برخوردهای شدیدتر قوه قضاییه» نسبت به دستگیرشدگان خبر داده اند. نظر شما در مورد چنین اظهارنظرهایی چیست؟
ببینید، این که مسئولان نظامی و انتظامی در مورد چگونگی برخورد قوه قضائیه اظهارنظر می کنند و به آن ها توصیه هایی برای برخورد شدیدتر می کنند، با هر انگیزه و قصدی که صورت بگیرد، بر اساس قانون جرم تلقی می شود. این که مسئولان نظامی و انتظامی از جمله فرمانده نیروی انتظامی تهران در غروب روز عاشورا در مصاحبه ای که در صدا و سیما پخش شد اعلام می کنند که قطعا برخوردهای دستگاه قضایی با مخالفان شدیدتر خواهد شد، نه تنها باعث نگرانی های بسیار در میان خانواده های بازداشت شدگاه و وکلای حقوق بشری است بلکه این اظهارات کل استقلال قوه قضائیه را نادیده می گیرد. اما این که چرا قوه قضائیه مشاوران خود را از بین کسانی انتخاب می کند که آخرین سمت رسمی آن ها رده های بالای نظامی بوده است، اگر نگوییم امری بی سابقه، اما قطعا امری کم سابقه است و باعث نگرانی بسیار است.
چنین اظهاراتی از سوی مسئولان نظامی و انتظامی به این نگرانی دامن می زند که عده ای می خواهند با کنترل نظامی قوه قضائیه این قوه را کاملا تحت تاثیر مسائل غیرحقوقی قرار دهند. به همین دلیل وقتی هیچ کس در دادسرای انقلاب به وکلا و خانواده ها پاسخ نمی دهد بر نگرانی ها در مورد وضعیت بازداشت شدگان اخیر افزوده می شود.

وضعیت پرونده کیوان صمیمی و علی پرویز
_ خانم ستوده از وضعیت موکلان دیگرتان چه خبر؟
آقای کیوان صمیمی، یکی از موکلان من است که قرار است دومین جلسه رسیدگی به اتهاماتش روز سه شنبه برگزار شود. کیوان صمیمی روز 23 خرداد در منزل شخصی اش بازداشت شده و هنوز در زندان به سر می برد. من و دکتر مولایی، وکالت ایشان را برعهده داریم. در جلسه اول رسیدگی به پرونده آقای صمیمی، که نزدیک یک ماه پیش برگزار شد، قاضی متوجه شد که بخشی از بازجویی ها ضمیمه پرونده نیست و درخواست داد که بازجویی ها ضمیمه پرونده شود. و برای همین پرونده آقای صمیمی که در جلسه اول دادگاه 10-15 صفحه بیشتر نبود، به پرونده ای قطور (یعنی حدود 400-500 صفحه ای) تبدیل شده است. من و دکتر مولایی قبل از سه شنبه باید کل این پرونده را بخوانیم و برای دادگاه آماده شویم
موکل دیگر هم، دانشجوی 19 ساله ای به نام علی پرویز است که از دانشجویان خواجه نصیر است. وی امروز در شعبه 28 دادگاه انقلاب محاکمه شد. 2 اتهام برای ایشان مطرح شده بود: یکی تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، و دوم تبانی و اجتماع به قصد برهم زدن امنیت کشور. از جمله اعمال مورد استناد دادگاه در مورد این موارد اتهامی، شرکت ایشان در 2 نماز جمعه بوده است که یکی به امامت آقای خامنه ای و دیگری به امامت آقای هاشمی رفسنجانی برگزار شده بود. ایراد این جاست که 30 سال است که در جمهوری اسلامی، شرکت در نماز جمعه واجب اعلام می شود، حال این دانشجو که در یک نماز جمعه که شخص خاصی امام جمعه آن بوده شرکت کرده، ناگهان شرکت در نماز جمعه جرم تلقی می شود.
*****
حکم عجیب دادستانی مشهد در خصوص حوادث دانشگاه آزاد این شهر
در پی تجمع هزاران نفری دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد به مناسبت سوم شهدای عاشورای تهران و حمله نیروهای لباس شخصی و انصار حزب الله به این دانشگاه که منجر به زخمی شدن 8 دانشجوی این دانشگاه شد، دادستانی مشهد حراست دانشگاه آزاد را مقصر این اتفاقات دانست و در حکمی عجیب علت محکومیت حراست دانشگاه را "عدم برخورد مناسب و قاطعانه دانشگاه با دانشجویان در دو تجمع قبلی 13 آبان و16 آذر دانست " بدین معنا که اگر در آن تجمعات برخورد قاطع صورت می گرفت دیگر تجمع سومی برگزار نمی شد و نوبت به حمله نیروهای لباس شخصی نمی رسید.این در حالی است که در این حکم هیچ اشاره ای به محکو میت نیروهای لبای شخصی و نیروی انتظامی که به صورت کاملا هماهنگ شده به دانشگاه حمله کردند نشده است. گفتنی است دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد در بیانیه ای نیروی انتظامی را به علت حضور و عدم واکنش و ریاست دانشگاه را به علت عدم کفایت و توانایی در مراقبت از دانشجویان مسئولین اصلی این فجایع دانستند.
*****

زمان: 00:03 بامداد دوشنبه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فراکسیون خط امام گزارش کمیته ویژه را ناقص می‌داند
سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس با اشاره به قرائت کمیته ویژه مجلس از حوادث بعد از انتخابات در جلسه امروز مجلس، اعلام کرد که فراکسیون خط امام این گزارش را هرچند گام مثبتی می‌داند اما با توجه به عدم اشاره به حوادثی همچون کوی دانشگاه، مجتمع سبحان و مرگ مشکوک پزشک کهریزک ناقص است.
داریوش قنبری در گفتگو با پارلمان‌نیوز، به تشریح مباحث صورت گرفته جلسه امروز شورای مرکزی فراکسیون خط امام مجلس پرداخت.
وی گفت:«یکی از محورهای مهم جلسه امروز فراکسیون درباره برنامه توسعه پنجم کشور بود که آقای احمدی‌نژاد به مجلس ارائه کرد، جدای از اینکه این لایجه در وقت مقرر به مجلس ارائه نشد و اینکه آیا مجلس فرصت بررسی آن را دارد یا خیر، مصوب شد که کمیته‌ای در فراکسیون برای ابعاد مختلف این برنامه تشکیل شود.»
نماینده اصلاح‌طلب ایلام افزود:« در این کمیته از کارشناسان حوزه‌های مختلف بهره خواهیم برد و از آن‌ها خواهیم خواست تا نظر خود را در مورد ابعاد مختلف این برنامه به صورت تخصصی ارائه کنند و نتایج گرد آوری شده در فراکسیون جمع‌بندی خواهد شد.»
قنبری مبحث مطرح شده دیگر در جلسه امروز را گزارش کمیته ویژه مجلس از حوادث بعد از انتخابات عنوان کرد و اظهار داشت:«در مجموع دیدگاه فراکسیون این است که گزارش قرائت شده تا حدی به بخشی از حوادث پرداخته اما به بسیاری موارد دیگر همچون حادثه کوی دانشگاه، کوی سبحان، حمله به منزل مسکونی نمایندگان، مرگ مشکوک پزشک کهریزک و... پرداخته نشده است.»
وی تصریح کرد:« از نظر فراکسیون خط امام مجلس این گزارش شمولیت لازم را ندارد، ناقص تهیه شده، مواردی مهم دیگری که می‌بایست به اطلاع مردم می‌رسید در این گزارش نیامده و انتظارات ما بسیار بیشتر از آن چیزی بود که امروز قرائت شد، این گزارش را گام مثبتی می‌دانیم اما آن را کافی نمی‌دانیم.»
سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس ادامه داد:«محور سوم جلسه به فیلترینگ گسترده سایت‌ها و همچنین تنگناهایی است که برای مطبوعات ایجاد شده اختصاص داشت.»
وی تاکید کرد:« بر اساس تصمیم اتخاذ شده در این جلسه بنا شد که از وزیر ارشاد خواسته شود تا تجدیدنظر اساسی در روند نامطلوب در پیش گرفته شده در خصوص رسانه‌ها از سوی این وزارتخانه صورت گیرد، چرا که به نظر ما نتیجه این سیاست‌ها سوق دادن مردم به رسانه‌های بیگانه است که این اتفاق زنگ خطری برای نظام است چرا که اعتماد مردم به رسانه‌های داخلی از بین می‌رود و آن وقت زمینه نفوذ رسانه‌های بیگانه در کشور بیش از پیش فراهم می‌شود.»
قنبری یادآور شد:« اقدامات اخیر صورت گرفته علیه روزنامه‌ها و سایت‌ها از سوی وزرات ارشاد غیرقانونی است و از سوی دیگر اخباری مبنی بر برخورد ناشایست معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد با اصحاب رسانه به دست ما رسیده است، به این صورت که آقای رامین به دفتر برخی رسانه‌ها رفتند و الفاظ ناشایست و زشتی را در مورد خبرنگاران برخی رسانه‌ها به کار برده‌اند که ما خواهان تجدیدنظر فوری و اساسی در این برخوردها و رویه‌ها هستیم.»
نماینده ایلام ادامه داد:« امروز همچنین درباره حوادثی که برای برخی شخصیت‌های مذهبی از جمله بیت آیت‌الله صدوقی، حمله به مسجد قبا در شیراز و مسائلی که برای خانواده آیت‌الله دستغیب به وجود آمده بحث و گفتگو شد.»
وی تصریح کرد:«همچنین در مورد حادثه قزوین و سوء قصد صورت گرفته به جان آقای کروبی ابراز نگرانی شد و از اینکه عده‌ای به این شکل به خودشان اجازه می‌دهند که خارج از چارچوب‌های قانونی این اقدامات را انجام دهند ابراز تاسف شدید شد و از دستگاه‌های مسئول خواسته شد که عاملین این سوء قصد و حملات و توهین‌های صورت گرفته به شخصیت‌های مذهبی هرچه سریعتر شناسایی و به دستگاه‌های قضایی معرفی شوند.»
قنبری خاطر نشان کرد:«هیچ اقدام فراقانونی نباید صورت بگیرد و ارزیابی اعضای فراکسیون از سخنان روز گذشته رهبر انقلاب این بود که تاکید ایشان مبنی بر پرهیز از اقدامات خودسرانه و فراقانونی خطاب به افرادی است که حملات اخیر را به شخصیت‌های مذهبی و کشوری انجام داده‌اند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ