سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۶/۱۸

چهارشنبه: 18/6/1388 (زمان: 00:11 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران و هم میهنان بامدادتان گرامی باد. دقایقی پس از نیمه شب سه شنبه و آغاز بامداد چهارشنبه است و می خواهیم "پست" امروز را با توجه به مهمترین موضوع روز یعنی تجاوز به دستگیر شدگان بیگناه و بی پناه در بازداشتگاهها و زندان های رژیم پلید از 30 سال پیش تا به امروز، با فرازی از کتاب تحقیقی "رنگها و نیرنگها" نوشته استادگرامی آقای دکتر بحری آغاز کنیم.
آنچه از پی می آید قطره ای و یا ذره ای از خروارها نکات تحقیقی و مستند در این کتاب ارزشمند است. این کتاب را ما هفت سال پیش بصورت مخفی و زیرزمینی در ایران انتشار دادیم که در کوتاه مدتی صدها هزار نسخه از آن بصورت زیراکس و کپی (از روی چاپ اولیه ما) توسط ملت تهییه و دست بدست گشت تا آنجا که عاقبت آن را بصورت فورمت "پی - دی - اف" در آوردیم و اعلام کردیم هرکه خواهان دریافت آن است با ایمیل آدرس ما تماس بگیرد تا برایش ارسال نماییم که پس ازآن اعلامیه ما، تا کنون بیش از یک و نیم میلیون از این کتاب بصورت ایمیل و کاملن مجانی برای دوستداران چنین کتابهایی ارسال گردیده است.
به فرازی از این کتاب، در صفحه 130 تا 131 توجه نمایید:
..... اگر بخواهم در این ردیف و مقوله گفتگو کنم و قوانینی چنین بیشرمانه و بدوی را که از سوی این زالوهای بیشرم حاکم بر سرزمین ما نوشته و اجرا می گردد برشمارم؛ نوشته ام مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد بنابراین بهتر می دانم در این مقوله بیش از این بحثی نکرده و به بخش بعدی بپردازم که می تواند پاسخی باشد بر تمام این ابهامات و سوآلات که همگان از خویش می پرسند:
چرا هرچه از سوی آخوند و ملا و روضه خوان منصه ظهور می یابد و فتواها و قوانین و دستوراتی که توسط این دایناسورهای ماقبل تاریخ بشری ابراز و اعمال می گردد تا این حد مستهجن و غیرمنطقی است؟
چرا فشرده و چکیده تمام رسالات و توضیح المسایل ها و کتب فقهی و عقیدتی اینان یا تشابه کاملی به چاه متعفن و گندابی چون مستراح دارد و یا آن که در نهایت به خزینه ای مملو از "منی" منتهی می گردد؟
چرا در دیدگاه آخوند و ملا، آنجایی که حرف از آدمیان است فقط تصویری از "کون" و "فرج"و "ذکر" نقش می بندد و جایی که سخن از عدالت و امنیت رانده می شود باز هم تراوشات مغزهای تهی و خالی و پوچ آنان عمدتا در محور "شکستن استخوان کون" و یا کشیدن "خصیه" و یا بریدن یک طرف یا هر دو طرف "فرج و مقعد" و یا بریدن "ذکر" از بیخ یا هشفه می چرخد؟
چرا زنان که نیمی از نیروی فعال جامعه را تشکیل می دهند در حد یک وسیله ی شهوترانی و دفع تمایلات حیوانی این هرزگان قلمداد می شوند تا جایی که اگر به دلیل یک فعل و انفعال طبیعی و قانون خلقت زنان، مدتی کوتاه (دوران پریود ماهانه) قادر به برآوردن نیازهای شهوانی حیوانی آنان نباشند، این بیشرمان مجازند با همسر خویش عمل شرم آور "لواط" انجام دهند بدون آن که احساس شرم و خطایی بکنند؟
چرا "طب" از نظر اینان فقط تنقیه کردن و یا گذاشتن پنبه آغشته به روغن بنفشه بر "مقعد" محسوب می گردد که برای همین کار نیز، اگر با دست ممکن باشد نباید نگاه کرد و اگر با نگاه ممکن باشد نباید دست زد و یا اگر هر دو عمل (نگاه کردن و دست زدن) به مقعد یا فرج اجباری باشد، باید آیینه ای مقابل محل مورد نظر گذاشت و درون آیینه نگاه کرده و عمل نمود....!!!؟
پاسخ به اکثر این ابهامات و این سرخوردگی های شرم آور در یک کلمه خلاصه میشود و آن دین و آیین و مذهب شان است که مبنای این دین و مذهب کتابی (تازی نامه ای) مثلن آسمانی است با نام "قرآن" که کتابی است بیشرمانه و سراسر مزخرفات غیرقابل قبول و باور؛ که کتبی چون امیرارسلان نامدار و حسین کرد شبستری و یا قصه های ملانصرالدین یا مجلاتی چون "پلی بوی" در مقایسه با این تازی نامه، لایق جایزه نوبل ادبیات هستند....!!!!
*****
کوتاه از آخرین مطالب انتشار یافته در "پست" دیروز سه شنبه هفدهم شهریور:
پس از توقیف اسناد کمیته پیگیری صورت گرفت:
دفتر مهدی كروبی با حكم دادستان جدید تهران پلمپ شد
سخنگوی حزب اعتماد ملی در گفتگو با ایلنا با اعلام این خبر گفت:«حوالی ساعت 15 تعدادی از ماموران با حكم دادستان محترم تهران با مراجعه به دفتر آقای كروبی واقع در جمشیدیه تهران ضمن بازرسی محل كار ایشان مبادرت به جمع آوری اسناد و مدارك موجود و نیز CD،رایانه و فیلم كردند.»
اسماعیل گرامی مقدم، افزود:«ماموران همچنین افرادی را كه برای ملاقات با آقای كروبی به دفتر ایشان آمده بودند را به همراه شخص دبیر كل به خارج از ساختمان هدایت كردند.»
سخنگوی اعتماد ملی همچنین از بازداشت سردبیر سایت اعتماد ملی خبر داد.
**
حمله به منزل مرتضی الويری و بازداشت وی
به دنبال پلمپ دفتر مهدی كروبی، ماموران دادستانی به منزل مرتضی الويري رفته و پس از تفتیش منزل، وی را بازداشت کردند.
به گزارش پایگاه خبری سلام‏نیوز، این اقدام در حالی صورت می گیرد كه قبل از آن ماموران دادستانی به حكم دادستان جدید تهران دفتر مهدی كروبی را پلمپ كرده و وی را از این مكان خارج كردند.
شب گذشته نیز ماموران به دفتر كمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان مراجعه كرده و تمام اسناد موجود در این دفتر را با خود بردند.
مرتضی الویری در حالی که با خبرنگار سلام‏نیوز صحبت می‏کرد از بازداشت خود خبر داد و دیگر سخنی نگفت و سریع خداحافظی كرد.
**
پس از دفتر کروبی و اعتماد ملی، دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان هم پلمپ شد
ساعتی پس از پلمب دفتر مهدی کروبی و دفتر حزب اعتماد ملی، خبر می‌رسد که دفتر «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» نیز پلمپ و اموال آن توقیف شده است.
به گزارش موج سبز آزادی، عصر امروز نیروهای لباس شخصی با حکم دادستان جدید تهران اقدام به پلمب دفتر «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» کردند.
انجمن دفاع از حقوق زندانیان، تشکلی غیر دولتی است که به همت عمادالدین باقی تشکیل شده و دهها حقوقدانان و فعال مدنی در آن عضو هستند. رئیس هیات مدیره‌ی این انجمن در حال حاضر خانم فریده غیرت است.
**
فرزند آیت الله بهشتی هم بازداشت شد
ساعتی پیش (حدود ساعت 11 شب) علیرضا حسینی بهشتی هم بازداشت شد.
یک منبع آگاه خبر داد که ساعتی پیش علیرضا حسینی بهشتی، فرزند اولین رئیس دستگاه قضایی پس از انقلاب، توسط ماموران امنیتی و با حکم دادستان جدید تهران بازداشت شد.
آقای بهشتی از مشاوران نزدیک میرحسین موسوی و نماینده او در کمیته پیگیری مسائل بازداشت‌شدگان است.
پیش از این هم مرتضی الویری، از مشاوران مهدی کروبی و نماینده وی در کمیته مذکور؛ بازداشت شده بود.
دفتر این کمیته دیروز مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفت و دفتر شخصی مهدی کروبی، دفتر حزب اعتماد ملی و دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان نیز امروز پلمب شدند.
*****
گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از وضعیت ناگوار بازداشت‌شدگان
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با انتشار گزارشی، تاکید کرد که بی‌اطلاعی از وضعیت بازداشت‌شدگان، دفاع را غیر ممکن می‌سازد و نگرانی‌ها از وضعیت جسمانی- روانی آنها را افزایش می‌دهد.
به گزارش موج سبز آزادی، «کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران» امروز اعلام کرد که مقامات ایرانی در مورد بسیاری از بازداشت شدگان پس از انتخابات 22 خرداد ماه که حدود 400 نفر از آنها هنوز در زندان‌اند، یا هیچ اطلاعاتی نمی دهد یا اطلاعات بسیار محدودی می دهد که این امر نقض معیارهای بین المللی در آئین دادرسی است و بر نگرانی های عمیق در باره امنیت جانی و سلامت زندانیان دامن می زند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به ویژه نگران وضعیت زندانیانی است که به خانواده خود هیچ دسترسی ندارند یا دسترسی آنها بسیار اندک است که از آن میان می توان به عبدالله مومنی، احمد زیدآبادی، محمد ملکی، کیوان صمیمی بهبهانی، کورش زعیم،عیسی سحرخیز، مصطفی تاج زاده، محمد رضا جلایی پور، محمد رضا رمضان زاده، شاهپور کاظمی، شیوا نظر آهاری، بهمن احمدی عموئی و محمد قوچانی اشاره کرد. مقامات ایران در مورد وضعیت این افراد و اتهامات آنها هیچ اطلاعاتی نداده اند.پس از انتخابات 22 خرداد ریاست جمهوری، سیستم قضایی به بازداشت 4000 نفر از افراد شناخته شده وشهروندان عادی معترض اعتراف کرد و اعلام کرده است که حداقل 400 نفر از آنها هنوز در بازداشت هستند.
هادی قائمی در مورد بلاتکلیف نگهداشتن بازداشت شدگان گفت:" چنین بازداشت های موقت نه تنها نقض نظام قانونی است بلکه نگهداری زندانیان در وضعیت بازداشت بدون ارتباط با دنیای بیرون، نگهداری طولانی مدت در سلول های انفرادی همراه با بازجویی های مستمر، طولانی مدت و شبانه و امتناع از ارائه هر گونه اطلاعاتی به خانواده ها و وکلای زندانیان، بطور جدی زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی است که اعتراضات وسیع جهانی را برانگیخته است و این اعتراضات همچنان ادامه دارد."
هادی قائمی تاکید کرد که "مقامات عمدا بازداشت شدگان را از عدالت محروم می کنند و خانواده ها را نیز با بلاتکلیفی و نگهداشتن در تشویش و اضطراب، تنبیه می کنند."
عبدالله مومنی؛ سخنگوی ادوار تحکیم وحدت، در نیمه شب 31 خرداد ماه در ستاد شهروند آزاد مهدی کروبی با ضرب و شتم بازداشت شد. به گفته خانم آدینه وند؛ همسر عبدالله مومنی، او هنوز از محل نگهداری و اتهامات وارده بر او بی خبر است. عبدالله مومنی برای اولین بار دو هفته پس از بازداشت با همسرش به مدت چند دقیقه تماس تلفنی گرفت. پس از یک ماه به عبدالله مومنی اجازه ملاقات در زندان داده شد. عبدالله مومنی در 35 روز گذشته هیچ تماسی با خانواده نداشته است. خانم آدینه وند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که آقای مومنی گفته که بنظرش او در زندان اوین است. اما در اولین ملاقاتی که آنها داشتند، او را با ماشین از جای دیگری به زندان اوین آوردند و او نمی داند که دقیقا اقای مومنی را کجا زندانی کرده اند. در اولین ملاقات، خانم آدینه وند متوجه وضعیت جسمی نامناسب همسرش شد که بشدت ضعیف شده و وزن کم کرده بود و توان ایستادن روی پاهای خود را نداشت و به کمک همسر و برادرش توانست تا اتاق ملاقات برود.
احمد زید آبادی؛ دبیر کل ادوار تحکیم وحدت و روزنامه نگار شناخته شده، در تاریخ 23 خرداد ماه در حالی که فردی که خود را پیک موتوری می نامید با بیرون کشیدن او از منزل، ربوده شد. احمد زیدآبادی در اعتراض به وضعیت غیر قانونی بازداشت، از روز اول به مدت 17 روز دست به اعتصاب غذا زد. خانم مهدیه محمدی؛ همسر آقای زیدآبادی 64 روز پس از بازداشت ایشان موفق به ملاقات شد که در آن ملاقات آقای زید آبادی گفته بود که 35 روز در سلولی زندانی بود که نه صدایی در آنجا بود و نه نوری و هیچکس هم به سراغش نمی رفت و در آن حالت که انگار توی قبر بود دچار حالت جنون می شود و قصد خودکشی می کند. اما چون چیزی برای خودکشی پیدا نمی کند، شروع به داد و فریاد می کند که مسئولین زندان متوجه می شوند که وی دارد دیوانه می شود و بعد او را به سلول انفرادی دیگری منتقل می کنند. آقای زیدآبادی در ملاقات تاکید کرده بود که از او خواسته اند که به دادگاه برود و تعهد بدهد که دیگر کار سیاسی نمی کند. هر چند هنوز اتهامی به ایشان تفهیم نشده است. خانم محمدی به کمپین بین المللی گفت که از آن تاریخ تاکنون تماس دیگری نداشتند و از وضعیت ایشان و پرونده اش بی خبر است.
دکتر محمد شریف؛ وکیل احمد زیدآبادی است که روزانه در قوه قضائیه پیگیر پرونده او است اما مقامات قضایی هیچ اطلاعی در باره پرونده به ایشان نداده اند. آقای شریف حتی نمی داند که کدام شعبه دادیاری مسئول رسیدگی به پرونده آقای زید آبادی است و تاکنون هم موفق نشده است که با زیدآبای دیدار کند و اوراق وکالت را به امضای او برساند.
دکتر شریف؛ وکیل سرشناس حقوق بشر که دفاع از بسیاری از زندانیان را برعهده دارد، وکیل عبدالله مومنی و احمد زیدآبادی است. دکتر شریف به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در باره وضعیت پرونده این دو بازداشتی گفت: "متاسفانه تمام تلاش های من برای اینکه بتوانم وکالت نامه را به امضای موکلینم برسانم تا کنون بی ننتیجه مانده است. برای این کار لازم است که اول مشخص شود که پرونده این افراد به کدام شعبه دادیاری ارجاع شده است که متاسفانه تاکنون پس از گذشت چند ماه هنوز اطلاعی از پرونده این دو نفر در دست نیست."
دکتر شریف در مورد قانونی بودن این همه مدت بازداشت موقت یک بازداشتی گفت که در مورد بازداشت موقت طبق آئین دادرسی، یک مقام قضایی می تواند قرار بازداشت را تمدید کند و هر بار هم برای دو ماه. منتهی دفعات تمدید قرار بازداشت در آئین دادرسی محدود نشده است . ایشان تاکید کردند که خطر تمدید این بازداشت های موقت که بارها هم اتفاق افتاده است این است که اگر چنانچه یک بازداشتی به مدت یک سال قرار بازداشتش به کرات تمدید شده باشد و نهایتا مقام قضایی به این نتیجه برسد که جرمی به وقوع نپیوسته است برای توجیه این مدت بازداشت به جای رفع منع قرار بازداشت اقدام به صدور کیفر خواست می کند.
بسیاری از افراد شناخته شده بازداشتی از جمله مصطفی تاج زاده، فیض الله عرب سرخی و عبدالله رمضان زاده در یک وضعیت کاملا بی ارتباط با دنیای بیرون قرار دارند و خانواده های آنان از وضعیت آنها بی اطلاعند. عبدالله رمضان زاده؛ سخنگوی دولت در زمان ریاست جمهوری اقای محمد خاتمی، که در روز 23 خرداد ماه با یک ضرب و شتمی در خیابان بازداشت شد که در جریان آن سرش شکست و دنده هایش آسیب های جدی دیدند، از جمله بازداشتی هایی است که نه تاکنون تفهیم اتهام شده است و نه محل نگهداری او روشن است. دکتر رمضان زاده پس از 74 روز بی خبری در جلسه عمومی دادگاه ظاهر شد و در مصاحبه ای خواست که به خانواده اش اطلاع داده شود که حال او خوب است. تاکنون خانواده دکتر رمضان زاده از وضعیت او بی اطلاع نگهداشته شده اند.
بهمن احمدی امویی؛ روزنامه نگار و فعال حق زنان، در نیمه شب 30 خرداد به همراه همسر روزنامه نگارش؛ ژیلا بنی یعقوب در منزل بازداشت شد. بهمن احمدی امویی همچنان از دسترسی به وکیل و خانواده محروم است و در بازداشت موقت بسر می برد. وکیل بهمن امویی قادر نیست که پرونده وی را پیدا کند و ثبت کیفری کند. بهمن امویی پس از 70 روز تلفنی با همسرش تماس گرفت و اعلام کرد که به او گفته اند که پرونده اش گم نشده بلکه نزد قاضی مرتضوی است. او همچنین تاکید کرده است که بازجویی اش تمام شده و پرونده اش برای رسیدگی به دادگاه ارسال شده است اما او هم از شماره پرونده و شماره شعبه دادگاه بی خبر است. در روز 9 شهریور ماه ماموران به همسر بنی یعقوب اعلام کردند که او فعلا ممنوع الملاقات است.
محمد قوچانی؛ روزنامه نگار و سردبیر اعتماد ملی در روز 30 خرداد ماه پس از انتشار نامه مهدی کروبی به شورای نگهبان بازداشت شد.قرار بازداشت محمد قوچانی در تاریخ اول شهریورماه به وثیقه تبدیل شد و برگه ازادی او صادر شد. مریم باقی؛ همسر محمد قوچانی در مصاحبه ای امروز اعلام کرد که علی رغم تودیع وثیقه، محمد قوچانی مجددا در تاریخ 7 شهریور ماه به جای آزادی، ابتدا به بند 240 زندان اوین منتقل و تحت بازجویی های شدید قرار می گیرد و سپس به بند 209 بازگردانده می شود.
عیسی سحرخیز؛ روزنامه نگار و از بنیانگذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، در روز 12 تیرماه بازداشت شد. سحرخیز به مدت 40 روز در انفرادی زندان سپاه در بند الف بی ارتباط با دنیای بیرون نگهداری شد و پس از 40 روز نسترین ستوده؛ وکیل آقای سحرخیز موفق به ملاقات با او شد و اعلام کرد که دنده او شکسته است. در عین حال سحرخیز از بیماری خاصی رنج می برد که درمان این حساسیت فقط استفاده از رژیم خاص غذایی است و او قادر به استفاده از هیچ نوع دارویی نیست. بازداشت موقت عیسی سحرخیز در هفته گذشته مجددا برای دو ماه تمدید شد .
اطلاعات رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران حاکی از این است که سایر زندانیانی که در باره وضعیت حقوقی آنها هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست، مورد ضرب و شتم وسایر بدرفتاری ها قرار گرفته اند، که از آن میان می توان به کیوان صمیمی اشاره کرد. خانواده دکتر محمد ملکی؛ استاد بازنشسته و اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب، نیز پس از بازداشت او، کاملا در بی خبری بسر می برند. دکتر ملکی که به دلیل بیماری سرطان پروستات در بستر بیماری بود درمنزل خود بازداشت شد.
تعداد بسیار زیادی از بازداشت شدگان پس از انتخابات 22 خرداد ماه که 400 نفر از آنها همچنان در زندان بسر می برند، مردم عادی هستند. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران بطور مرتب از خانواده و دوستان این بازداشت شدگان پیام هایی دریافت می کند مبنی بر اینکه آنها از وضعیت بازداشت شدگان خود بی خبر هستند. نمونه ای از این افراد علی بی کس؛ دانشجوی دوره دکترای تاریخ و فعال آذربایجانی است که در روز 30 خرداد ماه پس از خروج از خوابگاه در خیابان های تهران بازداشت شده و تنها توانسته است بسرعت خبر بازداشت خود را به یک دوست بدهد و بگوید که در 209 اوین است. از آن پس تاکنون هیچ تماسی با خانواده نگرفته است.
بلاتکلیفی زندانیانی که حتی قرار بازداشت آنها به وثیقه تبدیل شده یا در دادگاه محاکمه شده اند نیز حکایت دیگری است. محمد رضا جلایی پور؛ از اعضای جوانان ستاد انتخاباتی مهندس موسوی از جمله کسانی است که علیرغم اینکه وثیقه 200 میلیون تومان او تودیع شد و خانواده او یازده ساعت در جلوی زندان اوین در انتظار آزادی محمد رضا نشست، بدون هیچ توجیهی آزاد نشد. وثیقه های خارج از حد توان خانواده ها بدون هیچ توجیهی بلاتکلیفی زندانیان را تداوم می بخشد. قرار بازداشت شیوا نظر آهاری؛ فعال شناخته شده حقوق بشر و وب لاگ نگار، پس از ماهها بی خبری خانواده و وکیل او به قرار وثیقه 500 میلیون تومانی تبدیل شد که مادر او در مصاحبه ای اعلام کرد برای آنها که ارزش خانه شان بعنوان تنها دارایی خانواده فقط 80 میلیون تومان است این وثیقه یعنی ادامه بازداشت شیوا. مسعود باستانی؛ روزنامه نگاری که در روز 13 تیرماه هنگام پیگیری وضعیت همسر زندانی اش؛ مهسا امرآبادی، در قوه قضائیه بازداشت شد و پس از مدتها انفرادی در دادگاه عمومی اعترافات متناسب با کیفرخواست را بصورت دفاعیه ارائه کرد، باز به سلول انفرادی برگردانده شد و بلاتکلیف باقی ماند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران خواستار آزادی فوری همه بازداشت شدگانی شد که بدون هیچ اتهامی در زندان هستند. این کمپین همچنین خواستار رعایت معیارهای بین المللی آئین دادرسی از جمله دسترسی بازداشت شدگان به وکیل و اعضای خانواده، و شفافیت کامل در مورد محل نگهداری و اتهامات همه بازداشت شدگان شد.
*****

مطهري؛ دولت در پي آزادي ماهواره است
«علي مطهري» با بيان اينکه معرفي وزير زن از سوي رئيس جمهور براي جلب آراي مخالف است، گفت؛ «حتي من شنيده ام که احمدي نژاد قائل به آزاد کردن ماهواره هم هست و اينها همه در راستاي جبران و جذب آراي مخالف است.»علي مطهري نماينده تهران در مجلس در خصوص اصرار احمدي نژاد براي معرفي وزيران زن به مهر گفت؛ اصرار ايشان در اين مورد جنبه اعتقادي ندارد، بلکه آقاي احمدي نژاد احساس مي کند علت راي ندادن 13 ميليون نفر به وي در انتخابات، کم توجهي اش به مسائل اجتماعي- فرهنگي از جمله کم بها دادن به بانوان است. وي افزود؛ احمدي نژاد مي خواهد به هر قيمت اين موضوع را براي خود جبران کند و اصرار بر معرفي وزيران زن هم مصداقي از اين رفتار است. اين نماينده تهران در مجلس گفت؛ «به نظرم اين شيوه، شيوه درستي نيست و پيامدهاي منفي به دنبال خواهد داشت، چون ما بايد با مسائل به صورت اعتقادي برخورد کنيم نه سياسي.» عضو کميسيون فرهنگي مجلس اظهار داشت؛ «اين رفتارهاي احمدي نژاد نشان مي دهد آن حرفي که بنده در نطقم در خصوص ليبرال بودن ايشان از نظر فرهنگي زدم، درست است و باز هم بايد انتظار اين نوع رفتارها را از آقاي رئيس جمهور داشته باشيم.»
*****
باز هم "فضله" پراکنی حسین بازجوی مفلس در لجن نامه "کیهان"
(خبر ويژه)دروغ بودن فهرست جعلي منتشره از سوي سايت حزب مشاركت درباره كشته شدگان اغتشاشات خياباني يكي پس از ديگري آشكار مي شود.به دنبال آشكار شدن وجود نام هاي جعلي همچون محسن ايماني، ترانه موسوي و عليرضا توسلي در فهرست مذكور، اكنون خبر مي رسد كه نام احمد كارگرنجاتي هم با دغلبازي و شيادي در ليست ياد شده آمده و نامبرده- متأسفانه يا خوشبختانه- در قيد حيات است.احمد كارگرنجاتي در وبلاگ خود ضمن ابراز تعجب از اقدام سايت نوروز نوشت: امروز صبح داشتم خبرهارو زير و رو مي كردم كه يهو چشمم خورد به خبر اعلام اسامي 72 نفر از كشته شدگان اغتشاشات اخير. اونقدر حس فضولي جلوي چشممو گرفت كه نفهميدم كي روي خبر كليك كردم و كي ليست اسامي كشته شده ها جلوم ظاهر شد. همين طور داشتم يكي يكي اسامي رو مي خوندم كه يكهو چشمم از حدقه بيرون افتاد (با حالت فنري تصور كنيد) و فكم رو زمين ولو شد آره، جالب بود، اسم خودمو توي ليست كشته شده ها ديدم. نكته جالبتر اينكه علت مرگم رو ضرب و شتم در بيمارستان عنوان كردند و باز نكته بسيار جالبتر اينكه الان من در قطعه 213 رديف 15 شماره 35 دفن شدم(!!)اين وبلاگ نويس كه ظاهراً بايد قرباني مي شده و از دست اوباش اجير شده توسط افراطيون مدعي اصلاحات در رفته! مي افزايد:چند وقتيه حرف از دفن مخفيانه اجساد ميزدن و من باور نمي كردم! اما واقعاً اين دفن مخفيانه رو به قدري استادانه انجام دادن كه حتي خود من هم نفهميدم كي دفن شدم. اصلاً اونقدر كارشون رو خوب بلد بودن كه نفهميدم كي كشته شدم. عجب دنيائيه اين دنياي بعد از مرگ. همه چي عين قبل از مردنه و اصلاً هيچي تغيير نكرده. البته هنوز كسي براي سؤال و جواب سراغم نيومده. يا شايد سؤال و جواب هم مخفيانه انجام شده كه خودم نفهميدم.به گزارش رجا نيوز، كارگرنجاتي در پست قبلي وبلاگ خود، سير هدف گلوله قرار گرفتن از سوي حاميان جنبش سبز را توضيح داده و به همراه انتشار تصاويري از خود در بيمارستان نوشته است: «مدتي بود كه به لطف دوستان سبزمون و با يك گلوله چند گرمي آمريكايي يا شايد هم انگليسي (بخاطر اينكه كاليبر گلوله از يك نوع سلاح نامتعارف در ايران بود) راهي بيمارستان شده بودم. البته هنوز بهبودي كامل حاصل نشده و بعد از يك مدت حركت چهارپايي (به كمك دو عصا) به تازگي به لطف فيزيوتراپ و آب درماني سه پايي (تك عصا) شديم.»شايان ذكر است سايت وابسته به حزب مشاركت (نوروز) به همراه چند سايت همسو نظير موج سبز با فرار به جلو و براي كتمان نقش سران اين حزب در عمليات شكست خورده براندازي و آشوب، نقش وكيل مدافع قربانيان و آسيب ديدگان اغتشاشات را براي خود برگزيده اند و در اين راه از جعل شايعه و خبر و زنده به گور كردن شهروندان زنده هم دريغ نمي كنند.به نظر مي رسد ستادي كه اين خبرها را جعل و منتشر مي كند و همزمان در تلاش است تا موسوي و كروبي را نيز فريب دهد، اطلاعات مهمي درباره شبكه اصلي ايجاد آشوب داشته باشد.
*****
از هاله تا هلو
آیدا قجر
چندی پیش در خبرها خواندیم که صد و بیست تن از اساتید دانشگاهها خواستار بررسی سلامت روانی مسئولان کشور شدند. در ماههای گذشته نیز مقالاتی درباره ی تحلیل سلامت روانی رئیس جمهور منتشر شد.
رئیس جمهور ایران در آغاز کارش مدعی شد هنگام سخنرانی در سازمان ملل هاله ای از نور او را فرا گرفته و چشمهای همه به او خیره مانده است. بعدها او این ادعا را تکذیب کرد، درحالیکه فیلم این اظهارات در اینترنت به راحتی قابل دستیابی و مشاهده بود و هست.
اما شگفتی سازی رئیس جمهور به اینجا ختم نشد؛ او مدعی شد کودکی درآشپزخانه ی خانه اش انرژی هسته ای تولید میکند و یا کودک پنج ساله یدیگری به او مشورت می دهد و یا دانش آموز نه ساله ای به مدت بیست دقیقه در مورد طرح ترافیک با او گفتگو کرده است. احمدی نژاد دو وزیرش را در آخرین ساعت های پایان کار دولت نهم عزل کرد و وقتی دید کابینه اش از تعداد قانونی لازم تهی می شود یک عزل را پس گرفت و سرانجام در ادبیاتی منحصر به فرد یکی از وزیرانش را در خوبی و جذابیت به"هلو" تشبیه کرد.
حسین باستانی روزنامه نگار مقیم پاریس نخستین کسی بود که "فرضیه عدم تعادل روانی" را در رسانه ها مطرح کرد و پرسید:"آیا احمدی نژاد نمی توانست قبل از برکناری دو وزیر، تعداد کل وزرای تعویض شده دولت خود را بشمارد تا متوجه شود با دست خود در حال از رسمیت انداختن کابینه است؟ لابد می توانست. اما ظاهراً به خاطر عصبانیت از آندو، چنان تعادل خود را از دست داد که متوجه این مساله نشد.
يا در جائی دیگر در دوران مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 84 ، احمدی نژاد هنگام تعریف زندگی گذشته خود گفت که پدرش در سال 72 بر اثر حادثه تصادف فوت کرده است. ده ماه پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری، رییس جمهور دوبارهاعلام کرد که پدرش فوت کرده است. متعاقباً تمام مقام های مملکتی به او تسلیت گفتند و در مجلس ختم "پدر رییس جمهور" شرکت کردند و خود محموداحمدی نژاد هم به عنوان صاحب عزا در مجلس حضور یافت. آیا ممکن است پدر او دوبار فوت کرده یا آنکه وی در قبل و بعد از ریاست جمهوری خود، از فوت دو نفر به عنوان پدر خود خبر داده باشد؟ قطعاً نه. پس چرا محمود احمدی نژادچنین دروغی را گفته است؟
وقتی رییس جمهور در مورد موفقیت های دولت خود دروغ می گوید، می توان به راحتی دلیل این کار را فهمید. اما برای دروغ گفتن در مورد مرگ پدر هم منفعت سیاسی مشخصی وجود دارد؟
پس از حسین باستانی، یک مشاور روان شناسی و عضو سابق هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی این هشدار را جدی تر مطرح کرد. "نسترن ادیب راد" گفت:"توهم، هذيان گويي، پندار بافي و خودبزرگ بيني ارتباط ايشان با امام زمان که به تازگي به سطح ارتباط با خدا رسیده است. برای مثال در جایی می گوید در امریکا دانش آموزان امریکایی می گفتند اینجا نمی گذارند ما صدای شمارا بشنویم. این دانش آموزان به من شماره تلفن هایشان را دادند و گفتند شما زنگ بزنید، ما صدایتان را پشت بلند گوی مدرسه می گذاریم تا همه بفهمند شما چه می گویید. در ادامه همان سفر به جزيره بالي وارد شديم. دراين ميان تعداد زیادی از دانشجویان هندو به دیدار ما آمدند. آنها فریاد می زدند احمدی نژاد ما عاشق تو هستیم. این وضعیت را ما یک ماه بعد در کشور چین هم داشتیم. و... نظر به اینکه تمام نشانه ها و مصادیق اختلال شخصیت در احمدی نژاد بارز است این پرسش ها مطرح می شود که تنفیذ کننده چنین فردی آیا سلامت روانی دارد؟ حامیان و طرفداران او در دستگاه های نظامی و مدیریتی کشور چطور؟"
و سرانجام فاطمه حقیقت جو نماینده ی سابق مجلس شورای اسلامی نیز نسبت به وجود مشکلات روانی- جنسی در شخصیت احمدی نژاد هشدار داد و با اشاره به کاربرد لفظ هلو و خوردن آن توسط محمود احمدی نژاد درتوصیف دکترلنکرانی وزیر بهداشت با توجه به ویژگی هایی که به کاربردن این کلمه در فرهنگ عامه دارد گفت: "من به عنوان یک روانشناس معتقدم که آقای احمدی نژاد ازمشخصات یک بیمار روانی برخورداراست. اصلا ادم سالمی نیست. کارهای او را ما طی چهارسال گذشته دیده ایم. ایشان فرافکنی هم می کند. یعنی آنچه درضمیرش می گذرد را بیان می کند. معلوم است که خود ایشان هم به لحاظ جنسی دچار مشکلاتی است که از واژه هلو که مفهوم جنسی دارد استفاده می کند. این نشان می دهد که وی بیمار است.
"این اولین باریست که منتقدان یک رئیس جمهور به جای تحلیل و نقد سیاسی او به تحلیل و نقد روانی او می پردازند و به دور از شوخی و تمسخر نگران سلامت روانی و تاثیر آن بر اداره ی کشورند. اگرچه تشکیک بر سالم بودن روان رئیس جمهور یک پدیده ی تاریخی و در نوع خود جالب توجه رسانه هاست اما این پدیده میتواند به یک فاجعه ی تاریخی تبدیل شود.
آیا اگر چنین تحلیلی صحیح و چنان نگرانی هایی به جا باشد و تصمیمات رئیس دولت جان و عاطفه و زندگی مردم را به بازی بگیرد بازهم باید به چشم یک پدیده ی تاریخی و یا یک سوژه ی مطبوعاتی به آن نگاه کرد؟ راستی برای جلوگیری از بروز یک فاجعه ی احتمالی غیرقابل جبران چه باید کرد؟
*****
اين روزها در تهران ؛ رويارويي حواريون خميني و هوادران خامنه‌اي
فرهاد يزداني:
مصباح يزدي كه مخالفتش با انديشه‌ها و مبارزه آيت الله خميني با رژيم سلطنتي شهره عام و خاص است و در دوران بنيانگذار جمهوري اسلامي به خاطر همين سوابقش به گوشه‌اي خزيده و سكوت را بر سخن رجحان داده بود، مقام رئيس جمهور را در حد و اندازه "امام عصر" معرفي كرد و آنگاه كه در برابر اين پرسش قرار گرفت كه چگونه در زمان رياست جمهوري هاي پيشين چنين گزاره‌اي مطرح نبود سكوت اختيار كرد. شايد او با نگاهي عاقل اندر سفيه به مخاطبانش فهماند كه معنا و مفهوم "فقه پويا" در انديشه تشيع همين است و به همين كار مي‌آيد! كه اگر امروز پاستور از آن ماست بر گرد آن هاله تقدس بكشيم و اگر فردي چون محمد خاتمي در آن بنشيند كه با انديشه هاي ما بيگانه است در خطبه‌هاي نماز جمعه از مباح بودن ريختن خون حاميان رئيس جمهور بگوييم.
امروزه در يك مرز بندي صريح و بي رحم در يكسو از ميرحسين موسوي ، مهدي كروبي، محمد خاتمي ، اكبر هاشمي رفسنجاني ، موسوي خويني ها ، صانعي ، آيت الله العظمي منتظري گرفته تا خانواده امام ، دانشجويان پيرو خط امام ، و دانشگاهيان و حوزويان مستقل قرار گرفته اند و در سوي ديگر آيت الله علي خامنه‌اي ، اعضاي شوراي نگهبان ، سپاه، بسيج ، نيروي انتظامي ، صدا و سيما و يك دولت كودتايي قرار دارند.رويارويي از ساليان پيش آغاز شده بود، از بحث هاي تند درون محفلي تا استعفا ها و كنارگذاشتن ها، تا انجا كه روحانيون حاكم دوپاره شدند و يكي شد "مجمع" و ديگري شد "جامعه" ، درگذشت آيت الله خميني اما فصل پاياني بود بر رقابتهاي توام با رفاقت ، آنان كه حاكم شدند ، براي مغلوبين برنامه‌اي چيدند تا نام و ياد آنها از ذهن جامعه فراموش شود.
به همان ميزاني كه افراد به امام خميني نزديكتر بودند بيشتر مورد غضب و حذف واقع شدند. سالها پس از آن در حماسه دوم خرداد مردم به ياري آنها آمدند ، اما انها هرگز نتوانستند زمين سفت و بدون مين براي بازي پيدا كنند گرچه توانستند در يادها و دلها بنشينند. تنها يك نفر از آنها بين زمين و آسمان ماند ، معلق در ميان دو كهكشان اصلاح‌طلبي و اصولگرايي و او فردي نبود جز هاشمي رفسنجاني كه مي‌خواست براي خود نقشي فراتر از اين بازي ها بيابد، اما در زمانه اي كه بالاترين مقام كشور هم عملا در كسوت اعضاي جبهه اصولگرايي مينشيند ، و در دوره‌اي كه مردم نياز دارند تا همه موضع خود را در قبال فجايع پيش امده بداند و فرياد مي‌زنند كه "سكوت مساوي با خيانت " است، هاشمي هم در نماز جمعه به ياد ماندني خود راه خود را برگزيد.
اينك از ميان ياران و حواريون خميني، آنها كه زنده مانده اند در يك اردوگاه نشسته اند، و در سوي ديگر كساني هستند كه از هيچ سلاح و مكري براي فزوني كردن قدرت خود و زياده خواهي هايشان فرو گذار نيستند. سال 86 دو سال پيش از آنكه خيابانهاي تهران در دفاع از ميراث و نزديكان خميني صحنه كشتار سبعانه شود. حسن خميني نوه بنيانگذار جمهوري اسلامي و توليت مرقد او به "شهروند امروز" گفت كه "به نظر بنده تنبه امام به اينكه نظامي ها نبايد در سياست دخالت كنند، يكي از دغدغه ها و مسائل است. چون تفاوت عنصر نظامي و سياسي تنها در اين است كه نظامي تفنگ دارد. يكي از بزرگترين معيارهايي كه مي‌توان گفت، جامعه از راه امام خارج شده است يا نه حضور نظاميان در عرصه سياست است" حرفهاي خميني جوان بي پاسخ نماند، پاسخ او مثل ادبيات سرانشان و روزنامه‌هايشان فحاشي و درندگي بود از لپ‌هاي سرخ سيد حسن نوشتند و اينكه از غم همسران شهيد بي خبر است! حسن خميني شايد مي‌ دانست كه اين حضور نظاميان در سياست آرام آرام به كودتا هم مي رسد. همان سال 86 علي اشراقي ديگر نوه بنيانگذار جمهوري اسلامي هم براي انتخابات مجلس هشتم شوراي اسلامي رد صلاحيت شد، تا همگان دريابند كه خاندان خميني استخواني در گلوي اقتدارگرايان شده اند.
همان سال آيت الله توسلي دقايقي قبل از فوتش در جلسه رسمي مجمع تشخيص مصلحت نظام خوابي را از سيد جسن خميني نقل كرد؛ "امام خمینی به خواب سیدحسن خمینی آمده و نجوا کرده که «مرا دارند از این خانه بیرون می‌کنند» و چون از آن مرحوم می‌پرسند که "آقا چه کسی شما را از این خانه بیرون می‌کند" از عالم خواب، جواب نمی‌شنوند." برخي اصولگراين گفتند آنكه در خانه امام زندگي مي‌كند سيد حسن است و احتمالا منظور امام نوه خود اوست و نه ما ! براي آنها كه اندكي با فضاي سياسي ايران آشنايي داشتند به تعبير خواب نوه امام احتياجي پيدا نكردند كه خود امام هم مي گويد "خواب حجت نیست اما گاه خواب‌هایی است که انسان را بیدار می‌کند " خواب اصولگرايي سنگين تر شد، اما دو سال بعد ميليون‌ها ايراني بيدار شدند، روزي كه دربهاي مرقد بنيانگذار نظام براي برگزاري شبهاي قدر بسته شد و ياران خميني متهم به براندازي نظام شدند.
هواداران آيت الله خامنه‌اي در طي سه ماهه گذشته هرچه نيرو و پتانسيل داشتند در "رزمايش" خود به ميدان آوردند از سركوبهاي خونين و بي سابقه در جهان تا برگزاري داداگاههاي نمايشي هميشگي و تبليغات گسترده رسانه‌اي ، دستگيري و در بند كردن صدهها نيروي فعال سياسي اصلاح طلب و هزاران معترض و اتهام هاي سنگيني كه اين روزها فرمانده سپاه به ياران خميني وارد مي‌كند. اما به نظر مي‌رسد جنبش سبز تا كنون با همه برگهاي خود به پاي ميز بازي ننشسته است. برگهايي كه ظن وجود آنها براي رقيب مي‌تواند مراسم اصلي مذهبي را يا دانشگاههاي كشور را تا آستانه تعطيلي بكشاند.
*****
از میان ایمیل های رسیده:
کهریزک واقعی کجاست؟
مسیح علی نژاد
در حالی در تلویزیون جمهوری اسلامی، گردانندگان پروژه های تبلیغاتی بحران اخیر در حال بازسازی چهره های اصلی و مسببان واقعی فاجعه پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران هستند که هنوز در کوچه پس کوچه های شهر ماموران رسمی و غیررسمی دارند به شیوه هایی فجیع بحران سازی می کنند. یعنی از یک سو بزرگان به این نتیجه رسیده اند که باید چهره مقامات ارشد کشور و نیروی انتظامی را در ماجرای تلخ کهریزک و شکنجه و شهادت و تجاوز به جوانان بیگانه کشور بازسازی کنند و با این دورخیز برنامه ای را کارگردانی کرده اند تا به کرات چهره غمگین و دلشکسته ای از مقامات ارشد و نظامی کشور بر صفحه تلویزیون بنشیند که گویی آنها شاکیان اصلی فاجعه تاسف برانگیز کهریزک اند اما از سوی دیگر همان شیوه و همان ابزاری که کهریزک نشینان در مواجهه با دربندان به کار گرفته بودند در خانه ها، خیابان ها و دفاتر احزاب و تشکل های سیاسی و غیرسیاسی به کار گرفته می شود.
در بخش هایی از قدرت این باور تقویت شده است که مردم عادی جامعه نیز این روزها از خشونت و وحشیگری ماموران حکومتی در برخورد با زندانیان و دربندان بی پناه به انزجار رسیده اند، لذا ناگهان تصمیم می گیرد که خود را در صف این بخش از مردم قرار دهند تا شاید بتوانند بخش هایی از محبوبیت که نه مقبولیت از دست رفته را ترمیم کنند. بی شک برای بخش هایی از معترضان تا همین اندازه عقب نشینی و یا نقش خوب بازی کردن حتی اگر تبلیغاتی هم باشد، گاه مقبول نظر می افتد تا جان زندانیان خود را که گروگان خشونت طلبان طالبانی شده اند نجات دهند. چنانچه شیخ مهدی کروبی در مصاحبه اخیر خود که مستندات جدیدی از تجاوز به زندانیان را در اخیتار رسانه ها قرار می داد بارها از حسن نظر خود و شاکیانی که به او مراجعه کرده بودند نسبت به ادامه روند رسیدگی به شکوه شکایت زندانیان آسب دیده سخن گفت. ادبیات شیخ چنین بود که گویی از سعید مرتصوی به عنوان متهم ردیف اول تجاوز و تعدی به حقوق زندانیان یاد می کند اما کماکان به دادستان جدید و تغییر و تحولات جدید در این دستگاه قضایی امیدوار است. او همچنین از حسن نیت خود نسبت به رییس جدید قوه قصاییه پرده برداشت آنجا که به دستور وی در جلسه ای مشترک با سران سیستم قضایی کشور نشست و مستندات خود که همان فیلم سخنان زندانی مورد تجاوز قرار گرفته به همراه گواهی پزشکی قانونی بوده است را در اخیتار اعضای جلسه قرار داد. شیخ در همین مصاحبه اخیر که بوی امید و حسن نیست و اعتماد به عقلای نظام در مورد پیگیری شکایت آنان که مورد تجاوز قرار گرفته اند از آن پیدا بود، یاد آور شد که بعد از معرفی یکی از آن زندانیان، سعید مرتضوی زندانی آسیب دیده را تهدید کرده و و پس از آن مدتی است که این زندانی ناپدید شده است. اما از اعتماد شیخ به افراد جدید سیستم قضایی کشور زمان زیادی نگذشت چنان که زمان زیادی نگذشته بود از روند جدید مقامات ارشد کشور که برای بازسازی و ترمیم مقبولیت خود ترجیح دادند در یک برنامه تلویزیونی، همصدا با مردم و چه بسا بلندتر از صدای اصلاح طلبان به گردانندگان کهریزک بتازند اما در همین فاصله زمانی اندک، کهریزکی دیگر در حوزه ای وسیعتر مدیریت و سازمان دهی شد.
از کهریزک رسوا می نالند و از رفتار ماموران آن اعلام برائت می کنند اما در گوشه دیگری از شهر، ماموران رسمی و غیررسمی، کهریزکی دیگر برپا می کنند که چشم دوربین های صدا و سیما بر آن کاملا بسته بماند. با حکم دادستان تهران وارد دفتر شیخ مهدی کروبی می شوند و با بیرون راندن شیخ و مهمانان اش از دفتر حزب اعتماد ملی، اقدام به جمع آوری اسناد و سی دی و اطلاعات مربوط به پرونده تجاوزشدگان و مراجعان به شیخ می کنند. یعنی اگر سعید مرتضوی و یاران او در دادستانی تهران به گفته شیخ، عاملان اصلی ناپدید شدن زندانی مورد تجاوز قرار گرفته بودند، اینبار دادستان جدید تهران دستور داده است تا با مراجعه به دفتر کروبی اسناد و اطلاعات مربوط به همان شاهدان مورد تجاوز قرار گرفته در کهریزک را از دفتر کروبی جمع آوری و ناپدید کنند.
به خانه مرتضی الویری شهردار سابق تهران حمله و اقدام به بازداشت خشونت آمیز وی می کنند. به دفتر پیگیری وضعیت زندانیان ستاد موسوی حمله می کنند و با وحشی گری چادر از سر دختر نوزده ساله جواد امام در همان حوالی، می کشند و روز بعد او را با مقنعه پاره در بهشت زهرا رها می کنند، به بیش از پانزده روزنامه نگار برگه احضار و تهدید تقدیم می کنند، دو تن از اعضای سایت اعتماد ملی را تنها به دلیل اصلاع رسانی بازداشت کرده و بر تعداد اسرای اطلاع رسانی اضافه می کنند، خبر شهادت جدید جوانان می آید، وزارت اطلاعات در تعقیب خبرنگارانی است که خبر مربوط به دفن مخفیانه چهل شهید در بهشت زهرا را منتشر کرده اند، روزنامه نگاران کماکان در خوف و وحشت و گاهی از این خانه به آن خانه فراری هستند، مکالمات تلفنی فعالان رسانه ای، سیاسی و اینترنتی ثبت و ضبط می شود، برخی از جوانان فعال در فضای اینترنتی به صورت غیررسمی احضار و بازجویی و تهدید می شوند در کنار همه اینها مراسمی که برای طالقانی قرار است برگزار شود لغو می شود، مراسم سخنرانی خاتمی و موسوی و کروبی در مرقد اما و شب های قدر لغو می شود، هر گونه افطار ها و مهمانی های اصلاح طلبان و فعالان سیاسی محدود و کنترل می شود اما در مقابل زندانیانی که از آنان اعتراف گرفته شد را به همراه ماموران خود به مهمانی افطاری در میان خانواده های شان می آورند. چنانچه جمع زیادی از وبلاگ نویسان جوان را این روزها بی صدا و آرام احضار و تهدید می کنند اما از زندان اجازه به روز کردن وبلاگ به زندانی را می دهند تا بگویند آزادی در کشور غوغا می کند غاقل از آنکه دارند از طریق رسانه ملی و با استفاده از پول مردم به مردم اخبار دروغ می دهند و مردمی که منابع خبری شان تنها صدا و سیمای جمهوری اسلامی است شاید به سختی باور کنند که کهریزک واقعی همان نیست که این روزها حتی تصمیم گیران اصلی نیز اصرار به نفی و نقد و حذف اش دارند. کهریزک اصلی در قلب آنان است که در برابر دوربین ها لبخند می زنند و وعده به حذف خشونت می دهند اما در خیابان ها و خانه ها کماکان سایه سنگین خشونت شان، نفس مردم را به شماره انداخته است. کهریزک واقعی همان نیست که در تلویزیون رسمی ما ساعت ها برایش وقت گذاشته می شود تا حلقه وصلی بیابند میان مردم و مسولان. برای وصل شدن مردم و مسولان باید نشانی کهریزکی که در آن تصمیمات اصلی برای ابراز خشونت و بستن دهان مخالفان گرفته می شود را داد و آن را ویران کرد.اینکه فردا به احتمال قریب به یقین یک دادگاه نمایشی علنی برای خطاکاران کهریزک برگزار شود و طی آن در برابر چشمان گیج و گنگ مردم چند مامور .. چند مهره سوخته قربانی شوند، دردی درمان نخواهد شد. چنانچه با رفتن مرتضوی و حدف او نیز دردی درمان نشد و جانشین او دستور حذف بزرگتری را داده است این روزها. شعور عمومی را تا این اندازه دست کم گرفتن بزرگترین خطای پیش رو است که دارد روز به روز قدرت دوستان را به لبه پرتگاه نزدیک تر می کند. به جای خشم ساختگی و محاکمه چند مامور خیالی باید تفکر کهریزکی از قدرت کوچ کند تا در حین پخش برنامه تلوزیونی و اعلام نفرت از کهریزک، در گوشه گوشه های شهر خبر شهادت و احضار خشونت آمیز جوانان به رسانه های دنیا نرسد.
اگر شیوه ریاکارانه آنان که نفرت خود از کهریزک را در برابر چشم های مردم به نمایش می گذارند اما در خفا و دور از چشم مردم، دستور ناپدید شدن زندانی مورد تجاوز قرار گرفته در کهریزک را می دهند و دفتر او که پیگری وضعیت قربانیان کهریزک است را پلمب می کنند و اسناد مربوط به تجاوز را ناپدید می کنند، پایان نیابد، شاید اشتباه پشت اشتباه تکرار شود و آنگاه ایران به یک کهریزک بزرگ تبدیل خواهد شد که در آن صورت دیگر خیلی دیر است برای مقامات کشور تا همانند این روزها دوباره پشیمان شوند و تصمیم بگیرند خودشان را به جمع شاکیان و ناراضیان کهریزکی بزرگ تر برسانند و از خشونت هایی که دارد کشوری را ویران می کند اعلام برائت کنند.
*****
گزارش ال پائیس از قاچاق دریائی
کشتی "آرکتیک سی" مشکوک تر می شود
رودریگو فرناندز

روزنامه نگاری که موضوع ناپدید شدن کشتی آرکتیک سی را فاش کرد، از سوی روسیه مورد تهدید قرار گرفته و از این کشور متواری شده. اکنون احتمال این فرضیه که موساد کشتی را اشغال کرده افزایش می یابد، زیرا کشتی حامل سلاح برای جمهوری اسلامی بوده است.
به این ترتیب داستان کشتی روسی آرکتیک سی روز به روز پیچیده تر می شود. روزنامه نگار "میکاییل ویتنکو"، ناشر یک مجله دریایی، به دنبال تهدید به مرگ، روسیه را به مقصد ترکیه ترک گفته. ویتنکو کسی بود که برای اولین بار موضوع ناپدید شدن اسرارآمیز کشتی روسی در آب های اقیانوس اطلس را مطرح کرد و اظهار داشت که این کشتی جدا از بار چوب که از فنلاند به الجزایر می برده، حامل سلاح نیز بوده است.
ویتنکو در یک مصاحبه تلفنی از استانبول به بی بی سی گفت: "تا زمانی که خارج از روسیه هستم، آسوده خاطرم. حداقل آنها نمی توانند مرا به خود ببرند و زندانی ام کنند." سردبیر روزنامه دریایی "سفراخت" خاطرنشان کرد که اشخاصی که در ماجرای این کشتی دست داشته اند از دست او خشمگین هستند، زیرا او موضوع قاچاق را افشا کرده. او معتقد است که تهدیدهای دریافت شده از سوی سرویس های اطلاعاتی روسی بوده.
این فرضیه که کشتی آرکتیک سی حامل سلاح بوده طی روزهای گذشته تقویت شده، زیرا مشخص شد که ربایندگان کشتی در واقع از اعضای موساد بوده اند و ربودن کشتی طی یک عملیات سازمان یافته مخفی از سوی سرویس اطلاعاتی اسراییل انجام شده است. براساس آنچه به چاپ رسیده، اسراییلی ها به کشتی حمله کرده اند تا از رسیدن سلاح به ایران جلوگیری کنند.
اولین کسی که احتمال قاچاق سلاح را در این مورد مطرح کرد، روزنامه نگار و رمان نویس "یولیا لاتینینا" بود. او این موضوع را در مقاله ای در مجله "نوویا گازتا" به چاپ رساند. او می نویسد: "اینگونه فرض کنیم که آرکتیک سی حامل سلاح و تجهیزات هسته ای ساخت روسیه به هدف متحدان صلح طلب مان مانند سوریه و ایران بوده. در این صورت، محتمل ترین ردگیر این کشتی، اسراییل است و داستان ربایش "محموله صلح طلبانه" به خوبی ما را به یاد بمباران چند ساختمان متروکه در بیایان سوریه توسط هواپیماهای اسراییلی می اندازد که دو سال پیش اتفاق افتاد."
دریاسالار تارمو کوتس، گزارشگر امور ربایش اتحادیه اروپا و فرمانده سابق نیروهای مسلح استونی، نیز معنقد است که "آرکتیک سی توسط عوامل سازمان اطلاعات اسراییل ردگیری شده".
عجیب ترین نکته این است که به نظر می رسد روسیه چندان مخالف برملا شدن این روایت نیست. روزنامه "کوموسومولسکایا پراودا"، به عنوان یک روزنامه محبوب که از هیچ کاری برای نارحت کردن کرملین فروگذار نمی کند، هفته گذشته مصاحبه ای را با شخصی به عنوان کاپیتان کشتی به چاپ رساند و در آن به این موضوع که کشتی حامل سلاح بوده و ربایندگان نیز احتمالاً از موساد بوده اند اشاره کرد. زمانی که روزنامه نگار از کاپیتان می پرسد آیا کشتی جز چوب حامل مواد مخدر و سلاح نیز بوده است، او جواب می دهد: "خیر، از ابتدا موضوع حمل مواد مخدر منتفی بوده."
روزنامه نگار همچنین به کاپیتان می گوید که بی شک موشک اندازهای S-300 بسیار پیچیده و مدرن اند، ولی کاپیتان جواب می دهد که مخفی کردن آنها در کشتی موضوع پیچیده تری است و در جای دیگری می نویسد بی شک موشک S-300، بمب های هوشمند یا موشک های دیگری مثلاً از نوع X-55 برای شلیک وجود دارند و کاپیتان در پاسخ می گوید: "به این دلیل است که ایران می خواهد موشک انداز موشک هایی را داشته باشد که خود آن موشک ها را ندارد." آیا آیت الله ها به واقع این سلاح پیشرفته را در اختیار دارند؟
چند روز پیش "یدیعوت آهارنوت"، روزنامه پرتیراژ اسراییل، نوشت "ربایندگان اعزام شده از سوی موساد در مورد آرکتیک سی دستوراتی را دریافت کردند".
کاپیتانی که در روزنامه "کوموسومولسکایا پراودا" مورد مصاحبه قرار گرفت اطمینان می دهد که روسیه از سازمان ناتو و کشورهای اروپایی خواسته است که در موضوع آرکتیک سی مداخله نکنند.
ولی هنوز کسی نتوانسته دلیل اینکه چرا اروپا قاچاق سلاح به کشوری مانند ایران که مورد تحریم بین المللی است را مخفی نگاه داشته توضیح دهد.
*****
هشدار به رهبران کودتا: در صورت بازداشت موسوی یا کروبی، منتظر تکرار 15 خرداد 1342 باشید
پاسخ رفتار یزیدی، قیام حسینی است، نه صلح حسنی

چندی پیش آیت‌الله خامنه‌ای با لحنی طعنه‌آمیز و تاسف‌بار، جنبش سبز حق‌طلبی مردم ایران را کاریکاتوری از انقلاب اسلامی خواند و نشان داد که صدای اعتراض ملت را نشنیده است. با این حال روز گذشته، آیت‌الله مهدوی کنی که نگران جدا شدن صف مراجع و علما از رهبری است، تلویحا رهبران حاکمیت را به معاویه تشبیه کرد؛ آنجا که از میرحسین موسوی خواست با وجود تضییع حقش، مانند امام حسن رفتار کند. اما گویا آقای مهدوی کنی توجه نکرده‌اند که رفتارهای حاکمیت کنونی، بیشتر از جنس روش حکومتی یزید است تا معاویه، و واکنشی از نوع امام حسین می‌طلبد، نه امام حسن .
روزهای اخیر، روزهای پر اتفاقی بود. دو روز قبل از قم خبر رسید که مراجع تقلید رایزنی‌های پیاپی و بی‌وقفه‌ای را برای رسیدن به موضع مشترک علیه دولت کودتا انجام می‌دهند. اما در تهران جامعه روحانیت بیانیه داد و از مراجع خواست که پشت ولی فقیه را خالی نکنند و از احمدی‌نژاد نیز خواست تشنج‌آفرینی نکند، و دبیرکل این تشکل محافظه‌کار نیز از میرحسین موسوی خواست که با وجود تضییع حقش، از حق خود بگذرد و رفتاری صلح‌جویانه به سان امام حسن در پیش بگیرد. همزمان دختر یک فعال سیاسی زندانی با شیوه‌ای اسرائیلی بازداشت شد و چنان برخوردی با او شد که صادق آهنگران، مداح سرشناس دوران جنگ، نیز به حال او گریست. روز بعد اما چیزی از رهایی «عاطفه امام» که به خاطر «لو رفتن ماجرا» آزاد شد، نگذشته بود که چند بازداشت و توقیف پیاپی، کام مردم را تلخ کرد: پلمب دفتر کروبی، پلمب دفتر حزب اعتماد ملی، پلمب دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان، بازداشت مرتضی الویری و بازداشت علیرضا بهشتی.
به نظر می‌رسد این حرکات ایذایی که - به قول آیت‌الله العظمی صانعی - بیشتر به بازی شبیه است، نوعی زمینه‌سازی برای صحبت‌های نمازجمعه این هفته باشد که اعلام شده رهبر نظام در آن حضور خواهد یافت. آیت‌الله خامنه‌ای پیش از این جنبش سبز مردم ایران را به کاریکاتور تشبیه کرده بود، اما عجیب اینجاست که با وجود آنکه کاریکاتور نیاز به تکذیب یا سرکوب ندارد، در سه ماهی که از کودتای انتخاباتی می‌گذرد، سران دولت کودتا و حامیان نظامی و روحانی آن، شمشیر را در برابر ملت از رو بسته‌اند و می‌خواهند این کاریکاتور را از دم تیغ بگذرانند. آیا تحرکات سرکوب‌گرانه‌ی دو روز اخیر که نشانه‌ی ناامیدی حاکمان از همراه کردن مراجع و یا منفعل کردن ایشان است، آتش تهیه‌ی خطبه‌های آتشین روز جمعه است؟
یک ماه پیش فاش شده بود که الویری و بهشتی، دو نفر از 10 نفری هستند که شورای عالی امنیت ملی به ریاست احمدی‌نژاد، طرح بازداشت آنها را تصویب کرده بود؛ اما در همان خبر نیز آمده بود که رهبر نظام این مصوبه را رد کرده و با مراعات حداقل جنبه‌های عقلانی حکومت‌داری، اعتراف کرده است که بازداشت میرحسین، نظام را به سقوط می‌کشاند. حال آیا باز هم می‌توان انتظار داشت که به همان حداقل‌ها برگردند و فرمان را از دست نابخردانی که می‌خواهند کشور را همچنان به سمت بحرانی خانمان‌سوز ببرند، بستانند؟ یا آنکه با اتفاقات اخیر، باید انتظار سطح جدیدی از برخوردها را داشت؟ آیا این اقدامات نشانه‌ی غلبه‌ی کامل جریان نابخرد و هسته‌ی سخت اقتدارگرایی است؟ و آیا نظر رهبری عوض شده است؟ اینها سئوالاتی است که باید تا آخر هفته به انتظار پاسخ آنها نشست، و در صورت پاسخ مثبت به اینها، حاکمیت کودتا باید منتظر واکنش سختی از جانب مردم باشد، مردمی که مدتهاست - به تعبیر موسوی - دندان کودتاگران به استخوان‌هایشان رسیده، و دیگر طاقت بازداشت رهبران خود را ندارند.
جمعه روز مهمی است، نه فقط به خاطر سخنانی که قرار است در آن روز بیان شود و خط و ربطی که در پشت آن نهفته است. اهمیت این روز در آن است که ممکن است این روز، آغازی بر تکرار تاریخ باشد. 46 سال و سه ماه و پنج روز قبل از این جمعه، محمدرضا شاه خطایی را مرتکب شد که به سرنگونی‌اش انجامید. امام خمینی (سلام‌الله علیه) در روز 13 خرداد شاه را نصیحت کرد که به خاطر اسرائیل منبرها را محدود نکند، اما شاه گوش نکرد و با در پیش گرفتن رفتاری اسرائیل‌وار، ابتدا یاران خمینی (س) را دستگیر کرد و سپس خود ایشان را، و آن‌گاه پاسخی تکان‌دهنده از مردم شنید که تاج و تخت او را فرو ریخت.
می‌گویند زمان فشرده شده، تا جایی که گاهی فاصله‌ی یک تغییر نسل به قدر فاصله‌ی چند روز و یک هفته تقلیل می‌یابد. آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟
*****
بازخوانی گفته‌های یک رهبر ملی پس از 48 سال
دانشجویان مسئول‌اند!
دکتر علی شایگان
مرحوم دکتر سید علی شایگان نماینده مجلس و از یاران نزدیک دکتر مصدق و از بنیانگذران اصلی جبهه ملی ایران است. شایگان را به دنبال حوادث 28 مرداد 32 به همراه دکتر مصدق بازداشت می‌کنند و یک سال بعد به همراه دکتر حسین فاطمی محاکمه و به 10 سال حبس محکوم می‌شود. شایگان تا سال 1336 در زندان شاه باقی مانده و بعد از آزادی مجبور به خروج از ایران و اقامت در آمریکا می‌شود. در سال‌های 39 و 40 سازمان‌های دانشجویی ایرانی در آمریکا و اروپا شروع به تحرکاتی بر علیه رژیم شاه می‌کنند که در این میان شایگان تلاش‌های زیادی برای روشنگری دانشجویان ایرانی انجام می‌دهد. آنچه در پی می‌آید، متن سخنرانی دکتر شایگان است که در بهمن ماه 1340 و به دنبال اعتراضات دانشجویی در دانشگاه های تهران و شیراز بر علیه رژیم شاه، در جمع دانشجویان ایرانی در شهر واشنگتن ایراد شده است. این سخنان که از کتاب «زندگی نامه سیاسی علی شایگان» جلد دوم، ص117 نقل شده است، پس از حدود 50 سال، باز هم خواندنی است و درس‌های زیادی برای شرایط امروز ایران دارد:
در نظر دارند دانشگاه، این کانون علم و دانش و آزادی و آزادگی را برای همیشه خاموش کنند. الان که با شما صحبت می‌کنم، بر حسب اطلاعاتی که به دست آمده، در سراسر دنیا هر جا از دانشجویان ایرانی عده‌ای باشند، علیه مظالم حکومت مطلقه و غیرقانونی ایران و همدردی دانشجویان دانشگاه‌های تهران و شیراز و به طرفداری از جبهه ملی به تظاهر و اعتراض به دولت مشغول هستند.
این بدبختی‌ها و عواقب وخیم این طرز حکومت که می‌خواهد بعد از پنجاه سال جانفشانی ملت ایران برای حصول آزادی، قانون اساسی را پایمال و مشروطیت را تعطیل و حکومت فردی مطلقه را دوباره زنده کند، ناشی از جهل و خودخواهی و جاه‌طلبی عده‌ای است که می‌خواهند برای تامین منافع شخصی و ادامه حکومت خودسری، علیه جریان طبیعی زمان ایستادگی کنند...
مضحک این است که هر عملی بر ضد ظلم و جور و فساد و دزدی می‌شود، آن را معلول علی‌السوای دستگاه حکومت جلوه می‌دهند. روز اول رییس دولت گفته بود فئودال‌ها علیه اصلاحات ارضی این اوضاع را درست کرده‌اند، یعنی فئودال‌ها علیه فئودال‌ها قیام نموده‌اند. روز بعد مدعی شد که توده‌ای‌ها دست به این کار زده‌اند. در نطقی دیگر مصلحت دید مخلوطی از فئودال‌ها و توده‌ای و جبهه ملی را درست کند و گناه را به گردن آن‌ها بگذارد!
به این ترتیب همه معترض‌اند، اما آن‌ها که با کمک اجانب ملتی را اسیر کرده و در زنجیر کشیده‌اند، آن‌ها که از راه غصب اموال مردم و دزدی علنی و خیانت به مملکت، ملتی را فقیر و مستاصل نموده‌اند، آنها که نتیجه پنجاه سال مبارزه ملت ایران و خون‌بهای شهدای راه آزادی را می‌خواهند بر باد دهند، آن‌ها که عصیان مردم و شورش و انقلاب نتیجه قطعی و مستقیم اعمال آنهاست، آنها مسئول نیستند.
آری! دانشجویان دانشگاه یعنی نخبه مردم ایران و نهال‌های برومند آزادی و آزادگی که طاقت آنها به طاق رسیده و دیگر تحمل ظلم و فساد و استبداد را ندارند، آنها مسئول‌اند!
دانشجویان مسئول‌اند! زیرا نمی‌خواهند با سکوت خود به فرمان ختم مشروطیت امضا بگذارند. دانشجویان مسئول‌اند، زیرا می‌فهمند و می‌دانند که بر خلاف عقل سلیم و بر خلاف امروز و وضع دنیا، نمی‌توان رای سخیف و عقل ناقص یک تن را جانشین رای و عقل و هوش و فهم بیست میلیون مردم و صدها هزار نفر اشخاص تحصیل‌کرده و کار آزموده و دانشمند کرد. ولی چنان که می‌دانید و می‌بینید، یاوه‌سرایی‌های حکومت کسی را فریب نمی‌دهد و مردم هوشیار و منتظر فرصت هستند. دست حق عنقریب از آستین ملت ایران به در خواهد آمد و عمر نحس دستگاه ظلم و جور و فساد به سر خواهد رسید. به امید آن روز ....
*****
آخرین مصاحبه با مرتضی الویری قبل از دستگیری
شرایط حکومت نظامی بر کشور حاکم است
حسین محمدی

روز: در زمان مصاحبه با مرتضی الویری ـ که دیروز و چند ساعت پیش از بازداشت الویری انجام شد - نه من و نه ـ احتمالا ـ خود او گمان نمی بردیم که چند ساعت بیشتر تا دستگیری وی باقی نمانده باشد.قرارمان این بود که مصاحبه را برای الویری بفرستم تا پس از ویرایش برای انتشار به سایت روز سپرده شود. اما شاید بازداشت الویری نیز مانند دیگر بازداشت ها به طول انجامد. شاید بتوان این مصاحبه و نظرات الویری را نظرات قطعی او در شرایط آزاد و به دور از فشارها دانست.
آقای الویری، شما رییس کمیته صیانت از آرای ستاد‌آقای کروبی بودید. تصور می کردید نتیجه انتخابات و پیامدهای آن، چنین مسایلی باشد؟
به هیچ وجه. براساس آخرین برآوردهای ما، انتخابات یک مرحله ای و به نفع آقای میرحسین خاتمه می یافت. بدترین گزینه ممکن هم دو مرحله ای شدن انتخابات بود که باز هم آقای میرحسین برنده آن بود. بعد از 22 خرداد هم باز تصور نمی کردم حاکمیت جواب کسانی راکه به شیوه ای دموکراتیک و قانونی اعتراض خود را بیان می کنند، با باتوم و گلوله بدهد.
بعد از انتخابات حوادث زیادی اتفاق افتاد اما شاید صحبت هایی که در دادگاه توسط برخی از اصلاح طلبان مطرح شد، خیلی از مسایل را تحت الشعاع قرار داد. نظر شما درباره اعترافات اصلاح طلبان در دادگاه چیست؟
این شیوه که زندانیان را در سلول انفرادی نگاه دارند و احتمالا آن ها را مورد آزار و اذیت قرار دهند، مربوط به 4 دهه قبل است. اکنون کمتر نقطه ای را در دنیا می بینیم که زندانی را بعد از این مسایل و بدون ارتباط با بیرون، در جلو دوربین قرار دهند و از او بخواهند به کارهایی اعتراف کند که انجام نداده است. همان طور که گفتم این شیوه ها مربوط به 4 دهه قبل است و الان کاربردی ندارد، زیرا حاکمان در بسیاری از نقاط دنیا دریافته اند که این گونه اعتراف گیری ها و مصاحبه ها نه تنها اثر مثبتی برای حاکمیت ندارد، بلکه بی اعتمادی را بیشتر می کند.
یعنی شما نه مضمون اعترافات را قبول دارید و نه اصل آن را؟
من تصورمی کنم همان طور که بسیاری از حقوق دانان کشور و مراجع عظام اعلام کرده اند، این اعتبارات به هیچ وجه نه اعتبار حقوقی داردو نه اعتبار شرعی.
تحلیل شما از این اتفاقات چیست؟ این مسایل تا کجا ادامه خواهد یافت؟ فکر نمی کنید این برخوردها، عملا احزاب اصلاح طلب را از گردونه فعالیت سیاسی خارج می کند؟
به نظر من به دلیل عملکرد ناصواب حاکمیت، حرکت های سیاسی از چارچوب احزاب و سازمان های سیاسی خارج شده و به درون خانوارها و عامه مردم کشیده شده است. اگر با این موج اعتراضی که بین مردم به وجود‌آمده، برخورد درستی صورت نگیرد می تواند بسیار زیان بار باشد. ما بعد از انتخابات و حوادث پس از آن وارد شرایط جدیدی در کشور شدیم. سکوتی که الان بر جامعه حاکم است به هیچ وجه دلیل بر عدم اعتراض نیست، بلکه واقعیت این است که به تعبیر کسروی، بمبی در سینه ها مخفی است تا کی بترکد. اگر این بمب را خنثی نکنیم، طبیعتا می تواند بسیار مخرب و ویران گر باشد.
برداشت من از صحبت های شما این است که شما زمینه فعالیت رابرای احزاب مناسب نمی بینید؟
کلیت احزاب و گروه های سیاسی محدود شده و اگر این محدودیت ادامه پیدا کند با کمال تاسف باید گفت که اعتراض ها و فعالیت ها حالت زیرزمینی به خود می گیرد. در این حالت هم نباید انتظار داشت که چارچوب ها و ضوابط و هنجارهای قانونی توسط گروه های زیرزمینی رعایت شود. لذا توصیه موکد ما به مسوولان این است که از این روش ناصواب دست بردارند، زیرا این حرکتی است برای پاک کردن صورت مساله، در حالی که مساله و مشکل بر جای خود باقی است و ما نمی توانیم به وسیله اعمال و فشار سرپوش گذاشتن بر روی اعتراضات، این تصور را به وجود بیاوریم یا به خود بقبولانیم که همه چیز تمام شده.
بحثی که بعد از اعتراف گیری ها در دادگاه مطرح شد، بحث عدم وقوع تخلف در انتخابات بود. شما هنوز به تخلف در انتخابات معتقدید یا اکنون نظرتان عوض شده است؟
اعتراض ما در انتخابات فقط مربوط به روز انتخابات نبود. بلکه به وقایعی که در هفته های منتهی به انتخابات انجام شد، اشکالات اساسی داشتیم. مسایل روز انتخابات و نحوه اعلام نتایج هم مورد اعتراض بود که همه این ها را به عنوان شکایت به شورای نگهبان فرستادیم که جوابی ندادند. الان هم آن مسایل و اشکالات به جای خود باقی است ودر گزارش نهایی شورای نگهبان هم هیچ جوابی به دغدغه های اساسی ما درباره انتخابات داده نشد. لذا باید بگویم که هیچ گونه تغییری در نظر ما به وجود نیامده است/
یعنی شما هنوز بر نظر خود در مورد تخلف در انتخابات باقی هستید؟
بله. مزید بر اینکه بعد از انتخابات اتفاقاتی افتاد که نه تنها مشکلات را حل نکرد، بلکه آنها را بیشتر و مساله را حادتر کرد. با اقدامات غیرمنطقی و غیرقانونی مثل حمله به مردم، دستگیری افراد بیگناه و ایجاد جو پلیسی در جامعه و تهمت زدن به کسانی که دنبال رای خود بودند، یا خس و خاشاک خواندن آن ها یا بازیچه خواندن یا تحت تاثیر خارجی بودن آن ها ،مساله حادتر و بیشتر شد. اکنون هم بر این باورم که شرایط حکومت نظامی بر کشور حاکم است. گرچه آقایان تمایلی به اعلام ‌آن ندارند ولی ممانعت از برگزاری مراسم مختلف و لغو دیگر مراسم در روزهای اخیر هیچ توجیه دیگری ندارد.
*****
از میان ایمیل های رسیده:
كدام اصل است؟ شكنجه و قتل يا ...
نرگس محمدی

هر چند از شنيدن خبرهاي هولناك كشته شدن زنان و مردان ايراني دل هر انساني به درد آمد و با ديدن صحنه هاي تكان دهنده مرگ جوانان در خيابانهاي شهر تهران، اشك از چشمان ايرانيان و آزاديخواهان جاري گشت، اما خبر شكنجه شدن بازداشت شدگان در زندانها، حس غريبي را در انسان بر مي انگيزاند. تصور اينكه جوانانی بي گناه در زير شكنجه و اذيت و آزار جسمي و روحي كه بر آنها وارد شد، روزها را با آن احوال سپري كردند و سپس جان باختند، روان انسان را چنان پريشان مي كند كه از لذت بردن از هر موهبتي در اين كره خاكي بيزار مي گردد. آنچه اين روزها از مرگ محسن روح الاميني، امير جوادي فر، ترانه موسوي و سعيده پورآقايي مي شنويم به طور بنيادي مخاطره آميز و هشدار دهنده است.
بد نيست بدانيم كه حتي شكنجه گران سرسخت هم همواره نگران آنچه كرده اند هستند. در كتاب «مبارزه، مقاومت و زندگي» ميشل بن سايق مي گويد: شكنجه گران همواره نگران دفاع از عمل خود هستند، به طوري كه مي گويند: «مي كشيم ولي شكنجه نمي كنيم.»
روسها، همين چند وقت پيش، همه جنايات مرتكب شده در چچن را پذيرفتند جز شكنجه را. قتل عام، تجاوز، تخريب شهرها به طور كامل، با خاك يكسان كردن مركز چچن ولي به شكنجه كردن اقرار نكردند. بنابراين تابوي شكنجه در همه جهان به ويژه نزد شكنجه ديده حاكم است.
اما اینک در کشورما اخبار زيادي از ضرب و شتم، عريان كردن زندانيان، توهين، تحقير، آويزان كردن و تجاوز به زندانيان شنيده مي شود؛ از جسدهاي دست و پا شكسته و صورتهاي خونين و بدنهاي مضروب مي شنويم، از قربانيان يخ كرده و از اجساد پنهان زير خاك نهاده شده، مي شنويم... به کلام دیگر شواهد همه حاكي از اين است كه قربانيان اين فجايع در شرايط بدي به سر برده اند.
شكنجه يك تابو است. از شكنجه گفتن، نه براي شكنجه شده آسان است و نه شنيدن شكنجه براي مخاطب. امامتأسفانه، طي آنچه بر سرمان پس از انتخابات آمد، شاهد تلخ ترين رويدادها هستيم كه هنوز از درك آن عاجزيم. كشته و شكنجه شدگان ،مردمان عادي هستند كه براي يك اعتراض مسالمت آميز و مدني به صحنه آمده بودند و برخوردهاي صورت گرفته با اين افراد تناسبي با اقدامات آنها ندارد. چگونه ميتوان پذيرفت مجازات تكبير الله اكبر،مرگ و بدتر از مرگ باشد.
وقتي مبارزان چريكي و مبارزان مسلح و ... را در سلولهاي زندانها شكنجه مي كردند، به دنبال جاي سلاح، به دنبال شناسايي كادر و تشكيلات و برنامه هاي آتي سازمانها بودند. البته شكنجه هر فردي قطعاً مذموم و غير قابل پذيرش است و هرگز نبايد در مورد عدم حقانيت اين شكنجه ها حتي لحظه اي ترديد كرد، اما آنچه انسان را مي لرزاند اين سئوال است كه شكنجه شدگان اخير به چه جرم و چه بهانه اي شكنجه شدند؟آنها كه مسلح نبودند. آنها حتي اخبار و اطلاعاتي نداشتند كه زير شكنجه لو دهند. آنها هيچ گناهي نداشتند، اما شكنجه و كشته شدند.
و چه سخت خواهد بود دفاع شكنجه گران از شكنجه اين بي گناهان جوان. نمي دانم وقتي شكنجه گران بر جانهاي جوان اين گلهاي زيباي وطن مي كوبيدند، هرگز تصور مي كردند بر جان مادران آنها چه زخمهايي بر جاي مي گذارند؟ لحظه اي به وجدانشان رجوع كردند؟ اصلاً آيا شكنجه گر مي تواند وجدان داشته باشد؟ شكنجه، شكنجه است. چه با فتوا، چه با دستور مافوق، چه با مجوز و چه بي مجوز.
در آخرين احضاري كه داشتم فردي كه با من صحبت مي كرد گفت قسم مي خورم بدون مجوز شرعي حتي يك سيلي هم نزدم. اين جمله ذهنم را مشغول كرده، آيا براي شكنجه ديگران، مي توان به اين مجوزها دلخوش كرد و خود را آرام نمود؟شكنجه، شكنجه است. نمي دانم چه بر سر ما آمده است؟ هنوز زوايا و ابعاد فاجعه اخير را به خوبي درك نمي كنيم.
برخي بر اين باورند كه ماجراي كهريزك و آنچه در زندانها و خيابانها عليه حقوق اساسي ملت انجام شد اصل نيست و در حاشيه بايد ديده شود و نبايد جريانات را تحت الشعاع قرار دهد. اما به گمان من آنچه اصل است، ماجراي كشته شدگان و شكنجه شدگان است. اگر كساني دغدغه نظام را دارند و مسئله نظام را مطرح ميكنند باید خيلي ساده و بديهي توجه داشته باشند كه آنچه آبروي نظام را ريخته، برخوردهاي وحشيانه و قساوت آميز با زنان و جوانان و ايرانيان در خيابانها و زندانهاست .آنچه بر سر تك تك قربانيان فجايع اخيرآمده، ظلمي بزرگ است كه حتي يك مورد آنها هم آبروي اسلام، دين، معنويت و انسانيت را در دنياي كنوني به تاراج گذاشته است. آنچه در كوي دانشگاه بر سر دانشجويان بي گناه و فرهيختگان اين كشور آمد، يك درد است، دردي نه تنها در سينه مادران و پدران كشته و شكنجه شدگان ،بلكه دردي بي مرهم بر سينه تك تك ايرانيان آزاديخواه.
صحنه جان باختن ندا،دنيا را تكان داد در حالي كه به جرأت مي توان گفت هيچ خبرو رويداد سياسي توان ايجاد چنين دگرگوني در جهان را نداشت. آنچه به عنوان يك درد، جهان را تكان داد و بر دلهاي بي شماري نشست، حكايت تلخ مصلوبي است كه دو هزار سال به صليب كشيده شده و در مقام خدايي مي نشيند.
اما چه سياستي در مواجهه و مقابله با اينهمه درد و فاجعه در پيش گرفته شده است؟صد افسوس كه رسانه ملي كه در جريان شهادت يك زن مسلمان در آلمان راكه توسط يك فرد صورت گرفته بود، 200 بار در بخشهاي مختلف خبري پخش كرد، در مورد جان باختگان و شكنجه شدگان كشور خودمان حتي يك كلمه به زبان نمي آورد.رسانه ها و مراكز دولتي كه در جريان غزه از سازمان ملل و نهادهاي بين المللي حقوق بشري درخواست مي كردند ساكت و خاموش ننشينند و همه را متهم به سكوت و خيانت مي كردند، لام تا كام حرف نمي‌زنند.
آقاي كروبي بنا به حس انساندوستي از تجاوز ميگويد و مقامات مسئول را به ياري فرا ميخواند،اما چندي بعددردمندانه از تهديد فرد تجاوز شده اي كه به عدليه معرفي شده، ‌توسط مسئولان و مأموران عدليه مي گويد. همه اينها در كنار هم بيانگر يك واقعيت تلخ است كه گويا اراده اي وجود دارد تا قربانيان را محكوم جلوه دهد و با قاتلان و جنايتكاران مدارا در پيش گيرد.
نايب رييس كانون مدافعان حقوق بشر
*****
تجری، نماینده اصولگرای مجلس هشتم:
نمایندگان به مسائل جزئی و پیش پا افتاده چون بازداشت عاطفه امام نمی پردازند
فرهاد تجری نماینده قصرشیرین و عضو کمیته ویژه مجلس در پاسخ به این سئوال که آیا این کمیته موضوع ربایش دختر جواد امام و رفتار غیرانسانی صورت گرفته با او را بررسی خواهد کرد یا نه، گفت: کمیته وارد اینگونه مسائل جزئی و پیش پا افتاده نمیشود!او دربرابر ابراز تعجب خبرنگاران و واکنش اعتراضی آنها به این پاسخ، گفت: اگر مورد خاصی باشد که بازتاب ملی بیابد آن را بررسی خواهیم کرد، اما به شکل مصداقی وارد عمل نمی شویم و شاید این مورد که گفتید در دستورکار ما قرار نگیرد.
تجری که روز سه شنبه در جمع خبرنگاران پارلمانی سخن میگفت، در پاسخ به سئوال دیگری که به نامشخص بودن مرجع بازداشت کننده دختر جواد امام و رفتار مغایر با شئون اسلامی و وحشیانه صورت گرفته با وی اشاره داشت، گفت: دستگاهی که بازداشت کرده است باید پاسخ کافی را ارایه دهد، اما اگر شبهه‌ عدم پاسخ وجود داشته باشد ما سئوال کرده و نتیجه را اعلام می‌کنیم؛ البته کمیته قوه قضاییه به اندازه کافی در این زمینه پاسخگو خواهد بود.
تجری درحالی از پاسخگویی کمیته قوه قضاییه سخن میگوید که نه تنها این کمیته بلکه هیچ مرجع و نهاد قانونی مسئولیت بازداشت، نگهداری و آزادی عاطفه امام، دختر 19 ساله جواد امام را نپذیرفته و نسبت به آن ابراز بی اطلاعی کرده اند. تمام پی گیری های خانواده وی از سطح روسای قوای مقننه و قضائیه تا رییس دادگستری، دادگاه انقلاب، ناجا و سپاه نیز بی نتیجه بوده درحالی که افراد رباینده خود را نیروی ناجا معرفی کرده بودند.
*****
نگاهی به واکنش ستاد کودتا به انتشار سند"تاملات راهبردی سیاسی-تشکیلاتی"جبهه مشارکت
نوروز: پس از اعلام نتایج تقلب آمیز انتخابات ریاست جمهوری دهم کودتاگران درصدد برآمدند به هر طریق ممکن می توانند جلوی موج وسیع اعتراضی مردم را بگیرند و اینکار را با بازداشت غیرقانونی وگسترده فعالان سیاسی تا سرکوب وحشیانه تظاهرات مسالمت آمیز معترضان به نتیجه اعلام شده ،که با کشتار و بازداشت و شکنجه و تجاوزجنسی به زندانیان همراه بود ، انجام دادند اما از آنجا که هیچیک از این اقدامات کمکی به مهار و اقناع معترضان نکرد بلکه موجبات دلگیری و مسله دار شدن طیف وسیعتری از مردم را فراهم آورد از اینرو به انجام عملیات روانی و تبلیغاتی روی آوردند که بخشی از آن متمرکز بر اعتراف گیری از فعالان سیاسی در بند با شرایط خاص و برگزاری دادگاههای نمایشی بود تا مردم از زبان برخی از اینان بشنوند که در انتخابات تقلب نشده است!
برگزاری عجولانه و ناشیانه این دادگاههای نمایشی ،که با هیچیک از موازین حقوقی و قانونی جاری در جمهوری اسلامی ایران و جهان و آموزه های اسلامی انطباق نداشت براحتی از متن کیفرخواست هایی که در این دادگاههای نمایشی برپایه ادبیات صدباره نوشته شده در روزنامه کیهان و نشریات داخلی مدیریت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه خوانده شد قابل فهم بود که پرداختن به آن در حوصله اینجا نیست ولی در ضمن متن این کیفرخواست ها برای موجه نشان دادن اتهام انقلاب یا کودتای مخملی به فعالان سیاسی در بند به اقوالی ازآنان متوسل شده اند که نه تنها موید اثبات چنین اتهامی نیست بلکه اگر هم موید چنین معنایی بود به لحاظ حقوقی اعترافات افراد تحت شرایط تجرید و سلول انفرادی فاقد اعتبار قضایی است .
ظاهرا کیفرخواست نویسان در این مسیر خواسته اند کمی هوشمندی بخرج داده و آشی را پخته اند برای ذائقه مخاطبان شان که خوش رقصی نمایند از اینرو به سندی که از یورش به دفتر جبهه مشارکت بدست آورده اند تمسک جسته و تلاش کرده اند با گزینش چند جمله از متن این سند و بریدن آنها از جغرافیای متن اصلی بگونه ای غیرقابل قبول آنها را با قرائت انقلاب مخملی کیفرخواست نویسان همساز نشان داده و با تکیه با اقوال یاران در بند مشارکت به اثبات مدعای خود بپردازند .
پس از این شعبده بازی بود که جهت اطلاع همگان ازمتن این سند درون حزبی و کشف حقیت برای حقیقت طلبان سایت نوروز مبادرت به انتشار آن کرد تا همه شهروندان به عنوان هیات منصفه بتوانند خود در انطباق محتوای این سند با اتهامات مطرح شده در این دادگاههای نمایشی به داوری بپردازند و دریابند که چگونه کودتاگران از یک برنامه حزبی می خواهند یک سند جرم برای انقلاب مخملی ذهنی و توهمی خود بسازند !
ظاهرا انتشار این سند که خود رسواگر کار کودتاگران بود واکنش آنها را درپی داشت بگونه ای که از طریق ارگان رسمی شان خبرگزاری فارس برای خنثی کردن این اقدام وارد عمل شد و با انتشارخبری با عنوان"متن کامل سند راهبردی تاملات" درپی القای این مطلب برآمد که :" ارگان حزب مشاركت عليرغم ادعاي انتشار متن كامل سند "تاملات راهبردي " اقدام به سانسور و تغيير بخش هايي از آن كرد." والبته با تکرار دوباره اقوال مطرح شده در کیفرخواست به طرح ابهاماتی در این باره دامن زده است تا گرد و خاکی بر دامن حقیقت بپاشد و راه را بر حقیقت طلبان ناهموار سازد . درادامه فقط به توضیح پیرامون این ابهامات بسنده می شود تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد :
1- ما نمی دانیم متنی که بدست نیروهای یورش برنده به دفتر جبهه وکیفرخواست نویسان افتاده کدام متن است اما اگر اینان کمترین آشنایی به کار حزبی داشتند ( همانند روال کاری مجلس شورای اسلامی) در می یافتند که یک سندحزبی مراحلی را در ارگانهای مختلف طی می کند تا نهایی شود و از اینرو متن نهایی با متن پیش نویس اولیه و دومی و...تفاوت دارد و آنچه در سایت نوروز منتشر شده متن نهایی مصوب کنگره جبهه به عنوان عالی ترین رکن است که بر پایه بحث و بررسی های انجام شده در مراحل تصویب اصلاحات و تغییراتی در آن نسبت به متن عای قبلی وجود دارد و برخلاف خبر منتشره کودتاگران، که در صددالقای اشراف اطلاعاتی خود بر عالم و آدم اند ، فهم این موضوع ساده آنهم از طریق اعضای اسیر جبهه بسادگی ممکن بود ( برای فهم این روال و مطلب کافی است به مقایسه مصوبات نهایی مجلس با محتوای اولیه لوایح و طرحها پرداخته شود) و نمی دانیم بازجویان که اینهمه در پی نظرخواهی مخالفت آمیز از آنان در رابطه با این سند بوده اند این موضوع ساده را از آنها نپرسیده اند؟ اما حال اگر مدعای خبرگزاری یاد شده را بپذیریم که سند منتشره توسط این بنگاه خبری بدون سانسور و اصلی است اولین نکته این است که این سند چگونه بدست این خبرگزاری افتاده است؟ در حالیکه می دانیم اسناد به سرقت برده شده از دفتر جبهه فقط در اختیار ستاد کودتا بوده است و بنابراین این خبرگزاری ستادکودتاست که با گشاده دستی به این سند و ایضا تمام اعمال و اطلاعات کودتاگران دسترسی دارد و به عنوان ابزاری میدانی آنها در عرصه خبری و تیلیغاتی و جنگ روانی عمل می کند که یکی از مصادیقش همین واکنش به انتشار سند تاملات راهبردی است .
2- باز اگر مدعای این خبرگزاری ستاد کودتا را بپذیریم که متن منتشره در این خبرگزاری متن اصلی است با مقایسه محتوای همین متن با برخی ادعاهای مطرح شده بآسانی می توان دریافت که کودتاگران و کیفرخواست نویسان آب در هاون می کوبند و هرگز از مجموعه محتوای این سند آنچه آنان به عنوان برنامه ریزی برای انجام انقلاب مخملی می نامند در نمی آید . بطور مثال در این خبر مدعی شده آند :" از سوي ديگر در بند الف 1 اين سند در تحريف آشكار تاريخي، انقلاب اسلامي ايران را انقلاب ايران و بر خلاف نص قانون اساسي و در مقابل نقض آشكار با نظرات امام خميني(ره) و ملت ايران كه براي تحقق يك انقلاب مكتبي دهها هزار شهيد تقديم نموده اند، انقلاب جمهوريت در سازگاري با ارزشهاي ديني و نه انقلاب اسلامي معرفي‌ مي كند." در حالیکه متن کامل بند الف 1 اینگونه است :" الف- 1- نظام جمهوري اسلامي ايران: انقلاب اسلامي ايران، انقلابي اصيل و با آرمان‌هاي متعالي بود. اين انقلاب عليه نظامي صورت مي‌گرفت كه استبدادي ، ظالمانه، تحت‌الحمايه و فاسد بود و تجربه تلاش‌هاي، مكرر شكست خورده در آن از اصلاح‌ناپذيري‌اش حكايت مي‌كرد. اين انقلاب با تكيه بر گسترده‌ترين بستر اجتماعي تحقق آرمان‌هاي تاريخي ملت ايران (استقلال،‌آزادي و مردمسالاري، عدالت اجتماعي و معنويت و اخلاق) را دنبال مي‌كرد. به روشني بايد ميان انقلاب ايران كه انقلاب «جمهوريت» در سازگاري با ارزش‌هاي دين و در تكامل انقلاب «مشروطيت» بود با پيامدهاي پس از آن فرق گذاشت. با تكيه بر اصالت اين انقلاب و آرمان‌هايش مي‌توان به نقدي همه جانبه از وضعيت گذشته و حال جامعه اقدام كرد. تلاش‌هاي اصلاح طلبانه امروز را بايد نوعي بازگشت آگاهانه به آرمان‌هاي نخست انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي ايران دانست. " و انسان حیرت می کند از اینهمه تحریف واتهام زنی و....و البته بقیه مدعاهای مطرح شده از همین گونه می باشد که از آن می گذریم .
3- نکته جالبی که در این عملیات روانی کودتاگران را به دام انداخته و سناریوی آنها را رسوا می کند اشاره به نقش آقای امین زاده در رابطه با تدوین و تصویب این سند است . در این خبر آمده :" آقاي امين زاده كه بواسطه اشتغال در سمت هايي كه مباين با عضويت در احزاب و گروههاست و از حزب استعفا داده است ولي عملاً در هسته ي مركزي، نظريه پردازي كاملا فعال بوده است. ضمن اعلام برائت از بخشهاي عمده اي از مفاد سند راهبردي حزب مشاركت و اظهار بي اطلاعي در پاسخ به اين سئوال كه گفته مي شود بخشهايي از اين سند توسط شما تنظيم شده در بازجويي هاي خودش آورده است: "جزوه حاضر جزوه بسيار بدي است. مطالب در بخشهاي اول با عباراتي بد و حساسيت آفرين، بدون رعايت حدود و شئونات و گاه با لحن و بياني گزنده و ناشايست نوشته شده است. بنظر من نويسندگان اين حتي قادر نبودند چنين محتوايي را در مطبوعات منتشر نمايند. لذا بسيار عجيب است كه آنرا بعنوان جزوه استراتژيك يك حزب قابل قبول دانسته اند در حاليكه به باور من حتماً يك حزب براي ادبيات چنين جزوه اي كه قرار است مواضع رسمي حزب تلقي شود بايد دقت و رعايتهاي خيلي بيشتر از يك مقاله مطبوعاتي در نگارش آن اعمال مي كرد. ". "من واقعاً متاسفم كه نوشته هاي اينجانب كه معمولاً با رعايت نوشته مي‌شود در كنار چنين مطالب و عباراتي قرار گرفته و بخشي از متني است كه بدليل همين بي‌توجهي ها متني كاملاً حساسيت برانگيز و مساله آفرين شده است." آقاي امين زاده در بخش ديگري چنين مي نويسد: "به عقيده اينجانب اين شيوه عمل و تحليل و بي دقتي هايي كه در اين جزوه نمود پيدا كرده است عملاً سوء تفاهم ها ميان احزاب و مسئولين نظام را افزايش مي دهد "، "چيزي كه نه تنها راهكاري براي آينده حزب پيش رو نگذاشته بلكه باعث دشوارتر شدن شرايط فعاليت هاي آتي حزب هم مي شود ".این فرازها قطعا از کم اطلاعی و عدم اشراف اطلاعاتی بازجویان ودست اندکاران کودتا ست که بنام دوست و همفکر دربند ما آقای امین زاده نوشته اند چرا که ایشان از زمانی که از جبهه استعفا دادند دیگر در هیچیک از ارکان جبهه فعالیتی نداشتند و به ویژه در تدوین و تصویب این سند آنهم به عنوان نظریه پرداز در هسته مرکزی هیچ نقشی نداشته اند که حال این اقوال را بیان دارند! برای اعضای دست اندرکار جبهه مشارکت همین فراز کفایت می کند تا دریابند آنچه از قول یاران دریند ما نقل می شود چه مایه ای از اعتبار دارد!
4- نکته آخر اینکه ما بار دیگر همه اهل نظر را به خواندن همین متن منتشره توسط ستاد کودتا و مقایسه با اتهامات مطرح شده نسبت به جبهه مشارکت و اعضایش دعوت کرده و سئوال می کنیم اگر یک تشکل سیاسی در همین حد نتواند برای فعالیت حزبی اش برنامه عملیاتی و نقشه راه داشته باشد آنوقت فعالیت حزبی و تشکیلاتی دیگر چه معنا و وجهی می تواند داشته باشد ؟ و این همان رمزی که درانتخابات اخیر توسط کودتاگران با عملشان اعلام شد و آن اینکه دیگر از راه انتخابات و فعالیت سیاسی حتی نمی توان رئیس جمهور را عوض کرد و تکلیف انتحابات مجلس هم که از دوره هفتم روشن شد و ایضا مجلس خیرگان از دوره سوم و شوراها ، و اینگونه است که دستیابی به یکدست کردن حاکمیت اقتدارگرا ویکصداکردن جامعه و راه اندازی امپراطوری دروغ باید هم درخواست انحلال احزاب آنهم با تمسک به بدترین و غیراخلاقی ترین شیوه ها مطرح شود و از یک سند درون حزبی با تحریف و برکندن برخی جملات از جغرافیای کلام بخواهند سند جرم برای انسانهای شریف و پاک و مسئول و مسلمانی بسازند که جرمشان فقط آزادگی و انجام فریضه امربه معروف و نهی از منکر نسبت به حاکمان و طلب اصلاح در شیوه اداره جامعه و حکومت است و سوگمندانه بایدفریاد زد که اینگونه عملکرد هیچ انطباقی با آموزه های اسلامی و سیره نبوی و علوی و امام خمینی در اداره حکومت ندارد و ما جز اینکه یادآور این آیه الهی به حکومتگران شویم که حکومت و دولت درهر دوره ای جابجا می شود و می چرخد واین روزگار هم می گذرد و...و پناه می بریم به خدا از دست ظلم ها و ستم هایی که بر ما روا داشته می شود چاره دیگری نداریم و از خدا می خواهیم که در مقابله با این بلایا و مصیبت ها صبرو استقامت و اخلاص عنایت فرماید .
پایگاه اطلاع رسانی نوروز در پایان از تمامی خوانندگان دعوت می کند تا نظرات و تحلیل های خود را درخصوص این سند برای سایت نوروز ارسال کنند.
*****
دادگاه دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل برگزار شد
قاضی پرونده دانشجویان دانشگاه بابل: نیروی انتظامی از شما حفاظت می کرد که انصار به شما آسیب نرساند
**
امروز چهارشنبه 18 شهریور 9 دانشجو در شهرستان بابل در ساعت 9 صبح در دادگاه محاكمه شدند. 7 تن از این دانشجویان از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و یك نفر دیگر دانشجوی دانشگاه آزاد و عضو ستاد 88 شهرستان بابل هستند. محمد اسماعیل زاده دانشجوی دیگری بود كه به جرم توهین به رهبری از طریق وبلاگ نویسی محاكمه می شد.
این دادگاه قرار بود در دادگاه انقلاب و توسط قاضی طالبی برگزار شود كه قبل از شروع دادگاه ناگهان قاضی پرونده تغییر كرد و رییس دادگستری شهرستان بابل خود قضاوت پرونده را به عهده گفت كه در نتیجه آن، دانشجویان را از دادگاه انقلاب به دفتر رییس دادگستری شهرستان بابل منتقل كردند.
در ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان بابل به قرائت كیفرخواست پرداخت و آقایان محسن برزگر، ایمان صدیقی، علی تقی پور، حمیدرضا جهان تیغ، سیاوش سلیمی نژاد، حسام باقری،سعید حسین پور و نیما نحوی را متهم به اقدام علیه نظام از طریق شركت در تجمعات غیرقانونی و تحریك مردم به شورش و اغتشاش و تبلیغ علیه نظام خواند. در ادامه محمد اسماعیل زاده را متهم به اقدام علیه نظام و توهین به رهبری از طریق مقاله ای كه در وبلاگش نوشته بود كرد و در انتهای كیفرخواست از قاضی درخواست كرد كه این دانشجویان بر طبق قانون مجازات شوند.
سپس رییس دادگستری شهرستان بابل كه خود قاضی پرونده نیز بود با سوالاتی بی ربط از دانشجویان اقدام به تفتیش عقیده كرده و از دانشجویان می پرسید كه چه گرایش فكری دارند كه این كار او با اعتراض شدید آقای مجتهدزاده وكیل دانشجویان مواجه شد. به گزارش خبرنامه امیرکبیر قاضی پرونده دانشجویان را "برانداز" خواند ولی دانشجویان این موضوع را قبول نكردند. قاضی از دانشجویان پرسید چرا وقتی همه را گرفتیم كشور آرام شد؟ این موضوع نشان می دهد كه این چند نفر باعث تحریك مردم شده بودند.
ایمان صدیقی در جواب این سوال قاضی گفت شما مردم را با زور نیروی ویژه و انصار حزب ا... ساكت كردید و ما به این آرامش نمی گوییم. شما بیماری را درمان نكردید و فقط با استفاده از زور مثل یك مسكن عمل كردید. علی تقی پور نیز گفت بعد ازاین بازداشت ها كشور حالت آرامی نداشت و مردم هنوز اعتراض داشتند. حمیدرضا جهان تیغ گفت نیروهای انصار با چوب و چماق در خیابان ها بودند و طبیعی بود كه راهپیمایی ها مهار شود ولی قاضی با رد این موضوع گفت نیروی انتظامی از شما دفاع می كرد و نمی گذاشت نیروهای انصار و مردمی به شما آسیبی برسانند. این درحالی است كه نیروهای انصار تعدادی از دانشجویان را به شدت كتك زده بودند و درب خوابگاه را شكسته بودند!
آقای مجتهد زاده وكیل دانشجویان نیزبه دفاع از دانشجویان پرداخت و گفت: "ما نمی توانیم به این دانشجویان اتهام فعالیت ضدنظام و براندازی نظام را وارد كنیم زیرا همه این دانشجویان در انتخابات شركت كرده اند و روزها تلاش كردند كه نامزد مورد نظرشان كه مورد تایید شورای نگهبان نظام بوده است ر انتخابات موفق شوند. آنها مردم را تحریك كردند كه در انتخابات شركت كنند و سود این موضوع تنها به جیب نظام رفت."
مجتهد زاده افزود: "این دانشجویان از حق خود دفاع كرده اند و كار غیرقانونی انجام نداده اند و نمی توان همواره بر مبنای گزارشات وزارت اطلاعات تصمیم گرفت."
سپس قاضی گفت: "من اتهام براندازی نظام را بدون سند مطرح نكردم و اسناد زیادی در پرونده وجود دارد كه توسط وزارت اطلاعات برای ما فرستاده شده و نشان می دهد كه این دانشجویان علیه نظام اقدام كرده اند."
وی گفت: "من عضو شورای تامین شهرستان بابل هستم و در 5 سال اخیر شاهد بودم كه این دانشجویان بارها علیه نظام اقدام كرده اند."
این حرف قاضی مورد اعتراض حمیدرضا جهان تیغ قرار گرفت. وی در اعتراض به قاضی گفت: "شما به عنوان قاضی باید دفاعیات ما را بشنوید و بعد قضاوت كنید در حالی كه شما از همان ابتدا قضاوت خود را كرده اید و اصل بی طرفی را رعایت نمی كنید."
وی با اشاره به شكنجه ها و رفتار نامناسب مامورین وزارت اطلاعات اعلام كرد كه مامورین وزارت اطلاعات به نوامیس ما توهین كردند و با ما رفتار بدی داشتند. قاضی سعی كرد جلوی ادامه صحبت حمدرضا جهان تیغ را بگیرد و گفت این موضوعات صحت ندارد و ما به اداره اطلاعات دستور داده بودیم با شما خوش رفتار باشند كه این موضوع با اعتراض دانشجویان مواجه شد و زمانی كه قاضی اعلام كرد با كدامیك از متهمین بدرفتاری شد، اكثر دانشجویان دست خود را بلند كردند كه قاضی لبخند زنان از كنار این موضوع گذشت.
قاضی سپس به بررسی اتهامات دانشجویان پرداخت و رو به نفر اول محمد اسماعیل زاده گفت: "توهین های شما به رهبری در متنی كه در وبلاگتان گذاشتید بسیار شرم آور است و من نمی توانم این بیانیه را بخوانم." محمد اسماعیل زاده در دفاع از خود گفت من این بیانیه را ننوشتم و در وبلاگم هم نگذاشتم و پس از بازداشت بازجویان ساعت ها من را تحت فشار گذاشتند و من را زدند و هر چه من در برگه های بازجویی می نوشتم كه من این بیانیه را ننوشتم آنها آن را پاره می كردند و پس از ساعت ها شكنجه من را مجبور كردند كه مسئولیت آن را قبول كنم در حالی كه ساعت های ورود و خروج من وبلاگ ثبت شده و من تا 10 روز قبل از بازداشتم اصلا وارد وبلاگم نشده بودم و مطلبی را ثبت نكرده بودم.
سایر دانشجویان نیز اتهامات وارده را رد كردند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر محسن برزگر فعالیت های خود را قانونی و حق خود دانست و گفت اگر فعالیتی در دانشگاه داشته در چارچوب قانون بوده است. ایمان صدیقی در دفاعیاتش اعتراض به نتایج انتخابات را حق خود دانست و اعلام كرد فرماندار بابل و وزیر كشور به جرم ندادن مجوز به راهپیمایی ها و تخطی از اصل 27 قانون اساسی باید محاكمه شوند. وی گزارشات وزارت اطلاعات را مغرضانه و بی اساس خواند. حسام باقری و حمیدرضا جهان تیغ نیز كلیه اتهامات خودشان را رد كردند. سعید حسین پور اتهام خود را پوشیدن لباس سیاه برای كشته شدگان عنوان كرد و گفت این كار جرم نیست. علی تقی پور، نیما نحوی و سیاوش سلیمی نژاد نیز اتهامات را نپذیرفتند.
سپس قاضی گفت: "ما با تفكر و گرایشات افراد مشكلی نداریم و شما به خاطر رفتارتان در این دادگاه حاضر شده اید و نه به خاطر گرایشات فكری تان." وی با اشاره به گزارش وزارت اطلاعات درباره سیاوش سلیمی نژاد گفت شما با تحریك دانشجویان می خواستید نیروی انتظامی را به قصد كشت بزنید. او گفت در این گزارش آمده است شما مقادیر زیادی سنگ و چوب آماده كرده بودید تا در صورت حمله نیروهای انصار به خوابگاه آنها را بزنید. شما دانشجویان را در خوبگاه صف كردید و آنها را تحریك می كردید كه اگر نیروهای انصار وارد خوابگاه شدند آنها را بزنند. در ضمن در اینجا ذكر شده كه شما با عناصر میهن فروشی نظیر علی تقی پور، ایمان صدیقی، معین اسلامی جم و احمد محمد نیا (از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشگاه) دوست بوده اید.
این اتهامات وارده در گزارش وزارت اطلاعات به حدی بی اساس بود كه باعث خنده دانشجویان و حاضرین در این جلسه شده بود.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر در پایان این جلسه قاضی مربوطه از دانشجویان خواست آخرین دفاع خود را بنویسند و ختم جلسه را اعلام كرد.
وكالت این دانشجویان را آقایان فدایی و مجتهد زاده بر عهده داشتند. این دانشجویان پس از انتخابات به مدت 1 ماه در بازداشت به سر می بردند و با قرار وثیقه آزاد شدند.
*****
حرف‌های تازه احمدی‌نژاد برای نجات بشر در نیویورک
ایرنا: يك كارشناس مسائل سياسي گفت: احمدي نژاد در سفر آتي خود به نيويورك براي شركت در مجمع عمومي سازمان ملل متحد ميدان دار ديپلماسي عمومي و رسانه اي جهان بوده و حرفهاي تازه‌اي را براي نجات بشر از سيطره مستكبران بيان خواهد كرد.
محمد علي رامين اظهار داشت: تمام دولت‌هاي مقتدر، پيشرفته و صاحب نفوذ، علاوه بر ديپلماسي رسمي، در مجامع بين‌المللي و در ارتباط با ساير كشورها دست به فعاليت‌هاي متنوع و گسترده‌اي مي‌زنند.
وي افزود: تا قبل از روي كار آمدن دولت نهم متاسفانه از ايران اسلامي كساني در عرصه‌هاي ديپلماسي حضور داشته و تربيت مي‌شدند كه با مباني اسلام و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي كمترين سنخيت را داشتند.
اين فعال سياسي تاكيد كرد: لذا بعد از آنكه احمدي نژاد در انتخابات سال ‪ ۸۴‬دولت را به دست گرفت، هم در حوزه سياست رسمي و هم در حوزه ديپلماسي عمومي به تنهايي فعاليت‌هاي متفاوت و گسترده‌اي را پيگيري كرد.
رامين با اظهار اميدواري در مورد رشد عناصر ضروري براي فعاليت بيشتر در عرصه ديپلماسي عمومي با دارا بودن باورهاي اسلامي، گفت: در دوره دوم رياست جمهوري احمدي نژاد هم به نظر مي‌رسد، ايشان همچنان بايد سياست رسمي و سياست‌هاي عمومي را توسعه داده و ادامه دهند.
اين عضو رايحه خوش خدمت تاكيد كرد: احمدي نژاد در سفر به نيويورك با تكيه بر خداباوري و ارزش‌هاي مشترك بشري با صلابت و اقتدار بيشتري هم در ديدارهاي رسمي و نيمه رسمي و همچنين ديدار با خواص و نخبگان و رسانه ها حضور خواهد يافت و سياست‌هاي غرب را به چالش خواهد كشيد.
وي در مورد دليل اين پيش بيني خود اظهار داشت: دليل آن اين است كه غربي ها به خصوص آمريكا و انگليس در انتخابات بي‌نظير و استثنايي ‪ ۲۲‬خرداد با همه ابراز خباثت آلود خود وارد شدند و شروع به دروغ پردازي و جنگ رواني كردند تا سلامت انتخابات را زير سوال برده و عليه دموكراسي و مردم سالاري فتنه برپا كنند.
اين كارشناس مسائل سياسي افزود: غربي‌ها در اين انتخابات همه عناصر خود را بسيج كردند و چون امروز اين عناصر شكست خورده و معترف به خطا و خيانت شده اند، بنابراين طراحان اصلي و هدايتگران آنها كه بيگانگان بودند، در مواجه با احمدي نژاد كه پشتوانه راي ‪ ۲۵‬ميليوني دارد، در موضعي انفعالي قرار خواهند گرفت.
محمد علي رامين در پاسخ به اين سوال كه آيا باراك اوباما حاضر خواهد شد با توجه به پيشنهاد احمدي نژاد با وي مناظره كند يا نه، گفت: اين پيشنهاد يك برگ برنده براي نظام جمهوري اسلامي است. اگر اوباما در اين مناظره شركت كند، شكست خواهد خورد.
وي افزود: اگر رئيس جمهور آمريكا در اين مناظره از ترس شكست و دچار شدن به سرنوشت رقباي داخلي احمدي نژاد شركت نكند، بازهم در موضع انفعالي قرار گرفته و ناگزير به اعتراف به شكست خود در مواجه با رئيس جمهور كشورمان است.
*****
گزارش فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین زندانی سیاسی حامد یازرلو کارشناس هوا-فضا پس از بیش از 6 ماه بلاتکلیفی در بند مخوف 209 به حکم سنگین و غیر انسانی 3 سال زندان محکوم شد.حامد یازرلو 28 ساله کارشناس هوا – فضا پس از بیش از 6 ماه بلاتکلیفی در بند مخوف 209 زندان اوین، در اوایل هفته به وکیل وی خانم غنوی بصورت شفاهی اعلام شد که به حکم سنگین و غیر انسانی 3 سال زندان محکوم شده است.هنوز محکومیت غیر انسانی به صورت کتبی به آقای یازرلو و خانم غنوی وکیل وی ابلاغ نشده است.خانواده آقای یازرلو و وکیل او در قبال این حکم سنگین و غیر انسانی اعتراض خواهند کرد.زندانی سیاسی حامد یازرلو روز یکشنبه 8 شهریور ماه به دادگاه انقلاب برده شد. او در شعبۀ 28 دادگاه انقلاب توسط محمد مقیسه ای از اعضای کمسیون مرگ قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 مورد محاکمه قرار گرفت. ابتدا علی اکبر حیدری فر رئیس شعبۀ 1 امنیت دادگاه انقلاب که بعنوان نماینده دادستان در دادگاه انقلاب برای آقای یازرلو تقاضای اشد مجازات، اعدام را نمود. حیدری فر آقای یازرلو را به 12 مورد متهم نمود که عبارتند از:محاربه بدلیل پشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق ایران /شرکت در مجالس و محافل خانوادگی/جمع آوری اخبار و اطلاعات زندانیان سیاسی از جمله هود یازرلو (برادرش) /شرکت در کوهنوردی و فوتبال سالنی با حضور خانواده/شرکت در مراسم ها و مناسبتها در حسینیه ارشاد/برقراری ارتباط ایمیلی با اعضای خانواده اش در قرارگاه اشرف/حضور در تجمعات و اعتراضات دانشجوئی/ جمع آوری کلکسیون سخنرانیها و مراسم های سازمان مجاهدین خلق و موارد متعدد دیگرعلی اکبر حیدری فر مسئول شعبۀ 1 دادگاه انقلاب که بعنوان نماینده دادستان کیفرخواست را علیه زندانیان سیاسی و سایر زندانیان را قرائت می کند. این فرد که از افراد تیم سعید مرتضوی و حسن زارع دهنوی است و در جریان قیام مردم ایران دستور انتقال تعداد زیادی از جوانان را به اردوگاه مرگ کهریزک را صادر کرد. که تعدادی از آنها در اثر شکنجه های قرون وسطائی جسمی ،روحی و جنسی جان باختند این فرد همچنین با تصمیم گیری مشترک سعید مرتضوی و حسن زارع دهنوی دستور انتقال صدها نفر از جوانان قیام را به شکنجه گاههای مانند ؛آگاهی شاپور ،کلانتری 148،بازداشتگاههای مخفی سپاه پاسدارن و نیروی انتظامی را صادر کرده است.لازم به یادآوری است حامد یازرلو 2 اسفند 1387 با یورش وحشیانه ماموریم وزارت اطلاعات و با فرماندهی سربازجوی اوین آخوندی با نام مستعار علوی دستگیر و به بند مخوف 209 منتقل گردید او به مدت 120 روز در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت و 203 روز است که در بند مخوف 209 زندان اوین بسر می برد.همچنین مادرش خانم نازیلا دشتی در بند زنان زندان اوین زندانی است و برادرش هود یازرلو در بند 4 زندان گوهردشت کرج در بازداشت بسر می برد، که هر کدام از آنها به 3 سال زندان بدلیل دیدار قانونی با اعضای خانواده شان در قرارگاه اشرف محکوم شده اند. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری،شکنجه روحی و جسمی ، بیش از 6 ماه بازداشت در بند مخوف 209 و صدور احکام سنگین و غیر انسانی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات لازم برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی در ایران است.
*****
نرخ شهریه دوره‌های تحصیلی در مهر88
80 درصد دانشجویان شهریه می‌دهند
بسیاری از دوره های تحصیلی مانند شبانه، غیر انتفاعی، مجازی، نیمه حضوری، پیام نور و دانشگاه آزاد شهریه ای هستند و بخش اعظم دانشجویان در این دوره ها تحصیل می کنند. خبرگزاری مهر در گزارشی به بررسی شهریه دوره های مختلف تحصیلی در مهر 88 پرداخته است.
به گزارش خبرنگار مهر، دانشجویان بسیاری در دانشگاههای کشور در مقاطع مختلف تحصیلی وارد دوره هایی می شوند که ملزم به پرداخت شهریه به دانشگاه هستند. شهریه دانشگاهها و دوره های مختلف تحصیلی هر ساله از اهمیت ویژه ای برای داوطلبان ورود به دانشگاهها و دانشجویانی که وارد مقاطع جدید تحصیلی می شوند برخوردار است.
نرخ شهریه برای دوره های شبانه دانشگاههای دولتی
شهریه متغیر دوره های شبانه دانشگاههای دولتی سراسر کشور بر اساس اعلام سازمان سنجش در دفترچه های راهنمای انتخاب رشته کنکور 88 در هر سال به میزان 10 درصد نسبت به سال گذشته افزایش می یابد و شهریه ثابت برای ورودی های سال 88 تا پایان تحصیل آنها ثابت بوده و تغییری نخواهد کرد. پذیرفته شدگان در این دوره ها ملزم به رعایت تعهدات مالی در قبال دانشگاه مربوط خواهند بود.
نرخ شهریه برای دوره های نیمه حضوری
شهریه دوره های نیمه حضوری برای کلیه رشته های تحصیلی دوره های نیمه حضوری دانشگاهها و موسسات آموزش عالی وابسته به وزارت علوم نیز برای ورودی های سال 88 به میزان 60 درصد شهریه دوره های نوبت دوم و شبانه دانشگاهها است. افزایش شهریه برای موسسات غیرانتفاعی رضا عامری - قائم مقام معاونت آموزشی وزارت علوم چندی پیش در این باره به مهر گفت: مصوبه ای برای افزایش شهریه در سال تحصیلی آینده به تصویب نرسیده است و تنها موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی می توانند از دانشجویان ورودی جدید با 10 درصد افزایش شهریه دریافت کنند.
افزایش شهریه دانشگاه پیام نور
سید محمد حسینی - سرپرست دانشگاه پیام نور نیز درباره شهریه دانشگاه پیام نور به مهر گفت: دانشگاه پیام نور کمترین شهریه را اخذ و کمترین کمک را از دولت دریافت می کند از این رو در سال جاری شهریه دانشگاه پیام نور در دوره های فراگیر و سایر دوره ها برای ورودیهای جدید 10 درصد افزایش می یابد که با این افزایش نیز شهریه های دانشگاه پیام نور کمترین شهریه در میان سایر دانشگاهها خواهد بود.
شهریه های دوره های غیرانتفاعی مجازی
به گزارش مهر، شهریه دوره های مجازی نیز امسال برابر با آنچه در دفترچه های راهنمای انتخاب رشته آمده از دانشجویان اخذ می شود و شهریه ثابت برای رشته های علوم انسانی در هر ترم معادل یک میلیون ریال و برای رشته های فنی برابر با یک میلیون و 400 هزار ریال در نظر گرفته شده است.
شهریه دانشگاه آزاد اسلامی
شهریه دانشگاه آزاد اسلامی منوط به تصویب در هیئت امنا و تایید نهایی وزیر علوم است که تا کنون چنین امری اتفاق نیفتاده است بنابراین شهریه دانشجویان دانشگاه آزاد به صورت علی الحساب از دانشجویان دریافت خواهد شد. بالغ بر 80 درصد دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور را دانشجویان شهریه ای در بر می گیرند و افزایش ظرفیتی که هر ساله در زمان کنکور عنوان می شود، بیشتر شامل دوره های شهریه ای است. از این رو ضرورت دارد مسئولین نسبت به افزایش سقف اعتبارات مربوط به وامهای شهریه نیز تلاش کنند. این در حالی است که بر اساس گفته رئیس صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم، وام شهریه برای سال تحصیلی جدید تقریبا 11 درصد دانشجویان را پوشش می دهد. البته افزایش ارتقای مبلغ وام شهریه برای سال تحصیلی آینده پیشنهاد شده بود که تا کنون محقق نشده است. اعتباری که دولت برای وام شهریه در بودجه سال 1388 در نظر گرفته برابر با 240 میلیارد تومان است.
*****
کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه:
اتهامات واهی و غیراخلاقی را کنار بگذارید
اطلاعیه شماره 22 کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه«بیماران زندانی را آزاد کنید»«اتهامات واهی و غیراخلاقی را کنار بگذارید» کمیته‌ پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه که متشکل از نمایندگان بیش از ده تشکل سیاسی و حقوق‌بشری اصلاح طلب و تحول‌خواه است، در اطلاعیه شماره 22 خود دخالت نیروهای نظامی در مراجع قضایی را مهمترین چالش دادرسی عادلانه دانسته و با ارائه گزارشی از وضعیت پزشکی زندانیان خواستار آزادی هرچه سریعتر آنها شده است. در این اطلاعیه همچنین از طرح اتهامات اخلاقی به زندانیان انتقاد شده است. متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است:‌
عدم استقلال مراجع قضایی به دلیل اعمال نفوذ نهادهای نظامی – امنیتی، نقض حقوق متهمان در بازداشتگاه‌ها وعدم آگاهی وکلا و وابستگان بازداشت‌شدگان از وضعیت سلامتی و محتوای پرونده آنها همچنان مهمترین عواملی هستند که اجرای اصول دادرسی عادلانه و منصفانه در دستگاه قضایی ایران را با چالش جدی روبرو ساخته است.کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه ضمن ابراز تاسف از عدم توجه لازم مسئولان قوه قضاییه نسبت به هشدارهای مطرح شده از سوی این کمیته و سایر نهادهای فعال حقوق بشر در مورد عواقب سوء نقض حقوق شهروندان، نکاتی را به شرح ذیل مطرح می‌کند:
- وضعیت بهداشتی – درمانی بازداشت‌شدگان همچنان یکی از موارد عمده نگرانی خانواده‌های آنان و فعالان حقوق بشر است. این مساله به ویژه در مورد افرادی که پیش از بازداشت بیمار بوده و تحت مراقبت پزشکی قرار داشته‌اند ابعاد نگران کننده‌تری دارد. مطابق اطلاعات رسیده به این کمیته وضعیت پزشکی برخی از زندانیان به شرح زیر است:‌ سعید حجاریان: در سال 1378 طی یک ترور نافرجام، از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. بنا به گزارش پزشک شخصی وی، در نتيجه اين سوء قصد حجاریان دچار آسيب در بخشهائی از مغز، نخاع و هم چنين عروق مغز شده است. حاصل اين آسيبها اختلال تکلمی، راه رفتن، و درد مي‌باشد. وی نیازمند آرامش روانی، فيزيو تراپی ودرمانهای دائمی و بدون وقفه تحت نظر پزشک می باشد.
محمد ملکی: مبتلا به سرطان پروستات می‌باشد. وی بعد از رهایی از یک دوره زندان از سال80 تحت درمان سرطان پروستات بوده است. طی ماه‌های گذشته وی به دستور پزشک هر 28 روز یک آمپول کمیاب تزریق می‌کند که علاوه بر آنکه بايد در شرايط آرام و بدون استرس تزريق انجام شود، در پی تزریق نامبرده به ضعف شدید جسمی دچار می‌شود. در تماس تلفنی دکتر ملکی با خانواده در تاریخ 11 شهریور 88، وی اظهار داشته است که عوارض ناشی از بیماری به دلیل شرایط زندان افزایش پیدا کرده است.
بهزاد نبوی: از ناراحتی و نارسایی قلبی رنج می‌برد و اخیرا نيز مورد جراحی باز قلب قرار گرفته است.
عیسی سحرخیز: فشارخون و چربی خطرناک داشته و به دلیل دارا بودن حساسیت دارویی، رژیم غذایی ویژه‌ای دارد و امکان تغذیه با مواد غذایی به طور معمول را ندارد. همچنین بنا به اظهار همسر ایشان در زمان بازداشت از ناحیه قفسه سینه دچار شکستگی شده‌ و از اقدامات درمانی لازم بهره‌مند نبوده است.
عبدالله مومنی: دچار نارسایی کلیه می‌باشد که از عوارض دوره بازداشت در سال 86 بوده و چندی پیش به همین علت برای مدتی تحت مداوا قرار داشته است. وی همچنین از بیماری در دستگاه گوارشی رنج می‌برد و بی خبری مطلق خانواده طی نزدیک به 40 روز گذشته نگرانی‌ها در مورد وضعیت جسمانی وی را افزایش داده است.
مصطفی تاج‌زاده: از بیماری آرتروز گردن رنج می‌برد که به دلیل شرایط سخت در سلول انفرادی این بیماری شدت پیدا کرده است. مجید نیری: سابقه بیماری قلبی دارد.هنگامه شهیدی: سابقه بیماری قلبی دارد.پیمان عارف: سابقه بیماری قلبی دارد. همچنین مطابق گزارش‌ها آقای عبدالله رمضان‌زاده در حین بازداشت از ناحیه سر دچار شکستگی شده‌ است و برای مدت طولانی از امکانات درمانی لازم بهره‌مند نبوده است، همچنین گزارش شده است که آقایان محسن امین‌زاده و فیض‌الله عرب‌سرخی در حین بازداشت برای چند روز بدون آگاهی خانواده به دلایل نامعلوم در بیمارستان یا بهداری زندان بستری شده‌اند.
با تاکید بر اینکه لیست فوق کامل نیست، متذکر می‌شود که مطابق فصل دوم از بخش دوم آئین‎نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مصوب 1384، تضمین بهداشت و درمان بازداشت‌شدگان برعهده مسئولان زندان بوده و با توجه به گذشت حدود سه ماه از تاریخ بازداشت این افراد در شرایطی که منجر به شدت گرفتن بیماری آنها شده‌ است، لازم است تا مراجع ذی ربط هرچه سریعتر به ادامه بازداشت آنان که منجر به رنج مضاعف می‌شود،‌ خاتمه دهند.
- قسمت اخیر ماده 130 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 تصریح می‌کند «رعایت موازین شرعی در مورد متهمین زن‌ضروری می‌باشد» همچنین بند یازدهم از ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب 1383 در مورد دوره بازداشت و جریان بازجویی مقرر می‌دارد «پرسش‌ها باید، مفید و روشن و مرتبط با اتهام یا اتهامات انتسابی باشد و از کنجکاوی در اسرار شخصی و خانوادگی و سوال از گناهان گذشته افراد و پرداختن به موضوعات غیرموثر در پرونده مورد بررسی احتراز گردد» با این حال گزارش‌های متعدد و موثقی در دست است که در جریان بازجویی برخی از بانوان بازداشت‌ شده، متاسفانه از تهمت‌های اخلاقی و تجسس در مسایل شخصی به عنوان ابزاری جهت پذیرش اتهامات انتسابی استفاده شده است. همچنین تهدید و اعمال فشار نسبت به اعضای خانواده بازداشت‌شدگان که با هدف اخذ اعترافات مورد نظر مراجع امنیتی صورت می‌گیرد، نه تنها روشی است که با کليه موازين انسانی و حقوق بشر منافات دارد بلکه با قاعده حقوقی و فقهی «فردی بودن جرم و مجازات» نیز در تضاد آشکار می‌باشد.
- برخی رسانه‌ها و مقامات نظامی طی روزهای گذشته با توجه به آنکه اتهامات انتسابی به متهمان هنوز منجر به صدور رای قطعی در دادگاه نشده است اظهاراتی را درخصوص مفاد پرونده آنها مطرح کرده‌اند که اقدامی غیرقانونی و مطابق قوانین جزایی قابل تعقیب و کیفر است، براساس تبصره 1 ماده 188 قانون آیین دادرسی کیفری «منظور از علنی بودن محاکمه‌، عدم ایجاد مانع جهت‌حضور افراد در دادگاه می‌باشد لکن انتشار آن در رسانه‌های ‌گروهی قبل از قطعی شدن حکم‌، مجاز نخواهد بود و متخلف ‌از این تبصره به مجازات مفتری محکوم می‌شود».بعلاوه این مساله بار دیگر نشانه‌ای آشکار از دخالت نیروهای نظامی در تصمیمات مراجع قضایی را پیش روی افکار عمومی گذاشت که شایسته‌ است مقامات مسئول در قوه قضاییه هر چه سریعتر با توجه به استقلال این قوه برخورد لازم با اعمال غیرقانونی که منجر به خدشه نسبت به استقلال دستگاه قضاء می‌شود را مبذول دارند.
*****
فعالان حقوق بشر در ایران
گزارش هايی از بند امنیتی 209 زندان اوین
خبرگزاری هرانا : بنابر گزارشات دریافتی تعدادی از بازداشت شدگان حوادث اخیر پس از انتخابات در خصوص تهیه سی دی های موسوم به نود سیاسی تحت فشار قرار دارند، نیروهای امنیتی از افراد مذکور میخواهند تا معترف شوند شخص آقای میرحسین موسوی از تهیه فیلم و توزیع این سی دی ها کاملا مطلع و موافق بوده است، این در حالی است که تهیه ویدئوهای مذکور که به کالبدشکافی مدعیات آقای احمدی نژاد می پردازد توسط یک فعال مطبوعاتی (الف. ف) به طور مستقل صورت پذیرفته است و نامبرده علیرغم این موضوع تنها مدت دو روز را در بازداشت به سر برده بود.
• محمدرضا جلایی پور مسئول و سخنگوی پویش حمایت از خاتمی و موسوی که از خردادماه سال جاری در بند 209 زندان اوین به سر می برد، کماکان بعنوان مسئول طرح تکبیر (الله اکبر) شبانه که تبدیل به تداوم و نمادی از اعتراضات اخیر اجتماعی شده است تحت فشار قرار دارد.
• گزارش شده است کماکان پرداختن به مسائل اخلاقی و خاصه روابط جنسی یکی از موضوعات ثابت اکثر بازجویی های فعالان دربند را تشکیل می دهد.
• علیرغم بعضی گزارشات منتشره در خصوص انتقال فریبا پژوه، روزنامه نگار دربند به اتاق عمومی، نامبرده طی تماسی در تاریخ 16 شهریورماه با خانواده همسر خود ضمن رد این موضوع خبر از تداوم نگهداری خود در سلول انفرادی و همچنین افزایش فشارهای روحی و روانی داده است.
*****
وزیر جدید علوم: دانشگاه هم بايد مثل من، دغدغه دين داشته باشد
وزيرعلوم، تحقيقات و فناوري، تاکید کرد: من تنها دغدغه دين را دارم و دانشگاه‌ها نيز بايد همين دغدغه را داشته باشند،چرا كه سير علوم در دانشگاه‌ها بايد در مسير تعريف شده جهان‌بيني اسلامي باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا كامران دانشجو رييس ستاد انتخابات دهيمن دور رياست جمهوري كه ديروز به عنوان وزيرعلوم، تحقيقات و فناوري سخنرانی کوتاهي كرد، در ابتدا با تاکید بر اینکه من تنها دغدغه دين را دارم و دانشگاه‌ها نيز بايد همين دغدغه را داشته باشند، گفت: در تفكر ليبراليسم، سير علوم از آنچه بود، هست و خواهد بود چه در علوم انساني و چه در علوم تجربي خبر مي‌دهد، ‌نتيجه اين سير علوم، دانشگاه‌هاي نظام‌هاي غربي است كه با اين مسير حركت مي‌كنند و اوج آن شيطان است.
او درادامه به جهان بینی بر سیرعلوم اشاره کرد‌و افزود: جهان‌بيني اسلامي در اين مسير علاوه بر سير افقي در مسير عمودي، دو سوال مطرح مي‌كند، ‌اول اينكه چه كسي آفريده و براي چه خلق كرده است؟
دانشجو با طرح سوال هایی افزود: هدف از اين همه دانشگاه، ‌مدرس و علم چيست؟ و چرا مي‌خواهيم عالم شويم، ما مي‌خواهيم عالمي شويم كه فقط لاشه علم را داشته باشيم يا اينكه روح علم هم در آن دميده شود تا علم احيا شود. اگر قرار است دانشگاه‌هاي ما اسلامي باشد كه از همين قرار است، ‌بايد اين دو سوال در تمام گفتار، كردار، رفتار و اعمال مطرح باشد.
وزير علوم با بيان اينكه فضاي دانشگاه بايد با اين دو سوال مملو شود،اضافه کرد: اگر به اين دو سوال در دانشگاه‌ها، ‌كلاس و با دانشجويان توانستيم در رفتار، گفتار و اخلاق پاسخ دهيم، حتما به اهدافمان مي‌رسيم.دانشجو با اشاره به سخنان امام خميني(ره) مبني بر اينكه دانشگاه‌ ‌كارخانه انسان سازي است، افزود: اميدواريم خداوند عنايت بفرمايد تا همه ما را خادمين مطلوب مردم و مجذوب در اسلام و ولايت و محبوب حضرت وليعصر قرار دهد.
*****
احضار 15 دانشجوی دانشگاه کاشان به كميته انضباطی
15 دانشجوی دانشگاه كاشان طی دو مرحله به كميته انضباطی اين دانشگاه احضار شدند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر اتهام این دانشجویان اخلال در نظم آموزشی دانشگاه و تحريك دانشجويان جهت شركت در تجمع اعتراضی نسبت به نتيجه انتخابات رياست جمهوری عنوان شده است.
بنا به اظهارات مسئولين دانشگاه برای 5 تن از اين دانشجويان كه در مرحله اول 20 روز پيش به كميته انضباطی احضار شدند حكم يك ترم محروميت از تحصيل صادر شده است.
*****
قطع آب بر روی ساکنان روزه‌دار خوابگاه دانشجویان علم و صنعت!
از دانشگاه علم و صنعت خبر می‌رسد که مدیریت این دانشگاه در اقدامی عجیب و بی‌سابقه، با قطع آب خوابگاه این دانشگاه، به دانشجویان اخطار کرده هر چه سریعتر باید خوابگاه را تخلیه کنند.
به گزارش موج سبز آزادی، این اقدام عجیب مسئولان دانشگاه در شرایطی در ماه رمضان انجام می‌شود که بسیاری از دختران و پسران دانشجو روزه‌دارند و قطعی آب، مشکلات فراوانی را برای آنان فراهم کرده است.
با این حال مسئولان خوابگاه وعده داده‌اند! که از روز شنبه، برق خوابگاه هم قطع خواهد شد.
دانشجویان خوابگاهی علم و صنعت به «موج سبز آزادی» خبر داده‌اند که فتحیان، معاون دانشجویی این دانشگاه، ابتدا ترکیدگی لوله آب را بهانه کرده و گفته است: برای تعمیر این لوله 10 روز زمان لازم است! اما پس از آنکه دیده است دانشجویان حتی با وجود قطعی آب هم حاضر به تخلیه خوابگاه نیستند، از صبح امروز گفته است: اصلاً مشکل ترکیدگی لوله نیست، شما باید! خوابگاه را تخلیه کنید.
همانطور که پیش از این هم خبرش منتشر شده بود، دانشجویان نگران آنند که هدف از تخلیه‌ی خوابگاه‌ها، اقدام برای نصب تجهیزات شنود در خوابگاه باشد.
*****
بیانیه شماره 12 میرحسین موسوی خطاب به مردم ایران:
مراقب باشید مخالفان هنگام نابود کردن خود، به کشور شما لطمه نزنند!
"کاملا پیداست که تلاش‌های شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهايی خطير در پيش‌رو قرار گرفته است. دستگيری كسانی چون دكتر بهشتی يك نشانه است كه از حوادثي سهمگين‌تر خبر می‏دهد. اما باطل رفتنی است و آن چيزی كه به مردم سود می‏رساند باقی مي‌ماند."
متن کامل بیانیه شماره 12 میرحسین موسوی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
خبر دستگیری برادران عزیز آقایان دكتر سیدعلیرضا بهشتی و مهندس مرتضی الویری مسئولان كمیته پیگیری امور آسیب دیدگان حوادث ایام اخیر و سردار مقدم مسئول كمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی اینجانب موجی از شگفتی و ابهام در دلبستگان به نظام اسلامی ایجاد كرده است.
آنان به بند كشیده شده‏اند در حالی كه جرمی جز پیروی از راه انقلاب و دفاع از اجرای عدالت در مورد خون‌های به‌ناحق ریخته شده و كمك به خانواده بی گناهانی كه پس از انتخابات به زندان افتاده‏اند ندارند. آنان اینک در زندان به سر می‌برند در حالی که عاملان فجایع اخیر آزادند و مسئولان ادعا میكنند حتما به جنایاتی كه رخ داده است رسیدگی خواهند كرد. آیا با از بین بردن اسناد جنایت و در بند کردن کسانی که حقوق قربانیان را پیگیری می‌کردند این کار را انجام می‏دهید؟
المرء یحفظ فی ولده. حرمت انسان‌ها در فرزندانشان پاسداری می‌شود. مردم اینك از مدعیان پرچمداری انقلاب اسلامی می‏پرسند حرمت شهید مظلوم انقلاب آیت الله دکتر بهشتی را در خاندان او چگونه رعایت کرده‌اید؟
مردم ایران! کاملا پیداست که تلاش‌های شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهایی خطیر در پیش‌رو قرار گرفته است. دستگیری كسانی چون دكتر بهشتی یك نشانه است كه از حوادثی سهمگین‌تر خبر می‏دهد. اما باطل رفتنی است و آن چیزی كه به مردم سود می‏رساند باقی می‏ماند.
و اما ما ینفع الناس فی‏مكث فی الارض. آرامش و هوشیاری خود را حفظ كنید. سلسله حوادث جدیدی كه آغاز شده است به مانند دیگر تحركات كور این ایام برای مخالفان شما جز خسارت باقی نخواهد گذاشت. مراقب باشید كه آن‏ها شما را تحریك نكنند و به هنگام نابودكردن خود به كاشانه و كشورتان لطمه نزنند.
اینجانب به ویژه هتك حرمتی كه از بهشتی مظلوم شده است را به فرزندان آن شهید و شاگردان و پیروان و دوستداران او و تمامی دلبستگان به انقلاب و اسلام تسلیت می‏گویم و از خداوند آرزومندم ضایعه‌ای كه با این عمل در قلب مردم ما ایجاد شده است با جاودانه كردن آبروی این خاندان جبران شود.
میرحسین موسوی
*****
قانون شکنی نکنید
سرمایه: پنج نماینده متنفذ مجلس شامل احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش های مجلس، حمیدرضا کاتوزیان رئیس کمیسیون انرژی به همراه علی مطهری، الیاس نادران و حسین نجابت سه نماینده دیگر تهران طی تذکر کتبی به محمود احمدی نژاد اقدامات دولت درخصوص واردات بنزین را نقض آشکار قانون بودجه سال 88 خواندند و از رئیس دولت خواستند از هدر دادن منابع ملی به نفع دهک های ثروتمند و افزایش کسری بودجه بپرهیزد. این نامه علاوه بر آنکه بر انجام یک امر غیرقانونی تصریح دارد به دلیل آنکه برای اولین بار از ابتدای تصدی دولت نهم تاکنون به صورت کتبی به رئیس جمهور تذکر داده شده بی سابقه است.
متن نامه به گزارش «مهر»
این نمایندگان توضیح داده اند: بند 61 قانون بودجه سال 1388 چنین مقرر می دارد: «دولت مکلف است ... با سهمیه بندی بنزین داخلی به قیمت سال 1387 و فروش مازاد بر آن به قیمت تمام شده به گونه ای اقدام کند که نیازی به پرداخت یارانه برای واردات بنزین نباشد و استفاده از هر محل و منابع بودجه کل کشور برای پرداخت یارانه واردات بنزین به هر صورت ممنوع است.» این متن قانونی سه حکم را بر دولت تکلیف می کند: «1- تنها تولید داخلی بنزین را باید با سهمیه بندی و به قیمت هر لیتر 1000 ریال بفروشد. 2- هیچ یارانه ای برای مصرف بنزین پرداخت نشود و 3- تمام بنزین وارداتی به قیمت تمام شده فروخته شود به طوری که از هیچ محلی و نیز از منابع بودجه کل کشور هزینه ای پرداخت نشود.» در حالی که متوسط تولید بنزین از ابتدای سال تا 9/6/88 روزانه 11/42، مصرف 9/66 و واردات 86/20 و فروش آزاد بنزین کمتر از سه میلیون لیتر بوده است دولت روزانه حدود 18 میلیون لیتر از واردات و نزدیک به هفت میلیون لیتر از ذخایر را برخلاف قانون با سهمیه بندی و به قیمت 1000 ریال در هر لیتر فروخته و در پنج ماهه اول با صدور نفت خام به مبلغ نزدیک به 17 میلیارد دلار، به اندازه4/1 میلیارد دلار بنزین وارد کشور شده. پس هر سه حکم نقض گردیده است.
ادامه این قانون شکنی به معنای اتلاف منابع محدود ملی به نفع دهک های ثروتمند است که بیشترین بهره را از یارانه انرژی می برند. همچنین تضعیف قانون و مردم سالاری و کاهش سرمایه اجتماعی را در پی دارد و در آخر سال بودجه را به کسری بیشتر دچار می کند. ضروری است دولت بلافاصله تصمیماتش را با قانون سازگار سازد و نسبت به آنچه انجام شده پاسخگو باشد.
اولین تخلف: سهمیه بندی بیش از تولید بنزین داخلی
براساس نامه نمایندگان دولت در اجرای قانون بودجه درخصوص بنزین سه تخلف انجام داده است؛ اولین تخلف آن است که باید تنها بنزین تولید داخل را به صورت سهمیه بندی عرضه می کرد. میزان بنزین تولید داخل، معادل 44 میلیون لیتر است که بنابر محاسبات نمایندگان مجلس به استناد مشاورت با نمایندگان دولت، سهمیه ماهانه 70 تا 80 لیتر برای هر خودرو قابل تخصیص بوده است. دولت اما تنها 20 لیتر از سهمیه خودروهای سواری کاست و این اولین تخلف دولت درخصوص اجرای قانون بودجه درباره بنزین بود.
دومین تخلف: تخصیص یارانه
براساس گفته احمد توکلی تا تیرماه گذشته، دولت 1/1 هزار میلیارد تومان برای واردات بنزین یارانه تخصیص داده که این تخصیص خلاف قانون بودجه 88 است.دولت جدای از این تخلف در سال های گذشته نیز درخصوص بنزین رفتار غیرقانونی را در پیش گرفت. پس از آنکه دولت در سال 85 برای تامین کسری منابع لازم برای واردات بنزین لایحه متمم به مجلس برد و نمایندگان نیز آن را تصویب کردند در سال های 86 و 87، پس از مخالفت مجلس با متمم، به صورت غیرقانونی از منابع داخلی وزارت نفت برای واردات بنزین استفاده کرد.
مجلس در سال 86، معادل 3/3 هزار میلیارد تومان اعتبارات هزینه ای برای واردات بنزین و گازوئیل اختصاص داد، اما دولت در همان سال معادل 5/2 هزار میلیارد تومان، از محل درآمدهای داخلی وزارت نفت برای واردات حامل های انرژی مذکور هزینه کرد.با وجود تذکر نمایندگان، دولت مجدداً در سال 87 نیز رویه سال 86 را تکرار کرد. مجلس در حالی که پیشنهاد سه هزار میلیارد تومانی مندرج در لایحه بودجه 87 را عیناً تصویب کرد اما دولت در میانه راه دچار کسری منابع برای واردات شد.
در نتیجه به گفته نمایندگان مجلس دولت مجدداً حدود 5/2 تا سه هزار میلیارد تومان از محل درآمدهای داخلی وزارت نفت به واردات بنزین اختصاص داد. نوذری وزیر نفت دولت نهم، این تخصیص هزینه را طی نامه ای به مجلس اطلاع داد و عنوان کرد این کار را با مسوولیت خود و با اطلاع رئیس دولت انجام داده اما محمود احمدی نژاد هیچ گاه نپذیرفت که برای واردات بنزین یارانه غیرقانونی تخصیص داده است. در سال جاری در حالی که مجلس برای واردات بنزین هیچ یارانه ای اختصاص نداد اما دولت تاکنون با توجه به واردات روزانه 18 میلیون لیتر بنزین که به قیمت یارانه ای 1000 تومان عرضه می شود، به طور متوسط روزانه 275 میلیارد تومان از بودجه عمومی کشور به واردات بنزین اختصاص داده که این دومین تخلف دولت در اجرای قانون بودجه 88 درخصوص واردات بنزین محسوب می شود.
سومین تخلف: عرضه 86 درصد بنزین وارداتی با قیمت یارانه ای
سومین تخلف دولت فروش بنزین وارداتی با قیمت یارانه ای است. براساس قانون بودجه 88، دولت مجاز نبوده بنزین وارداتی را با قیمت یارانه ای عرضه کند اما آمار نشان می دهد دولت طی سال جاری روزانه تنها سه میلیون لیتر بنزین وارداتی را به صورت آزاد عرضه کرده و حدود 18 میلیون لیتر بنزین با قیمت یارانه ای 100 تومان به فروش رفته است. این نحوه عرضه به معنای آن است که دولت تنها 3/14 درصد بنزین وارداتی را با قیمت آزاد عرضه کرده و 7/85 درصد را یارانه ای فروخته و نتیجه این عمل باعث شده به جای آنکه دولت از محل عرضه آزاد بنزین طی شش ماهه اول سال نزدیک به 6/1 میلیارد تومان درآمد کسب کند، اکنون حدود 34/1 هزار میلیارد تومان یارانه تخصیص داده است. به عبارت دیگر دولت سرجمع در منابع بودجه ای حدود سه هزار میلیارد تومان عدم کسب درآمد و زیان ناشی از تخصیص یارانه بر منابع بودجه ای کشور وارد کرده است. البته به صورت واقعی، تنها همان یارانه پرداختی زیان دولت محسوب می شود چرا که پولی را که صرف واردات بنزین کرده از طریق فروش به دست می آورد. نکته اساسی آن است که معلوم نیست دولت منابع واردات را از چه محلی تامین کرده است.
تخلف از قانون اساسی
بر اساس ماده 53 قانون اساسی کلیه درآمدهای دولت باید به خزانه واریز شود و با نظر مجلس تخصیص یابد اما دولت بدون نظر مجلس و بدون آنکه درآمدهای وزارت نفت را به خزانه واریز کند، از محل درآمدهای داخلی این وزارتخانه اقدام به واردات بنزین می کند. این در حالی است که بنا بر اصل 113 قانون اساسی رئیس جمهور مسوول اجرای قانون اساسی است.در همین رابطه نظر رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور را به عنوان نهاد تصمیم گیر در رابطه با سهمیه ها و معاون برکنار شده وزیر نفت را به عنوان کارشناس جویا شدیم.
رویانیان: مخلص نمایندگانیم اما مصلحت جامعه مهم تر است
رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور درباره واردات بنزین به «سرمایه» گفت: «واردات بنزین در راستای تامین سوخت مورد نیاز مردم و در چارچوب قانون صورت گرفته و هیچ تخلفی در این مورد صورت نگرفته است.»محمد رویانیان با بیان این مطلب ادامه داد: «وظیفه مجلس قانونگذاری و وظیفه دولت اجرای قوانین و مدیریت جامعه با حداقل چالش هاست که دولت با توجه به شرایط حاکم بر جامعه تصمیماتی را اتخاذ می کند تا مردم با کمترین اثرات منفی اجرای برخی مصوبات مواجه شوند.»رویانیان افزود: «به طور مثال در تعیین سهمیه 100 لیتری برای مهرماه، آغاز به کار مدارس و دانشگاه ها مورد توجه بود، اگر سهمیه مهرماه را 10 لیتر هم کاهش می دادیم، اثرات منفی همچون افزایش دو برابری نرخ سرویس مدارس و تاکسی ها را دربرداشت که قیمت سایر کالاها و خدمات نیز متاثر از این افزایش رشد فزاینده به خود می گرفت.» وی افزود: «ما همیشه مطیع و مخلص نمایندگان مجلس بوده و هستیم ولی نمایندگان نیز باید حرف دل مردم را بزنند و از دولت انتظار نداشته باشند تا با اجرای یک مصوبه جامعه را به هم بریزد.»
محمد رویانیان در ادامه با یادآوری تحریم احتمالی آمریکا مبنی بر عدم فروش بنزین به ایران گفت: «در حالی که در جامعه جهانی چنین مباحثی پیرامون ایران مطرح است باید با یک سیاست واحد و قابل قبول جواب آنها را بدهیم و کمک کنیم تا کمترین آسیب ممکن از این اقدامات آمریکا به کشور وارد شود.»وی ادامه داد: «با توجه به اینکه با بنزین تولید داخل نمی توانیم حداقل نیازهای سوختی مردم جامعه را جوابگو باشیم به همین دلیل نیز واردات بنزین صورت می گیرد و دولت با کسری بودجه واردات مواجه خواهد شد که مساله تازه ای نیست و دولت های قبلی نیز در بخش های مختلف همواره با کسری بودجه مواجه بوده اند و با ارائه متمم بودجه مشکل اعتبارات خود را حل کرده اند.»
رویانیان در مورد سهمیه پنج ماه باقیمانده از سال نیز گفت: «هنوز هیچ چیز مشخص نیست و تصمیم گیری در این رابطه نیازمند برگزاری جلساتی است تا با بررسی شرایط و عوامل تاثیرگذار تصمیم گیری صورت گیرد.» اکبر ترکان در اظهارنظری که یکی از دلایل برکناری وی نیز است در اردیبهشت سال جاری در این رابطه گفته است: «براساس قانون باید در سال 1388 مصرف بنزین یارانه ای کشور از محل تولید پالایشگاه های داخل تامین شود که اجرای این قانون نیاز به کاهش سهمیه ها به دو سوم سال 87 دارد و تحویل ماهانه 100 لیتر به خودروهای شخصی با حکم قانون تطبیق نمی کند و غیرقانونی است.»
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ