سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۴/۲۱

یکشنبه:21/4/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جدیدترین گزارش...
مرگ سهراب اعرابی بر اثر تیراندازی بسیج بوده
فرحناز محمدی عمه سهراب اعرابی که در آلمان زندگی می‌کند، در گفتگو با رادیو زمانه گفت که از ۲۵ خرداد ماه اطلاعی از سرنوشت برادرزاده‌اش نداشته است تا اینکه جسدش روز گذشته از سوی خانواده شناسایی می‌شود. خانم محمدی افزود که برادرزاده‌اش بر اثر اصابت دو گلوله به زیر قلب و سر، جان باخته است و به علت نداشتن مدرک شناسایی در این مدت هویت وی مشخص نشده بود.
روز گذشته و امروز اکثر رسانه ها (از جمله خود ما) اعلام کرده بودند که این نوجوان زیر «شکنجه‌ها» در زندان اوین جان باخته است و جسد وی با شرط‌هایی به خانواده‌اش تحویل داده شده است. این در حالی است که خانم محمدی می‌گوید که تا آنجا که اطلاع دارد مقام‌های امنیتی شرطی برای تحویل جسد مطرح نکرده‌اند و امروز یکشنبه نیز، جسد وی به خانواده‌اش تحویل داده شده است.
سهراب اعرابی (۱۹ ساله) که در جریان اعتراض‌ها به نتایج انتخابات، ۲۵ خرداد ماه در یک راهپیمایی مسالمت‌آمیز شرکت کرده بود، به ضرب گلوله یک بسیجی جان باخته است. اعرابی جزو هفت نفری است که مقام‌های جمهوری اسلامی، جان باختن وی و شش تن دیگر در جریان تیراندازی یک عضو بسیج از پشت‌بام پایگاه ۱۱۷ عاشورا (در تقاطع خیابان آزادی و خیابان جناح) را تائید کرده بودند.
*****
اطلاعیه کمیته پی گیری بازداشتهای خودسرانه
کمیته پی گیری بازداشت های خودسرانه در ایران روز یکشنبه با انتشار اطلاعیه ای اطلاعات و آمار جدیدی را از تعداد و وضعیت بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در ایران منتشر کرده است. این کمیته که متشکل از نمایندگان بیش از ده تشکل سیاسی و مدافع حقوق بشر است و فعالیت خود را از سال 1386 در تهران آغاز کرده است، طی سالهای اخیر با انتشار 19 اطلاعیه به طور متناوب به اطلاع رسانی در مورد وضعیت افرادی که بدون بهره مندی از حقوق دادرسی عادلانه بازداشت می شوند اقدام کرده بود. این کمیته دو هفته پیش نیز نامه سرگشاده ای خطاب به مراجع بین المللی حقوق بشر در رابطه با بازداشت های گسترده اخیر منتشر کرد. متن کامل اطلاعیه شماره 20 این کمیته به شرح زیر است: وضعیت حقوق بشر به طور کلی و حقوق دادرسی عادلانه به طور خاص یکی از وخیم‌ترین و نگران کننده‌ترین شرایط خود در طی سالهای اخیر در ایران را تجربه می‌کند. از قریب به یکماه پیش یعنی پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم بازداشت‌ فعالان سیاسی، حقوق بشری و روزنامه‌نگاران در ابعادی گسترده آغاز شده و ادامه پیدا کرده این درحالی است که شهروندان معترضی که با استفاده از حق خود مبنی بر شرکت در تجمعات و راهپیمایی‌های مسالمت آمیز مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی و معاهدات بین المللی حقوق بشر دست به اعتراض زده بودند نیز در شهرهای مختلف کشور بازداشت شده و گرچه تعدادی از آنان آزاد شده‌اند اما روند بازداشت و آزادسازی شهروندان معترض به نتایج انتخابات به جریانی روزمره در نظام قضایی بدل شده است. کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه پیش از این با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به مراجع ذی‌صلاح در سازمان ملل متحد ضمن تشریح موارد نقض حقوق دادرسی عادلانه در جریان بازداشت‌های اخیر و تاکید بر گستردگی و نظام‌مند بودن آنها خواستار رسیدگی این مراجع و تعیین نماینده‌ای ویژه در این زمینه شده بود و همچنان ضمن پی‌گیری این خواسته خود بر لزوم تحقق آن تاکید می‌کند. این کمیته در توضیح وضعیت خود و به طور کلی نهادهای مدنی فعال در زمینه مسایل حقوق بشر در ایران لازم می‌داند یادآوری نماید که با توجه به بازداشت تعدادی از اعضای کمیته، ایجاد محدودیت‌های ارتباطی گسترده و نیز عدم پاسخگویی مراجع قانونی امکان گردآوری اطلاعات و آمار موثق از بازداشت‌شدگان رویدادهای اخیر و ارائه آن به روال سابق تا حد زیادی منتفی شده است. با این وجود کمیته موارد زیر را به اطلاع عموم شهروندان می‌رساند: 1- علیرغم اظهار نظر رییس پلیس تهران مبنی بر بازداشت تعداد بسیار اندکی در جریان اعتراضات روز 18تیر 88، مطابق فهرست منتشر شده از سوی مقامات زندان اوین 178 نفر در این روز بازداشت شده‌اند گرچه بستگان تعداد دیگری از بازداشت شدگان در هجدهم تیرماه اظهار کرده‌اند که اسامی مورد نظر آنها در فهرست‌های ارائه شده نبوده است. همچنین دادسرای دادگاه انقلاب تهران اعلام کرده که تا هفته آینده به دلیل عدم تشکیل پرونده پاسخگوی مراجعات درخصوص وضعیت این بازداشت‌شدگان نیست. 2- گرچه پیش از این کمیته تعداد شهروندان بازداشت شده در خیابانها‌ را در حدود 2000 نفر تخمین زده بود اما اطلاعات جدیدتر نشان می‌دهد که این عدد احتمالا در حدود 4000 نفر در سراسر کشور است که البته بخشی از آنها به مرور آزاد شده‌اند. 3- به دلیل تعداد بسیار زیاد افراد بازداشت‌شده در هفته‌های اخیر امکان گنجاندن عادی زندانیان در بندهای ویژه زندان اوین برای مقامات مسئول ناممکن شده به طوریکه به همین علت بازجویی از متهمان در تمامی ساعات از جمله نیمه شب‌ها صورت گرفته و از راهروهای زندان‌ها نیز برای بازجویی استفاده می‌شود. 4- طی قریب به یکماه گذشته اقناع فعالان سیاسی بازداشت شده به اعتراف به آنچه از سوی مسئولان بازجویی از آنها خواسته می‌شود و فیلمبرداری از این اعترافات، مهمترین هدف مسئولان پرونده این متهمان بوده است که در این راه برخلاف ماده 129قانون آیین دادرسی کیفری که به صراحت اعلام می‌دارد «سئوالات تلقيني يا اغفال يا اكراه و اجبار متهم ممنوع است»؛ طرح ادعای اعتراف سایر متهمان به عنوان ابزاری فریبکارانه برای اقناع متهم به اقرار علیه خود بدل شده است. کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه با یادآوری گذشت قریب به یکماه از ابتدای بازداشت موقت تعدادی از دستگیرشدگان اخیر امیدوار است که این افراد مطابق قوانین کیفری موجود از حق اعتراض نسبت به تداوم بازداشت برخوردار شده و مراجع قضایی مربوطه از تمدید قرار بازداشت موقت خودداری کرده و زمینه آزادی آنان را فراهم آورند. کمیته پی گیری بازداشت‌های خودسرانه بار دیگر نگرانی خود را نسبت به موارد زیر اعلام می‌دارد:الف) دخالت انگیزه‌های سیاسی برخی مقامات دولتی در جهت استفاده از ابزارهای امنیتی و قضایی برای سرکوب رقبا و در نتیجه وجود شبهه جدی در استقلال مراجع قضایی مرتبط با بازداشت‌های پس از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی. ب) رواج انواع شکنجه‌های جسمی و روانی به منظور اخذ اعترافات جعلی از متهمان.ج) وضعیت سلامت و بهره‌مندی از امکانات درمانی برای کلیه بازداشت‌شدگان به ویژه افرادی که از بیماری رنج برده یا نیازمند مراقبت و نگهداری ویژه پزشکی هستند. کمیته همچنین تاکید می‌کند که مطابق موازین قانونی و شرعی مسئولیت حفظ جان و سلامت کلیه بازداشت‌شدگان برعهده مقامات قضایی می‌باشد.
*****
حمایت شهرهای کردستان از اعتراضات مردم تهران
فردا دوشنبه 22 تیر بیستمین سالگرد ترور دکتر قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران به دست جمهوری اسلامی ایران است. طی یک اطلاعیه که ظرف یک ماه گذشته در سراسر شهرهای کردستان ایران پخش شده است و در آن حزب دمکرات کردستان ایران از مردم برای اعتصاب سراسری و تعطیلی بازار دعوت به عمل آورده است از هم اکنون چهره اعتصاب سراسر کردستان را فرا گرفته است .رژیم در همه شهرهای کردستان نیروهای مسلح خود را مستقر کرده است و موتور سوراران رژیم در داخل شهرها در حال رفت و آمد هستند.همچنین رژیم در اقدامی همه بازاریان را تهدید به لغو مجوز کار کرده است. کردستان که در میان مردم ایران لقب سنگر مقاومت در برابر رژیم را به خود اختصاص داده است این روزها مملو از سرباز و گارد ویژه است. در شهر ماکو نیروهای یگان ویژه مردم را تهدید به مرگ کرده اند. در شهرهای سنندج و ایلام نیز رژیم نیروهای زیادی را مستقر کرده است. اما مردم و بازاریان مصمم به برگذاری اعتصاب در اعتراض به ترور دکتر قاسملو و آزاد اندیشان ایرانی هستند. در شهر مهاباد از هم اکنون شهر در حال آماده سازی برای فردا و اعتصاب است.
لازم به توضیح است که دختر(خوانده) دکتر عبدالرحمن ، "شهره" (همسر دوست و یار مبارز ما دکتررضا بحری) نیز شش سال پس از ترور پدرش در "اتریش - وین"، در تهران دستگیر و کوتاه مدتی پس از دستگیری در زندان اوین اعدام ودر گوری جمعی در "بهشت جاوید" در گورستان خاوران مدفون گردید.
تعداد زیادی از اساتید و دانشجویان کرد مقیم تهران نیز طی اطلاعیه از مردم برای اعتصاب سراسری دعوت کرده اند. گمان میرود این اعتصاب سرآغاز پشتیبانی بزرگ مردم کردستان از هموطنان دیگر در سایر شهرها و بخصوص تهران باشد.
*****
یک ماه اعتراض : ٤١ روزنامه نگار در زندان
گزارشگران بدون مرز سرکوب افزایش یابنده علیه روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها در ایران را محکوم می کند. در آستانه آغاز دومین ماه اعتراضات مردمی به تقلب در انتخابات، دست کم چهل و یک روزنامه نگار در زندان بسر می برند. گزارشگران بدون مرز از دستگیری ٥ روزنامه نگار دیگر مطلع شده است.
گزارشگران بدون مرز در این باره اعلام می کند که " شرایط زندانیان بسیار نگران کننده است. چهار نفر از روزنامه نگاران بازداشت شده همچون دیگر زندانیان به محلی نامعلوم منتقل شده‌اند. خانواده‌های آنها از حق ملاقات با عزیزان خود محروم و وکلای این زندانیان علت بازداشت موکلین خود را نمی‌دانند، از دسترسی به پرونده محروم شده‌اند. بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان، امروز به خطرناکترین زندان برای روزنامه نگاران تبدیل شده است."
٢٠ تیرماه توحید بیگی عکاس خبرنگار سایت مشروطه یکی از سایت‌های حامی مهدی کروبی بازداشت شده است. جمعه ١٩ تیرماه مجید سعیدی عکاس خبرنگار و همکار بسیاری از خبرگزاری های داخلی و خارجی در منزلش از سوی ماموران لباس شخصی بازداشت شد. وی از جمله همکار مجله تایم برای پوشش رویدادهای افغانستان بعد از سقوط طالبان بود و مدتی نیز مسئولیت سرویس عکس خبرگزاری فارس را بر عهده داشت. هنگامه شهیدی روزنامه‌نگار بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب و وبلاگ نویس وبلاگ "پی نوشت" از تاریخ ٩ تیرماه در بازداشت بسر می‌برد و سمیه نصرتی خبرنگار روزنامه‌های تهران امروز و حیات نو از تاریخ ٣٠ خرداد بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شده است.
از سوی دیگر سعيد متين پور روزنامه نگار هفته نامه يارپاق و همکار روزنامه های محلي استان آذربايجان در تاریخ ٢٠ تیرماه پس از احضار به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران بازداشت و برای طی کردن هشت سال محکومیت روانه‌ی زندان اوین شد.
این روزنامه‌نگار در تاريخ ٨ اسفند ماه ١٣٨٧ با سپردن وثيقه ٥٠٠ ميليون توماني از زندان آزاد شده بود. وی از تاريخ ٥ خرداد ماه در زندان بسر می‌برد. در ٢٢ خرداد ماه ١٣٨٧ اعلام شد که سعيد متين پور از سوی شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران به هشت سال زندان محکوم شد. دادگاه وی را برای " ارتباط با بيگانگان به ٧ سال و برای "تبليغ عليه نظام" به يک سال حبس تعزيری محکوم کرده بود. چند ماه بعد علیرغم تلاش های محمدعلی دادخواه وکیل این روزنامه نگار که خود هم اکنون زندانی است، حکم محکومیت از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شد. سعید متین پور پس از آزادی از زندان از بیماری‌‌های متعددی حاصل از فشارهای زندان از جمله کمر درد و ناراحتی های گوارشی رنج می‌برد.
گزارشگران بدون مرز با تاسف از مرگ سهراب اعرابی جوان ١٩ساله در زندان اوین مطلع شده است.
بر روی سایت گزارشگران بدون مرز (کلیک کنید) ویدئو مادر نگران سهراب که برای خبر از وضعیت فرزند خود در برابر زندان اوین از زندانیان آزاد شده خبر می جوید و لیست روزنامه نگاران زندانی را ببینید.
*****
آیا ایران دوباره تاریخ را می‌سازد؟
رحمان بوذری
آیا ایران دوباره تاریخ را می‌سازد؟ این پرسش لاجرم گریبانگیر همه آنهایی است که به سیاستِ امروز می‌اندیشند. همه آنها که در جستجوی دمیدن روحی به این شهر سیلی‌خورده‌اند. همه آنها که روزها را در خیابان سپری می‌کنند. شب‌ها را در پشت‌بام. و نیمه‌شب‌ها را در رویا با بیم‌ها و امید‌ها، خوف‌ها و رجاها. بیم از آینده و امید به آینده.
آیا ایران دوباره تاریخ را می‌سازد؟ به‌گونه‌ای دیگر: آیا تاریخ دوباره تکرار می‌شود؟ همه آنها که روزنامه‌های این روزها را ورق می‌زنند و اخبار را دنبال می‌کنند. نه، حتی آنها که دنبال هم نمی‌کنند. خطی‌های هفت‌تیر- نوبنیاد که از صبح تا شب «صیاد» و «مدرس» را بالا و پایین می‌کنند. کارمندان دولتی که تا می‌خواهند حرفی بزنند چهار طرف خود را می‌پایند مبادا کسی صدایشان را بشنود. همسایه دو کوچه آن‌طرف‌تر که سلام و علیک مختصری هم بیشتر ندارد. زن کهنسالی که در راهپیمایی می‌گوید: «‌ما برای شماها آمده‌ایم». دریانی محل که انتظار دارد هر روز بیانیه‌ها و اخبار جدیدی را برایش بیاوری. و ناشناسی که صرفاً از روی حدس و گمان می‌پرسد:‌ «‌امروز قرار کجاست؟»، همه و همه، لااقل برای لحظه‌ای هم که شده این فکر از خاطرشان گذشته که: می‌شود؟ یعنی ممکن است اتفاق بیفتد؟
آیا دوباره ایران تاریخ را رقم می‌زند؟ فکر کردن به این پرسش مستلزم در نظرآوردن همه رنج‌ها و فلاکت‌ها، همه شورها و شوق‌ها، همه آمال و آرزوها، همه سرکوب‌ها و تهمت‌ها، همه تیرگی‌ها و تاریکی‌ها و همه روزنه‌ها و روشنایی‌های وضعیت است. وضعیتی که توامان امید می‌دهد و می‌هراساند. بنابراین باید عجله کرد اما صبور بود. باید ذوق‌زده شد اما تحمل داشت.
1- بیست و ششم دی‌ماه 1357 محمد‌رضا پهلوی سوار هواپیمای تهران- مصر شد. مردم امیدوار بودند که شاه رفت. رژیم شاهنشاهی را نیز با خود بُرد. سی سال بعد همان مردم، افزون بر نسلی جدید، در خیابان‌های تهران هنوز هم شعار می‌دهند و " الله‌اکبر" می‌گویند و کشته می‌شوند. شنبه 30 خرداد 1388، ساعت 4:30 بعدازظهر مرد کهنسالی با لهجه غلیظ آذری از کنار جمعیت در خیابانِ سراسر گزمه‌پوشِ آزادی رد می‌شود: «پنجاه سال از خدا عمر گرفتیم، یه رژیمو ور انداختیم، لازم باشه . . .». انقلابیونی که روزگاری شاه را به زیر کشیده بودند حالا با نیروی انقلاب به جنگ انقلاب آمده‌اند. با شعار "الله‌اکبر". چه اتفاقی افتاده است؟ چگونه مردمی که تنها هم و غم‌شان در گذران زندگی و یافتن آب‌باریکه‌ای برای بقاء خلاصه می‌شد، یک‌شبه، دقیقاً یک‌شبه، سیاسی شدند؟ درست به مدد احیای نیروی انقلاب، به‌واسطه احیای خاطره بهمن 57،‌ آن‌هم نه به ضرب و زور پخش سرودهای کهنه در دهه فجر از صدا و سیمای ضرغامی، بلکه از طریق فتح خیابان‌ها. همچنان‌که حکومت علاقه مفرطی به استفاده از روش‌های اوایل قرن بیستمی - از قبیل سرکوب شدید و ضرب و جرح، ‌دستگیری بی‌حدو‌حصر فعالان سیاسی، کشتار افراد بی‌گناه، قطع هرگونه ارتباط و . . . - دارد، مردم نیز روش‌های سی‌سال پیش را ترجیح می‌دهند؛ اعلامیه، بیانیه، الله‌اکبر، پچ‌پچ تاکسی‌ها، اعتصاب.
2- چهارم ژوئن 1989 تانک‌های چینی وارد میدان تیان‌آنمن پکن شدند و با درهم شکستن جنبش دانشجویی گسترده‌ای که بیش از یک ماه از آغازش می‌گذشت و با کشتن صدها دانشجو، آرامش و نظم مورد علاقه دولتمردان را به کشور بازگرداندند. جنبش خوابید، حدود 2000 نفر به خاک و خون کشیده شدند، اما یک عکس بیست‌سال دست به دست در سراسر جهان گشت. در حافظه تاریخ ثبت شد. تعداد دانشجویان حاضر در تیان آن‌من چقدر بود؟ در مقایسه با جمعیت چین، نه چندان زیاد. همان یک شاتر دوربین کافی بود تا همه خبردار شوند در شهر چه خبر است. دولت چین با مشاهده سرایت جنبش به اقشار مختلف مردم در پکن دست به فاجعه‌ای باورنکردنی زد. همه معترضان را نیست و نابود کرد. صدای مخالفان در نطفه خفه شد. دولت چین به واسطه اصلاحات اقتصادی وسیعِ پس از آن قسِر در رفت. اما با آن عکس مشهور هیچ کاری نتوانست بکند؛ جوانی مقابل لوله تانک. "تن"ی بی‌دفاع در برابر آتش گشوده شده. آیا در تهران تیان آنمن دیگری در راه است؟ هم آری و هم نه. تیان آنمن پیش‌بینی‌ناپذیر است، با برنامه‌ریزی بدان نمی‌رسند. اتفاق می‌افتد.
3- جنبش‌های توده‌ای به‌ندرت موجب سرنگونی یک رژیم می‌شوند. اما خبر از چیزی می‌دهند: فقدان مشروعیت. قرار نیست کسی با کارناوال راه انداختن انقلاب کند اما انقلاب‌ها از کارناوالی توده‌ای آغاز می‌شوند. جمعیتی که همه کار و زندگی‌اش می‌شود مترکردن خیابان‌های شهر، بگیریم تهران، نه با زبان بی‌زبانی که آشکارا و بی‌پرده، مشروعیت رژیم را به چالش می‌کشد. لنین بود که می‌گفت رایی که مردم با پای خود می‌دهند بس موثرتر از رایی است که به صندوق انتخابات می‌اندازند. در اروپای شرقی جنبش مردمی به رژیم‌های حاکم، که پیش از این به دلیل عدم کمک شوروی دچار دلسردی شده بودند، قبولاند که کارشان به پایان رسیده است. مهم نیست میزان مشارکت در انتخابات 85 درصد اعلام شود یا حتی بیش‌تر. چهار ماه قبل از فروپاشی جمهوری دموکراتیک آلمان هم آرای حزب حاکم در انتخابات محلی این کشور 85/98 درصد بود. مردم بی‌پناهی که تن‌های خود را مقابل یورش بی‌امان باطوم و گلوله قرار می‌دهند، هر قدر هم کم باشند، آمار و ارقام و درصدها را به لرزه می‌اندازند. "تن‌ها" و "بدن‌ها"ی عریان در خیابان نشانه‌ای است از اینکه حاکمان یا مشروعیت خود را از دست داده‌اند، یا هرگز، و از اساس، مشروعیتی نداشته‌اند. با این‌همه صِرف فقدان مشروعیت موجب سرنگونی یک رژیم نمی‌شود. همچنان یک جای کار می‌لنگد. چیزی بیش از به‌رخ‌کشیدن آن در کف خیابان‌ها لازم است. آنچه توده‌های مردم را در سال 57 به حرکت واداشت اعتراض سیاسی مخالفان رژیم بود، اما آنچه باعث شد تا این مبارزات به انقلاب تبدیل شود آمادگی میلیون‌ها نفر برای پیوستن به این مبارزه بود. جنبش میلیونی یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد اما یک شب کافی است برای آغاز آن. یک "الله‌اکبر". یک دست خونین رو به آسمان. یک "بدن" سیاسی. کاتالیزور چنین حرکتی می‌تواند و باید شکافی در بالا باشد؛ اختلافی در الیت حاکم، یا حتی فراخوانی سیاسی از یک نفر داخل خود سیستم. مع‌الوصف توده‌های مردم از این فراخوان فراتر می‌روند. به آن بسنده نمی‌کنند و به کمتر از آن رضایت نمی‌دهند. منطق آن چنین است: «حالا که می‌توانیم چرا بیش‌تر نخواهیم؟ حالا که پاهای‌مان سرنوشت را رقم می‌زند چرا به کم قانع شویم؟» سیاستِ پاها می‌تواند سرکوب شود، حتی شاید با قهر و زور اسلحه متوقف شود، اما خاموش نمی‌شود. دیر یا زود سر باز می‌کند. ارتشی‌ها و پلیس هم ارتشی و پلیس به دنیا نیامده‌اند. ارتشی شده‌اند، نظامی گشته‌اند. غریب نیست تصور روزی که لباس نظامی بدر کنند و جامه مردمان عادی بر تن. همچنان‌که جنبش مردمی در خیابان‌ها به واسطه حکومت نظامی قفل می‌کند، شکاف درون الیت حاکم نیز به نقطه‌ای می‌رسد که قفل می‌کند. قفل‌ها برای همیشه بسته نمی‌مانند. جایی باید که از هم گسسته شوند. زیادی خو‌ش‌بینانه است. نه؟
4- سال‌های دور در مدارس آموخته‌ایم که ترجمه "الله‌اکبر" به "خدا بزرگ است" کافی نیست، بلکه باید گفت "خدا بزرگ‌تر است"، بزرگ‌تر از هر آنچه تصور و توصیف شود، بزرگ‌تر از هر مفهومی از خدا، بزرگ‌تر از هر شناختی از خدا. خدا بزرگ‌تر از هر بزرگی است. بزرگ‌ترین است. در ایران خدا بزرگ‌تر از حکومت است. حالا که طرف مقابل تحت لوای "خدا" و "شریعت" به توجیه خشونت نشسته است، چاره‌ای نیست جز مقابله به مثل؛ ترجمه تحت‌اللفظی "الله‌اکبر" و تکرار فرم از‌دست‌رفته‌ی آن؛ رهانیدن آن از دستِ تکبیر‌های خطبه‌ نماز جمعه و برکشیدن آن به پشت‌بام‌ها. هنوز هم سویه‌های رهایی‌بخشی در اسلام هست که می‌توان بر آن انگشت نهاد، تاکید گذاشت،‌ برجسته کرد و آن را از پسله‌های طالبانیسم رهانید. به سبک پدران و پدربزرگ‌های‌مان: خدا بزرگ است، بزرگ‌تر از هر نیروی قهریه، بزرگ‌تر از هر خشونت و زوری، بزرگ‌تر از هر حکومتی، بزرگ‌تر از هر قدرتی، بزرگ‌تر از هر شاه و سلطنتی، بزرگ‌تر از هر ولایتی. و خدا با ماست . . . چرا که نه.
*****
ادامۀ تجمع خانواده های دستگیرشدگان در مقابل اوین
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

ادامۀ تجمع خانواده های دستگیر شدگان در مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاببنابه گزارشات رسیده خانواده های دستگیر شدگان از صبح امروز مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب تجمع کردند و خواستار اطلاع یافتن از وضعیت عزیزانشان هستند که در روز پنجشنبه 18 تیر و هفته های گذشته دستگیر شده اند.خانواده های دستگیر شدگان از ساعت 08:00 صبح در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین تجمع کردند.در بین دستگیر شدگان 18 تیرماه تعدادی از نوجوانان زیر 18 سال وجود دارد که گفته می شود در بین آنها کودکانی با سنین 14 تا 17 سال همچنین افراد مسن و خانمهای زیادی وجود دارند. تعداد خانواده های که در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کرده بودند بیش از 100 نفر تخمین زده می شود همچنین تعداد خانواده ها در مقابل زندان اوین بیش از 150 نفر می باشند . تجمع خانواده ها در مقابل زندان اوین همچنان ادامه دارد و خواستار اطلاع یافتن از وضعیت عزیزانشان و آزادی آنها هستند.از بیش از 100 نفر دستگیر شدگان 18 تیر ماه فقط مسئولیت بازاداشت 34 نفر از آنها را پذیرفته اند.دادگاه انقلاب از دادن پاسخ به خانواده های خوداری می کند و به آنها می گوید 2 هفتۀ دیگر مراجعه کنند. محل بازداشت تعداد زیادی ازدستگیر شدگان نا مشخص می باشد و دادگاه انقلاب از پذیرفتند مسئولیت دستگیری عزیزانشان خوادری می کند و به آنها گفته می شود که ما اطلاع نداریم و در دست وزارت اطلاعات هستند.از طرفی دیگر تعداد زیادی از جوانان دستگیر شده 18 تیرماه و هفته های اخیر بخصوص آنهایی که بی نام و نشان هستند هنوز از پذیرتن مسئولیت دستگیری آنها خوداری می کنند . خانواده های آنها با در دست داشتن عکسهای عزیزانشان به کلانتریها، آگاهی شاپورو ستاد پیگیری مراجع می کنند که با توهین و حتی ضرب وشتم پاسداران مواجه هستند. علاوه بر لیست اسامی که روز گذشته منتشر نمودیم و در آن نام تعدادی از دستگیر شدگان را اعلام کردیم. در اینجا نام یکی از دستگیر شدگان 18 تیر ماه که از محل و شرایط بازداشت او خبری در دست نیست بنام آقای داود منصوری 29 ساله کارمند و در حوالی میدان انقلاب دستگیر شده است را اعلام میداریم.بازجوئی از دستگیرشدگان زیر نظر سعید مرتضوی و معاونش حسن زارع دهنوی و حیدری فر،حسینی راسخ که مسئول شعبه های امنیتی دادگاه انقلاب هستند صورت می گیرد. افراد فوق الذکر بیشتر در زندان اوین مستقر شده اند و گاها خود در بازجوئیها حاضر می شوند.بازجویان وزارت اطلاعات برای گرفتن اعترافات تلویزیونی و وادار کردن دستگیرشدگان به امضای اعترافات نوشته شده، تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار دارند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیریهای گسترده، بی اطلاع نگه داشتن خانواده ها و عدم اعلام اسامی بازداشت شدگان و همچنین شکنجه برای گرفتن اعترافات تلویزیونی و یا نوشته های کتبی را محکوم می کند، از دبیر کل و کمیسر عای حقوق بشر خواستار اعزام هیئتی برای تحقیق در مورد سرنوشت بازداشت شدگان اخیر است.
*****
اجرای حکم ۸ سال حبس سعید متین پور فعال حقوق بشر آذربایجانی
سعید متین پور روزنامه نگار و فعال حقوق بشر آذربایجانی که از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به هشت سال حبس تعزیری محکوم گردیده است، جهت گذراندن دوران محکومیت خود٬ بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل گردید.
نزدیکان خانواده متین پور می گویند این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر آذربایجانی روز ۲۰ تیر ۸۸ از سوی قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به این دادگاه احضار شده بود که پس از حضور وی در دادگاه٬ مامورین امنیتی او را بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل کردند. این منابع می افزایند متین پور ساعت ۶ عصر روز شنبه طی تماسی تلفنی با خانواده خبر از بازداشت خود در زندان اوین داده است.
سعید متین پور چهارم خرداد ۱۳۸۶ در زنجان بازداشت و پس از تحمل ۲۷۸ روز بازداشت موقت٬ در هشتم اسفند ۸۷ به قید وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده بود. این روزنامه نگار آذربایجانی روز ۲۰ خرداد ۸۷ طی جلسه ای غیر علنی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به اتهام ارتباط با بیگانگان به هفت سال حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یك‌سال حبس و در مجموع به هشت سال حبس تعزیری محكوم گردیده بود. دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز آذر ماه ۸۷ حکم هشت سال زندان این فعال حقوق بشر آذربایجانی را تایید کرد.
به گفته متین پور وی بیشتر مدت زمان بازداشت خود را در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین تهران و تحت شکنجه شدید جسمی و روحی قرار داشته است.
همچنین خانواده متین پور خبر از ناراحتی های گوارشی و سردرد و کمردرد شدید وی پس از آزادی از زندان اوین می دهند و اعلام می کنند انتقال سعید متین پور به زندان باعث نگرانی خانواده از وضعیت سلامتی جسمی او شده است. آنها می گویند متین پور در روزهای اخیر سرگرم معالجات پزشکی بوده است.
متين پور فارغ التحصيل رشته فلسفه از دانشگاه تهران و عضو هیات تحریریه هفته نامه های یارپاق و موج بیداری و وبلاگ نویس و از فعالین حقوق بشر آذربایجانی است.

*****
نتیجه تحریم صدا و سیما از سوی مردم: رکود اقتصادی آگهی های صدا و سیما
رکود حاکم بر بخش‌هاى مختلف اقتصادى به «آگهى‌هاى صداوسيما» نيزرسيد. با گذشت حدود يک ماه از انتخابات رياست جمهورى دهم در ايران، پس‌لرزه‌هاى اين انتخابات به آگهى‌هاى تلويزيون دولتى کشور سرايت کرده است.
شايد آنهايى که بيننده سريال کره‌اى «افسانه جومونگ» بوده‌اند، اين روزها آگهى‌هاى ميان برنامه اين سريال را ديده‌اند که با افت شديدى مواجه شده است. اگرچه صداوسيماى دولتى ايران به صورت انحصارى عمل کرده و هيچ‌گاه آمار مشخصى از ميزان درآمدها و تعداد آگهى‌هاى بازرگانى خود منتشر نمى‌کند، اما حتى مخاطبان برخى برنامه‌هاى تلويزيون ايران نيز، کاهش حجم آگهى‌هاى راديو و تلويزيون را حس کرده‌اند و با مقايسه آگهى‌هاى ميان برنامه سريال‌هاى پربيننده در ماهى که گذشت با سال پيش، ‌به خوبى به آن پى مى‌برند اما مشکل صداوسيما از کجا شروع شده است؟
طبقه‌بندي نرخ‌آگهی
در صداوسيما مکان‌هاى پخش آگهى براساس برنامه‌اى که قبل و بعد از آن پخش مى‌شود با نرخ‌هاى متفاوتى عرضه مى‌شود. گاه ممکن است استقبال يا عدم استقبال عمومى از يک برنامه باعث افزايش يا کاهش تعرفه آن شود. اين نرخ‌ها به صورت فعلى ماهيانه، هفتگى و گاه روزانه متغير است.برنامه‌هاى صداوسيما به 27 طبقه تقسيم مى‌شود. به طورى که نرخ آگهى در طبقات اوليه ارزان‌تر است و هر چقدر «طبقه» برنامه بالاتر باشد، آگهى هم گران‌تر مى‌شود. صداوسيما با صاحبان کالاها پنج نوع قرارداد مى‌بندد. قرارداد عادي، ويژه، استثنايي، متمم و خاص. در قراردادهاى عادي، صاحب آگهي، مى‌تواند آگهى خود را در تمام طبقات پخش کند.
صاحبان آگهى در قراردادهاى عادى فقط تا طبقه 14 امکان پخش تبليغات خود را دارند. همين شيوه در قراردادهاى استثنايى هم به کار مى‌رود اما در اين نوع قرارداد صاحب آگهي، امکان پخش تبليغات خود را فقط تا طبقه هشت دارد. در قراردادهاى متمم، صاحب آگهى بودجه جديدى را براى ادامه آگهى خود اختصاص مى‌‌دهد و در قراردادهاى خاص نيز آگهى‌هاى فرهنگي، ورزشى و اجتماعى قرار دارد که تخفيف‌هاى ويژه‌اى به آنها تعلق مى‌گيرد.
رقم هر ثانيه آگهي
براى هر ثانيه آگهى در تلويزيون و راديوى دولتى ايران، در طبقات مختلف 27 گانه بايد رقم متفاوتى را پرداخت. به گونه‌اى که طبقه اول برنامه‌ها، 20 هزار تومان، طبقه دوم 35 هزار تومان، چهارم 100 هزار تومان، هشتم 450 هزار تومان و دوازدهم، يک ميليون و 100 هزار تومان و بيستم سه ميليون و 150 هزار تومان براى هر ثانيه بايد پرداخت کرد. به طور مثال سريال افسانه جومونگ در طبقه 25 برنامه‌ها به دليل پربيننده بودن قرار مى‌گيرد که براى هر ثانيه آگهى در پيش، ‌ميان و بعد اين برنامه بايد پنج ميليون تومان پول پرداخت کرد.
از کجا شروع شد؟
با اينکه مسئولان رسانه ملى ايران از دادن هر گونه اطلاعات در مورد آگهى‌هاى تلويزيونى خوددارى کرده‌اند اما اين شرکت‌هاى تبليغاتى مرتبط با صداى و سيماى دولتى ايران هستند که به خوبى افت چشمگير آگهى‌هاى تلويزيونى را تشريح مى‌کنند.
اطلاعات دريافتى از اين شرکت‌ها حاکى‌از رکود آگهى‌هاى تلويزيونى در شش ماهه اول سال است که همواره طبيعى و قابل پيش‌بينى بوده اما با اتفاقات رخ داده پس از انتخابات رياست جمهورى در خردادماه و عملکرد صدا و سيما در انعکاس اخبار و گزارش‌هاى تجمع‌ها و اعتراض‌هاى مردم به نتايج اين انتخابات رکود آگهى شدت بيشترى يافته و تبديل به «بحران» شده است.
مسئول يکى از اين شرکت‌هاى تبليغاتى که نخواست نامش فاش شود با تاييد اين خبر به حيات نو مى‌گويد: با توجه به اتفاق‌هاى اخير، قراردادهاى بلندمدت آگهى با تلويزيون به شدت کاهش يافته و حتى برخى صاحبان کالا قراردادهاى آگهى پيشين خود را «لغو» کرده يا انصراف مى‌دهند.به گفته اين منبع آگاه، در هفته گذشته صدا و سيما به شرکت‌هاى تبليغاتى نمابرى را ارسال کرده که براساس آن مکانيزم تشويقى جديدى براى افزايش آگهى‌هاى تجارى در نظر گرفته شده است. اما گويا اين مکانيزم‌ها‌هم تاکنون پاسخ نداده است.
اين منبع آگاه در يکى از شرکت‌هاى تبليغاتى طرف قرارداد با صدا و سيما، از جلسه‌اى خبر داده که در آن مسئولان بخش بازرگانى رسانه ملى از آنها براى بازگشت آگهى‌هاى تجارى به تلويزيون درخواست راهکار کرده‌اند. موضوعى که به اعتقاد وى بسيار عجيب و بى‌سابقه است.
بانک‌ها در صدر جدول
هم‌اکنون آگهى‌هاى تلويزيونى و راديوى دولتى ايران با همان حجم پايين ادامه دارد. اما در اين ميان بانک‌هاى دولتى و برخى بانک‌هاى خصوصى هستند که بار آگهى‌ها را به دوش مى‌کشند. در اين ميان گفته مى‌شود يکى از بانک‌هاى خصوصى نيز آگهى‌هاى خود را در رسانه ملى «لغو» کرده است. اين اتفاق پس از جريانات اخير انتخابات رياست‌جمهورى رخ داده است.
مسئول اداره تبليغات روابط عمومى يک بانک دولتى در مورد تحولات اخير آگهى‌هاى اين بانک در صدا و سيما به حيات نو مى‌گويد: چندى پيش مسئولان شرکت تبليغاتى طرف قرارداد بانک، با ما جلسه‌اى گذاشت و در آن از بانک، درخواست شد تا ميزان آگهى‌هاى خود را افزايش دهد. اما اين درخواست مستلزم بررسى‌هاى بيشترى است و نمى‌توان يک شبه در اين مورد تصميم گرفت. بنا بر اطلاعات دريافتي، اين بانک‌ها و بيمه‌ها هستند که يک‌سوم کل درآمد صداوسيما را از آگهى‌هاى تبليغاتى تامين مى‌کنند. يعنى چيزى در حد ود 100 تا 150 ميليارد تومان.
صدا و سيما مى‌دانست
تمامى تحرکات و اقداماتى که صدا و سيما از ماه پايانى سال گذشته انجام داده نشان مى‌دهد که مسئولان بخش بازرگانى رسانه ملى از رکود حاکم بر آگهى‌هاى تبليغاتى خبر داشته‌اند. اين موضوع را شرکت‌هاى تبليغاتى طرف قرارداد صدا و سيما نيز تاييد مى‌کنند. به گفته مسئول يکى از اين شرکت‌ها، صدا و سيما پيش از آغاز سال 88‌، از چگونگى تغييرات در آگهى‌هاى تبليغاتى خود اطلاع داشته و آن را پيش‌بينى کرده است.
شاهد اين مدعا نيز سياست‌هاى تشويقى صدا و سيما براى آگهى‌هاى بازرگانى است. ‌ اسفند ماه سال گذشته صدا و سيما «ضوابط کاري» خود را تغيير داده به نحوى که «اضافه پخش» آگهى را براى نخستين بار براى سال 88 از 30 درصد به 60 درصد رسانده است.به گفته اين منبع آگاه، سياست‌هاى تشويقى در صدا و سيما براى جذب آگهى هميشه هست، اما چنين اقدام بى‌سابقه‌اى جالب توجه بود و نشان مى‌دهد که مسئولان بخش بازرگانى رسانه ملي، وقوع چنين رکودى را در آگهى‌هاى تلويزيونى پيش‌بينى کرده بودند.
او مى‌افزايد: افت سفارش آگهى هميشه وجود دارد اما اين بار منحنى‌ آگهى‌ها به صورت معنى‌دارى حرکت مى‌کند. اگر بخشى از دلايل اين رکود به وجود آمده به محدوديت هاى اقتصادى ايران يا وجود مشکلات مختلف نزد صاحبان صنايع بازمى‌گردد، بخش ديگرى را بايد در عوامل ديگرى جست‌وجو کرد. عواملى که بيش و کم در رفتارهاى اجتماعى مردم و عملکرد صدا و سيما در انعکاس رويدادهاى اخير ريشه دارد. اما آيا اين رکود پابرجا مى‌ماند؟
اين منبع‌ آگاه پاسخ مى‌دهد: اگر صدا و سيما پيش از آغاز سال 88 پيش‌بينى چنين بحرانى را در آگهى‌هاى تلويزيونى داشته باشد بايد پذيرفت که براى برون‌رفت از بحران‌ آگهى‌ها‌ هم استراتژى داشته باشد. 300، 400 يا حتى 500 ميليارد تومان درآمد براى سازمان عريض و طويلى که رديف بودجه جداگانه‌اى دارد و به صورت انحصارى نيز در ايران فعاليت مى‌کند رقم بالايى نيست؛ اما بالاخره اين هم درآمدى است که قطعا مسئولان رسانه ملى نمى‌توانند از آن چشم‌پوشى کنند.

*****
تجمع مخفی گرگهای درنده...
لینک زیر توسط یکی از یاوران گرامی ما از آمریکا برایمان ارسال گردیده که حاوی جلسه ای بسیار سری از تجمع پلیدترین و درنده ترین گرگهای رژیم "ولایت وقیح" و گزارش آنان درباره حوادث و وقایع اخیر بخصوص 18 تیرماه و همچنین تصمیم گیری برای تشدید وحشی گری هایشان مبنی بر مقابله با میهن پرستان و آزادمردان و شیرزنان میهن است.
بروی لینک زیر کلیک کرده و بدقت گوش فرا دهید و نیز، این صفحه را (یا لااقل لینک مربوطه را) برای دوستان و آشنایان و اقوام خویش ایمیل کنید:


***
ای شیخک ملعون
سروده ای ناب از: دکتر رضا بحری
یار گرامی ما این سروده را بصورت ویدئو کلیپ زیبائی نیز ساخته اند که در آن همین شعر را با صدای خودشان دکلمه کرده اند. این ویدئوی زیبا را در سمت راست (نوار جانبی) می توانید مشاهده کنید.
**
ای شیخک ملعون تو سراپا همه تزویر و ریایی
نه شرم ترا باشد و نه حجب و حیایی
گوئی تو به خلق: هست خدایی، که تو هم آیت آنی
افسوس و صد افسوس که تو آفت جانی
گر هست خدای تو، همان سان که تو گوئی
موجودی پر از فتنه و افسون و دو روئی،
دیو است دَد است او،
بد تر ز بد است او
الله تو پنهان کند از بنده خود لطف و کرم را
ویرانه نموده است بدست توی ملعون
هم خانه و کاشانه و هم بوم و بَرَم را
بشکسته به تیر غضبش، شاهپرم را
ای شیخک ملعون،
گویی که خدای تو بُوَد قادر و عادل
جاوید مقامش، پاینده دوامش..!
مهر است مرامش، حق است کلامش ...!
افسوس ندیدم من از او عدل و شفایی
نه همدلی و مهر، و نه مهر و وفایی
بس کن دگر ای شیخ،
بس کن دگر این راهبری را
این ظلم و ستم، خیره سری را
تا چند بدنبال مقامی؟
رو، گمشو از این خاک گرامی
الله ز تو، دین ز تو، و کیش ترا بس
این خانه ویران ز من و ریش ترا بس..!
دین من و آیین من است مهر و محبت
الله تو غافل بُوَد از بخشش و رحمت

ای شیخک ملعون، بشنو سخنم را:
تا وقت ترا هست، برو پیش خدایت
از من تو بِبَر شکوه و فریاد و شکایت
برگو تو به او قصه و مضمون و حکایت
برگو که:
"حنایش دگَرَم رنگ ندارد"
"این بنده دگر حوصله ننگ ندارد"
"او طاقت و ظلم و ستم و جنگ ندارد"
ای شیخک ملعون،
بر گو به خدایت:
"این دام برو بر سر راه دگری نِـه"
"فرمایش و اندرز به قوم دگری دِه"

ایران شده ویران،
این لانه شیران،
حیف است شود مهد اسیران
آزاد که باید شود از دست اَنیران
بگذار بسازیم ز نو چرخ و فلک را
از نو بشناسیم طریقت و مَلَک را
بنیاد گذاریم ز نو، مذهب و هم کیش
لعنت بفرستیم بر عمامه و بر ریش
*****
توجه: مقاله زیر دیروز (شنبه20 تیرماه) توسط یکی از هم میهنان گرامی از آمریکا برایمان ارسال گردید که بدلیل تراکم مطالب و محدودیت های فنی نتوانستیم آن را انتشار دهیم. اینک با اندک تغییراتی در ظرفیت صفحات "وبلاگ" خود، امروز آن را انتشار می دهیم
*
جنبش مردمی در ایران و چشم انداز سیاست های آمریکا
حسن داعی
کمیته آمریکائیان و ایرانیان پیشرو (پیک)
http://www.iranian-americans.com/persian
---
راجر کوهن، خبرنگار نیویورک تایمز که از طرفداران جدی سیاست مماشات با ایران است در جریان قیام مردمی اخیر در تهران بود. وی در یکی از گزارشات متعدد خود از تهران نوشت که مردم در خیابانها از او می پرسیدند که اوباما کجاست و چرا از جنبش ایرانیان برعلیه حکومت حمایت نمی کند. همین احساس را میتوان در میان بسیاری از ایرانیان خارج از کشور نیز مشاهده نمود که خودداری اوباما از موضعگیری صریح در مقابل ملایان را غیر قابل قبول و نادرست میدانند.
مسئولان دولت آمریکا، دلیل ظاهری این موضعگیری محتاطانه را خودداری از دادن بهانه به حاکمان تهران برای آمریکائی نشان دادن مخالفان و سرکوب آنان بیان کرده اند. این استدلال، سالهای متمادی توسط کسانی تبلیغ گردیده است که بطور مستمر خواهان کنار آمدن با حکومت ایران بوده اند. این دسته از افراد و در رأس آن لابی خود رژیم، همواره به تبلیغ این موضوع پرداخته اند که بایستی سرکوب مردم ایران را امری داخلی تلقی کرده و ایالات متحده از وارد شدن به آن پرهیز نماید. از طرف دیگر، موضعگیری های روزانه مسئولان آمریکائی در مورد تمایل دولت اوباما برای ادامه سیاست گفتگو با ملایان، دلیل دیگری براین مدعاست که دغدغه اصلی اوباما بیش از آنکه سلامتی مخالفان حکومت ایران باشد، چیزی مگر باز نگه داشتن درب مذاکره با جمهوری اسلامی نیست.
اما به اذعان اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان سیاست خارجی آمریکا و بخصوص مشاوران کاخ سفید، وقایع اخیر ایران بطور بنیادین و برگشت ناپذیر شرائط نوینی را خلق نموده که هم آینده حکومت ایران و هم سیاست ایالات متحده را کاملا دگرگون کرده است. ازاینرو، علیرغم تلاش کاخ سفید، شرائط مورد نیاز برای مذاکره و به تبع آن معامله با ایران در چشم انداز قابل پیش بینی وجود ندارد. در گزارش حاضر، به بررسی قیام مردمی در ایران و تأثیرات آن بر سیاست آمریکا بخصوص در مورد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی می پردازیم.
سیاست آمریکا در رابطه با ایران
همانطور که مسئولان آمریکائی بارها تکرار کرده اند، مهمترین نگرانی آمریکا، برنامه اتمی ایران است و به همین دلیل نیز جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای، به مرکز ثقل سیاست های ایالات متحده تبدیل گشته است. برای مقابله با برنامه اتمی ایران، سه راه حل یا خط برخورد وجود دارد:
مذاکره با ایران همراه با ادامه سیاست چماق و هویج تا زمانیکه جمهوری اسلامی حاضر به توقف برنامه هسته ای خویش گردد. این گزینه اصلی آمریکا و سیاست حاکم در برخورد با جمهوری اسلامی است.
مقابله تمام عیار با جمهوری اسلامی که شامل تمام گزینه ها از افزایش تحریم ها تا حمله نظامی و تغییر رژیم میگردد.
قبول شکست سیاست فشار بر ایران و پذیرفتن هژمونی ملایان در منطقه و به تبع آن قبول یک ایران مجهز به سلاح هسته ای. طرفداران این خط مشی معتقدند که آمریکا همانطور که با چین و یا شوروی به همزیستی رسید، بایستی با جمهوری اسلامی نیز به یک تعادل جدید دست یابد و جغرافیای جدید منطقه را برسمیت بشناسد. برژینیسکی و لابی های نفتی از جمله طرفداران این راه حل می باشند.
سیاست پیش بینی شده اوباما این بود که تا انتخابات ریاست جمهوری، تحریم ها در وضعیت کنونی باقی بماند و افزایش نیابد. در عوض از مذاکره با باند احمدی نژاد نیز امتناع نماید. مسئولین آمریکائی معتقد بودند که فشارهای اقتصادی و اجتماعی به شکاف بالای حاکمیت دامن زده و باعث تقویت جناح رقیب احمدی نژاد خواهد شد.
طبق پیش بینی کاخ سفید، قرار بر این بود که با برنده انتخابات رژیم ایران، حتی اگر احمدی نژاد باشد، وارد یک دوره مذاکرات جدی همراه با افزایش بسته های تشویقی گردد. این دوره از مذاکرات از نظر زمانی محدود و کمتر از یکسال در نظر گرفته شده بود. در صورتیکه ایران به ژست های حسن نیت غرب و آمریکا پاسخ مثبت نداده و کماکان به وقت کشی می پرداخت، آمریکا و متحدانش افزایش بینادین تحریم ها را مد نظر داشتند.
تأثیر تحولات ایران بر سیاست آمریکا
حال باید دید که تحولات اخیر ایران کدامیک از سه خط برخورد آمریکا با جمهوری اسلامی را تقویت میکند. قبل از آنکه به نتیجه گیری در اینمورد برسیم، باید به پارامترهائی که در این زمینه تغییر کرده اند نگاه کنیم و پس از شناخت این پارامترهاست که میتوان خط سیاسی محتمل آمریکا در برخورد با جمهوری اسلامی را بازشناخت.
حکومت ایران ضعیف تر شده و قدرت تصمیم گیری اش برای معامله با آمریکا و توقف برنامه هسته ای کاهش مییابد. (جام زهر هسته ای)
برخی از هموطنان، بخصوص آندسته از کسانیکه همواره نگران معامله آمریکا با حکومت ملایان بوده اند، معتقدند که در شرائط جدیدی که پس از قیام اخیر بوجود آمده و حکومت شکننده تر شده است، رژیم برای جلوگیری از سقوط، آمادگی بیشتری برای معامله با آمریکا پیدا کرده و بنابراین، امکان کوتاه آمدن بر سر برنامه هسته ای افزایش یافته است. این نظریه با واقعیات کنونی کشور مطابقت نمی کند و احتمال وقوع آن بسیار ضعیف است. در صورت وقوع چنین سناریوئی، همانطور که توضیح داده خواهد شد، رژیم بسیار ضعیف تر و آسیب پذیر تر شده و جنبش مردمی ابعاد غیر قابل کنترلی بخود میگیرد.
در عوض، بسیاری از کارشناسان داخلی و منجمله مسئولان حکومتی، توقف برنامه هسته ای و کنار آمدن با آمریکا را با سرکشیدن جام زهر مقایسه میکنند. یعنی همان نمونه ایکه روح الله خمینی با پذیرش آتش بس با عراق انجام داد. طبیعی است که جام زهر معنای خود را دارد و آثار آن بر کل سیستم سیاسی رژیم اثر میکند. اگر به مجموعه تحلیل های کارشناسان داخلی نگاه کنیم سر کشیدن جام زهر هسته ای نتایج زیر را بهمراه دارد:
دست کشیدن از برنامه هسته ای مساوی با شکست در برابر آمریکاست
شکاف درونی رژیم بیشتر می شود
کوتاه آمدن رژیم در مقابل آمریکا و رشد شکاف های درونی، به بازتر شدن فضای سیاسی منجر میشود
نتیجه شکست در مقابل آمریکا، شکستن شاخ حکومت در منطقه و از دست دادن متحدان منطقه ای اش میباشد
حال باید دید که تحولات کنونی داخل ایران، یعنی شرائط انفجاری مملکت و آمادگی مردم برای قیام، دست حکومت را برای سرکشیدن جام زهر و کوتاه آمدن در مقابل آمریکا بازتر میکند یااینکه خطرات انفجاری چنین تصمیم گیری را بالا میبرد؟ مثلا، اگر بیماری به یک عمل جراحی خطرناک احتیاج داشته باشد و درست روز قبل از عمل، دچار سرماخوردگی شدید شده و قوای بدنی اش ضعیف گردد، آیا در این حالت آمادگی اش برای عمل جراحی بیشتر می شود یا کمتر؟ طبیعی است که هر پزشک عاقلی، عمل جراحی را به بازیابی سلامتی بیمار موکول میکند.
اگر به نمونه سرکشیدن جام زهر جنگ با عراق نگاه کنیم، میتوان رفتار حکومت را بازشناخت. در آندوره، رژیم تنها زمانیکه خطر سقوط را در مقابل خود دید حاضر به سرکشیدن جام زهر و قبول آتش بس با عراق شد. بلافاصله، اختلافات داخل رژیم بطور بی سابقه ای افزایش یافت و فضای سیاسی کشور نیز آماده انفجار بود. خمینی برای پر کردن این شکاف ها دو کار انجام داد. اولا فرمان قتل عام زندانیان سیاسی را صادر کرد که هدفش بستن فضای سیاسی بود و در مرحله بعد و در صحنه خارجی نیز با صدور فتوای قتل سلمان رشدی و با ایجاد یک بحران خارجی دیگر، سعی نمود تا شکاف های درونی سیستم را ببندد و آثار تخریبی جام زهر را کاهش دهد.
طبیعی است که سرکشیدن جام زهر هسته ای و تعامل با آمریکا، درست مثل آنزمان، شوک های بسیار جدی به کل نظام وارد میکند. آیا خامنه ای با توجه به شرائط کنونی مملکت قادر به بستن شکاف های ناشی از سرکشیدن جام زهر هسته ای در درون سیستم حکومتی خواهد بود؟ آنهم سیستمی که هم اکنون به مرز فروپاشی درونی رسیده است. در بعد سیاسی و برخورد با مردم نیز باید پرسید که آیا وی قدرت کنترل وضعیت انفجاری مملکت در صورت شکست در برابر آمریکا را خواهد داشت؟ آنهم مردمیکه هم اکنون نیز قابل کنترل نمی باشند.
سوزان مالونی یکی از صاحب نظران با نفوذ آمریکاست که 4 سال پیش مدیریت تهیه گزارش معروف شورای روابط خارجی آمریکا در مورد نحوه برخورد با ایران را بعهده داشت. این گزارش که منجمله برژینسکی و رابرت گیتس نیز در تهیه آن شرکت داشتند، طرفدار این نظریه بود که حکومت، با حذف اصلاح طلبان و قدرت گیری جناح راست یکپارچه تر میشود، مدل چینی را برمیگزیند و از تشنج دورتر میگردد. از همین رو، راه برای تعامل بین ایران و آمریکا بازتر میشود. اما اکنون، همین سوزان مالونی در مورد تحولات اخیر ایران و تأثیر آن می نویسد:1
وقایع هفته گذشته در ایران را میتوان بدترین سناریوی ممکن برای دولت اوباما دانست. اگر اصلاح طلبان در انتخابات پیروز میشدند راه را برای مذاکرات جدی بین دو کشور آماده میکرد. حتی یک پیروزی قابل قبول برای احمدی نژاد نیز اگرچه زیاد دلخواه نبود اما میتوانست قدرت محافظه کاران را تقویت کرده و به آنان اعتماد بنفس میداد تا از موضع قدرت بتوانند به یک انتخاب تاریخی دست زده و رابطه خود با آمریکا را مورد بازبینی قرار دهند.
اما بجای آن، واشنگتن اکنون با یک قدرت تکه شده روبروست. این وضعیت، مانع از این است که ایران وارد گفتگوی جدی با آمریکا گردد و ایران را از تصمیم گیری جدی در مورد برنامه هسته ای اش ناتوان میسازد.
در پایان باید این نکته را نیز اضافه کرد که تاکنون، رژیم بهای گزافی برای دستیابی به سلاح هسته ای پرداخته است اما در حال حاضر، دست کشیدن از این برنامه، خود بهای سنگین دیگری دارد که برای رژیم بارها کمرشکن تر از تحریم های موجود و ویرانی اقتصاد کشور است. بسیاری از هموطنان، بهای سنگین توقف برنامه هسته ای را از قلم میاندازند.
نمی توان به بهانه مبارزه با انقلاب مخملی به رهبری آمریکا به کشتار و سرکوب مردم دست زد و در همان زمان نیز با آمریکا بر سر میز مذاکره و معامله نشست
تجربه ایران گیت و معاملات پنهانی با آمریکا نشان داد که اگرچه رژیم به زد و بند پشت پرده با آمریکا و اسرائیل می پرداخت اما از انجام علنی آن ناتوان بود. امکان پذیر نبود که تحت عنوان مبارزه با استکبار جهانی، دهها هزار تن از جوانان وطن را به میدان های جنگ بیهوده با عراق فرستاد و در همان زمان بطور علنی با آمریکا به زد و بند پرداخت. بهمین دلیل نیز مهدی هاشمی به خاطر افشای ایران گیت اعدام شد. در حال حاضر نیز، امکان حل مسئله هسته ای و تعامل با آمریکا بصورت پنهان و دور از انظار مردم ایران وجود ندارد. مسئله هسته ای موضوعی نیست که بتوان پشت دربهای بسته حل و فصل نمود. یا باید سناریوی لیبی را دنبال کرد یا باید مانند عراق درب تمام پادگان های سپاه و مراکز هسته ای را بروی بازرسان خارجی گشود. معنای هر دو حالت نیز چیزی مگر شکست خفت بار در مقابل آمریکا نیست. نمی توان هر روز عربده ضد آمریکائی کشید و هزاران نفر را تحت نام مزدور آمریکا به شکنجه گاه فرستاد و در عین حال با آمریکا بر سر میز مذاکره نشست و به معامله مشغول شد.
سیاست خارجی رژیم رادیکال تر شده و برنامه هسته ای شتاب میگیرد
بسیاری از کارشنان آمریکائی طرفدار نزدیکی به ایران، چهار سال قبل، یعنی اولین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، پیش بینی کردند که رژیم ایران با حذف اصلاح طلبان حکومتی ،یکپارچه و منسجم میشود و در سیاست خارجی پراگماتیست تر شده و به سوی کاهش تشنج میرود. نگاهی به کارنامه احمدی نژاد در چهار سال گذشته نشان میدهد که این نظریه بیشتر ناشی از یک رویای شیرین برای طرفداران نزدیکی به رژیم ایران بود.
اکنون، بسیاری از همان کارشناسان اعتراف میکنند که دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد به معنای رادیکال تر شدن سیاست خارجی رژیم، شتاب در برنامه هسته ای و تقابل با جامعه بین المللی بخصوص آمریکاست. در چنین شرائطی، طبیعی است که مذاکره بین ایران و آمریکا و تعامل بین دو کشور بسیار دور از انتظار خواهد بود.
سایت دیپلماسی ایرانی که توسط صادق خرازی و یگ گروه از دیپلمات های جمهوری اسلامی اداره میشود، پیش بینی کرده است که با توجه به ضعیف تر شدن نظام، احتمالا دولت احمدی نژاد برای جبران ضعف خود به تشدید بحران در منطقه روی میآورد:2
"اتفاقات اخیر و انتقادهای غرب از نحوه برپایی انتخابات در ایران این ابزار را در اختیار غرب می گذارد تا چماقی حی و حاضر برای تشدید فشارها علیه ایران در دست داشته باشند و در پیشبرد خواسته هایشان صراحت و تحکم بیشتری به خرج دهند.
باید دید آیا دولت دهم برای پیشبرد دیپلماسی و تن ندادن به باخت در مناسبات خارجی، بازهم رو به منابع زیرزمینی اش می کند (حراج نفت) و یا ترجیح می دهد بازی را در مناطقی چون لبنان و فلسطین و عراق ادامه دهد؟ (افزایش تشنج در منطقه)"
قابل ذکر است که تجربه سی ساله حکومت دلیلی بر این مدعاست که اصولا تشدید بحران در روابط خارجی و صدور انقلاب و برنامه هسته ای، یکی از مرسوم ترین شیوه های حکومت برای پرکردن شکاف های داخلی و ادامه سرکوب است. بدون درک رابطه بین این دو یعنی سرکوب داخلی و بحران خارجی، نمی توان شناخت درستی از روند سیاست خارجی خامنه ای - احمدی نژاد داشت. نمونه روشن آن، ایجاد بحران در رابطه با اروپا و آمریکاست که رژیم آخوندی تنها برای فراهم کردن فضای سرکوب جنبش مردمی براه انداخته است. گروگانگیری شهروندان فرانسوی و کانادائی یا کارمندان سفارت انگلیس و خبرنگار آمریکائی، نمونه کوچکی از ایجاد بحران در روابط خارجی بمنظور ادامه سرکوب در داخل است. اتهام میرحسین موسوی نیز آنچنانکه حسین شریعتمداری میگوید، ایفای نقش ستون پنجم برای سازمان سیا و پنتاگون است.
حکومت ایران در انظار عمومی جهان نامشروع گردیده و معامله با آن برای آمریکا دشوارتر میشود.
طبیعی است که نشستن بر سر میز مذاکره با قاتلان "ندا"، بهای گزافی می طلبد که پرداخت آن برای آمریکا و بخصوص اوباما بسیار دشوار است. باید در نظر گرفت که برای معامله با ایران بایستی بسته پیشنهادی افزایش یابد و ضمنا به حکومت ملایان تضمین های امنیتی نیز داده شود. پرداخت چنین بهای سنگینی در شرائط کنونی که جنایات رژیم روی صفحه تلویزیون های جهان مشاهده میشود، غیر واقعی و دور از انتظار است. ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی و از اصلی ترین طرفداران کنار آمدن با ملایان میگوید:3
"اوباما بایستی گفتگو با ایران را فعلا از دستور کار خارج کند تا اینکه نتیجه کشمکش کنونی در ایران روشن شود. نبایستی اینطور نشان دهیم که هر اتفاقی در ایران بیفتد برایمان مهم نیست و به کار خودمان مثل گذشته ادامه میدهیم."
با توجه به نامشروع بودن رژیم، دست مخالفان خط سازش با ایران، بخصوص در کنگره آمریکا بازتر میشود
همانطور که میدانیم، طی سالهای گذشته و بخصوص ماههای اخیر، یک نبرد شدید بین محافل صاحب نفوذ در آمریکا بر سر اینکه با ایران چگونه رفتار شود در جریان است. در یک طرف کسانی قرار دارند که خواهان برخورد شدید و تحریم کامل رژیم ایران هستند و در طرف دیگر، طرفداران مماشات با ملایان قرار دارند. با توجه به نتایج زیان بار سیاست های جرج بوش، بنظر میرسید که تا همین اواخر، محافل طرفدار نزدیکی به ایران دست بالا را گرفته بودند. اکنون، به یمن تحولات اخیر، تعادل کنونی در واشنگتن دگرگون شده است. به دو اظهار نظر از گری سیک نگاه کنیم:
یادداشت های روزانه گری سیک:4
"ظاهرا هیچ چیز از معامله دولت اوباما با یک حکومت نا مشروع و دیکتاتور جلوگیری نمی کند. اما این انتخابات هدیه ای بود باور نکردنی به تمام آن کسانی که کل مذاکره با ایران را مورد سوال قرار میدهند.
اشتهای سیری ناپذیر حاکمان ایران برای قدرت باعث گردید تا بهترین هدیه را تقدیم سخت ترین دشمنان خود کنند."
گری سیک در مصاحبه با شورای روابط خارجی: 5
"با توجه به وقایع اخیر میتوان گفت که بدون شک، آغاز گفتگو با ایران به ماموریتی بی نهایت دشوار تبدیل گردیده است. اگرچه این کار قبل از این نیز کار ساده ای نبود اما پس از کودتای کنونی و با پوشش خبری که وقایع ایران بخود اختصاص داده، آندسته از کسانی که در آمریکا و اسرائیل با مذاکرات اوباما با ایران مخالفت کرده و خواهان تحریم و فشار بیشتر بوده اند، اکنون بازارشان رونق پیدا میکند و حرفشان در کنگره و دیگر مراکز تصمیم گیری خریداران جدی تری پیدا خواهد نمود تا کل پروسه تعامل با ایران را متوقف نمایند."
نکته بسیار مهم دیگری که در یک گزارش مجزا مورد بحث قرار میدهیم، تحولات کنونی در جنبش ضد جنگ در آمریکاست. همانطور که در گزارشات قبلی ذکر شد، این گروهها، متحدان اصلی حکومت ملایان در آمریکا بودند که تحت نام مبارزه با سیاست های جرج بوش و مخالفت با جنگ احتمالی علیه ایران، به لابیست های حرفه ای رژیم تبدیل شده و حتی نقض حقوق بشر در ایران را نیز انکار میکردند.
با توجه به تحولات اخیر و موضعگیری بسیاری از این گروهها در مورد سرکوب مردم ایران، به سختی میتوان پذیرفت که این افراد و گروهها در آینده در کنار لابی رژیم قرار گیرند. حکومت آخوندی بدون تردید یکی از اصلی ترین متحدان خود در آمریکا را از دست داده است.
حکومت ایران بی ثبات و بدون آینده است
اکنون برای همه ناظران بیطرف روشن شده که شرائط ایران بحرانی است و با هر جرقه ای آتش دیگری شعله ور میشود. رژیم ایران بدون آینده و بی ثبات است. از اینرو، نمی توان با چنین حکومتی به یک توافق استراتژیک رسید.
از یک نگاه میتوان گفت که پایه و اساس خط سازش با رژیم یا قبول سناریوی ایران مجهز به سلاح اتمی و به تبع آن پذیرش هژمونی رژیم در منطقه، روی این اصل قرار داشت که حکومت ایران پایدار و با ثبات است و آمریکا چاره ای مگر کنارآمدن با این حکومت نخواهد داشت. اگر به گزارشاتی که توسط لابی رژیم و محافل طرفدار ملایان در طول یکسال گذشته منتشر شده نگاه کنیم، شاه بیت اصلی این گزارشات، تکیه بر ثبات و استحکام حکومت ایران بوده است. اکنون، اساس و چهارچوب این دستگاه فکری مخدوش گردیده و این نظریه ضعیف و غیرقابل قبول میشود.
از طرف دیگر، توافق با حکومتی بی ثبات که اکثریت مردم در مقابل آن قرار گرفته اند، به معنای رودر روئی با مردم ایران و به خطر انداختن رابطه استراتژیک بین ایران و آمریکاست. تا قبل از تحولات اخیر، معامله با حکومت آخوندی، الزاما به معنای تقابل با مردم ایران نبود. اکنون، این معادله تغییر کرده است.
فشار تحریم باعث افزایش شکاف در داخل حکومت و اختلاف بر سر برنامه هسته ای شده است
هنگامیکه در سال 2002 برنامه هسته ای حکومت افشاء گردید، یک اختلاف نظر در بالای حکومت بروز کرد. این اختلاف بر سر این بود که با کدام شیوه میتوان با هزینه کمتر به بمب اتم دست یافت. بنابراین، اختلاف بر سر نحوه رسیدن به این هدف بود.
طی چند سال گذشته، با افزایش فشار بین المللی و با بالا رفتن هزینه برنامه هسته ای رژیم، جناح رقیب خامنه ای به این نتیجه رسیده است که ادامه برنامه هسته ای میتواند باعث سقوط کل نظام گردد. ادامه فشارهای غرب و چشم انداز تاریکی که در مقابل رژیم قرار داده باعث شد که شکاف اولیه که در مورد شیوه دستیابی به بمب بود اکنون به اصل قضیه یعنی ادامه یا توقف کامل این پروژه رسیده است. یعنی جناح رفسنجانی و خاتمی براین عقیده اند که اصولا بایستی برنامه اتمی را متوقف نمود. بنابراین، ادامه فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی غرب باعث بازترشدن شکاف در داخل سیستم گردیده است.
ازاینرو بایستی روی این نکته مهم تأکید کنیم که فشار بیرونی (تحریم) بجای منسجم کردن حاکمیت، آنرا تکه تکه میکند. این تحول نیز بنوبه خود آمریکا را متقاعد میکند که بایستی بجای تعامل با رژیم، به فشار و تحریم های موجود بیفزاید.
یکی از شگردهای همیشگی لابی رژیم ایران و طرفداران آن در خارج این بود که اولا تحریم های اقتصادی و دیپلماتیک روی رژیم اثر نمی کند و اگر آمریکا به ملایان فشار آورد، مردم یکپارچه پشت سیستم قرار میگیرند و در درون حکومت نیز انسجام بیشتری بوجود میآید. اکنون کاملا مشخص شده که همین فشارهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی، یعنی تحریم های سازمان ملل، تحریم های آمریکا و متحدانش و انزوای دیپلماتیک (بخاطر برنامه اتمی) بود که شکاف بین حکومت با مردم و به تبع آن شکاف درون سیستم را بارزتر نمود.
طرفداران همزیستی با ملایان و بخصوص لابی نفتی، با تکیه بی اثر بودن تحریم ها، خواهان کنار گذاشتن سیاست چماق و هویج و کنار آمدن با رژیم ایران بودند. اکنون، وقایع اخیر ایران باطل بودن این نظریه را نشان داده و یکی از پایه های نظری سیاست همزیستی را مخدوش نمود.
تحولات اخیر در ایران، باعث تضعیف متحدان منطقه ای رژیم گردیده و یکی از پایه های اصلی حفظ جمهوری اسلامی یعنی صدور بنیادگرائی را متزلزل میکند. طی هفته های اخیر و به یمن قیام مردم ایران، صدها میلیون تن از مردم عرب و جهان اسلام، با چشمان خود ناظر جنایات حکومت و بی پایگی اجتماعی آن در ایران بودند. اثر مستقیم تحولات اخیر، تضیعیف متحدان حکومت مانند حزب الله و حماس و مقتدی صدر در کشورهایشان خواهد بود. رژیم ایران طی دهها سال و با صرف میلیاردها دلار، مجموعه ای از متحدان مرتجع و فاشیست را در منطقه سازماندهی کرده بود تا بلای سپری برای حفظ حکومت اش باشند و ضمنا وسیله ای برای شانتاژ غرب و کم کردن فشار روی حکومت ملایان گردند. این کارت برنده جمهوری اسلامی بود که اکنون در حال باطل شدن است.
یکی از مهمترین استدلال های طرفداران مماشات با رژیم ایران این بود که برای آرام کردن منطقه، آمریکا باید به ملایان امتیاز داده و بخصوص بر سر مسئله هسته ای کوتاه بیاید. به بیان دیگر، نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه، یک نوع اهرم فشار برایش فراهم کرده بود. این اهرم در حال ضعیف و کمرنگ شدن است. بنابراین، یکی دیگر از دلائل کوتاه آمدن غرب در مقابل ملایان بلاموضوع میشود.
نتیجه گیری
بنظر میرسد که به یمن جنبش مردمی در ایران، میز مذاکره با رژیم ایران واژگون شده و در زمانی بسیار کوتاه تر از آنچه پیش بینی میشد، آمریکا و متحدان وی سیاست تقابل یعنی افزایش جدی تحریم ها را پیش خواهند گرفت. اظهارات چند روز اخیر هیلاری کلینتون، باراک اوباما و سران هشت کشور صنعتی که شروع تحریم های جدید از ماه سپتامبر به بعد را نوید میدهند، تنها اولین نشانه های این دوران جدید میباشد.
قابل پیش بینی است که با کمرنگ شدن خط گفتگو، دو سناریو برجسته میشود. یکی تقابل بین جمهوری اسلامی و غرب که مشخصه اصلی آن افزایش چشمگیر تحریم هاست. طبیعی است که در صورت عدم موفقیت غرب در همراه کردن روسیه و چین و ناتوانی از اعمال تحریم های جدی، و با نزدیک شدن ایران به نقطه اتمی، خطر درگیری نظامی افزایش می یاد. سناریوی دیگر همان است که لابی های نفتی و عوامل خود رژیم تبلیغ میکنند که بر طبق آن، آمریکا بایستی با اذعان به ناتوانی خویش در توقف برنامه هسته ای ایران، با قبول یک ایران اتمی، به یک تعادل استراتژیک با ایران برسد.
این خط بسیار ضعیف و نامحتمل است. آمریکا قبل از پذیرش شکست، از تمام امکانات خویش برای اعمال شدیدترین فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک استفاده خواهد نمود و به یک ایران اتمی رضایت نخواهد داد. بهمین جهت، این سناریو در حال حاضر منتفی است.
**
یادداشت ها:
سوزان مالونی
http://www.thedailybeast.com/blogs-and-stories/2009-06-13/an-absurd-outcome/3/
نشریه اینترنتی دیپلماسی ایرانی
http://www.irdiplomacy.ir/index.php?Lang=fa&Page=24&TypeId=1&ArticleId=4964&BranchId=1&Action=ArticleBodyView
نقل قول از ریچارد هاس
http://www.washingtontimes.com/news/2009/jun/24/us-contacted-irans-ayatollah-before-election/?feat=home_cube_position1&page=2
گری سیک:
http://garysick.tumblr.com/post/123070238/irans-political-coup
مصاحیه گری سیک با شورای روابط خارجی
http://www.cfr.org/publication/19622/troubling_message_from_tehran.html?breadcrumb=%2F
*****
برای خواهر روزنامه نگار در بندم
تو آنجا هم روزنامه نگاری، خوب می دانم
مدرسه فمینیستی- ترانه بنی یعقوب

بیش از سه هفته هست که با تو حرف نزده و درد و دل نکرده ام .سه هفته ای که هر روزگوش به زنگ خبری از تو لحظه شماری کرده ایم . ژیلا جان چه زود لحظه های شاد آدم تبدیل به غم و غصه می شوند با شادی داشتی پشت تلفن ماجرائی را برایم تعریف می کردی که زنگ در به صدا در آمد و دیگر از آن روز از تو خبری نداریم . پشت تلفن فقط یک جمله به من گفتی: به مادر چیزی نگو اما مگر می شد این همه روز دوریت را از او پنهان کنم توئی که هر روز چند بار با ما سخن می گفتی ...
اما دوری از تو در این روزهای سخت برای من چیز دیگری است ... توئی که همیشه در شرایط مشابه امروز در کنارم بودی و با حرف های تو بود که توان سرپا ایستادن و دوباره نفس کشیدن را می یافتم این بار که روزنامه ام بار دیگر تعطیل شد و من در کنار هزار غصه دیگر بار این غصه را نیز به دوش می کشیدم تو نبودی که بگوئی «: ناامید نباش روزنامه نگاری در ایران با سختی های بسیار همراه است .
تنها کسانی دراین شرایط در آن باقی می مانند که به این حِرفه عشق زیاد دارند .بدون عشق زیاد هرگز نمی توانی این حرفه را با همه سختی هایش تحمل کنی ». سختی هائی که بارها تو آنرا تجربه کرده بودی ؟ راستی چند بار طعم بیکاری ، بی پولی و زندان را چشیدی ؟ حسابش از دستم در رفته است. راستی همان هائی که نمی دانم که هستند و تو را ساعت یک نیمه شب در خانه ات دستگیر می کنند می دانند که یک سال بود بیکار بوده ای و به سختی روزگار می گذراندی ؟... تو این بار ا ین حرفها را به من نگفتی اما طنین صدایت در گوشم بود ورنج هایت شاهدم . تا بتوانم بار دیگر تاب بیاورم و یاد آوری آنها مرحم گریه های شبانه ام باشد .
نگران تو نیستم نگران روح شجاعت ، که هر گز از بازجوئی ؛ زندان و چشم بند نمی هراسد . می دانم از هیچ کدام اینها نمی ترسی و ذره ای هم بر غرور و ایستادگی ات تاثیر نمی گذارد .
ژیلا جان این روزها مدام یاد آن دو روزی می افتم که با تو به همان بند معروف رفتیم همان 209 لعنتی که این روزها باز اسمش را زیاد می شنوم . آن روز 22 خرداد چند سال قبل هم در میدان هفت تیر به خاطر حرفه مان دستگیر شدیم. چقدر ترسیده بودم از چشم بند، ناسزای زندان بانهای نامهربان ، و باز جوئی شبانه و سلول های تنگ . اما تو خم به ابرو نمی آوردی با تعجب می پرسیدم چقدر راحت و بی خیالی راستش را بخواهی کمی هم از تو لجم می گرفت که به قول خودمان عین خیالت نبود تو با خونسردی رو به ما جوانترها می گفتی می دانم که هدف آنها از این برخوردها چیست تحقیر و شکستن مان و وقتی به این هدف آنقدر خوب آگاهم چرا باید کوچکترین ترسی به خود راه دهم و آنها را خوشحال کنم.
این بار هم می دانم که هیچ چیز ترا نمی ترساند و تنها با انباشته ای از تجربیات تلخ و شیرین از آنجا بیرون خواهی آمد تا در این روزها ئی که نیستی تا به عنوان روزنامه نگار حوادث را ثبت کنی .بخش دیگری از حوادث را که ما شاهدش نبوده ایم برای مان بنویسی . توآنجا هم روزنامه نگاری، خوب می دانم .
اما چرا دروغ بگویم یک چیزخیلی نگرانم می کند و آن جسم ضعیف توست و آن بیماری آسمی که سالهاست دست از سرت برنداشته است . روزها سلول های کوچک بند 209 زندان اوین را تصور می کنم با آن چراغ سفید لعنتی پرنورش که در طول شبانه روز روشن است وآن هوای دم کرده اش وآن دستگاه تهویه ای که هوا را فقط خفه تر می کند. چطور با آن بیماری مزمنت آن هوا را تاب می آوری ؟ راستی از بهمن چه خبر؟ بهمن پر جنب و جوش تو چگونه آن سلولهای تنگ و کوچک را تاب می آورد ؟ از او هم بی خبریم و نگران اش همان گونه که برای تو .
اما این بار هم می دانم که شجاعتت و تنها شجاعتت کمکت خواهد کرد تا بار دیگر ثابت کنی که روزنامه نگاری هستی عاشق.
*****
آخرين خبرها از چگونگی کشته شدن سهراب اعرابی
طبق آخرين خبرهای موثق دريافتی سهراب اعرابی، که خبر کشته شدن او ديروز به خانواده وی ابلاغ گرديد، پس از پايان راهپيمايی ميليونی و مسالمت‌آميز مردم تهران در شامگاه روز ۲۵ خرداد توسط تيراندازی يک عضو بسيج از پشت بام پايگاه گردان ۱۱۷ عاشورا، ناحيه مقاومت بسيج ويژه قدس، در تقاطع خيابان آزادی و خيابان جناح - که فيلم آن همان شب به شکل وسيعی در سايت های اينترنتی منتشر گرديد - به قتل رسيده است.گلوله شليک شده به سوی سهراب، درست به زير قلب او اصابت کرده است.
انتقال وی به بيمارستان و تلاش برای زنده نگه داشتن او به نتيجه ای نرسيد و در نهايت اين جوان ۱۹ ساله، جان خود را از دست داد.آثار شکنجه بر پيکر سهراب ديده نشده است و تنها بر سينه او اثر ديسک های شوک آور برای زنده نگاه داشتن وی ديده می شود.گفته می شود مامورين بر اساس ظاهر سهراب، سن وی را بيش از ۱۹ سال تشخيص داده بودند.
خانواده سهراب، به ويژه مادر او، از روز ۲۵ خرداد تا روز گذشته برای يافتن وی به همه ارگان ها و مکان هايی که فکر می شد مراجعه نمودند اما هيچ پاسخی دريافت نکردند. حتی يک بار خبر رسيد که سهراب را در زندان اوين ديده اند. اين خبر دلگرمی ای برای خانواده وی بود که حداقل سهراب زنده است؛ تا اين که روز گذشته، شنبه ۲۰ تيرماه، از سوی مامورين مجموعه عکس هايی از کشته شدگان وقايع اخير را به خانواده سهراب نشان دادند که خانواده اعرابی ناباورانه تصوير سهراب در ميان ديگر تصاوير را تشخيص دادند. اين که بقيه تصاوير متعلق به چه کسانی بود و در چه تاريخی کشته شده بودند مشخص نيست، اما آن چه روشن است تعداد زياد کشته شدگان است که هنوز هويت آنان مجهول مانده است. سهراب اعرابی، هم در فعاليت های انتخاباتی اين دوره فعال بود و هم در تظاهرات اعتراضی ۲۵ خرداد فعالانه شرکت کرد. وی که سال آخر دبيرستان را می گذراند برای امتحان کنکور آماده می شد و خانواده وی در زمان بی خبری نگران از دست دادن امتحانات کنکور سهراب بودند.
*****
مراسم خاکسپاری سهراب فردا دوشنبه در بهشت زهرا
سهراب اعرابی، جوان نوزده ساله ای که در جریان اعتراضات اخیر توسط نیروهای امنیتی رژیم بازداشت شده بود زیر شکنجه های وحشیانه دژخمیان جمهوری اسلامی در زندان اوین تهران به قتل رسید.
سایت نوروز در این باره نوشت، در حالی که در روزهای اخیر از سرگردانی مادر این شهید در مقابل زندان اوین تصاویری در رسانه های مجازی منتشر شده بود و سعید مرتضوی دادستان تهران قول آزادی وی را داده بود متاسفانه عصر روز گذشته به مادر این جوان نوزده ساله گفته می شود فرزندش فوت شده است.
صبح امروز خانواده وی به زندان مراجعه کرده و پیکر پاک فرزندشان را تحویل می گیرند.
به گزارش یک منبع آگاه، دادستانی تهران شرط تحویل جنازه را عدم اطلاع رسانی در مورد کشته شدن سهراب اعلام می کند.
طبق اخبار رسیده، خانواده این شهید بزرگوار در نامه ای خطاب به سعید مرتضوی، دادستانی تهران و شخص وی را مسئول این واقعه دردناک دانسته و خواهان پاسخگویی و مجازات عاملان آن شده اند.
مراسم تشیع جنازه و خاکسپاری این شهید راه آزادی که از داشتن نعمت پدر نیز محروم بوده است فردا دوشنبه در بهشت زهرا برگزار می شود.
*****
می کشم ، می کشم، آن که برادرم کشت...!
سهراب اعرابی هم به جانباختگان پیوست
جنبش اعتراضی مردم ایران یکی دیگر از فرزندان خویش را در راه ازادی از دست داد.
سهراب اعرابی جوانی نوزده ساله در حالی که مادرش در پشت در زندان اوین زاری می کرد و از وی خبری می خواست زیر شکنجه های وحشیانه مزدوران رژیم کشته شد . خبر مرگ سهراب اعرابی ظهر دیروز به گوش مادرش رسید. خبرنگارانی که هنوز دستگیر نشده و آزادند به سرعت در صدد برآمدند که خبر را به گوش عالم برسانند. ساعتی بعد از جمله حماسه هائی که در اینترنت به نام سهراب منعکس شده یکی هم شعری بود از زبان ندا آق سلطان که به سهراب می گفت خوش آمدی.
سهراب اعرابي 19 ساله، روز سی ام خرداد دستگیر شد و به مكان نامعلومي انتقال یافت. بعد از پيگيريهاي پي در پي سه روز بعد خانواده بخصوص مادرش متوجه مي شوند كه وي در زندان اوين است. مادر اين جوان در روز سه شنبه 16 تير با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادي فرزند ش بود. با وجود اين كه اين مي دانست كه فرزندش در زندان اوين است ولي خيلي نگران بود و مي گفت مي ترسم بچه ام را بكشند. اين مادر عكسي از فرزندش تهيه كرده بود و به هر زنداني كه آزاد مي شد عكس عزيزش را نشان مي داد و از آنها مي پرسيد كه آيا او را مي شناسند و يا در زندان ديده اند؟ او مي گفت به هر كجا و هر كسي مراجعه مي كنم جواب نمي دهند و ميگويند صبر كن آزاد مي شود. اين مادر كارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اينكه يك دفعه از طرف قاضي مر تضوي خبر آمد كه سهراب اعرابي در زندان درگذشته است، خانواده اش را خبر كنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند.
دوستان و آشنایان سهراب اعرابی در نامه ای قاضی سعید مرتضوی را قاتل سهراب معرفی کرده و از مردم خواسته اند که فردا بعد از تحویل جنازه او در مراسم تشییع جنازه اش شرکت کنند و نشان دهند که خون او به هدر نرفته است.
*****
سازمان مجاهدین انقلاب: با کودتایی تمام عیار مواجهیم
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از تشکل های اصلاح طلب ایران، دیروز شنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۸ با انتشار بیانیه ای به "کودتای از پیش طراحی شده علیه آرای ملت به مهندس میرحسین موسوی" اعتراض کرده و مسئول سلامتی و جان بازداشت شده های هفته های اخیر را "شخص احمدی نژاد" دانسته است.
در ابتدای بیانیه این سازمان که چند تن از اعضای شورای مرکزی آن از جمله بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده و فیض الله عرب سرخی در بازداشت هستند، اتفاقات هفته های اخیر "نه یک تقلب سازمان یافته و مهندسی شده گسترده و رسوا، که کودتایی تمام عیار" خوانده شده است.
این تشکل اصلاح طلب به عنوان نشانه این وضعیت، به این مواردی از قبیل "قطع خطوط ارتباطی و متوقف ساختن گردش غیر دولتی اطلاعات، حاکمیت علنی و کامل سانسور بر همه رسانه های مکتوب، دیداری و شنیداری، ایجاد وضعیت فوق العاده و برقراری نوعی حکومت نظامی اعلام نشده در تهران و دیگر شهرهای کشور، به صحنه آوردن نمایش های کهنه و تاریخ مصرف گذشته اعتراف گیری و اجرای شوهای تلویزیونی و بالاخره هجوم به اجتماعات و حتی جلسات اساتید دانشگاه در محیط های در بسته و بازداشت های وسیع و غیرقانونی مردم از همه قشرها و طبقات اجتماعی معترض به تقلب" اشاره کرده است.
سازمان مجاهدین انقلاب پرسیده است اگر انتخابات ۲۲ خرداد، "انتخاباتی آزاد و دموکراتیک و منصفانه بود، دیگر چه نیازی به سرکوب و بگیر و ببند داشت؟"
این سازمان در ادامه از سلب اختیار و استقلال قوه قضائیه در بازداشت های اخیر خبر داده و نوشته است: "رئیس قوه قضائیه و دادستان کل کشور از بازداشت های خودسرانه و دستگیری های ضد قانونی گسترده اخیر ظاهرا اظهار بی خبری کرده و صریحا خود را بی اختیار می خوانند، هر چند چنان عذری نمی تواند رافع مسئولیت های آنان در پیشگاه خدا و مردم باشد، زیرا حداقل امکانی که آنان برای عمل به وظیفه وجدانی، قانونی و شرعی خود دارند، استعفای از مناصب مذکور و برچیدن دامن خود از آلوده شدن به ستمی است که بر ملت می رود."
در پایان این بیانیه آمده است: "سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن تقبیح این همه قانون شکنی، ظلم و تعدی علیه مردم و فرزندان آنان و ضمن محکوم کردن تمامی بازداشت های غیرقانونی و نقض ابتدایی ترین حقوق قانونی زندانیان، که پس از گذشت هفته ها، نه تنها از حق دیدار و تعیین وکیل محروم مانده اند، بلکه بعضا حتی خانواده های آنان نیز کوچک ترین اطلاعی از حال و وضعیت آنان ندارند، دستگاههای امنیتی و نظامی حاکم و شخص آقای احمدی نژاد را مسئول حفظ سلامتی و جان آنان می داند و خواهان آزادی فوری و بی قید شرط همه بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی و انتخاباتی است."
*****
بازداشت عکاس ستاد انتخاباتی کروبی
سحام نیوز :‌ توحید بیگی عکاس ستاد انتخابات مهدی کروبی و سایت مشروطه نیوز، یعنی سایت حامی کروبی بازداشت شد . به گزارش سحام نیوز بیگی عصر پنج شنبه ١٨ تیرماه در حوالی میدان انقلاب بازداشت و تاکنون از سرنوشت وی اطلاعی در دست نیست.
**
بازداشت مجید سعیدی و احتمال بازداشت ساتیار امامی
خبرگزاری هرانا : در ادامه بازداشت گسترده ی فعالین سیاسی و روزنامه نگاران از یک ماه پیش صبح روز گذشته مجید سعیدی عکاس خبری در منزل خود بازداشت شد و نیروهای امنیتی برای بازداشت ساتیار امامی اقدام نمودند. صبح روز گذشته مورخ 20 تیرماه ماموران امنیتی به منزل مجید سعیدی مراجعه کرده و در مقابل همسر و فرزندان وی پس از تفتیش منزل و ضبط وسائل شخصی او را همراه خود به نقطه‌یی نامعلوم منتقل کردند. مجید سعیدی عکاس برجسته ایرانی که سردبیر عکس ۹ روزنامه از سال ۱۹۹۸ تاکنون بوده است.هم‌چنین ماموران امنیتی روز جاری برای بازداشت ساتیار امامی دیگر عکاس سرشناس اقدام نمودند. این درحال است که ساتیار امامی از ظهر امروز در دسترس نیست و منابع آگاه از احتمال بازداشت وی سخن می‌گویند.مجید سعیدی موسس سرویس عکس خبرگزاری فارس در سال ۲۰۰۴ بوده است، تجربه‌ی همکاری با مجله‌ی تایم در جنگ افغانستان در سال ۲۰۰۱ و همینطور همکاری با آژانس گتی‌ایمیجز را دارد. وی برگزیده جایزه کاوه گلستان است و تا کنون چهار بار جایزه آساهی شیمبون ژاپن را نیز از آن خود کرده است.ساتیار امامی نیز از عکاسان خبری مشهور ایران است که تا کنون با بسیاری از خبرگزاری ها و روزنامه‌ها از جمله روزنامه جام‌جم هم‌کاری داشته است. در مورد بازداشت وی هنوز اطلاعات دقیقی در دست نیست و مجموعه فعالان حقوق‌بشر در حال پیگیری این موضوع است.
*****
یاران، هم میهنان، همرزمان و ملت ستمدیده، ما تنها نیستیم. برادران و خواهران برون مرزی ما نیز همان درد مشترکی را در قلوب خویش حس می کنند که ما درون مرز و داخل میهن به خاک و خون کشیده با آن دست بگریبان هستیم.
طی هفته های هر ایرانی در هرگوشه دنیا، بگونه ای همبستگی خویش را با خیزش آزادیبخش ما اعلام نموده است. ما طی هفته های اخیر ویدئوکلیپ های بسیاری در این مورد برایتان منعکس نموده ایم. آنچه در زیر مشاهده می کنید یکی از آخرین هاست.... هرچند که این پشتیبانی ها و همبستگی ها ادامه دارد و ادامه خواهد یافت: رهائی ... (توسط گروهی از هم میهنان هنرمند)


*****
ماجرای عجیب اختلال در خدمات تلفن بین الملل و افزایش هزینه ها!
سایت تابناک - کدخبر:55071
" به دليل بروز مشكلات فني و حوادث پس از انتخابات فعلا از ارائه سرويس معذور مي‌باشیم" این جمله ای بود که بسیاری از هموطنانمان در تماس با مراکز پشتیبانی ارائه دهنده خدمات تلفن های بین المللی در چند روز پس از انتخابات با آن مواجه شدند.به گزارش خبرنگار "تابناک"،اکنون نیز به جز چند شرکت محدود خدمات تلفن بین المللی که دارای اختلال نشده و قیمتهای مکالمه را تغییر نداده اند، اکثر این شرکت ها اقدام به افزایش هزینه های مکالمه نموده و دارای اختلالات عدیده ای در ارائه خدمات به مشتریان خود شده اند.این روزها در تماس با اکثر شرکت فعال در زمینه ارائه خدمات تلفن بین المللی با پیامهایی با مضامین مشابه مواجه می شوید که چند نمونه از آنها اینگونه است؛"مشترک گرامی با توجه به تغییر شرایط ارائه خدمات تلفن بین المللی در کشور تا اطلاع ثانوی نرخ هر دقیقه مکالمه با کلیه مقاصد 24 تومان افزایش می یابد" ، پیام خودکار دیگری که توسط یک شرکت ارائه خدمات یاد شده در ابتدای تماس مخاطبان برای آنها پخش می شود اینگونه است"مشترک گرامی با توجه به اختلال سری در ارائه خدمات تلفن بین الملل،این شرکت از طریق مسیرهای جدید اقدام به ارائه خدمات نمده است.لازم به ذکر است تعرفه استفاده از این سرویس بیش از تعرفه قبلی میباشد لطفا به میزان زمان اعلام شده توجه فرمایید بدیهی است پس از رفع اختلالات قیمت های جدید تغییر خواهد داشت." و در پیامی دیگر می شنوید؛" با توجه به اختلالات بوجود آمده ارائه خدمات تا اطلاع ثانوی نسبت به گذشته افزایش یافته است به پیام اخطار زمان مانده مکالمه خود توجه داشته باشید."بر پایه این گزارش،چند روز پس از ناآرامی های انتخاباتی تا حدود زیادی امکان ارتباط تلفن بین المللی برای مشترکانی که از این خدمات استفاده می کردند ناممکن گردیده یا با اختلالات گسترده مواجه گشت،پس از چند روز این امکان برقرار اما نسبت به گذشته از کیفیت پایین تری برخوردار بده و البته هزینه های اینگونه مکالمات به شکل ناباورانه ای افزایش یافت .این موضوع به شدت موجب نارضایتی خانواده هایی که بستگانشان در خارج از کشور زندگی می کنند و یا شرکتهایی که به طور روزانه با طرف های خارجیشان در تماس هستند شد ، اما تنها پاسخگویی شرکتهای خدمات دهنده این بود که به دلیلی اشکالات فنی ارائه این خدمات میسر نبوده و پس از رفع مشکل اولیه نیز مدعی شدند به دلیل استفاده از مسیرهای جدید هزینه ها افزایش یافته است.از چند روز گذشته دوباره این امکان برقرار شده است اما همانطور که در بالا اشاره شد هم ضمن آنکه کیفیت کاهش یافته است هزینه ها نیز به شکل محسوسی افزایش یافته،به گونه ای که بین 20 تا 30 تومان به نرخ سابق هر دقیقه مکالمه افزوده شده است به عبارتی در صورتی که مکالمه با اروپا دقیقه ای حدود چهل تومان بوده است در حال حاضر این مکالمه برای هردقیقه بیش از 60 تومان هزینه برای کاربران در بر دارد.البته وقتی به طور مثال به مکالمه با آسیای جنوب شرقی که مبلغی نصف مکالمه با اروپای غربی است دقت کنید متوجه می شوید با اضافه شدن مبلغ جدید نرخ مکالمه در مجموع به بیش از دو برابر افزایش یافته است.در همین باره یکی از شهروندان در تماس با "تابناک" گفت: "من قبل از این با کارت تلفن 2 هزار تومانی مدت 50 دقیقه با همسرم در اروپا صحبت می کردم اما الان مدتی است که تنها امکان 30 دقیقه مکالمه با این کارت را دارم " البته در این روزها پیامها و تماس های مشابهی با این مضمون داشته ایم که نشان می دهد این موضوع برای برخی از هموطنانمان مشکلات زیادی ایجاد کرده است.در همین حال شهروند دیگری گفت:" من در تماس با شرکت پشتیبانی کارت تلفنم این پاسخ را دریافت کردم که <<ضمن وجود اختلال قبلي در شبكه اصلي‌شان توانسته‌اندبا برقراري ارتباط با يكي از شركتهاي پيمانكار وابسته به شركت مخابرات! تماس هاي اينترنتي خارج كشور را برقرار نمايند>>با پشتيبان كارت تماس گرفتم در پاسخ ضمن اظهار تاسف و ناراحتي اعلام كردند كه اين تعرفه مربوط به سرويس اصلي نبوده و شركت پيمانكار خدمات رسان شركت مخابرات به دليل دريافت هزينه خدمات ارتباطي از اين شركت، موجب افزايش نرخ مكالمات گرديده است. و لذا مدت زمان كوتاه‌تري مي‌توانم با خارج از كشور صحبت كنم."در مواجه با دریافت چنین پاسخ هایی این پرسش ایجاد می شود که مگر قبل و بعد از انتخابات اخير رياست جمهوري چه‌بوده و چه‌شده است كه تبعات آن افزايش نرخ مكالمات را موجب شده ؟! از سوی دیگر برخی می گویند، شركت مخابرات اعلام کرده است که " شركتهاي خصوصي خدمات تلفن اينترنتي غير مجاز بوده و اجازه‌ خدمات رساني ندارند!!" هرچند این خبر تاکنون به طور رسمی تایید نشده است اما در صورت صحت پرسشهای بسیاری را در ذهن هموطنانمان ایجاد خواهد کرد از جمله اینکه ؛ آیا اين همه شركت خصوصي که طي چند سال گذشته اقدام به فعاليت كرده و آن هم ارزان‌تر از تعرفه کنونی شرکت مخابرات خدمات ارائه کرده اند غير مجاز بوده اند؟!پس چرا تا به امروز با آنها برخورد نشده است؟در حالي كه مسئولين وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و دولت در برنامه ها و مصاحبه‌هاي خود اعلام می کنند که سعي در كاهش نرخ تمام شده توليدات و خدمات این بخش دارند و بدنبال كاهش قيمت ها مي‌باشند حوادث پس از انتخابات مي‌تواند عاملي بر افزايش تعرفه‌ها و گراني باشد؟ حتما مسئولين شركت مخابرات خود آمار و ارقامي از ميزان تماس‌هاي تلفني شهروندان با خارج از كشور در طي هر ماه را داشته و دارند و مي‌دانند افزايش تعرفه چندين برابري مكالمات نسبت به قبل انتخابات براي شركتهاي خصوصي خدمات رسان چه تبعات اجتماعي و اقتصادي براي شهروندان به بار خواهد آورد. مگر تلاش دولت محترم در كاستن واسطه‌ها در ارائه‌ خدمات و عرضه‌ي محصولات نيست كه شركت مخابرات بخواهد به چندين واسطه اقدام به ارائه‌ي خدمات تلفن اينترنتي بنمايد!تداوم این نوع برخورد وزارتخانه یاد شده با شرکت های خصوصی و بالابردن هزینه های مردم در تعارض اساسی با دو شعار محوری دولت یعنی عدالت و همچنین تقویت بخش خصوصی است.البته ممکن است بسیاری ارتباط با خارج از کشور را برای شهروندان ایرانی امری لوکس و غیر ضروری فرض کنند اما با توجه به نیاز مبرم خانواده هایی که فرزندانشان در حال تحصیل در خارج از کشور بوده یا برادران ، خواهران و یا سایر بستگانشان آنجا سکنی گزیده اند و از سوی دیگر شرکتهایی که با خارج از کشور در ارتباط کاری هستند ،که در مجموع بیش از چند میلیون نفر خواهند شد و از این موضوع آسیب می بینند این تصور اصلاح خواهد شد. البته اینکه هم اکنون اقدامات محدودیت زای شرکت مخابرات باعث تعطیلی بسیاری از شرکتهای کوچک ارائه دهنده این خدمات شده است خود موضوعی مجزاست.هرچند که ذهنیت ها این است که محدود کردن این خدمات جنبه امنیتی داشته و برای جلوگیری از سوء استفاده عوامل بیگانه از این امکان می باشد اما این استدلال به هیچ وجه منطقی به نظر نمی رسد زیرا اینگونه افراد معمولا راههای جایگزینی برای اقدامات خود تعریف خواهند کرد و در این میان تنها خانواده هایی متضرر خواهند شد که برای جویا شدن از حال عزیزانشان باید هزینه ای چند برابر بپردازند.و کسانی که کسب و کارشان وابسته به این فناوری است.هرچند که ماجرای قطع سرویس پیامهای کوتاه تلفن های همراه برای مدت طولانی نشان داد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات خود را به هیچ وجه ملزم به ارائه توضیح ،عذرخواهی و یا جبران خسارتهای حاصله به مردم نمی داند و انتظاری نیز در این موارد از ایشان نمی رود اما امیدواریم این مشکل هرچه سریعتر رفع گردد و بیش از این موجبات نارضایتی مردم را فراهم نسازند.
*****
اعضای فراکسیون اقلیت احتمالا در جلسات رای اعتماد به وزرا شرکت نمی‌کنند
پارلمان نیوز : سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس با تاکید بر اینکه «دولتی که وزیر آن به نمایندگان پاسخگو نیست، نباید انتظار رای اعتماد از مجلس داشته باشد»، گفت: «تا زمانیکه به سئوالات و ابهامات جمعی از نمایندگان در مورد انتخابات ریاست جمهوری پاسخ شفاف و روشنی داده نشود، احتمالا اعضای فراکسیون اقلیت در جلسات رای اعتماد به وزرا شرکت نمی‌کنند». داریوش قنبری تاکید براینکه بسیاری از نمایندگان با توجه به شگردهایی که احمدی‌نژاد در این انتخابات به کار گرفت دولت او را مشروع نمی‌دانند، اظهار داشت: «بنده کاری به اینکه چه کسی چه میزان رای آورد ندارم، اما بی‌تقوایی‌ها، تخریب شخصیت‌ها، هزینه از بیت المال و...مسایلی نیست که مجلس به سادگی از آن بگذرد».وی تاکید کرد: «این دولت با اتفاقاتی که در جریان انتخابات رخ داد مشروعیت کامل ندارد و زیر سئوال است».سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس هر گونه تصمیم‌گیری جمعی در مورد نحوه برخورد با دولت دهم، شرکت یا عدم شرکت در مراسم تحلیف و جلسات رای اعتماد به وزرا را موکول به روزهای آینده و پس از تعطیلات مجلس کرد و گفت: «باید منتظر باشیم و ببینیم چه تصمیم جمعی گرفته خواهد شد».
*****
حدس و گمان‌ها درباره ترکیب کابینه دهم
سایت "تابناک" - كدخبر: ۵۴۹۵۷
هر چند روحیات محمود احمدی‌نژاد و عملکرد کابینه او در چهار سال گذشته، نشان داده که حدس زدن درباره نیت واقعی رئیس کابینه نهم و این بار کابینه دهم، بسیار سخت است، قرائن و شواهد به دست آمده از پشت پرده انتخاب کابینه جدید، از قطعی بودن برخی تغییرات خبر می‌دهند.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، هر چند خبر ادغام چند وزارتخانه مورد توافق دولت و مجلس قرار گرفته است، اما تا پیش از گذراندن مراحل قانونی و تصویب مجلس و مقدمات اجرایی شدن این ادغام، یکی از قطعی‌ترین احتمالات درباره کابینه آینده، کناره‌گیری و خروج حدود دوازده نفر از اعضای هیأت دولت نهم در این دوره است.
علی آبادی، رئیس سازمان تربیت بدنی، داودی، معاون اول رئیس‌جمهور و حاج علی اکبری، رئیس سازمان ملی جوانان از جمله معاونانی هستند که تا اندازه بسیاری به فعالیت آنان در کابینه احمدی نژاد پایان داده خواهد شد.
بنا بر این گزارش، همچنین به احتمال فراوان، حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای که سابقه کار قضایی چشمگیری در کارنامه خود دارد، از وزارت اطلاعات کنار رفته و در حالی که منابع خبری، از قطعی شدن انتصاب روح‌الله حسینیان برای تصدی این وزارتخانه خبر می‌دهند، حجت‌الاسلام علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران و نیز حجت‌الاسلام حیدر مصلحی، رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه هم از کسانی هستند که استعلامات مربوطه درباره گذشته کاری آنها دریافت شده و روی میز بررسی احمدی‌نژاد قرار گرفته‌ است.
از طرفی، هر چند صادق محصولی از خود کارنامه قابل قبولی برای احمدی‌نژاد به یادگار گذاشته، زمزمه‌های معرفی محمد رضا رحیمی، معاون حقوقی و پارلمانی رئیس‌جمهور از یک جناح نزدیک به رئیس‌جمهور و نیز تمایل احمدی‌نژاد به کامران دانشجو، قائم مقام محصولی در وزارت کشور، احتمالا صندلی وزارت کشور را از اختیار محصولی بیرون کند و از سوی دیگر، به ویژه با توجه به حساسیت مجلس به رحیمی، موفقیت معاون پارلمانی کنونی رئیس‌جمهور در صورت معرفی به مجلس نیز ضعیف به نظر می‌رسد.
شنیده‌های دیگر نیز دو روحانی غیر همسو، یعنی موسی پور، معاون پارلمانی وزیر کشور و مصلحی، رئیس سازمان اوقاف را از دیگر گزینه‌های پیش روی احمدی‌نژاد برای تصدی وزارت کشور عنوان می‌کنند.
از سوی دیگر، سرنوشت جنجالی علی کردان و برخورد تند مجلس و اصولگرایان با وی، هرچند احمدی‌نژاد را از اندیشه معرفی وزیر کشور برکنار شده خود منصرف کرده است، ریاست دفتر بازرسی ویژه رئیس‌جمهور که پیشتر در اختیار داود احمدی‌نژاد بود، از جمله گزینه‌های احتمالی است که برای آینده سیاسی کردان در نظر گرفته شده است؛ ضمن آنکه شنیده‌های دیگری نیز از ابراز تمایل و تلاش وی برای بازگشتن به وزارت نفت حکایت می‌کند.
گفتنی است، بر خلاف بسیاری از اعضای کنونی کابینه که به تیغ جابجایی گرفتار شده و یا برکنار می‌شوند، اسفندیار رحیم مشائی، معاون جنجالی احمدی‌نژاد، کسی است که احتمالا در کابینه دهم با ارتقای سمت همراه شده و یکی از اصلی‌ترین گزینه‌های تصدی معاون اولی احمدی‌نژاد به شمار می‌شود؛ هر چند زمزمه‌هایی برای معرفی او به عنوان وزیر نیز شنیده می‌شود، اما سردی مجلسیان نسبت به وزارت مشائی، این گزینه را برای همیشه مرتفع کرده است.
*****
دقایقی پس از نیمه شب شنبه، و در حقیقت آغاز بامداد یکشنبه است. بعنوان نخستین مطلب ویدئوی زیر را تقدیم حضورتان می نمائیم:
**
بعنوان اعتراض به ستمگری و جنایات رژیم اشغالگر؛ پس از استاد شجریان، "شهرام ناظری" هم به جمع معترضین پیوست:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای خواندن مطالب و مشاهده عکس ها و ویدئوهای مربوط به "پست های قبلی"
بروی: "پیامهای قدیمی تر" کلیک کنید و یا به "بایگانی وبلاگ" مراجعه نمائید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ