آدینه: 8/8/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمان: 00:01 بامداد آدینه
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمان: 00:01 بامداد آدینه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سخن روز:
آقای میرحسین موسوی چهره بدون نقاب خود را نشان دهید...!
دانشجو، مرغ ملا نصرالدین است که هم در عروسی و هم در عزا سرش بریده می شود...!!
چهار روز پیش (چهارم آبانماه) در زادروز شاهنشاه فقید ایران مطلبی انتشار دادیم که بلافاصله پس از انتشار آن، سیل پیامها و ایمیل هایی از سوی بسیاری از هم میهنان برایمان ارسال گردید که هنوز هم ادامه دارد.
دیروز هفتم آبانماه نیز نخستین مطلب پست خویش را اختصاص داده بودیم به روز جهانی "کورش کبیر" که باز هم علاوه بر پیامها و ایمیل هایی درباره مطلب چهارم آبان، پیامها و ایمیل هایی در مورد این مطلب نیر مزید بر قبلی ها گردیده تا جایی که مصمم شدیم بسیاری از این دست و اینگونه پیامها را (بر خلاف روش و شیوه خویش) بصورت "فلّه ای" پاک کرده و نخوانده راهی زباله دان سازیم.
آنچه در میان دهها هزار پیام و ایمیلی که باز کرده و خواندیم و در حد توان خویش و یاران محدودی که در بخش رسانه ای جنبش همبستگی دانشجویان ایران ( که بعضی از آنان گاهی اوقات بصورت 24 ساعته به این مهم همت گماشته اند) پاسخ نیز نوشتیم؛ این مطلب است که تعداد قابل توجهی از اینگونه پیامها و ایمیل ها از سوی ستاد اصلی و یا مراکز وابسته و حامیان جناب آقای میرحسین موسوی برایمان ارسال شده است.
یکی از قابل توجه ترین اینگونه پیامها، ایمیلی است که ساعتی پیش به ماواصل گشته که طی آن برایمان نوشته اند:
آقای میرحسین موسوی چهره بدون نقاب خود را نشان دهید...!
دانشجو، مرغ ملا نصرالدین است که هم در عروسی و هم در عزا سرش بریده می شود...!!
چهار روز پیش (چهارم آبانماه) در زادروز شاهنشاه فقید ایران مطلبی انتشار دادیم که بلافاصله پس از انتشار آن، سیل پیامها و ایمیل هایی از سوی بسیاری از هم میهنان برایمان ارسال گردید که هنوز هم ادامه دارد.
دیروز هفتم آبانماه نیز نخستین مطلب پست خویش را اختصاص داده بودیم به روز جهانی "کورش کبیر" که باز هم علاوه بر پیامها و ایمیل هایی درباره مطلب چهارم آبان، پیامها و ایمیل هایی در مورد این مطلب نیر مزید بر قبلی ها گردیده تا جایی که مصمم شدیم بسیاری از این دست و اینگونه پیامها را (بر خلاف روش و شیوه خویش) بصورت "فلّه ای" پاک کرده و نخوانده راهی زباله دان سازیم.
آنچه در میان دهها هزار پیام و ایمیلی که باز کرده و خواندیم و در حد توان خویش و یاران محدودی که در بخش رسانه ای جنبش همبستگی دانشجویان ایران ( که بعضی از آنان گاهی اوقات بصورت 24 ساعته به این مهم همت گماشته اند) پاسخ نیز نوشتیم؛ این مطلب است که تعداد قابل توجهی از اینگونه پیامها و ایمیل ها از سوی ستاد اصلی و یا مراکز وابسته و حامیان جناب آقای میرحسین موسوی برایمان ارسال شده است.
یکی از قابل توجه ترین اینگونه پیامها، ایمیلی است که ساعتی پیش به ماواصل گشته که طی آن برایمان نوشته اند:
" شما که تا کنون ماسک میهن پرستی به چهره داشتید و با ابراز همدردی و همراهی با ملت مسلمان (...!!) و حق جو برای خویش در میان اقشار مردم بخصوص دانشجویان جا باز می کردید، با همین دو مقاله ]مقاله مربوط به چهارم آبان و هفتم آبان[ مشت خود را برای هموطنان و رهروان جنبش"سبز" باز کردید و همگان فهمیدند که از چه قماشی هستید و هدف اصلی شما چیست..! آیا تصور می کردید که می توانید برای همیشه ملت را فریب داده و با ماسک وطن پرستی، ایده های گمراه کننده خویش را در راستای همکاری با مشتی سلطنت طلب منفور که هیچ جایی در ایران اسلامی ندارند مخفی نگاهدارید؟ الان چند روزیست که دو فیلم مستند از حمله نیروهای سرکوبگر رژیم شاه در روز " سیزده آبان سال 1357" هم در یوتیوب به نمایش نهاده شده و هم مطالبی بسیار بیطرفانه درباره سانسورگری رسانه ضدملی جمهوری اسلامی (...!!!!!) انتشار یافته، پس چرا شما نه تنها اشاره ای به این مطلب ننموده و برای روشنگری ملت اقدامی نکردید، که حتا به پیامهای مخالفت با ایده سلطنت طلب بودن شما با مقاله ای که محتوایش گویای آن است که شما فقط مشی دموکراسی را طی می کنید و از کسی که به میهن خدمت کرده تجلیل می نمایید، در وبلاگ خویش پاسخ دادید؟ خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد...!!"
ما در پاسخ این ایمیل می نویسیم:
آقای میر حسین موسوی، و آقایان یا بانوان گرداگرد ایشان، آن که ماسک به چهره دارد ما نیستیم. این شمایان هستید که از جنبش و خیزش ملتِ به ستوه آمده از جنایات و فجایع رژیم گرگ منش و تازیان هار سیستم ولایت وقیح سواستفاده کرده و تلاش دارید آن را از مجرای اصلی خارج ساخته و کشته و زخمی شدن، اسیر و گرفتار و زندانی شدن، همایش های ملی و میهنی ملت را فقط به یک فرد، فردی شناخته شده در وابستگی به رژیم ولایت سفیه یعنی آقای "میرحسین موسوی" جلوه گر نمایید.
اگرچه که گذشته و حال این رهبر و گرداننده تشکیلات شما یعنی آقای موسوی برای بسیاری از مردمان حاضر در صحنه های پرشور میهنی (در چند ماه اخیر بخصوص و در تمامی این سالهای سیاه بطور اعم) آشکار و روشن و شفاف بوده و هست اما همان چند هفته پیش که در همایش روز ایران (بقول شمایان روز قدس) ملت شعار "نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری ایرانی" سر دادند، شخص آقای "میرحسین موسوی" در تلاشی آشکار که نشانه وحشت ایشان (همانند وحشت سایر دست اندرکاران و اشغالگران تازی صفت رژیم) بود با شفافیت و روشنی در همین سایت جنبش سبز نوشتند: " این شعار (نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی) شعاری انحرافی است که از سوی وابستگان به برخی جریانات مطرود برزبانها جاری گشت... شعار ما مانند همیشه نه شرقی- نه غربی – جمهوری اسلامی است، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر (....!!!!!!!)".
جناب آقای میر حسین موسوی، ما قبلن نیز در نوشتاری از شما پرسیده بودیم که شما و راهکار و روش شما چیست؟ شما با مردم و یا علیه مردم هستید؟ ما در همان نوشتار از شما خواسته بودیم که نقابی را که بر چهره دارید کنار بزنید تا آن گروهی که هنوز به شما امید بسته اند، لااقل قسمتی ولو کمرنگ و محو و مات از چهره واقعی شما را تماشا کنند. آقای موسوی شما هنوز قاتلی پلید بنام خامنه ای را رهبر می نامید و از او با احترامی که شایسته مطهرین و امامان و مقدسین فکر و اندیشه شماست یاد می کنید...! اما چرا؟ آیا می ترسید؟ از چه می ترسید؟ اگر با ملت هستید ترس معنایی ندارد زیرا ملت از شما حمایت و پشتیبانی می نمایند. فرض کنیم که دستگیرتان کردند و چند روزی یا چند ماهی به زندان بردند، آیا خون شما رنگین تر از جوانانی است که به جرم میهن پرستی و ایرانخواهی در گوشه های زندانها رژیم کثیف شکنجه می شوند و به آنها تجاوز می نمایند و ابتدایی ترین حقوق یک انسان زندانی را از آنان دریغ می دارند..؟
ما در پاسخ این ایمیل می نویسیم:
آقای میر حسین موسوی، و آقایان یا بانوان گرداگرد ایشان، آن که ماسک به چهره دارد ما نیستیم. این شمایان هستید که از جنبش و خیزش ملتِ به ستوه آمده از جنایات و فجایع رژیم گرگ منش و تازیان هار سیستم ولایت وقیح سواستفاده کرده و تلاش دارید آن را از مجرای اصلی خارج ساخته و کشته و زخمی شدن، اسیر و گرفتار و زندانی شدن، همایش های ملی و میهنی ملت را فقط به یک فرد، فردی شناخته شده در وابستگی به رژیم ولایت سفیه یعنی آقای "میرحسین موسوی" جلوه گر نمایید.
اگرچه که گذشته و حال این رهبر و گرداننده تشکیلات شما یعنی آقای موسوی برای بسیاری از مردمان حاضر در صحنه های پرشور میهنی (در چند ماه اخیر بخصوص و در تمامی این سالهای سیاه بطور اعم) آشکار و روشن و شفاف بوده و هست اما همان چند هفته پیش که در همایش روز ایران (بقول شمایان روز قدس) ملت شعار "نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری ایرانی" سر دادند، شخص آقای "میرحسین موسوی" در تلاشی آشکار که نشانه وحشت ایشان (همانند وحشت سایر دست اندرکاران و اشغالگران تازی صفت رژیم) بود با شفافیت و روشنی در همین سایت جنبش سبز نوشتند: " این شعار (نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی) شعاری انحرافی است که از سوی وابستگان به برخی جریانات مطرود برزبانها جاری گشت... شعار ما مانند همیشه نه شرقی- نه غربی – جمهوری اسلامی است، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر (....!!!!!!!)".
جناب آقای میر حسین موسوی، ما قبلن نیز در نوشتاری از شما پرسیده بودیم که شما و راهکار و روش شما چیست؟ شما با مردم و یا علیه مردم هستید؟ ما در همان نوشتار از شما خواسته بودیم که نقابی را که بر چهره دارید کنار بزنید تا آن گروهی که هنوز به شما امید بسته اند، لااقل قسمتی ولو کمرنگ و محو و مات از چهره واقعی شما را تماشا کنند. آقای موسوی شما هنوز قاتلی پلید بنام خامنه ای را رهبر می نامید و از او با احترامی که شایسته مطهرین و امامان و مقدسین فکر و اندیشه شماست یاد می کنید...! اما چرا؟ آیا می ترسید؟ از چه می ترسید؟ اگر با ملت هستید ترس معنایی ندارد زیرا ملت از شما حمایت و پشتیبانی می نمایند. فرض کنیم که دستگیرتان کردند و چند روزی یا چند ماهی به زندان بردند، آیا خون شما رنگین تر از جوانانی است که به جرم میهن پرستی و ایرانخواهی در گوشه های زندانها رژیم کثیف شکنجه می شوند و به آنها تجاوز می نمایند و ابتدایی ترین حقوق یک انسان زندانی را از آنان دریغ می دارند..؟
جناب آقای موسوی و یاران و اطرافیان ایشان، آیا کور و کر(و ببخشید، آیا خر) هستید که این فریاد خشم و طوفان مردم به ستوه آمده را نمی بینید و نمی شنوید؟ آقایان و بانوان محترم، این ملت می گویند:
"مرگ بر دیکتاتور – مرگ بر ارازل و اوباش – مرگ بر عنتری نژاد – مرگ بر سیدعلی گدا – مرگ بر جمهوری اسلامی – نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی ....و .... و ...."
و هزاران فریاد و فغان و شعارهای دیگر و شما پاسخ میدهید که جمهوری اسلامی – نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر...!!!
آیا ما بر چهره ماسک داریم یا شما و رهروان و اطرافیان معدود و محدود شما؟ آری، ما در زاد روز شاه فقید و در روز جهانی کورش بزرگ، یعنی ابر مردی که نخستین اعلامیه برابری انسانها از سوی او شرف صدور یافت، یادنامه و مطلب انتشار می دهیم و در توجیه آن نیز اعلام می کنیم که ما وابسته به هیچ گروه و حزب و دسته و مرامی نیستیم بجز انسانیت و ایرانیت، و فقط خواهان آزادی و دموکراسی در میهن می باشیم و روزی که نوبت به تعیین سرنوشت برای سکانداری کشتی درحال غرق شدن میهن فرارسد، به هر آنچه که اکثریت خواستارش باشند و به هرکسی که اکثریت ملت رای قاطع بدهند، کرنش کرده و برای خواسته اکثریت احترام قایل خواهیم شد... آیا شما نیز شهامت آن را دارید که چنین تفکری داشته و چنین آزادمنشانه و بدور از هرگونه تعلق و تملق و رنگ و ریا، در راه خواسته ملت گام بردارید؟
برای اثبات بی نظری و شیوه دموکراتیک خویش، عین مطلبی را که شما موذیانه در نخستین ساعات بامداد روز چهارم آبان بعنوان اعتراض به صدا و سیمای رژیم پلید انتشار داده بودید و نیز ویدیوهایی را که یکروز پیش از آن یعنی سوم آبانماه در "یوتیوب" به نمایش نهادید در زیر انتشار میدهیم تا بشما بیاموزیم که معنای دموکراسی چیست و چرا باید در کار بسیار حساس انتشار وقایع و حقایق همیشه جانب بیطرفی را رعایت کرد.
ممکن است بپرسید که چرا در همان روز و موعد مورد نظر شما اقدامی نکردیم و چرا اینک پس از اعتراض شمایان برای عدم انتشار آن اقدام به این کار می نماییم..!! که پاسخ ما این است که تصمیم نداشتیم آن نوشته و فیلم های جای داده شده در یوتیوب را انتشار دهیم زیرا از آن بوی بیطرفی و حقیقت جویی به مشام ما نرسیده بود و اینک نیز اگر آنها را انتشار میدهیم، برای پرده برداری از چهره هزار رنگ و بوقلمون صفت شما می باشد.
آری شما چنین مطلب و چنین فیلم هایی را دقیقن در روز سوم و چهارم آبان انتشار دادید تا اذهان را به سی و یک سال پیش عطف داده و اگر کسانی به مناسبت چهارم آبان واکنشی نشان میدهند آن را کمرنگ سازید... چرا صبر نکردید تا آن را، برای مثال روز دوازدهم و یا همان سیزدهم آبان انتشار دهید؟
جناب آقای موسوی، دانشجویان همان مرغ ملا نصر الدین هستند که هم در عروسی و هم در عزا سرش بریده می شود...
سی و یک سال پیش جوانان دانشجوی ایرانی با دانش سیاسی بسیار کمتری (نسبت به امروز) فریب شعارهای پرطنین اما توخالی شمایان را خوردند و تیشه بدست گرفتند تا بر ریشه خویش و سرزمین خود بزنند و مورد هجوم نیروهای نظامی و انتظامی قرار گرفتند....
و امروز دوباره همان قشر دانشجو، اما این بار با کوله باری بسیار پُر و سنگین از فرهنگ سیاسی و اجتماعی تیشه بدست گرفته اند و بر ریشه ظلم و ستم ولایت وقیح میزنند و دوباره مورد هجوم نیروهای نظامی و انتظامی و نیز، اوباشان و ولگردان اجیر رژیم پلید قرار می گیرند...
"مرگ بر دیکتاتور – مرگ بر ارازل و اوباش – مرگ بر عنتری نژاد – مرگ بر سیدعلی گدا – مرگ بر جمهوری اسلامی – نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی ....و .... و ...."
و هزاران فریاد و فغان و شعارهای دیگر و شما پاسخ میدهید که جمهوری اسلامی – نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر...!!!
آیا ما بر چهره ماسک داریم یا شما و رهروان و اطرافیان معدود و محدود شما؟ آری، ما در زاد روز شاه فقید و در روز جهانی کورش بزرگ، یعنی ابر مردی که نخستین اعلامیه برابری انسانها از سوی او شرف صدور یافت، یادنامه و مطلب انتشار می دهیم و در توجیه آن نیز اعلام می کنیم که ما وابسته به هیچ گروه و حزب و دسته و مرامی نیستیم بجز انسانیت و ایرانیت، و فقط خواهان آزادی و دموکراسی در میهن می باشیم و روزی که نوبت به تعیین سرنوشت برای سکانداری کشتی درحال غرق شدن میهن فرارسد، به هر آنچه که اکثریت خواستارش باشند و به هرکسی که اکثریت ملت رای قاطع بدهند، کرنش کرده و برای خواسته اکثریت احترام قایل خواهیم شد... آیا شما نیز شهامت آن را دارید که چنین تفکری داشته و چنین آزادمنشانه و بدور از هرگونه تعلق و تملق و رنگ و ریا، در راه خواسته ملت گام بردارید؟
برای اثبات بی نظری و شیوه دموکراتیک خویش، عین مطلبی را که شما موذیانه در نخستین ساعات بامداد روز چهارم آبان بعنوان اعتراض به صدا و سیمای رژیم پلید انتشار داده بودید و نیز ویدیوهایی را که یکروز پیش از آن یعنی سوم آبانماه در "یوتیوب" به نمایش نهادید در زیر انتشار میدهیم تا بشما بیاموزیم که معنای دموکراسی چیست و چرا باید در کار بسیار حساس انتشار وقایع و حقایق همیشه جانب بیطرفی را رعایت کرد.
ممکن است بپرسید که چرا در همان روز و موعد مورد نظر شما اقدامی نکردیم و چرا اینک پس از اعتراض شمایان برای عدم انتشار آن اقدام به این کار می نماییم..!! که پاسخ ما این است که تصمیم نداشتیم آن نوشته و فیلم های جای داده شده در یوتیوب را انتشار دهیم زیرا از آن بوی بیطرفی و حقیقت جویی به مشام ما نرسیده بود و اینک نیز اگر آنها را انتشار میدهیم، برای پرده برداری از چهره هزار رنگ و بوقلمون صفت شما می باشد.
آری شما چنین مطلب و چنین فیلم هایی را دقیقن در روز سوم و چهارم آبان انتشار دادید تا اذهان را به سی و یک سال پیش عطف داده و اگر کسانی به مناسبت چهارم آبان واکنشی نشان میدهند آن را کمرنگ سازید... چرا صبر نکردید تا آن را، برای مثال روز دوازدهم و یا همان سیزدهم آبان انتشار دهید؟
جناب آقای موسوی، دانشجویان همان مرغ ملا نصر الدین هستند که هم در عروسی و هم در عزا سرش بریده می شود...
سی و یک سال پیش جوانان دانشجوی ایرانی با دانش سیاسی بسیار کمتری (نسبت به امروز) فریب شعارهای پرطنین اما توخالی شمایان را خوردند و تیشه بدست گرفتند تا بر ریشه خویش و سرزمین خود بزنند و مورد هجوم نیروهای نظامی و انتظامی قرار گرفتند....
و امروز دوباره همان قشر دانشجو، اما این بار با کوله باری بسیار پُر و سنگین از فرهنگ سیاسی و اجتماعی تیشه بدست گرفته اند و بر ریشه ظلم و ستم ولایت وقیح میزنند و دوباره مورد هجوم نیروهای نظامی و انتظامی و نیز، اوباشان و ولگردان اجیر رژیم پلید قرار می گیرند...
**
در زیر مقاله انتشار یافته در سایت موج سبز را خوانده و فیلم های به نمایش نهاده شده از سوی آنان را مشاهده نمایید:
--
0:06 صبح دوشنبه، 4 آبان 1388 - جنبش سبز:
درسی درباره نحوه اطلاعرسانی بیطرفانه برای کارکنان صداوسیمای «میلی»:
فیلمی از حادثه دانشگاه در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ که از صداوسیمای ملی رژیم شاه پخش شد!
فیلم های زیر، گزارش تصویری کاملی است از حادثه دانشگاه در سیزدهم آبان سال ۱۳۵۷ که از صداوسیمای ملی رژیم شاه منتشر گردید. حمله نظامیان به دانشجویان دانشگاه تهران در این فیلم به طور کامل پوشش داده شده است. جالب اینجاست که فیلم های زیر توسط دوربینهای صداوسیمای ملی رژیم گرفته شده و مجری تلویزیون رژیم شاهنشاهی این تصاویر را به طور کامل گزارش میکند و بعد هم همین فیلم ها بدون سانسور از تلویزیون ملی وقت پخش میشود. سی سال بعد از گذشت انقلابی که همه این درگیریهای خونین برای به پیروزی رسیدنش رخ داده بود، صداوسیمای ملی کشور به پایگاه عوامل کودتا تبدیل شده است. جایی که جز اخبار سانسورشده، اغراق آمیز و کذب بر علیه اصلاحطلبان از آن بیرون نمیآید و بعد از کودتای ۲۲ خرداد به ابزاری برای شستشوی مغزی ملت با پخش اعترافات و بیدادگاههای نمایشی تبدیل شده است. بعد از مشاهده این فیلم که بیمناسبت با حال و هوای این روزها هم نیست از خود میپرسیم، آیا حتی برای یک بار صداوسیمای فعلی تلاش کرده است با شفافیت و بیطرفانه خبررسانی کند؟ بیشک نقدهای عدیدهای به صداوسیمای رژیم شاه وارد است اما پخش این فیلم از رسانه حکومتی که در معرض سقوط است نشان از نگاه متفاوت کارکنان صداوسیمای رژیم شاه، همراهی آنان با مردم و از همه مهمتر استقلال و آزادی آنان در پوشش بیطرفانه اخبار دارد. آیا وقت آن نرسیده است که کارکنان مردمی صداوسیما ترس و محافظهکاری به وجدان دردآلود خود سری بزنند و اندکی بیطرفانه حرف مخالفان کودتا را هم به گوش ملت برسانند؟
در زیر مقاله انتشار یافته در سایت موج سبز را خوانده و فیلم های به نمایش نهاده شده از سوی آنان را مشاهده نمایید:
--
0:06 صبح دوشنبه، 4 آبان 1388 - جنبش سبز:
درسی درباره نحوه اطلاعرسانی بیطرفانه برای کارکنان صداوسیمای «میلی»:
فیلمی از حادثه دانشگاه در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ که از صداوسیمای ملی رژیم شاه پخش شد!
فیلم های زیر، گزارش تصویری کاملی است از حادثه دانشگاه در سیزدهم آبان سال ۱۳۵۷ که از صداوسیمای ملی رژیم شاه منتشر گردید. حمله نظامیان به دانشجویان دانشگاه تهران در این فیلم به طور کامل پوشش داده شده است. جالب اینجاست که فیلم های زیر توسط دوربینهای صداوسیمای ملی رژیم گرفته شده و مجری تلویزیون رژیم شاهنشاهی این تصاویر را به طور کامل گزارش میکند و بعد هم همین فیلم ها بدون سانسور از تلویزیون ملی وقت پخش میشود. سی سال بعد از گذشت انقلابی که همه این درگیریهای خونین برای به پیروزی رسیدنش رخ داده بود، صداوسیمای ملی کشور به پایگاه عوامل کودتا تبدیل شده است. جایی که جز اخبار سانسورشده، اغراق آمیز و کذب بر علیه اصلاحطلبان از آن بیرون نمیآید و بعد از کودتای ۲۲ خرداد به ابزاری برای شستشوی مغزی ملت با پخش اعترافات و بیدادگاههای نمایشی تبدیل شده است. بعد از مشاهده این فیلم که بیمناسبت با حال و هوای این روزها هم نیست از خود میپرسیم، آیا حتی برای یک بار صداوسیمای فعلی تلاش کرده است با شفافیت و بیطرفانه خبررسانی کند؟ بیشک نقدهای عدیدهای به صداوسیمای رژیم شاه وارد است اما پخش این فیلم از رسانه حکومتی که در معرض سقوط است نشان از نگاه متفاوت کارکنان صداوسیمای رژیم شاه، همراهی آنان با مردم و از همه مهمتر استقلال و آزادی آنان در پوشش بیطرفانه اخبار دارد. آیا وقت آن نرسیده است که کارکنان مردمی صداوسیما ترس و محافظهکاری به وجدان دردآلود خود سری بزنند و اندکی بیطرفانه حرف مخالفان کودتا را هم به گوش ملت برسانند؟
**
حکم ناعادلانه و سنگین برای یک روزنامه نگار آزاد
وبلاگ تا آزادی روزنامه نگاران زندانی - رضا رفیعی فروشانی، روزنامه نگارآزاد، متهم به جاسوسی و دریافت 4 هزار درهم از کشور ، به 7 سال تعزیری و 5 سال تعلیقی محکوم شده است.
محمد اولیایی فرد وکیل رضا رفیعی فروشانی با اعلام این خبر در گفتگو با «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» گفت: «در پی درخواست خانوده رفیعی برای برعهده گرفتن وکالت وی به شعبه 15 دادگاه انقلاب مراجعه نمودم که آنجا وکالت نامه را نپذیرفتند به این دلیل که حکم صادر شده است. در حالیکه با تحقیقی که کردم متوجه شدم آن موقع حکم آقای رفیعی صادر نشده بود و به من دروغ گفته بودند.»
وی درادامه افزود:«موکل بنده را با وعده آزادی وادار به پذیرش قرائت متن از پیش تعیین شده و اعترافات غیرواقعی کرده اند.»
این وکیل دادگستری در آخر اظهار داشت که منتظر است تا پرونده رضا رفیعی فروشانی به دادگاه تجدید نظر ارسال شود تا وی با حضور در دادگاه تجدید نظر اعلام وکالت کند.
وبلاگ تا آزادی روزنامه نگاران زندانی - رضا رفیعی فروشانی، روزنامه نگارآزاد، متهم به جاسوسی و دریافت 4 هزار درهم از کشور ، به 7 سال تعزیری و 5 سال تعلیقی محکوم شده است.
محمد اولیایی فرد وکیل رضا رفیعی فروشانی با اعلام این خبر در گفتگو با «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» گفت: «در پی درخواست خانوده رفیعی برای برعهده گرفتن وکالت وی به شعبه 15 دادگاه انقلاب مراجعه نمودم که آنجا وکالت نامه را نپذیرفتند به این دلیل که حکم صادر شده است. در حالیکه با تحقیقی که کردم متوجه شدم آن موقع حکم آقای رفیعی صادر نشده بود و به من دروغ گفته بودند.»
وی درادامه افزود:«موکل بنده را با وعده آزادی وادار به پذیرش قرائت متن از پیش تعیین شده و اعترافات غیرواقعی کرده اند.»
این وکیل دادگستری در آخر اظهار داشت که منتظر است تا پرونده رضا رفیعی فروشانی به دادگاه تجدید نظر ارسال شود تا وی با حضور در دادگاه تجدید نظر اعلام وکالت کند.
*****
از میان ایمیل های رسیده:
«آقا» نماز نخوانده مراسم را ترک کرد!
من توی جلسه همایش نخبگان دیروز و دیدار با خامنه ای شرکت داشتم و اینجا قصد دارم ماوقع را توضیح دهم.تعدادی برای صحبت کردن از قبل انتخاب شده بودند و حتی صحبتها و متن سخنرانی اونها هماهنگ شده بود . این افراد یکی یکی رفتند و همان صحبتهای کلیشه ای وخسته کننده همیشگی را (همگی از روی کاغذ) خواندند.
در پایان خامنه ای پرسید کس دیگری صحبتی نداره؟ تعدادی دست بلند کردند و یک نفر بلند شد ایستاد که خامنه ای گفت برود صحبت کند. این دانشجو سخنان شدیدا انتقادی را شجاعانه و درکمال خونسردی بر زبان راند.
وی خود را "محمود وحیدنیا" دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه شریف معرفی کرد و در ابتدای صحبت گفت که این کسانی که از طرف نخبگان آمدند و از روی کاغذ حرفهایی زدند نماینده تمام نخبگان نبودند و ما آنها را انتخاب نکرده بودیم.
این حرف با تشویق شدید و استقبال حضاری که قبل از آن با صحبتهای خواب آور کسل شده بودند همراه شد. سپس وی حرفهای خود را به این شکل ادامه داد( که من سعی می کنم تا جای ممکن عین جملات وی و در غیر این صورت نقل به مضمون بیاورم) :"حرفهای من در زمینه متفاوتی نسبت به آنچه که دوستان مطرح کردند می باشد و صحبتهای خود را در 3 بخش ارایه می کنم.
1- متاسفانه صداوسیمای ما بازتاب دهنده ی آنچه که درکشور ما میگذرد نیست. آیا به نظر شما صدا وسیما وقایع اخیر را به همان شکلی که در جامعه ما وجود داشت نشان داد ؟ یا خلاف واقع بود؟ درسته که حرف من به صورت سوالی هست اما منظور بنده از لحنم کاملا مشخصه . متاسفانه زمانی که رسانه مادر و مهمترین عنصر اطلاع رسانی مردم بدین شکل رفتار میکند انتظاری از دیگر رسانه های خرد نمی رود. صدا وسیما یی که زیر نظر شما کار میکند و رییس آن را شما تعیین می کنید ، دو حالت دارد : یا به دستور شما این گونه عمل میکند و یا نظارتی بر آن ندارید. این سوال مطرح است که در این 30 سال آیا واقعا جامعه ما به سمت اسلامی شدن و اخلاقی بودن پیش رفته؟ اگر ذره ای هم جواب به این سوال منفی باشد باید به عملکرد خود در این 30 سال شک کنیم.
«آقا» نماز نخوانده مراسم را ترک کرد!
من توی جلسه همایش نخبگان دیروز و دیدار با خامنه ای شرکت داشتم و اینجا قصد دارم ماوقع را توضیح دهم.تعدادی برای صحبت کردن از قبل انتخاب شده بودند و حتی صحبتها و متن سخنرانی اونها هماهنگ شده بود . این افراد یکی یکی رفتند و همان صحبتهای کلیشه ای وخسته کننده همیشگی را (همگی از روی کاغذ) خواندند.
در پایان خامنه ای پرسید کس دیگری صحبتی نداره؟ تعدادی دست بلند کردند و یک نفر بلند شد ایستاد که خامنه ای گفت برود صحبت کند. این دانشجو سخنان شدیدا انتقادی را شجاعانه و درکمال خونسردی بر زبان راند.
وی خود را "محمود وحیدنیا" دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه شریف معرفی کرد و در ابتدای صحبت گفت که این کسانی که از طرف نخبگان آمدند و از روی کاغذ حرفهایی زدند نماینده تمام نخبگان نبودند و ما آنها را انتخاب نکرده بودیم.
این حرف با تشویق شدید و استقبال حضاری که قبل از آن با صحبتهای خواب آور کسل شده بودند همراه شد. سپس وی حرفهای خود را به این شکل ادامه داد( که من سعی می کنم تا جای ممکن عین جملات وی و در غیر این صورت نقل به مضمون بیاورم) :"حرفهای من در زمینه متفاوتی نسبت به آنچه که دوستان مطرح کردند می باشد و صحبتهای خود را در 3 بخش ارایه می کنم.
1- متاسفانه صداوسیمای ما بازتاب دهنده ی آنچه که درکشور ما میگذرد نیست. آیا به نظر شما صدا وسیما وقایع اخیر را به همان شکلی که در جامعه ما وجود داشت نشان داد ؟ یا خلاف واقع بود؟ درسته که حرف من به صورت سوالی هست اما منظور بنده از لحنم کاملا مشخصه . متاسفانه زمانی که رسانه مادر و مهمترین عنصر اطلاع رسانی مردم بدین شکل رفتار میکند انتظاری از دیگر رسانه های خرد نمی رود. صدا وسیما یی که زیر نظر شما کار میکند و رییس آن را شما تعیین می کنید ، دو حالت دارد : یا به دستور شما این گونه عمل میکند و یا نظارتی بر آن ندارید. این سوال مطرح است که در این 30 سال آیا واقعا جامعه ما به سمت اسلامی شدن و اخلاقی بودن پیش رفته؟ اگر ذره ای هم جواب به این سوال منفی باشد باید به عملکرد خود در این 30 سال شک کنیم.
2 - مساله دوم را من با مثالی در یک مقیاس کوچکتر مطرح می کنم. در یک خانواده زمانی که دو برادر با یکدیگر مشکل دارند اگر پدر خانواده با برادر کوچکتر برخورد خشنی کند ، برادر بزرگتر هم به خود این اجازه را می دهد که با برادر کوچکتر رفتار خشونت آمیز داشته باشد. شما که مقام پدری دارید وقتی با مخالفان خود آن گونه برخورد می کنید عوامل پایین تر نیز به طبع آن رفتاری دارند که همه میدانند در زندانها چه گذشت. در مورد وقایع زندانها من به یاد دارم که در یکی از سخنرانی ها فرمودید که با مسببان این گونه وقایع و متخلفان زندانها به شدت برخورد می شود اما.. من خودم در یک تظاهرات سکوت در تاریخ (...) حضور داشتم. اونجا لباس شخصی ها و افراد لباس دار ریختن و همه ما رو زدند.
3- من نمیدانم چرا در این کشور اجازه ابراز هیچ گونه انتقادی در مورد شما داده نمی شود؟ من دراین 5 سالی که روزنامه ها را مطالعه می کنم ندیدم که کسی نقدی به شما وارد کند حتی یک جمله. مجلس خبرگان که وظیفه آن نقد و نظارت بر عملکرد رهبری است عملا مشاهده می شود که این کار را انجام نمی دهد. "دربین صحبتها بسیجی هایی که بین حاضران پخش بودند پارازیت می انداختند و داد میزدن که تمومش کن . وسط صحبتها یک برگ کاغذ به اون دانشجو دادند. اونم رو کرد به خامنه ای و گفت که به من گفتن که وقتت تمومه اما اگر اجازه میدین هنوز صحبت دارم. همین موقع بسیجی ها هم صلوات فرستادن که تمومش کنن .خامنه ای گفت از اول هم وقت تموم بود ولی حالا شما صحبتهایت ادامه بده.
در پایان صحبتهای وی با تشویق شدید وبسیارطولانی نخبگان همراه شد. بعد خامنه ای شروع کرد به جواب دادن و اظهار ناراحتی کرد که اینجا ما نمی خواستیم از این دست صحبتها مطرح بشه و دوست داشتم که در زمینه مسایل نخبگان و علمی بحث بشه و در جواب به اون دانشجو همون حرفهایی رو زد که توی خبرها دیدیم. یعنی در واقع به خاطر صحبتهای اون دانشجو بود که خامنه ای مجبور شد درباره انتخابات حرف بزنه و ...وی پاسخ داد کی گفته از ما انتقاد نمی کنن ؟! من خودم گفتم بروید کرسی های آزاد اندیشی تو دانشگاهها بزنید. چرا راه ننداختین خودتون؟ بروید انتقاد کنید و...یک بسیجی ذوب در ولایت هم گفت آقا میخوام بیام دست بوسی . خامنه ای هم چفیه اش رو در آورد گذاشت برای اون و فوری از پرده پشت سرش غیبش زد.
به نخبگان گفته بودند انتهای مراسم قراره نماز جماعت به امامت آقا برپا بشه ما سرگردون مانده بودیم که حالا چی به چیه و قراره چی بشه... اونا هم گفتن دیگه تمومه ، نمازی در کار نیست خودتون برید بخونید.در ادامه همایش من دیگه اثری از اون دانشجویی که رفته بود صحبت کرده بود ، در همایش ندیدم.
در پایان صحبتهای وی با تشویق شدید وبسیارطولانی نخبگان همراه شد. بعد خامنه ای شروع کرد به جواب دادن و اظهار ناراحتی کرد که اینجا ما نمی خواستیم از این دست صحبتها مطرح بشه و دوست داشتم که در زمینه مسایل نخبگان و علمی بحث بشه و در جواب به اون دانشجو همون حرفهایی رو زد که توی خبرها دیدیم. یعنی در واقع به خاطر صحبتهای اون دانشجو بود که خامنه ای مجبور شد درباره انتخابات حرف بزنه و ...وی پاسخ داد کی گفته از ما انتقاد نمی کنن ؟! من خودم گفتم بروید کرسی های آزاد اندیشی تو دانشگاهها بزنید. چرا راه ننداختین خودتون؟ بروید انتقاد کنید و...یک بسیجی ذوب در ولایت هم گفت آقا میخوام بیام دست بوسی . خامنه ای هم چفیه اش رو در آورد گذاشت برای اون و فوری از پرده پشت سرش غیبش زد.
به نخبگان گفته بودند انتهای مراسم قراره نماز جماعت به امامت آقا برپا بشه ما سرگردون مانده بودیم که حالا چی به چیه و قراره چی بشه... اونا هم گفتن دیگه تمومه ، نمازی در کار نیست خودتون برید بخونید.در ادامه همایش من دیگه اثری از اون دانشجویی که رفته بود صحبت کرده بود ، در همایش ندیدم.
*****
آيا بهشت هسته يي محقق شده است
جبهه مشارکت در بيانيه يي تفصيلي به کيفرخواست مطرح شده در مورد اتهامات هسته يي پاسخ داد و آنان را به انصاف فرا خواند.
آيا بهشت هسته يي محقق شده است
جبهه مشارکت در بيانيه يي تفصيلي به کيفرخواست مطرح شده در مورد اتهامات هسته يي پاسخ داد و آنان را به انصاف فرا خواند.
به گزارش نوروز، حزب مشارکت به کيفرخواست اشاره شده در دادگاه هاي اخير مبني بر اينکه حزب مشارکت ساز مخالف در مورد انرژي هسته يي حق مسلم ما است، زده، پاسخ داد و گفت؛ در چند سال گذشته که موضوع پرونده هسته يي ايران بحث روز در عرصه سياست داخلي و خارجي کشور بوده است، حزب بارها و بارها به صراحت بهره گيري صلح آميز از انرژي هسته يي را حق ايران و همه ملت ها دانسته است و زياده خواهي ها و فشارهاي خارجي براي منع کشور از اين حق را محکوم کرده است.مصاحبه ها، سخنراني ها و بيانيه هاي حزب در اين مورد موجود هستند که در جاي خود مي توان آنها را ارائه کرد. اما آنچه مورد نظر حزب بوده است و به صراحت اعلام شده است اين است که مسوولان جمهوري اسلامي ايران براي رسيدن به اين حق بايد راهي را طي کنند که ما را به اين مقصد برساند.
اين حزب اصلاح طلب ادبيات غيرحقوقي در متن کيفرخواست را مورد انتقاد قرار داد و اظهار داشت؛ اينک پس از چندين سال مناقشه در موضوع انرژي هسته يي، ملت ما به خوبي مي توانند قضاوت کنند راهي که توسط دولت نهم پيموده شد چه دستاوردهايي براي ما داشته است؟ اينک ما چند مگاوات برق از انرژي هسته يي توليد مي کنيم؟ اينک ما در بخش هايي مثل کشاورزي و پزشکي نسبت به پنج سال پيش چقدر خودکفا شده ايم؟ و اصولاً در امر تکنولوژي هسته يي چقدر از پنج سال پيش، پيشرفت کرده ايم؟چه خوب بود همان گونه که ما بارها عنوان کرده ايم، اجازه داده مي شد تا در يک مسير منطقي نه حتي در منظر عام، بلکه در بين خواص به صورت کاملاً علمي و بي طرفانه، اين موضوعات بين موافقان و مخالفان بحث مي شد تا کشور به تصميمي اجماعي در اين مورد مي رسيد.
مشارکت به «دانستن حق مردم است» اشاره کرد و گفت؛ از آنجا که روند کار به نوعي بود که به گمان ما جز بحران آفريني و تشنج زايي براي کشور حاصلي نداشت، چاره يي باقي نماند که اين ديدگاه ها با مردمي که محرم تر از هر کسي و صاحب اصلي حق هستند در ميان گذاشته شود و البته جز اعلان نظر، حزب هيچ اقدام عملي يا حرکت سياسي و اجتماعي در اين مورد نداشت. با نگاهي گذرا به مواضع حزب و دقت در راهکارهاي ارائه شده و مقايسه دستاوردهاي فعلي با شعارهاي آقايان، کاملاً مشخص مي شود تهمت هاي نارواي کيفرخواست نويسان در «بازکردن راهي براي نفوذ دشمنان سلطه گر»، «باز کردن فضا براي محروم شدن ملت ايران در حق مسلم انرژي هسته يي»، «گرفتن امتياز از نظام از طريق اين فشار» و «دريافت جايزه از بيگانگان در حال اين خوش خدمتي» سخنان بي اساسي است که باعث مي شود سرنخ هاي اصلي بروز مشکلات گم شود.جبهه مشارکت مردم را به قضاوت فرا خواند و اظهار داشت؛ کساني با فرار به جلو مي کوشند تا عده يي را که از سر دلسوزي و واقع بيني، چنين آينده يي را پيش بيني مي کردند، به صرف گفتن حق متهم کنند.
اينک براي ما مسلم شده است که اگر راهي براي محروم کردن ملت ايران از فناوري هسته يي وجود داشت بهتر از آنچه در چهار سال گذشته اتفاق افتاد، نمي توانست باشد. اشتباهات فاحش کيفرخواست نيز موجب واکنش حزب مشارکت شد زيرا در بخشي از کيفرخواست آمده بود که در سال 82 آقاي محسن ميردامادي دبيرکل حزب مشارکت مواضع ضدملي را اتخاذ کردند که البته حزب مشارکت در پاسخ به اين ادعا برآمد و گفت؛ آقاي دکتر ميردامادي در سال 82 دبيرکل جبهه مشارکت نبودند. به علاوه، چگونه مواضع (به قول آقايان) ضدملي و ضدمردمي در بحث نحوه تعامل ايران با آژانس و پرهيز از فرستاده شدن پرونده ايران به شوراي امنيت که موضوع مورد بحث نيمه دوم سال 84 بوده، آن چنان بالا مي گيرد که در سال 82 آقاي دکتر ميردامادي خواستار تسليم سريع ايران در مقابل غرب مي شود.در بخش ديگري از بيانيه مشارکت، سياست تنش زدايي مورد تاکيد قرار گرفته. در اين بيانيه آمده است؛ جبهه مشارکت ايران اسلامي همچنان سياست تنش زدايي و عادي سازي روابط با ديگر کشورها را راهگشاي سياست خارجي و تامين کننده امنيت و منافع ملي مي داند. اجراي همه جانبه و پيگيرانه اين سياست مي تواند جمهوري اسلامي ايران را در جايگاه شايسته خود در عرصه بين المللي بنشاند، همان طور که در سال هاي اوليه پس از حماسه دوم خرداد تا حدود زيادي چنين شد. اما مخالفت هاي عملي با اجراي اين سياست از سوي برخي نهادها از يک سو و فرآيند کند، غيرشفاف و ابهام آميز تصميم سازي و تصميم گيري در اين عرصه از سوي ديگر موجبات از دست رفتن فرصت ها و قرار گرفتن ايران در وضعيت فعلي را فراهم آورده است.
ما تاسف و نگراني شديد خود را از روند تصميم سازي و تصميم گيري در عرصه سياست خارجي به دليل عدم برخورد فعال و قرار گرفتن در چنين شرايطي ابراز مي کنيم.به راستي چرا اجماع جهاني در خصوص طرح گفت وگوي تمدن هاي ايران در سال 80 تبديل به اجماع جهاني عليه ايران در صدور قطعنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي شده است؟ حل مسائل سياست خارجي و برخورد هوشمندانه و توام با عزتمندي در عرصه بين الملل در گرو حل مسائل اصولي در عرصه سياست داخلي و افزايش مشروعيت حاکميت قانون، مردمسالاري و گسترش آزادي ها، تامين مطالبات بحق مردم و تبعيت از راي و اراده مردم و تنها راه همگرايي حاکميت با ملت است.
در اين شرايط خطير اميدواريم مسوولان با مغتنم شمردن فرصت هاي اندک باقي مانده، فضايي را در عرصه سياست داخلي بگشايند که حاصل آن پاسخگويي به مطالبات مردم و دامن زدن به وحدت ملي باشد. مطمئناً همگرايي حاکميت با ملت بزرگ ترين سلاح در جهت بازدارندگي خواهد بود و سرافرازانه ترين راه همين است که چشم طمع بيگانگان را نسبت به خاک عزيز ايران خواهد بست.
*****
عدم رسیدگی پزشکی و مرگ دو زندانی در اوین
تعدادی از زندانیان سیاسی در زندان اوین نیازمند رسیدگی پزشکی تخصصی هستند اما مسئولان زندان به این مهم توجهی نمی کنند و این موضوع سلامت و جان این زندانیان را در معرض خطر جدی قرار داده است در همین رابطه دو زندانی نیز جان خود را از دست داده اند.
به گزارش هرانا به نقل از واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد روحی نژاد زندانی سیاسی محکوم به اعدام به دلیل بیماری ام.اس و فشار عصبی در حال از دست دادن بینایی خود و فلج شدن سمت راست بدن است و همینطور جعفر ابراهیمی، معلم دربند به دلیل آسیب دیدگی مهره های 3 و 4 گردن و همچنین حمله عصبی نیاز به رسیدگی پزشکی تخصصی و فوری دارد.
عباس خرسندی دیگر زندانی سیاسی اندرزگاه 7 زندان اوین، مدتی است در بیمارستان طالقانی تهران بستری است اما گزارشات دریافتی از تشدید بیماری داخلی وی حکایت میکند، این موضوع زمانی حاصل شد که مسئولان زندان مرخصی درمانی وی را تمدید نکرده و دوره درمان را ناتمام گذاشتند.
همچنین گزارش شده است در طی هفته گذشته تنها در سالن 4 اندرزگاه 7 زندان اوین دو زندانی به دلیل فقدان رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داده اند، در واقعه اول یک زندانی حدوداً 60 ساله پس از سکته خفیف اول و عدم رسیدگی پزشکی مورد حمله قلبی دوباره قرار گرفت و جان خود را از دست داد و در واقعه دوم یک زندانی حدود 30 ساله که خونریزی داخلی پیدا کرده بود و شب گذشته نیز خواستار رسیدگی پزشک شده بود با عنوان معتاد از بهداری رانده شده بود و نهایتا ساعتی پیش در حسینیه سالن 4 این زندان جان خود را بر اثر خونریزی داخلی و بی توجهی کادر پزشکی از دست داد.
*****
عدم رسیدگی پزشکی و مرگ دو زندانی در اوین
تعدادی از زندانیان سیاسی در زندان اوین نیازمند رسیدگی پزشکی تخصصی هستند اما مسئولان زندان به این مهم توجهی نمی کنند و این موضوع سلامت و جان این زندانیان را در معرض خطر جدی قرار داده است در همین رابطه دو زندانی نیز جان خود را از دست داده اند.
به گزارش هرانا به نقل از واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد روحی نژاد زندانی سیاسی محکوم به اعدام به دلیل بیماری ام.اس و فشار عصبی در حال از دست دادن بینایی خود و فلج شدن سمت راست بدن است و همینطور جعفر ابراهیمی، معلم دربند به دلیل آسیب دیدگی مهره های 3 و 4 گردن و همچنین حمله عصبی نیاز به رسیدگی پزشکی تخصصی و فوری دارد.
عباس خرسندی دیگر زندانی سیاسی اندرزگاه 7 زندان اوین، مدتی است در بیمارستان طالقانی تهران بستری است اما گزارشات دریافتی از تشدید بیماری داخلی وی حکایت میکند، این موضوع زمانی حاصل شد که مسئولان زندان مرخصی درمانی وی را تمدید نکرده و دوره درمان را ناتمام گذاشتند.
همچنین گزارش شده است در طی هفته گذشته تنها در سالن 4 اندرزگاه 7 زندان اوین دو زندانی به دلیل فقدان رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داده اند، در واقعه اول یک زندانی حدوداً 60 ساله پس از سکته خفیف اول و عدم رسیدگی پزشکی مورد حمله قلبی دوباره قرار گرفت و جان خود را از دست داد و در واقعه دوم یک زندانی حدود 30 ساله که خونریزی داخلی پیدا کرده بود و شب گذشته نیز خواستار رسیدگی پزشک شده بود با عنوان معتاد از بهداری رانده شده بود و نهایتا ساعتی پیش در حسینیه سالن 4 این زندان جان خود را بر اثر خونریزی داخلی و بی توجهی کادر پزشکی از دست داد.
*****
تماس تلفنی هنگامه شهیدی با مهدی کروبی
هنگامه شهیدی، مشاور امور زنان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در انتخابات اخیر روز گذشته پس از 121 روز بازداشت موقت، از زندان اوین با مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی تماس گرفت.
به گزارش نوروز، دبیرکل حزب اعتماد ملی در این تماس تلفنی ضمن ابراز نگرانی از وضعیت هنگامه شهیدی و دلجویی از او ابراز امیدواری کرد که این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر به زودی آزاد شود.
هنگامه شهیدی نیز در گفتگو با کروبی تاکید کرد که "مانند این یار و یاور امام راحل در جهت حرکت در مسیر آرمانهای امام قدم برداشته است و در این مسیر همانند کروبی ثابت قدم و استوار خواهد بود."
هنگامه شهیدی در روز نهم تیرماه و پس از کودتای انتخاباتی اخیر بازداشت و به بند 209 زندان اوین منتقل شد. این روزنامه نگار و فعال امور زنان در روز چهارم آبانماه با فریب وعده آزادی به سازمان زندانها تحویل داده شد.
شهیدی از روز سوم آبانماه دست به اعتصاب غذا و دارو زده است. او که به خاطر شرایط سخت زندان به بیماری های جسمی و روحی مبتلا شده است، روزی 28 عدد انواع قرص مصرف میکند که اعتصاب دارو و غذا در این شرایط برای او خطرناک است.
*****
اعطاي حق استفاده از مرخصي زايمان به مادران داراي فرزندخوانده
روز گذشته مديرکل دفتر شبه خانواده سازمان بهزيستي گفت؛ با تصويب قانون جديد فرزندخواندگي به مادراني که کودک زير سه سال را به سرپرستي قبول مي کنند حق استفاده از مرخصي زايمان اعطا مي شود. حميدرضا الوند در گفت وگو با مهر با بيان اين مطلب افزود؛ با توجه به اينکه سه سال اول زندگي دوران رشد و نمو و شکوفايي تربيت و مراقبت و شکل گيري شخصيت کودک است به همين دليل اين مادران نيز مي توانند همانند ديگر زنان شاغل از مرخصي زايمان برخوردار شوند. اين مقام مسوول در سازمان بهزيستي به نقاط ضعف قانون قبلي فرزندخواندگي اشاره کرد و افزود؛ عدم اجازه سرپرستي به ايرانيان مقيم خارج از کشور، ايجاد محدوديت براي متقاضيان و زنان بدون فرزند، عدم در نظر گرفتن شرط توانايي نگهداري، عدم امکان سرپرستي کودکان متعدد، عدم امکان سرپرستي کودکان بدسرپرست، عدم وجود جايگزيني قانون ارث و... از جمله اشکالات قانون سال 53 بود.
هنگامه شهیدی، مشاور امور زنان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در انتخابات اخیر روز گذشته پس از 121 روز بازداشت موقت، از زندان اوین با مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی تماس گرفت.
به گزارش نوروز، دبیرکل حزب اعتماد ملی در این تماس تلفنی ضمن ابراز نگرانی از وضعیت هنگامه شهیدی و دلجویی از او ابراز امیدواری کرد که این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر به زودی آزاد شود.
هنگامه شهیدی نیز در گفتگو با کروبی تاکید کرد که "مانند این یار و یاور امام راحل در جهت حرکت در مسیر آرمانهای امام قدم برداشته است و در این مسیر همانند کروبی ثابت قدم و استوار خواهد بود."
هنگامه شهیدی در روز نهم تیرماه و پس از کودتای انتخاباتی اخیر بازداشت و به بند 209 زندان اوین منتقل شد. این روزنامه نگار و فعال امور زنان در روز چهارم آبانماه با فریب وعده آزادی به سازمان زندانها تحویل داده شد.
شهیدی از روز سوم آبانماه دست به اعتصاب غذا و دارو زده است. او که به خاطر شرایط سخت زندان به بیماری های جسمی و روحی مبتلا شده است، روزی 28 عدد انواع قرص مصرف میکند که اعتصاب دارو و غذا در این شرایط برای او خطرناک است.
*****
اعطاي حق استفاده از مرخصي زايمان به مادران داراي فرزندخوانده
روز گذشته مديرکل دفتر شبه خانواده سازمان بهزيستي گفت؛ با تصويب قانون جديد فرزندخواندگي به مادراني که کودک زير سه سال را به سرپرستي قبول مي کنند حق استفاده از مرخصي زايمان اعطا مي شود. حميدرضا الوند در گفت وگو با مهر با بيان اين مطلب افزود؛ با توجه به اينکه سه سال اول زندگي دوران رشد و نمو و شکوفايي تربيت و مراقبت و شکل گيري شخصيت کودک است به همين دليل اين مادران نيز مي توانند همانند ديگر زنان شاغل از مرخصي زايمان برخوردار شوند. اين مقام مسوول در سازمان بهزيستي به نقاط ضعف قانون قبلي فرزندخواندگي اشاره کرد و افزود؛ عدم اجازه سرپرستي به ايرانيان مقيم خارج از کشور، ايجاد محدوديت براي متقاضيان و زنان بدون فرزند، عدم در نظر گرفتن شرط توانايي نگهداري، عدم امکان سرپرستي کودکان متعدد، عدم امکان سرپرستي کودکان بدسرپرست، عدم وجود جايگزيني قانون ارث و... از جمله اشکالات قانون سال 53 بود.
مديرکل دفتر شبه خانواده سازمان بهزيستي تاکيد کرد؛ براساس اقدامات کارشناسي تمامي نقاط ضعف موجود در قانون قبلي فرزندخواندگي رفع و به تصويب نمايندگان مجلس رسيد.
براساس اعلام سازمان بهزيستي با تصويب قانون جديد فرزندخواندگي 50 درصد کودکان تحت پوشش بهزيستي شرايط لازم را براي فرزندخواندگي دارا هستند. الوند در مورد نکات مثبت قانون جديد فرزند خواندگي گفت؛ براساس اين قانون زوج هايي که يک فرزند دارند مي توانند سرپرستي کودکي را بر عهده گيرند. همچنين کودکان بدسرپرست نيز با شرايطي مي توانند تحت سرپرستي خانواده هاي متقاضي قرار گيرند. اعطاي سرپرستي به اتباع ايراني مقيم خارج از کشور و امکان سرپرستي موقت از کودکان نيز از جمله مزيت هاي قانون فرزندخواندگي است. بر اساس آخرين آمار منتشرشده از سوي سازمان بهزيستي در حال حاضر 21 هزار کودک تحت پوشش اين سازمان قرار دارند و تاکنون بيش از 11 هزار و 500 کودک به خانواده هاي جايگزين سپرده شده اند.
*****
مرد گروگانگير دوستش را با شليک گلوله کشت
انتقام گيري مردي که با دوستش به خاطر مسائل مالي اختلاف داشت، با گروگان گرفتن او پايان نيافت و مرد گروگانگير با شليک هاي پي در پي دوستش را به قتل رساند.
مرد گروگانگير دوستش را با شليک گلوله کشت
انتقام گيري مردي که با دوستش به خاطر مسائل مالي اختلاف داشت، با گروگان گرفتن او پايان نيافت و مرد گروگانگير با شليک هاي پي در پي دوستش را به قتل رساند.
صداي شليک گلوله هاي پي در پي در منطقه يي در شيراز خواب را از چشم اهالي محل ربود و از جنايتي خبر داد که در آنجا اتفاق افتاده بود. هنوز چند دقيقه بيشتر از اين واقعه نگذشته بود که ماموران پليس در پي تماس تلفني زني که قبل از شليک گلوله ها تماس گرفته و مي گفت مردي به خانه اش آمده و شوهرش را تهديد کرده است، به محل رسيدند. آنها زماني که در محل حاضر شدند فهميدند اين يک مزاحمت ساده نبوده بلکه جسد مسعود مرد 22ساله يي که با شليک هاي پي در پي به قتل رسيده، روي زمين افتاده است.
با انتقال جسد به پزشکي قانوني به دستور بازپرس پرونده تحقيقات گسترده يي براي مشخص شدن راز اين جنايت آغاز شد. بررسي ها نشان داد مقتول 22ساله يک هفته پيش از اين حادثه توسط مردي به نام بهنام ربوده و پرونده شکايت از بهنام ساعاتي بعد از آزادي مسعود از اسارتگاه در دادسرا تشکيل شده بود. همه چيز حکايت از آن داشت که بهنام در اين جنايت نقش داشته و قتل ادامه ماجراي گروگانگيري است.
گفته هاي همسر مقتول نيز اين مساله را تاييد کرد. اين زن گفت؛ حدود ساعت 12 شب بود. من و همسرم هنوز بيدار بوديم. زنگ در خانه زده شد. همسرم از پشت پنجره نگاه کرد و گفت بهنام است. من از شوهرم خواستم پايين نرود و در را باز نکند اما او قبول نکرد و از من خواست به پليس 110 زنگ بزنم. من هم اين کار را کردم. چند دقيقه بعد به خانه آمد و يک بطري آب خواست. بطري را که پايين برد، صداي شليک هاي پي در پي شنيده شد. خودم را مقابل در رساندم و ديدم شوهرم غرق در خون روي زمين افتاده است. بهنام هم سوار ماشينش شد و فرار کرد. همسر مقتول گفت؛ بهنام پيش از اين هم شوهرم را دزديده بود و او را يک هفته در خانه يي نگه داشته بود. شوهرم بعد از اينکه از دست بهنام رها شد، از او شکايت کرد اما با وساطت پدر بهنام شکايتش را پس گرفت. بهنام چندين بار پيش از اين شيشه هاي مغازه مسعود را هم خرد کرده بود و مزاحمت هاي زيادي براي شوهرم درست مي کرد.
ماموران که مي دانستند بهنام هنوز در شهر است. با رديابي تلفن همراه وي مخفيگاهش را پيدا کردند و او را در خانه دوستش دستگير کردند. وي بدون هيچ مقاومتي اتهام قتل را قبول کرد و گفت؛ مدت ها بود که من و مسعود با هم درگيري داشتيم. ما با هم اختلاف مالي داشتيم و مسعود حاضر نبود قبول کند. عرصه روز به روز بر من تنگ تر مي شد. من سعي کردم با تهديد و ترساندن مسعود موضوع را حل کنم اما مسعود زير بار نمي رفت. يک هفته قبل از حادثه من مسعود را به زور سوار ماشينم کردم و دست و پايش را بستم و او را به خانه يي بردم و مدتي در آنجا از او نگهداري کردم. آنقدر وي را شکنجه کردم که مجبور شد گفته هاي مرا تاييد کند. بعد از او اعتراف گرفتم که به من بدهکار است. وقتي اين فيلم را تهيه کردم، مسعود را رها کردم و او به من قول داد مشکل مالي مرا حل مي کند و از من هيچ شکايتي هم نمي کند. به هر حال مسعود بعد از رهايي از من شکايت کرد. من هم تصميم گرفتم از او انتقام بگيرم. البته دلم نمي خواست او را بکشم.
متهم ادامه داد؛ مسعود با وساطت پدرم از اين شکايت گذشت اما باز هم راضي نشد پول مرا پس بدهد. من به سراغش رفتم. شب بود. تصميم خودم را گرفته بودم اما به خاطر علاقه يي که به مسعود داشتم، دلم راضي به کشتن او نبود. ما چند دقيقه يي جلوي در با هم صحبت کرديم. مسعود به من گفت پول را نمي دهد. از او آب خواستم. در اين فرصت سلاحم را آماده کردم و وقتي برگشت با شليک چند گلوله پي در پي او را به قتل رساندم. سپس محل را ترک کردم و به خانه دوست دوران خدمتم رفتم تا در آنجا مخفي شوم. داشتم همه چيز را براي او تعريف مي کردم که يکباره ماموران رسيدند و من را دستگير کردند. با توجه به اعترافات و بازسازي صحنه قتل و تکميل تحقيقات،کيفرخواست عليه متهم صادر شد و پرونده براي رسيدگي به دادگاه کيفري استان فارس فرستاده شد.
*****
پايان 22 سال شکنجه خواهران آلبانيايي در اسارتگاه پدر
پيرمرد شکنجه گر که دخترانش را افزون بر دو دهه در خانه خود زنداني کرده بود سرانجام از سوي پليس آلباني بازداشت شد.
پايان 22 سال شکنجه خواهران آلبانيايي در اسارتگاه پدر
پيرمرد شکنجه گر که دخترانش را افزون بر دو دهه در خانه خود زنداني کرده بود سرانجام از سوي پليس آلباني بازداشت شد.
به گزارش ايسکانيوز، يک زن جوان که با پليس تيرانا - پايتخت آلباني - تماس گرفته بود از ماجرايي تکان دهنده پرده برداشت. وي گفت؛ همسايه 70ساله ام دو دخترش را در خانه خود زنداني کرده و شکنجه مي دهد. ماموران بلافاصله به ساختمان مورد نظر رفتند و دو دختر را در يکي از اتاق هاي تاريک، با دست و پاي به زنجير کشيده يافتند. پدر پير آنان گفت؛ دخترانم را که حالا 38 و 47ساله هستند 22 سال به زنجير کشيدم چون آنها رواني و بسيار خشن هستند. من مجبور بودم اين کار را بکنم تا فرزندانم فرار نکنند و به کسي آسيب نزنند. اين ادعا در شرايطي مطرح شد که شواهد نشان مي دهد دو خواهر مجبور بودند پسمانده غذاها را بخورند. آنان ماه به ماه حق حمام نداشتند و حتي نمي توانستند با کسي حرف بزنند. دختران بسيار لاغر که رنگ به رخسار نداشتند در بخش مراقبت هاي ويژه يک بيمارستان بستري شده اند و پدرشان بازداشت شده است. اين ماجرا بازتاب گسترده يي در رسانه هاي خبري آلباني داشته و تداعي کننده جنايت فريتزر - پدر شيطان صفت اتريشي - است.
هنوز معلوم نيست چرا اين ماجرا طي 22 سال گذشته فاش نشده بود.
*****
هر کسي توانايي برگزاري بي ينال ها را ندارد
فرشيد مثقالي گرافيست و تصويرگر صاحب نام کشورمان بعد از سال ها سکوت مطبوعاتي طي يادداشتي به سياست ها و روند اجرايي دوسالانه هاي هنري اعتراض کرد.
هر کسي توانايي برگزاري بي ينال ها را ندارد
فرشيد مثقالي گرافيست و تصويرگر صاحب نام کشورمان بعد از سال ها سکوت مطبوعاتي طي يادداشتي به سياست ها و روند اجرايي دوسالانه هاي هنري اعتراض کرد.
به گزارش ايلنا متن يادداشت فرشيد مثقالي به شرح زير است:
«سياستگذاري و مديريت برگزاري بي ينال هاي هنري امري است کاملاً تخصصي. در همه کشورهاي دنيا براي برگزاري و مديريت هر بي ينال سازمان هاي مجزا ايجاد مي شود و عده يي به عنوان کادر ثابت و مديراني که از لحاظ توانايي و تخصص قابليت لازم را دارند براي اين سازمان ها در نظر گرفته مي شوند. تازه علاوه بر مديران قابل هر سال يک بار يا چند «کيوريتور» يا برگزار کننده حرفه يي استخدام مي شوند تا با ايده هاي نوين به اين بي ينال ها صورتي جديد و جذاب داراي تشخص بين المللي بدهند. اين به اين معني است که هر کسي از راه برسد توانايي برگزاري بي ينال ها را به صورت حرفه يي ندارد.
دولت ها در اغلب بي ينال هاي درخور اعتناي دنيا تامين کننده بودجه و امکانات براي بي ينال ها هستند. ولي در هيچ کشوري دولت سياستگذار و مجري مستقيم بي ينال ها نيست. دولت ها فقط با تامين بودجه، سياستگذاري و اجراي بي ينال ها را بر عهده نخبگان و سازمان هاي غيردولتي مي گذارند. بي ينال پوستر ورشو، بي ينال ونيز، بي ينال استانبول، فستيوال برلين يا فستيوال کان و ديگر وقايع نمايشگاه هنري دنيا همه و همه به همين منوال برگزار مي شوند.
در ايران که تشکيلاتي براي هر بي ينال وجود ندارد و تنها اشخاصي براي مدت چند ماهي مسوول اين عمليات مي شوند طي چند سال گذشته انجمن هاي هنري بدون هزينه روزمره براي دولت نقش اين سازمان هاي تخصصي را براي برگزاري بي ينال ها بر عهده گرفته بودند. بي ينال گرافيک، بي ينال تصوير سازي، بي ينال نقاشي و بي ينال مجسمه سازي طي چند دوره گذشته به بهترين وجهي توسط انجمن هاي مربوطه برگزار شد و در واقع نقصي در آنها نبود که ناگهان دفتر هنرهاي تجسمي تصميم به برکناري اين انجمن ها و تصدي امور توسط خود دفتر شد. دفتر هنرهاي تجسمي ناگهان تصميم گرفت خود راساً بي ينال ها را برگزار کند و نقش انجمن هاي تخصصي را کمرنگ و عملاً کم کم محو کرد. در صورتي که اين انجمن ها هستند که دنياي کاري خود را به خوبي مي شناسند، به کم و کاستي يا نيازهاي آنها واقف هستند و در نتيجه بهترين برگزار کنندگان بي ينال هاي هنري مي توانند باشند. انجمن هاي تخصصي نقش بنيادي و اساسي در برگزاري اين نوع بي ينال ها دارند. انجمن ها بدون هزينه اضافي تشکيلاتي براي دولت، ماه ها براي سياستگذاري و سپس برگزاري هر بي ينال صرف کرده اند. بنابراين حذف آنها نهايت بي سياستي است. دولت هيچ گاه نمي تواند دانش تخصصي در امور هنري به اندازه انجمن هاي هنري داشته باشد. اصل 44 مي گويد نقش دولت بايد کمرنگ شده و نقش بخش خصوصي پررنگ شود. در صورتي که دفتر هنرهاي تجسمي که بخشي از دولت است، درست سياستي مغاير و برعکس اين اصل اتخاذ کرده، نقش بخش خصوصي و مردمي را به صفر رسانده و نقش دولت را اصل قرار داده است.»
*****
فرمانده بسیج:بايد افرادي كه اهل اقدام هستند را سازمان دهي کنیم
محمدرضا نقدی با اعتراف به اینکه"ما توان به حرکت در آوردن موج مردم را نداریم" گفت که"بسيج باید ابتكارعمل را به دست بگیرد".
عصر دیروز، سرتیپ پاسدار محمدرضا نقدی فرمانده بسیج با تاکیدبراینکه"بايد افرادي كه اهل اقدام هستند سازمان دهي كرده و از ظرفيتشان بهترين استفاده را در جهت پيشرفت انقلاب اسلامي بكنيم" گفت که"بسيج براي در دست گرفتن ابتكار عمل به صحنه آمده است."
وی که در همایشی با نام"بسیج و رسانه" در مشهد سخن می گفت،افزود"دو شاخصه ولايت و برائت از دشمنان را از جمله ويژگي مهم يك فرد بسيجي است.اين دو ويژگي در اغلب مردم ايران صادق است اما برخي افراد اين ويژگيها را در درون خود دارند و ما بايد سعي كنيم تا آنها را با آوردن به صحنه عمل به اقدام تشويق كنيم تا با حضور صحنه هاي مختلف حتي راهپيماييها از آرمانهاي و دستاوردهاي انقلاب دفاع كند."
نقدی با اشاره به حوادث پس از انتخابات بدن نامبردن از مردم معترض به عنوان"چند نفر متقلب زورگو" نامبرد و گفت"عملكرد رسانه اي بود كه موجب شد صداي چند نفر متقلب و زور گو بلند تر از صداي ميليونها نفر از ملت ايران نشان داده شود و اين نشان دهنده آن است كه دشمن از افكار عمومي و رسانهها به خوبي در جهت منافع خود استفاده ميكند و متاسفانه ما در اين موضوع تعلل كرديم."وی آیت الله خامنه ای را"رهبري با تدبير و دلسوز براي مردم" توصیف کرد،اما گفت"تا زماني كه ما در اعمال و رفتار خود سازمان دهي مناسب نداشته باشيم نميتوانيم موج عظيم مردم را به حركت در آوريم."
فرمانده بسیج با اشاره به موضوع جنگ نرم در سطح رسانهها و مطبوعات جهان"امام خمینی را به عنوان بزرگترين فردي كه توانست قدرت مردم را به تاسي از حركات انبياء به ميدان آورده و آن را نه تنها در عرصه تئوري بلكه عملا به كار گرفته و بزرگترين كشورهاي قلدر دنيا را با اين قدرت از ميدان خارج كند معرفي كرد" و گفت"شرايط نشان ميدهد كه دشمنان از اين نسخه بدلي تعريف جنگ نرم بسيار قوي تر از ما استفاده ميكنند و در حالي كه قدرت اصلي در اختيار ما قرار دارد به دليل برخي ضعفها نتوانستيم از اين قدرت به نحوه احسن استفاده كنيم."
وی با تاکید بر اهمیت قدرت رسانه ای گفت"همه آمريكا را به عنوان يك ابرقدرت ميشناسند و اين به خاطر عملكرد رسانه اي آنها است كه از هيچ ، همه چيز ميسازد و كاري ميكنند تا صداي عدهاي قليل در دنيا از صداي ميلياردها انسان ديگر در دنيا بلندتر شود."
سرتیپ پاسدار محدرضا نقدی با اشاره به تشكيل"سازمان بسيج مستضعفين" گفت"با اين كار بسيج از حال و هواي پاسخ گويي صرف به تهديدات و مقابله آن به يك حالت فعال براي در دست گرفتن ابتكار عمل به صحنه آمده است."
وی افزود"بسيج به عنوان يك ابر رسانه ميتواند در خدمت رسانههاي كشور باشد و اين موضوع يك تعامل دو طرفه را ميطلبد."
محمدرضا نقدی با اعتراف به اینکه"ما توان به حرکت در آوردن موج مردم را نداریم" گفت که"بسيج باید ابتكارعمل را به دست بگیرد".
عصر دیروز، سرتیپ پاسدار محمدرضا نقدی فرمانده بسیج با تاکیدبراینکه"بايد افرادي كه اهل اقدام هستند سازمان دهي كرده و از ظرفيتشان بهترين استفاده را در جهت پيشرفت انقلاب اسلامي بكنيم" گفت که"بسيج براي در دست گرفتن ابتكار عمل به صحنه آمده است."
وی که در همایشی با نام"بسیج و رسانه" در مشهد سخن می گفت،افزود"دو شاخصه ولايت و برائت از دشمنان را از جمله ويژگي مهم يك فرد بسيجي است.اين دو ويژگي در اغلب مردم ايران صادق است اما برخي افراد اين ويژگيها را در درون خود دارند و ما بايد سعي كنيم تا آنها را با آوردن به صحنه عمل به اقدام تشويق كنيم تا با حضور صحنه هاي مختلف حتي راهپيماييها از آرمانهاي و دستاوردهاي انقلاب دفاع كند."
نقدی با اشاره به حوادث پس از انتخابات بدن نامبردن از مردم معترض به عنوان"چند نفر متقلب زورگو" نامبرد و گفت"عملكرد رسانه اي بود كه موجب شد صداي چند نفر متقلب و زور گو بلند تر از صداي ميليونها نفر از ملت ايران نشان داده شود و اين نشان دهنده آن است كه دشمن از افكار عمومي و رسانهها به خوبي در جهت منافع خود استفاده ميكند و متاسفانه ما در اين موضوع تعلل كرديم."وی آیت الله خامنه ای را"رهبري با تدبير و دلسوز براي مردم" توصیف کرد،اما گفت"تا زماني كه ما در اعمال و رفتار خود سازمان دهي مناسب نداشته باشيم نميتوانيم موج عظيم مردم را به حركت در آوريم."
فرمانده بسیج با اشاره به موضوع جنگ نرم در سطح رسانهها و مطبوعات جهان"امام خمینی را به عنوان بزرگترين فردي كه توانست قدرت مردم را به تاسي از حركات انبياء به ميدان آورده و آن را نه تنها در عرصه تئوري بلكه عملا به كار گرفته و بزرگترين كشورهاي قلدر دنيا را با اين قدرت از ميدان خارج كند معرفي كرد" و گفت"شرايط نشان ميدهد كه دشمنان از اين نسخه بدلي تعريف جنگ نرم بسيار قوي تر از ما استفاده ميكنند و در حالي كه قدرت اصلي در اختيار ما قرار دارد به دليل برخي ضعفها نتوانستيم از اين قدرت به نحوه احسن استفاده كنيم."
وی با تاکید بر اهمیت قدرت رسانه ای گفت"همه آمريكا را به عنوان يك ابرقدرت ميشناسند و اين به خاطر عملكرد رسانه اي آنها است كه از هيچ ، همه چيز ميسازد و كاري ميكنند تا صداي عدهاي قليل در دنيا از صداي ميلياردها انسان ديگر در دنيا بلندتر شود."
سرتیپ پاسدار محدرضا نقدی با اشاره به تشكيل"سازمان بسيج مستضعفين" گفت"با اين كار بسيج از حال و هواي پاسخ گويي صرف به تهديدات و مقابله آن به يك حالت فعال براي در دست گرفتن ابتكار عمل به صحنه آمده است."
وی افزود"بسيج به عنوان يك ابر رسانه ميتواند در خدمت رسانههاي كشور باشد و اين موضوع يك تعامل دو طرفه را ميطلبد."
*****
فعالان حقوق بشر در ایران:
در یک اقدام بی پرده غیر قانونی، کیان تاجبخش از حق تجدید نظر خواهی منع شد
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران دیروز اعلام کرد که مقامات قضایی مسئول پرونده کیان تاجبخش؛ جامعه شناس ایرانی – امریکایی که به ادعای براندازی نظام به 15 سال زندان محکوم شده است، به وکیل وی اجازه تشکیل پرونده تجدید نظر خواهی را از طرف او نداده اند که نقض قانون در ایران تلقی می شود.کیان تاجبخش در دادگاه بدوی در روز 28 مهرماه به 15 سال زندان محکوم شد. طبق قوانین در ایران، متهم ظرف مدت 20 روز می تواند با تشکیل پرونده، تقاضای فرجام خواهی کند. در ده روزی که از صدور حکم اولیه کیان تاجبخش می گذرد، مقامات قضایی بطور مکرر مانع شده اند که وکیل وی تشکیل پرونده بدهد.به گفته یکی از منابع نزدیک به خانواده تاجبخش، مقامات در جواب اعتراض وکیل تاجبخش به او می گویند که"این قانون ماست و ما خودمان می توانیم با آن هر کاری بکنیم.".هادی قائمی؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در این زمینه گفت: "قوه قضائیه بی پرده قوانین خود را زیر پا می گذارد. با این کار، مقامات به صراحت تائید می کنند که بازداشت، دادگاهی کردن و صدور حکم برای تاجبخش، منشاء کاملا سیاسی داشته است. "هادی قائمی تاکید کرد که "اینگونه برخورد خودسرانه با قانون، نشان می دهد که حاکمیت قانون در ایران هیچ معنایی ندارد."کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از رئیس قوه قضائیه؛ صادق لاریجانی، خواست که فورا پرونده تاجبخش را بررسی کند و بخاطر نقض قوانین در این پرونده، دستور تشکیل یک دادگاه تجدید نظر بی طرف را صادر کند.تاجبخش به همراه صدها متهم دیگر در دو ماه گذشته در یک "دادگاه نمایشی" محاکمه شد. سازمان های حقوق بشر این دادگاه ها را بخاطر عدم رعایت هر گونه آئین دادرسی و حداقل معیارهای بین المللی عدالت محکوم کردند.کیفرخواست علیه تاجبخش که در تاریخ سوم شهریور ماه در دادگاه قرائت شد، در بردارنده اتهاماتی است که علیرغم اینکه دادستانی هیچ مستندانی در اثبات آنها ارائه نکرد، بر اساس آنها، تاجبخش گناهکار شناخته شد . اتهامات تاجبخش بر اساس کیفر خواست عبارتند از: اقدام ضد امنیت کشور از طریق عضویت در شبکه اینترنتی مربوط به گری سیگ عضو سازمان سیا و عناصر بیگانه درجهت تحریک مردم به آشوب و اغتشاش در انتخابات ریاست جمهوری، جاسوسی و ارتباط با عناصر بیگانه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، قبول سمت مشاوره بنیاد برانداز سوروس در ایران در جهت طراحی براندازی نرم علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور، اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران دیروز اعلام کرد که مقامات قضایی مسئول پرونده کیان تاجبخش؛ جامعه شناس ایرانی – امریکایی که به ادعای براندازی نظام به 15 سال زندان محکوم شده است، به وکیل وی اجازه تشکیل پرونده تجدید نظر خواهی را از طرف او نداده اند که نقض قانون در ایران تلقی می شود.کیان تاجبخش در دادگاه بدوی در روز 28 مهرماه به 15 سال زندان محکوم شد. طبق قوانین در ایران، متهم ظرف مدت 20 روز می تواند با تشکیل پرونده، تقاضای فرجام خواهی کند. در ده روزی که از صدور حکم اولیه کیان تاجبخش می گذرد، مقامات قضایی بطور مکرر مانع شده اند که وکیل وی تشکیل پرونده بدهد.به گفته یکی از منابع نزدیک به خانواده تاجبخش، مقامات در جواب اعتراض وکیل تاجبخش به او می گویند که"این قانون ماست و ما خودمان می توانیم با آن هر کاری بکنیم.".هادی قائمی؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در این زمینه گفت: "قوه قضائیه بی پرده قوانین خود را زیر پا می گذارد. با این کار، مقامات به صراحت تائید می کنند که بازداشت، دادگاهی کردن و صدور حکم برای تاجبخش، منشاء کاملا سیاسی داشته است. "هادی قائمی تاکید کرد که "اینگونه برخورد خودسرانه با قانون، نشان می دهد که حاکمیت قانون در ایران هیچ معنایی ندارد."کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از رئیس قوه قضائیه؛ صادق لاریجانی، خواست که فورا پرونده تاجبخش را بررسی کند و بخاطر نقض قوانین در این پرونده، دستور تشکیل یک دادگاه تجدید نظر بی طرف را صادر کند.تاجبخش به همراه صدها متهم دیگر در دو ماه گذشته در یک "دادگاه نمایشی" محاکمه شد. سازمان های حقوق بشر این دادگاه ها را بخاطر عدم رعایت هر گونه آئین دادرسی و حداقل معیارهای بین المللی عدالت محکوم کردند.کیفرخواست علیه تاجبخش که در تاریخ سوم شهریور ماه در دادگاه قرائت شد، در بردارنده اتهاماتی است که علیرغم اینکه دادستانی هیچ مستندانی در اثبات آنها ارائه نکرد، بر اساس آنها، تاجبخش گناهکار شناخته شد . اتهامات تاجبخش بر اساس کیفر خواست عبارتند از: اقدام ضد امنیت کشور از طریق عضویت در شبکه اینترنتی مربوط به گری سیگ عضو سازمان سیا و عناصر بیگانه درجهت تحریک مردم به آشوب و اغتشاش در انتخابات ریاست جمهوری، جاسوسی و ارتباط با عناصر بیگانه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، قبول سمت مشاوره بنیاد برانداز سوروس در ایران در جهت طراحی براندازی نرم علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور، اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه.
*****
جایزه صلح برای رامین جهانبگلو
رامین جهانبگلو، فیلسوف و نویسنده ایرانی برنده سیامین جایزه صلح انجمن سازمان ملل در اسپانیا شد.
رامین جهانبگلو، فیلسوف و نویسنده ایرانی برنده سیامین جایزه صلح انجمن سازمان ملل در اسپانیا شد.
به گزارش هرانا به نقل از رادیو زمانه ، رامین جهانبگلو که به اتهام «ارتباط با بیگانه» ۱۲۵ روز در زندانهای جمهوری اسلامی بهسر برده از استادان دانشگاه و نظریهپردازان سیاسی ایرانی مقیم کانادا است.اهداکنندگان این جایزه، دلیل اهدای آن به آقای جهانبگلو را «سهم او در زمینه درک فلسفه غرب در ایران» ذکر کرده و افزودند:«او به عنوان یکی از اعضای اصلی جنبش روشنفکری ایران یکی از نخستین اندیشمندان آن کشور است که درباره منابع فلسفی خشونتگریزی بر پایه آرمانهای مهاتما گاندی و مارتین لوتر کینگ سخن گفتهاست.»
سازمان اعطاکننده این جایزه یعنی «یواناِی» (انجمن سازمان ملل)، یک سازمان غیر دولتی است که از سال ۱۹۶۲ در بارسلون اسپانیا مستقر است و از سوی سازمان ملل متحد بهرسمیت شناخته شدهاست.اهداف این سازمان پیشبرد اصول سازمان ملل، حقوق بشر و آزادی عنوان شدهاست.رامین جهانبگلو که با سیاستهای محمود احمدینژاد مخالف است در اردیبهشت ۱۳۸۵ هنگام ورود به ایران در فرودگاه مهرآباد دستگیر شد و پس از تحمل زندان و گرفته شدن اعتراف، با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد.از آقای جهانبگلو کتابها و نوشتارهای فراوانی در زمینه فلسفه غرب و نوگرایی انتشار یافتهاست.
*****
از میان ایمیل های رسیده:
عُرضه دادستانی
حسن اسدي زيدآبادي
برکناری سعید مرتضوی از مسند دادستانی تهران گرچه از ابتدای انتصابش به این سمت بنا به قاعده عقلی "دفع ابزار پس از استعمال" امری قابل پیشبینی بود.
با این حال وقتی پس از فجایع مرتبط با کودتای 22 خرداد از کشتار خیابانی گرفته تا بازداشت گسترده فعالان سیاسی، کهریزک و... این امر محقق شد، واکنشهای متفاوتی درپی داشت؛ به ویژه پس از آنکه عنوان معاون دادستان کل کشور به عنوان اشتغال جدید وی معرفی شد و برخی را گمان بر این رفت که او نه برکنار بلکه ارتقاء یافته است. هرچند آگاهان میدانستند که چنین سمتی دارای شان قضایی نبوده و چه بسا به منظور جلوگیری از حضور او در کرسی قضاوت به چنین شغلی گمارده شده و در نهایت نیز مشخص شد که عملا قاعده فوق الذکر برای قاضی مرتضوی هم محقق شده است، از همین رو مساله جانشین اولین دادستان تهران پس از احیای دادسرا مسالهای قابل توجهتراز پیگیری سرنوشت سعید مرتضوی بود.
"عباس جعفری دولتآبادی" اما پاسخ صادق لاریجانی برای این کنجکاوی بود. خیلی زود پرس و جوها آغاز شد تا طیف گستردهای از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و... که به طور دائمی مشتری دادستانی تهران هستند بتوانند به گمانهزنی در مورد آینده خود از سویی و همکاران دربندشان از سوی دیگر بپردازند. صاحب این قلم نیز به محض انتشار این خبر با توجه به اینکه گفته شده بود آقای جعفری از بالاترین مقام قضایی استان خوزستان به تهران مراجعت خواهند کرد در تماس با چند تن از وکلا که احتمال میداد تاکنون با آن حوزه قضایی ارتباط کاری داشته باشند تماس گرفته تا اطلاعی از سوابق دادستان جدید بیابد. در آن روز وجه مشترک گفتهها و شنیدهها این بود که به هر حال هرچه باشد این آقا بر خلاف سلفاش با توجه به سوابق قضایی که دارد احتمالا رویکردی نسبتا قضایی به مسایل خواهد داشت و وجه همت خویش را بگیر و ببند امنیتی و یا جلادی مطبوعات قرار نخواهد داد و علیالقاعده باید شاهد استقرار نسبی موازین قانونی در حوزه دادسرا باشیم. البته نه اینکه موازین جهانی حقوق بشر را رعایت کند بلکه مثلا اگر پس از نقض تمامی حقوق، شبانه یک روزنامهنگار یا فعال سیاسی را گرفتند، بدون تفهیم اتهام و ارائه دلیل و بدون وکیل چند ماه در بازداشت موقت نگاه داشتند و آن مظلوم هم دست آخر به همه جرایم اعتراف کرد و از قضا یک قرار وثیقه معادل خونبهای پنج مرد مسلمان، در این میان صادر شد، دستکم همین قرار صادره اجرایی شده و زندانی آزاد شود.
امروز که قریب به دو ماه از آغاز به کار رسمی آقای دولت آبادی میگذرد، گرچه اظهارات جالب توجهی در باب رعایت عدالت و حقوق متهمان از سوی ایشان مطرح شده است اما با این همه گویا باید تماس دیگری با آن دوستان "نظرده" برقرار کرده و به آنها بگویم یا تلقی مشترکشان از عملکرد احتمالی آقای دولت آبادی اشتباه بوده و یا اینکه رعایت مسایلی همچون نمونه توضیح داده شده در بالا را هم باید در کنار پاسداشت موازین حقوق بشر جهانی، توقعی بیش از اندازه تلقی کنیم.
من نمیدانم که تعریف مدنظر آقای دولت آبادی از واژه دادستان چیست و احیانا اگر دوره کارشناسی حقوق قضایی را طی کردهاند دروس جزایی چگونه به ایشان تدریس شده است، اما به نظر میرسد همان شبی که پس از اطلاع از شغل جدیدشان به بستر میرفتند لااقل بایستی از منظر لغوی به این لغت حقوقی یعنی "دادستان" که استثناء در نظام حقوقی ایران به فارسی روان هم آمده و برخلاف واژگان حقوقی همچون "خیار تبعض صفقه" برای درک معنای آن نیاز به دانش حقوقی ویژهای هم نیست، اندکی اندیشیده باشند.
قضیه بسیار روشن است، دادستان کسی است که باید دادی بستاند، یعنی به طور مشخص مثلا وقتی فردی عادی خیلی آرام در خیابان در حال قدم زدن است و شخصی از روبرو او در میآید و یک سیلی به او میزند آن فرد عادی بدون آنکه نیاز باشد بلافاصله دستاش را بالا برده و برای جبران متقابلا وارد عمل شود، یکراست راه دادسرا در پیش گرفته و داد خود نزد دادستان ببرد.
این مثال ساده البته در قانون مملکت هم بازتاب دارد. جایی که در بند الف از ماده 3 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب گفته شده است: "دادسرا كه عهدهدار كشف جرم، تعقیب متهم به جرم، اقامه دعوی از جنبه حق اللهی و حفظ حقوق عمومی و حدود اسلامی، اجرای حكم و همچنین رسیدگی به امور حسبیه وفق ضوابط قانونی است به ریاست دادستان میباشد...". و بند (ب) از همین ماده نیز میگوید: "ریاست و نظارت بر ضابطین دادگستری (...) با دادستان است".
در بررسی مقام دادستانی در یک نظام قضایی گفته میشود که دادستان علاوه بر شئون قضایی که دارد به عنوان رییس نیروهای انتظامی و امنیتی (ضابطان) یک حوزه قضایی نیاز به اعمال نوعی مدیریت قضایی نیز دارد؛ به دیگر سخن یک دادستان هم باید قاضی باشد و هم باید همچون یک مدیر عالیرتبه اجرایی به نظارت و تنظیم عملکرد زیردستاناش بپردازد.
البته اینجانب تخصصی در دانش مدیریت ندارم اما این مقدار را همه ما شنیده و یا در عمل تجربه کردهایم که در مقام مدیریت یک مجموعه انسانی آن هم در جایی مثل ایران دارا بودن برخی ویژگیهای غیراکتسابی لازمه موفقیت است، در فرهنگ عامه این ویژگیها را اصطلاحا "عرضه" میگویند و بر همین اساس مدیران را همواره به دو گروه "با عرضه" و "بی عرضه" تقسیم بندی میکنند.
یکی از نشانههای اولیه دارا بودن "عرضه" نیز اطاعت ماموران تحت امر از فرامین قانونی یک مدیر است، یعنی وقتی مطابق قوانین و بر اساس اختیارات قانونی یک مدیر دستوری را صادر کرد علی الاصول انتظار میرود که آن فرمان اجرا شود.
بدون آنکه بخواهم عملکرد جناب جعفری را ارزیابی جامعی کرده باشم (به دلیل اینکه اصولا قانون به کناری گذاشته شده و تطبیق رفتارها با قانون امری عبث است) خیلی خلاصه باید گفت ایشان نه متوجه معنای بسیار روشن شغلی که بدان اشتغال دارند شدهاند و نه مدیر با عرضهای هستند.
نمونهها نیز بسیار است، مجددا تاکید میکنم که به هیچ وجه قصد ندارم عملکرد آقای جعفری را با موازین و استانداردها بسنجم بلکه تنها میخواهم اثبات کنم که در دادستانی جدید یا "عرضه" گوهری نادر است و یا "صداقت".
به دو نمونه از تجریباتی بسیاری که طی دو ماهه اخیر در مقام برخورد دادستان با دوستان عزیز و دربندم داشتهام توجه کنید. در آغاز کار تیم جدید دستگاه قضاء دستور آمد که بر اساس "قانون" از این پس نام متهمان حاضر در دادگاه انتخابات عنوان نشود، اما در پنجمین جلسه بیدادگاه کذایی گرچه عبارت "ع.م" جلوی تصویر عبدالله مومنی نقش بست اما ارائه بیوگرافی فکری و کاری او در اعترافات اجباریاش عملا نقض همان قانون بود، بماند که چند روز بعدتر عبدالله مومنی با ذکر نام کامل به تلویزیون آورده شد و همان سخنان بار دیگر تکرار شد.
وقتی آقای دادستان چهره به چهره همسر احمد زیدآبادی میگوید که حتی قاتل هم باید از حق ملاقات برخوردار باشد و پس از 40 روز در به دری و پریشانی خانواده زیدآبادی سرانجام کتبا به ضابطان قضایی در زندان اوین دستور میدهد که زیدآبادی دوشنبه با همسر و فرزنداناش ملاقات کند و حتی حضورا به آنها ابلاغ میکند و فردای همان روز پس از شش ساعت پر از دلهره کودکان خردسال احمد زیدآبادی با چشمان گریان و همچنان نگران پدر با یک خطاب بازجوی سپاهی دلشکسته راهی خانه میشوند، چه نتیجهای میتوان گرفت. البته بماند که قرار وثیقهای دویست میلیونی بیش از بیست روز است که از سوی بازپرس تحت نظر دادستان محترم صادر و نهایی شده اما....
البته عباس جعفری دولت آبادی ممکن است در ذهن خود داشته باشد که به هر حال با آن کارنامهای که سعید مرتضوی از خو برجای گذاشته، من بسیاری از امور را سامان داده و در مقابل بسیاری از بیقانونیها ایستادهام و در مجموع چهرهای متعادل از خود نشان دادهام، اما در پاسخ باید به دادستان جدید گفت اگر ملاک مقایسه را سلف خود قرار دادهاید به کلی در اشتباهید، این چنین قیاسی مانند آن است که بگوییم اگر قاضی مرتضوی در نقض حقوق بشر تا بدانجا پیش رفت که به گمان بسیاری، مظنون به قتل نیز هست، اکنون اگر دادستان جدید خدای ناکرده در نهایت کار به سرقت و... نیز متهم شد او را موفق و شخصیتی معتدل و کارآمد بدانیم.
حسن اسدي زيدآبادي
برکناری سعید مرتضوی از مسند دادستانی تهران گرچه از ابتدای انتصابش به این سمت بنا به قاعده عقلی "دفع ابزار پس از استعمال" امری قابل پیشبینی بود.
با این حال وقتی پس از فجایع مرتبط با کودتای 22 خرداد از کشتار خیابانی گرفته تا بازداشت گسترده فعالان سیاسی، کهریزک و... این امر محقق شد، واکنشهای متفاوتی درپی داشت؛ به ویژه پس از آنکه عنوان معاون دادستان کل کشور به عنوان اشتغال جدید وی معرفی شد و برخی را گمان بر این رفت که او نه برکنار بلکه ارتقاء یافته است. هرچند آگاهان میدانستند که چنین سمتی دارای شان قضایی نبوده و چه بسا به منظور جلوگیری از حضور او در کرسی قضاوت به چنین شغلی گمارده شده و در نهایت نیز مشخص شد که عملا قاعده فوق الذکر برای قاضی مرتضوی هم محقق شده است، از همین رو مساله جانشین اولین دادستان تهران پس از احیای دادسرا مسالهای قابل توجهتراز پیگیری سرنوشت سعید مرتضوی بود.
"عباس جعفری دولتآبادی" اما پاسخ صادق لاریجانی برای این کنجکاوی بود. خیلی زود پرس و جوها آغاز شد تا طیف گستردهای از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و... که به طور دائمی مشتری دادستانی تهران هستند بتوانند به گمانهزنی در مورد آینده خود از سویی و همکاران دربندشان از سوی دیگر بپردازند. صاحب این قلم نیز به محض انتشار این خبر با توجه به اینکه گفته شده بود آقای جعفری از بالاترین مقام قضایی استان خوزستان به تهران مراجعت خواهند کرد در تماس با چند تن از وکلا که احتمال میداد تاکنون با آن حوزه قضایی ارتباط کاری داشته باشند تماس گرفته تا اطلاعی از سوابق دادستان جدید بیابد. در آن روز وجه مشترک گفتهها و شنیدهها این بود که به هر حال هرچه باشد این آقا بر خلاف سلفاش با توجه به سوابق قضایی که دارد احتمالا رویکردی نسبتا قضایی به مسایل خواهد داشت و وجه همت خویش را بگیر و ببند امنیتی و یا جلادی مطبوعات قرار نخواهد داد و علیالقاعده باید شاهد استقرار نسبی موازین قانونی در حوزه دادسرا باشیم. البته نه اینکه موازین جهانی حقوق بشر را رعایت کند بلکه مثلا اگر پس از نقض تمامی حقوق، شبانه یک روزنامهنگار یا فعال سیاسی را گرفتند، بدون تفهیم اتهام و ارائه دلیل و بدون وکیل چند ماه در بازداشت موقت نگاه داشتند و آن مظلوم هم دست آخر به همه جرایم اعتراف کرد و از قضا یک قرار وثیقه معادل خونبهای پنج مرد مسلمان، در این میان صادر شد، دستکم همین قرار صادره اجرایی شده و زندانی آزاد شود.
امروز که قریب به دو ماه از آغاز به کار رسمی آقای دولت آبادی میگذرد، گرچه اظهارات جالب توجهی در باب رعایت عدالت و حقوق متهمان از سوی ایشان مطرح شده است اما با این همه گویا باید تماس دیگری با آن دوستان "نظرده" برقرار کرده و به آنها بگویم یا تلقی مشترکشان از عملکرد احتمالی آقای دولت آبادی اشتباه بوده و یا اینکه رعایت مسایلی همچون نمونه توضیح داده شده در بالا را هم باید در کنار پاسداشت موازین حقوق بشر جهانی، توقعی بیش از اندازه تلقی کنیم.
من نمیدانم که تعریف مدنظر آقای دولت آبادی از واژه دادستان چیست و احیانا اگر دوره کارشناسی حقوق قضایی را طی کردهاند دروس جزایی چگونه به ایشان تدریس شده است، اما به نظر میرسد همان شبی که پس از اطلاع از شغل جدیدشان به بستر میرفتند لااقل بایستی از منظر لغوی به این لغت حقوقی یعنی "دادستان" که استثناء در نظام حقوقی ایران به فارسی روان هم آمده و برخلاف واژگان حقوقی همچون "خیار تبعض صفقه" برای درک معنای آن نیاز به دانش حقوقی ویژهای هم نیست، اندکی اندیشیده باشند.
قضیه بسیار روشن است، دادستان کسی است که باید دادی بستاند، یعنی به طور مشخص مثلا وقتی فردی عادی خیلی آرام در خیابان در حال قدم زدن است و شخصی از روبرو او در میآید و یک سیلی به او میزند آن فرد عادی بدون آنکه نیاز باشد بلافاصله دستاش را بالا برده و برای جبران متقابلا وارد عمل شود، یکراست راه دادسرا در پیش گرفته و داد خود نزد دادستان ببرد.
این مثال ساده البته در قانون مملکت هم بازتاب دارد. جایی که در بند الف از ماده 3 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب گفته شده است: "دادسرا كه عهدهدار كشف جرم، تعقیب متهم به جرم، اقامه دعوی از جنبه حق اللهی و حفظ حقوق عمومی و حدود اسلامی، اجرای حكم و همچنین رسیدگی به امور حسبیه وفق ضوابط قانونی است به ریاست دادستان میباشد...". و بند (ب) از همین ماده نیز میگوید: "ریاست و نظارت بر ضابطین دادگستری (...) با دادستان است".
در بررسی مقام دادستانی در یک نظام قضایی گفته میشود که دادستان علاوه بر شئون قضایی که دارد به عنوان رییس نیروهای انتظامی و امنیتی (ضابطان) یک حوزه قضایی نیاز به اعمال نوعی مدیریت قضایی نیز دارد؛ به دیگر سخن یک دادستان هم باید قاضی باشد و هم باید همچون یک مدیر عالیرتبه اجرایی به نظارت و تنظیم عملکرد زیردستاناش بپردازد.
البته اینجانب تخصصی در دانش مدیریت ندارم اما این مقدار را همه ما شنیده و یا در عمل تجربه کردهایم که در مقام مدیریت یک مجموعه انسانی آن هم در جایی مثل ایران دارا بودن برخی ویژگیهای غیراکتسابی لازمه موفقیت است، در فرهنگ عامه این ویژگیها را اصطلاحا "عرضه" میگویند و بر همین اساس مدیران را همواره به دو گروه "با عرضه" و "بی عرضه" تقسیم بندی میکنند.
یکی از نشانههای اولیه دارا بودن "عرضه" نیز اطاعت ماموران تحت امر از فرامین قانونی یک مدیر است، یعنی وقتی مطابق قوانین و بر اساس اختیارات قانونی یک مدیر دستوری را صادر کرد علی الاصول انتظار میرود که آن فرمان اجرا شود.
بدون آنکه بخواهم عملکرد جناب جعفری را ارزیابی جامعی کرده باشم (به دلیل اینکه اصولا قانون به کناری گذاشته شده و تطبیق رفتارها با قانون امری عبث است) خیلی خلاصه باید گفت ایشان نه متوجه معنای بسیار روشن شغلی که بدان اشتغال دارند شدهاند و نه مدیر با عرضهای هستند.
نمونهها نیز بسیار است، مجددا تاکید میکنم که به هیچ وجه قصد ندارم عملکرد آقای جعفری را با موازین و استانداردها بسنجم بلکه تنها میخواهم اثبات کنم که در دادستانی جدید یا "عرضه" گوهری نادر است و یا "صداقت".
به دو نمونه از تجریباتی بسیاری که طی دو ماهه اخیر در مقام برخورد دادستان با دوستان عزیز و دربندم داشتهام توجه کنید. در آغاز کار تیم جدید دستگاه قضاء دستور آمد که بر اساس "قانون" از این پس نام متهمان حاضر در دادگاه انتخابات عنوان نشود، اما در پنجمین جلسه بیدادگاه کذایی گرچه عبارت "ع.م" جلوی تصویر عبدالله مومنی نقش بست اما ارائه بیوگرافی فکری و کاری او در اعترافات اجباریاش عملا نقض همان قانون بود، بماند که چند روز بعدتر عبدالله مومنی با ذکر نام کامل به تلویزیون آورده شد و همان سخنان بار دیگر تکرار شد.
وقتی آقای دادستان چهره به چهره همسر احمد زیدآبادی میگوید که حتی قاتل هم باید از حق ملاقات برخوردار باشد و پس از 40 روز در به دری و پریشانی خانواده زیدآبادی سرانجام کتبا به ضابطان قضایی در زندان اوین دستور میدهد که زیدآبادی دوشنبه با همسر و فرزنداناش ملاقات کند و حتی حضورا به آنها ابلاغ میکند و فردای همان روز پس از شش ساعت پر از دلهره کودکان خردسال احمد زیدآبادی با چشمان گریان و همچنان نگران پدر با یک خطاب بازجوی سپاهی دلشکسته راهی خانه میشوند، چه نتیجهای میتوان گرفت. البته بماند که قرار وثیقهای دویست میلیونی بیش از بیست روز است که از سوی بازپرس تحت نظر دادستان محترم صادر و نهایی شده اما....
البته عباس جعفری دولت آبادی ممکن است در ذهن خود داشته باشد که به هر حال با آن کارنامهای که سعید مرتضوی از خو برجای گذاشته، من بسیاری از امور را سامان داده و در مقابل بسیاری از بیقانونیها ایستادهام و در مجموع چهرهای متعادل از خود نشان دادهام، اما در پاسخ باید به دادستان جدید گفت اگر ملاک مقایسه را سلف خود قرار دادهاید به کلی در اشتباهید، این چنین قیاسی مانند آن است که بگوییم اگر قاضی مرتضوی در نقض حقوق بشر تا بدانجا پیش رفت که به گمان بسیاری، مظنون به قتل نیز هست، اکنون اگر دادستان جدید خدای ناکرده در نهایت کار به سرقت و... نیز متهم شد او را موفق و شخصیتی معتدل و کارآمد بدانیم.
*****
کنگره آمریکا یک گام به تحریم صادرکنندگان بنزین به ایران نزدیکتر شد
بی بی سی : کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا عصر پنجشنبه لایحه تحریم شرکتهایی که به ایران بنزین صادر می کنند را تصویب کرد.
این لایحه در صورت تصویب نهایی کنگره آمریکا به دولت باراک اوباما این امکان را می دهد که در صورت شکست مذاکرات اتمی کنونی تحریم های بیشتری علیه صنایع نفت و گاز ایران اعمال کند.
به جز کمیته یاد شده، سه کمیته دیگر نیز باید این لایحه را تصویب کنند تا در صحن علنی مجلس نمایندگان به رای گذاشته شود. لایحه مشابهی نیز در کمیته خدمات بانکی سنا مطرح شده است. این لایحه برای آنکه وجهه قانونی پیدا کند، باید به تصویب هر دو مجالس نمایندگان و سنا برسد. لایحه یاد شده قانون سال 1996 تحریم های ایران را گسترش می دهد.
بر اساس قانون یاد شده شرکت های خارجی که بیش از 20 میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کنند مشمول تحریم های آمریکا می شوند. اما این لایحه نظیر قانون پیش گفته به رئیس جمهور آمریکا همچنان این امکان را میدهد که در صورت صلاحدید بطور گزینشی دست به اعمال تحریم علیه شرکتهای ناقض بزند.
هوارد برمن رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان اظهار امیدواری کرده این لایحه ایران را وادار با توقف برنامه های اتمی کند.
نمایندگان کنگره آمریکا معتقدند با توجه به آنکه ایران 40 درصد از بنزین مصرفی خود را از خارج خریداری می کند، لایحه یاد شده می تواند بطور محسوسی تاثیر گذار باشد.
برخی از نمایندگان کنگره آمریکا همچون جف فلیک جمهوریخواه نسبت به عواقب بلندمدت این لایحه هشدار داده اند. اما گری آکرمن دمکرات گفته است برای پیشگیری از جنگ با ایران باید از شدیدترین اقدامات دیپلماتیک علیه این کشور حمایت کرد.
ایران بیشتر بنزین وارداتی خود را از شرکت های نفتی بریتانیایی، سوئیسی، فرانسوی و هلندی خریداری می کند.
به گفته جفری فلتمن دستیار وزیر خارجه آمریکا هم اکنون شرکتهایی که مظنون به نقض قانون کنونی هستند تحت بررسی قرار دارند و در صورت صحت گزارش ها طی 45 روز آینده رسما تحت تحقیق قرار می گیرند. وی افزود برخی از معاملاتی که ایران اعلام کرده با شرکتهای خارجی منعقد نموده تنها اهداف سیاسی داشته و قابل توجه نیستند.
بی بی سی : کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا عصر پنجشنبه لایحه تحریم شرکتهایی که به ایران بنزین صادر می کنند را تصویب کرد.
این لایحه در صورت تصویب نهایی کنگره آمریکا به دولت باراک اوباما این امکان را می دهد که در صورت شکست مذاکرات اتمی کنونی تحریم های بیشتری علیه صنایع نفت و گاز ایران اعمال کند.
به جز کمیته یاد شده، سه کمیته دیگر نیز باید این لایحه را تصویب کنند تا در صحن علنی مجلس نمایندگان به رای گذاشته شود. لایحه مشابهی نیز در کمیته خدمات بانکی سنا مطرح شده است. این لایحه برای آنکه وجهه قانونی پیدا کند، باید به تصویب هر دو مجالس نمایندگان و سنا برسد. لایحه یاد شده قانون سال 1996 تحریم های ایران را گسترش می دهد.
بر اساس قانون یاد شده شرکت های خارجی که بیش از 20 میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کنند مشمول تحریم های آمریکا می شوند. اما این لایحه نظیر قانون پیش گفته به رئیس جمهور آمریکا همچنان این امکان را میدهد که در صورت صلاحدید بطور گزینشی دست به اعمال تحریم علیه شرکتهای ناقض بزند.
هوارد برمن رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان اظهار امیدواری کرده این لایحه ایران را وادار با توقف برنامه های اتمی کند.
نمایندگان کنگره آمریکا معتقدند با توجه به آنکه ایران 40 درصد از بنزین مصرفی خود را از خارج خریداری می کند، لایحه یاد شده می تواند بطور محسوسی تاثیر گذار باشد.
برخی از نمایندگان کنگره آمریکا همچون جف فلیک جمهوریخواه نسبت به عواقب بلندمدت این لایحه هشدار داده اند. اما گری آکرمن دمکرات گفته است برای پیشگیری از جنگ با ایران باید از شدیدترین اقدامات دیپلماتیک علیه این کشور حمایت کرد.
ایران بیشتر بنزین وارداتی خود را از شرکت های نفتی بریتانیایی، سوئیسی، فرانسوی و هلندی خریداری می کند.
به گفته جفری فلتمن دستیار وزیر خارجه آمریکا هم اکنون شرکتهایی که مظنون به نقض قانون کنونی هستند تحت بررسی قرار دارند و در صورت صحت گزارش ها طی 45 روز آینده رسما تحت تحقیق قرار می گیرند. وی افزود برخی از معاملاتی که ایران اعلام کرده با شرکتهای خارجی منعقد نموده تنها اهداف سیاسی داشته و قابل توجه نیستند.
*****
صحن ۸۰ هزار نفری برای کمتر از ۱۰۰۰ نفر "قُرُق" شد
رئیس دولت نامشروع کودتا همانگونه که انتظارش میرفت با استقبال بسیار سرد مشهدیها مواجه شد. رئیس دولت کودتا که بدون استقبال تولیت آستان قدس رضوی، آیتالله طبسی در این شهر حاضر شده بود از استقبال مردم نیز بینصیب ماند.
بنا بر آمارهاي آستان قدس رضوي، ظرفيت كامل صحن جامع رضوي هشتاد هزار نفر است، يعني زماني كه از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب از جمعیت پر شده باشد، ظرفيت نهايي این هشتاد هزار نفر است، حال آنكه هنگام سخنراني احمدي نژاد، يك چهارم فضاي صحن فرش شده بود و همان فضا هم از جمعیت خالی بود.احمدي نژاد همزمان با آغاز اذان و نماز جماعت سخنرانی خود را آغاز کرد تا مردم را به بهانه خواندن نماز در محل سخنرانی جمع کنند. همان تعداد کمی هم که روی فرشها حضور داشتند در واقع برای به جا اوردن نماز جماعت صف بسته بودند. احمدینژاد که به دلیل کمبود مخاطب نتوانسته بود سخنرانی خود را به موقع ایراد کند، در اقدامي بیسابقه، نماز جماعت را با اجازه از امام جمعه مشهد-علم الهدي- بيست و پنج دقيقه به تاخير انداخت.
بنا بر آمارهاي آستان قدس رضوي، ظرفيت كامل صحن جامع رضوي هشتاد هزار نفر است، يعني زماني كه از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب از جمعیت پر شده باشد، ظرفيت نهايي این هشتاد هزار نفر است، حال آنكه هنگام سخنراني احمدي نژاد، يك چهارم فضاي صحن فرش شده بود و همان فضا هم از جمعیت خالی بود.احمدي نژاد همزمان با آغاز اذان و نماز جماعت سخنرانی خود را آغاز کرد تا مردم را به بهانه خواندن نماز در محل سخنرانی جمع کنند. همان تعداد کمی هم که روی فرشها حضور داشتند در واقع برای به جا اوردن نماز جماعت صف بسته بودند. احمدینژاد که به دلیل کمبود مخاطب نتوانسته بود سخنرانی خود را به موقع ایراد کند، در اقدامي بیسابقه، نماز جماعت را با اجازه از امام جمعه مشهد-علم الهدي- بيست و پنج دقيقه به تاخير انداخت.
گفتنی است که تدارک وسیعی برای جلب حمایت و حضور مردم در هنگام سخنرانی رئیس دولت کودتا از سوی حامیانش در مشهد دیده شده بود. به عنوان مثال، دور تا دور صحن جامع رضوي پر بود از كيسههاي آبي رنگ برای نوشتن نامه به رياست جمهوري و در طول خيابانهای منتهی به حرم نیز هم يك خودروي پژو گشت ميزد تا نامههای مردم را جمع کند. ناگفته نماند که تعداد زیادی از دانشآموزان دبستان و راهنمایی براي پر كردن محل سخنرانی از طرف مدرسهها به سمت حرم بسیج شده بودند. قسمت جلوي جايگاه - نزديك دوربين تلوزيون - هم ساعتها قبل توسط خوديها پر شده بود.
این اولین بار نبود که محمود احمدینژاد در مشهد با این استقبال سرد مواجه میشد. تا کنون وی دو بار بعد از کودتای ۲۲ خرداد به مشهد سفر کرده است و در هر دو بار هم با اسقبال سرد مردم علیرغم تلاشهای مکرر برای بسیج آدمها به محل سخنرانی و نیز عدم استقبال تولیت آستان قدس رضوی مواجه شده است.
این اولین بار نبود که محمود احمدینژاد در مشهد با این استقبال سرد مواجه میشد. تا کنون وی دو بار بعد از کودتای ۲۲ خرداد به مشهد سفر کرده است و در هر دو بار هم با اسقبال سرد مردم علیرغم تلاشهای مکرر برای بسیج آدمها به محل سخنرانی و نیز عدم استقبال تولیت آستان قدس رضوی مواجه شده است.
*****
فرمانده سپاه در جمع طلاب؛ اشتباه نکنید، نظام در خطر است!
فرمانده سپاه این روزها بیش از همیشه به موضع گیری و اظهار نظر در خصوص انتخابات و حوادث پس از آن می پردازد. او حتی از غلامحسین الهام سخنگوی دولت و یا احمد جنتی دبیر شورای نگهبان هم علاقه بیشتری برای بحث در این رابطه از خود نشان می دهد. اینهم یکی از آخرین جملات فرمانده است:" اگر تصور كنيم خطراتي نظام را تهديد نميكند، اشتباه فكر كردهايم."
نظام واجب تر از نماز
فرمانده سپاه این روزها بیش از همیشه به موضع گیری و اظهار نظر در خصوص انتخابات و حوادث پس از آن می پردازد. او حتی از غلامحسین الهام سخنگوی دولت و یا احمد جنتی دبیر شورای نگهبان هم علاقه بیشتری برای بحث در این رابطه از خود نشان می دهد. اینهم یکی از آخرین جملات فرمانده است:" اگر تصور كنيم خطراتي نظام را تهديد نميكند، اشتباه فكر كردهايم."
نظام واجب تر از نماز
او در تازه ترین سخنان خود که به سرعت هم مورد توجه رسانه ها و افکار عمومی واقع شد حفظ نظام جمهوری اسلامی از نماز واجب تر دانست. عزیز جعفری که در جمع طلاب و در شهر ارومیه سخنرانی می کرد حکومت جمهوری اسلامی را همپای حکومت امام علی و حتی پیامبر دانست و اظهار داشت:" اسلام حكومت واقعي و مبتني بر اصول اسلامي است و به خاطر در راس قرار گرفتن ولايتفقيه قابل مقايسه با زمان امامت امام علي و پيامبر اكرم است."
سرکوب فتنه
فرمنده سپاه همچنین نظام جمهوری اسلامی را یک نظام "مقدس الهی" معرفی کرد و افزود:" اما بايد بدانيم امروز ما چه تكليفي در برابر آن داريم . اگر تصور كنيم خطراتي نظام را تهديد نميكند اشتباه فكر كردهايم." او که تیغ انتقادهای خود را متوجه معترضین به نتیجه انتخابات 22 خرداد و حوادث پس از آن داشته بود همچنین گفت:" خطر بزرگي را پشت سر گذاشتهايم و با حضور و آگاهي مردم در صحنه و هدايت حكيمانه رهبر اين فتنه سركوب شد ولي نميتوانيم بگوييم فتنهها كاملا سركوب شده و شعلههاي آتش آن خاموش شده است."
دخالت های سپاه تدبیر رهبری است
جعفری البته در این سخنان خود به صورت تلویحی پاسخ کسانی را داد که از دخالت سپاه پاسداران در همه امور کشور از اقتصادی و اجتماعی گرفته تا سیاسی و نظامی گلایه می کنند. فرمانده سپاه این دخالت ها را "تدبیر" رهبری عنوان کرد آنجا که گفت:"سپاه طرحهاي مختلفي به تدبير رهبر در زمينه مسائل فرهنگي،آسايشي و معيشتي مردم دنبال ميكند."
بسیج به دنبال ابتکار عمل
سخنان فرمانده سپاه مبنی بر روشن بودن "شعله های فتنه" در حالی صورت می گیرد که در طی چند روز اخیر اصلاح طلبان و حامیان آنها به تکاپوی بهره برداری از فرصت راهپیمایی روز 13 آبان افتاده اند و قصد دارند تا در پی عدم صدور مجوز برای راهپیمایی معترضان، در این روز نیز همچون روز قدس یک راهپیمایی بزرگ را ترتیب دهند. در عین حال روز گذشته محمد رضا نقدی که به تازگی حکم ریاست بسیج را از دستان آیت الله خامنه ای گرفته نیز از خروج بسیج از انفعال و در دست گرفتن ابتکار خبر داد.او در همایش "بسیج و رسانه" گفت که در قالب جدید " بسيج از حال و هواي پاسخ گويي صرف به تهديدات و مقابله آن به يك حالت فعال براي در دست گرفتن ابتكار عمل به صحنه آمده است."
نقدي که بیش از هشتاد درصد مطالب سخنرانیش را به ضعف و زبونی آمریکا اختصاص داده بود به حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري هم اشاره کرد و گفت: "همين عملكرد رسانه اي بود كه موجب شد صداي چند نفر متقلب و زور گو بلند تر از صداي ميليونها نفر از ملت ايران نشان داده شود و اين نشان دهنده آن است كه دشمن از افكار عمومي و رسانهها به خوبي در جهت منافع خود استفاده ميكند و متاسفانه ما در اين موضوع تعلل كرديم."
مقابله به وسیله سه میلیون دانش آموز
اما تهدیدهای پیدا و پنهان فرماندهان عالی رتبه سپاه به همین جا ختم نشد. سردار محمد صالح جوکار رئیس سازمان بسیج دانش آموزی هم سه روز پیش از تدبیر بسیج دانش آموزی برای روز 13 آبان خبر داد و گفت:" در خصوص تجمع عدهای فریب خورده در روز 13 آبان كه قصد دارند از این فضاها و ایامالله سوءاستفاده كنند و جنگ روانی دشمن نیز در این رابطه مدتی است شروع شده تدابیری اندیشیده شده است." او البته از این تدابیر سخنی به میان نیاورد اما در عین حال گفت:" در این روز سه میلیون دانشآموز بسیجی در مراسم مبارزه با استكبار جهانی در راهپیمایی سراسر كشور حضوری سازمان یافته خواهند داشت. دانشآموزان پتانسیل بالایی دارند و میتوانند مقابل هر جریانی كه بخواهد علیه انقلاب توطئه كند بایستند والبته تدابیر امنیتی در خصوص حفاظت از آنها اندیشیده شده است."سردار جوکار توضیح نداد که چگونه هم معقد است که پتانسیل بسیج دانش آموزی به گونه ای است که می تواند "مقابل هر جریانی" بایستد و هم برای حفاظت از این "پتانسیل بالا" تدابیر امنیتی اندیشیده شده است؟
*****
ادامه بازداشت غیر قانونی فیاض زاهد
فياض زاهد، روزنامهنگار، عضو ارشد حزب اعتماد ملی و استاد تاريخ دانشگاه آزاد است. او سابقه دبیری گروه سیاسی روزنامه اعتماد و عضویت در شورای سردبیری روزنامه اعتمادملی را در کارنامه پر بار مطبوعاتی خود دارد. فیاض زاهد همچنین در سال های اصلاحات مسئول دفتر سیاسی حزب همبستگی بود.
نعمت احمدی در خصوص وضعیت پرونده فیاض زاهد با اشاره به شیوه دستگیری غیرقانونی ایشان گفت: "در تاریخ بیست و پنج مردادماه به همراه موکلم در شعبه 13 دادسرای کارکنان دولت که به پروندههای روزنامه اعتماد ملی رسیدگی میکند حاضر شدیم، اما بازپرس پرونده به دلیل مشغلههای کاری اعلام کرد که بعد از عید فطر در شعبه حاضر شویم. اما بعد از اینکه از دادسرا خارج شدیم موکلم توسط دو مقام امنیتی بازداشت شد. صبح فردای آن روز به شعبه 13 بازپرسی مراجعه کردم. در آنجا قاضی مقدمی در حضور بنده از موکلم بازجویی کرد و قرارشد برای تکمیل تحقیقات، ده روز در اختیار مقامات امنیتی قرار گیرد.
فياض زاهد، روزنامهنگار، عضو ارشد حزب اعتماد ملی و استاد تاريخ دانشگاه آزاد است. او سابقه دبیری گروه سیاسی روزنامه اعتماد و عضویت در شورای سردبیری روزنامه اعتمادملی را در کارنامه پر بار مطبوعاتی خود دارد. فیاض زاهد همچنین در سال های اصلاحات مسئول دفتر سیاسی حزب همبستگی بود.
نعمت احمدی در خصوص وضعیت پرونده فیاض زاهد با اشاره به شیوه دستگیری غیرقانونی ایشان گفت: "در تاریخ بیست و پنج مردادماه به همراه موکلم در شعبه 13 دادسرای کارکنان دولت که به پروندههای روزنامه اعتماد ملی رسیدگی میکند حاضر شدیم، اما بازپرس پرونده به دلیل مشغلههای کاری اعلام کرد که بعد از عید فطر در شعبه حاضر شویم. اما بعد از اینکه از دادسرا خارج شدیم موکلم توسط دو مقام امنیتی بازداشت شد. صبح فردای آن روز به شعبه 13 بازپرسی مراجعه کردم. در آنجا قاضی مقدمی در حضور بنده از موکلم بازجویی کرد و قرارشد برای تکمیل تحقیقات، ده روز در اختیار مقامات امنیتی قرار گیرد.
"احمدی با بیان اینکه به دلیل کوتاه بودن مدت بازداشت به این قرار بازداشت اعتراضی نکردم، اظهار داشت: "پس از انقضای ده روز مجددا به شعبه 13 دادسرای کارکنان دولت مراجعه کردم و بازپرس پرونده به من گفت به دلیل اینکه اتهام فیاض زاهد امنیتی است پرونده به دستور دادستان از وی گرفته شده و به دادسرای امنیت ارجاع شده است. "این وکیل دادگستری در ادامه افزود:" اتهام آقای زاهد، اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تظاهرات و نوشتن مقالات اعلام شده است."این در حالی است که حزب اعتماد ملی به دبیر کلی مهدی کروبی تحت فشارهای زیادی از سوی مخالفان اصلاحات قرار گرفته و ماموران دادستانی تهران روز هفده شهریور با مراجعه به دفتر این حزب،اسناد، مدارک دفتر را توقیف و در دفتر حزب را پلمب کردند.
نامه شورای مرکزی حزب اعتمادملی
در همین حال شورای مرکزی حزب اعتمادملی، درنامه ای خطاب به رئيس قوه قضائيه با محکوم کردن اقدامات غیرقانونی بعد از انتخابات یادآور شد: " تاريخ يکصد ساله اخير ايران نشان داده است که بستن فضای سياسی و توقيف روزنامهها و احزاب فعال سياسی بيش از آنکه به ضرر مردم باشد به زيان نظام سياسی مستقر و بیثباتی آن را منجر شده است؛ حال که احزاب و روزنامهها به عنوان نگهبانان نظام سياسی و بهترين راه ارتباطی شهروندان و نظام عمل کرده و اين امکان را برای نظام سياسی فراهم مینمايد تا مطالبات مردم را تشخيص داده و به آن پاسخ مناسب دهند و مانع از آن گردند که انباشت مطالبات تبديل به شورشها و جنبشهای غيرقابل کنترل و هزينههای فراوان برای کشور و مردم گردد."
همچنین در این نامه نسبت به فضای ملتهب کشور به مسئولین هشدار داده و آمده است: " در زمانهای که کشور بيش از همه چيز نياز به آرامش دارد و فضای ملتهب کشور که متاسفانه بر اثر بیدرايتیها و بیکفايتیهای بیشمار مسولين اجرايی و نظارتی و قضايی روز به روز ملتهبتر میشود و به جای شفافسازی، آرامسازی و اعتمادسازی ميان نظام جمهوری اسلامی و مردم شريف ايران که بالاترين نياز کنونی کشور است، چنين بر طبل تندروی و رفتارهای بیمطالعه و خارج از چارچوب عقل، شرع، قانون و ادب اسلامی میزنند."
نگاهی بر مقالات "انتقادی" فیاض زاهد
آقای زاهد در بخشی از نوشته هایش از تأثیراتى که جنبش مشروطه بر جریان اصلاحطلبى دوم خرداد بر جاى گذاشته است سخن گفته و از مهمترین تاثیرات آن، زنده شدن گفتمان قانونمدارى نام برده است و می گوید: " قانون یکى از مهمترین دغدغههاى روشنفکران و فعالان مشروطهخواهى بوده است که مجدداً در طرح و برنامههاى اصلاحات معاصر بازتعریف شد. مخالفان اصلاحات، اسلام را ضد دموکراسى و دموکراسى را ضد دین مىدانستند. آنها مردم را تنها براى نمایشهاى مذهبى و سیاسى خویش مىپسندیدند.
وی در ادامه از قانون به عنوان کلیدىترین راهبرد جنبش اصلاحی نام می برد و تصریح می کند که: " از عجایب تاریخ معاصر ایران آن است که وقتى خاتمى مهمترین برنامههاى خود را براى ریاست جمهورى مطرح ساخت، قانون کلیدىترین راهبرد بود. جامعه ایران سالهاست در چنبره رفتار فراقانونى حکام خود گرفتار است. چه آنها که ریشه در خاک داشتند و چه آنها که الوهیت خود را در آسمانها جستوجو کردهاند، در یک امر مشترک بودند. شأن آنها اجل از تبعیت از قانون بوده است.
موضوع دیگرى که بار دیگر درجنبش دوم خرداد مورد توجه قرار گرفته است، کاهش و تحدید قدرت فردى و رفتار خودکامانه است.گفتنی است آقای فیاض زاهد مطلبی تحت عنوان "آقای رئیس بیشتر اندیشه كنید" را در روزنامه اعتماد ملی به چاپ رسانده بود که با واکنش شدید حامیان دولت مواجه شده بود.در همین رابطه دفتر ریاست جمهوری از آقای فیاض زاهد با عنوان عنصر وابسته به مافیای سیاسی-اقتصادی واز مقاله انتقادی وی با عنوان "یكی از پروژههای لجنپراكنی علیه رئیس جمهور" نام برده بود.
در این مقاله او مواضع دولت و عملکرد آن را زیر سوال برده و با انتقاد از رئیس جمهور توصیههایی به ایشان کرده بود. همچنین آقاي فياض زاهد يادداشتي با نام "سخني با كيهان نشينان" در روزنامه اعتماد ملي منتشر کرده بود که موجب واکنش های بسیار تند از سوی رسانه های محافظه کار شد.
وی در این یاداشت از رسانه های دولتی مبني بر اينكه كيهان با صف بندي خود با روشنفكران و نخبگان اين سرزمين، شائبه عدم همراهي نخبگان اين مملكت با مباني انقلاب را دامن مي زند انتقاد کرد و روايتي تاريخي از تواضع لنين در برابر تولستوي را يادآور شده بود.در این یاداشت که موجب واکنش های زیادی شد آقاي زاهد مي نويسد: "رفتار كيهان را وقتي با عملكرد لنين در فرداي پيروزي انقلاب اكتبر مقايسه مي كنيم، به نكته جالبي برمي خوريم. لنين از خروج آلکسی تولستوي از روسيه نگران بود... هرگونه موضع گيري وي مي توانست بر موضع انقلابيون اثرگذار باشد. لنين هيأتي را نزد تولستوي فرستاد و از او خواهش كرد به خاطر مردم و تاريخ روسيه در كشور بماند و رمان بنويسد... تولستوي پذيرفت و به روسيه برگشت."
*****
گمانه زنی های متفاوت درباره غیبت مجری تلویزیون:
ادامه تحصیل، بازداشتی، فراری یا محکوم به خروج اجباری؟
ماجرای غیبت مرتضی حیدری مجری مشهور تلویزیون ضد مردمی رژیم جنبه هایی کارآگاهی پیدا کرده است. بخش خبری بیست و سی،ابتدای هفته گذشته در تلاشی برای پایان دادن به شایعات پیرامون این مجری سرشناس، مصاحبه ای را با وی ترتیب داد اما این مصاحبه به جای این که شایعات را پایان دهد ،باعث بروز ابهام های تازه شد.
حیدری در گفتگو با بخش خبری بیست و سی اعلام کرد که برای ادامه تحصیل و ارایه تز دکترای خود به خارج از کشور آمده است.او نه تنها نام دانشگاه و رشته تحصیلی اش را ذکر نکرد،بلکه از کشور محل اقامت خود نیز نامی نبرد و به ذکر این نکته اکتفا کرد که کشور میزبان وی اختلاف زمانی زیادی با ایران دارد.اظهارات او درباره نحوه ثبت نام در دانشگاه و زمان بازگشتش به ایران نیز پدید آوردنده ابهام هایی دیگر بود.
ماجرای غیبت مرتضی حیدری مجری مشهور تلویزیون ضد مردمی رژیم جنبه هایی کارآگاهی پیدا کرده است. بخش خبری بیست و سی،ابتدای هفته گذشته در تلاشی برای پایان دادن به شایعات پیرامون این مجری سرشناس، مصاحبه ای را با وی ترتیب داد اما این مصاحبه به جای این که شایعات را پایان دهد ،باعث بروز ابهام های تازه شد.
حیدری در گفتگو با بخش خبری بیست و سی اعلام کرد که برای ادامه تحصیل و ارایه تز دکترای خود به خارج از کشور آمده است.او نه تنها نام دانشگاه و رشته تحصیلی اش را ذکر نکرد،بلکه از کشور محل اقامت خود نیز نامی نبرد و به ذکر این نکته اکتفا کرد که کشور میزبان وی اختلاف زمانی زیادی با ایران دارد.اظهارات او درباره نحوه ثبت نام در دانشگاه و زمان بازگشتش به ایران نیز پدید آوردنده ابهام هایی دیگر بود.
حیدری در آن مصاحبه اعلام کرد که روند ثبت نامش نزدیک به یک ماه طول می کشد اما در عین حال به مجری بخش خبری بیست و سی گفت قبل از مصاحبه سر کلاس درس حاضر بوده است.اکنون ابهام ها از این قرار است که حیدری چطور در میانه ترم تحصیلی موفق به ثبت نام در دانشگاه شده ؟چطور با وجود روند ثبت نام ایمیلی همه دانشگاه ها، برای ثبت نام به فرصتی یک ماهه نیاز داشته ؟چطور پیش از تکمیل ثبت نام موفق به حضور در کلاس شده و در نهایت این که اگر وی قصد تحصیل داشته چرا می خواهد تا یک ماه دیگر به ایران بازمی گردد؟
سناریوهای مرموز
سناریوهای متفاوتی درباره محل اقامت و وضعیت فعلی مرتضی حیدری در رسانه های ایران مطرح شده است.عده ای می گویند که او در پوشش تحصیل به خارج از کشور رفته و قصد بازگشت ندارد،عده ای عقیده دارند که وی به دلایل امنیتی ناگزیر به خروج از کشور شده و عده ای دیگر هم می گویند که وی در بازداشت وزارت اطلاعات به سر می برد و مصاحبه اش با بخش خبری بیست و سی نیز تحت فشار صورت گرفته است."مهدی رستم پور" یکی از مجریان سرشناس ورزشی که ماه گذشته در جریان سفر تیم ملی کشتی ایران به کشور آلمان پناهنده شده هیچ یک از فرضیه ها را درباره دلایل غیبت مرتضی حیدری رد نمی کند اما بیشتر بر این باور است که "حیدری خارج از کشور به سر می برد و قصد بازگشت به ایران را هم ندارد."رستم پور با ذکر برخی ویژگیهای حیدری مانند" دانش فراوان سیاسی "،" حفظ دیوان شعر حافظ" و " تسلط بر زبان انگلیسی" ، وی را بهترین مجری برنامه های سیاسی تلویزیون در سالهای اخیر می داند اما عقیده دارد که او در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، مورد بی مهری و حتی عصبانیت مقام های دولتی قرار گرفته بود.
وی برای مثال به ماجرای حضور محسنی اژه ای در یکی از برنامه های گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما در جریان حوادث پس از انتخابات اشاره می کند که در آن برنامه ، حیدری در پاسخ به اظهارات اژه ای مبنی بر برخورد احترام آمیز با کروبی از وی می پرسد "چرا دفتر شخصی و دفتر حزب آقای کروبی را پلمپ کردید؟"او همچنین به ماجرای دعوت نهاد ریاست جمهوری از حیدری اشاره می کند و می گوید که وی یک شب پیش از آغاز غیبت در صدا و سیما به نهاد ریاست جمهوری دعوت بود اما از پذیرش آن دعوت سر باز زد.
رستم پور درباره نسبت فکری حیدری با دولت احمدی نژاد نیز ماجرای دعوت به کار احمدی نژاد از وی را یادآور می شود و می گوید:"در ابتدای کار دولت نهم،نام حیدری به عنوان یکی از گزینه های سخنگویی دولت مطرح بود اما وی از پذیرش این پست در آن زمان امتناع کرد."به باور رستم پور،"حضور بحث برانگیز حیدری به عنوان مجری میزگرد اعتراف گیری تلویزیونی از سعید حجاریان،محمد عطریان فر و سعید شریعتی نیز از سر ناچاری بوده است."این میزگرد که حدود یک ماه پیش به مدت دو شب از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد بسیاری از ببیندگان را به تعجب واداشت.آنها انتظار شنیدن اظهارات بدیع چهره های اصلاح طلب را داشتند اما انتظار دیدن چهره " حیدری" به عنوان مجری میزگرد اعتراف ها را نداشتند.سابقه ده ساله حیدری به عنوان یک مصاحبه گر چیره دست انتظارها از او را بیش از این بالا برده بود که نقش مجری یک نمایش تلویزیونی اعتراف گیری را ایفا کند.با این حال بر مبنای یکی از فرضیه های موجود ممکن است حیدری برای کاهش ریسک سفرش به خارج، اجرای برنامه اعتراف ها را پذیرفته باشد.
رستم پور در همراهی با این فرضیه به ماجرای خروج خودش از ایران اشاره می کند و می گوید که سه ماه پیش از خروج،فتیله هر گونه نقد در رسانه ملی را پایین کشیده بود تا مشکلی برایش ایجاد نشود.او درباره محل اقامت کنونی حیدری نیز اظهار بی اطلاعی می کند اما در عین حال با نظر یکی از مجریان تلویزیون که گفته حیدری در فرانسه به سر می برد مخالف است.به باور رستم پور از آن جا که حیدری چیزی از زبان فرانسه نمی داند فرضیه حضورش در فرانسه دور از واقع است.
در انتظار حل معما
سناریوی بازداشت حیدری یا خروج وی از کشور به دلایل امنیتی نیز برای خود طرفدارانی دارد.برخی از تحلیل گران در تایید فرضیه بازداشت حیدری می گویند که ممکن است مسولان امنیتی در بیم از افشای پشت پرده میزگرد اعتراف های تلویزیونی، وی را بازداشت کرده باشند.بر مبنای این تحلیل حیدری یا قصد افشای چگونگی اعتراف گیری ها را داشته یا تلاشش برای خروج از کشور این ظن را برای دستگاه های امنیتی ایجاد کرده که ممکن است وی دست به افشاگری بزند.
سناریوی خروج حیدری به دلایل امنیتی نیز بر این پایه تحلیلی استوار است که ادامه حضور وی در ایران ممکن بود خطراتی جانی برایش همراه داشته باشد.طرفداران این سناریو می گویند از آنجا که حیدری با اجرای برنامه اعتراف های تلویزیونی چهره خود را در میان هواداران جنبش سبز به شدت تخریب کرده بود این امکان وجود داشت که اقامتش در ایران با دردسرهای فراوان همراه شود.
در میان سناریوهای موجود،سناریویی که صدا و سیما از طریق انجام مصاحبه با "حیدری" آن را دنبال کرد ظاهرا کمترین طرفدار را در میان افکار عمومی پیدا کرده است.غالب کامنت هایی که درباره مصاحبه بیست و سی با مجری سرشناس سیما در پایگاه های خبری مختلف دیده می شود گویای آن است که روایت تلویزیون درباره غیبت حیدری با بی اعتمادی روبرو شده است.
بخش خبری بیست و سی در جریان حوادث بعد از انتخابات سناریوهای دیگری مانند ماجرای " ترانه موسوی" و "سعیده پورآقایی" را اجرا کرد تا با رد ادعای اصلاح طلبان درباره کشته شدن این افراد در جریان خشونت های خیابانی،مخاطبان خود را قانع کند اما اصلاح طلبان عنوان کردند که این دو سناریوی تلویزیونی نیز توام با تحریف ها و دستکاری های فراوان بوده است.
اکنون نیز بسیاری از مخالفان دولت احمدی نژاد با ابراز بی باوری نسبت به سناریوی صدا و سیما درباره غیبت "حیدری" معتقدند که پشت پرده غیبت وی یک دلیل سیاسی وجود دارد .آنها منتظرند تا با گذشت زمان اصل ماجرا آشکار شده و ساختگی بودن سناریوی تلویزیون برملا شود؛ ولی مهدی رستم پور با شناختگی که از حیدری دارد به "جرس" می گوید: "منتظر بمب خبری نباشید،امکان ندارد او با روحیه محافظه کارانه اش علیه دولت بعد از نهم سخنی بگوید."
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ