سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۶/۲۰

آدینه: 20/6/1388 (زمان: 00:01 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران ، همرزمان و هم میهنان عزیز بامدادتان گرامی باد.
"پست" امروز را به بهانه چاپ آخرین هدیه ای که حامی و دوست گرانبهای ما؛ بنیانگزار جنبش همبستگی ایران جناب آقای دکتر رضا بحری حدود سه ماه پیش برایمان بصورت ایمیل ارسال فرمودند آغاز کنیم.
این هدیه ارزشمند عبارت است از سروده های ایشان طی "جولای" سال 2006 تا "ژوئن" سال 2009 که خود ایشان این کتاب را که شامل 145 قطعه سروده های بسیار پرمعنا و زیبا و ارزشمند است "سروده های در غربت – دفتر دوم" نام گذاری کرده اند که ما نیز با همین نام آن را به چاپ رسانده ایم.
این گنجینه گرانبهای سروده های دکتر بحری عزیز در نخستین چاپ (در چاپخانه مخفی و زیرزمینی ما) در قطع وزیری و با جلد زرکوب به تعداد 35000 نسخه فقط برای اعضا و همرزمان تشکیلات خودمان به چاپ رسیده است و مانند سایر کتابهای دکتر بحری؛ ما بهایی برای آن در نظر نگرفته ایم و بقول معروف قیمت آن "همت عالی" تعیین گردیده است.
از یاران و همرزمان تقاضا داریم برای تهییه و دریافت این مجموعه اشعار یا مستقیم با ارسال ایمیل برایمان؛ تقاضا نمایند و یا مانند سایر کتب چاپ شده توسط ما، بصورت گروهی از طریق سرگروه های جمعی خویش اقدام و درخواست نمایند.
در زیر یکی از سروده های این مجموعه اشعار را با هم بخوانیم:

"حضرت حق ...!"
هل انسان خلیفهة الله ؟
لا...
بند لیفتهة الله. . . !؟
ان الانسان مترسکهة المزرعهة الاخره
کلام تو را با ترس ورق می زنند
کلام مرا با سرانگشت مهر
آیه هایت اذن هم آغوشی می دهد
« برای زایمان یقین» !!
آیه هایم
اذن فراموشی
« برای سقط الشک»
شعر مرا تفسیر و تعبیر،
و بر آیه های تو « تفی سیر» می کنند
پیامبرت از غار مبعوث می شود
پیامبرم در غار محبوس
بندگانت را ای"حضرتِ حق" انتخاب می کنی
بندگانم حق انتخاب دارند
دستهایت را به من بده
ید الله مع الجماعهة
همیشه در این سطر تو را به جا می آورم . . .
دستهایت سرد است "الله"، خیلی سرد
***
همچنین چاپ سوم مجموعه "سروده های در غربت – دفتر اول" از آقای دکتر بحری در تعداد 12500 نسخه آماده شده است. از آنجایی که در 2 چاپ قبلی، نوبت اول (سال 1384 ) و نوبت دوم( سال 1385) که ما "سروده های در غربت – دفتر اول" را هربار در 25000 نسخه به چاپ رساندیم بغیر از یاران خودمان در تشکیلات جنبش همبستگی دانشجویان ایران، بسیاری از هم میهنان و خانواده های اعضا ی تشکیلات نیز خواستار آن دیوان بسیار گرانبها بوده و هستند؛ بناگزیر اقدام به چاپ سوم کرده ایم که این دیوان را نیز به همان طرقی که در بالا اشاره کرده ایم می توانید تقاضا و دریافت دارید و کماکان بهای آن نیز "همت عالی" تعیین شده است.
**
ما بزودی اقدام به چاپ یازدهم "انجیل یوحنا به روایت شعر" نیز خواهیم کرد و بنا داریم که این بار این دیوان روحانی و عرفانی را دوباره به چاپ برسانیم .
در سری چاپ های نوبت اول تا چاپ نوبت دهم، این کتاب بسیار پر طرفدار و گرانبها تا کنون یکصد و بیست هزار نسخه به چاپ رسیده بود که بعلت نایابی آن و درخواست های مکرر هم میهنان و یارانمان، بزودی چاپ یازدهم را در تیراز ده هزار نسخه آغاز خواهیم نمود.
بی مناسبت نمی بینیم که توضیحی درباره مورد مصرف عواید حاصل از کتابها و سروده های دکتر بحری و همچنین کمک های نقدی که ایشان هرماهه برایمان ارسال می دارند را بصورت فهرست وار در زیر برایتان شرح دهیم:

1- در طول سالهای 1384 تا کنون حدود چهل میلیون تومان از محل این عایدات و کمک های مالی صرف هزینه های سازمان شده است.
2- در طول سه ماه اخیر و پس از خیزش اخیر هم میهنان صرف امور مشروحه زیر گردیده است:
الف – 45 مورد هزینه های بیمارستان و زخم بندی و پرستاری بالینی مجروحین و مضروبین حوادث اخیر و ضایعات ایجاد شده برای یاران و هم میهنان توسط اوباشان سرکوبگر رژیم، (چه در بیمارستانها و چه در منازل اشخاصی که بیم داشتند به بیمارستان مراجعه نمایند).
ب- 8 مورد پرداخت هزینه "قبر" و مراسم کفن و دفن جانباختگان جنایات اخیر سرکوبگران رژیم فاشیستی ملایان.
ج – 25 مورد کمک های مالی به بازماندگان جانباختگان سه ماهه اخیر (بازماندگانی که توانایی ادامه معاش ندارند) که این 25 خانوار یا بازماندگان جابناختگان به لیست کسانی که بطور دایمی از کمک های "جنبش همبستگی دانشجویان ایران" برخوردارند و در آینده نیز برخوردار خواهند بود اضافه گردیده است که با افزودن این 25 خانوار، تعداد خانوارهایی که اینک تحت پوشش کمک های مالی ما برای ادامه معاش، تحصیل فرزندان، و کمک های پزشکی و غیره می باشند به 136 خانوار در سطح ایران رسیده است.
امید داریم که با استقبال شما از انتشارات جدیدما یعنی: تجدید چاپ "سروده های در غربت – دفتر اول" (چاپ سوم) و همچنین "سروده های در غربت – دفتر دوم" (نوبت اول) ما را در راه و هدفی که از سال 1381 تا کنون در پیش گرفته ایم کماکان یاری دهید.
*****
علت دفن جمعی اجساد گمنام، ساخت دستشویی بود
در پی ماجراهای مربوط به دفن اجساد بی‏نام و نشان در بهشت زهرا تهران، شبکه 20:30 با مدیر بهشت زهرا مصاحبه کرده و سعی کرد که این ماجرا را از دید خود توضیح دهد.
در همین حال وب سایت «آینده» در گزارشی به تحلیل و بررسی این گزارش پرداخت.
«آینده» نوشت که حدود یك ماه قبل سایت نوروز، ارگان جبهه مشاركت اعلام کرده بودکه: "در روزهای 21 و 24 تیرماه، جنازه هایی بدون نام و مشخصات و تحت تدابیر شدید امنیتی، به این قبرستان منتقل شده و با صدور اجباری جواز دفن برای آن ها در قطعه 302 بهشت زهرا به خاك سپرده شده است."
سایت رسمی حزب مشاركت همچنین افزوده بود، فهرست جوازهای دفن صادر شده روز 21 تیرماه در بهشت زهرای تهران دست‌كم 28 جواز بدون ذكر نام و نام خانوادگی صادر شده و همگی در قطعه 302 به خاك سپرده شده‌اند، در اقدامی مشابه روز 24 تیرماه نیز 16 جواز دفن بدون ذكر نام و نام خانوادگی صادر شده است.
پس از برخی تكذیب‌ها،‌این سایت فیلم و تصاویری از قطه 302 نشان داد كه تابلوی آن‌ها نام ندارد و تاریخ دفن آن‌ها 21 و 24 تیر ماه است و در همین مقطع تغییر مدیر عامل بهشت‌زهرا(س) پذیرش خبر نوروز را فراهم كرد، اما بهشت‌زهرا(س) این خبر را تكذیب كرد و پس از آن برخی اعضای كمیته ویژه مجلس و تعدادی از اعضای شورای شهر تهران هم با بیان اظهاراتی، قول پیگری در این زمینه و حتی نبش قبر در صورت لزوم را دادند.
شب گذشته دوربین بخش خبری 20:30 سیما ضمن نشان دادن برخی صفحات سایت نوروز – كه البته قطعاً باعث تبلیغ این سایت در میان مخاطبان رسانه ملی می‌شود – به بهشت‌زهرای تهران رفت و ضمن پخش تصاویر همین قبرها، به گفتگو با دانش‌پژوه، مدیر روابط عمومی بهشت‌زهرا(س) پرداخت.
وی با اشاره به این كه هر هفته 10 جنازه مجهول‌الهویه (شامل معتادان و تصادفی‌ها و كارتن خواب‌ها) برای دفن به بهشت‌زهرا منتقل می‌شوند، افزود: به دلیل ساخت دستشویی در كنار این قطعه، این اجساد از اول تیر دفن نشده‌اند و یك‌باره دفن شده‌اند.
وی پاسخ صریحی به این كه اجساد در سردخانه پزشكی قانونی یا بهشت‌زهرا(س) بوده‌اند، نداد و صرفاً گفت كه جنازه‌ها را برای ما نیاورده‌ بودند.در این گزارش تصاویر تعدادی از قبور كه نام اموات بر تابلوی آن‌ها درج شده بود، هم پخش و گفته شد كه 27 تن از 42 جسد مجهول‌لهویه طی این مدت توسط خانواده شان شناسایی شده‌اند. گفتنی است دانش‌پژوه 10 روز قبل در گفتگو با ایلنا ضمن سخنانی مشابه، اشاره‌ای به ساخت دستشویی در كنار قطعه 302 نكرده بود.
*****
در استقبال از تشکیل "راه سبز امید"
جبهه مشارکت: راه سبز امید، به عصر یخبندان دموکراسی پایان می‏دهد
جبهه مشارکت ایران با صدور بیانیه‏ای از تشکیل "راه سبز امید" توسط میرحسین موسوی استقبال کرده و مهمترین دست‏آورد این انتخابات را "ظهور و بروز اراده ملی در بالاترین سطح و در فراگیرترین عرصه برای غلبه بر موانع و عوامل عقب‏ماندگی و در جا زدن کشور" عنوان نموده است.
متن بیانیه جبهه مشارکت ایران اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران علی رغم همه تلخی ها و بد اخلاقی ها و سوء استفاده های اصحاب قدرت، دست آوردهای شیرین و بزرگی داشت که به مرور نتایج آن برای همگان روشن خواهد شد.
شاید مهم ترین دست آورد این انتخابات، ظهور و بروز اراده ملی در بالاترین سطح و در فراگیرترین عرصه برای غلبه بر موانع و عوامل عقب ماندگی و در جا زدن کشور بود که با گشودن "راه سبز امید" تردیدی نیست که این ملت با آگاهی و شناخت کامل و با برخورداری از صبر و بردباری مثال زدنی و با بلوغ مدنی کاملی که در این عرصه از خود نشان داد، روز به روز فضاهای جدیدی را برای شکوفایی ظرفیت های ملی خواهد گشود. بدین معنا دهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی، پیروزی ملتی بود که شکوفایی خود را جشن گرفت و راه روشن خود به سوی سعادت و ترقی را شناخت و در آن گام به پیش نهاد.
آن چه به نام بیانیه "راه سبز امید" توسط قرزند پاک ملت، انسان فرهیخته، فداکار و متدین، جناب آقای میرحسین موسوی انتشار یافت در حقیقت مانیفست رهایی مردم ایران از چرخه معیوب استبداد - وابستگی - عقب ماندگی است. این متن پرمحتوا حاصل اندیشه در یک قرن تلاش ملت ایران برای آزادی و پیشرفت و خودباوری و بخصوص تعمق فراوان در انقلاب اسلامی ایران و نتیجه بهره گیری از تجارب مغتنم جنبش اصلاح طلبی مردم ایران در دهه گذشته است و می تواند به عنوان چراغ پرفروغی در راه پرفراز و نشیب آنان راهگشای همه ملت برای رسیدن به آرزوها و آمال خود باشد.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با تبریک به جناب آقای مهندس موسوی برای "راه سبز امید" از این حرکت راهگشا و امید آفرین استقبال می کند و حمایت همه جانبه خود را از پویندگان این مسیر پر رهرو اعلام می دارد.
از نظر ما "راه سبز امید" دارای شاخصه ها و نمادهای مهمی است که تبیین و پردازش آن ها می تواند در تداوم راه و در تسهیل وصول به مقصد ما را یاری کند. در این جا ما به طور بسیار موجز در حد بضاعت خود به این مهم می پردازیم و امیدواریم آحاد ملت ایران و به خصوص نخبگان و فرهیختگان و اهل دانش و قلم در روشن تر ساختن این راه نورانی یار و یاور دیگر هم وطنان خود در این مسیر باشند.
1- اساس "راه سبز امید" بازگشت و توجه کامل به متن جامعه است. اصلاحات برای آن بود که شکاف بین ملت و حاکمیت را ترمیم کند اما ضعف جامعه مدنی سبب شد تا در این مهم به توفیق کامل دست پیدا نکند. تجربه سترگ اصلاح طلبان اینک می تواند در راه تقویت و توانمند کردن جامعه ایران به عنوان منشا اصلی قدرت و اقتدار در "راه سبز امید" با بازگشت پرتوان به جامعه به کار گرفته شود و به خصوص در عصر یخبندان گردش دموکراتیک قدرت، و در زمان خاکمیت انحصار بازگشت به جامعه به صورت دموکراتیزاسون کامل جامعه ایران می تواند سرآغاز تحولی بزرگ در مدنیت این کشور به شمار آید.
این "بازگشت به مردم" در عین حال که محور همه حرکات را آحاد شهروندان قرار می دهد اما ماهیتا با نگاه توده وار که مشارکت مردم را تنها از طریق سلسله مراتب فرماندهی و بسیج شده از بالا می پسندد کاملا متفاوت است. در نگاه "راه سبز امید" در حقیقت قدرت در جامعه به صورت هرمی ترسیم می شود که قاعده و اساس آن را مردم آگاه، باشعور، دارای حق کامل دانستن و از آن مهمه تر پرسیدن تشکیل می دهد. مردمی که در تعیین حق سرنوشت خود آزادی کامل دارند و هیچ کس نمی تواند این حق را از آنها سلب کند.
2- "راه سبز امید" توانمندسازی جامعه ایران را به نحوی در دستور کار قرار می دهد که هر فرد به عنوان یک ملت شناخته می شود. تجربه موفق "هر شهروند یک ستاد" و "هر شهروند یک رسانه" ما را امیدوار می کند که اینک به دنبال تحقق "هر فرد ، یک ملت " باشیم. در این دیدگاه نادیده انگاشتن حق هر فرد به مثابه ظلم به تمام ملت است و در مقابل هر فرد با مسئولیت پذیری در برابر جامعه خود تکلیف دارد تا به صورت فعال در همه اموری که با سرنوشت سایر هموظنان خود ارتباط دارد مشارکت فعال داشته باشد.
3- "راه سبز امید" ایرانیان را دارای آنچنان ظرفیت بالا و والایی می داند که تکیه بر این ظرفیت را برا یآبادانی و سربلندی ایران کافی و وافی می داند و نه تنها با فعلیت رساندن این ظرفیت نوید ایرانی آباد و آزاد را می دهد بلکه خود را قادر به ارائه الگویی مناسب برای همه کسانی می داند که می خواهند فارغ از سلطه هر قدرتی متکی به خود و هویت خود باقی بمانند. بر این اساس تمام نگاه "راه سبز امید" به داخل و ظرفیت های ملی است و در عین حال که از تمام فرصت های بین المللی در راه سربلندی ملت ایران استفاده می کند اما تعامل به جهان را به قیمت نفی هویت و کم انگاری ظرفیت های ملی نفی می کند.
4- "راه سبز امید" در عین پذیرفتن تکثر و تنوع در درون جامعه ایرانی« نه تنها شکاف های جامعه را فعال نمی کند بلکه با چسب هویت ملی و برابری حقوقی تمام ایرانیان، از این همه تکثر به عنوان سرمایه ای برای رشد و تکامل همه جانبه جامعه ایرانی بهره خواهد گرفت. در "راه سبز امید" همه ایرانیان، از هر جنسی، از هر نژادی، از هر آیینی و از هر فرهنگ و زبانی، بخشی از هویت ایرانی است که وقتی در کنار هم قرار گیرند، وحدت ملی را شکل می دهند. در این نگارستان زیبا به نام ایران، آحاد این ملت علاوه بر افتخار ایرانی بودن، مفتخر به نقش داشتن در تکمیل این هویت پربار هستند.
5- "راه سبز امید" اگر نگوییم تنها راه، مسلما از معدود راه هایی است که با پیمودن آن می توان به تداوم راه انقلاب اسلامی در قالب "جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد" امیدوار بود. امروز متاسفانه رفتارهای ناهنچاری که به نام دین و انقلاب چهره نظام را خدشه دار کرده، دفاع از جمهوری اسلامی را برای بسیاری از دلبستگان به آن مشکل کرده است.
"راه سبز امید" با نشان دادن سره از ناسره نه فقط در گفتار بلکه در رفتار و شیوه عمل خود و ترسیم چهره رحمانی دین می تواند اعتماد بر باد رفته را به میراث امام و شهیدان برگرداند. بر همین اساس "راه سبز امید" علیه هیچ فرد یا چریانی نیست بلکه نفی کننده رفتارهایی است که با جمهوری اسلامی هیچ قرابتی ندارد و چون وصله ناجوری دامن این نظام را آلوده کرده اند. "راه سبز امید" دشمن استبداد، وابستگی، ویژه خواری، شایسته ستیزی، ریاکاری، دروغ گویی و حاکمیت بداخلاقی هاست.
6- ویژگی مهم "راه سبز امید" به رسمیت شناختن همهه نهادهای جامعه مدتی و به خصوص احزاب است. "راه سبز امید" فضا را بر هیچ حزب و جریان و گروهی حتی مخالفان خود تنگ نمی کند بلکه با گسترده کردن فضای سیاسی و اجتماعی همچنان آحاد ملت را به تشکل یابی، سازماندهی و عمل جمعی فرا می خواند.
همچنین با اهتمام به ایجاد شبکه های گسترده اجتماعی در ابعاد کوچک و بزرگ در خانه، مدرسه، دانشگاه، حوزه، کارگاه و سازمان های صنفی و حرفه ای یادآور این نکته است که در صورت وجود چنین شبکه های گسترده ای است که نهادهای تاثیرگذار جامعه مدنی مانند احزاب می توانند به اهداف والای خود دست یلبند. در حقیقت "راه سبز امید" پیشنهاد می کند جامعه ایرانی با ظرفیت مثال زدنی خود شایسته آن است که در همه زمینه ها و عرصه ها به کار جمعی روی آورد به نحوی که دست تطاول روزگار نتواند این همبستگی و وحدت را با هر حیله ای دستخوش آسب کند.
7- "راه سبز امید" که در پاسخ به محدودیت های فراوان ایجاد شده بر سر راه ملت در راه احقاق حق خود اعلام موجودیت کرد از چنان وسغت نظر و قدرت روحی بالایی برخوردار است که برای کاهش رنج ملت و کاستن از هزینه های ملی برای رسیدن به سازش با قدرت حاکمه راه حل های عادلانه ای را ارایه می کند که اگر ذره ای انصاف وجود داشته باشد و اراده ای برای برون رفت از بحران یافت شود، این راه حل ها که برگرفته از آموزه های الهی و منشا گرفته از روح گذشت ایرانی است مورد توجه خواهد بود.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با ابراز خوشوقتی از آغاز این مرحله در تاریخ ایران عزیز، اطمینان دارد تلاش همه مردم ایران در "راه سبز امید" سبب شکوقایی استعدادهای فراوان و سربلندی روزافزون ملت خواهد شد و دیر نخواهد بود روزی که قدرت ملت در حرکت پرتوان خود همه کس و همه چیز را به تسلیم در برابر اراده خود وا خواهد داشت.
جبهه مشارکت ایران اسلامی
*****
اطلاعیه سازمان دانش آموختگان ایران: آیا عبدالله مومنی زنده است؟
درپی ابراز نگرانی شدید خانواده عبدالله مومنی پس از گذشت 35 روز بی خبری مطلق از سلامتی وی، و انتشار برخی شایعات نگران کننده، سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) اطلاعیه‌ای را منتشر ساخته است. در این اطلاعیه که خطاب به مردم ایران نوشته شده با اشاره به اینکه 35 روز است که از وضعیت عبدلله مومنی اطلاعی در دست نیست پرسیده شده:آیا عبدالله مومنی زنده است؟
مشروح اطلاعیه سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) به شرح زیر است:
*
آیا عبدالله مومنی زنده است؟
ملت شریف ایران؛
اینک که اثبات شده است در این ملک هیچ دادرسی بر سر کار نیست، ناچار از آنیم که دیگر بار از دردها و مصائب با شما بگوییم. قریب سه ماه از بازداشت آقایان احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی دبیرکل و سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران می‌گذرد و همچنان هیچ مرجعی حاضر به پاسخگویی در مورد اتهامات و حتی محل نگهداری آنان نبوده و همچنانکه پیش از این بیان داشتیم این اقدام چیزی جز یک گروگان‌گیری تمام عیار برای سرپوش نهادن بر کودتای 22 خرداد نیست.
امروز 35 روز است که از عبدالله مومنی هیچ اطلاعی در دست نیست. آخرین خبر از وی مربوط است به ملاقات همسر و دو فرزنداش با او در حیاط زندان اوین؛ همسر مومنی وضعیت وی را در آن ملاقات اینگونه توصیف کرده بود:‌ «همسرم شدیدا تحت فشار روحی و جسمی و شکنجه است و نزدیک 20 کیلو وزن کم کرده است. آن کسی که دیدیم اصلا عبدالله مومنی نبود؛ فقط یک پوست و استخوانی بود که تعادل روحی و روانی و قدرت حرف زدن وایستادن و راه رفتن نداشت. هیچ چیزی از عبدالله نمانده است».
این آخرین اطلاعی است که از عبدالله مومنی، در دست است و پس از گذشت 35 روز اینکه حتی از یک تماس تلفنی وی نیز با خانواده دریغ شده به باور ما متاسفانه ممکن است ناشی از آن باشد که جان عبدالله مومنی به مخاطره افتاده باشد.
تاسف آورتر آنکه آگاه شدیم پرونده آقایان عبدالله مومنی و احمد زیدآبادی در اختیار قاضی مسئول فجایع بازداشت‌گاه کهریزک است؛‌ فردی که نه تنها به رغم ادعای دروغگویان، به دلیل مشارکت در جنایاتی بی سابقه، از کار برکنار نشده است بلکه ناجوانمردانه‌تر از پیش به آزار خانواده‌های مظلوم و ستم‌کشیده زندانیان سیاسی می‌پردازد.
از سوی دیگر شایعات هولناک و به شدت نگران کننده‌ای که در مورد سلامتی عبدالله مومنی منتشر شده، همسر او را وحشت زده و خواب را از دیدگان فرزندان بیگناه‌اش ربوده است، وضعیتی که دستکم با شنیدن صدای پدر برای چند لحظه می‌تواند تا حدی از شدت آن کاسته شود؛ خواسته‌ای کوچک که بیش از یک‌ماه است از آنان دریغ شده است.
همسر عبدالله مومنی معتقد است «حتما اتفاق ناگواری افتاده است که از عبدالله هیچ خبری نیست». او از همه می‌خواهد که «هر کاری» از دستشان بر می‌آید برای اطلاع از سرنوشت همسرش انجام دهند.
اکنون پرسش ما از هر نهاد یا شخصی که در این آدم ربایی‌ها نقشی دارد تنها یک جمله است! آیا عبدالله مومنی زنده است؟
سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت)
*****
گزارش تابناک در مورد دروغ پردازی‏های ایرنا
توجه: ما این مطلب به نقل از تابناک را فقط بعنوان خبری که دیشب بازتابی گسترده در جامعه داشته انتشار میدهیم:
خبرگزاری ایرنا در آستانه روز قدس به دروغ پردازی و شایعه پراکنی در جهت «رد توطئه بدخواهان» پرداخته است. وبسایت تابناک در گزارشی به افشای این دروغ پردازیهای خبرگزاری دولت پرداخته و چنین رفتارهایی را باعث موجی از نگرانی در بین مردم دانسته است.
تابناک نوشت: پس از انتشار خبری درباره حذف حضرات آیات جوادی آملی، استادی و امینی از مراسم احیای حرم حضرت معصومه(س) ایرنا و واحد مركزی خبر، درصدد پاسخگویی به این شایعه برآمدند كه خبرگزاری جمهوری اسلامی در خبری خلاف واقع علاوه بر ناتوانی در پاسخگویی به اذهان عمومی، پرسش‌ها و ابهامات جدیدی را نیز به ماجرا اضافه كرد.
به گزارش خبرنگار «تابناك»، این رفتار كه نشانه كم‌اطلاعی و ناآگاهی مدیر تبلیغات آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) و ضعف مدیریت خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی بود؛ عدم حضور آیت‌الله جوادی آملی را بلند مدت و 11 ساله(!!) دانست و علتش را هم بیماری عنوان كرد، در حالی كه آیت‌الله جوادی آملی، تنها سال‌های 86 و 87 در مراسم احیای حرم حضرت معصومه(س) حاضر نشدند كه به علت همزمانی این ماه با تابستان و حضور نداشتن ایشان در قم بوده است.
بنا بر اطلاع خبرنگار تابناک، آیت‌الله جوادی آملی سال‌هاست مراسم احیای حرم حضرت معصومه(س) را به طور منظم برگزار می‌كند كه آخرین آن رمضان 1385 بوده است.
در همین زمینه خبرگزاری دولت(ایرنا) نوشت: «مدیر تبلیغات حرم مطهر حضرت معصومه (س) گفت: ائمه جمعه موقت قم آیات «جوادی آملی»، «امینی» و «رضا استادی» طی 10 سال گذشته هیچگاه(؟؟!) در برنامه‌های شب‌های قدر حرم مطهر شرکت نکرده‌اند.»
ایرنا اما به این خبرسازی بسنده نكرد و در ادامه نوشت: «احمد شمس» در گفت‌وگو با ایرنا، این تبلیغات مغرضانه در مورد برنامه شب‌های احیای در حرم مطهر را توطئه بدخواهان دانست و گفت: این سه بزرگوار از سال 77 تاکنون به دلیل بیماری و برخی مشکلات جسمانی، هیچ‌گاه در آیین ویژه شب‌های قدر شرکت نمی‌کردند. وی افزود: آیت‌الله استادی و آیت‌الله جوادی آملی به دلیل بیماری حتی امکان حضور در نماز جمعه را نیز ندارند.
به نوشته تابناک جدای از این خبرپردازی ناشیانه ایرنا، انتساب این گونه رفتارها به «بیماری حاد» مراجع و علمای دین، موجی از نگرانی در بین مردم پدید می‌آورد كه گویا برای مدیران رسانه‌ای و مسئولان دینی اماكن مذهبی، زیاد جای اشكال نیست و ایشان رد «توطئه بدخواهان» را با هر شیوه‌ای ارجح می‌دانند.
*****
احضار و بازجویی از هایده تابش فعال کمپین در اصفهان
تغییر برای برابری: هایده تابش از فعالین کمپین یک میلیون امضا در اصفهان که پیشتر ممنوع الخروج شده بود به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شد.
تابش که چندین بار به صورت تلفنی احضار شده است در خصوص نحوه ی احضار خود و ممنوع الخروجی اش به تغییر برای برابری گفت: "اواخر اریبهشت ماه با من تماس گرفته و از من خواستند در ساعت و روز معینی به ستاد خبری مراجعه کنم. با توجه به این که این تلفن می توانست از طرف هر شخصی و با هر انگیزه ای باشد گفتم اگر موردی هست قانونی اقدام کنید تا من بدانم باید جوابگوی چه ارگان یا اشخاصی و در چه رابطه ای باشم. این تماس ها چندین بار تکرار شد و با تلفن منزل من هم تماس گرفته شد".
این فعال کمپین در خصوص ممنوع الخروجی اش گفت: "هفته اول تیر که برای تمدید پاسپورت به اداره گذرنامه رفتم از من خواستند که به دفتر ریاست جمهوری مراجعه کنم که در آنجا به من اطلاع دادند که ممنوع الخروج شده ام و باید از دادگاه انقلاب این مشکل را پیگیری کنم. بعد از مراجعه به دادگاه انقلاب به من گفتند که باید به ستاد خبری وزارت اطلاعات بروم. در تمام مراجعاتی که به همراه همسرم به نهادهای مختلف داشتم هیچ برگه ای مبنی بر احضار قانونی یا علت احضار یا ممنوع الخروجی ام ارائه نشد. پس از مدتی احضاریه ای که روی آن نوشته شده بود «بعد از رویت امضا شود» به منزلم آوردند که پسرم آن را امضا کرد و روی برگه تاریخ مراجعه نوشته شده بود اما برگه را به پسرم تحویل ندادند و او با اصرار تنها توانسته بود شماره پرونده و تاریخ تشکیل آن را از ماموران بگیرد که پس از این مرجله در زمان مقرر به همراه همسرم به ستاد رفتم".
تابش با تشریح روند بازجویی در ستاد خبری و محور سوالاتی که از او پرسیده شد گفت: " از زمان آشنایی با کمپین به خاطر علاقه ای که به کار در حوزه زنان داشتم و همچنین به خاطر اعتقادی که به عملی بودن اهداف کمپین دارم برای جمع آوری امضا فعالیت می کنم اما همین علاقه و فعالیتم محور سوالاتی بود که در بازجویی از من پرسیده شد. به طور کلی باز جویی در مورد محور فعالیت هایم در کمپین، سوال های عقیدتی، نظرم درباره حجاب وعقیده ام نسبت به قوانین چند همسری و صیغه، جلسات کمپین و شرکت کنندگان آن و... بود.ا لبته انها می گفتند بازجویی نیست و فقط یک گفتگوی دوستانه است اما در عین حال سوال و جواب کتبی بود.
موضوع جالب این بود که گاهی در خلال بازجویی تلاش می کردند که اتفاقات اخیر را به کمپین ارتباط دهند و در خصوص ارتباط اعضای کمپین با ستادهای انتخاباتی می پرسیدند. در خلال باز جویی ها تاکید داشتند که مشکلاتی قانونی که کمپین در مورد زنان مطرح می کند را قبول دارند وقایل به تغییر ان هستند ونظرشون این بود که فعالیت های کمپین باید با مجوز باشد
این عضو کمپین همچنین به نقل از بازجوی خود علت ممنوع الخروج شدنش را دعوت نامه ای از دانشگاهی در آفریقای جنوبی برای شرکت در دوره آموزشی توانمند سازی زنان عنوان کرد. وی گفت در صورت ارائه احضاریه قانونی و مکتوب از طرف دادگاه انقلاب برای پیگیری وضعیتم مراجعه می کنم.
*****
خانه تکانی و تصفیه فله ای در وزارتخانه نفت
پارلمان نیوز در گزارشی به بررسی تغییر و تحولات اخیر در وزارت نفت پرداخته است. به نوشته این خبرگزاری سیدمسعود میرکاظمی، وزیر نفت دولت دهم زودتر از آنچه پیش‌بینی می‌شد دست به غربال و خانه تکانی در وزارت نفت زده است.
زمزمه‌های برکناری نقره‌کار معاون بین الملل و بازرگانی وزارت نفت توسط وزیر جدید، از وزارت نفت به گوش می‌رسد و قرعه به نام وی افتاده است.
سیدمسعود میرکاظمی که این روزها سخت درصدد مطالعه برای افزایش آگاهی‌هایش در خصوص نفت و صنایع وابسته است تا بتواند در اجلاس اوپک از مواضع نفتی ایران دفاع کند، از سویی دیگر با فرامین خاص و نامه‌های پی درپی درخصوص تغییرات مدیران ارشد وزارت نفت مواجه شده است.
نقره‌کار شیرازی، معاون بین‌الملل وزارت نفت که میرکاظمی از وی دل خوشی ندارد این روزها در حال شال و کلاه است تا با بازگشت میرکاظمی از وین و دریافت حکم برکناری‌اش وزارت نفت را ترک گوید. تغییر معاون بین‌الملل نفت در حالی رخ می‌دهد که «نفتی‌ها» وی را یکی از بهترین معاونان وزارتخانه نفت می‌نامند.
معاون اکنون وزیر نفت، کسی است که اوایل انقلاب و در حالی که هنوز هیچ سازمانی در جمهوری اسلامی قوام و شکل مطلوب خود را نیافته بود و آغاز جنگ از سویی و تحریم‌های بین‌المللی از سوی دیگر کشور را در تنگنا قرار داده بود و مردم نگران وضع معیشیتی خود بودند، سرپرست وزارتخانه‌ای را بر عهده گرفت که قرار بود سیلوهای از گندم خالی را پر کند و برای تأمین مایحتاج مردم برنامه‌ریزی کند.
همه نگاه‌ها به وزارت بازرگانی به سرپرستی نقره‌کار شیرازی بود. اخبار متفاوتی از غارت مایحتاج مردم در گوشه و کنار کشور به گوش می‌رسید. فشارها بیشتر می‌شد. کشور در شرایط حساسی قرار داشت. وزارت بازرگانی باید کاری می‌کرد. او در آن زمان تحصیل در آمریکا را نیمه تمام رها کرد تا به انقلابیون بپیوندد.
نقره‌کار شیرازی در روزهای سخت اوایل انقلاب، در برابر تاراج مواد غذایی و خالی شدن سوله‌ها از سوی شورش‌گران مخالف انقلاب اسلامی کمیته‌ای ویژه تشکیل داد تا جلوی اغتشاشات را بگیرد. اما این مرد با تجربه در حوزه بین‌الملل حالا سایه سنگین وزیری را احساس می‌کند که در سال‌هایی که وی سرپرست وزارت بازرگانی بود، میرکاظمی محصلی بیش نبود. معاونی که در سال‌های سکنی در وزارت نفت بیش از 40 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری چینی‌ها و مالزی‌ها را در صنعت نفت و گاز ایران سبب شد.
نقره‌کار شیرازی آن زمانی از چشم میرکاظمی افتاد که در جلسه اتاق بازرگانی ایران، چند روز قبل از جلسه رأی اعتماد مجلس به وزیر نفت، به برنامه‌های سرمایه‌گذاری خارجی میرکاظمی برای وزارت نفت تاخت و آنها را غیر عملی دانست. وی به گفته‌های پراکنده آن روز میرکاظمی درباره صنعت نفت اشاره کرد و گفت: «برخی از مشکلاتی که از سوی مسعود میرکاظمی، وزیر پیشنهادی نفت دولت دهم درباره صنعت نفت مطرح شد، داخلی و بین‌المللی است و مسئولیت صنعت نفت نبوده است. به طور نمونه اگر سرمایه‌گذار خارجی نمی‌تواند وارد صنعت نفت شود، به وزارت نفت و وزارتخانه دیگر مربوط نیست. کل نگاه سیاسی و بین‌المللی باعث عدم ورود سرمایه‌های خارجی و فناوری‌های روز به داخل کشور شده است.»

احمدی‌نژاد حتی جواب سلام آقای هامانه را هم نمی‌داد
وزارت نفت روزهای پر حاشیه‌ای را می‌گذراند. محمود احمدی‌نژاد این‌بار وزیر نفتی را دارد که بر خلاف وزرای قبلی تابع و کم حاشیه است. اما بدنه وزارت نفت چه نگاهی به احمدی‌نژاد و نحوه تعاملش با این وزارتخانه را دارند؟
یکی از مدیران رده بالای وزارت نفت در گفت و گو با «خبر» درباره رویکرد احمدی‌نژاد به بدنه وزارت نفت گفت: احمدی‌نژاد از همان ابتدای دولت نهم در 4 سال پیش کار خود را با توهین و برخورد با وزارت نفت آغاز کرد. طرح مباحثی چون مافیای نفتی و اینکه پول نفت سر سفره‌ها نیست و باید سر سفره‌ها بیاید، این نکته را به ذهن متبادر می‌کرد که گویی در وزارت نفت یک شبکه مخوفی از دزدان و آدم خواران وجود داشتند و آقای احمدی‌نژاد آمد تا دست اینها را از نفت کوتاه کند. یک روز آقای محمود احمدی‌نژاد در کمیسیون تلفیق مجلس گفت: «ما مگر چه می‌گوئیم که اینهمه به ما توهین می‌کنند. ما حرفمان اینست که باید وزارت نفت پاکسازی شود. بدنه وزارت نفت را شبکه‌های مافیایی فرا‌گرفته‌اند.»
این مقام آگاه نفتی در ادامه افزود: اینکه در حال حاضر آقای میرکاظمی به وزارت نفت رسیده است عقبه تاریخی دارد. احمدی‌نژاد در دولت نهم افرادی را به عنوان وزیر پیشنهادی نفت به مجلس معرفی کرد که همگی آنها معتمدین و از دوستان نزدیک وی بودند. معرفی آقای «سعیدلو» که معاون مالی اداری وی در دوران شهرداری احمدی‌نژاد بود و معرفی آقای «صادق محصولی» در زمانی که وی در استانداری اردبیل فعالیت داشت و با چراغ سبز آقای احمدی‌نژاد به تجارت مغایر با قوانین کشور می‌پرداخت و اگر قرار بود برای تجارتش 60 درصد مالیات و عوارض و عواید به دولت بپردازد و 40 درصد بهره ببرد، 20 درصد به دولت می‌پرداخت و 80 درصد سود می‌برد. اینها همه و همه به دلیل نزدیکی وی با احمدی‌نژاد بود. بعد از اینکه در مجلس فضا به شدت بر علیه محصولی شد و بحث «وزیر میلیاردر» طرح شد خود محصولی از قبول کاندیدایی برای وزارت نفت کناره‌گیری کرد. بعد از محصولی حتی فردی به نام «تسلطی» به مجلس معرفی شد که انگشت تعجب بر دهان نمایندگان مجلس نقش بست. چه آنکه وی بویی از نفت نبرده بود و تنها سابقه‌اش ریاست طرح‌های ساختمانی و زیربنایی شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود.
وی افزود: در نهایت احمدی‌نژاد وزیری هامانه را به مجلس معرفی کرد و هامانه به دلیل اینکه در حقیقت یک وزنه‌ای در وزارت نفت بود، به خوبی به موضوعات نفتی تسلط داشت و مجلس به وی رأی داد، اما رویارویی وی با احمدی‌نژاد هم حکایت جالبی دارد.
در حقیقت آقای هامانه فرامین احمدی‌نژاد را که بعضاً غیر نفتی بود اجرایی نمی‌کرد و مسیری را که احمدی‌نژاد انتخاب کرده بود دنبال نمی‌کرد. بزرگترین جلوه عدم تفاهم احمدی‌نژاد با وزیری هامانه هم عدم قبولی قائم مقامی کردان در وزارت نفت از سوی وی بود و هامانه تا روز آخر هم مقاومت کرد. کار به جایی کشیده بود که آقای احمدی‌نژاد حتی جواب سلام آقای هامانه را هم در هیأت دولت نمی‌داد.
وی در خصوص آمدن نوذری به وزارت نیز گفت: آمدن نوذری به وزارت نفت در شرایطی بود که گرچه وی از نظر سطح کارشناسی در حد و اندازه هامانه نبود، اما بدنه وزارت نفت وی را قبول کرد، گرچه هامانه سعی می‌کرد در مسیر احمدی‌نژاد حرکت کند. نخستین اقدام وی هم این بود که قائم مقامی کردان را به رسمیت شمرد، اما معاونت‌های دیگر، یعنی آقایان «ترکان و نعمت‌زاده» همچنان در برابر جریانی که همراه با احمدی‌نژاد بود مقاومت می‌کرد.
احمدی‌نژاد از عملکرد نوذری هم رضایت نداشت، چه آنکه نوذری هم وزیر نفت مورد علاقه وی از آب در نیامد. اما امکان تغییر هم نبود، چه آنکه دیگر چوب خط رئیس‌جمهور برای تغییر وزیر نفت پر شده بود، لذا نوذری تحمل شد، اما همچنان این اصطکاک وجود داشت. از سویی نوذری در بحث بودجه 86 و 87 خرید بنزین در مجلس سخنانی ایراد که عصبانیت احمدی‌نژاد را در پی داشت و تیر خلاص همکاری این دو با یکدیگر بود. همین اختلافات سبب شد تا نوذری اولتیماتوم جدی رئیس‌جمهور را بپذیرد و در برابر وی کرنش کند، شاهد این مدعا نیز تغییر دو معاون در وزارت نفت بود که به مذاق احمدی‌نژاد خوش نمی‌آمدند. نوذری ترکان و نعمت‌زاده را قبل از انتخابات برکنار کرد تا شاید در دولت بعدی ماندگار شود، اما چون در آن سطح از تبعیت یا هم جنس بودنی که رئیس‌جمهور بارها در سخنان خود می‌گوید، نبود نوذری گزینه سوخته تلقی شد.

پشت پرده معرفی میرکاظمی به مجلس برای تصدی وزارت نفت
یکی از نمایندگان مجلس که نخواست نامش فاش شود در خصوص معرفی سیدمسعود میرکاظمی به عنوان هشتمین وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران به «خبر» گفت: معرفی آقای میرکاظمی به مجلس برای تصدی وزارت نفت طبیعی بود؛ چه آنکه وی از معدود وزرایی بود که در همایش‌های انتخاباتی در تابستان امسال به شدت از محمود احمدی‌نژاد حمایت کرد. وی از وزرای معتمد احمدی‌نژاد است.
وی در خصوص پشت پرده معرفی سیدمسعود میرکاظمی به وزارت نفت گفت: اگر توصیه رهبری در خصوص رأی به وزرای کابینه دهم نبود، میرکاظمی به قطع از وزرایی بود که در رأی‌گیری می‌افتاد، چرا که وی از ابتدایی‌ترین اطلاعات در خصوص نفت برخوردار نیست.
این مقام آگاه گفت: برداشت ما اینست که میرکاظمی در مجموع موفق نخواهد بود، علت آن هم اینست که بدنه وزارت نفت وی را نمی‌پذیرد، کم سواد است و از اوضاع بی‌اطلاع است. میرکاظمی در مجلس جای «لیتر» و «تن» را جابجا می‌گوید و واحد شمارش نفت را تن می‌نامد!
جالب است که وی در یکی از جلسات تخصصی کمیسیون انرژی مجلس در خصوص «اکتان» بنزین گفته است که اکتان باید از 95 به 87 برسد، این درحالی‌است که اکتان بنزین باید بالا‌تر باشد تا میزان احتراق آن افزایش یابد، این را حتی دانشجویان ترم اول شیمی هم می‌دانند اما میرکاظمی از آن بی‌خبر است.
وی با اشاره به اینکه میرکاظمی نمی‌تواند وزیر وزینی در بخش نفت باشد به برنامه وی برای تغییر زنجیره‌ای مدیران ارشد وزارت نفت اشاره کرد و گفت: میرکاظمی اساساً برای ایجاد تغییراتی که در ذهن رئیس‌جمهور بوده است به این وزارتخانه آمده است و تغییرات وسیعی را در برنامه دارد که در همین راستا لیستی تهیه شده و به وی ارجاع شده است تا 150 نفر از مدیران وزارت نفت را تغییر دهد. هم چنین شنیده شده است که محمد علی‌آبادی قرار است تا چند روز دیگر به عنوان رئیس شرکت ملی نفت منصوب شود.
این مقام آگاه در خصوص این تغییرات اتوبوسی و سلیقه‌ای گفت: «باید یقین کرد که در برابر این تغییرات مقاومت‌هایی ایجاد خواهد شد و وزیر نفت باید پاسخگوی این ماجرا باشد.»
وی افزود: بهانه این تغییرات هم همان بحث قدیمی و تکراری مافیاست که آقای احمدی‌نژاد مطرح کرده است، این درحالی ‌است که نباید بدنه مدیریتی و کارشناسی وزارت با این بهانه‌ها از هم پاشیده شود و اگر هم فسادی در وزارت نفت وجود دارد، رئیس‌جمهور باید مستندات خود را به قوه قضائیه ارائه کند.
وی در پاسخ به این سؤال که چه کسانی در جلسه شب رأی اعتماد با میرکاظمی در هتل هما دیدار و لابی داشته گفت: نمایندگان مجلس هم این خبر را از طریق پیامک دریافت کردند اما معلوم نشد که محتوای آن جلسه و حاضرین در آن چه کسانی بودند.
*****
چه زود پرده ز رخ کشیده ای قاضی القضات
بهار یکتا:
صادق لاريجاني در نخستين جلسه مسئولان عالي قضایي چه زود سر سپردگی خود را نشان داد و نگذاشت مهر انتصابش خشک شود. در حالی که در محافل خبری و سیاسی بحث از احتمال تغییر و تحولی بود و نامه نگاری ها شروع شده بود و حرفی از عدالت و آزادی به میان آمده بود, رئیس جدید قوه قضاییه زحمت فعالان سیاسی را کم کرد و نقاب از چهره برداشت و خود واقعی اش را خیلی زودتر از آنچه احتمالش می رفت نمایان کرد. این جماعت چه عجله ای دارند که بر هم سبقت بگیرند در خباثتشان گویی دریافته اند که عمر دولتشان کوتاه است, فرصت اندک است و نکند وقتی نماند که اینها خودی نشان بدهند و ارباب رنجیده خاطر شود از تاخیرشان. رئیس جدید قوه قضاییه وقتی به مسند نشست که می گفتند برای تصدی مقامش شروطی گذاشته و از خاتمه پرونده فعالان سیاسی و برکناری مرتضوی نام می بردند. در همان حال ظریفی گفت که بازار گرمی می کنند و خبری نیست. از روزی که او بر مسندش تکیه زده نه تنها تغییری در وضعیت پرونده فعالان سیاسی و روزنامه نگاران دیده نشد بلکه ایشان برای اینکه از قافله دوستان ستاد کودتایش عقب نماند تازه می خواهد قضای "اظهارات " ناگفته را بجا آورد و دراولین نطق عمومی خود به تکرار همان داعیه های پیشین مصباحیان و سپاهیان می پردازد و تقلب اظهر من الشمس را " ادعای واهی " می خواند که منجر به تحمیل هزینه برای نظام ( بخوانید نظامیان ) شده است.

لاریجانی در حالی از قانون و قانون گریزی دم می زند که قوه قضاییه دست کم طی سه ماهه گذشته سیاه ترین پرونده تاریخ قضایی خود را رقم زده است. اما وقتی رئيس قوه قضائيه بر تبعيت كامل از توصيه " رهبر معظم انقلاب " براي حركت قانونمند تاکید می کند تازه معلوم می شود که قانون مد نظر ایشان از کدام سنخ است. همان قانونی است که از دو لب مبارک می تراود و در راستای اوامر ملوکانه ایشان سیر می کند. این قانون , همان "امر ولایی" خود ساخته آقایان است که به مبارکی اش ملک و ملکوت بر باد می دهند. همان قانونی " سرلوحه دستگاه قضایی است که اولویتش نظم است" البته نظمی که مبادا آب در دل کودتاگران تکان بخورد و خلوتشان منقص شود. نظمی که کشور را به پادگان نظامی تبدیل می کند و آرامش گورستانی بر پا می کنند. می گوید: "متاسفانه در جريان حوادث بعد از انتخابات با ادعاي واهي تقلب در انتخابات عده‌اي تلاش كردند از مدار قانون بگريزند." چه کسی از قانون می گریخت رئیس قوه عدلیه؟ او که خیانت در رای مردم کرده بود یا آنکه سراغ رایش را می گرفت؟ او که لشکرکشی خیابانی کرده بود و در دست هر هرمله ای غل و زنجیرو خنجر داده بود یا آنکه با سکوتش فریاد می زد؟ او که پیش از تایید رسمی آرا, پیام تبریک می فرستاد, یا او که داشت متن تخلفات را برای پیگیری قانونی تنظیم می کرد؟ او که کرور کرور در خیابانها جوان درو می کرد یا آنکه برای دلجویی از مادران شهدا شبانه به خانه هایشان سر می کشید تا التیامی باشد بردردهایشان؟

در این میان برای اینکه صدقی در کلام باشد که به نام قاضی القضات بخورد یکی را درست می فرمایند :" "متاسفانه قانون گريزي و قانون شكني قبح خود را از دست داده است." آری در روز روشن آدم می ربایند در خیابان در جلوی هزاران نمازگزاری که برای اقامه نماز جمعه آمده اند. به خانه مردم یورش می برند و تا خصوصی ترین حریم مردم تعرض می کنند. فرمانده نیروی انتظامی اش جوان مردم را به زیر لگد می گیرد و به قصد جان می زند. بی حکم به حبس می برندو بندی می کنند. تهمت می زنند, افترا می بندند , دروغ می گویند و هیچ باکی ندارند و غره و سرمستند از این همه قانون شکنی که به یمن نظام ولایی مصونشان کرده از هر تعرض و پیگیری. لاريجاني تاكيد دارد :" دستگاه قضائي براي تقويت بعد نظارتي خود موظف است قانون مداري را سرلوحه و وجهه عمل خود قرار دهد و توصيه به تمام مسئولان قضائي رعايت قانون و عمل به آن است" وی می گوید که قانون مداري بايد از مرحله شعار به عمل برسد و در همین راستاست که اقدام به پلمپ بنیاد شهید بهشتی می کنند و دفاتر پیگیری مردمی کروبی و موسوی را تخته می کند که مبادا سندی ازاسناد رسوایی, رهبر و اعضای ستاد کودتایش بدست " نامحرمان " بیفتد و آبروی نداشته شان بیش از این بر سر هر کوی و برزن به حراج برود. عجب " خوش خدمتی"!! قرار است کجای دیگر این ملک را به نامت سندت بزنند که اینگونه می خواهی در خدمت به دیکتاتور بر دیگران پیشی بگیری.

و در این میان " شیخ اصلاحات " گمان می کنند که در بخش عاقل نظام تمایل جدی به حل مساله وجود دارد. نه, این جماعت تندرو و کند رو, عاقل و دیوانه ندارد. همه شان از یک فرقه اند. تشنه قدرتند و عزم کرده اند که نام اسلام را از دنیا پاک کنند. یادتان می آید وقتی امام هشدار می دادند که اگر اسلام در امتحان خود در برپایی حکومت در ایران زمین بخورد دیگر نمی تواند در دنیا سر بلند کند. این جماعت کمر به نابودی دین بسته اند و از هیچ کوششی دریغ نمی کنند. برگزاری جلسات و دیدارها همه برای رد گم کردن است. شما که اهل سیاست هستید چرا باورشان می کنید. از صدر و ذیل ستاد کودتا از یک جا فرمان می گیرند و جدید و قدیم هم ندارند. رئيس قوه قضائيه می گوید :" و ديديم كه در حوادث بعد از انتخابات قانون گريزي چگونه منشا اين حوادث و موجب بروز تخلفات و هزينه‌هاي بسيار براي نظام اسلامي شد." وی تاكيد دارد:" متخلفان نبايد خود را از چشم ناظران دور ببينند و دستگاه قضايي هم بايستي پيراسته از هر نوع قانونگريزي با متخلفان برخورد قانوني كند." ایشان اینجا همه داستان را وارونه خوانده است. اعتماد را گوهر گرانبهای هر نظامی است به غارت برده اند و و هزینه هایی بر این ملت مظلوم وارد کرده اند و ضربه ای به عزت اسلام زده اند و حریمی از علما و مراجع شکسته اند که تا قیام قیامت قابل ترمیم نیست , حال قاضی االقضات را آورده اند که تقاص چند باره بگیرند و آنچه را که قاضی مرتضوی نتوانست به پایان ببرد, مکمل کند.

رئیس قوه عدلیه از همگرایی و تعامل می گوید و متعقد است که منافاتی با استقلال قاضی ندارد. آن زمان که فریاد استقلال قضاتتان گوش فلک را پر کرده بود آن کردید با این جماعت که فغان همه سازمانهای حقوق بشر و انسانهای آزاده را در آورد, حال که به لطف برادران لاریجانی همه جا قرار است در سایه عنایات رهبری هماهنگ تر باشد و تعاملات بیشتر, چه خوابی برای این ملت دیده اید؟ دیگر نظامی از این هماهنگ تر در دنیا سراغ دارید؟ همه چیزش از یک جا تنظیم می شود, فرهنگش, قانونش, دینش, مجلسش, دولتش, فرمان آتشش. در این میان بجز ملت که با شما هماهنگی ندارد, قوه و سازمانی مانده که بخواهید هماهنگ ترش کنید؟

قاضی القضات ! این مناصب همه رفتنی است و اگر باقی بود که اینک شما بر این مسند تکیه نزده بودید. این جایگاهی است که خیلی ها را بخود دیده , شهید بهشتی اولین کسی بود که پس از انقلاب به این مسند اعتبار داد و اینک در زمان شما به خانه فرزند ایشان یورش بردند و به کودک خردسال ایشان هم رحم نکردند. گماشتگان شما بر سر و صورت فرزند شهید بهشتی کوبیدند و او را به بند کشیدند. در حالی که چند هفته ای بیشتر از منصبتان نگذشته بنیاد شهید بهشتی را فرمان به بستن می دهید. پناه بر خدا ببرید. ماه رحمت است, همانگونه که در سخنانت قضات را به سیر الی الله فراخواندی در این یک دهه باقی مانده از ماه خدا, خود را مهمان آن بارگاه بدان و به مولای واقعی تاسی کن. فرمان از علی بگیر و گوش دل به او بسپارکه این مسندی است که " قد جلست مجلساً لايجلسه الّا نبيّ او وصيّ نبيٍّ اوشقيٍّ؛ در جايگاهي نشسته‏اي كه در آنجا جز پيامبر(ص) يا وصي پيامبر(ص) يا انسان تيره بخت در آن ننشيند." با خود خلوت کن, نکند که از دسته سوم باشی.
*****
هنرمندان تجسمی هم به صف هنرمندان معترضان در رشته‌های گرافیک، کاریکاتور، تئاتر و سینما پیوستند
تحریم هرگونه همکاری با دولت کودتا
بیش از 200 هنرمند تجسمی با امضای نامه‌ای اعلام کردند در هیچ برنامه رسمی که از سوی وزارت ارشاد فعلی برگزار شود، شرکت نمی‌کنند. در این نامه که به امضای 217 هنرمند رسیده، تصریح شده است: «برای اعتراض به نادیده گرفتن خواسته‌هایمان و ادامه وضعیت نابسامان و در پی رویدادهای اخیر و در ادامه واکنش همکارانمان در حوزه‌های دیگر هنری مثل گرافیک، کاریکاتور، تئاتر و سینما ما نیز با انتشار این بیانیه اعلام می‌داریم از این پس با نهادها و موسسات دولتی همکاری نخواهیم کرد و از شرکت در بینال‌ها، جشنواره‌ها، نمایشگاه‌ها، مسابقه‌ها و سمینارهایی که از سوی دولت برگزار می‌شود، پرهیز خواهیم کرد.»
روزنامه سرمایه نوشت: حوادث بعد از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری آن قدر گسترده بود که بعد از گذشت نزدیک به سه ماه از آن همچنان ادامه دارد و اقشار مختلفی به آن واکنش نشان می دهند، اما در این میان هنرمندان رشته های مختلف بیش از اقشار دیگر جامعه پا به پای مردم حرکت کردند و همچنان نیز به وقایع رخ داده واکنش نشان می دهند؛ از نامه های سرگشاده و تعطیلی کار گرفته تا عدم شرکت در مسابقات و برنامه های رسمی.
در تازه ترین واکنش بیش از 217 هنرمند تجسمی اعلام کردند در هیچ برنامه رسمی که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می شود شرکت نمی کنند.
پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم (22 خردادماه 1388) دویست تن از هنرمندان و فعالان عرصه هنرهای تجسمی طی نامه ای خواستار بازنگری حکومت در نگاهش به هنر و ارج نهادن به حقوق و آزادی های تضمین شده مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شدند. اما مدیران فرهنگی کشور که با نگرش سلیقه ای و محدود خود قوانین و ضوابطی را به هنرمند تحمیل کرده بودند این خواست را نادیده گرفتند.
در پی ادامه این روند نابسامان، بسیاری از هنرمندان تجسمی ترجیح دادند در عرصه دولتی هنر حضوری فعال نداشته باشند و بدین سان خود را از دایره نگرش محدودکننده حکومت دور کردند.
این هنرمندان که در میان آنها چهره های شاخص هنرهای تجسمی به چشم می خورد در نامه ای اعلام کردند: «حال برای اعتراض به نادیده گرفتن خواسته هایمان و ادامه وضعیت نابسامان و در پی رویدادهای اخیر و در ادامه واکنش همکارانمان در حوزه های دیگر هنری مثل گرافیک، کاریکاتور، تئاتر و سینما ما نیز با انتشار این بیانیه اعلام می داریم از این پس با نهادها و موسسات دولتی همکاری نخواهیم کرد و از شرکت در بینال ها، جشنواره ها، نمایشگاه ها، مسابقه ها و سمینارهایی که از سوی دولت برگزار می شود پرهیز خواهیم کرد.»
اسامی به ترتیب حروف الفبا عبارت است از:
«سیدمحمد احصائی، فرح اصولی، ثمیلا امیرابراهیمی، بابک احمدی، سیمین اکرامی، احمد امین نظر، فاطمه امدادیان، رضا افسری، پویا آریان پور، علیرضا آدم بکان، ایمان افسریان، پروین اصانلو، سمیرا اسکندرفر، شهریار احمدی، مهدی احمدی، فیروزه امینی، مریم امینی، احسان ارجمند، فرح استاد هاشمی، هدی اربابی، علی اتحاد، هوشنگ اردویی، برنا ایزدپناه، حمید اسکندری، مهرانه آتشی، پرویز ابیضی، کریم اسکندری، هدیه احمدی، انسیه اکبرزاده، آزاده اخلاقی، طناز ابراهیمی، حوریه اکبرزاده، سعید اسکندری، عیسی امیری، هادی ارجمند، رسول اکبرلو، چنگیز اقبالی، فائقه بقراطی، محمود بهمن پور، محمود بخشی موخر، فریبا بهمنی، باوند بهپور، امین باقری، شاه پری بهزادی، عادل برازنده، مهدی بابایی، صابر بقال اصغری، سپهر بختیاری، روئین پاکباز، مهناز پسیخانی، شیرین پیله وری، فاطمه پاشا، لقمان پیرخضرانی، مرتضی پورحسینی، الهام پارسیان، ساهان پورزنجانی، فریماه تابعی، ژینوس تقی زاده، امید تهرانی، محمدابراهیم جعفری، هادی جمالی، علیرضا جدی، پویا جمالی، فرید جعفری سمرقندی، فرید جهانگیر، فرزانه جواهری، یاور جمشیدزاده، وحید چمانی، علیرضا چلیپا، مهدی چیت سازها، سعید چاواری، آرش حنایی، شهلا حسینی، جمشید حقیقت شناس، وحید حکیم، الهه حیدری، سهیلا حقیقت، مجتبی حق جو، سیدمحمود حسینی، محمود حق وردی لو، فرزاد حسن زاده، فرهاد حاتمی، خسرو خسروی، مسلم خضری، محمد خلیلی، غلامرضا خلیلی، مهرشاد خسروی یکتا، صدرالدین خیرآبادی، تورج خامنه زاده، بهرام دبیری، هلیا دارابی، مصطفی دره باغی، مرتضی دره باغی، وحید دانایی فر، ندا درزی، هایده دیلمقانی، هلنا دشتگل، گوهر دشتی، آلا دهقان، لیلی درخشانی، کتایون ده چمنی، غزاله دهپور، رئوف دشتی، نیلوفر درود، علیرضا دربانی، هاله دارابی، علی ذاکری، شنتیا ذاکر عاملی، امیر راد، سعید رفیعی منفرد، فرشاد رستمی، الهام رسمی، بیتا رضوی، ندا رضوی پور، آزاده رزاق دوست، منیژه رحیم تبریزی، پانته آ رحمانی، نیلوفر رهنما، زروان روح بخشان، میلاد رستمی، سلمان رئیس عبدالهی، احمدرضا رفیعی، مریم ریاحی، شهناز زهتاب، صغرا زارع، مرتضی زاهدی، مهران زمانی، شراره زندیان، راحله زهرایی، حمید سوری، حسن سلطانی، ملیکا سعیدا، فراز ساعر، سعید شهلا پور، رزیتا شرف جهان، بهزاد شیشه گران، فریده شاهسوارانی، حمید شانس، نسترن شهبازی اقدم، وحید شریفیان، فرشید شفیعی، علی شفیع آبادی، منوچهر صفر زاده، منیژه صحی، حامد صحیحی، هاجر صمدی، مسعود صمیمی، محسن صادقیان زاد، ترانه صادقیان، بهرنگ صمدزادگان، رضا صادقی، فرناز ضابطیان، محمدمهدی طباطبایی، تهمینه طاهباز، محمدحسین عماد، رضا عابدینی، سمیرا علیخانزاده، صبا علیزاده، نوید عظیمی سجادی، کسری عابدینی، کیوان عسگری، هادی علیجانی، محمدرضا عباسپور، رضا عظیمیان، مهدی عربی، محمود عرب نرمی، مینا غازیانی، مانی غلامی، محمد غزالی، شاهرخ غلامپور، رعنا فرنود، محمدرضا فیروزه ای، رها فریدی، فلور فیض بخش، مریم فریدونی، شهاب فتوحی، محمدرضا فتحی، مریم فرهنگ، اسماعیل فتحی، سحر فتاحی، مجید فتحی زاده، گلناز قدیری، شادآفرین قدیریان، امیرعلی قاسمی، سینا قاسمی، زهره قانع، رضا قضاوی، وحید قاسمی زرنوشه، رضا قاسمی زرنوشه، پرویز کلانتری، حمید کشمیرشکن، میترا کاویان، سیمین کرامتی، شهرام کریمی، عباس کوثری، ژیلا کامیاب، ماتیسا کازرونی، کتایون کرمی، نرجس کریمی، گلبرگ کیانی، مجید کاظمی، احسان کریمیان، حمید کریم پور، سام کشمیری، هومن کاظمیان، لیلی گلستان، پریوش گنجی، فیروزه گل محمدی، باربد گلشیری، ملک دادیار گروسیان، گلاره گودرزی، ابراهیم گنجیان، نعمت لاله ای، مهرداد لرپور، متین لواسانی کیا، مرضیه لرستانی، منوچهر معتبر، جواد مجابی، فرشید ملکی، بهروز مسلمیان، مهران مهاجر، حسین ماهر، الهه مقدمی، احمد مرشدلو، شهره مهران، امیر معبد، رامین مهدی نژاد، داود منطق، ماندانا مقدم، مهرداد محبعلی، معصومه مظفری، کتایون مقدم، سهراب مهدوی، آزاده مدنی، حسن موریزی نژاد، فرخنده مرعشی، ناصر محمدی، احسان ملکی، مانلی منوچهری، رضا معیر، سوسن مبشر، محمود مکتبی، جواد مدرسی، وحید محمدی، کیوان موسوی اقدم، رابعه ملاحسینی، مهتاب مزین، مهدی مرادی، بهار موذن، ساوالان محمدیان، نازنین مازونی، محمد محمدی، هانیه مژدنی، ابوالفضل محمودی، طاهره مقیم نژاد، رامیار منوچهرزاده، کریم نصر، امین نورانی، زهرا نبوی، نازیلا نوع بشری، طاهر نیکخواه، فریدون نعمت پور، رضا نصرتی، عباس نسل شاملو، علی نسل شاملو، فروز نگارنده، ابوالفضل نظری، هیمن نسیمی، علی محمد نفیسی، احمد وکیلی، آرمین ولی پور، شیوا ولیان، ژیلا وحدت، غزاله هدایت، الیکا هدایت، ترانه همامی، پیمان هوشمندزاده، عطاءالله هاشمی، زینب هاشمی، مونا هنرمند، رضا یحیایی، الهام یزدانیان، رضا یاراحمدی، عادل یونسی، زهرا یزدانی نیا، مهدی یونسی، فرزانه یزدان پرست.»
*****
خبرنگار اعتماد ملی آزاد شد
زهره آشتیانی خبرنگار سایت رسمی حزب اعتماد ملی پس از 12 ساعت بازجویی آزاد شد.به گفته گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی، درپی پلمپ دفتر مهدی کروبی و دفتر حزب، آشتیانی به همراه محمد داوری سردبیر و یکی دیگر از خبرنگاران سایت اعتماد ملی بازداشت شدند.به گزارش نوروز، آشتیانی پس از آنکه 12 ساعت در همان محل مورد بازجویی قرار گرفت، آزاد شد.زهره آشتیانی، پیش از این نیز چندین بار احضار و بازجویی شده بود.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
مادامی که ظلم هست، مقاومت هم هست
یادداشتی از نویسنده‌ی وبلاگ زبان سبز
۱. مادامی که ظلم هست ، مقاومت هم هست . مقاومت ِ مظلومان ممکن است اجازه ی بروز یا ظهور پیدا نکند ، اما وجود دارد . این مقاومت به مظلومان، یک هویت مشترک می دهد . هر هویتی حول یک ویژگی ایجاد می شود و هویتی که حول مقاومت ِ مظلومان شکل می گیرد و به مقاومت ِ آنها معنا می دهد ، “ هویت ِ مقاومت“ نام دارد .
۲. جنبش سبز ، هویت خود را از مقاومت می گیرد . مقاومت در مقابل ِ ”تجاوز به حق رای” . پس هویت ِ جنبش سبز ، یکی “هویت مقاومت ” است که به حق رای معنا می دهد .
۳. جماعتی که حول یک” هویت ِ مقاومت” ساخته می شود ، ممکن است همواره به عنوان یک “جماعت تدافعی” باقی بماند ، اما اگر هویت مقاومت به یک” هویت ِ برنامه دار” بسط یابد و متحول شود ، می تواند جامعه مدنی ِ نوین و در نهایت دولت ِ نوینی را پایه ریزی کند .
۴. کنشگران ، کارگزاران و پیامبران می توانند برنامه ای برای بسط و تحول “هویت ِ مقاومت “به “هویت برنامه ریز” ارائه دهند . ”بسیج نمادها و باز آفرینی جامعه “، به جای کسب ِ قدرت ، مهم ترین وظایف ِ کنشگران و کارگزاران و پیامبران ِ برنامه ریز است . این گونه برنامه ریزان مانیفیستی ارائه نمی دهند .درصدد تشکیل حزب بر نمی آیند و تلاشی برای تمرکز قدرت نمی کنند . بلکه اقدام به صدور پیام هایی می کنند که در آن پیام دهنده غایب است و یا به تعبیری دیگر پیام و پیام دهنده قابل تفکیک و تمییز نیست . این کنشگران به جای ایجاد گردان های منظم و تلاش برای تغییر توسط آنها ، صرفاً توجه جامعه را به شیوع ِ ملایم تغییرات سوق می دهند . شیوعی که در ساختار شبکه ای جامعه ، الزاماً نه منظم است و نه قابل کنترل و نه قابل ِ هدایت .
۵. اکنون سران ِ جنبش ِ سبز به جای رهبری ِ جنبش ، به عنوانِ کارگزاران آن عمل می کنند و مهندس میرحسین موسوی نیز در بیانیه شماره ۱۱ خود ، این وظیفه را به خوبی تشریح نموده است . ظهور ِ “ راه سبز امید “ با شناخت و اتکا به “جنبش ِ سبز ” ، در حقیقت تلاشی برای ایجاد یک” هویت ِ برنامه ریز “ از بطن یک ” هویت مقاومت” است .
۶. زمزمه های شوم ِ برخورد با سران ِ جنبش سبز ، این نوشتار را به تعجیل قلمی کرد تا حاوی ِ ۲ هشدار مهم باشد . هشدار نخست برای سران ِ دولت کودتا ست که آگاه شوند و بدانند هر گونه برخورد و یا حذف ِ سرای جنبش سبز ، شاید “هویت ِ برنامه ریز” جامعه را با تاخیر و یا شکست مواجه سازد ، اما “هویت ِ مقاومت “ جامعه با این اعمال نه تنها حذف و یا تضعیف نمی شود ، بلکه ظلم ِ بیشتر ، منجر به مقاومت ِ بیشتر می شود و مادامی که ظلم هست مقاومت نیز هست . به زبان ِ دیگر ، سرا ن کودتا بدانند، برخورد و یا حذفِ ” راه سبز ِ امید “ نه تنها جنبش سبز را تضعیف نخواهد کرد بلکه منجر به تقویت ِ جنبش ِ سبز خواهد شد .
هشدار دیگر برای بدنه مردمی جنبش سبز است که بدانند و آگاه شوند که تنها آفتِ جنبش ِ سبز ، “نا امیدی ” است . نا امیدی یعنی پذیرش آگاهانه یِ ظلم و تنها پذیرش ظلم است که مقاومت را در هم می شکند و “هویت مقاومت “ را تضعیف می کند . بدنه ی جنبش سبز باید بداند که ستون ِ فقران جنبش ِ شبکه ای سبز ، “ امید” است .
*****
درباره اتهام جاسوسی برای ام آی-۶
جان کین - منبع: بی بی سی
یکی از آن لحظات عجیبی که سکوتی ترشرویانه معقول ترین واکنش ممکن است. همکاری تلفن زد که خبرهای ناگوار را بدهد. می گفت: "امروز صبح، در کیفرخواستی از سوی دادگاهی در جمهوری اسلامی، معاون دادستان نام تو را به عنوان یکی از توطئه گرانی اعلام کرد که به نحوی سازمان یافته برای براندازی رژیم فعلی ایران از طریق ایجاد یک کودتای مخملی تلاش داشته اید".
با خودم فکر کردم حتماً شوخی است. لحظه ای تردید کردم: "چی؟ یکی از توطئه گران؟ دیگر چه کسی توطئه کرده؟". لحن همکارم جدی بود: "یورگن هابرماس، ریچارد رورتی. شما متفقاً متهم اید به این که جاسوس های سازمان سیا و ام آی - ۶ هستید. جزییات بیشتر را امروز بعد از ظهر برایت می فرستم".
خنده: خبر چندان چرند و عمیقاً یاوه بود که با قطع شدن تلفن از بن دل قهقه سر دادم. تا جایی که می دانم، حق ندارم این ماجرا را به استهزاء بگیرم، اما این دقیقاً همان چیزی است که گویا دادستان دولت قصد دارد به دادگاه و جهان خارج ثابت کند، یا دست کم چنین به نظر می رسید.
طولی نکشید که با خبر شدم همین اتهامات را "کیهان"، روزنامه مشهور صبح تهران هم منتشر کرده است. پیام فضلی نژاد، "پژوهشگر" و "نویسنده پرفروش ترین کتاب سیاسی سال" در خلال مقاله ای پنج قسمتی که از ۱۳ تا ۱۸ تیر ۱۳۸۸ (چند هفته پس از انتخاباتی که قلب کشور را پاره پاره کرد) افراد مختلفی را که با محمد خاتمی رییس جمهوری سابق ارتباط داشته اند به زمینه چینی برای به دست گرفتن دولت از طریق یک "ضد-انقلاب مخملی" متهم کرد و جنجال سیاسی بزرگی را باعث شد.
پیام فضلی نژاد که تقریبا می توان با اطمینان گفت نظرات منابع امنیتی پشت صحنه را تکرار می کرد، سخنی از انتخابات به میان نیاورد و هیچ حرفی هم از این واقعیت نزد که میلیون ها ایرانی پیشاپیش به این نتیجه رسیده بودند که ممکن است گروهی که قدرت را در اختیار دارند انتخابات را دست کاری کرده باشند تا همیشه قدرت سیاسی را در اختیار داشته باشند و ممکن است برای این کار به هر حیله ای متوسل شده باشند، آن هم با تأیید رهبر کشور.
آقای فضلی نژاد به جای این ها مدعی توطئه ای کثیف شد - خیانت روشنفکران که شبکه ای جهانی از سازمان های خارجی از جمله کنگره آمریکا، پارلمان هلند، انجمن سیاست خارجی آلمان، بنیاد موقوفه ملی دموکراسی (NED) و البته دانشگاه خودم، وست مینستر، آن را تدارک دیده اند.
او مدعی بود که در قلب این توطئه "سه مغز متفکر سازمان سیا و ام آی- ۶" قرار دارند. من به همراه هابرماس و رورتی "تئوریسین های اطلاعاتی و امنیتی" نامیده شده بودیم که توانسته بودیم پروژه 'جامعه مدنی' را تبدیل به 'مبارزه مدنی' کنیم، و این بار ایران را هدف قرار داده بودیم.
آقای فضلی نژاد در ادامه رورتی را "جاسوس کهنه کار" و صاحب "تئوری های سراسر فاشیستی" خوانده بود و گفته بود که هابرماس "برجسته ترین فیلسوف آلمانی و مشهورترین نظریه پرداز 'نافرمانی مدنی' به شمار می رود که برای ارزیابی موقعیت پروژه آمریکایی 'گذار به دموکراسی' از چین تا ایران را پیموده است".
دانشوران و دانشگاهیان در برابر این ارعاب های پوشانده شده با دروغ چه واکنشی باید نشان دهند؟ من نمی توانم به نیابت از یورگن هابرماس سخن بگویم. با او درباره این موضوع مکاتبه کرده ام. متأسفانه ریچارد رورتی دیگر در میان ما نیست، هر چند کمابیش یقین دارم اگر این ها را می شنید اولین واکنش اش به این اتهامات، تبسمی شکاکانه می بود و شانه بالا انداختنی که خاص خود او بود.
آن چه باید گفت این است که این اتهامات، افترا و تهمت هستند و اقتضای اقدام حقوقی و طرح شکایت قانونی را دارند. این اتهامات تماماً و از بنیاد دروغ اند. آقای فضلی نژاد و دادستان کشور و خبرگزاری فارس - سازمانی رسانه ای که دادگاه هایی را که درجریان هستند به تفصیل پوشش می دهد - واقعیت ها را در راستای اغراض خود قلب و تحریف کرده اند.
منابع امنیتی و اطلاعاتی شان کودن تر از آن چیزی است که گمان می کنند. وردی که خوانده اند نگرفته است. من «استاد کرسی جامعه مدنی دانشگاه وست مینستر» نیستم (من استاد علوم سیاسی ام). مرکز مطالعه دموکراسی در سال ۱۹۸۸ تأسیس نشد (یک سال پس از آن تأسیس شد) و هرگز میزبان "پروژه جامعه مدنی در ایران" نبوده است. من نه «تئوریسین ام آی- ۶» هستم و نه "مغز" آن (من با چنین سازمانی هرگز هیچ تماسی نداشته ام و اساساً هرگز آگاهانه چنین کاری نمی کنم).
من «شاه کلید» امور، آدم ها یا اتفاقات نیستم، هر چند آقای فضلی نژاد و دادستان هر دو با منطق جایگزینی خام دستانه و ساده لوحانه، هر چیزی را ممکن می دانند: الف نماینده ب است، ج نماینده ب و در نتیجه ج، الف است و الف، ب و ج تسلسل و توالی علی -معلولی دارند و در نتیجه نهایتاً انگیزه و جنس شان یکی است.
من «چهره ای پنهان» نیستم که هماهنگ کننده «مشورت هایی» با «شورای روابط خارجی آمریکا یا انجمن سیاست خارجی آلمان» باشم. من «بارها به تهران» نیامده ام (تنها دو بار به تهران رفته ام و در هر دو مورد به دعوت رسمی و برای ایجاد ارتباط های دانشگاهی و علمی به تهران سفر کرده ام). من واقعاً با سعید حجاریان -یکی از قربانیان دادگاه های فعلی- دیدار کرده ام و گفت وگویی لذت بخش و محترمانه با او داشته ام اما نه با هدف «براندازی نرم» یا «کودتای مخملی» یا به قصد «منتقل کردن آخرین دستور العمل های کودتای مخملی» از سازمان دهندگان سایه نشین و مجهول آن.
در سال ۲۰۰۴، طی یکی از این دو سفرم به تهران، در واقع یک دوره فشرده را که با آن رسما موافقت شده بود، بر مبنای تحقیق ام برای «زندگی و مرگ دموکراسی» (که اکنون منتشر شده است) درس دادم.
این دوره که شامل چهار سخنرانی علمی بود یک «کارگاه آموزشی برای گذار به دموکراسی» نبود. این مدعای نادرستی است که من «در عملیات فروپاشی حکومت های اروپای شرقی» شرکت داشته ام. من "سال های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ را در چکسلواکی" نبوده ام (آن زمان در کانادا زندگی می کردم) و هیچگاه «بارها» به لهستان سفر نکرده ام و برای «لهستانیزه کردن ایران» هم تلاش نکرده ام.
خطاهای بسیار، تحریفات مضاعف، افسانه بافی ها بی شمار: قهقه بی اختیار من آشکارا نتیجه خواندن چرندیاتی بود که حاصل استدلال هایی بر اساس جایگزینی های نامربوط، نتایج استنتاج نشدنی و پارانویای انتقام جویانه است.
چندین ثانیه بعد، احساس بیم و هراس کردم. وقتی همکارم تلفن را قطع کرد، قهقه من بر لبان ام ماسید و جای خود را به ابرهای تیره اندوه داد از این فکر که کلمات می توانند زندگی ها را ویران کنند، یا اسباب شکنجه و قتل شوند.
برای دانشگاهیان، اسباب خنده و تفریح نیست که کسی آن ها را هم آغوش توطئه گران، مزدوران و مأموران مخفی «غرب» و «صهیونیسم» بداند. بسیار بدتر آن است که قربانی روایتی به دقت بازسازی شده باشی که هدف خام آن بازنمایی ناآرامی های مدنی حاصل از انتخاباتی دست کاری شده، در لباس توطئه ای سازمان دهی شده از سوی خارجی ها باشد؛ روایتی که سازندگان آن ابتدا شمار فراوانی از بهترین و درخشان ترین مغزهای کشور را احتمالاً با نیت تحکیم پایه های یک کودتا (از طریق قدغن کردن فوری هر گونه مخالفتی که با گرایش های "سبز" دموکراتیک همراه باشد) متهم کردند.
به کافکا می اندیشم. کل این ماجرای هرزه و شنیع مرا به یاد توصیف های او از ماشین تحریری می اندازد که نوک قلم تیز مرکب افشان آن، کلمات را بر تن خونین قربانیان اش حک می کرد. بیش از دو ماه است که دستگیر شدگان، با پیژامه های آبی رنگ زندان و دمپایی های لاستیکی، در برابر دادگاه انقلاب در تهران حاضر می شوند و در معرض شکنجه های شفاهی قرار می گیرند. آن ها که مجبور بوده اند در سکوت به حجم عظیمی از دروغ های ریز و درشت گوش فرادهند، متهم به طراحی خشونت های بعد از انتخابات هستند که جان ده ها نفر را گرفته و باعث مجروح شدن صدها نفر دیگر و ارعاب شمار ناگفته ای از شهروندان بی گناهی شده است که چیزی نمی خواسته اند جز زندگی در کشوری که در آن قدرت به شکلی مسالمت آمیز تقسیم شود، به حقوق انسانی و مدنی احترام گذاشته شود و هیچ کس در فضای هراس از مقامات زندگی نکند.
کسی نمی داند که کجا و کی این حرکت ارعاب، وحشت آفرینی و خشونت تمام می شود. از منظری دانشگاهی، نگران کننده ترین تحولی که رخ داده و اخیراً تأیید آن در سخنان رهبر کشور آمده است، ارتباطی است که میان علوم انسانی، دانشگاه ها و به اصطلاح «ضد-انقلاب های مخملی» بر قرار کرده اند.
حمله بردن به علوم انسانی به عنوان کانون خیانت، عملاً حمله ای است به همه پژوهش های مستقل دانشگاهی که درباره قدرت، تاریخ آن، میراث امروزی آن و محدودیت های مطلوب اش صورت می گیرد. این حمله مقدمه ای برای تعصب است و به طور طبیعی به توهم های کور، خطاهای عظیم، رهبری درجه سوم و اشتباهاتی زنجیروار خواهد انجامید.
این حمله نابخردانه به صداقت و سلامت دانشگاهیان توضیح می دهد که چرا می خواهم این پیام را به کسانی بدهم که اکنون محاکمه می شوند یا محاکمه شده اند و همچنین به آن عده از پژوهش گرانی که اکنون به عنوان دشمن حکومت، آماج حمله واقع شده اند چرا که حرفه شان مطالعه جامعه و دولت بوده است. پیام ساده است: من تنها یکی از بی شمار کسانی هستم که به شما می اندیشد. آنگاه که شما را با خشونت میان دالان های قیرگون شایعه، اهانت، تهمت، ضرب و جرح شبانه، اتهامات دروغین، محرومیت از خواب، زندان انفرادی، تجاوز، اعترافات اجباری و جلسات نمایشی دادگاه به پیش می رانند ما رنج می بریم و می گرییم.
تعقیب و محاکمه شما و حبس های درازمدت هیچ حاصل و دستاوردی نخواهد داشت. این ها نارضایتی عمومی، بیکاری، فقر، بی ثباتی منطقه ای و زمامداری دولت فاسد را پایان نخواهد داد. هر چه بگویند یا بکنند، خیره سری، ظلم و بی کفایتی از حمایت خدا برخوردار نیست. حبس و زندان بدون محاکمه - که بنا به قانون اساسی ممنوع است - و مرگ در بازداشت هیج نسبتی با خرد یا عدالت، یا با دعوت پیامبر به گوش فرا دادن به مردم و برخورد شفقت آمیز و محترمانه با آنان ندارد.
دوستان! به این دلیل است که می دانید هر چه در مقام ضعف بگویید یا بکنید علیه شما به کار گرفته می شود - و به این دلیل است که شما عزم کرده اید که استوار باشید و چنگ در رشته صداقت و راستی بزنید و با علم به این که عزیزان تان و میلیون ها نفر در سراسر جهان شما را از یاد نخواهند برد و مخمصه مخوف شما را به حساب تقدیر و قسمت نخواهند گذاشت، شهامت و تسلا خواهید یافت.
*****
اعلام اختلال در شبکه تلفن همراه؛ آیا هفته‌ای پر التهاب در پیش است؟
در حالی که بسیاری از مردم نگران سخنان امروز رهبر نظام در نمازجمعه هستند و برخی هم پیش‌بینی کرده‌اند که خطبه‌های امروز همچون خطبه‌های روز 29 خرداد، نسنجیده و دور از تدبیر خواهد بود و به تشنج در جامعه دامن خواهد زد، واحد مرکزی خبر نیز از اختلال در شبکه تلفن همراه گزارش داد و بهانه‌ی آن را «به روز رسانی و ارتقاء تجهیزات فنی» اعلام کرد.
مدير روابط عمومي ايرانسل در مصاحبه با واحد مرکزی خبر همچنین گفت: ممکن است در این مدت برخی از مشترکان در بعضی مناطق با اختلالاتی مواجه شوند که به همین علت عملیات، در نیمه شب انجام می شود تا اختلال روی ارتباطات مشترکان به حداقل برسد. بعد از پایان این عملیات، مشترکانی که همچنان با اختلال مواجه بودند لازم است یک بار گوشی تلفن همراه خود را خاموش و سپس روشن کنند و در صورتی که مشکل حل نشد، می توانند از طریق تماس با مرکز تماس ایرانسل مشکل خود را حل و فصل کنند.
هنوز مشخص نیست که این موضوع ارتباط با خطبه‌های نمازجعمه داشته باشد یا خیر، و نیز مشخص نیست که این موضوع ادامه‌دار باشد یا، طبق وعده‌ی ایرانسل، تا پیش از ظهر امروز پایان یابد.
*****
تماس تلفنی کوتاه یک دقیقه‏ای الویری با همسرش
طی تماس ادوار تحکیم وحدت با خانم معصومه خوش‏دولتان، همسر آقای الویری، پس از بازداشت دیروز، ایشان اعلام کردند که آقای الویری تماس تلفنی کوتاه یک دقیقه‏ای با خانه گرفته و گفته که در اوین بازداشت بوده و خواسته دستگاهی را که دکتر به خاطر نرسیدن اکسیژن برای او تجویز کرده بود؛ برایش ببریم. چون گاهی شب‏ها اکسیژن خوب به ایشان نمی‏رسد و هفته‏ای چند شب از این دستگاه استفاده می‏کند. همچنین آقای الویری و خانمشان از تاریخ احتمالی آزادی اظهار بی اطلاعی کردند.
خانم خوش دولتان در ادامه با اشاره به رابطه نزدیک خانوادگی با آقای خامنه ای افزود:
آقای خامنه‏ای از قبل از انقلاب دوستی عمیقی با پدر من داشت و هروقت که از مشهد می‏آمد؛ در منزل ما اقامت می‏کرد. ما خودمان از مریدان ایشان بودیم. خود خانم آقا، من و پدر و مادر مرا می‏شناسد. زمانی که آقای خامنه‏ای رییس جمهور بود، ما همسایه‏ی ایشان بودیم. خانم همیشه به یاد لطف‏هایی که پدر من در حق بچه‏های ایشان داشت؛ بوده. چون پدرم کارگاه و کارخانه‏ی بافندگی داشت؛ هدایایی برای بچه‏ها به مشهد می‏فرستاد. هم آقا و هم خانم، همیشه خود را مدیون خانواده‏ی ما می‏دانستند و رفت و آمد داشتیم.
در فروردین ۱۳۵۶‏، پدرم برای قرائت خطبه‏ی عقد ما از آقا دعوت کرد. نوار کاستی هم دارم که آقای خامنه‏ای در توصیف دو فرد تحصیل‏کرده صحبت می‏کند. چون من خودم همان سال از دانشگاه فارغ‏التحصیل شده‌بودم. آقای الویری هم که مهندس دانشگاه شریف بود. آقای خامنه‏ای کلی در تمجید دو جوان انقلابی مسلمان صحبت کرده است.هنوز هم و حتا بعد از انتخابات نیز که آقای الویری با دوستان خدمت ایشان رسیده بوده، باز یادی از آن روزها کرده بود و احوالی از عموجان و پدر من پرسیده بود.
آقای الویری قبل از انقلاب، پنج بار سابقه‏ی دستگیری داشته است. پنج ماه در اوین در انفرادی بود؛ شش ماه در زندان قزل‌قلعه بود و برای برپایی نظام جمهوری اسلامی از جان و جوانی و همه‏چیزش گذشته است. به خاطر مبارزات با شاه، در حالی که مهندس دانشگاه بود، به سربازی صفر فرستاده شد.در سال ۵۶ نیز با گذرنامه‏ی جعلی، برای دیدار امام، به نجف رفتیم. آقای دعایی میزبان‏ ما بود و طی آن مدت، چندین دیدار خصوصی با امام داشت. بعد از بازگشت از نجف، با توصیه‏ی امام خمینی، به دیدار آقای مطهری رفت و شاگرد خصوصی ایشان بود.
شهید بهشتی بارها در محافل مختلف از ایشان تعریف و تمجید کرده است. زمانی که ایشان شهردار و یا نماینده‏ی تهران بود؛ مردم از ایشان به عنوان فردی انقلابی، زحمت‏کش، انسان و مهربان یاد می‏کنند.
در روزهای اخیر هم ایشان در کمیته پیگیری شب‏ها و روزها، بدون کوچک‏ترین چشم‏داشت مادی، صرفاً برای رسیدگی به معضلات جامعه، معضلات خانواده‏هایی که دو ماه است فرزندان آنان به هر صورت، برای مراسمی چه حق و چه ناحق، صدمه دیده‏اند، کار کرده است.
کمیته‏ی امداد برای زندانیان معتاد و یا زندانیان محبوس به خاطر چک‏برگشتی پول جمع می‏کند که خانواده‏های آنان در شب‏های ماه رمضان راحت باشند. ایشان نیز مرتب به کمیته‏ی مجلس و شورای شهر رفت، برای این که نه از کسانی که چه کردند یا نکردند؛ بلکه از خانواده‏های آسیب‏دیدگان حمایت کند. یعنی همان کاری که کمیته‏ی امداد می‏کند. وگرنه، هم آقای بهشتی و هم آقای الویری بیکار نیستند.در کمیسیون بودجه، میلیاردها دلار زیر دست ایشان بوده است. یک دلار آن را در مجلس سوم، خلاف نکرده است. شهردار تهران بوده، بدون این که آجری روی آجر خانه‏ی پدرش اضافه کند.
*****
نگذارید نظامیان بعد از فرمانروایی بر عرصه اقتصاد،سیاست و طبابت، به فکر دخالت در کار قضاوت بیافتند

ساعاتی پیش مهدی کروبی در پی بازداشت آقایان بهشتی و الویری از اعضای کمیته پی گیری و پلمب شدن دفترش نامه ای را به رییس قوه قضاییه نوشت. کروبی در این نامه با اشاره به شرح جلسات خود با نمایندگان رییس قوه و برخی مسائل حاشیه ای آن که به پلمپ دفتر شخصی و حزبی او شد بیان می دارد "این مسایل را با شما در میان می گذارم تا به وظیفه شرعی و ملی خود عمل کرده باشم. باشد که آیندگان نگویند مهدی کروبی با فشار و تهدید و بزن و ببند کوتاه آمد و پا پس کشید و درخانه خزید و صدای حق خواهی اش کوتاه شد. که اگر شما ندانید، دیگران میدانند که در سابقه مهدی کروبی، نه تنها فشار و تهدید و محدودیت و محصوریت کارساز نبوده و او را در پیمودن راهی که تشخیص داده سست و لرزان نکرده ، که محکم تر نیز کرده است."
اوهمچنین با بیان فشار و تهدیدهای نظامیان بر پزشکان و آسیب دیدگان است می افزاید:" شما در مقام قاضی القضات داوری کنید چگونه یک پزشکی در مواجهه با چنین نامه هایی از سوی یک نهاد پرقدرت نظامی، می تواند با امنیت خاطر به وظیفه و سوگند پزشکی خود عمل کند. و اگر مظلومی در بیگناهی کشته شده باشد شما در مقام قاضی القضات چگونه می توانید صدای حق خواهی خانواده او را بشنوید؟ یا اگر کسی مورد شکنجه یا تجاوز قرار گرفته باشد چگونه می تواند در چنین فضای رعب آلودی سند و گواهی خود را از مسئولان پزشکی قانونی دریافت کند و به دست شما برساند؟ پیشتر دعوی ما این بود که نظامیان چرا دخالت در اقتصاد و سیاست می کنند و اکنون می بینیم که اشتهای نظامیان با حسابت و سیاست اشباع نشده و به سراغ طبابت هم آمده اند."مشروح این نامه در زیر آمده است:

جناب آیت الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه
باسلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات ماه رمضان
همانطور که مستحضرید اینجانب در پی انتخابات پرشبهه ریاست جمهوری اخیر و پیامدهای دردناک و نگران کننده متعاقب آن، نامه های متعددی را به مقامات مسئول نوشته ام تا برخی نکات، انتقادات و اعتراضات را با مسئولان امر درمیان گذاشته و هشدارهای لازم را به آنها داده باشم. آخرین این نامه ها نیز خطاب به شماست که به تازگی قبول مسئولیت کرده و بر صندلی قاضی القضاتی تکیه زده اید. و اکنون من شرح جلسات خود با نمایندگان جنابعالی و برخی مسائل حاشیه ای آن را که به پلمپ دفتر شخصی و حزبی من منجر شد با شما در میان می گذارم تا به وظیفه شرعی و ملی خود عمل کرده باشم. باشد که آیندگان نگویند مهدی کروبی با فشار و تهدید و بزن و ببند کوتاه آمد و پا پس کشید و درخانه خزید و صدای حق خواهی اش کوتاه شد. که اگر شما ندانید، دیگران میدانند که در سابقه مهدی کروبی، نه تنها فشار و تهدید و محدودیت و محصوریت کارساز نبوده و او را در پیمودن راهی که تشخیص داده سست و لرزان نکرده ، که محکم تر نیز کرده است.
جناب اقای لاریجانی
نمی دانم تا چه حد از آنچه که در جلسات ما با کمیته منصوب جنابعالی برای پیگیری حوادث اخیر گذشت با خبرید. برای آگاهی مردم و همچنین شما عرض میکنم که ما دو جلسه با آقایان محترم "خلفی ، محسنی اژه ای و رئیسی" داشتیم که این جلسات به صورت مطلوب و مناسبی نیز پیش رفت و در آنها گوشه ای و تعدادی اندک از اسنادی که نشانگر برخی اتفاقات ناگوار و غیرقابل بخشایش در روزهای پس از انتخابات بود ارائه و بازگو شد. در جلسه اول سه سند درباره سه نفر همراه با سی دی و مدارک لازم ارائه شد که نشانگر تجاوز و شکنجه و برخی اعمال رخ داده بر دختران و پسران در بازداشتگاههای مشخص و نامشخص بود. علاوه بر ارائه این سه سند، اشاره ای نیز به صورت شفاهی به اتفاقاتی شد که برای دو دختر یعنی ترانه موسوی «واقعی» و سعیده پورآقایی رخ داده بود. جلسه دوم نیز دوشنبه هفته جاری برگزار شد و حدود سه ساعت نیز به طول انجامید و در این جلسه نیز در کنار بحث های فراوان، من سندی جدید ارائه کردم البته با این قید و شرط که نباید به واسطه این افشاگری و حق خواهی، برای آن فرد و خانواده اش اتفاقی رخ دهد؛ اتفاقاتی از آن دست که پیش از این و در زمان مسئولیت دادستان سابق تهران برای یکی از افرادی که من به عنوان سند معرفی کرده بودم پیش آمد و برخی مشکلات خانوادگی و شارهای جدید مترتب بر آن خانواده شد. بدین ترتیب این بار سند خود را دادم اما سفارشات لازم را هم کردم که مباد غفلتی که دادستان قبلی تهران مرتکب شده بود تکرار شود و پای واسطه هایی به ماجرا باز شود که به جای دادخواهی و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم، دست اندرکار تهدید و بی آبرو کردن یک فرد در خانواده و نزد آشنایان و همسایگان شوند و از دیگر سوی آبروی دستگاه قضا آن هم در کشوری اسلامی را به قیمت مصون ماندن ظالمان، چنین ارزان بفروشند. البته این را هم بگویم که در این جلسات که برای بررسی گزارش هایی از وقوع شکنجه و اعمال ناشایست انجام گرفته در زندان ها و پیگیری حوادث بعد از انتخابات تشکیل شده بود، باری از من پرسیدند که آیا تداوم جمع آوری اسناد شکنجه و تجاوز و کشتار مردم را به مصلحت می دانید و آیا ممکن نیست که این اسناد به دست نااهلان بیافتد؟ که من نیز در پاسخ گفتم این اسناد را در مکان محفوظی نگهداری می کنم و در صورت دستیابی به نتیجه، از بین خواهم برد و تاکید کردم که اسناد تجاوز و شکنجه هیچ مایه افتخار نیست که بخواهم آنها را در صندوقچه ای نگهدارم و یا بر دیوار بیاویزم. اسنادی است برای دستیابی به عدالت و ستاندن حق مظلوم از ظالم متجاوز که بعد از دستیابی به نتیجه، مرجح آن است که نابود شود و بوی متعفن و صورت آزاردهنده ظلم نهفته در آن از بین برود.
این را هم بدانید که اگر من در مسیر تحقیق خود به نتیجه ای خلاف نتیجه سابق در خصوص صحت و سقم ادعاهای یکی از شاکیان نیز رسیدم، خود پیش قدم بودم و تصحیح لازم را انجام دادم، از جمله در مورد سعیده پورآقایی که برخی تحقیقات تکمیلی من ناقض گفته های پیشین بود و از این رو تصحیح لازم از سوی خود من و هیات پیگیری، صورت گرفت. به هر حال اما این دوجلسه گذشت و من در پایان با اشاره به مورد دردناک دیگری که به تازگی گزارش آن به من رسیده بود گفتم که همچنان درصدد پی جویی جوانب این ماجرا هستم و اسناد آن را نیز پس از تحقیق کامل ارائه خواهم کرد. همچنین از من خواسته شد که در یافتن جوانب پنهان ماجرای ترانه موسوی تحقیق بیشتری انجام دهم و دستگاه قضایی را در این مسیر در روشن شدن زوایای پنهان ماجرا یاری رسان باشم. با این حال در پایان همان جلسه دوم پیشنهاد کردم – و این پیشنهاد مورد استقبال کمیته نیز قرار گرفت - که بیایید و ماجرای سند آوردن و سند بردن را در همینجا خاتمه دهیم و شما نیز در کار کشف حقیقت شوید چرا که همین اسناد و موارد ارائه شده برای برآفتاب انداختن حقیقت و تاباندن نورعدالت بر چهره اصحاب شرارت، کفایت می کند.
جناب اقای لاریجانی
این پیشنهاد را دادم و رفتم و جلسه ما با کمیته منتخب به خوبی خاتمه یافت. اما فردای آن روز ورق برگشت. جمعیتی با حکم دادستانی آمدند و به دفتر من حمله آوردند. آنجا را مورد تجسس قرار دادند و به تجسس در وسایل نیز بسنده نکردند که حتی نوشته ها و نامه های شخصی و چکها و اسناد خصوصی من را نیز مورد تجسس قرار دادند و بردند. آخر امر نیز دفتر را پلمپ کردند و به آذوقه ای که به رسم هرساله برای اطعام مساکین در انجا انبار کرده بودم نیز توجهی نکردند و آنها را نیز مشمول توقیف خود قرار دادند و آقای داوری سردبیر سایت حزب اعتماد ملی را هم دستگیر و با خود بردند. کار پلمپ دفتر شخصی من تمام نشده بود که دفتر حزب اعتماد ملی را نیز که من دبیرکل آن هستم مورد تجسس قرار داده و وسایل و اسناد یک حزب ثبت شده در ذیل قوانین جمهوری اسلامی را نیز برخلاف قوانین کشور ضبط و سرانجام دفتر حزب را هم پلمپ کردند. به اینها نیز بسنده نشد که دکترعلیرضا بهشتی فرزند مرحوم آیت الله بهشتی و مهندس مرتضی الویری با آن سوابق انقلابی و داشتن سابقه نمایندگی مجلس و شهرداری تهران و سفارت جمهوری اسلامی در کشورهای اروپایی را نیز بازداشت کردند و دفتر موسسه نشر آثار مرحوم بهشتی به عنوان یکی از پایه گذاران جمهوری اسلامی هم در جمهوری اسلامی پلمپ شد. من مانده ام که آیا این اتفاقات که همگی در روز سه شنبه رخ داد نتیجه جلسه ای است که من روز دوشنبه با هیات منتخب شما داشته ام؟ متعجبم ، نه از آن رو که چرا با مهدی کروبی چنین می کنند بلکه از ان رو که چگونه عده ای متوهمانه تصور می کنند مهدی کروبی فرزند احمد با این بگیر و ببندها از میدان به در می رود و صدایش خفه می شود. حالا برایم روشن شده است که چرا برخی دوستان و مشاوران اصرار داشتند که اسناد مظالم و شکنجه ها و تجاوزها را از زبان راویان مظلوم، به صورت سی دی درآورم و علاوه بر نسخه ای که به دستگاه قضایی تحویل می دهم، نسخه ای از آن را نیز در محلی امن نگهداری کنم. چراکه ماشین مرعوب سازی و رعب انگیزی همچنان درکار است و چه بسا که شاهدانی در زیر فشار و ارعاب، سخن خود را نیز تکذیب کنند. چرا که کار جمهوری اسلامی به آنجا رسیده است که خانه مهدی کروبی هم دیگر در امان نیست. چراکه هراتفاق ناگوار و ناشایستی در جمهوری اسلامی ممکن شده است و دیگر هیچ چیزی دور از انتظار نیست.
جناب آقای لاریجانی
من همچنان بر خواسته اولیه خود که در نامه ای به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح کرده بودم، پافشاری می کنم و چرا نگویم که بعد از این ارعاب ها و بگیر و ببندها مصرتر از پیش نیز شده ام. و وقتی می بینم فرماندهی یک نهاد نظامی – که مدارک آن نیز موجود است- در نامه ای به وزارت بهداشت و درمان دستور می دهد که تحویل کپی اسناد و مدارک پزشکی به کلیه مجروحین و مصدومین حوادث اخیر ممنوع است، و بیمارستان ها را از تحویل اسناد به مجروحان و مورد تعدی قرار گرفتگان ممنوع می کند، بیش از پیش مصر می شوم که بفهمم دلیل این تهدیدها و واهمه ها چیست؟ بر پزشکان است که بر اساس سوگند خود تمام تلاششان را برای درمان مصدومان و بیماران حتی اگر آن مصدوم، دشمن پدرشان باشد مبذول دارند. و شما در مقام قاضی القضات داوری کنید چگونه یک پزشکی در مواجهه با چنین نامه هایی از سوی یک نهاد پرقدرت نظامی، می تواند با امنیت خاطر به وظیفه و سوگند پزشکی خود عمل کند. و اگر مظلومی در بیگناهی کشته شده باشد شما در مقام قاضی القضات چگونه می توانید صدای حق خواهی خانواده او را بشنوید؟ یا اگر کسی مورد شکنجه یا تجاوز قرار گرفته باشد چگونه می تواند در چنین فضای رعب آلودی سند و گواهی خود را از مسئولان پزشکی قانونی دریافت کند و به دست شما برساند؟ پیشتر دعوی ما این بود که نظامیان چرا دخالت در اقتصاد و سیاست می کنند و اکنون می بینیم که اشتهای نظامیان با حسابت و سیاست اشباع نشده و به سراغ طبابت هم آمده اند.
جناب اقای لاریجانی
تصور من این است که شما دعوی عدالت دارید و رجاء واثق دارم که به وظیفه خود در دادخواهی و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم آگاهید. از این رو از شما می خواهم که برای روشن شدن افکار عمومی و در راستای انجام تکلیف شرعی و قانونی تان دستور پیگیری اسنادی را بدهید که تاکنون ارائه شده است. و در این مسیر از غالب شدن فضای ارعاب و زد وبند ممانعت به عمل آورید و نگذارید که نیروهای مسلح و شبه نظامی بعد از فرمانروایی بر عرصه سیاست و طبابت، به فکر دخالت در کار قضاوت بیافتند و قله ای دیگر را به مفتوحات خود از پس انتخابات ریاست جمهوری دهم بیافزایند و کار را از این که هست خراب تر سازند. همچنین به شما توصیه می کنم تا در این فضا که مطبوعات آزاد به لطف دادستان معزول، در محاق توقیف فرو رفته اند مگذارید که برخی مطبوعات و قلم به دستان که به زعم خود درکار حمایت از اسلام اند و به زعم ما اما در مسیر اهانت به اسلام، بیش از این در حاشیه ای امن، دریده سخن بگویند و عدالت خواهی را به محاق برند و آرزویی دست نیافتنی جلوه دهند و گاهی با زبان ارعاب و گاهی نیز به زبان اهانت، چهره های انقلاب را هدف هتاکی خود سازند. همچنین مگذارید که دروغگویی و جعل سند چنان رایج شود که رسانه ملی کشور با تولید و پخش دوباره ی سناریوهایی نظیر سناریوی ترانه موسوی قلابی، روند حقیقت یابی را مخدوش سازد و ابهام ها و مسائلی جدید بیافریند و سنگ هایی در چاه بیاندازد که بیرون آوردن هریک از آنها همچون ماجرای ترانه موسوی از عهده صد عاقل نیز برنیاید.
جناب آقای لاریجانی
شما هیاتی را تشکیل دادید تا به رخدادهای ناگوار پس از انتخابات و ظلم هایی که شده است رسیدگی شود و آقای خلفی به عنوان نماینده شما در کمیته پیگیری، به نقل از شما مدعی بود که جنابعالی گفته اید باید به شکایات و گزارش ها تا نهایت ماجرا، رسیدگی شود. اما پرسش من این است که آیا با وجود این تهدیدها و توهین ها و ارعاب ها رسیدگی به فجایع و شکنجه های پس از انتخابات ممکن خواهد بود؟ پاسخ این پرسش بر شماست اما این را بدانید که مهدی کروبی همچنان اصرار بر پیگیری حقوق مظلومان دارد، باشد که نشان داده باشد این ابزارهای نخ نما شده اگر بر کسانی نیز کارساز باشد، بر او کارساز نیست و او همچنان با قدرت و محکم در میدان ایستاده است و نمی گذارد عده ای تازه به دوران رسیده، چوب حراج بر سرمایه نظام و امام و کشوری بزنند که حاصل یک انقلاب مردمی و خون شهیدان بسیار است.
با آرزوی توفیق شما در امر قضا
21 رمضان1430 مطابق با 20 شهریور1388
مهدی کروبی
*****
ادامه بازداشت غیرقانونی محمد قوچانی در بند 209 وزارت اطلاعات
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی نسبت به ادامه بازداشت محمد قوچانی اعتراض کرد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر در متن منتشر شده توسط این کمیته به پایان دوره بازداشت موقت قوچانی و ادادمه بازداشت غیرقانونی وی اشاره شده است. متن منتشر شده توسط این کمیته به شرح زیر است:
محمد قوچانی سردبیر روزنامه توقیف شده اعتماد ملی و از روزنامه نگاران سرشناس در ایران که جزو حامیان مهدی کروبی در انتخابات اخیر بود، همچنان به صورت غیرقانونی در بند 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین در بازداشت است.
آقای قوچانی در ساعت 2 بامداد روز 30 خرداد با اتهام بی اساسی مبنی بر کمک به آقای کروبی در نگارش نامه هایی که مواضع ایشان در انتخابات را منعکس می کرد، دستگیر و بازداشت شده است. این در حالی است که مسئولیت بیانیه ها و نامه هایی که از طرف آقای کروبی انتشار یافته است بر عهده شخص ایشان می باشد نه اطرافیان وی.
حدود دو هفته پیش، بازپرس شعبه دو امنیت دادگاه انقلاب قرار آزادی محمد قوچانی را در قبال سپردن وثیقه یک میلیارد ریالی صادر کرده است اما به قرار اطلاع چون در حین صدور این قرار سعید مرتضوی دادستان عمومی و انقلاب تهران هنوز از سمت خود برکنار نشده بود، با تهیه لیستی از اسامی بازداشت شدگان اخیر که اسم آقای قوچانی نیز در آن وجود داشت مانع از آزادی ایشان شد.
جای سوال است که با وجود پایان دوره تحقیقات و صدور قرار وثیقه، چرا این روزنامه نگار زندانی هنوز آزاد نشده و بازجویی های او مجددا از سر گرفته شده است؟ این در حالی است که قرار بازداشت موقت ایشان تا به حال نه تمدید شده و نه به خود وی ابلاغ شده است.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی خواستار پایان دادن به بازداشت غیرقانونی آقای محمد قوچانی و آزادی هرچه سریعتر ایشان و دیگر روزنامه نگاران زندانی می باشد.
*****
کاخ سفید: احمدی نژاد به مهمانی اوباما دعوت نمی شود
BBC :
کاخ سفید می گوید باراک اوباما از محمود احمدی نژاد برای شرکت در مهمانی سران دولت های شرکت کننده در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد دعوت نخواهد کرد.
این مهمانی در حاشیه برگزاری شصت و چهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در اواخر سپتامبر در نیویورک و به میزبانی باراک اوباما برگزار می شود.
پیش تر خبرگزاری رویترز به نقل از یکی از مشاوران آقای احمدی نژاد از سفر او به نیویورک برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد خبر داده بود.
رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید می گوید بعید می داند آقای احمدی نژاد به مهمانی آقای اوباما دعوت شود زیرا به تعهدات بین المللی خود عمل نکرده است.
آمریکا به ایران تا ماه سپتامبر برای پاسخگویی به پیشنهاد از سرگیری مذاکرات هسته ای با گروه 1+5 فرصت داده است.
آقای گیبز همچنین گفت ممکن است علاوه بر آقای احمدی نژاد، بعضی سران دیگر نیز به این مهمانی دعوت نشوند.
باراک اوباما از زمان ورود به کاخ سفید برای بهبود روابط با ایران تلاش کرده است ولی در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشور و سرکوب اعتراض های مردمی، این تلاش ها به حالت تعلیق درآمده است.
به عنوان مثال، آمریکا دعوت از دیپلمات های ایرانی برای شرکت در مهمانی چهارم ژوئیه، روز ملی آمریکا در سفارتخانه های این کشور در سراسر جهان را پس از برگزاری انتخابات پس گرفت.
این در حالی بود که هیچ کدام از دیپلمات های دعوت شده به این دعوت پاسخ نداده بودند.
پیش تر، سفارت آمریکا در مصر از سرپرست دفتر حفاظت منافع ایران برای حضور در سخنرانی باراک اوباما در دانشگاه قاهره دعوت کرده بود.
آقای اوباما همچنین در پیام نوروزی خود نخستین بار رهبران ایران به طور مستقیم خطاب قرار داد و گفته می شود با آیت الله علی خامنه ای، رهبر این کشور مکاتبه کرده است.
مقام ها و دیپلمات های ایرانی و آمریکایی از زمان قطع روابط سیاسی دو کشور در مراسم رسمی یکدیگر شرکت نکرده اند.
*****
عفو بين الملل: قربانيان آزار جنسی اخیر در ايران با خطر تازه ای مواجه اند
سازمان عفو بين الملل می گويد: به دنبال ضبط اسناد مربوط به آزار جنسی و شکنجه بازداشت شدگان وقايع اخير توسط نيروهای امنيتی، اين قربانيان با خطرات تازه ای از سوی مقامات ايران مواجه هستند.
در بيانيه عفو بين الملل که روز پنجشنبه ۱۹ شهريور (۱۰ سپتامبر) منتشر شده، آمده است: مقامات قضايی ايران روز دوشنبه با حمله به دفتر کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان که توسط ستاد های ميرحسين موسوی و مهدی کروبی ايجاد شده بود، اطلاعات مربوط شکنجه و ديگر آزارهای بازداشت شدگان پس از انتخابات ۲۲ خرداد را جمع آوری کردند.
ايرين خان، دبيرکل عفو بين الملل، از آيت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی خواسته است تا امنيت و سلامتی اين قربانيان را تضمين کرده و مقصران تحت پيگرد قانونی قرار گيرند
سازمان عفو بين الملل می گويد مقامات ايران بيش از اين که به فکر تحقيقات بی طرفانه درباره احتمال آزار جنسی بازداشت شدگان باشند در صدد کشف هويت اين افراد هستند.
ايرين خان گفته است:«به نظر می رسد مقامات ايران بيشتر قصد دارند به هويت افرادی که ادعا می کنند به وسيله ماموران امنيتی شکنجه شده اند دست يابند تابه صورت بی طرفانه تحقيق کرده و مقصران را به دست عدالت به سپارند.»
ماموران امنيتی روز دوشنبه به دفتر کميته پيگيری بازداشت شدگان اخير مراجعه کرده با حکم دادستانی تهران اسناد و مدارک موجود در دفتر را مصادره کردند.
عليرضا بهشتی، سخنگوی اين کميته پيگيری که روز سه شنبه بازداشت شده است، در اين باره گفته بود: «ماموران امنيتی با اطلاع قبلی به دفتر کميته آمدند و بنابر آن چه که گفته شده بود قرار بود سوالاتی را درباره برخی از مسايل از مسئول دفتر اين کميته بپرسند، ولی با ارائه حکمی که از دادستانی تهران داشتند وسايل و اسناد و مدارک و يک لپ‌تاپ را با خود بردند.»
عليرضا بهشتی به همراه مرتضی الويری، يکی ديگر از اعضای کميته پيگيری، روز سه شنبه بازداشت شدند.
در همين زمينه، دفتر مهدی کروبی، يکی از نامزدهای معترض به انتخابات در روز سه شنبه مهر و موم شد و اسناد و مدارک اين دفتر نيز توسط نيروهای امنيتی ضبط شده است.
سازمان عفو بين الملل در همين زمينه می گويد اسناد و مدارک ضبط شده اين امکان را برای مقامات قضايی ايران فراهم می اورد تا به هويت کسانی که اخيرا بازداشت شده و درباره شکنجه ها خود صحبت کرده اند دست يابند.
آيرين خان از رهبر جمهوری اسلامی خواسته با مداخله در اين مسئله مانع بين بردن اسناد درباره آزار بازداشت شدگان اخير شود.
دبيرکل عفو بين المللی همچنين گفته است:«به ويژه وی (رهبر جمهوری اسلامی) می بايست به قربانيان تجاوز، شکنجه و ديگر آزار ها تصضمين بدهد که به طور کامل از انها در برابر هرگونه اقدام تلافی جويانه يا آزار بيشتر از سوی کسانی که انها را شکنجه کرده اند، محافظت می کند.»
اين سازمان طرفدار حقوق بشر اعلام کرده است: سازمان عفو بين الملل همچنان از آيت الله خامنه ای می خواهد تا از کارشناسان سازمان ملل متحد برای تحقيقات مستقل در اين زمينه دعوت به عمل اورد.
در جريان اعتراضات به نتيجه انتخابات رياست جمهوری ايران به گفته مقامات قضايی ايران چهار هزار نفر بازداشت شدند.
عبدالله عراقی، فرمانده سپاه محمد رسول‌الله تهران، روز پنجشنبه کشته‌شدگان اعتراضات پس از انتخابات را ۳۶ نفر اعلام کرد و گفت که سه نفر از اين افراد در بازداشتگاه کهريزک کشته شده‌اند.
اين در حالی است که کميته پيگيری بازداشت شدگان فهرست ۷۲ نفر از کشته شدگان وقايع اخير را هفته گذشته منتشر کرد.
تاکنون گزارش های متعددی درباره قتل، شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان اين وقايع منتشر شده است.
مهدی کروبی در همين زمينه از مقامات ايران خواسته بود تا درباره احتمال آزار جنسی تحقيق کنند.
*****
رژیم بازهم تابوت های پرنده روسی می ‌خرد
ایسنا: نماینده‌ کمیسیون عمران در کمیته پی‌گیری سوانح اخیر هوایی از تصمیم ایران برای خرید هواپیمای سوخوی سوپرجت خبرداد و گفت: موتور این هواپیما ساخت غرب بوده، اما اتاق آن در روسیه ساخته می‌شود که در این صورت با قیمت پایین‌تر تمام می‌شود.
محمدرضا صابری نماینده‌ نهبندان و سربیشه در مجلس در گفت‌وگو با ایسنا، درباره‌ی گزارشات به دست آمده از کمیته پی‌گیری حوادث اخیر هوایی اظهار کرد: حادثه‌ هوایی توپولوف شرکت کاسپین به دلیل انفجار موتور بوده که ستادی متشکل از مسوولین به روسیه رفته و با کارشناسان روسی، علل بروز این حادثه هوایی بحث و بررسی شده که کارشناسان روسی اعلام کردند که نتیجه نهایی در این‌باره، به بررسی بیشتر بر روی قطعات هواپیمای سانحه دیده نیاز دارد.
این نماینده مجلس درباره‌ زمان اعلام نتیجه‌ نهایی علل بروز حادثه هوایی اعلام کرد: هنوز جلسه‌ای توسط محمدعلی ایلخانی رییس سازمان هواپیمایی کشور در این‌باره برگزار نشده است.
عضو کمیسیون عمران مجلس افزود: در طی سفر به مسکو، جلسه‌ای با شورای پی‌گیری حوادث هوایی بلوک شرق در مرکز مسکو انجام گرفت، که این شورا تا کنون به 400 سانحه هوایی اتفاق افتاده رسیدگی کرده و علل هریک از این سوانح را مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند.
صابری با اشاره به دیدار وزیر راه و ترابری ایران با وزیر حمل و نقل روسیه ادامه داد: آقای بهبهانی در این جلسه اعلام کرد که اگر امکانات و خدمات لازم از سوی شرکت هوایی توپولوف ارایه نشود، خرید این هواپیما از سوی ناوگان حمل و نقل هوایی ایران متوقف خواهد شد.
وی هم‌چنین از تصمیم ایران برای خرید هواپیمای سوخوی سوپرجت روسیه در جلسات برگزار شده میان وزیر راه و ترابری با وزیر حمل و نقل فدراسیون روسیه خبر داد و اضافه کرد: موتور این هواپیما ساخت کشورهای غربی بوده، اما بدنه‌ این هواپیما توسط روسیه ساخته می‌شود که قیمت این هواپیما ارزان‌تر از هواپیمای غرب تمام می‌شود.
این عضو کمیسیون عمران با بیان این‌که علل حوادث هوایی هم‌اکنون توسط معاون حمل و نقل روسیه و معاون وزارت راه و ترابری ایران در حال پیگیری است، گفت: هم‌چنین یکی از موضوعات در حال پیگیری، آموزش کادر هوایی ایران در روسیه است.
*****
گزارش فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
مامورین وزارت اطلاعات یکی از بازاریان شناخته شده بازار تهران را دستگیر کردندبنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین، روز دوشنبه با یورش وحشیانه مامورین وزارت اطلاعات آقای محسن دکمه چی از بازاریان شناخته شده بازار تهران را دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل کردند.آقای محسن دکمه چی حدودا 50 ساله و از بازاریان شناخته شده بازار تهران روز دوشنبه 16 شهریورماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات به محل کسب ایشان در بازار تهران او را دستگیر کردند و ابتدا به منزل شخصی اش برده شد و منزل او را مورد بازرسی قرار دادند در حین بازرسی وسائل شخصی آنها را پخش و تخریب نمودند. مامورین وزارت اطلاعات مقداری از وسائل شخصی او را از جمله آلبوم های عکس،کامپیوتر،تلفن و مدارک شناسائی را با خود بردند.آقای دکمه چی به خانواده هایی زندانی سیاسی که سرپرست آنها دستگیر شده اند برای امرار معاش به آنها کمک مالی می نمود. او بارها بخاطر کمک مالی به خانواده های زندانیان سیاسی توسط بازجویان وزارت اطلاعات تهدید به بازداشت شده بود.گفته می شود که دستگیری او به خاطر حضور دختر ایشان در قرارگاه اشرف و کمک مالی به خانواده های زندانیان سیاسی صورت گرفته است.لازم به یادآوری است که آقای محسن دکمه چی از زندانیان سیاسی دهۀ 60 می باشد او در دهۀ 60 نزدیک به 7 سال بدلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و تحت وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت و بصورت معجزه آسائی از قتل عام های زندانیان سیاسی سال 67 نجات یافت.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش به محل کسب و منازل ،دستگیری ،تخریب و بردن وسائل شخصی و انتقال به بند مخوف 209 زندان اوین که زندانیان سیاسی تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار می گیرند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر برای پایان دادن به دستگیریهای مستمر ،شکنجه و موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران خواستار ارجاع پرونده نقض حقوق بشر این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت گرفت تصمیمات لازم اجرا است.
*****
ابراز نگرانی "سیدعلی گدا" از حضور مردم سبز در راهپیمایی روز قدس!
ساعتی پیش آیت‌الله خامنه‌ای در نمازجمعه تهران از سیاسی شدن راهپیمایی روز قدس ابراز نگرانی کرد و از مخاطبان خود خواست در این روز وحدت را حفظ کنند.
رهبر نظام پس از آنکه در خطبه‌های اول نماز با گوشه و کنایه‌های بسیار، مخالفان خود را تهدید کرد و ضمن مقایسه‌ی موقعیت خود با امام علی (ع)! مخالفان خود را منافق نامید و تهدید کرد که چشم فتنه را در خواهد آورد، در پایان خطبه‌های دوم با اشاره به راهپیمایی همیشگی روز قدس، خواستار آن شد که این راهپیمایی به تفرقه کشیده نشود و عده‌ای از حضور مردم در تجمعات سوء استفاده نکنند.
لازم به ذکر است که همزمان بسیاری از فعالان سبز نیز قصد دارند برای نمایش وحدت ملی علیه به‌کارگیری رفتارهای صهیونیستی، در این راهپیمایی شرکت کنند و علیه سوء استفاده‌گران از حضور مردم در انتخابات، شعار سر دهند.

اگرتمایلی به شنبدن مزخرفات "سیدعلی گدا" در نمایش مسخره نماز جمعه امروز دارید، روی لینک زیر کلیک کنید و بشنوید:
**
خبرهای رسیده حاکی از آن است که نمازجمعه امروز به مراتب بیشتر نماز‌جمعه‌های پیشین ، از تدارکات ویژه امنیتی و تلاش‌های خاص برای افزایش جمعیت برخوردار بوده است.
از روز پنجشنبه که دور تا دور محوطه‌ی دانشگاه تهران با پارچه‌های سیاه پوشانده شد تا آنچه در داخل دانشگاه اتفاق می‌افتد از بیرون دید نداشته باشد، مشخص بود که برنامه‌های امنیتی متفاوتی در این نمازجمعه در جریان است.
در محوطه‌های باز دانشگاه تهران نیز داربست‌های زیادی کار گذاشته شده بود که یکی از علت‌های وجود آنها، نصب دوربین های مدار‌بسته برای کنترل زوایای مختلف نماز جمعه بود.
همچنین در اطراف محل برگزاری نمازجمعه، وجود دهها اتوبوس که کاغذهایی با عنوان بسیج ادارات بر روی شیشه‌ی جلوی آنها نصب شده بود، نشان از حضور گسترده‌ی کسانی می‌داد که به طور طبیعی به نماز جمعه نمی‌آمدند و این بار با اجبار اداری در این برنامه حضور یافته‌اند.
*****
بی بی سی
رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه:
برخورد با نظام جواب تند دارد، جدايی دين از سياست باعث غيراخلاقی شدن سياست می شود.
برای دومين بار از زمان اعلام نتايج بحث برانگيز رياست جمهوری ايران، نماز جمعه تهران به امامت رهبر جمهوری اسلامی برگزار شد.
آيت الله علی خامنه ای در سخنان خود در نماز روز جمعه، ۱۱ سپتامبر (۲۰ شهريور)، که در دانشگاه تهران برگزار شد، ضمن تاکيد بر ادامه حمايت مردم از حکومت و برخورد با مخالفان نظام، از ايرانيان خواست تا به نشانه حمايت از فلسطين به شکلی گسترده و به طور يکپارچه در راهپيمايی روز قدس، در آخرين جمعه ماه رمضان در هفته آينده، شرکت کنند و از شعارهای تفرقه برانگيز بپرهيزند.
در مراسم نماز جمعه اين هفته که همزمان با ايام شهادت حضرت علی برگزار شد روسای سه قوه، شماری از مقامات ارشد دولتی و همچنين محسن رضايی، يکی از نامزدهای انتخابات اخير، شرکت داشتند و به گزارش خبرگزاری ها، از ساعاتی قبل از حضور آيت الله خامنه ای، گروه های نماز گزار از نقاط مختلف در محل برگزاری نماز حاضر شده بودند.
رهبر جمهوری اسلامی نخستين خطبه نماز جمعه را به شرح خصوصيات حضرت علی اختصاص داد و با تاکيد بر اخلاقی بودن حکومت امام اول شيعيان، گفت که جدايی دين از سياست باعث "غيراخلاقی شدن" سياست می شود و افزود که اين خصوصيت را در نظام های سکولار می توان مشاهده کرد.

وی در پايان اين خطبه، به ذکر مصيبت ايام شهادت حضرت علی پرداخت و برای رفع مشکلات کشورهای اسلامی و ملت های مسلمان، از جمله فلسطين، افغانستان، پاکستان و ايران، و "قطع دست های تفرقه افکن" در جمهوری اسلامی دعا کرد.
آيت الله خامنه ای در خطبه دوم، پس از يادآوری سالگرد درگذشت آيت الله محمود طالقانی و آيت الله مدنی، گفت که مخاطب اصلی اين خطبه جريان ها، شخصيت ها و مسئولان سياسی سابق و فعلی هستند و آنان را کسانی توصيف کرد که تا کنون در درون نظام اسلامی مورد تاييد بوده و شخصيت های درون و جزء نظام محسوب می شده اند.
اختلاف در جمهوری اسلامیرهبر جمهوری اسلامی گفت که مفاهيم درون و برون نظام، شعارهای تبليغاتی نيست بلکه بر اساس "شاخص های عقيدتی و علمی" مشخص شده و در مورد تفاوت نظرات در دوران پس از انقلاب، گفت که در خلال سی سال گذشته، گاه در داخل نظام انشعاب ها و تعارض هايی بروز کرده که برخی زيانبار بوده و برخی ديگر حل و فصل شده و "برای انقلاب و کشور باری درست نکرده است."
آيت الله خامنه ای بعضی از اين اختلافات را به تفاوت عقايد، برخی را به دنبال کردن منافع و برخی ديگر را به تفاوت سلايق و روش ها نسبت داد و اختلاف نظر آيت الله خمينی با نخست وزير دولت موقت، اولين رئيس جمهوری و بعدا افرادی در "رده های بالاتر" را يادآور شد و گفت که آيت الله خمينی، به روش های گوناگون با اين اختلافات برخورد می کرد.
وی گفت آيت الله خمينی با اين افراد نخست با مدارا رفتار می کرد اما در مواردی که اين اختلاف نظرها، به درگيری با نظام و انقلاب و پشت کردن به مبانی انقلاب منجر می شد، شدت عمل به خرج می داد.
رهبر جمهوری اسلامی اين نظر را رد کرد که حکومت ايران تاب تحمل دگرانديشی را ندارد و به عنوان نمونه گفت که اقليت های دينی به رسميت شناخته شده، که انديشه ای متفاوت دارند، در حفظ انديشه خود آزاد هستند و حتی در مجلس نماينده دارند.
آيت الله خامنه ای انتقاد از مسئولين دولتی "در چارچوب نظام" و با پذيرش اصول انقلاب، مانند قانون اساسی، رهنمودهای آيت الله خمينی و سياست های کلی نظام را که، براساس قانون اساسی توسط رهبر تعيين می شود، قابل قبول دانست و گفت که نظام با چنين اختلافات نظری برخورد نمی کند اما آنچه را که اخلال در امنيت مردم و ايجاد اختلاف و تبليغات منفی خواند مردود دانست و گفت نظام در برابر چنين اقداماتی می ايستد.
وی گفت که نظام جمهوری اسلامی هم مانند افراد، در برابر تهمت و مرزشکنی حق دفاع از خود را دارد و افزود که حتی در کشورهای دارای نظام های دموکراتيک هم، احزاب مختلف عليه مبانی نظام مبارزه نمی کنند و تاکيد کرد که "برخورد با نظام جواب تند دارد."
اعتماد مردم به نظام و راهپيمايی روز قدس
رهبر جمهوری اسلامی گفت که مسئولان نظام و صاحبان نفوذ و قدرت بايد متوجه انحراف و فسادپذيری باشند زيرا فساد به مرور زمان، به انحراف در عمل و حتی عقيده منجر می شود و گفت که گاه در برخی رفتارها و گفتارها اين نوع لغزش ها ديده می شود و اظهار داشت که حتی نظام حکومتی هم ممکن است گرفتار انحراف و فساد شود.
آيت الله خامنه ای در مورد ناآرامی های اخير در ايران گفت که تمام بلواهايی که در دوره بعد از انتخابات پيش آمد برای اين بود که پشتوانه مردمی را از انقلاب بگيرند و با اظهار اينکه شرکت گسترده مردم در انتخابات اخير نشانه حمايت آنان از نظام است، رسانه ها و دشمنان خارجی را متهم کرد که اين واقعيت را ناديده می گيرند و می گويند که حمايت مردمی از نظام سلب شده است.
رهبر جمهوری اسلامی با رد اين نظر که اعتماد مردم نسبت به نظام کم شده، پيش بينی کرد که برخلاف تبليغات دشمنان و "بيخبران داخلی" در انتخابات آينده هم مردم به طور گسترده شرکت خواهند کرد.
آيت الله خامنه ای گفت که نبايد از تبليغات خارجی و مخالفت های داخلی متوحش شد زيرا تمامی حکومت های جهان و از جمله جمهوری اسلامی، موافقان و مخالفانی دارند اما نکته مهم اين است که مخالفان جمهوری اسلامی را سرمايه داران و مستبدان، آمريکا و بريتانيا تشکيل می دهند و اظهار داشت که مردم مسلمان و غير مسلمان جهان، فلسطينيان و ملت های عرب دوستدار اين نظام هستند.
رهبر جمهوری اسلامی در بخشی از سخنان خود، نظام جمهوری اسلامی را دارای اقتدار بين المللی و تامين کننده رفاه دنيوی و رستگاری اخروی خواند و از جوانان خواست که برای حفظ اين نظام تلاش کنند و افزود که در خلال ده سال اخير، تلاش هايی صورت گرفت تا شعارهای انقلاب را ناديده بگيرند اما مقاومت و اقدام مردم مانع از به ثمر رسيدن اين تلاش ها شد.
رهبر جمهوری اسلامی گفت که جمعه آينده روز قدس و ميراث آيت الله خمينی و نشانه دلبستگی ملت ايران به مساله فلسطين و مانع از فراموش شدن آن است و پيش بينی کرد که در روز قدس سال جاری هم ملت ايران در تهران و شهرستان ها راهپيمايی خواهند کرد و تاکيد کرد که روز قدس، خاص مساله فلسطين است و گفت که بايد مراقبت کرد که کسانی از راهپيمايی روز قدس برای اهداف ديگر و ايجاد تفرقه استفاده نکنند.
معترضان به آنچه که تقلب در انتخابات دوره دهم رياست جمهوری می خوانند گفته اند که به دليل جلوگيری از تظاهرات اعتراضی و برخورد خشونت آميز با تظاهرات مخالفان دولت، از فرصت شرکت در راهپيمايی روز قدس برای اعتراض نسبت به نتيجه انتخابات و نحوه رفتار با معترضان استفاده خواهند کرد.
در هفته های اخير، دولت بسياری از مراسم مذهبی را ظاهرا به دليل نگرانی از تجمع معترضان لغو کرده است.
*****
ترس رژیم از بازگشایی دانشگاه ها و درخواست برخورد با رهبران جنبش سبز
مصاحبه خبرگزاري فارس با رئيس نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه تهران نشان دیگر ازترس از بازگشایی دانشگاه ها و سعی جناح قدرت طلب در ایجاد فضا برای دستگیری رهبران جنبش سبز بود. کلانتری در این مصاحبه اظهار کرد: براي حفظ آرامش دانشگاه‌ها، برخورد با فرماندهان، طراحان و مباشران اغتشاشات ضروري است.
ابراهيم كلانتري رئيس نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس با بيان اينكه اكنون فضاي آرام و منطقي را در دانشگاه تهران و كوي دانشگاه شاهد هستيم، اظهار داشت: مطمئناً در آغاز سال تحصيلي جو رواني و برنامه‌ريزي براي به هم ريختن جو آرام دانشگاه‌ها وجود دارد كه بعيد مي‌دانم اين جو رواني بتواند فضاي دانشجويي را ملتهب كند چرا كه هوشياري دانشجويان و اساتيد دانشگاه هرگونه برنامه براي آشوب در دانشگاه را خنثي مي‌كند.
وي افزود: قاطبه دانشجويي بايد جدي‌ و همه جانبه در حوزه آموزشي و پژوهشي وارد شده و فرصت‌هاي علمي را از دست ندهند و به دور از فضاهاي ساختگي و تشنج‌‌هاي سياسي سال تحصيلي جديد را شروع كنند. رئيس نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه تهران با بيان اينكه آرامش جامعه در گرو برخورد با هرگونه تخلف است، تصريح كرد: برخورد با كساني كه مي‌خواهند نظام را به چالش بكشند و فضاي عمومي جامعه را متشنج كنند لازم است چراكه كه اين فرد به نظام و خون شهدا ظلم كرده و برخورد با او يك خواست عمومي است.
كلانتري اضافه كرد: همچنين با فردي كه به ظاهر خواسته از نظام طرفداري كند و جامعه را به التهاب كشيده و به عنوان دفاع از نظام دانشجويان بسيجي، نخبه و بي‌گناه ما را مورد ضربه و شتم قرار داده‌ است، نيز بايد برخورد شود چراكه هر دو گروه نظام را به چالش كشيده و تشنج به وجود آوردند بنابراين اين برخورد قانوني براي فضاي دانشگاه مفيد بوده و جلوي التهاب را مي‌گيرد.
كلانتري در پايان تاكيد كرد: همان‌طور كه ‌ رهبري در ديدار با اساتيد و دانشجويان نيز تاكيد كردند بايد با هر متخلف و قانون شكني برخورد شود چراكه همين شبهات و قانون‌شكني‌ها مقدمه التهاب مي‌شود لذا برخورد با فرماندهان، طراحان و مباشران اغتشاش در هر گروهي بايد انجام گيرد.
*****
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران :
وضعيت 4 عضو يک خانواده که همه در زندان بسر می برند
بنابه گزارشات رسیده ازبند 209 زندان اوین زندانیان سیاسی عاطفه نبوی و سید ضیاء نبوی در بند مخوف 209 زندان اوین در حالت بلاتکلیفی بسر می برند.زندانی سیاسی عاطفه نبوی 24 خرداد ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات با تعدادی از دوستان و بستگانش دستگیر و به بند مخوف 209 انتقال داده شد.او از بدو دستگیری تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار گرفت. بازجویان وزارت اطلاعات برای وادار کردن او به اعتراف او را به دادگاههای فرمایشی بردند تا از این طریق به هدف خود دست یابد و او را وادار به اعترافات دیکته شده نمایند. خانم نبوی از 24 خرداد ماه تاکنون در بلاتکلیفی بسر می برد.اخیرا به او و خانواده اش اعلام شده است که پرونده وی به شعبۀ 2 امنیت دادسرای انقلاب که رئیس آن فردی است بنام سبحانی است و مجری دستورات حسن زارع دهنوی است ارسال شده است.خانم عاطفه نبوی با 2 زندانی دیگر در یک سلول انفرادی زندانی هستند هم سلولی ایشان خبرنگار زندانی خانم هنگامه شهیدی و مهسا نادری دانشجوی زندانی هستند.سید ضیاء نبوی دبير شورای دفاع از حق تحصيل عضو دیگر این خانواده که در 24 خردادماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات به منزل دوستان خانوادگی وی دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد. آقای نبوی از بدو دستگیری تحت فشارهای جسمی و روحی شدید بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت و او را مجبور به شرکت در دادگاه فرمایشی کردند.زندانی سیاسی ضیاء نبوی از زمان دستگیری تا به حال در بلاتکلیفی بسر می برد و هنوز پرونده او به هیچ کدام از شعب دادسرای انقلاب ارسال نشده است و امکان پیگیری حقوقی و پاسخگیری مشخص دراین باره از دادسرای انقلاب وجود ندارد و شرایط را برای خانواده آنها مشکل کرده است.حسن زارع دهنوی گفته است که تعیین وضعیت او را بعد از محاکمه در دادگاه انقلاب مشخص خواهد شد. سید ضیاء نبوی در حال حاضر در بند 209 زندان اوین در سلولی همراه با 5 نفر دیگر زندانی است. تعداد زیاد دستگیر شدگان قیام و ایجاد فشارهاو محدویدتهای زیادی از طرف بازجویان شرایط طاقت فرسائی را برای آنها ایجاد کرده است.او تا به حال 3 بار بصورت کابینی و کوتاه ودر حضور مامورین وزارت اطلاعات با خانواده اش ملاقات داشته است.زندانی سیاسی طیبه نبوی که در روز 26 مرداد ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات به منزل شخصی اش دستگیر و به سلولها انفرادی زندان وزارت اطلاعات در سمنان منتقل گردید.او را به طرز وحشیانه ای از فرزند 3 ساله اش جدا کردند و با خود بردند . از زمان دستگیری تا به حال خانواده آقای نبوی بصورت روزانه به دادگاه انقلاب و اداره اطلاعات مراجعه می کنند که با تهدیدات و برخوردهای غیر انسانی بازجویی بنام عرفانی مواجه هستند. آنها بعد از چندین روز مراجعه که بصورت روزانه صورت می گرفت توانسته اند یکبار و در حدود 5 دقیقه در حضور بازجو و 2 مامور وزارت اطلاعات با وی ملاقت کردند شرایط جسمی او بد بود و وزن او تا حد زیادی کاهش یافته بود. خانواده اش فقط می توانستند در حد احوال پرسی با هم صحبت کنند و نباید از شرایطی که در زندان بر او روا داشته شده چیزی بپرسند.خانم طیبه نبوی در حالت بلاتکلیفی بسر می برد.فرزند خردسال او بی قراری می کند و دائم سراغ مادرش را می گیرد.در در چند روز اخیر مامورین وزارت اطلاعات به خانه یکی دیگر از خانواه نبوی یورش بردند دیش ماهواره و رسیور آن را ضبط کردند. مامورین وزارت اطلاعات همچنین به منزل زندانی سیاسی ظهور نبوی یورش بردند و رسیور ماهواره که نسب نشده بود و در منزل آنها بود را ضبط کردند و این خانواده را وادار به پرداخت 400 هزار تومان جریمه نمودند.در حال حاضر 4 عضو این خانواده در زندان بسر می برند که اسامی آنها به قرار زیر می باشد:زندانی سیاسی سید ظهور نبوی مقاله نویس مجله سرزمین آریائی محکومیت 4 سال زندان، در بند 350 زندان اوین ،خانم عاطفه نبوی از دستگیرشدگان اخیر و سید ضیاءنبوی دبير شورای دفاع از حق تحصيل از 24 خرداد ماه در بند 209 زندان اوین و خانم طیبه نبوی در سمنان که در سلولهای انفرادی زندان وزارت اطلاعات سمنان می باشد. همچنین خانم خدیجه نبوی بدلیل دفاع از همسرش که در زندان بسر می برد به 1 سال زندان محکوم شده است و هر لحظه احتمال بازداشت او می رود . خانم حمیده نبوی عضو دیگر این خانواده سال گذشته بخاطر قصد شرکت در مراسم بیست و یکمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 دستگیر و به یک سال زندان محکوم شد او اخیرا بدلیل پایان یافتن مدت بازداشتش آزاد شد.
*****
امام جمعه اصفهان:‌آنها كه مي‌گويند روز قدس با نشان‌هاي سبز بيائيد بايد صدايشان خفه شود/چرا موسوي دستگير نمي شود؟
امام جمعه اصفهان گفت: مردم امروز از قوه قضاييه انتظار دارند آنهايي كه مايه اصلي فساد هستند را به پاي ميز محاكمه بكشاند.به گزارش خبرگزاري فارس از اصفهان، آيت‌الله سيديوسف طباطبايي‌نژاد در خطبه‌هاي نماز جمعه اين هفته اصفهان با اشاره به حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري دهم اظهار داشت: من به طور صريح عرض مي‌كنم چرا آقاي موسوي كه نقش اول را در اين جريانات بازي مي‌كرد، دستگير نمي‌شود.وي ادامه داد: راهپيمايي روز قدس امسال به خاطر كار‌هاي ناشايستي كه عده‌اي پس از حضور پرشور مردم در انتخابات انجام دادند بايد باشكوه‌تر برگزار شود.وي افزود: مردم امروز از قوه قضاييه انتظار دارند كه آنهايي كه مايه فساد هستند را به پاي ميز محاكمه بكشاند و من به طور صريح عرض مي‌كنم كه چرا آقاي موسوي كه نقش اول را در اين جريانات بازي مي‌كرد، گرفته نمي‌شود.نماينده ولي‌فقيه و امام جمعه اصفهان با طرح اين سوال از مسئولان ذي‌ربط كه چرا در اين جريانات دنبال شاخ و برگ‌ها هستيد، تصريح كرد: شما چرا يك عده جوان را محاكمه مي‌كنيد و جوان‌هايي كه خود معترفند از سوي كساني فريب خورده‌اند.نماينده ولي‌فقيه و امام جمعه اصفهان با طرح اين سوال از مسئولان ذي‌ربط كه چرا در اين جريانات دنبال شاخ و برگ‌ها هستيد، تصريح كرد: شما چرا يك عده جوان را محاكمه مي‌كنيد و جوان‌هايي كه خود معترفند از سوي كساني فريب خورده‌اند.وي ادامه داد: آنها كه پخته سياست بودند و مي‌گويند روز قدس با نشان‌هاي سبز بيائيد اينها بايد صدايشان خفه شود.
*****
از میان ایمیل های رسیده تا ساعت 18:30 پس از نیمروز
افتخار خامنه ای: عده ای در آفريقا در یک قهوه خانه برای تیم ایران کف زده اند!
امروز رهبر معظم انقلاب پرده از افتخار دیگری برای نظام مقدس پرده برداشت بر اساس این خبر که به یکی از مهم ترین فراز های نماز جمعه امروز تبدیل شده است عده ای جوان در قهوه خانه ای در شمال افریقا برای ایران کف زده اند شنیده شدن این خبر توسط ذوب شدگان در ولایت در نماز جمعه باعث ایجاد موج مکزیکی در بین نمازگزاران شد این خبر باعث لرزه انداختن به بدن استکبار جهانی و امریکا و ... شد این خبر دلیل محکم دیگری بر شعار ما می توانیم و نقص تقلب در انتخابات بود و به تمام شیفتگان ولایت نشان داد که تمامی کافه های جهان حامی حکومت اقا هستند و این هم سندی بر حمایت نخبگان از نظام مقدس هستش.
همین الان تلویزیون در حال پخش صحبتهای خامنه ای جلاد است و مردک با پررویی هر چه تمامتر درباره سلوک سیاسی حضرت علی و اخلاقی بودن سیاست آن حضرت سخن می گوید. باید پرسید آیا منظور از اخلاق سیاسی همان چیزهایی است که در کهریزک یافت می شود؟ تو را چه به این حرفها؟ چه سنخیتی میان تو و مولای متقیان وجود دارد؟ انسان بسادگی چنین پررو نمی شود باید دید خامنه ای در بچگی هایش چه اتفاقهایی برایش افتاده که چنین پررو شده و از رو نمی رود.
ترس خامنه ای از روز قدس کاملا آشکار بود. این نمازجمعه به من ثابت کرد که واقعا حکومت در حال سقوط هست و دیگه به ته خط رسیده. حتی با روستایی هایی که توسط اتوبوس از سرزمین هاشون با هزار تا وعده آورده بودند، نتوانستند یک جمعیت 40-50 هزار نفری جور کنن. صحبت های بی در و پیکر خامنه ای نیز کاملا گویای غالب شدن ترس بر او بود، به نحوی که حتی نتوانست بحث منافقین رو که پبش کشیده بود به رهبران جنبش مربوط کنه. ترسش از روز قدس هم که دیگه به حدی بود که قابل کتمان نبودبچه ها بجای روز قدس دو سه میلیونی، به یک روز با جمعیت 7-8 میلیون فکر کنید که در ای صورت حکومت حتما ساقطه. مهم خواستن ماست و مطمئن باشید این اتفاق میتونه بیفته به شرطی که خودمون ایمان داشته باشیم که میتونیم.
*****
روسیه اجازه تحریم بیشتر ایران را به آمریکا نمی دهد
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۳۶۷۰
روسیه با تحریم جدید و سختگیرانه علیه ایران همراهی نخواهد کرد.به نظر می رسد روسها اگر لازم باشد برای جلوگیری از این اقدام از حق وتوی خویش نیز استفاده کند.به گزارش خبرنگار "تابناک"، دو روزنامه نگار آمریکایی به نام های "مارک چمپیون" و "جی سولامون" در شماره امروز نشریه معروف آمریکایی "وال استریت ژورنال" به تحلیل موضع گیری احتمالی روسیه در قبال اعمال تحریم های جدید جامعه بین المللی علیه ایران پرداختند.در مقاله این دو روزنامه نگار آمده، "سرگی لاوارف" وزیر امور خارجه روسیه روز پنجشنبه این را فهماند که مسکو از سری جدید تحریم های سختگیرانه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد حمایت نمی کند، تفسیرهای لاوارف در مسکو، مسئولین آمریکایی را به این فکر وا می دارند که اعتراف کنند اعمال تحریم های جدید علیه ایران در آینده نزدیک بعید است، که این، عامل مهمی در استراتژی گسترده دیپلماسی "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا در خاور نزدیک را مورد تهدید قرار می دهد."در همین باره یک مقام بلند پایه آمریکایی گفت: "فعلاً ما به گونه ای از موضع روسیه مایوس شده ایم".در ادامه این مقاله گفته می شود: "لاوارف روز گذشته در دیدار با کارشناسان باشگاه گفتگوی "والدای" اعلام کرد که بعید است شورای امنیت سازمان ملل متحد از تحریم های جدید حمایت کند."بیان این موضوع با توجه به اینکه روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد حق وتو دارد،خیلی معنادار است. شمپیون و سولامون همچنین خاطر نشان کردند: به نظر می رسد که این چنین پیشرفتی در اوضاع، امید دولت اوباما به این که آغاز دوباره در روابط با روسیه، مسکو را به حمایت از اولویت اصلی در سیاست خارجی آمریکا سوق خواهد داد را از بین می برد.در پایان این مقاله نیز آمده است:" به نظر می رسد که لاوارف با آمریکا و اسرائیل درباره ضرورت اتخاذ گام های فوری در رابطه با برنامه هسته ای ایران هم عقیده نیست. به عقیده وزیر امور خارجه روسیه، اگر ایران برای غنی سازی اورانیوم تا سطح مورد نیاز برای ساخت سلاح تلاش کند، محبور خواهد شد که سانتریفیوژهای خود را مورد تنظیم مجدد قرار دهد که این بلافاصله توسط دوربین های آژانس بین المللی انرژی اتمی ضبط خواهد شد، پس مسلماً فرصت کافی برای واکنش در پاسخ به آن وجود خواهد داشت."گفتنی است هرچند بر اساس تحلیل این دو روزنامه نگار آمریکایی،روسیه پشتیبان برنامه هسته ای ایران و سپری برای جلوگیری از تحریم ایران است اما سابقه تحریم های اخیر نشان می دهد که روس ها علی رغم موضع گیری های کلامی جدی به نفع ایران در عمل به گونه ای دیگر عمل می کنند،موضوعی که در صدور قطعنامه های تحریمی قبلی علیه ایران کاملا مشهود است.
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ