سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۶/۱۳

آدینه: 13/6/1388 (زمان: 00:12 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاران و هم میهنان بامدادتان گرامی باد.
پنجشنبه ننگین را، روزی را که مجلس شورای "دایناسورهای" رژیم ولایت وقیح، علی رغم فریاد اعتراض دهها میلیون ایرانی به تقلبات انتصابات و دهها میلیون دیگر معترض به اصل سیستمی بنام "جمهوری اسلامی" گوش فلک را کر کرده؛ بدستور ارباب تازی صفت خویش "سیدعلی گدا" و با فشار نیروهای گرگ منش رژیم اشغالگر عاقبت با دادن رای اعتماد به مردک بی هویت و قاتلی بدنام مانند احمدی نژاد باری دیگر بر قانونی بودن او و کابینه پوشالی اش صحه نهاد و زمام امور سرزمین ما را به دستهای ناپاک این مردک سپرد، با خشم و عصیانی وصف ناپذیر به انتها رساندیم و دقایقی است که آدینه را شروع نموده ایم.
جلسه دیروز این مجلس فرمایشی و پوشالی صحنه های وقیحانه و شرم آور بسیاری داشت که برای همیشه در صفحات تاریخ میهن ما برای قضاوت آیندگان بجای خواهد ماند اما، یکی از وقیحانه ترین صحنه های دیروز این نوکران دست بسینه "سیدعلی گدا" صحنه نهایی رای دادن مشتی بیدادگر به رییس قوه مجریه است.
درین صحنه که با وقاحت هرچه تمامتر توسط "پرس تی وی"به نمایش درآمد، یکی از این موجودات وقیح به همپالکی هایش هشدار میدهد که:
"آقا نگی تقلب شده... وگرنه می فرستیمت کهریزک "
این جمله که نشانه اوج پلیدی و کثافت مزدوران نظام ولایت وقیح است، خود نوعی دهن کجی به ملت شریفی است که در اعتراض به تقلبات و غیره، عزیزترین فرزندان، خواهران، برادران و کسان آنان به بیشرمگاهی بنام "کهریزک" فرستاده شدند که در نتیجه عده ای در آنجا جان باختند، گروهی بشدت شکنجه و عذاب شدند و ناقص و معلول یا به اوین و دیگر زندانها بازگردانده شدند و یا اهتمالن آزاد گشتند و گروهی نیز با وقاحت و پلیدی هرچه تمامتر توسط اوباشان کثیف و گرگهای درنده حاکم بر آن بازداشتگاه موقت مورد تجاوزات بیشرمانه جنسی قرار گرفتند...
و اینک، در مجلس این رژیم بی آبرو که جایگاه مشتی رمال و آخوند و دزد و تبهکار و قاتل است، یکی از آنان به رفقای همپالکی اش هشدار میدهد که اگر در دادن رای اعتماد تقلبی صورت گیرد شخص متقلب راهی "کهریزک" خواهد شد....!!
آیا این خود نشانه ای از تایید فجایع انجام گرفته در کهریزک نیست؟ همان فجایعی که در کمال وقاحت از سوی قدرت مداران و سردمداران ولایت وقیح حاشا شده و می شود؟
با هم این فیلم را که بزرگترین سند وقاحت و بیشرمی جمهوری ملایان است تماشا کنیم:


*****
اعتراف بزرگ وزیر پیشنهادی کار دولت کودتا:

آمارهای کروبی، موسوی و رضایی درباره بیکاری درست بود!
ديروز پیش از آغاز دادن رای اعتماد، پرونده عبدالرضا شيخ الاسلامي روي ميز نماينده ها آمد. صلاح ديده شد مسوول دفتر احمدي نژاد وزارت کاريابي جوانان را در دست بگيرد. اما وقتي نماينده ها داشتند «وعده نامه» وزير پيشنهادي را مطالعه مي کردند به يک کشف بزرگ رسيدند.
در برنامه شيخ الاسلامي آماري آمده بود که مي گفت ميرحسين موسوي، مهدي کروبي و محسن رضايي در مورد آمار بيکاري درست مي گفتند و اين محمود احمدي نژاد بوده که نمودارهاي بيکاري را جلوي رسانه ملي برخلاف واقعيت نشان مي داده؛ عبدالرضا شيخ الاسلامي حواسش نبود و در برنامه کاري اش آماري از بيکاري آورد که شبيه آمارهايي بود که رقباي احمدي نژاد در زمان مناظره ها ارائه داده بودند. احمدي نژاد مي گفت بيکاري را در اين چهار سال خيلي کاهش داده اما وزير پيشنهادي کارش که از قضا پيش از اين مسوول دفترش بوده و انتظار نمي رفت چنين کند، تمام صحبت هاي رئيس کابينه اش را زير سوال برد؛ شايد او فکر مي کرد نماينده ها زير برنامه هايش نمي شوند و نمي بينند اين «اعتراف بزرگ» را؛ اما ترابي نماينده شهرکرد احمدي نژاد و شيخ الاسلام را گرفتار کرد؛ آقاي مسوول دفتر سابق رئيس جمهور؛ لطفاً صفحه 15 برنامه خود را بياوريد. شما گفته ايد در طول چهار سال دولت احمدي نژاد نرخ 321 هزار و ¹²µ شغل از دست داده ايم و آمار شاغلين کاهش يافته است. دوربين ها روي چهره شيخ الاسلامي رفتند؛ او سر به زير انداخته بود و گويا مي دانست چه اشتباهي کرده و ديگر لازم هم نديد جزوه اش را باز کند. ترابي کشف جديدش را اين طور ادامه داد که وزير احمدي نژاد خبر داده آمار جمعيت شاغل در سال 84 برابر 20ميليون و 614هزار و 698 نفر بوده و پس از چهار سال در سال 87 به 20ميليون و ²¸² هزار و 745 نفر رسيده؛ يعني نزديک به 322 هزار شغل از بين رفته است نماينده ها سريع خاطره هايشان يادشان آمد؛ شب مناظره کروبي ـ احمدي نژاد؛ «نرخ بيکاري در بهار 84 نرخ بالا بود، از ابتداي84 نرخ بيکاري رو به کاهش است به طور مستمر...» البته شيخ الاسلامي خواسته جبران کند و قول داده اگر نماينده ها او را وزير کار کنند جبران مافات خواهد کرد و 914 هزار شغل جديد به وجود مي آورد؛ اما مجلس شگفت زده از اين مچ گيري هاي اقتصادي بود. نماينده شهرکرد مي پرسيد به قول احمدي نژاد اگر رکود جهاني اقتصاد است چطور مي تواند ¹±´ هزار شغل جديد ايجاد کنند؟ کشف دوم؛ نسبت بيکاري جوانان به بيکاري کل کشور بود؛ باز هم نکته سنجي نماينده شهرکرد در پيدا کردن يک سوء تفاهم ديگر وزير جديد و رئيس کابينه، باز هم برخي از نماينده ها و مردمي که ا ين آمار را مي شنيدند يادشان آمد آن وقت اضافه يي که در آستانه انتخابات به احمدي نژاد دادند تا بيايد و جدول هايش را بياورد؛ او آنجا گفته بود اين نسبت هم کم شده و اصلاً با دولت خاتمي قابل مقايسه نيست، اما دسته گل شيخ الاسلامي؛ «نسبت بيکاري جوانان به بيکاري کل در اين چهار سال از 02/² به 21/² افزايش يافته است...» به قول ترابي تازه اگر µ/³ ميليون نفر دانشجوي موجود به رقم يک ميليون و±±± هزار نفر جوانان بيکار طبق جدول صفحه 15 اضافه شود ببينيد چه آينده بحراني براي اشتغال جوانان رقم مي زنتا به اين ترتيب موضوع مخالفت با وزير پيشنهادي کار تبديل شود به رو شدن آمارهايي که احمدي نژاد مي داد و هر قدر بانک مرکزي و کارشناسان مي گفتند واقعي نيست، از دولت اصرار بود از شهروندان بيکار، انکار؛ مجلس تصور کرد با اين برگ برنده شايد شيخ الاسلامي پشيمان شود از جوابي که به موسي الرضا ثروتي نماينده بجنورد داده بود؛ اين نماينده مي گويد از آقاي شيخ الاسلامي در فراکسيون کارگري پرسيدم چرا اين پيشنهاد را قبول کرديد؟ شما که مي دانيد تجربه و تحصيلاتي در اين زمينه نداريد و او اين طور پاسخ مي دهد؛ «من هم تمايل نداشتم؛ اما اين کار شد و حالا سعي مي کنم بتوانم موفق باشم.» اما همين ابتداي کار خطايي کرد که احمدي نژاد اگر نخواهد از آن چشم بپوشد بايد به فکر جوابي باشد؛ شيخ الاسلامي مهندسي و دکتراي عمران دارد. عضو هيات علمي دانشگاه علم و صنعت، رئيس دفتر دانشگاه، رئيس دفتر شهردار احمدي نژاد، استاندار و بازرس ويژه احمدي نژاد؛ با اين سابقه هاي نامرتبط براي وزارت کار پيشنهاد شده؛ شايد به همين دليل است که ناشيانه آماري داده که با آمارهاي «يک» دولت اينقدر متفاوت است؛ البته مخالفان سوال هايي هم پرسيدند که وي هم به رسم ساير وزراي پيشنهادي گويا صلاح نديد در مقام پاسخ نماينده ها بر آيد؛ چرا که سوال ها از ضعف هاي چهارساله دولت احمدي نژاد بود و وزير جديد چه جايگاهي براي پاسخ به نکرده هاي چهارساله يک دولت؛ «آيا مي دانيد چه تعداد از کارگران در اين سال ها به دليل تعطيل شدن يا واگذاري بخش هاي مختلف به امان خدا سپرده شده اند؟ آيا سرانجام کارگراني که به دنبال معوقات خود بين اداره کار، استانداري و اجراي احکام سردرگمند و شب دست خالي به خانه باز مي گردند، مي دانيد چه مي شود؟ آيا مي دانيد چند کارگر به دليل پرداخت نشدن حق بيمه کسر سابقه دارند؟ آيا منظور شما از کارگران تنها کارگران بخش صنعت است؟ به نظر شما خيل عظيم کشاورزان و کارگران بخش صنعت و خدمات چه مي شود؟ آيا براي صنعت و زحمتکشان عرصه توليد در شهرهاي مختلف کشور از جمله شهر هفت چنار که از شهرهاي استان چهارمحال و بختياري است و سال ها چرخ توليد و صنعت را به گردش درآورده اند و عسلويه ها ساخته اند و اکنون دربه در تعطيلي عسلويه به دنبال کار و لقمه ناني هستند فکري مي شود؟ آيا براي کارگراني که کمتر از بيمه پرداخت کرده اند و بدون تقسيم بيکار مي شوند و به آنها مي گويند چون يک سال بيمه پرداخت نکرده ايد مشمول بيمه بيکاري نمي شويد، فکري کرده ايد؟» موسي الرضا ثروتي نماينده بجنورد هم به اين وزير پيشنهادي که ناخواسته سخت گرفتار روز پرتنشي شده بود، شوک جديدي وارد کرد و پرسيد اين چه رسمي است که در اين مملکت اگر يک فرد در يک هفته يک ساعت هم کار کند، شاغل محسوب مي شود؛ «اگر هر نفر در هفته يک ساعت هم کار داشته باشد شاغل محسوب مي شود، آيا اين شاغل بودن است؟ در آمار سرشماري سال 85 ديديم مي رفتند در خانه ها و دق الباب مي کردند و مي پرسيدند شما در هفته يک ساعت کار مي کنيد. آن فرد روستايي هم مي گفت من هفته يي 100 ساعت کار مي کنم. اما براي سرشماري بايد به شهرها بياييد و ببينيد که مردم هفته يي 44 ساعت کار مي کنند؛ اما نمي توانند زندگي شان را تامين کنند، چرا؟ دليل آن تنها اين است که در چنين نرم افزاري که در غرب مورد استفاده قرار مي گيرد يک ساعت ارزش افزوده کار برابر يک سال کار دامدار ما است. يک ساعت ارزش افزوده آنها با يک سال کار ما برابري مي کند، اينها نکاتي است که بايد به آن توجه کرد و دولت نهم توجه نکرد.» شيخ الاسلامي هم وقتي نوبت سخنراني اش رسيد ديگر اشتباهش را تکرار نکرد و از برنامه اش تنها جاهايي را خواند که آمار نداشت تا حداقل پشت تريبون مجلس اظهارات رئيس دولت نهم در کاهش بيکاري دولت عدالت محور نسبت به دولت خاتمي را تکرار نکند.

*****
بازار شايعه داغ تر از هميشه
مسعود رفيعي طالقاني
گرچه قرار نيست بگوييم شايعه پراکني در هيچ جاي دنيا وجود ندارد و ديده نمي شود اما اين روزها تقريباً مي توان گفت سبک شايعه سازي و تهمت و افترا در برخي از رسانه هاي داخلي، سبکي جالب توجه و البته کاملاً برنامه ريزي شده است. جالب توجه از آن رو که دست کم تا به حال در تاريخ رسانه هاي مورد اشاره وجود نداشته و برنامه ريزي شده از آن بابت که به آساني مي توان فهميد شايعه سازان از طرح شايعه خود چه اهدافي را دنبال مي کنند، گرچه هدف غايي آنان تخريب شخصيت هاي موجه و آزمون پس داده کشور است. در روزهايي که روزهاي حمله به جبهه اصلاحات است و هيچ کسي از هيچ کاري فروگذار نمي کند تا شخصيت هاي اصلاح طلب را درهم بکوبد برخي رسانه هاي اصولگرا نيز خود را تماماً وقف اين موضوع کرده اند. خط مي گيرند و خط مي دهند و خود منبع موضع گيري مي شوند. اين رسم ناپسند البته مدت هاي مديدي است که وجود دارد اما روزهاي پيش و پس از انتخابات دهم رياست جمهوري رنگ و بوي تازه يي يافت. پيش از انتخابات در مسير تخريب کانديداها و ياران نزديک آنها و پس از آن در جهت تخريب کساني که حالا ديگر از سوي مراجع رسمي هم متهم شده اند. پس تنها طرح شايعه يي کافي است که موضوعات تازه يي نيز در موارد اتهامي مطرح شود يا دست کم ابزاري براي تخريب بيشتر آنان به دست دهد. جالب آنکه اين عمل ناپسند در رسانه هايي رخ مي دهد که گردانندگان آنها داعيه عمل به مفاهيم و مضامين اصيل اسلامي دارند و هم نيک مي دانند اسلام هيچ تهمتي را به هيچ فردي برنمي تابد و شديداً آن را مذموم مي داند. بازار شايعه اين روزها داغ است؛ خيلي داغ اما تنها به ذکر دو نمونه از آنها در ايام پس از انتخابات بسنده مي کنم تا خوانندگان خود حديث مفصل از مجمل اين نوشتار بخوانند. چند روز پس از دستگيري محمد قوچاني روزنامه نگار و سردبير کاربلد روزنامه توقيف شده اعتماد ملي بود که يکي از روزنامه هاي نزديک به دولت پيش از آنکه هيچ مرجع رسمي قضايي درباره اتهام وي اظهارنظري کند، در خبري آورد قوچاني چند ماه پيش از انتخابات براي آموزش دوره «انقلاب مخملي» به کشورهاي حاشيه خليج فارس سفر کرده است. روز بعد از آن بود که مريم باقي همسر قوچاني اين موضوع را شديداً تکذيب کرد و در اثبات سخن خود گفت؛ قوچاني اصلاً گذرنامه ندارد. رسانه نزديک به دولت فرداي آن روز که ديد شايعه سازي اش تکذيب شده شايعه ديگري را از دل شايعه نخست بيرون آورد و خطاب به مقامات نظام وظيفه ناجا نوشت قوچاني چون به خدمت سربازي نرفته است گذرنامه ندارد و کساني از تيم او هم اينچنين هستند، پس لازم است همه آنان دستگير و به خدمت سربازي اعزام شوند. مورد ديگر شايعه يي مربوط به رئيس دولت اصلاحات است. باز هم رسانه هاي نزديک به دولت که در ايام پس از انتخابات گويي حياتي مجدداً گرفته اند در خبري آوردند سيدمحمد خاتمي در سفري به ايالات متحده به بنياد سوروس و ديدار با مسوولان آن بنياد رفته است. اين شايعه نيز به سرعت تکذيب شد. رسانه مورد اشاره فرداي آن روز و زماني که ديد اين خبر هم تکذيب شده، نوشت خب حالا که خاتمي به ديدار آنها نرفته، آنها به ايران و به ديدار رئيس جمهور وقت آمده اند. جالب اينجاست که شايعه سازان از هيچ چيز ابايي ندارند و هرچه مي خواهند مي گويند و هر کاري که مي خواهند انجام مي دهند فارغ از آنکه اراده يي باشد تا آنچنان که با رسانه هاي اصلاح طلب برخورد مي کند با آنان نيز برخورد جدي داشته باشد يا دست کم تذکري به آ نها بدهد که دست از رويه ناسالم شايعه سازي بشويند و چنانچه تحليلي راجع به شرايط کشور دارند ارائه کنند. فضاي تخريب همواره نتايج معکوس به بار آورده است و هيچ کس از افترا بستن به کسي نتيجه مطلوب نديده است. آيا رسانه هاي نزديک به دولتي که رئيس آن همواره خود را کسي مي داند که به کار خود مشغول است و به کسي پشت سر چيزي نگفته، بايد چنين کنند؟ گرچه مردم همه مناظره هاي پيش از انتخابات را خوب به خاطر دارند که چه شد و چه سخناني طرح شد. شايد واقعاً بهتر باشد اصلاح طلبان اين روزها آنفلوآنزاي خوکي را نيز گردن بگيرند که خيال همه راحت شود.

*****

دانشجويان ورودی جديد در كوی دانشگاه تهران ساكن نمی‌شوند
ایلنا: معاون دانشجویی دانشگاه تهران با اعلام اینكه دانشجویان جدید ورودی سال تحصیلی 89 ـ 88 در كوی دانشگاه تهران ساكن نمی‌شوند، گفت: این دانشجویان تا زمان بازسازی و تعمیر خوابگاه های كوی در 4 خوابگاه دیگر دانشگاه ساكن می شوند.مهدی قمصری با اعلام این مطلب افزود: دانشگاه تهران خوابگاه های دیگری نیز در بیرون از كوی دانشگاه دارد، به دلیل این‌كه دو ساختمان از خوابگاه های ما در حوادث پس از انتخابات آسیب دیده بود، هم اكنون نیاز مند تعمیر است، برای همین دانشجویان جدید ورودی سال تحصیلی 89 ـ 88 در خوابگاه‌ها بیرون كوی دانشگاه ساكن می‌شوند.او در پاسخ به این سوال كه پرداخت خسارت های وارده بر خوابگاه ها و دانشجویان چه زمان و چگونه پرداخت می شود گفت: هنوز اطلاعات ما در این زمینه كامل نشده است و در صورت تمكیل اطلاعات پرداخت خسارات را شروع می كنیم.

*****

حسن روحاني با اشاره به سخنان برخي مقامات نظامي:
اتهام زدن به شخصيت‌ها ضربه كاري به نظام است
کد خبر : 75225

ایلنا: عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام تاكيد كرد: اينكه در دادگاهي از افراد غايب بدون اثبات جرم نام برده شود و يا اتهامي به او وارد شود، با مقررات ديني و قانوني منطبق نيست. حسن روحاني در گفت‌وگو با خبرنگاران ايلنا و ايسنا، در پاسخ به سوالي در مورد اظهارات اخير چند تن از فرماندهان نظامي و طرح اتهام عليه برخي چهره‌هاي شاخص سياسي كشور، گفت: اصولاً اتهام زدن يا اهانت نسبت به شخصيت‌هايي كه در پيروزي انقلاب و استقرار جمهوري اسلامي نقش داشته‌اند و در مقاطع مختلف خدماتي كرده‌اند، نه تنها نتيجه‌اي براي حفظ و تكامل نظام ندارد، بلكه يك ضربه كاري به آن خواهد بود. عضو مجلس خبرگان رهبري افزود: طرح اينگونه مطالب اعتماد مردم را نه فقط نسبت به چند شخصيت خاص كه به آنها اتهامي زده شده، بلكه نسبت به خود نظام كاهش مي‌دهد، ضمن اينكه وقتي ما در جامعه‌اي اخلاق را به مسير سقوط بكشانيم و احترام افراد را از بين ببريم، اين حرمت‌شكني‌ها سرآغازي خواهد بود، براي اينكه هيچ كس احساس اطمينان و امنيت نكند، لذا اين سخنان اقدامي خلاف اخلاق، شرع و مصالح ملي است. دبير اسبق شورايعالي امنيت ملي با اشاره به برگزاري دادگاه برخي شخصيت‌هاي سياسي و نام بردن از برخي چهره‌ها در دفاعيات آنها، خاطرنشان كرد: اساسا اينكه در دادگاهي از افراد غايب بدون اثبات جرم نام برده شود و يا اتهامي به او وارد شود، با مقررات ديني و قانوني منطبق نيست.

*****

در دیدار با اعضای شورای هماهنگی احزاب اصلاح‏طلب
کروبی بر حضور هرچه باشکوه تر مردم در روز قدس تاکید کرد
روز قدس از میراث دوران امام است و سران اصلاحات در آن شرکت خواهند داشت. مردم ضمن حضور هرچه باشکوه‏تر دراین مراسم، مراقب اوضاع و احوال باشند و از پرداختن به شعارهای انحرافی بپرهیزند.
در این دیدار، اعضا شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب، از شجاعت و ایستادگی مهدی کروبی در دفاع از حقوق مردم قدردانی کردند. سپس مهدی کروبی طی سخنانی اظهار داشت: "اکنون زمان شفاف گویی، ایستادگی، اعلام موضع و برون رفت از انفعال است. همه ما باید در چهارچوب قانون اساسی، اندیشه های امام (ره) و جمهوری اسلامی ایران تلاش و کوشش کنیم."
رئیس سابق مجلس شورای اسلامی، با ابراز تاسف از حوادث بعد از انتخابات و دستگیری و شکنجه ها، افزود: "اکنون درموقعیت سختی قرار داریم که در گذشته نیز از آن عبور کردیم که باید همه احزاب سیاسی ایستادگی کرده تا به اهداف و مقاصد خود برسیم. امروز زمان کلی گویی، تحریک دیگران و اظهار نظرهایی که ضرر آن متوجه پیاده نظام و جوانان شود گذشته است اکنون اگر کسی موضع گیری می کند باید آماده فشارها، تهمت ها و نارواها باشد. اکنون دوران پراخت هزینه ها است نباید با حرف های نسنجیده خود دیگران را تحریک کنیم."
مهدی کروبی در پاسخ به سوال نمایندگان احزاب مبنی بر موضع گیری‏های سیاسی اخیر فرمانده سپاه گفت: "سخنان ایشان داری سه مقوله است که در مقوله اول بنده به مصلحت سپاه نمی بینم که وارد مسایل سیاسی شود، درمقوله دوم نقل قول از زندانیانی است که اطلاعی از شرایط آنان موجود نیست و سوم مقوله آقایانی است که در بیرون از زندان هستند که ابتدا خود آنان در خصوص صحت و سقم، توجیه و تحریف آن یا کذب بودن آن اظهار نظر کند."
کروبی با ابراز امیدواری نسبت به عبور از وضعیت فعلی، اضافه کرد: "بعد از انتخابات شکنجه و حوادث دلخراشی انجام شد که به نمازجمعه‏ها نیز کشیده شد که امیدواریم به صورت دقیق به آن رسیدگی شده و نتیجه آن به مردم اعلام شود."
همچنین دبیر کل حزب اعتمادملی با اشاره به روز قدس این روز را میراث دوران امام دانست و گفت طبق معمول هر سال، سران اصلاحات در آن شرکت خواهند داشت. کروبی ازمردم خواست همچون سال‏های گدشته هرچه باشکوه تر دراین مراسم شرکت کرده و مراقب اوضاع و احوال بوده و از پرداختن به شعارهای انحرافی بپرهیزند.

*****

هفته نامه «ستاره گلستان» در گرگان توقیف شد
هفته نامه اصلاح طلب «ستاره گلستان» که با مشی سیاسی-اجتماعی در شهر گرگان چاپ و منتشر می شد با حکم معاون دادستان گرگان توقیف شد.«هفته نامه ستاره گلستان» که با صاحب امتیازی و مدیر مسوولی جمشید نیرومند در شهر گرگان، مرکز استان گلستان، منتشر می شد، پس از انتشار 199 شماره و در آستانه ششمین سال فعالیت خود با حکم کتبی «قرار توقیف موقت» به شماره 365 به تاریخ 4 شهریور 1388 که به امضای سیدحسینی، معاون دادستان عمومی و انقلاب شهر گرگان رسیده توقیف شد.

*****

از میان ایمیل های رسیده:

بیانیه 148 تن از شاعران و نویسندگان ایران در اعتراض به خشونت های رخ داده علیه مردم
**

بهشت من جنگل شوکران هاست
و شهادت مرا پایانی نیست
احمد شاملو
*
حقیقت گاهی آن‌چنان تلخ است که به سختی می‌توان با آن رو‌به‌رو شد. حقیقت ستمی که در حوادث اخیر بر مردم به ویژه جوانان این مرز و بوم رفته، چنین است. خبر وقایعی که به دنبال اعتراض‌های قانونی مردم و جوانان اين سرزمين در بازداشتگاه‌‌ها و زندان‌ها رخ داد، هرچند بی‌سابقه نبود، اما به سبب وسعت و شدتی که داشت، اهل فرهنگ و ادب را بيش از پيش متاثر ساخت. تجاوز به شرافت و حیثیت جوانان پرشور این سرزمین تنها نشان از عناد با یک حزب یا گروه خاص ندارد و نمی‌توان آن را در لوای درگیری دو جناح سیاسی برای انتخاب شدن یا نشدن در انتخابات توضیح داد، بلکه چنین حادثه ای نشان دهنده دشمنی با مردمی است که سابقه چند هزار سال تمدن و فرهنگ جایگاه والاي ايشان را در جهان مشخص کرده است.
ما شاعران و نویسندگان امضاء کننده این متن از قربانیان این فجایع و خانواده هایشان دلجویی می کنیم و جسارت‌شان را در بازگویی آن‌چه بر ایشان رفته، می ستاییم و به کسانی که با اعلام این فجایع و پیگیری آن مصلحت مردم را بر مصلحت خود مقدم دانسته اند آفرین می‌گوییم و بر سر آن‌ها که با هر مصلحتی در برابر این فجایع سکوت کرده‌اند فریاد می زنیم که وجدان انسانی‌تان کجا رفته است؟! کتمان این فاجعه از سوی هر کسی ظلمی‌ست که در حق شرافت انسانی روا می‌شود و راهی‌ست که برای مرتکبین ،جهت تکرار آن گشوده می‌شود ،چه بسا کسانی که امروز با سکوت خود مهر خاموشی بر این فجایع می‌گذارند فردا خود و خانواده‌هایشان قربانی ارتکاب چنین عمل شنیعی باشند و شک نداریم حتا اگر امروز همه کسانی که دستشان آلوده‌ي اين زشت‌كاري‌هاست، با هر ابزاری امکان کتمان این وقایع را فراهم کنند؛ تاریخ و آینده به بهترین شکل پاسخ آن‌ها را خواهد داد .

سیمین بهبهانی شاعر و یکی از امضاکنندگان این نامه در مورد آن چنین می‌گوید: «من فکر می‌کنم که این اعلامیه بسیار بسیار موثر بود. این اعلامیه در تاریخ خواهد ماند، همانطور که اعلامیه ۱۳۴ نفر هنوز ارزش خودش را در تاریخ نگه داشته، این اعلامیه ۱۴۸ هم همانطور باقی خواهد ماند و امیدوارم که گویای ستمی باشد که بر این مردم رفته است».

منظور خانم بهبهانی از اعلامیه ۱۳۴، نامه‌ای است که ۱۳۴ نویسنده و شاعر در سال ۱۳۷۳ با عنوان «ما نویسنده‌ایم» منتشر کرده و در آن نسبت به جو سانسور و اختناق موجود به شدت اعتراض کردند. پیش‌نویس این نامه را محمد مختاری نویسنده‌ای که در جریان قتل‌های زنجیره‌ای سال ۱۳۷۷ کشته شد تهیه کرده بود. بعد از انتشار این نامه، ۲۳ نفر از امضاکنندگان آن تحت تعقیب قرار گرفتند.

رویارویی با مردم، یک جنگ تمام عیار

سیمین بهبهانی معتقد است آنچه در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری روی داد یک "جنگ تمام عیار" بود. او می‌گوید: «این وقایعی که اتفاق افتاد فقط رویارویی و دشمنی با مردم نجیبی بود که حق خودشان را می خواستند. وقتی که از سر پشت بام‌ها مردم را گلوله باران کردند، اسم این را ما جنگ می‌گذاریم، در واقع من نمی توانم بگویم این رویارویی با مردم کمتر از جنگ بود».
سیمین بهبهانی می‌گوید وظیفه شاعران و نویسندگان است که وقایع کنونی ایران را در تاریخ ثبت کنند. وی سرودن آخرین شعر خودش با نام «سجاده، فرش عنف و تجاوز» را تلاشی در جهت ثبت بخشی از این رویدادها می‌داند:

سجاده فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را!
بر قتل‌عام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را ؟
الله اکبر است که هرشب، همراه جانِ آمده بر لب
آتشفشان به بال شیاطین، کرده‌ست پاره پاره فضا را
از شرع غیر نام نمانده‌ست، از عرف جز حرام نمانده‌ست
بر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه قلب ندا را
انصاف را به هیچ شمردند، بس خون بیگناه که خوردند
شرم آیدم دگر که بگویم، بردند آبروی حیا را
سهراب‌ها به خاک غنودند، آرام آنچنان‌که نبودند
کو چاره‌ساز نفرت و نفرین، تهمینه‌های سوگ و عزا را ؟
زین پس کدام جامه بپوشند، بهر کدام خیر بکوشند
آنان‌که عین فاجعه دیدند، فخر امام ارج عبا را
سجاده تارو پود گسسته‌ست، دیوی بر آن به جبر نشسته‌‌ست
گو سیل سخت آید و شوید، سجاده و نماز ریا را
**

امضا کنندگان این اعلامیه عبارتند از:
بكتاش آبتين(شاعر)، شبنم آذر(شاعر)، م.آذر‌فر(نقاش و شاعر)، سعيد آرمات(شاعر)، محمد آشور(شاعر)، شمس آقاجاني(شاعر)، علي آموخته‌نژاد(شاعر)، مریم آموسا(شاعر و روزنامه‌نگار)، ياشار احد صارمي(شاعر)، سوري احمد‌لو(شاعر)، كبوتر ارشدي(شاعر)، مهدي استعدادي‌شاد(داستان‌نويس)، علي‌ اشرف‌درويشيان(داستان‌نويس و محقق)، سامان اصفهاني(شاعر)، زهره اكسيري(مترجم)، هوشيار انصاري‌فر(شاعر و مترجم)، علي‌ باباچاهي(شاعر و منتقد)، علي‌رضا بابايي(شاعر)، فرهاد بابايي(داستان‌نويس)، مهناز بديهيان(شاعر)، رضا براهني(شاعر، منتقد و داستان‌نويس)، كامران بزرگ‌نيا(شاعر)، موسي بندري(شاعر و داستان نویس)، محسن بوالحسني(شاعر)، سيمين بهبهاني(شاعر)، علي بهبهاني( نويسنده و محقق)، علي‌رضا بهنام(شاعر)، بيژن بيجاري(داستان‌نويس)، روشنك بيگناه(شاعر)، كوشيار پارسي(داستان‌نويس)، ناصر‌ پاكدامن(نويسنده و محقق)، يونس تراكمه(داستان‌نويس)، رويا تفتي(شاعر)، محمد تنگستاني(شاعر)، مليحه تيره‌گل(شاعر)، مجید تیموری(شاعر و داستان‌نویس)، مرتضي ثقفيان(شاعر)، سپيده جديري(شاعر)، نوشين جعفري(روزنامه‌نگار)، مهري جعفري(شاعر)، شاپور جوركش(شاعر و منتقد)، رضا چايچي(شاعر)، چوکا چکاد(شاعر)، معصومه چوپانی(داستان‌نویس)، علی‌اصغر حاج‌سید‌جوادی(نويسنده و محقق)، فرخنده حاجي‌زاده(شاعر و داستان‌نويس)،حسن حسام(داستان‌نويس)، محسن حسام(داستان‌نويس)، مينا حسني(شاعر)، پرويز خائفي(شاعر)، منصور خاكسار(شاعر)، نسيم خاكسار(داستان‌نويس)، ابو‌تراب خسروي(داستان‌نويس)،اسماعيل خويي(شاعر)، محسن خيمه‌دوز(منتقد)، شهناز دارابيان(شاعر)، شيرين‌دخت دقيقيان(داستان‌نويس)، آزاده دواچي(شاعر)، خسرو دوامي(داستان‌نويس)، حسين دولت‌آبادي(داستان‌نويس)، رسول رخشا(شاعر)، فروغ رخشا(شاعر)، آناهيتا رضايي(شاعر)، يدالله رويايي(شاعر)، فريبرز رييس‌دانا(نويسنده و فعال حقوق بشر)، ايرج زبردست(شاعر)، ناصر زراعتي(داستان‌نويس)، ناصر زر‌افشان(نويسنده و حقوق‌دان)، رويا زرين(شاعر)، علي زرين(شاعر)، محمد زندي(شاعر)، فرامرز سدهي(شاعر)، اكبر سردوزامي(داستان‌نويس)، سعيد سلطاني طارمي(شاعر)،پیمان سلطانی(شاعر و موزیسین)، بابك سليمي‌زاده(شاعر)، رضا شمسي(شاعر)، ليلا صادقي(داستان‌نويس)، حميد صدر(نويسنده و محقق)، عباس صفاري(شاعر)، ايرج صف‌شكن(شاعر)، مهدي صمداني(شاعر)، مسيح طالبيان(شاعر)، رضا عامري(داستان‌نويس و مترجم)، پويا عزيزي(شاعر)، محسن عمادي(شاعر)، حسين فاضلي(شاعر) ،حسين فاضلي(نانام)(شاعر و سينماگر)، ليلا فرجامي(شاعر)، بهاره فريس‌آبادي(شاعر)، بنفشه فريس‌آبادي(شاعر)،رضا قاسمي(داستان‌نويس)، عزت‌الله قاسمي(شاعر)، علي قنبري(شاعر)،داريوش كارگر(نويسنده و محقق)، ياسمن كاظمي(شاعر)، زیبا کرباسی(شاعر)، بهزاد كشميري‌پور(داستان‌نويس)، شيما كلباسي(شاعر)، منصور كوشان(شاعر)، محمود كوير(شاعر و داستان نویس)، سعدي گل‌بياني(شاعر)، لیلی گله داران(شاعر)، زهرا گنجي(شاعر)، سجاد گودرزي(شاعر)، شمس لنگرودي(شاعر، داستان نویس و محقق)، جواد مجابي(شاعر، داستان‌نويس و محقق)، رباب محب(شاعر)، آذر محلوجيان(مترجم)، مهرنوش محمد‌زاده(روزنامه‌نگار)، محمد محمد‌علی(داستان‌نويس)،رضا مرادی اسپیلی(مترجم و روزنامه‌نگار)، محمد‌حسين مرتجا(شاعر)، مهرنوش مزارعي(داستان‌نويس)، علي مسعودي‌نيا(شاعر و روزنامه‌نگار)، وریا مظهر(و.م.آیرو)(شاعر و نویسنده)، اكبر معصوم‌بيگي(نويسنده و محقق)، داريوش معمار(شاعر)، شهاب مقربين(شاعر)، الهام ملک‌پور(شاعر)، شهریار مندنی‌پور(داستان‌نویس)، حسن موذن‌زاده(داستان‌نويس)، بهزاد موسايي(نويسنده و محقق)، حافظ موسوي(شاعر)، گراناز موسوي(شاعر)، علي‌شاه مولوي(شاعر)، باقر مومني(نويسنده و محقق)، داريوش مهبودي(شاعر)،نعمت ميرزا‌زاده(م.آزرم)(شاعر)، افتخار نبوي‌نژاد(مترجم)، امیر نجات‌حسینی(شاعر)، مينو نصرت(شاعر)، آرش نصرت‌اللهي(شاعر)، مجيد نفيسي(شاعر)، علي نگهبان(داستان‌نويس)، پروين نگهداري(شاعر)، ياسر نوروزي(منتقد و روزنامه‌نگار)، پرتو نوري‌علا(شاعر)، حسين نوش‌آذر(داستان‌نويس)، مازيار نيستاني(شاعر)، پيمان وهاب‌زاده(شاعر)، فرزاد هاشم‌پور(داستان‌نویس)، افشين هاشمي(شاعر)، گلاله هنري(شاعر)، مهدی یزدانی‌خرم(داستان‌نویس وروزنامه‌نگار)، مهناز يوسفي(شاعر).

*****
تایید خبر "تابناک" درباره نامه اوباما به ایران توسط "واشنگتن تایمز"
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۲۵۰۷
یک روزنامه معروف آمرکایی پس از 24 ساعت خبر "تابناک" درباره دومین نامه اوباما به ایران را به طور ضمنی تایید کرد.به گزارش خبرنگار "تابناک"، روزنامه آمریکایی "واشنگتن تایمز" تایید کرد که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا برای بار دوم به رهبر ایران نامه ای ارسال کرده است.
روز گذشته "تابناک" در خبری از ارسال دومین نامه اوباما به رهبر انقلاب اسلامی ایران خبر داده بود که این خبر پس از 24 ساعت توسط روزنامه پرنفوذ آمریکایی تایید شد. بر پایه این گزارش، روزنامه "واشنگتن تایمز" به نقل از سخنگوی کاخ سفید آقای "تومی ویتور" نوشت: "چندین روش ارتباطی با ایران وجود دارد." او همچنین در ایمیلی که به این روزنامه آمریکایی ارسال کرده، گفته است که "ما نمی توانیم درمورد جزئیات و نوع نگرش این مکاتبات با ایران اطلاعاتی را ارائه نمائیم".اما در همین باره، "تریتا پارسی" رئیس "شورای ملی ایرانیان و آمریکایی‌ها" ـ گروهی که نمایندگی ایرانیان در آمریکا را عهده دار است ـ می گوید: آیت‌الله خامنه‌ای به نامه قبلی اوباما جواب داده است و اوباما هم این نامه دوم را به آیت‏الله خامنه ای نوشته است."پارسی" که از بیان مطالب انتشاریافته در نامه خودداری کرده است، می گوید: "تاریخ نامه پیش از انتخابات ریاست جمهوری در 12 ژوئن 2009 بوده است."رهبر انقلاب پیش از این و در خطبه‌های نماز جمعه 29 خرداد، به طور تلویحی به نامه آمریکا به جمهوری اسلامی اشاره کرده و دکتر ولایتی، مشاور بین‌الملل رهبری نیز در گفتگوی زنده از شبکه سوم سیما نیز به این نامه اشاره کرد.شنیده ها حاکی است که در این نامه، اوباما با به کارگیری ادبیاتی بی‌سابقه و به صورتی کاملاً محترمانه، پیشنهادهایی را در رابطه با روابط ایران و آمریکا مطرح کرده بود.

*****

مجلس؛ خانه کدام ملت؟؟
بهار یکتا :
مجلس در کمتر از 36 ساعت (پنج روز و هر روزی حدود 5 یا 6 ساعت) به بررسی کابینه ای پرداخت که حتی در شرایط کاملا عادی و بدون مساله این زمان کم نشان از سمبل کاری و ادای تکلیف می تواند باشد.رئیس دولت کودتا آنقدر خیالش از جانب مجلس راحت بود که حتی از وقت مقرر خود برای قانع کردن نمایندگان استفاده نکرد و با پشتوانه "ولایت" و "حکومت نظامی" پس از چند دقیقه سخنان کلی با اظهار امیدواری از همکاری موثر دولت و مجلس رفت تا پیروزی دیگر خود را جشن بگیرد و خرسند باشد از اینکه مشتی "خس و خاشاک" نتوانستند مانع رای اعتماد کابینه اش شوند. شرایط پس از انتخابات شاید بهترین بستر برای نمایندگان بود که نشان دهند تا چه میزان برگزیده واقعی مردم هستند نه پیرو قدرت و حاکمان. متاسفانه مجلس از این آزمون هم سربلند بیرون نیامد. اظهار نظرات نامسئولانه و همسوی مجلسیان با جریان حاکم در خصوص بازداشتگاهها , محاکمات و تحلیل رویدادهای پس از 22 خرداد به مردم نشان داده بود که اینان همگان در پی تثبیت پایه های قدرت خود هستند نه خواست مردم. اما باز کورسوی امیدی بود که شاید فقط برای ادای دمکراسی هم که شده در بررسی کابینه اندکی جدیت نشان دهند و اقلا کمی این رئیس جمهور منتصب را به چالش بکشند. اما کودتاگران آنقدر عجله دارند که حتی نمی توانند ساعات بیشتری را به کابینه ای بپردازند که همگان به ناکارآمدی و بی کفایتی و کم تجربگی آن بارها اذعان کرده اند و این بار مجلسیان "سربازان پیاده "این بازی بودند و براحتی رای اعتماد خود را به گلدانها ریختند.
البته در این میان نباید نقش ولایت را بفراموشی سپرد که بار دیگر دست نوازش خود را به سر فرزند "ناخلف" خود کشید و برای چندمین بار با شکستن قانون و "سفارش اکید" صلاح امروز مملکت را تایید بی چون و چرای کابینه دانست و بار دیگر یک بام و دو هوایی تبعیت از قانون را برخ همگان کشید. همو که برای برپایی قانون تا آنجا پیش رفت که در خیابانهای تهران "فرمان مرگ" داد و با خون فرزندان این دیار برای رئیس جمهور منتخبش فرش قرمز پهن کرد و برای استقرار دولت کودتایش مادرها را به سوگ نشاند و قبرستانها را آباد کرد. حتما امروز در دفتر"رهبری"اش همزمان با میلاد امام معصوم, بساط شادی و شعف هم برپا می شود و این پیروزی بزرگ را با هم جشن می گیرند و به قانون و مجلس و رای و .... پوزخند می زنند و از این همه "دستاورد" در کوتاه مدت خرسند می شوند.
همانگونه که قبلا هم اشاره شده بود, ازآنجایی که اصل دولت فاقد اعتبار و مشروعیت می باشد, وجود کابینه ای با هر ترکیبی نمی تواند تاثیر کلانی در مجموعه کلی داشته باشد. اینک نه از وجود تنها زن کابینه ذوق زده هستم نه ازرای بالای وزیر دفاع که به کوری چشم اسراییل بیشترین رای را آورد. نه نگران آن سه وزیری هستم که رای اعتماد را نیاوردند, چرا که کار احمدی نژاد را راحت کردند که بی دردسر خودش سرپرستی آنها را عهده دار شود. آنقدر همه چیز صوری و بازی است که هم مخالفش می داند و هم موافقش. ولی تنها یک سوال می ماند که جدای از رایزنی های "سخیف" , تماسهای تهدید و تطمیع و سرانجام "امر ولایی " دیگر برای نمایندگان چه آبرویی مانده و با چه رویی می خواهند به حوزه های انتخابیه خود بروند؟ آیا بهتر نبود اقلا برای ظاهرسازی هم که شده کمی این ژستهای دمکراتیک را کش می دادند تا اقلا پیش وجدان خودشان کمی راحت باشند. اینها که "هماهنگ" بودن وزرا با احمدی نژاد را یکی از نقاط ضعف کابینه پیشنهادی می دانستند , حالا با این همه "هماهنگی " با دولت کودتا چه می خواهند بکنند؟ واقعا مجلس این ننگ را به کجا خواهد برد؟ در حالی که هنوز ملت داغدار عزیزان به خون فتاده خود است و گروهی دیگر در حسرت یک دیداربا عزیز دربند, چگونه توانستند به این راحتی کابینه ای را تایید کنند که ملت را به سفر مرگ می برد؟ براستی چرا ما انسانها حافظه تاریخی نداریم و گمان می کنیم همه دنیا همین چند صباح است و دیگر هیچ؟ آیا امروزه روز وقتی اسمی از نمایندگان چند دهه قبل می آید کسی بجز "مدرس" را به یاد می آورد؟ آیا این 286 نماینده از خود نپرسیدند فردا روز در پیشگاه خدا و ملت چه پاسخی دارند؟

*****

حضور چشمگیر مردم در مراسم چهلم شهید امیر جوادی‌فر
مراسم چهلمین روز شهادت امیر جوادی فر در میان حضور چشمگیر اعضای جنبش سبز و با شکوه هرچه تمام تر در منزل این شهید راه آزادی برگزار شد.
بیش از 300 نفر از اعضای جنبش سبز شب گذشته در منزل شهید امیر جوادی فر گردهم آمدند تا در چهلمین روز از شهادتش یاد او را زنده نگه دارند. همکلاسی های امیر در دانشگاه آزاد قزوین در کنار هنرمندانی چون رخشان بنی اعتماد و باران کوثری، اعضای دفتر تحکیم وحدت و صدها نفر از مردمی که برای همدردی با خانواده این شهید گرد هم آمده بودند، مراسمی متفاوت از رسوم معمول را برای او برگزار کردند. در طول مراسم کلیپ های مختلفی که کودکی تا شهادت امیر را به تصویر کشیده بود، همچنین کلیپ های دیگری از مبارزات اخیر مردم توسط ویدئو پروژکتور پخش میشد و حاضران نیز با روشن کردن شمع و سر دادن سرودهای حماسی با آن همراهی میکردند. در این مراسم همچنین فیلمی از مراسم گرامیداشت این شهید که در شهر پاریس برگزار شده بود، برای حاضران به نمایش درآمد.از ندا، سهراب و تمامی شهدای جنبش سبز نیز در این مراسم یاد شد. در ادامه، پدر شهید جوادی فر ضمن تشکر از همه حاضران از دوستان پسرش و همسایه ها و اهالی محل که در این چهل روز آنها را تنها نگذاشته و با آنها همدردی کرده اند، تشکر کرد. او همچنین به خبرنگار ما گفت: از آنجا که در مراسم هفتمین روز شهادت پسرم، نیروهای امنیتی با حضور بر سر مزار او اجازه برگزاری مراسم را آنطور که ما میخواستیم، ندادند؛ برای چهلم امیر برنامه رسمی برای حضور در بهشت زهرا نخواهیم داشت. اما دوستداران امیر در روزهای آینده بر سر مزار او حاضر خواهد شد.
یکی از اعضای دفتر تحکیم وحدت نیز ضمن ابراز تسلیت به خانواده این شهید و تمامی ملت آزادیخواه ایران یکی از سروده های انقلابی خود را به امیر جوادی فر تقدیم کرد. امیر جوادی فر دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین در روز 18 تیر بازداشت شد و پس از شکنجه های غیرانسانی در بازداشتگاه کهریزک جان سپرد.او که مادر خود را سال ها پیش از دست داده بود با پدر و تنها برادرش زندگی میکرد.

*****
از میان ایمیل های دریافتی:

نامه‌ای به بازجوی محمدرضا در اوین

سلام آقای دکتر
ببخشید که می‌نویسم آقای دکتر، چون اسمتان را نمی‌دانم، فقط از سمیه و ژیلای عزیز که به تازگی آزاد شده‌اند، شنیده‌ام که یک دکتر مودب در میان بازجویان زندان اوین هست که توهین نمی‌کند، فحش ناموسی نمی‌دهد، زندانی‌اش را در اتاق داغ حبس نمی‌کند و با خودکار بر سرش نمی‌کوبد و در یک کلام، زندانی اش را شکنجه نمی‌دهد. به همین خاطر هم نمی‌نویسم آقای بازجو، چون کلمه‌ها گاهی توصیف‌گر خوبی نیستند و ذهن را به خاطرات خوبی هدایت نمی‌کنند.
شنیدم که شما به تازگی مسوولیت بازجویی همسرم، محمدرضا را عهده‌دار شده‌اید. خوب! به من حق بدهید که از این اتفاق خوشحال باشم که لااقل او دیگر از عذاب جسمی در امان است... گرچه هنوز هم نفس کشیدن در سلول‌های گرم و بی‌کولر اوین در تابستان گرم تهران و با زبان روزه را از مصادیق شکنجه جسمی می‌دانم، اما همین که خودکار به سرش نمی‌کوبید خودش کلی است!
می‌دانید آقای دکتر؟ این روزها وضعیت مضحکی بر زندگی ما خانواده‌های زندانیان سیاسی حکمفرما شده. عزیزان ما را بی هیچ گناه و جرمی به اسارت گرفته‌اند و بعد از کلی بایکوت خبری و عدم تماس تلفنی و ملاقات، در ماه رمضان که اتفاقا ماه رحمت خدا هم هست به ما لطفی بی دریغ می‌کنند و اجازه تماس و ملاقات می‌دهند. خوب! البته واقعا دستشان درد نکند! چون به قول گفتنی، هرچه باشد از هیچ چی که بهتر است! ما را به مرگ گرفته‌اند که به تب راضی شویم و ما هم شده‌ایم انگار! چاره دیگری هم مگر هست جز این انتظار و شاد شدن به تماسی و ملاقاتی؟ گرچه همین یک جو شادی هم از من دریغ شده است. نه او را دیده‌ام و نه صدایش را شنیده‌ام.

آقای دکتر!
حتما خود شما بهتر از هر کس دیگری می‌دانید که من بعد از۱۱ هفته به خاطر اینکه در ایران نیستم و در روز بازداشت همسرم برای پیگیری امور تحصیل او و خودم مجبور به خروج از کشور شدم نتوانسته‌ام همسرم را ملاقات کنم. به احتمال قوی دلیل عدم بازگشت من به ایران در مدت این ۱۱ هفته را هم خوب می‌دانید. اما محض اطمینان باید بگویم که در این مدت این نگرانی و تهدید همواره وجود داشته است که در صورت بازگشت به ایران به عنوان ابزاری برای گرفتن اعتراف از همسرم بازداشت شوم. حس امنیتم مدت‌هاست مختل شده، گرچه این حس فقط مختص من نیست اما شاید گیر افتادن در سرزمین غریب هم این حس را تشدید کند. اگر همان روزهای اول باز می‌گشتم کاری خودخواهانه کرده بودم چون آن بازگشت تسکینی برای دل تنگ خودم و میسر شدن دیدار او بود ( گرچه این روزها دیگر چندان هم مطمئن نیستم که در صورت بازگشت امکان ملاقاتی برایم فراهم می شد، همانطور که به ژیلا بنی یعقوب و فخرالسادات محتشمی‌پور اجازه ندادند همسرانشان را ببینند)، اما با اینکه این دوری کشنده و زجرآور بود، ماندم تا مبادا حضور من به شکستن مقاومت او بینجامد. اینجا ماندم چون دوست نداشتم همسرم را در مقابل دوربین‌ها در حال اعتراف به سخنانی ببینم که با همه وجودم باور داشتم او حتی یک کلمه‌اش را هم باور ندارد. ماندم و خدا را شکر می‌کنم که تحملم را زیاد کرد و با تمام سختی و تلخی این دوری، با مقاومت شکوهمندانه و سبز همسرم، کامم شیرین شد. اما باور کنید، سخت بود که ببینم آن صبح زود گرگ و میش لعنتی بیست و هفتم خرداد در فرودگاه، او را ببرند و کاری از من جز نظاره و سکوت ساخته نباشد، سخت بود که تنها سفر کنم، سخت بود که هر دوشنبه حسرت ملاقات با او به دلم بماند تنها به این دلیل که در مملکت خودم امنیتم سلب شده و نمی‌توانم به راحتی بازگردم و سخت بود که تا امروز که یازدهمین چهارشنبه دوری از او هم گذشته را به تنهایی در سرزمینی که سرزمین من نیست و به امید آزادی و دیدارش صبر کنم و سخت‌تر از همه این‌ها وعده‌های دروغ این سه هفته بود که هر چهارشنبه گفتند که ولش می‌کنند و نکردند. شمارش ثانیه‌ها سخت بود و اینکه هر بار این امید به یاس می‌گرایید از هر شکنجه‌ای سخت‌تر و دردناک‌تر.
آقای دکتر!
شما گویا این طوری که وصفتان را شنیده‌ام به اندازه کافی منصف هستید که تماس زندانی با خانواده‌اش را حق او قلمداد کنید. شنیده‌‌آم که در حین مکالمه به خانواده زندانی‌ها سلام می‌رسانید و به مادران زندانیان التماس دعا می‌گویید و به آن‌ها اطمینان می‌دهید که حال عزیزشان خوب است. اما قطعا خود شما بهتر از من می‌دانید که یکی از انواع شکنجه برای زوج‌هایی که یکی یا هر دو نفر آن‌ها دربندند، قطع هر گونه تماس و ملاقات آن‌ها با یکدیگر است. بازجوی همسر ژیلا بنی‌یعقوب وقتی او به حبس همسرش در انفرادی به عنوان یکی از انواع شکنجه اعتراض کرد به او گفته بود: "من اگر می‌خواستم همسرت را شکنجه بدهم بهترین راه این بود که اجازه ندهم تو را ببیند. این بزرگ ترین عذاب برای او بود. اما من چند بار اجازه داده ام که همدیگر را ببینید." من هم با استناد به حرف همین همکار شما در اوین دارم می‌گویم که من و همسرم به واسطه قطع هرگونه ارتباط همچنان در حال شکنجه شدنیم!
آقای دکتر!
من از شما انتظار ندارم که امنیت مرا تضمین کنید تا با خیال راحت به سرزمین خودم بازگردم و بتوانم همسرم را ملاقات کنم. چون می‌دانم در این حد قدرت نفوذ ندارید و حتی اگر هم این اطمینان را بدهید که از جانب یک نهاد خاص خطری مرا تهدید نمی‌کند، عملکرد خودسرانه (!) نهادهای موازی و نیروهای نامحترم لباس شخصی و رفتارهای غیراستاندارد (!) آن‌ها را قطعا نمی‌توانید تضمین کنید. لذا چنین انتظاری از شما ندارم. تنها انتظارم از جنابعالی که ظاهرا اعتقادی به شکنجه سفید و سیاه ندارید و آن را به هر نوعی خلاف قانون و اخلاق و شرع می‌دانید، این است که حالا که تن پاک همسرم از شکنجه‌های سیاه برخی همکاران نابخرد شما در زندان اوین سالم مانده است و الحمدلله در ظل توجهات شما، حالش بهتر است و جایش امن‌تر، به این شکنجه سفید هم پایان دهید و بگذارید به من زنگ بزند تا گرچه کوتاه، اما حداقل صدایش را بشنوم.
مطمئنم زندان اوین اینقدر پیشرفته هست که بشود از آنجا با خارج از ایران تماس گرفت. شما هم که به خوبی وظیفه‌تان را انجام می‌دهید و همه چیز شنود می‌شود. پس می‌توانید مطمئن باشید که توطئه‌ای در کار نخواهد بود و گرچه تماس با خارج از کشور است اما هیچ نقشه‌ای از سوی «دشمن» برای مکالمه کوتاه یک زوج جوان دلتنگ ریخته نشده است. شنیده‌ام که بارها شکنجه‌ها، ممانعت تماس‌ها و بستن ملاقات‌ها توسط دیگر بازجویان اوین را به شدت نقد کرده‌اید و تماس و ملاقات با نزدیکان درجه یک را حق زندانی دانسته‌اید. پس بگذارید حالا که از حضور او بر سر سفره افطار و سحرم محرومم، حداقل صدای او در این تنهایی و غربت تسکینم دهد .
این نامه کوتاه را همین‌جا روی وبلاگم منتشر می‌کنم چون می‌دانم که هر روز پرینت نوشته‌های مرا به دست شما می‌رسانند. همان‌طور که قبلی‌ها را رسانده اند و شما هم همه را خوانده‌اید. یک تشکر هم به شما بدهکارم! شنیدم اینقدر وجدان داشتید که شعرها و بعضی نامه‌های مرا به دست همسرم برسانید. او در تماس با مادرش گفت که نامه‌هایم را خوانده است. نمی‌دانم کدام نامه‌ها و مطمئن هم نیستم که نوشته هایم جراحی نکرده و سانسور نشده به دستش رسیده باشد، اما همان طور که گفتم ما به تب راضی شده ایم! همان چهارخط نامه و شعری را هم که به دستش رساندید، خدا خیرتان بدهد! فقط لطفا بگذارید صدایش را بشنوم.

منتظرم فاطمه شمس

*****

کمیته گزارشگران حقوق بشر

حامد روحی نژاد همچنان در بند 209 زندان اوین به سر می برد
حامد روحي نژاد متولد 1364 و ساكن منطقه چهاردانگه در حومه تهران است. او دانشجوي فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي است، حدود دو سال پيش جذب انجمن پادشاهي ايران شد و بعد از همكاري با اين گروه به همراه تني چند از هم فكرانش از جمله محمد رضا علي زماني و احمد دهقان، ايران را به مقصد عراق ترك كردند كه از آن طريق خود را به انگلستان و يا ايالات متحده امريكا رسانده و به گروه مورد علاقه خود يعني انجمن پادشاهي ايران ملحق شوند. پس از گذشت مدتی از حضور ايشان در عراق و تلاش براي خروج از این کشور و عزیمت به تركيه، توسط نيروهاي حكومت خودگردان كردستان عراق دستگير شده و به طور مشخص، حامد روحي نژاد، 94 روز را در زندان هاي حكومت كردستان عراق به اتهام احتمال جاسوسي براي حكومت همسايه عراق سپري مي كند. پس از آزادي و تلاش هاي ديگري براي خروج از عراق و رفتن به تركيه با شکل گیری بي اعتمادي حامد روحي نژاد نسبت به نيروهاي همراه خود و تغيير ايدئولوژيك، نامبرده تصميم می گیرد به ايران بازگردد و به همراه احمد دهقان با هماهنگي با نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي جمهوري اسلامي وارد خاك ايران مي شود. پس از بازگشت، وی به ادامه تحصيل در رشته تحصيلي خود يعني فلسفه مشغول مي شود. سرانجام در شبانگاه 14 ارديبهشت ماه 1388، طي يورش نيروهاي اطلاعاتي مسلح به خانه او، بازداشت و روانه بند 209 زندان اوين مي گردد. تقريبا پس از حدود 4 ماه از زمان بازداشت، در دومین دادگاه مربوط به درگيري هاي اخير، توسط قاضي صلواتي به اتهامات مختلفي از جمله تلاش براي بمب گذاري مسجد نبوت و حسينيه ارشاد در روز انتخابات و انقلاب مخملي با استفاده از مسائل پس از انتخابات متهم مي شود. این در حالي ست كه تمامي اعضاي گروه مزبور بيش از يك ماه قبل از انتخابات توسط نيروهاي وزارت اطلاعات بازداشت شده اند و حامد روحي نژاد در فاصله زماني حضور در كشور تا بازداشت (حدود 8 ماه) هيچ گونه فعاليتي نداشته است. لازم به ذكر است حامد روحي نژاد مبتلا به بيماري ام-اس بوده و هر گونه فشار عصبی وضعیت وی را وخیم تر می نماید. از درمان يا عدم درمان او در بند 209 زندان اوين هيچ اطلاعي در دست نيست و در طول بيش از 4 ماه گذشته هيچ پزشكي از خارج زندان وی را ملاقات نكرده است. همچنین حامد روحي نژاد مانند بسیاری از زندانیان سیاسی دیگر از ابتدایی ترین حقوق خود یعنی حق برخورداری از وکیل و مشاوره های حقوقی محروم است.

*****

محمود احمدى نژاد: كسى ديگر نمى تواند ايران را تحريم كند
رادیو فردا:

در حالى كه قدرت هاى بزرگ جهانى از احتمال تشديد تحريم ها عليه تهران خبر داده اند، محمود احمدى نژاد اعلام كرد: كسى ديگر نمى تواند ايران را تحريم كند.
رييس دولت دهم كه كابينه جديد وى روز پنجشنبه با تاييد ۱۸ وزير كار خود را آغاز كرد در پاسخ به پرسش خبرنگاران در باره نشست گروه پنج به علاوه يك گفته است: «البته ما استقبال مى كنيم كه تحريم كنند و ما خودمان، خودمان را اداره مى كنيم.»
اظهارات آقاى احمدى نژاد در حالى مطرح مى شود كه جمهورى اسلامى ايران به دليل امتناع از توقف برنامه غنى سازى اورانيوم با سه دور تحريم هاى شوراى امنيت سازمان ملل متحد روبرو شده است.
نمايندگان گروه پنج به علاوه يك شامل آمريكا، روسيه، بريتانيا، فرانسه و چين همراه با آلمان روز چهارشنبه در فرانكفورت آلمان گرد هم آمدند تا پيش از نشست گروه بيست در اواخر ماه سپتامبر آخرين وضعيت پرونده هسته اى ايران را بررسى كند.
اين گروه در پايان نشست خود از جمهورى اسلامى ايران خواست تا به پاى ميز مذاكره باز گردد.
پيشتر برخى از رهبران كشورهاى عضو اين گروه از جمله آمريكا، فرانسه و آلمان تهديد كرده بودند كه در صورت امتناع ايران از پاسخ به بسته مشوق هاى گروه پنج به علاوه يك تشديد تحريم هاى ايران را در دستور كار قرار خواهند داد.
در همين زمينه سعيد جليلى، دبير شوراى عالى امنيت ملى ايران، گفته است كه بسته پيشنهادى ايران براى ارائه به گروه پنج به علاوه يك آماده است.
در حالى كه قدرت هاى بزرگ جهانى از محتواى اين بسته ابراز بى اطلاعى كرده اند، محمود احمدى نژاد روز پنجشنبه مدعى شد كه «ما بسته پيشنهادى ‌مان را به آنها داده ‌ايم.»
در همين زمينه، على اصغر سلطانيه، نماينده دائم ايران در آژانس بين المللى انرژى اتمى به شبكه عربى «العالم» گفته است: موضوع مذاكره تهران با گروه ۱+ ۵ «برنامه صلح ‌آميز هسته‌ اى» جمهورى اسلامى نخواهد بود. به گفته وى، «موضوع هسته‌ اى ايران صرفا در آژانس بين‌المللى انرژى اتمى بررسى مى‌شود.»
كشورهاى غربى نگران هستند كه ايران در چارچوب برنامه هسته اى خود به دنبال ساخت سلاح اتمى باشد و از تهران خواسته اند تا با توقف برنامه غنى سازى اورانيوم، براى اطمينان سازى بيشتر مذاكرات هسته اى را آغاز كند.
تهران به رغم تحريم هاى سازمان ملل متحد توقف اين برنامه را «خط قرمز» خود دانسته و مى گويد كه فعاليت هاى اتمى اش اهداف صلح طلبانه دارد.
باراك اوباما، رييس جمهور آمريكا، در نشست ماه ژوئيه سران گروه هشت كشور صنعتى اعلام كرده بود كه ايران تا روز ۱۵ سپتامبر فرصت دارد تا به بسته پيشنهادى غرب در باره برنامه اتمى خود پاسخ دهد و در غير اين صورت، تهران با تحريم هاى سخت تر روبرو مى شود.
بر اساس بسته پيشنهادى گروه پنج به علاوه يك كه دو سال پيش از سوى خاوير سولانا، مسئول امور خارجى اتحاديه اروپا تسليم مقام هاى ايرانى شده است، تهران با توقف غنى سازى اورانيوم راكتورهاى آب سبك و همچنين پاره اى از مشوق هاى سياسى و اقتصادى ديگر دريافت خواهد كرد.

*****

بازداشت علی میرزائی یک فعال مدنی آذربایجانی
اسکندر علی میرزائی از فعالین مدنی آذربایجانی در نقده (سولدوز) روز چهارشنبه ۱۱ شهریور ۸۸ توسط ماموران اداره اطلاعات این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
بنابر گزارش ساوالان سسی نزدیکان خانواده این فعال آذربایجانی می گویند ماموران امنیتی عصر روز چهارشنبه ۱۱ شهریور با مراجعه به منزل اسکند علی میرزایی، او را بازداشت کردند و ضمن تفتیش منزل تعدادی کتاب و سی دی و لوازم شخصی وی را با خود بردند. مامورین هنگام ورود به منزل هیچگونه حکم جلب و بازرسی با خود همراه نداشتند.
بنابر این گزارش مامورین اداره اطلاعات در هفته گذشته دو بار با میرزایی تماس گرفته و از او خواسته بودند جهت ارائه پاره ای توضیحات به اداره اطلاعات نقده (سولدوز) مراجعه کند اما وی ضمن غیرقانونی خواندن احضار تلفنی اعلام نموده بود که بدون احضاریه کتبی به هیچ مرجعی پاسخگو نخواهد بود.
احضار و بازداشت این فعال آذربایجانی در آستانه ۱ مهر سالروز بازگشایی مدارس و پس از آن صورت می گیرد که در هفته گذشته شعار هایی در سطح محلات و دیوارهای خیابانهای اصلی شهر نقده با مضمون اعتراض به عدم تحصیل به زبان مادری در مدارس نوشته شده است.
شایان ذکر است که یک مهر مصادف با بازگشایی مدارس در سطح ایران است و ممنوعیت و عدم آموزش به زبان مادری اعضای جامعه های غیرفارس در مدارس ایران باعث گردیده شده که در بین آذربایجانیها این روز به عنوان روزی نمادین برای یاد آوری تبعیض زبانی در ایران شناخته شود.
آذربایجانیها طی سال‌های گذشته با برگزاری تجمعات اعتراضی مسالت آمیز به سیاستهای تبعیض آمیز حکومت ایران اعتراض کرده و خواهان رسمی شدن زبان ترکی آذربایجانی و تحصیل به زبان مادری در مدارس شده اند.

*****

تهاجم هواداران احمدی نژاد به مدیریت دانشگاه آزاد قم
در حالی که خبرگزاری فارس در سه روز اخیر بیش از 25 خبر در مورد دانشگاه آزاد اسلامی و موضوع وقف اموال این دانشگاه منتشر کرده است خبرهایی از آخرین قدمها برای تسخیر این دانشگاه توسط هواداران احمدی نژاد به گوش می رسد.

به گزارش خبرنگار رویداد از قم ، مصباح یزدی یکی از ملایان افراطی هوادار محمود احمدی نژاد در جلسه ای با برخی اعضای کابینه پیشنهادی اعلام نموده است که دانشگاه آزاد از راه خود منحرف شده و باید به مسیر اصلی خود بازگردانده شود.

این آخوند هوادار دولت کودتا می افزاید: پتانسیل دانشگاه آزاد را نباید ندیده بگیریم. این دانشگاه هم از نظر مالی و امکانات آموزشی و هم از نظر تعداد نیروی انسانی که می تواند پرورش بدهد بسیار توانمند است. اما اینها که الان مدیریت این دانشگاه را در اختیار دارند فراموش کرده اند این دانشگاه قرار بود اسلامی باشد. بدون در نظر گرفتن این موضوع هر کسی را پذیرش کرده اند و هر استاد رانده شده ای را جذب نموده اند. مصباح یزدی می افزاید: باید این دانشگاه پالایش دوباره شود. حالا این پالایش هم در سطح مدیران است که کارهایی آغاز شده و هم در سطوح دیگر. باید زودتر اقدام کرد. همین قدر که این دانشگاه فرصت است به همین میزان که زمان می گذرد تهدید هم می شود. مشاهده کنید به چه میزان کسانی که به دین و اسلام و خدا اعتقادی ندارند در این دانشگاه دانشجوی بوده اند و فارغ التحصیل شده اند. چه تعداد استاد تصفیه شده و بدون صلاحیت که دوباره فرصت تدریس یافته اند و نتیجه اش همین می شود که می بینیم. در این دیدار از سوی نمایندگان دولت دو راه برای تغییر مدیریت دانشگاه آزاد طرح می گردد. یکی از طریق ورود وزارت علوم و تحقیقات و فناوری و شورای عالی انقلاب فرهنگی و کنترل کامل دانشگاه توسط دولت و دیگری با کمک مجلس و تصویب برخی قوانین و تلاش در جهت تغییر هیات امنا.

در این جلسه یکی از اعضای کابینه پیشنهادی اشاره می نماید: « رئیس جمهور اعتقادی به ورود مجلس در این بحث ندارد. ایشان معتقدند مجلس همراهی نمی کند و ضمنا برخی نمایندگان جیره خوار این دانشگاه هستند. باید فوری و ضربتی عمل نمود». به نظر می رسد پروژه تغییر مدیریت دانشگاه آزاد بار دیگر در دستور کار دولت احمدی نژاد قرار گرفته است. دانشگاهی غیر دولتی که با حمایت های آیت الله هاشمی رفسنجانی در چهار سال گذشته در برابر فشارهای روز افزون دولت نهم مقاومت نموده است.

*****

انتقال پیمان عارف به بند عمومی زندان اوین
پیمان عارف از دانشجویان محروم از تحصیل پس از گذشت بیش از 70 روز بازداشت در سلول انفرادی، به بند عمومی زندان اوین انتقال یافت. این در حالی است که پیش از ماه رمضان با گذشت دو ماه از بازداشت، به خانواده عارف اطلاع داده بودند که وی بزودی آزاد خواهد شد. اما با وجود این هفته گذشته حکم ۱۸ ماه حبس تعزیری پیمان مربوط به پرونده قبلی وی که در مرحله تجدید نظر بوده به اجرا در آمده است.
عارف اکنون پیمان پس از دو ماه و نیم حبس انفرادی برای گذراندن ۱۸ ماه حبس دیگر به بند عمومی منتقل شده است.
وی در تماس اخیر خود اظهار داشته است که در هفته های اول بازداشت به عنوان قرصی آبی رنگ به عنوان دارو به وی داده شده که رفتارها و گفتار او را از حالت آگاهانه خارج می کرده است.
گفتنی است در تماسی که پیمان عارف پس از گذشت دو هفته اول بازداشت داشته است، به موارد گنگ و مبهمی اشاره کرده که نگرانی‌ها را نسبت به وضعیت سلامت وی شدیدتر کرده است.
پیمان عارف هنگام انتقال از دادسرای نظامی به دادگاه انقلاب به شدت مورد ضرب و شتم باز جوها قرار گرفته است.

*****

از میان ایمیل های رسیده:

تحریم پیامک را بشکنیم و اطلاع‌رسانی کنیم
امشب موعد شهرپیمایی شاد سبزهاست

اگر می‌خواهید تنها جشن ماه رمضان را با شادی سپری کنید، اگر دلتان هوای روزهای خاطره‌انگیز قبل از انتخابات را کرده است، اگر از پخش سریالی دادگاه نمایشی در صداوسیما خسته شده‌اید و می‌خواهید یک طوری به سوء استفاده کودتاچیان اعتراض کنید، اگر سه چهار هفته استراحت شما را نگران کرده که نکند شور و امید جنبش سبز از دست رفته باشد یا مردم خسته شده باشند، اگر می‌خواهید یک به اصطلاح دست‌گرمی قبل از شب احیای حرم امام و راهپیمایی روز قدس را تجربه کنید، اگر حوصله‌تان از شنیدن خبرهای تلخ و دردناک یا بیهوده و تکراری سر رفته و می‌خواهید از این بیدادها فریاد کنید و یا با تمام شور و هیجان و به امید روزهای بهتر جیغ بکشید و شادی کنید، امشب شب شماست.
امشب موعد پانزدهمین موج آفرینی سبز با عنوان «شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان» است. توضیح مفصل را
قبلا داده‌ایم، و حالا وقت عمل است. تهرانی‌ها در خیابان ولیعصر از میدان ولیعصر تا پارک‌وی و تجریش (برای مسیر بازگشت هم خیابان‌های آفریقا، گاندی و حافظ پیشنهاد می‌شود؛ ولی برای بازگشت سریع و حرکت از نو، اتوبان‌های کردستان و مدرس هم بد نیست) و شهرستانی‌ها در خیابان‌ها یا بلوارهای اصلی و مرکزی شهر. صد البته برای شهرستان‌ها محل خاصی تعیین نشده تا از محل قرار‌های سابق سبزها و اطراف آن استفاده شود.
زمان پیشنهادی ما برای آغاز شهرپیمایی، ساعت 10 شب است. استفاده متنوع از نمادهای سبز را هم فراموش نکنید، و لازم به تاکید است که باید تلاش کنیم از امشب برای بعد از این، و نه فقط امشب یا قرار بعدی در شب بیست و یکم و روز قدس، همراه داشتن همیشگی مچ‌بندها و پوشش‌های سبز را یک ضرورت محسوب کنیم؛ درست مانند روزهای قبل از انتخابات که بدون حداقل یک تکه پارچه سبز بر روی دست، از خانه بیرون نمی‌رفتیم.
همچنین گفته‌ایم و باز هم می‌گوییم که از امشب قرار است تحریم پیامک (SMS) را نیز بشکنیم تا به کمک آن، گستره‌ی اطلاع رسانی را از دایره‌ی مخاطبان اینترنت فراتر ببریم. برای امروز و امشب، این پیامک را پیشنهاد می‌کنیم:
امشب قرار است در خیابان ولیعصر تهران (در شهرستان‌ها به محل نظیر این اشاره کنید) چرخ بزنیم، تا یادمان بیاید که چه روزهای خوبی را از ما گرفتند. با سبزها همراه شوید. قرار ما: ساعت 10 امشب، میدان ولیعصر به سمت بالا. به یاد روزهای خوب خرداد و به امید روزهای بهتر پیروزی.

*****

يقه، سر، سقف و نماز جمعه تهران
سروش فرهاديان

«بگذاريد مراسم تحليف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، يقه شان را مي گيريم و سرشان را مي چسبانيم به سقف.» اين را محمود احمدي نژاد 49 روز پس از اعلام او به عنوان پيروز انتخابات رياست جمهوري دهم در افتتاحيه يازدهمين هم انديشي اساتيد بسيجي سراسر کشور گفته است.
هر چند پس از انتشار وعده احمدي نژاد در مورد نحوه برخورد با مخالفان نتيجه اعلام شده انتخابات، براساس يک سنت معمول در چهار سال رياست جمهوري او دفتر رسانه هاي رئيس جمهور اين گفته ها را تکذيب و رسانه ها را به کج فهمي متهم کرد.
البته هيچ رسانه يي هم به اتهام کج فهمي اعتراضي نکرد چرا که رسانه ها در چهار سال حضور احمدي نژاد در نهاد رياست جمهوري تقريباً به بيان مواضع غيرمتعارف از سوي او و سپس تکذيب آن مواضع و متهم شدن از طرف دفتر رسانه هاي رياست جمهوري به کج فهمي عادت کرده اند. به هر حال اعلام گرفتن «يقه» مخالفان و کوبيدن «سر» آنان به «سقف» از سوي احمدي نژاد درحالي با تکذيب هميشگي مواجه شد که او پيش از اين در اولين برنامه تلويزيوني خود پس از اعلام نتيجه انتخابات رياست جمهوري در شبکه يک سيما حاضر شده و اعلام کرده بود با خشونت هايي که در خيابان ها عليه مردم صورت مي گيرد موافق نيست و نبايد با مردم اين گونه برخورد شود. اين موضع در حالي از سوي کسي که به عنوان پيروز انتخابات اعلام شده بود، بيان شد که در روزهاي پس از اعلام نتيجه انتخابات رياست جمهوري دهم خيابان هاي تهران و بعضي از نقاط ديگر ايران صحنه اعتراض مردم به نتيجه اعلام شده انتخابات رياست جمهوري بود.

در حالي که در جمعه گذشته برخي از وزرا و مديران به بهانه هفته دولت فرصت يافتند در تهران و چند شهر بزرگ ايران به عنوان سخنران پيش از خطبه هاي نماز جمعه مواضع شان را مطرح کنند محمود احمدي نژاد نيز پيش از خطبه هاي نماز جمعه تهران که در اين جمعه خطيب تازه وارد طرفدار احمدي نژاد آن را اقامه مي کرد يکي ديگر از مواضع دردسرسازش را بر زبان آورد. هر چند کاظم صديقي خطيب نماز جمعه تهران هم از طرفداران اوست اما احمدي نژاد خودش وظيفه تکرار مواضع هفته هاي پس از انتخابات دو خطيب طرفدار ديگرش در تهران يعني احمد خاتمي و احمد جنتي را بر عهده گرفت.
او اعلام کرد بايد با سران ناآرامي ها برخورد شود و با تاکيد بر اجراي عدالت درخصوص «زورمندان» و«زرمندان» گفت؛ «اگر اصحاب نفوذ و قدرت از مجازات معاف و ضعيفان فقط مجازات شوند، حکومت پايدار نمي ماند و بدون اجراي عدالت اشرار و زياده خواهان بر جامعه حاکم مي شوند.» اگر تا پيش از اين جنتي و خاتمي خواستار برخورد و باز هم برخورد با معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهوري دهم بودند و از «گرفته شدن» اعترافات از اصلاح طلبان معروف و افراد بازداشت شده غيرمعروف حمايت مي کردند اما اين بار محمود احمدي نژاد خود اين درخواست را مطرح کرد.
حال اين سوال پيش مي آيد که محمود احمدي نژاد ادامه دهنده مواضع دو خطيب حامي اش در تهران شده يا آنان تاکنون بيان کننده درخواست هاي احمدي نژاد از تريبون رسمي و استراتژيک نماز جمعه تهران بوده اند. اعلام اين درخواست از تريبون نمازجمعه تهران از سوي احمدي نژاد درحالي است که بيان مواضع مشابه از سوي خطيبان تهران در جمعه هاي پس از انتخابات باعث انتقاد اصلاح طلبان و بسياري از روحانيون سرشناس حوزه شده است. به نظر مي رسد احمدي نژاد با کنار گذاشتن ظاهر و در حالي که هفته سختي را براي کسب راي اعتماد در مجلس در پيش داشته خشن تر از گذشته شده است. هر چند شايد تا مدت ها بهانه يي براي اينکه احمدي نژاد سخنران پيش از خطبه هاي نماز جمعه تهران باشد پيش نيايد اما او نبايد نگران باشد چرا که اگر تاکنون دو خطيب از چهار خطيب وظيفه حمايت از او و حمله شديد به مخالفان را انجام مي دادند اما اکنون سه خطيب از پنج خطيب اين وظيفه را بر عهده خواهند داشت؛ احمد جنتي، احمد خاتمي و کاظم صديقي. سه خطيبي که اگر وضع به منوال جمعه هاي پس از انتخابات بماند نه پنج هفته در ميان که چهار يا حتي سه هفته يک بار مواضع شان را خواهيم شنيد. به نظر مي رسد بيان داستان «يقه» و«سر» و «سقف» به اين زودي ها پايان نگيرد؛ دست کم از تريبون نماز جمعه تهران.

*****

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده زندانی سیاسی حامد یازرلو روز یکشنبه از بند 209 زندان اوین به دادگاه انقلاب برده شد و بر مبنای قانون محاربه مورد محاکمه قرار گرفت.حامد یازرلو 28 ساله کارشناس هوا – فضا روز یکشنبه 8 شهریور ماه به دادگاه انقلاب برده شد. او در شعبۀ 28 دادگاه انقلاب توسط محمد مقیسه ای از اعضای کمسیون مرگ قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 مورد محاکمه قرار گرفت. ابتدا علی اکبر حیدری فر رئیس شعبۀ 1 امنیت بعنوان نماینده دادستان برای آقای یازرلو تقاضای اشد مجازات، اعدام را نمود. حیدری فر بر مبنای گزارش وزارت اطلاعات آقای یازرلو را به 12 مورد متهم نمود. که اتهامات نسبت داده شده عبارتند از:محاربه بدلیل پشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق ایران /شرکت در مجالس و محافل خانوادگی/جمع آوری اخبار و اطلاعات زندانیان سیاسی از جمله هود یازرلو (برادرش) /شرکت در کوهنوردی و فوتبال سالنی با حضور خانواده/شرکت در مراسم ها و مناسبتها در حسینیه ارشاد/برقراری ارتباط ایمیلی با اعضای خانواده اش در قرارگاه اشرف/حضور در تجمعات و اعتراضات دانشجوئی/ جمع آوری کلکسیون سخنرانیها و مراسم های سازمان مجاهدین خلق ایران و موارد متعدد دیگرسپس محمد مقیسه ای رئیس شعبۀ 28 دادگاه انقلاب و از اعضای کمسیون مرگ قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 با برخوردهای غیر انسانی و فریاد زدنها نسبت به هر مورد از اتهامات پرداخت که با اعتراضات وکیل او خانم غنوی مواجه گردید. خانم غنوی و آقای یازرلو در مورد اتهاماتی مانند کوهنوردی و فوتبال سالنی ابراز داشتند که در هیج جای قانون مبنای بر ممنوع بودن ورزش ذکر نشده است پس اتهامات بی مورد است و همچنین نسبت به سایر اتهامات جوابهای داده شد و بعضی از آنها را رد نمود و بقیۀ آنها را فاقد هرگونه اساس و مبنای حقوقی دانستند و خواستار تبرۀ موکل خود شد. مقیسه ای قرار است در روزهای آینده در این مورد حکم خود را صادر کند.از طرفی دیگر به پدر او دکتر یازرلو اجازه شرکت در دادگاه داده نشد.علی اکبر حیدری فر مسئول شعبۀ 1 دادگاه انقلاب که بعنوان نماینده دادستان کیفرخواست را علیه زندانیان سیاسی و سایر زندانیان را قرائت می کند. این فرد از تیم سعید مرتضوی و حسن زارع دهنوی است که در جریان قیام اخیر مردم ایران دستور انتقال تعداد زیادی از جوانان را به اردوگاه مرگ کهریزک را صادر کرد. که تعدادی از آنها در اثر شکنجه های قرون وسطائی جسمی ،روحی و جنسی جان باختند این فرد همچنین با تصمیم گیری مشترک سعید مرتضوی و حسن زارع دهنوی دستور انتقال صدها نفر از جوانان قیام را به شکنجه گاههای مانند ؛آگاهی شاپور ،کلانتری 148،بازداشتگاههای مخفی سپاه پاسدارن و نیروی انتظامی را صادر کردند. آنها دارای دستورات ویژه از علی خامنه ای برای انجام جنایتهای ضد بشری تحت عنوان قاضی هستند.لازم به یادآوری است حامد یازرلو 2 اسفند 1387 با یورش وحشیانه ماموریم وزارت اطلاعات و با فرماندهی سربازجوی اوین آخوندی با نام مستعار علوی دستگیر و به بند مخوف 209 منتقل گردید او به مدت 120 روز در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت و 198 روز است که در بند مخوف 209 زندان اوین بسر می برد.همچنین مادرش خانم نازیلا دشتی در بند زنان زندان اوین زندانی است و برادرش هود یازرلو در بند 4 زندان گوهردشت در بازداشت بسر می برد، که هر کدام از آنها به 3 سال زندان بدلیل دیدار قانونی با اعضای خانواده شان در قرارگاه اشرف محکوم شده اند. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری،شکنجه روحی و جسمی ، بیش از 6 ماه بازداشت در بند مخوف 209 و نسبت دادن اتهام واهی محاربه جهت صدور احکام سنگین را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات لازم برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی در ایران است.

*****

پاسخ دختر رفسنجانی به باند خامنه ای و احمدی نژاد
سایت جوان فردا در تهران: چند روز پیش برخی سایت های خبری نظر آیت الله هاشمی در خصوص فرزندانش را منتشر نمودند. آیت الله در آن متن کوتاه ویژگی اصلی آنها را صراحت بیان دانسته بود و این همان نکته ای است که در گفتگو با فائزه هاشمی کاملاً به چشم می آید. خانم هاشمی در گفتگوی یک ساعت و نیمه با ما به ابعاد مختلف رویدادهای اخیر پرداخت و نظرات خویش در خصوص حوادث قبل و بعد از انتخابات را به صراحت بیان نمود. سلامت انتخابات، حوادث و فجایع پس از انتخابات، انقلاب مخملی و اعترافات،مباحثات مربوط به جمهوری اسلامی و رای مردم ،عملکرد صدا و سیما، عمل به قانون ،اتهامات و ماجرای دستگیری و آینده اصلاحات همگی موضوعاتی هستند که هاشمی در این گفتگو به آنها پرداخته است.
سلامت انتخابات/ واژگون کردن نتیجه انتخابات بدعت بود،نه اعتراضات
فائزه هاشمی معتقد است که سلامت انتخابات همچنان زیر سؤال است و رخدادهای پس از آن نباید باعث شود که این موضوع تحت الشعاع قرار گیرد. در پاسخ در پرسشم در این خصوص می گوید: در رابطه با جریانات پس از انتخابات دو نکته مطرح است، اول سلامت انتخابات و دوم برخوردهای غیر قانونی با اعتراضات و هر دو موضوعات مهمی هستند که بررسی آنها مورد مطالبه است. وی در ادامه می افزاید: شواهدی وجود دارد که نشان دهنده زیر سؤال بودن روند برگزاری انتخابات است، این تردید آنقدر عمیق و جدی است که جمعیت چند میلیونی را بارها و بارها جهت بیان اعتراضات آن هم بصورت آرام و قانونی و براساس اصل 27 قانون اساسی به خیابان کشانده و به وجدان و احساسات عمومی آسیب زده است.
تخلفات و روند غیر قانونی در برگزاری انتخابات در مراحل مختلف تبلیغات قبل از انتخابات، روز انتخابات، و بعد از انتخابات وجود داشته است، بعنوان مثال وضعیت ناظرین، کارت برای بسیاری از ناظرین معرفی شده صادر نمی شود، بسیاری کارت ها جابه جا صادر می شود و چون کارت ها را اول صبح روز انتخابات برخلاف قرار قبلی تحویل می دهند ، لذا مستقر شدن ناظرها با این وضعیت جدید مشکلات عدیده ای ایجاد می کند، بسیاری ناظرین را در مرحله تجمیع آراء راه نمی دهند، از حضور ناظرین در جلسات هئیت های اجرایی پس از 18 خرداد علی رغم اعلام رسمی خودشان جلوگیری می کنند، در زمان شمارش آرا بسیاری از ناظرین از صندوق ها اخراج می شوند، صورت جلسات شمارش آرا در بسیاری از صندوق ها توسط برگزار کنندگان و ناظرین امضا نمی شود.وضعیت تعرفه ها، در بسیاری از شعبه ها تعرفه ها از حدود ظهر به بعد شروع به تمام شدن می کند، البته زمان آن صندوق به صندوق متفاوت است و در اکثر این شعبات تعرفه رسانده نمی شود. شعبه های زیادی ساعت 9 و مابقی ساعت 10 علی رغم وجود صف طولانی مردم برای رأی دادن بسته می شود، این در حالی است که وزیر کشور اعلام کرد که دستور داده شده تا زمانی که مردم در هر شعبه ای در صف ها حضور دارند رای گیری انجام شود. از آنجایی که 57 میلیون تعرفه چاپ شده بود، این سؤال مطرح است که پس مابقی تعرفه ها کجاست؟
قطع شدن سیستم پیامک ها از شب قبل از انتخابات، فیلتر کردن سایت ها، اخلال در سیستم اطلاع رسانی ستادها و حمله به ستادها در روزانتخابات از جمله ستاد قیطریه آقای موسوی، این ها همگی نیز مواردی بود که مشکلات اساسی را برای ناظرین و ستادها ایجاد و برنامه های نظارتی آنها را مختل کرد.تخلفات تمام نمی شود و پس از انتخابات نیز ادامه می یابد، در حالی که 3 روز برای اعتراض کاندیداها و به دنبال آن زمانی برای بررسی اعتراضات و تأیید نهایی شورای نگهبان در قانون پیش بینی شده است فردای انتخابات پیام های تبریک و تأیید انتخابات سرازیر می شود، که با توجه به جایگاه، و مقام بعضی از پیام دهندگان، عجیب است که هنوز انتخابات تأیید نشده و مراحل قانونی آن طی نشده هدف این پیام ها چه بوده است ؟ و همچنین کنفرانس مطبوعاتی و جشن آقای احمدی نژاد به عنوان پیروز انتخابات در یکی دو روز اول بعد از انتخابات نیز در همین بخش قرار می گیرد.
عملکرد حمایتی رسانه ملی، روزنامه ها و خبرگزاری های دولتی و حمایت از آقای احمدی نژاد توسط بعضی مقام ها و ارگان ها که بـایـستی طبق قانون بی طرف باشند و اصولاً اجازه ورود به مسایل سیاسی و انتخابات را ندارند، بذل و بخشش ها از پول و جیب مردم، افزایش حقوق ها در آخرین ماه های قبل از انتخابات و کاهش آنها بعد از انتخابات و بسیاری موارد دیگر همگی از مواردی است که بایستی بررسی شود.
فقط یک نمونه از اعتراضات، یعنی نتیجه بررسی وجود 140 مرکز که آرای ریخته شده به صندوق ها از آرایی که می توانست به صندوق ها ریخته شود، بیشتر بود این بود که 3 میلیون جابجایی آرا داشت حالا تصور کنید که اگر هر کدام از موارد اعتراضی فـوق بررسـی می شـد، آن وقـت مشخص می شد که در کل چه مقدار رای با این روندهای غیر قانونی جابجا شده است.
هاشمی در ادامه می افزاید: بهتر بود اجازه می دادند یک شورای بی طرف تشکیل می شد تا مستقلاً همه موارد را بررسی کند. اینطور که نمی شود که بگوییم در نتیجه انتخابات هیچ تغییری ایجاد نمی شود اما شورای نگهبان به اعتراضات رسیدگی کند. بنابراین با این صحبت پاسخ شورای نگهبان هم از اول مشخص بود پس برای چه قانون گذار اساساً اجازه اعتراض را به کاندیداها داده است؟ دیگر اعتراض برای چیست وقتی قرار است تغییری صورت نگیرد؟ واژگون کردن نتیجه انتخابات در این دو روز بدعت است یا رسیدگی جدی و حقیقی و بی طرفانه به اعتراضات ؟ وی در ادامه می گوید: این نوع برخورد یعنی اعتراض نکنید، تمام شد. یک انتخاباتی برگزار شد و شما به هر کس خواستید رأی دادید ولی نتیجه این بود که می بینید. و یا کمیته ای تشکیل می دهند که اکثریت آنها را طرفداران خودشان دارند. وقتی اراده ای برای رفع این همه ابهام و رسیدگی بی طرفانه به شکایات و گزارشات وجود ندارد این ابهام ایجاد می شود که پس حتماً ریگی به کفش دارند که حاضر نمی شوند به اعتراضات به شکل منطقی پاسخ بدهند.

حوادث و فجایع پس از انتخابات/ این فجایع فقط به کهریزک و کوی دانشگاه، ختم نمی شود
فائزه هاشمی در خصوص فجایع پس از انتخابات هم به صراحت موضع گیری می کند و از احقاق حق مظلومین و خسارت دیدگان در رویدادهای اخیر می گوید. او معتقداست که رسیدگی به این فجایع نیز باید در دستور کار قرار بگیرد و نباید به بهانه شاد شدن دشمنان از بیان فجایع، به سادگی از کنار این موضوع گذشت. او در این خصوص می گوید: این ها بیان نقض حقوق شهروندان و فجایع صورت گرفته را تعبیر به تحرکات دشمن شادکن می کنند، به نظر من انجام این اعمال است که به نظام ضربه زده و دشمن شاد کن است و نه اعتراض به آنها. این فجایع رخ داده و نمی شود گفت که کسی احقاق حق نکند و چیزی نگوید چون دشمن شاد می شود برعکس باید با متخلفین از بالا تا پایین برخورد شود تا از این راه پایداری نظام تضمین شود و جلوی شادی دشمن گرفته شود.
هاشمی در ادامه می افزاید: این فجایع فقط به کهریزک و کوی دانشگاه، ختم نمی شود، بررسی و پاسخگویی به آنچه که در خیابانها و در زندانها و اماکن دیگر برمردم رفته است همگی بایستی در دستور کار باشد.در این جریانات نیز مثل موضوع انتخابات نیاز به کمیته ای بی طرف و مستقل است تا عادلانه و براساس واقعیت ها و به دور از جانب داری ها به بررسی مسایل و بعد هم برخورد با متخلف بپردازد. این که عده ای خلاف کنند، آن هم به این گستردگی و با این عمق، و مورد اعتراض هم قرار نگیرند، ولی به معترضن که به دنبال حقوق خود هستند انگ همسویی با بیگانه، اغتشاشگر، دشمن شادکن، جاسوس، انقلاب مخملی و ... زده شود از کجای اسلام در آمده است من نمی دانم. شرایط بنحوی شده است که برای اثبات حقانیت خودشان، برای افراد بی گناه پرونده سازی می کنند و برعکس پرونده دارها را به مقام و پست می رسانند.

انقلاب مخملی و اعترافات /اتهام انقلاب مخملی فرافکنی است- چه کسی این اعترافات را باور می کند؟
از هاشمی در خصوص اتهامات به اصلاح طلبان با عنوان انقلاب مخملی یا کودتای مخملی می پرسم واو دراین خصوص می گوید: بنظرم در حال حاضر ما شاهد کودتای مخملی هستیم، کودتای مخملی یعنی اینکه برخلاف رأی مردم کس دیگری از صندوق ها بیرون بیاید. فـکر می کنم تا زمانی که اعتراضات بصورت بی طرفانه و عادلانه ای مورد بررسی قرار نگیرد و تا زمانی که افکار عمومی قانع نشده باشد، خود آنها در معرض این اتهام هستند و گرنه منتسب کردن اعتراضات مردمی به «انقلاب مخملی» نوعی فرافکنی استهاشمی در ادامه می افزاید: گذشته از این موارد باید گفت انقلاب مخملی در مفهوم عام آن می تواند به معنی اصلاح طلبی و بیان مسالمت آمیز ضرورت اصلاحات و تلاش برای انجام آن باشد که چیز بدی نیست . این یعنی گروههایی هستند که نه به اصل نظام اعتراض دارند و نه براندازند و تنها اعتراض آنها به روندهای غیر قانونی و خلاف است و دنبال رأی خود هستند این که حالا رسانه های خارجی و یا خارجی ها در تایید تحرکات مردمی چیزی بگویند این نشانه وابستگی نیست. مگر امام در خارج از کشور در فرانسه نبودند؟ مگر مقامات فرانسوی کشور خود را پناهگاه انقلابیون قرار نداده بودند؟ مگر بسیاری دانشجویان از آمریکا مبارزه نمی کردند ؟ مگر رسانه های خارجی و از جمله BBC در آن زمان مسایل ایران را بشدت و به قوت پوشش نمی دادند؟ مگر مردم در آن زمان در نهایت بی اعتمادی به رسانه های ملی، اخبار را از رسانه های خارجی نمی گرفتند؟ پس با این اوصاف باید بگوییم که انقلاب اسلامی هم در مسیر خواست بیگانه رقم خورد و یا انقلاب مخملی بود و ... اعترافات کارمند سفارت انگلستان، البته طبق آنچه که من شنیدم، چیزی نبود جز انجام وظیفه. هر سفارتی در هر کشور از اوضاع طرف مقابل گزارش تهیه می کنند تا سیاست هایشان در آن را بر مبنای شرایط واقعی هر کشوری بریزند. مگر سفارت ما در کشورهای خارجی این کار را نمی کند؟ فائزه هاشمی در خصوص اعترافات بیان شده از سوی متهمین دادگاه اخیر نیز می گوید: چه کسی اعترافات فردی که بیش از پنجاه روز در انفرادی بوده، ارتباطی با بیرون از زندان نداشته، با خانواده و وکیل ارتباط نداشته، تحت انواع واقسام فشارها بوده، و نه تنها از وقایع بیرون از زندان بی اطلاع است، بلکه همانگونه که آقای موسوی نیز گفت احتمالاً اخبار کذب را به فرم روزنامه های اصلاح طـلبان دریـافت کـرده است، باور می کند. زمانی این اعترافات می تواند مورد پذیرش افکار عمومی قرار گیرد که کل مراحل دستگیری، بازجویی ، دادگاه و ... بر طبق قانون انجام شده باشد. که متأسفانه در مورد این ها چنین روندی طی نشده است.هاشمی در ادامه می افزاید:متأسفانه اعترافات بیشتر بصورت یک شوی تلویزیونی مضحک و از طرفی تأسف بار درآمد که البته قابل استفاده جهت برگزار کنندگان آن برای متهم کردن این حرکت عظیم، برای ایجاد رعب و وحشت، برای دستگیری های بیشتر، و برای توجیه اعمال اشتباه و خلاف قانون آنها بود. مـتأسفانه کارهای خلاف قانون و اشتباه همچنان ادامه دارد، هـر کس کـه در رسـانه ملی مورد اتهام قرار می گیرد، طبق قانون حق دفاع از همان رسانه را دارد که این کار نیز انجام نگرفته است. نظر ایشان را به طور خاص در مورد اعترافات مربوط به مهدی هاشمی می پرسیم، ایشان می گوید: مهدی بلافاصله تکذیبه ای داد که بصورت مستدل اتهامات مطرح شده در دادگاه چهارم را رد کرد و خواستار وقت دفاع در رسانه ملی، یعنی همان جایی که این اتهامات بارها و بارها تکرار گردید شد، ولی آقایان مثل سایر موارد به روی خود نیاوردند.

جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی/ هم جمهوریت و هم اسلامیت در حال رخت بربستن است
فائزه هاشمی با اشاره به مباحثات صورت گرفته در روز های پس از انتخابات در خصوص نقش مردم در جمهوری اسلامی می گوید: جمهوری یعنی حکومتی مبتنی بر آرای مردم. تفاوت جمهوری با سایر حکومت ها هم در این است که در جمهوری مردم نقش آفرین و تصمیم گیر هستند و در چهارچوب قوانین سرنوشت خود را رقم می زنند ولی در حکومت، رسمی و یا غیر رسمی رأی و نـظر مـردم و نقش آنها کنار گذاشته می شود، که این همان چیزی است که در دو انتخابات اخیر زیر سئوال رفت. در این انتخابات به واسطه حضور بی سابقه مردم این مسئله ملموس تر بود و باعث جریحه دار شدن احساسات و شعور مردم شد. مردم احساس کردند که به شعور آنها توهین شد.خوب ادامه این روند می تواند به «حکومت اسلامی» ختم شود، این در حالی است که 30 سال پیش نه مردم به دنبال چنین مسئله ای بودند و نه سران و رهبران انقلاب چنین مسئله ای را در سر داشتند. نظامی که خـودشـان به آن رأی داده بودند و در طول سی سال با همه خوبی ها و بدی ها، زیبایی ها و زشـتی ها، سفیدی ها و سیاهی های آن ساختند، اگر قرار باشد همین دموکراسی نسبی که الان داریم هم از بین برود طبیعتاً قابل تحمل نیست و این عمل تنها خدمت به منافع یک گروه خاص می باشد و نه خدمت به اسلام. به شکل واضح معنای حکومت اسلامی چیزی جز دیکتاتوری با نام اسلام نیست. با و قایع پیش آمده از انتخابات تاکنون، بنظر می رسد که هم جمهوریت و هم اسلامیت در حال رخت بربستن است .
عملکرد صداوسیما/ چرا بایستی بگونه ای رفتار کند که اخبارش دیگر قابل باور نباشد؟
عملکرد صداو سیما در این جریان و التهابات ناشی از سوء مدیریت رسانه ملی موضوع دیگری است که فائزه هاشمی در خصوص آن می گوید: صدا و سیما از چند ماه قبل از انتخابات سیاست یک جانبه ای را در دفاع از دولت آغاز کرد و حتی در شب های منتهی به انتخابات آقای احمدی نژاد با مصونیت کامل به اتهام پراکنی و تخریب هر که می خواست اقدام کرد و هر کس هم در صدد پاسخ گویی بود گفتند که بعد از انتخابات. در حالیکه ایشان قبل از انتخابات این حرف ها را زده و به دنبال تأثیر آن در رأی خود بود، بنابراین پاسخ بعد از انتخاب، که عملی نیز نشد، نوش داروی بعد از مرگ سهراب است. پس از انتخابات هم اطلاع رسانی در رسانه ملی چیزی کاملاً متفاوت از شرایط ملتهب جامعه بود. نظرات آقای موسوی و سایرین تـوسـط آقـایان اژه ای و پور مـحمدی و دیگران در رسانه ملی منعکس می شد. مـگر خود آقای موسوی نمی توانست نظراتش را بیان کند که دیگران بیان کننده نظرات ایشان باشد؟ خودتان می آیید و از جانب یک نفر در سیما حـرف می زنـید، خـودتان پاسخ می دهید خودتان هم قضاوت می کنـید و بعد جـالب اسـت که او را محکوم می کنید و به خود نمره بیست می دهید! ، عجب عدالتی! عادلانه این بود که در آن شرایط خود معترضین دعـوت می شدند و اسـتدلات خـود را بیان می کردند و بعد آقای اژه ای یا هر کس دیگری پاسخ ایشان را می داد، و مردم خود قضاوت می کردند چرا از میان کاندیداهای معترض تنها آقای رضایی به سیما دعوت شد. البته منکر نقش مثبت آقای رضایی چه قبل و چه بعد از انتخابات نیستم. اما چرا آقایان کروبی و موسوی نباید بتوانند از این فرصت استفاده کنند؟ این که نمی شود که عده ای قبل از انتخابات مورد تایید نظام باشند و صلاحیت آنها تایید شود و بعد از انتخابات یک دفعه شرایط تغییر کند و همه عامل بیگانه و ضد انقلاب و نامحرم شوند، و از آن طرف رسانه ملی با ارائه اخبار و تحلیل های جانبدارانه و گاهی خلاف به تحریک مردم بپردازد و بعد هم با اجرای سناریوهای ساختگی مثل ماجرای ترانه موسوی، ندا آقاسلطان و اعترافات و دادگاه های نمایشی بخواهند افکار عمومی را منحرف کنند. هاشمی در ادامه افزود: متأسفانه این قبیل کارها موجب سلب اعتماد عمومی از رسانه ملی و مراجعه مردم به رسانه های خارج از کشورشده است. رسانه ای که به راحتی توانست در شب های قبل از انتخابات در طی مناظره ها ده ها میلیون مردم را پای تلویزیون میخکوب کند و این گونه مخاطب جذب کند چرا بایستی بگونه ای رفتار کند که نه اخبارش دیگر قابل باور باشد و رسانه های خارج از کشور توسط مردم جهت کسب اخبار به آن ترجیح داده شوند؟ باکمی واقع بینی و صداقت متوجه می شویم که این خود ما هستیم که باعث گل کردن فضاشده ایم و مردم را سوق به آن طرف داده ایم. عملکرد خودمان اشتباه است آن وقت دیگران را متهم می کنیم.
عمل به قانون/ اگر گفته می شود که در انتخابات تخلف شده است یعنی قانون نقض شده
از هاشمی درباره مسئله عمل به قانون می پرسم. او با اشاره به تاکیدات صورت گرفته در خصوص رعایت قانون از سوی تمام جناح ها و افراد می گوید: ایـنکـه هـمه بر رعـایت قـانون تأکید دارنـد چیز خوبی است. یک طرف مدعی است که اعمال و رفتار هایی که در حین و بعد از انتخابات بروز یافته خلاف قانون است و طرف مقابل هم مدعی است که تمام رفتارها و فجایعی که برمردم رفته عین قانون است، خوب در این شرایط یک کمیته حقیقت یاب نظیر آن چه که در مجلس شورای اسلامی تشکیل شد و اتفاقاً عملکرد خوبی هم در اوایل کار خود داشت می تواند مؤثر باشد تا معلوم کند که خلاف قانون ها کدام بوده است. آنها که به تجمعات آرام و قانونی مردم حمله کرده، ضرب و شتم کرده، اموال عمومی را تخریب کرده، مردم را کشته، دستگیر کرده و گاز اشک آور پرتاب کرده اند و یا آنهایی که برای بیان اعتراضات خود مطابق اصل 27 به خیابان آمده اند و پس از حملات به آنها برای خنثی کردن اثر گاز اشک آور آتش روشن کرده اند. ببینید مردم چیز زیادی نمی خواستند مردم رأی و حق خود را می خواهند. این حق قانونی مردم است که در قانون اساسی و قوانین کشور به رسمیت شناخته شده این ها همان مردمی هستند که با آن شکوه پای صندوق ها آمدند که ما هنوز پز حضور آنها را می دهیم. هنوز هم دیر نشده، حیف است که بگذاریم که نظامی که به این مرحله رسیده و مردمی که با بلوغ سیاسی در صحنه حاضر شده اند و حماسه آفریده اند روبروی هم قرار بگیرند. اگر گفته می شود که در انتخابات تخلف شده است یعنی قانون نقض شده. اینکه می بینیم بعد از انتخابات عده ای بی دلیل بازداشت می شوند و بعد با آن وضعیت دادگاهی می شوند یعنی قانون نقض شده. اینکه عده ای پیش از اتمام فرصت قانونی نتیجه انتخابات را تایید می کنند و بعد جشن هم می گیرند و مردم را تحریک می کنند، یعنی قانون نقض شده. اینکه در حین انتخابات و پس از انتخابات در سیستم گردش اطلاعات در کشور مشکل ایجاد می شود یعنی قانون نقض شده. اینکه عده ای به خود اجازه می دهند از سرویس پیام کوتاه تا روزنامه ها و سایت ها را بی دلیل توقیف کنند یعنی نقض قانون، موارد تخلفات انتخابات که اشاره کردم، یعنی نقض قانون، عدم رسیدگی بی طرفانه به اعتراضات مردم، یعنی نقض قانون. درست است همه باید به قانون بازگردند و هیچ کس هم فراتر از قانون نیست. کسی به دنبال براندازی نظام نیست. این هم درست نیست که بگوییم هر چه تا بـه حـال اتـفاق افـتاده را کنار بگذاریم و از حالا به قانون عمل کنیم. خوب پس تکلیف متخلفان چه می شود؟تکلیف رأی مردم چه می شود؟ تکلیف خونهای ریخته شده چه می شود؟هاشمی در ادامه می افزاید: بهتر است که این طور فکر نشود که اگر اعتراضات کم رنگ تر شده است، اصل آن از بین رفته است. اصل اعتراض را باید درست پاسخ داد و گرنه چون آتش زیر خاکستر خواهد شد. خشم و نفرت از دل مردم با این حرکات زدوده نمی شود. بهتر است از تاریخ درس بگیریم که هر نظامی که مقابل مردم خود ایستاد چه سرنوشتی پیدا کرد جالب این جاست که ما زمانی که داریم مردم مسلمان خودمان را به خاک و خون می کشیم برای کشته شدن خانم مصری در آلمان سوگواری می کنیم ، البته من آن حادثه را تقبیح می کنم، ولی سیاست یک بام و دو هوا مردم را جری تر و خشمگین تر می کند. این که ما این جریانات مردمی را با هدف نابودی نظام تفسیر کنیم، به نظرم خطای بزرگی است بر روی سایر اشتباهات. خود اتهام زدگان بهتر از هر کسی می دانند که این گونه نیست.
اتهامات و ماجرای دستگیری/ مثل ملانصرالدین خودشان سناریویی را می نویسندو بعد هم آنقدر تکرار می کنند که خودشان نیز باور می کنند
قبل از انتخابات در رسانه ها و خبرگزاری هـای دولـتی نـوشـتند 200 هزار مانتوی سبز برای دختران فیروزه ای تهیه کرده ام که از اصل کذب بود و یا مثلاً یک روز قبل از انتخابات، فارس پیامک ارسال کرد که «فائزه هاشمی دررفت »، در حالی که فردای آن روز در شعبه خیابان دیباجی رأی دادم. جالب اینجاست که در جریان آن باز داشت کوتاه از من پرسیدند. که تو یک روز به کانادا رفته ای. برای چه کاری ؟ که من گفتم رفت و برگشت به کانادا دو روز طول می کشد ، حداقل یک روز هم که باید آنجا بمانم خوب سرجمع می شود سه روز، من چگونه یک روزه رفته و برگشته ام؟ گفتند پس با آنها ارتباط داشته ای، گفتم اسناد آن کجاست؟ وخواستم که در برگهای بازجویی از من بپرسند تا کامل آن را تکذیب کنم. در برگ های بازجویی نیز به اصرار من این سؤال مطرح شد و آنها تمایل به این کار نداشتد. اول می گویند که من در رفته ام، بعد یک تجمع برای ممنوع الخروج کردن من و مهدی تشکیل می دهند، و خبر ممنوع الخروجی ما را اعلام می کنند، صداو سیما تصویر من را به هنگام سخنرانی روبروی جام جم پخش می کند، منی که در رفته ام، چگونه ممنوع الخروج شده ام و چگونه تصویرم از تلویزیون پخش می شود؟ از بس دروغ می گویند خودشان نیز یادشان می رود که چه گفته اند و چه کرده اند. البته من از خبرگزاری فارس و روزنامه ایران شکایت کرده ام که امیدوارم به آن رسیدگی شود.هاشمی در ادامه درباره ماجرای بازداشت خود نیز گفت: در خیابان بازداشت شدم. رفتار بازداشت کننده ها بسیار زشت و توهین آمیز بود. اینکه گفتند برای محافظت بوده است، واقعیت ندارد. گفتند که حکم بازداشت تو را داریم. بعد هم به پایگاه مقداد و از آنجا به قرارگاه ثارالله منتقل شدیم که در این دو جا انصافاً رفتارها خوب و محترمانه بود. دو تا اتهام داشتم، سازماندهی اغتشاشات و دیگری حضور در اغتشاشات . متأسفانه یاد ایام حکومت نظامی در پایان دوره شاه افتادم، البته نمی دانم که این طنز بود و یا واقعیت، قانون حکومت نظامی تجمع مثلاً بیش از 3 نفر را ممنوع می دانست، 3 نفر در خیابان با هم حرف می زدند، مأمور می آمد و تذکر می داد که خلاف قانون است، متفرق شوید. آنها می گفتند ما که 3 نفر هستیم بیش از 3 نفر ممنوع است، مأمور می گفت بامن شدید 4 نفر، حالا این ها خودشان به تجمعات آرام و قانونی مردم حمله و آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دادند حمله می کردند و در مقابل مردم مجبور به فرار، دفاع از خود و آتش زدن سطل های زباله برای خنثی کردن اثرات گاز اشک آور بودند، و آن وقت، می گویند اغتشاشات، شما این تظاهرات قانونی و جزء حقوق مردم را به اغتشاش کشیده اید، کدام اغتشاش ؟ و یا در مورد اتهام سازماندهی، مثل ملانصرالدین خودشان سناریویی را می نویسندو بعد هم آنقدر تکرار می کنند که خودشان نیز باور می کنند ( التبه شک دارم که خودشان هم باور کنند.) و براساس آن اقدام می کنند، اعترافات اخیر و همچینن اتهاماتی که به مهدی وارد کرده اند نیز همین حکم را دارد.
آینده اصلاحات، جبهه یا حزب/ جبهه عام تراست و با شرایط فعلی سازگار تر
هاشمی در پایان با اشاره به مباحث مربوط به آینده جریانات سیاسی در کشور و اینکه آقای موسوی باتشکیل حزب موفق خواهند بود و یا جبهه گفت: به نظر من در این شرایط تأسیس جبهه به مراتب بهتر از تأسیس حزب است چون اولاً حزب کم نداریم و از این جهت دچار خلاء نیستیم. ضمن اینکه معمولاً تأسیس حزب همراه است با محدودیت هایی در نوع عقیده و افکار، این در حالی است که در نهضت جدید، افکار مختلف و گروه های گوناگون مردمی حضور داشته و دارند، و نمی توان آنرا محدود به ایده خاصی نمود. ماهیت این جنبش اعتراضی است و اقشار مختلف مردم و حتی سیاسیون و نخبگان از راست و چپ و یا اصلاح طلب و اصولگرا در این جریان با درجات متفاوت حضور دارند. بنابراین جبهه عام تراست و با شرایط فعلی سازگار تر ..درپایان لازم به ذکر چند نکته است، من فکر می کنم این نهضت خود خوش است و سازمانده و رهبری که این ها به این صورت دنبالش می گردند وجود ندارد، دوم این که کمرنگ شدن تظاهرات و حضور مردم نشانه فراموش شدن و کمرنگ شدن مطالبات مردم نیست وقتی آن تعداد عجیب و غریب نیروهای امنیتی در هر مکان که احتمال حضور مردم است حضور می یابند و مانع از اجتماع مردم با انواع روش های خشونت آمیز می شوند ، انگار که مردم حضور دارند و همان تأثیر را دارد. و سوم اینکه هنوز هم دیر نشده است ، همین الان می شود جلوی اشتباهات را با ایجاد یک گروه واقعاً بی طرف با حضور نمایندگان همه طرف های معترض و بررسی عادلانه و واقعی تمامی وقایع و بدنبال آن عمل به این نتایج گرفت و نظام را از این شرایط نجات داد، و پیشنهادات ارزنده جناب آقای هاشمی و دیگران در این زمینه اجرا شود. فراموش نکنیم که این ها مردم همین کشور هستند، جامعه ای افسرده و دمق و آسیب دیده و پراز خشم و نفرت و کینه، حتی خاموش، نمی تواند مناسب برای یک نظام مقتدر باشد. این که مطالبات به حق و قانونی مردم خود را این گونه سرکوب کنیم و در عوض بخواهیم حامی حقوق مسلمانان و مردم دنیا باشیم طنزی تلخ و بی معنی است .

*****

نامه سرگشاده به دوستان زندانی
محمود صدری

دوستان در بندم: بسیاری از شما را از نزدیک می شناسم و برخی را نیز دورادور. بگذارید در ابتدای کلام باور قلبی خود را بیان کنم که آنچه بر شما در دوران اسارت گذشته و می گذرد، چه در بند 209 زندان اوین و چه در سایر بازداشتگاهای بی نام و نشان در سرتاسر کشور، به یک اعتبار از همۀ جنایاتی که این نظام پس از انتخابات اخیر مرتکب شده، حتی از آزار های جسمی و جنسی و قتل خود سرانۀ انسانهای بیگناه نیز سنگین تر و ننگین تراست، چرا که عالماً و عامداً، در بلند مدت و با برنامه ریزی گسترده و مرکزی صورت پذیرفته است و جای حاشا هم ندارد. اِعمال فشار های روانی همه جانبه برای مجبور کردن شما به اقرار بر علیه خویش و اعتراف به خیانت یا شرکت نا آگاهانه در آن لکۀ ننگی است نه بر زندگی نامۀ شما بلکه بر کارنامۀ این حکومت خود کامه و عملۀ ظلمۀ آن. براستی که اگر بر حقانیت جنبش سبز و بطلان دولت کودتا دلیل دیگری جز اینگونه رفتار ددمنشانه با نخبگان و اندیشمندان دلسوز و دگراندیش ایران در دست نبود همین بیّنۀ آشکار برای تمایز حق از باطل کفایت می کرد. بیهوده نیست که نه تنها مراجع بین المللی دیده بان حقوق بشر بلکه آیات عظام قم و نجف نیز اعترافات ناشی از اینگونه استنطاقهای غیر انسانی و غیر اسلامی را بی اعتبار دانسته، پخش رسانه ای آنها را تقبیح کرده، عاملین آنها اعم از بازجو و دادستان و قاضی و مسئول پخش و نشر انتخابی جریانات این دادگاههای فرمایشی را مستحق توبیخ و تعذیر دانسته اند.

عزیزان: آنان که با تیشۀ شکنجه در صدد تخریب شرف و ا عتبار انسانی تان بوده اند و هستند ناخواسته تندیس انسانیت شما را از دل سنگ خارای استبداد تراشیده و بیرون آورده اند. در قلیلی اقرارها که برخی از شما تا کنون تحت فشار به آنها تسلیم کرده اید همانقدر انسانیت خود و همنوعان خود را آشکار کرده اید که در کثیری گزاره ها که تا بحال قهرمانانه از بازجویانتان دریغ کرده اید. از این "اعترافات" تنها یک نتیجه حاصل می شود: آنکه بشر در برابر خشونت و فشار آسیب پذیر است. آری که آسیب پذیر است، اگر چنین نبود که نیازی به دفاع از حقوق بشر نبود، منشور و قرار داد و سازمان و دیده بان نمی خواست. به مقتضای فطرت می دانیم به شهادت تاریخ آموخته ایم که تن و روان انسانها بسادگی زیان پذیرند: می توان آنها را کرور کرور کشت، به حریم جسمی شان و روحی شان تجاوز کرد، به اسارتشان در آورد، و مقهور و مرعوبشان کرد. به همان منوال می توان آنها را با تهدید و آزار ِ خود و عزیزانشان به هرگونه اقرار و اعتراف غیر عقلانی و غیر انسانی نیز وادار کرد. در تاریخ می خوانیم که چگونه زندانیان تفتیش عقاید و انگیزسیون کلیسا و متهمین به جادوگری در شهر سیلم آمریکا تحت فشار و شکنجه و تهدید به کرات به شنیع ترین و غریب ترین اعمال از جمله مقاربت با ابلیس اعتراف می کردند1، یا چگونه فلاسفه و تئوریسین های طراز اول شوروی در دادگاههای فرمایشی و نمایشی ااستالین به جرایم شگفتی از قبیل مسموم کردن منابع آب شهرها اقرار می کردند.2 تنها چیزی که نیم قرن اخیر به این شیوه های نا جوانمردانۀ روان گردانی افزوده معدودی ترفندهای نو ظهور است. از سوی دیگر، ماهیت این خیمه شب بازیهای رسانه ای و سیاسی به قدری بر خاص و عام آشکار شده که نحوۀ اجرا و آثار و علائمشان نیز بگونۀ کلینیکی شناخته و ثبت شده است. بطور مثال در کنار تهدید و تخویف و تجرید زندانیان که بطور سنتی اجرا می شده و می شود می توان از طریق کنترل (محرومیت و ارضای متناوب) نیاز ها و کارکردهای جسمی و حسی افراد آنها را به تدریج به حالتی در آورد که شکنجه گر خود را دوست خیر خواه، سرپرست مشفق، و حتی حامی و منجی روح و روان خویش بپندارند. این فرایند را روانپزشکان "نشانگان استکهلم3" می نامند. می توان انسانها را در "نهاد های محاط کامل"4 مانند سگ پائولوف شرطی کرد5، دچار "ناتوانی ِ آموخته"6 شان نمود، در آنها وابستگی مفرط بوجود آورد، و گرفتار هراس بیمار گونه7 و افسردگی شان کرد. حتی می توان عادتهای جدید در آنها ایجاد کرد یا حتی در بعضی موارد خاطرات مجازی در ذهنشان کاشت و یا شرایطی بوجود آورد که حتی پس از آزادی نیز تا مدتها قدرت تحلیل انتقادی آنچه برآنها رفته را نداشته باشند و به دلیل "پریشانی ِ استرس پس از آسیب"8 از بیاد آوردن جزئیات دوران حبس خود ترس یا ابا داشته باشند. این آسیب پذیری ها جز لایتجزای روان انسانند. و از آنروست که با آسیب پذیری بدنی انسانها در برابر سلاح های شیمیائی و میکربی مقایسه شده اند. شمول عام صدمات ناشی از این گونه سلاحها در طی جنگ جهانی اول همۀ دول جهان را بر آن داشت که آنها را تحریم کنند، تحریمی که هنوز پا برجاست و تنها یکبار و آنهم بدست رذل ددمنشی چون صدام حسین تکریتی نقض شده.

یاران مطمئن باشید که هفته ها مقاومت در برابر تضییغات و ترفند های زندانبانانتان هرگز از خاطر ایرانیان و جهانیان نخواهد رفت همچنانکه سو استفاده از آسیب پذیری های روانی شما نیز ذره ای از قیمت و قدر و تمامیت هویت انسانی تان نمی کاهد و پشیزی اعتبار و مشروعیت به مرتکبین این جنایات نمی بخشد9. در معرض سموم حبس انفرادی، بی خبری از عزیزان، عدم رابطه با وکیلان، و بازجوئی ها و تهمت های بی امان قرار گرفتن معادل روانی شیمیائی شدن بدنها در آوردگاههائی است که می دانم بسیاری از شما در آنها با دشمن بعثی جنگیده اید. عموم آدمها همانقدر در برابر اسارت و فشار برای اخذ اعتراف و اقرار بی دفاعند که در برابر گازهای سمی و میکربی؛ و اسوه های نستوه مقاومت در میان شما نیز خود از آن جمله استثنائاتند که قاعده را تائید می کنند. لذا آنچه بر سبیل اقرار و تبری و استعفا و انتقادِ از خود از برخی از شما می بینیم و می شنویم چیزی جز انسان بودن معترفین و نا مردمی دژخیمان را ثابت نمی کند. منع جهانی شگرد های روانگردانی از طریق فشار و تهدید و تضییغات روحی و جسمی به همین جهت در قرار داد های بین المللی10 اعلام و از سوی دول جهان تائید شده که زیان اِعمال آنها شامل همۀ انسانها و پرهیز از ارتکاب آنها حافظ اعتبار انسانی و سلامت شخصیت و روان همۀ عالمیان می گردد.

دوستان اسیرم، از مختصات خجستۀ این نهضت آنست که متعلق به همۀ ایرانیان آزاده، صرف نظر از باور دینی و مسلک فلسفی شان است اما چون می دانم اکثریت قریب به اتفاق شما که اکنون در بندید اعتقادات اسلامی دارید و در این روزها با زبان روزه به حبس حکومتی گرفتارید به این آیه نورانی نویدتان می دهم که به خداوند سوگند در جمعتان نور خدا می بینم.

*****

اسامی و مشخصات دقیق جانباختگان 2 ماه و نیم اخیر اعلام شد
پایگاه اطلاع‌رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی، نوروز، اعلام کرده است که تحقیق و تفحص‌ها برای احراز هویت شهدای دیگر جنبش سبز همچنان ادامه دارد. نوروز در این خبر آورده است:
از آنجا که در روزهای اخیر آمار غیر واقعی فراوانی از سوی مقامات رسمی و غیررسمی وابسته به کودتاگران در خصوص تعداد کشته شدگان حوادث اخیر منتشر شده که در این زمینه میتوان به آخرین آمار یعنی اظهارات فرمانده سپاه اشاره کرد، پایگاه اطلاع رسانی نوروز در پاسخ به اینگونه اظهارات بی پایه و اساس که برای پاک کردن صورت مسئله و منحرف کردن اذهان عمومی از جنایات انجام شده در حوادث پس از انتخابات بیان میشود، اقدام به انتشار اسامی دقیق این شهدا می کند تا شاید وجدان های خفته بیدار شده و از کتمان حقایق روشن دست برداشته و از اعمال و جنایات انجام شده توسط زیرمجموعه ها و عوامل کودتا را پذیرفته و سعی در سرپوش گذاشتن بر جنایات نداشته باشند.در این خبر اسامی و مشخصات دقیق 72 شهید جنبش سبز که تاکنون احراز هویت شده اند آمده است و تلاش ها برای شناسایی و تکمیل این لیست ادامه داشته و شهداء به اسامی ذکر شده در این لیست ختم نمی گردد.

نوروز یاد آور میشود، سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران در آخرین ادعای خود درخصوص آمار کشته شدگان ادعا کرده بود که تعداد کشته شدگان حوادث اخیر 27 نفر بوده که تنها 7 نفر از آنها معترضین به نتیجه انتخابات بودند و 20 نفر دیگر را نیروهای انقلابی و بسیجی تشکیل داده اند که توسط معترضان به شهادت رسیده اند.در ادامه، " نوروز" جهت تنویر افکار عمومی دو لیست از کشته شدگان ارائه می کند.لیست اول شامل اسامی 25 شهید گلگون کفن است که تا به امروز خانواده هایشان با مراجعه به مراجع معرفی شده از سوی ستادهای انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی، شهادت فرزند یا عضو خانواده خود را اعلام کرده اند.

1. نام شهید: حسین اخترزند/ سن: 32 / تاریخ شهادت:25 خرداد / محل شهادت: اصفهان / نحوه شهادت: توسط نیروهای بسيج از طبقه سوم به پايين پرتاب شده و به شهادت رسيده است

2. نام شهید: کيانوش آسا / عنوان اجتماعی: دانشجوی كارشناسی ارشد رشته‌ی پتروشيمی و از نخبگان دانشگاه علم و صنعت ايران / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: تهران، ميدان آزادي / نحوه شهادت: در اثر اصابت گلوله توسط افراد موسوم به لباس شخصی به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پيكر وي روز سوم تیرماه در سردخانه پزشکی قانونی شناسایی شد

3. نام شهید: سهراب اعرابی / عنوان اجتماعی: سال آخر دبيرستان / سن: 19 / محل شهادت: زندان اوين، تهران بر اثر شكنجه در زندان به شهادت رسيده است / توضیحات: شهادت وي در روز 20 تیرماه پس از 26 روز سرگرداني به مادرش اعلام شد.

4. نام شهید: عليرضا افتخاري / عنوان اجتماعی: روزنامه نگار / سن:29 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / نحوه شهادت: در اثر ضربات باتوم به سر و خونريزي مغزي به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پیکرش در تاریخ ٢٢ تیر ماه به خانواده تحویل داده شده است.

5. نام شهید: ندا آقا سلطان/ عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته فلسفه / سن: 27 / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: خیابان کارگر شمالی، تهران / نحوه شهادت: به دلیل اصابت گلوله نیروهای لباس شخصی به قلب، به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پيكر وي یکروز بعد در قطعه 257 بهشت زهرا به خاك سپرده شده است.

6. نام شهید: امير جوادي فر/ عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته‌ی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین / سن: 25 / تاریخ شهادت: 18 تير / نحوه شهادت: هنگام جابه جايي از كهريزك به اوين، در ون دچار تشنج شده و به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: بر اثر ضربات وارده به سر و صورت بينايي خود را از دست مي دهد.

7. نام شهید: محرم چگيني قشلاقي / سن: 34 / سایر توضیحات: قطعه 256 ردیف 146 شماره 138.

8. نام شهید: مسعود خسروی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: ميدان آزادي، تهران / سایر توضیحات: در بهشت زهرا به خاك سپرده شده است.

9. نام شهید: عباس دیسناد / عنوان اجتماعی: کاسب/ سن:40/نحوه شهادت: با باتوم به ناحیه سر

10. نام شهید: رامين رمضانی / سن: 29 / نحوه شهادت: پس از آزادی به دليل لخته های خون موجود در سينه اش در بيمارستان بستری و به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: قطعه 257 ردیف 46 شماره 3211.

11. نام شهید: محسن روح الامینی / سن: 25 / تاریخ شهادت: 18 تير / نحوه شهادت: در زندان به شهادت رسيده است .

12. نام شهید: اشکان سهرابی / عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته آی تی دانشگاه قزوین/ سن: 18 / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: تقاطع رودکی وسرسبیل، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت 3 گلوله از سوی نیروهای امنیتی و بسیج به شهادت رسيده است.

13. نام شهید: امير حسين طوفانپور / سن: 32 / تاریخ شهادت: 29 خرداد / نحوه شهادت: بر اثر تیرخوردگی ساق دست، پهلو وکمر و نیز آثار کبودی در پشت گردن و زخمی عمیق در پشت سر بوده که داخل آن را با پنبه پرکرده بودند و شکستگی کامل بازویی که تیرخورده بود به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: روی صورت هم بینی به نظر شکسته می نمائید.

14. نام شهید: سعید عباسی فر گلچینی / عنوان اجتماعی: فروشنده کیف و کفش / سن: 24 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.

15. نام شهید: مصطفی غنیان / عنوان اجتماعی: دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران / تاریخ شهادت:25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / نحوه شهادت: در حمله نيروهاي امنيتي و نظامي به كوي دانشگاه تهران به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پیکر وي روز 28 خرداد تحت تدابیر شدید امنیتی در حرم اما رضا به خاک سپرده شده است.

16. نام شهید: علی فتحعلیان / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: روبروی مسجد لولاگر / سایر توضیحات: قطعه 9 ردیف 110 شماره 2217.

17. نام شهید: هادی فلاح منش/ عنوان اجتماعی: کاسب/ سن: 29 / محل شهادت: تهران/ سایر توضیحات: در قطعه 53 بهشت زهرا.

18. نام شهید: احمد کارگر نجاتی / نحوه شهادت: بر اثر ضرب و شتم در بیمارستا جان باخته است / سایر توضیحات: قطعه 213 ردیف 15 شماره 3519.

19. نام شهید: بهزاد مهاجر / سن: 47 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سينه به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پيكر وي در سردخانه كهريزك بوده است.

20. نام شهید: نادر ناصری / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خیابان خوش، تهران / سایر توضیحات: در بابل به خاك سپرده شده است.

21. نام شهید: احمد نعيم آبادي / محل شهادت: ميدان آزادي، تهران / نحوه شهادت: توسط گردان ١١٧ عاشورا به ضرب گلوله به شهادت رسيده است.

22. نام شهید: مسعود هاشم زاده / سن: 27 / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: خيابان شادمان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به قلب و سوراخ کردن ریه، پارگی ریه و خونریزی داخلی و خارجی شدید به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: در شمال كشور به خاك سپرده شده است.

23. نام شهید: مهدی کرمی / سن: 17 / تاریخ شهادت: 5 خرداد / محل شهادت: تقاطع جنت آباد وخیابان کاشانی، تهران / نحوه شهادت: با باطوم سر او له شده و با چاقو گلویش بریده شده است / سایر توضیحات: پيكر وي در سردخانه بیمارستان پیامبر واقع در بلوار اشرفی اصفهانی بوده است.

24. نام شهید: ناصر امیر‌نژاد / عنوان اجتماعی: دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در رشته هوا-فضا / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خیابان محمد علی جناح، تهران / نحوه شهادت: در تیراندازی نیروهای بسیج به شهادت رسیده است / سایر توضیحات: پيكر وي در سردخانه بیمارستان پیامبر واقع در بلوار اشرفی اصفهانی بوده و در یکی از روستاهای یاسوج به خاک سپرده شده است.

25. نام شهید: محمود رییسی نجفی/ عنوان اجتماعی: کارگر/ تاریخ شهادت: 7 تیر/ نحوه شهادت: براثر اصابت گلوله نیروهای مسلح / سایر توضیحات: در تاریخ 25 خرداد در میدان آزادی مورد ضرب و شتم و اصابت گلوله قرار میگیرد و 13 روز بعد در منزل خود به شهادت میرسد.لیست دوم شامل اسامی شهدایی است که خانواده های آنها هنوز برای اعلام رسمی شهادت عزیز از دست رفته خود تحت فشار هستند و به مراجع رسمی اعلام شده از سوی مهندس موسوی و مهدی کروبی مراجعه نکرده اند.

26. نام شهید: مبینا احترامی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

27. نام شهید: ندا اسدي

28. نام شهید: سعيد اسماعيلي‌خان‌ببين / سن شهید: 23 / نحوه شهادت: بر اثر ضربه به سر به شهادت رسيده است

29. نام شهید: مراد آقاسی

30. نام شهید: حسين اكبري / نحوه شهادت: بر اثر ضربه به سر به شهادت رسيده است

31. نام شهید: واحد اكبري / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهید: 34 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان ونك، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پهلو به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 261 به خاك سپرده شده است.

32. نام شهید: محسن انتظامی

33. نام شهید: محسن ایمانی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

34. نام شهید: فاطمه براتی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

35. نام شهید: محمد حسين برزگر / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 27 خرداد / محل شهادت: ميدان هفت تير، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 31 خرداد بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 302 به خاك سپرده شده است.

36. نام شهید: جعفر بروايه / عنوان اجتماعی: استاد دانشگاه چمران اهواز و دانشجوي مقطع دكتراي دانشگاه تهران / محل شهادت: ميدان بهارستان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پزشكي قانوني علت شهادت وي را خونريزي مغزي اعلام كرده است.

37. نام شهید: یعقوب بروایه / عنوان اجتماعی: دانشجوي كارشناسي ارشد رشته نمايش در دانشكده هنر ومعماري دانشگاه تهران / تاریخ شهادت: 4 تير / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله نيروهاي بسيج از بام مسجد لولاگر به شهادت رسيده است

38. نام شهید: سرور برومند / سن شهید: 58 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خیابان محمدعلی جناح، تهران

39. نام شهید: حامد بشارتی / سن شهید: 26 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.

40. نام شهید: فرزاد جشني / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: تهران

41. نام شهید: بهمن جنابی / عنوان اجتماعی: شاغل در مغازه نصب و تعمیرات شوفاژ / سن شهید: 20 / محل شهادت: تهران

42. نام شهید: محسن حدادي / عنوان اجتماعی: برنامه نویس كامپيوتر / سن شهید: 24 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان نصرت، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله بر پيشاني به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 262 به خاك سپرده شده است.

43. نام شهید: شلير خضري / تاریخ شهادت: 26 خرداد / محل شهادت: بهارستان، تهران

44. نام شهید: فاطمه رجب پور / سن شهید: 38 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خیابان محمدعلی جناح، تهران

45. نام شهید: بابک سپهر / سن شهید: 35 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.

46. نام شهید: فهيمه سلحشور / عنوان اجتماعی: ديپلم / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: ميدان ولي عصر، تهران بر اثر اصابت باتوم به سر و خونريزي داخلي به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 24 خرداد بر اثر اصابت باتوم به سر و خونريزي داخلي به بيمارستان منتقل شده و در تاريخ 25 خرداد به شهادت رسيده است.

47. نام شهید: تينا سودي / عنوان اجتماعی: دانشجو / تاریخ شهادت: 30 خرداد / نحوه و محل شهادت: ميدان انقلاب، تهران بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيده است.

48. نام شهید: حسن شاپوری

49. نام شهید: علي شاهدي / سن شهید: 24 / تاریخ شهادت: 31 خرداد / محل شهادت:تهرانپارس، تهران / سایرتوضیحات: بعد از دستگيري و انتقال به كلانتري، به دلايل نامعلوم به شهادت رسيده است. پزشكي قانوني علت شهادت وي را نامشخص اعلام كرد، اما خانواده وي معتقدند به علت ضربات باتوم در كلانتري به شهادت رسیده است.

50. نام شهید: کسری شرفی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

51. نام شهید: کامبیز شعاعی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

52. نام شهید: داوود صدري / عنوان اجتماعی: کسبه‌ی محله‌ی سلسبيل / سن شهید: 27 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: مسجد لولاگر، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است.

53. نام شهید: سيد رضا طباطبايي / عنوان اجتماعی: ليسانس حسابداري / سن شهید: 30 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان آذربايجان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 3 تير بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 259 به خاك سپرده شده است.

54. نام شهید: وحيد رضا طباطبايي / عنوان اجتماعی: ليسانس زبان انگليسي / سن شهید: 29 / تاریخ شهادت: 3 تير / محل شهادت: بهارستان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 6 تير در قطعه 308 به خاك سپرده شده است.

55. نام شهید: حسين طهماسبی / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خيابان نوبهار، كرمانشاه / نحوه شهادت: مورد حمله‌ی مأموران مسلح وابسته به دولت قرار گرفته و در اثر ضربات وارده به شهادت رسيده است.

56. نام شهید: سالار طهماسبي / عنوان اجتماعی: دانشجوي كارشناسي مديريت بازرگاني رشت / سن شهید: 27 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان جمهوري، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پيشاني به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 254 به خاك سپرده شده است.

57. نام شهید: ميثم عبادي / عنوان اجتماعی: شاگرد فرش فروش / سن شهید: 17 / محل شهادت: صادقيه، تهران

58. نام شهید: ابوالفضل عبدالهي / عنوان اجتماعی: فوق ديپلم برق / سن شهید: 21 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: مقابل دانشگاه صنعتي شريف، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پشت سر به شهادت رسيده است / نحوه شهادت: 2 تير در قطعه 248 به خاك سپرده شده است.

59. نام شهید: حميد عراقي / محل شهادت: خيابان آزادي، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيده است.

60. نام شهید: پور كاوه علي / سن شهید: 19 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران

61. نام شهید: حسین الف / تاریخ شهادت: 27 خرداد / محل شهادت: اصفهان

62. نام شهید: رضا فتاحی

63. نام شهید: پريسا كلي / عنوان اجتماعی: فارغ التحصيل رشته ادبيات / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 31 خرداد / محل شهادت: بلوار كشاورز، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به گردن به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شده است.

64. نام شهید: مصطفي كيارستمي / سن شهید: 22 / تاریخ شهادت: 26 تير / نحوه شهادت: مقابل دانشگاه تهران بر اثر اصابت باتوم به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: شركت در نمازجمعه

65. نام شهید: محمد کامرانی / سن شهید: 18 / تاریخ شهادت: 18 تير / محل شهادت: میدان ولیعصر، تهران / نحوه شهادت: بر اثر جراحات وارد شده در بيمارستان مهر به شهادت رسيده است.

66. نام شهید: حميد مداح شورچه / عنوان اجتماعی: فعال در ستاد مرکزی ميرحسين موسوی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: مشهد / نحوه شهادت: چند روز بعد از آزادی به دليل شدت جراحات وارده به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پزشکی قانونی علت شهادت وی را خونريزی مغزی اعلام کرده است.

67. نام شهید: مریم مهرآذین / سن شهید: 24 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.

68. نام شهید: ترانه موسوی / تاریخ شهادت: 7 تير / محل دستگیری: مسجد قبا، تهران / سایر توضیحات:پيكر وي در حالی که سوزانده شده بود در بیابان های بین کرج و قزوین پیدا شده است.

69. نام شهید: ایمان نمازی / عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته عمران دانشگاه تهران / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / نحوه شهادت: براثر حمله نيروهای یگان ويژه و مامورین امنیتی لباس شخصی به شهادت رسيده است.

70. نام شهید: محمد نيكزادي / عنوان اجتماعی: فارغ التحصيل عمران / سن شهید: 22 / تاریخ شهادت: 26 خرداد / محل شهادت: ميدان ونك، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سينه به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: در قطعه 257 به خاك سپرده شده است.

71. نام شهید: ايمان هاشمي / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهید: 27 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان آزادي، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به چشم به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 3 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شده است.

72. نام شهید: میلاد یزدان پناه / سن شهید: 30 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.
*****

زینب حجاریان: نامه منسوب به پدرم را بازجویان نوشته اند

درحالی که روز گذشته خبرگزاری های ایرنا و فارس نامه ای منتسب به دکتر سعید حجاریان مبنی بررضایتش از وضعیت بازداشت و بازجویی هایش منتشر کرده و به نقل از او نوشتند که وضع جسمانی اش بسیار هم خوب است، زینب حجاریان دختر سعید حجاریان این نامه را سراسر کذب خوانده و اعلام کرد با توجه به تفاوت لحن نامه با ادبیات سعید حجاریان این نامه توسط بازجویان وی نوشته شده است.
متن کامل نامه فرزند دکتر سعید حجاریان به این شرح است:
اخیراً از طرف رسانه های وابسته به اقتدارگرایان نامه ای منسوب به پدرم منتشر گردیده که سراسر کذب و حاوی تناقضات بسیاریست و آشکارا توسط بازجویان نوشته شده است و لحن آن با ادبیات پدرم همخوانی ندارد. هرچند با بازخوانی این نامه و دقت در زمان انتشار آن نکاتی چند قابل استنباط است:

1. اولّا صرف انتشار این نامه در شرایطی که به خانواده و وکیل ایشان و اجازه ملاقات ویا حتی مکالمه تلفنی داده نشده است و شرایط نامناسب آقای حجاریان در دادگاه حاکی از وخامت حال ایشان داشته است نشانگر تلاش برای پنهانسازی وضع ناگوار ایشان و گواهی بر بروز حوادثی است که سلامتی پدرم را در خطر جدی قرار داده است. اصولاً هرگاه پدرم در زندان بیمار میشد، از ترس درز اخبار به بیرون ایشان را وادار میکردند تا با منزل تماس بگیرند و بگویند حالشان خوب است. برای مثال پس از بروز ناراحتی ریوی که ما تا مدتها از آن بیخبر بودیم، پدرم با منزل تماس گرفته بود و در پاسخ به احوالپرسی گفته بود بهترم (یعنی قبلا حالشان بد بوده). بعد از یک هفته و در ملاقاتی که داده شد، مادرم علائم عفونت ریوی را مشاهده کرده بود که همچنان پس از دو سه هفته حاد بوده و نشان از عدم پیگری و دریافت درمانهای لازم بوده است. در ضمن در این نامه هیچ توضیحی در مورد گزیدگی شدید لب پایین که نشاندهنده تشنج است و یا کبودی روی گونه و همچنین علائم افسردگی شدید داده نشده است.
2. تاریخ نگارش نامه 6 شهریور بوده است و مشخص نیست چرا این نامه با تاخیر منتشر شده است و از آن تاریخ تا به حال چه برسر پدرم آورده اند.
3. در این نامه عنوان شده که پدرم فقط ده روز در اوین بوده که صحت ندارد و ایشان 40 روز در انفرادی اوین بوده اند و از این مدت به بازداشتگاه پادگانی منتقل شده اند. در واقع روزی که شایعه آزادی پدرم توسط همین رسانه های کذاب منتشر شد ایشان از اوین به محل جدید منتقل شدند.
4. در نامه اشاره به ناراحتی استخوانی ایشان شده است که تاکنون سابقه نداشته است و صحبت از ناتوانی و تحلیل عضلات شده است که اینها خود دال بر بروز ناراحتی های جدید در ایشان و وضع رقت انگیز ایشان در 40 روز اول است.
5. از خمیدگی قامت پدرم در روز دادگاه چنین بر میآید که آب درمانی و فیزیوتراپی لازم انجام نشده و توانایی های اندک ایشان نیز رو به تحلیل است.
6. اگر مطالب این نامه صحت دارد چرا به خانواده، وکیل و یا حتی کمیته ویژه مجلس اجازه دیدار با ایشان داده نشده است؟ چرا به یک گروه از پزشکان مستقل و متخصص اجازه ملاقات با ایشان و بررسی وضع سلامتی ایشان را نمیدهند؟

7. در صورتیکه واقعا پدرم دچار تحول در مواضع خود شده و فشاری هم بر او نبوده ، او را آزاد کنند تا آزادانه در محافل دانشگاهی و سیاسی نظریات جدید خود را ارائه دهد.
نگهداری فرد بیمار و معلولی مثل پدرم در چنین وضعی و وارد کردن انواع شکنجه های روحی و جسمی به این فرد ناتوان گناهی نابخشودنی است و عاملان این رفتارهای شنیع اگر به روز قیامتی اعتقاد دارند باید بسیار نگران نتایج اعمال و سرنوشت شوم خود باشند. در خواست ما آزادی فوری و بی قید و شرط پدرم از زندان است.

زینب حجاریان12/6/1388

این درحالی است که روز گذشته خبرگزاری دولتی ایرنا و خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران فارس نامه ای منتسب به دکتر سعید حجاریان را منتشر کردند که در ادامه می توانید متن کامل نامه ای که به گفته فرزند دکتر حجاریان با ادبیات وی تفاوت داشته و توسط بازجویان وی نوشته شده را نیز بخوانید :
بعد از دلالت به بازداشتگاه‌ها در مورخ ۲۶/۳/۸۸ اخبار عجيبی به گوشم خورد که در بيرون عده‌ای در سايت‌ها اعلام کرده‌اند من به حالت اغما رفته و در زندان بيمارستان بستری و در حال احتضار به سر می‌برم و حتی جان به جان آفرين تسليم کرده‌ام. بعد از آنکه برای رفع شبهات يک لحظه تلويزيونی من را نشان داد شروع کردند به طرح اين ادعا که تحت شکنجه‌های سخت قرار گرفته و قرص‌های روان گردان به من می‌دهند و از اين قبيل لاطائلات.
بعد از دادگاه اين تبليغات شدت يافت که من ناچار برای خنثی کردن آنها شمه‌ای از وضع خود از زمان بازداشت تا دادگاه را به اطلاع هم وطنان برسانم.
1- من حدود بيست روز در اوين محبوس بودم اما سلول انفرادی من به اندازه‌ای بود که بتوانم با واکر چند قدمی در آن بزنم، ضمنا از امکانات هواخوری و پزشک زندان که لااقل يک روز در ميان به من سر می‌زد برخوردار بودم.
2- به خاطر معلوليت جسمی لباسهايم را با لباسشويی می‌شستند و زحمت استحمام را نگهبانان بر خود هموار می‌کردند که خدايشان جزای خير دهد.
3- غذای زندان مناسب بود و من عليحده ميوه را هم داشتم که به واسطه کم تحرکی نياز مفرطی به آن داشتم.
4- پس از زندان بعلت فقدان امکانات فيزيوتراپی، کاردرمانی و آب درمانی، در اوين (که طبعا نقاهتگاه نيست) عضلاتم رو به تحليل رفتن نهادند و علائم مشکلات استخوان پيدا کردند لذا به محلی منتقل شدم که به استخر آب درمانی نزديک بود و فضای مفرحی داشت.
5- در مکان جديد يک روز در ميان استخر را به مدت يک سانس برای من خلوت (فرق) می‌کردند و همراه مربی دلسوزی به تمرينات آب درمانی می‌پرداختم.
6- در ضمن پزشک هم دو روز در ميان به من سر می‌زد و فشار خون و نبض؛ درجه حرارت و گوش و حلق و بينی و ريه‌ها را معاينه می‌کردند.
7- فضای جديد طوری بود که می‌توانستم با واکر مسافتهای طولانی بروم و عضلات پاهايم را تقويت کنم.
8- وضع تغذيه‌ای‌ام بهتر شد بخصوص مدام دارای فيپر و ميوه‌ها که برای گوارش من ضروری است به مواد غذائيم افزوده شد.
9- در مجموع می‌توانم ادعا کنم حفاظت از يک بازداشتی با معلوليت کار پر مشقتی است که دوستان با شفقت آن را انجام دادند.

جزاهم الله خيرالجزاء . تاريخ ۶/۶/۸۸ امضاء سعيد حجاريان

*****

از براندازی نرم تا تفتیش عقاید
محقق معین

ماه رمضان است که بهترین شب‏ها و روزهای سال را در خود دارد که شب قدر از جمله آن‏هاست. ازباب نصیحت عرض می‏کنم که علّو و استکبار صفت خداوند است و درخور بندگان ولو معصومین نیست. ظلم نکنیم و حق پذیر باشیم.اداره کشور به این شکل، دولت و ملت، ایمان واخلاق را به سمت انحطاط سوق می‏دهد. تواضع بورزیم تا راه هدایت به رویمان گشوده شود. هنوز هم دیر نشده است!باور کنیم که قدرت، حق نمی‏آفریند بلکه این حق است که قدرت آفرین است. بیش از این خودمان و دیگران را ضایع نکنیم.
سمیه توحیدلو که پس از انتخابات 71 روز در زندان اوین بازداشت بوده و بدون محاکمه از زندان آزاد شده در یادداشتی تحت عنوان در آن اتاق‏های بازجویی بر من چه گذشت؟ در تاریخ 9 شهریور نوشته است:در زندان کتاب‏های زیادی را برای مطالعه دادند (درباره ولایت فقیه و اندیشه امام و نهادهای مثل شورای نگهبان و مفاهیمی مثل دموکراسی و عقلانیت) و یک روز هم بعد از خواندن یکی از این کتب یکی از کسانی که چهره شاخصی هم در بین جناح مقابل دارد برای بحث و نظر به ۲۴۰ آمده بود. بیش از دو ساعت با ایشان بحث کردم.
در واقع جلسه ای بود که دو طرف حرفشان را زدند و هیچکدام حرف دیگری را نه توانست که بشنود و نه خواست که بپذیرد. اما بعد از آن حدود بیست روز تا زمان آزادی، روال بازجویی تغییر کرد. یکی از اساتید دانشگاه پرونده را مجددا از ابتدا آغاز کردند. البته اینبار روال بازجویی فرق کرده بود. در ابتدای کار بعد از ۵۶ روز ممنوع الملاقات بودن توانستم با خانواده دیدن کنم. کتاب و قلم و کاغذ برایم آزاد شد، هرچند مدت زمان طولانی حضور برای بازجویی‏ها زمانی را برای خواندن آن‏ها در سلول برایم نمی‏گذاشت.
با ایشان نیز بحث زیادی می‏کردم و بخش زیادی از انتقاداتی که می‏شد را چه از وضعیت جامعه و سیاست و چه از وضعیت زندان و کارشناسان قبلی به ایشان ارائه کردم. در ابتدای امر سعه صدر ایشان در شنیدن این حرف‏ها و حتی آرامش بازجویی‏ها و احترام گفتگوها برام هم عجیب بود و هم مشکوک! البته این تعجب تا انتها برایم باقی ماند چرا که از بین کسانی که آنجا دیدم تنها فردی بود که نگاه جناحی نکرد و حتی از بودن ما در زندان هم راضی نبود.
همزمان با پرونده من تا جایی که می‏دیدم پرونده‏های دیگری را نیز در دست داشت که حتی دیدم ژیلا نیز درباره روند کارش با این آقای دکتر نوشته است. هرچه بود نقطه امیدی بود در آن روالی؟! که داشت طی می‏شد. انقدر بود که در روزهای انتهایی گفتم فکر کنم که وزارتخانه و مسیر بازجویی‏ها نیاز دارد که افرادی مثل ایشان تکثیر شوند. هرچند که بر این باورم جز خدا نمی‏تواند و نمی‏توانست کاری از پیش ببرد، اما گاهی مخلوقات می‏توانستند واسطی در این خواست باشند. بدون شک تلاش خانواده و دوستان و نیز اتفاقاتی از این دست برای این آزادی بی تاثیر نبودند.امروز 12 شهریور در سایت الف وابسته به دکتر احمد توکلی یادداشتی تحت عنوان: اقدامات رهبر انقلاب در پیگیری مظالم حوادث اخیر منتشر شده است. در این یاداشت که ظاهرا توسط یکی از نمایندگان مجلس نوشته شده، می‏خوانیم:ایشان دو هیات را مامور رسیدگی به حوادث بعد از انتخابات کردند، هیاتی به بازداشتگاه‌ها و بخصوص زندان اوین رفته و با بازداشت‌شدگان بعد از انتخابات به گفتگو و مباحثه نشستند، این هیات را نه افرادی نظامی‏ و امنیتی که اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها را اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاه‌ها می‌دادند و دیگری هیاتی که مامور پیگیری جنایت رخ داده و یافتن عوامل آن و نیز دلجویی از خانواده‌های آسیب‌دیده است.
این افراد با زندانیانی که اتهامات سنگینی از جاسوسی گرفته تا تلاش برای انقلاب مخملی در ابتدای بازداشت متوجه آن‌ها شده بود به گفتگو نشستند، برای حفظ و احیای کرامت انسانی بازداشت‌شدگان تلاش کردند، پرونده‌های آنان را به دقت مطالعه کردند و با گفتگو و مباحثه بسیاری از ابهامات و اتهامات طرح شده علیه آن‌ها را فاقد دلیل و پایه محکم دانستند و تلاش کردند تا زندانیان در شرایط استاندارد قرار بگیرند، از زیر فشار خلاص شوند و با خانواده‌های خود تماس بگیرند و در مرحله بعد زمینه آزادی بسیاری از بازداشت‌شدگان را فراهم کردند.
یکی از بازداشت‌شدگانی که اخیرا آزاد شد در دیداری خصوصی از روزی می‌گفت که آقای دکتر بررسی پرونده او را عهده‌دار شد، دکتر، خود به او گفت که از جانب رهبری به بررسی پرونده‌ها مشغول شده‌اند و گزارش‌ها را مستقیما به ایشان می‏دهند و حتی روسای قوای سه گانه نیز در جریان این گزارش‌ها قرار نمی‌گیرند، او با احترام با آن بازداشت‌شده برخورد می‌کرد، اجازه نداد که دیگر به هنگام بازجویی چشم‌بند بر چشمان او ببندند و دستور داد که زمینه برای ملاقات حضوری او با خانواده‌ای فراهم شود و بعد از حدود سی ساعت بحث و مرور پرونده، زمینه را برای آزادی او فراهم کرد و از آزادی دیگران نیز خبر داد که تا به امروز بسیاری از آن‌ها محقق شده است.از این دو نقل قول مهمترین و کمترین نتیجه ای که می‏توان گرفت این است که سازوکارهای رسمی تامین امنیت برای شهروندان و کشور دچار خلل و آسیب اساسی شده به نحوی که بالاترین مقام کشور، راساً برای احقاق حقوق شهروندان و جبران مافات مجبور به کنارزدن قوانین و مسئولان عالی‏رتبه کشور شده است. زمستان که نیست سرمان را زیر برف کنیم! به خود بیاییم تا بیش از این پرپر نکنیم و بال بال نزنیم.ماه رمضان است که بهترین شب‏ها و روزهای سال را در خود دارد که شب قدر از جمله آن‏هاست. ازباب نصیحت عرض می‏کنم که علّو و استکبار صفت خداوند است و درخور بندگان ولو معصومین نیست. ظلم نکنیم و حق پذیر باشیم. اداره کشور به این شکل، دولت و ملت، ایمان واخلاق را به سمت انحطاط سوق می‏دهد. تواضع بورزیم تا راه هدایت به رویمان گشوده شود. هنوز هم دیر نشده است! باور کنیم که قدرت، حق نمی‏آفریند بلکه این حق است که قدرت آفرین است. بیش از این خودمان و دیگران را ضایع نکنیم.

*****

دانشگاه آزاد هم فعالان دانشجويي را ستاره دار كرد
در پي اعلام نتايج آزمون كارشناسي ارشد، مشخص شده که دانشگاه آزاد اسلامي هم فعالان دانشجويي منتقد دولت را از حق ادامه تحصيل در مقاطع عالي محروم کرده است.
پس از آنكه دولت كودتايي احمدي نژاد طبق روال سال‌هاي گذشته دهها تن از فعالين دانشجويي را به‌رغم كسب رتبه‌هاي ممتاز از تحصيل محروم کرد، اکنون خبر می‌رسد که دانشگاه آزاد هم تحت فشار وزارت اطلاعات دانشجويان را ستاره‌دار كرده و از ادامه تحصيل دانشجويان در مقطع كارشناسي ارشد ممانعت به عمل آورده است.
فعالان دانشجويي كه در چهار سال اخير از تحصيل در دانشگاه‌هاي سراسري محروم شده‌اند، با مراجعه به سايت دانشگاه آزاد با پيام «كارنامه‌اي با اين مشخصات موجود نمي‌باشد» روبه‌رو شدند.
گفتني است اعلام نتايج در آزمون كارشناسي ارشد دنشگاه آزاد بر خلاف دانشگاه سراسري، تك مرحله‌اي است و دانشجويان ستاره‌دار حتي موفق به ديدن كارنامه امتحاني خود نيز نشده‌اند.
دانشگاه آزاد اسلامي در تخلفي آشكار، با تكذيب وجود هرگونه فايل آموزشي دانشجويان و محروميت آنان از حق طبيعي ادامه تحصيل، ضمن همراهي با دولت كودتا در ستاره‌دار كردن دانشجويان منتقد، خود را د رموضع اتهام تخلف آموزشي، تقلب و خيانت در امانت هم قرار داده است.
*****

نامزد ندا آقا سلطان بازداشت شده و برای اعترافات اجباری تحت فشار قرار دارد

سازمان عفو بين الملل با انتشار بیانه ای مطبوعاتی اعلام کرد که کاسپین ماکان نامزد ندا آقا سلطان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده و در زندان اوین تحت بازجویی قرار دارد.
بنابر اعلام عفو بین الملل (کلیک کیند) - مقام های امنیتی به خانواده ندا آقا سلطان گفته اند اگر کاسپین ماکان اعتراف کند که یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ندا را کشته است او را آزاد خواهند کرد.عفو بين الملل تاکید کرده که نگران شکنجه کاسپين کامان است.
کاسپین ماکان پس از کشته شدن نداآقا سلطان که اکنون در جهان به نماد شهدای جنبش سبز تبدیل شده، در چند مصاحبه گفت که بنابر سخنان شاهدان عينی و نوارهای ويدئويی همگی نشان می دهد که يک بسيجی، ندا آقا سلطان را هدف تير قرار داد.
دکتر آرش حجازی یکی از شهود که در لحظه شهادت ندا آقا سلطان حضور داشت نیز پس از گریختن از ایران اعلام کرد که یک بسیجی به سوی نداآقا سلطان شلیک کرده بود از سوی مردم دستگیر شد اما مردم توانستند کارت شناسایی این بسیجی را از او بگیرند.
کارت شناسایی این بسیجی و مشخصات کامل او در هفته های اخیر در سایت های اینترنتی انتشار یافته است.

(بروی لینک زیر کلیک کنید)

متن بیانیه مطبوعاتی سازمان عفو بین الملل درباره بازداشت کاسپین ماکان نامزد ندا آقاسلطان

*****

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ