توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي - از شب يك شنبه 18 مرداد دريك هجوم هماهنگ به پايگاه هاي اينترنتي مرتبط با جبهه دمكراتيك ايران : پيام دانشجودربلاگفا و بلاگر(به مديريت مهندس حشمت اله طبرزدي)،سايت مهندس طبرزدي، روزنه(محمد مسعود سلامتي)، آزاديخواهان دمكرات(هواداران جبهه دمكراتيك ايران – استان تهران)، پايگاه هواداران جبهه دمكراتيك ايران – استان اصفهان، پايگاه اعضاي جبهه دمكراتيك ايران شاخه اصفهان و نيزوبلاگ هواداران جبهه دمكراتيك ايران توسط كميته فيلترينگ جمهوري اسلامي فيلتر شد. شايان گفتن است پيش ازاين نيز پايگاه روابط عمومي جبهه دمكراتيك ايران و انجمن زندانيان سياسي (ارگان حقوق بشري جبهه دمكراتيك ايران) فيلتر شده بود.همچنين باخبرشديم سايت همبستگي براي دمكراسي و حقوق بشر نيزمشمول اين موج فيلترينگ قرارگرفت. درپيوند با اين خبر دفترروابط عمومي پيام دانشجو آگاهي نامه اي به اين شرح صادركرد.سایت پیام دانشجو نیز فیلتر شد-دفتر روابط عمومی پیام دانشجواگرچه این حق شهروندان است که از جریان ازاد اطلاعات استفاده نمایند، اما رژیم جمهوری اسلامی هیچ حقی خارج از اراده ی قدرت و منافع حکومتی خود را به رسمیت نشناخته و بلکه با ان به ستیز بر می خیزد. حکومت جمهوری اسلامی ، یک حکومت خودسر است که حتا خارج از اصول مصرح قانون اساسی موجود که ازادی بیان را به رسمیت شناخته است عمل می کند و نه تنها به شهروندان پاسخگو نمی باشد ،بلکه در درون خودش نیز با تضاد های گوناگون بر سر حق شهروندی درگیر است. برخی از نهاد های قدرت خود را فرا تر از قانون می دانند و خودمختار عمل می نمایند. این ها حتا واهمه ندارند که روزی به جرم سلب حقوق شهروندی باید در دادگاه های عادله خارج از اراده ی حکومت، محاکمه شده و به سزای اعمال ننگین و ضد انسانی خود برسند.دست اندر کاران نشریه ی الکترونیکی پیام دانشجو، این حق را برای خود محفوظ می دارند تا علیه امران و عاملان دستور فیلترینگ در هر رده که باشند و در هر زمانی که این امکان برای ملت به وجود بیاید که بتوانند ان ها را به دادگاه بکشند ،دادخواست صادر کرده و هیچ گاه کشندگان فرهنگی و جریان ازاد اطلاعات را نخواهند بخشید. نه فراموش خواهیم کرد و نه می بخشیم.برای این که دستور سانسور به مفهوم محروم کردن شهروندان از حق دانستن است. زیرا در نشریه ی الکترونیکی پیام دانشجو جز اطلاع رسانی ازاد و بی طرفانه بر پایه ی نرم های شناخته شده در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر،هیچ انگیزه یا تعهد دیگری وجود نداشته است. در شگفت هستیم که کدام مرکز قدرت و انسان ضد فرهنگی به خودش اجازه می دهد دستور سلب حق یا فیلترینگ را صادر کندگویا دولت تقلبی و غیر مشروع جدید هنوز مستقر نشده ،در صدد است تا از مخالفین تقلب انتخاباتی و کشتار مردم بیگناه انتقام بگیرد. اما باید اگاه باشند که تعهد روزنامه نگاری و نویسندگی ،به ما حکم می کند تا از حقوق ملت دفاع کنیم حتا اگر نشریه ی ما فیلتر شود.پیش از این نیز نشریه ی پیام دانشجو،هویت خویش،ندای دانشجو و گزارش روز طی سال های ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۹ توقیف گردید اما ایا دستگاه توانست ما را از ادامه ی کار باز بدارد؟ ایا با فیلتر کردن این سایت خواهند توانست از نشر افکار ما جلو گیری کنند؟ دست اندرکاران فیلتر باید اگاه باشند که ما از حقوق خود نخواهیم گذشت. همچنان که روزی علیه توقیف کنند گان نشریات خود اعلام جرم خواهیم کرد.اگرچه ممکن است ان ها این اعاده ی حق و تنبیه متجاوز به حقوق اساسی شهروندی را دور بدانند اما از دیدگاه ما اهمیت ان تا ان اندازه زیاد است که هیچ گاه انجام ان دیر نخواهد بود.افتخار ما این است که اولین اقدام کنندگان علیه قاتلان فرهنگی در ۳۰ سال گذشته باشیم و پایه ی یک اقدام گسترده و همه جانبه علیه هر فرد یا نهاد که هر نشریه یا کتاب و اندیشه ی هنری یا غیر ان را در ۳۰ سال گذشته محدود یا توقیف و یا فیلتر کرده باشد را بنا نهیم و حتا اگر سرکوبگر اندیشه از دنیا رفته باشد اما در دادگاه عادله محاکمه وحکوم شود تا برای ایندگان درس عبرتی بشود.در این زمینه از نهاد های بین المللی مدافع حقوق اساسی انسان ها و حق ازادی بیان و جریان ازاد اطلاعات کمک خواهیم خواست و همین جا از هم میهنان گرامی می خواهیم که این متن را به عنوان یک برگ از کتاب قطور دادخواست علیه سانسور کنند گان و کشندگان اندیشه در ایران و طی ۳۰ سال گذشته در نظر گرفته و این متن را به عنوان شکایت رسمی ما از شخص خامنه ای به عنوان حاکم و فرمان روای بلا منازع در ایران به حساب بیاورند تا معلوم باشد که دنیای کنونی دارای قانون و حساب و کتاب است. این گونه نیست که هرکس قدرت داشت می تواند علیه ازادی بیان و ازادی اندیشه ،هر کاری توانست انجام بدهد.چنان چه اشاره شد،از نهاد های مدافع حقوق نویسندگان و روزنامه نگاران نیز اکیدا می خواهیم که این متن را به عنوان دادخواست ما علیه رژیم جمهوری اسلامی به ویژه شخص خامنه ای به عنوان رهبر و فرمانروای اصلی این حکومت به مراکز ذی صلاح تحویل بدهند. برای این که سلب این حق برای ما بسیار سنگین و غیر قابل تحمل و به مانند صدور حکم اعدام علیه اندیشه ی ازاد است. کاری که برای جمهوری اسلامی به صورت یک رویه در امده و کسانی در اتاق های دربسته به خود این حق را می دهند که هر از چند گاه یا حکم به اعدام و شکنجه ی شهروندی بدهند یا حکم به نابود کردن اندیشه ی ازادی را صادر نمایند. انچه برای این رژیم اسان است،صدور حکم نابود کردن و ازبین بردن و کشتن است. ما در مقابل این حکم سکوت نمی کنیم و از کسانی که دست به چنین اقدام ننگینی زده اند می خواهیم در اسرع وقت در تصمیم خود تجدید نظر نمایند. از ما انتظار نداشته باشند که از این حق اساسی خود صرفه نظر کنیم. اگر ان ها اسلحه و دستبند در دست دارند، باید بدانند که ما نیز قلم در دست داریم. هرکس با اهل قلم در افتاد،ور افتاد. باور ندارند تماشا کنند که چگونه چنین خواهد شد.
*****
واكنش شديد بسیج دانشجويی 10 دانشگاه (...!!!!!) به نامه كروبي
آقاي مهدي كروبي سلام
آقاي كروبي
جناب شيخ مهدي كروبي
سرمقاله لجن نامه کیهان بتاریخ بیستم امرداد 1388
صفار هرنديٍ پس از خروج از وزارت ارشاد به روزنامه اطلاعات ميرود. بدین ترتیب روزنامه کیهان شماره ۲ نیز تاسیس خواهد شد!
محمد حسين صفارهرندي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و معاون سابق روزنامه كيهان پس از خروج از كابينه جايگزين محمود دعايي مديرمسول فعلي روزنامه اطلاعات ميشود.خبرنگار پايگاه خبري راهبردي سلام، اخيرا مطلع شده است كه سيد محمود دعايي كه با حكم حضرت امام(ره) مدير مسول روزنامه اطلاعات شده بود با بازنشستگي اجباري مواجه شده است و بايد روزنامه اطلاعات را ترك كند تا محمد حسين صفار هرندي پس از خروج از وزارت ارشاد از بهارستان به ميرداماد نقل مكان كند.گفتني است صفار هرندي سالها در سپاه و پس از آن در روزنامه كيهان همكار و همفكر حسين شريعتمداري بوده است و بسياري بيم دارند كه روزنامه اطلاعات به كيهان دوم تبديل شود.
کد خبر : 3427
هشدار وزارت اطلاعات به رسانهها در ایران
وزارت اطلاعات به رسانههای ایران هشدار داد که از انتشار اخبار «نادرست» و افشای هویت کارمندان این وزارتخانه خودداری کنند، در غیر این صورت تحت پیگرد قضایی قرار خواهند گرفت.
وزارت اطلاعات به رسانههای ایران هشدار داد که از انتشار اخبار «نادرست» و افشای هویت کارمندان این وزارتخانه خودداری کنند، در غیر این صورت تحت پیگرد قضایی قرار خواهند گرفت.وزارت اطلاعات ایران به سرپرستی محمود احمدینژاد اداره میشود و در هفتههای گذشته با برکناری غلامحسین محسنی اژهای از مقام خود، رسانههای نزدیک به محافظهکاران از عزل برخی از معاونتهای این وزارتخانه خبر دادهاند.برکناری برخی معاونان وزارت اطلاعات، آنطور که رسانههای محافظهکاری همچون وبسایت الف اعلام کردهاند با دستور مستقیم آقای احمدینژاد صورت گرفته است.تغییرات در این وزارتخانه با واکنش برخی از نمایندگاه مجلس مواجه شده است. آنها نسبت به تغییرات گستردهای که از سوی احمدینژاد در این وزارتخانه صورت میگیرد، ابراز نگرانی کردهاند.وزارت اطلاعات در بیانیهای که امروز دوشنبه منتشر کرده است، از رسانهها خواسته که ازدرج اسامی و سمت کارمندان این وزارتخانه که موجب «افشای اطلاعات محرمانه و اختلال در وظایف و اداره امور وزارت» میشود، خودداری کنند.وبسایت آینده اعلام کرده که محمود احمدینژاد دستور برکناری پنج تن از معاونان وزارت اطلاعات را صادر کرده است که این خبر پیشتر از سوی وبسایت الف نیز منتشر شده بود.به نوشته وبسایت آینده، انتشار خبرهایی مبنی بر احتمال برکناری دهها تن از مدیران ارشد این وزارتخانه، «شدت نگرانیها نسبت به پیامدهای متزلزل کردن ساختار امنیتی» ایران را افزایش داده است.حاج حبیبالله معاون ویژه، خزایی معاون ضدجاسوسی وزارت اطلاعات و فیروزآبادی معاون فنی این وزارتخانه از جمله افرادی هستند که رسانههای محافظهکار برکناری آنها را منتشر کردهاند.مصوبه سال ۱۳۶۲ مجلس شورای اسلامی، وزیر اطلاعات را دارای شرایطی میداند که مهمترین آن سوابق دینی در حد اجتهاد و عضویت نداشتن در هیچ حزب و گروهی است.در صورتی که وزارت اطلاعات وزیر نداشته باشد، رئیسجمهوری میتواند سرپرستی برای آن تعیین و یا خود، سرپرستی این وزارتخانه را بر عهده گیرد.
نویسندهی وبلاگ پزشک آبی، با اشاره به شرایط محمد علی ابطحی و مقایسه آن با عوارضی که از استفاده از این داروها مشهور است، احتمال استفاده از قرص آمفتامین در بازجویی از آقای ابطحی را بسیار بالا میداند.
از هفتهی پیش تا به حال، فکرم مشغول این بود که چگونه ابطحی با این سن و سال، ظرف 40 روز 18 کیلو وزن کم کرده و هنوز میتواند حرف بزند. سخت ترین رژیم ها، در سخت ترین شرایط هم مقدار کالری را تنها به یک چهارم می رسانند و نهایتا در این سن، در ماه اول بین 9 تا 10 کیلوگرم و در ماه دوم بین 5 تا 6 کیلوگرم از وزن بدن کم می کنند. اما اگر سن آقای ابطحی را در نظر بگیریم، هرگز نمی تواند در ماه اول اینقدر وزن کم کند. برای توجیه 15 کیلو در ماه اول و 4 کیلو ظرف 10 روز، همه دوستان هم نظر مرا داشتند، اما این مرا مجاب نکرد و بالاخره با یکی از دوستانم که متخصص داروسازی است و در شرکت نوارتیس کار میکند صحبت کردم. او به شک من مهر یقین زد که فقط در اثر آمفتامین هاست که بدن می تواند این گونه وزن خود را از دست بدهد. اما آمفتامین ها چه هستند؟ آمفتامین ماده ای است که به عنوان محرک سیستم عصبی - مرکزی (محرک روانی) شناخته شده است.
اما دلایل واضح تر برای اثبات خوراندن آمفتامین به ابطحی و دیگران:
1- لاغری شدید: آمفتامین خوراكي براحتي از راه دستگاه گوارش جذب شده و به سرعت اثرات آن ظاهر مي شود. مكا نيسم تاثير آن بطور عمده با آزاد ساختن سروتونين از پايانه هاي پيش سيناپسي و مهار كردن جذب مجدد آن است. بعبارتي با افزايش سطح سروتونين در مغز، فعاليت سيستم عصبي مركزي را سرعت مي بخشد که مصرف کننده دچار بیاشتهایی شدید شده و تا روزها اشتها به غذا ندارد.
2- به عکسهای ابطحی نگاه کنید، مردمک چشم او را در عکسهای با کیفیت بالا نگاه کنید. از عوارض آمفتامین، گشاد شدن مردمک چشم هاست که کاملا مشهود است.
3- فشار خون بالا: صورت بر افروختهی ابطحی نشانگر فشار خون بالای اوست که در اثر مصرف این دارو ایجاد میشود.
4- انجام اعمال تکراری و کلیشه ای: فیلم ابطحی را نگاه کنید. جهت حرکت دستها کاملا تکراری است.
5- پر حرفی: فیلم های حرف زدن ابطحی را پیش از این حوادث حتما دیده اید، که چقدر مکث می کند و چه قدر فکر می کند. مقایسه کنید با تعداد کلمات بیان شده در عرض یک دقیقه در این فیلم اعترافات.
6- رنگ پریدگی و گل انداختن صورت: نیازی به توضیح نیست.
7- تغییرات بارز رفتاری، پشیمانی از اعمال گذشته، نفی خود و دگرگوني تصوير ذهني از خود: که این هم کاملا در اعترافات مشهود است. و... و...
اما ترس من و حرف من نه از اعترافات ابطحی است نه از مصرف دارو برای اعتراف گرفتن. ترس من از این است که با طولانی تر شدن بازداشت، با این وزن کم کردن و با این مصرف بی رویه، وی دچار حمله ی قلبی و مغزی و خدای نکرده مرگ شود. چون آمفتامین ها عوارض جبران ناپذیری بر بدن می گذارند که در بسیاری موارد نهایتا باعث مرگ می شوند. خدا آخر و عاقبت همه مان را به خیر بگذراند. آن از استفاده از گاز جنگی به عنوان گاز اشک آور و این هم از دارو خوراندن به زندانی های بدبخت.
منبع: ویلاگ پزشک آبی
*****
احمدی نژاد: کمیته مشترک لازم نیست، وزیران را خودم تعیین میکنم.
خبرآنلاین: محمود احمدینژاد اگرچه دعوت نمایندگان برای حضور در جمع مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان را پذیرفت اما با تأخیر و در جمع معاونان و مشاورانی چون غلامحسین الهام، مجتبی هاشمی ثمره، محمدرضا رحیمی و علی سعیدلو در جلسه بهارستان که به ریاست علی لاریجانی و با حضور محمدرضا باهنر اداره میشد، حاضر شد.
جلسهای که حشمتالله فلاحت پیشه آن را «کم تعداد» خواند و از غیبت تعداد زیادی از نمایندگان در آن سخن گفت. این درحالی است که برخی نمایندگان از جمله خود فلاحت پیشه نیز دقایقی پس از ورود احمدینژاد، این جلسه را به منظور رسیدگی به امور مهمتری ترک کردند. البته میرتاجالدینی بر خلاف اظهارات فلاحت پیشه از حضور 180 نماینده اصولگرا در این جلسه خبر داده بود.
رئیسجمهور که آمده بود شنونده پیشنهادات نمایندگان برای کابینه آتی باشد، اگرچه حرفهای نمایندگان را شنید اما پاسخهایی داد که برای نمایندگان شگفت انگیز بود. چه آنکه نمایندگان در این جلسه پیشنهاد کردند کمیته مشترکی میان دولت و مجلس برای تعیین کابینه دهم تشکیل شود، اما احمدی نزاد با رد این پیشنهاد گفت که ترجیح میدهد نمایندگان در قالب مجامع استانی، لیستهایی را به دولت ارائه دهند. اشاره وی به ارائه لیستی از سوی مجمع نمایندگان استان فارس بود که طی هفته گذشته تقدیم رئیسجمهور شده است. بر این اساس رئیس قوه مجریه از اهالی قوه مقننه خواست که لیستهایشان را به او بدهند اما تأکید کرد که شخصاً تصمیم نهایی را خواهد گرفت. این درحالی است که لاریجانی پیشنهاد کرد اعضای فراکسیون اصولگرایان، قبل از معرفی رسمی منتخبان وضعیت را بررسی و نظر نهایی را اعلام کنند.
حمیدرضا کاتوزیان با «عامیانه» خواندن پیشنهاد رئیسجمهور، مکانیسم مشورتی مورد نظر احمدینژاد را «عجیب» نامید و گفت: چینش اینچنینی کابینه به هیچ وجه کارشناسی نیست. او که عضو مجمع نمایندگان تهران است از استقبال سرد نمایندگان از پیشنهاد رئیسجمهور سخن گفت و افزود: به نظر نمیرسد که مجمع نمایندگان تهران توجهی به این پیشنهاد کرده و لیست استانی ارائه دهند. چون انتظار میرفت آقای احمدینژاد از نمایندگان بخواهد تا در قالب کمیسیونهای تخصصی و با موضع کارشناسی، وزرایی را به دولت پیشنهاد کنند. علاوه بر کاتوزیان نمایندگان دیگری همچون علی عباسپور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز در این جلسه به طرح دیدگاههایش درباره چینش کابینه دهم پرداخته و نسبت به معرفی وزرایی ناشناخته ابراز نگرانی کرده است. او همچنان که در نامه دیروزش به احمدینژاد نوشته بود، بار دیگر ابراز امیدواری کرد که وزرایی شایسته و صالح که توان مدیریت در زمینههای مهم آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فناوری کشور را داشته باشند و بتوانند اهداف علمی کشور را تحقق بخشند، به مجلس شورای اسلامی معرفی شوند. البته توصیه وی در این زمینه عام بود اما مشخصاً در مورد دو وزارتخانه تحت نظر کمیسیونش یعنی آموزش و پروش و وزارت علوم، تأکید بیشتری نمود.
اگرچه نمایندگان انتظار داشتند که احمدینژاد تمامی وقت خود در جلسه دیشب را به بحث و بررسی درباره کابینه دهم اختصاص دهد، رئیسجمهور مطابق معمول سخنان خود را با کلیگوییهایی آغاز کرد
اگرچه نمایندگان انتظار داشتند که احمدینژاد تمامی وقت خود در جلسه دیشب را به بحث و بررسی درباره کابینه دهم اختصاص دهد، رئیسجمهور مطابق معمول سخنان خود را با کلیگوییهایی آغاز کرد که حمیدرضا کاتوزیان آنها را «حرفهای تکراری رئیسجمهور» در صدا و سیما و سخنرانیهای پیشینش خواند؛ اینکه تحلیلهای احمدینژاد را مربوط به گذشته و بسیار تکراری مینامید به خبر گفت: رئیسجمهور بار دیگر از ساختار نامناسب کشور طی 24 سال قبل از ریاست جمهوری خود یاد کرد و از تلاشش برای تغییر این ساختار و به هم ریختن آن سخن گفت. به گفته وی احمدینژاد بار دیگر از قد علم کردن مخالفانش در مقابل دولت نهم سخن گفته و افزوده است رؤسای مجالس گذشته دست در دست یکدیگر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم به برشماری نقاط ضعف دولت پرداخته و وجهه و عملکرد دولت را تخریب کردهاند. احمدینژاد با اعتقاد بر اینکه دشمنان داخلی و بیرونی نظام به دنبال تضعیف دولت هستند از نمایندگان مجلس خواسته است تا قوه مقننه را در کنار قوه مجریه قرار دهند و علیه کسانی که به تعرض سیاسی پرداخته و برای دولت مشکل تراشی میکنند، وارد عمل شود.محمدتقی رهبر نیز در تشریح حرفهای تکراری رئیسجمهور، اگرچه چنین نامی را به سخنان احمدینژاد نمیداد، گفت: رئیسجمهور طی سخنانی به تشریح عملکرد و دستاوردهای دولت نهم پرداخته و از تصمیمات آینده خود سخن گفتهاند. احمدینژاد بر همین اساس از لزوم همراهی مجلس با دولت برای حل مشکلاتی همچون اشتغال، مسکن و تصویب و اجرای تغییر و تحول اقتصادی سخن گفته و تأکید کرده است که نگاه دولت به این مسائل کارشناسانه و پیگیر است.
تابناک - كدخبر: ۵۸۹۹۳
علی شکوریراد
پس از اعترافات چند روز قبل محسن آرمین، عضو شورای مرکزی و سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، یکی دیگر از چهرههای سیاسی چنبش سبز نیز به اعمال خود در این چند سال اعتراف کرد. علی شکوریراد، ضمن بیان اینکه اعترافاتی که وی در این نوشته آورده است بدون نگهداری در انفرادی و یاارشاد برادران نوشته شده گفت که این نوشتهها را برای کم کردن زحمت آنها، پیشاپیش آماده کردهاست. متن اعترافات شکوریراد به شرح زیر است:
"خدای بزرگ را شاکرم که در این فرصتی که در اختیار من قرار گرفت و من توانستم از تعلقات زندگی و شرایط بسته ای که سالها گرفتار آن بودم آزادبشوم و فارغ از روزنامه ها، سایت ها و رسانه های متنوع اغوا کننده که حقیقت را مطابق دریافت خودشان به مخاطب عرضه می کنند، با کمک و راهنمایی برادرانی که به اشتباه پیش از این آنها را در مقابل خود می دیدم به حقایقی دست پیدا بکنم که جز در چنین شرایطی که این عزیزان برای من فراهم کردند هرگز نمی توانستم به آنها برسم. نه تنها من بلکه بقیه اعضاء شورای مرکزی ودفتر سیاسی حزب، اعضاء ستاد مهندس موسوی و حتی خود آقایان موسوی و خاتمی توجه نداشتیم که کاری که برای بسیج مردم برای شرکت در انتخابات انجام می دهیم همان انقلاب مخملی ست. اگر تیزبینی و عمل بموقع مجریان و ناظران انتخابات نبود، انقلاب مخملی می توانست در همان روز انتخابات به نتیجه برسد و نظام جمهوری اسلامی که تکیه اش بر دوش مسئولانی ست که بیش از خود مردم به فکر آنان بوده و بد و خوب آنها را تشخیص می دهند سقوط کند و مهندس موسوی به اسم جمهوری اسلامی نظامی را بر سرکار بیاورد که پایه های اصلی آن بر دوش افراد دیگری باشد که سالهای سال با تظاهر به تبعیت از امام، وفاداری به قانون اساسی و جمهوری اسلامی و حتی حضور در جبهه های جنگ خود را برای چنین روزی آماده کرده بودند.
من بیش از سی سال است فردی بنام رضا خاتمی را میشناسم و همیشه فکر می کردم آدم متدین، وطن خواه و مردم دوست است. پیش خودم فکر می کردم من می توانم به چنین فردی که در این سی سال از نزدیک با او آشنا بوده ام، خانواده اش را می شناسم. در سفر و حضرو در برنامه های کوهنوردی پای بندی اش را به احکام و دستورات دینی دیده ام، از جانفشانی اش در جبهه های جنگ خبر دارم و مواضع و فعالیت های سیاسی اش را در طول این سی سال مشاهده کرده ام، اعتماد کنم. ویا افراد دیگری مثل اصغر خدایاری، محسن میردامادی، بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده، داود سلیمانی، سعید شیرکوند، سعید حجاریان، صفایی فراهانی و عبدالله رمضان زاده و.... که هر کدام را سی، بیست و حداقل دوازده سال است می شناسم، از نظر من قابل اعتماد بودند. ولی در این مدت فهمیدم به هیچکدام نباید اعتماد می کردم. حتی به خودم. لابد آنها هم پیش خودشان فکر می کنند نباید به من اعتماد می کرده اند. آیا این خود نشان بی وفایی آنها نیست؟ اعتماد عمیقی که در چند ده روز اخیر نسبت به این برادران دلسوز در زندان ایجاد شده است کجا و اعتماد بی پایه و مبنای من به آن دوستان بی وفا و غدار کجا؟ در شرایط سخت است که انسان دوستان واقعی و قابل اعتماد را می شناسد. دوست آن است که درفراموش شدگی سلول انفرادی یک لیوان آب بدستت بدهد ویا در شرایطی که چندین روز است نمی دانی وقت را چگونه بگذرانی یک قرآن بتو برساند که به آن پناه ببری. یا در دلتنگی و بی خبری شدید نسبت به خانواده، بگذارد حتی تا یک دقیقه صدایشان را بشنوی و حالشان را بپرسی. من این دوستان دوران بی کسی و تنهایی را تازه و چه دیر شناخته ام. اینها دوستانی واقعی هستند که باید به آنها اعتماد کنم.
ما خیلی ساده اندیش بودیم. فکر می کردیم همه چیز را می فهمیم و به فهم خودمان اعتماد داشتیم در حالی که شیطان گولمان زده بود. من فکر می کنم این برادرانی که الآن روشن بینی و ارزش وجودیشان برای من آشکار شده است در این مدت چقدر برای ما نگران بوده اند و غصۀ ما را خورده اند. آنها وقتی نتوانستند ما را از طریق قانونی به راه راست بیاورند مجبور شده اند گناه نقض قانون را به گردن بگیرند و حتی به کارهای خلاف شرع دست بزنند تا ما را نجات بدهند. در حقیقت این منجیان گمنام آخرت خودشان را بخاطر ما به خطر انداخته و از دست داده اند.
ما فریب تحصیلات و عقلمان را خوردیم. ما به فکر خودمان اعتماد کردیم. آنچه در مدرسه و دانشگاه خواندیم همه در جهت خیانت به کشورمان بود. ما در جلسات می نشستیم و مسائل را تحلیل می کردیم در حالی که این شیطان بود که ما را وادار به تحلیل مسائل کشور و موضوعات جامعه می کرد. سوالاتی که در ذهن ما شکل می گرفت همه از سوی دشمنان به ما القاء می شد و چون پاسخی برای این سوالات پیدا نمی شد، مسأله دار باقی می ماندیم و همین مسأله دار بودن ما را وادار می کرد به فکر چاره بیفتیم. این چاره اندیشی ها اسم مستعار خیانت بود. خیانت به ملتی که بدون هیچ مشکلی به سمت سعادت رانده می شد و چاره اندیشی ما دست اندازهای مسیر آنها بود. اکنون که نگاه می کنم می بینم ما چقدر موجب عقب ماندگی جامعۀ خود شده ایم. اگر این برادران زودتر ما را ارشاد کرده بودند و ما جلوی توسعۀ کشور را نگرفته بودیم، نه تنها اهداف سند چشم انداز بیست ساله را تا کنون پشت سر گذاشته بودیم بلکه از ژاپن اسلامی هم فراتر رفته بودیم.
اگر دوباره به من فرصت داده شود جبران خواهم کرد. از حزب کناره گیری می کنم. از کسانی که تا کنون آنها را دوست خود می پنداشتم دوری می کنم. سعی می کنم فقط کتابهایی را که از منابع موثق در اختیارم قرار می گیرد مطالعه کنم. به اخبار و تحلیل های روزنامۀ کیهان و صدا و سیما اعتماد کنم وچشم و گوشم را بروی رسانه های تأیید نشده ببندم. آنچه ارکان رسمی کشور انجام می دهند را حق بدانم و فریب وسوسۀ شیطان در طرح اما و اگر در کار مسئولان را نخورم. هر ماه سه هفته در نماز جمعه شرکت کنم. از خوردن پیتزا نیز پرهیز کنم."
اینها اعترافاتی است که اگر یک ماه یا شاید حتی کمتر از آن در زندان انفرادی نگهداری شوم و تحت ارشاد برادران قرار بگیرم ممکن است از من بشنوید. متن اعترافات را از این جهت در اختیار خوانندگان گذاشتم که زحمت برادران و خود را پیشاپیش کم کرده باشم.
این لالهها که در دل ِ صحرا شکفتهاند
سیلاب ِ سرخ بین که درین شهر جاری است
زالووشان به جای ِ بزرگان نشستهاند
بیخ ِ درخت ِ تاک از این خاک کنده شد
باد ِ صبا؟ دریغ! چو طوفان ِ صرصر است!
گفتی که شور و عشق کجایند؟ گویمت!
خنجر بیاورید که این عنکبوتها
نسخهی اولیهی این غزل در پاسخ به دوست بسیار عزیزم محمد گفته شده است که در کامنتهای شعر "ترانههای انتحار" آن را آورده بودم. آنجا گفته بودم که فضای این شعر بیشتر به حال و هوای دههی سی و چهل میخورد، آن زمان به این گفتهی شاملو ایمان نداشتم که شاعر شعرهایش را بعدها خواهد دید. به هر حال باز هم در این غزل تجدید نظرهایی کردهام و ابیاتی را از آن حذف، تا بیشتر به حال و هوای امروز بخورد.
نوشابه امیری
"برادر" باز جو سردار حسین شریعتمداری، نماینده خامنه ای در روزنامه کیهان، هر وقت می خواهد به مخالفان تفکر طالبانی ـ مافیایی خود "توهین" بکند ـ البته قبل از دستگیری آنها ـ در موردشان صفاتی به کار می برد که بیانگرماهیت او و همپالکی هایش است؛ آخرین نمونه اینکه شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل را "پیرزن" خوانده! نمی دانم شریعتمداری اصولا پدری و مادری به خوددیده که پیر شده باشند یا نه، اما این را می دانم که هیچکس از "پیرزن" بودن یانبودن مادرش احساس شرم نمی کند؛ اما از شکنجه گر بودن پدرش حتما.
فرزندان خانم عبادی تا چند نسل برای دوستان شان تعریف خواهند کرد که مادر بزرگ ما قاضی بود، حقوقدان بود، نویسنده بود، فعال حقوق بشر بود، جایزه صلح نوبل گرفت....
اما بازماندگان "برادر" شریعتمداری ـ اگر تا آن زمان نام خود را تغییر نداده باشند ـ به کسی نخواهند گفت: پدر ما "بازجو" بود. نخواهند گفت دستگیرشدگان جنبش سبز ایران، با سناریوی مبتذل افرادی همچون پدر بزرگ ما، به سلول های بی نام و نشان کشیده شدند. آنها حاشا خواهند کرد که دوست نزدیک پدربزرگ شان ـ سردار رادان ـ فرمانده اراذل و اوباش بوده است. آنها یادداشت های شریعتمداری برای سعید مرتضوی را خواهند سوزاند تا کسی نبیند ترکیب خیانت و جنایت، چیست....
فرزندان خانم عبادی ـ همه عبادی های سرزمین ما ـ با سربلندی، تا سال های سال خواهند گفت: مادر بزرگ ما، ساختمانی را به کانون دفاع از حقوق بشر تبدیل کرد.
بازماندگان شریعتمداری اما سکوت خواهند کرد که "برادر حسین" دروغ می بافت و پرونده می ساخت تا ساختمان های این چنینی پلمب شوند.
و تازه همه اینها هیچ خواهد بود در برابر جرمی دیگر؛ آنها ازین شرم خواهند مرد که پدر بزرگ ما شخصیت اصلی همان سلول هایی بود که در آنها به دختران و پسران مملکت تجاوز می شد؛ اوین، کهریزک...
آنها تاهماره تاریخ، سر در گریبان فروخواهند برد از این بدنامی که پدربزرگ شان مردی بود به ظاهر، سخنگوی دین و اخلاق، و در خفا، عضو گروه کارگردانی صحنه های کودتای اسلامی:
ـ پرونده سازی و توطئه [با کمک نوچه ها]
ـ دستگیری[توسط لباس شخصی ها، بدون حکم، با ضرب و شتم، ایجاد هراس... ]
ـ انفرادی، شکنجه، تجاوز، بازجویی، شکنجه، بازجویی، تجاوز، بازجویی، ضرب و شتم [در کنار جواد آزاده، سردار رادان، سردار احمدی مقدم، لباس شخصی ها... ]
و عاقبت:
ـ اعتراف گیری، نگارش کیفرخواست، برگزاری دادگاه نمایشی [دوشادوش سعید مرتضوی، حداد، ... ]
و همه اینها برای آنکه "ولی مطلقه فقیه" پایه های حکومت استبدادیش رامستحکم کند. برای اینکه او بماند و در پناهش، یک مشت بیمار جنسی، پرده عصمت و طهارت ملتی، پاره کنند. برای آنکه عقده های تاریخی شان سرباز کند؛ برای آنکه به پشتوانه اسلحه و بسیجی، تخم هراس بکارند و "مکتبی" بودن خویش، به نمایش گذارند.
بله؛ فرزند فرزند فرزند... شیرین عبادی هم حرفی برای گفتن و سری برای افراشتن خواهدداشت.
فريبا داوودي مهاجر
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی درباره تعطیلی بازداشت گاه کهریزک اطلاعیه ای صادر کرد و گفت "تعدادی از مسوولان، ماموران، کارکنان و رده های نظارتی این باز داشتگاه به دلیل سهل انگاری و تخلف عزل و تنبیه شده اند."
به همین سادگی. اسم این متخلفان چیست کسی نمی داند. دادگاه آنها کجا و کی برگزار می شود کسی نمی داند. بازداشت شدگان با چه روش هایی شکنجه شدند باز هم کسی نمی داند و مهمتر انکه آمرین اصلی این قبیل اعمال ددمنشانه چه کسانی هستند باز هم کسی نمی داند.
فرار آمرین جرایمی از این دست در ایران به یک امر عادی تبدیل شده است. چنانچه در قتلهای زنجیره ای نیز تعدادی روزنامه نگارو نویسنده و روشنفکردزدیده شده وبه شیوه های مختلف به قتل رسیدند ولی هرگز آمر اصلی معلوم نشد و از چنگال قانون به راحتی گریخت.
به راستی در جمهوری اسلامی، هزاردستان واقعی کیست؟ آمر اصلی کجاست؟ او صاحب چه قدرتی است که در پناه آن دستور قتل و بازداشت و شکنجه صادر میکند و به راحتی می گریزد تا در کمینی دیگر قربانیانی دیگر بگیرد.
در پرونده سوله کهریزک که باید از آن به عنوان شکنجه گاه کهریزک نام برد و امروز جناب سردار رادان به سادگی از بسته شدن آن خبر میدهد، انگار که از تخلفی ساده در یک مکان عمومی صحبت میکند بسیاری جوانان این مملکت تحقیرو شکنجه شده و حتی به قتل رسیده اند.از بسیاری از آنها هیچ اطلاعیه ای در دست نیست و خانواده هایشان در نگرانی به سر میبرندو تعدادی بعد از آزادی در اثر صدمات ناشی از زندان به قتل رسیده اند. شکنجه گاهی که هیچ روزنامه نگار مستقل و یا نهاد حقوق بشری به درون آن راه نیافته است.
آنچه سردار رادان در این اطلاعیه از آن خبر می دهد، بازداشتگاهی است که برای نگهداری موقت با شرایط زیستی سختگیرانه توسط ناجا ساخته شده است که خود این اعتراف جای بررسی و تعمل دارد که اساسا نیروی انتظامی به کدام حق قانونی چنین باز داشتگاهی ساخته است. وجود چنین مکانی دلیلی است مبنی بر اینکه در پرونده این بازداشت گاه شخص رادان نیز باید محاکمه شود؛ وی یکی از متهمین اصلی جنایت های انجام شده است. صحبت های وی به خوبی نشان می دهد که او از وضعیت کهریزک به خوبی با خبر بوده و می دانسته که درون این سوله های مخوف چه می گذرد. او می دانسته که چه بلایی بر سر بازداشت شدگان در کهریزک می آورند. اساسا مگر میشود مسوولیتی مانند رادان داشت و از مکان تحت حفاظت نیروی انتظامی مطلع نبود.
در همین اطلاعیه به شرایط نامساعد زیستی و بهداشتی این زندان که موجبات آزارواذیت بازداشتی ها را فراهم کرده بود اشاره شده است، در حالیکه بازداشتی ها بیش از نارضایتی از سرویس بهداشتی و جای خواب به ضرب و جرح وحتی لخت کردن متهمان و شکنجه های روحی و روانی اشاره کرده اند.
به هر حال آنچه از ظواهر امر بر می آید باز هم نام شکنجه گران و متهمان افشا نخواهد شد و نام و چهره آنها همچنان از ملت پنهان می ماند. سردار رادان فعلا محاکمه نخواهد شد. معلوم نیست چه کسی جوابگوی بلاهایی است که بر سر بازداشت شدگان آمده است. آمر اصلی همچنان برای زیستن،از خون جوانان تغذیه میکند.
31 سال و 4 ماه حبس برای شش جوان
فریاد نیک پور
منابع خبری و حقوق بشری محلی در استان کردستان خبر از صدور حکم سی و یک سال و چهار ماه حبس برای شش جوان 18 تا 26 ساله دادند. این افراد به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد برانداز از ماه ها پیش در زندان تحت فشار و شکنجه هستند.
طبق خبرهای منتشر شده، دادگاه انقلاب استان کردستان دو روز پیش حکم حبس پنج جوان کرد را صادر کرد. بهمن سیدی 20 ساله، هوشیار احمدی 19 ساله، سیوان رحیمی 20 ساله و سیروان محمدی 26 ساله هر کدام به اتهام تبلیغ علیه نظام و همکاری با یکی از احزاب کرد، به تحمل شش سال حبس محکوم شده اند.این دادگاه همچنین جهانبش احمدی را نیز به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال و چهار ماه حبس محکوم کرد.
این پنج جوان همگی اهل یکی از روستاهای توابع سنندج هستند که از سه ماه پیش در زندان بسر می برند.
جلسه رسیدگی به اتهامات وارده به این افراد دو هفته پیش در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج بدون حضور وکیل برگزار شد. در تنها جلسه رسیدگی به اتهامات این پنج تن، قاضی پرونده آنان را متهم به محاربه کرده بود، اما هیچ یک از آنان چنین اتهامی را نپذیرفته بود. این افراد تا زمان برگزاری دادگاه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه برای پذیرفتن اتهام محاربه تحت فشار و شکنجه بودند.
گفتنی است این پنج نفر بعد از پایان جلسه دادگاه، به دلیل نپذیرفتن اتهامات مطرح شده از سوی قاضی پرونده دوباره به بازداشتگاه سپاه منتقل شدند.آن هم در حالیکه خانواده های آنان پیش از برگزاری دادگاه از شکنجه و آزار و اذیت فرزندان شان در این بازداشت گاه اطلاعات سپاه سنندج خبر داده بودند.
از سوی دیگر در مریوان جوان دیگری بنام ابوبکر هژبری، بعد از تحمل 10 ماه حبس، به اتهام همکاری با گروه پژاک به شش سال زندان محکوم شد. وی طی ده ماه گذشته جهت اخذ اعتراف چندین بار به اطلاعات سپاه کرمانشاه انتقال یافته بود.
گفتنی است این فرد نیز در تنها جلسه رسیدگی به اتهامات وارده که بدون حضور وکیل برگزار شد، از پذیرفتن اتهام محاربه سرباز زد. وی هم کنون در زندان مرکزی مریوان در بدترین شرایط جمسی بسر می برد و از هرگونه ملاقات و تماس با خانواده اش محروم است.
ادوارنیوز: چهاردهمین نشست نهادهای ملی حقوق بشر آسیا و اقیانوسیه و سازمانهای غیر دولتی ناظر بر این نهادها از دوم تا ششم آگوست در عمان پایتخت اردن برگزار شد.
نشست سازمانهای غیردولتی ناظر بر نهادهای ملی حقوق بشر آسیا و اقیانوسیه با شرکت بیش از 60 نماینده از سازمانهای حقوق بشری منطقه از کشورهای استرالیا، بحرین، بنگلادش، کامبوج، فیجی،هنگ کنگ، هندوستان، اندونزی ، عراق، ژاپن، اردن، کویت، لبنان، مالزی، مولداویا، نپال، فلسطین، عربستان سعودی، کره جنوبی، سری لانکا، سوریه، تایوان، تایلند و یمن از دوم تا چهارم ماه آگوست در اردن برگزار شد.در نشست دو روزه سازمان های غیر دولتی حقوق بشر منطقه که از ایران کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت، کانون مدافعان حقوق بشر و سازمان حقوق بشر کردستان نیز در آن عضویت دارند، گزارش از وضعیت حقوق بشر ایران با توجه به خشونت گسترده اعمال شده در جریان بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران، به این موضوع اختصاص یافت. بی توجهی به جنبش حقوق مدنی مردم در اعلام نتایج انتخابات، باعث شد که مردم این بار به گونه دیگری از مجموعه رروش های مسالمت آمیزیعنی با روی آوردن به حرکت های خیابانی خواستار تحقق مطالبات مدنی خود شوند.جریان سرکوب جنبش حقوق مدنی مردم که از مدتها پیش با تعطیل کردن نهادهای مردمی آغاز شده بود شدت گرفت و در شب اعلام نتایج انتخابات و در طول مدت کمتر از یک هفته با دستگیری های گسترده حداقل 240 نفر از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران، وکلا و مدافعان حقوق بشر، و روشنفکران بدون هیچگونه احضاریه رسمی و در یک وضعیت کاملا نامشخص ادامه یافت و بدنبال آن بیش از 2500 نفر شهروندان معترض هم بازداشت شدند.. اعتراضات مسالمت آمیز مردم در خیابان ها در احقاق حقوق خود، به خشونت های خونین کشیده شد وهنوز هم تعداد کسانی که در جریان چندین اعتراض خیابانی کشته، زخمی و ناپدید، و یا دستگیر شده اند نامشخص است. رفتارهای مردم در قبال خشونت های اعمال شده حکایت از این دارد که مردم در احقاق حقوق خود به روش های مدنی مصمم هستند، از جمله اقداماتی که نشانه تدام حق طلبی مردم است تشکیل کمیته مادران عزادار است که تلاش می کند صدای حق طلبانه مادرانی را که فرزندان خود را نا بحق از دست داده اند، همچنان بلند نگه دارد. از اینرو مردم ایران از نهادهای مدنی در دنیا می خواهند که با آگاهسازی شهروندان خود، از دولت های متبوع خود بخواهند که دولت دهم در ایران را مادامی که مردم ایران آن را به رسمیت نشناخته اند، به رسمیت نشناسند، مانع حضور مقامات دولتی در هر سطحی در نشست های بین المللی شده و سطح روابط سیاسی خود را با دولت غیر قانونی ایران به حداقل برسانند، و از مراجع حقوق بشری سازمان ملل خواستار اقدام فوری برای پایان دادن به خشونت در ایران و اعزام هئیت حقیقت یاب هستند.سازمانهای غیر دولتی حقوق بشر در منطقه آُسیا و اقیانوسیه بطور یکپارچه با صدور بیانیه ای که در نشست فروم آسیا اقیانوسیه قرائت شد ضمن ابراز همبستگی با مردم ایران، خواستار مداخله فروم آسیا اقیانوسیه بعنوان یکی از مکانیزمهای حقوق بشر در منطقه برای پایان دادن به این خشونت ها و کمک به مردم در احقاق حقوق خود شد.
نوروز: روز گذشته خانواده برخی زندانیان سیاسی از جمله عبدالفتاح سلطانی توانستند با عزیزان در بندشان ملاقات نمایند.
خانم دهقان همسر عبدالفتاح سلطانی با بیان این مطلب به خبرنگار نوروز گفت:"در این دیدار آقای سلطانی همچنان بر غیر قانونی بودن بازداشت و دستگیری خود تاکید داشته و اعتراضات خود را اعلام کرده است."
وی ادامه داد با پی گیری خانواده و وکلای سلطانی ، هنوز هیچ قراری برای وی صادر نشده است.
خانم سلطانی با ابراز نگرانی شدید از وضعیت جسمانی این وکیل پایه یک دادگستری، گفت:"هنگام خداحافظی، از پشت کابین دیدم به سختی راه می رود و لنگان لنگان از مقابل چشم ما دور شد. و نتوانستم از او بپرسم که چه شده است که اینچنین می لنگدد."
گفتنی است این فعال حقوق بشر و عضو کانون مدافعان حقوق بشر،55 روز است که بدون هیچ دلیل قانونی و حکم قانونی در بند 209 در انفرادی به سر می برد.
BBC: نماینده میرحسین موسوی، نامزد معترض انتخابات ایران، می گوید که فهرستی شامل نام 69 نفر از کسانی که در خشونت های پس از انتخابات کشته شده اند به مجلس ارائه کرده است. این بیش از دو برابر آماری است که تاکنون از سوی دولت اعلام شده است.
مقام های دولتی ایران تعداد قربانیان خشونت های پس از انتخابات را حدود 30 نفر اعلام کرده اند و هرگز مسئولیت کامل مرگ این افراد را به عهده نگرفته اند.
با این حال مخالفان و گروه های حقوق بشر نسبت به این مساله ابراز نگرانی کرده اند که این آمار تنها کسری از تعداد واقعی کشته ها باشد.
به گزارش خبرگزاری کار ایران، ایلنا، علیرضا حسینی بهشتی که نماینده آقای موسوی در هیات ویژه آسیب دیدگان حوادث اخیر است گفته است که فهرستی "69 نفره از جان باختگان و حدود 220 نفره از بازداشت شدگان پس از انتخابات تقدیم کمیته ویژه مجلس شد."
از چند هفته قبل در پی اعتراضات گسترده به نحوه برخورد دستگاه های دولتی با بازداشت شدگان و بی خبری تعداد زیادی از خانواده های آنها از وضعیتشان، کمیته ویژه ای برای پیگیری وضعیت آنها در مجلس تشکیل شد.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی نامزدهای معترض انتخابات نیز کمیته ای تحت عنوان "هیات ویژه آسیب دیدگان" حوادث اخیر تشکیل داده اند که به گزارش ایلنا روز دوشنبه با کمیته مزبور در مجلس دیدار کرده است.
آقای حسینی بهشتی گفت: "این جلسه در مجلس شورای اسلامی و به ریاست علاءالدین بروجردی برگزار شد. در این جلسه ابتدا گزارشی از نوع فعالیت های کمیته منتخب موسوی و کروبی در زمینه کمک های حقوقی به آسیب دیدگان ارائه شد و همچنین تاکید شد که با وجود سیاسی بودن برخی اعضای این کمیته، فعالیت آن سیاسی نبوده و ماهیتی انساندوستانه و ملاک های دینی و اخلاقی دارد."
وی تاکید کرد که کار هیات موسوی و کروبی به کندی صورت می گیرد که ناشی از "احتیاط خانواده بازداشت شدگان، مفقودین و آسیب دیدگان حوادث اخیر" است.
او با ذکر این دلایل به مجلس پیشنهاد کرد "در صورت صلاحدید فراخوانی داده شود تا خانواده ها از اتفاقات رخ داده برای عزیزانشان به کمیته مامور شده از سوی مجلس گزارش دهند و اطمینان داده شود که مشکلی برای آنها پیش نمی آید."
بسیاری از خانواده های قربانیان می گویند که حتی از برگزاری مراسم ترحیم برای عزیزانشان بازداشته شده اند.
آقای حسینی بهشتی همچنین گفت هیات موسوی و کروبی قرار است گزارشی مستند از ضرب و شتم زندانیان تهیه کرده و در اختیار کمیته مجلس قرار دهند.
درپی بازداشت های گسترده مخالفان، تعدادی از آنها که به بازداشتگاه کهریزک در جنوب تهران منتقل شده بودند جانشان را از دست دادند. این بازداشتگاه در هفته اول مرداد به دستور آیت الله خامنه ای رهبر ایران تعطیل شد.
در روزهای اخیر یک مقام بلندپایه دولت به بدرفتاری در بازداشتگاه کهریزک با معترضان به نتایج انتخابات اذعان کرد.
قربانعلی دری نجف آبادی دادستان کل کشور روز یکشنبه از حادثه کهریزک به عنوان یک ماجرای "تلخ" نام برد و بر لزوم "برخورد با متخلفان" تاکید کرد.
برخی از کارشناسان ابراز عقیده کرده اند که کمیته ویژه رسیدگی به وضعیت بازداشت شدگان در مجلس توانایی های لازم برای این کار را ندارد.
علی مطهری از اعضای این کمیته و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نیز علنا گفته است که این کمیته ضعیف عمل کرده و باید ترتیبی داده شود تا مردم مطمئن شوند که خاطیان مجازات می شوند.
دوشنبه، ۱۹ امرداد ۱۳۸۸، فروردین روز
اگرچه تجاوز جنسی به زندانیان و بازداشت شدگان موضوع تازهای نیست ولی اینکه از آن بعنوان خرد کردن شخصیت زندانی و اعتراف گیری استفاده شود و تبدیل به یک شیوه و راهکار مقابله با مخالفین گردد واقعا یک مصیبت است.من همیشه این نکته را گفتهام که قتل و جرم و جنایت در همه جا هست و ممکن است از هر آدم عادی و معمولی سر بزند ولی تاریخ گواه آن است که قتل و جرم و جنایتی که به نام مذهب و برای خشنودی خدا صورت میگیرد بسیار هولناکتر و وحشیانهتر است. این است که در نامه آقای کروبی به این نکته اشاره شده که به زندانیان چه مرد و چه زن٬ بصورت جمعی آنچنان تچاوز میشود بطوریکه پارگی اندام تحتانی آنها را در پی داشته است.فکر نکنید آن موجودات انساننمایی که مرتکب چنین جنایتهایی میشوند از کره مریخ آمدهاند و یا مثلا اعضای حزبالله لبنان و حماس و یا سربازان روسی هستند که اینچنین وحشیانه با هموطنان ما رفتار میکنند. خیر اینها همان برادران پاسدار خودمان هستند. همانهایی که یک من ریش دارند و شبهای جمعه دعای کمیلشان ترک نمیشود و روزهای جمعه در دعای ندبه آنچنان در فراغ «آقا» گریه میکنند که صورتشان از شدت اشک خیس میشود. اینها همان کسانی هستند که موقع مواجهه با یک خانم بدحجاب که مثلا روسریاش کمی از حد استاندارد عقبتر رفته فورا سرشان را به زیر میاندازند و استغفرالله و اتوبو الیه میگویند. کسانی مرتکب این تجاوز شدهاند که در ماه رمضان روزه میگیرند و در شبهای احیا به درگاه خدا ضجه میزنند. البته نمیخواهم بگویم هرکس روزه بگیرد حتما دست به چنین جنایاتی میزند . نه منظورم این است که آنگاه که مذهب و شرع و رضای خدا و نماینده خدا پشت یک جنایت قرار میگیرد٬ شدت جنایت هولناکتر و وحشیانهتر است.اینها از شگفتی تاریخ و اعجاز تداخل دین در سیاست و قدرت است. بدون شک بزرگان و رهبران این جنایت پیشهها به آنها چراغ سبز میدهند که اگرچه زنا و لواط و قتل از گناهان کبیره اند ولی آنجا که پای حفظ نظام اسلام و ولایت فقیه به میان میآید همه این کارها بر شما حلال و بلکه واجب هم میشود. لابد به اینها گفتهاند: بگیرید این فلان فلان شدهها را چنان ترتیب شان را بدهید که از خجالت نتوانند از خانه بیرون بیایند و دیگر هوس تظاهرات و اعتراض به مقام شامخ ولایت را نکنند. حسابی بزنید٬ بکنید٬ بکشید تا نظام پایدار بماند.
شهید مصطفی غنیان دانشجوی 26 ساله مقطع كارشناسی ارشد مهندسی معماری در شب 27 خرداد اولین چهارشنبه پس از انتخابات در حال گفتن تكبیر بر روی بام ساختمان 8 طبقه در محله سعادت آباد تهران به ضرب گلوله تك تیر انداز های مستقر در ساختمان های اطراف به شهادت رسید.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر پیش از این به دلیل همزمانی شهادت این دانشجو با وقایع كوی دانشگاه تهران، نام شهید غنیان در اسامی شهدای كوی دانشگاه تهران منتشر شده بود، درحالی كه وی بر پشت بام خانه دانشجویی خودش در منطقه سعادت آباد مورد هدف تك تیراندارها قرار گرفت و در آغوش پدرش به شهادت رسید.
بنا به این گزارش در شب شهادت شهید غنیان، حاج محمد تقی غنیان پدر شهید مصطفی غنیان که از چهره های سرشناس انقلابی مشهد و دوران قبل از انقلاب است از سفر آلمان به ایران برمیگردد و از فرودگاه به منزل دانشجویی فرزندش، شهید مصطفی میرود. به گفته یكی از اعضای خانواده غنیان، شهید غنیان ضمن پذیرایی از پدرش با چای و هندوانه به پدرش میگوید: «ما این شب ها بالای پشت بام الله اكبر میگوییم، تا شما هندوانه تان را بخورید و استراحت كنید من بالای پشت بام میروم و امشب زودتر برمیگردم.»
از پدر شهید غنیان نقل شده كه: «پس از مدت كوتاهی متوجه سرو صدای زیاد در ساختمان شدم و ناگهان در منزل به شدت كوبیده شد. در را كه باز كردم یكی از همسایه گفت مصطفی روی پشت بام با شما كار دارد، بیایید بالا»
پدر شهید غنیان هنگامی كه به پشت بام ساختمان هشت طبقه میرسد به وی می گو یند كه به علت تیراندازی باید سینه خیز روی بام برود و در این هنگام پدر شهید غنیان پیكر نیمه جان فرزندش را در حالی كه یك گلوله شقیقه اش را سوراخ كرده در آغوش میگیرد، مصطفی پس از دقایقی در آغوش پدر به شهادت میرسد. به گزارش خبرنامه امیرکبیر خانواده این شهید پس از تحویل جسد به پزشكی قانونی و تنظیم شكایت از قاتلان وی با دادن تعهد مبنی بر عدم برگزاری مراسم ختم و یادبود و با وساطت دفتر واعظ طبسی كه از دوستان قدیمی پدر شهید غنیان میباشد، موفق به دریافت جنازه فرزند شهیدشان پس از چند روز میشوند.
پدر شهید غنیان در مراسم ترحیم فرزند شهیدش در مسجد قبا شهر مشهد اینچنین میگوید: «... فرزندم این لیاقت را داشت که در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال این کشور و در راه آزادی ملت مسلمان و عزیز ایران تنها سرمایه اش را که جانش بود غریبانه نثار کند.»
دروغگویی خبرگزاری فارس و روزنامه های وطن امروز و ایران و تكذیب پدر شهید غنیان
خبرگزاری فارس و روزنامه های وطن امروز و ایران دوروزنامه اصلی حامی دولت كودتا خبری مبنی بر اینكه پدر شهید غنیان در مجلس ختم فرزندش در سخنانی در «مسجد كرامت» مشهد، مهندس موسوی را مسئول شهادت فرزندش میداند، منتشر می كنند.
این خبر دروغ در حالی منتشر میشود كه تنها مراسم ختم شهید غنیان در «مسجد قبا» واقع در بلوار خیام مشهد برگزار شده است، نه در مسجد «كرامت» كه در خیابان شیرازی و اطراف حرم امام رضا واقع است.
این عمل ناجوانمردانه رسانه های حامی كودتا با عكس العمل شدید پدر شهید غنیان در مشهد روبرو می شود. به نحوی كه فشارهای نهادهای انقلابی و دوستان پدر شهید غنیان مانند استان قدس رضوی، خبرگزاری ایرنا منطقه خراسان را مجبور به مصاحبه با پدر این شهید و درج تكذیبیه وی میكند. ولی با این حال تا كنون رسانه های كودتاچیان خبردروغ و جعلی خود را تصحیح نكردند.
بخش هایی از تكذبیه پدر شهید غنیان به صورت سانسور شده در خبرگزاری ایرنا منطقه خراسان منتشر شده است را می خوانید :
« ... در یکی از این روزنامه ها چاپ روز چهارشنبه هفته گذشته آمده بود که " در مراسم ترحیم مصطفی غنیان طی روز گذشته در مسجد کرامت پدر وی چنین مطالبی عنوان کرده است. در حالی که مراسم ختم فرزند من روز شنبه 30 خرداد 88 آن هم در مسجد قبا برگزار شده بود و در آن هیج مطلبی مبنی بر اتهام زنی به فردی یا افرادی من نگفتم، اما متاسفانه بعد از آن چند روزنامه به آن استناد کرده و مطالب کذب را دوباره تکرار کرده و به آن دامن زدند.
وی اظهار داشت: من در مراسم ختم فرزندم تنها به منظور تقدیر از لطف جمع کثیری از دوستان و شهروندان مطلبی را تهیه و قرائت کردم که هم فایل صوتی و تصویری و هم دستنوشته آن وجود دارد. وی متن آنچه که در این مراسم قرائت کرده را خواند.
در بخشی از این مطلب آمده است: "پروردگارا تو را سپاس می گویم و نیکوترین درودهایم را بر ارواح مطهر خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) و ولی و حجت برحقت علی مرتضی (ع) و صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) و یازده فرزند پاکش تا قطب عالم امکان مهدی موعود با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد (ص) نثار میكنم.
پروردگارا : تو خود فرمودی که بندگانت را می آزمایی ، پروردگار عزیز من، مرا به سخت ترین روش آزمودی و در فاصله کمتر از پنج دقیقه که پسرم مصطفی از من جدا شد او را در حالی که به سرش گلوله خورده بود در روی پشت بام طبقه هشتم ساختمان غرق در خون در آغوشم افکندی.
همانجا بود که گفتم "فاذا جاء اجلهم لایستاخرون ساعته و لا یستقدمون و بی اختیار به یاد آقا و مولایم حسین (ع) افتادم .
...در آن شهر غریب و در آن شب هولناک و در آن دل شب من کسی را نداشتم و باز بی اختیار به یاد ولی نعمتم علی ابن موسی الرضا (ع) غریب الغربا افتادم که به دور از اهل و عیال از مدینه کوچ کرد و در توس به غربت جان سپرد، باز از غم غربت به خود نالیدم و با خود زمزمه کردم که
خدا ز آستان رضایم جدا نکند من و جدایی از آن آستان خدا نکندز دامن کرمش دست التجا نکشم گدای، دامن صاحب کرم رها نکند
پروردگارا: تو خود شاهد باش از امانتی که به من سپرده بودی 26 سال نگهداری کردم و تا جایی که در توانم بود در تربیتش کوشیدم که خدا شناس، با ایمان، مردمدار، با عاطفه و با اخلاق شود که خوشبختانه چنین بود و چنین شد و خود مصطفی هم پذیرش این را داشت او پسری متدین، فروتن، متواضع، خوشرو و با اخلاق و به قول همه دوستانش "با مرام" بود و این لیاقت را داشت که در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال این کشور و در راه آزادی ملت مسلمان و عزیز ایران در طبق اخلاص تنها سرمایه اش را که جانش بود غریبانه نثار کند.
*****
وزیر اسبق دادگستری: دادگاه برگزار شده نشان دهنده مشاوره بازماندگان ک.گ.ب به مسوولان سازمان اطلاعات موازی است
دکتر احمد صدر حاج سید جوادی وزیر اسبق دادگستری در بیانیه ای پخش نمایشنامه هایی به عنوان دادگاه متهمین به انقلاب مخملی را تائیدکننده مشاوره بازماندگان ک.گ.ب به مسوولان سازمان اطلاعات موازی خواند.
عضو شورای انقلاب در بیانیه خود این سوال را مطرح ساخت که اگر در فضای روحانی زندان تا این حد متحول شده اند چرا هنوز به جای طلب عفو در خفا از خالق ستار در انظار عمومی از مخلوق و مقامات طلب عفو و بخشش دارند.
متن کامل بیانیه احمد صدر حاج سید جوادی در ادامه منتشر می شود
باسمه تعالی
روزهای گذشته از جراید حکومتی و صدا و سیمای دولتی صحنه های تاسف باری از مراسمی تحت عنوان دادگاه متهمین به انقلاب مخملی و آشوب در پی حوادث اخیر را مشاهد نمودم.
از نظر من تصاویر پخش شده تحت عنوان دادگاه بیشتر شبیه به مراسمی برای حمایت از آقای احمدی نژاد توسط حامیان ایشان در سالن اجتماعات قوه قضائیه بود که بیانیه ای سیاسی نیز به نام کیفرخواست در آن قرائت شد. در میان این مراسم بجای"میان برنامه" نیز اعترافاتی از عزیزان بازداشت شده، پخش شد که در واقع روخوانی همان کیفرخواست بود.
پس از ملاحظه این صحنه ها در ابتدا می خواستم در نامه ای به آقای شاهرودی متذکر شوم که به هر نحوی که می توانند شأن دستگاه قضایی را در آخرین روزهای ریاست خود حفظ کنند و حداقل اجازه ندهند برخی از صحن مقدس دادگاه برای برگزاری مراسم تبلیغاتی دولت آقای احمدی نژاد استفاده نمایند.
همچنین در نظر داشتم برخی از بدیهی ترین مسائل حقوقی را که در برگزاری این به اصطلاح دادگاه به سخره گرفته شده است، به ایشان متذکر شوم که ملاحظه کردم اندیشمند محترم جناب دکتر محقق داماد که هم بر فقه اسلامی و هم بر حقوق مدرن تسلطی کافی دارند اهم مطالب را متذکر شده اند و اگر امیدی به اثری باشد همین یک اشارت بس است.
بنابراین تصمیم گرفتم کلیاتی در مورد سیاستی که در این دادگاه تحت عنوان قضاوت در حال انجام است با هموطنان مطرح سازم:
خودزنی سیاسی در پی حبس در بازداشتگاههای امنیتی نه امری بدیع و جدید که یادگار نحسی از دوران حکومت استالین در روسیه است و گمان می رفت که نهادهای امنیتی پس از ورود به هزاره سوم متوجه ناکارآ و مضحک بودن این چنین نمایشهایی شده باشند اما اصرار بر پخش چنین نمایشنامه هایی تقویت کننده این باور است که اخبار مبنی بر مشاوره بازماندگان ک.گ.ب به مسوولان سازمان اطلاعات موازی جدی تر از حدس و گمان است.
شگفتا که هنوز در حاکمیت کسانی هستند که گمان می کنند اعتراف و خودزنی فعالین سیاسی و اجتماعی اثبات کننده مدعای ایشان مبنی بر خط گیری کلیه منتقدان و مخالفان از دشمنان و یا جاسوس بودن آنان است.
طنزآمیز ترین و در عین حال تاسف بار ترین بخش اعترافات فعالین سیاسی دگراندیش علی الخصوص در سالهای اخیر فقدان عنصر مادی جرم در اعترافات آنهاست و اشخاص بر اثر ارشادات!! و راهنمایی هایی !! که در زندان از آن بهره مند شده اند به افعال و یا نیاتی اعتراف می کنند که در قوانین حقوقی ایران فاقد کیفر مشخصی است.
صرف نیت و یا تلاش در جهت تغییر حاکمیت و یا مخالفت نظری با مسوولین ارشد مملکتی چنانچه منجر به انجام فعلی که در قوانین مدون جمهوری اسلامی برای ان ماهیت مجرمانه تعریف نشده باشد نمی تواند مستوجب محاکمه افراد گردد.
اگرچه اعتراف متهمان از مبانی حقوقی اثبات جرم است اما به دلیل اینکه متهم هر لحظه حق دارد تا منکر اعترافات خود شود قضات باید مبنای اصلی صدور حکم را مستندات و شواهد غیر قابل انکار قرار دهند، مگر اینکه به دلیل ضعف ضابطان مستندات کافی جهت صدور حکم بدون نیاز به اعتراف متهم، گردآوری نشده باشد.
بدلیل آنکه دست بازجویان و پرونده سازان از مستندات مادی قانونی برای اثبات جرایم این افراد خالی است، ناچارند بر خلاف بدیهی ترین اصول حقوقی منجمله اصل برائت، احکام بازداشت موقت را صادر و پس از اعمال فشارهای مختلف روحی و جسمی از متهمان اعترافی بگیرند تا در دادگاه با استناد به همان اعتراف نیز نسبت به صدور احکام برای ایشان اقدام شود.
از دیگر موارد نقض صریح قانون در چنین دادگاه ها و اعترافاتی این است که متهمین بدون برخورداری از وکیل و در شرایطی که هفته ها حتی ملاقاتی با خانواده خود نداشتند و طبیعتا امکان هیچ مشاوره ای نیز برایشان میسر نبوده ناگهان خود را در دادگاهی می بینند که ادعا می شود به صرف حضور خبرنگاران بنگاه های خبرپراکنی دولتی به صورت علنی برگزار شده است.
آیا مسوولین دستگاه قضایی که ناگهان چنین سعه صدری از خود نشان می دهند حتی حاضر به پخش علنی محاکمات تمام افراد مطرح شده در همین کیفر خواست با حضور وکیل آنها هستند؟
بدیهی است حداقل دلیلی که ممکن است بتواند در افکار عمومی اثبات کننده بی طرفی دادگاه و عدم وجود فشار بر متهمان فوق الذکر باشد امکان بهره مندی آنها از مشورت با وکیل و ملاقاتهای منظم با خانواده قبل از برگزاری جلسات آتی دادگاه است و باید دید که بعد از انجام چند ملاقات با خانواده و وکیل که حداقل حق یک زندانی است نیز آیا بازداشت شدگان بازهم چنین اعترافاتی را خواهند داشت؟
در روزهای اخیر سخنانی از آقای احمدی نژاد در نقد عملکرد وزیر معزول اطلاعات منتشر شده است که ایشان اخذ اعتراف از بانویی سالخورده را موجب مضحکه شدن وزارت اطلاعات می دانند و جالب اینجاست که در سناریوی جدید نهادهای امنیتی یکی از افراد هم پرونده آن خانم سالخورده برای باز تکرار اعترافات خود دستگیر شده است.
نکته دیگری که در نتیجه تامل در سناریوی تواب سازان به خوبی مشهود است درک حقیر آنها از واقعیات جامعه ایران است در حالیکه اکثریت قریب به اتفاق بازداشت شدگان در روزهای اولیه و بعضا ساعاتی پس از اعلام نتایج انتخابات دستگیر شده اند چگونه می توانسته اند موج اعتراضات را در هفته های بعد رهبری و هدایت کرده باشند.
آیا تکرار بانگ تکبیر شبانه شهروندان لحظاتی پس از پخش اعترافات از صدا و سیما همچنان در نتیجه خط دهی آنان توسط بازداشت شدگان است؟
نزدیک به ربع قرن است که برخی دگر اندیشان پس از چشیدن طعم زندانهای جمهوری اسلامی به ناگاه متحول شده و از رفتار گذشته خود تبری می جویند و غالباً در اولین روزهای بعد از زندان ضمن بی پایه دانستن آن اعترافات بخشی از فشارهایی را که موجب چنین اعترافاتی شده را افشا می کنند آیا نهادهای امنیتی همچنان علاقه دارند این بازی کهنه و کلیشه ای را در مورد بازداشت شدگاه حواث اخیر نیز ادامه دهند؟
بازی پخش اعترافات بازداشت شدگان به حدی تکراری است و بازجویان آنچنان فاقد خلاقیت، که به احتمال قوی در ادامه روند اعترافات نیز مطابق عرف مرسوم در ربع قرن اخیر متهمان علاوه بر اعترافات سیاسی به فساد اخلاقی و مصرف مشروبات الکلی و روابط نامشروع و نظایرهم نیز اعتراف خواهند نمود.
از دیگر بخشهای غیر اخلاقی این اعترافات الزام و اجبار متهمان به تکذیب سخنان خانواده ایشان در مورد شرایط نگهداری و اعترافات است، مصاحبه های صوری با متهمینی که از شرایط زندانهای انفرادی کاملاً راضی و سپاسگذار هستند و فقط معلوم نیست اگر در فضای روحانی زندان تا این حد متحول شده اند چرا هنوز به جای طلب عفو در خفا از خالق ستار در انظار عمومی از مخلوق و مقامات طلب عفو و بخشش دارند.
در سالهای گذشته که یکبار روش اعتراف گیری و خودزنی دامن برخی از متهمین قتلهای زنجیره ای را نیز در بر گرفت نیروهای امنیتی سابق و بعضا اعضای خانواده ایشان نظیر همسر سعید امامی در نتیجه فشارهای مختلف روحی و جسمی و یا شلاقهایی که تحت عنوان تعزیر اجرا شده است، علاوه بر اعتراف به جاسوسی و جنایت در مورد اعمال غیر اخلاقی نیز اعترافات وحشتناک و چندش آوری داشتند، با یادآوری آن اعترافات و نحوه اخذ آنها به نیروهای امنیتی کنونی هشدار می دهم که از آن سرنوشت عبرت گیرند که " تلک الایام نداولها بین الناس"
کلامی با خانواده های محترم و مظلوم ابطحی، تاج زاده، زیدآبادی، حجاریان، نبوی، مومنی، میردامادی، سحر خیز و دیگر خانواده های بازداشت شدگان حوادث اخیر
به عنوان وزیر دادگستری اولین دولت جمهوری اسلامی ایران شرمسار خانواده های عزیزانی هستم که همسرانشان پس از عمری تلاش و خدمت به جمهوری اسلامی ایران امروز تحت فشار و ناچار به اعتراف به گناهان ناکرده می بینند.
و به عنوان عضو شورای انقلاب اسلامی ایران به این عزیزان اعلام می کنم که این روزها انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نیز همپای مردم ایران مورد ظلم و ستم قرار گرفته است . بیش از هر روز دیگری محتاج دفاع است.
مطمئناَ موفقیت در این ابتلای الهی همانگونه که خداوند وعده فرموده است اجری عظیم برای شما و عزیزان دربندتان و انشا الله برای این ملک و ملت به همراه خواهد داشت. و شما را دعوت می کنم تا با صبر و ایستادگی در این آزمون چشم به "انمایوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب" داشته باشید.
*****
برخورد با آشوبگران بسیار نرم بود
خبرگزاری حکومتی مهر: رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، برخورد نیروی انتظامی با آشوبگران در حوادث اخیر را بسیار نرم توصیف کرد و گفت: حاکمیت با کسانی که به نام اعتراض به انتخابات به اموال مردم تعرض کردند بسیار خوب و نرم برخورد کرد.
سلیمان جعفرزاده بر بازنگری در قوانین جهت برخورد با متهمان تاکید کرد و گفت: در برخورد با متهمان باید در قوانین تجدید نظر کنیم چراکه برخی قوانین نیاز به بازنگری جدی دارد.
چندی پیش دادستان کل کشور در جمع مسئولان و پرسنل یگان ویژه نیروی انتظامی تاکید کرده است، مردم باید احساس کنند پلیس در خدمت آنهاست نه در برابر آنهاست،
دری نجف آبادی تصریح کرده است ، تامین امنیت روانی مردم در گرو انضباط و قانون مداری پلیس است و هیچ دستگاه و ارگانی نباید خود را ورای قانون تصور کند و حریم قانون را نقض نماید.
دادستان کل کشور تاکید کرده است، هیچ توجیهی برای خدشه بر کرامت انسان ها قابل قبول نیست و نباید حقوق افراد ولو متهمین را نادیده انگاشت و فراتر از قانون حرکت کرد بلکه قانون فصل الخطاب و راهگشاست.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در ادامه گفتگو با مهر، برخورد نیروی انتظامی با آشوبگران در حوادث اخیر را بسیار نرم توصیف کرد و گفت: حاکمیت با کسانی که به نام اعتراض به انتخابات به اموال مردم تعرض کردند بسیار خوب و نرم برخورد کرد و باید اذعان داشت ، برخورد پلیس با آشوبگران بسیار ضعیف بود و انتظار داشتیم برخوردها جدی تر صورت می گرفت.
جعفرزاده خاطر نشان کرد: اگر جمهوری اسلامی با این افراد برخورد نکند باید به حاکمیت اعتراض کرد چراکه مردم خواهان امنیت هستند و پلیس باید در راستای تامین امنیت به صورت جدی وارد عمل شود و اگر ما از این امنیت محروم باشیم قطعا در دنیا اعتبار امنیتی را از دست خواهیم داد.
*****
گزارش فعالان حقوق بشر در ایران
خبرگزاری هرانا : روز یکشنبه مورخ 18 مردادماه سال جاری، جلسه بازپرسی دو دختر نو مسیحی در دادگاه انقلاب شهر تهران برگزار شد. مریم رستمپور( ۲۷) و مرضیه امیری زاده ( ۳۰) ساله، دو دختر نومسیحی که از پنج ماه پیش در بند امنیتی 209 در حالت بازداشت به سر می برند، روز یکشنبه هفته جاری به معاونت امنیت استان تهران جهت تفهیم اتهام منتقل شدند. دادستان، اتهام "ارتداد" را برای این دو شهروند مسیحی توصیه نموده بود.
قاضی حداد در این جلسه در مورد عقاید دینی از آنان بازجویی کرد، وی مصرانه از این دو زندانی خواسته است تا عقاید و تغییر مذهب خود را به صورت کتبی و شفاهی منکر شوند. . این دو زندانی ضمن رد این خواسته بر حقوق انسانی و باورهای آئینی خود تاکید کردند.
این درخواست روشن نمود که از نگاه دادگاه، تنها جرم مریم و مرضیه می تواند اعتقاد و گرویدن آنان به مسیحیت باشد. معاونت دادستانی به آنان گفته است برای قبول انکار عقاید خود تا روز دادرسی و در سلول های خود فرصت فکر کردن خواهند داشت.
در پایان جلسه مذکور، آقای حداد اعلام كرد که یک قاضی حکم آنان را صادر خواهد کرد.! هر چند مشخص نیست که چه کسی قاضی ایشان در پرونده است و چگونه صدور حکم خواهد شد. او در عین حال اضافه کرد که "مریم و مرضیه" برای اولین بار پس از دستگیری و در جریان رسیدگی به این پرونده اجازه دارند تا وکیلی داشته باشند.
لازم به یادآوری است این دو دختر نومسیحی، در تاریخ ۱۵ اسفند ماه ۱۳۸۷توسط تعدادی از افراد لباس شخصی بهمراه تنی چند از ماموران امنیتی در آپارتمان مشترك محل اقامت شان در تهران بازداشت و با گذشت ۵ ماه همچنان در بازداشتگاه امنیتی 209 زندان اوین بسرمی برند.
بازداشت شدگان تاكنون متحمل رنجهای بسیاری منجمله بیماری جسمی و سلول انفرادی در زندان شدند و بدفعات با چشمان بسته مورد بازجویی های طولانی قرار گرفتند.
گزارشهای رسیده حاكی است، در طول پنج ماه ، مریم و مرضیه هر دو بیمار بوده و وزن زیادی را از دست داده اند. مرضیه دچار درد شدیدی در ناحیه ستون فقرات خود است، همین طور عفونت دندان و سردردهای سنگین و شدید را تحمل می کند.
دو ماه پیش مقامات زندان به ایشان وعده داده بودند که زندان دارای امکانات و تجهیزات پزشکی است و اینکه آنها از او مراقبت خواهند کرد، اما تا به امروز هیچ نوع درمان پزشکی در مورد آنان به عمل نیامده است.
كمیته مسیحیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ضمن ابراز نگرانی در مورد سلامتی روحی و جسمی این افراد اعلام می دارد، مسئولیت جان و سلامتی این بازداشت شدگان مستقیما بر عهده مسئولان مربوطه خواهد بود و اجازه درمان به ایشان را جزء حقوق انسانی این بازداشت شدگان ارزیابی می نماید و از مسئولان مربوطه رعایت حرمت انسانی و تضمین حق حیات این زندانیان عقیدتی را انتظار دارد.
پرونده این دو تن از نوكیشان مسیحی و برگزاری اینگونه دادگاههای تفتیش عقاید نمونه تخلف آشکار و روشنی از قوانین نقض حقوق بشر و آزادی مذهب بوسیلهٔ مقامات جمهوری اسلامی است. بر طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، آزادی عقیده پذیرفته شده است و طبق ماده ۲۳ قانون اساسی " تفتیش عقاید " ممنوع است و هیچ كس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ایی مورد تعرض و مواخذه قرار داد.همچنین كمیته مسیحیان خواستار توجه سازمانهای حقوق بشری و فعالان حقوق بشر نسبت به وضعیت این دو شهروند مسیحی است. و لازم می داند تا ایشان، بدون هیچ اتهامی آزاد شوند تا بتوانند یک زندگی آزاد را برای خویش دنبال کنند.
اگر چه اخیرا در خبرها داشتیم که درخواست مجازات اعدام برای جرم "ارتداد"، از قانون تعزیرات اسلامی جدید مصوبه مجلس شورای اسلامی حذف شده است ، اما برای اینکه این مصوبه قانون بشود هنوز راه طولانی در پیش دارد و باید توسط شورای نگهبان نیز به تصویب برسد تا قابل اجرا شود .
"ارتداد" به همراه قتل ، زنا ، تجاوز، قیام یا دزدی مسلحانه و قاچاق مواد مخدر همه مواردی هستند که حکم آنها مطابق قوانین فعلی جمهوری اسلامی میتواند اعدام باشد.
*****
رسوايی کهریزک؛ جایگاه متزلزل پاسدار رادان
ایسنا: جانشين فرمانده نيروي انتظامي گفت: در رابطه با بازداشتگاه كهريزك پروندههايي تشكيل شده كه نتايج آن اطلاعرساني خواهد شد.
سردار رادان در حاشيه مراسم تقدير از خبرنگاران در جمع خبرنگاران در پاسخ به اين كه آمار كشتهشدگان در بازداشتگاه كهريزك در برخي از سايتها 69 تن اعلام شده است، گفت: چنين چيزي را كه در سايتها زدهاند، من نشنيدهام و پليس آخرين آماري كه از سوي استاندار تهران اعلام شده است، را تاييد شده ميداند.
وي ادامه داد: غير از آن، آمارهايي كه از سايتها ارائه ميشود طبيعي است، چون وظيفه اين سايتها آمارسازي است. همچنين آماري كه طي چند روز گذشته نيز در اين رابطه اعلام شده بود، يا اساسا وجود نداشت يا صحنهسازي بود.
سردار رادان تاكيد كرد: آن قدر عمليات رواني آنها دقيق بود كه بعضيها را هم تحت تاثير قرار داد، اما بايد توجه داشته باشيم كه جنگ رواني آنها باعث نشود در درون خود شكي ايجاد شود.
وي درباره آخرين وضعيت رسيدگي به بازداشتگاه كهريزك نيز اظهار كرد: نيروي انتظامي تحقيقهايي را در اين رابطه انجام داده و پروندههايي را تشكيل داده كه نتيجه آن اطلاعرساني خواهد شد.
جانشين فرمانده نيروي انتظامي در پاسخ به اين كه گفته ميشود افراد رديف اول نيروي انتظامي در موضوع بازداشتگاه كهريزك دخالت داشتهاند؟ با لحن شوخي به خود اشاره كرد و افزود: من كه معمولا با شماها هر موضوعي را در برابر دوربين به استحضار مردم رساندهام، اما موضوع اين است كه شان خودمان را همشان گزارشها و شايعاتي كه اعلام ميكنند، نميدانيم. لذا براي آن كه بخواهيم به اين شايعات پاسخ دهيم، خود را خسته نميكنيم.
به گزارش ايسنا، شايعه كشته شدن «ترانه موسوي» در اغتشاشات اخير موضوع ديگري بود كه از سردار رادان پرسيده شد.
وي در اين باره گفت: زماني كه موضوع خانم «موسوي»، كشته شدن او همچنين تعرض به وي و بعد هم سوزاندن جسد او عنوان شد، ما هم حساس شديم كه اين چه اتفاقي بود كه همه ميدانند، اما پليس كه بايد از اين اطلاعات باخبر باشد اطلاعي از اين موضوع ندارد. در نتيجه پيگيريهايي را انجام داديم كه نتيجهاي در پي نداشت و در ادامه به سايت جمعيت مراجعه كرديم كه اسم سه نفر با نام «ترانه موسوي» به دست آمد.
سردار رادان عنوان كرد: يكي از اين افراد، دختر دو سالهاي بود كه اساسا با خبر اينها هماهنگ نبود. دو تن ديگر هم مورد تحقيق و پيگيري قرار گرفتند كه مشخص شد خانمي كه آنها اعلام كردهاند، چندين سال است در خارج از كشور زندگي ميكند و با خانوادهاش هم مصاحبه شد كه موضوع خندهداري بود.
وي تاكيد كرد: حرفم اين است كه باز هم بايد منتظر اين شايعهسازيها و خبرسازيها باشيم چون اين موضوع كاركرد اين رسانههاست.
*****
خانواده زندانیان سیاسی:
مجلس گزارش دقیقی از وضعیت بازداشتگاهها و زندانیان سیاسی به مردم ارائه دهد
روز گذشته به درخواست خانواده سید مصطفی تاجزاده فرصتی در اختیار نمایندگان خانوادههای زندانیان سیاسی قرار گرفت تا با حضور در محل كمیسیون امنیت ملی و در جمع اعضای كمیته بررسی وضعیت بازداشت شدگان، مطالبی را پیرامون وضعیت زندانیان سیاسی و خانوادههایشان با اعضای این كمیته درمیان بگذارند.
به گزارش «پارلماننیوز»، در این جلسه ابتدا حاضرین از جمله همسر و خواهر تاجزاده، همسر میردامادی و همسر تاجرنیا به معرفی خود پرداختند و سپس با گلایه از مسئول كمیته كه از بدو تشكیل با خانوادهها ملاقاتی نداشته است، فرصت پیش آمده را مغتنم دانستنه و ضمن یادآوری گوشهای از سوابق و ویژگیهای عزیزانشان، رئیس ستاد انتخابات كشور دوره اصلاحات، رئیس كمیسیون امنیت ملی مجلس ششم و نماینده مردم در مجلس ششم، در مورد غیرقانونی بودن بازداشتها از ابتدا كه شبانه در خانه یا خیابان، بدون اخطار و بدون برخورداری دستگیرشدگان از حقوق اولیه و بدیهیشان بویژه امكان ملاقات با وكلایشان بوده است و حضورشان در دادگاهی كه تا شب قبلش از تشكیل آن بی اطلاع بودهاند با هیاتی تحقیرآمیز، به شدت اعتراض كردند.
نمایندگان خانوادههای زندانیان سیاسی حاضر در جلسه همچنین تأكید كردند حضورشان در كمیته به نمایندگی جمع خانوادههای چهره های شاخص سیاسی است كه از سلامت برخی از آنان هیچگونه خبری در دست نیست و روزبهروز به دلیل تعدد مراجع موازی تصمیمگیر و عدم پاسخگویی مراجع قانونی و رسمی، نگرانی خانوادهها بابت سلامت آنان كه به نظر میرسد در برخی موارد كینههای شخصی از آنان وجود دارد، بیشتر میشود.
آنها از اعضای كمیته خواستند با توجه به جایگاه نمایندگی مردم و انتصابی نبودن موقعیتشان، بدون ترس و واهمه، گزارش دقیق از وضعیت بازداشتگاهها و زندانیان سیاسی را به مردم كه محرمند و بخصوص خانوادههای نگران و مضطرب بدهند چرا كه حتی آنان كه با عزیزانشان تماسهای كوتاه تلفنی و یا حضوری داشتهاند میگویند همسرانمان تحت كنترل بازجوها قادر به شرح حقایق نیستند و حتی خانوادهها نیز در پارهای موارد تحت فشار قرار میگیرند كه نمونههای از این موارد برای اعضای كمیته بیان شد.
در این ملاقات همچنین نسبت به وجود زندانهای غیراستاندارد و مخفی سپاه و دیگر نهادهای موازی به شدت اظهار نگرانی شد و از اعضای كمیته درخواست شد، با توجه به عدم گردش سالم اطلاعات و سانسور شدید خبری كه فقط امكان دروغ پردازیهای رسانههای دولتی و وابسته به دولت را میسر میسازد، شایعه ها را جدی بگیرند و با امان دادن به مردم امكان افشای واقعیتها را در نظام جمهوری اسلامی كه خونها به پایش ریخته شده و رنجها و مرارتها كشیده شده، بدهند تا با تشكیل محكمههای عادلانه و منصفانه مورد تأیید حقوقدانان و علمای آزاده، گناهكاران محاكمه و مجازات شوند. تا در نتیجه تاحدی اعتماد سلب شده گروههای زیادی از مردم و معترضین به وضع موجود بازگردد.
در پایان نسبت به عدم امكان انتشار سخنان خانوادهها و یكسویه بیان كردن اخبار و در مواردی نسبتهای دروغ دادن به افرادی كه امكان دفاع از خود را برایشان فراهم نمیآورند به شدت اعتراض شد و اظهار امیدواری شد كه اقدام مجلس به عنوان یك قوای مستقل موجب بازگشت روند قانونی و حاكمیت قانون در كشور شود.
*****
انتقامگيري 20:30 از فرزند روحاني استاد شهيد مطهري
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۵۹۱۶۶
شب گذشته، بخش خبري 20:30 در گزارش کوتاهي در برنامهاي درباره سرنوشت ترانه موسوي، بلافاصله پس از نقل چند جمله از سايتهاي ضد انقلاب و نيز اصلاحطلب، تصاويري از کاتوزیان، نماینده مردم تهران که تلاشهای گستردهای برای حقیقتیابی رويدادهاي اخیر از سوی مجلس انجام داده و همچنین حجتالاسلام دکتر محمد مطهري و نيز مقاله اخير وي در «تابناک» ـ با نام «دفاع از نظام اسلامي به هر وسيله» ـ پخش کرد تا به بينندگان چنين القا کند که در اين مقاله بدون هيچ دليلي با قطعيت از تعرض و قتل ترانه موسوي خبر داده شده است و بنابراين محتواي تمام مقاله وي از همين قبيل است!به گزارش خبرنگار «تابناک»، اين شيطنت تکراری در حالي انجام شد که محمد مطهري در مقاله خود با انتقاد از برخي رفتارها با بازداشتشدگان و بياطلاع گذاردن خانوادههاي آنها از سرنوشت فرزندانشان که به ضد انقلاب سازي منجر ميشود، گفته بود: فضاي رسانه ملي نبايد به گونهاي باشد که شايعاتي درباره «ترانه موسوي» دهان به دهان بگردد و بايد براي پيشگيري از تکثير ضد انقلاب در اين باره، خبر موثقي به مردم داده شود. اين مطلب اساسا در قالب پرسش مطرح شده بود که «به سبب سياست خبري موجود، کسي نميداند آيا مثلا آنچه در مورد افراد بيکسي مانند «ترانه موسوي» دهان به دهان ميگردد راست است؟» بدون اينکه سخني از تعرض و قتل به ميان آورد. ذکر این لازم است که فرزند روحاني استاد در سال گذشته، سيزده مقاله در نقد رفتار مسئولان و نيز مردم در «تابناک» منتشر کرد و در چند مقاله تحليلي از سياستهاي رسانهاي جاري و از جمله در مقاله سوم (چرا کشورمان چنين جرم خيز شده است؟) از بخش خبري 20:30 انتقاد کرده بود که چرا تنها مسائلي را که به امنيت نظام مربوط ميشود، «خبر» ميدانند و به اخبار متعرضان به جان و ناموس و امنيت مردم از اسيدپاشان و ربايندگان نوزادان گرفته تا متجاوزان به عنف نپرداخته، این افراد به چهره معرفي نميشوند. شايد محمد مطهري هرگز گمان نميکرد که روزي به جاي چهره آن مجرمان، تصوير خودش به دليل تأکيد بر رفتاراسلامي و عادلانه با بازداشت شدگان از همين بخش خبري پخش شود.
گفتني است، سه فردي که اين روزها آشکارا از رفتار با بازداشتيها، انتقاد کردهاند، يعني دکتر کاتوزيان، علي مطهري و محمد مطهري به شدت از سوي کيهان و 20:30 ـ که به کيهان تصويري معروف است ـ مورد پذيرايي قرار گرفتهاند تا آنجا که در گزارش ديشب، تصويري از دکتر کاتوزيان هم که اساسا کلامي درباره ترانه موسوي مطرح نکرده بود، به عنوان مقصر در پخش اين شايعه به نمايش درآمد! عملکرد 20:30 نشان داد که محمد مطهري در مقاله اخيرش به درستي دريافته بود که «تقاضاي اجراي عدالت درباره يک مسأله امنيتي از سوي هر کس، مساوي است با همسو خوانده شدن با اسرائيل».
*****
هشدار آذر منصوری به ادامه روند دخالت نیروی های نظامی در امور سیاسی:
برخی از فرماندهان نظامی در قامت یک حزب سیاسی وارد گود شده است
معاون سیاسی دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی تاكيد كرد: شخصیتهایی که امروز عدهای به خود اجازه میدهند در نقش قاضی القضات آنها را به پای میز محاکمه بكشانند، کسانی هستند که به تبعیت از راه امام و دفاع از رای مردم شناخته شدهاند.
آذر منصوری در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در تحلیل خود از برخي سخنان مبنی بر لزوم محاکمه خاتمي ، موسوي ، كروبي و موسوي خوئينيها به عنوان مسببان ماجراهای اخیر، با بيان اينكه بايد از دو منظر به این مسئله نگاه کرد،گفت: یکی ورود علنی یک مقام مسئول در یک ارگان نظامی به مناقشات سیاسی است. اگر نام گوینده را از این سخنان برداریم، برای هر شنوندهای مشخص میشود که این فرد از جایگاه حزبی خاصی سخن میگوید و در پی حذف کامل جریان رقیب خود است که بايد به اين مسئله مهم توجه شود.
وی گفت: پررنگتر شدن این صحبتها در شرایط فعلی کشور بسیار خطرناک و نگران کننده است و نه تنها به صلاح کشور ، بلكه در شان جمهوری اسلامی نيز ن نیست.
عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی با تاکید بر اینکه قانون اساسی چنین اجازهای به ارگانهای نظامی نداده است،گفت: ورود ارگانهای نظامی به مسایل سیاسی خروج آشکار از راه بنیانگذار جمهوری اسلامی است و با ماهيت انقلاب اسلامي در تناقض بوده و تداوم آن در کشور خطرناک است.
منصوری با تاکید بر اینکه این مسئله، خطری است که اصلاحطلبان از سالها پیش نسبت به آن هشدار داده بودند و امروز آشکار شاهد آن هستیم،گفت: شخصیتهایی که امروز عدهای به خود اجازه میدهند در نقش قاضی القضات آنها را به پای میز محاکمه بكشانند ، کسانی هستند که به تبعیت از راه امام و دفاع از رای مردم شناخته شدهاند و امروز افراد و گروههایی خواستار حذف این جریان سیاسی هستند كه اين مسئله در تضاد علنی با جمهوری اسلامی است.
وی با تاکید بر اینکه محاکمه این شخصیتها یعنی محاکمه جمهوری اسلامی که بر مبنای انقلاب اسلامی شکل گرفته است، تصریح کرد: همه طیفها و گروههای اصولگرا باید به هوش باشند، چراکه تداوم این روند پایههای این نظام را سست و آسیبپذیر خواهد کرد.
منصوری ادامه داد: هرکدام از این شخصیتها تلاش و حضورشان موجب تقویت نظام جمهوری اسلامی و مورد اقبال بخشی عمدهای از مردم است و رفتارهای پس از انتخابات،فاصله آنها را با مجموعه حاکمیت به لحاظ کمی وکیفی افزایش داده است. منصوری با تاکید بر اینکه این تحرکات و سخنان مشکلی از مشکلات امروز محافظهکاران را حل نمیکند،گفت: این سخنان با هدف انحراف افکار عمومی و دستگاه قضایی از توجه به عاملان وقایع اخیر صورت میگیرد. عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی تصریح کرد: در صورتی كه روند وقایع اخیر متوقف نشود و ارادهای برای جبران این خسارتها نباشد، اين مسئله سبب ميشود حاکمیت نتواند با هیچ راهحلی اين فجایع را جبران کند.
*****
در انتظار مازیار
نیوزویک, ٢٠ امرداد ١٣٨٨
شهرزادنیوز:پائولا گورلی، ۴۰ ساله نمیخواهد بداند فرزندش دختر است یا پسر.حداقل الان نمیخواهد بداند.پدر فرزند وی، مازیار بهاری، ۴۲ ساله از ۲۱ ژوئن در ایران زندانیاست، بی آن که وکیلی داشته باشد یا اجازه ملاقات با خانواده.پائولا، یک وکیل ایتالیایی –انگلیسی ساکن لندن، نمیداند مازیار چه مدت دیگر در زندان خواهد ماند و این اولین بچهی آنهاست.بنابراین، میگوید وقتی جنسیت جنین روشن شود، آن را در پاکتی خواهد گذاشت و درش را خواهد بست و امیدوار است مازیار آزاد شود تا با هم آن را ببینند.اما پائولا در پس ذهناش میترسد که بچهاش در نوامبر به دنیا آید و مازیار هنوز آزاد نشده باشد.
روز سهشنبه از لندن تلفنی به من گفت:"سعی میکنم خوشبین باشم، اما بزرگترین ترسم این است که این موضوع خیلی طول بکشد.فقط امیدوارم کسانی که مازیار را دستگیر کردهاند، بفهمند که این چقدر غیر منصفانه است و او را هر چه زودتر آزاد کنند.میترسم او را قربانی کنند و در زندان نگاهش دارند و وقتی که فرزندمان به دنیا میآید، این جا نباشد.این فکر مرا به شدت میآزارد."
پس از دستگیری مازیار، برای اولین بار تصویر او را شنبه پیش دید، هنگامی که برنامه خبری تلویزیون ایران دادگاه نمایشی صد متهم را نشان میداد. پائولا میگوید او "نحیف" شده بود با ریشی اصلاح نکرده و بسیار لاغرتر از مازیاری که میشناخت.بنا به گزارشات دولت، مازیار –خبرنگار حرفهای نیوزویک و از مستندسازان برجسته – "اعتراف" کرده است که در برخی از گزارشهایش "نادانسته" به توطئه برای تخریب رژیم از طریق تظاهرات مسالمتآمیز یاری رسانده است.
درست خواندید: تظاهرات مسالمتآمیز. رژیم آن را "انقلاب رنگی" یا "انقلاب مخملی" مینامد، چیزی شبیه حوادث رویداده در اروپای شرقی در ۲۰ سال گذشته.مازیار هم اقرار کرده است که از خشونتهای به کار رفته در حاشیه تظاهراتهای تودهای، موقرانه و ساکتی که پس از انتخاب تردیدآمیز احمدینژاد در ۱۲ ژوئن برگزار شدند فیلمبرداری کرده است (گرچه در واقع او از دولت ایران مجوز داشته است).به ویژه در ۱۵ ژوئن، هنگامی که جوانان با کوکتل مولوتوف به مقابله با نیروهای بسیج و اسلحههایشان رفتند، مازیار از این درگیری شدید یک فیلم ویدئویی بسیار خوب تهیه کرده است.در روز شنبه، مازیار، محزون و مقهور عذرخواهی کرد و از رهبر ایران خامنهای درخواست عفو کرد.
او از روی نوشتهای که شبیه "تاریکی در ظهر"اثر آرتور کوستلر بود، چنین خواند:"هنگامی که از گردهماییهای غیر قانونی تهران عکس و خبر تهیه میکردم، نادانسته زمینه را برای به مخاطره انداختن امنیت ملی فراهم میکردم.اما اکنون باید این را بپذیرم.رهبر معظم بسیار خوب به این موضوع پرداخت و کشور را آرام ساخت."
مازیاری که بیش از ده سال است میشناسماش، نباید در زندان باشد. بیایید کمی موضوع را روشن کنیم.گزارش او محتاطانه، عادلانه و متوازن است.اوقاتی بود که از بسیاری از سیاستهای مجادلهبرانگیز رژیم، مثل غنیسازی هستهای که در میان ایرانیان هواداران بسیاری دارد، دفاع میکرد، و من با او بحث میکردم.یکی از فیلمهای مستندش –درباره گروه ضد دولتی مجاهدین خلق، که ایالات متحده آن را گروهی تروریستی اعلام کرده است –در غرب با انتقادات زیادی مواجه شد. او در گزارشاتش برای "نیوزویک دات کام" پس از انتخابات بسیار دقت میکرد تا هر دو طرف را به تصویر بکشد – مثلا این که اول تظاهراتکنندگان به سوی بسیج سنگ انداختند و بعد بسیجیان به سوی مردم شلیک کردند، یا این که احتمال میداد شاید تحریکگران خارجی در میان جمعیت نفوذ کرده باشند.
مازیار که بسیار وطنپرست بود همیشه سعی میکرد ایران را جامعهای عمیقاً مغرور، هوشمند و بسیار پیچیده به تصویر بکشد. اما همان گونه که پائولا میداند – و در واقع همه ما میدانیم – این دادگاهی که اکنون در آن محاکمه میشود، خلاف قانون اساسی است و از روندی قانونی برخودار نیست، درست مثل دادگاههای نمایشی دوران استالین در اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی، یا شاید نمونه آمریکایی آن، جلسات ضد کمونیستی استماع و رسیدگی در کنگره آمریکا در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰.
حتا در این اعترافات فرضی، تمام چیزی که مازیار گفت آن بود که شغلی را انجام میداده که مجوزش را دولت صادر کرده است: ارسال خبر به نیوزویک و تهیه فیلم از وقایع خیابانی. دو ماه پیش او جنایتکار نبود.در واقع دولت ایران میخواست تا آن جایی که ممکن است انتخابات ۱۲ ژوئن را هر چه بیشتر پوشش خبری بدهد.از حضور صدها خبرنگار خارجی در کشور برای تهیه گزارش از پیروزی احمدینژاد که انتظارش را داشت، و در روز چهارشنبه دومین دوره ریاست جمهوریاش آغاز شد، استقبال کرد. در آن زمان احمدینژاد در چند آراسنجی معدود، بر رقبایش پیشی داشت و رژیم خیال میکرد دلیلی وجود ندارد از نظارت بینالمللی بترسد.
چند ساعت پس از پایان انتخابات، رژیم احمدینژاد را با کسب دو سوم آرا (که دست کم میتوان گفت، سادهلوحانه بود) برنده اعلام کرد (که نامحتمل اما توجیهپذیر بود). صدها هزار نفر به خیابانها ریختند و مدعی شدند که رأیشان دزدیده شده است و چندین روز حکومت عاجز و ناتوان به نظر میرسید و پاسخی جز باتوم و سپر بسیجیان نداشت. گاهی مردم با شکیبایی واقعاً شجاعانهای به این حملات برخورد میکردند. یکی از دوستان ایرانی من شاهد بود که گروه کوچکی از زنان مسن – واقعاً مادرانه –با چادر در برابر ضربات باتوم بسیجیان که بر بدنشان فرود میآمد، محکم ایستاده بودند. یکی از آنها به بسیجی گفت: "نزن، عزیزم. نکن. خودت را خسته میکنی. خودت را از پا میاندازی."
به نظر میآمد حتا خامنهای از وقایع بعد از تأیید نتایج انتخاباتی که ظاهراً از قبل تعیین شده بود، متحیر است. رژیم مدعی شد هر کسی که نتایج را زیر سؤال ببرد – یا درباره این نتایج مورد تردید – گزارش تهیه کند، آلت دست توطئه بینالمللی علیه جمهوری اسلامیست. این اتهامی است که رسانههای محافظهکار ایران سالهاست که تکرار میکنند، حداقل از سال 2006، که به نظر میآمد محبوبیت احمدینژاد بر اثر معضلات اقتصادی کشور رو به کاهش است.
دستگیریهای دستهجمعی پس از انتخابات دیگر قادر نبود شکاف عظیمی را که در ساختار قدرت ایران به وجود آمده و رهبری مذهبی کشور را منشعب کرده است، بپوشاند.وزیر اطلاعات و وزیر فرهنگ، هر دو کناره گرفتند.نخست وزیر سابق، میرحسین موسوی، رقیب اصلی احمدینژاد در انتخابات، همراه با رئیس جمهور سابق ایران، هاشمی رفسنجانی و محمد کروبی، انتقادات زیادی به دولت کردهاند و حاضر نیستند ساکت شوند. یکی از معاونان سابق خاتمی، محمد علی ابطحی، از جمله مخالفانی است که در دادگاه نمایشی روز شنبه محاکمه میشد. او وظیفهشناسانه، همان طور که زندانیان تقریبا همیشه در چنین اوقاتی میکنند، همان نظر دولت درباره عدم وجود تقلب در انتخابات را تکرار کرد.اما در ایران حدس زده میشود که نخست وزیر سابق و رئیسجمهورهای سابق نفرات بعدی هستند که در روند استقرار توتالیتاریسم دستگیر میشوند.
در میانه این گرداب هراسناک سیاسی، بیگناهی مازیار بهاری شاید آشکار باشد، اما از آن دفاع نمیشود.بنابراین پائولا با وجود مشکلات جسمی و عاطفی خود و فرزند نازادهاش، شب و روز با توسل به هر کانالی که فکر میکند ممکن است به آزادی مازیار یاری رساند، کار میکند.
در سطح دیپلماتیک، ابتدا به کانادا مراجعه کرد، زیرا مازیار پس از سالها زندگی و کار و حضور در دانشکده فیلم آنجا، یک شهروند کانادایی است. اما روابط کانادا با ایران ضعیفتر از آن است که بتواند کاری کند و ایران مازیار را به عنوان تبعه کانادا به رسمیت نمیشناسد؛ سفیر کانادا میکوشند اجازه ملاقات با مازیار را کسب کند.
چندین سازمان دیگر – از جمله کمیته حمایت از خبرنگاران، ایندکس درباره سانسور، پن، و گروههایی از مستندسازان – دادخواستی برای رهایی مازیار بهاری تهیه کرده و به وزارت دادگستری ایران فکس کرده یا در فیس بوک گذاشتهاند. پائولا، با کمک دوستان و داوطلبان، وب سایتی باز کرد تا دیگران را در جریان اخبار مربوط به شرایط مازیار و تلاشهای انجام شده برای آزادی او بگذارد. روز دوشنبه اولین مصاحبه تلویزیونی خود را با سی ان ان انجام داد.
آخرین دادخواست در ایتالیا در جریان است.مادر پائولا اهل جنوآاست و پائولا که به همان خوبی انگلیسی، به ایتالیایی صحبت میکند، با کمک دوستان و آشنایانش میکوشد صدها امضا جمع کند.از لحاظ تاریخی، رم روابط دوستانهتری با ایران دارد تا سایر کشورهای اروپایی، و به این ترتیب امیدوار است دیپلماتهای ایتالیایی به دلایل انسانی به کمک او آیند.
اما سرانجام برای پائولا و کسانی که برای آزادی مازیار و سایر زندانیان تلاش میکنند نمیدانند چه باید بکنند یا به کجا روی آورند. مادر 83 ساله مازیار در تهران، علنا تقاضای آزادی او را کرده است و اجازه یافته چهار بار و هر بار دو دقیقه با او تلفنی صحبت کند.او هم سرنوشت غمانگیزی داشته است، شوهرش درگذشته و پسر بزرگ و دخترش طی سه سال بر اثر مرگ طبیعی مردهاند. و اکنون میبیند که پسرش گرفتار سرنوشتی کاملا غیر طبیعی است.
در پایان، سرنوشت دشوار مازیار، پائولا و سایر دوستانشان، سرنوشتی است مستلزم شکیبایی و شجاعت بسیار. قانون و دیپلماسی در زمان دادگاههای نمایشی با هم بیارتباط هستند. مانند آن مادران در خیابانهای تهران، آدم فقط میتواند امیدوار باشد – بدون امید چندانی – که آن چماق به دستان که در دادگاهها بر سر کارند و نیز آنانی که در خیابانهایند سر عقل بیایند یا فقط خسته شوند، و شاید آن زمان کابوس به سر آید.
*****
فعالان حقوق بشر در ایران:
خبرنگاران برتر اصفهان با خطر روبرو هستند
کد خبر : 3493
شش خبرنگار برتر اصفهان که در مراسم پایانی چهارمین جشنوارهی مطبوعات استان اصفهان از نماد سبز استفاده کردند، با خطر دست کم ممنوعالقلم شدن روبرو هستند. هدف این شش خبرنگار اعلام همبستگی با روزنامهنگاران زندانی بود.
شش تن از خبرنگاران برتر اصفهان روز شنبه، ۱۷ مردادماه، در مراسم پایانی چهارمین جشنوارهی مطبوعات استان اصفهان در محل نمایشگاه بینالمللی این استان به هنگام دریافت جوایز با نماد سبز بر روی سن ظاهر شدند. مچبند سبز، تسبیح سبز، لباس سبز فاطمه حاتمی، نفیسه قانیان، علیرضا روحانی، ایمان حجتی، مهسا جزینی و احسان مرادی برای نشان دادن همبستگی خود با روزنامهنگاران زندانی از مچبند سبز، تسبیح سبز و لباس سبز استفاده کردند. پارلماننیوز، پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس، روز دوشنبه ۱۹ مرداد، در این باره نوشت: « در حالیکه دهها روزنامهنگار و خبرنگار به جرم حمایت از میرحسین موسوی روزها است که در زندان به سر میبرند و دهها اتهام متوجه آنها شده است، خبرنگاران و روزنامهنگاران اصفهان با نشان دادن نماد سبز به دوربینهای عکاسان، مسئولان استان اصفهان و معاون وزیر ارشاد، همبستگی خود را با روزنامهنگاران دربند و حامیان میرحسین موسوی اعلام کردند.» پارلماننیوز افزود: «اما در این بین حرکت یکی از روزنامهنگاران با استقبال گسترده حاضران در سالن مواجه شد. هنگامی که مجری نام این روزنامهنگار را خواند، او در حال حرکت به سمت سن، قصد داشت تا نوار سبزرنگی را به دست خود ببندد، اما بلافاصله حراست مانع از اینکار شد، با اینحال این روزنامهنگار نوار سبز رنگ را بعد از دریافت جایزه بالا برد و دستان خود را به علامت پیروزی نشان داد.» پارلماننیوز مینویسد که حرکت این خبرنگار با تشویق شدید و ممتد حاضران که اکثر آنها را خبرنگاران و روزنامهنگاران استان اصفهان تشکیل میدادند، روبرو شد. در مراسم اختتامیهی چهارمین جشنواره مطبوعات استان اصفهان مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان، معاون اجتماعی نیروی انتظامی استان، رئيس بنیاد شهید استان، مهدی فضائلی، مدیر عامل سابق خبرگزاری فارس و برخی دیگر از مسئولان دولتی و منطقهای حضور داشتند. پارلماننیوز با بیان اینکه این حرکت مسئولان دولتی حاضر در مراسم را «شوکه» کرد، میافزاید که مجری برنامه تلاش کرد با اظهارات خود «به میرحسین موسوی اهانت کند، اما اظهارات این مجری صدا و سیما» با واکنش حاضران همراه شد و حاضران این شش خبرنگار را بیشتر تشویق کردند. در برخی از سایتهای اصلاحطلب از جمله "نوروز" آمده که در طول چند روز گذشته رسانهها و محافل تندروی اصولگرا «در حال پروندهسازی برای این روزنامهنگاران بوده و به شدت خواستار برخورد با آنها هستند.». «تبلیغ اغتشاشگران در نمایشگاه مطبوعات اصفهان» در مقالهای که با عنوان «تبلیغ اغتشاشگران در نمایشگاه مطبوعات اصفهان» در سایت راسخون، وابسته به جناح راست، منتشر شد، ضمن درج رویداد یادشده، از مسئولان حاضر در مراسم به شدت انتقاد شده است. در این مقاله آمده است: «هنگامی که در این مراسم تعدادی از جایزهگیرندگان با نمادهای سبز کاندیدای شکستخورده، مخالفت مدنی خود را به نمایش گذاشتند و مسئولان برگزاری جشنواره از جمله آقایان علیرضا حسینی، مدیر کل ارشاد استان اصفهان و مهدی فضایلی، رئيس دیوان محاسبات کشور و شمشیری، مدیر کل امور رسانههای وزارت ارشاد عکسالعملی نسبت به این حرکت نشان ندادند، به کیاست رئیسجمهور عزیز، احمدینژاد، آفرین گفتم.» در این مقاله، به قلم علیرضا لطفی، افزود شده: «چگونه است که آقايان مدعی اصولگرایی و خدمتگزار دولت نهم نسبت به اين حرکت منافقانه و معاندانه سکوت کردند در حالی که اين روزها شاهد محاکمه سبزپوشان اغتشاشگر انقلاب رنگی هستيم و همين عملکرد نشان از مظلوميت رئيس جمهور مکتبی دارد که زير مجموعه وزارتخانههايش در دست افرادی است که همفکر و همنظر او نيستند که ضرورت دقت در انتخاب مدير کلها و وزيران را برای دولت دهم دوچندان میسازد.».
*****
كيفرخواست اعدام برای مدیرعامل 2 شرکت
خبرگزاری حکومتی فارس: از سوي دادستان عمومي و انقلاب تهران براي مدير عامل شركت انبوهسازان شفق و نگين غرب به اتهام اخلال در نظام اقتصادي كشور در بخش مسكن كيفرخواست اعدام صادر شد.
به گزارش روابط عمومي دادسراي تهران با توجه به مراجعات مكرر و پيگيري دائمي بيش از 11هزار نفر شاكي و نمايندگان آنها در خصوص تعيين تكليف پرونده موصوف و لزوم اطلاعرساني و رفع نگراني شكات و تنوير افكار عمومي طي اطلاعيهاي اعلام كرد. مديرعامل شركت انبوهسازان شفق و نگين غرب كه تحت عنوان پيشفروش واحدهاي مسكوني، مبالغ كلاني را از حدود 11هزار نفر دريافت كرده و پس از گذشت چند سال به تعهدات خود در قبال تحويل اين واحدها عمل نكرده است با شكايت شكات تحت پيگرد دادسراي تهران قرار گرفته و پس از تحقيقات مقدماتي و اعلامنظر كارشناسان رسمي دادگستري كيفرخواست مدير عامل اين شركت به اتهام اخلال در نظام اقتصادي كشور در بخش مسكن از سوي دادستان عمومي و انقلاب تهران صادر و تقاضاي مجازات اعدام براي نامبرده شد و پرونده جهت صدور حكم نهايي به دادگاه انقلاب اسلامي تهران ارسال شد برخي از دلايل صدور كيفرخواست اعدام براي مشاراليه به شرح ذيل اعلام شده است.- اعلام شكايت بيش از 11هزار نفر از مالباختگان و پيش خريداران مسكن كه از طريق تبليغات اغواكننده در جرايد و مطبوعات ميلياردها تومان اموال آنان تحت عنوان سپرده و ثمن معامله و تأييد ثبتنام و نظاير آن تحصيل و حيف و ميل شده است.- دفاعيات غيرموجه متهم- نظر هيئت كارشناسان رسمي دادگستري كه از موثقترين، مجربترين و مطمئنترين كارشناسان رسمي دادگستري مركز است. مبني بر ميزان واقعي خسارات شكات بالغ بر 609 ميليارد و 820 ميليون تومان و احراز اقدامات متقلبانه قبلي متهم در معرفي اسناد فاقد اعتبار با كاربريهاي غير واقعي جهت تأمين خسارت مالبختگان و انحراف مسير رسيدگي قضايي با اقدامات فريبكارانه و متقلبانه مذكور.- فريب بازپرس سابق و كارشناس رسمي دادگستري سابق در معرفي املاك فاقد كاربري مسكوني و بيارزش به عنوان اراضي با كاربري مسكوني در جهت توثيق وثيقه كه خود حكايت از عملكرد مزورانه وي دارد.- سوءنيت وي در استمهال از بازپرس سابق و دادگستري استان تهران مبني بر اعطاي 7 ماه زمان جهت اخذ رضايت شكات و موافقت دادگستري كل استان تهران با اين تقاضا پس از آزادي اوليه ايشان با قرار وثيقه از مورخ 87 فروردين27 و عدم اقدام مؤثر نامبرده در اين جهت.- اخذ مبلغي بالغ بر 150 ميليارد تومان از پيشخريداران فقط در يك پروژه بنام نگين غرب و حيف ميل آن به نوعي كه اكنون ارزش ملك معرفي شده به مال باختگان - محل موضوع قرارداد - بسيار كمتر از جمع مبالغ دريافتي از بزهديدگان است.
لذا با توجه به مجموع محتويات پرونده كه حكايت از ايجاد نارضايتي تعداد كثيري از خانوادههاي مستضعف و بيبضاعت نسبت به مسئولان و نظام جمهوري اسلامي ايران در تأمين امنيت معاملات مسكن و احقاق حقوق آنان دارد. و اين امر در تجمعات و تحصنهاي پيدرپي مردم مقابل مراكز مختلف اجرايي و قضايي بروز كرده است و با عنايت به اينكه متهم در حوزه قضايي تهران مرتكب بزه اخلال در نظام اقتصادي كشور در بخش مسكن و پيشفروش املاك از طريق وصول وجوه كلان از مردم تحت عنوان سپرده و ثمن معامله و تأييديه ثبتنام و نظاير آن كرده و حيف و ميل كرده است برابر نظر شوراي كارشناسان رسمي دادگستري بالغ بر 609 ميليارد و 820 ميليون تومان به بيش از 11هزار نفر شاكي خسارت وارده كرده است، بنابراين با توجه به علم به مؤثر بودن اقدام در مقابله با نظام به شرح محتويات پرونده اقدامات وي را در حد فسادفيالارض تشخيص و براي متهم (غ - ف) تقاضاي مجازات اعدام ميكند.
در اطلاعيه روابط عمومي دادسراي تهران آمده است: عليرغم صدور قرار مجرميت و كيفرخواست اعدام براي متهم اصلي اين پروژه آقاي (غ - ف) دادسراي عمومي و انقلاب تهران همچون گذشته با جديت تمام و با توجه به شناسايي اموال متهم و كارشناسي ميزان ارزش آن توسط هيئت عالي كارشناسان و مكاتبات انجام شده با رياست جمهوري و دستور مساعد ايشان به بانك مركزي براي حل مشكل مردم در صدور مجوز خريد املاك و اعاده خسارت مردم از طريق ارزش املاك توقيف شده پيگير احقاق حق مالباختگان اعم از اعضاي تعيين واحد شده و بلاتكليف بوده تا در اسرع وقت ضمن صدور حكم به مجازات قانوني متهم خسارات مردم نيز اعاده و جبران شود.
*****
استقلال قوهی قضائیه از بین رفته است
دويچه وله : بسیاری از محافل و چهرههای سیاسی از سهلانگاری قوهی قضائیه در رسیدگی به قانونشکنیها انتقاد کردهاند. برخی از مقامات هشدار میدهند که قوهی قضائیه به جای تعقیب تخلفات زمامداران، به یاور آنها در بیدادگری تبدیل شده است.آخرین نمونه از انتقادات به قوه قضائیه از جانب احمد توکلی از نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی مطرح شد. توکلی در نطق پیش از دستور مجلس گفت که دولت محمود احمدینژاد در موارد متعدد قانون را زیر پا گذاشته است و مقامات قضایی در برابر این تخلفات سکوت کردهاند.نمایندگان کانون وکلای دادگستری در ملاقاتی با علی اکبر هاشمی رفسنجانی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شکوه کرده است که مقامات حاکمیت و ارگانهای دولتی استقلال قوهی قضائیه را به باد دادهاند.شیرین عبادی حقوقدان در انتقاد از سید محمود هاشمی شاهرودی، رئیس قوهی قضائیه گفته است که او در واپسین ماههای ریاست خود بر این قوه، آخرین نشانههای استقلال قوه قضائیه را از بین برده است.در جریان اعتراض وسیع رأیدهندگان به تخلفات گسترده در جریان انتخابات ریاست جمهوری، قوهی قضائیه نه تنها به شکایتها رسیدگی نکرد، بلکه آشکارا بر سرکوب خشن تظاهرات و فعالیتهای اعتراضی صحه گذاشت.
چهار هزار بازداشتی
علیرضا جمشیدی سخنگوی قوهی قضائیه بامداد سه شنبه (۲۰ مرداد) خبر داد که در رابطه با اعتراض به نتایج انتخابات، چهار هزار نفر بازداشت شدهاند، که سه هزار و ۷۰۰ نفر از آنها پس از مدت کوتاهی آزاد شدهاند. سخنگوی قوهی قضائیه در نشست مطبوعاتی با خبرنگاران از کارکرد دادگستری دفاع کرد. او گفت که قوهی قضائیه سرنوشت افراد بازداشتشده را پیگیری میکند و برای خاطیان پرونده تشکیل میدهد. او دربارهی شمار کشتهشدگان و شکایات احتمالی در این رابطه چیزی نگفت. در رابطه با شکنجه زندانیان و از جمله تجاوز جنسی به آنها، مقامات دادگستری حاضر به اظهارنظر نیستند."کمیتهی دفاع از حقوق بازداشتشدگان" اعلام کرده که مسئولان قضایی در برخورد با معترضان، قانون اساسی کشور و قانون آئین دادرسی کیفری را نادیده گرفتهاند. این کمیته در بیانیهای گفته است که پس از برگزاری انتخابات در ایران مسئولان قضایی در برخورد با معترضان به نتیجهی انتخابات برخلاف مقررات "آیین دادرسی کیفری" عمل کردهاند. در بیانیه به بندهای متعددی از آییننامه اشاره شده که به طور خشن نقض شده است. ضوابط بازداشت، بازجویی و رعایت حقوق متهمان مدام نقض و لگدمال شده است. در بخش دیگری از بیانیه به دخالت مکرر برخی از نهادها در وظایف قوهی قضائیه اشاره شده که با استقلال قضایی کشور مغایرت داشته است.
سکوت خانوادهها از ترس انتقام
هیأت منتخب از سوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، فهرستی از اسامی ۶۹ نفر را به مجلس شورای اسلامی ارائه کرده است که در جریان اعتراضات به قتل رسیدهاند.عليرضا بهشتی، نمايندهی ميرحسين موسوی به خبرنگاران گفته است که در مواردی خانوادههای قربانیان حتی از برگزاری مراسم ترحیم برای عزیزانشان بازداشته شدهاند. در چنین شرایطی خانوادهها از طرح شکایت خودداری میورزند، زیرا از تبعات آن بیم دارند.به دنبال اعتراضات چهرههای اصلاحطلب، در مجلس کمیتهی حقیقتیاب تشکیل شد. اما از کارکرد ضعیف این هیئت و انفعال آن انتقاد شده است. حمیدرضا کاتوزیان عضو کمیتهی حقیقتیاب در گفتگو با خبرنگاران از استقلال این کمیته در تحقیق دفاع کرد و گفت که گزارشی درباره تخلفات و تجاوزات در دست تهیه است که به زودی به مجلس ارائه خواهد شد و با نظر مجلس بخشی از آن به اطلاع عموم خواهد رسید.جمشیدی در رابطه با تخلفات در بازداشتگاه کهریزک گفت که برای عاملان خلافکار در زندان کهریزک در سازمان قضایی نیروهای مسلح پرونده تشکیل شده است و خاطیان مورد تعقیب قرار خواهند گرفت.در جریان بازداشتهای گسترده، برخی از افرادی که به بازداشتگاه کهریزک در جنوب تهران منتقل شده بودند، جان خود را از دست دادند. این بازداشتگاه در هفتهی اول مرداد به دستور آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی تعطیل شد. اما نیروی انتظامی اعلام کرد که به جای آن به زودی بازداشتگاه دیگری شروع به کار خواهد کرد.در روزهای گذشته بسیاری از سران حاکمیت اذعان کردهاند که مخالفان سیاسی در زندان کهریزک با فشارهایی طاقتفرسا روبرو بودهاند. سخنگوی قوه قضائیه وعده داد که به تخلفات رسیدگی خواهد شد و مقصران به مجازات خواهند رسید.
*****
مجید سعیدی و نازک افشار آزاد شدند
مجید سعیدی عکاس مطبوعاتی و نازک افشار کارمند سفارت فرانسه در ایران با قرار کفالت آزاد شدند. مهدی زابلی، توحید بیگی، مرجان عبدالهیان و کورش جوان نیز از عکاسان و فیلمبرداران دیگری هستند که سازمان گزارشگران بدون مرز، بازداشت آنها در ایران را تائید کرده است. در این کیفرخواست نخستین جلسه دادگاه بازداشتشدگان حوادث اخیر، به ساتیار امامی و مجید سعیدی نیز اشاره شده بود.
به گزارش «زمانه» مجید سعیدی و ساتیار امامی دو عکاسی هستند در پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران به اتهام «تهیه بدون مجوز عکس و ارسال آن برای شبکههای صهیونیستی» بازداشت شدند.مجید سعیدی دهم تیرماه در منزلش بازداشت شده بود. آقای سعیدی روز گذشته با قرار کفالت آزاد شده است.در همین حال، شبکه تلویزیونی پرس تیوی نیز از آزادی نازک افشار کارمند ایرانی مرکز فرهنگی سفارت فرانسه در تهران خبر داد.خبرگزاری فرانسه هم از استقبال نیکولای سارکوزی از آزادی خانم افشار خبر داد و به نقل از وی نوشت که امیدوار است کلوتیلد ریس نیز به زودی آزاد شود.سارکوزی پس از آزادی افشار با وی تلفنی صحبت کرده است.بر اساس این گزارش، افشار و ریس در یک سلول نگهداری میشدهاند.دفتر سارکوزی در بیانیهای از اعضای اتحادیه اروپا و نیز سوریه برای تلاشهایی که در راستای آزادی افشار و نیز ریس انجام دادهاند، قدردانی کرد.نازک افشار که امروز با قرار کفالت آزاد شده است، در دادگاه گفته بود که با «اطلاع مسئولان سفارت» در تجمعهای اعتراضی پس از انتخابات شرکت میکرده است.
*****
حیدر مصلحی، از نمایندگی ولی " وقیح" تا مشاورت احمدینژاد
وزیر اطلاعات دولت کودتا کیست؟
خبرگزاری نیمهرسمی دولت کودتا، فارس، بعدازظهر امروز (سهشنبه) در خبری اعلام کرد که قرار است حیدر مصلحی به عنوان وزير اطلاعات از سوی محمود احمدینژاد به مجلس معرفی شود. هرچند این خبر بعد از گذشت لحظاتی از روی خروجی فارس حذف شد، اما به گمانهزنیهای پیشین درباره برنامه دولت کودتا برای وزارت حساس اطلاعات دامن زد.
در هفتههای اخیر و بهویژه پس از برکناری غلامحسین محسنی اژهای، خبرهایی مبنی بر تسویه نیروهای مستقل در وزارت اطلاعات به گوش می رسید به طوری که حسن یونسی فرزند علی یونسی وزیر پیشین اطلاعات نیز در وبلاگ شخصی خود با اشاره به نام و سوابق برخی از نیروهای تودیع شده در روزهای اخیر و تاکید بر مشی «مستقل» این افراد، از تبعات چنین «پاکسازی» بیسابقهای به شدت ابراز نگرانی کرد. مسئلهای که به سرعت در رسانهها بازتاب پیدا کرد و موجب هشدار شدید وزارت اطلاعات به رسانهها شد.
کارشناسان اطلاعاتی و امنیتی معتقدند با برکناری محسنی اژهای و سرپرستی محمود احمدینژاد در وزارت اطلاعات، برخی نیروهای امنیتی که در دوران خاتمی در بخش اطلاعات سپاه پاسداران، به صورت موازی با وزارت اطلاعات و در نقش ستاد ضداصلاحات فعالیت میکرد، با در دست گرفتن امور این وزارتخانه در حال پاکسازی نیروهای مخالف رویه دولت کودتا در روزهای پس از انتخابات است.
در همین راستا، هرچند پیش از این شنیده میشد احمدینژاد قصد دارد در تکمیل پروژهای که دولت کودتا برای قبضه کامل دستگاه امنیتی کشور از صبح روز 23 خرداد آغاز کرد، «حسین طائب» فرمانده نیروی مقاومت بسیج را به عنوان وزیر اطلاعات به مجلس معرفی کند، اما با توجه به عنوان شدن مکرر نام طائب به عنوان یکی از عوامل اصلی شکنجه بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات و افشای وقایع پیش آمده در بازداشتگاه کهریزک که حتی نام طائب را در جوابیه علی مطهری نماینده مجلس خطاب به حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان نیز به عنوان فردی که «بیشتر با باتوم مأنوس است تا عقل و تدبیر» به میان آورد، شنیده میشود مشاوران دولت کودتا معرفی طائب را به صلاح ندانسته و گزینههای تازهای را پیش روی وی قرار دادهاند که از آن میان شانس رییس فعلی سازمان اوقاف و امور خیریه بیش از دیگران است.
حیدر مصلحی که سه سالی است به عنوان رییس سازمان اوقاف و امور خیریه شناخته میشود، پیش از این و در اولین سال دولت نهم، مدتی کوتاه مشاور امور روحانیون محمود احمدینژاد بود. در آن زمان مصلحی همزمان نمایندگی ولی فقیه در بسیج را نیز عهدهدار بود و به همین دلیل حضور او در دولت مورد اعتراض آیتالله موحدی کرمانی نماینده وقت ولی فقیه در سپاه قرار گرفت. وی در نامهای به مصلحی که رونوشت آن به احمدینژاد ارسال شد، از مصلحي خواست تا تمام همت خود را صرف انجام ماموريتهاي نمايندگي ولي فقيه در نيروي مقاومت بسيج كند. از ارسال این نامه تا انتصاب سقای بیریا مشاور جدید امور روحانیون احمدینژاد سه ماهی به طول انجامید، اما سرانجام مصلحی با سمت مشاورت احمدینژاد خداحافظی کرد.
مصلحی 4 ماه بعد در مراسمی که از مشهورترین چهرههای حاضر در آن میتوان به محمديگلپايگاني، محمدحسین صفارهرندی و علیاکبر ولایتی اشاره کرد، به عنوان رییس سازمان اوقاف و امور خیریه معارفه شد. صفار هرندی در این مراسم با اعلام اینکه «حاج آقا مصلحي را سالهاست ميشناسم»، گفت: دیدهام در مديريت بلندمدت ايشان در حوزه بسيج و بسيجيان، منبع خير فراوان وجود داشت.
حالا قرار است حیدر مصلحی، رییس سازمان اوقاف و امور خیریه، نماینده اسبق ولی "وقیح" در بسیج و اولین مشاور امور روحانیون احمدینژاد که به گفته صفارهرندی «سالها در حوزه بسیج و بسیجیان منبع خیر فراوان بوده است» به عنوان وزیر اطلاعات دولت کودتا معرفی شود. به راستی بسیج و سپاه چه برنامهای برای دستگاه امنیتی کشور دارند؟
*****
بالاتر از بیشرمی:
اگر تقلب هم شده، وقتی رهبر تاییدکرد، اعتراض معنی ندارد...!!!!
سایت الف در دفاعی کورکورانه با ارائه مطلبی با عنوان "اطاعت مشروط از ولایت مطلقه فقیه؟" این گونه استدلال کرده است که حتی با این فرض که چنان تقلبی شده باشد که موسوی باید رییس جمهور میشده است و نه احمدی نژاد؛ پس از تایید این انتخابات از سوی بالاترین مقام قانونی کشور، اعتراضات دیگر بی معنی است. در این مطلب آمده است:
"به عقیده نگارنده، رفتار معترضان به نتیجه انتخابات مصداق دقیق ضرب المثل شتر سواری دولا دولا نمی شود است. این معترضان خصوصا آقای موسوی در دوران تبلیغات انتخاباتی دائما از ضرورت قانون گرایی و التزام عملی به ولایت فقیه داد سخن می دادند و اتفاقا لبه تیز انتقادات خود را از دولت نهم متوجه آنچه از سوی او قانون گریزی خوانده میشدِ کرده بودند با این وجود رفتار این نامزد ریاست جمهوری پس از اعلام نتایج انتخابات و خصوصا تایید این نتایج از سوی مقام معظم رهبری جای تعجب بسیار دارد. بیائید اصلا فرض کنیم در بدترین حالت ممکن و غیر قابل باورترین شرایط قابل تصور در انتخابات چنان تخلفات و تقلباتی صورت گرفته باشد که در پی آنها این آقای موسوی بوده که باید رئیس جمهور اعلام می شده نه آقای احمدی نژاد!
حتی با تصور چنین فرضی آیا تایید این انتخابات از سوی بالاترین مقام قانونی کشور یعنی مقام ولایت فقیه به معنای بی مورد بون اعتراضات نیست؟ با مشاهده ادامه اعتراضات از سوی شخص میرحسین موسوی دو گزینه باقی می ماند:
الف: آقای میرحسین موسوی در نظرات پیشین خود مبنی بر ضرورت اطاعت از ولایت فقیه صادق نبوده است و این ادعاها را صرفا با هدف عبور از فیلتر شورای نگهبان در مقطع انتخابات مطرح کرده است.
ب: آنجه در نظر آقای میرحسین موسوی درباره اطاعت از ولی فقیه و دایره این ولایت و پذیرش آن وجود دارد دچار انحرافات جدی است. چرا که قانون اساسی اطاعت از ولی فقیه را در هر شرایطی برای شهروندان لازم دانسته و مورد استثنایی برای آن قائل نشده است بنابر این حتی با فرض اینکه موسوی معتقد باشد که در انتخابات تخلف صورت گرفته، تایید نتایج از سوی رهبر انقلاب و تنفیذ حکم ریاست جمهوری از جانب ایشان به معنای فصل الخطاب و پایانی بر مناقشات است.
و این همان تناقضی است که ذهنم را درگیر کرده است چراکه به اعتقاد من آنچه در قانون اساسی ( گذشته از ادله فقهی و شرعی) در مورد حدود اختیارات ولی فقیه مورد نظر بوده و همچنان نیز هست ضرورت اطاعت محض از دستورات و تشخیصات این مقام است و نه اطاعتی مشروط."
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ