سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۵/۲۴

شنبه: 24/5/1388 (زمان: 00:12 بامداد)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران، همرزمان و هم میهنان بسیار عزیز درود بر شما و بامدادتان گرامی باد. آدینه را پشت سر نهادیم و دقایقی است که شنبه را آغاز کرده ایم. شنبه یعنی روز شروع فعالیت مجدد پس از 24 ساعت استراحت. اما همانگونه که مشاهده می کنیم وبلاگ مورد علاقه شما بدون توقف و بدون حتا ساعتی استراحت بطور 24 ساعته در خدمت شما و مشغول به خبررسانی می باشد.
آخرین مطلب انتشار یافته در "پست" دیروز ما، مطلبی بسیار زیبا از یکی از هم میهنان فرهیخته و آگاه یعنی آقای عباس هامون بود که بدلیل حساسیت این مقاله، "پست" امروز را دوباره با همان مقاله شروع می کنیم و آن را دوباره انتشار میدهیم. تقاضا داریم که نکات مطرح شده درین مقاله را بدقت بخوانید و خودتان درباره آن قضاوت نمایید:
****
دم خروس در پاسخ لاریجانی به کروبی:

به 100 مورد ادعای تجاوز رسیدگی شده است !!!
عباس هامون
علی لاریجانی رییس مجلس هشتم در پاسخ به واکنش آقای کروبی که او را متهم به تکذیب بدون بررسی کرده است، به بررسی 100 ادعای تجاوز اشاره کرده و گفته است که تکذیبش با بررسی کامل بوده است.
مهدی کروبی از روزی که این نامه را با تاخیری 10 روزه از ارسالش برای هاشمی رفسنجانی منتشر کرد و تا وقتی که لاریجانی آن را تکذیب کرد، زمان زیادی نمی‌گذرد. اولین واکنش لاریجانی به این نامه قول بررسی آن بود. 
نامه کروبی روز 18-19 مرداد منتشر شد. لاریجانی بلافاصله واکنش نشان داد و قول داد که این نامه بررسی شود و روز 22 مرداد در نشست مجلس شورای اسلامی آزار جنسی بازداشت شدگان را تکذیب کرد. پیش از او رسانه‌های دولت کودتا که از انتشار نامه کروبی غافلگیر شده بودند و دست به هر کاری می‌زدند تا راهی برای تکذیب آن پیدا کنند، دست به کار شدند و از تهدید کروبی به محاکمه گرفته تا دروغ‌های شاخدار از هیچ تلاشی دریغ نکردند و در ادعایی عجیب مدعی شدند که استناد کروبی به تلفن‌های خوانندگان روزنامه بوده است.
این ادعا از زبان قاضی مرتضوی بیان شده بود که گفته بود با حسین کروبی صحبت کرده و او چنین گفته است. البته مرتضوی قبلا نیز بارها دروغ‌ گفته است و حتی برخی با استناد به دروغ‌های بین او تلاش کرده بودند زمینه برکناری او را فراهم کنند که مقامات عالیرتبه نظام مخالفت کرده بودند. 
خلاصه پس از این ادعا حسین کروبی فرزند مهدی کروبی این ادعا را تکذیب کرد و گفت که گفته است آقای کروبی حرف بدون سند نمی‌زند و برای حرفش سند و دلیل دارد، ضمن این که بعد از انتشار نامه نیز کسانی به روزنامه تلفن زده و مدعی شده‌اند که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.

هم‌زمان مجید انصاری عضو پیشین مجلس خبرگان و عضو برجسته مجمع روحانیون مبارز نیز تایید کرد که متاسفانه چنین اتفاق‌هایی در بازداشتگاه ها افتاده است و تاکید کرد ، کروبی حرف بدون سند نمی‌زند. 
برنامه بیست و سی که مستقیما توسط کودتاگران تولید می شود و معمولا خبرهایش با تاخیری 24 ساعته نسبت به سایت‌ها و حتی گاهی روزنامه‌ها پخش می‌شود تا کودتاگران فرصت طراحی داشته باشند، بدون اطلاع از تکذیب های اینان و سخنان کوبنده کروبی که بر حرفش تاکید کرده بود ، سراغ حسین کروبی رفت تا با سوء استفاده همان سناریویی را اجرا کند که قبلا طراحی شده بود و قاضی مرتضوی نقش خود را ایفا کرده بود و حالا نوبت به نقش بیست و سی رسیده بود. یکی از پادوهای کودتا به عنوان خبرنگار صداوسیما به حسین کروبی زنگ زده و بدون این که بگوید قصد مصاحبه دارد، با او تلفنی صحبت کرده و آن را با مقدمه ای در یک گزارش در برنامه کودتاگران پخش کردند. هر چند در همان گفت و گوی کوتاه طراحی شده نیز تاکید شده بود که مهدی کروبی برای حرف هایش سند دارد ، اما آن ها با پخش سخنان لاریجانی بلافاصله پس از این گزارش تلاش کرده بودند نشان دهند که کروبی بدون سند این حرف ها زده است.
اما در همان زمان که بیست و سی داشت این دروغ‌ها را پخش می کرد ، گفت‌وگویی با شیخ مهدی کروبی روی خروجی سحام نیوز رفته بود که کروبی نه تنها بر ادعای خود تاکید کرده بود که تاکید کرده بود سند و مدرک هم دارد و اگر هیاتی بی‌طرف تشکیل شود، این اسناد را در اختیار آن هیات هم قرار خواهد داد و گفت که هم مستقیم از زبان کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند شنیده است و هم از زبان واسطه های مورد وثوقش. او هم چنین تاکید کرده بود مه لاریجانی به خاطر ترس از دست رفتن مقامش بدون بررسی تکذیب می‌کند.

این سخنان که سناریوی طراحی شده کودتاگران را بی اثر کرده بود ، چنان کودتاگران را بر آشفته است که آنان در کنار نوشتن متن‌های مشابه برای اعوان و انصارشان که روز جمعه از منابر علیه کروبی خوانده شود، وادارشان کرده که باز هم فشار به علی لاریجانی بیاورند تا جواب کروبی را بدهد، اما غافل از این که تکذیب حقیقت آسان نیست و بالاخره دم خروس از یک جایی بیرون می‌زند .
لاریجانی در واکنش به تاکید دوباره کروبی درباره تجاوز به بازداشت شدگان نوشته است :
"برای بنده تعجب آور است که شما از اظهار کمیته مجلس چون خلاف دعاوی شما بود برآشفته شدید، مگر کمیته تحقیق مجلس باید همه ادعاهای مطروحه در کشور را تایید کند تا شما آرام بگیرید و در غیر این صورت کمیته عجله کرده و شتابزده عمل نموده است!اگر دقت می‌فرمودید بنده عرض کردم این سنخ اطلاعات از یک ماه پیش در سایت‌ها مطرح بود و اطلاعاتی هم به ما رسیده بود؛ کمیته به همه‌ی این موارد در طول این مدت رسیدگی نمود و بیش از صد مورد یا به کمیته مراجعه و یا کمیته به آنها مراجعه نموده بود، توجه دارید بدلیل اهمیت موضوع دو کمیته موازی هم کار را دنبال کردند. لذا مطالبی که شما مطرح کردید به خلاف آنچه ما را متهم نمودید به هیچ وجه شتابزده نبوده و کمیته نتیجه بررسی های خود را اعلام کرد."
دم خروس را در همین پاراگراف از نامه لاریجانی می‌توان دید. او می‌گوید که به بیش از 100 مورد ادعا در این زمینه رسیدگی شده است. آقای لاریجانی یعنی 100 نفر مدعی اند که در بازداشتگاه‌ها به آن ها تجاوز شده است ؟ خود این عدد آیا طبیعی است ؟
 آیا همین تکرار و تسلسل خود دلیلی بر درستی این تجاوز ها نیست و آیا نباید بررسی بیشتری صورت گیرد؟
تازه آقای لاریجانی این ها کسانی اند که جرات طرح ادعایشان را داشته‌اند، آنان که نداشته‌اند چی؟ شما به این پرسش پاسخ دهید که یک دختر یا پسر نوجوان و جوان در کشوری مثل کشور ما چرا باید آبروی خود را بریزد و اقرار کند که مورد تجاوز قرار گرفته است؟ لابد باید عقلش را از دست داده باشد و یا باز هم رد پای خارجی در این کار است ؟
بعد هم شما به عنوان یک متخصص که مدعی هستید ظرف چند روز به ادعای تجاوز به 100 مورد رسیدگی کرده اید و دریافته اید که این ها کذب محض است، بفرمایید چگونه می‌شود چنین ادعایی را رد یا اثبات کرد؟ لابد اسامی را در اختیار قاضی مرتضوی قرار می‌دهید و می‌پرسید آیا همکاران شما به افراد نامبرده زیر تجاوز کرده‌اند یا نه؟ چه کسی قبول می‌کند که تجاوز کرده است ؟ وقتی که بازداشتگاه‌هایی درست کرده‌اید که هیچ نظارتی رویش نیست، چگونه می‌توانید اثبات کنید که در آن بازداشتگاه‌ها اتفاقی نیافتاده است؟
وقتی که دو نوجوان بسیجی می‌توانند دختری را وسط خیابان به جرم داشتن دستبند سبز سوار موتور کنند و یکی جلوش و یکی عقبش بنشیند و بعد ببرند شما چگونه می ‌توانید تضمین بدهید که این آقایان این خانم‌ها را قبل از تحویل به بازداشت گاهی مثل کهریزک به خانه دیگری برای بازجویی‌های فنی‌تری نبرده باشند؟
این را که نمی‌توانید تکذیب کنید که بین بازداشت برخی از بازداشت شدگان تا تحویل آن‌ها به بازداشتگاه‌های رسمی چند روزی فاصله بوده است. آیا شما از این چند روزها خبر دارید؟ آیا اصلا شما و نماینده‌هایتان را به چنین جاهایی راه داده‌اند؟ 
آقای لاریجانی یک بار پاسخ رییس قوه قضاییه را به نامه کروبی بخوانید.
هاشمی شاهرودی می‌گوید :"در بازداشتگاه‌هائي كه زير نظر قوه قضائيه قرار دارند چنين رفتارهائي با بازداشت شدگان نشده است."
این جمله صادق و کوتاه دو نکته را در خود دارد ، اولا دلالتی است بر وجود بازداشتگاه‌های غیرقانونی و دوم این که آقای شاهرودی برعکس شما وجدانش را در نظر گرفته و دیده نمی‌تواند تضمینی بدهد که در آن بازداشتگاه‌های غیرقانونی چنین اتفاقی نیافتاده باشد.
آقای لاریجانی بیایید یک لحظه خودتان را به جای پدر یکی از جوانانی بگذارید که چنین بلایی بر سر فرزند دلبندش چنین چیزی را مطرح می‌کند. لطفا یک لحظه چشمتان را ببندید و یکی از فرزندان دلبندتان را به انتخاب خودتان در چنین وضعیت فجیعی تصور کنید. حالا فرض کنید که می‌خواهید شکایت کنید و اثبات کنید. راه اثباتش چیست مراجعه کردن به متجاوزان یا به کسانی چون شما که کلاهتان پشمی ندارد؟ فرض کنید جایی را هم برای شکایت پیدا کردید، چگونه می توانید اثبات کنید ؟ باز جویان به اقتضای شغل شریفشان! حتما بهتر از این نوجوانان بخت برگشته به کار خود واردند و مدارک جرم را پاک می‌کنند؟ آقای لاریجانی خودتان را به جای پدر یکی از این‌ها بگذارید و بعد بگذارید وجدانتان بیدار شود؟
*****
ظاهرا رئیس دولت کودتا هر وقت رهبری را می‌بیند، مریض می‌شود!
محمود احمدی‌نژاد در روز تنفیذ که در بین مردم ایران به عنوان «روز نکبت» معروف شد، برخلاف چهار سال قبل، دست رهبر را نبوسید و وقتی رسانه‌ها علت آن را جویا شدند، خبرگزاری رسمی دولت نوشت: احمدی‌نژاد سرما خورده بود و نخواست خدای‌نکرده آقا را مریض کند! لابد افکار عمومی هم این توجیه را باور کردند.
اما فردای آن روز، در مراسم استقبال از پادشاه عمان که به ایران آمده بود، احمدی‌نژاد ناگهان او را در آغوش کشید و با او روبوسی کرد. بعید بود که بیماری او یک روزه خوب شده باشد، پس لابد برایش اهمیتی نداشت که سلطان قابوس را مریض کند.
با این حال یک روز بعد از آن و در مراسم تحلیف، باز همه دیدند که احمدی‌نژاد پس از سوگندی که خورد، آقای هاشمی شاهرودی را بوسید و در آغوش کشید؛ گویی دو روزه بیماری‌اش خوب شده بود.
اما ماجرا تمام نشد. دیروز که پنجشنبه بود و هشت روز از مراسم تحلیف گذشته بود، احمدی‌نژاد و لاریجانی و شاهرودی و جنتی به دفتر رهبری رفتند تا به همراه او، تمبر به اصطلاح یادگاری انتخابات ریاست‌جمهوری را امضا کنند. اما نکته جالب این بود که بیماری احمدی‌نژاد دوباره عود کرده بود! او در تمام مدت این مراسم امضای تمبر یادبود، دستمالی را جلوی دهانش گرفته بود تا لابد کسی را مریض نکند.
فیلم گزارش واحد مرکزی خبر صداوسیما از این مراسم را
اینجا می‌توانید ببینید (کلیک کنید).
حال جا دارد خبرگزاری دولت و دفتر رئیس دولت توضیح دهند که این بار ماجرا چه بوده و چگونه است که احمدی‌نژاد هر بار در یک مراسم علنی در کنار رهبری قرار می‌گیرد، بیمار می‌شود!
*****
در پی تهدید به تجمع و احتمال حمله به دفتر روزنامه اعتماد ملی
مدیر مسئول اعتماد ملی در نامه‏ای به دادستان تهران، خواستار حفظ امنیت دفتر این روزنامه شد
به دنبال انتشار خبر پخش کردن اعلامیه‏هایی در حاشيه نماز جمعه امروز تهران مبنی بر اینکه عده‏ای عصر فردا (عصر شنبه) در اعتراض به نامه كروبي به هاشمي در مقابل روزنامه اعتمادملي تجمع خواهند کرد، مديرمسئول این روزنامه با نگارش نامه‏اي به دادستان تهران خواستار تامين امنيت دفتر این روزنامه شد. به گزارش سحام نیوز، متن اين نامه به شرح زير است:
"در پايان نماز جمعه امروز تهران گروهي با سر دادن شعارهايي اعلام كردند كه بعدازظهر روز شنبه به عنوان اعتراض مقابل دفتر روزنامه اعتمادملي تجمع خواهند كرد. با توجه به اينكه در شرايط حساس فعلي چنين اقدامي مي‏تواند عواقب غيرقابل پيش‏بيني داشته باشد بدين وسيله اعلام مي‏گردد تا مقرر فرماييد براي حفظ امنيت محل دفتر روزنامه، نهادهاي زي‏ربط خصوصا نيروي انتظامي تدابير لازم را مبذول دارند."
گفتنی است رونوشت این نامه برای سردار سرتیپ رجب‏زاده، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز ارسال شده است.
*****
زنان زندانی و کیفرخواستی علیه تاریخ بیداری ایرانیان
نوشین احمدی خراسانی

نمی‌خواهم از «ژیلا بنی‌یعقوب» بگویم که چگونه او را شبانه به همراه همسرش (بهمن احمدی امویی) از خانه به زندان افکندند و بیش از 50 روز است که ناامید از آزادی‌شان روز را شب می‌کنیم. ژیلایی که در سرزمینی که روز خبرنگار را جشن می‌گیرند، گویا جرمش روزنامه‌نویسی با دیدگاهی جنسیتی و برابری‌خواه و اعتقاد به روش‌های صلح‌آمیز برای «تغییر» است.نمی‌خواهم از «هاله سحابی» بگویم که پرسش غمناک هر شب من و ما این است که چگونه زنی 54 ساله که سرش به ضرب باتوم شکافته و با وجود بیماری دیابت در زندان‌هایی که هر روز خبرهای دهشتناک از درون آن می‌شنویم، می‌تواند دوام آورد. هاله سحابی زنی با ایمان که گویا جرمش جستجوگری در متون مقدس برای دستیابی به روزنه‌هایی از برابری انسان‌ها است.نمی‌خواهم از «شیوا نظرآهاری» بگویم که مادرش هر دوشنبه بی‌تاب و دلتنگ به در زندان اوین می‌رود تا شاید به او هم اجازه ملاقاتی بدهند اما هربار با لحنی سرد و عبوس روبرو می‌شود: «شیوا ممنوع الملاقات است»، و مادر رنجدیده شیوا ناامید و درهم شکسته با جگری آتش گرفته از این همه بی‌مهری به خانه باز می‌گردد. به خانه‌ای که جای خالی شیوا قلب هر مادری را به درد می‌آورد. شیوا نظرآهاری که شور و اشتیاق جوانی‌اش برای کسب عدالت او را به دنبال کودکانی بی پناه تا اعماق شهر بی‌قواره تهران برده است.نمی‌خواهم از «کاوه مظفری» بگویم که چگونه او را به خاطر احساس مسئولیتی که نسبت به مادر همسرش داشته و گویا این احساس مسئولیت را «بی‌موقع» و در روز 18 تیر بروز داده و به همین سبب در خیابان، شکارش کرده‌اند. مرد جوانی که به عدالت جنسیتی باوری عمیق دارد و سعی می‌کند برابری خواهی را در جامعه مردسالار ایران متبلور سازد.نمی‌خواهم از گروه پرشمار مردان برابری‌خواهی همچون «بهمن احمدی امویی»، «کیوان صمیمی»، «عبدالفتاح سلطانی»، «مسعود باستانی»، «احمد زیدآبادی»، «محمدعلی دادخواه» و یا «عبدالله مومنی» و... که امروز در زندان و تحت فشار بسر می‌برند سخن بگویم، مردانی که سعی می‌کنند برخلاف فرهنگ مردسالار مسلط بر جامعه رفتار کنند. به راستی سخن گفتن از فرزندان عبدالله مومنی دردناک است هنگامی که می‌شنویم آن ها از پس هفته‌ها بی خبری وقتی بالاخره اجازه ملاقات با پدرشان را می‌یابند، از دیدن چهره تخریب شده پدر، به وحشت می‌افتند و از ته دل گریه می‌کنند.نمی‌خواهم از مهسا امرآبادی بگویم که چگونه مادرش را تهدید می‌کنند که چرا «شایعه کرده که دخترش باردار است» چون می‌دانم این هم بهانه‌ای است برای آن که خانواده مهسا را مانند دیگر خانواده‌های زندانیان سیاسی، به سکوت وادارند. به راستی چه فرقی می‌کند که مهسای جوان کودکی در رحم داشته باشد یا نداشته باشد. مهم «واقعیت» یا «شایعه» بارداری مهسا نیست، مهم آن است که این خانواده‌ها به هر بهانه و به هر دلیلی همراه با فرزندان شان تهدید می‌شوند و رنج می‌برند. آنان را با بهانه و بی بهانه می‌ترسانند و رنج می‌دهند تا لابد هنگامی که فرزندان‌شان از زندان بیرون می‌آیند به جای «کنترلی بیرونی» به «کنترلی درون خانوادگی» گرفتار شوند.از صدها و صدها زندانی دیگر هم نمی‌خواهم سخن بگویم که «آیا مقابل دوربین صداوسیما علیه عقاید انسانی خود اعتراف می‌کنند یا نمی‌کنند» (به راستی چه اهمیتی دارد که فیلم‌ها و نمایشنامه‌ها، آخرش چه می‌شود!) می‌خواهم از «سعیده کردی‌نژاد» بگویم، دختر جوان گمنامی که حتا عکسی از او وجود ندارد که لااقل بتوانم تصویر چهره واقعی او را کمی با تصاویر ذهنی‌ام عجین سازم. با سعیده کردی‌نژاد مانند ده‌ها زن زندانی نام ناآشنا، آشنایی ندارم اما به سبک و سیاق ژیلا بنی‌یعقوب می‌خواهم از او سخن بگویم چون می‌دانم که اگر بر دست و پای ژیلا بنی‌یعقوب زنجیر نبود حتما او نیز به پرداختن و گفتن از «دوست و آشناها» اکتفا نمی‌کرد و به دنبال «افراد غریبه» و گمنامی که هیچ حامی و آشنایی در پایتخت ندارند می‌گشت تا وظیفه روزنامه‌نگاری و تعهد اجتماعی‌اش را انجام دهد.از سعیده کردی‌نژاد هیچ شناختی ندارم اما با اندک اطلاعاتی که پس از یک ماه و نیم که از بازداشت او در زندان اوین می‌گذرد متوجه شده‌ام که او از شهرستانی دور و از اعماق منطقه‌ای تفته و سوزان می‌آید که فرهنگ پدرسالاری و «قتل‌های ناموسی» در آن جا بیداد می‌کند، و از همین روست که نمی‌توانم از فکرش خلاصی بیابم. چراکه این دختر جوان در تصاویر ذهنی‌ام به نماد همه دختران جوان شهرستانی تبدیل شده که لابد از هزار توی مناسبات خشن پدرسالار جامعه، خود را اندکی بالا کشیده‌اند.شنیده‌ام سعیده دانشجوی فوق لیسانس رشته اقتصاد در تهران است که از زاهدان آمده و در میان حجم وظایف تحصیلی‌اش، شیطنتی کرده و به امید روزها و سال‌های بهتر برای کشورش، به همراه دیگر دختران جوان همچون «زویا حسنی» (که گویی امروز در زندان است اما هیچ اطلاعی از او در دست نیست) به ستاد 88 حامیان میرحسین موسوی پیوسته است، جایی که لابد عقاید اصلاح‌طلبانه و روسری گل گلی «زهرا رهنورد» برایش یادآور طراوت و تغییر بوده است. این، همه آن چیزی است که از او می‌دانم لابد قلب مهربان سعیده و قلب همه دختران جوانی همچون او به اندک هوای تازه ای خوش و خرم بوده است، شادمان از اندک حضورشان در عرصه‌ای که همواره مردانه و متعلق به بزرگان و قدرت مداران است.احتمالا سعیده به مانند هر انسان آزاده‌ای، تصویری غرورآمیز از چنین جسارتی داشته اما در یک چشم برهم زدن او را همراه با یک دنیا آرزو و نشاط‌ش در قوطی کوچک و تنگ اوین گرفتار کرده‌اند. سعیده‌ای که لابد با گذر از آن همه تنگناها و ممانعت‌هایی که از سوی محله و شهر و دیار (و مردان خانواده‌اش) داشته و توانسته برخلاف «داغ سرنوشتی که بر پیشانی‌اش» خورده است به جلو، به سوی آینده حرکت کند، این دفعه اما با «پدری» بزرگ تر و خشن تر روبرو شده تا «دختر جوان» را به سرنوشت محتوم و موروثی‌اش، بازگرداند و این کار را با داغ و درفش و زندان انجام داده‌اند.شنیده‌ام، مادر سعیده از پس هزینه سفر به تهران برنمی‌آید و نمی‌تواند چنین هزینه سنگینی را به سبد خانواده تحمیل کند چون اندک امیدی هم ندارد که بتواند در پایتخت دخترش را ملاقات کند. از همین روست که این مادر غیر پایتخت نشین هر روز فقط اشک می ریزد و از سینه پر غصه اش آه بر می‌کشد.
شیوه نرم و مخملی مادربزرگ‌ها
من به عکس سعیده، به تمام عمر در پایتخت ایران زندگی کرده ام و به موهبت پایتخت‌نشینی، بخش کوچکی از آرزوهایم را توانسته‌ام در اندک فضای گل و گشاد این شهر بزرگ جولان بدهم، پس نمی‌توانم سختی‌ها و رنج دستیابی این دختر شجاع و با استقامت را تا رسیدن به این موقعیت، به راستی درک و لمس کنم اما می‌توانم بفهمم که حضور دخترانی جوان مانند سعیده که در مناطق پیرامونی و محروم کشور ـ و بی نصیب از امکانات موجود در پایتخت این جهان ایرانی ـ زندگی کرده‌اند اما آگاهی و تعهد اجتماعی خود را این چنین ارتقاء داده‌اند برای جنبش زنان چقدر غنیمت است و افتخارآفرین.در عین حال این را نیز می‌دانم که صد سال است زنان پیشرو این مرز و بوم رنج و محنت کشیده، و همچنان دارند هزینه می‌پردازند تا نوه‌ها و نتیجه‌هایشان یعنی همین «سعیده کردی‌نژادها» بتوانند به داغ لعنت خورده بر پیشانی خود، پشت کنند و فراتر از «سرنوشت محتوم» حرکت کنند و آرزوی مشارکت در سرنوشت خود را در سر بپرورانند.می‌دانم که بیش از یکصدسال پیش، زنانی همچون بی بی خانم استرآبادی، طوبا آزموده، و... که با سختی بسیار و تحمل هزار قسم تحقیر و داغ و تهمت، مدارس دخترانه را در جامعه ما بنیاد گذاشتند (و این کار بزرگ را با شیوه‌های مسالمت آمیز و نرم و به اصطلاح «مخملی» انجام دادند)، رویایشان آن بوده که روزی «سعیده کردی‌نژادها» از اعماق منطقه‌ای سوخته و محروم و به رغم موانع رنگارنگ فرهنگی و عرفی، بتوانند روی پای خود بایستند، قامت راست کنند و به تحصیلات عالیه بر سند و آنقدر آگاه و بالغ شوند که بخواهند در «تغییر مسالمت آمیزسرنوشت خود و جامعه‌شان» مشارکت جویند.فکر می‌کنم «آقایان تیم کیفرخواست نویس امروز» که در مقابل دوربین صدا و سیما، مغرورند که دادگاه‌های یکصد نفری از متهمان مدافع تغییر را برگزار می‌کنند اگر در زمان بی بی خانم استرآبادی حاضر بودند، لابد بی بی خانم و طوبا خانم و... را هم به جرم «انقلاب نرم مخملی» متهم می‌کردند چون می‌دانیم که در آن ایام آنها و تاج‌السلطنه‌ها و برخی دیگر از زنان تحول‌خواه، از قضا کتاب‌های خواهران خود را که در «جهان غرب» نوشته شده بود می‌خواندند. گروهی از آنان که مبارزه برای تغییر را موضوعی مشترک میان همه زنان عالم می‌دانستند حتا به زنان مبارز انگلیسی تلگراف می‌زدند و خواهان پشتیبانی آنها از میارزات خود در مقابل استبداد حاکم بر ایران می‌شدند.هر بار که کیفرخواست متهمان وقایع بعد از انتخابات را می‌خوانم براساس اتهامات ارائه شده در آن، بیشتر متقاعد می‌شوم که مردم سرزمین‌مان بیش از صد و پنجاه سال است که دارند «انقلاب مخملی» می‌کنند. به این دلیل ساده که تاریخ تمدن بشر بر اساس ارتباط فکری و مراوده‌های فرهنگی و تجربی انسان‌ها در سراسر جهان به وجود آمده و به شکوفایی رسیده است. برخلاف تصور کیفرخواست‌نویسان دادگاه انقلاب، ارتباط با فرهنگ «بیگانه» و دیگر تمدن‌ها اتفاقا باعث رشد و تعالی فرهنگ‌ها در همه کشورها بوده است.احتمال می‌دهم که اگر «آقایان تیم کیفرخواست نویس امروز» در زمان مشروطیت می‌زیستند، به جای «تویتر» ، «فیس بوک» و «گوگل» و اینترنت، لابد دستگاه «تلگراف» را متهم به «کمک رسانی به انقلاب مخملی» در ایران می‌کردند و به جای «انگلیس»، لابد ترکیه (که آن زمان محل انتشار روزنامه‌های مشروطه خواهان بود) متهم به دخالت در امور داخلی کشور می‌شد.از محتوای مغلوط متن کیفرخواست متوجه می‌شویم که «پارلمان» و «مجلس شورای اسلامی» و تفکیک قوا در ایران امروز، دستامد «انقلاب مخملی» پیشینیانمان بوده است و «دانشگاه و مدرسه‌ای» که امروز همین آقایان «تیم کیفرخواست نویس» از آن جا مدرک گرفته‌اند، حاصل «انقلاب مخملی» پیشکسوت‌هایی همچون رشدیه‌ها، بی‌بی خانم‌ها، طوبا آزموده‌ها، دولت آبادی‌ها و... بوده است.اما پرسشی که در این میانه برایم بی پاسخ مانده این است که چگونه کسانی که به یمن انقلاب‌های مخملی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان در طول صد و پنجاه سال گذشته، هم اکنون «نماینده مجلس»، مصدر پست های دولتی، یا «رییس دانشگاه» و نظایر این موقعیت‌ها شده‌اند و از دستاوردهای «انقلاب های مخملی» پیشین، این گونه بی مهابا بهره می‌برند، امروز با «انقلاب مخملی» (بخوانید پیشرفت) در محدوده‌ای که نمی‌پسندند و با سلیقه‌شان منطبق نیست با چنین خشونت و قساوتی مقابله می‌کنند؟ خشونت‌هایی گاه چنان شنیع و غیر اخلاقی که شنیدن اخبار آن قلب هر انسانی را به درد می‌آورد.جالب است که همین خشونت عنان گسیخته و رفتار سرکوبگرانه و تعرض‌های جنسی نسبت به زندانیان و روش‌های اعتراف‌گیری را با در اختیار گرفتن پیشرفته ترین تکنیک‌ها و «ابزارهای امنیتی جهان غرب» (بیگانگان) انجام می‌دهند.
به راستی آیا این کیفرخواست که علیه میلیون‌ها ایرانی معترض به نتایج انتخابات تدوین شده، و در دادگاه های فاقد وکیل و هیئت منصفه، قرائت می‌شود کیفرخواستی علیه تاریخ تمدن بشری و به خصوص علیه تاریخ بیداری ایرانیان نیست؟
منبع: مدرسه فمینیستی
*****
1984 – George Orwell
نوشته: دکتر رضابحری


هفته قبل برای چندمین بار کتاب " 1984" از جرج اورول George Orwell را خواندم. من سال ها قبل در ایران، این کتاب و دو کتاب دیگر از این نویسنده بنام های " گرامی داشت کاتالونیا" و نیز "مزرعه حیوانات" را خوانده بودم.
"اورول" در کتاب "1984" سرزمینی را ترسیم کرده است که تحت نظارت تحکم آمیز سیستمی وحشتناک رهبری می گردد و این رهبر که " ناظر کبیر " نامیده می شود خود را خدای روی زمین و آفریننده زمین و زمان و مکان می داند.
این رهبر خودکامه برای اداره سرزمینش چهار وزارتخانه و یا اداره بنا کرده است با نام هائی فریبنده اما عمل کردی کاملا باژگونه. این ادارات یا وزارتخانه ها عبارتند از: وزارت عشق که عملکردش ممنوع ساختن دوست داشتن و عشق ورزیدن و شکنجه و اعدام عشاق است. وزارت صلح که عملکردش برافروختن آتش جنگ و بهم ریختن تمامی دنیاست. وزارت نعمت یا رفاه که عملکردش ایجاد کمبود های عمدی و نایابی مواد مورد نیاز مردم می باشد و در نهایت وزارت حقیقت که عملکردش فقط و فقط باژگونه کردن حقایق و جعلیات و دروغ پراکنی است. در آن دنیا یا سرزمین وحشتناک با آن رهبری خدای گونه، غیر از تصویر چهره غول آسای رهبر که همه جا به حد وفور آویزان است و زیر تصویر نوشته شده " ناظر کبیر تو را می نگرد" ؛ سه پیام نیز که شعار تنها حزب حاکم است همه جا زینت بخش دیوارها می باشد و این پیام ها عبارتند از:
1. جنگ صلح است
2. آزادی بردگی است
3. نادانی توانائی است

در پاراگرافی از کتاب چنین می خوانیم:

".......این دستگاه های تله اسکرین در همه جا حتا در منازل مردم کار گذاشته شده بود. تله اسکرین در آن واحد گیرنده و فرستنده بود. هر گونه صدائی را از جانب وینستون، که بلندتر از نجوائی آرام بود، می گرفت. وانگهی، مادامی که وینستون در دایره دید صفحه فلزی باقی می ماند هم دیده می شد و هم صدایش شنیده می شد. البته به هیچ وجه نمی توانستی بفهمی که کدام لحظه پائیده می شوی. این که چند بار، یا با چه شیوه ای "پلیس اندیشه" به تفتیش می پرداخت، با کرام الکاتبین بود. چه بسا در تمام اوقات آدم ها را می پائیدند. ولی به هرصورت امکان داشت که هر زمان اراده کنند کردارت را تحت نظر بگیرند.
باید بر این فرض زندگی می کردی – از روی عادتی که غریزه میشد، این گونه زندگی می کردی – که صدایت شنیده می شود و هرحرکتی، جز در تاریکی، زیر نظراست...."
در سرزمین بی در و پیکر، بی صاحب و وحشتناکی که "اورول" برشته ترسیم یا تحریر درآورده حرف از آن نیست که مردم چنین چیزی را می خواهند یا نمی خواهند بلکه حرف بر آن است که آدمیزاد زاده شده که چنین باشد و محکوم به زیستن در چنین سرزمین یا دنیائی است. معنای دنیا و آخرت این است و غیر از این وجود خارجی ندارد.
در کتاب "اورول" هر روز مراسمی مخصوص و همگانی ( برای تمامی موجودات آن سرزمین) اجباری است که این مراسم عبارت است از دو دقیقه ابراز نفرت و انزجار از همه کس و همه چیز. از دیگر قوانین این دنیای وحشتناک این است که مردم بجای رفتن به سینما و تاتر و یا کنسرت و غیره باید به تماشای مراسم اعدام یا بدار کشیده شدن محکومین بروند. عشق ورزیدن گناهی غیر قابل بخشش است و کسی حق عاشق شدن ندارد. زنان موجوداتی بسیار بدبخت و توسری خورده اند که جایشان فقط در خانه و بخصوص در بستر برای عیش و نوش مرد است و اگر از حصار خانه خارج گردند باید حتما در ملاء عام کمربند عفت ببندند و پائین تنه خود را مزین به قفل و زنجیر نمایند. همه موجودات این سرزمین باید زشت و غیرقابل تحمل باشند و ارجمند ترین و دوست داشتنی ترین افراد در آن سرزمین، زشت ترین و زشتخو ترین ساکنان آنجا هستند. دین و آئین آن سرزمین نیایش مرگ و مردگان است و زندگان تنها زمانی به حساب در خواهند آمد که مرده و یا شهید شده باشند اما آنانی که کشته و اعدام شده اند حتا از این مزیت نیز محرومند. در آن دنیای عجیب و غریب تنها قدرت روی زمین یعنی رهبر حق فکر کردن و تصمیم گرفتن برای بقیه را دارد و همه باید کورکورانه از او اطاعت محض کنند. اخبار و روایات هرگز نباید تازه باشند بلکه وسایل ارتباط جمعی که مسلما تحت نظارت و هدایت همان رهبر و یا خدا هستند، موظفند که اخبار و روایات و حکایاتِ فرضا هفته یا ماه و یا حتا سال قبل را، آنهم جعل شده و دگرگونه، روزانه بعنوان اخبار روز به سمع و نظر مردم برسانند.
" اورول" در کتابش دنیائی را ترسیم می کند که قرار است درسال 1984 مبدل به سه قاره بزرگ گردد با نام های " اقیانوسیا " و "اوراسیا " و "شرقاسیا " که این سه ابر قدرت به جنگی دائمی دست میزنند تا همه نیروها و امکانات ممکن را بکار گیرند تا اندیشه و عادات ملت های خود را مهار کنند تا جائی که این ملل بر اساس تبعیتی مطلق و یک پارچه همواره پاسداران برادران ارشد ( یا همان ناظران کبیر ) باشند و بجای هرتحرکی، در تحمیق و نادانی و خواب غفلت همیشگی بسر ببرند...!!
اگر به حماقت و نادانی و بی سوادی ملایان باور نداشتم ممکن بود تصور کنم که آنها نیز این داستان یا اثر وحشتناک و مشمئز کننده را خوانده و برای بنا نهادن جمهوری اسلامی شان از آن نشأت و تفکر و الهام گرفتند که البته چنین تهمت ناروائی به ملا و پیروان آنان با صدها مَن سریشم هم نمی چسبد. چون این گونه افراد غیر از توضیح المسائل و یا مزخرفاتی چون نوشته های امثال خمینی و کلینی و ملاباقر مجلسی، چیز دیگری را اصلا قبول ندارند چه رسد آن که بخوانند.
جرج اورول در تاریخ 25 ژوئن 1903 بدنیا آمد و در ژانویه 1950 از دنیا رفت.
اوج هنر نویسندگی او در سال های 1925 تا 1940 بوده و کتاب 1984 را نزدیک به سه ربع قرن قبل (حدود 1935 تا 1940) در اوج قدرت کمونیسم نوشت تا آن سیستم را به تصویر کشد، اما کاشکی زنده بود تا تحقق یافتن دنیائی را که در کتاب اش تشریح کرده؛ به وضوح در کشور فلک زده ما ایران مشاهده می کرد زیرا آنچه که او تشریح کرده و نوشته، اثری است صد درصد مطابق با وضعیت ایران پس از روی کارآمدن ملاها، دنیائی که نه در سال 1984 بلکه درسال 1979 برای ایران و ایرانی رقم زده شد و روز به روز بد و بدتر و وخیم تر می گردد. شیخ و رمال و روضه خوان و جن گیر و فاتحه خوان سر قبر، شده اند حاکم بر مال و جان و ناموس مردمی که غیر از صلح و دوستی و همزیستی مسالمت آمیز با خودی و بیگانه چیزی در سر نمی پرورند.
آخوند حکم میراند و مزدوران دشنه بدست او حکم را اجرا می کنند. آخوند فتوا میدهد و مزدوران دست بسینه اش در لانه فسادی بنام مجلس شورای اسلامی به تصویب میرسانند. آخوند اشاره می کند و شورای نگهبانش از میان صدها تنی که شایسته و سزاوار یا ناشایست و ناسزاوار، خود را نامزد احراز ریاست قوه مجریه کرده اند ابتدا چهارتن "خودی" را انتخاب می کند اما از همان اول مشخص است که این هم چون دیگر کارهایشان تزویر و ریایی بیش نیست زیرا "آقا"فقط می خواهد (یا وادارش کرده اند) که تمام اشارات و حمایت ها و نظریاتش برای موجود پلیدی باشد که در چهار سال گذشته نشان داده که در سنگدلی و اطاعت اوامر "شیخ کبیر" و تلاش برای بقای هرچه بیشتر رژیم "ولایت وقیح" کوتاهی نمی ورزد زیرا که بقایش در دوام رژیم و اطاعت از خواسته های بزرگ عمامه داران است.
ما، در گذر از روزهای سرنوشت سازی هستیم. روزهایی که شاهد خشم و عصیان نسلی است که فرزندان یا برادران و خواهران کوچکتر و جوانتر نسلی دگر هستند؛ نسلی که سی سال پیش لغزش خورد، فریبش داند، و به خیابان ریخت و فریاد سر داد که "حزب فقط حزب الله - رهبر فقط روح الله". اما یک تفاوت بزرگ در فریادهای خشم نسل امروز و نسل دیروز با شفافیت و روشنی مشاهده می گردد. نسل سی سال قبل نمی دانست که چرا به خیابانها ریخته و تیشه بدست گرفته و بر ریشه خویش میزند، اما نسل امروز می داند که چه می خواهد و چرا فریاد می کشد و زخمی و کشته میشود و یا دستگیر شده و راهی بازداشتگاههایی می گردد که در آنجا هم مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، هم به او تجاوزات شنیع جنسی می کنند و هم اگر لازم باشد زیر شکنجه های حیوانی می کشندش و برای تحویل جسدش به خانواده اش "پول تیر" مطالبه می نمایند.
آری نسل امروز تمام اینها را می داند اما به شور و غوغا و افتخار آفرینی اش برای بدست آوردن آزادی و پاکسازی میهن از لوث وجودِ پلیدِ اشغالگران میهن اش ادامه میدهد، زیرا که این نسل نه از روی راحتی و سیری شکم (مانند نسل سی سال قبل)؛ بلکه از روی ناچاری و ناداری و گرسنگی، به دلیل تحمل فشارهای روزافزون با هدف سوق دادن همه کس و همه چیز به زیر مهمیزهای قهر و غضب و دایره نادانی و سفاهت و حماقت، و وادار ساختن جامعه به اطاعتی کورکورانه به جان آمده. بیش از 63% نسل امروز را جوانان، تحصیل کرده ها، آگاهان سیاسی و اجتماعی و دوستداران صلح و برابری و صداقت و مهرورزی تشکیل میدهند... آب و آتش را با یکدیگر، و یا سپیدی و روشنایی را با تاریکی نمی توان درهم آمیخت و آشتی داد. یا باید کور و کر و لال بود و اجازه داد قیصرها برایش تصمیم بگیرند، یا باید عاقل و فرزانه بود و بر سرنوشت خویش و همنوعان خود تفکر و تامل نمود. و نسل آگاه امروز، راه دوم را انتخاب کرده و نمی تواند بیش از این شاهد باشد که برایش تصمیم بگیرند و به اجرا در آورند و در نهایت، او را و جامعه را به چاه جمکران حوالت دهند و با اراجیفی مانند "صاحب این مملکت امام زمان است" و غیره ... او را در نادانی و جهالت و گمراهی غرق نمایند. با امید پیروزی هرچه سریعتر خیزش نوین ایران و تحقق فریادهای برخاسته از اعماق این سینه ها و قلبهای تپنده، فریادهای: "استقلال - آزادی - جمهوری ایرانی" ...
*****
تجمع مقابل روزنامه اعتماد ملی
دیروز در "شوی" نماز جمعه گروه اوباشان اعلامیه هایی پخش کرده و از چاقوکشان و دشنه بدستان و اوباشان خواستند که امروز بعنوان اعتراض به نامه افشاگرانه کروبی درباره فجایع بازداشتگاه کهریزک به روزنامه اعتماد ملی یورش ببرند. درین مورد، گزارش یکی از منابع نیمه دولتی را انتخاب کرده ایم تا با هم بخوانیم:
**
سحام نیوز : دبیر کل حزب اعتمادملی با اشاره به پخش اعلامیه ای در نماز جمعه ی دیروز و انتشار آن در سایت های خبری مبنی بر حضور منتقدین روزنامه ی اعتمادملی در روز شنبه در مقابل ساختمان این روزنامه گفت: ما از حضور منتقدین استقبال می کنیم و از هواداران نیز می خواهیم که برای حفظ آرامش روز شنبه هیچ واکنشی نشان ندهند اما روز دوشنبه در مقابل ساختمان روزنامه حضور بیابند.
مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتمادملی با اشاره به پخش اعلامیه دیروز، گفته: ما از حضور منتقدین استقبال می کنیم و با سعه ی صدر، تمام انتقاداها و پیشنهادهای آنان را می شنویم و به طور قطع در روزنامه نیز منعکس خواهیم کرد.کروبی در ادامه گفته: از تمامی هواداران روزنامه ی اعتمادملی درخواست می کنم فردا از تجمع مقابل روزنامه خودداری نمایند تا با حفظ آرامش و امنیت خبرنگاران ما نظرات منتقدین را بشنوند و بتوانند با آنها گفت و گو نمایند. ایشان خطاب به هوادارن افزود: بنده نیز به همراه شما برای حمایت و تشکراز دست اندر کاران روزنامه اعتماد ملی و بیان نظرات و پیشنهادها ، روز دوشنبه ساعت 16مقابل ساختمان روزنامه اعتماد ملی حضور خواهم یافت.دبیرکل حزب اعتماد ملی در پایان به جوسازان و خشونت طلبان هشدار داد که راه تعامل مثبت را در پیش گیرند و فکر نکنند که با فشار، تهدید و تخریب می توانند ما را از مسیر دفاع از حقوق مردم خارج نمایند،بلکه بنده یک قدم هم عقب نخواهم نشست.
لازم به ذکر است در اعلامیه ها و اخبار منتشر شده از منتقدین روزنامه اعتماد ملی خواسته شده است که امروز شنبه ساعت 16 (حدود ده ساعت دیگر) مقابل ساختمان روزنامه تجمع نمایند،به نقل از بعضی سایت های خبری این دعوت توسط انصار حزب الله صورت گرفته است.
*****
چگونه تلفن های همراه شنود می شود؟
مهندس حمید ثانی - عصر ایران
امروزه هر جا سخن از استراق سمع و شنود مکالمات تلفن های همراه به میان می آید تصویری که در اذهان عامه نقش می بندد این است که در هنگام برقراری تماس ، مکالمات رد و بدل شده توسط دستگاهی واسط ضبط می شود و مورد شنود قرار می گیرد.این نوع استراق سمع اگر چه می تواند مورد استفاده قرار گیرد اما با پیدایش تلفن های همراه و گسترش ارتباطات سیار ، شیوه های جدید و کاراتری جهت شنود مکالمات و استراق سمع های محیطی به کار گرفته می شود.
هر تلفن همراهی قاعدتاً دارای یک میکروفون بسیار حساس است که همواره قابلیت فعال شدن را دارا می باشد.فعال کردن این میکروفون نیازی به برقراری تماس با گوشی مزبور و فعال شدن سیم کارت گوشی و یا حتی روشن بودن تلفن همراه ندارد.
امروزه یکی از تجارت های پرسود برای شرکت های سازنده تلفن های همراه ، فروش دستگاه های فعال کننده میکروفون های تلفن های همراه و امکانات شنود این میکروفون های فعال شده می باشد.
این دستگاه ها قابلیت هایی به خریداران آنها می دهد که با استفاده از آن می توانند به راحتی ، تلفن همراه شخص مورد نظر خود را به میکروفون مخفی خود تبدیل نموده و کلیه مکالمات وی در محل کار ، منزل و یا حتی در جمع دوستان را به راحتی شنود نمایند.
البته این دستگاه های شنود تنها توسط شرکت های سازنده تلفن های همراه ، تولید نمی شودو سایر شرکت های تولید کننده نرم افزار های موبایل نیز می توانند در صورت داشتن کد های نفوذ به دستگاه های تلفن های همراه شرکتی خاص(مانند نوکیا) نرم افزار مناسب شنود این نوع تلفن های همراه را تولید نمایند.
البته فعال کردن این نوع سیستم ، عموماً نیاز به نصب نرم افزار مربوطه بر روی تلفن همراه افراد قربانی دارد که این عمل ممکن است از طریق ارسال پیامک ، بلوتوث و ... انجام گیرد.
در صورتی که فرد مهاجم بخواهد از شیوه ارسال پیامک برای نصب این نرم افزار مخفی استفاده نماید ، پیامکی عمومی مانند تبریک سال نو به طیف وسیعی از مشترکان یک شهر ارسال می کند و مشترکان تلفن های همراه نیز پس از خواندن این پیامک ، فرد مهاجم را در جایگذاری این جاسوس کوچک یاری می رسانند.
با استفاده از این تکنولوژی ، هر تلفن همراه یک جاسوس بالقوه می تواند باشد که حتی در صورت خاموش بودن دستگاه تلفن همراه نیز می تواند بسته به حساسیت میکروفون خود ، امواج صوتی را از شعاعی از محیط خود ، جذب و ارسال نماید.
لازم به ذکر است که این سیستم جاسوسی ، تنها محدود به شنود مکالمات محیطی نمی شود بلکه این دستگاه ها قادربه دسترسی به تمامی بخش های تلفن همراه از قبیل یادداشت های شخصی ، پیام های کوتاه ، لیست تماس ها و ... می باشند.
توصیه هایی برای مقابله با این جاسوس :
1. در صورتی که این سیستم جاسوسی توسط یکی از شرکت های سازنده تلفن همراه (مانند نوکیا) به فرد مهاجم فروخته شود ، عملاً هیچ کاری نمی توان انجام داد جز اینکه به هنگام حضور در جلسات کاری و خصوصی که اطلاعات با ارزشی (مانند اطلاعات مالی) ردوبدل می شود باتری موبایل خود را خارج کرده و فضای کاری را عاری از دستگاه تلفن همراه شرکت مورد نظر نمایید.
2. حتی الامکان شماره هایی که پیامک های گروهی ارسال می نماید را Ban نمایید.
3. پیامک هایی که از افراد ناشناس می رسد و دارای حجمی بیش از یک اس ام اس است را باز نکنید.
4. Bluetooth دستگاه موبایل خود را در مواقع غیر ضروری ، در حالت Off قرار دهید.
5. اطلاعات شخصی و حساس مانند رمز عبور سامانه بانکی ، شماره حساب و ... را در دستگاه تلفن همراه خود ذخیره ننمایید.
6. در بازه های زمانی کوتاه ، دستگاه تلفن همراه خود را Format نمایید.
7. به یاد داشته باشیم که دستگاه های تلفن های همراه نسل قدیم به دلیل قدرت پردازش و فضای حافظه اندک از امنیت به مراتب بالاتری نسبت به تلفن های نسل جدید برخوردار هستند.
8. توصیه ویژه : "شرکت نوکیا سابقه ای نه چندان درخشان در زمینه حفظ حقوق مشتریان دارد !"
*****
ديده بان
سروش فرهادیان

1- «اروجعلي ببرزاده» اين نام تنها محکوم ماجرايي است که از آن به عنوان غائله حمله به کوي دانشگاه تهران ياد مي‌شود. پس از فروکش کردن ماجراي حمله به کوي دانشگاه تهران در تيرماه سال 78 که شرح آن بارها و بارها گفته شده و البته هنوز هم جذاب است و زواياي ناگفته‌يي - که البته ناپيدا نيستند - دارد، اعلام شد با مسببان اين حمله برخورد خواهد شد. حدود دو سال بعد دادگاه‌هايي تشکيل شد؛ در يک سو دانشجويان قرار داشتند و در سوي ديگر نهادهاي امنيتي و انتظامي و البته لباس شخصي‌ها. پيش از اين با صدور احکام متفاوت با دانشجويان برخورد شده و تعدادي به زندان افتاده بودند. در شرايطي که فضاي سياسي کشور متاثر از خواست‌هاي اصلاح‌طلبانه بود، دادگاهي براي تعدادي از پرسنل نيروي انتظامي که گفته مي‌شد در حمله به کوي دانشگاه تهران نقش داشته‌اند، تشکيل شد. در آن دادگاه از سرباز وظيفه تا سردار فرماندهي نيروي انتظامي تهران در جايگاه متهم حضور داشتند. دادگاه برگزار و از قضاي روزگار تنها محکوميت اين پرونده نصيب يکي از سربازان حاضر در اين دادگاه شد. سرباز وظيفه «اروجعلي ببرزاده» به سرقت ريش تراش يک دانشجو محکوم شد.
2- امروز اما بار ديگر پاي نيروي انتظامي کشور که نبايد در مسائل سياسي ورود کند به کشمکش‌هاي اينچنيني باز شده است. نکته آن است که باز هم ماجرايي در 18 تيرماه، نيروي انتظامي را به سمت سياست کشانده است، با اين تفاوت که 10 سال پيش گفتمان اصلاح طلبي در دست کم دو قوه از سه قوه نمايندگاني داشت اما امروز فضاي سياسي کشور در تمام بخش‌هاي رسمي در اختيار اصولگرايان است. ماجرا اين است که تعدادي از بازداشت‌شدگان اعتراض‌هاي پس از انتخابات به بازداشتگاهي به نام «کهريزک» که در اختيار پليس تهران بوده منتقل شده اند که تعدادي نتوانستند زنده بيرون بيايند؛ بازداشتگاهي که به گفته مقام هاي رسمي از «استاندارد» هاي لازم برخوردار نبوده است. فرمانده پليس کشور بيشتر بازداشتي‌هاي کهريزک را مربوط به اعتراض هاي خياباني 18 تيرماه اعلام کرده است. سردار احمدي مقدم اعلام کرده با ماموران اين بازداشتگاه برخورد لازم صورت گرفته است؛ مسوول بازداشتگاه و يک مسوول حفاظتي برکنار و بازداشت شده‌اند و با سه ماموري که به صورت خودسرانه نسبت به تنبيه بدني تعدادي از بازداشت‌شدگان اقدام کرده‌اند، برخورد کرده‌ايم. اما منتقدان مي‌گويند ماجرا به اين سادگي‌ها نيست و با عزل چند مامور رده پايين «سر و ته» قضيه هم نمي‌آيد. اعتراض اصلاح طلبان و مخالفت با ادامه روند بازداشت‌ها و رفتار غيرقانوني با بازداشت‌شدگان طبيعي است اما انتقاد تعدادي از اصولگرايان از اتفاق‌هاي افتاده و جرائم احتمالي آينده کم‌نظير است. اين بار اما مسوولاني که حاضر به پذيرش سطح برخورد با متهمان اعلام شده اين ماجرا نيستند در جبهه اصولگرايان قرار دارند. «حميدرضا کاتوزيان» که عضو کميته حقيقت ياب مجلس براي پيگيري سرنوشت بازداشت‌شدگان وقايع پس از اعلام نتيجه انتخابات رياست جمهوري دهم است ضمن اينکه ادامه روند کهريزک را «دهن کجي» به مردم خوانده، ماجرا را «تنها از بين بردن يک جوان يا داغدار کردن يک خانواده» ندانسته بلکه آن را «زير سوال بردن جمهوري اسلامي در افکار عمومي» اعلام کرده است؛ اينکه تنها بخواهند دو افسر را بگيرند نه فرزندان خانواده‌ها زنده مي‌شوند و نه توهين به نظام جمهوري اسلامي پاک مي‌‌شود. در حالي که دو جلسه از تشکيل دادگاهي براي پخش اعتراف تعدادي از افراد سرشناس اصلاح‌طلب از تلويزيون مي‌گذرد، «علي مطهري» ديگر نماينده اصولگراي مجلس نيز عزل چهار نفر را کافي ندانسته و خواستار معرفي افراد خاطي با اسم و عکس در تلويزيون شده است. از سوي ديگر فرمانده نيروي انتظامي اعلام کرده جان باختگان کهريزک بر اثر ضرب و شتم فوت نشده‌اند؛ دليل فوت آنان يک بيماري ويروسي است و هنوز معلوم نيست منشاء بيماري و ويروس منتشر شده از محل بازداشتگاه کهريزک بوده يا از بيرون به آنجا منتقل شده است. در شرايطي که بر حجم نگراني خانواده بازداشت‌شدگان وقايع پس از انتخابات با انتشار اخبار فوت تعدادي از آنان - حالا به هر دليلي - افزوده شده، فرمانده پليس کشور تاکيد دارد بازداشتگاه کهريزک براي هميشه تعطيل نشده و پليس در آنجا يک «بازداشتگاه استاندارد» مي سازد. اين در حالي است که تعدادي از افراد ناشناس وقايع پس از انتخابات همچنان در بازداشت به سر مي‌برند و گفته مي‌شود بازداشتگاه‌هاي ديگري نيز وجود دارد که احتمال برخوردهاي خشن در آنان هست.3- دادگاه تعدادي از ماموران انتظامي حمله کننده به کوي دانشگاه تهران در تيرماه سال 78، دو سال بعد برگزار شد و سرانجام تنها يک سرباز وظيفه آن هم به جرم دزديدن ريش تراش يک دانشجو محکوم شد، در حالي که تعدادي از دانشجويان تا مدت‌ها در زندان ماندند و راه کوي دانشگاه براي نشان دادن شدت اعتراض هاي مخالفان جريان اصلاح‌طلبي فراخ‌تر از گذشته شد. محکوميت يک سرباز به جرم سرقت يک ريش‌تراش در فاجعه‌يي که فقط ترميم تخريب‌هاي فيزيکي کوي دانشگاه تهران مدت‌ها زمان برده نکته‌يي است که بعيد است در نظرها کمرنگ شود حتي اگر اصل ماجرا هم روزي به فراموشي سپرده شود. اعلام فرمانده نيروي انتظامي مبني بر اينکه «يک ويروس» باعث کشته شدن تعدادي از بازداشت شدگان «کهريزک» شده، نگراني درباره سرنوشتي شبيه دادگاه کوي دانشگاه تهران را ايجاد مي‌کند. کاهش سطح علت مرگ تعدادي از شهروندان ايراني در بازداشتگاهي که در اختيار تامين کننده امنيت عمومي مردم بوده، به يک دليل در حيطه علوم پزشکي در نوع خود کم نظير است. با اين اوصاف و در حالي که تصاوير تعدادي از بازداشت‌شدگان سرشناس در دادگاهي که براي متهمان به براندازي نرم تشکيل شده از تلويزيون پخش مي‌شود، مردم بايد منتظر برگزاري دادگاهي براي مشخص کردن اين باشند که منشاء «ويروس» مد نظر فرمانده نيروي انتظامي از داخل بازداشتگاه بوده يا از بيرون وارد اين مکان شده است. اگر در ابتدا، اعلام خبر برکناري و بازداشت چند مامور رده پايين ياد آور ماجراي اروجعلي ببرزاده سرباز وظيفه محکوم شده کوي دانشگاه تهران بود اما الان بايد اين ويروس مجهول بي خانمان را «ببرزاده کهريزکي» ناميد. ببرزاده اين بار کهريزکي شده است؛ البته نه در قالب يک انسان بلکه ويروسي که فرمانده نيروي انتظامي حتي حاضر به پذيرش منشاء آن در اردوگاه هم نيست. حالا مي‌خواهد نمايندگان حتي اصولگراي مجلس هم اين ويروس را به عنوان دليل فوت مرگ تعدادي از بازداشت‌شدگان بپذيرند يا نه.
*****
خبری از احسان عزیزی بازداشت شده اعتراض به تحلیف دولت کودتا
با گذشت یک هفته از بازداشت شدن احسان عزیزی کرمانشاهی استاد آموزشگاه های قلم چی در تهران از سرنوشت او خبری در دست نیست.
چهارشنبه گذشته در حاشیه مراسم تحلیف رئیس دولت کودتا در خیابان های اطراف بهارستان اعتراضاتی نسبت به این تحلیف برگزار شد که در جریان این اعتراضات احسان عزیزی اهل کرمانشاه از سوی ماموران بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال یافت اما عموی احسان عزیزی به قصر نیوز در کرمانشاه گفته است «در ناآرامی های چهارشنبه گذشته ایشان دستگیر شده است و تلاش های ما تا کنون برای چگونگی سرنوشت وی ومحل نگهداری اش ناکام مانده است و ما نمی دانیم در کجا و تحت چه شرایطی نگهداری می شود.»
وی همچنین گفته که « احسارن عزیزی پس از بازداشت تنها یک تلفن به منزل زده و بدون اینکه بگوید در کجا نگهداری می شود گفته است من حالم خوب است و نگران نباشند.»
احسان عزیزی کارشناس ارشد رشته شیمی است که در آموزشگاه قلم چی در تهران تدریس می کند.شود.»
وی همچنین گفته که « احسان عزیزی پس از بازداشت تنها یک تلفن به منزل زده و بدون اینکه بگوید در کجا نگهداری می شود گفته است من حالم خوب است و نگران نباشند.»
احسان عزیزی کارشناس ارشد رشته شیمی است که در آموزشگاه قلم چی در تهران تدریس می کند.
*****
کمیته گزارشگران حقوق بشر
بازجویی، حبس و تهدید در ساختمان وزارت علوم در پاسخ به پیگیری حق تحصیل
محرومیت از تحصیل از جمله تبعیضاتی است که در سی سال گذشته، بر خلاف متن صریح اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، در مورد عده ی زیادی از اقشار جامعه ایران اعمال شده است. نوید خانجانی، دانشجوی محروم از طی سال 84 تا 87 در کنکور سراسری شرکت نمود و هر سال به بهانه ای از گرفتن نتیجه آزمون و ورود به دانشگاه محروم شد. حسام میثاقی دانشجوی رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه سنایی اصفهان پس از گذراندن 2 ترم در تیرماه 86 اخراج شد. این دو دانشجو که به دلیل اعتقاد به دین بهایی همانند بسیاری از هم کیشان خود از ادامه تحصیل محروم شده بودند، ضمن پیگیری‌های خود به ارگان های رسمی، نظیر شورای انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، سازمان سنجش و غیره مراجعه نمودند. این دو تن پس از پیگیری های متعدد به مراجع مختلف جهت بازپس‌گیری حقوق از دست رفته خود، سرانجام در آذر ماه 87 در وزارت علوم بازداشت شده و مورد بازجویی و تهدید قرار گرفتند.
1. نامه ی حجة الاسلام محمد تقی رهبر (مرداد 87)
پس از مراجعات متعدد این دانشجوی محروم از تحصیل به دفتر نماینده مجلس در شهر اصفهان، سرانجام حجت الاسلام محمد تقی رهبر نماینده مردم اصفهان و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس طی نامه‌ای که زیرنویس نامه‌های دو فرد محروم مذکور بود بدین شرح خطاب به وزارت علوم و سازمان سنجش اعلام داشت: " در مورد فوق به گونه ای که حقی ضایع نشود بر طبق قانون رسیدگی و پاسخ بفرمایید." پس از دریافت نامه، دو جوان محروم از تحصیل فوق به وزارت علوم و سازمان سنجش مراجعه کردند. در قسمت امور مجلسی وزارت علوم، توسط دکتر جمشیدی مسئول این بخش، خطاب به دانشگاه اخراج‌کننده و سازمان سنجش نامه‌هایی نگاشته و درخواست شد تا جوابی منطقی برای اخراج و محرومیت بهاییان ذکر کنند. نامه‌های فوق توسط این دو نزد دانشگاه و سازمان سنجش برده شد، با این امید که بالاخره مسئولین مدرک و دلیلی قابل استناد برای محرومیت آنان ذکر کنند.
مواجهه با ماموران مسلح در پاسخ به مطالبه ی حق تحصیل (شهریور 87)
پس از عدم دریافت پاسخ از سوی دانشگاه محل اخراج و سازمان سنجش، دو دانشجوی محروم از تحصیل، برای چندمین بار به دفتر حجت الاسلام رهبر مراجعه کردند. در این مراجعه، دو جوان محروم از تحصیل دیگر نیز با آنان همراه بودند. اصرار چهار جوان محروم از تحصیل جهت ملاقات با نماینده مردم اصفهان در مجلس سبب شد تا با تماس با نیروهای نظامی، این نیروها با سلاح گرم در دفتر حضور یافته و به تهدید محرومین از تحصیل پرداختند. تهدید و اصرار ماموران نظامی مبنی بر ترک دفتر نماینده مجلس موجب ترک دفتراز سوی این چهار نفر شد. 2. بازجویی، حبس و تهدید در ساختمان وزارت علوم (26 آذر 87) حسام میثاقی و نوید خانجانی در ادامه پیگیری های خود، به امور مجلسی وزارت علوم که سابقا نامه‌ای را به دانشگاه محل اخراج و سازمان سنجش ارسال نموده بودند، مراجعه نمودند. مشخص می‌شود که دانشگاه محل اخراج، نامه‌ای را به امور مجلسی وازرت ارسال کرده و طی آن مهندس طحانی‌زاده رییس دانشگاه سنایی علت محرومیت از تحصیل حسام میثاقی را "اعتقاد به دین بهایی" و دستور "حراست وزارت علوم" و "وزارت اطلاعات" مبنی بر اخراج ایشان اعلام نموده بود. این دو تن، دو نسخه از نامه فوق را دریافت و یکی از نسخه‌ها را از ساختمان خارج نمودند. نسخه‌ی دیگر نزد حراست وزارت علوم برده شد تا پاسخگوی سوال آنان مبنی بر علت قانونی محرومیت از تحصیل خود باشد. تا این زمان، تمامی ارگان ها خود را در مورد این موضوع فاقد مسئولیت قلمداد می‌نمودند. اما در این نامه به وضوح بیان شده که دستور محرومیت از تحصیل بهاییان از سوی "حراست وزارت علوم" و "وزارت اطلاعات" ابلاغ شده است. شخص مسئول در حراست وزارت علوم با مشاهده ضمن محرمانه خواندن آن اضافه نمود شما حق خارج نمودن این نامه را ندارید، این در حالی‌ست که هیچ نشانی حاکی از محرمانه بودن در نامه دیده نمی‌شود. سپس مامور حراست نزد مسئول امور مجلسی رفته و از طریق او متوجه شد که دو فرد محروم از تحصیل دو نسخه دریافت نموده اند. در ادامه، رضاییان آن دو را به دفتر خود برده و درخواست نمود تا نسخه دیگر نامه به او داده شود. دو جوان محروم از تحصیل از تحویل نامه خودداری نمودند و در پاسخ، با توهین فرد مزبور و تهدید به حبس از 6 ماه تا 2 سال مواجه شدند. سپس، لباس و وسایل شخصی ایشان تفتیش شد و مدارک و نامه‌های حاصل از پیگیری آنان در طول این مدت، ضبط گردید. در ادامه، دو فرد مزبور به اتاقی در قسمت داخلی حراست وزارت علوم منتقل و به مدت 8 ساعت مورد بازجویی و تهدید قرار گرفتند. مامور حراست ضمن صحبت‌هایش بارها اشاره نمود: "مامورین وزارت اطلاعات تا دقایقی دیگر خواهند رسید و شما بازداشت خواهید شد، آنها مثل من نیستند، آنها با انواع شکنجه از شما پذیرایی خواهند نمود." در ادامه مسئول حراست از حسام میثاقی خواست تا تعهدی را مبنی بر عدم استفاده از نامه بنویسد، در این صورت او به دانشگاه باز خواهد گشت و مشکل محرومیت او رفع خواهد شد. درخواست اخیر با ممانعت این دو روبرو شد. در نهایت، پس از گذشت 8 ساعت بازجویی، حبس در اتاق عقبی حراست وزارت علوم و تهدیدهای متعدد سرانجام این دو عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر موفق به خارج شدن از ساختمان وزارت شدند. این در حالی بود که تا آخرین لحظه مامورین حراست به آنان گوشزد می نمودند که در صورت انتشار و استفاده از نامه با وزارت اطلاعات روبرو خواهند شد. کمیته گزارشگران حقوق بشر نگرانی فزاینده خود را نسبت به وضعیت فعالان حوزه دفاع از حق تحصیل ابراز می نماید. گزارش‌هایی از این دست نشان می دهد که ساختار حاکمیت در ایران علاوه بر محروم نمودن گروه‌هایی از دانشجویان و جوانان از حق تحصیل، در پاسخ به پیگیری این حق به برخورد و سرکوب متوسل می‌شود. این کمیته طی روزهای اخیر در بیانیه ای اعتراض خود را نسبت به پرونده سازی برای اعضای شورای دفاع از حق تحصیل ابراز نموده است.
*****
برای آزادی حسام سلامت، سمیه توحیدلو، محمدرضا جلائی پور و همه دانشجویان دربند
سارا شریعتی
سه سال پیش در تالار ابن خلدون بود. دانشجویی برخاست و با استحکام اساتید را به پرسش کشید. هم خوب حرف زد و هم حرف خوب.
اولین بار بود که او را می دیدم بی آنکه به نام بشناسمش. دومین بار، داور دو پروپوزال بودم. پروپوزالهایی بی منبع و بدون ارجاعات مرسوم، یکی متعلق به دانشجویی به نام حسام سلامت بود. یادم می آید به یکی از اساتید دانشکده گفتم: این نوشته یا از خود این دانشجوست که در این صورت باید به او مدرک افتخاری دهیم یا نقل بزرگان جامعه شناسی است که در این صورت باید ارجاعاتش آورده شود. تائید کردند و گفتند: بله. دانشجوی باسوادی است با دغدغه های جدی نظری.
سومین بارهمان پسر تالار ابن خلدون، سر کلاسم حاضر شد. کنجکاو شدم و اسمش را پرسیدم: حسام سلامت.
نامش را همین چند روز پیش در روزنامه خواندم. جزو بازداشت شدگان. در کنار سمیه توحیدلو و محمد رضا جلائی پور. هر سه، در صدر بهترین دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. محمدرضا جلائی پور و سمیه توحیدلو را بیشتر می شناسیم.
حسام سلامت اما از آن رو که به گواه همه کسانی که او را می شناسند، به هیچ جمعی مرتبط نیست، کمتر شناخته شده است.
یک ماه دیگر دانشگاهها باز می شود. آرزو کنیم و تلاش برای اینکه این بازگشایی با حضور همه دانشجویان ممکن گردد، تا دانشگاههای این کشور از حضور بهترین دانشجویانش، محروم نگردند.
*****
گرگها یکدیگر را می دَرَند
جمهوری اسلامی : با نظریه مصباح یزدی، ایشان باید بپذيرند كه در دوران رياست جمهوري خاتمي مرتكب گناهان زيادي شده‌اند
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به نظریه جدید مصباح یزدی -اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خداست - نوشت:
اگر نظريه نقل شده از جناب آقاي مصباح يزدي را بپذيريم و اطاعت از رئيس‌جمهور را همچون اطاعت از خدا واجب بدانيم قبل از هر چيز بايد اين واقعيت را خود جناب آقاي مصباح يزدي بپذيرند كه در دوران 8 ساله رياست جمهوري آقاي سيدمحمد خاتمي كه حكم ولي فقيه را دريافت كرده بود مرتكب گناهان زيادي شده‌اند.
متن کامل یادداشت این روزنامه بدین شرح است:
خبرگزاري جمهوري اسلامي خبري را از ديدار جمعي از هنرمندان بسيجي نقاط مختلف كشور با آيت الله محمدتقي مصباح يزدي در قم منتشر كرد كه ايشان طي سخناني ضمن تاكيد بر ضرورت تبيين صحيح اصل ولايت فقيه درباره جايگاه رئيس جمهور گفتند : « وقتي رياست جمهوري حكم ولي فقيه را دريافت كرد اطاعت از او نيز چون اطاعت از خداست » (متن كامل اين خبر را در ستون تازه هاي روزنامه امروز صفحه 15 بخوانيد) .با قطع نظر از ميزان صحت اين مقايسه و اينكه چنين نظريه اي چقدر از پشتوانه فقهي و اعتقادي برخوردار است اگر فرض را بر درستي نظريه جناب آقاي مصباح يزدي بگذاريم و بپذيريم كه اطاعت از رئيس جمهور در نظام اسلامي همچون اطاعت از خداست نتيجه اين مي‌شود كه اين دستورات و احكام صادره توسط رئيس جمهور واجب و تخلف از آنها حرام است. اين نظريه كه مي‌توان آنرا « نظريه خدامقامي مسئولان اجرائي » نام گذاري كرد عوارضي دارد كه حتي خود جناب آقاي مصباح يزدي نيز قطعا به آن ملتزم نخواهند بود. به همين جهت اكنون كه چنين نظريه‌اي در سطح رسانه‌ها مطرح شده بر صاحبنظران است كه آنرا به درستي و با تكيه بر مباني فقهي و اعتقادي نقد كنند و نتيجه بررسي هاي علمي خود را در اختيار رسانه‌ها قرار دهند تا افكار عمومي از آن بهره مند شود.در اينجا بدون آنكه وارد مباحث علمي شويم صرفا به لوازم فرمايش جناب آقاي مصباح يزدي اشاره‌اي مي‌كنيم و بعد از برشمردن پاره اي از موارد نقض نظريه صحيح مربوط به جايگاه رياست جمهوري را بر اساس قانون اساسي نيز معرفي مي كنيم .اگر نظريه نقل شده از جناب آقاي مصباح يزدي را بپذيريم و اطاعت از رئيس جمهور را همچون اطاعت از خدا واجب بدانيم قبل از هر چيز بايد اين واقعيت را خود جناب آقاي مصباح يزدي بپذيرند كه در دوران 8 ساله رياست جمهوري آقاي سيدمحمد خاتمي كه حكم ولي فقيه را دريافت كرده بود مرتكب گناهان زيادي شده اند. زيرا ايشان در آن دوران از پيشتازان مخالفت آشكار با رئيس جمهور بودند و نه تنها عدم اطاعت از وي را بلكه حتي ايستادن در مقابل رئيس جمهور وقت را ترويج مي كردند و لازم مي دانستند و زمينه را نيز براي اين امر فراهم مي كردند. البته جناب آقاي مصباح يزدي در اين زمينه تنها نبودند و ما كه آن زمان هم در روزنامه جمهوري اسلامي قلم مي زديم نيز با بسياري از افكار و عملكردهاي آقاي خاتمي مخالف بوديم و اين مخالفت را با انتشار مقالات و مطالب زيادي ابراز مي كرديم هر چند تفاوت ما با جناب آقاي مصباح يزدي اين بوده و اكنون نيز هست كه ما بر خلاف ايشان اطاعت از رئيس جمهور را چون اطاعت خدا نمي دانستيم و نمي دانيم .در چهار سال گذشته يعني دوران رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد هم نظريه جناب آقاي مصباح با همين عارضه مواجه مي‌شود زيرا در آن چهار سال نيز موارد زيادي از اظهارنظرها تصميم ها عزل و نصب ها و دستورالعمل هاي رئيس جمهور برخلاف نظر رهبري قانون و حتي خود جناب آقاي مصباح بوده بطوري كه در پاره اي موارد با صراحت نظر مخالف خود را اعلام كردند. بنا بر نظريه خدامقامي رئيس جمهور كه اكنون با صراحت از جناب آقاي مصباح يزدي نقل شده ايشان بايد بپذيرند كه حتي در همين چهار سال گذشته نيز در مواردي از اطاعت خدا سر باز زده اند و مرتكب حرام شده اند.مخالفت مجلس شوراي اسلامي با بسياري از تصميمات رئيس جمهور و نقض آن تصميمات از طريق مصوبات مجلس نيز از جمله عوارضي است كه طبق نظريه جناب آقاي مصباح يزدي بايد آنرا مخالفت با خدا تلقي نمائيم در حالي كه نه شرع و نه قانون اساسي بهيچوجه چنين چيزي را قبول ندارند و اين قبيل مخالفت ها را تاييد و امضا مي كنند كما اينكه شوراي نگهبان به عنوان نماد شرع و قانون اساسي بسياري از تصميمات مجلس شوراي اسلامي در مخالفت با تصميمات رئيس جمهور در همه دوره ها از آغاز تاسيس نظام جمهوري اسلامي تاكنون را تاييد نموده است .مهمتر از همه تصويب عدم كفايت خود رئيس جمهور در اولين دوره رياست جمهوري است. بني صدر كه حكم ولي فقيه زمان خود يعني امام خميني رضوان الله تعالي عليه را دريافت كرده بود توسط نمايندگان مجلس شوراي اسلامي مشمول عدم كفايت سياسي شد و خود امام خميني نيز اين نظر مجلس را تاييد كردند و بني صدر از رياست جمهوري اسلامي ايران خلع شد. اگر قرار بود به نظريه جناب آقاي مصباح يزدي عمل شود نمايندگان مجلس حق مخالفت با بني صدر را نداشتند و اصولا نمي توانستند وارد مبحث عدم كفايت سياسي او شوند و او همان روند ديكتاتوري را كه در پيش گرفته بود ادامه مي داد و نظام جمهوري اسلامي قرباني نظريه خدامقامي رئيس جمهور مي شد.هر چند در مقوله بررسي عوارض نظريه جناب آقاي مصباح يزدي مي توان موارد و نكات زياد ديگري را نيز بر شمرد از جمله تعدد كساني كه حكم ولي فقيه را در دست دارند و نقطه نظرهاي مختلف هم دارند و عمل كردن به آنها و اطاعت از دستورات آنها جامعه را دچار تضاد مي كند اما براي جلوگيري از طولاني شدن مقاله به همين مورد اكتفا مي كنيم و به معرفي نظريه صحيح مربوط به جايگاه رياست جمهوري مي پردازيم .رئيس جمهور طبق قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي مجري قانون است . معناي اين جايگاه اينست كه او قانونگذار نيست و نمي‌تواند برخلاف مصوبات مجلس عمل كند. در مواردي نيز كه قانون به هيات وزيران يا شخص رئيس جمهور اجازه تصميم‌گيري داده حتما اين تصميمات بايد در چارچوب قانون باشند و به تاييد شوراي نگهبان برسند.بدين ترتيب باز هم رياست جمهور در جايگاه مجري قرار دارد و نظارت مجلس شوراي اسلامي بر عملكرد دولت و نظارت ولي فقيه بر همه ارگان‌هاي نظام از جمله مجموعه قوه اجرائي كه رياست جمهوري نيز بخشي از آن است رصدگاه‌هائي هستند كه براي جلوگيري از خروج قوه مجريه و رئيس جمهور از چارچوب قانون و ميل به سوي ديكتاتوري در نظر گرفته شده‌اند. واضح است كه چنين جايگاهي نمي‌تواند يك جايگاه خدامقامي باشد و ترديدي نيست كه با توجه به اين واقعيت‌ها نظريه جناب آقاي مصباح يزدي از صحت و اتقان برخوردار نمي‌باشد.اين احتمال نيز وجود دارد كه آنچه از جناب آقاي مصباح يزدي نقل شده همه‌ي مطالب ايشان نبوده و بيانات ايشان ناقص يا تحريف شده منتشر شده باشد. در اين صورت انتظار اينست كه ايشان مطالب نقل شده را تكذيب يا تصحيح كنند و راه را بر كساني كه ممكن است درصدد سو استفاده از اين قبيل مطالب باشند سد نمايند و اجازه ندهند اين قبيل نظريه هاي ديكتاتور پرورانه چهره نوراني اسلام را ملكوك نمايد.
*****
گزارش فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
تجمع اعتراضی خانواده های دستگیر شدگان قیام همزمان با اعتصاب غذای عزیزانشان در زندان اوینبنابر گزارشات رسیده خانواده های زندانیان سیاسی قیام مردم ایران همزمان با آغاز اعتصاب غذای دستگیر شدگان در زندان اوین از صبح امروز در مقابل زندان اوین تجمع اعتراض کردند.از صبح امروز 24 مردادماه همزمان با آغاز اعتصاب غذای دستگیر شدگان قیام مردم ایران در زندان اوین، خانواده های آنها در مقابل زندان اوین تجمع اعتراضی بر پا کردند. علیرغم بد مسیر بودن و محدود بودن وسائل نقلیۀ عمومی و ترافیک صبح تا ساعت 09:00 بیش از 200 نفر از خانواده ها در مقابل درب دژبانی زندان اوین تجمع کردند. هر لحظه بر تعداد خانواده ها در مقابل زندان اوین افزوده می شود.انتشار خبر اعتصاب غذا خانواده ها را بسیار نگران کرده است .اکثر خانواده از سرنوشت عزیزان خود بی خبر هستند و همچنین انتشار و تایید خبرهای شکنجۀ قرون وسطائی توسط مسئولین بالای رژیم در زندان های ولی فقیه علی خامنه ای همانند شکنجۀ تجاوز جنسی و سایر موارد ضد بشری مو جی از نگرانی ونفرت در بین خانواده و مردم ایجاد کرده است.بر خلاف همیشه که فقط نیروهای سرکوبگر زندان اوین در محل حضور داشتند امروز علاوه بر آنها تعدادی از ماشینهای نیروی انتظامی را در محل تجمع اعتراضی اعتراضی خانواده مستقر کرده اند.
*****
صادق لاريجانی به رياست قوه قضاييه رژیم منصوب شد
ایرنا: حضرت آيت الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در حكمي آيت الله آقاي حاج شيخ صادق آملي لاريجاني را به رياست قوه قضائيه منصوب كردند.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، متن حكم معظم له به اين شرح است: بسم الله الرحمن الرحيم جناب مستطاب حجه‌الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ صادق آملي لاريجاني، محقق فرزانه و ارجمند دامت توفيقاته اكنون كه دوران تمديد شده ي مسئوليت آيه الله آقاي هاشمي شاهرودي در قوه ي قضائيه به پايان رسيده است، با تشكر و تقدير از مجاهدتها و خدمات ارزنده و ماندگار ايشان، جنابعالي را كه از برجستگان علمي حوزه ي علميه ي قم و برخوردار از روحيه و توان نوآوري و ابتكار ميباشيد، براساس اصل يكصدوپنجاه وهفت قانون اساسي، به رياست قوه ي قضائيه ي جمهوري اسلامي ايران منصوب ميكنم.
با گذشت سه دهه از آغاز تشكيلات نوين دادگستري و كسب تجربيات گرانبها و آزمون و خطاهاي اجتناب ناپذير، اكنون چشمداشت سلامت اركان و اتقان احكام و سرعت و سهولت در اجراي عدالت، از دادگستري جمهوري اسلامي، انتظاري بحق است كه مسئولان اين پيكره ي عظيم و دستگاههاي جانبي آن بايد در برآوردن آن با همه ي توان از هيچ كوشش و ابتكاري فروگذار نكنند. اينجانب بجد اميدوار است كه دوران مديريت جنابعالي با توجه به فراهم آمدن بسياري از زيرساختهاي لازم و با تكيه بر صلاحيتهاي علمي و عملي آن جناب، دوران شكوفائي قوه ي قضائيه به شمار آيد.
توفيقات جنابعالي و همكاران محترم و قضات شريف را از خداوند متعال مسالت ميكنم.
*****
قدرت علیخانی: مرتضوی جواب تماس‏ تلفنی ما را نداد!
قدرت‌الله عليخاني با اشاره به اينكه در بازديد اعضاي كميته ويژه بررسي وضعيت بازداشت‌شدگان اخير از بند زندانيان سياسي اوين، فقط آقايان بروجردي و تجري حضور داشتند، در واكنش به انتشار خبري در روزنامه‏های حامی کودتا، مبني بر حضور تمامي اعضاي اين كميته در ملاقات مذكور گفت: متاسفانه به ما اجازه ملاقات با زندانيان سياسي را ندادند.
عضو فراكسيون خط امام(ره) در گفت‌وگو با ايلنا ادامه داد: در بازديد از زندان اوين اصرار كرديم كه حداقل با چند نفر از زندانيان سياسي مطرح ملاقات كنيم، اما رئيس زندان به ما گفت كه دادستان تهران بايد اجازه چنين ملاقاتي را صادر كند.
وي با اشاره به تماس تلفني‌اي كه با سعيد مرتضوي از زندان اوين در حين بازديد از اين زندان داشته‌اند گفت: متاسفانه ايشان جواب تماس ما را ندادند و به همين دليل بي‌آنكه ملاقاتي با سياسيون در بند داشته باشيم، به همراه آقاي رضايي زندان اوين را ترك كرديم.
وي بر اين اساس از مشروح مذاكرات ميان تجري و بروجردي با آقايان عطريانفر، تاج‌زاده و ابطحي ابراز بي‌اطلاعي كرد و گفت: گويا ما را محرم ندانستند كه اجازه حضور در اين ديدار براي ما صادر نشد.
علیخانی اظهار داشت که او به همراه اميدوار رضايي از بند زنان در زندان اوين بازديدي داشتند كه طي آن متوجه حضور 26 نفر از زنان بازداشت‌شده در حوادث پس از انتخابات در اين بند شده‌اند.
عليخاني با بيان اينكه در ميان اين 26 نفر، حدود 5 نفر دانشجوي دختر نيز حضور داشت، در پاسخ به اينكه آيا با زندانيان روزنامه‌نگار زن همچون ژيلا بني‌يعقوب و مهسا امرآبادي نيز ديدار داشته‌ايد يا نه؟، گفت: اين 26 نفر از چهره‌هاي عادي بودند و ما هيچ چهره شناخته شده‌اي را در ميان آنها نديده‌ايم.
به گفته وي پس از ملاقات نمايندگان با اين زنان، گفته شد كه حكم آزادي 6 نفر از آنها صادر شده و به زودي آزاد خواهند شد.
*****
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
حمله و هتاکی به خانواده های دستگیرشدگان در مقابل زندان اوین
بنابر گزارشات رسیده از مقابل زندان اوین ، به دستور قاضی کشیک مستقر در زندان اوین به خانواده ها ی که از وضعیت و شرایط عزیزانشان بی اطلاع هستند و پیگیر آنها بودند یورش بردند و مادران و پدران سالخورده و خانواده ها را با برخوردی وحشیانه هل دادند و بر روی زمین اداختند.حوالی ساعت 10:15 صبح امروز خانواده های دستگیر شدگان قیام نسبت به عدم اطلاع و جوابگویی در ساختمان مراجعات که قاضی کشیک در آن مستقر است دست به اعتراض زدند و خواستار مشخص شدن و ضعیت وشرایط عزیزانشان شدند. پاسداران و افراد دادگاه انقلاب که در آنجا مستقر هستند سعی به سر دواندن و فریب دادن خانواده ها نمودند، که نامه بنویسید،نماینده تعیین کنید تا ما رسیدگی کنیم موارد فریبکارانه که خانواده ها روزانه با آن مواجه هستند خشم آنها را بر انگیخت. خانواده ها در اعتراض به این برخوردهای فریبکارانه به آنها می گفتند عزیزان ما در زیر شکنجه و در حال اعتصاب هستند و شماها هنوز به ما وعده و وعید می دهید.وقتی که افراد مستقر در ساختمان مراجعات از دادن جواب منطقی و مشخص به خانواده درمانده شده بودند شیوه سرکوب را پیشه کردند.آنها به نیروهای سرکوبگر خود دستور دادند که خانواده ها را بصورت وحشیانه ای از ساختمان بیرون کنند . نیروهای سرکوبگر مادران و پدران سالخورد با هل دادن و انداختن بر روی زمین از ساختمان بیرون کردند و در زیر آفتاب و گرمای شدید قرار دادند.خانواده هنگام خروج از ساختمان مراجعات در اعتراض به رفتار وحشیانه نیروهای ولی فقیه علی خامنه ای فریاد الله اکبر سر دادند و تعدادی دیگری از خانواده که خشمگین بودند علی خامنه ای و احمدی نژاد را لعن و نفرین می کردند . خانواده همچنین اعلام کردند از امروز تا اطلاع ثانوی در صورت ادامه یافتن این برخورده ها و در اعتصاب غذا بودن عزیزانشان از صبح تا غروب در مقابل زندان اوین دست به تحصن خواهند زد.خانواده های دستگیر شدگان قیام خشمگین هستند و احتمال ادامه یافتن اعتراضان و یورش به آنها می رود. تعدادی از ماشینهای نیروهای سرکوبگر در محل مستقر شدند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، یورش به مادران و پدران پیر و خانواه ها ، هل دادن و انداختن آنها بر روی زمین و اهانت به آنها را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار رسیدگی به جنایتهای که بدستور ولی فقیه علی خامنه ای علیه مردم ایران صورت می گیرد می باشد.
*****
گزارش کمیته ویژه مجلس رژیم در باره زندان کهریزک
خبرگزاری حکومتی مهر: رئیس کمیته ویژه مجلس برای پیگیری وضعیت بازداشت شدگان اخیر از برخورد قضایی با 12 پرسنل نیروی انتظامی و قاضی متخلف در برخورد با بازداشتی ها و تشکیل پرونده قضایی برای آنان در خصوص موضوع بازداشتگاه کهریزک خبر داد.
پرویز سروری، با اشاره به تلاش های کمیته ویژه مجلس در بررسی وضعیت بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات اظهارداشت : کمیته ویژه با بازداشت شدگان، کسانی که آزاد شدند، مسئولان بازداشتگاهها و قضات دیدارهای داشته است.
وی خاطرنشان کرد: نتیجه این دیدارها منجر به برکناری تقریبا همه کسانی شد که در بازداشتگاه کهریزک مسئولیت داشته اند .
رئیس کمیته ویژه مجلس خاطرنشان کرد: تا کنون نیروی انتظامی حدود 12 نفر از نیروهای خود را که در این قضایا تخلف کرده اند عزل و برکنار کرده است و نتیجه این برخوردها در سایت نیروی انتظامی هم منتشر شده است.
این نماینده مجلس تعلیق برخی از قضات از خدمت، برخورد انضباطی، زندان و تشکیل پرونده قضایی و محاکمه و ارجاع به سیستم قضایی را از جمله مجازات کسانی خواند که در مورد بازداشتی ها دچار تخلف از قانون شده اند.
سروری تاکید کرد: همه این موارد در پی اقدامات گسترده کمیته ویژه انجام گرفته است.
نماینده تهران گفت: کمیته ویژه به زودی در نشست خبری گزارشی از پیگیری های خود درخصوص وضعیت بازداشت شدگان اخیر به خبرنگاران ارائه خواهد کرد.
رئیس کمیته ویژه مجلس از بازدید اعضای این کمیته از بازداشتگاه کهریزک خبر داد و خاطرنشان کرد: این محل از استاندارهای لازم برای نگهداری بازداشتی ها برخوردار نبود. معمولا افراد شرور و اوباش با توجه به اقدامات خلاف شئونی که انجام می دادند در این بازداشتگاه نگهداری می شدند و این محل به هیچ عنوان در شان کسانی که در اعتراضات خیابانی اخیر بازداشت شده بودند ، نبوده است.
سروری تاکید کرد: آن قاضی که دستور انتقال بازداشتی ها به بازداشتگاه کهریزک را داده است نیز متخلف است و با وی برخورد خواهد شد.
وی ادامه داد: این بازداشتگاه به دلیل اینکه از استاندارهای بهداشتی لازم و امکانات تغذیه مناسب برخوردار نبوده و مکان و نوع امکانات نامناسب همه دست در دست هم داده فضای نامطلوبی ایجاد کرده و منجر به دستور مقام معظم رهبری برای توقف کار آن شده است.
سروری درخصوص ادعاهای مطرح شده مبنی بر تجاوز جنسی در بازداشتگاهها و پاسخ رئیس مجلس به این ادعاها نیز به مهر گفت: در بررسی هایی که داشتیم بیشترین تمرکز خود را روی بازداشتی های 18 تیر داشته ایم و حتی یک نمونه تجاوز جنسی در بازداشتگاه کهریزک گزارش نشده است.
عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس یادآور شد: بهتر بود آقای کروبی قبل از رسانه ای کردن این مباحث، اگر موردی داشتند ابتدا به کمیته ارائه می کردند.
*****
تجمع مخالفان کروبی برگزار نشد
گفت‌وگو با مدیرمسئول اعتماد ملی
استمداد مدیر مسئول روزنامه اعتماد ملی از دادستان، فرمانده نیروی انتظامی و استاندار تهران برای تامین امنیت این نشریه بی پاسخ نماند. از ساعت سه و نیم پس از نیمروز یک خودرو و یک ون نیروی انتظامی، از دفتر روزنامه محافظت می‌کنند.
مخالفان کروبی قصد داشتند روز امروز ساعت ۴ جلوی روزنامه اعتماد ملی تجمع کرده و افشاگری وی در زمینه تعدی و تجاوز به بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات را محکوم کنند. به نقل از کارکنان اعتماد ملی، به‌جز ماموران محافظ پلیس، کس دیگری جلوی دفتر نشریه دیده نمی‌شود.
**
گفتگو با محمدجواد حق‌شناس، مدیر مسئول اعتماد ملی:
دویچه‌وله: تهدید مشخصی علیه روزنامه شده است؟
جواد حق‌شناس: آقای احمد خاتمی، در نماز جمعه دیروز، نامه آقای کروبی به آقای هاشمی را محکوم کرد و خواهان برخورد نظام با آقای کروبی شد. بعد از نماز جمعه تعدادی از مردم شعار داده و گفتند شنبه بعد از ظهر جلوی اعتماد ملی تجمع می‌کنند.
الان چه خبر است؟
الان سه بعد از ظهر است و هنوز خبری نیست. من نامه‌ای به دادستان تهران، آقای مرتضوی و سردار رجب زاده فرمانده انتظامی تهران بزرگ ارسال کردم و درخواست کردم برای تامین امنیت همکاران روزنامه دستورات لازم را بدهند.
اقدامی کرده‌اند؟
نه. هنوز کاری نکرده‌اند. من به آقای تمدن استاندار محترم تهران نیز تلفن کردم ولی موفق به صحبت نشدم. موضوع را به دفترشان منعکس کردم. این نگرانی در بین همکاران من وجود دارد که قرار است ساعت چهار چه خبر شود.
یعنی حتی یکی دو مامور انتظامی نفرستاده‌اند که مراقب اوضاع باشند؟
نه. خبری نیست.
گردش کار مانند همیشه است؟ همکاران همه سر کار هستند؟
گردش کار مختل نشده اما همه نگران هستند. ما به تعدادی از همکاران خانم گفته‌ایم امروز مرخصی باشند.
فکر می‌کنید نتیجه این تهدیدها چه خواهد شد؟
مسئولان در صدد ایجاد آرامش در جامعه‌اند و باید تمهیدات لازم را اندیشه کنند. آنچه آقای کروبی طرح کرده، چیزی نیست که در خیابان حل و فصل شود. این نیازمند رسیدگی قانونی است. هیات تفحص مجلس، قوه قضاییه یا بازرسی کل کشور و مواردی از این دست باید به مسئله رسیدگی کنند و پاسخ آقای کروبی را بدهند. در نتیجه موافقان و مخالفان این نظر، نباید برای این موضوع در خیابان‌ها موضعگیری کنند.
اگر به فرض اتفاقی افتاد، چه خواهید کرد؟
کار خاصی نمی‌توانیم بکنیم. امیدواریم ماموران درخواستی را که از آنها به شکل رسمی شده و حتی انتشار یافته، جدی بگیرند.
از زمان انتشار این نامه، در رویکرد مردم به روزنامه اعتماد ملی تغییری رخ داده؟ تیراژ بالاتر رفته؟
نه تیراژ با وجود تقاضای زیاد، بالاتر نرفته اما تلفن‌های زیادی به عنوان موافق و مخالف به دفتر روزنامه می شود.
درآینده مسائل مربوط به این سوژه را در روزنامه به شکل گزارش و مصاحبه و خبر کار خواهید کرد یا مسئله را اقای کروبی مستقلا دنبال خواهند کرد؟
ما زمان نوشتن نامه آقای کروبی، این خبر را کار کردیم و در بازخورد ماجرا نیز صحبت‌ها و اظهارنظرهای اقای لاریجانی را پوشش دادیم.
*****
گزارش فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از دادگاه انقلاب و زندان اوین ،امروز صدها نفر از خانواده ها تجمع اعتراضی بر پا کردند و خواستار رسیدگی فوری به وضعیت عزیزانشان و آزادی آنها شدند که مورد یورش نیروهای سرکوبگر در مقابل زندان اوین قرار گرفتن.
همزمان با تجمع خانواده بازداشت شده ها در مقابل زندان اوين حدود 100 نفر از خانواده ها نيز در مقابل دادگاه انقلاب تجمع كردند و خواستار رسيدگي فوري به وضعيت عزيزانشان و آزادي آنها شدند.از يك طرف خانواده ها از اين وضعيت بلاتكليفي و بي اعتنايي مسئولين خشمگين هستند واز طرف ديگر با انتشار خبر اعتصاب غذاي بازداشت شده ها خانواده ها به شدت نگران وضعيت سلامتي عزيزان خود هستند و مي گويند مطمئنيم آنقدر فرزندانمان را شكنجه كردند و به آنها سخت گرفته اند كه آنها در اين شرايط مجبور به اعتصاب غذا شده اند. اگرهمچنان وضعيت فرزندانمان روشن نشود و آنها اعتصاب غذا كنند ما هم در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوين تحصن كرده و همراه با عزيزانمان دست به اعتصاب غذا مي زنيم از طرفي با انتشار خبر شکنجۀ جنسي بازداشت شده ها نگراني خانواده ها به شدت افزايش يافته و دائما خامنه اي و احمدي نژاد را به باد فحش و ناسزا مي گيرند و مي گويند اگر با عزيزان ما چنين كاري كرده باشند هيچ كدام از ما ساكت نمي نشينيم وآنها را رسوا مي كنيم در اين مدت آنقدر توهين و تحقير و ناسزا شنيده ايم كه هيچ تهديدي بر ما كارساز نيست .لیست جدیدی از اسامی دستگیر شدگان قیام جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد؛
1- اشكان يزدان پناه 25 ساله چهارشنبه 14 مرداد در خيابان سعدي بازداشت به كلانتري 160 منتقل و سپس به اوين منتقل شده2- كيوان عليدوست 26 ساله شغل آزاد چهارشنبه 14 مرداد با ضرب و شتم نيروهاي گارد در بهارستان بازداشت و به كلانتري 160 منتقل و اكنون محل نگهداري وي نامشخص
3- مجيد حامدي 30 ساله ليسانس عمران دوشنبه 12 مرداد توسط نيروي انتظامي در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده در اين مدت هيچ گونه تماسي با خانواده خود نگرفته4- اميد عزيزي 24 ساله دانشجو شيمي دوشنبه 12 مرداد در حوالي ميدان فاطمي بازداشت و به اوين منتقل شده
5- بابك سعادتي 28 ساله ليسانس مديريت صنعتي پنجشنبه 8 مرداد در حوالي مصلي بازداشت و به اوين منتقل شده 6- محمد كدخدائي 24 ساله دانشجوي محيط زيست پنجشنبه 8 مرداد در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده7- سهراب عطار 22 ساله دانشجوي رياضي محض پنجشنبه 8 مرداد در بهشت زهرا بازداشت و به اوين منتقل شده
8- فرزاد افضلي 34 ساله جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به كلانتري 148 و سپس به اوين منتقل شده9- افشين منصوري 28 ساله ليسانس مترجمي زبان انگليسي جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده
10- مرتضي فقيهي 25 ساله دانشجوي حقوق پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده11- محمد حسن اشرفي 20 ساله دانشجوي حسابداري پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و بعد از يك هفته كه خانواده در نگراني بسر مي بردند به خانواده وي اطلاع مي دهند كه فرزندشان بازداشت و به اوين منتقل شده12- نيما يعقوبي 27 ساله فوق ديپلم برق پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده13- معين يوسف پور19ساله دانشجوي كامپيوتر پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده14- علي اكبر حداديان 22 ساله پنجشنبه 18 تير بازداشت و به كلانتري 148 منتقل و بعد از 2 روز به اوين منتقل شده15- سروش محمدي باريكاني 27 ساله مهندس صنايع پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده16- حسين خالقي 29 ساله ليسانس عمران پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده17- مهدي اژدري 23 ساله شغل آزاد پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده18- وحيد عيوض زاده 28 ساله ليسانس حسابداري شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شدهفعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، از خواسته های به حق خانواده های دستگیر شدگان که خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط عزیزان خود هستند حمایت می کند. و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد خواستار اقدامات فوری برای آزادی فوری و بی قید وشرط تمامی زندانیان سیاسی در ایران است.
*****
نمایش بعدی: فردا، سومين جلسه دادگاه بازداشتی‌های حوادث پس از انتخابات
طبق اعلام دادگاه انقلاب اسلامی، فردا سومین جلسه دادگاه نمایشی بازداشت شدگان پس از انتخابات قرار است برگزار شود؛ یعنی درست در اولین روز ریاست رسمی صادق لاریجانی بر قوه قضاییه!
بر اساس اطلاعيه شعبه ‌١٥ دادگاه انقلاب اسلامي تهران، سومين جلسه به اصطلاح محاكمه عوامل اغتشاشات اخير تهران، روز يكشنبه مورخ ‌٢٥/٥/١٣٨٨ ساعت ‌٨ صبح در شعبه ‌١٥ دادگاه انقلاب اسلامي تهران برگزار مي‌شود و در اين جلسه به موارد اتهامي ‌٢٥ نفر از متهماني كه توسط دادستاني تهران براي آن‏ها كيفرخواست صادر شده و ادعا می‏شود که نوع اتهام و دلايل انتساب آن احصاء شده است، بر اساس نوبت تعيين شده رسيدگي مي‌شود.
باید به آقای لاریجانی تبریک گفت که چنین قدم مبارکی دارد و باید گروه جدیدی از متهمان بی‌گناه را در اولین روز ریاست او قربانی کنند تا خوشایند مقامات بالاتر باشد.
منابع متعدد خبری در روزهای اخیر خبر داده بودند که صادق لاریجانی اعلام کرده قبل از حضور او در قوه قضاییه، باید بساط این دادگاه جمع شود و متهمانش آزاد یا لاافل از وضعیت بلاتکلیفی قانونی خارج شوند.
اما ظاهرا این اولین وعده قاضی‌القضات جدید، نادرست از آب درآمده است.
*****
آمار کشتار کاسبکاران کرد در غرب کشور در طی 20 روز گذشته
خبرگزاری هرانا : آنچه در ذیل می آید، مجموعه آمار کشتار کاسبکاران و کولبران مرزنشین مناطق کردستان توسط نیروهای نظامی در محدود 20 روزه اخیر است.
1.حمید قندکانگلو اهل ماکو به دلایل نامعلومی زمانی که با ماشینش در اطراف جاده در حوالی مرز بازرگان توقف کرده بود توسط نیروهای انتظامی به رگبار بسته می شود، وی به علت شدت جراحات وارده جانش را از دست می دهد. هر چند که نیروهای انتظامی ادعا کرد که وی حامل کالای قاچاق بوده اما مشخصمی شد که هیچگونه کالای قاچاقی در ماشین وی نیوده است.
2. روز شنبه 27 تیرماه اسد موسی زاده شهروند کرد اهل شهر خوی نیز در حالیکه مشغول خرید فروش گازوئیل در مرز بود، از سوی ماموران انتظامی به رگبار بسته شد که به دلیل اصابت چندین گلوله به قلبش جانش را از دست داد.
3. طی هفته گذشته محی الدین جل باکو 50 ساله اهل سلماس زمانی که برای گرفتن طلب خویش به منطقه شپیران سلماس رفته بود توسط نیروهای انتظامی مورد اصابت چندین گلوله قرار گرفت و به علت شدت جراحات فوت نمود. شایان ذکر است نامبرده دارای دو همسر و 7 فرزند بود. همچنین 3 جوان کرد بر اثر تیراندازی نیروهای انتظامی در هفته های گذشته در مناطق مرزی سلماس توسط نیروهای انتظامی زخمی شدند.
4. روز چهارشنبه 7 مرداد ماه در تعقیب گریز نیروهای انتظامی با ماشینهای باری کاسبکاران کرد سقزی یک شهروند سقزی به نام جلال توسط نیروهای انتظامی کشته شد.
5. جنازه اقبال بختیاری شهروند کرد اهل روستای قم قلعه مهاباد که در طی چند روز گذشته توسط نیروهای انتظامی در جاده هشترود دستگیر شده بود، به خانواده اش تحویل داده شد. شایان ذکر است هنوز دلیل فوت نامبرده به خانواده اش اعلام نشده است و تنها از سوی ناجا اعلام شده است که متوفی با ماشین حامل کالای قاچاق بوده.
6. روز چهار شنبه 7 مرداد ماه نیروهای انتظامی پاسگاه حسن سالاران سرشیوی سقز به چندین ماشین وانت حامل کالای قاچاق تیراندازی کرد که بر اثر آن شهروندی کرد به نام انور اقبالی 35 ساله کشته و 2 نفر دیگر زخمی می شوند.
7. روز دوشنبه 12 مردادماه بر اثر تیرانداری ماموران انتظامی در منتطقه آلان شهر سردشت یک کاسبکار کرد به نام رحیم محمود پور کشته و دو نفر دیگر زخمی شدند.
8. روز یکشنبه 11 مردادماه، سروان اصلانی رئیس پاسگاه روستای مرزی آلواتان شهر سردشت به دلایل نامعلوم دو شهروند کرد را به رگبار می بندد که بر اثر آن شهروندی به نام حاجی 23 ساله کشته می شود و شهروند دیگری به نام لقمان به شدت زخمی می شود.
9. روز یکشنبه 11 مردادماه نیروهای انتظامی در مرز نوسود به سوی چندین کاسبکار کرد تیراندازی می کنند که بر اثر آن شهروندی به نام شهرام شکری به شدت زخمی می شود. وی به علت شدت جراحات به بیمارستان شهر جوانرود انتقال داد می شود.
10. روز چهارشنبه 14 مردادماه چند ماشین از کاسبکاران کرد در منطقه قطور شهر خوی در کمین نیروهای انتظامی گرفتار می شوند، نیروهای انتظامی به سوی کاسبکاران تیراندازی می کنند که بر اثر آن شهروندی به نام سراج موسی لو کشته و شهروندی دیگر به نام رضا بابازاده به شدت زخمی می شود و به بیمارستان انتقال داده می شود.
11. روز جمعه 16 مردادماه سید فاخر عمر شیوا در منطقه مرزی شهر خوی توسط نیروهای انتظامی کشته می شود.
12. نیروهای انتظامی در طی ده روز اخیر به مناطق مرزی نوسود ، هانه گرمه له ، مناطق مرزی مریوان و بانه یورش برده و ضمن ضرب و شتم اهالی روستاهای این مناطق، وسائل آنها را ضبط و با خود برده اند، بطوریکه در مناطق نوسود بین مردم و نیروهای انتظامی درگیری روی داده و چندین نفر زخمی و تعداد زیادی نیز دستگیر شده اند.
13. "سعدت لایی" "عینا لایی" و "مژده نادریان" سه زنی هستند که در محور "ژاورو" مریوان در اثر اشتباه نیروهای کمین ناجا مورد تیراندازی نیروهای نظامی مورد اشاره قرار گرفتند و علیرغم زخمی شدن آنان، هیچگونه اقدامی از سوی نیروهای مورد اشاره برای کمک یا انتقال آنان به بیمارستان صورت نگرفت.
*****
نمونه‌ای از شکنجه‌های کهریزک، از زبان یک نماینده مجلس
شوک الکتریکی به بدن خیس و عریان زنان!
یک نماینده مجلس در گفت‌وگو با «موج سبز» از شکنجه زنان زندانی در کهریزک خبر داد. این در حالی است که پیش از این هیچ گزارشی درباره بازداشت زنان در این بازداشتگاه غیرقانونی منتشر نشده بود.
این نماینده مجلس که نخواست نامش فاش شود، با اشاره به بازدید گروهی از نمایندگان مجلس از زندان اوین و بند زنان، خبر داد که برخی از زندانیان در حضور نمایندگان و مقامات دادستانی از شکنجه‌های فجیع صورت گرفته در بازداشتگاه کهریزک پرده برداشته‌اند.
شرح ماجرا را از زبان این نماینده می‌خوانیم: در بند زنان، پرسیده شد: چه کسانی سؤال دارند؟ تعداد زیادی دستشان را بالا بردند. پرسیده شد: چه کسانی در کهریزک بودند؟ از یکی از آنان خواسته شد در مورد رفتاری که با وی صورت گرفته، توضیح دهد. یکی از خانم‌ها گفت: در کهریزک، در حالی که مرا کاملا عریان کرده بودند، از من خواستند وارد یک بشکه آب شوم، سپس بارها در آن بشکه به من شوک الکتریکی وارد کردند، به طوری که تمام چهار ستون تنم می‌لرزید!
به گفته این نماینده، این زن شجاع زندانی سپس از نمایندگان پرسیده است: آیا شما واقعا خود را نمایندگان مجلس شورای «اسلامی» می‌دانید؟!
*****
تعطیلی دانشگاهها از دستور کار شورای انقلاب فرهنگی خارج شد
دبير‌خانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي‌ با صدور اطلاعيه‌اي اعلام كرد که بررسي تعطيلي دانشگاه‌ها در ترم آينده‌ در دستور كار شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار ندارد و زمان آغاز سال تحصیلی جاری دانشگاه‌ها مانند سال‌های گذشته خواهد بود.
پیش از این برخی منابع در وزارت علوم خبر داده بودند که طرح تعطیلی دانشگاهها و یا لااقل دانشگاه تهران برای یک ترم تحصیلی در دستور کار این شورا قرار دارد.
حال با توجه به اطلاعیه دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی، به نظر می‌رسد این طرح با توجه به نظرات دو وزارتخانه علوم و اطلاعات که قرار بود تا پایان هفته گذشته در این باره نظر بدهند، از دستور کار خارج شده است.
به گفته‌ی برخی منابع مطلع، وزارت علوم ضمن مخالفت با کلیت این طرح، اعلام کرده بود که حتی اگر بناست چنین طرحی در دانشگاه تهران هم اجرا شود، به بهانه جلوگیری از شیوع بیماری آنفولانزای خوکی یا چیزی شبیه به این باشد و نه با اشاره مستقیم به احتمال ناآرامی در دانشگاه‌ها.
*****

کُلیه فروشی مردم در ایران و کمک 15 میلیون دلاری به لبنان
شهرزادنیوز: در حالی که مردم فقیر در ایران با فروش اعضای بدن خود، به ویژه کلیه، سعی دارند که قوت روزانه خود را تأمین کنند، کمیته امداد خمینی، تنها در سال 1385 مبلغ 15 میلیون و 364 هزار دلار هزینه کمک های خارجی کرده است.
حسین انواری، سرپرست این کمیته، که از سوی علی خامنه‌ای بدین سمت گمارده شده است، آشکارا می‌گوید که هدف از این کمک‌ها "یک نوع سرمایه گذاری برای ایران" است. و می‌افزاید: کمیته امداد اگر هزینه می‌کند، برای کار فرهنگی است. به زعم وی، این کمک‌ها "تهدیدات نسبت به نظام جمهوری اسلامی را خنثی" می کنند.
کمک‌های کمیته امداد، از جمله شامل لبنان، سوریه، عراق، تاجیکستان، افغانستان، فلسطینی‌ها، جمهوری آذربایجان و جزیره کومور تا سریلانکا می‌شود.
*****
تکليف يک ميليارد دلار گم شده به زودي روشن مي شود
تکليف يک ميليارد دلار گم شده در دولت نهم که سر و صداي زيادي به دنبال داشت به زودي از سوي ديوان محاسبات مشخص خواهد شد... به گفته معاون حقوقي امور مجلس و تفريغ بودجه ديوان محاسبات کشور يک ميليارد دلار گم شده از بودجه سال 85 قاعدتاً بايد در حساب شرکت نفت باشد. بهروز همتي در ادامه از ارجاع پرونده کليه تخلفات بودجه سال 85 از جمله پرونده «واريز نشدن يک ميليارد و 85 ميليون دلار به خزانه» به دادسراهاي اين ديوان و هيات هاي مستشاري خبر داد و به مهر گفت؛ تنها مرجع رسيدگي کننده به تخلفات بودجه به خصوص موضوع واريز نشدن يک ميليارد دلار از محل درآمدهاي نفتي به خزانه عمومي دادسراها و هيات هاي مستشاري ديوان محاسبات هستند و هر چه آنها حکم کنند، لازم الاجرا است.او با اشاره به اينکه وزير نفت قبل از انتخابات به دليل واريز نشدن يک ميليارد دلار به خزانه عمومي به ديوان محاسبات فراخوانده شد و در اين باره توضيحاتي ارائه کرد، افزود؛ پس از اظهارنظر دادسراهاي ديوان محاسبات پرونده تخلفات کسري بودجه 85 که هم اکنون سندسازي شده به هيات هاي مستشاري مي رود و بايد منتظر اظهارنظر نهايي درباره اين تخلفات و به خصوص واريز نشدن يک ميليارد دلار به حساب خزانه عمومي از سوي وزارت نفت باشيم. همتي درباره نظر متفاوت وزارت نفت و ديوان محاسبات درباره بسياري از درآمدهاي نفتي که موضوع يک ميليارد دلار واريز نشده به خزانه عمومي هم جزء اين مقوله محسوب مي شود، تصريح کرد؛ ما معتقديم اين درآمدها و منابع حاصل از آن بايد به خزانه عمومي واريز شود، در صورتي که وزارت نفت يک چنين اعتقادي ندارد و اين موضوع را نمي پذيرد. معاون حقوقي امور مجلس و تفريغ بودجه ديوان محاسبات کشور ادامه داد؛ با توجه به دو نظر متفاوت چون هنوز هم اساسنامه يي براي تشريح چگونگي واريز درآمدهاي وزارت نفت هم وجود ندارد و نحوه ارتباط وزارت نفت در خصوص درآمدها و فعاليت ها با بيرون اين مجموعه تنها در چند بند قانوني که در قانون بودجه هر سال مي آيد، خلاصه مي شود؛ اين پول قاعدتاً در حال حاضر بايد در حساب شرکت نفت باشد.او تاکيد کرد؛ اقلام زيادي در انحرافات از بودجه 85 وجود دارد که از حساب وزارت و شرکت نفت بايد به حساب خزانه عمومي واريز شود. همتي در پايان با اشاره به اينکه تنها مرجع رسيدگي کننده به تخلفات بودجه به خصوص موضوع واريز نشدن يک ميليارد دلار از محل درآمدهاي نفتي به خزانه عمومي «ديوان محاسبات کشور» است و به زودي تکليف اين مسائل را روشن خواهد کرد، تاکيد کرد؛ دولت و وزارت نفت درباره تخلفات بودجه سال 85 به خصوص موضوع «واريز نشدن يک ميليارد دلار به حساب خزانه عمومي» بايد به نظر دادسراها و هيات هاي مستشاري ديوان محاسبات تمکين کنند و تصميم اين ديوان به عنوان مرجع نهايي قانوني رسيدگي به اين مسائل لازم الاجرا است.
*****
عشا مومنی به آمریکا بازگشت
بی بی سی
عشا مومنی، دانشجوی ایرانی آمریکایی عضو کمپین یک میلیون امضاء که در اوایل سال جاری میلادی ممنوع الخروج شده بود، به آمریکا بازگشت. خانم مومنی که 29 سال سن دارد، در میانه ماه اکتبر سال گذشته میلادی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی ایران بازداشت شد و تقریبا یک ماه را در زندان گذراند. اما پس از آزادی او اعلام شد، اتهام دیگری درباره او مطرح شده و تا زمان رسیدگی به اتهام جدید، او امکان خروج از ایران را ندارد. وکیل مدافع خانم مومنی علت بازداشت موکل خود را فعالیت در دفاع از حقوق زنان در ایران از جمله ارتباط با کمپین یک میلیون امضا اعلام کرده بود. مقام های آمریکایی در تلاش بودند شرایط آزادی او را فراهم سازند؛ در ماه آوریل سال میلادی جاری و در حاشیه کنفرانس افغانستان در لاهه، در جریان دیدار ریچارد هولبروک، نماینده ویژه ایالات متحده در امور افغانستان و پاکستان و مهدی آخوندزاده، معاون وزیر خارجه ایران پیامی درباره وضعیت عشا مومنی به ایران منتقل شد. حدود یک ماه قبل هم سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با "غیرموجه خواندن" تصمیم ایران به ممانعت از صدور مجوز خروج برای خانم مومنی، خواستار تغییر تصمیم ایران شد. عشا مومنی دانشجوی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا است که در جریان سفر به ایران قصد داشت جهت تکمیل پایان نامه خود درباره جنبش حقوق زنان ایران به پژوهش بپردازد. در هنگام بازداشت، حاصل تحقیقات او، چند مصاحبه ویدئویی با فعالان حقوق زنان و همچنین کامپیوتر شخصی او ضبط شد. به گزارش آسوشیتدپرس خانم مومنی حدود 25 روز از 28 روز بازداشت خود را در زندان انفرادی گذراند و 19 بار مورد بازجویی قرار گرفت، هر چند تایید کرد که مورد شکنجه جسمی قرار نگرفته است. اما او به این خبرگزاری گفت رفتاری که با او شده به اندازه رفتاری که با دیگر زندانیان سیاسی می شد، بد نبوده است. او در گفتگوی خود با خبرگزاری آسوشیتدپرس دورانی که بیرون از زندان گذراند را بسیار سخت تر از دوران زندان اوصیف کرد و گفت احساس می کرد تحت نظر قرار دارد و در خیابان های تهران احساس امنیت نمی کرد. عشا مومنی در بازگشت به لس آنجلس گفت قصد دارد به کار در حوزه حقوق افراد در ایران ادامه دهد.
*****
هیچ خبري از ‌هاله سحابي در دست نیست
اعتماد ملی
همسر ‌هاله سحابي، عضو مادران صلح ايران و دختر عزت‌الله سحابي که 10روز پيش در ميدان بهارستان بازداشت شد گفته است که هيچ خبري از همسرش ندارد. مشايخي مي‌گويد: هيچ اطلاعي نداريم و همچنان پيگير قضيه هستيم.به گفته مشايخي يک روز پس از بازداشت، همسرش تماس کوتاهي گرفته و خبر داده که در زندان اوين است اما غير از اين هيچ سخن ديگري نگفته است. او که به اتفاق عزت‌الله سحابي براي پيگيري وضعيت ‌هاله سحابي بارها به دادگاه انقلاب، مراجعه کرده است، مي‌افزايد: در دادگاه انقلاب به ما گفته‌اند که تا شنبه صبر کنيد؛ما هم منتظريم ببينيم شنبه چه اتفاقي خواهد افتاد.مشايخي ضمن ابراز اميدواري از اينكه همسرش روز شنبه آزاد شود، مي‌افزايد: تمام تلاش ما اين است که بازداشت ايشان کوتاه‌تر شده و هر چه زودتر آزاد شوند و آقاي رياحي، وکيل همسرم نيز در اين زمينه پيگير هستند.‌هاله سحابي روز چهارشنبه ۱۴مرداد و همزمان با مراسم تحليف محمود احمدي‌نژاد در مجلس، در خيابان‌هاي اطراف مجلس بازداشت شد.
*****
پنجمین رئیس قوه قضائیه (از نهاد های اصلی سرکوب) ایران کیست؟
بی بی سی : پنجمین رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران، عضو دیگری از خانواده پرنفوذ لاریجانی ها در حاکمیت این کشور است.
صادق اردشیر‌ لاریجانی‌ آملی متولد‌ سال‌ ۱۳۳۹ درشهر نجف‌ در عراق است. او در سال ۱۳۷۷ به عنوان نماینده دوره سوم مجلس خبرگان از استان مازندران وارد مجلس خبرگان شد و در سال ۱۳۸۰ با حکم آیت الله علی خامنه ای به عضویت شورای نگهبان درآمد.
آقای لاریجانی در یکی مباحثاتی که در سال ۱۳۸۵ درباره منشاء حقانیت و مشروعیت دولت و حکومت در ایران صورت گرفته بود، گفته بود که "فعلیت و کارآمدی حکومت ها به رای مردم بستگی دارد اما رای مردم به حکومت مشروعیت نمی دهد."
به اعتقاد رئیس جدید قوه قضائیه ایران "مشروعیت به معنای حق داشتن حاکمان و به معنای التزام شهروندان است که نمی تواند دایر بر مدار رای باشد."
آقای لاریجانی در هنگام‌ وارد شدن‌ به‌ سال‌ چهارم‌ دبیرستان‌ با فراهم‌ آمدن‌ بورس‌ تحصیلی‌ از دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ عازم‌ تحصیل‌ در یکی‌ از کشورهای‌ غربی‌ بود که‌ با تشویق‌ پدرش به‌ دروس‌ دینی‌ رو آورد.
آیت ‌الله‌ ‌میرزا هاشم‌ آملی پدر لاریجانی ها ‌از بزرگان‌ حوزه‌ علمیه‌ نجف‌ و قم‌ بوده است.
صادق لاریجانی در سال های‌ تحصیل در حوزه شاگرد خصوصی کاظم‌ حائری و ‌بوده و درس خارج فقه اصول را نزد پدر زنش آیت الله حسین وحید خراسانی از علمای طراز اول فعلی قم طی کرده است. او در بخش‌ علوم‌ عقلی‌ نیز در درس‌ اسفار آیت ‌الله‌ عبدالله جوادی‌ آملی‌ و آیت‌الله‌ حسن حسن‌ زاده‌ آملی‌ حاضر شده است.آقای لاریجانی از حدود ۲۰ سال پیش تاکنون به تدریس دروس حوزوی خارج اصول و پس از مدتی به تدریس خارج فقه پرداخته‌ است.
او در وب سایت شخصی اش نوشته است: "در جریان انقلاب در کنار مرحوم والد، در پاره‌ای اقدامات شرکت جسته‌ام و پس از چندی حس کردم تهاجم فرهنگی غرب کمی از تهاجم نظامی آن ندارد و لذا در حد وسع خویش و با بضاعتی مزجاه همّ خویش را در مقابله با این تهاجم فرهنگی قرار دادم. تهاجمی که ایمان مردم را هدف گرفته و قطعاً در راستای اهداف شوم استعماری است. چون نیک می‌دانند این کشور اسلامی با ایمان مردم زنده مانده است نه تجهیزات مادی و اقدامات نظامی."
صادق لاریجانی در دهه ۷۰ خورشیدی دیدگاه های خود را در نشریاتی همچون نقد و نظر، کیهان فرهنگی و ماهنامه صبح منتشر می کرد که نشریات محافظه کار این دهه محسوب می شدند.
عضویت‌ در هیئت‌ امنای‌ دانشگاه‌ قم‌، هیئت‌ امنای‌ دانشنامه جهان‌ اسلام‌ و ریاست‌ هیات‌ امنای‌ مؤسسه‌ تحقیقات‌ کامپیوتری‌ علوم‌ اسلامی‌ از دیگر فعالیتهای‌ آقای لاریجانی‌ به‌ شمار می‌رود. او هم‌ اکنون‌ در قم‌ به‌ تدریس‌ اشتغال دارد.
آقای لاریجانی در آستانه ۵۰ سالگی با لقب حوزوی "حجت الاسلام والمسلمین" پنجمین رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران شده است.
برادران او، محمدجواد ‏لاریجانی (از نظریه پردازان محافظه‌کار و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در دوران آقای شاهرودی و رئیس فعلی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی)، علی لاریجانی (رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی)، باقر لاریجانی (رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران) و فاضل لاریجانی (وابسته فرهنگی ‏ایران در کانادا) هستند که در سیاستگذاری های دهه دوم انقلاب اسلامی تاکنون در ایران نقش‌های متعددی ایفا کرده‌اند.
*****
دستکم چهل 40 نفر از دانشجویان دانشگاه رازی به کمیته ی انضباطی احضار شدند
در پی موج گسترده ی احضار دانشجویان منتقد در سراسر کشور ، در دانشگاه رازی دستکم 40 دانشجوی این دانشگاه به کمیته ی انضباطی احضار شدند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر اتهامات برخی از این دانشجویان اخلال در نظم و تخریب اموال عمومی دانشگاه عنوان شده است. گفته می شود این احضار ها در پی برگزاری چند گردهمایی در دانشگاه و نیز جلسات سخنرانی کاندیداهای ریاست جمهوری انجام گرفته است. در میان این دانشجویان نام برخی از فعالان دانشجویی نظیر اشکان مسیبیان، سیامن غیاثی، میلاد غلامی، شکوه احمدی و ... به چشم می خورد که برخی از آنها پیشتر نیز پیشینه ی احضار به کمیته ی انضباطی این دانشگاه را داشته اند.
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ