سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۴/۰۷

یکشنبه: 7/4/1388
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بازداشت کارمندان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران/ ميليبند خواستار آزادی کارمندان شد
سفارت بریتانیا در تهران به اتهام نقش داشتن در نا آرامی های اخیر ایران ، دیوید میلیبند وزیر خارجه بریتانیا این اقدام را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری این افراد شده است.
خبرگزاری فارس که خبر دستگیری کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران را منتشر کرده مدعی شده این هشت نفر در برپایی "آشوب های اخیر" نقش موثری داشته اند.
آقای میلیبند در بیانیه ای این اقدام مقام های ایران را "آزار و اذیت" و"ارعاب" نامیده و آن را غیر قابل قبول خوانده. وزیر خارجه بریتانیا گفته کشورش به طور رسمی نسبت به این اقدام اعتراض خواهد کرد.
پیشتر وزارت خارجه بریتانیا در بیانیه ای کوتاه اعلام کرده بود در روزهای اخیر گزارش های ضد و نقیضی درباره دستگیری شماری از اتباع این کشور یا کسانی که به نوعی با این کشور در ارتباط بوده اند دریافت کرده که آنها را با مقام های ایرانی در میان می گذارد.
اخراج دیپلمات هابه دنبال اعتراض ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران و نا آرامی های ایجاد شده پس از آن ، ایران با طرح اتهام دخالت بریتانیا در این رویدادها ، دو دیپلمات بریتانیایی را از تهران اخراج کرده بود.
این اقدام واکنش بریتانیا را به دنبال داشت و دولت بریتانیا نیز در واکنش به این اقدام به سفارت ایران در لندن اطلاع داد که دو دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج می کند. گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا روز سه شنبه دوم تیر گفت که این اقدام پاسخی است به اخراج دو دیپلمات بریتانیایی از ایران.
آقای براون گفت از اینکه ایران کشورش را در چنین موقعیتی قرار داده بسیار متاسف است، اما بریتانیا همچنان علاقه مند است تا رابطه خوبی با این کشور داشته باشد و همچنان از حکومت ایران می خواهد تا به حقوق بشر و آزادی های دمراتیک مردم ایران احترام بگذارد.
تنش در روابط ایران و بریتانیابه دنبال نا آرامی ها در شهرهای مختلف ایران در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ، علی خامنه ای، در انتقاد از دولت های خارجی که به برخورد با معترضان انتقاد کرده بودند، دولت بریتانیا را "خبیث" خواند.
به دنبال این سخنان خامنه ای، برخی از تشکل های دانشجویی در اعتراض به " دخالت های بریتانیا در امور داخلی ایران" در برابر سفارت بریتانیا در تهران تجمع کردند.
صادق محصولی وزیر کشور ایران هم که وزارتخانه تحت اداره او با اتهام تقلب در آرا روبرو است گفت: " انگلیس، آمریکا و همچنین رژیم غاصب صهیونیستی (اسرائیل) از عوامل اصلی اغتشاشات اخیر تهران" هستند.
غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات ایران نیز اتهامات مشابهی را به گروه هایی از تظاهرکنندگان وارد کرد. آقای اژه ای گفت بسیاری از آنهایی که در ناآرامی های پس از انتخابات شرکت داشتند از “حمایت مالی” آمریکا، سازمان سیا و سازمان مجاهدین خلق برخوردارند. او نیز آمریکا، بریتانیا و اسرائیل را به عنوان کشورهایی که “نقشی عمده” در ناآرامی های اخیر ایران بازی می کنند، توصیف کرد.
دولتهای آمریکا و بریتانیا خشونت علیه تظاهرکنندگانی که به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعتراض دارند را محکوم کرده و اتهام دخالت در امور ایران را رد کرده اند.

بی بی سی
ميليبند خواستار آزادی کارمندان ایرانی سفارت بریتانیا شد
وزير خارجه بريتانيا خواستار آزادی کارمندان ايرانی سفارت اين کشور در تهران شد. نيروهای امنيتی ايران هشت نفر از کارمندان ايرانی سفارت بريتانيا را بازداشت کرده اند.
به گزارش رویترز ديويد ميليبند در کنفرانس مطبوعاتی در کورفو يونان به خبرنگاران گفت: «ما می خواهيم که اين افراد بدون اينکه صدمه ای ببينند آزاد شوند.»
وی بازداشت کارمندان سفارت اين کشور را «آزار و اذيتی غير قابل قبول خواند.»
خبرگزاری نیمه رسمی فارس روز یکشنبه اعلام کرد که نيروهای امنيتی ايران هشت نفر از کارمندان ايرانی سفارت بريتانيا در تهران را دستگير کرده اند.
این خبرگزاری با اعلام اين خبر افزود که «این هشت نفر به اتهام نقش آفرينی در اغتشاشات و آشوب های اخير بازداشت شده اند.»
اين در حالی است که گوردون براون، نخست بريتانيا روز سه شنبه اعلام کرد: «در واکنش به دستور جمهوری اسلامی برای خروج دو ديپلمات بريتانيايی از تهران، لندن دو ديپلمات ايرانی را اخراج کرده است.»
آقای بروان به قانونگذاران بريتانيايی گفت: «با تاسف بايد به اطلاع برسانم که ايران روز گذشته در اقدامی ناموجه و با طرح اتهام های بی اساس اقدام به اخراج دو ديپلمات بريتانيايی کرده است.»
وی افزود: «در پاسخ به اين اقدام، ما اوايل امروز به سفير ايران اطلاع داديم که دو ديپلمات ايرانی را از سفارت اين کشور در لندن اخراج کرده ايم.»
اخراج ديپلمات های بريتانيا و ايران از کشورهای يکديگر تازه ترين برخورد ميان تهران و لندن محسوب می شود که از هفته پيش به دليل اتهام های مقام های جمهوری اسلامی در باره دخالت بريتانيا در نا آرامی های ايران وارد مرحله پر تنشی شده است.
مقامات ايرانی بارها کشورهای غربی به خصوص آمريکا و بريتانيا را متهم کرده اند که در نا آرامی های ايران نقش داشته اند.
منوچهر متکی، وزير خارجه ايران نیز در اواخر خرداد ماه در سخنرانی برای ديپلمات‌های خارجی گفت که «بريتانيا بيش از دو سال است که عليه انتخابات رياست جمهوری در ايران توطئه چينی می‌کند.»
وی که در تهران سخن می‌گفت، افزود: «بريتانيا می‌خواست که هيچکس در رأی‌گيری شرکت نکند و اين خط مشی رسانه‌های بريتانيايی بود.»
ديويد ميلی‌بند، وزير امور خارجه بريتانيا، پيشتر ،گفته بود که سرکوب اعتراضات مردمی در ايران توسط دولت نهم «بيانگر خشونت يک حکومت نسبت به ملت خود» است.
اعتراض ها به نتايج انتخابات رياست جمهوری از حدود دو هفته پیش در ايران آغاز شده و نيروهای بسيجی و امنيتی به شدت با معترضان برخورد کرده اند. تا کنون کشته شدن حداقل "سی و شش" نفر در اين درگيری ها بطور رسمی و از سوز نهادهای دولتی تاييد شده است در حالی که ارقام واقعی در سطح سراسر ایران خیلی بیشتر از اینهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لکاته ای بنام فاطمه رجبی
خانم فاطمه رجبی که با حفظ سمت بانوی فحاش و هتاک ایران، به عنوان همسر سخنگوی دولت، همسر عضو شوراي نگهبان، همسر وزير دادگستري و همسر رئيس ستاد مبارزه با قاچاق كالا به رسمیت شناخته می شوند، لاریجانی و باهنر رییس و نایب رییس مجلس شورای اسلامی را فتنه گر و خاتمی، موسوی و هاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران را دجال‌ها و سفياني‌ها نامیده و در مقابل "عنتری نژاد" را که شوهرش را در مشاغل بسیاری منصوب کرده است تشبه به علی(ع) کرده که شمیشیر عدالت خواهی حضرتش را برای برقراری عدالت ازنیام کشیده است.
البته برای خانم رجبی قابل درک است که بالاخره باید برای خوش رقصی در برابر کسی که برای شوهرش را تا این حد اشتغال زایی کرده است، او را تا عرش اعلاء بالا ببرد. اما معلوم نیست ایشان که شعار ولایت مداریش، گوش فلک را کر کرده است و از کنار این شعار به درجات اعلا رسیده است چگونه در حالی که مقام رهبری آقای هاشمی را از نزدیکان و دوستان خود و انقلاب خوانده و او را بر مهمترین ارکان نظام منسوب کرده است، خطاب دجاله و سفیانی می دهد؟
البته قابل درک است که زنی مثل ایشان که به خاطر اخراج از مدرسه از آقای خاتمی کینه به دل گرفته و از طرفی احمدی نژاد همسرش را به دهها منصب کشوری منصوب کرده است، باید این گونه عقده های خود را تخلیه کند.

متن کامل یادداشت همسر الهام در انصار نیوز نوشت:
شاهد تكرار مظلوميت علي در انتخابات رياست‌جمهوري هستيم. ده روز از انتخابات مي‌گذرد. احمدي‌نژاد با ۵/۲۴ ميليون راي پيروزي شگفت‌آوري كسب كرده است، و البته مشاركت ۴۰ ميليوني مردم، بي‌سابقه‌ترين راي اعتماد به يك دولت در جمهوري اسلامي بوده است.
اين يعني احمدي‌نژاد پاك‌ترين و مطمئن‌ترين رئيس‌دولت‌ها در طول سي‌سال عمر جمهوري اسلامي، اما: هاشمي رفسنجاني، مافياي قدرت و ثروتش را از قبل از انتخابات به راه انداخت تا ملت را و نظام و اسلام را در صورت شكست ناپاكي‌ها، تبعيض‌ها، ثروت‌اندوزي‌ها و قدرت‌مداري‌هاي خود و خانواده و مديرانش از پاي درآورد. چنين است كه خانواده او دست به جنايات خياباني زدند و خود او در مخفي‌گاه نظاره‌گر و فرمانده سياست‌هاي اين كارزار.
موسوي خون ريخت، چرا كه خونخوار شده است، از بغض عدالت و پاكي احمدي‌نژاد.
كروبي و خاتمي به همراه او كاسه‌هاي خون مردم را سر مي‌كشيدند، چرا كه از فرط كينه مردم به دليل آراي آنها به پاكي و صداقت احمدي‌نژاد تشنه خون شدند.
لاريجاني و باهنر، فتنه‌گرانه به مصاف عدالت و پاكي آمدند تا دَينشان به هاشمي ادا كنند و البته در كارزار تباهي‌ها با صداقت‌ها شريك.
اما آنها نمي‌دانند كه مردم، مي‌بينند، مي‌شنوند، مي‌فهمند، و در كارنامه آينده اين قدرت‌طلبان نمره مي‌گذارند. نمره‌هايي با كمي و فقط كمي فاصله با نمره هاشمي، موسوي و خاتمي. اين است راست ناراست، شريك و رفيق قافله چپ منحرف. الهي ما را قرار بده، غير مغضوبين و ضالين.
در مقابل اين طيف مهاجم، برانداز و بنيان‌فكن، تيرانداز و فتنه‌گر، احمدي‌نژاد راست‌قامت ايستاده است و همراه او و در كنار او، يك ملت، و او با پشتوانه ولايت‌فقيه. ملتي طالب عدالت، دوستدار صداقت، خواهان پاكي‌ها، و البته شيفته اقتدار. چنين است كه احمدي‌نژاد در تكرار تاريخ صدر اسلام، مي‌شود نماد پاك‌ترين‌ها، مقتدر‌ترين‌ها، اما مظلوم‌ترين‌ها.
اف بر اين قدرت‌پرستي شرك‌آلود و اف بر اين دسته‌بندي عدالت‌ستيز، دروغ‌گو و اجير.
اينك در تاريخ ايران، مهد فرهنگ و تمدن و تنها كشور شيعي، ثبت مي‌شود كه: احمدي‌نژاد، پاك‌ترين، مقتدرترين اما مظلوم‌ترين رئيس‌جمهور است، زيرا شمشير عدالت را به تبعيت از علي عليه‌السلام، عليه برندگان بيت‌المال و آقازاده‌هاي فاسد و پيرشده از خوردن و بردن، از نيام بركشيدند، ولي امروز هزار و چهارصد سال پيش نيست، مظلوميت علي عليه‌السلام، حقانيت همه عدالت‌خواهان راستين را در تاريخ شيعه، ثبت كرده است. به همين جهت ملت ايران احمدي‌نژاد پاك و مظلوم را در اقتدار عليه مافياگران حمايت مي‌كند، تا ظهور حجت حق عليه اين دجال‌ها و سفياني‌ها را بسترسازي نمايد و آن روز اين گروه مهاجم عدالت‌ستيز را ندا دهد: «بگو بسوز كه مهدي دين‌پناه رسيد»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرغ سحر ناله سر کن
این مطلب در بهار ۱۳۸۲ نوشته شده است. اما امروز در پاسخ به هجونامه انصار نیوز و سایت پارلمان نیوز ایران، باز نشر می شود. (توهین و ادبیات سخیف آقایان علیه استاد محمد رضا شجریان را در این لینک بخوانید: http://ansarnews.com/news/2072 و http://parlemannews.com/index.aspx?n=1380)

تقدیم به خسرو آواز ایران.
در دايره‌ تنش‌ها و پهنه‌ چالش‌هاي‌ زندگي‌ همچو ديگر مردم‌ گرفتار و به‌ تب‌ِ گردش‌ِ ناموزون‌ِ روز و شب‌ِ ناهمگونش‌ دچار… و اگر اندكي‌ آرامشي‌ در واپسين‌ساعات‌ روزي‌ پا در گريز فراهم‌ شود و در همي‌ تنش‌ و چالش‌هاي‌ گرفتاري‌ فرصتي‌ دست‌ دهد، به‌ دور از خستگي‌ كار، لحظه‌اي‌ دل‌ در گروه‌ حال‌ و هواي‌ جذاب‌و عارفانه‌ موسيقي‌ نهادن‌، مرهمي‌ است‌ آشنا.
افرادي‌ همچو من‌ كه‌ شيفته‌ موسيقي‌ سنتي‌اند و با شنيدنش‌ در درياي‌ انديشة‌ خويش‌ غوطه‌ مي‌خورند و لذت‌ مي‌برند؛ حال‌ و هوايي‌ جذاب‌ و وزين‌ و مملو ازلطف‌ و حلاوت‌، لحظاتي‌ اندك‌ كه‌ ما از بند اوهام‌ نوع‌ بشر فارغ‌ و رها مي‌شويم‌.
آن‌ حال‌ و هوايي‌ عارفانه‌، جذاب‌ و وزين‌، مملو از لطف‌ و حلاوت‌، لحظه‌ و آني‌ كه‌ براستي‌ كه‌ آدمي‌ از بند اوهام‌ مي‌رهاند شايد اندك‌ فراهم‌ آيد و چنين‌ لحظه‌اي‌انگار در كنسرت‌ و صدايي‌ پرشكوه‌ گاهي‌ فراهم‌ مي‌گردد. صدايي‌ كه‌ رسالت‌ِ پيام‌ و فراخناي‌ انديشه‌ اشعار انتخابي‌اش‌، شخص‌ را بر آن‌ مي‌دارد تا بر ذوق‌آوازه‌خوان‌ چيره‌دست‌ درود فرستد و به‌ همنوازان‌ وفا پيشه‌اش‌ كه‌ به‌ نيكويي‌ همدلي‌ مي‌كنند و مرحبا گويند.
آوازه‌ دلفريب‌ و نغمه‌ دل‌نواز شجريان‌ در اين‌ تشويش‌ها و دغدغه‌هاي‌ زمانه‌، همچون‌ پرند يا حريري‌ است‌ انگار، كه‌ با نواي‌ دلنشينش‌، نرم‌ در مشام‌ جان‌مي‌پيچد… بانگ‌ آوازش‌ گفته‌ها دارد… در بين‌ اشعارش‌ پرده‌ مهر را بر روي‌ پندار مي‌گشايد تا تشويش‌ يا شقاوتي‌ اگر هست‌ در آن‌ بميراند و شايد برودت‌ قلبهارا. وي‌ با صداي‌ غريب‌ و پرسوز و نهيبش‌، كلامي‌ زيبا ساز مي‌كند و پيامي‌ آشنا؛ و صحراي‌ خلوت‌ كساني‌ همچون‌ مرا برآشفته‌ مي‌كند و درهاي‌ فروبسته‌ هر دلي‌را مي‌جنباند.
در سكوت‌ و خاموشي‌ زمانه‌، غريو زندگي‌ و اميد سر مي‌دهد تا شايد به‌ خفتگان‌ خفته‌ و خسته‌ رواني‌ همچو من‌ و ديگر شنوندگان‌ شوقي‌ ببخشد كه‌ لحظه‌اي‌دل‌ از دروغ‌ و فريب‌ و تقدير سياهي‌ زمانه‌ برهانند، ذره‌اي‌ از آفتاب‌ عشق‌ بيدار را حس‌ كنند و در تصوير انديشه‌هاي‌ آزاديخواهانه‌ و انساني‌ شاعر و شعر آهنگين‌آن‌ تأمل‌ و درنگي‌ كوتاه‌ داشته‌ باشند.
شجريان‌ ـ گويي‌ مي‌خواهد تا در تيرگي‌ جانها و ويرانه‌ سرايي‌ خاموش‌ كه‌ كسي‌ به‌ چهره‌اش‌ شوقي‌ نمي‌آيد، شوري‌ برافروخته‌ كند و همگان‌ خفته‌ در سرد چال‌ِزمانه‌ را از خوف‌ و خيالي‌ برهاند، مردماني‌ رنجور، مظلوم‌، فريب‌ خورده‌ و زودباور.
در رگ‌ و پي‌ ايشان‌ جنبيدني‌ در اندازد و در فواره‌ سياهي‌ها و ظلم‌هاي‌ آشكار اشك‌ شوقي‌ به‌ چشمان‌ پرخون‌ و آكنده‌ از خشم‌ در اندازد و در پرده‌ كنايه‌ آواز وگوشه‌ تصنيف‌ بگويد؛ در غم‌ و خفقان‌ كاويدن‌ بس‌ است‌! رؤيا گونه‌ بگذر! سركين‌ و عناد را نهفته‌ كن‌! لب‌ به‌ گفتة‌ مهر و صفا و پاكي‌ بگشايي‌، وجهة‌ هراس‌ و ساية‌اوهام‌، ز دل‌ِ بِزداي‌! كه‌ اين‌ است‌ راز عشق‌ انساني‌ و آسماني‌.
گاهي‌ با شنيدن‌ صدايش‌، آنچنان‌ به‌ فكر فرو مي‌روم‌ كه‌ انگار ساعتم‌ خوابيده‌ است‌ و عقربه‌هاي‌ گرسنه‌اش‌ مجال‌ مرگ‌ يافته‌اند تا لحظه‌اي‌ شايد طعم‌ نشاط‌ را به‌چشم‌ و يا باورش‌ كنم‌ و در نظرم‌ جلوه‌اي‌ از شور آيد… اما نه‌! تيك‌ تيك‌ عقربة‌ تصنيف‌ِ گذرِ زمان‌ را با سازها در مي‌آميزد.
گاهي‌ باورم‌ به‌ يقين‌ نمي‌رسد، در كنار آن‌ تحرير دلنشين‌، فرياد در گلو مانده‌ مردماني‌ چشم‌ به‌ انتظار در گوشم‌ زنگ‌ مي‌زند، كه‌ با صبر و استقامت‌ فريادرسي‌ رامي‌طلبند و زير آوار ظلم‌ و خفقان‌ و موهومات‌ ناله‌ مي‌كنند و در مرداب‌ سياهي‌ زجر مي‌كشند، انگار سالهاست‌ طعم‌ شادي‌ و شور و نشاط‌ را فراموش‌ كرده‌اند ياهمچو من‌ ديگر باور ندارند؛ سياهي‌ از ديوارها بالا رفته‌ است‌ و گلوها را مي‌فشارد، تا صدايي‌ برنخيزد.
انگار گاهي‌ شنوندگان‌ در كنسرت‌هاي‌ شجريان‌، همه‌ خفته‌اند، شايد مرده‌! مردگاني‌ كه‌ در خاموشي‌ و سياهي‌ در شهر، انگار رمزِ كمال‌ِ شكفتن‌ را نمي‌دانند ـرسالت‌ شكفتن‌، جسارت‌ دوباره‌ از خاك‌ جستن‌ ـ كه‌ گويي‌ سالهاست‌ در اين‌ وضع‌ زيسته‌اند، نغمه‌ دل‌ نواز و جوشش‌ِ صداي‌ِ شجريان‌، همچو موجي‌ بر تخته‌سنگ‌هاي‌ پيكر اين‌ مردگان‌ مي‌خروشد تا شايد ز بيخ‌ و بن‌ بر كند”
تا بياموزند كه‌ لحظه‌اي‌ توهم‌ و خيال‌ آن‌ كه‌ در كوچه‌هاي‌ بن‌بست‌ زندگي‌، جز خَش‌ِ خَش‌ِ برگهاي‌ هزار هزار درختان‌ خشكيده‌ و ناله‌هاي‌ غم‌ و مويه‌ موسيقي‌ ونوايي‌ نيست‌، در دل‌ مسخ‌ شود و محو. همگان‌ بر اين‌ انديشه‌اند كه‌، آوازش‌ زمزمه‌ راه‌ درياست‌، دريايي‌ از خاطره‌، انديشه‌، عقيده‌ و مرام‌، درياي‌ از رهايي‌ وعصيان‌ و جوييدن‌، دريايي‌ از شور و نشاط‌ و سرور… كه‌ حضارش‌ را به‌ آن‌ فرا مي‌خواند. گويي‌ از تكرار اشعار آوازش‌ ابايي‌ ندارد، سوز اشعار را در يادها تكرار مي‌كند تا شايد در ذهن‌ ما نقش‌ ببندد و به‌ فراسوي‌ انديشه‌ها و باورها رهنمون‌ كند، تارهيدن‌ از سكوت‌ بي‌مصرف‌ غم‌ و به‌ هياهوي‌ امواج‌ شور و شعق‌ زيستن‌ و پيوستن‌… هر چند كه‌ نيك‌ مي‌داند، محال‌ است‌ محال‌!
باز اين‌ موسم‌ خستگي‌ نمي‌گريزد و فرياد غم‌ و مويه‌ همچو پتك‌، سخت‌ بر سرها مي‌نوازد، زيرا چراغي‌ ببايد تا نوري‌ بيافشاند، باراني‌ ببايد تا بشوراند، بهاري‌ببايد تا سردي‌ رخت‌ بربندد و خنده‌اي‌ بيايد تا گريه‌ ننوازد و طلوعي‌ بيايد تا سياهي‌ و ظلمت‌ شب‌ تار بگريزد. و آواز شجريان‌… بهانه‌اي‌ است‌ براي‌ شنيدن‌ و دريافتن‌ اين‌ راز و پرداختن‌ به‌ او تنها بسان‌ الگويي‌ است‌ تمام‌ عيار؛ بدون‌ اغراق‌ و تنها با رعايت‌ شرط‌ انصاف‌ وگونه‌اي‌ برداشت‌ شخصي‌. شجريان‌ در آوازش‌ اشعار را در عين‌ جستن‌ و اختيار برمي‌گزيند، با قريحه‌ فطري‌ و ذوق‌ عيان‌ و خلاق‌ زمزمه‌ مي‌كند؛ اشعاري‌ از حافظ‌، مولانا و سعدي‌، شاعراني‌ كه‌ در فضاي‌ اجتماعي‌ خويش‌ به‌ كنج‌ پريشان‌ و درون‌ خويش‌ نگريسته‌ و به‌ حال‌ نيرنگ‌ موهوم‌ باف‌هاي‌ مُتحجّر و فريب‌ سفله‌ كيشان‌ و ظالمان‌ زمانه‌گريسته‌اند، تا جامعه‌ به‌ خشم‌ آيد و زنجير بندگي‌ و بردگي‌ فضاي‌ خفقان‌ زده‌ خويش‌ را بگسلانند و بپوسانند، و وقاحت‌ و خفت‌ِ اهريمنان‌ِ سفله‌زادِ خشونت‌ پيشه‌را رسوا،… غلغله‌ عشق‌ و آزادي‌ و انسانيت‌ را دگرباره‌ در باورها زنده‌ كنند.
اشعاري‌ زيبا كه‌ در تعبيرش‌ هيچ‌ كوششي‌ لازم‌ نيست‌ و تكرارش‌ همچو نقشي‌ خوش‌ نگار بر دل‌ بي‌باور همگان‌ مي‌ماند… تا شايد در زير آوار گمانهاي‌ باطل‌،خلق‌ ديار خويش‌ را بيدار كند و هوشيار. در امتداد وحشت‌ باورها، درخت‌ عقيده‌ و ايمان‌ را باورتر كنند و سايه‌ ايمان‌ و اعتقاد را گسترده‌تر و شايد بار استقامت‌را گران‌تر… شايد به‌ اميد روزگاراني‌ بهتر. “زيرا جز استقامت‌، وطن‌ علاج‌ دگر ندارد!” روزگاراني‌ مملو از صلح‌ و آرامش‌ و پاكي‌؛ بدور از جنگ‌ِ قدرت‌ و ظلم‌ و خفقان‌. شجريان‌، تنها بسان‌ هنرمندي‌ حرفه‌اي‌ و آگاه‌ و روشن‌راي‌، اشعار اين‌ شاعران‌ را رونق‌ ساز و آواز خويش‌ مي‌كند. نرمشانه‌ نگه‌ در نگاه‌ حاضران‌ مي‌افكند، گاه‌ به‌ سازها خيره‌ مي‌ماند… گويي‌ گرهي‌ در گلو دارد و حسرتي‌ در فرياد… از چه‌؟ از گزند و سرزنش‌ بيداد زمانه‌ ياخوشدلي‌ هم‌ صحبتانش‌؟ از پيوند و طراوت‌ ميلاد؟ يا… نمي‌دانم‌! راز دوباره‌ زيستن‌ و تناسل‌ ملتش‌ و نسل‌ جواني‌ كه‌ به‌ خيل‌ شنوندگان‌ ديگرش‌ مي‌پيوندند درپيغام‌ داشت‌؟…
در ديار غربت‌ گاه‌ به‌ گاهي‌، گر دست‌ دهد راهي‌ كنسرت‌ او مي‌شوم‌. در احساس‌ غريبي‌ از خاطرات‌ ارزند و تاراج‌ نشده‌ ذهنم‌ از صداي‌ شجريان‌ و آوازهاي‌پرهيجان‌ و همهمه‌اش‌ با صدايي‌ كه‌ ديگر ساز و شعر نمي‌شناسد به‌ آساني‌ فرو مي‌رود و اوج‌ مي‌گيرد. نگه‌ در نگاهها حضار عاشق‌ و مشتاقش‌ مي‌افكند، كه‌ آن‌گاه‌ در دستگاهي‌ ناله‌اي‌ خوش‌ سر مي‌دهد و نيك‌ مي‌داند كه‌ در چه‌ فضا و حال‌ و احوالي‌ مي‌خروشد. ناله‌اي‌ كه‌ مي‌گويد آزادي‌ و باور اراده‌ رشد، هدف‌ هنرمندان‌ متعهد است‌، در ساختن‌زندگي‌ در جريان‌ رشد، همواره‌ به‌ ياد دارند كه‌ انسانها از زور و خشونت‌ و قساوت‌ و خيانت‌مي‌رهند و با آزادي‌ توان‌ بنا كردن‌ جامعه‌ آزادها را دارند.
هنر خودجوش‌ براي‌ پي‌ بردن‌ به‌ همان‌ اراده رشد است‌ كه‌ واژه‌هاي‌ پاك‌ شاعران‌ و نواي‌خوش‌ نوازندگان‌، كلمه‌هاي‌ خبيثه‌ حاكي‌ از قدرت‌ و خودبيگانگي‌ را از اوهام‌ مي‌زدايند. هنرمند متعهد، آماج‌ تيرهاي‌ بلا و بهتان‌ است‌، اما وارونه‌ كردن‌ واقعيت‌ و حقيقت‌ امري‌محال‌ است‌ محال‌، به‌ يُمن‌ ايستادگي‌ همان‌ هنرمندان‌ است‌ كه‌ جامعه‌ بيش‌ از هر زمان‌ آسايش‌را مي‌طلبد. و شجريان‌ خود مي‌گويد ” آواز سروش‌ برخاسته‌ از نهاد مردمان‌ آن‌ ملت‌ است‌. و هيچگاه‌هنرمند آگاه‌ از موقعيت‌ اجتماعي‌ جامعه‌اش‌ به‌ دور نيست‌.” هنرمند دلسوخته‌ و روش‌ راي‌ نيزهيچگاه‌ بساط‌ ثناگويي‌ و ريا را نمي‌گستراند. البته‌ رسالت‌ او همگام‌ با هنرنمايي‌ نوازندگان‌عاشق‌ پيشه‌ و چيره‌دست‌ است‌. و همدلي‌ و ذوق‌ نيكوي‌ او با همنوازان‌ وفا پيشه‌اش‌ قابل‌ تحسين‌. تسلط‌ بي‌همتا وظرافت‌هاي‌ خاص‌ حنجرة‌ شجريان‌ در اوج‌ گرفتن‌ و فرود استحكام‌، تازگي‌ و تحرك‌ تازه‌اي‌ به‌صدايش‌ مي‌دهد و آهنگسازان‌ كهنه‌ كار هم‌ با تمهيدي‌ به‌ موقع‌ سامان‌ مي‌دهند.
صدايي‌ با بافتي‌ بسيار منظم‌، پخته‌ و ظريف‌، كه‌ نشانگر ذوق‌ و توانايي‌ اوست‌. تفاوت‌صداي‌ شجريان‌ با ديگران‌ در ايجاد نوعي‌ اعتماد و حس‌ خاصي‌ است‌ كه‌ صدايش‌ در دل‌شنوندگان‌ ايجاد مي‌كند، از يك‌ ديدگاه‌، صدايي‌ است‌ كه‌ معرف‌ شخصيت‌، تفكر و انديشه‌ ومرتبة‌ هنري‌ اوست‌. و هر اجراي‌ جديدش‌ حرفي‌ تازه‌ براي‌ گفتن‌ دارد، حرفي‌ از شرايط‌ واوضاع‌ زمانه‌ و حرفي‌ كه‌ فرياد ملت‌ اوست‌، بيشتر از آنكه‌ به‌ تحرير و روش‌ خوانش‌ بپردازد،پيام‌ و معني‌ شعري‌ را به‌ شنونده‌ منتقل‌ مي‌كند. و اين‌ تفاوت‌ او به‌ پيشينيانش‌ مي‌باشد. هر چندكه‌ تحرير دلفريبش‌ به‌ گونه‌اي‌ ادبيات‌ غني‌ اين‌ مرز و بوم‌ را در خاطره‌هاي‌ مردمان‌ اين‌ ديارزنده‌ مي‌كند و همگان‌ را با شادي‌هاي‌ از ياد رفته‌ و پيوندي‌ دگر مي‌دهد.
كجاست‌ آن‌ زماني‌ كه‌گفت‌:
اين‌ خنياگر نگارستان‌ هنر، قدر حرمت‌ خاصي‌ در ادبيات‌ و فرهنگ‌ ما دارد. و دوست‌داشتم‌ الان‌ به‌ شجريان‌ بگويم‌، مردم‌ فعلي‌ ايران‌، صداي‌ شما را تنها در اين‌ تصنيف‌ مي‌شناسد:

مرغ‌ سحر ناله‌ سر كن‌
داغ‌ مرا تازه‌تر كن
‌بلبل‌ پر بسته‌ ز كنج‌ قفس‌ در آ
نغمه‌ آزادي‌ نوع‌ بشر سرا..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگزاری مراسم سوگواری شهادت کیانوش آسا در دانشگاه علم و صنعت

برگزاری مراسم سوگواری و بزرگداشت شهید کیانوش آسا دانشجوی دانشگاه علم و صنعت امروز در این دانشگاه برگزار خواهد شد.
این مراسم از ساعت ۱۲ در مقابل دانشکده شیمی دانشگاه علم و صنعت برگزار می شود.
همچنین بنابر گفته دانشجویان قرار است پس از مراسم سوگواری در دانشگاه علم و صنعت، دانشجویان در صحن این دانشگاه راهپیمایی کنند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر کیانوش آسا دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شیمی دانشگاه علم و صنعت و اهل کرمانشاه بود که در روز ۲۵ خرداد ماه توسط نیروهای نظامی به شهادت رسید.
پس از شهادت کیانوش آسا، دانشکده شیمی دانشگاه علم و صنعت به حالت نیمه تعطیل در آمده و امتحانات در آن لغو شده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست: