سه شنبه: 6 / 11 / 1388
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عذر بدتر از گناه آقای سخنگو ؛ مردم ندانند ، به سودشان است!
چند روز پیش سازمان هواپیمایی کشوری طی دستورالعملی از آژانس های مسافرتی خواسته است از اعلام نام و نوع هواپیماها به خریداران بلیت هواپیما خودداری کنند!هر چند این دستور العمل ، ناقض بدیهی ترین حقوق مسافر ، یعنی اطلاع از نوع وسیله پروازی بوده است ، اما اظهارات " رضا جعفر زاده " سخنگوی سازمان هواپیمایی کشوری در مصاحبه ای با خبرگزاری دولت ( ایرنا ) ، بیش از اصل دستورالعمل ، ناامید کننده بود.این مقام دولتی ، در توجیه دستور العمل ابلاغی اخیر سازمان متبوع خود به دفاتر خدمات مسافرت هوایی گفته است که : ممنوعيت اعلام نام و نوع هواپيما براي رفاه مسافران است ."باید از این مقام دولتی پرسید که آیا این سخنان بی احترامی به مردم و استفاده کنندگان از خدمات هوایی نیست ؟اینکه یک مدیر دولتی معتقد باشد که مردم نباید از هواپیمایی که سوار آن می شوند اطلاع داشته باشند و بعد برای توجیه این دستور العمل " عجیب و غریب " این کار را به نفع مردم و برای رفاه آنها بداند ، آیا توهین به مردم نیست ؟باید از آقای سخنگو پرسید که آیا ایشان و مدیران سازمان هواپیمایی کشوری بیشتر از خود مردم منافع و مضار آنها را می شناسند ؟ و اینکه آیا مردم حق ندارند نوع هواپیمایی که می خواهند با آن سفر انجام دهند را انتخاب کنند ؟بسیاری از مردم و مسافران حتی برای یک سفر ساده زمینی و برای مسافتی نه چندان دور ( اگر بخواهند از اتوبوس یا قطار استفاده کنند ) نوع اتوبوس یا قطار ، تعداد صندلی و ... را می پرسند ، انتخاب کرده و بعد بلیت می خرند ، حال چگونه است که برای سفر هوایی که ممکن است ده یا بیست برابر بیشتر از سفر زمینی برای مسافر هزینه داشته باشد ، این حق انتخاب سلب می شود ؟ و حتی در مقام توجیه عذر بدتر از گناه آورده می شود که این کار برای رفاه حال مسافران است ؟!سخنگوي سازمان هواپيمايي کشوری در ادامه مصاحبه خود می گوید : اين تصميم درپي اعتراضها و شکايتهاي مسافران از برخي دفاتر خدمات مسافرت هوايي مبني بر تبليغات کاذب و عدم انجام سفر با هواپيما يا شرکت هواپيمايي وعده داده شده صورت گرفته است."در مقام پاسخ باید گفت که اگر واقعا چنین است و چند دفتر مشخص هواپیمایی تخلف داشته اند ، چرا باید به جای برخورد با آن چند دفتر متخلف ، مردم را از حق انتخاب محروم کنیم و در مقام توجیه عذر بدتر از گناه بیاوریم ؟آقای جعفر زاده در ادامه می گوید : " برخي آژانس هاي مسافرتي براي فروش بيشتر و جذب مشتري اقدام به تبليغ براي شرکت هواپيمايي خاصي مي کنند که اين خلاف مقررات است."لازم است در این زمینه به آقای سخنگو چند مورد را متذکر شویم :اولا : اینکه ایشان می گوید این امر خلاف مقررات است ؛ می شود بفرمایند که کدام مقررات و کدام ماده و بند از قانون مورد نظر ایشان می باشد ؟ثانبا : مگر مبنای تاسیس شرکت های هواپیمایی خصوصی امکان رقابت در جهت هر چه بهتر شدن کیفیت خدمات شرکت های هواپیمایی و افزایش رضایت مشتریان و کاهش قیمت خدمات هواپیمایی در اثر این رقابت نیست ؟حال چه اشکالی دارد که شرکت های هواپیمایی در این جهت با هم رقابت کنند و در نتیجه هر شرکتی که خدمات بهتری به مسافران ارایه می دهد و مشتریان خود را راضی نگه می دارد ،از اقبال عمومی بیشتری برخوردار باشد ؟طبیعی است که وقتی شرکتی در مقام مقایسه با دیگر شرکت ها خدمات بهتری به مسافران ارایه می دهد مشتری بیشتری هم خواهد داشت و این اقدام سازمان هواپیمایی کشوری در ابلاغ دستور العمل عدم اطلاع یافتن مسافران از نوع هواپیما دقیقا مغایر با همین فلسفه رقابت پذیری است .نکته پایانی اینکه سخنان سخنگوی محترم سازمان هواپیمایی کشوری در تشریح دلایل ابلاغ دستور العمل عدم اطلاع مسافران از هواپیمایی که می خواهند جان " ناقابل! " خود را درون آن ببرند ، بیش از آنکه در جهت روشن کردن دلایل این ابلاغیه عجیب و غریب باشد ، نمکی بر زخم استفاده کنندگان از خدمات مسافرت های هوایی کشور است .نمکی که بر زخم " سقوط یا سانحه هوایی برای 7 هواپیما در سال اخیر و جان باختن صدها شهروند ایرانی در این سوانح ناگوار" پاشیده می شود .
*****
یک قدم مانده به ورشکستگی
از ابتدای هفته جاری، پیامکی در میان مردم دست به دست می شود که از ورشکستگی بانک های ملی و ملت خبر می دهد، ریشه اصلی این پیامک انتشار خبری به نقل از یک مدیر ارشد بانک مرکزی در برخی از سایت های اینترنتی است که از برگزاری جلسه ای در نهاد ریاست جمهوری در روز چهارشنبه خبرداده که قرار است در آن جلسه نسبت به تعیین تکلیف ورشکستگی دو بانک ملی و ملت چاره جویی شود و اگر دولت حاضر نباشد به سرعت برای حل مشکل این دو بانک اقدامی کند، این دو بانک بزرگ ایرانی اعلام ورشکستگی کنند.
در این خبر همچنین به نقل از این مدیر ارشد بانک مرکزی که نامی از او برده نشده است، از خارج کردن سرمایه وابستگان به مقام های دولتی از این بانک ها نیز خبر داده شده است.
انتشار این خبر و پراکنده شدن پیامکی بر مبنای آن در میان مردم از یک سو و اعمال محدودیت نقل و انتقال نقدی روزانه وجوه تا سقف 15 میلیون تومان از سوی دیگر این باور را در میان مردم دامن زده است که بانک ها، با مشکلاتی همچون نداشتن نقدینگی لازم و از بین رفتن سپرده ها و وجوه مردم روبرو هستند که موجب هجوم مردم به شعب بانک ها برای گرفتن پول های خود شده است.
تا آنجا که حتی برخی منابع خبری از بروز درگیریهایی در شعبی از بانک های تهران همچون بانک ملی شعبه تیراژه، شعبه خالد اسلامبولی، بانک ملت شعبه بازار برزگ تهران، بانک مسکن شعبه نازی آباد خبر داده اند. گزارش های دیگری نیز از کشیده شدن موج هجوم مردم برای گرفتن پول های خود از بانک ها در برخی شهرستان ها خبر می دهند.
برخی منابع خبری نیز از حضور پرتعداد مشتریان بانکی در شعب بانک های اصفهان خبر می دهند که خواستار برداشت وجه نقد از حساب های بانکی خود هستند.
گذشته از اینکه خبر ورشکستگی بانک ها چقدر درست باشد، واکنش مردم به آنچه اتفاق افتاده نشان می دهد که اعتماد عمومی از عملکرد اقتصادی دولت تا چه اندازه کاهش یافته که مردم ورشکستگی بانک های دولتی را چندان دور از واقعیت تلقی نمی کنند.
البته در این میان نشانه های دیگری نیز وجود دارد که منابع رسمی و دولتی آن را اعلام و تایدد کرده اند. خبر افزایش مطالبات معوق بانک ها و رسیدن این عدد به رقم بی سابقه 48 هزار میلیارد تومان، تحریم بین المللی شبکه بانکی ایران و بلوکه کردن بخشی از دارایی های بانکی ایران در برخی کشورها، توقف فعالیت شعب بانک های ایرانی در خارح از کشور و فشار دولت در چند سال اخیر بر بانک ها برای زیرباررفتن تسهیلات تکلیفی و اصرار دولت بر بانک ها برای انجام عملیات غیراقتصادی ، همگی مستندات وشواهدی بر ای درک این واقعیت است که شبکه بانکی کشور دچار بحرانی فزاینده است و دیر یا زود هزینه این سوء مدیریت را باید بپردازد.
ضمن آنکه به تازگی محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی ایران در گفت وگو با ایلنا تصریح کرده است که بانکهای ایرانی سود ده نیستند.
او در خصوص ميزان سود خالص بانكها گفته است: «بانكها در شرايط فعلي سود نميكنند. مگر ميشود بانكها با وجود 48 هزار ميليارد تومان مطالبات معوق، در پايان سال سود داشته باشند.»
به گفته وي اخيرا بحثهايي در برخي رسانهها مبني بر سودآوري بانكها مطرح شده كه اين گفتهها به هيچوجه درست نيست.
او زمانی بانک های کشور را فاقد سود می خواند که بانک ملت برای فروش بقیه سهام خود به مردم در بورس مدعی است که به 80 درصد سود پیش بینی شده خود دست یافته است.
البته اين واقعيت را بايد پذيرفت كه باز كردن كيسه منابع بانكي در چند سال گذشته و تصمیم گیرd دولت به جای بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار برای بانكها، این موسسات اقتصادی را به نقطه بحران نزديك كرده است، بحرانی که با حضور مردم در شعب بانک ها برای بیرون کشیدن پول ها و سپرده های خود از سیستم بانکی مضاعف نیز خواهد شد.
*****
مهدی کروبی:حرف من همان حرف ملت است که رای ما کجاست؟
دولت احمدی نژاد 4 سال نخواهد ماند
مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی درباره سخنان امروز دبیرکل اعتماد ملی توضیحاتی ارائه داد. وی در گفتگو با خبرنگار جرس گفت: من با آقای کروبی صحبت کردم و ایشان گفتند که امروز آقای ابوترابی فرد حرف هایی زدند که با واقعیت منطبق نبود و من بدون دعوت پشت تریبون رفتم و توضیح دادم که آقای ابوترابی فرد در جریان مسائل نیست و همه کارهایی که بعد از انتخابات انجام گرفته ، برای ماست مالی کردن قضیه تقلب در انتخابات بوده است.
*
مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی درباره سخنان امروز دبیرکل اعتماد ملی توضیحاتی ارائه داد.
وی در گفتگو با خبرنگار جرس گفت: من با آقای کروبی صحبت کردم و ایشان گفتند که امروز آقای ابوترابی فرد حرف هایی زدند که با واقعیت منطبق نبود و من بدون دعوت پشت تریبون رفتم و توضیح دادم که آقای ابوترابی فرد در جریان مسائل نیست و همه کارهایی که بعد از انتخابات انجام گرفته ، برای ماست مالی کردن قضیه تقلب در انتخابات بوده است.
به گفته واحدی، دبیرکل اعتماد ملی ، سپس نمونه هایی از تقلب و دخل و تصرف در انتخابات را بیان کرده و به نقل قولی از آیت الله العظمی منتظری پرداخته که به نقل از یکی از افراد امین خود گفته بود در یک صندوق که رای کروبی 92 بود تنها یک رای اعلام کردند.
براساس گفته واحدی، مهدی کروبی توضیح داده است: پس از اتمام کنگره در حال خروج بودم که تعدادی از خبرنگاران ، سوالاتی از من پرسیدند و من در پاسخ به انها گفتم که پس از تنفیذ، دولت فعلی دولت مستقر کشور است و وظیفه دارد کارهای مردم را انجام دهد و پاسخگو باشد.
کروبی در توضیح این سخنان خود گفت : در همان مصاحبه بر این نکته تاکید کردم که تقلب های گسترده درانتخابات صورت گرفته و من برهمه مواضع انتخاباتی خود و اعتراضات خود ایستادگی کرده و می کنم و بیدی هم نیستم که با تهدیدها و فحاشی ها و هتاکی ها عقب نشینی کنم اما مردم مسائل روزمره ای دارند که دولت مستقر باید آنها را حل کند و دولت فعلی پس از تنفیذ، دولت مستقر کشور است و باید پاسخگوی مشکلات مردم باشد.
دبیرکل حزب اعتماد ملی، تصریح کرد: همین امروز در مصاحبه با یک روزنامه انگلیسی، گفتم مطمئن باشید دولت احمدی نژاد چهار سال نخواهد ماند.
به گفته مجتبی واحدی، سخن آخر کروبی این بود: حرف من همان حرف ملت است که رای ما کجاست؟
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
این بهمن سبز
علی رضا مجلسی
مصلحت امروز ایران در دستهای ماست. آیندهی ایران در سر زانوان ماست که نمیخواهیم در برابر شنیعترین استبداد عصر خویش زانو بزنیم. استبدادی که نه بر تن ما که میخواهد بر جان ما حاکم شود.
---------
امروز که اتحاد بسیاری از ممالک دنیا را برای کمک رسانی به مردم زلزلهزدهی هائیتی - کشوری یک شصتم ایران در جزیرهای کوچک و دور افتاده از میهنمان - میبینم، با این سؤال ساده مواجهام که چرا در میان این اجتماع متشکل انسانی در جهان، جایی برای ایران ما نیست. شاید پاسخ سادهی آن را نیز اکثریت پرسشگر ما که این روزها میداندار جنبش سبز است بداند.
من پاسخ خود را بار دیگر از نگاهها و عملکردها میگیرم. امروز شاهد بودم چگونه محمدعلی کلی، آن مشت زن مسلمان شده، از نام «زکات» به عنوان یکی از آموزههای دینی برای انجام امر خیر، همهی مسلمانان و غیر مسلمانان را تشویق به کمک به آسیبدیدگان زلزله میکرد. و من با خود اندیشیدم، اگر امثال محمدعلی نویدبخش اسلامی خیرخواه بودند هرگز زکات و خمس و سهم امام و از این دست سرمایهی فسادآور واسطهگران میان خدا و انسان نمیشد. حتماً چیزی در ما هست که اسلام محمدعلی به نظر انسانیتر از اسلام حاکمان ایران میآید. حتماً اشکالی در کار ما هست که برای حفظ حکومت، آنان که خویش را مسلمان مؤمن میخوانند، حاضر به انجام هرگونه جنایتاند. میزنند، حبس میکنند، شکنجه میکنند و تجاوز؛ حالا هم که جوخههای ترور را مانند اوان انقلاب به راه انداختهاند و احکام اعدام پشت اعدام.
این دین خواران که در ابتدا به تسخیر روح ایران و در این سه دهه به تصرف کالبد ایران پرداختهاند، از وطن جز جان بیجانی باقی نمیگذارند که طعمهی لاشخوران باشد. ریشهی این تسلط هم در استبداد دیرسال ما و هم در کوتاهی ما در برابر باجخواهی ایشان است که از احساسات دینی مردم به نفع قدرت خویش استفاده بردهاند.
گرچه وابستگی دستگاه اداری و سیاسی مملکت به پشتوانهی مذهب ریشهای دیرینه دارد اما این تسخیر روان ایرانیان در انقلاب ۵۷ تبدیل به فرصتی تاریخی شد تا تمام شئون جاری شهروندان به دست ایشان بیفتد.
بر مذهب تاختن البته، جنگ را به جوباره انداختن است. مسأله بر سر قشری است که خود را واسطهی میان خدا و انسان میدانست و در این سی سال تلاش کرده است تا به تثبیت خرافهپردازی و اسطورهسازی، واسطهگری خود را به جانشینی خدا تبدیل کند و روح خدا اکنون جسم خدا را تسخیر کرده و ایرانیان را بنده و خویش را خداوندگار میبیند. همان گونه که آذری قمی در اوان انقلاب گفته بود قدرت ولایت مطلقه تا آنجاست که میتواند حکم تعطیلی توحید را بدهد.
و سهمخواهی این جماعت از آن زمان که مردم به فکر دخالت در امور وضع و اجرای قانون در عصر مشروطه افتادند نیز بر هیچ کس پوشیده نیست. من در سفرنامه مازندران به قلم افضلالملک میخواندم که وقتی از تهران به مازندران عزم سفر داشته از راه سرخه حصار هنگام عبور از کنار دهی به نام «حکیمیه» مینویسد:
«از آنجا که گذشتم به قریهی «حکیمیه» رسیدم که در کنار جاده واقع است. سابقاً ملک حکیم الملک مرحوم بود، اکنون متعلق به امام جمعه طهران است».
و این سفرنامه متعلق به اواخر دوره قاجار است (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!).حالا کسی بیاید و املاک و مستغلات آقایان را حسابرسی کند.
به قول ایرج که:
غم ملت ز بس خوردند، مُردند
ورم کردند از بس غصه خوردند
و اما سبز
راز سبز در مبارزهی بیخشونت در برابر غول استبداد است. استبدادی که امروز در زیر پوستین پشمینهی ریای دینداری لباس آهنین به تن دارد و با قمه و باتون و گلوله در برابر موج آزادی خواهی ملت ایستاده است.
مگر ما در تاریخمان تجربههای تلخ این چنین کم داشتهایم. مگر در همین قرن که پشتسر گذاشتیم شاهد استبداد نازیها و استبداد استالینیستی نبودهایم.
مگر رهایی این همه کشور از پاناما و شیلی تا کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق از زیر یوغ استبداد را از یاد بردهایم. باری ما میخواهیم نخستین رها شدگان قرن بیست و یکم باشیم. میخواهیم نخستین مملکت با اکثریتی باشیم که دین را مبنای اختلافات اجتماعی نمیداند و به انتخاب خود نهاد دین را از نهاد دولت جدا میکند، به حقوق شهروندی احترام میگذارد و حقوق بشر را به تمامی در قوانین خود رسمیت میدهد.
از برمه و چین تا روستاهای کوچک ونزوئلا مردمان بسیاری هستند که همچنان در حال مبارزهاند برای کسب اولیهترین حقوق خویشند. بیشک ما تنها نیستیم، این بلا که دیکتاتوری نتیجهی انتخابات را به نفع خود تغییر دهد یا پیروزی مخالفان را نپذیرد بسیار مسبوق به سابقه است، همانگونه که در برمه در سال ۱۹۹۱ میلادی رخ داد یا در نیجریه. اما رهایی از قید دیکتاتوری به هیچ نیرویی جز اراده و خواست خود ما امکان پذیر نیست. این راز زندگی است که نباید سرنوشت خویش را به یک تن یا جماعتی واگذاشت و در کنج فراموشی خلید؛ که این آغاز پایان آزادی بشر است.
این نوید به ماست که در دههی ۸۰ میلادی (۶۰ خورشیدی) اگر شهروندان بیش از ۶۰ کشور در جهان با حاکمیت دیکتاتوری اداره میشدند در دههی ۹۰ میلادی این رقم به حدود ۴۰ کشور تقلیل یافت و بیش از ۲۰ کشور به جهان آزاد پیوستند(۱). گرچه کشورهای تازه استقلال یافته در جای جای جهان به بهبود این آمار کمک فراوانی کردند اما بیتردید آن چه به رهایی از استبداد انجامیده است آگاهی عمومی و ارادهی همگانی در جهت ایستادگی اکثریت شهروندان یک جامعه برای تغییر وضع موجود بوده است. اما چگونه؟
بیخشونت، بیتسلیم
این را نسل انقلابی ۵۷ به ما به خوبی آموخت که خشونت خشونت میزاید. از بام مدرسه علوی تا کشتار زندانیان، از اعدام نظامیان تا امحای هرگونه مخالف به اسم دشمن و جاسوس و محارب با خدا هنوز بهایی است که بر ندانمکاری خود میپردازیم.
نظام استبدادی ریشهدار، همچون نظامات حکومتی در ایران که قرنها به این شکل ادارهی مملکت را به عهده گرفتهاند، همچون اژدهای چند سری است که میداند اگر ملت را خشمگین کند تا جایی که سر او را از بدن جدا کنند تنها موجب شادمانی اوست چرا که این اندام نحس، سری دیگر بر میآورد. همانگونه که سقوط شاه پایان استبداد را مژده نیاورد.
استبداد از وازدگی جامعه برای اعمال خشونت استقبال میکند. خواه ناخواه عدهای به تئوری انجام حرکتهای خشونت آمیز دامن میزنند و میدانیم چه کسی بهتر از خود انقلابیون سابق و مذهبیون که تجربهی این پدیده را داشته و تئوری آن را از دل احادیث و آیهها بیرون میکشند میخواهند مردم را وادار به خشونت کنند. آنها میدانند که چگونه بر دریای خون، کشتی استبداد را هدایت کنند. و امروز هم میبینیم که این طبل خشونت بیش از همه از جبههی استبداد نواخته میشود.
از آن سو، در کنار افراطیونی که میخواهند جنبش را به خشونت بکشانند همیشه عدهای نیز هستند که ساز سازش میزنند و مردم همبسته را از خطر کشتار همگانی و جنگ داخلی به بازگشت به خانهها و تحمل دیکتاتوری ترغیب میکنند. حتا فریب سادهی این جماعت ممکن است با نشانههای عقبنشینی حاکمیت تقویت شود. یک سخنرانی دیکتاتور چنان آنان را به وجد میآورد که از مواضع اصولی مردم میگذرند؛ حاشیهنشینانی این چنین بر طبل آشتی ملی میکوبند و از مرحمت حاکم مستبد به مخالفان شعرها میسازند.
باری در آن سوی افراط خشونتطلبی، همیشه خطر کوتاه آمدن و دعوت به مذاکره و صلح هست. گرچه عقب نشینی دیکتاتور برای جنبش یک برد محسوب میشود اما نباید از خاطر برد که خطر سازش با دیکتاتوری چون هیتلر، پیامد مرگآور آن است.
حتا اگر مذاکره راه حلی منطقی در برابر حاکم ضعیف شده باشد، باید ایستاد و مذاکره را با قدرت و پشتوانهی مردمی برای حذف دیکتاتوری انجام داد نه حفظ آن.
جنبش سبز به خوبی میداند که نباید وامدار عدهای و قشری باشد تا مانند انقلاب ۵۷ مجبور به باج دهی به آنان باشد. جنبش سبز میداند که استبداد از راه کودتا، حرکتهای چریکی، ترور و یا منجیان خارجی نتیجهای بهتر از آن چه بر همسایگانمان رفته نخواهد داشت.
ما اکنون در جنبش خود دریافتهایم که مبارزه بیخشونت در برابر چماقداران دیکتاتوری هزینههای گزافی دارد که جنبش آن را پرداخته است. شهیدان جنبش سبز پاسداران رهایی ایراناند و "ندا"های ما سمبلی خواهند بود بر پیشانی ایران آزاد.
جنبش بیخشونت ما با سازماندهی مردمی و تقویت روحیه و به دست گرفتن ابتکار عمل در رسوایی و فشار روانی بر حاکمیت جائر، به چالش کشیدن مشروعیت حکومت با شرکت در راهپیماییهای مردمی و عدم شرکت در راهپیماییهای دولتی، تضعیف ساختار حاکمیت با عدم کمک به حکومت (چه مادی، چه معنوی) و اعتصابات، و همینطور با حفظ انسجام و هرچه فراگیرتر کردن جنبش از دعوت از قشرهای بیشتری از مردم برای پیوستن به مبارزه، تحصن و اعتصاب، در حال فروپاشاندن نظام استبداد است.
نافرمانی مدنی و مبارزهی سیاسی ما امروز یعنی بیثبات کردن حاکمیت فراقانونی و فشار فزاینده بر جوارح استبداد برای تسلیم و کرنش در برابر خواست جمعی ما. ما از خاطر نمیبریم که دیکتاتور نمیتواند عادل باشد. حکومت استبدادی نمیتواند دولت آشتی ملی یا رفاه اجتماعی بسازد. دیکتاتور یعنی کسی که به منافع خود و گروه هواخواه خود بیش از منافع ملی میاندیشد. این است که سرمایه گردکردن اطرافیان حاکم در استبداد مقولهای صد در صدی است. نخستین برنامهی دیکتاتوری تجمیع زر و زور در زیر بال خویش است و فاجعه استبداد دینی در ایران امروز انباشت همه منابع قدرت در دست نهادی است که خدا را نیز مصادره کرده است.
مهمترین نقطهی ضعف استبداد در ایران نیز ناکارآمدی سیستم مدیریتی و بیعدالتی و فقر فراگیر است.
هموطنانی که روزگاری شادی میکردند که رئیس دولت کسی از جنس مردم است و وی را فردی میدیدند که مانند مردم فقیر بدبخت مینماید و روی زمین میخوابد و اتومبیلش به پشیزی نمیارزد، حال احتمالاً به ریاکاری و فریب حکومت پیبردهاند. این جنبش این پرسش ساده را مطرح میکند که چرا کشوری با این درآمد سرشار نفتی این گونه بیبضاعت و فقیر است. باید این مسأله برای هموطنان در نقاط دور و نزدیک روشن شود که آیا رئیس دولت یک مملکت باید متکدیانه لباس پاره به تن کند تا نماد عدالتخواهی باشد؟
امروز کمتر کسی است که نداند این فقرگرایی نیز تبلیغ همین دلالان میان خدا و انسان است که خود کارخانهی شکر دارند و در کار واردات و صادراتند.
مردمی که خود بر نفت میخوابند بویی از درآمد آن به مشام ندارند جز آلودگی و تعفن که در هوا پیچیده است.
باید اشکال کار را به مردم گوشزد کرد تا داوطلبانه به جنبش بپیوندند. مردم باید بدانند که همواره به گماشتن عدهای ناخلف بر کار مردم شکایت بردن کافی نیست باید گمارنده را توبیخ کرد و کسی دیگر را به جای او برگزید. مردم باید بدانند که می توانند و باید مدیریت کلان مملکت را با دخالت مستقیم و رأی خویش انتخاب کنند.
این دیگر اظهر منالشمس است که مهمترین چالش در کرنش این دستگاه ناکارآمد در برابر مردم در وجوه قانونی آن است که نیاز به تغییرات بنیادی دارد.
این جنبش اگر یک جنبش انقلابی نباشد دست کم جنبشی اصلاحی همه جانبه و فراگیر است و تا از میان بردن این حلقههای ناکارآمدی در سازوکار قانونی فرو کش نخواهد کرد. و این به معنای تغییر در ساختار نظام است.
آیا راهی جز تغییر قوانین موجود و قدرتمند کردن نهادهای نظارتی مردمی و گرفتن قدرت از خدای این نظام میتواند به وطن برای رسیدن به آزادی، عدالت و حقوق بشری کمک کند؟
آنان که درد دین دارند مگر ناعدالتیها، فقر و ناکارآمدی سیستم اداری سیاسی مملکت را نمیبینند مگر خون به ناحق ریخته شدهی هموطنان بر کف خیابانها را نمیبینند؟
این چه دینی است که با مصلحت و کشتار به ضد کارکرد اولیهی خویش بدل گشته است؟ مگر نه این که نهاد دین برای آرامش مؤمنین آمده است؛ کدام آرامش؟ آیا به لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وضع بهتری نسبت به سه دههی گذشته داریم؟ جواب این همه پسرفت را چه کسی میدهد؟ چه نهادی بیش از خود دستگاه حاکمه میتوانست طی این سه دهه این همه موجب دینگریزی و احیاناً دینستیزی در جامعه باشد؟ چه نهادی، شخصی و ایدئولوژی میتوانست تا به این حد به نهاد دین ضربه بزند؟
هموطنان! مصلحت امروز ایران در دستهای ماست. آیندهی ایران در سر زانوان ماست که نمیخواهیم در برابر شنیعترین استبداد عصر خویش زانو بزنیم. استبدادی که نه بر تن ما که میخواهد بر جان ما حاکم شود.
مردم! تا هر بهمنی که باشد باید ماند و انحراف بهمن ۵۷ را اصلاح کرد.
باید بهمنی شد از فراز البرز بر سر اهریمن استبداد.
باید این استبداد دینی را در همان بهمن که زاده شده است دفن کرد.
هموطنان در هر لباس و با هر زبان و مذهب از هر قوم و نژادی میدانند که اگر تمام حقوق اجتماع را تنها به یک نفر یا یک نهاد بدهیم و از او هیچ پرسشی نکنیم جز این نیست که انسانی یا دستگاهی ساختهایم با قدرتی همانند خدا که هر چه خواست میکند و پاسخگوی هیچ نهادی نیست. این جنبش در پی برافکندن این ریشهی فتنه است که نامش دیکتاتوری است.
بیایید نفسهای استبداد را به شماره بیاندازیم
بیایید به هواخواهان استبداد که آفتاب را واگذاشته به کورسوی فریبی دلخوش کردهاند، خورشید آزادی را نشان دهیم. بیایید به مستبد بار دیگر نشان دهیم که ما بسیارانیم.
در چشمهای آتش ما شمع مردنی است
این مرده مردنی است و این گریه کردنی است
در کعبهی دروغ خدا را بسوختی
این کاخ کاغذیت به آتش به سپردنی است
در احتضار، سفره به کرکس گشودهای
گویی که استخوان تن خلق خوردنی است
ای دیوزاده! شیشهی عمرت شکستهایم
هم لحظههای آخر عمرت شمردنی است
آنان که در برابر توفان نشستهاید!
این پهلوان پنبه به یک باد بردنی است
تا ساحل امید بر این موج میرویم
این کشتی شکسته به دریا سپردنی است
---------
عذر بدتر از گناه آقای سخنگو ؛ مردم ندانند ، به سودشان است!
چند روز پیش سازمان هواپیمایی کشوری طی دستورالعملی از آژانس های مسافرتی خواسته است از اعلام نام و نوع هواپیماها به خریداران بلیت هواپیما خودداری کنند!هر چند این دستور العمل ، ناقض بدیهی ترین حقوق مسافر ، یعنی اطلاع از نوع وسیله پروازی بوده است ، اما اظهارات " رضا جعفر زاده " سخنگوی سازمان هواپیمایی کشوری در مصاحبه ای با خبرگزاری دولت ( ایرنا ) ، بیش از اصل دستورالعمل ، ناامید کننده بود.این مقام دولتی ، در توجیه دستور العمل ابلاغی اخیر سازمان متبوع خود به دفاتر خدمات مسافرت هوایی گفته است که : ممنوعيت اعلام نام و نوع هواپيما براي رفاه مسافران است ."باید از این مقام دولتی پرسید که آیا این سخنان بی احترامی به مردم و استفاده کنندگان از خدمات هوایی نیست ؟اینکه یک مدیر دولتی معتقد باشد که مردم نباید از هواپیمایی که سوار آن می شوند اطلاع داشته باشند و بعد برای توجیه این دستور العمل " عجیب و غریب " این کار را به نفع مردم و برای رفاه آنها بداند ، آیا توهین به مردم نیست ؟باید از آقای سخنگو پرسید که آیا ایشان و مدیران سازمان هواپیمایی کشوری بیشتر از خود مردم منافع و مضار آنها را می شناسند ؟ و اینکه آیا مردم حق ندارند نوع هواپیمایی که می خواهند با آن سفر انجام دهند را انتخاب کنند ؟بسیاری از مردم و مسافران حتی برای یک سفر ساده زمینی و برای مسافتی نه چندان دور ( اگر بخواهند از اتوبوس یا قطار استفاده کنند ) نوع اتوبوس یا قطار ، تعداد صندلی و ... را می پرسند ، انتخاب کرده و بعد بلیت می خرند ، حال چگونه است که برای سفر هوایی که ممکن است ده یا بیست برابر بیشتر از سفر زمینی برای مسافر هزینه داشته باشد ، این حق انتخاب سلب می شود ؟ و حتی در مقام توجیه عذر بدتر از گناه آورده می شود که این کار برای رفاه حال مسافران است ؟!سخنگوي سازمان هواپيمايي کشوری در ادامه مصاحبه خود می گوید : اين تصميم درپي اعتراضها و شکايتهاي مسافران از برخي دفاتر خدمات مسافرت هوايي مبني بر تبليغات کاذب و عدم انجام سفر با هواپيما يا شرکت هواپيمايي وعده داده شده صورت گرفته است."در مقام پاسخ باید گفت که اگر واقعا چنین است و چند دفتر مشخص هواپیمایی تخلف داشته اند ، چرا باید به جای برخورد با آن چند دفتر متخلف ، مردم را از حق انتخاب محروم کنیم و در مقام توجیه عذر بدتر از گناه بیاوریم ؟آقای جعفر زاده در ادامه می گوید : " برخي آژانس هاي مسافرتي براي فروش بيشتر و جذب مشتري اقدام به تبليغ براي شرکت هواپيمايي خاصي مي کنند که اين خلاف مقررات است."لازم است در این زمینه به آقای سخنگو چند مورد را متذکر شویم :اولا : اینکه ایشان می گوید این امر خلاف مقررات است ؛ می شود بفرمایند که کدام مقررات و کدام ماده و بند از قانون مورد نظر ایشان می باشد ؟ثانبا : مگر مبنای تاسیس شرکت های هواپیمایی خصوصی امکان رقابت در جهت هر چه بهتر شدن کیفیت خدمات شرکت های هواپیمایی و افزایش رضایت مشتریان و کاهش قیمت خدمات هواپیمایی در اثر این رقابت نیست ؟حال چه اشکالی دارد که شرکت های هواپیمایی در این جهت با هم رقابت کنند و در نتیجه هر شرکتی که خدمات بهتری به مسافران ارایه می دهد و مشتریان خود را راضی نگه می دارد ،از اقبال عمومی بیشتری برخوردار باشد ؟طبیعی است که وقتی شرکتی در مقام مقایسه با دیگر شرکت ها خدمات بهتری به مسافران ارایه می دهد مشتری بیشتری هم خواهد داشت و این اقدام سازمان هواپیمایی کشوری در ابلاغ دستور العمل عدم اطلاع یافتن مسافران از نوع هواپیما دقیقا مغایر با همین فلسفه رقابت پذیری است .نکته پایانی اینکه سخنان سخنگوی محترم سازمان هواپیمایی کشوری در تشریح دلایل ابلاغ دستور العمل عدم اطلاع مسافران از هواپیمایی که می خواهند جان " ناقابل! " خود را درون آن ببرند ، بیش از آنکه در جهت روشن کردن دلایل این ابلاغیه عجیب و غریب باشد ، نمکی بر زخم استفاده کنندگان از خدمات مسافرت های هوایی کشور است .نمکی که بر زخم " سقوط یا سانحه هوایی برای 7 هواپیما در سال اخیر و جان باختن صدها شهروند ایرانی در این سوانح ناگوار" پاشیده می شود .
*****
یک قدم مانده به ورشکستگی
از ابتدای هفته جاری، پیامکی در میان مردم دست به دست می شود که از ورشکستگی بانک های ملی و ملت خبر می دهد، ریشه اصلی این پیامک انتشار خبری به نقل از یک مدیر ارشد بانک مرکزی در برخی از سایت های اینترنتی است که از برگزاری جلسه ای در نهاد ریاست جمهوری در روز چهارشنبه خبرداده که قرار است در آن جلسه نسبت به تعیین تکلیف ورشکستگی دو بانک ملی و ملت چاره جویی شود و اگر دولت حاضر نباشد به سرعت برای حل مشکل این دو بانک اقدامی کند، این دو بانک بزرگ ایرانی اعلام ورشکستگی کنند.
در این خبر همچنین به نقل از این مدیر ارشد بانک مرکزی که نامی از او برده نشده است، از خارج کردن سرمایه وابستگان به مقام های دولتی از این بانک ها نیز خبر داده شده است.
انتشار این خبر و پراکنده شدن پیامکی بر مبنای آن در میان مردم از یک سو و اعمال محدودیت نقل و انتقال نقدی روزانه وجوه تا سقف 15 میلیون تومان از سوی دیگر این باور را در میان مردم دامن زده است که بانک ها، با مشکلاتی همچون نداشتن نقدینگی لازم و از بین رفتن سپرده ها و وجوه مردم روبرو هستند که موجب هجوم مردم به شعب بانک ها برای گرفتن پول های خود شده است.
تا آنجا که حتی برخی منابع خبری از بروز درگیریهایی در شعبی از بانک های تهران همچون بانک ملی شعبه تیراژه، شعبه خالد اسلامبولی، بانک ملت شعبه بازار برزگ تهران، بانک مسکن شعبه نازی آباد خبر داده اند. گزارش های دیگری نیز از کشیده شدن موج هجوم مردم برای گرفتن پول های خود از بانک ها در برخی شهرستان ها خبر می دهند.
برخی منابع خبری نیز از حضور پرتعداد مشتریان بانکی در شعب بانک های اصفهان خبر می دهند که خواستار برداشت وجه نقد از حساب های بانکی خود هستند.
گذشته از اینکه خبر ورشکستگی بانک ها چقدر درست باشد، واکنش مردم به آنچه اتفاق افتاده نشان می دهد که اعتماد عمومی از عملکرد اقتصادی دولت تا چه اندازه کاهش یافته که مردم ورشکستگی بانک های دولتی را چندان دور از واقعیت تلقی نمی کنند.
البته در این میان نشانه های دیگری نیز وجود دارد که منابع رسمی و دولتی آن را اعلام و تایدد کرده اند. خبر افزایش مطالبات معوق بانک ها و رسیدن این عدد به رقم بی سابقه 48 هزار میلیارد تومان، تحریم بین المللی شبکه بانکی ایران و بلوکه کردن بخشی از دارایی های بانکی ایران در برخی کشورها، توقف فعالیت شعب بانک های ایرانی در خارح از کشور و فشار دولت در چند سال اخیر بر بانک ها برای زیرباررفتن تسهیلات تکلیفی و اصرار دولت بر بانک ها برای انجام عملیات غیراقتصادی ، همگی مستندات وشواهدی بر ای درک این واقعیت است که شبکه بانکی کشور دچار بحرانی فزاینده است و دیر یا زود هزینه این سوء مدیریت را باید بپردازد.
ضمن آنکه به تازگی محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی ایران در گفت وگو با ایلنا تصریح کرده است که بانکهای ایرانی سود ده نیستند.
او در خصوص ميزان سود خالص بانكها گفته است: «بانكها در شرايط فعلي سود نميكنند. مگر ميشود بانكها با وجود 48 هزار ميليارد تومان مطالبات معوق، در پايان سال سود داشته باشند.»
به گفته وي اخيرا بحثهايي در برخي رسانهها مبني بر سودآوري بانكها مطرح شده كه اين گفتهها به هيچوجه درست نيست.
او زمانی بانک های کشور را فاقد سود می خواند که بانک ملت برای فروش بقیه سهام خود به مردم در بورس مدعی است که به 80 درصد سود پیش بینی شده خود دست یافته است.
البته اين واقعيت را بايد پذيرفت كه باز كردن كيسه منابع بانكي در چند سال گذشته و تصمیم گیرd دولت به جای بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار برای بانكها، این موسسات اقتصادی را به نقطه بحران نزديك كرده است، بحرانی که با حضور مردم در شعب بانک ها برای بیرون کشیدن پول ها و سپرده های خود از سیستم بانکی مضاعف نیز خواهد شد.
*****
مهدی کروبی:حرف من همان حرف ملت است که رای ما کجاست؟
دولت احمدی نژاد 4 سال نخواهد ماند
مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی درباره سخنان امروز دبیرکل اعتماد ملی توضیحاتی ارائه داد. وی در گفتگو با خبرنگار جرس گفت: من با آقای کروبی صحبت کردم و ایشان گفتند که امروز آقای ابوترابی فرد حرف هایی زدند که با واقعیت منطبق نبود و من بدون دعوت پشت تریبون رفتم و توضیح دادم که آقای ابوترابی فرد در جریان مسائل نیست و همه کارهایی که بعد از انتخابات انجام گرفته ، برای ماست مالی کردن قضیه تقلب در انتخابات بوده است.
*
مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی درباره سخنان امروز دبیرکل اعتماد ملی توضیحاتی ارائه داد.
وی در گفتگو با خبرنگار جرس گفت: من با آقای کروبی صحبت کردم و ایشان گفتند که امروز آقای ابوترابی فرد حرف هایی زدند که با واقعیت منطبق نبود و من بدون دعوت پشت تریبون رفتم و توضیح دادم که آقای ابوترابی فرد در جریان مسائل نیست و همه کارهایی که بعد از انتخابات انجام گرفته ، برای ماست مالی کردن قضیه تقلب در انتخابات بوده است.
به گفته واحدی، دبیرکل اعتماد ملی ، سپس نمونه هایی از تقلب و دخل و تصرف در انتخابات را بیان کرده و به نقل قولی از آیت الله العظمی منتظری پرداخته که به نقل از یکی از افراد امین خود گفته بود در یک صندوق که رای کروبی 92 بود تنها یک رای اعلام کردند.
براساس گفته واحدی، مهدی کروبی توضیح داده است: پس از اتمام کنگره در حال خروج بودم که تعدادی از خبرنگاران ، سوالاتی از من پرسیدند و من در پاسخ به انها گفتم که پس از تنفیذ، دولت فعلی دولت مستقر کشور است و وظیفه دارد کارهای مردم را انجام دهد و پاسخگو باشد.
کروبی در توضیح این سخنان خود گفت : در همان مصاحبه بر این نکته تاکید کردم که تقلب های گسترده درانتخابات صورت گرفته و من برهمه مواضع انتخاباتی خود و اعتراضات خود ایستادگی کرده و می کنم و بیدی هم نیستم که با تهدیدها و فحاشی ها و هتاکی ها عقب نشینی کنم اما مردم مسائل روزمره ای دارند که دولت مستقر باید آنها را حل کند و دولت فعلی پس از تنفیذ، دولت مستقر کشور است و باید پاسخگوی مشکلات مردم باشد.
دبیرکل حزب اعتماد ملی، تصریح کرد: همین امروز در مصاحبه با یک روزنامه انگلیسی، گفتم مطمئن باشید دولت احمدی نژاد چهار سال نخواهد ماند.
به گفته مجتبی واحدی، سخن آخر کروبی این بود: حرف من همان حرف ملت است که رای ما کجاست؟
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
این بهمن سبز
علی رضا مجلسی
مصلحت امروز ایران در دستهای ماست. آیندهی ایران در سر زانوان ماست که نمیخواهیم در برابر شنیعترین استبداد عصر خویش زانو بزنیم. استبدادی که نه بر تن ما که میخواهد بر جان ما حاکم شود.
---------
امروز که اتحاد بسیاری از ممالک دنیا را برای کمک رسانی به مردم زلزلهزدهی هائیتی - کشوری یک شصتم ایران در جزیرهای کوچک و دور افتاده از میهنمان - میبینم، با این سؤال ساده مواجهام که چرا در میان این اجتماع متشکل انسانی در جهان، جایی برای ایران ما نیست. شاید پاسخ سادهی آن را نیز اکثریت پرسشگر ما که این روزها میداندار جنبش سبز است بداند.
من پاسخ خود را بار دیگر از نگاهها و عملکردها میگیرم. امروز شاهد بودم چگونه محمدعلی کلی، آن مشت زن مسلمان شده، از نام «زکات» به عنوان یکی از آموزههای دینی برای انجام امر خیر، همهی مسلمانان و غیر مسلمانان را تشویق به کمک به آسیبدیدگان زلزله میکرد. و من با خود اندیشیدم، اگر امثال محمدعلی نویدبخش اسلامی خیرخواه بودند هرگز زکات و خمس و سهم امام و از این دست سرمایهی فسادآور واسطهگران میان خدا و انسان نمیشد. حتماً چیزی در ما هست که اسلام محمدعلی به نظر انسانیتر از اسلام حاکمان ایران میآید. حتماً اشکالی در کار ما هست که برای حفظ حکومت، آنان که خویش را مسلمان مؤمن میخوانند، حاضر به انجام هرگونه جنایتاند. میزنند، حبس میکنند، شکنجه میکنند و تجاوز؛ حالا هم که جوخههای ترور را مانند اوان انقلاب به راه انداختهاند و احکام اعدام پشت اعدام.
این دین خواران که در ابتدا به تسخیر روح ایران و در این سه دهه به تصرف کالبد ایران پرداختهاند، از وطن جز جان بیجانی باقی نمیگذارند که طعمهی لاشخوران باشد. ریشهی این تسلط هم در استبداد دیرسال ما و هم در کوتاهی ما در برابر باجخواهی ایشان است که از احساسات دینی مردم به نفع قدرت خویش استفاده بردهاند.
گرچه وابستگی دستگاه اداری و سیاسی مملکت به پشتوانهی مذهب ریشهای دیرینه دارد اما این تسخیر روان ایرانیان در انقلاب ۵۷ تبدیل به فرصتی تاریخی شد تا تمام شئون جاری شهروندان به دست ایشان بیفتد.
بر مذهب تاختن البته، جنگ را به جوباره انداختن است. مسأله بر سر قشری است که خود را واسطهی میان خدا و انسان میدانست و در این سی سال تلاش کرده است تا به تثبیت خرافهپردازی و اسطورهسازی، واسطهگری خود را به جانشینی خدا تبدیل کند و روح خدا اکنون جسم خدا را تسخیر کرده و ایرانیان را بنده و خویش را خداوندگار میبیند. همان گونه که آذری قمی در اوان انقلاب گفته بود قدرت ولایت مطلقه تا آنجاست که میتواند حکم تعطیلی توحید را بدهد.
و سهمخواهی این جماعت از آن زمان که مردم به فکر دخالت در امور وضع و اجرای قانون در عصر مشروطه افتادند نیز بر هیچ کس پوشیده نیست. من در سفرنامه مازندران به قلم افضلالملک میخواندم که وقتی از تهران به مازندران عزم سفر داشته از راه سرخه حصار هنگام عبور از کنار دهی به نام «حکیمیه» مینویسد:
«از آنجا که گذشتم به قریهی «حکیمیه» رسیدم که در کنار جاده واقع است. سابقاً ملک حکیم الملک مرحوم بود، اکنون متعلق به امام جمعه طهران است».
و این سفرنامه متعلق به اواخر دوره قاجار است (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!).حالا کسی بیاید و املاک و مستغلات آقایان را حسابرسی کند.
به قول ایرج که:
غم ملت ز بس خوردند، مُردند
ورم کردند از بس غصه خوردند
و اما سبز
راز سبز در مبارزهی بیخشونت در برابر غول استبداد است. استبدادی که امروز در زیر پوستین پشمینهی ریای دینداری لباس آهنین به تن دارد و با قمه و باتون و گلوله در برابر موج آزادی خواهی ملت ایستاده است.
مگر ما در تاریخمان تجربههای تلخ این چنین کم داشتهایم. مگر در همین قرن که پشتسر گذاشتیم شاهد استبداد نازیها و استبداد استالینیستی نبودهایم.
مگر رهایی این همه کشور از پاناما و شیلی تا کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق از زیر یوغ استبداد را از یاد بردهایم. باری ما میخواهیم نخستین رها شدگان قرن بیست و یکم باشیم. میخواهیم نخستین مملکت با اکثریتی باشیم که دین را مبنای اختلافات اجتماعی نمیداند و به انتخاب خود نهاد دین را از نهاد دولت جدا میکند، به حقوق شهروندی احترام میگذارد و حقوق بشر را به تمامی در قوانین خود رسمیت میدهد.
از برمه و چین تا روستاهای کوچک ونزوئلا مردمان بسیاری هستند که همچنان در حال مبارزهاند برای کسب اولیهترین حقوق خویشند. بیشک ما تنها نیستیم، این بلا که دیکتاتوری نتیجهی انتخابات را به نفع خود تغییر دهد یا پیروزی مخالفان را نپذیرد بسیار مسبوق به سابقه است، همانگونه که در برمه در سال ۱۹۹۱ میلادی رخ داد یا در نیجریه. اما رهایی از قید دیکتاتوری به هیچ نیرویی جز اراده و خواست خود ما امکان پذیر نیست. این راز زندگی است که نباید سرنوشت خویش را به یک تن یا جماعتی واگذاشت و در کنج فراموشی خلید؛ که این آغاز پایان آزادی بشر است.
این نوید به ماست که در دههی ۸۰ میلادی (۶۰ خورشیدی) اگر شهروندان بیش از ۶۰ کشور در جهان با حاکمیت دیکتاتوری اداره میشدند در دههی ۹۰ میلادی این رقم به حدود ۴۰ کشور تقلیل یافت و بیش از ۲۰ کشور به جهان آزاد پیوستند(۱). گرچه کشورهای تازه استقلال یافته در جای جای جهان به بهبود این آمار کمک فراوانی کردند اما بیتردید آن چه به رهایی از استبداد انجامیده است آگاهی عمومی و ارادهی همگانی در جهت ایستادگی اکثریت شهروندان یک جامعه برای تغییر وضع موجود بوده است. اما چگونه؟
بیخشونت، بیتسلیم
این را نسل انقلابی ۵۷ به ما به خوبی آموخت که خشونت خشونت میزاید. از بام مدرسه علوی تا کشتار زندانیان، از اعدام نظامیان تا امحای هرگونه مخالف به اسم دشمن و جاسوس و محارب با خدا هنوز بهایی است که بر ندانمکاری خود میپردازیم.
نظام استبدادی ریشهدار، همچون نظامات حکومتی در ایران که قرنها به این شکل ادارهی مملکت را به عهده گرفتهاند، همچون اژدهای چند سری است که میداند اگر ملت را خشمگین کند تا جایی که سر او را از بدن جدا کنند تنها موجب شادمانی اوست چرا که این اندام نحس، سری دیگر بر میآورد. همانگونه که سقوط شاه پایان استبداد را مژده نیاورد.
استبداد از وازدگی جامعه برای اعمال خشونت استقبال میکند. خواه ناخواه عدهای به تئوری انجام حرکتهای خشونت آمیز دامن میزنند و میدانیم چه کسی بهتر از خود انقلابیون سابق و مذهبیون که تجربهی این پدیده را داشته و تئوری آن را از دل احادیث و آیهها بیرون میکشند میخواهند مردم را وادار به خشونت کنند. آنها میدانند که چگونه بر دریای خون، کشتی استبداد را هدایت کنند. و امروز هم میبینیم که این طبل خشونت بیش از همه از جبههی استبداد نواخته میشود.
از آن سو، در کنار افراطیونی که میخواهند جنبش را به خشونت بکشانند همیشه عدهای نیز هستند که ساز سازش میزنند و مردم همبسته را از خطر کشتار همگانی و جنگ داخلی به بازگشت به خانهها و تحمل دیکتاتوری ترغیب میکنند. حتا فریب سادهی این جماعت ممکن است با نشانههای عقبنشینی حاکمیت تقویت شود. یک سخنرانی دیکتاتور چنان آنان را به وجد میآورد که از مواضع اصولی مردم میگذرند؛ حاشیهنشینانی این چنین بر طبل آشتی ملی میکوبند و از مرحمت حاکم مستبد به مخالفان شعرها میسازند.
باری در آن سوی افراط خشونتطلبی، همیشه خطر کوتاه آمدن و دعوت به مذاکره و صلح هست. گرچه عقب نشینی دیکتاتور برای جنبش یک برد محسوب میشود اما نباید از خاطر برد که خطر سازش با دیکتاتوری چون هیتلر، پیامد مرگآور آن است.
حتا اگر مذاکره راه حلی منطقی در برابر حاکم ضعیف شده باشد، باید ایستاد و مذاکره را با قدرت و پشتوانهی مردمی برای حذف دیکتاتوری انجام داد نه حفظ آن.
جنبش سبز به خوبی میداند که نباید وامدار عدهای و قشری باشد تا مانند انقلاب ۵۷ مجبور به باج دهی به آنان باشد. جنبش سبز میداند که استبداد از راه کودتا، حرکتهای چریکی، ترور و یا منجیان خارجی نتیجهای بهتر از آن چه بر همسایگانمان رفته نخواهد داشت.
ما اکنون در جنبش خود دریافتهایم که مبارزه بیخشونت در برابر چماقداران دیکتاتوری هزینههای گزافی دارد که جنبش آن را پرداخته است. شهیدان جنبش سبز پاسداران رهایی ایراناند و "ندا"های ما سمبلی خواهند بود بر پیشانی ایران آزاد.
جنبش بیخشونت ما با سازماندهی مردمی و تقویت روحیه و به دست گرفتن ابتکار عمل در رسوایی و فشار روانی بر حاکمیت جائر، به چالش کشیدن مشروعیت حکومت با شرکت در راهپیماییهای مردمی و عدم شرکت در راهپیماییهای دولتی، تضعیف ساختار حاکمیت با عدم کمک به حکومت (چه مادی، چه معنوی) و اعتصابات، و همینطور با حفظ انسجام و هرچه فراگیرتر کردن جنبش از دعوت از قشرهای بیشتری از مردم برای پیوستن به مبارزه، تحصن و اعتصاب، در حال فروپاشاندن نظام استبداد است.
نافرمانی مدنی و مبارزهی سیاسی ما امروز یعنی بیثبات کردن حاکمیت فراقانونی و فشار فزاینده بر جوارح استبداد برای تسلیم و کرنش در برابر خواست جمعی ما. ما از خاطر نمیبریم که دیکتاتور نمیتواند عادل باشد. حکومت استبدادی نمیتواند دولت آشتی ملی یا رفاه اجتماعی بسازد. دیکتاتور یعنی کسی که به منافع خود و گروه هواخواه خود بیش از منافع ملی میاندیشد. این است که سرمایه گردکردن اطرافیان حاکم در استبداد مقولهای صد در صدی است. نخستین برنامهی دیکتاتوری تجمیع زر و زور در زیر بال خویش است و فاجعه استبداد دینی در ایران امروز انباشت همه منابع قدرت در دست نهادی است که خدا را نیز مصادره کرده است.
مهمترین نقطهی ضعف استبداد در ایران نیز ناکارآمدی سیستم مدیریتی و بیعدالتی و فقر فراگیر است.
هموطنانی که روزگاری شادی میکردند که رئیس دولت کسی از جنس مردم است و وی را فردی میدیدند که مانند مردم فقیر بدبخت مینماید و روی زمین میخوابد و اتومبیلش به پشیزی نمیارزد، حال احتمالاً به ریاکاری و فریب حکومت پیبردهاند. این جنبش این پرسش ساده را مطرح میکند که چرا کشوری با این درآمد سرشار نفتی این گونه بیبضاعت و فقیر است. باید این مسأله برای هموطنان در نقاط دور و نزدیک روشن شود که آیا رئیس دولت یک مملکت باید متکدیانه لباس پاره به تن کند تا نماد عدالتخواهی باشد؟
امروز کمتر کسی است که نداند این فقرگرایی نیز تبلیغ همین دلالان میان خدا و انسان است که خود کارخانهی شکر دارند و در کار واردات و صادراتند.
مردمی که خود بر نفت میخوابند بویی از درآمد آن به مشام ندارند جز آلودگی و تعفن که در هوا پیچیده است.
باید اشکال کار را به مردم گوشزد کرد تا داوطلبانه به جنبش بپیوندند. مردم باید بدانند که همواره به گماشتن عدهای ناخلف بر کار مردم شکایت بردن کافی نیست باید گمارنده را توبیخ کرد و کسی دیگر را به جای او برگزید. مردم باید بدانند که می توانند و باید مدیریت کلان مملکت را با دخالت مستقیم و رأی خویش انتخاب کنند.
این دیگر اظهر منالشمس است که مهمترین چالش در کرنش این دستگاه ناکارآمد در برابر مردم در وجوه قانونی آن است که نیاز به تغییرات بنیادی دارد.
این جنبش اگر یک جنبش انقلابی نباشد دست کم جنبشی اصلاحی همه جانبه و فراگیر است و تا از میان بردن این حلقههای ناکارآمدی در سازوکار قانونی فرو کش نخواهد کرد. و این به معنای تغییر در ساختار نظام است.
آیا راهی جز تغییر قوانین موجود و قدرتمند کردن نهادهای نظارتی مردمی و گرفتن قدرت از خدای این نظام میتواند به وطن برای رسیدن به آزادی، عدالت و حقوق بشری کمک کند؟
آنان که درد دین دارند مگر ناعدالتیها، فقر و ناکارآمدی سیستم اداری سیاسی مملکت را نمیبینند مگر خون به ناحق ریخته شدهی هموطنان بر کف خیابانها را نمیبینند؟
این چه دینی است که با مصلحت و کشتار به ضد کارکرد اولیهی خویش بدل گشته است؟ مگر نه این که نهاد دین برای آرامش مؤمنین آمده است؛ کدام آرامش؟ آیا به لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وضع بهتری نسبت به سه دههی گذشته داریم؟ جواب این همه پسرفت را چه کسی میدهد؟ چه نهادی بیش از خود دستگاه حاکمه میتوانست طی این سه دهه این همه موجب دینگریزی و احیاناً دینستیزی در جامعه باشد؟ چه نهادی، شخصی و ایدئولوژی میتوانست تا به این حد به نهاد دین ضربه بزند؟
هموطنان! مصلحت امروز ایران در دستهای ماست. آیندهی ایران در سر زانوان ماست که نمیخواهیم در برابر شنیعترین استبداد عصر خویش زانو بزنیم. استبدادی که نه بر تن ما که میخواهد بر جان ما حاکم شود.
مردم! تا هر بهمنی که باشد باید ماند و انحراف بهمن ۵۷ را اصلاح کرد.
باید بهمنی شد از فراز البرز بر سر اهریمن استبداد.
باید این استبداد دینی را در همان بهمن که زاده شده است دفن کرد.
هموطنان در هر لباس و با هر زبان و مذهب از هر قوم و نژادی میدانند که اگر تمام حقوق اجتماع را تنها به یک نفر یا یک نهاد بدهیم و از او هیچ پرسشی نکنیم جز این نیست که انسانی یا دستگاهی ساختهایم با قدرتی همانند خدا که هر چه خواست میکند و پاسخگوی هیچ نهادی نیست. این جنبش در پی برافکندن این ریشهی فتنه است که نامش دیکتاتوری است.
بیایید نفسهای استبداد را به شماره بیاندازیم
بیایید به هواخواهان استبداد که آفتاب را واگذاشته به کورسوی فریبی دلخوش کردهاند، خورشید آزادی را نشان دهیم. بیایید به مستبد بار دیگر نشان دهیم که ما بسیارانیم.
در چشمهای آتش ما شمع مردنی است
این مرده مردنی است و این گریه کردنی است
در کعبهی دروغ خدا را بسوختی
این کاخ کاغذیت به آتش به سپردنی است
در احتضار، سفره به کرکس گشودهای
گویی که استخوان تن خلق خوردنی است
ای دیوزاده! شیشهی عمرت شکستهایم
هم لحظههای آخر عمرت شمردنی است
آنان که در برابر توفان نشستهاید!
این پهلوان پنبه به یک باد بردنی است
تا ساحل امید بر این موج میرویم
این کشتی شکسته به دریا سپردنی است
---------
پاورقی(۱) برگرفته از کتاب «از دیکتاتوری تا دموکراسی؛ چارچوبی نظری برای دموکراسی» به قلم جین شارپ و ترجمه جادی.
*****
بازجويي از یک روزنامه نگار درباره ارتباط با سايت يوتيوب
يكي از روزنامه نگاران كه به تازگي از زندان آزاد شده اطلاعاتي را درباره كم دانشي تيم بازجويان وزارت اطلاعات ارايه كرد.
بازجويان از اين روزنامه نگار خواسته بودند نحوه ارتباط خود را با سايت"يوتيوب" افشا كند.به گفته او بازجويان خيال مي كردند كه يوتيوب سازوكاري براي جذب افراد و استخدام آنان دارد.
در اين حال يكي ديگر از روزنامه نگاران كه مدتي پيش از اوين آزاد شده به جرس گفت كه بازجويان از او خواسته اند هويت دوستان خود را در فيس بوك افشا كند و بگويد از چه طريق با آنها آشنا شده است.به گفته وي بازجويان از دانش بسيار كمي درباره اينترنت برخوردار بودند و يكي از آنها تصور مي كرده كه آدرس ايميل از پيشوند دابليو برخوردار است.
پيش از اين نيز گزارشهاي فراواني درباره نا آگاهي بازجويان وزارت اطلاعات و ساير مقام هاي امنيتي درباره رسانه هاي سايبر منتشر شده بود و در آخرين نمونه اسماعيل احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي از تعبير آنتي پروكسي به جاي آنتي فيلتر استفاده كرد.
*****
صدور قرار مجرمیت و تمدید قرار بازداشت برای مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شکوهی
پرونده مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شکوهی، سه عضو دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال دانشگاههای ایران، به دادگاه ارسال شد.
به گزارش بامدادخبر، قاضی بیگی، بازپرس شعبه سوم دادگاه انقلاب تهران، روز گذشته با صدور قرار مجرمیت برای مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شکوهی، پرونده این سه عضو دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال را جهت دادرسی به دادگاه ارسال کرد تا علیرغم قول قبلی به خانوادهی این دانشجویان و نیز وکلای آنها مبنی بر آزادی عزیزانشان در هفتهی جاری، قرار بازداشت این سه نفر تمدید شود.
این در حالی است که قرار اولیه بازداشت روز 29 دیماه به پایان رسیده بود و خانوادهها بر اساس گفتههای دادستان در دیدار هفته گذشتهشان با وی و نیز قول بازپرس پرونده به خود این دانشجویان در بند 209، در انتظار آزادی فرزندانشان بودند.
گفتنی است مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شکوهی، سه عضو دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال دانشگاههای ایران، در تاریخ 28 آبانماه به همراه چهار عضو دیگر این گروه در یک جلسه کتابخوانی بازداشت شدند و به رغم اتمام بازجوییها در دو هفته آغازین، از آن زمان تاکنون به اتهام ارتباط با گروههای معاند و نیز اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن نظم عمومی در بند 209 زندان اوین در بازداشت به سر میبرند.
*****
مرگ دانشجوی دختر دانشگاه علم و صنعت
یک دستگاه کامیون حمل مصالح ساختمانی یک دانشجوی دختر دانشگاه علم و صنعت را زیر گرفت.
به گفته ی شاهدان عینی کامیون مذکور در حال حرکت با حالت دنده عقب بوده و قصد حمل مصالح به داخل محل ساخت دانشکده جدید علوم پایه دانشگاه علم و صنعت را داشت که یکی از دانشجویان دختر کارشناسی ارشد معماری کامپیوتر را زیر گرفت و از روي آن رد شد به طوری که تا یک ساعت بعد از حادثه مقدار زیادی خون در محل حادثه روی زمین ریخته شده بود.
این دانشجوی کارشناسی ارشد رشته کامپیوتر، از ناحیه سر و جمجمه دچار آسیب شد ه و جان سپرد.
*****
به خانواده مریم ضیا اجازه ملاقات نمی دهند
خانواده مریم ضیا، فعال حقوق کودک این هفته هم موفق به ملاقات با وی نشدند.
به گزارش وبلاگ تا آزادی زندانیان سبز، مریم ضیا که از ۱۱ دی ماه در بازداشت به سر می برد، تا کنون با خانواده خود ملاقات نداشته است و پیگیری های خانواده او نیز تا کنون نتیجه نداشته است.
مریم ضیا از زمان دستگیری تنها یک بار با خانواده خود تماس داشته است و به گفته خانواده اش، از روحیه خوبی برخوردار بوده است.
به نظر می رسد فشارها بر این فعال حقوق کودکان به این دلیل باشد که اعتراف به کارهای نکرده کند.
گفتنی است خانواده ضیا به دادستان تهران هم مراجعه و درخواست اجازه ملاقات کرده اند اما پاسخی که مسئولین دادستانی تهران داده اند این بوده که دو یا سه هفته بعد جواب می دهیم.
مریم ضیا دو فرزند دارد که هم اکنون نزد مادرش نگهداری میشوند، آنها تاکنون چندین بار به دادگاه انقلاب مراجعه کرده اند اما هیچ خبری از مریم به دست نیاورده اند بی خبری از مریم نیز آنها را بسیار نگران کرده است.
او تنها فعالیتش در حوزه حمایت از حقوق کودکان بوده و با انجمن حمایت از حقوق کودکان همکاری می کرده است، او در منزلش دستگیر و اسناد و مدارک و کامپیوتر شخصیاش نیز مصادره شد.
*****
دلایل اخراج استاد دانشگاه شهید بهشتی از زبان خود او
پس از انتشار خبر مبنی بر اخراج صبا واصفی استاد ادبیات دانشگاه شهید بهشتی از این دانشگاه، خبرنگار هم میهن جهت پیگیری خبر با خانم واصفی تماسی داشت، آنچه می خوانید اظهارات ایشان پیرامون خبر اخراجشان است: من پس از پایان تحصیلات متوسطه در رشته حقوق قبول شده بودم، ولی ادبیات را انتخاب کردم با ورود به دانشگاه کاخ آمالم مثل خرابه های تیسفون ویران شد تصوری که از شعر وادبیات داشتم به اندازه یک سر سوزن هم شباهت به شرایط موجود نداشت 7 ترمه لیسانسم را تمام کردم وبلافاصله فوق لیسانس قبول شدم یادم است استادی داشتیم که همه او را استادی برجسته ای در حوزه ی خودش می دانستند آقای دکتر محمود عابدی درس سنایی با او داشتم تحقیرهای ادیبانه اش را هرگز از یاد نمی برم هر چند من را در راهم مصمم تر کرد اما بابت دیدگاه ها یش پیوسته اندوهی جان کاه را تحمل می کردم یادم است یک روز پسرهای کلاس( 2نفر) همه غایب بودند استاد با تبختر کتابش را باز کرد. گفت البته حضور اقایان مغتنم است کمی صبر کرد تا شاید بیایند اما انها نیامدند و با کسالت درس را شروع کرد.
تصویب پایان نامه ام به سختی صورت گرفت چون گویا تا پیش از آن در دانشگاه تربیت معلم تهران موضوعی تحت عنوان نقد ادبی فمینیستی تصویب نشده بود با تلاش استاد راهنمایم آقای دکتر مسعود جعفری پایان نامه ام را با موضوع نقد ادبی فمینیستی وانطباق آن با آثار محمود دولت آبادی با نمره ی بیست سپری کردماز سال 1385 با کمک خانم زیبا اشراقی و زنده یاد آقای دکتر قیصر امین پور وارد یکی از دانشکده های دانشگاه شهید بهشتی شدم در طی این سال ها ارزشیابی هایی که هر ترم از استادان می کردند از حدااکثر نمره که 5 بود کمترین میزان ارزشیابی من4.25 بود به تدریج به دانشکده های دیگر هم راه پیدا کردم حتی در شعبه ی بین الملل قشم دانشگاه شهید بهشتی هم تدریس کردم.
همین الان هم 3 ترم حقوق معوقه از دانشگاه طلبکار هستم و با حقوقی که زیر خط فقر محسوب می شود چیزی به جز عشق من را هرگز به سر کلاس نکشاند . در ترم جاری 4 بار تذکر دریافت کردم تا این که سرانجام 30 دی ماه علی رغم این که برنامه ی ترم آینه را هم به من ابلاغ کرده بودند اخراجم کردند .
به من اخطار می دادند که شما از متون ادبی تحلیل های سیاسی می کنید من نمی توانم در برابر متون کهنه ای که برای انسان معاصر پرسش برانگیز است که پر ازعبارت ها وتوهین و خشونتهای پنهان است سکوت کنم وطوطی وار و بی تامل تکرار کننده ی آن ها باشم.
فکرش را بکنید وقتی تاریخ بیهقی درس می دهی و در قصه ی بر دار کردن حسنک وزیر به این عبارات می رسی «حسنک قریب هفت سال بردار بماند ...چنان که کس ندانست که سرش کجاست وتن کجاست ومادر حسنک زنی بود سخت جگر آور ...ون بشنید جزعی نکرد بگریست به درد چنان که حاضران از درد وی خون گریستند پس گفت:بزرگا مردا که این پسرم بود !که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد وپادشاهی چون مسعود آن جهان. » چه احساسی پیدا می کنی وچه می توانی بگویی ؟
در برابر این پرسش ژرف شاعر من معلم چه می توانم بگویم که ترجمان حال شاعر باشد
قاصد روزان ابری داروگ کی می رسد باران؟
یا در برابر این نگاه انسانی سهراب چه می توانی بگویی؟
روی پل دخترکی بی پاست ،دب اکبر را بر گردن او
خواهم آویخت
هر چه دشنام از لب ها خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید دل ها را باعشق
*****
بازجويي از یک روزنامه نگار درباره ارتباط با سايت يوتيوب
يكي از روزنامه نگاران كه به تازگي از زندان آزاد شده اطلاعاتي را درباره كم دانشي تيم بازجويان وزارت اطلاعات ارايه كرد.
بازجويان از اين روزنامه نگار خواسته بودند نحوه ارتباط خود را با سايت"يوتيوب" افشا كند.به گفته او بازجويان خيال مي كردند كه يوتيوب سازوكاري براي جذب افراد و استخدام آنان دارد.
در اين حال يكي ديگر از روزنامه نگاران كه مدتي پيش از اوين آزاد شده به جرس گفت كه بازجويان از او خواسته اند هويت دوستان خود را در فيس بوك افشا كند و بگويد از چه طريق با آنها آشنا شده است.به گفته وي بازجويان از دانش بسيار كمي درباره اينترنت برخوردار بودند و يكي از آنها تصور مي كرده كه آدرس ايميل از پيشوند دابليو برخوردار است.
پيش از اين نيز گزارشهاي فراواني درباره نا آگاهي بازجويان وزارت اطلاعات و ساير مقام هاي امنيتي درباره رسانه هاي سايبر منتشر شده بود و در آخرين نمونه اسماعيل احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي از تعبير آنتي پروكسي به جاي آنتي فيلتر استفاده كرد.
*****
صدور قرار مجرمیت و تمدید قرار بازداشت برای مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شکوهی
پرونده مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شکوهی، سه عضو دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال دانشگاههای ایران، به دادگاه ارسال شد.
به گزارش بامدادخبر، قاضی بیگی، بازپرس شعبه سوم دادگاه انقلاب تهران، روز گذشته با صدور قرار مجرمیت برای مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شکوهی، پرونده این سه عضو دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال را جهت دادرسی به دادگاه ارسال کرد تا علیرغم قول قبلی به خانوادهی این دانشجویان و نیز وکلای آنها مبنی بر آزادی عزیزانشان در هفتهی جاری، قرار بازداشت این سه نفر تمدید شود.
این در حالی است که قرار اولیه بازداشت روز 29 دیماه به پایان رسیده بود و خانوادهها بر اساس گفتههای دادستان در دیدار هفته گذشتهشان با وی و نیز قول بازپرس پرونده به خود این دانشجویان در بند 209، در انتظار آزادی فرزندانشان بودند.
گفتنی است مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شکوهی، سه عضو دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال دانشگاههای ایران، در تاریخ 28 آبانماه به همراه چهار عضو دیگر این گروه در یک جلسه کتابخوانی بازداشت شدند و به رغم اتمام بازجوییها در دو هفته آغازین، از آن زمان تاکنون به اتهام ارتباط با گروههای معاند و نیز اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن نظم عمومی در بند 209 زندان اوین در بازداشت به سر میبرند.
*****
مرگ دانشجوی دختر دانشگاه علم و صنعت
یک دستگاه کامیون حمل مصالح ساختمانی یک دانشجوی دختر دانشگاه علم و صنعت را زیر گرفت.
به گفته ی شاهدان عینی کامیون مذکور در حال حرکت با حالت دنده عقب بوده و قصد حمل مصالح به داخل محل ساخت دانشکده جدید علوم پایه دانشگاه علم و صنعت را داشت که یکی از دانشجویان دختر کارشناسی ارشد معماری کامپیوتر را زیر گرفت و از روي آن رد شد به طوری که تا یک ساعت بعد از حادثه مقدار زیادی خون در محل حادثه روی زمین ریخته شده بود.
این دانشجوی کارشناسی ارشد رشته کامپیوتر، از ناحیه سر و جمجمه دچار آسیب شد ه و جان سپرد.
*****
به خانواده مریم ضیا اجازه ملاقات نمی دهند
خانواده مریم ضیا، فعال حقوق کودک این هفته هم موفق به ملاقات با وی نشدند.
به گزارش وبلاگ تا آزادی زندانیان سبز، مریم ضیا که از ۱۱ دی ماه در بازداشت به سر می برد، تا کنون با خانواده خود ملاقات نداشته است و پیگیری های خانواده او نیز تا کنون نتیجه نداشته است.
مریم ضیا از زمان دستگیری تنها یک بار با خانواده خود تماس داشته است و به گفته خانواده اش، از روحیه خوبی برخوردار بوده است.
به نظر می رسد فشارها بر این فعال حقوق کودکان به این دلیل باشد که اعتراف به کارهای نکرده کند.
گفتنی است خانواده ضیا به دادستان تهران هم مراجعه و درخواست اجازه ملاقات کرده اند اما پاسخی که مسئولین دادستانی تهران داده اند این بوده که دو یا سه هفته بعد جواب می دهیم.
مریم ضیا دو فرزند دارد که هم اکنون نزد مادرش نگهداری میشوند، آنها تاکنون چندین بار به دادگاه انقلاب مراجعه کرده اند اما هیچ خبری از مریم به دست نیاورده اند بی خبری از مریم نیز آنها را بسیار نگران کرده است.
او تنها فعالیتش در حوزه حمایت از حقوق کودکان بوده و با انجمن حمایت از حقوق کودکان همکاری می کرده است، او در منزلش دستگیر و اسناد و مدارک و کامپیوتر شخصیاش نیز مصادره شد.
*****
دلایل اخراج استاد دانشگاه شهید بهشتی از زبان خود او
پس از انتشار خبر مبنی بر اخراج صبا واصفی استاد ادبیات دانشگاه شهید بهشتی از این دانشگاه، خبرنگار هم میهن جهت پیگیری خبر با خانم واصفی تماسی داشت، آنچه می خوانید اظهارات ایشان پیرامون خبر اخراجشان است: من پس از پایان تحصیلات متوسطه در رشته حقوق قبول شده بودم، ولی ادبیات را انتخاب کردم با ورود به دانشگاه کاخ آمالم مثل خرابه های تیسفون ویران شد تصوری که از شعر وادبیات داشتم به اندازه یک سر سوزن هم شباهت به شرایط موجود نداشت 7 ترمه لیسانسم را تمام کردم وبلافاصله فوق لیسانس قبول شدم یادم است استادی داشتیم که همه او را استادی برجسته ای در حوزه ی خودش می دانستند آقای دکتر محمود عابدی درس سنایی با او داشتم تحقیرهای ادیبانه اش را هرگز از یاد نمی برم هر چند من را در راهم مصمم تر کرد اما بابت دیدگاه ها یش پیوسته اندوهی جان کاه را تحمل می کردم یادم است یک روز پسرهای کلاس( 2نفر) همه غایب بودند استاد با تبختر کتابش را باز کرد. گفت البته حضور اقایان مغتنم است کمی صبر کرد تا شاید بیایند اما انها نیامدند و با کسالت درس را شروع کرد.
تصویب پایان نامه ام به سختی صورت گرفت چون گویا تا پیش از آن در دانشگاه تربیت معلم تهران موضوعی تحت عنوان نقد ادبی فمینیستی تصویب نشده بود با تلاش استاد راهنمایم آقای دکتر مسعود جعفری پایان نامه ام را با موضوع نقد ادبی فمینیستی وانطباق آن با آثار محمود دولت آبادی با نمره ی بیست سپری کردماز سال 1385 با کمک خانم زیبا اشراقی و زنده یاد آقای دکتر قیصر امین پور وارد یکی از دانشکده های دانشگاه شهید بهشتی شدم در طی این سال ها ارزشیابی هایی که هر ترم از استادان می کردند از حدااکثر نمره که 5 بود کمترین میزان ارزشیابی من4.25 بود به تدریج به دانشکده های دیگر هم راه پیدا کردم حتی در شعبه ی بین الملل قشم دانشگاه شهید بهشتی هم تدریس کردم.
همین الان هم 3 ترم حقوق معوقه از دانشگاه طلبکار هستم و با حقوقی که زیر خط فقر محسوب می شود چیزی به جز عشق من را هرگز به سر کلاس نکشاند . در ترم جاری 4 بار تذکر دریافت کردم تا این که سرانجام 30 دی ماه علی رغم این که برنامه ی ترم آینه را هم به من ابلاغ کرده بودند اخراجم کردند .
به من اخطار می دادند که شما از متون ادبی تحلیل های سیاسی می کنید من نمی توانم در برابر متون کهنه ای که برای انسان معاصر پرسش برانگیز است که پر ازعبارت ها وتوهین و خشونتهای پنهان است سکوت کنم وطوطی وار و بی تامل تکرار کننده ی آن ها باشم.
فکرش را بکنید وقتی تاریخ بیهقی درس می دهی و در قصه ی بر دار کردن حسنک وزیر به این عبارات می رسی «حسنک قریب هفت سال بردار بماند ...چنان که کس ندانست که سرش کجاست وتن کجاست ومادر حسنک زنی بود سخت جگر آور ...ون بشنید جزعی نکرد بگریست به درد چنان که حاضران از درد وی خون گریستند پس گفت:بزرگا مردا که این پسرم بود !که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد وپادشاهی چون مسعود آن جهان. » چه احساسی پیدا می کنی وچه می توانی بگویی ؟
در برابر این پرسش ژرف شاعر من معلم چه می توانم بگویم که ترجمان حال شاعر باشد
قاصد روزان ابری داروگ کی می رسد باران؟
یا در برابر این نگاه انسانی سهراب چه می توانی بگویی؟
روی پل دخترکی بی پاست ،دب اکبر را بر گردن او
خواهم آویخت
هر چه دشنام از لب ها خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید دل ها را باعشق
من با تکرار این عبارت ها همان احساسی را داشتم که هر انسان صلح گرایی می تواند داشته باشد
خب وقتی شرایطی مهیا می شود که هر کلامی یم تعبیر به شمار می آید همین می شود که وسط درس دانشجوی من بی آن که به جنبه های ادبی وزیبایی شناسی هر مطلبی فکر کند بی مقدمه وسط درس دستش را بلند می کند ومی گوید :
ببخشید استاد فریدون مشیری هم مثل شاملو سیاسی واز خدا بی خبر بود!
ادبیات بازخوانی تاریخی است که زنان در آن هویت انسانی ندارند رسالت من معلم در نمایاندن همین فقدان ها ست بر این باورم که آگاهی از باورهای سنتی واپس گرا بشر نو گرای جوان را بر این می دارد که خود را آگاهانه وروش مند از قیمومیت هر آن چه موجودیت انسانی او را زیر سوال می برد رهایی دهد در متونی که زن، پری روی سمن بوی نارپستان جز بوس وکنار روسپی گری عیال و وبال بودن هویتی انسانی ندارند بر من معلم واجب است که با دید انتقادی به این قسم موضوعات بپردازم.
هم چنان فکر می کنم ادبیات خادم دانش های جامعه شناسی وانسان شناسی است ادبیات این قابلیت را دارد که ارزش های انسانی اصیل چون عشق عدالت برابری را در شکل های جاودانه به تصویر بکشد ادبیات بازتاب و تصویر جامعه است نتیجه ی سکوت در برابر بیت هایی چون:
زن نو کن ای خواجه هر نوبهار
که تقویم پاری نیاید به کار (بوستان سعدی.ص 378)
مجاز مفید وطبیعی شمردن حق تعدد زوجات برای مردان است.
من دلم می خواهد روزی به همین نزدیکی نگار دانشجویی که به نوعی گزارشگر کلاسم بود و همه ی آن هایی که دست به دست هم دادند تا من را از بار دیگر از آن چه به آن عشق می ورزم دور ومحروم کنند بی دریغ دوست می دارم گر چه بار دیگر ریسمان امید وعشقم را گسستند.
این روزها این بند از شعر دکتر علی جعفری را دائم در پستوی ذهنم تکرار میکنم:
دوباره چلچله ها به طاق مهتابی
با آن چنان ترنم عاشقانه
خواهند خواند
که باغ پربنفشه خواهد شد
تو غم مخور که بهار تو خواهد ماند
*****
چهل دانشگاه غیرانتفاعی در آستانه تعطیلی
مدیر کل دفتر آموزشهای آزاد و غیرانتفاعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت: 40 موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی پس از بررسی ها فاقد کیفیت شناخته شدند و به آنها اخطار داده شده است که در صورت عدم رعایت شرایط کیفی تعطیل می شوند.
به گزارش خبرگزاری مهر، غلامعلی نادری با بیان این خبر افزود: بسیاری از این موسسات به دلیل اختلافاتی که در هیئت موسس خود دارند دچار کاهش کیفیت شده اند و دانشجویان آنها در حال متضرر شدن هستند از این رو ما در حال مذاکره برای رفع این اختلافات هستیم. وی اظهار داشت: در هر حال اگر این موسسات نتوانستند با توجه به اخطارهایی که به آنها داده شده تا زمان پذیرش جدید دانشجو در سال تحصیلی آینده خود را به سطح استاندارد برسانند به تدریج با عدم ارائه ظرفیت پذیرش دانشجو تعطیل می شوند.
مدیر کل دفتر آموزشهای آزاد و غیرانتفاعی وزارت علوم با بیان این که در حال حاضر این 40 موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی به دلیل عدم رعایت مسائل کیفی از پذیرش دانشجوی جدید محروم شدهاند، اظهار داشت: وضعیت این موسسات مانند مدارسی می شود که پس از یک دوره تربیت دانش آموز تعطیل می شوند.
نادری درباره اعتبار مدارک دانشجویانی که از این موسسات فارغ التحصیل می شوند نیز گفت: اعتبار مدارک دانشجویان فعلی این موسسات مشکلی نخواهد داشت و از نظر وزارت علوم معتبر است. وی با اشاره به برنامه آینده وزارت علوم برای ارزیابی موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی گفت: تا دو هفته آینده شاخص های جدید ارزیابی تعیین می شوند و در سال آینده بر اساس این شاخص ها کار ارزیابی انجام خواهد شد.
*****
بیانیه دانشجویان گروه برق دانشگاه کاشان در اعتراض به شکنجه همکلاسیشان
دانشجویان گروه برق دانشگاه کاشان با صدور بیانیهای به سرکوب دانشگاهیان و بهویژه ربوده شدن چند روزه و شکنجه شدید یکی از همکلاسیهای خود (مصطفی معراجی) اعتراض کردهاند.
بسمه تعالی
بیانیه دانشجویان گروه برق دانشگاه کاشان
۲۲ خرداد گذشت ولی پس از آن هر روز شاهد موجی از اتفاقات ناگوار بودهایم، از یکسو شاهد اعتراض به سلامت انتخابات از طرف تودهای از مردم و از دیگر سو عملکرد ناامیدکننده مسئولین برگزاری و نظارت بر انتخابات در بررسی شکایات بودیم که خود اعلام کردند در ۱۴۰ شهر تعداد شرکتکنندگان بیش از واجدین شرایط و در ۶۰ شهر بیش از ۱۴۰ در صد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردهاند.
بلافاصله بازداشتها آغاز و تعداد زیادی از رسانهها و روزنامهها که اخبار بعد از انتخابات را به صورت شفاف گزارش میکردند توقیف و فیلتر شدند.
اما ضربه سهمگین را در این بین جامعه دانشگاهی، دانشجویان و اساتیدی متحمل شدند که جمعیت حداکثری آنها از نامزد پیروز انتخابات حمایت نکرده بودند. هر روز شاهد بازداشت و محاکمه تنی چند از آنها در دادگاههاییم و پیاپی خبرهای ناگواری از برخورد ناعادلانه و صدور حکمهای شرمآور محرومیت از تحصیل میرسد. اما اقتدارطلبان نه تنها به این حرکات قبیحانه بسنده نکرده به هر بهانهای و با شکل گرفتن هر تجمع مسالمتآمیزی نیروهایی را برای برخورد به سبک خود و به صورت وحشیانه با دانشجویان و حمله به خوابگاهها گسیل میکردند. نیروهایی که از طرف خودشان "خودسر" معرفی میشدند اما در رفتار و اقدامات آنها چیزی جز سازماندهی و برنامهریزی از قبل نمیبینیم.
امروز دیگر هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و پرده از اهداف شومشان برداشته شده است؛ آنها فکر کردند میتوانند با نام دین و با سوءاستفاده از ارزشهای والای اسلامی به کشتار و سرکوب مردم دست بزنند و دانشجو فقط نظارهگر باشد، آیا با بازداشت و خشونت و تهدید و بستن روزنامهها میتوانند چهره سیاه و قلب چرکین خود را مخفی کنند؟
همانطور که امام فرمودند: "بکشید ما را، ما نیرومندتر میشویم" ... ما نیز ترسی نداریم که مانند همکلاسیمان مصطفی باشیم که یک ساعت مانده به امتحان بازداشت شویم و تمام انگشتانمان را خرد کنید و استخوان پاهایمان را با ضربات میله تکه تکه کنید و ما را کنار اتوبان رها کنید، ما ابایی نداریم دوباره و چندباره ما را برای بازجویی برده و با چشمان بسته برگههایی را برای شما کوردلان امضا کنیم، گیریم که میزنید، گیریم که میکشید، با رویش ناگزیر جوانهها چه میکنید؟
ما دانشجویان گروه برق دانشگاه کاشان در مقابل این جنایات هولناک فقط شنونده نخواهیم بود و سکوت کردن را شرم میدانیم؛ تاکنون سر به تایید هیچ جناحی تکان ندادهایم و برای هیچ رهبر و شخص سیاسی تقدس و معصومیتی قائل نبودهایم و در پیش چشمانمان هیچ کس فراتر از قانون نبوده است.
حال که قانونگریزی و هیچ انگاشتن قانون اساسی از طرف عدهای ظاهرفریب بر ما مسلم شده است و با این بازداشتها و اقدامات وحشیانه ماهیت سیاهشان بر ما نمایان گردیده است، ضمن محکوم کردن این حرکات ددمنشانه و غیرانسانی، آزادی همکلاسیهای دربندمان و محاکمه عوامل این جنایات کثیف را خواستاریم و از همه اساتید و دانشجویان دانشگاه کاشان میخواهیم که چشم بر این ظلم ناعادلانه نبندند و برای پیگیری این حرکات غیرقانونی تلاش نمایند.
*****
انتقاد یک نماینده مجلس از بازنشستگی ۱۳ استاد دانشگاه علامه
رئیس کمسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در واکنش به موج جدید بازنشستگی اساتید و به خصوص اساتید دانشگاه علامهطباطبایی تهران گفت: قانون در مورد بازنشستگی اساتید باید اصلاح شود و ما نیز در مجلس پیگیر این مسئله هستیم و دانشگاه علامهطباطبائی نیز ملزم به ارائه گزارش کتبی در این زمینه به مجلس شده است.
به گزارش وب سایت کلمه ، علی عباسپورتهرانی با اشاره به اینکه شخصا با بازنشستگی اساتید موافق نیستیم گفت: دکتر قریب و حسابی هم تا آخرین لحظات عمرشان در دانشگاه تدریس و دانشجویان از وجود آنها بهرهمند میشدند. اما این قانونی که در زمان آقای زاهدی تصویب شد که اساتید اگر به سن ۷۰ سالگی برسند باید بازنشسته شود، اصلا منطقی نیست و اگر استادی از نظر جسمی سالم باشم و استاد ارزنده باشد چه اشکالی دارد که بعد از ۷۰ سالگی هم تدریس کند.
وی با بیان اینکه بازنشستگی اساتید از دغدغههای مجلس است و در اولین روزهای معرفی دانشجو هم این دغدغه نمایندگان به دانشجو انتقال یافت، اظهار کرد: زمان آقای دانشجو در مجلس برنامههای خود را ارائه داد، احساس کردیم که با ما همفکر است و امیدواریم با همکاری وی بتوانیم قانونی را که به موجب آن اساتید بالای ۷۰ سال سن بازنشسته شوند را اصلاح کنیم.
عباسپور با تاکید بر اینکه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی پیگیر وضعیت ۱۳ استاد بازنشسته این دانشگاه است گفت: در این زمینه با رئیس دانشگاه علامهطباطبایی تهران صحبتهایی شده است و دانشگاه علامه هم ملزم به ارائه گزارش کتبی در مورد بازنشستگی اساتید اقتصاد دانشگاه علامه شده است.
*****
بی خبری مطلق از دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت
باگذشت بیش از یک ماه از بازداشت مهدی عربشاهی دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت، وضعیت وی همچنان نامشخص است.
مهدی عربشاهی از زمان بازداشت خود تاکنون یک تماس کوتاه تلفنی با خانواده اش داشته که تنها زندانی بودن خود در اوین را به خانواده اش اطلاع داده است.
نگهداری اعضای 4 عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، مهدی عربشاهی، بهاره هدایت، میلاد اسدی و مرتضی سمیاری در سلول انفرادی و بازجویی های روزانه و مکرر برای اعمال فشار و تلاش برای انحلال دفتر تحکیم وحدت از سوی ماموران امنیتی در زندان از هفته گذشته آغاز شدت یافته است.
همزمان با اعمال فشار بر اعضای دفتر تحکیم وحدت در زندان، روز جمعه گذشته جمعی از فعالین سیاسی، دانشجویی با حضور در منزل مهدی عربشاهی، دبیر بزرگترین تشکیلات دانشجویی کشور، ضمن دیدار و ابراز همدردی با خانواده وی، وضعیت رسیدگی به پرونده و نیز وضعیت جسمی و روحی ایشان را جویا شدند.
در این دیدار خانواده عربشاهی از وضعیت مبهم و بی خبری مطلق از وی ابراز ناراحتی و نگرانی شدید کرده و خواستار رسیدگی قانونی به پرونده و ملاقات با وی شدند.
در این دیدار فعالین دانشجویی و سیاسی نیز از خواستار رعایت حقوق قانونی مهدی عربشاهی شده و خواستار رسیدگی مسئولین قوه قضائیه به پرونده این دانشجویان شدند.
*****
کروبی: در انتخابات تقلب شده و محکم بر حرف خود ایستاده ام
۲۲ خرداد گذشت ولی پس از آن هر روز شاهد موجی از اتفاقات ناگوار بودهایم، از یکسو شاهد اعتراض به سلامت انتخابات از طرف تودهای از مردم و از دیگر سو عملکرد ناامیدکننده مسئولین برگزاری و نظارت بر انتخابات در بررسی شکایات بودیم که خود اعلام کردند در ۱۴۰ شهر تعداد شرکتکنندگان بیش از واجدین شرایط و در ۶۰ شهر بیش از ۱۴۰ در صد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردهاند.
بلافاصله بازداشتها آغاز و تعداد زیادی از رسانهها و روزنامهها که اخبار بعد از انتخابات را به صورت شفاف گزارش میکردند توقیف و فیلتر شدند.
اما ضربه سهمگین را در این بین جامعه دانشگاهی، دانشجویان و اساتیدی متحمل شدند که جمعیت حداکثری آنها از نامزد پیروز انتخابات حمایت نکرده بودند. هر روز شاهد بازداشت و محاکمه تنی چند از آنها در دادگاههاییم و پیاپی خبرهای ناگواری از برخورد ناعادلانه و صدور حکمهای شرمآور محرومیت از تحصیل میرسد. اما اقتدارطلبان نه تنها به این حرکات قبیحانه بسنده نکرده به هر بهانهای و با شکل گرفتن هر تجمع مسالمتآمیزی نیروهایی را برای برخورد به سبک خود و به صورت وحشیانه با دانشجویان و حمله به خوابگاهها گسیل میکردند. نیروهایی که از طرف خودشان "خودسر" معرفی میشدند اما در رفتار و اقدامات آنها چیزی جز سازماندهی و برنامهریزی از قبل نمیبینیم.
امروز دیگر هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و پرده از اهداف شومشان برداشته شده است؛ آنها فکر کردند میتوانند با نام دین و با سوءاستفاده از ارزشهای والای اسلامی به کشتار و سرکوب مردم دست بزنند و دانشجو فقط نظارهگر باشد، آیا با بازداشت و خشونت و تهدید و بستن روزنامهها میتوانند چهره سیاه و قلب چرکین خود را مخفی کنند؟
همانطور که امام فرمودند: "بکشید ما را، ما نیرومندتر میشویم" ... ما نیز ترسی نداریم که مانند همکلاسیمان مصطفی باشیم که یک ساعت مانده به امتحان بازداشت شویم و تمام انگشتانمان را خرد کنید و استخوان پاهایمان را با ضربات میله تکه تکه کنید و ما را کنار اتوبان رها کنید، ما ابایی نداریم دوباره و چندباره ما را برای بازجویی برده و با چشمان بسته برگههایی را برای شما کوردلان امضا کنیم، گیریم که میزنید، گیریم که میکشید، با رویش ناگزیر جوانهها چه میکنید؟
ما دانشجویان گروه برق دانشگاه کاشان در مقابل این جنایات هولناک فقط شنونده نخواهیم بود و سکوت کردن را شرم میدانیم؛ تاکنون سر به تایید هیچ جناحی تکان ندادهایم و برای هیچ رهبر و شخص سیاسی تقدس و معصومیتی قائل نبودهایم و در پیش چشمانمان هیچ کس فراتر از قانون نبوده است.
حال که قانونگریزی و هیچ انگاشتن قانون اساسی از طرف عدهای ظاهرفریب بر ما مسلم شده است و با این بازداشتها و اقدامات وحشیانه ماهیت سیاهشان بر ما نمایان گردیده است، ضمن محکوم کردن این حرکات ددمنشانه و غیرانسانی، آزادی همکلاسیهای دربندمان و محاکمه عوامل این جنایات کثیف را خواستاریم و از همه اساتید و دانشجویان دانشگاه کاشان میخواهیم که چشم بر این ظلم ناعادلانه نبندند و برای پیگیری این حرکات غیرقانونی تلاش نمایند.
*****
انتقاد یک نماینده مجلس از بازنشستگی ۱۳ استاد دانشگاه علامه
رئیس کمسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در واکنش به موج جدید بازنشستگی اساتید و به خصوص اساتید دانشگاه علامهطباطبایی تهران گفت: قانون در مورد بازنشستگی اساتید باید اصلاح شود و ما نیز در مجلس پیگیر این مسئله هستیم و دانشگاه علامهطباطبائی نیز ملزم به ارائه گزارش کتبی در این زمینه به مجلس شده است.
به گزارش وب سایت کلمه ، علی عباسپورتهرانی با اشاره به اینکه شخصا با بازنشستگی اساتید موافق نیستیم گفت: دکتر قریب و حسابی هم تا آخرین لحظات عمرشان در دانشگاه تدریس و دانشجویان از وجود آنها بهرهمند میشدند. اما این قانونی که در زمان آقای زاهدی تصویب شد که اساتید اگر به سن ۷۰ سالگی برسند باید بازنشسته شود، اصلا منطقی نیست و اگر استادی از نظر جسمی سالم باشم و استاد ارزنده باشد چه اشکالی دارد که بعد از ۷۰ سالگی هم تدریس کند.
وی با بیان اینکه بازنشستگی اساتید از دغدغههای مجلس است و در اولین روزهای معرفی دانشجو هم این دغدغه نمایندگان به دانشجو انتقال یافت، اظهار کرد: زمان آقای دانشجو در مجلس برنامههای خود را ارائه داد، احساس کردیم که با ما همفکر است و امیدواریم با همکاری وی بتوانیم قانونی را که به موجب آن اساتید بالای ۷۰ سال سن بازنشسته شوند را اصلاح کنیم.
عباسپور با تاکید بر اینکه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی پیگیر وضعیت ۱۳ استاد بازنشسته این دانشگاه است گفت: در این زمینه با رئیس دانشگاه علامهطباطبایی تهران صحبتهایی شده است و دانشگاه علامه هم ملزم به ارائه گزارش کتبی در مورد بازنشستگی اساتید اقتصاد دانشگاه علامه شده است.
*****
بی خبری مطلق از دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت
باگذشت بیش از یک ماه از بازداشت مهدی عربشاهی دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت، وضعیت وی همچنان نامشخص است.
مهدی عربشاهی از زمان بازداشت خود تاکنون یک تماس کوتاه تلفنی با خانواده اش داشته که تنها زندانی بودن خود در اوین را به خانواده اش اطلاع داده است.
نگهداری اعضای 4 عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، مهدی عربشاهی، بهاره هدایت، میلاد اسدی و مرتضی سمیاری در سلول انفرادی و بازجویی های روزانه و مکرر برای اعمال فشار و تلاش برای انحلال دفتر تحکیم وحدت از سوی ماموران امنیتی در زندان از هفته گذشته آغاز شدت یافته است.
همزمان با اعمال فشار بر اعضای دفتر تحکیم وحدت در زندان، روز جمعه گذشته جمعی از فعالین سیاسی، دانشجویی با حضور در منزل مهدی عربشاهی، دبیر بزرگترین تشکیلات دانشجویی کشور، ضمن دیدار و ابراز همدردی با خانواده وی، وضعیت رسیدگی به پرونده و نیز وضعیت جسمی و روحی ایشان را جویا شدند.
در این دیدار خانواده عربشاهی از وضعیت مبهم و بی خبری مطلق از وی ابراز ناراحتی و نگرانی شدید کرده و خواستار رسیدگی قانونی به پرونده و ملاقات با وی شدند.
در این دیدار فعالین دانشجویی و سیاسی نیز از خواستار رعایت حقوق قانونی مهدی عربشاهی شده و خواستار رسیدگی مسئولین قوه قضائیه به پرونده این دانشجویان شدند.
*****
کروبی: در انتخابات تقلب شده و محکم بر حرف خود ایستاده ام
مهدی کروبی گفت: من کاملا بر این عقیده که در انتخابات تقلب روی داده و شبهه انگیز بوده محکم ایستاده ام و اعتقاد دارم در شمارش آراء کاملاً دخالت شده است.
*
حسین کروبی فرزند مهدی کروبی به خبر فارس نیوز مبنی بر اینکه دولت محمود احمدی نژاد را به رسمیت می شناسم واکنش نشان داد.
به گزارش سحام نیوز، فرزند ارشد مهدی کروبی به نقل از پدر خود گفت:" من کاملا بر این عقیده که در انتخابات تقلب روی داده و شبهه انگیز بوده محکم ایستاده ام و اعتقاد دارم در شمارش آراء کاملاً دخالت شده است. لیکن چون آقای خامنه ای حکم آقای احمدی نژاد را تنفیذ کردند به همین خاطر وی(احمدی نژاد) را رئیس دولت این نظام میدانم."
گفتنی است صبح امروز خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران در خبری کوتاه مدعی شد که کروبی در گفتگو با خبرنگار این رسانه گفته بود:"بنده اشكالات خود را همچنان وارد مي دانم اما در خصوص سئوال شما بايد بگويم بله رئيس جمهور را نيز به رسميت ميشناسم."
*****
افزایش فشارها برای «محدود کردن منتقدان در دانشگاهها»
رادیو فردا: گزارشها از ايران حاکی از تذکر دولت محمود احمدینژاد به تشکلهای استادان دانشگاهها و دو انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شريف است.
به نوشته روزنامه اعتماد، غلامرضا خواجه سروی، معاون فرهنگی وزير علوم و آموزش عالی و دبير هيئت مرکزی نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاهيان، روز شنبه گفت که فعاليت انجمن اسلامی مدرسين مشروط شده است و مسئولان فرهنگی اين وزارتخانه به انجمن اسلامی دانشگاههای تهران و شريف هم هشدارهای جدی دادهاند.
وی انجمنهای اسلامی دانشجويان دانشگاه های تهران و صنعتی شريف را تهديد کرد و از آنها خواست تا «به قانون گردن بنهند تا هيئت نظارت مجبور به اخذ تصميمات ديگری نشود.»
این مقام وزارت علوم توضيح بيشتری در مورد اين تصميمات نداد.
در اين خصوص، روزنامه اعتماد با يادآوری رويدادهای مشابهی که در روند محدوديتها و در برخی موارد، تعطيلی بسياری از تشکلهای دانشجويی، در چند سال گذشته اتفاق افتاده است، نوشت: « تحرکات اخير هيئتهای نظارت بر دانشگاهها در ادامه سياست محدود کردن منتقدان در دانشگاه است».
در بيش از هفت ماهی که از آغاز اعتراضات خيابانی مخالفان دولت میگذرد، دانشجويان و استادان دانشگاهها همانند ساير بخشهای معترض جامعه ايران با فشارهای امنيتی و قضايی مواجه بودهاند.
در کنار حملات نيروهای لباس شخصی يا ضد شورش به دانشگاههای مختلف ايران، روزی نيست که خبری در مورد بازداشت يک يا چند دانشجو و يا بازداشت و اخراج يک استاد دانشگاه در سايتهای مخالفان دولت منتشر نشود.
در اين ارتباط، اعلام شده است که پرونده ۲۰ نفر از بازداشتشدگان حوادث دانشگاه اصفهان به دادگاه تجديد نظر فرستاده شده و پرونده ۲۰ نفر ديگر از دانشجويان نيز در دادگاه انقلاب در حال رسيدگی است.
همچنين ۱۵ تن از دانشجويان دانشگاه آزاد مشهد به محروميت از تحصيل و تبعيد به واحد دانشگاهی ديگر روبهرو شدند.
اين اقدامات اعتراض دانشجويان و استادان دانشگاهها را به دنبال داشته است.
از جمله برخی از سايتهای اصلاحطلب خبر دادند که دهها تن از دانشجويان دانشکده ادبيات علامه طباطبايی روز يکشنبه در اعتراض به اخراج مرتضی مرديها، استاد فلسفه اين دانشگاه، تجمع کردند.
در همين حال، انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه امير کبير در بيانيهای با محکوم کردن صدور حکم زندان برای مجيد توکلی، فعال دانشجويی اين دانشگاه، و ساير فعالان دانشجوی زندانی، خواستار آزادی تمامی آنان شد.
*****
محو آرم صدا وسیما از روی خودروهای این سازمان
در اقدامی جالب توجه صدا و سیما نشان این سازمان را از خودروها و اکیپ های فیلمبرداری خود پاک کرده است.
مخالفت و اعتراض مردم و گاه حمله معترضین به خودروهای سازمان صداوسیما در چند تجمع اخیر باعث شده است تا مسئولان صداوسیما به محو نشان خود بر روی خودروها، اکیپ های فیلمبرداری و حتی آمبولانس سازمان اقدام کنند.
گفتنی است دروغ پردازی ها و وارونه نمایی های رسانه "ملی"! موجب بی اعتمادی و فراتر از آن خشم معترضین نسبت به این دستگاه عظیم تبلیغاتی شده است.
*****
تله جدید اطلاعاتی برای به دام انداختن هواداران جنبش سبز
نهادهای نظامی و امیتی با بهره گیری از احساسات و خشم معترضین و هواداران جنبش سبز نسبت به اقدامات بسیج در سرکوب مردم، تله اطلاعاتی جدیدی را به راه انداخته اند.
اخیرا در برخی از وبلاگهای ناشناس تصاویری از یک یا چند بسیجی به نمایش درآمده و با درج شماره تلفنی از معترضین خواسته شده تا با تماس خود از رفتارهای بسیج انتقاد کنند.
گفتنی است این وبلاگها به گونه ای طراحی شده که مخاطب به اشتباه تصور می کند با رسانه یکی از شهروندان سبز رو به رو است. اما پی گیری های خبرنگار جرس حکایت از آن داشت که شماره های درج شده نه تنها متعلق به فرد بسیجی که تصویرش در وبلاگ منتشر شده نیست، بلکه شماره تلفن ها در اختیار نهادهای امنیتی است تا از این طریق به شناسایی و دستگیری معترضین بپردازند.
*****
اعتراض فریده غیرت به حکم هفت سال زندان بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار دربند
کانون زنان: چند روز قبل حکم زندان یک روزنامه نگا ر اعلام شد . حکم هفت سال و چهار ماه زندان تعزیری و سی چهار ضربه شلاق برای بهمن احمدی اموئی روزنامه نگار و تحلیل گر اقتصادی . یکی از احکام سنگینی که این روزها برای روزنامه نگاران صادر شده است و بسیاری را شوکه کرده است . بر خلاف برخی از سیاستمدران که این روزها با ابلاغ حکم شان با قرار وثیقه آزاد می شوند هشت ماه است که بهمن احمدی اموئی در زندان اوین به سر می برد و هرگز با آزادی اش با قرار وثیقه موافقت نشده است . این روزنامه نگار حالا در انتظار حکم دادگاه تجدید نظر است. در این باره فریده غیرت، وکیل او اخرین وضعیت پرونده این روزنامه نگار دربند را شرح می دهد :
آخرین خبر درباره پرونده موکل تان آقای بهمن احمدی اموئی چیست ؟
آخرین خبر این است که در موعد قانونی بعد از ابلاغ حکم به من و موکلم که 20 روز بود من لایحه تجدید نظر خواهی را تهیه و به تاریخ سوم بهمن تقدیم دادگاه کردم و این لایحه به ثبت هم رسید که انشالله در دادگاه تجدید نظر مورد بررسی قرار خواد گرفت .
محور اصلی لایحه تجدید نظر شما چه بود ؟
دفاع از اتهاماتی که به موکل من وارد شده است .این دفاعیات را من در مرحله بدوی به شکلی مطرح کردم و برای دادگاه تجدید نظر هم توجه مجدد مقامات قضایی را به این دفاعیات معطوف کرده ام. در این لایحه تاکید کردیم که به دفاعیاتی که در دادگاه بدوی مطرح کرده ایم توجه بیشتری شود و موارد تببین رد موارد اتهامی مورد نظر قرر گیرد .
شما در لایحه دفاعیه تان در دادگاه بدوی خواستار صدور حکم برائت برای بهمن احمدی روزنامه نگار دربند شده بودید ، آیا این درخواست را در لایحه تجدید نظر نیز مطرح کرده اید ؟
دقیقا – این درخواست را دوباره در لایحه تجدید نظر خواهی مطرح کرده ام چرا که معتقدم که اتهاماتی که به موکلم وارد شده متوجه اش نیست به همین دلیل در هر دو مرحله بدوی و تجدید نظر تقاضای خود را تکرار کرده ام که همان صدور حکم برائت برای موکلم است .
یکی از اتهامات بهمن ، اخلال در نظم عمومی بوده ،آیا شما به صلاحیت دادگاه انقلاب درباره رسیدگی به این اتهام اعتراض کرده اید ؟
خیر برای اینکه قاضی مربوطه صلاحیت رسیدگی به این مورد را داشته است .
آیا دادگاه همچنان از پذیرفتن قرار وثیقه برای آزادی موکل تان خودداری می کند .چون همانگونه که شاهد بوده اید برخی از فعالان سیاسی با وجود صدور حکم شان با قرار وثیقه این روزها از زندان ازاد شده اند ؟
بله هم وقتی لایحه تجدید نظر را به دادگاه بردم که دستور ثبت آن را بدهند باز درباره امکان قرار وثیقه و آزاد شدن موکلم تا هنگام بررسی مجدد پرونده اش در دادگاه تجدید نظر با قاضی پرونده صحبت کردم اما این مورد باز هم مثل دفعات گذشته پذیرفته نشد گفتند امکان ازادی ایشان با قرار وثیقه فعلا میسر نیست .
آیا خود داری دادگاه از آزادی موکل تان با قرار وثیقه قانونی است ؟
این مورد کاملا در اختیار قاضی پرونده است .
اقدام بعدی شما تا قبل از صدور رای تجدید نظر چه خواهد بود ؟
ما ابتدا باید منتظر این بمانیم که شعبه تجدید نظر خواهی پرونده موکلم مشخص شو د. تا بعد از آن نیز بتوانم به شعبه مورد نظر مراجعه کرده و اگر لازم باشد موارد دفاعیه ام را بیشتر شرح و توضیح دهم .
آیا به صدور رای برائت یا تخفیف مجازات موکل تان امیدی دارید ؟
بله من همیشه این امید را دارم . چون به بی گناهی موکلم اذعان دارم و امید وار بودم در مرحله بدوی بی گناهی وی ثابت شود .حالا که این طور نشده امیدوارم به لطف خداوند و توجه مسولان در مرحله تجدید نظر خواهی این اتفاق رخ دهد .اصلا من با این امید تقاضای تجدید نظر داده ام .
*****
درخواست همسر شهید دکتر علیمحمدی از لاریجانی: عاملان ترور را رسوا کنید
رئیس مجلس شورای اسلامی خطاب به همسر شهید علیمحمدی تاکید کرد: کمیته ویژه ای که در مجلس تشکیل شده این حادثه را جدیت پیگیری می کند.
رئیس مجلس ساعتی پیش در مراسم یادبود شهید علیمحمدی که در محل نمازخانه کارکنان مجلس برگزار شد، شرکت کرد و هنگام خروج از این مراسم گفتگویی با همسر شهید دکتر علیمحمدی داشت.
به گزارش مهر همسر علیمحمدی از لاریجانی خواست این حادثه را پیگیری کرده وعاملان آن را رسوا کنند که لاریجانی در پاسخ به وی قول مساعد داد کمیته تشکیل شده در مجلس این حادثه تروریستی را با جدیت پیگیری کند.
در همین راستا کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز کمیته ای تشکیل داد تا موضوع ترور شهید مسعود علی محمدی که در تاریخ 22 دیماه به شهادت رسید ، مورد بررسی قرار دهد و پرویز سروری نماینده تهران به ریاست این کمیته انتخاب شده است.
*****
ناکامی سامانه شناسایی چهره معترضان از پشت نقاب !
هفته آخر آبان ماه امسال، رسانه های دولتی با آب و تاب از رونمایی سامانه ای توسط سردار اسماعیل احمدی مقدم، رییس پلیس ایران خبر می دادند که با استفاده پلیس از این سامانه که سامانه بيومتريك تطبيق و شناسايي چهره پليس آگاهي ناجا، معرفی می شد، قادر است چهره متهمان و مجرمانی را که نقاب بر چهره دارند، شناسایی کند.
اصرار رسانه های دولتی به پخش و انتشار مکرر این خبر در بخش های مختلف رادیو و تلویزیون دولتی آن هم یک هفته پس از سیزده آبان و دو هفته مانده به 16 آذرماه این تردید را در میان صاحب نظران ایجاد کرده بود که انتشار خبر رونمایی از سامانه تطبیق و شناسایی چهره، بیش از آنکه خبری فنی از دستیابی پلیس به تجهیزات و نرم افزاری تخصصی باشد، ابرازی برای ارعاب معترضانی است که در خیابان ها حضوری پرتعداد دارند تا صدای اعتراض خود را به گوش دیگران برسانند. تاکید بر شناسایی افرادی که نقاب به چهره دارند در روزهایی که معترضان نوعا از نقاب هایی برای امنیت خود بهره می بردند این تردیدها را جدی تر می ساخت.
حال دوماه پس از آن ایام، به نظر می رسد سامانه بیومتریک تطبیق و شناسایی چهره پلیس آگاهی ناجا که قادر بود با داشتن حتی بخش کوچکی از تصویر چهره افراد آنها را شناسایی کند و آنگونه که اسماعیل احمدی مقدم در معرفی آن گفته بود، شدت نور، تغییر چهره و کیفیت تصاویر نیز در دقت این سامانه موثر نیست، نتوانسته پلیس را در سرکوب معترضان و هواداران جنبش سبز یاری دهد.
تا آنجا که این بار پلیس برای شناسایی معترضان در روز عاشورای امسال مجبور شده است، تا همچون فیلم های وسترن با انتشار ویژه نامه ای در قالب نشریه نیروی انتظامی " امین جامعه" تصاویری از مردم معترض را به چاپ برساند و با توزیع این ویژه نامه در ایستگاههای مترو، پایگاههای بسیج، مساجد و دیگر نهادها و سازمان های وابسته تلاش کند تا این افراد را شناسایی کند. این ویژنامه 8 صفحه ای مشمتل بر تصاویر 65 نفر از مردم معترض است که پلیس از شهروندان خواسته تا با شناسایی دیگر شهروندان پلیس را در مسیر سرکوب معترضان یاری دهند.
این اقدام که به نظر بسیاری از صاحب نظران، بازهم اقدامی در راستای ایجاد رعب و وحشت در میان معترضان و ایجاد فضایی امنیتی و پلیسی در آستانه مراسم راهپیمایی 22 بهمن و اربعین حسینی ارزیابی کرده اند که به اعتقاد این دسته از کارشناسان نه تنها به خروج از بحران کمکی نمی کند بلکه به فاصله گرفتن مردم از نیروهای نظامی و انتظامی و قهر آنان با این نهادهای امنیتی خواهد انجامید.
اینکه این اقدام تا چه اندازه می تواند برای ایجاد رعب و وحشت در میان معترضان موثر باشد، پرسشی است که روز 22 بهمن پاسخ مناسبی خواهد گرفت، پیش از این نیز پلیس با انتشار تصاویری از معترضان در شبکه های تلویزیونی خود و خبرگزاری های وابسته همچون فارس چنین تلاشی را آزموده بود که نتیجه روشنی از آن منتشر نشده و حتی باعث شد تا تعدادی از عکاسان خبرگزاری فارس در اعتراض به این رفتار غیرانسانی مسوولان خبرگزاری و سوءاستفاده از عکس های آنان، از همکاری با این خبرگزاری صرف نظر کنند.
اما کماکان یک پرسش بی پاسخ مانده است که چرا سامانه ای که آنهمه تبلیغ رسانه ای در زمان بهره برداری آن انجام شد، نتوانست پلیس را برای شناسایی و سرکوب معترضان یاری دهد؟
*****
110 استاد و محقق دانشگاه های جهان خواستار تحقیقات مستقل درباره ترور على محمدى شدند
۱۱۰ نفر از استادان و محققان دانشگاه های سراسر جهان با انتشار نامه سرگشادهاى ضمن محکوم کردن ترور مسعود علىمحمدى، استاد فیزیک دانشگاه تهران، خواستار بررسى فورى این حادثه توسط مراجع مستقل شدند.
در این نامه از تمام سازمانهاى طرفدار حقوق بشر در جهان خواسته شده است که ترور دکتر مسعود علىمحمدى و نقض حقوق بشر توسط جمهورى اسلامى ایران را محکوم کنند.
در این نامه همچنین آمده است: «با توجه به مشارکت جمهورى اسلامى در تروریسم دولتى و احاطه این رژیم بر عوامل مرتبط با مرگ پروفسور علىمحمدى، ما خواستار بررسى ترور وى توسط مراجع مستقل هستیم.»
امضاء کنندگان این نامه که در بین آنها چهرههایى چون نوآم چامسکى، ژانت آفاری، نهلا عبدو، رامین جهانبگلو، سوزان بابیت، ناتالی دیویس، هوشنگ شهابی، احمد کریمی حکاک، منصور معدل، مهرداد مشایخی، مارکوس اسمیت، تد سویدنبورگ، سهراب بهداد و کاترین وسینگر به چشم مىخورد، از سوء قصد به مسعود علىمحمدى، به عنوان یک «ترور هدفمند و نمونهاى از خشونتها در جمهورى اسلامى» نام بردهاند.
دکتر مسعود علىمحمدى صبح روز ۲۲ دى ماه بر اثر انفجار یک بمب هدایت شونده در مقابل خانه خود در شمال تهران کشته شد.
پس از ترور این استاد دانشگاه تهران، رسانهها و خبرگزارىهاى حامى دولت در ایران، از وى با عنوان دانشمند هستهاى نام برده بودند که این خبر در سایتها و رسانههاى هوادار جنبش سبز تکذیب شد.
به گفته هواداران جنبش سبز در ایران، آقاى على محمدى در انتخابات ریاست جمهورى خرداد ماه از میرحسین موسوى حمایت کرده و حتى در تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات در تهران نیز شرکت کرده بود.
در بخش دیگرى از نامه سرگشاده استادان دانشگاههاى جهان در محکومیت ترور استاد فیزیک دانشگاه تهران به رویدادهاى پس از انتخابات ریاست جمهورى در ایران اشاره شده و آمده است، جمهورى اسلامى بازداشت و شکنجه استادان و دانشجویان را گسترش داده است.
نویسندگان این نامه به محدودیتهاى اعمال شده براى دانشگاهیان در ایران اشاره کرده و افزودهاند: «از زمان انتخابات ریاست جمهورى در ماه ژوئن، جمهوری اسلامی ایران اقدامات خود را در زمینه بازداشت و شکنجه دانشجویان و استادان دانشگاهها تشدید کرده و نیروهاى دولتى شمارى از دانشجویان را در خیابانها و شمار دیگری را نیز در زندانها به قتل رساندهاند.»
در ادامه این نامه به حملات نیروهای امنیتی به دانشگاهها اشاره شده و آمده است: «نیروهای دولتی برای حمله به دانشجویان وارد دانشگاهها شده و خوابگاههای آنها را تخریب کرده و فعالیت های دانشگاهی آنها را مختل کردند. همچنین دانشجویان از ادامه تحصیل محروم شدهاند.»
به دنبال گسترش اعتراضها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران و پیوستن دانشجویان به این اعتراضها، تعداد زیادی از دانشجویان و فعالان دانشجویی بازداشت و ماه هاست که در زندان به سر میبرند.
همچنین برخی از دانشجویان دانشگاههای مختلف ایران از سوی کمیتههای انضباطی دانشگاههای خود به محرومیت از تحصیل یا تبعید به دانشگاههای دیگر محکوم شدهاند.
در نامه دانشگاهیان جهان در باره برخوردها با دانشگاهیان در ایران آمده است: «دانشگاهیان و دانشجویان تنها به این دلیل با این گونه اعمال خشونتآمیز روبرو شدهاند که خواستار حقوق دمکراتیک خود و رعایت حقوق بشر شدهاند.»
*****
در سانحه هواپیمای مشهد هم خلبان مقصر شناخته شد..!!!
رئیس سازمان هواپیمایی کشوری از اعلام دلایل نهایی وقوع سانحه هواپیمای توپولف در فرودگاه هاشمی نژاد مشهد تا سه روز آینده خبر داد و در عین حال اعلام کرد بررسیهای اولیه نشان میدهد که خطای خلبان دلیل وقوع این سانحه بوده است.
رضا نخجوانی در گفتگو با مهر درباره سانحه امروز هواپیمای توپولف در فرودگاه هاشمی نژاد مشهد گفت: کارشناسان سازمان هواپیمایی کشوری بررسیهای خود را در این باره آغاز کرده اند.
وی با بیان اینکه هم اکنون نمی توان به صورت قطعی دلایل وقوع سانحه هواپیمای توپولف را اعلام کرد، تاکید کرد در این باره باید اطلاعات اولیه قبل و پس از پرواز، حین سانحه، جعبه سیاه، گزارشات مختلف هواشناسی و ... بررسی و سپس نتیجه نهایی اعلام شود.
نخجوانی در ادامه گفت: بررسیهای اولیه نشان می دهد که خطای خلبان دلیل وقوع این سانحه بوده است ولی بررسیهای تکمیلی در این باره ادامه دارد.
وی ابراز امیدواری کرد ظرف دو - سه روز آینده اطلاعات کاملتری درباره دلایل وقوع این سانحه مشخص و اعلام شود.
*****
46 مجروح در سانحه هوایی در مشهد
نواندیش : یک فروند هواپیمای توپولوف صبح امروز به هنگام فرود در فرودگاه مشهد دچار سانحه شد.
براساس اخبار دریافتی این هواپیما پس از فرود دچار آتش سوزی شده است.
خبر تکمیلی :
مهر: سانحه هوایی آتش گرفتن هواپیما هنگام فرود در فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد تاکنون کشته ای نداشته است اما 46 مجروح این حادثه به بیمارستانهای مشهد منتقل شده اند. مدیر کل ستاد حوادث غیرمترقبه خراسان رضوی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: سانحه دیدگان هواپیمای توپولوف آبادان - مشهد که 46 نفر هستند به بیمارستانهای کامیاب (امدادی) و امام رضا منتقل شده اند.
سید جواد عرفانیان خاطرنشان کرد: خوشبختانه تاکنون گزارش از فوت کسی در این حادثه نداشته ایم و اغلب افراد منتقل شده به بیمارستان دچار شوک و استرس هستند.
وی اظهار داشت: اغلب این مسافران زائران عتبات عالیات و اهل خراسان رضوی هستند که از پس از بازگشت از عتبات از آبادان به مشهد برمی گشتند.
عرفانیان تصریح کرد: یک سوم هواپیما پس از فرود و آتش گرفتن از آن جدا شده و داخل هواپیما دچار حریق شده است.
عرفانیان یادآور شد: بلافاصله پس از حادثه نیروهای هلال احمر، اورژانس، آتش نشانی و سازمان فردوسهای مشهد در محل حاضر شدند و اقدام به امداد رسانی به حادثه دیدگان و اطفا حریق کردند.
عرفانیان تاکید کرد: علت حادثه هنوز معلوم نیست و توسط کمیسیونی که در این خصوص تشکیل می شود علل حادثه به اطلاع عموم خواهد رسید.
ایسنا: يك فروند هواپيماي توپولوف متعلق به شركت هواپيمايي تابان صبح امروز هنگام فرود در فرودگاه بينالمللي مشهد دچار سانحه و آتشسوزي شد.
محسن اسماعيلي ـ مديركل فرودگاه بينالمللي هاشمينژاد مشهد با تاييد اين خبر گفت: هواپيماي توپولوف شركت هواپيمايي تابان كه شب گذشته از آبادان پرواز كرده و قرار بود در فرودگاه مشهد بنشينيد به دليل نامساعد بودن شرايط جوي مجبور به بازگشت به فرودگاه اصفهان شد كه ساعت 6:30 صبح امروز پس از پرواز از اصفهان به مقصد مشهد هنگام فرود در فرودگاه بينالمللي مشهد دچار مشكل و از باند خارج شد.
وي افزود: انتهاي هواپيما پس از نشستن دچار آتشسوزي شد.
اسماعيلي اعلام كرد: طبق آمار دريافت شده از سازمان حج و زيارت همه مسافران اين پرواز زنده هستند و تعدادي مجروح و زخمي شدهاند كه به مراكز درماني منتقل شدند.
مديركل فرودگاه بينالمللي هاشمينژاد مشهد با بيان اينكه تعداد مجروحان هنوز مشخص نيست، اظهار كرد: حال مسافران وخيم نبوده و آثار سوختگي ندارند.
وي تاكيد كرد: علت اين سانحه مشخص نيست و توسط كارشناسان در حال بررسي است.
گفتني است طي 10 روز اخير اين چهارمين سانحهي هواپيمايي است.
*****
علی توکلی: وزارت اطلاعات خانواده مان را تهدید می کند
هفته گذشته حکم هشت سال و نیم حبس برای مجید توکلی دبیر سیاسی اسبق انجمن اسلامی پلی تکنیک صادر شد تا برگی دیگر در کارنامه ظلم حکومت و سیستم قضائی فاسد ایران ثبت شود.
صدور حکم زندان برای مجید توکلی و بسیاری دیگر از دانشجویان طی هفتههای گذشته و ادامه بازداشت تعدادی بی شماری از دانشجویان دانشگاههای کشور، توسط سیستم قضائی و امنیتی در حالی است که همچنان جنایاتکارانی که مردم را در خیابانها به خاک و خون کشیدند، آزادانه فعالیت می کنند. در حالیکه سردار رادان، قاضی مرتضوی و دیگر عوامل جنایات بازداشتگاه کهریزک همچنان به فعالیتهای خود مشغول هستند، و در حالیکه پرونده حمله کنندگان به کوی دانشگاه در خردادماه و حمله کنندگان به دانشگاههای تهران و علم وصنعت در روزهای ۱۶ و ۱۷ آذر به فراموشی سپرده شده است، دانشجویان با بیشترین فشارها از سوی حاکمیت مواجه شده اند.
در این میان خانوادههای دانشجویان نیز متحمل رنج و دردهای بسیاری شده و گاه آنان نیز از سوی نیروی های نظام مورد تهدید قرار می گیرند. علی توکلی برادر مجید توکلی در مصاحبه با خبرنامه امیرکبیر اعلام کرد که مامورین وزارت اطلاعات با تماس تلفنی این خانواده را تهدید به برخورد و بازداشت کرده اند.
علی توکلی همچنین معتقد است که صدور چنین حکم سنگینی برای مجید توکلی برای ایجاد ترس و وحشت است تا به خیال خود بتوانند دانشگاهها را کنترل کنند.
آقای توکلی، هفته گذشته حکم هشت سال و شش ماه زندان برای مجید صادر شد. آیا مجید شخصا این خبر را به شما اطلاع داده بود؟ چه جزئیات دیگری می توانید در اختیار خبرنامه قرار دهید؟
علی توکلی: نخیر، شب سه شنبه یک از زندانیان که تازه آزاد شده بود به ما زنگ زد و گفت که حکم مجید را اعلام کردند و خودش گفت که با شما تماس بگیرم چون به خودش اجازه تماس نداده بودند. این دوست عزیز گفت که حکم مجید از این قرار است: ۵ سال به دلیل اجتماع و تبانی، ۲ سال توهین به رهبری، ۱ سال تبلیغ علیه نظام، ۶ ماه توهین به رئیس جمهور، ۵ سال محرومیت از فعالیت سیاسی و۵ سال ممنوع الخروج از کشور.
آقای توکلی از مکان نگهداری مجید اطلاع دارید؟ کدام زندان است و در چه وضعیتی به سر می یرد؟ آیا امکان ملاقات و یا برقرای ارتباط تلفنی با اعضا خانواده را دارد؟
مجید دقیقا یکماه بعد از بازداتشت تماس تلفنی داشت و گفت که در زندان اوین زیر نظر وزارت اطلاعات است و اینکه خیلی چیزی به نام بند وجود ندارد زیرا زندان اوین خیلی شلوغ شده است.
متاسفانه تاکنون موفق به دیدار مجید نشدیم. تنها چیزی که ما میدونیم و مجید در مکالمش به ما گفت این است که در زندان اوین هست و زیر نظر وزرات اطلاعات است و اینکه زندان اوین شدت شلوغ شده و جو بدی دارد. روحیه مجید خیلی عالیه بود و از صحبت کردنش هم مشخص بود، حتی آقای دادخواه هم این مورد را در دادگاه موقع امضاء وکالت نامه در مجید دیده بود. ضمن اینکه مجید از ما خواست سلامش را به همه دوستانش برسونیم. البته مجید از اتفاقات بیرون کاملا بی خبر بود. حتی از کمپینی که در حمایت از مجید تشکیل شد کاملاً بیخبر بود.
وکیل ایشان آقای دادخواه عنوان کرده اند که متاسفانه جلسه دادگاه مجید در غیاب وکیل برگزار شده است. مجید در تماس های خود با منزل از شرایط حاکم بر جلسه دادگاه و یرخورد قاضی صحبتی نکرده است؟
مجید در همان تماس یک ماه بعد از بازداشتش گفت که جلسه دادگاه تشکیل شده و علیرغم اعتراضش نسبت به نبودن وکیل، دادگاه ادامه پیدا کرده است. در جلسه دادگاه، قاضی اصلا اجازه نمی داده که مجید صحبت کند و بابت همین جریان هم مجید با قاضی صلواتی درگیری لفظی داشته است.
البته آقای دادخواه مجید را در راهرو دادگاه دیده بود که فقط موفق شده بود خیلی کوتاه موکلش را بیند و قاضی اجازه صحبت به آنها نداده بود. قاضی صلواتی اجازه شرکت وکیل در جلسه دادگاه را نیز نداده بود که این موضوع هم مربوط می شد به آخرین دفاع و به عبارتی جلسه دوم دادگاه.
اخیرا مطلع شدیم که پس از مصاحبه مادر مجید با رسانه ها، خانواده محترم مورد تهدید قرار گرفته اند. می توانید جزئیات بیشتری عنوان کنید؟
بله؛ دقیقا چهارشنبه گذشته فردی که خود را مامور اداره اطلاعات شیراز معرفی می کرده با مادر صحبت کرد و به شدت مادرم را تهدید کرد که چرا شما با رسانه های خارجی (منظور صدای آمریکا) صحبت می کنید، می دانید چقدر این موضوع به ضرر کشور است و در ادامه به مادر گفته بود "ما همین حالا می توانیم همه شما را بازداشت کنیم بینیم آیا آمریکا یا کشورهای دیگر می تواندد کاری برای شما کنند یا اصلا شما فکر می کنید کسی در این کشور است که به شما و پسرتان اهمیت بدهد" و بعد گفت که دیگر حق ندارید بارسانه ها مصاحبه کنید.
متاسفانه مادر شرایط جسمی بدی دارد حتی خود این مامور هم گفته بود که من می دانم شما بیمار هستید.حالا سوالم این است که آیا این جزء قوانین جمهوری اسلامی است که مادری که هنوز ۲۴ ساعت از خبر حکم سنگینی که برای فرزندش اعلام شده نگذشته، این گونه تهدید شود؟ مگر نه اینکه این کشور اسلامی است آیا این ظلم به مادری نیست که به جای شنیدن صدای فرزندش به شدت توسط ماموری، تهدید شود؟
مگر مادر من جز دردهای دوری فرزندش چیزی دیده است؟ ابتدا با کینه توزی عده ای و تنها به خاطر اعتراض به بی کفایتی رئیس دانشگاه ۱۵ ماه فرزندش را زندانی کردند و بعد روز دیگر به دلیل حضور در جلوی حسینه ارشاد بازداشتش کردند تا ۴ ماه را بدون دلیل در زندان سپری کند و امروز هم به جرم انتقاد باید چادر سرش کنند و در بی دادگاه محاکمه شود.
مگر مجید چه گفت که شما را این چنین ترسانده است که باید خانواده ای را به ترسانید و مادری بیمار را چنین اذیت کنید؟ آیا این دروغ است که قلب مادر در جایی است که فرزندش در آنجا است؟ آیا این گناه است که مادری که شیره وجودش را به فرزندش داده و امروز بیمار و بیقرار دیدن یا صدای فرزندش است، منتظر او باشد.
به نظر شما صدور این حکم سنگین به چه هدفی صورت گرفته است؟
من فکر می کنم فقط به منظور ایجاد ترس و وحشت است و گرنه کسی را به دلیل انتقاد به حبس محکوم نمی کنند. مجید را محکوم کردند تا به خیال خود شاید بتوانند جو دانشگاه را کنترل کنند، چرا که به اعتراف خودشان مجید نماد مقاومت دانشجوی است. به دانشجویان گفتند که وقتی ما با مجید اینگونه برخورد می کنیم شما دیگر جای خود دارد.
انتظار شما از فعالین دانشجویی و حقوق بشری در مقابل این حکم ظالمانه چیست؟
ما از تمام فعالین دانشجویی و حقوق بشر ممنون هستیم، چون تا همین حالا هم حمایتهای زیادی از مجید انجام داده اند.
فکر می کنم پاسخ این سئوال را خود دوستان باید بدهند که آیا امروز همان روز نیست که باید کاری کرد.
*****
وزیرآموزش وپرورش: به کسی چه مربوط که معلمها چقدرحقوق می گیرند؟
وزیر آموزش و پرورش گفت: خبرنگاران هر گاه بیکار می شوند یاد موضوع استخدام و حق و حقوق معلمان می افتند. حمیدرضا حاجی بابایی در جمع کارکنان آموزش و پرورش خراسان رضوی در مشهد افزود: به کسی ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند.
به گزارش روزنامه قدس، وی خطاب به خبرنگاران گفت: مگر ما از شما سؤال می کنیم که شما چقدر حقوق می گیرید؟ حاجی بابایی ضمن رد خبر منتشر شده مبنی بر اینکه « 30 هزار دانش آموز معتاد در کشور وجود دارد»، گفت: کسی که این خبر کذب را منتشر کرده چرا نگفته است 30 هزار و یک نفر یا 29 هزار و 900 نفر!
*****
نگرانی دولتمردان ایران از حضور دوباره مردم در خیابانها
خبرگزاری فرانسه: با نزدیکتر شدن ۲۲ بهمن، سیویکمین سالروز انقلاب در ایران، نگرانی در میان دولتمردان جمهوری اسلامی نیز افزایش مییابد. در موضعگیریهای سران نظام، آشکارا بیم از تظاهرات اعتراضی مردم در این روز به چشم میخورد.
غلامعلی حداد عادل، رییس مجلس هفتم و یکی از شخصیتهای اصولگرای مجلس، روز یکشنبه (۴ بهمن) در پاسخ به خبرنگار خبرگزاری مهر که پرسید، «برخی جریانها قصد دارند راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را به حاشیه ببرند»، گفت: «از ۲۲ بهمن امسال چیزی عاید جریان فتنه نخواهد شد و این جریان همان سودی که از روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و روز عاشورا برد، از ۲۲ بهمن نیز خواهد برد».
حداد عادل در این اظهار نظر خود به روزهایی اشاره میکند که در آنها میلیونها تن از شهروندان در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری به خیابانها آمدند و مطالبات خود را مطرح کردند. در جریان این اعتراضات گسترده، شمار زیادی کشته و زخمی و تا کنون هزاران تن از دانشجویان و فعالان سیاسی اصلاحطلب بازداشت شدهاند.
به باور حداد عادل: «ماهیت این جریانها برای همه مشخص است و جز اینکه مردم فاصلهی بیشتری با عوامل فتنه بگیرند و عدهای جمع شوند و خوش باشند چیز دیگری عاید این جریان نمیشود». نمایندهی اصولگرای مجلس وعده داد که «مردم نگران حاشیههای مراسم ۲۲ بهمن نباشند».
غلامعلی حداد عادل: از ۲۲ بهمن امسال چیزی عاید جریان فتنه نخواهد شد.در حوادث پس از انتخابات افشا شد که بسیاری از بازداشتشدگان در زندانها شکنجه شده و مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. شکنجهها در مواردی چون بازداشتگاه کهریزک، به مرگ سه تن از بازداشتشدگان انجامید.
«ضرورت نظارت بیشتر بر مطبوعات»
از سوی دیگر، آیتالله صادق لاریجانی، رییس قوهی قضاییه، در جلسهی مسئولان قضایی هشدار داد که «جریان آشکاری در جامعه قصد فتنهانگیزی دارد». وی افزود: «برخوردهای قضایی قاطع با متخلفان و مجرمانی که قصد فتنهانگیزی در جامعه را دارند از وظایف ذاتی دستگاه قضایی است».
آیتالله لاریجانی از اینکه برخی مطالب مطبوعات «سعی در فتنهانگیزی و ایجاد شکاف در میان مسئولان نظام» دارند، بر ضرورت «نظارت بیشتر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» تاکید کرد. وی «شبههافکنیهای اخیر برخی مطبوعات» را «به نفع دشمنان نظام جمهوری اسلامی دانست».
رییس قوهی قضاییه از سازمان بازرسی کل کشور خواست که نظارت خود را بر مطبوعات تقویت کند و نحوهی صدور مجوز انتشارات مطبوعات را مورد بازرسی قرار دهد. وی همچنین از دادستان کل تهران خواست که "با تمام ظرفیتهای خویش" به مقابله با "تخلفات قانونی" برخیزد.
در جریان حوادث پس از انتخابات، شمار زیادی از روزنامهنگاران بازداشت و برخی روزنامهها به محاق توقیف افتادند. تا کنون چند تن از روزنامهنگاران اصلاحطلب به حبسهای سنگین محکوم شدهاند. جمهوری اسلامی از سوی سازمانهای بینالمللی حقوق بشر، لقب «زندان روزنامهنگاران» را گرفته است.
«مسالهی فتنه تمام شد»
به موازات اظهارات فوق که آشکارا از آن بوی نگرانی دربارهی حوادث احتمالی روزهای آینده به مشام میرسد، محمدرضا باهنر، نایب رییس اول مجلس، در نشست ماهیانهی جامعهی اسلامی مهندسین اعلام کرد: «مسالهی فتنه، اغتشاش انتخابات و... تمام شده است و مسوولان باید به کارشان برسند».
باهنر افزود: «مسوولان پیام مردم را گرفتند و باید به مسوولیت در قبال فتنه بپردازند». به گفتهی وی: «البته طبق سخنان رهبری کسی در خارج از قوهی قضاییه و در خیابان نباید کاری انجام دهد».
از اظهارات اخیر مسئولان جمهوری اسلامی و نیز موضعگیریهای معترضان، چنین برمیآید که احتمال رویارویی مردم با نیروهای دولتی در روزهای آتی که با رویدادهایی چون چهلم درگذشت آیتالله منتظری و سالروز انقلاب ۲۲ بهمن همراه است، منتفی نیست.
به گزارش سایت «کلمه»، بیت آیتالله منتظری در اطلاعیهای دربارهی برگزاری مراسم چهلم وی، از «تضییقاتی» سخن گفته که «برای مراسم اربعین آن فقید سعید» وجود دارد.
*****
استعفای پزشکان باتجربه از فرهنگستان علوم پزشکی پس از انتصاب حامی کودتا
پس از عزل دکتر ایرج فاضل و مهندس میرحسین موسوی از ریاست فرهنگستانهای علوم پزشکی و هنر و جایگزینی دو تن از حامیان دولت کودتا به جای ایشان جمعی از اساتید برجسته کشور از ادامه همکاری با این دو نهاد استعفا دادند.
در استعفانامه دکتر بهروز برومند پزشک معروف و از فعالین سیاسی ملی خطاب به مسوولین فرهنگستان علوم پزشکی آمده است:
*
حسین کروبی فرزند مهدی کروبی به خبر فارس نیوز مبنی بر اینکه دولت محمود احمدی نژاد را به رسمیت می شناسم واکنش نشان داد.
به گزارش سحام نیوز، فرزند ارشد مهدی کروبی به نقل از پدر خود گفت:" من کاملا بر این عقیده که در انتخابات تقلب روی داده و شبهه انگیز بوده محکم ایستاده ام و اعتقاد دارم در شمارش آراء کاملاً دخالت شده است. لیکن چون آقای خامنه ای حکم آقای احمدی نژاد را تنفیذ کردند به همین خاطر وی(احمدی نژاد) را رئیس دولت این نظام میدانم."
گفتنی است صبح امروز خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران در خبری کوتاه مدعی شد که کروبی در گفتگو با خبرنگار این رسانه گفته بود:"بنده اشكالات خود را همچنان وارد مي دانم اما در خصوص سئوال شما بايد بگويم بله رئيس جمهور را نيز به رسميت ميشناسم."
*****
افزایش فشارها برای «محدود کردن منتقدان در دانشگاهها»
رادیو فردا: گزارشها از ايران حاکی از تذکر دولت محمود احمدینژاد به تشکلهای استادان دانشگاهها و دو انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شريف است.
به نوشته روزنامه اعتماد، غلامرضا خواجه سروی، معاون فرهنگی وزير علوم و آموزش عالی و دبير هيئت مرکزی نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاهيان، روز شنبه گفت که فعاليت انجمن اسلامی مدرسين مشروط شده است و مسئولان فرهنگی اين وزارتخانه به انجمن اسلامی دانشگاههای تهران و شريف هم هشدارهای جدی دادهاند.
وی انجمنهای اسلامی دانشجويان دانشگاه های تهران و صنعتی شريف را تهديد کرد و از آنها خواست تا «به قانون گردن بنهند تا هيئت نظارت مجبور به اخذ تصميمات ديگری نشود.»
این مقام وزارت علوم توضيح بيشتری در مورد اين تصميمات نداد.
در اين خصوص، روزنامه اعتماد با يادآوری رويدادهای مشابهی که در روند محدوديتها و در برخی موارد، تعطيلی بسياری از تشکلهای دانشجويی، در چند سال گذشته اتفاق افتاده است، نوشت: « تحرکات اخير هيئتهای نظارت بر دانشگاهها در ادامه سياست محدود کردن منتقدان در دانشگاه است».
در بيش از هفت ماهی که از آغاز اعتراضات خيابانی مخالفان دولت میگذرد، دانشجويان و استادان دانشگاهها همانند ساير بخشهای معترض جامعه ايران با فشارهای امنيتی و قضايی مواجه بودهاند.
در کنار حملات نيروهای لباس شخصی يا ضد شورش به دانشگاههای مختلف ايران، روزی نيست که خبری در مورد بازداشت يک يا چند دانشجو و يا بازداشت و اخراج يک استاد دانشگاه در سايتهای مخالفان دولت منتشر نشود.
در اين ارتباط، اعلام شده است که پرونده ۲۰ نفر از بازداشتشدگان حوادث دانشگاه اصفهان به دادگاه تجديد نظر فرستاده شده و پرونده ۲۰ نفر ديگر از دانشجويان نيز در دادگاه انقلاب در حال رسيدگی است.
همچنين ۱۵ تن از دانشجويان دانشگاه آزاد مشهد به محروميت از تحصيل و تبعيد به واحد دانشگاهی ديگر روبهرو شدند.
اين اقدامات اعتراض دانشجويان و استادان دانشگاهها را به دنبال داشته است.
از جمله برخی از سايتهای اصلاحطلب خبر دادند که دهها تن از دانشجويان دانشکده ادبيات علامه طباطبايی روز يکشنبه در اعتراض به اخراج مرتضی مرديها، استاد فلسفه اين دانشگاه، تجمع کردند.
در همين حال، انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه امير کبير در بيانيهای با محکوم کردن صدور حکم زندان برای مجيد توکلی، فعال دانشجويی اين دانشگاه، و ساير فعالان دانشجوی زندانی، خواستار آزادی تمامی آنان شد.
*****
محو آرم صدا وسیما از روی خودروهای این سازمان
در اقدامی جالب توجه صدا و سیما نشان این سازمان را از خودروها و اکیپ های فیلمبرداری خود پاک کرده است.
مخالفت و اعتراض مردم و گاه حمله معترضین به خودروهای سازمان صداوسیما در چند تجمع اخیر باعث شده است تا مسئولان صداوسیما به محو نشان خود بر روی خودروها، اکیپ های فیلمبرداری و حتی آمبولانس سازمان اقدام کنند.
گفتنی است دروغ پردازی ها و وارونه نمایی های رسانه "ملی"! موجب بی اعتمادی و فراتر از آن خشم معترضین نسبت به این دستگاه عظیم تبلیغاتی شده است.
*****
تله جدید اطلاعاتی برای به دام انداختن هواداران جنبش سبز
نهادهای نظامی و امیتی با بهره گیری از احساسات و خشم معترضین و هواداران جنبش سبز نسبت به اقدامات بسیج در سرکوب مردم، تله اطلاعاتی جدیدی را به راه انداخته اند.
اخیرا در برخی از وبلاگهای ناشناس تصاویری از یک یا چند بسیجی به نمایش درآمده و با درج شماره تلفنی از معترضین خواسته شده تا با تماس خود از رفتارهای بسیج انتقاد کنند.
گفتنی است این وبلاگها به گونه ای طراحی شده که مخاطب به اشتباه تصور می کند با رسانه یکی از شهروندان سبز رو به رو است. اما پی گیری های خبرنگار جرس حکایت از آن داشت که شماره های درج شده نه تنها متعلق به فرد بسیجی که تصویرش در وبلاگ منتشر شده نیست، بلکه شماره تلفن ها در اختیار نهادهای امنیتی است تا از این طریق به شناسایی و دستگیری معترضین بپردازند.
*****
اعتراض فریده غیرت به حکم هفت سال زندان بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار دربند
کانون زنان: چند روز قبل حکم زندان یک روزنامه نگا ر اعلام شد . حکم هفت سال و چهار ماه زندان تعزیری و سی چهار ضربه شلاق برای بهمن احمدی اموئی روزنامه نگار و تحلیل گر اقتصادی . یکی از احکام سنگینی که این روزها برای روزنامه نگاران صادر شده است و بسیاری را شوکه کرده است . بر خلاف برخی از سیاستمدران که این روزها با ابلاغ حکم شان با قرار وثیقه آزاد می شوند هشت ماه است که بهمن احمدی اموئی در زندان اوین به سر می برد و هرگز با آزادی اش با قرار وثیقه موافقت نشده است . این روزنامه نگار حالا در انتظار حکم دادگاه تجدید نظر است. در این باره فریده غیرت، وکیل او اخرین وضعیت پرونده این روزنامه نگار دربند را شرح می دهد :
آخرین خبر درباره پرونده موکل تان آقای بهمن احمدی اموئی چیست ؟
آخرین خبر این است که در موعد قانونی بعد از ابلاغ حکم به من و موکلم که 20 روز بود من لایحه تجدید نظر خواهی را تهیه و به تاریخ سوم بهمن تقدیم دادگاه کردم و این لایحه به ثبت هم رسید که انشالله در دادگاه تجدید نظر مورد بررسی قرار خواد گرفت .
محور اصلی لایحه تجدید نظر شما چه بود ؟
دفاع از اتهاماتی که به موکل من وارد شده است .این دفاعیات را من در مرحله بدوی به شکلی مطرح کردم و برای دادگاه تجدید نظر هم توجه مجدد مقامات قضایی را به این دفاعیات معطوف کرده ام. در این لایحه تاکید کردیم که به دفاعیاتی که در دادگاه بدوی مطرح کرده ایم توجه بیشتری شود و موارد تببین رد موارد اتهامی مورد نظر قرر گیرد .
شما در لایحه دفاعیه تان در دادگاه بدوی خواستار صدور حکم برائت برای بهمن احمدی روزنامه نگار دربند شده بودید ، آیا این درخواست را در لایحه تجدید نظر نیز مطرح کرده اید ؟
دقیقا – این درخواست را دوباره در لایحه تجدید نظر خواهی مطرح کرده ام چرا که معتقدم که اتهاماتی که به موکلم وارد شده متوجه اش نیست به همین دلیل در هر دو مرحله بدوی و تجدید نظر تقاضای خود را تکرار کرده ام که همان صدور حکم برائت برای موکلم است .
یکی از اتهامات بهمن ، اخلال در نظم عمومی بوده ،آیا شما به صلاحیت دادگاه انقلاب درباره رسیدگی به این اتهام اعتراض کرده اید ؟
خیر برای اینکه قاضی مربوطه صلاحیت رسیدگی به این مورد را داشته است .
آیا دادگاه همچنان از پذیرفتن قرار وثیقه برای آزادی موکل تان خودداری می کند .چون همانگونه که شاهد بوده اید برخی از فعالان سیاسی با وجود صدور حکم شان با قرار وثیقه این روزها از زندان ازاد شده اند ؟
بله هم وقتی لایحه تجدید نظر را به دادگاه بردم که دستور ثبت آن را بدهند باز درباره امکان قرار وثیقه و آزاد شدن موکلم تا هنگام بررسی مجدد پرونده اش در دادگاه تجدید نظر با قاضی پرونده صحبت کردم اما این مورد باز هم مثل دفعات گذشته پذیرفته نشد گفتند امکان ازادی ایشان با قرار وثیقه فعلا میسر نیست .
آیا خود داری دادگاه از آزادی موکل تان با قرار وثیقه قانونی است ؟
این مورد کاملا در اختیار قاضی پرونده است .
اقدام بعدی شما تا قبل از صدور رای تجدید نظر چه خواهد بود ؟
ما ابتدا باید منتظر این بمانیم که شعبه تجدید نظر خواهی پرونده موکلم مشخص شو د. تا بعد از آن نیز بتوانم به شعبه مورد نظر مراجعه کرده و اگر لازم باشد موارد دفاعیه ام را بیشتر شرح و توضیح دهم .
آیا به صدور رای برائت یا تخفیف مجازات موکل تان امیدی دارید ؟
بله من همیشه این امید را دارم . چون به بی گناهی موکلم اذعان دارم و امید وار بودم در مرحله بدوی بی گناهی وی ثابت شود .حالا که این طور نشده امیدوارم به لطف خداوند و توجه مسولان در مرحله تجدید نظر خواهی این اتفاق رخ دهد .اصلا من با این امید تقاضای تجدید نظر داده ام .
*****
درخواست همسر شهید دکتر علیمحمدی از لاریجانی: عاملان ترور را رسوا کنید
رئیس مجلس شورای اسلامی خطاب به همسر شهید علیمحمدی تاکید کرد: کمیته ویژه ای که در مجلس تشکیل شده این حادثه را جدیت پیگیری می کند.
رئیس مجلس ساعتی پیش در مراسم یادبود شهید علیمحمدی که در محل نمازخانه کارکنان مجلس برگزار شد، شرکت کرد و هنگام خروج از این مراسم گفتگویی با همسر شهید دکتر علیمحمدی داشت.
به گزارش مهر همسر علیمحمدی از لاریجانی خواست این حادثه را پیگیری کرده وعاملان آن را رسوا کنند که لاریجانی در پاسخ به وی قول مساعد داد کمیته تشکیل شده در مجلس این حادثه تروریستی را با جدیت پیگیری کند.
در همین راستا کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز کمیته ای تشکیل داد تا موضوع ترور شهید مسعود علی محمدی که در تاریخ 22 دیماه به شهادت رسید ، مورد بررسی قرار دهد و پرویز سروری نماینده تهران به ریاست این کمیته انتخاب شده است.
*****
ناکامی سامانه شناسایی چهره معترضان از پشت نقاب !
هفته آخر آبان ماه امسال، رسانه های دولتی با آب و تاب از رونمایی سامانه ای توسط سردار اسماعیل احمدی مقدم، رییس پلیس ایران خبر می دادند که با استفاده پلیس از این سامانه که سامانه بيومتريك تطبيق و شناسايي چهره پليس آگاهي ناجا، معرفی می شد، قادر است چهره متهمان و مجرمانی را که نقاب بر چهره دارند، شناسایی کند.
اصرار رسانه های دولتی به پخش و انتشار مکرر این خبر در بخش های مختلف رادیو و تلویزیون دولتی آن هم یک هفته پس از سیزده آبان و دو هفته مانده به 16 آذرماه این تردید را در میان صاحب نظران ایجاد کرده بود که انتشار خبر رونمایی از سامانه تطبیق و شناسایی چهره، بیش از آنکه خبری فنی از دستیابی پلیس به تجهیزات و نرم افزاری تخصصی باشد، ابرازی برای ارعاب معترضانی است که در خیابان ها حضوری پرتعداد دارند تا صدای اعتراض خود را به گوش دیگران برسانند. تاکید بر شناسایی افرادی که نقاب به چهره دارند در روزهایی که معترضان نوعا از نقاب هایی برای امنیت خود بهره می بردند این تردیدها را جدی تر می ساخت.
حال دوماه پس از آن ایام، به نظر می رسد سامانه بیومتریک تطبیق و شناسایی چهره پلیس آگاهی ناجا که قادر بود با داشتن حتی بخش کوچکی از تصویر چهره افراد آنها را شناسایی کند و آنگونه که اسماعیل احمدی مقدم در معرفی آن گفته بود، شدت نور، تغییر چهره و کیفیت تصاویر نیز در دقت این سامانه موثر نیست، نتوانسته پلیس را در سرکوب معترضان و هواداران جنبش سبز یاری دهد.
تا آنجا که این بار پلیس برای شناسایی معترضان در روز عاشورای امسال مجبور شده است، تا همچون فیلم های وسترن با انتشار ویژه نامه ای در قالب نشریه نیروی انتظامی " امین جامعه" تصاویری از مردم معترض را به چاپ برساند و با توزیع این ویژه نامه در ایستگاههای مترو، پایگاههای بسیج، مساجد و دیگر نهادها و سازمان های وابسته تلاش کند تا این افراد را شناسایی کند. این ویژنامه 8 صفحه ای مشمتل بر تصاویر 65 نفر از مردم معترض است که پلیس از شهروندان خواسته تا با شناسایی دیگر شهروندان پلیس را در مسیر سرکوب معترضان یاری دهند.
این اقدام که به نظر بسیاری از صاحب نظران، بازهم اقدامی در راستای ایجاد رعب و وحشت در میان معترضان و ایجاد فضایی امنیتی و پلیسی در آستانه مراسم راهپیمایی 22 بهمن و اربعین حسینی ارزیابی کرده اند که به اعتقاد این دسته از کارشناسان نه تنها به خروج از بحران کمکی نمی کند بلکه به فاصله گرفتن مردم از نیروهای نظامی و انتظامی و قهر آنان با این نهادهای امنیتی خواهد انجامید.
اینکه این اقدام تا چه اندازه می تواند برای ایجاد رعب و وحشت در میان معترضان موثر باشد، پرسشی است که روز 22 بهمن پاسخ مناسبی خواهد گرفت، پیش از این نیز پلیس با انتشار تصاویری از معترضان در شبکه های تلویزیونی خود و خبرگزاری های وابسته همچون فارس چنین تلاشی را آزموده بود که نتیجه روشنی از آن منتشر نشده و حتی باعث شد تا تعدادی از عکاسان خبرگزاری فارس در اعتراض به این رفتار غیرانسانی مسوولان خبرگزاری و سوءاستفاده از عکس های آنان، از همکاری با این خبرگزاری صرف نظر کنند.
اما کماکان یک پرسش بی پاسخ مانده است که چرا سامانه ای که آنهمه تبلیغ رسانه ای در زمان بهره برداری آن انجام شد، نتوانست پلیس را برای شناسایی و سرکوب معترضان یاری دهد؟
*****
110 استاد و محقق دانشگاه های جهان خواستار تحقیقات مستقل درباره ترور على محمدى شدند
۱۱۰ نفر از استادان و محققان دانشگاه های سراسر جهان با انتشار نامه سرگشادهاى ضمن محکوم کردن ترور مسعود علىمحمدى، استاد فیزیک دانشگاه تهران، خواستار بررسى فورى این حادثه توسط مراجع مستقل شدند.
در این نامه از تمام سازمانهاى طرفدار حقوق بشر در جهان خواسته شده است که ترور دکتر مسعود علىمحمدى و نقض حقوق بشر توسط جمهورى اسلامى ایران را محکوم کنند.
در این نامه همچنین آمده است: «با توجه به مشارکت جمهورى اسلامى در تروریسم دولتى و احاطه این رژیم بر عوامل مرتبط با مرگ پروفسور علىمحمدى، ما خواستار بررسى ترور وى توسط مراجع مستقل هستیم.»
امضاء کنندگان این نامه که در بین آنها چهرههایى چون نوآم چامسکى، ژانت آفاری، نهلا عبدو، رامین جهانبگلو، سوزان بابیت، ناتالی دیویس، هوشنگ شهابی، احمد کریمی حکاک، منصور معدل، مهرداد مشایخی، مارکوس اسمیت، تد سویدنبورگ، سهراب بهداد و کاترین وسینگر به چشم مىخورد، از سوء قصد به مسعود علىمحمدى، به عنوان یک «ترور هدفمند و نمونهاى از خشونتها در جمهورى اسلامى» نام بردهاند.
دکتر مسعود علىمحمدى صبح روز ۲۲ دى ماه بر اثر انفجار یک بمب هدایت شونده در مقابل خانه خود در شمال تهران کشته شد.
پس از ترور این استاد دانشگاه تهران، رسانهها و خبرگزارىهاى حامى دولت در ایران، از وى با عنوان دانشمند هستهاى نام برده بودند که این خبر در سایتها و رسانههاى هوادار جنبش سبز تکذیب شد.
به گفته هواداران جنبش سبز در ایران، آقاى على محمدى در انتخابات ریاست جمهورى خرداد ماه از میرحسین موسوى حمایت کرده و حتى در تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات در تهران نیز شرکت کرده بود.
در بخش دیگرى از نامه سرگشاده استادان دانشگاههاى جهان در محکومیت ترور استاد فیزیک دانشگاه تهران به رویدادهاى پس از انتخابات ریاست جمهورى در ایران اشاره شده و آمده است، جمهورى اسلامى بازداشت و شکنجه استادان و دانشجویان را گسترش داده است.
نویسندگان این نامه به محدودیتهاى اعمال شده براى دانشگاهیان در ایران اشاره کرده و افزودهاند: «از زمان انتخابات ریاست جمهورى در ماه ژوئن، جمهوری اسلامی ایران اقدامات خود را در زمینه بازداشت و شکنجه دانشجویان و استادان دانشگاهها تشدید کرده و نیروهاى دولتى شمارى از دانشجویان را در خیابانها و شمار دیگری را نیز در زندانها به قتل رساندهاند.»
در ادامه این نامه به حملات نیروهای امنیتی به دانشگاهها اشاره شده و آمده است: «نیروهای دولتی برای حمله به دانشجویان وارد دانشگاهها شده و خوابگاههای آنها را تخریب کرده و فعالیت های دانشگاهی آنها را مختل کردند. همچنین دانشجویان از ادامه تحصیل محروم شدهاند.»
به دنبال گسترش اعتراضها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران و پیوستن دانشجویان به این اعتراضها، تعداد زیادی از دانشجویان و فعالان دانشجویی بازداشت و ماه هاست که در زندان به سر میبرند.
همچنین برخی از دانشجویان دانشگاههای مختلف ایران از سوی کمیتههای انضباطی دانشگاههای خود به محرومیت از تحصیل یا تبعید به دانشگاههای دیگر محکوم شدهاند.
در نامه دانشگاهیان جهان در باره برخوردها با دانشگاهیان در ایران آمده است: «دانشگاهیان و دانشجویان تنها به این دلیل با این گونه اعمال خشونتآمیز روبرو شدهاند که خواستار حقوق دمکراتیک خود و رعایت حقوق بشر شدهاند.»
*****
در سانحه هواپیمای مشهد هم خلبان مقصر شناخته شد..!!!
رئیس سازمان هواپیمایی کشوری از اعلام دلایل نهایی وقوع سانحه هواپیمای توپولف در فرودگاه هاشمی نژاد مشهد تا سه روز آینده خبر داد و در عین حال اعلام کرد بررسیهای اولیه نشان میدهد که خطای خلبان دلیل وقوع این سانحه بوده است.
رضا نخجوانی در گفتگو با مهر درباره سانحه امروز هواپیمای توپولف در فرودگاه هاشمی نژاد مشهد گفت: کارشناسان سازمان هواپیمایی کشوری بررسیهای خود را در این باره آغاز کرده اند.
وی با بیان اینکه هم اکنون نمی توان به صورت قطعی دلایل وقوع سانحه هواپیمای توپولف را اعلام کرد، تاکید کرد در این باره باید اطلاعات اولیه قبل و پس از پرواز، حین سانحه، جعبه سیاه، گزارشات مختلف هواشناسی و ... بررسی و سپس نتیجه نهایی اعلام شود.
نخجوانی در ادامه گفت: بررسیهای اولیه نشان می دهد که خطای خلبان دلیل وقوع این سانحه بوده است ولی بررسیهای تکمیلی در این باره ادامه دارد.
وی ابراز امیدواری کرد ظرف دو - سه روز آینده اطلاعات کاملتری درباره دلایل وقوع این سانحه مشخص و اعلام شود.
*****
46 مجروح در سانحه هوایی در مشهد
نواندیش : یک فروند هواپیمای توپولوف صبح امروز به هنگام فرود در فرودگاه مشهد دچار سانحه شد.
براساس اخبار دریافتی این هواپیما پس از فرود دچار آتش سوزی شده است.
خبر تکمیلی :
مهر: سانحه هوایی آتش گرفتن هواپیما هنگام فرود در فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد تاکنون کشته ای نداشته است اما 46 مجروح این حادثه به بیمارستانهای مشهد منتقل شده اند. مدیر کل ستاد حوادث غیرمترقبه خراسان رضوی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: سانحه دیدگان هواپیمای توپولوف آبادان - مشهد که 46 نفر هستند به بیمارستانهای کامیاب (امدادی) و امام رضا منتقل شده اند.
سید جواد عرفانیان خاطرنشان کرد: خوشبختانه تاکنون گزارش از فوت کسی در این حادثه نداشته ایم و اغلب افراد منتقل شده به بیمارستان دچار شوک و استرس هستند.
وی اظهار داشت: اغلب این مسافران زائران عتبات عالیات و اهل خراسان رضوی هستند که از پس از بازگشت از عتبات از آبادان به مشهد برمی گشتند.
عرفانیان تصریح کرد: یک سوم هواپیما پس از فرود و آتش گرفتن از آن جدا شده و داخل هواپیما دچار حریق شده است.
عرفانیان یادآور شد: بلافاصله پس از حادثه نیروهای هلال احمر، اورژانس، آتش نشانی و سازمان فردوسهای مشهد در محل حاضر شدند و اقدام به امداد رسانی به حادثه دیدگان و اطفا حریق کردند.
عرفانیان تاکید کرد: علت حادثه هنوز معلوم نیست و توسط کمیسیونی که در این خصوص تشکیل می شود علل حادثه به اطلاع عموم خواهد رسید.
ایسنا: يك فروند هواپيماي توپولوف متعلق به شركت هواپيمايي تابان صبح امروز هنگام فرود در فرودگاه بينالمللي مشهد دچار سانحه و آتشسوزي شد.
محسن اسماعيلي ـ مديركل فرودگاه بينالمللي هاشمينژاد مشهد با تاييد اين خبر گفت: هواپيماي توپولوف شركت هواپيمايي تابان كه شب گذشته از آبادان پرواز كرده و قرار بود در فرودگاه مشهد بنشينيد به دليل نامساعد بودن شرايط جوي مجبور به بازگشت به فرودگاه اصفهان شد كه ساعت 6:30 صبح امروز پس از پرواز از اصفهان به مقصد مشهد هنگام فرود در فرودگاه بينالمللي مشهد دچار مشكل و از باند خارج شد.
وي افزود: انتهاي هواپيما پس از نشستن دچار آتشسوزي شد.
اسماعيلي اعلام كرد: طبق آمار دريافت شده از سازمان حج و زيارت همه مسافران اين پرواز زنده هستند و تعدادي مجروح و زخمي شدهاند كه به مراكز درماني منتقل شدند.
مديركل فرودگاه بينالمللي هاشمينژاد مشهد با بيان اينكه تعداد مجروحان هنوز مشخص نيست، اظهار كرد: حال مسافران وخيم نبوده و آثار سوختگي ندارند.
وي تاكيد كرد: علت اين سانحه مشخص نيست و توسط كارشناسان در حال بررسي است.
گفتني است طي 10 روز اخير اين چهارمين سانحهي هواپيمايي است.
*****
علی توکلی: وزارت اطلاعات خانواده مان را تهدید می کند
هفته گذشته حکم هشت سال و نیم حبس برای مجید توکلی دبیر سیاسی اسبق انجمن اسلامی پلی تکنیک صادر شد تا برگی دیگر در کارنامه ظلم حکومت و سیستم قضائی فاسد ایران ثبت شود.
صدور حکم زندان برای مجید توکلی و بسیاری دیگر از دانشجویان طی هفتههای گذشته و ادامه بازداشت تعدادی بی شماری از دانشجویان دانشگاههای کشور، توسط سیستم قضائی و امنیتی در حالی است که همچنان جنایاتکارانی که مردم را در خیابانها به خاک و خون کشیدند، آزادانه فعالیت می کنند. در حالیکه سردار رادان، قاضی مرتضوی و دیگر عوامل جنایات بازداشتگاه کهریزک همچنان به فعالیتهای خود مشغول هستند، و در حالیکه پرونده حمله کنندگان به کوی دانشگاه در خردادماه و حمله کنندگان به دانشگاههای تهران و علم وصنعت در روزهای ۱۶ و ۱۷ آذر به فراموشی سپرده شده است، دانشجویان با بیشترین فشارها از سوی حاکمیت مواجه شده اند.
در این میان خانوادههای دانشجویان نیز متحمل رنج و دردهای بسیاری شده و گاه آنان نیز از سوی نیروی های نظام مورد تهدید قرار می گیرند. علی توکلی برادر مجید توکلی در مصاحبه با خبرنامه امیرکبیر اعلام کرد که مامورین وزارت اطلاعات با تماس تلفنی این خانواده را تهدید به برخورد و بازداشت کرده اند.
علی توکلی همچنین معتقد است که صدور چنین حکم سنگینی برای مجید توکلی برای ایجاد ترس و وحشت است تا به خیال خود بتوانند دانشگاهها را کنترل کنند.
آقای توکلی، هفته گذشته حکم هشت سال و شش ماه زندان برای مجید صادر شد. آیا مجید شخصا این خبر را به شما اطلاع داده بود؟ چه جزئیات دیگری می توانید در اختیار خبرنامه قرار دهید؟
علی توکلی: نخیر، شب سه شنبه یک از زندانیان که تازه آزاد شده بود به ما زنگ زد و گفت که حکم مجید را اعلام کردند و خودش گفت که با شما تماس بگیرم چون به خودش اجازه تماس نداده بودند. این دوست عزیز گفت که حکم مجید از این قرار است: ۵ سال به دلیل اجتماع و تبانی، ۲ سال توهین به رهبری، ۱ سال تبلیغ علیه نظام، ۶ ماه توهین به رئیس جمهور، ۵ سال محرومیت از فعالیت سیاسی و۵ سال ممنوع الخروج از کشور.
آقای توکلی از مکان نگهداری مجید اطلاع دارید؟ کدام زندان است و در چه وضعیتی به سر می یرد؟ آیا امکان ملاقات و یا برقرای ارتباط تلفنی با اعضا خانواده را دارد؟
مجید دقیقا یکماه بعد از بازداتشت تماس تلفنی داشت و گفت که در زندان اوین زیر نظر وزارت اطلاعات است و اینکه خیلی چیزی به نام بند وجود ندارد زیرا زندان اوین خیلی شلوغ شده است.
متاسفانه تاکنون موفق به دیدار مجید نشدیم. تنها چیزی که ما میدونیم و مجید در مکالمش به ما گفت این است که در زندان اوین هست و زیر نظر وزرات اطلاعات است و اینکه زندان اوین شدت شلوغ شده و جو بدی دارد. روحیه مجید خیلی عالیه بود و از صحبت کردنش هم مشخص بود، حتی آقای دادخواه هم این مورد را در دادگاه موقع امضاء وکالت نامه در مجید دیده بود. ضمن اینکه مجید از ما خواست سلامش را به همه دوستانش برسونیم. البته مجید از اتفاقات بیرون کاملا بی خبر بود. حتی از کمپینی که در حمایت از مجید تشکیل شد کاملاً بیخبر بود.
وکیل ایشان آقای دادخواه عنوان کرده اند که متاسفانه جلسه دادگاه مجید در غیاب وکیل برگزار شده است. مجید در تماس های خود با منزل از شرایط حاکم بر جلسه دادگاه و یرخورد قاضی صحبتی نکرده است؟
مجید در همان تماس یک ماه بعد از بازداشتش گفت که جلسه دادگاه تشکیل شده و علیرغم اعتراضش نسبت به نبودن وکیل، دادگاه ادامه پیدا کرده است. در جلسه دادگاه، قاضی اصلا اجازه نمی داده که مجید صحبت کند و بابت همین جریان هم مجید با قاضی صلواتی درگیری لفظی داشته است.
البته آقای دادخواه مجید را در راهرو دادگاه دیده بود که فقط موفق شده بود خیلی کوتاه موکلش را بیند و قاضی اجازه صحبت به آنها نداده بود. قاضی صلواتی اجازه شرکت وکیل در جلسه دادگاه را نیز نداده بود که این موضوع هم مربوط می شد به آخرین دفاع و به عبارتی جلسه دوم دادگاه.
اخیرا مطلع شدیم که پس از مصاحبه مادر مجید با رسانه ها، خانواده محترم مورد تهدید قرار گرفته اند. می توانید جزئیات بیشتری عنوان کنید؟
بله؛ دقیقا چهارشنبه گذشته فردی که خود را مامور اداره اطلاعات شیراز معرفی می کرده با مادر صحبت کرد و به شدت مادرم را تهدید کرد که چرا شما با رسانه های خارجی (منظور صدای آمریکا) صحبت می کنید، می دانید چقدر این موضوع به ضرر کشور است و در ادامه به مادر گفته بود "ما همین حالا می توانیم همه شما را بازداشت کنیم بینیم آیا آمریکا یا کشورهای دیگر می تواندد کاری برای شما کنند یا اصلا شما فکر می کنید کسی در این کشور است که به شما و پسرتان اهمیت بدهد" و بعد گفت که دیگر حق ندارید بارسانه ها مصاحبه کنید.
متاسفانه مادر شرایط جسمی بدی دارد حتی خود این مامور هم گفته بود که من می دانم شما بیمار هستید.حالا سوالم این است که آیا این جزء قوانین جمهوری اسلامی است که مادری که هنوز ۲۴ ساعت از خبر حکم سنگینی که برای فرزندش اعلام شده نگذشته، این گونه تهدید شود؟ مگر نه اینکه این کشور اسلامی است آیا این ظلم به مادری نیست که به جای شنیدن صدای فرزندش به شدت توسط ماموری، تهدید شود؟
مگر مادر من جز دردهای دوری فرزندش چیزی دیده است؟ ابتدا با کینه توزی عده ای و تنها به خاطر اعتراض به بی کفایتی رئیس دانشگاه ۱۵ ماه فرزندش را زندانی کردند و بعد روز دیگر به دلیل حضور در جلوی حسینه ارشاد بازداشتش کردند تا ۴ ماه را بدون دلیل در زندان سپری کند و امروز هم به جرم انتقاد باید چادر سرش کنند و در بی دادگاه محاکمه شود.
مگر مجید چه گفت که شما را این چنین ترسانده است که باید خانواده ای را به ترسانید و مادری بیمار را چنین اذیت کنید؟ آیا این دروغ است که قلب مادر در جایی است که فرزندش در آنجا است؟ آیا این گناه است که مادری که شیره وجودش را به فرزندش داده و امروز بیمار و بیقرار دیدن یا صدای فرزندش است، منتظر او باشد.
به نظر شما صدور این حکم سنگین به چه هدفی صورت گرفته است؟
من فکر می کنم فقط به منظور ایجاد ترس و وحشت است و گرنه کسی را به دلیل انتقاد به حبس محکوم نمی کنند. مجید را محکوم کردند تا به خیال خود شاید بتوانند جو دانشگاه را کنترل کنند، چرا که به اعتراف خودشان مجید نماد مقاومت دانشجوی است. به دانشجویان گفتند که وقتی ما با مجید اینگونه برخورد می کنیم شما دیگر جای خود دارد.
انتظار شما از فعالین دانشجویی و حقوق بشری در مقابل این حکم ظالمانه چیست؟
ما از تمام فعالین دانشجویی و حقوق بشر ممنون هستیم، چون تا همین حالا هم حمایتهای زیادی از مجید انجام داده اند.
فکر می کنم پاسخ این سئوال را خود دوستان باید بدهند که آیا امروز همان روز نیست که باید کاری کرد.
*****
وزیرآموزش وپرورش: به کسی چه مربوط که معلمها چقدرحقوق می گیرند؟
وزیر آموزش و پرورش گفت: خبرنگاران هر گاه بیکار می شوند یاد موضوع استخدام و حق و حقوق معلمان می افتند. حمیدرضا حاجی بابایی در جمع کارکنان آموزش و پرورش خراسان رضوی در مشهد افزود: به کسی ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند.
به گزارش روزنامه قدس، وی خطاب به خبرنگاران گفت: مگر ما از شما سؤال می کنیم که شما چقدر حقوق می گیرید؟ حاجی بابایی ضمن رد خبر منتشر شده مبنی بر اینکه « 30 هزار دانش آموز معتاد در کشور وجود دارد»، گفت: کسی که این خبر کذب را منتشر کرده چرا نگفته است 30 هزار و یک نفر یا 29 هزار و 900 نفر!
*****
نگرانی دولتمردان ایران از حضور دوباره مردم در خیابانها
خبرگزاری فرانسه: با نزدیکتر شدن ۲۲ بهمن، سیویکمین سالروز انقلاب در ایران، نگرانی در میان دولتمردان جمهوری اسلامی نیز افزایش مییابد. در موضعگیریهای سران نظام، آشکارا بیم از تظاهرات اعتراضی مردم در این روز به چشم میخورد.
غلامعلی حداد عادل، رییس مجلس هفتم و یکی از شخصیتهای اصولگرای مجلس، روز یکشنبه (۴ بهمن) در پاسخ به خبرنگار خبرگزاری مهر که پرسید، «برخی جریانها قصد دارند راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را به حاشیه ببرند»، گفت: «از ۲۲ بهمن امسال چیزی عاید جریان فتنه نخواهد شد و این جریان همان سودی که از روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و روز عاشورا برد، از ۲۲ بهمن نیز خواهد برد».
حداد عادل در این اظهار نظر خود به روزهایی اشاره میکند که در آنها میلیونها تن از شهروندان در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری به خیابانها آمدند و مطالبات خود را مطرح کردند. در جریان این اعتراضات گسترده، شمار زیادی کشته و زخمی و تا کنون هزاران تن از دانشجویان و فعالان سیاسی اصلاحطلب بازداشت شدهاند.
به باور حداد عادل: «ماهیت این جریانها برای همه مشخص است و جز اینکه مردم فاصلهی بیشتری با عوامل فتنه بگیرند و عدهای جمع شوند و خوش باشند چیز دیگری عاید این جریان نمیشود». نمایندهی اصولگرای مجلس وعده داد که «مردم نگران حاشیههای مراسم ۲۲ بهمن نباشند».
غلامعلی حداد عادل: از ۲۲ بهمن امسال چیزی عاید جریان فتنه نخواهد شد.در حوادث پس از انتخابات افشا شد که بسیاری از بازداشتشدگان در زندانها شکنجه شده و مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. شکنجهها در مواردی چون بازداشتگاه کهریزک، به مرگ سه تن از بازداشتشدگان انجامید.
«ضرورت نظارت بیشتر بر مطبوعات»
از سوی دیگر، آیتالله صادق لاریجانی، رییس قوهی قضاییه، در جلسهی مسئولان قضایی هشدار داد که «جریان آشکاری در جامعه قصد فتنهانگیزی دارد». وی افزود: «برخوردهای قضایی قاطع با متخلفان و مجرمانی که قصد فتنهانگیزی در جامعه را دارند از وظایف ذاتی دستگاه قضایی است».
آیتالله لاریجانی از اینکه برخی مطالب مطبوعات «سعی در فتنهانگیزی و ایجاد شکاف در میان مسئولان نظام» دارند، بر ضرورت «نظارت بیشتر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» تاکید کرد. وی «شبههافکنیهای اخیر برخی مطبوعات» را «به نفع دشمنان نظام جمهوری اسلامی دانست».
رییس قوهی قضاییه از سازمان بازرسی کل کشور خواست که نظارت خود را بر مطبوعات تقویت کند و نحوهی صدور مجوز انتشارات مطبوعات را مورد بازرسی قرار دهد. وی همچنین از دادستان کل تهران خواست که "با تمام ظرفیتهای خویش" به مقابله با "تخلفات قانونی" برخیزد.
در جریان حوادث پس از انتخابات، شمار زیادی از روزنامهنگاران بازداشت و برخی روزنامهها به محاق توقیف افتادند. تا کنون چند تن از روزنامهنگاران اصلاحطلب به حبسهای سنگین محکوم شدهاند. جمهوری اسلامی از سوی سازمانهای بینالمللی حقوق بشر، لقب «زندان روزنامهنگاران» را گرفته است.
«مسالهی فتنه تمام شد»
به موازات اظهارات فوق که آشکارا از آن بوی نگرانی دربارهی حوادث احتمالی روزهای آینده به مشام میرسد، محمدرضا باهنر، نایب رییس اول مجلس، در نشست ماهیانهی جامعهی اسلامی مهندسین اعلام کرد: «مسالهی فتنه، اغتشاش انتخابات و... تمام شده است و مسوولان باید به کارشان برسند».
باهنر افزود: «مسوولان پیام مردم را گرفتند و باید به مسوولیت در قبال فتنه بپردازند». به گفتهی وی: «البته طبق سخنان رهبری کسی در خارج از قوهی قضاییه و در خیابان نباید کاری انجام دهد».
از اظهارات اخیر مسئولان جمهوری اسلامی و نیز موضعگیریهای معترضان، چنین برمیآید که احتمال رویارویی مردم با نیروهای دولتی در روزهای آتی که با رویدادهایی چون چهلم درگذشت آیتالله منتظری و سالروز انقلاب ۲۲ بهمن همراه است، منتفی نیست.
به گزارش سایت «کلمه»، بیت آیتالله منتظری در اطلاعیهای دربارهی برگزاری مراسم چهلم وی، از «تضییقاتی» سخن گفته که «برای مراسم اربعین آن فقید سعید» وجود دارد.
*****
استعفای پزشکان باتجربه از فرهنگستان علوم پزشکی پس از انتصاب حامی کودتا
پس از عزل دکتر ایرج فاضل و مهندس میرحسین موسوی از ریاست فرهنگستانهای علوم پزشکی و هنر و جایگزینی دو تن از حامیان دولت کودتا به جای ایشان جمعی از اساتید برجسته کشور از ادامه همکاری با این دو نهاد استعفا دادند.
در استعفانامه دکتر بهروز برومند پزشک معروف و از فعالین سیاسی ملی خطاب به مسوولین فرهنگستان علوم پزشکی آمده است:
*****
دیده بان حقوق بشر: واکنش دولت به اعتراضات مردم ایران به مصیبت تبدیل شده است
سازمان ديده بان حقوق بشر، با اشاره به تظاهرات اعتراض آميز ايرانيان به دنبال انتخابات خرداد ماه اعلام کرد: "واكنش دولت جمهورى اسلامى ايران اكنون به مصيبتى در عرصه نقض حقوق بشر در آن كشور تبديل شده است. "
این سازمان حقوق بشری در گزارشی که روز یکشنبه منتشر کرد افزود: مقام هاى دولتى تائيد كرده اند كه از نوامبر گذشته [كمتر از دو ماه پيش] سى شهروند ايرانى، به علت حمله هاى بسيجيان و پليس ضد شورش، در خيابان ها و يا زندان ها جان باخته اند. دست كم، هفت تن ديگر در برخوردهاى روز بيست وهفت دسامبر [ششم دى ماه] روز عاشورا كشته شده اند و اين در حالى است كه تعداد واقعى كشته شدگان از سوى خشونت گران دولتى بسيار بيش از اين رقم است.
در این گزارش آمده است: " سپاه پاسداران، شبه نظاميان بسيجى و پليس، خودسرانه هزاران تن از تظاهركنندگان مسالمت آميز را دستگير و زندانى كرده اند كه مخالفان، فعالان مدنى، وكيلان دادگسترى، فعالان حقوق زنان و دانشجويان را شامل مى شود و اين اقدام ها، آشكارا، در تلاش براى مرعوب كردن منتقدان و خفه كردن مخالفان صورت گرفته است."
جو استورك، معاون بخش خاورميانه و شمال آفريقا در سازمان آمريكایی ديده بان حقوق بشر گفت: «هدف قرار دادن سيستماتيك و وحشيانه تظاهركنندگان و منتقدان دولت توسط ماموران امنيتى نشان مى دهد كه سركوب مردم توسط رژيم، چيزى جز اقدام براى خاموش كردن صداى ناراضيان و مخالفان نيست. ناآرامى هاى ايران پس از انتخابات [خرداد ماه] اكنون به بحران حقوق بشر در آن كشور تبديل شده است.»
بر اساس گزارش دیده بان حقوق بشر، بسيارى از بازداشت شدگان گزارش داده اند كه در زندان و بازداشتگاه هاى پنهانى، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و يا شكنجه شده اند و در برخى موارد قربانى تجاوز جنسى بوده اند. تحقيقات كميته اى از مجلس شوراى اسلامى در اوائل سال جارى ۲۰۱۰ تائيد كرد كه سعيد مرتضوى [دادستان پيشين انقلاب و عمومى تهران] به طور مستقيم در مرگ دست كم سه تن از بازداشت شدگان در زندان كهريزك دست داشته است.
ديده بان حقوق بشر، پس از اشاره هایی به محاكمه هاى بازداشت شدگان كه اين سازمان از آنها با عنوان «دادگاه هاى نمايشى صدها تن از اصلاح طلبان و فعالان مدنى» ياد كرده، اضافه مى كند بسيارى از اين مخالفان كه به «فتنه گر» مشهور شده اند، مجبور به اعتراف هاى تلويزيونى شده اند كه تحميلى به نظر مى رسند. برخى از اين محاكمه شوندگان، به زندان هاى طولانى مدت و بعضى نيز به مرگ محكوم شده اند.
استورك در كنفرانس مطبوعاتى در دبى افزود: «تا آنجایی كه من به خاطر دارم، قوۀ قضاییه ايران [با اين محكمه ها] نشان داد كه دادگاه هاى نمايشى صدها تن از تظاهركنندگان و مخالفان، در زمرۀ بى معنا ترين و مضحك ترين تجاوزهاى حقوقى بوده است.»
به گفته دیده بان حقوق بشر، «علاوه بر بحران حقوق بشر كه در پى انتخابات بروز كرده، ماموران امنيتى، به طور سيستماتيك، اعضاى اقليت هاى مذهبى مانند بهائيان و سنی ها را نيز مورد تهديد و آزار قرار داده و کارزاری از بازداشت هاى خودسرانه عليه كردها، آذربايجانى ها، جامعۀ مدنى عرب [در ايران] و فعالان سياسى به راه انداخته است.»
ديده بان حقوق بشر تصریح کرد: جمهورى اسلامى ايران، طى سال ۲۰۰۹ ميلادى، همچنين يكى از بالاترين ركوردهاى اعدام را در جهان دارا بود؛ و با سه مورد اعدام «ملا گل حسن، دلارا دارابى و بهنود شجاعى» بزرگترين ناقض ممنوعيت اعدام متهمان نوجوان در دنيا بوده است.
*****
علی شیمیایی در عراق اعدام شد
رادیو آلمان: علی حسن المجید، معروف به علی شیمیایی، یکی از مأموران بیرحم رژیم صدام حسین، بامداد دوشنبه در بغداد به چوبۀ دار آویخته شد. علی شیمیایی به علت کشتار کردها در روستای حلبچه در سال ۱۹۸۸ به چهار بار مرگ محکوم شده بود.
علی الدباغ، سخنگوی دولت عراق، اعدام "علی شیمیایی" را تائید کرد. علی شیمیایی یک هفته پیش در ۱۷ ژانویه چهارمین حکم اعدام را دریافت کرد.
علی حسن المجید که به خاطر استفاده از سلاح شیمیایی در کشتار افراد، به "علی شیمیایی" معروف شده بود، دستور حمله با بمب شیمیایی به روستای حلبچه را در شمال شرقی عراق داده بود. در حمله به حلبچه ۵ هزار نفر کشته شدند که بیشتر آنها زنان و کودکان بودند.
حمله به حلبچه یکی از مرگبارترین اقدامات سرکوبگرانهی رژیم صدام حسین علیه ملت خود بود که تصاویر آن در سراسر دنیا پخش شد. دو روز قبل از حمله به حلبچه که در منطقهی کردنشین عراق و در نزدیکی مرز ایران قرار دارد، نیروهای سپاه پاسداران ایران و چریک های کرد عراقی این شهر کوچک را تصرف کرده بودند.
نیروی هوایی عراق ابتدا با آتش توپخانه شهر را بمباران کرد و پس از آن جنگندهها با سلاح شیمیایی که مخلوطی از گاز خردل و گاز مخرب اعصاب بود، حلبچه را هدف قرار دادند.
علی حسن المجید که پسرعموی صدام حسین بود، پیشتر نیز به دلیل اقدام به سرکوب مسلمانان شیعه در سال ۱۹۹۹، به مجازات اعدام محکوم شده بود.
علی حسن المجید که مدتی وزیر دفاع عراق نیز بود، به عنوان عضو شورای فرماندهی انقلابی، در تصمیم گیریهای مهم زمان ریاست جمهوری صدام حسین شرکت داشت و مامور سرکوب شورشهای منطقهای بود.
"علی شیمیایی" در ماه اوت سال ۲۰۰۳ و در پی اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شد.
*****
شایعه ورشکستگی بانکها/ خطر «بانك گريزى» براى سيستم بانكى ایران
دویچه وله: گزارشهای تایید نشده از هجوم سپردهگذاران به بانکها برای دریافت موجودی خود و درگیری در چند شعبه خبر میدهند. تعیین سقف ۱۵ میلیون تومان پرداخت روزانه به مشتریان بانکها، بدگمانی مردم نسبت به نبود نقدینگی را دامن زده است.
خبر ورشکستگی احتمالی دو بانک ملی و ملت، نخستین بار روز جمعه دوم بهمن، در شبکه اینترنت و به نقل از یک معاون رده بالای بانک مرکزی منتشر شد. بر اساس این خبر، در صورت عدم کمک اضطراری دولت به این دو بانک، آنها تا روز چهارشنبه ۷ بهمنماه، اعلام ورشکستگی میکنند. این خبر با وجودی که مستندات و شواهدی منطقی به همراه نداشت، به سرعت از طریق پیامک به مردم عادی منتقل شد.
اولین واکنش سپردهگذاران، تلاش آنان برای خارج کردن موجودی خود از بانکها بود. خبرهای تایید نشده در سایتهای اینترنتی، از درگیری و تنش در بانک ملت، شعبه بازار و بانک ملی در شعبههای صادقیه و خالد استانبولی در روز یکشنبه چهارم بهمن ماه حکایت داشتند. این در حالی است که هر شعبه بانکی، میزان محدودی نقدینگی دارد و قادر به تامین تقاضاهای انبوه نیست. سقف برداشت از عابربانکها، روزانه ۲۰۰ هزار تومان و مرز پرداخت نقدی مستقیم، روزانه ۱۵ میلیون تومان است.
حجم محدود اسکناس بانکها
حجم نقدینگی موجود در شبکه بانکی ایران، بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان است، اما تنها ۷ درصد مبادلات بانکی، یعنی ۱۵ هزار میلیارد تومان، به صورت اسکناس یا ایران چک انجام میگیرند. محسن شمشیری، روزنامهنگار اقتصادی، با غیرمنطقی دانستن تقاضای انبوه برای دریافت پول نفد و با رد شایعه ورشکستگی دو بانک ملی و ملت، میگوید: «کمبود اسکناس به معنای کمبود اعتبار نیست. وقتی مراجعه مردم برای دریافت پول نقد زیاد شود، طبیعی است که بانک با کمبود اسکناس مواجه میشود. این روشی معمول است که بانکها در شرایط تقاضای بالا، به مردم توصیه کنند که از چکهای رمزدار یا حواله استفاده کنند.»
بیاعتمادی و رواج شایعه
رسانههای رسمی قبلا از عدم بازپرداخت وامهایی میلیاردی خبر داده بودند که بانکها به شرکتهای دولتی، موسسات و افراد پرنفوذ اعطا کردهاند. مردم بیم دارند که قربانی گردنکشیهای مالی مهرههای درشت شوند و سپردههای محدودشان از دست برود.
دکتر احمد علوی، کارشناس اقتصادی، در گفتوگو با دویچهوله، رفتار سپردهگذاران در مواجهه با شایعه ورشکستگی بانکها را عقلانی و تجربی میخواند و میگوید: «دولت ایران با بحران مشروعیت روبروست و اعتبار عمومی ندارد. مردم با توجه به سابقه ناکارآییهای این دولت قضاوت میکنند. در نبود اطلاعات و اعتبار و اعتماد، تنها راهی که فرد میتواند پولاش را حفظ کند، همین است. اصلا هم مهم نیست که بانک واقعا ورشکسته بشود یا نشود.»
به نظر احمد علوی، طرح هدفمند کردن یارانهها یا حدف چند صفر از واحد پولی کشور، امواجی تورمی ایجاد میکنند. وی میگوید که سپردهگذاران به همین دلایل و جدا از موضوع ورشکستگی بانکها، ترجیح میدهند که پولهای خود را از بانک بیرون بیاورند و برای بیمهکردن موجودی خود، آنها را تبدیل به ارزهای دیگر یا طلا کنند.
پول واقعی، پول نقد است
یک مدیر بانک، تاکید میکند که اتفاقا مردم پس از رکود جاری در بخش مسکن و صنعت، پولهای خود را بیش از پیش در بانک میگذارند و با بهرهای که میگیرند، جبران تورم میکنند.
محسن شمشیری در دفاع از ثبات سیستم بانکی ایران، کندی پرداخت پول نقد در بانکها را ناشی از شتاب مبادلات پولی در دو ماه بهمن و اسفند میداند: «هرچه به شب عید نزدیکتر شویم، گردش نقدینگی بیشتر و بیشتر میشود و در اسفند حتی به سه برابر معمول میرسد. مردم در بهمن و اسفند شروع میکنند به گرفتن پول و خرید کردن. معاملات شرکتها، تراز کردن بدهیها و طلبها، نقد کردن چک و سفته و برات و حوالهها بسیار فشرده میشوند، چون رسم است که قبل از سال نو، همه حسابهای خود را رسیدگی کنند.»
مدیریت ریسک، مدیریت بحران
احمد علوی مشکل دولت را تنها اقتصادی و مالی نمیداند. وی به شکافهای عمودی و افقی در بلوک قدرت، بدنه دولت و جناحهای فعال اشاره میکند و از فلج شدن دولت و بحرانی بودن شرایط میگوید. به نظر احمد علوی، دولت با این شاخصها چشماندازی برای آینده ندارد. وی در ادامه میگوید: «این شرایط بر مبنای واقعیات امروز، حتی به آشوب اجتماعی خواهد کشید. مسایل اقتصادی با زندگی روزمره مردم سر و کار دارند و شوخیبردار نیستند.» احمد علوی معتقد است که در صورت ادامه وضع کنونی، ریسک کنونی به سمت بحران پیش میرود. این کارشناس اقتصادی تاکید میکند که احتمالا دولت در تبدیل مدیریت ریسک به مدیریت بحران نیز ناتوان خواهد بود.
دفن میت با چک تضمینی
محدودیت نقدینگی بانکها، گاه مراسم عزا و عروسی را نیز مختل میکند. یک سپردهگذار در گفتوگو با دویچه وله، از تعویق در تدفین یکی از آشنایاناش میگوید: «شوهر دوستام بهطور ناگهانی فوت کرد. قیمت قبر در قطعهای که خانوادهاش در بهشتزهرا در نظر گرفته بودند، ۲۵ میلیون تومان بود که تنها و تنها باید نقد خریداری میشد. بانک تنها ۲ میلیون تومان به آنها پرداخت فوری کرد و گفت بقیه را چک تضمینی بگیرید! همگی دوستان جمع شدیم و هر کدام از هر شعبه بانکی که داشتیم، ۵۰۰ هزار الی یک میلیون تومان گرفتیم. روی هم شد ۵ میلیون تومان. آخر سر برای اینکه مرده روی زمین نماند، قبر ۵ میلیون تومانی خریدیم. موقع برگشتن از مراسم خاکسپاری، همه به همدیگر گفتیم که از این به بعد پولهایمان را در خانه نگه داریم تا در مواقع ناگهانی، به این دردسر دچار نشویم.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر