If you are a reader of this blog, tell us who you are! Sign in using your Account.
Username (Email)
Password
Forgot your password? Sign In
موج سوم : این گزارش را کمیته صیانت از آرای ستاد میرحسین موسوی به پیوست نامههای ارسال شده به شورای نگهبان فرستاده بود، اما این شورا با بیتوجهی به این حجم عظیم تخلفات، انتخابات دهم ریاستجمهوری را تایید کرد. سایت «موج سوم» تصویر نامه دو وزیر سابق کشور به شورای نگهبان و مشروح گزارش کمیته صیانت از آرا را به همراه جداول پیوست برای اولین بار منتشر میکند و قضاوت را به مردم میسپارد:
فایل 1- مشروح تخلفات انتخابات 22 خرداد
فایل 2- جداول آماری نشاندهنده تقلب
ما برای هرنوبت "آپدیت"کردن و سپس ذخیره(save) کردن "پست"ها و سپس تماشای مجدد آنها برای رفع اشتباهات تایپی و یا ویرایش و پیرایش اهتمالی و سپس انتشار(آنهم در شرایطی که چند خط اینترنت سریع داریم)، باید ساعتها انتظار بکشیم و گاهی خبری که مثلن در ساعت یک بامداد نوشته می شود، حتا برای خودمان در ساعت 2:30دقیقه و یا دیرتر قابل بازبینی است چه رسد آنانی که با بی صبری در انتظار هستند تا این آخرین خبرها را در سایت بخوانند.
دو روز مانده به انتصابات 22 خرداد، مردم در ایران با نوع جدیدی از محدودیت و کنترل، البته از راه دور، مواجه شدند. چهارشنبه 20 خرداد ماه بود که بدون سرو صدا سرویس پیامک تلفن موبایل یا همان"اس ام اس" در ایران قطع شد. برای قطع این سرویس هیچ توضیحی داده نشد. با این حال حامیان موسوی طی روزهای منتهی به انتخابات و پس از آن تمام پروژه های دولت برای "مهندسی انتخابات" و تقلب ها را به همین صورت به تمام نقاط کشور خبر دادند.
سرویس پیامک این مزیت را داشت که هم ارزان بود و هم با فشار دادن دکمه"send to all" این امکان وجود داشت که هر پیام در یک لحظه برای صد ها نفر ارسال شود. گیرنده هم به همین ترتیب عمل می کرد. از این رو پیام ها به صورت شاخه ای تنها طی چند دقیقه به همه کشور ارسال می شد.
حامیان موسوی و کروبی به این ترتیب محل تجمعات و راهپیمایی ها را به یکدیگر خبر می دادند.
شاید آخرین و مهمترین پیامی که به وسیله سرویس پیام کوتاه ارسال شد خبر خودکارهای پاک شونده بود که به مردم توصیه می کرد حتما برای رای دادن با خود خودکار ببرند؛ چون خودکارهایی که در حوزه ها وجود دارد پاک شونده هستند. پس از این پیام بود که سرویس ها به کلی قطع شد.
تکذیب قطع اس ام اس
در ابتدا بسیاری از مسولین از اختلال در سیستم پیام تلفنی اظهار بی اطلاعی کردند. در همین ارتباط سایت قلم نیوز، سایت رسمی میر حسین موسوی در روز21 خرداد نوشت: "خبرنگار قلم نیوز در تماس با مسئولان شرکت مخابرات علت این اختلال سراسری و بی سابقه را جویا شد. پاسخ این مدیران به سوال «چرا SMS کشور قطع شده است» را می خوانید:
این سایت همچنین از قول بقیه مسوولین نیز نوشت: "صابر فیضی[مدیرعامل شرکت مخابرات]: نه ! قطع نشده !. صدوقی[مدیرعامل شرکت ارتباطات سیار]: کی گفته قطع شده؟!. داوود زارعیان[مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات]: تکذیب می کنم ! قطع نیست!.ابوالفضلی[مدیرکل روابط عمومی همراه اول]: قطع نشده ! من خودم چند دقیقه قبل پیامک فرستادم و ارسال شد!"
اما ارسال پیام کوتاه قطع شده بود. کمیته صیانت از آرای اصلاح طلبان هم که به ریاست محتشمی پور اداره می شد به این امر اعتراض کرد. با این حال سایت رسمی شرکت مخابرات تهران هیچ اشاره ای به قطع اس ام اس ها و یا وصل شدن آنها نکرد؛نه تکذیبی در کار بود نه تاییدی. در واقع سایت رسمی شرکت مخابرات از سه شنبه قبل از انتخابات تا یکشنبه بعد از انتخابات هیچ خبری در سایت خود نگذاشت ولی سرانجام روز سه شنبه 26 خرداد طی خبری اعلام کرد: "پیامک، اینترنت و تلفن همراه قربانی انتخابات شده اند".
وزارت مخابرات علت این مساله را، بطور تلویحی، دستور مقامات امنیتی برای مقابله با شایعه سازان اعلام کرد.
اینترنت بی اینترنت
اما محدودیت تنها به اس ام اس ختم نشد. از روز جمعه 22 خرداد سرعت اینترنت درایران به شدت کاهش یافته است. این کاهش طی روزهای یکشنبه و دوشنبه به اوج خود رسید و در همین راستا اینترنت "dial up" هم به کلی قطع شده و شرکت های خدمات اینترنتی با کاهش پهنای باند مواجه شده اند. این کاهش ابتدا در حدی بود که حتی سایت های یاهو و جی میل نیز باز نمی شد. گفته می شود این دستکاری در مخابرات به این جهت صورت گرفته که از انتقال هر گونه خبر به خارج از کشور جلوگیری شود.و«هرگونه خبر» به طور عمده شامل گزارش تخلفات انتخاباتی و فیلم های ضرب و شتم مردم در خیابان ها می شود.
یکی دو روز پس از انتخابات بود که بی بی سی به نقل از روابط عمومی شرکت"نوکیا زیمنس" اعلام کرد ایران صاحب نرم افزار کنترلر بسیار پیشرفته ای است که با آن می تواند کل اینترنت داخل کشور را در ایمیل ها و مسنجر یاهو در اختیار خود داشته باشد.شرکت یاهو در قبال این ادعا سکوت کرد، اما گوگل آن را به شدت تکذیب و اعلام کرد امکان این کنترل در سرویس جی میل و گوگل تاک وجود ندارد.
تماس ناممکن
اما این تنها محدودیت در ارتباطات نبود؛ قطع تلفن های همراه نیز از یک روز پس از انتخابات به مشکلات افزوده شد. به این ترتیب که موبایل ها از اوایل عصر تا بامداد فردا قطع می شد و عملا تنها صبح ها امکان استفاده از موبایل وجودداشت.وضعیتی که هنوز هم ادامه دارد. بسیاری از موبایل ها قطع شده و به ویژه موبایل بسیاری از شخصیت های سیاسی از زمان انتخابات تاکنون به کلی قطع است. از جمله تلفن ثابت ستاد میر حسین موسوی که پیام تلفنی او در اعتراض به نتایج را برای هر کسی که به شماره 8393 زنگ می زد می خواند اما یک روز پس از انتخابات قطع شد.
قطع موبایل از ابتدای این هفته تنها به روزهایی محدود شده است که روز تجمع و راهپیمایی است؛اما کماکان سرویس اس ام اس همچنان قطع است و ایران اکنون وارد بیستمین روزی شده که از این سرویس محروم است.این مساله شامل شرکت های خصوصی از جمله "تالیا" و" ایرانسل" هم شده است. به این ترتیب دولت شرکت های خصوصی را وادار به صرف نظر از سود اس ام اس کرده است.
برنامه اس ام اسی
اما طنز ماجرا اینجاست که صدا وسیما هرشب برنامه هایی ترتیب می دهد که در آن شماره ای را برای ارسال اس ام اس اعلام می کند. پس از چند دقیقه هم مجری برنامه به خواندن اس ام اس هایی می پردازد که برای تلویزیون ارسال شده است.
طنز آمیز ترین بخش این ماجرا آنجا بود که کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در برنامه گفت و گوی ویژه خبری به پرسش هایی پاسخ می داد که مجری برنامه همه آنها را بر اساس اس ام اس هایی مطرح می کرد که مردم فرستاده بودند. این مساله اعتراض بسیاری را برانگیخت. سایت تابناک، منصوب به محسن رضایی نیز این اقدام را نکوهش کرد، اما صدا و سیما همچنان به کار خود ادامه میدهد.
با این حال سلیمانی وزير ارتباطات و فناوري روز 3 تیر از مردم خواست براي حل مشكل پيامك ها كه پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهوري ايجاد شده، صبر پيشه كنند. سایت تابناک هم به نقل از يک مقام آگاه در شرکت مخابرات نوشت: با آرام شدن جو اغتشاشات در تهران به احتمال قوي شبکه پيامک هاي 3 اپراتورتاليا، همراه اول وايرانسل در اين هفته وصل و دسترسي مشترکان تلفن همراه به شبکه پيامک امکان پذير مي شود". تا دیشب که این اتفاق نیفتاده بود؛ا مروز هم معلوم نیست.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت كشور، متن پاسخ كمیته اطلاعرسانی ستاد انتخابات كشور به اظهارات امیدوار رضایی از اعضای ستاد محسن رضایی بدین شرح است.
موارد مطرح شده از قول آقای امیدوار رضایی كذب محض میباشد و نامبرده را به اطلاعیه رسمی دفتر جناب آقای دكتر محسن رضایی ارجاع میدهیم كه دسترسی به مواضع رسمی این نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را صرفاً از طریق بیانیهها، اطلاعیهها و نمایندگان ایشان در وزارت كشور و شورای نگهبان دانسته است.
به نظر می رسد این موضوع(در برخی از صندوق ها ... ) و بسیاری از موارد مطرح شده در مصاحبه ایشان كلی گویی و در جهت فریب افكار عمومی بوده است چرا كه در غیر این صورت پر واضح است كه ایشان میتوانستند شماره صندوق (یا صندوقها) و شهرستان مورد نظر را مشخص نماید تا قابلیت پیگیری وجود داشته باشد.
بدیهی است كه ایشان در راستای پیگیری موضوع وتنویر افكار عمومی صحبت ننموده و فقط در راستای كلی گویی واتهام زنی بی مورد اقدام به چنین مصاحبه ای نموده است و مردم شریف ایران اسلامی نیز از اینگونه كلی گویی ها خسته شده اند و از یك نماینده محترم مجلس و فرد فرهیخته انتظار می رود كه مستند و مستدل صحبت نماید و انتظارات مردمی كه ایشان را انتخاب نموده اند نیز همین است.
یاد آوری می نماید كه ایشان می بایست پاسخگوی عواقب اینگونه تشویش اذهان عمومی بوده و حق شكایت و پیگیری حقوقی از طریق مراجع قضایی برای تمامی دستگاههای دست اندركار انتخابات (ستاد انتخابات كشور، هیأت های اجرایی و ... ) در این خصوص محفوظ می ماند.»
سایت حکومتی شبکه ایران: رئیس جمهور صبح امروز سهشنبه در اولین دیدار خود پس از پیروزی در انتخابات، به وزارت اطلاعات رفت و با محسنیاژهای، وزیر اطلاعات، معاونین، مدیران و کارکنان این وزارتخانه از نزدیک به گفتگو پرداخت.
دیدار و گفتوگوی مستقیم رئیسجمهور با کارکنان وزارت اطلاعات پس از آن صورت میگیرد که اعضای این وزارتخانه در هفتههای پیش از انتخابات ریاستجمهوری و پس از آن روزهای پرکار و سنگینی را گذراندند.
خسته نباشید به اطلاعاتیها
گفته میشود که انتخاب این وزارتخانه برای انجام اولین دیدار پس از پیروزی در انتخابات 22 خرداد، با هدف "تشکر" احمدینژاد از تلاشهای شبانهروزی نیروهای اطلاعاتی در مقابله با سیاستهای پنهان دشمنان صورت گرفته است.
سایت عصر ایران در تهران: عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه صحنه گردانان اغتشاشات اخیر همان صحنه گردانان 18 تیر هستند گفت: نظام در قضیه 18 تیر ترحم به خرج داد اما اینک وقت برخود قاطعانه است.
احمد خاتمی در دیدار با استاندار و مدیران استان لرستان و خانواده های آنان در خصوص مسائل اخیر انتخابات ایران بیان داشت: اگر کسی بگوید در انتخابات ایران "تقلب گسترده" شده است دروغ گفته و مرتکب گناه شده است.
امام جمعه موقت تهران افزود: اینکه برخی می گویند انتخابات باید به کل ابطال شود یک حرف ضد انقلابی است و آقای موسوی در انتخابات امسال حدود 40 هزار نماینده در شعب اخذ رای داشت و این در تاریخ انقلاب بی سابقه است.
وی درخواست های اخیر موسوی و کروبی در مورد انتخابات را "حرف زور" تعبیر کرد و گفت: 10 درصد آرا شمارش شد و آرا هیچ تغییری نکرد و اگر 100درصد آرا هم شمارش شود بازهم تغییری رخ نمی دهد.
خاتمی با انتقاد شدید از نامه اخیر کروبی به شورای نگهبان تصریح کرد: برخی حرف های آمریکا پسند و اسرائیل پسند می زنند در حالی که 330 هزار رای بیشتر نیاورده اند! و ارای باطله از آرای آنان بیشتر است اما بازهم با ملت بازی می کنند.
وی همچنین به برخی شعار های موسوی در جریان رقابت های انتخاباتی مبنی بر ولایت مداری و قانون مداری اشاره کرد و یادآور شد:40 میلیون رای سرمایه اقتدار نظام بود اما کاری کردند که کشور به آشوب کشیده شود و اوباما و سارکوزی و مرکل که قبل از انتخابات برای مذاکره با جمهوری اسلامی به التماس افتاده بودند آن اراجیف را بگویند .
احمد خاتمی اضافه کرد: به خاطر اینکه رای نیاورده اند کشور را به آشوب کشیدند و آتش زدند و آیا این است معنی ولایتمداری و قانون مداری؟ و البته برخی نمی خواهند باور کنند که رای نیاورده اند!
وی درباره نحوه برخورد دولت با مدیرانی که در جریان انتخابات از نامزدهای دیگر حمایت کرده اند گفت: افراد در رای دادن آزادند اما اگر مدیری در جریان انتخابات علیه احمدی نژاد کارشکنی کرده باشد شایسته ماندن در منصب دولتی نیست.
عضو جامعه مدرسین درخصوص سوال دیگری درباره برخورد با عوامل اغتشاشات اخیر بیان داشت: "ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمکاری بود بر گوسفندان" به نظر من صحنه گردانان اصلی اغتشاشات اخیر همان صحنه گردانان وقایع 18 تیر بودند که نظام با آنان با ترحم رفتار کرد و این افراد سر در آخور آمریکا و اسرائیل دارند و باید با برخورد قاطع دستگاه قضایی پشیمان شوند و حتی برخی از آنان مصداق مفسد فی الارض هستند و امیدواریم دستگاه قضایی این بار قاطعانه عمل کند.
رادیو فردا(آمریکا): پیراهنهای سفید روی شلوار، ریشهای عمدتا نتراشیده، نگاههای جستجوگر، گاه مسلح به سلاح سرد یا حتی گرم، سوار بر ترک موتور به قلب جمعیت معترض میزنند؛ با شعارهایی مذهبی آمیخته به ناسزا، و فریادهای مرگ بر لیبرال و مشابه آن:
حمله به کوی دانشگاه، ضرب و شتم وزرای اصلاحطلب، ترور نافرجام سعید حجاریان، بر هم زدن جلسات «دگراندیشان»…
یک سو خون کشیشی بر زمین میریزد، سوی دیگر پرده سینما در آتش میسوزد.
گروهی کبوتران ولایتشان میخوانند، گروهی دیگر پیک وحشت.
و اکنون بازگشتهاند؛ قویتر، منسجمتر، باتوم به دست، بر ترک موتور، تا رئیس جمهور محبوب رهبری را پاس بدارند.
از آغاز خشونتها در اعتراضات اخیر به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، یک نام بیشتر از هر اصطلاح دیگری شنیده میشود: «لباس شخصیها»؛ بازویی که گاه خودجوش و گاه سازمان یافته، یک گام جلوتر از پلیس، به معترضان یورش میبرد.
به راستی «لباس شخصیها» کیستند؟ مشروعیتشان از کجا میآید؟ و دایره اختیاراتشان تا کجاست؟
بر صندلی گفتوگوی ویژه این هفته رادیوفردا کسی نشسته است که زمانی از اعضای ارشد «انصار حزبالله» بود؛ در تاروپود آن، و اکنون پس از سالها کنارهگیری، جزو معترضان و منتقدان سرسختش.
«انصار حزبالله» اگرچه در برگیرنده تمام نیروهای لباس شخصی نیست، اما منسجمترین، معروفترین – و آن گونه که میگویند - پرقدرت ترینشان به شمار میرود.
میهمان ما در این گفتوگو، دبیر سیاسی پیشین گروه انصار حزبالله است، عضو شورای موسس انصار حزبالله، از نزدیکان پیشین حسین اللهکرم، حاجی بخشی، مسعود دهنمکی و نامهای آشنای دیگر، نامهایی آشنا چه برای حزباللهیهای افراطی و چه برای دگراندیشان مدنی و سیاسی.
«امیرفرشاد ابراهیمی» ساکن فعلی آلمان، فعال سیاسی و منتقد سیاستهای جمهوری اسلامی ایران که در پی حمله انصار حزبالله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ و بروز اختلافات شدید، از عضویت در این گروه استعفا کرد، از پشت پرده انصار میگوید، و از این که حتی نامش را هم به درستی نمیدانیم.
رادیوفردا: آقای امیرفرشاد ابراهیمی! سوال را از اینجا شروع میکنم که آن گروهی که به نام انصار حزبالله – چه درست و چه غلط – پیش مردم معروف شده، یا به طور عام، همان نیروهای لباس شخصی، که این روزها به خاطر برخوردشان با تظاهرکنندگان، شاید نامشان بیشتر از نیروی انتظامی و امنیتی بر سر زبانها باشد، چه کسانی هستند؟ از کجا میآیند؟
امیرفرشاد ابراهیمی: شاکله انصار حزبالله به سال ۱۳۷۲ برمیگردد. این گروه علنا با نشریه «یالثارات الحسین» اعلام موجودیت کرد. این نشریه ابتدا فقط در نماز جمعه پخش میشد، اما بعدها به کیوسک روزنامهفروشیها راه پیدا کرد و علنی شد. تا سال ۱۳۷۴ همه گروهها زیر عنوان انصار حزبالله جمع بودند. اما از این سال به بعد به دلیل اختلاف نظرهای کلی به چند پاره تقسیم شدند. یک گروه همان انصار حزبالله باقی ماندند و با نشریه یالثارات الحسین کماکان به کار مطبوعاتی خود مشغول بودند. و گروه دوم عنوان «اتحادیه دانشجویان و فارغالتحصیلان حزبالله» داشتند که آقایان اللهکرم، مسعود دهنمکی، فرج مرادیان و حاجی بخشی هم عضو این گروه بودند.
و این در واقع همان گروهی است که شما دبیر سیاسی آن محسوب میشدید؟
بله. این تشکل که تشکیل شد من دبیر سیاسی آن شدم. آقای حسین اللهکرم دبیر کل، و مسعود دهنمکی به عنوان دبیر فرهنگی آن برگزیده شد.
یعنی بیشتر برخوردهای خیابانی که به نام انصار حزبالله در سالهای دهه هفتاد شاهدش بودیم، درواقع ناشی از عملکرد همین گروه بود؟
بله. اتحادیه فارغالتحصیلان و دانشجویان حزبالله بودند. افرادی مثل آقای گودرزی هم در همین گروه بودند. ما با آن گروه اصلی انصار حزبالله در یک سری مسائل اختلاف نظر داشتیم، اما در کل اشتراکات فکری زیادی هم داشتیم. میشود گفت که تقسیم کار کرده بودیم. بخشی از کار را انصار حزبالله برداشت و آن انجام کارهای فرهنگی و مطبوعاتی بود؛ و ما هم به عنوان گروه دیگری به برگزاری تجمعات دست میزدیم، جلساتی به نام «نوسازی معنوی» تشکیل میدادیم. و بله! میشود گفت که در آن درگیریها و بر هم زدن تجمعات، تقریبا همه گروهها با همدیگر همکاری داشتند و افرادی که مردم کلا به اسم انصار حزبالله میشناسند در آن مشارکت میکردند.
که به لباس شخصیها معروف شدند…
بله.
خوب، اینها تحت فرماندهی چه کسی هستند؟ برای چه کسی کار میکنند؟ به عبارت سادهتر مشروعیت برخوردشان و امکان استفاده از قوه قهریهشان را از کجا میآورند؟
مشروعیتشان را در کل از رهبر میگیرند. این امر علنی بود. همه هم میدانستند. ما با دفتر رهبری ارتباط خیلی نزدیکی داشتیم. ملاقاتهای خصوصی داشتیم . بر سر هر موضوعی مجاز بودیم به دفتر رهبری برویم . حالا شاید الزاما با خود رهبر ملاقات نداشتیم . اما با مسولان ارشد دفتر رهبری در ارتباط بودیم . و همین مشروعیت هم باعث شده بود که نیروهای امنیتی و انتظامی نسبت به برخوردهای انصار حزبالله از خودشان مماشات نشان بدهند.
منظورتان این است که برخی از رهنمودها و راهکارها را به طور مستقیم از دفتر رهبری اتخاذ میکردید؟
دقیقا، دقیقا. نگاه کنید! پیش میآمد که ما جلساتی با آقای جنتی یا آقای مصباح یزدی هم داشته باشیم. اما آن چه که به رفتار ما مشروعیت میداد حمایت رهبری بود. مثلا وقتی پیش آقای جنتی یا یزدی میرفتیم میگفتند که شما کبوتران ولایت هستید. در جلساتی که با دیگران هم داشتیم آنان ما را با عنوان سربازان ولایت قلمداد میکردند. مطلب دیگری که باید بهش اشاره کنم این است که از سال ۱۳۷۶ و با سرکار آمدن آقای خاتمی تنشها و درگیریها بیشتر شد . نیروی انتظامی هم در یک وضعیت منفعل قرار گرفته بود. و نمیدانست با این نیروها باید چه کند. از همین جا بود که پایه و اساس تشکیل نیروهای «نوپو» شکل گرفت. طبق دستور مستقیم رهبری به مسئول اطلاعات نیروی انتظامی که در آن زمان آقای سرتیپ مسعود صدرالاسلام بود نیرویی راهاندازی شد به نام نوپو که اسم اختصاری «نیروهای ویژه پاسدار ولایت» بود. بخشی از بچههای انصار حزبالله به شکل کاملا سازمانی و ارگانیک در اختیار نیروی انتظامی قرار گرفت و زیر نظر اطلاعات نیروی انتظامی کار میکردند. همین افراد هم بودند که در حادثه ۱۸ تیر کوی دانشگاه حضور داشتند. الان هم در برخورد با تظاهرکنندگان و معترضان به نتایج انتخابات، نیروهای نوپو را میتوانید با جلیقههای خاکستری رنگ تشخیص دهید.
که از آن زمان برای چنین مواقعی سازماندهی شدهاند…
بله، دقیقا.
خوب، به نیروهای مختلف اشاره کردید، یعنی این افراد به محض پیوستن به تشکیلات انصار حزبالله مسلح میشوند و امکان استفاده از سلاح سرد و گرم را پیدا میکنند؟
ببینید، بحث تسلیح حزبالله برای اولین بار در ایام اتفاقات کوی دانشگاه مطرح شد. قبل از آن، به این صورت مطرح نبود که بگوییم همه نیروهای حزبالله سلاح داشتند. باید بدانید که یک رابطه کاملا پیچیده در میان نیروهای انصار حزبالله وجود دارد که اگر بخواهم تشریحش کنم بسیار زمانبر خواهد بود. به طور خلاصه، کسانی که در انصار حزبالله حضور داشتند عمدتا بسیجی یا سپاهی بودند. این افراد سپاهی گاها از محل خدمتشان در سپاه اسلحه داشتند. و این اسلحه را زمانی که در ماموریتهای حزبالله حضور داشتند با خودشان حمل میکردند. افرادی هم که بسیجی بودند عمدتا حکمهایی داشتند که به همان احکامی برمیگشت که در ایستهای بازرسی در خیابانها از آن استفاده میکردند. بر همین اساس اگر زمانی هم نیروی انتظامی یا هر کس دیگر میخواست با آنها برخورد کند یا بپرسد که این افراد لباس شخصی اینجا، در تجمعات، چه کار میکنند، نمیگفتند من حزباللهی هستم؛ میگفتند من بسیجیام، این هم حکم ماموریتم. بهترین تعبیر این است که بگوییم در واقع یک سوء استفاده قانونی در اینجا انجام میشد و کسی هم از این افراد ایراد نمیگرفت.
حالا که بحث از سازماندهی نیروهاست میخواستم بپرسم در سازماندهی نیروهای انصار حزبالله که یک نیروی شبهنظامی با ایدئولوژی مذهبی شدید به شمار میرود، مولفه مذهب کجا قرار میگیرد؟ اعتقادات چه جایگاهی دارد؟
اعتقادات در درجه بالایی بود. انصار حزبالله یک گروه و سازمانی بود که به اعضایش حقوق و پول به طور رسمی نمیداد البته راههای دیگری بود که…
به این بحث باز میگردیم، اما اجازه بدهید به اینجا که رسیدهایم، یک پرانتز باز کنیم. از ایران شنیده میشود که به افرادی پول داده میشود تا در برخورد با معترضین، بقیه نیروها را همراهی کنند. شما احتمال چنین چیزی را چطور میبینید؟
احتمال آن را تایید میکنم. ببیند مثلا آقای … عضو انصار حزبالله بود، ولی مثلا یک آژانس هواپیمایی هم داشت. این آژانس هواپیمایی طبعا یک سری هزینههایی هم دارد، باید مالیات بپردازد. اما بر اساس روابط خاص، از این هزینهها چشمپوشی میشد. کافی است که من مثلا به عنوان مسئول انصار حزبالله به آقای … زنگ بزنم که در آن زمان دبیر جامعه اسلامی … بود، و بگویم فلانی از بچههای ماست، هوایش را داشته باشید. همین «هوایش را داشته باشید»، به معنای آن بود که او میتواند از یک رانت ویژه استفاده کند.
شما شخصا شاهد چنین مسائلی بودید؟
بله. من شخصا شاهد بودم . این سفارشات در ردههای بالای گروه اتفاق میافتاد. البته در ردههای پایینتر و بچههایی که مثلا تجمعات را بر هم میزدند یا در میان نیروهای پیاده نظام هم این طور نبود که مثلا بگویند «خوب شما امروز این تجمع را بهم زدید این دو هزار تومان را بگیر!»، اما در هر صورت پولی به آنان اختصاص داده میشد. مثلا میگفتیم، خوب شما بچههای حزبالله هستید . میخواهید فلان برنامه یا فلان هیات مذهبی را تشکیل دهید. این پول را آقای فلانی به همین منظور به شما کمک کرده است…
خوب پس باز میگردیم به نقش مذهب و استفاده از آعتقادات در این گروه، که پیشتر بحثاش نیمه کاره ماند…
بله . مذهب در جایگاه بالای تفکر این گروه قرار دارد. اساسا اکثر برخوردها (از سوی بازوهای اجرایی گروه) با انگیزههای مذهبی صورت میگیرد. کسانی که در رده اول این گروه بودند میدانستند که برخورد با آقای عطاالله مهاجرانی یا برخورد با دکتر سروش یک برخورد سیاسی است. ولی ما، یا کلا جریان اصلی انصار حزبالله نمیرفتیم به این افراد بگوییم که مثلا چون ما از نظر سیاسی با آقای خاتمی اختلاف داریم بروید و تجمعشان را بر هم بزنید. با این عنوان طرح میشد که این افراد دارند ریشههای اسلام را میخشکانند. اینها دارند اسلام را کمرنگ میکنند، اسلام آمریکایی را ترویج میکنند، و امثال این صحبتها. در واقع نیروها، به عنوان یک تکلیف دینی تجمعات را بر هم میزدند یا با مردم برخورد میکردند.
حالا اگر موافق باشید، کمی بیشتر به اتفاقات اخیر بپردازیم. یکی از شایعات قوی این است که در برخورد با معترضان تظاهرات اخیر از نیروهای خارجی هم استفاده میشود. آیا شما در طول مدتی که با این گروه همکاری میکردید شاهد چنین نمونههایی هم بودهاید؟ این ادعا به نظر شما تا چه حد میتواند صحت داشته باشد؟
باید برگردم به همان حرفی که یک بار هم زدم، اعضایی که در انصار حزبالله فعالند عمدتا نیروهای بسیجی هستند. بسیجیها به عنوان ضابط قضایی عمل میکنند و در مواقع بحران این افراد میتوانند به عنوان یکی از زیرمجموعههای سپاه پاسداران انجام وظیفه کنند. ماموریت حفظ امنیت تهران طبق مصوبه فرماندهی کل قوا زیر نظر قرارگاه ثارالله تهران است . قرارگاه ثارالله تهران یک قرارگاه مستقل است که زیر نظر هیچ کدام از نیروهای پنچگانه سپاه قرار ندارد، و مستقیما زیر نظر فرمانده کل قوا هدایت میشود. در آن قرارگاه ثارالله دو تیپ وجود داشتند وهنوز هم هستند که در آن افراد خارجی حضور دارند. یک تیپ آن جنب نمایشگاه بینالمللی تهران و مابین نمایشگاه و ساختمان صدا و سیما مستقر است که اینها بازماندگان لشکر ۹ بدر هستند که افرادش عراقیاند. یک تیپ دیگر هم از نیروهای احتیاط حزبالله لبنان هستند که برای آموزش وارد ایران شدهاند و ماندهاند. دفتر آنها هم در خیابان حافظ شیراز در خیابان ولیعصر قرار دارد، ولی محل استقرارشان پادگان امام علی است .
این شایعاتی که امروز در سطح جامعه مطرح شده… کما این که خودم هم در عکسها شاهد آن بودم دو تن از اعضا حزبالله لبنان را نشان میدهد که یکی از آنها جزو افراد معروف حزبالله لبنان است، یعنی برادر علی منیر اشمر است که همین حالا هم اگر به وبسایت حزبالله لبنان بروید، میبینید که نامش در بین شهدای استشهادی نوشته شده. برادر او، در درگیریهای اخیر در تهران حضور داشته است، عکسش هم در خیابان چاپ و منتشر شده است. همین به نظر من میتواند ثابت کند که حزبالله لبنان، نیروهایش را برای سرکوب، وارد ایران کرده است. ولی حضور این افراد ربطی به انصار حزبالله ندارد؛ این افراد از زیر مجموعههای سپاه پاسداران هستند…
یعنی این افراد خارجی که میگویید، در ارتباط با لباس شخصیها نیستند؟
نه، این افراد، حاصل ارتباط ارگانیکی است که سپاه پاسداران با حزبالله لبنان دارد. البته درست است که ما هم به عنوان انصار حزبالله در آن زمان اشتراکات زیادی با حزبالله لبنان داشتیم . حتی با حزبالله سوریه و افغانستان . و هر جا کنگرهای برگزار میشد ما هم به عنوان نماینده حزبالله ایران در آن شرکت میکردیم؛ اما هیچ وقت ارتباط ارگانیکی با این افراد نداشتیم . و حضور این افراد (حزبالله لبنان در ایران) برمیگردد به ارتباط سپاه پاسداران و بهرهگیری آنان از حزبالله لبنان.
میخواستم بپرسم وقتی به عکسهای درگیریها در ایران نگاه میکنید، چهرههای آشنایی هم در بین لباس شخصیها میبینید؟ یا نیروها به طور کامل از آن زمان عوض شدهاند؟
بله . وقتی عکسها را میبینم تعدادی از بچههایی را که آن زمان در انصار حزبالله حضور داشتند میبینم . البته شاید در آن زمان ردههایشان خیلی پایینتر از امروز بود. ولی امروز به عنوان نیروهای لباس شخصی و حزباللهی در مقابل مردم قرار دارند و اسلحه هم دارند و عده دیگری هم از چهرههای آشنا به عنوان بسیجی، و در لباس بسیجی، در تجمعات حضور دارند.
به این نکته اشاره کردید که «سلاح دارند». دامنه اختیارات این افراد تا چه حد است؟ آیا در برخورد با معترضین به طور مثال، حکم تیر دارند؟ تا چه حد اجازه برخورد فیزیکی با مردم دارند؟
در زمانی که من در این تشکیلات بودم هنوز حوادث به درگیری مسلحانه با مردم نکشیده بود. صرفا این افراد تجمعات را به هم میزدند. و البته دامنه اختیاراتشان در همان زمان هم بهشدت بالا بود. نیروی انتظامی هیچ گونه برخوردی هیچ گاه با این افراد نداشت . یادم میآید بعد از تجمعات و برخوردهایی که در جریان تشییع جنازههای آقای مختاری و خانم اسکندری و آقای فروهر صورت گرفت و بعد از درگیریهایی که پیش آمد، تعدادی از افراد انصار حزبالله توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند. به من زنگ زدند که ما چند نفر را بازداشت کردهایم که ادعا میکنند از بچههای انصار حزبالله هستند، بیایید که اگر آنها را میشناسید آزادشان کنیم. یعنی اگر هم به هر دلیل این افراد توسط نیروی انتظامی بازداشت میشدند بلادرنگ آزاد میشدند. و هیچ گونه برخوردی هم با آنان صورت نمیگرفت. بالاترین برخوردی که من شاهد آن بودم در جریان ضرب و شتم آقای نوری و مهاجرانی بود در نماز جمعه تهران که همان زمان قوه قضاییه این افراد را بازداشت کرد و برایشان حکم هم صادر شد، اما هیچ گاه این احکام اجرا نشد. یعنی در واقع قوه قضاییه اهتمامی نمیدید که با این افراد برخورد کند. چون هم قوه قضاییه و هم نیروی انتظامی میدانستند که به هر جهت این افراد نیروهای وفادار نظام هستند و به نوعی تحت امر رهبری هستند. به همین دلیل هم کسی جرات برخورد با آنها را نداشت. دایره اختیاراتشان عملا به اندازهای گسترده بود که قادر بودند هر کاری بکنند. من بارها و بارها شاهد بودم که مثلا یک بچه ۱۷، ۱۸ ساله به یک سرهنگ نیروی انتظامی دستور میداد و سرش داد میزد که مثلا «چرا نیروهایتان را نمیآورید جلو؟!» و متاسفانه میدیدم که پلیس هم حرف این افراد را اجرا میکرد و نسبت به آنان مماشات داشت و از آنان میترسید . چون همه به خوبی میدانستند که انصار حزبالله یعنی رهبری .
کوهکن: نیروهای انتظامی به درخواست رییس دانشگاه وارد کوی شدند؛ فرهاد رهبر: درخواست ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه صادر نکردم
با گذشت بیش از ۲ هفته از حمله نیروهای لباس شخصی به همراهی نیروی انتظامی، مسئولین نه تنها عاملین و امرین این وقایع را مشخص نکرده اند، بلکه تناقض گویی ها برای سرپوش گذاشتن بر این جنایات آغاز شده است.
گرچه پس از حمله به کوی دانشگاه، برخی از نمایندگان مجلس همچون علی عباسپور و رئیس مجلس علی لاریجانی این حملات را محکوم کرده و اعلام کردند این مساله را پیگیری خواهند کرد، اما در این بین مشخص نیست چرا نیروی انتظامی و سپاه تاکنون عاملین حمله به کوی دانشگاه تهران را معرفی نکرده اند.
در حالی که در روز یکشنبه علی عباسپور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اعلام کرده بود که نیروی انتطامی به دستور شورای تامین امنیت تهران به کوی وارد شده است اما امروز محسن کوهکن عضو هیات رییسه مجلس در مصاحبه با ایلنا اعلام کرد که نیروی انتظامی به دستور فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران به کوی وارد شده است.
اما این سخنان بلافاصله با واکنش فرهاد رهبر مواجه شد. رئیس دانشگاه تهران در مصاحبه به مهر ضمن رد سخنان کوهکن اعلام کرد: "ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران با اجازه و درخواست من نبوده و اظهارات این نماینده مجلس را به شدت تکذیب می کنم."
رهبر افزود: "من پس از ورود نیروی انتظامی به کوی از جریان اطلاع پیدا کردم و در صحنه حاضر بودم اما درخواستی مبنی بر ورود نیروی انتظامی نداشتم."
در حالی که طی روزهای گذشته نهادهای نظامی مرتبا از بازداشت مردم معترض خبر داده و اعترافات تلویزیونی نیز پخش کرده اند، هیچ یک از عامیلین و امرین حمله به کوی دانشگاه معرفی نشده اند.
کوهکن در اظهاراتی جالب در مورد افراد لباس شخصی که "عناصر لباس شخصی شناسایی شده از سوی کمیته حقیقت یاب که به وزارت اطلاعات معرفی شدهاند، آيا دستگیر شدهاند یا نه؟" اظهارداشت: معرفی این عوامل به دستگاههای اطلاعاتی و قضایی دارای پروسه خاص خود است که باید این نیروها ابتدا شناسایی شده و جرم آنها ثابت شود تا مورد پیگرد قضایی قرار گیرند.
دانشجویانی که در شب واقعه کوی دانشگاه تهران بازداشت شده و پس از چند روز آزاد شدند، ابعاد تکان دهنده ای از مشاهدات خود در طبقه ی منفی چهار وزارت کشور را بازگو کرده اند. بخشی از این مشاهدات در برخی سایت ها طی روزهای گذشته منتشر و فاش شد.
یکی دیگیر از دانشجویان آزاد شده در مصاحبه با خبرنامه امیرکبیر، گوشه های دیگری از اقدامات غیرانسانی نیروهای لباس شخصی را در ساختمان وزارت کشور روایت کرد. این دانشجوی آزاد شده مشاهدات خود را اینگونه بیان کرد:
در همان شب نیروهای انصار و بسیج پس از آنکه عده زیادی از دانشجویان را محاصره کردند، در محوطه کوی با ضرب و شتم آنها را زمین نشاندند. این در حالی بود که بسیاری از دانشجویان در همان حین جراحت ها و خونریزی شدیدی از ناحیه دست، سر و پا داشتند و با وضعیت وخیم جسمی دستگیر شدند. سپس دانشجویان را با برخوردهای تحقیر آمیز به سمت ون ها و اتومبیل هائی که پیش تر جلوی درب اصلی کوی قرار گرفته بود هدایت کردند.
در طول مسیر به تحقیر آمیز ترین شیوه با دانشجویان بازداشتی برخورد کردند. در کنار همه ضرب و شتم های جسمی دیگری که در طول راه انجام می شد، آنها اقدام به گذاشتن جعبه های آهنی بر سر دانشجویان نمودند و با باتوم های خود بطور متوالی بر سر هر کدام از دانشجویان می کوبیدند! این در حالی بود که یکی از بازداشت شدگانی که جعبه آهنی بر سر وی گذاشته شد، خونریزی شدیدی از ناحیه سر داشت و سه نقطه سر این دانشجو شکسته شده بود.
اتومبیل های حامل دانشجویان بازداشتی به نقاط مختلفی اعزام می شدند. برخی دانشجویان همان شب به بازداشتگاه های مختلف انتقال داده شدند و برخی دیگر نیز به طبقه منفی چهار وزارت کشور منتقل شدند. در آنجا با وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین شیوه با دانشجویان رفتار شد.
پس از ۱۲ ساعت ندادن آب به بازداشتی ها، فردی پارچ آب کوچکی برای تعداد زیاد دانشجویان تشنه و مجروح شده آورد. وی پارچ آب را بالا گرفت و آنرا بر روی زمین سرازیر کرد و در همین حین همه دانشجویان را مجبور کردند که به همان محل آمده و از ابی که در حال ریخته شدن بود، بخورند و به این شیوه به دانشجویان آب می دادند. این مسئله تصویر بسیار تکان دهنده ای بود.
در یک حرکت نمایشی، یکی از بازجویان، خواست که به دانشجویان بهتر آب داده شود. در این هنگام یک شلنگ آوردند و از دانشجویان خواستند که از این شلنگ آب بخورند اما هنگامی که دانشجویان از آن آب خوردند متوجه شدند که آب داغ است!
آنها پس از مدت های طولانی ضرب و شتم و شکنجه های وحشیانه دانشجویان، در هنگام غذا دادن، غذا را در کف دستان دانشجویان می ریختند. غذای ماکارانی را در کف دستان دانشجویان ریختند و به آنها گفته شد که اگر کوچکتری ذره ی غذا بر زمین ریخته شود ضرب و شتم خواهند شد و در چند مورد این اتفاق افتاد و دانشجویان به طرز وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
در هنگام صبحانه نیز به دانشجویان مقدار بسیار اندکی نان خشک به همراه پنیر داده شد و از آنان خواسته شد که این مقدار نان را با دیگران قسمت کنند و هم چنین به انها گفته شد که اگر ذره ای نان بر روی زمین بریزد، کتک خواهند خورد. این مسئله نیز بدلیل خشک بودن نان رخ داد و برخی بازداشت شدگان شدیدا ضرب و شتم شدند.
مدتی بعد نیز به همه دانشجویان لباس های نو داده شد تا لباس های خود را که آغشته به خون بود تعویض کنند.
همچنین بنابر گزارش دانشجویان کوی دانشگاه، به هنگامی که نیروهای بسیج و انصار به خوابگاه دانشجویان دکترا حمله بردند، پس از تخریب اتاق ها و ضرب و شتم دانشجویان، آنها را مجبور ساختند که به مدت طولانی «کلاغ پر» بروند.
در همان شب نیروی انتظامی با هماهنگی کامل برای جلوگیری از مطلع شدن مردم خیابان امیرآباد از وقایع کوی دانشگاه طول خیابان آمیراباد را با ماشین و نیروهای گارد ویژه پر کردند به طوری که ارتباط سمت راست و چپ خیابان قطع بشود و مردم خانه های اطراف جزئیات جنایات نیروهای لباس شخصی را نبینند.
ابعاد ضرب و شتم و تحقیر دانشجویان به حدی گسترده بوده است که اکنون دیگر امکان کتمان آن برای مسئولین وجود ندارد.
هر چند طی روزهای گذشته نمایندگان مجلس مدعی شدند که قضیه کوی دانشگاه را پیگیری خواهند کرد اما بعید به نظر می رسد که نمایندگان مجلس حاضر باشند تمامی ابعاد اعمال نیروهای سازمان دهی شده و آزار و اذیت دانشجویان در وزرات کشور را روشن سازند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
سلام خدا و رسول برگزیده او بر همه شهدا اسلام و دفاع مقدس و شهدای اخیر راه آزادی و حریت که خون پاک خود را برای دفاع از حقیقت و امانت و صیانت از آراء ملت نثار کردند تا انقلاب اسلامی که برای تکریم انسان و آزادی و استقلال و اجرای احکام اصولی اسلام به رهبری قائد راحل حضرت امام خمینی(ره) شکل گرفت از انحراف و کجروی مصون بماند. اینجانب شهادت فرزندان پاک نهاد ملت ایران و متابعان اسلام محمدی را به خانواده های داغدار و عموم مردم عزیز تسلیت عرض می نمایم و از خداوند تبارک و تعالی صبر جمیل و اجر جزیل برای آنان و آزادی دستگیرشدگان و شفای مجروحین حوادث اخیر مسئلت می نمایم.
انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد از چند جهت حادثه تاریخی و حائز اهمیت است اول آنکه ملت بزرگ، بصورت یکپارچه و بانشاط و امیدوار به تغییر سرنوشت کشور به پای صندوق های رای حاضر شدند و این بهترین هدیه ای بود که می توانست کشور و انقلاب را از بسیاری خطرات بیرونی و درونی مصون داشته و در مسیر امید و رشد و شکوفایی و عدالت حقیقی به تعالی برساند اما هیهات که چگونه با قدرت پرستی و بی تدبیری و اقدامات غیرقانونی و خلاف عدالت که از قبل از انتخابات شروع گردید طرح مسائلی از قبیل تهمت پراکنی به یاران امام، شبهه افکنی در سلامت دولت های گذشته و زیرسوال بردن امام(ره) و دفاع مقدس و مصادره همه دست آوردهای دوران قبل که از افتخارات این نظام محسوب می گردد به نفع این دولت و سواستفاده وسیع از امکانات ملی چون رادیوتلویزیون و مطبوعات دولتی و توزیع وسیع ثروت های ملی در روزهای قبل از انتخابات برای جلب آرا به نفع دولت و نهایتاً پس از اخذ آرا، تقلیب بسیاری از برگهای رای به نفع خودشان و تائید عجولانه، این فرصت طلایی و بسیار گران بها در معرض تاراج قرار گرفت و در انظار جهانیان و مردم آنچه ماند، آبروی ریخته نظام و خون های بناحق ریخته و جوانان مضروب و مجروح و مردان و زنان زندانی و اموال تخریب شده و در یک کلام، مشروعیت نظام مقدس جمهوری اسلامی و شهدای عزیز ایران بود.
هرچند ممکن است سرکوبگران با امکانات وسیع بتوانند معترضان را موقتاً سرکوب نمایند در حالیکه باید حافظ جان و مال و ناموس همه ملت و حامی مظلوم باشند اما حکومت با چالش هایی سنگین از قبیل اصل بیطرفی شورای نگهبان و نهادهای قضایی و اجرایی در برگزاری انتخابات و دیگر امور مهمه نظام مواجه است که یا به انفعال ملّت از مشارکت در تعیین سرنوشت خود و یا به بی اعتمادی و مبارزه با اصل نظام خواهد انجامید و دایره این یاس و تردید ممکن است خدای ناکرده به اصل اسلام که ابزار حکومت برای توجیه ظلم و بی عدالتی گردیده بینجامد.
من به عنوان فرد کوچکی که عمر خود را به طلبگی و مبارزه و عواقب آن و خانه نشینی در این ایام گذرانده ام، خاضعانه و از سر درد به همه مراجع معظّم و روحانیّت محترم میگویم ” کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً” من با دیده گریان و قلبی اندوه بار به عینه می بینم که کهنه دشمنان و مخالفان امام راحل که او را برای مبارزه و تاسیس جمهوری اسلامی تخطئه می کردند، امروز با تمام قوّت و با همان دشمنی تئوری پردازان قدرتمندان شده و از درون به هدم و نابودی عقاید حکومتی مرحوم امام و به موزه فرستادن عملی آن فعالانه مشغول هستند. من مطمئن هستم که روح بلند او و شهدا و سرداران بزرگ ما از این انحرافات اساسی که بر سر اصول مردم سالارانه جمهوری اسلامی آمده است نگرانند. اگر مردم را به استناد “الناس مسلطّون علی اموالهم و انفسهم” مسلّط بر سرنوشت خود بدانیم، اگر این تسلط را با آرا خود به دولت و حکومت تفویض نمودند، وظیفه آنها است بحکم امانتداری در رعایت حقوق آنان کوشا بوده و در صیانت آن امین باشند. “لا تنظروا الی طول ركوع الرجل و سجوده، فان ذلك شیء اعتاده؛ فلو تركه استوحش لذلك و لكن انظروا الی صدق حدیثه و اداء الامانته” که در این روایت ملاک تقوی و صلاحیت، راست گویی و امانتداری است نه طول رکوع و سجود و تظاهر به دین داری کما اینکه در آیه شریفه “ولایجرمنکم شنان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی” مقصود عدالت ورزی با مخالفان و دشمنان است و اگر مردم و امام جمهوری اسلامی را با آزادی و استقلال تعریف کردند، آزادی و استقلال موافقان در هرکاری که اراده کنند نیست بلکه آزادی مردم بر اساس قانون و استقلال کشور و قوانین از سلطه زورمندان است.
اینروزها مشاهده میشود که با تقطیع بعضی از فرمایشات امام که به نفع اقدامات و برنامه های خود تشخیص می دهند، سعی دارند پشت این چهره ملکوتی سنگر گرفته و اعمال و رفتار خود را با معترضان توجیه نمایند. من برای تنویر افکار عمومی به صراحت اعلام می کنم این روش ها ادامه همان استفاده ابزاری از دین و مقدسات و تطهیر خودشان در هاله های مقدس و خارج کردن مخالفان از دائره امام و بدبین کردن جوانان به دین و امام اتفاق می افتد. آیا امام معتقد بود کسانی که باید در انتخابات بی طرف باشند، رسما وارد حمایت علنی از کاندیدای خاصی بشوند؟ آیا شورای نگهبان که بعضی از افراد موثر آن از رقیب جناب آقای میرحسین موسوی علناً حمایت کرده و می کنند، می تواند ملجا و مرجع برای شکایت شکاة باشد؟ چرا نامه توبیخیّه امام و هشدارهای ایشان به بعضی از تخلفات آقایان را منتشر و نقل نمی کنید؟ آیا امام اجازه می داد امکانات عمومی و بیت المال مسلمین برای یک کاندیدا بدون هیچ محدودیتی استفاده شود؟ آیا امام هتاکی ها و تهمت های شخص رییس دولت و منسوبینش را به یارانش تحمّل می کرد؟ آیا امام اچازه می داد حیثیت و آبروی افراد این گونه در معرض و منظر مردم ملعبه بازیگران قدرت و رای بازان حرفه ای قرار گیرد؟ و آیا دین چنین اجازه ای به شما داده است؟ چرا چتر حمایت قانون فقط برای شما و دوستان شما است و تنها هنگامی دین، قانون و امام عزیز می شوند که بتوانید منفعتی از آن ببرید؟ آیا این مصداق “نومن ببعض و نکفر ببعض” نیست؟ آیا این از مصادیق عدالت است که سیّد شریف و مظلومی چون میرحیسن موسوی که در سخت ترین دوران های این کشور مسئولیّت اداره دولت را با وجود جنگ هشت ساله و محاصره اقتصادی و گروه های محارب و تثبیت انقلاب با موفقیت تمام طی نمود و تا آخرین لحظات عمر امام، عزیز و محبوب این رادمرد بزرگ بود، اکنون عامل استکبار، اغتشاشگر و مستوجب کیفر باشد و باید حقوقش پایمال گردد؟ حد و حدود تمامیّت خواهی شما کجا پایان می گیرد؟ بدرستی که دشمن شماره یک انسان نفس اوست(اعدی عدوک نفسک التی بین جنبک).
اینجانب احتمال می دادم که شاید توجّه به مصالح درازمدّت و تاریخی انقلاب و نظام و ایجاد وحدت ملّی، موجب شود تا آقایان دست اندر کار کشور نسبت به تخلّفات وسیعی که در قبل و بعد از انتخابات واقع شد با دید معقول و عادلانه قضاوت کنند، امّا اکنون شواهد و قرائن نشان می دهد که قصد دارند نتایج از قبل اعلام شده را تثبیت نمایند و شرایط نظامی و امنیّتی برای دستگیری و سرکوب معترضان و زنده کردن کینه های قدیمی و انتقام از یاران وفادار امام و جوانان و دانشگاهیان را تشدید کنند. بنده به عنوان یک روحانی کوچک، همصدا با اکثریّت مردم ِ رای باخته، این انتخابات را مخدوش و آن را باطل و تصدّی مجدّد رئیس دولت را برای دور بعد نامشروع و غاصبانه می دانم.
از عموم مردم و جوانان عزیز می خواهم ضمن حفظ آرامش فعّال، مراقب رخنه عناصر مشکوک برای بهانه دادن به سرکوب و تشدید ظلم باشند و بدانند خداوند سنّت خود را حمایت از مظلوم و هدم ظالم قرار داده است” و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون”
والسّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
تهدید موسوی به آینده ای تاریک
در ادامه موج بازداشت های گسترده فعالان سیاسی و اجتماعی، روز دوشنبه خبر بازداشت کامبیز نوروزی وکیل دادگستری و مهدی خزعلی پسر آیت الله خزعلی و اسامی دستکم 150 دانشجوی بازداشت شده منتشر شد و همزمان، سخنگوی قوه قضائیه و وزیر اطلاعات به بیان اظهاراتی متناقض در خصوص بازداشت شدگان پرداختند.
علیرضا جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه به خبرگزاری ها گفت که رییس قوه قضائیه هیاتی مرکب از دری نجف آبادی دادستان کل کشور، ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضاییه و مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور را تعیین كرده تا با هماهنگی رییس کل دادگستری تهران و سعید مرتضوی دادستان تهران در "جهت تسریع و رسیدگی در تعیین تکلیف بازداشتشدگان اخیر و رعایت حقوق شهروندی آنان اقدام و گزارشی از چگونگی جریان امور به طور مستمر به رییس قوه قضاییه اعلام كنند."
تشکیل این هیات در حالی صورت می گیرد که علاوه بر صدها تن از مردم معترض که در جریان راهپیمایی های اخیر در تهران و شهرهای مختلف بازداشت شده اند ، چند صد نفر از شخصیت های سیاسی، روزنامه نگاران، دانشجویان، وکلای دادگستری، فعالان صنفی، وبلاگ نویسان و سایر گروه های اجتماعی نیز از شامگاه جمعه 22 خرداد تاکنون در زندان به سر می برند.
قریب به اتفاق بازداشت شدگان همچنان در بازداشتگاه های نا معلوم نگهداری می شوند و از تماس با خانواده خود، ملاقات، دسترسی به وکیل و سایر حقوق قانونی زندانیان محرومند.
وزیر اطلاعات: عناصر ضدانقلاب آزاد نمی شوند
عصر دوشنبه ساعتی پس از اعلام خبر تشکیل هیات ویژه از سوی رییس قوه قضائیه برای تعیین تکلیف بازداشت شدگان، وزیر اطلاعات که به قم سفر کرده گفت که "عناصر ضد انقلاب آزاد نخواهند شد، افراد خط دهنده و تصمیمگیرنده نیز هنوز آزاد نشدهاند."
غلامحسین محسنی اژه ای همچنین بازداشت شدگان را به سه دسته تقسیم کرد و گفت که بازداشت شدگان "شامل سه دسته تصمیمگیرندگان، مجریان و افراد ضدانقلاب" هستند. وی افزود: "كسانی بودند كه وارد صحنه شدند و به اموال دولتی و عمومی صدمه وارد كردند كه نیروی انتظامی عدهای را در صحنه دستگیر كرد. عده زیادی از این افراد آزاد شدند و تعداد دیگری ممكن است، آزاد شوند." وی تاکید کرد که اما "عناصر ضد انقلاب دستگیر شده در اغتشاشات آزاد نخواهند شد."
وزیر اطلاعات همچنین اظهار داشت که بخشی از اصلاح طلبان در جریان "یارگیری دشمن" به آن پیوسته اند و ادعا کرد که "پس از پایان انتخابات از شب شنبه شعار ابطال را سر دادند و برای به كرسی نشاندن حرف خود پروژه الله اكبر و ورود به خیابانها، تحصن و غیره را در پیش گرفتند."
محسنیاژهای کاندیداهای معترض به نتایج اعلام شده انتخابات را متهم کرد که "به علت استبداد در رای و عدم پایبندی به قانون" انتخابات را در ذائقه مردم تلخ کرده اند.
غلامحسین محسنی اژه ای در عین حال به میرحسین موسوی هشدار داد که "عواقب بسیاری از مسائلی كه پیش آمده است، به گردن وی و كسانی امثال اوست" و افزود: "همانگونه كه خود مهندس موسوی گفته است وی پیرو ولایت فقیه و نظام است و ما نیز نمیگوییم كه نیست اما ایشان بد و خلاف قانون عمل كرد و اگر ادامه دهند بدتر میشود."
اظهارات وزیر اطلاعات در حالی منتشر می شود که پیشتر خانواده شماری از بازداشت شدگان خانواده های محمد علی ابطحی ، محمد جواد امام ، محسن امین زاده ، علی تاجرنیا ، سید مصطفی تاجزاده ، سعید حجاریان ، جهان بخش خانجانی ، علی اصغر خدایاری ، عبد الله رمضانزاده ، سعید شیركوند ، محسن صفایی فراهانی ، سید شهاب الدین طباطبایی ، غلامرضا ظریفیان ، محسن میردامادی ، بهزاد نبوی ، صادق نوروزی ، مجید نیری و خانواده های برخی دیگر از بازداشت شدگان در نامه هایی به رییس قوه قضائیه، رییس مجلس، و مراجع تقلید خواستار روشن شدن سرنوشت آن ها شده اند.
آنها در این نامه ها نوشته اند که "بلافاصله پس از پایان انتخابات پرشور ریاست جمهوری دهم تعداد زیادی از بهترین فرزندان و یاران امام و انقلاب به شكل تهاجمی و توهین آمیز و غیرقانونی در منزل ، محل كار و یا در خیابان بازداشت شدند."
خانواده فعالان سیاسی بازداشت شده با اشاره به اینکه تنها جرم بازداشت شدگان نقش اثر گذاری آن ها در افزایش مشارکت حداکثری و فعالیت در ستاد انتخاباتی کاندیداهای تائید شده شورای نگهبان بوده ، اعلام کرده اند که از زمان بازداشت تاکنون در بی خبری محض از بازداشت شدگان هستند.
خانواده های بازداشت شدگان همچنین در نامه به رییس قوه قضائیه "ضمن ابراز نگرانی شدید از صحت و سلامت آنان و رعایت حقوق قانونی شان توسط هرمقام مسئول یا غیرمسئولی كه آنان را در بازداشت نگاه داشته است" خواستار "رسیدگی عاجل به وضعیت مبهم همسران و فرزندان" زندانی خود و آزادی فوری آن ها شده اند.
اجداد و پیشینیان ما اشخاص"پررویی" را که تنها هنرشان گزافه گویی و حرف مفت زنی بود به سنگ پای قزوین تشبیه کرده و می گفتند" رو که نیست...سنگ پایه قزوینه..."
در مورد سردمداران رژیم اشغالگر و حضرت دوزخ مکان "سیدعلی گدا" باید بگوئیم: صد رحمت به سنگ پای قزوین. با کلیک کردن بروی لینک زیر قسمتی کوتاه از اراجیف این مردک لئیم و پلید را در نشستی با مزدوران و خودفروختگان و "ذوب شدگان" در کوره ی "ولایت وقیح و سفیه" را از طریق <ویندوز مدیا پلیر> تماشا کرده و بشنوید:
بخشی از سخنان روز دوشنبه خامنه ای
***
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعتراض هاى شبانه پس از تاييد نتیجه انتخابات توسط شوراى نگهبان
ساعاتى پس از تاييد نتايج انتخابات رياست جمهورى از سوى شوراى نگهبان، هزاران نفر از مردم تهران با رفتن به بام خانه ها اعتراض هاى شبانه خود به انتخابات را از سر گرفتند.
به گفته شاهدان عينى، اعتراض دوشنبه شب از ساعت ده به وقت تهران آغاز شد و ۴۵ دقيقه نیز طول كشيد.
اين گزارش حاكى است كه معترضان، شعارهاى «الله اكبر» و «مرگ بر ديكتاتور» سر دادند و همزمان برق برخى مناطق پايتخت ايران نيز قطع يا دچار نوسان شد.
همچنين تماس از طريق تلفن هاى همراه براى مشتركان برخی مناطق تهران قطع شد.
دبير شوراى نگهبان غروب روز دوشنبه در نامه اى به وزير كشور ایران اعلام كرد كه صحت نتيجه انتخابات دهم رياست جمهورى را تاييد مى كند.
آيت الله احمد جنتى گفته است كه شكايات و اعتراض هاى رسيده وارد نيستند.
ساعاتی پیش از تاييد انتخابات، هزاران نيروى ضد شورش در خيابان هاى تهران مستقر شدند تا با هر گونه اعتراض احتمالى مقابله كنند.
تاييد انتخابات در حالى صورت مى گيرد كه نامزدهاى معترض نسبت به بى طرفى شوراى نگهبان ابراز ترديد كرده و گفته اند كه اغلب اعضاى اين شورا از يك نامزد خاص، محمود احمدى نژاد، حمايت مى كنند.
اعتراض ها در ايران از روز شنبه، ۲۳ خردادماه، پس از آن آغاز شد كه وزارت كشور جمهورى اسلامى ايران، محمود احمدى نژاد را برنده انتخابات رياست جمهورى معرفى كرد.
به دنبال اعلام این نتيجه، هزاران معترض به خيابان ها ريختند و پيروزى محمود احمدى نژاد را نتيجه «تقلب گسترده» در انتخابات دانستند.
مير حسين موسوى و مهدى كروبى نيز در بيانيه هاى مختلف، نتيجه انتخابات را ناشى از «شعبده بازى وزارت كشور و صدا و سيما» دانسته و آن را «مضحك» توصيف كردند.
اين دو نامزد با اشاره به آنچه كه «مهندسى آراء» در انتخابات عنوان كردند خواستار ابطال نتيجه آن شدند.
اين در حالى است كه آيت الله على خامنه اى، رهبر جمهورى اسلامى ايران، يك روز پس از برگزارى انتخابات بيانيه اى صادر كرد و در آن به محمود احمدى نژاد تبريك گفت و خواستار حمايت نامزدهاى «غير پيروز» از «رييس جمهور منتخب» شد.
ولى اعتراض هاى نامزدها و هواداران آنها از ۱۶ روز گذشته همچنان ادامه دارد و با سركوب شديد نيروهاى امنيتى، لباس شخصى و بسيج روبرو شدند.
در اين درگيرى ها مرگ حداقل ۲۰ نفر تاييد شده است و صدها شخصيت سياسى، فعال مدنى، روزنامه نگار، دانشجو و معترض نيز بازداشت شده اند كه از سرنوشت آنها اطلاعى در دست نيست.
مير حسين موسوى و مهدى كروبى هنوز به نظر شوراى نگهبان در تاييد نتايج انتخابات رياست جمهورى واكنشى نشان نداده اند ولى آقاى كروبى دو روز پيش در نامه اى با عنوان «اتمام حجت» به شوراى نگهبان، از اين نهاد خواسته بود كه مسئوليت تاييد انتخابات را به دوش رهبر ايران بياندازد.
رادیو فردا
حضور ‘سنگین’ پلیس در تهران همزمان با تایید نتایج انتخابات
گزارش ها از تهران حاکیست که همزمان با تایید نتایج انتخابات جنجال آفرین ریاست جمهوری توسط نهاد ناظر بر انتخابات، نیروهای امنیتی در روز دوشنبه حضور پررنگی در سطح شهر تهران داشته اند.
گزارش ها همچنین حاکی از درگیری هایی در مرکز تهران میان پلیس و تظاهرکنندگانی است که سعی داشتند یک زنجیره انسانی تشکیل دهند.
تلویزیون دولتی ایران بعد از ظهر دوشنبه گزارش داد که “تحقیقات کامل و جامع” شورای نگهبان بر پیروزی محمود احمدی نژاد که برخی رقبایش آن را آمیخته به تقلب می دانند، مهر تایید زده است.
به گزارش خبرگزاری رویتر شاهدان عینی در تهران می گویند پیش از اعلام این خبر توسط شورای نگهبان، حضور نیروهای امنیتی در برخی میدان ها پررنگ تر شد.
یک شاهد عینی گفت که افراد پلیس ضدشورش حضوری سنگین در بخشی از شمال ولیعصر داشته اند. خبرگزاری فرانسه نیز گزارش مشابهی را منعکس کرده است.
طی یک روز گذشته برخی معترضان از برنامه خود برای تشکیل یک زنجیره انسانی در خیابان ولیعصر خبر می دادند.
شاهدان عینی به نیویورک تایمز گفتند که گروه هایی از تظاهرکنندگان بعد از ظهر دوشنبه در طول خیابان ولیعصر راهپیمایی می کردند که جمعیت پس از شنیدن خبر تایید نتایج انتخابات، با صدای بلند شروع به سردادن شعار کردند. بنابه این گزارش دوشنبه شب بسیاری از معترضان بار دیگر از بام خانه فریاد اعتراض آمیز “الله اکبر” سر دادند.
یک روز پیشتر نیز گزارش شد که “چند هزار” معترض در حوالی مسجد قبا در اطراف مراسم هفتم تیر تظاهرات کردند که با برخورد نیروهای امنیتی متفرق شدند.
دولت ایران در ارتباط با پوشش بحران پس از انتخابات، محدودیت های شدیدی بر فعالیت خبرنگاران بی بی سی و سایر رسانه های خارجی در این کشور اعمال کرده است که تایید گزارش ها را مشکل می کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب از نیمه گذشته. یعنی این که دوشنبه نیز بپایان رسید و چهل و پنج دقیقه از آغاز روز سه شنبه را پشت سر نهاده ایم. گروهی از یارانمان در این بخش (بخش خواندن پیامها و ارسال خبرها) که برخی از آنان شاید بیش از چهل و هشت ساعت بی وقفه و بدون حتا ساعتی استراحت در مقابل کامپیوترها نشسته بودند، از ساعتی قبل به اطاقی دیگر رفته اند تا شاید چند ساعتی استراحت نموده و بخوابند تا نیروی لازم برای ادامه این تلاش ملی و میهنی را در خود همچنان زنده و بارور نگهدارند.
دوشنبه به پایان رسیده. دوشنبه ای که طبق یک میثاق و قرار خودجوش، بدون درخواستی از سوی هریک از مثلن سران و سردمداران گروه "اپوزیسیون"؛ قرار بود زنجیره ای انسانی از میدان تجریش تا میدان راه آهن از انسانهای آگاه و هشیار و جان برکف براه افتد تا دوباره اعتراض و خشم ملتی به زنجیر کشیده شده را در معرض دید ملعونان حاکم برمیهن، و نیز به تماشای عالمیان بگذارد اما با تمهیدات و آماده باش گروههای ضد مردمی از قبیل نیروهای انتضامی و سپاه و بسیچ و اوباشان چماقدار و قداره بند رژیم، این حرکت خودجوش عقیم ماند. اگرچه که هر گوشه ای از تهران، گروههای صد نفری، هزار نفری، و حتا ده هزارنفری علی رغم تمام تهدیدات و قدرت نمائی های مزدوران براه افتادند اما نیروهای تا دندان مسلح رژیم نگذاشتند که این گروهها به یکدیگر بپیوندند و زنجیره مورد نظر را تشکیل دهند.
درگیری هایی نیز بوجود آمد و گروهی کثیر مضروب و مجروح شدند. تعدادی قابل توجه از جوانان برومند و ملت خشمگین نیز که هنوز آماری دقیق از تعداد آنان بدست ما نرسیده، دوباره دستگیر و راهی مکان های نامعلوم شدند اما با تمام این بگیر و ببندها و ظلم و ستم ها ما هنوز زنده و بیدار و هشیاریم. شاید امروز از بهم پیوستن گروههای بیشماری که در هرگوشه ازین شهر پرآشوب براه افتاده بودند جلوگیری کردند اما فردا را چه می کنند؟ فرداهای پس از آن چه تمهیدی بکار می گیرند؟
با ملتی که دیگر حاضر نیست چون بره ای در مقابل گرگ تسلیم چنگالهای پلید مزدوران گردیده و طوق بندگی را برگردن خویش حمل نماید، دیگر تیر و گاز اشک آور و گاز فلفل و چماق و زنجیر و چوبدستی و غیره کارگر نیست. این ملت دیگر اصلیت نظام را قبول ندارد. اگر تا دیروز فریاد میزدیم "رای ما چه شد...؟" امروز و فردا و روزهای پس از آن فریاد زدیم و خواهیم زد "مرگ بر دیکتاتور - مرگ بر رژیم ولایت وقیح - مرگ بر نظام اسلامی"....!
اجازه دهید نخستین "پست" امروز(سه شنبه نهم تیرماه - حدود ساعت یک بامداد) را با ایمیلی که از سوی یکی از یاران خارج از ایران برایمان ارسال شده آغاز کنیم.
***
تحریم بنزین و اوج گرفتن اعتراضات مردمی در ایران
رادیو آلمان: رویدادهای ایران در سرلوحه بسیاری از رسانههای عمومی جهان قرار دارد. رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران کشورهای غربی را بر آن داشته تا به فکر تحریمهای جدیدی بیافتند. اما تحریم در کدام حوزهها؟ روزنامه آلمانی "بیلد آم زونتاگ" مطلبی را به پیامدهای تحریم صادرات بنزین به ایران اختصاص داده است. این روزنامه می نویسد، کشورهای غربی در نظر دارند تحریم صادرات بنزین به ایران راعملی کنند. ایران که چهارمین کشور تولیدکننده نفت جهان است، بنزین کافی برای مصرف داخلیاش ندارد. پالایشگاههای موجود در ایران فرسودهاند و امکانات صنعتی محدودی در تبدیل نفت به بنزین را دارند. به همین جهت است که دولت ایران باید بنزین را با قیمت گرانِ بازارهای جهانی بخرد و با قیمتی بسیار نازل در اختیار مصرفکننده قرار دهد. این روزنامه میافزاید که یک راننده تاکسی ایرانی با پژوی چهار سالهاش ماهیانه ۱۸۰ لیتر سهمیه بنزین کوپنی دریافت میکند. او میگوید این مقدار بنزین پس از سه هفته به پایان میرسد و در هفته چهارم یا باید تاکسی را بخواباند و یا قیمتی چهار برابر قیمت بنزین کوپنی پرداخت. به نوشته این روزنامه آلمانی، نمایندگان کنگره آمریکا در نظر دارند صادرات بنزین به ایران را ممنوع کنند. در چنین صورتی شرکتهایی چون بی پی، ریلاینس، توتال، ترافیگورا و ویتول اجازه نخواهند داشت بنزین به ایران بفروشند. با گران شدن بنزین اعتراضات مردمی اوج خواهد گرفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ