سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۶/۱۹

پنجشنبه: 19/6/1388 (زمان: 00:01 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: ما به هیچ حزب، دسته، گروه یا مرامی وابسته نیستیم.
تقاضا داریم برای باز نشر مطالب انتشار یافته درین وبلاگ، نام منبع اصلی را درج نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یاران و هم میهنان با درودی دوباره بامداد بر شما گرامی باد. "پست" امروز را با دو ویدیوی افشاگرانه آغاز می کنیم و ادامه میدهیم.
ویدیوی نخست عبارتست از مصاحبه با چند تن از فعالین زنان در تلویزیونی بنام "تیشک" در آلمان در مورد شکنجه آزار و تجاوزات بیشرمانه در زندانهای ملایان:

*****
ویدیوی دوم مربوط است به مصاحبه رادیو فردا با محمود تهرانی؛ خواهر زاده "سیدعلی گدا" (حضرت دوزخ مکان آفت الله خامنه ای). این جناب محمود تهرانی سالهاست که در فرانسه زندگی می کند:

*****
چون قافیه تنگ آید، "سردار" به جفنگ آید
روايت تازه يي از ناآرامي هاي تهران
عراقي فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ دیروز فضله افشانی کرد و گفت؛ روز 25 خردادماه سنگين ترين راهپيمايي برگزار شد و عوامل آن توانستند هر کسي که با نظام حرف داشت را به خيابان بياورند. به گزارش ايلنا وي در مراسم توديع و معارفه فرمانده سپاه ناحيه شمال تهران افزود؛ کسي پيش بيني نمي کرد اين انتخابات چه سرنوشتي خواهد داشت؛ عده يي از عدم حضور مردم بر سر صندوق هاي راي و عده يي از پيروزي طرفداران دوم خرداد در اين انتخابات نگران بودند. وي با بيان اينکه مجموعه سپاه و بسيج از روز انتخابات تا 25 مرداد به صورت پيوسته ماموريت داشت، اضافه کرد؛ با توجه به اوضاع، سه وضعيت پيش بيني مي شد؛ يکي اينکه کانديداي اصولگرا راي بياورد که آن طور هم شد و نتيجه را هم ديديم و ديگر اينکه آقاي موسوي و جبهه دوم خرداد راي بياورد که در اين زمينه جشن هاي پس از انتخابات پيش بيني شده بود و ديگر اينکه انتخابات به دور دوم بکشد. سردار عراقي با بيان اينکه هر چه جلوتر مي رويم به عمق فاجعه در حوادث پس از انتخابات بيشتر پي مي بريم، اظهار داشت؛ درگيري ها از عصر روز انتخابات با به آتش کشيدن سطل هاي زباله، اماکن دولتي، بانک ها و درگيري با ناجا شروع شد که تا اين لحظه بسيج ماموريتي نداشت. فرمانده سپاه محمدرسول الله تهران با بيان اينکه پس از آن وضعيت در تهران امنيتي و قرمز اعلام شد، اظهار داشت؛ در روزهاي بعد برخي از مناطق تهران چون نارمک، تهرانپارس و قيطريه شاهد درگيري هاي واقعاً سنگيني بود به طوري که شهر همچون شهر آشوب زده شده بود. وي افزود؛ اما حضور مقتدرانه بسيج به همراه ساير نيروهاي عمل کننده باعث شد صحنه اغتشاشات تحت کنترل نيروهاي بسيجي درآيد. سردار عراقي با بيان اينکه در خيابان ها شاهد حضور دو گروه اغتشاشگران و کساني که راهپيمايي هاي آرام برگزار مي کردند بوديم، افزود؛ روز 25 خردادماه سنگين ترين راهپيمايي برگزار شد و عوامل آن توانستند هر کسي را که حرف داشت به خيابان بياورند. فرمانده سپاه محمدرسول الله تهران بزرگ تصريح کرد؛ عوامل راهپيمايي توسط سازماني تحت عنوان سازمان راي که هم اطلاعات سپاه و هم وزارت اطلاعات اشراف چنداني بر آن نداشت توسط 300 هزار نفر که به صورت هرمي با هم مرتبط بودند صحنه را اداره مي کردند و نيروهايشان را به خيابان ها مي آوردند. وي ادامه داد؛ در اين هرم افراد باسواد و در فضاي مجازي نيروها را يک دفعه و البته کنترل شده در بخشي از شهر جمع مي کردند و کنترل شده پخش مي کردند. حتي در جايي که ترافيک مي شد اينها برادران ناجا را کمک مي کردند. سردار عراقي با اشاره به خطبه هاي 29 خرداد مقام معظم رهبري افزود؛ پس از خطبه هاي معظم له روشنگري هاي ايشان موجب ريزش عمده يي از جمعيت غافل که به خيابان ها مي آمدند شد اما متاسفانه بيانيه مجمع روحانيون در مورد برگزاري راهپيمايي که به مثابه دهن کجي به نظام و نافرماني بود جامعه را به نافرماني مدني دعوت کرد که در اين مقطع سپاه، بسيج، ناجا و ساير نيروهاي عمل کننده تصميم گرفتند جلوي اين نافرماني را بگيرند. سردار عراقي تصريح کرد؛ به رغم اخبار منتشره از شبکه هاي بيگانه، اغتشاشات در مجموع 36 کشته داشت؛ سه کشته در کهريزک و نزديک به 10 نفر ديگر که مشخص است در کجا کشته شده اند اما مابقي مشخص نيست در کجا و توسط چه کساني تير خوردهوي با بيان اينکه متاسفانه شبکه هاي بيگانه از طرف دشمن که البته برخي نيز در داخل آنها را همراهي مي کنند به صورت يک توده اغتشاشات را پخش مي کنند. به عنوان مثال تنها تصاويري از حوزه مقاومت 117 را که يک بسيجي پس از 5/3 ساعت مبارزه به سوي فردي که قصد داشت انبار سلاح آن حوزه را تصرف کند شليک مي کند نشان مي دهند.فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ همچنين با اشاره به جابه جايي ها در نواحي مختلف سپاه تهران اظهار داشت؛ عمده ماموريت و اولويت در سپاه ارتقاي معنويت است که جز با اجراي طرح صالحين ممکن نخواهد بود و رمز موفقيت سپاه و بسيج در اجراي اين طرح است. در ادامه اين مراسم فرمانده سابق سپاه ناحيه شمال تهران به ارائه گزارشي از عملکرد اين ناحيه پرداخت و فرماندهي جديد سپاه اين ناحيه طي سخناني اظهار داشت؛ بايد توجه کرد که تاکتيک دشمن از فاز نظامي به سمت تهديدات نرم تغيير کرده است. که بايد در اين راستا توانمندي هاي لازم براي برخورد با آن را داشته باشيم.وي افزود؛ بايد مجموعه اقدامات و برنامه ريزي هايي را تدوين کنيم که منجر به افزايش بصيرت و آگاهي جامعه نسبت به تهديدات دشمنان و متقابلاً توانمندي هاي خود شود. اند.
*****
کميته بين المللی نجات پاسارگاد
صاحب سیاه ترین کارنامه رئیس سبزترین سازمان دولتی شد

روز گذشته محمد جواد محمدی زاده جانشین فاطمه جوادی در سازمان محیط کشور شد. این تغییر در حالی در دولت احمدی نژاد (تاکید می کنم این دولت مردم ایران نیست) صورت گرفت که محمدی زاده پیش از این استاندار خراسان رضوی بوده است و کارشناس ارشد بهداشت محیط است . در سابقه کاری محمدی زاده یک ساعت هم فعالیت مرتبط با محیط زیست دیده نمی شود . محمدی زاده در دوران استانداری صاحب سیاه ترین کارنامه در زمینه حفظ محیط زیست بوده است و رتبه اول تخریب منابع طبیعی به این استان تعلق گرفته است . نمونه ای از اقدامات غیر زیست محیطی او در دوران 4 ساله استانداری به این شرح است:
- پروژه انتقال گاز از عسلويه به پارچين_ اين خط لوله از داخل عرصه وسيعي از منابع طبيعي و جنگل هاي دست كاشت در سبزوار و داورزن و هم چنين از بخشي از منطقه شكارممنوع شيراحمد سبزوار عبور كرده و عرصه اي به طول 22 كيلومتر و عرض 21 متر از تاغزارهاي منطقه را تحت تاثير قرار داده است.
- دو بانده كردن جاده گناباد به مشهد_ در اثر اجراي اين پروژه حداقل 70 هزار تاغ قطع مي شود. اين در حاليست كه راه قديمي گناباد به منظور دوبانده كردن اين جاده پيشنهاد شد ولي به علت هزينه بيشتر مورد توجه قرار نگرفت.
- در اثر اجراي پروژه جاده دوغارون به تايباد نزديك به 16 هزار تاغ قطع شد.
- افزايش حجم فعاليت معدن پلاسري سنگان خواف در منطقه حساس به فرسايش كه با صدور مجوز به افراد صاحب نفوذ صورت گرفت. امروز در اين منطقه يك عرصه تخريبي وسيع داريم كه بازسازي آن عملا غيرممكن است و به يك بودجه ميلياري نياز دارد. يعني این معدن به ميزان سودي كه در استخراج آهن داشته، خسارت محيط زيست ايجاد كرده است.
- شهرك صنعتي تايبادِـ يكي از مديران منابع طبيعي به دليل ممانعت از واگذاري اراضي طبيعي براي احداث اين شهرك از كار بركنار شد. در نهايت 15 هكتار از اراضي طبيعي به شهرك صنعتي واگذار شد. جالب است كه بعد از گذشت دو سال از احداث اين شهرك صنعتي امروز بيشتر از 2 كارگاه فعاليت خود را در اين شهرك صنعتي آغاز نكرده اند.
- استاندار خراسان رضوي در زمينه آماده سازي طرح آمايش سرزمين هيچ گونه كاري صورت نداده است.
- در اثر اجراي پروژه اكتشافات وزارت نفت در منطقه شورلق و امان لق هزار درخت پسته وحشي نابود شد.
- دوبانده كردن راه بجستان به فيض آباد كه نابودي عرصه وسيعي از تاغزارها را به دنبال داشت.
- عدم حمايت استاندار از اقدام ملي بيابانزدايي
- کاهش ۳۰ درصدی اعتبارات منابع طبيعي ( كه البته به نوعي مصوبه مجلس نيز هست)
- غيرفعال شدن بسياري از تشكل هاي زيست محيطي به دليل عدم حمايت استانداري
- طي سه سال مطالعه پروژه راه آهن مشهد_ گرگان حتي يك نامه به محيط زيست و منابع طبيعي فرستاده نشد و اين پروژه بدون هيچ گونه توجهي به منابع طبيعي به تصويب رسيد. بايد گفت در شمال خراسان عرصه هاي قابل توجهي از ارس و مراتع مشجر وجود دارد.
- اجراي خط آهن سلطان آباد به سبزوار بدون توجه به نابودي منابع طبيعي
- احداث شهرك صنعتي سبزوار در دل تاغزارهاي منطقه (كه البته اين تصميم هنوز رسما اعلام نشده است)
- صرفا به دلايل سياسي و با هدف توسعه شهرستان هاي محروم، بسياري از معادن استان در رويشگاه ها و مناطق چهارگانه محيط زيست جا خوش كرده اند. الويت دادن به بخش معدن حذف پوشش هاي گياهي منحصر به فردي از جمله ارس، بنه، بادامشك، گون و پسته جنگلي را به دنبال داشته است.
- معدن بزرگ مس تك نار در بردسكن از معادن قديمي بود كه با تخصيص اعتبارات استانداري مجددا آغاز به كار كرد.
- اصرار بر فعاليت معدن سيليس تربت جام در يكي از رويشگاه هاي با ارزش ارس.
- فعاليت معادن سنگ هاي تزييني در حريم 30 كيلومتري شهر مشهد.
- بعد از چندين سال پيگيري سازمان محيط زيست موفق شد كه واحدهاي آبكاري را پلمپ كند_ تجمع آبكارها مقابل استانداري و دخالت استاندار و نمايندگان مجلس منجر به يك مهلت 18 ماهه براي استقرار اين واحدها شد. امروز اين مهلت رو به اتمام است ولي حتي يك واحد آبكاري آلاينده هم در محل مجاز خود مستقر نشده است.
- وضعيت آلودگي آب، بحران فاضلاب، وضعيت بحراني دشت هاي استان و مسئله آب زيرزميني و بروز سيل را مي توانيد به عنوان نشانه هاي گويايي از اوضاع محيط زيست و منابع طبيعي استان خراسان در نظر آوريد. نشانه هايي كه در تمام آن ها اثر امضا و دستور استاندار به عنوان بالاترين مقام اجرايي اين منطقه به چشم مي آيد.
نگاهی به کارنامه 4 ساله محمدی زاده معلوم می سازد که او نه تنها با محیط زیست پیوندی ندارد بلکه عملکرد او طبیعت ستیزانه بوده است. در دوران ریاست فاطمه جوادی در برخی موارد بواسطه علاقه و اعتقاد مدیران زیر دست او بویژه در مراکز استان ها فعالیتهایی در جهت حفظ محیط زیست انجام می شد و در برابر هجوم صنایع مقاومت هایی صورت می گرفت اما به نظر می رسد با توجه به تغییرات صورت گرفته شاهد کاهش قدرت مدیران رده پائین خواهیم بود و محمدی زاده بر اساس تفکرات طبیعت ستیزانه اش دستورات مورد نظر مقامات بالا دستش را اجرا خواهد کرد !
در حالیکه بسیاری از وزاری کابینه احمدی نژاد بواسطه دوستی با او به وزارت رسیده اند ، شنیده می شود محمدی زاده از دوستان و نزدیکان اسفندیار رحیم مشایی است و ظاهراً پس از کارنامه سیاه مشایی در سازمان میراث فرهنگی باید منتظر ردپای او در سازمان محیط زیست نیز باشیم.
پی نوشت : بخش های زیادی از اطلاعات این مطلب از وبلاگ "اشک های طبیعت" برداشته شده است.
*****
عضو کميسيون قضايي مجلس خبر داد
برگزاري دادگاه متهمان کهريزک
عضو کميسيون قضايي مجلس وعده داد دادگاه متهمان پرونده کهريزک به زودي برگزار خواهد شد. به گزارش ايسنا فرهاد تجري با استناد به سخنان حجت الاسلام بهرامي اظهار داشت؛ سازمان قضايي نيروهاي مسلح مرجع رسيدگي به قضاياي پيش آمده در موضوع زندان کهريزک است از اين رو در جلسه اخير کميته مجلس با دادستان تهران درخصوص قضاياي کهريزک موضوعي مطرح نشد. وي افزود؛ طبق اظهارات حجت الاسلام بهرامي رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح در رسانه ها در آينده نزديک دادگاه رسيدگي به تخلفات متهمان پرونده کهريزک برگزار خواهد شد. عضو کميسيون قضايي مجلس درخصوص ادامه برگزاري دادگاه رسيدگي به پرونده حوادث اخير به صورت علني گفت؛ اينکه جلسات دادگاه علني باشد يا خير منعي در علني بودن آن وجود ندارد اما اينکه جلسات از طريق تلويزيون پخش شود شايد خيلي وجهه قانوني نداشته باشد. تجري ادامه داد؛ به دليل اينکه رسيدگي به اتهامات متهمان حوادث اخير بعد امنيتي دارد قاضي دادگاه مي تواند در صورت صلاحديد تصميم به ادامه رسيدگي ها به صورت غير علني بگيرد ولي در صورت علني بودن همه اصحاب رسانه مي توانند در دادگاه براي پوشش خبري روند رسيدگي ها حاضر شوند. اين سخنان از سوي کميسيون قضايي مجلس در حالي مطرح مي شود که در وضعيت زندان کهريزک و نحوه برخورد با بازداشت شدگان در اين زندان تصميم گيري نشده است البته تجري در مورد اين سخن محمود احمدي نژاد در مورد اينکه زندان کهريزک کار نفوذي ها است اظهار داشت؛ براي اثبات صحبت هاي آقاي احمدي نژاد بايد منتظر تصميم دستگاه قضايي باشيم چرا که در اين گونه موضوع ها تشخيص و مبنا حکم دستگاه قضايي است. وي افزود؛ «صحبت هاي آقاي احمدي نژاد در رابطه با اينکه در قضيه کهريزک نفوذي ها وارد شده اند در حد يک ادعاست. به طور کلي در اين گونه قضايا اظهارنظر از طرف بنده به عنوان يک نماينده، رئيس جمهور و حتي مقامات ديگر در حد يک ادعاست. زماني مي توان به اين ادعا به عنوان امري يقين و قطعي استدلال کرد که در مراجع قضايي تاييد شده باشد.» نماينده مردم قصر شيرين در خانه ملت در رابطه با اقدامات کميته مجلس براي پيگيري صحبت هاي رئيس جمهور گفت؛ «کميته نمي تواند در رابطه با موضع گيري افراد وارد شده و به بررسي اين صحبت ها بپردازد. هرچند ابزار کشف اين صحبت هاي رئيس جمهور در دسترس است و دستگاه محکمه مي تواند به بررسي اين مطالب بپردازد. اما در صورت اقتضا اين سخنان در تصميم گيري و بررسي کميته قرار مي گيرد.» تجري ادامه داد؛ «ممکن است رئيس جمهور در رابطه با قضيه کهريزک تحقيقاتي را انجام داده باشد که در صورت تاييد مراجع قضايي مي توان به اين مطالب استناد کرد.» وي در ادامه تاکيد کرد؛ «نيروي انتظامي تخلف هايش را در قضيه کهريزک پذيرفته است.» مخبر کميسيون حقوقي و قضايي در پايان در پاسخ به اينکه آيا نيروي نفوذي مي تواند در نيروي انتظامي نفوذ کند، گفت؛ «با توجه به جايگاه سازماني نيروي انتظامي به عنوان يک ارگان رسمي که مسوول دفاع و نظم جامعه است و همچنين بررسي هاي دقيقي که در گزينش افراد انجام مي دهد بايد گفت اصل بر سلامت نيروي انتظامي است.»
*****
مجلس به اظهارات مشايي درخصوص دليل پس گرفتن نامه احمدي نژاد پاسخ داد
آماده بررسي صلاحيت ذبيحي و آليا هستيم
در حالي که اسفنديار رحيم مشايي رئيس دفتر احمدي نژاد دليل پس گرفتن نامه معرفي وزراي پيشنهادي به مجلس را تعطيلات مجلس عنوان کرده، مجلس شوراي ملایان دليل فوق را رد مي کند.
اسفنديار رحيم مشايي روز گذشته در حاشيه مراسم توديع و معارفه وزراي سابق و جديد وزارت علوم در پاسخ به پرسشي درباره پس گرفتن نامه احمدي نژاد در معرفي دو تن از وزراي باقي مانده به مجلس و اينکه آيا ممکن است در نامه مجدد تغييراتي ديده شود، اعلام کرد؛ اين پس گرفتن فقط به علت تعطيلاتي بود که بايد نمايندگان مجلس مي رفتند. رئيس دفتر احمدي نژاد در ادامه در واکنش به اين اظهارنظر که يکي از وزراي پيشنهادي اعلام کرده است احمدي نژاد به علت احترام به نظر مراجع تقليد نامه را پس گرفته ، گفت؛ من از اين موضوع هيچ اطلاعي ندارم و حتي اين حرف را هم نشنيده ام. رحيم مشايي همچنين در پاسخ به پرسش مجدد يکي از خبرنگاران درباره احتمال تغيير افراد پيشنهادي در اين نامه افزود؛ اگر بخواهد تغييراتي صورت بگيرد، بايد دو هفته ديگر منتظر ماند، ولي الان بحث تغيير وجود ندارد.
به دنبال اين اظهارات مجلس شوراي اسلامي ضمن تکذيب آن به اين مطالب چنين پاسخ داد:
به گزارش ايلنا در اين توضيحات آمده است؛ بازپس گرفتن نامه معرفي وزراي پيشنهادي توسط رئيس جمهور هيچ گونه ارتباطي با برنامه سرکشي نمايندگان مجلس به حوزه هاي انتخابيه نداشته است. همچنين همان طور که رئيس مجلس شوراي اسلامي اعلام کرد نمايندگان مجلس آمادگي حضور در مجلس شوراي اسلامي در روز سه شنبه 24/6/88 و تشکيل جلسه علني به منظور بررسي صلاحيت دو وزير پيشنهادي را دارند.
*****
از میان ایمیل های دریافتی:
چالش نظامی/روحانی در ساخت قدرت ایران
حشمت اله طبرزدی
شب گذشته مهندس طبرزدی دبیر کل جبهه ی دموکراتیک ایران و مدیر مسئول نشریه ی پیام دانشجو، در مصاحبه ی کوتاهی که با تلوزیون تیشک با سیروس ملکوتی انجام داد به تحلیل نیرو های دوگانه ی نظامی/روحانی در ساخت قدرت جمهوری اسلامی پرداخت.متن مصاحبه به شرح زیر است:
سیروس ملکوتی:اقای طبرزدی تحلیل شما از ارایش نیرو های نظامی/روحانی در ساخت قدرت در جمهوری اسلامی چیست. به ویژه که در شرایط کنونی بازداشت ها حتا به کسانی چون فرزند بهشتی یا اندرونی نظام نیز کشیده شده است. به راستی این اتفاقات حاکی از چیست؟یک چالش جدی است یا نوعی نزاع خانگی است؟
طبرزدی:از سال 84 و با رویارویی احمدی نژاد با رفسنجانی این نظریه مطرح شد که نظامیان در مقابل روحانیان قرار گرفته اند. البته این نظریه مسبوق به سابقه است. برای این که ان زمان که جنگ رو به اتمام بود ایه اله مهدوی کنی به عنون مرد قدرتمند روحانیت مبارز،از برگشت نظامیان از جنگ به حوزه ی سیاست ابراز نگرانی کرد. به این دلیل که نظامی ها به دلیل شرکت در جنگ و به انحصار در اوردن امکانات گسترده ی نظامی و اقتصادی و از خود گذشتگی در جنگ،به گونه ای حس حقانیت دارند. گویا برای خودشان یک نوع مشروعیت ویژه برای دخالت در هر امری قایل هستند. در 30 سال گذشته نهاد نظانی سپاه و بسیج به قدرت بزرگی تبدیل شده است.از دیگر سو این ها در دفاع از اصول ایدئولوژی نیز خود را عملا ذیحق فرض می کنند. روحانیت نیز از دیدگاه دیگر همین احساس را دارد و خودش را محق دانسته و در 30 سال گذشته و پس از حذف همه ی مخالفین، به قدرت یکه تاز تبدیل شد.حال این دو نهاد قدرتمند هر دو مدعی انقلاب و نظام و اسلام هستند. از سال 84 که احمدی به پشتیبانی از سوی نیروی نظامی توانست رقیب روحانی را از میدان بیرون کند،روند میلیتاریزه کردن حکومت و جامعه رو به رشد بوده و در عوض از حوزه ی قدرت و حکومت تا اندازه ی زیادی روحانی زدایی شده است.برای این که نظامی ها بر این باور هستند که روحانی توان حکومت داری ندارد و بهتر است در موضع ارشاد جامعه باشد و نظامی ها کار ها را در دست بگیرند. البته این نیروی نظامی برای خودش یک هویت ایدئولوژیک قایل است و بین سپاه با ارتش تفاوت قایل می شود.بنا براین می توان ادعا کرد که این نظریه تا حدود زیادی با واقعیات سازگاری دارد. البته ممکن است موارد نقص و نقضی نیز بر ان وارد باشد. ولی تا حدود زیادی اتفاقات 4 سال گذشته توسط این نظریه قابل تفسیر و بیان است. در حوزه ی علمیه ی قم دو جریان قدرتمند روحانی با دولت نظامی ها درگیر شده اند. یکی مراجع و علمای اصلاح طلب و دیگری مراجع و علمای سنت گرا. البته هر کدام از نظرگاه خاص خودشان با این دولت درگیرند. اما نتیجه ی کار یکی است. تنها مانع روبروی ان ها ولی فقیه حکومت است.برای این که نظامی ها سعی کرده اند برای مشروعیت دادن به کار های خودشان ولی فقیه را با خود داشته باشند.تا کنون نیز به حفظ ان برای خود موفق بوده اند اما در اینده معلوم نیست چه خواهد شد. روحانیت به دلیل جایگاه طبقاتی و اجتماعی اش ،عملا نهادی محافظه کار است. اما نظامی ها خشن عمل می کنند. در همین وقایع اخیر شاهد خشونت بی حد و حصر نظامی ها در این کودتای نرم بودیم.چه از بابت کشتار و چه از بابت شکنجه و تجاوز. روحانیت نمی تواند تایید کننده و پاسخگوی این جنایات باشد.برای این که خصوصیت محافظه کارانه اش اجازه ی چنین تاییدی را نمی دهد. اما هر گاه نهاد نظامی وارد منازعه های سیاسی بشود بی باکانه و خشن عمل کرده و البته نتیجه ی کار او به نام روحانیت نوشته می شود و روحانی ها را علیه دولت اسلامی- نظامی بر می انگیزد. نفوذ نظامی ها در قدرت و سیاست به جایی رسیده است که سرداران سپاه رسما در مورد اینده ی دانشگاه و یا مسائل مربوط به نزاع بین دو جناح قدرتمند حکومت اظهار نظر می کنند. فقط یک گام مانده است تا نیروی نظامی رسما کار ها را به دست بگیرد که البته تا زمانی که ولی فقیهی حاکم باشد که اقدامات ان ها را تایید کند،ممکن است نیاز به این کار نباشند. اگر حوادث 4 سال گذشته و به ویژه 3 ماه اخیر را به دقت مورد مطالعه قرار بدهیم و درگیری های دولت نظامی با بیت امام و نهاد های روحانی یا حتا تعطیل کردن مراسم شب های قدر بر مزار خمینی یا دخالت در مراسم مذهبی در قم و یا بازداشت ادم هایی مثل بهشتی و امثال ان را مورد مطالعه قرار دهیم ،همگی حاکی از این است که این قدرت خشن و کور نظامی است که چنین عرصه را بر روحانیت تنگ کرده و جامعه را به استانه ی تحمل نزدیک می کند. باید دید که این نیروی نظامی مهار نا پذیر که طی 4 سال گذشته همه ی امکانات اقتصادی و ارتباطی و سیاسی را به منوپول خود در اورده اند در اینده ی نه چندان دور با دانشگاه و فرهنگ و مردم چه خواهند کرد. به هر حال تا کنون توانسته بخشی از توده های عمدتا مذهبی و فقیر را با خودش هما هنگ کند اما به دلیل رفتار خشن و سرکوبگرانه اش به مرور این پایگاه اجتماعی را از دست داده ولی در عین حال باعث تضعیف قدرت روحانیون در قدرت نیز شده است.روحانیون به همین دلیل سعی می کنند با رو اوردن به مردم به نحوی قدرت از دست رفته را باز پس بگیرند اما مردم که در 30 سال گذشته با عملکرد روحانیون اشنا هستند نمی خواهند ابزار کار ان ها بشوند. به نظر می رسد مردم به دنبال راه خودشان هستند و از این جدال ها به نفع خواسته های خود استفاده می کنند. می شود ادعا کرد این جدال به مراحل حساسی رسیده است و تنها راهی که برای روحانیت مانده استفاده از ابزار خبرگان رهبری است که ان نهاد نیز با استفاده از ابزار استصوابی پیش تر مصادره شده و گویا نظامی ها با رهنمود ها روحانی تند رو مصباح یزدی برای رهبری اینده نقشه می کشند.روحانیت نخواهد توانست قدرت از دست رفته را باز پروری کند اما می تواند از وقوع جنایت های بیشتر جلوگیری کند تا بیش از این در تاریخ بدنام نشود. به نظر می رسد روحانیت در حال انجام چنین کاری باشد. البته اگر توانی برایش مانده باشد.
*****
خودسر يا سرخود
مهرداد قرباني سرابي
آقاي اسماعيل احمدي مقدم فرمانده ناجا در جلسه معارفه و معرفي فرمانده جديد پليس راه کشور در ضمن اعلام خبر عزل و دستگيري مدير بازداشتگاه کهريزک و ماموران حفاظتي و نظارتي، اشاره به دستگيري سه ماموري که خودسرانه به تنبيه بدني شديد تعدادي از بازداشت شدگان اقدام کرده بودند، کرد و گفت افرادي که به دست آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند مي توانند شکايت کنند. بيان اين موضوع و استفاده از واژه خودسر، سال هاي 1376 و 1377 را يادآوري و تداعي مي کند. در آن ايام پرده از وقايعي برداشته شد که سابقه و گذشته آن قابل توجه و تامل بود. تمام آنچه روي داد توسط ماموراني صورت گرفت که امين مردم بودند و اعتقاد بر اين بود که از قانون اساسي و قوانين مصوب تخطي نخواهند کرد - زيرا چتر نظارتي و بازرسي ظاهراً جدي بر آن مجموعه گسترده است. بر تشکيلاتي که از بودجه عمومي استفاده مي کند و زيرمجموعه حاکميت است و تابع قانون، رعايت حقوق مردم شريف ايران واجب است و اين سازمان از ساير نهادهاي حکومتي که بايد خدمتگزار ملت باشند مستثني نيست. پس از افشاي مطالب و برملا شدن جنايات هولناک و اسفبار، مرتکبان به جنايت،خودسر ناميده شدند و وعده محاکمه اين افراد و تعيين مجازات و عقوبت براي خودسران ذهن و گوش مردم را پر کرد. کراراً اين لفظ شنيده شد و سعي بر آن بود که ديوار بلند و مستحکمي بين اين افراد و مسوولان تشکيلات متبوعه که وظيفه حفظ و نظارت داشتند، کشيده شود. طبق معمول تاريخ تکرار شد و با گذشت قريب به 12 سال شنيده مي شود عده يي خودسرانه نسبت به تخطي از قانون و اذيت و آزار و تنبيه بدني بازداشت شدگان اقدام کرده اند و شکايت زندانيان عليه اين افراد قابليت استماع دارد. اين مضمون و عبارت، مجدداً اين نکته را به ذهن متبادر مي کند که افراد خودسر با نيروي انتظامي و مسوولان سطوح مياني و عالي اين مجموعه ارتباطي ندارند و بازداشت شدگان با اين افراد به طور شخصي روبه رو خواهند بود. به نظر مي رسد چنانچه اين بار اين ماموران با عنوان «سرخود» خوانده شوند و اين عبارت با واژه «خودسر» که قبلاً استفاده شده تفاوت داشته باشد شنيدني تر مي شود و ملت مي پذيرند که اين وقايع براي اولين بار حادث مي شود و اين افراد جديداً و اخيراً چنين اقداماتي را کرده اند و با اعضاي نيروي قبلي تفاوت دارند. مي توان گفت «سرخود» کوتاه شده و ترکيب «قانون و قاضي سرخود» مي تواند باشد يعني ماموراني که قانون و قاضي را در بطن خود حمل مي کنند.
*****
فضله پراکنی "حسین بازجوی" بی شرافت:
حسین بازجو، این مردک پلید و پست و نماینده ولی وقیح در لجن نامه کیهان آنچه را که در سرزمین مفلوک و گرفتار ما می گذرد دقیقن عدل علوی نامیده.
این بدان معناست که دزدی، غارت، تقلب و دروغ، سرکوبی حق جویان، دهن کجی به مردم خسته شده از اشغالگران میهن، دستگیری های بی دلیل، ضرب و شتم و شکنجه زندانیان، و حتا تجاوزات بیشرمانه جنسی به کسی که در اسارت این بی ناموس های بی شرافت قدرت دفاع از خود را ندارد، همان چیزهایی است که در رژیم اسلامی بدان عدل علوی یا امتداد راه علی می نامند...!
عجبا که اینها برای آنانی که چشم و گوشی باز و شنوا دارند حرف تازه ای نیست زیرا دانایان خوب درک می کنند که اسلام ناب محمدی ملایان چه مرام یا دین پلید و ناپاکی است و علی چه غول بی شاخ و دم و موجود سفاکی بوده اما، این که حیوان پستی چون حسین بازجوی مفلس با وقاحت اینها را عین دیانت و حقانیت بداند و بخواند و بنویسد، باعث شرمندگی تمام آنهایی است که بویی از انسانیت برده اند و خود را و هم میهنان خویش را انسان می دانند و نه حیواناتی که حیوانات قویتر حق دارند آنان را بدرّند و بکشند و به آنان تجاوز نمایند.
این ادعای حسین بازجوی بی شرافت مایه دلسردی کسانی می گردد که هنوز باور و یقینی به دین و ایمان و مذهب دارند و تصور می کنند که اسلام واقعا هدیه ایست از سوی خداوند خالق آدمیان.
متن لجن نامه کیهان به نقل از حسین بازجو را که تا ساعاتی دیگر قرار است منتشر و توزیع گردد در زیر بخوانید:
قريب به سه دهه امامت حضرت امير عليه السلام از رحلت پيامبر اكرم(ص) در سال 11 هجري تا شهادت ايشان در سال 40 هجري، نمونه كامل و بي نظيري است براي تأمل در مدل حكومتي و سياسي اسلام كه اگر به دقت انجام شود، راه بسياري از خطاها و كژي ها را مسدود خواهد كرد.پس از رحلت خاتم النبيين(ص) دوران مظلوميت و تنهايي علي(ع) آغاز مي شود آنچنان كه انگار پيامبر(ص) نفرموده بودند و بدان فرموده ها تأكيد نداشتند كه «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»، «انا مدينه العلم و علي بابها»، «الحق مع علي و علي مع الحق» و... كار بدانجا كشيد كه جان پيامبر -علي(ع)- خار در چشم و استخوان در گلو جام تلخ حوادث را نوشيد و خشم خويش را فرو خورد هر چند كه لحظه اي از هدايت مردمان غفلت نكرد. روزگار چرخيد و چرخيد تا همان مردمان دست بيعت به سوي علي(ع) دراز كردند و چون شتران كه به طرف آبشخور هجوم مي آورند بر حضرت هجوم بردند، آنچنان كه عباي ايشان از دوششان افتاد، بند كفششان پاره گشت... انبوه مردم از هر طرف امام را احاطه كرده بودند و در اين ميان نزديك بود حسن و حسين -عليهما السلام- به زير دست و پاي آيند و اينچنين بود كه به اصرار و سماجت مردمان، حضرت زمام حكومت را بر دست گرفتند.اما ديري نپاييد كه بتدريج گروهي ساز ضلالت كوك كردند و از سبيل هدايت فاصله گرفتند؛ جمعي عهد و پيمان شكستند، جمعيتي از تبعيت آيين امام سر باز زدند و خروج از دين را برگزيدند و جماعتي اطاعت از حق و حقيقت را به گوش نگرفته و به نسيان و فراموشي سپردند.اينجا بود كه پيش بيني امام(ع) از حال و روز آنان جامه واقعيت بر تن كرده بود آنگاه كه در روز بيعت فرموده بودند: «مرا واگذاريد و ديگري را به دست آريد، زيرا ما به استقبال حوادث و اموري مي رويم كه رنگارنگ و فتنه آميز است و چهره هاي گوناگون دارد و دل ها بر اين بيعت ثابت و عقل ها بر اين پيمان استوار نمي ماند.»امام(ع) هشدار داده بود كه اگر دعوت شما مردمان را براي پذيرش حكومت بپذيرم براساس آنچه كه مي دانم با شما رفتار مي كنم و به گفتار اين و آن و سرزنش سرزنش كنندگان گوش فرا نمي دهم.حتي به آن جمعيت پرشمار كه سر از پا نمي شناختند و بر پذيرش خلافت از جانب امام(ع) بي وقفه بي تابي نشان مي دادند تاكيد كرده بودند كه اگر من وزير و مشاورتان باشم بهتر است تا امير و رهبرتان گردم.آنچه در كارزار عمل اتفاق افتاد حكايت تلخ برنتافتن عدالت علي(ع) بود؛ چرا كه دست ويژه خواران و رانت خواران از بيت المال مسلمين كوتاه شده بود، ديگر اشراف و سرمايه داران سهمي ممتاز و خاص دريافت نمي كردند. بردگان و غلامان همان اندازه از بيت المال مي ستاندند كه مدعيان و بزرگان دريافت مي كردند. عرب را بر عجم برتري نبود و حقوق آنها بالسويه پرداخت مي شد.عزل و نصب استانداران و حاكمان تنها بر مبناي شايستگي و كارآمدي پيش مي رفت، در مجازات قانون گريزان و اجراي حدود الهي مسامحه اي در كار نبود و هر روز دايره افزون طلبي زياده خواهان تنگ و تنگ تر مي شد.اما مردمان آن ديار و روزگار نه تنها قدر ندانستند بلكه مرور زمان حكايت از آن داشت كه هر روز حاميان امام كمتر و كمتر مي شد. سؤال اينجاست كه چه شد مردماني كه مست و بي تاب خواهان پذيرش حكومت توسط علي(ع) بودند عدالت او را برنتافتند؟بدون ترديد مجموعه اي از عوامل و علت ها را بايد كاويد و به هم ضميمه كرد تا پاسخي جامع داد اما به فراخور اين مقال دو عامل در جستجوي رسيدن به پاسخ حائز اهميت است: 1-استحاله فكري و ايدئولوژيك مردم و جامعه و 2- انحراف پررنگ خواص و نخبگان.از يكسو در جامعه اسلامي انديشه دنيا گرايي و ثروت اندوزي ميان مردم آنچنان اوج گرفته بود كه ارزش ها به ضدارزش ها مبدل گشته بود و ضد ارزش ها رنگ و لعاب ارزش ها را به خود گرفته بود.اينجاست كه علي(ع) هشدار مي دهد كه مردم آگاه باشيد كه وضعيت امروز شما همانند روزي است كه خداوند پيامبرش را بر شما مبعوث گردانيد. از سوي ديگر؛ خواص و نخبگان كه گروهي از آنها سابقه اي از جنگ و مبارزه، در ركاب با پيامبر به همراه داشتند هر كدام به طريقي بر مسير عدل و عدالت ثابت قدم نماندند و از امام(ع) خواسته اي را طلب نمودند و چون به مال و منال مورد انتظارشان نرسيدند يا از تكيه زدن بر فلان منصب و مقام دور ماندند از اردوگاه امام رخت بربستند.چهره هاي سياسي و مشهوري چون عايشه، طلحه، زبير، ابوموسي اشعري، زيدبن ثابت، حسان بن ثابت، ابوهريره، سعدابن ابي وقاص، اشعث بن قيس و دهها نفر ديگر به اپوزيسيون تبديل شدند و از امام جدا گرديدند. تكليف معاويه و حزب اموي نيز معلوم بود.سه جنگ جمل، صفين و نهروان را در مدت كمتر از پنج سال بر امام تحميل كردند، دامنه آشوب ها و اغتشاشات را گسترش دادند و با عدم تمكين در برابر قانون و حدود الهي گستاخانه باطل را بر حقيقت جولان دادند.حضرت امير عليه السلام اما به دور از محافظه كاري هاي معمول حكام و با نفي مصلحت سنجي هاي كذايي بر راهبرد مبارزه همه جانبه با فساد سياسي و اقتصادي ادامه دادند و به موازات آن بر زدايش انحرافات فكري و ايدئولوژيك مردم همت گماردند.فقدان قوه تحليل شرايط و اوضاع سياسي جامعه از سوي عوام و توده مردم و انحراف خواص و نخبگان از اصول بنيادين و ارزش ها نگذاشت آرمان هاي متعالي حكومت علوي به ثمر نشيند هر چند كه اين يك اشتباه استراتژيك است كه حكومت علي(ع) را شكست خورده بدانيم. امروز حكومت علي(ع) الگوي مناسب و بي بديلي براي همه حق طلبان و عدالتخواهان است و نظام جمهوري اسلامي پس از گذشت قرن ها در راه اميرالمومنين است، ناكثين، قاسطين و مارقين امروز هم عرض اندام مي كنند و در دشمني با نظام جمهوري اسلامي تمام قواي خودشان را به ميان آورده اند اما تفاوت اينجاست كه نقطه قوت و قدرت ايران اسلامي، بصيرت و هوشياري مردمي است كه در همه بزنگاههاي حساس و سرنوشت ساز به بهترين وجه ايفاي نقش مي كنند. اگرچه اكنون برخي خواص در عبور از شرايط پرپيچ و خم و صعب العبور بازماندند و در آزمون ايستادگي و ثبات قدم در مسير اصول و ارزش ها مردود شدند اما نه تنها مردم را به دنبال خود نتوانستند بكشانند بلكه در چشم تيزبين ملت رسوا و خوار شدند.
*****
رييس ستاد كل نيروهاي مسلح: حمايت از فلسطين براي كسب امتيازات بين‌المللي است
رييس ستاد كل نيروهاي مسلح گفت: حمايت از فلسطين با وجود هزينه‌هاي سياسي، تبليغاتي، مالي نه تنها امري زايد، تحميلي و هزينه براي نظام نيست بلكه نوعي سرمايه‌گذاري براي كسب امتيازات منطقه‌اي و بين‌المللي است.
به گزارش خبرنگار ايلنا سردار فيروزآبادي در مراسم توديع و معارفه وزير دفاع، تاكيد كرد: نگاه ايران در سياست خارجي خويش در قبال مقاومت اسلامي و نهضت‌هاي آزادي‌بخش، نگاهي كاملا انسان دوستانه و در راستاي انجام وظايف ديني و عقيدتي و به فرمايش شهيد رجايي مكتبي است؛ اما اين موضع بي‌ارتباط با تامين امنيت و منافع ملي كشورمان و همچنين ساير كشورهاي اسلامي و منطقه در قبال اين حمايت‌ها توسط مقاومت اسلامي نيست.
وي اظهار كرد: واقعيت آن است كه مردم مظلوم و مبارزه فلسطين و مقاومت اسلامي لبنان، از منافع و امنيت ملي ما نيز دفاع مي‌كنند و ما كمترين وظيفه خود يعني حمايت معنوي از آنان را انجام مي‌دهيم.
رييس ستاد كل نيروهاي مسلح اظهار داشت: پاسخ به مظلوميت و آرمان فلسطين و حمايت از آن، پاسخ به فطرت انساني و سرشت بشري است و تكليفي اسلامي و مكتبي است و با مباني و چارچوب‌هاي فقهي و اعتقادي گره خورده و با ارزش‌هاي اصيل اسلامي عجين است و در فضاي امروز جهان نيز از مباني حقوق ملي و بين‌المللي برخوردار است.
وي افزود: از نگاه راهبردي حمايت از آرمان فلسطين و يا ديگر نهضت‌هاي بشري ضداستعماري و ضدظلم، نه تنها هزينه براي نظام نيست بلكه نوعي سرمايه‌گذاري براي كسب امتيازات منطقه‌اي و بين‌المللي از نگاه منافع ملي است. از نگاه ارزش‌هاي ملي و منطقه‌اي نيز به كاركردهاي گوناگون مانند جايگاه و نقش منطقه‌اي و... تاكيد خواهد كرد.
فيروزآبادي تاكيد كرد: حمايت از جنبش‌هاي آزادي‌بخش براي جمهوري اسلامي، عنصري در تامين امنيت ملي و اقتدار منطقه‌اي نيز محسوب مي‌شود و در چارچوب هزينه‌هاي ملي براي حفظ امنيت ملي و يا توسعه اقتدار ملي قرار دارد.
وي افزود: ايران به عنوان ام‌القراي جهان اسلام اعتقاد دارد كه دولت صهيونيست و نژادپرست براي تفرقه و بر هم زدن يكپارچگي سياسي سرزمين‌هاي اسلامي ايجاد شده است و عاملي موثر در تضعيف و تحريك فرهنگ مترقي اسلامي و رشد فرهنگ منحط غربي در تمدن اسلامي به حساب مي‌آيد.
وي با اعلام اينكه استعمار پير انگليس، اسرائيل غاصب و اشغالگر قدس را به وجود آورده است، اظهار داشت: اقدام صهيونيست‌هاي كافر را در تاسيس دولتي به نام يهود، بيش از آن‌كه عملي اعتقادي محسوب نمايد، حركتي حساب شده استعماري و استكباري كه به عنوان خنجري در پهلوي امت اسلامي و با سلطه سياسي بر چهارراه ارتباطي جهان اسلام، مانع از همبستگي و رشد و تعالي عامه مسلمين كردند، تا قدرت‌هاي بزرگ بدون زحمت به غارت منابع و ثروت جهان اسلام بپردازند و اتحاد ميان خود بترسند.
وي با تاكيد بر اينكه حساب يهود از حساب غاصبان فلسطين و صهيونيست‌ها جداست، افزود: رژيم صهيونيستي با راهبرد توسعه‌طلبي و اكتفا نكردن به جغرافيايي محدود فلسطين اشغالي نيات پليدي در سر دارد.فيروزآبادي ادامه داد: رژيم صهيونيستي هدف قرار دادن بخش وسيعي از جغرافياي منطقه يعني از مصر تا عراق را هيچ‌گاه كتمان نكرد و اين تنها پيروزي انقلاب اسلامي بود كه توانست رويكرد توسعه‌طلبي صهيونيست‌ها را متوقف كند و توازن قوا را كه كاملا به نفع صهيونيست‌ها بود، بر هم بزند.
وي با اشاره به سرنگوني رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي، خاطر نشان كرد: كينه ديرينه غرب و آمريكا از اسلام مانع شد تا رژيم نژادپرست صهيونيستي كه به مراتب جنايتكارتر، خشن‌تر و متعصب‌تر از آپارتايد آفريقاي جنوبي بود و به نوعي تركيبي از آپارتايد و تجاوزگري ستمگرانه را در ضمير خود داشت، توسط جامعه بين‌المللي محكوم و نابود شود و بالعكس قدرت‌هاي صاحب حق وتو، در بيش از 35 مورد قطعنامه‌هاي محكوميت اين رژيم غاصب و اشغالگر و نژادپرست را وتو كردند و دست آن‌ها را در تجاوزگري بيشتر و هرچه ظالمانه‌تر باز گذاشتند.
رييس ستاد كل نيروهاي مسلح با اشاره به پيروزهاي رزمندگان حزب الله و مردم غزه در برابر رژيم صهيونيستي، افزود: تاثير انديشه تابناك حضرت امام و تحقق انقلاب در بين مردم مسلمان جهان خصوصا در لبنان و فلسطين به خودباوري آن‌ها منجر شد و توانستند به طور مستقل و قدرتمندانه با الهام از ايران اسلامي در مقابل رژيم غاصب صهيونيستي مقاومت و ايستادگي كنند.
وي گفت: موضع ايران، دشمني با تجاوزگري و مظلوم‌كشي و اشغالگري است ولي قدرت‌هاي غارتگر بين‌المللي مثل آمريكا و انگليس براي تثبيت مناسبات و منافع شيطاني و زودگذر و بزدلانه همدست و همپاي استعمارگران، عليه حق‌طلبي جمهوري اسلامي ايران موضع‌گيري و اقدام مي‌كنند.
وي در بخش ديگري از سخنان خويش، اظهار كرد: به فرموده رهبر عزيز ما كه دشمن جنگ نرم را عليه ملت و نظام ما آغاز كرده؛ بنابراين علاوه بر آمادگي دفاعي و قدرت بازدارندگي بايد با تهديدات نرم نيز هم دست‌به‌دست هم مقابله كنيم.
رييس ستاد كل نيروهاي مسلح همچنين حضور سردار وحيدي در وزارت دفاع را نشان‌دهنده نقش مهم نيروهاي مسلح در تربيت مديران راهبردي براي سازمان‌هاي كشوري دانست و گفت: ستادكل پيشتيبان وزير دفاع و برادر اوست.
فيروزآبادي گفت: امروز وزير دفاع پيشين ما كه از مديران كارآمد و پرتلاش و عاشق ولايت و محب وطن و دلسوز مردم است به وزارت كشور مي‌رسد و هر دم از اين باغ بري مي‌رسد، تازه‌تر از تازه‌تري مي‌رسد.
*****
به هتل ها می گویند به احمدی نژاد اتاق ندهید
سایت حکومتی رجانیوز وابسته به باند احمدی نژاد: دنیس راس از مشاوران ارشد باراک اوباما در امور ایران و ریچارد هالبروک نماینده ویژه در افغانستان با تعدادی از صهیونیست‌های مستقر در نیویورک، مدیر هتل محل استقرار رئیس‌جمهور ایران را تحت فشار قرار داده اند. به گزارش روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت، مشاوران اوباما که از مؤسسین گروه موسوم به "اتحاد بر ضد ایران هسته‌ای" در نامه‌ای از طرف این گروه، از مسئولان هتل اینترکانتینانتال در بارکلی نیویورک که موافقت کرده است میزبانی محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران را در زمان برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل در 2 هفته آینده به‌عهده گیرد، انتقاد کردند. مسئولان این هتل در بارکلی نیویورک اعلام کرده‌اند که مدیریت این هتل برای دادن اجازه اقامت به رئیس‌جمهور ایران و هیئت همراه تحت فشار قرار دارند. این گروه در نامه خود به مدیریت هتل آورده است: مکان های کار و کسب در نیویورک نباید پول آغشته به خون این حامی تروریسم را بپذیرند. دنیس راس مشاور باراک اوباما رئیس‌جمهور امریکا در امور خاورمیانه و ریچارد هالبروک نماینده ویژه امریکا در افغانستان و پاکستان از جمله بنیانگذاران این گروه محسوب می شوند. مارک والاس رئیس گروه اتحاد بر ضد ایران هسته‌ای در این نامه نوشته است: مسئولان هتل اینترکانتینانتال با تأمین مکان اقامت هیئت ایرانی نه تنها انتخاب احمدی‌نژاد را تایید می‌کنند بلکه به موارد آشکار نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران و تعهد خود در قبال تولید سلاح های هسته‌ای در این کشور توجه نمی کنند. والاس همچنین در این نامه نوشت من از مدیریت هتل درخواست می کنم بررسی کند که آیا سود منافع کوتاه مدت اقتصادی که از اقامت هیئت ایرانی به دست می اید از پیامدهای جدی حمایت از تروریسم دولتی بیشتر است؟
*****
احکام تعدادی از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه صادر شد
احکام دهها دانشجوی دانشگاه رازی کرمانشاه که در چند روز گذشته به کمیته انظباطی احضار شده بودند روز سه شنبه صادر شد . مطابق اخبار دریافتی “ تعلیق از تحصیل “ عمده ترین این احکام بوده است . در ماه گذشته خبر احضار دهها دانشجو به کمیته انظباطی منتشر شد و موجی از نگرانی را در میان دانشجویان دامن زد .
بنابراین اخبار طی چند روز گذشته کمیته انظباطی دانشگاه رازی محل حضور دهها دانشجویی بود که برای توضیح و برخورد با آنها به این مرکز مراجعه می کردند.
حکم اشکان مصیبیان دانشجوی دانشگاه رازی
از سوی کمیته انظباطی دانشگاه رازی حکم اشکان مصیبیان ، دانشجوی مکانیک ، صادر شد . در این حکم مصیبیان به دو ترم تعلیق از تحصیل و مبلغ 500 هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد . این بیشترین میزان احکام تنبیهی برای یک دانشجو محسوب می شود که از آن بعنوان ارفاق از اخراج یاد می شود .
اشکان مصیبیبان پیشتر مسئول نشریه طاق بستان در این دانشگاه بود که پس از انتشار تنها چند شماره از سوی مسئولان دانشگاه توقیف شد .
حکم اخـــراج سیامن غیاثی دانشجوی علوم پایه دانشگاه رازی
حکم اخراج “ سیامن غیاثی “ دانشجوی علوم پایه دانشگاه رازی کرمانشاه از سوی کمیته انضباطی این دانشگاه صادر شد . این شدیدترین حکم موجود در میان احکام صادره می باشد که روز سه شنبه هفدهم شهریورماه به دانشجویان اعلام شده است .
سیامن غیاثی از فعالان دانشجویی ، عضو شورای صنفی دانشگاه علوم بوده و همچنین از فعالان انجمن اسلامی طیف علامه در دانشگاه رازی بشمار می رود .
*****
ارتش قوی، ارتشی است که سایه اش بجنگد، نه خودش
ارتش سبزها در این ایام، نمونه بارز این ضرب المثل پرمعنی است. سبزها فقط سایه اشان دارد با لشگر کودتا می جنگد و هر بار نیز بدون شلیک حتی یک گلوله، خاکریز دیگری را فتح می کند. سبزها فقط اعلام کردند که شبهای احیاء خواهند آمد، ناچار شدند مراسم 20 ساله مرقد «بنیانگزار جمهوری اسلامی» را تعطیل کنند، مراسم سالگرد مرحوم طالقانی و دهها مراسم دیگر نیز در همین مدت فقط با قدرت سایه سبزها لغو گردیده و لشگر تا دندان مسلح کودتا مفتضحانه سنگر به سنگر عقب نشینی می کند.حال بزرگترین مصیبت حکومت شده است روز قـدرت نمایی دلاوران سـبز «قدس» در 27 شهریورماه. از شدت وحشت به صدا و سیما ماموریت افشای کهریزک را می دهند و رسماً از شاکیان می خواهند که برای گرفتن حق السکوت نقدی مراجعه کنند. به دفتر میرحسین و کروبی حمله و آنجا را غارت می کنند، و در شبهای احیاء، الویری و بهشتی را بازداشت می کنند و در راهند که گرد و خاک بیشتری هم برپا کنند. همه بقول خودشان ارزشهای دینی و انقلابی را زیر پا می گزارند تا بلکه امروز را به فردا برسانند.کابوسهای حکومت تمامی ندارد و هر روز اخبار نگران کننده ای از حوزه های علمیه و روحانیت، از سردمداران مجلس، از سرداران قدیمی، از افسران ارتش، از اقتصاد درمانده، از دیوارنویسی ها و پخش اعلامیه و سی دی، از تحرکات در شهرستانها، از ورشکستگی صنایع بزرگ و خطر اغتشاشات کارگری، از جلسات مراجع و قصد آنها برای صدور اعلامیه، از پاچه گیریهای درون دولت بین خودشان و مبارزه برای حذف رقبا، از اطلاعات و اخبار لو رفته ای که نمی دانند چگونه درز کرده، از فرارسیدن سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاهها و مراکز تحصیلی می رسد و صدها اخبار دلهره آور دیگری که قلب ضعیف کودتا را به سکته نزدیکتر می کند.خامنه ای هم دوباره عزم نماز جمعه کرده تا تئوری «از قمه کشی تا نازکشی» را تجربه کند. خامنه ای 29 خرداد که در مقام سخیف فرمانده لباس شخصی ها ظاهر و دستور به کشتار مردم داد، می رود تا در سناریویی جدید، روز جمعه 20 شهریور، بفاصله 3 ماه، خود را در مقام فردی بی طرف که دچار آلزایمر شده و گذشته را یادش نمی آید و برای اولین بار نام کهریزک و کوی دانشگاه را دو هفته پیش شنیده و خودش خونخواه کشته ها و دادخواه شکنجه شدگان است، جا بزند. واقعاً مشخص نیست که وی نمی تواند بفهمد که دورانش تمام شده و نزد مردم ایران ذره ای ارزش و اعتبار ندارد یا اینکه نمی خواهد این واقعیت را بپذیرد.روز جمعه 27 شهریور، روز قـدرت نمایی دلاوران سـبز است و حکومت چاره ای برای فرار از آن ندارد، مگر اینکه این خاکریز را نیز عقب نشینی کرده و راهپیمایی را ممنوع نماید، روز قدس بی روز قدس. باز هم شکست از سایه ارتش سبزها.هر کدام از این عقب نشینی های ذلیلانه حکومت، به جنبش سبز روحیه مضاعفی می دهد تا خود را برای گامهای بعدی بیشتر آماده کنند.رهبری که ناشیانه دستور کشتار مردم در 30 خرداد را داد و بخیال خودش با این ابراز قدرت، همه سر جایشان می نشستند و یکبار دیگر قدرت و جبروت رهبر بنمایش گذاشته می شد، حکومتش را وارد جنگ با مردمی کرد که بعد از 3 ماه همه چیز را بنفع خودشان تغییر داده و رژیم را وادار به وضع حکومت نظامی اعلام نشده نموده اند.
*****
نیروی انتظامی و امنیتی، مشت آهنین
ایسنا: محمود احمدي‌نژاد در بيست و سومين مراسم دانش‌آموختگي و تحليف دانشجويي دانشجويان دانشگاه نيروي انتظامي اظهار داشت: نيروي انتظامي و امنيتي، مشت آهنين ملت ايران در برابر برهم‌زنندگان امنيت است
احمدی نژاد گفت : راه ملت ايران روشن و عزم ملت ايران در پيشبرد اهداف خود راسخ است و دشمنان ملت ايران آب در هاون مي‌كوبند. آنها همواره در طول اين سي سال از ملت ما عصباني بودند و امروز عصباني‌تر هستند. آنها عصباني هستند و هرچه تصميمات ملت ايران بزرگتر و موثرتر باشد دشمنان عصباني‌تر مي‌شوند.
احمدی نژاد ادامه داد: دشمنان امروز امنيت پايدار و كم نظير ما را هدف قرار داده اند و در شيپورهاي تبليغاتي‌شان مي‌دمند كه ايران وارد يك دوران ناپايدار سياسي و امنيتي شده است.
احمدی نژاد گفت: آنها خيال مي كردند با بوق‌هاي تبليغاتي، شبهه‌افكني و حركت‌هاي ايذايي در گوشه و كنار مي‌توانند چهره ملت ايران را مخدوش كنند و امنيت الهي و مستقر ملت ايران را لكه‌دار كنند. ولي باز هم اشتباه كردند. البته طراحي‌ها بسيار پيچيده‌تر گسترده‌تر و سرمايه گذاري‌ها بسيار سنگين‌تر است. كمتر سابقه داشته است كه سران مستكبر و استعمارگر در يك موضوع داخلي يك ملت اين‌گونه وارد شوند و اظهار نظر كنند و سعي كنند دخالت و اثر بگذارند. با پررويي و گستاخي، آنها باز هم اشتباه كردند، آنها فكر كردند با طراحي‌هايي در گوشه و كنار مي‌توانند چهره انساني، ايماني، آرماني، مردمي و خدمت‌گزار نيروي انتظامي و امنيتي ملت ايران را مخدوش كنند ولي باز هم اشتباه كردند. آنها خيال كردند با تبليغات دروغي مي‌توانند در صفوف به هم پيوسته ملت ايران گسست ايجاد كنند. باز هم اشتباه كردند و ما به آنها مي‌گوييم خوب است كه از تاريخ و تجربيات مكرر خودتان در برابر ملت ايران عبرت بگيريد شما و سرانگشتان بازيچه دست شما بسيار كوچكتر از آن هستيد و هستند كه بتوانند وحدت ملت ايران را مخدوش كنند و امنيت اين سرزمين را مخدوش كنند.
احمدی نژاد افزود: نيروي انتظامي و نيروي امنيتي ما از بنيان نيروهاي انقلابي و خدمتگزار هستند اينها در كنار مردم پيوسته با مردم و در خدمت مردم و مهربان با مردم هستند البته مشت آهنين ملت ايران در برابر مفسدان و برهم زنندگان امنيت نيز هستند و خواهند بود.

*****
يك هفته با حقوق بشر
سیم آخر سرکوب
سامان رسول پور
دادستان جدید در این هفته، دستور پلمپ پنج مکان را صادر کرد: دفتر مهدی کروبی، دفتر حزب اعتماد ملی، دفتر کمیته پیگیری بازداشت شدگان، دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان و "بنیاد حفظ و نشر آثار شهید بهشتی".
نیروهای دادستانی تهران، نخست دفتر مهدی کروبی و بعد هم دفتر حزب اعتماد ملی را پلمپ کردند و تمامی اسناد و مدارک را هم با خود بردند.آنها همچنین محمد داوری سردبیر وبسایت سحام نیوز-ارگان حزب اعتماد ملی- را هم دستگیر کردند.
همزمان، خبر رسید که مرتضی الویری مشاور مهدی کروبی و شهردار اسبق تهران هم بازداشت شده است.
اما برخوردها یکی و دو مورد نبودند. ماموران امنیتی به دفتر کمیته پیگیری زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر هم حمله کردند و کلیه اسناد و مدارک آنجا رانیز با خود بردند. افزون بر اینها مامورین دادستانی، دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان را هم پلمپ کردند.
و بالاخره علیرضا بهشتی، مشاور ارشد میر حسین موسوی و سخنگوی کمیته پیگیری وضعیت زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر هم دستگیر شد.بعلاوه، ماموران امنیتی پس از دستگیری علیرضا بهشتی "بنیاد حفظ ونشر آثار شهید بهشتی" را نیز مهر و موم کردند.
آنطرفتر، حدود 340 روزنامه نگار ایرانی با نوشتن نامه ای خطاب به عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، خواستار آزادی روزنامه نگاران زندانی و رفع توقیف نشریات و فک پلمپ انجمن صنفی روزنامه نگاران شدند.به دنبال انتشار این نامه تعداد زیادی از امضا کنندگان به وزارت اطلاعات احضار و تهدیدشدند.و آنها تنها کسانی نبودند که کارشان به احضار و تهدید کشید؛دهها تن دیگر هم احضار، دادگاهی،بازداشت و محکوم شدند.
در زاهدان و سراوان شماری از شهروندان بلوچ بازداشت شدند.اسامی برخی از آنها: حمزه ریگی، سعید ناروئی، عبدالرحمان ریگی، عزت الله ریگی، عبدالمالک ریگی، حبیب الله ریگی، ابراهیم ریگی، اسماعیل ریگی، حامد ریگی، احمد قنبرزهی، عبدالله ناروئی، اسدالله شه بخش و ناصر شه بخش.
عاطفه امام دختر 18 ساله جواد امام، عضو زندانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رئیس ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی در تهران، بازداشت و سپس آزاد شد.
اما محکومیتها: دادگاه تجدید نظر استان اردبیل بهروز علیزاده، ودود سعادتی، رحیم غلامی، حسین حسینی و اردشیر کریمی خیاوی از فعالین مدنی آذربایجانی در اردبیل را به یکسال حبس محکوم کرد.همچنین یاشار حکاک پور از فعالین حقوق بشر آذربایجانی، به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.
در همین حال، جلسه دادگاهی 9 فعال دانشجویی در بابل برگزار شد وآنسوتر، 15 دانشجوی دانشگاه کاشان به کمیته انضباطی احضار شدند.
در چنین اوضاعی، محمد صدیق کبودند رییس زندانی سازمان حقوق بشر کردستان،به دستور بازپرس پرونده و بدون اینکه هیچ اتهام جدیدی علیه او طرح شده باشد، با غل و زنجیر و با هزینه خودش از زندان اوین به مهاباد منتقل و سپس دوباره به زندان اوین بازگردانده شد.
در پایان چنین هفته ای که رکورد پلمپ ها شکسته شد و نزدیکان موسوی و کروبی بازداشت شدند، بسیاری از یک احتمال ابراز نگرانی کردند: احتمال بازداشت موسوی و کروبی
*****
چرا روز قدس مهم است
س .ش. شیرازی
کودتاگران نشسته بر خوان خون شهیدان ما اکنون در آرزوی دو چیزند:
1- پائیز جنبش سبز ملت ایران
2- تثبیت دولت کودتا
این هر دو مهم اما لازم و ملزوم هم هستند- یعنی اگر جنبش ملت فروکش کرد دولت کودتا در داخل و خارج می تواند مشروعیت از دست رفته را احیاء و مقبولیت خویش را ترمیم کند – در داخل این موضوع باعث می شود که آنها با خاطر جمعی از سکوت و عدم حضور ملت در صحنه ضمن دستگیری سران اصلاحات و جنبش با قاطبه ملت و همة آنهایی که زبان به اعتراض گشوده اند تسویه حساب نماید- باور کنیم که حبس و بند و زنجیر و باتوم و مرگ در انتظار تک تک ماست – دولت کودتا اگر احساس کند که مردم سرد شده اند و دیگر حضوری در سطح خیابان و تجمعات ندارند از محاق سکوت و بی عملی و تردید و سازش بیرون آمده و چون پلنگی زخمی همه را خواهد درید. این موضوع باعث شده است که شورای امنیت ملی کودتاگران همة تجمعات خویشاوند با جنبش پاک سبز را به تعطیلی بکشاند- عدم برگزاری مراسم احیاء در مرقد امام خمینی که می توانست با حضور مردم و سران جنبش صورت بگیرد نشانة آشکاری است که آنان سعی می کنند در این دورة مهم زمانی به ملت و ناظران بین المللی القاء کنند که مملکت آرام و امن است و جزیرة ثبات ایران برای ارتباطات ظالمانه و معاملات غارتگرانه آنان مهیاست. پر واضح است که سفر قریب الوقوع احمدی نژاد به نیویورک نیز تحت الشعاع این مهم است.
او در این سفر با چالش های بسیاری روبروست. از مخالفت و تظاهرات ایرانیان گرفته تا مخالفت کشورها و دبیرکل سازمان ملل - برای همین است که او می خواهد تا هنگام سفر هیچ تجمعی برگزار نشود که بتواند حیثیت و جایگاه و منزلت سیاسی جهانی و ملی او را خدشه دار کند- اگر تظاهراتی صورت بگیرد « چه سرکوب شود و چه نشود » در هر دو حال جهان خواهد فهمید که او واقعاً فاقد مشروعیت و مقبولیت است و ملت ایران هم چنان اصرار به گرفتن حق و رأی خود دارد و هیچ کشوری حاضر نیست با یک سیاستمدار در حال سقوط و فاقد مقبولیت و مشروعیت و ویران مذاکره، گفتگو، معامله و مراوده ای داشته باشد و او ضمن از دست دادن فرصت طلائی مذاکره با آمریکا و غرب، هم پیمانان خود در آمریکای لاتین و عرب را از دست می دهد و این یعنی ساقط کردن حکومتی که بر پایة ستم و تقلب و کشتار و جنایت ساخته شده است- سناریوی سنگین و خائنانه کودتاگران در دادن امتیاز به غرب و خارجی ها از طریق اقتصادی و سیاسی و گرفتن مجوز سرکوب ملت در داخل بر دل آنها خواهد ماند- ما چاره و راهی نداریم مگر اینکه این تنهاترین و طلائی ترین فرصت زنده بودن و اظهار وجود و استمرار و پایائی جنبش سبز را در روز قدس از دست ندهیم- باور کنید این روز نقطه عطف تاریخ مبارزه رهائی بخش ملت در دورة جنبش سبز و شاید تاریخ فردای ماست.
تا بازگشائی دانشگاه ها فرصتی نمانده است دولت می خواهد با بازگشایی دانشگاه ها خبری از جنبش سبز نباشد باید او این آرزو را به گور ببرد دست در دست هم و با پایمردی و شهامت در این تظاهرات کودتاکش شرکت کنیم و همة دوستان و فامیل و نزدیکان را به این میدان حماسه بکشانیم و جنبش سبز را تا شروع سال تحصیلی زنده نگاه داریم.
مشتاق و منتظر دیدار شما در روز قدس.
*****
نامه شدیداللحن دکتر سروش به آیت‌الله خامنه‌ای:
به یاری خدا، دین و آزادی می‌مانند و استبداد می‌رود

دکتر عبدالکریم سروش در نامه‌ای شدیداللحن به آیت‌الله خامنه‌ای، ضمن انتقاد از عملکرد وی در جایگاه رهبری، تاکید کرد که: ما آزادی و دیانت را ارج خواهیم نهاد، و وعده داد که این نسل، زوال استبداد دینی را جشن خواهد گرفت و به جامعه‌ای اخلاقی و حکومتی فرادینی دست خواهد یافت. متن کامل نامه دکتر سروش را بخوانید:
عروسی خونین پایان یافت و داماد دروغین به حجله در آمد.
صندوق ها بر خود لرزیدند و دیوان در تاریکی رقصیدند.
قربانیان در کفن های سپید به نظاره ایستادند و زندانیان با دست های بریده کف زدند
وجهانیان یک چشم خشم ویک چشم نفرت، داماد را بدرقه کردند.
چشم روزگار فاش گریست و خون از سر ایوان جمهوری گذشت.
شیطان خندید و آنگاه ستاره ها خاموش شدند و فضیلت به خواب رفت.
*
آقای خامنه ای،
که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟
ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند
که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده
درین قحط سال فضیلت و عدالت همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم. "زان یار دلنوازم شکری است با شکایت." نه اینکه شکایتی نداشته باشم. دارم و بسیار دارم اما آنها را با خدا در میان نهاده ام. گوشهای شما چندان از ستایش و نوازش مداحان پر و سنگین شده است که جایی برای صدای شاکیان ندارد. ولی من از شما بسیار متشکرم. شما گفتید که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به یغما رفت. باور کنید که در تمام عمر خود خبری بدین خوشی از کسی نشنیده بودم. آفرین بر شما که نکبت و ذلت استبداد دینی را اذعان و اعلام کردید.
شادم که آخر الامر آه سحرخیزان به گردون رسید و آتش انتقام الهی را برافروخت. شما حاضر بودید آبروی خدا برود اما آبروی شما نرود. مردم به دیانت و نبوت پشت کنند اما به ولایت شما پشت نکنند. شریعت و طریقت و حقیقت مچاله شوند اما ردای ریاست شما چین و چروک نخورد. اما خدا نخواست. دلهای سوخته و لبهای دوخته و خونهای ریخته و دست های بریده و دامانها ی دریده نخواستند و نگذاشتند. پاکان و پارسایان و پیامبران نخواستند. محرومان و مصلحان و ستم کشیدگان و ستم ستیزان نگذاشتند.
"پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن،" قصه جمهوری ولایی شما بود. و اینک خدا را شکر که پرده عصمت دروغین این دیو دریده شد. رازش فاش و مشتش باز شد و تردامنی اش بر آفتاب افتاد. و جهانیان با خشم و حیرت آن را برهنه مشاهده کردند.
آقای خامنه ای،
می دانم که روزهای تلخ و سختی را می گذارنید. خطا کرده اید، خطایی سخت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید. از حق بودن و فضیلت بودنش بگذرید. آن را برای رسیدن به حکومتی کامیاب به کار گیرید. این را که می خواهید؟. چرا شیپور را از سر گشاد می زنید؟ چرا میان مردم عسسان و خفیه نویسان و جاسوسان می گمارید تا ضمیر آنان را بخوانند یا به حیله و ترفند، سخنی از زیر زبانشان بکشند، و راست و دروغ و نارس و ناقص بشما گزارش دهند؟ مطبوعات را، احزاب را، انجمن ها را، ناقدان را، مفسران را، معلمان را، نویسندگان را ... آزاد بگذارید ، مردم به صد زبان حکایت خود را آشکارا خواهند گفت و پنجره های خبر و نظر را بر روی شما خواهند گشود وشمارا در تدبیر ملک وتنظیم نظام یاری خواهند کرد. مطبوعات را خفه نکنید. آنها ریه های جامعه اند. اما شما از بیراهه و کژراهه رفتید. و اینک در طلسم تهلکه ای افتاده اید و قربانی نظام بسته ای شده اید که دیرگاهیست خود آن را آفریده اید، که نه نقد در آن می روید نه نظر، نه علم نه خبر. گمان می کنید با خواندن بولتن های محرمانه و گوش کردن به مشاوران گوش به فرمان، خبرهای کامل و جامع را به چنگ می آورید. اما هم انتخاب خاتمی هم انتخاب سبز موسوی باید به شما نموده باشد که افیون استغنا وافسون استبداد، زیرکی و دانایی را از شما ستانده است. و اینک برای جبران آن گناه ناشی از جهل ناشی از استبداد، دست به ارتکاب گناهان بزرگتر می زنید. و خون را به خون می شوئید مگر طهارتی حاصل کنید.
خیانت و تقلب کم بود دست به قتل و جنایت بردید، خیانت و جنایت بس نبود تجاوز به زندانیان را بر آن افزودید، قتل و تجاوز و تقلب هنوز کم بود تهمت های جاسوسی و ناموسی را هم بر آن اضافه کردید. درویشان و روحانیان و نویسندگان و دانشجویان را هم امان ندادید و از دم تیغ گذراندید. عاقبت هم به جانیان و بانیان جایزه دادید و به ریش همه خندیدید و ریش سرباز بی نوایی را گرفتید که چرا ماشین ریش تراشی را به سرقت برده است!
از صبر خدا در شگفت بودم. می دانستم که
لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
می دانستم که مادران داغدار و پدران سوگوار در خفا می سوزند و می گریند و به زبان حال و قال با خدا می گویند:
ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا ( خداوندا ما را از این محیط پرستم نجات بخش وبرای ما یاوری بفرست.)
می دانستم که "چه دست ها که ز دست تو بر خداوند است." زندانها معبد بود و عابدان روز و شب در سجود، سقوط ولایت جایر را از خدا به دعا می خواستند (و می خواهند).
ندای آقا سلطان که به خاک شهادت افتاد و حنجره اش به گلوله ستم سوراخ شد به درگاه سلطان عالم نالیدم که بازهم ندای خلایق را نمی شنوی؟ چون عیسی بر صلیب گله کردم که "خدایا چرا ما را رها کرده ای"، مگر سیاهکاران را نمی بینی که سبزها را سرخ کرده اند، مگر عبوسان و ترش رویان را نمی نگری که شیرینی ها را تلخ کرده اند، سوختن خرمن امنیت و کرامت انسان را می نگری و ذلت اعتراف زندانیان و شوکت شریرانه ستمگران را می بینی و بازهم استغنا می ورزی؟
تا روزی که آن اقرار مجبورانه و مکروهانه یعنی آن کلمات سه گانه را شنیدم: "هتک حرمت نظام" ،که چون حدیث سرو و گل و لاله و چون ثلاثه غساله جان بخش بود. گویی کلمات آن خطیب نبود. کلمات تو بود خدایا که در خطابه جاری شد. دانستم که دست به کار اجابت شده ای و باد را فرمان داده ای تا آتش را به کشتزار فرومایگان ببرد. سجده کردم و سپاس گزاردم که
آفرین ها بر تو بادا ای خدا
بنده خود را ز غم کردی جدا
آتشی زد او به کشت دیگران
باد آتش را به کشت او بران
*
آقای خامنه ای،
می خواهم به شما بگویم دفتر ایام ورق خورده است و بخت از نظام برگشته است ، آبرویش به یغما رفته است و طشت رسوائیس از بام تاریخ افتاده است. کشف عورت شده است. خدا هم از شما رو گردان شده و ستاریت خود را باز گرفته است. آن دلیری ها که در کنج خلوت و در پرده تزویر می کردید فاش شده است. آه جگرسوختگان و جان باختگان و دهان دوختگان کارگر افتاده است و دامان و گریبان شما را سوخته است. خائفم که بگویم باب توبه هم به روی شما بسته شده است. شریعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد که مشروعیت از شما گریخته است. ایران سبز از این پس دیگر آن ایران سیاه و ویران نیست. سبزی وسپیدی این جنبش به عنایت و اجابت الهی بر سیاهی جور شما پیشی گرفته است. خاک و آب و آتش و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا به فرمان خدا بر علیه شما بشورند.
سالها اعوان و انصار شما زیر چتر حمایت و ولایت شما چون شغالان گرسنه در پوستین خلق افتادند و امنیت و عدالت را از مردم ربودند، دهانشان را بستند، عزتشان را ستاندند، راحتشان را گرفتند، گلویشان را فشردند، خون در دل و اشک در چشمشان نشاندند، زهر قساوت را به آنان چشاندند و چون قومی اشغال شده به اسارتشان گرفتند، حقوقشان را پامال کردند، آزادیشان را به تاراج بردند، حرمتشان را شکستند، افکارشان را به سخره گرفتند، دینشان را وارونه کردند، کارخانه مقدس تراشی تراشیدند، و به نام دین خرافه فروختند، کامشان را تلخ و روزشان را شب کردند، دست خیانت در صندوق آراء شان گشودند، و پای اهانت بر کرامتشان نهادند، دانشگاه ها را به دست جهال سپردند، و بیت الاحزانی بنام صدا و سیما را از دروغ و تهمت انباشتند، و درس غلامی و غمناکی به مردم دادند. نظر حرام نمودند و خون خلق حلال، اجتماعات دروغین و گزاف بر پا کردند، و لاف زنان به مردم دنیا فروختند که همگان عاشقان سینه چاک نظام ولایتند. در زندانها و قتلگاه ها از قتل و تجاوز و تعدی و ضرب و شتم و جرح و شکنجه آن کردند که مغولان نکردند، شرع و قانون را زیر پا گذاشتند، و علم جهل و تعصب برافراشتند، نادانان را بر کشیدند و دانایان را فروکوفتند، لذت را از جوانان و حرمت را از پیران دریغ داشتند، آیت الله های رنگین ساختند و فتاوای سنگین از آنان گرفتند تا نویسندگان و ناقدان را به طناب توحش خفه کنند و به ساطور سبعیت بند از بند بگشایند، در پی مالیخولیای دشمن ستیزی هر روز مهلکه ای و معرکه ای تراشیدند و جمعی را به بند کشیدند، و اقاریر مضحک بر زبانشان نهادند و کیفرهای مهلک بر جانشان.عمله استبدادنظامی و قضایی بیداد را به نهایت رساندند، گویی نظام قسم خورده بود که از صدام و حجاج چیزی کم نیاورد.
این مکرهای سرد و رندی های واژگونه و زیرکی های ابلهانه، و ستم های آشکار و نهان و زور و تزویر های گران و حق کشی ها و آدم کشی ها و تقلب ها و تخلف های پر عفونت ودراز مدت ، آتشی در وجدان رعیت افروخت که کاشانه ولایت را بسوخت. آن اعتراض پس از انتخابات نه "رزمایش" بود، نه" فتنه" و نه" مسجد ضرار" (که دارالضرب شما هر روز مهری بر آن می زند)، بل طغیان و غلیان غیرت بود بر علیه غارت. وجدانهای بیدار، بر رای خود، بر انتخاب خود، بر حقوق شهروندی خود، بر آزادی اندیشه خود، غیرت ورزیدند و بر غارتگران رای و حقوق و آزادی، آرام و متین شوریدند. دزدان سراسیمه بر خود پیچیدند،ولی ما صدای خنده خدا را شنیدیم که در فضا پیچید. او از ما راضی بود. دعای ما را شنید و جانیان و بانیان را رسوا کرد. مرگ ترانه (موسوی)، ترانه مرگ استبداد بود.
*
آقای خامنه ای،
بارها حافظان ،حکام جائر زمانه را بزبان رمز موعظه کردند که:
با دعای شب خیزان ای شکر دهان مستیز
در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی
و گفتند:
مکن که کوکبه دلبری شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
*
نشنیدند و عاقبتشان را شنیدی.
*
جنبش سبز برای آفریدن ایرانی سبز اکنون محکم نهاد شده است. چون شجره طیبه ای که پایی در زمین و سری در آسمان دارد و به اذن خدا در ثمر بخشی است (اصلها ثابت و فرعها فی السماء - سوره ابراهیم). این جنبش شهید سبز خود، شعر و شاعر سبز خود، ادب و هنر و گوینده و گفتمان سبز خود را پیدا کرده است. محصول بیست سال جهاد فرهنگی و دردمندانه روشنگران و پیکارگران عرصه سیاست و فرهنگ است. بیهوده می کوشید با نظامی گری و انوری پروری به سبک سلطان سنجر و سلطان محمود آن را در هم بشکنید. خود را مگر بشکنید.
این نه آن شیر است کز وی جان بری
یا ز پنجه قهر او ایمان بری
*
فرو ریختن رعب رعیت و زوال مشروعیت ولایت بزرگترین دستاورد شورش غیرت بر غارت بود و شیر خفته شجاعت و مقاومت را بیدار کرد. نه تطاول نظامیان نه تجاوز حرامیان،نه خاک افشاندن در چشم مروت نه باد افکندن درآستین ژنده قدرت، نه تکیه بر سبعیت حیوانی نه حمله به علوم انسانی، نه مداحی مداحان مزدور نه شاعری شعر فروشان کم شعور ،هیچکدام قامت مقاومت را خم نخواهند کرد. استبداد دینی رسوای کفر و دین شده است. و در مزرع سبز جنبش هنگام دروی آن رسیده است. ما این را به دعا از خدا خواسته ایم وخدا با ماست.
برگشتن بخت و روزگار شاهدی شیرین تر از این ندارد که عیدهای شما همه عزا شده است. و هر چه روزی شما را می خنداند اینک می گریاند و می لرزاند. دانشگاهی که می خواستید به پابوس شما بیاید، اکنون به کابوس شما بدل شده است. تظاهرات خیابانی، اجتماعات آئینی، رمضان و محرم ،حج و روضه و ماتم همه برای شما نماد نحوست شده اند و به زیان شما روان می شوند.
ما نسل کامکاری هستیم.ما زوال استبداد دینی را جشن خواهیم گرفت. جامعه ای اخلاقی و حکومتی فرادینی طالع تابناک مردم سبز ماست.
ما آزادی را ارج خواهیم نهاد و قدر خواهیم دانست، همان آزادی که شما به آن ظلم کردید و قدرش را ندانستید و اکنون مظلمه اش را می برید. فاشیسم مشربان به شما فروختند که آزادی یعنی بوالهوسی و اباحی گری و لاابالی روشی. و ندانستید که شفای امراض مهلک نظام شما در این خجسته آزادی است. بی جهت بدنبال مفسدان اقتصادی می گردید (که در آن هم عزمی و جدیتی نیست). اگر مطبوعات را آزاد می گذاشتید، فسادها را رو می کردند و مفسدان جرات فساد نمی کردند. می گذاشتید نقد شما را بگویند تا شما هم به ورطه استبداد رای و نخوت شوکت و فساد قدرت در نمی افتادید. می گذاشتید سخن راستین مردم را با شما در میان بگذارند تا مستی بی خبری از سرتان بپرد. آنها مدارس میهن اند، نه "پایگاه دشمن." و چه باک که درهای مدارس باز باشد و شما هم در آن شاگردی کنید.
ما دیانت را هم ارج خواهیم نهاد، همانکه شما آن را بازیچه مصالح قدرت خواستید و بنام آن درس غلامی و غمناکی به مردم دادید و ندانستید که شادی و آزادی با ایمان راستین همپیمانند و اجبار فقیهانه، حریت مومنانه را می ستاند و قدرت شریعت مدار هم قدرت و هم شریعت را فاسد می سازد. حکومت بر مردمی شاد و آزاد و آگاه و چالاک افتخار دارد نه رعیتی دربند و غمناک.
*
با خود می گویم برای که اینها را می نویسم؟ برای نظامی که بخت از او برگشته و آب از سرش گذشته وتشنه در سراب مانده وخیمه بر خراب زده و چشم نجابتش بسته و ستون صلابتش شکسته و از چشم خواص و عوام افتاده و طشت رسوائیش از بام افتاده است؟ و آنگاه به یاد می آورم کلام خالق سبحان را در ذکر حکیم که:
و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلکم او معذبهم عذابا شدیدا قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون (آنان پرسیدند چرا کسانی را موعظه می کنید که خدا قطعا هلاک و عذابشان خواهد کرد، موعظه گران گفتند عذری است تا خدا ما را به گناه آنان نگیرد، شاید هم پند ما در آنان درگیرد - سوره اعراف 164)
بارخدایا تو گواه باش، من که عمری درد دین داشته ام و درس دین داده ام. از بیداد این نظام استبداد آئین برائت می جویم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده ام از تو پوزش و آمرزش می طلبم.
ای خدای خرد و فضیلت! به صدق سینه مردان راستگو و به آب دیده پیران پارسا دعای ما را هم با دعای سحرخیزان و روزه داران و عابدان و صالحان همراه کن و شکوه دردمندانه ما را بشنو و بر سینه های بریان و چشم های گریان ستمدیدگان رحمت آور و بیش از این خلقی را پریشان و خروشان مپسند. دوستان خود را به دست دشمنان مسپار و خرد و فضیلت را از اسارت این نامردمان به در آر. باد را بگو تا خیمه استبداد را بر کند و آتش را بگو تا ریشه بیداد را بسوزاند. آب را بگو تا فرعون ها را غرق کند و خاک را بگو تا قارون ها را در خود کشد. ابرها وباران ها را بگو تا رحمت و عدالت و شادی و شفقت بر این قوم مظلوم محروم ببارند و خارزار رذیلت ظالمان را به گلزار فضیلت عادلان بدل کنند.
*
آب و دریا ای خداوند آن توست
باد و آتش جمله در فرمان توست
گر تو خواهی آتش آب خوش شود
ور نخواهی آب هم آتش شود
تو بزن یا ربنا آب طهور
تا شود این نار عالم جمله نور
*
رمضان مبارک 1430 قمری - شهریور 1388 شمسی
عبدالکریم سروش
*****
علی جمالی، عضو شورای مرکزی سازمان دانش‌آموختگان ایران
مؤمنی سه ماه است در وضعیتی اسف‌بار در زندان به سر می‌برد

با گذشت نزدیک به هشتاد روز از بازداشت عبدالله مؤمنی، عضور شورای مرکزی و سخنگوی سازمان دانش‌آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت)، هنوز هیچ خبری از آزادی وی و یا حتی اتهامات وارده به او و علت بازداشت‌اش به خانواده و وکیل وی داده نشده‌است. این در حالی است که اکنون بیش از سی‌وپنج روز است که مؤمنی هیچ گونه تماسی با خانواده‌اش نداشته‌ و وضعیت وخیم جسمی و روحی او در آخرین دیدار وی با خانواده‌اش، سبب نگرانی فزاینده نسبت به وضعیت مومنی شده‌است.
به گزارش موج سبز آزادی، علی جمالی، عضو شورای مرکزی سازمان دانش‌آموختگان ایران، با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت سخنگوی این سازمان در زندان اوین، در مورد علت این برخوردها از سوی نیروهای امنیتی با عبدالله مؤمنی، گفت:" متأسفانه این گونه برخوردها هیچ‌گونه جنبه حقوقی و قضایی ندارد که بتوان برای آن دلیلی را جستجو کرد و صرفاً به تمایلات شخص قاضی و دستورات صادره از نهادهای امنیتی باز می‌گردد، بازداشت گسترده و غیرقانونی فعالان سیاسی و مطبوعاتی آن هم بدون هیچ دلیل موجه و قابل قبولی نشان می‌دهد که متأسفانه رفتارهای دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران با موازین حقوقی قابل سنجش نیست. به طور مشخص در مورد آقای مؤمنی بیش از 35 روز از آخرین تماس ایشان می‌گذرد و مشخص نیست قاضی پرونده به چه دلیلی در طول این 35 روز ایشان را از بدیهی‌ترین حقوق‌شان محروم کرده‌است."
جمالی درباره پی‌گیری‌های وکیل عبدالله مؤمنی و خانواد در مورد رسیدگی به پرونده وی می‌گوید:" مانند خانواده‌ها و وکلای دیگر زندانیان سیاسی، کوشش‌های آن‌ها نیز تا کنون بی‌نتیجه بوده‌است، وکیل ایشان تا کنون موفق به مطالعه پرونده و ملاقات با ایشان نشده‌است. خانواده ایشان نیز پس از آخرین تماسی که 35 روز پیش با ایشان داشته‌اند، اکنون در بی‌خبری کامل به سر می‌برند و این موضوع باعث ایجاد نگرانی فراوان در نزد خانواده و دوستان ایشان شده‌است."
این عضو سابق دفتر تحکیم وحدت با شفاف خواندن عمل‌کرد مؤمنی در طول سال‌های فعالیت‌اش گفت:" هنوز هم پس از گذشت سه ماه علت بازداشت آقای مؤمنی برای ما محل سؤال است." وی می‌افزاید:" این‌ که آقای مؤمنی و سازمان متبوع ایشان پس از سال‌ها در انتخابات حضور می‌یابند و مردم را به شرکت در انتخابات تشویق می‌کنند و به رغم انتقادات فراوان می‌کوشند به شرایط موجود تن دهند و پس از آن نیز هیچ‌گونه فعالیتی در جهت نقض قانون و ایجاد ناامنی انجام نمی‌دهند، ولی به ناگاه بازداشت شده و با شرایط بسیار اسف‌بار و نگران‌کننده، 3 ماه را در زندان می‌گذرانند، موضوعی است که ما هنوز نتوانسته‌ایم دلیل قابل قبولی برای آن بیابیم و ناچاریم مانند رفتارهای دیگر حاکمیت با استدلال " النصر بالرعب" آن را تحلیل کنیم."
جمالی با بیان این‌که علی‌رغم فشارهای مسئولان رده بالای نظام مبنی بر تعیین تکلیف بازداشت‌شدگان، هنوز هم خبری از رسیدگی به پرونده عبدالله مؤمنی و حضور وی در دادگاه نیست، این وضعیت را نگران‌کننده‌ خواند و گفت:" من گمان می‌کنم رفتارهای سیاسی آقای مؤمنی در طول چند ماه گذشته به گونه‌ای بوده‌است که حتی برای آوردن ایشان به دادگاه فرمایشی و نمایشی نیز دلیل موجهی در دست کودتاچیان وجود ندارد. از سوی دیگر این احتمال را نیز نمی‌توان از ذهن دور کرد که ممکن است در پروژه فعلی تیم عملیاتی کودتا، آقای مؤمنی فعلاً جایی ندارد و باید منتظر بود و دید در روزهای آینده چه اتفاقاتی رخ می‌دهد." وی با اشاره به وضعیت بد جسمی و روحی عبدالله مؤمنی در تنها دیدار وی با خانواده‌اش گفت:" من اصلاً تمایل ندارم به احتمالات بدتر بیاندیشم و تلاش می‌کنم خود را قانع کنم که عدم حضور عبدالله در دادگاه هیچ ارتباطی به وضعیت جسمی و روحی او ندارد."
دبیر کمیته سیاسی سازمان دانش‌آموختگان در مورد مراسم افطاری این سازمان در مقابل زندان اوین در هفته گذشته نیز به خبرنگار ما گفت:" ما تصمیم گرفتیم پس از 15 روز از شروع ماه مبارک رمضان روزه‌های خود را در کنار دوستان دربندمان و در کنار دیوارهای زندان اوین افطار کنیم. ولی متأسفانه همین مراسم ساده نیز برای حکومت کودتا قابل تحمل نبود و ما و خانواده زندانیان با زبان روزه مورد هجوم و هتاکی مأموران انتظامی و امنیتی قرار گرفتیم. ما به چشم خود دیدیم که عوامل کودتا چگونه به آموزه‌های دینی مسلمانان در مورد حرمت روزه‌داران و ثواب افطار نمودن پشت پا زده و اوامر اربابان خود را بی‌رحمانه اجرا می‌کنند. پس از این اتفاق ما و حدود 50 نفر از خانواده‌هایی که دعوت سازمان را پذیرفته‌بودند، اندکی دورتر از زندان رفته و در حاشیه اتوبان روزه خود را افطار کردیم تا جلوه‌ای دیگر از رفتارهای علوی نظام اسلامی بر همگان روشن گردد."
*****
جنایت علیه بشریت
شهرام سرداری
مدت مدیدی است که بدنبال حوادث تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری از جمله سرکوب سازمان یافته و کشتار معترضان به نتیجه انتخابات، بازداشتهای فردی و جمعی ، تعقیبها، شکنجه ها و تجاوزات جنسی صورت گرفته در زندان توسط نیروهای امنیتی و انتظامی و نگهداری بازداشت شدگان در شرایط سخت و غیر انسانی ازجمله سلولهای انفرادی و نگهداری جمعی افراد در محلهای تنگ و فشرده ، تحت فشار قراردادن بازداشت شدگان برای اعتراف و محاکمات آنها بدون دسترسی به وکیل و شرایط پیش بینی شده در قانون این سئوال را به عنوان یک محقق حقوق بین الملل در ذهنم ایجاد کرده بود که آیا این اتفاقات می تواند مصادیقی از جنایت علیه بشریت باشد.در این زمینه مطالب و سخنان مختلفی در سایتها و روزنامه ها از قول سیاسیون و برخی حقوقدانان مطالعه کرده بودم اما هیچ یک از آنها نمی توانست به لحاظ حقوقی یک پژوهنده حقوق را که صرفا از منظر حقوقی باید به مسئله بنگرد مجاب کند. البته در این باب حقوقدانانی دیگری نیز هستند که علیرغم مخالفت با نظام جمهوری اسلامی با نگارنده در این باب که نمی توان مسائل حقوقی و سیاسی را با یکدیگر خلط کرد هم عقیده می باشند.
از این رو تصمیم گرفتم تا تحقیق مستندی در این زمینه صورت دهم تا حداقل پاسخ خودم را دریافت کنم. تا اینکه وقتی در حال جستجو در فضای مجازی درباب مصادیق صورت گرفته جنایت علیه بشریت در جهان بودم به خبری برخورد کردم که دیگر تحقیق را فاقد موضوعیت کرد! خبرگزاری فارس که از حامیان جدی سرکوب اعتراضات اخیر است روز دهم شهریور خبری را منتشر کرد که اشاره به متن كامل اعلام جرم حقوقدانان ايران عليه 24 جنايتكار جنگي در اسرائیل داشت. در این کیفر خواست از رییس جمهور کنونی اسرائیل تا فرماندهان میان رده ارتش اسرائیل از جمله فرمانده توپخانه نیروی زمینی اسرائیل و حتی معاونان و مباشران آنها نیز نام برده شده بود. اما بخشی از این کیفرخواست اشاره به جنایت علیه بشریت داشت که به عنوان یکی از سرفصلهای اعلام جرم علیه اسرائیل بدان اشاره شده است. موضوعی که قرار بود بهانه تحقیق نگارنده قرار گیرد. از این رو متن کامل این کیفر خواست که اشاره به موضوع جنایت علیه بشریت دارد را به لحاظ اهمیت عینا از خبرگزاری فارس نقل می کنم:

" جنايت عليه بشريت، جنايتي است كه در اساسنامه دادگاههاي نورنبرگ و توكيو و يوگسلاوي سابق و رواندا و اساسنامه ديوان بين المللي كيفري و رويه قضايي دادگاههاي مذكور به خوبي تبيين گرديده است. مطابق ماده 7 اساسنامه ديوان بين المللي كيفري اعمالي چون قتل ، ريشه كن كردن ، تبعيد يا كوچ اجباري جمعيت، اعمال غير انساني كه عمداً به قصد ايجاد رنج عظيم يا صدمه شديد به جسم يا به سلامت روحي و جسمي صورت مي گيرد، تعقيب و آزار هر گروه يا مجموعه مشخص به علل سياسي ، نژادي ، ملي ، قومي ، فرهنگي، مذهبي و جنسيت ، ناپديدسازي اجباري اشخاص ، تبعيض نژادي و ... چنانچه در چارچوب يك حمله گسترده يا سازمان يافته برضد جمعيت غيرنظامي و با علم به آن از جمله مصاديق ارتكاب جنايت ضد بشريت است. در جنايات عليه بشريت برخلاف جنايت نسل كشي قصد تبعيض آميز لازم نيست و صرف انجام اقدامات مذكور در چارچوب حمله گسترده يا سازمان يافته بر ضد جمعيت غيرنظامي و با علم به آن حمله براي تحقق اين جنايت كافي است. اقدامات جنايتكاران رژيم اسرائيل بالاخص قتل غيرنظاميان ، كوچ اجباري آنان و اعمال غير انساني كه به قصد ايجاد رنج عظيم يا صدمه شديد به جسم يا سلامت روحي و جسمي آنان صورت پذيرفته، مصداق جنايات ضد بشريت است"
استناد به این کیفرخواست از این منظر می تواند اهمیت داشته باشد که یکی از خبرگزاریهای نیمه دولتی که ارتباط نزدیکی با ارگانهای سرکوب کننده اعتراضات اخیر دارد به مواردی اشاره کرده که همگی از مصادیق جنایت علیه بشریت هستند و این اشاره می تواند تاییدی بر جنایت بودن این اعمال علیه بشریت از سوی این خبرگزاری باشد. این مصادیق عبارتند از :

1.قتل
2. ، اعمال غير انساني كه عمداً به قصد ايجاد رنج عظيم يا صدمه شديد به جسم يا به سلامت روحي و جسمي صورت مي گيرد.
3. تعقيب و آزار هر گروه يا مجموعه مشخص به علل سياسي ، نژادي ، ملي ، قومي ، فرهنگي، مذهبي و جنسيت

سه بند مذکور عینا از مواردی است که در حوادث پس از انتخابات از سوی نهادهای نظامی و انتظامی در ایران رخ داده است. بر اساس آمارهای موجود بیش از هفتاد غیر نظامی و شهروند در حوادث اخیر توسط نیروهای انتظامی و امنیتی کشته شده اند و عده ای نیز هنوز ناپدید هستند. آیا این کشتارها از مصادیق جنایت علیه بشریت نیست؟ آیا حوادث اخیر یک حمله سازمان یافته به بخش بزرگی از جامعه ایران که خواستار احقاق حقوق سیاسی و اجتماعی خویش بوده است محسوب نمی گردد؟آیا اعمال غیر انسانی نظیر شکنجه، اخذ اعتراف تحت فشار در زندان و تجاوز جنسی به زندانیان در کنار برخوردهای خشونت آمیز با معترضان از مصادیق روشن اعمال غیر انسانی که عمدا به قصد ایجاد رنج عظیم و یا صدمه شدید به جسم و یا به سلامت روحی و جسمی صورت گرفته است و از مصادیق جنایت علیه بشریت محسوب می شود نیست؟

آیا تحت تعقیب قرار دادن فعالان سیاسی و فرهنگی و احزاب اصلاح طلب صرفا به دلیل اعتراض به نتایج انتخابات و یا داشتن عقایدی مخالف حاکمیت که نمونه روشن آن اشاره کیفرخواست دادستان به سند تاملات راهبردی جبهه مشارکت و یا اعترافات سعید حجاریان است و همچنین زندانی بودن بیش از 90 روز برخی فعالان سیاسی به صورت انفرادی و اعمال محدودیتهای غیر قانونی برای آنها از مصادیق تعقیب و آزار هر گروه و یا مجموعه به علل سیاسی نیست؟همچنین در این کیفرخواست حقوقدانان ایرانی کلیه مسئولان اسراییل از شخص اول تا فرماندهان میان رده را آمر و مباشر این جرم دانسته اند. حال با این نگاه نمی توان گفت از عالی ترین مقامات نظام تا فرماندهان میان رده نیروی انتظامی نیز مشمول این کیفرخواست خواهند شد؟ و آیا این کیفرخواست در صورت اجرا تبدیل به رویه قضایی بین المللی نمی شود و به ایران نیز قابل تسری نیست؟
*****
از میان ایمیل های رسیده:
داستان مرده شوری که به مرده تجاوز کرد
نوشابه امیری
سال ها پیش در خبرها بود که مرده شوری از فرصت خالی بودن غسالخانه بهره برده و به مرده ای تجاوز کرده است. خبر، چنان تکان دهنده بود که تا روزهای روز از یکدیگر می پرسیدیم: بالاتر از این سیاهی، رنگی هست؟ پاسخ را امروز می گیریم که با مرده شورانی رو به روییم که نه تنها فرزندمان را کشته و مرده آنان را مورد تجاوز قرار داده اند که خواب تجاوز به سبزی سرزمین مارا می بینند. مرده شورانی که "بالاتر از سیاهی" را برایمان تصویر و تعریف کرده اند: حکومت اسلامی کودتاگر.
امروز همه می دانیم برترانه موسوی چه رفته است، اما هنوز نمی دانیم بهزاد نبوی و محمد علی ابطحی را در سیاهچال به چه کارهایی واداشتند. همان گونه که نمی دانیم در خلوت حسین شریعتمداری با سعیدی سیرجانی چه گذشت.
امروز کم نیستند کسانی که می دانند "برادران روی پای دختران دستگیرشده می نشستند"، در "ابوکهریزک"، فرزندان ما را به "سکس جمعی" وا می داشتند و زیپ هایشان، شب ها وروزهای دراز، باز بود. اما هنوز همگان نمی دانند در شب های پیش از اعدام های 60 تا 67،دخترکان 16 ساله ما را چگونه به "برادرانی" می سپردند که کارشان، دریغ بهشت از باکرگان ما بود.
بانوی هنرمندی در سال های آخر عمر در گوشم نجوا کرد که در سال های زندان ـ به جرم همراه داشتن یک نوار پیرزن را به زندان و شلاق محکوم کرده بودند ـ سحرگاهان،دخترکی خود را به او رسانده و خویش را در آغوش اش رها کرده بود.
می گفت: از او پرسیدم بچه جان، چه خبر شده؟
دخترک که بسان جوجه ای می لرزید پاسخ داده بود: شب آخرست دیگر!
به اینجا که رسید اشگش سرریز شد. آبی به او دادم و نشستم به انتظار که ادامه ماجرا را بگوید. چشمان کم نورش را با دستمالی سپید خشک کرد و ادامه داد: می دانستم بچه ها را می برند برای اعدام.این یکی اما بدجوری در آغوشم بال بال می زد.فکر کردم از ترس مرگ است؛ خواستم آرام اش کنم.گفتم: دخترکم، همه ما روزی می رویم؛این لحظه،یک لحظه ست ،دنیای دیگری هم هست. اما او به هق هق سخن ام قطع کرد و پاسخ داد: نه!دنیای دیگری نیست. اینها بهشت را هم از ما می گیرند.
پیرزن ادامه داد: او را سخت در آغوش گرفتم. بوی موهای جوانش هنوز در مشام ام هست. گاه رفتن هم گفت: این لحظه را به خاطر بسپار. روزی که از اینجا رفتی خودت را به مادرم برسان و بگوآنگاه که بهشتی بودم و پاک، به یاد او، تورا در آغوش گرفتم. آنکه فردا به زیر خاک خواهد رفت، دختر او نیست، جنازه ایست که پاسداری پیش از اعدام،بهشت را هم از وی دریغ کرد.
بعدها بود که پیرزن فهمید ماجرای دریغ بهشت از دخترکان چیست. از دیگر جوجه های لرزانی شنیدکه در شب آخر زندگی، نه از هراس بردار شدن که از اشمئزاز سپرده شدن به "برادرانی" که کارشان دریغ بهشت از فرزندان مرز و بوم ما بود، پیش از اعدام، می مردند.
آن "برادران" امروز در قدرتند و از اسلام و حفظ اسلام می گویند؛ از اینکه با تجاوز به دختران و پسران ما، "بیضه اسلام" را بیمه کرده اند؛ از اینکه تا سال های سال، آنان را و حکومت شان را، خطری پیش رو نیست. اما امروز لاف می زنند آقایان؛ که اگر چنین بود با "تجاوز" به حریم دلسوزان جامعه و بستن دفتر این و دستگیری آن، در پی محو اسناد جنایات خویش بر نمی آمدند. اینان همان مرده شورانی هستند که تنها در غسالخانه های خالی، شلوار پایین می کشند و بر تن بی جان مردگان، مهر قدرت می زنند؛ در فضای شهر سبز، نفس هاشان به شماره افتاده است.
گذشت آن روزگار که سکوت قبرستانی بر میهن ما حاکم کرده بودند؛ سپری شد آن روزها که ایران، غسالخانه خلوت شان بود. امروز ایران به پا خاسته است؛ امروز هر ایرانی، یک صداست؛ یک حضورست. امروز ما بسیاریم. میلیون ها نفریم. ما سبزیم .ما در خیابانیم. در خانه ایم. روی پشت بام هاییم. ما همسایه بالایی "برادران"،همسایه پایینی، همسایه بغلی شان هستیم؛ راننده تاکسی، قصاب محل، معلم مدرسه، دانشگاهی، وکیل، قاضی، پزشک، کارگردان، بازیگر... ما مردمانیم. مردمانی که خواب را برچشمان "برادران کودتاچی"حرام کرده ایم. از همین روست که "سرداران"شان را یک به یک به میدان می آورند برای کری خوانی؛ می دانند که دوران حاکمیت سکوت غسالخانه ای به پایان رسیده است.
گوش کنید برادران! سرداران! کسی در خانه بغلی، نفسی به سبزی می کشد. سبز، سبز، سبز. نفسی که در بازگشت از کوه های سرزمین ما، به گوش همه شقایق ها می رساند که عصر مرده شورانی که به مرده ها تجاوز می کردند سپری شده است.
*****
كاهش ۵۱ درصدى صادرات فرآورده هاى نفت،گازوپتروشيمى ايران
ارزش صادرات فرآورده هاى نفتى و گازى در ۵ ماهه اول سال جارى ۵۱ درصد كاهش يافت.به گزارش سعادت خبرنگار ابراراقتصادى، سيد حميد حسينى -رئيس اتحاديه صادركنندگان نفت، گاز و پتروشيمى- در نشست خبرى، به كاهش صادرات فرآورده هاى نفتى از لحاظ وزنى ۲۰ درصد و از لحاظ ارزش ۵۱ درصد اشاره كرد و گفت: در سال ۸۷ صادرات فرآورده هاى نفتى ايران ۳ ميليارد و ۲۶۱ ميليون دلار بوده كه اين رقم در ۵ ماهه سال ۸۸ به يك ميليارد و ۵۸۶ ميليون دلار كاهش پيدا كرده است.وى در ادامه با بيان اينكه امارات بيشتر بازارهاى هدف ايران را در اختيار گرفته افزود:متأسفانه با وجود مشكلاتى كه بر سر راه صادرات وجود دارد كه مهمترين آن زمان است، باعث شده كه به تدريج خريداران از ايران نااميد شده و به سمت كشورهاى جايگزين كشيده شوند.يكى از اين موارد، كشورهاى آسياى ميانه است كه روس ها جايگزين ايران شده اند. در كشور عراق هم كه بازار بسيار خوبى است، به دليل پايين بودن كيفيت كالاهاى ايرانى كه عمدتاً به صورت قاچاق ارسال مى شود، تركيه جايگزين شده است.حسينى ۶۰ درصد اعضاى اتحاديه را خوشنام دانست و گفت: بحرانى كه در اقتصاد جهانى وجود دارد يكى از دلايل اين اتفاق است و از سوى ديگر كاهش ارزش فرآورده هاى نفتى در بازارهاى جهانى نيز سبب كاهش درآمد ما در اين حوزه شده است.وى مشكلات صادراتى و معطلى هاى گمركى و... را نيز عامل به وجود آمدن اين وضعيت دانست و اظهار داشت: مهمترين مشكل ما در ۴ سال گذشته رويكردهاى دولت نهم بوده است كه اميدواريم در دولت جديد با تجربه اى كه بدست آورده اند، اين رويه اصلاح شود.رئيس اتحاديه صادركنندگان نفت، گاز و پتروشيمى، گفت: سال گذشته ما با افزايش قيمت شديدى روبرو بوديم. مثلا سولفور كه يك كالاى ضايعاتى بود و خيلى ها آن را در بيابان مى ريختند و حاضر به صادراتش نبودند، در سال گذشته قيمتش ۱۰۰ برابر شد. طبيعى است كه صادرات آن درآمد خوبى را نصيب كشور كرد. حسينى تصريح كرد: مشكل ديگر ماباسازمان امور مالياتى است و در حال پيگيرى آن هستيم. از سوى ديگر مى خواهيم حتما جايزه صادراتى را براى صادرات نفت و گاز و پتروشيمى احيا كنيم.وى افزود:همچنين در حال تلاش هستيم تا سواپ و ترانزيت به عنوان صادرات پذيرفته شود. در اين حالت سيستم بانكى مى تواند به اين دو فعاليت تسهيلات بدهد و ظرفيت هاى معطل مانده در اين حوزه مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
حسينى در بخش ديگرى از سخنانش به كالاهايى كه با افزايش ميزان صادرات در سال گذشته مواجه بودند، اشاره كرد وى گفت: بحران اقتصاد جهانى سبب شده است كه دولت ها حجم سرمايه گذارى شان در امور زيربنايى افزايش يابد، از اين رو ما با افزايش قيمت قير و رشد تقاضاى آن در بازارهاى جهانى مواجه هستيم. شايد جالب باشد كه بگويم قيمت قير به قيمت مازوت نزديك شده است.وى ميزان افزايش صادرات قير را ۸۷ درصد عنوان و همچنين ميزان رشد صادرات پارافين را ۴۴۸ درصد عنوان كرد.و به كاركد بورس اشاره نمود و گفت: در هيچ كجاى دنيا ما با پديده دو قيمتى در بورس مواجه نيستيم، اما هنوز در ايران شركت هاى دولتى و وزارت راه و شهردارى به قيمت هايى متفاوت از قيمت هاى ما كالاها را خريدارى مى كنند كه ما در اين مورد در حال رايزنى با مقامات هستيم.حسينى خواستار فعال شدن بخش خصوصى در تجارت نفت شد و گفت: اميدواريم كه وزارت نفت در دوره جديد راه را براى اين كار باز كند، چون دليلى ندارد كه ما در تجارت نفت و واردات بنزين و... فعال نباشيم.
*****
جمهوری اسلامی تعلیق غنی سازی را نخواهد پذیرفت
ایسنا: نماينده دائم جمهوری اسلامی در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي گفت تهران سياست تعليق را نخواهد پذيرفت
متن كامل سخنان علي‌اصغر سلطانيه در جلسه بعدازظهر سومين روز نشست شوراي حكام آژانس به شرح زير است:
*
خانم رئيس،
در آغاز احساس وظيفه مي‌كنم مراتب امتنان دولت متبوع خود را نسبت به حمايت‌هاي ارزشمند جنبش غيرمتعهدها که مشتمل بر عمده کشورهاي عضو (آژانس) است و در سخنراني ايراد شده توسط سفير محترم مصر منعکس شد، ابراز كنم. اينجانب با توجه به اهميت بسياري که براي حمايت پايدار جنبش غيرمتعهدها قائل هستم، به اعضاي خانواده غيرمتعهدها اطمينان مي‌دهم که آن‌ها را نااميد نخواهيم كرد. بر اين اساس ما سياست تعليق نكردن اجراي حق انکارناپذير استفاده صلح‌جويانه از انرژي هسته‌يي و هم‌چنين تعليق نكردن همکاري کامل با آژانس مطابق با موافقت‌نامه پادمان (NPT INFCIRC/214) را دنبال خواهيم کرد.
خانم رئيس، دوستان گرامي
از پرداختن به جزئيات موضوع خودداري كرده و به‌جاي آن شما را به نامه مورخ 4 سپتامبر اينجانب به مديرکل (سند شماره INFCIRC/768) ارجاع مي دهم. درعين حال توجه تمامي کشورهاي عضو را به نکات مشروحه زير جلب مي‌كنم:
1 ـ از آژانس قويا انتظار مي‌رود که توافقات با کشورهاي عضو را محترم شمرده و رعايت كند. بنابر اين همان گونه كه مطلعيد، آژانس و ايران در مورد حل و فصل 6 موضوع باقيمانده به توافقي دست يافته بودند كه هردو طرف به آن متعهد شده بودند. در حالي كه ايران وظايفش را به‌طور كامل به اجرا درآورد، متاسفانه آژانس اين‌گونه عمل نكرد. در اين چارچوب جامعه بين‌المللي از مديرکل انتظار دارد که برنامه عمل آگوست 2007 (INFCIRC/711)، ‌(يعني) يك مداليتي مذاکره شده و مورد توافق براي بهبود راستي‌آزمايي و خاتمه يافتن سريع موضوعات باقيمانده را به اجرا درآورد. هرگونه انتظار فراتر از چارچوب اين موافقت‌نامه مشترک، بدون ترديد موجب خدشه‌دار شدن اعتماد دوجانبه بين ايران و دبيرخانه خواهد شد و تنش سياسي تحميلي را در اين سازمان معظم فني به درازا خواهد کشاند.
با توجه به واقعيات مندرج در نامه اينجانب به مديرکل، تحولات بسيار مثبت و همکاري مشترک سازنده بين ايران و آژانس طي شش سال گذشته، از آژانس قويا انتظار مي‌رود با اعلام اين که اجراي پادمان در ايران طبق آخرين پارگراف برنامه عمل (INFCIRC/711) به شيوه عادي به اجرا درآمد، به اين مناقشات کسالت‌بار و مکرر سياسي مهر پايان بزند. چنان چه فصل جديدي از اعتمادسازي دوجانبه و اطمينان گشوده شود، آنگاه جمهوري اسلامي ايران در موقعيتي بهتر قرار خواهدگرفت تا در فضايي مبتني بر همکاري، چنان چه پرسشي وجود داشته باشد، همانند ديگر کشورهاي عضو و مطابق با موافقت‌نامه پادمان، به آن‌ها پاسخ گويد.
2 ـ لازم به يادآوري است كه آژانس به‌طور پيوسته با ادعاهاي دروغيني از سوي ايالات متحده مواجه بوده است که موضوع عراق از جمله آن‌هاست و به‌عنوان بهانه‌اي براي اشغال يک کشور داراي حاکميت و قتل عام هزاران نفر از غيرنظاميان بي‌گناه، عليرغم اعلام آژانس مبني بر وجود نداشتن تسليحات کشتار جمعي در عراق مورد استفاده قرار گرفت. همين سناريو براي ايران تکرار گشته است. از هنگامي که موضوع برنامه هسته‌‌اي ايران از سوي آمريكا مطرح شد، ادعاهاي متعددي از سوي اين كشور به ميان آورده شد که متعاقبا از سوي آژانس ثابت شد همگي آن‌ها بي‌پايه هستند. مي‌توان به گزارش‌هاي مديرکل درباره ادعاها درباره فعاليت‌هاي هسته‌‌اي نظامي در سايت‌هاي نظامي از قبيل پارچين، لويزان و هم‌چنين ادعاهايي عليه ديگر فعاليت‌ها از قبيل معدن گچين اشاره کرد که به‌دنبال سنگين‌ترين بازرسي‌هاي ثابت شد تمامي آن‌ها بي‌پايه هستند.
آژانس فاقد سازوکار الزام‌آور حقوقي براي پيگيري غرامت در مقابل ادعاهاي بي‌پايه‌اي است که به اعتبار کشورهاي عضو لطمه وارد کرده و هم‌چنين منابع آژانس را منحرف كرده و به هدر مي‌دهد. ما با ديگر کشورهاي هم‌فکر در چارچوب گفت‌وگوها درباره آينده آژانس در حال پيگيري اين موضوع هستيم. در اين چارچوب يادآوري مي‌كنم که جامعه بين‌المللي با دقت ديدگاه و رفتار دولت جديد ايالات متحده آمريکا را زير نظر دارد. آيا اين دولت مي‌تواند در مقابل لابي‌هاي شناخته شده مشخص مقاومت كند و به‌واسطه تغيير بنيادين در سياست‌هاي بين‌المللي آمريکا شعارهايي را که سر داده به عمل تبديل كند؟ جهان کنجکاوانه در حال نظاره است که آيا اين دولت با تعقيب تقابل خصمانه سياسي، استفاده از ادعاهاي بي‌پايه ازقبيل مطالعات ادعايي همان روند و سياست دولت بوش را دنبال خواهد کرد. يعني همان ذهنيت تضعيف سازوکارهاي چندجانبه با توسل به اقدامات يک‌جانبه تجاوزکارانه از جمله فشار بي‌مورد و مداخله در فعاليتهاي آژانس که فضايي بي‌سابقه مملو از بي‌اعتمادي و انزواي کامل آمريکا را ايجاد كرد.
خانم رئيس، دوستان گرامي
همان‌گونه که از طريق رسانه‌ها مطلع شده‌ايد، جناب دکتر جليلي ـ دبير شوراي‌عالي امنيت ملي ايران ـ اعلام داشته است که جمهوري اسلامي ايران بر اساس پيشنهاد جامع خود که مسائل منطقه‌‌اي و جهاني را پوشش مي‌دهد براي گفت‌وگو آماده است. اين پيشنهاد تمامي موضوعات مورد نظر و مورد علاقه از جمله همکاري‌هاي امنيت و اقتصادي، منع اشاعه هسته‌يي و خلع سلاح، عرضه و تقاضاي انرژي، امنيت انرژي و هم‌چنين کاربرد صلح آميز انرژي هسته‌‌اي را در برمي‌گيرد. اين اعلام يک نشانه روشن و واضح از عزم جمهوري اسلامي ايران براي در اختيار قرار دادن توانمندي‌ها و توانايي‌هاي عظيم خود که پس از انتخابات اخير که با مشارکت بي‌سابقه 40 ميليوني معادل بيش از 85 درصد واجدين شرايط راي همراه بود، بيش از پيش تقويت گشته، در خدمت پيشرفت، عدالت و صلح در جهان است.
خانم رئيس،
مايلم بخشي متناسب از بيانات جناب آقاي احمدي‌نژاد ـ رئيس‌جمهور اسلامي ايران ـ در كنفرانس مطبوعاتي مورخ 7 سپتامبر 2009 در تهران را خاطرنشان سازم كه طي آن ايشان تاكيد كردند: «ايران براي همكاري و مذاكره در دو حوزه آمادگي دارد: نخست ايجاد فرصت براي تمامي كشورها به‌منظور استفاده صلح‌جويانه از انرژي پاك هسته‌يي، دوم سازماندهي يك مديريت كارآمد به‌منظور منع اشاعه و خلع سلاح هسته‌‌اي جهاني.» يک‌بار ديگر ملت بزرگ ايران برخوردار از فرهنگ تاريخي گفت و شنود، پنجره فرصت را گشوده است و از تمامي کشورهاي ذي‌ربط مي‌خواهد اين فرصت بديع را براي پيگيري مسير مذاکره مبتني بر احترام متقابل به‌جاي سياست غيرمدني هويج و چماق و زبان تهديد، غنيمت بشمارند.
از توجه شما بسيار متشکرم
*****
از میان ایمیل های رسیده:
برای علی‏رضا بهشتی، در انفرادی اوین
به‏راستی اگر طالقانی، بهشتی، مطهری و مفتح زنده بودند، چه کسی رهبری کشور را در دست داشت؟
مرحوم آیت الله دکتر بهشتی اولین فردی بود که در بهمن 57 از لزوم «جمهوری دموکراتیک اسلامی» سخن گفت. بهشتی بیش از هر کس دیگری از خطر تسلط تحجر و استبداد دینی در هراس بود. وی 5 سال در هامبورگ زندگی کرده و سراسر اروپا را از نزدیک دیده و با دموکراسی غربی هم آشنا بود.
بهشتی پس از بازگشت از اروپا در حالیکه از فاصله زیاد دروس حوزه با علوم روز دنیا و دور بودن آن از دموکراسی و گرایش آن به تحجر، بیمناک بود، با آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی كنی و مرحوم باهنر، مركز تحقیقات اسلامی را تاسیس نمود و طرح «ایدئولوژی اسلامی برای نسل جوان» را با همكاری مرحوم مطهری آغاز نمود تا از این طریق بتواند این فاصله‏ها را کاهش دهد.
وی شاید جزو معدود افرادی بود که برای طلاب، کلاس‏های آموزش زبان انگلیسی دایر کرد. همه تلاش‏های بهشتی در راستای متحول کردن حوزه بود. وی در حین اقامت در اروپا به‏اندازه کافی در مورد دوران حاکمیت کلیسا بر اروپا و برقراری انگیزاسیون و تفتیش عقاید و جنایت به‏نام مذهب و معرفی پاپ در مقام نماینده خدا بر روی زمین، به‏عنوان موجودی مقدس و فراقانونی و عاقبت استبداد مذهبی مسیحیت آگاهی یافته بود.
بهشتی همواره در جلسات خصوصی‏اش در دوران انقلاب و بعد از آن، روحانیت متحجر را بزرگترین خطر برای انقلاب و جمهوری اسلامی می‏دانست، در حالی‏که سایرین دشمنان اصلی را کمونیست‏ها و مجاهدین خلق می‏دانستند. بهشتی معتقد بود که مارکسیست‏ها و مجاهدین خلق، قدرت انحراف انقلاب را ندارند ولی روحانیت متحجر می‏تواند به‏راحتی انقلاب را از مسیر خود خارج نموده و در واقع نه تنها انقلاب، بلکه دین و مذهب را نیز در خطر جدی قرار دهد.
بهشتی و روحانیون خوش‏فکری نظیر او در اقلیت بودند و به‏همین دلیل تلاش وی و مرحوم دکتر مفتح برای گنجانیدن کلمه «دموکراتیک» در عنوان جمهوری اسلامی به‏جایی نرسید. در عین حال، در مدت کوتاهی که ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی زنده بود، همواره بر علیه تحجر موضع‏گیری کرد.
در سال 58 در مجلس خبرگان قانون اساسی وقتی که بحث بر سر «اصل منع شکنجه» بود، آیت‏الله مشکینی در مقام مخالف «اصل منع شکنجه» و موافق با شکنجه ‌گفت: «فرض کنید دشمنان انقلاب حضرت امام را بربایند، ما هم اطلاع داشته باشیم که کار چه دسته و گروهی است و اطلاع هم داشته باشیم که اگر سردسته این گروه را بگیریم و یکی- دو سیلی به او بزنیم محل مخفی‌کردن امام را لو خواهد داد، در این حال چه ایرادی دارد که یکی- دو سیلی هم بزنیم؟»
شهید بهشتی در پاسخ وی اظهار داشت: «حتی اگر فرض کنیم که مثال شما هم درست باشد، وقتی من و شمای قانون‌نویس یکی- دو سیلی را در جرایمی که امام و انقلاب را به خطر می‌‌اندازد مجاز اعلام کنیم، مطمئن باشید کسی که قرار است قانون را اجرا کند به کمتر از داغ و درفش در جرایم عادی و معمولی راضی نمی‌شود.» البته گذشت زمان نشان داد که اکنون کدام تفکر در جمهوری اسلامی حاکم شده است.
به‏طرز عجیبی و در یک طرح بسیار ماهرانه و دقیق، همه روحانیونی که ضد تحجر بودند و از نظر شخصیتی و نفوذ اجتماعی در حدی بودند که بتوانند با ظهور و حاکمیت ارتجاع و اسلام طالبانی مقابله کنند از میان برداشته شدند، افرادی نظیر مطهری، مفتح، بهشتی، صدوقی، مدنی، ربانی شیرازی و دستغیب ترور شدند، در حالی‏که افرادی نظیر مصباح، مشکینی، جنتی، یزدی و امامی کاشانی هیچگاه حتی تهدید به ترور هم نشدند.
روشن است که اگر وزنه‏های مهم روحانیت روشنفکر از بین برده شوند، این وزنه‏های روحانیت متحجر است که به قدرت رسیده و اداره امور را در دست خواهند گرفت. طرح ترور و حذف روحانیون خوش‏فکر و به‏قدرت رسیدن مخالفین آن‏ها، بهترین روش برای به نابودی کشاندن تفکر دینی، حذف دائمی مذهب و دچار نمودن اسلام به سرنوشت مسیحیت بود. طرز فکری که شکنجه را رد می‏کرد، جای خود را به طرز فکری داد که شکنجه را برای بقای حکومت ضروری می‏دانست.
از چنان پدری چون شهید بهشتی، فرزندی نیز نظیر دکتر علیرضا بهشتی انتظار می‏رفت، که همانند پدرش با اسلام طالبانی مبارزه کند و توسط متحجرین و دشمنان پدرش به‏اسارت درآید تا تاوان پدر را هم از او بستانند. بازداشت بی‏شرمانه فرزند مرحوم بهشتی در شب‏های قدر ماه رمضان و بی‏حرمتی‏هایی که به او و خانواده‏اش روا داشته‏اند، امضای قطعی و روشنی برای قبول کودتا از سوی حکومت و تاخت و تاز اسلام طالبانی است.
به‏راستی اگر افرادی نظیر طالقانی، بهشتی، مطهری و مفتح زنده بودند، چه کسی رهبری کشور را در دست داشت؟
*****
اظهارات جدید مشایی درباره خدا و امام زمان
اسفندیار رحیم مشائی سه شنبه شب در مراسم تودیع محمد مهدی زاهدی و معارفه کامران دانشجو وزرای علوم دولتهای نهم و دهم در دانشگاه شهید بهشتی و در بخشی از سخنانش با اشاره به اینکه علم از جنس نور است، گفت: نمی خواهم فلسفی صحبت کنم ، ذوقی می گویم. خداوند به انسان بدهکار نبود که او را آفرید. ظاهرا خداوند به خودش بدهکار بود که انسان را آفرید. دلش خواست شناخته شود. یک کسی را باید خلق می کرد که بتواند بشناسد. انسان اهمیتش به همین علم است. اگر علم را برداریم انسان حذف می شود. انسان را که حذف کنیم ، دیگر نیازی به حذف خدا نیست ، زیرا خدا دیگر خودش حذف شده است.
مشاور رئیس جمهور ، در بخش دیگری از سخنانش در تاکید مجدد بر علم ، گفت: امام عصر (عج) پیامبر نیست که کسی از او معجزه بطلبد. قبول. اما اگر کسی امروز بیاید برای ایفای ماموریت تاریخی خود که هزار و چند صد سال از بروز و ظهور او گذشته است ، آیا بشریت از او سند و مدرکی نخواهد خواست؟! حتما خواهد خواست. فکر کرده ام که اگر امام عصر امروز، فردا، 10 سال دیگر، صد سال دیگر یا ... بیاید آیا بشریت از او حجت طلب نخواهد کرد؟ بعید است که طلب نکند. اما آن حجت چیست؟ فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر بشریت از او حجتی طلب کند، "دانش" طلب خواهد کرد.
وی در ادامه گفت: بشر برای اثبات حجیت و سندیت نسبت به ادعای امام عصر (عج)از او دانش طلب خواهد کرد. دانش 27 واحد است. دو واحد تا زمان او است. معادله رشد دانش هم اهل ریاضیات می دانند که خطی نیست و دانش هر چه هست مربوط به اواخر است یعنی فقط کافی است آن حضرت یک واحد علم را عرضه کند که آن یک واحد علم به هیچ وجه قابل مقایسه با تمام ظرفیتهای علمی تاریخ بشریت نیست.
مشائی همچنین درباره تغییر وزیر علوم، تحقیقات و فناوری گفت: اگرچه واگذاری مسئولیت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به فردی دیگر به ظاهر یک تغییر است اما این ، جز تجدید نیرو و نفس نیست. دکتر زاهدی و دکتر دانشجو دو هم فکر، هم رای، هم عقیده و هم باور هستند که در یک مسابقه دو امدادی با نیروی جدیدی مسیر را با سرعت ادامه می دهند.
مشاور رئیس جمهور با بیان اینکه باید در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قبل از هر چیزی ساحت علم تقدیس شود، گفت: باید از مسیر علم عبور کنیم و راه دیگری نیز وجود ندارد. امیدواریم که این تجدید نفس و تجدید نیرو نیز فرصتی برای شکوفایی بیشتر باشد.
رحیم مشائی با بیان تعاریفی از وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت نهم اعلام کرد: قطعا در روزها و سالهای آینده زمینه های فراوانی برای بهره جویی دولت و دولتهای آتی از محمد مهدی زاهدی وجود خواهد داشت.
رئیس دفتر رئیس جمهور درباره علت عدم حضور رئیس جمهور به عنوان یک چهره دانشگاهی در مراسم تودیع و معارفه وزیر علوم، تحقیقات و فناوری گفت: رئیس جمهوری امکان حضور در کلیه مراسم تودیع و معارفه ها را نداشت و بدون اینکه خود وی انتخاب کند، شرکت در مراسم تودیع و معارفه مسئولان برخی دستگاهها بر عهده رئیس جمهوری قرار داده شد.
وی افزود: اگر شخص رئیس جمهوری خود انتخاب می کرد که در مراسم تودیع و معارفه کدام وزارتخانه شرکت کند به طور تقریبا قطعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را انتخاب می کرد زیرا تعلقش بیش از هر حوزه ای به حوزه دانشگاه است و بسیار حساس و علاقمند به مسائل علمی و امور دانشگاه و دانشجویان هستند.
*****
تداوم بازداشت فریبا پژوه در سلول انفرادی
فریبا پژوه روزنامه نگار زندانی پس از سه هفته بازداشت هم چنان در سلول انفرادی و تحت فشارهای مختلف برای اعتراف است.
فریبا پژوه روزنامه‌نگار و عضو فدراسیون بین المللی روزنامه‌نگاران که سومین هفته‌ی بازداشت خود را سپری می‌کند در تماسی تلفنی با خانواده‌ی خود در روز دوشنبه گفت که هم‌چنان در سلول انفرادی به سر می‌برد.
قبل‌تر اعلام شده بود که وی در زندان اوین در سلولی همراه چندین نفر دیگر نگه‌داری می‌شود. وی هم‌اکنون در زندان اوین در سلول انفرادی است و به علت شرایط روحی نامناسب فشارهای زیادی را در سلول انفرادی تحمل می‌کند.
فریبا پژوه همکار سابق روزنامه‌ی اعتماد ملی و خبرنگار خبرگزاری ایلنا بوده است. گفتنی است که هم‌چنان علت بازداشت و اتهامات وی اعلام نشده است و مسئولان قضایی هیچ پاسخی در مورد بازداشت وی نداده‌اند.
*****
نامه ۱۷۱ نفر از استادان دانشگاه‌ها، مدال آوران المپيادها و دانشجويان دکتری به رياست قوه قضائيه
۱۷۱ نفر از اساتید ایرانی دانشگاه‌های معتبر دنیا، مدال آوران المپیادهای علمی در سطح ملی و بین‌المللی و دانشجویان مقطع دکتری در دانشگاه‌های داخل و خارج از کشور، طی نامه‌ای به ریاست جدید قوه قضائیه، خواستار آزادی اسرای دربند به خصوص جوانان و دانشجویانی که در حوادث پس از انتخابات دستگیر شده بودند، گردیدند.
در این نامه آمده است: «ميزان راي ملت است. ولي افسوس آنان که تا ديروز با نام و قلم و بيان خويش، حماسه‌ي حضور سبز مردم در انتخابات را رقم زدند و هر دو کفه‌ي اين ميزان را به نفع مشروعيت نظام سنگين نمودند، امروز دشمن قسم خورده‌ي ملت معرفي مي‌گردند، برچسب کودتاچي و مزدور بيگانه مي‌خورند و ناگزير به اعترافاتي مي‌شوند که بيش از هرچيز، يادآور جملات گاليله در بيدادگاه قرون وسطي است، آن‌گاه که گفت: «خورشيد دور زمين مي‌چرخد». گفتنی است در این نامه به طور خاص به نام محمدرضا جلایی پور، برنده مدال طلای المپیاد ادبی کشور در سال ۷۹، رتبه اول کنکور سراسر در سال ۸۰ و دانشجوی ممتاز دکتری دانشگاه آکسفورد اشاره شده است و امضاکنندگان این نامه خواستار آزادی هر چه سریع‌تر وی شده‌اند. همچنین جمع آوری کنندگان این امضاها تاکید کرده اند که دانشجویان مقطع دکتری، اساتید و مدال آوران در المپیادهای علمی که همچنان مایلند این نامه را امضا کنند و تاکنون موفق نشده‌اند، می‌توانند با مراجعه به وبلاگ
www.freejalaeipour.blogfa.com که برای آزادی این دانشجوی نخبه دربند راه اندازی شده و قرار دادن مشخصات خود در بخش نظرات، این نامه را امضا کنند.
متن این نامه که در اختیار سایت نوروز قرار گرفته به شرح زیر است:
رياست محترم قوه قضاييه، حجت‌الاسلام صادق لاريجاني
با سلام و آرزوي قبولي طاعات
هفتاد روز از دستگيري جمعي از فرزندان اين آب و خاک مي‌گذرد. آنان که شعله‌ي وجودشان، تنور انتخابات را فروزان کرد، اما افسوس که نان را ديگران خوردند و ايشان را جز سوختن در آتش تنور هيچ نماند. اگر آهنگ صداي آنان نبود، جز بانگ طبل و دهل دولت که از رسانه‌ي موسوم به ملي و روزنامه‌ها و تريبون‌هاي به ظاهر عمومي و به واقع خصوصي برمي‌خاست، چه طنيني در گوش جامعه مي‌پيچيد؟
آن زمان که رئيس جمهور، سوار بر مرکب دولت، با ساز و برگي فراهم آمده از بيت‌المال، پيشاپيش سپاهي از وزيران، فرماندهان، سرداران، استانداران و فرمان‌داران در آوردگاه انتخابات يکه‌تازي مي‌کرد، اگر اين گروه کوچک از فرزندان ملت با سلاحي از آبروي خويش به ميدان نيامده بودند، مردم را چه شور و اميدي براي آمدن به اين عرصه بود؟ اگر دولت را رقيبي نبود، آيا ميداني بود که هشتاد و پنج درصد مردم را به گرد خود جمع کند؟
ميزان راي ملت است. ولي افسوس آنان که تا ديروز با نام و قلم و بيان خويش، حماسه‌ي حضور سبز مردم در انتخابات را رقم زدند و هر دو کفه‌ي اين ميزان را به نفع مشروعيت نظام سنگين نمودند، امروز دشمن قسم خورده‌ي ملت معرفي مي‌گردند، برچسب کودتاچي و مزدور بيگانه مي‌خورند و ناگزير به اعترافاتي مي‌شوند که بيش از هرچيز، يادآور جملات گاليله در بيدادگاه قرون وسطي است، آن‌گاه که گفت: «خورشيد دور زمين مي‌چرخد».
در بين ايشان جوانان و دانشجوياني ديده مي‌شوند که راحت صبح و شام را بر خود حرام کردند. با شعور اجتماعي خويش در درياي آرام جامعه چنان مردانه دست و پا زدند که موجي برخاست و شوري در دل‌ها افتاد و ميليونها برگ راي به صندوق جمهوري اسلامي ايران ريخته شد. افسوس که شور نخستين حرکت‌هاي اجتماعي آنان، گناهي شد بر پرونده‌ي کردارشان، طنابي افکنده بر دست و گردنشان، و نمکي بر زخم دل ملت، و اکنون مي‌بايست سپيدترين روزهاي عمر خويش را در سياهچال حکومت تباه کنند.
و در اين ميان «محمدرضا جلائي‌پور» عزيز. او که تا ديروز عکسش به عنوان رتبه اول کنکور سراسری، زيبنده‌ي روزنامه‌ها بود و کارگزاران فرهنگ همین خاک بر گردنش مدال طلاي نخست المپياد ادبي کشور را آویخته بودند و هم اکنون نیز مشغول به پایان رساندن رساله دکتري جامعه‌شناسي خود در يکي از معتبرترين دانشگاه‌هاي جهان، آکسفورد، است و خانواده‌اش مهد پرورش سه شهيد انقلاب اسلامي امروز عکسش را باید برای آب و تاب دادن به خبرهاي دادگاه براندازان مخملي ببینیم و خانواده‌اش را حيران در پشت دربهاي اوين.
اين ملک را چه شده است که به گوشه‌چشم دولت‌هاي ديگر، اتباع و وابستگان آن‌ها آزاد مي‌شوند، اما بهترين جوانان برخاسته از اين آب و خاک ماه‌ها بدون محاکمه و وکيل در بند مي‌مانند؟ دستگاه قضا را چه شده است که قاضي با گرفتن وثيقه‌اي به قيمت خون‌بهاي چند نفر حکم آزادي جلائي‌پور را به زندان مخابره مي‌کند و چند ساعت بعد دادستان قراري بر پرونده مي‌نهد و حکم را باطل مي‌کند؟ آيا جناب دادستان نمي‌دانند که هزاران جوان و نخبه‌ي ايراني در جاي‌جاي کره‌ي خاکي آزادي اين جوان نخبه‌ي کشور و ديگر جوانان را لحظه شماري مي‌کنند؟ آيا اين قبيل برخوردهاي حکومت پيامدي جز کاهش اميد از مديريت کشور و افزايش سيل مهاجرت نخبگان دارد؟
جناب قاضي القضات! فرخنده باد بر شما مسند قضا. و به يقين مي‌دانيد که بر اين جهان کسي حکم مي‌راند که هم قاضي است و هم ناظر. او که همه بندگان را در ماه ميهماني فرمان داده بعد از هر فريضه بگويند «اللّهم فکّ کلّ اسير، پروردگارا هر اسيري را رهايي بخش». کم‌ترين چشم‌داشتمان از شما آن است که رضايت ملت را به خشنودي گروه کوچکي که بهتان نهادن به ديگران را ضامن زما‌م‌داري خويش مي‌پندارند رجحان دهيد و حکم آزادي آزادگان اسير را امضا فرماييد. باشد که مستوجب خشنودي قاضي هر دوجهان گرديد.والسلام
*
امضا کنندگان نامه:
امضاکنندگان: آرش اباذري - دانشجوى دكترى دانشگاه بوخوم (فلسفه) - اميد ابراهيم پور - دانشجوي دکتري دانشگاه اکول پلي تکنيک مونترال (مهندسي شيمي) - جواد ابراهيمي - دانشجوي دکتري دانشگاه اي.پي.اف.ال (علوم کامپيوتر) مدال طلاي کشوري المپياد رياضي ۱۳۷۷ - سلمان ابوالفتح بيگي دزفولي - پسا دکتري دانشگاه کلتک (رياضي) مدال طلاي المپياد رياضي جهاني ۱۳۷۹، نفر اول المپياد رياضي دانشجويي جهاني ۱۳۸۰، ۱۳۸۱، ۱۳۸۳ - فاطمه احمدي - کارشناس ارشد پژوهشگاه علوم انساني (زبان شناسي همگاني) مدال طلاي چهاردهمين المپياد ادبي کشور- احسان ادبي - دانشجوي دکتري دانشگاه برکلي (برق و کامپيوتر) - امين اربابيان - دانشجوي دکتري دانشگاه برکلي (برق)- زهرا ارجمندی لاری- دانشجوی فیزیک دانشگاه تهران- مدال طلای المپیاد نجوم سال 86- محمدجواد اردلان - دانشجوي دکتري دانشگاه آکسفورد (تاريخ)- رتبه اول کنکور کارشناسي ارشد رشته تاريخ ۸۳- مهسا اسدالله نژاد- دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران- طلای المپیاد ادبی سال 86 - بهداد اسفهبد - دانشجوي کارشناسي ارشد مديريت دانشگاه تورنتو و مهندس نرم‌افزار شرکت ردهت (علوم کامپيوتر) مدال نقره المپياد کامپيوتر جهاني ۱۳۷۸ - طلاي المپياد کامپيوتر جهاني ۱۳۷۹ - محمد اسکندري - دانشجوي دکتري دانشگاه کلارک (جغرافياي سياسي)- مهران اسلامي نيا - دانشجوي دکتري دانشگاه ايالتي کاروليناي شمالي (مهندسي عمران) - افشين اصلاني - دانشجوي دکتري دانشگاه تهران (بيوانفورماتيک)- علي افشاري - دانشجوي دکتري دانشگاه جورج واشنگتن (مهندسي سيستم) - نيايش افشردي - استاديار موسسه فيزيک نظري پريمتر و دانشگاه واترلو (اخترفيزيک) مدال نقره المپياد فيزيک جهاني ۱۳۷۵ - کيارش اميري - دانشجوي دکتري دانشگاه رايس (برق) - امين امين زاده گوهري - دانشجوي دکتري دانشگاه کاليفرنيا برکلي (برق) مدال طلاي المپياد رياضي جهاني ۱۳۷۹ - علي اميني - محقق ارشد آمار در گوگل (برق) - مريم انصاري - دانشجوي دکتري (جامعه شناسي) مدال نقره المپياد ادبي ۱۳۷۹- زینب انصاری- دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران- طلای المپیاد ادبی سال 87 - مريم اهري - فارغ التحصيل پزشکي دانشگاه تهران (پزشکي) - شايان اويس قرن - دانشجوي دکتري دانشگاه استنفورد (مديريت) مدال طلاي المپياد جهاني کامپيوتر۱۳۸۳ نقره المپياد جهاني کامپيوتر ۱۳۸۲ - ايمان آگنج - دانشجوي دکتري دانشگاه مينه سوتا (مهندسي برق) مدال نقره المپياد جهاني فيزيک ۱۳۸۰- سحر خواجه وند- دانشجوی حقوق دانشگاه تهران- مدال نقره المپیاد ادبی سال 86 - کيارش بازرگان - دانشيار دانشگاه مينسوتا (مهندسي برق و کامپيوتر) - مرتضي بانکه ساز - دانشجوي دکتري دانشگاه رايس (مهندسي مکانيک) - عليرضا بخشاي - استاد دانشگاه کويينز (مهندسي برق و کامپيوتر) - اشکان برنا - دانشجوي دکتري دانشگاه کاليفرنيا برکلي (الکترونيک) رتبه دوم کنکور سراسري رشته رياضي فيزيک ۱۳۸۰ - مصطفي بشکار - پژوهشگر اقتصادي دانشگاه ييل و استاديار دانشگاه نيوهمشير (اقتصاد)- امین بختیاری طلای المپیاد ادبی سال 86 دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه تهران - سياوش بن‌عباس - دانشجوي دکتري دانشگاه تورنتو (علوم کامپيوتر) - اميرحسين بيرجندي - دانشجوي دکتري دانشگاه مانيتوبا (مکانيک) مدال برنز المپياد رياضي کشوري - آرش پارسا - دانشجوي دکتري دانشگاه برکلي (برق)- هیوا پذیرا- دانشجوی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف- مدال نقره المپیاد نجوم(جهانی)سال 83و84 - محمدرضا پاکزاد - استاديار دانشگاه پيتزبورگ (رياضي) - سياوش پورکاملي - استاديار دانشگاه دنور (مهندسي برق و کامپيوتر) مدال نقره المپياد جهاني شيمي ۱۳۷۶ - امين پورمحمدي - دانشجوي دکتري دانشگاه واشينگتن (اقتصاد) - اميرحسين پورموسي - تحليل‌گر ديناميک سيالات شرکت سيمولنت (مکانيک) مدال نقره المپياد فيزيک جهاني ۱۳۷۴- سارا پيداوسي - دانشجوي دکتري دانشگاه ام.آي.تي (الکترونيک) - سيد فخرالدين ترابي - دانشجوي دکتري دانشگاه ايالتي ايلينويز (بيوشيمي) مدال طلاي المپياد کشوري شيمي ۱۳۷۹ - شروين تقوي نژاد - دانشجوي دکتري دانشگاه کاليفرنيا ايرواين (مکانيک و هوا فضا)- نيره توحيدي - استاد دانشگاه ايالتي کاليفرنيا (مطالعات زنان) - علي تيزقدم - پسا دکتري در دانشگاه تورنتو (برق و کامپيوتر) - تارا جاويدي - استاديار دانشگاه کاليفرنيا سن‌ديه‌گو (برق و کامپيوتر) - سينا جعفرپور - دانشجوي دکتري دانشگاه پرينستون (علوم کامپيوتر) دانشجوي نمونه دانشگاه شريف - جاويد جعفري - دانشجوي دکتري دانشگاه واترلو (برق) - مهدي جعفري سياوشاني - دانشجوي دکتري دانشگاه لوزان سويس (مخابرات) مدال طلاي المپياد فيزيک کشوري ۱۳۷۸- مريم جوزي - محقق کمپاني نب سيس (فيزيک)- حامد حاتمي - دانشجوي دکتري دانشگاه تورنتو (علوم کامپيوتر) مدال طلاي المپياد کامپيوتر کشوري ۱۳۷۷ - ايمان حاجي رسولي ها - دانشجوي دکتري دانشگاه سايمون فريزر (علوم کامپيوتر) - آرش حجام - دانشجوي دکتري دانشگاه دنور (برق)- حسن حسنی- دانشجوی فیزیک دانشگاه صتعتی شریف- مدال نقره المپیاد فیزیک سال 85 - احمدرضا حدائق - دانشيار دانشگاه ايالتي کاليفرنيا سن مارکوس (علوم کامپيوتر) - مرتضي حکيمي - دانشجوي دکتري دانشگاه پنسيلوانيا (مهندسي مکانيک) مدال نقره المپياد جهاني فيزيک ۱۳۸۲ - اعظم حيدري - دانشجوي دکتري دانشگاه کنکورديا (علوم کامپيوتر)- علي خاکي فيروز - فارغ التحصيل دکتري دانشگاه ام.آي.تي (مهندسي برق و کامپيوتر) - فراز خسروي - دانشجوي دکتري دانشگاه بيرمنگام (مطالعه سرطان) مدال برنز المپياد جهاني زيست‌شناسي ۱۳۸۱ - حسن ذاکري - دانشجوي دکتري دانشگاه بريتيش کلمبيا (اقتصاد) مدال طلاي المپياد کامپيوتر کشوري ۱۳۸۰، رتبه دوم جشنواره خوارزمي ۱۳۸۳ - محمد راغب - فارغ التحصيل دکتري دانشگاه تهران (زبان و ادبيات فارسي) مدال نقره المپياد ادبي ۱۳۷۸ - بهنام رباطميلي - دانشجوي دکتري دانشگاه تگزاس آستين (کامپيوتر) - سايه رجبي - دانشجوي دکتري موسسه پريمتر (فيزيک)- هژير رحمانداد - استاديار دانشگاه ويرجينيا تک (مديريت) مدال طلاي المپياد شيمي ۱۳۷۵ - محمدحسين رحمتي - دانشجوي دکتري اقتصاد دانشگاه تگزاس (اقتصاد) مدال برنز المپياد کشوري فيزيک ۱۳۷۹ - سياوش رحيمي - دانشجوي دکتري دانشگاه مک گيل (برق ) - مجيد رزم آرا - دانشجوي دکتري دانشگاه کنکورديا (علوم کامپيوتر)- فرشاد رستم آبادي - محقق مرکز تحقيقات فيزيک نظري و رياضيات (علوم کامپيوتر) مدال برنز المپياد کامپيوتر جهاني ۱۳۶۹- ثمين رشيدبيگي - دانشجوي کارشناسي دانشگاه تهران (زبان و ادبيات فارسي) مدال طلاي المپياد ادبيات ۱۳۸۵ - آرمان رضايي - دانشجوي دکتري دانشگاه پنسيلوانيا (برق) - پوريا رضائيان - فارغ التحصيل ام.بي.اي دانشگاه صنعتي شريف (مديريت کسب و کار) مدال نقره المپياد جهاني رياضي ۱۳۷۶ - ساحل رمضاني تبار - دانشجوي کارشناسي دانشگاه تهران (حقوق) مدال طلاي المپياد ادبيات ۱۳۸۴، نفر اول آزمون سراسري علوم انساني ۱۳۸۵ - وحيد زين الديني - دانشجوي دکتري دانشگاه جانز هاپکينز (مهندسي عمران)- غزل سادات شفائي - دانشجوي دکتري دانشگاه فلوريدا (فيزيک مواد چگال) - رضا سبطي - دانشجوي کارشناسي ارشد دانشگاه آلبرتا (فلسفه) - بشير سجاد - دانشجوي دکتري دانشگاه واترلو (علوم کامپيوتر) مدال برنز المپياد جهاني کامپيوتر ۱۳۷۶ و قهرماني مسابقات جهاني روبوکاپ با تيم دانشگاه شريف ۱۳۷۸ - مژده سجادي - دانشجوي کارشناسي ارشد دانشگاه کالگري (مکانيک) رتبه ۳۴ كشورى در كنكور ۷۹ - مريم سعيدي - دانشجوي دکتري دانشگاه مينه سوتا (اقتصاد) مدال طلاي المپياد رياضي کشوري ۱۳۷۸ - هادي سلماسيان - استاديار دانشگاه اتاوا (رياضي) مدال برنز المپياد جهاني رياضي ۱۳۷۵ و طلاي المپياد رياضي جهاني ۱۳۷۶ - سيد امين سيدي رشخوار - دانشجوي دکتري دانشگاه کارنگي ملون (بيزينس) مدال نقره المپياد کامپيوترجهاني- انوشیروان روزرخ- دانشجوی فیزیک دانشگاه شریف- مدال طلای المپیاد نجوم سال84 - پيام سيفي - دانشجوي دکتري دانشگاه شيکاگو (فيزيک پزشکي) - سرمه شادبخت - دانشجوي دکتري انستيتو تکنولوژي کاليفرنيا (برق) مدال طلاي المپياد کشوري فيزيک ۱۳۷۹ - حسن شجاع نيا - دانشجوي دکتري دانشگاه تورنتو (برق و کامپيوتر)- راشين شجاعي - دانشجوي دکتري دانشگاه تورنتو (مديکال بيو فيزيک) - سيد مهدي شجاعي - دانشجوي دکتري دانشگاه کاليفرنياي جنوبي (ژنتيک) مدال نقره المپياد شيمي کشوري ۱۳۸۰، نفر هفتم آزمون سراسري ۱۳۸۱ - آزاده شريفي - دانشجوي کارشناسي دانشگاه تهران (ادبيات فارسي) مدال طلاي المپياد ادبي ۱۳۸۶ - علي شريفي زارچي - دانشجوي دکتري دانشگاه تهران (بيوانفورماتيک) مدال طلاي المپياد جهاني کامپيوتر ۱۳۷۹ - عليرضا شعباني - پسا دکتري دانشگاه پرينستون (برق) - آرمان شفيع لو - پسادکتري دانشگاه آکسفورد (فيزيک نظري) - احسان شفيعي پور فرد - دانشجوي دکتري دانشگاه ايلينويز (اقتصاد) رتبه سوم کنکور سراسري ۱۳۸۰ - فاطمه شمس - دانشجوي دکتري دانشگاه آکسفورد (جامعه شناسي ) مدال نقره المپياد ادبي ۱۳۷۹ - مرتضي شهرام - پسا دکتري دانشگاه استنفورد (برق) - مرتضي شهرام - پسا دکتري دانشگاه استنفورد (برق) - علي شوريده - دانشجوي دکتري دانشگاه مينه سوتا (اقتصاد) مدال نقره المپياد جهاني رياضي ۱۳۷۹ - امين صابري - استاديار دانشگاه استانفورد (علوم کامپيوتر) مدال برنز جهاني و دو مدال طلاي کشوري المپياد کامپيوتر - محمدامين صادقي - دانشجوي کارشناسي ارشد دانشگاه صنعتي شريف (مهندسي برق) مدال برنز المپياد جهاني کامپيوتر ۱۳۸۴ - مريم صادقي - دانشجوي دکتري دانشگاه سايمون فريزر (علوم کامپيوتر) - عليرضا صالحي گلسفيدي - استاديار دانشگاه پرينستون (رياضي) مدال نقره المپياد جهاني رياضي ۱۳۷۵ - صالح صحابه تبريزي - دانشجوي دکتري دانشگاه ماگدبورگ موسسه اقتصاد جهان (اقتصاد بين الملل)- حجر صداقت پيشه - دانشجوي دکتري دانشگاه کاليفرنيا - سن ديگو (مهندسي برق و مکانيک)- پيام صيفي - دانشجوي دکتري دانشگاه شيکاگو (فيزيک پزشکي) مدال نقره المپياد فيزيک جهاني ۱۳۷۹- مسعود صيفي کار - دانشجوي دکتري موسسه ملي تيندال (فيزيک) - سيامک طاعتي - محقق پسا دکتري دانشگاه نيس (رياضي)- علي طالبي نژاد - پژوهش‌گر روبوتيکس دانشگاه ام‌آيتي (مهندسي مکانيک) - سيد ماجد طاهري - کارشناس برق دانشگاه صنعتي شريف (رياضي) مدال طلاي المپياد جهاني رياضي۱۳۷۸- نجمه طاهری- دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه تهران- نقره المپیاد ادبی سال 86 - محدثه عظيم لو - دانشجوي دکتري دانشگاه واترلو (اخترفيزيک ) - پرويز علي وند - دانشجوي دکتري دانشگاه تگزاس آستين (اقتصاد) - محسن عمراني - دستيار پژوهش و دانشجوي دکتري دانشگاه کوئينز (عصب شناسي)- آزاده فتاح- دانشجوی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف- طلای المپیاد نجوم(جهانی)سال 84 - سانلي فائز - دانشجوي دکتري دانشگاه آمستردام (فيزيک) مدال طلاي المپياد فيزيک کشوري ۱۳۷۵ - بابک فرزاد - استاديار دانشگاه براک (کامپيوتر) مدال برنز المپياد کامپيوتر جهاني ۱۳۷۴ - فرنوش فرهپور - دانشجوي دکتري دانشگاه صنعتي شريف (فيزيک)- احسان فروغي - کارشناس ارشد دانشگاه تورنتو (مهندسي کامپيوتر)- مدال طلاي المپياد جهاني کامپيوتر ۱۳۷۸ - نيلوفر فضل الهي - دستيار پژوهش و دانشجوي دکتري دانشگاه بوستون (مهندسي برق) - محمد فغفور مغربي - دانشجوي دکتري دانشگاه ام.آي.تي (فيزيک) مدال طلاي المپياد جهاني فيزيک۱۳۸۱- سارا فیض بخش- دانشجوی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف- مدال طلای المپیاد نجوم(جهانی)سال83- - کاوه قاسملو - دانشجوي دکتري دانشگاه تورنتو (علوم کامپيوتر) - فرشيد قاسمي - دانشجوي دکتري انستيتو تکنولوژي جورجيا (مهندسي برق) مدال نقره المپياد جهاني فيزيک ۱۳۸۲ - علي قدسي - استاد يار دانشگاه واترلو (کامپيوتر) - حامد قدوسي - دانشجوي دکتري مدرسه عالي فاينانس وين (اقتصاد) - ساره قرباني خالدي - دانشجوي کارشناسي دانشگاه تهران (فلسفه) مدال طلاي المپياد ادبي ۱۳۸۶ - محمود قندي - دانشجوي دکتري دانشگاه جانز هاپکينز (مهندسي زيست پزشکي) مدال نقره المپياد کامپيوتر جهاني ۱۲۴ - مسلم کاظمي - دانشجوي دکتري دانشگاه سايمون فريزر (علوم مهندسي) عضو تيم روبوکاپ شريف و قهرمان روبوکاپ ۱۳۷۸، ۱۳۷۹، ۱۳۸۰ - ياسر کراچيان - متخصص انتقال تکنولوژي دانشگاه ويلفردلارير (فيزيک) مدال طلاي المپياد جهاني فيزيک ۱۳۷۴ - علي کرباسي - دانشجوي دکتري دانشگاه بين المللي فلوريدا (مهندسي مواد) - امير کرماني - دانشجوي دکتري دانشگاه ام.آي.تي (اقتصاد) مدال طلاي المپياد جهاني فيزيک 1387- سيد حسين کفاش بخارايي - دانشجوي کارشناسي ارشد - دانشگاه تورنتو (علوم کامپيوتر) مدال طلاي المپياد کامپيوتر کشوري ۸۲، مدال نقره ي المپياد کامپيوتر جهاني ۲۰۰۴ - محمد کيهاني - دانشجوي دکتري دانشگاه يورک (مديريت راهبردي) جايزه برترين مقاله دانشجويي در زمينه استراتژي در کنفرانس علوم مديريتي ۱۳۸۸ - رضا گلستاني - دانشجوي دکتري دانشگاه مرکز پزشکي گرونينگن (پزشکي هسته‌اي) - رضا گنج دانش - دانشجوي دکتري دانشگاه تگزاس (مهندسي نفت) - سعيدرضا گنجي زاده - دانشجوي تخصص دانشگاه بريتيش کلمبيا (پزشکي داخلي) - مهدي ماني - محقق در موسسه ي تله کام (علوم کامپيوتر) - مهرداد مبشّر - محقق پسا دکتري دانشگاه استنفورد (خون و سرطان) - زهرا مبلغ - دانشجوي دکتري دانشگاه تهران (فلسفه) رتبه پنجم کنکور سراسري ۱۳۸۰، رتبه اول کنکور کارشناسي ارشد ۱۳۸۴ - مهدي مجبوري - دانشجوي دکتري دانشگاه کاليفرنياي جنوبي (اقتصاد) - مصطفي مجيدپور - دانشجوي دکتري دانشگاه کاليفرنيا-لوس آنجلس (برق) - برديا محبتي - دانشجوي دکتري دانشگاه سايمون فريزر (علوم کامپيوتر)- محمد محمودي-قيداري - دانشجوي دکتري دانشگاه پرينستون (علوم کامپيوتر) مدال طلاي المپياد کامپيوتر کشوري ۱۳۷۸ - بابک محيط - دانشجوي دکتري دانشگاه جانز هاپکينز (مديريت بهداشت) - شهريار مختاري شرقي - دانشيار دانشگاه لانگ ايلند (رياضي) مدال برنز المپياد رياضي جهاني ۱۳۶۸ - داوود مرادي گراوند - فارغ التحصيل کارشناسي دانشگاه تهران (مهندسي برق) -رتبه سوم کنکور سراسري ۱۳۸۱ - سيد عليرضا مرتضوي - دانشجوي دکتري دانشگاه جانز هاپکينز (فيزيک - نجوم) - حسين مسرت مشهدي - دانشجوي دکتري دانشگاه سايمون فريزر (علوم کامپيوتر) مدال طلاي المپياد کامپيوتر کشوري ۱۳۷۳ -علي معصومي - دانشجوي دکتري دانشگاه کلمبيا (فيزيک)- سليمه مقصودلو - دانشجوي کارشناسي ارشد دانشگاه سوربن (مطالعات اروپا، آسيا) رتبه سوم کنکور سراسري ۱۳۸۱، مدال نقره المپياد ادبي ۱۳۸۰ - حميدرضا مهدي زاده - دانشجوي دکتري دانشگاه صنعتي ايلينوي (مهندسي شيمي) - محمد مهديان - محقق ارشد مرکز تحقيقاتي ياهو (رياضي) مدال طلاي المپياد جهاني رياضي و دو مدال نقره المپياد جهاني کامپيوتر ۱۳۷۱،۱۳۷۲ - محمد مهيني - دانشجوي کارشناسي ارشد دانشگاه صنعتي شريف (مهندسي کامپيوتر) مدال نقره المپياد جهاني کامپيوتر ۱۳۸۴ - نفيسه سادات موسوي - دانشجوي کارشناسي دانشگاه تهران (زبان فارسي و زبان ) مدال طلاي نخست المپياد ادبيات ۱۳۸۳ - مهدي ميرزازاده - دانشجوي دکتري دانشگاه واترلو (علوم کامپيوتر) مدال نقره المپياد جهاني کامپيوتر۱۳۷۶- سيد امير ميرطاهري - دانشجوي دکتري دانشگاه بين المللي فلوريدا (امور بين الملل)- سارا میر احمدی - دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران- مدال طلای المپیاد ادبی سال 87- سحر مهرابی شریف آباد- دانشجوی ادبیات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي- مدال طلای المپیاد ادبی سال 82 - بابک مينا - دانشجوي دکتري دانشگاه ليون (فلسفه) - انيس ناصري - دانشجوي کارشناسي دانشگاه تهران (ادبيات فارسي) مدال طلاي المپياد ادبي ۱۳۸۶ - مهدي نجف زاده - دانشجوی دکتري دانشگاه بريتيش کلمبيا (اقتصاد بهداشت) - فرزانه نجفي - دانشجوي دکتري دانشگاه پنسيلونيا (نورو بيولوژي) - آرش نراقي - استاديار دانشگاه موراوين (فلسفه و دين) - بهدخت نژاد حقيقي - دانشجوي دکتري دانشگاه تهران (ادبيات فارسي) مدال طلاي المپياد ادبي ۱۳۷۹، رتبه اول المپياد دانشجويي کشور ۱۳۸۴ - سيد حسين نعيمي - دانشجوي دکتري دانشگاه ماستريخت (طراحي مکانيزم) - حسين نمازي - استاديار - دانشگاه ايالتي تگزاس آستين (رياضي) مدال طلاي المپياد رياضي و کامپيوتر کشوري ۱۳۷۳ - شراره نوربلوچي - دانشجوي دکتري دانشگاه استنفورد (برق)- آیین نوروزی- دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران، طلای ادبی سال ۸۷ - اشکان نيک سرشت - دانشجوي کارشناسي ارشد - دانشگاه شيراز (رياضي) مدال طلاي المپياد کامپيوتر کشوري ۱۳۸۰ - فريدون هرمزدياري - دانشجوي دکتري دانشگاه سايمون فريزر (علوم کامپيوتر) - مريم وحيد منش - دانشجوي کارشناسي دانشگاه تهران (ادبيات فارسي) مدال طلاي المپياد ادبي ۱۳۸۶ - مهسا وفايي - دانشجوي کارشناسي دانشگاه تهران (ادبيات فارسي) مدال طلاي المپياد ادبي ۱۳۸۷ - علي وکيلي - دانشجوي دکتري موسسه تکنولوژي کاليفرنيا کلتک (برق) مدال برنز المپياد فيزيک جهاني ۱۳۸۰- کوثر يوسفي - دانشجوي دکتري اقتصاد دانشگاه تگزاس- نیلوفر افسری- دانشجوی برق دانشگاه صنعتی شریف- مدال نقره المپیاد نجوم(جهانی)سال83و84
*****
احضار و بازجویی از هایده تابش فعال کمپین در اصفهان
تغییر برای برابری:
هایده تابش از فعالین کمپین یک میلیون امضا در اصفهان که پیشتر ممنوع الخروج شده بود به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شد. تابش که چندین بار به صورت تلفنی احضار شده است در خصوص نحوه ی احضار خود و ممنوع الخروجی اش به تغییر برای برابری گفت: "اواخر اریبهشت ماه با من تماس گرفته و از من خواستند در ساعت و روز معینی به ستاد خبری مراجعه کنم. با توجه به این که این تلفن می توانست از طرف هر شخصی و با هر انگیزه ای باشد گفتم اگر موردی هست قانونی اقدام کنید تا من بدانم باید جوابگوی چه ارگان یا اشخاصی و در چه رابطه ای باشم. این تماس ها چندین بار تکرار شد و با تلفن منزل من هم تماس گرفته شد". این فعال کمپین در خصوص ممنوع الخروجی اش گفت: "هفته اول تیر که برای تمدید پاسپورت به اداره گذرنامه رفتم از من خواستند که به دفتر ریاست جمهوری مراجعه کنم که در آنجا به من اطلاع دادند که ممنوع الخروج شده ام و باید از دادگاه انقلاب این مشکل را پیگیری کنم. بعد از مراجعه به دادگاه انقلاب به من گفتند که باید به ستاد خبری وزارت اطلاعات بروم. در تمام مراجعاتی که به همراه همسرم به نهادهای مختلف داشتم هیچ برگه ای مبنی بر احضار قانونی یا علت احضار یا ممنوع الخروجی ام ارائه نشد. پس از مدتی احضاریه ای که روی آن نوشته شده بود «بعد از رویت امضا شود» به منزلم آوردند که پسرم آن را امضا کرد و روی برگه تاریخ مراجعه نوشته شده بود اما برگه را به پسرم تحویل ندادند و او با اصرار تنها توانسته بود شماره پرونده و تاریخ تشکیل آن را از ماموران بگیرد که پس از این مرجله در زمان مقرر به همراه همسرم به ستاد رفتم". تابش با تشریح روند بازجویی در ستاد خبری و محور سوالاتی که از او پرسیده شد گفت: " از زمان آشنایی با کمپین به خاطر علاقه ای که به کار در حوزه زنان داشتم و همچنین به خاطر اعتقادی که به عملی بودن اهداف کمپین دارم برای جمع آوری امضا فعالیت می کنم اما همین علاقه و فعالیتم محور سوالاتی بود که در بازجویی از من پرسیده شد. به طور کلی باز جویی در مورد محور فعالیت هایم در کمپین، سوال های عقیدتی، نظرم درباره حجاب وعقیده ام نسبت به قوانین چند همسری و صیغه، جلسات کمپین و شرکت کنندگان آن و... بود.ا لبته انها می گفتند بازجویی نیست و فقط یک گفتگوی دوستانه است اما در عین حال سوال و جواب کتبی بود. موضوع جالب این بود که گاهی در خلال بازجویی تلاش می کردند که اتفاقات اخیر را به کمپین ارتباط دهند و در خصوص ارتباط اعضای کمپین با ستادهای انتخاباتی می پرسیدند. در خلال باز جویی ها تاکید داشتند که مشکلاتی قانونی که کمپین در مورد زنان مطرح می کند را قبول دارند وقایل به تغییر ان هستند ونظرشون این بود که فعالیت های کمپین باید با مجوز باشد این عضو کمپین همچنین به نقل از بازجوی خود علت ممنوع الخروج شدنش را دعوت نامه ای از دانشگاهی در آفریقای جنوبی برای شرکت در دوره آموزشی توانمند سازی زنان عنوان کرد. وی گفت در صورت ارائه احضاریه قانونی و مکتوب از طرف دادگاه انقلاب برای پیگیری وضعیتم مراجعه می کنم.
*****
وزیر جدید علوم: من نگفتم فعاليت تشكل‌های دانشجويی محدودتر می‌شود
تشكل‌ها باید بر اساس فرمایش حضرت آقا رشد سیاسی داشته باشند
وزیر جدید علوم در پاسخ به سوال ایلنا، درباره تمهیدات اندیشیده شده برای بازگشایی دانشگاهها گفت: مانند هر سال بازگشایی دانشگاه‌ها انجام خواهد شد و هیچ مشكل و نگرانی خاصی وجود ندارد، زیرا دانشگاهیان ما جزو فرهیختگان هستند و بیخود به این مسائل پر و بال ندهید.
به گزارش خبرنگارایلنا ، كامران دانشجو در حاشیه مراسم تودیع و معارفه وزرای قدیم و جدید كشور تاكید كرد: رشد و نشاطی كه باید در دانشگاه‌ها باشد علی‌القاعده از طریق تشكل‌های دانشگاهی صورت می‌گیرد.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری، مبنی بر اینكه اظهاراتی به نقل از شما در مورد محدودیت تشكل‌های دانشجویی مطرح شده است، اظهار داشت: من چنین حرفی را نگفتم و این موضوع را به شدت تكذیب می‌كنم. من قائل هستم كه تشكل‌ها باید بر اساس فرمایش حضرت آقا رشد سیاسی داشته باشند و با نشاط و شادابی بیشتر در دانشگاه‌ها فعالیت كنند و رشد و نشاطی كه باید در دانشگاه‌ها باشد علی‌القاعده از طریق تشكل‌های دانشگاهی صورت می گیرد.
دانشجو افزود: اتفاقا این بار فضای دانشگاه‌ها باید بانشاط‌تر باشد؛ چراكه بیش از 85 درصد مردم با مشاركت در انتخابات حضوری چشمگیر و پویا در تعیین سرنوشت خود داشته‌اند و رییس‌جمهور خود را با 25 میلیون رای انتخاب كردند و نشان دادند كه همیشه در صحنه‌اند. این پیروزی بزرگی برای ملت ایران بود از این پیروزی بزرگ دشمن حتما ناراحت است و باید هم ناراحت باشد اگر غیر از این است جای تعجب دارد. این‌ها مواردی است كه رادیوی آمریكا و بی‌.‌بی‌.سی آن را مطرح می‌كنند و از آن‌ها انتظاری بیش از این نمی‌توان داشت.
وی در تشریح برنامه‌هایش گفت: مهم‌ترین كاری كه باید انجام شود، ایجاد ارتباط و صمیمیت و الفت، انس و دوستی بین مجموعه وزارت علوم، مدیریت دانشگاه‌ها و دانشجویان و اساتید است. این‌ها همه در یك خانواده‌اند، اگر این صمیمیت بیشتر شود برای سایر كارهای ما می‌تواند تعیین كننده باشد.
دانشجو تاكید كرد: ما با مجموعه تیم‌مان و ستاد وزارت علوم، همانند سفرهای ریاست جمهوری به دانشگاه‌های مختلف خواهیم رفت و با دانشجویان و كارمندان دانشگاه‌ها و اساتید صحبت‌هایی خواهیم داشت و مشكلات آن‌ها را از نزدیك جویا خواهیم شد و امیدواریم با كمك دولت بتوانیم آن‌ها را حل كنیم.
*****
خبرگزاری ایلنا خبر مربوط به دانشجویان ستاره‌دار را حذف کرد
خبرگزاری ایلنا ساعتی پیش خبری را که حاکی از اعتراف وزیر علوم دولت نهم به وجود دانشجویان ستاره‌دار بود، از خروجی خود حذف کرد. به نظر خبرگزاری‌های داخلی از انتشار هرگونه خبری درباره‌ی دانشجویان ستاره‌دار منع شده‌اند.
متن کامل این خبر که در ساعت 10:48 دقیقه و با کد 76543 در
این آدرس منتشر شد و حاکی از اعتراف مجلس و دولت به وجود دانشجویان ستاره‌دار بود، بدین شرح است:
*
قول مساعد زاهدی برای حل مشکل دانشجویان ستاره دار امسال
ايلنا: در دیدار دانشجویان ستاره دار با عباس پور تهرانی، رییس کمیسیون آموزش و نصیری دیگر عضو این کمیسیون، آنها نیز قول پیگیری از مراجع مربوطه را داده و اظهار امیدواری کردند که مشکل دانشجویان ستاره دار زودتر حل شود. یکی از دانشجویان ستاره دار که هفته گذشته برای پیگیری مسئله ستاره دار شدنش به مجلس شورای اسلامی مراجعه کرده بود، از قول مساعد وزیر علوم دولت نهم برای حل مشکل دانشجویان محروم از تحصیل کنکور کارشناسی ارشد سال 88 تا چند روز آینده خبر داد. علي قلی‌زاده، يكي از دانشجويان ستاره‌دار شركت كننده در اين جلسه، به ایلنا گفت: تعدادی از دانشجویان ستاره دار کنکور 88 کارشناسی ارشد سه شنبه به مجلس شورای اسلامی رفته بودند که این مراجعه با مراسم تودیع و معارفه وزیر علوم در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس همزمان شد. در این مراجعه و در جریان صحبت دانشجویان با زاهدی، وزیر علوم دولت نهم، او به ما قول مساعد داد که تا چند روز دیگر مشکلمان را حل می کند. به گفته این فعال دانشجویی، در مراجعه دانشجویان محروم از تحصیل به کامران دانشجو، وزیر علوم دولت دهم، او از مسایل دولت نهم اظهار بی‌اطلاعی کرده و گفته است که موضوع را پیگیری می‌کند. همچنین در دیدار دانشجویان ستاره دار با عباس پور تهرانی، رییس کمیسیون آموزش و نصیری دیگر عضو این کمیسیون، آنها نیز قول پیگیری از مراجع مربوطه را داده و اظهار امیدواری کردند که مشکل دانشجویان ستاره دار زودتر حل شود و آنها در ترم جدید بتوانند در دانشگاه ها پذیرفته شده ثبت نام کنند. دانشجویان ستاره دار در مراجعه به نمایندگان مجلس و وزرای جدید و سابق علوم، کارنامه چند تن از دانشجویان را که حاکی رتبه های ممتاز آنها بود ارائه دادند. در کنکور کارشناسی ارشد امسال تعدادی از دانشجویان که رتبه های ممتاز داشتند، مردود اعلام شدند.
*****
زهره آشتیانی، خبرنگار سایت اعتمادملی بازداشت شد
در پی پلمپ دفتر حزب اعتماد ملی که روز سه‏شنبه و با حکم دادستان تهران صورت گرفت، زهره آشتیانی خبرنگار سایت رسمی حزب اعتماد‏ملی( سحام نیوز) به همراه محمد داوری، سردبیر و همینطور یکی دیگر از خبرنگاران این سایت بازداشت شدند.
به گزارش پایگاه خبری نوروز، زهره آشتیانی پیش از این نیز چندین‏بار احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود. روز سه شنبه پس از پلمپ دفاتر مهدی کروبی و حزب اعتمادملی و بازداشت اعضای سایت، منزل زهره آشتیانی نیز مورد تفتیش ماموران قرار گرفته است.
زهره آشتیانی، سابقه همکاری با روزنامه‏های توسعه، اقبال، اعتمادملی و برخی دیگر از روزنامه‏ها و خبرگزاری‏های اصلاح‏طلب را در کارنامه خود دارد. سخنگوي حزب اعتمادملي در گفتگو با خبرگزاری ایلنا، بازداشت این سه نفر را تایید
کرد.
*****
صدای اعتراض خود را به نیویورک برسانیم
در روزهای 23 و 24 سپتامبر برابر با اول و دوم مهر ماه قرار است مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شود. ظاهرا احمدی‌نژاد نیز تصمیم گرفته که در این جلسه به عنوان نماینده‌ی ملت ایران شرکت کند؛ حال آنکه اکثریت ایرانیان او را نماینده‌ی خود نمی‌دانند. گروهی از فعالان سبز ایرانی در نیویورک، در اقدامی ابتکاری، تصمیم گرفته‌اند تجمع اعتراضی ایرانیان در این دو روز را به ایرانیان مقیم آمریکا محدود نکنند و صدای دیگر ایرانیان سراسر جهان را نیز به گوش مسئولان سازمان ملل و سران کشورهای جهان برسانند. همه‌ی شما می‌توانید در این طرح بزرگ ملی شرکت کنید و فریاد خود را از هر جای جهان که هستید، به نیویورک برسانید و بگویید: احمدی‌نژاد رئیس جمهور من نیست.
همان‌طور که می‌دانید، مجمع عمومی سازمان ملل هر ساله در شهر نیویورک برگزار می‌شود و یکی از شش رکن اصلی سازمان ملل به حساب می‌آید. در این گردهم‌آیی سالیانه، رؤسای جمهور همه‌ی کشورهای عضو به نمایندگی از ملتشان در مجمع حاضر می‌شوند و از حق رای برابر با سایر ملل برخوردار هستند. این رؤسای جمهور علاوه بر شرکت در جلسات استراتژیک سیاسی و دیدار با سایر رؤسای جمهور جهان و داشتن حق رای درباره‌ی امور داخلی سازمان، به ایراد سخنرانی هم می‌پردازند و از رویاهای ملتشان می‌گویند. بدیهی است که دولت‌ها و روسای جمهور به عنوان نمایندگان ملت، در برابر حق عضویت و داشتن حق رای در سازمان ملل و به عنوان یک عضو از جامعه جهانی، متعهد به الزاماتی و از جمله بدیهی‌ترین آن‌ها ملتزم به اجرای اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر می‌شوند.
اما مجمع عمومی تنها فرصتی برای دولت‌ها نیست تا به عرض اندام سیاسی بپردازند. در عین حال فرصتی است برای ملت‌ها تا شکایات و گلایه‌هایشان از دولت‌ها و حکومت‌ها را نزد سازمان ملل ببرند و به این ترتیب صدایشان را به گوش مردم جهان برسانند. فلسطینیان، چینیان، مسلمانان، کردها، یهودیان، مخالفان جنگ، عراقی‌ها و افغان‌ها، طرفداران محیط زیست، اهالی گرجستان و بسیاری دیگر از فرقه‌ها و دسته‌های قومی و سیاسی، هنگام برگزاری مجمع عمومی با تضاهرات و گردهم‌آیی مقابل سازمان ملل، می‌کوشند به نقض آشکار حقوق بشر در کشورهایشان اعتراض کنند و سازمان ملل را بابت پذیرفتن دولت‌هایی که متعهد به اعلامیه حقوق بشر نیستند، تحت فشار بگذارند.
نه تنها نفس حضور و همایش مردم باعث شرمساری دولت‌های ناقض حقوق بشر می‌شود، بلکه دست سران متخلفی مثل رئیس‌جمهور فعلی ایران را در داد سخن دادن از عدل جهانی و افادات سیاسی در برابر سایر ملل کوتاه می‌کند و در بسیاری موارد باعث می‌شود تا دولت‌های دیگر در دیدار و مذاکره و مصاحبه با آن‌ها جانب احتیاط را بسنجند و از دیدار حذر کنند.
اکنون در حالی که این پرسش که آیا دولت کودتا جسارت شرکت در مجمع عمومی را به عنوان نماینده‌ی ملت ایران به خود خواهد داد یا خیر، جای بحث و تامل بسیار دارد، ایرانیان سراسر امریکا برای سفر احتمالی و وقاحت سیاسی که خاص شخصیت احمدی‌نژاد است، آماده می‌شوند. آن‌ها آماده می‌شوند تا به نیویورک بیایند و با حضور چند صد هزار نفری‌شان بازتاب پرطنین صدای مردم ایران در مقابل عدالتخانه جهانی باشند.
درست همزمان با سخنرانی احتمالی محمود احمدی‌نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل، وقتی که مردم جهان پشتشان از خشونت و نفرتی که این مرد با حرف‌هایش می پراکند (به یاد بیاورید سخنرانی احمدی‌نژاد را در مجمع عمومی سالهای گذشته و در کنفرانس دوربان سوئیس) در حال لرزیدن است و ترسشان از ملت ایران به عنوان واحدی یکپارچه از جنس احمدی‌نژاد رو به فزونی است، سبزها با فریادهایشان صدای صلح و رهایی بخشی ایران خواهند بود.
آنها آن روز در برابر تمام ملل جهان یک‌صدا فریاد خواهند زد: «احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ما نیست.» یک‌صدا فریاد خواهند زد: «این دولت، دولت ننگ و خون و نکبت است.» یک‌صدا فریاد خواهند زد: «ایران ای سرای امید» آن‌ها در برابر سازمان ملل یک‌صدا شعر سعدی را در خاطره‌ی مردمان زنده خواهند کرد تا شاید سیمای احمدی‌نژاد را به عنوان نماینده‌ی ملت ایران از اذهان جهان پاک کنند: «بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار» و یک‌صدا سعید حجاریان و نام تک تک زندانیان سیاسی را فریاد خواهند زد و سهراب و اشکان و ندا خواهند شد.
اما ایرانیان ساکن نیویورک در اقدامی بی‌سابقه و ابتکاری تصمیم گرفته‌اند که حقیقتا بازتاب صدای هموطنانشان باشند. در حالی که ایرانیان در طول انتخابات و در حوادث بعد از آن تجربه‌های بدیعی در استفاده از اشکال جدید رسانه‌ها و ابزارهای ارتباط جمعی را برای آگاهی رسانی به مردم جهان به دست آوردند و در شرایطی که به هیچ خبرنگار خارجی اجازه‌ی حضور در تظاهرات داده نمی‌شد، مردم خودشان تبدیل به رسانه شدند و شبکه‌های بزرگ و معتبر خبری دنیا را واداشتند تا تصاویر مخابره شده توسط آن‌ها را در برنامه‌هایشان پخش کنند و با این کار و شکل جدید استفاده‌شان از موبایل و اینترنت و تویتر و فیس‌بوک چشم جهان را به خودشان خیره کردند، این بار هم ایرانیان ساکن نیویورک بر آنند تا امکان حضور خود ایرانیان را در این مراسم فراهم کنند و نه تنها بازتاب صدای سبزها که بهانه ای برای حضور خود سبزها باشند.
سبزهای نیویورک به دنبال یک ساختارشکنی سبز دیگرند. به همین منظور آن‌ها تصمیم گرفته اند تا با اعلام فراخوان از همه‌ی مردم ایران دعوت کنند تا با ضبط صدایشان با صدایی محکم به مردم جهان بگویند: «احمدی نژاد رئیس‌جمهور من نیست.» به این ترتیب آن‌ها با پخش صدای حقیقی مردمی که در رنج‌اند، تاثیری عمیق‌تر بر مردم و ملت‌های جهان خواهند گذاشت.
برای همکاری و کمک در تسریع اطلاع رسانی، «موج سبز آزادی» نیز ضمن خبر رسانی این موضوع، دستورالعمل ساده چگونگی ضبط صدا را هم در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد. شما هم فراموش نکنید که یک رسانه‌اید. اعضای فامیل و خانواده و همه کسانی را که ممکن است به هر دلیلی به کامپیوتر دسترسی نداشته باشند، بنشانید و صدایشان را ضبط کنید و به آدرس ایمیل زیر بفرستید:isnotmypresident@gmail.com
ضبط کردن صدا هم بسیار ساده است. نه تنها اکثر موبایلها برنامه ای جهت ضبط صدا دارند و شما می توانید فایلهای موبایلتان را مستقیما به این دو آدرس بالا بفرستید، بلکه می توانید جهت ضبط صدایتان از برنامه Recordpad استفاده کنید. این برنامه معمولا به صورت خودکار روی اغلب کامپیوترها نصب شده است. برای این کار، کافی است مراحل زیر را طی کنید:
Start Menu >> All Programs >> Accessories >> Entertainment >> Sound recorder
وقتی بر روی Sound recorder کلیک می‌کنید، صفحه برنامه باز می‌شود. برای ضبط صدا، دکمه قرمز Record را کلیک کنید و صدای خود را ضبط کنید و به دو زبان زنده دنیا و با صدایی بلند بگویید: «احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور من نیست.» پس از پایان، دکمه‌ی Stop را بزنید، به قسمت Recordings بروید و صدای ضبط شده را از لیست انتخاب کنید و با زدن دکمه‌ی Play از کیفیت صدای ضبط شده اطمینان حاصل کنید. در صورت رضایت از صدای ضبط شده، با زدن دکمه‌ی Save به صورت فایل آن را ذخیره کنید: در اینجا قاعدتا شما سه گزینه‌ی ضبط به فرمت wav و mp3 و aiff را در پیش رو دارید که به منظور حفظ کیفیت و کاهش حجم فایل ضبط شده، بهتر است از گزینه mp3 استفاده کنید و در آخر هم آن را از طریق ایمیل برای ایرانیان مقیم نیویورک بفرستید.
اما اگر این برنامه را بر روی کامپیوترتان نداشتید، فراموش نکنید که این برنامه بر روی سیستم‌های ویندوز، مکینتاش و لینوکس قابل استفاده است و برای دریافت برنامه می توانید به سایت http://www.nch.com.au/recordpad مراجعه و Get It Now را انتخاب کنید و برنامه‌ی دریافت شده را ابتدا نصب و بعد دستورالعمل بالا را اجرا کنید.
ممکن است به زودی فضای امنی برای آپلود فایل‌ها نیز ایجاد شود که از طریق «موج سبز آزادی» اعلام می‌شود.
به هر حال فرصت را از دست ندهید. ما تا این میزبانی با شکوه فقط ده روز فرصت داریم و شما نه تنها یکی از ملیون‌ها ایرانی معترض به نتایج انتخابات هستید، بلکه اکنون فرصت دارید تا اعتراض خود را به نقض حقوق بشر در ایران و مهمتر از همه به حق حضور احمدی‌نژاد در صحن سازمان ملل اعلام کنید. او رئیس‌جمهور ما نیست و این تنها صدایی است که سازمان ملل باید به آن گوش دهد. بگذارید صدایتان در کنار صدای هزاران نفر دیگر از هموطنانتان و این بار نه از میدان آزادی و انقلاب تهران، که از مقابل سازمان ملل و در کنار تمام ملل آزاده، به گوش جهان برسد؛ شاید که دیوارهای عدالتخانه‌ی جهانی شنواتر باشد. صدای خودتان، دوست و آشنا و فامیل، کسانی را که به اینترنت و کامپیوتر دسترسی ندارند ولی مایل‌اند صدایشان در مقابل سازمان ملل شنیده شود و خودتان را ضبط کنید و به آدرسی که گفته شد، بفرستید. فراموش نکنید که رسانه شمایید.
*****
چه حوادث سهمگینی در راه است؟
کاوه میرکاظم:
میرحسین موسوی در آخرین بیانیه خود خبر از «حوادثی سهمگین‌تر» داده که در راه است. او هشدار داده که روزهایی خطیر در پیش روست. این حوادث سهمگین چه می تواند باشد؟
طبیعی است که در شرایط پر گرد و خاک امروز ایران حدس زدن درباره حوادث آینده حتی آینده نزدیک کار سخت و مشکلی است. من مطمئن هستم که خود دستگاه سرکوب نیز پیش بینی و برنامه دقیقی از آینده ندارد. اما برای آن که بتوان حدسی زد که قابل اعتنا باشد بهترین راه این است که آدم خودش را جای دستگاه سرکوب بگذارد. تاکید می کنم که چنین حدسی فقط قابل اعتنا است اما لزوما به معنای آن نیست که عملی شود و به واقعیت تبدیل گردد.
اول از همه باید دید رهبر جمهوری اسلامی چه طور آدمی است. رفتار و گفتار آیت الله خامنه ای در طول ۲۰ سال گذشته نشان داده که او شخصیتی یک دنده و لجباز دارد. از حرف خودش به هیچ عنوان نمی خواهد کوتاه بیاید. استقامت و پافشاری بر قول و عقیده را می ستاید. در عین حال او کسی است که چندان برای حکومت بر دلها ارزش قایل نیست. فلسفه اش در حکومتداری زهر چشم کشیدن و ارعاب و ارهاب است. اکبر گنجی نقل می کند که بیست سال پیش آیت الله خامنه ای در دیداری که با اعضای کابینه دولت وقت داشته می گوید: «حکومت باید متکی بر یک جمع فداکار باشد. یک جمع فداکار می‌تواند از طریق ایجاد رعب حکومت را پایدار نگاه دارد.» این دقیقا کاری است که رهبر جمهوری اسلامی در طول سه ماه گذشته انجام داده است. حالا فرض کنید چنین آدمی می بیند که برای اولین بار پس از بیست سال مستقیما و علنا توسط برخی چهره های عالی رتبه نظام جمهوری اسلامی به چالش کشیده شده است. حرفش را به هیچ گرفته اند. در خیایان ها علیه او شعار داده شده، روی در و دیوار شهر اسمش را خوار کرده اند، در فضای اینترنت فقط بد و بیراه است که درباره او پیدا می شود و انگار که همه این ها تمامی ندارد. چنین آدمی چه کار می کند؟ جز این که جری تر می شود و سعی می کند سرکوب بیشتری را بیاندازد.
خودتان را جای اعوان و انصار رهبر جمهوری اسلامی و حکومت سرکوبگر بگذارید. آنان نمی توانند وضعیت کنونی را تحمل کنند. این همه گرفتند و زدند و بستند و دادگاه نمایشی راه انداختند، آن وقت باز هم میرحسین موسوی بیانیه علیه شان صادر می کند. کروبی جنایت هایشان را فاش می کند. خوابشان آشفته می شود. بالاخره باید قدرتشان را تثبیت کنند. نمی توانند که تا ابد صبر کنند و بگذارند که مخالفانشان آن ها را به بازی بگیرند. باید قدرتشان را دوباره یک دست کنند.
در یک کلام، نه رهبر جمهوری اسلامی و نه اعوان و انصارش در دستگاه های مختلف حکومتی نمی توانند ( و از نظر خودشان نباید) با وضعیت موجود کنار بیایند. نگاهی به اظهارات معدود چهره هایی که اخیرا از زندان آزاد شده اند بیاندازید. انگار نه انگار که آن همه انفرادی و بازجوبی و «ارشاد اجباری» تاثیری بر آن ها گذاشته باشد. اجازه فعالیت و اظهارنظر به موسوی و کروبی و دیگر چهره های معترض دادن فقط و فقط موجب می شود که بنیان سرکوبگران سست تر و سست تر شود.
آیت الله خامنه ای تصمیم گرفت که به مناسبت فرا رسیدن بیستمین سال رهبری خود، هدیه ای به خود بدهد. این هدیه یک دست کردن حاکمیت رهبری و حذف هر مخالفی بود که چون خاری در چشمان رهبری به شمار می رفت. این پروژه هنوز نیمه کاره مانده است و چاره ای نیست مگر آن که به هر قیمتی شده تکمیل شود.
به آرایش نیروهای سرکوبگر در مناسب مختلف حکومتی نگاه کنید. حیدر مصلحی نماینده سابق ولی فقیه در سپاه و بسیج وزیر اطلاعات شده است. او پایه گذار دستگاه اطلاعاتی بسیج و تربیت کننده بازجویانی بوده است که حالا دارند با افتخار از زندانیان جنبش سبز اعتراف می گیرند. مصطفي محمدنجار، یک سردار سپاهی تمام عیار وزیر کشور شده است و در همان مراسم معارفه اش خبر از مقابله با «جنگ نرم» می دهد. محسنی اژه ای چهره برجسته امنیتی ۳۰ سال گذشته کشور، دادستان کل کشور شده و سعید مرتضوی هم «معاون مطلق» او شده است. هاشمی شاهرودی که به هر حال مجتهد و فقیهی صاحب نظر به شمار می رفت و بارها هم از احمدی نژاد انتقاد کرده بود، اما نه قدرت و نه جرات مخالفت با رهبری و اعوان و انصارش را داشت کنار گذاشته شده و به جایش جوان سرسپرده ای چون صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه می شود که سمعا و طاعتا مرید رهبری است. رضا تقی پور انوری، وزیر جدید ارتباطات (همان مخابرات سابق) گرچه به ظاهر سپاهی نیست اما همه سوابق مدیریتی او در نهادهای تحت نظر سپاه بوده است. او پیش از این رییس و مدیر سازمان فضایی کشور، شرکت صنایع الکترونیک ایران، شرکت صنایع الکترونیک شیراز، شرکت صنایع اپتیک اصفهان و پژوهشکده جنگ الکترونیک بوده است. چنین آرایشی در نهادهای حساس رژیم کاملا جنگی است.
به نظر من دو چالش عمده دستگاه سرکوب را تهدید می کند. نخست دانشگاه و دوم رهبران به ظاهر هنوز آزاد اصلاحات. و رهبری چاره ای ندارد جز این که این دو را ساکت کند.
درباره دانشگاه آیت الله خامنه ای در دیداری که با دانشجویان بسیجی داشت، صراحتا هشدار داده که «مواظب باشيد توى اين قضاياى سياسى كوچك و حقير مبادا دانشگاه تحت تأثير قرار بگيرد». علی فضلی، فرمانده سپاه سيد الشهداء تهران در دو جلسه پیاپی از تدارک سپاه و بسیج برای برخورد با اعتراضات دانشجویی و سرکوب فعالان دانشجویی در آستانه آغاز تحصیلی خبر داده است. علی بختیاری فرمانده بسیج اساتید نیز در جلسه معارفه فرمانده بسيج اساتيد يزد همین هشدار را تکرار کرده است. پرسش اصلی این است؟ آیا حکومت دانشگاه را تعطیل خواهد کرد. هزینه تعطیلی دانشگاه برای دستگاه سرکوب این است که رسما می پذیرد و اعلام می کند که ناتوان از کنترل اعتراضات دانشجویی بوده است. در این صورت ابهت دستگاه سرکوب می شکند. اما تعطیلی دانشگاه فایده ای هم دارد. انرژی و توان دستگاه سرکوب را برای کنترل هر روزه اعتراضات دانشجویی به هدر نمی دهد و در عین حال نمی گذارد که این اعتراضات خوراک هر روزه اخبار سیاسی و طبعا تحریک کننده مردم شود. به نظر می رسد هنوز رژیم تصمیم به تعطیلی دانشگاه ندارد. اما در این تصمیم هر آن ممکن است تجدیدنظر کند.
برخورد با رهبران اصلاحات به نظر من قطعی است. یکی از گزینه هایی که در یادداشت قبلی با عنوان «بررسی گزینه های محتمل مواجهه کودتاگران با سران اصلاحات» ذکر کرده بودم عملی شده است. دو چهره بسیار نزدیک به موسوی و کروبی یعنی علیرضا بهشتی و مرتضی الویری بازداشت شده اند. دفاتر موسوی و کروبی نیز پلمپ شده اند. به نظر من برخورد با خاتمی نیز می تواند با دستگیری مجدد محمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق جبهه مشارکت آغاز شود. فعالیت رهبران اصلاح طلب اگر همچنان ادامه بیابد هزینه های سهمگینی برای دستگاه سرکوب خواهد داشت و عملا انرژی آنان را روزانه مشغول خود خواهد کرد. بند پنجم بیانیه ای که چند روز قبل جامعه روحانیت مبارز صادر کرد نشان می دهد که حتی این تشکل محافظه کار نیز از آینده سخت نگران است. در این بند تلویحا از رهبران معترض خواسته شده که «با الهام از رحمت و مغفرت الهي و با اغماض از بي حرمتي‌‌ها و هنجار شكني ها» از «مباحثات و مجادلات آزاردهنده» بپرهیزند. به عبارت دیگر جامعه روحانیت مبارز حقانیت معترضان را پذیرفته اما از آنان خواسته که ببخشند و کوتاه بیایند. موسوی و کروبی تا کنون بنای کوتاه آمدن و سازش نداشته اند. و این نکته چاره ای جز ساکت کردن آن ها برای رهبر جمهوری اسلامی باقی نمی گذارد.
*****
گزارش بانک جهانی از کسب و کار در ایران
سایت دولتی تابناک - كدخبر: ۶۳۶۰۰
امروز خلاف آنچه ممکن است به نظر آید، این فضای کسب و کار در کشورها و نه دولت‌ها هستند که در عرصه‌های مختلف جهانی با هم رقابت می‌کنند.به گزارش «خبر آنلاين»، تازه‌ترین گزارش بانک جهانی از وضعیت کسب و کار در ایران آمارهای رسمی را در بهبود محیط کسب و کار زیر سؤال برد. رئیس کل سازمان سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی و فنی ایران پیش از این اعلام کرد: با همکاری دستگاه‌های مختلف رتبه فضای کسب و کار ایران را تا پایان سال به رده 99 برساند. وی در آن زمان اظهار کرد: با وجودی که تمام کشور‌های دنیا همزمان با ایران فعالیت‌هایی را در زمینه بهبود فضای کسب و کار انجام می‌دهند، اما تلاش داریم تا پایان سال جاری جهش 40 تا 50 رتبه‌ای در این بخش داشته باشیم.اما گزارش بانک جهانی که بر اساس 10 شاخص منتشر می‌شود نشان‌دهنده آن است که در برخی شاخص‌ها ایران عقبگرد داشته است و در مجموع نیز به جای جهش 50 رتبه‌ای تنها 5 پله بهبود وضعیت داشته‌ایم. ایران درگزارش اخیر بانک جهانی در میان 183 کشور در رتبه 137 ایستاده است که در مقایسه باقبل تنها 5 پله توانسته وضعیت خود را بهبود دهد. قبل از پرداختن به گزارش بانک جهانی و جزئیات آن نقش محیط کسب وکار و توضیح آن در فعالیت‌های اقتصادی ضروری است.
کسب وکار چیست
محیط کسب و کار در یک تعریف کلی مجموعه عواملی است که بر عملکرد بنگاه تأثیر می‌گذارد اما مدیر نمی‌تواند آ‌ن را به سهولت تغییر دهد. تا زمانی که محیط کسب و کار بهبود نیابد بهبود عملکرد بنگاه‌ها و به طور کلی رشد بخش‌خصوصی امکان‌پذیر نیست. این نظریه دو بیان دارد: اول اینکه در برابر خصوصی‌سازی مطرح شده یا در کنار آن. در برابر خصوصی‌سازی به معنای آن که دولت بدون خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی محیط کسب و کار را برای خصوصی‌سازی مهیا و شرایط آ‌ن را فراهم کند تنها در این صورت است که به تدریج بخش خصوصی بر بخش دولتی غلبه پیدا می‌کند. تجربه چین گواه خوبی برای پیروی از این روش است. این کشور توانست بدون خصوصی‌سازی، سهم بخش‌خصوصی را در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه از 30 درصد به 75 درصد افزایش دهد. بنابراین در برابر خصوصی‌سازی این ایده مطرح شد.در بیان دیگر شعار مطرح شده این است که در کنار خصوصی‌سازی محیط کسب و کار را با شرایطی مساعد فراهم کنید. کسی که مبدع بحث بهبود محیط کسب و کار است نامش «هرناندو دسوتو» بوده که ابتدا از کشور پرو تحقیقاتش را شروع کرد و به تکمیل آن پرداخت.
هدف بانک جهانی از اعلام رتبه
رویکرد بانک جهانی این است که اصلاحاتی که کشورهای مختلف انجام داده‌اند را به کشورهای دیگر معرفی کند تا آن کشورها با الگوبرداری از وضعیت آنان بتوانند شرایط خود را بهبود بخشند. روش بانک جهانی بر این اساس است که فعالیت‌های مرتبط با کسب و کار را زمان‌سنجی می‌کند. به این ترتیب که هر فعال اقتصادی برای اینکه فعالیت اقتصادی را انتخاب کند و تا آخر ادامه دهد به چه کارهای اداری احتیاج دارد؟
مشکلات ناشی از کسب و کار
محیط کسب و کار نامناسب یا شرکت‌ها را بیش از اندازه بزرگ خواهد کرد یا شرکت‌ها را بیش از اندازه کوچک و امکان تعامل بین شرکت‌های کوچک و بزرگ را از بین می‌برد یعنی از یک طرف بزرگ‌شدگی نامناسب شرکت‌ها را بدنبال دارد چرا که فعالان اقتصادی تصور می‌کنند اگر کار را به دیگری بسپارند مشکلات غیرقابل کنترلی ایجاد خواهد شد نتیجه چنین تصوری افزایش واحدهایی است که در آنها تخصص ندارند و از این رو متحمل هزینه اضافی می‌شوند. نتیجه دیگر این تصور کاهش مشارکت‌های مالی است.محیط نامناسب کسب و کار آثار دیگری نیز به همراه دارد یکی از آنها سوق دادن فعالین اقتصادی به سمت فعالیت زیرزمینی است. مطالعات نشان می‌دهد در کشورهایی که نظام اداری ناکارآمد دارند اقتصاد زیرزمینی بزرگتر است. در مجموع باید گفت کاهش رقابت‌پذیری بنگاه‌ها، عدم شکل‌گیری شبکه‌ها، گسترش بخش غیررسمی از نتایج محیط نامناسب کسب و کار است.
وضعیت ایران در آخرین گزارش
رتبه کلی ایران برای سال 2010 در میان 183 کشور 137 اعلام شده است اما این رتبه برآیند 10 شاخص است که از سوی بانک جهانی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. در میان10 شاخص تعیین شده 5 شاخص تعیین‌کننده تنزل داشته‌اند و در دو شاخص نیز شرایط ایران تغییر نیافته است.از نظر آسانی شروع کسب و کار درواقع کارایی اداره ثبت شرکت‌ها رتبه ایران 25 پله بهبود یافته است و از 73 به 48 رسیده که در واقع بیانگر اصلاحات قضایی است و به حوزه کاری قوه مجریه مربوط نمی‌شود. در خصوص اخذ مجوز نیز 23 پله صعود کرده‌ایم و از 164 به 141 رسیده است. رشد ایران محدود به همین دو شاخص است اما شرایط در دیگر پارامترهای تعیین شده مطلوب نیست. آسان بودن تعامل کارفرما با کارکنان از شاخص‌های 10 گانه‌ای است که از سوی بانک جهانی بررسی می‌شود در این شاخص رتبه ایران بدون تغییر 137 باقی مانده است. شاخص دیگر که به کارایی ثبت املاک بر می‌گردد در قالب ثبت اموال تعریف شده است در این خصوص جایگاه ایران یک پله نزول داشته است واز رتبه 152 به 153 تغییر مکان داده است. شاخص بعدی آسان بودن اعتبار است. در تعیین این شاخص تنها بحث زمان مطرح نیست بلکه بحث بر سر این است که در کشورمورد مطالعه چقدر سیستم اعتبارسنجی وجود دارد. سیستم اعتبار‌سنجی از شاخص‌های تعیین‌کننده محیط کسب و کار است.در این شاخص مراحل گرفتن وام نیز مدنظر قرار دارد. وضعیت ایران در سال 2010 در مقایسه با سال 2009 میلادی 4 پله بدتر شده و در جایگاه 109 قرار گرفته است. فاکتور بعدی به حمایت از سرمایه‌گذاران اختصاص دارد. در این شاخص رویکر بانک جهانی به حمایت از سرمایه‌گذاران بر می‌گردد. منظور از سرمایه‌گذاران سهامداران کوچک و خرد است. در این شاخص مطالعه می‌شود این گونه سرمایه‌گذاران چقدر در بازار سهام آن کشور از حقوق قانونی کافی برخوردارند هر قدر کشوری از سهامداران خرد کمتر حمایت کند امتیاز کمتری می‌گیرد. وضعیت ایران در سال آینده میلادی در این زمینه نیز بدتر شده و با یک پله نزول رتبه165 را کسب کرده است. پارامتر بعدی پرداخت مالیات است. در این پارامتر مواردی نظیر نرخ مالیات مراحل لازم برای پرداخت و زمان لازم مورد نظر است ایران در این زمینه 10 پله افت داشته که بیشترین افت در میان شاخص‌های مورد نظر به حساب می‌آید. جایگاه ایران در این خصوص 117 است. تجارت با خارج که کارایی سیستم گمرکی را اندازه‌گیری می‌کند دیگر شاخص مورد بررسی است در این زمینه نیز نزول داشته‌ایم و با دو گام عقبگرد بر رتبه 134 تکیه زده‌ایم.شاخص بعدی صدور حکم در دادگاه است که با یک پله بهبود به رتبه 53 تغییرمکان داده‌ایم. آسان بودن انحلال شرکت نیز دیگر شاخص مورد مطالعه است که بر اساس گزارش بانک جهانی بدون تغییر بوده و کماکان در رتبه 109 درجا زده‌ایم. با این تصویر ایران فقط توانسته 5 پله جایگاه خود را بهبود بخشد در حالیکه کشوری همانند افغانستان در این زمینه موفق شده وضعیت خود را 8 پله بهبود دهد و از رتبه 168 به رتبه 160 برسد. دیگر کشورها نیز با استفاده از ظرفیت بخش‌خصوصی جایگاه خود را ارتقا داده‌اند برای نمونه امارات که در جمع 25 کشور اول قرار دارد و جزو کشورهایی است که توانسته بیشترین جهش را تجربه کند. عربستان نیز جزو 15 کشور اول است وزیر اقتصاد چندی پیش در جلسه ویژه‌ای درباره اصل 44 اعلام کرد: «امروز خلاف آنچه ممکن است به نظر آید، این فضای کسب و کار در کشورها و نه دولت‌ها هستند که در عرصه‌های مختلف جهانی با هم رقابت می‌کنند. یعنی سرمایه‌گذار و بنگاه اقتصادی یک کشور، فضای کسب و کار در چند کشور دیگر را باهم مقایسه می‌کند و در نهایت در فضایی که به نظرش مناسب‌تر می‌آید سرمایه‌گذاری می‌کند و دولت‌ها تازه در این نقطه وارد کارزار شده و از آن سرمایه حمایت می‌کنند.» برای کشوری که داعیه ورود به مسابقه با کشورهای منطقه را دارد و قصد اول شدن را دارد این شاخص‌ها برای توفیق کفایت می‌کند و با این وضعیت می‌تواند به مقصود رسد
*****
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست: