سرود ملی: ای ایران ای مرز پرگهر

نقش دولتمردان و رسانه های آمریکایی در شورش 22 بهمن 1357

۱۳۸۸/۰۵/۰۳

شنبه: 3/5/1388 (زمان 00:28 بامداد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: تقاضا داریم برای بازنشر مطالب انتشار یافته درین "وبلاگ" نام و نشانی منبع اصلی را ذکر نمائید. متشکریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هم میهنان، یاران و همرزمان گرامی درود بر شما و بامدادتان خوش و سرشار از موفقیت و پیروزی باد.
بعنوان آغازی بر روز شنبه سوم امرداد ماه لازم دانستیم به این نکته اشاره ای بنمائیم که امروز از سوی تمامی گروهها و سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد، سازمان عفو بین الملل، سازمان دیده بان حقوق بشر و سایر سازمانها و نهادهایی که در این زمینه ها فعالیت دارند بعنوان روز جهانی حقوق بشر برای ایران و همبستگی و هم آوایی با مبارزین ایرانی نامگزاری گردیده و بیانیه ها و اطلاعیه های مختلفی بعنوان فراخوان برای حضور در همایشی باین مناسبت، در برابر مقر سازمان ملل متحد در نیویورک صادر گردیده که ظرف ده روز گذشته شخصیت ها و نامداران و نام آوران بسیاری، چه ایرانی و چه خارجی باین فراخوان پاسخ مثبت داده اند.
این همایش بزرگ تا ساعاتی دیگر در برابر ساختمان سازمان ملل آغاز خواهد شد، یعنی در مقابل همان ساختمانی که در سه روز گذشته؛ شاهد تجمع گروه بسیاری از ایران دوستان ایرانی و بین المللی برای یک اعتصاب غذای سه روزه در اعتراض به رژیم پلید ملایان بود.
ما این روز خجسته را که نمایانگر بیداری ملل و جوامع مختلف و هم آوایی آنان با ملت تحت ظلم و ستم و میهن اشغال شده و تحت استیلای "دایناسورها"ی کثیف و پلید اسلامی است، به هم میهنان شادباش گفته و همانگونه که در پوستر زیر می بینید، خودمان نیز از ساعت 4 پس از نیمروز با تجمع در میدان انقلاب شروع به راهپیمایی اعتراضی، و تکرار درخواست تمامی ملت مبنی بر یک همه پرسی تحت نظارت جوامع بین المللی برای تعیین نوع سیستم حکومتی آینده ایران، خواهیم نمود.

سفیران ایران آزاد و آباد بار دیگر در خیابان
منصور امان
بدون توجُه به تدارُکات ریشخند آمیز باند ولی فقیه برای رسمیت بخشیدن به رُسوایی انتخاباتی خود، جُنبش اعتراضی مردُم ایران، امروز (شنبه) یک بار دیگر بساط ریخته شُده ی آیت الله خامنه ای به خیابان را زیر ضرب گامهای خود می گیرد.
امروز شنبه، جوانان، زنان و مردان دلیر میهن، نگاه میلیونها نفر از شرق تا غرب و از شُمال تا جُنوب جهان را مُتمرکز تر و با علاقه ی دوچندان به سوی خود مُتوجه خواهند کرد. آنها تنها طی یک ماه، تابلوهای جنگ طلبانه "نظام" و نمادهای ارتجاع مذهبی سی ساله آن را از چار راه های بین المللی پایین کشیده اند و خود در جایگاه نمایندگان و سفیران ایرانی آزاد و آباد نشسته اند تا در قلب و ذهن انبوه شهروندان "دهکده جهانی" تصویری شایسته احترام و همبستگی از خود و کشورشان ترسیم کُنند.
همبستگی بین المللی با خیزش دموکراتیک مردُم ایران، یک شاهد گویا از اُفقهای باز و مسیر روشن و رو به جلوی آن است. این جُنبش آزدیخواهانه توانایی و گُنجایش دستیابی به هر آنچه که به عُنوان آماج در برابر خود نهاده را دارد و هر گام آن نه تنها امکانات و فُرصتهای بیشتری در برابرش قرار می دهد بلکه، ابزارها و موقعیتهای بیشتری را نیز از حُکومت سلب می کُند. زیر چرخ دنده این مُعادله، ماشین سرکوب "نظام" به همانگونه در حال تحلیل رفتن است که ذخایر سیاسی حُکومت برای رها ساختن خود از تنگنا.
تظاهُرات امروز که پس از تصرُف تریبون حُکومتی نماز جُمعه به دست جُنبش صورت می گیرد، یک بار دیگر نشان خواهد داد که ابتکار عمل در دست کیست و رویدادها زیر تاثیر کُدام نیروی اجتماعی شکل و جهت می گیرد. حُضور پُرتوان در این میدان، کمربند اجبار همه ی بالاییها (چه همراهان جُنبش دموکراتیک و چه دُشمنان سوگند خورده اش) را برای تنظیم خود با درجه ی قُدرت و میزان شتاب جُنبش دموکراتیک، چند حلقه تنگ تر می کُند.
*****
نوام چامسکی: مردم جهان در حال یاد گرفتن مبارزه از ایرانیان هستند
دومین روز اعتصاب غذا و تحصن جمعی از روشنفکران و فعالان مدنی ایرانی در مقابل سازمان ملل در نیویورک در حالی برگزار شد که از بعد از ظهر، هوای بارانی شهر باعث تغییراتی در اجرای برنامه‌ها شد.
به مانند روز اول قرار بود تا برنامه سخنرانی‌ها در دو نوبت صبح و عصر برگزار شود که باران شدید عصر عملا سخنرانی‌ها را متوقف کرد. هرچند این بارندگی جمعیت حاضر را متفرق نکرد.
حضور نوام چامسکی و سخنان کوتاهش در رابطه با حرکت مردم ایران و اعلام همبستگی‌اش با تحصن مقابل سازمان ملل از جمله نکات بارز برنامه‌های روز دوم بود.این متفکر، نظریه‌پرداز و زبان‌شناس شهیر آمریکایی ساعاتی پس از ظهر به جمع معترضان پیوست و با استقبال زیادی از سوی ایرانیان حاضر مواجه شد.
رضا براهنی، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی ایرانی در سخنان کوتاهی به معرفی چامسکی پرداخت و ماجرای دفاع چامسکی از وی در سی سال پیش را که براهنی در زمان شاه زندانی بود برای حاضران نقل کرد.
براهنی از دوستی سی‌ساله خود با چامسکی یاد کرد و از اقدامات وی در راه دفاع از حقوق بشر در طول این دوران‌ها گفت.
در ادامه چامسکی در تایید سخنان براهنی گفت: «بیست سی سال پیش هم که با رضا (براهنی) در مبارزه مشارکت می‌کردیم هم همین حرف‌های امروز را می‌زدیم. فقط اسم ها را باید عوض کرد و نام‌های جدید را جایگزین کرد.»
این متفکر سرشناس آمریکایی با اشاره به «جنبش سبز» ایران گفت: «امروز مردم ایران مبارزه ظریفی را پیش می‌برند. هم علیه دیکتاتوری مبارزه می‌کنند و هم آب به آسیاب دشمن نمی‌ریزند. مردم جهان در حال یاد گرفتن از این مبارزه ایرانیان هستند.»
چامسکی افزود: «سابقه آمریکا در تاریخ ایران سابقه خوبی نیست، از این رو نباید آمریکایی‌ها هم به دنبال بهره‌برداری باشند. آن چه در ایران می‌گذرد، نقطه‌ای نورانی برای بقیه دنیاست.»
وی در پاسخ به پرسش یکی از حاضران که چه قاعده و توصیه‌ای برای این حرکت در ایران با توجه به تجربه‌هایتان در کشورهای مختلف دارید، گفت: «فکر نمی‌کنم هیچ قاعده خاصی وجود داشته باشد. اما اول از همه باید آگاهی‌ها را افزایش داد. روش‌ها در فضاها و مکان‌های مختلف متفاوت هستند. برای مثال، من و رضا (براهنی) در مورد رژیم شاه به گونه‌ای عمل می‌کردیم و بعدها به نوعی دیگر. روش‌ها به مسیر حرکت و مکان آن بستگی دارد. در مورد ایران امروز نیز این ایرانیان داخل هستند که مسیر و اهدافشان را انتخاب می کنند. باید از آنها یاد گرفت.»
یکی دیگر از حاضران به استفاده حکومت ایران از شعارهای ضد آمریکایی اشاره کرد و این موضوع که حکومت ایران تحولات اخیر را به آمریکا نسبت می‌دهد؛ این پرسش‌گر نظر چامسکی در این زمینه را پرسید که وی گفت: «همان کاری که مردم ایران دارند انجام می‌دهند [درست است]. مردم در ایران نه می‌گذارند این نهضت منحرف شود و نه به این گونه اتهامات اعتنا می‌کنند.»
*****
غربت شاملو در نهمين سال خاموشی
دیروز؛ دوم امرداد نهمین سالگرد خاموشی تلخ شاملو بود و ما آنقدر گرفتار خبرهای بد و بلایای زمینی و آسمانی میهن خویش هستیم که نتوانستیم یا فراموش کردیم یادواره ای برای این هم میهن فرهیخته بنویسیم.
شاملو، شاعر گرانمایه شعر نو فارسی از اثرگذارترین شاعران ایرانی است. وی متولد 21 آذر 1304 است و در سال 1379 بر اثر بیماری در گذشت.
احمد شاملو در شعر تحت تأثیر نیما یوشیج و «شعر نو» بود. گرچه بعد ها وی سبک جدیدی را با عنوان «شعر سپید» یا «منثور» در شعر فارسی پدید آورد.
شاملو غیر از کتب اشعار، ترجمه ها، نمایش نامه، داستان، قصه و آثار پژوهشی و فرهنگی بسیاری نیز دارد. کتب اشعار او که جایگاه خاصی در میان شاعران و خوانندگان دارد هوای تازه، باغ آینه، لحظه‌ها و همیشه، آیدا در آینه، آیدا، درخت و خنجر و خاطره، قنوس در باران، مرثیه‌های خاک، شکفتن در مه، ابراهیم در آتش، دشنه در دیس، ترانه‌های کوچک غربت، مدایح بی‌صله، درآستانه و ... است.
اشعار سیاسی و پس از آن عاشقانه های وی جریان ادبی ایران را متحول کرده و جایگاه شگرفی در میان شعردوستان دارد. وی در دهه 20 خورشیدی در فعالیت های سیاسی شمال کشور شرکت داشت و پس از آن در تهران بازداشت شده و به زندان شوروی در رشت منتقل شد. پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 نیز بازداشت و به زندان شهربانی و قصر منتقل می شود. وی در سال 1334 از زندان آزاد شد.
شاملو از اعضای کانون نویسندگان ایران بود و در سال 1348 به عضویت در این کانون در آمد. او در اوایل انقلاب سال 57 عضو هیئت دبیران این کانون بود.
احمد شاملو اشعارش را با صدای خود نیز تکثیر نموده و مراسم های شعرخوانی بسیاری برگزار کرده است. مجموعه کتاب و نوار صوتی کاشفان فروتن شوکران و سکوت سرشار از ناگفته‌هاست از جمله آنهاست.
اشعار سیاسی شاملوی بزرگ در سپهر شعر فارسی جاودان و اثر گذار بوده و بارها در میان هواداران وی تکثیر و خوانده شده است.

شعر زیر بنام "در این بن بست"را، از دفتر ترانه های کوچک غربت برگزیده ایم:
دهانت را می بویند،
مبادا گفته باشی دوستت می دارم
دلت را می بویند
روزگار غریبی است نازنین
و عشق را،
کنار تیرک راهبند
تازیانه میزنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد.
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را، به سوخت بار سرود و شعر
فروزان می دارند.
به اندیشه خطر مکن
روزگار غریبی است نازنین
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد.
آنک قصابان اند
بر گذرگاهها مستقر
با کنده و ساتوری خون آلود
روزگار غریبی است نازنین
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه را بردهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد.
کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس
روزگار غریبی است نازنین
ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است...
خدا را در خانه نهان باید کرد.
شاملو چند هفته پس از شورش سال 57 به ایران بازگشت و سردبیر هفته نامه کتاب جمعه شد که پس از چاپ 40 شماره توقیف شد.
با گسترش سرکوب و خفقان سیاسی انتشار آثار او نیز متوقف شد. طی این سال ها که نزدیک به یک دهه به طول انجامید شاملو به سرودن شعر و پژوهش ادامه داد.
در اوایل دهه 70 برخی از آثار او به صورت محدود اجازه چاپ یافت. وی در سالهای پس از ان نیز در انزاویی تحمیل شده در منزلش در فردیس کرج همراه با همسرش آیدا زندگی کرد.
شاملو برای سالها اجازه انجام فعالیت های ادبی نداشت و بسیاری از آثار وی نیز در توقیف بود.
وی در این تنهایی پس از گذراندن دوران سخت بیماری آرتروز و قند و قطع پای وی در شب 2 مرداد 79 درگذشت.
پیکر احمد شاملو در امامزاده طاهر شهر کرج به خاک سپرده شد.
سنگ قبر وی طی سالهای گذشته بارها توسط خانواده وی عوض شده است. ناشناسان سنگ قبر شاملو را که با امضای او مزین شده بارها تخریب کرده اند.

*****
دستگیری‌ها بر مزار شاملو و ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد
شهرزادنیوز: نهمین سالگرد درگذشت شاملو با دستگیری فریبرز رئیس دانا، عضو هیات دبیران کانون نویسندگان و تعدادی دیگر بدون برگزاری مراسم گذشت.
فرخنده حاجی‌زاده، نویسنده و شاعر در این رابطه به رادیو فردا گفت: "بعد از ظهر امروز، از چند ساعت قبل از آغاز گردهم‌آیی بر سر آرامگاه احمد شاملو، انبوهی از خودروهای متعلق به نیروهای امنیتی و انتظامی مانع از ورود مردم و نیز هر گونه وسیله نقلیه‌ای به محوطه‌ی امامزاده طاهر می‌شدند."
در سال گذشته نیز ماموران امنیتی با خشونت با افرادی که در این روز قصد برگزاری مراسم داشتند، برخورد کردند.
در چند سال اخیر بارها سنگ قبر شاملو توسط افرادی ناشناس شکسته و تخریب شده است. کانون نویسندگان ایران سه سال پیش بیانیه‌ای در این مورد منتشر کرد که در ضمن آنکه صدمه زدن به سنگ گور احمد شاملو را ‏‏"حتی در خور محکوم کردن" هم ندانست، به مردم ایران وخانواده و دوستان این شاعر فقید توصیه کرده بود که دیگر هیچ ‏اقدامی برای بازسازی سنگ گور وی نکنند و بگذارند در آرامگاه وی نیز "شعر انسان گرای احمد شاملو نقش خود را در ‏افشای آلودگی‌ها ایفا کند."‏
*****
خبر ویژه‌: محسن روح الامینی چگونه شهید شد
یک روز پس از اعلام خبر رسمی جان باختن محسن روح‌الامینی فرزند "دکتر عبدالحسین روح‌الامینی نجف‌آبادی"، موج سبز اطلاعات تازه‌ای را درباره‌ی نحوه‌ی شهادت وی به دست آورده است.
بر اساس گزارش‌های رسیده محسن روح‌الامینی که دانشجوی رشته‌ی کامپیوتر دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران بوده، در روز 18 تیر بازداشت شده و پس از آنکه سرش با ضربه‌ی باتوم می‌شکند، علائم عفونت مننژیت در وی دیده می‌شود. اما با وجود آنکه وی پس از دستگیری در بیمارستان شهدای تجریش بستری گردید، از رسیدگی جدی به عفونت زخم وی جلوگیری می‌شود تا آنکه وی بر اثر عفونت شدید و سرایت عفونت در سیستم خون رسانی، بصورت مرگ تدریجی جان می سپارد.
گزارش موج سبز حاکی است پیکر وی برای چندین روز در سردخانه‌ای در کهریزک، که گفته می‌شود اجساد دیگری نیز در آنجا نگهداری می‌شود، نگهداری می‌شده است.

*****
دنباله نمایش: جنگ زرگری ...!!
ثمره: مشايي به من گفت معاون اول نيست
تابناک: كدخبر: ۵۶۹۳۶ - تاريخ: ۰۲ مرداد - زمان: ۲۲:۴۸
دستیار ارشد رئیس جمهوری به نقل از اسفندیار رحیم مشایی اعلام کرد که وی با توجه به حکم مقام معظم رهبری خود را معاون اول رئیس جمهوری نمی داند.مهندس سید مجتبی ثمره هاشمی در گفتگو با شبکه "ایران" تصریح کرد : جناب آقای رحیم مشایی دقایقی پس از انتشار نامه مقام معظم رهبری در گفتگو با اینجانب به صراحت اظهارداشت که من خود را تابع مطلق حکم مقام معظم رهبری می دانم و ذره ای در این زمینه تردید به خود راه نمی دهم.ثمره هاشمی افزود : رحیم مشایی تاکید دارد که به عنوان سرباز نظام و انقلاب ، در هر کجا که باشد خود را خدمتگذار ملت می داند.
**
احمدی نژاد رییس کودتاگران، پس از 5 روز از نامه سیدعلی گدا و در پی انتشار تلویزیونی آن نامه، کناره گیری رحیم مشایی پدر همسر فرزندش را پذیرفت.اما آن را نوعی کناره گیری داوطلبانه رحیم مشایی و در واقع استعفا جلوه داد.
متن نامه به شرح زير است:
بسمه تعالي
محضر حضرت آيت الله خامنه اي دام ظله العالي
رهبر معظم انقلاب اسلامي
سلام عليكم
ضمن ارسال رونوشت نامه كناره گيري مورخه 88.5.2 جناب آقاي مهندس اسفنديار رحيم مشايي از معاونت اولي، به استحضار مي رساند كه مرقومه مورخه 88.4.27 حضرتعالي به استناد اصل 57 قانون اساسي اجرا شد .
ايام عزت مستدام
محمود احمدي نژاد
*****
گزارشی جدید درباره سانحه هواپیما در مشهد
تابناک- كدخبر: ۵۶۹۰۵ - تاريخ: ۰۲ مرداد - زمان: 23:50
در پی وقوع سانحه در فرودگاه مشهد، مسافران آسیب‏دیده هواپیمای ایلوشین که شامل اکثریت مسافران می شود توسط اورژانس به مسجد منتقل شده اند و ماموران امداد اورژانس در حال خدمات رسانی به آنها هستند. در این سانحه 17 تن جان باختند.
به گزارش خبرنگار "تابناک"؛ این هواپیما متعلق به شرکت هواپیمایی آریا تور به شماره پرواز 1525 که از مقصد تهران به مشهد حرکت کرده بود، در هنگام فرود در فرودگاه هاشمی نژاد مشهد پس از برخورد شديد به زمين و انحراف، دماغه هواپيما به بلوك حاشيه باند خورده و موجب آتش‌سوزي و متلاشي شدن كابين هواپيما و رديف‌هاي جلوي مسافران شد.
دقايقي پيش ليست اسامي منتقل شده به بيمارستان امام رضا به شرح زير اعلام شد:
1- احسان نصيري2- امير رضا ناطقيان3- منصور ابر ناراني4- مهدي احمدي5- غلامرضا طلايي
همچنين ليست اسامي مراجعه كننده به اورژانس و درمان سرپايي نيز به شرح زير است
1- محمد رضا سارمي نژاد2- سعيد رهنما3- اعظم مهر نسب4- يزدان عادلي5- ريحان رمضاني (مهاندار )6- الناز عليزاد (مهماندار)7- زهرا صلاح پويه‌
*****
فیگارو: عدم مشروعیت دولت آینده
دلفین مینوئی ، فرستاده ویژه فیگارو، بیروت
برگردان از سوسن دادرس
حادثه یی استثنایی روی داده است ، روحانیون بلند پایه، مراسم تحلیف احمدی نژاد را تحریم می کنند. با وجود سرکوب های شدید در ایران، مخالفت ها هنوز پایان نیافته است. اعلامیه های زهرا رهنورد، همسرمیر حسین موسوی نشان از آن دارد که جنبش خسته نشده است. بگفته او « فشار های وارده روی میر حسین موسوی ، بی تاًثیر است». همسر رقیب احمدی نژاد در انتخابات 22 خرداد، بخوبی می داند که چه می گوید. برادر او یکماه است که در زندان بسر می برد ، و به همین دلیل سکوت نمی کند.روز گذشته شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در یک اعلامیه از وزیراطلاعات خواستند، که اعترافات زندانیان از تلویزیون پخش شود. یک ترفند کهنه رژیم! یک ایرانی، صاحب نظرمسائل سیاسی گفت: این کار ها « هیچ تاًثیری روی ایرانیان ندارد».
سنگ پرانی آیت الله ها
میرحسین موسوی، چند روز پیش اعلام کرد که در نظر دارد یک « جبهه سیاسی» بر پایه « یک جنبش بزرگ اجتماعی» راه بیاندازد. تا ظرفیت دولت آینده احمدی نژاد را برای اداره کشور« در برابر دولتی که از تجارب نخبگان و متخصصین بی بهره است، وآنها تمایلی برای همکاری با این دولت ندارند» زیر سؤال ببرد.موضوع عدم مشروعیت و اعتبار دولت، با نزدیک شدن زمان مراسم تحلیف احمدی نژاد میان 11 تا 15 امرداد، دوباره تکرار می شود. رسم بر این است که رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای، یک روز پیش از برگزاری مراسم تحلیف، ریاست جمهوری احمدی نژاد را رسماً تاًیید کند.از هم اکنون مخالفت های گسترده ای میان روحانیون بلند پایه دیده می شود. آیت الله اسدالله بیات زنجانی، یکی از مراجع بزرگ، در یک فتوای رسمی روز چهارشنبه 31 تیرماه نظر خود را اعلام کرد. برخی از آنان گفته اند« تاًیید رهبر عظیم الشاًن ، نمی تواند به یک رئیس جمهور برآمده از راه تقلب، مشروعیت بدهد» و آنان این مراسم را تحریم خواهند کرد.از نظر آیت الله رفسنجانی، کل سیستم مورد اعتراض مردم می باشد. او دربخشی از خاطراتش که در سایت اینتر نتی او دیده می شود، می نویسد: « زندان هرگز نتوانسته رفسنجانی را باز دارد، وبر عکس او را تشویق به ادامه فعالیت هایش می کند. اشاره او به ساواک پلیس امنیتی شاه می باشد» . بازگو کردن خاطره ی پیش از انقلاب، به نشانه یک اخطار!
تارنمای فرهنگ ایران
*****
رخشان بنی اعتماد: ترسی ندارم
تغییر برای برابری: ترسي ندارم كه در وانفساي اين دوران پرتوطئه به هر تهمتي منتسب شوم.
ترسي ندارم كه به جرم مشوش كردن اذهان عمومي، متهمم كنيد ولي نمي‌توانيد منكر شويد كه من يك مادرم، نه فقط مادر «تنديس و بارانم»، مادر همه جواناني كه از سال‌هاي دور از دريچه فيلم‌هايم، مادران خود را در قالب شخصيت‌هاي «طوبا»، «گيلانه» و «فروغ»، «نرگس»، «سيما» و... ديده‌اند. مادر همه آناني كه در همه اين سال‌ها مرا به حريم خلوتشان پذيرفتند و از رنج‌ها و فريادهاي فروخورده‌شان گفتند و گفتند تا بتوانم جانمايه دردهايشان را در فيلم‌هايم تصوير كنم.
به حرمت يك عمر اعتماد همه مخاطبانم، اين حق را بر خود قائلم كه به دادخواهي مادراني كه در اين شرايط بحران زده، بي‌پناه و دست از همه جا كوتاه يا در سوگ‌ جوانان از دست رفته‌شان خاك بر سر گرفته‌اند يا حيران و وحشت‌زده به دنبال پيدا كردن ردي از جگر گوشه‌هايشان در شهر سرگردانند، اين نامه سرگشاده را بنويسم كه، هيچ قانوني، هيچ مصلحتي، هيچ سياستي نمي‌تواند توجيه اين درد بر مادران اين سرزمين باشد. در شرايطي كه هيچ رسانه‌اي براي خبررساني واقعيت‌ها و هيچ مسوولي پاسخگوي دلهره‌هاي كشنده خانواده‌ها نيست، چگونه مي‌توان از خبر يا توهم مرگ و رنج دختران و پسران دستگير شده بر خود نلرزيد. دوربينم را چند روزي امان دهيد تا گزارشي بي‌پرده پيش رويتان بگذارم، شايد به واقع نمي‌دانيد كه زير پوست شهر چه مي‌گذرد؟

*****
عزا، چه عزایی است که مرده شور هم بگریه افتاده..!
بازداشت شدگان اخیر زیر شکنجه هستند
انصار نيوز ansarnews.ir : از اخباری که این روزها درباره دستگیرشدگان به گوش می‌رسد، می‌توان حدس زد چه خبر است. از گفت‌وگوهای مردم نیز خبرهای خوشی به گوش نمی‌رسد.
مسؤولان عالی نهادهایی که بازداشت‌شدگان را در اختیار دارند، نظارت بیشتری بر عملکرد زیردستان‌شان بعمل آورند. شما مسؤولید! این دنیا هم نخواهید جواب بدهید، روز قیامت باید جواب بدهید. مگر می‌توانید بگویید «خبر نداشتم».
شما اگر چند روز از فرزندتان بی‌خبر باشید، چگونه می‌شوید؟ آیا شایسته نیست پدر و مادرها از فرزندان‌شان باخبر باشند و حتی آنها را ببینند؟!
پیشنهاد این برادر کوچک این است که تا 24ساعت آینده اقدامات قابل توجهی در این زمینه بعمل آید.حتی اگر -خدای ناکرده- جراحتی متوجه کسی شده است، درمان شود تا بهانه‌ای به دست دشمنان نظام برای تخریب چهره آن نیفتد.
متاسفانه امروز در کشور - غیر از دشمنی‌ها و خیانت‌ها- با انبوهی از سوء تدبیرها، منیّت‌ها و رفتارهای احساسی مواجه شده‌ایم و خدا عاقبت‌مان را بخیر کند!همه اینها ضرورت مضاعف و هرچه بیشتر بهره‌گیری از «عقل» که شاه‌بیت سخنان مقام معظم رهبری در روز مبعث بود را نشان می دهد.
*****
خندان ما را دوباره خواهی دیدن
ساسان آقایی
دیگر انگشتان یک دست و دو دست به کار کسی نخواهد آمد! میزان بازداشت‌ها در یک ماه گذشته چنان گسترده است که به یاد سپردن همه‌ی نام‌ها شدنی نمی‌نماید و با مرور این لیست گویا بی‌پایان به تلخی درمی‌یابیم که اکنون میزان دوستان دربند هر یک از ما بسی بیش‌تر از کسانی است که "فعلا" از خطر جسته‌اند و این فعلا نیز روشن نیست چه مدت دیگری برقرار باشد! در چنین سپهری سخت دشوار است نوشتن و از دوستان گرفتار خود نوشتن. دشوارتر اما شاید انتخابی باشد از میان حلقه‌ی دوستانی که همه در شرایطی ویژه، مشابه و نگران‌کننده به‌سر می‌برند.
مهسا امرآبادی و مسعود باستانی دو دوست خوبم اکنون باز هم زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما زیر سقف زندان با کمی فاصله، زوج دیگر روزنامه‌نگاران دربند را بهمن احمدی امویی و ژیلا بنی‌یعقوب شکل داده‌اند و در همان نزدیکی‌ها رضا تاجیک، کیوان صمیمی، عیسی سحرخیز، محمد قوچانی، سعید لیلاز، محمد عطریان‌فر، محمد یزدان‌پناه، مصطفی تاج‌زاده، عبدالله رمضان‌زاده، محسن امین‌زاده، عبدالفتاح سلطانی و ده‌ها دوست و همکار دیگر تجربه‌ای تلخ و مشترک را از سرمی‌گذارند، افزون بر همه‌ی آن‌ها یک سعید حجاریان هم هست که این روزها به‌جای اتاق فیزیوتراپی سر از اتاق بازجویی درآورده و البته بیش از هزار شهروند دیگری که هر یک در گوشه‌ای گرفتار آمده‌اند.
داوری با شما؛ برای چه کسی می‌توان "نگران" نبود؟ فرزند به‌دنیا نیامده‌ی مهسا و مسعود یا جسم به تیر نشسته‌ی حجاریان، ده‌ها دوست دیگر و یا صدها نفری که به نام و چهره نمی‌شناسیم‌شان که این خود اسباب دل‌شوره است. در میان این دالان پر از بیم و هراس و طولانی و تاریک، این روزها اما یک "احمد زیدآبادی" نیز هست که گوشه‌ی دنج و آرامی را برای خود دست و پا کرده و در کمال "خونسردی" مرا را می‌شوبد. نگاه‌های کوتاه و تبسم‌های کوچک را با آرامش همیشه همراه احمد به یاد می‌آورم و هرگز این یادواره در یک بستر نمی‌خفتد، با زندان، سلول انفرادی، بازجویی، خشونت.
احمد آرام، بردبار، خونسرد و کمی هم لجوج است، هوش بالایی در تحلیل و تجزیه‌ی دگرگونی‌‌های سیاسی دارد و اگر همه چیز این جا سرجایش بود، شاید باید به جای گذراندن عمری به قلم و کاغذ و کتاب، یکی از به‌ترین تحلیل‌گران مدارهای پیچیده‌ی الکترونیک می‌شد، دوست دارم برای کسی که قرار است در این روزها و شب‌ها رودرو با چنین انسانی شود، بنویسم که «تو ماموری و معذور اما با چنین آدمی نشستن و حرف زدن و حرف زدن، یکی از دلچسب‌ترین کارهای دنیاست. باور کن که آزار مردی با چنین تن ملایم و ته‌لهجه‌ی شیرینی تنها لذت را در تو می‌کشد و هرگز به جایی نخواهد رساند چه، احمد زیدآبادی البته مرد با ایمان و استواری است»، او به آسانی نمی‌شکند.
روزی نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک بود که با یک‌دیگر قدم می‌زدیم در هوایی پاییزی و از هر دری سخنی به میان آمد. احمد در میان این جستارها به خاطرات زندان پیشینش رسید و چه بردبارانه از دشواری‌های زندان می‌گفت و در آخر هم با لبخندی از سر آن‌همه سختی و مشقت گذشت. حتم دارم فردایی نیز می‌آید که شب از شهر سفره برگیرد و در روشنایی‌های شهر، آزادی سراغی از بند احمد زیدآبادی و تمامی زندانیان بگیرد، آن‌گاه دوباره همه با هم خواهیم بود، در هوای آزادی و دشواری‌های گزاف این‌روزها، چکیده می‌شود در تنها یک "لبخند"؛ تبسمی کوتاه و گویا، سرشار از مسرت، لبریز مفهوم و پر از رازهای ناگفته. این امید را باید جست و دل سپرد به تکلمه‌ای از "سیاوش کسرایی" که در یکی از روزگاران تیره و تار این ملک سروده بود:
ما روزی عاشقانه برمی‌گردیم
بر درد فراق چاره‌گر می‌گردیم
از پای نیافتاده و تا سر داریم
در گرد جهان به دردسر می‌گردیم
خندان ما را دوباره خواهی دیدن
هر چند که با دیده‌ی تر می‌گردیم
*****
رنگ سبز بر مجسمه داود در فلورانس
بامداد خبر: شهر فلورانس ایتالیا، در هفته‌های گذشته به یکی از مهمترین مراکز اروپائی اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران تبدیل شده است. اولین بار، روز هفتم ژوئیه امسال، نمایندگان ایالت توسکانا که فلورانس مرکز آن است، رسما از دولت ایتالیا خواستند که در همدردی با مردم ایران، از به رسمیت شناختن احمدی‌نژاد خودداری کند.نمایندگان شورای ایالت توسکانا هنگام طرح این درخواست اعلام کرده بودند: دولت ایتالیا تا زمانی که به تخلفات انتخاباتی رسیدگی نشده و دولت به قانون احترام نمی‌گذارد و شهروندان را سرکوب می‌کند، ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد نباید به رسمیت شناخته شود.
سخنرانی شیرین عبادی در کنار مجسمه داوود
دومین اقدام جالب مسئولان شهر فلورانس برای نشان دادن حساسیت خود نسبت به اوضاع ایران، آن بود که جایزه الکساندر لانگر را، در آکادمی هنرهای فلورانس و در کنار مجسمه داوود میکل آنژ به خانم شیرین عبادی دادند. مجسمه داوود در ایتالیا به عنوان سمبل آزادی شناخته می‌شود. جایزه الکساندر لانگر امسال به خانم نرگس محمدی عضو کانون مدافعان حقوق بشر در ایران تعلق گرفت، اما چون وی ممنوع‌‌الخروج بود، شیرین عبادی برنده نوبل صلح آن را تحویل گرفت. خانم عبادی در مراسم اعطای جایزه، در کنار مجسمه داوود سخنرانی کرد. به گفته مقامات ایتالیائی، این نخستین بار بود که شخصیتی در کنار مجسمه داوود سخنرانی می‌کرد. شیرین عبادی، بعدا در این مورد به دویچه وله گفت: «این کار به خاطر اهمیتی که مقامات دولتی فلورانس برای فعالیت‌های آزادی‌خواهانه مردم ایران قائل هستند، صورت گرفت».
نورپردازی سبز مجسمه داوود
به عنوان سومین اقدام ابتکاری، اکنون شهردار فلورانس در پاسخ به درخواست ایرانیان این شهر دستور داده است که کپی مجسمه داوود در میدان سینورای فلورانس را به رنگ سبز نورپردازی کنند. مجسمه داوود به این ترتیب از چهارشنبه شب این هفته، در همبستگی با جنبش مدنی مردم ایران، سبز شد و جلوه‌ای استثنائی یافت.مجسمه داوید یا داوود در سال ۱۵۰۴ میلادی به وسیله میکل‌آنژ نقاش و مجسمه‌ساز برجسته ایتالیائی تکمیل و پرده برداری شد. مجسمه داوید به عنوان شکست دهنده گولیات در عین حال سمبل شهر فلورانس نیز هست. از این مجسمه تا سال ۱۸۷۳ میلادی در فضای باز نگهداری می‌شد و در جریان شورش سال ۱۵۷۱ آسیب دیده بود. اما بعدا به گالری آکادمی هنرهای فلورانس انتقال یافت. در همین حال، از آن کپی تازه‌ای ساخته شد که اکنون در میدان سینورای فلورانس در پرتو نورافکن‌های سبز می‌درخشد و هرشب هزاران گردشگر را به سوی خود جلب می‌کند.
منبع: دویچه وله
*****
پیام شیرین عبادی از قول ملت ایران به "بان کی مور" و جهانیان
*****

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران


بنابه گزارشات رسیده از مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین،خانواده های دستگیر شدگان قیام مردم ایران از صبح امروز تجمع و اعتراضات خود را در مقابل این 2 محل آغاز کردند و تا لحظۀ انتشار این خبر ادامه دارد.آنها خواهان مطلع شدن از وضعیت عزیزانشان و آزادی آنها هستند.در سرکوب خونین قیام مردم ایران که منجربه جان باختن صدها نفر شده است .از ترس انفجار خشم مردم پیکرها را در سردخانه ها بیمارستانها و مراکز دیگر نگهداری می کنند .از روزهای گذشته رژیم شروع به تحویل دادن پیکر شهدای راه آزادی مردم ایران را به خانواده های آنها نموده. مامورین وزارت اطلاعات فشارهای غیر قابل تصوری بر خانواده های شهدای راه آزادی وارد می کند تا خاکسپاری پیکرهای عزیزانشان بدور از دید و اطلاع مردم صورت گیرد و همچنین از برگزاری هر مراسمی توسط خانواده های آنها ممانعت می کند.تعدادی از جانباختگان راه آزادی زیر شکنجه در کهریزک معروف به اردوگاه مرگ و کلانتری 148 گرفته است.با توجه به اينكه هر از چند گاهي خبر جان باختن يكي از دستگير شده ها در داخل زندان شنيده مي شود در صورتي كه در ابتدا به خانواده وي خبر دستگيري او از طريق مسئولين زندان اوين داده شده هر روز كه مي گذرد نگراني خانواده ها و خشم آنها از اين همه وعده و وعيدهاي دروغين مسئولين بيشتر و بيشتر مي شود. امروز از ساعت 8 صبح تا 12 حدود 160 نفر از خانواده ها كه اكثرا مادران بودند نگران و مضطرب از وضعيت عزيزانشان در بيرون و داخل دادگاه انقلاب تجمع كردند .تعدادي از مادران به خصوص آنهايي كه از زمان دستگيري فرزندشان از آنها خبري نداشتند فریاد مي زدند و می گفتند كه حداقل يك نفر از دفتر حداد(حسن زارع دهنوی) به آنها جواب درست بدهد كه واقعا فرزندشان زنده هستند يا نه .و مي گفتند از اين همه انتظار و دروغ خسته شده اند.مي گفتند معلوم نيست با اين جوانها چه مي كنيد كه جنازه آنها را تحويل مي دهيد.شما از ساواك هم بدتر هستيد و خامنه اي و احمدي نژاد را نفرين مي كردند.خانواده افرادي كه اسامي آنها براي قرار كفالت از طرف دادگاه انقلاب اعلام مي شد مي گفتند تا فرزندشان آزاد نشود و وارد منزل نشود حرف هاي مسئولين دادگاه انقلاب مبني بر آزادي آنها باور نمي كنند و با توجه به دستگيري عده اي از افرادي كه بدون دليل براي بار دوم بازداشت شده اند اين نگراني در خانواده ها وجود دارد كه ممكن است فرزند آنها نيز دوباره بازداشت شود.از طرف كاركنان دادگاه انقلاب به برخي از خانواده ها گفته شده پرونده فرزندان شما سنگين است برويد دو ميليون پول وكيل براي آنها بدهيد كه اين هم نگراني خانواده ها را بيشتر كرده است.در مقابل زندان اوين هم حدود 100 نفر از خانواده ها تجمع كردند و مي گفتند اگر راست مي گوييد و فرزند ما در زندان و زنده است لااقل بگذاريد با آنها ملاقات كنيم و يا حداقل صداي آنها را بشنويم .اما هيچ كس جوابگوي آنها نبود و انها را به دادگاه انقلاب پاس مي دادند.
*****
گزارش فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از وضعیت و شرایط تعداد زیادی از دستگیر شدگان قیام مردم ایران هیچ خبری در دست نیست.هزاران نفر از مردم و بخصوص جوانان در جریان سرکوب خونین قیام مردم ایران کشته، زخمی و یا دستگیر شدند. دستگیر شدگان به شکنجه گاههای مختلفی منتقل شده اند که از جملۀ آنها زندان کهریزک معروف به اردوگاه مرگ، کلانتری 148،ستاد ییگیری وزارت اطلاعات ؛بازداشتگاههی اطلاعات سپاه پاسداران و مراکز دیگر منتقل شدند که تعدادی از آنها در زیر شکنجه ها جان باختند.دادگاه انقلاب و وزارت اطلاعات با استفاده از شیوه های وعده دادن و تهدید خانواده های دستگیر شدگان سعی دارند که از انتشار اسامی عزیزانشان جلوگیری کنند. این شیوۀ جنایتکارانه و غیر انسانی اکثرا علیه خانواده هایی که عزیزانشان بی نام و نشان هستند با 2 هدف بکار گرفته شد. یک زهر چشم گرفتند از بازداشت شدگان با استفاده از شکنجه های وحشیانه و تحت فشار روحی قرار دادند خانواده های آنها می باشد.نیروهای سرکوبگر گارد ویژه،سپاه پاسداران ،بسیج و لباس شخصیها که تحت امر علی خامنه ای و به دستور او سرکوبهای خونین در خیابانها و به قتل رساندن دستگیر شدگان زیر شکنجه در زندانها را پیش می برند .گفته می شود که هزاران نفر در بازداشت بسر می برند. و از سرنوشت تعداد زیادی از آنها هیچ خبری در دست نیست.بعضی از آنها از زمان دستگیر تا به حال تماسی با خانواده های خود نداشته اند و همچنین از محل بازداشت آنها خبری در دست نیست.
در زیر لیست دیگری از اسامی دستگیر شدگان برای ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.
1- شهريار محمدي 23 ساله دانشجو پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
2- نيما فاتحي 19 ساله ديپلم پنجشنبه 18 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده و تا امروز هيچ تماسي با خانواده نگرفته
3- محمد رضا سالاري 28 شنبه 30 خرداد در ازادي بازداشت و به اوين منتقل شده
4- محسن يارمحمدي 26 ساله ليسانس هنر جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص .تنها شب دستگيري از كلانتري 148 با منزلشان تماس گرفته و خبر دستگيري خود را داده
5-عليرضا فرجي سركوهي 29 ساله متاهل پنجشنبه 18 تير در اميرآباد بازداشت و به اوين منتقل شده
6- سيد رضا هاشمي 21 ساله ديپلم و شغل آزاد شنبه 30 خرداد در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده
7- مصطفي عليزاده جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
8- سينا جعفر نژاد 27 ساله ليسانس مخابرات سه شنبه 30 تير در حوالي هفت تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
9- عباس سادات 32 ساله فوق ديپلم كامپيوتر جمعه 26 تير در بلوار كشاورز بازداشت و به اوين منتقل شده
10- امير تقي نژاد 24 ساله ليسانس عمران پنجشنبه 18 تير در خيابان كارگر بازداشت و به اوين منتقل شده
11- كامران محمودي 19 ساله دانشجو پنجشنبه 18 تير در اميراباد بازداشت و به اوين منتقل شده
12- بهروز حكيمي 22 ساله فوق ديپلم رياضي شنبه 30 خرداد بازداشت و تا امروز خانواده وي هيچ خبري از وي ندارند.
13- رضا محسني پور 30 ساله ليسانس مديريت پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
14- سيدمهدي عبدالله نژاد 22 ساله شغل آزاد پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
15- سياوش تهراني 28 ساله ليسانس گرافيك شنبه 30 خرداد در صادقيه بازداشت و به اوين منتقل شده
16- فرزاد غلامي 25 ساله جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده
17- اميرمحمد رمضان زاده 20 ساله يكشنبه 31 خرداد هنگام سردادن شعار الله اکبر در خيابان بازداشت و به اوين منتقل شده
18- شاهين نعمتي 24 ساله دانشجوي عمران پنجشنبه 18 تير در كارگر بازداشت و به اوين منتقل شده
19- محمود رضوي 35 ساله شغل آزاد جمعه 26 تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
20- سارا شريفي 28 ساله پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
21- فرامرز احمدي 26 ساله ليسانس آموزش و تكنولوژي آموزشي پنجشنبه 18 تير در نزديكي دانشگاه تهران بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
22- محمد حسين زرگري 26 ساله دوشنبه 25 خرداد در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده
23- عبدالحميد فتحي 30 ساله ليسانس جامعه شناسي جمعه 26 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
24- اميد صفري 27 ساله متاهل و شغل ازاد پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
25- سينا جوهري 20 ساله ديپلم پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
26- فرزين نيك رفتار 29 ساله ليسانس اقتصاد جمعه 36 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
27- كاوه مهرجو 22 ساله دانشجوي مديريت صنعتي پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
28- معين نظام دوست شنبه 30 خرداد در رودكي بازداشت و به اوين منتقل شده
29 محمد رضايي 25 ساله دانشجوچهارشنبه 27 خرداد در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده
سرکوب خونین قیام مردم ایران که بدستور علی خامنه ای صورت می گیرد و تا به حال منجر به جان باختن، زخمی شدن و دستگیری هزاران نفر از مردم ایران شده است یک جنایت علیه بشر محسوب می شود و آمرین و عاملین آنها می بایست تحت پیگرد قانونی مراجع بین المللی قرار گیرند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یک بار دیگر نسبت به جان دستگیر شدگان که در معرض خطر جدی شکنجه قرار دارند هشدار می دهد واز دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار دخالت فوری برای نجات جان آنها است.
*****
اجساد کشته شدگان به خانواده هايشان تحويل داده شود
راديو فردا : : مهدی کروبی، رئيس سابق مجلس شورای اسلامی، در نامه ای از محسنی اژه ای، وزیر اطلاعات، درخواست کرد تا به بررسی وضعيت بازداشت شدگان حوادث اخير پرداخته و تدبيری انديشيده شود تا اجساد کشته شدگان نيز به خانواده هايشان تحويل داده شود.
به گزارش سايت سحام نيوز، آقای کروبی در ابتدای نامه اش به اژه ای نوشته است :«اين روزها از آنچه که به ناحق بر مردم فهيم و با شعور ايران گذشت بسيار سخن گفتيم، ولی هنگامی که در اين ايام به گفت و گو با زجرکشيدگان روز‌‌های تلخ پس از انتخابات رياست‌جمهوری دهم که روزهايی را به جرم اعتراض به نتيجه يک انتخابات در زندان گذاراندند نشستم بسيار متاسف شدم از سرنوشتی که بر جمهوری اسلامی ايران می‌گذرد.»مهدی کروبی همچنين خطاب به وزير اطلاعات گفت: «حفظ ثبات و امنيت نظام ريشه در تدوين برنامه‌‌های اطلاعاتی و امنيتی دارد که مبتنی بر مصلحت عمومی جامعه و جلب رضايت احاد مردم برای حفظ منافع ملی باشد، اما آنچه که امروز شاهد آن هستيم با سوابقی که از شما عنوان کردم در تضاد وتناقض است.»مهدی کروبی می افزايد: «اينک سيستم اطلاعاتی و امنيتی کشور به غير‌شفاف‌ترين و مخوف‌ترين ابزار برای سرکوب مردم تبديل شده است. هرچند که گلايه چندانی از شما نيست چرا که دستگاه‌های موازی گاه به نام اين وزارت خانه چنين اقداماتی را طراحی می‌کنند ولی اين جای بسی تاسف است که شما به عنوان وزير محترم اطلاعات هر بار نسبت به آن ابراز بی اطلاعی و سلب مسووليت می‌کنيد و البته در مواردی اظهار داشتيد که اين اقدامات در حيطه اختيارات شما نبوده است.»در اين نامه مهدی کروبی بار ديگر تاکيد کرده که محمود احمدی نژاد را به عنوان رئيس قوه مجریه به رسميت نمی شناسد. وی همچنين می گويد که علی لاريجانی رئيس مجلس شورای اسلامی نيز «در مظان اتهام اصولگرايانی است که او را به جرم آزاد انديشی به نقد می‌کشند.»
*****
احضار مديران كيهان، ايران و فارس با شکایت خاتمی و بهشتی
ایسنا: وكيل مدافع سيد محمد خاتمي، عليرضا بهشتي و مهدي هاشمي از احضار مديران مسوول روزنامه‌هاي «ايران»،«كيهان» و مديرعامل خبرگزاري «فارس» و سايت رجانيوز با شكايت موكلانش خبر داد. سيد محمود عليزاده طباطبايي با بيان اين مطلب، دليل شكايت عليرضا بهشتي از روزنامه كيهان را چاپ مطالبي عنوان كرد كه در آن وي به ارتباط با آمريكاييان متهم شده است. طباطبايي ادامه داد: خبرگزاري فارس اقدام به درج خبري مبني بر پرداخت رشوه از سوي استات اويل به مهدي هاشمي كرده بود كه پرونده‌اي به اتهام نشر اكاذيب و افترا در شعبه‌ اول دادسراي كاركنان دولت و رسانه براي اين خبرگزاري مطرح رسيدگي است. وكيل مدافع مهدي هاشمي با اشاره به شكايت موكلش از روزنامه ايران و سايت رجانيوز گفت: اين پرونده در شعبه‌ دوم دادسراي كاركنان دولت و رسانه مطرح است و اين دو رسانه اخباري مبني بر دخالت مهدي هاشمي در اغتشاشات پس از انتخابات منتشر كرده بودند. وي هم‌چنين به شكايت سيد محمد خاتمي از روزنامه‌ ايران اشاره كرد و گفت: روزنامه ايران در خبري مدعي شده بود كه آقاي خاتمي با آمريكاييان در مصر ديدار داشته است؛ در حالي كه اصلا آقاي خاتمي به مصر سفر نكرده است و پرونده‌ي مذكور در شعبه‌ي دوم دادسراي كاركنان دولت و رسانه مطرح است.
*****
سیدعلی گدا: قضايای چند روز اخير نبايد وسيله‌ای برای ايجاد اختلاف و شکاف شود
ايلنا: آقای خامنه ای در ديدار شرکت کنندگان در بيست و ششمين دوره مسابقات بين‌المللی قرآن کريم، عمل به قرآن را موجب عزت، پيشرفت، عظمت و اتحاد امت اسلامی دانستند و با اشاره به ضرورت حفظ وحدت در داخل کشور خاطرنشان کردند: قضايای چند روز اخير نبايد وسيله‌ای برای ايجاد اختلاف و شکاف شود و همه بايد برادرانه با هم همکاری و برای پيشرفت کشور تلاش کنند. به گزارش ايلنا، حضرت آيت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: اين موضوع نبايد موجب دامن زدن به اختلاف شود ضمن آن‌که نبايد به کسی بيهوده تهمت زد و او را به خاطر يک امر از همه آن چيزهايی که صلاحيت محسوب می‌شود، نفی کرد. ايشان با توصيه به مراقبت در گفتار و پرهيز از ايجاد اختلاف افزودند: رد و طرد ديگران بطور مطلق بر سر مسائل درجه دوم مصلحت نيست.

مقام معظم رهبری هدف از برگزاری اين‌گونه نشست‌ها و مسابقات قرآنی را نزديک شدن به قرآن بيان کردند و با اشاره به اين‌که بهره ما از تلاوت قرآن نبايد فقط بهره در مجلس و گوش و چشم باشد بلکه دل ما نيز بايد از تلاوت قرآن بهره ببرد، تصريح کردند: قرآن برای عمل کردن، فهميدن و انديشيدن است و هر مقداری که به قرآن عمل کنيم همان قدر اثر آن را خواهيم ديد. ايشان وعده نصرت خدای متعال را به مؤمنين حتمی برشمردند و با اشاره به اين‌که اگر به شرايط تحقق وعده الهی و دستورات قرآن عمل کنيم، در عرصه زندگی، وعده الهی را خواهيم ديد خاطر نشان کردند: امروز دنيای اسلامی تشنه عمل به قرآن است و قرآن بايد معيار و محور معرفت و عمل ما باشد. حضرت آيت‌الله خامنه‌ای به تلاش دشمنان اسلام و قرآن برای ضربه زدن به اتحاد اسلامی و بدبين کردن دل‌های امت اسلامی نسبت به يکديگر اشاره کردند و افزودند: دشمنان اسلام با خدعه و نيرنگ می‌گويند که با قرآن مخالفتی ندارند اما با آن‌چه که محور تربيت و تعليم قرآنی است مخالف هستند. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به وحدت و يکپارچگی ملت ايران خاطرنشان کردند: معنای اتحاد و اعتصام به حبل‌الله اين است که در اصول همدل باشيم هرچند ممکن است در برخی از فروع با هم اختلاف داشته باشيم و اين مطلقاً مانع وحدت و اتحاد نيست. رهبر انقلاب اسلامی همگان را به رعايت انصاف در عمل و گرفتار دعوت کردند و با اشاره به سفارش خداوند متعال در قرآن به رعايت انصاف و عدالت حتی در برخورد با دشمنان خاطرنشان کردند: در نظام جمهوری اسلامی همه ضمن اعلام پايبندی خود به اصول، و با سلايق مختلف در کنار هم باشند. ايشان اختلاف سليقه را امری طبيعی دانستند و با اشاره به اين‌که اختلاف سليقه در همه دوران‌های مختلف وجود داشته است افزودند: اگر اين اختلاف سليقه‌ها و برداشت‌ها با هوای نفس مخلوط شد کار خراب می‌شود؛ بنابراين بايد ملاحظه کرد کجا اختلاف سليقه براساس هوای نفس و کجا براساس احساس تکليف است. حضرت آيت‌الله خامنه‌ای دقت در عمل به تکليف و رعايت تقوا يعنی تلاش و مراقبت برای انجام وظيفه را موجب لطف و فضل الهی دانستند و خاطرنشان کردند: در احساس تکليف هم، دقت لازم است تا قدم از دايره تکليف آن طرف‌تر نگذاشت و زياده‌روی نکرد. رهبر انقلاب اسلامی در پايان با اشاره به ضرورت تلاش برای عمل به وظايف و رعايت تقوا افزودند: بحمدالله تا امروز لطف و مدد الهی شامل حال ملت ايران بوده است.
**
کلیک کرده و یه یاوه گویی های این مردک جنایتکار گوش کنید:
*****
موج سبز ايران به افغانستان و کردستان عراق رسيد
ايلنا: با وجود گذشت بيش از ۴۰ روز از پايان انتخابات رياست‌جمهوری در ايران دامنه پيامدهای متفاوت اين انتخابات، انتخابات کردستان عراق و افغانستان را نيز در بر گرفت. به گزارش ايلنا، در انتخابات کردستان عراق که انتخاب ۱۱۱ نماينده مجلس و رئيس دولت کردستان عراق انجام گرفت؛ مخالفان «مسعود بارزانی»، رئيس‌جمهور کنونی کردستان، رنگ «آبی» را برای تبليغات انتخاباتی خود برگزيدند. مخالفان بارزانی که کانديداهای مورد نظر خويش را در فهرستی موسوم به گوران - که به معنی «تغيير» است- معرفی کرده‌‌‌اند، می‌گويند که تحت تاثير «موج سبز» ايران اقدام به اين‌کار کرده‌اند.

در انتخابات افغانستان نيز طرفداران دکتر عبدالله عبدالله، رنگ آبی را به‌عنوان حمايت از وی انتخاب کرده‌اند، حاميان «حامد کرزی»، رئيس‌جمهوری افغانستان پرچم سه رنگ افغانستان را نشانه حمايت خود از کرزی قرار دادند و ديگر کانديدای مطرح اين دور از انتخابات يعنی «اشرف غنی احمدزی» نيز رنگ سفيد که نشانه صلح و آرامش است، را رنگ انتخاباتی خود قرار داده‌اند. بدين ترتيب، سه رنگ انتخاباتی آبی، سفيد و پرچم ملی که در انتخابات ايران جلوه‌گر بودند، در انتخابات افغانستان نيز جلوه‌ای متفاوت به رقابت‌های انتخاباتی بخشيده‌اند. همچنين به‌رغم اينکه ۲۵ روز به انتخابات افغانستان باقی مانده است، شور و شوق مردم افغانستان برای حضور در انتخابات بی‌سابقه و مانند انتخابات ايران، رقابت‌های انتخاباتی به خيابان‌ها کشيده شده است. بنا بر اين گزارش، در بسياری از نقاط افغانستان، پرچم‌های افغانستان و آبی به چشم می‌خورند که نمايانگر رقابت شديد کرزی‏‌، رئيس‌جمهور کنونی و دکتر عبدالله عبدالله‏، وزير خارجه سابق افغانستان، رقيب جدی وی در اين انتخابات است. کارشناسان رسانه‌ای افغانستان اعلام کرده‌اند که عبدالله عبدالله با استفاده از رنگ آبی، همان بهره‌ای را که «ميرحسين موسوی»، در ايران از رنگ سبز برد، در رنگ آبی جست‌وجو می‌کند. رنگ آبی در پوشش زنان افغان نيز به‌طور وسيعی مورد استفاده قرار می‌گيرد و به نظر می‌رسد، عبدالله‌عبدالله از محبوبيت اجتماعی و عرفی اين رنگ‌ برای رونق‌دهی به تبليغات انتخاباتی خويش استفاده می‌کند؛ مانند موسوی که علاوه بر وجه مذهبی رنگ سبز‌ از محبوبيت اجتماعی و عرفی اين رنگ در ميان ايرانيان برای گسترش تبليغات و محبوبيت خويش استفاده کرد. استفاده از نمادهای رنگی توسط هواداران موسوی، سبب شد که وی و هوادارانش به توطئه برای راه‌اندازی انتخابات مخلمی متهم شود، تاکنون خبری از رواج چنين اتهاماتی در انتخابات کردستان عراق و افغانستان منتشر نشده است. از ديگر شباهت‌های انتخابات افغانستان و ايران می‌توان به برگزاری مناظره‌ها اشاره کرد. در انتخابات افغانستان تاکنون عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمدزی در اين مناظره‌ها شرکت کرده‌اند و حامد کرزی هنوز نظر خود را در اين‌باره مشخص نکرده است. گفتنی است هواداران عبدالله‌ عبدالله در افغانستان عبارتند از گروه‌های مجاهدين که قبلا هم‌رزم او بوده‌اند، مخالفان دولت فعلی و گروهی از نخبگان که تصور می‌کنند با آمدن او تغييراتی در روند حکومت‌داری و مديريت کشور ايجاد خواهد شد. همچنين بسياری از حاميان اين کانديدا ‌ افغان‌های فارسی زبان هستند. حضور قدرتمند ائتلاف‌های حزبی و سياسی در انتخابات، مشارکت موثر مردمی و حضور گسترده زنان در انتخابات افغانستان از ديگر ويژگی‌های متفاوت انتخابات اين دوره افغانستان است که البته مشابه وضعيت انتخابات اخير رياست‌جمهوری ايران است. با اين وجود،‌ انتخابات افغانستان و ايران تفاوت اساسی با يکديگر دارند که آن‌هم به حضور ناظران غربی در انتخابات افغانستان بازمی‌گردد، در حالی‌که ايران به‌شدت مخالف حضور ناظران بين‌المللی در انتخابات‌های خويش است و آن را نماد نقض استقلال ملی می‌داند. حامد کرزی يکی از نخستين روسای دولتی بود که پيروزی احمدی نژاد را در انتخابات دهم تبريک گفت. اين اقدام انتقادهايی را توسط برخی احزاب و مطبوعات افغانستان برانگيخت. آن‌ها اعلام کردند که کرزی بايد صبر می‌کرد و پس از تاييد انتخابات توسط شورای نگهبان به احمدی‌نژاد تبريک می‌گفت.
*****
پیامی از میان ایمیل های رسیده به ما
نسل ما را به کدامین گناه می‌کشند؟
عده‌ای از مردم در خیابان‌ها کشته و بسیاری راهی بازداشتگاه ها شده‌اند. خبر شکنجه‌ها و هتک حرمت‌ها از زندان به بیرون رسوخ کرده و حتی آنها را که تجربه زندان‌های رژیم گذشته را داشته‌اند، به تعجب واداشته است. پدران و مادران هر روز بیش از دیروز نگران فرزندانشان هستند. در این میان، جوانان بسیاری همچون من که هدف اصلی این جنایات واقع شده‌اند، پیوسته از خود می پرسند: «چرا و به کدامین گناه؟»
اینترنت را که ورق می‌زنم شباهت غریبی پیدا می‌کنم میان آنچه این روزها رخ می‌دهد و آنچه دو دهه قبل رخ داد. جوانانی که بازداشت شدند بی‌آنکه خانواده‌هایشان بدانند، دختران و پسرانی که شکنجه و بدتر از آن هتک حرمت شدند بی‌آنکه فریاد دادخواهی‌شان شنیده شود، مردان و زنانی که اعدام شدند بی‌آنکه حق دفاع از خود را داشته باشند، و دردناکتر از همه پدران و مادرانی که در جست‌وجوی جنازه فرزندانشان و یک وجب از خاک وطنشان که در آن اجازه دفن پیکر جگرگوشه‌هایشان را داشته باشند، این سو و آن سو می‌گشتند.
من و همنسل‌های من آن زمان کودکانی بیش نبودیم. ما هرگز در پس فرمان قتل و سرکوبی تکبیر نگفتیم. هرگز از زندان رفتن کسی خوشحال نشدیم. وقتی چشمهایمان را باز کردیم، دیدیم داریم توی خیابان فریاد می‌زنیم: زنده باد مخالف من. همانطور از گذشت حجاریان از سعید عسگر خوشحال شدیم که از زنده ماندنش. همان اندازه آرزو کردیم «شلمچه» بماند که دوست می‌داشتیم «جامعه». پس چرا، چرا، چرا ما شدیم هدف این همه دیوسیرتی و زشت کرداری؟
خوب که نگاه می‌کنم، می‌بینم پدرها و مادرهای ما - و چه بسا خود ما اگر آن زمان بودیم - باور نکردند پاسدار این حکومت مقدس بتواند به دختر جوان بی‌پناهی تعرض کند. باور نکردند حاکم مسلمان بتواند حکم اعدام هزاران نفر را بی‌دادگاه صادر کند. باور نکردند آن کس که خود طعم شکنجه را در رژیم گذشته چشیده و با آن به ستیزه برخواسته، امروز برادر خود را شکنجه دهد. بازار شایعه البته داغ بود آن روزها، و پدران و مادران ما دلداده و کار خود به دیگری سپرده.
حاصل آن روزهای سکوت، امروز گریبان فرزندانشان را گرفته است.. نسل من به نسل حرامزاده ای می‌ماند که وجودش حاصل گناه ناکرده خویش است. چون می‌پرسد «گناه من چیست؟» پاسخ می‌شنود: «تو خود گناه خودی. گوشت و پوست و استخوان تو گواه گناه توست.» گناه ما تمام آن لحظه‌هایی است که مادرانمان به جای خون گریستن، به روی ما لبخند می‌زدند. گناه ما تمام آن روزهایی است که ایمن و آسوده در حریم امن خانه‌هایمان بازی می‌کردیم و در دل فخر می‌فروختیم که پدرانمان سرباز وطن‌اند. گناه ما خواب امن شبانه و شادی صبحگاهمان است، گرچه همین شادی نیز گاه به مکافات این جنایت از خانه‌هایمان رخت بر می‌بست. ما تقاصِ پس نداده‌ی گناهی هستیم که گرچه در آن نقشی نداشتیم، ولی گوشت و پوست و استخوانمان بر آن گواه است.
اینک در حقیقت این پدران و مادران مایند که به واسطه‌ی ما تقاص پس می‌دهند. هر جوانی که به زندان می‌رود، شکنجه می‌شود و می‌میرد، هزینه ای است که همنسلان پدر و مادرش می‌پردازند بابت سکوتشان.
امروز ما مانده‌ایم، جوانان برخاسته از سکوت، در انتظار دست سرنوشت، تا چگونه از ما انتقام گیرد، با گناهی که نمی‌دانیم به کدام بها بخشوده خواهد شد.
*****
نامه کروبی به محسنی اژه‌ای:
رفتار مأموران جمهوری اسلامی از صهیونیست‌ها هم بدتر است؛ حداقل آنها مراعات زنان را می‌کنند
بسمه تعالی
جناب آقای محسنی اژ‌ه‌ای وزير محترم اطلاعات
با سلام
اين روزها از آنچه که به ناحق بر مردم فهيم و با شعور ايران گذشت، بسيار سخن گفتيم، ولي هنگامي که در اين ايام به گفت و گو با زجرکشيدگان روز‌‌هاي تلخ پس از انتخابات رياست‌جمهوري دهم که روزهايي را به جرم اعتراض به نتيجه يک انتخابات در زندان گذاراندند نشستم، بسيار متاسف شدم از سرنوشتي که بر جمهوري اسلامي ايران مي‌گذرد. چنين بود که تصميم بر آن گرفتم تا با نگارش نامه‌اي از سر دلسوزي و دفاع از آرمان‌‌هاي بنيان‌گذار جمهوري اسلامي ايران و خون پاک شهدا، نکاتي را يادآور شوم.
اما چرا شما را خطاب نامه دلسوزانه خود قرار دادم. شايد بگوييد که بهتر بود به روساي سه قوه اعتراض و انتقاد خود را بيان مي‌کردم اما براي اين هم توضيحي دارم. اول انکه رياست محترم قوه مجريه را فردي برآمده از راي ملت نمي‌دانم و از انجا که دولت او را مشروع و قانوني نمي‌خوانم نامه‌اي هم به او نخواهم نوشت. دوم انکه جناب آقاي آيت الله سيد محمود‌هاشمي شاهرودي رياست محترم قوه قضائيه نيز در پايان دوران مسووليت خود به سر مي‌برد و اين روزها سخت مشغول روند انتقال مديريتي و چه بسا راحت شدن از هم و غم دنياست و سوم آنکه جناب آقاي دکتر علي لاريجاني رياست محترم قوه مقننه نيز در مظان اتهام اصولگراياني است که او را به جرم آزاد انديشي به نقد مي‌کشند. پس چار‌ه‌اي نبود جز انکه با شما به عنوان وزير اطلاعات کشور سخن بگويم. از طرفي ديگر، اين را فراموش نمي‌کنم شما يک روحاني هستيد که سالها در قوه قضاييه حضور داشته و سوابقتان شما را فردي با تکليف و پايبند به اصول اعتقادي، ديني و قانون جمهوري اسلامي ايران معرفي مي‌کند.
بنابراين جنابعالي که خود از دلسوزان نظام هستيد به خوبي به اين امر واقفيد که حفظ ثبات و امنيت نظام ريشه در تدوين برنامه‌‌هاي اطلاعاتي و امنيتي دارد که مبتني بر مصلحت عمومي جامعه و جلب رضايت احاد مردم براي حفظ منافع ملي باشد، اما آنچه که امروز شاهد آن هستيم با سوابقي که از شما عنوان کردم در تضاد و تناقض است. اينک سيستم اطلاعاتي و امنيتي کشور به غير‌شفاف‌ترين و مخوف‌ترين ابزار براي سرکوب مردم تبديل شده است. هرچند که گلايه چنداني از شما نيست چرا که دستگاه‌هاي موازي گاه به نام اين وزارتخانه چنين اقداماتي را طراحي مي‌کنند، ولي اين جاي بسي تاسف است که شما به عنوان وزير محترم اطلاعات هر بار نسبت به آن ابراز بي‌اطلاعي و سلب مسئوليت مي‌کنيد و البته در مواردي اظهار داشتيد که اين اقدامات در حيطه اختيارات شما نبوده است. اينک دستگاه اطلاعات وامنيت با فراموش کردن مصلحت عمومي جامعه چنان عمل مي‌کند که به سختي مي‌توان از آن دفاع کرد و تنها بايد وجدان بيدار جامعه و شخص جنابعالي را به داوري دعوت کنم.
آنچه که طي ماه‌هاي اخير بر مردم ايران گذشت، آيا منطق با قانون و بر مصلحت منافع ملي بود؟ آيا حوادث اخير تکرار همان ماجراي حمله وحشيانه به کوي دانشگاه و قتل‌‌هاي زنجير‌ه‌اي از جمله کشته شدن آقاي فروهر و همسرش و قتل زهرا کاظمي نبود؟ از آن حيث که هيچ گاه عاملان آن شناسايي نشدند و حتي پيگيري آن توسط مسوولان به فراموشي سپرده شد؛ اينک به نظر مي‌رسد که تاريخ در حال تکرار است. هرچند که اگر عوامل امنيتي و اطلاعاتي در سال‌هاي گذشته جهت حفظ و درک موقعيت نظام اسلامي و حقوق مدني مردم نسبت به شناسايي عوامل ريشه‌اي آن حوادث اقدام مي‌کردند و ريشه‌‌هاي فساد را مي‌خشکاندند، ديگر شاهد تکرار حوادثي مشابه نبوديم.
عدم برخورد قاطع وزارت اطلاعات با عاملان حوادثي که در گذشته روي داد، موجب آن شد تا يکسري عوامل خودسر رشد کرده و با خوراندن معجون وحشت و قدرت صرفا صورت مساله را پاک نموده و با استفاده از نجابت و گذشت مردم، همه چيز را به فراموشي بسپارند تا اين آتش زير خاکستر و اين ميکروب خطرناک و ضد انساني و اين دمل چرکين در وقت مناسب و هرجا که قدرت ظهور و بروز پيدا مي‌کند، بار ديگر جامعه را غافلگير کرده و چهره زشت و کريه خود را براي ايجاد رعب و وحشت و سرکوب مردم به نمايش بگذارد.
در چنين شرايطي است که هر حادثه غم‌انگيزي به مانند حوادث اخير روي دهد، کسي مسئول آنچه روي داده است، نخواهد بود و همه از آن سلب مسئوليت مي‌کنند. اين بر عهده وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و معرفي کند، نه آنکه با نمايش‌هايي خودساخته، عاملان حوادث را به منافقين و تروريست‌هايي مجهول‌الهويه نسبت دهند. چرا هيچ گاه اقداماتي که از سوي نيرو‌هاي تحت عنوان لباس شخصي‌ها و بسيج انجام مي‌شود، مورد بررسي قرار نمي‌گيرد؟ چنين است که پس از روي دادن حادثه تلخ شهادت دختر بي‌گناه، ندا آقا سلطان، محمود احمدي نژاد در مقام رئيس دولت نهم به رياست قوه قضائيه نامه مي‌نویسد و خواستار شناسايي عاملان قتل وي مي‌شود و يا «نکه سرلشکر فيروز آبادي فرمانده کل نيرو‌هاي مسلح طي نگارش نامه‌اي به امام زمان (عج) از کشتار نيرو‌هاي تحت لواي خودش گلايه مي‌کند. اگر چنين باشد که هرگاه چنين حوادث تلخي روي دهند عامل آن هرگز شناسايي نخواهد شد و عوامل چنين حوادثي آزادانه زندگي کرده و البته تقويت هم مي‌شوند. بنابراين اين وظيفه وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و يا از وقوع آن جلوگيري کند.
جناب آقاي محسني اژ‌ه اي
متاسفم بگويم که درد‌ها بيشتر از آن است که اشاره شد. امروز دستگاه اطلاعاتي و امنيتي به مرکزي تبديل شده که شائبه‌هايي درباره عملکرد آن شکل مي‌گيرد. گاه احساس مي‌شود که مهم ترين دستگاه اطلاعاتي کشور آنچنان که بايد به رسالت خود عمل نمي‌کند و تمام توان خود را مصروف تنش‌‌هاي سياسي فعلي کرده است؛ گويا تنها ماموريت اين وزارتخانه اين است که در عرصه انتخاباتي تمام همت خود را براي حفاظت از يک فرد و حذف ديگران به کار بندد بي‌آنکه پاسخگوي حوادثي که روي داده است، باشد و در جهت احقاق حقوق تضييع شده مردم حرکت کند.
وا اسفا که امروز دستگاه‌هاي موازي اطلاعات به بهانه عمل به رسالت دفاع از امنيت و ثبات نظام اقداماتي را انجام مي‌دهند که دل هر انساني را به درد مي‌آورد و جاي تعجب است که مسوولان اطلاعاتي کشور از آن بي‌خبر هستند و يا حساسيتي بدان نشان نمي‌دهند! امروز جوانان اين مرز و بوم را تحت عنوان نيروي امنيتي و اطلاعاتي کتک مي‌زنند و در بازداشت گاه‌هاي غيرقانوني نگهداري مي‌کنند و بدترين شکنجه‌ها روحي و رواني و رفتار‌هاي خشن را با آنها انجام مي‌دهند، بي‌آنکه پاسخگوي آنچه تحت لواي نظام جمهوري اسلامي مي‌کنند، باشند. اينک کار به جايي رسيده است که کساني که در زندان اوين به سر مي‌برند، اين شانس حضور خود در اوين و گرفتار نشدن در بازداشتگاه‌هاي غير‌قانوني را رحمت خداوند مي‌نامند.
جناب آقاي محسني اژ‌ه‌اي
آيا اين است رسالت امنيتي شما، که جوانان بي‌گناه ايراني را تنها به جرم اعتراض به انتخاباتي که نتيجه‌اش را قانوني و مشروع نمي‌دانند، تحت عنوان نيروي امنيتي و اطلاعاتي در خيابان‌ها کتک زده و آغشته به خون به زندان‌ها منتقل کنند و ماهها بلاتکليفي را به آنان تحميل کرده و خانواده‌هايي را نگران سازند؟ آيا اين است رافت اسلامي که دختران و پسران ما را در زندان‌ها به قتل برسانند و آن‌گاه از ارتکاب چنين جرمي سلب مسئوليت کنند و آن‌گاه به مظلوم‌نمايي در دفاع از نيرو‌هاي خودسر و غير مسئول تحت لواي خود بپردازنند؟ آيا شما تاکنون به پشت در‌هاي زندان اوين و دادسراي انقلاب رفته‌ايد تا شاهد چشم‌‌هاي اشک‌بار مادران و پدران و يا همسران و فرزنداني باشيد که به دنبال کسب حتي کوچکترين خبري از زنده بودن عزيزانشان هستند؟ شما لحظه‌اي خود را جاي آن پدران و مادران نگراني بگذاريد که اينک بيش از يک ماه است که از فرزندان و يا همسران خود بي‌خبر هستند و آن‌گاه ماموران زندان اوين و دادسراي به جاي ياري رساندن به آنها براي رفع نگراني‌شان، با پرخاشگري با آنان برخورد کرده و پراکنده‌شان مي‌کنند. تازه اين آنچه است که پشت در‌هاي اوين مي‌گذرد و وا اسفا که بسياري از خانواده‌ها حتي نمي‌دانند که فرزندان و يا همسرانشان در کجاي اين شهر نگهداري مي‌شوند و جاي تاسف است که امروز حتي مرجعي را نمي‌شناسند که بدان شکايت ببرند. چرا که قوه قضائيه سلب مسئوليت مي‌کند و وزارت اطلاعات هم پاسخگو نيست. آيا شما به عنوان وزير اطلاعات از سرنوشت کساني که مفقود شده‌اند و يا در زندان‌‌هاي غير رسمي کهريزک، شورآباد و سوله‌‌هاي اطراف شهر تهران نگهداري مي‌شوند، خبر داريد؟ (به نقل از منابع موثق) آيا تاکنون بر رفتار‌هاي غير متعارف نيرو‌هاي نظامي و شبه‌نظامي با بازداشت شدگان قبل از انکه به زندان‌ها تحويل داده شوند، نظارتي شده است؟ شما به عنوان وزير اطلاعات وجدان بيدار خود را به داوري دعوت کنيد و بگوييد که آيا گلوله گشودن به مردمي که اعتراضاتي ارام را برگزار کردند و بازداشت‌‌هاي گسترده انان، امري منطقي است. آيا شما از اين رفتارها بي‌خبريد و يا اينکه شما هم به مانند ديگران مصلحت را بر پاسخگويي نمي‌دانيد؟ اين روزها اخبار ناگواري از تعداد كشته شدگان حوادث اخير به گوش مي‌رسد، ‌كساني كه هنوز خانواده‌هايشان از سرنوشتشان بي خبر هستند، هرچند كه هيچ گاه از سوي مسوولان مربوطه آمار واقعي كشته‌شدگان حوادث اخير منتشر نشده است، ولي آيا شما نيز به عنوان وزير اطلاعات آمار دقيقي از كساني كه مفقود شده و كشته شده‌اند در اختيار نداريد؟ به نظر مي‌رسد كه مسئولان مي‌خواهند همواره به كتمان آمار واقعي كشته‌شدگان حوادث اخير بپردازنند، ولي در هر صورت حداقل اجساد آنها را به خانواده‌هايشان تحويل دهيد. من متاسفم باز بگويم از آنچه طي ماه‌هاي اخير بر مردم آگاه و فهيم ايران گذشت. اينك آنچه بر مردم ايران به ويژه زنان مي‌گذرد بسيار تاسف بار است، چنانچه همه شاهد آن بودند كه چگونه با باتوم به زنان حمله كرده و آنها را كتك زده و يا به داخل جوي‌ها پرت مي‌كنند، و وا اسفا كه اين غم‌‌انگيزتر از آنچه است كه جنايتكاران صهيونيست با مردم مظلوم فلسطين انجام مي‌دهند، چرا كه بنابر انچه كه در رسانه‌ها مشاهده مي‌كنيم حداقل صهيونيست‌‌هاي غاصب در برخورد با زنان ملاحظاتي دارند و اين هم به علت انعكاس بيروني رفتاشان است، ولي متاسفانه ماموران جمهوري اسلامي ايران زنان را در مقابل چشم ديگران كتك مي‌زنند و گويي خود را نائبان بر حق خدا مي‌دانند كه گناهكاري را مجازات مي‌كنند واز انعكاس رفتارشان در دنيا و تاثيرش بر افكار عمومي جهاني ابايي ندارند. شما در جايگاه مهم ترين وزير دولت هستيد و بايد پاسخگوي آنچه به ناحق بر مردم گذشت باشيد، ولي متاسفم از اينکه هيچ گونه مرکزي از سوي نهاد‌هاي امنيتي و اطلاعاتي پاسخگوي مردم نيست و اين همان رفتاري است که از سوي قوه قضائيه نيز شاهد آن هستيم.
شما بايد بدانيد که امروز اکثريت جامعه ما از اقشار تحصيل کرده هستند که با حقوق شرعي، قانوني و مدني خود آشنا مي‌باشند و همين حقوقشان را بدون کم و کاست مطالبه مي‌کنند. بنابراين من از شما به عنوان فردي که داراي سوابق مديرتي خوبي هستيد واينک نيز مسئوليتي در اين دولت داريد، سوال مي‌کنم که آيا مرکز و ستادي براي هماهنگي اقدامات موازي و گوناگون دستگاه قضايي و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه جهت پاسخگويي به مردم وجود دارد تا خانواده‌‌هاي بازداشت شدگان و آسيب ديدگان حوادث اخير براي احقاق حقوق خود بدانجا مراجعه کنند؟ آيا آنچه امروز در برخورد با اعتراض‌‌هاي آرام مردم و شهروندان انجام مي‌شود از برخورد‌هاي خياباني تا بازداشت‌‌هاي غير قانوني و يا بازجويي‌‌هاي قرون وسطايي و اعترافاتي که گرفته مي‌شود، منطبق با قوانين اسلامي و جاري کشور و قواعد دموکراسي و فرهنگ حاکم بر دنياي امروز است؟ من از شما مي‌پرسم که آيا زندان در جمهوري اسلامي ايران تعريف مشخصي دارد و يا اينکه مي‌توان مردم را در مسجد، مدرسه و زير زمين ادارات و وزارت خانه‌ها بدون آنکه خانواده‌هايشان و وکلاي مدافع و حتي دستگاه قضايي در جريان باشند، روزها نگه داشت و شکنجه روحي کرد؟ آيا به نظر جنابعالي با اين‌گونه برخورد‌هاي خشن و سرکوب مردم مي‌توانيم جوابگوي حق و مطالبات مردم خودمان و چامعه جهاني باشيم؟ ايا شما به عنوان وزير محترم اطلاعات به واقع از پشت پرده نيرو‌هاي لباس شخصي که آزادانه از هيچ کوششي جهت سرکوب مردم دريغ ندارند و روز به روز گستاخانه‌تر با مردم برخورد مي‌کنند، خبر نداريد؟
جناب آقاي محسني اژ‌ه‌اي
به نظر مي‌رسد که بار سنگين اين مسئوليت بر دوش شماست که در اين مقطع تاريخي پشت پرده‌ی اين باند‌‌هاي قدرت که اعتقادي به جمهوريت نظام را ندارند، برملا کنيد و تخم فتنه را بخشکانيد تا چنانچه وزير کابينه بعدي نبوديد با خاطر‌ه‌اي خوش در اذهان مردم از اين وزارتخانه نقل مکان کنيد.
هيچ گاه فراموش نکنید که ايران امروز با ايران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تفاوت‌‌هاي بسياري دارد. شما که بايد بهتر بدانيد؛ ما در عصر ارتباطات قرار داريم و کوچکترين رفتار دروني ما انعکاس بيروني دارد. بنابراين بدانيد که ديگر سر در زير برف کردن نتيجه‌اي را تغيير نمي‌دهد، زيرا امروز مردم آگاه و هوشيار هستند و دنيا نيز چشم به ايران دوخته است. پس چرا بايد بهانه‌اي به دست دشمان بدهيم و يا کاري کنيم که مردم از نظام جمهوري اسلامي ايران سر برگردانند.
در آخر مي‌گويم، از ما که گذشت، اما خوب مي‌دانيد که ما به اسلام، ايران، ميراث گرانقدر امام (ره) و مردم کشور عشق مي‌ورزيم. ولي شما براي انکه پاسخي براي وجدانتان، مردم، تاريخ و در قيامت داشته باشيد، مسئولان و قدرت‌‌هاي بالاتر را از شرايطي که امروز بر کشور حاکم شده است، آگاه کنيد. از سويي ديگر اين امري شايسته است که براي رفع هر‌گونه شائبه‌اي به شفاف‌سازي بپردازيد. هم خانواده‌هايي را از نگراني درآوريد و هم با توجه به آنکه به مسائل پشت پرده دسترسي داريد و از شرايط شکننده‌ی کشور مطلع هستيد و امکان کالبدشکافي امور کشور در داخل و خارج برايتان مهيا است، مردم را نيز در جريان واقعيت‌ها قرار دهيد و البته دنبال راه چار‌ه‌اي براي خروج از بحران کنوني باشيد، و الا مديريت روز‌هاي سخت رمضان، قدس، محرم و عاشورا و 22 بهمن برايتان دشوار خواهد بود.
نامه‌ام را با بياناتي از حضرت فاطمه زهرا (س) به پايان مي‌رسانم. آن حضرت در خطبه‌اي فرمودند: «نخواستيم، ولي بدانيد که پشت شتر خلافت زخم و بار
آن کج است و اين بار با اين حال به منزل نمي‌رسد.»
*****
حق دارند از فاتح و دوستانش عصبانی باشند
مجتبی واحدی سردبیر روزنامه ی آفتاب یزد در سرمقاله‌ی امروز این روزنامه با عنوان «آنها حق دارند عصبانی باشند» ضمن طرح مطلب فوق، آورده است:
تصور کنید همه انرژی خود را برای طراحی و پیاده نمودن یک سناریو صرف نموده‌اید و ناگهان با افشای یک دستور، سناریوی شما علیه خودتان به کار گرفته می‌شود. اگر این اتفاق بیفتد چه حالی به شما دست خواهد داد؟
وضعیت فرضی فوق، حالِ واقعی برخی رسانه‌ها و تریبون‌داران حامی دولت و رئیس آن است. آنها در خیال خود، جشن گرفته بودند که سناریوی مشایی می‌تواند هفته‌های طولانی موجب سرگرمی رسانه‌ها شود و اذهان همگان را از برخی حوادث و حواشی دردسرساز ماه‌های اخیر منحرف سازد. این خوش خیالانِ کم شانس، گمان می‌کردند با پررنگ کردن کنترل شده حملات به انتصاب مشایی، از شدت حملات به »منصوب‌کننده مشایی« به خاطر برخی ادعاهای اثبات نشده در ایام انتخابات کاسته خواهد شد و کسی هم به دنبال بررسی بعضی پرونده‌های پرحرف و حدیث از عملکرد مالی دولت نهم در سال‌های 85 و 86 ( و احتمالا 87) نخواهد رفت.
سناریونویسانی که تصور می‌کردند »تدبیر بندگان خطاکار« می‌تواند از »تقدیر الهی« جلوگیری نماید خود را برای برگزاری دیرهنگام جشن پیروزی پس از فراموشی حوادث تاسف بار انتخابات آماده می‌کردند. آنها پس از چند روز از آغاز پروژه، متوجه شدند که اصلاح‌طلبان دست طرف مقابل را خوانده‌اند و موضوع مشایی را جدی نگرفته‌اند. جدی نگرفتن »سوژه معاون اول« از سوی اصلاح طلبان به معنی شکست کسانی بود که گمان می‌کردند سرگرمی اصلاح‌طلبان به این سوژه، موجب غفلت آنها از تعقیب اعتراضات و مطالبات انتخاباتی خواهد شد. اما ظاهراً »سناریونویسان« ناامید نشدند و تصمیم گرفتند‌برای سرگرمی مردم، خودشان به بزرگنمایی موضوع بپردازند. خبررسانی‌های متعدد و افشای »اسرار مگو« از داخل جلسات هیئت دولت، روش بعدی این طیف از اصولگرایان بود. آنچه نقشه سناریونویسان را به صورت شفاف »لو« داد آن بود که اعتراض‌های واقعی از جمله انتقادات صریح مراجع تقلید به اندازه برخی خبرسازی‌ها و خبررسانی‌های ظاهراً غیرتمندانه اما کنترل شده درون سازمانی، در رسانه‌های متعلق به سناریونویسان انعکاس نداشت.
ظواهر امر نشان می‌داد که این سوژه قرار است تا روزها و هفته‌های آینده به عنوان داغ‌ترین خبر کشور مورد توجه باشد. اما اقدام نایب رئیس اصولگرای مجلس در افشای دستور کتبی عالی‌ترین مقام نظام برای برکناری مشایی، ناگهان همه محاسبات را برهم‌زد زیرا همه می‌دانند احمدی‌نژاد در این عرصه نمی‌تواند مانند سایر عرصه‌ها برای به کرسی نشاندن حرف خود به هر قیمت تلاش کند ولذا به زودی، این پروژه از عرصه رسانه‌ای کشور حذف خواهد شد. پس ظاهراً سوژه‌های جدیدی لازم است تا شاید هدف از حاشیه‌سازی پیرامون سوژه مشایی از طریق سوژه‌های جدید محقق شود. بر همین اساس، تعدادی رسانه - که بهترین نام برای آنها روزی نامه است - بار دیگر مرتکب تخلف صریح از قانون شده‌اند و البته همزمان با ارتکاب تخلف، وجود منافذی در سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور را نیز آشکار ساخته‌اند. این رسانه‌ها، به ادعای خود اتهاماتی را متوجه برادر همسر مهندس موسوی نمودند و گروهی دیگر نیز مسئول رسانه‌ای ستاد انتخاباتی موسوی را ازاتهام افکنی‌های مهرورزانه خود بهره‌مند ساختند. آنچه به عنوان اعترافات و اتهامات دستگیر شدگان در رسانه‌های خاص منتشر می‌شود نه تنها جای نگرانی ندارد بلکه در نهایت به نفع دستگیر شدگان واصلاح طلبان خواهد بود زیرا اقدام غیرقانونی رسانه‌های خاص و سکوت نهادهای رسمی در برابر این قانون شکنی‌آشکار،‌در واقع ثابت‌کننده ادعای گروهی از اصلاح طلبان مبنی بر وجود نوعی پیوند میان گروهی از سیاست‌پیشگان مدعی اصولگرایی- عمدتاً حامیان دولت- با برخی حوادث و اقدامات پس از انتخابات می‌باشد. ادعای هماهنگ تعدادی از سایت‌ها و روزنامه‌های حامی دولت علیه مدیر عامل سابق ایسنا و اقدامات مشابه- که براساس اطلاعات دریافتی، در روزهای آینده صورت خواهد گرفت- نیز، از سناریونویسان مستأصل حامی دولت مشکلی حل نخواهد کرد. زیرا آنها در سال‌های گذشته هم، این روش شاهانه را در پیش گرفته بودند که »هرکه با ما نیست بر ماست و باید برود.« نگارنده بر این باور است که آنچه رئیس رژیم سابق ایران در خصوص مخالفان خود گفت ناشی از روحیه‌ای است که هم اکنون در بعضی افراد دیده می‌شود. آنها چون همه چیز را متعلق به خود می‌دانند با اقدامات خود به دنبال تشویق مخالفان و منتقدان هستند که »اگر آسودگی می‌خواهید یا عرصه‌سیاسی ایران را ترک کنید یا خاک ایران را وگرنه...«‌‌
دست و پا زدن‌های عجیب چند رسانه پر سروصدا علیه ابوالفضل فاتح - از مسئولان رسانه‌ای ستاد انتخاباتی مهندس موسوی- ظاهرا یک نمونه است اما حاوی پیام جدی برای بسیاری از کسانی است که با »بعضی افراد« نیستند و به رقبای آنها، علاقمند هستند. فاتح را بسیاری از فعالان سیاسی دو جناح می‌شناسند. او بنیانگذار خبرگزاری ایسنا بود و در پایان سال‌ها فعالیت موفق و موثر در این خبرگزاری نوپا، پس از انتخابات ریاست جمهوری‌سال 84 مسئولیت را واگذاشت تا براساس بورس اعطایی جهاد دانشگاهی به ادامه تحصیل بپردازد. او در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری به ستاد موسوی پیوست و برنامه تبلیغاتی کم خرج اما موثر این ستاد را با همراهی گروهی دیگر از جوانان بی ادعا پیگیری کرد. با پایان گرفتن فعالیت‌های انتخاباتی، او عازم محل تحصیل خود - انگلستان - بود که به صورت ناگهانی با حکم ممنوعیت خروج از کشور مواجه شد. این حکم با پیگیری افرادی که هیچ یک از آنها وابستگی به جناح اصلاح طلب نداشتند لغو و فاتح با تاخیری دو هفته‌ای از کشور خارج شد.
دو هفته پس از خروج مدیر عامل سابق ایسنا از کشور، یکی از لابی‌کنندگان برای رفع مشکل فاتح، خبری را افشا کرد که امکان »کش دادن« سوژه مشایی را منتفی می‌کرد. این خبر صدور دستور کتبی رهبری برای برکناری معاون اول احمدی نژاد بود. سناریونویسان پروژه مشایی که از افشا کننده این خبر به شدت عصبانی شدند فرصت را غنیمت شمردند تا هم از فاتح انتقام بگیرند و هم از کسی که برای حل مشکل او، به رایزنی پرداخت و افشاگری اخیر او در خصوص دستور کتبی مقام رهبری، محاسبات سناریونویسان برای بهره‌برداری طولانی مدت از »سوژه مشایی« را برهم زد!
اما اتهام افکنی‌های طنز آلود برخی رسانه‌های حامی دولت علیه این مسئول رسانه ای ستاد موسوی، یک هدف دیگر را نیز تعقیب می‌کند. این هدف ارسال پیام شاهانه برای مخالفان و منتقدان بعضی سناریونویسان است که »هر کس دیدگاه این مدعیان اصولگرایی را قبول ندارد تا زمانی که دست از فعالیت برندارد از هیچ‌گونه امنیتی برخوردار نیست«. به صورت خاص، اشخاصی مانند فاتح بایستی این پیام را بگیرند و برای آسودگی از خطرات مختلف، به ایران بازنگردند یا روزی به ایران برگردند که سیاست را برای همیشه ترک کرده‌اند! این، همان پیامی است که مبدع آن هم‌اکنون سی سال است زیر خروارها خاک، پاسخگوی اقدامات و اظهارات خودپسندانه می‌باشد. او که مخالفان خویش را به رفتن از ایران تشویق می‌کرد این توفیق را نداشت که در خاک مقدس ایران دفن شود و قاعدتاً هر کس که به آن خصلت شاهانه مبتلا شود سرنوشتی غیر از این نخواهد داشت.
حضرات حق دارند عصبانی باشند اما ظاهراً یک نکته را فراموش کرده‌اند که صاحب این خاک و مُلک، کسی نیست جز ملت ایران؛ همان ملتی که در عین فروتنی، همیشه در برابر خودپسندان ایستاد و در آینده نیز خواهد ایستاد. پس ای کاش عصبانیت مفرط، چشم آقایان را بر بعضی حقایق نبندد که هم عرض خود را خواهند برد و هم ملت را به زحمت خواهند انداخت.
*****
مطهری: به تخلفات بازجوها هم رسیدگی شود
سایت دولتی تابناک
كدخبر: ۵۷۰۴۲ - تاريخ: ۰۳ مرداد - زمان: 19:۰۶
اگر قرار است اعترافاتی از بازداشت شدگان پخش شود به موازات آن باید به تخلفاتی که در بازجویی‌ها صورت گرفته و احیانا به مرگ برخی از بازداشتی‌ها منجر شده رسیدگی و دلایل آن نیز منتشر شود.علی مطهری در گفتگو با «پارلمان‌نیوز»، در پاسخ به سئوالی در مورد درخواست هیات رییسه کمیسیون امنیت ملی از وزیر اطلاعات برای پخش اعترافات از بازداشت شدگان پس از انتخابات اظهار داشت:«اگر این اعترافات در شرایط عادی گرفته شده باشد حجیت دارد و می تواند به آگاهی مردم کمک کند اما اگر در شرایط غیر عادی گرفته شده باشد نمی‌تواند کمکی کند.»وی تاکید کرد:«به اعتقاد من همانطور که اعترافات پخش می‌شود به تخلفاتی که در بازجویی‌ها انجام شده و به مرگ برخی بازداشتی‌ها مثلا فرزند دکتر روح الامینی منجر شده باید رسیدگی شود.»
مطهری گفت:«بر اساس اخبار رسیده برخی افراد بازداشت شده بعد از مدتی که از دستگیری آنها گذشته جنازه آنها را تحویل داده‌اند که دلایل آن و اینکه آیا تخلفی صورت گرفته یا نه باید روشن شود.»عضو فراکسیون اصولگرایان خاطر نشان کرد:«همه این مسایل به موازات هم باید رسیدگی شود که در این صورت مفید خواهد بود در غیر این صورت نتیجه‌ای ندارد.»وی در پاسخ به این سئوال که به اعتقاد شما بازداشت‌های پس از انتخابات قانونی و اعتراف‌گیری در شرایط عادی انجام شده است گفت:«بازداشت‌ها ممکن است که قانونی باشد اما مهم نوع برخورد با افراد در بازداشت است که آیا ضوابط اسلامی رعایت شده؟بازداشت شدگان تحت فشار روحی، روانی و جسمی بوده اند یا خیر؟»
*****
عقب نشینی ظاهری رژیم در برابر اعتراضات پخش اعترافات اجباری
خبرگزاری حکومتی فارس: رئيس كميسيون امنيت و سياست خارجي مجلس گفت كه وزير اطلاعات در ديدار هيات رئيسه و روساي كميته‌هاي تخصصي اين كميسيون مخالفت خود را با پخش اعترافات بازداشت‌شدگان اخير اعلام كرد.
علاءالدين بروجردي اظهار داشت: در ديدار هفته گذشته كميته منتخب كميسيون امنيت و سياست خارجي مجلس با وزير اطلاعات، خانم الهيان از نمايندگان عضو كميسيون موضوع پخش اعترافات بازداشت‌شدگان حوادث اخير را مطرح كرد.
وي افزود: نظر آقاي محسني اژه اي نسبت به اين موضوع با توجه به ضرورت سير قانوني پخش اعترافات و غير عملي بودن اين كار منفي بود كه به صراحت در اين ديدار اعلام شد.
به گفته رئيس كميسيون امنيت و سياست خارجي مجلس هشتم، هيات رئيسه و روساي كميته‌هاي تخصصي اين كميسيون كه در طول يك ماه گذشته براي بررسي حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم با مسئولان مختلف و چهره‌هاي موثر نظام ملاقات‌هايي داشته اند، در ديدار با وزير اطلاعات درخواستي در زمينه پخش اعترافات به عنوان نظر جمع بندي شده كميسيون ارائه نكرده است.
علاءالدين بروجردي بر همين اساس در پايان آنچه را كه تحت عنوان پخش اعترافات بازداشت‌شدگان اخير به درخواست كميته منتخب كميسيون امنيت مجلس و موافقت وزير اطلاعات با اين مساله در برخي رسانه‌ها منتشر شد، قويا تكذيب كرد.
*****
گرگها به یکدیگر چنگ و دندان نشان میدهند
روزنامه اعتماد: چهل روز پس از برگزاري انتخابات رياست جمهوري دهم، بخشي از اعضاي مجلس خبرگان رهبري بيانيه يي «بدون نام و امضا» منتشر کردند تا هشدار دهند «فصل الخطاب در امور رهبري» است و بهتر است اکبر هاشمي رفسنجاني «در شرايط کنوني کشور پشتيباني بيشتر و شفاف تري از ولايت فقيه» داشته باشد.
اين بياينه در شرايطي منتشر شده است که چند روز پيش اخباري مبني بر تلاش مثلث احمد جنتي، محمدتقي مصباح يزدي و محمد يزدي براي انتشار اطلاعيه يي با اين محتوا عليه هاشمي رفسنجاني روي خروجي خبرگزاري ها قرار گرفته بود.رودررويي اين سه روحاني نامدار حامي دولت نهم با رئيس مجلس خبرگان داستاني دنباله دار است. از زمان برگزاري انتخابات دوره چهارم خبرگان و تعيين رياست اين مجلس گرفته تا بحث و مجادلات دوران چهارساله دولت نهم بارها اين مثلث سه گانه و هاشمي رفسنجاني مقابل يکديگر قرار گرفته اند. اما اين مرتبه قصه موضوع ديگري دارد. انتخابات رياست جمهوري دهم و ماجراهاي قبل و بعد از آن تبديل به بزنگاهي شده است تا اختلاف هاي گذشته دوباره مجالي براي بروز پيدا کنند. بيانيه جمعي از اعضاي خبرگان رهبري که در پاي آن عبارت «اکثريت نمايندگان» درج شده است و تنها سايت تابناک تعداد امضاها را «50» نفر ذکر کرد يک هفته بعد از سخنراني اکبر هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه تهران منتشر شده است. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در قامت خطيب پيشنهادهايي را براي حل آنچه او «بحران» در کشور مي خواند، ارائه کرد و در ضمن آن درباره «مشروعيت» و «مقبوليت» نظام احاديثي نقل کرد که واکنش هاي بسياري را به همراه داشت.هنوز از اظهارات هاشمي يک روز نگذشته بود که آيت الله «محمد يزدي» رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم يک مصاحبه مطبوعاتي در قم برپا کرد و با دسته بندي سخنان رقيب ديرينش به تندي بر او تاخت. اما ماجرا به همين جا ختم نشد چراکه بعد از اين مصاحبه، نوبت پيگيري انتقادها بود.يزدي به پشتوانه نقشش در جامعه مدرسين و با ياري جنتي و مصباح يزدي اقدام به جمع آوري امضا از نمايندگان خبرگان رهبري کرد. اين دو روحاني نيز به واسطه جايگاهشان يکي در جمع علماي تهران و شوراي نگهبان و آن ديگري در موسسه پژوهشي امام خميني(ره) هر کدام در ميان اعضاي خبرگان حامياني دارند. هرچند آنها در جريان راي گيري براي انتخاب رئيس مجلس خبرگان نتوانستند آرا را به نفع خود تغيير دهند و در نهايت اکبر هاشمي رفسنجاني با 41 راي از مجموع 76 راي بر «احمد جنتي» با 34 راي پيشي گرفت و بر صندلي رياست تکيه زد. به نظر مي رسد اين روند کماکان ادامه دارد و همين موضوع منجر به پرهيز از انتشار تعداد و اسامي نمايندگان امضا کننده بيانيه شده است. با اين حال فارغ از اين موضوع اهميت وقايع پس از انتخابات رياست جمهوري دهم و نقش هاشمي رفسنجاني در ماجراهاي اخير کشور به گونه يي است که انتشار بيانيه هاي متعدد و موضع گيري هاي مختلف از سوي رقباي سياسي را ضروري مي نمايد. در اين ميان انتشار بيانيه توسط مجلسي که هاشمي رفسنجاني خود رياست آن را برعهده دارد، معناي ديگري پيدا مي کند. در اين بيانيه با تشکر از حضور پرشور مردم در انتخابات رياست جمهوري آمده است؛ «دشمنان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در جريان انتخابات دهم با فضاسازي رسانه يي و تشکيک زودهنگام در سلامت انتخابات و ايجاد التهاب سياسي و اجتماعي و بالا بردن هيجانات و مطالبات از طريق استفاده ابزاري از انتخابات و استفاده از غفلت بعضي از نامزدان رياست جمهوري، با يک جنگ رواني تمام عيار وارد عمل شدند و با ادعاي موهوم و شبيه به افسانه تقلب بزرگ در انتخابات که برگرفته از سناريوي انقلاب هاي مخملين بود سعي در تخريب اذهان عمومي و ايجاد يأس و ترديد در مردم کردند که با خطبه تاريخي مقام معظم رهبري در نماز جمعه بيست و نهم خردادماه و اعتماد به نهادهاي قانوني توطئه دشمنان مثل گذشته نقش بر آب شد.امت خداجو، با استحکام و اقتدار، پشت سر رهبر خويش براي پيشبرد اهداف نظام مقدس جمهوري اسلامي به راه خود ادامه خواهند داد.»
در ادامه بيانيه آمده است؛ «بسياري از علما و نخبگان و شخصيت ها و دلسوزان نظام انتظار دارند که رئيس محترم مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام که همواره با تدبير و فراست در کنار امام و رهبري به حل مشکلات و معضلات کمک کرده اند در شرايط کنوني نيز با پشتيباني بيشتر و شفاف تر از ولايت فقيه و بيانات رهبري در اين شرايط حساس دشمنان اسلام و نظام و کينه توزان و بدخواهان و فرصت طلبان را در نقشه شيطاني براي آسيب به وحدت و همدلي ناکام گذارند.» امضا کنندگان بيانيه تاکيد کرده اند؛ «نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه ميراث گران سنگ امام خميني است و تنها شيوه براي حفظ راه امام و حراست از آن، حمايت از ولايت فقيه است. تداوم انقلاب اسلامي بر پايه تمسک به ولايت فقيه و ولي فقيه واجب الاطاعه است. همچنين اعلام مي کنيم خط امام را بايد در انديشه و سلوک رهبري يافت. فصل الخطاب رهبري است و هرگونه انحراف از راه و مواضع رهبري انحراف از آرمان هاي انقلاب و خط اصيل امام خميني است.»البته در بخشي از اين بيانيه از احمدي نژاد نيز خواسته شده است از اوامر رهبري و نصايح خيرخواهانه بزرگان ديني تبعيت کند.هاشمي رفسنجاني هنوز به اين بيانيه واکنشي نشان نداده است اما انتشار آن نشان مي دهد اختلاف ها در درون مجلس خبرگان رهبري هنوز ادامه دارد.
*****
نخستین گزارش از تجمعات اعتراضی امروز
یکی از یارانمان در تجمع امروز در میدان ونک خود را به دفتر رسانده و می گوید:
فقط آمده ام که موقعیت فعلی میدان ونک و خیابان های اطراف را گزارش بدهم و سریع برگردم به قلب تجمعات امروز. از ساعت حدود ۵:٣٠ از پارک وی به سمت جنوب حرکت کردم ،ازهمون اول ترافیک شدید ماشینها نوید حضور مردم را می داد.ماشینها خیلی کند حرکت می کردند،دیگه طاقت نداشتم و از ماشین ونی که به رنگ جنبشم بود پیاده شدم تا با شتاب بیشتری به وعده گاه برم.وعده ای که تنها از یک روز قبل و به صورت خیلی محدود گذاشته شده بود.چندصد متری به اسکان مونده بود که بوی خوشی به مشامم خورد.بوی حضور مردمی،پیاده روها شلوغ بود و از دورتر صدای بوق ماشینها به گوش می رسید بوقی که یک زمانی یکی اش برای قاطی کردن مردم کافی بود اما این روزها مثل یک سمفونی گوشنواز می مونه که بسیاری از شنیدنش خوشحال میشن،خصوصا اگه ممتد هم باشه.تقریبا ١٠٠ متر بالاتر از تقاطع میرداماد و ولیعصر جمعیتی حدودا ٢٠٠ نفری در حال شعار دادن بودن ؛مرگ بر دیکتاتور،برادر شهیدم رای تو پس میگیرم و ... پائین چهارراه موتورهای مامورهای کلانتری پر بود و چند دقیقه یکبار حمله می کردند و همه کسانی که تو پیاده رو ها بودند رو نوازش می کردند .ظاهرا امروز تمرین بود و مسابقه شون روزهای بعده .یکیشون با حرکتی معروف به "یه تا پرنده" از پشت به کمر مردم می زد و با چنان قدرتی این کار رو انجام می داد که تعادل خودش هم به هم می خورد چه برسه به اون بدبختی که از پشتش خبر نداشت.به محض اینکه جمعیت به سر چهارراه رسیدن و صدای شعارها بالا رفت مامورها تیراندازی هوایی کردند اما تاثیری رو جمعیت نداشت.راهمو به سمت ونک ادامه دادم هرچی جلو می رفتی هم به تعداد مردم اضافه می شد و هم به تعداد مامورها.البته با این فرق که مدام به تنوع مامورها اضافه می شد تا خود میدون که نمایشگاه نیروهای نظامی و شبه نظامی و غیر نظامیشون بود که با انواع و اقسام لوازم و تجهیزات ضد مردمی شون قدرتنمایی می کردند.دور تا دور میدون پر جمعیتی بود که مدام حرکت می کردند و هر چند لحظه یکبار با حمله ذوب شدگان در حماقت به سمت دیگه ای می رفتند.از خیابونهای هر چهار سمت میدون مردم لحظه به لحظه به جمعیت داخل میدون اضافه می شد.البته درسته که به نسبت خیلی از روزهای قبل جمعیت چشمگیر نبود اما با توجه به تبلیغ بسیار اندک و زمان کمتر از یک روز قابل قبول بود .شاید بشه گفت امروز کیفیت حضور از کمیتش بیشتر بود.خیلی جالبه تا حالا دقت کردید که کنترل نیروها افتاده دست مردم ! اصلا چرا مردم ؟ افتاده دست مثلا یک نوجوان ١۵ ساله ! فقط کافیه یک اعلامیه کوتاه دستی یا در یک وبلاگ نوشته بشه: ساعت فلان بهمان جا ... اونوقته که صدها نیرو توسط حکومت فرستاده میشه اونجا .چه قدر بدبخت و ترسو شده این حکومت .
*****
درگيري‌هاي پراكنده و خشن در ميدان ونك، چندين نفر بازداشت شدند
خبرنامه گویا - گزارشی از فرهاد رجبعلی - همزمان با تجمعات جهاني در اكثر شهرهاي بزرگ از شش قاره جهان در حمايت از جنبش سبز مردم ايران، در بعدازظهر گرم تابستاني سوم مرداد ماه بار ديگر جمعي از معترضان به نتيجه انتخابات دهم رياست جمهوري در اطراف ميدان ونك دست به تجمع زدند.
نيروهاي پليس و اطلاعاتي از ساعات اوليه بعدازظهر در ميدان ونك و خيابان‌هاي اطراف مستقر شده و مانع هرگونه تجمع در پياده روهاي حوالي ميدان ونك مي‌شدند. به همين خاطر تجمع‌كنندگان به بهانه انتظار تاكسي در ضلع غربي ميدان ونك و ترمينال مسافربري جمع شدند و سوار تاكسي‌ها در ترمينال نمي شدند.
اولين حمله پليس به مردم در ساعت 18 در ضلع شمال غرب ميدان صورت گرفت و تجمع‌كنندگان به سمت خيابان ولي‌عصر حركت كردند. فرار معترضين با "هو" كردن‌هاي پليس همراه بود. دختري كه برادرش در اين يورش دستگير شده بود به شدت مي‌گريست كه با كمك مردم از ميدان ونك دور شد.
پس از گذشت نيم ساعت از موعد مقرر در ساعت 18:30 ميزان جمعيت به حدي افزايش يافت كه پليس مجدد به سمت تجمع‌كنندگان يورش برد و عده اي را مورد ضرب و شتم قرار داد. دختري كه مورد هجوم نيروهاي يگان ويژه قرار گرفته بود ضمن فرياد بر سر افسران ارشد نيروي انتظامي حاضر در صحنه به شدت به حمله پليس اعتراض كرد كه با واكنش مجددا تند ماموران روبرو شد كه اين بار با حمايت مردم و هو كردن‌هاي پي‌درپي، پليس ناچار به عقب نشيني شد.
اما حضور و آرايش نيروهاي لباس شخصي با روزهاي گذشته تفاوت آشكاري كرده بود و با توجه به منطقه تجمع كه در ميدان ونك بود و نياز به تغيير چهره و ظاهر، بسياري از نيروهاي بسيجي با ظاهري كاملا آراسته در جمع مردم نفوذ كرده و آنان را شناسايي مي‌كردند.
در هجوم سوم نيروهاي امنيتي كه از دفعات قبل شديدتر شد، نيروهاي لباس شخصي از داخل مردم طعمه هايي را كه شناسايي كرده بودند بلافاصله مورد ضرب و شتم قرار داده و مانع فرار آنها شدند. دهها نفر از جوانان در اين طرح بسيج دستگير شدند.
در اين غافلگيري دو تن از بسيجيان كه دو معترض جوان را به دام انداخته بودند و به شدت كتك مي‌زدند، در خيابان ملاصدرا خود توسط مردم محاصره شدند و به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و ضمن رها كردن دو فرد دستگير شده، مجبور به فرار شدند.
در بين تجمع‌كنندگان دو فرد ناشناس با جليقه‌هاي متعلق به شبكه پرس تي‌وي اقدام به فيلم برداري مي‌كردند. يكي از آنان هنگام هجوم نيروهاي لباس شخصي به مردم، به كمك نيروهاي امنيتي شتافت و شروع به ضرب و شتم مردم كرد.

اما نكته‌اي جالب توجه ديگر حضور عده‌اي از رانندگان تاكسي وابسته به نيروهاي امنيتي بود. در ابتداي خيابان ملاصدرا با هجوم نيروهاي امنيتي به تجمع‌كنندگان، عده‌اي از زنان و مردان كه توان فرار نداشتند، مجبور شدند سوار تاكسي‌هاي حاضر در محل شوند كه يكي از رانندگان بلافاصله درب‌هاي خودرو خود را قفل كرد و دنده عقب به سمت نيروهاي امنيتي حركت كرد. راننده ضمن حركت به سوي ماموران به مسافران فحاشي كرده و گفته بود كه منافقان را تحويل قانون خواهد داد.
مسافران داخل خودرو با داد و فرياد، مردم را از موضوع مطلع كردند و طلب كمك كردند و توانستند خودرو را متوقف و از آن به بيرون فرار كنند. مردم بلافاصله بعد از اطلاع از نقشه راننده، به خودرو او هجوم بردند و قصد داشتند راننده را از خودرو به بيرون بكشند كه راننده در فرصتي مناسب و با سرعت از بين مردم گريخت.
تا ساعت 20 به وقت تهران فضاي ميدان ونك به شدت ملتهب بود و درگيري‌هاي پراكنده ادامه داشت. در چند نوبت مردم هم زمان با هجوم نيروهاي امنيتي شعارهايي از جمله "مرگ بر ديكتاتور" سر دادند.
يگان بسيج با جليقه‌هاي به اصطلاح لجني شكل از ساعت 19 در اطراف ميدان مستقر شدند و جاي نيروهاي يگان ويژه را پر كردند. نيروهاي گارد ويژه بلافاصله بعد از حضور نيروهاي بسيجي سوار ميني‌بوس‌هاي مستقر ضلع غربي ميدان ونك شده و از محل دور شدند.


*****
یاران، هم میهنان و همرزمان گرامی همانگونه که در ابتدای "پست" امروز اشاره کرده ایم، امروز شنبه سوم امرداد ماه برابر با 25 ژوییه 2009 در تمام کره خاکی؛ روز جهانی اقدام برای حقوق بشر در ایران اعلام شده است. در همین راستا در بسیاری از کشورهای جهان مدافعین و فعالان سیاسی و اجتماعی و حقوق بشر همبستگی خویش را با ایران و ایرانی نشان دادند .
در پاریس بلندترین مجموعه "امضاء" ایرانیان و بسیاری از شخصیت های جهان مبنی بر عدم شناسایی محمود عنتری نژاد بعنوان رییس قوه اجرائیه و همچنین عدم شناسایی مشروعیت رژیم اشغالگرملایان بعنوان رژیم منتخب ایرانیان، بر برج ایفل آویزان گشت.
در بسیاری از کشورهای جهان همایش های مختلفی برگزار گردید و سخنرانان و هنرمندان با سخنرانی ها و اجرای کنسرت هایی این همبستگی را به عیان درمعرض تماشا نهادند.
در زیر یکی از آنها را بعنوان نمونه بر گزیده ایم که برایتان انتشار دهیم.
این ویدیوی زیبا را گرامی یاری از آمریکا برایمان ارسال نموده و نشان دهنده کنسرت هنرمند ارزنده و بین المللی U2 در "دوبلین" ایرلند میباشد:
و این هم فیلمی از تلویزیون الجزیره در مورد حمایت و همبستگی جهانیان با جنبش آزادیخواهی ایرانیان. این فیلم برگزیده ای از همایش های مردم در چهارگوشه جهان است:

*****

حمایت جهانی از مردم ایران، در ۱۱۰ شهر، شش قاره

راديو فردا : حامیان ایرانی و غیرایرانی حقوق بشر، شنبه، ۲۵ ژوئیه مطابق با سوم مردادماه ۱۳۸۸، در بیش از ۱۱۰ شهر از شش قاره جهان در حمایت از حقوق بشر مردم ایران گردهم می‌آیند. تلویزیون خبری سی‌ان‌ان می‌گوید که این تجمع جهانی از جمله در ۴۶ شهر در آمریکا و ۴۷ شهر در اروپا برگزار می‌شود. گروه «اتحاد برای ایران»، از سازمان‌دهندگان این گردهم‌آیی جهانی، یکی از اهداف آن را محکوم کردن واکنش خشونت‌بار دولت جمهوری اسلامی به اعتراض صلح‌آمیز عده زیادی از مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اخیر اعلام کرده است. به گفته منابع رسمی، ‌در جریان اعتراضات و راه‌پیمایی‌ها پس از اعلام نتیجه انتخابات در ایران که محمود احمدی‌نژاد پیروز آن معرفی شد دست‌کم ۲۰ نفر کشته و صدها نفر بازداشت شده‌اند که از محل نگهداری بسیاری از آنها اطلاعی در دست نیست. «اتحاد برای ایران» در وب‌سایت خود به عنوان یکی از اهداف این تجمع جهانی از سازمان ملل متحد خواسته است «درباره نقض سازمان‌دهی‌شده و ناگوار حقوق بشر در ایران،‌ زندانی‌ها، شکنجه‌ها، ناپدیدشدگان و کشته‌شدگان فورا تحقیق کند». چندین برنده جایزه معتبر صلح نوبل نیز برای شرکت در این تجمع جهانی در محکومیت دولت جمهوری اسلامی ابراز آمادگی کرده‌اند، از جمله جودی ویلیامز از آمریکا، اسقف اعظم دزموند توتو از آفریقای جنوبی و شیرین عبادی، تنها برنده ایرانی جایزه نوبل که اعلام کرده است در شهر آمستردام، هلند، به این تجمع خواهد پیوست. خانم عبادی که در کنار سازمان گزارشگران بدون مرز و سازمان عفو بین‌الملل خود از سازمان‌دهندگان این تجمع جهانی است در پیامی ویدیویی به همین مناسبت اشاره می‌کند که «جواب اعتراض مسالمت‌آمیز مردم... گلوله بود و زندان» و از بان کی – مون،‌ دبیرکل سازمان ملل، می‌خواهد «قبل از این که ایران تبدیل به زیمبابوه شود... برای بررسی اوضاع ایران به ایران سفر کنید». در همین زمینه روز شنبه شعبه سازمان «عفو بین‌الملل» در شهر سئول،‌ پایتخت کره جنوبی، در تجمعی اعتراضی «آزادی فوری و بی قید و شرط» تمام بازداشتی‌ها در ایران را خواستار شد. این تجمع جهانی در حالی برگزار می‌شود که به گزارش وب‌سایت «اتحاد برای ایران» چندین سازمان حقوق بشری در کشورهای عربی نیز برای اعلام حمایت از «جنبش سبز» مردم ایران گردهم آمده‌اند. از جمله این سازمان‌ها می‌توان به موسسه مطالعات حقوق بشر در قاهره، مرکز حقوق بشر در بحرین، و کمیته دفاع از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر در سوریه اشاره کرد. گروه راک بسیار معروف «یوتو» نیز که روز شنبه در شهر دابلین در ایرلند برنامه دارد وعده داده است که ویدیویی در اعلام همبستگی با جنبش سبز ایران پخش کند. روزهای چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه هفته گذشته نیز عده بسیاری از حامیان جنبش سبز در خارج از ایران در برابر ساختمان سازمان ملل در نیویورک در کنار افراد سرشناسی چون نوآم چامسکی و اکبر گنجی دست به اعتصاب غذا زدند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدلیل پائین آوردن سرعت اینترنت از سوی رژیم در حال زوال، ناگزیر شده ایم هر صفحه را فقط به یک "پست" اختصاص دهیم. برای خواندن مطالب و دیدن تصاویر و ویدئوهای "پست" های قبلی با مراجعه به "بایگانی وبلاگ" در نوار جنبی (سمت راست) پست و روز مورد نظر را انتخاب کرده و بروی آن کلیک کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ